پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

مهدیه رشت/چگونگی شکل گیری وبنیانگذاران+عکس

مهدیه رشت/چگونگی شکل گیری +بنیانگذاران

آدرس مهدیه رشت:از شهرداری که بطرف جاده لاهیجان-جانبازان-حرکت می کنید،بعداز«میدان صیقلان» به  «لب آب»می رسید،حدود۲۰۰مترکه مسیررابطرف جانبازان ادامه می دهید ،سمت راست(نبش پمپ بنزین سابق)کوچه ای نمایان می شود که تابلوی مهدیه رامشاهده خواهیدکرد.

اوائل سال۱۳۵۰بودکه چندنفرازمذهبی هاکه درارتش قسمت مخابرات(بیسیم)کارمی کردنددرفکرراه اندازی یک محفلی شدند برای انجام مراسم وتوسلات به ائمیه اطهار علیهم السلام

این عده عبارت بودند ازقائمی ،امجدی وخدایاری

دونفراولی ازاهالی گیلان نبودند ودیده بودند که مردم  روزهای جمعه به امام زمان حضرت مهدی عجل الله متوسل می شوند وحاجات خودراازآنحضرت می طلبند واورا شفیع قرارمی دهند،کم کم درفکراین افتادند که چنین مراسمی رادررشت راه اندازی کنند

سرهنگ بازنشسته  نیروی انتظامی"علی امجدی "مقیم گرگان اولین کسی بود که محفل چندنفره ازدوستان را درروزهای جمعه باعنوان دعای  ندبه"درمنزل مسکونی اش راه انداخت وبعدازمدتی همکاردیگرش که ازاهالی رشت است"علی خدایاری"تقاضاکرد که مدتی را این مراسم"دعای ندبه"درمنزلش برگزارشود  ،هرهفته برتعداشرکت کنندگان اضافه می شد که جمعیت به۳۰نفررسیده بودوبعدازچندهفته ازبرگزاری دعای ندبه درمنزل آقای خدایاری می گذشت که شخصی بنام "حاجی غلامعلی خادمی"دراین مراسم شرکت می کند وخیلی ازبی ریابودن واخلاص مراسم خوشش می آید

 ،،درپایان مراسم میهمانان شرکت کننده را باصبحهانه پذیرایی می کردند،وقتی مرحوم خادمی  فقرامکانات را می بیندآقای خدایاری رامی بردبازار یک سرویس کامل ازهمه ملزومات موردنیاز پذیرای رامی خردوتحویل آقای خدایاری می دهد  ومی گوید "اینهاراوقف  مراسم دعای ندبه کردم"که این مسئله تأثیرمثبتی روی  ادامه مراسم می گذارد

آقای خدایاری می گویدمنزلم درهمان کوچه حمام مرحوم خادمی بود که بعدازمدتی خودمرحوم غلامعلی خادمی  پیشنهادمی کند"دعای ندبه "درمزل ایشان طبق بالای  گرمابه بودبرپاشود

آقای خدایاری می گویدوقتی مراسم درمنزل آقای خادمی برگزارمی شد،جمعیت زیادی شرکت می کردندتاحدی که جابرای حضورهمه بسختی امکانپذیربود

درهمه این مراسم  دعای ندبه ازطریق «نوارکافی»بود

تا۲سال برگزاری مراسم دعای ندبه  بصورت گردشی درداخل منازل عاشقان به آقاامام زمان(عج)بود که کم کم برپایی مراسم ازمنزل به مساجدکشیده شد  وگاهی ازشهرستانها می آمدنددرخواست برگزاری می کردند بطورمثال درشهرستان لاهیجان وآستانه اشرفیه  برگزارشد ویک هفته درامام زاده هاشم،دررشت مسجدثارللهی وخواهرامام برگزارمی شد

این قاب تصاویر هییات اولیه مهدیه  جمع اند بترتیت:مرحوم حاج محمدشاکری/حاج کاظم اسکافی/مرحوم حاج محمدتقی اسکافی/مرحوم حاج میرعسکری/مرحوم حاج عین الله تربیت/مرحوم حاج عباس مختارزاده/حاج علی خدایاری/مرحوم حاج رضاخنده سیما/حاج هوشنگ تیره ای.

یکی ازاین روزههای چمعه که درمسجدثاراللهی مراسم برگزاربود وعده ای ازتجارهم شرکت داشتند تصمیماتی گرفته شد:

برای  هیئت برگزاری نامی انتخاب کردندبنام"هیئت انصارالمهدی" وبرای این هیئت "امنا"انتخاب شدند،مرحوم براتچی"که رئیس بانک ملت"پارس" بود که  مشهدی بود بعنوان مدیرعامل هیئت انصارالمهدی انتخاب شد وآقای «حاج محمدشاکری »بعنوان معاون برگزیده شد.

قسمتی ازاساسنامه که اسامی۵۰نفرازبنیانگذاران  دراین۴صفحه آمده است

اسامی بنیانگذاران مهدیه رشت

حجت الاسلام ابوالفضل موسوی خلخالی/حاج محمدکاظم اسکافی ثابت/حاج عبدالحسین حیرتی نودهی/حاج غلامعلی خادمی پیربستی/حاج محمدشاکری روبارکی/حاج کاظم باهور/حاج محمدشعاعی/حسین براتچی/حاج غیبعلی حادقی/حاج کاظم غفاری بقال پیشه/عباس مختاریان گیلانی/سیدعلی موسوی خلخالی/غلامحسین همرنگ/سیدمهدی گشتی/حاج مهدی قندی/حاج رمضانعلی احمدی/حاج حسین امینی دافچاهی/حاج محمدحسین عیسایی/خلیل رحم دل/قربانعلی حادقی/سیدمحمدمیرعادونی/سیدحسین صادقی آرمان/گنجعلی امجدی/محمدتقی لقمانی/علی خدایاری/محمدتقی اسکافی ثابت/هوشنگ تیره ای/منوچهراسدالله زاده/عنایت طلوعی لولمانی/رضانوبهار/سیدرضاسیدترقی/حسین دیانت/نوری سبحانی/حاج حسن گنجیان/حاج عین الله تربیت/حاج محمدمهدی خواهندمحمدی/حاج هادی راست خدیو/حاج صفورنوپورمصردشتی/عباس رعیت خواه/حاج رضاخنده سیما/حسین قاسمیان/احمدحمیدصفاری/حاج علی اکبرسماکچی/حاج علی نقش پور/محمدعلی سپاسیان/حاج رضامسکوب/محمدسمیعی/علی اکبرجولانپور/حاج سیدابراهیم میرعسکری/حاج رضالایق قدردان.

درهفته بعد هییئت امنا دیگرهم انتخاب شدند،آقایان خدایاری وامجدی  دراین مجموعه قرارگرفتند.

عکس فوق  ازمتولیان فعلی مهدیه هستند/ حاج کاظم اسکافی(کلاه شاپو)ونفرسمت راست(پیراهن  گلی)حاج حسین فرهمند ونفروسط حاج احمدشاکری

تصمیم گرفته شدکه زمینی برای این هیئت خریداری شود وساختمانی بعنوان"مهدیه"ساخته شود

برای این کارتصمیم گرفتند از حجت الاسلام شیخ احمدکافی دعوت بعمل بیاید

مرحوم کافی به رشت آمدکه بیتوته اش درمنزل  حاج غلامعلی خادمی بود

شیخ کافی گفت کجارا می خواهید مهدیه بسازید؟

هیئت امنا جواب دادند یک قبرستان قدیمی درمحله کردمحله (روبروی مدرسه آیت الله گیلانی) که مرحوم کافی خیلی ناراحت شدند وگفتند «شماخانه حضرت مهدی را میخواهید روی قبرستان بناکنیدکه بعداً قرارشد که زمینی که کارخانه ابریشم کشی بوده ومدتی  هم غیرقابل استفاده وتقریباً مخروبه بوده

سه نفراقایان شاکری،سالاری،خادمی هرکدام یک پلاک وامامرحوم خادمی 2پلاک به نیت  "مهدیه"خریدند.

هرپلاک300متربود که وقتی متوجه شدند600متربرای ساخت مهدیه کم است،2پلاک دیگرهم  ضمیمه شد،این را آقای علی امجدی می گوید

دراسنادی که آقای شاکری مدیرعامل فعلی بمن"نگارنده"ارائه کردمساحت زمین2050مترمربع می باشد،

همچنین یک باب منزل مسکونی موقوفه که درصددند آن رابه دوباب تفکیک کنند ویک قطعه زمینی که  درپشت مهدیه واقع شده به مساحت2500مترمربع که درمانگاه ساخته شده (در2طبه 44اتاق دارد که به 2نفر)دکترحسینی ومهندس انبارلویی اجاره داده شده ،بمبلغ  ماهانه500هزارتومان 

بااین شرط که هرماه تاسقف5میلیون تومان بیماران مستمند به تشخیص مسئولان مهدیه به این درمانگاه معرفی شوند"بیمارمعرفی شده پولی پرداخت نمی کند

«علی امجدی » متولد1322که هم اکنون درگرگان به شغل کشاورزی مشغول است

آیادرهنگام افتتاح ویاکلنگ زنی "مهدیه"آیت الله شریعتمداری  حضورداشت؟

آقای احمدشاکری (فرزندمرحوم شاکری)می گوید درهنگام افتتاح مهدیه رشت آیت الله شریعتمداری ومرحوم شیخ احمدکافی حضورداشتند

آقای« علی خدایاری» هم می گویدآیتالله شریعتمداری درافتتاحیه مهدیه بودند وپنج هزارتومان هم به مهدیه اهداکردند که تا مدتها این5000تومان برای تیمم وتبرک مهدیه بود وخرج نمی کردیم

واما آقای علی امجدی متفاوت ازاین 2بزرگوارنقل می کند

آیت الله سید کاظم شریعتمداری(مرجع تقلیددهه50و60)به رشت آمد،اما نه برای افتتاح ویا کلنگ زنی "مهدیه"

بلکه آمدنش به رشت یک پروژه حکومتی بوده برای به سایه بردن مرجعیت امام خمینی! ایشان باحمایت دولتمردان یک سفردوره ای به اکثراستانها داشتند که به رشت هم آمدند وبمدت 3روزدراینجااقامت داشتند وشبهاهم درحیاط مسجدخواهرامام اقامه نمازمی کردند،امام جماعت بودند ،چون نمازش قصربود،مردم  بعدازتشهد 2نمازعشارکعت دیگررا فرادی میخواند

آقای «گنجعلی  امجدی »می گوید درهمین زمان آقای شیخ احمدکافی دراستان ایلام درتبعیدبسرمی برد،آمدنشان تقارن نداشته

ایشان می گوید:چون دراین سال(1355)آقای کافی درایلام تبعیدبود،هیئت تصمیم گرفت یک روحانی فعال دیگررا بیاورد که گفتندیک روحانی است بنام انصاریان (آیت الله حسین انصاریان)که منبرشبیه کافی دارد که ایشان آمد دررشت،که 10روزسخنرانی داشت"فصل بهاربود" درمسجدخواهرامام،آمدن آیت الله شریعتمداری هم دراین سال بود.

اولین باری که آقای کافی به رشت آمد"بهار"52بود،ایشان درانزلی سخنرانی داشت وما4نفر(مرحوم خادمی،خدایاری،حجت الاسلام زنجانی ومن)رفتیم انزلی درآنجامرحوم زنجانی که امام جماعت یکی ازمساجدرشت بودآقای کافی رادعوت کردکه آقای کافی برای بهارسال دیگر(1353)بماوقت داد وآمدرشت(53)

به این ترتیب/سال53-54-56/هربارکه می آمدرشت 10روزسخنرانی داشت ،سال55که بجایش انصاریان(آیت الله حسین انصاریان) آمد.

واماسال"بهار57"که رفتیم ازساواک مجوزآوردن آقای کافی رابگیرم،ساواک بمامجوزنداد

وماخبرش رادادیم به کافی،ایشان آمدرشت،رفت پیش رئیس ساواک  وگفت چطوری مرا"شماسربازشاه هستیدومن سربازامام زمان ،من ازفرمانده ام حرفشنوی دارم وشما چطوری ندارید،مگرمن درتهران "مهدیه"سخنرانی "منبر"ندارنم،چطوری درتهران رؤسایتان اجازه دادند وشما "رشت"اجازه نمی دهید! که ساواک مجوزلازم راصادرکردند واین آخرین سخنرانی ایشان بودکه بعدشهیدش کردند

آقای امجدی ازآخرین خاطره اش ازمرحوم کافی می گوید:

آقای کافی هرساله سخنرانی"منبر"اش درمسجدخواهرامام رشت بود ولی درسال57درمهدیه که هنوز ناتمام بودانجام داد،مابهش گفتیم که هواابری است وآبستن باران ونه داربستی، ونه امکاناتی برای درامان ماندن باران،ایشان گفتند:

شماهمانجا"مهدیه"راآماده کنید،انشاءالله باران نمی آید.

محوطه آماده فقط درهمین آبدارخانه فعلی بود وبقیه جافقط مفروش می کردیم برای نشستن مستمعین،مردم زیادی برای شنیدن صحبتهای کافی آمده بودند تاحدی که تمام محوطه مهدیه ،کوچه های اطراف مهدیه،تاگرمابه مرحوم خادمی وخیابان شریعتی،اطراف پمپ بنزین ..آقای کافی هم دستورداده بود جوانان باهرقیافه ومدل موولباس راپذیراباشیم،

شب هفتم وقتی سخنرانی تمام شد،دعارا کرد،همزمان با پایین آمدن ازمنبرباران شدیدی شروع به باریدن کرد،تاحدی که مادرجمع آوری فرشهابه مشکل افتادیم.

همین ازدحام واستقبال بی نظیرمردم باعث شدکه مسئولین استان احساس خطرکنند ونمی دانیم چی هشدارواخطاری داده بودند که ایشان برای3روزدیگرعذرخواهی کرد ورشت راترک کرد(بجای10شب،هفت شب شد)سخنرانی هم نیم ساعت بعدازنمازمغرب وعشاءشروع می شد.

سرنوشت آیت الله شریعتمداری:/رهبریت حزب خلق مسلمان

در سال ۱۳۶۱ و با افشای طرح صادق قطب زاده (رئیس رادیوتلویزیون)برای کودتا، معاونت وی دراین حرکت محرز و در اقدامی تامینی و تنبیهی در منزل خود محصور گشت.

ودرفروردین ۱۳۶۵ بر اثر بیماری سرطان مثانه در بیمارستان مهرداد تهران درگذشت.

آقای «خدایاری» که مسئول تنظیم وکنترل وپخش نوارهای   ارسالی مرحوم کافی بود می گوید:

نوارهای  آن زمان شبیه کاست بود که سروسامان دادنش خیلی مشکل بود وازعهده هرکس برنمی آمد  (آقای امجدی هم کمکم می کرد)وروی دستگاه خاصی قابل پیاده شدن وپخش بود که بعدها تبدیل شد به ریل(حلقوی) که درسفرحج ،مرحوم خادمی یک دستگاه ازعربستان خریده بود ولی گمرگ آن را توقیف کرده بودکه باوساطت ترخیص شد 

ایشان جناب سرهنگ علی خدایاری است  که ازفروردین۱۳۹۰ بدنبال عمل جراحی پروستات و۴۰مرتبه "رادیوتراپی"شیمی درمانی تک وتنها خانه نشین شده است،عکسی که دردست دارد فرزندش«نقی»که معلم بود وحدود۵سال پیش فوت کرد.

فوت این خدمتگذاران اولیه«مهدیه رشت»خدایاری۱۳۹۸

نوارها چگونه تهیه می شد؟

آقای خدایاری می گوید درجلوی مهدیه تهران یک مشروب فروشی بود که مرحوم کافی آن راخریده بود وتبدیل کرده بود به  محصولات فرهنگی  این مغازه به اسم "نغمه سرای اسلامی" بود که مسئولیت آنجارا شخص معروفی بنام "زرقامی"بعهده داشت که ماباو قراردادبسته بودیم که هرهفته "دوشنبه"ها بوسیله تیپاکس آخرین مراسم دعای ندبه مهدیه(دعای ندبه وسخنرانی وروضه)را برایمان می فرستاد وما  بلافاصله بعدازرسیدن آن را چک می کردیم وآماده می کردیم برای صبح جمعه

،یک روز نوارکه رسید من رفتم آن را چک کردم دیدم  کیفیت صدایش مناسب نیست واصلاً قابل پخش نبود که خواستم بروم تهران ولی چون پروسه مرخصی ام زمان بربود نتوانستم،لذا فرزندم"نقی"رافرستادم،زمستان بود وبرف هم آمده بود،نقی گفت :بابا جاده برف است ورفتن مشکل،گفتم هرطورشده بایدبروی ،چون من بایددعاوسخنرانی آقای کافی راداشته باشم وگفتم ماشین دربست هم شده برو -غروب بودایشان حرکت کرد بقصدتهران ،اما۲ساعت بعدبرگشت ! گفت من نتوانستم ماشین بگیرم،ماشین برای تهران مسافرنمی بَرد،جاده ها تردد مشکل است که من گفتم این حرفها به مُخم نمی رود تو بایدبروی ،هرطورکه شده بروی وفرداهم نواررابرایم بیاوری،که دوباره ۱۰شب حرکت کرد که خودش(نقی) می گوید: یک ماشین مدل بالایی آمد ومرا تا  جلوی مغازه «نغمه سرای اسلامی» رساند وپول  کرایه راهم نگرفتند ،اول اذان صبح بود،سفارش مرا به خادم دادند که مراپذیراباشد،ومن بعدازاستراحت درهمان مسجد(تازمان بازشدن مغازه)نواررا آقای زرقامی تعویض کرد وبرگشتم.

آقای خدایاری یک خاطره هم از«مسجدپیرسرا »گفت که مراسم دعای ندبه آنجابود که درهنگام مراسم آقای «حاج رضا خنده سیما»داشت باسینی بزرگ برای مردم حاضرچای  می برد که پایش گیرکرد به پای یکی ازمستمعین وسینی واژگون شد وچای داغ ریخت روی سروصورت مردم،۱۰،۱۲نفرازپشت روی گردنهایشان ریخت ،مرحوم خنده سیما ناراحت وخجالت زده شده بودواما الحمدلله به هیچکدام آسیب حدی واردنشد،

ماجرای"امام زمانی "ها

آقای خدایاری می گویدرفته بودیم مزل آقای کافی(روبروی مهدیه تهران) وقتی داخل شدیم یک انباری بود پراز کالا وخواربار-حبوبات شکروروغن-ازایشان پرسیدم اینها چی اند؟

ایشان گفتند ما ۵۱۰۰ اسم مستمندان راداریم که باکمک عده ای ازجوانان مذهبی هرماه اینهارا بهشان می رسانیم وبعدخودکافی بنقل از جوانان پیک می گفتند که آن مستمندان هروقت مارا می بینند می گویند"امام زمانی ها آمدند ویا می گویند"مهدیه ها"آمدند،این مستمندان بعضیها کارتون خواب بودند وبعضی ها هم خانه دار

ازآقای خدایاری پرسیدم آیا ساواک ویا شهربانی برای شما ایجادمشکل نکردند؟

آقای خادمی گفتندیک برادرم"حسین"که توده ای بود وصاحب۲سینما دررشت بود(مولن روژ+سینماسالار)ویک مرکزتفریحی دیگر/مرا"ضداطلاعات ارتش احضارکرده بود که بخیرگذشت

واما آقای علی امجدی می گوید :

نوارهایی که ازتهران هرهفته می آمد یکی از اعضای  هیئت مدیره متمایل به رژیم"شاه"بود وبعضی وقتها  فرازی ازسخنان آقای کافی را حذف"سانسور"می کرد!

روزی آقای کافی به رشت آمده بود عده ای به کافی اطلاع دادند که سخنرانیتان سانسورمی شود که آقای کافی دستوردادند :حرفهایم بطورکامل پخش بشود.

ازآقای امجدی پرسیدم آن مورد حذفی چی بود قای سانسورچی  کی بود؟

که ایشان ازضمن عذرخواهی ازبردن نام،گفتندهمه مخلصانه برای امام زمان (عج)فداکاری می ردند واما مورد حذف شده این بود:«ارادت به امام خمینی بود»

«آیةالله العظمی خمینی! بزرگ مرجع شیعه، افتخار قرآن، افتخار اسلام، افتخار اهل بیت، افتخار دین،‌ افتخار روحانیت،‌ مدافع اسلام و شیعه! با توام آقا؛ قربانت بشم آقا! کنار قبر جدّت علی(ع) بگو: خدا! آقام کی می‌یاد؟»

.این جمله ۳بارتکرارمی شد.که به دستورساواک حذف شد.

۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲ماه زندان+۸ماه حصر

امام خمینی درطول ۱۴سال ۳ماه تبعید

۱۳آبان۱۳۴۳–تبعیدبه ترکیه

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق(۱۳سال اقامت درنجف)

۱۲مهر۱۳۵۷تبعیدازنجف به کویت(اجازه نداد)،روزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه پاریس(نوفل لوشاتو) منتقل شدند.۱۲بهمن۱۳۵۷به وطن(ایران) مراجعت کردند.

ازآقای امجدی پرسیدم که آیا شهربانی ویاساواک شمارااذیت نمی کرد؟

آقای امجدی گفتند که چندبارازشهربانی ماراخواسته بود و اما با رفقایی که آقای شاکری درساواک داشت  دیگرشهربانی مزاحمتی ایجادنکرد،ایشان می گوید البته چندبارنواررا به شهربانی برده بود ولی  بعدازهماهنگی آن رفیقش دیگرمزاحمتی ایجادنشد


آقای امجدی می گویدمرحوم محمدخادمی  بیشترین زحمات را می کشید ،هم وقت می گذاشت ]هم پول خرج می کرد وهم رایزنی برای هرچه بهترشدن مراسم صبح جمعه می کرد،امادوست نداشت علنی شود ،بخاطرهمین کمتراسم آن مرحوم "نسبت به دیگران"مطرح می شد.

ماجرای "سینمادیانا/زرین"معروف به سینمالختی

یک سینمایی درروبروی کوچه ورودی مهدیه بود(روبروی پمپ بنزین)که آقای کافی پیشنهادداد باهرقیمتی شده این سینمارابخرید وتبدیل به یک مرکزمذهبی بکنید،صاحب سینما یک شخص ارمنی بود بنام ارباب ارمنی

آقای «زرتاج »می گوید بعدازچندماه ازتوصیه مرحوم کافی که آقای کافی آمدرشت دید بازسینمامشغول فعالیت است،گفت :مگرنگفته بودم که این ساختمان رابخرید؟

آقایان خادمی وشاکری جواب دادند که« هرچقدر گفتیم صاحبش راضی نشد،حتی باقیمت بالاتراز قیمت روز»

آقای کافی سرش را انداختندپایین وکمی مکث کردند وگفتند «دیگرنیازی نیست بخرید،درست می شود

واماآقای «احمدشاکری» می گوید وقتی به مرحوم کافی گفتیم صاحبش به هیچ قیمتی حاضربه معامله نیست،آقای کافی بعدازکمی مکث گفتند:

«نگران نباشید این سینمادرمدت کوتاهی می سوزد»

سینمایی که سوخت(سینمالُختی)

این محل"ساختمانی"که خادم"فضیلتی نشان می دهد همان  "سینمادیاموند"بود که آتش گرفت وبعدازمدتی که مخروبه ماند وبعدازمدتی شخص دیگرخرید وبازسازی شد وچندین شغل درآن بوده که آخرینش "مشاوراملاک بود" که انگار زمین نفرین شده است که  سروسامان نمی گیرد.

این جوان "داش"آقای محمدزرتاج" می باشد_پیراهن سفید دستهاراروی زانو گذاشته

عکس فوف محل نگهبانی"ورودی"مهدیه می باشد  واین پیرمردزنده دل"حسن فضیلتی"می باشد

این عکس همان قبرستان قدیمی "کُردمحله"است روبروی دبستان آیت الله گیلانی که حالا فضاسبزشده است

این گرمابه مرحوم خادمی بوده که  طبقه بالای این حمام مزل مرحوم خادمی بوده

نمازجماعت صبح مهدیه(18مهر94)جمعه  به امامت حجت الاسلام  سیدحسین گلمیرزاده

نمازجماعت صبح

هرصبح جمعه بعدازنمازجماعت سفره امام زمان(عج)برای همه ارادتمندان گسترده است،خیلی ها عاشقانه وداوطلبانه یونیفورم نوکری آقا امام زمان را برتن می کنند ودرخدمت  میهمانان مهدیه هستند این میهمانان هرکدام  شخصیتی در شهر واستان هستند وهیچ پولی دریافت نمی کنند

رئیس (مدیرعامل)فعلی مهدیه می گوید هرجمعه بین 300تا400نان بربری ویاسنگگ تهیه می شود برای صبحانه وجمعیتی بالغ بر2تا3هزارنفر می آیند ومراسم ازاول نماز صبح تاساعت 9ادامه دارد ودراین فاصله پذیرایی هم انجام می گیرد

البته بعضی ها در منزل ویا مساجددیگرنمازشان را می خوانند وصبحانه می خورند بعدمی آیند وبعضی ها هم حتی برای تبرک وتیمم لقمه ای می خورند​.

پذیرایی-صبحانه

درایام کرونا«مهدیه رشت»تاچندماه تعطیل شد وبعدازچندماه،برنامه ها-نصفه ونیمه-ازسرگرفته شد،نمازجماعت حذف شد(آغازبرنامه هانیز-ساعتش باتأخیربود) ،پذیرایی بصورت بسته بندی انجام شد،

اولین فردمبتلابه ویروس کرونا درجهان-در شهر« ووهان» چین در۱۲دسامبر۲۰۱۹(پنج شنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۸)شناسایی شد.

درایران ،برای اولین بار بامرگ ۲نفردرقم(۳۰بهمن۱۳۹۸)اعلام شد.

صبح امروز،جمعه، ۸ اسفند ۱۳۹۹(١٤ رجب ١٤٤٢)اولین نمازجماعت-صبح-بعدازیکسال وقفه کرونایی برگزارشد.

پذیرایی هم رو به راه است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:من آنچه دیدم جمعیتی زیر500نفرآمدند،البته درمناسبتها مثل محرم وصفر ویا مناسبتهای اینچنینی، به آن عددورقم اعلام شده می رسند واحتمالاً منظورآقای رئیس بایدهمین باشد.

DSC_0142

کفشداری مهدیه-2خادم مهربان وباحوصله

 

DSC_0121

آبدارخانه مهدیه

آقای صابرمهر(خداش بیامرزد) ۲۸ شهریور۱۳۹۸درآستانه اشرفیه براثرتصادف فوت کرد،وی یکی ازخادمان این مهدیه بود،زمانی که داشتم عکس می گرفتم،بمن گفتم:یک عکس خوبی ازم بگیرکه میخواهم بذارم روی سرقبرم که بگویم«یاامام زمان(عج)من صبح های جمعه نوکریت رامی کردم،هوای منوداشته باشد.

این قاب تصاویر هییات اولیه مهدیه  جمع اند بترتیت:مرحوم حاج محمدشاکری/حاج کاظم اسکافی/مرحوم حاج محمدتقی اسکافی/مرحوم حاج میرعسکری/مرحوم حاج عین الله تربیت/مرحوم حاج عباس مختارزاده/حاج علی خدایاری/مرحوم حاج رضاخنده سیما/حاج هوشنگ تیره ای.

دربالای محراب عنوان«هیئت انصارالمهدی» نوشته شده است که دراین تصویرقابل مشاهده است.

دربالای محراب سال افتتاح مهدیه رشت(1354)حک شده است


زندگینامه حجت الاسلام شیح احمدکافی خراسانی

توضیح نگارنده-پیراسته فر:زندگینامه حجت الاسلام شیح احمدکافی خراسانی

حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد ضیافتی کافی (مشهوربه کافی) جمعه ، ۰۱ خرداد ۱۳۱۵برابر با جمعه اول ربیع‌الاول در مشهد مقدس دیده به جهان گشود.

در برخی اسناد،مرحوم کافی با نام «کافی خراسانی» و »کافی تهرانی» نیز از وی یاد شده است .

(سمت راست)پدرش «حاج میرزامحمد کافی» از جمله تربیت یافتگان مکتب حسینی و مادرش خانم زهرا غفورپور بود . پدربزرگش حضرت آیه الله میرزااحمد کافی امامی ، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد مقدس عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود .

«احمد» که فرزند دوم خانواده بود ، دوران کودکی را در دامان پر مهر پدر و مادر خود گذراند و در شش سالگی وارد دبستان ایمانی مشهد  - به مدیریت حجه الاسلام حاج سید حسن مؤمن زاده – شد و به فراگیری دروس متداول مشغول شد . پس از آن همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد نیای خود آیه الله حاج میرزااحمد کافی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت . بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷(۱۳۶۷قمری) وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد

کافی در دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد ؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت .

شیخ احمد از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد . شیخ احمد در سال ۱۳۳۳ به همراه آیه الله حاج میرزااحمد کافی عازم نجف اشرف گردید ، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی ، سید محسن حکیم ، سید محمود شاهرودی ، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید . بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که روزهای پنجشنبه از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته ونوحه خوان مجلس بود.

شیخ احمد با برخی از اساتید خود رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ داشت . از جمله این اساتید ، عارف وارسته شهید آیه الله سید اسدالله مدنی بود که این دوستی و ارادت تا سالها بعد همچنان ادامه داشت . وی بنا به پیشنهاد ایشان در صحن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به قرائت دعای کمیل و دعای ندبه می پرداخت.

مرحوم کافی درکنارآیت الله سیداسدالله مدنی

در سال ۱۳۳۸ به توصیه شهید آیه الله سید اسدالله مدنی جهت وعظ و تبلیغ ، نجف اشرف را ترک نمود و عازم مشهد گردید ، در همین دوران بود که با صبیه ارشد آیه الله سید حسین موسوی خراسانی ( شاهرودی ) – خانم طاهره موسوی خراسانی – ازدواج نمود . وی پس از ازدواج جهت ادامه تحصیل راهی شهر مقدس قم شده ، حجه الاسلام کافی در پاسخ به سؤال مندرج در فرم بیوگرافی ساواک در سال ۱۳۴۲  ، میزان تحصیلات خود را خارج فقه و اصول عنوان نموده است . از این زمان به بعد است که به صورت جدی تر ، قدم در عرصه تبلیغ نهاد و به طور تخصصی این رشته را انتخاب و به موعظه و ارشاد پرداخت اندک اندک آوازه منبرهای او از قم و مشهد فراتر رفت و در اقصی نقاط کشور طنین انداز شد . مردم شهرهای مختلف وی را دعوت و این امر گاهی موجب رقابت بین آنان می گردید . اخلاص و ارادت وی به حضرت بقیه الله الاعظم  و ارائه سبکی نوین و منحصر در امر ارشاد ، تبلیغ و تبیین معارف اسلامی وی را محبوب بسیاری نمود . وی پس از مسافرتهای متعدد و اقامتهای کوتاه مدت در تهران ، نهایتاً با اصرار برخی از دوستانش در اواخر ۱۳۴۲ به تهران عزیمت نمود و در خانه ای استیجاری در محله قنات آباد تهران سکنی گزید و پس از مدتی به منطقه امیریه نقل مکان نمود که تا هنگام رحلت در آنجا ساکن بود.

اولین بازداشت کافی

حجه الاسلام کافی به پیروی از نهضت حضرت امام خمینی در جریان مخالفت معظم له با لایحة انجمن های ایالتی و ولایتی ، فعالیتهای سیاسی خود را علیه رژیم ستمشاهی پهلوی از طریق سخنرانی آ‎غاز کرد . نخستین گزارش مکتوب سازمان اطلاعات و امنیت درباره ایشان که در مورخه ۱۴ اسفند ۱۳۴۱(۹ شوال ۱۳۸۲)ثبت گردیده ، مربوط به سخنرانی وی در منزل آیت الله سیدحسین قمی است :

بازخوانی سخنرانی تاریخی امام در 15 خرداد 1342

چند روز پس از این سخنرانی ، همزمان با حمله ددمنشانه رژیم شاه به مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۲سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) - بود ، وی مجدداً در منزل آیه الله قمی به منبر رفت و این بار پیکان تیز حملات خود را متوجه شخص شاه نمود . در بخشی از سخنانش ابراز داشت :

« تو چرا یعنی ای پادشاه اختیار خودت را به دست اجنبی داده ای یعنی به دست آمریکائیها » .

به دنبال این اظهارات اعضای کمیسیون امنیت استان متشکل از استاندار ، فرماندهی ارتش دوم ، فرماندهی لشکر ۱۲ خراسان ، رئیس ساواک خراسان و رئیس شهربانیهای خراسان در همان روز تشکیل جلسه دادند :

مقررشد دو نفر از وعاظ به نامهای «شیخ غلامرضا واعظ طبسی» و کافی در روز جاری سخنان مضره در منزل« آیت الله سیدحسین قمی» ایراد نموده بودند  به وسیله شهربانی دستگیر و به ساواک خراسان جهت تعقیب قانونی تحویل شوند.

 که حجه الاسلام کافی پس از این سخنرانی (اطلاع از قصد دستگیری) مدتی را به صورت مخفیانه زندگی می کرده است .

*حضورفعال در واقعه پانزده خرداد

در پی واقعه پانزده خرداد و دستگیری و بازداشت حضرت امام خمینی ، حضرت آیت الله سیدهادی میلانی و برخی از علمای سایر شهرستانها در اعتراض به این امر به تهران مهاجرت کرده و پی گیر ماجرا بودند . از جمله افرادی که در این اعتراض حضوری فعال داشت مرحوم کافی است . ساواک در گزارشی چنین می نویسد :

« ساعت ۱۹:۳۰ روز پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۴۲ در حدود پانصد نفر از طبقات مختلف مرکب از علماء ، وعاظ   ... در محل اقامتگاه آیه الله میلانی در واقع در خیابان پهلوی ( امیریه ، منیریه ، کوچه حکمی منزل پورقدیری ) حضور داشتند .

به همراه جمعی از منبریهای خراسان اعلامیه ای را در حمایت از قیام امام خمینی منتشر نمودند .

اعزام به خدمت سربازی به بهانه سخنرانی درگوهرشاد

سخنان تند و انتقادی حجه الاسلام کافی در مسجد گوهرشاد مشهد در مورخه دوشنبه ، ۲۵ آذر ۱۳۴۲ که ضمن آن به وارد کردن مشروبات الکلی از خارج و دایر کردن مراکز علنی فساد و فحشا در یکی از شهرها اعتراض و در پایان نیز آیه الله میلانی را دعا و دشمنان ایشان را نفرین نموده بود ، باعث خشم عوامل رژیم گشت .

حساسیت شهید هاشمی‌نژاد نسبت به جریانات انحرافی/ ماجرای آخرین سخنرانی آیت‌الله هاشمی‌نژاد علیه منافقین/ پیوند حوزه و دانشگاه در مشهد چگونه شکل گرفت؟

(سمت چپ)سیدعبدالکریم هاشمی نژاد  درکنارآیت الله خامنه ای

این بار عوامل ساواک تحت عنوان مشمول بودن ، تصمیم به اعزام وی و برخی دیگر از فضلای مشهد نظیرشهید «حجت الاسلام  سیدعبدالکریم هاشمی نژاد» به خدمت سربازی گرفتند . ولی وی از طریق یکی از آشنایان مکاتبه ای که با آیت الله زاده میلانی داشت ، مورد شناسائی قرار گرفت :

« نامبرده فوق که چندی پیش برای اعزام به سربازی احضار گردیده بود به شاهرود متواری و از آنجا نامه ای به شرح پیوست برای آقای سید محمدعلی میلانی فرستاده ... »

زندانی شدن مرحوم کافی بخاطرتجلیل از امام خمینی 

عشق و ارادت مرحوم کافی به حضرت امام خمینی امری بارز و آشکار بود،وی در برخی از سخنرانیهای خود به صراحت از امام خمینی نام برده و برای سلامتی ایشان دعا کرد :

« در ساعت ۰۲:۰۰ بعد از نیمه شب جمعه ، ۱۸ بهمن ۱۳۴۲ کافی واعظ در مسجد قندی واقع در خانی آباد به منبر رفته و از آقای خمینی تجلیل نموده است . »

یک روز پس از ایراد اظهارت وی توسط ساواک دستگیر و روانه زندان قزل قلعه شد . در آنجا مورد بازجویی قرار گرفت و در پاسخ به این سؤال بازجو که : منظور شما از کسانی که گرفتار شده اند و برای آنها دعا کرده اید ، چه کسانی می باشند ؟ با صراحت و شجاعت اعلام می کرد :

تصاویر منتشرنشده از آیت‌الله مروارید

مروارید(نفروسط)

« حضرت آیه الله العظمی خمینی و  آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید وحجت الاسلام شیخ جعفر شجونی و افرادی دیگری که اطلاع ندارم . »

این بار ، مدت بازداشت او هشت روز به طول انجامید و ساواک پس از این مدت ، وی را با اخذ تعهد آزاد نمود.

روحانی مبارز وآزاده، واعظ متعظ، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر شجونی(رحمه الله) از جمله پیشتازان وقدمای مبارزه با رژیم طاغوت دردوران معاصر به شمار می رود.پیشینه مبارزاتی او به آغازین سالیان دهه 30 وعضویت درجمعیت فدائیان اسلام بازمی گشت وهم او، خط مستقیم اسلام خواهی واستکبار ستیزی را تا واپسین ساعت حیات ادامه داد.

حجت الاسلام شیخ جعفر شجونی درکنارشهیدرجایی

دستگیری و بازداشت مجدد مرحوم گافی، بخاطرتشبیه شاه به فرعون

تشبیه شاه به فرعون ، معرفی امام خمینی  به عنوان نائب امام زمان (عج) و طلب دعا برای سلامتی و خلاصی ایشان از دست عوامل رژیم ، انتقاد شدید از رژیم به سبب زندانی کردن روحانیون ، اظهار خشنودی از ترور حسنعلی منصور و تعبیر به حکومت ظالم و ستمگر درباره رژیم پهلوی از جمله مطالبی بود که مرحوم کافی در سخنرانی خود در مسجد حضرتی تهران در مورخ جمعه ، ۰۲ بهمن ۱۳۴۳ ایراد نمود . بلافاصله پس از این سخنرانی ، وی دستگیر و روانه زندان قزل قلعه گردید . قرار بازداشت موقت مورخه یکشنبه ، ۰۴ بهمن ۱۳۴۳(۲۱ رمضان ۱۳۸۴) ایشان ، به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت توسط رئیس شعبه هفت بازپرسی دادستانی ارتش سرهنگ ستاد بهزادی صادر و وی به آن اعتراض نمود . این قرار شش روز بعد توسط دادگاه عادی شماره سه اداره دادرسی ارتش مورد تأیید واقع گردید . دادگاه عادی شماره دو دادرسی ارتش در حالی که بیش از چهار ماه از بازداشت+۲ماه وی سپری شده بود ، ایشان را به دو ماه حبس تأدیبی با احتساب مدت بازداشت قبلی محکوم نمود . وی در برخی از سخنرانیهای خود به این امر اشاره دارد :

« یک روز که از منبر پایین آمدن به من گفتند که سوار ماشین جیپ شوم و مرا به زندان بردند . این ماشین سواری ۶ ماه طول کشید برای اینکه ما نتوانیم حرفهایمان را بزنیم »

*افشاکننده اعدام آیت الله سعیدی

«آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی»یکی از نامدارترین شاگردان امام خمینی  بود که به جهت مبارزات سیاسی اش پیوسته تحت نظر ساواک بود . او در این مسیر بارها از جانب ساواک دستگیر و ممنوع المنبر شد . وی ورود سرمایه گذاران آمریکایی به ایران را از کاپیتولاسیون و قرارداد استعماری تنباکو خائنانه تر می دانست و با سخنان تند ، نامه ها و بیانیه های افشاگرانه ، رژیم پهلوی را سخت به وحشت انداخت . لذا ساواک در شامگاه چهارشنبه ، ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ وی را در سلولش در زندان قزل قلعه به شهادت رساند . حجه الاسلام کافی در این ماجرا از پا ننشسته و خبر شهادت وی را در تهران منتشر نمود :

« نامبرده بالا [ شیخ احمد کافی ] در ساعت ۲۴:۰۰ روز پنجشنبه ، ۲۱ خرداد ۱۳۴۹ در یک ملاقات خصوصی در مدرسه برهان شهر ری اظهار داشت سعیدی امام جماعت مسجد غیاثی را کشتند و به منزلش رفته اند شناسنامه وی را گرفتند و جنازه را در قم به خاک سپردند . »

و پس از این اقدام بلافاصله با هواپیما عازم مشهد شد و ضمن اقامت در منزل پدر همسرش – آیه الله شاهرودی – خبر شهادت آیه الله سعیدی را به کلیه کسانی که به دیدارش آمدند ، اعلام نمود . پس از آن به همراه حضرت آیه الله خامنه ای و آیه الله عباس واعظ طبسی و برخی آقایان دیگر در درس آیات عظام میلانی و میرزا جواد آقا طهرانی حاضر شده است.

*******


راننده کافی نفوذی ساواک بود

حجت الاسلام محسن کافی فرزندمرحوم کافی:از تصادف مشکوک والد گرامی بگویید  ؟خبرگزاری حوزه
زمینه مسافرت ایشان به مشهد، فرمان امام بود امام اطلاعیه دادند : به عنوان اعتراض به رژیم  کسی جشن نیمه شعبان نگیرد قاعدتا مهمترین جشن هم در مهدیه تهران برگزار می شد و مرحوم کافی در مصاحبه ای  رسما اعلام کردند : امسال جشن نداریم؛  ساواک فشار زیادی آورد تا این جشن برگزار شود و با مخالفت ایشان که مواجه می شود اعلام می کنند پس نباید در تهران باشی و اعلام هم کنی کجا می روید ؟! ایشان مشهد را به عنوان مقصد خود معرفی کردند و راهی مشهد شدند ؛ دو سه ماهی بود که راننده جدیدی برای حاج آقا آمده بود و راننده سابق ایشان بخاطر مشکلاتی که داشتند در خدمت حاج آقا نبودند  و بعدها معلوم شد که راننده جدید در صانحه تصادف بی تقصیر نبوده است و به نوعی عامل ساواک بوده است، نحوه تصادف به گونه ای بود که راننده اصلا صدمه ندیده بود افرادی که در ماشین بودند شنیدند که مرحوم والد خطاب به راننده می گویند : جعفر چرا چنین می کنی ! بعدها هم در اعترافات ساواک آمد که  تصادف مرحوم کافی ساختگی و بدستور شاه بوده است ، اما خصوصیات حادثه اصلا معلوم نیست چون بعد از صانحه تصادف دیگران را به  بیمارستان معمولی شهر بردند، اما حاج آقا را  به بیمارستان ارتش می برند  و از همان لحظه اول هم اعلام کردند که حاج آقا کشته شده و احتمالا  در بیمارستان ارتش ایشان را از بین برده باشند.

 روی منبر گفته اند : که  اگر من وسط هفته مردم جنازه مرا تا جمعه نگه دارید و درکنار جنازه من دعای ندبه بخوانید و شهادت ایشان هم روز جمعه و نیمه شعبان بود،متاسفانه نگذاشتند به وصیت عمل شود/پایان مصاحبه

صبح شنبه ، ۳۱ تیر ۱۳۵۷(۱۶ شعبان ۱۳۹۸) مراسم تشییع از میدان فردوسی مشهد به طرف حرم مطهر امام رضا (ع) آغاز گردید . مراسم تشییع به تظاهراتی علیه رژیم تبدیل و به سبب تیراندازی چند نفر کشته و مجروح گردیدند.

پس از طواف جنازه در حرم مطهر و اقامه نماز میت توسط آیه الله سید عبدالله شیرازی ، برای آرام کردن جو عمومی مشهد جنازه در همان روز به تهران منتقل گردید . مردم زیادی در فرودگاه منتظر بودند ولی جنازه با نظارت ساواک به سرعت به پزشکی قانونی منتقل گشت .

صبح شنبه ، ۳۱ تیر ۱۳۵۷(۱۶ شعبان ۱۳۹۸) مراسم تشییع از میدان فردوسی مشهد به طرف حرم مطهر امام رضا (ع) آغاز گردید . مراسم تشییع به تظاهراتی علیه رژیم تبدیل و به سبب تیراندازی چند نفر کشته و مجروح گردیدند.

بقاع امام زادگان برکت زندگی مردم است/توسل به خاندان اهل بیت(ع)

ساواک تهران و شهربانی به سرعت تشکیل جلسه داده و با توجه به نگرانیهای استاندار خراسان در مورد بازگشت جنازه به مشهد و ایجاد ناآرامی در شهر از یک سو و احتمال بروز ناآرامی در تهران از سوی دیگر تصمیم به دفن بدون تشریفات وی در «خواجه ربیع مشهد» گرفتند . تنها به خانواده وی اجازه دادند که در ساعت ۱۰ شب یکشنبه  ۰۱ مرداد ۱۳۵۷(۱۷ شعبان ۱۳۹۸) جنازه را بدون اطلاع هیچکس به مهدیه برده و مراسم مختصری را برگزار نمایند .پس از مراسم جنازه به فرودگاه منتقل و در ساعت یک بامداد دوشنبه ، ۰۲ مرداد ۱۳۵۷ وارد مشهد و شبانه در خواجه ربیع دفن گردیدو

از آنجا که ساواک بیم ربوده شدن جنازه را توسط مردم می داد کلیه جریانات مزبور با نظارت دقیق ساواک صورت گرفته و پس از دفن نیز تذکرات شدیدی را مبنی بر عدم برگزاری هر گونه مراسمی در خواجه ربیع به خانواده وی دادند . آیات عظام گلپایگانی ، مرعشی نجفی ، سید احمد خوانساری و بسیاری دیگر از علماء با انتشار اعلامیه هایی ضمن عرض تسلیت با خانواده وی و مردم داغدار اظهار همدردی نمودند . شهر مشهد در غم فرو رفت.

«علی توپ‌ریز »خبرنگار روزنامۀ خراسان دربارۀ آن روز گفته است: «آن وقت‌ها من خبرنگار حوادث بودم... یک شب در روزنامه بودم که خبر تصادف مرحوم کافی به دستم رسید. جو طوری بود که بسیاری حدس می‌زدند تصادف ساختگی بوده و او را شهید کرده‌اند.»

کافی را در آمبولانس کشتند!

هر چند توپ‌ریز از جو ملتهب آن روز می‌گوید و اینکه در آن شرایط «شهادت کافی» تنها یک «حدس» بود، اما حسن کافی ۳۵ سال بعد از این ماجرا هنوز هم سناریوی «نقشۀ قتل» برادرش را جدی می‌داند و از مکالمه‌اش با تهرانی بازجوی مشهور ساواک در این باره سخن می‌گوید:

اولین حاکم شرع پس از پیروزی انقلاب به روایت تصاویر

«بعد از پیروزی انقلاب و بازداشت ساواکی‌های معروف، مجموعۀ بازجویی« آیت الله شیخ صادق خلخالی»(رئیس دادگاه انقلاب) از متهمان، از تلویزیون پخش شد. درباره همه سوال شد اما حرفی از مرحوم کافی زده نشد.

خودمان پیگیر شدیم و پس از مذاکرات فراوان، اجازۀ مکالمه تلفنی با«بهمن نادری پور» معروف به «تهرانی» بازجو و شکنجه‌گر معروف را از مسوولان گرفتیم تا شاید به سرنخی برسیم. تهرانی گفت: آن زمان در اوین بوده است و خبری از موضوع ندارد، اما تا جایی که در جریان قرار گرفته است ایشان را در آمبولانس کشته‌اند.»

او دربارۀ شواهدی که این ادعا را تائید کند، گفته است: «نکته‌ای که بیش از همه جلب توجه می‌کند این است که در آن تصادف پنج خودرو به هم می‌خوردند و پنج نفر کشته می‌شوند، اما برای پسر کوچک مرحوم کافی که روی زانوی پدر نشسته بود، هیچ اتفاقی نمی‌افتدآمبولانس فقط مرحوم کافی را انتقال می‌دهد، نه کس دیگری را. بعد هم می‌گویند وقتی به قوچان رسیدیم، ایشان از دنیا رفت...»

این چنین بود که مراسم تشییع جنازه و مجلس ختم به گردهمایی‌های اعتراضی تبدیل شد. توپ‌ریز خبرنگار وقت روزنامۀ «خراسان» در این باره می‌گوید: «خبرش را چاپ کردیم و فردای آن روز همه مردم شهر از قضیه باخبر شدند و منتظر ورود پیکر آن مرحوم بودند. چون حادثه در جاده شمال به مشهد که آن وقت‌ها به آن خط کناره می‌گفتند پیش آمده بود، پیکر آن مرحوم را از سمت جادۀ قوچان آوردند. از میدان فردوسی تابوت را از خودرو بیرون آوردند و مردم سر و سینه‌زنان دنبال تابوت به راه افتادند. با هر قدمی که تابوت به جلو حمل می‌شد، تعداد تشییع‌کنندگان افزایش می‌یافت. نزدیکی‌های دروازه قوچان جمعیت بسیار انبوهی دنبال جنازه بودند و کم کم الله اکبر‌ها به شعارهای تند انقلابی تبدیل شد.»

شخصی که مأموریت کشتن کافی راداشت

دو روز بعد خبرگزاری دولتی «پارس» از بروز درگیری‌های شدید در جریان مراسم تشییع جنازۀ یکی از خطیبان مشهور خراسان خبر داد. این خبرگزاری در متن تلکس خود آورده بود: «به هنگام تشییع جنازۀ مرحوم شیخ احمد کافی واعظ خراسانی در مدخل فلکه حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) عده‌ای از اخلالگران و آشوبگران فرصت‌طلب و مخل نظم و آرامش عمومی با رخنه به داخل صفوف تشییع‌کنندگان و پس از دادن چند شعار ضد ملی به چند تن از پاسبانانی که برای حفظ نظم مشایعین را بدرقه می‌کردند حمله‌ور شده و با وارد کردن ضربات کارد به قسمت راست سینه یکی از پاسبانان به نام علی‌اصغر اکورزاده وی را از پای می‌آوردند... در نتیجۀ زد و خوردی که بین پلیس و این قبیل اخلالگران رخ می‌دهد در مجموع دو نفر کشته و ۲۴ نفر از آن‌ها مجروح و مصدوم می‌شوند...»

این تنها مشهد نبود که به واسطۀ مرگ شیخ احمد کافی ناآرام شد، مرور مطبوعات آن روز‌ها نشان می‌دهد مردم در بسیاری از شهر‌ها از جمله تهران، اصفهان، قم، بهبهان و... در مراسم‌های مشابهی علیه رژیم شعار دادند و مرگ احمد کافی را مشکوک دانستند.

با این وجود و با گذشت ۳۵ سال از انقلاب هنوز هم ابهامات دربارۀ این مرگ همچون تمامی مرگ‌های مشکوک سال‌های حکومت پهلوی دوم ادامه دارد و با وجود گفته‌ها و شنیده‌های بسیار همچنان سندی مکتوب و قطعی برای اثبات چگونگی مرگ این افراد به دست نیامده است چنانکه مجلۀ «خراسان فرهنگی» در بخشی از صفحات ویژۀ خود برای مرحوم کافی آورده است: «در آن ایام برای مردم مسلم بود که مرحوم کافی به دست عوامل ساواک به شهادت رسیده است. در این میان از وجود برخی اسناد و نشانه‌ها در این باره هم سخن گفته شده است. از جمله گویا شهید موسوی قوچانی در دوران مسوولیتش در کمیته‌های انقلاب اسلامی، اسنادی از ساواک مشهد مبنی بر ماموریت فردی به نام «غضنفری» برای به شهادت رساندن مرحوم کافی، یافته بوده است. تلاش ما برای به دست آوردن این سند مهم تا این لحظه بی‌نتیجه بوده است./تاریخ ایرانی

آیت الله خوانساری درکنارآیت محمدرضا توسلی-مدرسه علوی

اولین مجلس ختم به دعوت آیت  الله سید احمد خوانساری در مسجد حاج سید عزیزالله تهران تشکیل شد . در بسیاری از شهرها از جمله قم ، مشهد ، کرمانشاه ، رشت ، کاشان ، اصفهان و ... مجالس ختم و بزرگداشت برقرار شد .دربعضی ازشهرستانها بعدازمراسم تظاهرات خیابانی برپا  شد .

ماجرای نجات جان آیت‌الله مرعشی نجفی توسط امام زمان (عج)

آیت الله مرعشی نجفی  می گفتند : خدمتی که مرحوم کافی به اسلام کرد کمتر مرجعی بعد از غیبت کبری کرده است . کافی دعای ندبه را به همه شناساند . الان مهدیه های رشت و سیرجان و گرگان و کرمان و تهران و...همه از آثار باقی مانده ایشان است .