پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

همه" تبعیدها" امام خمینی"ترکیه،نجف،نوفل لوشاتو

همه تبعیدها-اخراج- ها امام خمینی

درادامه خواهیدخواند:.علت وعوامل تبعید امام خمینی چه بود؟ ماجرای اخراج امام خمینی ازایران:

۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

 ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

Image result for ‫امام خمینی درشهربورسای ترکیه‬‎

مساحت شهر بورسا(ترکیه)  ۲۲۵٫۹۳۵ هکتار است. بورسا در شبه جزیره آناتولی در شمال غربی و جنوب شرقی دریای مرمره واقع شده است.  جمعیت شهر بورسا ۲٫۸۴۲٫۰۰۰ نفر است، به همین دلیل از آن به عنوان چهارمین استان پر جمعیت ترکیه یاد می‌شود.

شهر«بورسا»در۳۲۵کیلومتری آنکارا-پایتخت-قراردارد.

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۳سال اقامت درنجف

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.

۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

اولین اقامتگاه امام خمینی درپاریس (منزل دکترغضنفرپور)طبقه ۴ این آپارتمان(محله کشان) بود.

اقامت

مدت اقامت در«فرانسه» ۴ماه (۱۱۸روز)

چه کسی هواپیمای

مدت اقامت دردهکده«نوفل لوشاتو» : ( ۱۱۶ روز )

نوفل لوشاتو و کانون خبری

دهکده «نوفل لوشاتو»که در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه "بختیار"حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن ۱۳۵۷ حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:

علت وعوامل تبعید امام خمینی چه بود؟

ماجرای اخراج امام خمینی ازایران:

من برای دفاع از وطنم تبعید شدم:امام خمینی

امام(مدتی بعدازتصویب کاپیتولاسیون در ۲۱ مهر ۱۳۴۳- امام در ۴ آبان ۱۳۴۳ که  مصادف با٢٠ جمادی الثانی١٣٨٤ بمناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا درمنزل خودسخنرانی می کند که درآن سخنرانی درمخالفت با کاپیتولاسیون افشاگریهایی می کند که ۹روزبعددستگیر وتبعیدمی شود)

گزارش ساواک

گزارش  مأمور ساواک-سرهنگ افضلی - که به عنوان مامور همراه امام با ایشان به ترکیه و سپس بورسا رفت - از مراحل تخلف پرداز تبعید امام خمینی به آنکارا -سه شنبه، ۱۲ آبان ۱۳۴۳

برچسب دستگیری امام خمینی

از : آنکارا تاریخ : سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۴۳
به : تهران شماره : ۹۰۰ 
شماره‏ هاى عطفى : ۱۳۸۵/۱۳۰ـ ۶۴/۱۱/۶
تیمسار ریاست ساواک 
در اجراى امر ساعت ۸ صبح،چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آبان به اتفاق شخص مورد نظر۱ وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که :« من براى دفاع از وطنم تبعید شدم»

پس از سه ساعت و سى دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم در سالن فرودگاه یکى از مأمورین امنیتى ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفى خود به نام مأمور ابتدا به زبان ترکى سپس آلمانى صحبت نمود. در فاصله کوتاهى به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفى شده با اتومبیل پس از طى 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق ۵۱۴ که قبلاً آماده شده بود مستقر شدیم پس از ۲۴ ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر مى‏رسید طبق طرح قبلى وسیله مأمورین ابتدا محل دیگرى انتخاب شد سپس در ساعت ۲ بعد از ظهر پنجشنبه ۱۴ آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل وسیله دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقه ۸ واقع در خیابانى که اسم آنرا نمى‏دانم منتقل گردیده که وسایل استراحت کاملاً مهیا مى‏باشد و نسبت به مکان اول داراى حفاظت بیشترى است. روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانه‏اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و اداى نماز و صرف غذا است و گاهگاهى هم کلمات ترکى را یادداشت مى‏نماید ولى نباید وى را تنها گذاشت به علت کنجکاوى مخبرین جراید ترکیه و خبر منتشره از رادیو ایران و انتشار خبر دیگرى در روزنامه مورخ ۵ نوامبر ۱۹۶۴به نام YENI GAZETEترکیه در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکى از شهرهاى ترکیه که در سیصد و بیست کیلومترى غرب آنکارا مى‏باشد منتقل گردد جریان کتبا تقدیم خواهد شد.۷ نوامبر ۱۹۶۴(۱۶آبان۱۳۴۳)

 امام را از خانه سوار ماشین فولکس و سپس سرکوچه سوار ماشین شورلت کردند و به سمت تهران بردند. بین راه قم به تهران، حضرت امام اعلام می کند که می خواهد نماز بخواند. بنابراین نماز صبح را در صحرا خواندند. هنوز آفتاب روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از افق بیرون نیامده بود که امام سوار هواپیما شد. سرهنگ افضلی نیز همراه امام بود و هواپیما ساعت ۳۰ : ۱۱ دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست. امام خمینی هنگام تبعید به ترکیه به افسر مأمور در هواپیما گفت: من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرموده است:حُبّ الوطن مِن الإیمان - دوست داشتن وطن، جزء ایمان است.

ملی گرایی غیراز وطن دوستی است

« از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپاخاسته‏ اند، قومیت و ملیت است که دولت عراق سالهاست بدان دامن‏ می‏زند. و در ایران نیز دستجات محدودی دانسته یا ندانسته از آن ترویج و تأیید می‏ کنند. و در سایر نقاط از ترک و کُرد و دیگر طوایف هم همان راه را پیش گرفته‏ اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده‏ اند و حتی به دشمنی کشیده‏ اند؛ غافل از آنکه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسئله ‏ای است که در آن حرفی نیست؛ و ملی گرایی در مقابل ملتهای مسلمان دیگر، مسئله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملی گرایی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر می‏شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله‏ های اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج می‏برند.
از ملی گرایی خطرناکتر و غم‏ انگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است، و القای تبلیغات فتنه‏ انگیز و دشمنی ‏ساز بین برادران اسلامی و ایمانی است.» صحیفه امام/۱۳/۲۰۹

امام در سپیده دم ۱۳ آبان ۱۳۴۳ توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شدند. اطلاعیه کوتاه ساواک که از رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها انتشار یافت، چنین بود:«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید.» 

کاپیتولاسیون چه بود؟

کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع امریکایی در ایران) در دستور کار قرار گرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون ب‏وسیله مجلسین فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال  ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه ‏ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت. در این ماجرا نیز امام خمینی بر انجام رسالت تاریخی خویش مصمم شد و به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود و با هزینه ‏های گزافی همه ساله جشنهای فرمایشی برگزار می‏شد، ب‏عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن بوسیله نامه و ارسال پیک هایی از سوی آن حضرت به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده‏ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت. پیغام شاه به آیت‏ اللّه‏ حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.

امام خمینی بی‏ اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمۀ دخالتهای غیرقانونی هیأت حاکمه امریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانتهای شاه بود. سخنرانی امام با صلابتی وصف ‏ناپذیر با این جملات آغاز شد:

عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‏هایشان، با کارمندهای فنی ‏شان، با کارمندان اداری‏شان، با خدمه‏ شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...

آقا، من اعلام خطر می‏کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‏کنم... واللّه‏، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه‏، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.[گریۀ شدید حضار]

ای سران اسلام، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای نجف، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای قم، به داد اسلام برسید.

در همین سخنرانی بود که امام خمینی جمله معروف خود را به این شرح بیان داشت:

امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما... تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست.

امام خمینی در همین روز (۴ آبان ۱۳۴۳) بیانیه‏ ای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت:

دنیا بداند که هر گرفتاری‏ ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امریکا خصوصاً متنفر است... امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می‏کند. امریکاست که به اسرائیل قدرت می‏دهد که اعراب مسْلم را آواره کند.

افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۱۳۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد؛ اما رژیم شاه با بهره ‏گیری از تجربه سرکوبی قیام ۱۵ خرداد۱۳۴۲ سال قبل به سرعت دست به کار شد. 

سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران،منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند.  زمان بازداشت، همانند سال قبل(نیمه ۱۳۴۲)سحرگاه بود . حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ‏ها منتشر ساخت. علی‏رغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ‏ها و ارسال تومارها و نامه ‏ها به سازمانهای بین‏ المللی و مراجع تقلید جلوه ‏گر شد.

آیت ‏اللّه‏ حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و در ۱۳ دی ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. 

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:خلاصه ای از دستگیری وبازداشت -ده ماهه- امام خمینی

قیطریه:منزل حاج غلامحسین روغنی در خیابان دولت، چهارراه قنات، اول خیابان قیطریه، نبش کوچه هوشمند

 از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، امام خمینی به مدت ۱۰ ماه در بازداشت و حصر رژیم شاه بودند. امام این مدت را در ۶ نقطه گذراندند که عبارتند از:

۱- زندان باشگاه افسران  ،مدت بازداشت:چندساعت

۲- زندان قصر  ،مدت بازداشت: ۱۹ روز

۳- زندان عشرت‌آباد ،مدت بازداشت: ۴۰روز

۴-قنات آباد ،مدت بازداشت:کمترازیک روز

۵- منزلی متعلق به ساواک در داوودیه تهران مدت بازداشت ۳ روز 

۶- منزل دیگری در قیطریه ،مدت بازداشت:۸ماه

ادامه توضیحات مدیریت سایت:همانطورکه آیت الله امام جمارانی گفتند:قبل ازداوودیه ،امام خمینی رابه «قنات آباد»بردند  وبعدبه داوودیه آوردند،اسم صاحبخانه هم «روغنی»بود.مدت اقامت دراین خانه راکمترازهشت ماه(۷ماه)نیزگفته اند

امام خمینی در زندان باشگاه افسران تنها چند ساعت ماندند.

سپس به پادگان قصر (بی‌سیم) انتقال یافتند. ایشان در این مکان، به مدت ۱۹ روز در بازداشت بودند.

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید(اخراج)ازنجف به کویت(البته هدف رفتن به سوریه بود(بعدازچندروزاقامت درکویت)

آخرین روزاقامت امام خمینی در(نوفل لوشاتو)پاریس-عزیمت بسوی ایران.

برچسب ورودامام خمینی به ایران

فرودگاه (شارل دوگل) پاریس

برچسب امام خمینی

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

نوفل لوشاتو و کانون خبری

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد./پایان توضیحات نگارنده(پیراسته فر):سید فضل ‏اللّه‏ خوانساری کیست؟علت ملاقات درترکیه باامام خمینی

محل اقامت اوّلیه امام، هتل «بولوار پالاس» آنکارا (اتاق ۵۱۴ نماینده اعزامی علمای ایران امام خمینی در تبعیدگاه ترکیه ـ سید فضل ‏اللّه‏ خوانساری طبقۀ ۴) بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سیدفضل الله کیست؟

«فضل الله خوانساری »داماد آیت الله سیداحمدخوانساری(صاحب کتاب ۶جلدیجامع المدارک در شرح کتاب مختصرالنافع ) است که ارتباط نزدیکی با دربار پهلوی داشت.

وشاه هم ازایشان تکریم می کرده.

همسر آیت الله خمینی: «هنگامی که آقا را به ترکیه بردند، تا چند ماه از ایشان هیچ خبری نداشتیم، آیت الله پسندیده تصمیم گرفتند به ترکیه بروند و آقا را ببینند، اما با مخالفت ساواک روبه‌رو شدند، تا اینکه آقای فضل الله خوانساری داماد آیت الله سید احمد خوانساری، از علمای تهران، موفق به کسب اجازه از رژیم شد تا به دیدار امام برود»

علامه سیداحمدخوانساری بعلت احترام ونفوذی که دردربارداشت،علمای حوزه وقتی به مشکلی برمی خوردندبه این بزرگوارمراجعه می کردند:

 درزمان حمله کماندوها به فیضیه(فروردین ۱۳۴۲) ،آیت الله گلپایگانی هم متوسل به ایشان می شود تا پیامش رادربار پهلوی منتقل کند.آیت الله گلپایگانی خطاب به آیت الله خوانساری می نویسد: «مستدعی است به هر نحو مقتضی می‌دانید عاجلا برای رفع منع از مدرسه فیضیه و دارالشفاء و آزادی طلاب و زندانیان بیگناه اقدام فرمائید…»

آیت‌الله‌سیداحمد خوانساری ،متولد ۱۲۷۰ شمسی (مطابق با ۱۸ محرم ۱۳۰۹ قمری)-متوفی(دی۱۳۶۳) ۲۷ربیع الثانی ۱۴۰۵ در سن ۹۶ ،وی  وصاحب کرامت بودو(۳۳سال امام جماعت سیدعزیزالله بوده)

قبرآیت الله احمدخوانساری درکنارقبرعلامه طباطبایی قراردارد.

بیش ازاین  نتوانستم اطلاعاتی درموردنماینده علما(سیدفضل الله )پیداکنم./پایان توضیحات

فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند

چند روز بعد (۲۱ آبان ۱۳۴۳) برای منزوی‏ تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی‏ سابقه‏ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات امریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. در این مدت امام خمینی طی چند نامه به منسوبین خویش و علمای حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استواری خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهای دعا و کتب فقهی شدند.

 اقامت اجباری در ترکیه فرصتی مغتنم برای امام بود تا تدوین کتاب « تحریرالوسیله»را آغاز کند. در این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روزبعنوان تکالیف شرعیِ فراموش شده مطرح گردیده است.

خلاصه اقامتگاههای امام خمینی(ازورودبه مهین تارحلت)۱۰سال و۴ماه زندگی

خاطره مرحوم شفیق از استقرار امام خمینی(س) در مدرسه رفاه

۱۲ساعت (یک شب)در"مدرسه رفاه"+

دیدار مردم با امام خمینی(ره) در مدرسه علوی

۲۴روزمدرسه علوی+

برچسب خاطرات تشیع جنازه امام خمینی - پیراسته فر

۳روزمنزل دخترش"زهرامصطفوی-دکتربروجردی"

همسرودختربزرگ امام خمینی

+۱۱ماه(هشت روزکمتر)درشهرقم"+

۹سال۴ماه۱۲روز اقامت مجدددرتهران  یعنی(۴ماه"۵روزکمتر")در"دربند"+۹سال ۱۷روز-جماران

دوازدهم۱۲بهمن۱۳۵۷ ورودبه میهن -ازدهم اسفندعزیمت به قم تادوم بهمن 

ازدوم بهمن‌ماه سال ۵۸ به محله "دربند"تهران رفتند(۴ماه"۵روزکمتر")

ازشب بیست و هشتم اردیبهشت۱۳۵۹به جماران رفت

البته ازاین مدت حضوردرتهران حدود۲ماه دربیمارستان بوده

دکترمعالج امام می گوید:

بعد از۲۸روزاقامت درتهران- حضرت امام به قم رفتند. اما به علت ناراحتی قلبی به پیشنهاد بنده به تهران منتقل شدند. ایشان حدود ۴۸ روز در بیمارستان شهید رجائی فعلی بودند. بعداً به منزلشان در خیابان دربند، که موقتی بود، منتقل شدند.

نوع برخورد امام با کادر پزشکی و معایناتی که باید انجام می دادند، چگونه بود؟

در شرایطی که ترورها وجود داشت بتوانیم حضرت امام را سریع از جماران به بیمارستان نزدیکی منتقل کنیم، وجود نداشت. به حاج احمد آقا پیشنهاد کردم که در نزدیک ترین محل باید یک مرکز قلب، حتی به صورت مختصر، داشته باشیم. ایشان هم قبول کرد. بعد بیمارستان بقیه الله جماران با پیشنهاد بنده ساخته شد. در ساختنش نیز نظارت کامل داشتم.

در فاصله بیست متری محل سکونتشان بیمارستان ساختیم. ایشان در همان زمانی که بیمارستان آماده شده بود سکته وسیع قلبی کردند. قلبشان ایست کرد. درست پیشبینی کرده بودیم و بلافاصله ایشان احیا و به آن جا منتقل شدند.

امام چگونه دلهره پزشکان را به آرامش تبدیل می کرد؟

بیماری امام تشخیص اولیه "سرطان معده "بود. بعد هم معلوم شد "سرطان خون" بودهکه اولین  تظاهراتش را به طریق زخم معده نشان داده.

دکتر سید حسن عارفی سرتیم پزشکی حضرت امام ۸ خرداد ۱۳۹۳عصرایران

لحظات آخر عمر امام خمینی(ره) در بیمارستان - تابناک | TABNAK

امام خمینی ازروزسوم خرداد۱۳۶۸تا۱۳خرداد۱۳۶۸دربیمارستان قلب بستری بود۱۰روز

۱۶:۰۱ با آمادگی کامل تیم پزشکی با الکتروشوک‏های مکرر، گذاشتن لوله داخل مجرای تنفس و متصل کردن به دستگاه تنفس مصنوعی موقتاً‏ ضربان قلب و تنفس ولو مصنوعی شروع به کار کرد.

۲۲:۲۲ با وجودی که پیس میکر کار می‏کند و الکتریسیته تحریکی به عضله قلب وارد می‏کند، ولی عضله قلب قادر به عکس العمل و منقبض شدن نیست.

برچسب خاطرات تشیع جنازه امام خمینی - پیراسته فر

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١٤٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

امام فقط یک شب در مدرسه رفاه خوابیدند و بعد به مدرسه علوی رفتند

 ابولفضل توکلی بینا از جمله مؤسسین هیات‏‌های مؤتلفه‏ اسلامی -۱۳۹۳/۱۱/۲۷افکارنیوز

ابن ابی الحدید"من این خطبه را بیش از هزار بار خوانده ام"خطبه۲۲۱

ابن ابی الحدید:من این خطبه را بیش از هزار بار خوانده ام(خطبه۲۲۱)

۴ سال و ۸ ماه زحمت برای تألیف «شرح نهج البلاغه»طولانی‌ترین خطبه :خطبه ۱۹۲ می‌باشد که به خطبه «قاصعه »مشهور است.

کوتاهترین خطبه :خطبه ۶۱ نهج‌البلاغه است، که در مورد خوارج است.
طولانی‌ترین نامه : نامه ۵۳ است، که مشهور به «عهدنامه مالک اشتر» می‌باشد.
کوتاهترین نامه :نامه ۷۹ است که خطاب به فرماندهان لشکرها می باشد.
طولانی‌ترین حکمت :حکمت ۱۴۷ می‌باشد که خطاب به «کمیل» بن زیاد نخعی  است.
کوتاهترین حکمت:حکمت ۱۸۷ می‌باشد«الرحیل و شیک» که درباره کوچ کردن از دنیا است.

«خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه» سخنی ازامام علی که پس از تلاوت آیه أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ - حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ فرمودند:شگفتا!چه هدفی دور،و چه زیارت کنندگانی نا آگاه؛و چه کاری بزرگ و سهمگین! جای رفتگان را خالى دیدند، آنها که سخت مایه عبرتند، و از جایگاهی دور به آنان دست یافتند!

آیا به گورهای پدرانشان افتخار می کنند!؟ یا به فزونی مردگانشان بر یکدیگر می نازند؟ آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه‏ تر است تا آنان را وسیله فخر فروشى قرار دهند اما با دیده‏ هاى کم سو به مردگان نگریستند، و با کوته بینى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر احوال آنان را از خانه ‏هاى ویران، و سرزمین‏هاى صاحبانش مُردند،بپرسند، پاسخ دهند: در لابه لای خاک رفتند و گم گشتند، و شما ناآگاهانه نیز دنباله روى آنان شدید بر فرق سر(اموات) پای می گذارید، و بر روى جسدهایشان بذر مى افشانید(محصول میکارید)، و در آنچه به دور انداخته اند مى‏ چرید(میخورید)، و بر خانه‏ هایی که ویران کردند مسکن گرفته‏ اید، و روزهایی که میان شما و ایشان است  بر شما گریه و نوحه مى‏ کند(شماهم میمیرید ودیگران همینگونه عمل می کنند).

ابن ابی الحدید شارح اهل‌ سنت‌ نهج البلاغه میگوید«سوگند می خورم‌ به‌ همان‌ کسی که‌ تمام‌ امت‌ها به‌ او سوگند یاد میکنند. این‌ خطبه‌ را از پنجاه‌ سال‌ قبل‌ تاکنون‌ بیش‌ از هزار بار خوانده‌ام‌ و هر زمان‌ آن‌ را می خوانم، خوف‌ و وحشت‌ و بیداری عمیقی تمام‌ وجود مرا در برمی گیرد و در قلب‌ من‌ اثری شگفت‌ میگذارد و در اعضای پیکرم‌ لرزشی پدید می آورد.»

۴ سال و ۸ ماه تلاش-برای تألیف «شرح نهج البلاغه»

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امروز(۱۹ مهر ۱۳۹۸)آیت الله فلاحتی درخطبه  نمازجمعه رشت، فرازی ازسخنانش رابه نهج البلاغه اختصاص داد وازاعجاب

 خطبه۲۲۱گفت: یک دانشمندمسیحی(ابن ابی الحدید) هزارباراین خطبه راخوانده ،ایشان توصیه کردندکه مستمعین هم درفرصتهایی که پیش می آیداین خطبه رابخوانند.

نگارنده،خیلی کنجکاوشد که دراین موردتحقیقی انجام دهد واین هم ماحاصل این تحقیق:

ابن ابی الحدید:۴ سال و ۸ ماه (برابر با مدت خلافت حضرت علی )وقت گذاشته تاشرح کاملی ازنهج البلاغه ارائه کرده  ،البته این اثررابه درخواست ابن علقمی  تالیف نمود)

کتاب«شرح نهج البلاغه»حاصل ۴سال تحقیق ومطالعات« ابن ابی الحدید» که دراوج پختگی علمی (۵۸ سالگی ،شروع ودر۶۳ به اتمام رسانده)هفت سال پیش از مرگش( ۶۵۶ ق)عمرابن ابی الحدید۷۰سال بوده است.

نگارش  کتاب«شرح نهج البلاغه»  ۴ سال و ۸ ماه تمام بطول انجامید که آغاز آن اولین روز ماه رجب سال۶۴۴بود و پایانش روز۳۰صفر۶۴۹که این زمان برابر مدت خلافت امیرالمؤمنین علی است و هرگز تصور نمی شد که در کمتر از ده سال انجام بگیرد.

«شرح نهج البلاغه » درخواست «ابن علقمی» بود.

ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه را به «مؤید الدین بن علقمی»، وزیر شیعی «مستعصم بالله »خلیفه عباسی (خلافت از ۶۴۰ -۶۵۶ قمری) هدیه کرد. ابن علقمی در مقابل این خدمت، صد دینار و خلعت به انضمام یک رأس اسب به او صله داد. و ابی الحدید نیز این هدایا در قصیده ای وزیر را ستایش کرد.

« ابن ابی الحدید»درآخرین جلد، شرح نهج البلاغه،( جلد ۲۰، ص ۳۴۹)می نویسد:نوشتن کتابم «نهج البلاغه» به اندازه حکومت علی زمان بُرد!

«دکترمحمود مهدوی دامغانی» (متولد۱۳۱۵) مورخ  و مترجم شرح ابن‌ابی‌الحدید بر نهج‌البلاغه می گوید: اصل این اثر-شرح نهج البلاغه- در ۱۸ جلد نوشته شده است.

مذهب «ابن ابی الحدید»
ابن ابی الحدید در آغاز مقدمه  بر کتابش،می نویسد: «مفضول (خلفای سه گانه)بر افضل (علی)  مقدم  است» بنابراین نمی تواند شیعه باشد.
سوم آنکه مکرر عقاید شیعه را به عنوان عقیده مخالف با اعتقاد خود و مشایخ خویش طرح و رد کرده است.

ابن ابی الحدید آثار و تألیفات بسیاری(۱۷کتاب) به یادگار مانده است،۳ اثر به نظم و بقیه به نثر هستند.

مرگ و قبر« ابن ابی الحدید»

« ابن ابی الحدید» در بغداد از دنیا رفت وقبرش در« رصافه‎» ناحیه شرقی رودخانه دجله و سمت غرب رودخانه کرخ -قراردارد،آرامگاه شیخ عبدالقادرگیلانی نیزدراین محل واقع شده است.

مؤلف تهج البلاغه کیست؟

خطیه ها(سخنان)حضرت علی را«سیدرضی»جمع آوری کرد.

سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان،خطابه هایی که تا حمله «طغرل بیگ» به بغداد و آتش زدن کتابخانه‌ها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد، به همین منظور در مقدمه کتاب می‌گوید: «… با این همه ادعا نمی‌کنم که همه سخنان امام را فراهم آورده‌ام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست نداده‌ام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده».

سیدرضی می گوید:برخى از دوستان  از من خواستند کتابى تألیف کنم که سخنان برگزیده امیر مؤمنان(ع) در جمیع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبه‌‏ها، نامه‌‏ها، مواعظ و ادب در آن گرد آید، زیرا مى‏‌دانستند این کتاب متضمّن شگفتى‏‌هاى بلاغت و نمونه‌‏هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینى و دنیوى خواهد بود که در هیچ کتابى جمع آورى نشده و در هیچ نوشته‌‏اى تمام جوانب آن گرد آورى نگردیده است. 

«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه درباره« سیّد رضی» می‌گوید:
او دانشمندی ادیب و شاعری روشنفکر بود، در شعر و کاربرد تعابیر زیبا و معانی و قوی و نیرومند بود. به هر کدام از فنون شعر و سخن می‌پرداخت، افراد را در شگفتی قرار می‌داد. در عین حال نویسنده‌ای بزرگ، مردی عفیف، شریف النفس، بلند همّت، سخت پایبند به دستورهای دینی و قوانین آن بود و از احدی هدیه نمی‌پذیرفت.

فضای اشتغال را تقویت کنید تا جوانان بیکار نمانند/ پیاده‌روی اربعین نشان دهنده عشق و ایمان مردم به امام حسین(ع) است/ عراق به طرف مذهبی شدن حرکت می‌کند

نماینده ولی فقیه دراستان گیلان(امام جمعه رشت)نام های خطبه ها

۱-خطبه متقین-همام( خطبه۱۸۳)  

۲-خطبه‌ شقشقیه‌ (خطبه۳)
۳ - خطبه‌ غر‌أ (خطبه۸۳)
۴ - خطبه‌ اشباح‌ (خطبه۹۱)
۵ - خطبه‌ قاصعه‌ (خطبه۱۹۲)

خطبه‌های‌ نهج‌البلاغه‌ درحال‌ حاضر ترتیب‌ زمانی‌ ندارند (براساس‌ صدور خطبه‌ها  تنظیم‌ نشده‌اند).

زمان صدور خطبه ها:دوران‌ قبل‌ از خلافت‌ و زمامداری‌ (۲۵سال‌ خانه‌نشینی، در مدینه)

اولین‌ خطبه‌ها از نظر زمانی‌ خطبه‌ ۲۳۵ است‌ که‌ حضرت‌ به‌ هنگام‌ غسل‌ دادن‌ پیامبر(ص) بیان‌ فرمودند.
آخرین‌ خطبه‌ از نظر زمانی‌ خطبه‌ ۱۴۹ است‌ که‌ حضرت‌ در سال‌ ۴۰ هجری‌ در بیستم‌ رمضان‌ قبل‌ از شهادت‌ بیان‌ فرمودند.

علت تفاوت خطبه ها «نهج البلاغه»ازنظرشماره
*درنسخه‌ فیض‌ الاسلام‌ : نهج البلاغه شامل‌ ۲۳۹ خطبه‌ می‌باشد
* درنسخه‌ صبحی‌ صالح‌ : نهج البلاغه شامل‌ ۲۴۱ خطبه‌ می‌باشد.

(۲خطبه‌ ۵۲ و ۵۳ در نسخه‌ فیض‌الاسلام‌ یک خطبه‌ محسوب شده است.)
درهر دو نسخه‌ از نظر محتوا هیچ‌ فرقی‌ با هم‌ ندارند و فقط‌ در شماره‌گذاری‌ متفاوت‌ هستند.

اختلاف در نسحه های« نهج البلاغه» یک شارح

اختلاف نسخه های نهج البلاغه از همان ابتدای تدوین نهج البلاغه وجود داشته است و ظاهرا علت اختلاف نسخه های نهج البلاغه این است که مرحوم سید رضی  نهج البلاغه را در نسخه های متعددی تدوین کرده است. لذا گاهی از برخی مطالب کاسته و برخی مطالب دیگر را افزوده است و گاهی برخی خطبه ها و نامه ها یا کلمات قصار را مقدم و برخی را موخر ذکر نموده است. اقدامی طبیعی که نویسندگان در تدوین نسخه های متعدد از یک کتاب انجام میدهند. لذا اگر تصور شود که نویسنده ای در یک کتاب صد بار تجدید نظر کند صدبار تغییر در آن ایجاد کرده است به حسب آنچه که در نسخه های بعد مطلوب دانسته است.(شوشتری، محمد تقی ، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه)

حاج سید علینقی اصفهانی آل محمددیباج معروف به«فیض الاسلام»(تولد۱۲۸۳-وفات۱۳۶۴شمسی)

نهج‌البلاغه دارای ۲۴۱ خطبه ، ۷۹ نامه و۴۸۰ حکمت می‌باشد.

«دوره کاملی از شرح نهج البلاغه »که ناقص ماند!۲۷ جلد

راز ملاقات علامه جعفری با امیرالمومنین (ع)

قرار بود دوره ی کاملی از شرح نهج البلاغه باشد اما با رحلت مولف محترم در اثنای نگارش کتاب تنها تا خطبه ۱۶۶ شرح داده شد و مابقی خطب و نامه ها و حکم ناتمام باقی ماند.

اولین جلددر سال ۱۳۵۷ منتشر شدو آخرینش (جلد۲۷)در سال ۱۳۷۸ یعنی یکسال پس از فوتش منتشر شد.

علامه محمد تقی جعفری متولد ۱۳۰۲تبریز-متوفی ۲۵ آبان ۱۳۷۷

خلاصه اطلاعات درباره نهج البلاغه

 طولانی‌ترین خطبه :خطبه ۱۹۲ می‌باشد که به خطبه «قاصعه »مشهور است.
کوتاهترین خطبه ،خطبه ۶۱ نهج‌البلاغه است، که در مورد خوارج است.
طولانی‌ترین نامه : نامه ۵۳ است، که مشهور به «عهدنامه مالک اشتر» می‌باشد.
کوتاهترین نامه :نامه ۷۹ است که خطاب به فرماندهان لشکرها می باشد.
 طولانی‌ترین حکمت :حکمت ۱۴۷ می‌باشد که خطاب به «کمیل» بن زیاد نخعی  است.
کوتاهترین حکمت:حکمت ۱۸۷ می‌باشد«الرحیل و شیک» که درباره کوچ کردن از دنیا است.

از نگارش کتاب در یک روز تا رهایی از مرگ به واسطه شفاعتِ خواجه نصیر توسی!

ابن ابی الحدید شارح اهل‌ سنت‌ نهج البلاغه میگویدسوگند می خورم‌ به‌ همان‌ کسی که‌ تمام‌ امت‌ها به‌ او سوگند یاد میکنند. این‌ خطبه‌ را از پنجاه‌ سال‌ قبل‌ تاکنون‌ بیش‌ از هزار بار خوانده‌ام‌ و هر زمان‌ آن‌ را می خوانم، خوف‌ و وحشت‌ و بیداری عمیقی تمام‌ وجود مرا در برمی گیرد و در قلب‌ من‌ اثری شگفت‌ میگذارد و در اعضای پیکرم‌ لرزشی پدید می آورد.

هر زمان‌ در مضامین‌ آن‌ دقت‌ می کنم‌ به‌ یاد مردگان‌ از خانواده‌ و بستگان‌ و دوستانم‌ می افتم‌ و چنان‌ می پندارم‌ که‌ من‌ همان‌ کسی هستم‌ که‌ امام‌ در لابه‌ لای این‌ خطبه‌ توصیف‌ می کند. چقدر واعظان‌ و خطیبان‌ و فصیحان‌ در این‌ خصوص‌ گفته‌اند و چقدر من‌ در برابر سخنان‌ آنان‌ به‌ طور مکرر قرار گرفته‌ام. اما در هیچ‌ کدام‌ تاثیری را که‌ این‌ کلام‌ در دل‌ و روح‌ من‌ میگذارد، ندیده‌ام. خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه سخنی از علی ابن ابی طالب علیه السلام که پس از تلاوت آیه أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ - حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢و١﴾  بیان فرمودند:

شگفتا!چه هدفی دور،و چه زیارت کنندگانی نا آگاه؛و چه کاری بزرگ و سهمگین! جای رفتگان را خالى دیدند، آنها که سخت مایه عبرتند، و از جایگاهی دور به آنان دست یافتند!

آیا به گورهای پدرانشان افتخار می کنند؟ یا به فزونی مردگانشان بر یکدیگر می نازند؟و یا به تعداد فراوانى که در کام مرگ فرو رفته‏ اند؟ آیا خواهان بازگشت اجسادى هستند که پوسیده شده و حرکاتشان به سکون تبدیل گشته؟ آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه‏ تر است تا آنان را وسیله فخر فروشى قرار دهند اما با دیده‏ هاى کم سو به مردگان نگریستند، و با کوته بینى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر احوال آنان را از خانه ‏هاى ویران، و سرزمین‏هاى تهی از زندگان،  بپرسند، پاسخ دهند: در لابه لای خاک رفتند و گم گشتند، و شما ناآگاهانه نیز دنباله روى آنان شدید بر فرق سرشان پای می گذارید، و بر روى جسدهایشان بذر مى افشانید، و در آنچه به دور انداخته اند مى‏ چرید، و بر خانه‏ هایی که ویران کردند مسکن گرفته‏ اید، و روزهایی که میان شما و ایشان است  بر شما گریه و نوحه مى‏ کند.

نهج البلاغه یکی از آثار ارزشمند مورد توجه شیعیان شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است . این شرح را عزالدین ابی حامد عبدالحمید بن هبة الله المدائنی مشهور به ابن ابی الحدید  (وفات۶۵۶- تولد۵۸۶ ق) پدید آورده که تحولی اساسی در نگارش شروح نهج البلاغه تلقی شده و در طی قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولی علیه السلام بوده است .

«ابن ابی الحدید» نهج البلاغه را در ۲۰ جزء، از اول رجب سال ۶۴۴ ق شروع و در آخر صفر سال ۶۴۹ ق تمام کرد.یعنی تدوین این اثر، ۴ سال و ۸ ماه که برابر با مدت خلافت حضرت علی (ع) است (این اثررابه درخواست ابن علقمی  تالیف نمود)
سخنان ابن ابی الحدید در شرح خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه بسیار خواندنی است او می گوید:
من سوگند یاد می کنم به کسی که تمامی امّت ها به او قسم یاد می کنند که من این خطبه را از پنجاه سال قبل تاکنون بیش از هزار بار قرائت کردم، وهیچ گاه آن را نخواندم مگر این که در دل و اعضایم اثر کرد و آن را تأمّل نکردم مگر این که مردگانم را متذکر شدم و خود را مصداق سخن آن حضرت که درباره مرده ایراد فرمود پنداشتم. واعظان و خطیبان و فصیحان در این زمینه زیاد گفتند و من نیز مکرر بر آنها واقف شدم و در هیچ یک از آنها تأثیر این کلام را نیافتم.

ماجرای جالب آشنایی جرج جرداق با نهج‌البلاغه

 ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ :من ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ راخوانده ام

ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ  ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.

ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ می گوﯾﺪ : ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ (ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه) گفته ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ.

ﺟﺮﺝ می گوید : ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟

ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺣﺪﻭﺩﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ!

ﺟﺮﺝ می گوید ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ ۱۴۰۰ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ؟

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮش رﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ.

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍختم.

علامه جعفری+جرج جرداق

ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ خیلی ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ،متوجه شدم ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎئنات ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ وآنگاه کتاب راگذاشتم کنارتااینکه دریک کنفرانسی  بمناسبت تجلیل ازنهج البلاغه شرکت کردم،وقتی سخنان پرمعنای این کتاب راشنیدم  ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ، وموفق شدم۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧم،ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ می خوﺍﻧﺪﻡ، ﻧﮕﺮش ها ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ می شد.

جُرج جُرداق به تهران آمدند وبه ملاقات رهبرانقلاب رفتند.

آقای جرج جرداق خدمت آقا(آیت الله خامنه ای) گزارش می‌داد که من کتابی راجع به امام علی (ع) نوشته‌ام و همچنین درخواست صله از مقام معظم رهبری کرد.

 

«آیت الله خامنه ای خطاب به جرداق»:«من به عنوان یک فرزند امیرالمؤمنین از شما تشکر می‌کنم. شما بر من منت گذاشتید و مطالبه‌ ‌صله کردید

آیت الله خامنه ای درادامه گفتند: صله‌ ‌شما بسیار بزرگ است ولی به یک شرط؛ شرط آن این است که کارتان را تمام کنید «الاحسان بالاتمام» تکمیل کار شما این است که «کتابی درباره‌ ‌حضرت زینب» دختر امیرالمؤمنین بنویسید، من قول می‌دهم اگر شما این کتاب را بنویسید خداوند علیّ اعلی صله‌ ‌بزرگی به شما خواهد داد.

«جُرج جُرداق» با این سخنان رهبر معظم انقلاب تشکر و خداحافظی کردوهنگام خذوج می گفت: «این سیدّنا القائد بشّرنی بالاسلام.» یعنی رهبر معظم، من را به اسلام بشارت دادند(۳ بار این حرف را تکرار کرد)

وفات جرج جرداق: ۱۴ آبان ۱۳۹۳درسن۸۸سالگی

«سیدرضی» کیست؟(متولد ۳۵۹ ه‍.ق ،متوفی ۴۰۶ ه‍.ق)

پدرسیدرضی «حسین بن احمد» معروف به «طاهر ذوالمناقب» ازعلمای دربارآل بویه بود وامیرحاج دولت آل بویه،مادر سید رضی (سیّده فاطمه) خود بانویی عالم و فاضل بود،سید رضی درباره مادرش گفته است:

لو کانَ مثِلکِ کُلُّ اُمٍّ بَرَّةٍ/غَنِیَِ البَنُونَ بِهاَ عن الآباء
«اگر همه مادران مثل تو با فضیلت بودند/ فرزندان از وجود پدر بی‌نیاز می‌شدند».

این خانم عالمه دست ۲فرزندنش(سیدمرتضی وسیدرضی) راگرفت بردپیش شیخ مفیدبرای طلبگی.

شیخ مفیدمی گوید:کتاب «احکام النساء» را به درخواست مادر سید رضی تألیف کردم.

«خواب شیخ مفید»:فاطمه زهرا دست ۲فرزندنش «حسنین»راگرفته بود،آوردپیس من...

 شیخ مفید خواب می بیند که حضرت فاطمه زهرا(س) امام حسن و امام حسین(ع) را پیش او آورده و فرمود: «اى شیخ به این دو فرزند من فقه بیاموز».

شیخ پس از بیدارى به حیرت و تفکر فرو رفت. صبح همان شب، فاطمه، مادر سید مرتضى و سید رضى، با خدمتگزاران خود که دور او بودند دو پسر خود، سید مرتضى و سید رضى معروف به «علم الهدی» را که در آن موقع خردسال بودند، پیش شیخ مفیدآورده و گفت: «اى شیخ به این دو فرزند من فقه بیاموز.»

شیخ مفید(محمد بن محمد بن نعمان) در سال ۴۱۳ هجرى، در بغداد (۷۵ سالگی)رحلت کرد وقبرش در کاظمین،کنارضریح امامین کاظمین(ع)قراردارد.

سیدرضی:برخى از دوستان  از من خواستند کتابى تألیف کنم که سخنان برگزیده امیر مؤمنان(ع) در جمیع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبه‌‏ها، نامه‌‏ها، مواعظ و ادب در آن گرد آید، زیرا مى‏‌دانستند این کتاب متضمّن شگفتى‏‌هاى بلاغت و نمونه‌‏هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینى و دنیوى خواهد بود که در هیچ کتابى جمع آورى نشده و در هیچ نوشته‌‏اى تمام جوانب آن گرد آورى نگردیده است. 

«سید رضی» در سن ۴۷ سالگى و در سال ۴۰۶ هجرى(۴۷ سالگى) در شهر بغداد-کاظمین- رحلت کرد.

«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه درباره« سیّد رضی» می‌گوید:
او دانشمندی ادیب و شاعری روشنفکر بود، در شعر و کاربرد تعابیر زیبا و معانی و قوی و نیرومند بود. به هر کدام از فنون شعر و سخن می‌پرداخت، افراد را در شگفتی قرار می‌داد. در عین حال نویسنده‌ای بزرگ، مردی عفیف، شریف النفس، بلند همّت، سخت پایبند به دستورهای دینی و قوانین آن بود و از احدی هدیه نمی‌پذیرفت.

فرایندجمع اوری«خطبه های نهج البلاغه» از سال ۴۰۰ هجری الی ۴۰۶

ابی الحدید متکلم وشاعر و فقیه  شافعی و اصولی معتزلی - شارح نهج‏ البلاغه ،متوفی ۶۵۶ هجری قمری،مدائن(عراق) ،نام اصلی وی «فخرالدین ابوحامد عبدالحمید» است.

از تاریخ تدوین کتاب نهج البلاغه حدود هزار سال مى‏ گذرد، یعنى از سال ۴۰۰ هجری که مرحوم سید رضى که این کتاب را تدوین کردند و این خطبه‏ ها و نامه‏ ها را جمع ‏آورى کردند، بیش از ده قرن می‌گذرد.

با این وجود از قرن‌های ابتدایی تاریخ اسلام، گردآوری کلمات حضرت امیر به ویژه خطبه‌های آن بزرگوار، مورد توجه بوده است.

برخی از کسانی که در کتب فهارس به عنوان جامع و گردآورنده خطب و قضاوت‌های امام علی(ع) معرفی شده‌اند، از این قرار است:

۱. عبیدالله بن ابی رافع(ازکاتبان زمان خلافت حضرت علی)

۲.  ابو سلیمان، زید بن وهب جهنی کوفی (متوفی۸۴ﻫ)

۳. محمد بن قیس بجلی(متوفی۱۵۱قمری)

۴. اصبغ بن نباته(صحابی حضرت علی)

۵. اسماعیل بن مهران

۶. ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی

۷. صالح بن ابی حماد رازی

۸. محمد بن عیسی اشعری

۹. ابراهیم بن نهمی

۱۰. محمد بن احمد کوفی صابونی

۱۱. عبدالعزیز جلودی

۱۲. عبدالعظیم حسنی(متوفی۲۵۲ قمری)

۱۳. ابراهیم ثقفی (متوفی ۲۸۳ ق)

۱۴. محمد بن خالد برقی

۱۵.ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (متوفی ۲۲۵ ق)

۱۶. هشام کلبی (متوفی ۲۰۶ ق)، ابن ندیم در الفهرست تصریح کرده است که وی جامع خطب امیرالمؤمنین(ع) بوده است.

۱۷. جاحظ (متوفی ۲۵۵ ق)، صد کلمه از کلمات قصار حضرت را با عنوان «مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب» گردآوری کرده است.

بنابراین سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان که تعدادی از آن‌ها بیان شد و تا حمله «طغرل بیگ» به بغداد و آتش زدن کتابخانه‌ها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد، به همین منظور در مقدمه کتاب می‌گوید: «… با این همه ادعا نمی‌کنم که همه سخنان امام را فراهم آورده‌ام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست نداده‌ام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده».ابن ابی‌الحدید معتزلی و شرح نهج‌البلاغه

بیان شد که کتاب نهج‌البلاغه گردآورده ابوالحسن محمد بن حسین بن موسی معروف به «سید رضی» است، این کتاب یکی از ستون روایی شیعه با صبغه ادبی – بلاغی است که از زمان تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان شیعه و سنی قرار گرفته و درباره آن پژوهش‌هایی صورت گرفته است.

از جمله این کارها، نوشتن شرح‌هایی است که از سوی دانشمندان بر این کتاب نوشته شده است و درباره فراوانی این شرح‌ها باید گفت که پس از قرآن کریم هیچ کتابی همانند نهج‌البلاغه مورد توجه ادیبان و شارحان حدیث واقع نشده است، با این وجود برخی از منابع از نوشتن ۱۰۱ شرح کامل در زمینه نهج‌البلاغه سخن به میان آورده‌اند.

از مهم‌ترین این شروح، شرح «عزالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه الله مدائنی» معروف به «ابن ابی الحدید» است که در سال ۶۴۴ قمری به درخواست ابن علقمی – وزیر معتصم عباسی – به رشته تحریر در آمد و پس از گذشت ۴ سال و ۸ ماه این شرح خاتمه یافت.

شرح ابن ابی الحدید از نقطه نظر کلامی، ادبی و مباحث تاریخی از شرح‌های بسیار ممتاز است که کمتر شرحی به پای آن می‌رسد، از نکته‌های قابل توجه این شرح، استفاده از منابع و مصادری است که بیشتر آن‌ها در گذر زمان از بین رفته بودند و  ابن ابی الحدید با نقل مطالب آن‌ها، این کتاب‌ها را به گونه‌ای احیا کرده است.

از نکات مهم در شرح ابن ابی الحدید، توجه این دانشمند به ویژگی‌های کلام علی (ع)، از جهت زیبایی‌های گوناگون و اعتبارسنجی آن‌ها و نیز توجه وی به شبهه‌هایی است که در انتساب نهج‌البلاغه به علی (ع) وارد شده است.(جالب)

نظرشارح سنی‌مذهب نهج‌البلاغه درباره امام علی

ابن ابی الحدید افزون بر رد شبهه‌های وارده بر اصالت نهج‌البلاغه، در مواردی نیز مستقیماً به استدلال در اثبات اصالت نهج‌البلاغه دست زده و به خصوص با استفاده از وحدت سبک و اسلوب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج‌البلاغه انتساب محتوای نهج‌البلاغه به علی(ع) را مسلم اعلام کرده است.

احتمالاً به دلیل این خدمت علمی است که برخی از دانشمندان اهل سنت مانند «ابن خَلِّکان»(متوفی ۲۵ رجب ۶۸۱) پس از درگذشت «ابن ابی الحدید»(متوفی۶۵۶ق)، نغمه تشکیک در اصالت نهج‌البلاغه ساز کردند و این کتاب را نخست، از جهت تألیف به «سید مرتضی»(برادریسیدرضی) نسبت داده و دوم، از جهت صدور محتوای آن از علی(ع)، اثری مجعول توصیف کرده‌‌اند، در صورتی که توجه به فعالیت‌های ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه و استدلال‌های این دانشمند جای هیچ گونه تردید در انتساب نهج‌البلاغه به سید رضی و اصالت محتوای آن به عنوان سخنان امام علی(ع) باقی نمی‌گذارد.

در استدلال‌های ابن ابی‌الحدید در اثبات نهج‌البلاغه روش‌هایی نظیر برخورد ایجابی با اصل نهج‌البلاغه به شیوه‌های گوناگون، ذکر محاسن معنوی و علو معانی نهج‌البلاغه، منبع شناسی سخنان امام علی(ع)، ذکر زمینه‌ها و سبب صدر خطبه‌ها و نامه‌ها و ذکر اثر پذیری از کلام علی(ع) به وضوح به چشم می‌خورد.

پنجمین روز خلافت امام علی

 در شرح خطبه ۱۰۵ که قسمتی از آن به ذکر ستایش علی به پیامبر(ص) است، – امام علی(ع) این سخنرانى را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسى کشور در آخر ذى الحجّه سال ۳۵ هجرى ایراد فرمود- می‌نویسد: «من به استاد خود «ابوجعفر نقیب»(نقیب ابوجعفر یحیی بن أبی زید علوی،متوفی ۶۱۳) گفتم: من سخنان و خطبه‌های صحابه را دیده و ملاحظه کرده‌ام، اما سخن و دعای هیچ کدام در تجلیل از رسول خدا(ص) به پای دعا و تجلیل و تعظیم علی(ع) از پیامبر(ص) نمی‌رسد، استادم (ضمن تصدیق) گفت: غیر از علی(ع) از کدام یک از صحابه کلام مُدوّنی وجود دارد که وصف آنان از رسول خدا(ص) را نشان دهد و آیا از آنان جز سخنانی پریشان و بی‌فایده مطلب دیگری وجود دارد و سپس گفت: علی دارای ایمانی قوی به پیامبر و … بود».

به همین ترتیب در «شرح خطبه ۲۱۶ »نخست به ویژگی خطبه از جهت فصاحت اشاره کرده و می‌گوید: اگر همه فصیحان عرب در مجلسی جمع شوند و این خطبه بر آن‌ها خوانده شود، شایسته است که به سجده افتند، همان گونه که شعرا در پای شعر «عدی بن رقاع»(ابوداود عدی بن زید بن مالک بن عدی بن الرقاع بن عصر عاملی-مادح -متوفی ۱۰۰هجری) به سجده افتاده‌اند و سپس در مورد علو معانی خطبه بیان می‌دارد: «من به آن کس که شایسته قسم خوردن همه مردم است، سوگند می‌خورم که در حدود ۵۰ سال است که این خطبه را می‌خوانم، به طوری که تا به امروز بیش از هزار مرتبه آن را خوانده‌ام، من در نوبتی این خطبه را نخواندم؛ جز آنکه خوف و ترس و پندپذیری قرار گرفته‌ام در روانم پدید آمد، قلب و روحم دچار لرزه شده و ترس و لرز اندامم را فرا گرفت، هرگز در این خطبه تأمل نکردم جز آنکه به یاد مردگان از بستگان و دوستان خود افتادم و نیز این تصور برایم پدید آمد که وصف‌الحال کلام علی قرار گرفته‌ام»./منبع :خبرگزاری فارس فروردین۱۳۹۲بااصلاحات مدیریت سایت.

طه حسین؛ دین و مدرنیته/ زندگی و تکون فکری طه حسین

«دکتر طه حسین»(تولد۱۹۷۳-توفی۱۸۸۹) نویسنده و منتقد ادبی مصری: من پس از وحی و سخن خدا جوابی با شکوه‌تر و شیواتر از این جواب ندیده و و نمی‌شناسم.

«خواجه نصیرالدین طوسی»،شاگردشیخ مفید(درکتاب تجرید الاعتقاد): علی علیه السلام داناتر از همگان بود.او حدسی نیرومند داشت و همیشه همراه رسولالله(ص) بود.بخشش او از همه افزون بود و پس از پیغمبر پارساترین و فرزانهترین مردم به شمار میآمد.ایمانش بر همه مقدم و سخنش از همه فصیح تر و اندیشه اش از همه محکمتر بود.او سرچشمه فیاضی بود که دانشمندان دانش های خود را به او استناد می دادند».

«امین رشیدنخله»(متوفی۱۳۹۶قمری)شاعروادیب لبنانی که به «امین الشعراء»معروف است، درجواب کسی که ازاین استادش خواسته بود۱۰۰کلمه ازبهترین کلام امیرالمؤمنین (ع)درنهج البلاغه را بهش معرفی کند تابخواند،می گوید:به خدا قسم نمیتوانم ،چگونه از میان صدها کلمه گوهربار ، صد کلمه آن را انتخاب کنم. من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجز هستم، زیرا این کارمثل این است  که ازمن بخواهید« دانه یاقوتی را از میان دانه های دیگربرگزینم»

خطبه ۲۲۱

شرح خطبه ۲۲۱ نهج البلاغهعبرت گرفتن از اهل قبور

خطبه ۲۲۱ همه کلمات حضرت است، تقطیع نکرده؛ چون این کلام را وجود مبارک حضرت امیر (ع) بعد از تلاوت این دو آیه: اَلهکُمُ التَّکاثُرْ. حَتّی زُرْتُمُ المَقابِر(تکاثر)؛ بیان کرده، بخشی مربوط به لهو و لعب دنیاست، بخشی مربوط به برزخ است و برزخ را آنچنان تشریح کرده که گویا از برزخ آمده.
سخنان ابن أبی الحدید در عظمت خطبه ۲۲۱
ابن أبی الحدید بعد از اینکه این خطبه را نقل کرد و می خواهد شرح کند، این جمله ها را گفت: وَ کَمْ قالَ الواعِظُونَ وَ الخُطَباءُ وَ الفُصَحاءُ فِی هذَا المَعنَی؛ خیلی ها در این زمینه سخن گفتند، من هم خیلی از آنها را دیدم. وَ تَکَرَّرَ وُقُوفِی عَلَیهِ، من هم مکرراً آن نوشته ها را مطالعه کرده ام. فَلَمْ اَجِدْ لِشَیءٍ مِنهُ مِثلِ تَأثیرِ هذَا الکَلامِ فِی نَفسِی، امااز هیچ گفته ای به اندازه گفته علی بن أبیطالب متأثر نشدم؛ علت آن هم برای یکی ازاین دو نکته است. فَاِمّا اَنْ یَکُونَ ذلِکَ لِعَقیدَتی فِی قائِلِه،یا برای این است که من عقیده ام درباره گوینده این، خیلی شایسته است، او را به عظمت می شناسم. اُو کانَتْ نِیَّهُ القائِلِ صادِقَهً وَ یَقینُهُ کانَ ثابِتاً وَ اِخلاصُهُ کانَ مَحضاً خالصاً . یا برای آن است که او ازته دل موعظه کرد و در دلها نشست ومی نشیند؛ جمعش هم ممکن است.
« اَلا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلُوب »
در طلیعه این خطبه نورانی فرمود: یا لَهُ مَراماً مَا اَبعَدَه وَ زُوراً مَا اَغفَلَه وَ خَطَرَاً مَا اَفظَعَه. اینها یک مرام و مقصودی دارند که به آن نمی رسند. بشر به دنبال یک چیزی می گردد که او را آرام بکند. این متاع دنیا که باعث اضطراب و لرزش است، اینکه آرام بخش نیست! آن که آرام بخش است،أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨رعد﴾ که این به دنبالش نیست؛ آن می شود کوثر؛ این که به دنبالش است مایه اضطراب است. آن اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب یعنی آگاه باشید اگر خدا متذکّر شما شد و به یاد شما شد، دلهای شما آرام می شود.
نکوهش تفاخر به مردگان در کلام امیر مؤمنان 
وَ زُوراً مَا اَغفَلَهُ؛ شما رفتید به زیارت قبرستان، امّا چیزی عائدتان نشد! شما باید مُتّعظاً برگردید. وَ خَطَراً مَا اَفظَعَهُ؛ یک کار سنگین و سهمگینی است که خیلی فَظیع و دردناک است. شما کوثر می خواهید، ولی به دنبال تکاثر می روید. تشنه‌اید، آب می خواهید؛ ولی به دنبال سراب می دوید. لَقَدِ اسْتَخْلَوا مِنهُمْ اَیَّ مُدَّکِر؛ شما نیاکانتان، آباء و اجدادتان را از دست دادید، جایشان خالی است. این باید باعث تذکر شما بشود، متذکّر بشوید؛ امّا متذکّر نشدید! رفتید قبرها را شمردید و ارقامتان را اضافه کردید؛ گفتید: أَنَا أَکْثَرُ مِنکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿٣٤کهف﴾. به جای اینکه تذکره باشد، غفلت شد. وَ تَناوَشُوهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعید؛ « تَناوَشَ » یعنی ( تَناوَلَ ). شما باید نزدیک بروید، و اینها را از نزدیک تناول کنید؛ نه اینکه دستی از دور بر قبور داشته باشید.
اَفَبِمَصارِعِ آبائِهِمْ یَفخَرُون؛ « مَصرَع » یعنی آنجائی که کشتی می گیرند، یکی را به زمین می زنند. فرمود: آیا به قبور پدرانشان افتخار می کنند ؟ اَمْ بِعَدیدِ الهَلکَی یَتَکَثَّرُون؛ اینها که هلاک شدند، اینها را شماره کردید و ارقام قبیله تان را زیاد کردید و گفتید ما قبیله مان بیش از قبیله شماست! یَرتَجِعُونَ مِنهُمْ اَجساداً خَوَت؛ شما از اینکه به قبرستان رفتید و قبور را شماره کردید و تکاثر و تفاخر کردید، منظورتان چیست ؟ اینها را می خواهید برگردانید، اینها که بر نمی گردند؛ آثار اینها را می‌خواهید حفظ بکنید، با این تکاثر پروری که آ‎ثارشان حفظ نمی‌شود! وَ حَرَکاتٍ سَکَنَت؛ اینها قبلاً حرکاتی داشتند، ولی امّا سکون پیدا کردند.
توصیه حضرت امیر  به عبرت گرفتن از اهل قبور
وَ لِاَنْ یَکُونُوا عِبَراً اَحَقُّ مِنْ اَنْ یَکُونُوا مُفتَخَراً. اینها باید وسیله عبرت باشند، نه وسیله فخر! اگر یک کسی یک صحنه تاریخی را ببیند و هیچ تحوّلی در او پیدا نشود؛ این تماشا کرده، نه عبرت گرفته! عبرت آن است که عبور بکند مِنَ الرَّذیلَهِ إلَی الفَضیلِه، مِنَ الجَهلِ إلَی العِلم، مِنَ الظُّلمِ إلَی العَدل، مِنَ الشَّرِ إلَی الخِیر. فَاعتَبِرُوا یا اُولِی الاَبصار(2حشر)، یعنی اگر کسی اهل بصیرت است، باید از یک رذیلتی که قبلاً داشت عبور بکند و به فضیلت برسد.
فرمود: وَ لِاَنْ یَکُونُوا عِبَراً اَحَقُّ مِنْ اَنْ یَکُونُوا مُفتَخَراً وَ لِاَنْ یَهبِطُوا بِهِمْ جَنابَ ذِلَّهٍ اَحجَی مِنْ اَنْ یَقُومُوا بِهِمْ مَقامَ عِزَّه؛ عقل را حِجر و نُهیِه می گویند، عقل را «حِجر » می گویند، برای اینکه حِجر هم به معنی منع است، هم این تَحجیری که می کنند، با حَجَر تَحجیر می کنند؛ برای آن است که بیگانه نیاید و آشنا نرود. عقل تَحجیر می کند، یعنی هویت انسان را حفظ می کند، نمی گذارد هر بیگانه ای وارد این محدوده بشود و دست درازی بکند و اگر کسی عقل نداشت، ذِی حِجر نیست. یا اُولُوا النُّهَی که می گویند، برای اینکه عقل نهی از منکر می کند. اگر کسی نهی از منکر نکرد، اُولُوا النُّهی نیست. فرمود: حجاب عقل در این است که این عبرت باشد، نه فخر؛ کاری از این گذشته ها حاصل نمی شود. اینها وقتی رفتند قبرستان و قبور را شمردند، اگر عاقل باشند باید که پیاده بشوند، دیگر غرور و مَنیّت و تکبّر و اینها را بگذارند کنار؛ هبوط کنند، نه سواره بدوند. کجا هبوط بکنند ؟ به طرف ذلّت.
این انسان در پیشگاه ذات أقدس إله که ذلیل شد، می شود عزیز. در بیانات نورانی حضرت امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیّه و دعای عرفه آمده:اَنَا اَقَلُّ الاَقَلّین وَ اَذَلُّ الاَذَلّین مِثقالُ ذَرَّهِ اُو دُونَهَا (دعای۴۷صحیفه سجادیه). خدایا! برای تو از من ضعیف تر در عالم احدی نیست.چون خود را در کمال ذلّت در پیشگاه خدا می بیند، می شود عرشی.
مذمّت نگاه جاهلانه به قبور
لَقَدْ نَظَرُوا اِلِیهِمْ بِاَبصارِ العَشوَه؛ « عَشوِه » آن ضعف بصر است. فرمود: اینها رفتند قبرستان، امّا با دید خیلی ضعیف قبور را نگاه کردند. گاهی تعبیر حضرت این است که دستی از دور بر قبور داشتند، تَناوَشُ مِنْ مَکانٍ بَعید. گاهی می‌فرماید که: دیدند، امّا با ضعف بصر دیدند، خوب این قبور را بررسی نکردند؛ اینها کی‌اند، چه‌اند. لَقَدْ نَظَرُوا اِلِیهِمْ بِاَبصارِ العَشوِه وَ ضَرَبُوا مِنهُمْ فِی غَمرَهِ جَهالَهٍ؛ اینها در سستی و سُکر و فرو رفتگی و فرومایگی جهالت غرق شدند.
زبان حال مردگان در برابر جاهلان غافل
و اگر می توانستند از این قبور چیزی سئوال کنند، آنها جواب می دادند. وَ لَوِ اسْتَنطَقُوا عَنهُمْ عَرَصاتِ تِلکَ الدّیارِ الخاوِیَهِ وَ الرُّبُوعِ الخالِیَهِ لَقالَت؛ اگر اینها می‌توانستند از این گورستان، از این قبرستان، از این آرامگاه چه سؤال بکنند؛ آنها اینجور جواب می دادند. منتها اینها نتوانستند سئوال بکنند و گرنه قبرستان جواب می دهد. این عرصه ها در جواب می گویند:‌ ذَهَبُوا فِی الاَرضِ ضُلّالاً وَ ذَهَبْتُمْ فِی اَعقابِهِمْ جُهّالاً. آنها دو تا حرف می زدند؛ یکی درباره مرده ها، یکی درباره زنده‌های غافل. درباره مرده ها می گفتند: اینها گم شدند. درباره زنده ها می گویند: شما جاهلانه به دنبال گم شده ها می گردید. نه شما آنها را پیدا می کنید، نه در دست شما هستند!
تَطَّئُونَ فِی هامهِم؛ « تَطَّئُونَ » یعنی گام بر می دارید. ( هام ) جمع هامَه است، « هامَه » یعنی رأس. تَطَئُونَ فِی هامِهِمْ وَ تَستَنْبِطونَ فِی اَجسادِهِم؛ «ستَنْبِطُونَ » یعنی این مزرعه هایی که شما دارید، این باغ هائی که شما دارید، کشاورزی هائی که دارید روی خاک همان هاست! که شما بذر افشانی کردید، خاک آباء و اجدادتان الآن به صورت برنج و گندم در آمده! وَ تَرتَعُونَ فِیمَا لَفَظُوا؛ اینها انداختند، شما الآن دارید می چَرید! یک چیز تازه ای نیست! وَ تَسکُنُونَ فِیمَا خَرَّبُوا؛ اینها ساختند و دست دوّم شد و تخریب کردند، به شماها رسیده! وَ اِنَّمَا الاَیّامُ بِینَکُمْ وَ بِینَهُمْ بَواکٍ وَ نَوائِحُ عَلِیکُم؛ روزگار هم به حال شما می گرید، هم به حال آنها می گرید./آیت الله جوادی آملی 

متن کامل خطبه ۲۲۱

 (و من خطبة له (علیه ‏السلام) ) فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ یَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمْراً نَاکِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَیْرُ مَطْلُوبٍ قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ وَ تَکَنَّفَتْکُمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْکُمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ فَیُوشِکُ أَنْ تَغْشَاکُمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامِ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِی سَکَرَاتِهِ‏  

وَ أَلِیمُ إِزْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ إِطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ فَکَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ وَ عَفَّى آثَارَکُمْ وَ عَطَّلَ دِیَارَکُمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَکُمْ یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ بَیْنَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ فَعَلَیْکُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا کَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا أَصْبَحَتْ مَسَاکِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً لَا یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا یَحْفِلُونَ مَنْ بَکَاهُمْ وَ لَا یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا یَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا وَ لَا یَرْکَدُ بَلَاؤُهَا  

(منها) (فی صفة الزهاد) کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ .

  از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در پرهیزکارى و مرگ و فریفته نشدن بدنیا) قسمت اول خطبه  پرهیزکارى و ترس از خدا کلید هدایت و رستگارى (دنیا و آخرت) و اندوخته براى‏  

روز قیامت و سبب آزادى از هر بندگى (شهوتها و خواهشهاى نفس) و رهائى از هر تباهى است، با تقوى حاجت درخواست کننده روا مى‏ گردد، و گریزان (از عذاب و سختى) رهائى مى‏ یابد، و عطاءها و بخششهاى بسیار (از جانب حقّ تعالى) دریافت میشود،  پس کار کنید (براى سفر آخرت توشه بردارید) در این حالیکه عمل بالا مى‏ رود (قبول مى‏ گردد) و توبه و بازگشت (از گناه) سود مى‏ بخشد، و دعاء شنیده میشود (در خواست مى‏ پذیرند) و زمان آرامش است (اضطراب و نگرانى مرگ در بین نیست) و قلمها (ى نویسندگان اعمال نیک و بد) بکار است (نه مانند بعد از مردن از نوشتن باز مانند)  و بعبادات و طاعات بشتابید در برابر عمرى که (از جوانى به پیرى و از توانائى به ناتوانى) تغییر مى‏ پذیرد، یا بیمارى و دردى که (از کار) باز دارد، یا مرگى که (زندگانى را) برباید، زیرا مرگ لذّت و خوشیهاى شما را نابود ساخته خواهشهاتان را از بین مى‏ برد، و اندیشه‏ هاتان را دور مى‏ سازد، ملاقات کننده ایست که او را دوست نمى‏ دارند، و مبارزى است که (هر چند دلیر و توانا باشى) شکست نمى‏ خورد، و کینه جوئى است که بازخواست نمى‏ شود،  دامهاى آن شما را گرفته، و اندوه‏ ها و تباهى‏هایش شما را احاطه نموده، و پیکانها (ى تیرها) یش شما را آماج قرار داده، و غلبه و توانائى آن در بین شما با اهمیّت است، و ستمش بر شما پى در پى مى‏ رسد، و کم ممکن است ضرب شمشیرش از شما خطاء برود، پس نزدیک است تاریکى سایه‏ هایش و زبانه کشیدن دردهایش و تیرگى بیهوشیهاى سختیهایش و درد جان گرفتنش و تارى پوشاندنش و بد مزگى چشیدنش شما را در یابد، و (چون مرگ خواهى نخواهى هر کس را در خواهد یافت)  مانند آنست که ناگهان نزد شما آمده و راز گویان شما را خاموش ساخته، و مشاورینتان را متفرّق نموده، و آثار و نشانه‏ هاتان را نابود، و شهرهاتان را بى صاحب کرده، و وراثتان را بر انگیخته که ارثتان را قسمت کنند بین خویشاوند خاصّى که (در آن هنگام بتو) سود نداشته، و خویشاوند اندوهگینى که جلو (مرگ را از تو) نگرفته، و بین خرسند شنونده‏اى که (از مرگ تو) اندوهناک نگشته،  پس بر شما باد سعى و کوشش (بطاعت و بندگى) و آماده بودن و توشه برداشتن (براى سفر آخرت) در جاى توشه گرفتن،  

و زندگى دنیا شما را فریب ندهد چنانکه پیشینیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد، آنان که شیر آنرا دوشیدند (بهره بسیار بردند) و فریب آنرا خوردند (لذّت و خوشى آنان را از حساب و وارسى روز رستخیز غافل نمود) و شماره آنرا از بین بردند (روزهایش را به بیخبرى بسر رساندند) و تازه آنرا کهنه کردند (جوانى را به پیرى رساندند)  خانه‏ هاشان گورها و دارائیشان میراث دیگران گردید، هر که بر سر گورشان آید نمى‏ شناسند، و بکسیکه برایشان بگرید اهمیّت نمى‏ دهند، و بکسیکه آنها را بخواند پاسخ نمى‏ دهند،  پس از دنیا بپرهیزید که بسیار مکر کننده و فریب دهنده و بازى دهنده است، بخشنده‏اى است پس گیرنده، و پوشاننده‏اى است کننده (اگر چند روزى بکسى رو آورده کالایى باو ارزانى دارد بزودى باو پشت کرده از او پس مى‏ گیرد) آسایش آن همیشگى نیست، و رنج آن بسر نمى‏ رسد، و بلاء و درد آن آرام نمى‏ گیرد (پس خردمند به چنین دنیایى دل نبسته تا ممکن است رضاء و خوشنودى خدا و رسول را بدست مى‏ آورد).  

قسمت  دوم از این خطبه است در وصف پارسایان، پارسایان گروهى هستند (در ظاهر) از اهل دنیا که (در باطن) اهل آن نیستند، پس در دنیا مى‏ باشند مانند کسیکه اهل آن نیست (چون دل بر آن نبسته آنرا سراى عاریت پنداشته‏اند) عمل آنها در آن به آن چیزى است که (بعد از مرگ) مى‏ بینند، و بدفع عذاب که از آن مى‏ ترسند مى‏ شتابند (اگر چه با اهل دنیا همنشینند ولى در حقیقت) بدنهاشان بین اهل آخرت در گردش است (سر و کارشان با آنها است) اهل دنیا را مى‏ بینند که به مرگ جسدشان اهمیّت مى‏ دهند، و ایشان به مرگ دلهاى زنده خود بیشتر اهمیّت مى‏ دهند (مى‏ بینند مردم دل باقى را رها کرده بتن فانى چسبیده‏اند ولى اندیشه آنان اینست که چاره مرگ دل چه بوده و چه باید بکنند).

**

(پس یکى از یاران به پاخاست و با سخنى طولانى امام را ستود، حرف شنوایى و اطاعت از امام را اعلام داشت. آنگاه امام فرمود:) کسى که عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است که هر چه جز خدا را کوچک شمارد. و از او سزاوارتر کسى که نعمت هاى خدا را فراوان در اختیار دارد، و بر خوان احسان خدا نشسته است، زیرا نعمت خدا بر کسى بسیار نگردد جز آن که حقوق الهى بر او فراوان باشد.
* روابط سالم و متقابل رهبر و مردم:
مردم از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش اند، و کشور دارى آنان بر کبر و خود پسندى استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم، و خواهان شنیدن آن مى باشم. سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست مى داشتم، آن را رها مى کردم به خاطر فروتنى در پیشگاه خداى سبحان، و بزرگى و بزرگوارى که تنها خدا سزاوار آن است.
گاهى مردم، ستودن افرادى را براى کار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود مستایید، تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم بر آیم، و حقوقى که مانده است بپردازم، و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم، پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن مى گویند، حرف نزنید، و چنانکه از آدم هاى خشمگین کناره مى گیرند دورى نجویید، و با ظاهر سازى با من رفتار نکنید، و گمان مبرید اگر حقّى به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پى بزرگ نشان دادن خویشم، زیرا کسى که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم، مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید.
پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگارى نیست. او مالک ما، و ما را بر نفس خود اختیارى نیست. ما را از آنچه بودیم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد. به جاى گمراهى هدایت، و به جاى کورى بینایى به ما عطا فرمود.



توضیح نگارنده-پیراسته فر:«اِبْن‌ِ اَبی‌ الْحَدید» کیست؟

«اِبْن‌ِ اَبی‌ الْحَدید» عزالدین‌ ابوحامد عبدالحمید بن‌ هبةالله‌ بن‌ محمد بن‌ محمد بن‌ محمد بن‌ حسین‌ بن‌ ابی‌ الحدید مداینی‌، دانشمند، شاعر، ادیب‌، فقیه‌، متولد ذی‌الحجه ۵۸۶ق مدائن ،بمناسبت رفاقت با ابن علقمی، وزیر شیعه مستعصم عباسی، در شمار کاتبان دیوان دارالخلافة درآمد. وی ابتدا کتابت «دارالتشریفات» را برعهده داشت. در ۶۲۹ق به کتابت خزانه منصوب شد و مدتی بعد کاتب دیوان گردید. در صفر ۶۴۲ق به‌عنوان ناظر «شهرحله» تعیین شد. سپس خواجۀ «امیر علاءالدین طَبّرْس» گردید و پس از آن ناظر بیمارستان عَضُدی و سرانجام ناظر کتابخانه‌های بغداد شد.

ابن ابی‌الحدید روابط نزدیکی با «ابن علقمی»( وزیر مستعصم عباسی) داشت و او و برادرش از حمایت وزیر برخوردار بودند. از این‌رو، هنگامی که شرح نهج البلاغه و «قصاید السبع »را منتشر کرد، هدیه‌هایی دریافت نمود.

وقتی در سال۶۴۲ق «مغولان» به بغدادحمله کردند« شرف الدین اقبال شرابی»فرمانده سپاه مستعصم بالله آنهاراسرکوب کرد،«ابی‌الحدید»این پیروزی رامرهون تدبیروزیردانشمند«ابن علقمی»دانست و قصیده‌ای در تهنیت و ستایش وی سرود که ابیاتی از آن در شرح نهج البلاغه آورده است.

البته۱۳سال بعد درحمله دوم  مغولان،ابن ابی‌الحدید و برادرش موفق‌الدین»اسیرشدند که بارایزنی «ابن علقمی» و«خواجه نصیرطوسی» نجات یافتند وامادرپی سقوط بغداد دراوائل سال۶۵۶ق بدست اشرارمغول کشته شد.

«ابی‌الحدید»،اگرچه «حضرت علی راافضل از۳خلیفه اول می داند» وامانوشت «سپاس‌ خداوندی‌ را که‌ مفضول‌ را بر افضل‌ مقدم‌ داشت‌».

وفات پیامبر۲۸صفرسال یازده هجری..سقیفه بنی ساعده(مجلس خبرگان)برای تعیین رهبری

نامشروع خلافتمدت خلافتپایان خلافتتوضیحات.نکته 
ابوبکرربیع الاول۱۱هجری۲سال و سه ماه و ۲۶ روز۷جمادی ثانی سال۱۳ ابوبکر عبدالله بن ابی‌قحافة/ ۶۳ سالگی درگذشت/فتوحات:عراق وشام وایران
عُمَر۷جمادی الاخرسال۱۳۱۰سال و۶ماه و۴روز۹ربیع سال ۲۳ هجری«عمربن خطاب» بدست فیروزابولؤلؤکشته شددرسن ۵۵ سالگی/توسعه فتوحات ابوبکر+طرابلس وآذربایجان
عُثمانربیع سال ۲۳۱۲سالذی حجه۳۵هجریأبو عَبدِ اللهِ عُثمَانُ بْنُ عفَّان(ذوالنورین)
علیذیحجه۳۵هجری۴ سال و ۹ ماه۲۱رمضان سال۴۰هجری ۲۵سال مقاومت وصبوری 

آخرین حاکم عباسیان:ابو احمد عبد الله مستعصم که (۱۶ سال)برتخت سلطنت نشست،که درسال ۶۵۶ هجری قمری باهجوم مغولان سلطنتشان پاشیده شد،به حلب(سوریه)کوچیدند وآنجاهم عرصه برآنهاتنگ شد،رفتند پرچمشان رادر«شام»برافراشتند که آنجاهم زیادداوم نیاوردند،رفتندمصر. و۵۲۴ سال خلافت «بنی عباس«به پایان رسید.

توضیحات بیشتردرمورد «خلفای راشدین-سقیفه بنی ساعده »وچگونگی انتخاب ونیز«خلفای بنی عباس رادر۲پُست مربوطه-جداگانه- نگارنده مطالعه کنید.

دیدگاه امام خمینی درباره «نهج البلاغه» 

ما مفتخریم که کتاب «نهج‌البلاغه‌» که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی‌بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست‌»

یام حضرت امام خمینی به کنگره هزاره نهج البلاغه است که در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ با موضوع « تبیین عظمت ابعاد بیکران شخصیت امام علی (ع ) و نهج البلاغه در تهران برگزار گردید. این پیام فشرده حاوی نکات و تعابیر مهمی درباره نهج البلاغه و شخصیت والای امیرمومنان (ع ) می باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم
در کنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از کی معرفی دانشمندان بزرگ جهانی می خواهند مولا امیرالمومنین را معرفی کنند و به دیگران بشناسانند یا کتاب نهج البلاغه را ما با کدام موونه و با چه سرمایه ای می خواهیم در این وادی وارد شویم درباره شخصیت علی بن ابی طالب از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم یا با شناخت محجوب و مهجور خود اصلا علی ـ علیه السلام ـ یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می خواهند به معرفی او بنشینند! تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند.
دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است . پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگویم علی بن ابی طالب فقط بنده خدا بود و این بزرگ ترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشان است و این از بزرگ ترین افتخارات اوست .کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبدالله است و از همه عبودیت ها بریده است جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی ـ علیه السلام آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است  در صف مقدم است . و کدام شخصیت است که می تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم در دامن و پناه و تحت تربیت وی و حامل آن بوده است جز علی بن ابیطالب که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان او ریشه دوانده . پس او بحق عبدالله است و پرورش یافته عبدالله اعظم است . 
و اما «کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است »دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند.

بمناسبت سالروز تولد بنیانگزار جمهرری اسلامی ایران

« فیلسوفان و حکمت اندوزان بیایند و در جملات خطبه اول این کتاب الهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند »

و بخواهند بحق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است آنان را فریب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازی ندهند و نگویند و بگذرند تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند

و این است آن جمله : « مع کل شی لا بمقارنه و غیر کل بمزایله » (مَعَ کُلِّ شَیْء لاَ بِمُقَارَنَة، وَغَیْرُ کُلِّ شیء لا بِمُزَایَلَة -خطبه اول نهج البلاغه) و این جمله و نظیر آن که در کلمات اهل بیت وحی آمده است بیان و تفسیر کلام الله است که در سوره « حدید » است و برای متفکران آخر زمان آمده است : « و هو معکم اینما کنتم » .

 اینک امید آن است که شما دانشمندان و متفکران متعهد که در کنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمدید ابعاد عرفانی و فلسفی و اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی و دیگر بعدها را به مقدار میسور بیان فرمایید و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری معرفی نموده و عرضه دارید که این متاعی است که مشتری آن انسان ها و مغزهای نورانی است . صلوات و سلام بی پایان به رسول اعظم که چنین موجودی الهی را در پناه خود تربیت فرمود و به کمال لایق انسانیت رسانید. و سلام و درود بر مولای ما که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است . و سلام و درود بر شما دانشمندان که با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسیدن به اهداف عالی این کتاب مقدس را باز می نمایید. والسلام علی عبادالصالحین . 
روح الله الموسوی الخمینی۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰

دیدگاه (آیت الله خامنه ای) درباره «نهج البلاغه» 

رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای):

«عزیزان با نهج‌البلاغه انس پیدا کنید. نهج‌البلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلسات‌تان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه انس پیدا کنید.»(۱۳۷۸/۰۹/۰۱)

تصویری متفاوت از رهبر انقلاب درحال کتاب خواندن

این نهج‌البلاغه را باید خواند و فراگرفت. در دوران اخیر، بسیاری از متفکران و اندیشمندان غیرمسلمان ـ نه فقط مسلمان‌ها ـ با نهج‌البلاغه آشنا شدند؛ کلمات امیرالمؤمنین را خواندند و دیدند؛ حکمت‌های مجسم در این بیانات را شنیدند و فراگرفتند و از عظمت این کلام و صاحب کلام بهت‌زده شدند. ما بهنهج‌البلاغه بیش از این بایستی توجه کنیم؛ بیش از این باید فرا بگیریم؛ بیش از این باید از دریای مواج حکمت امیرالمؤمنین بهره ببریم؛ همه‌ی ابعاد کار را روشن می کند، همه‌ی درس‌ها را به ما می‌دهد. علمای بزرگ اهل سنت درباره‌ این کلمات تعبیراتی دارند که انسان شگفت‌زده می‌شود.| بیانات در دیدارمردم بوشهر در روز میلاد امام علی۱۳۸۹/۰۴/۰۵

شهیدمطهری(سیری درنهج البلاغه):امتیاز نهج‌البلاغه برای فردی که سخن‌شناس باشد و زیبایی سخن را درک کند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساسا زیبایی درک کردنی است، نه وصف کردنی. نهج‌البلاغه پس از نزدیک چهارده قرن برای شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگی و جذابیت را دارد که برای مردم آن روز داشت است.

" ۱۷سرلشکر "نیروهای مسلح ایران+سوابق وبیوگرافی

 ۱۷ سرلشکر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بیوگرافی ۱۷سرلشکرنیروهای مسلح راکه ازمنابع مختلف جمع آوری کرده ام راخواهیدخواند،بترتیب:

سلامی،فیروزآبادی،باقری،رشید،جعفری،شمخانی،صفوی،ایزدی،موسوی،سلیمانی،حسنی سعدی،شهبازی،صالحی،محسن رضایی،مرحوم سلیمی،شهیدصیادشیرازی،شهیدقرنی.

این۱۷«ژنرال»درجه «سرلشکر»ی رادرنظام جمهوری اسلامی(بعدازپیروزی انقلاب اسلامی)گرفته اند.

سردار سلامی: فلسفه سیاسی آمریکا مبتنی بر سیطره بر ملت‌ها است

۱-سرلشکر«حسین سلامی» 

سردار سلامی متولد ۱۳۳۹ گلپایگان است. وی در اول اردیبهشت ۱۳۹۸ به درجه سرلشکری نائل شد.

6 انتصاب و یک پیام؛ افراط و تفریط در جوانگرایی ممنوع

سردار « سلامی» ضمن ارتقاءاز درجه سرتیپی به سرلشکری، به عنوان هشتمین فرمانده کل سپاه منصوب شد.

«مسئول عملیات قرارگاه دریایی نوح در جنگ ایران و عراق»، «فرمانده دانشکده دافوس از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶»، «معاون عملیات ستاد مشترک سپاه از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴»، «فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۲ مهرماه ۱۳۸۸»، «عضو کنونی هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی»، «جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸»، «سرپرست معاونت هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تیر تا شهریور ۱۳۹۷»، «فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اردیبهشت ۱۳۹۸» از سوابق فرمانده جدید سپاه پاسداران به‌شمار می‌رود.

سردار سلامی، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی از دانشگاه آزاد اسلامی است ، پس از جنگ دوره دانشگاه فرماندهی و ستاد را گذراند. وی همچنین فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی از دانشگاه آزاد اسلامی است ، همزمان با تدریس در دانشگاه فرماندهی و ستاد سپاه، از دانشگاه علم و صنعت نیز فارغ‌التحصیل شد.

۲-سرلشکر«سیدحسن فیروزآبادی»

فیروزآبادی

«سرلشکربسیجی»سردار فیروزآبادی ،متولد ۱۳۳۰ مشهد است.

فیروزآبادی از سال ۱۳۶۸ تا هشتم تیر ۱۳۹۵ ریاست ستاد فرماندهی کل قوا و پس از تغییر نام ستاد کل نیروهای مسلح را عهده‌دار بود و بلندپایه‌ترین مقام نظامی پس از فرمانده کل قوا به حساب می‌آمد. او اکنون به‌ عنوان مشاور عالی نظامی فرماندهی معظم کل قوا مشغول فعالیت است.

سرلشکرباقری،جایگزین سرلشکرفیروزآبادی درسمت«ریاست ستاد کل نیروهای مسلح«شد.

سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی و سرلشکر محمد باقری روسای جدید و قدیم ستاد کل نیروهای مسلح

۳-سرلشکر«محمدباقری»

سرلشکر محمد باقری،متولد۱۳۳۹ که در سال ۱۳۸۷ از درجه سرتیپی به درجه سرلشکری نائل شد، یکی از فرماندهان عالی‌رتبه دفاع مقدس است.

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سردار باقری پس از دوران دفاع مقدس به ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شد و در مسؤلیت‌های مختلف بعنوان رئیس اداره اطلاعات و سپس معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل همچنین رئیس ارکان و امور مشترک نیروهای مسلح ایفای نقش کرده و به موازات مسئولیت‌های مذکور، از سال ۱۳۸۶ نیز بعنوان معاون هماهنگ کننده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) به خدمت پرداخت.

سرلشکرمحمدباقری ،برادر«نابغه جنگ» شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی،متولد۱۳۳۴) است

«سرلشکرباقری»در تاریخ ۸ تیر سال ۱۳۹۵ طی حکمی از سوی فرمانده معظم کل قوا به عنوان رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح منصوب شد.

سردار باقری پس از دوران دفاع مقدس به ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شد و در مسؤلیت‌های مختلف بعنوان رئیس اداره اطلاعات و سپس معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل همچنین رئیس ارکان و امور مشترک نیروهای مسلح ایفای نقش کرده و به موازات مسئولیت‌های مذکور، از سال ۱۳۸۶ نیز بعنوان معاون هماهنگ کننده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) به خدمت پرداخت.

سردار سرلشکر پاسدار محمدحسین باقری

با توجه به انتقال سردار سرلشکر بسیجی دکتر سیّد حسن فیروزآبادی به جایگاه مشاورت عالی فرماندهی کلّ نیروهای مسلح، و نظر به خدمات شایسته و تجارب ارزنده جناب‌عالی در دوران دفاع مقدس و پس از آن به‌ویژه در مسئولیت‌های ستاد کل و قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص)، شما را به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب می‌کنم/سیّد علی خامنه‌ای ۸ تیر ۱۳۹۵

(تصاویر) تودیع و معارفه درستاد کل نیروهای مسلح

٣سرلشکردریک قاب(رشید-باقری-موسوی)

۴-سرلشکر«غلامعلی رشید»

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سرلشکر غلامعلی رشید،متولد ١٣٣٢ در شهر دزفول. از فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود که تحلیل‌های جامع و عمیق وی در طی سال‌های اخیر در موضوعات مختلف همچون جنگ تحمیلی، نبرد‌های حزب الله لبنان، جنگ‌های منطقه و چشم انداز آینده همواره مورد توجه کارشناسان بوده است.
وی مسئولیت‌هایی چون فرماندهی قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس و مسئول عملیات قرارگاه مرکزی سپاه را پیش از حضور در ستادکل نیرو‌های مسلح تجربه کرده است.
سرلشکر رشید پیش از انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص)، جانشین رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح و معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیرو‌های مسلح بود.

 

یک سردار-غیرسرلشکر(علی عبداللهی گیلانی)درکنار۳سرلشکر(رشید،باقری،موسوی)

سرلشکر رشید پیش از انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص)، جانشین رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح و معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیرو‌های مسلح بود.

سرتیپ عبداللهی:فرمانده لشکرقدس گیلان،استاندار(گیلان وسمنان)،جانشین نیروی هوایی سپاه،سرپرست+جانشین نیروی انتظامی کشور،رئیس بازرسی سپاه ورئیس ستادنیروی زمینی ازسوابق این فرمانده(عبداللهی) می باشد،آخرین سمت( معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح )


۵-سرلشکر«محمدعلی جعفری»

سردار محمدعلی جعفری متولد سال ۱۳۳۶ در شهر یزد است و هم‌زمان با تأسیس سپاه به عضویت این نهاد انقلابی درآمد. همچنین پس از دفاع مقدس به مدت دو سال جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود و پس از آن به مدت ۱۲ سال فرمانده نزسا شد،

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سرلشکر «محمدعلی جعفری» متولد ۱۳۳۶ در شهر «یزد»

 سرلشکر محمد باقری رئیس جدید ستاد کل نیروهای مسلح

سرلشکر جعفری معروف به «عزیز جعفری» در دوران حضور در مسئولیت اخیر نیز تحول اساسی در سپاه پاسداران به وجود آورد و ضمن تشکیل سپاه‌های استانی، نیروی هوایی و دریایی را نیز ارتقاء داد.

وی پس از فرماندهی نیروی زمینی سپاه به مرکز راهبردی سپاه رفت و مدیریت این مرکز را برعهده گرفت و در شهریور ۱۳۸۶ (ضمن دریافت درجه سرلشکری)با حکم فرمانده معظم کل قوا پس از سرلشکر صفوی به‌عنوان هفتمین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

سرلشکر جعفری در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، طی حکمی از سوی فرمانده معظم کل قوا به عنوان فرمانده قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیه‌الله (عج) منصوب شد.

۶-سرلشکر«علی شمخانی»

چه کسانی سکان‌دار وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح  بوده‌اند؟

امیر دریابان شمخانی متولد ۱۳۳۴ شهر اهواز است. وی علاوه بر دوره‌ دانشگاه‌های عالی و استراتژیک نظامی، دارای دانشنامه مهندسی از دانشگاه‌ شهید چمران اهواز و مدرک کارشناسی ارشد مدیریت است. همچنین از زمان پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی تاکنون سمت‌هایی همچون فرمانده نیروی زمینی سپاه،‌ قائم مقام وزیر سپاه،‌ فرماندهی مشترک نیروی دریایی ارتش و سپاه، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و ریاست کمیته دفاعی-امنیتی شورای‌‌ عالی امنیت ملی را بر عهده داشته و هم‌اکنون دبیر شورای‌ عالی امنیت ملی است.

شمخانی یک سال پس از پایان جنگ تحمیلی (سال ۱۳۶۸)، با حکم فرماندهی کل قوا، حضرت آیت الله خامنه ای، ضمن انتقال از سپاه پاسداران به ارتش، با دریافت درجه سرتیپی (دریاداری) فرماندهی نیروی دریایی ارتش را نیز بر عهده گرفت.

در سال ۱۳۷۸از سوی فرمانده کل قوا ،موفق به دریافت درجه دریابانی (سرلشگری) شد.

سرلشگرشمخانی ۱۹ شهریور سال ۱۳۹۲ از سوی دکتر حسن روحانی رییس جمهور وقت به سمت دبیر شورای عالی امنیت منصوب و جایگزین سعید جلیلی شد.

شمخانی

دریابان علی شمخانی از جمله فرماندهانی بوده که هم مسئولیت نیروی دریایی ارتش و هم سپاه را بر عهده داشته است. تنها سرلشکر نیروی دریایی کشوراست.

از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه خوزستان، از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران و از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ نیز معاونت اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت. وی در دولت خاتمی برای مدت یک سال از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ وزیر سپاه پاسداران بود،بعدبا حکم فرماندهی معظم کل قوا ضمن انتقال از سپاه پاسداران به ارتش(از سال ۱۳۶۹ با حفظ سمت) با دریافت درجه سرتیپی (دریاداری) فرماندهی نیروی دریایی ارتش را نیز بر عهده گرفت.

«دریابان شمخانی» از شهریور ۱۳۷۶ تا پایان دولت محمد خاتمی در سال ۱۳۸۴ به‌عنوان «وزیر دفاع »بود. 

۷-سرلشکر«سیدیحیی رحیم صفوی»

سرلشکر صفوی:‌ باید با هوشمندی در مقابل دشمن عمل کنیم

سردار سیدیحیی رحیم‌صفوی متولد ۱۳۳۱ شهرستان لنجان استان اصفهان است. او در سال ١٣٥٠ در دانشگاه تبریز در رشته‏ زمین‏‌شناسى قبول شد و مدرک کارشناسی خود را در سال ١٣٥٤ اخذ کرد و بعد از جنگ تحمیلی و در سال ١٣٧٤، فوق‌لیسانس جغرافیای سیاسی را از دانشگاه امام‌حسین(ع) و دکترای همین رشته را در سال ١٣٨٠ از دانشگاه تربیت مدرس گرفت وی از فرماندهان سپاه اصفهان در دوران جنگ ایران و عراق و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میان سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ بود. او در حال حاضر به عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در امور مربوط به نیروهای مسلح فعالیت می‌کند.

رحیم صفویر

سرلشکر سید یحیی صفوی معروف به «رحیم صفوی» نیزاز فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ تحمیلی است که مسئولیت‌های مهمی چون فرماندهی نیروی زمینی و اطلاعات و عملیات کل سپاه را در آن زمان عهده دار بوده است.

وی پس از دوران هشت سال دفاع مقدس، جانشین سردار محسن رضایی فرمانده کل سپاه شد و در سال ۱۳۷۶ به فرماندهی کل سپاه منصوب گردید و تا سال ۱۳۸۵ این مسئولیت را بر عهده داشت.

 

فرمانده هان جنگ(عده ای از«سرلشکر»هادراین قاب دیده می شوند)

ایستاده ها از چپ به راست:سردار شهید رضا دستواره، سردارعبدالمحمد رئوفی نژاد، سردار شهید احمد سوداگر، شهید حمید سلیمی، سردار شهید حسین خرازی، محمد فروزنده، سردار شهید نورعلی شوشتری، سردار محمدرضانقدی، سردارسیدمهدی مبلغ، سردار قاسم سلیمانی، سردار محمدباقر قالیباف، سردار حمیدسرخیلی، سردارمرتضی قربانی، سردار شهید حسین همدانی و سردار شهید علی هاشمی

سردارامین شریعتی درجمع سرداران وفرماندهان

ردیف وسط از راست به چپ:سردار حسن بیات، سردارمحمدنبی رودکی، سردار یزدان مؤیدنیا، سردار غلامرضا صالحی، سردارغلامرضا احمدی و سردار محمد باقری

نشسته ها از چپ به راست:سردار شهید اسماعیل دقایقی، سردار عباس مفتاح، سردار مصطفی ایزدی، سردارغلامعلی رشید، سردار حسن علایی، سردار علی فدوی، سردارسیدیحیی صفوی، سردار غلامرضا محرابی و سردار امین شریعتی/سال ۱۳۶۴-قبل ازعملیات والفجر۸


۸-سرلشکر«مصطفی ایزدی»

سردار مصطفی ایزدی سال‌ها فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و جزو فرماندهان تأثیرگذار در دفاع مقدس محسوب می‌شود. وی پس از حضور در ستاد کل نیروهای مسلح، مسئولیت‌های مهمی را برعهده داشت و اکنون مسئولیت معاون راهبردی و اشراف فرماندهی کل قوا در ستاد کل نیروهای مسلح را عهده‌دار است.

واحد سایبری آمریکا در بحرین برای ایران تهدید است

سرلشکر ایزدی در حال حاضر «فرمانده قرارگاه سایبری و تهدیدات نوین قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء» است.

سردارایزدی وسردارباقری  در سال ۱۳۸۷ با عنایت فرماندهی معظم کل قوا به درجه سرلشکری نائل آمدند.

۹-سرلشکر« سید عبدالرحیم موسوی »

امیر سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده  کل ارتش

سید عبدالرحیم موسوی متولد ۱۳۳۹علی آبادکتول، از فرماندهان با سابقه ارتش در رسته توپخانه است که در سالهای دفاع مقدس نیز در همین حوزه به خدمت مشغول بود وی در سال ۱۳۵۸ وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شد و در طول جنگ ایران و عراق، رده‌های فرماندهی را در یگان‌های مختلف با موفقیت گذرانده‌است.

او دوره دافوس را در سال ۱۳۷۶ گذرانده و دوره نظری دکتری مدیریت دفاع ملی را در دانشگاه دفاع ملی به پایان رسانده‌است.
فرماندهی تیپ دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع)، فرماندهی دانشگاه افسری، فرماندهی قرارگاه شمال شرق آجا، معاونت آموزش نیروی زمینی ارتش، معاونت طرح و برنامه نزاجا، جانشینی اداره عملیات و ریاست ستاد مشترک ارتش از جمله سوابق امیر سید عبدالرحیم موسوی است.


سرلشکرموسوی از چهارم شهریور سال ۱۳۸۴ تا تیر ۱۳۹۵ نیز جانشینی فرمانده کل ارتش و ریاست مرکز مطالعات راهبردی آجا را برعهده داشت.

در ۱۶ تیرماه ۱۳۹۵تا تا مرداد ماه ۱۳۹۶ به عنوان جانشین رئیس ستاد کل منصوب شد تا توازن سپاه و ارتش در ستاد کل محفوظ بماند.

امیر موسوی در حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ با ارتقا به درجه سرلشکری، به‌سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.

 

تفاوت درجه «سرلشکری»درارتش وسپاه 

سمت راست: ارتش(خوشه و دو ستاره)/سمت چپ:  سپاه(خوشه و دو قپه)

۱۰-سرلشکر« قاسم سلیمانی »

سردار سلیمانی

«مالک اشتررهبرانقلاب » دریک نگاه:

حاج قاسم،متولد ‎۲۰اسفند ۱۳۳۵ شهر«رابر»  استان کرمان است

یک برادرشهید(حسین)ویک مفقودالاثر(حسن) ویک رزمنده(احمد) وبرادردیگر( مدیرکل زندان‌ها) نیزدارد.

سرلشکر قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

 در ۴ بهمن ۱۳۸۹ به درجهٔ سرلشکری ارتقا یافت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۶ و در دیدار اعضا و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان خطاب به سردار سلیمانی که در آن مقطع فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بود، گفتند: « خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید

رهبرانقلاب دریک دیداردیگری(سال۱۳۸۴) نیزگفتند:«این حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می‌کند»

۲رزمنده درجبهه (پدر وپسر)


 اولین سمتش بااولین اعزام به جبهه«فرمانده دسته»بود که بعداً  «فرمانده گروهان»بعددریکی عملیاتها «معاون گردان»بود.وی ودرهمان عملیات بعلت مجروحیت فرمانده،شد«فرمانده گردان» در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق «فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله» بود.بعدازجنگ«فرمانده سپاه قدس».وحالا «فرمانده قلب ها »درکشورهای مختلف،برای همه آزادگان جهان.


۱۱-سرلشکر« حسین حسنی سعدی »
شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سرلشکر حسین حسنی سعدی   درمورخه ۲۰ تیر ۱۳۹۵ باحکم فرمانده معظم کل قوا به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شد وتاسال۱۳۷۰دراین سمت بود.

برادرِ سرلشکر:امیر یدالله حسنی سعدی(ریاست اداره آموزش معاونت نیروی انسانی ستاد کل نیروهای مسلح)

سابقه درخشان سرلشکر حسنی سعدی در دفاع مقدس قابل توجه است. او از جمله مدیران موثر در پیشرفت نیرو‌های مسلح است که در جایگاه حساس خود، عهده دار اجرای طرح‌های مهمی بوده است.

۱۲-سرلشکر«علی شهبازی»

«سرلشکر علی شهبازی زاده» پس از گذراندن تحصیلات دوره متوسطه، وارد دانشگاه افسری نیروی زمینی ارتش شد و دوره‌های نظامی از قبیل دوره‌های مقدماتی نظامی، عالی و فرماندهی و ستاد را طی کرد و در سال ۱۳۶۹ به درجه سرلشکری رسید.

فرماندهان ارتش

سرلشکر علی شهبازی از ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ تا شهریور ۱۳۷۷ هشتمین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.

سرلشکر شهبازی در شهریور ۱۳۷۷ سمتی با نام «فرماندهی کل ارتش» در نیروهای مسلح ایران به وجود آمد که عالی‌ترین سمت ارتشی محسوب می شد و سرلشکر شهبازی، از شهریوز ۱۳۷۷ تا خرداد ۱۳۷۹ این مسئولیت را عهده دار بود.

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

وی سمت‌هایی نظیر فرماندهی یگان‌های ارتباطی، معاونت طرح و عملیات، معاونت دفتر مشاورت، سرپرست گروه کار نظامی نهاد ریاست جمهوری، معاونت هماهنگ‌کننده ستاد مشترک ارتش و رئیس ستاد مشترک ارتش از ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۷ را برعهده داشت.

سرلشکر شهبازی در مهرماه ۱۳۷۷ به‌عنوان اولین فرمانده کل ارتش منصوب شد،  اما پس از دو سال( خرداد ١٣٧٩) از این سمت کناره‌گیری کرد.

سرلشکر شهبازی دارنده نشان «لیاقت»

وی بعدازکناره گیری  به‌ ریاست‌ گروه‌ مشاوران‌ نظامی‌ فرمانده کل قوا منصوب شد.

سرلشکر علی شهبازی؛ او در سال ١٣۶٩ زمانی که رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود، درجه سرلشکری را از سوی مقام معظم رهبری دریافت کرد.

سرلشکر علی شهبازی در دوران دفاع مقدس کارنامه درخشانی از خود بر جای گذاشت. او در دوران حضور در فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز عامل تحولات مهمی بوده است.

۱۳-سرلشکر«عطاءالله صالحی»

امیر سرلشکر عطاءالله صالحی متولد ۱۸ اسفند ۱۳۲۸است. وی فرمانده کل سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و اکنون جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است.

صالحی در سال ۱۳۴۶ وارد ارتش و در سال ۱۳۴۹ با رسته توپخانه از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد. همچنین در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۸۴ و پس از استعفای امیر سرلشکر محمد سلیمی به‌سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سرلشکر «عطاءالله صالحی» در سال ۸۴ به سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا سال ۱۳۹۶ این مسئولیت را بر عهده داشت. وی در حال حاضر مسئولیت جانشینی ستاد کل نیروهای مسلح را بر عهده دارد.

تشکیل نیروی مستقل پدافندی با مسئولیت ارتش و نیز ساخت تجهیزات مدرن دفاعی همچون جنگنده صاعقه، ناوشکن جماران، انواع زیردریایی و تانک از جمله نقاط درخشان مسئولیت سرلشکر صالحی است. تدوین طرح‌های راهبردی، چون حضور شناور‌های ایرانی در خلیج عدن و دریای مدیترانه از جمله مصادیق نگاه راهبردی این فرمانده ارشد نیرو‌های مسلح است.

۱۴-سرلشکر«محسن رضایی»
شانزدهمین سرلشکر ایرانی
سرلشکر محسن رضایی میرقائد،متولدشهریور ۱۳۳۳ مسجدسلیمان است.

سرلشکر محسن رضایی متولد شهریور ۱۳۳۳ در مسجد سلیمان است. وی از شهریور ۱۳۶۰ تا شهریور۱۳۷۶ فرمانده کل سپاه بوده و نقش مهمی درتشکیل بسیج(بعدازفرمان امام خمینی ۵ آذر ۱۳۵۸) داشته در طول دفاع مقدس درمقام فرماندهی عملیاتهانقش بی بدلیلی  داشته است.

 چهارشنبه۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴  دانشگاه امام حسین سپاه 

عکس/ محسن رضایی با کلاه آبی

محس رضایی ازهسته های اولیه تشکیل سپاه پاسداران بود،مسئولیت اولیه وی «اطلاعات سپاه»بوده که در  شهریور  ۱۳۶۰به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد(بعدازلاهوتی،دانش منفرد،منصوری،دوزدوزانی،ابوشریف ومرتضی رضایی)

گزارش: 40 سالگی سپاه پاسداران با 8 فرمانده؛ از «منصوری» تا «سلامی»+ عکس

رضایی هنوز هم در جلسات و نشست‌های فرماندهان عالی‌رتبه نیروهای مسلح با رهبر معظم انقلاب حضور فعال دارد

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه و آیت‌الله صادق آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

و هم‌اکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

عکس
اعطای اولین درجه سرلشکری درلباس سپاه (آبان ۱۳۶۹) در محل ستاد مشترک سپاه .

سرلشکررضایی در سال ۱۳۷۶ وارد فعالیت‌های غیرنظامی شد و به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. سرلشکر رضایی امروز نیز عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی محسوب می‌شود.

تصاویر محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی

فرمانده کل سپاه پاسدارن(محسن رضایی)+فرمانده جنگ(مرحوم هاشمی،نماینده امام درجبهه ها)

۱۵-سرلشکر«محمدسلیمی»

شانزدهمین سرلشکر ایرانی

سرلشکر محمد سلیمی پس از سرلشکر شهبازی یعنی از سال ۱۳۷۹به فرماندهی کل ارتش منصوب شد. 

سلیمی در دولت اول میرحسین موسوی (ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای) با درجه سرهنگی به وزارت دفاع برگزیده شد

 محمد سلیمی متولد ۱۳۱۶ وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح سومین دولت جمهوری اسلامی ایران (با درجهٔ سرهنگی) و دومین فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران از خرداد ۱۳۷۹ تا سال ۱۳۸۴ بود.

وی به مدت ۴ سال(در حد فاصل سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴) مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده داشت.

سرلشکر سلیمی در زمان جنگ ایران و عراق مسئول دفتر مشاوره امام خمینی  در امور نظامی و مسئول ستاد جنگ‌های نامنظم بود. از خرداد ۱۳۷۹ با ارتقاء درجه‌اش از «سرتیپی» به «سرلشکری» به عنوان فرماندهی کل ارتش منصوب شد.

پس از پایان مسئولیت فرماندهی کل ارتش، سرلشکر سلیمی در سمت مشاور فرمانه کل قوا ایفای نقش می‌کرد

محمد سلیمی

امیر سرلشکر محمد سلیمی در ایام دفاع مقدس مسئولیت‌هایی نظیر ریاست دفتر مشاوره نظامی امام خمینی و فرماندهی ستاد جنگ‌های نامنظم را برعهده داشت و در نبردهای متعددی از جمله آزادسازی سوسنگرد نقش برجسته‌ای ایفا کرد.

دومین فرمانده کل ارتش که  مسئولیت وزارت دفاع در سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ را با درجه سرهنگی در کارنامه خود دارد، از بنیانگذاران ارتش انقلابی در خرداد ۱۳۷۹ بود که پس از کناره‌گیری امیر سرلشکر علی شهبازی، با ارتقا درجه از سرتیپی به سرلشکری به فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد، یک روز پس از انتصاب، نشان درجه یک نصر را از حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا دریافت نمود.

فرمانده کل قوا یک روز پس از انتصاب سرلشکر سلیمی به فرماندهی ارتش چه فرمودند

امیر سرلشکر سلیمی تا شهریور سال ۱۳۸۴ به عنوان فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد و پس از پایان مأموریتش، سرلشکر عطاءالله صالحی با حکم فرمانده کل قوا به این سمت منصوب شد؛ سرلشکر سلیمی پس از آن به عنوان یکی از مشاوران ارشد فرمانده معظم کل قوا در امور نظامی، به خصوص ارتش منصوب شد.

امیر سرلشکر محمد سلیمی درگذشت+عکس

ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران فرماندهی سرلشکر سلیمی، شاهد نوآوری‌ها و ارتقاء شاخص‌ها بوده است. وی در تاریخ ۱۰ بهمن سال ۱۳۹۴ در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

۱۶-سرلشکر« صیادشیرازی»

سرلشکرعلی صیادشیرازی،متولد۱۳۲۳ روستای کبودگنبد شهرستان درگز استان خراسان رضوی

نایب رییس مجلس یاد و خاطر شهید سرلشکر صیاد شیرازی را گرامی داشت

علی ، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری  شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش‌آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.

صیادشیرازی در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد

وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصص‌های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما ، در منطقه‌ای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد.

«صیاد» پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به‌مدت چندسال در بخش‌های مختلف ارتش به ویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.

«سرلشکرعلی صیادشیرازی»پس از شهادت سرلشکر ولی الله فلاحی در ۹ مهر ۱۳۶۰، سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد  (فرمانده وقت نیروی زمینی) به سمت رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صیاد صیادشیرازی (با درجه سرهنگی) به درخواست اکبر هاشمی رفسنجانی ، رئیس شورای عالی دفاع  و با حکم آیت الله خمینی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شد.

«سرلشکر صیادشیرازی»در تیر ماه ۱۳۶۵ با پیشنهاد رئیس جمهوروقت(آیت الله خامنه ای) به فرمان فرمانده کل قوا به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت

«سرلشکر صیادشیرازی»در مهر ۱۳۶۸، بنابه درخواست رئیس ستاد کل نیروهای‌مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل‌قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای‌مسلح و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای‌مسلح منصوب شد

«سردارصیادشیرازی»در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری نایل آمد.

شهید صیاد پنج روز بعد، یعنی در روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ در حوالی خانه‌اش توسط عوامل گروه تروریستی منافقین  ترور شد و به شهادت رسید.

سرداررحیم صفوی درکنارآیت الله طبسی -صیادشیرازی

۱۷-سرلشکر« قرنی»

«سپهبد سید‌محمد ولی قرنی» ،متولد ۱۲۹۲ اصفهان( فرزندمیرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران). وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گل‌بهار اصفهان و تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغ‌التحصیل گردید.

شهید سپهبد قرنی

سرلشکر«محمدولی قرنی» در جریان انقلاب به نیروهای انقلابی پیوست. به هنگام شکل‌گیری و گزینش اعضای شورای انقلاب که از سوی حضرت امام خمینی صورت می‌گرفت و همگی از صافی‌های متعدد باید عبور می‌کردند، ایشان به عضویت این شورا انتخاب شد.

سرلشکر« قرنی»یک روزبعد از پیروزی انقلاب(۲۳ بهمن۱۳۵۷) سرلشکر قرنی، با حکم امام خمینی(ضمن اعطای درجه سرلشکری )به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب، منصوب شد.
سپهبد سید‌محمد ولی قرنی در دوران خدمت خود خدمات درخشانی را از خود به نمایش گذاشته است و مشاغل مهمی همچون کفیل فرمانده گردان ۲ هنگ ۴ توپخانه، فرمانده گردان ۱۰۵، رئیس رکن دوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرمانده پارک توپخانه لشکر ۲ ، رئیس رکن سوم لشکر ۲ مرکز، رئیس ستاد لشکر ۲، معاون اداره دوم سررشته داری ارتش، فرمانده تیپ مستقل رشت، رئیس رکن دوم و معاون ستاد ارتش را برعهده گرفته است.

آخرین سمت ایشان پیش از اخراج از ارتش، ‌ریاست رکن ۲ و معاونت ستاد ارتش بوده است. این شغل، باتوجه به موقعت زمانی و وضعیت ارتش پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شغل بسیار مهمی بوده است.

سرلشکر قرنی در فکر کودتا بود و ظاهراً از همه جوانب هم شرایط فراهم شده بود، اما در شگفتی تمام کودتا «لو» رفت و اغلب قریب به اتفاق عواملش، از جمله سرلشکر قرنی دستگیر شدند.

قرنی و همکاران و همفکرانش دستگیر و محاکمه شدند. در آغاز صحبت از اعدام قرنی بود، ولی بنا به عللی که هنوز کاملاً معلوم نشده، مانند اینکه حقیقت وجودی لو دهندگان کودتا روشن نشده، دادگاه، سرلشکر قرنی را به اخراج از ارتش و سه سال حبس محکوم کرد. وی در اسفند ۱۳۳۹ از زندان آزاد شد و از آن پس شدیداً تحت مراقبت امنیتی قرار داشت. شهید قرنی به دلیل همکاری با روحانیت در جریان نهضت امام خمینی مجدد به زندان رفت و در دی ماه سال ۱۳۴۵ آزاد شد.

هفدهمین سرلشکر جمهوری
شهید امیر سپهبد «محمدولی قرنی» نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش پس از انقلاب اسلامی بود که در تاریخ ۳ اردیبهشت سال ۵۸ به شهادت رسید.

نحوه ترور شهید قرنی 
روزدوشنبه، سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، ساعت ۱۱ سرلشکر محمد ولی قرنی ،در خانه‌اش در خیابان ولیعصر تهران و در حوالی سینما امپایر سابق هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیه شکم و پا مجروح شد،به بیمارستان منتقل کردند واما معالجات مؤثر واقع نشد و او به شهادت رسید.

گروه فرقان در اعلامیه‌ای، مسئولیت ترور سرلشکر قرنی را برعهده گرفت؛ تروریست‌ها از چند روز قبل با اجاره اتاقی در هتل جم، یعنی مقابل خانه قرنی، رفت و آمد او را زیر نظر داشتند و سرانجام وقتی او در حیاط خانه بود، در را زدند و او را به هنگام باز کردن در حیاط، مورد اصابت گلوله قرار دادند.

طرح اولیه ترور از سوی «اکبر گودرزی» و «محمد متحدی» رئیس شاخه نظامی مطرح شد و به گفته اکبر گودرزی گروهی از اعضای شاخه نظامی محسن سیاهپوش، مهدی ملاحسینی و حسین قاسمی در این طرح ترور مشارکت داشتند،ظاهراً ضارب«حمید نیکنام »بود که دستگیر و اعدام شد.

چرا«فرقان» سپهبد قرنی راترورکردند؟

 کینه و نفرت گروه‌های چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی ریشه تاریخی داشتندموجب این نقشه شوم فرقان شد؛ چرا که محمد ولی قرنی در زمان تصدی رکن دوم ارتش شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را کشف و منهدم کرده بود و این مسأله‌ای نبود که گروه‌های چپ از آن بگذرند.

دیدار۲همتای ایرانی وامریکایی"خانم سوزان رایس ومحمدخزاعی"

تماس تلفنی«اوباما»با«روحانی» باموبایل «محمدخزاعی»سوزان رایس.

«یک دیدارمحرمانه»دیدار۲همتای ایرانی وامریکایی

«سوزان رایس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده ادعا کرده با «محمد خزاعی»، سفیر، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرده است.

تماس رئیس جمهورامریکا(اوباما) با رئیس جمهورایران از طریق تلفن کاخ سفید روی موبایل سفیر(محمدخزاعی) انجام شد..۵ مهر۱۳۹۲(۲۷سپتامبر۲۰۱۳)

سوزان رایس »مشاور امنیت ملی دوران ریاست جمهوری باراک  اوباما

«سوزان رایس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده ادعا کرده با «محمد خزاعی»، سفیر، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرده است.

رایس در بخشی از کتابش با عنوان «عشقِ مخصمه‌آفرین: حکایت‌های من درباره آنچه ارزش جنگیدن داشتند» نخستین دیدار خود با آقای خزاعی را اینطور شرح می‌دهد: «نخستین ملاقات من با سفیر ایران در سازمان ملل متحد از یک روز بعد از ظهر در شهر نیویورک، در روز روشن شروع شد

خانم«سوزان رایس» اضافه کرد: «به جای پیدا کردن کنجی ساکت در سازمان ملل که موجب حیرت همه می‌شد یا میزبانی از او در مقر نمایندگی آمریکا که پر از روزنامه‌نگار بود قرار شد در محل اقامتش با ایشان ملاقات کنم.»

سوزان رایس بعد از نوشتن اینکه به محل اقامت خزاعی مراجعه کرده نوشته است: «به آرامی سمت در رفتیم و زنگ را به صدا درآوردیم که معمول‌ترین کار ممکن بود. دستیار سفیر جواب داد و سفیر، پایین پله‌ها با ما سلام و احوال‌پرسی کرد. دست‌هایم را بیرون آوردم تا با او دست بدهم- همان‌ کاری که روزی چندین بار در سازمان ملل انجام می‌دهم- ولی او خودش را جمع کرد و دستش را روی سینه‌اش قرار داد. بعد یادم آمد که مردهای مذهبی ایران با زنها دست نمی‌دهند.»

درخواست نماینده ایران در سازمان ملل از دولت امریکا برای برخورد با عوامل فیلم موهن

رایس در ادامه نوشته است: «سفیر ایران( محمد خزاعی) بود؛ یک فرد تحصیل‌کرده در آمریکا که سابقاً عضو مجلس ایران و نماینده این کشور در بانک جهانی بود

 «پانیت تالوار»، کارشناس ارشد مسائل خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا مرا  در این دیدار همراهی می کرد. 

سوزایس رایس در بخش دیگری از کتاب به محورهای مسائل مطرح‌شده در دیدارها و گفت‌وگوهای ادعایی خود با محمد خزاعی هم اشاره کرده است. او می‌نویسد: «بسیاری از ملاقات‌ها و تماس‌های تلفنی گاه‌گاه من با سفیر ایران، برای رد و بدل کردن پیام‌هایی میان پایتخت‌های دو کشور یا رایزنی درباره مسائل محل نگرانیی انجام می‌شود

«من دنبال آزادی سه کوهنورد آمریکایی بازداشت‌شده در ایران که سرانجام آزاد شدند، بودم؛ ضمن اینکه می‌خواستم آنها رابرت لوینسون، مأمور اسبق اف‌بی‌ای را که از سال ۲۰۰۷ در ایران ناپدید شده و هنوز هم مفقود است برگردانند.»

خانم رایس می گوید: «خواستار اتمام حملات نیروهای ایران به پرسنل ارتش آمریکا در عراق شدم و عزم آمریکا برای تلافی آن حملات را به آنها منتقل کردم. از طرف وزارت دفاع آمریکا پیشنهاد راه‌اندازی یک هاتلاین نظامی میان نظامیان دو کشور به منظور جلوگیری از درگیری‌های ناخواسته در خلیج [فارس] را مطرح کردم که ایران آن را نپذیرفت. گاهاً مجبور بودم گلایه‌های خزاعی درباره شنودهای اف‌بی‌آی از او و همکارانش در نیویورک را تحمل کنم. اغلب درباره برنامه هسته‌ای ایران رایزنی می‌کردیم و هشدار می‌دادم که آمریکا متعهد به متوقف کردن این برنامه با هر ابزار ممکن است.»

سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل مدعی شده این «کانال محرمانه» تا سال‌ها برای عده زیادی علنی نشد و غیر از اف‌بی‌آی و احتمالاً اسرائیلی‌ها کسی از آن با خبر نبوده است. /۱۶ مهر ۱۳۹۸فارس.

«بارک اوباما»رئیس جمهورآمریکا ، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا ، «سوزان رایس»مشاور امنیت ملی آمریکاو «چاک هیگل» وزیر دفاع آمریکا  از جمله افرادی بودند که در این نشست شرکت داشتند.اسفند۱۳۹۲

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:خانم« سوزان رایس » ازسال ۱۳۸۸تاخرداد۱۳۹۲سفیر آمریکا در سازمان ملل بود وبعدازآن مشاوررئیس جمهور(اوباما)شد.

«محمدخزاعی» ازپنجم تیر۱۳۸۶ تا دواده اسفند۱۳۹۲ سفیر و نماینده ایران در سازمان ملل متحد بود.قبل ازخزاعی محمدجوادظریف همین سمت راداشته است.

 مأموریت« محمد خزاعی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد درمورخه،اسفند۱۳۹۲ ،پس از ۷ سال به پایان رسید و «حمید ابوطالبی» معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور به عنوان جایگزین خزاعی معرفی شد.

تلاش برای بالا بردن فشار علیه ایران در حال افزایش است

۱۲ مهر ۱۳۹۸-مصلی رشت

اما آمریکا با صدور ویزا برای ابوطالبی به بهانه همکاری وی با تسخیرکنندگان لانه جاسوسی(سفارت سابق آمریکا در ایران) مخالفت کرد.اما  «محمد خزاعی»پس از گذشت ۶ماه ازعزلش ،همچنان -موقت-سفیر دائم در سازمان ملل بود.

خزاعی» کارشناسی ارشد-روابط بین الملل-را از دانشگاه جرج میسون «آمریکا» اخذکرده است.

«محمدخزاعی» متولد۲۳ فروردین ۱۳۳۲ کاشمرمی باشد ولی نماینده مردم رشت دراولین دوره مجلس شورای اسلامی بود(دانشجوی دانشگاه گیلان بود وهمسرش گیلانی-سنگری-است)

مراسم بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در سازمان ملل برگزار شد

 ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۷آقای خوشرو(بازنشسته شد)و«مجیدتخت روانچی»از اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران،جایگزین«خوشرو»شد.

غلامعلی خوشرو سفیر ایران در سازمان ملل

ماجرای ۳کوهنوردچیست؟کی زندانی شدند وکی آزاد؟

سه کوهنوردامریکایی نفر روز ۸ مرداد ۱۳۸۸که در کوه‌های مرزی ایران و کردستان عراق ، توسط نیروهای سپاه پاسداران دستگیر شدند.(شین باوئر و «جاش فتال»و«سارا شورد»

عکس آرشیوی از جاش فتال (وسط) به همراه شین بائر (راست) و سارا شورد در کنفرانس خبری، نیویورک - ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۱

خانم«سارا شورد» که به عنوان نویسنده، معلم و فعال حقوق زنان فعالیت دارد

 آنها به اتهام ورود غیرقانونی به ایران و نیز "جاسوسی" به ۸ سال زندان محکوم شدند. 

سارا شورد در شهریور سال ۱۳۸۹، پس از گذراندن ۱۴ ماه در زندان، به دلیل بیماری و با قید وثیقه‌ی ۵۰۰ هزار دلاری آزاد شد و به آمریکا بازگشت. شین باوئر و «جاش فتال» در مهرماه سال ۱۳۹۰ به قید وثیقه آزاد شدند.

نفرسمت چپ(شین باوئر) و سارا شورد در دوران حبس  در ایران با یکدیگر نامزد کرده بودند وبعدازآزادی باهم ازدواج کردند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:باتوجه به اینکه این دیداردرسال۱۳۹۲بوده،یک امرمتداول ومرسوم می باشد،بقول خانم رایس«درروزروشن»ودرمحل کار۲همتا،رُخ داده است وموضوح مذاکره «آزادی کوهنوردان زندانی»بوده،البته به مباحث دیگرهم کشیده شده باشد هم عجیب نیست.

آقای دکترخزاعی آنقدربامقامات امریکاصمیمی بودکه به راحتی باکاخ سفیدمی توانست تماس بگیرد.

هماهنگ کننده تماس تلفنی۲رئیس جمهور(روحانی-اوباما)

ماجرای تماس تلفنی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا با حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان

هنگام خروج رئیس جمهور(روحانی) از نیویورک و پرواز به سمت تهران و در مسیر فرودگاه  رئیس جمهورامریکا(اوباما)تلفنی تماس می گیرد.
 از آن جا که ارتباطات دوستانه و صمیمانه ای بین آقای محمد خزایی نماینده دائم و سفیر ایران در سازمان ملل متحد و خانم سوزان رایس سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد وجود دارد، از طریق این دو نفر و همکاری موجود بین این دو سفیر، شرایط تماس تلفنی بین کاخ سفید و هیات ایرانی فراهم شده است.

آقای محمد خزایی در طول ۸ مسئولیت( نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد) +تحصیلات دوران دانشجویی در دانشگاه جرج میسون آمریکا،نوع ارتباط و همکاری محمد خزایی با سفرای سازمان ملل متحد، توان ایجاد ارتباط با کاخ سفید از طریق خانم سوزان رایس را داشته است ، هیچ درخواست رسمی از سوی مقامات ایران یا مسوولان کاخ سفید برای این گفت وگو وجود نداشته بلکه به ابتکار دو سفیر ایران و آمریکا در سازمان ملل متحد، این تماس تلفنی برقرار شده است.  

آقای روحانی رئیس جمهور -همان زمان- در فرودگاه مهرآباد، این موضوع تایید شده و تماس تلفنی کاخ سفید با موبایل آقای خزایی سفیر ایران در سازمان ملل متحد برقرار شده است./مهر ۱۳۹۲


باابتکارعمل و هماهنگی خانم سوزان رایس سفیر آمریکا و آقای خزایی سفیر ایران در سازمان ملل متحد، این تماس برقرار شده بود.

***

 مشاور امنیت ملی امریکا(سوزان رایس) در گفتگو با شبکه »سی ان ان» 

اوایل هفته واشنگتن تمایل خود را برای دیداری مختصر بین روسای جمهور ایران و آمریکا اعلام کرد اما طرف ایرانی این دیدار را پیچیده خواندند.
«سوزان رایس» ضمن «صمیمانه» و «سازنده» خواندن اولین تماس روسای جمهور ایران و آمریکا پس از۳دهه اعلام کرد روحانی از اوباما موافقت کردکه تماس برقرارشود

 «امروز(جمعه۲۷سپتامبر۲۰۱۳ ) اتفاق شگفت آوری پیش آمد، از سوی هیئت ایرانی تماس گرفته شد و اعلام شد پرزیدنت روحانی در مسیر حرکت به سمت فرودگاه تمایل به گفتگو با اوباما دارد و ما قادر هستیم بگوییم که تماس برقرار شد و سازنده بود.»

بیب

 «این تماس با در نظر گرفتن زمان ترجمه، ۱۵ دقیقه طول کشید و هرچند تماس کوتاهی بود اما برای تبادل پیام دو طرف کافی بود.»
اظهرات رئیس جمهوری اسلامی ایران پس از بازگشت به تهران و در جمع خبرنگاران
حسن روحانی گفت: «دیروز در لحظه ای که در حال حرکت به فرودگاه بودیم آمریکایی ها تماس گرفتند که چند دقیقه ای را به صورت تلفنی با آقای اوباما گفتگو داشته باشم که این مکالمه انجام گرفت
دکتر روحانی گفت: «پیش از عزیمت به آمریکا مقامات آمریکایی ابراز تمایل کردند که دیداری با رئیس جمهور این کشور داشته باشم و مسئله بعد از ورود به آمریکا با جدیت بیشتری دنبال شد اما ما زمان کافی برای این ملاقات را نداشتیم.»

توضیحات مشاور ارشد رییس جمهوردرباره تماس ۲رئیس جمهور

 مشاور ارشد رییس جمهور(محمدرضا صادق): تماس طرف آمریکایی با هیات ایرانی از طریق تلفن کاخ سفید روی موبایل سفیر(محمدخزاعی) ایران انجام شد که طی آن آقای روحانی با آقای اوباما صحبت کردند.۵ مهر۱۳۹۲(۲۷سپتامبر۲۰۱۳)

«محمدرضا صادق» سفیر ایران در کرواسی شد

«محمدرضا صادق» گفت: هنگامی که سفر ما به نیویورک در حال آغاز بود، از سوی آمریکایی‌ها پیام‌ها و درخواست‌هایی مبنی بر اینکه آقای اوباما تمایل دارد که با آقای روحانی دیدار و گفت‌وگو داشته باشد به ما رسید، بعداز استقرار هیات ایرانی و آقای روحانی همچنین سخنرانی‌های که ایشان داشته‌اند و با بررسی موضوعات مختلف به این نتیجه رسیدند که ذیق وقت اجازه نمی‌دهد که دیدار اوباما و آقای روحانی به نتیجه مورد نظر منتهی شود و انجام نشد،علاقه‌مندی آمریکای‌های به انجام چنین دیداری به طرق مختلف به هیات ایرانی منتقل شد، با توجه به این‌که سران کشورهای اروپایی که در آنجا حضور داشتند، برخوردهای مثبت و علاقه‌مندی ‌های بسیار زیادی نسبت به ملاقات با‌ آقای روحانی نشان می‌دادند و همچنین با توجه به صحبت‌های آقای روحانی در مجمع سازمان ملل‌، کنفرانس خلع سلاح‌، اجلاس غیرمتعهدها همچنین با وجود حدود ۱۷ ملاقات با سران و روسای جمهور کشورها و ۵ جلسه با اندیشمندان آمریکایی و رهبران مسلمان آمریکا مدیران عالی رسانه‌های بین‌المللی و فرهیختگان اندیشکده‌های آمریکایی‌ها شورای روابط خارجی و جامعه آسیایی فضای خوبی پدید آمد که طی آن علاقه‌مندی مقامات آمریکایی‌ با هیات ایرانی بیشتر بیشتر شد.

وزارت خارجه آمریکا به جان کری به دلیل دیدار با ظریف هشدار داد

مشاور ارشد رییس جمهورگفت: آقای جان کری نیز در حاشیه ملاقات خود با آقای ظریف به نوعی دیدار اوباما و آقای روحانی را مطرح کردند، خاطر نشان کرد: روز گذشته که در حال ترک هتل به سمت فرودگاه بودیم، تماس‌های از کاخ سفید با ما برقرار شد و آخرین این تماس‌ها روی موبایل سفیر ما(محمدخزاعی) بود که آقای اوباما طی این تماس این امکان را پیدا کرد که با آقای روحانی تلفنی صحبت کند.

روحانی اوباما
وی افزود: در این مکالمه تلفنی بر موضوع هسته‌یی‌ تاکید شد و آقای روحانی این موضوع را مورد توجه قرار دادند که غرور ملی ملت ایران روی موضوع گره خورده و باید این حق به طور کامل به ملت ایران داده شود. با وجود طرح چنین مسائلی از سوی آقای روحانی طرف ما هم ابراز تمایل کرد که این موضوع در سریع‌ترین زمان ممکن به حل وفصل برسد در واقع آقای اوباما به تاسی از آقای روحانی وزیر خارجه خود را مامور کرد که راهکارهایی را برای حل و فصل این موضوع پیگیری کند./۶ مهر ۱۳۹۲قدس  

کاخ سفیدچه گفت؟

روز جمعه۵ مهر۱۳۹۲(۲۷سپتامبر۲۰۱۳ ) باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در یک کنفرانس خبری در کاخ سفید اعلام کرد که با حسن روحانی، همتای ایرانی خود مکالمه تلفنی داشته است.

خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی نوشته است که طرف ایرانی پیش از ترک نیویورک به یک گفت‌وگوی تلفنی میان روحانی و اوباما ابراز علاقه کرده بود. بر اساس این گزارش این مکالمه حداقل ۱۵ دقیقه طول کشیده است.

آقای اوباما درباره مکالمه اش با آقای روحانی گفت:‌ «من در مکالمه با آقای روحانی بر آنچه که در نیویورک گفته بودم تاکید کردم. هرچند در مسیر پیش رویمان موانع مهمی وجود دارد و موفقیت تضمین نمی شود، معتقدم که می توانیم به یک راه حل جامع برسیم.»

آقای اوباما گفت وی و رئیس جمهوری ایران تیم های خود را به «ادامه فوری همکاری» هماهنگ با ۵+۱ برای رسیدن به توافق ترغیب کرده اند.

رئیس جمهوری آمریکا گفت حتی با وجود سابقه بی اعتمادی میان ایران و آمریکا، گام هایی که تاکنون برداشته شده می تواند امید به حل مناقشات برسر برنامه اتمی ایران را پررنگ کند.

اوباما گفت:‌ «ما چالش های روبرو را می دانیم. این حقیقت که این اولین مکالمه میان روسای جمهوری ایران و آمریکا از سال ۱۳۵۷ تاکنون است، بی اعتمادی میان کشورهای ما را نشان می دهد، اما در عین حال نشان دهنده عبور از آن تاریخ دشوار نیز هست.»

ایران همواره بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای اش تاکید کرده و اتهامات غرب مبنی بر این که تهران در تلاش برای تولید سلاح اتمی است رد کرده است. تحریم های اقتصادی کشورهای غربی بویژه بر نفت صادراتی ایران و نظام بانکی، لطمه اقتصادی بزرگی به ایران وارد کرده است.

باراک اوباما در سخنانی که پس از مکالمه تلفنی با آقای روحانی در کاخ سفید ایراد کرد گفت «زمینه توافق» وجود دارد اما تعهد ایران نیز اقداماتی بامعنی، شفاف و قابل اتکا خواهد بود که می تواند ایران را از فشار تحریم های اقتصادی خلاص کند:‌ «ما موظف به انجام دیپلماسی هستیم و فرصتی استثنایی داریم تا با رهبری جدید در ایران به جلو پیش برویم.»

مقام دولتی آمریکا گفته است که در صورت کمک به حل مسئله هسته ای ایران، رئیس جمهوری آمریکا بازهم با آقای روحانی مکالمه مستقیم خواهد داشت.

این مقام آمریکایی گفت دیدار میان جان کری و محمد جواد ظریف، وزیران خارجه ایران و آمریکا در نیویوک «فضایی مثبت» برای مکالمه تلفنی روسای جمهوری دو کشور فراهم ساخت.

او گفت آمریکا درباره مکالمه اخیر میان آقایان روحانی و اوباما با دیگر دولت ها از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل و همچنین اعضای کنگره آمریکا در تماس بود.

این مقام آمریکایی گفت با توجه به اظهارنظرهای ایران درباره اسرائیل، این کشور حق دارد که «مشکوک» باشد اما آمریکا تلاش می کند در جهت برآوردن منافع امنیتی آمریکا، اسرائیل و جهان حرکت کند./۰۵ مهر ۱۳۹۲صدای امریکاVOA

خاطره رئیس جمهور ازموبایل خزاعی

 حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی صبح روز چهارشنبه(۱۳ آذر ۱۳۹۸) در بیست و ششمین همایش ملی بیمه و توسعه در برج میلاد تهران گفت: سال ۱۳۹۲ زمانی که در نیویورک بودم با رییس جمهوری آمریکا درباره مذاکرات گفت و گوی تلفنی انجام دادم.

 مشاورین و همراهان من در سفر نیویورک مرا قانع کردند که برای پیشرفت در مذاکرات، جواب تلفن رئیس جمهوری آمریکا را بدهم. انجام این کار مورد تردید من بود، اما همه مشاورین من به اتفاق این نظر را دادند و پذیرفتم. در نتیجه در آخرین لحظاتی که در حال ترک نیویورک بودم، رئیس جمهوری آمریکا به من زنگ زد و من جواب او را دادم.

این صحبت کوتاه یک ربع تا بیست دقیقه ای، یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود و ما چارچوب را با وی مطرح کردیم و او در این گفت و گوی تلفنی سه موضوع را مطرح کرد که به او گفتم که راجع به سه موضوع آمادگی برای مذاکره نداریم اما اگر موضوع اول که هسته ای است، انجام شد و شما آن را درست اجرا کردید، موضوع دوم و سپس موضوع سوم در دستور کار مذاکره قرار خواهد گرفت.

رییس جمهوری خاطر نشان کرد: این حرکت باعث شد تا ما در کمتر از ۱۰۰ روز به توافق موقت ژنو رسیدیم که به طور موقت تحریم ها در بسیاری از زمینه ها برداشته شد و از پول هایی که در بانک ها بلوکه شده بود، ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار در اختیار ایران قرار گرفت و مهمترین دستاورد این توافق موقت پذیرش حق غنی سازی ایران  در آن مذاکره صد روزه بود. هیچ کس باور نمی کرد که در مذاکرات ما می توانیم از ۶ قدرت بزرگ دنیا این نکته را بگیریم که ایران حق غنی سازی در کشور خود را دارد، برخلاف آن چیزی که در قطعنامه های سازمان ملل آمده بود./۱۳ آذر ۱۳۹۸ایرنا

مشاور ارشد رییس جمهور(محمدرضا صادق)به عنوان سفیرایران درکراواسی انتخاب شد۰۶ خرداد ۱۳۹۵

(تصاویر) استقبال روحانی از رئیس‌جمهور کرواسی

رئیس جمهورایران+رئیس جمهورکرواسی/۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵

«محمدرضا صادق»(نفر اول از سمت راست) در دیدار دکترحسن روحانی با«کولیندا گرابار کیتاروویچ» رئیس‌جمهور کرواسی

سوابق«محمدرضا صادق»

*«محمدرضا صادق»متولد ۱۳۳۹ کرمانشاه ،مسئول  تبلیغات اسلامی و امور اطلاع رسانی در استانها و مناطق غربی ایران وجبهه های جنگی (۱۳۶۰ - ۱۳۶۷).
*نمایندگی ستاد تبلیغات جنگ در مناطق عملیاتی و مسوول دفتر تبلیغات قرارگاه خاتم الانبیا در مناطق عملیاتی غرب وشمال غرب.
*مسئول توسعه خبرگزاری جمهوری اسلامی و معاونت خبر این سازمان درسال های(۱۳۶۷تا ۱۳۷۲) وسالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸.
*مسول برگزاری و دبیرکل اجلاس بین المللی  در ایران با شرکت  روسای خبرگزاریهای ۱۰۲ کشور عضو عدم تعهد.
*معاون طرح وبرنامه وتوسعه امور گمرکی  گمرگ ایران (۱۳۷۲-۱۳۷۶) / اجرای طرح اتوماسیون گمرکات ایران در قالب پروژه آسیکودا با همکاری آنکتاد و دفتر توسعه وعمران سازمان ملل متحد.
*مسول اطلاع رسانی شورای عالی امنیت ملی ومسئول کارگروه غرامت از دولت آمریکا (۱۳۷۸ - ۱۳۸۴) و عضویت در برخی کمیته های دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دوران مسوولیت دکتر روحانی.
مسئول نظارت و بازرسی مناطق آزاد از (۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵)
معاونت اطلاع رسانی و تبلیغات دبیرخانه مجمع (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰)

ومشاورت  دادستان کل (آیت الله دری نجف آبادی)رانیزازسوابق «محمدرضا صادق»می باشد.

شهدای محراب"ائمه جمعه شهید"چگونگی ترور۷امام جمعه

شهید محراب/ائمه جمعه شهید.

ضمن احترام به همه ائمه جمعه شهید بایدعرض کنم که هیچکدام ازائمه جمعه معززشهید،شهادتشان درمحراب اتفاق نیفتاده است الاآیت الله مدنی.
شهدای ائمه جمعه بترتیب "ترور"

درادامه محل ضربت خوردن حضرت علی(ع)راخواهیددید.

۱-قاضی طباطبایی(امام جمعه تبریز)۱۰آبان۱۳۵۸

شامگاه پنج شنبه، ۱۰ آبان ۱۳۵۸(١٠ ذوالحجه ١٣٩٩)  بعدازاقامه نمازمغرب وعشاء  درمسجد««مسجد شعبان»»در راه مراجعت به منزل توسط فرقان مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

۲-دستغیب(امام جمعه شیراز)۲۰ آذر ۱۳۶۰

هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست یکی از عوامل گروه تروریستی منافقین به نام «گوهر ادب آواز» به شهادت رسید. این زن منافق که با بستن بمب به روی شکم خود در مسیر رفتن امام جمعه شیراز به نماز جمعه خود را به عنوان زنی حامله معرفی می‌کند که ضرورت دارد مطلب مهمی را به خطیب جمعه بگوید و با این دروغ از حلقه پاسدران عبور و به نزدیک وی می رود. بعد از این خودرابه آقای دستغیب می رساند، ضامن بمب را می‌کشد و آیت الله دستغیب رابهمراه ۱۲ تن از همراهان و مردم شهادت می رساند.

۳-مدنی(امام جمعه تبریز)۲۰شهریور۱۳۶۰

بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود  ،آیت الله مدنی در"محراب"ایستاده بود ودرحال آماده شدن برای اقامه نمازعصربودکه شخص ناشناس به منظور پرسش(دادن وجوهات)، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

۴-احسانبخش(امام جمعه رشت)۲۶فروردین۱۳۶۱۴

بعدازپایان نمازعصردرمسجدکاسه فروشان،وقتی که میخواست،مسجدراترک کند یکی -بظاهر-برای سئوال شرعی-نحوه نیت را ازایشان می پرسه وبعدانفجاردینامیت،البته بین ترور وشهادت آقای احسانبخش۱۹سال فاصله افتاد

۵-اشرقی اصفهانی(امام جمعه باختران)۲۳مهر۱۳۶۱

هنگامی‌که آیت‌الله اشرفی  بلند می‌شوند که خطبه‌ها را ایراد کنند، مردم هم بلند می‌شوند و شعار می‌دهند «صل علی محمد یار امام خوش آمد» در هنگام برخاستن و آن شلوغی یکی‌ از سه منافق خودش را با سرعت می‌رساند به حاج آقا و ایشان را در آغوش خودش فشار می‌دهدونارنجک منفجرمی شود وشهیدمی شود.

۶-صدوقی(امام جمعه یزد)۱۱تیر۱۳۶۱

نمازجمعه ونمازعصررامی خواند سپس صحن قدیم را ترک کرد و وارد صحن جدید شد. در این محل برای پوشیدن کفش های خود ایستاد.

در این لحظه جوانی از پشت سر محکم گردن آیت الله صدوقی را گرفت.در این حال محافظین آیت الله و برادران سپاه که ابتدا فکر کرده بودند که شخص مذکور قصد بوسیدن صورت آیت الله را دارد..اما نارنج منفجرمی شود..

۷-خرسند( امام جمعه کازرون ) ۸ خرداد۱۳۹۸

حجت الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون در سحرگاه چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸ (بیست و سوم ماه رمضان) ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه، پس از بازگشت از مراسم احیا در شب قدر درجلوی درب منزلش،توسط شخصی به نام «حمیدرضا درخشنده» به شهادت رسید،آمده بود«سلفی بگیرد»،ازنمازگزاران وازازآشنایان بود.

 شهادت ویا ترورهیچکدام این بزرگواران درمحراب ویادرحال نماز وحتی درحال ایرادخطبه هم نبوده،یا درحال رفتن به مصلی بوده ویا بعدازخطبه هابود ویادرحال برگشت ازنماز.

آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی -اولین امام جمعه شهیدبوده ولی شهید محراب  نبوده که به هرکدام خواهیم پرداخت.

آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب متولد ۱۲۹۲ شمسی، رئیس حوزه علمیه و نماینده امام در استان فارس، امام جمعه شیراز و نماینده استان فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. درس‌های ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر بزرگوارش - سید محمدتقی دستغیب- خواند. او پس از تحصیل در شیراز، در سال ۱۳۱۴ به نجف رفت و در طول هفت سال به درجه اجتهاد نایل آمد.

آیت‌الله دستغیب، درروزجمعه،۲۰ آذر ۱۳۶۰(١٤ صفر ١٤٠٢) هنگام رفتن بسوی مصلی جمعه، توسط زن  منافق به شهادت رسید .

نحوه ترورآیت الله دستغیب

آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست یک زنی از عوامل گروه تروریستی منافقین به نام «گوهر ادب آواز» به شهادت رسید.

این زن منافق که با بستن بمب به روی شکم خود در مسیر رفتن امام جمعه شیراز به نماز جمعه خود را به عنوان زنی حامله معرفی می‌کند که ضرورت دارد مطلب مهمی را به خطیب جمعه بگوید و با این دروغ از حلقه پاسدران عبور و به نزدیک وی می رود. بعد از این خودرابه آقای دستغیب می رساند، ضامن بمب را می‌کشد و آیت الله دستغیب رابهمراه ۱۲ تن از همراهان و مردم  شهادت می رساند.

 

توضیح نگارنده-پیراسته فر:امام جمعه ای که «ارْباً ارْباً» شد،همچون سردارسلیمانی

«اربااربا»یعنی اعضای بدن ازهم متلاشی شدن،پاشیده شدن(آش ولاش شدن) متلاشی شدن ،بدن مطهر ایت الله دستغیب  «اربااربا»شده بود.

پاره‌های بدن امام جمعه شیراز تامدتها لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده بودکه بعدازچندروز،شبی بخواب یکی ازبستگانش می آید ونشانی آن تکه هاراخودِآن شهیدمی دهدکه می روندجمعش می کنند.

آیت الله دستغیب ۲۰ آذر ۱۳۶۰(١٤ صفر ١٤٠٢)برای اقامه نماز(پیاده)عازم مصلی بود،در محل عبور دستغیب-درکوچه- زن حامله‌ای به ایشان نزدیک می شود،به بهانه ای که سئوال خصوصی دارم،امابعدمعلوم شدکه آن منافق حامله نبودبلکه  زیر لباسش مواد منفجره پنهان کرده است(در نقش حامله)بمحضی که به آقای دستغیب نزدیک می شود ضامن نارنجکی را که به خود بسته بود می‌کشد

دستغیب؛ معلم اخلاق و مهذب نفوس بود

قدرت این موادمنفجره آنقدرزیادبود که به همراه آیت الله دستغیب  ۱۲ تن از محافظان وهمراهان  شهید شدند، 

قطعاتی ازبدن مطهرآقای دستغیب تاچندین مترپرتاب شد،پاره‌های بدن امام جمعه شیراز تامدتها لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده بود.

/آن زن منافق هم به درک واصل شد(عملیات انتحاری).

آیت الله سید عبدالحسین دستغیب متولد ۱۲۸۸ شمسی  شیرازاست.

آیت‌الله میراسدالله مدنی -(امام جمعه تبریز) در  محراب ایستده بود که نمازعصرراشروع کند.
۲۰شهریور۱۳۶۰ بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی (۲۱ شهریور ۱۳۶۰): مقارن ساعت ۴۰: ۱ بعدازظهر(جمعه۲۰شهریور۱۳۶۰)، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده یکی از روحانیون تبریز مشغول سخنرانی بود، شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته،.ی رادر آغوش می گیرد

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود. در این حادثه، حدود بیست الی سی نفر مجروح شدند که به بیمارستان‌های تبریز منتقل شدند.

در تراز خط دومین شهید محراب انقلاب/ اسرار سر به مُهر شهید آیت‌الله مدنی

شاهدی می گوید:نمازجمعه تمام شده بود،دعاهاخوانده شده بود، حاج آقامدنی درحال آماده شدن برای اقامه نماز عصربودند،که یکی ازنمازگزاران به بهانه دادن وجوهات شرعیه ،خودرابه آیت الله مدنی می رساند و در یک لحظه با عملیات انتحاری(انفجار خود)آیت الله مدنی را به شهادت رسانید.

آیت الله سید اسدالله مدنی متولد ۱۲۹۳ هجری شمسی در یکی از روستاهای شهرستان آذرشهر(آذربایجان شرقی) است.

نحوه ترور

ساعت۴۰ :۱۳ بعدازظهر۲۱ شهریور ۱۳۶۰ هنگامی‌که آیت‌الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

در همین لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود-روزنامه جمهوری اسلامی.

***

سومین شهید (ائمه جمعه)آیت الله اشرفی اصفهانی" است

روز جمعه بیست و سوم مهرماه ۱۳۶۱، درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار گرفتند و به شهادت رسیدند

امام جمعه باختران را"درنمازجمعه" بالباس سپاه وشعارکربلا وشهادت رساندند

لحظه به لحظه شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی در گفت‌وگوی ایران با فرزند ایشان


منافقین با لباس سپاه دست به ترور زدند 

آیت‌الله میراسدالله مدنی متولد ۱۲۹۳ هجری شمسی در آذرشهر تبریز، نماینده دوره اول مجلس خبرگان از همدان و امام جمعه تبریز بود که حین اقامه نماز، مورد سوءقصد قرار گرفته و به شهادت رسید. آیت‌الله مدنی تحصیلات فقهی خود را در یزد، قم و نجف به انجام رسانید. آیت‌الله مدنی از نزدیکان نواب‌صفوی بود. در ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و بر اثر مخالفت با حکومت پهلوی دوم به کنگان تبعید شد. او پس از انقلاب و پس از شهید قاضی به امامت جمعه تبریز منصوب شد 

نحوه ترور

ساعت۴۰ :۱۳ بعدازظهر(جمعه۲۰شهریور۱۳۶۰) هنگامی‌که آیت‌الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

یک شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند. بنا به گفته‌ی شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود-روزنامه جمهوری اسلامی.

سومین شهید (ائمه جمعه)آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی است

روز جمعه جمعه، ۲۳ مهر ۱۳۶۱(٢٧ ذوالحجه ١٤٠٢)، درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار دادند و به شهادت رساندند

لحظه به لحظه شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی ازبان شاهدصحنه( فرزند ایشان )حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی 

سالروز شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی

منافقین با لباس سپاه دست به ترور زدند 
روزی که پدرم شهید شد من خودم بغل پدرم نشسته بودم؛ سمت راست ایشان استاندار کرمانشاه جناب آقای دکتر رحمانی هم بودند و سمت چپ من نشسته بودم

که خیلی راحت سه نفر از منافقین که معلوم بود نوزده بیست سال بیشتر ندارند چرا که تازه صورتشان مو در آورده بود با لباس سپاهی که پشت کمرش هم نوشته شده بود «پیش به سوی جبهه‌ها برای فتح کربلا» با یک شگرد خاصی آمدند میان جمعیت مردم که بعداً مشخص شد نارنجک رو به وسط پاهای خود بسته بودند و با کلت هم آمده بودند. حفاظت نماز جمعه کلت‌های این‌ها را می‌گیرند و می‌گویند اسلحه‌های خود را تحویل بدهید غافل از اینکه بازرسی بیشتری بکنند و دقت نکردند و فکر کردند 

حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی می گوید:این‌ها خلع سلاح شدند و چیزی همراهشان نیست در حالی که همراهشان نارنجک بود و آمده بودند در صف سوم و چهارم نشسته بودند در صف اول و دوم مسئولین بودند و تعدادی از اسرای عملیات مسلم بن عقیل که وقتی حاج آقا بغل من نشستند

«حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی» می گوید: چون من خودم مسئول ستاد نماز جمعه کرمانشاه بودم ایشان گفتند این‌ها کی‌اند اینجا نشسته‌اند این‌ها قیافه‌هاشون به ایرانی نمی‌خوره. عرض کردم این‌ها اسرای عراقی‌اند که در عملیات مسلم بن عقیل که خود ایشان در عملیات شرکت کردند و دعای توسل خواندند اسیر شدند

در حالی که مهیای اقامه نماز بود توسط جوانی بنام «محمدحسین خداکرمی» با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.

دوربین‌ها همه چیز را ثبت کرد اجمالاً در همان اثنایی که این بچه‌های عراقی‌ اسیر شده در صف نشسته بودند منافقین هم با همان لباس نظامی تو جمعیت نشسته بودند و این سه نفر باهم تبانی کرده بودند.

چگونه ما فهمیدیم سه نفر هستند؟

صدا وسیما آمده بود در نماز جمعه فیلمبرداری می‌کرد و وقتی که ناخودآگاه این فیلمبردار فیلمبرداری می‌کرد و حاج آقا از آن در اختصاصی وارد می‌شوند یکدفعه این‌ها که دوربین‌ها حرکت‌های آنان را ثبت کرده

سه نفری بلند می‌شوند و هرسه با تلاش می‌آیند جلو. در واقع می‌خواستند سه نفری وقتی ایشان وارد می‌شود خیز بگیرند سمت ایشان که ظاهراً موقعیت مناسب پیدا نمی‌شود و می‌نشینند و آن موقع نمی‌توانند کاری انجام بدهند. 
عملیات انتحاری کردند 
وقتی که پدرم بلند می‌شوند که خطبه‌ها را ایراد کنند، مردم هم بلند می‌شوند و شعار می‌دهند «صل علی محمد یار امام خوش آمد» در هنگام برخاستن و آن شلوغی یکی‌ از آن سه نفر خودش را مانند کفتار با سرعت می‌رساند به حاج آقا و ایشان را در آغوش خودش فشار می‌دهد،

خب مردم فکر می‌کردند این یک رزمنده است و علاقه به ایشان دارد و عاشق نماینده امام است. اون هم با آن شعار پیش به سوی جبهه‌ها برای فتح کربلا ونگو که ضامن نارنجک رو که نخ بود از یقه‌اش آورده بود بالا. همین که ایشون رو بغل می‌گیره ضامن رو میکشه و انفجار رخ می‌ده خودش هم درجا مرد.

 سه بار توسط منافقین مورد حمله قرار گرفت

 نخستین حمله منافقان با بمب صوتی به منزل ایشان در سال  ۱۳۵۹ انجام گرفت. آیت‌الله اشرفی،

برای بار دوم در سال ۱۳۶۰ هنگامی که برای اقامه نماز ظهر عازم مسجد آیت الله بروجردی کرمانشاه بود، ناگهان مورد حمله سه نفر از مهاجمان قرار گرفت.

بالاخره در سومین اقدام برای ترور و در سومین سال متوالی، در روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۶۱، اعضای سازمان منافقین ایشان را درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار دادند و به شهادت رساندند.

روزنامه ایران۲۹مهرماه ۱۳۹۲/مصاحبه با فرزند اشرفی اصفهانی امام جمعه 

***
آیت‌الله محمد صدوقی -چهارمین شهید نیزدرمحراب نبوده،بعدازاتمام نماز،هنگام پوشیدن کفش

آیت‌الله محمد صدوقی، در سال ۱۳۲۷ در شهر یزد به دنیا آمد. جد او علامه ملا محمدمهدی کرمانشاهی بود که به خاطر درگیری با فتحعلی‌شاه قاجار به یزد تبعید شد. او تحصیلات علوم دینی را در یزد، اصفهان و قم به انجام رسانید. آیت‌الله صدوقی در حوادث نیمه خرداد سال ۱۳۴۲ یکی از حامیان امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب، نماینده مردم یزد در مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه این شهر شد.

«آیت‌الله محمد صدوقی» در روز جمعه، ۱۱ تیر ۱۳۶۱(١٠ رمضان ١٤٠٢) توسط یکی از اعضای سازمان منافقین خلق به شهادت رسید و پیکر پاکش در مسجد «حظیره» یزد دفن گردید.

چگونگی ترور صدوقی 

«در ساعت ۲۰ : ۱۳ روز جمعه ۱۱ تیر ۱۳۶۳، مصادف با دهم ماه مبارک رمضان، مردم همیشه در صحنه یزد مانند هفته های پیش در مسجد ملّا اسماعیل آن شهر گرد هم آمده بودند تا نماز عبادی-سیاسی جمعه را به امامت آیت الله صدوقی به جا آورند. ... صبح روز حادثه، آیت الله صدوقی مشغول کارهای قبل از نماز جمعه شد و حدود ساعت ۱۱ به اطاقی که همجوار اطاق برادران پاسدار بود آمده مشغول نماز گردید و حدود نیم ساعتی شاید نمازشان طول کشید. ... خطبه ها شروع شده بود و آقا مشغول صحبت بودند. به یکی از پاسداران اشاره کردند و گفتند به مردم بگویید همراه مؤذن، اذان را تکرار نکنند. مثل اینکه آقا آن روز خیلی عجله داشت، مانند کسی که انتظار می کشد. 

در بین دو خطبه، یکی از برادران پیشنهاد قرائت اطلاعیه ای را داد ولی ایشان قبول نکرد و گفت وقت نیست. برخاست برای خطبه دوم و بعد از اتمام خطبه ها نماز جمعه راخواند و بعد از اتمام نماز عصر از محراب به طرف محلی که اتومبیل قرار داشت حرکت کرد.

شهید صدوقی خیلی عجله داشت. در این لحظه بلندگوهای مسجد برای اینکه ایشان بتوانند تشریف ببرند به صدا در آمد و از نمازگزاران خواسته شد که سر جای خود باقی بمانند.

شهید صدوقی سپس صحن قدیم را ترک کرد و وارد صحن جدید شد. در این محل برای پوشیدن کفش های خود ایستاد.

در این لحظه جوانی از پشت سر محکم گردن آیت الله صدوقی را گرفت.

در این حال محافظین آیت الله و برادران سپاه که ابتدا فکر کرده بودند که شخص مذکور قصد بوسیدن صورت آیت الله را دارد.

واماوضعیت راطوری دیگری دیدند،بلافاصله وارد عمل شدند و می خواستند این مهاجم را از امام جمعه یزد جدا کنندکه متأسفانه تلاش آنها به ثمر نرسید و چند ثانیه بعد انفجار مهیبی به وقوع پیوست و در پی انفجار، قسمت های پشت بدن، ستون فقرات و شکم به پایین حضرت آیت الله صدوقی مصدوم شد و قبل از اینکه به بیمارستان برسد شهیدشد.

عامل ترور،«محمد رضا ابراهیم زاده» که از سران شاخه نظامی منافقین در کرمان و اهل یکی از روستاهای نائین بود، در همان لحظات اول به هلاکت رسید./روزنامه جمهوری اسلامی،  ۱۱ تیر ۱۳۶۳، صفحه۹

توضیح نگارنده-پیراسته فر:۲امام جمعه از۲استان که هر۲بدست منافقین ترورشدند درکنارهم درصف نمازجمعه

 ۲امام جمعه شهیددرکنارهم(امام جمعه یزد+امام جمعه رشت)آیت الله صدوقی وآیت الله احسانبخش.

گویادرنمازجمعه شهرستان صومعه سرا(گیلان) نشسته اند وشایدنمازجمعه رشت.

اما

یکی دیگرازائمه جمعه راهم  بشهادت رساندندامادرمسجدومحراب نبود،

 آیت الله قاضی طباطبایی  بعداز پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند

در ۱۰آبان۱۳۵۸ شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید رادرمسجدشعبان اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۱۰آبان۱۳۵۸مصادف با ١٠ ذوالحجه ١٣٩٩است

 آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبائیدر دهم آبان ۱۳۵۸ شمسی، مصادف با عید قربان، نماز مغرب وعشاء رادرمسجدشعبان اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

 آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج سید باقر در سال ۱۲۹۳شمسی در شهر تبریز متولد شد،د ر سال ۱۳۴۱شمسی . بعلت مبارزات او علیه رژیم پهلوی دستگیرشد. ابتدا در زندان قزل قلعه زندانی شد و سپس به شهرهای بافت، کرمان و زنجان تبعید گردید . همچنین مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، در یکی ازبیمارستانهای تهر ان بستری شد . بعد از خارج شدن از بیمارستان به عراق تبعید شد و یک سال در آنجا ماند . پس از یک سال به ایران بازگشت 

اولین شهادت در محراب برای اولین امام جمعه تبریز

آیت الله شهید قاضی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق کرمان تبعید شد . پس از آن به بهانه دیگری شش ماه، دیگر به زنجان تبعید شد . شهید قاضی در تبر یز تنها نماینده تام الاختیار حضرت امام خمینی بوده و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است . بنابراین محور مبارزه در آذربایجان شرقی و مرکز مبارزات، مسجد شعبان بو د که شهید قاضی طباطبائی امامت آنجا را عهده دار بودند.

آیت الله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد . 

در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاء کننده اعلامیه،روزشنبه، ۲۹ بهمن ۱۳۵۶(١٠ ربیع الاول ١٣٩٨) در چهلم شهدای قم بود. 

قاضی طباطبایی اولین امام جمعه شهیدمی باشدکه شامگاه پنج شنبه، ۱۰ آبان ۱۳۵۸(١٠ ذوالحجه ١٣٩٩)  بعدازاقامه نمازمغرب وعشاء  درمسجد««مسجد شعبان»»در راه مراجعت به منزل توسط فرقان مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

هفتمین امام جمعه شهید

۷حجت الاسلام محمد خرسندامام جمعه کازرون ) ۸ خرداد ۱۳۹۸

حجت‌الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون ، پس از بازگشت  از مراسم احیاء(مصلی) ساعت ۳ و نیم بامداد ۲۳ رمضان۱۴۴۰ ( ۸ خرداد ۱۳۹۸)مورد سو قصد قرار گرفت.

قاتل امام جمعه کازرون از چند روز قبل با لباس عربی و سوار اسب در خیابان دیده شده است. در کلیپی که منتسب به اسب سواری این قاتل است وی با لباس عربی سفید و شال سبز و نقاب در خیابان های کازرون ظاهر شده است ونیز روبروی حوزه علمیه کازرون دیده شده است.

حمیددرخشنده-قاتل(حجت الاسلام محمد خرسند )سواربراسب درخیابانهای شهرکازرون

درخشنده را درظهرروزحادثه  در «مخفیگاهش در کازرون» دستگیر کردند.

قاتل (حمیددرخشنده)ازآشنایان وازنمازگزاران بودکه با لباس تعزیه در مقابل خانه خرسند، منتظر بازگشت او مانده و بعد از اصرار به گرفتن عکس، با چاقو به سینه حجت‌الاسلام خرسند ضربه زده است.

به بیمارستان منتقل شد، اما بدلیل عمق جراحت در ناحیه شکم، در بیمارستان کازرون جان باخت.

حجت الاسلام محمد خرسند،متولد ۱۳۴۶ در شهرستان کازرون می باشد

«حجت الاسلام محمد خرسند »در دوم شهریورماه ۱۳۸۶ به سمت امام جمعه شهر کازرون منصوب شده بود.

قاتل تا لحظه پای دارازکرده اش پشیمان نبود(تقاضای عفوهم نکردودرنوشته سرسنگ قبرش اوراقهرمان بی نظیرمعرفی کرده بودند که به دستورقضایی تخریب شد)

فرمان امام خمینی به فرمانده سپاه برای بررسی ترورائمه جمعه

‏‏موضوع: مأموریت رسیدگی به عوامل ترور شخصیتهای مذهبی و سیاسی

احتمال نفوذی هادرمحافظان امام جمعه یزد

‏‏مخاطب: رضایی، محسن (فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)‏

‏بسمه تعالی
‏‏انجام گرفتن ترورهای مشابهی نسبت به روحانیین معظم و مؤثر همچون «شهید‏‎ ‎‏مدنی» ‎‏ و «شهید دستغیب» و «شهید هاشمی نژاد » و حمله به آقای« احسان بخش ‎‏» و‏‎ ‎‏اخیراً شهادت شهید معظم مرحوم «صدوقی » ایجاد نگرانی و تردید و سؤال کرده است،

‏‎ ‎‏و نسبت به پاسداران محافظ آنان بویژه محافظان شهید صدوقی سوءظن ایجاد شده است‏‎ ‎‏و بسیار سؤال انگیز گردیده است، و مثل این سرمایه های بزرگ جمهوری اسلامی نباید با‏‎ ‎‏این وضع اسفبار از دست ملت بروند. و چون مسئول این امور سپاه است، شما مأمور‏‎ ‎‏هستید با دقت و بررسی اطراف قضیه، و بررسی از سوابق پاسداران محافظ گزارشی‏‎ ‎‏بفرستید، و لازم است برای این امر مهم از پاسداران آزموده و با سابقه و متعهد استفاده‏‎ ‎‏شود که مثل این خسارات واقع نشود.
 روح الله الموسوی الخمینی‏/ ۱۵ تیر ۱۳۶۱
 در ذیل نامه چنین مرقوم شده است: رونوشت: ۱ـ حضرت آقای رئیس جمهوری محترم(آیت الله خامنه ای). ۲ـ حضرت آقای رئیس مجلس شورای اسلامی(آیت الله هاشمی رفسنجانی). ۳ـ حضرت آقای نخست وزیر محترم(مهندس میرحسین موسوی).


چگونگی شهادت حجت الاسلام سیدعبدالکریم هاشمی نژاد(نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی)،معروف به سید حبیب/روایت محافظ

پاسدار«غلامرضا عظیمی برخورداری» محافظ شخصی شهید عبدالکریم هاشمی نژاد در بیان خاطره ای از روز شهادت ایشان(۷ مهر ۱۳۶۰) گفت: «قرار بود من و یکی دیگر از محافظان به نام «ترکانلو» با حاج آقا(هاشمی نژاد) برویم. ترکانلو جلو بود، حاج آقا وسط و من پشت سر ایشان به سمت طبقه پایین حرکت کردیم. ایام انتخابات ریاست جمهوری بود و در طبقه اول نمایشگاهی برپا بود. حاج آقا نگاهی به پوسترها و موارد دیگر نمایشگاه کردند، کمی قدم برداشتند و دوباره برگشتند. ضارب ایشان هم که نوجوانی ۱۶ساله(هادی علویان) بود، آخر سالن ایستاده بود و با دیدن حاج آقا سلام کرد و جواب شنید. او مدتی بود که به حزب رفت‌وآمد داشت. ترکانلو جلو در ورودی بود و من با حاج آقا از پله رفتیم پایین که یکی از افراد درون ساختمان با سرعت از کنار من گذشت. دیدم «هادی علویان» همان نوجوان ۱۶ ساله، است. سریع حاج آقا(هاشمی نژاد) را از پشت بغل کرد و به طرف من چرخید. غافلگیر شده بودم و نمی‌توانستم کاری انجام دهم.»

 هاشمی نژاد درکنار شهید آیت الله بهشتی وآیت الله طبسی درحرم رضوی

محافظ حجت الاسلام هاشمی نژاد ادامه داد: «روبه روی من حاج آقا قرار داشت و پشت سرش هم علویان(تروریست). نمی‌توانستم تیراندازی کنم. چند ثانیه بیشتر نگذشته بود که نارنجک منفجر شد و هم زمان با صدای انفجار نارنجک، صدای انفجار دیگری هم از بیرون ساختمان به گوش رسید. خون زیادی روی در و دیوار پاشیده شده و همه جا پر شده بود از دود و آتش. من هم به شدت زخمی شده بودم. به حاج آقا نگاه کردم که روی زمین افتاده بود و شکم ایشان به طرز دل خراشی شکافته شده بود. هادی علویان(نوجوان منافق) دستش قطع شده بود. حاج آقا را روی زمین گذاشت و قصد فرار داشت که از پشت او را گرفتم. بسیار ضعیف شده بودم و نمی ‎توانستم او را به خوبی مهار کنم. کمی مقاومت کردم، اما علویان(منافق) از دستم فرار کرد و من هم روی زمین افتادم و چیزی نفهمیدم. حاج آقا همان لحظه به شهادت رسیده بودند..»

محافظ شهید هاشمی نژاد تصریح کرد: «علویان قصد فرار داشت و چندنفر از اعضای تیم منافقین که چند زن و مرد بودند، با یک موتورسیکلت و یک خودرو پیکان بیرون از ساختمان حزب منتظر علویان(تروریست) بودند تا او را نجات دهند. وقتی انفجار داخل ساختمان حزب روی داده بود، اعضای تیم منافقین برای اینکه توجه عمومی را از انفجار معطوف به مسئله دیگری کنند، انفجار دیگری صورت دادند. طبق گفته دوستان حزب، هادی علویان در پیاده رو توسط افراد منافقین، قبل از فرار، کشته شد و بقیه هم فرار کردند. از مرکز دستور رسیده بود که ضارب را زنده دستگیر کنیم. بچه‌ها سریع آمبولانس خبر کرده بودند و جسم نیمه جان علویان را در آمبولانس قرار دادند، اما در نیمه راه بیمارستان به هلاکت رسیده بود.»

البته اولین شهیدمحراب امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد

 در سال چهلم هجری شب نوزدهم ماه رمضان هنگام اقامه نماز صبح در مسجد کوفه ترورشد(ضربت خورد) و3روزبعددر شب بیست و یکم ماه رمضان به مقام شهادت رسید

 مدت عمر شریفشان شصت و سه سال بود و در شهر نجف اشرف مدفون است.

عامل ترور،حضرت علی نیز یکی از خوارج ( ملجم مرادی)بود وعامل شهادت این عزیزان(شهدای محراب)ازنسل همان خوارج هستندکه حالا بنام منافقین هستند،اگرزندگی ودیدگاه خوارج مطالعه شود،دقیقاً خط فکری  آنهاشبیه منافقین زمان ماهستند

محل ضربت خوردن حضرت علی(ع)

خبرگزاری میزان بنقل ازفارس اینگونه می نویسد:

قبل از بررسی این موضوع، اشاره‌ای به چگونگی ماجرا مناسب است:

امیرمؤمنان(ع) در سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت، طبق معمول برای اقامه نماز جماعت صبح از خانه به مسجد کوفه روانه شد. آن شب باز کردن درِ خانه که از چوب خرما بود برای آن حضرت دشوار شد، آن بزرگوار در را از جای بیرون آورد و کنار گذاشت و این شعر را خواند:

اُشْدُدُ حَیازیَمکَ لِلْمَوْتِ/فَاِنَّ الْمَوْتَ لاقیکا

وَ لا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ/اِذا حَلَّ بوادیکا(۱)

کمربند و سینه خود را برای مرگ ببند، زیرا مرگ تو را دیدار خواهد کرد و از مرگ اندوهناک مباش و بیتابی مکن در وقتی که در خانه تو فرود می‏‌آید.

آن گاه به سوی مسجد حرکت کرد. اول دو رکعت نماز خواند و سپس بالای بام رفت تا اذان بگوید. با صدای بلند اذان گفت که صدایش به گوش تمام ساکنان کوفه می‌رسید، سپس از بام پایین آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد، وقتی که خواست سر از سجده اولِ رکعتِ اول بردارد، در آن تاریکی، ابن ملجم آن چنان شمشیر بر فرق مقدس آن حضرت زد، که فرق سر آن بزرگوار تا نزدیکی پیشانی شکافته شد.

امام علی(ع) در این هنگام گفت: «بِسْمِ الله وَ بِالله وَ عَلی مِلَّة رَسُول الله فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبة»، به نام خدا و برای خدا و بر دین رسول خدا، به خدای کعبه سوگند رستگار شدم. سپس مقداری از خاک محراب را برداشت و روی زخم سرش پاشید و این آیه را خواند:«مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری»(۲): ما شما را از خاک آفریدیم و در آن باز می‌گردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم.

در این لحظه جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «تَهَدَّمَتْ وَ الله اَرْکانُ الْهُدی، وَانْطَمَسَتْ اَعْلامُ التُّقی وَانْفَصَمَتْ الْعُرْوَة الْوُثْقی، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفی، قُتِلَ عَلِیُّ الْمُرْتَضی، قَتَلَهُ اَشْقَی الاْشْقیأِ» سوگند به خدا! استوانه‏‌های هدایت، ویران شد و نشانه‏‌های بزرگ تقوی تاریک شد و دستگیره محکم ایمان شکسته شد، پسر عموی مصطفی(ص) کشته شد، علی مرتضی کشته شد، او را شقی‏ترین اشقیا کشت.(۳)

در رابطه با مکان دقیق ضربت خوردن امام علی(ع) هر چند برخی از منابع بدون اشاره به مکان این جنایت، فقط به ضربت ابن ملجم بر فرق امام علی(ع) اشاره کرده و برخی هم به طور مطلق مسجد را محل وقوع این جنایت معرفی کرده‌اند، ولی برخی منابع هم محراب مسجد را محل ضربت خوردن امام علی(ع) معرفی کرده‌اند که به برخی از این منابع اشاره می‌کنیم:

 مدت عمر شریفشان ۶۳ سال بود و در شهر« نجف» مدفون است.

تزئین خیابان‌های نجف اشرف در آستانه ولادت امیرالمومنین(ع)

عامل ترور،حضرت علی نیز یکی از خوارج ( ملجم مرادی)بود وعامل شهادت این عزیزان(شهدای محراب)ازنسل همان خوارج هستندکه حالا بنام منافقین هستند،اگرزندگی ودیدگاه خوارج مطالعه شود،دقیقاً خط فکری  آنهاشبیه منافقین زمان ماهستند.

 اولین شهیدمحراب امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد

 در سال چهلم هجری شب نوزدهم ماه رمضان 

هنگام اقامه نماز صبح در «مسجد کوفه» ترورشد(ضربت خورد) و۲روزبعددر شب بیست و یکم ماه رمضان به مقام شهادت رسید.

مسجدکوفه-محل ضربت خوردن حضرتعلی-محراب مسجد

۱. مرحوم علامه مجلسی؛ با نقل حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) می‌‏نویسد: هنگامی که ابن ملجم - لعنْ الله علیه - بر سر مبارک علی(ع) ضربت شمشیر را می‌خواست وارد سازد با خود همدستی داشت که ضربت او به دیوار برخورد کرد، اما ابن‏ ملجم در حالی که علی(ع) در سجده بود، ضربتی بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت.(۴)

۲. در ضمن زیارت جامعه ائمه معصومین(ع) از قول امامین صادقین(ع) آمده است: «وَأَنْتُمْ بَیْنَ صَرِیعٍ فِی المِحْرابِ قَدْ فَلَقَ السَّیْفُ هامَتَهُ»(۵) و بعضی از شما اهل بیت(ع) در محراب عبادت به زمین افتاده در حالی که شمشیر زهرآلود فرق مبارکش را شکافته است.

این دلیل دیگری است که امیرمؤمنان علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسیده است.

۳. مقدسی در کتاب البدء و التاریخ ضمن بیان چگونگی ضربت خوردن امام علی(ع) از زبان امام حسن(ع) می‌نویسد: هنگامی که حضرت علی(ع) در محراب عبادت قرار گرفت چند نفر به او حمله‌‏ور شدند و ابن ملجم ضربتی بر آن حضرت فرود آورد.(۶)

۴. مفسر معروف ابوالفتوح رازی در تفسیر خود نقل می‌کند: علی(ع) در نخستین رکعت از نمازی که ابن ملجم او را ضربت زد، یازده آیه از سوره انبیاء را تلاوت کرد.(۷)

۵. دانشمند معروف اهل تسنّن سبط بن جوزی می‌نویسد: هنگامی که علی(ع) در محراب قرار گرفت، چند نفر به او حمله کردند و ابن ملجم ضربتی بر آن حضرت فرود آورد.(۸)

*پی‌نوشت­‌ها:

۱.مروج الذهب، المسعودی (م ۳۴۶)، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، ۱۴۰۹ق. ج۲، ص۴۱۷.

۲. فروغ ولایت،آیت‌الله جعفر سبحانی،انتشارات صیحه،ص۶۹۷؛ به نقل از کشف الغمة،ج۱،ص۵۸۴.

۳. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ،ج‏۴۲،ص:۲۸۲.

۴. بحارالانوار، ج ۴۲، ص۲۸۱.

۵. المزار الکبیر، محمد بن مشهدى‏(م۶۱۰ ق‏)/ بحارالانوار، ج‏۹۹،ص:۱۶۶.

۶. البدءوالتاریخ، مطهر بن طاهر المقدسى (م ۵۰۷)، بور سعید،  ج‏۵، ص۲۳۲.

۷. فروغ ولایت، ص۶۹۷، به نقل از تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۴، ص۴۲۵.

۸. همان به نقل از تذکرة الخواص، ص۱۷۷.

مدیریت سایت-پیراسته فر:روایات دیگرازمنابع دیگر:

* امام سجاد (ع) فرمودند: وقتی ابن ملجم می خواست به امام على (ع) ضربه بزند، شخص دیگری با او همدست بود که ضربه اش به دیوار برخورد کرد، امّا ضربه ابن ملجم به آن حضرت اصابت کرد. و در حالی که امام در سجده بود، بر سر آن حضرت (جایى که قبلاً نیز در جنگها زخم برداشته بود.) فرود آمد. در آن هنگام حسن و حسین آمدند و ابن ملجم را گرفتند و در بند کردند./الطوسی، امالی

*در کنزالعمال(ج۱۵) در باب فضائل علی (ع) آمده است: هنگامی که حضرت علی (ع) سر از رکوع برداشت، ابن ملجم (با شمشیر ) ضربه خود را وارد کرد. حضرت به کنار رفت و فرمود: نمازتان را تمام کنید و کسی را مقدم (امام جماعت) نکرد.

*ابن عساکر درتاریخ دمشق در شرح حال امام علی(ع)آورده است: عبدالرحمان بن ملجم در حالی که آشفته بود در نماز صبح علی (ع) را به وسیله شمشیری که سمّی بود ضربت زد.

*احمدحنبل درفضائل امیرالمؤمنین می نویسد: عبدالرحمان بن ملجم، در نماز صبح علی (ع) را به وسیله شمشیری که سمّی بود، از روی آشفتگی ضربت زد و علی (ع) همان روز از دنیا رفت و در کوفه دفن شد.

***

درحقیقت  چهارمین امام جمعه ای که "ترورشد"امام جمعه رشت(آیت الله احسانبخش)بود 

اما۱۹سال بین ترورتاشهادتش فاصله افتاد

بعداز۳۳سالامام جمعه ای که 19سال شهادتش تأخیرافتاد

سومین امام جمعه بودکه ترورشد ولی ششمین بودکه "شهیدشد"امام جمعه رشت(آیت الله احسانبخش"بود

 ناگفته های ترورآیت الله احسانبخش "26فروردین۶۱"درمسجدکاسه فروشان(رشت) اززبان شاهد ماجرا

بعداز۳۳سال

روزپنجشنبه ۲۶فروردین سال۱۳۶۱بودکه  درمسجدکاسه فروشان رشت اتفاق بسیاردردناکی رخ داد،

نمازظهروعصربه امامت حاج آقااحسانبخش اقامه شد،مردم زیادی آمده بودند، نمازتمام شده بود وجمعیت درحال رفتن به بیرون بودند،خیلی هارفته بودند، وعده ای ازارادتمندان آقای احسانبخش دراطرافش بودند،

حاج آقا قصدحرکت کرده بود که یکی ازمؤمنین(اسماعیل حدائقی)قرآنی راآورد به ایشان داد که برایش استخاره کند،حاج آقا،قرآن راگرفت واستخاره کرد وقرآن را بدست حدائقی داد ودرحالی که عده ای ازمؤمنین ایشان رااحاطه کرده بودندبه حرکتش  بطرف کفشداری ادامه داد، راننده ومحافظین مسلح درجلوی کفشداری منتظرش بودند،چندقدم که برداشت،شخصی که اورکت پوشیده بوددرحال حرکت به آقای احسانبخش نزدیک شد ،سئوالی ازچگونگی "نیت"کرد،حاج آقا هم دستهارا تابناگوش برد که عملاً توضیح بدهد،درهمین حال  ،درآن شلوغی شخصی  باسرعت به حاج آقانزدیک شد وحاج آقارا درآغوش گرفت،حاج آقا ازنظرجسمانی آدم قوی بود،تلاش کرد که اوراازخودجداکند،مردم حاضرهم نیزبه کمکش آمدند که دستان فشرده آن منافق راازبدن حاج آقااحسانبخش جداکنند،باتلاش فراوان آن منافق جداودرچندمتری پرت شد ولی نارنجکش را پرتاب کرد،شایدازدستش  دراین درگیری برزمین افتاد، صدای انفجارنارنجک وترکشهایش وحشتی بپاکرد،همه به بیرون دویدند،عده ای ازدرب مدرسه "حوزه علمیه"مهدویه- وعده ای ازکفشداری وحتی چندنفرازدرب حمام  فرارکردند

حاج آقااحسانبخش وآن منافق به فاصله کمی برزمین افتادند،حاج آقا روبه بالا وآن منافق دمرو،

تنهاکسی که درمسجدمانده بود،مرد۴۲ساله ای بنام "غلامعلی پریمن "بود که آن هم دلیل ماندنش ( نپوشیدن"شلوار"بود،چون عادت داشته هنگام نمازشلوارش رادرمی آورده وبا پیژامه نمازمی خوانده)

آقای پریمن  محل افتادن نارنجک را(درمسجدکاسه فروشان)نشان می دهد که اینجامحل حادثه بوده 

همین ستون زیربالکن زنانه حاج آقاپریمن می گوید،هیچکس درمسجدنبود،نارنجک که منفجرشد،چند(۱۰)نفرحاضردراطراف آقای احسانبخش مجروح شدند وبقیه هم وحشت زده فرارکردند،وی می گوید من آمدم که آقای احسانبخش را بلندکنم،سنگین بود،نتوانستم درهمین موقع محافظش "شهرام همتی"زودترازهمه رسید وجنازه آن منافق را به رگباربست! درصورتی که او به هلاکت رسیده بود وبعدبرنیروهای سپاهی افزوده شد وحاج آقااحسانبخش را به بیمارستان پورسینابردند تااقدامات اولیه انجام دهند وبعدهم باهواپیما به تهران ،بیمارستان  حاج سیدمصطفی خمینی بردند،

نماینده سابق بیمه شوری(علی پریمن)می گوید :حاج آقااحسانبخش هنگام ورودازدرب مدرسه مهدویه  به داخل مسجدمی آمد ولی هنگام خروج ازکفشداری می رفت

وی می گویدبعلت مسائل امنیتی هرکس که به این مسجددرآن زمان می آمدتفتیش می کردند  ولی درهنگام خروج بعلت ازدحام بعضاً بی احتیاطی می شد،یعنی کسی میتوانست ازکفشداری (لابلای جمعیت)به داخل بیایدودرآن روزبه احتمال زیاداین منافق یک همدست داشته،که آن همدست آمدسئوالی درباره "نیت کرد تاکمی حاج آقارا معطل کند ودرهمین لحظه این منافق کثیف باسرعت خودرا به حاج آقارساند واورا دربغل گرفت تا باعملیات انتحاری ازبین ببرد

در بازدید از بدن منافق معدوم- معلوم شد که کمرش پر از تله های انفجاری، ۱۲ لول دینامیت و چهار عدد نارنجک بوده 

آیت الله احسانبخش دراین ترور،لگن و۲پایش تازانوله ولورده شدوتامدتهادربیمارستان بستری شد وبعدازآن نیزدردورنج ناشی ازاین تروررامتحمل شد/جانباز۷۰%شد

«حجت الاسلام محمدرضاشفیعی»(رئیس دفترش) می گوید:ما حاج اقااحسانبخش را سریعاً به بیمارستان پورسینای رشت بردیم ،خیلی حال واوضاع حاج آقاوخیم بود تاحدی که یکی ازپزشکان معالج خبرازایست قلبی حاج آقاراداد وماهم میخواستیم به بیت امام گزارش ناگوار"تمام کردن"رابدهیم که باخوف ورجا برای آخرین بار"شوک"داده شد که الحمدلله قلب بکارافتاد

حجت الاسلام محمدرضا شفیعی می گوید:من با حاج سیداحمدآقا خمینی تماس گرفتم وموضوع ترورراگفتم ،احمدآقاگفت من چندباربه احسانبخش گفته بودم  که  آن مسجدناامن است ،به مسجدکاسه فروشان نرو وبعدگفت یک هواپیمای آموزشی درآسمان رشت  درپروازاست،من حالا میگم که  درفرودگاه فرودبیاید،نیروهای آموزشی را پیاده کند،آماده اعزام به تهران باشد وبعدگفت دراینجاهم من باچندبیمارستان هماهنگی میکنم اوراسریعاً برسانید

رئیس دفترنماینده ولی فقیه دراستان گیلان(زمان آیت الله احسانبخش) می گوید،چون حمل آقای احسانبخش با آن همه جراحت مشکل بود مایک فروندهلی کوپترخواستیم ،هلی کوپتر رسید ولی ما دیدیم وضعیت حاج آقااحسانبخش طوری است که امکان جابجایی باهلی کوپترمقدورنیست،مضافاً ازدحام جمعیت درداخل وبیرون بیمارستان آنقدرزیاداست که غیرقابل کنترل است،لذاما یک آمبولانس خواستیم وهلی کوپتررا طوری راهی کردیم که مردم خیال کنند حامل حاج آقااحسانبخش است،سیل جمعیت بعدازبلندشدن بالگردحرکت کردندبطرف فرودگاه وماتوانستیم حاج آقاراباآمبولانس به فرودگاه برسانیم

امام جمعه موقت رشت ونماینده سابق مردم فومن درمجلس شورای اسلامی مدت بستری شدن دربیمارستان پورسینارا۳تاچهارساعت می داند ومدت بستری شدن دربیمارستان تهران را۵ماه اعلام می کند ولی درکتاب «خاطرات صادق»۸ماه نوشته شده ومن(نگارنده)این موضوع راتلفنی باآقای شفیعی درمیان گذاشتم آقای شفیعی مصربودبرتاریخ های گفته شده اش،وبرای اثباتش مدت بستری شده ۵ماهه اش می گوید من مدیرکاروان حج بودم ودرشنبه، ۲۷ شهریور ۱۳۶۱(٢٩ ذوالقعده ١٤٠٢)قصدرفتن به حج راداشتم وبلیط پرواز«جده»راداشتم که حاج آقاباهواپیما به رشت اعزام شد ومن هم ازتهران به جده پرواز کردم.

من علت این اختلاف «زمان» وبعضی ازاختلافات گزارشات راپرسیدم ؟شفیعی گفت  به حاج آقااحسانبخش گزارشهای خلاف داده اند

آقای شفیعی می گوید:حاج آقارابرای مراقبتهای ویژه به بیمارستان شهیدرجایی بردیم  وبعداورا برای درمان به بیمارستان حاج سیدمصطفی خمینی منتقل کردیم.

 آیت الله احسانبخش درصفحه۶۱۷کتابش(خاطرات صادق)می نویسد:

درطول مدت ۸ماهه بستری شدن دربیمارستان سیدمصطفی خمینی مراجع تفلید،آیات عظام ،شخصیتهای کشوری ولشکری به عیادت حاج آقااحسانبخش آمدند ویاباصدوراطلاعیه ضمن محکوم کردن این عمل جنایتکارانه برای سلامتی حاج آقا دعا  کرده بودند

ازجمله ازعیادت کنندگانرئیس جمهوروقت(آیت الله خامنه ای)بود که آن زمان درمقام ریاست جمهوری بود

زندگینامه امام جمعه شهیدرشت-آیت الله احسانبخش

من صادق احسانبخش -فرزندحاج غلامرضا-درتیرماه"سال۱۳۰۹درروستای لیف شاگرد(بازارجمعه)شهرستان صومعه سرا-استان گیلان بدنیاآمدم

حکم امامت جمعه آیت الله احسانبخش

اگرچه اولین امام جمعه رشت مرحوم شیخ حسن لاهوتی بود ولی باشروع اولین دوره مجلس درخرداد ۱۳۵۹مدتی آیت الله امینیان نمازجمعه رشت رااقامه کرد وبعدمسائلی پیش آمده که نمازجمعه تعطیل شد وامادر۹ بهمن ۱۳۵۹،آیت الله حاج صادق احسانبخش  باحکم امام خمینی به امامت جمعه رشت منصوب شد

چهارده ماه بعدهم ترورشد

پای آسیب دیده درترو۲۶فروردین سال۱۳۶۱مسجدکاسه فروشان رشت.

از آیت‌الله احسان‌بخش‌ حدود پنجاه اثر علمی‌ در زمینه‌های‌ فقه‌، حدیث‌، تفسیر، اخلاق و تاریخ‌ برجای‌ مانده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ ۱ـ آثار الصادقین‌ در ۲۳ مجلد.

آیت الله احسانبخش سرانچام پس ازنوزده سال وپنجاه روز ازحادثه در ۱۴ خرداد ۱۳۸۰ دردوازدهمین سالگردمرادش(امام خمینی)رحلت کرد.با۷۰%جانبازی

آرامگاه آیت الله احسانبخش درمحوطه مصلی رشت قراردارد،مصلی ای که خودش بنیانگذارش بود

آرامگاه آیت الله احسانبخش-در۲طرفش۸شهیدگمنام مدفون هستند.