بودجه سال ۱۴۰۱ کشور از حیث منابع و مصارف (۳.۶۳۱.۰۷۰.۴۶۲.۸۰۰.۰۰۰)تومان.
برای «فروش نان خشک پادگانها» ردیف بودجه منظورشده واما برای «فروش نفت خام»ردیف درآمدی وجودندارد!بودجه «فاقدردیف درآمدی انفال».
بیش از ۵۴ میلیارد تومان اعتبار در بودجه برای کسانی که با «سوتزنی»(گزارش تخلف مالی) در نظر گرفته شده است.
بودجه ۱۴۰۱کشور / دولت رئیسی
آیت الله سیدابراهیم رئیسی(رئیس جمهور) روز (یکشنبه ۲۱ آذر۱۴۰۰)بودجه ۱۴۰۱کشوررا«تحویل رئیس مجلس شورای اسلامی» داد.
دولت رئیسی بودجه را در ۲۸۸ صفحه با منابع و مصارف ۳۶۲۱ هزار میلیارد تومان بسته است.درشکل ارائه بودجه درمقایسه با بودجه ۱۴۰۰، تغییراتی مشاهده می شود ، اما محتوا هیچ تغییری نکرده است.
پیشبینی درآمدها درست صورت نگرفته است. برآورد هزینهها هم به دلیل عدم دقت در پیشبینیها از دقت کافی برخوردار نیست،بای «بسمالله» بودجه در تبصره یک با نقض اصول ۴۵ و ۵۳ قانون اساسی آغاز شده،
از بیش از ۷۰ معدن فلزی و غیرفلزی موجوددرکشور ،ردیف درآمدی منظورنشده!
اولین سال بودجه نویسی دولت رئیسی .
محمدباقر قالیباف در جلسه علنی امروز (یکشنبه ۲۱ آذر۱۴۰۰) مجلس شورای اسلامی، پس از تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ از سوی رئیس جمهور به مجلس، گفت: تقدیر و تشکر میکنم از رئیس محترم جمهور که بودجه سال ۱۴۰۱ را امروز تقدیم مجلس کردند، این بودجه در حقیقت هم بودجه دولت است و هم ملت؛ ان شاء الله دقت کنیم به درستی انجام شود و نکاتی که ایشان به حق به آن اشاره کردند همچون اصلاح ساختار بودجه، کنترل نقدینگی، تورم و شفاف کردن بودجه محقق شود.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: بر اساس قانون، لایحه بودجه توسط حوزه قوانین مجلس تکثیر خواهد شد و در اختیار همکاران در کمیسیونها قرار خواهیم داد، نمایندگان ۱۰ روز فرصت دارند پیشنهادات را به کمیسیون بدهند و کمیسیونها ۱۵ روز فرصت بررسی دارند و نهایتاً ۱۵ روز بعد، در کمیسیون تلفیق بودجه مورد بررسی قرار خواهد گرفت البته اگر کمیسیون تلفیق نیاز به تمدید داشته باشد ۱۵ روز دیگر قابل تمدید است.
بر این اساس طبق ماده واحده لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ کل کشور از حیث منابع و مصارف بالغ بر سی و شش میلیون و سیصد و ده هزار و هفتصد و چهار میلیارد و ششصد و بیست و هشت میلیون (۳۶.۳۱۰.۷۰۴۶۲۸.۰۰۰.۰۰۰) ریال به شرح زیر است:
الف- منابع بودجه عمومی دولت از لحاظ درآمدها و واگذاری داراییهای سرمایهای و مالی و مصارف بودجه عمومی دولت از حیث هزینهها و تملک دارایی های سرمایه ای و مالی، بالغ بر پانزده میلیون و پنجاه و دو هزار و سیصد و نود و شش میلیارد و یکصد و سیزده میلیون (۱۵.۰۵۲.۳۹۶.۱۱۳.۰۰۰.۰۰۰) ریال شامل:
١- منابع عمومی بالغ بر سیزده میلیون و هفتصد و بیست هزار میلیارد (۱۳.۷۲۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال.
۲- درآمد اختصاصی وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی بالغ بر یک میلیون و سیصد و سی و دو هزار و سیصد و نود و شش میلیارد و یکصد و سیزده میلیون ( ۱.۳۳۲.۳۹۶.۱۱۳.۰۰۰.۰۰۰) ریال.
ب- بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت از لحاظ درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار بالغ بر بیست و دو میلیون و سیصدو چهارده هزار و هفتاد و نه میلیارد و سیصد و هجده میلیون (۲۲.۳۱۴.۰۷۹.۳۱۸.۰۰۰.۰۰۰) ریال و از حیث هزینه ها و سایر پرداختها بالغ بر بیست و دو میلیون و سیصد و چهارده هزار و هفتاد و نه میلیارد و سیصد و هجده میلیون (۲۲.۳۱۴.۰۷۹.۳۱۸.۰۰۰.۰۰۰) ریال است.
حقوق کارمندان دربودجه
حقوق کارمندان دولت ۱۰درصد به صورت پلکانی افزایش می یابد. افزایش حقوق حداقل بگیران ۲۹درصد در بودجه آمده است، کسانی که حقوق کمتری دریافت می کنند، میزان افزایش حقوق شان بیشتر از کسانی است که حقوق بالایی دریافت می کنند. این اقدام به منظور کاهش فاصله حقوق کارکنان دولت در نظر گرفته شده است. افزایش ناخالص حقوق به صورت پلکانی معکوس از ۲۹درصد تا ۵/۰ درصد درنظر گرفته شد. همچنین حداقل مبلغ مندرج در احکام کارگزینی با ۲۹درصد رشد از ۵/۳میلیون تومان به ۵/۴میلیون تومان افزایش می یابد.۱۷۰۰ امتیاز در احکام کارگزینی تمام کارکنان اضافه می شود که معادل مبلغ ثابت ۵۳۳هزارو۸۰۰ تومان است. ضریب ریالی با ۳درصد رشد از ۳۰۴۸ به ۳۱۴۰ تغییر می کند.
حقوق بازنشستگان دربودجه
ملاک تعیین حقوق بازنشستگی قبلا ۲ سال پایانی اشتغال بود که اکنون به ۳ سال افزایش یافته است.
برای «بازنشستگان» نیز مبلغ ۵۳۳هزارو۸۰۰ تومان ثابت و ۳ درصد رشد اعمال می گردد. نکته مهم دیگری که در بودجه سال آینده وجود دارد، افزایش ۲ سال به سن بازنشستگی است. برخی کارشناسان اقتصادی بر این باورند به دلیل این که وضعیت صندوق های بازنشستگی تعریفی ندارد، این اقدام می تواند مفید واقع شود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سخنی با رئیس جمهور درباره بودجه ۱۴۰۱
«محمدکاظم انبارلویی»در سایت الف(۲۲ آذر ۱۴۰۰)نوشت:جمهوری اسلامی ایران در وسط معرکه جنگ جهانی تحریم قرار دارد. در این جنگ تهدید، تحریم، تحقیر، نفوذ، ترور و اخلال در تنظیم روابط خارجی، در نوع تصمیمگیری و تصمیمسازیهای مهم اقتصادی مجموعهای از عملیاتی است که وزارت خزانهداری آمریکا سامان می دهد ،تا از پیشرفت اقتصادی کشورما جلوگیری کند.
سیا، موساد، MI6 ، پنتاگون ، وزارت خارجه آمریکا و همه استعداد و توان اقتصادی و رسانه های آمریکا و سه کشور شرور اروپایی اضلاع در خدمت این جنگ برنامه ریزی شده می باشند.
دشمن که از طریق نفوذ در محرمانهترین پروژههای دفاعی و هستهای ایران قادر است ترقهبازی کند قطعا در مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی دولت مانند بانک مرکزی،وزارت اقتصاد و دارایی ، وزارت نفت وبالاخره سازمان مدیریت و برنامه ریزی و برخی نهادهای تصمیمساز اقتصادی نفوذ و در سیستمسازی و سازمانپذیری و نظم و نَسَق اقتصادی اخلال کند.
دولتها یکی پس از دیگری میآیند و رؤسای جمهور «بودجه» کل کشور و «برنامه» اقتصادی کشور را که در نهایت در سازمان مدیریت و برنامه ریزی پخت و پز میشود به مجلس ارائه می کنند. بودجهای که نه منطقی است ونه قابل اجرا.
«سرمقاله نویس روزنامه رسالت» نوشت:اولین بودجه کل کشور که محصول تدابیر معیشتی دولت سیزدهم است یکشنبه گذشته تقدیم مجلس شدو این در حالی است که رئیسجمهور محترم درباره متمم بودجه ۱۴۰۰ که دستپخت دولت قبل بوده هنوز به جمعبندی قطعی نرسیده است.
دولت بودجه را در ۲۸۸ صفحه با منابع و مصارف ۳۶۲۱ هزار میلیارد تومان بسته است.شکل ارائه بودجه تغییراتی را نشان میدهد ، اما محتوا هیچ تغییری(درمقایسه بابودجه ۱۴۰۰) نکرده است.
پیشبینی درآمدها درست صورت نگرفته است. برآورد هزینهها هم به دلیل عدم دقت در پیشبینیها از دقت کافی برخوردار نیست.
دولت بودجه عمومی را با ۱۵۰۵ هزار میلیارد تومان بسته در حالی که سهم نفت در بودجه عمومی ۳۸۱ هزار میلیارد تومان است. پس از گذشت یک صد سال از عمرصنعت نفت سهم آن در بودجه فقط بخشی از صادرات است.
امااثری از فروش روزانه دو میلیون بشکه نفت خام در داخل که سه برابر همین پیشبینی درآمد نفت است، در میان تبصرهها و بندها و جزءهاو جداول بودجه وجود ندارد.
«فروش نفت» که در داخل قطعی، پایدار و به نرخ ماده اول قانون هدفمندی یارانهها بوده واصلا مشمول تحریمها نیست، در بودجه جایگاهی ندارد. اما پیش بینی فروش نفت خام صادراتی که مشمول تحریمها و توطئههای خباثتآلود دشمن است، جایگاهی بس بزرگ و ثابت پیدا میکند!
البته در مورد فروش گاز طبیعی در داخل هم همین خطای محاسباتی صورت گرفته است.
دولت در بودجه ۱۴۰۱ عظیمترین بنگاه اقتصادی کشور را معاف از تقسیم سود سهام و مالیات کرده و خزانه را از این این رقم نجومی محروم کرده است؟!هیچ دلیل عقلی و محاسباتی پشت این تصمیم نیست و حتی مغایر اصول ۴۵ و ۵۳ قانون اساسی نیز می باشد.
محروم کردن بودجه عمومی از ارقام قطعی ، ثابت و پایدار در حالی است که دچار کسری فاحش است،این کجای عقل و تدبیرو علم اقتصادی تنظیمکنندگان بودجه در سازمان مدیریت و برنامهریزی را نشان میدهد؟!
دیوان محاسبات دو سال است در ارائه تفریغ بودجه ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به مجلس تعلل می کند و میگوید اصلا وزارت نفت برای تهیه گزارش تفریغ نفت و آنچه دولت در تبصره یک سرهمبندی کرده، به حسابرسان ما اجازه ورود به این وزارتخانه را نداده و آنها گزارش تفریغ را از روی عدد و رقمی تهیه کردهاند که در بانک مرکزی بوده است!
«محمدکاظم انبارلویی»نوشت:این گونه بودجهنویسی نظارتناپذیر، مغلوط و غیرشفاف که اصلیترین درآمدهای پایدار دولت در آن لحاظ نشده، اقتصاد کشور را در دره هولناک تورم،گرانی، رکود و کاهش ارزش پول ملی میاندازد.
از طرفی جمعی- خرجی حساب کردن پیشبینی درآمدها و برآورد هزینهها که در برخی از تبصرهها دیده می شود مغایر اصل ۵۳ قانون اساسی است.
بای بسمالله بودجه ۱۴۰۱در تبصره یک با نقض اصول ۴۵ و ۵۳ قانون اساسی آغاز شده و اینهمه فریاد و مطالبه رهبری و مردم را برای اصلاح ساختار بودجه بیپاسخ گذاشته است.
همین خبط وخطا نیز در مورد پیشبینی درآمد دولت از بیش از ۷۰ معدن فلزی و غیرفلزی کشور وجود دارد و ریالی از درآمد انفالی معادن در بودجه وجود ندارد.پرداخت ها و دریافتهای دولت دراینباره با نقض اصل ۵۳ قانون اساسی خارج از خزانه صورت میگیرد.بیش از ۵۴ میلیارد تومان اعتبار در بودجه برای کسانی که با «سوتزنی» از یک تخلف مالی یا سوءاستفاده پردهبرداری میکنند، در نظر گرفته شده است.وقتی در پیشبینی درآمدهای دولت که بالغ بر ۱۳۰ سرفصل درآمدی در جدول شماره ۵ حتی فروش نان خشک پادگانها ردیف دارد، اماچرا برای فروش نفت خام در داخل یک ردیف درآمدی نیست؟
چرا برای ردیفهای درآمدی دولت در اصل ۴۵ حتی یک «ردیف درآمدی انفالی» دیده نمیشود؟ هر واژه درآمدی را میتوان در بودجه «جستجو» کرد ، الا واژه انفال !
«معاون سیاسی حزب مؤتلفه اسلامی»درادامه نوشت:مقام معظم رهبری می فرماید : پرسشگری حق است اما پاسخگویی یک تکلیف . متأسفانه پرسشهای بی پاسخی در بودجهریزی و بودجهبندی طی ۴ دهه گذشته وجود داشته و دارد که سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت اقتصاد و دارایی، وزارت نفت و بانک مرکزی با وجود هزاران کارشناس مالی و اقتصادی حاضر نیستند به آن پاسخ دهند. حتی دیوان محاسبات که از سوی مجلس و نمایندگان ملت مأمور به صیانت از بیتالمال است حاضر نیست به آن ورود کند.سخن در نقد بودجه بسیار است اگر عمری باقی بود به آینده واگذار میکنم.انشاءالله/پایان مقاله بااندکی اصلاحات./پایان.
مدیرمسئول کیهان(حسین شریعتمداری)منتقدین بودجه را«غرابگرا»نامید
من این مقاله رابصورت گفت وشنودنوشته که- بااندکی اصلاحات -آن رابصورت سئوال وجواب در آورده ام(البته درواقع همینگونه است):
سئوال: مدعیان اصلاحات بدجوری از لایحه بودجه ۱۴۰۱ عصبانی شدهاند و در اقدامی هماهنگ با رسانههای بیرونی علیه آن دست به تحریف و دروغگویی زدهاند.
پاسخ شریعتمداری: کدامیک از مواضع و عملکرد آنها(مدعیان اصلاحات) با دشمنان تابلودار کشور همراه نبوده است که این یکی باشد؟!
سئوال:در بودجه ۱۴۰۱ وام ازدواج حذف شده!
پاسخ:در صورتی که وام ازدواج اضافه هم شده است.
سئوال: عوارض خروج ۱۴ برابر شده
پاسخ:این هم یک دروغ شاخدار است!
سئوال:بودجه نهاد ریاست جمهوری ۳ برابر شده!
پاسخ: اولاً بودجه چند مرکز دیگر هم در بودجه نهاد ریاست جمهوری محاسبه شده و ثانیاً این نهاد در دولت قبل فعالیتی نداشت ولی در دولت کنونی سفرهای استانی(هزینه سفرهای استانی رئیس جمهوردربئدجه لحاظ شده) و دهها فعالیت دیگر را برعهده دارد.
سئوال:در دولت قبل میگفتند یک بشکه نفت هم نمیتوانیم بفروشیم ولی سهم نفت در بودجه را ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نوشته بودند!
پاسخ: حق دارند! چون بودجه ۱۴۰۱ علاوه بر آنکه بیعرضگی آنها(دولت روحانی) را در تدوین بودجه نشان میدهد، دست آنان در حیف و میل بیتالمال را هم رو میکند.
توضیح :هم سئوال وهم پاسخها ازمدیرمسئول کیهان می باشد/منبع اخذشده:فارس،چهارشنبه، ۲۴ آذر ۱۴۰۰
فارس نوشت:منابع عمومی دولت ۷.۴ درصد و درآمدهای اختصاصی ۳۹ درصد بیشتر شده است.
عنوان | قانون بودجه ۱۴۰۰ | لایحه بودجه ۱۴۰۱ | درصد تغییر | سهم ۱۳۹۹ | سهم ۱۴۰۰ |
بودجه کل کشور | ۲.۸۸۲.۳۳۹ | ۳.۶۳۱.۰۷۰ | ۲۶ | ۱۰۰ | ۱۰۰ |
بودجه شرکتهای دولتی | 1,571,321 | 2,231,407 | 42 | 52.3 | 58.5 |
بودجه عمومی دولت | 1,373,769 | 1,505,239 | 9.6 | 100 | 100 |
منابع عمومی دولت | 1,277,920 | 1,372,000 | 7.4 | 93 | 91.1 |
درآمدهای اختصاصی | 95,849 | 133,239 | 39 | 7 | 8.9 |
درآمدها | 454,899 | 664,409 | 46.1 | 35.6 | 48.4 |
درآمدهای مالیاتی | 325,237 | 526,766 | 62 | 71.5 | 79.3 |
سایر درآمدها | 129,661 | 137,642 | 6.2 | 28.5 | 20.7 |
واگذاری داراییهای سرمایهای | 395,547 | 408,445 | 3.3 | 31 | 29.8 |
صادرات نفت و میعانات گازی | 349,272 | 381,845 | 9.3 | 27.3 | 27.8 |
واگذاری داراییهای مالی | 427,475 | 299,146 | 30- | 33.5 | 21.8 |
فروش اوراق مشارکت، اسناد خزانه | 131,500 | 88,000 | 33.1- | 30.8 | 29.4 |
واگذاری شرکتهای دولتی | 253,033 | 71,000 | 71.9- | 59.2 | 23.7 |
استفاده از صندوق توسعه ملی | 36,200 | 137,365 | 279.4 | 8.5 | 45.9 |
یکی از نقاط قوت لایحه کاهش فروش اوراق مالی اسلامی است به شرط آنکه در نهایت افزایش نیابد، البته رئیس سازمان برنامه و بودجه معتقد است درصورتی که درآمد نفت و یا مالیاتی کاهش پیدا کند و کسری افزایش یابد فروش اوراق افزایش خواهد یافت چرا که بهتر از استقراض و افزایش پایه پولی محسوب میشود.
* وضعیت مصارف لایحه بودجه دولت
اعتبارات هزینهای دولت برای سال آینده نسبت به قانون سال جاری ۵ درصد رشد نشان میدهد، با توجه به اینکه دولت به دنبال مدیریت و کاهش هزینهها است این میزان رشد مبین رویکرد در پیش گرفته شده تلقی میشود.
تملک داراییهای سرمایهای میتوان به رونق فعالیتهای عمرانی و اقتصادی کمک کند، رئیس سازمان برنامه و بودجه اخیراً گفته بود عمر متوسط بهرهبرداری از پروژههای عمرانی به ۱۷ سال افزایش یافته است که این مسئله ناشی از حجم وسیع طرحهای کلنگ خورده و نیمه کاره و محدود بودن منابع مالی دولت میشود.
منابع عمومی دولت
براساس آمار و اطلاعات سال ۹۷ بیش از ۷۶ هزار طرح عمرانی نیمه تمام در کشور وجود دارد که چند صد هزار میلیارد تومان منابع برای اتمام آن نیاز است.
عنوان | قانون بودجه ۱۴۰۰ | لایحه بودجه ۱۴۰۱ | درصد تغییر | سهم ۱۳۹۹ | سهم ۱۴۰۰ |
اعتبارات هزینهای | 918,916 | 965,185 | 5 | 71.9 | 70.3 |
تملک داراییهای سرمایهای | 176,264 | 251,815 | 42.9 | 13.8 | 18.4 |
تملک داراییهای مالی | 182,740 | 155,000 | 15.2- | 14.3 | 11.3 |
جبران خدمت کارکنان | 203,509 | 279,518 | 37.3 | 22.1 | 29 |
استفاده از کالا و خدمات | 73,815 | 60,010 | 18.7- | 8 | 6.2 |
هزینه اموال و دارایی | 6.7 | 49,402 | - | 0 | 5.1 |
یارانه | 30,757 | 7,512 | 75.6- | 3.3 | 0.8 |
کمکهای بلاعوض | 19,185 | 21,717 | 13.2 | 2.1 | 2.3 |
رفاه اجتماعی | 329,194 | 329,115 | 0 | 38.8 | 34.1 |
سایر هزینهها | 262,447 | 217,907 | 17- | 28.6 | 22.6 |
نسبت درآمدها به هزینهها در قانون بودجه سال جاری ۵ درصد است که در لایحه سال آینده به ۶.۹ درصد افزایش یافته است.
همچنین اعتبارات هزینههای که برای سال بعد ۵ درصد رشد دارد، نسبت به تولید ناخالص داخلی به ۸.۷ درصد رسیده در حالی که در قانون بودجه امسال این نسبت ۱۱.۸ درصد میشود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاعات بیشترازکم وکیف لایحه بودجه کل کشوردرسال ۱۴۰۱ به این لینک مراجعه کنید:
درطول یک سال«لیر ترکیه» ۵۰ درصدسقوط کرده است.
اعتراض به وضعیت دشوار معیشتی،و سیاستهای اقتصادی ترکیه۲۱ آذر ۱۴۰۰
معترضین در استانبول در اعتراض به سیاستهای اقتصادی اردوغان،خواستاراستعفای رئیس جمهورشدند
هزاران نفر در استانبول و آنکارا برای اعتراض به ادامه افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی ترکیه به خیابانها آمدند. منتقدان سیاستهای حزب حاکم را عامل این وضعیت میدانند.
تظاهرکنندگان روز یکشنبه از جمله خواستار افزایش حداقل حقوق از ۲۸۲۵ لیر (حدود ۲۰۴دلار) به ۵۲۰۰ لیر ( ۳۷۵ ذلار) شدهاند.چند هفتهای است که در پی سقوط بیسابقه ارزش واحد ملی پول ترکیه (لیر) در برابر دلار، شهرهای مختلف ترکیه شاهد تظاهراتهای متعدد در اعتراض به گرانی، تورم و سقوط ارزش لیر است/(هر دلار۱۳/۸۶)دوشنبه۲۲ آذر ۱۴۰۰
لیر ترکیه از ابتدای سال جاری میلادی تا کنون ۵۰ درصد ارزش خود را از دست داده است امادفتر ملی آمار ترکیه میزان تورم ۲۱ درصد اعلام کرده است.
در اعتراض به وضعیت دشوار معیشتی، فقر و سیاستهای اقتصادی حزب حاکم در ترکیه خبر دادند.
یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ تظاهرات هزاران نفری در استانبول در اعتراض به سیاستهای اقتصادی حزب حاکم ترکیه
در اعتراض به وضعیت دشوار معیشتی، فقر و سیاستهای اقتصادی حزب حاکم در ترکیه خبر دادند.
العام نوشت:کانال تلگرامی خبرگزاری «اسپوتنیک» با انتشار تصاویری از این تظاهرات نوشت که در میان تدابیر شدید امنیتی، هزاران نفر در استانبول علیه گرانی، فقر و دستمزدهای پایین تظاهرات کردند و خواستار استعفای دولت، تامین معیشت انسانی و برقراری عدالت در درآمد و مالیات شدند.
به نوشته اسپوتنیک، هزاران شهروند ترکیه در مرکز استانبول در اعتراض به گرانی، فقر و سیاستهای اقتصادی «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه به خیابان آمدند و با سر دادن شعار، خواستار استعفای دولت شدند.
تظاهراتکنندگان با سر دادن شعار، حزب عدالت و توسعه، حزب حاکم در ترکیه را مسئول تشدید فقر و بیکاری در کشور اعلام کردند و بر ضرورت استعفای دولت تاکید کردند.
چند هفتهای است که در پی سقوط بیسابقه ارزش واحد ملی پول ترکیه (لیر) در برابر دلار، شهرهای مختلف ترکیه شاهد تظاهراتهای متعدد در اعتراض به گرانی، تورم و سقوط ارزش لیر است.
این تحولات در حالی روی میدهد که اردوغان چند هفته پیش وعده داد: «ما مصمم هستیم که از طریق سرمایهگذاری، تولید، اشتغال زایی، هر چیزی را که صحیح است برای کشورمان انجام دهیم و سیاست اقتصادی ترکیه بر اساس صادرات بنا نهاده شده است. به عنوان دولتی که دارای شناخت و تجربه برای اداره بحرانهای مالی است، ما مصصم به غنیمت شمردن از فرصت دوران بحرانی که جهان در آن قرار دارد، هستیم».
وی گفت: «افزایش قیمتها در نتیجه افزایش قیمت ارز به طور مستقیم بر سرمایهگذاری، تولید و اشتغالزایی تاثیری نخواهد گذاشت و نرخ رقابتی ارز منجر به افزایش سرمایهگذاری، تولید و اشتغال خواهد شد».
رئیس جمهور ترکیه همچنین با اشاره به درگیر شدن ترکیه در جنگ اقتصادی گفت که این کشور از این جنگ پیروز بیرون خواهد آمد.
اردوغان متعهد شد به کسانی که وی آنها را فرصت طلب توصیف کرده، اجازه ندهد که از کاهش قیمت لیر سوء استفاده کنند.
رئیس جمهور ترکیه همچنین قول داد که کاهش شدید ارزش پول ملی این کشور، باعث افزایش سرسامآور قیمتها نشود.
دویچه وله نوشت:انتقاد شدید از فقر روزافزون و بیتوجهی مسئولان
مدیریت شهری کلانشهر استانبول میگوید هزینههای زندگی در این شهر ظرف یکسال اخیر ۵۰ درصد افزایش یافته است.
منتقدان سیاستهای اقتصادی و بانکی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه را عامل تشدید فقر در میان بخش بزرگی از جامعه میدانند.
یکی از شاخصهای این سیاستها کاهش میزان بهره بانکی است که طی سال جاری میلادی از ۱۹ به حدود ۱۴ درصد رسیده است.
اردوغان با وجود مخالفت بسیاری از کارشناسان و حتی اعضای دولتش، بر کاهش بهره بانکی تاکید میکند و میگوید سیاستهای او باعث رونق صادرات و گردشگری به عنوان دو بخش اصلی اقتصاد کشور شده است.
رئیس جمهوری ترکیه برای پیشبرد برنامههای بانکی خود طی دو سال سه رئیس بانک مرکزی را تعویض کرد و به تازگی یکی از وزیران اقتصادی کابینه را مجبور به کنارهگیری کرد.
انتقاد شدید از فقر روزافزون و بیتوجهی مسئولان
«ارزو جرکساوغلو» دبیرکل اتحادیه انجمنهای کارگری در جمع معترضانی که در بخش آسیایی استانبول تجمع کرده بودند تاکید کرد در حالی که هر روز فقر شهروندان تشدید میشود، از نظر رهبران و ادارهکنندگان کشور ظاهرا اوضاع بر وفق مراد است.
تظاهرکنندگان روز یکشنبه از جمله خواستار افزایش حداقل حقوق از ۲۸۲۵ لیر (حدود ۱۷۹ یورو) به ۵۲۰۰ لیر (معاول حدود ۳۳۱ یورو) شدهاند.
لیر ترکیه از ابتدای امسال تا کنون بیش از ۵۰ درصد ارزش خود را از دست داده است. حدود یک ماه و نیم پیش حداقل حقوق در ترکیه معادل حدود ۲۸۰ یورو میشد.
در هفتههای اخیر تظاهرات و تجمعهای پراکندهای علیه تورم، افزایش سرسامآور قیمتها و کاهش ارزش لیر در برخی شهرها از جمله آنکارا نیز شکل گرفته بود.
درخواست برگزاری انتخابات زودهنگام
گفته میشود تجمع روز یکشنبه در استانبول بزرگترین حرکت اعتراضی اخیر علیه سیاستهای دولت اردوغان بوده است. شماری از احزاب و شخصیتهای اپوزیسیون خواستار کنارهگیری دولت اردوغان و برگزاری انتخابات زودهنگام شدهاند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خبرگزاری مهر(۲۱ آذر ۱۴۰۰)نوشت:برگزاری تظاهرات گسترده ضد اردوغان در استانبول
هزاران ترکیه ای -روز یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ در میدان کارتال در شهر استانبول در زیر باران در اعتراض به افزایش قیمت ها و فقر دست به تظاهرات زدند و سیاست های اقتصادی اردوغان رئیس جمهوری ترکیه را محکوم کردند.
به گزارش ترکیا الان، هزاران ترکیه ای امروز یکشنبه در میدان کارتال در شهر استانبول در زیر باران در اعتراض به افزایش قیمت ها و فقر دست به تظاهرات زدند و سیاست های اقتصادی رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه را محکوم کردند.
تظاهرات کنندگان شعار می دادند: « کافی است ما می خواهیم زندگی کنیم»، «دروغ ماسک و فاصله اجتماعی تمام شد».معترضان سیاست های حزب حاکم عدالت و توسعه که موجب افزایش فقر و بیکاری در ترکیه شده است را محکوم کردند.
این تظاهرات به درخواست اتحادیه سندیکاهای کارگران انقلابی برگزار شد. تظاهرات کنندگان خواستار افزایش حداقل دستمزد از سه هزار و ۵۷۷ لیره ترکیه(معادل ۲۵۷ دلار آمریکا) به پنج هزار و ۲۰۰ لیره(۳۷۴ دلار).
خانم «آرزو چرکز اوغلو» رئیس اتحادیه سندیکاهای کارگران انقلابی ترکیه گفت: ما از این مدیان جنگ علیه بردگی را شروع می کنیم. با هم از کار، کشور و آینده کودکانمان حمایت می کنیم. وظیفه ما تغییر این نظام ناعادلانه است.
کانال تلگرامی خبرگزاری «اسپوتنیک» با انتشار تصاویری از این تظاهرات نوشت که در میان تدابیر شدید امنیتی، هزاران نفر در استانبول علیه گرانی، فقر و دستمزدهای پایین تظاهرات کردند و خواستار استعفای دولت، تامین معیشت انسانی و برقراری عدالت در درآمد و مالیات شدند.
به نوشته اسپوتنیک، هزاران شهروند ترکیه در مرکز استانبول در اعتراض به گرانی، فقر و سیاستهای اقتصادی «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه به خیابان آمدند و با سر دادن شعار، خواستار استعفای دولت شدند.
گفتنی است که چند هفتهای است که در پی سقوط بیسابقه ارزش واحد ملی پول ترکیه (لیر) در برابر دلار، شهرهای مختلف ترکیه شاهد تظاهراتهای متعدد در اعتراض به گرانی، تورم و سقوط ارزش لیر است.
این تحولات در حالی روی میدهد که اردوغان چند هفته پیش وعده داد: «ما مصمم هستیم که از طریق سرمایهگذاری، تولید، اشتغال زایی، هر چیزی را که صحیح است برای کشورمان انجام دهیم و سیاست اقتصادی ترکیه بر اساس صادرات بنا نهاده شده است. به عنوان دولتی که دارای شناخت و تجربه برای اداره بحرانهای مالی است، ما مصصم به غنیمت شمردن از فرصت دوران بحرانی که جهان در آن قرار دارد، هستیم».
وی گفت: «افزایش قیمتها در نتیجه افزایش قیمت ارز به طور مستقیم بر سرمایهگذاری، تولید و اشتغالزایی تاثیری نخواهد گذاشت و نرخ رقابتی ارز منجر به افزایش سرمایهگذاری، تولید و اشتغال خواهد شد».
رئیس جمهور ترکیه همچنین با اشاره به درگیر شدن ترکیه در جنگ اقتصادی گفت که این کشور از این جنگ پیروز بیرون خواهد آمد. اردوغان متعهد شد به کسانی که وی آنها را فرصت طلب توصیف کرده، اجازه ندهد که از کاهش قیمت لیر سوء استفاده کنند.
رئیس جمهور ترکیه همچنین قول داد که کاهش شدید ارزش پول ملی این کشور، باعث افزایش سرسامآور قیمتها نشود.
«آخوند ملا محمدکاظم خراسانی»مرگ طبیعی از دنیا نرفت، بلکه «با زهر مامور نفوذیِ دولت روس مسموم شد» وباهمان زهر درگذشت،علت قتلش این بودکه تا مانع از سفرش از عراق به ایران و مشارکت در جنبش مشروطه ایران شوند.
متن حکم آخوند خراسانی : چون نوری(شیخ فضل الله) مُخل آسایش و مفسد است، تصرفش در امور حرام است.»
نقش «آخوند خراسانی» دراعدام «شیخ فضل الله نوری»
سوء برداشت«تفسیر به رای» حُکم آخوند خراسانی توسط «حاکم شرع »دولت احمدشاه«شیخ ابراهیم زنجانی»
«ملامحمد کاظم خراسانی» ملقب به «آخوند خراسانی»فرزند«ملاحسین هراتی»
حُکم «ملامحمد کاظم خراسانی» ملقب به «آخوند خراسانی» از رهبران جنبش مشروطه در عصر« محمدعلی و احمد شاه قاجار» از سوی مشروطه خواهان تندرو به خصوص «قاضی شرع »(شیخ ابراهیم زنجانی ایلخانی) تفسیر به رای شد و با استناد به این حکم، فرمان قتل «شیخ فضل الله نوری» دیگر رهبر جنبش مشروطه صادر شد.
۲۰ آذر ماه صد و دهمین سالروز درگذشت مشکوک ملامحمد کاظم خراسانی ملقب به آخوند خراسانی در شهر نجف در سال ۱۲۹۰ است.
۱ -حاجی میرزا علیاکبر مجتهد بروجردی ۲- حاجی میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران ۳- سید محمد طباطبایی ۴ -شیخ فضلالله نوری.
آخوندخراسانی کیست؟
«محمدکاظم»ملقب به «آخوندخراسانی» در سال ۱۲۱۸ در عصر حکومت محمد شاه قاجار در شهر مشهد متولد شد. پدرش «ملا حسین هراتی»هم لباس روحانیت به تن داشت و تبلیغ دین می کرد و هم به تجارت ابریشم مشغول بود. او برای فروش ابریشم و متعلقاتش بین شهر هرات در غرب افغانستان و شهر مشهد در غرب ایران در رفت و آمد بود.
«ملا حسین هراتی» در یکی سفرهایش به کاشان سفر کرد و مدتی بعد ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار پسر به نام های «نصراللّه، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم »بود که «محمدکاظم» بعد از سکونت پدر در شهر مشهد به دنیا آمد.
با رسیدن محمدکاظم به سن خواندن و نوشتن، نزد پدرش «ملاحسین» قرآن و نهج البلاغه آموخت و در ۱۲ سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد و نزد اساتید این حوزه ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول آموخت. او در ۱۸ سالگی ازدواج کرد.
مسافرت زیارتی «کربلا ونجف»یک سال و ۴ ماه طول کشید
شوق محمدکاظم به درس خواندن باعث شد چهار سال بعد همسر و تک فرزندش را به پدرش ملاحسین بسپارد و همراه کاروان زیارتی به نجف اشرف برود، اما این سفر یک سال و ۴ ماه طول کشید.
ماجرا از این قرار بود که محمدکاظم پس از خروج از مشهد در اواخر دی ۱۲۳۹ همراه کاروان زیارتی وارد سبزوار شد. او که وصف حکیم فرزانه و فیلسوف بزرگ ملاهادی سبزواری را در حوزه علمیه مشهد شنیده بود، از کاروان نجف جدا شد و سه ماهِ بهمن، اسفند و فروردین در حوزه علمیه سبزوار پای درس ملاهادی سبزواری نشست.
«محمدکاظم» اوائل اردیبهشت ۱۲۴۰ از سبزوار به تهران رفت و تا خرداد ۱۲۴۱ در مدرسه صدر پای درس ملاحسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه شرکت کرد. او تابستان ۱۲۴۱ مدرسه صدر را به قصد حوزه علمیه نجف ترک کرد و در این شهر پای درس شیخ مرتضی انصاری شوشتر معروف به شیخ انصاری، شیخ اعظم و خاتم الفقهاء و المجتهدین و «میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی »مشهور به «میرزای بزرگ »و «میرزای مجدد» حضور یافت.
«ملامحمد کاظم خراسانی» شدت علاقه اش به درس و تهذیب روح را اینگونه توضیح داد: «تنها خوراک من «فکر» بود ولی قانع نبودم. هیچگاه نشد که گلایه کنم.« ۶ ساعت بیشتر نمیخوابیدم». شبها بیدار بودم با ستارگان دوست شده بودم. «خواب با شکم خالی بسیار مشکل شده بود.».
مرگ فرزند+مهاجرات خانواده
«محمدکاظم» شبها و روزها غرق در درس و تهذیب نفس بود که نامهای تلخ به دستش رسید. نامه خبر از «مرگ تک فرزند خردسالش» داد. این اتفاق دلش را سوزاند و اشک از چشمانش جاری کرد.» نامه ای به پدر نوشت و از او خواست خانواده اش را به نجف بیاورد» و ملاحسین(پدر) هم چنین کرد.
«محمدکاظم» و همسرش برای بار دوم تصمیم به بچه دار شدن گرفتند، اما این بار جنین قبل از تولد از دست رفت و مرده به دنیا آمد. این واقعه به همسر محمدکاظم بسیار سخت آمد و وی را مدتی افسرده کرد و با همان حال از دنیا رفت و او ماند و داغ همسر و دو فرزندش، اما تنها تسکین دل داغدارش، مولا امیرالمومنین (ع) بود و حرم حضرتش.
او سالها بعد در دهه ۱۲۷۰ بار دیگر ازدواج کرد و صاحب پنج پسر به نام های مهدی، احمد، محمد، حسین و حسن و یک دختر به نام زهرا شد که از میان پسرانش میرزا مهدی، احمد و محمد در دفتر ایشان و مسائل سیاسی مربوط به پدر مشارکت فعال داشتند.
شیخ مرتضی انصاری
مباحثه آخوند و شیخ انصاری
«ملامحمد کاظم خراسانی» در کنار تحصیل بسیار شب زنده دار بود. بارها به کربلا و به زیارت امام حسین (ع) رفت اما در یکی از این سفرها پس از زیارت، در درس آیت اللَه آخوند اردکانی شرکت کرد. آخوند اردکانی با استناد به یکی از نظرات شیخ مرتضی انصاری به آن اشکال وارد کرد. اشکالها درست بود. محمدکاظم پس از برگشت به نجف و شرکت در درس شیخ انصاری، اشکالهای اردکانی را به استاد گفت.
مباحثه«آخوند اردکانی»با«آخوند خراسانی»
شیخ انصاری یک اشکال را پذیرفت و اشکال دوم را رد کرد. محمدکاظم به دفاع از اشکال دوم اردکانی پرداخت و استاد دوباره پاسخ داد، اما محمدکاظم سخنان شیخ را قانع کننده ندانست و بار دیگر اشکال را با بیانی جدید بیان کرد. گفت و گو بین شاگرد و استاد به درازا کشید. صدها طلبه که در درس شیخ مرتضی شرکت داشتند، در شگفت بودند که چگونه طلبهای ۲۳ ساله با کمتر از سه سال شاگردی شیخ مرتضی این گونه بدون ترس و با استدلالی قوی ایرادات استاد را بیان می کند.
توصیف این مباحثه علمی بین محمدکاظم و شیخ مرتضی انصاری بین طلاب نجف دهان به دهان شد. یکی از طلاب نجف در توصیف مواجهه علمی محمدکاظم با استادش به سایر طلاب حوزه علمیه نجف گفت: «این آخوند را ببینید که دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردکانی) را تأیید میکند...» و از آن تاریخ که مصادف با سال ۱۲۴۱ بود محمدکاظم بین طلاب حوزه علمیه نجف به لقب «آخوند» معروف شد.
«آخوند» از اواسط سال ۱۲۳۹ تا سال ۱۲۵۲ بیش از ۱۳ سال در درس خارج فقه اساتید برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد. او از سال ۱۲۴۰ تا ۱۲۴۳ که «شیخ مرتضی انصاری» درگذشت، بیش از دو سال شاگرد ایشان بود. پس از رحلت شیخ، محمدکاظم تا سال ۱۲۴۵ که «آیت الله سید علی شوشتری»(متوفی۱۲۸۳قمری) درگذشت پای درس ایشان نشست. بعد از آیت الله شوشتری تا سال ۱۲۵۲ در محضر «آیت الله شیخ راضی بن محمد نجفی» (متوفای۱۳۲۵ ق) و «آیت الله سید مهدی مجتهد قزوینی»(متوفی ۱۲۱۰ قمری) درس خواند.
«میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی» ملقب به« میرزای بزرگ»
«آخوند محمدکاظم» همزمان با تلمذ در حضور اساتید برجسته دهه ۱۲۴۰ و ۱۲۵۰، ۱۳ سال در درس« میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی» ملقب به« میرزای بزرگ» (صاحب فتوای تحریم تنباکو )در عصر ناصرالدین شاه در نجف اشرف شرکت کرد.
مباحثه آخوند و میرزای بزرگ
«میرزای بزرگ»(متوفی۱۲۳۰قمری) که تا سال ۱۲۵۳ در حوزه علمیه نجف تدریس می کرد در این سال به شهر «سامرا» رفت تا حوزه علمیه این شهر را فعال کند. همراه او بیشتر شاگردانش به سامرا رفتند، اما آخوند به توصیه میرزا در نجف ماند و به آموزش طلاب جوان پرداخت.
روزی« آخوندخراسانی» برای زیارت مرقد امام حسن عسکری و امام هادی (ع) به سامرا رفت و در درس استاد پیشین خود «میرزای شیرازی بزرگ »حضور یافت. او در همان جلسه «به نظریه میرزای شیرازی اشکال گرفت» و میرزا پاسخ داد. آخوند اشکال را با بیانی دیگر تکرار کرد و «میرزای شیرازی» بار دیگر پاسخ داد. مباحثه بین استاد و شاگرد ادامه یافت تا سرانجام« آخوندخراسانی به احترام استاد لب از ادامه مباحثه فرو بست».
اماروز بعد «میرزای شیرازی» قبل از آغاز درس خطاب به شاگردانش کرد و گفت: «در بحث دیروز، حق با آخوند بود»
بدینطریق اندک اندک آوازه علمی آخوند در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز بر شمار شاگردانش افزوده شد.
« آخوندخراسانی» یکی از مجتهدان و مدرسان مشهورِ نجف و یکی از ممتازترین شاگردان میرزای شیرازی و شیخ انصاری مورد احترام طلاب و علمای نجف و سامرا بود.
میرزای شیرازی قبل از مرگ مقام علمی او را به طلبهها گوشزد کرد.
واما« آخوندخراسانی» نیز تا هنگامی که میرزای شیرازی زنده بود به احترام استاد بالای منبر نرفت و روی زمین به شاگردانش درس داد.
شدت استقبال شاگردان آخوند خراسانی از مجلس درس
شاگردان آخوندخراسانی
آخوند از موفقترین استادان تاریخ حوزههای علمیه شیعه است که شمار شاگردانش را تا ۳۰۰۰ نفر نوشتند و صدها مجتهد در درس او تربیت شدند از جمله:
آیات عظام:«آسید ابوالحسن اصفهانی»، «شیخ ابوالقاسم(میرزا) قمی»، «سید ابوالقاسم کاشانی»، «میرزا احمد خراسانی»، «سید محمدتقی خوانساری»، «سید جمال الدین گلپایگانی»، «شیخ محمدجواد بلاغی»، «سیدحسن مدرس»، «سیدحسین قمی»، «سید صدرالدین صدر»، «آقا ضیاء الدین عراقی»، «شیخ عبدالکریم حائری»، «سید عبدالله بهبهانی»، «سید عبدالهادی شیرازی»، «شیخ محمدعلی کاظمی»، «شیخ محمد حسین نائینی»،« شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «حاج آقا حسین بروجردی» و« سید محمود شاهرودی».
در سفرنامهای که در سال ۱۲۸۴ نوشته شده، تعداد شاگردانی که در «مسجد هندی» در درس خارج فقه آخوند شرکت داشتند ۶۰۰ – ۷۰۰ نفر و در درس خارج اصول فقه او در «مسجد طوسی» حدود ۱۰۰۰ نفر شرکت داشتند.
« آخوندخراسانی» در برگزاری جلسات درس بسیار جدی بود و با هیچ عذری درس خود را تعطیل نمیکرد حتی در شیوع بیماری وبا در شهر نجف که بیشتر درسهای حوزه علمیه تعطیل شد، درس خود را حتی در روز درگذشت سه تن از نزدیکانش، تعطیل نکرد.
« آخوندخراسانی» درس فقه را به زبان فارسی و درس اصول فقه را به زبان عربی تدریس می کرد.
با درگذشت میرزای بزرگ(سیدمحمدحسن)، « آخوندخراسانی» ، برای پاسخ به استفتائات،با شاگردان میرزای شیرازی از جمله سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین غروی اصفهانی، سیدحسن طباطبایی بروجردی، عبدالکریم حائری، آقا ضیا عراقی، آقا حسین قمی و میرزا محمدحسین نایینی، مجلس مشورتی میگذاشت.
«آخوند ملا محمدکاظم خراسانی» در مجلس خارج فقه
زندگی زاهدانه«آخوند ملا محمدکاظم خراسانی»
«آخوند ملا محمدکاظم خراسانی» از ابتدای جوانی تا آخر هر روز پیش از طلوع آفتاب به زیارت حضرت علی (ع) مشرف شد بعد از آن به مسجد هندی میرفت و درس میگفت. شبها پس از اقامه نماز جماعت در صحن حرم، برای برخی از شاگردان ممتازش در منزل خودش درس خصوصی داشت. نمازهای مستحبش حتی در سن پیری نیز ترک نشد.
یکی از همسایگان «آخوند ملا محمدکاظم خراسانی» تعریف کرد که «ناله سوزناک و صدای گریه آخوند در نیمههای شب، قلب هر سنگدلی را میلرزاند.»
آخوند شیک پوش
«آخوند ملا محمدکاظم خراسانی»به تمیزی سر و وضع و لباس اهمیت فراوانی میداد. همراه سه فرزند که همگی آنها متأهّل بودند، در یک خانه زندگی میکرد. این چهار خانواده، چهار اتاق داشتند. روزی یکی از پسرانش از تنگی جا به پدر شکایت کرد. پدر گفت: اگر قرار باشد که خانههای این شهر را بین نیازمندان پخش کنند، به ما بیش از این نمیرسد.
شیخ فضل الله نوری
شیخ ابراهیم زنجانی(نفردوم ازراست)
ماجرای آخوند و شیخ فضل الله
۲۱ آذر ۱۲۸۴ شش سال قبل از درگذشت آخوند خراسانی،« احمدخان علاءالدوله» حاکم تهران در عصر مظفرالدین شاه برای کاهش قیمت قند و شکر دو نفر از تاجران خوشنام تهران را فلک کرد. با اطلاع کسبه و تجار، دکانها و مغازههای بازار تعطیل شدند و صدها نفر از تجار و مردم در مسجد بازار تجمع کردند و دامنه اعتراضات رفته رفته به حرم عبدالعظیم حسنی و تحصن در این محل مذهبی گسترش یافت و «مهاجرت صغری» شکل گرفت.
بست نشینی علمادرشاه عبدالعظیم
آیات عظام «شیخ فضل الله نوری»، «سیدعبدالله بهبهانی» و «سیدمحمد طباطبایی» از پیش قراولان جنبش آزادی خواهی در ایران در زاویه مقدسه حرم، بست نشستند
و خواستههایشان مبنی بر برکناری حاکم تهران، برکناری «ژوزف نوز» مشهور به «موسیو نوز بلژیکی» وزیرکل گمرکات ایران، اجرای شریعت و تأسیس عدالتخانه را به اطلاع دربار رساندند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:در ۱۲ محرم۱۳۲۳(۲۸ اسفند ۱۲۸۳)این مردبلژیکی برای تمسخرعلمای ومراجع در میهمانی «بالماسکه»(مراسم جشن اروپایی) لباس روحانیت به تن می کندوعکسش راهم منتشرمی کند
«آیتالله سید عبدالله بهبهانی»، به این ماجرا واکنش نشان داد. وی در کلاسهای درس و بالای منبر از «توهین به مذهب» میگفت و خواستار برکناری« نوز» و «عینالدوله» شد.«مظفرالدین شاه» و دربار یک ماه بعد تسلیم خواسته معترضان شدند و رهبران نهضتِ آزادی خواهی در میان استقبال باشکوه مردم شهر وارد تهران شدند.
با بازگشت علما و مردم از تحصن ری، «عینالدوله»(صدراعظم مظفرالدین شاه)،دستوردستگیری واعظان و منبریهایِ متحصن را صادر کرد.
به دنبال این دستگیری راهپیمای دیگری در تهران شکل گرفت که به درگیری تفنگداران دربار با مردم و شهادت طلبه ای بهنام «عبدالحمید» منجر شد.
مردم جسد او را بر دست گرفته و با سینهزنی و عزاداری وارد مسجد بازار شدند و در مسجد تحصن کردند و فرمانده قوای تهران فرمان حمله صادر کرد و با این کار جمعی چند دهه نفره به شهادت رسیدند.
علمای مشروطه و صدها نفر از مردم تهران در اعتراض به این جنایت مظفرالدین شاه، برای تحصن به قم رفتند و «مهاجرت کُبری» را شکل دادند.
این اقدام مردم که همراهی مجتهد اول تهران یعنی «شیخ فضلالله نوری» را بههمراه داشت موجی از قیام سراسری را در کشور به وجود آورد و موجب پیوستن مراجع سایر شهرها از جمله آقانجفی اصفهانی و ملاقربانعلی زنجانی به جمع متحصنان شد. از سوی دیگر روحانیون سایر شهرها نیز با ارسال تلگراف به قم حمایتشان را از آنان اعلام کردند.
حمایت مراجع نجف همچون «میرزای نائینی» و «آخوند خراسانی» نیز به دلیل حضور شیخ فضلالله در جمع متحصنان اتفاق افتاد.
این «بست نشینی» آغاز جریان اعتراضی و شکل گیری نهضت مشروطه شد که در نهایت موجب به کرسی نشستن خواسته مشروطه خواهان و امضای قانون مشروطه توسط مظفرالدین شاه در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۲۸۸ و تاسیس مجلس شورای ملی شد.
شیخ فضل الله نوری اما یک بار دیگر برای بست نشینی و تحصن، به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی پناه برد اما این بار در اعتراض به رفتار یاران مشروطه خواهش.
علت دشمنی مشروطه خواهان به «شیخ فضل الله نوری»
«شیخ فضل الله نوری» که قبل از فتح تهران به دست مشروطه خواهان و شکست محمدعلی شاه، «عَلَم مشروطه مشروعه» را بلند کرده بود و خواستار نظارت علما و مراجع دین بر قانون مشروطه مطابق شارع مقدس و اضافه کردن بندی به بندهای این قانون شده بود و به دربار «محمدعلی شاه» رفت و آمد پیدا کرده بود، رفته رفته مورد غضب مشروطه خواهان ملی گرا قرار گرفت و این عده به مرور علیه شیخ دسیسه کردند و به این کار تا آنجا ادامه دادند که موجب گسترش جو بدبینی علیه «شیخ فضل الله نوری» بین علمای طرفدار مشروطه یعنی آیات عظام «ملا محمدکاظم خراسانی (آخوند خراسانی)، سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی شد»
شیخ فضل الله نیز در اعتراض به بی توجهی انقلابیون مشروطه خواه به اصلی ترین خواسته اش یعنی نظارت مراجع و علما بر مصوبات مجلس شورای ملی و اسلامی کردن مصوبات قانونی، همراه جمع زیادی از روحانیون و مردم عادی عازم حرم عبدالعظیم حسنی شد و در حرم مطهر تحصن کرد.
«آیت الله سیدعبدالله بهبهانی» و «آیت الله سیدمحمد طباطبایی» که از حامی مشروطه بودند و پس از فتح تهران به دست مشروطه خواهان، نفوذ قابل توجهی در مجلس شورای ملی و بدنه سیاسی و نخبگانی پیدا کرده بودند از این رفتار شیخ به شدت عصبانی شدند و به هر شکلی درصدد حل این چالش برآمدند. آنان به نمایندگی از مشروطه خواهان برای صحبت با شیخ و تشویق وی برای پایان دادن به تحصن، راهی شهر ری شدند.
دکتر«مهدی ملک زاده» نماینده مجلس شورای ملی(نویسنده کتاب تاریخ مشروطیت انقلاب ایران) و پسر ملک المتکلمین از سران نهضت مشروطه که در تاریخ پنجم تیر ۱۲۸۷ در جریان به توپ بستن مجلس توسط قزاق های تحت فرمان ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران در باغ شاه بهارستان به شهادت رسید، در کتابش به روایت ماجرای اعدام شیخ فضل الله نوری پرداخت.
او در کتاب معروفش نوشت: «به دار آویختن حاجی شیخ فضل الله یکی از وقایع مهمی بود که در انقلاب مشروطیت ایران روی داد و اگر بگوییم که یکی از حوادث و اتفاقاتی بود که در قرون اخیر نظیر نداشت و یا نظیر آن به ندرت دیده شده بود، گزافه گویی نکرده و راه خلاف نپیموده ایم. ... اگر چه وی مرجع تقلید رسمی نبود ولی در پایتخت بالاترین مقام روحانیت را حائز بود و در ردیف بهبهانی و طباطبایی جای داشت. گفته میشود از حیث معلومات و تبحر در علوم دینی از همه همگنهایش برتری داشته و بسیار فهیم و باهوش بوده و در قدرت استدلال در میان طبقه خود نظیر نداشته.
«مهدی ملک زاده»نوشت: برخلاف «محمدعلی شاه» و صدر اعظمش« سعدالدوله» و جمعی از وزرا و درباریان و رجال مستبد، که نامردانه پس از آن همه جنایت و آدمکشی راه فرار را پیش گرفتند و به سفارت اجنبی که بزرگترین دشمن استقلال ایران بود، پناه بردند، «حاجی شیخ فضل الله» استقامت و شخصیت خودش را حفظ کرد و در خانه ماند و منتظر پیش آمد و تقدیرات شد..
حکم آخوندخراسانی برای شیخ فضل الله چه بود؟
در پایان دادگاه، «شیخ ابراهیم زنجانی ایلخانی» به پا میایستد و میگوید: «جناب حاجی شیخ فضل الله بر طبق فتوا و حکم حجج اسلام نجف اشرف که سواد آن در همه ایران منتشر شده، مفسد فی الارض است و باید بر طبق قوانین اسلام با او همان معاملهای را که خداوند راجع به مفسدین فی الارض دستور داده، کرد.»
ملک زاده در کتابش تاکید کرد: «چنانکه گذشت یکی از دستاویزهای دادگاه برای اعدام شیخ فضل الله، فتوای علمای نجف به مفسد فی الارض بودن اوست و گفتهاند که این فتوا در همه ایران منتشر شده است یعنی چیز محرمانهای نبوده است اما هیچگاه چنین فتوایی از علمای نجف صادر نشد.
در حکمی که در روزنامههای سال ۱۲۸۶ شمسی یعنی حدود دو سال قبل از جلسه دادگاه به علمای سه گانه نجف نسبت داده شد صرفا حکم به افساد اوست و نه مفسد فی الارض.»
متن حکم منسوب به آخوند خراسانی این بود: «چون نوری(شیخ فضل الله) مُخلِ آسایش و مفسد است، تصرفش در امور حرام است.»
این فتوا -بر فرض صحت- به هیچ عنوان دال بر جواز قتل نیست.
به علاوه در حکمی دیگر، آخوند خراسانی نوشت: «مخالفینی که مباشر در اتلاف نفوس و اموال نبودهاند، عفو عمومی داده شود و چنانچه باز هم از افساد آنان اطمینانی نباشد، به محلی که اثری نداشته باشند تبعید شوند.»
البته انتشار این حکم پس از اعدام شیخ فضل الله بود، اما تاریخ وصول آن در تهران مشخص نیست.
از این حکم دانسته میشود که مفسدان مذکور قابل عفو هستند و اگر هم بخواهند به کارشان ادامه دهند، باید آنها را تبعید کرد. از این رو این دستاویز دادگاه، باطل بود.
رحلت آخوندخراسانی
«آخوند خراسانی »در سپیده دم روز سه شنبه ۲۰ آذر ماه ۱۲۹۰ شمسی، در شهر نجف وفات یافت و در همان روز در حرم مطهر حضرت علی(نجف) به خاک سپرده شد.
آخوند در وصیتی به فرزندانش نوشت: «از مرگ خویش نگران نیستم، چون به نزد کسی میروم که برای من از شما بهتر است. شـما نیز از مرگ من نگران نباشید، چون شما را به کسی میسپارم که برای شما از من بهتر است.»
مرگ«آخوند خراسانی » شهادت گونه بود
برخی مورخان بر این عقیده اند که او به مرگ طبیعی از دنیا نرفت، بلکه «با زهر مامور نفوذیِ دولت روس مسموم شد» و درگذشت تا مانع از سفر آخوند از عراق به ایران و مشارکت در جنبش مشروطه ایران شوند.
منابع:
فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج۲، صص ۵۳۹
اعظام الوزاره، کتاب خاطرات من، ج۱، ص۴۱
ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۳۷۱ش، ص۳۲۲
ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۵۷-۱۲۵۸
کفایة الاصول، محمد کاظم خراسانی، مقدّمه جواد شهرستانی، مؤسسه آلالبیت لاحیاءالتراث
مرگی در نور، عبدالحسین مجید کفایی، کتابفروشی زوّار، ۱۳۵۹، ص ۱۴، ۲۱ - ۲۴، ۲۹، ۳۵، ۵۵
هاشم محیط مافی: مقدمات مشروطیت، ص ۳۵۷ – ۳۶۸. البتّه اصل این نوشتهها مربوط به کتاب خطی میرزا نصرالله مستوفی تفرشی است و محیط مافی، بدون ذکر منبع، مطالب را از آن کتاب اخذ کردهاست. جهت توضیح بیش تر، ر.ک. محمد ترکمان: مکتوبات، اعلامیهها،... ، ج ۲، ص ۱۳-۱۵
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این مقاله ازایسنااست.
نظر رهبر معظم انقلاب درباره مشروطه
چه شد که غربیها، مشخصاً انگلیسیها، در این مسأله[مشروطه] کامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلاللَّه جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعدهی قضیه این بود. به نظر من مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. انسان وقتی به اظهاراتی که مرحوم« آسید عبداللَّه بهبهانی »و مرحوم «سید محمد طباطبایی» در مواجهه و مقابلهی با حرفهای «شیخ فضلاللَّه نوری» و جناح ایشان داشتهاند، نگاه میکند، این مسأله را درمییابد که عمدهی حرفها به همین است که اینطور میگفتهاند.
نظر آیتالله بهجت درباره شیخ فضل الله
مرحوم شیخ فضلالله نوری که از مخالفین مشروطه بود، از پیش خبر میداد که کشف حجاب از لوازم مشروطه است. آن مرحوم میدید که مقررات مشروطه به ظاهر اسلامی است، ولی از مصادر لاابالی و بلکه بیدین (سفارت انگلیس) سرچشمه میگیرد و تأیید میشود. لذا به مشروطهخواهان گفته بود: مرا میکشند، شما را هم میکشند. در نهایت نیز چنین شد، آقا سید عبدالله بهبهانی رحمهالله را که طرفدار مشروطه بود، بدتر از مرحوم آقا شیخ فضلالله نوری از بین بردند و تیر باران کردند!
نقش«شیخ ابراهیم زنجانی» در ماجرای قتل «شیخ فضل الله نوری»
۹ مرداد ۱۲۸۸ شهادت« شیخ فضل الله نوری»
شیخ ابراهیم زنجانی«قزلباش زنجانی» در سال ۱۲۳۴در روستای سرخدیزج سلطانیه، در پنج فرسخی شرق زنجان به دنیا آمد. پدر(هادی خمسه ای) از خرده مالکین منطقه بودند و در روستای خود ریاست و ثروتی داشتند،مادر شیخ ابراهیم از خاندانهای کهن روستایی بود و از حیث نسب بر پدر برتری داشت. او از اعقاب سران طایفه استاجلوی قزلباش بود، که در زمان صفویه، در طارم زندگی میکردند. به این دلیل، بعدها، زنجانی نام خانوادگی «قزلباش» را برگزید.
«شیخ ابراهیم زنجانی» در هشت سالگی به مکتب رفت و خواندن و نوشتن فارسی، قرآن و عربی را فرا گرفت. شانزده ساله بود.
خانواده زنجانی در جریان قحطی(۱۲۵۰) تمام ثروت خود را از دست داد
« شیخ ابراهیم زنجانی» درباره واقعه قحطی بزرگ سال ۱۲۵۰شمسی نوشت:
«میته، محبوبترین یغما بود و خون، عزیزترین غذاها. انبانها و کفشها و پوستهای کهنه را خیسانده؛ کباب کرده، به دندان میکشیدند. گوشت الاغ، اسب و قاطر سهل است، سگ و گربه را خوردند و چندین جا گوشت آدمی خورده شد. نعشها... در کوچهها میافتاد و سگ و گربه میخورد... در میان هر ده تا، ده دیگر در راهها مرده بود؛ که افتاده بود.
در این قحطی حدود یک سوم از جمعیت ایران مردند و گروه بیشماری هم در جستوجوی غذا به قفقاز و روسیه مهاجرت کردند.گرانی که آدم خوری باب گشت هزار و دویست است و هشتاد و هشت
« شیخ ابراهیم زنجانی» در سال ۱۲۵۶ برای ادامه تحصیل به شهر زنجان رفت و در محضر آقا عبدالصمد دیزجی به تحصیل پرداخت و در زمره طلاب مورد علاقه وی، قرار گرفت. در زمستان ۱۲۵۷، با دختری به نام سکینه ازدواج کرد، که پس از هیجدهسال زندگی مشترک درگذشت و زنجانی زن دیگری اختیار کردودر آبان ۱۲۵۸ عازم نجف شد و تا مهر ۱۲۶۶ در عتبات ماند.
او در مجلس درس خارج شیخ محمد لاهیجی، آخوند ملامحمد ایروانی، آخوندملا محمدکاظم خراسانی، حاج میرزا حبیبالله رشتی و حاج میرزا حسین خلیلی حضور یافت. زنجانی، برخلاف اینکه در خاطرات خود از روحانیت به بدی یاد کرده؛ اما اساتید خود در زنجان و عتبات، را به نیکی و احترام ستوده است.
« شیخ ابراهیم زنجانی»نوشت:از مرحوم «شیخ محمد لاهیجی» که به اخلاق، اعمال و تقوای او اعتقاد زیاد داشتم، بسیار استفاده کردم. مرد عالم صحیحی بود. به درس مرحوم فاضل ایروانی اعنی «آخوند ملامحمد ایروانی» مدتی حاضر میشدم. این شخص، بسیار فاضل و آگاه و [نه تنها] از هرگونه علم خبردار [بود]، بلکه از تواریخ و اوضاع جهان خبردار، بسیار محبوب، شیرین صحبت، درویش مانند، متواضع، مهربان، پاک و بزرگوار بود. انسان از صحبت خودی و اجتماعی او سیر نمیشد و هرقدر بیشتر معاشرت میکرد؛ صحبتش بیشتر میشد... «حاجی میرزا حبیبالله رشتی» بسیار سادهلوح، فریبخور و درستکار بیغش بود...«آخوند ملاکاظم خراسانی» جوانتر از دیگران بود بسیار باهوش و [با] فطانت بود و بیانش، خُب، لکن قدری مغلق بود. فکری عمیق داشت و رویه تحقیق. مذاق عرفانی داشت... حریص مال نبود. حسد به کسی نداشت... مرد هوشمند، پاک نفس، عاقل و بیغرضی بود. از بزرگان دین است. و رحمةالله علیه... حاجی میرزا حسین خلیلی... مردی آگاه بود و زحمت کشیده. واقعا فقیه بود... بسیار عابد بود.. طالب اقتدار و شهرت نبود... این بزرگواران، هر یک بزرگی از علمای عصر و فریدی از فقهای دهر هستند./پایان
وقتی مواردی از این دست که در نوشتههای زنجانی فراوان است در کنار هم چیده شود؛ تصویری به غایت منفی که او از روحانیت زمان خود ساخته؛ فرو میریزد و این پرسش به وجود میآید؛ که چه کسانی مصداق مشخص بدگوییهای زنجانی بودند؟ در نوشتههای زنجانی، همانند خاطرات یحیی دولتآبادی به طور مشخص، مصادیق این بدگوییها سه نفر هستند: آخوند ملاقربانعلی زنجانی، شیخفضلالله نوری و سید حسن مدرس.
تصویر تیره و تاری که زنجانی ترسیم میکند؛ در بررسی نمونههای بارز دیگر، به سپیدی میگراید، به عنوان مثال، او مردم نجف را چنین توصیف میکند:«واقعا در نجف اشرف، اشخاص متدین، صحیح، عالم، فاضل، کامل، صاحبان اخلاق حسنه و تارکان دنیا پیدا میشود. اکثر کسبه آنجا اهل دین و فضل هستند. خیانت در آنجا کمتر است.»
هنوز میرزای شیرازی زنده است و زنجانی در بهار ۱۲۶۳ برای زیارت او به «سامرا» میشتابد؛ سامرایی که به دلیل حضور میرزامحمدحسن شیرازی از یک قصبه مخروبه به مرکز جهان تشیع تبدیل گردیده است.
«وجود جناب میرزا، «سامرا» را آباد کرده. سامره جای کوچک خرابه[ای] بود، که جماعتی از اشرار، دزدان و متکدیان موذی در آنجا، محض اذیت و غارت زوار گرد شده بودند. به واسطه وجود جناب میرزا جمعی از معتبرین، طلاب و صاحبان کمال و اخلاق آنجا سکونت کرده؛ کرورها پول که به آنجا آمد... آنجا به مصرف میرساندند... حضرت میرزا... را در فطانت و عقل از اشخاص فوقالعاده دنیادیدم. بس که ممارست و تجربه کرده بود؛ به یک نظر اشخاص را تا مخ دماغ میشناخت و آنچه در نفوس و قلوب، مکتوب بود؛ میخواند. به یک اول کلمه، تمام مقدمات ناطق و نتیجه مطلوبه را میفهمید... نکات و دقایق لطیفه[ای] از او دیده شده؛ که احصای آنها طول دارد. چنان از واردین، صادرین و حالات همه مستحضر است، که موجب حیرت است. ملا، ورود ما دو نفر، منزل ما و وقت حرکت عودت ما را دانسته بود؛ نُه تومان برای بنده و ده تومان برای سیدعبدالعظیم [همسفر زنجانی] برای خرج معاودت فرستاده بود.
اقامت در زنجان
زنجانی ۳ ساله در مهر ۱۲۶۶ به ایران بازگشت و در شهر زنجان اقامت کرد. چند ماه بعد، در خانه خود مجلس درسی به راه انداخت و سپس مسجدی مخروبه را در نزدیکی خانه، به کمک اهل محل، مرمت کرد و مقر خویش را در آنجا قرار داد، منبرهای زنجانی در شهر شهرت یافت و جماعت بسیاری را به مسجد او جلب نمود. اعیان و متمولین شهر نیز در مجالس او حاضر میشدند. زندگی زنجانی، به تدریج از فقر به رفاه گرایید. همپای این ترقی، مقر خود را در مسجد بهتری قرارداد و به خانه بزرگتری نقل مکان کرد. سرانجام، در رمضان ۱۳۰۸(اواخرفروردین ۱۲۷۰) امامت مسجد آخوند ملاعلی قارپوزآبادی را، که از مساجد بزرگ زنجان بود، به دست گرفت و در سال ۱۲۷۲ به کمک متمولین شهر در محلهای اعیاننشین، خانهای به مبلغ دویست تومان خرید. از این زمان، معاشرت زنجانی با اعیان و دولتمردان محله و شهر او را با دنیای دیگری آشنا کرد.
حاج میرزا علی اصغر مشیر الممالک معروف به حاجی وزیر
« شیخ ابراهیم زنجانی»نوشت:«حاج میرزا علی اصغر مشیر الممالک» معروف به حاجی وزیر با من رفتوآمد پیدا کرده و گاهگاه صحبت از علوم و ترقیات خارجه میکند. یک روزنامه که از مصر میآمد و اول ثریا بود و بعد پرورش، هفتگی، محرمانه به من میداد و در خلوت میخواندم. حبلالمتین کلکته، هم برای او و [هم]برای میرزا هاشمخان میآمد و محرمانه به من میدادند و میخواندم و در نهایت، پرهیز میکردم؛ از اینکه طلاب و ملاها بدانند./پایان.
نوبت به حکومت علأالدوله بر خمسه رسید و در سال ۱۲۷۳، «میرزا علیمحمد ورقا»،مبلغ سرشناس بهایی، از قفقاز وارد زنجان شد، حاکم او را دستگیر کرد، در دارالحکومه در حضور جمع بسیاری از اعیان شهر، مجلس مباحثهای تشکیل داد و «زنجانی» را به عنوان طرف بحث با «میرزا علیمحمد ورقا» برگزید. این مباحثه، بر شهرت زنجانی افزود.
رابطه با میرزا علیاصغرخان مشیرالممالک(وزیر خمسه)ادامه یافت و از این طریق بود، که «سیاحتنامه ابراهیم بیگ» به دستش رسید.
«با ترس و لرز، که مبادا کسی دانسته مرا متهم به بابیگری کند؛ کتاب را گرفته، پنهانی شبها خواندم. دیدم؛ نویسنده واقعا، شخص بیدار، وطندوست و ایرانخواهی است، که خواسته ایرانیان را از بدبختی، تاریکی و مردابی که در میان آن فرورفتهاند؛ آگاه کند. واقعا یک دری از افکار به روی من باز کرد.»
اندکی بعد، ترجمه رمانهای سه تفنگدار و کنت مونت کریستو را خواند.اگر اولین کتاب زنجانی را نگارش تقریرات دروس خارج در نجف بدانیم؛ در این زمان، او دومین کتاب خود را تدوین نمود. رساله قول سدید که ترجمه گونهای است از منیةالمرید شهید ثانی. سومین کتاب زنجانی به نام رجمالدجال، در رد بابیگری و بهاییگری نیز در همین زمان و بر پایه بحثهایی که با ورقا کرده بود؛ نگاشته شد.
در پنجشنبه ، ۱۱ اردیبهشت ۱۲۷۵ ناصرالدین شاه به قتل رسید. پایان دوران باثبات ناصری و صعود پادشاهی کمتوان، که شالوده ساختار سیاسی منحط و فاسدی را به دور از توانمندیهای ملی و مدیریت جامعه ایرانی به دست گرفته بود؛ بر توهمات مردم نقطه پایان نهاد و به تدریج، واقعیتهای ایران و جهان را آشکار کرد. ضعف و فساد این مدیریت سیاسی، بساط خودسری، بیقانونی و بیاعتنایی به سنن و ایستارهای تنظیمکننده روابط اجتماعی را گسترده ساخت ونظام کهن سیاسی و اجتماعی رو به از هم گسیختگی نهاد.
بدینسان، با صعود مظفرالدین شاه، فضای سیاسی جدیدی پدید آمد؛ که یکی از شاخصهای مهم آن، پیدایش و گسترش فعالیت انجمنهای مخفی و رشد غربگرایی در میان دولتمردان بود.
در این سالها، زنجانی با کتابهایی در زمینه علوم عصری آشنا شد و محرمانه، روزنامههای ثریا، پرورش و الهلال (چاپ مصر) و حبلالمتین (چاپ هند) را میخواند. مطالعه حاجی بابا، اثر جیمز موریه و تالیفات طالبوف به تجددگرایی زنجانی گستردگی جدیدی بخشید و به ترجمه کتاب هایی در زمینه شیمی و هیات از عربی دست زد و رمانگونهای به نام رویای صادقه نوشت. در سال ۱۲۷۸ سالارالدوله(پسر مظفرالدین شاه)حاکم خمسه شد.
در این زمان، زنجانی رسالهای انتقادی به نام «تریاقالسموم» درباره اوضاع ایران نگاشت؛ که به دستور «سالارالدوله» محرمانه، نسخهای از آن برداشته شد. در پاییز ۱۲۷۹ زنجانی از راه رشت به بادکوبه و عشقآباد سفر کرد و از راه خراسان به موطن خود بازگشت.
اولین سفرمظفرالدین شاه به خارج
در روز جمعه ، ۲۴ فروردین ۱۲۷۹، مظفرالدین شاه با همراهان خود عازم سفر اروپا شد و از کشورهای روسیه، فرانسه، بلژیک، هلند، اتریش، مجارستان، بلغارستان، عثمانی دیدن کرد. این نخستین سفر مظفرالدین شاه به اروپا بود.
در زمان «سفر دوم مظفرالدین شاه به فرنگ» (۸ فروردین ۱۲۸۲تا ۲۰ مهر ۱۲۸۲)، «حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی»(از مخالفان میرزا علیاصغرخان امینالسلطان)به منظور سرکشی املاک وسیع خود در خمسه، حدود به هفت ماه در این خطه اقامت گزید. گروه بسیاری از علما و اعیان منطقه به دیدار این رجل مقتدر حکومت قاجاری میرفتند و تنها کسی که به دیدارش نرفت؛ «ملاقربانعلی مجتهد زنجانی» بود، که «اصلا با دیوانیان دید و بازدید نداشت.» زنجانی به یکی از نزدیکان نظامالسلطنه تبدیل شد. نظامالسلطنه، رساله تریاقالسموم را خواند و بسیار پسندید و پس از اصلاحاتی به خط خود، برای چاپ به بمبئی فرستاد؛ که از چاپ این رساله در بمبئی خبر نداریم.
حکومت «میرزا مهدی خان غفاری کاشانی»(وزیر همایون) بر خمسه، نقطه عطفی در زندگی زنجانی است.
«میرزا مهدیخان» پسر« فرخ خان امینالدوله کاشی»(عاقد قرارداد پاریس)که به تجزیه «هرات» انجامید.
پدر(فرخ خان امینالدوله کاشی) از نسل نخستین ماسونهای ایرانی بود. پسر، کار خود را به عنوان دلقک در دربار «ناصرالدین شاه» و دستگاه «میرزا علیاصغرخان امینالسطان »(اتابک)صدر اعظم وقت آغاز کرد، در ۲۸ سالگی از گردانندگان بانک شاهی انگلیس در ایران شد، سپس، به دلیل پیوند با «میرزا محمودخان حکیمالملک»، پزشک مخصوص و وزیر دربار انگلوفیل مظفرالدین شاه، به مقامات عالی رسید و به یکی از ارکان توطئه بر ضد امینالسلطان صدراعظم بدل گردید. با کشف این توطئه در سال ۱۳۲۱، حکیمالملک و اطرافیانش از دربار و تهران رانده شدند.
«میرزا محمودخان حکیمالملک بروجردی»دراوخرعمرش به «حکومت گیلان» منصوب شد و او ۲ ماه و نیم بعد در رشت درگذشت(شهریور ۱۲۸۲). شایع شد؛ که امینالسلطان او را مسموم کرده است.
بعدازمحمودخان،«میرزامهدیخان کاشی»به حکومت خمسه انتخاب شد.
«سر آرتور هاردینگ»(وزیر مختار بریتانیا)مینویسد:«این طبیب حاذق... احساس صریح«انگلوفیلی» داشت و به همین دلیل، به شدت با تمایلات روسخواهی صدراعظم معزول، مخالفت میورزید. کشته شدن مرموز و ناگهانی وی در خانه شخصیاش در رشت، با توجه به آن رقابت ممتد سیاسی که با اتابک داشت؛ احتمالا امری تصادفی نبود.»
برخی مورخین،« قتل اتابک را به انتقام خون حکیمالملک» میدانند. در همین سالها، «میرزا مهدیخان کاشی» پیش از عزیمت به زنجان، به پاریس سفر کرد و در دیدار با «عباس افندی» (متولد۱۲۶۰-متوفی۱۳۴۰) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد میرزا حسینعلی -به فرقه بهایی گروید و تا پایان عمر بهایی ماند. او به عنوان یکی از اعضای فعال جامع آدمیت و سپس لژ بیداری ایران نیز شناخته میشود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«انگلوفیلی»چیست؟
به مقامات دولت ایران که طرفدارانگلیس بودندو خاطر گرایشات سیاسی و روابط ویژهای که با نمایندگان دولت انگلستان در ایران داشتند و موردحمایت انگلستان بودند،« انگلوفیل»می گفتند.
«وزیر همایون» تا سال ۱۳۲۴قمری(۱۲۸۴شمسی) در زنجان بود و سپس حاکم کردستان شد؛ ولی اندکی بعد، در تهران مستقر گردید و نقش مهم و مرموزی در ماجرای اخذ فرمان مشروطیت ایفا نمود. او در کابینههای پس از مشروطه، به دلیل وابستگی به کانونهای پنهان قدرت، متصدی وزارتخانههای مهم بود. وزیر همایون در سال ۱۲۹۶شمسی به سن ۵۴ سالگی درگذشت.
در سالهای «حکومت میرزا مهدی خان کاشی»، رابطه صمیمانهای میان او و «شیخ ابراهیم زنجانی» به وجود آمد و این دو، به اقدامات مشترکی دست زدند؛ که در نتیجه، زنجانی میان مردم و روحانیون به «فرنگی مآب» متهم شد.
وزیر همایون، بلافاصله پس از استقرار در زنجان، مبارزه بی امانی را با آخوند« ملاقربانعلی زنجانی» آغاز کرد. ملا قربانعلی، مجتهد بزرگ زنجان، پس از فوت میرزای شیرازی درشعبان ۱۳۱۲(بهمن ۱۲۷۳) مرجع تقلید مردم خمسه و منطقه به شمار میرفت و در این خطه از احترام و اقتدار فراوانی برخوردار بود. به نوشته زنجانی، میرزا مهدی خان در زنجان «خیلی با قدرت» حکومت کرد. نمونه این اقتدار، شکستن حرمت بست خانه آخوند «ملاقربانعلی مجتهد زنجانی» بود، که به شورش مردم شهر و قتل عدهای از سربازان حکومتی انجامید. پس از این واقعه، «ملاقربانعلی» نباید از شیخ ابراهیم تلقی خوشایندی داشته باشد.
«میرزا مهدی خان» در صحبتهای خصوصی با زنجانی، مسائل مملکتی را تشریح میکرد و از نفوذ و رقابت روسیه و انگلیس در ایران سخن میگفت، خطر روسیه را مهمتر میشمرد و انگلیس را هوادار حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران میدانست. او میگفت:
«انگلیسیها، که در سیاست و حیله سرآمد جهانیان هستند، خطر روس را برای هندوستان، که مایه حیات و قدرت انگلیسیها است، میدانند و ایران در [این] میانه، یک حایلی است [و] نمیخواهند ایران محو شود یا به تصرف روسها بیاید. نهایت مواظبت دارند؛ که بر ضد سیاست روس کار کنند... رجال ایران هم، بسیار ناامید از بقای ایران هستند. یک قسمت، اعتقادشان بر این است، که بالاخره روسها میبلعند. یک قسمت میگویند میان روس و انگلیس تقسیم میشود. بالاخره، هر کسی در فکر شخص خودش است. از خدمت به مملکت مایوساند. از این است، که با تمام قوا کوشش میکنند؛ منصب و کار دربار و ایالت و حکومت به دست آورده، از مال دولت و ملت به نحو غارت و خیانت و هر چه باشد؛ ثروت شخصی را تامین کنند. اما من و بعضی ناامید نیستیم. میگوییم باید کوشش کرد [و] مملکت را نگاهداری نمود. از رقابت این دو دشمن استفاده کرد. به هر حال، بدبختی ما از بیعلمی است. ملاهای ما دشمن علم هستند و علم را منحصر کردهاند تنها به دو کلمه مسائل دینی که نمیخواهند آن را هم به آسانی به عموم ملت یاد بدهند. والا اگر ملخص احکام فقه را به زبان فارسی ساده آسان، آنقدر که برای مسلمانان لازم است، یک کتاب بکنند، کودک پس از تحصیل سوادخواندن، در یک سال به تمام احکام لازمه آگاه میشود، آن وقت برای آقایان این اهمیت که در انداختن محصلین به عربی و اصول و مسائل غیرلازمه فقه دارند، باقی نمیماند و ایشان مردم را عوام و محتاج مراجعه به خودشان میخواهند که استفاده کنند. به هر حال، خدا ناکرده ایران برود یا بماند، بیاد مردم ایران، اولاد خودشان را با این علوم عصری، که سبب این همه ترقیات اروپاییان شده، تربیت کنند.»
« شیخ ابراهیم زنجانی» در آذر ۱۳۱۳ در تهران فوت کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این زندگینامه راازسایت علوم انسانی اخذکرده ام که نویسنده اش آقای«عبدالله شهبازی»البته بااصلاحات.
آیت الله«شیخ فضل الله نوری»۱۳ رجب ۱۳۲۷( ۰۹ مرداد ۱۲۸۸) در سالروز ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام، مجتهد بزرگ ایران و شاگرد برجسته میرزای شیرازی را در پایتخت به شهادت رساندند.
در ماجرای شهادت، ابتدا شیخ را در ۱۱ رجب دستگیر کردند و محاکمه شیخ در عمارت خورشید کاخ گلستان صورت گرفت و در عصر ۱۳ رجب شیخ را بعد از مدتی حبس، به توپخانه آوردند و فردی مثل یپرم خان ایشان را به دار آویخت. گروه موزیک، موسیقی نواخت و کف زدند و به رقص و شادمانی پرداختند.
با آغاز نهضت مشروطه در ۱۲۸۴ و پیشگامی شیخ فضلالله و آیات سید عبدالله بهبهانی و سید محمدطباطبایی، شیخ توانست حمایت علمای نجف را برای مشروطه بهدست بیاورد اما پس از صدور فرمان مشروطه در مردادماه ۱۲۸۵ و تدوین قانون اساسی مشروطه، شیخ فضل الله که میدید این قانون برگرفته از قوانین دولتهای اروپایی مانند فرانسه و بلژیک است و عناصر فرقههای ضاله مانند «بابیه» و «ازلیه» و فراماسونها در صفوف نهضت رخنه کردهاند، با تحصن در حرم عبدالعظیم(ع)، خواستار مشروطه مشروعه و انطباق قوانین با شرع مقدس اسلام شد.
تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم، همزمان با به توپ بستن مجلس توسط طرفداران محمدعلی شاه قاجار و دستگیری و اعدام برخی مشروطه خواهان شد و برخی تصور کردند که شیخ فضلالله از حامیان استبداد است در حالیکه قصد وی از این تحصن که همراهی بسیاری از متدینان را بهدنبال داشت، «مشروطه مشروعه» بود.
جزئیاتی از نحوه شهادت شیخ فضلالله نوری
«سران مجاهدین، یپرمخان ارمنی را که دو روز بود به ریاست کلشهربانی منصوب گردیده بود احضار نموده مطلب را با او در میان گذاشتند. یپرم خان گفت: اگر خیال اعدام شیخ را دارند باید هر چه بهموقع، به اجرا بگذارند، زیرا بعداً احساسات آتشین مردم تخفیف حاصل میکند و اجرای این نقشه بلااشکال نخواهدبود... زعمای مجاهدین انجام این مأموریت را بهخود یپرم محول کردند. یپرم نیز شبانه با چند نفر مجاهد ارمنی شیخ را دستگیر نمودند».
مناسب است داستان دستگیری شیخ را از زبان مدیرنظام بشنویم. وی صاحبمنصب ژاندارم و کشیک نظمیه بوده است که در آن لحظات به دستور رئیس نظمیه و به دلیل دوستی با حاج شیخ مسئول حفاظت وی شده بود. وی داستان دستگیری شیخ را چنین نقل میکند: پس از فتح تهران هر کسی به شیخ پیشنهادی میداد. من گفتم: «من دو چیز به عقلم میرسد؛ یکی اینکه در خانهای پنهان شوید و بعد مخفیانه به عتبات بروید... فرمود: این که نشد. اگر من پایم را از این خانه بیرون بگذارم، اسلام رسوا خواهد شد... عرض کردم، دوم اینکه مانندخیلیها تشریف ببرید به سفارت. آقا تبسم کرد و فرمود: شیخ خیرالله! برو ببین زیر منبر چیست؟ شیخ خیرالله رفت و از زیر منبر یک بقچه قلمکار آورد... دیدیم یک بیرق خارجی است!... فرمود: حالا دیدید؟ این را فرستادهاند که من بالای خانهام بزنم و در امان باشم، اما رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام، حالا بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟! روز پنجم یا ششم، آقا مرا خواست. رفتم تویکتابخانه. گفت فرزندم! تو جوانی، جوان رشیدی هم هستی ـ بیست و هفت، هشت سالهبودم ـ من حیفم میآید که تو بیخود کشته شوی. اینجا میمانی چه کنی؟ برو فرزندم، ازاینجا برو!»
بعد از چند روز نیروهای نظامی مشروطه منزل حاج شیخ را محاصره و پس از دستگیری، او را در نظیمه، واقع در میدان سپه ـامامخمینی فعلیـ زندانی کردند. پس از چند روز در عمارت گلستان یک محاکمه نمایشی به دادستانی روحانینمای فراموسونر، شیخ ابراهیم زنجانی بر پا و اول مجتهد ایران را به اعدام محکوم کردند.
شیخ در این محاکمه به رغم کهولت سن چنان با صلابت به دفاع از اندیشههای خود پرداخت که نشانگر اعتقاد عمیق به مواضع خودش بود. در این محاکمه بارها دادستان و فرمانده شهربانی را که در محکمه حاضر بودند تحقیر کرد. «پس از محاکمه، آقا را به نظمیه برگرداندند و در حیاط وی را نگه داشتند. آقا به یکی از مسئولین مجاهدین به آرامی گفت: اگر من باید بروم آنجا (با دست اطاق حبس خود را نشان داد) که معطلم نکنید و اگر باید بروم آنجا (با دست چوبه دار میدان توپخانه را نشان داد) که باز هم معطلم نکنید. آنشخص جواب داد: الآن تکلیف معین میشود و با سرعت رفت بالا و بلافاصله برگشت وگفت: بفرمایید آنجا (میدان توپخانه را نشان داد). آقا با طمأنینه برخاست و عصازنان بهطرف در نظمیه رفت. جمعیت، جلوی در نظمیه را مسدود کرده بود... آقا همانطور که زیردر ایستاده بود نگاهی به مردم انداخت و رو به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَاُفَوِضُ اَمری اِلیاللهِ. أنَّ اللهَ بَصیرٌ بُالعِباد» و به طرف دار راه افتاد.
روز ۱۳ رجب ۱۳۲۷ روز تولد امیرالمؤمنین علی(ع) بود. یک ساعت و نیم به غروب مانده بود. در همینگیراگیر باد هم گرفت و هوا به هم خورد. آقا هفتاد ساله بود و محاسنش سفید شده بود. همینطور عصازنان به آرامی و طمأنینه به طرف دار میرفت و مردم را تماشا میکرد تا نزدیک چهارپایه دار رسید. یک مرتبه به عقب برگشت و صدا زد: نادعلی! نادعلیخودش را به آقا رسانید و گفت: بله آقا! مردم که یک جار و جنجال جهنمی راه انداخته بودند، یک مرتبه ساکت شدند و میخواستند ببینند آقا چکار دارد... دست آقا رفت تویجیب بغلش و کیسهای در آورد و انداخت جلوی نادعلی و گفت: علی! این مهر را خُردکن... آقا بعد از اینکه از خُرد شدن مهرها مطمئن شد به نادعلی گفت: برو! و دوباره راه افتاد و به پای چهارپایه زیردار رسید.»
آقا عصا و عبای خود را به طرف مردم انداخت وآماده بود تا او را کمک کنند از چهارپایه دار بالا برود. «زیر بغل آقا را گرفتند و از دستچپ رفت روی چهار پایه... قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد....: خدایا! تو شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم... خدایا! تو خود شاهد باش که دراین دم آخر هم باز به این مردم میگویم که مؤسسین این اساس، لامذهبین هستند که مردم را فریب دادند... این اساس، مخالف اسلام است.... محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیامبر محمد بن عبدالله(ص)...
بعد از اینکه حرفهایش تمام شد عمامهاش را از سرش برداشت و تکان داد و گفت: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه برخواهند داشت. این را گفت و عمامهاش را به میان جمعیت پرتاب کرد... در این وقت طناب را به گردن آقا انداختند و چهار پایه را از زیر پای او کشیدند... باد هم شدیدتر شد. گرد و غبار و خاک و خل فضا را پر کرد... جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه... روی یک نیمکت گذاشتند.. دور نعش را گرفتند. آنقدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونهها و محاسنش سرازیر شد...
و اینگونه رهبر مشروعهخواهان بر سر آرمان خویش ایستاد و به شهادت رسید و دامان آزادیخواهان مدعی را تا ابد خونین کرد و چه زیبا گفته است جلال آل احمد: «من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون بیرقی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانهایم؛ در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناکتر از همه در فرهنگمان فرنگیمآب میپروریم و فرنگی مآب راهحل هر مشکلی را میجوییم».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاعات تکمیلی به این لینک مراجعه کنید:
وزیر امور خارجه آلمان:مذاکرات وین تاکنون هیچ پیشرفتی نداشته،پیشنهاد دولت ایران، مذاکرات را شش ماه به عقب برگردانده است،درحالیکه زمان رو به اتمام است.
دراین اجلاس درموردمسائل روسیه واوکراین و تنشها با «چین و ایران»بحث وتبادل نظرشد.
«لیز تراس» وزیر امور خارجه انگلیس هنگام افتتاح نشست گفت: «ما باید از خود در برابر تهدیدهای فزاینده بازیگران متخاصم دفاع کنیم و ما باید قویاً دور هم جمع شویم.
گروه ۷ لیورپول انگلیس
«نشست گروه هفت کشور صنعتی» وزرای خارجه انگلیس، آمریکا، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن.
لیورپول، انگلیس دیپلماتهای ارشد گروه هفت کشور صنعتی روز شنبه۱۱سپتامبر ۲۰۲۱(۲۰ آذر ۱۴۰۰)در کنار رودخانه «مرسی»لیورپول با کشور میزبان(انگلیس) گرد هم آمدند تا «در بحبوحه بحران نیات روسیه در قبال اوکراین»، «نمایش وحدت در برابر متجاوزان جهانی» را به نمایش بگذارند.
«انگلیس»به دنبال اجماع دست نیافتنی از سوی اجلاس کشورهای صنعتی در پاسخ به آنچه که «رفتار بدخیم» روسیه میخواند و در مورد تنشها با «چین و ایران» است.
«لیز تراس» وزیر امور خارجه انگلیس هنگام افتتاح نشست وزرای خارجه انگلیس، آمریکا، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن گفت: «ما باید از خود در برابر تهدیدهای فزاینده بازیگران متخاصم دفاع کنیم و ما باید قویاً دور هم جمع شویم تا در برابر متجاوزانی که به دنبال محدود کردن مرزهای آزادی و دموکراسی هستند، بایستیم.»
اجلاس G7 : «ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه و اروپا، «لوئیجی دی مایو »وزیر خارجه ایتالیا، «آنالنا بائربوک» وزیر امور خارجه آلمان، «ملانی جولی» وزیر امور خارجه کانادا، «یوشیماسا هایاشی» وزیر امور خارجه ژاپن، «لیز تراس» وزیر خارجه انگلیس، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا و «جوزپ بورل» نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی.
لوئیجی دی مایو وزیر خارجه ایتالیا، ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه و اروپا، ملانی جولی وزیر امور خارجه کانادا، آنالنا بائربوک وزیر امور خارجه آلمان، لیز تروس وزیر خارجه بریتانیا، ژاپن یوشیماسا هایاشی، وزیر امور خارجه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارج
آنالنا بائربوک وزیر امور خارجه آلمان، لوئیجی دی مایو وزیر خارجه ایتالیا، لیز تراس وزیر امور خارجه بریتانیا، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده و ملانی جولی وزیر امور خارجه کانادا در اجلاس سران G-7 در لیورپول، انگلستان
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مذاکرات وین هیچ پیشرفتی نداشته است.
«آنالنا بائربوک» وزیر امور خارجه آلمان از عدم پیشرفت در مذاکرات وین خبر داد و اعلام کرد که فعالیت ها برای دستیابی به راه حل دیپلماتیک را افزایش داده ایم.
الجزیره نوشت: باربوک در حاشیه اجلاس G7 وزرای امور خارجه و توسعه در لیورپول انگلیس به خبرنگاران گفت: در مذاکرات هسته ای با ایران هیچ گونه پیشرفتی وجود ندارد.
خانم«بائربوک» افزود: فعالیت ها برای دستیابی به راه حل دیپلماتیک برای نجات توافق هسته ای را تشدید کرده ایم.
وزیر امور خارجه آلمان با تاکید بر این که زمان رو به اتمام است گفت: «در روزهای گذشته نشان داده است که هیچ پیشرفتی نداریم،پیشنهاد دولت ایران، مذاکرات را شش ماه به عقب برگردانده است»/پایان.
منّت کشی اروپا ازآمریکا
ذلّت اروپا درمقابل آمریکا.
اجلاس سران G7» ۲۰۱۸»: دونالد ترامپ در جریان اجلاس سران «گروه۷» در ۱۱ژوئن ۲۰۱۸ در کانادا( ۲۱ خرداد ۱۳۹۷)
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در حال گفتگو با رئیس جمهور دونالد ترامپ در دومین روز از نشست G7 در شهر شارلوا در لامالبای، کبک،کشورکانادا دیده می شود.
۱- دونالد ترامپ، رئیس جمهورآمریکا
۲-جان بولتون، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ
۳- کازویوکی یامازاکی معاون ارشد وزیر امور خارجه ژاپن
۴- شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن
۵- یاسوتوشی نیشیمورا، معاون نخستوزیر ژاپن
۶- آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان
۷- امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه
۸- ترزا می، نخست وزیر بریتانیا
۹- لری کادلو، رئیس شورای اقتصاد ملی آمریکا
۱۰-نفرپشت سر ترامپ- جاستین ترودو نخست وزیر کانادا