پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

مقامات عراقی که به دستورصدام حسین اعدام شدند

وزیران وفرماندهان جنگ ودیگرشخصیت های عراقی که بدستورصدام کشته شدند،بعضی ها اعدام شدند وبعضی درزیرشکنجه درزندان کشته شدند وبعضی درتصادفات ساختگی وبعضی هاهم درتیراندازی های مشکوک که ضارب دیده نشد.

چندفرمانده درماجرای حمله به کویت به دستورصدام کشته شدند:سرلشکر نیروهای ویژه عصمت صابر عمر، سرلشکر نیروهای ویژه «باریک الحاج حینتا»،« سپهبد کامل ساجیت الجنابی»

اعدام شدگان«صدام حسین»وحزب بعث

«غانم عبدالجلیل» وزیر آموزش عالی در سال ۱۹۷۹ اعدام شد.
متولد ۱۹۳۸ در بغداد، فارغ التحصیل دانشکده حقوق. او در سال ۱۹۵۴ به صفوف حزب بعث پیوست و در پرونده سوء قصد به عبدالکریم قاسم چندین بار دستگیر و به مدت چهار سال زندانی شد، هرچند در این اقدام شرکت نداشت. وی پس از کودتای ۱۹۶۸ استاندار کرکوک و سپس فرماندار بعقوبه شد.او اولین مدیر شرکت کرکوک پس از دریافت قانون ملی شدن نفت از شرکت های خارجی در اوایل دهه هفتاد میلادی بود که در تاسیس شرکت کرکوک مشارکت داشت. وی با شرکت ملی نفت، علاوه بر عضویت در شورای فرماندهی انقلاب، وزارت آموزش عالی و تحقیقات علمی را بر عهده گرفت. او در زمان معاونت صدام مدتی به عنوان مدیر دفتر خصوصی صدام مشغول به کار بود.

«عدنان الحمدانی» وزیر برنامه ریزی، در سال ۱۹۷۹ اعدام شد
عدنان الحمدانی مهمترین عضو شورای فرماندهی انقلاب بعد از صدام حسین بود و همین امر خشم همرزمانش در رهبری حزب و در پایگاه های آن را برانگیخت.
«محمد محجوب» وزیر آموزش و پرورش در سال ۱۹۷۹ اعدام شد. وی در الدور متولد شد و در سال ۱۹۵۸ از مؤسسه معلمان در بغداد فارغ التحصیل شد. رهبری منطقه ای حزب بعث در سال ۱۹۷۳. وی سپس در سال 1356 به عنوان وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. وزارت او کمپین سوادآموزی را انجام داد که در آن هزاران معلم شرکت کردند. او در ۸/۸/۱۹۷۹ به جرم توطئه اعدام شد.

«غانم عبدالجلیل» و «مرتضی الحدیثی» به رهبری ملی شدن نفت کمک کردند، مذاکرات با کردها را رهبری کردند و بیانیه ۱۱ مارس را اعلام کردند و در تهیه پیش نویس قانون خودمختاری غانم عبدالجلیل مشارکت داشتند. سوادآموزی را محمد محجوب رهبری می کرد و توسعه و برنامه ریزی انفجاری را عدنان الحمدانی رهبری می کرد.

«محمد آئیش وزیر صنعت» از دولیم / انبار، در پی کودتای ۱۹۶۸، به ریاست فدراسیون اتحادیه های کارگری منصوب شد، سپس به عنوان وزیر صنعت منصوب شد. سه سال قبل از اعدام محمد آئیش، رئیس جمهور با او در اتحادیه کارگری نشسته بود و در سخنانی که در اواسط دهه هفتاد در جزوه ای چاپ شد، از مردی که بعدها او را اعدام کرد، تمجید می کرد.
اما رئیس‌جمهور در جلسه فوق‌العاده ۲۲/۷/۱۳۵۸ نظر صریح خود را درباره محمد آئیش و شاید انگیزه واقعی اعدام او بیان کرد و گفت که نقطه‌ای سیاه در قلب و ذهن محمد دیده است. عایش و با وجود اینکه هم عزا ابراهیم و هم طارق عزیز را برای صحبت با او فرستاد و علیرغم تلاش آنها برای اطمینان دادن به رئیس جمهور همچنان باقی ماند. پایان. گفته می‌شود که او قبل از اعدام صدام با رئیس‌جمهور درگیر شده بود که صدام به او گفت: یادت هست تو را از کارگری که پله‌ها را حمل می‌کرد و منتظر کامیون‌های حامل خاک بود آوردیم تا او را از فلوجه به بغداد برسانند. رهبر و وزیر..

محمد آئیش به او گفت; بله، همان کسی که صدام را از العوجه به کاخ جمهوری آورد، من را به وزارت صنعت آورد. در آن زمان شایعه ای به گوش می رسید که زبان او را قبل از اعدام بریده اند، همسرش نیز شکنجه و زندانی شده است.
«وزیر صنعتی سازی نظامی و وزیر دفاع» در دوره قبلی حسین کامل در سال ۱۳۷۵ کشته شد


«شفیق الکمالی»،وزیرجوانان، در نوامبر ۱۹۶۹ به عضویت شورای فرماندهی انقلاب منصوب شد و در سال ۱۹۷۰ از آن اخراج شد و همچنین از وزارت جوانان برکنار شد و به عنوان سفیر در اسپانیا منصوب شد و طی سالهای ۱۹۷۰-۱۹۷۱ در مادرید ماند. به سمت وزیر اطلاعات منصوب و در نیمه اردیبهشت 1351 از سمت برکنار و به عضویت دفتر امور منصوب شد.آموزش شورای فرماندهی انقلاب.
زمانی که وزیر فرهنگ و اطلاعات بود، خانه ای برای فرهنگ کودکان تأسیس کرد که مجله مجلاتی را منتشر کرد، خانه مد عراق را تأسیس کرد و دستور تشکیل گروه رقص محلی ملی را صادر کرد. . او رئیس اتحادیه نویسندگان عراق، دبیرکل اتحادیه نویسندگان عرب و سردبیر افق عربی بود.
جلیل العطیه نیز در کتاب «هتل خوشبختی» درباره او می نویسد: «زمانی که صدام در سال ۱۹۷۹ به ریاست جمهوری نفوذ کرد، الکمالی در فهرست انحلال طلبان قرار گرفت و به طرز معجزه آسایی از بزرگترین کشتار عمومی که عراق مدرن شاهد آن بود جان سالم به در برد. و بهترین رهبران واقعی حزب حاکم کشته شدند.
فخری کدوری نوشت: «شفیق، سال‌ها قبل از خروجش متوجه شد که دولت با نظرات و انتقادات تند او دشمنی کرده است، وی در آخرین دیدار با وی در منزلش در بغداد در ۲۹ ژوئن ۱۹۸۲ از سیاست های حکومت مبارک با دلی پر از اندوه و چشمانی ناظر روزهای سیاه آینده سخن گفت
در اوایل ژوئیه ۱۹۸۳، سرویس‌های امنیتی عراق پسر بزرگ شفیق ( یعرب)دانشجوی دانشکده علوم دانشگاه بغداد - را در مقابل خانه‌اش دستگیر کردند و به ماشین امنیتی در انتظار بردند.
پسرش در بازجویی و شکنجه متوجه شد که دلیل آن در نواری است که از او با تعدادی از همکارانش هنگام تبادل جوک های کنایه آمیز درباره اقتدار و برخی از نمادهای آن ضبط شده است.
پسر هفته‌ها در زیرزمین‌های سرویس‌های امنیتی بی‌آنکه پدرش قادر به انجام کاری باشد، بسر می‌برد، زیرا دیگری از سوی صدام عصبانی بود و توسط سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی تحت نظر بود.
پس از گذشت حدود یک ماه، پسر تحت تأثیر شکنجه مجبور شد اعتراف کند که هر چه در نوار ضبط شده گفته است از پدرش بوده و حدود ساعت سه بعد از ظهر روز اول مرداد ۱۳۶۲، نیروهای اطلاعاتی با هدف دستگیری شفیق به خانه او رفتند.
وقتی نتوانستند او را پیدا کنند، همسرش و همه کسانی که در آن زمان در خانه بودند را به یکی از چهار ماشین جلوی خانه بردند.
در آن زمان شفیق هنوز در شهر موصل بود
شفیق را ساعت یازده و نیم شب به سرویس های اطلاعاتی بغداد آوردند. در نیمه های شب، مخبرات همسر و دیگر بازداشت شدگان را آزاد کردند و آنها را در حیرت جلوی ساختمان رها کردند...
در نتیجه تصمیم به مصادره او و بقیه اموالش، اطلاعات از بازگشت او به خانه اش جلوگیری کرد.

او پس از سه ماه آزاد شد واما در«حصر»بود. او فقط برای مدت کوتاهی زنده خواهد ماند.

«امین عبدالکریم »وزیر دارایی در سال ۱۹۷۰ کشته شد

«ریاض ابراهیم» وزیر بهداشت در سال ۱۹۸۲ اعدام شد.

علت اعدام وزیربهداشت رابه اتهام سهل انگاری ایشان در موافقت با واردات داروی پتاسیم کلراید بود که منجر به کشته شدن تعدادی از سربازان شد.

دخترش( ریا )گفت که عمویش هنگامی که جسد پدرش را تحویل گرفت، متوجه شد سرش شکسته و باندپیچی شده و در قسمت اعظم بدنش شکستگی و آثار گلوله دیده می شود و با توجه به علل اعدام توسط بیمارستان نظامی الرشید گواهی فوت صادر شده است.

«محیی عبدالحسین مشهدی الشمری» دبیر شورای فرماندهی انقلاب در سال ۱۹۷۹ اعدام شد. او در سال ۱۹۳۵ در بغداد / الکرخ، محله الجعیفر به دنیا آمد.
 مناصب یکی از اعضای دفتر مرکزی کارگران حزب بعث سوسیالیست عرب،او به عنوان عضو فرماندهی ملی در سال ۱۹۷۴ انتخاب شد. ۱۹۷۷. او قبل از دستگیری به اتهام توطئه، عضو شورای فرماندهی انقلاب و منشی رئیس جمهور البکر بود. او در ۸/۸/۱۳۵۸ اعدام شد
«طارق حمد العبدالله » ازمحافظان صدام حسین(سرتیم اسکورت)بر اساس بیانیه دولت، وی در سال ۱۹۸۶ به دلیل ابتلا به افسردگی خودکشی کرد.
عبدالله در دانشکده ستاد تحصیل کرد و از آن فارغ التحصیل شد و آخرین درجه نظامی که داشت: سرتیپ بود.
همسرژنرال عبدالله گفت:با پیگیری پرونده، برای من روشن شد که حکم اعدام توسط علی حسن المجید، مدیر امنیت عمومی - که در آن زمان مسئول قتل های فیزیکی بود، صادر شده است.
«شفیق الدراجی» دبیر شورای فرماندهی انقلاب
او مدیر اطلاعات نظامی در دوره ریاست جمهوری عارف بود. وی پس از کودتای ۱۳۴۷ سمت دبیری شورای فرماندهی انقلاب را برعهده داشت و در سال ۱۳۵۷ از شورا کنار گذاشته شد و منصوب شد.
وی در عربستان سعودی سفیر بود و در سال ۱۹۸۲ برای بازجویی در بغداد احضار شد و پس از متهم شدن به همکاری با کشورهای خارجی و افشای اطلاعات نظامی ارتش عراق، بازجویی و دستگیر شد. او مورد شکنجه و آزار قرار گرفت و فوت کرد.
شهردار پایتخت،«عبدالوهاب المفتی» در سال ۱۹۸۶ اعدام شد.

«عبدالوهاب محمد لطیف عبدالحلیم المفتی»در ۵ ژانویه ۱۹۸۴ با حکم ریاست جمهوری به عنوان شهردار بغداد منصوب شد
«عبدالوهاب محمد لطیف عبدالحلیم المفتی» در ۱۵ ژانویه ۱۹۸۶ در تلویزیون ظاهر شد، جایی که رئیس جمهور به دلیل نقشش در کمپین بریدن نیزار در باتلاق ها مدال الرافدین را به او اعطا کرد. در این فرمان جمهوری اسلامی آمده است: «با قدردانی از تلاش‌های صادقانه و شرافتمندانه عبدالوهاب محمد لطیف در کمک به نیروهای مسلح قهرمان که جنگی عادلانه در دفاع از عراق بزرگ، سربلندی و عزت آن در برابر دشمن نژادپرست ایرانی به راه انداخته‌اند.

و به استناد مفاد بند «ز» اصل ۵۸ قانون اساسی و بند اول ماده 5 قانون شئونات شماره ۹۵ مصوب ۱۳۶۱ به شرح ذیل به عبدالوهاب محمد لطیف شهردار پایتخت اعطا شد.

«مدال الرافدین» درجه دو از نوع مدنی، در آن روز مدال شجاعت نیز به او اعطا شد.

«مشهدانی »ملقب به آقا و سلمان داود ساکن محله جمیله ، در سال ۱۹۷۳ به سرعت و بدون تحقیق در یک کودتا اعدام شد.

«عبدالخالق سامرایی» در تاریخ ۸/۸/۱۳۵۸ از زندان آزاد شد و به ضرب گلوله همرزمانش در میهمانی که پیش‌بینی می‌کرد روزی در قصرالنهیه به خاک سپرده شود، کشته شد.
«فالح حسن الجاسم» وزیر صنعت و یکی از اعضای رهبری قطر، به دلیل امتناع از امضای حکم اعدام دیکته شده به وی به عنوان یکی از اعضای دادگاه ویژه ای که برای محاکمه متهمان تشکیل شده بود، از سمت های دولتی و حزبی خود برکنار شد. افرادی که وقایع خان الناس در سال ۱۹۷۷ را دنبال می کردند، زیرا او این احکام را بسیار شدید می دانست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درتهیه این مقاله ازمنابع مختلف (غیرفارسی)استفاده کردم،سعی کردم درترجمه،حداقل اشتباهات راداشته باشد.

سرلشکر نیروهای ویژه عصمت صابر عمر، سرلشکر نیروهای ویژه «باریک الحاج حینتا»،« سپهبد کامل ساجیت الجنابی»، سرنوشت اینها در کتاب سعد البزاز "آخرین ژنرال ها هستند که می دانند" ذکر شده است.

او در آنجا اشاره کرد که «سه افسر ارشد از کویت بازگشتند، آنها سپهبد کامل ساجت، فرمانده نیروهای خلیج فارس هستند.» که کنترل کویت را به دست گرفت،

«سرلشکر عصمت صابر عمر» مدیر کلاس نیروهای ویژه و دستیار فرمانده نیروهای ویژه. نیروهای خلیج فارس.

«سرلشکر باریک عبدالله الحاج حنطه» رئیس ستاد نیروهای خلیج فارس.
اولی در بصره ماند، جایی که پس از سقوط کنترل دولت بر شهر، راه بازگشت او قطع شد. آنها جور دیگری فکر می کردند، با احساس شکست و ذلت بازگشتند و - در مسیر بصره به بغداد - در مقابل سایر افسران از اشتباه اشغال کویت و روش و زمان بد عقب نشینی صحبت می کردند. ..
عصمت در راه بازگشت به بغداد گفت: رهبران ما ما را درگیر کرده اند. در مورد باریق، او گفت: ماموریت کویت به پایان رسیده است. اکنون باید بزرگترین کار را در بغداد انجام دهیم، آنها سربازان خود را در معرض نابودی قرار می دهند.
این دو افسر از شمال کشور برای اقامت در مقر فرماندهی یگان ویژه احضار شدند، سپس یک نفر آمد و به آنها گفت که برای شام در ارگ ریاست جمهوری دعوت شده اند. رئیس جمهور با تعدادی از محافظانش وارد آنها شد. و در دستانشان بسته شده و روپوش های نظامی از روی آنها برداشته شده و در لباس نیروهای ویژه ماندند.
و گفتند: ببین ای خائنان.. «سرلشکر باریک عبدالله الحاج حنطه» گفت: آقا من نه خائنم و نه ترسو.. من قهرمان جنگ ام الرصاصم.. من از قهرمانان جنگ با ایران هستم. .. و من به تو وفادارم ..

پس عصمت حرف او را قطع کرد : خفه شو باریک! .. ما خائن نیستیم ، چند روز قبل از این لحظه تصمیم به اعدام آنها گرفته شد .در پایان جلسه اعضای انجمن نگهبان به نوبت اجساد دو افسر را از روده خالی می کرد تا اینکه دو قطعه گوشت آغشته به خون بیرون آمدند.
در مورد « سپهبد کامل ساجیت الجنابی»، وی در مصاحبه ای با روزنامه الزمان در تاریخ ۲۶/۱۱/۲۰۰۰ به برادرش اشاره کرد: «او در ظهر ۲۵ آذر ۱۳۷۷ در جلسه افسران ارشد بازنشسته با حضور رئیس جمهور صدام شرکت کرد. پسرش قصی و پسر عمویش علی حسن المجید که در آن عکس ها و موقعیت های پیش آمده یادآوری شد، در روزهای گذشته بدون اینکه موضوعی در آن مطرح شود و در ساعت یازده و نیم به دفتر ستوان آمد. ژنرال کامل ساجت در بخش ذخیره مجاور که مدیر آن سرتیپ حاج محمد حسین، مدیر دفتر قصی بود، از او خواست تا برای دیدار با صدام او را همراهی کند.

«سرلشکر صلاح القادی» ساکن عنه در استان الانبار، قبل از کودتای ۱۹۶۸، سمت افسر ستادی در تیپ گارد جمهوری را برعهده داشت.
وی بلافاصله پس از شروع جنگ در سال ۱۳۵۹ فرمانده لشکر پنجم مکانیزه و سپس فرمانده سپاه سوم بود. او پس از دیدار رئیس جمهور صدام با او و رفتن به دیدار خانواده اش به شهرت رسید و در آنجا با مهربانی با آنها صحبت کرد و این دیدار از تلویزیون پخش شد و پس از جنگ محمره(خرمشهر) در سال ۱۹۸۲ اعدام شد.

«سپهبد ثابت سلطان التکریتی» از مردم تکریت عمویش حماد شهاب وزیر دفاع در زمان البکر سپس فرمانده لشکر دهم زرهی سپس فرمانده سپاه چهارم تا رسیدن به سمت رئیس ستاد ارتش در سال ۱۳۶۵.
«وفیق السامرایی» در کتابش به نام خراب دروازه شرقی اشاره کرد که «سپهبد صابر الدوری» مدیر اطلاعات، یادداشتی به صدام نوشت و به نقل از «سپهبد الحکم الحسن العلی» گفت: که «سپهبد ثابت» در یک شورای ویژه مشروب خوری در باشگاه نظامی کرکوک گفت: رئیس گروهبان ها «علی حسن المجید»(پسر عموی صدام) یا سرجوخه «حسین کامل»(داماد صدام) و به آن دو درجه اعطا شد.

سپهبد، رکن اول، «بلافاصله و بدون تحقیق یا حتی تحقیق یا توضیح از سپهبد ثابت، درجه وی در ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۷ به درجه سرتیپی تنزل یافت و از معاونت ستاد ارتش به ارتش منتقل شد. برای عملیات و سابقاً فرمانده سپاه به فرماندهی تیپ ۱۶ زرهی، لشکر ۶ زرهی در بخش شط العرب، سپس به بازنشستگی منتقل شد و از طریق عمویش شیخ امین شهاب به عنوان سرلشکر بازنشسته شناخته شد.
سپس یک سال تمام دستگیر شد و در سال ۱۹۹۳ به همراه ماشینش توسط نیروهای ویژه امنیتی از خیابانی در بغداد ربوده شد و او را به جنوب بغداد در یک منطقه کشاورزی بردند و در آنجا توسط دو نفر کشته شد.

گلوله هایی که یکی در سر و دیگری در گلویش بود و شناسنامه های شخصی اش را روی سینه اش گذاشته بودند.

عمویش «حاج امین شهاب» نیز از دست دوستش( صدام )در امان نماند و اطلاعات یک کشاورز سودانی را در مزرعه اش تحریک کرد و او را کشت و کشاورز سودانی نیز در همان زمان کشته شد و جنایت از بین رفت.

«سپهبد راجی التکریتی» پزشک نظامی، تا زمانی که مدیر امور پزشکی ارتش عراق، عضو دفتر سیاسی حزب اتحاد سوسیالیست شد و پس از او به عنوان کاپیتان پزشکان در عراق انتخاب شد، در مناصب نظامی ارتقا یافت. در سال ۱۹۸۸ بازنشسته شد.

سعد البزاز اشاره کرد که دکتر راجی التکریتی، یکی از بستگان نوری آلویس، سفیر وقت عراق در اردن، برای سخنرانی در مورد میراث در مؤسسه شومان از عمان بازدید کرد و پس از پایان دوره مهمانی رسمی، دکتر راجی از شورایی به مجلس دیگر رفت و بدون وقفه مورد استقبال شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی عراق قرار گرفت. در ترکیب جدیدی که تا چند روز دیگر در بغداد اعلام می شود و باید با ماشین دیپلماتیک سفیر به آنجا می رفت و ماشین تقریباً در حال عبور از نقطه مرزی تربیل بود تا اینکه نیروهای امنیتی راجی التکریتی را از خودروی وی دریافت کردند. پسر عمو، سفیر، با سرنوشت خود روبرو شود.
سرتیپ حمید الدلیمی، افسری که در ۸ فوریه کمک کرد، پس از سال ۱۹۶۳ به عضویت دفتر نظامی درآمد و سپس سفیر نیجریه شد. در سال ۱۹۷۹ به اتهام توطئه محکوم شد، جایی که او به پنج سال زندان محکوم شد، اما در زندان کشته شد، جایی که وفیق السامرایی در کتابش به نام «خراب دروازه شرقی» از السامرایی یاد کرد: «او را به پلکانی آویزان کشیدند و چوب گذاشتند. زیر پایش آتش گرفته است

«سرتیپ برهان خلیل» فرمانده تیپ ۳۸ پیاده، وفیق السامرایی به درخواست رئیس جمهور برای پیشبرد تیپ ۳۸ پیاده به رهبری سرتیپ برهان خلیل اشاره کرد که ۲۷ ماه پیش توسط صدام در نبردهای قصرشیرین دو درجه اعطا شد. در آنجا از درجه سپهبدی به سرتیپ ارتقاء یافت تا به محاصره اولین هنگ محاصره شده در بخش زرباطیه خاتمه دهد و این تیپ به دلیل شدت آتش سوزی در دره ای که از هم جدا شده بود موفق به انجام مأموریت نشد.

هنگ محاصره شده نیروهای ما به نام دره مرگ، سرتیپ برهان خلیل توسط سرلشکر حسین رشید التکریتی و سرلشکر ماهر عبدالرشید، پدر همسر قصی، برای تحقیق آورده شد. نگاهش کردم که گریه می کرد و اشک هایش را پاک می کرد و می گفت دو سال پیش به خاطر شجاعت من دو درجه به من دادی و حالا به خاطر سهل انگاری و نامردی از من تحقیق می کنی، بعد از آن اعدام شد.

«جاسم امین مخلیس» در سال ۱۹۲۱ در تکریت متولد شد و فارغ التحصیل دانشکده نظامی و فارغ التحصیل دانشکده حقوق بود.

او چندین سمت از جمله معاونت در مجلس نمایندگان در دهه پنجاه داشت و مستقل و در جریان مخالفان مجلس نمایندگان است.

«جاسم امین مخلیس» در دهه ۱۹۶۰ به عنوان سفیر در وین و غنا خدمت کرد. خلبان غیرنظامی و عضو انجمن هواپیمایی کشوری. در اواسط تیرماه ۹۳ بیش از ۴۰ نفر از نیروهای ویژه امنیتی به منزل وی یورش برده و او را محاصره کردند و وی را دستگیر کردند و پس از ۴ ماه بازجویی و شکنجه تلفنی با خانه جاسم مخلیس تماس گرفتند و به آنها گفتند. که با او مصاحبه کردند، دختر و نوه اش به آنجا رفتند، به جای اینکه پدرش را زنده ببینند، جسد او را تحویل دادند. این مرد دهه هفتادی داشت و به سرش شلیک کردند.
فرماندهان دیگری که اعدام شدند

«سرتیپ محمد حسن واتویت» فرمانده لشکر،

«سرلشکر حسین خضیر» مدیر حرکات هوایی.

»ژنرال سلیم سلطان الباسو»،سرلشکر ستاد خلبانی P.S.S.

«سرتیپ حمید احمد الورد» مدیر توپخانه مقاومت هواپیما،

«ژنرال حسن حاج خضر» و «سرلشکر بشیر الطالب»، «سپهبد حمید التکریتی»،  «سرلشکر عبدالزهرا شکاره المالکی».

«سرتیپ عبدالرحیم عبدالغنی»، «سرتیپ حسین خادم»، «سرتیپ حسن جاسم خمیس»، «سرتیپ بدوی حسن السامرایی» و فرمانده لشکر سوم زرهی، سرتیپ ال.

ستاد P.S.C «جواد اسعد شتینه»، «سرتیپ نزار النقشبندی»،

«سرتیپ ابراهیم السیاب»، فرمانده لشکر،

« سرتیپ غازی جاسم الزبیدی»، فرمانده لشکر،

«سرتیپ کامل صالح الحمدانی» فرمانده لشکر.
راه های مرگ متعدد بود، عده ای ترور شدند، عده ای اعدام یا مسموم شدند و یکی «خودکشی» کرد، اما گروهی دیگر به دلیل تصادفات مرموز اتومبیل در میانشان سقوط کردند.
«سعدون البریمانی» یکی از عوامل سوء قصد به عبدالکریم قاسم بود که در سال ۱۹۷۲ به همراه خانواده اش در بزرگراه بین بغداد - الکوت کشته شد.

«عبدالوهاب کریم» از اعضای رهبری قطر در یک حادثه کشته شد. تصادف خودرو در بزرگراه بغداد - حله، «نافذ جلال» وزیر اسبق کشاورزی بر اثر برخورد جان باخت.در جاده اربیل - کرکوک،

«غالب الراوی »معاون وزیر کشاورزی و اصلاحات ارضی بر اثر برخورد تصادف کرد. تصادف در ۱/۱/۱۹۷۳ «حبیب الجاسم» و «عامر الدجیلی »از اعضای رهبری شاخه فرات میانه در یک برخورد و «جاسم حاجل» شهردار حله و دستیار سابق فرماندار تمیم نیز با یکدیگر برخورد کردند.
و «محمد احمد حسن البکر» با همسر و خواهرانش در یک تصادف تصادف در
در بزرگراه بغداد - تکریت، مظهر المطلق، شوهر دختر بزرگتر، تصادف کرد و خودروی وی در رودخانه غرق شد.
به جز سوانح رانندگی، گروه دیگری نیز در سانحه هوایی کشته شدند، از جمله مرگ «سرهنگ عدنان شریف التکریتی» برادرزاده سپهبد حمد شهاب، در سقوط هلیکوپتر و سقوط هواپیمای حامل هیئت. تبریک به مناسبت موفقیت جنبش «سرگرد هاشم العطا» در ژوئیه ۱۹۷۱ در سودان، که توسط محمد سلیمان، یکی از اعضای فرماندهی ملی، رهبری می شد. هیئت مدیره آن نیز صلاح صالح، یکی از اعضای دفتر نظامی و یکی از اعضای دفتر نظامی است. عوامل کودتای ۱۹۶۸
شاید معروف ترین آن حادثه سقوط هواپیمای «عدنان خیرالله» وزیر دفاع و پسر عموی رئیس جمهور بود.

انفجاردر"مسجدسه دکان"مزارشریف ۱۴۰کشته وزخمی

عملیات تروریستی«مسجدسه‌دکان»دروازه شمالی روضه ،شهر مزار شریف  ۴۰ کشته و ۱۰۰ زخمی

انفجار در هنگام  برگزاری« نماز ظهر» روزپنجشنبه(۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) رخ داد،ولایت بلخ،افغانستان

عامل انتحاری با حضور در میان نمازگزاران، مواد منفجره همراه خود را منفجر کرد.

منطقه «هزاره‌نشین» غرب شهر کابل نیز صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣ شاهد سه انفجار پیاپی بودکه منجربه کشته شدن ۲۵نفرشد.

«مسجدسه‌دکان»، بزرگترین مسجد شیعیان مزارشریف در هنگام ادای نماز ظهر ١۹ رمضان ١٤٤٣ رخ داد.

الجزیره درهمان ساعات اولیه حادثه  اعلام کرده در این انفجار ۸ تن شهیدو ۴۰ تن زخمی شدند. 

این انفجار در هنگام ادای نماز صورت گرفته است. این مسجد بزرگترین مسجد شیعیان مزارشریف بوده که در جای پر ازدحامی واقع شده است.

مزارشریف -نقشه

«غوث الدین انوری»، رییس بیمارستان حوزه‌ای ابو علی سینای بلخی در مزار شریف گفت که شمار زیادی از زخمی‌های این انفجار به این بیمارستان انتقال شده‌اند، اما آمار دقیق افراد زخمی بعدا اعلام می‌شود.

انفجار در مسجد شیعیان مزارشریف؛ 70 شهید و زخمی آمار اولیه+فیلم و تصاویر

«قاری عبیدالله عابدی»، سخنگوی فرماندهی امنیتی قندوز وقوع یک انفجار را در منطقه «سردوره» این شهر تایید کرد، اما درباره تلفات و نوع آن چیزی نگفت.

در ساعات اولیه اعلام شد:تاکنون ۱۸  تن در این انفجار شهید شده و ۳۰ تن دیگر زخمی شدند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«المیادین» در جدیدترین آمار خود درباره این حادثه تروریستی اعلام کرد: تا کنون ۴۰ نفر شهید و ۱۰۰ زخمی شده اند.

انفجار در مسجد شیعیان در مزار شریف افغانستان با ۳۱ شهید و ۸۷ زخمی

عملیات تروریستی«مسجدسه‌دکان»دروازه شمالی روضه ،شهر مزار شریف  ۴۰ کشته و ۱۰۰ زخمی

ولایت بلخ- مزارشریف

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منطقه هزاره‌نشین غرب شهر کابل نیز صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣ شاهد سه انفجار پیاپی بود.

سه انفجار در یک مدرسه و یک آموزشگاه زبان انگلیسی«ممتاز» در غرب کابل. سخنگوی پلیس طالبان از شش کشته و منابع محلی از دست کم ۲۵ کشته خبر داده‌اند. انفجار در منطقه‌ای با اکثریت شیعه‌نشین کابل رخ داد.

سه انفجار(تروریستی) در مدرسه عبدالرحیم شهید(دشت برچی) و یک آموزشگاه زبان انگلیسی در غرب کابل صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣

انفجار اول در آموزشگاه «ممتاز» رخ داد. دو انفجار دیگر هم که گفته می‌شود ناشی از حملات انتحاری بوده، در مقابل مکتب «عبدالرحیم شهید» رخ داد. در این انفجار ده‌ها نفر عمدتا دانش‌آموز شهید و یا زخمی شدند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاع ازعملیات های تروریستی داعش درافغانستان(ماه های گذشته) به این لینک مراجعه کنید:

انفجار"مسجد قندهار" نمازجمعه۶۵ نفر شهید۱۰۰ مجروح

و این لینک:

انفجاردرمسجد"قندوز"افغانستان۱۵۰کشته

هرحرفی رانبایدپذیرفت،حتی ازعلامه دهر

ماجرای صدورفتوای «شیخ مفید» که اشتباه بود و«امام زمان اصلاحش کرد».

هرحرفی رانبایدپذیرفت حتی ازعلامه دهر،وقتی با مسلمات اسلام سازگارنباشد.

آیت الله بهجت:فقط معصومین(علیهم السلام)ازخطاوخطیئه مصونند،ولی غیرمعصوم هرچندازعلمای بزرگ وجلیل القدرباشد،خالی ازخطانیست،لذانباید«مشکوکات»اقوال وآرای آنهارابه واسطه عظمت شأن وبزرگی مقامشان پذیرفت،بلکه تنهادرواضحات ومسلمات بایدمطابق نظرشان بودومشکوکات بایدگفت:نَعتَقِدُبِمااعتَقَدَبِهِ جعفربن محمدبن والمهدی(به آنچه امام صادق وحضرت مهدی بدان اعتقاددارند،معتقدم).

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ﴿١٧٢اعراف﴾ 

مرحوم شیخ مفیدباهمه جلال وعظمتی که دارد(تاج سرمااست)،مُنکِرِ«عالم ذر»شده است،بااینکه اخذعهدومیثاق مسلماً بوده است وخودِمبدأعهد،کافی است دراحتجاج بروجود«عالم ذر»زیرااوبودوهست وخواهدبودواقرارِ«قَالُوا بَلَىٰ» بی خودوبی جهت ازانسان هاصادرنشده،بلکه ربط مخلوق به خالق وقیام به اواست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:عالم ذر درقرآن
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ /آیه ۱۷۲ از سوره اعراف.

ترجمه:و [به خاطر بیاور] زمانى را که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذرّیّه‌ی آن‌ها را برگرفت؛ و آن‌ها را بر خودشان گواه ساخت؛ [و فرمود]: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى‌دهیم. [خداوند چنین فرمود، مبادا] روز رستاخیز بگویید: ما از این، غافل بودیم؛ [و از پیمان فطرى بى‌خبر ماندیم].

آیت الله بهجت:ولذاتدّلی وتجلّی راعیناًمشاهده کردند واقراربه ربوبیت حضرت حق نمودند.

منبع:درمحضربهجت ،نکته۱۰١٢

ارتباط و جلسات آیت الله بهجت(ره) با مقام معظم رهبری

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اگرشخصیتی حرفی زد که با مسلمات دین ویا باقران مغایرتی داشت نبایدپذیریت،نه اینکه بگویم :این حرف باعقل من جوردرنمیاد ویامن نشنیدم ویابرای من ثقیل است،همانطورکه« هرحرفی را بی دلیل نمی پذیریم» نبایدبی دلیل حرف(موضوعی)را ردکرد.

ماجرای فتوای اشتباه شیخ مفید و اصلاحش توسط امام زمان(عج)

چگونه خداوند(بوسیله عبدصالحش)آن اشتباه را رفع کرد،بدون اینکه خودآن عالم دخالتی داشته باشد.

فتوایی که شیخ مفیدداد« اشتباه بود» اما با عنایت امام زمان(عج) اصلاح شد.

شخصی از روستا نزد« شیخ مفید» رفت و سؤال کرد: زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است، آیا باید شکم زن را شکافت و طفل را بیرون آورد و یا به همان حالت او را دفن کنیم؟

شیخ مفیدجواب داد: با همان حمل، زن را دفن کنید.

اصلاحیه فتوای اشتباه

آن مردازشیخ مفیدخداحافظی کرد وبسوی منزلش حرکت کرد واما متوجه شد، سواری شتابان بسویش می‌آید، وقتی نزدیک او رسید، گفت:

ای مرد! شیخ مفید می‌گوید: شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون بیاورید، بعد او را دفن کنید.

مرد روستایی همان کار را کرد. پس از مدتی، ماجرای آن سوار را برای شیخ مفید نقل کردند.

«شیخ مفید»گفت: من کسی را نفرستاده بودم. معلوم است آن شخص، نماینده حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام بوده‌اند، حال که ما در احکام شرعی اشتباه می‌کنیم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهیم. لذا در خانه خود را بست و بیرون نیامد.

اما از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام توقیعی برای شیخ صادر شد:بر شماست فتوا دادن و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید.

اما از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام توقیعی برای شیخ صادر شد:بر شماست فتوا دادن و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید.

آیت الله محمدتقی بهجت فومنی:۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸(٢٢ جمادی الاولی ١٤٣٠)درسن ۹۳سالگی درگذشت(مدفن درقم)

شیخ مفید کیست؟

محمد بن محمد بن نعمان،معروف به شیخ مفید(تولد ۳۳۸ ـ توفی۴۱۳ق)عمر

شیخ مفید به افتخار گرفتن سه توقیع از ناحیه حضرت صاحب الامر نائل شده است.

شیخ طوسی: محمد بن محمد بن نعمان، ابوعبدالله مفید، معروف به «ابن معلم» از متکلمان طایفه امامیه است. در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و کلام بر هر کس مقدم، فکرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضر جواب بود.

علامه حلی: مفید، معروف به ابن المعلم بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. کلیه دانشمندان ما که بعد از وی آمده اند، از دانش او استفاده نموده اند. فضل و دانش او در فقه و کلام و حدیث، مشهورتر از آن است که به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طایفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت.

علامه بحرالعلوم:محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله" استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سرکوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی که تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود،کلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و کلام بود و هر کس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است.

ابن حجر عسقلانی : مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش پدید آمدند. وی در بزرگداشت مکتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جایی که گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. شریف ابو یعلی جعفری، داماد مفید گفته است: مفید جز اندکی از شب را نمی خوابید. سپس برمی خاست و به نماز می ایستاد، یا مطالعه می کرد، یا مشغول تلاوت قرآن می گشت.

شیخ مفیدپس از ۷۵ سال تلاش علمی و خدمت ارزنده درسال۴۱۳ درگذشت،فبرش درجوارحرم امامین جوادین(کاظمین)،درفاصله چندمتری ضریح قرارگرفته است.