پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

زندگینامه"سیدمحمد"بلد"سامرا

برادرِ امام حسن عسکری،مردم عراق معتقدند«سیدمحمد»امام» بود وجانشین پدر​،اما۲سال قبل ازپدر،فوت کردند وامام حسن عسکری شد«امام».

سیدمحمد کیست؟ درعراق

نام پدر: امام علی الهادی (ع)

نام مادر:حدیثه خاتون ،سلیل،سوسن(هر۳اسم یکنفرهستند)

متولد: ۲۲۸ قمری  

«سید محمد» فرزند بزرگ امام هادی (علیه السلام) بود، جوان زیبا و با کمالات و مردم دار بود، به شکلی خوش برخورد و باوقار و مهربان، عالم و محدث و آموزگار آداب بود که مردم فکر می کردند ایشان بعد از امام هادی به امامت می رسد، و معروف به (سید محمد سبع الدجیل) است. 

«محمد بن علی» شخصی بود با وقار که اخلاق ایشان زبانزد مردم بود، ذکاوت ایشان و عزت و مقاومتش در بین مردم همانند نداشت و همیشه کنار برادر کوچکتر خود امام حسن عسکری با کمال ادب و احترام خدمت می کرد، و هیچگاه برادرش امام حسن را تنها نمی گذاشت، وقتی امام هادی (علیه السلام) از مدینه به طرف سامرا آمدند ایشان را در سن کودکی رها نمود، بعد از گذشت سالها دوری از پدر به سامرا آمد و به پدرش ملحق شد
حاکم عباسی وقتی دید شیعیان زیادی اطراف این جوان جمع می گردند و از علوم و دروس اخلاقی ایشان استفاده می برندوباورداشتندکه سید محمد حتما جانشین امام هادی (علیه السلام) می شود چون فرزند اول بود، برای همین نقشه مسمومیت ایشان را کشیدند. 
وقتی سید محمد به مدینه برمی گشت در بین راه به شهر بلد که رسید در سال ۲۵۲ قمری که سن ایشان از ۲۰ سال نمی گذشت به دست افراد خلیفه عباسی مسموم شد و در بیماری که بر ایشان عارض شد از دنیا رفتند. 
رحلت سید محمد فرزند امام هادی (ع) دو سال قبل از شهادت پدرش بود،

دربعضی ازروایات آمده که مقام امامت با «سیدمحمد» بود که پس از حصول «بداء » دو سال قبل از پدر(امام هادی)  فوت کردند.

مقام «سیدمحمد» درنزدمردم عراق وشیعیان

مقام «سید محمد»آنقدربرای محبان اهل البیت  بزرگ بوده است،که عده ای از شیعیان خیال می کردند او امام بعدی است.

على بن عمرو نوفلى مى‏گوید:همراه ابى الحسن‏(ع)در حیاط منزلشان بودیم که پسرش محمد از جلوى ما گذشت. گفتم: فدایت شوم، آیا امام ما بعد از شما این است؟ امام در جواب من فرمود: نه، امام شما بعد از من،« حسن» است( کافى، ج۱، ص ۳۵۲).

تازه‌ترین تحولات عراق

امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) به «محمد» بسیار ابراز علاقه می کردند. به طوری که امام برای او مجلس ختم برگزار کرد. جمعی از بنی هاشم؛ از جمله «حسن بن حسن افطس »نقل کرده اند:

تشریح آخرین اقدامات ستاد بازسازی عتبات در شهر بلد/ آمادگی حرم حضرت سیدمحمد (ع) برای اسکان ۷ هزار زائر اربعین

« روز وفات سید محمد، به خانه امام هادی(ع) رفتیم، دیدیم، در صحن خانه بساط گسترده اند و مردم دور تا دور نشسته اند. جمعیت را تخمین زدیم، غیر از موالی و سایر مردم  ۱۵۰ نفر از آل ابی طالب، بنی هاشم و قریش حضور داشتند.

ناگهان جوانی در حالی که گریبان خود را در مرگ برادر چاک کرده بود، وارد شدند و در کنار پدرشان ایستادند، ما ایشان را نمی شناختیم. پس از ساعتی حضرت امام هادی(علیه السلام) رو به او کرده، فرمود: یَا بُنَیَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِیکَ أَمْراً.

 آن جوان گریه کردند و گفت: اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اِیّاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَیْنا وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.

 پرسیدم او کیست؟ جواب داد: «حسن» فرزند امام علی النقی(علیه السلام)، در آن هنگام ۲۰ ساله به نظر می رسید، ما فهمیدیم که پس از پدر، او امام است.»

توضیح نگارنده-پیراسته فر:«افطس» پسر امام سجادبوده است. او در قیام ابوالسرایا،فرمانده سپاه در فتح مکه بود ومدتی فرماندارمکه هم بوده است،علت شهرت به افطس(بینی پهنش بود)

چگونگی وفات سیدمحمد

سید محمد در سال (۲۵۲هـ.ق.) برای زیارت خانه خدا، قصد سفر کرد، هنگامی که به قریه «بلد» (۴۵کیلومتری سامرا) رسید، مریض شدند ودر ۲۹ جمادی الثانی درگذشتند. شیعیان ایشان را در همانجا دفن کردند. 

کرامات زیادی از «سید محمد» نقل شده است.

میرزا حسین نوری در «النجم الثاقب» می نویسد:

«سید محمد» صاحب کرامات متواتر است. حتّی نزد اهل سُنّت هم معروف است.

مردم عراق و حتی اعراب بادیه نشین نیز می ترسند به نام او سوگند یاد کنند.

اگر آنها را به برداشتن مالی متهم کنند، آن را بر می گردانند، ولی به سید محمد قسم نمی خورند؛ زیرا عذاب آن را دیده اند.»*

تعدادی از علما در باره کرامات سید محمد کتاب هایی نوشته اند(تألیف مهدی آل عبدالغفار کشمیری):

«علاّمه سید میرزا هادی خراسانی» از سید حسن آل خوجه از خدام آستانه عسکریین(سامرا) نقل می کند:در صحن شریف« ابی جعفر سید محمد» نشسته بودم، متوجه شدم شخصی عرب در حالی که یکی از دستهایش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزدیک رفتم و از علت مریضی اش پرسیدم. گفت: سال گذشته، روزی به منزل خواهرم رفتم، دیدم در حیاط، گوسفندی بسته است. خواستم ذبح کرده، بخورم. خواهرم اجازه نداد و گفت: این گوسفند نذر سید محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن را ذبح کردم، پس از سه روز آثار شلی در دستم نمایان شد و روز به روز بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا این که در این اواخر متوجه کار خود شدم، حالا هم پشیمانم و برای شفا به آستانه سید محمد آمده ام. سپس با همراهیان وارد حرم شد و شروع به گریه و زاری کردند. پس از ساعتی دیدم دستش را حرکت می دهد. سجده شکر به جا آورد و نذر کرد هر سال گوسفندی بیاورد و به نیت سید محمد ذبح کند/منبع : دایرة المعارف تشیع جلد یک(باکمی اصلاحات ازمدیریت سایت-پیراسته فر)آیت الله سید میرزا هادی خراسانی(متوفی ۲۲ دی ۱۳۲۷ )،فرزندسید محمد خراسانی.

سیدمحمدازنگاه آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی

آیت الله مرعشی نقل می‌کرد: بعد از پایان درس به همراه استاد روانه می شدم و سئوالات و اشکال های خود را از او می پرسیدم...

«آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی» در سال ۱۳۱۵هجری قمری) در نجف به دنیا آمد. پدرش سید شمس الدین محمود مرعشی از بزرگان فقهای دوران خود بود.

« سید شهاب الدین» پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی، در نجف، در درس خارج فقه و اصول آقا ضیاء عراقی، شیخ احمد کاشف الغطا حاضر شد و از محضر آنان بهره‌های فراوان برد، در۲۷  سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. مرعشی نجفی در نجف، کاظمین، کربلا، سامرا، قم، تهران و کرمانشاه تحصیل کرد و از محضر استادانی چون حاج شیخ مرتضی طالقانی ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی استفاده برد. او از برخی از مراجع عظام تقلید اجازه اجتهاد دریافت کردند که برخی از آنها عبارت‌اند از: آقا ضیاء عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حایری یزدی و علامه کرمانشاهی(از شاگردان آخوند خراسانی).

خاطراتی از آیت الله مرعشی از زبان خودش

هرگاه مادر به او می گفت که پدر را بیدار کند، آیت الله مرعشی صورت خود را بر پای پدر می نهاد و هیچ گاه پدر را صدا نمی زد این کار باعث خشنودی پدر شده بود و از این تواضع فرزند به قدری راضی بود که او را دعا می نمود؛ آیت الله مرعشی بارها می گفت: از برکت دعای پدر و مادر بود که من در زندگانی موفق شده ام.

وی می‌گفت: ۲۵  بار پیاده از نجف به کربلا به قصد زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) رفتم ،

آیت الله سیدمحسن حکیم درمیان فرزندانش

 در این سفرها« آیت الله سیدمحسن  حکیم»، «آیت الله سیدمحمود شاهرودی »

و «آیت الله سیدابوالقام  خوئی» نیز با من همراه بودند؛ اگر ما به جایی رسیده ایم از برکت آن سفرها بوده است؛ در آن سفرها هر کدام از ما مسئول کاری می شد. من سقّای(مسئول آب آشامیدنی) گروه بودم.

صبوری شاگرد درمقابل عصبانیت استاد(درسی که شاگردبه استادش داد)

«آیت الله سیدشهاب الدین  مرعشی» نقل می‌کرد: بعد از پایان درس به همراه استاد روانه می شدم و سئوالات و اشکال های خود را از او می پرسیدم، در یکی از روزها استاد با عصبانیت بر سینه من زد، من را به عقب راند اما من دست استاد را گرفته و بوسیدم؛ این عکس العمل استاد را سخت متاثر نمود، اظهار داشت« ای شهاب! من از تو ادب آموختم

۶۰ سال امامت نماز جماعت در حرم حضرت معصومه(قم)

آیت الله مرعشی

«احیاگر نمازجماعت صبح قم»

خاطره «آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی» : هنگامی که در قم سکونت کردم(۱۳۰۳شمسی) صبح ها در حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت نمی شد و من تنها کسی بودم که این سُنَّت را در آن جا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران می رفتم و منتظر می ایستادم.

نماز جماعت آیت الله مرعشی نجفی

آیت الله مرعشی درادامه نوشت: این انتظار گاهی یک ساعت قبل از طلوع فجر بود تا «خُدّام» درها را باز کنند.

آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی:  زمستان و تابستان نداشت؛ در زمستان ها، هنگامی که برف همه جا را می پوشاند، «بیلچه» کوچک به دست می گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز می کردم تا خود را به حرم مطهر برسانم؛ در آغاز خود به تنهایی نماز می خواندم؛ تا پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاریخ می گذرد، ادامه دارد.

آیت الله مرعشی :آهسته آهسته ظهرها و شب ها نیز اضافه شد و از آن پس روزی سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) و صحن شریف نماز می خواندم.

رحلت آیت الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی ۷ شهریور ۱۳۶۹  درسن۹۳سالگی.

نکند این شخص محترم امام زمان (عج) باشد!

از آیت الله مرعشی نجفی روایت شده: وقتی در سامرا اقامت داشتم، شبی برای زیارت حضرت سید محمد(ع) از سامرا بیرون رفته و راه را گم نمودم؛ پس از یاس از زندگی خود بخاطر تشنگی فوق العاده و گرسنگی ورزیدن باد سموم در قلب الاسد، بیهوش شده و روی خاک های گرم افتادم؛ ولی دفعتا چشم باز کردم و سر خود را بر زانوی شخصی دیدم.

آن شخص کوزه آبی به لب من رسانید که تاکنون نظیر آن آب را در گوارایی و شیرینی نیاشامیده بودم؛ پس از خوردن آب، سفره نان را باز نمودم، دو سه قرص نان ارزان در آن بود؛ پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود:« نهری جاری در این جا وجود دارد، خود را در آن شستشو بده»

من گفتم: در این جا نهری نیست وگرنه من این قدر تشنه نمی شدم که مشرف به هلاکت باشم.

آن مرد عرب فرمود: این آب است که در این جا جاریست؛ من به مجرد صادر شدن این کلمه از آن شخص عرب، دیدم در آن جا نهر باصفایی است و تعجب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگی و عطش بسیار، نزدیک به هلاک شدن بودمو

سپس آن مرد عرب از من پرسید: قصد کجا داری؟

گفتم: حرم سید محمد(ع).

۵۰ تخته فرش به حرم امامزاده سیدمحمد در سامرا اهدا شد - ایرنا

آن شخص عرب فرمود: این هم حرم سید محمد است.

من مشاهده کردم، دیدم نزدیک «بقعه سید محمد» هستم و حال آن که محلی که در آن جا راه را گم کرده بودم «قادسیه» بود و مسافت فراوانی از آن جا تا مرقد سید محمد(ع) وجود داشت؛ در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب از وی استفاده فراوان بردم ومطالبی چند را برایم توضیح داد.

از سفارش ها و توصیه های وی تاکید بر تلاوت قرآن مجید، انکار تحریف قرآن، نیکی به والدین، رفتن به زیارت بقاع متبرکه و امامزادگان، احترام به ذریه علوی، خواندن نماز شب، ذکر تسبیح حضرت زهرا(س) و تاکید در زیارت سیدالشهداء بود.

در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان(عج) باشد؛ با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید و چقدر متاسف شدم که یار در کنارم بود و گمشده ام را یافته بودم اما او را نشناختم./کرامات مرعشیه، علی رستمی چافی

اینطوری هم روایت شده:سید محمد،  فرزند اول امام هادی (ع) در مدینه متولد شد. ولی طبق برخی روایات، سید محمد فرزند دوم و ازامام حسن عسکری (ع) کوچک‌تر بود.«علی بن مهزیار» نقل می‌کند به حضرت امام هادی (ع) گفتم: «(پناه می‌برم به خدا) اگر شما از دنیا بروید، به چه کسی رجوع کنیم؟

 حضرت امام (ع) فرمودند: «عَهْدِی إِلَی اْلأکْبَرِ مِنْ وَلَدِی».علامه مجلسی در توجیه این مسئله می‌گوید:این روایت بعد از وفات جناب سید محمد بوده که در آن صورت فرزند بزرگ امام عسکری (ع) بود.

از علی بن عمر (از اصحاب امام هادی) نقل شد که گفت: خدمت حضرت ابو الحسن امام هادی (ع) رسیدم آن وقت پسرش ابو جعفر زنده بود و من خیال می‌‏کردم او امام خواهد بود. عرض کردم آقا کدام یک از فرزندان شما امتیاز امامت را دارند.

فرمود: کسی را در این مورد تعیین نکنید تا خودم دستور دهم. من پس از فوت ابو جعفر نامه‌‏ای نوشتم و سؤال کردم امام بعد از شما کیست؟ در جواب نوشت فرزند بزرگترم ابو محمّد (بزرگتر از جعفر بود) با توجه به این مطلب مشخص می‌شود کنیه وی ابوجعفر بوده‌است.(مفید، الارشاد، ،ج‏۲،ص:۳۱۷)
 

شباهت آقاسیدمحمد وحضرت ابوالفضل

«آیت الله صادق احسانبخش»(امام جمعه رشت)و«حجت الاسلام هادی حسام»کشورمصر

*توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:حاج آقا شفعیعی(رئیس دفترمرحوم احسانبخش)می گفت دراوائل انقلاب یک واحدی درکمینه انقلاب اسلامی رشت راه اندازی شده بود بنام (مباارزه با نزولخواری)که مسئولش مرحوم  حسام بود، کاراین واحدبه اینصورت بود که شاکیان می آمدند میگفتند فلانکس ازمن نزول گرفته وماهم آن نزولخواررا احضارمی کردیم .

»حجت الاسلام محمدرضاشفیعی» گفت:بعضی ها به دروغ می آمدند ومیگفتند فلانی ازمن نزول خورده -دریکی ازاین نوع گزارشها شاکی ومتشاکی  همدیگرراتکذیب می کردند ،مادیدیم به هیچ وجه ازادعای خود منصرف نمی شوند،بناچار به اینهاگفتیم برویدوضوء بگیرید بیایید،وضو گرفتند ،به شاکی"مدعی"گفتیم روبه قبله بنشینید ،نشست،گفتیم دستتان را دراز کنید وبگو به همین« حضرت ابوالفضل(ع)» قسم می خورم که این آقا ازمن نزول گرفته است.

«حجت الاسلام شفیعی: دیدیم که این آق(شاکی)ا دیگرساکن شدوحاضرنشد قسم بخورد ..،درحالی که تا دقایق قبل به خدا وپیامبر سوگندمیخورد که این آقا ازمن نزول گرفته است.

مردم عراق و حتی اعراب بادیه نشین نیز می ترسند به نام او سوگند یاد کنند.

اگر آنها را به برداشتن مالی متهم کنند، آن را بر می گردانند، ولی به «سید محمد» قسم نمی خورند؛ زیرا عذاب آن را دیده اند.»*

مدیریت سایت-پیراسته فر:شبی  تعدادی ازبچه های اصفهان آمده بودند برای گرفتن «رمز« وای فای»یکی ازمسؤلین برایشان توضیح داد که اگه این کاررو کنیم سرعت اینترنتمان پایین میاد ودیگه اینکه آنوقت همش باید دورو بر دفترباشید،ازکاروزندگی می افتید و..بعدگفت میتونین (قول بدهید) که فقط درساعت ۱۰تا۱شب استفاده کنید؟/بهمن۹۴

جواب دادند:حتماً  -بعد برای اطمینان دادن به ما ،دستش را درازکردند وگفتند:«به همین سیدمحمد قسم میخوریم که مافقط درساعت مقرراستفاده میکنیم»

من(نگارنده این سطور) گفتم :ضریح مطهرامامین عسکریین علیهماالسلام درروبرویمان(صدمتری)ماست،آنوقت ۵۰ کیلومترآنطرفتر(سیدمحمد)قسم میخورید!؟

گفتند سیدمحمد یه چیزدیکه ای است!

البته این راهم اضافه کنم که اینها به «سیدمحمد»هم وفادارنماندند! ازفردایش درزمانهای مختلف (صبح وظهر وعصر، شب-)دوروبردفترستادبازسازی  پیدایشان می شد  ومشغول استفاده از  اینترنت می شدند،تذکرهم می دادیم،فقط تأثیرچنددقیقه ای داشت،دوباره تکرارمی شد وسیدمحمدهم انتقام نگرفت!.

ودیگراینکه این سیدبزرگوار-درزمان مسافرت(بین راه)بعلت بیماری درگذشته،آنوقت چگونه تاریخسازی می شود که اوراشهیدکردند!؟

 تأمل شود!حتی بنی هاشم برای امامت وجانشینی امام هادی علیه السلام ،کسی غیراز«سیدمحمد»نمی شناختند،امام حسن عسکری(علیه السلام) را بعدازوفات «سیدمحمد»شناختند!

درایران«سیدمحمد»رامتأهل دانسته وبرای اوفرزندانی نقل کرده اند وبرای القابی چون ابوجعفر ویاابی جعفردانسته اند 

از کتاب «بحر الانساب» نقل شده که سید محمد ۹ فرزند پسر داشته که برخی از آنها در شهرهای خوی و سلماس در ایران مدفون هستند. 

«سید محمد» هنگامی که وفات یافت، برادرش امام حسن عسکری علیه السلام از فرط غصه و غم، گریبان لباسش را درید، عیب جویان وقتی خواستند، به این کار امام علیه السلام اشکال کنند، حضرت فرمود: حضرت موسای پیامبر نیز در وفات برادرش هارون گریبان چاک کرد. 

این آستانه که معروف به آستانه سید محمد می باشد ، در ۵۰ کیلومتری شهر سامرا -درشهر بلد ، از نواحی دوجیل ، در پنج کیلومتری غرب شط دجله ، بین راه بغداد – سامرا واقع است و امروز یکی از زیارتگاه های شیعیان است و اعراب عراق ارادت خاصی به این آستانه دارند.

 اولین بنا: اولین بنا چه زمان وچگونه بوده ، اطلاعی در دست نیست ،اماگفته می شودکه  متعلق به قرن چهارم است که توسط عضد الدوله دیلمی انجام گرفته است . تعمیرات اساسی این بنادر سالهای ۱۳۸۰ قمری  انجام  گرفته

 دومین بنا: در قرن دهم هجری ، توسط شاه اسماعیل صفوی ، پس از فتح بغداد انجام گشت که در آن هنگام قسمتی هم جهت سکونت زائرین که قصد زیارت سامرا را داشتند از این آستانه زیارت کرده و در آنجا توقف می نمودند .

سومین بازسازی : در سال ۱۱۹۸ قمری ، توسط ملا محمد رفیع فرزند محمد شفیع خراسانی تبریزی ، به هزینه احمد خان دنبلی انجام گشت . 

عمارت چهارم : حدود ۱۲۰۸ قمری توسط شیخ زین العابدین کاظمی آل سلماسی انجام گرفت و گنبدی از گچ و آجر بر روی قبر شریف بنا شد و همچنین کاروانسرای بزرگی در جهت شرقی آستانه برای  سکونت زائرین ایجاد گردید که قسمتی از هزینه آنرا احمد خان دنبلی تقبل کرد. این عمارت را شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب خود تاریخ سامرا به عنوان عمارت اول ثبت کرده و سید حسن امین به نقل از ماثر الکبراء شیخ ذبیح الله محلاتی ، در دائرة المعارف الاسلامیه الشیعه عمارت سوم آستانه سید محمد ثبت نموده است .

عمارت پنجم : در ۱۲۴۴ قمری توسط ملا محمد صالح بزغانی قزوینی حائری و با نظارت سردار حسن خان و حسین خان قزوینی انجام گشت که تمامی عمارت سابق را خراب نمودند و آستانه مجللی با گنبد بزرگ کاشیکاری بنا کردند ، که شروع آن در سال۱۲۴۴ قمری و پایان آن عمارت در سنه ۱۲۵۰ قمری بود.تاریخ مذکور بر روی سنگ مرمر به خط ثلث در دو طرف ایوان آستانه نصب است . سید حسن امین بر آنست که در سال ۱۲۵۰ قمری سردار حسین خان آنرا تعمیر نموده و این عمارت در سال ۱۳۱۰قمری توسط میرزا حسین نوری تعمیر گشت و قسمت هایی از کاشیکاری گنبد که ریخته بود مرمت شد و تاریخ آن در پیشانی گنبد ثبت شده و هشت حجره در جنوب صحن شریف جهت سکونت زائرین احداث گردیده بود.

آخرین بازسازی حرم سیدمحمدبن امام هادی(ع)   مهر ۱۳۹۸

پس از هجرت« میرزای شیرازی »(صاحب فتوای تحریم تنباکو) به سامرا ، در یکی از مسافرت های میرزا که همراه شاگردانش «پیاده از سامراء به آستانه سید محمد» مشرف گشتند تعمیراتی انجام داده و چند حجره به حجرات صحن افزودند. سپس «میرزا محمد تهرانی عسکری» صحن شریف را توسعه داد و حجراتی بدان اضافه نمود.

 در عصر مرجعیت «آیت الله سید حسین قمی» جمعی از مردم ایران اموال زیادی جهت تعمیر آستانه سید محمد ارسال داشتند و مخصوصا بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ قمری این آستانه به شکل باشکوهی تکامل یافت.

عمارت جدید دارای صحن مربع شکل به ضلع ۱۵۰ متر است و در وسط صحن شریف حرم مطهر واقع است که گنبد کاشیکاری آن نظر هر بیننده را به خود جلب می دارد . محیط گنبد حدود ۵۰ متر و ارتفاع آن ۴۵ متر است و در کنار آن مناره ای به ارتفاع ۴۰متر در سال ۱۳۷۹ قمری برافراشته اند. در مقابل حرم یک ایوان مسقف با ستون های باشکوه خودنمایی می کند . حرم مطهر با کاشیکاری وآیینه کاری هنرمندان ایرانی مزین شده و آیتی از هنر اسلامی را منعکس می کند. قبر مطهر در وسط حرم واقع است و بر روی آن صندوق نفیس و ضریح نقره نصب است.

توضیح مدیریت وبلاگ-پیراسته فر:«۲۱سال»اقامت وتدریس درسامرا.

آیت الله حاج میرزا محمد حسن حسینی شیرازی معروف به-میرزای بزرگ«میرزای شیرازی»متولد۱۵ جمادی‌الاول ۱۲۳۰(۳خرداد۱۱۹۴) پدرش میرزا محمود، از عالمان دین بود،میرزامحمدحسن در۱۸ سالگی ، ۱۲۴۸قمری(۱۲۱۱شمسی) زادگاهش- شیراز-را به قصدحوزه علمیه اصفهان ترک کرد و نزد علمای آن شهر به تحصیل علوم فقیه  پرداخت و بعداز۱۱سال،در سال۱۲۵۹قمری(۱۲۲۱شمسی) ،برای ادامه تحصیل وتهذیب،اصفهان رابه قصدِعتبات ،ترک کرد و درحوزه نجف نزداساتیدزمان،ازجمله «شیخ مرتضی انصاری» زانوی ادب زد.

پس از۳۲سال کسب فیض درحوزه نجف ،احساس کردیایدهمچون زنبورعسل،بایدشهد باغهای گلی راکه مکیده بوده را  به عسل تبدیل کند،نجف رابرای ایده های نویش مناسب ندید،مجدداً«هجرت»کرد، سال ۱۲۹۱قمری(۱۲۵۲شمسی) راهی  سامرا شد ودرآنجااقامت گزید

 و«حوزه علمیه سامرا»راپایه گذاری کردو به مدت«۲۱سال»به تدریس و تعلیم  وتهذیب دربیت امام زمان(عج)ودرحرم عسکریین به مجاهداتش ادامه داد، تا اینکه به سال ۱۳۱۲قمری(۱۲۷۳شمسی) درهمانجادرگذشت واما  در نجف به خاک سپرده شد.


سرداب سامرا

سرداب سامرا-ورودی حرم

سرداب سامرا-شبستان

سرداب غیبه 

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فاصله(ارتفاع)قبورتاسطح زمین ۶/۵(شش ونیم )مترمی باشد(ازکف ضریح تااجساد مطهر،شش ونیم مترفاصله است)،فاصله سرداب با مرقد امامین عسکریین(ع) حدود ۲۴(بیست وچهار) متر می باشد.

البته برای رسیدن به سرداب بایدازدالان مارپیچی عبورکردبا راه پله های متعدد.
لازم به ذکراست:راه قبورتا سرداب مسدوداست.

مرقد عسکریین

مدفن ۲امام ومادرامام زمان(عج) وحکیمه خاتون(دختر امام جواد)عمه امام حسن عسکری است.

توضیح مدیریت سایت-این عکس ازطرف زنانه گرفته شده،ازظرف مردانه برعکس است،سمتراست امام هادی وبعدامام عسکری وبعدنرجس خاتون ودرزیرپای امام حسن عسکری،حکیمه خاتون مدفون است.

البته قبوردیگرهم دراین مدفون هستند.

چرا آرزوی سردار سلیمانی در سامرا محقق نشد؟

سردارسلیمانی درسامرا

غبارروبی قبورعسکریین(علیهم السلام)توسط سردارسلیمانی

سرداب منزل پدری امام زمان

نظم جهانی جدید"طالبان وداعش"ساخته وپرداخته آمریکاست

​آیت الله خامنه ای:«شیخ سعیدشعبان» گفت آمریکادرحال تشکیل طالبان درافغانستان است

پرچم  مشترک« طالبان وداعش» رادرادامه ببینید.

« طالبان» ،همچون «داعش» ساخته وپرداخته آمریکاست.

بیانات رهبر انقلاب در مورد طالبان در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در روز پنج شنبه، ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ نظم مستقر حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است..نظم جدیدی در حال نطفه‌بندی است». 



آیت الله خامنه ای: درباره‌ی مسائل جاری جهان و کشور، من یک مطلبی را آماده کرده‌ام که عرض بکنم؛ خلاصه‌ی مطلب این است که ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتی را عطا میکند که اولاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم میدهد که برای آینده چه باید بکنیم.

 در نگاه کلان به کل جهان - و از جمله به منطقه - انسان به این نکته‌ی اساسی برخورد میکند که «نظم مستقر حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است» این را انسان میفهمد و مشاهده میکند.

بعد از جنگ اول جهانی، یک نظم جدیدی در عالم و بخصوص در منطقه‌ی ما به‌وجود آمد؛ قدرتهایی جان گرفتند، قدرتهای برتر عالم شدند.

و بعد از جنگ دوم جهانی - که تا کنون حدود هفتاد سال از پایان آن میگذرد - این نظم جهانی استقرار پیدا کرد و مدیریت عالم به شکل خاصی درآمد.

غرب در واقع، چه به شکل نظام سوسیالیستی و چه به شکل نظام لیبرالیستی - که هردو غربی بودند - حاکم بر مدیریت جهان شد و مدیریت جهان در اختیار اینها قرار گرفت.

آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و مناطق گوناگون دنیا تحت نفوذ و هیمنه و اراده‌ی اینها در طول این هفتاد سال حرکت کردند.

انسان به روشنی می بیند که این نظم در حال تغییر است که حالا من مختصراً اشاره میکنم و دلایل این تغییر و نشانه‌های این تغییر را عرض میکنم.

رهبرانقلاب درتبیین مدیریت نظم جدیدجهانی می فرماید: خُب، وقتی که دنیا در حال تغییر است، نظم جهانی در حال تغییر است و نظم جدیدی در حال نطفه‌بندی است، ما طبعاً وظایف مهم‌تری خواهیم داشت.

آیت الله خامنه ای با طرح سئوالی، مخاطبین را به تفکروامی دارد:در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهوری اسلامی، جایگاه کشور مهم ما ایران کجا خواهد بود؟

رهبرانقلاب پاسخ سئوال مطروحه را اینگونه می دهد:این را میتوانیم فکر کنیم، پیش‌بینی کنیم، در راه آن حرکت کنیم. آن نظم قبلی - که عرض کردیم حدود هفتاد سال به‌نحو مستقر در دنیا حاکم بود - دو پایه‌ی اساسی داشت: یک پایه‌ی فکری و ارزشی، و یک پایه‌ی عملی، یعنی نظامی و سیاسی. عرض من این است که هردو پایه امروز دچار چالش شده، دچار تزلزل شده.

اما آن پایه‌ی اخلاقی و فکری عبارت بود از ادعای برتریِ فکری و ارزشی غرب - شامل اروپا و آمریکا - بر بقیه‌ی مناطق جهان و بقیه‌ی ملل عالم. شعارهایی را اینها مطرح کردن.

*عامل دوم، یعنی فشار سیاسی و فشار نظامی و امنیتی، مجبور بشوند با آنها همراهی کنند و همکاری کنند.

رهبرانقلاب درموردعامل سوم می فرمایند:عامل سوم بُروز تعارضهای عملی با شعارهای غربی است؛ یعنی اینها در دنیا دم از آزادی و دم از دموکراسی و دم از حقوق بشر و این حرفها میزدند.

آیت الله خامنه ای عامل چهارم را:گاهی با ترور، گاهی با راه انداختن جریانهای تروریستی استکباراعلام می کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:واما عامل مهم وموردبحث ما:راه اندازی تشکیلات تروریستی با صبغه اسلام.

رهبرانقلاب درادامه  درباره «مکرها »وتوطئه های استکبار می فرماید:عامل پنجم هم جریان‌سازی‌هایی از قبیل همین «جریان القاعده و داعش و مانند اینها»

آیت الله خامنه ای:حالا اینها ادعا میکنند که اینها با ما مربوط نیست؛ اما همه میدانند. من یک چیزی را نقل کردم از قول یکی از مسئولان معروف آمریکایی، (۱) بعد خودشان منکر شدند. علی‌الظاهر هست، اینها اعتراف میکنند که این جریانها را اینها به راه انداخته‌اند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داریم، ما میدانیم(که واقعیت دارد).

رهبرانقلاب درتبیین استدلالش مثالی می آورد،ایشان می فرمایند:من فراموش نمیکنم، مرحوم «شیخ سعید شعبان» حالا آوردن اسمش دیگر اشکالی ندارد - عالم معروف اهل‌سنت، در مشهد ​-آن‌وقتی بود که ما در دوران جنگ بودیم - به من گفت که من اطلاع دارم که دارند تلاش میکنند برای اینکه شما را از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگیر کنند.

رهبرانقلاب روایت گفتگوی خودرابا «شیخ سعیدشعبان» اینگونه نقل می کند:من گفتم خب شرق ما «افغانستان» است؛ شیخ سعیدشعبان-گفت: بله از طرف افغانستان.

پرچم طالبان شبیه پرچم داعش

آیت الله خامنه ای:آن‌وقتی بود که ما در دوران جنگ بودیم - به من گفت که من اطلاع دارم که دارند تلاش میکنند برای اینکه شما را از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگیر کنند.

آیت الله خامنه ای :این قبل از آن بود که این جریان طالبان» و القاعده و این حرفها در افغانستان راه بیفتد؛ ایشان(شیخ سعیدشعبان) خب ارتباط داشت با محافل گوناگون سیاسی و روحانیِ اهل‌سنت، در جاهای حساسی حضور داشت، شخص بسیار محترمی بود، مطلع شده بود، گفت من وظیفه‌ی خودم دانستم که این را به شما بگویم.

رهبرانقلاب ادامه داد:بعد از اندکی هم همین حوادث اتفاق افتاد و دیدیم که همین‌جور بود(اتفاق افتاد) که(شیخ سعیدشعبان) گفته بود.

آیت الله خامه ای درپایان عامل پنجم فرمودند:بنابراین شبهه‌ای وجود ندارد که راه انداختن این جریانها و ساختن این جریانها، به‌دست همین قدرتهای غربی و عوامل منطقه‌ای آنها [است]. حالا ممکن است یک مواردی خودشان مستقیم وارد نشوند و دیگران [وارد شوند]. البته مستقیم هم وارد شدند؛ «در همان قضیه‌ی طالبان» من فراموش نمیکنم در مجلات آمریکایی، جوری از طالبان حرف میزدند که به‌نحوی ترویج آنها بود؛ [البته] صریحاً ترویج نمیکردند اما کیفیت کار تبلیغاتی، ترویج طالبان بود آن اوایلی که اینها سرِکار آمده بودند./منبع سایت رهبری https://farsi.khamenei.ir/

(۱)بیانات در دیدار وزیر، مسئولان وزارت امور خارجه و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور ۲۲مرداد۱۳۹۳

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب در سال ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ دردیدارنمایندگان محلس خبرگان ،بیان شده است،رئیس مجلس خبرگان آیت الله محمدیزدی بود،امادربیان رهبرانقلاب،ویرایش اندک(کلمات داخل پرانتز،ازایتجانب است).

«شیخ سعیدشعبان» کیست؟

«شیخ سعیدشعبان» در سال ۱۹۳۰ میلادی(۱۳۰۹شمسی) در شمال لبنان چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوره تحصیلی ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۹۵۳ برای تحصیل علوم دینی به قاهره رفت و در سال ۱۹۵۸ از دانشگاه فارغ التحصیل شد.


«شیخ سعیدشعبان» سپس برای تحصیل علوم دینی و اسلامی راهی مغرب و عراق شد و در سال ۱۹۶۴ به لبنان بازگشت.
فعالیت اسلامی وی از سال ۱۹۵۳ آغاز شد و به عضویت گروه "عبادالرحمن" در آمد.

مسجد«امین»در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۸(۲۶ مهر ۱۳۸۷) توسط نخست وزیر سعد حریری افتتاح شد،دارای مناره هایی به ارتفاع ۷۲ متر شبیه مکه است.

«شیخ سعیدشعبان»در اوایل دهه ۶۰ به عضویت جمعیت تربیت اسلامی در آمد و از سال ۱۹۷۸ به عنوان امام و خطیب مسجد«امین» طرابلس، رسالت دینی خود را دنبال کرد و در سال ۱۹۸۱ مدارس رسالت اسلامی را تاسیس نمود.
وی همچنین عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران بود.

«شیخ سعیدشعبان»عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران بود.
در تابستان ۱۹۸۲ ، جنبش توحید اسلامی را تاسیس و تا زمان فوت ریاست این جنبش را به عهده داشت.
این جنبش در دهه هشتاد فعالیت های چشمگیر سیاسی و نظامی در شمال لبنان داشت.

«علامه مجاهد شیخ سعید شعبان» دربیرکل حرکت توحید اسلامی لبنان  در روز دوشنبه ۱ژوئن ۱۹۹۸ (۱۱ خرداد ۱۳۷۷) درگذشت.

سران ومقامات کشورهایی که درمراسم "تحلیف رئیسی" شرکت داشتند

​حواشی مراسم تحلیف را خواهیددید،اسرائیل ازحضورکدام شخصیت سیاسی درمراسم عصبانی بود؟

شخصیتهای «میهمانان»مقامات،نمایندگان کشورها، کشورهایی که در«مراسم تحلیف» حضورداشتند

مراسم تحلیف «سیدابراهیم رئیسی» هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران ، ساعت ۱۷ امروز پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ در مجلس شورای اسلامی برگزار شد.

طبق گفته سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی، ۱۱۵ مقام رسمی از ۷۳ کشور برای حضور در مراسم تحلیف اعلام آمادگی کرده بودند؛ واما در«روزتحلیف»حدود ۸۰ پرچم کشورهای مختلف و سازمانهای بین المللی گوناگون از دیگر حاشیه های این مراسم بود.از بین این مقامات ۱۰ رییس کشور در تراز سران کشورها، ۲۰ رییس مجلس، ۱۱ وزیر خارجه، ۱۰ نفر از وزرای دیگر کشورها و بقیه شخصیتها، فرستاده ویژه و نواب روسای مجالس، روسای کمیسیون‌ها و هیأت‌های پارلمانی در این مراسم بودند.

اسامی مقامات و شخصیت‌هایی که تا این لحظه برای شرکت در مراسم تحلیف حجت‌الاسلام رئیسی وارد کشور شده‌اند به شرح زیر است درادامه...

مراسم تحلیف هشتمین رئیس جمهورایران ۱۴ مرداد ۱۴۰۰

محمد ظاهر ذاکرزاده رئیس مجلس نمایندگان تاجیکستان
محمد صادق سنجرانی رئیس مجلس سنای پاکستان

نورالدین جان اسماعیل اوف رئیس مجلس ملی جمهوری ازبکستان
سینی عمرو رئیس مجلس نیجریه
دنیس مونکادا وزیر خارجه نیکاراگوئه

اصغر شکیروف نایب رئیس مجلس سنای قزاقستان
ابراهیم محمد آوال وزیر فرهنگ، هنر و گردشگری غنا
کایرات ساریبای دبیر اجرایی کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادساز در آسیا (سیکا)
شیخ نعیم قاسم نایب رئیس حزب الله لبنان
 برهم صالح رئیس جمهور عراق
ریواس قائق رئیس پارلمان اقلیم کردستان عراق
 ایمن بن عبدالرحمن نخست وزیر الجزایر

ونتورا پاچنکو رئیس اتحادیه جهانی بین المجاس
ویاچسلاو ولودین رئیس مجلس دومای روسیه
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان

ولادیمیر آندریچنکو، رئیس مجلس بلاروس‎‎‎‎
سیپریانو کاساما، رئیس مجلس گینه‎‎‎‎
پاسکوال فررارا مدیرکل سیاسی وزارت امورخارجه ایتالیا‎‎‎‎
محمد سانوسی بارکیندو، دبیرکل اوپک

اواندرو رومان رئیس گروه دوستی پارلمانی برزیل و ایران
بیسرا تورکوویچ وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین

دنیس مونکادا وزیر خارجه نیکاراگوئه
تالانت مامیتوف رئیس مجلس قرقیزستان
سینی عمرو رئیس مجلس نیجر


نمایندگان ارشد اتحادیه اروپا به ریاست« انریک مورا »معاون دبیرکل اتحادیه اروپا
حموده صباغ رئیس مجلس سوریه
نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان
اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)
مصطفی شنتوپ رئیس مجلس ملی ترکیه
صاحبه غفاراوا رئیس مجلس جمهوری آذربایجان
شیخ احمد ناصر الصباح وزیر خارجه کویت

احمد بن جاسم بن محمد آل ثانی وزیر تجارت قطر و هیئت همراه
فائق زیدان رئیس شورای عالی قضایی عراق
محمد عبدالسلام فرستاده ویژه دولت نجات ملی یمن
رخلیو مایتا وزیر خارجه بولیوی
معاون رئیس جمهور ونزوئلا
ساچا سرخیو لورمتی سولیز «دبیرکل اتحادیه آلبا»

تسنیم نوشت:

شخصیت‌هایی که از چند روز گذشته برای حضور در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور وارد کشورمان شده‌اند بدین‌شرح‌اند:

- فرستاده ویژه دولت «هند»

«انریکه مورا» معاون رئیس سیاست خارجی «اتحادیه اروپا»

عکسی از گزینه معاون اولی رئییس در صف اول مراسم تحلیف /نماینده اروپا پشت اسماعیل هنیه نشست

اشتفان کلمنت «سفیر اتحادیه اروپا در وین»

برونو شول «رئیس میز اقدام ایران در اتحادیه اروپا»

«نماینده ویژه پاپ»

رئیسی: پیام رای مردم در انتخابات تحول خواهی و عدالت طلبی بود/ تحریم ها علیه ملت ایران باید لغو شود

«فرستاده ویژه رئیس‌جمهوری کره جنوبی»

«وزیر خارجه بنگلادش»

«نخست وزیر سوریه»

«وزیر خارجه «عمان»

فرستاده «آلکساندر ووچیچ» رئیس‌جمهور  صربستان

«قاسم قلی گل‌مراد ویچ بابایف »معاون شورای ملی مصلحت «ترکمنستان»

«رئیس مجلس نامیبیا»

«رئیس مجلس سنگال»

«ایگور زورچیچ» رئیس مجلس  اسلوونی 

«موسی فکی محمد »رئیس کمیسیون «اتحادیه آفریقا»

«زوبر علی مولید» رئیس مجلس نمایندگان «زنگبار»

«فضل هادی مسلم‌یار» رئیس مجلس سنای «افغانستان»

«جاب یوستینو دوگیا» رئیس مجلس «تانزانیا»

«رئیس مجلس سیرالئون»

«رئیس مجلس کنیا»

«دبیرکل  اتحادیه مجالس کشورهای اسلامی»

«سپریانو کاساما »رئیس مجلس ملی «گینه بیسائو»

«لوئیس ویا ونو »رئیس مجلس «بنین»

«تالانت مامیتوف» رئیس مجلس شورای‌عالی «قرقیزستان»

«آسکار شاکیرو» معاون رئیس مجلس سنای «قزاقستان»

«تندی مودیس» رئیس پارلمان «آفریقای جنوبی»

«ولادیمیر آندریچنکو» رئیس مجلس «بلاروس»

«ونتورا پاچیکو رئیس اتحادیه بین‌المجالس IPU

«اویکا داسی» رئیس مجلس و نماینده ویژه رئیس‌جمهور «صربستان»

«ویاچس لاور ولودین» رئیس دومای «روسیه»

«خانم صاحبه غفارابا» رئیس مجلس ملی «آذربایجان»

«مصطفی شنئوپ» رئیس مجلس ملی کبیر «ترکیه»

«حمود صباغ» رئیس مجلس «سوریه»

«سینی اومارو» رئیس مجلس ملی «نیجریه» به‌عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور

«محمد توی زوکیرزادا» رئیس مجلس نمایندگان مجلس عالی «تاجیکستان»

«روما »رئیس گروه دوستی «برزیل»

«خانم مرجان آسمی محمد فائی» نماینده پارلمان «سریلانکا» به‌عنوان فرستاده ویژه رئیس‌جمهور

«محمد راشدبن حسنون» معاون رئیس مجلس «مالزی»

«محمد صادقی سنجرانی» رئیس مجلس سنای «پاکستان»

«نورالدین جان اسماعیل‌اف »رئیس مجلس «ازبکستان»

«سوماه فوده» نایب‌رئیس مجلس «گینه کوناکری»

«وزیر امور خارجه بوسنی»

« نماینده  دبیرکل سازمان ملل»

« رئیس  اوپک»محمد زانوسی برکیندو

«نماینده  اتحادیه اوراسیا»

«نماینده  اتحادیه بین‌المجالس»

«نماینده  اتحادیه بین‌المجالس اسلامی»

«نماینده بین‌المجالس آسیایی»

«نماینده اکو»

«شیخ نعیم قاسم» نایب‌رئیس حزب‌الله لبنان

«ایمن بن عبدالرحمن» نخست وزیر الجزایر

آیین تحلیف سید ابراهیم رئیسی

«مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه ایتالیا‎‎‎‎»

«ریواس قائق» رئیس پارلمان اقلیم کردستان عراق

«کایرات ساریبای»دبیر اجرایی سیکا

«اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان

«ویچسلاو والودین» رئیس مجلس دومای روسیه

«برهم صالح» رئیس جمهور عراق

«ایوب احمید» فرستاده پارلمان لبنان

«سیپریانو کاساما» رئیس مجلس گینه

«نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان.

«مصطفی شنتوپ» رئیس مجلس ترکیه

«شیخ احمد ناصر الصباح» وزیر امور خارجه کویت

«نیچروان بارزانی» رییس اقلیم کردستان عراق.

سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، طی حکمی «دکترمحمد مخبر »را به عنوان معاون اول رئیس جمهور

غلامحسین اسماعیلی»سخنگوی قوه قضائیه- را به سمت رئیس دفتر رئیس جمهور منصوب کرد/پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰

اعضای شورای ششم شهر تهران امروز یکشنبه در دومین جلسه خود «علیرضا زاکانی» را با ۱۸ رای از مجموع ۲۱ رای، به عنوان شهردار تهران انتخاب کردند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اسرائیل خیلی تلاش کردکه ازسفر«انریکه مورا»نماینده اتحادیه اروپا درمراسم تحلیف آیت الله رئیسی جلوگیری کند(وی رامنصرف کند)

یورونیوز درروزسه شنبه۳ اگوست۲۰۳۱ (۱۲مرداد ۱۴۰۰)نوشت:

وزارت خارجه اسرائیل روز دوشنبه تصمیم اتحادیه اروپا برای اعزام انریکه مورا، معاون رئیس دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا به مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید ایران را محکوم کرد و گفت که این حرکت نمایشی «شرم‌آور» ناشی از «قضاوت ضعیف» است.

این نهاد در بیانیه‌ای اعلام کرد: «شرکت نماینده اروپا در این مراسم(تحلیف) درست پس از آن صورت می‌گیرد که ایران دو غیرنظامی را که یکی از آن‌ها از کشورهای عضو اتحادیه اروپا بود، در اقدام تروریستی دولتی علیه یک کشتی غیرنظامی کشت.»

این نفتکش تحت مدیریت شرکت زودیاک متعلق به یک میلیاردر اسرائیلی روز پنج‌شنبه گذشته در نزدیکی سواحل دریای عمال مورد هدف قرار گرفت و در آن دو خدمه کشتی که یک رومانیایی و دیگری بریتانیایی بودند کشته شدند.

وزارت خارجه اسرائیل در بیانیه خود درباره حضور نماینده اروپا در مراسم تحلیف رئیسی افزود: «این تصمیم باعث تعجب است و نشان دهنده اشتباه در قضاوت است.» این نهاد از اتحادیه اروپا خواست تا شرکت در این رویداد را لغو کند.

«لیور حیات» سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، ابراهیم رئیسی را «...» توصیف کرد// و گفت حضور نماینده اتحادیه اروپا به «سیاست تجاوزگری دولت آیت‌الله مشروعیت می‌بخشد.»

انریکه مورا نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات احیای برجام در وین است.

اسرائیل به همراه  آمریکا، انگلیس و رومانی، ایران را متهم به حمله به این نفتکش به وسیله پهپاد کرده‌اند. با این حال تهران این اتهامات را رد می‌کند. سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز دوشنبه هشدار داد که جمهوری اسلامی در حفاظت از امنیت و منافع ملی خود لحظه‌ای تردید نخواهد کرد. وی افزود: «هرگونه ماجراجویی ضدایرانی پاسخی فوری و قاطع دریافت خواهد کرد.»/پایان.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:ماجرای  نفتکش اسرائیلی«مرسر استریت» چیست؟

این نفتکش که در خدمت شرکتی متعلق به یک میلیاردر اسرائیلی است،در ساعت ۱۸ روز  پنجشنبه ۲۹ ژوئیه(۷ مرداد ۱۴۰۰) در حالیکه در شمال اقیانوس هند در ۱۵۲ مایلی (۲۸۰ کیلومتری) سواحل عمان قرار داشت، مورد حمله قرار گرفت. بر اساس گزارش شرکت «زودیاک»، این نفتکش آنهنگام خالی از بندر دارالسلام در تانزانیا، عازم فجیره در امارات متحد عربی بود.

شرکت مدیریت کشتیرانی «زودیاک ماریتایم»(ZODIAC MARITIME) که به یک میلیاردر اسرائیلی تعلق دارد شامگاه پنج‌شنبه حمله به یکی از کشتی‌های تحت مدیریت این شرکت در  دریای عمان را تائید کرد.

وب‌سایت اسرائیلی Ynet می‌گوید ظاهرا ۲ پهپاد با فاصله چند ساعت به سمت کشتی تحت مدیریت شرکت زودیاک پرتاب شده که اولی خسارتی به بار نیاورده اما دومی باعث کشته شدن دو خدمه شده است.

واما دفاع سخنگوی اتحادیه اروپا از فرستاده آن اتحادیه به مراسم تحلیف رئیسی

«نابیلا ماسرالی»سخنگوی سرویس خارجی،اتحادیه اروپا، گفت که « انریکه مورا »به نیابت از «جوزپ بورل»، 

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف  رئیس جمهورایران حضور یافته است.

«محمد علی‌بک در نیجریه»سفیر جمهوری اسلامی ایران در نیجریه «محمد زانوسی برکیندو » دبیرکل نیجریه‌ای سازمان اوپک 

زمستان وتابستان  دراسترالیا...برزیل..برخلاف ایران

تفاوت فصول سال درقاره ها

زمستان وتابستان  دراسترالیا...برزیل..برخلاف ایران

فصول۴گانه استرالیا
فصل تابستان(از ماه دسامبر(آذر) شروع میشود و تا ماه فوریه-بهمن)
فصل پاییز(مارس(اسفند) ، آوریل و مه-اردیبهشت )
فصل زمستان(ماه های ژوئن(نیمه خرداد، ژوئیه و اوت(نیمه مرداد) روز های سرد و آفتابی و شب های سرد و یخبندان )
فصل بهار( سپتامبر(شهریور) ، اکتبر و نوامبر-آبان)

موقعیت جغرافیایی استرالیا

کشور استرالیا با مساحت  ۷,۶۸۶,۸۵۰ کیلومترمربع  به عنوان ششمین کشور پهناور جهان از نظر وسعت است. جمعیت این کشور  ۲۵ میلیون که ۴ جمعیت آن را مهاجرین تشکیل داده اند.

استرالیا دارای ۶ ایالت (State) و ۲ قلمرو اصلی و بزرگ (Teritory) می باشد
شهر «کانبرا»با جمعیت ۴۰۰ هزار نفر پایتخت استرالیا،قلمرو مرکزی این کشوراست.
بزرگ ترین ایالت استرالیااز لحاظ وسعت«استرالیای غربی» می باشدبا ۲.۵ میلیون نفر جمعیت پایتخت آن شهر پرت است که  ۱.۸میلیون نفر جمعیت دارد.

ایالت «نیو ساز ولز»  قدیمی ترین ایالت استرالیا می باشدبا با ۷.۵ میلیون نفر، مرکز آن شهر سیدنی با ۴.۸ میلیون نفر جمعیت می باشد که یکی از زیبا ترین شهر های دنیا به حساب می آید.

ایالت «کویینزلند» با ۴.۵ میلیون نفر جمعیت ،مرکز آن شهر «بریزبن» با ۲.۱ میلیون نفر جمعیت می باشد.

ایالت«تاسمانیا»با نیم میلیون جمعیت ،شبیه  عصر یخبندان است ، پایتخت آن«هوبارت»است با ۲۴۰ هزار نفر جمعیت.

ایالت «استرالیای جنوبی» با ۱.۷ میلیون جمعیت خشک ترین ایالت ( ۶۰ درصدکویر)؛پایتخت آن «آدلاید» با ۱.۲ میلیون نفر جمعیت.
«استرالیای شمالی« با ۲۴۰ هزار نفر جمعیت ، مرکز آن شهر داروین با ۱۳۰ هزار نفرجمعیت،جزء«قلمرو»استرالیامحسوب می شود.

ایالت «ویکتوریا» کوچکترین ایالت استرالیا از لحاظ وسعت می باشد، جمعیت این ایالت ۵.۹ میلیون نفر ،ملبورن پایتخت آن می باشد با  ۴.۲ میلیون نفرجمعیت.

فصول۴گانه استرالیا
فصل تابستان(از ماه دسامبر(آذر) شروع میشود و تا ماه فوریه-بهمن)
فصل پاییز(مارس(اسفند) ، آوریل و مه-اردیبهشت )
فصل زمستان(ماه های ژوئن(نیمه خرداد، ژوئیه و اوت(نیمه مرداد) روز های سرد و آفتابی و شب های سرد و یخبندان )
فصل بهار( سپتامبر(شهریور) ، اکتبر و نوامبر-آبان)


ساکنان نیمکره جنوبی« آمریکای جنوبی» زمستان وتابستانشان با ایران متفاوت است

تابستان ایرانی/ زمستان برزیلی

 در حالیکه ایران در نیمکره شمالی فصل گرم «تابستان» را مشاهده می‌کنیم در «نیمکر جنوبی» زمستان است.

زمین درمحور گردش خود به صورت سالانه از دو نقطه اعتدال و دو نقطه انقلابی عبور می کند در مدت انقلاب ها که به آن انقلاب تابستانه و زمستانه می‌گویند که در زمان انقلاب تابستانی شاهد افزایش طول روزها و کوتاه شدن شب‌ها هستیم.
امروز(۵ تیر ۱۳۹۳) چهار روز است که از زمان رسیدن خورشید به نقطه انقلاب تابستانی می‌گذرد و ما عملا چهار روز است که وارد تابستان شدیم،‌ این در حالی است که در نیمکره جنوبی زمستان آغاز می‌شود و ساکنان برزیل و کشورهای آمریکای جنوبی در حال حاضر زمستان را تجربه می‌کنند.
بنابراین اگر خیلی علاقه مند به زمستان و بازی های زمستانی هستید با سفر به کشورهای نیمکره جنوبی به ویژه استرالیا زمستان را تجربه کرده و از جذابیت‌های آن لذت ببرید، اما اگر راهی برزیل هستید بدانید که این شهر به علت نزدیکی به خط استوا، زمستان آن سرد نبوده و مانند نواحی جنوبی ایران است.
در برابر نقطه انقلاب تابستانی، انقلاب زمستانی قرار دارد که در نهایت شب های بلند در انتظار اهالی نیمکره شمالی و برعکس آن روزهای بلند برای ساکنان نیمکره جنوبی است.
برخی بر این تصورند که علت اصلی گرم و سرد شدن فصول به علت نزدیکی و یا دوری زمین به خورشید است، در حالیکه این نظریه زمانی درست است که در زمان فرارسیدن تابستان تمام اهالی زمین تابستان را تجربه کنند،‌ اما علت اصلی این پدیده بیشتر مربوط به دو نیمکره زمین است در واقع باید در نوشته های خود ذکر کنیم که منظور ما از نزدیک شدن زمین به خورشید در کدام نیمکره است.
مثلا زمانیکه صحبت از تابستان نیمکره جنوبی می‌کنیم باید این را اضافه کنیم که این نیمکره زمین به خورشید نزدیکتر شده است
به عبارت دیگر شاید صحیح‌تر باشد که بگوییم در روزگار ما، وقتی نوبت تابستان نیم‌کره‌ی جنوبی زمین می‌رسد، زمین به خورشید نزدیک‌تر می‌شود.

مثلاً امسال زمین در روز ۱۵ تیر به دورترین فاصله از خورشید خواهد رسید و در این حالت ۱۵۲۰۹۲۴۲۵ کیلومتر از خورشید فاصله گرفت. در حالی‌که در ۱۳ دی در نزدیک‌ترین فاصله از خورشید قرار گرفت و در این زمان فاصله‌اش به ۱۴۷۰۹۸۱۶۱ کیلومتری از خورشید رسید.
«در مقابل انقلاب تابستانی و زمستانه»، «اعتدال بهاری و پاییزی» قرار دارد، اعتدال بهاری از اول فروردین آغاز شده که از آن زمان به بعد به تدریج طول روزها بلندتر از شب‌ها خواهد شد و در نهایت اعتدال پاییزی که برعکس اعتدال بهاری طول شب ها به تدریج بلندتر از روزها می‌شود تا به شب یلدا برسیم
 «زمین» ما به علت مایل بودن محور چرخش خود در «تابستان »نیمکره‌های شمالی از «خورشید» دورتر و در «زمستان» نیمکره شمالی به خورشید نزدیکتر است.
بنابراین علت پیدایش فصل به علت مجور چرخش زمین که حدود ۲۳.۵ است شده است بنابراین همانطور که زمین در حال گردش به محور خود است به دور خورشید نیز می‌چرخد اما به دلیل محور چرخش مایلی که در آن وچود دارد تغییرات زاویه ای در میزان تابش خورشید به سطح زمین رخ می دهد که این امر عامل مهمی در ایجاد فصل های مختلف سال است
کج بودن(مایل) این محور عامل مهمی در ایجاد فصل ها است که طبق محاسبات دقیق ریاضی ایجاد شده است در حالیکه اگر محور چرخش زمین صاف بود فصل ها تشکیل نشده و مسیر حیات دچار تحولی شگرف می‌شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«اعتدالین» چیست؟

جفت طوسی

«خواجه نصیرالدین طوسی »محاسبات دقیقی برای« اعتدالین سالانه» انجام داده و آلات نجومی خلاقانه‌ای را ابداع کرده است که از این جمله می‌توان به اسطرلاب اشاره کرد.

«اعتدالین» چیست؟

در هر سال ۲ اعتدال (بهاری و پاییزی) رُخ می دهد ،در زمان اعتدال پاییزی در نیمکره شمالی، ساکنان نیمکره جنوبی زمین در آستانه فصل بهار قرار می‌گیرند.

فرارسیدن لحظه اعتدال بهاری و سال نو

دو اعتدال(بهاری و پاییزی) که محل تلاقی دو مدار گردش خورشید به دور زمین و دایره استوای سماوی است و دو انقلاب تابستانی و انقلاب زمستانی که به نظر می رسد خورشید در بیشترین ارتفاع نسبت به استوای سماوی قرار گرفته است

دایره (آبی )استوای سماوی و دایره (زرد) مسیر حرکت خورشید(دائرةالبروج) ،نقطه تلاقی این ۲دائره، اعتدال بهاری یا اعتدال پائیزی راشکل می دهند.

«اعتدالین»به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از دید ناظر زمینی از صفحه استوای سماوی می‌گذرد که این پدیده در هر سال شمسی دوبار رخ می دهد یکی آغاز فروردین «اعتدال بهاری شمالی»  و دیگری «اعتدال پاییزی جنوبی» تقریباً اول مهر ماه رخ می دهد.

برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید:

خواجه نصیرالدین طوسی "رصدخانه مراغه"بنیان نهاد                                     

عباس "زریباف"نفوذی های سازمان مجاهدین خلق

​سرنوشت نفوذی های سازمان مجاهدین خلق:کلاهی،کشمیری،سعادتی،افجه ای..«زریباف»چگونه بنی صدررا فراری داد؟

«عباس زریباف»در«تسخیرلانه جاسوسی »بود،بعدرفت «اطلاعات سپاه تهران»در«فراربنی صدر»همراه رجوی بود

عباس زریباف(زریبافان) یکی از نیروهای اطلاعات سپاه بود که در آستانه فرار بنی‌صدر همراه با رجوی مورد شک و تردید قرار گرفت،اما تبرئه شد.

«عباس زریباف» متولد ۱۳۳۱ در اصفهان، دانشجوی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف بود. او اولین بار در سال ۵۳ از طریق یکی از کادرهای اولیه مجاهدین خلق به نام «علیرضا الفت» با سازمان آشنا شد.

سایت مشرق(فروردین ۱۳۹۶) نوشت:«عباس» به سان یک جاسوس کهنه کار و آموزش دیده، با ظاهرسازی کامل توانست خیلی زود ارتقاء پیدا کند و مسوول «شنود تلفنی» ستاد تهران اطلاعات سپاه شود. او البته تنها نفوذی این چنینی منافقین در سازمان ها و نهادهای نظام نبود. «مسعود کشمیری»، «محمدرضا کلاهی»، «جواد قدیری»، «کاظم افجه ای» و «محمد فخارزاده»، «محمد حسین رنجبر» و «الماس» و.. همه با چنین کیفیتی به سازمان های انقلابی نفوذ کردند.

«سعید حجاریان» از موسسان واحد اطلاعات نخست وزیری و بعدها وزرات اطلاعات، در مصاحبه‌ای درباره نفوذ منافقین در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور گفت: در ابتدای انقلاب، بچه‌های سازمان مجاهدین خلق در همه ارگان‌های حساس حضور داشتند، در دادستانی بودند، در دستگاه قضایی تا حد دستیار قاضی بودند، در حزب جمهوری اسلامی هم حضور داشتند. مرکزیت سازمان از مقطعی به بعد به نیروهایش اعلام کرد که غیرعلنی کار کنند و هویت سازمانی خود را پنهان کنند. کلاهی، کشمیری، جواد قدیری، عباس زریباف و تعداد دیگری از افراد نظیر قاتل شهید قدوسی از نیروهای آنان بودند که بعداً مشخص شد در حزب، دادستانی، اطلاعات نخست‌وزیری و جاهای مختلف نفوذ کردند. کشمیری را آقای علی تهرانی(دامادرهبرانقلاب) به ما معرفی کرده بود البته ایشان هم شناختی از همکاری او با سازمان نداشت.

«سردار سرلشکر عزیز جعفری» فرمانده کنونی سپاه پاسداران، که خود جزو تسخیرکنندگان لانه جاسوسی بود، در کتاب خاطرات خود با نام «کالک های خاکی» (ص۱۱۹) زریباف را چنین معرفی می کند:

بدترین سرنوشت را در میان اشغال‌کنندگان سفارت آمریکا فردی به نام «عباس زریباف» داشت. زریباف که از ابتدای سال ۵۸ وارد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شده بود، وارد بخش اطلاعات شد و به نقل از سایت این گروهک تروریستی مأموریت‌هایی در جهت کشف اقدامات سپاه پاسداران انجام داد. زریباف که از حاضرین در لانه بود بسیار به عوامل اطلاعات نخست‌وزیری مانند تقی محمدی و خسرو تهرانی نزدیک بود. او در سال ۶۰ به زندگی مخفی روی آورد و در سال ۶۱ از ایران خارج شد.

«ر. ز»، یک منبع امنیتی که در واحد اطلاعات با زریباف همکار بوده، می گوید:

همین امروز که دارم درباره عباس زریباف حرف می زنم، باورم نمی شود او چنین موجودی بود و چنین سرنوشتی پیدا کرد.

این منبع اطلاعاتی می گوید: اصلا در ذهنم نمی گنجید که عباس منافق باشد. او بسیار موجّه و شدیدا علیه منافقین فعال بود. البته ما این گونه می پنداشتیم. عباس طی مدتی که با ما کار می کرد، توانسته بود عناصر دیگری را هم نفوذ دهد که بعد از فرار او، آنها را دستگیر کردیم. 

همین منبع در ادامه، ضربه ای که زریباف با نفوذ در قلب نهاد اطلاعاتی کشور در آن مقطع زده بود را چنینی شرح می دهد:

همه ما در حیرت و عصبانیت بودیم. درست چند دقیقه قبل از این که ما برسیم، منافقین خانه تیمی ای را که شناسایی کرده بودیم، تخلیه کرده و گریخته بودند. مانده بودیم که آنها از کجا به این سرعت از حرکت ما مطلع می شوند. اصلا در مخ مان نمی رفت که یکی از همکاران خودمان به آنها اطلاع می دهد. بعد از این که عباس فرار کرد، به خارج از کشور رفت و به منافقین پیوست، در بازجویی از دوستان او متوجه شدیم که عباس وقتی متوجه می شده که ما خانه تیمی ای را شناسایی کرده ایم، سریع با آنها تماس می گرفته و حرکت ما را اطلاع می داده که آنها هم سریع خانه را خالی می کردند.

محسن رضایی

«سردار محسن رضایی» اولین فرمانده اطلاعات سپاه در خاطرات خود در کتاب«راه» درباره نفوذ زریباف به ستاد تهران « ۱۵دقیقه قبل ازانفجارساختمان سپاه»می گوید:

«منافقین در تشکیلات ما یک فرد نفوذی به نام عباس زریباف داشتند» که ۱۵دقیقه قبل از اینکه به محل کار من حمله شود، به داخل اتاق آمد و پس از احوالپرسی در را بست و رفت. ربع ساعت بعد، به محل کار من در ساختمان ستاد مرکزی حمله شد. ما در قسمت شمالی ستاد جایی مستقر شده بودیم که دیوار دور ساختمان‌ها با ساختمان ستاد کمتر از ده متر فاصله داشت. منافقین از دو کوچه بن‌بست منتهی به این دیوار با دو وانت و دو تیم عملیاتی مجموعاً نه نفر ـ با آر. پی. جی۷ محل اقامت من را از دو نقطه شمال به جنوب و ازسمت غرب به شرق هدف قرار دادند و درمجموع، ۵ گلوله RPG7 به‌صورت ضربدری به اتاق من شلیک کردند،پس از همین حمله به ستاد اطلاعات بود که بچه های سپاه به زریباف مشکوک می شوند و کمی بعد او دستگیر می شود.(رضایی دراین حمله مجروح شد)

«جواد جمالی»، همکار دکتر رضایی در اطلاعات سپاه ماجرا را چنین توضیح می دهد:

«محمدجواد جمالی نوبندگانی »نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم  درحضورقرمانده سابق سپاه می گوید:بچه‌های ضداطلاعات یا حفاظت اطلاعات سپاه به« عباس زریباف» به‌خاطر «خانمش که از توابینِ منافقین بود» مشکوک شده و دو یا سه روز قبل از حمله قصد داشتند او را دستگیر کنند، ولی او خیلی سروصدا کرده و نزد شما(دکتر رضایی) برای شکایت آمده و گفته بود که این بچه‌ها به من مشکوک هستند و می‌خواهند من را بگیرند. به این بهانه پیش شما آمده بود. حتی روز قبل از حمله بچه‌های حفاظت اطلاعات سپاه به عباس مشکوک شده بودند.

به هر صورت، با شکی که نسبت به زریباف به وجود می آید، او توسط اطلاعات سپاه بازداشت می شود، اما جالب این جاست که او آن قدر حرفه ای عمل می کند که هیچ ردّی از خود باقی نمی گذارد. در نتیجه، در جریان بازجویی ها، نیروهای اطلاعات نمی توانند روابط او را کشف کنند. مضاف بر این که، «چون بازداشت او بر اساس مدارک موثق نبود و او از همکاران واحد اطلاعات بود و روابط عاطفی و دوستی با بسیاری از نیروهای این واحد داشت، در نهایت به او مرخصی داده می شود» پیش از آن، همسر منافق او از طریق عوامل سازمان به مرز انتقال داده و به خارج از کشور برده می شود.

«محمد هاشم پوریزدان پرست» مسوول انتشارات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سفارت تسخیر شده آمریکا بود، در  حضور زریباف را چنین روایت کرد:

 یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف  بنام «عباس زریباف» از کادرهای سازمان منافقین که در بلوک ما بود. او مسئولیت کنفرانس «نهضت‌ های آزادیبخش» را که دانشجویان بر پا نمودند و رهبران و نمایندگان این نهضت‌ها را در تهران دور هم گرد آوردند، به عهده گرفته بود و خدا می داند منافقین از طریق او چه اطّلاعاتی را از این نهضت‌ها به دست آوردند و در اختیار آمریکا و اسرائیل گذاشتند و چه ضرباتی را از این طریق بر آنان وارد نمودند و این در حالی بود که نمایندگان نهضت ها در تهران در جلسات روی خود را می پوشاندند. 

با پایان یافتن ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۹، شماری از دانشجویان پیرو خط امام که عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران بودند، واحدی به نام اطلاعات سپاه را تشکیل دادند. عباس زریباف به واسطه حضور خود در لانه و مسوولیت مهمی که در آن جا داشت، توانست در میان این جمع نفوذ کند و عضو واحد اطلاعات موسوم به «ستاد تهران» شود، که مسوولیت اصلی آن برخورد با گروهک های ضدانقلاب و درراس آن ها، سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بود!/مصاحبه با سایت  شریف نیوز(۱۱ آبان ۸۵).

«حمیدداوود آبادی»می گوید:در اواخر تیرماه ۱۳۶۷، در پی فراخوان رهبری سازمان برای حضور همه اعضاء و نیروها از ایران و اروپا برای حضور در عملیات «فروغ جاودان»، عباس زریباف به همراه همسر و دو دخترش(زهرا و سمیه) از پاریس به پادگان اشرف آمد. سرانجام در روز چهارم این عملیات، زریباف و همسرش در پاتک جانانه نیروهای ایرانی(عملیات مرصاد) به هلاکت رسیدند،زهرا و سمیه، در سال ۱۳۷۰ به همراه شمار دیگری از فرزندان کشته شدگان منافقین در عملیات مرصاد از اشرف به آلمان منتقل شدند.

‌«محمد عطریانفر» از زریباف

عطریانفر: اصلاح طلبان نگران نیستند /رئیسی باید رئیس جمهور آراء باطله هم باشد

ا‌یسنا نوشت:«محمد عطریانفر »شاید یکی از بهترین شاهدان زنده زریباف باشد. او درباره زریباف می‎گوید: «عباس زریباف دوست صمیمی ما بود و نام مستعارش کمال بود» بعد از انقلاب درگیر تسخیر سفارت آمریکا شد و بعد به اطلاعات سپاه رفت. اتفاقات سال ۶۰ که پیش آمد، من یک‌سری به سپاه رفتم. عباس من را دید و وقتی داشتم می‌رفتم، گفت کوپن بنزین داری؟ گفتم بیا در ماشین تا برایت بیاورم. آمدم بیرون و چند تا کوپن به او دادم. کوچه‌ای را که ماشین در آن پارک بود، روبه‌رویش یک ساختمان بود که به او گفتم عباس این ساختمان شما نیست؟ خیلی خطرناک است به‌راحتی می‌شود اینجا را با آرپی‌جی زد و بعدها همین اتفاق افتاد و آنجا را به همین روش زدند و محسن رضایی در آنجا زخمی شد که بعدها به بچه‌های سپاه این را گفتم. 

این نیروی اطلاعاتی نخست وزیری می گوید:«عباس زریباف» در اطلاعات« مسئول پرونده بنی‌صدر بود» و هر کجا که به دنبال بنی‌صدر می‌رفتیم، نیم‌ساعت دیر می‌رسیدیم و گویا عباس بنی‌صدر را از حمله مطلع می‌کرد و فراری می‌شد.

«سرداررضاسیف اللهی» ازعباس زریباف

عطریانفر می گوید: یک شب «همسرِعباس زریباف» با نگرانی به ما زنگ زد که عباس را ربوده‌اند و کار مجاهدین خلق است.

من رفتم سپاه« رضا سیف‌اللهی» که رفیق قدیمی ما بود، آن‌ وقت «جانشین محسن رضایی بود.»

گفتم رضا! همسرِ عباس تماس گرفت و نگران است.

«سیف‌اللهی»گفت: من هم نگرانم، عباس خیلی اطلاعات داشت و کمی صحبت کردیم.

عطریانفرمی گوید:هنگام خداحافظی،دمِ در، به او گفتم رضا! یک صحبتی می‌خواهم بکنم ناراحت نشو! به احتمال ۹۹ درصد« عباس» را خودتان گرفته‌اید!، رنگش قرمز شد و گفت: از کجا می‌گویی؟ گفتم ما خودمان این کاره‌ایم. گفت: بله دستگیرش کردیم ولی هیچکس نباید بداند. «البته خود رضا نیز با عباس رفیق بود» و آنجا توصیه کردم که همسرش مهم‌تر از خودش است و ما رفتیم و یک ماهی عباس بازداشت بود که با هدف کنترل آزاد شد و پیام دادند که دوباره برگرد و در این فاصله به من زنگ زد و درخواست داشت که احمد خمینی را ببیند و بگوید که چه اتفاقاتی افتاده است. گفتم: عباس کله‌شقی نکن و اگر مسئله‌ای نداری دوباره برگرد! البته من دسترسی به احمد آقا داشتم ولی دست به سرش کردم و فردای آن روز عباس فرار کرد. احتمالا نیز به علت سرطان مرده است یا شاید خودشان او را کشته‌اند. همسرش نیز بعدها از پاریس با یکی از اقوامش تماس گرفت دخترش را به ایران فرستاد و در همین‌جا بزرگ شد.

« رضا سیف‌اللهی»  درسالهای ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ فرمانده نیروی انتظامی کشوربود وبعد معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی شد.

« فیض‌الله عرب‌سرخی» از زریباف

«فیض‌الله عرب‌سرخی» هم در گفت‌وگویی به تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ با  شرق ، در این‌ باره گفته بود: عباس زریباف یکی از نیروهای اطلاعات سپاه بود که در آستانه فرار بنی‌صدر همراه با رجوی مورد شک و تردید قرار گرفت و بازجویی شد ولی در بازجویی‌ها به جمع‌بندی نرسیدند که او را نگه دارند لذا آزادش کردند و او هم متواری شد. اسم مستعار او کمال بود و همان روزها بنی‌صدر مخفی و سپس پناهگاهش شناسایی شده بود. رجوی بعد از فرار در پاریس اعلام کرد که برادر ک موضوع را به ما اطلاع داد و ما بنی‌صدر را جابه‌جا کردیم.

«سردارمحمدعلی جعفری »از زریباف

توسعه طرح اعتلای بسیج اثرات گسترده‌ای دارد/ دشمن به قدرت دفاعی جمهوری اسلامی اقرار می‌کند

«سرلشکر محمدعلی جعفری» که ازفاتحان لانه جاسوسی امریکا بود ، در کتاب «کالک‌های خاکی» درباره زریباف می‌نویسد: بدترین سرنوشت را در میان اشغال‌کنندگان سفارت آمریکا فردی به نام عباس زریباف داشت. زریباف که از ابتدای سال ۵۸ وارد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شده بود، وارد بخش اطلاعات شد و به نقل از سایت این گروهک تروریستی مأموریت‌هایی در جهت کشف اقدامات سپاه پاسداران انجام داد. زریباف که از حاضرین در لانه بود، بسیار به عوامل اطلاعات نخست‌وزیری نزدیک بود. 

سردارجعفری می گوید:«زریباف» که از حاضرین در لانه بود بسیار به عوامل اطلاعات نخست‌وزیری مانند «تقی محمدی» و «خسرو تهرانی» نزدیک بود. او در سال ۶۰ به زندگی مخفی روی آورد و در سال ۶۱ از ایران خارج شد.

خبرگزاری آنا(مرداد ۱۳۹۹):نوشت:نفوذی های رده بالای سازمان مجاهدین خلق

۱- محمدرضا کلاهی

چه کسی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر بود +تصاویر

محمدرضا کلاهی، متولد ۱۳۳۸ و یکی از اعضای سازمان منافقین بود که در عملیات تروریستی هفتم  تیر ۱۳۶۰ در ساختمان حزب جمهوری اسلامی دست داشت؛ عملیاتی که در آن آیت‌الله بهشتی و ۷۲ نفر دیگر که از نمایندگان مجلس، وزرا و اعضای این حزب، به شهادت رسیدند.

او که تحت عنوان تکنسین برق وارد حزب جمهوری اسلامی ایران شد، توانست اعتماد اعضای حزب را جلب کند. کلاهی چند روز قبل از انجام عملیات تروریستی در دفتر حزب جمهوری اسلامی با کیفی وارد ساختمان حزب شد که با سایر کیف‌هایی که در روزهای قبل به همراه داشت، متفاوت بود. او این کیف را که حاوی مواد منفجره بود، در اتاق جلسات اعضای جاسازی کرد و سپس در این عملیات آیت‌الله بهشتی و ۷۲ نفر از اعضای حزب به شهادت رسیدند.

۲- مسعود کشمیری

«کشمیری» که بود و چه شد؟ او حتی محسن رضایی را هم فریب داد!+ عکس

(سمت راست)کشمیری+کلاهی

«مسعود کشمیری» متولد ۱۳۲۹ است. او از اعضای مهم و تأثیرگذار در سازمان مجاهدین خلق به شمار می‌رفت که  به عنوان عامل نفوذی و عامل اصلی انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ مشهور است.

معمای اتاق ۱۰۵ در نخست‌وزیری/ لحظه انفجار 8 شهریور چگونه گذشت؟

انفجاردفتر نخست‌وزیری ۸ تیر ۱۳۶۰

مداخله و جلوگیری از به جریان افتادن و محاکمه عاملان کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ،  فراری دادن سرهنگ احسان بنی‌عامری، رهبر عملیات کودتای نوژه»،عامل اصلی انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران در هشتم شهریور  و تلاش برای منفجر کردن بمب در منزل امام خمینی  در جماران  ازجمله حوادث و اتفاقاتی هستند که توسط مسعود کشمیری انجام شده‌اند.

۳- کاظم افجه‌ای


افجه‌ای در کنار مسعود رجوی

محمدکاظم افجه هزاری، ملقب به کاظم افجه‌ای، یکی دیگر از اعضای وابسته به سازمان منافقین و متولد تهران و دارای مدرک تحصیلی دیپلم است. افجه‌ای از عاملان ترور محمد کچوئی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی و نخستین رئیس زندان اوین پس از انقلاب اسلامی در تاریخ ۸ تیر ۱۳۶۰ است. همچنین افجه‌ای علاوه بر محمد کچوئی، احمد قدیریان را به علت آگاه‌سازی افراد وابسته به سازمان منافقین ترور کرد.

۴-محمدرضا سعادتی

«محمدرضا سعادتی» یکی دیگر از چهره‌های مطرح و نفوذی سازمان منافقین است.

«محمدرضا سعادتی» که به تعبیر خسرو تهرانی حتی از موسی خیابانی نیز به مسعود رجوی نزدیک تر و به عنوان نفر دوم سازمان مجاهدین خلق شناخته می شد.

سعادتی  در روز شنبه، ۲۴ آبان ۱۳۵۹ به جرم عضویت در سازمان منافقین، جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی و دست داشتن در ترور شهید محمد کچوئی به اعدام محکوم شد. و دست داشتن در ترور شهید محمد کچوئی به اعدام محکوم شد.

سید محمدرضا سعادتی از چهره‌های شاخص سازمان مجاهدین خلق ایران بود. در ۲ شهریور ۱۳۵۸ توسط کمیته مستقر در سفارت آمریکا (گروه ماشالله قصاب) دستگیر شد.

باتوجه به اعترافات به اشتباهات سازمانی  برای آزادی سعادتی  حرکتهایی انجام گرفت واما به جایی نرسید و وی تا آبان ۵۹ که اولین جلسه دادگاهش برگزار شد همچنان در زندان بود. 

در دادگاه وی که ۹ جلسه ادامه داشت ،«حجت الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی» حاکم شرع و «اسدالله لاجوردی» دادستان بود.

کیهان نوشت رییس دادگاه با ارائه اسناد و مدارک و استناد به بازجویی‌های سعادتی که در آن به دیدار‌هایش با دبیر اول سفارت شوروی و انتقال درخواست سازمان برای دریافت اسلحه اذعان داشت، او را مستحق مجازات دانست.
اینکه نه کپی پرونده مقربی (بلکه اصل سند) به روسها داده می‌شد، به دادگاه بهانه می‌داد تا بر اتهام جاسوسی پای فشرده و حتی صحبت از اعدام کند.
در دومین جلسه دادگاه، سعادتی با خواندن آیه‌ای از قرآن و اشاره به روز سیزده آبان ۵۸/۸/۱۳ مصادف با تسخیرلانه جاسوسی آمریکا بود

سعادتی افزود من به اتهام جاسوسی یعنی وطن‌فروشی و خیانت به مردم میهن به اسارت کشیده شده‌ام بیش از یکسال و نیم است که بار سنگین این اتهام را در انزوای کامل به تنهایی تحمل کرده‌ام

در روزنامه اطلاعات، ۲۱ آبان ۱۳۵۹ به چهارمین جلسه محاکمه سعادتی که با حضور خبرنگاران برگزار گردید اشاره شده‌است.
سعادتی گفت وقتی که مردم یک نظام را به طور دلخواه خودشان پذیرفتند هر فردی که آگاهانه اطلاعات سری و حیاتی را در اختیار بیگانگان قرار دهد تا از آن طریق به منافع مادی و گروهی دست یازد طبیعی است که مورد نفرت مردم خودش واقع می‌شود،درادامه جاسوسی را معنا کرد و چهار مشخصه را برای یک جاسوس بر شمرد.
۱- مخالفت با نظام حاکم منتخب مردم،
۲- ارائه اطلاعات حساس،
۳- منتفع شدن بیگانه و،
۴- اطلاع از جاسوسی

به او می‌گویند سفارت شوروی بدون انگیزه قبلی و بدون هیچ چشمداشتی با شما رابطه برقرار نکرده‌است. آنها بدون آن که نفعی از این رابطه ببرند هرگز به اقدامی چنین خطرناک که در صورت افشا باعث آبروریزی می‌شود دست نمی‌زنند.
سعادتی به شرحی از مبارزات ضد آمریکایی سازمان مجاهدین و از جمله قتل ۴ آمریکایی پرداخت. در این هنگام موسوی تبریزی پاسخ داد:
اگر قرار باشد شما مسئله ترور ۴ آمریکایی توسط سازمان مجاهدین را شرح دهید من از شما خواهم پرسید اسنادی که از داخل ماشین‌های این ۴ آمریکایی به دست آمد کجا هستند ناگزیر بحث طولانی می‌شود و جایی که این اسناد رفته ماهیت سازمان را رسوا خواهد کرد.

چندی بعد «عبدالحمید دیالمه»(که درآتش کینه ونفاق سران مجاهددرماجرای انفجار ۷ تیر ۱۳۶۰ درحزب جمهوری کشته شد) با اشاره به دستگیری مجتبی طالقانی، تقی شهرام و حماد شیبانی گفت هر روز یک بساطی علیه نظام برپا می‌شود. وقایع مهاباد را در نظر بیآورید. محاصره پادگان سنندج، درگیری‌های پاوه، حوادث خرمشهر، آتش زدن خرمن کشاورزان و...
می‌بینیم دشمن با همه شاخکهایش علیه انقلاب توطئه می‌کند،ماجرای سعادتی را هم داریم که در بازجویی هایی که از وی به عمل آمده به صراحت ارتباط خودش را با مامورین کا.گ.ب نوشته‌است.

مادر شهید عبدالحمید دیالمه دارفانی را وداع گفت

دیالمه افزود ارتباط سازمان (مجاهدین) با شوروی به پیش از انقلاب برمی‌گردد. بعد از ترور مستشاران آمریکایی، ضاربین آنها کیف مستشاران را که حاوی نقشه‌ها و داده‌های امنیتی بود، برداشتند و این کیف بعداً از طریق مرتبطین شوروی در اروپا، به روسها رسانده شده‌است...
«شهیددیالمه» گفت اینکه مجاهدین بگویند داستان کیف مستشاران و قتل آنان به ما مربوط نمی‌شود و زیر سر تقی شهرام و رفقای اوست، کذب محض است چون سعادتی در دادگاه به صراحت از قتل ۴ آمریکایی به دست سازمان برای خودش پیشینه ساخته است. کدام را باور کنیم؟

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فرازی از«وصیتنامه سعادتی »که قابل تأمل است رامی آورم:

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فرازی از«وصیتنامه سعادتی »که قابل تأمل است رامی آورم:
«متن وصیت‌نامه اینجانب سیدمحمدرضا سعادتی» به مادر مجاهد(مادر رضایی‌های شهید)زهرا مریخی آهنگرکلائی.

بسم الله الرحمن الرحیم
رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنک سُلْطَانًا نَّصِیرًا
مادر والای مجاهد! فرزند مجاهد تو در آخرین لحظات حیاتش حرف‌های درونی‌اش را از طریق تو می‌خواهد به خواهران و برادران مجاهدش برساند، آرزو می‌کنم که با این عمل در پیشگاه خدا و خلق سرافکنده نباشم.

روی سخن من به سوی خواهران و برادران مجاهدی است که با آرمان‌های والای توحیدی آرزوهای پر شکوهی را دارند، بخصوص روی سخن من با کسانی است که اکنون مسئولیت رهبری سازمان را بر دوش می‌کشند و در مرکزیت آن نشسته‌اند.

برادران! من در شرایطی به سوی مرگ گام برمی دارم که نتوانستم مواضع جدید سازمان را درک کنم و نسبت به آن اقناع نشدم.

من شاید از پیش چنین خطری را احساس کرده بودم ولی اکنون در این آخرین لحظات خطر را بسیار جدی و ملموس می‌بینم. من به هیچ وجه نتوانستم خود را قانع کنم که چنین خطری را ناگفته گذارم و از این نظر خود را مسئول احساس می‌کنم. برادران! من هم خودم را در اتخاذ مواضع جدید مسئول می‌دانم، هر چند که در زندان و به دور از تمامی بحث‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بودم، لیکن من به عنوان یک عضو که قدرت درک و تشخیص سیاسی، استراتژیک داشت و می‌توانست حداقل اظهار نظر کند در رابطه با سازمان حضور و وجود داشتم.

برادران! ما با مواضع جدید مرزهای سیاسی- استراتژیک خودمان را با تمایلات بورژوازی و خرده بورژوازی مرفه از یک طرف و مواضع اپورتونیسم چپ از طرف دیگر کاملاً مخدوش کرده‌ایم،‌‌‌ همان مرزهایی که ضامن حفظ و بقای سازمانی در ابعاد توحیدی‌اش بود، حتماً می‌گویید که من در زندان بودم و از کم و کیف مسائل جامعه اطلاعی ندارم، این درست است ولی قبول کنید که مسائل جامعه آن قدر پوشیده نیست و من هم آنقدر بیگانه نبوده‌ام.

برادران! من بار‌ها و بار‌ها در رابطه با مواضع جدید سازمان گریستم و هم اینک هم در وضع شدید‌ترین تأثرات عاطفی این مطالب را می‌نویسم. برادران! ما چه جبهه‌ای را گشوده‌ایم و قدم در چه صحنه‌ای گذاشته‌ایم؟ چه شد که آن همه تحمل و شکیبایی انقلابی خود را از دست دادیم، همان شکیبایی که با آن ویژگی خاص توحیدی را در این مرحله می‌داد. برادران! ما در دامی که امپریالیست‌ها برایمان چیده بودند گرفتار شدیم، ما گام در صحنه‌ای گذاشته‌ایم که در آن صحنه تقابل هیچ کدام از طرفین دعوا از آن پیروز بیرون نخواهند آمد...

.

برادران! تاریخ در مورد ما قضاوت خواهد کرد مبادا که فردای تاریخ سهمی از مسئولیت شکست‌ها را بر دوش بکشیم، عزیزان! ما یک بار دچار غرور سازمانی شده‌ایم و نتیجه تلخ آن را نیز چشیده‌ایم. مبادا که دوباره دچار‌‌‌ همان غرور سازمانی شده باشیم، من فکر می‌کنم که این غرور فعلاً وجود دارد...

دیدگاه محمدرضاسعادتی درموردامام خمینی
برادران عزیزم! در پایان این وصیت مجبورم نظرم را خیلی صریح و روشن در مورد« امام خمینی» مطرح کنم.

برادران! «امام خمینی» در شرایط کنونی تاریخ میهن عزیزمان مظهر خشم توده‌های محروم ایران و حتی منطقه علیه غارتگری‌ها و جنایات جهانخواران است.

برادرانم! چرا این خشم را تقویت نکنیم و چهره خندان امام خمینی را برای خود و برای توده‌ها طلب نکنیم،

برادران! امپریالیست‌ها و مزدوران داخلی آن‌ها به شدت از این خشم انقلابی وحشت دارند.

بورژوازی در داخل و سایر نیروهایی که برای امپریالیست سفره پهن می‌کنند تلاش می‌کنند تا این مظهر را از بین ببرند و یا ضعیف کنند. برادران! ما نباید بمانند لیبرال‌ها برخورد کنیم، فرق است بین یک سازمان انقلابی و مردمی با نیروهای لیبرال، نباید دچار‌‌‌ همان غرور و عواطفی بشویم که تمایلات لیبرالی در داخل جامعه تبلیغ می‌کند.

برادران مجاهد‌م! من در این آخرین لحظات شما را به فکر و صبر توصیه می‌کنم به فکری عمیق، تاریخی و توحیدی، صبری عمیق تاریخی و توحیدی. سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار. با درود به تمامی شهدای به خون خفته خلق و با درود به خلق قهرمانمان.
زندان اوین، ساعت ۶:۱۰ بعد از ظهر یکشنبه، ۴ مرداد ۱۳۶۰، سیدمحمدرضا سعادتی»


ملاقات سران مجاهدین خلق باامام خمینی  پنجشنبه ۶اردیبهشت ۱۳۵۸

کیهان شنبه، ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸

گروه مجاهدین خلق ،حدود ۱۰-۱۲نفر بودند،امام خمینی (ازطریق حاج احمدآقا)آنهارادعوت کرده بود.

امام خمینی خطاب به مسعودرجوی وخیابانی:  خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما اینجا می‌آیید، همه کتابها و اعلامیه هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم،خواستم اززبان خودشمابشنوم وگفتندکه فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد.

۵-   عباس زریبافان

«عباس زریبافان» مشهور به عباس زریباف، از اعضای بلندپایه سازمان منافقین است که به‌عنوان نفوذی برای سازمان منافقین کار می‌کرد. درواقع او از اعضای کادر مخفی سازمان منافقین بود. نفوذ در سازمان اطلاعات سپاه از مهمترین اقداماتی است که او به نفع سازمان منافقین انجام داد. زریبافان به واسطه نفوذ در اطلاعات سپاه از بسیاری از عملیات‌های سپاه علیه سازمان مجاهدین خبر داشت و پیش از هرگونه انجام عملیات، مختصات و کیفیت آن را در اختیار اعضای سازمان قرار می‌داد؛ لذا به همین دلیل مانع موفقیت برخی از عملیات‌های سپاه علیه سازمان منافقین می‌شد.

همچنین یکی دیگر از اقدامات زریبافان که انجام داد، این بود که سازمان منافقین را قبل از حمله سپاه به مخفی‌گاه ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی آگاه کرد تا مانع دستگیری این دو شود. در نهایت زریبافان به همراه همسرش در عملیات مرصاد کشته شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خاطره یکی ازفاتحان لانه جاسوسی ازنقش زریباف درتسخیرلانه جاسوسی:

خلاصه در مقابل سفارت آمریکا تجمع کردیم. حالا می‌خواهیم داخل برویم اما درها قفل است و نیروی انتظامی هم دارد طبق وظیفه‌اش از سفارت محافظت می‌کند. اینجا، تعدادی از بچه‌ها به طرف اعضای نیروی انتظامی رفتند و همان‌طور که داشتند خودشان و گروه تجمع‌کننده را معرفی می‌کردند که؛ ما خودی هستیم و دشمن نیستیم و... با اجازه شما، آن‌ها را خلع سلاح کردند (با خنده).

در این مرحله بود که آن قیچی‌های آهن‌بُر، گره‌گشا شدند. تعدادی از بچه‌ها از دیوار سفارت بالا رفتند و تعدادی دیگر هم با آن قیچی‌ها، قفل‌ها را بریدند و در را باز کردند. به این ترتیب، خیلی سریع، شاید به نیم ساعت هم نرسید که توانستیم وارد سفارت شویم.

رجزخوانی «عباس زریباف»، آمریکایی‌ها را از مخفیگاهشان بیرون کشید.

«بازیار»می گوید:از آنجاکه سفارت آمریکا خیلی وسیع بود، هر گروه از بچه‌ها در یک قسمت سازماندهی شدند. همه بخش‌های سفارت را به‌راحتی در دست گرفتیم اما در ساختمان اصلی، با اتاقی مواجه شدیم که درهای دولایه داشت. آن درها آنقدر محکم بود که از هر روشی استفاده کردیم، نتوانستیم بازشان کنیم. می‌دانستیم تمام اسناد و مدارک در همان اتاق است و آمریکایی‌ها دارند آن‌ها را از بین می‌برند. یکی دو ساعتی طول کشید و ساعت حدود ۱۲ شده‌بود.

اینجا بود که «عباس زریباف»  وارد عمل شد. من دقیقاً کنارش ایستاده‌بودم. او که بچه بسیار زبلی بود، بلندگو را در دستش گرفت و با آن لهجه اصفهانی‌اش خطاب به آمریکایی‌ها گفتاگر در را باز نکنید، اینجا را منفجر می‌کنیم»

درحالیکه ما هیچ امکاناتی نداشتیم! اما «بلوف» عباس زریباف کار خودش را کرد و آمریکایی‌ها از روی ترس، در را باز کردند.

بچه‌ها تا وارد شدند و دیدند آن‌ها دارند اسناد را با دستگاه‌های مخصوص، رشته‌رشته و پودر می‌کنند، سریع دستگاه‌ها را از برق کشیدند.

بدینصورت  ساعت ۱۳ روز یکشنبه۱۳ آبان ۱۳۵۸(۴نوامبر۱۹۷۹)۱۳ذی الحجه۱۳۹۹ سفارت آمریکا با همه دیپلمات‌ها و کارکنانش به دست دانشجویان پیرو خط امام  افتاد./پایان خاطرات«بازیار».

سعیدحجاریان درماجرای تسخیرلانه جاسوسی چه کاره بود؟تقی محمدی کیست؟

تقی محمدی چگونه خودکشی کرد؟

خبرنگار:پس از انفجار نخست وزیری در شهریور ۶۰ تقی محمدی که از رفقای نزدیک شما در نخست وزیری بود به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به کویت رفت و بعد هم کاردار ایران در افغانستان شد دادستانی انقلاب برای پیگیری ماجرای انفجار او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد با کشمیری مرتبط بود؟
سعید حجاریان:ابدا بچه سالم و خوبی بود بچه نازی آباد بود.
خبرنگار:ولی راست ها می گویند که تقی محمدی در زندان آماده اعتراف شده بود که خودکشی کرد شما جنازه اش را دیدید؟ ماجرا چه بود؟ چرا خودکشی کرد؟ گفته می شود قرار بود اعتراف کند اما خودکشی کرد؟
سعید حجاریان:من نمی دانم که چرا خودکشی کرد دست ما نبود و دست نیروهای لاجوردی و شعبه هفتی ها بود؛ آقای رازینی گفته بود که خودکشی کرده جنازه را خودم رفتم و از اوین تحویل گرفتم و بردم دفن کردیم.
خبرنگار:چطور خودکشی کرده بود؟
سعید حجاریان:مرا بردند و اتاقش را نشان دادند در زندان رفته بود بالای شوفاژ و کمربند را به میله بسته بود و انداخته بود دور گردنش و خود را از شوفاژ پرت کرده و خفه شده بود.
خبرنگار:کالبد شکافی نکردید؟
سعید حجاریان:نه معلوم بود که خفه شده کالبد شکافی لازم نداشت.
خبرنگار:زیرفشار خودکشی کرده بود؟شخصیتی بود که خودکشی کند؟
سعید حجاریان:بله فشار آورده بودند آدم ظریف و هنرمندی بود نقاش بود خیلی حساس بود حسن کامران هم سری اول دستگیر شد و در زندان به هم ریخته بود و به این و آن فحش می داد فشار زیاد بود زندان است دیگر.
خبرنگار:زمانی آقای حسینیان گفت که اشخاص دیگری او را کشته اند و بعد حلق آویزش کرده اند راست ها ادعا دارند که خودکشی نکرده بلکه این ماجرا مشکوک است. می گفتند روز قبلش آقای خوئینی ها آمده زندان و از پرونده مطلع شده و در جریان قرار گرفته و بعد تا فردایش، محمدی مرده است می خواهند توپ را توی زمین شما بیاندازند.
سعید حجاریان:دست خودشان بود در زندان دست ما نبود که بتوانیم بلایی سرش بیاوریم.
خبرنگار:مگر سعید امامی هم دست وزارت اطلاعات آقای خاتمی نبود اما داروی نظافت خورد و مرد؟
سعید حجاریان:سعید امامی دست وزارت اطلاعات نبود قضیه اش مفصل است دست قوه قضائیه بود.
خبرنگار:شما را بازداشت نکردند بازجویی هم نشدید؟
سعید حجاریان:نه، می خواستند ولی نتوانستند.

۱۳۹۱/۰۶/۰۴ افکارنیوزبنقل ازماهنامه اندیشه پویا در شماره دومسعید حجاریان، که در آن زمان از مسئولین اطلاعات نخست‌وزیری بود در گفتگو با مجله «اندیشه پویا» (شماره ۲،‌ تیر و مرداد ۱۳۹۱)‌

سفارت آمریکا تسخیر شد و شما همراه دانشجویان شدید.
من در تسخیر سفارت نبودم، تا قبل از تسخیر سفارت هم از تصمیم آنها هیچ خبر نداشتم اصلا دانشجو نبودم اما وقتی که سفارت را گرفتند از من خواستند که بروم و درس بدهم.
*چه درسی می دادید؟
نهج البلاغه درس می دادم. مجموعه درس گفتارهایم هم سال ۵۸ چاپ شد.
*کمک دیگری به دانشجویان نمی کردید؟
من آن موقع در اداره دوم ارتش بودم در لانه دو دسته جاسوس بودند، نظامی و غیرنظامی. مطابق مسئولیتی که داشتم جاسوس های نظامی را برای بازجویی و تشکیل پرونده به من سپردند.

حجاریان متولد سال ۱۳۴۲ است

۱۳۹۱/۰۶/۰۴ افکارنیوزبنقل ازماهنامه اندیشه پویا در شماره دوم

سعید حجاریان، که در آن زمان از مسئولین اطلاعات نخست‌وزیری بود در گفتگو با مجله «اندیشه پویا» (شماره ۲،‌ تیر و مرداد ۱۳۹۱)‌