پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

سید محمد صمصام "واعظ"بهلول اصفهان

«سید محمد صمصام»​واعظ و عارفِ شوخ(فرزند سید جعفر قلمزن) از سلاله سادات موسوی اصفهان. متولد ۱۲۹۰ شمسی در کوچه صراف‌های اصفهان می زیست.

ماجرای الاغ صمصام درساواک...حمایت بهلونانه صمصام ازقیام امام خمینی...این سیدحرف مراوگوش نکرد... دفاع  ازجهان پهلوان تختی درتحقیرساواک...پیشنمازی «صمصام» درآلمان شرقی...صمصام درمجلس فاتحه رضاشاه.. درادامه خواهیدخواند.

«سید محمد صمصام واعظ» کیست؟«بهلول اصفهان»

هر اصفهانى که سن وسالی ازاوگذشته باشد داستانى، حکایتى و خاطره‏ اى از او در سینه دارد، که حاکى از حاضر جوابى، انتقاد، فهم و درک او نسبت به اوضاع زمان بود.

لباس او اغلب، پیراهن بلند و شلواری سفید و دستاری سبز بر سر بود و عموماً جوراب به پا نداشت. با این هنجار شکنی، جزو واعظانی نبود که به گونه معمول، کسی او را به مجلس خود دعوت کند. بلکه اصفهانیان می‌دانستند که هر جا مجلس روضه یا گاهی جشن و عزایی باشد، ممکن است او بغتتاً داخل شود و اسب خود را بیرون مجلس ببندد و بی پیرایه، روی پله اول منبر بنشیند.

چنان که پای منبر او شلوغ تر از منبرهای دعوتی می‌شد. اما گاهی هم به ندرت شنیده شده بود که صاحب مجلسی به لجاجت و سرسختی، مانع منبر او شده بود و او نیز با نیش و نفرینی، آنجا را ترک گفته و مردم نیز ناراحت از آن جا رفته بودند.

«سید محمد صمصام» از روحانیون شهیر اصفهان بود که سخنان و نصایح طنزگونه او شهره عام و خاص بود و از این جهت لقب «بهلول زمان» را به او نسبت می‌دادند. 

وى دوران کودکى را در این خانواده روحانى پشت سر گذاشت، و راهى حوزه‏ ى علمیه شد. مقدمات و سطح را نزد اساتید زمان فراگرفت. وی که بنا به نقل دوستانش از استعدادهای بسیاری برخوردار بود، از اوایل تحصیل ضمن کسب فقه و اصول به عرفان اسلامى نظر داشت و همراه با دیگر علوم مقدمات و مبادى، فلسفه و عرفان را نیز آموخت تا اینکه علاقه مخصوصى نسبت به عرفاى بزرگ اسلامى پیدا کرد. در این بین آثار معنوى مولوى تاثیر شگرفی بر وی داشت. مثنوى را خوب مى‏ خواند و خوب مى‏ فهمیدو همانند عرفاى بزرگ پشت به دنیا کرده و به فکر محرومان و نیازمندان بود. وى با شرکت در مجالس و بیان کلمات طنزآمیز و بهلول‏ گونه حقایق و انتقادات زمان خود را بیان مى‏ نمود.

« صمصام » که تحمّل دوران ستم‏شاهى زمان رضاشاه و فرزندش را نداشت براى مقابله با ستم پیشگی آنان، راه بهلول را در پیش گرفت و مصلحت را در به سخره گرفتن آداب و رسوم جامعه ‏ى زمان خود دید و تمام اصول و قوانین و سنّت‏ هاى اجتماعى را زیر پانهاد و به مبارزه با ستم پرداخت. بسیار دیده شده بود که آن مرد الهى و آن درویش واقعى چه بخشندگى‏ ها کرده و حتى وقتى تصادف کرد و به بیمارستان انتقال یافت آنجا با صداى لرزان گفت: آن مرد که با ماشین به من زده را آزادش کنید برود!

ایسنانوشت:«سید رضا میرمحمد صادقی» از فعالان سیاسی اصفهان در کتاب خاطرات خود با عنوان دُرد و دَرد خاطرات جالبی از سید محمد صمصام روایت می‌کند. میرمحمد صادقی می‌گوید: به یاد دارم در سال ۱۳۲۴ آخوندهای اصفهان را مجبور کرده بودند در مراسم فاتحه‌ رضاشاه در مدرسه‌ چهارباغ شرکت کنند. من هم با آن سن کودکی در مراسم مزبور شرکت کرده بودم. آقا میرزا علی هسته‌ای را مجبور کردند به بالای منبر برود. او در سخنرانی‌اش گفت در اخبار و احادیث داریم که در مورد مرده عیب‌جویی نکنید و راجع به او حرف بد نزنید. نتیجتاً ما از رضاشاه خاطراتی که داریم این است که راه‌آهن کشیده است. او سعی کرد سر و ته قضیه را جمع کند و زود از منبر پایین بیاید. 

ایسنانوشت:«سید رضا میرمحمد صادقی» از فعالان سیاسی اصفهان در کتاب خاطرات خود با عنوان دُرد و دَرد خاطرات جالبی از سید محمد صمصام روایت می‌کند.

«میرمحمد صادقی» می‌ نویسد: به یاد دارم در سال ۱۳۲۴ علمای اصفهان را مجبور کرده بودند در مراسم فاتحه‌ رضاشاه در مدرسه‌ چهارباغ شرکت کنند. من هم با آن سن کودکی در مراسم مزبور شرکت کرده بودم.

«آقا میرزا علی هسته‌ای»خطیب مشهور اصفهان که  فقیه مجتهدبود(متوفی ۱۳۴۷) را تکلیف کردند به بالای منبر برود.

این خطیب توانا گفت :در اخبار و احادیث داریم که در مورد مُرده عیب‌جویی نکنید و راجع به او حرف بد نزنید. نتیجتاً ما از رضاشاه خاطراتی که داریم این است که راه‌آهن کشیده است. او سعی کرد سر و ته قضیه را جمع کند و زود از منبر پایین بیاید. 

در این هنگام «صمصام» که کنار منبر نشسته بود، به بالای منبر رفت.

«صمصام» آدم جالبی بود. او خود را به دیوانگی زده و حرف‌های تندی می‌زد.

صمصام دید که با پایین‌آمدن هسته‌ای مراسم تمام می‌شود و رجال دولتی می‌روند. بنابراین فریاد زد:

«هر کسی اعلیحضرت رضاشاه کبیر را دوست دارد، بنشیند و از جای خودش تکان نخورد»

در آن جلسه، افرادی چون فرماندار، استاندار و از همه مهم‌تر فرمانده‌ لشکر استان دهم، «سرتیپ مقبلی»، شرکت کرده بودند. سپس صمصام گفت: «دیشب، اعلیحضرت رضاشاه کبیر را به خواب دیدم و ایشان به من گفت فردا به مدرسه‌ چهارباغ می‌روی که فاتحه‌ من در آنجا برگزار است. مقبلی هم آنجا می‌آید. یک ‌هزار ریال از او بگیر و از منبر پایین بیا».

با این حرف، خنده‌ حاضران در فضای مدرسه طنین‌انداز شد. مجلس فاتحه به خنده و مضحکه تبدیل شد.

نهایتاً، «سرتیپ مقبلی» برخاست و دست در جیب خود کرد و یک اسکناس پنجاه تومانی به صمصام نشان داد. صمصام هم از منبر پایین آمد و با گرفتن اسکناس جلسه را ترک کرد.

صمصام : امام خمینی حرفم راگوش نکرد

در واقع صمصام، بهلول اصفهان بود. او با دیوانگی سخنان تندی را بر زبان می‌راند. بعد از وقایع ۱۵ خرداد با توجه به شناختی که از او در علاقه‌مندی به امام‌خمینی داشتیم، از وی می‌خواستیم در مدرسه‌ چهارباغ بر بالای منبر مطالبی بگوید.

 

«صمصام »یک بر بالای منبر گفت: «سابق حرف‌های صمصام را همه از بزرگ و کوچک می‌شنیدند، اما حالا زمانه‌ای شده که نه بزرگ شما و نه کوچک شما حرف من را به گوش نمی‌گیرد. هرچه به این سید( آیت‌الله خمینی) گفتم، سید اولاد پیغمبر! پا روی دم سگ نگذار، سگ پاچه‌ تو را می‌گیرد. ولی به خرج او نرفت

با این جمله، مجلس به هم خورد.

خاطره دیگر: واعظی به نام «شرف‌الواعظین»(ماشاءاله شرف الواعظین) بود که بر روی منبر از شاه تا شهردار اصفهان را دعا می‌کرد. یک روز صمصام که پای منبر او نشسته بود، گفت: «آقای شرف! این پنج تومان را بگیر، یک دعا هم به کُره خر من بکن».

از جمله کارهای صمصام این بود که با «صارم‌الدوله» اکبر مسعود، مخالفت داشت و او را مورد تمسخر قرار می‌داد. همیشه می‌گفت: «این اکبر مسعود یکی از دخترهایش را به من نداده است. در حالی که چه افتخاری بالاتر از اینکه سید اولاد پیغمبر داماد او بشود».

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اکبرمسعود میرزا« صارم‌الدوله» (متولد۱۲۶۴،متوفی۱۳۵۴)فرزندظل السلطان(نوه ناصرالدین شاه)بود،که در سال  ۱۲۹۴ وزیر فواید عامه شد و چند ماه وزیر امور خارجه  و در سال ۱۲۹۶ والی(استاندار) اصفهان شد.

دعای صمصام برای اعلیحضرت

یک بار هم در روز عاشورا در مجلسی که اوقاف گرفته بود، بالای منبر رفت و گفت: «هرکس اعلیحضرت را دوست دارد، بنشیند و هر که با اعلیحضرت دشمن است، از جای خود بلند شود». سپس گفت: «من فقط می‌خواهم چند دعا کنم. مردم! دست‌های خود را بالا ببرید». بعد از آن رو به جمعیت گفت: «خداوندا! ده سال از عمر شهردار اصفهان بردار و بر عمر اعلیحضرت بگذار». همه گفتند: آمین.

باز صمصام گفت: «از عمر این رئیس ساواک بردار و روی عمر اعلیحضرت بگذار».

همین‌طور یکی یکی مقامات شهر را نام برد و از خدا خواست از عمر آنها بکاهد و بر عمر شاه بیفزاید. مردم هم آمین می‌گفتند.

در نهایت هم گفت: «بلکه اینها بمیرند تا ما از دست این‌ها راحت بشویم».

 

کمک صمصام به مستمندان

«میرزاصمصام» در عین سادگی وعوامی، فرد دانایی بود. مثنوی را حفظ بود و با صدای خوبی که داشت، اشعار آن را به زیبایی می‌خواند. پولی را که از مردم می‌گرفت، به مستمندان می‌داد. چه بسیار دختران بینوا که از کمک‌های صمصام، صاحب جهیزیه شده و به خانه‌ بخت رفتند. جسارت بسیار داشت و این ویژگی موجب شده بود وقتی وارد مجلسی می‌شد، واعظ بالای منبر سخنرانی خود را به فوریت تمام می‌کرد تا مورد تمسخر و هجو او قرار نگیرد./پایان گزارش ایسنا.


ازمشهد تا آلمان شرقی

«حجت ‏الاسلام حاج ‏آقا مصطفى هرندى» مى‏ گوید: «در یک سفرى که به مشهد مقدس مشرّف شده بودم روزى دیدم که «صمصام» وسط «مسجد گوهرشاد» ایستاده و نگاه مى‏ کرد،

نگاهش کردم، به من گفت «جایى نرو بمان تامن بیایم»،

نمازش را خواند و در «ایوان مقصوره» منبر رفت و شروع کرد به شوخى کردن، و گفت ما ۲ تا آلمان داریم، یکى آلمان شرقى و یکى هم آلمان غربى  .

آلمان شرقى از ۳ نعمت محروم است

«صمصام»گفت: آلمان شرقى سه چیز نداشت، یکى روضه‏ خوان، یکى مُرده‏ شور و یکى هم پیشنمازمسجد.

خطیب «ایوان مقصوره» مشهد گفت:حالا من پیشنماز آلمان شرقى هستم و کرایه مى ‏خواهم که بروم آلمان شرقى.

مردم که ایشان(صمصام) را نمى‏ شناختند باورشان آمده بود، از منبر پایین آمد و روى پله‏ ى دوم نشست و مردم شروع به پول دادن کردند.

«حجت ‏الاسلام حاج ‏آقا مصطفى هرندى» مى‏ گوید: صمصام به من گفت من سفر اوّلم است که به مشهد مقدس مى‏ آیم و راه را نمى ‏دانم و بیا باهم به حرم برویم. وقتى خواستیم وارد حرم شویم گفتم باید کفشهایمان را به کفشدارى بدهیم.

«صمصام» گفت من کفشهایم را نمى‏ دهم چون این کفشدار را نمى ‏شناسم نمى‏ دانم اسمش چیست؟ پدرش کیست؟ خانه ‏اش کجاست؟ و اگر رفتیم و آمدیم و او نبود کفشهایمان را از چه کسى بگیریم؟

گفتم شماره مى ‏دهند گفت اگر آمدیم و او نبود شماره را بپوشیم؟!

و بالاخره کفشهایش را نداد و با آن همه پولهای جمع آوری شده وارد حرم شد.

داخل حرم که شد فقط یک سلام داد و گفت: آقاى هرندى! بیا برویم.

گفتم بمان تا زیارت بخوانیم گفت نه، بیا برویم تو فکر کردى من آمده ‏ام سر امام رضا(ع) را درد بیاورم.
«حجت ‏الاسلام حاج ‏آقا مصطفى هرندى»گفت:رفتیم حسینیه اصفهانى ‏ها که تازه ساخته شده بود و استراحت کردیم.

شب از صمصام پرسیدم که چه مدتى در مشهد مى‏ مانى؟

گفت نمى‏ دانم تا زمانى که امام رضا(ع) حاجتم را بدهد.

«صمصام»هر وقت به حرم مى ‏آمد هرچه در اتاق داشت همراه خود به حرم مى‏ آورد، مى‏ گفت مى‏ خواهم هر موقع که حاجتم را گرفتم از همان‏جا برگردم اصفهان،

به او گفتم از کجا مى‏ فهمى که حاجتت را امام رضا(ع) داده است؟.

گفت: «هر وقت که آمدم حرم و گریه افتادم مى‏ فهمم حاجتم برآورده شده است»

حاج آقاهرندی گفت:«صمصام»حرم که مى‏ آمد زیارت جامعه را مى‏ خواند. روز سوم یا چهارم بود که رفته بودیم حرم، سلام داد و افتاد به گریه، گریه‏ هاى زیادى که شانه‏ هایش تکان مى ‏خورد، زیارت را خواندیم و بیرون آمدیم و گفت: آقاى هرندى! خداحافظ من دارم مى‏ روم به طرف اصفهان .

و حرکت کرد.رفت.

صمصام و استجابت دعا

ایمنانوشت:زندگى بسیار ساده ‏صمصام  نمونه ‏اى از بى ‏توجّهى او به دنیا بود. در طول عمر خود از هیچکس جز خدا نترسید، از این رو بر فراز منبر در شلوغ ‏ترین جلسات روضه به شخص شاه مى ‏تاخت و با کلمات طنزآمیز به طاغوت و درباریان حمله مى ‏کرد.

مردم برای رفع گرفتاری به نیت صمصام نذرمی کردند
مردم در مشکلات و گرفتاری ها، به نیت او نذر مى‏ کردند و حاجتشان روا مى‏ شد و به هر کجا مى‏ رفت و هر جا مى ‏رسید مردم به او پیشکش و هدیه مى ‏دادند چون اعتقاد داشتند قدم او بابرکت است.
در منزل خود با کمال سادگى زندگى مى ‏کرد، در منزلش چند میش و بز و پرنده داشت که از آنها مراقبت مى‏ کرد. از آنجا که اهل ادّعا نبود مردم به وى اعتقاد داشتند که به تبرک جستن به ایشان خیلى از مشکلات‏شان حل مى‏ شود و هر کس گرفتارى و پریشانى داشت خدمت او مى ‏آمد و ایشان دعا مى‏ کرد و حاجت ‏روا برمى‏ گشت.

کسى در اصفهان نیست که صمصام را نشناسد و به او علاقه نداشته باشد. زندگى او سبک و شیوه‏اى خاصی داشت، مثلاً هیچ وقت سوار ماشین نمى‏ شد.

مرکب صمصام

«صمصام»سوار قاطر(الاغى) که داشت مى ‏شد.

«میرزاصمصام»در تمام محافل و جلسات مذهبى اصفهان و جاهایى که روضه و منبر بود، مى ‏رفت.

حضور این واعظ(سیدمحمدصمصام) در محافل بر اساس دعوت قبلى نبود. یک حالت بهلول‏ گونه ‏اى داشت، حالتى که به نظر مى ‏آمد مقدارى شاید سطحى یا به اصطلاح آدم خُلى باشد ولى با این حال تمام افعالش از روى درایتى خاص بود.

«میرزاصمصام»بسیار فرزانه و حکیم و حتّى باسواد بود. در جلسات منبرهایى که مى‏ رفت، چه با دعوت یا بدون دعوت، پول مى‏ گرفت، و پول را نقداً دریافت مى‏ کرد، چه اجازه‏ ى منبر به او بدهند و چه ندهند، زیرا بعضاً هم نمى‏ گذاشتند منبر برود. معروف بود که افراد زیادى از ایتام و فقراى اصفهان را او اداره مى‏ کند. در زندگى شخصى خودش چیزى جز سادگى و ساده ‏زیستى نداشت.

وقتى«صمصام» از خیابان و حتى از بازار اصفهان عبور مى‏ کرد راه ها بند مى‏ آمد و همه مى ‏ریختند دور و برش سلام مى‏ کردند و بچه‏ ها اطرف او را مى‏ گرفتند. او هم گاهى یک چیزى مى ‏گفت، اگرچه بعضى وقت‏ها هم عصبانى مى‏ شد، ولى همه از سبک و سیاق صمصام خوششان مى ‏آمد.
 با این که پیر بود بااست‏قامت و سرزنده مى ‏نمود و هرچند قیافه ‏اى جدّى داشت و آهنگین و رجزگونه سخن مى‏ گفت اما محتواى حرکات و معنى کلماتش عمدتاً طنز بود و شوخى‏ هایش ظریف و جهت ‏دار بود.
مجموعه‏ ى این خصوصیات باعث مى ‏شد صمصام در هر مسیرى عبور مى‏ کرد انبوهى از مردم مخصوصاً بچه‏ ها به دنبالش او را همراهى کنند.
با همه‏ ى سادگى و سیادت و محبوبیّت و کهولت سن، «صمصام»زبان برنده ‏اى در برخورد با مسایل اجتماعى داشت، از این رو تأثیرى عمیق در نفوس مردم مى‏ گذاشت.

«صمصام» چگونه بی دعوت بربالای منبرمی رفت؟

ایشان معمولاً بزرگترین و پرجمعیت ‏ترین جلسات اصفهان را براى سخنرانى خود انتخاب مى‏ کرد، و بى ‏دعوت در ابتداى مجلس مترصّد مى ‏ایستاد، و در حد فاصل منبر قبل و بعد به منبر مى‏ رفت، سخنران بعدى که قصد رفتن بالاى منبر را داشت و مى ‏دید صمصام بالاى منبر سبز شده است، ناچار بود کنار بنشیند و صبر کند تا صمصام منبرش تمام شود، و حتى اگر فرد یا افرادى در حال بیرون رفتن بودند آنها را مى ‏نشاند.

حلال ‏زاده ‏ها بمانند، حرامزاده‏ ها بروند!

 در مجلسى که «آیت ‏اللّه بهبهانى »نیز براى روضه شرکت کرده بود و عصازنان در حال خارج شدن از مجلس بود، «صمصام» به مجرد استقرار روى منبر قبل از هر کلامى با صداى بلند گفت: «حلال‏زاده ‏ها بمانند، حرامزاده‏ ها بروند!».

مرحوم بهبهانى به همان نقطه ‏اى که رسیده بود نشست و بالطبع بقیه نیز! این شیوه‏ ى او براى در دست گرفتن منبر بود. این حرف ها با آن لحن و سبک خاص و شیرینى که صمصام داشت موجب خنده فراوان مردم مى ‏شد. او داراى آهنگ و لحنى خاص بود که معمولاً با تکیه به صوت حرف مى ‏زد. و خیلى شیرین و زیبا و ادیبانه صحبت مى‏ نمود در حالى که سبیل هایش را به طرز خاصى مى‏ کشید و گاهى ریش ‏هایش را مثل رستم دو شقه مى‏ کرد و یک شال سبز به سر و شالى دیگر به کمرش مى‏ بست قباى کوتاهى هم مى ‏پوشید و قیافه ‏اى منحصر به فرد به خود مى ‏داد.
موضع‏ گیرى صمصام  در مقابل دولت پهلوى‏
موضع‏ گیرى‏ ها و سخنان طنزآلود او علیه رژیم پهلوى و در جهت دفاع از امام خمینى  و نهضت او تداعى کننده‏ ى بهلول، صحابى معروف امام کاظم(علیه‏السلام) بود و سالهاى سال است داستان‏ هاى صمصام در رابطه با امام و رژیم نقل محافل و مجالس عام و خاص است.
 او مردى بسیار عاقل و نکته ‏سنج و در عین حال شوخ ‏طبع بود. اکثر منبرها و کارهاى وى داراى ظاهرى فکاهى بود ولى باطنى انتقادى داشت. گاهى پایش را از شوخى‏ هاى عامیانه فراتر مى ‏نهاد و با پادشاهان و مردان سیاسى قدرتمند وقت نیز شوخى مى‏ کرد. در بین معمّرین اصفهانى کمتر کسى را مى ‏توان یافت که او را ندیده و حکایت و لطیفه‏ اى از این مرد استثنائى به خاطر نداشته باشد.
صمصام و ارتباط با امام  و انقلاب
ماجراى دیگر این که بعد از دستگیرى حضرت امام خمینی بعد از پانزده خرداد در یکى از همین جلسات بسیار مهم و پرجمعیّت با همان آهنگ و لحن خاص که داشت، مى‏ گوید:

«هرچه به این سیّد(خمینى) گفتم پایت را روى دُم سگ نگذار سگ مى‏ گیرد تو را، حرف صمصام را نشنید و بالاخره پا روى دم سگ گذاشت و سگ گرفتش»

«صمصام»این جملات را با همان لحن خاص خودش، شیرین و زیبا و ادیبانه و با نثر مُسجَّع، در شرایط خفقانى بیان کرده بود که آن زمان کسى جرأت بردن نام امام را نداشت.

«صمصام» باالاغش به ساواک رفت

بعداز این سخنان انقلابی، مأمورین ساواک بلافاصله مى ‏آیند و مرحوم صمصام را دستگیر مى‏ کنند.

سعى و اصرار ساواک براى سوار پیکان نمودن ایشان به نتیجه نمى ‏رسد و مى ‏گوید من با الاغم مى ‏آیم.

بالاخره مأمورین ساواک مجبور مى ‏شوند صمصام و الاغش را همراهى کنند تا به مقرّ ساواک برسند.

در بین راه تمام مردمى که در مسیر ایشان عبور مى‏ کردند متوجّه صمصام شدند و اطرافش شلوغ مى ‏شود.

خبر دستگیرى و رفتن صمصام به طرف ساواک در پى سخنرانى به حمایت حضرت امام خمینی در شهر مى ‏پیچد.

رئیس ساواک بنا را بر ترساندن او مى‏ گذارد و با قیافه ‏اى خیلى خشن فریاد مى‏ زند: توى دیوانه را من باید سر جایت بنشانم، کارى با تو مى‏ کنم که دیگر نفس نکشى، و این مزخرف ها را نگویى، پدرت را درمى ‏آورم، و شروع به هتاکى و فحاشى مى‏ کند. سپس دستور مى‏ دهد صد ضربه شلاق به او بزنند.

شلاق را مى ‏آورند و خوب صحنه‏ سازى مى‏ کنند تا او را مرعوب کنند. صمصام با همان ابهتى که داشت مى ‏گوید، دست نگهدارید من یک جمله بگویم، بعد هرچه مى‏ خواهید مرا بزنید.

«صمصام»مى ‏گوید: من صد ضربه شلاق را قبول دارم امّا چون ما از خاندان عصمت و بذل و کرم و بخشش هستیم به تأسى از جدّم پیغمبر که بخشنده و اهل سخاوت بود پنجاه تا از آن را به خود این آقاى رئیس بخشیدم که به او بزنید؛ و سپس اشاره به یکى از سران ساواک مى‏ کند و مى‏ گوید: بیست ‏تایش را هم به ایشان بزنید، ده ضربه هم به فلانى، پنج ضربه را هم به دیگرى، و سه ‏تایش را هم به فلانى تا به نود و هشتمین مى‏ رسد.

«صمصام»درادامه مى ‏گوید:حالا براى اینکه این الاغ من هم دلش نشکند دو ضربه شلاق هم به این الاغم بزنید.

با این شگرد رئیس ساواک و اطرافیانش را در ردیف الاغش به حساب مى‏ آورد.

رئیس ساواک عصبانى‏ تر مى‏ شود و مى‏ گوید یااللّه بخوابانیدش مثل اینکه رویش کم نمى‏ شود.

خلاصه شلاق را بالا مى‏ برند تا «صمصام» را بزنند، مى‏ گوید: صبر کنید، من یک جمله دیگر هم بگویم و بعد بزنید که من حقم است و صد تا هم کم است دویست تا باید بزنید.

بعد«صمصام» با کمى تأمل مى‏ گوید واللّه من خودم، عالم بى ‏عمل هستم عالم بى‏ عمل باید بخورد دو بار هم باید بخورد. مى‏ گویند چطور؟ مى‏ گوید: یک روز خودم به سیّد خمینى گفتم پایت را روى دم سگ نگذار، سگ تو را مى‏ گیرد، ولى الان خودم پایم را گذاشته‏ ام روى دم سگ با اینکه مى‏ دانستم این طور است،

در عین حال خودم هم همان کارى را انجام دادم و حقم است بزنید.
 رئیس ساواک وقتى مى‏ بینند که نمى ‏شود با این آدم طرف شد با عصبانیت تمام «صمصام» را با تهدید و داد و فریاد از ساواک بیرون مى‏ کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوزه ویرایشهای لازم انجام دادم+تصاویر.

صمصام و جهان‏ پهلوان تختى‏

در ایّام مرگ جهان‏ پهلوان«غلامرضا تختى» که با تأثّر و تأسّف عموم همراه بود، صمصام قصد داشت با اسب خود از پله‏ هاى شهردارى بالا رود که پاسبان‏ ها جلوى راهش را گرفتند و نگذاشتند سواره وارد شهردارى شود.

از «صمصام »اصرار و از مأموران انکار، بالاخره بعد از چند دقیقه کلنجار رفتن یکى از نگهبانان شهردارى جلو آمد افسار اسب را در دست گرفت، حال با شوخى و یا جدّى خطاب به «صمصام » گفت: اگر نفس بکشى تو را هم مثل «تختى» مى‏ کشند! .

صمصام از حرف پاسبان ناراحت شد و دستش را بلند کرد و سیلى محکمى به گوش پاسبان نواخت و گفت:« اگر تو هم مى‏ فهمیدى مثل تختى کشته بودنت!»

وفات صمصام

 

سیّد محمد صمصام  در ششم محرّم سال ۱۴۰۱ هجری قمری برابر با بیست و چهارم آبان سال ۱۳۵۹شمسی در حالى که مطابق مرسوم، با اسب خود، راهی روضه‌ای بود، در خیابان چهارباغ پایین، با اتومبیل تصادف می‌کند و به بیمارستان منتقل می‌‌شود و پس از آن که راننده را حلال می‌کند و درخواست آزادی او را دارد، چند روز بعد به لقای حق می‌پیوندد و پس از تشییع باشکوهی  در جوار خاندانش در سمت جنوب شرقى تکیه بروجردی (درب کوشک) دفن گردید./

پشت بام خانه خدا"کعبه" راببینید

​شستشوی پشت بام خانه خدا

پشت بام «کعبه »راببینید

پشت بام «خانه خدا» روز دوشنبه(۲۴ آبان ۱۴۰۰) توسط متولیان مسجدالحرام شست‌وشو شد.

پشت بام کعبه شست‌وشو شد +عکس

با موافقت سعودی‌ها تعداد زائران خانه خدا از هفته‌های گذشته افزایش یافته و با وجود اینکه امکان استفاده نکردن از ماسک در فضای باز مسجدالحرام وجود دارد.

 

همه زائران همچنان از ماسک استفاده می‌کنند.

کعبه-مسجدالحرام

۱۰ نفر به پشت‌بام کعبه رفته و بام این مکان مقدس را شست‌‌وشو و عطرافشانی کردند

روز دوشنبه، ۲۴ آبان ۱۴۰۰(٩ ربیع الثانی ١٤٤٣) پس از حدود چهار ماه از حج تمتع که پشت‌بام خانه خدا شست‌وشو شده بود.

متولیان مسجدالحرام پس از غبارروبی از پرده کعبه، پشت‌نام خانه خدا را شستند.

۱۰ نفر به پشت‌بام کعبه رفته و بام این مکان مقدس را شست‌‌وشو و عطرافشانی کردند.

 

شست‌وشوی پشت بام کعبه

 

پشت بام کعبه

شست‌وشوی پشت بام کعبه

نامه عذرخواهی"آذری قمی"به رهبرانقلاب

 آیت الله خامنه ای درجلسه مجلس خبرگان ،هنگام تعیین جانشین امام خمینی۱۴ خرداد ۱۳۶۸خطاب به آیت الله آذری قمی،هنگامیکه باحرارت وهیجان ازپذیرش رهبری ایشان می گفت: اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟ مطمئناً ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت.

آذری قمی:خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من ۱۰ سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم ..

واما همانطوررهبرانقلاب پیش بینی کرده بود،ازولایت آیت الله خامنه ای اعراض کرد ۸ سال بعدپشیمان شد،عذرخواهی کردواماجبران مافات نکرد.

پشیمانی آیت الله آذری قمی 

آیت الله مسعودی خمینی: آیت الله آذری قمی نامه عذرخواهی به رهبری را به بنده دادند و من تقدیم حضرت آقا کردم

هر کس بگوید نامه عذرخواهی آیت الله آذری دروغ است، وجود خودش دروغ است، گفت: ایشان جریان توسل به قمربنی هاشم با بنده درمیان گذاشتند.

 

آذری قمیبراساس یک سوء‌ظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، ناخواسته مبتلا به ضربه ای علیه نظام شدم»...تفصیل مطلب رااگرمیل مبارک باشدازآقای مسعودی سئوال نمایید»

​توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مرحوم آیت‌الله آذری قمی مکاتبات متعددی با رهبر معظم انقلاب مدظله‌العالی داشته که از جمله‌ی آنها دو نامه مشتمل بر عذرخواهی از معظم‌له است. نامه اول در ۱۳۷۵/۳/۱۲ برابر با ۱۴ محرم ۱۴۱۷ نگارش شده که در صفحه ۱۶۶ کتاب «روشن‌بینی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه» تألیف «آیت‌الله محمدمحمدی ری‌شهری»(اولین وزیراطلاعات کشور) درج شده و اخیراً توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی قدس‌سره‌الشریف منتشر شده‌ است. مرحوم آیت‌الله آذری قمی در نامه‌ی دیگری در تاریخ ۱۳۷۶/۲/۱ با اشاره به نامه‌ی اول، به همین مضمون نوشته است/ ۹ آذر ۱۴۰۰خبرگزاری فارس.

پس از انتشار نامه آیت الله آذری قمی در رسانه‌ها و شائبه‌های مختلف ایجاد شده در فضای رسانه‌ای کشور، خبرگزاری فارس با آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تولیت آستان حضرت معصومه(س) در سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۹ مصاحبه ای داشته است.

در جریان گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با سید احمد شمس، یکی از نزدیگان دفتر آیت الله آذری قمی وی تصریح کرد که نامه مذکور توسط آیت الله مسعودی خمینی به دست رهبر انقلاب رسیده است.:

 آیت الله مسعودی خمینی: آیت الله آذری قمی نامه عذرخواهی به رهبری را به بنده دادند و من تقدیم حضرت آقا کردم

فارس:خدمت آیت الله مسعودی خمینی هستیم. اخیرا در کتابی که جناب آقای ری شهری به چاپ رسانده‌اند، نامه ای از آیت الله آذری قمی برای اولین بار چاپ شده است که محتوای آن باعث ایجاد تلاطمی در فضای رسانه ای کشور شده است، برخی آن را نامه قطعی می دانند و برخی تردید کرده اند از جمله آقای کدیور و برخی فرزندان آقای آذری قمی نسبت به اصالت این نامه ابراز تردید کرده اند. از آن جایی که در خاتمه این نامه نام جنابعالی هم ذکر شده است و اشاره شده است که اگر تفسیری شفاهی و کامل می‌خواهید از آیت الله مسعودی سوال کنید، ما به سراغ شما آمدیم، بحث اصالت و صدور نامه مطرح است، لطفا در خصوص چند و چون ماجرای ارسال نامه از سوی آیت الله آذری قمی به محضر مقام معظم رهبری برایمان بگوئید. این سخنان از زبان شما به عنوان شاهد اتفاقات آن دوران  در تاریخ معاصر ایران اسلامی ثبت می شود.

«آیت الله مسعودی خمینی »:از شما تشکر می کنم که در صدد ابلاغ تاریخ صحیح به آیندگان هستید، آقای آذری قمی در جامعه مدرسین در کنار بزرگانی چون امینی اصفهانی(آیت الله ابراهیم امینی)، مشکینی(آیت الله علی مشکینی) و بنده حقیر(آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی)  از پیشکسوتان بودند. جامعه مدرسین در ابتدا با حدود ۴۰ نفر از بزرگان حوزه تشکیل شد.

چهره درهم و نگران مقام معظم رهبری پس از خواندن نامه اول آیت الله آذری

«آیت الله مسعودی خمینی »:بنده در سال ۱۳۷۱ از سوی مقام معظم رهبری به عنوان خادم(تولیت) آستان مقدس حضرت معصومه(س) انتخاب شدم. یکی دوسال شاید گذشت سال ۱۳۷۲ یا۱۳۷۳ بود دقیق خاطرم نیست،

آقای آذری قمی در دفتر آستانه مقدسه نزد بنده آمدند و گفتند:  شما مرتب برای گزارش کار خدمت رهبری می روید نامه ای دارم شما این را به آقا برسانید،

من هم گرفتم و نامه را سربسته نگه داشتم. یکی دوماه بعد بنده برای ارائه گزارش به دفتر رهبری مراجعه کردم،  نامه آیت الله آذری را خدمت رهبری تقدیم کردم.

ایشان(آیت الله خامنه ای) نامه را خواندند، بعد از خواندن نامه من متوجه شدم که چهره آقا درهم شد و حالتی نگران داشتند و من هم نه می‌دانستم و نه متوجه محتوای نامه بودم. عرایضم را خدمتشان عرض کردم و آنجا را ترک کردم.

روایت همراه آیت الله آذری قمی از ارسال یک نامه به رهبر انقلاب+عکس نامه

بعد از بازگشت و گذشت دو سه روز آقای آذری قمی از من پیگیری کردند که آیا نامه را به رهبری رساندید؟ بنده هم گفتم بله خدمتشان رساندم ولی چهره ایشان را گرفته و نگران دیدم، ایشان گفت که بله بنده در نامه نوشته بودم که جناب آقای خامنه ای چرا شما جلوی بانک‌های ربوی را نمی‌گیرید و سرتاسر ایران را بانک ربوی فرا گرفته است، این بانک‌ها را به طور کلی برچینید و تعطیل کنید.

خواندن نامه دوم رهبر انقلاب را خوشحال کرد/ آیت الله آذری قمی ماجرای توسل به قمربنی هاشم را با بنده درمیان گذاشتند

«آیت الله مسعودی خمینی »:مدتی گذشت دقیقا یادم نیست چقدر گذشت یک روز دیگر آقای آذری در حالی که نامه دیگری در دست داشتند نزد من آمدند و بار دیگر خواستار تحویل نامه مذکور به خدمت رهبری شدند. به ایشان گفتم من نامه اول را که تقدیم رهبری کردم چهره ایشان درهم شد، گفتند نه شما این نامه را برسانید(خوشحال به نظر می رسیدند). نامه را گرفتم و خدمت رهبری رساندم. نامه را خواندند و من دیدم رهبری بعد از خواندن نامه دوم چهره شان باز شد و خوشحال شدند اما چیزی نفرمودند. من عرض کردم که آقا شما فرمایشی ندارید فرمودند که کاری ندارم.

برگشتم و آقای آذری مجددا پیگیری کردند و بنده گفتم که نامه را تقدیم رهبری کردم و ایشان برخلاف نامه قبلی چهره شان باز شد و خوشحال شدند.

ایشان(آذری قمی) گفتند که بله من دچار یک تلاطم مغزی شده بودم که الحمدلله یک شب به «قمربنی هاشم» متوسل شدم و از آن ناراحتی بیرون آمدم.

«آیت الله مسعودی خمینی »:کسی که بگوید چنین نامه ای نبوده و آن را انکار کند مشخص می شود که دچار خلاف شده و سوظن دارد.

آقای آذری این نامه را با خط خودشان نوشتند و بعد هم خودشان فرمودند یک شب متوسل به قمربنی هاشم شدم و از ان تفکری که داشتم برگشتم.

«آیت الله مسعودی خمینی »:تا جایی که من به یاد دارم ایشان نسبت به مواضعشان نسبت به رهبری ۱۰۰ درصد پشیمان بودند و مکرر به من می گفتند : آقای مسعودی! «قمر بنی هاشم» تحولی در من ایجاد کرد.

حالا آقای «محسن کدیور» و اینها افرادی هستند که نه با انقلاب خوب هستند نه با اسلام نه با قرآن و فقط حرف می زنند! هر کس بگوید نامه عذرخواهی آیت الله آذری دروغ است، وجود خودش دروغ است!/پایان.۲۴ آبان ۱۴۰۰

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اندکی ویرایش دراین مصاحبه انجام داده ام+پیش درآمدوتصاویر.

متن نامه آیت الله آذری قمی

بسمه تعالی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری انقلاب مقدس اسلامی ایران ـ دامت برکاته
پس از سلام و تحیت
براساس یک سوء‌ظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، گرفتار یک تلاطم درونی که مرا بین دو محذور ـ یعنی دو ترک وظیفه مخیر می‌کرد ـ ناخواسته مبتلا به ضربه‌ای علیه نظام شدم و از این رنج درونی، سرانجام سحر شب یازدهم عاشورای با توسل به قمر بنی‌هاشم شدنم خداوندمرانجات داد ، اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ایتمار باوامر مبارک را نمی‌خواهم، در عین حال، نه جنابعالی و نه آقایان حجازی و محمدی را در مظان استجابت دعا فراموش نکردم، خواسته‌ای هم جز خواسته‌هایی را که جنابعالی بپسندید، ندارم. تفصیل مطالب را اگر میل مبارک باشد از آقای مسعودی سؤال نمایید. احمد آذری قمی.

توضیح مدیریت سایت پیراسته فر:منظوراز آقایان حجازی(سیدعلی اصغر حجازی) و محمدی(محمدمحمدی گلپایگانی) و مسعودی (علی اکبرمسعودی خمینی)هستند.

این نامه جای ابهام دارد!اینکه باتوجه به تاریخ سربرگ نامه  ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۶ ،چرا درنقل قولها می نویسند:شنبه، ۱۲ خرداد ۱۳۷۵(١٤ محرم ١٤١٧) ودیگراینکه انگار نویسنده یک ذهن مشوشی داشته(بیمارگونه)که ازانسجام کافی برخوردارنبوده...شب ۱۱ عاشورای.. باوامر مبارک...ازشدت علاقه به نظام مقدس اسلامی..ناخواسته مبتلا به ضربه‌ای علیه نظام شدم...واینکه فردی که تاکنون خصمانه برخوردمی کرد واما حالامی نویسد:«اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ایتمار باوامر مبارک را نمی‌خواهم...خواسته‌ای هم جز خواسته‌هایی را که جنابعالی بپسندید، ندارم»!...ادبیات نوشتاری این نامه هم به کم سوادها شبیه تربوده تایک عالم!تاحدی اوضاع نامطلوب بوده که آقایان درمتن نامه آقای آذری قمی دستکاری(ویرایش) کردند،هم درادبیات املایی وهم انشایی دچارخدشه است وبه تعبیری میتوان گفت آقای آذری قمی تانفسهای آخرعمرش از«تلاطم درونی »اش رهایی نیافت وظلمی راهم که به رهبری کرد،جبران نکرد،البته درزمان امام خمینی-روزنامه رسالت- هم این اعوجاج هاراداشته ومشمول عتاب وخطاب امام راحل بوده وعجیب اینکه در۳ روزقبل ازارسال نامه مذکور،آقای آذری قمی دراعلامیه ای خطاب به «هموطنان عزیز» می نویسد«اوج اشتباه من و به اشتباه انداختن دیگر خبرگان و سائر افراد ملت اظهار ولایت‌مطلقه و اثبات آن برای رهبر فعلی حتی در مقابل مراجع دیگر بود۲۴آبان ۱۳۷۶»ونامه های توهین آمیزدیگردرحوادث دیگر...

نخست وزیری عراق؟تمدید"مصطفی الکاظمی "حیدرالعبادی یانوری مالکی یاالعیدانی

​گزینه های  نخست وزیری عراق اینهایند:

«حیدر العبادی»،قاسم الاعرجی ، محمد توفیق علاوی  و  عبدالحسین عبطان  ازدیگرگزینه های نخست وزیری عراق هستند.

«جعفرصدر»فرزندِآیت الله محمدباقر صدر(سفیرعراق درانگلیس)نخست وزیرعراق می شود؟

آخرین وتازه ترین اخباراز گرینه های نخست وزیری عراق: این لبنک:

جعفرصدر"فرزندآیت الله محمدباقرصدر"سفیرعراق درانگلیس

نخست وزیر آینده عراق؟ در صورت مخالفت گروه‌های شیعه با الکاظمی ،«حیدرالعبادی»نخست وزیر می شود.

 «مقتدی صدر» در  تماس خطاب به العبادی : اگر چارچوب هماهنگی شیعیان نامزدی مصطفی الکاظمی را برای دور دوم نپذیرد راه دوری نمی روم و تو نامزد ما برای ریاست دولت بعدی عراق هستید.

گزینه های نخست وزیری عراق،بترتیب شانس:

«مصطفی الکاظمی»گزینه نخست،درغیراینصورت «حیدرالعبادی» نخست وزیرعراق می شود،درصورت عدم توافق،گزینه «السعد العیدانی» روی میزاست ،درغیراینصورت، «نوری المالکی»سکان نخست وزیرعراق راعهده دارمی شود.

رسانه‌های عراقی فاش کردند؛ در صورتی که هیأت هماهنگی شیعیان عراق«چارچوب هماهنگی شیعیان» با تمدید نخست وزیر «مصطفی الکاظمی» موافقت نکند، رهبر جریان صدر نام حیدر العبادی، نخست‌وزیر سابق این کشور را به عنوان کاندیدای توافقی تصدی پست نخست‌وزیری عراق پیشنهاد می‌کند.

سایت «عربی ۲۱ »عراق در گزارشی درباره افراد نزدیک به تصدی پست نخست‌وزیری عراق  پس از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی دهم اکتبر نوشت: طبق گزارش متنفذین رسانه‌های عراق مقتدی صدر، رهبر جریان صدر نام حیدر العبادی را برای تصدی پست نخست وزیر دولت جدید عراق پیشنهاد کرده است اما این درصورتی است که هیأت هماهنگی شیعیان عراق، موسوم به «چارچوب هماهنگی شیعیان» که متشکل از احزاب سیاسی شیعه است با «تمدید دوره نخست وزیری مصطفی الکاظمی» موافقت نکنند.

این موضوع طی تماسی که هفته گذشته میان صدر و العبادی صورت گرفت، مطرح شد؛ چراکه« العبادی »درصدد است تا میان احزاب چارچوب هماهنگی و مقتدی صدر برای پایان دادن به بحران انتخابات میانجیگری کند.

طبق گزارش شبکه  UTY  عراق و به نقل از منابع سیاسی، «مقتدی صدر» در این تماس خطاب به العبادی گفت: اگر چارچوب هماهنگی شیعیان نامزدی مصطفی الکاظمی را برای دور دوم نپذیرد راه دوری نمی روم و تو نامزد ما برای ریاست دولت بعدی هستید و این موضوع را برای نیروهای چارچوب مطرح کنید.

نخست وزیرملی

«محمود الزجراوی» از رهبران جریان صدر و نماینده سابق پارلمان، در رابطه با نامزدی العبادی توسط صدر گفت: خط جریان صدر با تعیین نخست وزیر ملی برای عراق پیش می‌رود. موضوع نامزد توافقی پس از هر دوره انتخابات مطرح می‌شود.

«الزجراوی» افزود: نامزد توافقی به معنای چند دسته شدن تصمیم ملی در پارلمان است و این با دیدگاه عراقی‌ها که در صندوق‌های رای بیان می‌شود، مطابقت ندارد و مردم امروز چشم به راه یک« نخست‌وزیر ملی» هستند؛ نخست وزیری که از بطن پایگاه‌های مردمی باشد و تحت کنترل خارج نیست.

وی ادامه داد: اگر یک نخست‌وزیر از سوی یک بلوک ملی متشکل از ۷۰ نماینده، مانند جنبش صدر، یا ۱۰۰ نفر که با جریان صدر متحد شده‌اند، حمایت شود، به ساختن عراق ادامه خواهد داد، چراکه یک پایگاه ملی وجود دارد که از او حمایت می‌کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: «سلام الزبیدی» از اعضای ائتلاف «النصر» به رهبری «حیدر العبادی» نیز در این باره گفت که تحرکاتی از سوی برخی از احزاب سیاسی وجود دارد که بیشترین تعداد کرسی  را در انتخابات به دست آورده‌اند و نام «حیدر العبادی» را به عنوان نامزد سازش (توافقی) برای دولت بعدی مطرح می‌کند.

«سلام الزبیدی» افزود: «حیدرالعبادی» هیچ مخالفتی با این که بخشی از راه حل بحران عراق باشد، ندارد.

عضو ائتلاف «النصر»گفت: «مقتدی صدر» در سفر به بغداد و دیدار با «حیدرالعبادی» تصمیم گرفت که او یکی از گزینه های تصدی پست نخست وزیری عراق باشد.

آیا «محمد شیاع السودانی» تنها گزینه نخست وزیری عراق است؟ توپ در زمین کُردها

رؤسای قوای عراق درکنارلیدرهای احزاب شیعی

برچسب الاطار التنسیقی(چارچوب هماهنگی)م - پیراسته فر

رؤسای قوای عراق درکنارلیدرهای احزاب شیعی

نوری مالکی،حیدرالعبادی،عمارالحکیم

انتقاد«مقتدی صدر» ازقوه قضائیه عراق و«الاطار التنسیقی» (چارچوب هماهنگی) - پیراسته  فر

«علی البیدر» کارشناس مسائل عراق درباره شانس حیدر العبادی برای تصدی پست نخست وزیری دولت جدید عراق تاکید کرد: یک وتوی کردی و سنی درباره العبادی وجود دارد چراکه گروه های سنی در عراق او را متهم به دست داشتن در ربودن فرزندانشان در جریان عملیات آزادسازی عراق از لوث داعش می کنند و او را مقصر اصلی این اتفاقات می‌دانند.

مقتدی صدر وحیدرالعبادی

«علی البیدر» افزود: همچنین این امکان وجود دارد که نخست‌وزیری «حیدر العبادی» در داخل احزاب شیعه و از سوی «نوری المالکی» رهبر ائتلاف(دولت قانون)وتو شود.

البیدر ادامه داد: به همین دلیل ما معتقد هستیم که «حیدر العبادی» از شرایط توافقی برخوردار نیست تا مجدداً به عنوان نخست‌وزیر تعیین شود.

وی همچنین تصریح کرد: موضوع معرفی نامزدها هنوز زود است، چراکه کمیساریای عالی انتخابات باید نتایج نهایی را اعلام کند و به تایید دادگاه فدرال برسد، پس از آن هر بلوکی می‌تواند درباره نامزدها صحبت کند، اما تا بدین لحظه نزدیک‌ترین فرد به تصدی پست نخست‌وزیری الکاظمی و پس از او« اسعد العیدانی» استاندار بصره هستند.

«علی البیدر» خاطرنشان کرد: در صورتی که الکاظمی و العیدانی نخست‌وزیری را نپذیرند، نوری المالکی در صورتی که داوطلبانه و با پذیرش شرایطی سنگین جریان صدر به این جریان نزدیک شود، می‌تواند گزینه دیگری برای تصدی این پست باشد.

آشوبگران آمدند بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم

واکنش نائب رئیس کمسیون قضایی مجلس به دادگاه لندن

شوخی نابجای « رئیس کمسیون قضایی مجلس »در دادگاه افکار عمومی

«حسن نوروزی»:«دادگاه لندن» کُشته‌شده‌ها را محکوم می‌کند یا قاتلین را!؟...یکی از آن‌هایی که به مردم(آشوبگران) شلیک کرد «من بودم»، ما کُشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند!؟.

آبان ۱۳۹۸آشوبگران آمدند بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را می‌خواهید محاکمه کنید؟

 

ایسنانوشت: واکنش اخیر نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به برگزاری دادگاهی خارجی در مورد حوادث آبان ماه شاید مصداق مناسبی برای این داستان باشد. می‌خواهد شوخی باشد یا جدی!

«نایب رئیس کمیسیون‌ قضایی مجلس شورای اسلامی» در اظهارات عجیب و غریبی به برگزاری دادگاه حوادث آبان ماه در لندن، واکنش نشان داده است. واکنشی که شاید به گفته او «صرفا یک شوخی» بیشتر نبود اما پایگاه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی را خیلی سریع تسخیر کرد.

«حسن نوروزی» نماینده مردم رباط کریم در مجلس در ابتدای گفت‌وگو احتمالا به طعنه و کنایه می‌پرسد که «در دادگاه لندن کُشته‌شده‌ها را محکوم می‌کند یا قاتلین را؟» 

نماینده مردم رباط کریم در مجلس شورای اسلامی در واکنش به پاسخ خبرنگار می‌گوید:«یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد من بودم. ما کُشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند؟»

تأملاتی درباره شورش آبان ۹۸ 

نسبت اظهار نظر در دنیای سیاست شاید شبیه هوا برای نفس کشیدن باشد یا شاید شبیه آب برای ماهی. اظهارنظرها می‌تواند سیاست‌ها را شکل دهد یا سیاست‌ها را از مدار خارج کند. اظهارنظرها عمق نگاه یک سیاست‌مدار را نشان می‌دهد. حال می‌خواهد شوخی باشد یا جدی؛ خنده‌آور باشد یا گریه‌دار؛ رسمی باشد یا غیررسمی؛ به نفع راوی باشد یا به ضررش. اظهار نظر، اظهار نظر است. در تاریخ ثبت می‌شود و در ذهن مردم می‌ماند. مثل اظهار نظر رئیس جمهور قبلی در مورد اینکه صبح جمعه فهمیده بود که بنزین گران شده است.

«حسن روحانی» رئیس جمهور پیشین جمهوری اسلامی ایران در اولین اظهار نظر بعد از سه برابر شدن قیمت بنزین گفت:«من هم مثل مردم صبح روز جمعه دیدم قیمت بنزین تغییر کرده برای اینکه موضوع را به شورای امنیت کشور واگذار کرده بودم. به آنها هم گفته بودم به من لازم نیست بگویید خودتان بروید برنامه‌ریزی کنید منتها همه چیز در جلسه سران سه قوه تصویب شده است.»

توضبح مدیریت سایت-پیراسته فر: من هم مثل همه مردم صبح روز جمعه دیدم که قیمت بنزین تغییر کرده است.

حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور عصر امروز چهارشنبه(۰۶ آذر ۱۳۹۸) در جلسه شورای اداری استان آذربایجان شرقی گفت: شبی که سهمیه‌بندی بنزین اجرا شد من خودم هم اطلاع نداشتم و نمی‌دانستم که اجرای این طرح این هفته است یا هفته آینده؛ چرا که به شورای امنیت کشور گفته بودم که زمان آن را به من هم حتی نگویید، چرا که به آنها گفته بودم در صداوسیما کارهای تبلیغاتی اجرای این طرح را انجام دهید و هر شبی که مناسب بود آن را اجرایی کند.

روحانی گفت: من هم مثل همه مردم ایران مطلع شدم که صبح جمعه قیمت بنزین تغییر کرده است چرا که من هم این طرح را به شورای امنیت واگذار کرده بودم و به آنها گفته بودم که زمانش را به من نگویید چرا که این مصوبه در جلسه سران قوا مصوب شده است.

روحانی،رئیس جمهور: خودم هم بی خبر بودم! صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده!۰۶ آذر ۱۳۹۸

این مصداق بارز یک اظهار معروف است که در اذهان ثبت می‌شود. اظهار نظری که واکنش‌های زیادی داشت. «عذر بدتر از گناه»، «داستان صبح جمعه با روحانی»، «نیشخند تلخ» و هزار یک طعنه و کنایه دیگر تنها بخشی از واکنش‌هایی بود که به رئیس جمهور داده شد.

سال ۱۳۹۸، شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا، پس از چندین جلسه بررسی قیمت سوخت، تصمیم گرفت تا قیمت بنزین را افزایش دهد. مقام معظم رهبری نیز تاکید کردند که از مصوبات این شورا حمایت خواهند کرد. در واکنش به این تحولات‌، اعتراض‌ها و اغتشاش‌هایی شکل گرفت. اموال عمومی آسیب دید و عده‌ای جان باختند. پس از این واقعه میزان تلفات تا مدت‌ها مسکوت بود

«مجتبی ذوالنوری» در خرداد ماه ۱۳۹۹ یعنی پس از هفت ماه از واقعه گزارشی در مورد میزان تلفات و خسارات عنوان کرد.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در در حاشیه جلسه اجتماعی انتظامی ستاد مقابله با  کرونا در وزارت کشور تعداد کشته‌های آبان را ۲۳۰ نفر عنوان کرد که تنها ۶ نفر از آنها مآموران امنیتی بودند. بگفته ذوالنوری دو هزار نفر هم مجروح شدند.

۵۱۷ مورد از تحریم‌های ایران باقی است/ مجلس مانع لغو تحریم‌ها نیست

«حجت الاسلام مجتبی ذوالنوری »در اظهاراتی از آسیب دیدن ۴۹۷ مرکز دولتی و بخش خصوصی، ۴۲۲ دستگاه خودرو و ۵۶۹ خودرو و موتور نیروهای امنیتی و انتظامی خبر داده بود. او همچنین از سوختن ۱۲۳ مرکز سوخت رسانی(پمپ بنزین) گفت و البته تخریب ۹۹۱ بانک. موردی که دستاویز شوخی یا جدی حسن نوروزی برای اظهارات جنجالی شد. نایب رئیس کمیسیون حقوقی مجلس گفت:«طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را می‌خواهید محاکمه کنید؟».

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اصل ماجرا(مصاحبه):

سایت«دیده بان»(۲۳ آبان ۱۴۰۰،) نوشت:با گذشت دو سال از وقوع حوادث تلخ آبان‌ ۱۳۹۸ هنوز سوال های بی پاسخ بسیاری در اذهان مردم باقی مانده است. حوادثی که براساس منابع رسمی نزدیک به ۲۳۰ نفر جان خود را در این اعتراضات از دست دادند و برخی منابع غیر رسمی هم این آمار را تا چند برابر بیشتر از آنچه که مسئولان و مقامات اعلام کرده اند عنوان می کنند.

 اشرار علیه مردم/ اغتشاشگران چگونه امنیت، اقتصاد و حق اعتراض مردم را تخریب می‌کنند؟

طی روزهای گذشته و همزمان با دومین سالگرد اعتراضات بنزینی آبان ۱۳۹۸ برخی گروه ها و حقوقدان های در اروپا اقدام به برگزاری دادگاهی برای جان باختگان این حوادث در لندن برپا کرده اند که گفته می شود شاهدان این اعتراضات در این دادگاه مشاهدات خود را برای حقوقدان ها و قضات حاضر بازگو می کنند. هر چند نتیجه این دادگاه تنها جنبه نمادین دارد اما برخی منابع خبر داده اند که دولت توسط معاون سیاسی وزارت خارجه مراتب اعتراض خود را به گوش انگلیس رسانده اند. 

اما در این بین برخی فعالان سیاسی داخل کشور در همین رابطه بر این باورند که برگزاری چنین دادگاهی در داخل کشور و حضور شاهدان این اعتراضات می توانست به شفاف شدن آنچه که در آبان۱۳۹۸ و بی تدبیری های رخ داده  کمک کند و حداقل مرحمی باشد بر زخم بازماندگان این حوادث تلخ و دردناک که برخی مسئولان در دولت با لبخند از آن یاد کرد.

قیمت بنزین ,

حسن نوروزی، نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس یازدهم در مصاحبه با خبرنگار دیده بان ایران درباره همین موضوع اظهاراتی را مطرح کرده است که مشروح ان را در ادامه می خوانید. ذکر این نکته حائز اهمیت است که صدای ضبط شده این گفت وگو در تحریریه دیده بان ایران موجود است.

*آقای نوروزی! این روزها در انگلیس دادگاهی برای اعتراضات آبا‌ن‌ماه 98 در حال برگزاری است، آیا بهتر نبود در ایران هم چنین دادگاهی برگزار می‌شد؟

یعنی چی؟ دادگاه چی برگزار شود؟

*دادگاهی در خصوص بی تدبیری های صورت گرفته و کشته‌شده‌های آبان ۱۳۹۸

بعد در این دادگاه کُشته‌شده‌ها را باید محکوم کنند یا قاتلین را؟

*قطعا منظور محاکمه قاتلین و بی تدبیری های مسئولان است؛ کسانی‌که به مردم شلیک کردند!

یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند؟! طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را می‌خواهید محاکمه کنید؟

هر چند ذکر این مطلب ضروری است که آقای نوروزی در پایان صحبت‌هایشان عنوان کردند که «شوخی کردم» و بعد تماس را قطع می کند اما با توجه به حساسیت این موضوع انتظار رسانه و مردم این است که نایب رئیس یکی از مهمترین کمیسیون های مجلس شورای اسلامی با جدیت و یا حتی قاطعیت بیشتری به سوالات مربوط در این رابطه پاسخگو باشند. حوادث آبان 98 موضوعی نیست که بشود با آن شوخی کرد و یا مثل مسئولان دولت قبل درباره آن صحبت کرد و گفت "فقط به سر شلیک نکردیم به پا هم زدیم./پایان.

سایت مشرق به نقل ازروزنامه جوان(۲۴ آبان ۱۴۰۰)نوشت:‌ اشتباه و شوخی‌های تلخ یک نماینده مجلس!

یک اظهارنظر از حسن نوروزی، نماینده مجلس در مورد دادگاه کذایی انگلیسی در مورد وقایع آبان ۹۸ طی روزهای اخیر جنجال‌هایی را ایجاد کرد. آنچه از قول او منتشر شد، این بود که در ابتدای گفتگو احتمالاً به طعنه و کنایه می‌پرسد که «در دادگاه لندن کشته‌شده‌ها را محکوم می‌کند یا قاتلین را؟» و در واکنش به پاسخ خبرنگار می‌گوید: «یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد من بودم. ما کشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند؟» او می‌خواهد بی اعتبار بودن آن دادگاه نمایشی را که عروسک گردانش مسیح علی‌نژاد است، نشان دهد؛ حرفی نیست، خیلی هم خوب؛ اما با این عبارات؟!

او در پایان صحبت‌هایش می‌گوید که «شوخی کردم»! شوخی با چنین ادبیاتی در موضوعی که دو سال است عملیات روانی و رسانه‌ای و سیاسی غرب و رسانه‌های فارسی زبان غربی بر آن متمرکز شده تا هزار و یک دروغ نامربوط را به جمهوری اسلامی بچسباند؟ آیا این شوخی هم بخشی از این چسب نخواهد شد؟!

روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به نوروزی می‌نویسد: «نگفته هم پیداست که «من بودم، ما بودیم که کشتیم» شوخی است. اما آنچه باید گفت این است که شیخنا! شوخی آن هم قشنگ نیست بماند که قبیح هم هست، به ویژه از جنابتان که سابقه‌ای روشن در دفاع از وطن دارید و تلخی‌های اسارت را با صبر به حلاوتِ آزادی رسانده‌اید. اگر این بیان از دیگران نازیبنده باشد از شما که شأنی حقوقی دارید نازیبنده‌تر خواهد بود. جامعه توقع دارد که شما «حقوقی» جواب دهید هرچند کارِ انگلیسی‌ها جای هزار، اما و اگر حقوقی داشته باشد.».

اما آنچه بیشتر جای تأمل دارد، اظهارات شاذ دیگر از او در موضوعاتی همانند همین موضوع، مهم و خاص است.

حسن نوروزی فروردین ۹۹ در گفتگو با روزنامه همدلی در مورد هواپیمای اوکراینی که دی ماه ۹۸ هدف شلیک اشتباهی قرار گرفته بود، گفت که «اساساً نوع پرواز این هواپیما مشکوک بوده است. این هواپیما از کنترل برج مراقبت و مراکز ما خارج شده بود. به نظر می‌رسد این هواپیما تحت کنترل امریکا قرار گرفته بود؛ بنابراین با توجه به این شواهد، بازداشت کردن افراد در این زمینه بی معناست. این هواپیما یک هفته قبل از آن در اسرائیل بوده و به نظر می‌رسد که دستکاری شده بوده است. برای این هواپیما اهداف خاصی در ایران تعیین شده بود و به نظر من، نیروهای نظامی در این زمینه وظیفه خود را به خوبی انجام داده‌اند.» او همچنین هر نوع بازداشتی را در این مورد تکذیب کرد که واکنش سازمان قضایی نیروهای مسلح را در پی داشت و رئیس این سازمان اعلام کرد که علیه این نماینده اعلام جرم شده است: «این مصاحبه، برداشت شخصی ایشان و بدون اطلاع از کم و کیف قضیه بوده است و این گونه اظهارات علاوه بر اخلال در تحقیقات قضایی، موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم می‌نماید. از این رو علیه نامبرده در مراجع قضایی ذی صلاح تحت عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی اعلام جرم شده است.»‌اعلام جرمی که البته بعدها خبری از آن منتشر نشد و معلوم نیست به کجا رسید.

نوروزی دی ماه ۹۶ در گفتگو با سایت ضدانقلاب زیتون در مورد خودکشی یک زندانی در اوین، گفته بود: «ممکن است مرگ بسیاری از این افراد در زندان به دق کردن آن‌ها از غصه به خاطر کارهایی که انجام داده‌اند مربوط باشد. این‌ها در زندان به زشتی کار خود فکر کرده و شاید همین منجر به خودکشی آن‌ها شده است. بسیاری از این زندانیان کارمند بانک بوده و حتی مشکل گرانی و بیکاری نیز نداشتند.»

او در مورد اظهارات اخیرش- پیرامون آبان ۹۸ توضیحاتی ارائه کرده و آن گفتگو را جعلی و کار منافقین دانسته که البته، چون قبول دارد آن جملات را گفته، به نظر می‌رسد معنای «جعلی» را نمی‌داند! بماند که همان توضیحات علیه انگلیس هم اشتباهات متعدد دارد! خبرنگار را جعلی و منافق می‌خواند. اما چرا باید با رسانه‌های ضد ایرانی مصاحبه کند؟!

اظهارات شاذ نوروزی در زمینه‌های دیگر هم بوده، از جمله «فیلم منتشر شده از اوین کار صهیونیست هاست» و... این حجم از جنجال آفرینی از کسی که «نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس» است و انتظار بیشتری از او برای دقیق و حقوقی بودن می‌رود، عجیب نیست؟/پایان.