پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

مقایسه شهر"رشت با بهشت" +زندگینامه آیت الله کاشف الغطا

چرادرگذشته «ازدواج روحانیون»(فرزندان علماباهم)رواج داشت واما حالا اینگونه نیست!...درادامه.

تنفیذحکم« ولایت فقیه» کاشف الغطابه سلطنت«فتحعلی شاه»

« کاشف الغطا»متولد: ۱۱۵۶ قمری(۱۱۲۱شمسی)درشهرنجف..متوفی :۱۲۲۸ قمری(۳۰ تیر ۱۱۹۲ )

«جعفر بن خضر بن یحیی جناجی حلّی نجفی» ملقب به «کاشف الغطاء» درتابستان ۱۱۸۶شمسی به رشت آمد ومردم رشت،تقاضای موعظه کردند،وی اکراه داشت وامامردم رشت اصرارداشتند،شیخ پذیرفت.....
ای مردم!  شهر شما«رشت» مانند «بهشت» است.

چون در بهشت قصرهای زیباست است، در شهر رشت خانه وساختمانهایی زیبا مشاهده می شود.

بهشت دارای بوستانهای زیبا هست ،دررشت نیز باغ ودرختان وانهار زیبایی وجوددارد،در بهشت «حور العین» هستند که در نهایت حُسن و جمال است ،«در رشت هم زنان زیبارویی بمانند حوری هستند».

در بهشت «غلمان» است در رشت نیز«غلمان»(پسران شیک پوش) هستند.
در بهشت تکلیف برداشته شده،در«رشت »نیز همینطور(به نماز و رزوه-فرایض-اهتمامی نیست)

مقایسه شهر"رشت"بابهشت چیست؟

«آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء»(تابستان ۱۱۸۶شمسی(۱۲۲۲ق)حدود۲۰۰سال پیش ازعراق عازم سفر به ایران شد و از شهرهای  تهران، اصفهان،یزد،مشهد، قزوین و رشت دیدار کرد و در همه‌جا از سوی مردم و علما به گرمی پذیرفته شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وقتی این مجتهدمبارز وارد رشت شد، مردم زیادی به استقبالش رفتند،صدای اذان ظهربگوش می رسید،ایشان خواستند نماز نمازظهر بخوانند،مردم ازوی خواستندپیشنمازباشدوامامسجدگنجایش جمعیت را برای اقامه نمازجماعت نداشت ،پیشنهادشدکه در میدان شهرنمازجماعت برگزارشود.

نمازباشکوهی برگزارشد،بعد از نماز،مؤمنان گیلانی از آن عالم درخواست سخنرانی کردند 

آیت الله کاشف الغطاپاسخ داد: من فارسی خوب بلدنیستم.

مردم اصرار بروعظ این عالم کردندوشیخ پذیرفت

ایشان بربالای منبر(میزخطابه ای) که برایش فراهم کرده بودند رفت وبعدازبسم الله وحمدگفت:

ای مردم شما همه می‏‌میرید و شیخ(کاشف الغطا) هم  می میرد پس فکر روز قیامت باشید، وآنگاه ادامه داد:

ای مردم!  شهر شما«رشت» مانند «بهشت» است.

چون در بهشت قصرهای زیباست است، در شهر رشت خانه وساختمانهایی زیبا است.

بهشت دارای بوستانهای زیبا هست ،دررشت نیز باغ ودرختان وانهار زیبایی وجوددارد-در بهشت حور العین هستند که در نهایت حسن و جمال است ،در رشت هم زنانی بمانند حوری هستند -در بهشت غلمان است در رشت نیزغلمان(پسران شیک پوش وزیبارو) هستند.

در بهشت «تکلیف» برداشته شده،در«رشت »نیز همینطور(به نماز و رزوه-فرایض-اهتمامی نیست) 

این تعریضی به این بود از شیخ بر اهل رشت در عدم انجام فرایض وارتکاب  معاصی .

به آیت الله کاشف الغطا گزارش  دادند که ائمه جماعت رشت نافله نمازها را نمی‏ خواندند

مقایسه شهر

شیخ گفت: هر امام جماعتی که نافله نمازها را نخواند به او اقتدا نکنید.

 بعد از این جملات کوتاه نگاه کرد در پای منبر به یکی از ذاکرین  امرکرد تا ذکر مصیبت نماید واشکهایی دراین مراسم فروریخت وحاضرین منقلب شدند.

ازفردا، امامان جماعت مساجد خودرا ملزم به اقامه  نافله‏ کردند.منبع:بااستفاده ازکتاب(فوائد الرضویه) شیخ عباس قمی،بااندکی اصلاحات.

«شیخ عباس قمی»در۲٣ذیحجه سال ١٣۵۹(۱بهمن ۱۳۱۹)۶۵سالگی فوت کردند ودرنجف،حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)مدفون است،

محدث نوری راهپیمایی اربعین را زنده کرد

درکنارقبراستادش« حاج میرزاحسین نوری طبرسی»(۱۲۵۴-۱۳۲۰ق)

زندگینامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء

درباره شیخ جعفر کاشف‌الغطاء

«جعفر بن خضر بن یحیی جناجی حلّی نجفی» ملقب به «کاشف الغطاء»

۱۱۵۶ قمری(۱۱۲۱شمسی))در نجف اشرف ،در ۱۰ سالگی رسید، به آموختن علوم عربی و ریاضیات و دروس دیگر آغاز کرد و در جوانی سطوح و اصول را به پایان برد 

شـیـخ جـعـفر کاشف الغطا, شاگرد وحید بهبهانى و«سید محمدمهدی طباطبائی بروجردی» معروف به« بحرالعلوم» و«علامه بحرالعلوم»(متولد۱۱۵۵ متوفی۱۲۱۲ق) بوده است.

 کتاب معروف «شـیـخ جـعـفر» در فقه به نام کشف الغطا است در نجف مى زیسته و شاگردان بسیارى تربیت کـرده اسـت سـیـد جواد صاحب مفتاح الکرامة و شیخ محمد حسن صاحب جواهر الکلام و....

کـاشـف الـغـطـا  انسانی فروتن , سخاوتمند, مجاهدبود ،از هر راهى که مى توانست براى فقرا پول جمع آورى مى کرد حتى نوشته اند که گاهى خود به پول جمع کردن مى پرداخت و در عباى خود پول جمع آورى و در همان مجلس بر فقرا و بیچارگان تقسیم مى نمود. 
در دل شب , براى عبادت و راز و نیاز بیدار مى شد، هنگام خوابیدن بـه مـحـاسـبه نفس خویش مى پرداخت ومى گفت : در کوچکى ترا جـعـیـفـر (جعفر کوچولو)مى گفتند, سپس جعفر شدى , و پس از آن شیخ جعفر, و سپس شیخ الاسلام ,پس تا کى خدا را معصیت مى کنى و این نعمت را سپاس نمى گویى ؟ 
هـمیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مى کرد و بر این امر اهمیت فراوان قائل بود غالبا در مسجدى که مى رفت , نماز ظهر را با مردم مى خواند, سپس براى نماز عصر, یکى از مؤمنین را ـ که عدالتش ثابت بود ـ به عنوان امام جماعت برمى گزید و خود نیز به او اقتدا مى کرد. 

 یک ظهری، آیت الله کاشف الغطا-درمسجدی که همیشه امامت می کرد براى نماز ظهر تاخیر کرد  مردم که ازآمدن شیخ ناامید شدند, شروع کردند نـمـاز را فرادى خواندند چیزى نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتى مردم را سرزنش کـرد کـه چـرا نـمـاز را فرادى مى خوانید؟ 
مگر یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتدا کنید؟ 
سـپس خودش به یکی ازافرادی که سروظاهری مناسب تری داشت و مشغول نماز بود اقتدا کرده وبـه نـماز ایستاد مردم که شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتدا کرده , همه پشت سر اوایستادند و اقتدا کـردنـد آن مـؤمن به قدرى شرمنده شد که نمى دانست چگونه نماز راتمام کند پس از اداى نماز ظهر کنار رفته و به شیخ عرض کرد: باید نماز عصر را خودجناب عالى امامت کنید شیخ خوددارى کرد او اصرار نمود, تا اینکه بالاخره شیخ ‌گفت : حال که اصرار مى کنى , اگر پولى بدهى که همین جـا بر فقرا تقسیم کنیم , از امامت تو صرف نظر مى کنیم آن مرد پذیرفت و "دویست شامى"  به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر, دستور داد فقرا را جمع کنند وهمانطور پولها را بر آنها تقسیم نمود سپس به نماز ایستاد. 
 هنگامى که وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگرى و جنایت دست زدند,« شیخ جعفر کاشف الغطا» بـا دسـت و زبان با آنان جهاد کرد واز مذهب دفاع نمود, تا آنجا که جبهه اى در مقابل آنان گـشـود و رزمـنـدگـانـى را بـراى دفـاع از دین آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتادو پس از نبردى سهمگین آنان را تار و مار کرده , از نجف راند و رئیس آنها کـه« سـعـود» نـام داشـت  ناچار پا به فـرارگذاشته و براى انتقام جویى به کربلا حمله کرد, چون دیگر توان مقاومت در برابریاران شیخ جـعـفـر را نـداشـت و اهـل کـربلا با اینکه بیشتر از اهل نجف بودند, تاب مقاومت نیاورده , تسلیم سـتـمگران شدند پس از آن حادثه براى اینکه نجف اشرف ازهر گزندى مصون بماند, شیخ جعفر قـیـام بـه ساختن سور نجف (دیوارى بزرگ دراطراف نجف اشرف ) نمود و محمد حسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوارکار ساختمانى این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد. 

نقاط اشتراک پسرعموها و نحوه نفوذ وهابیت به اسلام/«العیینه» چگونه به ویرانه تبدیل شد؟

یـکى از کارهاى مهم شیخ جعفر را نیز مى توان مقابله با «میرزا محمد اخبارى» نام برد این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولى بود که تهمتهاى ناروا و زشت به علما مى زد و در گوشه و کنار فعالیت زیادى بر علیه آنان مى کرد شیخ جعفر براى کوبیدن او ناچار به رى سفر کرده و به تبلیغ بر عـلـیه آن فرد اخبارى مشغول شد و دراین زمینه , نامه ها و رساله هاى مفصلى در رد میرزا محمد اخـبارى و مذهب او نوشت و آن قدر کوشش کرد تا اینکه حرکت او را در نطفه خفه کرد و میرزاى اخبارى ازترس او پا به فرار گذاشت . 

وی ۲ بارتوفیق رفتن به حج راپیداکرد.

«آیت الله شـیـخ جعفرکاشف الغطا» داراى ۳ فرزندبودندکه هرسه مجتهدبودند. و بزرگترین آنها« شیخ موسى کاشف الغطا» است که پدر براى وى احترامى فوق العاده قائل بود و برخى از تالیفات این فرزند به خواهش پـدر بـوده اسـت شـیـخ ‌جـعـفر این فرزندش را بر تمام فقها, به استثناى شهید اول و محقق برتر مى دانست درحق او گفته شده است : کسى همانند شیخ موسى آگاه به قوانین فقه نبوده است.

 دوفرزند دیگرش «شیخ على کاشف الغطا» و «شیخ حسن کاشف الغطا» مى باشند. 

«آیت الله شـیـخ جعفرکاشف الغطا» ۵ داماد داشت که همه  از فقهاى  شیعه مى باشند.

۱ ـ شیخ اسد اللّه تسترى کاظمى

۲ ـ شیخ محمد تقى رازى اصفهانى

۳ ـ سید صدر الدین موسوى عاملى 

۴ ـ آقا محمد على هزار جریبى 

۵ ـ شیخ محمد, پدر شیخ راضى 

نفوذدردربارپادشاهان 

«کاشف الغطاء» در نزد دولت‌های ایران و عثمانی از اعتبار فراوان برخوردار بود و از این‌رو در موارد لازم از نفوذ کلام او در رفع اختلافات دو کشور استفاده می‌شد.

«کاشف الغطاء»در زمان سفر به ایران، که در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود، در پایتخت به دیدار فتحعلی‌شاه قاجار رفت و در این دیدار شخصاً کتابش را به شاه تقدیم کرد و برای جهاد با کافران و گردآوری سربازان و ستاندن مالیات و زکات از مردم به منظور سامان دادن سپاه، «مجوزدخل وتصرف درامورمالیات وفرماندهی سپاه وجهاد رابه وی داد».این فتوا در جریان جنگ اول ایران و روسیه (۱۲۱۸-۱۲۲۸ق) صادر شد.

علامه  کاشف الغطاء براثر"بدجنسی زنش" به مقاماتی رسید

« همسرِ آیت الله شیخ جعفرکاشف الغطا» او را کتک مى‌‏زد. عده ای ازعلما به  او گفتندرا« طلاق بده»  وازشرش نجات پیداکن
گفت:این کاررانمیکنم، گفتند: چرا؟

گفت: این زن  براى من از اعظم نعمت‏‌هاى خداست، چون وقتى بیرون مى‏‌آیم و در صحن امیرالمؤمنین(ع) مى‏‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مى‏‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم مى‏‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمى‏‌دارد، همان وقت مى‏‌آیم در خانه کتک مى‏‌خورم، هوایم بیرون مى‏‌رود، این چوب الهى است، این باید باشد.

تالیفات

۱ ـ کشف الغطا- (در باب عبادات، جهاد و  وقف ) است، این کتاب را در سفر تالیف کرده است

۲ ـ شرح قواعد علا مه 
۳ ـ کتاب الطهارة 
۴ ـ بغیة الطالب , در طهارت و نماز
۵ ـ العقائد الجعفریه فی اصول الدین 
۶ ـ غایة المامول فی علم الاصول 
۷ ـ شرح الهدایة للطباطبائى
۸ـ الـحـق فـی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین 
۹ ـ رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد
۱۰-دیوان شعرى از او برجای مانده است 

وفات «آیت الله کاشف الغطا»

روز چهارشنبه ۲۲ رجب سال ۱۲۲۸ هـ.ق(۳۰ تیر ۱۱۹۲ ) پس از هفتاد و دو سال زیستن پربرکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد. وی در نجف در یکی از حجره های مدرسه ای که بنا کره بود دفن شد.

«آیت الله کاشف الغطا» به روایت نوه اش

مقایسه شهر

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دریکی از برنامه برنامه«ویژه افطار» شبکه قرآن سیما(تلویزیون) به بررسی سیره علمی و عملی  علامه «شیخ جعفر کاشف الغطاء» پرداخته شد.

خبرگزاری«حوزه(۳۰ فروردین ۱۴۰۰)نوشت:«حجت الاسلام والمسلمین هادی نجفی» از نوادگان آیت‌الله شیخ جعفر کاشف‌الغطا  با حضور در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما در خصوص سیره علمی و عملی این مجاهد عارف اظهار داشت: باید اذعان کرد که آقاشیخ جعفر، یک نهضت علمی بر پا کرده است. مرحوم محمدحسین کاشف الغطا، از نوادگان ایشان، در کتابی درباره شیخ جعفر می نویسد به قدری مجتهدین پای منبر درس آشیخ حاضر می شدند که شمارش آن برای ما ممکن نبود. 

این بدین سبب است که بعد از وفات علامه  سیدمحمدمهدی بحرالعلوم(۱۱۵۵ق) منبر تدریس تقریبا منحصر به شیخ جعفر شد و درس بزرگ نجف توسط ایشان القا می شد. لذا به نوعی ایشان را باید رکن اساسی تربیت عالمان دینی دانست.

نوه شیخ جعفر کاشف‌الغطا بیان داشت: بنده یکبار دیگر هم مهمان شما بوده ام در سال ۹۵ در این برنامه تقریبا ۲۰۰ نفر از علما معرفی شده اند و این جای تقدیر و تشکر دارد، من از نوادگان شیخ جعفر هستم البته  از نوادگان دختری ایشان جد بنده داماد  شیخ جعفر بوده است؛ بنده هفتمین نسل از سمت مادر هستم. جد علای ما شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب هدایة المسترشدین دامادشیخ جعفر کاشع الغطاء است.

«آیت الله شیخ هادی نجفی» گفت: از مسائل علمی «شیخ جعفر  کاشف الغطاء» بخواهیم صحبت کنیم ایشان یک نهضت علمی بزرگ برپا کردند به طوری که در قفهای شیعه ما «هیچ فقیهی نیست مگر اینکه با واسطه به شیخ جعفر میرسد» یعنی «شیخ جعفر  کاشف الغطاء» رکن اساسی است که «همه بعد از شیخ یا بلا واسطه یا مع الواسطه به شیخ میرستد» یعنی یا شاگرد شیخ بوده اند یا اساتید آنها از شاگردان شیخ جعفر بوده اند؛ که این یک نکته مهم و قابل توجه است.

این استاد حوزه ادامه داد: آقای« شیخ محمد حسین کاشف الغطاء» کتاب دارند در وصف و شرح حال جدشان شیخ جعفر؛ آنقدر از مجتهدین پای منبر شیخ جعفر بوده اند که نمیتوان آنها را شماره کرد، شیخ جعفر بعد از وفات «سید محمد بحرالعلوم »منبر درس منحصر به شیخ جعفر شد و درس بزرگ نجف توسط شیخ جعفر القا می شد.

جد ۴۰ مجتهد و ۲۷ مرجع تقلید در جهان تشیع

نوه شیخ جعفر کاشف‌الغطا بیان داشت: خروجی این تدریس، چهار فرزند پسر مجتهد است. به جز شیخ محمد که در جوانی فوت کرد، سه پسر دیگر یعنی شیخ موسی، شیخ علی و شیخ حسن به مقام مرجعیت رسیدند. یعنی جناب کاشف الغطا در خانه خود چهار مجتهد و سه مرجع تقلید تربیت کرده است که بعد از پدر و هر برادر بعد از برادر دیگر عهده دار امور مسلمین شدند.

وی افزود: شیخ همچنین پنج داماد نیز دارد که اینها هم جزو مجتهدین و شخصیت های مهم علمی و از شاگردان خودش بوده اند. مرحوم اسدالله کاظمی، صاحب «مقابس الانوار»، شیخ محمدتقی نجفی اصفهانی رازی صاحب «هدایت المسترشدین»، سید صدرالدین صدر بزرگ خاندان صدر و آقامحمد علی هزار جریبی دامادهای شیخ جعفر هستند؛ به اضافه داماد دیگرش که پسر برادر خود شیخ جعفر است و همگی آنها جزو مجتهدین بزرگ هستند و صاحب تألیفاتی که در فرهنگ شیعی ماندگار است.

این استاد حوزه ادامه داد: شیخِ اکبر، شاگردانی نیز تربیت کرده است که از جمله آنها می توان به «سیدمحمد باقر حجت الاسلام شفتی» (صاحب مطالع الانوار)، حاجی محمد ابراهیم کلباسی «صاحب اشارات»، «سیدجواد عاملی» صاحب «مفتاح الکرامه» و 

شیخ محمد حسن صاحب «جواهر» اشاره کرد. شیخ جعفر جد ۴۰ مجتهد و ۲۷ مرجع تقلید در جهان تشیع است.

شیخ جعفر تشیع را از بیماری اخباری گری نجات داد

«حجت الاسلام والمسلمین هادی نجفی» خاطرنشان کرد: مقابله شیخ جعفر با اخباریون یکی از کارهای بزرگ ایشان است. در آن دوران اخباریه تحت رهبری فردی به نام میرزا محمد اخباری معروف به «عدو العلما» بودند که شخصیت بسیار جنجالی و معرکه گیری داشت. شیخ جعفر و علمای معاصر ایشان مانند سید علی طباطبایی، سید مجاهد و دیگران با او مناظرات علمی برگزار می کردند و در این بین رسائل متعددی رد و بدل شده است.

وی گفت: در واقع کار بزرگ دیگر «شیخ جعفر کاشف الغطا» ایستادگی در مقابل «میرزا محمد اخباری» بود که توانست تشیع را از بیماری اخباری گری نجات بخشد.

«حجت الاسلام والمسلمین هادی نجفی» خاطرنشان کرد: «آیت الله وحید بهبانی» استاد شیخ، مبارزات طولانی با اخباریون داشت اما متاسفانه در زمان شیخ جعفر این فرقه جانی دوباره گرفت. شیخ نیز به تبع استادش، مناظرات فراوانی با آنها داشت و دو رساله در رد میرزا محمد اخباری نوشت و حتی کارش با «میرزا محمد اخباری» به «مباهله» کشید که البته انجام نشد. همچنین کتاب «منهاج الرشاد» یکی از کتابهایی است که در رد آیین وهابیت به زبان عربی نوشت که به فارسی هم ترجمه شده است.

شیخ «جعفر کاشف الغطاء» رکن اساسی تربیت عالمان دینی بود

«مسجد سهله» به «پادگان آموزش نظامی» تبدیل شد

«نوه آیت الله کاشف الغطا» با اشاره به سیره مبارزاتی «شیخ اکبر»(کاشف الغطا) به خصوص در دفاع از عتبات عالیات اظهار داشت: از سال ۱۲۱۶ تا ۱۲۲۵ وهابی ها به نجف و عراق حمله می کردند و هر جنایتی می توانستند در حق مال و جان و نوامیس مردم و زوار انجام دادند.

تا اینکه شیخ جعفر دستور داد دیوار شهر نجف را که در اثر این تهاجمات تخریب شده بود، بازسازی کنند. باید یادآوری کنم که کمک مالی این اقدام از سوی صدراعظم وقت ایران تأمین شد که بسیار در پیشبرد اهداف شیخ جعفر موثر بود.

حجت الاسلام والمسلمین نجفی بیان داشت: با این تأمین مالی، شیخ توانست دیوار نجف را بازسازی کند و از سوی دیگر دستور داد جوانان شهر آموزش نظامی ببینند. به همین منظور مسجد سهله کوفه به پادگان آموزش نظامی تبدیل شد که در آنجا با تفنگهای به اصطلاح سرپُر به مردم و جوانان آموزش تیراندازی می دادند. در واقع صبح ها در مسجد سهله درس داده میشد و عصرها آموزش نظامی برپا بود. خود شیخ جعفر هم عصرها برای بازدید از تمرینات نظامی به مسجد سهله می آمد و جوانان نجف را ترغیب به جهاد می کرد.

تأسیس نخستین بسیج مردمی عراق توسط(کاشف الغطا)

«آیت الله شیخ هادی نجفی»» با بیان اینکه شیخ جعفر را باید مؤسس نخستین بسیج مردمی دانست، تصریح کرد: در واقع همان بسیجی که ما در دفاع مقدس آن را به کار بردیم و امروز هم در عراق توسط حشدالشعبی در مقابل وهابیت تکفیری ایستادگی می شود، ریشه‌اش در بسیج مردمی« شیخ جعفر کاشف الغطا»ست. در واقع ایشان با تجهیز و آموزش مردم آنها را پای دفاع از نجف اشرف آورد به طوری که یک وهابی هم نتوانست وارد شهر نجف شود و بارگاه امیرالمومنین (ع) در حفاظت کامل قرار گرفت.

«نوهِ کاشف الغطا» با اشاره به سیره عملی شیخ اکبر اظهار داشت: شیخ جعفر خودش در ابتدا بسیار فقیر بوده است؛ با این حال نسبت به فقرا توجه ویژه ای داشت. ایشان درآمدی که از طریق نماز و روزه استیجاری به دست می آورد را نیز خرج فقرا می کرد و حتی هزینه ازدواج جوانی که از او کمک خواسته بود، به این طریق تهیه کرد.

مقایسه شهر

وی افزود: هر کسی پول برای شیخ می فرستاد، ایشان همان لحظه فقرا را صدا می زد و آن پول را بین آنها تقسیم می کرد. حتی نقل شده وقتی «فتحعلی شاه» از ایشان می‌خواهد اگر نیازی دارد بگوید تا برآورده سازد؛ اما «شیخ کاشف الغطا» می‌گوید تو نمی‌توانی خواسته مرا برآورده کنی!.

شاه(فتحعلی شاه) می گوید چطور با این قدرت و ثروتی که دارم، نمی توانم؟

که شیخ در پاسخ می‌گوید اگر می توانی فقر را از جامعه ریشه‌کن ساز.

نوه شیخ جعفر کاشف الغطا بااشاره به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور که در اثر تحریم و کرونا ایجاد شده و بسیاری از مردم را سختی قرار داده، اشاره کرد و بیان داشت: از مردم و متمکنین می خواهم که در این روزها با تاسی به بزرگانی همچون شیخ جعفر کاشف الغطا، دست نیازمندان را نیز بگیرند و از احوال آنها غافل نشوند.

درزمانهای گذشته «علما برای دخترانشان خواستگارمی طلبیدند»(دخترانشان رابه طُلاب معرفی می کردند)

مجری برنامه ویژه افطار شبکه قرآن تلویزیون می پرسد:اگر مخاطب شما الان شیخ جعفر بود به او چه می‌گفتید؟

نوه شیخ جعفر کاشف الغطا پاسخ داد: جناب شیخ جعفر کاشف الغطا! شما که در امر ازدواج آنقدر سهل می‌گرفتید و دختران خود را خودتان در درس معرفی می‌کردید و می‌گفتید که آیا کسی هست که با این دختران ازدواج کند؟

نوه شیخ جعفر کاشف الغطا درادامه(بامخاطب قراردادن پدربزرگش)گفت:بعدازمعرفی، هرکدام از شاگردان که دست بلند می‌کرد می‌پذیرفتی و آنها را به دامادی قبول می‌کردی ای کاش امروز شما در اجتماع ما بودید و به این مردمی که تا این حد نسبت به ازدواج جوانان سخت گیری می‌کنند و متاسفانه سن ازدواج در جوان های ما بالا رفته است می فرمودید که چگونه دختران خود را شوهر دادی  به کسانی که از مال دنیا هیچ نداشتند اما دانش و علم داشتند ای کاش می‌گفتید و این سخت گیری نسبت به ازدواج دختران و پسران ما کم می‌شد و ما به  ازدواج های آسان و سهلی دست پیدا می‌کردیم تا جوانان ما می‌توانستند خانه و زندگی تشکیل دهند و ازدواج کنند؛ امیدوارم این مطلب را ما از جناب شیخ جعفر کاشف الغطا الگو بگیریم و شیخ دعا کند که این مشکل جوانان ما در امر ازدواج حل شود.

شیخ «جعفر کاشف الغطاء» رکن اساسی تربیت عالمان دینی بود

نگاهی اجمالی به زندگی شیخ جعفر کاشف الغطا

 سایت حوزه نوشت:این عالم فقیه و مرجع مجاهد در نجف اشرف پا به عرصه گیتی نهاد شیخ جعفر مقدمات علوم را نزد پدر خواند و پس از آن خارج فقه و اصول را نزد عالمان و فقیهان به نام عراق مانند حضرات آیات «سید صادق فحام» «شیخ محمد دورقی» «شیخ فتونی» «وحید بهبهانی‌» در کربلا و اندکی نزد «سید محمد مهدی بحرالعلوم» در نجف فرا گرفت و خود از مجاهدان و عالمان بلند آوازه گردید و به تدریس پرداخت.

در حوزه درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عده ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصه علوم دینی عراق و ایران درخشیدند، از آن میان می‌توان به این کسانی اشاره کرد: «شیخ محمد حسن نجفی» صاحب «جواهر»، «شیخ محمد تقی اصفهانی» و «شیخ ابراهیم کلباسی» با فوت علامه بحرالعلوم، «شیخ جعفرکاشف الغطا» به رهبری دینی شیعیان ایران و عراق و دیگر کشور ها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی او افزوده شد.

در سالهای آخر سده ۱۲قمری پیروان محمد بن عبدالوهاب در عربستان سر به شورش برداشتند و با ادعای پیرایشگری دینی با بسیاری از اعتقادات فرقه های مختلف اسلامی و بیشتر شیعیان مخالفت ورزیدند، دامنه این طغیان از مرز های عربستان و مکه و مدینه گذشت و به عراق کشیده شد و دو شهر کربلا و نجف مورد هجوم وهابیان قرارگرفت در حمله آنان به نجف شیخ جعفر به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست و خود مسلح شد و دیگر عالمان  و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت و با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد.

وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر کرد شهر نجف بکشند تا در هنگام تاخت و تاز وهابیان شهر و مردم آن در امان باشند او در صحنه مبارزه علمی نیز کتابی بنام «منهج الرشاد» در نقد و رد آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود؛ شیخ جعفر در سال ۱۲۲۲ قمری عازم سفر به ایران شد و در همه جا از سوی مردم و علما به گرمی استقبال گردید.

او که در این عوان در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود در تهران به دیدار فتحعلی شاه قاجار رفت و به او در این دیدار برای جهاد با کافران و ستاندن مالیات و زکات از مردم به منظور سامان دادند سپاه اجازه رسمی داد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درگزارش اخذشده حوزه،اصلاحاتی انجام داده ام،ازجمله انتخاب تیتر وافزودن عکس.

فراهم کردن حجله داماد و حماماسباب نمازشب

ماجرای خواستگاری دخترکاشف الغطا

«کاشف الغطا» آنقدردربابب ازدواج آسان برای طلاب گفته بودکه یکى از طلاب ترغیب شده بود برای خواستگارى دختر شیخ،راهی منزلش می شودامافقزخودو هیبت  شیخ مانع ازبیان خواسته اش شد ، از اظهار مطلب پشیمان شده برخاست که برود شیخ( متوجه موضوع شده بود که او حاجتى دارد) گفت بنشین ودرخواستت را اظهار کن.

طلبه  گفت: مطلبى ندارم ،

علامه کاشف الغطا گفت: شما براى حاجتى اینجا آمده اى حاجتت را بگو،انشاءالله روا خواهد شد.

 طلبه که از حیا غرق عرق شده بود با زحمت گفت : مى خواهم که صبیه(دختر)شما را به من ترویج نمائید.

 استاد(علامه کاشف الغطا) دست خواستگار را گرفت و به اندرون خانه برد،اورابادخترش معرفی کرد وموافقت دخترراکسب کرد و صیغه عقدجاری شد( ازدواج صورت گرفت). 

مهیاکردن اسباب شب زفاف آقاداماد +اسباب نمازشب

«علامه کاشف الغطا»در همان شب  اتاقی براى« زوج»  خالى کرد.

کاشف الغطا در همان شب زفاف ،سحرگاه ،ظرفی  آب گرم فراهم کرد و به درب اتاق داماد آمد و دق الباب کرد که برخیزید که براى شما آب گرم آورده ام که غسل کنید و به تهجد مشغول شوید./منبع:قصص العما(تنکابنی)بااندکی ویرایش.

تکمیل داستان ازدواج دخترکاشف الغطا:بعدازتعرفه دخترش ،یکی ازطُلّاب اعلام آمادگی کرده بود وقراربودکه به خواستگاری دخترش برود ومی رود....

حضرت آیت الله مظاهری

حضرت آیت الله مظاهری(۲۶ فروردین ۱۳۹۶)گفت : آیت الله کاشف الغطاء که یکی از مراجع بزرگ زمان خودشان بوده اند و صاحب جواهر ایشان را استاد الاساتید معرفی می کند.

«آیت الله کاشف الغطاء»روزی سر درسشان برای طلبه ها می گویند: «من دختری دارم که وقت ازدواجش رسیده است، اگر یک طلبه متدین و درس خوان برای خواستگاری او آماده باشد، حاضر هستم دخترم را به ازدواج با او در بیاورم» یکی از طلبه ها جلو می آید و از دختر ایشان خواستگاری می کند، آیت الله کاشف الغطاء به آن طلبه می گویند، از دار دنیا چه چیزی داری، آن طلبه می گوید، تنها یک حجره دارم که آن هم مال امام زمان(عج) است، آیت الله کاشف الغطاء به او می گویند، من در خانه ام اتاقی دارم که خالی است، آن را به تو می دهم و جهیزیه مختصری فراهم می کنم، سپس به خانه می روند و همان شب برای دخترشان و آن طلبه یک عروسی مختصری می گیرند و آن ها را به ازدواج با یکدیگر درمی آورند/خبرگزاری رسا.

گدایی درسحرگاهان  ونمازشب فرزند«کاشف الغطاء»

ترغیب به نمازشب بادیدن مردفقیری که درسحرگاهان برای گدایی به حرم آمده بود

 «رحیم کارگر محمدیارى»درکتاب «بهترین پناهگاه » داستانی ازنمازشب «شیخ جعفر کاشف الغطاء»وفرزندش روایت می کند :

«کاشف الغطا»شبى براى خواندن نماز شب از خواب بر مى خیزد. فرزند جوانش را هم از خواب بیدار مى کند و از او مى خواهد با هم براى خواندن نماز به حرم  امام على(ع) بروند. پسرش که در آن وقت شب، برخاستن از خواب برایش سخت بود، بهانه مى آورد، اما شیخ مصمم است که با هم به حرم بروند.

حرم امام علی علیه السلام

فرزندش  با اکراه بلند مى شود و وضو مى گیرد و با پدر راهی حرم امیرالمؤمنین علیه السلام مى شوند.

در صحن مطهر که مى رسند، مرد فقیرى را مى بینند که نشسته و دست به طرف مردم دراز مى کند(گدایی).

«شیخ جعفرکاشف الغطا» از فرزندش مى پرسد: این شخص در این وقت شب اینجا چه مى کند؟ براى چه نشسته اینجا؟ پسر ش مى گوید: براى گدایى از مردم.

«کاشف الغطا» مى گوید:ببین فرزندم ! این آدم(سائل) به خاطر مبلغ اندک ، این وقت شب از خواب و آسایش دست شسته و دست به سوى مردم دراز مى کند. آیا تو به اندازه این سائل به وعده هاى خدا درباره شب زنده داران اعتماد ندارى! که مى فرماید:

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ/ هیچ کس نمی ‌داند چه پاداش های مهمّی که مایه روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌ دادند!

فرزند جوانش از شنیدن این جمله ، به شدت منقلب مى شود و در وجودش‍ تحولى پدید مى آید، به طورى که تا آخر عمر نماز شب او ترک نشد./منبع حوزه  آبان ۱۳۹۷ 

​بااصلاحات.

فرزندان شیخ جعفرکاشف الغطا

شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر داخل بیت‌الله الحرام شد: «خدایا، خاندان و ذریه‌‏ام را بی‌فقیه مگذار

سیدبحرالعلوم به او گفت: ای شیخ! خدا دعایت را مستجاب خواهد کرد.

فارس نوشت:از نکات جالب زندگانی وی می‌توان به دعای شیخ جعفر در کنار خانه خدا اشاره کرد، این ماجرا در کتاب «قصص العلما» تنکابنی و «عبقات العنبریة لطبقات الجعفریة» شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء  و «روضات الجنات» خوانساری آمده است.

همراهان ایشان، مرحوم سیدمهدی بحرالعلوم و سیدمحمدجواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) نقل می‏‌کنند که شیخ جعفر داخل بیت‌الله الحرام شد و چنین دعا کرد: «خدایا، خاندان و ذریه‌‏ام را بی‌فقیه مگذار!»، سیدبحرالعلوم به او گفت: ای شیخ! خدا دعایت را مستجاب خواهد کرد.

اکنون و با گذشت بیش از دو قرن از این موضوع خاندان کاشف‌الغطاء علمای برجسته‌ای را تربیت کرده که عبارتند از:

۱-«موسی بن جعفر آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، ادیب و شاعر و فرزند ارشد «شیخ جعفر کاشف الغطاء»

۲-«علی بن جعفر آل کاشف الغطاء» فقیه، ادیب و شاعر

۳-«حسن بن جعفر آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، اصولی، ادیب و شاعر

۴-«مهدی بن علی آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، مرجع تقلید، ادیب و شاعر

۵-«عباس بن علی آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، ادیب و شاعر

۶-«محمد بن علی آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی و شاعر

۷-«محمدرضا بن موسی آل کاشف الغطاء» فقیه و عالم

۸-«موسی بن محمدرضا آل کاشف الغطاء» فقیه و ادیب

۹-«عباس بن حسن آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، ادیب و شاعر

۱۰-«احمد بن علی آل کاشف الغطاء» فقیه و مرجع تقلید

۱۱-«مرتضی بن عباس آل کاشف الغطاء» فقیه، اصولی، متکلم، نویسنده و شاعر

۱۲-«علی بن محمدرضا آل کاشف الغطاء» عالم، ادیب، مورخ و شاعر

۱۳-«هادی بن عباس آل کاشف الغطاء» فقیه، مورخ، محقق، ادیب و شاعر

۱۴-«محمدرضا بن هادی آل کاشف الغطاء» فقیه، ادیب و شاعر

۱۵-«محمد حسین بن علی آل کاشف الغطاء» پس از مبارزه با اشغالگران انگلیسی در عراق به مسجدالاقصی رفت،‌ فلسطینیان به اقتدا کرده و وی را «امام» خطاب کردند. کاشف‌الغطاء همچنین با ارسال پیامی به مردم بحرین، فتنه بین سنی و شیعه را خاتمه داد.

این خاندان عالم‌پرور همچنان به فعالیت‌های علمی دینی خود ادامه می‌دهد و اکنون دو دهه‌ای است مؤسسه «کاشف الغطاء العامة» با هدف احیای یادگارهای اهل‌بیت(ع) در شهر مقدس نجف تأسیس شده است.

 فرزندان و نوادگان شیخ جعفر کاشف الغطاء:

شیخ علی بن محمدرضا ال کاشف الغطاء

شیخ محمدحسین بن علی ال کاشف الغطاء

شیخ محمدرضا ال کاشف الغطاء

شیخ عبدالرضا ال کاشف الغطاء

شیخ احمد مولى کاشف الغطاء

شیخ هادی کاشف الغطاء

شیخ عبدالکریم الشیخ محمدحسین کاشف الغطاء

میرزا ابوالقاسم قمی یا محقق قمی صاحب کتاب «قوانین الاصول» و از مراجع بزرگ تقلید در عهد فتحعلی‌شاه قاجار بود، در عهد فتحعلی‌شاه قاجار مرجعیت علمی ایران را به عهده داشت و در جنگ میان روسیه تزاری و ایران که ۱۰ سال طول کشید، میرزای قمی در مسئولیت و مرجعیت تقلید در اوج شهرت خود بود، حدود پنج سال که از آغاز جنگ یعنی ۱۲۲۳ هجری قمری حکومت تهران نسبت به حمایت روحانیت و خصوصا میرزای قمی احساس نیاز کرد.

محقق قمی در آن‌ سال‌ها سخت در تگنا قرار می‌گیرد و از طرفی تأیید فتحعلی‌شاه و تأیید همه جنایت‌های آقا محمدخان قاجار بود که فتحعلی شاه به عنوان ولیعهد و مرد دوم قدرت در کنار او و پیشتاز ماجراهایی از قبیل قتل عام مردم کرمان بوده است، از طرف دیگر تضعیف فتحعلی شاه به منزله کمک به روسیه تزاری بود که علاوه بر کینه مذهبی و نژادی که نسبت به ایران داشت، وحشی‌ترین حکومت اروپای آن روز بوده است، میرزا با دقت تمام در صدور فتوا آنچه را که وظیفه شرعی و مکتبی‌اش بوده را انجام داد، جنگ و دفاع در برابر روس را جهاد دفاعی واجب اعلام کرد و هم از هر نوع تأیید نسبت به فتحعلی شاه خودداری کرد

ابوالقاسم بن محمدحسن معروف به میرزای قمی از فقهای شیعه که اصالتاً گیلانی است، تولدش در سال ۱۱۵۱ هجری قمری در جاپلق و تحصیلات او در عراق بوده و نزد آقا باقر بهبهانی و دیگران تلمذ کرد و سپس در قم اقامت گزید، او تألیفات زیادی از جمله قوانین در اصول و جامع الشتات به زبان فارسی در فقه و کتاب غنائم در فقه استدلالی و مناهج در فقه و معین الخواص در فقه و رسائل دیگری در فقه، اصول و کلام دارد، همچنین دیوان شعری در حدود پنج هزار بیت و منظومه‌ای در علم معانی و بیان به یادگار گذاشته است.

ارادت شاه به میرزای قمی

فتحعلى شاه قاجار در این ایام بود که در نخستین سفرش به قم به فضایل اخلاقى و کمالات نفسانى و مراتب فضل میرزا پى برد و براى زیارت او به مسجد جامع شهر آمد و در شمار مامؤمین وى قرار گرفت و نماز ظهر و عصر را به آن بزرگوار اقتدا کرد و در نخستین ملاقات حلقه ارادت و محبت آن جناب را به گردن افکند.

تألیفات

 قوانین الاصول /حاشیه بر قوانین/ حاشیه بر زبده الاصول شیخ بهایى/ حاشیه بر تهذیب الاصول علامه حلى/ جامع الشتات یا اجوبه المسائل/ مناهج الاحکام / غنائم الایام فیما یتعلق بالحلال و الحرام  / مرشد العوام  / منظومه اى در علم بدیع/ فتحیه در علم کلام / دیوان شعر/وچندرساله دیگر

شاگردان میرزا 
معروفترین شاگردان میرزا: آقا سید محمد باقر شفتى معروف به حجه الاسلام (متوفاى ۱۲۶۰ ق 
 حاج محمد ابراهیم کلباسى (۱۱۸۰ – ۱۲۶۱ ق

امر به معروف و نهى از منکر وماجرای خواستگاری شاه ازپسرمیرزا

قبرستان شیخان قم(ردیف دوم-۲عکسی-سمت چپ:میرزای قمی است)رهبرانقلاب،آیت الله خامنه ای درحال مشاهده است.


توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رهبرانقلاب به مناسبت استقلال حوزه ها  مطلبی را بیان داشتند که از وبرای مصایق اظهاراتشان مثالی از میرزای قمی وشیخ جعفرکاشف الغطاء زدند:

آیت الله خامنه ای:آیا حمایت نظام اسلامی از حوزه‌های علمیه میتواند به استقلال حوزه‌های علمیه خللی و لطمه‌ای وارد کند یا نه؟ آیا این کار مجاز است یا نه؟

رهبرانقلاب پاسخ سئوالی که مطرح کرده را اینگونه داد:این بحث مهمی است. اولاً حوزه‌های علمیه همیشه در طول تاریخ مستقل بودند؛ نه فقط در دوران حکومتهای معارض با تشیع، بلکه حتّی در دوران حکومتهای شیعی. یعنی آن وقتی که صفویه در رأس کار قرار گرفتند و علمای بزرگی مثل «محقق کرکی» و «پدرِ شیخ بهائی» و بزرگان زیادی به ایران آمدند و در مناصب گوناگون دینی قرار گرفتند، هرگز این علما و شاگردان و تربیت شدگان آنها مقهور سیاست صفویه نشدند و در اختیار آنها قرار نگرفتند.

آیت الله خامنه ای ادامه دادند:بله، کمک میکردند، همکاری میکردند، از آنها تعریف و تجلیل میکردند؛ اما در قبضه‌ی آنها نبودند، به اختیار آنها نبودند.

رهبرانقلاب:در بخشی از دوران قاجاریه هم همین جور بود. «کاشف‌الغطاء»(رضوان اللَّه تعالی علیه) آن عالم بزرگ به ایران آمد و کتاب «کشف الغطاء» را نوشت. ایشان در این کتاب - هم در مقدمه، هم در بحث جهاد به مناسبت جنگهای روس و ایران - تجلیل زیادی از فتحعلی‌شاه میکند؛ اما «کاشف‌الغطاء» آدمی نبود که توی مشت فتحعلی‌شاه و امثال «فتحعلی‌شاه» قرار بگیرد؛ آنها مستقل بودند.

«میرزای قمی» در منزل خود در قم مورد احترام و تجلیل پادشاه زمان خودش قرار میگیرد؛ اما زیر بار خواسته‌ی او نمیرود. آنها اصرار داشتند آنچه را که میخواهند، میرزا فتوا بدهد؛ اما میرزا قبول نکرد، زیر بار نرفت.

«میرزای قمی» رساله‌ای دارد به نام «رساله‌ی عباسیه» که نظر فقهی خودش را در باب جهاد بیان کرده است. این رساله چند سال قبل از این برای اول‌بار چاپ و منتشر شد. از ایشان جوری سؤال میکنند که مثلاً وکالتی بدهد، نیابتی بدهد که بتوانند از طرف او جهاد کنند - به گمانم این موضوع در «جامع الشتات» هم آمده باشد - اما ایشان زیر بار نمیرود و قبول نمیکند. روحانیت شیعه همیشه اینجور بوده، همیشه مستقل بوده، هرگز در قبضه‌ی قدرتها قرار نگرفته است؛ امروز هم همین جور است، بعد از این هم باید همین جور باشد و به توفیق الهی همین جور خواهد بود.
بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۲۹ مهر ۱۳۸۹

«میرزای قمی» به انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر بسیار مقید و پاى بند بود. حتى این وظیفه الهى و اجتماعى در ملاقات با شاه وقت هم ترک نمى شد.

می گویند در یکى از این ملاقاتها در بین گفتگو، خطاب به فتحعلى شاه گفت: اى شاه ! با مردم به عدالت رفتار کن زیرا که مى ترسم به موجب معاشرتى که با تو دارم ، نظر به آیه شریفه (وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ/١١٣هود) مستوجب عذاب پروردگار شوم !

سلطان قاجار در جواب میرزا عرض کرد: نظر به این روایات که مى گوید: (هر که در دنیا سنگى را دوست داشته باشد در آخرت با او محشور خواهد شد) بنده هم چون در دنیا با شما معاشرت و دوستى دارم ، امیدوارم که در بهشت عنبر سرشت نیز با شما محشور باشم .

امیرالمومنین(ع): «مَنْ أَحَبَّنَا کَانَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَه/امالی صدوق، ص ۲۱۰
در یکى از دیدارهاى دیگرى که میرزا با فتحعلى شاه داشت دست به ریش ‍ وى که بسیار بلند بود کشید و فرمود: اى شاه ! کارى نکن که این ریش فرداى قیامت با آتش جهنم بسوزد!
هر چند که سلطان نسبت به او علاقه مى ورزید، میرزا به وى  اعتنایی نشان نمی داد-احتیاط می کرد.

روزى فتحعلی شاه قاجار (۱۲۱۳-۱۱۵۰ شمسی) از آن بزرگوار درخواست کرد که اجازه دهد تا دختر خویش را به ازدواج پسر میرزا درآورد و بدین وسیله رابطه خانوادگى بین میرزا و خانواده سلطنتى بر قرار گردد. میرزا از این پیشنهاد سخت  نگران شد و از قبول آن خوددارى ورزید. گر چه آن جلسه بدون نتیجه پایان پذیرفت اما چون براى میرزا این احتمال وجود داشت که با اصرار شاه مجبور گردد از روى ناچارى به این وصلت تن در دهد دست بر دعا برداشت و گفت : خدایا، اگر بناست شاهزاده به همسرى پسر من درآید مرگ جوانم را برسان !طولى نکشید که تنها پسر میرزا در آب غرق شد و در اثر این سانحه از دنیا رفت . 

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:میرزای قمی ازمنظررهبرانقلاب

« میرزای قمی » مورد احترام و تجلیل پادشاه زمان خودش قرار میگیرد؛ اما زیر بار خواسته‌ی او نمیرود. آنها اصرار داشتند آنچه را که میخواهند، میرزا فتوا بدهد؛ اما میرزا قبول نکرد، زیر بار نرفت. میرزای قمی رساله‌ای دارد به نام «رساله‌ی عباسیه» که نظر فقهی خودش را در باب جهاد بیان کرده است. این رساله چند سال قبل از این برای اول‌بار چاپ و منتشر شد. از ایشان جوری سؤال میکنند که مثلاً وکالتی بدهد، نیابتی بدهد که بتوانند از طرف او جهاد کنند - به گمانم این موضوع در «جامع الشتات» هم آمده باشد - اما ایشان زیر بار نمیرود و قبول نمیکند. روحانیت شیعه همیشه اینجور بوده، همیشه مستقل بوده، هرگز در قبضه‌ی قدرتها قرار نگرفته است؛ امروز هم همین جور است، بعد از این هم باید همین جور باشد و به توفیق الهی همین جور خواهد بود.۲۹مهر۱۳۸۹بیانات « آیت الله خامنه ای»در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌.

رهبرانقلاب درباره بی اعتنایی علما به جلال وجبروت پادشاهان می گوید:

میتوان نمونه این بی اعتنایی را-مرحوم میرزای قمی رضوان اللَّه علیه را مثال زد که نسبت به فتحعلی‌شاه با سرسختی برخورد می‌کرد و هیچ باجی به او نمی‌داد. با این‌که فتحعلی‌شاه خیلی به میرزا هم اظهار ارادت می‌کرد؛ اما میرزا به او چندان اعتنایی نداشت. درعین‌حال، نام رساله‌ی جهاد خودش را «عباس‌میرزا» گذاشت؛زیرا او یکی از سرداران آن زمان بود و به‌هرحال، دولت ایران مدّت زمانی را با دولت متجاوز روس تزاری جنگیده بود و ایشان احساس تکلیف می‌کرد که باید از ایرانیان حمایت کند. از خود شاه که آدم فاسدی بود، نمی‌خواست به صراحت حمایت کند؛ بلکه از عبّاس میرزا که در میدان جنگ، جنگیده بود، این‌طور تجلیل می‌کرد. ۱۶آذر۱۳۷۴بیانات « آیت الله خامنه ای» در دیدار جمعی از روحانیون.

تفاوت میرزای قمی با کاشف الغطاء 

« آیت الله خامنه ای»:مرحوم «شیخ جعفر کاشف الغطاء» (رضوان الله تعالی علیه) در مقدمه‌ی «کتاب جهاد» که برای اداره‌ی دستگاه فتحعلی شاه نوشته ، از فتحعلی شاه به عنوان سلطان مسلمین اسم می‌آورد و مسائلی را ذکر می‌کند؛ این، ناظر به حکومت زمان بوده است. مرحوم میرزای قمی (رضوان اللّه علیه) برای جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلی شاه، رساله‌ی جهادش «رساله‌ی عباسیه» را به اسم عباس میرزا نوشت؛ چون مسائلی بود که دولت در آن زمان با آن‌ها سروکار داشت. البته میرزای قمی در این قضیه خیلی زیرکانه‌تر از مرحوم کاشف الغطاء با آن دستگاه برخورد کرده است؛ چون در اینجا(داخل دستگاه حکومتی بود)بود و از نزدیک اوضاع را می‌دیده و می‌دانسته که چگونه باید با آن‌ها رفتار کند؛ اما مرحوم کاشف الغطاء (رضوان اللّه علیه) دستگاه را قدری بهتر از واقعیت آن دیده است./۳۰بهمن ۱۳۷۰بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم./پایان.

«عباس میرزا »کیست؟

روایتی از مرگ عباس میرزا، ولیعهد قاجار

«عباس میرزا»متولد۱۳۰۳،فرزندوولیعهد،نایب‌السلطنه -فتحعلی شاه که حاکم آذربایجان بود

وی ازدلاوران قاجار بودکه درسال ۱۲۴۹ق(۱۲۱۲)یک‌سال پیش از مرگ پدرش -فتحعلی‌شاه، در ۴۶ سالگی در خراسان درگذشت
وفات
میرزای قمی در سال ۱۲۳۱ ق  در هشتاد سالگى دعوت حق را لبیک گفت  ودرقبرستان شیخان قم ، مقابل مقبره زکریا بن آدم به خاک سپرده شد.