پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

زندگینامه"نیوتن"جاذبه زمین ودیگراکتشافات

زندگینامه«نیوتن»کاشف جاذبه زمین وکشفیات دیگر

سیبی که موجب کشف «جاذبه زمین»شد

نیوتن علاوه برکشف «جاذبه زمین»، اولین تلسکوپ بازتابی کاربردی را ساخت و نظریه پیشرفته‌ای از نور مبنی بر مشاهده تجزیه نور سفید در منشور به طیف‌های مرئی، ایجاد کردوتغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان به دست آورد.

ایزاک(اسحق)نیوتن سال ۱۶۸۹ به نمایندگی مجلس بریتانیا برگزیده شد. در سال ۱۷۰۰ به عنوان خزانه دار کل انگلیس منصوب شد.

بامرگ مادر«نیوتن» فعالیتهای عملی این نابغه به رکودکشیده شدومدتی هم دچار افسردگی شد واما  پس از شش سال وقفه،باحمایتهای مادی ومعنوی « ادموندهالی» ازسال ۱۶۸۵مجدداً به تدوین اکتشافات خویش در نجوم و علم ادامه داد که توانست سال بعدش( ۱۶۸۶میلادی)در آستانه ۴۵ سالگی با پشتیبانی مالی «هالی» شاهکار خود «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» را منتشر کرد.

درخت سیبی که میوه اش در مقابل نیوتن به زمین افتاد و باعث کشف جاذبه زمین شد.

درخت-نیوتن

درخت سیبی که«نیوتن» در زیر آن مشغول استراحت بود و پس از افتادن سیبی در مقابلش بصورت اتفاقی جاذبه را کشف کرد در شهر «گرانتام» انگلیس قرار دارد.

«آیزاک نیوتن»  در زیر یک درخت سیب نشسته بود

 و یک سیب از درختی که در این بخش در موردش توضیح خواهیم داد روی سرش افتاد پس از آن او چند لحظه کوتاهی آه گفت ،اما بلافاصله سکوت کرد و گرانش زمین را با افتادن سیب بر روی زمین کشف کرد.

jpg

قلمه های «درختِ سیبِ نیوتن» در سراسر انگلیس و حتی فراتر از آن توزیع شده است که یک نمونه از آنها در باغ دانشکده فیزیک در دانشگاه یورک قرار دارد و دیگری در خارج از دروازه اصلی کالج کمبریج زیر اتاقی که نیوتن در آن زندگی میکرد و آنجا درس میخواند، کاشته شده است.

«نیوتن» در این کتاب کلیه قوانین «جاذبه» را که در سال ۱۶۶۵میلادی(۱۰۴۳شمسی) کشف نموده بود با کمک ریاضیات اثبات و ارائه نمود. نیوتن با به کار بردن قوانین علم حرکت و قانون جاذبه عمومی فرورفتگی زمین را در دو قطب آن که نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش می باشد محاسبه کرد و به کمک این محاسبه ، سیر تکامل تدریجی زمین را مورد مطالعه قرار داد.

نیوتن تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان به دست آورد.

نیوتن در برهه‌ای ریاست ضرابخانه سلطنتی انگلستان را بر عهده داشت و پروژه طراحی پول غیرقابل جعل را دنبال می‌کرد.

حقایقی جالب از پشت پرده زندگی اسطوره دنیای علم/اسحاق نیوتن که بود؟

حدودا در همین دوران بود که نیوتن موفقیت دیگری را کسب کرد. نیوتن به سمت ریاست ضرابخانه سلطنتی منصوب شد

در سال ۱۶۸۹ به نمایندگی مجلس بریتانیا برگزیده شد. در سال ۱۷۰۰ به عنوان خزانه دار کل انگلیس منصوب شد و تا پایان عمرش بر این مسند بود. نیوتن در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز انتخاب شد در سال ۱۷۰۵ ملکه انگلستان به او عنوان «سِر »مفتخر نمود.

حقایقی جالب از پشت پرده زندگی اسطوره دنیای علم/اسحاق نیوتن که بود؟

کتاب وی شاهکار اصول ریاضی فلسفه طبیعی که برای اولین بار در سال ۱۶۸۷ منتشر شد، مبانی مکانیک کلاسیک را بنا نهاد. همچنین او سهم بزرگی در نورشناسی ایفا کرد.

نیوتن و گوتفرید لایبنیتس، به‌طور همزمان و مستقل حساب دیفرانسیل و انتگرال را ایجاد کردند.

نیوتن فرمولی برای قوانین حرکت و گرانش جهان وضع کرد که دیدگاه غالب علمی را تا پیش از ارائه نظریه نسبیت تشکیل می‌داد. نیوتن از برهان‌های ریاضی پیرامون گرانش برای اثبات قوانین حرکت سیاره‌ای کپلر استفاده کرد. او با بررسی و تشریح جزر و مد، مسیر پرواز دنباله‌دارها، پیش‌روی محوری و سایر پدیده‌ها، تردید در مورد درستی خورشیدمرکزی بودن منظومه شمسی را از بین برد. او نشان داد که حرکت اشیا روی زمین و اجرام آسمانی می‌تواند با اصول مشابهی محاسبه شوند. استنباط نیوتن مبنی بر اینکه زمین کروی با حالت تخت (شعاع قطبی کمتر از شعاع استوایی) است، با اندازه‌گیری‌های هندسی توسط موپرتوئی، لا کانداماین و سایرین تأیید شد و اکثر دانشمندان اروپایی را بر برتری مکانیک نیوتنی بر سیستم‌های قدیمی متقاعد ساخت.

نیوتن اولین تلسکوپ بازتابی کاربردی را ساخت و نظریه پیشرفته‌ای از نور مبنی بر مشاهده تجزیه نور سفید در منشور به طیف‌های مرئی، ایجاد کرد.

بررسی‌های او در مورد نور در کتاب مؤثرش اپتیکس جمع‌آوری و در سال ۱۷۰۴ منشر شد. او همچنین قانون تجربی سرد شدن را فرمول بندی کرد.

نیوتن در پاییز سال ۱۶۹۲ در آستانه پنجاه سالگی به سختی بیمار و بستری گردید او دچار خوابی کامل شد خبر کسالت شدید نیوتن در تمام اروپا انتشار یافت مدتی بعد اوضاع سلامتی او دوباره رو به بهبودی نهاد.

ایزاک(اسحق)نیوتن در۲۵ دسامبر ۱۶۴۲ (همان سالی که گالیله فوت کرد) متولد شد

وی پس از سه سال بیماری در لندن در ۲۰ مارس ۱۷۲۷ در سن ۸۵ سالگی در گذشت.

کاشف امریکا"کریستف کلمب"مدعیان دیگر؟حاجی محمود،ژنگ هی

«حاجی محمود»(ژنگ هی)کیست ؟..چقدرادعای «دکترشفیع زاده»به واقعیت نزدیک است؟

رئیس جمهورترکیه چی گفته؟... «گاوین مِنزیس« کیست؟..کاشف کشور«پرو»کیست!؟کدام کشورفاقدتاریخ است،حتی یک صفحه تاریخ ندارد

حدود۵۰۰ سال قدمت دارد(آنوقت یک صفحه تاریخ ندارد!)

اطلاعات آقای «اردوغان» ازکتاب«دکتریوسف مروج» وآقای مروح هم این افسانه راازکتاب یک باستان شناس استرالیایی«دکتر باری فل»اقتباس کردکه که محققین دانشگاهی این یافته هارا«بافته ها»وتوهمات وتخیلات ذهنش دانسته اند که هیچ مبنای علمی ندارد.

«کریستوف کُلمب» در سال ۱۴۹۲میلادی قاره آمریکا را کشف کرد بعدازارائه طرحش به ملکه کشورش(اسپانیا)وتأمین بودجه-گرفتن هزیمه سفر-با۳قایق وهمراهی ۱۲نفر« سفراکتشافی» راشروع کرد،آنوقت عده می گویند،فلان دریانوردیک لاقبا-تک وتنها،کاشف امریکابوده!.​به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.

۵۲۸ سال پیش امریکاکشف شد.

پیدایش قاره امریکا :۲۱ اکتبر ۱۴۹۲(۲۹مهر ۸۷۱)کشف قاره امریکا وامااعلام استقلال امریکا:(۲۸۴سال بعدازکشف)۴ ژوئیه ۱۷۷۶  (۱۴ تیر ۱۱۵۵)،امریکا ۲۸۴سال مستعمره بریتانیا( انگلیس)بود.

درادامه به بعضی ازافسانه هاخواهیم پرداخت چطوری کشور(قاره)ی که درسال ۱۷۷۶میلادی (زمان اعلام استقلال)۱۰میلیون نفر اعلام شده،آنوقت درسال(زمان کشف)۱۴۹۲میلادی (۲۸۴سال قبل)۳۰ میلیون نفر بود دشمنی باقومی نبایدماراازجاده عدالت وانصاف خارج کند.

نظرات دیگر:  دریانوردان مسلمان  در سال ۱۱۷۸ در«قاره امریکا»حضورداشتند.

 «کریستوف کلمب »بعدازارائه طرحش به دربارملکه اسپانیاوتأمین بودجه سفر،با۳قایق و۱۲همراه راهی منطقه شد(طبق نقشه طراحی شده)

»کریستُف کُلُمب» (متولد۱۴۵۱شهر «پانته ودرا» اسپانیا- متوفی۱۵۰۶)

 کریستف کلمب  دربارگاه ملکه کاستیل(اسپانیا)

«گاوین مِنزیس»اقیانوس‌شناس و فرمانده سابق نیروی دریایی انگلیس در کتاب خود با عنوان «۱۴۱۲ سال رسیدن چین به آمریکا» می‌نویسد: نقشه‌ای که همراهان سینگ هی ترسیم کرده‌اند، متعلق به سال ۱۴۲۳ است.

 وی می گوید: اروپایی‌ها پس از ورود به قاره آمریکا آثار حیواناتی مانند میمون، فیل هندی، زرافه آفریقایی و پلنگ آمریکای جنوبی، تکه‌های سرامیک و دست ساخته‌های چینی‌ها پیدا کردند.

 تشابه ژنتیکی بومیان آمریکای جنوبی و چینی‌ها یکی از دلایل رسیدن چینی‌ها به قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب است. «سینگ هی»(ژنگ هی) پیش از کریستف کلمب و حین سفر خود به غرب بین سال‌های ۱۴۲۱ و ۱۴۲۳ میلادی قاره آمریکا را کشف کرد.

 البته در برخی  نوشته ها  از رسیدن دریانوردان مسلمان به این قاره در سال ۱۱۷۸ خبرمی دهند .

«کریستُف کُلُمب»کاشف اصلی سرزمینهای امریکا

مسیر  سفر دریایی «کریستف کلمب» برای رسیدن به «باهاما »و حرکت به سمت «هیسپانیولا» و سپس مسیر بازگشت به« اسپانیا».

کریستف کلمب طرحی ارائه کرد که طبق آن اروپاییان با سفر دریایی(به سمت غرب) و پیمودن عرض اقیانوس اطلس می توانستند سریع تر و ایمن تر به منطقه هندوستان برسند. کلمب زمین را به صورت یک کره تقریبا ۶۳درصد ارزیابی نمود و فاصله جزایر قناری تا ژاپن را حدود ۲۳۰۰ مایل(۳۷۰۰کیلومتر) تخمین زد.

کریستف کلمب در پی جلب حمایت مالی برای این سفر برآمد، وی ابتدا طرح خود را به پادشاه پرتغال ارائه داد و سپس آن را به ژنو و ونیس برد ولی به دلیل هزینه بالای سفر و احتمال زیاد ناکامی آن، مورد پذیرش هیچ یک قرار نگرفت. کلمب به اسپانیا و نزد «ایزابل» ملکه کاستیل و فردیناند رفت و طرح خود را بازگو نمود، در ابتدا طرح رد شد اما با پادرمیانی یک یهودی سرشناس به نام »لویی دوسانتانگل»(وزیر مالیه فردیناند) ایزابل موافقت نمود.

کریستف کلمب به همراه دوازده نفر از بومیان آمریکا و طلا و جواهر فراوان وارد اسپانیا می شود و به ملکه« ایزابل» ادای احترام می کند.  

«کریستف کلمب »بعدازتأمین اعتباردر آگوست ۱۴۹۲ (مرداد۸۷۱) اسپانیا را با سه کشتی ترک کرد.

سفر۳ماه کریستف کلمب(یک ماه ونیم،رفت،همین مسافت،برگشت)

تیم اکتشافی«کلمب» ده هفته بعد، جزیره ای مرجانی رامشاهده کردند و کاروان کلمب   در دوازدهم اکتبر ۱۴۹۲ (۲۰ مهر ۸۷۱) وارد این جزیره شدند که بعدها  باهاما(Bahamas) نامیده شد.

آنها در ابتدا گمان می کردند که به منطقه هندوستان رسیده اند و اهالی بومی آن منطقه را هندی(Indian)  نامیدند. کلمب از باهاما خارج شد و به سفر خود ادامه داد

 و چندین جزیره دیگر در منطقه شناسایی و کشف نمود که از جمله آنان می توان به «هیسپانیولا»(Hispaniola) (قسمتی از هائیتی و جمهوری دومنیکن امروزی) اشاره کرد.

گزارش کلمب به دربار پادشاه اسپانیا -سرزمینهای کشف شده:
«هیسپانیولا یک معجزه است، کوه ها و تپه ها، دشت ها و چراگاه ها حاصلخیز و زیبایند... لنگرها به طور غیرقابل باوری خوبند و درآنجا رودخانه های وسیع بسیاری وجود دارد که اغلبشان طلا دارند... ادویه های متنوع و معادن بزرگ طلا و سایر فلزات در آنجاست...»

«کریستف کلمب » اعلام داشت که اگر ملکه حمایت لازم را از وی بنماید این بار با طلای بیشتر و هرتعداد برده که نیاز است باز می گردد. وعده های کلمب باعث شد تا در سفر دوم با هفده کشتی و ۱۲۰۰ خدمه به سوی جزایر دریای کارائیب حرکت کند.

ماجرای دفن کاشف قاره امریکا:

کریستف کلمب سرانجام در ۲۰ مه ۱۵۰۶(۳۱ اردیبهشت ۸۸۵) در اسپانیا درگذشت واما وصیت کرده بود که درمنطقه اولین اکتشافش دفن شود، ولی در آن زمان  کلیسای مناسبی در آمریکا برای این کار یافت نشد. از این رو وی را در شهر والادولید اسپانیا دفن کردند و بعدها به صومعه‌ای در سویل منتقل شد. اما جسد او را در سال ۱۵۴۲ مجدداًنبش قبرش کردند و به هیسپانیولا منتقل کرده و در سانتو دومینگو (پایتخت جمهوری دومینیکن) دفن کردند. در پایان قرن هفدهم، اسپانیا قسمت غربی هیسپانیولا را به فرانسه واگذار کرد و جسد کلمب به کوبا منتقل شد. Seville Cathedral (Catedral de Sevilla)

بعدها هنگامی که کوبا به استقلال دست یافت، در سال ۱۸۹۸، برای بارچهارم نبش قبرشدوبقایای جسدکلمب را به اسپانیامنتقل کردند

ودر «کلیسای جامع سبیا» اسپانیا مدفون شد.

نگارنده-پیراسته فر:نوشته اند:زمانی که کلمب قاره آمریکا را کشف نمود جمعیت بومیان آن بالغ بر ۳۰ میلیون نفر بود!

که این باواقعیتها فاصله زیادی داردبلکه به افسانه شبیه تراست تاحقیقت.چراکه .جمعیت امریکادرزمان اعلام استقلال حدود۱۰میلیون نفربوده است.

چطوری کشور(قاره)ی که درسال ۱۷۷۶میلادی ۱۰میلیون نفر اعلام شده،آنوقت درسال۱۴۹۳میلادی (۲۸۴سال قبل)۳۰ میلیون نفر بود!

دشمنی باقومی نبایدماراازجاده عدالت وانصاف خارج کند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ(۸مائده)

بعضی دیگرنیر کاشف امریکا را«امریگو ویسپوچی» متولد ۱۴۵۴شهر فلورانس  ایتالیامی دانند که نام کشورامریکانیز ازاین کاشف گرفته شده است دراین قاره سرخ پوستان و بومیان محلی زندگی می کردندوبیشتربرای یافتن طلا درتکاپوبودند

امریکو وسپوس و کشف آمریکا

سفر دریایی «آمریگو وسپوچی» در سال ۱۴۹۷ یعنی پنج سال پس از سفر کریستف کلمب آغاز شد.  هزینه سفرهای آنان را دولت اسپانیا پرداخت می‌کرد، و سفرسپوچی  نسبت به کریستف کلمب دقیقترووسیعتر بود-آمریگو وسپوچی را «امریکو وسپوس»نیز می گویند.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:درموردکشف  سرزمینهای قاره امریکا نظرا متفاوتی است،ازجمله نظررئیس جمهورترکیه:

اردوغان در سخنرانی ( ۲۴ آبان ۱۳۹۳) در اختتامیه نخستین همایش رهبران مسلمان آمریکای لاتین گفت که مسلمانان نخستین بار به قاره آمریکا قدم گذاشتند. «دریانوردان مسلمان در سال ۱۱۷۸ میلادی به سواحل آمریکا رسیدند. کریستف کلمب هم در خاطراتش از مسجدی نوشته که بر فراز تپه‌ای در کوبا قرار داشت» اردوغان در بخش دیگری از سخنرانی خود به نقد شدید استعمارگران پرداخت و خاطرات کلمب را سندی برای حرفهای خود دانست و گفت که در سال ۱۴۹۲ میلادی که کلمب پایش به آمریکا رسید، دین اسلام منطقه وسیعی را در برمی گرفت«.

این ادعا را هنگام کنفرانس رهبران مسلمان آمریکای لاتین در استانبول مطرح کرد و با اشاره به یک دفتر خاطرات که در آن کلمبوس از مسجدی در تپه ای در کوبا نام برد.

آقای اردوغان همچنین گفت:ملوانان مسلمان در سال ۱۱۷۸میلادی(۵۵۶شمسی) وارد آمریکا شدند. وی گفت که مایل است در محلی که کلمبوس شناسایی کرده مسجدی بسازد.

یوسف مروح ، مورخ در مقاله ای مورد اختلاف که در سال ۱۹۹۶میلادی(۱۳۷۴شمسی) منتشر شد ، اظهار داشت که ورود کلمبوس(Columbus) اثبات این است که مسلمانان ابتدا به قاره آمریکا رسیده اند و "دین اسلام گسترده است". با این حال بسیاری از محققان معتقدند که این مرجع استعاره ای است و جنبه ای از کوه را شبیه بخشی از مسجد توصیف می کند. هیچ ساختار اسلامی در کلمب قبل از قدمت یافت نشده است. آقای اردوغان گفت که او فکر می کند "امروز یک مسجد کاملاً روی تپه خواهد رفت" و او دوست دارد درباره ساخت این مسئله با کوبا بحث کند.

 اولین افرادی که به قاره آمریکا رسیدند از آسیا آمدند. اعتقاد بر این است که آنها حدود ۱۵۰۰ سال پیش از تنگه برینگ عبور کرده اند. تصور می شود اولین بازدید کنندگان اروپایی از آمریکای شمالی ، حدود ۵۰۰ سال قبل از کلمب ، کاوشگران نورس بوده اند.

رئیس جمهور ترکیه ادعای خود را بر اساس مقاله ای بسیار مناقشه برانگیز منتشر کرد که در سال ۱۹۹۶میلادی(۱۳۷۴شمسی) توسط  دکتر یوسف مروح از بنیاد الصنعه آمریکا منتشر شد. مروح نوشت که "کلمب در مقاله های خود اعتراف کرد که روز دوشنبه ۲۱ اکتبر ۱۴۹۲ (۲۹ مهر ۸۷۱شمسی) در حالی که کشتی اش در نزدیکی جیبارا در ساحل شمال شرقی کوبا در حرکت بود ، مسجدی را در بالای کوه زیبا دید."اصرار دارد که با وجود امتناع این شهر از اعطای پروانه ساخت ، باید یک مسجد عظیم در هاوانا برپا کند.

نمونه مسجدهاوانا-کوبا/مسجد اورتاکوی در استانبول

رئیس جمهور ترکیه در اولین اجلاس رهبران مسلمان آمریکای لاتین در استانبول به حاضران در اولین اجلاس رهبران مسلمان آمریکای لاتین گفت:دین اسلام قبل از کلمبوس گسترده بود. ملوانان مسلمان در سال۱۱۷۸میلادی(۵۵۶شمسی) به سواحل آمریکا رسیده بودند. کریستف کلمب در دفتر خاطرات خود به وجود مسجدی در بالای کوه کوبا اشاره کرده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آقارجب درصدداحیای سلطنت عثمانی است،خیلی دست وپامی زند،البته اکثریت مردم ترکیه نیز مثل رئیسشان فکرمی کنند،

درهمین پست(اجلاس)،یک کاربرترکیه این کامنت راگذاشته:بسیاری از مردم فکر می کنند که اولین ماشین پرواز توسط برادران رایت ساخته شده است اما در واقع اولین شخصی که ماشین پرنده ساخت ترک عثمانی به نام هزارفن احمد چلبی ... که بال عقاب درست کرد و با شدت باد پرواز کرد.

ترکیه براین باوراست که مردان ترکی قاره امریکاراکشف کردند،همانطورکه درایران هم عده ای براین باورندکه کاشف امریکا«ایرانی»است!

لازم به ذکراست که جمعیت بومیان رادرهنگام کشف قاره امریکا(توسط کریستف کلمب)حدود۲میلیون نفر تخمین زده اند.

نکته:«کلمبوس»همان کریستف کلمب است که «کریستوفر کولومبوس»نیزگفته می شود.

دکتر مروح(مروه)اولین بار ادعا کرد که پیش از ورود کریستف کلمب به قاره جدید، مسجدی در کوبا وجود داشت. او در برخی از مقالات خود نوشته است: « دریادادداشتهای کریستف کلمب آمده است : روز دوشنبه، ۲۱ اکتبر ۱۴۹۲، وقتی کشتی ام در نزدیکی «گیبارا »در ساحل شمال شرقی کوبا، حرکت می‌کرد، مسجدی را بالای یک کوه زیبا دیدم

دکتر « یوسف مروه » از پژوهشگران لبنانی می نویسد:غرب در همه امور به ویژه علم و دانش از مسلمانان تاثیر گرفته است.

خبرگزاری مهر»می نویسد: مروه در نوشته ها و پژوهش هایش به ایرانیان روی خوش نشان نداده و اصرار دارد ابوریحان بیرونی و  محمد بن عیسی مهانی و غیاث الدین کاشی را دانشمندانی عربی معرفی کند و گسترش دانش را در ممالک اسلامی به اسم اعراب جا بزند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فردکتر مروح(مروه)کیست؟منابع ومأخذآقای دکتریوسف مروح کجاست؟

دکتر « یوسف مروح » (Youssef Mroueh)در ۷ نوامبر ۱۹۳۴ (۱۶ آبان ۱۳۱۳)در نباتیه لبنان متولد شد . مدرک فیزیک از دانشگاه جکسون درسال۱۹۷۳(۱۳۵۲شمسی) دریافت کرد.

اما کتاب یوسف مروج موردتأییددانشمندان(محققین) نیست،نوشته ها(منابع ومأخذاین دکتر،افسانه های یک باستان شناس استرالیایی بنام «دکتر باری فل» که دررشته زیست شناس دریایی تحصیل کرد است.

 ادعاهای «دکتر باری فل» توسط باستان شناسان حرفه ای مورد تمسخر قرار گرفته است. آنها با ادعاهای او خشمگین شدند ، نه تنها یافته های او ، بلکه نوع نگارش ، هیچ سنخیتی بایک محقق  دانشگاهی ندارد ، به همین علت قابل اعتنانیست.

البته دکترمروح  پاراازاین فراترگذاشته،درمقدمه کتابش می نویسد:شواهد زیادی نشان می دهد که مسلمانان اسپانیا و آفریقای غربی حداقل پنج قرن قبل از کلمبوس(least five centuries before Columbus) به قاره آمریکا رسیده اند!که این قسمت را رئیس جمهورترکیه ندیده وگرنه بیشترمأنورمی داد.

با تمام اختلاف نظرها بر سر یادداشت های کریستف کلمب، اردوغان ۲۴ آبان ۱۳۹۳ به کاشفان قاره آمریکا اشاره کرد و از علاقه آنکارا به ساخت یک مسجد در کوبا خبرداد. اردوغان  هیئتی  به  منطقه ای که ادعاشده،مسجدی دیده شده تا درباره پروژه ساخت مسجد رایزنی هایی انجام دهند اما کوبااینهارا توهم دانسته است واجازه هیچ اقدامی را به ترکیه نداده است.

نکته مهم:فرق است بین «اقامت» داشتن و«کشف»

باتوجه به جمعیت دومیلیونی بومیان در زمان کشف قاره امریکا،ازاینکه درمناطق اکتشافی، آقای کلمب «مسجد»ی رامشاهدکرده باشد،قابل درک است وباتوجه به سفرتجارمناطق مختلف کشورهای مترقی آن زمان که ایرانی هاا متمکن ومتدین به اقصی نقاط جهان سفرمی کردند واینکه ایرانیان درهرجابودنددرترویج وتبلیغ دیشنشان اهتمام می ورزیدندومسجدساخته باشندمحتمل ومعقول است واما مقیم بودن ویاعبورکردن به معنای «کشف»بگیریم معقول نیست.

برای اثبات این موضوع مثالی می زنم،نیوتن درسال  ۱۶۶۵میلادی(۱۰۴۳شمسی) جاذبه زمین راکشف کردواما حالاعده ای بیایندبگویند:«کاشف جاذبه زمین نیوتن نیست!»اجدادما این راکشف کرده بودند!چون هم درخت سیب اززمان خلقت بوده،افتادن سیب هم همیشه درهنگام برداشت محصول اتفاق می افتاده ...نیوتن ا ینجاچه کاره است!؟اجدادماهزاران سال پیش زیردرخت سیب می خوابیدند وسیب هاهم به سرشان میخورده... که ادعای بی معنی وتمسخرآمیزی است،چون که خودِنیوتن تا۲۳سالگی متوجه قانون گرانشی نبوده.

دلیل دیگر(اینکه اقامت داشتن بمعنای کشف کردن نیست)هنگامیکه برای اولین بارکاروان اکتشافی-دریایی کریستف کلمب به «باهاما»وجزائردیگررسیدند،خیال کردن آن منطقه سرزمینهای هنداست.

.یک ایرانی کشف کردکه «امریکا»را کریستف کلمب کشف نکرده!

«گاوین منزیس» اقیانوس شناس و فرمانده سابق نیروی دریایی انگلیس هم مدعی است که کریستف کلمب سرامریکایی هاراکلاه گذاشت!.

آقای «منزیس» نیز ادعا می کند یک دریادار مسلمان چینی به نام «سینگ هی »پیش از اینکه کریستف کلمب قاره آمریکا را کشف کند، این قاره را کشف کرده است. این فرمانده انگلیسی در کتاب خود با عنوان «۱۴۱۲، سال رسیدن چین به آمریکا» می نویسد:

« نقشه ای که همراهان سینگ هی ترسیم کرده اند ، متعلق به سال ۱۴۲۳ است.اروپایی ها پس از ورود به قاره آمریکا آثار حیواناتی مانند میمون، فیل هندی ، زرافه آفریقایی و پلنگ آمریکای جنوبی، تکه های سرامیک و دست ساخته های چینی ها پیدا کردند.

تشابه ژنتیکی بومیان آمریکای جنوبی و چینی ها یکی از دلایل رسیدن چینی ها به قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب است . «سینگ هی» پیش از کریستف کلمب و حین سفر خود به غرب بین سال های ۱۴۲۱ و ۱۴۲۳ میلادی قاره آمریکا را کشف کرد.»

مجسمه ،ژنگ هی (حاج محمود شمس)چین

«سینگ هی» یا «ژنگ هی» نام دریاداری است که به گفته برخی کارشناسان از جمله فرمانده اسبق نیروی دریایی انگلیس کاشف آمریکا بوده است. برنامه پیک بامدادی رادیو ایران صبح امروز (۱ آذر ۱۳۹۳) سراغ این موضوع رفت.

«حاجی محمود»قاره امریکاراکشف کرده،نه کریستف کلمب!

توضیحات نگارنده-پیراسته فر:«دکتر حمید شفیع زاده» در مصاحبه با پیک بامدادی گفت: «نام اصلی آقای «ژنگ هی»، «حاجی محمود شمس» بوده است. آقای شمس مکتشف یک مسلمان و ایرانی‌تبار چینی است و در حدفاصل سالهای ۱۳۷۱-۱۴۳۳ میلادی زندگی می کرده است. نامداری او به جهت سفرهای دریایی او به آب‌های غربی بوده و نیای ششم وی «سید شمس الدین عمر» نام داشته است.»

این دکتراصفهانی، در صفحه ویکی پدیای «سید شمس الدین عمر» نوشته سیدمحمودشمس  از خوارزمیان  بخارا بوده که در زمان حکومت مغول ها در ایران به حکمرانی ایالت «یوآن» چین برگزیده می شود.

درقسمتی ازبیوگرافی این دریاردارایرانی می نویسد : «ژنگ هه» فرماندهی ناوگان امپراتوری چین را دست کم طی هفت سفر دریایی به عهده داشت. جاوه و سوماترا، هند، ایران و خلیج فارس، دریای سرخ و بخش‌های مختلفی از آفریقا و جنوب شرقی آسیا از جمله مناطقی هستند که توسط ناوگان چین به رهبری ژنگ هه مورد کاوش قرار گرفتند. گروهی معتقدند که ناوگان او حتی به قاره آمریکا و استرالیا نیز رسید. ژنگ هه و همراهان او شرح مشاهدات خود و نقشه مکان‌های مورد بازدیدشان را به صورت گزارش ثبت می‌نمودند که بخش‌هایی از این گزارش‌ها باقی‌مانده‌اند.»

برخی کارشناسان معتقدند که داستان افسانه ای «سندباد» نیز اقتباسی از داستان این دریانورد است. آرامگاه «ژنگ هه» هم اکنون در شهر پکن واقع است./۱ آذر ۱۳۹۳خبرگزاری مهر،بااندکی اصلاحات.

ادامه توضیحات نگارنده-پیراسته فر:این برادرعزیز،قسمتی ازحقایق راباتوهمات عجین کرده وتمایل دارداورا«کلمب ثانی»بنامند،دریکی ازسایتهادرپاسخ کامنت یکی ازکاربران  درواکنش به اظهارات رئیس جمهورترکیه اینگونه می نویسد:

اردوغان مسلمانان آمریکا را کشف کردند! مرغ همسایه غازاست .این جانب مدت بیست سال است که در مورد حضور ایرانیان و مسلمانان در قاره امریکا تحقیق می کنم وکتابی تحت عنوان" تاریخ حضور مسلمانان وایرانیان در قاره اموریکا پیش از کریستف کلمب" نوشته ام ، اما به هر جریده ومسئولی که مراجعه کردم غیر از توهین ومسخره کردن چیزی گیرم نیامد! ...در مورد« زانگ هی» من در کتابم مفصل از او صحبت کرده ام او یک ایرانی بنام سید محمود شمس بوده است که به ایران وخط فارسی عشق می ورزیده است، تقریبا سریال جان بوگ کره ای از زندگی او اقتباس شده است.

بایدخدمت این دکترمحقق عرض کنم،همه اسنادومدارک گواه کاشف بودن کریستف کلمب رامی دهد،ازدیالوگ این کاشف باملکه اسپانیا وتا ارائه طرح،برآوردهزینه سفر،تعدادهمراهان،تعداتجهیزات(قایق ها) ..تاارائه گزارش مأموریت به خدمت پادشاه وبودجه سفردوم ...حتی تصاویرورودبه مناطق مکشوفه گزارش مصوراست،آنوقت چطوری یک دریانورد،بدون هیچگونه حمایتهای مالی سفرطولانی راطی کرده!؟مضافاً اینکه مناطق مسیر،به این آسانی ها وآبادانی نبود(هم صعب العبوربوده وهم ناامن)،نوشته اند،کریستف حتی مجهزبه به نیروهای مسلح بود(تیم نظامی)که بعضاً ناچاربوده،ازقوای قهریه استفاده کند،درمقابل تهاجم بومیان وحشی آن ایام که سلاح ازابزاراولیه تأمین غذایشان بوده است،..البته این «آب بندیِ تحقیقات»مختص آقای شفیع زاده نیست،بعضی ازغیرایرانیهادرپژوهشهایشان  به توهمات متوسل شده اند،تاریخ نویسی کرده اند،مثل آرائه آمارسی میلیونی جمعیت اولیه سرخ پوستان!که باهیچ عقل سلیمی همخوانی ندارد،چراکه چطوری ۳۰میلیون جمعیت درسرزمینی مجتمع باشند ولی هیچکس (غیرازخودشان)ازحضورشان-زندگیشان-مطلع نباشد!؟

البته مسلمان بودن،آقای «ژنگ هه»وایرانی بودنش درمنابع مختلف(غیرایرانی)هم آمده-بقول معروف-خبربه تواتررسیده است،واینکه مسلمان ایرانی درسفرهای تجاری(راه ابریشم)مبلغ ومروج دین بودند واین برتری(داشتن اطلاعات وآگاهی ووزانت وتمکن)درنفوذکلامشان بی تأثیرنبوده،وتخصص ومکانتشان وروحیه تعاون موجب جلب توجه مردم آن مناطق بوده ،بقول معروف هرکدام پیامبری بودندبرای ترویج وتبلیغ دین.نمونه اش درمسافرت خاندان(اجداد)امام خمینی درمسلمان کردن مردم ایالات هندوکشمیررامورخین نوشته اند.

جهت اطلاعات بیشتربه این لینک مراجعه کنید:

دین اسلام توسط" اجدادامام خمینی "کشورهندوچین گسترش یافت                                     

«دکترحسن رحیم‌پور ازغدی» در جلسه  آموزشی پیوست فرهنگی و اجتماعی مشهد : باتوجه به اینکه بیش از ۶۰درصد بزرگان دنیای اسلام از سرزمین خراسان بزرگ رشد پیدا کردند، 

در همین راستا تحقیقی انجام دادم که «کریستف کلمب امریکا را کشف نکرد، بلکه (حاج محمود) یک مسلمان خراسانی بوده که به امریکا رفته و این قاره را کشف کرده است»./ ۲۹ دی ۱۳۹۵ 

خطبه دوم نمازجمعه رشت (جمعه، ۲۶ دی ۱۳۹۹)آیت الله رسول فلاحتی، امام جمعه رشت گفتند:کاشف امریکا یک مسلمان شیعه بود،درسرقبرسرخپوستان -بومیان-اسم«علی»وفرزندان علی(ع) نوشته شده است!.

کاشف یک قاره(امریکا) +یک کشور(برو)

«دکتر حمید شفیع‌زاده» درتیرماه ۱۳۹۷درمصاحبه با خبرگزاری فارس می گوید:

به نظر من مردم «کشورپرو »ایرانی هستند. 

این آقای دکترادعامی کندکه مردم کشورپرو فاقدتاریخندوحتی پاراازاین فراترگذاشته ،می گوید:مردم بولیوی و پرو، یک صفحه تاریخ ندارند که بدانند پنجاه سال پیش چه اتفاقی برایشان افتاده است!.

تعلق وتعصب نداشتن پرویی ها به کشورشان رادلیل فقدان تاریخ  می داند!

« به همین دلیل جوانان وطن‌پرستشان که خیلی فقیر هستند، خیلی به تاریخ علاقه دارند. آنها را عمدا در فقر مطلق و سکس لجام‌گسیخته نگه می‌دارند.»

آقای دکترایرانی به مردم پروقول داده که برایشان«تاریخ»بنویسد:

درسفربه پرو:«جوانانشان از ما دعوت می‌کردند و می‌گفتند: برایمان از تاریخ بگویید تا بنویسیم»مصاحبه فارس.

درآینده چشمان مردم پرو به  کتاب«تاریخ پرو»  دکتر شفیع‌زاده رادرویترین کتابفروشی های «لیما»پایتخت  روشن خواهدشد!.

اطلاعاتی ازپرو

درسال  ۱۵۳۱فرانسیسکو پیزارو، و برادرانش به طمع پادشاهی ثروتمند سرزمینی وارد کشور شدند که« پرو» نامیده شد. 

«پرو»جنگ وجدال فراوانی راتجربه کرد، امپراطوری «اینکا» در ورطه یک جنگ داخلی پنجساله بین دو شاهزاده، هواسکار و آتاهواپلا فرورفته بود. 

فرانسیکو پیزارو »فرصت طلب طی یک کودتا در ۱۶ نوامبر۱۵۳۲به تخت سلطنت نشست. 

کشورپرو درسال۱۸۲۱ اعلام استقلال کرد.حدود۵۰۰ سال قدمت دارد.

پرو یکی از سه کشور آمریکای لاتین دارندهٔ بزرگترین جمعیت سرخ‌پوست است؛حدود ٪۴۵ از کل مردم پرو را سرخ‌پوستان تشکیل می‌دهند.

اکثریت مردم پرو، مسیحی هستند. در میان مسیحیان پرو، ۷۶ درصد پیرو مذهب کاتولیک و ۱۴ درصد نیز پروتستان هستند.

تنهامسجدپایتخت پرو-لیما-باجمعیت ۹میلیونی

در کشور پرو، سالانه نزدیک به ۳۰۰۰ جشنواره برگزار می‌شود که بیشتر آنها مربوط به مذاهب مسیحی هستند.

به طور متوسط، ۹۲ درصد از مردان و حدود ۷۹ درصد از زنان، باسواد هستند.

کشور پرو جمعیتی بیش از ۳۲ میلیون نفر دارد که شامل آمریکایی ها، اروپایی ها، آفریقایی ها و آسیایی ها می شوند. زبان اصلی که مردم با آن صحبت می کنند «اسپانیایی» است،به زبان، «کچوآ»هم صحبت می کنند.

مجسمه _حاجی محمود_ ژنگ هه_ژنگ هی-نانجینگ(مرکزاستان جیانگسو) 

این مجسمه در سال ۱۹۷۹میلادی(۱۳۵۷شمسی) نصب شد.

اینکه این دریادارایرانی ومسلمان بوده،درسایتهای انگلیسی زبان تائیدشده وحتی به خاندان سادات بودنش هم اشاره شده.مسلمان ازراه «جاده ابریشم»به تجارت درکشورهای دیگرمی پرداختندکه بعضادرهمان کشورهامشاعلی برگزدیدند وسکنی گزیدند ومقیم شدندومروج دین خودهم شدند

دریادار از نسل  یک خانواده سلطنتی پارسی(ایرانی) بود. سوابق کشف شده در سال ۱۹۱۳ نسب وی را به سید اجل می رساند که توسط کبلایی خان برای تسخیر یوننان فرستاده شد و اولین فرماندار آن شد. 

در سال ۲۰۱۴ ، دانشمندان چینی در دانشگاه فودان شانگهای این نظریه را آزمایش کردند. آنها نمونه های DNA جمع آوری شده از فرزندان بستگان این دریادار را بررسی کردند و دریافتند که آنها از پارس ، ایران امروزی نشأت گرفته اند. علاوه بر ژنگ هی ، بیشتر افسران ارشد ارتش مسلح طبقه بندی شده مینگ نیز مسلمان بودند.

این سایت درموردمذهب مردم پرومی نویسد:آیین بودا ، که از هند نشأت گرفت ، در چین رونق گرفت. مکتب ذن - ترکیبی از بودیسم هند و تائوئیسم چینی - توسط راهبان از خاندان تانگ به آسیای شرقی گسترش یافت و جریان اصلی شد. اسلام در دوره سلسله های یوان و مینگ از آسیای میانه و خاورمیانه وارد شد. قبل از گسترش با ناوگان ژانگ در جنوب شرقی آسیا ریشه گرفت.

پرو قریب به سه دهه نیز تحت استعمار اسپانیا قرار گرفت. مردم پرو اما در سال‌های اولیه قرن نوزدهم علیه استعمار اسپانیا قیام کردند.

پرو، سومین کشور تولید کاکائو در آمریکای لاتین بوده و شمار زیادی از کشاورزان این کشور، روزانه برای چیدن دانه های قهوه که تجارت منصفانه ای برای آنها محسوب می شود، به مزارعی در دامنه کوه های آند می روند

معترضان به حضور اسپانیا در پرو،، در مدت کوتاهی پس از قیام‌های اولیه؛ خواستار استقلال این سرزمین از اسپانیا شدند. قیام مردمی در نهایت منجر به وقوع جنگ‌های داخلی در پرو شد و در نهایت اسپانیایی‌ها در سال ۱۸۲۴ در برابر نیرو‌های بومی پرو شکست خوردند.

در طول یک قرن بعد پرو درگیر جنگ‌های عدیده‌ای با تعدادی از کشور‌های همسایه شد. همزمان با این جنگ‌ها در داخل پرو نیز کودتا‌های متعددی به وقوع پیوست و سبب روی کار آمدن حکومت‌های تحت رهبری نظامیان در این کشور شد.

پرو دقیقا در جنوب خط استوا و در نیمکره جنوبی قرار دارد. این کشور همچنین در سواحل غربی قاره آمریکای جنوبی واقع شده و با کشور‌های اکوادور، کلمبیا، برزیل، بولیوی، شیلی و اقیانوس آرام هم مرز است.

این کشور با وسعتی معادل ۱.۲۸۵.۲۲۰ کیلومتر مربع، ۱۵۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
رشته کو‌های آند نیز با قللی مرتفع وبا ارتفاع میانگین ۶.۰۰۰متر ۴۰ درصد از خاک این کشور را پوشانده‌اند.

اولین انتخابات دموکراتیک در پرو در سال‌های اولیه دهه ۱۹۸۰ برگزار و از آن زمان به بعد روسای جمهوری این کشور با رای مردم انتخاب شدند.

نقشه هایی که مسلمانان قبل از ورود کلمب به آمریکا از این قاره کشیده بودند!

توضیحات نگارنده-پیراسته فر:«گاوین منزیس» کیست؟

گاوین منزیس (Gavin Menzies) افسر سابق زیردریایی با ناوگان دریایی انگلیس است.متولد ،۱۹۳۷که در سال ۱۹۷۰ بازنشسته شد  ، یک سال پس از حادثه ای در فیلیپین که قایق تحت فرماندهی او با ناو USS Endurance برخورد کرد.

گاوین منزیس (Gavin Menzies) افسر سابق زیردریایی با ناوگان دریایی انگلیس است.متولد ،۱۹۳۷که در سال ۱۹۷۰ بازنشسته شد ، یک سال پس از حادثه ای در فیلیپین که قایق تحت فرماندهی او با ناو USS Endurance برخورد کرد.

« منزیس» به عنوان نویسنده ای جنجالی با شروع سال ۱۴۲۱ شناخته می شود: سالی که چین جهان را کشف کرد  و شش سال بعد از آن ۱۴۳۱: سالی که ناوگان باشکوه چینی به ایتالیا رفت و رنسانس را آتش زد. نشان داده شده است که «نظریه های وی بسیار ناقص هستند»  و خود منزیس به «شارلاتان یا کرتین»(فریبکار) بودن متهم شد . وب سایت باستان شناسی ، به طور قابل فهم ، کار منزیس را نیز عقب نگه داشته است.

در «کتاب۱۴۲۱گاوین منزیس» حدس زد که ناوگان چینی در هنگام طوفان آسیب دید و در بیمینی فرود آمد و آنها از سنگ های بالاست مربع بزرگ خود برای ساخت یک حوض خشک اضطراری استفاده کردند ، که بقایای آن اکنون جاده بیمینی است! با این حال ، ایده چینیان باستان در آمریکا در اوایل سال ۱۹۱۳ ، پس از کشفیات  فقط ۱۹ مایل از مکزیکو سیتی ، که به طور حدس و گمان به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بود ، مطرح شد! ادعاهای مشابهی در طول قرن بعد با John A Ruskamp Jnr مطرح شده است.

وی استدلال کرد که مینویی ها(۴۰۰۰ سال پیش آمریکا را کشف کردند و یک امپراتوری تجاری باستانی از دریاچه های بزرگ آمریکای شمالی تا «کرالا» در هند گسترش یافته است.

نویسنده این مقاله می نویسد:باید خاطرنشان کنم که« راجر جولل» قبلاً در کتابی در سال ۲۰۰۰ ارتباط مینوایی با معادن مس میشیگان را شناسایی کرده بود .

منزیس «پایان نامه» خود را بر اساس متالورژی ، کشتی سازی و تکنیک های ناوبری باستانی و همچنین شواهد DNA قرار داده است. او بر روی محموله یافت شده در کشتی غرق شده (Uluburun) یافت شده در سواحل ترکیه است و تاریخ آن به قرن۱۴ قبل از میلاد مسیح است.

 عکس العمل اصلی من نسبت به کتاب او این بود که به نظر می رسید او با کمال تعجب از متن افلاطون به عنوان منبع اطلاعات پرهیز می کند. شاید به این دلیل که بسیاری از گفته های افلاطون با نظریه های خیالی منزی مطابقت ندارد.

منزیس،« او ترا» را به عنوان  «پایتخت آتلانتیس» معرفی می کند اما سعی نمی کند توضیح دهد که چرا افلاطون به سادگی این حرف را نزده است ، زیرا« او ترا» کمتر از ۱۵۰ مایل از آتن فاصله داشت و آتنی ها(اتلانتانایی ها) به خوبی آن را می شناختند.

 علاوه بر این ، منزیس «ستون های هراکلس» را در جبل الطارق دانسته است اما پس از آن توضیح نمی دهد که اگر آتلانتیس عملاً در آستانه کرت بود آتلانتیایی ها می توانستند از آن سوی (ستون ها) به آنها حمله کنند.

 او ادعا می کند که (Minoans) مینویی ها (آتلانتیایی ها) آمریکا را کشف کردند ، مقدار زیادی مس از میشیگان  از طریق می سی سی پی صادر کردند و پس از پردازش ، آن را به مدیترانه فرستادند تا نیاز صنایع برنز را در آنجا تأمین کند. وی ایجاد محافل سنگی نجومی در مدیترانه و همچنین اسپانیا ، بریتانیا و جزایر انگلیس را به تأثیر مینوی ها نسبت می دهد.

 با این حال ، هیچ کدام در کرت یافت نمی شوند! بنابراین بااین شواهدومدارک غیرمعتبر)باید کتاب  منزیس غیرمعتبرشناخته شود.

این کتاب گمانه زنی درباره تمدن مینوی(آتلانتیایی ها) است و جدا از کاربرد بدگویی نام آن در جلد ، ارتباط چندانی با آتلانتیس ندارد. با این حال ، منزیس طرفداران زیادی دارد  ، اما نقد هفت قسمتی «جیسون کلاویتو» بر کتابش که خواندنش برای  طرفداران نظریه منزیس لازم است . در اکتبر ۲۰۱۳(مهر ۱۳۹۲) Menzies در کتاب «چه کسی آمریکا را کشف کرد» به سفرهای دریایی باستان و به ویژه بازدیدکنندگان بسیار اولیه قاره آمریکا بازگشت؟

با توجه به اولین بررسی های خوانندگان این قول می دهد به اندازه کتاب های قبلی او بحث برانگیز باشد . دو ادعای خاص وی این است که سفرهای اقیانوسی از ۱۰۰۰۰۰ سال پیش آغاز شده و چینی ها از ۲۲۰۰ سال قبل از میلاد به طور منظم سفر به آمریکا را آغاز می کنند! اخیراً ، در سال ۲۰۱۵ ، John Ruskamp Jnr شواهد جدیدی از چینی های اولیه در آمریکا پیدا کرد. در بنای یادبود ملی Albuquerque’s Petroglyph (j). راسکامپ قبلاً ۸۲ سنگ نگاره باستانی چینی را شناسایی کرده است که بسیاری از آنها مربوط به سلسله شانگ در حدود ۱۰۴۲ قبل از میلاد است.

نگارنده-پیراسته فر:متن انگلیسی بوده،ترجمه بی اشکال نیست،عذرخواهی می کنم.

جمعیت فعلی امریکا    ۳۲۵ میلیون نفر.

مساحت: ۹،۸۲۶،۶۳۰ کیلومتر مربع.

آمریکا مستعمره  بریتانیا بود.

اعلامیه استقلال آمریکا در چهار جولای ۱۷۷۶ صادر شد و سندی که به عنوان قانون اساسی ایالات متحده شناخته می شود در سال ۱۷۸۹ تصویب شد.

قانون فدرال امریکادرسال ۱۹۷۴ به تصویب رسید

بنجامین فرنکلین، جان ادمز و توماس جفرسون،درحال نگارش اعلامیه استقلال آمریکا

بنجامین فرانکلین -متولد۱۷۰۶در شهر بوستون و ایالت ماساچوست در ۸۵ سالگی درگذشت. بنجامین فرانکلین یکی از بنیان گذاران کشور ایالات متحده آمریکاست

 ،ببنجامین -پدرامریکا-نیزمی گویند، وی  اولین وزیر خارجه آمریکا نیز بودوی مدتی نخستین سفیر آمریکا در فرانسه بود،نماینده پارلمان وفرماندار شهرخودش هم بود.

پدربنجامین فرانکلین(جوزایا فرانکلین)متولدانگلیس بود.بنجامین را«بنیامین»هم می گویندوی نوسنده ومخترع هم بود.

جفرسون سومین رئیس جمهورامریکا(۱۸۳۵–۱۷۵۱)

اولین رئیس جمهورامریکا جورج واشینگتن (۱۷۸۹-۱۷۹۷)۲دوره

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«هدر رابینسون» روزنامه‌نگار نیویورکی، در مقاله‌ای به مناسبت چهارم جولای ۲۰۱۸(۱۳ تیر ۱۳۹۷)در روزنامه «نیویورک پست» می نویسد:روز چهارم جولای۲۰۱۸، مردم آمریکا، تولد سندی را جشن می‌گیرند که ۲۴۰ سالگی کشفش می باشد.

منبع:صدای امریکا۱۴ تیر ۱۳۹۷ (۵جولای۲۰۱۸)

تصویرتخیلی ازامضای استقلال امریکا -توسط یک هنرمندنیویورکی

استقلال رسمی آمریکا در جولای ۱۷۷۶

مساحت ایالات متحده(۵۰ایالت)هم اکنون حدود ۹میلیون و۶۳۰هزارکیلومترمربع است.(چهارمین کشورازنظروسعت)

مساحت کل کره زمین: ۵۱۰ میلیون کیلومتر مربع  است که حدود ۷۰ درصد آن پوشیده از آب و ۳۰ درصد خشکی است.

وقتی کریستف کلمب در۲۱ اکتبر ۱۴۹۲(۲۹مهر ۸۷۱) امریکاراکشف کردیعنی ۵۲۸ سال پیش ،آان مناطق دردست سرخ پوستان بومی بود.

جمعیت امریکادرزمان اعلام استقلال حدود۱۰میلیون نفربوده است.

علامیه استقلال استقلال آمریکا۲۴۴ سال پیش،در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶  (۱۴ تیر ۱۱۵۵)بوده است.

امریکا تا۲۸۳سال مستعمره بریتانیا( انگلیس)بود.

 امضای اعلامیه استقلال آمریکا توسط بنیان‌گذاران ایالات متحده (پدران بنیان‌گذار) در روز چهارم ژوئیه سال ۱۷۷۶ است.

 به امضای اعلامیه استقلال آمریکا توسط بنیان‌گذاران ایالات متحده (پدران بنیان‌گذار) در روز چهارم ژوئیه سال ۱۷۷۶ است.

ازراست:جفرسون،آدامز،فرانکلین

با امضای این اعلامیه –توماس جفرسون و بنجامین فرانکلین– در میان سایرین، حکومت امپراطوری بریتانیا را رد کرده و مستعمره‌های آمریکای شمالی را ایالاتی آزاد خواندند.

جان آدامز،بنجامین فرانکلین،توماس جفرسون-بنیانگذاران استقلال امریکا-ازراست به چپ

چطوری کشور(قاره)ی که درسال ۱۷۷۶میلادی ۱۰میلیون نفر اعلام شده،آنوقت درسال۱۴۹۲میلادی (۲۸۴سال قبل)۳۰ میلیون نفر بود

سکاکی کیست؟تحصیل درسن بالا

تحصیل دربزرگسالی(پیری)..ماجرای جالب طلبگی سکاکی درپیری وسکاکی های ایران وژاپنی 

 ماجرای تحصیل:سید قنبر حیدری شیشوانی،مهندس محمودسرخوش+خانم دکتر«کیوکو اوزکی»ژاپنی.

مشق روزاول طلبگی سکاکی:

شیخ ابوحنیفه گفت:پوست سگ بادباغی پاک می شود.

سکاکی:سگ گفت:پوست شیخ بادباغی پاک می شود!

سکاکی کیست؟
تحصیلات درسن پیری-انسانهایی که درسن بالا به دنبال تحصیل(حوزه-دانشگاه)رفتند
«سراج‌الدین ابویعقوب یوسف بن ابی بکر بن محمد بن علی سکاکی خوارزمی»معروف به«سکاکی» از علمای اسلام بوده و در عصر خوارزمشاهیان می زیسته و از مردم خوارزم بوده است

«سراج الدین ابویعقوب سکاکی» (۵۵۵ه.ق)، مولف کتاب «مفتاح العلوم» در ۱۲ علم. این دانشمندخوارزم  که از پیشروان علوم  معانی و بیان است و کتاب مفتاح او و شرح حواشی و تلخیص هایی که درمورد آن تالیف شده است از بهترین و نفیس ترین کتب علمی بیان است.

این دانشمند(سکاکی) بحث فصاحت و بلاغت و بیان اقسام آن را در آغاز علم معانی قرار نداده است و به ملاحظه فرق «مقدمه العلم» و «مقدمه الکتاب» این بحث را در مفتاح، در انتهای علوم ثلاثه مطرح کرده است.
ساج(سراج) -اهل خوارزم بود. حنفی معتزلی بود و از ادبای بزرگ عهد سلطان محمد خوارزم‌شاه و معاصر ابن حاجب.

«سکاکی»در نحو ، و صرف و منطق ، کلام ، بیان ، شعر و عروض و معانی و قوافی توانا بود.  شغل آهنگری داشته اما در سی سالگی به فراگیری علم روی آورده و در علوم غریبه نیز دست داشته است.
سکاکی؛ کارد و چاقو سازی بود که توانست باپشتکار دوازده علم از دانش های ماوراءالنهر را بدست آورد
«سکاکی» در ابتدا آهنگری lمیکرد، روزی  صندوق کوچکی درست کرد و قفل عجیبی به آن زد که وزن صندوق با قفل روی (هرمثقال هیجده قیراط است)او آنرا به عنوان هدیه نزد سلطان برد اما برخلاف انتظار، سلطان و اطرافیانش چندان اعتنایی به وی نکردند. همان لحظه، مردی وارد مجلس شد و همه حاضرین احترام زیادی برای او قائل شدند. سکاک پرسید: تازه وارد چه کسی است که این قدر مورد احترام سلطان و سایرین واقع شدند؟ گفتند: دانشمند است.
«سکاکی» در همانجا تصمیم گرفت که به دنبال تحصیل علم رفته و علم بیاموزد. به مدرسه رفت تا درس بخواند، در حالی که سی ساله بود. شیخ ملای مکتبخانه به او گفت: سن شما زیاد است  ویادگیری دراین سن مشکل است.
سکاکی اصرارداشت بریادگیری ،ملا چون اصراروی رادید گفت پس بایک مشق ساده امتحانت می کنم.
سکاکی گفت چیست آن مشق؟

شیخ گفت:پوست سگ بادباغی پاک می شود
شیخ ملا(ابوحنیفه)گفت: اگر پوست سگ را دباغی کنند با آن می شود نماز خواند
اگرتوانستی همین جمله رافردا برایم ازحفظ بخوانی من درس راشروع می کنم.
سکاکی خیلی خوشحال بود ازاین «مشق آسان»وقتی راهی منزل می شد،همین جمله را تکرامی کردکه فردابراحتی برای معلمش بخواند.

وی بارهاوبارها این جمله رابخوبی برای خودتکرارمی کرده امافردایش وقتی به مکتب خانه رسید، وسردرس حاضرشد،ازخوشحال بودکه ازامروزبعنوان طلبه زندگی علمی راآغازمی کنداما کمی اضطراب داشت(دستپاچه بود)
شیخ مکتب(ابوحنیفه) ازطلبه جدیدش پرسید:مشق شب رافراگرفتی؟
سکاکی پاسخ داد:بله حضرت شیخ
ملاگفت بخوان

سگ گفت:پوست شیخ بادباغی پاک می شود.
 سکاکی گفت: حضرت سگ فرموده است اگر پوست ابوحنیفه را دباغی کنند با آن می شود نماز خواند!
همه حاضرین خندیدند،ملاعذرش راخواست وازکلاس بیرون«اخراج»کرد
سکاکی ناامیدنشد،به مکتبخانه دیگری  دیگری رفت . چند سال تلاش کرد ولی موفقیت چندانی بدست نیاورد.

ازاین ناکامی خیلی پریشان خاطربود و سر به کوه وبیابان گذاشت. روزی در دامنه کوهی گردش می‌کرد. در قسمتی از کوه «قطرات آب» را مشاهده کرد که بر روی سنگی ریخته و بر اثر ریزش قطرات بر روی تخته سنگ، سنگ گود«سوراخ» شده بود.

با دیدن آن منظره به فکر فرو رفت. با خود گفت، مگر هوش وعقلم  از سنگ سخت تر است
و دوباره تصمیم گرفت خواندنش را ادامه دهد اما با جدیت و کوشش بیشتری و با انگیزه مشغول درس خواندن شد. تا آنکه در  خداوند این مجاهده وتلاش رابی جواب نگذاشت ،درهای علوم و معارف را بر روی وی باز شد و توانست با تلاش مستمر به درجات عالی نائل شودو یکی از دانشمندان علم صرف ونحو گردید.

«سکاکی» درسال۶۲۶قمری درخوارزم درگذشت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سکاکی ثانی» کیست؟
دریک قرن پیش درشهرقزوین یک عالمی بنام«سکاکی»زندگی می کرده
سید ابو تراب قزوینی (معروف به سکاکی )(۱۳۰۳ ق )
سکاکی های ایران
«پیرترین دانشجوی کشور »فارغ‌التحصیل شد.
مسن‌ترین دانشجوی کشور در مقطع کارشناسی ارشد که خرداد امسال موفق به دفاع از پایان‌نامه ارشد خود شده. زندگی پر فراز و نشیبی داشته و۲۵ سال پشت کنکور مانده است

 سید قنبر حیدری شیشوانی ، سوم تیر ۱۳۰۹ در روستای شیشوان شهرستان عجب‌شیر استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد و دارای یک فرزند دختراست.

«قنبر»کلاس اول و دوم دبستان را در شهرستان عجب‌شیر به اتمام رساند، اما کلاس سوم ابتدایی او با خاطرات تلخی همراه است؛ چرا که با قشون‌کشی متفقین و تهاجم آنها پدرش را از دست می‌دهد. او در نبود پدر به همراه مادر و چهار خواهر و یک برادرش با فراز و نشیب‌های زندگی کنار می‌آید و با تشویق و هزینه دایی بزرگش تحصیلات را تا مقطع دبیرستان ادامه می‌دهد.

در کنار ناملایمات و سختی‌ها، سال ۱۳۲۹  به دبیرستان لقمان تبریز می‌رود و سپس به استخدام آموزش و پرورش درمی‌‌آید.

در جریان کودتای ۲۸مرداد، چهار ماه زندانی می‌شود. پس از آزادی تا سال ۱۳۳۸ در آموزش و پرورش به‌کارش ادامه می‌دهد.

او سپس در دبیرخانه فرمانداری عجب‌شیر کار کرد و مسئولیت شورای آرد و نان کمیته ایثارگران را بر عهده داشت و سال ۱۳۶۰ بازنشسته شده است.

میرقنبر حیدری سال ۱۳۴۷ امتحان متفرقه داد و سال ۱۳۵۵ هم دیپلم ادبی گرفت.

عشق ۲۵ ساله دانشگاه رفتن

۳۵ سال پیش وقتی مرز ۵۰ سالگی را پشت سر می‌گذاشت، صدور حکم بازنشستگی‌اش از فرمانداری شهرستان عجب‌شیر نه تنها او را خانه‌نشین نکرد که عشق رفتن به دانشگاه را در دلش انداخت. 

اما از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۰ (۲۵سال) پشت کنکور ‌ماند تا این‌ که بالاخره سال ۱۳۸۰ سد کنکور را می‌شکند و در دانشگاه آزاد جهرم در رشته علوم اجتماعی گرایش برنامه‌ریزی قبول می‌شود.

او می‌گوید: به خاطر کهولت سن و مشکلات مسکن مسئولان دانشگاه با انتقال من موافقت کردند و به دانشگاه آزاد تبریز منتقل شدم.

مسن‌ترین دانشجوی کشور شهریه‌های بالای دانشگاهی را یکی از مهم‌ترین موانع آموزشی دانست و گفت: سال ۱۳۸۴ باید مقطع کارشناسی را تمام می‌کردم، ولی به علت شهریه‌های بالا مجبور شدم واحد‌های کمتری بردارم و این مساله باعث شده تحصیل من در مقطع کارشناسی۱۱ سال طول بکشد.

میر قنبر در زمان تحصیل، درس استادان را سر کلاس یا می‌نوشت یا ضبط می‌کرد. می‌آمد خانه وچند بارخلاصه درس‌ها را روخوانی می‌کرد و گوش می‌داد.

او در طول تحصیل در دوره کارشناسی سه ترم مشروط شده، با درس زبان انگلیسی همچون بسیاری از دانشجویان مشکل اساسی در یادگیری داشته، چند میلیون خرج تحصیلش کرده تا این که سال ۱۳۹۱ با حسابداری دانشگاه تسویه کرده و مدرک کارشناسی را در رشته علوم اجتماعی اخذ کرده است.

قبولی در کارشناسی ارشد

بعد از اخذ مدرک کارشناسی، میرقنبر حیدری به صرافت می‌افتد تا تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد نیز پیگیری کند. بنابراین مهر ۱۳۹۲ در رشته تحقیقات آموزشی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد عجب‌شیر پذیرفته می‌شود. او خرداد امسال بعد از سه سال تلاش و کوشش از پایان‌نامه ارشد خود دفاع کرد.

Image title

جلسه دفاع از پایان‌نامه کارشناسی ارشد میرقنبر حیدری در هشتمین روز از خرداد امسال در محل اتاق دفاع دانشگاه آزاد اسلامی واحد عجب‌شیر با حضور استادان راهنما و داور و همچنین ریاست واحد و جمعی از دانشجویان برگزار شد و به‌‌عنوان «تربیت دینی از منظر قرآن» با موفقیت مورد دفاع قرار گرفت. در جلسه دفاع وی دختر، نوه و نتیجه‌اش او را همراهی می‌کردند./فارس

سکاکی ایران( دراول مرداد ۱۳۹۸)درسن ۹۰سالگی درگذشت.

خانم سکاکی ژاپنی

اخذ مدرک دکترا در ۸۸ سالگی

یک زن ۸۸ ساله ژاپنی موفق شد مدرک دکترای خود را در رشته نساجی بگیرد و به این ترتیب در تاریخ تحصیلات عالی در ژاپن، این زن مسن‌ترین فردی است که موفق به اخذ دکترای خود شده است.

موضوع تحقیق خانم دکتر«کیوکو اوزکی» درباره پارچه‌های عتیقه است. او بیش از ۳۰ سال در این زمینه تحقیق کرده است تا نحوه ساخت و بافت پارچه در دوران جومون را کشف کند.

دوره جومون (Jomon)در تاریخ ژاپن به فاصلهٔ زمانی سال‌های ۱۴٬۰۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد مسیح گفته می‌شود.

اوزکی در حالیکه به شدت احساساتی شده بود، مدرک دکترای خود را از مسئولان آموزشی دانشگاه ریتسومیکان واقع در کیوتو دریافت کرد./ ۰۶ فروردین ۱۳۹۷جام جم

توضیح نگارنده-پیراسته فر:کیوکو اوزکی(Kiyoko Ozeki) متولد۱۹۲۹میلادی(۱۳۰۸شمسی) ایچی-استان ناگویا  ، پس از پایان جنگ جهانی دوم ، ۱۶ ساله بود و دیگر فرصتی برای رفتن به کالج نداشت.

او از مدرسه دخترانه فارغ التحصیل شد.

وی در حدود ۳۰ سالگی و پس از طلاق ، برای تأمین هزینه های زندگی تولید عروسک را آغاز کرد.برخی از مقامات دانشکده متوسطه متوجه مهارت وی شدند و اوزکی در سال ۱۹۶۴میلادی(۱۳۴۴شمسی) در آنجا به عنوان مدرس صنایع دستی استخدام شد. وی تا سال ۱۹۹۵میلادی(۱۳۷۴شمسی) در این حرفه کار می کرد.

وی هنگام مطالعه تاریخچه لباس..درباره لباس ، به نام «angin» ، به این واقعیت علاقه مند شد که به نظر می رسد دوگو - فیگورهای سفالی تولید شده در دوره جومون - از لباسی با آستین استفاده می کنند که نقش های تزئینی روی آن نقش بسته است. این باعث شد که او شروع به مطالعه لباس آنژین کند.

اوزکی با بررسی مهارت ها و ابزارهای خود ، کشف کرد که روش های مختلفی برای پارچه بافی در دوره جومون وجود داشته است.

روز شنبه ، ۰۴ فروردین ۱۳۹۷  ، اوزکی در مراسمی شرکت کرد که در آن یک مدرک برای مدرک دانشگاه Ritsumeikan دریافت کرد.
وی هنگام دریافت مدرک دکتری،با اشک گفت: «من از اینکه در این سن،موفق به  درجه دکترا  شده ام خیلی خوشحال هستم. این باشکوه ترین اتفاق زندگی من است

منبع این خبر:رسانه های انگلیسی زبان هستند.

سکاکی-ایرانی- دیگر

«محمود سرخوش» مسن‌ترین دانشجوی کشور با ۸۰ سال سن از دانشگاه پیام نور مرکز بهار از توابع استان همدان با مدرک مهندسی فناوری اطلاعات فارغ التحصیل شد.

«مهندس محمودسرخوش» گفت: با وجود اینکه حدود ۶۰ سال اختلاف سنی باهمکلاسی‌ها دارم، اما آن‌ها در یادگیری دروس دانشگاهی کمک حال من بودند.

محمود سرخوش متولد سال ۱۳۱۷ بازنشسته اداره بازرگانی همدان دارای سه فرزند از جمله دو پسر با مدرک مهندسی و یک دختر دارای مدرک دکتری مدیریت بین الملل است./ ۱۱بهمن۱۳۹۷ایرنا

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه  ویرایش انجام گرفته است.

یک سکاکی دیگری هم درایران بوده که زندگیش ازجهتی شباهت به سکاکی اورجینال دارد،به این لینک مراجعه کنید:

آیت الله حیدرقلی"سردارکابلی" کیست؟                                     

آیت الله حیدرقلی"سردارکابلی" کیست؟

​یادگیری درسن پیری ،آموزش نجوم آیت الله سیدحسین قمی ازسردارکابلی-عالِم کرمانشاه-خاطره آیت الله خامنه ای.

«آیت الله حیدرقلی» مشهور به «سردار کابُلی»،در ۱۸ محرم ۱۲۹۳( ۲۵ بهمن ۱۲۵۴) در «چنداول» کابُل متولد شد.

 پدرِ حیدرقلی«نورمحمدخان افغانی» سردار عالی‌رتبه ارتش هند بود،(افغانستان مستعمره هندبود) مادر وی به نام مریم ملقب«چوریشاه »دختر یکی از رجال اُزبک(علی مرادخان) که پیرو مذهب حنفی بوده که پس از ازدواج به مذهب تشیع اختیارکرد.

افغانستان دستخوش تحولات شد، یکی ازافسران ارتش« عبدالرحمن‌خان» با حمایت انگلستان به پادشاهی افغانستان رسید و «سردارنور محمد خان» که ازنظامیان عالیرتبه ارتش بود،مغضوب پادشاه جدیدشدوچاره ای جز،مهاجرت نداشت،فلذا همراه با خانواده‌اش به لاهور مهاجرت کردند.

دراین زمان«حیدرقلی» ۴ ساله بود ودرطول  هفت سال (۱۲۹۷–۱۳۰۴ ق)اقامت در لاهور ،درکنارتحصیل علوم دینی وریاضیات،به یادگیری زبان‌های هندی، سانسکریت، فارسی و انگلیسی، و  ریاضیات پرداخت.

«سردارنور محمد خان»،خانواده رادر سال ۱۳۰۴ق(۱۲۶۵شمسی) به عراق کوچاند و در بغداد سُکنی گزیدند.

 

 «حیدرقلی»که درکاظمین ونجف، پای درس استادان علوم دینی بود، ۶ سال در حلقه درس میرزا حسین نوری و سید صدرالدین حسن بن هادی کاظمی حضور یافت.

واماپس از ۶ سال اقامت درعراق،«سردارنور محمد خان» در سال ۱۳۱۰ق(۱۲۷۱شمسی)تصمیم به مهاجرت به ایران گرفت ودرکرمانشاه مسکن گزیدند.

بافوت «سردارنور محمد خان»درسال ۱۳۲۴ق(۱۲۸۴شمسی)، طبق آداب ورسوم مردم زادگاهش،لقب«سرداری»به حیدر۳۱ساله رسیدوازاین ببعدبودکه به«سردار کابُلی»شهرت یافت.
آیت الله حیدرقلی «سردار کابلی» درطول اقامت درکرمانشاه باعلمای شهرهای ایران وعراق و وهندوستان ،مراودات وملاقات داشته است.
«آیت الله سردارکابلی» سه‌شنبه ۴ جمادی‌الاول ۱۳۷۲(۳۰ دی ۱۳۳۱)، در ۷۹ سالگی در کرمانشاه فوت کردند.

جنازه این عالم مهاجررا پس از ۵ روز به نجف منتقل کردندودر ۱۰ جمادی‌الاول ۱۳۷۲،  علما و مراجع نجف ، عراق مراسم  تشیع جنازه باشکوهی  برایش ترتیب دادندو در کنار پدرش، روبروی غسالخانه قدیم نجف در وادی السلام به خاک سپرده شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رهبرانقلاب درمهرماه ۱۳۹۰درجمع علمای کرمانشاه،نام چندعالم برجسته کرمانشاه رامی برد،که یکی ازآنها«سردارکابلی»است.

آیت الله خامنه ای: سردار کابلی ، شخصیت برجسته‌ی علمی در فنون مختلف. این کتابی که درباره‌ی ایشان نوشتند، کتاب بسیار پرمغز و خوبی است؛ بنده سالها پیش این کتاب را دیدم. ایشان حدود شصت سال در کرمانشاه بوده است. بزرگان از او استفاده‌ها کردند.

این مرد، کابُلی بود، اهل کابل بود، بزرگ‌شده‌ی هند بود، بعد نجف بود، به اینجا آمد، کرمانشاه از او پذیرائی کرد، او را در آغوش گرفت.

من در آن کتاب خواندم که مرحوم حاج آقا حسین قمی (رضوان اللَّه تعالی علیه) در سفر به عتبات یا در برگشت از عتبات، به کرمانشاه می‌آیند و با مرحوم سردار کابلی دیدار میکنند.

در یک مسئله‌ای درباره‌ی قبله و این حرفها بین این دو نفر بحث شد و مرحوم سردار کابلی مطالبی گفت که حاج آقا حسین(آیت الله سیدحسین طباطبایی قمی)گفت شما بیا اینها را به من یاد بده.

آموزش(یادگیری) درسن ۸۰ سالگی

رهبرانقلاب می گویند:نویسنده‌ی کتاب میگوید من خودم دو جلسه دیدم که( آیت الله)حاج آقا حسین قمی، مرجع تقلید، شخصیت علمی برجسته، جلوی سردار کابلی می‌نشست و سردار کابلی آن بحث علمی را به ایشان یاد میداد.

آیت الله خامنه ای:این هم خودش درس است؛ یادگیری در سنین هشتاد سالگیِ مرحوم حاج آقا حسین و در رتبه‌ی مرجعیت تقلید.

آموزش درسن پیری-همچون سکاکی

آیت الله خامنه ای می گویند:برای یک عالم، این کار(یادگیری درسن پیری) نه فقط ننگ نیست، عیب نیست، بلکه افتخار است.

رهبرمعظم انقلاب می گویند:ما طلبه‌ها باید اینها را یاد بگیریم. شما جوانها باید با این روشها حرکت کنید و پیش بروید.

۲۰مهر۱۳۹۰بیانات آیت الله خامنه ای در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه‌.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاع اززندگی سکاکی به این لینگ مراجعه کنید:

سکاکی کیست؟تحصیل درسن بالا                                     

اولین روزهای ورود"امام خمینی" به عراق-دوران تبعید

​اولین ایام تبعید امام خمینی درعراق کجاهارفتند؟امام خمینی درکاظمین وسامرا،کربلا ونجف (بترتیب ورود)

بعد از سخنرانی ۴ آبان ۱۳۴۳امام خمینی در واکنش به تصویب کاپیتولاسیون:
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‏هایشان، با کارمندهای فنی ‏شان، با کارمندان اداری‏شان، با خدمه‏ شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...
برسید،عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
آقا، من اعلام خطر می‏کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‏کنم... واللّه‏، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه‏، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید،ای علمای نجف، به داد اسلام برسید،ای علمای قم، به داد اسلام برسید....
بعد از این سخنرانی  امام خمینی ، اعتراضات‌ گسترده‌ای‌ در میان مردم شکل گرفت. این وقایع منصور(نخست وزیر) را سخت‌ به‌ وحشت‌ انداخت‌. بعدازهماهنگی باشاه،شب‌ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به‌ «سرهنگ‌ علی اکبر مولوی» رئیس‌ ساواک تهران‌ مأموریت‌ دادندکه امام خمینی رادستگیروبه‌ ترکیه ‌تبعید نمایند. 
ساعت‌ ۱۴عصر چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳(٢٩ جمادی الثانیه ١٣٨٤)  رادیو ایران‌ اعلام‌ کرد: «طبق‌ اطلاع‌ موثق‌ و شواهد و دلایل‌ کافی‌ چون‌ رویه‌ آقای‌ خمینی‌ و تحریکات‌ مشارالیه‌ بر علیه‌ منافع‌ ملت‌ و امنیت‌ و استقلال‌ و تمامیت‌ ارضی‌ کشور تشخیص‌ داده‌ شد؛ لذا در تاریخ‌ ۱۳ آبان‌ ۱۳۴۳ از ایران‌ تبعید گردید».

هواپیمای ‌نظامی‌ حامل‌ رهبر نهضت‌ مردم‌ مسلمان‌ ایران‌ ساعت‌ ۸ صبح‌ ۱۳ آبان‌ ۱۳۴۳از فرودگاه‌ تهران‌ به‌ مقصد ترکیه‌ پرواز کرد. اولین‌ کلام‌ امام‌‌خمینی خطاب‌ به‌ افسر مأمور، سرهنگ‌ افضلی این‌ بود: «من‌ برای دفاع‌ از وطنم‌ تبعید شدم‌».

بعداز۱۱ ماه تبعید درترکیه ،در۱۳مهر۱۳۴۴ امام خمینی به عراق«نجف»تبعیدشدند.

امام خمینی در روز سه‌شنبه سیزدهم مهر ۱۳۴۴( ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۸۵) به اتفاق فرزندش مصطفی خمینی وارد بغداد شد و خبر آن را آیت‌الله شریعتمداری طی تلگرافی در ۱۴ مهر به روحانیون شهرهای مختلف از جمله شیراز به عنوان شیخ بهاءالدین محلاتی و سید عبدالحسین دستغیب مخابره نمود.

در هنگام ورود آیت‌الله خمینی به کاظمین، ایشان از سوی «دکتر موسی آیت‌الله‌زاده اصفهانی» فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی و فرزندان آقای خویی مورد استقبال قرار گرفت.

پس از ورود امام خمینی به عراق، «شیخ نصرالله خلخالی»نخستین فردی بود که توسط «حاج آقا مصطفی خمینی» از ورود امام به عراق مطلع شده و علاوه بر این که خود به استقبال معظم له شتافت، زمینه استقبال گسترده علما و روحانیون نجف از امام خمینی را فراهم کرد.

بترتیب ازراست:«آیت الله دکترمحمد صادقی تهرانی»،شیخ مجتبی لنکرانی و «شیخ نصرالله خلخالی»  وامام خمینی-نجف،امام خمینی پس از ورود به نجف اشرف در «منزل شیخ نصرالله» ساکن شد.

در عصر روز پنجشنبه ۱۵ مهر۱۳۴۴ آیت‌الله خمینی به طرف سامرا حرکت کردند و در مدرسه شیرازی سامرا از او جهت صرف چای دعوت به‌عمل آمد که در آن عده‌ای از طلاب و مردم سامرا نیز شرکت داشتند.

 در عصر جمعه ۱۶ مهر۱۳۴۴ آیت‌الله خمینی راهی کربلا شد

و در ۳۵ کیلومتری شهر کربلا در قصبه‌ای به نام« مسیب» مورد استقبال «آیت الله سید محمد شیرازی» و اهل علم مدرسه هندیه و قریب پانصد نفر از طلاب علوم دینی نجف و کربلا قرار گرفت.

امام خمینی پس از ورود به کربلا در حرم حضرت سیدالشهداء و در محل خاص «آیت الله عبدالهادی شیرازی»(متولد۱۳۰۵-متوفی۱۳۸۲ق) نماز گذارد.

پس از اقامت یک هفته‌ای در کربلا 

امام خمینی در بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر۱۳۴۴ (۱۹ جمادی الثانی) با بدرقه قریب چهل ماشین که آقایان علما( سید محمد شیرازی و سید مرتضی قزوینی و سید حسین ناصرالدین) نیز جزء مشایعت‌کنندگان بودند راهی «نجف» شد .

درنجف از سوی چند اتومبیل حامل طلاب که به وسیله «سید عبدالله شیرازی» و «شیخ علی کاشف‌الغطاء »تدارک دیده شده بود مورد استقبال قرار گرفت.

دستور امام برای قطع شهریه 90 طلبه ساواکی/ نظر «تنها وصی زنده امام» درباره آیت‌الله خامنه‌ای + تصاویر و فیلم

«آیت‌الله سید جعفر کریمی» (متولد ۱۳۰۹  بابل -متوفی۹ فروردین ۱۳۹۹) در باره جزئیات این واقعه می‌گوید: «من روزها طرف عصر، یک بحث کفایه در مدرسه مرحوم آقای بروجردی داشتم، که یک روز رفتم مدرسه، هنوز بحث شروع نشده بود که،

دیدم «آقاشیخ نصرالله خلخالی» در آن وقت روز و در هوای گرم، سراسیمه به مدرسه آمد، گفتم: آقا شیخ(نصرالله) خیر است! چه شده است؟

گفت: هیچی، خوب شد شما را دیدم، یک تلفنی به من زدند که «آقای خمینی آمده کاظمین»، ولی نمی‌دانم مرا سر کار گذاشتند یا واقعیت دارد؟.

به او گفتم که از اداره مخابرات نجف سوال کن! تلفن آن وقت نجف از این تلفن‌های «هندلی» بود، گفتم بپرس این تلفنی را که ساعت فلان شده است، از کجا بود. گفت: خوب گفتی!

گفتند: این تلفن از کاظمین، از «مسافرخانه عبدالامیر جمالی »بود.

گفتم: بسیار خوب! حالا با آن مسافرخانه تماس بگیر. با مسافرخانه تماس گرفت؛

 «حاج آقا مصطفی خمینی» که هنوز در دفتر مسافرخانه نشسته بود، گوشی را برداشت

و«آقاشیخ نصرالله خلخالی» حال و احوال با ایشان کردند و گفتند: شما واقعاً به عراق آمدید؟

گفت: بله ما حدود« نیم ساعتی است که وارد کاظمین شدیم».

بعد از این خبر پرسیدیم: آقا(امام خمینی) کجاست؟

گفتند: آقا وضو گرفته و به حرم مشرف شده است.

«آقاشیخ نصرالله خلخالی» گفت ببین صاحب مسافرخانه هست یا نه؟

صاحب مسافرخانه رفیق و آشنای مرحوم حاج آقا شیخ نصرالله خلخالی بود.

گفت اتفاقاً او هم حضور داشت.

گفتند گوشی را به او بدهید.

وقتی گوشی را به صاحب مسافرخانه دادند به او گفت:

«می‌دانید چه شخصیتی به مسافر خانه شما آمده است؟! »

برای او(امام خمینی) مناسب نیست جایش در مسافرخانه باشد. یک منزلی تهیه کنید آنجا تشریف ببرند. مقدمات کار را فراهم کنید، تا فردا صبح که ما می‌آییم.

ما ( سیدجعفر کریمی)با آقا شیخ نصرالله در‌صدد این شدیم که حضور امام در کاظمین را به دیگران اطلاع دهیم.

استقبال ازامام خمینی(باگذاشتن سرویس ایاب وذهاب)توسط شیخ نصرالله

ماشین‌هایی را در نظر گرفتیم که طلبه‌ها اگر خواستند، برای دیدار امام به کاظمین بروند. شب تا ساعت ده یازده شب، مشغول تنظیم این گونه امور بودیم.

بعد از نماز صبح من و آقا شیخ نصرالله به طرف کاظمین حرکت کردیم.

امام خمینی در منزل« عبدالامیر» تشریف داشتند.(کاظمین)

سر سفره صبحانه نشسته بودند، که ما وارد شدیم

و سلام عرض کردیم و در کنارشان نشستیم. و آشنایی نزدیک من با امام از این جا شروع شد.

امام خمینی بعداز۲زوزاقامت درکاظمین به«سامرا»رفتند

امام ۲ روزی در کاظمین بودند و بعد یک سفر مختصری مشرّف سامرا شدند.

واز «سامرا» به کربلا رفتند،

دو روزی هم در کربلا بودند، و بعد عازم نجف شدند.

استقبال ازامام خمینی درمسیرکربلا-نجف

و در برگشت از کربلا به طرف نجف ما یک عده‌ای را دعوت کردیم برای استقبال امام،

مستقبلین تا «خان نُص»(شهرحیدریه) که نصف راه بین کربلا و نجف است، آمدند و امام از آن جا راهی نجف شد،

و شب را در منزلی که در نجف تهیه کرده بودند، خدمتشان رسیدیم،

​​​​​​​

و از آن به بعد هم ما در منزل امام، حضور داشتیم و تقریباً جزء خصیصین افرادی بودیم که با امام تماس داشتند.».

به هرحال باسعی‌ و تلاش‌ ایشان‌ استقبال‌ خوبی‌ از امام‌ در شهرهای‌ عراق به‌ عمل‌ آمد و در نجف‌منزلی‌ برای‌ امام‌ در نظر گرفت‌ و به‌ اصرار ایشان‌، امام‌،‌ درس‌ خود را شروع‌ وشهریه‌ پرداخت‌ کردند.

«شیخ نصرالله »وکیل امام خمینی ومسئول امورمالی

امام خمینی

پس از استقرار امام خمینی در نجف وی وکیل امام در امور مالی شد و از طرف‌ امام‌ پرداخت‌شهریه طلاب‌ را متقبل‌ شد و به‌ سبب‌ تمکن‌ مالی‌ که‌ داشت کاملاً از عهده آن بر می‌آمد. چنان که اموال شرعی رسیده از ایران با سرپرستی او به مصارف آموزشی و عمرانی و… می‌رسید. همچنین در این مقطع، به عنوان واسطه و رابط مراجع عظام تقلید در ایران با امام خمینی بود و مراجع تقلید در ایران نامه‌های خود را خطاب به امام خمینی به ایشان ارسال می‌کردند که این امر نشان از جایگاه ویژه او نزد امام دارد.

همه این عوامل باعث شد همواره تحت نظر رژیم بعث قرار گیرد و به خاطر تداوم این اقدامات، توسط رژیم بعث دستگیر و به لبنان تبعید شد. پس از بازگشت از تبعید به حمایت خود از امام خمینی ادامه داد و به این دلیل مدتی بازداشت شد. وی در عین حال تمام امور اقتصادی و پرداخت شهریه امام را در نجف، تقبل کرد. در آن زمان که امکان ارسال پول به امام از ایران وجود نداشت، او کمک شایانی به تامین هزینه‌های مورد نیاز حضرت امام می‌نمود. طرفداران علما تلاش‌های بسیاری کردند که« شیخ نصرالله» را جذب خودشان کنند، ولی در این راه توفیقی نیافتند.

بعدها از مناطق اطراف خلیج فارس و دیگر جاها، سهم امام برای حضرت امام می‌آمد و ایشان هم تمام آن را در اختیار آقای خلخالی قرار می‌داد و او هم آنها را برای شهریه طلاب و نیز استمرار مبارزه صرف می‌کرد.

ایشان« شیخ نصرالله» با استفاده از این سهم امام، به روحانیون مبارز و مشتاقان دیدار امام خمینی که به نجف اشرف می‌رفتند، مساعدت مالی می‌کرد.

او مروج مرجعیت امام خمینی نیز بود و در این راه بسیار کوشید که این امر باعث ناراحتی طرفداران برخی از مراجع شده بود.

علاوه بر آن، از معتمدین امام خمینی بود و در صدور اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه به روحانیون، امام به وی اعتماد داشت.

پس از اخراج جمعی از علما و روحانیون ایرانی مقیم عراق توسط رژیم بعث عراق، بیوت آنان را خریداری کرد تا مانع از توقیف آنها توسط رژیم بعث گردد.

« شیخ نصرالله» همزمان مدیریت مدارس آیت‌الله العظمی بروجردی در دو شهر نجف و کربلا را برعهده داشت و مدرسه بزرگ آیت‌الله بروجردی در نجف را به پاتوق اصلی طرفداران امام و محل سکونت آنان تبدیل کرد

و نماز جماعت امام در مغرب‌ها در این مدرسه برگزار شود و هم چنین در مناسبت‌های زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام که امام به کربلا مشرف می‌شد،

نماز جماعت امام در حسینیه آیت ه‌الله بروجردی در کربلا که تحت مدیریت ایشان بود، اقامه می‌شد.

شیخ نصرالله خلخالی از ابتدا به فعالیت‌های دینی همانند گسترش بناها، به‌خصوص مشاهد شیعی، اهتمام ویژه‌ای داشت و از طرف آیت‌الله العظمی بروجردی مامور مرمت بنای حرم مطهره حضرت رقیه دخت امام حسین و توسعه مقبره و حرم برآمد.

لذا خانه‌های اطراف را با کمک مردم خیر محل خریداری می‌کرد که در این میان عده‌ای راضی نشدند. وی طی سالهای طولانی پس از آن اهتمام می‌ورزید این مهم را به سامان برساند و بدین منظور تعداد زیادی از خانه‌های اطراف حرم حضرت رقیه را خریداری کرد و قصد داشت حرم مزبور را توسعه دهدکه اجل مهلت نداد.فوت شیخ نصرالله :۱۳ اسفند ۱۳۵۶

خاطرات و ناگفته هایی از زندگی مشترک امام راحل و همسرشان

این مردخیر(شیخ نصرالله خلخالی) در  ۱۳ اسفند ۱۳۵۶(٢٤ ربیع الاول ١٣٩٨) در منزل خود در شهر دمشق در سوریه درگذشت. پیکرش به نجف اشرف منتقل و در آن شهر به خاک سپرده شد. متعاقب آن مراسم و مجالس ختم به این مناسبت برگزار شد و نام و یاد امام در آن مجالس مطرح گردید.

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در کنار آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی هنگام سفر ایشان به ایران پس از شهریور1320

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید مقیم کربلا پدر آیت‌الله سید محمد شیرازی بود.

آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۰۷ در نجف متولد شد. او فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی و دایی محمدتقی مدرسی است. خانواده «شیرازی‌ها» از جمله خاندان‌های علمی شهر کربلا بودند.

م/شبهه در مرجعیت

مراسم ترحیم آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در بهمن 1339 در کربلا در تصویر آقایان: سید محمد شیرازی، سید حسن شیرازی، سید صادق شیرازی، سید کاظم قزوینی و سید محمد کاظم مدرسی دیده می شوند.

 امام خمینی پس از زیارت مرقد امام علی (ع) به منزلی که جهت اقامت وی در نظر گرفته شده بود

 و بعد از نماز مغرب آقایان خویی، شیخ علی کاشف الغطاء، سید عبدالله شیرازی، فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی، هادی و رضا امینی و سید موسی آیت‌الله زاده(حجت‌الاسلام سیدموسی موسوی) از وی دیدن کردند.

«حاج آقا مصطفی» گفت: «یک دفعه ما را سوار هواپیما کردند. نگفتند کجا می رویم. آمدیم در فرودگاه بغداد. گفتند: این جا بغداد است. خداحافظ شما.

شهر«بورسا»در۳۲۵کیلومتری آنکارا-پایتخت-قراردارد.

نه یک قران در جیب من بود نه یک قران در جیب امام.

«حاج آقا مصطفی»می گوید:تاکسی گرفتیم گفتیم ما را ببرید دم صحن حضرت امام موسی ابن جعفرعلیه السلام . ما را آورد آن جا. پول نداشتیم. ساعتم را دادم به راننده

گفتم: این پیشت باشد، الان برایت پول می آورم.

 امام رفت حرم. من در صحن گشتم آقایی را دیدم گفتم: یک دینار به من بده. بعد حرف می زنیم. فعلا یک دینار بده. گرفتم یک دینار را و به تاکسی دادم. ساعتم را گرفتم. کنار صحن کاظمین یک مسافرخانه ای بود.

خاطرات خواندنی از آقا سید مصطفی خمینی

امام به آن جا رفت. بعد تلفن کردیم نجف به« آشیخ نصرالله خلخالی» و بعد سیل جمعیت و طلبه ها آمدند.»

کربلا استقبال خیلی خوبی ازامام  شد. آسید محمد شیرازی و دیگران خیلی تلاش کردند. ایشان در صحن سید الشهدا نماز می خواند. به جای او امام به نماز ایستاد. آن دو سه شبی که امام کربلا بود تقریباً تمام صحن با ایشان نماز می خواند. 

ود آسید محمد شیرازی هم پشت سر ایشان بود. بنا شد این ها بیایند نجف. از نجف تا کربلا چهارده فرسخ است.

 آن جا در نیمه راه یک مکانی است که عرب ها به آن خان النص می گویند. یعنی نصفه راه. ما از طرف پدرمان با برادرم و دیگران، در سه چهار ماشین رفتیم «خان النص». بعد دیدیم امام آمد.

«آسید محمد شیرازی» جلو نشسته بود. امام و «حاج آقا مصطفی »هم پیش هم بودند.


 سیدمحمد، سیدصادق شیرازی(برادران)

یک توقفی کردند و سلام و احوالپرسی کردیم و رفت و ما هم دنبالشان رفتیم. امام یکسره رفت حرم مشرف شد.

«ساواک» رودست خورد. عرب ها ریخته بودند دوروبر امام و دست ایشان را بوس می کردند. امام شب دست هایش درد می کرد. با چه تشریفاتی امام رفت حرم.

تمام مردم استقبال عظیمی از ایشان کردند. خیلی دست پاچه شدند.

خیال کردند امام را می فرستند نجف و مستهلک می شود.

دیدند نه، آمد نجف و تمام عرب ها و مردم و عوام استقبال می کنند. طلبه ها هم همان طور.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:آیت الله سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:شب با پدرم (آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی)رفتیم دیدن امام، همان جا پدرم به امام گفت: «فردا درس شروع کن. همین فردا که می گویم درس را شروع بکنآیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی دلیل این تعجیل رااینگونه  می گوید:چون چو(شابعه) انداخته بودند که ایشان سواد ندارد. گفت درس شروع کند که(توانمندیهایش را) نمایش دهد کیست)

سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:امام البته پس فردا شروع کرد. چون دید و بازدید بود. درس که شروع کرد «من هم از همان اول تا آخر رفتم. »چهارده سال به درس ایشان رفتم. امام که درس شروع کرد خیلی درسش گرفت.

«درس امام »همین کتاب بیع و این ها بود که چاپ شده. همه اش حرف های تازه و حمله و اشکال به شیخ انصاری و میرزای نایینی و همین هایی بود که نجفی ها می پرستیدند.

درس امام خمینی  خیلی رونق گرفت. نقشه آن ها روی آب رفت. به خیال خودشان ایشان را می فرستند نجف و مستهلک می شود که عکس شد. یک مرتبه صد پله بالاتر آمد. درسش گرفت.

امام خمینی پس از زیارت مرقد امام علی (ع) به منزلی که جهت اقامت وی در نظر گرفته شده بود و بعد از نماز مغرب آقایان خویی، شیخ علی کاشف الغطاء، سید عبدالله شیرازی، فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی، هادی و رضا امینی و سید موسی آیت‌الله زاده از وی دیدن کردند.

آیت الله سیدمحمدموسوی می گوید:امام هر شب به حرم می آمد. مراجع نجف مثلا هر ده روز می رفتند حرم. پدرم از آن دسته ای بود که هر روز عصر می رفت حرم. بعد از این که درس تمام می شد برای مغرب می رفت که نماز جماعت بخواند. امام همیشه سه ساعت بعد از غروب می رفت.

به قدری آمدنش منظم بود که می توانستید ساعتتان را با آمدن ایشان به حرم درست بکنید.

باور کنید می شد آدم ساعتش را درست بکند. حتی بعضی شب ها باران و طوفان بود اما امام سه ساعت بعد از مغرب در حرم بود. هر شب در تمام این مدت.

«ساواک»به قدری پشیمان شده بود که چرا این را فرستادند این جا. دیدند آقای خمینی صدبرابر بالاتر آمد. هم در عوام هم در طلبه ها و هم در دنیا. چون نجف بین المللی است و از همه جا به آن جا می روند.

آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی می گوید:اجازه اجتهادم پدرم راپیش امام خمینی هم بردم.

امام اینگونه نوشت:«آنچه حضرت آیت الله العظمی بجنوردی مرقوم فرموده اند راجع به فرزند گرامیشان مورد تایید اینجانب است

امام خمینی دهم اسفند ۱۳۵۷ به  شهر «قم» عزیمت و تا دوم بهمن ۱۳۵۸ در این شهر سکنی گزیدند.

امام خمینی  امام جماعت مسجداعظم نجف

دیدارآیت الله سیدمحمدشیرازی باامام خمینی درروزسوم اقامت درقم ۱۳اسفند۱۳۵۷

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در کنار آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی هنگام سفر ایشان به ایران پس از شهریور1320

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید مقیم کربلا پدر آیت‌الله سید محمد شیرازی بود.

آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۰۷ در نجف متولد شد. او فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی و دایی محمدتقی مدرسی است. خانواده «شیرازی‌ها» از جمله خاندان‌های علمی شهر کربلا بودند.

م/شبهه در مرجعیت

مراسم ترحیم آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در بهمن 1339 در کربلا در تصویر آقایان: سید محمد شیرازی، سید حسن شیرازی، سید صادق شیرازی، سید کاظم قزوینی و سید محمد کاظم مدرسی دیده می شوند.

 سیدمحمد، سیدصادق شیرازی(برادران)

آیت الله سید حسن طباطبایی قمی،متولد۲۶ آذر ۱۲۴۴ قم - متوفی۱۶ اسفند ۱۳۲۵نجف)،فرزند میرزا محمود قمی .

آیت الله العظمی قمی تحصیلات ابتدایی خود را در قم شروع کرد و تا سنین بلوغ در قم به تحصیل پرداخت. وی سپس در پی تکمیل تحصیلات راهی تهران شد و درس ‌های دوره سطح مانند معالم، قوانین، شرح لمعه و رسائل و مکاسب را نزد اساتید آن حوزه خواند.

آیت الله قمی در ۲۲ سالگی عازم مکه و مدینه شد. در بازگشت از سرزمین وحی، وارد نجف اشرف گردید و پس از زیارت راهی سامرا شد. وی در جلسه درس آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد و پس از دو سال اقامت در سال ۱۳۰۶ قمری بار دیگر به تهران بازگشت.

باید اقدامات میدانی موثر برای پشتیبانی از مردم فلسطین انجام شود

آیت الله محمدحسن اختری (دبیرکل-سابق- مجمع جهانی اهل بیت)می گوید:من به محض ورود به نجف در ساعت ۱۰ صبح به مدرسه آیت‏‏‌‏‏الله العظمی ‏‎ ‎‏بروجردی نزد یکی از دوستانم که در آنجا تحصیل می‏‏‌‏‏کردند رفتم و در حجره ایشان ‏‎ ‎‏مهمان شدم. همان طور که نشسته بودم دیدم که بیرون از حجره یک عده‏‏‌‏‏ای از آقایان و ‏‎ ‎‏طلبه‏‏‌‏‏ها نشسته‏‏‌‏‏اند و در مورد ورود امام به نجف صحبت می‏‏‌‏‏کنند. تعجب کردم که این ‏‎ ‎‏صحبت‏‏‌‏‏ها چیست؟ آمدم بیرون همان آقایی که داشت صحبت می‏‏‌‏‏کرد رو به من کرد و ‏‎ ‎‏گفت شما از قم آمدید؟ در قم چه خبر بود؟ من اخبار قم و شایعاتی که در آنجا بود به ‏‎ ‎‏ایشان گفتم.‏

«آیت الله محمدحسن اختری» می گوید:‏‏اما او گفت که الآن از بغداد به منزل آقای خویی تلفن شده مبنی بر این‌که من حاج ‏‎ ‎‏آقا مصطفی هستم و به اتفاق پدرم وارد بغداد شدیم. همان جا یکی از اساتید حدود ‏‎ ‎‏ساعت ۴ بعدازظهر منزل آقای خویی زنگ زد و آن‌ها هم گفتند بله آقای خویی ‏‎ ‎‏فرمودند من خودم تلفن را جواب دادم و ایشان اظهار داشت که من حاج آقا مصطفی ‏‎ ‎‏هستم و الآن با پدرم وارد بغداد شدیم.‏

‏‏متولی مدرسه بروجردی «حاج شیخ نصرالله خلخالی» که در آن روز در بغداد ‏‎ ‎‏بود به ایشان خبر دادند که چنین است و شما در کاظمین و بغداد به جستجوی امام ‏‎ ‎‏بگردید و ما را از سرنوشت ایشان مطلع سازید.‏

امام در منزل آقای «شیخ محمد حسین مؤید نجفی» بودند. گویا ابتدا به مسافرخانه ‏‎ ‎‏ایشان می‏‏‌‏‏روند یعنی آقای مؤید نجفی خودشان مسافرخانه داشتند.

«آیت الله محمدحسن اختری» می گوید: امام دو روز و نصفی در کاظمین بودند و از آنجا به سمت سامرا ‏‎ ‎‏جهت زیارت حرکت کردند و دو ـ سه شب در سامرا ساکن شدند. در آنجا هم منزلی ‏‎ ‎‏برای امام گرفتند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«استقبال علمای سُنّی از امام خمینی در سامرا»۵ روز بعدازورودبه عراق


شیخ محمد سمامی حائری ازیاران امام خمینی درزمان تبعیددرعراق بود ودرسامراهم یکی ازهمراهان امام بود 
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت؛ ۱۲ مهر ۱۳۴۴ امام خمینی از ترکیه به عراق منتقل شدند. ایشان پس از زیارت کاظمین، در ۱۷ مهر ۱۳۴۴ قصد زیارت سامرا کردند.

«حجت‌الاسلام محمد سمامی» می‌گوید: «پس از زیارت کاظمین، شیخ نصرالله خلخالی از امام سؤال کرد که برنامه‌تان چیست؟ قصد دارید کجا ساکن شوید تا ما آن را آماده کنیم؟

امام فرمودند: «برنامه‌ خاصى ندارم، لکن در اولین فرصت مى‌خواهم به زیارت سامرا بروم و از آن‌جا به کربلا و سپس در نجف ساکن شوم». امام پس از زیارت دو امام در کاظمین به سامرا رفت و در سامرا با استقبال گرم عده‌اى از دوست‌دارانش روبه‌رو گردید.»

«حجت الاسلام محمد سمامی حائری»(متوفی  ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸)گفت:در سامرا استقبال بی‌نظیری از امام خمینی صورت گرفت. به طوری که فرماندار سامرا، رئیس پلیس، علمای شیعه و سنی و برخی شیوخ قبایل و شخصیت‌های سرشناس شهر سامرا به استقبال آمده بودند. حتی اهل تسنن نیز در سامرا از امام استقبال کردند.

 امام خمینی با جمعی از طلاب و فضلای نجف وارد سامرا شده و ابتدا به زیارت امامین عسگرین مشرف شدند. آیت‌الله شیخ مجتبی لنکرانی، آقای شیخ نصرالله خلخالی و دکتر صادقی ازجمله همراهان امام بودند. امام بعد از زیارت به مدرسه آیت‌الله شیرازی وارد شدند و در مدتی که آنجا بودند، همراهان ایشان نیز در همان مدرسه حضور داشتند. امام خمینی پس از زیارت مزار مقدس امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به کربلا عزیمت کرد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:همه مستقبلین امام خمینی ازاهل سنت بودند،درزمستان ۱۳۹۴ بنده درقالب یک تیم (یک مهندس اهل بغداد ویک مترجم به شهرسامرارفتیم وبرای اقامه نمازجماعت اول وقت به «مسجداولادالحسن» رفتیم وبعدازآن با شیوخ سامرا وامام جماعت مسجد مارابه یکی ازانجمن هایشان دعوت کردند،درآنجاضمن مقدمات ومعرفی هم،من مصاحبه ای  به شیوخ(بزرگان)سامراداشتم،سئوالاتی زیادی پرسیدم،ازجمله ماجرای لبیک اهالی سامرا به داعش درجریان حمله به حرم عسکریین و..(که بماندبرای پُست دیگر) که دراینجا فقط به استقبال ازامام خمینی اشاره می کنم.

درآن جمع که حدود۱۰ نفرازشیوخ بودند،گفتند:ما برای پذرایی ازخمینی ۲۰ گوسفندکشتیم.

یکی ازآنهاگفت:مهمانی درمنزل مابود.

سامرا  اسفند ۱۳۸۴ عکس سمت چپ، بهمن ۱۳۸۴(قبل ازتخریب)

وبرای ارادتشان به حرم عسکریین(ع)اشاره داشتندبه بقایای تخریب حرم درسالهای ۱۳۸۴ و۱۳۸۶ که تکه هایی ازگنبدحرم درآنجابود.

ازترکیب اهل تسنن وشیعی پرسیدم،آنهاگفتند،تمامی اهالی سامرا اراهل سنت هستند(۱۰۰%).

پرسیدم:اگرفرزندان شما بایک شیعه ازدواج کند،چه اتفاقی می افتد؟زندگی وسکونتشان چه می شود؟

شیوخ سامرا:درصورت ازدواج فرزندانمان بایدسامراراترک کنند(چه دامادباشد ویاعروس)بایدبرونددریک منطقه شیعه نشین.

لازم به ذکراست،نزدیک ترین منطقه سیعه نشین به سامرا،شهربلد(امامزاده سیدمحمد)است که خیلی ازمردم بلد شیعی هستند،فاصله بلدتاسامرا حدود۴۵ کیلومترمی باشد.

قبورائمه مدفون درسامرا

بترتیب-ازچپ:امام هادی+امام حسن عسکری+مادرامام زمان(نرجس خاتون)+تک قبرجلویی:معلم نرجس خاتون(حکیمه خاتون)دخترامام جواد./پایان توضیحات مدیریت سایت.

خاطرات آیت الله عمیدزنجانی ازورودامام خمینی به عراق

آیت الله دکترعمیدزنجانی(متوفی۸ آبان ۱۳۹۰) می گوید:خبرورودامام به عراق راشنیدیم«باورنکردیم...

در روز ۱۵ مهر سال ۱۳۴۴ حضرت امام خمینی به همراه فرزندش آقا مصطفی با انبوهی از استقبال کنندگان از کاظمین به سمت سامرا حرکت کردند. علمای بزرگ شیعه و سنی در سامرا از ایشان استقبال کردند.

 آیت الله عباسعلی عمید زنجانی  می گوید:ساعت ۱۱ شب بود که خبر رسید. این خبر به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که اخبار اول به آنجا می‌رسید و تقریبا مثل فیضیه قم بود ، رسید. ما آنجا بودیم وقتی خبردار شدیم ، اول شگفت زده شدیم و باورمان نشد. چون شایعات زیاد در نجف پخش می‌شد و پس از یک هفته معلوم می‌شد که دروغ است. لذا آن خبر را هم از شایعات تلقی کردیم ولاکن مسئله آنقدر مهم بود که خودمان را راضی نکردیم به اینکه این شایعه است.

 در مدرسه تلفنی بود که بوسیله آن به منزل«مرحوم آقا شیخ نصرالله خلخالی» که از دوستان قدیمی دوران جوانی امام بود و علاقه زیادی به امام داشت، زنگ زدیم و ایشان هم مسئله را تأیید کرد. گفتند بله ایشان وارد کاظمین شدند.

 ما بی‌درنگ، سر از پا نشناخته مینی‌بوسی اجاره کردیم. حدود ۱۵ نفر بودیم که متاسفانه من اشخاص آن الان یادم نیست، فقط می‌دانم به نظرم آقای رضوانی، آقای دعایی، آقای روحانی و... بودند. شبانه راه افتادیم با مینی‌بوس آمدیم به کاظمین. پرس و جو کردیم معلوم شد که امام و حاج آقا مصطفی به هتلی بنام "فُندق الجوادین" وارد شدند. به آنجا رفتیم گفتند که بله آقایان به اینجا آمده بودند اما صاحب هتل آنها را شناخت و ایشان را به خانه‌اش برد وبه امام گفت که اینجا مناسب شما نیست. ساعت از 12 شب گذشته بود؛ رفتیم خانه صاحب هتل. در زدیم و رفتیم داخل. دیدم مرحوم حاج آقا مصطفی بیدار است. خیلی خوشحال شدیم  وبا حاج آقا مصطفی مصافحه کردیم. سراغ امام را گرفتیم گفتند که ایشان خسته بودند، خوابیدند. گفتند فردا صبح  بیائید امام را ببینید. 

وقتی حاج آقا مصطفی را سرحال و خوشحال دیدیم ما هم خیلی خوشحال شدیم. همه از سلامتی امام در تبعید نگران بودیم. آن شب حاج آقا مصطفی تعریف کردند که امام در ترکیه کارهای علمی انجام دادند. یکدوره وسیله النجاه مرحوم سید را تکمیل کردند به نام تحریرالوسیله؛ یک دوره فقه هم در عرض ۱۱ ماه نوشتند که زمان پربرکتی برای امام بود. حسینه‌ای بود که ما آن شب آنجا اقامت کردیم که متعلق به یکی از تجار یزد بود. بعد از نماز صبح، از شدت اشتیاق رفتیم به محل اقامت حضرت امام، نشستیم و حضرت امام وارد شدند. وقتی ایشان را دیدیم حالتی پیدا کردیم که توصیف ناپذیر بود.

 خب ما سالها در قم شاگرد ایشان (امام خمینی)بودیم اما این دیدار، دیدار خاصی بود. قابل توصیف با زبان و بیان نیست. اکثر دوستان اشک شوق می‌ریختند. 

امام با خوشرویی با دوستان احوالپرسی کردند. اکثر دوستان برای امام شناخته شده بودند. کم کم دیدارها شروع شد. ما هم چون فضا، فضای بزرگی نبود می‌ایستادیم و یا پذیرایی می‌کردیم که جا را اشغال نکنیم. از گروه مهمی که اولین بار به دیدار امام آمدند ما بودیم. سپس یک گروه دیگرکه از طرف ریاست جمهوری عراق بودند، آمد. این گروه به ریاست یکی از وزراء که شیعه و در واقع وزیر "وحده" عراق بود و کمی هم تحصیلات نجف داشت ، بود. در زمان حسن البکر این اتفاق افتاد. او صحبت‌های خوبی کرد وگفت که شما تصور نکنید که اینجا تبعید هستید ما شما را با این شرط پذیرفتیم که شما آزاد باشید و مثل شهروندی که میهمان ما هستید ، تمام امکانات برای فعالیت شما (البته منظور او سیاسی نبود بلکه علمی و مذهبی بود) فراهم است. شما تحت الحفظ نیستید. فقط ما دو نفر را گمارده‌ایم برای حفظ جان شما. آنها پشت سر شما نیستند بلکه دورادور مواظب شما هستند. سلام رئیس جمهور را رساند و بسیار اظهار خوشحالی کرد که امام میهمان آنها هستند و سخنان امیدوار کننده‌ای مطرح کردند. امام چیزی نمی‌گفتند فقط نگاه می‌کردند و تأیید می‌کردند. و گاه هم سرشان پایین بود و فقط گوش می‌دادند. در این دیدار من حضور داشتم. ای کاش صحبت‌ها ضبط می‌شد. اول کار بود. ما بی‌تجربه بودیم

 وقتی آقای حکیم به دیدار امام آمد اینجا همه دوستان منفعل شدند که این یک حادثه خیلی مهمی است اگر این موضوع در ایران منعکس شود برای نهضت بسیار مفید است. به احتمال زیاد این هم سیاست حاج آقا مصطفی بود. من سند و مدرکی ندارم ولی می‌دانم ماها هیچکدام عقلمان نمی‌رسید و این تجربه را نداشتیم که ضبط کنیم، عکس بگیریم. 

البته ضبط صوت و گرفتن عکس در عراق خیلی متعارف‌تر از ایران بود ولکن این فکر در ماها نبود. حاج آقا مصطفی یکی از دوستان را مأمور کرد که برود عکاس بیاورد و عکس‌های حرفه‌ای بگیرد و قابل تکثیر باشد. جوانی را آوردند و عکس‌های زیادی از حرکات مختلف حضرت امام و آقای حکیم گرفت. 

متأسفانه صبح که رفتند سراغ عکس‌ها گفتند همان دیشب از بیت آقای حکیم آمدند وهمه فیلم‌ها را بردند که دیگر هیچ وقت منتشر نشد. پس از آن دیگر ما از دیدار آقای خویی و آقای شاهرودی عکس‌هایی تهیه شد. البته من از بغداد به نجف برگشتم و عرض کنم که دیدار آقای حکیم در نجف اتفاق افتاد. در بغداد هیچ عکس و تصویری باقی نماند.(کتاب امید اسلام ، ص ۱۷۵)

«آیت الله دکتر عباسعلی  عمیدزنجانی»(رئیس سابق دانشگاه تهران) می نویسد:پس از آن در روز  در ۱۶مهر۱۳۴۴ حضرت امام و همراهان وارد کربلا شدند و مورد استقبال بی‌سابقه مردم، علما و طلاب آنجا قرار گرفتند. حضرت امام خمینی بعد از توقف یک هفته‌ای در کربلا که عمدتاً به زیارت و دید و بازدید گذشت، در بعد از ظهر روز جمعه ۲۳مهر۱۳۴۴ به همراهی بدرقه کنندگان از کربلا به سوی نجف حرکت کردند..پایان.

نامه امام خمینی به شیخ نصرالله

 امام خمینی پس از تبعید به ترکیه با ارسال نامه‌ای به ایشان، ورودشان را به آن کشور به اطلاع وی رسانید و در آن می‌نویسد: «حضرت حجت الاسلام آقاى خلخالى- دامت افاضاته‏؛ به عرض عالى مى‏رساند، ان شاء‌الله مزاج شریف خالى از نقاهت است. از قرار مسموع، مکه مشرّف شده بودید. ان شاء‌الله زیارات شما مقبول است. حالت این جانب بحمد‌الله سلامت است. و چند روزى است در اسلامبول هستم. امروز حرکت مى‏کنم به بورسا. جنابعالى و سایر دوستان نگران نباشید. آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است، و از آن متشکرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسیدن مکتوب، عتبات هستند سلام مى‏رسانم. از جنابعالى تقاضاى دعاى خیر براى حُسن عاقبت دارم.».

پس از ورود امام خمینی به عراق، نخستین فردی بود که توسط حاج آقا مصطفی خمینی از ورود امام به عراق مطلع شده و علاوه بر این که خود به استقبال معظم له شتافت، زمینه استقبال گسترده علما و روحانیون نجف از امام خمینی را فراهم کرد.

امام خمینی پس از ورود به نجف(عراق) در «منزل شیخ نصرالله» ساکن شد.

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

 ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

امام خمینی بمدت ۲ روزدرمحله کشان(آپارتمان احمدغضنفرپور)اقامت داشتند.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

برچسب ازلاهوتی تافلاحتی - پیراسته فر

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه (بختیار)حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.