پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

علت همجواری قبر"امام رضا"درکنارقبرهارون الرشید؟

​ماجراکشف قبرامام رضا(ع)توسط هارون الرشید.

چرا امام رضا(ع) در کنار قبر هارون الرشیددفن شد؟رمزو رازاین همسایگی

خلاصه زندگینامه امام رضا علیه السلام

تولد: یازدهم ذی قعده سال ۱۴۸ در مدینه 

نام و القاب

نام مبارکشان «علی»، کنیۀ آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، ‏صابر، فاضل، قرة ‏اعین المؤمنین  و... هستند، اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» است.

والدین

پدر :موسی کاظم(ع)  در سال ۱۸۳ ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند.

مادر: نجمه 

حضرت رضا(ع) تا سال ۲۰۱ هجری قمری در مدینه بود.

ازدواج

امام رضا(ع) دارای تعدادی کنیز بودند، از جمله کنیزان ایشان، «سبیکه»که «مادرِ امام جواد» است. وی کنیزى بود که به او «سبیکه» یا دُرّه می گفتند، حضرت رضا او را خیزران نام گذاشتند و این بانو از اهالى« نوبه» (منطقه ای در آفریقا) است.  همسردیگرش -دائمی-«ام حبیبه» که دردومین سال ورودش -سال۲۰۲ بود.

فرزندان

پنج پسر و یک دختر، به نام های محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه (این فرزندان ازخیزران بود،ازام حبیبه،فرزندی نداشت.

امامت

سال ۱۸۳ هـ ق پس از شهادت امام کاظم(ع)  آغاز امامت حضرت رضا(ع) شروع شد،

 ده سال از امامت حضرت رضا(ع) معاصر زمان هارون بود.(فوت هارون سال۱۹۳)

پنج سال بعد که در حکمرانی محمد امین فرزند بزرگتر هارون بود. 

 پنج سال پایان امامت که مصادف با حکومت مأمون می شد، ‌و در همین دوره بود که به ایران دعوت شد و اجبارا ولیعهدی را پذیرفت.

مسیرحرکت امام رضا

وقتی امام درسال۲۰۱به ایران آمد-۷ماه درسرخس«مرو»وبعدمدتی هم درقریه «سناباد»منزل «حمیدبن قحطبه»

«مأمون» به »امام رضا» پیشنهادولایتعهدی دادو۲ماه به امام فرصت داد که تصمیمش رابگیرد واما می دانست درصورت عدم پذیرش باعوارض ناگواری مواجهه خواهدشد،ناگزیرپذیرفت.

مدت امامت  ۲۰ سال طول کشید که ۱۷ سال آن در مدینه / سه سال آخر آن درایران بوده

شهادت

امام رضا(ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه  با نقشه  مأمون عباسی، راهی خراسان شد. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایت عهدی مأمون بمدت سه"۳" سال، در ۵۵ سالگی- آخر ماه صفرسال ۲۰۳ هجری قمری

بشهادت رسید

امام رضاعلیه السلام ده سال بعدازمرگ هارون به شهادت رسیده،اما چه شد که این توفیق نصیب هارون شد که درجوارامام باشد،آیا میتوان باورکرد هیج رازی درآن نیست وهیچ حکمتی دراین مسئله نهفته نباشد!؟

هارون درماه صفرسال ۱۳۳هـ.ق فوت کرد

پس از طی ۱۰ سال از این واقعه، در سال ۲۰۳هـ ق پیکر مطهر حضرت امام رضا علیه السلام  را نیز به دستور مامون، در این مکان دفن می نماید.

امام رضا(ع) پیشتر به محل دفن خود اشاره کرده بود که « با سم کشته می شوم و در کنار هارون دفن خواهم شد»

«جنازه هارون الرشید» را در یکی از تالارهای باغ منسوب به «حمید بن قحطبه» در «سناباد» دفن می نمایند و مدفن او به بقعه هارونی معروف بوده.

همچنین حضرت رضا (ع)در مسیر عزیمت به مرو، هنگامی که در سناباد، داخل خانه حمید بن قحطبه شد و نزد هارون الرشید رفت با دست مبارک خطی به یک طرف قبر کشید و فرمود: این موضع تربت من است و من در اینجا مدفون خواهم شد و به زودی حق تعالی این مکان را محل تردد شیعیان و دوستان من قرار می دهد. به خدا سوگند اگر شیعه ای مرا زیارت کند و بر من درود فرستد شفاعت ما اهل بیت و غفران و رحمت خداوند بر او واجب شود.

 دعبل خزاعی ؛ شعری سروده که در کاشی ها معرق بالاسر حرم امام نقش بسته است:

قبران فی طوس خیرالناس کلهم/و قبر شرهم هذا من العبر

ما ینفع الرجس من قرب الزکی و ما/علی الزکی بقرب الرجس من ضرر

دو قبر در طوس کنار یکدیگرند؛ یکی قبر بهترین انسان ها و دیگری گور بدترین آنها و این از عبرت های روزگار است.

نه هم جواری پلید با پاک به او سودی دهد و نه نزدیک بودن انسان پاک با پلید به او زیانی رساند.

منبع:سایت آستان قدس 

*****

اینطوری هم معنی کرده اند/این شعررا

قبران فی طوس خیر الناس کلهم *** و قبر شرهم هذا من العبر 
دو تا قبر در طوس، در یک جا، بدترین خلق خدا و بهترین خلق خدا، و این عبرت است
ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا *** علی الزکی بقرب الرجس من ضرر 
آیا آن پلید هیچ سودی از این پاک می برد؟ آیا به دامن این پاک از پلیدی آن پلید گردی می نشیند؟ 
ابدا. معلوم است که از این شعر آتش می بارد.

***

در دوران خلافت عباسی نیشابور مرکز خراسان بوده، خراسان به اصطلاح جنوبی یا خراسان مرکزی نه خراسان شمالی (شهرهای ماوراء النهر)، و مثل بلخ و بخارا و مرو هم البته شهرهای بزرگی بوده ولی در این قسمت خراسان فعلی مرکز نیشابور بوده است. 
طوس که همین شهر طوسی است که در چهار فرسخی غرب مشهد است و قبر فردوسی هم آنجاست. دهی، قصبه ای یا شهرکی بوده است و این محل فعلی مشهد اساسا شهر نبوده، دو تا ده کوچک بود: ده « سناباد » که همان جایی است که حضرت در آنجا مدفون هستند و ده « نوغان » که الان هم «محله نوغان» در پایین خیابان مشهد معروف است. 
علت دفن هارون در«سناباد»؟
خصوصیت تاریخی ای که اینجا داشت فقط این بود که هارون در سفر خراسانش به همین جا که رسید مریض شد و نتوانست حرکت کند، بعد مرضش دوام پیدا کرد و همانجا مرد و در همین سناباد دفنش کردند. می دانیم در همین محل حرم حضرت، در پایین پای حضرت و در واقع در وسط گنبد، هارون مدفون است و این محوطه و چهار دیواری را به اعتبار قبر هارون طرح و هارون را در وسط خاک کرده بودند یعنی اگر وسط زیر گنبد را (در نظر) بگیریم که قسمت پایین پای حضرت می شود آن مقبره هارون است. 
علت اینکه قبر امام رضا علیه السلام در وسط قرار نگرفته و جای « بالا سر » تنگ است همین است. آن وسط، قبر هارون بود و مأمون  دلش می خواست که حضرت رضا را در پایین پای پدرش هارون دفن کنند که آنجا طبق آنچه در احادیث آمده جریانهای خارق العاده ای رخ داد که بعد اجبارا آمدند و حضرت را در« بالای سر هارون دفن کردند» اسم این بقعه هم «بقعه هارونیه» بود. منبع:کتابخانه ظهور                                        

بقعه هارونى، یعنى بناى قبر هارون الرشید،  بقعه مطهّرى است که اکنون ضریح حضرت رضا علیه السلام در میان آن قرار دارد. این بقعه که بنایى تقریباً ۱۰ متر در ۱۰ متر است پس از مرگ خلیفه هارون الرشید در سال ۱۹۳ قمرى (۸۰۸میلادی) احداث شده لذا به « بقعه هارونى » شهرت یافته است.

ده سال پس از مرگ خلیفه که حضرت رضا علیه السلام شهید و در کنار هارون در داخل بقعه هارونى به خاک سپرده شدند، بقعه مزبور به مرور به « مشهد الرّضا » و « مشهد »، و سپس به « حرم حضرت رضا » یا « آستان قدس رضوى » تغییر نام داد.

جسد هارون دقیقاً در وسط بقعه قرار دارد و جسد حضرت رضا علیه السلام در بالا سر هارون، واقع در حاشیه غربى آن دفن شده است. بدین سبب پس از آن که بر روى قبر حضرت ضریحى بزرگ نصب شد، فاصله قسمت بالاسر ضریح تا دیوار غربى بقعه بسیار تنگ گردید و زائران هنگام عبور از آن قسمت باریک عموماً دچار زحمت مىشدند و بر هارون الرشید لعنت می فرستادند، تا این که در سده حاضر دیوار بقعه را از قسمت بالاسر توسعه دادند و این معضل تا حدودى مرتفع شد.

قبر هارون الرشید دست کم تا اوایل سده هفتم قمرى داراى ضریحى مشخص در وسط بقعه مطهر بوده است. اما از آن پس ظاهراً به اَمر سربداران شیعه مذهب ضریح بر داشته شده است. در قرون بعد نام بقعه هارون به فراموشى سپرده شده تا این که در اوایل سده حاضر گروهى که در جستجوى «مقبره هارون» در ولایت توس بوده اند بناى ناشناخته اى در شهر «تابران» توس ( واقع در ۴ فرسنگى مشهد ) را همان «مقبره هارون» و حتى کاخ و زندان وى پنداشته و نام « هارونیه » یا « بقعه هارونى » را بر آن نهاده اند. این که «قبر هارون الرشید همچنان در وسط بقعه مطهر حضرت رضا علیه السلام قرار دارد» دلالت بر این میکند که اساس این بقعه تغییرى نیافته و همان بقعه هارونى است.

 

تاریخچه قبر وصندوق وسرداب امام رضا(ع)

تاریخچه ای از قبر، سرداب و ضریح های امام رضا (ع) در گفت و گو با «بزرگ عالم زاده» (متولد۱۳۱۶فرزندحاج شیخ عبدا لحسین عالم زاده شوشتری-وفات. تیر ماه ۱۳۹۵)محقق و کارشناس حرم
محل مصاحبه:کتابخانه مرکزی، سالن محققین.

او تقریباً دایره المعارف زنده حرم است و تنها محققی است که درباره همه جای حرم تحقیق کرده. از او کتاب هایی در این زمینه نیز منتشر شده است

 پیشینه ای از حرم امام رضا می فرمایید؟

بزرگ عالم زاده:در سال های آغازین به خاکسپاری پیکر امام (ع) در بقعه هارونی، حرم مطهر به صورت بنایی ساده با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود؛بقعه تنها یک درب ورودی ساده پیش روی مبارک و تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان داشت. صفّه های اضلاع حرم به سوی خارج از بنا بسته بود و بالای قبر یک قبه وجود داشت.

اولین خادم یک زن روستایی بود،ازروستای نوغان(تنهاآبادی منطقه)

در آن سال ها زمین های اطراف حرم خالی از سکنه بود، «نوغان» یکی از دو قبضه معروف و معتبر طوس بود و تنها آبادی مسکونی منطقه به شمار می رفت. به همین دلیل؛ یعنی بعد مسافت با شهرها و آبادی های اطراف و وجود خفقان و جو مسموم آن زمان، نظارت دقیق حکام جور بر حرکات و سکنات شیعیان، منع آنها از توجه به مرقد امام (ع) و درک فیض زیارت موجب شد سال ها سپری شود و بنایی در خور و شایسته «مضجع» شریف حضرتش احداث نگردد.
«اربلی» در «کشف الغمّه» نوشت:«در آن دوران، زنی از نوغان خادمه حرم بود که روزها به امور خدمت مقبره می پرداخت و شب ها درب حرم را بسته و به نوغان می رفته است
آنچه مسلم است و از قراین برمی آید، این است که سرداب پس از محو شدن صورت قبر هارون الرشید یعنی قرن هشتم به بعد، به وجود آمد.

یعنی در ابتدا اصلاً سردابی پر از آب که قبر مطهر وسط آن باشد نبود؟

بزرگ عالم زاده: نه! اصلاً آب ندارد! مدارک موجود نشان می دهد

تا اوایل قرن هشتم صورت قبر هارون در زیر گنبد و پایین پای مبارک حضرت بوده. روی قبر هارون نیز صندوقی چوبی بوده.

« ابن بطوطه» جهانگرد و جغرافیدان نامی که در اوایل قرن هشتم به مشهد آمده، «قبر هارون» را دیده و در کتابش از آن نام برده.
صاحب «روضات الجنات» نوشته:«صورت قبر تا اوایل سده هشتم هنوز برقرار بوده و ظاهراً پس از آنکه شهر طوس و سناباد در حوزه تسخیر «سربداران» قرار گرفت، صورت قبر هارون به کلی محو گردید.»
قطعاً تا آن زمان سردابی وجود نداشته.درگذشته کف حرم مطهر نسبت به سطح زمین های خارج از روضه منوره، گودتر و نزدیک به دو متر اختلاف سطح داشته است.

با توجه به بالا آمدن کف حرم طی قرن ها و اعصار گذشته، هنوز هم این اختلاف مشهود است. پس از اینکه در سنوات گذشته کف حرم را به تدریج بالا آوردند، سردابی ایجاد شد.
صاحب «بدر فروزان» نیز درباره سرداب نوشت: «اصل مرقد امام رضا(ع) در سرداب قرار گرفته است که سقف آن سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل می دهد؛ و تردیدی نیست که «سرداب» در قرون پنجم و ششم نبوده است
در گذشته «داخل ضریح» دریچه ای در« سمت پایین پای مبارک امام رضا(ع) وجود داشت» که درون سرداب نمایان می شد. بعد از انقلاب اسلامی که «رواق دارالاجابه» ساخته شد،

«ورودی سرداب» از طریق هشتی واقع در ضلع شرقی این رواق ایجاد گردید. کف رواق، نسبت به مرقد مبارک امام (ع) در سرداب حدود یک متر و شصت سانتی متر پایین تر است.

در سال ۱۳۷۹ شمسی هنگام نصب «ضریح پنجم حرم امام رضا» ضریح فولادی مرصع معروف به «نگین نشان» در درون «ضریح چهارم حرم امام رضا» بود که به داخل سرداب انتقال یافت و اکنون در «سرداب روی مرقد امام رضا» (ع) جای گرفت به گونه ای که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.

درباره سنگ قبر حضرت هم توضیح می دهید؟

بزرگ عالم زاده:«مدفن امام رضا» تاکنون یعنی تا جایی به دست ما رسیده که ۳ سنگ قبر داشته.

اولین و کهنه ترین لوح تاریخی که در روضه منوره به دست آمده، سنگی مرمر مربوط به اوایل قرن ششم است.

این سنگ مرمر به طول چهل، عرض سی و به قطر شش سانتی متر است. روی سنگ علاوه بر نقش محراب مانند، کلماتی شبیه به خط کوفی دیده می شود که از لحاظ قدمت و اهمیت خط کوفی آن بسیار ارزشمند است. به نقل از مرحوم سید محمد کاظم امام، خط روی سنگ را یکی از خاورشناسان معروف که در خواندن نوشته های قدیمی کوفی، تخصص داشت پس از مدتی صرف وقت قرائت نمود. این اثر یکی از شاهکارهای تاریخی دنیا محسوب می شود. این سنگ تاریخی که در آغاز قرن ششم بر مرقد امام (ع) نصب شده،

در قرن هشتم یا احتمالاً در زمان صفویه که سرداب مقدس به وجود آمد،

از روی مزار مبارک برداشته شد و به عنوان نفیس ترین سنگ تاریخی به موزه آستان قدس انتقال یافت.
در تحلیلی که از مکتوبات روی سنگ به عمل آمده، مانند: هذا مقام الرضا (ع) و عبارت های دیگر، معلوم می شود این سنگ ضمن اینکه به عقیده بعضی از نویسندگان به عنوان سنگ قدیم قبر امام (ع) بر مزار حضرت جای داشته، می تواند لوحه ای مشتمل بر تاریخ تعمیراتی که ابوالقاسم احمد علوی در سال ۵۱۶ هجری در بیوتات آستان قدس انجام داده باشد.
دومین سنگ مزار حضرت که اکنون درون سرداب روی مرقد مقدس جای دارد، سنگ قبری از جنس مونسار (مرمر سفید آهکی) به تقریب با ابعاد شصت در چهل سانتی متر است. از این سنگ آگاهی چندانی به دستت نیامده. یکی از معماران قدیمی آستان قدس که سنگ مزبور را رویت کرده، می گفت

در سال ۱۳۳۸ هنگام نصب ضریح چهارم که روی سرداب باز شده بود، سنگ دیده شده است ولی از مکتوبات روی سنگ، به غیر از عبارت «دفن فی هذا البلد الامین» چیزی به خاطر نداشت.
سومین سنگ مزار امام (ع) سنگی مرمر و ممتاز از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی است.

ابعاد آن دو متر و حدود ۳۶۰۰ کیلوگرم وزن دارد. بر سطح سنگ، القاب امام (ع)، تاریخ ولادت و شهادت آن بزرگوار و دو بیت از اشعاری که حضرت به قصیده دعبل خزایی ملحق فرموده، حک شده است. علاوه بر این، آیاتی از قرآن نیز زینت بخش اطراف سنگ شده است.

این سنگ همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ خورشیدی، در حرم مطهر بر بالای مرقد امام (ع) نصب شده و اکنون در داخل ضریح مقدس جای دارد.

صندوق روی قبرچیست؟

بزرگ عالم زاده:موضوع صندوق روی قبر منور، جدا از سنگ قبر و ضریح است. آنچه از مجموع تواریخ به دست آمده، ثابت می کند از اوایل قرن ششم هجری، صندوقی چوبی روی مرقد امام (ع) وجود داشته است. این صندوق از چوب اعلا و با روکش و بست های نقره تزئین یافته بود. صندوق را در سال ۵۰۰ ه.ق، انوشیروان زردشتی (با انوشیروان عادل، پادشاه معروف اشتباه نشود) به مرقد مبارک امام (ع) تقدیم نموده است. عمادالدین ابوجعفر محمدبن علی طوسی معروف به ابن حمزه، از دانشمندان قرن ششم می نویسد:

شفای سفیرغیرمسلمان

انوشیروان زردشتی کیست؟
بزرگ عالم زاده:«انوشیروان زردشتی از اهالی اصفهان و در دربار خوارزمشاهیان دارای منصبی بود. وی را به سفارت مرو فرستاد تا به حضور سلطان سنجر برسد. او که به بیماری برص (پیسی) مبتلا بود، احساس می کرد مورد تنفر است. نگران بود از اینکه به دربار سلطان برسد. چون به مشهد رسید، از کرامت های پی در پی حضرت امام (ع) آگاهی یافت. به وی گفته شد اگر به محضر امام شیعیان شرفیاب شوی، حضرت را زیارت کنی و در کنار قبرش با تضرع از او بخواهی، قطعاً حاجت می گیری و شفا می یابی. وی اظهار داشت من غیر مسلمانم و شاید خدمه مانع ورودم به حرم شوند. به او گفته شد با لباس مبدل وارد شو؛ کسی آگاه نخواهد شد. چون چنین کرد وارد روضه منور گردید، به قبر پناهنده شد با تضرع و زاری از امام (ع) شفا خواست. به برکت وجود آن حضرت، بیماری اش بهبود یافت.
ابن حمزه گوید: از عجیب ترین چیزهایی بود که در زندگی ام شاهد آن بودم.

هنگامی که انوشیروان از بقعه خارج می شد، اثری از بیماری بر آن نیافت و بیهوش شد. پس از آن اسلام آورد و صندوقی از چوب اعلا با روکش و بست های نقره به مرقد منور امام (ع) اهدا نمود و مالل زیادی خرج کرد. مردم خراسان که از این معجزه آگاه شدند، گروه بسیاری آن را مشاهده نمودند.
همان گونه که قبلاً گفته شد ابن بطوطه، جهانگرد معروف در سال ۷۳۴ هجری به مشهد سفر کرد و این صندوق را مشاهده نمود که با روکش نقره پوشیده شده. او آن را در کتاب «تحفه النظار» وصف نموده است.
این صندوق مدت ها بر مزار امام (ع) در سرداب جای داشت تا ارکان آن پوسیده شد و به جایش صندوق معروف دوم معروف به صندوق عباسی بر مزار امام (ع) جای گرفت که از چوب فوفل با روکش و میخ های طلاست که شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ هجری روی مرقد منور نصب نمود، یا اینکه همان صندوق انوشیروان را مرمت کرد. به هر حال، سطح صندوق عباسی به طلا آراسته و با میخ های طلا بست زده شد و در لبه فوقانی آن، بر صفحه ای از طلا به خط علیرضا عباسی نوشته شد:

«کلب آستان شاه ولایت شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی تقدیم نمودسنه ۱۰۲۲ هجری قمری».
صندوق عباسی که قرن ها در سرداب مانده بود، پوشیده شده تا اینکه در سال ۱۳۱۱ شمسی آن را بیرون آوردند و بست ها و زره طلای روی آن را که سیاه شده بود، جلا دادند و طلای صندوق را زیر نظر عالمان وقتت صرف خرید املاکی برای وقف آستان قدس نمودند.

 در همان سال به جای صندوق عباسی، صندوقی از سنگ مرمر لیمویی بسیار شفاف از معدن سنگ شاندیز که به هزینه مرحوم حاج حسین حجار باشی زنجانی، خادم کشیک سوم آستان مقدسه ساخته شده بود، درون حرم روی سرداب مرقد، طی تشریفاتی نصب شد. این صندوق مرکب از چند قطعه سنگ به طول دو متر و ده و عرض یک متر و شش و ارتفاع نه و نیم سانتی متر بود.

در سال ۱۳۷۹ همزمان با تعویض ضریح چهارم، صندوق مزبور نیز برداشته شد و به جایش سنگ قبر یاده شده، از معدن توران پشت یزد، داخل ضریح پنجم قرار گرفت.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره۶

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مختصات محوطه داخلی حرم امام رضاعلیه السلام

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺳــﺮﺩﺍﺏ ﺗﺎ ﻛﻒ 

«ﺳﺮﺩﺍﺏ» ﻛﻠﻤﻪﺍﻱ ﻓﺎﺭﺳﻲ است که از ﺩﻭ ﻛﻠﻤﻪ« ﺳﺮﺩ + ﺁﺏ» ﺗﺸــﻜﻴﻞ ﺷﺪﻩ است ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺳــﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺯﻣﻴــﻦ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺟﺎﺋــﻲ است ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻓــﻦ ﻳﺎ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺍﻣﻮﺍﺕ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﻣﻰﺷد و ﻣﻨﻈــﻮﺭ ﺍﺯ ﺳــﺮﺩﺍﺏ ﺩﺭ ﺣــﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﻣﻜﺎﻥ ﻣﻘﺪﺳــﻲ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﻗﺪ ﺍﻣﺎﻡ رضا(علیه السلام) ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ.

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺳــﺮﺩﺍﺏ ﺗﺎ ﻛﻒ ﺭﻭﺿــﻪ ﻣﻨﻮﺭﻩ ۶ ﺍﻟﻲ ۸ ﻣﺘﺮ ﺍﺳــﺖ

ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺿﺮﻳــﺢ ﻓﻮﻻﺩﻱ ﻧﮕﻴﻦ ﻧﺸــﺎﻥ (ﺿﺮﻳﺢ ﺩﻭﻡ) ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺍﺏ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﺮﻗﺪ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ رضا(علیه السلام) ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ.
محدوده پنجره هشتی بالاسر مبارک در ضلع شرقی رواق دارالاجابه، بعد از حرم مطهر، نزدیک‌ترین مکان به مدفن مقدسس امام هشتم(علیه السلام) است. پروژه ساخت این رواق در سال ۱۳۷۶ هجری شمسی آغاز شد و در اواخر سال ۱۳۷۹ هم‌زمان با عید سعید غدیر خم به بهره‌برداری رسید. فضای «دار الاجابه» به سبک بنای فوقانی آن، با زیربنای ۱۹۶۵ متر مربع و گنجایش ۲۸۰۰ نفر ایجاد شده است.

ارتفاع آن حدود چهار متر است و ده ستون در وسط دارد که در هر ستون دو هواکش وجود دارد و تعداد ۲۲ هواکش نیز دور تا دور بنا برای تهویه قرار گرفته است.
در زاویه شرقی رواق، یک هشتی با پنجره نقره و سقفی به‌ صورت نیم گنبدی که راه ورود به «سرداب امام رضا»(ع) است، قرار دارد. در تزیینات این هشتی از طرح آینه‌کاری به ‌صورت رسمی‌بندی، همراه با مخمل که روی آن را آیینه‌کاری به طرح بند اسلامی تنظیم کرده‌اند، استفاده شده است.
دیواره رواق به ارتفاع ۲ متر از سنگ مرمر پوشش یافته و از بالای سنگ چین تا سقف حدود ۷/۱ متر آینه کاریی است. تزیینات سقف دارالاجابه به صورت مقرنس آینه، همراه با گچ‌بری و نقاشی به سبک لانه‌زنبوری و حدود ۱۵۰۰ متر مربعع آینه‌کاری تزیین یافته است.
در ساخت این رواق از هنر مقرنس، رسمی‌بندی، گره سنگی، گره تجاری، آینه‌کاری و لایه‌چینی مشتمل بر گچ فرسک، رنگگ پرل، رنگ اکرولیک، ورنی و نیز قلم‌گیری طلاکاری استفاده شده است./منبع:آستان قدس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درباره مدفن امام رضا روایت دیگری هم هست:مأمون برای تبرئه‌ی خود از اتهام به شهادت رساندن امام(ع) فرمان داد تا پیکر حضرت رضا(ع) را در بقعه‌ی هارونیه، نزدیک قبر پدرش به خاک بسپارند.

درباره« محل دقیق دفن پیکر امام رضا»(ع)، روایات و بحث‌های گوناگونی مطرح است.

 حضرت رضا(ع) قبل از مرگ این شرایط را پیش‌بینی کردند.

علامه مجلسی در «عیون» و شیخ مفید در «جلاء العیون» در خصوص «محل دفن امام رضا» به روایت اباصلت هروی، چنین نقل می‌کنند: «حضرت رضا(ع) به اباصلت فرمود: به قبه‌ی هارون‏الرشید برو و از چهار سمت قبر، هر طرف یک مشت خاک بیاور
سپس امام(ع) خاک بالا و پایین و پشت سر را بوییدند و فرمودند: مأمون اراده خواهد کرد قبر پدرش را قبله‌ی‏ قبر من قرار دهد، سنگ بزرگی آشکار شود که هر چه کُلنک در خراسان است اگر جمع نمایند برای کندن آن، ممکن نشود».

مأمون خیلی دلش می‏خواست که‏ حضرت رضا(ع) را در پایین پای پدرش هارون دفن کند اما اتفاقات خارق‌‏العاده‏ای رخ داد که مجبور شدند حضرت‏ را در بالای سر هارون دفن کنند.

بخاطرهمین است که جای «بالا سر» حضرت تنگ‌تر است؛ چرا که قبر امام رضا(ع) در وسط مضجع قرار نگرفته است و آنجا محل دفن هارون‌الرشید می‌باشد./منبع:بهمن ۱۳۹۰مشرق

مضجع چیست؟

توضیح مدیریت سایت(پیراسته فر):مضجع  مفرد« الْمَضَاجِعِ »است بمعمنای ، بستر ، رختخواب،خوابگاه ، جای خفتن ، قبر، آرامگاه است.

درقرآن هم به معنای"خوابگاه"آمده که اهل نماز شب -نشانه هایشان این است(سحر خیزی و دل کندن از رختخواب)

«تَتَجَافَىٰ» جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا/ ١٦سجده

«تَتَجَافَىٰ» به معنای کندن  و جدا شدن است.

 ایشان بدن‌هایشان را از (مضجع) خوابگاه می‌کَنند،پروردگار خود را با بیم و امید(خوف ورجاء) به فریاد می‌خوانند

نکته:آیا میتوان تصورکرد توفیق همسایگی" هارون الرشید" باحضرت "امام رضا"یک رازورمزهایی برخورداراست که برماپوشیده است؟

نکته:آیا میتوان تصورکرد توفیق همسایگی" هارون الرشید" باحضرت "امام رضا"یک رازورمزهایی برخورداراست که برماپوشیده است؟
بایدتوجه داشت که امام رضا(ع)درکنارقبر "هارون"مدفون است (فاصله دفن این ۲نفر،۱۰ سال است)
آیامیتوان گفت که باهمه مظالمی که هارون داشته ،خدماتی هم به اهل بیت نموده است؟برای نمونه احترامی که به امیرالمؤمنین(ع)داشته ،به احترام قبرعلی (ع)وضومی گیرد،نمازمیخواند وبعدش هم دستورمیدهد که برای قبرامیرالمؤمنین(ع)قبه وبارگاه بسازند.واحترام نماینده امام موسی کاظم(غلی بن یقطین)دردرجکومتش  نگه میدارد وتحملش می کند،که بعیداست ازروابط وزیرش با امام بی اطلاع بوده باشد.
ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)/کاشف قبرامیرالمؤمنین(ع)هارون بوده

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سال‌ها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آن‌ها نمی‌دانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثه‌ای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛

عبدالله بن حازم می‌گوید:

روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگ‌های شکاری را به سوی آن‌ها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه‌ای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگ‌های شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگ‌های شکاری آن‌ها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگ‌ها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.

هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه می‌برند. بازها و سگ‌ها جرات رفتن و آنجا را ندارند.

هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش ‌ من بیاورید.

پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.

هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!

پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آن‌ها می‌گفتند:این تپه قبر شریف علی علیه‌السلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.

 

هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.

به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیه‌السلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید./تبیان بااستفاده ازمنابع:سایت اندیشه قم/سایت خبرآنلاین/سایت عصر شیعه/بحار الانوارو..

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آشکار شدن مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به روایت دیگر
روزی هارون الرشید در نجف به صحرای نیزاری به شکار رفت. تازی ها و فهدها (سگ و یوزپلنگ شکاری) آهوان را تعقیب می کردند و آهوان به بالای تل نجف  پناه می بردند، تازی ها هم از آن تل بالا نمی رفتند. این عمل چند بار تکرار شد و همین که تازی ها عقب نشینی می کردند آهوان پایین می آمدند. همین که دوباره آهوان را تعقیب می کردند دوباره به بالای تل خاک پناه می بردند و تازی ها از تعقیب آن ها باز می ایستادند.
خلیفه هارون الرشید دریافت که باید در این مکان، سرّی نهفته باشد که آهوان بدانجا پناه می برند و تازی ها از آن بالا نمی روند. پیرمردی از اهالی آنجا را احضار کرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: برای گفتن سرّ این تل خاک، از شما امان می خواهم و خلیفه نیز امانش داد. سپس پیر مرد گفت: با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مکان زیارت نامه می خواند و نماز می گذارد. از پدرم سؤال کردم که زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتی دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق(ع) برای زیارت به اینجا می آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش علی بن ابی طالب(ع) است که به زودی آشکار خواهد شد. خلیفه دستور حفر این محل را داد تا به علامت قبری رسیدند و لوحی در آنجا پیدا شد که بر روی آن با خط سریانی دو سطر نقش بسته بود که ترجمه آن چنین است: «این قبری است که نوح پیغمبر آن را برای علی(ع) وصی محمد(ص) قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود». هارون ادای احترام نمود و دستور داد خاک ها را به جای اول خود برگردانند. سپس پیاده شد، پس از وضو گرفتن دو رکعت نماز خواند و با حالتی گریان، خود را به خاک و تربت آن حضرت غلطانید.

آنگاه هارون نامه ای به امام موسی کاظم(ع) در مدینه نوشت و صِحّت این مطلب را از امام موسی(ع) سؤال کرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش علی بن ابی طالب(ع)تأیید کرد.

آنگاه به دستور هارون، «سنگ بنایی بر آن قبر نهاده شد» که به «تحجیر هارونی» معروف شد.
 از آنجمله به دلیل ارادت شدید دوستان و شیعیان آن حضرت با آشکار بودن مرقد مبارک، شیعیان برای زیارت به بارگاه ملکوتی حضرت مشرّف می شدند و باعث شناسایی ارادتمندان حضرت می شد و واقعه شهادت «حجر بن عدی» و «میثم تمّار» برای دیگران تکرار می شد و لذا مخفی بودن مرقد مبارک در دوران بنی امیّه و اوائل دوران بنی عباس ممکن است باعث حفظ جان بسیاری از شیعیان شده باشد.
 مرقد مطهر امیرالمؤمنین در زمان امام صادق(ع) فقط برای خواص شیعیان به علت زیارت آن حضرت معلوم شد واما در زمان هارون برای همه مکشوف گردید(علنی شد).

لازم به ذکر است قبلاً هم «ابی حمزه ثمالی» توسط امام زین العابدین(ع) از محل قبر آگاه شده بود (مفاتیح الجنان دو صفحه قبل از باب زیارت وداع امیرالمومنین(ع). امام حسین(ع) هم قبلا آن را به بعضی از خواص نشان داده بودند، کامل الزیارات باب ۹، ج۲.
مدیریت سایت-پیراسته فر:تأمل شود که هارون بمحض اینکه فهمید اینجاقبرحضرت علی علیه السلام است چگونه با تواضع واحترام ،وضوءمی سازد ،نمازمیخواندوبعدباپاهای برهنه سربه تربت پاکش می ساید ونامه ای نه امام کاطم(ع)می نویسد وازاواستعلام می کندوبعدتأیید آن امام، دستورساختن گنبدوبارگاه می دهد.
آیااینها احترام هارون را به اهل البیت نمی رساند! البته ما منکراین نمی شویم که برای بقای حکومتش دست به اقدامات ناشایستی هم زد،مرتکب ظلم هم شد.
هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.
با حالتی گریان، خود را به خاک و تربت آن حضرت غلطانید. آنگاه هارون نامه ای به امام موسی کاظم(ع) در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسی(ع) سؤال کرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش علی بن ابی طالب(ع)تأیید کرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایی بر آن قبر نهاده شد که به «تحجیر هارونی» معروف شد.


مرگ هارون الرشید/شهادت امام رضا(ع) وچرایی همجواری 

۱- هارون الرشید در یکی از لشگرکشی‌های خود در سناباد از دنیا رفت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.

«ابن جریر طبری» در حوادث سال ۱۹۳هـ.ق چنین می‌نویسد: «در ماه صفر این سال، هارون به گرگان رسید و در آن‌جا خزانه‌هاى على بن عیسى را که ۱۵۰۰شتر بود نزد وى آوردند. پس از آن چنان‌که گفته‌اند در ماه صفر از گرگان به حال بیمارى، سوى طوس حرکت کرد و همچنان آن‌جا بود تا درگذشت...».[۱]
۲- امام رضا(ع) شهادت و مدفون شدن خویش را در کنار هارون به اطرافیان چنین خبر دادند:
مخوّل سجستانى می‌گوید: وقتی فرستاده مأمون براى بردن حضرت رضا(ع) به خراسان، به مدینه وارد شد، من در مدینه بودم، آن‌حضرت به مسجد رفت تا با رسول خدا(ص) وداع کند، چند بار وداع کرد و اجازه مرخصى خواست و هر بار قدمى چند دور می‌شد و باز به سوى قبر مطهّر بازمی‌گشت و صدایش به گریه و ناله بلند می‌شد، من پیش رفته و به ایشان سلام کردم، جواب سلام مرا داد، و من او را بدین سفر به سوى مأمون تهنیت گفتم، فرمود: «دست بردار و مرا واگذار، من از پیش جدّ بزرگوارم می‌روم و در غربت جان می‌سپارم، و در کنار قبر هارون دفن می‌شوم». وی می‌گوید: من به همراه او بودم و او را دنبال می‌کردم تا به خراسان رسید و در طوس از دنیا رفت و در کنار هارون او را به خاک سپردند.[۲]
[۱]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 8، ص 341، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.
[۲]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 217، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.

                                          ***

خلاصه ای اززندگی امام رضا علیه السلام

تولد:      ۱۱ذیقعده سال۱۴۸

پدر:   امام موسی بن جعفر(موسی کاظم)

مادر:  نجمه (تکتم) 

زنان وفرزندان :امام رضا(ع) دارای تعدادی کنیز بودند، از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد(ع) است. وی کنیزى بود که به او سبیکه یا دُرّه می گفتند، حضرت رضا او را خیزران نام گذاشتند و این بانو از اهالى نوبه (منطقه ای در آفریقا) است.و همسر دائمی امام رضا(ع) ام حبیبه بود.

برخی گفته اندکه امام رضا(ع) سه همسر داشته :

۱ـ سبیکه و برخی گفته اند سکینه و برخی او را خیزران گفته اند و برخی هم نام او ریحانه معرفی کرده اند که در هر صورت این خانم عظیم الشأن و مؤمنه از خانواده ماریه قبطیه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است که از این همسر مؤمنه امام جواد علیه السلام متولد شده است.

۲ـ اُم حبیبه خواهر مأمون عباسی که مأمون او را به انگیزه سیاسی به ازدواج امام رضا علیه السلام درآورد 

۳ـ اُم ابراهیم.

نقل دیگری: امام رضا علیه السلام دارای چند کنیز بود ولی به عنوان همسر مورخان تنها یک همسر را ذکر کرده اند و اگر در برخی از عبارات تاریخ آمده که حضرت با ام حبیبه خواهر مأمون ازدواج نموده واطلاعات بیشتری دردسترس نیست

فرزندان:  اقوال مختلف است، گروهی تعدادفرزندانش را پنج پسر و یک دختر، به نام های محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه ذکر کرده اند، همچنین در نقلی شیخ صدوق در سلسله سند روایتی از فاطمه به عنوان یکی از دختران آن حضرت نام برده است،امّا شیخ مفید  وابن شهرآشوبو طبرسىبر این عقیده است، که امام هشتم(ع)، فرزندی جز امام جواد(ع) نداشتند.

یگانه فرزند(به روایات احادیث شیعه):امام محمد تقى دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری از"خیزران" در مدینه متولدشد

ازام حبیه هم صاحب فرزندنشده است

پس بایدگفت ازدواج امام رضا "باخیزران"درسال194ه ق. بوده است وازدواج باام حبیه سال202ه.ق

تاریخ ورود به ایران:هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال 201قمری/195شمسی بود. 
امام رضا(ع) در نیمه محرم (سال 201ق/195ش) قبر رسول خدا(ص) را زیارت کرد و با آن حضرت وداع گفت.فاصله مدینه تا بصره 18 منزل (حدود 432 کیلومتر) است. بنابراین ورود امام رضا(ع) به بصره باید در روز شنبه 8 صفر 201ق/19 شهریور 195ش رخ داده باشد. 

جدول تاریخ زمان ورود حضرت رضا(ع) به شهرهای مسیر از مدینه تا مرو 
201 ـ 200قمری/196 ـ 195شمسی 
ـ حج تمتع، سه ‏شنبه اول تا چهارشنبه 10 ذیحجه/14 تا 23 تیر 
ـ حرکت از مدینه، پنج‏شنبه 15 محرم/27 مرداد 
ـ ورود به بصره، دوشنبه 3 صفر/14 شهریور 
ـ حرکت از بصره، شنبه 8 صفر/19 شهریور 
ـ ورود به اهواز، یکشنبه 16 صفر/27 شهریور 
ـ حرکت از اهواز، دوشنبه 16 ربیع ‏الاول/25 مهر 
ـ ورود به فارس (شیراز)، سه ‏شنبه 26 ربیع‏الاول/5 آبان 
ـ حرکت از فارس (شیراز)، سه ‏شنبه 1 ربیع‏الاخر/10 آبان 
ـ ورود به یزد، چهارشنبه 15 ربیع ‏الاخر/25 آبان 
ـ حرکت از یزد، یکشنبه 20 ربیع ‏الاخر/29 آبان 
ـ ورود به نیشابور، سه ‏شنبه 7 جمادی ‏الاولی/15 آذر 
ـ حرکت از نیشابور، جمعه 1 جمادی ‏الاخر/9 دی 
ـ ورود به طوس، یکشنبه 3 جمادی ‏الاخر/11 دی 
ـ ورود به سرخس، جمعه 8 جمادی ‏الاخر/16 دی 
ـ حرکت از سرخس، شنبه 23 جمادی ‏الاخر/1 بهمن 
ـ ورود به مرو، جمعه 29 جمادی‏الاخر/7 بهمن 
ـ اعلام ولایتعهدی، دوشنبه 7 رمضان/14 فروردین 
ـ نماز عید فطر، پنج‏شنبه اول شوال/7 اردیبهشت 

شهادت پدر(امام موسی بن جعفر):     سال۱۸۳

مدت حضوردرزمان حیات پدر:35سال-درهمین سن به امامت رسید

مدت امامت حضرت رضا(ع): حدود ۲۰ سال ،  ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال  در"ایران" خراسان

 فرزندان : اقوال مختلف است، برخی امام جواد(ع) را تنها فرزند ایشان دانسته و گروهی نیز فرزندان دیگری را برای حضرتشان بر­می­ شمارند.

مدت عمر۵۵سال

حضوردرایران:۳سال

 مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1- پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بوده ،سه سال درایران"ولایتعهدی"

شهادت امام رضا:۲۹ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:آیا ازدواج امام رضا(ع) با اُم حبیبه(خواهرمأمون)اجباری بود؟

میتوان پذیرفت آمدن امام به ایران(مرو)ازروی اکراه بوده ومدارک وشواهدهم این راتأییدمی کند،امانمیتوان ازدواج باخانم ام حبیبه اجباربوده!

امام رضا درهنگام ورود به ایران (ولایتعهدی)۵۳ساله بوده ودرهنگام ازدواح بادخترهارون ۵۴ ساله بوده،چگونه میتوان باورکرد که امام به این وصلت راضی نبوده وارترس شمیشروحبس تن به ازدواج با ام حبیبه داده،درحالی که خودش خواستگاری کرده وخطبه عقدش را خودش خوانده؟

ازدواج زمانی اجباراست که فردموردنظر کم سن وسال باشد ومعمولاًاجباربرای یک دختر"زن"صدق میکند،نه مرد آنهم امامی مثل علی ابن موسی الرضا که۵۴سال ازعمرشریفش می گذشته،شایدبتوان باورکرد که ازدواح امام جواد(۶سالگی)ازروی اجبارباشد/این اتفاق درسال۲۰۲ه.ق بوده/تولد"جواد"۱۹۵ه‍.ق.

واما دربعضی ازتواریخ نوشته اند که مأمون یک دخترش با به امام رضا(ع)داد ودختردیگرش را به طفل ۶ساله"جواد"

که معقول بنظرنمی رسد،مردی که ۵۴سال دارد بایک دخترنابالغ  ازدواج کند(دختران مأمون عباسی)۷یا۶ساله بودند ،انهم وقتی آن مردیکی ازمعصومین علیهم السلام باشد.که دراینصورت پدروفرزندمی شوند"باجناق"

اسنادی هم وجوددارد که ادعایم را ثابت میکند،که این ازدواج ازروی رغبت بوده،نه اکراه،ودیگراینکه ام حبیبه خواهرمأمون بوده نه دخترش که باید سن ام حبیبه بایدحدود۳۰ بوده باشد(تولدمأمون سال ۱۷۰ه.ق بوده که درسال۲۰۳ زمان ازدواج سن مأمون35سال بوده)اگرسال تولدخواهرش را دور وبر"برادر"بدانیم.

امام رضا وامام جواد(پدروفرزند)دامادخلیفه عباسی«مأمون»بودند

ازدواج امام رضا ( ع )  یا خواهر مأمون 
صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده است که مأمون پس از آن که امام رضا رابه ولی عهدی خود منصوب کرد  "خواهرش"ام حبیبه را در آغاز سال ۲۰۲به ازدواج وی در آورد  و دخترش« اُم الفضل»را برای امام جواد (ع) نامزد کرد.

« مسعودی» در «اثبات الوصیه» نوشت : مأمون خواهرش « ام ابیها»را  به همسری امام رضا (ع) در آورد . وی می گوید : روایت صحیح آن است که ام حبیبه خواهر مأمون بود . زیرا مأمون از امام خواست که از وی خواستگاری کند.

خواستگاری امام رضاازخواهرمأمون-خواندن خطبه

همین که مردمان جمع شدند امام ( ع ) خطبه ای خواند و در پایان آن گفت : و دختری که ام حبیبه نام دارد و خواهر امیرمؤمنان عبد الله بن مأمون است برای صله رحم و پیوند با یکدیگرخواستگاری می کنم و صداق او را پانصد درهم قرار می دهم آیا ای امیرمؤمنان اورا به همسری من می دهی ؟ مأمون گفت : آری او را به همسری تو دادم امام هم فرمود : پذیزفتم و بدان خرسندم .

«فضل بن سهل» همه کاره در«حکومت مأمون» بود
در سال ۱۹۶ هـ.ق مأمون رسما اعلان خلافت کرد و او را به عنوان امیرالمؤمنین مورد خطاب قرار دادند. مأمون هم بر مقام و مرتبه فضل بن سهل افزود و فرمانی صادر کرد که از حدود مشرق تا همدان و از شبت تا دریای فارس و دریای مازندران وگیلان در تحت فرمان او باشد و پرچمی مخصوص برای او معین کرد و او را به «ذوالریاستین» یعنی فرمانده لشکر و ریاست امور کشور و دیوان دولتی ملقب کرد.
«شیخ طوسی»، فضل بن سهل را از اصحاب امام رضا (ع) نوشته است، و به همین جهت سید بن طاووس در کتاب «فرج المهموم» او را از امامیه شمرده است و می نویسد او شیعه است و از امام رضا (ع) حدیث نقل می کند. می گویند به خاطر اینکه شیعه بود، امام رضا (ع) را برای ولیعهدی برگزید.
نوشته اند که مأمون خیلی به امام رضااحترام می کرد ورعایت حالش را می کرد تا حدی برای فضل بن سهل ناگواربود این حالت راببیند
"فضل"  چون محبت های مأمون نسبت به حضرت رضا (ع) را می دید، حسادت کرد وزمانیکه   مأمون می خواست خلافت"ولایتعهدی" را به حضرت رضا (ع) واگذارکند، برای فضل بن سهل ناگواربود.
مأمون هم ازاین مسئله نهایت استفاده راکرد،بایک حیله ای اول 4نفررامأمورکردکه درحمام فضل رابکشند وخودش را هم محزون نشان داد وسرقاتلان را برای تشفی قلوب خانواده فضل فرستادوبه مادرش تسلیت گفت وبرای تکمیل تبرئه خود برادرفضل (حسن بن سهل)را وزیرخودکرد وبا دخترسهل هم ازدواح کرد،می گویندازدواج امام رضا (باخواهرش ام حبیبه)ومأمون همزمان بوده
علت کشته شدن فضل بن سهل
فضل همه کاره حکومت مأموم بود وحتی طراح اربین بردن برادرش امین نیز فضل بن سهل بود،یعنی پیروزیهای مأمون مدیون تلاشها وتدبیر فضل بن سهل بود،اما چون ازطرف "فضل" احساس خطرکردهم بدلیا اینکه همه رازهای پنهان را فضل می دانست وهم اینکه مردم بیشتر"فضل "را بعنوان حکمران می شناختند،احکام مدیران توسط فضل صادرمی شد،نه مأمون.لذا مأمون اورارقیب خلافت خودمی پنداشت.
فضل بن سهل نوبختی» وزیر مأمون و گرداننده دستگاه او بود. او در یک زمان کارهای کشوری و لشکری او را در اختیار داشت و تمام عزل و نصبها به امر او انجام می گرفت.
فضل بن سهل مردی باهوش و با کمال و دانش بود که توانست با نقشه های خود مأمون را به خلافت برساند و برادرش،امین، را با آن ذلت و خواری هلاک کند و همه مخالفان را سرکوب نماید.
فضل بن سهل از آغاز زندگی با مأمون آشنا شد و در کنار او کار کرد و مشیر و مشاور او بود. مأمون هم به سخنان او گوش می داد و نصایحش را به کار می گرفت. او قبل از معرفی به هارون و مأمون در تشکیلات برمکیان کار می کرد و راه و رسم سیاست و حکومت را از آنها آموخته و رموز و فنون اداره ی امور مملکت را فرا گرفته بود. فضل از علم نجوم  آگاه بود.  در  پیش بینی ها، او مسلط بود و خطا نمی کرد. همچنانکه قتل خودش را قبلا استخراج کرده و در رقعه ای نوشته و به مادرش داده بود.
بعد از فضل، برادرش حسن ابن سهل وزیر شد و خودسهل دخترش را به عقد مأمون درآورد و آنقدر "ولیمه و شاباش" سنگین و بی نظیر که آن زمان معمول نبود، داد که باعث شگفتی شد و عاقبت هم به علت اینکه در مرگ برادرش، زیاد جزع و فزع می کرد، اختلال حواس پیدا کرددر سال 203 هجری قمری در خراسان در گذشت. 
وپس ازمدتی بایک حیله دیگر امام رضا(ع)راشهیدکرد

ازدواج امام جواد با امّ الفضل(درسن ۶سالگی)

تزویج دخترش امّ الفضل به امام جواد(ع) و تظاهر به دوستی و احترام آن حضرت، نیرنگ دیگری بود در ادامه رفتار تزویری که با پدر بزرگوارش حضرت امام رضا(ع) داشت و ولایت عهدی را به او واگذار نمود و یکی از دخترانش را که امّ حبیبه نام داشت، به همسری آن حضرت درآورد.

مأمون می خواست امام جوادرا تحت نظر داشته باشد، در عین حال که با اظهار دوستی با آن حضرت از شورش علویان جلوگیری می کند.چنین ازدواجی به طور آشکار به مصلحت مأمون بوده نه به مصلحت امام. پس، آن حضرت بر اثر فشار مأمون، مضطر به پذیرفتن آن شده است.

امام جواد (ع) در هفت سالگی، به امامت رسیدهمانطورکه  امام هادی(ع) در نه سالگی و حضرت مهدی (عج) در پنج سالگی  به امامت می رسندند.

امام جواددر ۲۵ سالگی به شهادت رسید

بااین وجود۲امام (رضا وجواد)علیهما السلام (پدروفرزند)باهم «باجناق»می شوند.که درهیچ روایتی به این موضوع اشاره نشده-یافت نشده.

ودربعضی ازمنابع آمده:آن حضرت با پوران دختر حسن بن سهل در یک روز ازدواج کرد!یعنی دریک روز هم با ام حبیبه ازدواج کرده وهم باپوران!درصورتیکه مأمون با پوران(دخترحسن بن سهل)ازدواح کرده که دربعضی ازروایات است ازدواح این ۲(امام ومأمون)همزمان بوده 

                                                        ***

نمونه هایی ازارادت هارون الرشید به پیامبر.اهل البیت علیهم السلام

ماجرای اجازه گرفتن ازپیامبربرای زندانی کردن امام گاظم
درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می‌کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود «امین» را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می‌داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود؛ و اگر ناچار می‌خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می‌دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال" ۱۷۹" به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال هارون رفتند. اما هارون باناراحتی سر قبر حضرت رسول (ص)رفتند، گفت یا رسول الله از تو پوزش می‌خواهم که می‌خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می‌خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

پیشنهادپس دادن فدک

زمخشری در «ربیع الابرار» آورده است که هارون  در یکی از ملاقاتها به امام پیشنهاد نمود فدک را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت. وقتی اصرار زیاد کرد امام محدوده فدک را خیلی زیاد"به اندازه یک کشور"اعلام کرد که هارون از پیشنهادش پشیمان شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بنظرمی رسدحُب به پیامبرگرامی اسلام(ص)واهل بیت دردل هارون بوده ولی کج فهمی ها وبدفهمی های ناشی ازدلبستگی به قدرت اوراوادار به ظلم به اهل بیت می کرد.