پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

اولین "پنکه" راناصرالدین شاه برای حرمسرایش ازاروپابه ایران آورد

سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا

تاریخچه پنکه..اولین کارخانه لوازم خانگی درایران(حاج محمد تقی برخوردار)پدر لوازم خانگی ایران.

توشیبا(رشت)کارخانه «حاجی برخوردار»بود.

اولین باری که ناصرالدین شاه  «پنکه »رادرآلمان دید

درسفربه اروپادربازدیدازکارخانه ای درآلمان«دیدم ازیک جهنمی،بادبهشتی می وزد

«ناصرالدین شاه قاجار»(سلطان صاحبقران) در سومین سفرش به اروپا از کارخانه‌ها و مراکز صنعتی دیدار کرد. وی در آلمان برای نخستین‌بار در یک کارخانه تولید وسایل برقی، پنکه دید که البته مدتی قبل در اروپا اختراع شده بود.

«سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا» از ۲۴ فروردین ۱۲۶۸ (۱۸۸۹ میلادی) آغاز و در  ۲۸ مهر ۱۲۶۸(۶ ماه بطول انجامید)  به پایان رسیده است.

بعدها چهار پنکه دیگر هم برای استفاده در اندرونی و حرمسرای کاخ سفارش داده شد. استفاده از پنکه برای مردم عادی حدود ۵۰ سال طول کشید.

ناصرالدین شاه قاجار در سومین سفرش به اروپا از کارخانه‌ها و مراکز صنعتی دیدار کرد. وی در آلمان برای نخستین‌بار در یک کارخانه تولید وسایل برقی، پنکه دید که البته مدتی قبل در اروپا اختراع شده بود.

 واکنش ناصرالدین شاه در نخستین مواجهه با پنکه!

«ناصرالدین شاه»در سفرنامه‌اش نوشته است: کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بوهای دیگر میداد و ما حرکت می‌کردیم همه را می‌دیدیم، درهمین بین که ازگرماداشتیم خفه میشدیم ناگهان «نسیم خنکی احساس کردیم» باد می‌وزید، «مثل باد بهشت» که در آن گرما و تعفن، آدم را زنده می‌کرد.

ناصرالدین شاه درادامه نوشت:ما تعجب کردیم از کجا باد می‌آید! بعد ملتفت شدیم از یک چرخی است، پرّه‌ پرّه ساخته‌اند، با الکتریسیته حرکت می‌کند با سرعت زیاد و احداث باد می‌کند.

ترمزش باانگشتان دست بود!

ناصرالدین شاه نوشت:این وسیله اسبابی دارد که به حرکت انگشت، ازچرخش می‌ایستد.

وقتی که حرکت نمیکند(نمیچرخد)یک مرتبه تعفن و گرما جهنم می‌شود، باز انگشت می‌گذارند به حرکت می‌آید، بهشت می‌شود.

خیلی مغتنم دانستم و آنجا ایستادم، خنک شدم. باد طوری بود که دامن سرداری و کلیچه [جامه نیم‌تنه] را خوب حرکت می‌داد.

گفتم یکی بدهیدبه ایران

ناصرالدین شاه نوشت:گفتیم اگر ممکن است یکی از این چرخ‌ها بسازند برای ما به طهران بفرستند. سیمن(سیمون: صاحب کارخانه) گفت یکی برای شما می‌سازم و می‌فرستم ایران.

 کتاب «روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه» آمده(سلطان صاحبقران) در سال ۱۸۸۹ میلادی برای سومین مرتبه راهی دیار فرنگ می‌شود تا از نزدیک با توسعه صنعتی اروپا آشنا شود. بازدید از کارخانجات بخشی از تماشایی‌های این سفر است. در صبح یکی از روز‌ها (۱۲ شوال ۱۳۰۶ هجری قمری، برابر با ۲۱ خرداد ۱۲۶۸) او پس از بازدید از باغ وحش راهی کارخانه تولید وسایل برقی می‌شود و در میان آن همه عجایب تنها چیزی که نظر همایونی را به خود جلب می‌کند، دیدن پنکه است.

ناصر‌قجردر این باره می‌نویسد: «این کارخانه مال «سیمُن» است و محل آن در شارلوطنبورگ است. راه دوری است. عزیزالسلطان هم اصرار کرد بیاید و آمد. (او در این سفر به بیماری چشم درد مبتلا بوده) به کارخانه رسیدیم. در این کارخانه اسباب الکتریسیته از هر قبیل می‌سازند؛ سیم‌های کلفت به جهت تلگراف زیر دریا، اسباب طلفون (تلفن)، پیل‌ها و چرخ‌های تلگراف و ...، هزار عمله در اینجا کار می‌کنند. چرخ بخار دارد و چرخ‌های مختلف که کار می‌کنند. حقیقت چیز تازه انطرسان (جالب توجه) نداشت، غیر همان چرخ بخار و چرخ‌ها که کار می‌کردند.

چیز تازه این بود که دورنمایی پانورا مانند ساخته بودند از مقوا و نقاشی مثل پرده تماشاخانه، ده و دره و بلندی و پستی و چیز‌های دیگر ساخته بودند. روشنی الکتریسیته می‌انداختند، مجسم می‌شد، دیدنی بود. گاهی روشن نبود، کم کم روشنی می‌دادند مثل طلوع صبح و آفتاب، گاهی ماه بیرون می‌آمد. خیلی باصفا، روشنی الکتریسیته زیاد در کارخانه بود، چشم را می‌زد. عزیزالسلطان هم تازه چشمش خوب شده و از این روشنی صدمه خواهد خورد. لابد (به ناچار) به او گفتیم حکما برود. اوقاتش تلخ شد، قهر کرد و رفت. کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بو‌های دیگر و ما حرکت می‌کردیم، همه را می‌دیدیم. در بین گردش، نسیم خنکی احساس کردیم، باد می‌وزید، مثل باد بهشت که در آن گرما و تعفن آدم را زنده می‌کرد. ما تعجب کردیم از کجا باد می‌آید.


پنکه سفارشی شاه که یک سه پره سقفی و دیواری بود، چندی بعد، پس از بازگشت او از سفر فرهنگ از راه بندر انزلی وارد ایران می‌شود و مستقیم به کاخ گلستان می‌رود، زیرا این کاخ تنها مکان برق دار در سراسر ایرانِ آن زمان بود. پس از آن، جناب همایونی، سفارش چهار پنکه دیگر نیز برای اندرونی و حرمسرا می‌دهد که آن‌ها را هم ساخته و به دربار می‌فرستند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه اصلاحاتی انجام داده ام وافزودن تصاویر ومطالب دیگر.
مردم این روزگار تا پایان دوران احمدشاه قاجار از وجود پنکه بی بهره اند و تنها می‌توان ردپای این اختراع را در منزل اشراف و نزدیکان شاه دید.

این بی بهرگی تا دهه ۴۰ هم ادامه پیدا می‌کند تا اینکه «محمدتقی برخوردار» که همه آن را با عنوان «پدرلوازم خانگی ایران» می‌شناسند، با تأسیس کارخانه پارس الکتریک، نمایندگی مونتاژ رادیو و تلویزیون را می‌گیرد و بعد‌ها هم با گسترش کارش انواع لوازم خانگی از جمله پنکه را وارد بازار ایران می‌کند و در اختیار عموم مردم می‌گذارد. کم کم کولر آبی که نمونه فلزی همان بادگیر‌های ایرانی بود نیز روی کار آمد. این اختراع چند سال بعد هم با ساخت کولر گازی کامل شده و سرما را به خانه‌ها ارمغان می‌دهد.

پنکه سفارشی ناصرالدین شاه مدتی پس از بازگشت وی از سفر فرنگ بالاخره به ایران رسید. این پنکه در کاخ گلستان که سیم‌کشی برق داشت، نصب شد. بعدها چهار پنکه دیگر هم برای استفاده در اندرونی و حرمسرای کاخ سفارش داده شد. استفاده از پنکه برای مردم عادی حدود ۵۰ سال طول کشید. از سال ۱۳۲۰ شمسی به‌تدریج شبکه برق در شهرهای بزرگ ایران توسعه یافت و مردم عادی هم در خانه پنکه گذاشتند. از دهه ۴۰ شمسی هم که دیگر پنکه در ایران تولید شد و جنس وطنی شد و برای سال‌های طولانی تنها وسیله سرمایشی خانه‌ها بود.

عکس شاه ایران برگردن ملکه انگلیس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ماجرای اولین سفرناصرالدین شاه به اروپا

سفر شاه به فرنگ

سفر ناصرالدین شاه به اروپا در واپسین روزهای فروردین ۱۲۵۲ شمسی، نخستین مسافرت یکی از سلاطین ایران به اروپا بود. ناصرالدین شاه که به جای پدرش محمدشاه بر تخت سلطنت جلوس کرده بود، قبل از آغاز سفر به اروپا ۲۵ سال سلطنت کرد و در آن موقع ۴۳ سال داشت.

ناصرالدین شاه با همراهان و ملتزمین بسیار تهران را به مقصد اروپا ترک کرد. تعداد افرادی که در بندر انزلی با شاه سوار کشتی شدند در حدود ۱۰۰ تن و مجموعه غریبی از اشخاص بودند که بسیاری از آنها برای نخستین بار به سفر خارج می رفتند. در میان مسافران، سوگلی شاه و سه ندیمه او هم بودند که تنها زنان گروه همراه شاه به شمار می آمدند.

نقش میرزاحسین‌خان سپهسالار در واگذاری امتیازات به‌روس ها و انگلیسی‌ها

ملتزمین اصلی شاه در این سفر عبارت بودند از« میرزاحسین خان مشیرالدوله»( نخست وزیر )یا صدراعظم شاه و ۱۰ تا ۱۲ وزیر و شاهزاده که بعضی از آنها هم مقام وزارت داشتند و در میان آنها از عموی شاه تا یکی از برادر خوانده هایش دیده می شد. به علاوه هفت امیر (ژنرال) که ۶ تای آنها ایرانی و یکی اتریشی بود، وظیفه تعلیم نظامیان ایرانی را به عهده داشتند. همچنین خدمه ها، یک عکاس و قهوه چی نیز برای چاق کردن قلیان جواهرنشان و … شاه را همراهی می کردند.

علاوه بر ژنرال اتریشی چهار اروپایی در جمع همراهان شاه بودند که از آن جمله ۲ فرانسوی؛ یعنی «ملولوزان، طبیب مخصوص شاه» و «مسیو ژول ریشار، معلم و مترجم شاه».

«جوزف دیکسون» پزشک سفارت انگلیس و «رونالد تامسون» یکی از دبیران سفارت که مدت ها در تهران اقامت داشت، بودند.

«ناصرالدین شاه »به کدام کشوررفتند؟ 

«ناصرالدین شاه» و هیات همراه او در سفر خود به فرنگ از روسیه، آلمان، بلژیک، انگلیس، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و اتریش دیدار کردند.

در «سن پترزبورگ»(شوروی) استقبال شایانی از پادشاه ایران به عمل آمد و «تزار آلکساندر دوم» نشان سنتاندره را که عالی‌ترین نشان روسیه تزاری به شمار می‌رفت به وی اعطا کرد اما در عین‌حال تزار و گوچاکف صدراعظم به شدت از سیاست خارجی ایران و اعطای امتیاز رویتر اظهار عدم رضایت کردند.

در آلمان نیز «ویلهلم اول» و «پرنس فن‌بیسمارک» صدراعظم تجلیل زیادی از پادشاه ایران کردند.

سپس در لندن(انگلیس) از پادشاه قاجار استقبال گرمی به عمل آمد.

«پرنس آف ویلز» ولیعهد انگلیس به مهمانداری وی تعیین شد.

ناصرالدین‌شاه در «قصر ویندسور» با «ملکه ویکتوریا» دیدار کرد و وی با دست خود نشان و حمایل زانوبند را که عالی‌ترین نشان انگلیس به شمار می‌رود به پیکر پادشاه ایران استوار کرد.

 

ناصرالدین‌شاه در بازگشت از فرانسه(پاریس)، سوییس، اتریش(وین)، ایتالیا(رُم) و عثمانی(ترکیه-استانبول) هم بازدید کرد.

و در همه جا مورد استقبال پادشاهان و روسای جمهوری قرار گرفت تا اینکه سرانجام پس از چند ماه به ایران بازگشت و پنج روز بعد به «میرزا حسین‌خان سپهسالار»(میرزا حسین‌خان سپهسالار) نوشت: چیزی که مایه ترقی دولت ایران است و پولش باید خرج شود و منافع برد و منافع مملکت در آن باشد. رشته‌های بسیار است که همه عاطل و باطل مانده است. دولت از ترس اینکه پولش را می‌خورند نمی‌تواند خرج کند و آنچه هم باید بشود، مجرا نشده و از پیش نمی‌برند و این یک رشته عمده درازی است در دولت که من خود می‌دانم و بس.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حاج محمدتقی برخوردار» صاحب کارخانه توشیبا

«حاج محمدتقی برخوردار» مرد سخت‌کوش اهل کویر، در سال ۱۳۰۳ در یزد به دنیا آمد. پدرش، حاج محمدحسین، تاجر بود و از هند چای، قند و رنگ نساجی وارد می‌کرد.

 محصولات صنعتی مثل رادیو، تلویزیون، پنکه، باتری، لامپ، فرش و ده‌ها کالای صنعتی می‌باشدتوسط حاجی برخورداربنیانگذاری شد.

محمدتقی در دوره‌ی نوجوانی، در حالی که یازده سال بیشتر نداشت، «به‌همراه پدرش نزد بنیان‌گذار حوزه‌ی علمیه‌ی آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم رفت و آیت‌الله برای وی دعا کرد. حاج محمدتقی می‌گفت این دعا همیشه محافظش بوده است».

در سال ۱۳۲۱ در یزد دیپلم گرفت. در همان سال همراه برادر بزرگش، حاج محمدعلی، از طریق کویت به حج رفت. پس از بازگشت از سفر حج، به‌بهانه‌ی تحصیل پزشکی به تهران آمد و تا سال ۱۳۲۳، یعنی حدود سه سال، در حجره‌ی مهدی حکیم‌زاده، تاجر یزدی در سرای حاج ملاعلی، کار می‌کرد. پدرش با اقامت وی در تهران مخالف بود «زیرا می‌ترسید فضای سیاسی و اجتماعی پایتخت، در اعتقادات دینی پسرش اثر منفی بگذارد».

از ۲۲سالگی کالاهای زیادی مثل برنج، نخ، رنگ، چای، شکر، کاغذ، باتری، رادیو، ماشین‌حساب، پنکه، پارچه، لیوان و سم د.د.ت از شرکت‌های خارجی یا نمایندگان آنها می‌خرید و در بازار ایران توزیع می‌کرد.

در سال ۱۳۲۴ با اصرار، پدرش را راضی کرد تا کار مستقل را شروع کند. با نُه‌هزار تومان کمک پدر حجره‌ای در سرای امید، روبه‌روی مسجد شاه در تهران، خرید و کارش را گسترش داد.

در سال ۱۳۲۸، یعنی در ۲۵سالگی، کارت بازرگانی گرفت، در حالی که تا پیش از این از کارت بازرگانی پدرش استفاده می‌کرد. در این دوره چای، رنگ و نخ وارد می‌کرد و در مقابل، پسته، حنا، بادام و زیره صادر می‌کرد. بعد از گرفتن کارت بازرگانی از تجارت پدرش که عمدتاً کالاهای کشاورزی بود، فاصله گرفت و به واردات کالاهای بادوام مانند رادیو، پنکه، یخچال، ماشین‌حساب و باتری روی آورد.

او برای پیشبرد کارهای تجاری، سه نفر از جمله یک منشی انگلیسی را برای مکاتبات تجاری استخدام کرد. در این زمان بیشتر فعالیت‌های خود را به‌جای هند بر شرکت‌های اروپایی و آمریکایی متمرکز کرد. در دوره‌ای که گرفتن نمایندگی از شرکت‌های خارجی مُد روز شده بود، حاج محمدتقی برخوردار هم نمایندگی فروش برخی محصولات شرکت‌های اروپایی و آمریکایی را گرفت.

«پارس‌‌الکتریک رشت»کارخانه «حاج محمدتقی برخوردار»

در سال ۱۳۳۸ شرکت بازرگانی «پارس‌‌الکتریک» را برای واردات لوازم خانگی و برقی تأسیس کرد. این تنها شرکتی بود که او به‌صورت شخصی آن را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۵۸ بخش عمده‌ای از واردات کالاهای تجاری را از طریق این شرکت انجام می‌داد.

این شرکت چهارصد کارمند داشت و «نمایندگی شانزده شرکت بزرگ و معتبر بین‌المللی شامل توشیبای ژاپن (نمایندگی لوازم صوتی و تصویری، لوازم خانگی و اداری، لامپ، پزشکی، باتری و...) آکایی و سان‌سوئی ژاپن (صوتی)، سیکوی ژاپن (ساعت)، جنرال‌الکتریک آمریکا (لوازم خانگی بزرگ)، کندی ایتالیا (لباس‌شویی) الیوتی ایتالیا (لوازم اداری) و دووال آلمان برای واردات گرامافون را در اختیار داشت». او در این زمان و پیش از آنکه صنعتگری کارآفرین شود، تاجری شناخته‌شده‌ و صاحب‌نام در بازار بود.

در مهر سال ۱۳۴۱ اولین شرکت تولیدی خود یعنی «ری.او.واک»(Ray-o-Vak) یا «قوه پارس» را در جاده‌ی مخصوص کرج تأسیس کرد. این شرکت باتری‌های خشک تولید می‌کرد. در ابتدا ۸۵درصد از سرمایه‌اش متعلق به سرمایه‌گذار آمریکایی و ۱۵درصد متعلق به حاج‌ برخوردار بود اما در سال ۱۳۵۵ سهم برخوردار در آن به ۷۰درصد رسید. این شرکت به‌تدریج به سه کارخانه تبدیل شد و کارکنان آن به حدود نهصد نفر رسید.

تولیدتلویزیون سیاه‌وسفید درایران

او یک سال بعد شرکت پارس‌‌الکتریک را برای تولید رادیو و تلویزیون تأسیس کرد(سال ۱۳۳۹).

این شرکت در ابتدا تلویزیون سیاه‌وسفید تولید می‌کرد اما یک سال پیش از انقلاب(سال ۱۳۵۶) شروع به تولید تلویزیون رنگی کرد.

این شرکت با سرمایه‌ی داخلی تأسیس شد و در زمان انقلاب دوهزار کارمند و کارگر داشت. این شرکت بزرگ‌ترین شرکت برخوردار از جهت حجم فروش و سهم بازار بود و تنها شرکتی بود که خودش چندین سال به‌طور مستقیم مدیرعاملیِ آن را بر عهده داشت.

«پارس‌‌الکتریک» در سال ۱۳۵۶ بیش از ۱۲۷هزار تلویزیون سیاه‌وسفید، نزدیک ۳۶هزار دستگاه تلویزیون رنگی و نزدیک ۱۰۳هزار دستگاه رادیو تولید کرد.

البته قبل از اینکه حاج برخوردار رادیو و تلویزیون تولید کند، صاحبان صنایع دیگر مثل حبیب ثابت در این عرصه وارد شده بودند. حاج برخوردار اگرچه پیشگام این صنعت نبود اما توانست نقش خود را در این حوزه در طی پانزده سال به‌عنوان بزرگ‌ترین تولید‌کننده‌ی تلویزیون داخلی تثبیت کند.

در سال ۱۳۴۷ شرکت صنعتی «پارس‌‌توشیبا» (پارس‌خزر) را در شهر رشت تأسیس کرد که ۴۰درصد سهم شرکت توشیبای ژاپن، ۴۰ درصد سهم حاج برخوردار و ۲۰درصد بقیه هم سهم بانک توسعه‌ی صنعتی و معدنی بود. این شرکت انواع لوازم خانگی مثل پنکه، آب‌میوه‌گیری، چرخ‌گوشت و انواع پلوپز تولید می‌کرد و در سال ۱۳۵۷ نزدیک به هفتصدهزار دستگاه تولید کرد.

پس از انقلاب،دولت خواستار واگذاری سهام توشیبا شدو توشیبای ژاپن سهامش را در سال ۱۳۶۳ واگذار کرد.

درزمان انقلاب اموالش رامصاده کردند.

«حاج محمد تقی برخوردار»زمستان سال ۱۳۵۷(۵۵ سالگی) به انگلیس و سپس به آمریکا رفت واماباروابطی که بابعضی ازدولتمردان داشت، امیدوار بود که بتواند دوباره اموالش را پس بگیرد. برای همین وارد هیچ‌گونه فعالیت اقتصادی در خارج نشد. در سال ۱۳۷۱ با امید به وعده‌ی دولت وقت، دوباره به ایران برگشت.

دو سال بعد از بازگشت وی، دادگاه انقلاب مقداری از زمین‌های موروثی وی در رفسنجان را به او بازگرداند و یک سال بعد هم منزل شخصی‌اش را پس داد. در این زمان، اولین نشانه‌های بیماری آلزایمر در او ظاهر شده بود.

او در سال ۱۳۷۴ سکته کرد و حافظه‌ی کوتاه‌مدتش را از دست داد. گرچه پس از مدتی بهبود یافت، در سال ۱۳۷۸ دچار آلزایمر شد و در تیرماه ۱۳۹۰ درگذشت.