پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

گرمخانه های تهران-آمارمددجویان گرمخانه+ماه رمضان درگرمخانه

آدرس گرمخانه های تهران

هرشب ۵ هزار نفر در گرمخانه های پایتخت نگهداری می شوند

«کارتن خواب»کیست؟

افرادی که در گذشته «خانه به دوش» نام داشتند و امروز به آنها «کارتن خواب» گفته می شود. کارتن خواب ها اغلب افرادی هستند که به دلایل متعدد خانواده خود را ترک کرده اند و در سطح شهر پراکنده هستند.

خیلی از کارتن خوابها  داوطلبانه به گرمخانه ها مراجعه می کنند برخی دیگر نیز توسط گشت ها در محل هایی که قابل مشاهده است مانند زیر پل ها، کنار خیابان ها، پیاده روها و سایر مکان هایی که در دسترس است شناسایی و جمع آوری می شود اما برخی از کارتن خوابها در مکانهایی مستقر می شوند که دسترسی به آنها وجود ندارد  مانند خانه های مخروبه و نیمه کاره و خودشان هیچ تمایلی به آمدن به گرمخانه ها ندارند.

فرق کارتن خوابها باآواره ها

بحث کارتن خوابها و آواره ها با هم متفاوت است. بخشی از این کارتن خواب‌ها بیمار و رانده شده اند و با مشکل اعتیاد دست به گریبان هستند؛ اما آواره ها کسانی هستند که به هر دلیل به تهران آمده و شب جای خواب پیدا نکرده اند، اینها می توانند مسافر یا دانشجویانی باشند که به دلیل تاخیر در حرکت اتوبوس مجبورند یک یا چند شب را در این گرم خانه ها بگذرانند.

معتادان درشبهای سر به نیت گرم شدن آنقدر مواد مخدر مصرف می کنند که جان خود را از دست می دهند. مرگ آنها در آمار مرگ بی خانمان هایی که سرما جانشان را گرفته، نمی آید،اگر آنها جای گرمی برای خوابیدن داشتند، تلف نمی شوند.

در بین افراد بی خانمان همه گروه های سنی از ۱۸ سال گرفته تا بیش از ۹۰ سال مشاهده می شود اما بیشتر افراد بی خانمان در گروه سنی ۳۵ تا ۴۰ سال هستند. کارتن خواب ها تقریبا در تمام مناطق پایتخت حضور دارند اما تجمع آنها بیشتر در نقاط بی دفاع شهری مشاهده می شود و در برخی نقاط شهر مانند دروازه غار، فرحزاد، خاک سفید این افراد بیشتر حضور دارند. همچنین برخی از بوستان های شهر نیز محل تجمع افراد بی خانمان شده است.

سامان سراهای شهرداری تهران مددجویانی را که هیچ یک از سازمان ها از جمله بهزیستی حاضر به پذیرش نیستند نگهداری میکنند،  در حال حاضر ظرفیت سامانسراهای پایتخت حدود ۵۵۰ تخت است که ۳۰۰ تخت در مرکز اسلامشهر (آقایان) و ۲۵۰ تخت در مرکز لویزان (خانم ها) قرار دارند.

هزینه نگهداری هر مددجو در سامان سراهای پایتخت روزانه ۱۵۵ هزار تومان است که اهم این مبلغ شامل هزینه های درمانی و پزشکی می شود. متاسفانه، به دلیل فقدان اوراق هویتی بسیاری از مددجوها شامل بیمه سلامت ایرانیان نمی شوند و شهرداری ناگزیر است تا هزینه درمان این افراد را به شکل آزاد به بیمارستان پرداخت کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب مهم این پُست است که درادامه می خواند+نشانی گرمخانه های تهران.

عیسی فرهادی عصر چهارشنبه(۲ آبان ۱۳۹۷) در آیین افتتاح مرکز فوریت های خدمات اجتماعی شهر تهران افزود: با راه اندازی این مرکز، بهزیستی در خصوص کمبود جا دلیلی نخواهد داشت و انتظار می رود به منظور توانمندسازی این افراد گام بردارد.

وی با اشاره به اینکه هر شب سه تا پنج هزار نفر در گرمخانه های شهرداری تهران نگهداری می شوند یادآور شد: سال گذشته در فصل زمستان حتی یک مورد فوتی در خیابان های پایتخت گزارش نشد.

ترمینال شرق به زودی افتتاح می شود/تاکید بر نوسازی بافت فرسوده

فرماندار تهران ادامه داد: طرح احداث مجتمع فوریت های اجتماعی به پیشنهاد شهرداری تهران سال ۱۳۹۳ به وزارت کشور ارسال و به تصویب شورای اجتماعی کشور رسید.

معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران گفت: تهران به دلیل گسترش مهاجرت به محل سرریز آسیب های اجتماعی کشور تبدیل شده است./پنج شنبه، ۳ آبان ۱۳۹۷

شهرداری بین ۳ تا ۵ هزار کارتن خواب را پوشش می دهد

آخرین آماری که از بی خانمانهای تهرانی ارائه شده از سوی شهردار اسبق تهران در یک برنامه تلویزیونی بود که ازحضور ۱۵ هزار کارتن خواب در شهر تهران خبر داد. حال به تازگی آماری در خصوص ۱۴ هزار بی خانمان در تهران منتشر شده است، این درحالی است که در بهترین حالت سامانسراهای تهران ظرفیت پذیرش ۵ هزار کارتن خواب را دارند و مشخص نیست زمانی که سرمای تهران به زیر صفر برسد، باقی بی خانمان های تهرانی کجا میخوابند و آیا شب را به صبح می رسانند یانه؟

هنوز سرمای شبهای تهران آن قدرها نشده است؛ اما چندی پیش بود که دو بی خانمان در مقابل یکی از سامان‌سراهایی که در منطقه ۲۱ درحال بازسازی بود،  جان خود را از دست دادند. برخی میگویند این دو کارتن خواب نه از سرما که به خاطر سوء مصرف مواد مخدر فوت کرده اند. این عامل مرگ بسیاری از کارتن خواب ها در شب های سرد زمستان است. آنها به نیت گرم شدن آنقدر مواد مخدر مصرف می کنند که جان خود را از دست می دهند. مرگ آنها در آمار مرگ بی خانمان هایی که سرما جانشان را گرفته، نمی آید. اما حقیقت این است که اگر آنها جای گرمی برای خوابیدن داشتند، شاید همچنان نفس می کشیدند.

الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران می گوید در رابطه با فوت دو شهروند تهرانی مقابل سامان سرای یکی از مناطق شهر تهران می گوید: بر اساس اطلاع رسانی های انجام شده، این دو فرد به دلیل سرمازدگی جان خود را از دست نداده بلکه به خاطر سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده اند.

سهم خرید فرهنگی خانوار ایرانی کمتر از ۳ درصد است

الهام فخاری رئیس شورای اسلامی استان تهران

بر اساس گزارشی که ارائه شده علت فوت این دو شهروند سرما نبوده است اما اگر امکان خدمات رسانی بیشتر ایام سال و با تمام ظرفیت وجود داشت؛ شاید افرادی که دچار سوء مصرف هستند نیز امکان خدمات رسانی و انتقال آنها به اورژانس سریع تر فراهم می شد.

مریم غلام زاده آسیب شناس اجتماعی که در یکی از انجمن های خیریه که به بی خانمانها کمک می کند، فعال است؛ در این رابطه به مهر می گوید:  بحث کارتن خوابها و آواره ها با هم متفاوت است. بخشی از این کارتن خواب‌ها بیمار و رانده شده اند و با مشکل اعتیاد دست به گریبان هستند؛ اما آواره ها کسانی هستند که به هر دلیل به تهران آمده و شب جای خواب پیدا نکرده اند، اینها می توانند مسافر یا دانشجویانی باشند که به دلیل تاخیر در حرکت اتوبوس مجبورند یک یا چند شب را در این گرم خانه ها بگذرانند اما  کارتن خوابهای معتاد در شب های زمستانی ممکن است به دلیل مشکل اعتیادشان جان خود را از دست دهند نه سرمای شدید هوا.

برخی از کارتن خواب ها از آسیب دیدگان پر خطری هستند که به دلیل اعتیاد بالا خود تمایلی به حضور در گرمخانه ها ندارند و برخی از کارتن خوابها خود داوطلبانه به گرمخانه ها مراجعه می کنند برخی دیگر نیز توسط گشت ها در محل هایی که قابل مشاهده است مانند زیر پل ها، کنار خیابان ها، پیاده روها و سایر مکان هایی که در دسترس است شناسایی و جمع آوری می شود اما برخی از کارتن خوابها در مکانهایی مستقر می شوند که دسترسی به آنها وجود ندارد  مانند خانه های مخروبه و نیمه کاره و خودشان هیچ تمایلی به آمدن به گرمخانه ها ندارند.

در بین افراد بی خانمان همه گروه های سنی از ۱۸ سال گرفته تا بیش از ۹۰ سال مشاهده می شود اما بیشتر افراد بی خانمان در گروه سنی ۳۵ تا ۴۰ سال هستند. کارتن خواب ها تقریبا در تمام مناطق پایتخت حضور دارند اما تجمع آنها بیشتر در نقاط بی دفاع شهری مشاهده می شود و در برخی نقاط شهر مانند دروازه غار، فرحزاد، خاک سفید این افراد بیشتر حضور دارند. همچنین برخی از بوستان های شهر نیز محل تجمع افراد بی خانمان شده است.

 ۳۰ درصد مدد جویان سامانسراها بیماری عفونی دارند

ولی الله شجاع پوریان معاون اجتماعی شهردار تهران درباره ظرفیت مددسراهای شهرداری تهران می گوید: در حال حاضر ظرفیت مددسراهای شهرداری ۳ هزار نفر است که در فصل سرما تا ۵ هزار در این اماکن اقامت دارند. به طور کلی، شهرداری تهران مسئولیت اداره ۹۴ مرکز رویش، پرتو، سامانسراها، گرمخانه ها و بهاران را برعهده دارد.

هزینه نگهداری هربی خانمان -روزانه۱۵۰ هزار تومان

او ادامه می دهد: سامان سراهای شهرداری تهران مددجویانی را که هیچ یک از سازمان ها از جمله بهزیستی حاضر به پذیرش نیستند نگهداری میکنند،  در حال حاضر ظرفیت سامانسراهای پایتخت حدود ۵۵۰ تخت است که ۳۰۰ تخت در مرکز اسلامشهر (آقایان) و ۲۵۰ تخت در مرکز لویزان (خانم ها) قرار دارند.

به طور معمول، هزینه نگهداری هر مددجو در سامان سراهای پایتخت روزانه ۱۵۵ هزار تومان است که اهم این مبلغ شامل هزینه های درمانی و پزشکی می شود. متاسفانه، به دلیل فقدان اوراق هویتی بسیاری از مددجوها شامل بیمه سلامت ایرانیان نمی شوند و شهرداری ناگزیر است تا هزینه درمان این افراد را به شکل آزاد به بیمارستان پرداخت کند.

شجاع پوریان مشاور شهردار تهران شد+حکم

شجاع پوریان با بیان اینکه هر سال حدود ۳۰ هزار مددجوی سالمند، متکدی، کارتن خواب، کودک و ... از مراکز حمایتی شهرداری تهران استفاده می کنند، می گوید: تلاش بر این است تا شهرداری تهران طبق قانون تنها زیرساخت ها را در اختیار بگذارد و مسئولیت نگهداری با سایر ارگان ها و سازمان ها باشد. در این زمینه، همکاری های مشترکی شکل گرفته است که امیدواریم در آینده به بار بنشیند.

عیسی فرهادی فرماندار تهران هم  درباره مشکل کارتن خوابی در تهران می گوید:  در شب‌ها، در برخی از فصول سال بین ۳ تا ۵ هزار کارتن خواب در تهران توسط شهرداری تهران پوشش داده می‌شوند. قطعا برای انجام اقدامات موثر در این حوزه نیازمند همکاری و همدلی همه دستگاه‌های مسئول هستیم.

فرماندار تهران بر لزوم همکاری سمن‌ها در حوزه آسیب‌های اجتماعی اشاره می کند و می گوید: اگر ۱۰۰ سمن موجود در حوزه کودکان کار هر یک ۱۰ کودک را تحت پوشش قرار دهند، مشکل ما در این حوزه حل خواهد شد.

 

«کارتن خواب»کیست؟

یکی از عوارض ناشی از جامعه مدرنیته، وجود عده ای فاقد امکانات اولیه زندگی است، افرادی که در گذشته «خانه به دوش» نام داشتند و امروز به آنها «کارتن خواب» گفته می شود. کارتن خواب ها اغلب افرادی هستند که به دلایل متعدد خانواده خود را ترک کرده اند و در سطح شهر پراکنده هستند.

مناطق مختلف تهران، از غرب و شمال و یا حتی در بلوارها محل اسکان کارتن خواب ها در شب ها شده است،  متاسفانه در فصل زمستان به خاطر سرمای شدید بیشتر مورد توجه واقع می شوند و در فصل تابستان این میزان توجه کمتر می شود؛ در هر صورت افزایش کارتن خوابها نگران کننده است با این وجود برنامه بلند مدتی برای ساماندهی این افراد وجود ندارد و به نظر می رسد امسال با وجود شرایط اقتصادی آمار کارتن خواب ها افزایش پیدا کند، مدیران شهری می گویند آمادگی و پیش بینی افزایش بی‌خانمان ها را دارند./۱۹ آبان ۱۳۹۷خبرگزاری مهر

***

درزمستان گرمخانه هاشبانه روزی شد

همزمان با برودت هوا گرمخانه‌ها 24 ساعته شدند/بی خانمان‌ها را به 137 معرفی کنید

سید نجم الدین محمدی مدیرعامل این سازمان گفت: از هفته گذشته که دمای هوا به شکل محسوسی کاهش یافت، ساعت فعالیت گرمخانه ها افزایش پیدا کرد، به گونه ای که این مراکز به طور 24 ساعته آماده پذیرش مددجویان هستند.

کارتون خوابهارابه ۱۳۷اطلاع دهید

وی با اشاره به استقرار هر شب بیش از دو هزار نفر در گرمخانه ها عنوان کرد: به طور معمول، ساعت کار گرمخانه ها به این شکل است که مددجویان ساعات اولیه صبح از مراکز خارج شوند، اما با شبانه روزی شدن این مراکز، هیچ اجباری برای خروج مددجویان نیست و وعده های غذایی گرم هم در این اماکن توزیع می شود.

محمدی ادامه داد: البته، بسیاری از افرادی که در گرمخانه مستقر می شوند، مصرف کننده مواد مخدر اند و ترجیح می دهند صبح برای کار یا مصرف مواد از مراکز خارج شوند که این به تصمیم شخصی افراد برمی گردد و مراکز در این زمینه نقشی ندارند.

این تصویرمربوط به مددجویان ١٤ رمضان ١٤٤٠(۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸) گرمخانه تهران-خاوران می باشد

مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران در ادامه با اشاره به حضور گشت های فوریت خدمات اجتماعی در تمامی مناطق به ویژه منطقه 1، 2 و 12 گفت: در حال حاضر در کنار گشت های معمول، 4 دستگاه اتوبوس در منطقه 12، 2 دستگاه در دره فرحزاد و یک دستگاه در تجریش، آسیب دیدگان را از کلونی های اصلی جمع آوری می کند و به گرمخانه ها انتقال می دهد.

محمدی در پایان از شهروندان خواست در صورت مشاهده افراد کارتن خواب، مراتب را به ۱۳۷اطلاع دهند تا با حضور مددکاران شهرداری تهران نسبت به انتقال این افراد به گرمخانه ها اقدام شود./۲۴ دی ۱۳۹۷فارس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۳تصویرآخرمربوط به مددجویان ١٤ رمضان ١٤٤٠(۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸) گرمخانه تهران-خاوران می بااشد/منبع خبرگزاری فارس.

 

آدرس گرمخانه های تهران
افراد بی سرپناه و بی خانمان, در صورت تمایل می توانند به گرمخانه های پایتخت منتقل شوند تا از سرمای خیابان در امان باشند.
آدرس این گرمخانه ها در مناطق ۲۲ گانه تهران بدین شرح است:
منطقه۱ : بزرگراه ارتش- خیابان ازگل نبش خیابان شهید صدرنژاد
منطقه۲ : فرحزاد – خیابان امامزاده داود – بعد از پل ذوالفقار – سرچشمه باشگاه ورزشی امین، پلاک ۲۷۳
منطقه۴: بزرگراه شهید زین الدین، خیابان وفادار به سمت حکیمیه، میدان چمن آرا، کوچه مبین علی، پلاک ۲۱
منطقه۵: اشرفی اصفهانی، چهار دیواری، خ نفت،خ هفدهم، دست چپ، انتهای خیابان نوزدهم، خ قدس پلاک ۹
منطقه۷ : خیابان شهید مدنی- کوچه حسینیان- کوچه شیرین اصفهانی- جنب بزرگراه امام علی  پلاک ۳۴
منطقه۸ : اتوبان شهید باقری – تقاطع خیابان گلبرگ – بوستان یاسمن
منطقه ۹: بزرگراه فتح- بعد از پل شیر پاستوریزه- جنب پل کن- خیابان فتح ۳۱- مددسرای امید
منطقه۱۱ : خیابان هلال احمر – نرسیده به میدان رازی، روبروی ایستگاه بی آر تی
منطقه۱۲ : میدان شوش- خیابان ری- بعد از پمپ گاز- کوچه طاهری کاشانی- پلاک ۱۱
منطقه۱۳ : اتوبان شهید دوران- بعد از پمپ گاز- روبروی پلیس راهور- جنب اتوبان یاسینی
منطقه۱۴ :اتوبان امام علی(ع)-خیابان پاسدار گمنام- خیابان صالحی
منطقه۱۵ (مددسرای خاوران) : اتوبان امام رضا(ع)- بعد از میدان آقا نور- لاین کندرو- بالاتر از شهرک رضویه
منطقه۱۶ (مددسرای بهمن) : میدان بهمن- خیابان دشت آزادگان- جنب شهرداری ناحیه۲ منطقه۱۶
منطقه۱۷ : میدان بهاران – انتهای بلوار راد مردان – دست چپ - جنب ترمینال شرکت واحد
منطقه۱۹: اتوبان آزادگان- خروجی شهید کاظمی- نبش موتوری سنگین منطقه۱۹
منطقه۲۰ : شهر ری- بین سه راه ورامین و میدان معلم- سه راه ظهیر آباد- مرکز فوریت اجتماعی منطقه ۲۰
منطقه۲۲، نشانی: خیابان کوهک – درب شرقی پارک چیتگر – خیابان شبنم بعد از زیر گذر
منطقه۲۲ : اتوبان تهران کرج – کیلومتر 1۴ خروجی پیکان شهر – (مترو ایران خودرو) ظلع شرقی مترو ایران خودرو - مددسرای بانوان چیتگر

منبع آدرس های گرمخانه ها:۲۴ دی ۱۳۹۷خلرگزاری ایرنا بنقل از:نجم الدین محمدی(مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران) می باشد

جمال خاشقجی کیست؟ واکنش ترکیه،عربستان،امریکاواروپا"قتل خاشقچی"

جمال خاشقجی کیست؟ روزنامه نگارمنتقدعربستانی که درترکیه بدست محافظان-مأموران-ولیعهدعربستان بقتل رسید.

رئیس سابق ام‌آی۶ دست‌داشتن بن‌سلمان در قتل خاشقجی را تاییدکرد

درادامه تحلیل امام جمعه رشت رادرباره این منتقدعربستانی خواهیدخواند

جمال خاشقجی در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) در شهر مدینه به دنیا آمد.

پدر بزرگ ترک‌تبار او محمد خاشقجی  پزشک مخصوص ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی سعودی بود.

جمال، برادرزاده عدنان خاشقجی دلال اسلحه و میلیاردر معروف سعودی در (آبان ۱۳۶۵)نوامبر ۱۹۸۶ است‌که در ماجرای تحویل مخفیانه اسحله توسط آمریکا و اسرائیل به ایران(ماجرای مک فارلین) یا ایران کنترا، دست داشت.

 خبرنگار چندین روزنامه درکشورش مشغول به کار بود. علاوه بر کار رسانه‌ای، از سال ۲۰۰۴، مشاور رسانه‌ای شاهزاده ترکی الفیصل، سفیر سابق عربستان در لندن و واشنگتن، بود.

او با شاهزاده ولید بن طلال، میلیاردر سعودی، هم روابطی داشت.

ولید بن طلال قرار بود شبکه‌ای ماهواره‌ای به نام العرب، راه‌اندازی کند. خاشقجی به سمت مدیر کل این شبکه منصوب شد، اما کار این شبکه مدت زیادی طول نکشید. در واقع، شبکه العرب، فقط یک روز پخش شد.

خاشقجی بعد از اخراج از الوطن به لندن رفت و به عنوان مشاور امور مطبوعاتی شاهزاده ترکی الفیصل سفیر وقت عربستان در بریتانیا و سپس آمریکا به کار پرداخت.

شاهزاده ترکی الفیصل از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۱ به مدت ۲۴ سال رئیس استخبارات عربستان سعودی بود و درست ۱۰ روز پیش از حمله به برج‌های بازرگانی نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱(۲۰ شهریور ۱۳۸۰) به طور ناگهانی از سمت خود استعفا داده بود.

اخبارمحرمانه عربستان درسینه جمال خاشقچی

خاشقچی در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی در افغانستان و سودان با اسامه بن‌لادن رهبر القاعده روابطی دوستانه برقرار کرد.بابن لادن نیزمصاحبه داشته است.

خاشقجی  یکی از نیرو‌های  ملک عبدالله بن عبدالعزیزبود
او در آن دوره، در رسانه‌های عربستان حضور فعالی داشت یادداشت‌های او به طور مکرر در روزنامه سعودی الحیات منتشر می‌شد.
واما ورق برگشت-اختلاف خاشقچی وبن سلمان
باسرکارآمدن  شاهزاده محمد بن سلمان،وی با استفاده از موقعیت پدرش،دو ولیعهد را کنار گذاشت و بسیاری از شاهزادگان و روزنامه‌نگاران منتقد را از سر راه خود برداشت.
خاشقجی از دسامبر ۲۰۱۶، بنای مخالفت با حکومت عربستان درپیش گرفت.
او ابتدا در یک اندیشکده‌ای در واشنگتن از صعود دونالد ترامپ و سیاست او در خاورمیانه انتقاد کرد. در آن زمان، به دلیل اینکه او یک فرد نزدیک به حکومت شناخته می‌شد، یک مقام رسمی سعودی مجبور شد اظهارات انتقادآمیز خاشقجی را یک نظر شخصی بداند. این مقام به خبرگزاری رسمی عربستان گفته بود که انتقادات خاشقجی از ترامپ، منکعس‌دهنده دیدگاه دولت عربستان نیست. در آن زمان، سعودی‌ها بسیار مراقب بودند که کسی از چهره‌های نزدیک به حکومت، از ترامپ انتقاد نکند. چرا که ترامپ به تازگی انتخاب شده بود و سیاست او در قبال خاورمیانه در حال شکل‌گیری بود. به همین دلیل، انتقادات خاشقجی با واکنش سریع دولت عربستان مواجه شد و دولت او را از نوشتن و حضور در رسانه‌ها ممنوع کرد.
پس از شروع بازداشت شاهزادگان توسط بن سلمان، این روزنامه‌نگار برای مدتی سکوت اختیار کرد و فعالیت‌های رسانه‌ایش را محدود کرد. اما سرانجام سال گذشته، به طور دواطلبانه به تبعید خودخواسته در واشنگتن تن داد.
پس از استقرار در واشنگتن، یادداشت‌های انتقادی متعددی علیه ولیعهد عربستان و سیاست‌های داخلی و خارجی او، بخصوص جنگ یمن، نوشت.
یادداشت‌های او در رسانه‌های مشهوری همچون اشپیگل ، فایننشال تایمز وواشنگتن‌پست منتشر می‌شد.
خاشقجی طی یادداشتی در مجله آلمانی دیر اشپیگل، از تمرکز قدرت و سرکوب منتقدان توسط بن سلمان انتقاد کرده بود.
نامزدخاشقچی  دربیرون کنسولگری منتظرش بوده از تأخیرش نگران می شود
نامزد خاشقجی در برابر کنسولگری عربستان تحصن کرده و گفته :می‌خواهم او به سلامت از کنسولگری بیرون بیاید
تازه‌ترین اظهارنظر نامزد جمال خاشقجی + عکس

 «خدیجه چنگیز» نامزد «جمال خاشقجی» در مقاله‌ای در روزنامه «واشنگتن‌پست»، درباره روابطش با خاشقجی نوشت:

بیش از یک هفته از آخرین دیدارم با جمال در خارج از کنسولگری عربستان در استانبول می‌گذرد، ما برای ازدواج و آغاز زندگی مشترک‌شان آماده می‌شدیم.

قراربود بعد از تکمیل روند کارهای رسمی‌شان در کنسولگری، برای خرید لوازم مورد نیاز منزل جدیدمان اقدام کنیم. وبرای  برگزاری مراسم رسمی عروسی خودمان رآماده می کردیم.

خاشقجی بیش از یک‌ سال به  ایالات متحده آمده بودو شهروندی آمریکایی را اخذ کرده بود

5bbdabac95a59730308b457c

۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸(جمعه، ۶ مهر ۱۳۹۷)برای اولین بار به کنسولگری سعودی در استانبول مراجعه کرد. او می دانست در عربستان هیچ حکم بازداشتی برای او صادر نشده است. اگر چه بعضی از اظهار نظراتش موجب خشم عده ای شده بود، اما می گفت تنش بین او و عربستان سعودی به سطح نفرت، کینه یا تهدید نرسیده است.

اگرچه جمال  از موج کم سابقه بازداشت ها در کشورش نگران بود. با این وجود، فکر نمی کرد اگر سعودی ها قصد بازداشت او را داشته باشند، بتوانند به ماندن در کنسولگری در ترکیه مجبورش کنند. جمال می گفت آسیب زدن به او، بازداشت یا دستگیری اش در یک مرکز دیپلماتیک نقض قوانین بین الملل محسوب می شود و چنین چیزی در تاریخ ترکیه اتفاق نیافتاده است. پس از نخستین مراجعه و برخورد گرم کارکنان کنسولگری و اطمینان از انجام به موقع کارهای اداری، جمال دیگر نگران مراجعه دوم نبود. او بدون تردیدی در حفظ سلامتش به کنسولگری کشور متبوعش پا گذاشت.

خدیجه می‌‌گوید، به‌رغم این‌که دیدگاه‌های خاشقجی خوشایند برخی افراد نبوده، ولی تنش‌ها بین او و کشورش به سطح نفرت، کینه و تهدیدها نرسید ولی نگرانی‌های این روزنامه‌‌نگار اخیرا به‌ویژه در سایه تشدید بازداشت‌های بی‌سابقه در کشورش اوج گرفت.

خدیجه گفت:۳ ساعت مقابل کنسولگری منتظر خاشقجی ایستادم ولی او خارج نشد، نگران شدم وباچند تماس گرفتم،موضوع راگفتم و ازکنسولگری  نیز جویا شدم، که پاسخ‌های کنسولگری بیشتری ترس را بر او مستولی می‌کرد. «آنها به من گفتند جمال اینجا را ترک کرده است و تو متوجه نشده‌ای».

بعد از آن، بلافاصله با «یاسین آکتای» مشاور «رجب طیب اردوغان» رئیس‌‌جمهوری ترکیه و یکی از دوستان قدیمی جمال تماس تلفنی برقرار کردم و مساله ناپدید شدن این روزنامه‌نگار را به وی اطلاع دادم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خاشقجی ۴روزقبل به کنسولگری عربستان  آمده بود،تمهیدمقدمات کرده بود ومورداستقبال واحترام مسئولین کنسول قرارگرفته بودوقراربعدی هم گذاشته بودند و اینبار[سه شنبه، ۱۰ مهر ۱۳۹۷ (۲اکتبر۲۰۱۸)]باتوجه به سابقه پذیرش قبلی،بدون هیچ دغدغه ای  آمده بود،نامزدش هم جلوی سفارت منتظرش بوده که بروندبرای خریدمراسم ازدواج.

ازدواج اول جمال خاشقجی

خاشقجی قبلاً یک همسرسعودی«دکتر آلا نصیف» داشته وچهارفرزند واما  ازدواج دومش را خانم دکترنمیتواندبپذیرد!

جمال خاشقچی قبلاً با«دکتر آلا نصیف»ازدواج داشته

خاشقچی از ازدواج اولش در ۲۰۱۰ با(خانم دکترالا نصیف)چهار فرزند -۲دختر(نهی و رزان) و ۲پسر (صلاح‌الدین، عبدالله)وچندین نوه نیز دارد.

همسر سابق خاشقچی همچنین درباره سفر او از آمریکا به ترکیه اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: من درباره سفر جمال از آمریکا به ترکیه نمی‌دانستم و نمی‌دانم چرا و به چه علت به ترکیه رفت.

روابط خانواده خاشقچی و خدیجه چنگیز هر روز بدتر و بدتر می‌شود. صلاح خاشقچی از خدیجه خواسته است که پایش را از پرونده پدرش کنار بکشد. او تاکید کرده است:  ما خانواده اش هستیم نه خدیجه.

یک هوو برای خانم خدیجه چنگیزپیداشده

این خانم ۵۰ ساله (H. Atr)می‌گوید ساکن منطقه خلیج‌فارس است و در زمان سفرهای کاری خاشقجی به ایالات متحده همراه او بوده است. او می‌گوید حدود یک دهه پیش در یک نشست رسانه‌ای در خاورمیانه با خاشقجی آشنا شد اما رابطه احساسی-ازدواج- آنها حدود یکسال بوده.تصویری ازمراسم جشن ازدواجشان هم منتشرکرده/۲۶ آبان ۱۳۹۷

فرارهمسرسابق وفرزندجمال قاشقجی ازعربستان به روسیه

فرزند جمال(صلاح) خاشقجی شنبه شب به همراه مادرش( آلا نصیف) به سفارت روسیه در ریاض رفته و خواستار پناهندگی سیاسی در روسیه شدند.

دخترجمال خاشقجی

این دو نفر تحت تعقیب نیروهای پلیس عربستان قرار داشتند اما نگهبانان سفارت روسیه از ورود پلیس عربستان به سفارت جلوگیری کرده و تهدید کردند که در صورت نزدیک شدن به سفارت، به روی نیروهای پلیس شلیک خواهند کرد.

صلاح قاشقجی-فرزندبزرگ جمال خاشقجی

پس از پناه بردن فرزند و همسر خاشقجی به سفارت روسیه، پوتین رئیس‌جمهوری روسیه دستور داد تا پناهندگی سیاسی این دو نفر مورد پذیرش قرار گیرد و به مسکو منتقل شوند.۲۲ مهر ۱۳۹۷

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:مهربانی قاتلان خاشقچی به فرزندان جمال خاشقچی

فرزندان جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد دولت عربستان سعودی که توسط نیروهای امنیتی ریاض در استانبول به قتل رسید، از سوی مقامات عربستان سعودی خانه‌های میلیون دلاری دریافت کرده‌اند و همچنین حقوق چند هزار دلاری ماهانه به آنها پرداخت می شود.

به گزارش خبرگزاری فرانسه به نقل از واشنگتن پست، این غرامت به چهار فرزند جمال خاشقجی شامل دو پسر و دو دختر وی پرداخت می شود. پرداخت این غرامت از سوی ریاض بخشی از تلاش عربستان سعودی برای رسیدن به توافق با خانواده خاشقجی است تا آنها همچنان در انظار عمومی با ملاحظه درباره این قتل صحبت کنند.

خانه‌هایی که به فرزندان خاشقجی داده شده است در شهر جده واقع شده و قیمت آنها بیش از ۴ میلیون دلار برآورد شده است.

هافینگتون پست: ابراز همدردی

صلاح فرزند بزرگ خاشقجی تصمیم دارد که در عربستان سعودی زندگی کند در حالی که سه فرزند دیگر خاشقجی که در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند، قصد دارند خانه‌هایشان را بفروشند.

از سوی دیگر فرزندان خاشقجی در حال حاضر ماهانه ۱۰ هزار دلار دریافت می کنند و ممکن است که دهها میلیون دلار دیگر نیز بعنوان غرامت به آنها پرداخت شود./یورونیوز۱۳ فروردین ۱۳۹۸

روزنامه «خبر» چاپ ترکیه امروز (شنبه۲۸ مهر ۱۳۹۷) نوشت، خاشقجی هفت روز پیش از ناپدید شدن، آپارتمانی را در ساختمانی در منطقه توپکاپی شهر استانبول خریداری کرد. فیلم‌های ضبط شده توسط دوربین‌های مدار بسته رفت‌وآمدهای خاشقجی و خدیجه را در این مقطع زمانی نشان می‌دهند.

در این ویدئوها خروج خاشقجی از ساختمان در ساعت ۴:۵۷ صبح روز سه‌شنبه- روزی که ناپدید شد- برای استقبال از نامزدش را نشان می‌دهد، سپس آن دو ساعت ۴:۵۸ صبح دوباره وارد ساختمان شدند.

ویدئوهای دیگری نشان می‌دهد آن دو بار دیگر در ساعت ۱۲:۱۷ وارد ساختمان شدند.

خاشقجی در همان روز (سه‌شنبه دوم اکتبر ۲۰۱۸) پس از ورودش به ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول برای انجام کارهای مربوط به ازدواجش با خدیجه ناپدید شد. خدیجه در این ویدئو همراه با خاشقجی دیده می‌شود.

آخرین باری که او دیده شد، در ساعت ۱۳:۱۴ روز سه‌شنبه بود که در ویدئو در حال ورود به ساختمان کنسولگری دیده شد و پس از آن دیگر اثری از او یافت نشد تا اینکه عربستان عصر روز جمعه با انتشار بیانیه‌ای از سوی سعود بن عبدالله المعجب، دادستان کل این کشور اعلام کرد، تحقیقات اولیه در این پرونده نشان می‌دهد که درگیری که میان خاشقجی و کسانی که در کنسولگری در حال صحبت با او بودند، موجب درگیری فیزیکی و در نهایت مرگ او شد.

انتشار تصاویر جدید از خاشقجی پیش از ناپدید شدنش

***

پادشاه عربستان  بهمراه ولیعهد بافرزندجمال خاشقچی-صلاح خاشقچی

سلمان‌ بن عبدالعزیز پادشاه و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با فرزند روزنامه‌نگار کشته شده سعودی دیدار کردند.

هافینگتون پست: ابراز همدردی

قاتل(آمرقتل)باپسرمقتول-صلاح خاشقچی

با این حال روزنامه «ایندیپندنت» به نقل از منابع خود گزارش داده که سه فرزند خاشقجی همراه با همسر سابقش مدتی پیش از طریق امارات به آمریکا گریخته‌اند و «صلاح خاشقجی» فرزند چهارم وی که در ریاض مانده، ممنوع‌الخروج شده است./ ۰۱آبان۱۳۹۷

دیدار سلمان‌ بن عبدالعزیز پادشاه (انگشت اشاره) و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با صلاح خاشقجی-فرزندمقتول

احتمال به صلاح می گوید:نگران نباش،قاتل را محاکمه میکنیم ولی نپرس که چه کسی دستورقتل پدر راداده،چون محمدم نمیخواسته اورابکشد،فقط گفته بود اورا-کت بسته-به عربستان بیاوریدکه آن مقاومت کرد-حرف گوش نکرد ومأمورین ناچارشدند...محمد بیگناه است،نگفته بود بدنش رابعدازکشتن،بااره تکه تکه کنند!دیگه پیش آمد، سیدصلاح!تو بیا پیش ما،یک کُرسی خوبی بهت میدیم...

عجب پادشاه مهربانی!باقاتل رفته به دلجویی زندانی

مدیریت سایت-پیراسته فر:ازطرفی «صلاح» راممنوع الخروج کرده اند وحالا بهمراه  دستوردهنده قتل خاشقچی می آیندبرای دلجویی فرزندش که این اجازه راندارد ازکشورخارج شود!

البته درخبرهاداشتیم که صلاح بامادرش به روسیه پناهنده شده 

میخواستندبزور«خاشقچی»رابه عربستان منتقل کنندکه  مقاومتش موجب مرگش شده

مظنون اصلی«ولیعهد»مأمورتحقیق!

 «مالکولم نانس» تحلیلگر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)، در مصاحبه با شبکه خبری ان‌بی‌سی نیوز آمریکا، در خصوص آینده پرونده «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد و مقتول سعودی پیش‌بینی‌هایی کرد.

سعودی‌ها سه هفته پس از ناپدید شدن خاشقچی، بالاخره بامداد روز شنبه۲۰ اُکتُبر۲۰۱۸ (۲۸ مهر ۱۳۹۷) قبول کردند که وی زنده از کنسولگری آنها در عربستان خارج نشده است؛ روایت عربستان این است که چند نفر می‌خواسته‌اند که خاشقچی را به بازگشت به عربستان مجاب کنند ولی خاشقچی در برابر خواسته آنها مقاومت کرده و کشته شده است.

پس از سفر چند روز پیش «مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا به ریاض، سی‌ان‌ان گزارش داد که قرار است قتل خاشقچی نتیجه «اشتباه در بازجویی» اعلام شود؛ و همینطور هم شد.

پادشاه سعودی در پی قبول مسئولیت مرگ این روزنامه‌نگار منتقد، مظنون اصلی یعنی «محمد بن سلمان» ولی عهد این کشور را مأمور پیگیری ماجرا و پاکسازی دستگاه اطلاعاتی سعودی کرد.

تاکنون ۱۸ نفر دستگیر شده‌اند. روز قتل خاشقچی، ۱۵ نفر وارد خاک ترکیه شدند و عصر همان روز از ترکیه خارج شدند.

۷ نفر از آنها از محافظان شخصی بن‌سلمان بودند و یکی از آنها هم دو روز پیش در تصادف جان باخت.

گاوشیرده امریگا«لگدزد» وترامپ سر۲راهی

عصر شنبه۲۰ اُکتُبر۲۰۱۸ (۲۸ مهر ۱۳۹۷) به وقت واشنگتن، دونالد ترامپ به خبرنگاران گفت قتل جمال خاشقجی ناراحت کننده است و اما «عربستان مشتری خوبی است»!

گزارش تصویری سفر سه روزه ترامپ و خانواده‌اش به عربستان سعودی

من ۴۵۰ میلیارد دلار قرار دادبستم، ۱۱۰ میلیارددلار،قراردادهای تسلیحاتی که موجب اشتغال  میلیون امریکایی شده،که نمیخواهم این معامله آسیب ببیند. دونالد ترامپ درجواب منتقدین به فروش تسلیحات به ناقصان حقوق بشر گفت : اگر آمریکا تسلیحات به عربستان نفروشد، آنها از روسیه و چین تجهیزات نظامی تهیه خواهند کرد.

اولین سفر خارجی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا  پس از ورود به کاخ سفید، روز شنبه، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ وارد عربستان سعودی شد

رقص شمیرترامپ با سران عربستان

فائل صوتی «چگونگی قتل خاشقچی» منتشرشد

سایت «عربی پست» در گزارشی صوتی بخشی هایی از نوار ۲۲ دقیقه ای ضبط شده از زمان ورود جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد رژیم سعودی به داخل کنسولگری و حرف های رد و بدل شده بین او و مسئولان کنسولگری و تیم قاتلان و جزئیات به قتل رسیدنش را منتشر کرد.

این رسانه نوشت: این همان نوار صوتی است که مسئولان ترکیه در اختیار دارند و شیوه حذف فیزیکی خاشقجی را از زمان ورود به کنسولگری تا زمان قتل و قراردادن تکه تکه های جسدش در کیسه ها را برملا می کند.

این گزارش صوتی با استناد به نوار ضبط شده حقیقت آن چیزی که برای خاشقجی از زمان ورود به کنسولگری روی داده است تا زمان قتل او به دست تیم ۱۵ نفره قاتلان که برای همین منظور به ترکیه سفر کرده بودند، توضیح داده شده است.

کنسول عربستان در استانبول برکنار شد

این نوار لحظات اولیه ورود خاشقجی در ساعت یک و چهارده دقیقه ظهر دوم ماه اکتبر جاری به کنسولگری را مستندسازی کرده است که «محمد العتیبی» کنسول عربستان از خاشقجی استقبال و با او خوش و بش می کند. ۲ دقیقه بعد، دو یا سه نفر وارد اتاق کنسول می شود و یکی از آنها به خاشقچی می گوید «تو تحت پیگرد هستی، لطفا با ما بیا.. »سپس بحث و جدل بین جمال و این افراد که وارد اتاق کنسول شده بودند، آغاز می شود.

این نوار فاش کرد که رهبر تیم قاتلان سپس از خاشقجی می خواهد نامه ای خطاب به خانواده اش بنویسد و در آن بگوید که می خواهد به خواست خودش به عربستان برگردد، اما خاشقجی درخواست آنها را رد می کند و رو در روی آنها فریاد می زند و می گوید که فردی در خارج از کنسولگری منتظر است که در صورت تاخیر بیش از یک ساعته، به مراجع مربوط اطلاع خواهد داد. این امر باعث شد تا افراد یاد شده به او نزدیک شوند و «آمپولی به وی تزریق کنند »که در این هنگام خاشقجی تلاش می کند تا مقاومت کند و می گوید: "آمپول را از من دور کنید، به شما اجازه نمی دهم".. آنها در نهایت خاشقجی را کنترل کرده و آمپول را تزریق می کنند که او را نمی کشد، بلکه او را بیهوش می کند. «سپس کیسه ای پلاستیک روی سر خاشقجی می کشند تا نتواند نفس بکشد». این بدان معنا است که آنها اول او را بیهوش کرده و سپس خفه کرده اند.

این نوار لحظات بعدی را روایت می کند که گروه یاد شده پیکر خاشقجی را تکه تکه می کنند و سپس صدای کنسول شنیده می شود که فریاد می زند: «این کار را خارج از کنسولگری انجام دهید، برایم مشکل درست نکنید

منظور کنسول عربستان در اینجا« تکه تکه کردن خاشقجی» بود.

این نوار روایت می کند که آنها سپس تکه های جسد را در کیسه ها گذشته و آنها را داخل چمدان ها قرار داده و از ساختمان کنسوگری خارج می کنند.

گزارش سایت عربی پست حاکی است که وزارت اطلاعات ترکیه نسخه ای از نوار را به کشورهای ذیربط در پرونده و «جنیا هاسبل »رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) داده است که یک روز قبل از سخنرانی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از آنکارا دیدن کرد. اردوغان در این سخنرانی جزئیات جنایت را فاش کرد.

این سایت نوشت: نوار موجود در اختیار سازمان اطلاعات ترکیه است و مدت آن ۲۲ دقیقه است و ممکن است بخشی از نوارهای دیگری باشد که در اختیار مسئولان ترکیه است و هنوز درباره آن حرفی نزده اند./۰۴ آبان ۱۳۹۷تسنیم

***

چگونگی قتل جمال خاشقچی

روزنامه صباح ترکیه نوشت: سه نفر از اعضای تیم بر روند عملیات معدوم کردن جسد نظارت داشتند و این سه عبارتند از ماهر المطرب، صلاح الطبیقی و ذعار غالب الحربی.

فرماندهی بعهده  ماهر المطرب  بود.

ماهرالمطرب کنارکنسولگری عربستان دراستانبول-پرسه میزند که شکارکند

این سه نفر فقط در روز ترور پس از ارتکاب جنایت به منزل کنسول سعودی رفتند و این تیم اقدام به تکه تکه کردن جسد در کنسولگری کردند و این سه نفر در واقع جسد را به طور کامل در منزل کنسول معدوم کردند.

 المطرب منزل کنسول را در ساعت ۱۶:۵۳ به سوی هتل و سپس فرودگاه ترک کرد و در ساعت ۱۸:۲۰ استانبول را ترک کرد

 الطبیقی و الحربی در منزل کنسول تا ساعت ۱۹:۳۰ ماندند و سپس به سوی هتل و از آنجا به فرودگاه رفتند و در ساعت ۲۲:۴۶ استانبول را ترک کردند.

جسد تکه تکه شد و در پنج چمدان قرار داده شد و به منزل کنسول با خودرو دیپلماتیک وابسته به کنسولگری سعودی منتقل شد و این را دوربین های مقابل منزل کنسول در ساعت ۱۵:۰۹ ثبت کرده اند.۱۲ آبان ۱۳۹۷جام جم

خدیجه چنگیز درانتظار-نگران تأخیر-نامزدش(جمال خاشقجی) درکنارکنسول عربستان،توران کشلاکچی، رئیس جمعیت رسانه‌ای عرب‌ها و ترک‌ها و از چهره‌های نزدیک به رئیس جمهور ترکیه نیزهمراهش است.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:جمال برای ثبت ازدواج جدیدش در جمعه۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸(۶ مهر ۱۳۹۷)برای اولین بار به کنسولگری سعودی در استانبول مراجعه کرده بود -که ظاهراً کنسولگری مدارکی خواسته بودندکه بهمراه نداشته-وشایدبهانه ای بوده برای کشاندن مجدد به قتلگاه- وقرارشده بودکه درمراجعه بعدی ارائه دهد،زمان مراجعه چهارروزبعدتعیین می شود،یعنی سه شنبه، ۱۰ مهر ۱۳۹۷ (۲اکتبر۲۰۱۸)،

کنسول عربستان در استانبول برکنار شد

« آقای محمد العتیبی» کنسول عربستان موضوع را به اطلاع مسئولین بالادستی می رساند،بن سلمان هم درجریان روزموعودبوده،

خاشقچی  بهمراه نامزدش برای باردوم در روز ۱۰ مهرماه۱۳۹۷ (۲ اکتبر۲۰۱۸)  به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول می رود.که میخواسته نامزدش هم واردشود که ازورودخانم چنگیزممانعت می کنند.

انتشار تصاویر جدید از خاشقجی پیش از ناپدید شدنش

چگونگی قتل

لحظات اولیه ورود خاشقجی در ساعت یک و چهارده دقیقه ظهر( روز سه شنبه۱۰ مهر ۱۳۹۷) به کنسولگری بوده است که «محمد العتیبی» کنسول عربستان از خاشقجی استقبال و با او خوش و بش می کند. ۲ دقیقه بعد، دو یا سه نفر وارد اتاق کنسول می شود و یکی از آنها به خاشقچی می گوید «تو تحت پیگرد هستی، لطفا با ما بیا.. »سپس بحث و جدل بین جمال و این افراد که وارد اتاق کنسول شده بودند، آغاز می شود.

 رهبر تیم جنایت، از خاشقجی می خواهد نامه ای خطاب به خانواده اش بنویسد و در آن بگوید که می خواهد به خواست خودش به عربستان برگردد، اما خاشقجی مخالفت وبادادوفریاد می گوید که فردی در خارج از کنسولگری منتظر است که در صورت تاخیر بیش از یک ساعته، به مراجع مربوط اطلاع خواهد داد،آبرویتان می رود!مأمورین بن سلمان اورامی گیرند و «آمپولی به وی تزریق کنند »که در این هنگام خاشقجی تلاش می کند تا مقاومت کند و می گوید:«آمپول را از من دور کنید، به شما اجازه نمی دهم.. »آنها در نهایت خاشقجی را کنترل کرده و آمپول را تزریق می کنند که او را نمی کشد، بلکه او را بیهوش می کند. «سپس کیسه ای پلاستیک روی سر خاشقجی می کشند تا نتواند نفس بکشد».

پیکر خاشقجی را تکه تکه می کنند و سپس صدای « محمد العتیبی»کنسول شنیده می شود که فریاد می زند: «این کار (قطعه قطعه کردن) راخارج از کنسولگری انجام دهید، برایم مشکل درست نکنید

آنها سپس تکه های جسد را در کیسه ها گذشته و آنها را داخل چمدان ها قرار داده و از ساختمان کنسوگری خارج می کنند.

۲هفته بعدازحادثه قتل، پایگاه خبری «هاف پست عربی »نوشت: وزارت اطلاعات ترکیه نسخه ای از نوار ۲۲ دقیقه ای را به «جنیا هاسبل »رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) داده است که یک روز قبل از سخنرانی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از آنکارا دیدن کرد.

متن کامل فایل صوتی لحظات پایانی جدال جمال خاشقچی با جوخه ترور

شبکه خبری سی ان ان گزارش داد که به (transcript)ترنسکریپت( متن ترجمه شده،جزئیات) فایل صوتی لحظات پایانی جدال جمال خاشقچی با جوخه ترور در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول دست یافته است.

به نوشته سی ان ان، این همان متنی است که سازمان سیا آن را از روی فایل صوتی که مقامات ترکیه آن را ترجمه کرده و در اختیار آمریکا گذاشته‌اند به دست آورده است و در اختیار دیگر مقامات از جمله سناتورهای آمریکایی نیز قرار داده شده است. 

صحنه بازسازی شده-قتل خاشقچی

«نمیتوانم نفس بکشم». این جمله پایانی زندگی جمال خاشقچی بود وقتی که از سوی جوخه ترور در کنسولگری مورد حمله قرار گرفته است. 

منبعی که ترجمه فایل صوتی آخرین لحظات دردناک زنده بودن خاشچقی را به طور کامل دیده و خوانده است،  میگوید که از فایل صوتی کاملا واضح است که صحنه به هیچ وجه تلاش برای بازگرداندن خاشچقی نبوده است بلکه طرحی از پیش آماده شده برای قتل این روزنامه نگار سعودی بوده است

به نوشته شی ان ان، صحنه فجیع از جدال خاشقچی با جوخه مرگ اینگونه است؛

«من نمی‌توانم نفس بکشم، نمی‌توانم نفس بکشم، نمی‌توانم نفس بکشم».

به گفته این منبع آگاه، متن فایل صوتی صداهای مربوط به «بریده شدن جسد »خاشقچی را هم نشان می‌دهد در حالیکه عوامل این صحنه به هم توصیه می‌کنند به موسیقی گوش بدهند. ترنسکریپت (transcript)همچنین نشان می‌دهد که (دراین جدال مقتول وقاتلینچند تا تماس در این بین رد و بدل شده است تا داستان و صحنه را تشریح کند. مقامات ترکیه می‌گویند که این تماسها با مقاماتی در ریاض رد و بدل شده است. 

سی ان ان می گوید، پیش از این نیز بخشهایی از این فایل صوتی منتشر شده بود اما این، متن کاملی از آن فایل صوتی است که تا حالا منتشر نشده بود.

براساس این گزارش، این فایل صوتی احتمالا فشارها بر دولت ترامپ که قصد دارد محمد بن سلمان را از قتل خاشقچی کنار نگه دارد افزایش خواهد داد.

سی ان ان به نقل از منابع خود می‌گوید که دونالد ترامپ نظرش در مقابل نظر سازمان سیا است. به گفته این منابع، سازمان اطلاعاتی سیا در نهایت نتیجه گیری کرده است که بن سلمان شخصا دستور قتل خاشقچی را صادر کرده است.

این افشاگری‌ها همچنین روایت اولیه سعودیها از قتل خاشقچی که گفته بودند اشتباه وحشتناک عملیاتی و اقدامی خودسرانه بوده است را کاملا تضعیف می‌کند.  
این گزارش در ادامه می‌گوید، متن اصلی این فایل صوتی توسط مقامات اطلاعاتی ترکیه به دست آمده است. مقامات ترکیه هرگز نگفته‌اند که آنها چگونه به این فایل صوتی دست یافته‌اند. این متن قبل از اینکه از طرف ترکیه به سرویسهای اطلاعاتی دیگر کشورها داده شود ترجمه و پیاده شده است. 

دفتر یک سناتور آمریکایی به سی ان ان گفته است که «این متن با آن توضیحاتی که جینا هاسپل رئیس سازمان سیا به آنها ارائه کرده است کاملا همخوانی دارد». 
ترنسکریپت از لحظه ورود خاشقچی به کنسولگری سعودی در روز دوم اکتبر و حوالی زمان ناهار شروع می‌شود.

خاشقچی تصور می‌کند که او یک کار عادی دارد انجام می‌دهد و مدارکی که برای ازدواج با نامزد ترکیه‌ای خود نیاز دارد را می‌تواند به راحتی بگیرد و برود.

اما خاشقچی به محض ورود به داخل ساختمان متوجه می‌شود که همه چیز طبق اون چیزی که فکر می‌کرد نیست. از آنجا که خاشقچی در میان افراد داخل کنسولگری یک چهره آشنا و مشکوک می‌بیند.

براساس روایت این منبع سی ان ان، خاشقچی به او می‌گوید که آنجا چه کار می‌کند؟ صدایی که طبق ترنسکریپ «ماهر عبدالعزیز مطرب»(دیپلمات سابق و مقام اطلاعاتی سعودی که برای بن سلمان کار می‌کند) شناسایی شده است و خاشقچی به خاطر اینکه قبلا در سفارت لندن با هم همکار بودند به خوبی او را شناسایی می‌کند.

«مطرب» به خاشقچی می‌گوید؛ «پس برگشتی!». 

خاشقچی پاسخ می‌دهد، «نمیتوانی این کار را بکنی. کسی بیرون منتظرم است».

منظور خاشقچی، «خدیجه چنگیز» نامزدش است که طبق هماهنگیهای میان خودشان و برای احتیاط، موبایل به دست بیرون کنسولگری منتظر است و به او گفته شده در صورت احساس خطر فورا با مقامات اطلاعاتی ترکیه تماس بگیرد.

به گفته این منبع آگاه، بدون هیچ دیالوگ اضافه‌ای، ترنسکریپ نشان می‌دهد که چندین نفر به خاشقچی حمله می‌کنند

صداهایی که از فایل صوتی شنیده می‌شود نشان می‌دهد که خاشقچی در زمان کوتاهی (پس از حمله) در حال جدال برای نفس کشیدن است. 

قبلا سعودیها گفته بودند که مرگ خاشقچی تصادفی بوده است اما به گفته این منبع آگاه و براساس متن ترنسکریپت، صدای این روزنامه نگار شنیده می‌شود و چندبار تکرار می‌کند که نمی‌توانم نفس بکشم. 

در میانه التماس‌های ناامیدانه خاشقچی، این  حرف آخر خاشقچی است؛ «نمیتوانم نفس بکشم». 

ترنسکریپت صداهای بیشتری را نیز نشان می‌دهد که یکی از آنها از سوی سرویسهای اطلاعاتی ترکیه، دکتر «صلاح محمد الطبیقی» رئیس سازمان پزشکی قانونی عربستان سعودی شناسایی شده است. 

به غیر از خاشقچی و مطرب،  الطبیقی تنها نفر دیگری است که اسمش در این ترنسکریپت آمده است

در ادامه این ترنسکریپت، مشخص است که خاشقچی هنوز نمرده است. 

براساس این متن، صداهایی که در ادامه شنیده می‌شود شبیه لحظاتی است که در یک فیلم سینمایی دیالوگی وجود ندارد اما موقعیت فیلم زیرنویس می‌شود. 

صداها

«صدای فریاد».

«صدای فریاد».

«بریده بریده نفس کشیدن».

 سپس ترنسکریپت شرح‌های دیگر صحنه را می‌نویسد؛

«ارّه». 

«بریدن».

الطبیقی به دیگر افراد داخل صحنه سفارشهایی می‌کند و ظاهرا به آنها چیزهایی می‌گوید که با این موقعیت وحشتناک کنار بیایند.

«مثل من هدفون بگذارید و به موسیقی گوش کنید». 

در این صحنه، ترنسکریپت می‌گوید که حداقل ۳ تماس تلفنی با مطرب برقرار می‌شود.  

ترنسکریپت لحظه دقیق مرگ خاشقچی را نمی‌گوید.  

براساس این منبع، ترنسکریپت نشان می‌دهد که مطرب دارد کسی را درباره صحنه بروزرسانی می‌کند، کسی که مقامات ترکیه‌ای می‌گویند در ریاض است. تقریبا جزئیات گام به گام از آنچه که در صحنه دارد اتفاق می افتد را گزارش می‌کند.

«به رئیس بگو کار انجام شد».

«تمام شد». 

این ترنسکریپت از مکالمه تلفنی، تنها صدای مطرب را ضبط کرده و صداهای دیگر در آن سوی تماسهای تلفنی شنیده نمی‌شود و شماره تلفنها هم مشخص نیست. 

یک منبع سعودی نزدیک به روند تحقیقات عربستان درباره این قتل در مصاحبه با سی ان ان مدعی شده است که مطرب و الطبیقی این تماسهای تلفنی را تکذیب کرده‌اند. 

پیش از این گفته شده بود که مطرب، الطبیقی به همراه ۱۳ نفر دیگر با جت اختصاصی و یک هواپیمای تجاری در همان روز و چند روز قبل از مرگ خاشقچی وارد استانبول شده اند.ترنسکریپت نشان می‌دهد که فردی که تلفنی صحبت می‌کند خیلی راحت و آسوده نفرات دیگری را در پشت خط درباره اینکه چه چیزهایی در صحنه جنایت در حال رخ دادن است تشریح می‌کند.

به گفته این منبع آگاه، این ترنسکریپت کوتاه است و مکالمات دیگری را نشان نمی‌دهد؛ از جمله اینکه هیچ صحبتی از این وجود ندارد که به خاشقچی توصیه شود به عربستان سعودی بازگردد یا اینکه دارویی به خاشقچی خورانده یا تزریق کرده باشند. 

براساس منبع سی ان ان، آخرین چیزی که از این ترنسکریپت مشخص می‌شود این است که قتل خاشقچی از قبل برنامه ریزی شده است و توسط یک تیم سازماندهی شده انجام می‌شود و یک نفر در ریاض است که از لحظه لحظه صحنه مطلع می‌​شود. /الف  ۱۹ آذر ۱۳۹۷ بنقل ازفارس

چگونگی قتل جمال خاشقچی

سه نفر از اعضای تیم بر روند عملیات معدوم کردن جسد نظارت داشتند و این سه عبارتند از:

۱- ماهر عبدالعزیزالمطرب 

۲- صلاح محمد الطبیقی

۳- ذعار غالب الحربی.

فرماندهی بعهده  ماهر المطرب  بود.

این سه نفر فقط در روز ترور پس از ارتکاب جنایت به منزل کنسول سعودی رفتند و این تیم اقدام به تکه تکه کردن جسد در کنسولگری کردند و این سه نفر در واقع جسد را به طور کامل در منزل کنسول معدوم کردند.

 المطرب منزل کنسول را در ساعت ۱۶:۵۳ به سوی هتل و سپس فرودگاه ترک کرد و در ساعت ۱۸:۲۰ استانبول را ترک کرد

 الطبیقی و الحربی در منزل کنسول تا ساعت ۱۹:۳۰ ماندند و سپس به سوی هتل و از آنجا به فرودگاه رفتند و در ساعت ۲۲:۴۶ استانبول را ترک کردند.

جسد تکه تکه شد و در پنج چمدان قرار داده شد و به منزل کنسول با خودرو دیپلماتیک وابسته به کنسولگری سعودی منتقل شد و این را دوربین های مقابل منزل کنسول در ساعت ۱۵:۰۹ ثبت کرده اند./این قسمت ازگزارش بنقل ازروزنامه صباح ترکیه است.

دفتر دادستانی کل ترکیه  پنجشنبه( ۱۷ آبان ۱۳۹۷) فرضیه ذوب شدن جسد «جمال خاشقچی» رونامه نگار منتقد رژیم سعودی را در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه با اسید و مواد شیمیایی تایید کرد.

عبدالحمید گل» وزیر دادگستری ترکیه

 دادستانی کل ترکیه گفت: درمنزل سرکنسول سعودی در استانبول، بقایای« اسید هیدروفلوئوریک» و مواد شیمیایی خاص پیدا شده است و بر اساس نتایج تحقیقات انجام گرفته ،جسد جمال خاشقچی با اسید کاملا محو شده است. واین مأموریت توسط این ۳نفرانجام گرفته است.

رئیس!مأموریت باموفقیت انجام شد!

روزنامه نیویورک تایمز ۱۳نوامبر۲۰۱۸(۲۲ آبان ۱۳۹۷)به نقل از ۳ منبع مطلع از فایل صوتی مربوط به قتل جمال خاشقچی می نویسد:درمدت کوتاهی بعد از کشته شدن وی، ماهر عبدالعزیز مطرب از طریق تلفن به مافوق خود در عربستان سعودی می‌گوید که به رئیست(محمد بن سلمان ) بگو، ماموریت انجام شد.

مشخصات قاتلان خاشقچی

ماهر عبدالعزیزالمطرب کیست؟

محافظ بن سلمان

المطرب از نزدیکترین افراد به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان است که سابقه خدمت دو ساله در سفارت عربستان در لندن رادارد.«فرماندهی قتل خاشقچی»

در همان روز ۴ بار با دفتر ولی‌عهد سعودی تماس گرفته و دستوراتی را دریافت کرده است»، المطرب در این تماس‌ها که مستقیما از داخل کنسولگری سعودی در استانبول گرفته شده، با «بدر العساکر» رئیس دفتر محمد بن سلمان صحبت کرده است. وی در همان زمان تماسی هم با یک شماره آمریکایی گرفته است. صاحب این شماره افشا نشده است،که احتمال داده اند این شماره آمریکایی متعلق به سفارتخانه سعودی در واشنگتن یا شخص «خالد بن سلمان» سفیر ریاض در این کشور باشد.

صلاح محمدالطبیقی کیست؟

کدام پزشکی جمال خاشقچی را مثله کرده است؟

صلاح محمدالطبیقی - پزشک  نظامی ارشد در وزارت کشور عربستان است«دکترمرگ»

او که یکی از مسئولان سازمان پزشکی قانونی سازمان امنیت عربستان است .

الطبیقی ،متخصص  رشته‌ی کالبدشناسی ،فارغ التحصیل از دانشگاه گلاسکو اسکاتلند می باشدکه فاجعه ازنظرفنی بامدیریت صلاح انجام گرفته

ذعار غالب الحربی کیست؟

الحربی  ازمحافظان کاخ ولیعهداست که اخیراًبه خاطر محافظت رضایتبخش  از  محمد بن سلمان ارتقائ درجه دریافت کرده است.

 ۱۵نفربرای  ربایش وقتل جمال خاشقچی مأموریت داشتند

اسامی سفیران قتل:مشعل سعد البوستانی، صالح محمد الدبیخی، نایف حسن العریفی، محمد سعد الزهرانی، خالد عیضة العتیبی، منصور عثمان باحسین، عبد العزیز محمد الحساوی، ولید عبدالله الشهری، ترکی مسرف الشهری، ثائر غالب الحربی، ماهر عبد العزیز مطرب، فهد شبیب البلوی، بدر لافی العتیبی، مصطفى محمد المدنی، سیف سعد القحطانی

این افراد یک ساعت پیش از ورود خاشقچی به کنسولگری ریاض در استانبول، وارد این ساختمان شده و سه ساعت پس از ورود وی، از آن خارج شدند.

این ۱۵ مأمورامنیتی عربستان، در تاریخ چهارشنبه سوم اکتبر۲۰۱۸(۱۱ مهر ۱۳۹۷) با دو هواپیمای جت خصوصی وارد استانبول شده و بعد از ناپدید شدن خاشقچی، ضمن تقسیم شدن به دو گروه، به دبی و قاهره پرواز کردند

خرین جملات جمال خاشقچی:دارم خفه میشم

جمال خاشقچی درسفارت امریکادراستانبول-دوربین مداربسته

نظیف کرمان، رئیس بخش تحقیقات در روزنامه صباح ترکیه به الجزیره گفت: نوارهای صوتی که درباره قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد عربستانی در کنسولگری عربستان در استانبول است و در دست مقامات ترکیه قرار دارد، نشان می‌دهد که قاتلان کیسه‌ای را روی سر خاشقجی گذاشته و وی را خفه کرده‌اند و این فایل‌ها لحظات آخر از زندگی این روزنامه‌نگار را نشان می‌دهند.

آخرین حرف‌های خاشقجی این بود: «دارم خفه‌ می‌شوم، این کیسه را از سرم دور کنید. من فوبیای خفگی دارم.» این آخرین صحبت‌هایش بود و قاتلان او را در عملیاتی که هفت دقیقه طول کشید، خفه کردند.

کرمان گفت: تیم عربستانی مسئول قتل خاشقجی حین عملیات مثله کردن جسدش، کیسه‌هایی را کف اتاق گذاشتند تا خون به بیرون درز نکند

 عملیات مثله کردن به دست صلاح الطبیقی، کارشناس پزشکی قانونی عربستان در ۱۵ دقیقه انجام شد و بعد جسد مثله شده را در پنج چمدان بزرگ گذاشته و به خودروی وابسته به کنسولگری عربستان منتقل کردند./یکشنبه، ۲۰ آبان ۱۳۹۷

***

 امروز(پنج‌شنبه۳ آبان ۱۳۹۷)«صلاح خاشقجی» اجازه گرفت تاازعربستان به امریکابرود.

طبق اعلام دو منبع نزدیک به خانواده خاشقجی که نخواستند نامشان افشا شود، صلاح به همراه خانواده‌اش با ورود به واشنگتن، به مادر و سه خواهر و برادر خود که در آمریکا اقامت داشتند، پیوسته است.

سفر فرزند ارشد خاشقجی به آمریکا در حالی صورت گرفته که چند ماه پیش مقامات دولت سعودی او را ممنوع‌الخروج کرده بودند.

یک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه آمریکا از مقامات سعودی خواسته بود اجازه خروج فرزند خاشقجی از عربستان سعودی و ورود او به آمریکا را بدهند.

***

پیش بینی ازمسببین قتل خاشقچی

مالکوم نانس پیش‌بینی کرده: اولین گام این خواهد بود که جوان‌ترین عضو گروه (قاتلان) اعدام یا ناپدید می‌شود. وبعد خانواده و قبیله آن جوان، مورد لطف شاه عربستان سعودی قرار خواهند گرفت ومابقی افراد گروه   هم همگی به مکه تبعید می‌شوند»./۲۹ مهر ۱۳۹۷فارس

یکی از منابع ترکیه‌ای به رویترز گفت:" ارزیابی اولیه پلیس ترکیه این است که آقای خاشقچی در داخل کنسولگری عربستان به قتل رسیده است. ما معتقدیم که این قتل از پیش برنامه‌ریزی شده بوده و سپس جسد به خارج از کنسولگری منتقل شده است". همزمان با انتشار خبر قتل خاشقجی در رسانه‌ها، یک منبع بلندپایه پلیس ترکیه به وبگاه خبری-تحلیلی میدل ایست آی گفته خاشقجی قبل از قتل به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شده و سپس جسد او قطعه قطعه شده است. این منبع تصریح کرد: خاشقجی " به طرز وحشیانه‌ای شکنجه، کشته و سپس قطعه قطعه شد. از همه چیز فیلم‌برداری شد تا ثابت شود ماموریت انجام شده است و نوار هم از کشور (ترکیه) خارج شد". خبرگزاری رویترز گفته ناپدید شدن خاشقجی احتمالا اختلاف در روابط عربستان و ترکیه را عمیق‌تر خواهد کرد. روابط این دو کشور از قبل به دلیل اعزام سربازان ترکیه‌ای به دوحه تش‌آلود بوده است.
سابقه عربستان درربودن مخالفینش ازکشورهای دیگر
 سابقه عربستان در ربودن معارضانش از خارج باعث شده بن سلمان در مظان اتهام قرار گیرد. از سال ۲۰۰۳ تاکنون، حداقل سه شاهزاده معارض، از قلب اروپا ربوده شده و به عربستان بازگردانده شده‌اند. در سال ۲۰۰۴، شاهزاده سلطان بن ترکی، دولت ریاض را به ربودنش متهم کرد. این شاهزاده گفته نیرو‌های حکومتی پس از بیهوش کردنش، او را با هواپیما به ریاض بازگردانده‌اند.
***

دیدارنامزد جمال خاشقجی بارئیس مجلس نمایندگان امریکا

نامزد خاشقجی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا

نامزد جمال خاشقجی« خدیجه جنگیز» در صفحه شخصی خود در  توییتر نوشت: زمانی که دل‌ها به هم نزدیک شوند زبانی سخن می‌گوید که ترجمه آن دشوار می‌شود. این بار با زنی قوی که عضو کنگره است دیدار کردم. ما در غم و غصه‌مان شریک هستیم و غصه‌مان یکی است و آن غم از دست دادن محبوبی است که قلمی آزاد داشت.

نانسی  پلوسی(رئیس مجلس سنای امریکا) طی سفرم به آمریکا از من دعوت کرد تا به دفترش بروم و با وی از نزدیک آشنا شوم. من افتخار آشنایی با وی و حمایت کاملش از مسأله من و مسأله تمامی کسانی که آزادانه می‌نویسند، داشتم./۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸

***

جمال خاشقجی روزنامه‌نگار، نویسنده و مدیر و سردبیر پیشین کانال خبری العرب‌نیوز بود. او همچنین سردبیر روزنامه سعودی الوطن بود و آن را به پایگاه ترقی‌خواهان سعودی تبدیل کرده بود.

خاشقجی در سال ۲۰۱۷ از عربستان مهاجرت کرد. او می‌گفت که حکومت عربستان او را از دسترسی به توئیتر محروم کرده و سپس مقالاتی در انتقاد از رژیم سعودی می‌نوشت. او بخصوص از منتقدین سرسخت محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و ملک سلمان پادشاه این کشور بود. او همچنین با دخالت عربستان سعودی در یمن مخالفت می‌ورزید.

جمال خاشقجی در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگ ترک‌تبار او محمد خاشقجی همسری سعودی اختیار کرده و پزشک مخصوص ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی سعودی بود.

خاشقچی درماجرای مک فارلین-ایران

جمال، برادرزاده عدنان خاشقجی دلال اسلحه و میلیاردر معروف سعودی در(آبان ۱۳۶۵)نوامبر ۱۹۸۶  است‌که در ماجرای تحویل مخفیانه اسحله توسط آمریکا و اسرائیل به ایران(ماجرای مک فارلین) یا ایران کنترا، دست داشت. او همچین پسر دایی دودی فاید معشوق پرنسس دایانا است.

خاشقچی تحصیلکرده امریکابود

جمال خاشقجی تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در عربستان گذراند و در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) از «دانشگاه ایندیانا در آمریکا» در رشته مدیریت بازرگانی فارغ التحصیل شد.

اولین کاررسانه ای «کتابفروشی»بود

جمال خاشقجی زندگی کاری را از همکاری با یک کتابفروشی معروف در عربستان از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۱) آغاز کرد و یک سال بعد به همکاری با مطبوعات عربستان پرداخت، و چندی به خبرنگاری برای روزنامه‌ها و مجلات عربی از جمله شرق الاوسط اشتغال داشت.

او تا سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) در کشورهای متعدد خاورمیانه و آفریقا از جمله افعانستان، الجزایر، کویت و سودان به گزارشگری می‌پرداخت و گفته می‌شود که در دوران گزارشگری در افغانستان با سرویس‌های اطلاعاتی عربستان سعودی و آمریکا همکاری داشت.

جمال خاشقجی از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ (۱۳۸۱) به سردبیری روزنامه الوطن چاپ سعودی منصوب شد اما بعدتر، به دلیل آنکه اجازه داده بود در روزنامه‌اش مطلبی در انتقاد از ابن تمیمه بنیانگذار وهابیت چاپ شود، به دستور وزارت مطبوعات عربستان از سردبیری الوطن برکنار شد. و از اینجا بود که او در غرب به عنوان فردی آزادی‌خواه و مترقی شهرت یافت.

دیدگاه‌های وهابی‌ها و نظرات اخوان‌المسلمین که گزارش‌هایی در مورد عضویت خاشقجی در آن منتشر شده، از ابتدا با یکدیگر در اختلاف و تعارض بوده‌اند.

خاشقجی بعد از اخراج از الوطن به لندن رفت و به عنوان مشاور امور مطبوعاتی شاهزاده ترکی الفیصل سفیر وقت عربستان در بریتانیا و سپس آمریکا به کار پرداخت.

شاهزاده ترکی الفیصل از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۱ به مدت ۲۴ سال رئیس استخبارات عربستان سعودی بود و درست ۱۰ روز پیش از حمله به برج‌های بازرگانی نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به طور ناگهانی از سمت خود استعفا داده بود.

خاشقجی در سال ۲۰۰۷ بار دیگر به عنوان سردبیر الوطن به کار مشغول شد. اما سه سال بعد چاپ شعری در انتقاد از سلفی‌گری در این روزنامه به استعفای اجباری او منجر شد. او به خارج از عربستان رفت و به عنوان تحلیلگر سیاسی در رسانه‌های ببن‌المللی چون سی‌ان‌ان، بی‌بی‌سی و الجزیره شهرت یافت.

خاشقجی در سال ۲۰۱۷ به آمریکا رفت و از سپتامبر ۲۰۱۷ به همکاری با روزنامه واشنیگتن پست پرداخت.

او از منتقدین سرسخت محمد بن سلمان ولیعهد قدرتمند سعودی بود و در مقالاتش از مسیر جدید سیاست خارجی عربستان سعودی در دوران محمد بن سلمان انتقاد می‌کرد.

او ضمن دفاع از برخی اصلاحات محمد بن سلمان مثل آزاد کردن رانندگی برای زنان، سرکوب رسانه‌ها و منتقدین و بازداشت فعالان زن را محکوم می‌کرد.

خاشقجی با داشتن دو میلیون دنبال‌کننده در توئیتر یکی از مشهورترین کارشناسان جهان عرب محسوب می‌شد.

اخبارمحرمانه عربستان درسینه جمال خاشقچی

هفته‌نامه اسپکتیتور چاپ بریتانیا در مطلبی که به تازگی منتشر کرده، پرده از جزئیات مهمی از فعالیت‌های خاشقجی برداشته است؛ از جمله اینکه او در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی در افغانستان و سودان با اسامه بن‌لادن رهبر القاعده روابطی دوستانه برقرار کرد.

خاشقچی ازروابط صمیمانه عربستان بابن لادن مطلع بود.بابن لادن مصاحبه کرده بود

بر اساس اطلاعات منتشر شده در این گزارش، او در‌آن زمان به خدمت دستگاه اطلاعاتی عربستان که ریاستش با پرنس ترکی بود درآمد، تا بن‌لادن را به آشتی با حکومت سعودی ترغیب کند. او اسامه را در کوه‌های تورا بورا و نیز در سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۴) در سودان ملاقات کرد و چند مصاحبه نیز با او انجام داد.

خاشقجی تنها فرد خارج از خاندان پادشاهی سعودی بود که از مناسبات نزدیک حکومت سعودی با بن‌لادن تا قبل از حمله به برج‌های بازرگانی آمریکا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آگاهی داشت. پس از این حمله، او از بن‌لادن فاصله گرفت.

جان بردلی نویسنده و روزنامه‌نگار و کارشناس جهان عرب که با مطبوعات معتبری چون اکونومیست، نیوزویک، دیلی‌تلگراف و اسپکتیتور همکاری دارد و از نزدیک با جمال خاشقجی نیز همکار بوده، در هفته‌نامه اسپکتیتور نوشته است که تمایلات اسلامگرایانه جمال خاشقجی در زرورقی از آزدایخواهی و دموکراسی‌طلبی پیچیده شده بود.

خاشقجی از دهه ۷۰ به اخوان المسلمین پیوسته بود، با همان هدف این جنبش: زدودن نفوذ غرب از جهان اسلام. تفاوت و اختلاف او با وهابیت در این بود که خاشقجی بنا به روش اخوان‌المسلمین معتقد بود که حکومت اسلامی باید از طریق انتخابات آزاد در تمام خاورمیانه برقرار شود.

جان بردلی می‌‌نویسد توجه تنها به جنبه مردم‌سالاری‌خواهی جمال خاشقی انسان را از فهم درست آنچه در درون دینامیسم قدرت در عربستان سعودی می‌گذرد، دور می‌کند. به اعتقاد جان بردلی خاندان پادشاهی سعودی به صورت مافیایی عمل می‌کند. پیوستن به آن همیشگی است و ترکش می‌تواند موجب مرگ شود و جمال خاشقجی در شبکه چنین خاندانی گیر کرده بود. جان بردلی مرگ خاشقجی را قتلی مافیایی عنوان می‌کند.

به نوشته جان بردلی، خاشقجی به دلیل شخصیت و نفوذش به بزرگترین خطر سیاسی برای شاهزاده بن سلمان در خارج از خاندان پادشاهی سعودی تبدیل شده بود و وخیم‌تر از آن او در خارج از خاندان پادشاهی سعودی تنها کسی بود که از ارتباطات نزدیک حکومت سعودی با اسامه بن‌لادن تا قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آگاه بود. این اطلاعات می‌توانست در صورت بالا گرفتن اختلافات او با خاندان سعودی خطرناک شود.

به نوشته جان بردلی خاشقجی زمانی که مشاور پرنس ترکی در لندن و واشنگتن بود بار دیگر با سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا، عربستان و آمریکا مرتبط شد و به اطلاعات داخلی بسیار گرانبهایی دسترسی داشت.

نشریه اسپکتیتور به نقل از جان بردلی می‌نویسد در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) یک مقام رسمی وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، از طرحی فانتزی برای عربستان سعودی به او خبر داده بود. این طرح که جان بردلی آن را مسخره می‌خواند این بود که پادشاهی سعودی برکنار شود و پس از تسلط آمریکا بر نفت سعودی، شورایی از نخبگان عربستان، در مکه، اداره این کشور را در دست گیرد.

این مقام پنتاگون گفته بود که ما در این رابطه با گروهی سه نفره در ارتباط هستیم. یکی از این سه نفر به گفته جان بردلی، جمال خاشقجی بود. جان بردلی می‌گوید هرچند این طرح، طرحی فانتزی بیش نبود ولی نشانگر اهمیت خاشقجی در چشم کسانی بود که نقشه‌های دیگری برای عربستان در سر داشتند.

جان بردلی در اسپکتیور به نقل از یکی از دوستان خاشقجی می‌نویسد چند هفته پیش، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به خاشقجی بر اساس سنن قبیله‌ای پیشنهاد آشتی‌کنان و تصدی سمت مشاور خود را داده بود. اما خاشقجی این پیشنهاد را تحت عنوان اصول اخلاقی و مذهبی رد کرد و این شاید آخرین اقدامی بود که سقوط مرگبار او را رقم زد.

بخصوص که خاشقجی در اوائل سال ۲۰۱۸ حزبی سیاسی در آمریکا تشکیل داده بود به اسم «دموکراسی برای جهان عرب، اکنون» که هدفش تأسیس حکومت اسلامی در سراسر منطقه از طریق انتخابات آزاد بود. به نوشته جان بردلی ،کابوس بن سلمان از قدرت‌گیری یک اپوزیسیون اسلامی به رهبری خاشقجی به واقعیت نزدیک‌تر می‌شد. /رادیوفردا

 

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:جمال برای ثبت ازدواج جدیدش در جمعه۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸(۶ مهر ۱۳۹۷)برای اولین بار به کنسولگری سعودی در استانبول مراجعه کرده بود -که ظاهراً کنسولگری مدارکی خواسته بودندکه بهمراه نداشته-وشایدبهانه ای بوده برای کشاندن مجدد به قتلگاه- وقرارشده بودکه درمراجعه بعدی ارائه دهد،زمان مراجعه چهارروزبعدتعیین می شود،یعنی سه شنبه، ۱۰ مهر ۱۳۹۷ (۲اکتبر۲۰۱۸)،

کنسول عربستان در استانبول برکنار شد

« آقای محمد العتیبی» کنسول عربستان موضوع را به اطلاع مسئولین بالادستی می رساند،بن سلمان هم درجریان روزموعودبوده،

خاشقچی  بهمراه نامزدش برای باردوم در روز ۱۰ مهرماه۱۳۹۷ (۲ اکتبر۲۰۱۸)  به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول می رود.که میخواسته نامزدش هم واردشود که ازورودخانم چنگیزممانعت می کنند.

انتشار تصاویر جدید از خاشقجی پیش از ناپدید شدنش

چگونگی قتل

لحظات اولیه ورود خاشقجی در ساعت یک و چهارده دقیقه ظهر( روز سه شنبه۱۰ مهر ۱۳۹۷) به کنسولگری بوده است که «محمد العتیبی» کنسول عربستان از خاشقجی استقبال و با او خوش و بش می کند. ۲ دقیقه بعد، دو یا سه نفر وارد اتاق کنسول می شود و یکی از آنها به خاشقچی می گوید «تو تحت پیگرد هستی، لطفا با ما بیا.. »سپس بحث و جدل بین جمال و این افراد که وارد اتاق کنسول شده بودند، آغاز می شود.

 رهبر تیم جنایت، از خاشقجی می خواهد نامه ای خطاب به خانواده اش بنویسد و در آن بگوید که می خواهد به خواست خودش به عربستان برگردد، اما خاشقجی مخالفت وبادادوفریاد می گوید که فردی در خارج از کنسولگری منتظر است که در صورت تاخیر بیش از یک ساعته، به مراجع مربوط اطلاع خواهد داد،آبرویتان می رود!مأمورین بن سلمان اورامی گیرند و «آمپولی به وی تزریق کنند »که در این هنگام خاشقجی تلاش می کند تا مقاومت کند و می گوید:«آمپول را از من دور کنید، به شما اجازه نمی دهم.. »آنها در نهایت خاشقجی را کنترل کرده و آمپول را تزریق می کنند که او را نمی کشد، بلکه او را بیهوش می کند. «سپس کیسه ای پلاستیک روی سر خاشقجی می کشند تا نتواند نفس بکشد».

پیکر خاشقجی را تکه تکه می کنند و سپس صدای « محمد العتیبی»کنسول شنیده می شود که فریاد می زند: «این کار (قطعه قطعه کردن) راخارج از کنسولگری انجام دهید، برایم مشکل درست نکنید

آنها سپس تکه های جسد را در کیسه ها گذشته و آنها را داخل چمدان ها قرار داده و از ساختمان کنسوگری خارج می کنند.

۲هفته بعدازحادثه قتل، پایگاه خبری «هاف پست عربی »نوشت: وزارت اطلاعات ترکیه نسخه ای از نوار ۲۲ دقیقه ای را به «جنیا هاسبل »رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) داده است که یک روز قبل از سخنرانی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از آنکارا دیدن کرد.

چگونگی قتل جمال خاشقچی

سه نفر از اعضای تیم بر روند عملیات معدوم کردن جسد نظارت داشتند و این سه عبارتند از:

۱- ماهر عبدالعزیزالمطرب 

۲- صلاح محمد الطبیقی 

۳- ذعار غالب الحربی.

فرماندهی بعهده  ماهر المطرب  بود.

این سه نفر فقط در روز ترور پس از ارتکاب جنایت به منزل کنسول سعودی رفتند و این تیم اقدام به تکه تکه کردن جسد در کنسولگری کردند و این سه نفر در واقع جسد را به طور کامل در منزل کنسول معدوم کردند.

 المطرب منزل کنسول را در ساعت ۱۶:۵۳ به سوی هتل و سپس فرودگاه ترک کرد و در ساعت ۱۸:۲۰ استانبول را ترک کرد

 الطبیقی و الحربی در منزل کنسول تا ساعت ۱۹:۳۰ ماندند و سپس به سوی هتل و از آنجا به فرودگاه رفتند و در ساعت ۲۲:۴۶ استانبول را ترک کردند.

جسد تکه تکه شد و در پنج چمدان قرار داده شد و به منزل کنسول با خودرو دیپلماتیک وابسته به کنسولگری سعودی منتقل شد و این را دوربین های مقابل منزل کنسول در ساعت ۱۵:۰۹ ثبت کرده اند./این قسمت ازگزارش بنقل ازروزنامه صباح ترکیه است.

دفتر دادستانی کل ترکیه  پنجشنبه( ۱۷ آبان ۱۳۹۷) فرضیه ذوب شدن جسد «جمال خاشقچی» رونامه نگار منتقد رژیم سعودی را در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه با اسید و مواد شیمیایی تایید کرد.

عبدالحمید گل» وزیر دادگستری ترکیه

 دادستانی کل ترکیه گفت: درمنزل سرکنسول سعودی در استانبول، بقایای« اسید هیدروفلوئوریک» و مواد شیمیایی خاص پیدا شده است و بر اساس نتایج تحقیقات انجام گرفته ،جسد جمال خاشقچی با اسید کاملا محو شده است. واین مأموریت توسط این ۳نفرانجام گرفته است.

مشخصات قاتلان خاشقچی

ماهر عبدالعزیزالمطرب کیست؟

محافظ بن سلمان

المطرب از نزدیکترین افراد به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان است که سابقه خدمت دو ساله در سفارت عربستان در لندن رادارد.«فرماندهی قتل خاشقچی»

در همان روز ۴ بار با دفتر ولی‌عهد سعودی تماس گرفته و دستوراتی را دریافت کرده است»، المطرب در این تماس‌ها که مستقیما از داخل کنسولگری سعودی در استانبول گرفته شده، با «بدر العساکر» رئیس دفتر محمد بن سلمان صحبت کرده است. وی در همان زمان تماسی هم با یک شماره آمریکایی گرفته است. صاحب این شماره افشا نشده است،که احتمال داده اند این شماره آمریکایی متعلق به سفارتخانه سعودی در واشنگتن یا شخص «خالد بن سلمان» سفیر ریاض در این کشور باشد.

صلاح محمدالطبیقی کیست؟

کدام پزشکی جمال خاشقچی را مثله کرده است؟

صلاح محمدالطبیقی - پزشک  نظامی ارشد در وزارت کشور عربستان است«دکترمرگ»

او که یکی از مسئولان سازمان پزشکی قانونی سازمان امنیت عربستان است .

الطبیقی ،متخصص  رشته‌ی کالبدشناسی ،فارغ التحصیل از دانشگاه گلاسکو اسکاتلند می باشدکه فاجعه ازنظرفنی بامدیریت صلاح انجام گرفته

ذعار غالب الحربی کیست؟

الحربی  ازمحافظان کاخ ولیعهداست که اخیراًبه خاطر محافظت رضایتبخش  از  محمد بن سلمان ارتقائ درجه دریافت کرده است.

 ۱۵نفربرای  ربایش وقتل جمال خاشقچی مأموریت داشتند

اسامی سفیران قتل:مشعل سعد البوستانی، صالح محمد الدبیخی، نایف حسن العریفی، محمد سعد الزهرانی، خالد عیضة العتیبی، منصور عثمان باحسین، عبد العزیز محمد الحساوی، ولید عبدالله الشهری، ترکی مسرف الشهری، ثائر غالب الحربی، ماهر عبد العزیز مطرب، فهد شبیب البلوی، بدر لافی العتیبی، مصطفى محمد المدنی،

سیف سعد القحطانی

این افراد یک ساعت پیش از ورود خاشقچی به کنسولگری ریاض در استانبول، وارد این ساختمان شده و سه ساعت پس از ورود وی، از آن خارج شدند.

این ۱۵ مأمورامنیتی عربستان، در تاریخ چهارشنبه سوم اکتبر۲۰۱۸(۱۱ مهر ۱۳۹۷) با دو هواپیمای جت خصوصی وارد استانبول شده و بعد از ناپدید شدن خاشقچی، ضمن تقسیم شدن به دو گروه، به دبی و قاهره پرواز کردند

رازورمز دامادترامپ باولیعهدعربستان

دهم اکتبر و با گذشت هشت روز از ناپدید شدن «جمال خاشقچی»، ولی‌عهد عربستان سعودی با «جرد کوشنر» داماد رئیس‌جمهور آمریکا درباره این موضوع تماس تلفنی برقرار کرد.

 روزنامه «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع مطلع گزارش داد: ولی‌عهد محمد (بن سلمان) دهم اکتبر هشت روز بعد از آنکه آقای خاشقچی مفقود شده بود، با جرد کوشنر مشاور و داماد رئیس‌جمهور ترامپ تلفنی گفت‌و‌گو کرده بود.

انتشار خبر گفت‌و‌گوی  بن سلمان با کوشنر در حالی صورت گرفته که اخیرا «یواکین کاسترو» نماینده کنگره آمریکا با انتقاد از روابط نزدیک این دو نفر گفته بود احتمالا کوشنر اطلاعاتی را در اختیار سران سعودی گذاشته است که به قتل «جمال خاشقچی» منتهی شده است.

در گزارش وال استریت ژورنال آمده است: «ولی‌عهد عربستان سعودی) به زبان انگلیسی (از کوشنر) سوال کرد: چرا اینقدر عصبانیت؟».

طبق گزارش این روزنامه آمریکایی، داماد ترامپ به همراه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به محمد بن سلمان تاکید کردند که او باید سریعا جزئیات ناپدید شدن خاشقچی را مشخص کند.

بن سلمان:غرب بمن خیانت کرده!

یک شخص نزدیک به دیوان سلطنتی عربستان سعودی به وال استریت ژورنال خبر داد: «او (محمد بن سلمان) از اینکه چنین واکنش‌های زیادی (درباره پرونده خاشقچی) صورت گرفته واقعا شوکه شده بود و او احساس می‌کند که غرب به او خیانت کرد. او گفت که هرگز فراموش نخواهد کرد چطور قبل از روشن شدن شواهد و اسناد، افراد علیه او شوریدند»/دوشنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۷فارس

***

گاوشیرده امریگا«لگدزد» وترامپ سر۲راهی

عصر شنبه۲۰ اُکتُبر۲۰۱۸ (۲۸ مهر ۱۳۹۷) به وقت واشنگتن، دونالد ترامپ به خبرنگاران گفت قتل جمال خاشقجی ناراحت کننده است و اما «عربستان مشتری خوبی است»!

من ۴۵۰ میلیارد دلار قرار دادبستم، ۱۱۰ میلیارددلار،قراردادهای تسلیحاتی که موجب اشتغال  میلیون امریکایی شده،که نمیخواهم این معامله آسیب ببیند. دونالد ترامپ درجواب منتقدین به فروش تسلیحات به ناقصان حقوق بشر گفت : اگر آمریکا تسلیحات به عربستان نفروشد، آنها از روسیه و چین تجهیزات نظامی تهیه خواهند کرد.

عادل الجبیر(وزیر خارجه عربستان)

دادستان عمومی سعودی در اطلاعیه‌ای که از تلویزیون دولتی آن کشور پخش شد، گفت نتایج اولیه تحقیقات نشان می‌دهد که جمال خاشقجی در پی وقوع یک درگیری در داخل ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول جان باخته است.

 سعود القحطانی مشاور ولیعهد سعودی-بن سلمان

در این اطلاعیه همچنین گفته شده است که ۵ مقام سعودی برکنار و ۱۸ نفر دیگر نیز در ارتباط با این پرونده بازداشت شده‌اند. سعود القحطانی مشاور ولیعهد سعودی و «ژنرال احمد عسیری» معاون وزارت اطلاعات از مقام‌هایی هستند که برکنار شده‌اند./یکشنبه ۲۹ مهر۱۳۹۷رادیوصدای امریکا

ژنرال احمد عسیری،  افسر ارشد در نیروی هوایی عربستان سعودیدرسال ۱۳۹۶ توسط محمد بن سلمان به عنوان معاون سرویس امنیت و اطلاعات خارجی عربستان سعودی منصوب شد.

روزبعد-یکشنبه

اگرعربستان را تحریم کنیم،بیش ازعربستان،امریکامتضررمی شود

ترامپ در ادامه به دفاع از عربستان سعودی پرداخت و گفت: عربستان سعودی هم‌پیمانی است که نیازمند تایید است و احتمال بی‌گناهی بن سلمان در این پرونده وجود دارد.

ترامپ بار دیگر مخالفت خود را با لغو فروش سلاح به عربستان سعودی در پی قتل خاشقجی ابراز داشت و گفت: طرح تعلیق قرارداد تسلیحاتی با عربستان سعودی به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار بیشتر از آنکه به ضرر ریاض باشد به ضرر ما خواهد بود./شبکه خبری روسیا الیوم۲۹ مهر ۱۳۹۷

***

روزنامه صباح افزود: نیروهای امنیتی ترکیه اعضای تیم را ردیابی و آنها را در مناطق مختلف شهر استانبول مشاهده کردند. دو نفر از اعضای تیم به نام‌های منصور ابو حسین و نایف العریفی  در اول اکتبر راس ساعات ۱۶:۱۴ با هواپیمای ویژه وارد فرودگاه آتاتورک شده بودند.

روزنامه ترکیه‌ای در ادامه گزارش داد که سه نفر دیگر از اعضای تیم سعودی به نام‌های «محمد الهوساوی، خالد الحطابی و مشعل البستانی» در تاریخ دوم اکتبر راس ساعت ۱:۵۲ بامداد وارد فرودگاه شدند.

روزنامه صباح دیروز پنجشنبه نیز تصاویری از افسر سعودی به نام‌ «ماهر عبدالعزیز مطرب» که روزنامه‌های ترکیه‌ای و آمریکایی وی را «طراح عملیات قتل خاشقچی» می‌دانند، منتشر کرد.

خاشقچی ۵۹ ساله سه‌شنبه دو هفته قبل (دهم مهر – دوم اکتبر) برای امور ازدواج خود به کنسولگری عربستان سعودی در استانبول مراجعه کرد، اما خروج وی از این ساختمان ثبت نشده است. چهار روز بعد (چهاردهم مهر – ششم اکتبر)،‌ خبرگزاری رویترز به نقل از دو مسئول ترکیه‌ای گزارش داد که وی کشته شده است.

«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا دیشب در یک تجمع انتخاباتی در جمع خبرنگاران اعتراف کرد که احتمالا «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد عربستانی کشته شده است./۱۳۹۷/۰۷/۲۷فارس

جنایات ولیعهدعربستان بن سلمان

 «نیکلاس کریستوف» خبرنگار و تحلیلگر آمریکایی روزنامه «نیویورک‌تایمز» روز شنبه در یادداشتی درباره ناپدید شدن «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد عربستانی، دولت آمریکا را در جسور شدن «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی مقصر دانست و نوشت حالا هم کاخ سفید معتقد است که حتی اگر خاشقچی کشته شده باشد، می‌توان پس از «وقفه‌ای کوتاه» دوباره با ریاض روابطی عادی داشت.

وی در «نیویورک تایمز» نوشت: «گزارش‌ها درباره جمال خاشقچی خبرنگار ناپدید شده سعودی و همکار واشنگتن پست، دارد بیش از پیش آزاردهنده می‌شود. من او را بیش از ۱۵ سال است که می‌شناسم. ترکیه ادعا می‌کند که نوار صوتی شکنجه جمال توسط بازجویان سعودی و کشتن او در کنسولگری سعودی را دارد. هنوز هیچ یک از این خبرها رسما تایید نشده است و ما هنوز نمی‌دانیم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است. همه ما دعا می‌کنیم که جمال یک بار دیگر ظاهر شود، اما هرچه می‌گذرد، بیشتر به نظر می‌رسد که ولی‌عهد عربستان سعودی شکنجه، ترور و تکه تکه کردن بدن یک خبرنگار مستقر در آمریکا را با بهره‌گیری از یک مکان دیپلماتیک مستقر در یک کشور عضو ناتو ترتیب داده است».

این روزنامه‌نگار آمریکایی در انتقاد از اظهارات دولت کشورش در قبال پرونده خاشقچی، مواضع دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا را «ضعیف» خوانده است.

او می‌نویسد: «این وحشتناک است و پاسخ ضعیف واشنگتن هم به آن اضافه شده است. رئیس‌جمهور ترامپ ایده توقف فروش تسلیحات به این کشور در پاسخ به این آدم‌کشی را رد کرده است. به نظر می‌رسد ترامپ تصور می‌کند که تبعات این ترور باید مانند یک وقفه کوتاه [در روابط عادی] و سپس بازگشت روابط به وضعیت عادی، باشد.»

تخلفات ولیعهدعربستان

۱-«صادقانه بگویم وقتی که محمد بن سلمان مدیران شرکت‌های تجاری (عربستانی) را زندانی کرد

۲- نخست‌وزیر لبنان را به گروگان گفت

۳-عجولانه بحرانی با قطر ایجاد کرد

۴- سپس به جنگ با یمن رفت

۵-به زنان اجازه داد رانندگی کنند، اما فعالان حقوق زنان که برای آزادی رانندگی تلاش می‌کردند را هم به زندان انداخت

جنگی که طبق اعلام سازمان ملل سبب ایجاد بدترین بحران انسانی در جهان در یمن شد، این رسوایی و فضاحت‌بار است که مقام‌های دولت ترامپ و شرکت‌های بزرگ آمریکایی او را تشویق کردند و ابزار لازم را برای توانمند شدن او در اختیارش قرار دادند. در حالی که حدود ۸ میلیون یمنی در معرض قحطی و گرسنگی هستند، با ما درباره این ایده عجیب و غریب درباره اصلاح‌‌گر بودن محمد بن سلمان صحبت نکنید».

«سعد الحریری» نخست‌وزیر لبنان جمعه سوم نوامبر ۲۰۱۷ در سفری غیرمنتظره به عربستان رفت و یک روز بعد در چهارم نوامبر، در سخنانی تلویزیونی استعفای خود را اعلام کرد که سبب شوکی سیاسی در لبنان شد. ناظران سیاسی این اقدام غیرمنتظره را ناشی از فشار عربستان دانستند و رسانه‌ها بعد از آن از بازداشت و اقامت اجباری سعد الحریری در عربستان سخن گفتند،امری که حزب‌الله لبنان نیز به نوعی آن را تأیید کرد و حتی رئیس جمهور لبنان به عربستان ضرب الاجل داد تا او را به لبنان بازگرداند.

این روزنامه‌نگار آمریکایی در یادداشت خود نوشت: «ترامپ "اعتماد زیاد" خود در قبال محمد بن سلمان را ابراز کرده و گفته که او و ملک سلمان "دقیقا می‌دانند که چه کار دارند می‌کنند". جرد کوشنر با محمد بن سلمان رابطه‌ای نزدیک ایجاد کرده و بدون اطلاع مقام‌های وزارت خارجه با او به صورت خصوصی در تماس است و این تماس‌ها قطعا به محمد بن سلمان در تلاشش برای تحکیم قدرتش کمک کرده است».

وی سپس به حمایت‌های اعضای ارشد دموکرات و جمهوری‌خواه کنگره آمریکا، شرکت‌های بزرگ فناوری در آمریکا و همچنین تجار این کشور از ولی‌عهد عربستان سعودی به شدت انتقاد کرد و نوشت: هلهله‌های هر دو حزب واشنگتن، سیلیکون ولی و وال استریت سبب تشویق او به تشدید بی‌ملاحظه‌گری‌اش شده است. اگر حتی بعد از گروگان گرفتن نخست‌وزیر لبنان و قتل عام کودکان یمنی مورد تشویق قرار گرفته، خوب چرا باید تصور کند بابت کشتن یک خبرنگار ساده، مورد اعتراض قرار می‌گیرد؟»

تحلیلگر نیویورک تایمز معتقد است که ولی‌عهد سعودی آمریکایی‌ها را به بازی گرفته و با آنها مانند احمق‌ها رفتار کرده است.

کریستوف می‌نویسد: «محمد بن سلمان می‌داند که چطور با نقاط ضعف آمریکایی‌ها بازی کند و به همین دلیل درباره لزوم اصلاحات صحبت و با ما مانند تارهای ویولون بازی می‌کند. رغبت او برای اینکه نشان بدهد آماده پذیرش اسرائیل است هم شاید دلیلی باشد که ترامپ و بسیاری از آمریکایی‌ها مایل به در آغوش گرفتن محمد بن سلمان باشند، اگرچه او در کشورش عملا از کنترل خارج شده باشد».

این روزنامه‌نگار غربی ادامه داد: «در آخر، محمد بن سلمان با کوشنر، ترامپ و دیگر دستیارانش مانند احمق‌ها رفتار کرد.

کاخ سفید به فروش ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات، فخر فروخته، اما در عمل چیزی نزدیک به این رقم هم اتفاق نیافتاد.

عربستان سعودی از حمایت از طرح صلح خاورمیانه‌ای (معامله قرن) ترامپ عقب‌نشینی کرد. سرمایه‌گذاران از اعلام عمومی مزایده سهام «آرامکو» شرکت نفتی دولتی عربستان سعودی، به وجد آمدند اما این مزایده هم مدام به تعویق افتاده است».

ایوانکا ترامپ، جرد کوشنر و محمد بن سلمان

وی ادامه داد: «سرکوب فساد هم مثالی دیگر از تزویر و اخلالگری محمد بن سلمان است. ایده‌ای که خیلی خوب به نظر می‌رسید،

 محمد بن سلمان قصر ۳۰۰ میلیون دلاری در فرانسه،قایقی ۵۰۰ میلیون دلاری خرید

 البته که او این خریدها را با پس‌انداز کردن حقوق دولتی‌اش انجام نداده است».

کریستوف در ادامه یادداشت خود به موضوع بازداشت‌های گسترده مخالفان در عربستان سعودی از زمان آغاز ولی‌عهدی محمد بن سلمان پرداخته است.

به نوشته این نویسنده آمریکایی «باید منصف بود و گفت که او به زنان اجازه داد رانندگی کنند، اما فعالان حقوق زنان که برای آزادی رانندگی تلاش می‌کردند را هم به زندان انداخت. عربستان سعودی حتی کارزاری برای دستگیری فعالان حقوق زنان در خارج از کشور به راه انداخت و "لجین الهذلول" را دستگیر کرد و با دستبند به کشور برگرداند. او ماه جولای در زندان سعودی ۲۹ ساله شد و ازدواجش به هم خورد. این الهذلول است که یک اصلاح‌گر قهرمان است و نه آن شاهزاده‌ای که او را زندانی کرده».

«سارا لیا ویتسون» مدیر منطقه غرب آسیا در دیده‌بان حقوق بشر به این خبرنگار آمریکایی گفت: «پیغام محمد بن سلمان برای سعودی‌ها روشن است: من صدای شما را خفه می‌کنم، مهم نیست که کجا باشید و برای این کار، من باید چه قوانینی را نقض کنم».

کریستوف در ادامه با اشاره به قطع ناگهانی روابط عربستان با کانادا، بن سلمان را فردی «غیرقابل پیش‌بینی» توصیف کرده و نوشت: «شرکت‌های غربی باید از کنفرانس ماه جاری محمد بن سلمان با نام "ابتکار سرمایه‌گذاری در آینده" خارج شوند. "مستر کارت"، "مکنزی"، "کردیت سوئیس"، "زیمنس"، "اچ.اس.بی.سی"، "بی.سی.جی"، "ای وای" (EY)، "بین و دلویت" (Bain and Deloitte) و همه آنهایی که نامشان در وبسایت کنفرانس به عنوان شرکای کنفرانس درج شده هم باید همین کار را کنند».

این کنفرانس قرار است روزهای ۲۳ تا ۲۵ اکتبر (۲ تا ۴ آبان) در ریاض برگزار شود، اما به دنبال ناپدید شدن جمال خاشقچی زمزمه‌هایی از انصراف برخی چهره‌های تجاری و سیاسی در این کنفرانس شنیده شده است.

از نظر کریستوف، باید درباره ناپدید شدن جمال خاشقچی و ارتباط مالی بین عربستان سعودی و «خانواده ترامپ» تحقیقات مستقلی صورت گیرد.

وی معتقد است: «ما درباره اینکه چه اتفاقی برای جمال افتاده، به یک تحقیق بین‌المللی نیاز داریم، تحقیقی که احتمالا نظارت آن بر عهده سازمان ملل متحد باشد. در آمریکا هم ما باید درباره این موضوع تحقیق کنیم که آیا سعودی‌ها با هزینه کردن منابع مالی به نفع خانواده ترامپ، از جمله هزینه‌هایی از قبیل پرداخت ۲۷۰۰۰۰ دلار در اوایل سال ۲۰۱۷ توسط یک شرکت لابی‌گر برای عربستان سعودی در هتل ترامپ در واشنگتن، در دولت او صاحب نفوذ شده‌اند. واشنگتن پست گزارش داده که میزان رزرو‌های هتل ترامپ در شیکاگو از نیمه اول سال ۲۰۱۶ تا نیمه اول سال جاری ۱۶۹ درصد افزایش یافته است و مدیر هتل ترامپ در نیویورک به سرمایه‌گذاران گفته که بخشی از این افزایش درآمد به دلیل سفر "دقیقه نودی ولی‌عهد عربستان سعودی به نیویورک" بوده است».

«اخراج سفرای عربستان سعودی، توقف فروش تسلیحات و تحریم مقام‌های مسئول» در ماجرای ناپدید شدن جمال خاشقچی از جمله پیشنهادات کریستوف به آمریکا و غرب برای مقابله با محمد بن سلمان است، کسی که به گفته او «یک شاهزاده دیوانه» است.

این روزنامه‌نگار آمریکایی می‌نویسد: «اگر عربستان سعودی نتواند نشان دهد که جمال صحیح و سالم است، کشورهای عضو ناتو هم باید مشترکا سفرای سعودی را اخراج و فروش سلاح به این کشور را به تعلیق درآورند. آمریکا باید تحت قانون ماگنیتسکی شروع به تحقیق کند و آماده اعمال تحریم‌‎ها علیه مقام‌های سعودی از قبیل خود محمد بن سلمان باشد».

قانون ماگنیستکی، یک قانون تحریمی در آمریکا است که مجلس سنای این کشور ششم دسامبر ۲۰۱۲ علیه مسکو به تصویب رساند. این قانون به دنبال اتهام‌زنی‌های آمریکایی‌ها به دولت روسیه در زمینه دست داشتن در قتل «سرگئی ماگنیتسکی» وکیل روس در زندان مسکو در سال ۲۰۰۹ تصویب شد. در صورت به جریان افتادن این قانون، کاخ سفید ملزم خواهد بود درباره قتل احتمالی خاشقچی تحقیق و احتمالا مقام‌های مرتبط با این حادثه را تحریم کند.

کریستوف خبرنگار آمریکایی در یادداشت خود بر لزوم فشار واشنگتن بر ریاض برای تعیین یک ولی‌عهد جدید تاکید می‌کند و می‌گوید، جای محمد بن سلمان، سلول زندان است.

او یادداشت خود را اینگونه به پایان می‌برد: «آمریکا همچنین باید برای خانواده سلطنتی سعودی روشن سازد که باید یک ولی‌عهد جدید پیدا کند.

شاهزاده دیوانه‌ ای که یک خبرنگار را می‌کشد، نخست‌وزیر کشوری را می‌رباید و میلیون‌‎ها کودک را به قحطی و گرسنگی می‌کشاند، هرگز نباید در ضیافت‌های شام دولتی حاضر شود، بلکه باید زندانی شود»./ ۲۲ مهر ۱۳۹۷فارس

***

خواری دیپلماتیک عربستان مقتدر! درپی قتل خاشقچی

حجم فشار وارده بر عربستان را آنجا می‌توان دریافت که به رغم مصونیت امکان دیپلماتیک، ریاض موافقت خود را با بازرسی پلیس ترکیه از کنسولگری عربستان در استانبول و همچنین منزل سرکنسول اعلام داشته است. به جرئت می‌توان گفت که در تاریخ روابط بین‌الملل تاکنون چنین امتیازی از سوی هیچ کشوری (آن هم با نفوذ عربستان در این سال‌ها) به کشور میزبان داده نشده است.

نفوذعربستان مقتدر!اوراازلیست سیاه خارج کرد،بلکه بلافاصله بعدازاعلام «حذف»شد

برای اینکه شدت نفوذ عربستان را نه صرفاً در منطقه یا در اتحادیه عرب یا در سازمان همکاری اسلامی بلکه در سازمان ملل دریابیم کافی به یاد آوریم که در خرداد ۱۳۹۵، بان کی‌مون دبیرکل وقت سازمان ملل طی اظهاراتی بی‌سابقه اعلام کرد :

«دردناک‌ترین» تصمیم گرفتم- هنگامی که براساس گزارشات وتحقیقات «عربستان ناقص حقوق کودکان»معرفی شد ،مجبورم کردند نام عربستان را از از فهرست سیاه سازمان ملل درباره ناقضان حقوق کودکان حذف کنم!. بان کی مون گفت که این تصمیم را در پی آن گرفت که عربستان و برخی کشورهای عربی همپیمان با ریاض بارها در تماس با او «تهدید کردند کمک‌های مالی‌شان را به سازمان ملل و نهادهای مرتبط قطع خواهند کرد»، اگر نام عربستان در این فهرست آورده شود.

در پی این تصمیم دبیرکل، همان زمان «کنث روث» مدیرکل سازمان دیده‌بان حقوق بشر گفت: بان‌کی‌مون اجازه داده است که «ریاض با پول او را ساکت» کند.

اگر این سرنوشت سازمان ملل باشد، سرنوشتی که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمده‌اند، ناگفته پیداست. در وضعیتی که سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمده همین بس که حسین جابری انصاری، سخنگوی پیشین وزرات خارجه ایران، در اظهاراتی تأمل‌برانگیز گفته بود که «متأسفانه سازمان همکاری اسلامی به جزئی از وزارت خارجه سعودی تبدیل شده و مثل اداره‌ای از این وزارتخانه عمل می‌کند

اما، اینک به رغم این همه نفوذی که ریاض به یُمن پول‌های نفتی برای خود فراهم آورده، در تصمیمی تحقیرآمیز درب کنسولگری و منزل کنسول خود در استانبول را بر پلیس ترکیه گشوده تا بلکه از خود در پرونده ناپدید شدن خاشقجی رفع اتهام کند./ آبان ۱۳۹۷ رادیوفردا

ترامپ:مأموریت را بدانجام دادند!«گندزدند»

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه اول آبان۱۳۹۷ از عملیات عربستان برای کشتن جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی، انتقاد کرد و گفت که عملیات پنهانی در این قضیه یکی از بدترین پنهانکاری‌های تاریخ‎ بود.

ترامپ : کسی که چنین کاری کرده «واقعا گند زده است».

نقشه اولیه آنها بسیار بد بود، به صورت بدی به اجرا گذاشته شد و یکی از نمونه‌های بدترین پنهانکاری‌های تاریخ بود، فکر می‌کنم کسی که این ایده را مطرح کرده در دردسر بزرگی افتاده است و آنها می بایست به دردسر بزرگی می‌افتادند./ رویترز

***

رئیس سابق ام‌آی۶ دست‌داشتن بن‌سلمان در قتل خاشقجی را تاییدکرد

 رئیس سابق اطلاعات خارجی بریتانیا، می‌گوید همه شواهد حاکی از مسئولیت محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در پرونده ناپدید شدن جمال خاشقجی است.

 جان ساورز در مصاحبه‌ای به بی‌بی‌سی گفت:همه شواهد حاکی از دستور و انجام (قتل خاشقجی) توسط افراد نزدیک به محمد بن سلمان است.

پای امریکا درقتل خاشقجی

رئیس سابق اطلاعات خارجی بریتانیا افزود: فکر نمی‌کنم که او (بن سلمان) این کار را بدون آن انجام می‌داد که فکر کند از دولت آمریکا مجوز دارد که هر طور دلش می‌خواهد رفتار کند.

جان ساورز

ساورز با بیان اینکه برای دستگاه اطلاعاتی ترکیه "احترام" قائل است و آنها را "حرفه‌ای" می‌داند، گفت ادعاهای منابع ترکیه درباره چگونگی قتل آقای خاشقجی را باور می‌کند.

او گفت: "میزان جزئیاتی که منابع اطلاعاتی ترکیه منتشر می‌کنند به حدی است که باید به ترتیبی نواری وجود داشته باشد."

ساورز گفت به واسطه تنشی که میان عربستان و ترکیه وجود داشته، احتمال دارد که دستگاه امنیتی ترکیه در دفاتر سعودی شنود کار گذاشته است و یا آن که وسایل الکترونیک گروه قاتلان ادعایی را شنود می‌کرده است.

بحران روابط عربستان و آمریکا بر سر مساله خاشقجی

رئیس سابق ام‌آی ۶ گفت در صورت اثبات نقش محمد بن سلمان، "که بسیار محتمل است"، آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا باید واکنش جدی نشان دهند. او گفت مقام‌های آمریکایی دارند به خود می‌آیند و متوجه می‌شوند که مصونیت کامل دادن به یک شخص یا کشور چه تبعاتی خواهد داشت.

ساورز گفت عربستان سعودی کشوری مهم و متحدی استراتژیک برای قدرت‌های غربی است و باید میان روابط با کشور عربستان با موضع نسبت به شخص محمد بن سلمان تفاوت قائل شد.

او گفت پیش از این عربستان سعودی بر مبنای اجماع خاندان سلطنتی حاکم اداره می‌شد، اما این شیوه در سال‌های اخیر و با قدرت گرفتن محمد بن سلمان تغییر جدی کرده است، و حال ممکن است که با پرونده خاشقجی تغییراتی ایجاد شود./۲۸ مهر ۱۳۹۷ خبرگزاری خبرآنلاین،

***

ترامپ:اگرحمایت امریکانباشدشما«عربستان»۲هفته ای ساقط می شوید،پس پول حفاظت  رابدهید.

عربستان| تحقیر پشت تحقیر؛ خبری از واکنش سعودی‌ها به اهانت‌های ترامپ نیست

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در بخشی از یک سخنرانی امروز(چهارشنبه۳اکتبر۲۰۱۸)  انتخاباتی در می‌سی‌سی‌پی اظهار داشت که به پادشاه عربستان سعودی گفته «بدون پشتیبانی ایالات متحده -احتمالا بیشتر از دو هفته- دوام نخواهد آورد».

سخنرانی آقای ترامپ در حمایت از نامزدهای جمهوری‌خواهان در انتخابات کنگره، در ایالت‌های مختلف آمریکا انجام می‌شود. او در جریان سخنرانی در می‌سی‌سی‌پی به مسائل مختلفی اشاره کرده است، از جمله موضوع تعرفه‌ها، توافقات اقتصادی با هم‌پیمانان آمریکا، توافق اتمی با ایران و نیز اظهاراتش به پادشاه عربستان سعودی.

رئیس‌جمهوری ایالات متحده گفت :

«ما از عربستان سعودی حفاظت می‌کنیم.  آنها پولدار هستند. و من عاشق پادشاه هستم-ثروت- ملک سلمان.

دونالد ترامپ: بن سلمان شپش دارد

من خطاب به پادشاه عربستان گفتم :ما از شما مراقبت می‌کنیم، شما بدون ما  بیشتر از دو هفته دوام نمی‌آوریدباید بابت نیروهای نظامیتان پول بدهید».

دولت آمریکا روابط نزدیکی با حکومت عربستان دارد و ریاض از مهم‌ترین هم‌پیمانان ایالات متحده در غرب آسیا به‌شمار می‌رود.

پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، عربستان نخستین مقصد سفر خارجی او در این مقام بود. در آن زمان وزیر خارجه عربستان گفته بود این سفر به «افزایش همکاری آمریکا با کشورهای عرب و مسلمان در نبرد با تروریسم و افراط گرایی» و «تغییر نگرش در خصوص رابطه آمریکا با کشورهای عرب و جهان اسلام» می‌انجامد.

پس از خروج دونالد ترامپ از توافق اتمی با ایران، نیز او خواستار حمایت عربستان برای مقابله با تنش در بازار و تثبیت بهای نفت شده بود. رئیس‌جمهوری آمریکا هفتم مهر ماه نیز در جریان گفت‌وگوی تلفنی با ملک سلمان بن عبدالعزیز، درباره ثبات در بازار نفت صحبت کرد و دو طرف راه‌های حفظ صادرات و حمایت از رشد اقتصاد جهانی را بررسی کردند./چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷رادیوفردا

فرستادگان بن سلمان، برای فریب دروبین های ،بعدازکشتن«خاشقچی»،یکی ازقاتلان ،لباس مقتول را می پوشد،ازقتلگاه خارج می شود!

صدای امریکاازبنقل از رویترز: بعد از مرگ خاشقجی، یکی از اعضای تیم ۱۵ نفره امنیتی سعودی، لباس خاشقجی را پوشید و از کنسولگری خارج شد تا نشان دهد وی کنسولگری را ترک کرده بود. جسد روزنامه نگار مقتول هم در یک پتو پیچیده شد و با یک خودرو از کنسولگری بیرون برده شد. بعد هم به یک «همدست محلی» تحویل شد تا آن را نابود کند.

***

عربستان  پذیرفت که «قتل جمال خاشقجی » برنامه‌ریزی شده بوده

مقام‌های عربستان سعودی در اظهار نظری تازه اعلام کردند که قتل جمال خاشقجی در کنسولگری این کشور در استانبول با برنامه‌ریزی و «نیت قبلی» صورت گرفته است؛ همزمان ترکیه اعلام کرد که نمی‌خواهد این پرونده را به دادگاهی بین‌المللی ارجاع بدهد.

دادستانی کل عربستان سعودی روز پنج‌شنبه، دوم آبان، در اطلاعیه‌ای اعلام کرد اطلاعاتی که مقام‌های ترکیه در اختیار هیأت تحقیق مشترک قرار داده‌اند نشان از آن دارد که قتل جمال خاشقجی «قتل عمد» بوده و با «خواست قبلی» صورت گرفته است.

این نخستین بار است که مقام‌های رسمی سعودی به «قتل عمد» و با نقشه قبلی در این پرونده اشاره می‌کنند.

حاکمان  سعودی، ازروزاول درباره«ناپدیدشدن خاشقچی»اظهارات متناقضی ایراد کرده‌اند.

عربستان ابتدا از سرنوشت آقای خاشقجی اظهار بی‌اطلاعی کرد، سپس از «مرگ» او بر اثر درگیری در کنسولگری خبر داد و پس از آن «قتل خاشقجی به دست عوامل خودسر» دانست.

بیانیه کوتاه دادستانی عربستان بدون اشاره به جزئیات، تنها بر ادامه تحقیقات تأکید کرده است.

این بیانیه دو روز پس از آن منتشر می‌شود که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، گفته بود که قتل جمال خاشقجی «از پیش برنامه‌ریزی‌شده» بود.

اردوغان روز سه‌شنبه(۱ آبان ۱۳۹۷) در سخنرانی‌اش در جمع اعضای حزب حاکم ترکیه همچنین خواستار افشای هویت «آمر اصلی» در این پرونده شده بود.

رسانه‌های ترکیه همواره به نقل از مقام‌های امنیتی این کشور، قتل جمال خاشقجی را به مأموران اعزامی از سوی محمد بن سلمان نسبت داده‌اند./پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷ رادیوفردا

اعتراف بن سلمان به قتل جمال خاشقچی

«اگنس کالامارد» گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور قتل‌های فراقانونی، گفت: «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی در مصاحبه با یک شبکه آمریکایی، به دولتی بودن قتل «جمال خاشقچی» اعتراف کرد.

کالامارد روز دوشنبه، ۸ مهر ۱۳۹۸ به وقت محلی در گفت‌ وگو با خبرگزاری فرانسه افزود: ولیعهد سعودی اعتراف کرد که «قتل خاشقچی یک قتل دولتی بوده است».


بن سلمان در مصاحبه با شبکه «CBS» آمریکا مدعی شد که دستور قتل خاشقچی را نداده و از طرح قتل وی خبر نداشته است اما گفت: «به عنوان رهبر عربستان سعودی مسؤولیت کامل آن را می‌پذیرم.»
کالامارد که تحقیقات مستقل وی نشان می‌دهد «شواهد موثقی» در مورد ارتباط بن سلمان با قتل خاشقچی وجود دارد، از ولیعهد سعودی به دلیل تلاش برای دور کردن خود از این جنایت انتقاد کرده و آن را «مسأله‌دار» نامید.
او همچنین از ولیعهد عربستان به علت پذیرفتن «مسؤولیت غیرشخصی در این جنایت» و دور کردن خود از این قتل، انتقاد کرد. کالامارد افزود: او میان خود و این جنایت فاصله زیادی ایجاد می‌کند./۹ مهر ۱۳۹۸ایرنا

***

 دونالد ترامپ که اولین بار واژه «گاو شیرده »را برای رژیم آل سعود به کار برد و اینکه تنها ارزشی که عربستان برایش دارد، نفت آن است که باید چپاول شود، طی هفته اخیر دو بار الفاظ و عبارت‌های بسیار توهین‌آمیز و حقارت‌بار را برای حاکمان عربستان به کار برد .

دونالد ترامپ (راست) رئیس‌جمهوری آمریکا در دیدار با محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان.

ترامپ روز شنبه۷ مهر ۱۳۹۷(۲۹ سپتامبر۲۰۱۸) ترامپ رئیس جمهوری آمریکا گفت سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی چندین تریلیون دلار دارد و بدون ایالات متحده آمریکا، فقط خدا می‌داند چه بر سر پادشاهی سعودی خواهد آمد.

رئیس جمهوری آمریکا در یک تجمع انتخاباتی در ویرجینیای غربی گفته بود که مفصل با ملک سلمان صحبت کرده و به وی گفته است شاید نتوانید هواپیماهایت را نگاه دارید. می‌دانید چرا؟ چون به آنها حمله خواهد شد، ولی با ما که باشید، کاملا در امنیت هستید، ولی ما در مقابل آن چیزی را که باید به دست آوریم، به دست نمی‌آوریم.

ترامپ در مقابل جمعی از طرفداران حزب جمهوری‌خواه وی از اینکه کشورش از ارتش‌های کشورهای ثروتمندی همچون عربستان، ژاپن و کره جنوبی حمایت می‌کند، گلایه و  تاکید کرد این کشورها باید در آینده هزینه این حمایت‌ها را بپردازندما از ارتش‌های آنها حمایت می‌کنیم، بگذاریم بپرسم چرا از ارتش‌های این کشورهای پولدار حمایت می‌کنیم...

ترامپ به فاصله کوتاهی از این سخنان تحقیرآمیزش، بار دیگر در جمع طرفداران خود گفت: به پادشاه عربستان گفتم نمی‌توانی بدون ما حتی دو هفته در قدرت باقی بمانی؛ باید پول بدهی!

دونالد ترامپ روز سه‌شنبه اظهارات غیردیپلماتیکی درباره عربستان سعودی بیان و رسماً سلمان شاه عربستان را تحقیر کرده است.

بر اساس این گزارش، ترامپ به شاه سعودی هشدار داده است که بدون حمایت نظامی ایالات متحده قادر نخواهد بود دو هفته هم قدرت را حفظ کند.

رئیس جمهور آمریکا در یک راهپیمایی انتخاباتی در می‌سی‌سی‌پی گفت: ما از عربستان سعودی محافظت می‌کنیم. شاید بگویید آنها ثروتمند هستند و من عاشق شاه سعودی هستم، ولی من به شاه سعودی گفتم که«ما از شما محافظت می‌کنیم و بدون حمایت ما حتی دو هفته نیز در قدرت نخواهید بود. شما باید برای ارتش خودتان هزینه کنید».

ترامپ به این مسئله اشاره نکرده است که این اظهارات را چه‌زمانی به شاه سعودی گفته است. با وجود این اظهارات تند، ترامپ سال گذشته عربستان سعودی را به‌عنوان نخستین مقصد سفرهای خارجی خود به‌عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب کرد.

عربستان،گاوشیرده

هنگامی که ترامپ از واژه گاو شیرده برای آل سعود استفاده کرد، هیچ واکنشی از سوی رژیم به این اهانت صورت نگرفت، این بار هم در دو بار سخنرانی ترامپ، توهین‌های بسیار شدیدی از سوی وی صورت گرفت، اما این بار هم چه مقامات رژیم سعودی و چه رسانه‌های آنها سکوت کردند و  حتی فعالان پرتعداد وابسته به رژیم در فضای مجازی به توجیه این توهین‌ها پرداختند و مدعی شدند ترامپ فقط به خاطر مسائل انتخاباتی این حرف‌ها(توهین‌ها) را بر زبان جاری کرده است.

نکته جالب این است که رسانه‌های رسمی سعودی همچون خبرگزاری، روزنامه الوطن و عکاظ به تعریف و تمجید ملک سلمان از آنچه به زعم خود روابط استراتژیک با آمریکا خواندند، پرداختند، این رسانه‌ها گزارش دادند در ابتدای نشست روز سه شنبه، ملک سلمان اعضای هیئت وزیران را در جریان تماسهای تلفنی‌اش با دونالد ترامپ قرار داد و اینکه طی آن روابط منحصر به فرد و راه‌های توسعه آن در سایه شراکت و همکاری استراتژیک میان دو کشور طی آن بررسی شده است.

خبرگزاری رسمی عربستان درباره تماس تلفنی سلمان و ترامپ در روز شنبه گذشته هم اعلام کرده بود ترامپ و سلمان روز شنبه به‌صورت تلفنی با یکدیگر صحبت کرده‌اند. مهمترین محور این مذاکرات، حفظ عرضه کافی نفت با هدف برقراری ثبات در بازارهای جهانی بوده است./۱۱ مهر ۱۳۹۷ تسنیم

***

به عربستان گفتم ۴ میلیارد دلار بپردازد 

روزنامه «واشنگتن‌پست» روز پنج‌شنبه نوشت ترامپ اخیرا در یک جمع غیرعلنی اظهارات تحقیرآمیزی را علیه «سلمان» پادشاه عربستان سعودی مطرح کرده است.

ترامپ هفته گذشته در یک تجمع انتخاباتی که با حضور حامیان مالی حزب جمهوری‌خواه در هتل بین‌المللی ترامپ در واشنگتن برگزار شده، درباره موضوعات مختلف از جمله سیاست خارجی دولتش، «دستاوردهایش» و جزئیات دیدارهایش با سران دنیا صحبت کرده است.

یکی از موضوعاتی که او به آن پرداخته، رابطه آمریکا با عربستان سعودی بوده است. او ابتدا به سفری که سال ۲۰۱۷ به عربستان داشت اشاره کرده و با افتخار گفته بر خلاف «عرف معمول» او هنگام دیدار با پادشاه سعودی، در برابر او تعظیم نکرده است. ترامپ گفته که پیش از این دیده بوده که «باراک اوباما» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا چطور در برابر پادشاه سعودی تعظیم می‌کرد، به همین دلیل او چنین کاری نکرده است.

ترامپ سپس افشا کرده که پادشاه سعودی با او تماس گرفته و شخصا از او خواسته که ایالات متحده به ریاض در یک عملیات نظامی بزرگ کمک کند.

واشنگتن‌پست می‌افزاید: «ترامپ گفت که به شاه سلمان گفته که این کار بیش از حد هزینه‌بر است و برای اینکه ایالات متحده [در این عملیات] همکاری کند، عربستان سعودی باید هزینه‌اش را که به گفته ترامپ ۴ میلیارد دلار است، بپردازد

رئیس‌جمهور آمریکا درباره اینکه عملیات نظامی مورد درخواست سلمان چه بوده و اینکه ریاض چه کمکی از آمریکا می‌خواسته، صحبت نکرده و فقط گفته که این عملیات « سری» است. روزنامه واشنگتن‌پست اسفند ماه پارسال به نقل از منابع آگاه نوشته بود ترامپ از عربستان خواسته برای کمک به کاهش نفوذ ایران در سوریه، ۴ میلیارد دلار بپردازد.

رئیس‌جمهور آمریکا سپس اظهارات اخیرش درباره حفاظت آمریکا از عربستان را تکرار کرده و گفته اگر ایالات متحده از این کشور دفاع نکند، ایران ظرف دو هفته بر عربستان غلبه می‌کند.

ترامپ که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا گفته بود ایالات متحده باید در ازای محافظت از کشورهای عربی از آن‌ها نفت و پول بگیرد، در هفته‌های اخیر هم چند بار این موضوع را تکرار کرده و به صراحت گفته که ریاض و دیگر پایتخت‌های عربی باید هزینه حمایت‌های آمریکا را پرداخت کنند.

«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران روز پنج‌شنبه در واکنش به این اظهارات ترامپ، خطاب به عربستان در توییتر نوشت: «رئیس‌جمهور ترامپ، با گفتن اینکه سعودی‌ها نمی‌توانند بدون حمایت او دو هفته دوام بیاورند، دائماً آنها را تحقیر می‌کند. این سزای این توهم است که امنیت را می‌توان به دیگران سپرد. ما بار دیگر به سوی همسایگانمان دست دوستی دراز می‌کنیم: بیایید "منطقه‌ای قدرتمند" بسازیم و این خودبزرگ‌بینی [آمریکا] را مهار کنیم.»

اظهارات تحقیرآمیز ترامپ علیه سعودی‌ها در حالی مطرح می‌شود که ریاض تاکنون تقریبا به طور کامل از سیاست خارجی کاخ سفید حمایت کرده و حتی وعده داده که برای پر کردن جای خالی نفت ایران پس از اعمال تحریم‌های آمریکا، تولید نفت خود را افزایش دهد./۱۳ مهر ۱۳۹۷فارس

***

اطاعت عربستان ازامریکا

ولیعهد عربستان: به قولمان درباره جایگزین کردن نفت ایران عمل کرده‌ایم

محمد بن سلمان در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بلومبرگ با بیان این‌که به دنبال تحریم‌های ایالات متحده، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو اوپک خواست تا جای خالی نفت ایران را پر‌کنند، گفت: «این اتفاق افتاد.»

ولیعهد عربستان افزود: «اگر اشتباه نکنم ایران صادرات نفتش را تا ۷۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد و عربستان سعودی و کشورهای عضو اوپک و کشورهایی که عضو اوپک نیستند در مجموع روزانه ۱.۵ میلیون بشکه در روز تولید کرده‌اند. بنابراین ما روزانه در ازای هر بشکه نفت ایران که اخیرا از میان رفته است، تا دو بشکه نفت صادر می‌کنیم

خبرگزاری رویترز اخیرا گزارش داده بود که روسیه و عربستان ماه سپتامبر (ماه گذشته) توافق کردند که برای پایین آمدن قیمت نفت، تولید نفت خود را افزایش بدهند.

ایران می‌گوید دونالد ترامپ با اعمال تحریم‌ها علیه ایران رقابت بر سر قیمت نفت را ایجاد کرده است و عربستان سعودی را متهم می‌کند که در مقابل خواسته‌های آقای ترامپ در این خصوص سر خم می‌کند./شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۷ رادیوفردا

***

ترامپ  ازرسانه ای شدن قتل خاشقچی (مأنوردادن ) نگران است!

روزنامه واشنگتن پست نوشت که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) فایل صوتی قتل «جمال خاشقچی»، روزنامه‌نگار منتقد سعودی را شنیده است.

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست نوشت: «بنابر گفته‌های منابع آگاه، مقامات سیا به فایل صوتی ضبط شده که مقامات ترکیه می‌گویند ثابت می‌کند خاشقچی توسط تیم عوامل سعودی به قتل رسیده و تکه‌تکه شده است، گوش فرا داده‌اند».
این روزنامه آمریکایی می‌افزاید: «اگر این امر تائید شود، صدای ضبط شده مزبور باور روایت سعودی‌ها توسط کاخ سفید را سخت می‌کند که می‌گوید مرگ خاشقچی یک اتفاق بوده است».

واشنگتن‌پست در این خصوص از یک سخنگوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سوال کرده اما وی حاضر به پاسخ نشده است.

سناتور «ریچارد بلومنتال» در این خصوص گفت: «آنها در حال خریدن زمان و به دنبال سرپوش گذاشتن بر قضیه هستند. سعودی‌ها می خواهند تقصیر را به گردن تعدادی قربانی بیندازند و تحقیقات را صرفا به دولت عربستان سعودی محدود کنند.»

این روزنامه نوشت: «مشاوران ترامپ گفته‌اند که رئیس جمهور ترامپ در محافل خصوصی ابراز تردید کرده است که عملیات [قتل خاشقچی] بدون اطلاع بن سلمان اتفاق افتاده باشد. شماری از مشاوران ترامپ به او گفته‌اند که سعودی‌ها تلاش دارند داستانی را بسازند تا با آن بتوان جلوی سرزنش کردن ولی‌عهد سعودی را بگیرند».

واشنگتن پست نوشت:ترامپ نیز از اینکه در واکنش به قتل خاشقچی زیاد مبالغه و زیاده‌روی کند، نگران است؛ چرا که او قصد دارد تبعات این بحران بین‌المللی و برهم خوردن روابط بین دو کشور را پشت سر بگذارد.

واشنگتن پست به نقل از یکی از مشاورهای ترامپ می‌نویسد که آمریکایی‌ها قبل از آنکه دادستانی عربستان سعودی بیانیه خود در مورد قتل خاشقچی را صادر کند، می‌دانستند که روایت ریاض از پرونده قتل این روزنامه‌نگار سعودی چیست.

این مشاور ترامپ گفته است «ترامپ تمایل دارد که روابط آمریکا و سعودی به هم نخورد».

به گفته این مشاور، مسئولان آمریکایی مانند سناتور «لیندسی گراهام» به ترامپ و مشاوران او هشدار داده‌اند که اگر آمریکایی‌ها به این قضیه واکنش نشان ندهند، سعودی‌ها آن را «ضعف» واشنگتن قلمداد خواهند کرد/۲۸ مهر ۱۳۹۷فارس

اعتراف عربستان سعودی به قتل خاشقچی وپذیرش دخالت نیروهای اطلاعاتی درقتل

به نوشته روزنامه نیویورک‌تایمز، صبح امروز(شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷) دادستان کل پادشاهی عربستان سعودی در بیانیه‌ای اعلام کرد نتایج تحقیقات اولیه نشان می‌دهد بین خاشقچی و افرادی که روز ۲ اکتبر با او داخل کنسولگری سعودی در استانبول ملاقات کردند درگیری رخ داد که به کشته شدن روزنامه‌نگار سعودی منجر شد.

دادستان کل اعلام کرده افرادی که بین آنها و خاشقچی درگیری رخ داده برای گفت‌وگو با وی درباره احتمال بازگرداندنش به عربستان به استانبول رفته بودند.

خبرگزاری دولتی عربستان سعودی، «واس» در بیانیه‌ای به نقل از دادستان کل اعلام کرد ۱۸ نفر در ارتباط با همین پرونده دستگیر شده‌اند.

عزل نیروهای اطلاعاتی توسط پادشاه عربستان

رسانه‌های دولتی عربستان سعودی همچنین گزارش دادند

«سعود القحطانی»، مشاور دادگاه سلطنتی و «احمد العسیری»،ریاست دستگاه اطلاعاتی عمومی ( رئیس سرویس امنیت و اطلاعات خارجی عربستان سعودی) و۲معاون رئیس اطلاعات (محمد بن صالح الرمیح وعبدالله بن خلیف الشایع) و  مدیر اداره کل امنیت عربستان سعودی(رشاد بن حامد المحمادی) نیز  برکنار شدند.

***

خاشقچی به دلیل افشای پشت پرده حمایت «بن‌سلمان» از شبکه «ایران اینترنشنال» کشته شد

جمال خاشقچی یک هفته قبل ازقتل( ۴ مهر ۱۳۹۷)بمن گفت :بودجه شبکه «ایران اینترنشنال» را محمد بن سلمان و سعود القحطانی می دهند

 «سعید کمالی دهقان» روزنامه‌نگار «گاردین»  مدعی شده که «جمال خاشقچی» روزنامه نگار سعودی مقیم آمریکا به دلیل افشای پشت پرده حمایت «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی از یک شبکه ماهواره‌ای معاند و فارسی زبان مستقر در انگلیس کشته شده است.این روزنامه‌نگار گاردین در پیامی که در صفحه توئیترش امروز (جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷) منتشر کرد، نوشت:

« من می‌توانم تأیید کنم که جمال خاشقچی به این دلیل کشته شد که صبح روز ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸(چهارشنبه۴ مهر ۱۳۹۷)از استانبول تلفنی با من صحبت کرد و این مسئله را افشا کرد که بودجه شبکه «ایران اینترنشنال» از جانب محمد بن سلمان و سعود القحطانی تأمین شده است».

این روزنامه‌نگار مستقر در لندن در ادامه، مخاطبان خود را به گزارشی ارجاع داده که برای روزنامه گاردین در این رابطه نوشته و این روزنامه آن را در روز چهارشنبه ۳۱ اکتبر۲۰۱۸ (۹ آبانماه۱۳۹۷) منتشر کرده بود.

روزنامه گاردین در این گزارش اختصاصی نوشته بود، بودجه شبکه فارسی‌زبان مستقر در انگلیس به نام «ایران اینترنشنال»، از یک شرکت خارجی تامین می‌شود که مدیر آن تاجری از عربستان سعودی و مرتبط با محمد بن سلمان است.

منبعی به روزنامه انگلیسی گاردین گفته، بن سلمان -که به عقیده عده زیادی مسئول قتل «جمال خاشقچی» خبرنگار منتقد سعودی است – قدرت اصلی پشت شبکه ایران اینترنشنال است. همچنین این شبکه ادعاها مبنی بر تامین هزینه‌های مالی خود توسط دادگاه سلطنتی سعودی را رد نکرده است.

این منبع به گاردین گفته است «سعود القحطانی» مشاور ولی‌عهد عربستان سعودی که یکی از دو مقام ارشد عزل شده بعد از قتل خاشقچی است، در تامین هزینه‌های مالی تلویزیون ایران اینترنشنال مشارکت داشته است.

ایران اینترنشنال شبکه فارسی زبان مستقر در لندن اوایل تابستان گذشته و همزمان با برگزاری همایش گروهک تروریستی منافقین در پاریس، به صورت زنده به پخش این مراسم اقدام کرده بود.

 ۱۸ آبان ۱۳۹۷فارس

***

 شبکه  ایران اینترنشنال از روز دوشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ ( ۱۵ مه ۲۰۱۷) فعالیت خود را آغاز  کرد.

گردانندگان من وتو

از اعضای برجسته و شناخته شده‌ی تیم شبکه ایران اینترنشنال می توان به علی اصغر رمضانپور (کارمند سابق بخش فارسی بی‌بی‌سی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دوره وزارت احمد مسجدجامعی و رییس سابق نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران)، محمد منظرپور (سردبیر سابق صدای آمریکا و کارمند سابق بخش فارسی بی‌بی‌سی)،

حسین رسام (تحلیل‌گر مسائل ایران و مشاور ارشد پیشین سفارت بریتانیا در تهران) اشاره کرد. حسین رسام مجری یکی از برنامه های تحلیلی این شبکه است و علی‌رضا نوری‌زاده یکی از مشاوران این شبکه خبری می باشد. تعدادی از مجریان و کارکنان شبکه من وتو(آرام بلندپز، طناز خامه، شراره عزیزی ،بهروز آفاق) هم به این شبکه خبری پیوسته اند. امید مدیران و بنیانگذاران شبکه ایران اینترنشنال، تبدیل این شبکه خبری به سی‌ان‌ان فارسی زبانان می باشد.

***

العالم:چهارشنبه، ۹ آبان ۱۳۹۷

یک شرکت که با محمد بن سلمان ولی‌عهد عربستان سعودی  پیوندهای مالی دارد، هزینه شبکه فارسی‌زبان “ایران اینترنشنال” را تأمین می‌کند.

بودجه یک شبکه تلویزیونی ایرانی مستقر در انگلیس به وسیله یک نهاد مرموز و شرکتی که مدیرعامل آن یک تاجر سعودی است تأمین می‌شود. این فرد با محمد بن سلمان ولی‌عهد عربستان سعودی پیوندهای نزدیکی دارد.

این افشاگری گاردین می‌تواند نگرانی‌هایی را درباره استقلال “ایران اینترنشنال” ایجاد کند، و در زمانی نیز مطرح می‌شود که نگرانی‌های فزاینده‌ای درباره چندین شبکه تلویزیونی مستقر در لندن و پیوندهای آن‌ها با عربستان سعودی احساس می‌شود.

شبکه ایران اینترنشنال سال گذشته و به طور ناگهانی در عرصه رسانه‌ای لندن پدیدار شد. بخش بزرگی از ۱۰۰ کارمند این شبکه حقوق‌های هنگفتی دریافت کردند اغلب دو برابر آنچه که شبکه‌های رقیب پرداخت می‌کردند. اما ابهامات زیادی درباره منابع مالی این شبکه وجود داشت. لندن به کانونی برای شبکه‌های ایرانی فارسی‌زبان تبدیل شده است.

به گفته این منبع، سعود القحطانی عنصر اصلی اطلاعاتی محمد بن سلمان و یکی از دو مقام ارشد سعودی که پس از قتل خاشقچی از کار برکنار شدند در تأمین بودجه ایران اینترنشنال دست داشته است.

این منبع می‌افزاید: «می‌توانید تصویر جامع‌تری درباره اینکه این سعودی‌های ذی‌نفوذ و متمول در حوزه رسانه که از سوی محمدبن سلمان روانه می‌شدند چطور می‌کوشیدند برای تغییر جهان رسانه بخرند به دست آورید. این پول از سوی خانواده سلطنتی تأمین می‌شود.»

یکی از کارمندان شبکه ایران اینترنشنال در این خصوص به گاردین می‌گوید: «اگر می‌دانستم بودجه شبکه را سعودی‌ها تأمین می‌کنند، به آن ملحق نمی‌شدم. می‌توانم بگویم شبکه ایران اینترنشنال به سکویی برای ترویج نژادپرستی و فرقه‌گرایی مبدل شده است.»

“وولانت میدیا” شرکتی که مدیریت بر ایران اینترنشنال را بر عهده دارد مدیرعاملی با نام “عادل عبدالکریم” دارد که شهروند عربستان سعودی است. او سابقه‌ای طولانی در همکاری با مدیران ارشد سعودی دارد که برخی از آن‌ها پیوندهای نزدیکی با خانواده سلطنتی دارند. یکی از این افراد، عبدالرحمان الراشد مدیر اسبق شبکه سعودی العربیه است. چندین منبع بر این باورند که وی در اداره و تأمین منابع مالی شبکه ایران اینترنشنال دست داشته است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:جمال خاشقچی صندوقخانه اسراروناگفته های آل سعوداست ،ساده اندیشی است که صرفاًهمین اطلاعات موجب مرگش شده باشد،بلکه اواسرارمهمتری رادرسینه دارد،خاشقچی سابقه فعالیت درسازمانهای اطلاعاتی وامنیتی عربستان داشته،مسئولیت رسانه های دربارسعودی بوده ،تنهاکسی که -غیرازخاندال آل سعود-ازطرح ها وترفندهای حاکمان عربستان مطلع بوده است

نشریه اسپکتیتور به نقل از جان بردلی می‌نویسد در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) یک مقام رسمی وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، از طرحی فانتزی برای عربستان سعودی به او خبر داده بود. این طرح که جان بردلی آن را مسخره می‌خواند این بود که پادشاهی سعودی برکنار شود و پس از تسلط آمریکا بر نفت سعودی، شورایی از نخبگان عربستان، در مکه، اداره این کشور را در دست گیرد.

جان بردلی می‌گوید هرچند این طرح، طرحی فانتزی بیش نبود ولی نشانگر اهمیت خاشقجی در چشم کسانی بود که نقشه‌های دیگری برای عربستان در سر داشتند.

جان بردلی در اسپکتیور به نقل از یکی از دوستان خاشقجی می‌نویسد چند هفته پیش ازقتل، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی  برای خاموش کردن دهان  خاشقجی به وی پیشنهادتصدی سمت مشاور خود را داده بود. اما خاشقجی این پیشنهاد راردمیکند.

***

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران زمزمه های افتتاح یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان شنیده می شود،  تبلیغات زیادی برای آغاز رسمی پخش برنامه های این شبکه که دفتر مرکزی آن در شهر لندن صورت گرفته و آنچنان که دست اندرکاران و برنامه سازان این شبکه ادعا می کنند قرار است به سی ان ان مخاطبان فارسی زبان تبدیل شود! اکنون که چندماه از افتتاح رسمی شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال می گذرد، مخاطبان شاهد یک رسانه معمولی دیگر در عرصه خبر رسانی هستند.

تیم تلویزیون ایران اینترنشنال آینده فعالیت ها و اهداف شبکه را آشکار می کند؛ تلویزیون ایران اینترنشنال در حقیقت تلویزیون من وتو دیگری است که همان اهداف را در دستور کار خود قرار داده است. تابلو این شبکه شامل مجریان و برنامه سازانی است که گذشته آنها حقیقت پنهان آینده تلویزیون ایران اینترنشنال را نشان می دهد.

درباره مدیران اصلی این شبکه ماهواره ی، گزارش های بسیاری در سایت های داخلی منتشر شده، اکنون خیلی خلاصه به سابقه مدیران ارشد این رسانه اشاره خواهیم کرد. در سایت آفکام [سازمان تنظیم کننده مقررات رسانه ای بریتانیا] درباره تلویزیون ایران اینترنشنال آمده است که این شبکه تحت مجوز شرکتی به نامGlobal Media Circulating Limited قرار دارد، مدیر شرکت گلوبال مدیا «عادل عبدالکریم» تبعه عربستان سعودی است که از قضا صاحب چندین شرکت بریتانیا و یک هلدینگ [شرکت مادر] به نام  OR HOLDINGS AND INVESTMENTS LIMITED است. مدیر سابق این هلدینگ «عبدارحمن الراشد»، روزنامه نگار مشهور سعودی و مدیر سایق تلویزیون العربیه است!

 عبدالرحمن عبدالراشد

افتتاح پر سر و صدای شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال باعث شد که برخی از مدیران شبکه های ماهواره ی معاند درباره این شبکه با مخاطبان خود صحبت کنند، تلویزیون اندیشه که طیف گسترده ای از مدعیان اپوزسیون را در خود جای داده درباره شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال می نویسد: «بودجه های هنگفتی برای تاسیس این شبکه صرف شده و البته از سعودی های چندان بعید هم نیست!».

در فضای مجازی بحث های زیادی درباره میزان حقوق پرداختی به کارکنان تلویزیون ایران اینترنشنال در میان است؛ این گمانه زنی ها پس از آن قوت گرفت که معلوم شد بسیاری از مجریان شبکه تلویزیونی من وتو و البته صدای آمریکا به این شبکه کوچ کرده اند.

در تلویزیون ایران اینترنشنال قضیه این قرار است که این شبکه برای اهداف از پیش تعیین شده از مجریان خاص استفاده می کند! تابوشکنی درباره همچنسگرایی، پرداختن به موضوع بهائیت و بهائیان و بحث هایی از این قبیل همواره مورد تاکید برنامه سازان این شبکه تلویزیونی است.

تلویزیون ایران اینترنشنال برای جااندازی تابوی همجنسگرایی در میان مخاطبان فارسی زبان از «آرام بلندپز» مجری سابق شبکه تلویزیونی من وتو و استفاده می کند؛ آرام بلندپز پیشتر در صفحه اجتماعی خود اعلام کرده بود که یک همجنسگرا است و از طرح این موضوع ابایی هم ندارد.

تلویزیون ایران اینترنشنال برای طرح موضوع بهائیت و پرداختن به زندگی بهائیان در ایران و مظلوم نمایی درباره آنان از «مازیار بهاری» استفاده می کند، مازیار بهاری از فعالان حقوق بهائیان در خارج از کشور است،

فیلم «شمعی روشن کن» از ساخته های مازیار بهاری [در سال ۲۰۱۴] است. او علاوه بر همکاری با تلویزیون ایران اینترنشنال مدیر وبسایتی به نام «ایران وایر» است.

شراره عزیزی

اما بکارگیری محمد منظرپور [سردبیر سابق یخش فارسی صدای آمریکا] در تلویزیون ایران اینترنشنال می تواند ابعاد تازه ای از روابط با دولتمردان و مدیران ارشد رسانه ای در ایالات متحده آمریکا را به همراه داشته باشد. محمد منظرپور پیش از استخدام در بخش فارسی صدای آمریکا مدتی در شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی مشغول به کار بوده است.

 محمد منظرپور و انتخاب او به عنوان سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا ، اما به نظر می رسد رابطه خوب او با مدیران و روسای Voa دلیل اصلی انتخاب او به عنوان سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا باشد.

از دیگر چهره های مطرح در تلویزیون ایران اینترنشنال می توان به علی اصغر رمضانپور اشاره کرد، او در دوره وزارت «احمد مسجدجامعی»در دوران اصلاحات به عنوان معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران فعالیت داشته است.

علی اصغر رمضانپور کیست؟

علی اصغر رمضانپور پس از فرار به خارج از کشور به خدمت در بی ‌بی ‌سی فارسی مشغول می شود. علی اصغر رمضانپور چند سال با «امیر حسین جهانشاهی» [مدیر تلویزیون رها] همکاری داشت اما پس از شکست پروژه موج سبز بساط این تلویزیون برچیده می شود!

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران «امیرحسین جهانشاهی» با سازمان های اطلاعاتی موساد رابطه نزدیکی دارد.

تصویر حسین رسام یکی دیگر از دست اندرکاران تلویزیون ایران اینترنشنال

به اعتقاد نگارنده تبلیغاتی که درباره تلویزیون ایران اینترنشنال صورت گرفت تبدیل به چالشی مهم برای دست اندرکاران آن شبکه خواهد شد، پر واضح است که این شبکه تلویزیونی حرف تازه ای برای گفتن نداشته و نخواهد داشت. طرح موضوعاتی از قبیل رقابت با بی بی سی فارسی و یا تبدیل شدن به سی ان ان ایرانیان از جمله تبلیغاتی بود که در ابتدای آغاز به کار این شبکه مطرح می شد

 «دکترمحمد سهیمی»، یکی از فعالان سیاسی اپوزسیون در دو یادداشت با عنوان «بودجه تلویزیون ایران اینترنشنال که از لندن آغاز بکار کرده از کجا تامین می‌شود؟» در فیسبوک نوشت:

«از چند روز پیش تلویزیون «ایران اینترنشنال» از لندن آغاز به کار کرد. اینطور که گفته می‌شود، بودجه چند ده میلیون دلاری (یا پوندی) آن توسط رژیم عربستان سعودی، دشمن شماره یک ایران در منطقه تأمین می‌شود. مدیران اصلی‌ آن آقایان علی‌ اصغر رمضانپور، محمد منظرپور، بهروز آفاق، و حسین رسام هستند. رمضانپور، که خود را اصلاح طلب معرفی‌ می‌کند، هیچگاه در زمانی‌ که هنوز در ایران بود در جلسات اصلاح طلبان شرکت نمی‌کرد. در حقیقت، منابع من گفته‌اند که در آن زمان بسیاری از اصلاح طلبان از ایشان به دلایل چندی دوری می‌کردند. تنها دلیلی‌ که ایشان را به اصلاح طلبان «وصل» می‌کنند این است که در زمانی که آقای احمد مسجد جامعی وزیر ارشاد دولت آقای سید محمد خاتمی بود، رمضانپور معاون ایشان در امور فرهنگی‌ بود.

محمدمنظرپور هم که قبلا در صدای آمریکا بود، و چندی نیز خبرنگار بی‌ بی‌ سی‌ در اسرائیل. او نیز، علیرغم ادعای خود و مخالفان او در زمانی که در صدای آمریکا کار می‌کرد، اصلاح طلب نبود، و منابع بنده این موضوع و عدم شرکت ایشان در جلسات اصلاح طلبان در ایران را تائید کرده‌اند. آخرین سمت بهروز آفاق در بی‌ بی‌ سی‌، مدیر بخش آسیا و اقیانوس آرام بی‌ بی‌ سی‌ بود. ایشان که از سال ۱۹۸۳ برای بی‌ بی‌ سی‌ کار می‌کردند مدتی‌ مدیر برنامه‌های بی‌ بی‌ سی‌ در آسیای مرکزی بودند، و بعد ادیتور بخش آسیا – اروپای بی‌ بی‌ سی‌ بودند. ایشان همچنین در بخش فارسی‌ بی‌ بی‌ سی نیز سال‌ها کار می‌کردند. حسین رسام نیز که در بی‌ بی‌ سی‌ کار می‌کرد، در زمان جنبش سبز در تهران تحلیلگر ارشد سفارت بریتانیا در تهران بود، که قوه قضاییه او را به جرم تحریک مردم به نا آرامی دستگیر کرد و مدتی‌ در زندان بود.

علی اصغر رمضان‌پور:ما به دنبال این هستیم که ارتباط نزدیکتری با جوانان داشته باشیم و طیفی که در دایره سنی زیر ۲۰ سال تا میان‌سالی است، جامعه هدفمان هستند که اینها شکل‌دهنگان اصلی آینده ایران، منطقه و جهان هستند

رمضان‌پور درادامه می گوید:  این تلویزیون در بین رسانه‌های بزرگ اپوزیسیون، تنها رسانه خصوصی و مستقل است.

علیرضا نوری زاده :  من چند نفری را که می‌شناختم به آنها معرفی کردم و رفتند شرکت‌هایی را تأسیس کردند و امکاناتشان هم خیلی خوب بود و «ایران اینترنشنال» را درست کردند

من آنجا نیستم، اما آدم‌ها را می‌شناسم و برنامه‌ای که ریختند، برنامه بسیار خوبی است، اونها می‌خواهند یک CNN فارسی باشند … تلویزیونی که سرمایه‌گذاران و افراد اصلی‌اش آقای «عبدالرحمان راشد» سردبیر سابق «الشرق الاوسط» و مدیر شبکه «العربیه» و «الحدث» و یکی از برجسته‌ترین روزنامه‌نگاران سعودی است و نفر بعدی آقای «عادل عبدالکریم» است و دکتر «نبیل الخطیب»

اما محمود سهیمی از نزدیکان سلطنت که در آمریکا استاد دانشگاه است در خصوص این تلویزیون و ماجرای های پشت پرده آن می نویسد: این تلویزیون کوچکترین آگهی ندارد. کارکنان این تلویزیون، که گویا به ۱۵۰ میرسند، حقوق‌هایی‌ میگیرند که بهتر از حقوق‌هایی‌ است که بی‌ بی‌ سی‌ به کارمندان خود می پردازد.

تمامی آنهایی که در برنامه‌های این تلویزیون شرکت میکنند نیز «حق شرکت» میگیرند، که بسیار بیشتر از پولی‌ است که رسانه‌های دیگر، از جمله بی‌ بی‌ سی‌، به شرکت کنندگان خود میپردازند. این تلویزیون در آمریکا نیز دفتر دارد.

آقای رمضانپور هزینه عظیم این تلویزیون که دستکم یک میلیون دلار در ماه است، که بطور فی‌ سبیل الله از سرمایه داران می‌رسد،

سرمایه گذاری بر روی این شبکه از طرف سعودی ها انجام شده و از آنجایی که این تلویزیون اساسا تبلیغات و سودی ندارد پس هدف از سرمایه گذاری تنها سیاسی و مبارزه با ایرانیان است.

حمید هوشنگی هم در خصوص این شبکه می نویسد: مدیریت شبکه  ایران اینترنشنال  با حسین رسام است که قبلاً در ایران مدیر بخش مطبوعات سفارت بریتانیا در تهران بود و به عنوان تحلیلگر ارشد، مطبوعات و تحولات ایران را رصد می کرد.

وی در جریان حوادث انتخابات ٨٨ دستگیر و مدتی زندانی شد. صاحبنظران رسانه عموماً به توانائی رسام در تحلیل منطقی مسائل ایران باور دارند. علی اصغر رمضانپور معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در زمان آقای مسجد جامعی از دیگر مسئولین این شبکه و عضو شورای سردبیری ایران اینترنشنال است که همراه با محمد منظرپور سردبیر سابق بخش فارسی صدای امریکا، هدایت خبری شبکه را به عهده دارند. در سابقه کاری منظرپور، حضور چندساله اش در اسرائیل به عنوان خبرنگار صدای امریکا، نکته ای قابل توجه به شمار می آید. از دیگر همکاران به نام شبکه مذکور می توان از صادق صبا مدیر سابق تلویزیون بی بی سی فارسی و مازیار بهاری نام برد.

***

وزرا وشرکت های اروپایی«کنفرانس داووس صحرا»راتحریم کردند

امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه در حاشیه نشست سران اتحادیه اروپا در بروکسل به حادثه  جمال خاشقچی : در شرایط جاری تصمیم به تعلیق گرفتیم.

وی تاکید کرد که سفر «برونو لومر» وزیر اقتصاد فرانسه به کنفرانس «ابتکار سرمایه‌گذاری آینده» که هفته آتی در عربستان برگزار می شود نیز لغو شده است.

مکرون همچنین گفت که ترزا می نخست وزیر انگلیس، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و مارک روت نخست وزیر هلند نیزدراین تحریم فرانسه راهمراهی می کنند.

 وزیران اقتصادی و بازرگانی انگلیس، فرانسه ،آلمان و هلند نیز  انصراف خود اعلام کردند.

 ده ها تن از مدیران عامل و مقام های بلندپایه شرکت های برتر فناوری جهان و موسسه های بین المللی از جمله کریستین لاگارد رئیس صندوق بین المللی پول، دارا خسروشاهی مدیر عامل شرکت بین المللی تاکسیرانی «اوبر» اعلام کرده اند که در این کنفرانس شرکت نمی کنند.

«جان فلینت» مدیر اجرایی بانک « اچ اس بی سی» (شرکت خدمات مالی و بانکداری بریتانیایی)، «بیل وینترز» مدیر اجرایی «استاندارد چارتر» (شرکت چندملیتی خدمات مالی و بانکداری) به همراه «تیجان تیام» مدیر اجرایی بانک سوئیس کردیت در کنفرانس سرمایه گذاری عربستان که قرار است بین روزهای ۲۳ تا ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸(سه شنبه۱ آبان تاپنجشنبه۳ آبان ۱۳۹۷) در عربستان برگزار شود، حضور نمی یابند.

پیش از آن نیز غول فناوری جهان گوگل و رئیسان شرکت های آمریکایی «فورد» و «جی پی مورگان» اعلام کردند که حضور در کنفرانس عربستان را لغو کرده اند.

«بلومبرگ»نوشت: استیو منوچین، وزیر خزانه‌داری امریکا در توئیتی کوتاه نوشت: «همین الان با دونالد ترامپ و مایک پومپئو دیدار کردم و تصمیم گرفتیم من در کنفرانس «سرمایه‌گذاری آینده» در عربستان سعودی شرکت نکنم.» این تصمیم سه نفره در حالی گرفته شد که دونالد ترامپ تا دو روز پیش در قامت یک حامی تمام عیار، از عربستان حمایت می‌کرد .

رسانه های مطرحی چون شبکه خبری «سی ان ان» و روزنامه های «فایننشال تایمز»، «نیویورک تایمز» ، شبکه خبری «سی ان بی سی»، پایگاه خبری «بلومبرگ» و شبکه خبری «فاکس بیزینس» نیز این کنفرانس را تحریم کردند/۲۶ مهر ۱۳۹۷ 

تحلیل عجیب امام جمعه رشت از قتل «جمال خاشقچی»روزنامه نگارعربستانی 

آیت الله فلاحتی امروز(جمعه، ۲۷ مهر ۱۳۹۷)درخطبه دوم نماز درباره «خاشقچی»گفتند:من تعجب میکنم که چرا«امپراطوری رسانه ای»اینقدربرای یک نفر بزرگنمایی می کند،اینهمه آدم درروزمی میرند،درهمین یمن،عراق وسوریه، چقدرکشته شدند!چراکسی چیزی نگفت!؟

ولی برای یک روزنامه نگار که معلوم هم نیست وضعش چی بوده،کشته شده یانه، اینهمه رسانه هابسیج شده اندتامشکل خاشقچی راحل کنند

فلاحتی درادامه گفت:یک حادثه کوچکی درمرکزوحی اتفاق افتاد وامپراطوری رسانه ای اینطورغوغامی کنند!

نماینده ولی فقیه استان این حادثه را ساخته وپرداخته امریکادانست!

این کارهارا امریکاکرده  ..امریکادرمرکز وحی این حادثه را ایجادکرده تابتواندازاین گاوشیربیشتربهره ببرد..تا باخیال آسوده به شیطنت هایش بپردازد(میخواهدذهن هارا مشغول این مسئله کندومهره های خودش رادرعربستان سرکاربیاورد.

وی باتعجب ازاین مسئله گفت:ای ۲صدلعنت بر این امپراطوری باد،تمام خبرگزاری ها درتلاشندکه...

این تحلیل برای نگارنده که اخباررارصدمیکنم خیلی عجیب بود،آنهم با آن غلظتی که امام جمعه محترم بیان کرد

مدیریت سایت-پیراسته فر:اگردردرتاریخ ها اختلافاتی می بینید،ناشی ازمنابع خبراست،اگرچه چندجااصلاح کردم،مثلا درجریان مک فارلین.بهرحال دربعضی جاهااصلاحات واضافاتی هم انجام گرفته است.

همانطورکه مرگ «محمد بوعزیزی »دست فروش تونسی دردسامبر 2010( آبان ۱۳۸۹)توانست موجب جنبش های اعتراضی شودوشعله انقلاب رابرافروخت، امیدواریم خون جمال خاشقچی حکومت آل سعودرا سرنگون کند،همچنین آنهایی که ازشیراین گاومی دوشیدند،تشنه لب بمانند!

مصاحبه -محرمانه-نیوزویک-خانم رولاجبرئیل-راباجمال خاشقچی راکه درزمان حیاتش جرئت انتشارش رانداشتند:

آخرین مصاحبه نیوزویک با «خاشقچی» اگراز عربستان انتقادکنی،انتقام می گیرند

مصاحبه ای که درحیاتش جرئت انتشارنداشتند

با قطعی شدن مرگ «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد عربستانی، نشریه «نیوزویک» مصاحبه‌ای را از وی منتشر کرده که به نوشته این نشریه تنها چند روز پیش از مفقود شدن او انجام گرفته و تاکنون از بیم آنکه ممکن است وی زنده باشد و انتشار این مصاحبه جانش را به خطر بیاندازد، منتشر نشده بود.

آخرین مصاحبه «خاشقچی» اگراز عربستان انتقادکنی،انتقام می گیرند!

انتشار گفتگوی مفصل خاشقجی با نیوزویک درباره اصلاحات بن سلمان و مشاوران «تبه‌کارش»

با قطعی شدن مرگ «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد عربستانی، نشریه «نیوزویک» مصاحبه‌ای را از وی منتشر کرده که به نوشته این نشریه تنها چند روز پیش از مفقود شدن او انجام گرفته و تاکنون از بیم آنکه ممکن است وی زنده باشد و انتشار این مصاحبه جانش را به خطر بیاندازد، منتشر نشده بود.

وی در این مصاحبه بار دیگر خود را منتقد و معارض می‌خواند و می‌گوید

«محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی می‌خواهد همزمان که از پیشرفت‌ها و فناوری‌های غربی بهره‌مند است، با خودکامگی مشابه پدربزرگش و به شیوه قبایلی حکومت کند. او در این مصاحبه نکات کمتر شنیده‌شده‌ای از مدل حکمرانی بن‌سلمان، تنفرش از اخوان المسلمین، علاقه‌اش به وضعیت حاکم بر دوبی و روابطش با زیردستانش طرح کرده است.

انتقاد شجاعانه خبرنگار فلسطینی شبکه ان بی سی از جهت گیری این شبکه در وقایع غزه

ترجمه متن کامل گزارش نیوزویک به قلم «رولا جبرئیل»  در ادامه آمده است:

جمال خاشقچی می‌گفت نگران جانش است. من داشتم برای نیوزویک گزارشی درباره‌ی عربستان سعودی آماده می‌کردم و به همین خاطر، گفت‌و‌گوی محرمانه‌ای با او داشتم. این یکی از دلایلی بود که تا این لحظه اجازه نداشتم که متن این گفت‌و‌گو را منتشر کنم. دلیل دیگر هم این بود که امید داشتم جمال هنوز زنده باشد. هرچند نشانه‌های فراوانی از وحشی‌گری افراطی ولی‌عهد محمد بن‌سلمان و رژیم‌اش وجود داشت، اما هرگز تصور نمی‌کردم که به این زودی با مرگ جمال مواجه شویم.

جمال در حین گفت‌و‌گوی پرجزییات‌مان پیرامون آینده و وقایع اخیر عربستان سعودی، بسیار آرام و سنجیده سخن می‌گفت. او می‌گفت که «خودم را اپوزیسیون عربستان نمی‌دانم.» او فقط به دنبال اصلاح بود؛ او «عربستان سعودی بهتری» می‌خواست. غم از سر و رویش می‌بارید وقتی می‌گفت که اگر قرار بود ولیعهد جوان، محمد بن‌سلمان، را نصیحت کنم، به او می‌گفتم که مسیر دیگری را برگزیند و جامعه‌ی مدنی سعودی را تقویت کند. ته دل‌اش امید داشت که بن‌سلمان با وجود آن‌که در جایگاه «یک رییس قبیله‌ی از مدافتاده» قرار گرفته، هنوز می‌تواند سرِ عقل بیاید. ولی رک و سرراست درباره‌ی آدم‌های «تبه‌کار» دور و بر ولی‌عهد حرف می‌زد و مثلا می‌گفت: «اگر آن‌ها را به چالش بکشی، سر و کارت با زندان خواهد بود

جمال به‌عنوان فردی که دهه‌ها روابط نزدیکی با دربار پادشاهی سعودی داشت، از روی شمّ خود، محدودیت‌های انجام اصلاحات در این کشور را می‌فهمید. در دو، سه هفته‌ای که از ناپدید شدنش می‌گذرد، همه او را مخالف سعودی‌ها نامیده‌اند

اما تا هجده ماه پیش، در همه‌ی امور کاملا به خط و اصول رسمی سعودی وفادار بود(قلمزن درباری عربستان بود)

؛ از یمن و سوریه گرفته تا فرقه‌گرایی حکومتی موجود در قلمروِ عربستان سعودی. اما این وفاداری‌ها نتوانست او را از سرنوشت شومش نجات دهد؛ سرنوشتی که به‌ قولِ مقامات ترکیه‌ای‌ عبارت بود از شکنجه شدن تا سرحد مرگ و سلاخی شدن درون کنسول‌گری عربستان.

معمای ناپدید شدن جمال خاشقچی، واکنش اردوغان و بحرانی که عربستان با آن روبه رو خواهد شد

جمال در آخرین مطلبی که برای الحیات نوشت، مخاطبان را به تکثرگرایی سیاسی دعوت کرده بود و این درست مصادف با زمانی بود که بن‌سلمان داشت آماده می‌شد که به غرب سفر کند و درباره‌ی «اصلاحات‌»اش لاف بزند و ژست جوانی آزادی‌بخش را به خود بگیرد. در آن‌جا جمال نوشته بود که

رژیم سعودی واژه‌ی «افراط‌گرایی» (Extremism) را به چماقی برای کوبیدن و متهم کردن مخالفان‌‌اش تبدیل کرده است.

مسلما او شش‌ سال دیرتر با وعده‌ها و ایده‌های بهار عربی هم‌دل شده؛ آن‌چنان که در این فاصله، عربستان سعودی و متحدانش موفق شده بودند که استبداد وحشیانه‌ای را در مصر، بحرین و برخی کشورهای دیگر احیا کنند. اما وقتی جمال هم به این موج پیوسته و همراه کسانی شده که به آزادی و دموکراسی دعوت می‌کردند، رژیم سعودی از موضع تازه‌ی او شوکه شد.

بامزگی ماجرا آن‌جاست که عربستان سعودی که صادرات اصلی‌ خودش نفت و افراط‌گرایی است، حالا این حق را پیدا کرده که در واشنگتن برای دولت ما تعیین تکلیف کند که با کدام یکی از جنبش‌های دموکراتیک جهانِ عرب می‌توان متحد شد و کدام یک را باید دشمن رسمی به حساب آورد. اعتیاد ما به نفت و نیز به ده‌ها میلیارد دلار سفارش از جانب بزرگ‌ترین مشتری صنایع نظامی ایالات متحده باعث شده که بدیهیات را انکار کنیم.

دهه‌هاست که نخواسته‌ایم به صدای کسانی گوش دهیم که درون قلمرو عربستان سعودی زندگی می‌کنند و قربانیان این رژیم‌اند؛ مرادم وکلا، روشنفکران لیبرال، فعالان شیعه، فعالان حقوق زنان و روزنامه‌نگاران است. وقتی در واشنگتن خیلی‌ها مترصد آن بودند که دروغ‌های شاهزاده‌ی جوان را بخرند، جمال از دل این هیاهوها و جاروجنجال‌ها واقعیت‌ها را می‌دید.

حالا یکی از ستون‌نویس‌های مشهور واشنگتن‌پست را صرفا به اتهام داشتن رأی مخالف به خون کشانده‌اند،

اما هنوز هم گویا در جامعه‌ی فرهیخته‌ی ایالات متحده، دفاع از رژیم دست‌اندرکارِ این جنایت جایز است. لغو برخی سفرها و دیدارها یا حتی چند قرارداد دفاعی مختصر اصلا کافی نیست. وقت آن رسیده که وزارت خزانه‌داری ایالات متحده تحریم‌های گسترده‌ای علیه عربستان سعودی اعمال کند. دیگر فرصت بازیِ شاهزاده‌ی روابط‌عمومی به پایان رسیده است. وقت رفتن بن‌سلمان رسیده است. اما نه فقط بن‌سلمان؛ بلکه وقت پایان دادن به کل نظام استبدادی و سلطنتی‌ای است که بن‌سلمان عیان‌ترین شاخصه‌ی آن بوده است. 

از جمال پرسیدم که آیا مجامع بین‌المللی می‌توانند روی ولی‌عهد فشار بیاورند و از مردم عربستان در برابر رهبران ظالم‌شان محافظت کنند؟

او جواب داد که «این تنها امید ماست.» حالا امیدوارم که همه صدای او را شنیده باشند.

مصاحبه با جمال خاشقچی

من می‌خواهم از ته‌و‌توی این اصلاحاتی سر در بیاورم که ولی‌عهد، محمد بن‌سلمان، داعیه‌ی رهبری آن را دارد. آیا او به دنبال اصلاح خودِ اسلام هم هست؟ شنیده‌ام که وقتی بن‌سلمان به بریتانیا سفر کرده بود، اسقف اعظم کانتربری از او پرسیده بود که «اگر واقعا می‌خواهی به‌عنوان یک اصلاح‌گر دیده شوی، چرا اجازه نمی‌دهی که اقلیت‌ها عبادت‌گاه‌های خودشان را باز کنند... مثلا کلیسای مسیحیان یا چیزی شبیه این؟»

و بن‌سلمان پاسخ داده بود که «من هرگز اجازه‌ی این کار را نمی‌دهم. آن‌جا سرزمین مقدس اسلام است و باید به همین شکل بماند.»

خب بین این حرف‌ها و آن حرفی که گفته بود «وهابیتی در کار نیست» تناقضی وجود دارد؛ چون می‌دانیم که در تاریخ اسلام، عبادت‌گاه‌هایی برای غیرمسلمان‌ها وجود داشته است. یهودی‌ها اجازه‌ی عبادت داشتند؛ مسیحیان هم چنین اجازه‌ای داشتند.

این همان شیوه‌ی بیان قبلی است... تو باید انتخاب کنی: من سینما باز می‌کنم یا من به مسلمان‌ها اجازه می‌دهم که به زیارت اماکن مقدسه بروند. احتمالا مفتی هم جواب می‌دهد که «اوکی! سینما!». پس از این گزینه، زیارت اماکن مقدسه و سایر اعمال متصوفه به صدر باید و نبایدهای وهابی‌ها می‌آید.

کار بن‌سلمان اصلاح و رِفُرم وهابیت است و نه اصلاح اسلام. این نکته‌ی مهمی است و شما باید بین این دو فرق بگذارید. درست؟

حالا سوال این است که آیا واقعا دارد اصلاح وهابیت می‌کند یا فقط یک‌سری اصلاحات و رفرم‌های ظاهری است؟

نه! او واقعا دارد اصلاح می‌کند. فارغ از مفهوم پلیس مذهبی، کار او اصلاحات است. این نکته‌ی مهمی است. من مطمئن‌ام که وهابیتِ پایبند و متعهد از این اقدامات رضایت ندارد. سینما، سرگرمی، موسیقی، حجاب زنان؛ او با مسائلی سروکار دارد که به مردم، یا سطح اجتماعی مردم، ربط دارد.

اصلاح نظام قضایی کشور یکی از اصلاحات مهم است که می‌تواند از آن بهره ببرد. جامعه و کسب‌و‌کارها می‌توانند از آن منتفع شوند. بنابراین آن دو نکته بسیار مهم‌اند: تنوع مکاتب فکری اسلام و نظام قضایی. اگر او بتواند از پسِ این دو بربیاید، من او را اصلاح‌گر خواهم دانست.

خب اگر او بتواند نظام قضایی و مکاتب فکری را اصلاح کند؛ یعنی تنوع آن‌ها را ...

یعنی این تنوع را بپذیرد که اسلام دین متنوعی است. این نکته‌ی بسیار مهمی است. اصل بنیادین وهابیت ضدتنوع است. درباره‌ی وهابیت ماجرا از این قرار است که مدعی‌اند خودشان مالک و تنها مالک حقیقت‌اند. همین است که باعث شده وهابیت با هر کسی غیر از خودش گلاویز شود.

من می‌فهمم که این موضوع برای جوانان و خصوصا زنان بسیار مهم است و حالا به خاطر حجاب، سینما، موسیقی و آزادی‌ای که پس از مدت مدیدی فشار و ستم به آن‌ها داده، محبوب‌شان شده است. با همه‌ی این اوصاف، مسئله‌ی من اصلاحات واقعی در نظام قضایی است تا به زنان اجازه دهد که از قوانین ناظر به کنترل مردانه استقلال داشته باشند. تا آن‌جا که من می‌دانم این قوانین صرفا برآمده از تفسیر خاصی از مباحث دینی است و ربط وثیقی به قوانین واقعی اسلامی ندارد؛ چرا که گویا در قوانین اسلامی زن حق دارد که در ازدواج و امور دیگر مستقل باشد و روی پای خود بایستد.

رولا! درست است که مسئله‌ی زنان مهم است اما موضوع اصلاح قضایی را فقط به این امور تقلیل نده... از عصر ملک‌عبدالعزیز[۱] سردمداران سعودی از تدوین قوانین سر باززده‌اند. آن‌ها فکر می‌کنند که تدوین قوانین امری سکولار است... حرام است... مراد من از رفرم و اصلاح، یا به‌ عبارتی اصلاح حقیقی نظام قضایی، این است که قانون تدوین شود، روندهای قضایی مشخصی معرفی شوند و قضات وادار شوند که از این قوانین مدون تبعیت کنند... این است آن اصلاحی که به آن نیاز داریم.

زمانی که بن‌سلمان همه‌ی آن شاهزاده‌ها و افراد دیگر را دستگیر کرد و آن‌ها را در هتل ریتز کارلتون نگه داشت، من این طور برداشت می‌کردم که اگر کسی این‌قدر فاسد است، حتما باید دستگیر شود. اما هیچ روند قانونی، هیچ شواهد و مدارکی و هیچ شفافیتی در کار نبود. خب اگر او واقعا می‌خواهد که اصلاح‌گر باشد، چرا برای عموم مردم شاهد و مدرک نمی‌آورد؟ اگر واقعا قانون و روند قانونی آورده‌اید، پس چرا شفافیت ندارید؟ اگر این کار را بکند، مردم حتما جانب او را خواهند گرفت.

من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی را [در سر داشته باشد]. او متوجه این موضوع نیست. او ضرورت این موضوع را درک نمی‌کند. او هنوز خیلی... هر کاری‌اش کنند، یک رییس قبیله‌ی متحجر است. مثلا به نظام قضایی کویت، یکی از کشورهای خلیج [فارس]، نگاه کن. جامعه‌ی کویت قرابت و شباهت زیادی به جامعه‌ی عربستان سعودی دارد اما نظام قضایی آن بسیار پیشرفته‌تر از نظام قضایی عربستان است؛ بسیار شفاف‌تر از آن است.

چرا بن‌سلمان به این بخش از اصلاح توجه نمی‌کند؟ چون انجام چنین اصلاحاتی حکومت مستبدانه‌ی او را محدود می‌کند اما او اصلا این را نمی‌خواهد. او اصلا نیازی به چنین چیزی نمی‌بیند. بنابراین، گاهی احساس می‌کنم که او می‌خواهد از میوه‌های مدرنیته‌ی جهان اول و سیلیکون‌ولی و سینماها و هزار چیز دیگر بهره ببرد اما در عین حال، می‌خواهد همان‌ جوری حکومت کند که پدربزرگش بر عربستان سعودی حکومت کرده بود.

این که عملی نیست. شما نمی‌توانید هر دو را با هم داشته باشید.

اما او می‌خواهد که هر دو را داشته باشد.

این همان چیزی است که می‌خواهم از آن سر دربیاورم: اصلا می‌توان این دو را با هم داشت؟

اول از همه در عربستان سعودی هیچ جنبش سیاسی‌ای نیست که بتواند او را تحت فشار قرار دهد. جهان هم که از او راضی است. اصلا در داخل آمریکا کسی غیر از «برنی سندرز» [سناتور دموکرات آمریکایی] را سراغ دارید که دنبال اعمال فشار بر بن‌سلمان باشد؟ من فقط برنی سندرز را دیده‌ام و فرد دیگری را سراغ ندارم.

جمال! می‌خواهم به یادتان بیاورم که سال ۲۰۰۴، مرد دیگری بود که او را هم اصلاح‌گر می‌دانستند و او کسی نبود جز بشار اسد. قبل از او هم فرد دیگری بود که به او هم اصلاح‌گر می‌گفتند. او هم صدام حسین بود. البته آمریکایی‌ها این عناوین را می‌دادند. خب حالا تاریخ به ما نشان داده که آمریکایی‌ها روزگاری چیزی را می‌پذیرند اما احتمالا در یک بازه‌ی پنج یا ده‌ساله نظرشان تغییر می‌کند. قاعدتا نباید به این درک آمریکایی‌ها اتکا کنم.

بله! حق با شماست. اما اصلا چرا آمریکایی‌ها باید دغدغه‌ی ۱۵۰ تا ۴۰۰ سعودی گرفتارشده در ریتز کارلتون را داشته باشند؟ من مطمئن‌ام که آمریکایی‌ها دنبال اعمال فشار بر بن‌سلمان نمی‌روند مگر آن‌که در عربستان سعودی، یک بحران واقعی اتفاق بیفتد.

یا در آمریکا؛ مثل یازده سپتامبر.

بله! یا چیزی شبیه آن. این‌جور وقت‌هاست که عربستان سعودی دوباره برای آن‌ها مهم می‌شود. 

آمریکایی‌های فعلی با رییس‌جمهور دونالد ترامپ احتمالا چنین دغدغه‌ای ندارند. اما آمریکا خیلی سریع چهره عوض می‌کند؛ به‌خصوص به دست جوان‌هایی که نسبت به جنس سیاست‌های ما خیلی دقیق و موشکافانه برخورد می‌کنند. خواهید دید که رویکرد متفاوتی پدید خواهد آمد؛ به‌ویژه اگر سیاست‌های بن‌سلمان در جایی مستقیم یا غیرمستقیم به بن‌بست بخورد و نتیجه‌ی عکس بدهد. آیا آمریکایی‌ها می‌دانند که این آدم کیست؟ اصلا آیا آدم مناسبی برای حمایت و پشتیبانی است؟

بله! دقیقا... من به‌وضوح می‌بینم که ماجرا کجا به مشکل می‌خورد. او فقط به خودش ایمان دارد و هیچ کسی را قبول ندارد. او هیچ چیزی را بررسی نمی‌کند. او مشاوران درستی ندارد و فقط به سوی یک عربستان سعودی مطابق با نظر خودش یا در واقع یک عربستان سعودی مطابق با نظرِ فقط بن‌سلمان حرکت می‌کند.

حالا یک سوال از شما دارم. اگر بن‌سلمان از شما بخواهد که برگردید و مشاور او باشید... البته می‌دانم که بعد از نوشته‌ی شما، چنین درخواستی برایش بسیار دشوار خواهد بود... اما اگر واقعا یک قدم به پیش برود و از شما بخواهد که به او مشورت بدهید که در این صورت، او ارزش شفافیت و اصلاحات واقعی را خواهد فهمید... خلاصه آیا چنین درخواستی را قبول می‌کنید؟

البته که قبول خواهم کرد؛ چون این همان چیزی است که من می‌خواهم: من یک عربستان سعودی بهتر می‌خواهم. من خودم را اپوزیسیون عربستان نمی‌دانم. من اصلا مردم را به سرنگونی رژیم دعوت نمی‌کنم؛ چون می‌دانم که چنین چیزی هم ناممکن است هم پرریسک؛ علاوه بر آن، کسی هم نیست که بتواند این رژیم را سرنگون کند. من فقط به دنبال اصلاح این رژیم‌ام.

من به او خواهم گفت که برنامه‌ریزی برای آن پروژه‌های فیل سفید[۲] را متوقف کند و به مناطق فقیر جده و ریاض نگاه کند و مردم فقیر را ببیند. آن‌ها مردم فقیری هستند که کار می‌خواهند، زندگی بهتری می‌خواهند اما هیچ‌کدام از آن‌ها را ندارند. آن‌ها مردم تو هستند. پس تو نسبت به علایق آن‌ها مسئولی و اگر آن‌ها را مأیوس کنی، علیه تو به پا می‌خیزند و به خیابان‌ها می‌آیند... به آن مناطق فقیر نگاه کن. به اقتصاد نگاه کن... جامعه‌ی عربستان سعودی را به جامعه‌ای مولد تبدیل کن. اما توصیه‌ی دوم من: از این شیوه‌ی تاریخی برای تغییر اوضاع خاورمیانه دست بردار. بهار عربی یک پدیده‌ی درست و حقیقی است. پذیرای بهار عربی باش؛ پذیرای آرمان آزادی مردم مصر و سوریه و یمن باش.

شما صرفا به دنبال اصلاح و رفرم هستید؛ درست مثل خیلی از آدم‌هایی که الان در زندان هستند. آن‌ها خواهان اصلاحات سیاسی‌اند. آن‌ها هم‌چنان دربند هستند و شما هم که تبعیدید. آیا همین نشان نمی‌دهد که او واقعا به آن جنس اصلاحاتی که مدعی‌اش است باور ندارد؟

او به جنس اصلاحات خاص خودش باور دارد.

پس ذهنیت دیکتاتوری دارد.

این روزها ذهنیت او در اکثر بخش‌های خاورمیانه رواج پیدا کرده است. سیسی [رییس‌جمهور مصر] مردمش را به همین شیوه می‌نگرد. اسد هم مردمش را این‌طور می‌بیند. خیلی از سردمداران کشورهای عربی، به جز شاه اردن و شاه مراکش، مردمشان را به این چشم می‌بینند.

بن‌سلمان به نیویورک و واشنگتن دی‌سی آمد و گفت که یک‌جورهایی دولت اسراییل را به رسمیت می‌شناسد. اما پس از آن، وقتی در لندن بود، بعضی‌ها به او پیشنهاد دادند، مشورت دادند که شاید بهتر باشد که پشت درهای بسته جلسه‌ای با جامعه‌ی یهودی داشته باشی اما او گفته بود که چنین جلسه‌ای ریسک زیادی دارد. اگر معتقدی که باید اسراییل را به رسمیت بشناسی، چرا همه‌ جا به آن پایبند نمی‌مانی؟ اصلا او نگران چیست؟

عربستان سعودی اجلاس سران عرب را برگزار کرد اما ناگهان آن نام آن را به «اجلاس بیت‌المقدس» تغییر داد.[۳] چرا چنین کردند؟ من فکر می‌کنم که چنین اقدامی واکنشی بود به خشم جهان عرب علیه عربستان سعودی. آن‌ها می‌دیدند که عربستان سعودی این‌جا و آن‌جا به اسراییلی‌ها، به لابی‌های یهودی وا داده است. البته شاید علتش این بوده که عربستان سعودی کم‌کم نگران شده که شاید ترامپ نتواند آن‌چه را که آرزویش را دارند به آن‌ها بدهد. پس کمی عقب‌نشینی کردند و گفتند: «اوه... ما هنوز حامی فلسطین‌ایم.»

درست همان‌طور که بن‌سلمان از زندانی کردنِ سعد حریری [نخست‌وزیر لبنان] رسید به جایی که او را در آغوش گرفت. کارهایی بسیار ناهمخوان و تماما متناقض.

بله! شگفت‌انگیز بود که ببینی بن‌سلمان از زندانی کردن حریری به آن‌جا رسیده که او را در رستورانی در پاریس در آغوش می‌کشد و عکس دیدارشان را توییت می‌کنند. بسیار جالب بود که این دو واقعه را در عرض دو، سه ماه کنار هم ببینی.

«امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه درباره‌ی ماجرای حریری بسیار سخت‌گیرانه با بن‌سلمان برخورد کرد. همین‌جا بود که بن‌سلمان فهمید «اوه! بهتر بود این کار را نمی‌کردم. حریری دوستان خوبی توی دولت فرانسه دارد.» بعدتر ماکرون در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که بن‌سلمان از حریری دعوت کرده بود که در دیدار آن دو به آن‌ها بپیوندد. چرا او این کار را کرده بود؟ او می‌خواست به ماکرون بگوید که ببین! من با حریری خوش‌رفتارم.

خب پس وقتی مجامع بین‌المللی به او فشار می‌آورند، ممکن است از مواضعش عقب‌نشینی کند.

بله البته. او می‌تواند عقب‌نشینی کند.

پس احتمالا مجامع بین‌المللی می‌توانند آن توازن و کنترل‌هایی را که از عهده‌ی سعودی‌ها برنمی‌آید، خودشان بر بن‌سلمان اِعمال کنند.

بله این تنها امید ماست.

مشخصا آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها می‌توانند چنین کنترل‌هایی را روی او اعمال کنند.

تا حد بسیار زیادی. و اگر مثلا بانک جهانی به بن‌سلمان درباره‌ی اتلاف پول‌اش بر سر ابَرپروژه‌ها هشدار بدهد، احتمالا عقب‌نشینی می‌کند و از آن پروژه‌های ساختگی دست می‌کشد. اما ما مردمِ عربستان سعودی زور و تاثیر چندانی نداریم که بگوییم: «عالی‌جناب! لطفا میلیاردها دلار ما را در آن ابرپروژه‌ها تلف نکن!»

ظاهرا او به‌شدت به پول نیاز دارد. به نظر می‌رسد که اصلاحات آن‌ها جوری طراحی شده که منجر به درآمدزایی بشود. بنابراین سینماهایی که باز کرده‌اند درواقع ماشین پول‌سازی است. این‌ها اصلاحاتی هستند که به ‌نوعی درآمدزایی در سیستم اقتصادی عربستان منجر می‌شود. پس درست است که بن‌سلمان سینماها را باز کرده اما درواقع این سینماها چیزی نیستند جز عملیات‌هایی برای درآمدزایی.

من فکر می‌کنم که بن‌سلمان دنبال تأسیس کمپانی عربستان سعودی است

او مدل دوبی(توریست فحشاء) را می‌پسندد. دولت دوبی به همان اندازه که دولت است، یک بنگاه بزرگ هم به حساب می‌آید که از همان مهاجرانی که در دوبی زندگی می‌کنند، یعنی از همان میخوارگی‌ها و سینما رفتن‌شان، پول درمی‌آورد او این مدل را می‌پسندد و در حال وارد کردنِ این مدل به عربستان سعودی است.

جامعه فقیرعربستان

اما عیب این مدل در آن‌جاست که دوبی یک دولت‌شهر[۴] است؛ حال آن‌که عربستان سعودی یک کشور عریض و طویل است. بنابراین، درست در همان زمانی که کمپانی عربستان سعودی را می‌سازد و بعضی از سعودی‌ها پول‌شان را در آن خرج می‌کنند و این پول‌ها هم به جیب دولت می‌رود، میلیون‌ها سعودی دیگر هم هستند که چنان فقیرند که نمی‌توانند در این اقتصادِ تازه سهمی داشته باشند. آن‌ها حتی شغل ندارند. بن‌سلمان باید این واقعیت‌ها را ببیند.

آیا شما می‌توانید ثبات ایجاد کنید اما در عین حال، فضا را امنیتی کنید و نخبگان اقتصادی را فراری بدهید؟ مشخصا منظورم نزدیکان «محمد بن‌نایف» [۵] و بقیه‌ی عموزاده‌هایی است که دل خوشی از وضعیت فعلی ندارند. اصلا اگر مردم‌تان از دست‌تان ناراضی باشند، می‌توانید حکومت کنید؟ می‌توانید اصلاحات باثباتی انجام دهید؟

رهبری وجود دارد که بر کشوری بسیار فقیرتر از عربستان سعودی با عقبه‌‌ای آکنده از اختلاف‌نظر حکومت می‌کند. منظورم سیسی در مصر است. درست؟ امروزه هیچ کس در مصر نمی‌تواند طرح و نقشه‌ی یک انقلاب را بریزد. خب حالا که بن‌سلمان هم پول بیش‌تری دارد و هم حمایت بیش‌تری و هم جمعیت کم‌تری... می‌تواند سال‌ها بدون دردسر بر عربستان سعودی حکومت کند. اما اگر برود و آن نیم تریلیون دلار را روی ابَرپروژه‌هایش سرمایه‌گذاری کند، اگر ده سال دیگر آن پروژه‌های بزرگ نتوانند سرمایه‌ی اولیه را برگردانند، آن‌وقت بن‌سلمان توی دردسر می‌افتد.

پس همین پروژه‌ها هستند که عاقبت او را مشخص می‌کنند؟

بله! همه چیز به این برمی‌گردد که این پروژه‌ها چه‌طور پیش می‌روند. اگر موفق باشند، بن‌سلمان دومین رهبر بزرگ عربستان سعودی خواهد بود. اما مجددا بگویم که برای دستیابی به چنین چیزی، او باید آن پروژه‌ها را بسازد و باید میلیون‌ها سعودی را به کار بگیرد.

عربستان سعودی میلیون‌ها دلار را در یمن صرف جنگی کرده که ظاهرا فتح‌ناپذیر است. بایکوت و محاصره‌ی قطر هم هزینه‌های خودش را دارد. یعنی خیلی از چیزهایی که قطری‌ها سابقا از عربستان سعودی می‌خریدند، حالا از جاهای دیگری تهیه می‌کنند. فارغ از نتایج سیاسی، هیچ کدام از این سیاست‌ها، دست‌کم به لحاظ اقتصادی، سودده نیستند. پس منطق پشت این کارها چیست؟ اگر او می‌خواهد که اقتصاد را زیرورو کند و برای میلیون‌ها سعودی شغل ایجاد کند، پس چرا این همه پول را در پروژه‌ای تلف می‌کند که هیچ فتح و موفقیتی در پی ندارد؟   

حکومت عربستان استبدادی است

او حق دارد که از حضور ایرانی‌ها در یمن نگران باشد. اما در عین حال، به متحدان طبیعی‌اش در یمن، یعنی اسلام‌گراها، هم بدگمان است. او در یمن به دنبال فتحی است که حوثی‌ها را حذف کند. اما به نظر می‌رسد که از پسِ چنین کاری برنمی‌آید. البته چنین فتحی ناممکن است...

چون وضعیت فعلی عربستانْ یک حکومت یک‌نفره است و کسی جرأت ندارد که به او بگوید که «عالی‌جناب! این سیاست شما غلط است. شما باید راه‌حل دیگری برای ماجرای یمن پیدا کنید.» او دودستی به این سیاست‌اش چسبیده است. درواقع این ماجرا چیزی شبیه انتقام‌گیری تک‌نفره است. خودِ او بود که این جنگ را آغاز کرد. بحران قطر هم دارد به یک بحران کاملا شخصی تبدیل می‌شود.

منطق و توجیه پشت بحران قطر چیست؟

استراتژی‌های بن‌سلمان یک ویژگی اساسی دارند... هرچه‌قدر که نگران ایران است، همان قدر هم نگران اسلام سیاسی، نگران اخوان‌المسلمین و حتی نگران موج بهار عربی است. او همه‌ی این‌ها را تهدیدی علیه خود می‌بیند. از نظر او، قطر شاهراه بهار عربی و اسلام سیاسی است. بنابراین، از قطری‌ها می‌خواهد که پشتیبانی از بهار عربی و اسلام سیاسی (در قالب شبکه‌ی الجزیره و ارسال کمک‌های مالی) را متوقف کنند. این اصل چیزی است که او می‌خواهد. اگر قطری‌ها به بحرین دیگری تبدیل شوند، یعنی به‌کلی از اسلام سیاسی و بهار عربی فاصله بگیرند و علیه آن‌ها باشند، آن‌وقت مورد استقبال بن‌سلمان قرار می‌گیرند.

آیا او دولتی متکی [۶] می‌خواهد؟

دقیقا. حالا قطری‌ها زمانی دولت متکی خواهند شد که بپذیرند از حمایت‌شان از امواج بهار عربی دست بردارند. بن‌سلمان و «محمد بن‌زاید» (ولی‌عهد ابوظبی) خیال می‌کنند که امواج بهار عربی را خفه کرده‌اند و فقط در قطر است که هنوز جان اندکی در پیکره‌ی بهار عربی باقی مانده. پس می‌خواهند که آن‌جا هم آن را خفه کنند.

بهار عربی یک ایده است و هر ایده‌ای برای عملی شدن به یک پلت‌فرم و بستر نیاز دارد. با این توصیف، قطر جایی است که هنوز این پلت‌فرم و بستر را برای بهار عربی فراهم می‌کند. واقعا قطر به صدای تغییر در خاورمیانه طنین قدرتمندی می‌دهد؛ زیرا «الجزیره»، به‌عنوان پلت‌فرمی برای بهار عربی و رسانه‌ای طرف‌دار قطر، تنها چیزی است که در دسترس امواج بهار عربی است. بدین‌ترتیب، شکست دادن آن فتح‌الفتوحی برای بن‌سلمان به حساب خواهد آمد.

اگر بن‌سلمان واقعا می‌خواهد که ایده‌ی اصلاحات را محقق کند، پس چه عیبی در تقاضای آزادی، عدالت اجتماعی، شغل و غذا می‌بیند؟ من از خودم و شما و میلیون‌ها عربی صحبت می‌کنم که اسلام‌گراها را نمی‌خواهند اما واقعا به دنبال عربستان سعودی بهتری می‌گردند.

حاکمان عربستان مردم عرب راجاهل واحمق می پندارند

اگر فرصتِ این را داشتید که به عربستان سعودی بروید یا مدتی را با یکی از نخبگان نزدیک به دولت عربستان بگذرانید، آن‌وقت به شما خواهند گفت که مردم عرب جاهل‌اند. «این مردم جاهل‌اند. آن‌ها خوب و بدشان را تشخیص نمی‌دهند.» این مسئله‌ی اول. اما مسئله‌ی دوم: برخلاف چیزی که ما درباره‌ی اسلام‌گراها فکر می‌کنیم، اسلام‌گراها و دموکراسی با یک‌دیگر می‌آیند. هر گوشه‌ای از جهان عرب که دموکراسی وجود دارد، اسلام‌گراها پدیدار می‌شوند؛ حتی برای آن‌که بتوانند بخش اعظم آرا یا دست‌کم بخش قابل‌قبولی از آن‌ها را کسب کنند. بنابراین، این‌ها یا خودشان در دولت هستند یا در تشکیل دولت مشارکت می‌کنند؛ مثل تونس و مراکش. اما بن‌سلمان این را نمی‌خواهد. او اسلام‌گراها را حقیر می‌داند. به همین دلیل است که به‌کلی مخالف بهار عربی است و حالا دم و دستگاه روابط‌عمومی خود را علیه بهار عربی علَم کرده است. مردم، نویسندگان، ایستگاه‌های تلویزیون، کانال‌های خبری مثل «العربیه»؛ همه و همه مدام به ایده‌ی بهار عربی حمله می‌کنند. او از دین برای حمله به ایده‌ی انقلاب و بهار عربی استفاده می‌کند.

منظورت چیست که می‌گویی «او از دین استفاده می‌کند»؟

او رگه‌های خاصی از سلفی‌گرایی را به کار می‌گیرد که مردم و مقامات را از مخالفت با حاکم بازمی‌دارد.

او از روحانیونی استفاده می‌کند که می‌گویند هیچ کس نباید با حاکم مخالفت کند؟ یعنی کسانی که می‌گویند به چالش کشیدن حاکم حرام است؟

بله

خب پس اساسا می‌گوید که ما از اسلام‌گراها متنفرایم اما خودش مایل‌ است که از سلفی‌ها استفاده کند تا در یمن و جاهای دیگر، با امواج بهار عربی و ایده‌های آن که ممکن است به مخالفت زبانی یا عملی منجر شود، مقابله کند؟

بله. به خاطر این‌که هدف‌اش مقابله با اسلام سیاسی است.

آیا امیدی داری که با وجود همه‌ی این ان‌قلت‌ها، اصلاحات به سرانجامی برسد که بتوانی با سری افراشته به عربستان سعودی برگردی و آن‌جا در امنیت کامل زندگی کنی؟

هرچند من مماشات می‌کنم و کارهای او را اصلاحات می‌نامم، اما دقیق‌تر آن است که اسمش را «عادی‌سازی» بگذاریم. پس این هنوز اصلاحات نیست. او صرفا در را به روی کسانی که محبوس بودند باز کرده؛ منظورم آدم‌های اهل سرگرمی و زنان است. او در را باز کرده و به آن‌ها اجازه داده که از کنج عزلتی که سال‌ها در آن گرفتار بودند، خارج شوند و دوباره به اجتماع مردم بپیوندند. اما درست همین حالا که درها گشوده است و زنان و سرگرمی‌ها هم به جامعه راه پیدا کرده‌اند و نقش دین هم کم‌رنگ‌تر شده، باید به سراغ اصلاحات برویم. اما هنوز اصلاحات در عربستان سعودی آغاز نشده است. اصلاحات واقعی آن است که اقتصادی فعال و پویا داشته باشیم.

امروزه اقتصاد عربستان راکد است. اخیرا میهمان یکی از تجار عربستان سعودی بودم که ضربه‌ی سختی از این وضعیت خورده بود.

اینجا در آمریکا اگر شما مثلا شهردار میامی باشید، به همان اندازه که با ثروتمندان ملاقات می‌کنید تا از کمک‌های مالی آن‌ها بهره بگیرید، زمانی را هم در مناطق محروم میامی می‌گذرانید. درست؟ با مردم فقیر و محروم صحبت می‌کنید تا مشکلات‌شان را ببینید... اما من هیچ وقت ندیده‌ام که بن‌سلمان زمانش را صرف چنین مناطقی بکند. من حتی یک عکس از او ندیده‌ام که مثلا به مناطق فقیر و محروم ریاض رفته باشد.

اما کلی عکس از او دیده‌ایم که در کنار نخبگان ایستاده است.

بله. کلی عکس با نخبگان. این همان‌ جایی است که او قرار گرفته. او هنوز مردم را نمی‌بیند. هروقت که توانست مردم را ببیند، اصلاحات واقعی آغاز خواهد شد.

مردم از سرتاسر جهان برای حج می‌آیند. دو، سه سال گذشته، با نوعی از هم گسیختگی زیرساخت‌‌ها مواجه بودیم و شاهد اتفاقات متعددی بودیم... این اتفاقات تاثیر مثبتی بر توانایی‌های سازمانی آن‌ها نداشته. حج نماد بسیار مهمی است که عربستان منحصرا در جهان اسلام از آن بهره می‌برد. حالا واقعیت این است که آن‌ها نمی‌توانند به لحاظ لجستیکی، از عهده‌ی این کار بربیایند... آیا بن‌سلمان توجهی به این موضوع دارد؟

من فکر می‌کنم که هنوز با کارکرد دولت، کارکرد درست دولت مشکل داریم. همیشه برای عربستان سعودی گزینه‌ی آسان‌تر آن است که ساختمان‌های بتنی بسازد؛ چرا که معمولا ساخت آن‌ها به دست پیمان‌کاران است و آن‌ها هم کار خودشان را به‌خوبی انجام خواهند داد. اما عربستان سعودی در حفظ و نگهداری و استفاده از این ساختمان‌ها مشکل دارد.

من توصیف احمقانه‌ای از این موضوع دارم: اینجا در آمریکا، شما وارد فرودگاه می‌شوید. مثلا سرویس بهداشتی آن‌جا ممکن است خیلی شلوغ و پررفت‌و‌آمد باشد اما همیشه تمیز یا دست‌کم نسبتاً تمیز است و به قدر کافی دستمالِ توالت آن‌جا هست. در عربستان سعودی، ما می‌توانیم یک سرویس بهداشتی شیک بسازیم اما بعد از دو سال کار کردن، کم‌کم شیر آب‌ها چکه می‌کنند و دیگر هیچ دستمال توالتی آن‌جا نمی‌‌گذارند. این مسئله‌ی حفظ و نگه‌داری است. این یعنی عملیات استفاده‌ی کارآمد از مدارس و بیمارستان‌ها و سایر اماکن. عربستان سعودی مبالغ خوبی برای آموزش و سلامتی هزینه می‌کند اما این کارش کافی نیست.

مدارس تمیز نیستند... خیلی از این بچه‌ها در جاهایی درس می‌خوانند که فاقد سیستم مناسب فاضلاب است. این چیزها مضحک است که داریم درباره‌شان صحبت می کنیم.

او می‌خواهد شهرهای تازه‌ای بسازد. اما چه کسی قرار است در آن شهرها زندگی کند وقتی مردم فقیر همین الان نمی‌توانند از پسِ مخارج زندگی‌شان بربیایند؟

فقط نخبگان. فقط نخبگانی که می‌توانند خرج زندگی‌شان را دربیاورند.

آیا این کفایت می‌کند که به تحکیم قدرت خود بپردازید اما فقط طبقه‌ی نخبه بتواند از خدمات شما بهره ببرد؟

متأسفانه، در جایی مثل مصر همین نخبگان دروازه‌های جامعه را بسته‌اند و مردم، یعنی طبقه‌ی متوسط و ثروتمند، با خیال راحت درون این جامعه‌ی بسته‌شده زندگی می‌کنند.

حالا به این نکته بپردازیم که او هیچ تمایلی ندارد که به نزدیک‌ترین بستگانش هم گوش بدهد و اگر کسی با او موافق نباشد، تمایل دارد که درها را به روی او ببندد و حبسش کند... این‌ها نشانه‌هایی هستند که تا به حال دیده‌ایم و حاکی از تمایلات بسیار وحشتناکی است.

شما این‌جا به دو نکته اشاره کردید. بله! او (بن سلمان-هیچ مشاور سیاسی‌ای ندارد جز «ترکی الشیخ» و «سعود القحطانی». [۷] او مشاوران برجسته‌ای ندارند.

مادر-بن سلمان در«حصر»است.

حالا ماجرای مادر بن‌سلمان [که از قرار معلوم، تحت حصر خانگی است]. دوباره این ماجرا را بخوان. نکته‌ی بسیار جالبی در آن خواهی یافت. چهارده منبع اطلاعاتی این ماجرا را تایید کردند. اما آن‌ها چه کسانی هستند؟ آمریکایی‌ها. آمریکایی‌ها بودند که این ماجرا را لو دادند. سیا بود که این ماجرا را لو داد. اما چرا آن‌ها چنین کاری کردند؟ من فکر می‌کنم که کسانی در سیا هستند که از وضع موجود رضایت ندارند.

مشاوران بن سلمان فاسدند

درباره‌ی این دو مشاوری که گفتید، سعود القحطانی و ترکی الشیخ ...

آن‌ها خیلی تبهکارند. مردم از آن‌ها می‌ترسند. اگر آن‌ها را به چالش بکشید، سروکارتان با زندان است و بارها این اتفاق افتاده است.

ترکی الشیخ متولی ورزش عربستان سعودی است و زمزمه‌هایی وجود دارد که او چند میلیارد دلار در اختیار دارد تا خرج ورزش کند و جوانان را مشغول کند. ترکی قبلا در نیروی پلیس بود و من نمی‌دانم که چه‌طور توانسته این‌قدر به بن‌سلمان نزدیک شود، اما به هر حال، حالا خیلی نزدیکِ بن‌سلمان است.

«القحطانی »در دوره‌ی خالد، یعنی در زمان ملک‌عبدالله، یکی از متولیان رسانه‌ای دربار پادشاهی بود. او یکی از دوستان من بود و او را به‌خوبی می‌شناسم. در آن دوره، او واسطه‌ی دربار پادشاهی و رسانه بود. حالا او مهم‌ترین چهره در عرصه‌ی رسانه شده است. او کسی است که نیروی کنترل‌کننده‌ی سعودی را هدایت می‌کند... او کسی است که روابط‌ عمومی و رسانه‌ را در اختیار دارد.

ترکی الشیخ گفته بود: «غربی‌ها به این‌جا می‌آیند و دو ساعت آن‌ها را معطل می‌کنیم اما آن‌ها پای ما را می‌بوسند.» یک مقدار توهمی به نظر می‌آید. گویا متکبر است و شیوه‌ی حرف زدن‌اش جوری است که انگار به یک عصر و قرن دیگر تعلق دارد.

توصیه می‌کنم خودت به عربستان سعودی برو و با او ملاقات کن و خودت این حرف را از زبانش بشنو.

مطمئن نیستم که بتوانم آن‌جا بروم و زنده از آن‌جا بیرون بیایم.

پانوشت:

[۱]موسس نظام فعلی پادشاهی عربستان سعودی است که تا سال ۱۹۵۳ پادشاهی این کشور را بر عهده داشته و پس از آن، فرزندان او به این منصب رسیده‌اند.
[۲]فیل سفید استعاره‌ای است از چیزی که ظاهرا باارزش به حساب می‌آید، اما سروکله زدن با آن هزینه دارد و فایده‌ی چندانی هم ندارند؛ اشاره‌ی خاشقجچ به پروژه‌های عظیم اقتصادی بن‌سلمان است که از نظر خاشقچی، ظاهرا بزرگ، اما واقعا بی‌فایده‌اند.
[۳]این اجلاس بهار سال ۲۰۱۸ در دمام عربستان برگزار شد. تغییر نام اجلاس نیز به درخواست شاه عربستان، ملک‌سلمان، انجام شد.
[۴]یعنی دولتی که فقط بر یک شهر و برخی از مناطق اطراف ان حکمرانی می‌کند.
[۵]محمد بن‌نایف پسرعموی بن‌سلمان است که در ابتدای دوره‌ی حکومت ملک‌سلمان، مدتی به‌عنوان، ولی عهد معرفی شد، اما در سال ۲۰۱۵، بن‌سلمان جای او را گرفت. گفته می‌شود که از آن روز به بعد، بن‌نایف در حصر نگه‌داری می‌شود و اجازه‌ی خروج از کشور را ندارد.
[۶]دولت متکی (client state) دولتی است که به لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی طفیلی دولتی قدرت‌مندتر است.
[۷]نکته‌ی جالب این است که در وقایع اخیر مربوط به قتل خاشقچی، بن‌سلمان برای آن‌که اتهامات را از روی دوش خود بردارد، تعدادی از نزدیکان خود را به‌عنوان متهمان اصلی فدا کرده است که یکی از آن‌ها همین سعود القحطانی است که از منصب مشاوره‌ی بن‌سلمان عزل شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نقشه ازقبل ترسیم شده عربستان برای کشاندن «خاشقچی»به کنسولگیری واحساس خطرکردن جمال ونامزدش ونیرمصاحبه «یاسین آکتای» مشاور اردوغان،دوست خانوادگی جمال رادرادامه خواهیدخواند که بااندکی اصلاحات.

خدیجه چنگیز: روزحادثه «جمال خاشقچی» احساس خطرمی کرد،من هم می خواستم همراه او وارد ساختمان شوم ولی به من اجازه ندادند ،جمال  گفت که اگر اتفاقی برایش افتاد، با «یاسین آکتای» از نزدیکان رییس جمهوری ترکیه و «توران قشلاقچی »رییس انجمن رسانه ای ترک ـ عرب تماس گرفتم.

نامزدجمال گفت: رییس جمهوری آمریکا از وی برای سفر به آمریکا گفت: قصد سفر به آمریکا و دیدار با ترامپ را ندارم چون او صادق نیست.

چنگیز در(۴ آبان ۱۳۹۷) مصاحبه با شبکه تلویزیونی خبر.تورک: دونالد ترامپ و مایک پمپئو رییس جمهوری و وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا پس از اعلام قتل خاشقچی برای تسلیت تماس گرفتند ولی به رغم سوال من، هیچ در مورد پرونده حرفی نزده و از کیفیت جنایت اظهار بی اطلاعی کردند.

 وقتی جمال دیرکرد،بیرون نیامد، وحشت کردم و طبق قرار قبلی، با یاسین آکتای از نزدیکان رییس جمهوری ترکیه و توران قشلاقچی رییس انجمن رسانه ای ترک ـ عرب تماس گرفتم.

زندگینامه "کربلایی کاظم ساروقی"بیسوادی که دریک حادثه عجیب حافظ کل قرآن شد

کربلایی کاظم "ساروقی" کشاورز بی‌سوادی که در یک شب حافظ کل قرآن شد

تولدکربلایی کاظم کریمی ساروقی در سال ۱۲۶۰ هجری شمسی بوده است که مصادف با سال۱۲۹۸هجری قمری می باشد

اعجاز در۲۷سالگی رخ داده یعنی درسال ۱۲۸ ٧شمسی

وفات: ۱۳ مرداد سال ۱۳۳۶مصادف با٧ محرم ١٣٧٧

                                           ماجرای کربلایی کاظم اززبان آیت الله مکارم شیرازی

 اصل داستان: ماه رمضان بود که از سوی آیت‌الله حائری یک مبلّغ مذهبی به روستای ما آمد و ضمن سخنرانی‌های خویش، دربارة نماز، روزه، خمس، زکات و ... بحث کرد و گفت: «هر مسلمانی حساب سال نداشته باشد و حقوق مالی خویش را ندهد نماز و روزه‌اش صحیح نیست». 


من به خانه رفتم و به پدرم(کربلایی عبدالواحد) گفتم: «شما چرا زکات اموالت را نمی‌دهی؟» گفت: «پسرجان! این حرف‌ها را از کجا می‌گویی؟»

گفتم: «این روحانی که از قم آمده می‌گوید: اگر کسی حقوق مالی خویش، هم چون زکات را ندهد مالش حرام است». 

پدرم گفت: «او برای خودش می‌گوید».

من گفتم: «با این وضع، من دیگر در خانة شما نمی‌مانم» و به حالت قهر به قم رفتم. 

پس از مدتی، پدرم کسی را فرستاد و مرا به روستا بازگردانید، و باز هم بحث ما ادامه یافت.

من اصرار داشتم او زکات مال خویش را بدهد، او هم می‌گفت: «این فضولی‌ها به تو نمی‌رسد». تا آنکه بار دیگر من خانة پدر را بر سر این موضوع ترک کردم و به تهران رفتم، و آنجا مشغول کار شدم و پدرم باز کسانی را فرستاد و مرا به روستا بردند.


درگیری ما ادامه یافت و با خیرخواهی سالخوردگان روستا، پدرم حاضر شد مقداری زمین و بذر آن را به من واگذار کند تا من به طور مستقل به کار کشاورزی بپردازم و مستقل زندگی کنم. 

او پذیرفت و یک قطعه زمین بزرگ با هشت بار گندم را به من واگذار کرد.

من، نیمی از گندم را به فقرا دادم و نیم دیگرش را کشت کردم و خدای متعال، برکتی داد که در آنجا بی‌‌نظیر بود.

محصول را برداشتم و به شکرانة لطف خدای متعال با بینوایان نصف کردم و بسیار به فقرا و مستمندان کمک می‌کردم، و دوست داشتم همیشه یار و مددکار مردمان ضعیف و مستضعف باشم.

از این روی ما همواره بیشتر از زکات معمولی در راه خدا انفاق می‌نمودیم و خداوند هم برکت زیادی به آن می‌داد.

روزحادثه مهم

تا آنکه یک روز تابستان که برای خرمنکوبی به مزرعه رفته، و گندم‌ها را جمع کرده بودم، هرچه منتظر شدم بادی نیامد و آسمان کاملاً راکد بود.

بالاخره مجبور شدم به طرف ده برگردم. در بین راه یکی از فقرای ده، به من رسید و گفت: امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی؛ آیا ما را فراموش کرده‌ای؟

گفتم: خیر، خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم، ولی هنوز نتوانسته‌ام محصول را جمع کنم و این را بدان که حقّ تو محفوظ است.

او خوشحال شد و به طرف ده رفت، ولی من دلم آرام نگرفت. 

به مزرعه برگشتم، و مقداری گندم با زحمت زیاد جمع کردم و برای آن مرد فقیر برداشتم، و قدری هم علوفه برای گوسفندانم درو کردم و چند ساعت بعد از ظهر، یعنی حدود عصری بود که گندم‌ها و علوفه‌ها را برداشته، به طرف ده به راه افتادم.

مکان حادثه«معجزه»

قبل از آنکه وارد ده بشوم، به باغ امام زادة مشهور به ۷۲ تن رسیدم. من روی سکوی در امامزاده برای رفع خستگی نشستم و گندم‌ها و علوفه‌ها را کناری گذاشتم و به طرف صحرا نگاه می‌کردم.

دیدم دو نفر جوان که یکی از آنها بسیار با هیبت و خوش قد و قامت بود، با شکوه و عظمت عجیبی به طرف من می‌آیند. لباس‌های آنها عربی بود و عمّامة سبزی به سر داشتند.

وقتی به من رسیدند، سلام کردم، پاسخ مرا با محبت دادند. همان آقای با شخصیت مرابااسم صداکردند و گفتند:

کربلائی کاظم! بیا با هم برویم فاتحه‌ای در این امامزاده برای آنها بخوانیم.

 

من گفتم: آقا، من قبلاً به زیارت رفته‌ام و حالا باید برای بردن علوفه به منزل بروم. فرمودند: بسیار خوب این علوفه‌ها را کنار بگذار و با ما بیا فاتحه‌ای بخوان. من هم اطاعت کردم


من فکر کردم که آنان راه امامزاده را بلد نیستند، امّا هنگامی که حرکت کردیم دیدم آنان جلوتر می‌روند.

ابتدا «امامزاده شاهزاده حسین »را زیارت کردیم. آنان سورة حمد و قل‌هوالله را خواندند، و من چون سواد نداشتم به همراه آنان می‌خواندم و صندوق را نیز می‌بوسیدم، و دور می‌زدم، ولی آنان چنین نمی‌کردند و تنها می‌خواندند.

زادگاه کربلایی کاظم، میزبان زائران امامزاده 72 تن ساروق+تصاویر

سپس از آنجا بیرون آمدیم تا به امام‌زادة دیگری که« ۷۲تن »می‌گفتند رفتیم.

در آنجا دو امام‌زاده به نام‌های «امام‌زاده جعفر و امام‌زاده صالح »دفن‌اند و یک قسمت هم به نام «چهل دختران »معروف است. باز هم من دور می‌زدم و قبر را می‌بوسیدم اما آنان باز هم فاتحه می‌خواندند.


همان آقای با هیبت رو به من کردند و فرمودند«کربلایی کاظم! پس چرا چیزی نمی‌خوانی؟» 

گفتم: آقا من سواد ندارم.


گفتند: « نگاه کن به آن کتیبه، می‌توانی بخوانی».

نگاه کردم، کتبه‌ای دیدم که نه پیش از آن دیده بودم و نه بعد از آن دیدم. نگاه کردم، دیدم به خط سفید و پر نوری این آیة شریفه نوشته شده بود: 
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَکَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿٥٤اعراف﴾آیه را خواندم،

آنگاه آنهاجلوتر آمدند،ودست خویشتن را از پیشانی تا سینه‌ام کشیدند، و سورة حمد را خواندند و به چهرة من فوت کردند و همة قرآن را در سینة من نهادند.

من صورتم را برگرداندم که به آنها چیزی بگویم.

 ناگهان دیدم کسی آنجا نیست!

و از آن آقایی که تا همین لحظه دستشان روی سینة من بود خبری نیست،

و دیگر از آن نوشته‌ها هم که روی سقف بود چیزی وجود ندارد.

در این موقع دچار ترس و رعب عجیبی شدم،

و دیگر نفهمیدم چه شد، یعنی بی‌هوش روی زمین افتاده بودم.

هنگامی به خود آمدم که دیدم شب فرا رسیده است.

برخاستم، جریان را فراموش کرده بودم. و در بدنم احساس خستگی عجیبی می‌نمودم. خودم را سرزنش می‌کردم که مگر تو کار و زندگی نداری، آخر اینجا چه کار می‌کنی!؟

بالاخره از امام زاده بیرون آمدم و بار علوفه را به دوش گرفتم و به سوی ده حرکت کردم. در بین راه متوجه شدم کلمات عربی زیادی بلد هستم.

ناگهان به یاد تشرّفی که روز قبل خدمت آن آقا پیدا کرده بودم افتادم. باز ترس و رعب مرا برداشت. ولی زود خودم را به منزل رساندم.

 اهل خانه خیلی مرا سرزنش کردند که تا این موقع شب کجا بودی؟ 

من چیزی نگفتم و علوفه را به گوسفندان دادم و صبح زود آن گندم‌ها را به در خانة آن مرد مستمند بردم و به او دادم و بدون معطّلی به نزد پیشنماز محل، آقای حاج شیخ صابر عراقی رفتم، و داستان خودم را از اول تا به آخر گفتم.

آقای «عراقی »به من گفت آنچه را می‌دانی بخوان. من آنها را خواندم. او ساعت‌ها مرا امتحان کرد. نخست سورة رحمان را پرسید، بعد سورة یس، مریم و سوره‌های دیگر قرآن را. من از هر کجا پرسید، از حفظ و بدون کوچک‌ترین لغزش همه را تلاوت کردم.

سپس قرآن را بوسیدم. و آقای عراقی به مردمی که آنجا بودند، گفت: مردم کاظم درست می‌گوید، او مورد لطف قرار گرفته است.

مردم بر سر من ریختند و لباس‌هایم را به عنوان تبرّک بردند، 

آقای صابر عراقی به زحمت مردم را از خانه بیرون کرد و به من گفت: کاظم اگر جان خودت را دوست داری شبانه از این محل برو. در غیر این صورت به عنوان تبرّک به دست مردم آسیب خواهی دید.

گفتم: خرمن و گوسفندانم را چه کنم؟

گفت، من دستور می‌دهم آنها را حفظ و جمع‌آوری کنند و پولی هم به من داد و شبانه به ملایر آمدم.

آنجا نیز مردم قصه مرا برای حجت الاسلام سیّد اسماعیل علوی بروجردی که از علمای ملایر بود گفتند و ایشان تشریف آوردند و با من ملاقات کردند و با اصرار مرا بردند،

جلسه‌ای تشکیل دادند و قصة مرا برای شخصیت‌های ملایر نقل کردند. آنها مرا بسیار آزمایش و امتحان نمودند و همه تعجّب می‌کردند./پایان خاطره آیت الله مکارم شیرازی

کربلایی کاظم اززبان فرزندش حاج اسماعیل کریمی  

واعظی که کربلایی کاظم رامتحول کرد

پدرم، روستازاده و کشاورز بود. یک روز که پای منبر واعظِ روستای خود «ساروق» نشسته بود و به سخنان او دل سپرده بود؛ از زبان واعظ می شنود که:«هر کس زکات مال خود را ندهد، نمازش درست نیست؛ و مالش غصبی است. اگر ملکی و خانه ای از درآمد مالش بخرد، غصبی خواهد بود و در قیامت، خدا او را مؤاخذه خواهد کرد».

کربلایی کاظم پس شنیدن این مطلب در چند سخنرانی، به گونه ای جدّی به مسئله پاکسازی اموال از طریق زکات اهتمام می کند.

هجرت کربلایی کاظم

با اندکی توجّه درمی یابد صاحب مِلکی که او برایش کشاورزی می کند، زکات مال خود را نمی دهد و طبعاً زمینهای او غصبی است. با درک این مطلب،

کشاورزی را رها می کند و برای امرار معاش از ساروق خارج شده و در مابین اراک و قم، که جاده ماشینی ساخته می شد، به کارگری می پردازد

پس از نزدیک به یک سال که برای سرکشی به ارحام و بستگان خود به روستا، می آید متوجّه می شود که صاحب ملکی که برایش کار می کرد، توبه کرده و اکنون زکات مال خود را می دهد. از طرفی از بستگان کربلایی کاظم تقاضا کرده تا کربلایی را به سر ملک و کشاورزی او در آن برگردانند. ایشان پس از اطمینان کامل از توبه صاحب ملک، به شغل رعیتی بازمی گردد؛ و صاحب ملک قطعه زمین کوچکی را نیز به کربلایی کاظم می دهد تا افزون بر کار برای ارباب، بر روی زمین خودش نیز کار کند. 


مرحوم ابوی در موقعی که خرمن را می کوبید و گندم را از کاه جدا می کرد، سهم مالک را می پرداخت و همان جا زکات سهم خود را جدا می کرد و به مستحقّی که به طور کامل از وضع زندگی و معاش او مطلّع بود، می داد.

 افزون بر این، پس از جدا کردن خرج سالانه خود و بذری که برای کاشت سال بعد کنار می گذاشت، مابقی را بین فقرا تقسیم می کرد. 
چند سالی به همین منوال می گذرد،

سالی در موقع خرمن و هنگامی که هنوز گندم را از کاه جدا نکرده بود، همان شخصی که هر ساله زکات مال خود را به او می داد، به سراغش می آید و می گوید: بچه هایم نان ندارند. ایشان می گوید: می بینی که باد نمی آید؛ ولی سعی می کنم مقداری گندم برایت تهیه کنم.

شخص مستمند می رود. پس از رفتن او، کربلایی به وسیله غربال مقداری گندم از کاه جدا کرده، وزن می کند و به منزل او می برد؛ و از آنجا به باغ خود که پایین ده بود، می رود تا اندکی علوفه برای گوسفندانش تهیه کند.

پس از این، عازم منزل می شود. 

سر راه، نزدیک «امامزادگان هفتاد و دو تن»، دو نفر سیّد خوش سیما را می بیند که جلو درِ آستانه امامزاده ایستاده و او را به نام صدا می زنند؛ و از او می خواهند علوفه را روی سکّوی جلوی در گذاشته و به اتفاق آنها به داخل برود. 

یاد آوری این نکته لازم است که امامزاده ها در سه قسمت یک باغ مدفونند؛ به این ترتیب که شانزده تن از آنان که در قسمت غربی مدفون اند، مَرد هستند و چهل تن که در قسمت میانی دفن شده اند، چهل زن و دختر هستند و در قسمت شرقی باغ نیز پانزده مرد و یک زن مدفون هستند. بزرگِ امامزادگان قسمت غربی، امامزاده جعفر است و بزرگ امامزادگان شرقی، علی الصّالح عبدالله اصغر بن امام زین العابدین علیه السلام است که در آنجا یک نفر خانم - به نام نصرت خاتون - نیز دفن است.تبلور جاذبه های مذهبی در سرزمین آفتاب/ از مساجد کهن تا امامزادگان

آن دو سیّد بزرگوار داخل امامزاده اوّلی شده، فاتحه می خوانند و به سمت چهل دختران می روند و داخل می شوند؛ و به مرحوم پدرم می گویند: شما هم بیایید.

مرحوم پدرم می گوید: متولّیان امامزادگان می گویند: فقط زنها می توانند داخل این قسمت شوند و ممنوع است آقایان به این قسمت وارد شوند! آن دو بزرگوار می گویند:فعلاً بیایید داخل؛ اشکال ندارد. 
ایشان هم داخل می شود و پس از قرائت فاتحه برای آنان به سمت امامزادگان قسمت شرقی عازم می شوند که «مدفن امامزاده عبیدالله بن علی الصّالح» و سایر امامزاده ها را زیارت کنند. 


پس از زیارت و خواندن فاتحه، نماز و دعا، یکی از آن آقایان که کربلایی هیچ یک را قبلاً ندیده و نمی شناخت؛ به بالای حرم، دورتادور سقف اشاره می کند و به پدرم می گوید: این کتیبه ها را ببین و بخوان.

 

پدرم به محلّ مورد اشاره نگاه می کند و در آنجا خط هایی نورانی می بیند؛ که گویی با آب طلا نوشته شده است؛

خطهایی که آنها را هیچ گاه در گذشته که بارها و بارها به امامزاده آمده بود، ندیده بود.

به آنها می گوید: من درس نخوانده ام و هیچ سواد ندارم و نمی توانم بخوانم؛ تشخیص می دهم که خطهایی نورانی در آنجا نوشته شده است که تا کنون ندیده ام؛ ولی قادر به خواندن آنها نیستم. 


یکی از آقایان سادات می فرماید: محمدکاظم! بخوان؛ می توانی بخوانی.

پدرمجددمی گوید: نمی توانم بخوانم؛ سواد ندارم.

باز هم همان آقا می فرماید: بخوان می توانی؛

بگو: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَکَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿٥٤اعراف﴾ ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿٥٥﴾ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٦﴾ وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ ۚ کَذَٰلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿٥٧﴾وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا ۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ ﴿٥٨﴾ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٥٩اعراف﴾

در حین خواندن آیه به وسیله یکی از آقایان و تکرار آن به وسیله کربلایی کاظم؛ بر سینه کربلایی دست می کشندکربلایی به گونه ای غرق در خواندن کلام الله با لهجه خوش آن بزرگوار می شود که حضور آنان را از یاد می برد؛

وقتی به خود می آید، می بیند آن دو بزرگوار از نظر غایب شده اند! و فرصتی برای گفت وگو و پرسش از آنان برای او نمانده است! با یک دنیا افسوس که چرا آن گونه که باید از آنان تجلیل نکرده است! و ای کاش می توانست بیش از این با آن دو بزرگوار مصاحبت می کرد! با خطور این اندیشه ها و مهابت آنچه برایش پیش آمده، بیهوش می شود. 


شب فرا رسیده، و پاسی از شب گذشته بود، تعدادی شمع که در امامزاده روشن کرده بودند، تمام شده و رو به خاموشی گذاشته بود. مرحوم والد نقل می کرد که: 
این بیهوشی تا صبح روز بعد ادامه داشت.

با نسیم صبحگاهی به خود آمده، از جا برخاستم و به زحمت درِ امامزاده را در تاریکی پیدا کردم. نماز صبح را در امامزاده خواندم. به این امید که آن بزرگواران را دوباره ببینم، چند بار به محلّ واقعه آمدم؛ ولی از آنان خبری نبود. از کتیبه ها و آیاتی که بر روی قسمت فوقانی دیوار نوشته شده بود نیز اثری باقی نمانده بود.

از امامزاده بیرون آمدم و علوفه را از همانجا که گذاشته بودم، برداشتم و به طرف خانه حرکت کردم. در راه، با خود زمزمه می کردم! گویا چیزهایی می دانستم؛ مطالبی را می خواندم؛ سینه ام مملو از کلماتی بود که معانی آن را نمی دانستم؛ ولی هر گاه آنها را می خواندم، قلبم آرامش پیدا می کرد، احساس سرحالی و سبکی می کردم. 


بین راه که مردم با من برخورد می کردند، سلام و علیکی می گفتند و می پرسیدند: از دیروز تاکنون کجا بودی؟ سراغت را می گرفتند و می گفتند: فرزند کربلایی عبدالواحد گم شده است.

 به منزل آمدم؛ خانواده و پدر و مادرم دورم جمع شدند و پرسیدند: از دیشب تاکنون کجا بودی؟ همه جا سراغت را گرفتیم؛ ولی تو را پیدا نکردیم. منزل همه دوستان، بستگان و آشنایان را جویا شدیم؛ ولی اثری از تو نیافتیم. 

حتّی سر خرمن و باغ هم رفتیم؛ هیج جا از تو نشانی نبود. گفتم: من شب را در امامزاده به صبح رساندم؛ و آنها گفتند: مگر دیوانه شده ای! تا صبح، در امامزاده چه می کردی؟ 


در آن زمان، مرحوم حاج آقا صابری عراقی که واعظی متّقی، متدیّن، ملاّ و مشهور بود، همه ساله به ساروق می آمد و مدّتی در آنجا می ماند و مردم را موعظه و ارشاد می کرد. وقتی این واقعه رخ داد،

آقای صابری عراقی در ساروق بود. مرحوم ابوی نقل می کرد که پس از این که از امامزاده برگشته بود، نزد آقای صابری می رود. معمولاً مردم از روستاهای اطراف نزد او می آمدند و مسائل شرعی خود را از او می پرسیدند و او به مسائل یک یک آنان رسیدگی می کرد. پس از این که مردم مسائل خود را مطرح می کنند و آقای صابری به آنها رسیدگی می کند، کربلایی کاظم  پس از احوالپرسی به صابری(واعظ )می گوید:من قرآن را به طور تمام و کمال حافظ شده ام


آقای صابری مرتبه اوّل متوجّه مطالب کربلایی کاظم نمی شود. کربلایی دوباره تکرار می کند. آقا می گوید: 
شاید خواب دیده ای یا قبلاً سواد داشته ای و بخشی از قرآن را حفظ کرده ای


ایشان می گوید: من هیچ گاه درس نخوانده ام. و برای این که از مردم تأیید بگیرد، رو به آنان کرده و می گوید: ای اهالی ساروق! شما می دانید که من تاکنون هیچ گاه به مکتب نرفته ام

 پدرم کربلایی عبدالواحد مرد بی بضاعتی است و نمی توانسته مرا به مکتب بفرستد و یا معلّم سر خانه برایم بگیرد تا مرا با سواد کند. اگر کسی می داند که من درس خوانده ام به آقا عرض کند. 


همه اهالی بالاتّفاق می گویند: آقا محمدکاظم درس نرفته و مکتب ندیده است، ما شاهدیم که ایشان هیچ گاه تاکنون سواد نداشته است. 
اهالی دهات دیگر هم می گویند: ما نیز تاکنون نشنیده ایم که محمدکاظم کریمی سواد داشته باشد. ما از گذشته، او را فردی بی سواد می دانستیم. 
پدرم می گوید: پس از این، به ملاّ گفتم: قسمتی از اینها را دیروز عصر در بیداری در امامزاده به من یاد داده اند؛ و من آن را فراگرفته ام؛ بلکه الآن می بینم، بسیار بیشتر از آنچه به من گفته اند، در سینه و حافظه دارم.

 وقتی همه ماجرا را گفتم، حاج آقاصابری بلند شد و به اتّفاق ایشان و اهالی به امامزاده آمدیم.

پس از زیارت، به این سو و آن سو نگاه کردند و اثری از آن آیات نیافتند. در این هنگام که متوجّه رخداد فوق العاده و کرامّت و تفضّل الهی شده بودند، 

جمعیت حاضر به سوی من هجوم آوردند و به قصد تبرّک، لباس مرا پاره پاره کردند؛ سپس مرا به عزّت و احترام تمام به دِهْ آوردند


آقای صابری می پرسید: «معجزه بود، امام زمان بود، چه شد و آنها که این کرامّت را به تو عطا کردند، نشناختی؟

به هر حال تا مدّتی صحبت من سر زبانها بود؛ تا اندک اندک از خاطر مردم رفت و من هم از ترس اینکه با گفتن ماجرا به مردم یا با خواندن آشکار قرآن از ثواب عملم کم شود یا گفته شود که برای شهرت چنین می کند، سعی می کردم آن را پنهان کنم.

کار رعیتی خود را کماکان ادامه دادم و همه ساله زکات مال خود را می پرداختم و از همان وقت، نافله و نماز شب را به طور مرتّب و بهتر از قبل می خواندم.

چه شد که مردم آن معجزه رافراموش کردند وکربلایی کاظم ازسرزانها افتاد(شأن ومنزلتش حفظ نشد)

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:چراحدود۳دهه  دوران «فترت»اتفاق افتاد!چه قصوراتی انجام گرفته بود؟
پدرم گفت: پس از مدتی، کم کم مردم مرا فراموش کردند و کسی سراغ مرا نمی گرفت. پیوسته در خفا به خواندن قرآن مشغول بودم و البته خودم نیز آن طور که باید قدر خود را ندانسته و به درستی درک نکردم که خدای متعال چه موهبت بزرگی به من عطا کرده است! 
من که فرزند ارشد کربلایی محمدکاظم هستم، نزدیک به ۲۳ سال پس از این واقعه زمانی که پدرم در سنین بالای پنجاه سالگی بود، و من کودکی هفت یا هشت ساله بودم، ماجرا را از پدرم شنیدم.

 ما در ساروق منزلی داشتیم که از سه اتاق تودرتو تشکیل می شد. پدرم در اتاق آخری که صندوق خانه هم بود، مقداری کاه و یونجه خشک برای گوسفندها ذخیره کرده بود.

موقعی که پدرم برای تهیه خوراک گوسفندان و گاوهای خود به آن اتاق می رفت تا با مخلوط کردن یونجه ها با کاه خوراک دام را فراهم کند، من شاهد زمزمه و آوازهایی از وی بودم؛ نزدیک می رفتم تا ببینم پدرم چه چیزی را زمزمه می کند؛ و او زمزمه را قطع می کرد.

گاهی که متوجّه نبود، به طور پنهان گوش می دادم؛ ولی از آنچه می خواند سر در نمی آوردم. گاهی نیز از او می پرسیدم: پدر! چه می خوانی و چرا فقط هر وقت به صندوق خانه می روی، می خوانی؟ می گفت: 
تو چه می دانی چه می خوانم! بزرگ که شدی می فهمی که من چه می خواندم، برو سراغ کارت و به من کاری نداشته باش. 


پدرم از بس که ساده بود، گمان می کرد اگر به من که فرزندش هستم، بگوید که قرآن می خواند، ثواب قرآنش کم خواهد شد یا ممکن است من آن را به مردم بگویم. 
پس از مدّتی به دلیل عائله مند شدن، خشکسالی و نبود بضاعت، گوسفندها، گاوها و ملک اندک را از دست می دهد و روزگار را با کارگری می گذراند.

سفربه کربلا

به یاد دارم زمانی که مرحوم پدرم تصمیم گرفت به کربلا برود، به مرحوم مادرم سفارش ما را کرد و گفت: می خواهم به مسافرت بروم و به کربلا مشرّف شوم. 
پیش از سفر، مخارج یک سال را با محصولات مختصری که از باغ عایدش شده بود، برای ما گذاشت و در سال ۱۳۱۷ *عازم مسافرت و هجرت از وطن به سوی کربلا شد. آن موقع ساروق خود بر سر راه کربلا و کاروان رو بود؛ مردم با کجاوه، اسب و قاطر به سوی عتبات عالیات روانه می شدند؛ در حالی که پدرم همان راه را پیاده در پیش گرفت و رفت.(مدیریت سایت:سفربکربلا۱۳۲۷است)*

حوادث سفرکربلا-بین مسیر

در راه به «جوکار» و به «حسین آباد» ملایر و سپس عصر آن روز به «دهِ سیّد شهاب» وارد می شوند. در آنجا سراغ منزلی را می گیرد که شب را استراحت کند. مردم او را به منزل فردی به نام «مشهدی رحمان بیات» راهنمایی می کنند؛ و پدرم به منزل او وارد می شود و میزبان از او به گرمی استقبال می کند. پس از صرف شام، از او جریان مسافرت و شغلش را جویا می شود. 

مرحوم پدرم قصد سفرش را بازگو می کند و مشهدی رحمان می گوید: من سخت به کارگر و دروگر نیازمندم. و «مشهدی رحمان»از او تقاضا می کند که یکی دو روز به او کمک کند و اگر خواست همان جا بماند تا پس از پایان درو، راهی کربلا شود. 

فردای آن روز پدرم به همراه فرزندان مشهدی به سوی زمینهای وی روانه می شود و کار درو را آغاز می کنند. فرزندان مشهدی می بینند دروگر خوبی است؛ به او می گویند: همین جا نزد ما بمان و هر چه بخواهی به تو می دهیم. پدرم به آنها می گوید: ان شاءالله اگر سال آینده توفیق شد، نزد شما خواهم آمد.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:چراحدود۳دهه  دوران «فترت»اتفاق افتاد!چه قصوراتی انجام گرفته بود؟همانطورکه خداوندحکیم بی دلیل عطانمی کند،بی دلیل هم محروم نمی کند! آیانمیتوان گفت آن میهمانی ها،تغذیه صاحبخانه و تعاملات  آن ایام تأثیرگذاربوده است!؟

چگونه بعداز۲۷سال "کربلایی کاظم"مجددمنزلت خودربدست آورد


شب که به منزل بر می گردند، می بینند صاحب خانه به دل درد شدیدی مبتلا شده است. بستگان و فرزندان تصمیم می گیرند برای مداوای پدر خود، فردا او را به تویسرکان ببرند. بر سر اینکه چه کسی او را ببرد، بحث می کنند و درنهایت قرعه به نام پدر من که مهمان بوده می افتد و قرار بر این می شود که روز بعد پدرم به همراه مشهدی به تویسرکان بروند و پس از معاینه و مداوای طبیب به ده «سیّد شهاب» برگردند.

حادثه دوم
صبح روز بعد پدرم خیلی زود از خواب بلند می شود و برای رفتن آماده می شود و به سوی مقصد حرکت می کنند. فاصله بین دِه «سیّد شهاب» تا تویسرکان، دو فرسخ بیشتر نیست. هوا خوب و مساعد بوده است. 


در همان زمان جناب حجت الاسلام شیخ محمد سبزواری، عالم، واعظ و مدرّس شهر تویسرکان به اتّفاق آقای خالصی زاده که از طرف دولت عراق که دست نشانده انگلیس بوده و در تویسرکان در تبعید به سر می برده است، برای خواندن فاتحه اهل قبور از شهر بیرون رفته بودند؛ و پس از خواندن فاتحه در حال قدم زدن به سوی شهر در حرکت بودند که با کربلایی محمدکاظم و مشهدی رحمان همراه می شوند. مرحوم پدرم با مشهدی پشت سر آنها بودند. 


پدرم می شنود که آنها در حال مباحثه هستند و یکی از آنان آیه ای از قرآن را می خواند و ترجمه می کند. - نظیر آیه مورد نظر که آقای خالصی زاده آن را می خوانده، در قرآن متعدّد است؛ با این تفاوت که قبل و بعد آنها با هم فرق دارد

- پدرم می بیند آیه ای که خوانده شده با توجّه به آیات ماقبل و مابعد خود، اشتباه خوانده شد؛ از پشت سرِ آنان صدا می زند: نشد، غلط خواندی. حاج آقای خالصی زاده نگاهی به پشت سر می کند و جز یک مرد دهاتی، همراه با یک نفر دیگر که سوار بر الاغ است کسی را نمی بیند.

از این رو می گوید: مرد دهاتی! تو چه می دانی که من غلط خواندم یا درست؟! ایشان می گوید: قرآن خواندن که دهاتی و شهری ندارد، آقا! اشتباه خواندید، قبول کنید که اشتباه خواندید؛ من همه قرآن را از حفظ می خوانم بی آنکه درس خوانده باشم و به مکتب رفته باشم. اگر باور نداری، بسم الله امتحان کن. 


این برخورد، آغاز آشنایی پدر من با مرحوم خالصی زاده می شود که تا آخر ادامه داشت.

خالصی زاده طبیب هم بود


در باقیمانده راه به طور مختصر ماجرای خود را برای آقای خالصی زاده نقل می کند. ایشان می پرسند: این همراه شما کیست؟ می گوید: مریض است و او را نزد حکیم می برم. مرحوم آقای سبزواری می فرمایند: خود آقا، حکیم هم هستند؛ او را به منزل بیاورید تا معاینه اش کنند. 


به اتّفاق منزل آقای خالصی زاده می روند. پس از معاینه و تهیه دارو، مشهدی را روانه «سیّدشهاب» می کنند و مرحوم پدرم را در آنجا نزد خود نگاه می دارند؛ تا آقای خالصی زاده به کمک او همه قرآن را حفظ کند. 


پس از مدّتی که نزدیک به یک سال از رفتن پدر ما گذشت؛ و ما از ایشان اطلاعی نداشتیم؛ ناگهان نامه ای از او در شب عید نوروز سال ۱۳۱۸ ش. به ساروق رسید. 

پدرم در نامه سفارش کرده بود که عمویم ما را به تویسرکان ببرد. باغی داشتیم، فروختیم و قدری اثاث خانه را به الاغ بار کرده و به سمت تویسرکان حرکت کردیم. در آن زمان در روستاها ماشین نبود و حمل و نقل با چهارپایان انجام می شد. 


فروردین سال ۱۳۱۸ ش. مصادف بود با این که از طرف حکومت وقت؛ یعنی رضاشاه ملعون، چادرها را از سر زنها برمی داشتند. مادرم را از کوچه باغها مخفیانه به منزل آقای خالصی زاده رساندیم. در حوالی منزل ایشان، آزاد بودند و دیگر در آنجا کسی جرأت نمی کرد به خانم مرحوم خالصی زاده در موقع بیرون آمدن از منزل یا رفتن به مسجد یا حمّام حرفی بزند یا متعرّض شود. مرحوم مادرم همراه ایشان با چادر رفت و آمد می کرد. *2*


پدرم یکی، دو سال نزد آقای خالصی زاده ماندند تا ایشان قرآن را به طور کامل حفظ کند. قرار شد در آخرکار، آقای خالصی زاده امتحان شود. موقع امتحان، وقتی سه، چهار جزء از قرآن را خواند، اشتباهات بسیاری داشت. از جمله اینکه اواخر آیه ها را که شبیه و نظیر دیگر آیات بود، جا به جا می خواند. مثلاً علیمٌ حکیم را علیمٌ عظیم می خواند. به هر حال، اقرار کردند که هرگز قادر نیستند مانند مرحوم ابوی قرآن را حفظ کنند؛ زیرا حفظ ابوی به معجزه الهی بوده است.

دعوت دانشگاه الازهر-ازکربلایی کاظم

مرحوم خالصی زاده نامه ای به مرحوم سیّد هبةالدّین شهرستانی نوشتند. مرحوم شهرستانی در آن زمان از عالمان طراز اوّل شیعه و مقیم نجف اشرف بودند. حکیم خالصی زاده در نامه خود پیشنهاد کرده بود که به همّت مرحوم شهرستانی، پدرم به «کنگره حفّاظ قرآن» در دانشگاه الأزهر معرّفی شوند. 


پس از یکی، دو سال که پدرم در تویسرکان ماند؛ مردم دِه «سیّدشهاب» از آقای خالصی زاده تقاضا کردند که اجازه دهد محمدکاظم به اتّفاق خانواده اش در «سیّد شهاب» ساکن شود تا محافظت انبار قلعه های آنها را به عهده گیرد و از این طریق، مخارج خانواده خود را تأمین کند. با موافقت آقای خالصی زاده پدرم در «سیّدشهاب»برمی گرددو به کارگری و خارکنی مشغول شد. 


تا اینکه پدرم یکی از روزها در ملایر با آقای سیّد اسماعیل علوی برخورد می کند؛ که از بنی اعمام مرحوم آیت الله العظمی بروجردی - رضوان الله تعالی علیه - بوده و ریاست ثبت اسناد ملایر را به عهده داشته است.

از طریق مرحوم سید اسماعیل علوی با شخص دیگری به نام ابوالقاسم مجتهدی که رئیس دادگستری ملایر بوده است، آشنا می شود؛ و آنها از کیفیت حال مرحوم پدرم اطلاع پیدا می کنند.

دوران شهرت مجددکربلایی کاظم


از این زمان به بعد، باز فصل دیگری در زندگی پدرم و دوران شهرت پدرم آغاز می شود؛ زیرا آنان شرح حال او را همراه با عکسهایی از پدرم در روزنامه آن روز ملایر به چاپ می رسانند. از همین جا، آوازه مرحوم ابوی فراگیر می شود. ابتدا علمای آن روز همدان، به ویژه آقاملاّعلی همدانی، علمای کرمانشاه، بروجرد و سپس دیگر شهرهای ایران متوجّه ماجرا می شوند. 


در همین زمان آقای علوی و آقای مجتهدی، هر دو در ملایر بودند و تصمیم می گیرند از وجود این مرد، به گونه ای شایسته استفاده کنند و این «کرامّت و لطف بزرگ الهی» را به عموم مردم معرّفی و عرضه کنند؛ تا از این راه، ایمان و یقین مردم افزایش یابد و سبب عبرت و تنبّه آنان گردد. برای این کار مقدّماتی فراهم می کنند و به گونه ای برنامه ریزی می کنند که پدرم به شهرهای ایران مسافرت کند 


یکی از خصوصیات کربلایی محمدکاظم این بود که از ابتدای جوانی «نماز شب» و نمازهای مستحبّی اش را به طور مرتّب می خواند و هیچگاه این اعمال را ترک نمی کرد. به ویژه به «نماز جعفر طیّار» اهتمام داشت و از آنجا که به شدّت سردمزاج بود، در گرمای تابستان پالتو می پوشید و در زیر آفتاب مشغول نماز جعفر طیّار می شد. 


من خود گاهی شبها بیدار می شدم و ایشان را مشغول «نماز شب» می دیدم. می گفتم: پدرجان! خسته شده اید، لااقل قدری استراحت کنید و بخوابید. ایشان می فرمود: اگر حالش را دارید شما هم بلند شوید و نماز شب بخوانید؛ و اگر حالش را ندارید، بخوابید و کاری به من نداشته باشید. من هر چه دارم از نماز شب است. افسوس از آنها که از نماز شب غافلند! 


مرد بسیار ساده ای بود. خیلی ساده وضو می گرفت. معمولی نماز می خواند. بی آزار و بسیار مهربان. اگر مردم به او نیازمند می شدند، هر چه در توان داشت، صرف آنان می کرد.

کسانیکه بامعجزه صاحب علوم می شوند؛درتدریس مرسوم توانمندنیستند


به یاد دارم که یازده ساله بودم. هنوز به مکتب نرفته بودم. پدرم میخواست خودش بمن قرآن بیاموزد،امادید من نمی توانم یادبگیرم که گفت بابدبروی درس بخوانی،مدتّی گذشت و من به مکتب رفتم و با قرآن آشنا شدم و با کمک پدرم قرآن را به طور کامل یاد گرفتم و به خواندن قرآن مسلط شدم. مقداری از قرآن را نیز حفظ کردم و در موارد بسیاری هرکس قسمتی از قرآن را می خواند می توانستم بقیه آن را بخوانم؛ ولی حالا دچار نسیان و فراموشی شده ام.

تست"امتحان"پدر(باشیطنت)


بزرگتر که شدم؛ گاهی سربه سر پدر می گذاشتم و در صدد امتحان پدر بر می آمدم. پدرم در موقع خواندن قرآن چشمهایش را می بست و من از این فرصت استفاده کرده و یک آیه از وسط سوره بقره را می خواندم و قرآن را ورق می زدم و یک آیه از سوره انعام را می خواندم و باز یواشکی و به گونه ای که متوجّه نشود، قرآن را ورق زده و مثلاً یک آیه را از سوره یونس می خواندم؛ و سپس به پدر می گفتم: حال شما بقیه آن را بخوان.

پدرچشمهایش را باز می کرد و به شوخی می گفت: ای فضول می خواهی مرا امتحان کنی؟

همه فضلا و علما و قرآن خوانان نتوانستند از من غلط بگیرند و مرا به اشتباه اندازند، حال تو می خواهی مرا به اشتباه بیندازی؟

وجواب داد:آن آیه اوّل را که خواندی، آیه چندم سوره بقره و ماقبل و مابعدش این آیات است. آیه دوم را که خواندی، آیه چندم سوره انعام و ماقبل و مابعدش چه و آیه سوم در سوره یونس و ماقبل ومابعدش فلان آیه و فلان کلمه.

تست دیگر
بعضی وقتها اینگونه امتحانش می کردم: کسره یا ضمّه می خواندم و به قول خودش زبر را زیر یا پیش می خواندم. ایشان مرا عتاب می کرد که: مگر چشمت را باز نمی کنی که این گونه می خوانی؟ خوب دقّت کن ببین حرکتی که می خوانی، زیر است یا زبر یا پیش؟! هر حرکتی، معنی خاصّ خود را دارد. 
پدرم هر جا نمی رفت. غذای همه کس را نمی خورد.

 

از خوردن غذا و لقمه مشکوک و شبهه ناک سخت بر حذر بود. زیرا می ترسید با خوردن لقمه شبهه ناک، معجزه قرآنی اش از بین برود و آن را فراموش کند. بسیار به سختی منزل افراد متفرّقه می رفت. هرگاه غذای شبهه ناک می خورد، می فهمید و بلافاصله به گلوی خود انگشت می زد تا آن را بالا می آورد و وجودش را از غذای شبهه ناک پاک می کرد.

 

می گفت: همین که غذای شبهه ناک می خورم، حالم دگرگون می شود. 


مرحوم جناب آقای علوی، بنقل ازپدرم می گفت: وقتی در تویسرکان مقیم بودیم، یکی از معتمدین تویسرکان من و آقای خالصی زاده را برای شام به منزل خود دعوت کرد. چند تن از رفقا هم بودند. منزل وی رفتیم و شام خوردیم. پس از چند لحظه، حالم به هم خورد و دل درد شدیدی گرفتم.

به منزل رفتم. طولی نکشید که آقای خالصی زاده به منزل بازگشت. ایشان قدری نبات و آب جوش به من دادند؛ و تا اندازه ای دلم آرام گرفت. خوابم برد؛

 در خواب دیدم در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) در قم هستم؛ و چند نفر از علما گرد هم نشسته اند و در رأس آنها مرحوم آیةالله حائری یزدی نشسته بودند. سفره ای پهن کرده، انواع غذاهای لذیذ و مرغوب بر روی سفره بود. من اشتهای زیادی به خوردن غذا داشتم؛ قدری برنج زعفران زده برای خود کشیدم. دیگران و آقا هنوز مشغول نشده بودند؛ 

من به اصرار گفتم: آقا! میل کنید تا دیگران هم مشغول شوند. آقا جواب ندادند و قدری از برنج را برداشت و در مشت خود فشار داد؛ دیدم خون از آن می چکد و فرمودند: چه بخورم! آیا به چشم خودت ندیدیّ! مال چه کسی را بخورم! از خواب بیدار شدم؛ دانستم غذای دیشب شبهه ناک بوده است


نمونه های زیادی از این ماجراها برایش رخ داده است. از جمله برادر عزیزم آقای قلعه زاری - که خداوند ایشان را تأیید فرماید، در حال حاضر در قسمت رسیدگی به شکایات آموزش و پرورش هستند؛ و پدرم اغلب اوقات در تهران در منزل ایشان به سر می برد.

داستان جالبی در باره مهمانی رفتن کربلایی کاظم به منزل یکی از پرفسورهای بهایی دانشگاه تهران، که ایشان را به وسیله آقای قلعه زاری دعوت کرده بودند، رفتن و مریض شدن او را برایم نقل کردند؛ که نقل آن باعث طولانی شدن است، از آن صرف نظر می کنم. 


به هر حال، ایشان از مال حلال بر حذر بود. اغلب می دیدم، در مسافرت ها یا جایی که به غذاهای آنها مشکوک بود، قدری نان خشک که داشت یا با غذای مختصری که همراه داشت، سدّ جوع می کرد. به قولش همیشه در پرهیز بود.

حتی درمنازل روحانیون هم رعایت می کرد


طلاّب علوم دینیّه قم در مدرسه فیضیّه از ایشان زیاد دعوت می کردند. به ندرت به منزل بعضی ها می رفت. تا اطمینان حاصل نمی کرد، از غذای کسی نمی خورد.

 
یکی دیگر از خصوصیات ایشان این بود که از هر کس چیزی قبول نمی کرد، مگر از مجتهدین؛ آن هم برای خرج سفرش. اگر چیزی هم علما به او می بخشیدند بین مستحقّین تقسیم می کرد؛ از قبیل عبا، انگشتر و چیزهای دیگر

. من بارها به او می گفتم: پدر! چرا پول نمی گیری از آقایان تا ما در رفاه باشیم؛ خانه ای، باغی؟

می گفت: بروید کار کنید؛ چیز تهیه کنید.

می گفتم: مثلاً چه کاری بکنیم؟

می گفت: کارگری، خارکنی، از این قبیل. می گفتم: چرا ما را به مدرسه دولتی نمی گذارید تا درس بخوانیم، مدرکی بگیریم و در جایی مشغول باشیم؟ ما بنیه کارگری را که نداریم!

می گفت: درس مدرسه دولتی، درس مدرسه شیطانی است. آدم را بی دین می کند. رئیس مملکتش که شاه باشد، نوکر خارجی است، آدم بی دینی است، تو چطور می خواهی درس دولتی بخوانی! برو کارکن، خدا کمکت می کند.

من شناسنامه نداشتم؛ می گفتم: شناسنامه چرا برای من نمی گیری؟ (نه من، سه برادر بودیم، هیچ کدام نداشتیم.) می گفت:

شناسنامه اگر بگیرم،شما را می برند سربازی، سربازی برای این شاه حرام است.

شناسنامه برای ما سه برادر نگرفته بود، و هیچ کدام هم به سربازی نرفتیم. من می گفتم: اگر انسان سربازی برود، خدمت به وطن می کند، چه عیبی دارد؟ می گفت: عیبی ندارد؛ اما اگر دولتش و شاهش مسلمان باشد، نه مثل رضاشاه خان،

کربلایی کاظم-دردوران سربازی همخدمتی رضاشاه بود

پدرگفت:من سرباز بودم در زمان احمدشاه که می آمدند، داوطلب سرباز می گرفتند تا بروند و برگردند؛ مثل حالا سرباز اجباری نبود. ما رفتیم سربازی در مرز ایران و عراق بودیم. انگلیسی ها هم نزدیک ما بودند که تسلّط کامل به عراق داشتند. اسطبلی بود که اسب و قاطر زیادی در آنجا نگه می داشتند و چند بشکه حلبی هم انگلیسی ها آورده بودند،

 حمّام صحرایی درست کرده بودند؛ و هیزم و پِهِن قاطرها و اسب ها را به آفتاب می ریختند تا خشک شود، زیر بشکه ها آتش می زدند، آنها را گرم کند. حمّام نبود،

 یک نفر سرباز کچلی بود که با پاهایش پِهِن های اسب ها و قاطرها را به هم می زد تا خشک شود، که زیر آن بشکه ها بسوزانند؛ به فارسی هم حرف می زد.

از یکی پرسیدم: این کیست؟ گفتند: گماشته انگلیسی ها است و نامش رضا است. بعد از مدّتی قزاق شد. پس از کودتای 1299 ش. به تهران آمد؛ در رأس مملکت قرار گرفتاحمدشاه را بیرون کرد.

 من که برای کارگری پس از سربازی به تهران رفتم، عکس او را دیدم شناختم، دیدم همان رضا کچلی است که آنجا گماشته انگلیسی ها بود. او بعد از مدّتی بنای نانجیبی را گذاشت. علمای اسلام را یکی پس از دیگری خفه کرد، چادر زن ها را برداشت، اسلام را لگدمال کرد. خدا لعنتش کند. چطور می خواهی بروی سربازی برای چنین گرگ خونخوار!

کربلایی کاظم نه سوادنوشتن داشت ونه خواندن 

یکی از خصوصیات دیگر پدرم این بود که با بی سوادی که عموم اهالی ساروق و قوم و خویشان خودش و من هم خودم شاهد بودم و چندین مرتبه او را امتحان کردم که چیزی نمی توانست بخواند یا بنویسد؛ ولی هر جای قرآن را می خواندند و از او می خواستند؛ جای آن کلمه و آیه را پیدا کند؛ فوری قرآن را می گرفت؛ یکی، دو برگ از قرآن را بر می گردانید و آیه مورد نظر را نشان می داد. 


اگر دویست نفر سؤال پیچش می کردند؛ هر کدام از یک سوره یا یک آیه را می خواندند؛ همه را جواب می داد. ما بعد و ما قبلش را می خواند، می گفت در چه سوره و آیه چندم است. بعضی وقت ها قرآن را بر عکس می خواند؛ یعنی از جلو به عقب. 


فضلا در مدرسه فیضیه کتابهای خود را جلو او می گذاشتند: و می گفتند این قرآن را بخوان. و او می گفت: این کتاب، قرآن نیست. و فقط چند آیه ای که در میان عبارات عربی بود، نشان می داد و می گفت: فقط اینها قرآن است.

می پرسیدند: چطور شما می دانید این کلمه، عربی است؟! می گفت: «آیات قرآن نورانی است. آیات قرآنی ما بین این ها معلوم است؛ و کلمات عربی تاریکند.» 
خصوصیت عجیب دیگر ایشان، این بود که دعاهای زاد المعاد از قبیل: دعای افتتاح، جوشن کبیر، دعای سحر ماه رمضان، سمات، کمیل و دعاهای روزهای ماه رمضان را از حفظ می خواند. من می گفتم: پدر! اینها را چطور یاد گرفته ای؟ می گفت: کسی که قرآن را به طور خارق العاده در آنِ واحد به من یاد بدهد، که همانا به دست پر قدرت خدای متعال است، قادر است این دعاها را هم به من یاد دهد و برایش کاری ندارد*1*


چنانکه گفتم، خیلی ساده و بی آلایش بود، چندان به لباس خود و به خودش نمی رسید. می گفت: لباس، پاکیزه باشد ولو وصله دار هم باشد. 
در راه رفتن خیلی سریع بود؛ با وجودی که پیرمردی ۷۰ - ۸۰ ساله بود؛ ولی ما که جوان بودیم، هرچه تلاش می کردیم به او نمی رسیدیم. 

به مال دنیا ابداً علاقه ای نداشت. ذکر و فکر و هدفش فقط قرآن بود و نماز. البته به کارگری اش هم می رسید. این اواخر دیگر توانایی کارگری نداشت. /حاج اسماعیل کریمی فرزند ارشد مرحوم کربلایی کاظم کریمی/این مصاحبه در  تاریخ1375/9/27توسّط جناب حجّةالاسلام والمسلمین سعید بهمنی (از مسؤولان مرکز فرهنگ و معارف قرآن) انجام شده است.

خاطرات آیت‌الله مکارم شیرازی از کربلایی کاظم

آیت‌الله مکارم شیرازی که دارای تالیفات فراوانی است در کتاب تفسیر نمونه درباره کربلایی کاظم می‌نویسد: «حدود ۴۰ سال قبل در آن زمان که طلبه نوجوانی بودم برای تبلیغ در ایام محرم به اطراف ملایر منطقه‌ای به نام حسین‌آباد رفته بودم، در مجلسی به من گفتند پیرمردی در اینجا است که حافظ تمام قرآن است و داستان عجیبی دارد.

او کشاورز کاملا ساده‌ای است که روزی خسته و ناتوان بعد از کار روزانه از کنار امامزاده‌ای در حوالی همان منطقه عبور می‌کرده و  در آنجا توقفی می‌کند.

سپس موهبت بزرگ الهی نصیبش می‌شود و «بدون هیچ سابقه‌ قبلی حافظ تمام قرآن می‌شود»

من از این ماجرا خوشحال شدم و مایل بودم سوالاتی از او کرده و امتحانش کنم،

قرآنی به دست گرفته او را آزمودم، دیدم یاللعجب این مرد دهاتی بی‌سواد با تسلط کامل سوالات را پاسخ می‌دهد،

در حالی که اگر کسی به قیافه‌اش نگاه می‌کرد فکر می‌کرد این دهاتی ساده حتی سوره حمد را به زحمت می‌خواند،

او«ملاکاظم »و یا به تعبیر دیگر (کَل کاظم) نامیده می‌شد و در آن روز هنوز وجودش در محافل علمی به اصلاح کشف نشده بود و در قم از او خبر نداشتند، من هنگام بازگشت به قم این ماجرا را به عنوان ره‌آورد جالبی از این سفر برای دوستان شرح دادم و همگی تعجب کردند که مردی به این شکل و این صورت چنان تسلط عجیبی به قرآن داشته باشد.

بعد از مدتی علاقمندان او را به قم دعوت کردند و آوازه او همه جا پیچید، خدمت مراجع و آیات بزرگ مخصوصا آیت‌الله‌العظمی بروجردی رسید و طلاب در مدرسه فیضیه مثل پروانه اطراف وجود او را گرفتند

و اگر کسی از دور این منطقه را می‌دید تعجب می‌کرد که این مرد ساده دهاتی با همان لباس محلی در میان جمع طلاب چه می‌گوید، ولی واقعا از نظر تسلط بر آیات قرآنی دریایی بود و چشمه جوشانی و طلاب همچون تشنگانی بر گرد این چشمه.

به هر حال او مرد عجیبی بود و «همه قرائن نشان می‌داد که حافظ بون او جنبه عادی ندارد»

وی چهره‌ای شناخته شده برای حوزه‌های علمیه و علاقمندان به قرآن و حفظ و فهم آن بود،

هزاران نفر در زمان حیات پربرکتش وی را ملاقات کرده و صدها نفر از دانشمندان روحانی و غیرروحانی با دقت هرچه تمام‌تر او را آزمایش کردند و گزارش بخشی از این دیدارها و خاطرات و تصاویر آن در روزنامه‌‌ها و مجلات سال‌های ۱۳۳۲ هجری شمسی به یادگار مانده است./۱۴ مرداد ۱۳۹۷فارس


آیت الله سید محمد تقی خوانساری که از مراجع بزرگ روزگار خود بود و نماز باران او مشهور است، از کربلایی کاظم آزمون مفصلی گرفت و در نهایت از وی خواست تا سوره بقره را از آخر به اول به طور معکوس بخواند

معکوس خوانی آیات
کربلایی کاظم از آخرین آیه: «لا یکلف الله نفساً...» آ‌غاز و به طور معکوس شروع به تلاوت کرد که آیت الله خوانساری، پس از قرائت چند صفحه گفت: راستی که عجیب است،

من شصت سال است که سوره مبارکه توحید را که چهار آیه است می‌‌خوانم، اما اگر اینک از من بخواهند تا آن را به عکس قرائت کنم بدون فکر و دقت و تامل، نخواهم توانست.

اما این بنده خدا را بنگرید که چگونه و بدون درنگ و با سرعت و دقت و بدون غلط، سوره بقره را به عکس می‌خواند، راستی که کار او اعجاب انگیز است. 
* «آیت الله حاج سیدهبةالدین شهرستانی» که از بزرگان شیعه و از دانشمندان مشهور حوزه علمیه نجف بود، در سفرش به ایران و زیارت حضرت رضا(ع)  با کربلایی کاظم دیدار کرد و از کار او غرق در شگفتی شد. در حالی که خود او نیز حافظ قرآن بود و با زحمت و صرف وقت و تلاش بسیار، قرآن را حفظ کرده و با تمرین بسیار می‌کوشید آن را فراموش نکند. 
مرحوم شهرستانی او را به همراه خود به عراق برد و نشست‌های متعددی با شرکت حافظان قرآن از کشورهای عربی تشکیل داد و از آنها خواست تا کربلایی کاظم را بیازمایند و آنها نیز او را از نظر تلاوت، حفظ، معکوس خواندن و کشف آیات مورد نظر، بدون فوت وقت آزمودند و همگی از کار او شگفت زده شدند. 

*کربلایی کاظم به محضر آیت الله بروجردی رفت و آن عالم گرانمایه، ضمن اینکه او را مورد تفقد قرار داد، چندین آیه و سوره از وی پرسید و کربلایی کاظم بی‌درنگ شروع به خواندن ادامه آیات کرد و آن قدر خواند که همه را به تعجب واداشت

کربلایی کاظم غلط آیت الله بروجردی راگرفت!
در آن هنگام، مرحوم آیت الله بروجردی آیه‌ای را تلاوت کرد که کربلایی کاظم گفت: آقا! اشتباه تلاوت کردید. هنگامی که قرآن را آوردند، دیدند او درست می‌گوید. 


*آیت الله جعفر سبحانی که از علمای بزرگ و دانشمندان ممتاز قم است در مورد کربلایی کاظم می‌گوید: 
عصر روزی وارد مدرسه فیضیه شدم دیدم حافظ قرآن، کنار باغچه مدرسه نشسته است و گروهی بر گرد او حلقه زده و از او قرآن می‌پرسند و او پاسخ می‌دهد. 
من هم جلوتر رفتم و دو مورد از دو سوره «صافات» و «ص» از ایشان پرسیدم که با سرعت و دقت، از حفظ، پاسخ مناسب را داد، قرآن کوچکی از جیب در آوردم و از او خواستم تا آیه‌ای را که من می‌خوانم پیدا کند و او بی‌درنگ قرآن را گرفت و با یک قبضه گشود و گفت: بفرما! این آیه مورد نظر شما! وقتی نگاه کردم با شگفتی بسیار دیدم در همان صفحه است.

فدائیان اسلام هم اوراتست کردند

شهید سید عبدالحسین واحدی از سران فدائیان اسلام با زحمت زیاد از چند سوره، کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها احتمال نداده بودند که آن آیه از قرآن نباشد ولی کربلایی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره و تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره، همه را یک به یک نام برد و قبل و بعد آن کلمه‌ها را از همان سوره‌ای که نام می‌برد تلاوت می‌کرد و گفت: چند واو هم از جیب برای اتصال کلمات بین آنها گذاشته‌ای! می‌خواهی مرا امتحان کنی.

وفات کربلایی کاظم

مرحوم کربلایی کاظم ساروقی در روز عاشورای سال ۱۳۷۸ هجری قمری در قم وفات کرد و در قبرستان نو مدفون شد./۱۳۹۲/۰۹/۱۷ فارس 
 توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر

*۱*-این نقل قول با نقل قول آیت الله محسنی ملایری مغایرت دارد

*۲*نکته دوم:اگرچه دراصل اتفاق(یک شبه قرآن خوان می شود ،بلکه حافظ کل قران می شود،درحالیکه بیسوادبوده-قادربه خواندن ونوشتن نبوده) هیچ شک وشبهه ای نیست،ولی در(زمان)تاریخ هابعضاًاشتباه بوده،مثلا:آقای کربلایی کاظم متولد۱۳۰۰است،معجزه یادگیری قرآن درآن امامزاده۱۳۲۷بوده(۲۷ساله بوده زمان واقعه)امافرزندش این سفرناتمام کربلا که منجربه آشنایی بامشهدی رحمان وآقای خالصی زاده می شودراسال۱۳۱۷می داند!درحالیکه بایددرسالهای بعداز۱۳۲۷باشد.وشایدشمسی وقمریها باهم قاطی شده/پایان

امتحان قرآن"تست"درایران وعراق ومصر وکویت

برخی علما، وجوه و طبقات مختلف امتحانات زیادی از وی به عمل آوردند؛ در نقاط مختلف علی الخصوص در تویسرکان، کرمانشاه، همدان، قم، مشهد، کاشان، تهران، کویت، نجف، کربلا و کاظمین، فکر می کنم سال های ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ ش. بود که مرحوم آیةالله سید محسن حکیم قدس سره برای استراحت و معالجه چشم خود به تهران تشریف آوردند. وقتی شرح حال کربلایی را به سمع ایشان رساندند، ایشان می فرمایند: «اگر کربلایی را ببینم، خیلی خوب است.» او را پیدا کرده، به حضور ایشان می برند. پس از امتحان کربلایی را نزد خود نگه می دارند تا معالجه به پایان می رسد،

کربلاکاظم درعراق  وکویت -درمحضر علماومراجع

آیت الله سید محسن حکیم-کربلایی را با خود به نجف اشرف می برند. در نجف، کربلا و کاظمین علمای وقت از او امتحان به عمل می آورند.

ماجرای دعوت کربلایی کاظم به کویت باهواپیمای اختصاصی

در آنجا قضیه ای رخ می دهد که در موقع درس کتاب مغنی اللبیب کلمه ای از قرآن در آنجا مطرح می شود که آن کلمه در مغنی اشتباه بوده است.

کربلایی می گوید: این کلمه در اینجا اشتباه است. و ثابت هم می کند که اشتباه است. این مطلب به گوش اهل تسنّن آنجا و کویت می رسد، ازایشان دعوت بعمل می آورند،

کربلایی کاظم در محرّم سال ۱۳۷۸ ق. در ۷۸ سالگی به قم آمدندودرهمان زمان هم فوت نمودند

کربلایی کاظم ساروقی

 بعضی ازبزرگان او را به قم دعوت کردند و آوازة او همه جا پیچید. خدمت مراجع و آیات بزرگ هم چون آیت‌الله‌العظمی بروجردی رسید و طلّاب در مدرسة فیضیّه مثل پروانه اطراف وجود او را می‌گرفتند، و اگر کسی از دور این منظره را می‌دید، تعجب می‌کرد که این مرد سادة دهاتی با همان لباس محلّی، در میان این جمع طلاّب، چه می‌گوید. گاهی بعضی از طلّاب چند جمله از آیات مختلف قرآن را از سوره‌های متعدّد گرفته، با هم تلفیق می‌کردند و می‌گفتند:

اوائل اورا "کَل کاظم" صدامی کردند

کَل‌کاظم! این آیه در کدام سوره است؟ او خنده‌ای می‌کرد و می‌گفت: ناقلاگری می‌کنی؟ جمله اوّل در فلان سوره و قبل و بعدش این است، جمله دوم در فلان سوره و قبل و بعد آن چنین است و همچنین جمله‌های دیگر. از حفظ قرآن مهم‌تر، این بود که یافتن آیات از روی قرآن، برای او همچون آب خوردن بود، و هر قرآنی را ـ اعمّ از چاپی یا خطیّ ـ به او می‌دادی و می‌گفتی: «کل کاظم! فلان آیه را بیاور» مثل استخاره کردن با قرآن که قرآن را باز می‌کنند، باز می‌کرد و آیه در یکی از دو صفحه مقابل بود.

ملاقات"تست" آیت الله خزعلی

آیت‌الله خزعلی که خود حافظ قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفة سجّادیه می‌باشند، نیز در ملاقات خود با او، دو آیه را که در کلمات با هم اشتراک داشتند، ضمیمه کرده، پشت سر هم خوانده، محلّ آن را از او می‌پرسند، (یکی آیة ۶۷ انعام و دیگری آیة ۸۸ سوره ص)، بدین ترتیب: «لکن بنا مستقر و سوف تعلمون و لتعلمن بناء بعد حین». بلافاصله در جواب می‌گوید: این دو آیه، از دو جای قرآن است: یکی سورة انعام و دیگری از سورة ص. کسی حرف واو را در کاغذی پشت سر هم، به این صورت: «وو» یک واو را به قصد «ولاالظالین» و دیگری را به قصد «زید و عمرو و ...» نوشته و به کربلایی کاظم نشان داد. گفت: یکی واو قرآن است و دیگری از غیر قرآن. گفتند: کربلایی کاظم! از کجا تشخیص دادی؟ گفت: «یکی نور داشت و دیگری نداشت».آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی

کربلایی کاظم دراموردیگر"کندذهن"بود


«آیت الله محمدباقر محسنی ملایری»متوفی ۲۲ مهر ۱۳۷۴ (سن ۹۲ سالگی) می گوید: کربلایی کاظم، بسیار کندذهن و یک ماه رمضان در ملایر میهمان من بود و به مسجد می‌آمد. هر چه کردم دعای ۳۰روز رمضان را یاد بگیرد نتوانست اما به معجزة امام زمان(عج) تمام قرآن را مستقیماً و معکوساً تند و سریع بدون هیچ توقفی می‌خواند.

دعوت آیت الله بروجردی ازکربلایی کاظم

مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی ایشان را خواستند و من او را به قم نزد آن مرحوم فرستادم و ایشان هم او را آزمایش و امتحان نمودند و او چندی در منزل حاج سیّد اسماعیل علوی رئیس فرهنگ آن روز قم بود. همه روزه فرهنگیان و اهل علم با او ملاقات و از او سؤال می‌کردند. یکی از علمایی که او را دیده می‌گفت: اگر کسی اعتقاد به دین و خداوند نداشت، کافی بود دو سه روزی با کربلایی کاظم معاشرت می‌کرد، تا با دیدن این معجزة عجیب، به خدای متعال، قیامت، انبیا، و ائمه و به قرآن کریم معتقد شود.*۱*

*۱*-این مطلب با خاطره فرزندکربلایی کاظم مغایرت دارد/مدیریت سایت-پیراسته فر

دعوتنامه امیرکویت برای کربلایی کاظم

کربلایی کاظم را برای تبلیغ برده بودندمشهد، آیت‌الله سیّد هبةالدین شهرستانی که مقیم بغداد بودند در سفر به مشهد مقدس، در راه بازگشت در شهر کنگاور با حافظ قرآن برخورد و پس از امتحانات بسیار او را با خود به عراق بردند. علما و حافظان قرآن ـ از شیعه و اهل سنت ـ را جمع و با او تذکره نمودند و همگی ضمن ابراز تعجّب آن را امری عجیب می‌دانستند.

 در کربلا در منزل آیت‌الله میراز مهدی شیرازی، حضرات آیات آیت‌الله حاج سیّد ابوالقاسم خویی و حاج سیّد هادی میلانی و دیگران اجتماع و هر سؤالی از قرآن از وی‌کردند، بدون تأمل و به صورت دقیق پاسخ می‌گفت.

 امیر کویت از ایشان دعوت رسمی نمود و پس از رفتن او به کویت، امیر کویت تقاضای اقامت او را نمود تا کاخی را با همة امکانات در اختیار او گذارده تا طلابی که قرآن را حفظ می‌کنند در نزد او مشغول باشند ولی علمای عراق این امر را صلاح ندانستند و ایشان به عراق و بعد به ایران و قم بازگشت.

شهید نوّاب صفوی ـ رهبر فدائیان اسلام‌ـ او را امتحان نموده، کلماتی از قرآن را با نهج‌البلاغه ترکیب کرده، خواندند و گفتند: این آیه در کجاست؟

کربلایی کاظم فوراً کلمات قرآنی را نشان داد و گفت: اینها از قرآن است، ولی آنها قرآن نیست. پرسیدند: چگونه تشخیص می‌دهی؟ گفت: قرآن نور دارد و می‌درخشد...

فعالیت‌های ستاد در راستای تخریب سایر داوطلبان نباشد

نواب صفوی او را با خود به تهران برد و روزنامه‌نگاران کیهان، اطلاعات، تهران مصور و خواندنی‌ها را دعوت کرد و با آنها با وی مصاحبه‌ای به عمل آورد و در جرائد آن روز منتشر نمودند/آیت الله سید ابوالحسن مهدوی،عضو مجلس خبرگان رهبری.

مصاحبه مطبوعاتی کربلایی کاظم

*پدرم را در مهر ماه ۱۳۳۲ ش. به تهران بردند و با کوشش رفقایش یک جلسه مطبوعاتی تشکیل دادند. جراید پرتیراژ در مرکز از قبیل: اطلاعات، کیهان، آسیای جوان و چند روزنامه و مجلاّت دیگر شرح حال او را درج کردند و عکس ایشان را در اختیار مردم می گذاشتند. 
یادم هست که روزنامه ندای حقّ از خصوصیات ایشان چهارده شماره در تهران به چاپ رسانید؛ که اوّل مورد اعتراض عده زیادی از مردم واقع گردید و پس از دعوت مدیر روزنامه ندای حق، مردم برای دیدن ایشان در جلسه حاضر می شدند و ایشان را از نزدیک دیده و امتحان می کردند و مؤمن و معتقد می شدند. 
جناب آقای عباس قلعه زاری هم که قبلاً عرض شد، شرح حال ایشان را به نام «نمونه ای از اشراقات روحانی» در سالنامه نور دانش سال ۱۳۳۵ ش. به چاپ رسانید. همچنین آقای صدرالدین محلاّتی در مجله خواندنی ها (سال ۱۶، شماره ۱۱۷) مقاله ای به نام «معجزه ای که به تازگی به وقوع پیوسته است» را منتشر کرد./ حاج اسماعیل کریمی فرزند ارشد مرحوم کربلایی کاظم کریمی*

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خاطره رهبرانقلاب ازکربلایی کاظم ساروقی(دریداربافرزندحافظ کل قرآن)اسماعیل کریمی ساروقی

آیت الله سیدعلی خامنه ای:«مرحوم کربلایی کاظم را من در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در مشهد دیده بودم، در کنار مناره مسجد گوهر شاد نشسته بود. قرآنش هم دستش بود، هر کس هر آیه ای را می پرسید با این که اصلا سواد نداشت، قرآنش را باز می کرد و با دستش آن آیه را نشان می داد. این را من خودم دیدم و امتحان کردم

مدت عمرکربلایی کاظم۷۸سال

سرانجام کربلایی کاظم کریمی ساروقی در سال ۱۳۷۸ ق. در روز تاسوعا در سن ۷۸ سالگی در قم فوت کرد و در قبرستان نو مدفون گردید.آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی

* وی ۲۰ روز قبل از فوتش در ساروق درباره مسئله فوت و دفن خود با فرزندانش صحبت کرد. وی گفت من همین روزها فوت خواهم کرد. وقتی مُردم جنازه‌ام را به قم منتقل کنید و در آنجا به خاک بسپارید.وی کمی درنگ کرد و گفت خب اگر من اینجا بمیرم شما برای انتقال جنازه‌ام به قم دچار مشکل می‌شوید، من می‌روم قم،  پس فردای آن روز به قم رفت و 20 روز بعد در آنجا فوت کرد و در قبرستان نو به خاک سپرده شد./۳ مرداد ۱۳۹۲ خبرگزاری مهر

دستخطّ مبارک آیةالله العظمی میلانی در سالنامه نور دانش این چنین است:

بسم الله تعالی، باسمه جلّت اسمائه،

با ایشان مجالس عدیده در نجف اشرف، در کربلا ملاقاتمان شد، جمعی از اهل علم حضور داشتند و همچنین سایر طبقات هم بودند به انحاء کثیره و به طرق مختلفه از ایشان اختبار شد، حقیقتاً مهارتشان در اطلاع به کلمات و آیات قرآن مجید، امری است بر خلاف عادت. موهبتی است الهیّه و هر شخصی که با ایشان قدری معاشرت نماید، به اوضاع و احوال ایشان در مراحل عادیّه مطّلع شود و قوّه حافظه ایشان را در سایر امور امتحان نماید، کاملاً ملتفت می شود و بالوجدان می یابد که این گونه تسلّط در معرفت جمیع خصوصیات قرآن مجید، «کرامات فوق العاده» [است ]. بلکه توان گفت: فرضاً قوّه حافظه، هر اندازه قوّت داشته باشد، نتواند عهده دار شود، این گونه امتحانات و اختبارات را که به انحاء دقیقه بسیار به عمل آمده و هو سبحانه و تعالی یهب ما یشاء و لمن یشاء و له الحمد.الأحقر محمد الهادی الحسینی المیلانی 

قبرکربلایی کاظم ساروقی(قم)قبرستان نو

شهادت شخصیت ها وعلمادرتأیید کرامات کربلایی کاظم ساروقی

سیّد عبدالله شیرازی، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد مهدی شیرازی، سیّد احمد زنجانی، سید شهاب الدّین مرعشی نجفی و همچنین دستخطّهای دیگری در تأیید موهبتی بودن حفظ قرآن کربلایی محمدکاظم کریمی ساروقی از حضرات عظامی چون: حجج اسلام آقایان: صدرالعلما (برادرزاده حاج آقا یحیی، امام جماعت مسجد سیّد عزیزالله تهران) و سیّد محمد جزایری و آقای ترابی و صدرالدّین محلاتی موجود است و نیز نامه هایی از نجف، مشهد و دامغان رسید که حاوی مضامین فوق بود. در این باره به همین مقدار اکتفا می کنم.

خانواده آیت الله شیرازی(علمای نجف)

ایشان در حکم یک «کشف الآیات» و یک فهرست زنده آیات به مطالب و لغات و کلمات قرآن بود که می توانست حتّی یک کلمه را که در پنجاه مورد استعمال شده بود، به ترتیب بخواند و می دانست در قرآن چند تا علیم حکیم، سمیع علیم، غفور رحیم، یاایهاالذین آمنوا و یا ایهاالناس یا آیه ای که شامل تمام حروف الفبا است، وجود دارد. به من می گفت: در دو جای قرآن آیه ای هست که شامل تمام حروف الفبا می باشد؛ یکی در سوره فتح که آیه: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ ... »(۳) و یکی در سوره آل عمران، آیه ۱۴۸: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ...»(۴) همچنین می گفت: سوره حمد که یک سوره رحمانی است، هفت حرف از حروف الفبا را ندارد که آن حرفها برده اند و در آیات ظلمانی گذاشته اند؛ که طبقات و صفات اهل جهنّم است، حرفهای س، خ، ج، ز، ش، ف، ض. که آیه آنها را هم به من فرمودند و من یاد داشت کرده ام.

امتحان قرآن"تست"درایران وعراق ومصر وکویت

برخی علما، وجوه و طبقات مختلف امتحانات زیادی از وی به عمل آوردند؛ در نقاط مختلف علی الخصوص در تویسرکان، کرمانشاه، همدان، قم، مشهد، کاشان، تهران، کویت، نجف، کربلا و کاظمین، فکر می کنم سال های۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ ش. بود که مرحوم آیةالله سید محسن حکیم قدس سره برای استراحت و معالجه چشم خود به تهران تشریف آوردند. وقتی شرح حال کربلایی را به سمع ایشان رساندند، ایشان می فرمایند: «اگر کربلایی را ببینم، خیلی خوب است.» او را پیدا کرده، به حضور ایشان می برند. پس از امتحان کربلایی را نزد خود نگه می دارند تا معالجه به پایان می رسد،

کربلاکاظم درعراق  وکویت -پیش علماومراجع

آیةالله سید محسن حکیم-کربلایی را با خود به نجف اشرف می برند. در نجف، کربلا و کاظمین علمای وقت از او امتحان به عمل می آورند.

ماجرای دعوت کربلایی کاظم به کویت باهواپیمای اختصاصی

در آنجا قضیه ای رخ می دهد که در موقع درس کتاب مغنی اللبیب کلمه ای از قرآن در آنجا مطرح می شود که آن کلمه در مغنی اشتباه بوده است.

کربلایی می گوید: این کلمه در اینجا اشتباه است. و ثابت هم می کند که اشتباه است. این مطلب به گوش اهل تسنّن آنجا و کویت می رسد، ایشان را می خواهند،

هواپیما از کویت می فرستند. آیةالله حکیم و چند تن از علمای وقت نجف، از جمله آیةالله سید عبدالهادی شیرازی و جمعی دیگر به اتفاق حافظ قرآن به کویت می روند و به جلسه ای که علمای اهل تسنّن آنجا تشکیل می دهند، وارد می شوند. پس از امتحان ایشان و آیه مورد نظر ثابت می کند که اشتباه است که بعداً تصحیح می شود.

کلمه مورد بحث در آیه را برای من فرمودند؛ ولی چون خیلی سال از آن گذشته است، آن را فراموش کرده ام. دو نفر حافظ هم آنجا بوده اند که آنها می گویند: ما این حافظ قرآن ایرانی را محکوم می کنیم. کربلایی با آنها مواجهه می شود و آنها را مجاب می کند. پدرم می گفت: یکی از آن حافظان، پاکستانی بود و من ابتدای یک آیه از سوره انبیا را خواندم که نظیرش در سوره یس هست؛ ولی ما بعد و ماقبلش با هم متفاوت است. گفتم: چه سوره ای است؟ حافظ پاکستانی گفت: در سوره یس است. گفتم: نشد، در سوره یاسین ماقبلش و کلمه بعدش چه است؟ او چند آیه را خواند. من جواب دادم. حافظ پاکستانی شرمنده شد. خودش اقرار کرد که: «من حریف شما نمی شوم. حفظ شما معجزه است. ما خود به زحمت حفظ کرده ایم.» حافظ دیگر را هم به حول و قوّه الهی شکست دادم. بزرگ آنها و علمای آنها که آشیخ علی نام داشت، به من گفت: بمانید اینجا مخارج سالانه شما را می دهم. زن و بچه ات را هم بیاور. من قبول نکردم. دلایلی داشت که قبول نکردم. من برای مال دنیا نمی توانستم قرآن را بفروشم. دوباره به نجف برگشتم و پس از چهار ماه به ایران مراجعت کردم.

کربلایی کاظم در محرّم سال ۱۳۷۸ ق. در ۷۸ سالگی به قم آمدند به زیارت حضرت معصومه علیها السلام و به دیدن آیت الله بروجردی قدس سره و دوست گرامی اش جناب آقای علوی که آن سال ها در قم مشرّف بودند؛ در حالی که از نجف اشرف کفن خود را گرفته بود و همیشه در کمرش با مختصر پولی به همراه داشت، که هر وقت، هر کجا در ایران دار بقاء را لبیّک گفتند، آنها را به همراه داشته باشند.

پول و وصیت نامه خود را در جوف همان کفن گذاشته بود و وصیت کرده بود که هرکجا مرگش فرا رسید، او را به قم ببرند و به خاک بسپارند. همان طور که عرض کردم، شب در منزل آقای علوی برای خواندن نماز شب بلند می شود که وضو بگیرد، از پله [های ] اتاق که یکی دو متر بیشتر ارتفاع نداشت، می افتد. مختصر خون ریزی می کند، او را به بیمارستان سراجه قم منتقل می کنند و چند روزی در آنجا مانده و سپس مرحوم می شود و او را در قبرستان نو قم، مقابل درب ورودی در جانب غربی دفن می کنند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته./حاج اسماعیل کریمی فرزند ارشد مرحوم کربلایی کاظم کریمی

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:این مصاحبه درتاریخ۱۳۷۵/۹/۲۷ توسّط جناب حجّت الاسلام  سعید بهمنی (از مسؤولان مرکز فرهنگ و معارف قرآن) انجام شده است.

عدم تحریف قرآن ازقول کربلایی کاظم

تحریف در قرآن به معنی اضافه شدن کلمه یا حرفی یا حذف آن، به هیچ وجه وجود ندارد. و این مطلب علاوه بر آنکه دلیل‌های متعددی دارد و کتبی هم در این زمینه نوشته شده است، توسط خواندن کربلائی کاظم نیز قابل اثبات است. زیرا او قرآن را به همین کلمات، آیات و حروفی که موجود است تلاوت می‌کرده است. در حالی که این تلاوت به واسطه انتقال قرآن از ولی‌الله‌الاعظم ـ ارواحنا فداه ـ به سینة او بوده است.

تفاوت درقرائت بعضی ازکلمات
کربلایی کاظم،بعضی کلمات قرآن را با اعراب دیگری می‌خوانده است؛ بدون آنکه حروف آن کلمه تغییر کند. و این به خاطر اختلاف قرائت قراء سبعه و غیر آنان است که یک کلمه را گاهی به چند اعراب تلاوت می‌کردند و برای هر اعرابی، یک معنایی را هم توجیه می‌نمودند. مؤسس این اختلاف و آنان خیانت بزرگ، به طور عمده مخالفین اهل‌بیت اند، برای حفظ مریدان خویش، آیات را گاهی با اعراب دیگری تلاوت می‌کردند و آنها را سرگرم می‌نمودند. گرچه در صدر اول اسلام قرائت اصلی قرآن برای مردم معلوم بود اما به مرور زمان کم‌کم اختلاف قرائات باعث فراموشی قرائت اصلی شد و امروزه به عنوان یک معضل به این مسئله نگاه می‌شود. البتهغالب مراجع قرائت نوشتة قرآن فعلی را کافی می‌دانند و خواندن آن را در نماز و غیر آن جایز می‌دانند.

یکی از علما می‌گفتند، از کربلائی کاظم آیة ۱۳۱ سوره «صافات» را پرسیدم و او این گونه خواند: «سلامٌ علی آل یس» در حالی که در قرآن‌های فعلی غالباً این گونه نوشته است: «سلامٌ علی اِل یس». البته روایت هم در تأیید خواندن کربلایی کاظم وجود دارد. چنان‌که عالم دیگری می‌فرمودند: کربلایی کاظم آیة ۵٣ سورة یس را این‌گونه خواند: «قالوا یا ویلنا مِنْ بعثِنا من مرقدنا» در حالی که در قرآن‌های فعلی این گونه است: «قالوا یا ویلنا مَنْ بَعَثَنا من مرقدنا»./آیت الله سید ابوالحسن مهدوی

"قوم لوط"کجاست؟نکات آموزنده داستان+خرابه های"تل الحمام"اردن یا"پمپی"ایتالیا

مردان گناهکاربودند،چرازنان عذاب شدند؟ سرنوشت کودکان قوم لوط؟

تروخشک باهم نمی سوزند

مردم قوم لوط بنیانگذار«همجنس بازی»

سرزمین قوم لوط کجاست؟

لوط  از کلدانیان بود که در سرزمین بابل زندگی می کردند وی از اولین کسانی بود که به حضرت ابراهیم ایمان آورد

«بابِل» پایتخت دولت عثمانی بوده-بین التهرین،بین دو رود دجله و فرات ،در فاصله ۹۰ کیلومتری جنوب  شهر بغداد(عراق) قرار دارد

حضرت‌ لوط‌ به‌ همراه‌ حضرت‌ ابراهیم‌  از سرزمین‌ بابل‌ به‌ «حرّان‌ »و از آنجا به‌ شام‌ وسپس‌ به‌ فلسطین‌ رفته‌ است‌.

و بنابر نقلى‌ دیگر، آن‌ حضرت‌ پس‌ از عبور از نهر فرات‌ در عراق‌، به‌ سوى‌ شام‌و سپس‌ به‌ کنعان‌ که‌ شامل‌ نواحى‌ سوریه‌، نهر اردن‌، بحر المیّت‌، لبنان‌ و فلسطین‌ است‌، مهاجرت‌ کردند.

نقل دیگر(درالمیزان) سرزمین قوم لوط  دربین مکه ومدینه قرارداشته است.

«فرشتگان بصورت انسان» آمدند که حتی پیامبرخدانتوانست تشخیص بدهد

وقتی فرشتگان ازمنزل حضرت ابراهیم به پیش حضرت لوط رفتند،لوط سرمزرعه بود،دیدکه چندنفرجوان زیبارو دارندمی اِند ،بعداز تحیت واحوالپرسی ،لوط آنهارا بخانه دعوت کرد وآنها هم لبیک گفتند واما هنگام رفتن به منزل ترسید،ترسش ازاین بابت قوم خودش بود که هرتازه واردی-مخصوصاً زیبارو-رامی دیدند درصددتجاوز به اوبودند وحتی درسرچهارراه ها مأمورگماشته بودند که سریع اطلاع بدهندوتأسف باراین بود که زن لوط هم  با آنها دراین کارشنیع همکاری می کرد،بخاطرهمین حضرت لوط به میهمانان،پیشنهادداد که یا رویتان رابپوشانید ویا شبانه حرکت کنیم ویا از بیراهه برویم،اما آنهاهیچکدام ازاین پیشنهادات را نپذیرفتند،گفتندماازراه اصلی می آییم! درکافی آمده که لوط ازتعارف کردنش پشیمان شده بود!

خلاصه با هرترفندی بود،میهمانان را بسلامت رساندبه منزل واما زنش «پالس های»لازم راداد، بالاپشت بام رفت بادستانش«کف زنی«کرد،وقتی نشنیدند،بالای پشت بام آتش روشن کرد(اینهاعلائم بود) که متجاورزان دوان دوان رسیدند.

حضرت لوط متوجه شدکه دارند شتابان می آیندازخانه بیرون آمد و در موعظه و تحریک فتوت و رشد آنان سعى بلیغ نمود تا به جایى که دختران خود را بر آنان عرضه کرد و گفت : اى مردم ! این دختران من در اختیار شمایند و اینها براى شما پاکیزه ترند پس، از خدا بترسید و مرا نزد میهمانانم رسوا مسازید، آنگاه از در استغاثه و التماس در آمد و گفت : آیا در میان شما یک نفر مرد رشید نیست ؟ مردم درخواست او را رد کرده و گفتند: ما هیچ علاقه اى به دختران تو نداریم و به هیچ وجه از میهمانان تو دست بردار نیستیم. لوط  ماءیوس شد و گفت : اى کاش نیرویى در رفع شما مى داشتم و یا رکنى شدید(تشکیلاتی،دم ودستگاهی داشتم) که توسط آن مانع ازعملتان بودم.

در کافى  از امام صادق(ع)نقل است: مردم شهر جلو درب خانه لوط از یکدیگر سبقت گرفته براى داخل شدن در خانه او به طرف در حمله ور شدند تا اینکه درب را شکستند و لوط را که تا آن لحظه به دفاع پرداخته بود به زمین انداختند.

فرشته ای به لوط گفت : ما فرستادگان پروردگار تو هستیم، آنها نمی توانندبه بماآسیبی برسانند ، سپس مشتى خاک برداشت و به طرف صورتهاى مهاجمین پرتاب کرد وآنهاکورشدند.

لوط به آنان گفت : اى رسولان پروردگار من به چه کار بدینجا آمده اید و پروردگارم به شما درباره این قوم چه مأموریتى داده ؟ گفتند: ما را ماءمور فرموده تا آنان را در هنگام سحر بگیریمو تو در این فرصت دست دخترانت را بگیر و برو و همسرت را بگذار بماند.

امام صادق(ع): خدا رحمت کند لوط را اگر مى دانست آنانکه در داخل خانه اش بودند چه کسانى هستند هرگز دلواپس نمى شد و مى دانست که آنان به یارى وى آمده اند ولى چون آگاه نبود از در حسرت گفت : لو ان لى بکم قوه او اوى الى رکن شدید – اى کاش به وسیله شما نیرویى برایم حاصل مى شد و یا پناهگاهى ایمن مى داشتم تا بدانجا پناهنده مى شدم.

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَـٰذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ ﴿٧٧هود﴾

لوط وقتی این میهمانان زیبارورادید(غصه دارشد)بخاطراحتمال تعرض قوم تجاوزگرش.

وَجَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ ۚ

لوط وقتی حرکت شتابان لواطران رادید.

قَالَ یَا قَوْمِ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ۖ

بجای تعرض به میهمانان،بیاییدبادخترانم ،نیازهای جنسی تان راتأمین کنید!

فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی.

ازخدابنرسید،مراپیش میهمانان خوارنکنید.

ۖ أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ ﴿٧٨هود﴾

یک جوانمرددربینتان نیست!؟.

قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ ﴿٧٩هود﴾

مهاجمان(درمقابل پیشنهادلوط به دخترانش) گفتند:مانیارمان بازن تأمین نمی شود،به آنهارغبتب-تمایل-نداریم

قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلَىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ ﴿٨٠هود﴾

ای کاش یک «رکنی»تشکیلات ودم ودستگاهی داشتم که شماراسرجایتان بنشاند.(شایدمنظوراز«رکن»پسرباشد،چون حضرت لوط فقط ۳دخترداشت.)

قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ..(٨۱هود﴾

لوط !نترس آنهابمادسترسی نخواهندداشت.

فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ ۖ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ﴿٨١هود﴾

فرشتگان  به لوط (ع) دستور دادند که شبانه اهل خود را برداشته و در همان شب پشت به مردم نموده، از قریه بیرون روند و احدى از آنان به پشت سر خود نگاه نکند ولى همسر خود را بیرون نبرد که به او آن خواهد رسید که به مردم شهر مى رسد، و نیز به وى خبر دادند که بزودى مردم شهر در صبح همین شب هلاک مى شوند.

یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ..٨١هود﴾

صبح، هنگام طلوع فجر، صیحه آن قوم را فرا گرفت و خداى سنگى از گل نشاندار که نزد پروردگارت براى اسرافگران در گناه آماده شده بر آنان ببارید و شهرهایشان را زیر و رو کرد و هر کس از مؤمنین را که در آن شهرها بود بیرون نمود، البته غیر از یک خانواده هیچ مؤمنى در آن شهرها یافت نشد و آن خانواده لوط بود(درهمان یک خانواده زن لوط بافاسقان بود)

یک نکته:مگرمتجاوزان،کافرومشرک نبودند! پس چطوری نوح خواست آنهارا به دامادی بگیرد!؟

جواب:آن زمان ازدواج بامشرکان تحریم نشده بود.

گناه همسرلوط چه بود؟

زنان این قوم نیز دچار همجنس‌بازی مجازات همسر حضرت لوط بخاطر«خیانت به همسر»و جاسوسی برای منحرفین بود،نه همجنسگرایی،

زن لوط ازاهالی همان شهربود،باخیلی از خلافکاران فامیل بود(نسبت خویشاوندی داشت) واما «حضرت لوط مهاجربود».

همسر لوط وقتى میهمانان(فرشتگان ) را با آن قیافه هاى زیبا دید به بالاى بام رفت و کف زدن آغاز کرد تا به مردم وضع را بفهماند ولى کسى متوجه نشد و صداى کف زدن او را نشنید به ناچار آتش دود کرد مردم وقتى دود را از خانه او دیدند دوان دوان به سوى درب خانه لوط روى آوردند، زن از بالاى بام پایین آمد و گفت : در خانه ما افرادى آمده اند که زیباتر از آنان هیچ قومى را ندیده ام !مردم چنان مشتاقانه وهیجان زده هجوم آوردند،بطورى که یکدیگر را هل مى دادند تاحدی که درب  اتاق شکسته شد،

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:علائم قراردادی برای اعلان حضورمیهمانان،بین زن لوط ومردان خلافکارقوم(کف زدن وروشنی آتش بود)

مردان لواط گر(همجنس باز)بودند،زنان چه گناهی داشتند؟

در کافى به سند خود از زکریا بن محمد (از پدرش ) از عمرو از امام ابى جعفر (ع) روایت شده:

وقتی شیطان توانست  مردان قوم رافریب بدهد(آموزش دادلواط را )به  سراغ زنان رفت

ابلیس وقتى دید نقشه اش(آموزش لواط وچشاندن لذتش) در مردان کاملا جا افتاد به سر وقت زنان آمد و خود را به شکل زنى زیبا و مجسم ساخته به آنان گفت آیا مردان شما به یکدیگر قناعت مى کنند؟ گفتند:

آرى خود ما به چشم خود این عمل آنان را دیده ایم و جناب لوط هم از همه ماجرا آگاه شد، آنان را موعظه مى کند و توصیه مى نماید، مؤ ثر نمى افتد، ابلیس زنان را نیز گمراه کرد تا جایى که زنها هم به یکدیگر اکتفاء نمودند.

فحشا تنها در بین مردان شایع نبوده بلکه در بین زنان نیز شیوع داشته ، چون اگر غیر از این بود نباید زنها هلاک مى شدند و على القاعده باید عده زیادى از زنها به آن جناب ایمان مى آوردند و از او طرفدارى مى کردند چون لوط (ع مردم را دعوت مى کرد به اینکه در امر شهوترانى به طریقه فطرى باز گردند و سنت خلقت را که همانا وصلت مردان و زنان است سنت خود قرار دهند و این به نفع زنان بود و اگر زنان نیز مبتلا به فحشا نبودند باید دور آن جناب جمع مى شدند و به وى ایمان مى آوردند ولى هیچ یک از این عکس العملها در قرآن کریم درباره زنان قوم لوط ذکر نشده.

فحشا در بین مردان و زنان شایع شده بود، مردان به مردان اکتفا کرده و با آنان لواط مى کردند و زنان با زنان مساحقه مى نمودند.

سرنوشت کودکان قوم لوط درعذاب

درتاریخ است که حضرت لوط حدود۳۰سال دربین قومش بوده ،از شروع کارهای شنیع قوم لوط چندین سال گذشته بود که عذاب شدند ودراین چندسال تناسل وموالیدی انجام نمی گرفت،یعنی کودکی زاده نشد،درهیچ کجای تاریخ ذکری از کودکان قوم لوط نشده است.

امام باقر(ع) در روایتی می‌فرماید: چون ابلیس دید که کارش در میان مردان پا بر جا شده، خویش را به شکل زنى در آورد و به سراغ زنان رفت و به آنان گفت: مردان شما با یکدیگر همجنس‌بازى می‌‏کنند؟ آنان گفتند: آرى، ما خود دیده‌‏ایم. ابلیس به زنان گفت شما هم این کار را بکنید و به آنان همجنس‌بازى را آموخت‏ و زنان نیز به همدیگر اکتفا کرده و آنان نیز به همجنس‌بازى روی آوردند.

جلد۱کتاب- ابو جعفر احمد بن محمد بن خالدالرقی،

اقدامات پیامبرقوم لوط 

وقتی منکر«معروف»می شود.

نصایح وتذکرات پیامبرشان هم بی فائده بود،بلکه آنها لوط راتهدید کرند که اگربازم ازاین حرفهابزنید ومانع کارمان شوید،از این شهرودیارشان اخراجتان می کنیم!

أَتَأْتُونَ الذُّکْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿١۶۵﴾وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿١۶۶﴾ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ﴿١۶٧شعرا﴾

پیامبرشان-لوط-به انهاگفت:اگرنیازجنسی دارید،بیاییدبادخترانم این کاربکنید که بهتراست(ازدواج وهمبستری) یَا قَوْمِ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ﴿٧٨هود﴾

فرشتگان  اول  نزدحضرت  ابراهیم رفتند وبعدبه سوى لوط روانه شدند.

ابراهیم تمام تلاشش راکرد تامانع از نزول عذاب شود،چون دعا وشفاعت وتوبه قضاوقدررابرمی گردانند الا عذاب قطعی را.

گاهی شفاعت انبیا هم پذیرفته نمی شود.زمانی که فرمان حتمی خداوند صادر شد،هیچ مقامی نمی تواند مانع آن شود. «یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»

نسبت خویشاوندی۲پیامبر« ابراهیم ولوط»

علامه طباطبایی درالمیزان بنقل ازتورات می نویسد:لوط برادر زاده ابراهیم بود

درروایت دیگری هم آمده است که لوط پسر خاله ابراهیم(ع)و برادر« ساره » بود.

تعدادمیهمانان(فرشتگان) رابین۲تا۴نفرنوشته اند.


چگونگی عذاب قوم لوط


وأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً (سنگباران)شدند

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ ﴿٨٢هود﴾ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ

چون صبح شد وقت هلاک قوم رسید جبرئیل بال خویش را در زمین فرو برد و زمین آسمان را واژگون نمود و از طرف خداوند سنگ بر سر قوم لوط بارید و به سبب سنگی که از آسمان بارید همه آن ها هلاک گشتند.

درالمیزان -علامه طباطبایی-آمده:

ما آن قریه را زیر و رو کردیم، بلندى آن سرزمین را پست ساخته و بر سر خود آنان واژگون ساختیم و سنگهایى از جنس کلوخ بر آنان بباریدیم.

منظوراز«مْطَر»بارش-بارش سنگ هاست

سنگهایى مرتب و پشت سر هم که تک تک آنها نزد پروردگارت و در علم او «علامت زده شده بودند» و به همین جهت یک دانه از آنها از هدف به خطا نرفت چون براى خوردن به هدف انداخته شده بود.

 

المیزان:از آیه ٧٣حجر «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ »(صیحه اوّل صُبحی)بر مى آید که غیر از خسف و غیر از سنگباران شدن، «عذاب صیحه» نیز بر آنان نازل شده حال وضع چگونه بوده و چرا سه جور عذاب بر آنان نازل شده با اینکه براى نابودیشان یکى از آنها کافى بوده خدا مى داند، ولى بر حسب تئورى و فرض مى توان احتمال داد که در نزدیکى آن سرزمین کوهى بلند بوده که آتشفشان شده و در اثر انفجارش صدایى مهیب برخاسته و در اثر شدت فوران، سنگها بر سر قریه باریدن گرفته و زلزله بسیار مهیبى رخ داده که زمین زیر و رو شده است، و خدا داناتر است.

نگارنده(پیراسته فر): چرا۳نوع عذاب!؟

مفسرین قرآن علتش را اینگونه گفته اند:درصیحه،ممکن بود عده ای قسردررفته باشند-درآن صبح حادثه درشهرنبودند،درمرحله دوم عذاب«وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ  مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ» سنگباران شدند،برای هرفرد،سنگ های مخصوصی(مُّسَوَّمَةً) که نشان شده بودند.

درمرحله سوم ،شهرزیروروشد«فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا » سطح زمین شهر دربالای آسمان بود وآسمان شهردرپایین قرارگرفته بود،یعنی کاملاً وارونه شده بود-شهر ودیارقوم لوط-تاحدی که گفته اند،صدای عوعوسگهاوعرعرخرها ودیگرحیوانات شهرراساکنین آسمان می شنیدند.

کوری» مهاجمان متجاور به منزل حضرت لوط دراینجا لحاظ نشده،شایدبخاطر کمترین عذاب بوده باشد.

 

کشف آثار باستانی شهرودیار»قوم لوط» دراردن

العربیه در۱۵اکتبر۲۰۱۵(۲۳ مهر ۱۳۹۴) می نویسد:اکنون بیش از دو هفته است که باستانشناسان بر سر اینکه آیا خرابه های ،همان شهر باستانی «سدوم» است که در قرآن  «شهر قوم لوط» نامیده می شوداست؟ به بحث نشسته اند.
شهر قوم لوط مربوط به بیش از ۳۵۰۰ سال پیش می شود.

حاصل ۱۰سال کاوش باستانشناسان
باستانشناسان آمریکایی اکنون ده سال است که در منطقه ای به نام «تل الحمام» در اردن مشغول حفاری هستند.

به گفته «پروفسور اسیتون کولینز»، از دانشگاه (ترینیتی ساوت وسترن) در ایالت نیومکزیکو آمریکا، آنها در این محل به خرابه های شهری برخورد کرده اند که بنظر می آید ناگهان از میان رفته باشد.

کولینز (استیون کالینز)۲۸ سپتامبرگذشته(شهریور۱۳۹۴) گذشته در مقاله ای که در نشریه «پاپولار آرکیالوژی» به چاپ رسانده از پیدا شدن آثار شهر «سدوم»در جنوب دره اردن می گوید.
این محقق گفت: ساختمانها و ابزار قدیمی پیدا شده در این شهر خبر از شهری بزرگ در دوران برونزی دارد که دولتی گسترده در جنوب دره اردن بوده است.
به گفته کولینز: این شهر از ۳۵۰۰ تا ۱۵۴۰ قبل از میلاد برجا بوده، که مربوط به دوران اولیه و میانه برنزی است.
«همه چیز حکایت از شهری بزرگ با جمعیت زیاد دارد. اما تمام مظاهر حیات در این شهر در دوران میانه برنزی به یکباره متوقف می شود، و علائمی از دوران آخر برنزی به چشم نمی خورد.»


در قرآن مجید آمده است که شهر «قوم لوط»مورد غضب خدا قرار گرفت و با گدازه های آتش که از آسمان می بارید نابود شده است.

خبرگزاریهای دیگرنیز گزارشاتی داشته اند:

باستان‌شناسان  می‌گویند آثار کشف شده متعلق به «خرابه‌های سدوم و گمورا »است.

به گفته باستان‌شناسان، اشیای یافت شده در خرابه‌های این شهرهای باستانی نشان می‌دهد که این منطقه یکی از مراکز تجاری بوده است.

«استیون کالینز »از دانشگاه نیومکزیکو می‌گوید: اعضای تیم‌های کاوشگر ما در حال حفاری در این خرابه‌های باستانی هستند، در حالی که یافته‌های کاوشگران، ما را شگفت‌زده کرده است.وی می‌گوید ویرانه‌های کشف شده از« سدوم و گمورا» در جنوب کنعان و در کرانه« بحرالمیت» واقع شده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تحقیقات دیگری شهر«پمپی»(روم) ایتالیا را شهرودیارقوم لوط می دانند

 شهری شبیه قوم لوط 

اکتشاف۴قرن پیش

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:دانشمندان باستانشناس  ویرانه هایی درشهر پمپئی( نزدیکی «ناپل» ایتالیا )کشف کرده اند. در آن آثاری از بناها و مردم شهر باستانی پمپئی( Pompeii )که بر اثر آتشفشان کوه وزوو(Vesuvius) ویران شده.

در سال ۷۹ قبل از میلاد مسیح آتشفشان فوران کرد در کمتر از ثانیه هوا پر از گازهای سمی شد و خورشید محو گردید تا گازهای سمی تا ۱۵ کیلومتر از محدوده را پر کردند به گونه ای که بسیاری از مردم شهر حتی فرصت کوچکترین واکنشی از خود نداشتند و در جای خود تبدیل به مجسمه های سنگی شدند.

کشف مقبره‌ای تاریخی پَُمپی ایتالیا

شهر «پمپی» پس از آتش فشان با همه ساکنین (۱۵۰۰۰نفر) زیر۵متر خاک  مدفون شد و در سال ۱۵۹۹میلادی( ۹۷۸شمسی) درکاوشباستانشناسان کشف شد،همه ساکنین شهر در اثر گازهای آتشفشانی به مجسمه های سنگی تبدیل شده بودند.

البته علاوه بر «پمپئی» شهرهمجوارآن«هراکولانیوم» (Hercukaneum) که شهرمرفه نشین با برج ها ودژهای محکم بودبه ویرانه تبدیل شد.

اکتشاف تکمیلی ۴قرن بعدانجام گرفت،یعنی در سال ۱۹۹۱میلادی(۱۳۷۰ نیمی از این شهر از زیر خاکستر بیرون کشیده شد. هر ساله جمعیت زیادی از موزه طبیعی پمپی دیدن می کنند و این شهر به یکی از جاذبه های گردشگری ایتالیا تبدیل شده است.

اسم قدیم ایتالیا«روم»بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این اکتشاف نمی تواند «قوم لوط»باشد،چون درمیان اجسادبدست آمده «کودکان»هم هستند،درصورتیکه درماجرای عذاب قوم لوط،هیچ کودکی نبود(چندسال آخر  آمیزش زن ومرداتفاق نیفتاده بود،قطع نسل شده بود)

علامه درباره تفاوت داستان درتورات وقرآن اینگونه می نویسد:

در تورات آمده که فرشتگان مرسل براى بشارت دادن به ابراهیم و براى عذاب قوم لوط دو فرشته بودند ولى قرآن از آنان به «رُسُل »تعبیر کرده که صیغه جمع است و اقل جمع ۳ نفر است.

و در تورات آمده که میهمانان ابراهیم غذایى را که او درست کرده بود خوردند ولى قرآن این را نفى کرده، مى فرماید: ابراهیم وقتى دید میهمانان دست به طرف غذا دراز نمى کنند ترسید.فَلَمَّا رَأَىٰ أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ ﴿٧٠هود)

در تورات آمده که لوط دو دختر داشت ولى قرآن تعبیر به لفظ«بنات» کرده که صیغه جمع است یعنی بیش از ۲ نفر است و در تورات آمده که ملائکه لوط را بیرون بردند و قوم را چنین و چنان عذاب کردند و زن او ستونى از نمک شد و جزئیاتى دیگر که قرآن از اینها ساکت است.

تعدادمیهمانان(ملائک) رابین۲تا۴نفرنوشته اند.
گناهکاروبی گناه باهم عذاب نمی شوند.

«سنگ های عذاب«علامت دار»بودند،نام کسی که قرار بود آن سنگ به او اصابت کند، در هر سنگی حک شده بود.مُّسَوَّمَهً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ﴿٣۴ذاریات﴾

سنگ ها «نشان دار»بودند

یعنی هرسنگی بایدبرسرچه کسی اصابت بکند،درجریان اصحاب فیل هم اینچنین بود،هرپرستویی مأمورعذاب فردخاصی بود،بر روی‌ هر سنگ‌ نام‌ هر یک‌ ازمتجاوزان نوشته‌ شده‌ بود که‌ با اصابت‌ آن‌ بدنهایشان‌ شکافته‌ می‌شد./ قصص‌ الانبیاء(احمد ثعلبی‌) ج۱/ الدر المنثور(سیوطی‌) ج۸

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿١﴾ أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿٢﴾ وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿٣﴾ تَرْمِیهِم بِحِجَارَهٍ مِّن سِجِّیلٍ ﴿۴﴾ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ ﴿۵فیل﴾

به تعدادسپاهیان فیل «ابابیل»پرستو-مأمورشدند  که‌ هر کدام‌ سنگهایی‌ در پنجه‌هایشان‌ و سنگی‌ (سجیل)در منقار داشتند، به‌ سپاه‌ اصحاب‌ فیل‌ حمله‌ور شدند و با پرواز بر بالای‌ سر مهاجمان‌ و پرتاب‌« سنگهای زهردار» آن‌ سپاه ‌ را درهم‌ شکستند.

درروایات آمده که ابرهه (درحمله پرندگان) توانست‌ جان‌ سالم‌ به‌ در برده‌، به‌ سوی‌ یمن‌ فرار کند. در این‌ میان‌ پرنده‌ای‌ که‌ مسئول‌ کشتن‌ ابرهه ‌ بود، وی‌ را دنبال‌ می‌کرد و آنگاه‌ که‌ ابرهه‌ نزد نجاشی ‌ رسید، پس‌ از بازگو کردن‌ چگونگی‌ نابود شدن‌ لشکرش‌ توسط مرغان‌، پرنده مأمور سررسیدوبا پرتاب‌ سنگ‌ او را کشت‌ و نجاشی‌ شاهد مرگ‌ وی‌ بود.

قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿٣١﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿٣٢﴾ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِّن طِینٍ ﴿٣٣﴾مُّسَوَّمَهً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ﴿٣۴﴾ فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿٣۵﴾ فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿٣۶ذاریات﴾

درسوره هود هم اینچنین آمده:فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَهً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ ﴿٨٢﴾ مُّسَوَّمَهً عِندَ رَبِّکَ ۖ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ ﴿٨٣هود﴾

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید:

تل‌الحمام شهر"قوم لوط"اردن 

پرایدایران درکشورعراق-کاظمین ونجف

پراید در عراق از ایران گران‌تر است

معاون صادرات گروه خودروسازی سایپا با رد شایعات منتشر شده مبنی بر فروش خودروی پراید به قیمت ۸ تا ۹ میلیون تومان در عراق گفت: 

  خودروی پراید در بازار عراق به قیمت ۳۰ میلیون تومان به فروش می رسد

و مسائل مطرح شده در فضای مجازی کاملاً بی اساس است.

محسن جوان افزود: این مسئله به آسانی قابل راستی آزمایی است و افراد می توانند با مراجعه به کانال هایی که به صورت آنلاین در عراق اقدام به فروش پراید می کنند قیمت این خودرو را استعلام کنند.

وی با بیان اینکه بخشی از این شایعات شیطنت و فضاسازی است گفت: خودروی پراید با توجه به نیاز بازار عراق با آپشن های کمتری نسبت به محصولات داخلی درحال حاضر به قیمت 7 هزار دلار عرضه می شود که با توجه به نرخ ارز این خودرو حدود 30 میلیون تومان قیمت دارد.

معاون صادرات گروه خودروسازی سایپا (محسن جوان)با بیان اینکه

خودروهای صادراتی هزینه های جاری شامل؛ بیمه نامه شخص ثالث، هزینه های شماره گذاری و مالیات بر ارزش افزوده ندارند

با این حساب خودروی پراید به مراتب گرانتر از بازار داخلی در عراق عرضه می شود./۲۹ آذر ۱۳۹۶تسنیم

پراید در کشور عراق ۷۵۰۰ دلار است

به گفته رایزن بازرگانی سابق ایران در عراق قیمت خودروی پراید در عراق حدود ۷۵۰۰ دلار (حدود ۲۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان) است.

ابراهیم رضازاده در گفت‌وگو با ایسنا، به ارائه توضیحاتی درباره وضعیت صادرات ایران به کشور عراق پرداخت و در پاسخ به این سوال که در موارد متعدد گفته می‌شود کالای صادراتی به عراق قیمتی به مراتب پایین تر از داخل کشور دارد، گفت: بیشتر این موضوع در ارتباط با خودرو اظهار می‌شود.

دبیر میز عراق در سازمان توسعه تجارت ادامه داد: با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان به نتیجه رسید که قیمت یک خودروی صادراتی باید نصف خودروی داخلی باشد.

وی افزود: در مورد صادرات خودرو هزینه‌هایی مانند پلاک گذاری، اسقاط کردن خودروی جایگزین و بسیاری موارد دیگر حذف می‌شود و براین اساس باید قیمت خودروی صادراتی ما نصف قیمت داخلی باشد، چرا که مالیات و عوارض از آن گرفته نمی‌شود.

رایزن بازرگانی سابق ایران در عراق در عین حال عنوان کرد: با این وجود اکنون خودرویی مانند پراید در عراق قیمتی بالاتر از ایران دارد، چرا که در ایران قیمت این خودرو به طور تقریبی حدود ۲۰ میلیون تومان است، اما این رقم در کشور عراق ۷۵۰۰ دلار است که اگر به طور تقریبی قیمت دلار ۴۰۰۰ تومان در نظر گرفته شود این رقم به بیش از ۲۸ میلیون تومان خواهد رسید.

دبیر میز عراق در سازمان توسعه تجارت همچنین اظهار کرد: اکنون خودروهای ایرانی در کشوری مانند عراق بازاری خوب داشته و تقریبا تمام محصولات ایران خودرو و سایپا در این کشور به فروش می‌رسند. البته پراید در صدر جدول واردات عراق قرار دارد و پس از آن خودروهای دیگری مانند سمند، روآ و ال ۹۰ در رده‌های بعدی قرار دارند، اما در کل عراقی‌ها از حضور پراید بسیار راضی هستند.

رضازاده در پاسخ به این سوال که این خودرو از نظر ایمنی با مشکلاتی همراه بوده و در داخل کشور نیز انتقادات متعدد نسبت به آن صورت می‌گیرد، گفت: شاید در کشور گاه کمی سیاه نمایی در این خصوص صورت گرفته باشد. به هر صورت در عراق هم مانند ایران بخش قابل توجهی از خودروهای سواری پراید است و مردم مشکلات کمتری را تجربه می‌کنند.

وی ادامه داد: بخشی از مشکل به موضوعاتی مانند جاده‌های ما هم باز می‌گردد. در عراق اختلاف ارتقاع در نقاط مختلف شهر با دریا بیش از ۲۰۰ متر نمی‌شود، اما در ایران در شهری مثل تهران حتی شمال و جنوب شهر رقمی بیش از این حد اختلاف ارتفاع‌ دارند./۵ شهریور ۱۳۹۶ایسنا

 

مدیریت سایت-پیراسته فر:درعراق خودروهای ایرانی زیادی ترددمی کنند که «پراید»سایپا بیشترین آماررادارد ودرشهرکاظمین «پرایدجولان"بیشتری می دهد وبعدازکاظمین«نجف» هم زیادبچشم می خورد،دریکی ازسفرها من بادقت عبورخودروهارا  درنزدیک  حرم کاظمین زیرنظرداشتم،مشاهده شد که به ازای ۵خودرو،یکی «پراید»است