برنامه هفتم توسعه برای سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶است.
رئیس سازمان برنامه و بودجه:این اولین دولتی است که در ابتدای کار سند تحول دولت مردمی را تهیه و امضاء کرده است.
رشد اشتغال ۳.۹ درصد سالانه معادل یکمیلیون شغل.
متوسط نرخ تورم ۱۹.۷ درصد و نرخ تورم هدف گذاری شده در پایان برنامه ۹.۵ درصد.
رشد بهرهوری کل عوامل تولید ۲.۸ درصد با داشتن سهم ۳۵ درصدی از رشد اقتصادی ۸ درصدی متوسط رشد نقدینگی ۲۰.۴ درصد.
در سال پایانی برنامه ۱۳.۸ درصد، متوسط رشد صادرات نفتی ۱۲.۴ درصد، متوسط رشد صادرات غیرنفتی ۲۲.۶ درصد، رشد واردات کالا ۱۶.۲ درصد.
رشد اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای ۴۴ درصد، متوسط نسبت درآمدهای عمومی به اعتبارات هزینهای ۹۴ درصد و در سال پایانی برنامه به ۱۰۰ درصد برسد.
لایحه برنامه هفتم ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
«داود منظور»(معاون رئیسجمهور،رئیس سازمان برنامه و بودجه) امروز در همایش معرفی سند برنامه هفتم توسعه گفت: از ویژگیهای لایحه برنامه هفتم مسألهمحور بودن و تلاش برای رفع ناترازیهای کشور از جمله ناترازی بودجه، ناترازی انرژی، ناترازی نظام بانکی، افزایش اختیارات بانک مرکزی است. همچنین توجه به حوزه سلامت مردم و معیشت مردم، رفع ناترازی صندوقهای بازنشستگی است.
لایحه برنامه هفتم توسعه تحویل مجلس شورای اسلامی شد/۲۸ خرداد ۱۴۰۲
«لایحه برنامه هفتم توسعه» برای سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ تدوین شده که دارای ۲۲ فصل و ۷ بخش است که بخشهای اقتصادی، زیربنایی، فرهنگی و اجتماعی، علمی، فناوری و آموزشی، سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی و اداری، حقوقی و قضائی است.
رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: در حال حاضر نیاز کشور به سرمایهگذاری در حال افزایش است و باید سرمایهگذاریها در برنامه هفتم ترمیم شود. با وجود سرمایهگذاری دولت در بخش سلامت هنوز رضایت مردم در این بخش حاصل نشده است و برنامه تحول سلامت را با رویکرد نظام پاسخگویی به انتظارات جامعه مورد توجه قرار میدهیم.
معاون رئیسجمهور با بیان اینکه لایحه برنامه هفتم توسعه در کمیسیون منتخب دولت بررسی شده است،گفت: آنچه که امروز آماده و رونمایی شده است امیدواریم به زودی از سوی دولت به مجلس ارائه شود و بتواند پاسخ نیاز کشور در ۵ سال آینده باشد.
منظور با بیان اینکه دولت سیزدهم برنامهمحور است، گفت:این اولین دولتی است که در ابتدای کار سند تحول دولت مردمی را تهیه و امضاء کرده است.
متن کامل لایحه برنامه هفتم توسعه برای سال های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ منتشر شد۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
«رئیس سازمان برنامه و بودجه» در همایش «رونمایی از سند لایحه برنامه هفتم توسعه» در روز یکشنبه(۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲) اعلام کرد: بررسیهای لایحه برنامه هفتم در سازمان برنامه و بودجه تمام شده و قرار است بعد از آخرین بررسیها در هیئت دولت، به مجلس ارائه شود.
لایحه برنامه هفتم توسعه برای سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ تدوین شده که دارای ۲۲ فصل و ۷ بخش است که بخشهای اقتصادی، زیربنایی، فرهنگی و اجتماعی، علمی، فناوری و آموزشی، سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی و اداری، حقوقی و قضائی است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: در پیشگفتار این لایحه آمده است: برنامه هفتم توسعه چهارمین برش از سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور و اولین برنامه در راستای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که برای تحقق عدالت و با رویکرد مسئلهمحوری بر موضوعات انسانی و مهم کشور تمرکز نموده است. این برنامه با اتکا به اسناد بالادستی از جمله؛ سند تحول دولت، مردمی برنامههای اولویتدار مشخصی را براساس پیشرانهای توسعهمحور انتخاب و مبنای حرکت توسعه مستمر و باثبات در جامعه تنظیم و تدوین نموده است. برنامه ششم توسعه در اجرا با چالشهای عدیدهای مواجه بوده است.
اثرپذیری تولید ناخالص داخلی از مشکلات ساختاری بودجه نفتمحور بودن رشد اقتصادی وابستگی دولت و اقتصاد ملی به درآمدهای حاصل از صدور نفت و اثرپذیری شدید اقتصاد از تداوم تحریمهای بینالمللی و همچنین نااطمینانی در مواجهه با شوکها و اختلالات بیرونی نرخ رشد اقتصادی و سرمایهگذاری را بهشدت کاهش داده است. این چالش در سه برنامه اول توسعه از سند چشمانداز نیز وجود داشته است، بهگونهای که متوسط نرخ رشد سه برنامه اجرا شده ۱.۸ درصد در مقایسه با نرخ هدفگذاری ۸ درصدی میباشد
نرخ منفی بهرهوری عوامل تولید در دو دهه گذشته افزایش ضریب جینی از ۰.۳۴ به ۰.۳۸ واحد، کاهش نرخ رشد سرمایه گذاری از ۲۱.۵ درصد قانون برنامه ششم توسعه به -۴.۵ درصد، طولانی شدن عمر طرحهای اقتصادی از ۱۰ سال ۱۳۹۱ به ۱۷.۶ سال در ۱۴۰۰ افزایش نرخ رشد نقدینگی از ۱۷ درصد قانون برنامه به ۳۰ درصد و عملکرد ۳.۵ درصدی صادرات غیر نفتی در مقایسه با هدف ۲۱.۷ درصدی قانون برنامه ششم توسعه بخشی از چالشهای بنیادی موجود در اجرای برنامههای توسعه را نشان میدهد کاهش قدرت خرید و مصرف سرانه و آسیب پذیری جدی محیط زیست از دیگر چالشهای اساسی و مهم برنامه ششم توسعه است.
رئیس سازمان برنامه و بودجه(سایق وکنونی)
«داود منظور» گفت:در چنین شرایطی اتخاذ تدابیر و ابتکارات محوری و اساسی با رویکرد جدی به چرخشهای تحول آفرین در تدوین برنامه پنج ساله ضروری به نظر میرسد؛ در همین راستا رعایت راهبردهایی مبتنی بر ایجاد انضباط مالی و تنظیم رابطه مالی دولت با نفت و صندوق توسعه ملی، ارتقای بهره وری مشارکت حداکثری بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد، افزایش سرمایه گذاری خارجی ایجاد فرصتهای عادلانه برای فعالان و کارگزاران اقتصادی از طریق بهبود محیط کسب و کار تعامل جدی مثبت و سازنده با کشورهای منطقه و توسعه صادرات غیر نفتی کاهش انحصار و مداخلات دولتی در اقتصاد و افزایش رقابت و شفافیت، استقرار تدبیر نظام شایسته سالاری در عمل و تسهیل گری و افزایش سطح پاسخگویی، حذف نهادهای ناکارآمد و گذار به استقرار نهادهای توسعه گرا و فراگیر و ارتقای مدیریت سرمایه انسانی و افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقای عدالت سرزمینی از طریق رعایت ملاحظات آمایشی و قضائی در طراحی و تنظیم برنامه در رویکرد برنامه هفتم توسعه به صورت جدی مورد توجه است.
بر همین اساس در برنامه هفتم توسعه تحرک بخشی به چرخه قدرت ملی از طریق تمرکز بر جهش اقتصادی به منظور تفوق بر چالشهای موجود مورد تاکید قرار گرفته است. از جمله هدف گذاری برنامه هفتم توسعه عبارتند از: «هدف رشد اقتصادی ۸ درصد»، «رشد تشکیل سرمایه ناخالص سرمایهگذاری ۲۲.۶ درصد» و «رشد موجودی سرمایه ۶.۵ درصد».
رشد اشتغال ۳.۹ درصد سالانه معادل یکمیلیون شغل، متوسط نرخ تورم ۱۹.۷ درصد و نرخ تورم هدف گذاری شده در پایان برنامه ۹.۵ درصد، رشد بهرهوری کل عوامل تولید ۲.۸ درصد با داشتن سهم ۳۵ درصدی از رشد اقتصادی ۸ درصدی متوسط رشد نقدینگی ۲۰.۴ درصد و در سال پایانی برنامه ۱۳.۸ درصد، متوسط رشد صادرات نفتی ۱۲.۴ درصد، متوسط رشد صادرات غیرنفتی ۲۲.۶ درصد، رشد واردات کالا ۱۶.۲ درصد، رشد اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای ۴۴ درصد، متوسط نسبت درآمدهای عمومی به اعتبارات هزینهای ۹۴ درصد و در سال پایانی برنامه به ۱۰۰ درصد برسد.
متوسط نرخ رشد بخشی در برنامه هفتم توسعه بهمنظور تحقق رشد ۸ درصدی در بخش کشاورزی ۵.۵ درصد نفت ۱۳.۳، معدن ۱۱.۸ درصد صنعت ۸.۵، آب، برق و گاز ۸.۱ درصد، ساختمان ۹ درصد حمل و نقل و انبارداری ۹.۷ درصد، ارتباطات ۱۰.۹ درصد و سایر خدمات ۶.۵ درصد میزان سرمایه گذاری لازم به قیمت جاری برای تحقق رشد اقتصادی ۸ درصد در کل اقتصاد معادل ۶۰۲۳۴ هزار میلیارد تومان.
میثم لطیفی (رییس سازمان اداری استخدامی) ومسعودمیرکاظمی(رئیس سابق سازمان برنامه وبودجه)
به منظور تحقق اهداف فوق برنامه هفتم توسعه با ابتناء به جهت گیریهای سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با هدف پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت در چارچوب محورهای رشد اقتصادی و اشتغال مهار پایدار تورم اصلاحات ساختاری بودجه شامل اصلاح نظام بانکی بهبود فضای کسب و کار ارتقای بهره وری در حوزههای مختلف اقتصاد از جمله انرژی و سایر نهادههای تولید تقویت زنجیره ارزش در حوزه صنایع معدنی و صنایع نفت و گاز، تولید مسکن متناسب با نیاز، جامعه اقتصاد، رقومی تجارت و ترانزیت امنیت غذایی صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی و حکمرانی یکپارچه منابع و مصارف آب ذیل همین سیاستها تنظیم شده است.
امید است همه دستگاههای اجرایی ضمن بهره مندی از برنامههای پیشین و ظرفیتی که به صورت منعطف در سند برنامه هفتم توسعه فراهم آمده است در دستیابی به هدف رشد اقتصادی و تحقق اهداف راهبردی سند چشم انداز بیانیه گام دوم انقلاب، سند تحول دولت مردمی و اسناد آمایش سرزمین در ایجاد پیشرفت توأم با عدالت و استقرار جمهوری اسلامی ایران به جایگاه نخست اقتصادی، علم و فناوری در منطقه اهتمام لازم را به عمل آورند.
متن کامل لایحه برنامه هفتم توسعه برای سال های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ منتشر شد
علیاشرف صادقی: بسیاری از حرفهایی که دوست بسیار عزیز، نجیب و شریفمان (ابوالحسن نجفی) در کتاب «غلط ننویسیم»نوشته اند«غلط است»!.
زبان پذیرنده، قواعد آوایی، واجها و آواهای خود را دارد/زمانی که واژهای از زبانی به زبان دیگر وارد میشود، تلفظ آن مطابق زبان پذیرنده عوض میشود.
«پارسی»(ایرانی) به «فارسی»(عربی)تبدیل شد
مثلا «پارس» به «فارس» تبدیل شده و «پارسی» به «فارسی» و ما آنها را دومرتبه از عربی گرفتهایم.
یعنی شکل معربش «نام زبانِ خودمان و منطقه فارس را از عربها گرفتهایم.»
«تاج» معرب واژه «تاگ» است که حتی در زبان ارمنی با «گ» باقی مانده است و به «تاجوَر»، «تاگَوُر» میگویند.
این درحالی است که ما «تاگ» اصلی را از دست داده و «تاج» را گرفتهایم و الان این واژه، واژه معیار ماست. تعداد واژههای اینچنینی بسیار است.
به «عکس» ،«عسک»می گویند؛ «عسکش را انداخت» این تبدیل دلیل آواشناختی دارد و زمانی که دو حرف «ک» و «س» کنار هم قرار میگیرند، در زبان فارسی قلب میشود.
«غلط های مصطلحی که غلط نیست»
علیاشرف صادقی : بسیاری از حرفهایی که دوست بسیار عزیز، نجیب و شریفمان(ابوالحسن نجفی) در کتاب «غلط ننویسیم» گفته، از دید زبانشناسی غیر قابل قبول است زیرا به تحولات زبانی توجه نشده است.
علیاشرف صادقی :ما با ابوالحسن نجفی صحبت کردیم که در ویراست سوم کتاب، از بخشهایی از نظریاتش عدول کند اما عمرش کفاف نداد و فرشته مرگ او را از میان ما برد.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی میگوید: کلمات بسیاری وجود دارد که سعدی و حافظ و مولوی به صورت دیگری به کار بردهاند و امروزه در نتیجه تحول زبانی به صورت دیگری به کار میرود و ما نمیتوانیم تلفظهای امروز را به زور به تلفظهای قرن هفتم برگردانیم، اصلا نمیشود زیرا عامه مردم اینطور تلفظ میکنند.
علیاشرف صادقی :عدهای آمدند و آنها (تلفظ های امروزی)را غلطهای مصطلح خواندند. اگر منظور این است که تلفظ قدیمیتر صحیح است و تلفظ جدیدتر غلط پس ما «نرم و برف» را هم باید بگوییم تلفظ جدیدتر است و غلط. اما اینطور نیست زیرا آنها جا افتادهاند و تلفظ قدیمی از بین رفته است.
«علیاشرف صادقی»این زبانشناس و استاد دانشگاه در مصاحبه(۱ خرداد ۱۴۰۲ ) با ایسنا درباره غلطهای مصطلح، اظهار کرد: زبان پدیده بسیار پیچیدهای است زیرا با مغز انسان ارتباط دارد و مغز انسان هم بسیار پیچیده است و هنوز کامل آن را نشناختهاند. زبان دائم تغییر و تحول پیدا میکند. مقداری از علل تحول زبان را هنوز نتوانستهاند دریابند.
استادزبان شناسی دانشگاه گفت: البته مقداری از علل تحول زبان هم معلوم است؛ مثلا واژههایی که از زبانهای دیگر وارد زبان مبدا میشود. در برخورد زبان فارسی با زبان عربی تعدادی کلمه از عربی به زبان فارسی وارد شده،یا واژههایی از زبان فرانسه و انگلیسی به زبان فارسی وارد شده است.
علیاشرف صادقی گفت: علت ورود این کلمات هم مشخص است؛ مثلا مفاهیمی چون حج، خمس، زکات و... را در فرهنگ ایرانی نداشتیم و بعد این کلمات بر زبان فارسی وارد شد یا با آمدن تکنولوژی از غرب به ایران واژههایی نیز همراه آنها آمد؛ کولر، رادیو، تلویزیون، تلگراف و «کامپیوتر» که بعدها «رایانه» را برایش ساختند.
عضو شورای علمی دایرةالمعارف اسلامی افزود: تغییر زبان هم دلیل فرهنگی دارد و هم دلیل تمدنی؛ زمانی که دو تمدن با یکدیگر برخورد کنند، بر زبان و فرهنگ یکدیگر تأثیر میگذارند و واژههایی با خود میآورند که در جامعه پذیرنده فرهنگ نیست.
«الماس و یاقوت و زمرد و سیم »واژه های یونانی است.
ما فکر میکنیم در دوران ساسانیان هیچ واژه خارجی در زبان پهلوی نیست اما زمانی که واژهها را ریشهیابی میکنیم میبینیم واژههایی که مربوط به سنگهای گرانبها است مانند الماس و یاقوت و زمرد و سیم اغلب از زبان یونانی آمده است.
یا کلماتی که مربوط به داروها هستند، اغلب هندی هستند زیرا آنجا سرزمین سرسبزی بوده و گیاهان دارویی در آنجا پرورش پیدا کرده و به ایران میآمدند.
اسامی گیاهان«اسطوخودوس، یاسمن و نرگس» از زبان «یونانی» آمدهاند و «نیلوفر»از «هند».
یا واژههایی از زبان آرامی و سریانی وارد زبان فارسی شدهاند؛ اسطوخودوس، یاسمن و نرگس از زبان یونانی آمدهاند و یا نیلوفر هندی است.
«فارس »ازاعراب واردزبان ما(پارس)شده
صادقی با بیان اینکه زمانی که واژهای از زبانی به زبان دیگر وارد میشود، تلفظ آن مطابق زبان پذیرنده عوض میشود، گفت: زبان پذیرنده، قواعد آوایی، واجها و آواهای خود را دارد.
مثلا ما در زبان فارسی واجهای «پ»، «گ»، «چ» و «ژ» داریم که در زبان عربی نیست.
در زبان عربی «ث»، «ط» و «ح» دارند که ما نداریم. آواها به ندرت از زبانی به زبان دیگر منتقل میشوند. گاه واژهای با آواهایی که گفته شد، وارد زبان عربی شده و بعد شکل معرب آن دوباره به زبان فارسی وارد شده است.
استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گفت: مثلا «جوراب» که معرب «گوراب» است. «گ» آوایی فارسی است که عربها غالبا به «ج» تبدیل کردهاند.
یا «گناه»، «جناح» شده است.
«پارسی ایرانی»،«فارسی عربی»
یا آنها «پ» را که ندارند به «ف» بدل کردهاند؛ مثلا «پارس» به «فارس» تبدیل شده و «پارسی» به «فارسی» و ما آنها را دومرتبه از عربی گرفتهایم؛ یعنی شکل معربش نام زبانِ خودمان و منطقه فارس را از عربها گرفتهایم.
زبانشناس ایرانی خاطرنشان کرد: گاه اصل واژههایی که از زبان فارسی به عربی رفته و به اصطلاح عربیزه شدهاند و ما دومرتبه از آنها گرفتهایم، فراموش شدهاند.
به عنوان مثال «تاج» معرب واژه «تاگ» است که حتی در زبان ارمنی با «گ» باقی مانده است و به «تاجوَر»، «تاگَوُر» میگویند. این درحالی است که ما «تاگ» اصلی را از دست داده و «تاج» را گرفتهایم و الان این واژه، واژه معیار ماست. تعداد واژههای اینچنینی بسیار است.
این استاد زبانشناسی یادآور شد: ما هیچ واژهای را که «ط»، «ض» و «ث» دارد، نمیتوانیم مانند عربها تلفظ کنیم. هر چه «ث» باشد، به شکل «س» تلفظ کنیم زیرا این آوا را در زبان فارسی نداریم.
«عَطْر»(فارسی) یا «عِطْر»(عربی)
ما در زبان فارسی میگوییم «عَطْر» برخی میگویند تلفظ صحیحش «عِطْر» است.
ما چنین چیزی را(عِطْر) نمیپذیریم و میگوییم چرا فقط به زیر و زبر این کلمه پرداخته و فقط دیدهاید «عربها از کسره استفاده میکنند و ما از فتحه» درحالی که اگر درستی و غلطی در کار باشد باید، «ع» و «ط» را هم مثل عربی تلفظ کنیم که نمیشود و فارسیزبانان آنها را ندارند. گاه برخی از این حرفهای غیرعلمی میزنند.
صادقی با بیان اینکه گاه به دلیل آواشناختی، حروف کلمات را قلب (جابهجایی دو حرف) میکنند، ادامه داد: عوام به عکس میگویند «عسک»؛ عسکش را انداخت. این تبدیل دلیل آواشناختی دارد و زمانی که دو حرف «ک» و «س» کنار هم قرار میگیرند، در زبان فارسی قلب میشود.
نقش حرف«ر»درواژه: برف(بفر) / نرم(نمر)
گاه به واژههای اصیل خودمان که برمیگردیم میبینیم بسیاری از واژههای پهلوی، در زبان فارسی مقلوب شده است؛ به طور مثال ما میگوییم «برف» که در زبان پهلوی به شکل «بفر» بوده یا «نرم» در پهلوی «نمر» گفته میشده است.
در واقع زمانی که «ر» در مرحله دوم قرار داشته، گرایش داشته عکس شود و در ابتدا بیاید.
در نتیجه «بفر» و «نمر» به «برف» و «نرم» بدل شدهاند.
زمانی که زبانشناسان به دنبال علل آوایی آن رفتند متوجه شدند این تلفظ برای ایرانیها آسانتر بوده پس زبان دچار تحول شده است.
او خاطرنشان کرد: کلمات بسیاری وجود دارد که سعدی و حافظ و مولوی به صورت دیگری به کار بردهاند و امروزه در نتیجه تحول زبانی به صورت دیگری به کار میرود و ما نمیتوانیم تلفظهای امروز را به زور به تلفظهای قرن هفتم برگردانیم، اصلا نمیشود زیرا عامه مردم اینطور تلفظ میکنند.
عده ای آمدند«عُرف»جامعه «غلطهای مصطلح»خواندند
دکترعلیاشرف صادقی گفت:عدهای آمدند و آنها را غلطهای مصطلح خواندند.
استادزبان شناس دانشگاه گفت: اگر منظور این است که تلفظ قدیمیتر صحیح است و تلفظ جدیدتر غلط پس ما «نرم و برف» را هم باید بگوییم تلفظ جدیدتر است و غلط.
اما اینطور نیست زیرا آنها جا افتادهاند و تلفظ قدیمی از بین رفته است.
کلماتی که «ژ» دارند از زبان فرانسه به زبان ما وارد شدهاند اما عوام آنها را با «ج» تلفظ کردند
این زبانشناس با یادآوری اینکه ما تلفظ کلمات انگلیسی و فرانسه را هم ما مطابق زبان خودمان عوض کردهایم، اظهار کرد: ما تا صد سال پیش در زبان فارسی گفتاریمان خیلی کم «ژ» داشتیم.
کلماتی که «ژ» دارند از زبان فرانسه به زبان ما وارد شدهاند اما عوام آنها را با «ج» تلفظ کردند.
«آژان» یا «آجان»
دکترعلیاشرف صادقی گفت:مثلا «آژان» که وارد شد، مردم میگفتند «آجان»، هنوز هم «آجان» میگویند که بعدها واژه پاسبان را زنده کردیم و به جای «آجان»، «پاسبان» گفتیم.
«گاراژ» یا «گاراج»
یا کلمه «گاراژ» که از فرانسه آمده بود، عوام «گاراج» میگفتند.
یا حتی شنیده بودم مردم به میدان «ژاله» میگفتند، «میدان جاله».
این تغییر مطابق عادت زبانی زبان پذیرنده بوده است. زمانی که به دنبال دلایل آواشناسی آن رفتم، دیدم تعداد زیادی از کلمات ما که «ز» دارد در مرحله قبلتری «ژ» داشته است. دو کلمه «گاراج» و «آجان» کلمات جدیدی هستند که ما اصلش را میدانیم. البته دیگر گاراژ جا افتاده و بیشتر پذیرفته شده تا «گاراج» اما کسی «آجان» را «آژان» نمیگوید و اگر کسی از این واژه استفاده کند، میگویند خیلی فرنگی است.
او ادامه داد: مرز اینکه کلمهای در زبان معیار و در میان درسخواندگان پذیرفته میشود، کجاست؟ باید بگویم این موضوع مرز مشخصی ندارد، اگر واژه در زبان مردم کاملا جا افتاد و به کار رفت، یواش یواش در زبان خواص هم دیده میشود.
«آجودان» یا «آژودان»
مثلا همه ما میگوییم «آجودان» درحالی که اصل این کلمه فرانسه و به شکل «آژودان» است. اما آنقدر آجودان نوشته شده، که کلمه پذیرفته شده است و دیگر کسی «آژودان» را قبول ندارد. ما کلماتی را که خیلی جا افتاده، قبول میکنیم اما زمانی که جا نمیافتد میگوییم غلط مصطلح است. همیشه اینطور بوده است. برخی معتقدند شکل قدیمیتر کلمات که در نوشتهها آمده، شکل صحیح است و شکلهای جدید و تحولیافتهتر غلط است و میگویند غلط مصطلح، اما زمانی که خیلی جا بیفتد و شکل اصلی را از زبان بیرون کند، دیگر میپذیرند و کسی نمیتواند بگوید غلط است، این غلط رایج به مرور پذیرفته میشود.
«پارسیک» ...«پارسیکا»...«پهلوی»
علیاشرف صادقی با تأکید بر پذیرش این اصل کلی که در طول زمان تلفظ واژهها مانند معنایشان به دلایل مختلف تغییر میکند، توضیح داد: زبان ما فارسی است که در زبان پهلوی به آن «پارسیک» میگفتند و در دوره هخامنشیان میگفتند «پارسیکا». آن زمان آخر کلمات فتحه داشته که به تدریج افتاده است مثلا «دستْ» که «دستَ» بوده است. ما خبر نداریم آن زمان که این فتحه افتاده و این تحول صورت گرفته، عدهای به آن ایراد گرفتهاند یا نه. زمانی که از زبان ساسانیان که به غلط آن را «پهلوی» میخوانیم به فارسی دری آمدهایم، شکل کلمات عوض شده است.
کلماتی که «ـه» پایانی دارند، «گ» داشتهاند
کلماتی که «ـه» پایانی دارند، پیشتر «گ» داشتهاند
مثلا «بنده» در آن زمان، «بندگ» بوده یا «جامه»، «جامگ» بوده، «نامه»، «نامگ» یا «دانا»، «داناگـ بوده است. کلمات بیشتر از پایان ساییده میشوند، در واقع انرژی گوینده در پایان کمتر است و به تدریج ساییده میشود، در نتیجه واجهای پایانی از واژه میافتد (البته گاه واژهها از ابتدا و میانه هم ساییده میشوند) مثلا «بندگ» میشود «بنده» اما زمانی که جمع میبندیم میشود «بندگان». این «گ» دیگر در پایان واژه نیست که بیفتد بلکه در وسط بوده و حفظ شده است. خب یک فرد عامی متوجه نمیشود که چرا مفرد میشود «بنده» اما زمانی که جمع میبندیم، میشود «بندگان» یا «هفته» زمانی که «ی» نسبت میگیرد، میشود «هفتگی»، «خانواده» میشود «خانوادگی» اما «سرمه»، «سرمگی» نمیشود بلکه «سرمهای» میشود یا « قهوه»، «قهوگی» نمیشود بلکه «قهوهای» میشود. البته گاه این قاعده زبان فارسی را به کلمههای عربی هم تسری دادهایم مثلا «جمله»، «جملهای» نشده بلکه «جملگی» شده است. یا کلمه مغولی «شِحنه» که شحنگی یا «خیمه» را «خیمگی» گفتهاند. البته در مناطقی از خراسان به «مکهای»، «مکگی» و به «سرمه» «سرمگی» میگویند که نشان میدهد در منطقه خراسان این قاعده نسبت به مناطق دیگر قویتر عمل کرده است. الان به کسی که در زبان فارسی بنویسد «قهوگی» میخندند اما کاری به «هفتگی» و «خانوادگی» ندارند.
«روزنامه» یا «روزنامگ»
او در ادامه بیان کرد: «روزنامه» در فارسی «روزنامگ» بوده است که عربها آن را از ما گرفته و میگویند «روزنامج» یا «برنامگ» را از ما گرفته و میگویند «برنامج». زمانی که روزنامج جمع بسته میشود به «روزنامجات» تبدیل میشود و ما آن را از عربی گرفتیم و در ادامه کلمات دیگری ساختیم مثل عطریجات، کارخانجات و ادارجات. خب ادبا بیایند تکلیف اینها را مشخص کنند. ما زبانشناسان میگوییم هرچه اکثریت مردم گفتند، درست است و اگر کلمهای وارد شد تلفظ آنها مطابق تلفظهای بومی زبان پذیرنده تغییر پیدا میکند.
او با یادآوری اینکه زبان امر پیچیدهای است، گفت: زبانشناسان این را نمیپذیرند که وامواژهها را به صورت اصل آنها تلفظ کنند.
در زبان انگلیسی «سِنتِر» یعنی مرکز یا «لِتِر» یعنی نامه. اصل این کلمات فرانسوی هستند و آنها میگویند «لِتْر» و «سانتر». هیچ استاد انگلیسی نمیگوید «لِتْر»، تلفظ صحیح واژه است و دیگر نگویید «لِتِر». یا «لوسْـتْر» کلمه فرانسوی است که سه حرف صامت پشت هم دارد و چون ما در زبان فارسی، کلماتی که در پایان سه صامت پیاپی داشته باشند نداریم آن را به «لوسْتِر» تبدیل کردهایم.
«تمر»یا «تمبر»
یا میگوییم «تمر» اما مینویسیم «تمبر» با سه صامت پشت هم که برای راحتی تلفظ «ب» را انداختهایم و کسی نمیگوید غلط است.
علیاشرف صادقی گفت: در دوران سربازیام در سیستان و بلوچستان، شخصی بود که پاکت نامه و تمبر میفروخت و «تمبر» را « تَمبَر» تلفظ میکرد که در گویش آنها، درست است اما در فارسی معیار درست نیست.
زبانشناسان میگویند ملاک درستی و نادرستی کلمه، جا افتادن، جا نیفتادن و یا به اندازه کافی جا نیفتادن آنهاست.
اما باید بپذیریم کلماتی که از زبانهای مختلف، خواه ناخواه وارد زبان ما میشوند، به مرور شناسنامه ملی زبان مقصد را میگیرند و در کشورما شناسنامه فارسی میگیرند.
«اغلاط »کتاب «غلط ننویسیم»(ابوالحسن نجفی)
علیاشرف صادقی در پایان با اشاره به کتاب «غلط ننویسیم» زندهیاد ابوالحسن نجفی گفت:
بسیاری از حرفهایی که دوست بسیار عزیز، نجیب و شریفمان در کتاب «غلط ننویسیم» گفته، از دید زبانشناسی غیر قابل قبول است زیرا به تحولات زبانی توجه نشده است.
اما این کتاب شده کتاب راهنمای روزنامهنگاران و خبرنگاران. ما با ابوالحسن نجفی صحبت کردیم که در ویراست سوم کتاب، از بخشهایی از نظریاتش عدول کند همانطور که در ویراست دوم انجام داد اما عمرش کفاف نداد ویراست سوم آن را چاپ کند و فرشته مرگ او را از میان ما برد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این گزارش،خبرگزاری ایسنااست واما بااندکی وایرش ونتخاب تیترها.