پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

اناتومی"آلت تناسلی" زنان ومردان-جزئیات+عکس

دستگاه تناسلی  وکل اندام بدن

آیاپیشاب میتواندموجب بارداری شود؟

​فرق منی با«اسپرم»چیست؟...«پیشاب» با منی  چه فرقی دارند؟

چرابیضه ها«۳ درجه سانتیگراد»خنک ترازدیگراندام بدن هستند؟

درادامه به همه اعضاواندام بدن راخواهیددید ونیزبه اطلاعات جدیدی دسترسی پیداخواهی کرد:«لقاح »بارداری چگونه صورت می گیرد وقرص های ضدبارداری«اورژانسی ها»چگونه  رحم رافریب می دهندتاحاملگی اتفاق نیفتد!چرا بیضه ها«۳ درجه سانتیگراد»خنک ترازدیگراندام بدن هستند؟. واطلاعات

 مفیددیگر...

آشنایی با دستگاه تناسلی زن ومرد

آشنایی با اناتومی آلت زنان ومردان
پرده بکارت (hymen) که جزو بخش خارجی اندام جنسی زنان است به بافت یا غشای نازکی می گویند که ورودی مهبل«واژن» زن را به صورت ناقص می ‌پوشاند.

اندام بدن

 ورودی واژن و پرده بکارت را ببینید. /مجرای ادرار

آشنایی با اناتومی آلت زنان ومردان

 

پرده بکارت (hymen ) که جزو بخش خارجی اندام جنسی زنان است به بافت یا غشای نازکی می گویند که ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می ‌پوشاند.

 ورودی واژن و پرده بکارت  /مجرای ادرار-کارکرداندام تناسلی

دستگاه تناسلی “زنان”

 منفذ مجرای ادرار (urethral meatus)

وولو(vulva)

تمام ساختمان دستگاه تناسلی که از خارج قابل مشاهده است از مونس پوبیس ( ناحیه ای رشد موها)

 تا جسم پرینه( ناحیه عضلانی و چروکیده نزدیک به مقعد) را وولو(vulva) می گویند. 

مونس پوبیس (بالشتک تناسلی)(Mons pubis)

لب های بزرگ (labia major)

دو بالشتک چربی در ۲ طرف وولو هستند که  معمولا  ۷ تا ۸ سانتی متر طول ، ۲ تا  ۳ سانتی متر عمق و ۳- ۱٫۵ سانتیمتر ضخامت دارند. قسمت خارجی آن از مو پوشیده شده اما سطح داخلی آن رویش مو وجود ندارد. ظاهر این ساختار در هر شخص متفاوت است واین اندازه ها ممکن است برای افراد مختلف متفاوت باشد.

فورشت ( Fourchette )چیست؟

در قسمت تحتانی واژن، جایی که لبه های پایینی لبهاب بزرگ به  هم می رسند پوست نازکی وجود دارد که به آن فورشت گفته می شود،

قسمت جلویی Anterior و قسمت پشتی Posterior نامیده می شود

دو لب کوچک در قسمت فوقانی ( قدامی ) در محل اتصالشان به یکدیگر به دو لایه تقسیم می شوند که یکی روی کلیتوریس را پوشانده ( preptium )

 

و دیگری در زیر کلیتوریس قرار می گیرد ( Frenulum )

در قسمت تحتانی ( خلفی =پشت) محل اتصالشان به یکدیگر به صورت یک ستیغ(برآمده) یا لبه در می آیند که به آن فورشت ( Fourchette ) گفته می شود

فورشت تقریباً در تمامی زایمان های واژینال و گاهی بعد از اولین نزدیکی جنسی پاره و از بین می رود . مابین فورشت و پرده  بکارت یک فضا یا ناحیه  فرو رفته وجود دارد که حفره  ناوی شل ( Fossa navicularis ) خوانده می شود .

لبهای کوچک دارای غدد  سباسه و تعداد کمی غدد عرق است اما فاقد فولیکول مو و بافت چربی است . لبهای کوچک در تحریک جنسی و نحوهٔ جریان ادرار نقش دارند .

لبهای کوچک(labia minor)

از چین نازک بافتی و مخاطی است که در موقعیت  داخلی  تری  نسبت به  لبهای بزرگ  قرار دارند . اندازه و رنگ لبهای کوچک در افراد بسیار متفاوت بوده و گاهی نیز نا متقارن می باشد . در این موارد جای نگرانی وجود ندارد 

. زیرا رنگ تیره تر از پوست و عدم تقارن لبهای کوچک وولو ، کاملا طبیعی است. این ناحیه دارای اعصاب فراوانی می باشد و جراحی های مربوط به آن ، مثل لابیوپلاستی ، معمولا دردناک هستند.

وستیبول (vestibule)

ناحیه «بادامی» شکل که از خارج به پرده بکارت ( هایمن) و از داخل به واژن میرسد.۲ مجرای بزرگ غدد اسکن در دو طرف آن قرار دارد و ترشحات سفید بدون رنگی از خود ترشح میکنند که نواحی مخاطی دستگاه تناسلی زن را مرطوب نگه دارد . هنگامی که به  تخمک گذاری نزدیک می شوید به دلیل افزایش «هورمون های جنسی» استروژن و پروژسترون ترشحات این ناحیه افزایش می یابد وتمایلات جنسی فرد نیز افزایش پیدامی کند.

واژن (vagyna)

«واژن» در واقع کانال مخاطی است که در هنگام آمیزش جنسی، آلت مردانه (penis) به آن وارد می شود و در هنگام «انزال مایع منی»(خروج منی) در آن می ریزد.

«واژن»مجرایی کاملا انعطاف پذیر و عضلانی ست که طول ان از هشت تا دوازده سانتیمتر فرق میکند و پهنای ان حدود ۲ و نیم سانت میباشد.

«واژن» ، ظرفیت رشد طولی تا چندین سانتیمتر و پهنا تا ۲ برابر در هنگام تحریکات جنسی را داراست.دیواره واژن ، چین هایی دارد که در صورت نیاز (نزدیکی یا زایمان ) این چین ها باز شده و «واژن» را «گُشاد» کرده و سپس دوباره به حالت اول بر میگردد.

وقتی یک زن ایستاده است  واژن  وی بصورت عمودی در راستای بدنش قرار ندارد بلکه قسمت فوقانی ان به سمت پایین متمایل است.

دیواره واژن  با لایه هایی پوشیده شده و دارای غدد مترشحه نیست.

لایه  داخلی« واژن» فوق العاده به هورمونهای تخمدان حساس میباشد و سلولهای سطحی ان خیلی ناپایدار هستند. با توجه به سن و دوره ماهیانه(پریود) ساختار مخاطی غشاء داخلی تغییر میکند. این مخاط در یک زن بالغ به صورت مایعی سفید و لزج است که شامل باکتریهاست و البته سبب رطوبت و لزاجت «مُهبل»(واژن) میشود. این مایع با اسیدی نگه داشتن این محل در حفظ و نگهداری «واژن» از میکروبها نقشی عمده دارد و دلیل این امر نیز «اسید لاکتیک» از خانوادهء همان اسیدی که در «ماست» نیز هست موجود در ان است.

پرده بکارت چیست؟(hymen) 

پرده بکارت (hymen) که جزو بخش خارجی اندام جنسی زنان است به بافت یا غشای نازکی می گویند که ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می ‌پوشاند.

ضخامت پرده بکارت۲ میلیمتر هست ،در فاصله ۲ونیم سانت از ورودی  فرج و بدون فاصله ،برروی «واژن» قرار دارد

«پرده بکارت» اولین قسمتی است که در زیر لبهای بزرگ و کوچک قرار دارد: لبهای بزرگ، لبهای کوچک، پرده بکارت، واژن و رحم/در صورتی که لب بزرگ و کوچک کنار زنده شوند اولین چیز بعد از آنها «پرده بکارت» یا دهانه ورودی واژن خواهد بود.

محل قرارگرفتن پرده بکارت

 «پرده»برروی ورودی «واژن»قراردارد،این پرده به اندازه های مختلف و شکلهای متفاوت هستندوبخاطرهمین ممکن است دختری آلت خودرا شبیه هیچیک از شکل ها وتصاویربنمایش گذاشته شده نبیند،این نبایدموجب نگرانی شود.

 انواع  پرده بکارت


  1. *حلقوی: در این نوع ، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. پرده های بکارت حلقوی دو نوعند : ۱)قابل اتساع ۲)غیرقابل اتساع
انواع پرده های بکارت حلقوی غیرقابل اتساع در حین اولین دخول آلت تناسلی مردانه پاره شده و مانند سایر انواع هستند اما انواع حلقوی قابل اتساع علیرغم دخول ممکن است پاره نشده و برای مرد این تصور را ایجاد کنند که همسر او باکره نبوده است.

ب) ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود و یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً هیچ خونریزی ندارد.
* تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد.
* غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است.
* پرده بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند
منظوراز«ساعت»در«پرده بکارت »چیست؟

اگرآلت تناسلیتان را بصورت «صفحه ساعت» درنظربگیرید وبعدعقربه ها را به همین صورت،آن قسمت بالا ، کلیتوریس ۱۲ وقسمت پایین واژن ۶،سمت چپ ۹وسمت راست ۳ وبقیه اعداد به همین صورت شماره گذاری می شوند


پرده بکارت دو سوراخی یا تیغه ای: پرده ای که یک تیغه ممتد در طول ورودی واژن دارد.

پرده بکارت غربالی (سوراخ سوراخ): این پرده به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده اما سطح آن سوراخ سوراخ است.

در پرده دندانه دار حفره وسط پرده یک حفره گرد با لبه های مضرس می باشد. در واقع تفاوت این نوع پرده با پرده حلقوی یا گرد فقط در مضرس یا هفت و هشتی بودن لبه های حفره می باشد.

پرده بکارت مسدود: این نوع پرده هیچ سوراخی ندارد و کاملا مسدود است.

بعضی ها مادرزاد پرده بکارت ندارند، بعضی دیگر پرده بکارتشان بدون سوراخ است، درحالیکه برخی دیگر پرده های بسیار ضخیمی دارند که ممکن است برای پاره کردن آن، کمک پزشک مورد نیاز باشد تا از بروز درد در هنگام ارتباط جنسی جلوگیری شود، این شیوه را بریدن پرده می نامند.طی اولین دخول، پرده بکارت در چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم می شود، غالبا تا زمانی که زن، نوزادی به دنیا بیاورد باقیمانده پرده در دهانه واژن وجود خواهد داشت.

Diagram Of All Organs In The Body | Human body organs, Human body anatomy, Body  anatomy organs

آناتومی بدن انسان

پرده بکارت  بدون سوراخ یا بسته چیست؟ پرده ای که تنها با خروج نوزاد پاره می شود، اما به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. در دخترانی که به سن بلوغ می رسند، در صورتیکه دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود در نتیجه باعث بروز درد می شود، اینگونه افراد باید به دکتر مراجعه کرده تا طی عمل جراحی و ایجاد برشی در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.

ضخامت پرده بکارت۲ میلیمتر هست /ذر فاصله ۲ونیم سانت از ورودی  فرج و بدون فاصله ،برروی “واژن” قرار دارد

پرده بکارت اولین قسمتی است که در زیر لبهای بزرگ و کوچک قرار دارد: لبهای بزرگ- لبهای کوچک – پرده بکارت – واژن و رحم/در صورتی که لب بزرگ و کوچک کنار زنده شوند اولین چیز بعد از آنها پرده بکارت یا دهانه ورودی واژن خواهد بود.

این پرده ازنوع حلقوی وازجنس ارتجاعی است

هنگام وارد شدن «آلت  مرد»(penis) در واژن – بعلت کوچکی(تنگی) سوراخ پرده بکارت ، این پرده از چند جا پاره می شود.

*ممکن است سوراخ روی پرده بکارت، در مرکز قرار داشته باشد که دراینصورت بعد از اولین رابطه جنسی”تماس وفشارآلت مرد” پرده از چند جهت پارگی خفیف و نامنظم اتفاق بیفتد که به آن”آسیب“می گویند که معمولاًبا اصطلاح”ساییدگی” روی ساعت “عقربه”بیان می شود که اغلب ساییدگی ها روی ساغت۳و۹رخ می دهد

ستاره ای ها معمولاً "پاره "هستند

برای مشاهده پرده درهنگامیکه درجلوی آیینه  دروضعیت مناسب می ایستید،لبهای بزرگ را باانگشتان ازهم جداکند-زورمحکم بزنید ،دهانه واژن کاملاً بازمی شود وپرده نمایان می گردد

گاهی هم بخاطر جنس و شکل خاص پرده ممکن است این “پرده” با چند بار آمیزش هم پاره نشود که این پرده ها “ ارتجاعی” یا متسع هستند.

دربعضی ازخانمها ممکن است پرده بکارت چندسانت عقبترباشد

مُهبل همان "واژن"است

لوله های فالوپ (fallopian tube)

لوله هایی هستند که از طرفین جسم رحم خارج شده و تا کنار هر تخمدان آمده اند. درون لوله های فالوپ، مژک هایی هستند که حرکت و زنِش به سمت جسم رحم دارند. همین حرکت مداوم مژکها باعث کشیده شدن و حرکت تخمک درون لوله فالوپ می شود. در واقع لوله فالوپ یک مسیر انتقالی زنده برای انتقال تخمک است. گاهی اسپرم که از واژن وارد دستگاه تناسلی زنانه شده در لوله فالوپ به تخمک می رسد و درون لوله، تخمک را بارور میکند. در هر حال تخمک بارور شده باید برای لانه گزینی به جسم رحم برسد.

لوله هایی انعطاف پذیرند با درازای تقریبی ده تا چهارده سانتیمتر که قطر داخلی انها کمی بیشتر از قطر یک تار موست. این لوله ها از انتهای بالایی رحم شروع و تا تخمدانها که به صورت منگوله های متحرکی هستند ادامه میابند.

به«لوله فالوپ»، (لوله تخمکبر)نیزمی گویند.

لوله های فالوپ تخمک را  از تخمدان تا رحم در برمیگیرند. همچنین این لوله ها مسیری مناسب برای عبور اسپرم به محل باروری تحصیل اطمینان از صلابت و قدرت باروری اسپرم و بالاخره حمل نطفه به سمت رحم هستند.

آشنایی باپستانها

به  لوله های فالوپ، (لوله های تخمک بر)نیزمی گویند.

تخمدان ها (ovary)

تخمدان ها :”تخمدانها“ دو غده به اندازه دو بادام بزرگند که حدود چهار سانتیمتر بلندی و دو و نیم سانتیمتر پهنا دارند. این غدد از دو طرف توسط رباطی نازک به رحم متصل میباشند. و رباطی دیگر این غدد را به لوله های فالوپ متصل میکند.در عکس زیر ، جسم بادامی شکل و سفید رنگ ، تخمدان است.

آناتومی بدن انسان

اسپرم توسط دستگاه تناسلی مردانه و تخمک توسط دستگاه تناسلی زنانه تولید می‌شوند. اسپرم در حین فعالیت جنسی در اثر انزال از طریق آلت مردانه وارد دستگاه تناسلی زنانه می‌شود. اسپرم در داخل واژن(یکی از اجزای دستگاه تناسلی زنان) شنا کرده و وارد رحم می‌شود و خود را به لوله‌های فالوپ یا لوله‌های رحمی می‌رساند. تخمک نیز از تخمدان زن آزاد می‌شود و وارد لوله های  رحمی (فالوپ) می شود. اسپرم و تخمک در این محل با یکدیگر برخورد می کنند. اسپرم وارد تخمک می شود و آنرا بارور می کند و لقاح حاصل می شود که نتیجه  آن تشکیل سلول تخم است که می‌تواند به یک نوزاد تبدیل شود. بنابراین همکاری مرد و زن برای تشکیل تخم و در نتیجه حامله شدن زن لازم است. زن با وجود اینکه سلول تخم را تا بزرگ شدن و تبدیل شدن به یک نوزاد کامل در درون رحم نگه می‌دارد ولی همانطور که گفته شد برای باردار شدن نیازمند اسپرم مردانه است.

 رحم (uterus)

رحم در واقع همان جسم گلابی شکلی است که مخاطی ضخیم دارد و محل لانه گزنی تخم و تشکیل جفت و پرورش جنین است. در طی روند خونریزی ماهیانه، این مخاط جسم رحم است که با عروق خونی فراوانی که دارد، کنده شده و ریزش پیدا می کند. در جریان بارداری به دلیل هورمون های ترشح شده بوسیله جفتی که در جسم رحم کاشته شده است، مخاط رحم کنده نشده و ریزش پیدا نمیکنند بلکه رشد بیشتری کرده و تخم را درون خود پرورش میدهند.

رحم درون لگن در بالای مثانه و جلوی راست روده  واقع شده است.اندازه طبیعی آن حدود ۸در۵ سانتیمتر است. ارتفاع ان شش تا هشت سانتیمتر و پهنای ان سه تا چهار سانتیمتر است .وزن آن از ۷۰ تا ۱۱۰ گرم متفاوت است.

در طی حاملگی رحم تغییرات زیادی را متحمل میشود مثلا در نه ماهگی ارتفاع ان به بیش از سی سانتیمتر میرسد و وزنش تا ۱۱۰۰ گرم می رسد!

در طول عادت-ماهیانه نیز رحم محل خود را به راحتی تغییر میدهد. ”رباطهای نرم“ تا حدی به رحم انعطاف پذیری میدهند و در همان حال ان را معلق نگه میدارند.

سرویکس یا دهانه(گردن) رحم (cervix)

«رحم» توسط دهانه ی  سفت و محکمی -بطول حدودسه سانت بسته می شود. .دهانه رحم در انتهای وازن دیده و لمس می شود. مجرایی ظریف از داخل  دهانه رحم می گذرد و بدین ترتیب رحم را به به واژن  متصل می کند. از طریق همین مجراست که خون قاعدگی بیرون می آید یا اسپرمها  وارد رحم می شوند.

در واقع بخش مابین واژن و جسم رحم است. این دهانه سوراخی بسیار ریز دارد که فقط «اسپرم »میکروسکوپی می تواند از آن عبور کرده و وارد جسم رحم شود ولی «پنیس» penis(آلت تناسلی مرد) هرگز قادر نیست از آن عبور کند. در هنگام زایمان این دهانه بوسیله هورمون های مترشحه در آن زمان به اندازه ای باز می شود که جنین را از خود عبور دهد.

لابیاهای بزرگ و کوچک (labia magora & minora) دو چین غشایی هستند که ناحیه تناسلی زنانه را از بیرون می پوشانند. در هنگام تحریک جنسی این پرده های غشایی پرخون شده و کنار می روند. یکی از علایم رسیدن خانم به مرحله اوج لذت جنسی و آمادگی برای دخول، همین پر خون شدن لابیاها است.

کلیتوریس (clitoris) برجستگی کوچکی است که در منتها الیه فوقانی لابیا های کوچک قرار دارد. اگر لابیاهای کوچک را به سمت بالا دنبال کنید، در بالاترین نقطه که به هم می رسند، برجستگی کوچکی لمس خواهید کرد که زیر لبه به هم رسیده لابیا ها قرار دارد. این برجستگی در واقع معادل پنیس در آقایان محسوب میشود؛ و در صورت تحریک، بزرگ و برآمده خواهد شد. اصلی ترین بخش تحریکی خانم ها همین کلیتوریس است که بوسیله لامسه تحریک خواهد شد و در به ارگاسم رسیدن خانم نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.

«کلیتوریس»عضو شهوانی اصلی در زنان است که بالای مجرای ادرار قرار دارد.نقطه جی (G) و«کلیتوریس» کجاست؟اندام تناسلی زن

 «نقطه G»  در ۵ تا ۸ سانتی متر ی در داخل واژن، در کنار مجرای ادرار  و مثانه  قرار دارد.
نقطه G (The G-spot) که به آن نقطه گرافنبرگ(Gräfenberg) نیز می‌گویند (به نام کاشفش- متخصص زنان آلمانی- ارنست گرافنبرگ)، به عنوان یک ناحیه «اروژنی» از واژن شناخته می‌شود که وقتی تحریک می‌شود، به برانگیختگی جنسی قوی، «اُرگاسم‌»های قوی و انزال بالقوه زنان منجرمی شود.

این نقطه «نقطه G» در ۵-۸ سانتی متری  بالای دیواره جلویی (قُدامی) واژن بین دهانه واژن و مجرای ادرار قرار دارد و یک ناحیه حساس است که ممکن است بخشی از «پروستات زنانه» باشد.در دوطرف شاخه های کلیتوریس ادامه میابد و دوسر آزاد آن  تا به مدخل واژن امتداد می یابد. طول آن بندرت از ۲ سانتی متر سانتیمتر تجاوز میکند، هنگام تحریکات جنسی طول آن افزایش پیدا می کند اما بعد از آرامش جنسی به سایز اولیه خود باز میگردد.این ناحیه گاهی در لمس ، دردناک و حساس است .

«کلیتوریس» به لحاظ ساختاری شباهتی به آلت تناسلی مرد دارد و تفاوت اصلی اش در اندازه آن است که به حدود۰٫۷۵ تا ۱ سانتیمتر می رسد.سر آن گرد و مثل «نخود» است.و بسیار در مقابل تحرکات جنسی بسیار انعطاف دارد و باعث برانگیختگی فوق العاده زن می شود. و می توان گفت« کانون تحرکات جنسی زن» است .

محل انقطای دو لب داخلی واژن در قسمت بالائی فرج را چوچوله (کلیتوریس) می نامند

اندازه«کلیتوریس»

اگر طول کلیتوریس بیش از ۵/۳ سانتی‌متر باشد، بیماری تلقی می‌شود و فرد به بررسی نیاز دارد. برای اندازه‌گیری طول کلیتوریس می‌توان از وسایل اندازه‌گیری دیجیتال استفاده کرد.

حداکثر طول کلیتوریس طبیعی در نوزاد دختر ۵ میلی‌متر است.

پهنای «کلیتوریس» بیشتر از ۳تا ۴ میلی متر و طول ان بیشتر از ۴ تا ۵ میلی متربایدبه پزشک مراجعه شود.

نقطه جی (G) کجاست؟اندام تناسلی زن

 «نقطه G»  در ۵ تا ۸ سانتی متر ی در داخل واژن، در کنار مجرای ادرار  و مثانه  قرار دارد.
نقطه G (The G-spot) که به آن نقطه گرافنبرگ(Gräfenberg) نیز می‌گویند (به نام کاشفش- متخصص زنان آلمانی- ارنست گرافنبرگ)، به عنوان یک ناحیه «اروژنی» از واژن شناخته می‌شود که وقتی تحریک می‌شود، به برانگیختگی جنسی قوی، «اُرگاسم‌»های قوی و انزال بالقوه زنان منجرمی شود.


این نقطه در ۵-۸ سانتی متری  بالای دیواره جلویی (قُدامی) واژن بین دهانه واژن و مجرای ادرار قرار دارد و یک ناحیه حساس است که ممکن است بخشی از «پروستات زنانه» باشد.

دهانه پیشابراه «مجرای ادرار»(urethra) قسمتی از دستگاه ادراری است ولی به جهت اینکه بالای دهانه واژن و در نزدیکی اندام تناسلی زنانه قرار گرفته است به آن می پردازیم. این مجاورت گاها موجب بروز عفونت خصوصا در دفعات اول نزدیکی برای خانم می شود که با سوزش ادرار خودش را نشان خواهد داد. و یکی از دلایل اصلی تاکید بر رعایت بهداشت جنسی همین عفونتهای دستگاه ادراری است. ضمنا باید دقت کرد که هنگام نزدیکی خصوصا در دفعات اول با دهانه واژن اشتباه گرفته نشود.

دهانه واژن (vaginal opening) پایینترین بخشی است که در ناحیه تناسلی واقع شده و بزرگتر از دهانه پیشابراه است و مدخل ورودی پنیس می باشد. دهانه واژن به دلیل ارتباط زیادی که با محیط بیرونی دارد باید از نظر بهداشتی بسیار مراقبت بشود. زیرا محل خوبی برای ورود میکروب به دستگاه تناسلی است. پرده بکارت هم در ورودی همین دهانه قرار گرفته است.

«پرینه» چیست؟

پرینه(prineum)یا«پرینال »(prineum)کدام قسمت آلت تناسلی رامی گویند؟

«پرینه» به بخشی از بدن بین ولوو (مخروط) و مقعد (برای زن) و کیسه بیضه و مقعد (برای مرد) گفته می شود که «پرینال» نیز نامیده می شود.

این عضوتناسلی ،نقش مهمی در بدن دارند ، زیرا اعصاب و عروق خونی که در آنجا هستند نیز به دستگاه ادرار و دستگاه تناسلی متصل می شوند. همچنین  از مثانه و روده حفاظت می کند. آسیب به ناحیه پرینه می تواند مزمن یا حاد باشد. آسیب های مزمن با گذشت زمان به تدریج رخ می دهند ، در حالی که آسیب های حاد ناگهانی اتفاق می افتند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«اسفنکتر»به چین وشیارهای اطراف دهانه واژن ومقعد گفته می شود،این چین هاکه ارتجاعی هستند،موجب نگهداری وکنترل ادراروبادمعده است،درصورت فقدان این اسفکنترها،کنترل ادرار وکنترل گازهای معده ،امکان پذیرنیست(موجب آبروریزی میشود!)

«مردان» هم داری «پرینه»(پرینال)هستند.

علل آسیب عضلات ناحیه پرینه :

 «اپیزیوتومی» (انسزیون های) جراحی که جهت کمک به زایمان طبیعی انجام می شودو

«اپیزیوتومی»(episiotomy)برش در ناحیه بین دهانه واژن و مقعد رامی گویند

 پارگی عضلات پرینه به دنبال زایمان طبیعی

ضربه(تروما) به ناحیه به دنبال نزدیکی های متعدد

 

چروک خوردگی ناحیه «پرینه» نیز می تواند به دنبال عواملی که در بالا ذکر و با تدریج با افزایش سن و کاهش وزن شدید اتفاق بیفتد .

آناتومی بدن انسان

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«اسفکنتر»به چین وشیارهای اطراف دهانه واژن ومقعد گفته می شود،این چین هاکه ارتجاعی هستند،موجب نگهداری وکنترل اداروبادمعده است،درصورت فقدان این اسفکنترها،کنترل ادرار وکنترل معده ،امکان پذیرنیست.

غدد سباسه چیست؟Sebaceous

غدد سباسه یا غدد چربی پوست، به فولیکول مو(پیاز مو) متصل هستند و محتویات خود را از طریق یک مجرای ریز به داخل فولیکول تخلیه میکنند. غدد سباسه ماده ای بنام ســبــوم ترشح میکنند. سبوم ماده ای چرب است که بدنبال جوانه زدن و رشد مو، در سطح پوست ظاهر شده و آن را با یک لایه چربی پوشش می دهد. وظیفه اصلی سبوم، نرمی و حفظ رطوبت پوست است. سبوم به علت موادی که در خود دارد، باعث ضد عفونی کردن سطح پوست نیز میشود. در افراد دارای پوست چرب و آکنه ای،غدد سباسه بیش از حد فعال بوده و سبوم ترشح میکنند.

غدد سباسه غدد میکروسکوپی در پوست است که  ماده روغنی ، مومی شکل به نام سبوم ترشح میکند،  بیشترین فراوانی بر روی صورت و پوست سراست، هر چند  در تمام  جاهای  پوست به جز کف دستها و پاها توزیع شده است.  آکنه، کیست، غدد سباسه، هیپرپلازی، آدنوم سباسه و سرطان غدد سباسه را بوجود می آورد

 غدد سباسه معمولا به فولیکول های مو متصل هستند و سبوم  تولید کرده و از طریق مجرای فولیکول و سپس سطح پوست می فرستند. این غدد در سراسر بدن بجز کف دست و پا وجود دارند. این غدد در سر و صورت فراوان هستند.

غدد سباسه ترکیبی از چربی ها( تری گلیسرید، استرهای موم، اسکوالن و کلسترول) و سلولهای مرده را موسوم به سبوم از طریق مجرای سبوم متصل  به فولیکول  به سطح پوست ترشح می کنند سبوم لایه چربی روی سطح پوست را بوجود می آورد. این امر به انعطاف پوست و جلوگیری از دست رفتن آب پوست کمک می نماید. شکل گیری غدد سباسه در فولیکول های جنینی در طی ماه چهارم بارداری آغاز می شود و تا زمان بارداری اندازه آنها بزرگ می شود و توسعه می یابد.

 غدد سباسه در ایجاد آکنه ولگاریس نقش دارند.آکنه زمانی رخ می دهد  که مجرای غدد سباسه مسدود می شود و سبوم در فولیکول مو و غدد سباسه تجمع می یابد.  تجزیه شیمیایی تری گلیسرید در سبوم در اثر فعالیت باکتریها باعث آزاد شدن اسید چرب آزاد می گردد که منجر به واکنش های التهابی می شود  و ضایعاتی مانند جوش های ریز و آکنه را به وجود می آورد.

آلت تناسلی مردان  فرآیند آزادسازی تخمک-پریود

محل خروج« ادرارو منی »مردان مشترک است.

 اندازه آلت در حالات شُل(افتاده) و راست(شق=نعوذ) شده

اندازه «شُل» به هیچ وجه نشانگر اندازه آلت در حالت راست شده نمی باشد. در بعضی از مردان اندازه آلت تناسلی به سختی بین حالت شل و راست شده تغییر می کند، اما اغلب مردانی آلتی با اندازه متوسط در حالت شل دارند که در حالت راست(شق=نعوذ) شده بطور قابل توجه بزرگ می شود .

متوسط اندازه(طول) آلت مرد در حالت شل در محدوده ۴تا ۸ سانتی متر است.

متوسط اندازه آلت در حالت راست شده«شق»(نعوذ)۱۰ تا ۱۵ سانتی متر است.طول الت تا۲۰هم هست

باید توجه داشت که سرما و خستگی اندازه آلت را به صورت موقت کوچکتر می کند.

به آلت  کوتاهتراز۵سانت را(micro penis) می گویند

امابا۵سانتی متر طول آلت تناسلی  هم نیازهاتأمین میشه،اوج تحریک زن در ناحیه واژن(مهبل) و تحریک کلیتوریس است (تمام لذت جنسی زن در ۵ سانت اول واژن و ناحیه کلیتوریس متمرکز است)

قطر« آلت مردان»  بین ۵ تا ۱۵ سانتی متر می باشد 

نکته:فردی چاق و سنگین وزن باشد آلتشان کوچکتر به نظر می آید. چون توسط بافتهای بدن احاطه شده و گاهی در چربی های بدن فرو می رود. این حالت در اصطلاح  «آلت پنهان شده» گفته می شود.

 

طول واژن خانمها-حدود۷سانت باورودی۲سانتی  که میتواندپذیرای آلت به قطر۱۵ ودارزای بیش از۲۰سانت بشود(واژن مثل آلت مردان"ارتجاعی"

است،خودشوبازمیکنه)درهنگام تولد-نوزادباوزن بین۳الی۴ کیلو-قد ۵۰ سانتی‌متر است بادور سر  ۳۵ سانتی‌متر ازراه همین واژن۲سانتی دهانه بدنیابیاد!

بیضه ها

طول بیضه بطورمتوسط ۴الی۶ سانتیمتر-

عرض متوسط آن ۲الی۶ - و حجم متوسط ۶الی۱۸ 
 
هر مردی ۲عدد بیضه دارد که در کیسه های بیضه قرار گرفته اند و نقش اصلی آنها در رابطه با تولید نطفه و اسپرم و باروری مردان می باشد. هر بیضه با یک رگ به نام طناب بیضه ای به بقیه بدن وصل می شود،این طناب،جریان خون را به بیضه ها می رساند.
بیضه نرمال سفت بوده و بیضه غیر طبیعی نرم می باشد

طول واژن خانمها-حدود۷سانت باورودی"دهانه"۲سانتی  که میتواندپذیرای آلت به قطر۱۵ ودارزای بیش از۲۰سانت بشود(واژن مثل آلت مردان"ارتجاعی" است،خودشوبازمیکنه)درهنگام تولدنوزادباوزن بین۳الی۴ کیلو-قد ۵۰ سانتی‌متر-و بادور سر  ۳۵ سانتی‌متر ازراه همین واژن(۲سانتی دهانه) بدنیابیاد!

«فن» بیضه ها

بیضه ها،غدد جنسی مردان هستند. آنها در پشت آلت در کیسه ای از پوست به نام کیسه بیضه قرار دارند. بیضه ها اسپرم را تولید و ذخیره می کنند و همچنین منبع اصلی هورمون های مردانه (تستوسترون) بدن هستند.

بیضه ها«۳ درجه سانتیگراد»خنک ترازدیگراندام بدن هستند.

دمای طبیعی بدن ۳۷ درجه سانتیگراد است وامادمای بیضه ها۳۴ درجه سانتیگراداست!

بیضه ها در داخل کیسه ای خاص هستند و بر روی این کیسه شبکه ای از رگ ها و رشته های عصبی قرار دارند،برای اینکه اسپرم دچارفسادنشودبه جای خنکی نیازداردکه این منطقه ازبدن سردتر ازجاهای دیگراست وبه همین دلیل این عضومولد(بیضه ها) در بیرون بدن قراردارند.

کیسه بیضه(Testicular sac) یا خایه ( Scortum )این عضو از بسیاری مخازن خون و اسپرم تشکیل شده و در واقع کار اصلیش تنظیم حرارت بیضه ها است.

هر بیضه(testicle) حاوی لوله‌های سمینیفر است که اسپرم می‌سازند.

مایع منی چیست؟

به مایع منی«اسپرم»(Sperm)می گویند.

«منی(semen)حاوی  سی عنصر است، از جمله :فروکتوز، اسید اسکوربیک، کلسترول، کراتین، اسید سیتریک، اسید لاکتیک، نیتروژن،زیکولهای منی، ویتامین B۱۲ و نمک ها و آنزیم های مختلف.

منی، مایعی سفید یا خاکستری رنگ است که از انسداد مجرای ادرار مرد خارج می‌شود. حجم بیشتر مایع منی را اسپرم تشکیل می‌دهد. علاوه بر اسپرم، مواد دیگری از جمله آب، فروکتوز، منیزیم، اسید سیتریک، ویتامین B12، ویتامین C، نیتروژن، فسفر و سدیم در مایع منی یافت می‌شود. وظیفه مایع منی انتقال اسپرم به دستگاه تولید مثل زنانه است.

«اسپرم‌»های داخل لوله های «سمینیفر» هستند، تولید اسپرم‌ها توسط سلول‌های« سرتولی »پشتیبانی می‌شود و به داخل مجرای لوله سمینیفر آزاد می‌شود.

 اسپرم ها سپس از طریق مسیر کوتاهی به نام «رته تستیس»طی مسیر می‌کنند و وارد مجرای وابران می‌شوند. اینجا جایی است که اسپرم از بیضه خارج می‌شود. از مجرای وابران ، اسپرم وارد اپیدیدیم می‌شود و در نهایت وارد واز دفران (رگ آوران) می‌شوند

 این مسیری است که اسپرم برای خارج شدن از بیضه طی می‌کند.

 

حالا اسپرم ها در« واز دفران» هستند. کیسه های منی به واز دفران متصل می‌شوند تا مجرای انزالی را بسازند. در این نقطه اسپرم‌ها با مایعی مخلوط می‌شوند که از کیسه‌های منی می‌آید. مجرای انزالی از داخل غده پرستات عبور می‌کند تا به پیشابراه برسد.

سه غده (یک جفت غده ساخت منی و غده پروستات)، مایعاتی را ترشح می‌کنند که وظیفه انتقال و تغذیه اسپرم را بر عهده دارند؛ این ترشحات همراه اسپرم، مایعی به نام مایع منی را تشکیل می‌دهند. در طول فعالیت جنسی، بافت نعوظی آلت تناسلی، پر خون شده، آلت تناسلی را دراز و سفت می‌کند تا بتواند وارد مهبل(واژن) زن شود. در هنگام ارگاسم، انقباضات عضلانی مایع منی را از طریق وازدفران به طرف پیشابراه و خارج از آلت تناسلی می‌رانند

انگارخداوندحکیم دربیضه ها-داخل رشته های عصبی-فن ی قرارداده که آن راخنک نگه داردتاتولیداتش فاسدنشود!

در روی کیسه بیضه ها ماهیچه‌های صاف قرار دارند که به صورت غیرارادی عمل می‌کنند و هنگامی که دمای بیضه‌ها از حد معمول پایین‌تر برود، منقبض می‌شوند و باعث می‌شوند تا بیضه‌ها به زیر شکم نزدیک شوند و گرم‌تر شوند. وقتی هم که دمای بیضه‌ها از حد معمول بالاتر برود، این ماهیچه‌ها منبسط می‌شوند و بیضه‌ها از شکم فاصله می‌گیرند تا خنک‌تر شوند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:واین سردبودن موجب آسیب پذیری نیزمی شود،اگردرمسابقات فوتبال دیده باشید،بازیکنان دفاعی درهنگام زدن ضربه بازیکن رقیب به توپ به طرف دروازه،باکف ۲دستش،مانع ازضربه خوردن احتمالی توب به بیضه های می شود،چراکه اگرضربه به آنجابخوردموجب سقوط وغش کردن می شود،بعلت حساس بودن،بیضه ها.

یک جواب بدازیک دکترخوب!

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:حالا دقت کنیدیکی ازپزشکان چه جوابی داده به این سؤال:

سؤال یک کاربر:اندازه واژن خانم ها که در حالت نعوظ کامل آلت مرد در داخل آن قرار می گیرد چقدر است؟

جواب:اندازه واژن خانم ها در حالت اتساع و هنگام مقاربت بین ۷-۹ سانتی متر متغییر می باشد و لذا تنها ۷-۹ سانت آلت تناسلی مرد می تواند در داخل واژن قرار گیرد 

این پاسخ دکتر ح  ک که القاب طویلی رایدک می کشد!متخصص جراحی کلیه ، مجاری ادرای تناسلی و فلوشیپ فوق تخصصی درمان آندوسکوپی و لاپاراسکوپی بیماریهای کلیه و مجاری ادراری و عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه شهید بهشتی تهران ، عضو انجمن ارولوژی اروپا ، امریکا و آسیا

وی درجواب سئوال دیگر می گوید:همچنانکه ذکر شد واژن خانم ها توانایی جادادن بیش از ۷-۹ سانت آلت تناسلی مرد را در خود ندارد.

وی درادامه می گوید:اضافه آن"آلت مرد" در صورت فشار توأم با درد شدیدی برای خانم خواهد بود که مانع رسیدن آنها به اوج لذت جنسی یا ارگاسم می شود.

درحالیکه دربعضی "پوزبشن " الت بزرگ بیشتربکارمی آید ویابعضی ازخانمها،آلتهای بزرگ رابهتر می پسندند !وهمانطورکه گفته شدواژن بعلت ارتجاعی بودن "کششی بودن"هرمیزان ازدرازی ودرشتی آلت مرد، خودشوبازمی کند"متسع"باتوجه به مثالی که بابت تولدنوزادزدم.

این اطلاعات درسایت خوددکتر حسین کرمی نوشته شده است(غیرازجدول وتصاویر)،البته چندتاسایت دیگرهم همین مطالب را کپی وپیست کرده اند حالا خوب شد راه حل ندادکه اگرالت مردی۱۷سانت باشدآن ۸سانتی که بین لبه واژن تاشکم مرد می ماندباید«سنگ بلوک» گذاشت ویا «پاره آجر»ویا «تخته» که ازلذات جنسی محروم نشوند،مخصوصاً هنگام ضربه زدن!!!

واما ازعجایب خلقت: «فن» بیضه ها

بیضه ها«۳ درجه سانتیگراد»خنک ترازدیگراندام بدن هستند.

دمای طبیعی بدن ۳۷ درجه سانتیگراد است وامادمای بیضه ها۳۴ درجه سانتیگراداست!

بیضه ها در داخل کیسه ای خاص هستند و بر روی این کیسه شبکه ای از رگ ها و رشته های عصبی قرار دارند،برای اینکه اسپرم دچارفسادنشودبه جای خنکی نیازداردکه این منطقه ازبدن سردتر ازجاهای دیگراست وبه همین دلیل این عضومولد(بیضه ها) در بیرون بدن قراردارند.

انگارخداوندحکیم دربیضه ها-داخل رشته های عصبی-فن ی قرارداده که آن راخنک نگه داردتاتولیداتش فاسدنشود!  

در روی کیسه بیضه ها ماهیچه‌های صاف قرار دارند که به صورت غیرارادی عمل می‌کنند و هنگامی که دمای بیضه‌ها از حد معمول پایین‌تر برود، منقبض می‌شوند و باعث می‌شوند تا بیضه‌ها به زیر شکم نزدیک شوند و گرم‌تر شوند. وقتی هم که دمای بیضه‌ها از حد معمول بالاتر برود، این ماهیچه‌ها منبسط می‌شوند و بیضه‌ها از شکم فاصله می‌گیرند تا خنک‌تر شوند.

واین سردبودن موجب آسیب پذیری نیزمی شود،اگردرمسابقات فوتبال دیده باشید،بازیکنان دفاعی درهنگام زدن ضربه بازیکن رقیب به توپ به طرف دروازه،باکف ۲دستش،مانع ازضربه خوردن احتمالی توب به بیضه های می شود،چراکه اگرضربه به آنجابخوردموجب سقوط وغش کردن می شود،بعلت حساس بودن،بیضه ها./پایان توضیحات مدیریت سایت.

اسپرم تا چه مدتی زنده می‌ماند؟

این موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد و مهم‌ترین آن‌ها محل قرار‌گیری اسپرم است. هنگامی که منی خشک می‌شود، اسپرم روی یک سطح خشک، مانند لباس یا تختخواب می‌میرد ولی در آب، مثلا در آب گرم وان، احتمالا برای مدت طولانی‌تری زنده خواهد ماند، زیرا در محیط‌های مرطوب و گرم بیشتر زنده می‌ماند ولی احتمال اینکه اسپرم موجود در آب وان به دستگاه تناسلی زنانه راه یابد و او را باردار کند، بسیار اندک است. اسپرم در بدن زن با توجه به شرایط، تا حداکثر ۵ روز زنده می‌ماند، بنابراین در پاسخ به سوال برخی که می‌گویند آیا ممکن است روابط زناشویی بدون حفاظ، حتی چند روز پیش از تخمک‌گذاری زن به بارداری بینجامد، باید جواب مثبت داد

تخمک گذاری بین۱۲ تا ۴۸ ساعت طول می کشد، اما شما به طور بالقوه تا هفت روز بارور هستید. (با توجه به مطالعات خوش بینانه تر شاید تا ۱۰ روز بارور باشید). زیرا اسپرم می تواند تا 5 روز در دستگاه تناسلی زن زنده بماند.

اما اگر می خواهید باردار شوید باید نزدیک ترین زمان ممکن به تخمک گذاری نزدیکی داشته باشید(حول وحوش تخمکگذاری)

تخمک گذاری زمانی اتفاق می افتد که یک تخمک از تخمدان آزاد شود. این تخمک تا ۴۸ ساعت دوام می آورد. این زمان کوتاه دوران تخمک گذاری در زنان است.

در واقع دوره باروری مدت زمانی است که تخمک بارور است و اسپرم می تواند برای ترکیب با تخمک صبر کند. این حالت را باروری  می گویند.

اگر می خواهید باردار شوید، باید یک تا دو روز قبل از تخمک گذاری نزدیکی داشته باشید..**این را دکترفاطمه نعمت اللهی می گوید.

خانم دکتر درموردمیزان موفقیت برای بارداری را نتایج یک تحقیقات خارجی راارائه می دهد:

نتایج تحقیقات نشان داده :

پنج روز قبل از تخمک گذاری: 0.4 تا 7 درصد شانس بارداری

چهار روز قبل از تخمک گذاری: 8 تا 17 درصد

سه روز قبل از تخمک گذاری: 8 درصد تا 23 درصد

دو روز قبل از تخمک گذاری: 13 تا 29 درصد

یک روز قبل از تخمک گذاری: 21 تا 34 درصد

روز تخمک گذاری: 8 تا 33 درصد

یک روز بعد از تخمک گذاری: 0.8 تا 11 درصد

دو روز بعد از تخمک گذاری: 3 تا 9 درصد

یعنی اگر شش تا هفت روز قبل از تخمک گذاری نزدیکی داشته باشید نیز احتمال بارداری وجود دارد. این احتمال خیلی کم است (کمتر از 1 درصد)، اما دانستن آن مهم است. بر این اساس، باروری شما تا ۱۰ روز طول می کشد.

البته خیلی خودرادرگیراین برنامه بکنید که رهآوردش " استرس "است بجای لذت !البته ممکن است بارداری هم اتفاق بیفتد

پیشاب چیست؟
آلت تناسلی مردان به گونه‌ای است که از طریق یک لوله در آن، هم ادرار و هم مایع منی خارج می‌شود. ادرار اسیدی است و به شدت با اسپرم‌های داخل منی در تقابل قرار دارد. برای اینکه ادرار این اسپرم‌ها را از بین نبرد، در آلت تناسلی مرد غددی وجود دارند که هنگام تحریک جنسی، یک ماده بی رنگ قلیایی تولید می‌کنند. پیشاب یا همان مایع قبل از ادرار، مایعی چسبنده و شفاف است که از مجرای ادرار مرد خارج می‌شود. نام دیگر پیشاب، مذی است. این مایع در نوک آلت مرد دیده می‌شود. وظیفه مایع پیشاب پاک‌سازی آلت تناسلی از ادرار است تا خاصیت اسیدی ادرار کم شود و اسپرم‌ها درون مایع منی زنده بمانند و در نتیجه، شانس بارداری افزایش پیدا کند.

مایع منی چیست؟

به مایع منی«اسپرم»(Sperm)می گویند.

«منی(semen)حاوی  سی عنصر است، از جمله :فروکتوز، اسید اسکوربیک، کلسترول، کراتین، اسید سیتریک، اسید لاکتیک، نیتروژن،زیکولهای منی، ویتامین B۱۲ و نمک ها و آنزیم های مختلف.

منی، مایعی سفید یا خاکستری رنگ است که از انسداد مجرای ادرار مرد خارج می‌شود. حجم بیشتر مایع منی را اسپرم تشکیل می‌دهد. علاوه بر اسپرم، مواد دیگری از جمله آب، فروکتوز، منیزیم، اسید سیتریک، ویتامین B12، ویتامین C، نیتروژن، فسفر و سدیم در مایع منی یافت می‌شود. وظیفه مایع منی انتقال اسپرم به دستگاه تولید مثل زنانه است.

تفاوت پیشاب و مایع منی
پیشاب و مایع منی یکی نیستند
تفاوت ظاهری
مهم‌ترین تفاوت پیشاب و مایع منی در رنگ آن‌هاست. مایع منی سفید، خاکستری و گاهی اوقات زرد است؛ در حالی که پیشاب بی رنگ دیده می‌شود. مایع منی غلیظ اما پیشاب رقیق است. از دیگر تفاوت‌های پیشاب و مایع منی می‌توان به مقدار آن‌ها اشاره کرد. مقدار و لزج بودن پیشاب در مقایسه با مایع منی کمتر است.
تفاوت درخروج
در پیشاب یا اسپرم وجود ندارد یا تعداد آن بسیار کم است؛ اما در هر ۲ تا ۶ سی‌سی از آب منی که به اندازه یک قاشق چای‌خوری است، حدود ۵۰۰ میلیون اسپرم وجود دارد.

پیشاب نسبت به مایع منی قلیایی‌تر است و حاوی فروکتوز کمتری است.
پیشاب زودتر از مایع منی خارج می‌شود.
خروج پیشاب معمولا قابل کنترل نیست؛ اما می‌توان خروج منی را کنترل کرد.

آیاپیشاب موجب بارداری می شود؟
پیشاب برای پاک‌سازی مجاری ادرار و آماده کردن این مجاری برای خروج منی، پیش از منی خارج می‌شود. بعد از اینکه منی خارج شد، احتمال دارد درون آلت تناسلی مردانه مقداری اسپرم باقی مانده باشد. در موضوع احتمال بارداری با پیشاب این نکته لازم به ذکر است: اگر بعد از اینکه منی خارج شد، فرد به رابطه جنسی ادامه دهد ممکن است اسپرم ناشی از انزال قبلی در میزراه باقی مانده باشد و با پیشاب ثانویه مخلوط شود. در چنین حالتی ممکن است پیشاب موجب بارداری شود.

چه تعداد اسپرم برای باردارشدن زن لازم است؟

فقط یک اسپرم برای لقاح تخمک کافی است اما به ازای یک اسپرمی که به تخمک‌ می‌رسد و باعث لقاح آن می‌شود، چند میلیون اسپرم از دست می‌رود.

مایع منی مرد، تقریبا ۵۰۰ میلیون اسپرم دارد. مردانی که شمار اسپرم‌هایشان در هر میلی‌لیتر منی کمتر از ۲۰ میلیون اسپرم باشد، با اشکال در

باروری مواجه می‌شوند.

چرا این همه اسپرم برای تشکیل یک جنین لازم است؟ زیرا در سفر اسپرم‌ها از واژن به لوله‌های رحمی (لوله‌های فالوپ) برای رسیدن به تخمک‌ فقط تعداد محدودی زنده می‌مانند. برای اسپرم‌هایی هم که این سفر را به پایان می‌رسانند، نفوذ به درون تخمک به این سادگی‌ها نیست. تخمک با لایه ضخیمی پوشیده شده است که لقاح را مشکل می‌کند. کار‌شناسان معتقدند این فرآیند، شیوه طبیعت برای رسیدن سالم‌ترین اسپرم به تخمک است تا در ‌‌نهایت نوزادی سالم متولد شود.

چه تعداد اسپرم برای باردارشدن زن لازم است؟

*- مایع منی نرمال "مرد"باید 2تا3 ccحجم داشته باشد

*- درهرمیلی لیتر  منی۴۰تا۶۰ میلیون سلول ها"اسپرم" باید از حرکت خوبی جهت باروری تخمک برخوردار باشند

کلیتوریس: طول "پنهان وپیدا"2.5 سانتیمتر بوده  و بخش آشکارش 0.20 سانت است.

کلیتوریس زن مثل آلت مرداست

کلیتوریس راازنظراحساس جنسی به آلت مرد تشبیه کرده اندچون پر از عصب های حسی است.
بطورمتوسط

طول اسپرم: 4  میکرون.
غلظت  اسپرم20 میلیون در هر میلیمتر.
تعداد  اسپرم در هر انزال: 300 تا 500 میلیون اسپرم.
 سرعت  انزال: 28 مایل در ساعت یا .45km/hr
 حجم  انزال: 4 میلی لیتر یا تقریباً یک قاشق چایخوری.
 وقتی اسپرم به واژن رسید ، فقط 5 دقیقه طول می کشد تا اسپرم 4 میکرونی فاصله 6 اینچ را طی کرده و به گردن رحم برسد.

چه تعداد اسپرم برای باردارشدن زن لازم است؟

مایع منی مرد،درهرمرحله بیش از ۱۰۰ میلیون اسپرم دارد. مردانی که شمار اسپرم‌هایشان در هر میلی‌لیتر منی کمتر از ۲۰ میلیون اسپرم باشد، با اشکال در باروری مواجه می‌شوند.

 در سفرپرمخاطره که باتلفات سنگین همراه است، اسپرم‌ها از واژن به لوله‌های رحمی (لوله‌های فالوپ) برای رسیدن به تخمک‌ فقط تعداد محدودی زنده می‌مانند. چون نفوذ به درون تخمک به این سادگی‌ها نیست. تخمک با لایه ضخیمی پوشیده شده است که لقاح را مشکل می‌کند.اسپرم ها همیشه در خطر است.

سلول های بالغ اسپرم مانند یک موتور کوچک عمل کرده و نوعی اگزوز ایجاد می کنند که اکسیژن واکنشی نامیده میشود و میتواند به غشای سلول آسیب برساند. بعد از یک هفته در اپیدیدیم(مجرای بلند و در هم پیچیده است که در بالا و پشت بیضه ها قرار دارد، وظیفه جمع آوری و ذخیره اسپرم های بالغ ساخته شده توسط بیضه ها را قبل از انزال بر عهده دارد)، سلول های اسپرمی که خارج نشده اند شروع به مردن می کنند.

اسپرم خوش شانسی که وارد رحم می شود نیز درمعرض خطر است. دیواره های واژن برای جلوگیری از ابتلا به عفونت، اسیدی هستند. اما مایعی خوشاینداسپرم  تولید می کنند که به اسپرم کمک می کند به طرف تخمک شناور شود. اسپرم آنقدرها هم زرنگ نیست. تعداد زیادی از آن ها در دهانه رحم ازبین می روند

آن هایی که به رحم راه پیدا کرده اند، بامقاومت  گلبول های سفید مواجهه می شوند؛ گلبول های سفید اسپرم ها را مهاجم"ویروس" می دانند و با آن ها می جنگنند"شبیه آنتی ویروس عمل می کنند". اسپرم ها سعی می کنند در این مرحله راه خود را به لوله های رحم پیدا کنند و از شر گلبول های سفید رهایی یابند. اما پیدا کردن لوله های رحم تلفات زیادی را بدنبال دارد،از میلیون ها اسپرمی که از آلت مرد خارج شده است، فقط یک توده، راه لوله های رحم را پیدا می کنند و خود را به تخمک می رسانند. اما در آن جا نیز اسپرم باید زمان زیادی زنده بماند و تخمک را بارور کند.

بنابراین هرچه تعداد اسپرم های سالم بیشتر باشد، احتمال لقاح بیشتر است. مردی که تعداد کمی اسپرم سالم تولید می کند، شانس بچه دار شدنش بیشتراست،علاوه برتعداد، تحرک زیاد و ساختار مناسب اسپرم سرعت بچه دار شدن را افزایش می دهد.

ونهایتاً یک اسپرم سالم  برای لقاح تخمک کافی است ،دراین عملیات نفسگیر وپرتلفات وقتی اسپرم تأثیرگذارجاخوش می کند"لقاح صورت می گیرد"دهانه رحم ضخیم می شود وراه برای ورود هراسپرمی مسدود میشود وجنین کم کم شکل می گیرد

قرص های اورژانسی اینگونه مانع از بارداری رامی شوند(رحم رافریب می دهند،بامشابه سازی)

قرص های ضدبارداری هم چنین مأموریتی دارند،اما فقط تا مرحله مسدودکردن دهانه رحم ونامساعدکردن تأثیرگذاری اسپرم.

قرص های ضدبارداری(اورژانسی)برای جلوگیری از تخمک گذاری(حاملگی «مخاط دهانه رحم» (اندومتری)را ضخیم می‌کنند (۱۸تا۲۴)که  از وارد شدن اسپرم به رحم جلوگیری می‌کند.

قرص پیشگیری از بارداری «ضدحاملگی» درواقع رحم رافریب می دهند !این قرص ها دارای هورمونهای استروژن و پروژسترون (هورمونهای زنانه) است. هورمونها مواد شیمیایی هستند که کنترل کارکرد اعضای مختلفف بدن را بر عهده دارند. هورمونهای زنانه فعالیت تخمدانها و رحم را در زنان کنترل می کنند. قرص پیشگیری از بارداری به نحوی این هورمونها را به بدن می رساند که کنترل تخمدان و رحم را از هورمونهای بدن می گیرد،یعنی خود قرص‌های پیشگیری از بارداری "قرص‌های ترکیبی" هستند که از ترکیب هر دو هورمون استروژن و پروژسترون ساخته شده اند.

رحم درزمان تخمک گذاری ،آزاد شدن تخمک  ازمیان این تعداد اسپرم بایکی ترکیب ‌شود، تخم جنین بوجود می‌آید. اگر تخمک آزاد نشود حاملگی نیز امکان پذیر نیست. قرص پیشگیری از بارداری با در دست گرفتن نظم هورمونهای زنانه ، علاوه بر جلوگیری از تخمک گذاری، مخاط دهانه رحم را ضخیم می‌کنند که  از وارد شدن اسپرم به رحم جلوگیری می‌کند.

هنگامی معاشقه  حتی اگرآمیزش کامل انجام نگیرد "بامالیدن آلت مردبه بیرونی واژن "زمانیکه خیسی "ترشح"اتفاق بیفتد، بااین ترشحات شفاف، لیز و چسبنده، احتمال باردار شدن است

زمان زنده ماندن وفعالیت "اسپرم "چقدراست؟

 اسپرم تا حدود ۵ روز می تواند در راههای تناسلی زنانه باقی بماند و تخمک تا ۲۴ ساعت پس از آزاد شدن قابل بارور شدن است،

*اسپرم تا۵شبانه روز میتوانددرداخل دستگاه تناسلی زن زنده بماند

مدت زنده ماندن اسپرم درفضای بیرون ازواژن"فضای آزاد"

*اسپرم اگردرمحفظه ای قراربگیرد که مرطوب باشد ودمایش به اندازه دمای بدن باشد میتواند تا۵الی۶ساعت زنده بماند

*سپرم اگردرفضای آزادقراربگیرد ،مثل روی پارچه ،فرش ولباس-تاچنددقیقه بیشترعمرندارد،می میرند

اسپرم درفضای سرد"فریز"میتواندتاسالهازنده بماند

 انقباضات ارگاسمی در هر دو جنس در بازه های0.8 ثانیه رخ داده و مدت ارگاسم در مردان 3 تا 5 ثانیه اما در زنان کمی طولانی تر و 5 تا 8 ثانیه است.

تکیه برجای بزرگان"منزل امام خمینی"نجف

دکترحسن روحانی درسفربه عراق،به منزل امام خمینی-نجف-رفتند ودقایقی درپشت میزکار-مطالعه-امام خمینی،مشق  رهبری  کردند.

درادامه اتفاقات اولین روزهای ورودامام خمینی به عراق راخواهیدخواند.امام درکدام مسافرخانه اقامت داشت؟چندروز..اولین شهری که امام اقامت داشت کدام شهرعراق بود؟اولین بارمنزل چه کسی  رفت؟-برای چه زمان کربلا ونجف رفتند؟سامرارفتند؟..استقبال ازامام چگونه بود؟..چه کسی کارناول استقبال راه انداخت؟مزل امام را چه کسی خرید؟.کدام مراجع به دیدارامام آمدند،؟ کدام عالم دینی کربلا امامت مسجدرا به امام واگذارکرد؟ ماجرای دیدارامام باآیت الله حکیم(پدرشهیدمحمدباقر)...نقش برادران «مدرسی» ونقش«شیخ نصرالله»چه بود؟و...کدام عالم دینی به امام گفت:«جواب این خون هاراچگونه میخواهیدبدهید!؟»

تکیه برجای بزرگان

رئیس جمهور در پُشت میزامام خمینی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷(٦ رجب ١٤٤٠) در نجف اشرف از بیت قدیمی بنیانگذار جمهوری اسلامی در این شهر مقدس دیدن کرد.

روحانی و هیات همراه صبح چهارشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ در بازدید از بیت قدیمی امام راحل در نجف اشرف همچنین با   حجت الاسلام والمسلمین سید علی خمینی نوه امام خمینی  و حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور نماینده موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در این شهر و  دیدار و گفتگو کرد. 

جای بزرگان

بازدید دکتر روحانی از بیت تاریخی امام خمینی (ره) در نجف اشرف

 روحانی و هیات همراه او همچنین از بخش های مختلف بیت امام راحل و همچنین کتابخانه و مدرسه علمیه امام خمینی در جوار بیت بازدید به عمل آورد.

دکترحسن روحانی-بیت امام-نجف

رئیس جمهور-پشت میزامام خمینی.


حجت‌الاسلام روحانی در دومین روز از سفر خود(دوشنبه  ۲۰ اسفند ۱۳۹۷) به زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل العباس(ع) رفت.

رئیس‌جمهور صبح چهارشنبه(۲۲ اسفند ۱۳۹۷) در سومین و آخرین روز از حضور خود در عراق وارد شهر نجف و به حرم امیرالمؤمنین امام علی(ع) مشرف شد.



زیارت حرم امیرالمؤمنین امام علی(ع)

میزکارامام خمینی-نجف.

روحانی از بیت قدیمی امام خمینی در نجف اشرف بازدید کرد + تصاویر

منزل امام خمینی-نجف

امام خمینی درنجف.

بیت امام خمینی-نجف

دفترکاررئیس جمهور-حسن روحانی

منزل امام خمینی-نجف

پاستور-ریاست جمهوری

بیت امام خمینی-عراق

روحانی درمنزل امام خمینی

بازدید روحانی از بیت تاریخی امام خمینی(ره) در نجف اشرف

علی اکبرمحتشمی پور  و حسن روحانیاز ابتدای ورودی منزل امام راحل در نجف که با آیه ۳۶ سوره نوره تزئین شده، تصویری از بنیانگذار انقلاب اسلامی بر روی دیوار نقش بسته است و از اینجا به هر سمتی که قدم برداری تصاویری از هیبت و شکوه این مرد خدایی را نظاره‌گری که با تواضع عجیبی آمیخته شده است.


زیرزمین بیت تاریخی امام  را بسیار باشکوه خواهی یافت آن زمان که در گرمای طاقت فرسای نجف به منطقه‌ای قدم می‌گذاری که بوی هوای مطبوعش زائر را وسوسه می‌کند تا مدت بیشتری آنجا بماند و حال اینکه تصاویر نقش بسته از امام و یارانش بر روی دیوار، ایستادن بیشتری را می‌طلبد.



زقاق ۵۷، محله ۲۰۶، حی الحویش؛ همان پلاک معروف است که حتما قبل از رسیدن به منزل تاریخی امام خمینی (ره) در نجف اشرف، آن را خواهی یافت.//پایان گزارش شیعه نیوز

بازدید سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی۳۰ فروردین ۱۳۹۷درخانه امام خمینی درنجف بعدازبازسازی

نماینده موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی  در نجف (سیدعلی اکبرمحتشمی پور) ازیارویاوران امام خمینی دردوران هجرت ۱۴سال ۳ماه  امام بود.

محتشمی(متولد ۱۳۲۵ تهران)وزیر کشور دولت دوم میرحسین موسوی و نماینده دوره سوم و ششم مجلس شورای اسلامی بوده

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷(٦ رجب ١٤٤٠) در نجف اشرف از بیت قدیمی بنیانگذار جمهوری اسلامی در این شهر مقدس دیدن کرد.

این منزل راآقای شیخ نصر الله خلخالی  اجاره و تهیه کرده بود

شهرنجف :۴نفرردیف اول ازچپ:امام خمینی ، (نفرکنار امام)حجت الاسلام شیخ نصرالله خلخالی ، آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی و آیت الله دکتر محمدصادقی تهرانی

امام خمینی درنجف ۲خدمتکارداشت بنامهای «ننه فاضل» و«حاج ابراهیم»  این خادمان افغانی بودند.

چگونگی انتخاب حاج ابراهیم جالب است وفضولی های  ننه فاضل! که میتونیددراین لینک پیگیرش باشید:

http://www.pirastefar.ir/?p=18857

همه تبعید(اخراج)های  امام خمینی

چهارده۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

سیزده ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

سیزده۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

دوازده۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

چهارده۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

دوازده۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

ده۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه "بختیار"حکومت متزلزلی داشتند.

بیست ودو۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مصاحبه بایکی ازخادمان افغانی امام خمینی:ایشان پنج سالی را در نجف خدمت امام بود.

ایشان، پرسیدند: کی آمدید؟ گفتم: 9روز پیش آمدم، ولی من را راه ندادند.» امام نگهبان را صدا کردند و گفتند: «چرا ایشان را معطل کردید؟» آن نگهبان گفت: «می‌ترسیدم به شما آسیبی برسد.» امام فرمودند: «اگر می‌خواست من را بکشد، همان نجف کشته بود.»

گفت‌وگو با حاج ناظر حسین ابراهیمی (نجفی) خیلی ساده نیست، بخصوص اینکه بعد 55سال دوری از افغانستان، هنوز فارسی را با لهجه آن دیار صحبت می‌کند. کار اما وقتی دشوارتر می‌شود که به خاطرات روزهای نجفش می‌رسد. آنجاست که زبان فارسی با ترکیب نامشخصی از زبان عراقی و افغانستانی ترکیب می‌شود و کار را دشوارتر می‌کند.
من در سال 42 از افغانستان پاسپورت گرفتم. آن موقع پاسپورت 750 روپیه افغانی بود که اکنون پول یک پفک هم نمی‌شود.

ازافغانستان آمدم نجف رفتم در نجف اشرف ۶ سال در نانوایی کار کردم. بعد هم به واسطه پسرخاله پدرم، شیخ محمدعلی فاضلی که امام هم بسیار او را دوست داشتند، خدمت امام رسیدم. یادم هست خانه ما هم در نجف نزدیک خانه شیخ محمدعلی بود. یک روز آمد و گفت: «حاجی !برو در خانه حضرت امام. امام به من فرمودند یک نفر را بیاور در خانه کار کند.».

من تاآن زمان،فقط اسمشان را از همین شیخ محمدعلی فاضلی شنیده بودم. مثلا از ایشان پرسیده بودم که وجوهاتمان را به چه کسی بدهیم؟ می‌گفت: «به آقای خمینی که اعلم است.»

حاج ناظر

شیخ محمدعلی فاضلی،دو سه دفعه آمد که «حاجی ناظر برو خانه حضرت امام» .

من گفتم: شیخ! تو وقتی منبر می‌روی ۳۰۰نفر را درس می‌دهی، ۳۰ هزار دینار هم شهریه‌ات است. من هم در ماه ۱۰۰، ۱۱۰۰ هزار دینار در نانوایی کار می‌کنم.

وی گفت: «تو دیوانه‌ای که این پول را با پول امام برابر می‌کنی.»

من مرددبودم،تا اینکه یک روز رفتم خانه‌ام، خانمم گفت: «حاجی چه کار کردی؟ »و گفت: «امروز حاجی فاضلی آمد اینجا، چای آوردم با میوه، ولی نخورد.» حاجی فاضلی آمده بود که دوباره بگوید ما به فرد دیگری اعتماد نداریم، تو خودت بیا و برو میهمان‌خانه حضرت امام.

خلاصه خانمم گفت که بیا و برو پیش امام.

تا خانمم این را گفت، بلند شدم رفتم در خانه حاجی فاضلی. بچه‌اش آمد دم در. گفتم: «حاج آقا را سلام برسانید. فقط من را ۱۰روز مهلت بدهد تا به صاحب نانوایی بگویم برای خودش نفری پیدا کند.»

بانوانواتسویه حساب کردم ورفتم خدمت امام خمینی.

امام خمینی خادمان دیگری هم داشت:حاج ابراهیم و حاج اسماعیل

خانه امام چگونه بود؟
بله. در این خانه که حکم دفتر امام را داشت، طبقه پایین دو تا برادر بودند ( حاج ابراهیم و حاج اسماعیل). حاج ابراهیم که یکی دو سال پیش فوت کرد(حدود سال۱۳۹۵)

«حاجی ناظر»می گوید: حاج اسماعیل به گمانم زنده است.

وظائف «حاجی ناظر»چه بود؟

خاطرات و ناگفته هایی از زندگی مشترک امام راحل و همسرشان

کار ما هم این بود که برای میهمان‌هایی که می‌آمدند چای بریزیم. اوضاع هم این‌طور نبود که مثلا چیزی غیر چای بیاوریم. اگر ۱۰ نفر می‌آمد، ۱۰تا چای می‌آوردیم. اگر ۲۰نفر بودند ۲۰تا. من هم کارم این بود که دم در می‌نشستم و هر کسی می‌آمد، چای را برایش می‌بردم. بعد هم چشم می‌کشیدم که ببینم کی استکانش خالی می‌شود، می‌رفتم استکانش را جمع می‌کردم و می‌پرسیدم: «آقا! چای بیاورم؟» تا ۲۰ تا چای هم اگر طلب می‌کرد، می‌آوردم.

وقتی برگشتید ایران به چه کاری مشغول شدید؟
آن موقع که نجف بودیم، عرب‌ها گوسفند می‌آوردند برای ذبح و عقیقه و من هم روش ذبح و آداب آن را بلد نبودم. بعدها همین دعای عقیقه، ذبح و قربانی را مرحوم سید احمد آقا به من یاد داد. اکنون هم برای همین ذبح و عقیقه می‌روم و گوسفند می‌کشم(ذبح گوسفند). البته اوایل مدتی باغ تره کار می‌کردم.

 بعد از بازگشت امام به ایران هم توانستید ایشان را ببینید؟
بله. سال اول که آمدند، ما رفتیم و خیلی آسان توانستیم ببینیمشان. یادم هست شناختند و خیلی احوال پرسیدند. گفتند: «اگر اینجا می‌آیی یک مسجد برای تو بگیریم.» یعنی می‌خواستند جایی معرفی کنند که من خادم شوم. ولی من گفتم: «همان شبی که آمدیم ایران، استخاره کردیم. فقط مشهد خوب آمد.» همان‌جا هم لطف کردند و پولی به من دادند. یک سال بعد هم دوباره رفتم، ولی این دفعه خیلی سخت دیدم ایشان را. یعنی هر چه به نگهبان‌ها التماس کردم که من خادم امام بوده‌ام، نگذاشتند بروم داخل.

خلاصه ۹روز پشت درِ جماران ماندم.

روز نهم وقتی رفتم خدمت ایشان(امام خمینی)، پرسیدند: کی آمدید؟

گفتم: ۹روز پیش آمدم، ولی من را راه ندادند.»

شوخی جالب امام خمینی باخادم افغانی !

امام نگهبان را صدا کردند و گفتند: «چرا ایشان را معطل کردید؟» آن نگهبان گفت: «می‌ترسیدم به شما آسیبی برسد.» امام فرمودند: «اگر می‌خواست من را بکشد، همان نجف کشته بود.» این آخرین باری بود که امام را دیدم.

خاطررحلت امام خمینی
موقع فوت امام در همین باغ‌تره‌های(صیفی جات) اطراف کار می‌کردم. ولی وقتی رادیو خواند که حضرت امام فوت کرده‌اند، خودم را همان جا انداختمهر چه هم که صاحب‌کار گفت نرو، گفتم: نه. امروز کار بر ما حرام است. از همان‌جا تا خانه را گریه کردم

اخراج ازعراق
از سال ۱۳۴۲ رفتم عراق. اول ۶ سال در نانوایی کار کردم. بعد هم پنج سال خدمت حضرت امام بودم، تا اینکه من را گرفتند و انداختند زندان. 

چرا گرفتنتان؟
مهاجران(افغان) را می‌گرفتند و می‌فرستادند کشورشان. آن موقع من مسئول خرید بیت امام هم بودم. رفته بودم خرید که من را گرفتند

 این خریدها را برای بیت امام می‌بردند. درست است؟
بله. هم احتیاجات خانواده امام بود و هم غذای ما کارگرها. 
روز پنجشنبه‌ای بود، رفته بودم شارع صادق برای خرید. سه نفر از روبه رو آمدند. سلام علیکی کردم. بعد یکی از آن‌ها پرسید: کجا می‌روی؟ گفتم: بازار. گفت: چه می‌خواهی بخری؟ خریدها را گفتم. گفت: میهمانی داری امشب؟ گفتم: نه. من کارگر آیت‌الله خمینی‌ام. بعد گفت: بیفت جلو برویم. گفتم: ما اقامت داریم. گفت: اقامت تو با قندره (کفش) من برابر است!

■ بعد از دستگیری شما را کجا بردند؟
اول ما را آوردند طرف صحن حضرت امیر(ع). کل دورتادور حرم را مأمور گرفته بود. ما را تا ساعت 9 شب همان‌جا نگه داشتند. بعد ما را بردند جایی به نام «دارالعجزه». حدود ساعت 11شب مرحوم سید عبدالله شیرازی - که بعدها در بالاخیابان مشهد بیت داشت - را هم با پسرش آوردند. 

 چند نفر را آن روز گرفته بودند؟
اول تقریبا 2000 تا 3000 نفر بودیم. همه را آوردند دارالعجزه و تا روز شنبه 20هزار نفر شدیم. به همه‌مان هم همان‌جا اتاق دادند. از همان روز هم تا روز یکشنبه هر وعده‌ای از طرف بیت امام خمینی(ره) به هر نفر یک لیوان شیر، یک سیب، یک تخم‌مرغ آب‌پز و یک نان گندم می‌دادند. تا آن موقع هم کسی از نان دولت عراق نخورد و منتظر ماندند که امام فتوا بدهند. امام فرموده بودند: چون این افراد زندانی هستند، نان دولت بر آن‌ها حلال است. 

 گفتید که 61روز در همان‌جا زندانی بودید؟
فقط یک روز در هفته اجازه می‌دادند با دو مأمور بیرون برویم. نوبت من که رسید، گفتم می‌روم صحن حضرت امیر(ع) و بیت آقای خمینی(ره). روز شنبه نوبت من بود. اول رفتم حرم زیارت کردم و نماز خواندم. بعد هم رفتم دفتر امام(ره). یادم هست همه فرش‌های امام را هم جمع کرده بودند و فقط جایی که خود ایشان نشسته بودند، یک حصیر پهن بود. خدمت امام رسیدم. بعد هم که خواستم بیایم بیرون، یکی از نزدیکان امام(ره) بسته‌ای را به من داد که وقتی بیرون اتاق نگاه کردم، دیدم 50هزار دینار داخلش است. رفتم داخل و گفتم: حضرت امام این زیاد است. فرمودند: شما گرفتارید.

هفته‌های بعد هم توانستید دیدن امام(ره) بروید؟
بله. کمی که با این سربازها آشنا شدم، یکی از سربازها به یکی دیگر گفت: «این اهل فرار نیست.» من هم می‌گفتم: « من اینجا خانه و زن و بچه دارم.» خلاصه وقتی به من اعتماد کردند، هر هفته سر شارع صادق توی یک قهوه‌خانه می‌نشستند و من هم می‌رفتم حرم و بعد هم زیارت امام(ره).

 سرنوشت شما در دارالعجزه چه شد؟
تا 61 روز آنجا بودیم. بعد آمدند و اعلام کردند که اگر خانه یا ماشین دارید بفروشید که فلان تاریخ شما را از عراق خارج می‌کنند. خلاصه چند تا ماشین آمد و ما را بردند خانه تا همه وسایل را جمع کردیم. یادم هست حتی به من گفتند: «حاجی برو هر چه پول داری، برای خودت چای بخر. توی ایران ضرر نمی‌کنی. » من هم رفتم 20کیلو چای خوب عراقی خریدم با 10حلب روغن زرد. بعد هم گفتند: «برو سه تا خانوار از اقوامت را هم بیاور تا همگی توی یک ماشین باشید. خلاصه ما را آوردند لب مرز و پیاده کردند. 

 چطوری گذرتان به مشهد افتاد؟
از قصر شیرین ما را آوردند شاه‌عبدالعظیم. همان جا هم هر کس استخاره کرد که کجا برود. بعضی‌ها استخاره کردند و رفتند سوریه، برخی رفتند قم. من هر چه استخاره کردم، سوریه و قم و شاه عبدالعظیم خوب نیامد. هر چه استخاره کردم، مشهد خوب آمد. این بود که آمدم مشهد.

جلوی پای مسئولان عراقی بلند نمی شدند

یادم هست وقتی برخی مسئولان عراق به خانه علمای دیگر ساکن عراق می‌رفتند، بعضی‌ها برایشان شربت و پذیرایی می‌بردند، ولی در بیت امام(ره) پذیرایی همان چای بود. قبل از اینکه مسئولان عراقی برسند، امام(ره) به من می‌گفتند: «این‌ها را چای بدهید.» بعد خودشان از اتاق می‌رفتند بیرون و وقتی آن‌ها می‌رسیدند، یا سید احمد یا شیخ محمد رضوانی می‌رفتند امام(ره) را صدا می‌زدند تا آن‌ها جلوی پای امام(ره) بلند شوند نه امام جلوی پای آن‌ها. بارها این برخورد امام را با مسئولان عراقی دیده بودم./قسمتی ازگزارش۱۳ خرداد ۱۳۹۷قدس

توضیح نگارنده-پیراسته فر:درپی افشاگری های امام خمینی ازمفاسدومظالم رژیم،که اوج آن قانون کاپیتولاسیون بود،شاه دستورتبعید،امام رابه ترکیه داد(اخراخ ازایران).همه تبعید"اخراج"های  امام خمینی

چهارده۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

سیزده ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه "بختیار"حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

دیدارآیت الله مرعشی نجفی باامام خمینی.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:منظورازآیت الله مرعشی«سیدمحمود»است که پدرآیت الله سیدشهاب الدین است.

منزل امام خمینی-درنجف- را شیخ نصرالله خلخالی خریده بود.

شیخ نصرالله صدقی حسنی معروف به «خلخالی»

در سال  ۱۲۸۶ش در شهر نجف اشرف به دنیا آمد.پدرش حاج حسن خلخالی نجفی از تجار ایرانی مقیم نجف اشرف بود که در آن شهر به برنج‌فروشی اشتغال داشت و از متمولین آن شهر بود.

او به خاطر اشتهار به تدین و درستی، مورد وثوق علمای ایرانی و عراقی بود. او مقدمات، سطح و نیز خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف اشرف و نزد اساتید و مدرسین دروس دینی آن حوزه فراگرفت و هم‌زمان همراه پدر به تجارت پرداخت و به یکی از متمولین نجف اشرف بدل شد. او مثل پدر به تدین و درستکاری مشهور بود و به همین خاطر همانند او مورد وثوق علما و مراجع تقلید قرار گرفت تا جایی که وجوه شرعی بزرگانی چون آیات: اصفهانی، بروجردی، حکیم و خوانساری به وسیله وی از ایران به حوزه نجف می‌رسید.

در دوره زعامت آیت‌الله العظمی بروجردی نماینده و وکیل تام الاختیار ایشان در نجف بوده و مدرسه آیت‌الله بروجردی در نجف و چندین موسسه حوزوی را تاسیس و مدیریت می‌کرده است.

«شیخ نصرالله خلخالی» از معدود افرادی است که پس از اطلاع از تبعید امام خمینی به ترکیه به دیدار امام شتافت و خبر سلامتی امام را به اطلاع دیگران رساند.

وی همواره همراه با روحانیون مبارز نجف اشرف از جمله آیت‌الله سیدجعفر کریمی با برقراری جلسات توجیهی به حمایت از اهداف امام خمینی درمبارزات می‌پرداخت و با تنظیم تلگراف و ارسال آن به سفارتخانه‌های دولت‌های اسلامی در بغداد، آنان را از حوادث ایران مطلع می‌کرد.

«شیخ نصرالله خلخالی»پس از قضایای خرداد ۱۳۴۲ نامه مراجع حوزه علمیه قم مبنی بر تایید مرجعیت امام خمینی را از طریق آیت‌الله محمد مومن به اطلاع آیت‌الله العظمی حکیم رسانید.

نامه امام خمینی به شیخ نصرالله

 امام خمینی پس از تبعید به ترکیه با ارسال نامه‌ای به ایشان، ورودشان را به آن کشور به اطلاع وی رسانید و در آن می‌نویسد: «حضرت حجت الاسلام آقاى خلخالى- دامت افاضاته‏؛ به عرض عالى مى‏رساند، ان شاء‌الله مزاج شریف خالى از نقاهت است. از قرار مسموع، مکه مشرّف شده بودید. ان شاء‌الله زیارات شما مقبول است. حالت این جانب بحمد‌الله سلامت است. و چند روزى است در اسلامبول هستم. امروز حرکت مى‏کنم به بورسا. جنابعالى و سایر دوستان نگران نباشید. آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است، و از آن متشکرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسیدن مکتوب، عتبات هستند سلام مى‏رسانم. از جنابعالى تقاضاى دعاى خیر براى حُسن عاقبت دارم.».

پس از ورود امام خمینی به عراق، نخستین فردی بود که توسط حاج آقا مصطفی خمینی از ورود امام به عراق مطلع شده و علاوه بر این که خود به استقبال معظم له شتافت، زمینه استقبال گسترده علما و روحانیون نجف از امام خمینی را فراهم کرد و

امام خمینی پس از ورود به نجف اشرف در «منزل شیخ نصرالله» ساکن شد.

دستور امام برای قطع شهریه 90 طلبه ساواکی/ نظر «تنها وصی زنده امام» درباره آیت‌الله خامنه‌ای + تصاویر و فیلم

آیت‌الله سید جعفر کریمی (متولد ۱۳۰۹  بابل -متوفی۹ فروردین ۱۳۹۹) در باره جزئیات این واقعه می‌گوید: «من روزها طرف عصر، یک بحث کفایه در مدرسه مرحوم آقای بروجردی داشتم، که یک روز رفتم مدرسه، هنوز بحث شروع نشده بود که،

دیدم آقا شیخ نصرالله خلخالی در آن وقت روز و در هوای گرم، سراسیمه به مدرسه آمد، گفتم: آقا شیخ خیر است! چه شده است؟

گفت: هیچی، خوب شد شما را دیدم، یک تلفنی به من زدند که آقای خمینی آمده کاظمین، ولی نمی‌دانم مرا سر کار گذاشتند یا واقعیت دارد؟.

به او گفتم که از اداره مخابرات نجف سوال کن! تلفن آن وقت نجف از این تلفن‌های «هندلی» بود، گفتم بپرس این تلفنی را که ساعت فلان شده است، از کجا بود. گفت: خوب گفتی!

گفتند: این تلفن از کاظمین، از «مسافرخانه عبدالامیر جمالی »بود.

گفتم: بسیار خوب! حالا با آن مسافرخانه تماس بگیر. با مسافرخانه تماس گرفت؛

 «حاج آقا مصطفی» که هنوز در دفتر مسافرخانه نشسته بود، گوشی را برداشت

و آقا شیخ نصرالله خلخالی حال و احوال با ایشان کردند و گفتند: شما واقعاً به عراق آمدید؟

گفت: بله ما حدود« نیم ساعتی است که وارد کاظمین شدیم».

بعد از این خبر پرسیدیم: آقا(امام خمینی) کجاست؟

گفتند: آقا وضو گرفته و به حرم مشرف شده است.

آقا شیخ نصرالله خلخالی گفت ببین صاحب مسافرخانه هست یا نه؟

صاحب مسافرخانه رفیق و آشنای مرحوم حاج آقا شیخ نصرالله خلخالی بود.

گفت اتفاقاً او هم حضور داشت.

گفتند گوشی را به او بدهید.

وقتی گوشی را به صاحب مسافرخانه دادند به او گفت:

«می‌دانید چه شخصیتی به مسافر خانه شما آمده است؟! »

برای او(امام خمینی) مناسب نیست جایش در مسافرخانه باشد. یک منزلی تهیه کنید آنجا تشریف ببرند. مقدمات کار را فراهم کنید، تا فردا صبح که ما می‌آییم.

ما ( سیدجعفر کریمی)با آقا شیخ نصرالله در‌صدد این شدیم که حضور امام در کاظمین را به دیگران اطلاع دهیم.

استقبال ازامام خمینی(باگذاشتن سرویس ایاب وذهاب)توسط شیخ نصرالله

ماشین‌هایی را در نظر گرفتیم که طلبه‌ها اگر خواستند، برای دیدار امام به کاظمین بروند. شب تا ساعت ده یازده شب، مشغول تنظیم این گونه امور بودیم.

بعد از نماز صبح من و آقا شیخ نصرالله به طرف کاظمین حرکت کردیم.

امام خمینی در منزل« عبدالامیر» تشریف داشتند.(کاظمین)

سر سفره صبحانه نشسته بودند، که ما وارد شدیم

و سلام عرض کردیم و در کنارشان نشستیم. و آشنایی نزدیک من با امام از این جا شروع شد.

امام خمینی بعداز۲زوزاقامت درکاظمین به«سامرا»رفتند

امام ۲ روزی در کاظمین بودند و بعد یک سفر مختصری مشرّف سامرا شدند.

واز «سامرا» به کربلا رفتند،

دو روزی هم در کربلا بودند، و بعد عازم نجف شدند.

استقبال ازامام خمینی درمسیرکربلا-نجف

و در برگشت از کربلا به طرف نجف ما یک عده‌ای را دعوت کردیم برای استقبال امام،

مستقبلین تا «خان نُص» که نصف راه بین کربلا و نجف است(اسم جدید«خان نص»حیدریه)آمدند و امام از آن جا راهی نجف شد،

و شب را در منزلی که در نجف تهیه کرده بودند، خدمتشان رسیدیم،

نقشه ها و اطلاعات پرکاربرد در سفر زیارتی اربعین

و از آن به بعد هم ما در منزل امام، حضور داشتیم و تقریباً جزء خصیصین افرادی بودیم که با امام تماس داشتند.».

به هرحال باسعی‌ و تلاش‌ ایشان‌ استقبال‌ خوبی‌ از امام‌ در شهرهای‌ عراق به‌ عمل‌ آمد و در نجف‌منزلی‌ برای‌ امام‌ در نظر گرفت‌ و به‌ اصرار ایشان‌، امام‌،‌ درس‌ خود را شروع‌ وشهریه‌ پرداخت‌ کردند.

«شیخ نصرالله »وکیل امام خمینی-مسئول امورمالی
پس از استقرار امام خمینی در نجف وی وکیل امام در امور مالی شد و از طرف‌ امام‌ پرداخت‌شهریه طلاب‌ را متقبل‌ شد و به‌ سبب‌ تمکن‌ مالی‌ که‌ داشت کاملاً از عهده آن بر می‌آمد. چنان که اموال شرعی رسیده از ایران با سرپرستی او به مصارف آموزشی و عمرانی و… می‌رسید. همچنین در این مقطع، به عنوان واسطه و رابط مراجع عظام تقلید در ایران با امام خمینی بود و مراجع تقلید در ایران نامه‌های خود را خطاب به امام خمینی به ایشان ارسال می‌کردند که این امر نشان از جایگاه ویژه او نزد امام دارد.

همه این عوامل باعث شد همواره تحت نظر رژیم بعث قرار گیرد و به خاطر تداوم این اقدامات، توسط رژیم بعث دستگیر و به لبنان تبعید شد. پس از بازگشت از تبعید به حمایت خود از امام خمینی ادامه داد و به این دلیل مدتی بازداشت شد. وی در عین حال تمام امور اقتصادی و پرداخت شهریه امام را در نجف، تقبل کرد. در آن زمان که امکان ارسال پول به امام از ایران وجود نداشت، او کمک شایانی به تامین هزینه‌های مورد نیاز حضرت امام می‌نمود. طرفداران علما تلاش‌های بسیاری کردند که« شیخ نصرالله» را جذب خودشان کنند، ولی در این راه توفیقی نیافتند.

بعدها از مناطق اطراف خلیج فارس و دیگر جاها، سهم امام برای حضرت امام می‌آمد و ایشان هم تمام آن را در اختیار آقای خلخالی قرار می‌داد و او هم آنها را برای شهریه طلاب و نیز استمرار مبارزه صرف می‌کرد.

ایشان« شیخ نصرالله» با استفاده از این سهم امام، به روحانیون مبارز و مشتاقان دیدار امام خمینی که به نجف اشرف می‌رفتند، مساعدت مالی می‌کرد.

او مروج مرجعیت امام خمینی نیز بود و در این راه بسیار کوشید که این امر باعث ناراحتی طرفداران برخی از مراجع شده بود.

علاوه بر آن، از معتمدین امام خمینی بود و در صدور اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه به روحانیون، امام به وی اعتماد داشت.

پس از اخراج جمعی از علما و روحانیون ایرانی مقیم عراق توسط رژیم بعث عراق، بیوت آنان را خریداری کرد تا مانع از توقیف آنها توسط رژیم بعث گردد.

« شیخ نصرالله» همزمان مدیریت مدارس آیت‌الله العظمی بروجردی در دو شهر نجف و کربلا را برعهده داشت و مدرسه بزرگ آیت‌الله بروجردی در نجف را به پاتوق اصلی طرفداران امام و محل سکونت آنان تبدیل کرد

و نماز جماعت امام در مغرب‌ها در این مدرسه برگزار شود و هم چنین در مناسبت‌های زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام که امام به کربلا مشرف می‌شد،

نماز جماعت امام در حسینیه آیه‌الله بروجردی در کربلا که تحت مدیریت ایشان بود، اقامه می‌شد.
شیخ نصرالله خلخالی از ابتدا به فعالیت‌های دینی همانند گسترش بناها، به‌خصوص مشاهد شیعی، اهتمام ویژه‌ای داشت و از طرف آیت‌الله العظمی بروجردی مامور مرمت بنای حرم مطهره حضرت رقیه دخت امام حسین و توسعه مقبره و حرم برآمد.

توسعه حرم حضرت رقیه

لذا خانه‌های اطراف را با کمک مردم خیر محل خریداری می‌کرد که در این میان عده‌ای راضی نشدند. وی طی سالهای طولانی پس از آن اهتمام می‌ورزید این مهم را به سامان برساند و بدین منظور تعداد زیادی از خانه‌های اطراف حرم حضرت رقیه را خریداری کرد و قصد داشت حرم مزبور را توسعه دهدکه اجل مهلت نداد.

فوت شیخ نصرالله :۱۳ اسفند ۱۳۵۶

این مردخیر در  ۱۳ اسفند ۱۳۵۶(٢٤ ربیع الاول ١٣٩٨) در منزل خود در شهر دمشق در سوریه درگذشت. پیکرش به نجف اشرف منتقل و در آن شهر به خاک سپرده شد. متعاقب آن مراسم و مجالس ختم به این مناسبت برگزار شد و نام و یاد امام در آن مجالس مطرح گردید.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آقای دکترهادی انصاری(ازخیرین درامورعتبات)فوتش را۲۹ ربیع الاول ۱۳۹۸ هجری قمری(۱۸ اسفند۱۳۵۶شمسی)گفته است.

نارضایتی(کدورت)شیخ نصرالله خلخالی با بیت امام خمینی؟

 آیت‌الله سیدجعفر کریمی:گفته می‌شود مرحوم شیخ نصرالله خلخالی در اواخر عمر خود با توطئه ساواک دچار سوء تفاهماتی با برخی از افراد دفتر امام خمینی گردید.

نارضایتی از«سیدمصطفی» نبود

عوامل ساواک تلاش کردند آن را به فرزند گرامی امام نسبت دهند که امام در این باره می‌فرمایند:

[«راجع به کدورت ایشان از اشخاص مرقوم، باید عرض کنم، مطلب به هیچ وجه به« مصطفى»  ارتباط نداشت، ولى مغرضین که پى فرصت مى‏گردیدند، کار خود را انجام دادند.

علت مسافرت« شیخ نصرالله خلخالی»به لبنان؟

و اما مسافرت ایشان (به لبنان) را من نمى‏دانم روى چه اصلى بود. خودشان هم به من اظهارى نکردند. لکن از آقاى مدنى ظاهر مى‏شد که مربوط به محاسبات است.

و اما قصه «حواشى» (اطراقیان) آن هم صحیح نیست. من حواشى ندارم. فقط یک نفر که نسبت دروغ على الظاهر به او دادند، در بیرونى این جانب است براى استفتاء. در هر صورت من متاسف هستم که پس از دوستى چهل ساله یا بیشتر با آقاى خلخالى، چنین سوء تفاهمى پیش آمد، و مغرضین دامن‏ زدند و چنین شد»].

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این قسمت(مصاحبه کریمی)سایت جماران است،بااصلاحات،ضمناً

مطلب داخل [کروشه] ازامام خمینی است.

  آیت‌الله سیدجعفر کریمی

اولین روحانی عراقی که به استقبال امام خمینی آمد-کربلا-آبان۱۳۴۴

آیت‌الله سید محمد شیرازی از امام خمینی در کربلا+ سید مصطفی خمینی +سید محمود مرعشی نجفی

آیت الله سیدمحمدشیرازی به دیداردوست صمیمی اش آمد۱۳اسفند۱۳۵۸قم

بعد از حضور امام در نجف اشراف در دوران تبعید و ورود به  شهر کربلا، سید محمد شیرازی استقبال خوبی از رهبر کبیر انقلاب به‌عمل آورد و حتی محل نماز خویش را در کربلا به امام راحل سپرد.سید محمد شیرازی در سال ۱۳۸۱ درگذشت.

وقتی خبر به نجف رسید که امام خمینی به عراق آمده است، همه علما برای استقبال از امام اقدام کردند و به کاظمین رفتند «آقایان مدرسی» هم به‌خصوص آقای هادی مدرسی خیلی زحمت کشیدند که تمام هدایت‌گری‌ها آنها از جانب شهید شیخ محمد منتظری صورت می‌گرفت. ایشان نقش عظیمی در انقلاب اسلامی داشتند، دوست و دشمن این موضوع را قبول دارند.

 مرحوم مهندس بازرگان می‌گفت««هوشی ‌مینه» انقلاب ما «محمد منتظری» است(فرزندآیت الله منتظری)» (هوشی‌مینه رهبر انقلاب ویتنام است).

در همان اول آیت‌الله سید محمد شیرازی در استقبال به امام گفت که "شما اگر به نجف بروید دیگر نمی‌توانید به کربلا بیایید، همین الآن که به کربلا آمده‌اید قصد۱۰ روز (عشره) بکنید" که امام این موضوع را پسندیدند

آیت الله سیدمحمدشیرازی«امامت جماعت»خودرابه« امام خمینی» واگذارکردند.کربلا

 باهم  به حرم رفتند نزدیک غروب که شد آقای سید محمد شیرازی به امام گفت :«شما به‌جای من در حرم نماز بخوانید»و امام در آن چند روزی که در کربلا بودند در صحن حرم امام حسین(ع) نماز مغرب و عشاء را اقامه کردند.

مرحوم  سیدجعفرکریمی می گوید: همه این موارد را شخصاً حضور داشتم .

 آیت‌الله خویی ۱۰ ماشین برای استقبال از امام فرستاد.

 قریب ۱۰ تا ماشین از طرف آیت‌الله العظمی خویی به‌استقبال امام آمدند همچنین از طرف آیت‌الله حکیم هم چند ماشین به‌همراه افراد مهم بیتش به‌استقبال حضرت امام آمدند.

 ‌آیت‌الله العظمی شاهرودی، آیت‌الله سید حسین حسینی همدانی ابوالزوجه عموی ما ــ رحمة الله علیهما ــ مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی، آیت‌الله بجنوردی و علما

 و فضلای برجسته نجف اشرف که از علاقه‌مندان به امام و جزو علمای درجه یکی بودند که یا ماشین برای استقبال امام فرستادند یا خودشان شرکت کردند. زمانی که امام به نجف رسیدند برای زیارت به حرم مطهر امیرالمؤمنین رفتند و بعد از زیارت به منزلی که برای ایشان تدارک دیده بودند راهنمایی شدند.

اولین مرجعی که در نجف به دیدار امام خمینی آمد

اولین کسی که به منزل امام رفتند آیت‌الله سیدمحمودحسینی شاهرودی  بودند که به شیخ المراجع مشهور بودند، به‌یاد دارم که ایشان سنشان از آیت‌الله حکیم هم بیشتر بود.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:آیت‌الله سید محمود حسینی شاهرودی(فرزندسیدعلی)درسال۱۳۵۳ درسن ۹۴سالگی درگذشت وفرزندش (آیت‌الله سید محمود حسینی شاهرودی) در۱۶ تیر ۱۳۹۸درسن ۹۴ سالگی درگذشت.

 زمانی که ایشان آمدند من هم حضور داشتم و روبه‌روی امام و آیت‌الله شاهرودی نشسته بودم و وقتی برای آیت‌الله شاهرودی چای را با قند آوردند، امام قند را برای ایشان با دست شکست که این نشان از توجه امام به شرایط سن ایشان بود. در عراق قند مرسوم نبود البته قندهایی مربعی و مستطیلی بود که از بلژیک می‌‌آوردند.

«عصا»بجای «قاشق» چایخوری.

 آیت‌الله شاهرودی شوخ‌طبع بودند، برای اینکه قاشق چای‌خوری برای همزدن چای نگذاشته بودیم، عصایشان را دور استکان چرخاندند که همه خندیدند و امام به من گفتند "برو یک قاشق چای‌خوری بیاور". من هم رفتم و از آشپزخانه آوردم و به امام دادم. ایشان استکان چای را برداشت و قندها را در چای انداختند و چای را شیرین کردند که این‌ها همه درس‌های تعامل و تربیتی دینی بود که ما یاد گرفتیم که چگونه مراجع عالی‌قدر را احترام کنیم.

«آیت‌الله العظمی خویی» معمولاً که برای نماز مغرب و عشاء می‌رفتند بلافاصله درس می‌گفتند، اولین بار بعد از درس برای دیدار امام رفتند، خناس‌ها گفتند که "خوب بود ایشان قبل از نماز به‌دیدار امام می‌آمد" در حالی که ایشان به کوفه می‌رفتند و از آنجا به نماز می‌آمدند و بعد کلاس را برگزار می‌کردند و آن شب جلسه خصوصی در منزل خودشان را هم تعطیل کردند. از ابتدا که وارد خانه امام شدند و ایشان را دیدند شروع به گریه کردند و آیه برادران یوسف را خواندند و امام ایشان را در آغوش گرفتند. امام زیاد اهل صحبت کردن نبود عده‌ای می‌گفتند که چرا امام بحثی را مطرح نکردند اما متوجه نبودند که آن جلسه جای بحث کردن نبود و ایشان رفتند و دوباره فردا بعد از درس فقه‌شان به دیدار امام آمدند البته من نبودم اما دیگر دوستان که بودند به من اطلاع دادند.

مرحوم کریمی می گوید:»آیت‌الله حکیم» به‌گمانم شب دوم یا سوم بود که به‌دیدار امام آمدند، اکثر فضلای شهر نجف به‌دیدار امام آمدند و امام هم کاری کردند که هیچ کس نکرد. اولین کار امام این بود که به‌ترتیب سریع به دیدار مراجع بزرگی که به‌دیدارشان آمده بودند رفتند. به‌یاد دارم که اول به منزل آیت‌الله خویی رفتند که ایشان استقبال بسیار خوب و پذیرایی فوق‌العاده خوبی از امام کردند و امام هم از آیت‌الله خویی تشکر کردند و فرمودند: "شما، ما و همه علما را در همه جا همراهی و پشتیبانی کردید".

 ماجرای دیدار آیت‌الله حکیم با امام خمینی

آیت‌الله حکیم با این ملاقاتها با حضرت امام علاقه ویژه به حضرت امام پیدا کردند و حضرت امام بازدید آیت الله حکیم رفتند. امام که به بازدید آیت‌الله حکیم رفتند به ایشان گفتند :آقا! به هر حال ما از شما انتظار بیشتری داشتیم من می‌دانم که شما چه قدرت بالایی دارید، آیا شما می‌دانید که در ایران چه‌تعداد مقلد دارید؟ ای‌کاش به ایران می‌آمدید تا ببینید چه جایگاه قوی‌ای دارید.

امام خمینی(س) و آیت الله سید محسن حکیم

آیت‌الله حکیم  گفتند:«ما توپ‌های توخالی بودیم، توپ‌هایی که گلوله ندارد، ما سرباز نداشتیم" که امام فرمودند "من سرباز شما، شما هم جلودار ما باشید».

آیت‌الله حکیم به‌زبان گله گفتند :من برای شما نامه فرستادم که همه بیایید و اینجا یک تصمیم کلی در رابطه با ایران بگیریم،

 امام گفت :من قصد تمرد از حرف شما را نداشتم.

 آیت الله حکیم گفتند :پس برای چی نیامدید؟،

 امام پاسخ دادند: آیا به‌یاد دارید که دولت عراق بدرفتاری کرد و آیت الله نائینی و کمپانی و حتی آیت‌الله کاشف‌الغطا به قم آمدند. من آن موقع جوان بودم و به‌دیدار این بزرگان رفتم و گفتم که «اشتباه کردید به اینجا آمدید شما را که بیرون نکردند، قهر کردید به اینجا آمدید حالا خواستید بازگردید اگر راهتان ندادند می‌خواهید چه‌کار کنید!؟»، ما هم اگر به نجف می‌آمدیم و شاه هم پا روی دنده بی‌ادبی می‌گذاشت و می‌گفت»این‌ها را راه ندید بیایند»، چه‌کار می‌کردیم، آیا ما از ملت جدا نمی‌شدیم و دیگر می‌توانستیم کاری بکنیم؟ با پای خودمان از ایران بیرون بیاییم.

 آیت الله حکیم گفتند: حرفت درست است.

 امام حمینی ادامه دادند: من آن موقع به آیت الله کاشف الغطا گفتم :«شما که عراقی هستید شما برای چه به ایران آمدید از مردم خودت قهر کردی!؟»،

 امام دوباره این حرف را به آیت الله حکیم گفتند: قصد ما معاذالله بی‌اعتنایی به دعوت شما نبود.

آیت‌الله ‌العظمی حکیم گفته بودند که :شرایط به‌نحوی نبود که کار پیش برود و سرباز نداشتم.

 امام جواب دادند:  من سرباز شما هستم، شما می‌آمدید و می‌دید که من چگونه جمعیت را پشت سر شما می‌آوردم که دشمن فرار کند.

جالب‌تر زمانی است که آیت‌الله حکیم به‌دیدار امام خمینی آمدند، مشی ایشان از جهاتی شبیه امام خمینی بودند متین، مرتب و هیچ وقت توجهی به اینکه سر و دست می‌شکستند دستشان به ایشان برسد نداشتند و از این کارها خوششان نمی‌آمد، از نظر برخورد مثل امام بودند.

 امام گفت «آیت‌الله حکیم رئیس‌کل است»

از توجه امام به جایگاه مراجع خاطره‌ای از آیت‌الله حاج آقا شیخ حسن صانعی نقل کنم که می‌فرمودند "با امام برای اقامه نماز مغرب و عشا به‌سمت مدرسه بروجردی می‌رفتیم، من که از ایران آمده بودم آشنایی به نجف نداشتم.

 امام به من گفت «آقا شیخ حسن، آن ماشین را که جلوی صحن ایستاده می‌بینی؟»، گفتم: «بله آقا»، امام گفت: «ماشین آقای حکیم است». ماشین باابهتی داشتند. امام فرمودند که ایشان رئیس‌کل است، در حالی که هنوز اذان نگفتند نماز را اقامه می‌کند»، چون آیت الله حکیم قائل به غروب آفتاب بودند و وقتی یک رکعت از نمازشان گذشته بود تازه اذان صحن پخش می‌شد اما کسی جرئت نمی‌کرد به ایشان حرفی بزند، نظرشان به جایگاه مهم مرجعیت آیت‌الله حکیم به‌ویژه در عراق بود.

از شهید سیدمحمد باقر حکیم نقل می‌کنم که می‌گفت »پدرم همه ما را جمع کردند و فرمودند «من این مرد بزرگ را نمی‌شناختم بعد از این دیدارها که با ایشان داشتم متوجه بزرگی‌شان شده‌ام، حرام است بر فرزندان من که با ایشان که مهمان ما هستند مخالفت کنند،»هر کسی با ایشان(امام خمینی) مخالفت کرد از خانه من بیرون برود»، مرحوم کریمی می گوید:من خودم این حرف را از آقا سید محمد باقر حکیم شنیدم، در دو، سه جلسه‌ای که امام با آیت‌الله حکیم دیدار داشتند، آیت‌الله حکیم به امام نظرشان جلب شد و امام هم نسبت به ایشان توجهشان جلب شد.

آیت‌الله حکیم تا زمانی که زنده بودند با امام خمینی خیلی محترمانه برخورد می‌کرد، منتها ایشان از لحاظ دیپلماسی بسیار بالا بود مثلاً یک وقتی امام کسالت پیدا کرده بودند ــ به دقت‌های امام توجه کنید ــ از بیت آیت‌الله حکیم با بیت امام تماس گرفته بودند که "ایشان می‌خواهند به دیدار امام بیایند" که دفتر امام گفته بودند «در حال استحمام است». در نجف رسم بود که بعد از نماز مغرب و عشاء علما به دیدار هم می‌رفتند. امام که استحمامش تمام شد متوجه موضوع شد و فهمید آیت‌الله حکیم برای زیارت راهی حرم امیرالمؤمنین شدند.

امام از این بزرگ‌منشی ایشان خوشحال شدند. وقتی به هم رسیدند آیت‌الله حکیم گفت "شنیدم شما کسالت دارید می‌خواستم به ملاقاتتان بیایم اما وقتی متوجه شدم که در حال استحمام هستید خوشحال شدم، الحمدلله استحمام علامت سلامت شماست. اگر نرسیدم به ملاقات شما بیایم مرا معذور بدارید". امام هم از ایشان تشکر می‌کنند. در عین حال امام هم چند روز بعد به‌دیدار آیت‌الله حکیم رفتند. ایشان پیام دادند که "می‌خواهم به دیدارتان بیایم" که اینها در سطح‌های بالا بسیار مهم است.

نقش سفارت ایران در بغداد بر تفرقه‌افکنی در بیت آیت‌الله حکیم

رابطه آیت‌الله حکیم با امام خوب بود. خیلی‌ها تند بودند و می‌گفتند که بعضی از اعضای بیت آیت‌الله حکیم با سفارت ارتباط دارند. پدرزن آقای سیدمحمد باقر حکیم، مرحوم آیت‌الله ممقانی است. ایشان با امام خمینی خوب نبودند. اگر کتاب خاطرات مرحوم عمید زنجانی را بخوانید متوجه خواهید شد. ایشان به‌صراحت نوشته‌اند که "ما وقتی به بیت آیت‌الله حکیم می‌رفتیم کسی ما را آدم حساب نمی‌کرد و نمی‌گذاشتند که ما به دیدار‌ آیت‌الله حکیم برویم، تازه این برای زمانی بود که امام در تبعید ترکیه بود و هنوز به نجف نیامده بودند. شخص حضرت آیت‌الله حکیم از حضرت امام شناخت عمیقی نداشتند. علاوه بر نقش سفارت ایران در بغداد بر تفرقه‌افکنی در بیت آیت‌الله حکیم، افرادی هم بودند مخالف نهضت امام خمینی بودند و این رفت‌وآمدهای آیت‌الله حکیم با امام موجب شده بود که ایجاد علاقه مناسبی را در پی داشته باشد که فعلاً مجال ذکرش نیست".

آیت‌الله خویی با حاج آقا مصطفی خیلی رابطه بسیار خوبی داشت و به ایشان گفتند :«در سن تو و در زمان خودم ملایی به‌خوبی تو در نجف ندیده‌ام». 

آیت‌الله خویی -وقتی یک مدتی فرزندامام رانمی دید-می‌گفتند «دلم برای حاج آقا مصطفی تنگ شده" و ایشان را به خانه خود دعوت می‌کرد و با هم ناهار می‌خوردند. این نشان از رابطه خوب آیت‌الله خویی با ایشان داشت، البته حاج آقا مصطفی هم ملا و والامقام و انسان متینی بود و با این بزرگان رفت‌و‌آمد کردن کار آسانی نبود. در نجف اگر کسی ادعای آیت‌اللهی می‌کرد ولی سوادش را نداشت کسی دیگر نگاهش نمی‌کرد و هو می‌شد.

گفتگوی- چالشی- آیت الله حکیم باامام خمینی

آیت الله سید محسن حکیم، مرجع تقلید عام مردم عراق در آن روز بوده و پدر شهید سید محمدباقر حکیم و برادرش مرحوم سید عبدالعزیز است که اخیرا درگذشت.

بر اساس خاطرات به دست آمده حجت الاسلام شیخ محمد سمامی از سالهای اقامتش در نجف در(۲۷مهر۱۳۴۴)٢٣ جمادی الثانیه ١٣٨٥ «قرار بر این شد که آقای خمینی نماز مغرب و عشاء را در مدرسه آقای بروجردی (کبری) اقامه نمایند . البته این ابتکار از حاج شیخ نصرالله خلخالی بود.-تاریخ۲۷ازاینجانب است.مدیرسایت.

نماز مغرب و عشاء را ایشان در حیاط مدرسه خواندند. حیاط مدرسه شلوغ و مملو از جمعیت بود. سجاده ایشان در سمت راست در ورود به حیاط کوچک انداخته شد. الحق و الانصاف نماز ایشان بسیار گیرا و باحال بود.

پس از اتمام نماز عشاء ایشان حرکت کردند. عده ای از طلاب و حقیر در خدمت ایشان حرکت کردیم. معلوم شد که جهت بازدید به طرف منزل اقای حکیم می روند.

از طرف بازار قبله و سرطمه و از کنار مدرسه قزوینی عبور کردند وارد بازار شدند و سپس به منزل آقای حکیم رفتند، و هیچ کس جز خادم در منزل (یعنی در بیرونی) نبود. هنوز آقای حکیم به بیرونی نیامده بودند.

ایشان در اتاق آقای حکیم راهنمایی شد و کنار مسند آقای حکیم نشستند. ومن، پشت به« ارسی» قرار گرفتم.

لحظاتی نگذشته بود که آقای حکیم تشریف آوردند. تعارفات معمولی بین ایشان و آقای حکیم رد و بدل گردید.

مجلس که مستقر گردید آقای خمینی به آقای حکیم گفتند: شنیدم کسالت دارید. خوب است به ایران برای مداوا تشریف ببرید و در ضمن قضایای ایران را از نزدیک لمس کنید.

حکیم: من از تمام قضایا کاملا واقف هستم.

امام: گمان نمی کنم که از همه قضایا مطلع باشید. چه اگر مطلع بودید در قضایای اخیر ایران شما کوتاه نمی آمدید.

حکیم: آنچه وظیفه شرعی بود بجا آوردم، و شما هنوز از اوضاع سیاسی جهان باخبر نیستید. یک عده افراد سودجو این قضایا را ایجاد می کنند که خود سود ببرند، و باید خیلی متوجه و بیدار باشیم.

امام: شاید مطلع نباشید که آمریکا و انگلستان می خواهند دول اسلامی را محو و نابود کنند و فعلا از ایران شروع کردند. تمام منافع ایران را می برند و می خواهند خون این ملت ها را بمکند. باید متوجه بود و بیدار شد و ما بدین جهت قیام کردیم، و محمد رضا شاه پهلوی اصلا معتقد به اسلام نیست.

حکیم : بلی آن طور که شما می گویید صحیح است، ولی راه ایستادگی و مقاومت با آن ها آن طور که شما اقدام کردید درست نبود. چون ما که سلاح و قدرت نداریم. سلاح و قدرت ما همین مردم هستند. این ها هم حرکتشان از طرف باد است (یعنی با باد می آیند و با باد می روند.) و ما تجاربی از انقلاب ۱۹۲۰میلادی(۱۲۹۹شمسی)  عراق داریم و می دانیم که چگونه با ما انگلیسی ها رفتار کردند و نتیجه قیام و انقلاب ما به کجا منتهی شد. خیلی محتاطانه باید حرکت کرد و به اندک غفلت ممکن است مسلمان ها ذلیل و نابود گردند؛ و من خود را در مقابل این مسائل مسؤول می دانم. بعضی از قضایا را که شما بیان کردید ما تحقیق کردیم آن طور نیست.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:انقلاب ۱۹۲۰معروف به (ثوره العشرین)با شروع جنگ جهانی اول، انگلیس به بهانه جلوگیری از نفوذ آلمان، با نیروی نظامی خود از دهانه اروندرود به عراق که جزو قلمرو عثمانی بود، حمله کرد. مردم مسلمان عراق که در این اشغال تحت سلطه اجانب قرار گرفته بودند، با رهبری علمای دین دست به جهاد علیه اشغال‌گران انگلیس زدند. در این حرکت علمای عراق نه تنها حکم جهاد صادر کردند، بلکه خود در جبهه‌ های مختلف شرکت کرده، به مقابله با نیروهای بیگانه پرداختند./پایان توضیح.

امام خمینی گفتند: البته من بدون تحقیق و تتبع اقدام نکردم و من مدارک مستدل دارم.

 حکیم خطاب به امام گفتند :«شما جواب خدا را در این خون ریزی چه می دهید!؟»

امام خمینی جواب دادند: امام حسین (علیه السلام) که قیام کرد و خود و عده ای شهید شدند برای چه بود!؟ برای حفظ اسلام بود. پس باید این اعتراض را هم به او بنماییم!.

آیت الله حکیم خطاب به امام خمینی:شماراباامام حسین قیاس نکنید.

 حکیم عصبانی شدند و با عصبانیت گفتند: ای آقا! شما خود را با امام حسین قیاس می کنید!؟ امام حسین(ع) امام مفترض الطاعه و عالم و مأمور از جانب خداوند بود.

آقای حکیم درادامه متعرضانه گفتند: شما چرا هر کاری که می خواهید بکنید و هر خونی که می خواهید ریخته شود امام حسین(علیه السلام) را در میان می آورید. ریختن یک قطره خون بی گناه در نزد خداوند مسؤولیت عظیم دارد.و سپس سکوت کردند.

 و آقای خمینی هم صحبت نکردند.(جوابش راندادند)

چند لحظه بعد آقای خمینی بلند شدند و آقای حکیم تا در اتاق از ایشان مشایعت کردند و از منزل خارج شدیم.البته تمام مجلس حدود بیست دقیقه به طور انجامید. 

در خلال این مدت آقای سید یوسف حکیم و بعضی از آقازادگان و حواشی آقای حکیم آمدند.

آقای خمینی از منزل آقای حکیم به طرف منزل آقای خوئی رفتند. هنوز آقای خوئی در درس نیامده بود. لحظاتی بعد آقای خوئی آمدند و در حدود ربع ساعت این بازدید به طول انجامید. مطالب مهمی بحث نشد.

و سپس به منزل آقای شاهرودی(آیت الله سیدمحمود)  رفتند.

آیت الله سیدجعفرکریمی می گویند: البته مطالبی که راجع به آقای حکیم و آقای خمینی نوشته شد نقل به طور خلاصه و با تغییر بعضی از عبارات بود، چون آقای حکیم فارسی شکسته صحبت می کرد.»طبعا دراین قبیل خاطرات به خصوص آنها که در زمان حادثه نوشته شده است، ممکن است صراحتی باشد که برخی را خوش نیاید. اما به هر حال، آنچه در زمان حادثه نوشته شده، طبعا و حتما بسیار دقیق تر از خاطراتی است که سالها پس از رخدادها به نگارش در می آید. چنان که در حال حاضر بیش از نود و پنج درصد خاطرات منتشر چنین بوده و اساسا در حجیت آنان و دست کم در لحن بیانشان تردید وجود دارد.

این خاطره را کسان دیگری هم منتشر کرده اند. از جمله آقای «دکترسید صادق طباطبایی»،فرزند آیت الله سلطانی طباطبایی(برادرخانم حاج احمدآقا) این گونه آن را در خاطرات خود نقل می کند:

با تبعید امام به ترکیه، امام موسى صدر به واتیکان سفر مى‏کند و طى ملاقاتى طولانى و فشرده از پاپ اعظم مى‏خواهد که براى رهایى امام از تبعید اقدام کنند. در اروپا نیز بیانیه‏هاى متعددى توسط برادران انجمن اسلامى سازمان UMSO در حمایت از امام و قیام روحانیت در ایران صادر مى‏گردد. در تهران و قم و مشهد، در بازار و دانشگاه نیز اعتراضات به تبعید امام ادامه یافت سرانجام امام و حاج آقا مصطفى در ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ از ترکیه به عراق تبعید مى‏گردند.
شاه خیال مى‏کرد، شرایط حوزه نجف امام را در خود تحلیل برده و حرکت ایشان به خاموشى خواهد گرایید.
گفتگوى ایشان با آیت‏ الله حکیم در نجف در همان روزهاى اول ورودشان، روشنگر همه چیز هست الاّ سکوت و یا تصمیم به سکوت پیرامون حوادث ایران.
مطالب رد و بدل شده میان ایشان و آیت‏الله حکیم عیناً نقل مى‏گردد:
چند روز پس از تبعید امام از ترکیه به عراق،

امام خمینى در شب ۲۷ مهرماه ۱۳۴۴ در نجف اشرف به دیدار مراجع تقلید رفت. گفتگوى آن حضرت با آیت ‏الله حکیم بیانگر عزم راسخ امام در انجام رسالت خویش در حوزه نجف و همچنین نشان‏دهنده تفکر و فضاى حاکم بر این حوزه است که عیناً نقل مى‏شود:
امام خمینى: «خوبست براى تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آن‏جا را از نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه مى‏گذرد. در زمان مرحوم بروجردى عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحت مى‏کردم و مى‏گفتم مطالب را به ایشان نمى‏رسانند. نسبت به جناب‏عالى هم این‏طور معتقدم که فجایع حکومت ایران را به سمع شما نمى‏رسانند والا شما هم ساکت نمى‏ماندید.
در تهران به عنوان ۲۵ سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار دلار از این مردم فقیر براى مصارف جشن گرفتند، ۸۰۰ دختر و ۸۰۰ پسر را به عنوان دعا در محلى به جان هم انداختند. به عنوان دعا چه کرده ‏اند! از گفتنش خجلم.(جشن هنرشیراز(اختلاط طن ومرد)
حکیم گفت: شما که این‏جا هستید، به من لطفى ندارد ایران بروم؛ وانگهى چه مى‏شود کرد، چه اثرى دارد؟
امام گفتند: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم، چطور اثر ندارد!؟ اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است..
حکیم: اگر احتمال عقلایى نیز داشته باشد و از طریق عقلایى اقدام شود خوبست.
امام گفتند: قطعاً تأثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدام عاقلانه است و اقدام غیرعاقلانه اصلاً مورد بحث نیست. مقصود، اقدام علما و عقلاء ملت است.
 حکیم: اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمى‏کنند... براى دین سینه چاک نمى‏کنند.
امام: عرض کردم که مردم در پانزده خرداد جوانمردى و صداقت خود را نشان دادند.
 حکیم: اگر قیام کنیم و« خونى از بینى کسى بریزد» سروصدایى بشود مردم به ما ناسزا مى‏گویند و سروصدا راه مى‏اندازند.
امام گفت: ما که قیام کردیم از احدى بجز مزید احترام و سلام و دستبوسى ندیدیم و هر که کوتاهى کرد حرف سرد شنید و مورد بى ‏ارادتى مردم واقع شد.

امام ادامه داد: در تبعید ترکیه به یکى از دهات ترکیه - اسمش یادم نیست- رفتم. اهالى آن ده گفتندوقتى« آتاتورک» مشغول عملیات ضد دینى خود شد علماى ترکیه جمع شدند و به اتفاق مشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورک شدند. «آتاتورک» روستا را محاصره و چهل نفر از علماى ترکیه را به قتل رسانید

امام خمینی درادامه گفت:من شرمنده شدم، پیش خود فکر کردم که آن‏ها سُنى مى‏باشند. وقتى خطر را به دین اسلام نزدیک مى‏بینند، چهل نفر کشته مى‏دهند ولى علماى شیعه در این خطر عظیمى که بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامده (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگرى). واقعاً جاى خجلت است.

 حکیم گفت: چه باید کرد بایستى احتمال اثر بدهیم، کشته دادن چه اثر دارد؟
امام: عملیات ضد دینى دو جور است. یکى مثل رضاخان، بى‏دینى مى‏کرد و مى‏گفت: من مى‏کنم و نسبت به شرع نمى‏داد. البته موضوع اقدام علیه او از باب نهى از منکر بود ولى شاه فعلى هر عمل ضد قرآن و مذهب مى‏کند و مى‏گوید: از دین است، نظر قرآن چنین است، من از قرآن کریم مى‏گویم. این بدعت عظیم که بر اساس دیانت لطمه وارد مى‏کند قابل تحمل نیست. باید جانبازى کرد، بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتى دین مورد حمله واقع شد عده‏اى از علماى شیعه قیام کردند و دسته‏اى از آن‏ها کشته شدند.
 حکیم: تاریخ(ثبت درتاریخ) چه فایده ‏اى دارد! باید اثر داشته باشد.
امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین‏بن على علیهماالسلام به تاریخ خدمت مؤثرى نکرد!؟ و چه بهره بزرگى از قیام آن حضرت مى‏گیریم؟
 حکیم گفت: راجع به«امام حسن» چه مى‏فرمایید؟ایشان که قیام نکردند!.
امام خمینی خطاب به آقای حکیم گفتند: اگر امام حسن هم به اندازه شما مرید داشت قیام مى‏کرد. در اول امر قیام کرد، دید مریدها فروخته شده ‏اند لذا فتح نکرد. اما شما در تمام ممالک اسلامى مقلد و مرید دارید.
 حکیم گفت: من که نمى‏بینم کسى را داشته باشم که اگر اقدامى کردیم تبعیت نماید.

 امام گفت: شما اقدام و قیام نمایید من اولین کسى خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد!

مرحوم حکیم: لبخند و سکوت...»
یکى از دلایل اساسى مشکلات ما در انتشار بیانیه‏ هاى روحانیون و امام در آن زمان در اروپا، سکوت سایه افکنده بر حوزه نجف و بخش اعظم روحانیت و مراجع در ایران بود. حاکمیت ارتجاع بر اوضاع نجف به حدى بود که امام دوران اقامت خود را در نجف از تلخ‏ترین دوران حیات خود مى‏نامند.

اما آقای سمامی که خود در آن صحنه حاضر بوده همان زمان مطالبی را که میان این دو مرجع وقت رد و بدل شده را یادداشت کرده اند. نکته مهم در این خاطره تفاوت دیدگاه های آیت الله حکیم و امام درباره نحوه مبارزه به خصوص دفاع از نهضت روحانیون در ایران است.

یک مسأله اختلاف برداشت میان دو مجتهد و مرجع تقلید است که امری طبیعی و مطابق اصول است. اما شاید یکی از طبیعی ترین دلایل این اختلاف نظر تفاوت اوضاع عراق با ایران باشد و تجارب دو طرف و نوع تعامل آنان با مردم باشد. شاید تفاوت دیگر در نوع نگاه یک مرجع در داخل ایران با یک مرجع در خارج ایران نسبت به مسائل داخل ایران باشد.

نکته دیگر در تفاوت میان آنان، اعتمادی است که امام خمینی به ملت ایران دارد و به عکس تردیدی است که آیت الله حکیم نسبت به عراقی ها دارد. امام احساس حمایت مردمی بیشتری داشته است مردمی که به رغم همه فشارها همراهی خود را با مرجعیت در برابر نظام پهلوی حفظ کردند. اما در عراق وضعیت متفاوت بود. در آنجا حدود شصت و اندی درصد شیعه بودند در حالی که در ایران نود درصد بود. طبیعی بود که مرجعیت نمی توانست مطمئن حرکت کند. به نظر می رسد تجربه آقای حکیم مربوط به عراق بود اما امام ایران را به خوبی می شناخت.

آقای حکیم نسبت به سوابق مبارزات مردم عراق و شکستی که از ناحیه انگلیسی ها بر شیعیان وارد شده بود آگاهی کامل داشت. به علاوه آیت الله حکیم خود از مبارزان آن انقلاب بود و به خوبی اوضاع عراق را درک می کرد. وی در عراق با دولت شاهی و بعثی درگیر شد./آبان ۱۳۸۹پارسینه بنقل ازآینده بااصلاحات نگارنده.

برخی از مسؤولیت‌های  آیت‌الله سیدجعفر کریمی:
ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات با حکم امام خمینی  در سال ۱۳۶۱
نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دوره اول و سوم از طرف مردم استان مازندران
مسؤولیت بررسی پرونده‌های زندانیان محاکم عمومی با حکم امام خمینی در سال ۱۳۶۲
عضو جامعه اسلامی مدرسین حوزه علیمه قم از سال ۱۳۵۸ تا کنون.

عضو شورای استفتاء امام خمینی و مقام معظم رهبری»است

زندگینامه "هاشمی رفسنجانی"خاطرات وتصاویر

 امام خمینی:مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند« هاشمی» زنده است چون نهضت زنده است.صحیفه امام، ج۷، ص: ۴۹۵

 زندگی‌نامه  آیت‌الله هاشمی رفسنجانی-اطلاعات کامل وجامع

نام:                   علی اکبر                                        نام خانوادگی: هاشمی رفسنجانی
تولد:                  سوم شهریور۱۳۱۳             محل تولد: روستای بهرمان شهرستان رفسنجان
نام پدر:              میرزاعلی هاشمی بهرمانی              نام مادر:ماه‌ بی‌بی صفریان

وضعیت خانوادگی: خانواده‌ای معروف وخوشنام و ثروتمند،پدرش ازملایان محل باتحصیلات حوزوی بوده ودرعین حال از باغداران و تاجران پسته بهرمان "بخش نوق" رفسنجان بود.
تعداد اعضای خانواده :۱۱نفره سه خواهر ( طیبه، طاهره و صدیقه) و چهار برادر ( محمود، قاسم، احمد و  محمد)یکیش ظاهراًدرکودکی فوت شده
 

علت انتخاب نام خانوادگی"هاشمی"؟
معمولاً"هاشمی"به ذریه فاطمه زهرا(س)گفته می شود یعنی"سید"باشد
نام خانوادگی هاشمی  به این دلیل انتخاب شده است که نام جدّ پدری وی حاج هاشم بوده است .
 

علی اکبر تحصیل را، از سن ۵ سالگی در مکتب خانه ای در نوق آغاز نمود. در سن ١٤ سالگی برای تحصیل به قم رفت و به تحصیل علوم دینی رازیرنظر اساتیدی چون: آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینیی ، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمد کاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب ‌الدین نجفی مرعشی، محمد حسین طباطبائی و حسینعلی منتظری تلمذنمودوو به درجه اجتهاد نائل آمد

هاشمی در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است، ازدواج نمود. او خواهر حسین مرعشی، معاون سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری و از مدیران اصلی دولت سازندگی است. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب و به نامهای فاطمه، محسن،،  فائزه، مهدی و یاسر است.


۱-فاطمه بزرگترین فرزندمتولد ۱۳۳۸ متولد شد.شوهرش دکتر سعید لاهوتی 


 فاطمه هاشمی در سال ۱۳۷۳مسؤل  بنیاد بیماری های خاص شد.در سال ۱۳۷۷، فدراسیون ورزشی بیماران خاص تاسیس وسال ۱۳۸۴ ریس این فدراسیون شد، سال ۱۳۸۸ تحت فشار! استعفا داد.

فائزه و اکبر هاشمی

دختران هاشمی"فاطمه وفائزه"درآغوش پدرشوهر"آیت الله لاهوتی-هر2بافرزندان لاهوتی ازدواج کردند

۲-محسن متولد۱۳۴۰پسربزگ هاشمی،دومین فرزند است

 او مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک خود را از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا گرفته و در گذشته در پست های مختلفی مانند رییس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس بازرسی ویژه ریاست جمهوری و عضو هیات مدیره سازمان صنایع دفاع اشتغال داشته است.

پس از ۱۳ سال ریاست هیات مدیره و مدیرعامل شرکت متروی تهران دراسفند ماه سال ۱۳۸۹ با فشارهای  دولت احمدی نژاد ناچاربه  استعفا شد،البته قالیباف"شهردار"هم بدش نمی آمدکه دوروبرش نباشه!

دردولت روحانی "پست"های حاشیه ای مثل عضویت در هیات مدیره شرکت مادر تخصصی حمل و نقل ریلی کشور دارد.

۳-سومین فرزندهاشمی که جنجالی ترینشان است"فائزه"است

فائزه رفسنجانی:دولت احمدی نژاد از من خواست تعلیق فدراسیون فوتبال را با  اعتبارم رفع کنم - تابناک | TABNAK

فائزه هاشمی متولد۱۳۷۷ می باشد

مدرک لیسانس در رشته مدیریت از دانشگاه الزهرا و رشته علوم سیاسی از واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد را نیز دارد ودکترای حقوق بین الملل دانشگاه‌ه لندن،( دو سال دانشجوی دکترای لندن بوده، اما از تز دکترایش، در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزادتهران دفاع کرده)

وی در۱۶سالگی با دکتر حمید لاهوتی ازدواج کرد،یک دختر (مونا) و یک پسر (حسن) دارند

ازهمان جوانی شیفته ماجراجویی بود، اولین روزنامه مربوط به زنان یعنی روزنامه زن را منتشر کرد و مدیر مسئول آن بود که در نهایت ۱۷ فروردین ۱۳۷۸توقیف شد. در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی نیز با رأی بالایی"دومین" نماینده مردم تهران شد ،فائزه از سال ۱۳۶۹ ریاست فدراسیون اسلامی ورزش زنان را برعهده داشت که تا سال ۱۳۹۰ ادامه پیدا کرد.

فائزه مثل مهدی دستش درفتنه بود،در اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ حضور فعالی داشت و حتی در تظاهرات روز ۳۰ خرداد برای مدت کوتاهی دستگیر شد وی از مخالفین جدی محمود احمدی‌نژاد و حامی میرحسین موسوی بود.

فائزه هاشمی به عنوان یکی از عناصر فعال در فتنه ۱۳۸۸ در روزهای ابتدایی فتنه به تهییج فتنه‌گران پرداخته و تحرکات و حضور خود را تا آخرین نفس برای زنده نگه داشتن فتنه ۸۸ ادامه داد. همچنین در روز اعتراضات جنبش سبز در ۱ اسفند ۱۳۸۹، در خیابان ولی‌عصر بازداشت و مجدداً آزاد شد.

سرانجام به شش ماه حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.پاییزوزمستان سال۱۳۹۱رادرزندان سپری کرد

فائزه برادرش "مهدی"را تازندان مشایعت می کند

۴-چهارمین فرزند و پرحاشیه ترین آنها، "مهدی"متولد سال ۱۳۴۸ است و عمده فشارهای سیاسی بر روی هاشمی رفسنجانی نیز مربوط به همین پسر او است.

مهدی درهمه  انتخاباتی که پدرویاخواهرشرکت داشت جنجالی آفرین عهده دار مسئولیت بود. مخصوصاً انتخابات سال ۱۳۸۴ و  وداستان پرماجرای۱۳۸۸ که تاهماهنگی وهمکاری باضدانقلاب(فتنه گران) پیش رفت وبعدش به بهانه مأموریت دانشگاه آزادبه انگلیس رفت3سالی ماندگارشد.


مهدی هاشمی سابقه سوءاستفاده ازموقعیت پدرراداشته، در سال ۱۳۸۶ مدیرعامل و چند کارمند شرکت نفتی توتال، توسط مقامات قضایی فرانسوی به اتهام پرداخت حدود ۶۰ میلیون یورو رشوه به مقامات ایرانی برای مشارکت در احداث میدان گازی پارس جنوبی بازداشت شدند و نام مهدی هاشمی به عنوان فردی که بخشی از این مبلغ را دریافت کرده، مطرح شد.

شرکت نفتی«توتال» در سال ۱۳۷۶ به همراه شرکت گازپروم روسیه و پتروناس مالزی در مناقصه احداث این میدان گازی پیروز شده بود و در سال ۱۳۸۳ پلیس سوئیس متوجه شده بود که حدود ۷.۸ میلیون یورو از اموال شرکت توتال به حساب یک ایرانی مقیم سوئیس واریز شده که به گفته رسانه های فرانسوی از کارمندان مهدی هاشمی رفسنجانی بوده است.

مهدی بعدازفتنه سبز،به بهانه سر و سامان دادن به شعب خارج از کشور دانشگاه آزاد اسلامی و تحصیل "مقطع دکترا در دانشگاه آکسفورد" در شهریورماه سال ۱۳۸۸ از ایران خارج شد.


 با افزایش فشارها و تشکیل دادگاه، او در تاریخ دوم مهر ۱۳۹۱ به ایران بازگشت. در فرودگاه ضمن استقبال محسن، یاسر و فاطمه هاشمی ازوی، احضاریه  دادستانی نیزبهش ابلاغ شد.

درخواست مهدی هاشمی برای حضور در دادگاه مطبوعات

پس از برگزاری ۲۸ جلسه دادگاه، حکم او سرانجام در ۲۱ خرداد  ۱۳۹۴ بجرم ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری، نامبرده متهم به اخذ رشوه و اختلاس ۶۰۰ میلیون تومانی و ۱۰ سال حبس،۵۰تاشلاق و رد مال ۶۰۰ میلیونی و ۱.۲ میلیارد تومان جزای نقدی و همچنین انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد.مرداد ۱۳۹۴به زندان رفت.


۵-کوچکترین -پنجمین  فرزندهاشمی"یاسر" است ،وی متولد  ۱۳۵۰دارای مدرک فوق لیسانس MBA از دانشگاه علم و صنعت است و کم حاشیه ترین بچه هاست.

«یاسرهاشمی» رییس دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد و رییس دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بود.

 آیت الله هاشمی رفسنجانی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به امام نزدیک بود. هاشمی در دوران پیش از انقلاب و در طول نهضت امام خمینی  به صورت یک عضو فعال و همیشه در صحنه حضور داشته است
با تبعید امام، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور پررنگ‌تر شد.
هاشمی مشاوروامین امام خمینی بود
 حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی می گوید:"در جماران خانه اش را در جوار خانه امام و به درخواست امام، برگزید و من بر اساس آنچه که خود دیده، و از بزرگان نظام شنیده، و در اسناد معتبر خوانده ام قاطعانه می گویم - به جز منسوبین و اعضای دفتر امام - هیچکس چون هاشمی بیشترین مراوده و حتی ارتباط روزانه و گاه چندین بار در روز را با امام و یادگاران امام در جماران نداشته است"
تاحدی امام به هاشمی علاقمندبوبه مدیریتش امیدواربودکه بعدازترورش ،گوسفندقربانی می کند وهاشمی را درقیاس بامدرس می داند

  مردان تاریخ همیشه زنده اند

مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد: به رضاخان بگویید من زنده‌هستم" مدرس حالا هم زنده‌است " مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده‌است، چون نهضت زنده‌است .(۵ خرداد ۱۳۵۸ / ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۹۹)
 
اولین پست اجرایی"دولتی"هاشمی

اگرچه امام تامدتی روحانیون را ازگرفتن مسؤلیتهای اجرایی منع کرد ولی پس ازناتوانی دولت موقت ازنظرخودش برگشت واجازه داد که رواحانیون مستعدهمچون دیگران درپست های اجرایی سهیم باشند

 هاشمی رفسنجانی ابتدا سرپرست وزارت کشور و سپس چند دوره رییس مجلس شورای اسلامی شد 


وی در دوران دفاع مقدس   جانشین فرماندهی کل قوا "فرمانده کل جنگ"را بر عهده داشت . وی در سال  1368 به عنوان  رییس جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و در سال 1372 هم برای دور دوم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و تا سال 1376 رئیس قوه مجریه بود . 
 هاشمی  در سال  1376 با حکم رهبر انقلاب اسلامی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شد که این مسئولیت را تا پایان عمر برعهده داشت.

 
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شده بود.


آیت الله هاشمی رفسنجانی در همه ادوار مجلس خبرگان به عنوان نماینده مجلس و عضو هیئت رئیسه حضور داشت ودر شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس برگزیده شده بود تا 1390 ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشت.


خلاقیت هاشمی رفسنجانی در"فرماندهی جنگ"هوشمندی وتدبیر

فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) با بیان اینکه بخش زیادی از خاطرات ما مربوط به دوره‌ای است که ایشان به نیابت از حضرت امام(ره) فرماندهی رزمندگان در جنگ را بر عهده داشت گفت: ۱۸ دی ماه ۶۵ در جنوب غرب اهواز در قرارگاه خاتم‌الانبیا جمع شدیم و ایشان برای عملیاتی کربلای ۵ تصمیم‌گیری کردند و ما در آن شب تاریخی به فکر بلند و قدرت تصمیم‌گیری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پی بردیم؛ همه ما فرماندهان ارتش و سپاه معتقدیم ایشان در عرصه دفاع و امنیت در طول ۸ سال دفاع مقدس فرماندهی بسیار باهوش و صاحب تدبیر بود.

ناگفته های سردار رشید از پایان جنگ و ورود به خاک عراق

سرلشکر غلامعلی رشید  و سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح

سردار سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) در حاشیه مراسم سوگواری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جماران و در جمع خبرنگاران با اشاره به سیره مبارزاتی انقلابی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اظهار داشت: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شخصیتی جامع بود و در همه عرصه‌های دفاعی، امنیتی، سیاست خارجی، اقتصادی و فرهنگی نقش بسیار مهمی را برعهده داشت و  صاحب تفکر بود.

وی افزود: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سیاست خارجی انسانی بسیار آگاه و مسلط بود و در عرصه های اقتصای حتی در زمان جنگ که هنوز رئیس‌جمهور نبودند افکار بسیار بلندی داشتند./۹۵/۱۰/۲۰فارس

 سردار رشید (فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء) یکی از پرسابقه‌ترین و کارآزموده‌ترین فرماندهان نظامی ایران که دارای قدرت بالای تحلیل و برنامه‌ریزی نظامی است وی قبل ازفرماندهی قرارگاه، 17 سال، جانشین ستادکل نیروهای مسلح بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ماجرای شعار «درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی،‌ دو سید حسینی»

پیام سید علی خامنه‌ای رئیس جمهور و اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی

وقتی منافقین علیه بازوان امام وانقلاب( بهشتی وهاشمی  و خامنه ای) شعار می‌دادند، مردم وفاداربه امام وانقلاب در مقابل آن شعارها -برای خنثی کردن-شعار«درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی،‌ دو سید حسینی»راسرمی دادند،درراهپیمایی ها این عکس بردستان حزب اللهی هابود.

احمدتوکلی ادرشب وفات هاشمی رفسنجانی دربرنامه تلویزیونی: آقای رفیقدوست نقل می کردند که در قرارگاه به برخی از جوانانی که در اثر عصبانیت بی‌انصافی می‌کردند می گفت شماها باید بدانید که یکسری آدم‌ها لنگرند و کسی بی عیب نیست و تنها ائمه معصومین (ع) بی عیب هستند. 

گزارش احمد توکلی از پیگیری رانت 85 میلیون یورویی

من میگفتم زمانی که طوفانی می‌آید درخت‌های ریشه دار فقط برگ هایشان میریزد و خودشان سرپا می ایستند. اقای رفقیدوست عنوان می کرد که گاهی میشد ما در جنگ بسیار آسیب می دیدیم و اقای هاشمی عبایش را جمع کرده و وارد قرارگاه میشد و روحیه همه را عوض می کرد و حتی فرماندهان شجاع هم کم می آوردند، این صفت مردان بزرگ است.

 آقای هاشمی میگفت وقتی قرار شد جنگ تمام شود، کنار امام (ره) نشسته بودیم و دنبال راه حل بودیم و گفتم که به عنوان جانشین فرمانده کل قوا که یکی از اختیارات من است، اعلام آتش بس میکنم و بعدا اگر شد شما من را محاکمه کنید ولی مسولیتش را بنده بر دوش بگیرم که این احساس وظیفه ایشان را نشان میدهد که  حاضر است مقابل عده ای و پیش افرادی که کشور را فداکارانه نگه میداشتند، بدنامی را پییشه کند 

احمد توکلی مهمان ویژه برنامه یاردیرین شبکه یک سیما-سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵-بنقل ازالف

وزیر سپاه دوران جنگ با اشاره به یکی از خاطرات دوران جنگ، بیان کرد: روزی آقای هاشمی مرا صدا کرد و گفت حقیقتش این دولتی ها شعار جنگ می دهند اما آنطور که باید به جنگ نمی آیند. شما عملیات ساماندهی می کنی، جلو می‌روی و دوباره عقب می‌آیی. باید تکلیف جنگ مشخص شود. تو یکی از جنگ افروزهایی، از پشتیبانی جنگ کنار برو و وزیر سپاه باش، من می‌خواهم دولت را درگیر کنم و واقعا هم این کار را کرد./محسن رفیق دوست در تلویزیون-۲۱ دی ۱۳۹۵انتخاب

رفیق دوست:ساعت ۷:۱۵ (یکشنبه۱۹دیماه) که وارد منزل شدم، دخترم این خبر را به من داد. تا آخر شب هرچقدر تلاش کردم آماده شوم و به جماران بروم، نتوانستم. ضربه سنگینی به جسم و روحم وارد شد. چرا کهه برخی‌ها فقدانشان خیلی سنگین است.
  دیروز .۲دیماهکه به جماران رفتم، وقتی بدن مطهر ایشان را دیدم، طاقت نیاوردم و نمی‌توانستم باور کنم. بیش از ۵۵ سال آشنایی و دوستی و شناخت از دستمان رفته است./۲۱ دی ۱۳۹۵آفتاب نیوز

 هاشمی نه صدای خوبی دارد ونه ریش خوبی چطوری می خواهدآخوندشود

خاطره‌ای از «آیت‌الله محمدباقر محی‌الدین انواری» یاد کنم که اندکی مرهم زخم مصیبت فقدان این یار فداکار و بی‌بدیل شود. مرحوم آقای انواری می‌فرمود: آشیخ اکبر هاشمی صدای خوبی نداشت و ریشش هم آنچنان که برای منبر و محراب مناسب است، مناسب نبود. ما نمی‌دانستیم او از نظر احراز شغلی از مشاغل روحانیت چه آینده‌ای خواهد داشت… خیلی برای ما مبهم بود… سالها گذشت… او را در مقامی دیدیم که صدها روحانی فاضل با محاسن‌های بلند و دارای پست و مقام روحانی و غیرروحانی، به او به دیده پیشتاز و حتی مربّی و استاد می‌نگریستند…

آن مرحوم که خود نماینده مجلس اول و نیز نماینده خبرگان بوده از کفایت و درایت و حُسن تدبیر و اداره مرحوم آشیخ اکبر هاشمی‌رفسنجانی یاد می‌کرد و او را با این اوصاف می‌ستود./آیت الله محمدجوادحجتی کرمانی۲۵ دی ۱۳۹۵روزنامه اطلاعات

«آیت‌الله حاج شیخ محمد باقر محی‌الدین انواری»متولد١٣٠۵ قم-وفات۲۳ مهر ۱۳۹۱سن۸۶سالگی-وی به۱۵سال زندان بااعمال شاقه محکوم شده بودسال۵۵آزادشد

آیت الله انواری  مسؤل کمیته استقبال از امام – سال ١٣۵٨ به عنوان نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی و نمایندگی امام در ژاندارمری کل کشور طی حکمی در سال ۵٩ /نماینده دوره اول و دوم  مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان بود

خداحافظ رفیق بی‌بدیل روزهای سخت و بحرانی ایران/دور نیست آن زمان که من نیز به شما ملحق شوم

خداحافظ رفیق بی‌بدیل روزهای سخت و بحرانی ایران

آیت‌الله امینی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در پیامی درگذشت آیت‌الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تسلیت گفت.

 آیت‌الله ابراهیم امینی با صدور پیامی درگذشت آیت‌الله علی اکبر  هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تسلیت گفت.

متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون.

حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی

خبر درگذشت و فقدانت را به من دادند. خدا می‌داند آنچنان این مصیبت اندوه بار، جانکاه، ناگوار و دردآور بود که ساعت‌ها گریستم ؛ زیرا برادری بصیر، سنگ صبوری مدبر، هم‌سنگری صمیمی و یار و رفیقی شصت ساله را از دست داده‌ام.

گرچه متاسفانه ظاهراً جسم شما دیگر در کنار ما نیست، اما شما را همچون همیشه "زنده" می‌دانم ؛ چون انقلاب باید"زنده" بماند.

شما در هسته اصلی مبارزات قبل از انقلاب بودید، زندانی شدید، تبعید شدید، شکنجه شدید، ولی دست از همراهی امام عزیز و بزرگوارمان برنداشتید و پس از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از استوانه‌های نظام درر سمت‌های مختلف ؛ از جمله فرماندهی جنگ، ریاست قوه مقننه، ریاست قوه مجریه در دوران پس از جنگ و عصرر سازندگی، ریاست مجلس خبرگان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، وفادارترین و دلسوزترین فرد به‌نظام، رهبری و مردم بودید.

علی رغم آنکه همه دنیایت را فدای انقلاب و نظام کردی، در این اواخر به شما بی‌مهری‌های فراوان شد، مظلوم‌تر از شهید بهشتی بودی و تحمل و صبر کرده و مکرراً در ناملایمات روزگار می‌فرمودید:" اگر صبر نکنم چه کنم؟! اصل نظام به خطر می‌افتد"، اما از شما در مقابل عوام‌فریبان و دشمنان حقیقی و پنهان انقلاب که طرفدار دین منهای روحانیت بودند، حمایت نکردند.

مصیبت بزرگ فقدان شما را به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، مراجع عظام تقلید و علمای اعلام، بیت شما ؛ به ویژه همسر و آقازادگان محترم و عموم علاقمندانتان تسلیت عرض می‌نمایم و از خداوند متعال علو درجات و صبر و اجر به بازماندگان مسئلت دارم.

خداحافظ رفیق بی بدیل روزهای سخت و بحرانی ایران!

سلام مرا به امام و رفقای شهیدمان برسان.

دور نیست آن زمان که من نیز به شما ملحق شوم.

ابراهیم امینی ۲۰دی‌ماه قم

پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی 

فقدان این رفیق دیرین، همرزم و همکار نزدیک سخت و جانکاه است

بسم‌الله الرحمن الرحیم

انّا لله و انّا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم.

فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید.

هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آید.

اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سال های اخیر با شدت و جدیت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.

او نمونه‌ی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم شاهی و از رنج دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.

سال ها زندان و تحمل شکنجه های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آن گاه مسئولیت های خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگ های درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.


با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی شناسم که تجربه ای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم
.

اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ای مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.

غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.غفرالله لنا و له  - سید علی خامنه‌ای  -  ۱۹ دیماه ۱۳۹۵


تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی به سمت مرقد امام/ حضور سید حسن خمینی در حرم/ سیل جمعیت بدرقه کننده پیکر یار امام و حضور چهره های سیاسی (+عکس)


پیکر یار دیرین امام، رهبری و انقلاب با بدرقه پرشور مردم، در جوار مرقد مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی آرام گرفت.۲۱ دی ۱۳۹۵

عکسی از هاشمی رفسنجانی،سیدحسن نصرالله و بشار اسد؛ حدود ۳۰سال قبل

هاشمی رفسنجانی  سفری به سوریه:دیداربا بشار اسد و حسن نصرالله

جزییات  علت فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی

 

 
معاون درمان وزیر بهداشت گفت: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پزشکان مورد اعتماد خود را داشتند، اما به هر دلیلی تیم پزشکی را به طور مستمر کنار خودشان نمی‌پذیرفتند.

معاون درمان وزارت بهداشت منصوب شد/آقاجانی رفت

دکتر محمد آقاجانی در نشستی خبری ضمن تسلیت ایام رحلت حضرت معصومه (س) و ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: دیروز بعدازظهر در حدود ساعت ۶ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به طور کاملا ناگهانیی دچار ایست کامل قلبی می‌شوند که به دنبال این اتفاق بلافاصله ایشان را به نزدیک‌ترین بیمارستان یعنی بیمارستان شهدای تجریش منتقل می‌کنند. در زمان ورود، ایشان علائم حیاتی نداشتند و دچار وقفه کامل قلبی و تنفسی بودند.

وی افزود: بر این اساس بلافاصله اقدامات لازم توسط متخصصان قلب، طب اورژانس، بیهوشی و اورژانس انجام شد و من نیز بنابر مسوولیتم در بیمارستان حضور یافتم و اقدامات درمانی مختلف شامل عملیات احیا، تنفس مصنوعی، ماساژ قلبی، تزریق انواع داروها و تعبیه دستگاه ضربان‌ساز مصنوعی قلب و همه اقدامات اعم از اکوکاردیوگرافی و… انجام شد تا شانسی به قلب بدهیم. این اقدامات در مدت ۹۰ دقیقه ادامه یافت، اما متاسفانه هیچ‌کدام موثر نبودند و در نهایت تاسف ایشان در ساعت ۱۹:۳۰ دار فانی را وداع گفتند.

معاون درمان وزارت بهداشت با بیان اینکه همه امکانات در اختیار بود و تیم تخصصی نیز کامل بودند، گفت: اما به دلیل اینکه اولین تظاهر این اتفاق وقفه کامل قلبی بود، اقدامات درمانی در این زمان علاج‌بخش نیست و حتی اگر این موضوع در یک مرکز درمانی هم رخ می‌داد، ممکن بود اقدامات درمانی تاثیری نداشته باشد.

آقاجانی درباره چرایی عدم حضور تیم پزشکی با ایشان گفت: ایشان فقط در سفرهای شهرستانی می‌پذیرفتند که تیم پزشکی همراه‌شان باشند و در سایر مواقع تیم پزشکی را نمی‌پذیرفتند و صرفا در سفرها تیم پزشکی با ایشان همراه بود.

وی ادامه داد: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی وضعیت جسمی خوبی داشتند و حتی ورزش می‌کردند و کارهای روزمره‌شان را انجام می‌دادند و از نظر جسمی و روحی وضعیت خوبی داشتند، اما در عین حال زمینه بیماری قلبی را هم داشتند و در سن ۸۲ سالگی با وجود بیماری زمینه‌ای قلبی، احتمال بروز سکته قلبی وجود دارد.

معاون درمان وزارت بهداشت ادامه داد: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سنوات گذشته برای بررسی‌های پزشکی به پزشکان مورد اعتمادشان مراجعه کرده بودند، اما مشکل جدی که در کارهایشان اختلال ایجاد کند، وجود نداشت. البته وضعیت جسمانی‌شان را باید از پزشکان‌شان سوال کرد. اما باید توجه کرد که ما به عنوان تیم پزشکی از زمانی که در جریان موضوع قرار گرفتیم و ایشان وارد بیمارستان شدند، همه اقدامات، امکانات، تجهیزات و تیم پزشکی حاضر بود و همه اقدامات ممکن انجام شد اما اقدامی بیش از این قابل انجام نبود.

حضور رهبر معظم انقلاب بر مزار آیت الله هاشمی رفسنجانی + عکس


آقاجانی مجددا درباره عدم حضور تیم پزشکی با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: ایشان پزشکان مورد اعتماد خود ر اداشتند، اما به هر دلیل تیم پزشکی را به طور مستمر در کنار خودشان نپذیرفته بودند و صرفا در سفرها تیم پزشکی همراه‌شان بود.
/دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵الف

حضور رهبر معظم انقلاب بر سر مزار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی +تصاویر

حضوررهبررانقلاب برسرمزار رفیق بی بدلیلش۱۳۹۶/۱۱/۱۱

حضوررهبررانقلاب برسرمزار رفیق بی بدلیلش۱۳۹۵/۱۱/۱۳
 احمد مازنی، نماینده تهران  می‌گوید آیت‌الله هاشمی در استخری در مجموعه سعدآباد بوده و در حین شنا سکته کرده است؛ اما چون آیت‌الله هاشمی عادت داشته هنگام شنا همه را از استخر بیرون کند موقع بروز این اتفاق کسی در استخر نبوده تا سریع‌تر اقدامات لازم را انجام دهد. متن گفت‌وگو با نماینده تهران را در ادامه بخوانید.
 ماجرای فحاشی مداح مشهور+رورایت مسروق ازرفتار2گانه حسنین(ع)
درباره نحوه درگذشت آیت‌الله هاشمی روایت‌های متفاوتی وجود دارد. مثلا برخی می‌گویند ایشان در خودرو وقتی در حال برگشت به منزل بوده دچار سکته قلبی شده و برخی می‌گویند ایشان درون استخر دچار حادثه شده است. شما روایت موثقی از این موضوع دارید؟
 
خبری که من از منابع موثق شنیدم این است که اتفاقی که برای آقای هاشمی افتاد در محل کارش بود.
 
‌ یعنی در همان سعدآباد؟
 
بله. مجمع تشخیص مصلحت نظام دفتری در مجموعه سعدآباد دارد که ایشان دو روز در هفته در آنجا مستقر می‌شدند و هم ملاقات‌ها و هم برخی جلسات خودشان را در آنجا برگزار می‌کردند.
 
این تصمیم به این دلیل بود که با توجه به شرایط سنی که ایشان داشت به نوعی استراحتی داشته باشند. در همان ساختمان محل کار که متعلق به مجمع بود این امکان برای‌شان تدارک دیده شده بود. برای استفاده از امکانات ورزشی آنطور که برای من نقل شده ایشان همیشه تنها می‌رفتند و ورزش می‌کردند.
 
موقع شنا همه را از استخر بیرون می‌کردند. آن روز هم به همین صورت رفتند داخل استخر. خودشان گفته بودند نزدیک اذان بیرون می‌آیند که برای نماز مغرب آماده شوند. همه محافظان هم بیرون استخر منتظر بودند تا طبق روال همیشگی همان موقعی که گفته‌اند خودشان بیرون بیایند. اما محافظین ایشان متوجه می‌شوند که تاخیری پیش آمده وقتی مراجعه کردند دیدند آن اتفاقی که نباید رخ داده است. ایشان متاسفانه سکته کرده بود.
 
در حالی که همه فکر می‌کردند مثل همیشه باید در آب و مشغول شنا باشند. این اتفاق و همینطور کهولت سنی که ایشان داشته باعث بروز این حادثه شد./۲۷ دی ۱۳۹۵عصرایران بنقل ازاعتماد
آقای کرباسچی هم نظرآقای مازنی رادارد
از اطرافیان آقای‌ هاشمی و حاضران پیگیر فوت ناگهانی ایشان نشدید؟
از همه می‌پرسیدیم. از بعضی پاسدارها و محافظان ایشان از همه سؤال کردیم.
آقای‌ هاشمی در استخر تنها بودند؟
ظاهراً تنها بودند.
چطور متوجه می‌شوند اتفاقی افتاده؟
ظاهراً ایشان مایل نبودند وقتی برای شنا می‌روند، کسی همراه‌شان باشد. بنابراین تنها به استخر رفتند و نیم ساعت تا سه ربع شنا می‌کردند. آن طور که محافظان تعریف کردند، وقتی می‌بینند زمان شنای ایشان طولانی شده، داخل رفتند و دیدند  این حادثه برای ایشان رخ داده است.
تیم پزشکیایشان در زمان ریاست جمهوری همیشه یک تیم پزشکی داشتند. آقای دکتری همیشه در دفتر ریاست جمهوری و در مسافرت‌ها همراه آقای‌ هاشمی بود. براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید همراه شخصیت‌های رده نخست، یک تیم پزشکی همراه با آمبولانس باشد. اما این طور که آقای قاضی‌زاده‌ هاشمی و محافظان ایشان گفتند، ایشان غیر از مسافرت‌های خارج از شهر، حضور پزشک را منع کرده وو  گفته بودند ضرورتی ندارد افرادی به عنوان تیم پزشکی معطل من شوند.
قسمتی ازمصاحبه کرباسچی باروزنامه ایران
 دکتر سید حسن هاشمی "وزیربهداشت"عصر چهارشنبه(۲۹ دی ۱۳۹۵) در اولین همایش «نان سالم» که در فرهنگسرای بهمنبا اشاره به موضوع مرگ های ناگهانی به فوت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت:ایشان ۱۶ سال قبل آنژیو کرده بودند و ۳ تا پلاک در رگ های ایشان ایجاد شده بود. همچنین آیت الله هاشمی ۲۰ سال دیابت داشتند و اخیرا از انسولین استفاده می کردند که اگر قبل از این پیشگیری می شد مرگگ ناگهانی اتفاق نمی افتاد/۲۹ دی ۱۳۹۵خبرگزارمهر

محمد هاشمی: اعتدال و میانه روی، وحدت و دوری از افراط دغدغه همیشگی آیت الله هاشمی رفسنجانی بود/ آیت الله العظمی جوادی آملی: آیت الله هاشمی رفسنجانی شورای فقهی را پیشنهاد می داد که مبادا مردم مجبور باشند از یک نظر پیروی کنند

«محمد هاشمی» در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما گفت: علت فوت ایشان ایست قلبی بود.  وی افزود: به محض اینکه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی دچار ایست قلبی شد وی را به نزدیک ترین بیمارستان که بیمارستان شهدای تجریش بود رساندیم و تیم پزشکی تلاش کردند که ایشان را احیا کنند ولی موفق نشدند.  برادر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی خدمات بیمارستان شهدا را بسیار خوب عنوان کرد و گفت: به محض اینکه آن مرحوم را به نزدیک ترین بیمارستان رساندیم تیم قوی آمد و وزیر بهداشت هم آمد و سعی کردند ایشان را احیا کنند ولی موفق نشدند. /۲۰ دی ۱۳۹۵

 یک هفته بعداز فوت آیت الله هاشمی-مصاحبه"مجدد"خبرگزاری صدا و سیما:

پس از مطرح شدن شایعات متعدد و افزایش مباحث بی اساس و بدون سند در رابطه با علت و چگونگی درگذشت آیت الله هاشمی ،‌محمد هاشمی به صورت کامل پاسخ این سوالات و شایعات مطرح شده را داد.
وی با تاکید بر این نکته اولین نفری بود که در کنار آیت الله هاشمی حاضر شد با تاکید بر تلاش تیم پزشکی در احیاء آیت الله هاشمی گفت :  به رغم تلاش های تیم پزشکی برای احیا متاسفانه موفق نشدند و این نشان می داد که آقای هاشمی قبل از انتقال به بیمارستان رحلت کردند و هیچ آثاری از خفگی ، کبودی و …. وجود نداشت.
محمد هاشمی با تاکید بر صحت اعلام تیم پزشکی مبنی بر ایست قلبی گفت: معاندان  سعی می کنند با طرح موضوعاتی، تفرقه و شبهه ایجاد کنند /۲۶ دی ۱۳۹۵عصرایران

محسن رضایی در پیامی نوشته است: هاشمی امروز در مجمع تشخیص مصلحت نظام با همه شوخی می‌کرد و سرحال بودند. ایشان اینقدر سرحال بودند و من به آقای واعظی گفتم آقای هاشمی امروز حال خوشیی دارند و من کمتر ایشان را اینگونه دیده ام/ ۱۹ دی ۱۳۹۵انتخاب
***

 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شهید محسوب می‌ شود

 گزیده صحبت‌های حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی(درشب رحلت درتلویزیون) به شرح زیر است:

عیادت آیت الله هاشمی رفسنجانی از حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی
من آیت‌الله هاشمی را شهید می‌دانم، چون به دنبال حق بود.

– تا خبر درگذشت آیت الله هاشمی را شنیدم بی اختیار لرزه بر بدنم افتاد، گریه کردم، و فکر نمی کردم بتوانم اینجا صحبت کنم.

– آخوندی بود که پیش امام عزیزترین بود … من مطلع هستم و بی‌خود حرف نمی‌زنم.

– از هر کاری که احتمال می‌داد برای انقلاب ضرر داد خودداری می‌کرد … فحش می‌شنید، توهین می‌دید … بد توهین‌هایی به او کردند … اما او صبر داشت و می‌گفت نظام نباید لطمه بخورد.

– صداوسیمایی‌ها گله می‌کنند چرا بیننده تلویزیون کم شده و چرا مردم ماهواره می‌بینند. من وظیفه دارم بگویم الان اگر از هاشمی تجلیل نکنید بیننده‌تان کم می‌شود … افراد پخته و فهیم و باکمال و دلسوز جامعه توقع دارند صداوسیما در خصوص درگذشت آیت‌الله هاشمی مایه بگذارد.

– وقتی پیام رهبری را خواندم دلم برای آقای هاشمی و رهبری سوخت. الهی هیچکس مشاور دین‌دار و دلسوز خود را از دست ندهد. در ادامه پیام رهبری به اختلاف نظرهای آقای هاشمی با ایشان اشاره شده بود، همین امر نشان می‌دهد که هاشمی دقیقاً نظرات خود را می‌گفت اما مقید بود که در نهایت حرف رهبری را اجرا کند. ایشان به فکر انقلاب و نظام بود. خناس‌ها می‌خواستند ایشان را از رهبر دور کنند اما موفق نشدند زیرا علاقه این دو بدان حد بود که هیچ فرد یا گروهی نتوانستند در آن شبهه ایجاد کنند.

– به خداوندی خدا آنقدر هاشمی را دوست دارم که نمی‌توانم آرام بگیرم. به خودم فشار آوردم که گریه نکنم اما (گریه‌های بی‌امان سیدمهدی طباطبایی) … خدا نخواست ایشان بستری شود و ایشان قشنگ با حال خوب به مهمانی خدا رفت … برای من نقل کردند که با خوشی از همکارانش خداحافظی کرده است.

– همه پولش را به رفقایش داد و کمک کرد و به هرکسی که محبت کرد، بیشتر صدمه دید.

– چقدر با ایشان بدی کردند، حداقل از خدا بترسید … خیلی عادت به عفو داشت … برخی حمله به هاشمی را برای خود موفقیت می‌دیدند … هاشمی می‌گفت در حرم پیامبر دعا کرده بود «دوستانی که نادانسته یا عمداً به من جسارت کردند و فکر کردند به نظام خدمت می‌کنند، خدایا نه‌تنها بیامرزشان بلکه توفیق خدمت به آنها بده» … مخالفان نسبت‌های ناروایی می‌دادند، خدا اینها را ببخشد … ای عزیزان، ایشان زنده نیست که دیگر ببخشد و خدا هم دیگر نمی‌بخشد … ای بدگویان، دیگر ایشان نیست که شما را عفو کند و دیگر عفوی نخواهید دید، امیدوارم به عقل بیایید.

– من آیت‌الله هاشمی را شهید می‌دانم، شهید حتماً نباید با شمشیر کشته شود، کسی در که در طلب حق باشد، شهید است… ایشان را به اندازه چهار شهید می‌دانم.

– وقتی نمازجمعه آقای هاشمی را متوقف کردند، نمازجمعه تعطیل شد. آقایان چکار می‌کنند؟ وقتی نشود مردم از نمازجمعه بهره بگیرند یعنی نماز جمعه تعطیل است. چرا نماز جمعه اینقدر خلوت است؟ این چرا را باید آقایان جواب دهند.

– آقای هاشمی بهترین و قوی‌ترین کسی بود که حفظ نظام می‌کرد.

 

سردارسلیمانی درمنزل آیت الله هاشمی رفسنجانی

                                                   اعتماد مضاعف آیت‌الله‌هاشمی به گزارشات سردارسلیمانی

محسن هاشمی نوشت:شهید حاج قاسم سلیمانی در جریان رحلت آیت‌الله هاشمی سنگ تمام گذاشت، به خانه پدری آمد و انگشترش را کنار پیکر آیت‌الله گذاشت و این انگشتر در کنار پیکر ایشان به خاک سپرده شد. حاج قاسم در مصاحبه‌ای کوتاه هم جواب تهمت‌ها و تخریب‌هایی که علیه پدر می‌شد، را داد. عکس؛ لحظه هدیه انگشتر به والده.

سردار قاسم سلیمانی :آقای هاشمی همان حالتی که از اول داشت تا آخر داشت گاهی اوقات  تاکتیک‌های متفاوتی داشت ولی هاشمی هم استکبار ستیز و هم دشمن ستیز بود.
شبکه خبر در گزارشی که از مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تهران و نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیس فقید مجمع  مصلحت نظام، پخش می‌کرد، به سراغ چهره‌های سیاسی و نظامی حاضر در مراسم رفت تا توصیف آن‌ها از آیت الله هاشمی رفسنجانی را ثبت کندازجمله سردارسلیمانی
به گزارش فارس، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در حاشیه مراسم تشییع آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: اولاً باید به آقا تسلیت گفت که بزرگ‌ترین مصیبت به ایشان وارد شد. خدا به ایشان صبر و طول‌عمر بدهد و ایشان را برای ما حفظ کند و ذخیره کند برای چیزهایی که از دست داده‌ایم.

سلیمانی تأکید کرد: آقای هاشمی همان‌طوری که از اول بود تا آخر بود و همان حالتی که از اول داشت تا آخر داشت، منتها آقای هاشمی برخی وقت‌ها تاکتیک‌هایی داشت همان‌طور که در دوره‌های گوناگونن داشت، وگرنه آقای هاشمی هم استکبارستیز بود، هم صهیونیسم‌ستیز./منبع:فرارو۲۱ دی ۱۳۹۵بنقل ازخبرگزاری فارس.

دکتر احمد توکلی : درباره بازنشسته‌ها؛ یا افراط کردیم یا تفریط/ مجلس اصلاح کند

 احمدتوکلی در این برنامه شب رحلت درتلویزیون: امروز نباید کسی از بیان خوبی ها و خدمات هاشمی خجالت بکشد.

وی ادامه داد: بنده با هاشمی از سال ۱۳۵۹ از نزدیک در مجلس با ایشان آشنا شدم. وی یکی از سیاستمداران مبارز کشور بود. چند رفتار ایشان در زندگی برجسته است.
ابتدا اینکه ایشان یک سیاستمدار با نشاط بود و سختی‌ها را خیلی راحت از سر می‌گذراند و جا نمیزد. شما شبی را به خاطر بیاورید که حزب منفجر شد و آقای بهشتی و ۷۲ تن دیگر در این انفجار به شهادت رسیدند و ایشان از نظر روحیه می‌گفتند که هیچ اتفاقی نیفتاده است.


وی تصریح کرد: بعد از چندماهی انفجار نخست وزیری رخ داد و آقای رجایی رفت، در آن زمان بنده هم در هیات رئیسه مجلس بودم و اینکه ایشان در این ضربه های هولناکی رفتارشان عوض نمی‌شد و خم به ابرو نمی‌آورد و انگار که همه چیز سرجای خودش است و برای ما که جوان تر بودیم، آموزنده بود.


توکلی ادامه داد: آقای رفیقدوست نقل می کردند که در قرارگاه به برخی از جوانانی که در اثر عصبانیت بی‌انصافی می‌کردند می گفت شماها باید بدانید که یکسری آدم‌ها لنگرند و کسی بی عیب نیست و تنها ائمه معصومین (ع) بی عیب هستند. من میگفتم زمانی که طوفانی می‌آید درخت‌های ریشه دار فقط برگ هایشان میریزد و خودشان سرپا می ایستند.

اقای  «محسن رفیق دوست»گفت:گاهی میشد ما در جنگ بسیار آسیب می دیدیم و اقای هاشمی عبایش را جمع کرده و وارد قرارگاه میشد و روحیه همه را عوض می کرد و حتی فرماندهان شجاع هم کم می آوردند، این صفت مردان بزرگ است.

وی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از صفات ایشان این است که در بزنگاه هایی که قدرت میتواند ادم را زمین بزند، ایشان را زمین نزد.

حضرت امام در آن زمان بیشتر توجه هایشان به آقای هاشمی در عالم سیاست بود تا دیگران. ولی زمانیکه در مجلس خبرگان بحث جانشین شد دوتا مسئله خیلی در آنجا برجسته شد که آقای مرحوم حاج احمدآقا و مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی و مرحوم آقای هاشمی شهادت دادند که امام خمینی به آقای خامنه ای نظر داشت. بنده خودم چون مزه قدرت را چشیده ام می دانم که چقدر این موقع ها سخت است، آدم باید قبلا روی خودش کار کرده باشد که به اینجا برسد.

پیام آیت الله جوادی آملی به کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی

توکلی افزود: اقای جوادی آملی میکوید که ما هر چقدر سر نماز تلاش می کنیم که فکرمان را به نماز نگه داریم نمی شود، اما اینجاها باید تمرین کرد که در سربزنگاه ادم خودش را نبازد و ایشان خودش را نباخت و از خط در نرفت.
جالب این است که ما میدانیم این دو رفیق بزگوار (رهبری انقلاب و آقای هاشمی) با اینکه باهم اختلاف نظر داشتند اما بسیار با هم سابقه داشته و صمیمی بودند و اینجا آقای هاشمی بسیار بزرگی خودش را نشان داد و آن طرف سکه بزرگی آقای خامنه ای بود که با رهبر شدن خود مخالفت کرد و وقتی به ایشان گفتند چرا محالفت می کنید در حالی که امام این نظر را داشت، فرمودند بزرگان، مجتهدان و فقهایی هستند که ممکن است بنده را نپذیرند. و این دوحالت که یکی در جلوی چشم مردم است و این احتمال وجود دارد که ایشان رهبر شود، می گوید من نه، ایشان.
وی اظهار داشت: آنهایی که مزه قدرت را نچشیده‌اند نمیتوانند ارزش برخی کارهای آقای هاشمی را بفهمند، می‌توان اختلاف نظر داشت اما زخم زبان نزد. قدردانی از این بزرگان وظیفه همه است.
 در نامه‌ای به آقای هاشمی نوشتم شناسنامه شما با انقلاب مهر خورده است و نقش شما قابل انکار نیست،نباید به این شناسنامه خدشه وارد شود.
توکلی تاکید کرد: خداوند به همسر، فرزندان و برادران ایشان صبر بدهد./ دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵الف.

دیدار هاشمی رفسنجانی با آیت‌الله جوادی آملی

آیت‌الله جوادی آملی، خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: خداوند عنایتی به شما کرده که چه بخواهید و چه نخواهید، از استوانه‌های این نظام هستید.

پیام آیت الله جوادی آملی به کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی

جوادی آملی بااشاره به آیه «استعینوا بالصبر والصلاه» گفت: خداوند وعده داده است که صابران را پیروز می‌کند.


وی با ابراز تأسف از تخریب‌هایی که صورت می‌گیرد، صبر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را ستود و گفت: تشکیل حکومت و زمینه‌سازی برای راهنمایی انسان‌ها، آرزوی همه انبیاست و این انقلاب، فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه، از تلخی‌ها نرنجیم و باید صبر کنیم.

یکی از ویژگی‌های شما، صبر است که کیمیاست و خداوند هم به شما داده است./۰۸ شهریور ۱۳۹۵انتخاب

قسمتی ازپیام تسلیت آیت‌الله جوادی آملی: ارتحال استوانه انقلاب اسلامی، صحابی صالح، صابر و صادق امام راحل (قدس سره) و امین امت، حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را به محضر مبارک بقیه‌الله، رهبر ملت بزرگ ایران و خاندان شریف آن رحیل محبوب تسلیت عرض می‌کنیم. ۲۰ دی ۱۳۹۵

…آیت الله جوادی آملی از عدم تجلیل مناسب از آیت الله هاشمی در مراسم یادبود ایشان در قم ناراحت و دلخور شده است.

وی که پیش از اتمام مراسم، مسجد اعظم قم را ترک می کند، با اشاره به آیت الله هاشمی و با جمله «مظلوما حیا و میتا»(هاشمی چه در حیات و چه در زمانی که از دنیا رفته، مظلوم است) نارضایتی خود را ازز سخنران و مراسم اعلام کرده است./۲۵ دی ۱۳۹۵خبرآنلاین

حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری در برنامه این شب‌های شبکه یک سیما آزادگی، صریح اللهجه بودن و صبر و استقامت را از ویژگی‌های شخصیتی مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دانست.

گزیده سخنان

* هاشمی جزء معدود افراد در کشور ما بود که ظرفیت بسیار بالایی داشت. گاهی خلقم از این ظرفیت زیاد تنگ می‌شد.

* هاشمی از ریا، دوچهرگی، تملق، شرک و نفاق بدش می‌آمد و از هر کس هم این خصلت را داشت متنفر بود.

آنچه را تشخیص می‌داد عمل می‌کرد و همان را می‌گفت و باکی هم نداشت که علیهش چیزی بگویند و کسی خوشش بیاید یا بدش بیاید. این یک دستور اسلامی است.

* مردم ما هنوز شوکه و داغ هستند. فقدان آقای هاشمی را هر چه بگذرد بیشتر احساس می‌کنند.
* یکی از خصوصیات مرحوم هاشمی این بود که صبور بود و استقامت داشت.
* آقای هاشمی هم نسبت به احکام مجتهد و مقید بود و هم نسبت به انقلاب و امام و رهبری متعبد بود.
* برخی نادان‌ها، کم‌ظرفیت‌ها یا مغرضان ذهن جمع کثیری از مردم را نسبت به مسئولان خراب کردند و این به سود مردم و نظام نیست. وقتی این گروه، آن گروه را زیر بار تهمت و اتهام و بد و بیراه بکشاند مردم بدبین می‌شوند. مردم به اجماع مرکب می‌رسند و به کل نظام و انقلاب و اسلام بی‌اعتماد می‌شوند.
* امام از دنیا رفت. همه مضطرب بودیم که اگر این اسطوره تاریخ از دنیا برود انقلاب و نظام چه می‌شود. خبرگان جمع شدند و آقای هاشمی به عنوان رئیس خبرگان ناگهان جمله‌ای می‌گوید. این خدمت و تدبیر کمی است از جانب این مرد فداکار و خداپرست؟ تا قیامت اگر نسبت به این نعمت شاکر باشیم و بر او رحمت بفرستیم کم است. خبرگان می‌رفت به سمت رهبری شورایی اما یک‌باره یادآوری می‌کنند جلسه‌ای را که خدمت امام رسیدند و از مرحوم حاج‌احمدآقا هم کد می‌آورند.

* ایشان روزی به ما گفت گاهی سحر که بیدار می‌شوم برای نماز، قدری روی تخت می‌نشینم. در همین چند لحظه فکر می‌کنم اگر خدای ناکرده خبر برسد که مقام معظم رهبری خوابید و بیدار نشد، انقلاب چه می‌شود؟ به محض اینکه این فکر به مغزم می‌رسد، به قدری مضطرب می‌شوم که بلند می‌شوم، فشارم می‌افتد و زمین می‌خورم زیرا مانند ایشان را نداریم. این عشق به رهبری شعار و تملق نیست.

* وقتی اخلاق از جامعه رخت بربندد، خدا کم شود و ایمان سست شود، همین می‌شود. ما مرده‌پرستیم. وقتی دیشب رفتم و چهره‌ آقای هاشمی را دیدم بی‌اختیار نتوانستم خودم را نگه دارم چون تمام بی‌مهری‌ها، توهین‌ها، تهمت‌ها و کژاندیشی‌ها را که گروهی نسبت به ایشان روا داشتند لحظه‌ای در ذهنم مرور شد. هم دیروز و هم امروز که رقتم جماران، منقلب شدم. منقلب شدنم از این نیست که ایشان درگذشت چون انسان‌ها به هر حال می‌میرند. جفا این است که هیچکس را به این اندازه اذیت نکردند. چرا؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟
من واژه نفوذی را زیاد قبول ندارم. خودمانیم. چرا فرافکنی کنیم؟ با تنگ‌نظری نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم.

*هاشمی تا بود این همه صحبت‌ها کردند، حالا تجلیل می‌کنیم. صدا و سیما در شش شبکه هم از هاشمی
بگوید بسیار خوب است اما او رفت. تا هستیم قدر هم را بدانیم.

ما مرده پرستیم! هاشمى رفت، حالا تلویزیون هر شب در ۵ شبکه هم براى اوبرنامه پخش کند، ولی او دیگر نیست.

* تا که بودیم نبودیم کسی، کشت ما را غم بی همنفسی / تا که رفتیم همه یار شدند، خفته‌ایم و همه بیدار شدند / قدر آیینه بدانیم چو هست، نه در آن وقت که افتاد و شکست.

به همراه گروه محدودی خدمت رهبری مشرف شدیم، یکی از دوستان از ایشان سوال کرد: «آقا یک نفر را معرفی کنید که  ما دیدگاههای شما رو از او بشنویم و بر اون اساس عمل کنیم». حضرت آقا در پاسخ فرمودند «دیدگاههای من را هم بدانید روز قیامت برای شما حجت نیست و هر کس باید بر اساس تشخیص خود باید عمل کند؛ مگر آنکه من حکم کنم».

وقتی دیشب بر پیکر مرحوم هاشمی حاضر شدم و چهره ایشان را دیدم، تمام بی‌مهری‌ها و تهمت‌هایی که نسبت به ایشان شد در ذهنم تداعی شد./ ۲۱ دی ۱۳۹۵تابناک والف

وقتی یاردیرینه امام ورهبری"ردصلاحیت"می شود!

توکلی افزود: یکی دیگر که برای من از همه مهم تر است ماجرای آخرین نامزدی ایشان برای ریاست جمهوری بود که در سال ۹۲ بود که من تلاش هایی کردم که ایشان منصرف شود و نگران کشور بودم اما موفقق نشدم. ساعتی تدبیر کردم که ایشان نرود و وقتی آمد تلاش کردم که رد نشود و این نگرانی اصلی من بود کهه تلاش ما تاثیر نکرد. شما به صحنه نگاه کنید. 

یکی مثل اکبر هاشمی رفسنجانی با آن رفاقت و نزدیکی با امام (ره) و آقای خامنه ای، یک چنین کسی در انتخابات ریاست جمهوری که ایشان در سازندگی کشور شرکت دارد، ببنید که چه افرادی تایید میشوند و چه کسانی رد میشوند و من دیدم این خیلی سخت است. نامه ای برای ایشان نوشتم و به ایشان گفتم که شناسنامه شما را با انقلاب مهر کرده اند مبادا این شناسنامه آسیب ببیند. بعد مثال الگور با بوش در دورد دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را زدم که تاکید هم کردم که به دست خودشان بدهند و به دست بچه ها ندهد ودر نامه نوشتم شما باید به قانون تمکین کنید حتی اگر قبول ندارید ایشان  درپاسخ  گفتند که من همین کار را می کنم که من شب دعا کردمم و برایشان نماز خواندم./احمد توکلی مهمان ویژه برنامه یاردیرین شبکه یک سیما-سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵-بنقل ازالف

توضیحات نگارنده-پیراسته فر:جایگاه هاشمی درعربستان

جایگاه هاشمی رفسنجانی درعربستان
۲باردعوت پادشاه عربستان ازهاشمی وتأخیراجلاس مکه به احترام هاشمی رفسنجانی
نکته جالب این است که پادشاه عربستان آنقدربه آیت الله هاشمی ارادت داشته که اجلاس مکه رابخاطرایشان ۵روز به تأخیرانداخت!

اسم اجلاس:«المؤتمرالاسلامی العالمی للحوار» (اجلاس بین المللی گفتگوی اسلامی)

ملک عبدالله پادشاه عربستان. دکتر محمد سید طنطاوی رییس دانشگاه الأزهر مصر ،شیخ عبدالعزیز آل الشیخ مفتی عربستان و شیخ عبدالله بن محسن الترکی رییس رابطه العالم الاسلامی، در جایگاه هیأت رییسه اجلاس بودند.

ورود همزمان ملک عبدالله و هاشمی رفسنجانی به سالن، در حالی که دست در دست همدیگر داشتند و آن صحنه، از تلویزیون‌های عربی به صورت زنده پخش می‌شد، نشان از جایگاه جمهوری اسلامی ایران و شخص آیت‌آلله هاشمی رفسنجانی نزد ملک عبدالله داشت.

آقای رفسنجانی را خودِپادشاه دعوت کرده بود سخنرانی هاشمی بعدازملک عبدالله وعبدالعزیز بود(طنطاوی و ترکی که ازاعضای هیئت رئیسه بودند) بعد هاشمی رفسنجانی صحبت کردند.

ملک عبدالله برای هاشمی سنگ تمام گذاشتند وهردرخواستی که داشت،شاه عربستان وبتبع آن دیگرمسئولین موافقت می کردند-آزادی عمل داشتند.

همه جورمساعدت راکردند،ضیافتهای درباروخانوادگی وتسهیلات دیگر(۲۰خرداد۱۳۸۷)

«فدک»فاصله ۲۶۰ کیلومتری شهر مدینه  به‌سوی استان «حائل»واقع شده است.


سفرهاشمی رفسنجانی(زمان ریاست تشخیص مصلحت نظام)به عربستان

من خامنه‌ای‌ام، داماد آقای هاشمی!

سید علی خامنه‌ای با لهجه کرمانی اشاره به همسرش می‌کند و می‌گوید: «این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»
در کتاب خاطرات رهبرمعظم انقلاب "یادمان  زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها" روایت جالبی از ملاقات خود وهمسر مکرمه شان با آیت الله هاشمی رفسنجانی در زندان قزل قلعه نقل شده است.

در آن مقطع (اواخر سال ۱۳۵۰) آقای هاشمی نامه‌ای به امام خمینی نوشته و درخواست کرده بود کاری کنند که دستگیرشدگان سازمان مجاهدین خلق اعدام نشوند که افتادن این نامه به دست ساواک، باعث محکومیت هاشمی به ۷ ماه زندان می‌شود و وی به زندان داخل پادگان عشرت‌آباد منتقل می‌شود.

در اردیبهشت ۱۳۵۱، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه همسرشان راهی تهران می‌شوند تا با هاشمی دیدار کنند.

دیدار با زندانیان سیاسی شبیه ملاقات‌های معمول با زندانیان عادی نبود و مجبور بود ترفندی بزند. وقتی به در نگهبانی می‌رسند، ایشان با لهجه کرمانی اشاره به همسرش می‌کند و می‌گوید: «این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»

من خامنه‌ای‌ام، داماد آقای هاشمی!نگهبان‌ها به هم نگاه کردند و قرار شد از فرمانده بپرسند. فرمانده گفت فقط خواهرش می‌تواند وارد شود.«همسرم دل به خدا سپرد و وارد شد.من هم نگران و دلواپس، از این‌که راز آشکار شود که وی خواهر آقای هاشمی نیست، زیرا دیدار محارم با یکدیگر ویژگی خاصی دارداما ازآنجاکه آقای هاشمی فرد زیرکی بود، وقتی همسرم را از دور دید، متوجه موضوع شد… کنار یک جوی آب ایستاد، به‌طوری‌که همسر من در مقابل وی در طرف دیگر جوی قرار گرفت.»

ظاهراً آقای هاشمی سراغ دوستش را می‌گیرد و وقتی‌که متوجه می‌شود در نگهبانی است، از نگهبان‌ها می‌خواهد اجازه ورود شوهر خواهرش(!) را بدهند. «در این وقت یک نظامی دوان‌دوان به‌طرف من آمد و اجازه /ورود داد. من وارد شدم و آقای هاشمی از دیدار من بسیار شادمان شد.»/۲۱ دی ۱۳۹۵مشرق

***

"سردار! نوبت ما کی می رسد؟"

بسم الله الرحمن الرحیم

پرواز گوارایت فرمانده
بالاخره نوبت تو هم رسید چریک پیر!
پریدنی شدی همسنگر!
عادت به استقبالت داشتیم نه بدرقه، چون همیشه بودی، آنجا که سربازهای بی ادعا در کوچه پس کوچه های جهاد، کلید طلایی باغ آسمان را جستجو می کردند.

رفتنت هم چون بودنت شور و حماسه و استثناء بود و قاعده همدلی برای زنده نگهداشتن نهضت. چون همیشه گوشه ای در میان مردم در فرصتی که برای آخرین وداع با تو داشتم به گفتگو و درد و دل بی تکلف با هم میهنان نجیبی گذشت که محبت و قدر شناسی و عشق به ملک و مملکت را سوگمندانه فریاد می کردند وچه زیبا ما را به خودمان فرا می خواندند.
 می دانی که ما کهنه سربازها نسبتی با تملق و تکلف و چاپلوسی نداریم و این شرافت، گوهری استت که در دکان سیاست بازان خریداری ندارد.
راستی چقدر خنده دار است عیار اندکت را عده ای به امید شفقتی یا طمع در عنایتی، بسیار بخوانند و خنده دارتر که باور کنی و با آن تملق دروغ، خودت را گم کنی و وامصیبت.
پس نمی خواهم از امروز بگویم که مردانگی را باقیاس ادعا وزن می کنند. از خونروزهایی می گویم که مردانِ مرد از میان خیل مدعیان به عیار خطر پذیری و جنگ محک می خوردند.
انگشت شمار بودند امثال شما، که عافیت دنیا را گذاشتند و بی بهانه، همراه با خیل یاران خود، لباس رزم بر تن و اسلحه بر دوش، سنگر به سنگر جبهه ها را هم نفس و هم پای جوانانی تازه بالیده، مشق عشق کردند و نبرد را نه در خانه های امن که از میان خاک و آتش و باروت وخون راهبری کردند.
عکسهای پادگانی برخی مدعیان که کیلومترها دورتر از گلستان خون و خطر برای روزهای مبادا با فلاشهای بی صداقتی و تکلیف گریزی پرنور می شد هنوز در لطیفه های فرهنگ جبهه پرخواننده است
تو می دانی ،برای آنان که شهادت را در لحظه های ناب شب عملیات درک کرده اند، رفتن و پرکشیدن عادتی قدیمی است اما نمی شود که دم پرواز را درک نکرده آرام بیابی!
وقتی یار و رفیق و همسنگر دیرینت در پیام وداع می گوید "هیچ کس برای ما هاشمی نمی شود"، چون منی چه می توانم بگویم؟

برای نسل ما این رزم شبانه پایانی ندارد سردار. نوبتمان کی می رسد ؟!
ترسم که گاه پریدن، نفسها به شماره افتاده باشد…
… این آخرین پرواز گوارایت مرد!
خدانگهدار همسنگر، خداحافظ همرزم، بدرود فرمانده پیر

 علی شمخانی/۲۵ دی ۱۳۹۵خبرآنلاین

علی شمخانی : هنگام گرفتن این عکس که در مناطق عملیاتی جنوب، گرفته شده، آفتاب بسیار تندی می تابید؛ بنابراین، چند عینک به آیت الله هاشمی داده می شود تا برای استفاده مقابل آفتاب، به چشم بزنند.
وی افزود: در نهایت پس از آنکه آن عینک ها متناسب با صورت ایشان نبود، علی شمخانی(که ناراحتی چشم وی از تابش آفتاب در عکس پیداست) عینک خود را به ایشان می دهد و در همین لحظات عکس مذکور گرفته می شود.

بزرگداشت دومین سالگرد رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برگزار می‌شود

پرویز کاظمی وزیر رفاه احمدی نژاد:

*به نظر من شخصیت آیت‌ا… هاشمی برخلاف برخی که عنوان می‌کنند پیچیده بوده است، بسیار ساده اما صریح و صادق بود.  بنده یک زمان خدمت ایشان رسیده بودم و یک جلسه دونفره با ایشان داشتم. جلسات بنده با ایشان معمولا ۴۵دقیقه تا یک ساعت طول می‌کشید و موضوع جلسه نیز مباحث مدیریتی بود. با این وجود هنگامی که صحبت ضعف اخلاقی در برخی از مدیران به میان آمد و پس از آن صحبت قیام امام حسین(ع) مطرح شد، به یک باره اشک از چشمان آیت‌ا… هاشمی جاری شد و ایشان با ذکر نام امام حسین(ع) به گریه افتادند. برای من جالب بود که برخلاف برخی که در تریبون‌های رسمی با ذکر نام ائمه گریه می‌کنند، ایشان در خفا و در یک جلسه دونفره نیز با به میان آمدن نام امام حسین(ع) به گریه افتاد.

*وقتی که عنوان وزیر رفاه در کابینه حضور داشتم، قرار شد اعضای کابینه خدمت مقام ‌‌معظم رهبری برسیم. به همین دلیل همه وزرا و مسئولان در‌حیاط منتظر بودیم که آیت‌ا… هاشمی هم تشریف آوردند و رفتند روی یک نیمکت نشستند. پس از مدتی آقای احمدی‌نژاد وارد حیاط شدند و به دلیل اینکه جای دیگری برای نشستن نبود، مجبور شدند کنار آیت‌ا… هاشمی روی همان نیمکت بنشینند. با این وجود هنگامی که ایشان خواستند بنشینند، پشت خود را به آیت‌ا… هاشمی کردند و نشستند. در این زمان بسیاری از مسئولان دولت از این حرکت آقای احمدی‌نژاد ناراحت شدند، اما به روی خود نیاوردند.

*در جلسات دولت نام آیت‌ا… هاشمی را به زبان نمی‌آوردند و به جای آن عنوان می‌کردند: «این آقا». مشخص نبود احمدی‌نژاد چه کینه‌ای از آیت‌ا… هاشمی دارد و به چه دلیل این رفتارهای نامناسب را انجام می‌داد. مساله دیگری که تاکنون رسانه‌ای نشده است، این بود که آقای احمدی‌نژاد به صورت رسمی همه وزرا را از ارائه گزارش به مجمع تشخیص مصلحت نظام منع کرده بود و اجازه نمی‌داد هیچ کدام از وزرا به مجمع رفت‌و‌آمد کنند. وضعیت به شکلی شده بود که اگر مجمع تشخیص مصلحت نیز از وزرا برای ارائه گزارش دعوت می‌کرد، رئیس جمهور مانع می‌شدند و اجازه چنین کاری را نمی‌دادند.احمدی‌نژاد می‌خواست با «کل‌کل» کردن با آیت‌ا… هاشمی خود را بزرگ جلوه بدهد.

* پس از رحلت ایشان این سوال برای من پیش آمد که آیت‌ا… هاشمی یکشنبه شب(۱۹دی) با آیت‌ا… هاشمی دوشنبه شب چه تغییری کرده که برخی به سرعت مواضع خود را نسبت به ایشان تغییر دادند و به یک باره مرید ایشان شده بودند. برخی از افراد سخنانی را پس از رحلت ایشان به زبان می‌آوردند که گویا تا چند روز قبل از رحلت ایشان با آیت‌ا… هاشمی دوست و صمیمی بودند. این افراد همان کسانی بودند که انواع تمهت‌ها و افتراها را به آیت‌ا… هاشمی در طول حیاتشان نسبت می‌دادند، اما به یک‌باره تغییر موضع دادند و طرفدار آیت‌ا… هاشمی شدند.  برخی تا قبل از سال۹۲ برای اینکه آنها را از قطار انقلاب پیاده‌شده معرفی نکنند جرات نمی‌کردند به دیدار آیت‌ا… هاشمی بروند. همین افراد پس از درگذشت ایشان، در مدح انقلابیگری آیت‌ا… هاشمی سخن‌ها می‌گفتند و مصاحبه‌ها انجام می‌دادند. /۳ بهمن ۱۳۹۵oخبرآنلاین بنقل ازپرویز کاظمی وزیر رفاه دولت نهم در گفت وگو با روزنامه آرمان

آیت الله خامنه ای: هیچ کس برای من هاشمی نمی شود.

هیچکس برای من هاشمی  نمی شود

مروری برسخنان رهبری درباره "یاردیرین"ش"هاشمی"

تنفیذ حکم اولین دوره‌ى ریاست جمهورى حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمى‌رفسنجانى

۱۳۶۸/۰۵/۱۲

…و خدا را شکر که اراده و رأى ملت عزیز، بار سنگین امانت و مسؤولیت الهى را بر دوش تواناى مردى بزرگ از فرزندان اسلام و حواریّین امام عظیم‌الشّأن، عالمى مجاهد و فقیهى اسلام‌شناس و سیاستمدارى هوشمند و مدیرى درد آشنا و دلسوز قرار داد. شخصیتى که پرونده‌ى تلاشش در راه خدا و مجاهدتش براى حاکمیت دین و اعلاى کلمه‌ى اسلام، حتّى پیش از نخستین روزهاى شروع نهضت آغاز شده و سرگذشت رنجها و سختیها و فعالیتهاى کم‌نظیر را در خود گنجانیده است. چهره‌ى موجّهى که به برکت حرکت در صراط مستقیم انقلاب، همواره امین امام و محبوب امت بوده و ان‌شاءاللَّه از این پس نیز خواهد بود. بى شک، این یک دستاورد بزرگ است که همزمان با انجام اصلاحات در قانون اساسى که زمینه‌ى اداره‌ى صحیح کشور را فراهم ساخته، مدیریت اجرایى کشور در دست تواناى کسى همچون رئیس جمهور منتخب ملت قرار گیرد و امید است همچنان که مردمِ قدرشناس و هوشمند کشورمان انتظار مى‌برند، تأییدات و تفضلات الهى، راه را به سوى رفع مشکلات و تحقق آرمانهاى انقلاب هموار سازد.

این‌جانب، ضمن سپاس مجدد از الطاف نهان و آشکار حضرت حق‌تعالى (جلّت‌عظمته)، به پیروى از ملت عظیم‌الشّأن و با معرفت به مقام و مرتبت یاور صمیمى امام و شخصیت برجسته‌ى نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و زبان گویاى آن، جناب آقاى هاشمى‌رفسنجانى(دامت‌تأییداته)، رأى ملت را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب مى‌کنم و بدیهى است که این رأى و تنفیذ تا زمانى است که ایشان در همین صراط مستقیم و نورانى که عمر شریف خود را تاکنون در آن گذرانیده‌اند – یعنى راه دفاع از اسلام ناب محمّدى (صلى‌اللَّه‌علیه‌واله) و مجاهدت براى تحقق حاکمیت کامل قرآن و عمل به شریعت و طرفدارى از محرومین و مستضعفین و کوشش براى ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و استقرار عدالت اجتماعى – راه خود را ادامه دهند که البته چنین خواهد بود.

بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت

۱۳۶۸/۰۶/۰۸

من باید به مردم عزیزمان تبریک عرض کنم؛ چون رئیس جمهورى با این خصوصیات، حقیقتاً براى ملت و انقلاب و کشور ما یک موهبت الهى است.

وجود جناب آقاى هاشمى و مسؤولیتشان، هر دو براى مردم و بر ما نعمت است.

من، قدر این نعمت را مى‌دانم و مطمئنم که مردم هم قدر این نعمت را مى‌دانند و این را در رأى خود و اعلام وفاداریشان نشان دادند و بعد از این هم، ان‌شاءاللَّه نشان خواهند داد. براى شما برادران هم که با این مجموعه و با ایشان کار مى‌کنید، یقیناً تبریک جداگانه‌یى لازم است.

بیانات در دیدار با رئیس‌جمهور واعضاى هیأت وزیران، در آستانه‌ى هفته‌ى دولت‌

۱۳۶۹/۰۶/۰۱

در رأس این دولت، جناب آقاى هاشمى رفسنجانى قرار دارند که خودشان از شخصیتهایى هستند که از دوران نشو و نماى این نهضت، در وسط میدان و در صفوف مقدم حضور داشتند و همان سختیها و رنجها و شکنجه‌ها را چشیده‌اند. از روز اول پیروزى انقلاب، هم ایشان و هم شماها، واقعاً زحمات زیادى کشیدید و بهتر از خیلیها مى‌دانید…

…در پایان صحبت امروز، مایلم به نکته‌یى اشاره کنم و آن، این است که یکى از چیزهایى که ما همیشه به عنوان فضایل برجسته‌ى جناب آقاى هاشمى در ذهن داشتیم و مشاهده مى‌کردیم،

حضور فداکارانه و مدبرانه‌ى ایشان در صحنه‌هاى جنگ تحمیلى بود و حقیقتاً زبان قاصر است از این‌که آن زحمات و آن فداکاریها را سپاسگزارى کند.

من آن شبهاى دشوار، آن لحظات پُرهم‌وغم و پُرمسؤولیتى را که ایشان در مقابل چشم همه‌ى ما گذراندند – که همیشه مورد تشکر امام بزرگوارمان (رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه) هم بود – فراموش نمى‌کنم.

ما حالا مى‌خواهیم این تشکر را به صورت یک حرکت سمبلیک مجسم کنیم و این نشان فتح را به سینه‌ى جناب آقاى هاشمى الصاق نماییم.

سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولین روز از هفته‌ى وحدت‌

۱۳۶۹/۰۷/۱۱

امروز رئیس جمهور ما، از نظر من که سالیان متمادى است ایشان را مى‌شناسم، یک مجتهد قطعى است. این هم از برکات خدا بر ماست. ما رئیس جمهورى داریم که از لحاظ درسهاى حوزه‌یى، یک مجتهد و از لحاظ تفکرات اسلامى، یک متفکر سطح بالا با سوابق فراوان است. 

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۰/۰۶/۰۳

شاید مردم ما هم هنوز به بطن کارهاى برادران مسؤول در دولت، درست واقف نیستند. البته یک چیزى شنیده‌اند و یک چیزى مى‌دانند، ولى خصوصیاتى را که افراد آشناى با اعضاى دولت مى‌توانند بدانند و بفهمند، یقیناً مردم بعضى از آنها را نمى‌دانند، بعضى را هم باور نمى‌کنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود که در بین وزراى جناب آقاى هاشمى – بنابر آنچه که مسموع بنده است – وزیرى هست که اگر از حقوق ماهیانه‌اش، اقساطى را که باید بدهد، کم کنند، برایش ۲۴۰۰ تومان مى‌ماند، آیا واقعاً این را تصور مى‌کنند که در کارگزاران یک دولت – کسانى که بیت‌المال و امکانات در اختیار اینهاست – کسانى پیدا مى‌شوند که این‌طور زندگى و این‌گونه صرف و خرج مى‌کنند؟ اینها چیزهاى باارزشى است، و ما خدا را بر داشتن شماها شکر مى‌گزاریم و از خدا مى‌خواهیم که شما را در راه خیر و صلاح و سداد، همواره موفق بدارد. امروز ملت به خدمتگزاران صدیق و صمیمى و خسته‌نشو احتیاج دارد؛ از کار خسته نشوید.

بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری

۱۳۷۲/۰۵/۱۲

امروز، ان‌شاءاللَّه براى ملت ایران روز مبارکى است؛ شروع یک دوره دیگر از مسؤولیت و مدیریت رئیس جمهور عزیز و کارآمد و گرامى‌مان که حقیقتاً با توجّه به اوضاع و احوال جهانى و مطامع دشمنان و تلاشى که دشمن در این برهه مبذول کرد، یک نعمت بزرگ الهى است. البته بنده باید قبلاً از مردم عزیزمان تشکّر کنم. آنها بودند که با هوشیارى و احساس مسؤولیتشان به صحنه آمدند، انتخابات را رونق بخشیدند و این انتخاب درست و صائب را انجام دادند.

تکیه ما بر عنصر اجرایى و این شکرگزارى‌اى که به خاطر این انتخاب عمومى و این مسؤولیتى که جناب آقاى «هاشمى رفسنجانى» بحمداللَّه برعهده گرفتند، به درگاه خداى متعال مى‌کنیم، به خاطر اهمیت دست اجرا در سرنوشت کشور است.

تنفیذ حکم دومین دوره ریاست جمهورى حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى

۱۳۷۲/۰۵/۱۲

خداى بزرگ را سپاس که در این نوبت نیز، رأى مصیب ملت، مسؤولیت را به دستهاى تواناى مردى سپرد که در میدانهاى دشوار، لیاقت و امانت و صلاحیت و کاردانى و برجستگى او را آزموده بود. مردى بزرگ از سابقینِ اوّلینِ انقلاب و از حوارییّن و انصار دیرین امام راحل. عالِمى متفکّر، سیاستمدارى هوشمند، فقیهى زمان شناس، مجاهدى خستگى نشناس، برادرى مهربان براى ضعیفان و مدیرى کاردان براى کشور.

این‌جانب ضمن تبریک به ملت عزیزمان براى این حُسنِ انتخاب و با معرفت به مقام و مرتبت والاى شخصیّت برجسته و چهره منوّر نظام جمهورى اسلامى و رکن رکین انقلاب و بازوى توانا و زبان گویاى آن، جناب آقاى هاشمى رفسنجانى دام‌عُلاه، رأى ملّت را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب مى‌کنم. بدیهى است که تنفیذ این‌جانب نیز، مانند رأى ملّت، تا زمانى است که ایشان در همان صراط مستقیم و منهاج قویمى قدم برمى‌دارند که سالهاى عمر بابرکت خود را در طى مراحل نورانى آن گذرانیده‌اند؛ یعنى راه دفاع از اسلام ناب محمّدى صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله و مجاهدت براى تحقّق حاکمیت کامل قرآن و عمل به شریعت و حمایت از محرومان و مستضعفان و کوشش براى ریشه‌کن کردن فقر و تبعیض و استقرار عدالت اجتماعى و تمسّک به اصول پایدار انقلاب اسلامى، که البته همواره چنین خواهد بود.

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۲/۰۶/۰۳

اوّلاً لازم است به برادران عزیزمان، به خاطر شروع این مسؤولیت جدید و بسیار مهم، تبریک عرض کنم. اگر چه وقتى انسان این چهره‌هاى نورانىِ وزراىِ جمهورى اسلامى را مشاهده مى‌کند و نگاهى به طهارت و تقوا و خداترسى و دین باورى آنها مى‌اندازد، احساس مى‌کند که این تبریک را باید به مردم گفت که بحمداللَّه مسؤولینى معتقد، متدیّن، علاقه‌مند به‌کار و عاشق به خدمت دارند. امیدواریم که ان‌شاءاللَّه این دولت، مصداقى باشد براى همان دولت کریمه‌اى که در دعاى «افتتاح» مى‌خوانیم و از خداى متعال آن را درخواست مى‌کنیم.

…بنده آقایان و بخصوص جناب آقاى هاشمى را که واقعاً این مسؤولیت سنگین بر دوش ایشان است، دعا مى‌کنم. ایشان هم حقیقتاً جزو صلحاى زمان ما هستند. خدا را شکر مى‌کنیم که این مسؤولیت به دست کسى مثل ایشان است. بنده بخصوص با نام و پیوسته، ایشان را و همچنین سایر مسؤولین و دیگران را دعا مى‌کنم.

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۶/۰۵/۰۹

لازم مى‌دانم – بخصوص – نظر خودم را درباره بخشى از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها براى مردم نافع است، هم براى مسؤولینى که در طول زمان – در آینده – حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است.

بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمى‌گردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیتها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار – پرکارى – روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدانهاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرحهاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مى‌داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.

ایمان عمیق به توانایى خود نیز نقش زیادى داشت. همچنین هوشمندى در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه حلها، بخشى از خصوصیاتى است که بلاشک مؤثّر بود.

جناب آقاى هاشمى، به عنوان یک روحانى انقلابى، کارآمد، متدیّن و متعبّد، براى مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتى است که در ایشان هست.

…بنده دائماً شما را در طول این سالهاى متمادى دعا مى‌کردم؛ شخص آقاى هاشمى را به نام و حداقل در هر شبانه‌روزى یک مرتبه – و بیش از این – و شما را نیز همین طور، معمولاً دعا مى‌کردم. باز هم دعا خواهم کرد.

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران/درماجرای فتنه۸۸

۱۳۸۸/۰۳/۲۹

آقاى هاشمى را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ – یعنى ۵۲ سال قبل – ایشان را از نزدیک میشناسم. آقاى هاشمى از اصلى‌ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته‌اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.

من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‌نظر داریم، که طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف‌نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه‌ى مسائل خارجى اختلاف‌نظر دارند، هم در زمینه‌ى نحوه‌ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‌نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‌نظر دارند..

 

 آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطره خود از سخت ترین روز زندگی خود نوشت: از لحظه ای که خبر ترور آیت الله خامنه ای را شنیدم تا زمانی که ایشان را زنده ندیدم ، آرام نگرفتم …

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده خاطره ایشان از روزهای ششم و هفتم تیرماه ۱۳۶۰

/////

آیت الله خامنه ای: هیچ کس برای من هاشمی نمی شود.

روز دوم خرداد ۱۳۷۶ که مردم برای انتخاب رییس جمهور جدید پای صندوقهای رای رفته بودند، مقام معظم رهبری پس از انداختن رای خود به صندوق جمله ای بر زبان آوردند که در تاریخ ماندگار شد.

" هیچ کس برای من آقای هاشمی نمی شود." مدیرکل جمعیت دفاع از حقوق ملت فلسطین، تهمت دروغگویی به آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را بسیار بی‌انصافی دانست.

اولین اربعین امام خمینی"همسرامام درحال سخنرانی"مدرسه شهیدمطهری"درکنارش زهرامصطفوی

خانم زهرا مصطفوی در نشست خبری همایش بین‌المللی امام، فلسطین و مقاومت اسلامی در پاسخ به پرسشی در خصوص نقل خاطرات آقای هاشمی و هجمه‌هایی که علیه او شکل گرفت افزود: این هیاهوها به معنی این است که خواستند بگویند آقای هاشمی دروغ می‌گوید در حالی که او آقایی کرده و شکایت نکرده است.

وی گفت: مادر بنده فوت کرده است اما بنده و فرزندانم زنده هستیم، ما همه در مجلسی که آقای هاشمی آمد و مادرم از او خواسته بود بیاید تا کارش را به او بگوید حضور داشتیم.

دختر امام خمینی: هیاهو کردند که بگویند آقای هاشمی دروغ می گوید اما او آقایی کرد و شکایت نکرد / خاطره آیت الله هاشمی عین جملات مادرم بود

خانم مصطفوی افزود: وقتی آقای هاشمی آمد، مادرم به او گفت «آقا من شنیده‌ام نمی‌خواهید برای ریاست جمهوری کاندیدا شوید امام (ره) که انقلاب را به دست شماها دادند، آنوقت شما می‌خواهید از زیرش فرار کنید؟».

وی تأکید کرد: عین همین جمله را مادرم به او گفت و من در آن جلسه حضور داشتم؛ آقای هاشمی بسیار مرد نجیب و صبوری است و به همین جهت در سال‌های مختلف به او تهمت‌ها زده شد و ساکت ماند./منبع:انتخاب۱۰خرداد۹۴

***

حضرتعالی از یاران حضرت امام بوده اید و نقل قول ها و خاطرات بسیاری از ایشان دارید.اما اخیراً برخی در بعضی خاطرات که از سوی نزدیکان ایشان نقل می شود تشکیک می کنند.مثلاً معتقدند نقل قول هایی که آیت ا…هاشمی از امام (ره) می کنند درست نیست. رابطه امام (ره) با آیت ا… هاشمی چگونه بود؟۴۹۶

پاسخ:حضرت امام نسبت به آقای هاشمی اعتماد کامل و خاصی داشت و ایشان را کسی می داند که ضمن تعهد به نهضت از فراست و قدرت تحلیل بالایی برخوردار است. در طول دوران حیات حضرت امام در بعد از انقلاب نیز ایشان همیشه در جایگاه دوم بعد از امام قرار داشت و کسی بود که امام فرماندهی کل قوا را به او تفویض کرد.من یادم هست بار اولی که آقای هاشمی برای ریاست جمهوری کاندیدا شدند برخی از دوستان از در مورد صلاحیت ایشان برای این سمت از امام سؤال کردند.امام در جواب فرمودند:از آقای هاشمی بهتر برای این سمت چه کسی است؟ و همین دلیل بر اینست که ایشان امین امام بوده اند و در همۀ دوران ها آقای هاشمی را به عنوان عزیزترین خود به شمار می آوردند وهمیشه در دوران امام آقای هاشمی در عرض مقام معظم رهبری به حساب می آمد وبا ایشان اخوت و برادری و قرابت بسیار زیادی داشته و دارند وهمانگونه که حضرت امام دربارۀ ایشان فرمودند: تا نهضت هست هاشمی هست.بنابراین کسی که امین امام بوده و هست نمیتواند سخنانش مردود باشد.

معرفی:از همان ابتدا همراه با امام خمینی (ره) و همراه با نهضت بوده است ، حسینیه جماران درسال ۱۳۵۹ اتوسط او در اختیارامام خمینی(ره) و یاران اش قرار گرفت‌. خانه پدری خود و خواهران و برادارنش را برای محل اقامت امام دفتر امام و محل اسکان تیم حفاظت در اختیار امام خمینی قرار داد. مد ت ده سال نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه بود. سید مهدی امام جمارانی از سال های نزدیکی و دوستی با امام (ره ) خاطره ها دارد. وی در خصوص آشنایی اش می گوید«آشنایی من با امام (ره) به قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی و زمانی که ایشان در قم حضور داشتند باز می گردد/14خرداد94انتخاب

آیت الله هاشمی  رفسنجانی در کلام رهبر معظم انقلاب

مروری است بر بیانات رهبر معظم انقلاب 

سخنرانى در دیدار  آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولین روز از هفته‌ى وحدت‌

۱۳۶۹/۰۷/۱۱

 امروز رئیس جمهور ما، از نظر من که سالیان متمادى است ایشان را مى‌شناسم، یک مجتهد قطعى است. این هم از برکات خدا بر ماست. ما رئیس جمهورى داریم که از لحاظ درسهاى حوزه‌یى، یک مجتهد و از لحاظ تفکرات اسلامى، یک متفکر سطح بالا با سوابق فراوان است. 

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۰/۰۶/۰۳

شاید مردم ما هم هنوز به بطن کارهاى برادران مسؤول در دولت، درست واقف نیستند. البته یک چیزى شنیده‌اند و یک چیزى مى‌دانند، ولى خصوصیاتى را که افراد آشناى با اعضاى دولت مى‌توانند بدانند و بفهمند، یقیناً مردم بعضى از آنها را نمى‌دانند، بعضى را هم باور نمى‌کنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود که در بین وزراى جناب آقاى هاشمى – بنابر آنچه که مسموع بنده است – وزیرى هست که اگر از حقوق ماهیانه‌اش، اقساطى را که باید بدهد، کم کنند، برایش ۲۴۰۰ تومان مى‌ماند، آیا واقعاً این را تصور مى‌کنند که در کارگزاران یک دولت – کسانى که بیت‌المال و امکانات در اختیار اینهاست – کسانى پیدا مى‌شوند که این‌طور زندگى و این‌گونه صرف و خرج مى‌کنند؟ اینها چیزهاى باارزشى است، و ما خدا را بر داشتن شماها شکر مى‌گزاریم و از خدا مى‌خواهیم که شما را در راه خیر و صلاح و سداد، همواره موفق بدارد. امروز ملت به خدمتگزاران صدیق و صمیمى و خسته‌نشو احتیاج دارد؛ از کار خسته نشوید..

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۲/۰۶/۰۳

 اوّلاً لازم است به برادران عزیزمان، به خاطر شروع این مسؤولیت جدید و بسیار مهم، تبریک عرض کنم. اگر چه وقتى انسان این چهره‌هاى نورانىِ وزراىِ جمهورى اسلامى را مشاهده مى‌کند و نگاهى به طهارت و تقوا و خداترسى و دین باورى آنها مى‌اندازد، احساس مى‌کند که این تبریک را باید به مردم گفت که بحمداللَّه مسؤولینى معتقد، متدیّن، علاقه‌مند به‌کار و عاشق به خدمت دارند. امیدواریم که ان‌شاءاللَّه این دولت، مصداقى باشد براى همان دولت کریمه‌اى که در دعاى «افتتاح» مى‌خوانیم و از خداى متعال آن را درخواست مى‌کنیم.

…بنده آقایان و بخصوص جناب آقاى هاشمى را که واقعاً این مسؤولیت سنگین بر دوش ایشان است، دعا مى‌کنم. ایشان هم حقیقتاً جزو صلحاى زمان ما هستند. خدا را شکر مى‌کنیم که این مسؤولیت به دست کسى مثل ایشان است. بنده بخصوص با نام و پیوسته، ایشان را و همچنین سایر مسؤولین و دیگران را دعا مى‌کنم.

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

۱۳۷۶/۰۵/۰۹

لازم مى‌دانم – بخصوص – نظر خودم را درباره بخشى از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها براى مردم نافع است، هم براى مسؤولینى که در طول زمان – در آینده – حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است.

بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمى‌گردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیتها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار – پرکارى – روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدانهاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرحهاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مى‌داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.

ایمان عمیق به توانایى خود نیز نقش زیادى داشت. همچنین هوشمندى در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه حلها، بخشى از خصوصیاتى است که بلاشک مؤثّر بود.

جناب آقاى هاشمى، به عنوان یک روحانى انقلابى، کارآمد، متدیّن و متعبّد، براى مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتى است که در ایشان هست.

…بنده دائماً شما را در طول این سالهاى متمادى دعا مى‌کردم؛ شخص آقاى هاشمى را به نام و حداقل در هر شبانه‌روزى یک مرتبه – و بیش از این – و شما را نیز همین طور، معمولاً دعا مى‌کردم. باز هم دعا خواهم کرد.

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران/درماجرای فتنه۸۸

۱۳۸۸/۰۳/۲۹

آقاى هاشمى را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ – یعنى ۵۲ سال قبل – ایشان را از نزدیک میشناسم. آقاى هاشمى از اصلى‌ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته‌اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.

 من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‌نظر داریم، که طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف‌نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه‌ى مسائل خارجى اختلاف‌نظر دارند، هم در زمینه‌ى نحوه‌ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‌نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‌نظر دارند..

 آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطره خود از سخت ترین روز زندگی خود نوشت: از لحظه ای که خبر ترور آیت الله خامنه ای را شنیدم تا زمانی که ایشان را زنده ندیدم ، آرام نگرفتم …


مصاحبه‌ مطبوعاتی پیرامون هشت شهریور – ۱۳۶۱/۵/۲۶

یادم است در سال ۱۳۴۴ من از مشهد آمده بودم تهران. پرونده‌ای در مشهد داشتم که من را تعقیب می‌کردند، به خاطر آن مجبور بودم برنگردم مشهد و تهران بمانم. در همین حین که تهران آزادانه می‌گشتم و فکر می‌کردم که مسأله‌ای برای من اینجا وجود ندارد، به وسیله‌ آقای هاشمی رفسنجانی اطلاع پیدا کردم که به مناسبت پرونده‌ دیگری، من و آقای هاشمی و ۹ نفر دیگر از برادرانمان از روحانیون قم تحت تعقیب هستیم.

یک روز عصری من توی خیابان انقلاب کنونی می‌رفتم، آقای هاشمی رسید به من گفت من توی اتوبوس بودم تو را دیدم و فورا در اولین ایستگاه پیاده شدم. گفت: آمدم به تو بگویم که تو آزادانه داری راه می‌روی ولی تحت تعقیب هستی.

قرار ملاقاتی گذاشتیم با آقای هاشمی و دوستان. قرارمان کجا بود؟ قراری که آقای هاشمی با آنها گذاشته بود – چون جا که نداشتیم در تهران – اتاق انتظار دکتر واعظی در انتهای کوچه‌ی روحی. دکتر واعظی از دوستان آقای منتظری بود، مرد مؤمنی بود، علاقه‌مند به مبارزین بود و ما می‌دانستیم که توی اتاق انتظار او اگر برویم بفهمد ما را بیرون نخواهد کرد.

اما خب شما ببینید اتاق انتظار یک طبیب چقدر جای ناامنی است برای ملاقات، اما از بس جا نداشتیم در تهران مجبور شده بودیم که برویم آنجا. رفتیم توی اتاق انتظار آقای دکتر واعظی به عنوان مریض‌هایی که آمدند آنجا منتظر وقت و نوبت هستند نشستیم که حرف‌هایمان را بزنیم، بعد دیدیم یک زن آنجا نشسته، یک مرد آنجا نشسته و نمی‌شود اینجا صحبت کرد. ماندیم متحیر چه بکنیم، یک دفعه یکی از دوستان گفت برویم خانه‌ آقای باهنر. آقای باهنر آن وقت کوچه‌ شترداران آنجا میدان شاه سابق که اسمش امروز میدان قیام است. آنجا خانه‌اش بود و نزدیک بود به آن محلی که ما قرار داشتیم. گفتیم برویم خانه‌ آقای باهنر و همه خوشحال رفتیم طرف منزل ایشان. ایشان دو تا اطاق در یک منزلی طبقه‌ بالا اجاره کرده بود.

خوشبختانه خانم ایشان هم خانه نبود و ما توانستیم خود ایشان را هم از خانه بیرون کنیم و بنشینیم حرف‌هایمان را بزنیم و خاطره‌ چهره‌ نجیب این دوست قدیمی و عزیز ما – که می‌دید ما در حضور او داریم یک کاری، یک حرفی می‌خواهیم بزنیم که او می‌خواهیم نباشد و مطلقا نگران و ناراحت نمی‌شد، چون می‌فهمید مسأله‌ مهمی است – از یادم نمی‌رود. خیلی صریح به ایشان گفتیم که ما یک صحبتی داریم می‌خواهیم شما نباشید، آن هم با خوش‌رویی به نظرم چای و میوه و اینها برای ما فراهم کرد و خودش هم از خانه گذاشت رفت بیرون که ما حرف‌هایمان را آنجا بزنیم.

خبر شهادت آیت‌الله بهشتی – ۱۳۶۵/۴/۱

یک‌باره این خبر را به من ندادند. من تدریجا با ابعاد این قضیه آشنا شدم. یکی دو روز اول که به هوش آمده ‌بودم، کسی اجمالا از وقوع یک انفجاری در حزب به من خبر داد، لیکن من در شرایطی نبودم که درست درک ‌کنم که چی واقع شده؟ یعنی شاید حتی کاملا به‌هوش نبودم، لیکن یادم هست که چیزی به من گفته ‌شد بعد هم یادم رفت. چون غالبا در حال شبیه حالات بعد از بی‌هوشی بودم؛ چون عمل‌های متعددی ‌انجام می‌گرفت و درد و اینها هم شدید بود، من را در یک حال شبه بی‌هوشی نگه می‌داشتند، یعنی در ‌حال گیجی مخصوص بعد از عمل جراحی.

در هشتم نهم این حادثه بود ظاهرا یک هفته‌ یا هشت روزی گذشته بود. من اصرار می‌کردم که برای من ‌رادیو و روزنامه بیاورند و به بهانه‌های گوناگون نمی‌آوردند و مقصود این بود که من مطلع نشوم از حادثه چون ‌افرادی که دور و بر من بودند بالاخره نمی‌توانستند در مقابل اصرارهای پی‌ در پی من مقاومت کنند. مجبور ‌بودند قضیه را به من بگویند.

آن کسی که می‌توانست این قضیه را به من بگوید کسی غیر از آقای هاشمی نبود. یعنی می‌دانستند ‌به خاطر نحوه‌ ارتباط ما با هم طبعا ایشان می‌تواند به یک شکلی مسأله را به من ‌بگوید و همین کار را کردند. البته من توجه نداشتم، یک روز عصری آقای‌ هاشمی و آقای‌ حاج‌احمد آقا – فرزند ‌حضرت امام – آمدند پیش من و یکی از کسانی که دور و بر من بود با آنها مطرح کرد که فلانی رادیو ‌می‌خواهد و روزنامه می‌خواهد و ما مصلحت نمی‌دانیم شما نظرتان چیه، اگر شما می‌گویید، بدهیم. ‌اینجوری شروع کردند قضیه را.

آقای هاشمی با آن بیان شیرین خودشان که همیشه مطالب را نرم و آرام و هضم‌شدنی مطرح می‌کنند ‌آنجا گفتند: «نه به نظر من هیچ لزومی ندارد شما رادیو بیاورید. حالا خبرهای بیرون خیلی شیرین است، ‌خیلی مطلوب است که این هم روی تخت بیمارستان این خبرها را بشنود؟» من اجمالا فهمیدم که خبرهای ‌تلخی وجود دارد. گفتم چطور مگر؟ گفت: «خب همین دیگر، انفجار درست می‌کنند، بعضی‌ها شهید شدند، ‌بعضی‌ها مجروح شدند» و به این ترتیب ایشان من را وارد حادثه کرد. من پرسیدم کی‌ها مثلا شهید شدند، ‌کی‌ها مجروح شدند؟ ایشان گفت: «مثلا آقای بهشتی مجروح است». من خیلی نگران شدم. شدیدا از ‌شنیدن اینکه آقای بهشتی حادثه‌ای دیده و مجروح شده، ناراحت شدم.

پرسیدم که ایشان چیه وضعش؟ کجاست؟ چه جوری است؟ ایشان گفت که بیمارستان است و نه نگرانی ‌هم ندارد. گفتم آخر در چه حدی است؟ ایشان گفت خب مجروح است دیگر، ناراحت است. من گفتم که ‌در مقایسه‌ با من مثلا بدتر از من است یا بهتر از من است؟ می‌خواستم که ابعاد مسأله را بفهمم. ایشان ‌گفت همین‌جورهاست دیگر، حالا بیخود دنبال این قضایا تحقیق نمی‌خواهد بکنی، اجمالا خبرهای بیرون ‌خیلی شیرین نیست، خیلی جالب نیست، خب بله، بعضی‌ها هم شهید شدند و اینها.

ایشان من را در نگرانی گذاشت و رفت. من فهمیدم که یک حادثه‌ مهمی است که آقای بهشتی در آن ‌حادثه مجروح شده، به ایشان هم قبل از اینکه بروند گفتم خواهش می‌کنم هر چه ممکن هست مراقبت ‌به خرج داده بشود، تمام امکانات پزشکی کشور بسیج بشود تا آقای بهشتی را هر جور هست زودتر نجات ‌بدهید و نگذارید که ایشان خدای ناکرده برایش مسأله‌ای پیش بیاید.

بعد که ایشان رفتند افرادی که دور و بر من بودند نمی‌دانستند که من چقدر خبر دارم و من از آنها به طور ‌آرام آرام مسأله را گرفتم. یعنی به قول معروف زیر زبان آن بچه‌هایی که دور و بر من بودند خود من کشیدم و ‌فهمیدم که ایشان شهید شدند. طبعا برای من بسیار سخت بود با اینکه همه‌ ابعاد حادثه را و خصوصیات ‌حادثه را و کسانی را که شهید شده بودند نمی‌دانستم که چه‌ جوری است و تا چه حدودی هست. اما ‌نفس شهادت آقای بهشتی برای من یک ضربه‌ فوق‌العاده سنگینی بود. تا روزهای متمادی من دائما ‌ناراحت و منقلب بودم و اندک چیزی من را می‌برد تو بهر این حادثه‌ تلخ.

مراسم بیعت فرماندهان سپاه– ۱۳۶۸/۳/۱۷

خدا را شکر می‌کنیم که سپاه رشد کرد، قوی شد و رو به کمال رفت. امروز چیزهای زیادی در سپاه وجود دارد که همه‌ آنها مثبت است. در گذشته، این موفقیت‌ها و امکانات را سپاه نداشت. خوشبختانه بعد از آنکه امام عزیزمان (ره) جانشینی فرماندهی کل قوا را به برادر بسیار ارزشمند و ذیقیمتمان – جناب آقای هاشمی رفسنجانی – دادند، حقیقتا خیال ما از خیلی جهات راحت شد. ایشان برای این سمت، بهترین کس بودند؛ الان هم هستند و ان‌شاءاللّه بایستی همان مسئولیت را ادامه دهند.

مراسم بیعت رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی – ۱۳۶۸/۳/۲۴

مجلس دستگاهی است که حرکت و موضع‌گیری و سخن او در سطح جهان و سیاست‌های بین‌المللی، نشان‌دهنده‌ حرکت کلی نظام است و شما امروز تأثیری را که مجلس و رئیس عزیز و محترم آن در ترسیم و تبیین سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی در سطح جهانی دارند، می‌بینید. همین حرکت دیروز مجلس شورای اسلامی و رأی بالایی که به ریاست برادر عزیزمان جناب آقای هاشمی رفسنجانی داده شد، در دنیا انعکاس بسیار وسیعی داشت. این، نشان‌دهنده‌ حساسیت هرگونه حرکتی است که در مجلس انجام می‌گیرد.

… من به شدت امیدوار هستم که در سایه‌ مدیریت واحد، موفق به رفع بهتر نارسایی‌ها شویم. ان‌شاءاللّه با تصمیم قاطع برادر عزیز و عالیقدرمان جناب آقای هاشمی، برای پذیرش پست مدیریت قوه‌ مجریه – که واقعا مژده و شفایی برای دل‌های مردم است – این آرزو محقق شود.

ما منورتر و روشن‌تر و سابقه‌دارتر و شناخته‌شده‌تر و دردآشناتر و رمزآشناتر از ایشان با مسائل انقلاب، کس دیگری را سراغ نداشتیم. نمی‌شود گفت شما بهتر از من ایشان را می‌شناسید چون سوابق انس و ارادت و آشنایی من با آقای هاشمی، خیلی طولانی است اما شما درمدت کارتان با ایشان در مجلس شورای اسلامی، از نزدیک همه‌ این موارد را خوب احساس کرده‌اید. ملت ما بحمداللّه ایشان را می‌شناسند و این، آینده خوبی را نوید می‌دهد.

دیدار اعضای هیأت دولت – ۱۳۶۸/۶/۸

من باید به مردم عزیزمان تبریک عرض کنم چون رئیس جمهوری با این خصوصیات، حقیقتا برای ملت و انقلاب و کشور ما یک موهبت الهی است. وجود جناب آقای هاشمی و مسئولیتشان، هر دو برای مردم و بر ما نعمت است. من، قدر این نعمت را می‌دانم و مطمئنم که مردم هم قدر این نعمت را می‌دانند و این را در رأی خود و اعلام وفاداری‌شان نشان دادند و بعد از این هم، ان‌شاءاللّه نشان خواهند داد.

دیدار ائمه‌ جمعه‌ سراسر کشور – ۱۳۶۹/۳/۷

همان‌طور که امام (ره) مکرر می‌فرمودند، مثل اختلافات طلبگی باید عمل کرد. یعنی دو نفر طلبه و هم‌مباحثه، سر مسأله‌ای جنجال و بحث دارند ولی در حقیقت با هم دوستند و مشکلی با یکدیگر ندارند. دو نفر رفیق، از دوران طلبگی تا دوران اجتهادشان، سر مسأله‌ای بحث می‌کنند. این، در فلان مسأله‌ اصولی، عقیده‌ای پیدا می‌کند، او هم عقیده‌ دیگری پیدا می‌کند. فرض کنید در بحث ترتب، با هم مباحثه می‌کنند. این آقا، نظر «آخوند» را قبول کرده، آن یکی، نظر فلان شخص را قبول می‌کند. بزرگ هم که می‌شوند، هر دو نفر نظراتشان را دارند و با یکدیگر رفیق هم هستند. اختلاف نظرهای سیاسی، باید همین‌طور باشد.

آن چیزهایی که مشترک است، مسائل اصلی و حیاتی روز است که به خصوص به مسأله‌ حمایت و پشتیبانی از دولت اشاره کردم. اصلا به سرانجام رسیدن انقلاب، به این متوقف است. در مورد همه‌ دولت‌ها، این نکته صادق است و در مورد این دولت – که در رأسش، شخصیتی مثل آقای هاشمی رفسنجانی قرار گرفته است – نیز صادق است. انصافا وضع ایشان، اظهرمن‌الشّمس است و فایده‌ ایشان برای انقلاب و اسلام، برای همه واضح و روشن می‌باشد. حمایت از این دولت، مضاعفا واجب و لازم است. مبادا خدای نکرده ائمه‌ جمعه تحت تأثیر حرف این و آنی قرار بگیرند که گاهی چرندی، اتهام بی‌ربطی و یا مطلب واهی و بی‌اساسی را مطرح می‌کنند.

دیدار اعضای هیأت دولت – ۱۳۶۹/۶/۱

یکی از چیزهایی که ما همیشه به عنوان فضایل برجسته‌ جناب آقای هاشمی در ذهن داشتیم و مشاهده می‌کردیم، حضور فداکارانه و مدبرانه‌ ایشان در صحنه‌های جنگ تحمیلی بود و حقیقتا زبان قاصر است از اینکه آن زحمات و آن فداکاری‌ها را سپاسگزاری کند. من آن شب‌های دشوار، آن لحظات پُر هم‌ و غم و پُرمسئولیتی را که ایشان در مقابل چشم همه‌ ما گذراندند – که همیشه مورد تشکر امام بزرگوارمان (رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه) هم بود – فراموش نمی‌کنم. ما حالا می‌خواهیم این تشکر را به صورت یک حرکت سمبلیک مجسم کنیم و این نشان فتح را به سینه‌ جناب آقای هاشمی الصاق نماییم.

دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی – ۱۳۶۹/۹/۱۹

حضور جناب آقای هاشمی برای این شورا مغتنم است. البته ایشان شکسته‌نفسی می‌کنند اما واقعا این‌طور است … من همیشه به رفقا می‌گفتم که اگر آقای هاشمی یک بار در جلسه‌ ما شرکت می‌کنند، ما در آن جلسه یک عالم پیشرفت می‌کنیم. واقعا آن‌وقت این‌طور بود. ایشان، آن‌وقت‌ها به این شورا خیلی کم‌لطف بودند ولی من حالا گاهی هم که می‌بینم ایشان بحمداللّه مجبورند که هر هفته شرکت کنند، خیلی خوشحال می‌شوم که بالاخره هیچ چاره‌ای جز این ندارند! آن‌وقت، این‌طور نبود. گاهی مثلا شش ماه می‌شد که ایشان اصلا هیچ یادی هم از شورا نمی‌کردند! امروز این‌طور نیست و حضور ایشان واقعا یک برکت است. من هر وقت این نکته یادم می‌آید، خیلی خوشحال می‌شوم. آقایانی که در آن‌وقت تشریف داشتند، لابد یادشان است که مکرر می‌گفتم وقتی ایشان شرکت می‌کنند، جلسه حرکتی پیدا می‌کند و یک قدم به جلو برمی‌دارد. واقعا ایشان در جلسه خیلی مؤثر بودند، حالا هم که بحمداللّه مرتب شرکت می‌کنند.


دیدار وزیر و مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – ۱۳۷۱/۹/۴

آقای هاشمی رفسنجانی، کتابی به نام «سرگذشت فلسطین» ترجمه کرد. از اولی که این کتاب درآمد – تقریبا اندکی پس از انتشار – تا پیروزی انقلاب، ممنوع شده بود. البته بارها چاپ شد اما مخفیانه. در این کتاب چه بود که در ده کتاب دیگر درباره‌ فلسطین نبود؟ درست توجه کنید! کتاب برای فلسطین که کم نبود. شما می‌دانید دیگر! لابد اغلب آقایان خوانده‌اید. بنده نیز همین‌طور دیده‌ام و خوانده‌ام. شاید ده عنوان کتاب درباره‌ فلسطین از این روشنفکران چپ و شبه چپ در جامعه وجود داشت اما چون آن کتاب صبغه‌ اسلامی داشت، چون یک روحانی آن را ترجمه کرده بود، چون یک مبارز دینی آن را نوشته بود، از اول تا آخر ممنوع بود!

دیدار جمعی از روحانیون – ۱۳۷۲/۳/۲۶

جای شکرگزاری از مردم و سپاس از خداوند است که این انتخابات، همچنان که شایسته آن بود، منتهی به انتخاب یک شخصیت و چهره محبوب شد که حقیقتا عنوان ریاست جمهوری، بر او چیزی نمی‌افزاید. رئیس‌جمهوری که شما مردم انتخاب کرده‌اید، یکی از ارکان انقلاب بزرگ ماست و در این سخن، هیچ مبالغه‌ای نیست. چهره‌ای که در طول بخش‌ عمده عمر خود، یکپارچه در خدمت انقلاب و اسلام و این مبارزه بزرگ بوده و جوانی خودش را یکسره در این راه به پای اسلام و انقلاب نثار کرده است. این برای یک ملت افتخار است که با یک انتخابات آزاد، در یک محیط کاملا روشن و بی‌غبار و در حالی که همگان می‌توانند آزادانه تصمیم‌گیری و انتخاب کنند – در این نوبت انتخابات، این معنا از همیشه واضح‌تر هم بود – علی‌رغم تبلیغات دشمن، مردم رشد و درک والای خود را نشان دادند و یک چهره بی‌غبار بی‌خدشه روشن افتخارآمیز را که سرگذشت او سرگذشت فداکاری است، برای ریاست جمهوری انتخاب کردند.

مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری – ۱۳۷۲/۵/۱۲

امروز، ان‌شاءاللّه برای ملت ایران روز مبارکی است؛ شروع یک دوره دیگر از مسئولیت و مدیریت رئیس‌جمهور عزیز و کارآمد و گرامی‌مان که حقیقتا با توجه به اوضاع و احوال جهانی و مطامع دشمنان و تلاشی که دشمن در این برهه مبذول کرد، یک نعمت بزرگ الهی است. البته بنده باید قبلا از مردم عزیزمان تشکر کنم. آنها بودند که با هوشیاری و احساس مسئولیتشان به صحنه آمدند، انتخابات را رونق بخشیدند و این انتخاب درست و صائب را انجام دادند.

… تکیه ما بر مسأله اجرا و اینکه ما این‌قدر از پروردگار عالم شکرگزاری می‌کنیم، برای این است که بحمداللّه، مدیریت کشور، در دست یک شخصیت موجه و آزموده و شناخته‌شده قرار گرفته که بنده از سال ۳۶ تا به حال، یعنی قریب چهل سال است، ایشان را از نزدیک می‌شناسم و در میدان‌های مختلف، با هم و در کنار هم بوده‌ایم؛ با هم کار و با هم فکر کرده‌ایم. یک آزمایش چهل ساله، برای ایجاد اعتماد در انسان، کافی است. من در همه این مدت، ایشان را در راه خدا، در راه حقیقت، در راه اعتلای کلمه دین و پیشبرد اهداف اسلامی مشاهده کردم و هرگز ایشان را از این راه، جدا و منحرف ندیدم.

دیدار اعضای هیأت دولت – ۱۳۷۲/۶/۳

بنده آقایان و به خصوص جناب آقای هاشمی را که واقعا این مسئولیت سنگین بر دوش ایشان است، دعا می‌کنم. ایشان هم حقیقتا جزو صلحای زمان ما هستند. خدا را شکر می‌کنیم که این مسئولیت به دست کسی مثل ایشان است. بنده به‌خصوص با نام و پیوسته، ایشان را و همچنین سایر مسئولین و دیگران را دعا می‌کنم.

دیدار جمعی از روحانیون – ۱۳۷۲/۱۱/۱۷

در صددند روحانیون مؤثر و مفید برای کشور و اسلام و مسلمین را حذف جسمانی کنند. آخرینش همین حادثه‌ای بود که می‌خواستند در روز دوازدهم در مرقد امام به‌ وجود آورند و یک شخصیت برجسته مفید فدایی برای اسلام و مسلمین و نظام جمهوری اسلامی را از ملت مسلمان بگیرند. این مردی که جوانی و عمر خودش را تا آنجایی که ما دیدیم و فهمیدیم و شناختیم – و کسانی هم که ایشان را می‌شناسند، می‌دانند – در این راه گذاشته است؛ یعنی رئیس‌جمهور محبوب ما را می‌خواستند از ما بگیرند که بحمداللّه، دست شکسته شیطان‌ها، در بسیاری از موارد، از جمله در این مورد ناکام ماند و ان‌شاءاللّه که همیشه در خیانت‌ها و خدعه‌هایشان ناکام خواهند ماند.

دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور – ۱۳۷۵/۲/۱۳

بدانید که امروز در دنیا هیچ رئیس جمهوری مثل آقای هاشمی، چنین ساده و بی‌تشریفات زندگی نمی‌کند. بنده در دوران ریاست جمهوری خود، بارها به کشورهایی که به اصطلاح کشورهای انقلابی بودند، مسافرت کردم. در فلان کشور، رئیس جمهوری که تا دیروز در چادر زندگی می‌کرده است – به طوری که خودش یا وزیر خارجه‌اش می‌گفت با تفنگ معمولی، هشت سال زیر چادر زندگی می‌کرده‌اند – در قصر امروزش که از ما در آن پذیرایی می‌نمود، چنان تشریفات و جبروتی حاکم بود و چنان تقلید و عکسبرداری دقیقی از حاکم پرتغالی که قبل از وی در آن کشور زندگی و حکومت می‌کرد، کرده بود که انسان در شگفت می‌ماند! مسئولین کشورهای دیگر، این طور زندگی می‌کنند!

دیدار مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی – ۱۳۷۵/۲/۲۹

اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در جهت تقویت روند کار و فعالیت این شورا تلاش کنند و همت خود را فقط برای به انجام رساندن این وظیفه اساسی به کار گیرند. در راس شورای انقلاب فرهنگی، شخصیتی مانند آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک عنصر صد در صد فرهنگی قرار دارد که این شورا با اتکاء به آن می‌تواند منشاء تصمیمات و خدمات بزرگی برای مسائل فرهنگی کشور باشد.

دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) – ۱۳۷۵/۳/۲۰

ایران کشور جهاد فی سبیل الله است و در راس کشور عناصر مؤمن، مجاهد، آگاه و صمیمی قرار دارند و شخصیت مبارز و مجاهدی مانند آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور این کشور است که تمامی عمر خود را در جهاد گذرانده و اکنون نیز شب و روز در جهاد فی سبیل الله قرار دارد.

پس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری – ۱۳۷۶/۳/۲

برای شخص من، هیچ کس آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد شد.

آخرین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت ششم – ۱۳۷۶/۵/۹

من فراموش نمی‌کنم، روزهای بعد از جنگ در آن جلسه‌ای که به دستور امام تشکیل شد، چند نفری برای طرح خطوط اصلی بازسازی کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهای بزرگی را در آن نوشته‌ها آوردیم، بحث کردیم و تصور نمودیم که ان‌شاءاللّه در طول چندین سال انجام گیرد. آنچه در این هشت سال ریاست جمهوری شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتا کشور بازسازی شد.

… لازم می‌دانم – به‌خصوص – نظر خودم را درباره بخشی از علل موفقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها برای مردم نافع است، هم برای مسئولینی که در طول زمان – در آینده – حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است.

بخش قابل توجهی از این، به خصوصیات شخص آقای هاشمی برمی‌گردد؛ یعنی واقعا برخی از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامی در این موفقیت‌ها داشته؛ از قبیل برخورداری ایشان از روحیه کار، پرکاری، روحیه ابتکار و نوآوری و ورود در میدان‌های جدید و ناپیموده، همت بلند در امر سازندگی و نترسیدن از طرح‌های بزرگ و اقدام‌کردن شجاعانه در مورد کارهای بزرگ و شیوه مدیریت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان می‌داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند. ایمان عمیق به توانایی خود نیز نقش زیادی داشت. همچنین هوشمندی در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه حل‌ها، بخشی از خصوصیاتی است که بلاشک مؤثر بود.

پیام به مناسبت حضور پر شور ملت ایران در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری – ۱۳۸۴/۴/۴

نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ نامزدهای ریاست جمهوری در خلق این حماسه‌ بزرگ ملی، انکارناپذیر و سپاس از آنان بر همگان لازم است. اینجانب تشکر وافر خود را به همه‌ آقایان به‌ویژه به جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای هاشمی‌ رفسنجانی که خود از ذخائر انقلاب و از چهره‌های برجسته‌ نظام جمهوری اسلامی ایرانند تقدیم می‌دارم و امیدوارم این برادر عزیز و همسنگر دیرین مانند همیشه در عرصه‌های مهم نظام اسلامی نقش‌آفرین باشند.

دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری – ۱۳۸۹/۱۲/۱۹

از همه‌ آقایان تشکر می‌کنیم، به‌خصوص از جناب آقای هاشمی رفسنجانی، برای اینکه در این اجلاس، انتظار خصمانه‌ای را که دشمنان داشتند، خنثی کردند. آنها انتظار داشتند که بین خبرگان امت اختلاف بیفتد، رقابت‌ها به صورت رقابت‌های متعارف دنیای مادی در بیاید و مسابقه‌ در خدمت، تبدیل بشود به رقابت منفی در تصرف مراکز و جایگاه‌ها که این بحمداللّه نشد. خب، از جناب آقای هاشمی انتظار هم همین بود؛ با توجه به سابقه‌ عقل و احساس مسئولیتی که در ایشان همیشه ما مشاهده کردیم.

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران – ۱۳۸۸/۳/۲۹

آقای هاشمی را همه می‌شناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیت‌های بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ – یعنی ۵۲ سال قبل – ایشان را از نزدیک می‌شناسم. آقای هاشمی از اصلی‌ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیت‌های جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب می‌کرد و به مبارزین می‌داد. اینها را جوان‌ها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیت‌های زیادی داشت: هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیت‌های دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوخته‌ای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است، اینها را باید دانست. در حساس‌ترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف‌نظر داریم که طبیعی هم هست ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند.

پیام تسلیت – ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

«بسم الله الرحمن الرحیم

انّا لله و انّا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سال‌های متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواری‌ها و تنگناها که در این ده‌ها سال بر ما گذشت و چه همفکری‌ها و همدلی‌ها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سال‌ها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ کسانی که با وی همکار بودند به‌ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هایی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ خناسانی که در سال‌های اخیر با شدت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوت‌های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. او نمونه‌ کم‌نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.

سال‌ها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیت‌های خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگ‌های درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.

با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم.

اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ الهی با پرونده‌ای مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد و این سرنوشت همه‌ ما مسئولان جمهوری اسلامی است.

غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض می‌کنم.

غفرالله لنا و له»

دعای بدرقه – ۱۳۹۵/۱۰/۲۱

اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین – خدایا همانا این بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند کنیز تو است که بر تو درآمده و تو بهترین میزبانی. خدایا ما جز خوبی از او سراغ نداریم و تو داناتری به حال او از ما. خدایا اگر او نیکوکار است پس بیفزا در احسان او و اگر بدکار است پس از او درگذر و او را بیامرز. خدایا او را قرار ده در نزد خود در بالاترین جایگاه‌ها و جانشین او باش بر خاندانش در میان سایر زندگان و رحم کن بر او به رحمت خودت ای مهربان‌ترین مهربانان./تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵الف.سایت هاشمی رفسنجانی

***

آیت الله خامنه ای: هیچ کس برای من هاشمی نمی شود.

روز دوم خرداد ۱۳۷۶ که مردم برای انتخاب رییس جمهور جدید پای صندوقهای رای رفته بودند، مقام معظم رهبری پس از انداختن رای خود به صندوق جمله ای بر زبان آوردند که در تاریخ ماندگار شد. 

" هیچ کس برای من آقای هاشمی نمی شود." دبیرکل جمعیت دفاع از حقوق ملت فلسطین، تهمت دروغگویی به آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را بسیار بی‌انصافی دانست.

اولین اربعین امام خمینی"همسرامام خمینی درحال سخنرانی"مدرسه شهیدمطهری"درکنارش زهرامصطفوی

 خانم زهرا مصطفوی در نشست خبری همایش بین‌المللی امام، فلسطین و مقاومت اسلامی در پاسخ به پرسشی در خصوص نقل خاطرات آقای هاشمی و هجمه‌هایی که علیه او شکل گرفت افزود: این هیاهوها به معنی این است که خواستند بگویند آقای هاشمی دروغ می‌گوید در حالی که او آقایی کرده و شکایت نکرده است.
وی گفت: مادر بنده فوت کرده است اما بنده و فرزندانم زنده هستیم، ما همه در مجلسی که آقای هاشمی آمد و مادرم از او خواسته بود بیاید تا کارش را به او بگوید حضور داشتیم.

دختر امام : هیاهو کردند که بگویند آقای هاشمی دروغ می گوید اما او آقایی کرد و شکایت نکرد / خاطره آیت الله هاشمی عین جملات مادرم بود

خانم مصطفوی افزود: وقتی آقای هاشمی آمد، مادرم به او گفت «آقا من شنیده‌ام نمی‌خواهید برای ریاست جمهوری کاندیدا شوید امام  که انقلاب را به دست شماها دادند، آنوقت شما می‌خواهید از زیرش فرار کنید؟».

 عین همین جمله را مادرم به او گفت و من در آن جلسه حضور داشتم؛ آقای هاشمی بسیار مرد نجیب و صبوری است و به همین جهت در سال‌های مختلف به او تهمت‌ها زده شد و ساکت ماند/منبع:انتخاب۱۰خرداد۹۴

***

حضرتعالی از یاران حضرت امام بوده اید و نقل قول ها و خاطرات بسیاری از ایشان دارید.اما اخیراً برخی در بعضی خاطرات که از سوی نزدیکان ایشان نقل می شود تشکیک می کنند.مثلاً معتقدند نقل قول هایی که آیت ا…هاشمی از امام (ره) می کنند درست نیست. رابطه امام با آیت ا… هاشمی چگونه بود؟

 پاسخ:حضرت امام نسبت به آقای هاشمی اعتماد کامل و خاصی داشت و ایشان را کسی می داند که ضمن تعهد به نهضت از فراست و قدرت تحلیل بالایی برخوردار است. در طول دوران حیات حضرت امام در بعد از انقلاب نیز ایشان همیشه در جایگاه دوم بعد از امام قرار داشت و کسی بود که امام فرماندهی کل قوا را به او تفویض کرد.من یادم هست بار اولی که آقای هاشمی برای ریاست جمهوری کاندیدا شدند برخی از دوستان از در مورد صلاحیت ایشان برای این سمت از امام سؤال کردند.امام در جواب فرمودند:از آقای هاشمی بهتر برای این سمت چه کسی است؟ و همین دلیل بر اینست که ایشان امین امام بوده اند و در همۀ دوران ها آقای هاشمی را به عنوان عزیزترین خود به شمار می آوردند وهمیشه در دوران امام آقای هاشمی در عرض مقام معظم رهبری به حساب می آمد وبا ایشان اخوت و برادری و قرابت بسیار زیادی داشته و دارند وهمانگونه که حضرت امام دربارۀ ایشان فرمودند: تا نهضت هست هاشمی هست.بنابراین کسی که امین امام بوده و هست نمیتواند سخنانش مردود باشد.

معرفی:از همان ابتدا همراه با امام خمینی  و همراه با نهضت بوده است ، حسینیه جماران درسال ۱۳۵۹ اتوسط او در اختیارامام خمینی(ره) و یاران اش قرار گرفت‌. خانه پدری خود و خواهران و برادارنش را برای محل اقامت امام دفتر امام و محل اسکان تیم حفاظت در اختیار امام خمینی قرار داد. مد ت ده سال نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه بود. سید مهدی امام جمارانی از سال های نزدیکی و دوستی با امام خاطره ها دارد. وی در خصوص آشنایی اش می گوید«آشنایی من با امام  به قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی و زمانی که ایشان در قم حضور داشتند باز می گردد/۱۴خرداد۹۴انتخاب

اولین زندان-همه زندانی های آیت الله هاشمی رفسنجانی+خاطره ملاقات رهبری ازهاشمی درزندان-سال۱۳۵۱

ساواک در تاریخ۱۳۴۳/۱۲/۱۲ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور نسبت به دستگیری ایشان نمود و او را روانه زندان کرد. وی به مدت 4 ماه تحت بازجویی و شکنجه بود که در ۱۴ تیرماه ۱۳۴۴ با فشار علما و مراجع بزرگ از زندان آزاد شد .

ساواک در تاریخ(۱۳۵۰/۷/۱۴)  و به بهانه نامه ارسالی به حضرت امام خمینی  دستگیر کرد که بازهم با فشار علما در تاریخ (1351/2/5) آزاد شد-حدود۸ماه
در تاریخ 1351/6/6 توسط شهربانی کرمان در رفسنجان دستگیر کرد و به ساواک محل تحویل داده شد و  روزبعد به همراه مأمورین مسلح به تهران انتقال یافت و در تاریخ ۱۳۵۱/۶/۱۴۴ تحویل زندان قزل قلعه شد.
۱۳۵۱/۶/۱۹ با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران به قید وجه التزام مبلغ ۵۰ هزارریال  آزاد شد.۱۳روز
 در تاریخ۱۳۵۴/۹/۱ دستگیر و در پاییز ۱۳۵۷ در زندان آزادشد/۳سال
 
سه ماه هم خدمت سربازی دارد
 
سرباز فراری ،هاشمی رفسنجانی
 
آیت الله هاشمی رفسنجانی در ۲۱ فروردین سال ۴۲ پس از حادثه فیضیه دستگیر و جزء اولین طلاب به سربازی اعزام شد. وی در پادگان به عنوان اولین اقدام طی یک بحث رودرو با فرمانده پادگان، اعزام طلاب به سربازی را صریحاً محکوم کرد و با اینکه هنوز بیشتر از سه روز از شروع سربازی اجباری نمی‌گذشت، فرمانده لشکر او را به اسم می‌شناخت.
اقدامات هاشمی درپادگان
در آن دوران در پادگانها رسم بر این بود که سربازان را به صورت دسته‌جمعی و گهگاه عریان به حمام می‌بردند.این سنت غلط و همچنین اجبار تراشیدن محاسن با تیغ و فحاشی به سربازان با اعتراض هاشمی رسماً توسط تیمسار پیروزنیا لغو شد. ایشان از بیم اینکه امام برای رهایی طلاب امتیازی به رژیم بدهند، طی نامه‌ای با عنوان معظم له خاطر نشان کرد که پادگان برای طلاب دنیای جدیدی است و هیچ مشکلی وجود ندارد و اگر طلاب به طور گسترده در سربازخانه‌ها شرکت کنند، ارتش عوض خواهد شد.
راه اندازی دستجات عزاداری  درپادگان
در عصر عاشورای سال ۴۲ فرمانده نیروی زمینی ارتش وارد پادگان شد و به محض ورود، دستجات وعظ و عزاداری را که توسط طلاب
سرباز هدایت می‌شدند، مشاهده کرد و معترضانه گفت: «طلبه‌ها پادگانها را به مسجد تبدیل کرده‌اند.» سپس دستور داد مجالس
وعظ و روضه‌خوانی تعطیل شود.
 هاشمی رفسنجانی پس از فاجعه خونین ۱۵ خرداد و احساس خطر، در ۲۱ خرداد ۱۳۴۲ با اخذ
مرخصی از پادگان خارج شد و دیگر مراجعت نکرد.
مدت خدمت سربازی۳ماه بوده است.
***
من خامنه ای دامادهاشمی
آیت الله خامنه ای رهبرمعظم انقلاب،در کتاب خاطرات  "یادمان  زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها" روایت جالبی از ملاقات خود وهمسر مکرمه شان با آیت الله هاشمی رفسنجانی در زندان قزل قلعه نقل نموده است.
 آیت الله خامنه ای می نویسد:

 

اواخر سال ۱۳۵۰بودکه آقای هاشمی به ۷ ماه زندان محکوم شده بودودر  پادگان عشرت‌آباد زندانی بود.

من در اردیبهشت ۱۳۵۱، به همراه همسرم راهی تهران شدیم تا با هاشمی دیدار کنم.

دیدار با زندانیان سیاسی شبیه ملاقات‌های معمول با زندانیان عادی نبود و بناچار باید ترفندی زده می شد. وقتی به در نگهبانی رسیدیم،  با  اشاره به همسرم ،گفتم:

«این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»

من خامنه‌ای‌ام، داماد آقای هاشمی!نگهبان‌ها به هم نگاه کردند و قرار شد از فرمانده بپرسند.بعدازهماهنگی، فرمانده گفت فقط خواهرش می‌تواند وارد شود.«همسرم دل به خدا سپرد و وارد شد.من هم نگران وو دلواپس، از این‌که راز آشکار شود که وی خواهر آقای هاشمی نیست، زیرا دیدار محارم باا یکدیگر ویژگی خاصی داشت.

 اما ازآنجاکه آقای هاشمی فرد زیرکی بود، وقتی همسرم را از دور دید، متوجه موضوع شد… کنار یک جوی آب ایستاد، به‌طوری‌که همسر من در مقابل وی در طرف دیگر جوی قرار گرفت.»

ظاهراً آقای هاشمی سراغ مرا می‌گیرد و وقتی‌که متوجه می‌شود در نگهبانی هستم، از نگهبان‌ها می‌خواهد اجازه ورود شوهر خواهرش(!) را بدهند. «در این وقت یک نظامی دوان‌دوان به‌طرف من آمد و اجازه ورود داد. من وارد شدم و آقای هاشمی از دیدار من بسیار شادمان شد.»

منبع:مشرق۲۱ دی ۱۳۹۵باکمی اصلاحات ویرایشی

متن کامل پیام تاریخی امام خمینی (۵ خرداد ۱۳۵۸ / ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۹۹) از ترور چهارم خرداد ماه سال ۱۳۵۸  :

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
جناب حجت‌الاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز
مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده‌هستم.» مدرس حالاا هم زنده‌است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده‌است، چون نهضت زنده‌است.
آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بدانند، ملت ما زنده‌است. اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است.. اینان با این تلاشهای احمقانه نمی‌توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند، نمی‌توانند شخصیت انسانی –اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند؛ هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابلای آنها جای پای ابرقدرت‌ها و جنایتکاران بین‌المللی به چشم بخورد. ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه‌ها مقاومت کنند، توطئه‌ها را بشکنند، با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسائی کنند و به دادگاههای انقلابی معرفی کنند. پاسداران انقلاب و رؤسای آنان موظفند از این شخصیت‌های ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند، اگر چه خود آنان راضی نباشند.
ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد و اجازه دخالت خیانتکاران را درکشور خودد ندهد. ما ملتهای بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می‌کنیم. باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده الهی به همت اقشار ملتهای اسلامی تحقق یابد.
من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام، تبریک می‌گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت وو سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم.
والسلام علیکم عبادالله الصالحین-روح‌الله الموسوی‌الخمینی-صحیفه امام،جلد ۷ - صفحه  ۴۹۶

***

                      آخرین نامه صدام به ایران /تسلیم خواسته های ایران
صدام در آخرین نامه خود به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت : " با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و  بدین ترتیب همه آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید تحقق می‌یابد ".به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی : متن کامل نامه صدام حسین در 23 مرداد 1369 برابر 14 اوت 1990 به جانشین وقت فرماندهی کل قوا بدین شرح است :

بسم الله الرحمن الرحیم     جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران   با توکل بر خدای قادر متعال و به منظور از میان برداشتن موانع از سر راه گشودن روابط برادرانه با همه مسلمانان و آن دسته از مسلمانان کشور همسایه ایران که برادری را برمی‌گزینند، و در جهت ایجاد فضا برای جوشش جدی با تمام مؤمنان در جهت مقابله با نیروهای شرور که بدخواه مسلمانان و امت عرب هستند و به انگیزه دور نگه‌داشتن عراق و ایران از شانتاژ و ترفندهای نیروهای شرارت‌طلب بین‌المللی و ایادی آنها در منطقه و هماهنگ با روح ابتکار عمل ما که با هدف تحقق صلح همه جانبه و همیشگی در منطقه در تاریخ 12/8/1990 اعلام شده و به منظور گرفتن بهانه‌های مانع جوشش از کف بهانه جویان متردد و ظنین و به خاطر اینکه هیچ یک از توانایی‌های عراق در خارج از میدان نبرد بزرگ بلا استفاده باقی نماند و به جهت بسیج این توانایی‌ها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند بر حقانیت آنها اتفاق نظر دارند و برای جلوگیری از تداخل سنگرها و دور ساختن گمانها و تردیدها تا اینکه خیراندیشان راه خود را برای برقراری روابط طبیعی میان عراق و ایران بیابند و به عنوان بازده گفتگوهای فی‌مابین که به طور مستقیم از نخستین نامه ما مورخ 21/4/1990 تا آخرین نامه شما مورخ 8/8/1990 به طول انجامید و همچنین راه حل نهایی و روشن که هیچ بهانه‌ای برای بهانه جویان باقی نمی‌گذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ نمودیم: 1- با پیشنهاد شما مندرج در نامه جوابیه هشتم اوت 1990 که توسط آقای برزان ابراهیم تکریتی نماینده ما در ژنو از نماینده شما آقای سیروس ناصری دریافت شد و ناظر به لزوم مبنی قرار دادن عهدنامه 1975 می‌باشد، ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه سی ژوئیه 1990 ما، به ویژه در مورد مبادله اسرا و بندهای 6 و 7 قطعنامه 598 شورای امنیت، موافقت می‌شود. 2- براساس بند یک این نامه و مندرجات نامه سی ژوئیه 1990، ما آماده‌ایم هیأتی را به تهران اعزام کنیم و یا هیأتی از سوی شما به بغداد سفر کند تا ضمن تهیه موافقتنامه‌های مربوطه، موجبات امضای آن را در سطحی که مورد توافق قرار می‌گیرد، فراهم نمایند. 3- به نشانه حسن نیت، ما عقب‌نشینی خود را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز کرده و به جز یک نیروی سمبلیک در کنار مأموران مرزبانی و پلیس که برای انجام مأموریتهای روزمره در شرایط عادی، باقی می‌ماند، نیروهای خود را از مناطق رویاروی شما در طول مرز فرا خواهیم خواند. 4- مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران در اسارت به سر می‌برند. و این از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین ـ قصرشیرین و راههای دیگری که مورد توافق قرار می‌گیرد صورت خواهد گرفت. ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه 17/8/1990 به آن مبادرت خواهیم کرد. برادر علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری... با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید تحقق می‌یابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمی‌ماند تا با هم از موضع مسؤولیت، نظاره گر واقعی حیات جدیدی سرشار از تعاون در سایه اصول اسلام باشیم، حقوق یکدیگر را محترم شمرده و بدین وسیله کسانی را که سعی می‌کنند از آب گل آلود ماهی بگیرند از سواحل خود دور کنیم و چه بسا در جهاتی همکاری کنیم که در نتیجه آن خلیج ]فارس[ به دریاچه صلح و امنیت و عاری از ناوگانها و نیروهای بیگانه که در کمین ما نشسته‌اند، مبدل شود. مضافاً اینکه همکاری مزبور می‌تواند شامل جنبه‌های دیگر زندگی شود. الله اکبر ولله الحمد                   صدام حسین             رئیس جمهور عراق             23/محرم/1411 ه             14/اوت/1990 م  

                                             

خاطره یک اسیر از نامه آخر صدام به هاشمی رفسنجانی 

پایگاه اطلاع رسانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار خاطره ای به نقل از یکی از رزمندگان درباره نامه آخر صدام به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت:
 

فریبرز خوب نژاد، یکی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس در نوشته ای به بیان خاطره ای از تاثیر پخش نامۀ تسلیم صدام از رادیو عراق در اردوگاه اسرای ایرانی پرداخته و آورده است:نزدیک به دو سال بود که اخبار مهمی از پیروزی های رزمندگان اسلام در جبهه ها دریافت نمی شد و طبعا ابهامات و پرسش های جدی در ذهن آزادگان ایحاد شده بود. در ماه های آغازین سال ۱۳۶۷ این ابهام و پرسش ها به نگرانی و تردید جدی در مورد آینده جنگ تبدیل شد.

با پیشروی های ارتش عراق در این ماه ها و سرعت عملیات پشت سر هم ارتش عراق و تبلیغات گسترده ای که در رسانه های عراق در تهییج و تشویق مردم صورت می گرفت، غم سنگینی بر فضای ذهنی آزادگان سایه افکنده بود. فعالان فرهنگی و چهره های تأثیر گذار اردوگاه بر آن شدند که برای زدودن آثار این فضا برنامه های تبلیغی مناسبی برای انتقال به عموم تدارک دیده شود.
به یاد دارم در یکی از جلسات برنامه ریزی که محرمانه هم برگزار می شد، هر کدام خبر رسمی انتصاب جناب آقای هاشمی به جانشینی فرماندهی کل قوا را تحلیل می کردند. در مجموع دو تحلیل ارایه شد؛ عده ای بر این باور بودند چون عراق دوباره دست به تجاوز زد، ایران قصد دارد از خطوط قرمز گذشته مانند حمله نکردن به مناطق مسکونی و غیر نظامیان چشم پوشی و در واقع سرنوشت جنگ را یکسره کند؛ بنابراین، نباید فرماندهی چنین کارهایی به عهده حضرت امام باشد. از میان جمع برادری از فرماندهان تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل به نام (فواد فرد) تحلیل دومی ارایه داد.

او در میان بهت دیگران گفت تحلیل واقعی این است که شرایط جنگ به هیچ وجه به سود ما نیست و ارتجاع منطقه و استکبار بیش از هر زمان دیگری می خواهند، شرایط جنگ را علیه ایران رقم بزنند بنابراین شاید این اعلام جانشین فرماندهی به خاطر پذیرش قطعنامه ای است که در جریان است. اینکه این تحلیل ها چقدر درست بودند از حیطه اطلاعات من خارج است و در مورد آنها قضاوتی ندارم.

شب اعلام قطعنامه ظاهرا مصادف با شب میلاد یکی از ائمه علیهم السلام بود و حقیر در حال سخنرانی برای بچه های آسایشگاه بودم که متوجه سر و صدای شادی و تیراندازی از بیرون اردوگاه شدیم. سخنرانی ناتمام ماند و بچه ها از پشت پنجره ها نظاره گر رقص و پایکوبی عراقی ها همزمان با پخش سخنان صدام بودند. برای من و دیگران که عربی می فهمیدیم و البته بعدا همه بچه ها دیدن این صحنه ها دردآور بود. در واقع آن شب گریستیم. بلندگو پشت سر هم و لاینقطع سخنان صدام را پخش می کرد، مضمون این سخنان این بود که «من گفتم روزی ملاها و [امام]خمینی را مجبور به پذیرش پایان جنگ خواهم کرد.»
خواننده عزیز به خوبی می تواند فشار این درد جانکاه را همراه با دیگر آلام اسارت حس کند. فردا صبح که روزنامه های عراق را به اردوگاه آوردند. بیشتر مطالب آن روز پیرامون جنگ، پذیرش قطعنامه و قهرمان بازی های صدام بود و قسمت هایی از پیام حضرت امام مبنی بر پذیرش قطعنامه نیز در برخی از صفحات چاپ شده بود.

بار دیگر جلسه توجیهی با سرپرستی برادر عزیز آزاده عیسی نریمی سا برای توجیه و گذر از این بحران روحی تشکیل شد تا شب توسط سخنرانان به آسایشگاه منتقل شود. بین دو نماز شروع کردم به ترجمه پیام حضرت امام، اما اشک و گریه من را برای ادامه و دیگران را برای شنیدن امان نمی داد. اوج این دلشکستگی در ترجمه فراز مربوط به نوشیدن جام زهر بود که دیگر نتوانستم ادامه بدهم.

اما باید گفت شرایط پیش آمده برای خیلی از بچه ها شرایط عمومی یک سال و اندی جبهه ها و حملات سال ۶۷ ارتش عراق قابل انتظار بود. به حول و قوه پروردگار، همت حضرت امام(ره)، فرماندهان شجاع دفاع مقدس، هجوم مردم به جبهه ها و پاسخ محکمی که به تجاوز دوباره ارتش عراق دادند قدری از این دلشکستگی جبران شد.

روزی بود که صدام با پذیرش شرایط ایران رسما به همه خواسته های ایران تن داد

اما آنچه دل ها را لبریز از امید و شادی کرد، روزی بود که صدام با پذیرش شرایط ایران رسما به همه خواسته های ایران تن داد. صبح روز ۲۲ یا ۲۳ مرداد ۶۹ رادیو تلویزیون عراق با نواختن موسیقی های حماسی خبر از اعلامم نامه مهمی از صدام می دادند و پس از ساعاتی گوینده معروف بعثی تلویزیون عراق به نام مقداد مراد که معمولاا بیانیه های صدام را قرائت می کرد، شروع به خواندن نامه صدام به جناب آقای هاشمی کرد. من کنار سیم خاردار، سراپا گوش ایستاده بودم و شمار بسیاری از بچه ها برای ترجمه نامه اطرافم را احاطه کرده بودند.

صدام آن نامه را با کلماتی با این مضمون آغاز کرد: «لقد تحقق کل ما اردتموا... و کنتم اصرتموا علیه»

که معنی آن تحقق تمام خواسته های جمهوری اسلامی در آن مقطع بود و به دنبال آن به عنوان حسن نیت موافقت خود را برای شروع آزادی اسرا اعلام کرد. بدون هیچ مجامله ای سوگند می خورم حلاوت مفهوم کلمات آغازین این نامه برای دقایقی بند دوم و آزادی اسرا را از یادم برد. در این فاصله تلخی پذیرش قطعنامه، گنده گویی های صدام، پیام دردناک امام و ... از ذهنم عبور کردند و حالا اقرار بی رحم ترین دیکتاتور قرن به تحقق خواسته های به حق ایران.

به آسایشگاه رفتم و سجده شکری به جای آوردم و از سویدای دل برای امام دعا کردم و درستی تصمیم حضرت امام و مسئولان نظام جمهوری اسلامی را با همه وجودم حس کردم.24مرداد94خبرآنلاین

                                

بررسی نامه صدام به مقام معظم رهبری در گفت‌و‌گو با میرهاشمی
 
 در پنجمین روز اردبیهشت ماه ۱۳۶۹، نخستین نامه تاریخی صدام حسین به مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. هدف صدام از ارسال این نامه، حل و فصل مسائل باقی مانده از جنگ ایران و عراقق بود. نامه صدام زمینه‌ساز نامه‌نگاری تاریخی مقامات عالی‌رتبه دو کشور شد. در مجموع شش نامه از بغداد به تهران و چهار نامه از تهران(*)به بغداد ارسال شد. نامه‌های ارسالی از بغداد امضای صدام را در پای خود و نامه‌های پست شده از تهران، امضای هاشمی رفسنجانی را در انتهای خود داشت. متن زیر گفت‌وگویی است با علی میرهاشمی درباره انگیزه‌ها و پیامدهای نامه نگاری صدام با مقامات کشورمان. علی میرهاشمی معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس و استاد دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی است. وی متولد ۱۳۴۵ و صاحب مقالات متعددی در حوزه‌های «جنگ» و «مدیریت» است.

گفت‌و‌گوی گروه تاریخ "خبرآنلاین" را به این مناسبت می‌خوانید:

همان طور که می‌دانید، صدام در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۹ نامه‌ای به سران نظام جمهوری اسلامی نوشت تا "صلح مورد علاقه دو کشور" محقق شود. به نظر شما انگیزه اصلی او از نوشتن این نامه چه بود؟

صدام در آن زمان در صدد حمله به کویت بود و می‌خواست خیالش از جانب مرزهای شرقی عراق آسوده باشد. او با این نامه می‌خواست خواسته‌های ایران را تامین کند؛ چرا که در فاصله سال‌های ۶۷ تا ۶۹، بسیاری از مسائل اصلی مربوط به جنگ، از جمله تبادل اسرا و پذیرش معاهده ۱۹۷۵ که مبنای تعیین حدود مرزی ایران و عراق بود، حل نشده بود.

در قطعنامه ۵۹۸ تکلیف این مسائل روشن نشده بود؟

در قطعنامه ۱۹۷۵ تکلیف این امور روشن شده بود ولی وقتی که صدام گفت قطعنامه ۱۹۷۵ را نمی‌پذیرد، در واقع می‌خواست قراردادهای قبل از معاهده ۱۹۷۵ را مبنای روابط دو کشور قرار دهد؛ قراردادهایی که در آن‌ها مسائل فی‌ما‌بین دو کشور به نفع عراق حل شده بود. اما قرارداد ۱۹۷۵ تا حد زیادی به نفع ایران تنظیم شده بود.

قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر در قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل به رسمیت شناخته شده بود؟

قطعنامه ۵۹۸ آخرین قطعنامه‌ای بود که از طرف شورای امنیت سازمان ملل درباره پذیرش آتش بس و حل و فصل کردن جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه متضمن بازگشت دو کشور به مرزهای بین‌المللی بود. طبیعتاً بازگشت به مرزهای بین‌المللی نیز باید بر اساس قانونی خاص شکل می‌گرفت. قانون آن زمان نیز‌‌ همان قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بود. با توجه به اینکه صدام در زمان جنگ می‌گفت که قرارداد ۱۹۷۵ را نمی‌پذیرد، پس منطقاً بعد از برقراری آتش بس، از نظر او "مرزهای بین المللی" نامشخص بود اما از نظر ما تاکید بر "بازگشت به مرزهای بین‌المللی" در قطعنامه ۵۹۸، با توجه به قرارداد ۱۹۷۵، مدلول عملی روشنی داشت.

حرف صدام در این نامه این بود که تازه باید تکلیف مرزهای ایران و عراق روشن شود؟

نه. صدام در این نامه می‌گوید که من قرارداد ۱۹۷۵ را می‌پذیرم.

صدام در جایی از نامه به "صلح قابل اجرا و فراگیر" اشاره می‌کند. منظور او از این عبارت چه بود؟

از زمان پذیرش ۵۹۸ تا زمان ارسال این نامه، در واقع شرایط "نه جنگ نه صلح" بین ایران و عراق حاکم بود. هنوز اسرا مبادله نشده و بعضی از مناطق هم تخلیه نشده بودند. چنانکه گفتم، صدام می‌خواست به کویت حمله کند و به همین دلیل به دنبال صلحی پایدار با ایران بود.

یعنی این نامه فتح بابی شد برای آزادی اسرا؟

بله، با این نامه نگاری‌ها آزادی اسرا آغاز شد.

چرا تا پیش از این نامه صدام، مقامات ایران نامه‌نگاری برای آزادی اسرا را شروع نکرده بودند؟

کمیسیون‌هایی برای آزادی اسرا تشکیل شده بود اما اراده آزادی اسرا به صورت جدی در کشور عراق وجود نداشت. آن‌ها به دنبال امتیاز گرفتن از ایران بودند. تا آن زمان مذاکرات مربوط به آزادی اسرا در جریان بود ولی این مذاکرات بسیار طولانی شده بود. مقامات کشور ما منتظر بودند که این مذاکرات به نتیجه برسد.

یعنی اگر صدام نمی‌خواست به کویت حمله کند، اسرای ایرانی خیلی دیر‌تر آزاد می‌شدند؟

نمی‌توان نظر قطعی داد که این امر چقدر دیگر طول می‌کشید ولی حتما در روند آزادی اسرا تاثیر می‌گذاشت.

صدام در یکی دو جای نامه‌اش به صلح عراق و ایران در کنار صلح "امت عرب و ایران" اشاره می‌کند. یعنی تلویحاً تهدید می‌کند که اگر مساله شما با عراق حل نشود، مساله‌تان با جهان عرب حل نشده است. به نظر شما انگیزه او از این طرز حرف زدن چه بود؟

در چنین نامه‌هایی قطعاً بلوف‌های سیاسی هم وجود دارد. چنانکه می‌دانید، در جنگ ایران و عراق به غیر از سوریه و در آغاز لیبی و تا حدودی هم الجزایر، بقیه کشورهای عربی از عراق پشتیبانی می‌کردند. صدام در این نامه به حمایت کشورهای عربی از خودش اشاره می‌کند و در واقع می‌خواهد بگوید که من به نمایندگی از سایر کشورهای عربی با شما وارد جنگ شدم. حالا بگذریم که در‌‌ همان زمان در حال برنامه ریزی برای حمله به کویت بود! باید افزود که در‌‌ همان مقطع زمانی مشکل صدام با کشورهای حوزه خلیج فارس شروع شده بود. بدهی‌های عراق به کشورهای عربی، یکی از دلایل مشکل صدام با سران این کشور‌ها بود.

صدام در این نامه می‌گوید "عوامل دست اندرکار وقوع فتنه میان ایران و عراق در گذشته" ممکن است باز هم برای شروع جنگی دوباره بین این دو کشور تلاش کنند. منظورش آمریکا و جهان غرب بود؟

همه حرف‌های صدام در این نامه نمی‌تواند صادقانه باشد. صدام می‌خواست مساله مهم جنگ ایران و عراق را حل و فصل کند و داوری آیندگان هم برایش اهمیت داشت. بنابراین به نکاتی اشاره می‌کرد که لااقل همه آن‌ها صحت نداشت. شاید اشاره او به کشورهای غربی بوده باشد.

چون که مخاطبش مقامات ایران بود که ضد غرب به شمار میرفتند، چنین نکاتی را در نامه‌اش مطرح کرده است؟

می‌توان چنین برداشتی هم از این جملات او کرد. در واقع او می‌خواهد بگوید ما و شما توسط دیگران وارد جنگ شدیم.

نشانه‌های آغاز تیرگی روابط عراق با آمریکا و جهان غرب نیز در این نامه مشهود است؛ زیرا صدام به «تهدیدهای برخی ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ علیه عراق و امت عرب» هم اشاره می‌کند.

عراق در طول جنگ با ایران به تجهیزات بسیار پیشرفته‌ای دست یافت و به لحاظ نظامی تجربه بسیار زیادی کسب کرد و استعداد نیرو‌هایش را در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه، به سطح بسیار بالایی رساند. بنابراین از حیث تهدید نظامی می‌توانست کشور بسیار خطرناکی باشد؛ مثل آلمان که پیش از جنگ جهانی دوم دائماً در حال توسعه نظامی بود. به هر حال از نظر کار‌شناسان نظامی، کشوری که در فرایند توسعه نظامی قرار دارد، حتما در جایی از نیروی نظامی‌اش استفاده می‌کند. شاید غربی‌ها چنین خطری را از ناحیه صدام احساس می‌کردند و شاید حتی نگران بودند که ایران و عراق به یکدیگر نزدیک شوند.

به نظر شما، در مجموع واکنش قامات ایران به نامه‌های صدام چطور بود؟

تا جایی که من اطلاع دارم، ما هیچ وقت به صدام اعتماد نکردیم؛ چرا که او را فرد صادقی نمی‌دانستیم. اما از فرصت‌هایی که برای حل و فصل مسائل مابین ایران و عراق پیش می‌آمد، استفاده می‌کردیم. به نظر من رهبران جمهوری اسلامی اعتمادی به صدام نداشتند. البته در داخل کشور ما، رویکردهای دیگری هم نسبت به صدام وجود داشت.

در آغاز دهه ۱۳۷۰ که صدام با آمریکا و سایر کشورهای غربی درگیر جنگ شد، جناح چپ در ایران واقعاً خواستار همراهی ایران با صدام در آن جنگ بود؟

بله.

اما اعضای این جناح مدعی‌اند که چنین موضعی نداشتند.

به هر حال اسناد سخنان آنها موجود است و می‌توان به این اسناد مراجعه کرد. البته موضع آنها در قالب یک بیانیه رسمی مطرح نشد ولی حرفهایی زدند که بیانگر چنین موضعی است. جناح چپ در آن زمان معتقد بود از آنجا که ما با آمریکا مشکل دائمی داریم، هر جا که بتوان با این کشور درگیر شد، باید این کار را انجام داد. بنابراین جنگ آمریکا و عراق را هم یک فرصت برای ایران می‌دانست.

صادق خلخالی هم در سال ۸۲ از صدام تعریف کرده و گفته بود: "این صدام آدم جالبی است."

خود آقای خلخالی هم آدم جالبی بود (خنده). در آن زمان با توجه به تبیلغاتی و تصوری که از صدام در جامعه ما وجود داشت، تقابل صدام و امریکا برای خیلی‌ها قابل تصور نبود. بنابراین وقتی که صدام با آمریکا درگیر شد، طبیعی بود که این اتفاق برای خیلی‌ها جالب باشد.

صدام پیشنهاد "ملاقات در مکه مکرمه" را به رهبری و ریاست جمهوری ایران می‌دهد که با استقبال مقامات ایرانی مواجه نمی‌شود.

بله، مقامات کشورمان ترجیح می‌دادند که حل و فصل مشکلات ایران و عراق از طریق مکانیسم‌های حقوقی و راهکارهای مشخص شده از سوی سازمان ملل پیگیری شود.

با توجه به ژست‌های مذهبی صدام در این نامه، این سئوال هم قابل طرح است که او آدم مذهبی‌ای بود؟

رفتارش این را نشان نمی‌داد. حزب بعث در عراق اندیشه ناسیونالیستی داشت ولی سعی می‌کرد از عناصر مذهبی نیز در اندیشه ناسیونالیستی‌اش استفاده کند و بویژه از سال ۱۳۶۱ به بعد، مقولات مذهبی را در ایدئولوژی خودش به نحو پررنگ تری مطرح می‌کرد.

با توجه به تبیلغاتی که در طول جنگ در کشور ما علیه صدام شده بود، نامه نگاری‌های محترمانه مقامات کشورمان با صدام، چه واکنشی در افکار عمومی و بویژه در میان نیروهای حزب‌اللهی پدید آورد؟

بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، جامعه ایران به تدریج از فضای جنگ فاصله می‌گیرد. پس از انتشار نامه‌ای که امام درباره جنگ نوشت، واکنش‌های منفی رزمندگان تا حدودی از بین رفت. ضرورت‌هایی که امام خمینی در آن نامه ذکر می‌کند، رزمندگان را به این نتیجه میرساند که مصلحت کشور در پذیرش این قطعنامه است. دوران بازسازی شروع شده بود و این امر در سطح جامعه تبلیغ می‌شد که بازسازی جامعه نیازمند صلح و آرامش است. بنابراین آن حساسیت‌های اولیه کمتر شده بود. ممکن است برخی از رزمندگان در محافل خودشان چنین انتقادی کرده باشند که صدامی که تا دیروز کافر بود حالا برادر شده است ولی در سطح جامعه، واکنش منفی‌ای به عباراتی که در این نامه‌ها به کار برده می‌شد، وجود نداشت./تاریخ ایرانی 6 اردیبهشت 1390

                                   پنجمین و آخرین نامه "صدام"

 پنجمین و آخرین نامه "صدام" به مقامات ایرانی در ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز چهارشنبه ۲۴ مراد۱۳۶۹ به وقت تهران از رادیو "صوت الجماهیر بغداد" قرائت شد.

در این نامه صدام در عین اینکه جملات عوام فریبانه ای را به کار برده و انگار نه انگار که وحشیانه ترین جنایات را علیه دو ملت ایران و عراق انجام داده، تمام شرایط ایران برای برقراری صلح میان دو کشور از جمله قرارداد 1975 الجزایر، عقب نشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی را می پذیرد.

متن نامه صدام 

بسم الله الرحمن الرحیم

«جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران

پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که می خواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازی های قدرت های شرور بین المللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در 12 اوت 1990 به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانه ای که مانع از همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آن ها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینه ها و بغض ها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه 1990.04.21 ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت 1990، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچ گونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:

1 - موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت 1990 توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد 1975 به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه 30 ژوئیه 1990 به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای 6 و 7 از قطعنامه 598 آمده است.

2 - بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ 30 ژوئیه 1990 آمده است، ما آماده ایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامه ها را جهت امضا آماده کند.

3 - به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (1369.5.26) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا می خوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی می گذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.

4 - کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله "خانقین" و "قصر شیرین" و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.

آقای رفسنجانی رئیس جمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواسته ها و مسائلی که بر آن تکیه می کردید، تحقق می یابد و چیزی نمانده است مگر آن که موافقتنامه ها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.

همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرف هایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (ِفارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر- والله اکبر والحمدلله.

صدام حسین - رئیس جمهوری عراق - 23 محرم 1411 ه - 14 اوت 1990 م.»

متن کامل پاسخ رئیس جمهوری اسلامی ایران به نامه پنجم رئیس جمهور عراق 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم

ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین

نامه مورخ 1369.5.23 (14 اوت 1990) جنابعالی دریافت شد. اعلام پذیرش مجدد معاهده 1975 از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه 598 و تبدیل آتش بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.

شروع عقب نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب می آوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقب نشینی نظامیان شما طبق زمان بندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.

همان گونه که از طریق نماینده ما، در ژنو به اطلاع رسانده ایم اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جوّ مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح جامع و پایدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.

والسلام علیکم

اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران

1369/5/27

در همین باره سردار سرلشکر "سید یحیی صفوی"، مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا می گوید:

«در قیام کربلا، جبهه مقابل امام حسین(ع)، یزیدیان با نهایت کفر و شرک حضور داشتند و آشکارا کفر و شرک می ورزیدند و برایشان مهم نبود که مسلمانان راجع به آن ها چطور قضاوت می کنند و از سوی دیگر در جنگ تحمیلی، برای ما کفر صدام به وضوح روشن بود و مشرکینی که پشتیبان صدام بودند، قساوت و بی رحمی شان آشکار بود. قساوت صدام آن قدری بود که فقط مردم ایران را شامل نمی شد و این قساوت را در بمباران شیمیایی حلبچه عراق به وضوح می توان دید.».

سردار صفوی می افزاید: «در کربلای حسین ابن علی(ع)، شکست ظاهری حاصل شد، ولی در کربلای ایران هم پیروزی ظاهری هم پیروزی باطنی با ایران بود.

عراقی ها می خواستند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. آن ها می خواستند خوزستان را از ایران جدا کرده و قرارداد 1975 را لغو کنند که نتوانستند. ما به طور قطع پیروز از این جنگ بیرون آمدیم، هم کشورمان و هم منافعمان را حفظ کردیم. صدام در آخرین نامه خود به آقای هاشمی قبل از حمله به کویت نوشته بود که من تمام بندهای قرارداد 1975 را قبول دارم.».

گفتنی است پذیرش رودخانه شط العرب به عنوان خط مرزی دو کشور بر اساس قرارداد 1975 الجزایر، مسئله ای اساسی بود. بر اساس بیانیه الجزایر، عراق با پذیرش «خط تالوِگ» به عنوان خط مرزی دو کشور، در واقع حاکمیت ایران را بر اروند رود پذیرفته بود.

اقدام صدام در پاره کردن بیانیه الجزایر در مقابل دوربین تلویزیون در سال 1980 و طرح مجدد ادعای حاکمیت مطلق عراق بر اروند رود، نقطه شروع جنگ بود. مذاکرات دو کشور بعد از برقراری آتش بس عمدتاً بر محور درخواست عراق در مورد همین مسئله بود. اما صدام تصمیم گرفت تا تغییر روش دهد.

وی در نامه چهاردهم اگوست خود گفته بود: «آقای هاشمی رئیس جمهور، با تصمیم ما همه چیز روشن شده و آنچه می خواستید و بر آن تاکید داشتید، حاصل شده است.».

چرا  صدام حاضرشدطی نامه ای تسلیم خواسته های ایران شود؟

پیشنهاد غیر منتظره صدام به ایران با مسئله تجاوز به کویت مرتبط بود. او می خواست از جناح شرقی خود و اینکه ایران در هیچ گونه اتحاد نظامی تهاجمی علیه عراق مشارکت نخواهد کرد، اطمینان یابد و سربازان خود را به منظور به کارگیری در مرز کویت- سعودی، آزاد سازد.

حاکم عراق در نامه اش هر چه بیشتر مواضع رئیس جمهور ایران را مورد تایید قرار داد. وی در توجیه پیشنهاد خود چنین گفت: «نباید قابلیت های عراق در یک جنگ بزرگ خارجی هدر رود، بلکه این توانایی ها باید در جهت اهداف مشترک مسلمان ها و اعراب مورد استفاده قرار گیرند»!!

صدام با پیشنهاد امضای پیمان صلح امیدوار بود بتواند ایران را متقاعد سازد تا تحریم های تجاری علیه عراق را نقض کند؛ بنابراین برداشت صدام از مناسبات عادی بین دو کشور، مشارکت ایران و عراق در جهت تأمین امنیت خلیج فارس و دور نگه داشتن منطقه از حضور نیروها و ناوگان های خارجی و همچنین مشارکت در سایر امور حیاتی بود.

این پیشنهاد پس از دو سال مذاکرات متناوب و بی ثمر بین دو کشور که آتش بس آگوست 1988 را در پی داشت، مطرح شد. آتش بس بر پایه قطعنامه 598 شورای امنیت در بیستم جولای 1987 استوار بود. این قطعنامه از طرفین خواسته بود نسبت به آتش بس فوری و عقب نشینی نیروها به سوی مرزهای بین المللی اقدام کنند تا زمینه مبادله اسرا فراهم شود.

جمهوری اسلامی ایران همواره این مسئله را مطرح می کرد که لازمه صلح این است که جامعه جهانی، رژیم بعث عراق را به عنوان متجاوز بشناسد.

پذیرش قطعنامه از سوی ایران در شرایطی صورت می گرفت که این کشور بخش های مهمی از خاک عراق را در تصرف خود داشت. علاوه بر این، بندهای قطعنامه به گونه ای تنظیم شده بودند که بر اساس آن لازم بود خروج نیروها همزمان با اجرای آتش بس صورت گیرد. از این رو، از ایران خواسته می شد که از چانه زنی و تبلیغات علیه عراق دست بکشد. تهران در برابر پیشنهادات فوق - خروج نیروها قبل از اجرای آتش بس - مقاومت می کرد.

مرحله جدید مذاکرات در بیست و یکم آوریل 1990 با ارسال نامه صدام حسین خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب و هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری وقت ایران آغاز شد. وی در این نامه مذاکره مستقیم بین رهبران دو کشور برای دستیابی به نوعی توافق را پیشنهاد کرده بود.

                    تعدادنامه های صدام به هاشمی رفسنجانی

این پیشنهاد منجر به مبادله نامه هایی بین رفسنجانی و صدام شد که در مجموع، شش نامه از سوی حاکم عراق خطاب به همتای ایرانی و چهار نامه از هاشمی رفسنجانی به صدام بود.

این تبادل، دور تازه ای از مذاکرات را موجب شد که با پیشنهاد نمایشی صدام به هاشمی رفسنجانی در چهاردهم آگوست به اوج خود رسید.

صدام سعى داشت‏ حرکت عراق را با جنبش عربیسم پیوند دهد و چنین وانمود سازد که این درگیرى فقط یک اختلاف بین ایران و عراق نیست، ‏بلکه معارضه بین ایران و اعراب است.

وی در نامه اول خود به هاشمی رفسنجانی اظهار می دارد که «عراق همزمان هدف توطئه های صهیونیسم و امپریالیسم است، زیرا این کشور مانع و خطری در برابر توسعه صهیونیسم به حساب می آید! دشمنان سعی دارند با تضعیف عراق دست صهیونیسم را در تهدیدات و اجرای نقشه های شوم خود در منطقه و ادامه اشغال فلسطین و بیت المقدس عرب باز نگه دارند! این نیروها مایلند آتش درگیری مجددی را بین ایران در یک سو و عراق و امت عرب از سوی دیگر، شعله ور سازند»! وی اظهار می دارد که عراق از سوی کشورهای مترقی منطقه حمایت می شود!

پاسخ هاشمی به نامه اول صدام

هاشمی رفسنجانی این ادعای صدام را بی پاسخ نگذاشت. وی در پاسخ اظهار داشت: «البته ما هیچ مشکلی با امت عرب نداریم و از همکاری صادقانه برخی دولت های عربی بهره مند هستیم... این نکته را همه می دانند که ایران مدافع راستین نهضت فلسطین است نه عراق.».

نامه دوم

هاشمی،در نامه دوم خود نوشت: «انقلاب اسلامی از ابتدای کار و همیشه عظمت و اقتدار اسلام و مسلمین، مبارزه علیه دولت غاصب اسرائیل و آزاد سازی فلسطین را هدف خود قرار داده است.».

رئیس جمهور وقت ایران در نامه 18 ژوئن خود در پاسخ به دعوت صدام از ایران برای پیوستن به مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم می گوید: «شما خود را مدافع فلسطینی ها، متولی امور آن ها و نیروهای مقاومت در برابر تجاوزات امپریالیست ها قلمداد می کنید و از ما دعوت می کنید که به صف مبارزین بپیوندیم، اما نویسندگان این نامه آگاهی دارند که جمهوری اسلامی ایران پیشگام مبارزه علیه امپریالیسم و هدف اصلی تجاوزات استکبار است... اگر همه دولت های عربی با انقلاب ایران همکاری کنند [چنانکه عراق آشکارا از این امر سر باز زده است] توازن قوا در خاورمیانه به نفع اسلام و مسلمین تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، نیروهای مترقی منطقه پشتیبان ایران هستند و متقابلاً، عراق بر خلاف ادعای صدام، از سوی سلاطین، شیوخ و رهبرانی که اعضای امت عرب به حساب نمی آیند، حمایت می شود.».

پیشنهادصدام ،اجلاسی  با شرکت رهبران 2کشور

در طرف عراقی، شخص صدام، جانشین فرماندهی و عزت ابراهیم جانشین شورای فرماندهی انقلاب، و در طرف ایرانی، دو مقام عالی رتبه یعنی آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی.

صدام گمان می کرد در نشستی در چنین سطح، مذاکره کنندگان از اقتدار لازم برای دستیابی سریع و مؤثر به توافق برخوردار خواهند بود. وی برای آغاز مذاکرات، 28 آوریل یا 7 روز پس از رسیدن اولین نامه به دست مقامات ایرانی را پیشنهاد کرده بود.

شاید صدام بیش از حد به قدرت مجاب کنندگی خود ایمان داشت و با این باور که روزی رو در روی رهبران ایران می نشیند، موضوعاتی را برای نتیجه گیری سریع و موفقیت آمیز مطرح می ساخت.

صدام همچنین می پنداشت که رهبری ایران دچار تفرقه و تشتت شده است. بدین جهت خواستار آن بود که چنین موافقتنامه ای به امضاء مقامات عالی ایرانی برسد.

صدام، در نامه دوم خود به هاشمی رفسنجانی در 19 مه 1990 ایده نشستی با شرکت همه تصمیم گیرندگان عالی دو کشور را مطرح ساخت. او در نامه اش خطاب به رفسنجانی می نویسد: «شرکت چنین مقاماتی در مذاکرات توافق، از نظر روان شناختی و اخلاقی آن ها را مقید به اجرا و پایبندی به توافقنامه می نماید و مانع تأثیر گذاری حوادث بعدی بر فرایند صلح می گردد.».

مخالفت ایران باپیشنهاد اجلاس صدام

هاشمی رفسنجانی با نشستی در این سطح موافق نبود، لذا پیشنهاد کرد که «ابتدا مذاکره توسط یک نماینده اعزامی از عراق صورت گیرد و ملاقات در سطح بالاتر زمانی مورد پذیرش قرار خواهد گرفت که به نتایج مشخصی که مبنای مراحل بعدی قرار گیرند، دست یافته باشیم.».

هاشمی رفسنجانی در پاسخ به صدام نه تنها ایده برگزاری یک اجلاس اولیه را رد کرد، بلکه تاکید کرده بود که حضرت آیت الله خامنه ای (رهبری)در هیچ گونه مذاکره ای در هیچ سطحی شرکت نخواهند کرد. با این وجود، وی به حاکم عراق اطمینان داد که «نمایندگان ایران تحت رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل کرده و اگر رئیس جمهور ایران در مذاکرات شرکت کند قطعاً دارای اختیارات تام خواهد بود و تصمیمات یقیناً اجرا خواهد شد و شما نباید از بابت مسائلی که در نامه خود طرح کرده اید، نگران باشید.».

پاسخ ایران به نامه  18 ژوئن صدام

رئیس جمهور وقت ایران در نامه 18 ژوئن خود خطاب به صدام اعلام کرد: «ما راه صلح را به مذاکرات مستقیم محدود نخواهیم کرد و راه های دیگر از جمله مسیری (راه حل سازمان ملل) را که قبلا طی شده است، مسدود نمی کنیم.».

محتوای نامه های اولیه مبادله شده بین هاشمی رفسنجانی و صدام به کلیاتی از قبیل مسائل رویه ای، طرح ادعاهای ایدئولوژیکی و بیان مواضع بسیار کلی محدود می شد. فقط در نامه 30 جولای صدام برای اولین بار به طرح دقیق یک پیشنهاد پرداخته بود.

دو2روزبعدازحمله عراق به کویت

دو روز بعد، حمله به کویت صورت گرفت. با گذشت چهار ماه از مبادله نامه ها و آغاز مذاکرات در ژنو هیچ تحولی که حاکی از نزدیک شدن طرفین به توافق باشد، صورت نگرفته بود.

هاشمی رفسنجانی اظهار داشت که نتیجه ای که از مبادله نامه ها حاصل شده است صرفاً " نگارش نامه ها و تطویل مذاکرات " بوده است و تاکید بیشتر بر صورت قضیه بوده است تا محتوا. مذاکرات ژنو موفقیت چندانی در دستیابی به وجوه اشتراک بین دیدگاه های طرفین نداشته است.

                                    بی پاسخ گذاشتن نامه سوم صدام

رئیس جمهور ایران حتی به نامه سوم صدام در 16 جولای با پیشنهاد او مبنی بر اعزام یک نماینده شخصی به تهران، پاسخی نداد.

نامه (بی پاسخ)چهارم صدام به ایران /هاشمی

صدام پیشنهادات سی ام جولای خود را در نامه چهارم خطاب به هاشمی رفسنجانی بیان کرد. وی پیشنهاد برگزاری یک اجلاس سران را دوباره مطرح ساخته و در توجیه آن چنین عنوان کرد که یک موافقت نامه صلح از سویی باید تمامی مسائل مهم بین دو کشور را مورد توجه قرار دهد و از سوی دیگر هرگونه توافقی باید جزئی از یک کل تجزیه ناپذیر و مجموعه به هم پیوسته باشد به گونه ای که شکاف در هر بخش از آن رخنه در تمامی مواد آن به حساب آید.

وی پیشنهاد کرد که عقب نشینی نیروها به مرزهای بین المللی و مبادله اسرای جنگی در مدت دو ماه از تاریخ پذیرش نهایی یک موافقتنامه صلح صورت گیرد.

زبان به کارگرفته شده از سوی وی پیچیده است، ولی همان گونه که هاشمی رفسنجانی اشاره کرده است، از نرمش مواضع صدام در مورد اروند رود حکایت می کند.

صدام به ایران پیشنهاد کرد که حقوق کشتیرانی و ماهیگیری ایران و شکلی از اداره مشترک - نه حاکمیت - را به رسمیت بشناسد.

صدام که خود در رأس رژیمی بود که ارزشی برای قوانین و موافقتنامه های بین المللی قائل نبود، این بار می خواست موافقتنامه ای را با ایران بر پایه ملاحظات قانونی منعقد سازد. وی پیشنهاد کرد که موافقتنامه تنها پس از طی تمامی مراحل تصویب بر اساس قانون اساسی دو کشور از قابلیت اجرایی برخوردار باشد.

وی پیشنهاد کرد که طرفین موافقتنامه های خود را به رؤیت دبیر کل سازمان ملل برسانند و حتی پیشنهاد کرد که از یک مرجع بین المللی مثل شورای امنیت سازمان ملل به منظور تضمین اجرای موافقتنامه دعوت به عمل آید.

هاشمی رفسنجانی هرگز به نامه سی ام جولای صدام حسین پاسخ نداد و قبل از اینکه چنین کاری بکند، صدام به کویت حمله کرد.

واما نامه سرنوشت ساز صدام/یک روز بعدازحمله عراق به کویت

در سوم آگوست، یک روز پس از تهاجم، حاکم عراق نامه پنجم خود را به رئیس جمهوری ایران نوشت.

این نامه آشکارا نشان دهنده نگرانی عراق از احتمال همکاری ایران با گروه دشمنان عراق بود.

صدام ادعا می کرد که حمله عراق به کویت یک مسئله عربی است و ایران نباید در آن مداخله کند. وی به طور صریح و بی پرده به ایران در مورد مداخله در این بحران هشدار داد.

صدام با بدگمانی اظهار داشت که گزارشاتی در مورد فعالیت های سیاسی  هاشمی رفسنجانی و ملاقات هایش با فرماندهان نظامی ایران دریافت کرده است. وی(صدام) همچنین اظهار داشت که در صورتی که ایران غیر عاقلانه رفتار کند یا با پیشنهاد سی ام جولای وی موافقت نکند، ممکن است پیشنهاد خود را پس بگیرد!

پاسخ هاشمی به نامه پنچم

پاسخ هاشمی رفسنجانی در 7 آگوست به این نامه و به پیشنهادات تفصیلی سی ام جولای صدام جالب است، زیرا مواردی را مطرح می کند که بیانگر موضع دائمی ایران در طول بحران کویت و حداقل تا قیام شیعیان در جنوب در فوریه - مارس 1991 را تشکیل می دهد.

از سویی رئیس جمهور وقت ایران خواهان ادامه مذاکرات بین ایران و عراق بود. او می دانست که موضع عراق در مورد اروند رود تا حدودی تغییر کرده است، اما پیشنهاد صدام همچنان برای ایران غیر قابل پذیرش بود.

بدین لحاظ هاشمی رفسنجانی می گوید: «پیشنهاد مشخص ما این است که قرارداد 1975 مبنای مذاکرات صلح قرار گیرد، زیرا بدون پایبندی به قراردادهای پیشین، خصوصاً پیمانی که حامل امضای شخص شماست، نمی توان به گفته های امروز اعتماد کرد.».

نامه 14 آگوست صدام به عنوان تأییدی بر مواضع گذشته ایران تفسیر شد. روشن بود که این نامه از سوی ایران، حداقل در محیط داخلی و بین المللی چگونه تفسیر خواهد شد. هاشمی رفسنجانی در پاسخ این نامه خطاب به صدام آورده است که " اعلام شما مبنی بر پذیرش مجدد قرارداد 1975 راه را برای اجرای قطعنامه 598، حل مسائل در چارچوب آن و گذر از آتش بس موجود به یک صلح پایدار هموار می سازد."

عراق به سرعت خروج نیروهایش از خاک ایران را به اتمام رساند و مبادله سریع اسرای جنگی را آغاز کرد.

                                                     رایزنی های دیپلماتیک عراق وایران

بین 14 آگوست تا پایان ماه مارس ایران میزبان چندین هیئت نمایندگی بلند پایه عراقی بود. "طارق عزیز" در اوایل سپتامبر از تهران دیدار کرد و "علی اکبر ولایتی"، وزیر امور خارجه ایران در ماه نوامبر دیدار او را پاسخ گفت. "عزت ابراهیم" به اتفاق "سعدون حمادی" در اوایل ژانویه در تهران بودند.

پیام محرمانه صدام به ایران(هاشمی رفسنجانی)

حمادی در اواخر ژانویه حامل پیام محرمانه ای از سوی صدام برای هاشمی رفسنجانی بود. دیدار مجدد حمادی از تهران در ماه فوریه صورت گرفت. طارق عزیز در مسیر رفت و برگشت خود به مسکو در اواسط فوریه در تهران توقف کرد.

در ششم مارس حمادی سفر اعلام نشده ای به مناطق مرزی ایران داشت. این سفر در بحبوحه قیام شیعیان جنوب عراق و ظاهراً با هدف ترغیب ایران به عدم حمایت از شورشیان صورت می گرفت. هر از چند گاهی مذاکراتی بین مقامات بلند پایه ایرانی و عراقی، شامل هاشمی رفسنجانی، ولایتی و حسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهور صورت می گرفت.

این فرض که ایران از موفقیت عراق در حمله به کویت خرسند باشد، امری غیر قابل قبول بود. زیرا عراق در صورت بهره مندی از منابع نفتی و ثروت و بنادر کویت در خلیج فارس به یک تهدید عمده علیه امنیت ایران تبدیل می شد.

ایران هرگز در خواسته خود مبنی بر خروج بی قید و شرط عراق از کویت - حتی در شرایطی که این کشور در پی امضای یک پیمان صلح جامع با عراق بود - تردید نکرد. ایران تحریم ها را نقض نکرد و از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه عراق حمایت کرد. در عمل، ایران بدون آنکه ادعایی بکند همچون ایالات متحده و هم پیمانان او مرز خود را به روی عراق بست.

قیام شیعیان جنوب عراق در فوریه و مارس مناسبات بین دو کشور را بدتر کرد. شدت و وسعت این قیام نشان می داد که رهبران و نیروهای پیشرو آن بومی بوده و ایران نقشی در ترغیب یا هدایت آن بر عهده ندارد.

تا ظهور این قیام، محدودیت هایی علیه شیعیان عراق از سوی ایران اعمال می شد. در تمامی مدت بحران کویت و پس از شکست ارتش عراق روشن شد که ایران حرکت شیعیان جنوب عراق را تشویق و ترغیب نمی کند. به همین دلیل در دوران حیات امام خمینی(ره) مسئله ای به نام حکومت شیعه در بغداد مطرح نشد. البته "آیت الله محمد باقر حکیم"، رئیس وقت مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که در ایران به سر می بُرد دارای مواضع استواری بود.

بنابراین، این میزان کمک با توجه به سرکوب وحشیانه قیام و هتک حرمت در کربلا و نجف امری قابل پیش بینی بود. تا پایان ماه مارس 1991 مناسبات دو کشور بار دیگر به تیرگی گرایید و تردیدهایی در طرفین نسبت به رفتار یکدیگر ایجاد شد. عراق ایران را متهم به دخالت در امور داخلی این کشور می کرد و از مقامات ایرانی می خواست تا خود را از این امر کنار بکشند.

شاید از ابتدای امر نیز محتوای نامه چهاردهم آگوست صدام حسین چیزی کمتر از آن بود که عموماً ادعا می شد. آنچه صدام در نامه بدان اشاره می کرد شاید بیش از آن چیزی بود که در عمل مایل به انجام بود.

پیشنهاد صدام در هر مورد با توقعات کاملاً غیر واقعی اش در هم آمیخته بود. وی انتظار داشت که ایران به مسئله تجاوز عراق به کویت به دیده اغماض بنگرد و بیشتر به خواسته اش در مورد حاکمیت مشترک بر شط بیندیشد نه به خطری که تجاوز عراق ممکن است ایجاد نماید.

سرانجام، شرایط حاصل از تجاوز عراق به کویت که منجر به نگارش نامه های صدام به هاشمی رفسنجانی شد، خود تهدیدات و موانع جدی در مسیر برقراری روابط ایران - عراق ایجاد کرد. قیام شیعیان جنوب عراق تنها یکی از حوادث بسیاری بود که بار دیگر اختلافات عمیق و پیچیده میان دو کشور را نمایان می ساخت.

صدام در آخرین نامه خود به هاشمی رفسنجانی نوشت:

«با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که می خواستید و بر آن تکیه می کردید تحقق می یابد» و این یعنی دست های صدام به نشانه تسلیم بالا رفت.

                                                       

                   چگونگی حمله عراق به کویت

به دنبال برقراری آتش بس در جنگ ایران و عراق در 19 مرداد 1367 (10 اوت 1988) عراق عزم خود را جزم کرد تا قدرتمند‌ترین کشور در منطقه خلیج فارس شود و جایگاه برتری در میان کشورهای عربی منطقه بدست آورد. این جاه طلبی‌ها الحاق برخی از کشورهای منطقه چون کویت را طلب می‌کرد.

 به فاصله یک ماه بعد از برقراری آتش بس ایران و عراق، عراق،‌کویت را مورد تجاوز قرار داده و تا 20 کیلومتری در داخل این کشور پیش روی کردند. البته این نیروها بعدا با فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی مجبور به عقب‌نشینی شدند. 

عراقی‌ها هر چند در برخی سال‌ها فقط درخواست واگذاری بخش‌هایی از خاک کویت را به عراق کرده‌اند، اما در نهایت هدف آنها الحاق کامل کویت به عراق بوده است. عراقی‌ها همواره امیدوار بوده‌اند که از طریق انضمام کویت به معضلات ژئوپلتیکی خود در منطقه خلیج فارس که بدون غلبه بر آنها، برخورداری از یک موقعیت برتر در خلیج فارس نمی‌توانست مطرح باشد فائق آیند. 

هنگامی که عراق در بامداد دوم اوت 1990 (11 مرداد 1369) به کویت حمله کرد، به نظر نمی‌رسید در اندیشه یک توجیه صریح و منطقی برای عملکرد خود باشد، درگیری و اختلاف بین دو کشور از قبل روشن بود. علت اساسی این اختلاف در اعتراض اصولی عراق نسبت به موجودیت کشور کویت بود که از زمان انحلال امپراطوری عثمانی بوجود آمده بود. بحث فقط مربوط به اختلاف ارضی بین دو کشور نبود. مشکلات ناشی از قروض روز افزون عراق به کویت که به دنبال «جنگ مشترک» اعراب در برابر انقلاب اسلامی ایران پیش آمده بود در این زمان مسئله ساز شده بود و بهانه‌های لازم برای تهاجم عراق به کویت را فراهم آورد. هدف از این تهاجم در وهله اول کاملا روشن نبود. عراق عنوان می‌کرد که بنابر تقاضای «دولت آزاد و موقت» کویت وارد این کشور شده است. چند روز بعد تردیدها از بین رفت و زمامداران عراق رسما ادغام کلی و برگشت ناپذیر کویت به عراق را اعلام کردند. 

بهانه‌های عراق در قبال کویت هر چه که باشد، به هیچ وجه فتح مسلحانه این کشور را بنابر حقوق بین‌الملل توجیه نمی‌کند. وانگهی جامعه بین‌المللی در برابر این الحاق عکس‌العمل شدیدی نشان داد. 
                                     آمارقطعنامه درجنگ42روزه
در این اثنا ، در شورای امنیت سازمان ملل متحد در ظرف چهار ماه دوازده قطعنامه علیه عراق به تصویب رسید که در تاریخ 46 ساله شورا رویدادی بی‌سابقه بود. قطعنامه‌های مذکور درخواست‌هایی را مطرح و شرایطط گوناگونی به عراق تحمیل کرد، از جمله خروج کامل و بی‌قید و شرط از کویت، با ادامه بحران و شروع جنگ و تحقق آتش بس و مسائل مترتب بر آن تعداد قطعنامه‌های شورای امنیت افزایش یافت به طوری که از 2 اوت 1990 تا 11 اکتبر 1991، 23 قطعنامه در خصوص جنگ عراق و کویت به تصویب رسید. 

در 28 فوریه، پس از حدود 42 روز جنگ هوایی و فقط 100 ساعت جنگ زمینی، رییس جمهور آمریکا با اعلام اینکه کویت آزاد شده، ارتش یک میلیون نفری عراقی به حد کافی تضعیف گردیده و سلاح‌های دارای قدرت تخریبب وسیع آن نابوده است، جنگ را خاتمه یافته تلقی کرد. /مرکزاسنادانقلاب اسلامی

                                                         ***

صدام حسین، سرانجام در دوم آگوست سال 1990 مزد سال ها خدمت ویژه کویت به ارتش عراق را با حمله و اشغال خاک کویت پرداخت. وی در سخنرانی خود درباره علت اشغال کویت آن کشور را استان نوزدهم عراق نامید.
 
حکام وابسته کویت حتی برای لحظه ای در مقابل تجاوز صدام ایستادگی نکردند. امیر کویت با همان لباس خانگیش از ترس، سوار هواپیمای اختصاصی خود شد و به آمریکا گریخت.
 
این در حالی بود که ملت سلحشور ایران از خرد و کلان تا فرماندهان و مسئولین سیاسی، همگی در مقاومت علیه استکبار جهانی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضوری چشمگیر داشتند. وقتی کویت اشغال شد، صدام با همان لباس عربی تابستانی خویش مقابل دوربین ها ظاهر شد و به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
                                  صدام :ایرانی ها"مرد"بودند،درجنگ 
یکی از خبرنگاران جرأت کرد و از وی دلیل پوشیدن لباس شخصی در این جنگ و تفاوت پوشیدن لباس نظامی در مقابل ایران را از وی پرسید.

صدام در جواب گفته بود ایرانی ها مرد بودند و من در مقابل چنین دشمن قدرتمندی باید لباس نظامی می پوشیدم.جام جم20 مرداد 1392بنقل از(خبرگزاری دفاع مقدس)

**

واما

وقتی که صدام را داشتند بر دار مجازات آویزان می‌کردند آخرین حرفش این بود که "علیکم بالفرس" می‌گفت این ایرانی‌ها هستند که دارند من را اعدام می‌کنند، آمریکایی‌ها نیستند. من اینجا باید شجاعت آقای نوری مالکی را تحسین کنم چرا که صدام به دستور آقای نوری مالکی اعدام شد./خاطرات سرلشکرصفوی

 

                                                                ***

دوراندیشی رهبرانقلاب درماجرای حمله صدام به کویت

* یک سند تاریخی شورای عالی دفاع را برای اولین بار مطرح کنم که نشان از دوراندیشی و درایت حضرت آقا دارد. در سال 59 که عراق به ایران حمله کرد، کویت کمک‌های زیادی به عراق می‌کرد. همان سال 59 و سال 60 کویت یک میلیارد دلار پول برای جنگ با ما به عراق داد.

*در جلسه شورای عالی دفاع آن زمان که حضرت آقا نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند مطرح شد که ما با کویت برخورد بکنیم یا نه؟ و اصلاً موضع ما در قبال کویت چه باشد؟ حضرت آقا در آن زمان این‌گونه موضع گرفتند که ما الان نباید میدان جنگ را وسیع کنیم و علاوه بر عراق بخواهیم با کویت هم درگیر شویم.

*از طرف دیگر عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و ممکن است که این عراق یک روزی به سراغ کویت هم برود.این صحبت را حضرت آقا سال 59 - 60 بیان کردند؛ یعنی زمانی که هنوز یک سال از جنگ نگذشته بود و این بینش را هم هیچ‌کدام از اعضای شورای عالی دفاع آن زمان نداشتند که مثلاً عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و یا این‌که ما نباید میدان جنگ را ما گسترش ندهیم.

خاطره سرلشکر سید یحیی صفوی/سایت فردا سال90

توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:رهبرانقلاب 8سال قبل پیش بینی حمله به کویت راکرده بود

*توضیح :کل نامه های صدام به مقامات ایران5فقره بوده که به 2تا هم جواب داده نشد

هاشمی رفسنجانی"امام خمینی"خامنه ای

نمازجمعه شهر«بلد»عراق،استان صلاح الدین

نمازجمعه شهر«بلد»عراق،استان صلاح الدین

امروز(جمعه، ۸ تیر ۱۳۹۷)برای شرکت در«نمازجمعه»به شهربلدرفتیم

نمازجمعه درمسجدجامع شهربرگزارمی شود

 

امام جمعه «الشیخ المجاهدمحمدفرج البلداوی» می باشد.

 

وی معتمدمکتب آیه الله سیدعلی سیستانی می باشد که معادل ایرانی می شود«نماینده ولی فقیه» درشهرستان بلد،آیت الله سیستانی هم «ولی فقیه»محسوب می شود.

 

این مسجدحدود1000نفرظرفیت داردتعداد نمازگزاران به130نفرمی رسید

مسجدجامع بلد(جامع بلدالکبیر)

درشروع خطبه مردم دراطراف مسجد به دیوار وستونها تکیه داده بودند

تقریباً شبیه سخنرانی یک روحانی درمساجدایران

شهربلد(استان صلاح الدین)اعتبارش به «امامزاده سیدمحمد»است.

«ابا جعفر محمد بن علی الهادی» مشهور به «سید محمد» فرزند بزرگ امام هادی(ع)،عموی امام زمان(عج)است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سید محمد»(فرزند امام هادی) عموی امام زمان(عج) است،مردم عراق اعتقادی عجیبی به این بزرگواردارند،که اگربگویم مردم صلاح الدین اعتقادشان به «سیدمحمد»بیش از امامین عسکریین(ع)است به گزاف نگفته ام.

حتی بعضی ازمتبرعین(خادمان)ایرانی همینگونه هستند،یک نمونه بگویم:سال ۱۳۹۵ درستادسامرابودیم،بچه های ستاد(کارگران )چیزی ازستادمیخواستند که بایدبرای برگرداندن بموقعش تعهداخلاقی بدهند،وقتی به ایشان گفتیم چگونه مطمئن شویم؟ آنها روبرگرداندندبه سوی حرم عسکریین(ع) واما قسم به سیدمحمدخوردند!(فاصله ستادتا مرقد امامین عسکری حدود ۳۰۰ متربود وفاصله تا حرم سیدمحمد ۵۰ کیلومتر).

پرسیدم شماکه درکناراین بزرگوران هستید،چرابه سیدمحمدقسم خوردید؟

گفتند:آقاسیدمحمد،چیزدیگری است!.

تولیت حرم سیدمحمدمی گفت:درعراق وقتی محاکم قضایی(قدیم) درباره پرونده ای عاجزمی شوند(شاکی ومتشاکی خودرامحق می دانند)می فرستادندبه حرم سیدمحمد که دراینجابیایندبه این فرزندامام هادی(ع)قسم بخورند.

لازم به ذکراست :اعتقادمردم عراق براین است که ایشان امام یازدهم بوده واما ۲ سال قبل شهادت پدردرگذشتند.

ونکته عجیب اینجاست(آنچه مورخین نوشته اند):وقتی مردم سامرا واطراف برای عرض تسلیت به نزدامام هادی می روند،یک جوانی رامی بینندکه درکنارامام هست که امام هم بهش احترام می گذاشت،پرسیدایشان چه کسی هستند؟! ،تازه آنجابودکه امام حسن عسکری(ع)راشناختند.

واما  درشروع خطبه دوم که اسامی 14معصوم گفته می شود،وقتی به اسم امام زمان «قائم»می رسندبلندکه می شوند،دست راست برسر حدود5دقیقه دعای فرج میخوانند.

کشورعراق

استان صلاح الدین(۴۵ کیلومتری سامرا)شهربلد

ودراین زمان است که کم کم می آیندصفوف نمازجمعه را شکل می دهند

 

بلد
 

وبعد هم نماز عصر

بعدازنماز هنگام خداحافظی امام جمعه ازماخواست که ناهارمیهمان ماباشید وما گفتیم که مزاحم نمی شویم وبایدبرویم،آنهاگفتند«نمی شود» وماهم  دعوتشان را «لبیک»گفتیم

بسوی منزل حیدرابوبشار

میهمانی درمنزل پسرعموی امام جمعه  بنام «حیدر ابو بشار»بود

ماراپذیرایی کردند

ابوبشار ازمبارزان منطقه«دُجیل»بود که سالها درزندان زمان صدام محبوس بوده،خودوفرزندش از نیروهای «حشدالشعبی »هستند.

دجیل در17کیلومتری بلدقراردارد

در2گوشه  تلویزیون منزل صاحبخانه عکس هزارتومانی منقوش به تمثال امام خمینی چسبانده بودند

 

بنت الحسن-امامزاده آمنه بنت الحسن -شهربلد

​مصلی شهربلد

 

روایات مختلفی درباره این» امامزاده»است،عده ای می گوینددخترامام حسن مجتبی(ع) است وعده دیگر آن را ازنوادگان امام حسن مجتبی می دانند،وحتی دخترامام حسن عسکری (ع)هم گفته اند،بهرحال این امامزاده کم زوارندارد ومورداحترام مردم بلداست  واسم خیابان را هم بنام ایشان  است«شارع بنت الحسن»/این بقعه دروسط بازار شهرقراردارد

 

امام جمعه شهربلد یکی ازمبارزین ومجاهدین «حشدالشعبی»عراق است که حضوری فعال درجبهه های جنگ با گروه تروریستی«داعش»رادارد

این مسجدهنوز درحال آماده باش قراردارد

درآزادسازی شهر«موصل»ازدست داعش «شیخ محمدجعفرالبلداوی»نقش مؤثری داشته است

امام جمعه بلد«الشیخ محمدفرج البلداوی»ازدوستان «شهیدتقوی فر »بانام مستعار«ابومریم»بود وچندبن باریادکرد که «تقوی درهمین مسجدمی آمدنمازمیخواند..بامابود،باهم بودیم..»وعکس این شهیدعزیز هنوز درجلوی مسجد نصب است

یکی ازفرماندهان عملیات آزادسازی جاده بلد-سامرا(سردار شهید حمید تقوی فر)بود

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:به احترام ویادبوداین شهیدمدافع حرم،«موکبی»درمسیر( نجف-کربلا)ایام اربعین راه اندازی کرده اند.

 در یکی از خیابان‌های منطقه «خان النص» در منطقه(شهر) «حیدریه» که در میانه مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا قرار گرفته و همین‌طور در شهر کربلا  ودرمکانهای دیگری نیر، عکس حاج حمید نصب شده است.

خان نص

 «عمود ۶١۶ »منطقه «خان نُص»شهرحیدریه،عراق «موکب ابومریم»دایراست.

شهید تقوی فر(متولد ۱۳۳۷ اهواز)از فرماندهان قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس بود که پدر و برادر گران‌قدر وی نیز در دوران جنگ تحمیلی به فیض عظیم شهادت نائل آمده بودند.این سرداراسلام ۶ دی ماه ۱۳۹۳ (۷ماه بعدازحضورداعش)در سامرا منطقه عزیز-بلد با تیر قناسه تک تیراندازهای داعش به شهادت رسید

درفاصله کوتاهی ازاین مسجد(آن طرف مسجدجامع)یک حسینیه بزرگی هم وجوددارد

این حسینیه درایام ومناسبتها مفتوح است وبرای مجالس ختم اموات

لازم به ذکراست که قدمت مسجدجامع به بیش ازنیم قرن(1963میلادی)یعنی ۱۳۴۲شمسی- می رسد که قبلاً «کلیسا»بوده،که 55سال است که به مسجدتبدیل شده است 

بعدازمرگ صدام -ازسال  ۲۰۰۶ میلادی(۱۳۸۵شمسی) دراین مکان(بلدجامع الکبیر)نمازجمعه برگزارمی شود

جمعیت مردم  شهر«بلد» حدود80هزارنفرمی باشد که با احتساب روستاهای مربوطه به 130نفرمی رستد،یعنی جمعیت کل شهرستان130هزارنفر

امامزاده"بنت الحسن" بلدصلاح الدین"نمازجمعه"بلد

الشیخ المجاهدفرج بلداوی"امام جمعه"یلد

زندگینامه"آیت الله سیستانی"مصاحبه باحامدالخفاف،رئیس دفتر

​تصاویرمتنوع ازایت الله سیستانی...این مواردراخواهیدخواند.کدام شهرهای عراق نمازجمعه دارد؟ وچه کسی امامان جمعه را انتخاب می کند؟اسامی امامان جمعه کربلا،نجف،کاظمین وبغداد..وصلت رهبران۲کشور (نوه امام خمینی بانوه ایت الله سیستانی).

.خطبه های نمازجمعه  راآیت الله سیستانی می نویسد وامام جمعه درخطبه قرائت می کند(خطبه دوم) 

وبعدها(بهمن ۱۳۹۴)دیگه درمسائل سیاسی موضعگیری نکردند ..چراآیت الله سیستانی هیچیک ازگروه ها-شخصیت های سیاسی عراق رانمی پذیرد؟چه شرطی گذاشته برای رفع انسداد؟..نظرآیت الله سیستانی درباره «حشدالشعبی» ودیگرگروه های مسلح عراقی چیست؟..باتوجه به نودسالگی آیت الله،چه تصمیمی برای جانشینی اتخاذشده؟

بودجه مراجع (آیت الله سیستانی)عراق ازکجاتامین می شودوکجاهاهزینه می شود؟..درامدعتبات(کربلاونجف وکاطمین وسامرا)کجاهاهزینه می شود؟...

زندگینامه«آیت الله سیدعلی سیستانی»مصاحبه حاج حامدالخفاف(رئیس دفتر وسخنگو)وموارددیگر.

 آیت‌ الله سید علی حسینی سیستانی در ۹ ربیع‌ الاول ۱۳۴۹( ۱۳مرداد ۱۳۰۹) در مشهد به دنیا آمد،پدرآیت الله سیستانی (سید محمّد باقر) عالمی بزرگ بود و «مادرش» فرزند علاّمه سیّدرضا مهربانی سرابی است.«جد» این مرجع بزرگوار نیزاسمش«سیدعلی سیستانی» بود.

 

«آیت الله سیدعلی  سیستانی » در ۵ سالگی به تعلیم قرآن کریم پرداخت، سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموزش علوم دینی شد و در سال ۱۳۶۰سالگی  واردحوزه ی علمی شدو برای ادامه تحصیل حوزوی در صفر ۱۳۶۸ق( ۱۳۲۷شمسی) ازمشهد به  قم مهاجرت کرد و از محضر  آیت‌الله بروجردی استفاده برد.

آیت الله سیستانی در صفر ۱۳۷۱ق(آبان۱۳۳۰شمسی) از قم به نجف اشرف مهاجرت کرد، که در روز اربعین حسینی وارد کربلا شد، در سال ۱۳۸۰ق(۱۳۳۹شمسی) تصمیم  به مراجعت واقامت به  مشهد گرفت و اما اساتیدشان( آیات عظام خوئی و شیخ حسین حلی) باتأیید درجه اجتهاد ازوخواستند که درنجف بماند.

آیت الله سیدعلی سیستانی  در سال ۱۳۸۱ق(۱۳۴۰شمسی) بعدازاقامت کوتاه درزادگاهش، به نجف بازگشت.

دیدارصمیمانه رئیس جمهورایران باآیت الله سیستانی،درمحل بیت(نجف)

درپی رحلت آیت‌اللّه خوئی، آیت اللّه سیستانی یکی از تشییع کنندگان جنازه آن مرحوم بودند و نماز میت را بر او گذاردند. پـس از آن، زمـام مرجعیت حوزه علمیه را بدست گرفتند و شروع به فرستادن اجازات، تقسیم و پخش حقوق و تدریس از روی منبر آیت اللّه خوئی  در مسجد (خضرا) کردند.

آیت‌اللّه سیستانی شهرت زیادی در عراق، کشورهای خلیج فارس، هند، آفریقا وپاکستان وافغانستان ،لبنان وبعضی دیگرکشورها دارد.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:دیداررئیس جمهورایران باآیت الله سیستانی.

غرویان: دیدار آیت‌الله سیستانی با روحانی، به معنای تایید روش اوست

دیداردکترحسن روحانی ومجمدجوادظریف(وزیرامورخارجه) ومحمودواعظی(رئیس دفتررئیس جمهور)باآیت الله سیدعلی سیستانی/چهارشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷

بیانیه دفتر آیت الله سیستانی: دراین دیدار به مهمترین چالش‌های عراق که شامل مبارزه با فساد، بهبود خدمات پرداخته شد،و اینکه سلاح منحصرا در اختیار دولت و دستگاه‌های امنیتی آن باشد و ابراز امیدواری کرد که دولت عراق در این زمینه‌ها پیشرفت مقبولی داشته باشد.

آیت الله سیستانی گفتند: ضروری است که سیاست‌های منطقه‌ای و بین المللی در این منطقه حساس متوازن و متعادل باشد تا ملت‌ها از مصایب و زیان‌های بیشتر دور نگه داشته شوند./پایان توضیحات نگارنده.

نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق روز (یکشنبه، ۲۳ شهریور ۱۳۹۹) با آیت الله «سید علی سیستانی» مرجع عالی‌قدر این کشور، دیدار و گفت وگو کرد.

خانم-پلاسخارت به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق، تنها مقام بین‌المللی است که آیت الله سیستانی حاضر است با او دیدار و گفت وگو کند.موضوع دیدار« انتخابات زودهنگام پارلمانی»درعراق بوده.

نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق پیش این در بحبوبه اعتراضات اجتماعی اکتبر ۲۰۱۹ تا فوریه ۲۰۲۰(مهر ۱۳۹۸تا بهمن ۱۳۹۸)در یازدهم نوامبر۲۰۱۹ (آبان ۱۳۹۸) با آیت الله سیستانی دیدار و پیرامون اوضاع عراق با او بحث و گفت وگو کرد.

بیت آیت الله سیستانی-نجف-روی پله ها(حاج حامدالخفاف+آیت الله سیدجوادشهرستانی)

در نخستین ماه‌های ۱۳۶۰ قمری( اردیبهشت ۱۳۲۰) با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتاب‌های ادبی مانند شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن‌ هشام، مطول تفتازانی، مقامات حریری، و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از مرحوم سید احمد مدرس یزدی  فرا گرفت.

نگارنده-پیراسته فر:دیدارنماینده آیت الله سیستانی از-نجف-حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام.

حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی (نجف) استقبال سید نزار هاشم حبل المتین تولیت آستان مقدس علوی ،عدنان الزرفی استاندار نجف/۲۵ فروردین ۱۳۹۴

ادامه زندگینامه:«آیت الله سیدعلی سیستانی» از شاگردان «ملاعلی نهاوندی» در نجف اشرف و از شاگردان میرزای شیرازی(صاحب فتوای تحریم تنباکو) در سامرا بود، پس از آن در زمره خواص «سید اسماعیل صدر» (۱۲۵۸-۱۳۳۸ق)در آمد و در حدود ۱۳۱۸ قمری(۱۲۷۹شمسی) به مشهد بازگشت.

توضیحات نگارنده-پیراسته فر:حاج شیخ علی اکبر نهاوندی(ملاعلی نهاوند)درس آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی(سامرا) شرکت کرد و در سال ۱۳۰۸قمری((۱۲۶۹شمسی) به حوزه علمیه نجف عزیمت کرد و از محضر سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، شیخ محمد حسن مامقانی، مولی لطف‌ الله مازندرانی و حاجی نوری استفاده کرد.

«ملاعلی نهاوند»سال ۱۳۲۸قمری((۱۲۸۸شمسی)،امام جماعت وخطیب  مسجد گوهرشاد(مشهد)بود(وی صاحب کرامات بود،ازجمله ماجرای تغییرمصلی شبستان گوهرشاد،وقوع زلزله-شیستان نهاوندی)درربیع ۱۳۶۹ قمری(بهمن۱۲۳۱شمسی) در ۹۱ سالگی درگذشت.

آیت الله سیستانی، تعدادی از کتاب های سطوح عالیه همچون مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت‌ الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند شرح منظومه سبزواری و شرح حکمة‌ الاشراق و اسفار را در محضر شیخ سیف الله ایسی فراگرفت. شوارق‌ الالهام را نزد شیخ مجتبی قزوینی آموخت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس مرحوم آیت ‌الله میرزا مهدی اصفهانی حاضر شد. وی همچنین در حوزه درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و مرحوم آیت ‌الله میرزا هاشم قزوینی حضور یافت.

آیت الله سیستانی، در اواخر ۱۳۶۸ قمری(مهر ۱۳۲۸) راهی حوزه علمیه شهر مقدس قم شد و در بحث‌های خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت‌ الله سید حسین طباطبائی بروجردی شرکت کرد و بسیاری از مهارت‌های فقهی و دیدگاه‌های رجالی و حدیثی را از ایشان فرا گرفت و افزون بر این، از حوزه درس سید محمد حجت کوه ‌کمره‌ای نیز بهره فراوان برد.

آیت الله سیستانی در سال‌های اقامت در قم با علامه سید علی بهبهانی عالم معروف اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسایل قبله ‌شناسی، نامه‌نگاری‌هایی انجام داد و در نامه‌ های خود، با وجود دفاع سید بهبهانی از دیدگاه‌های محقق تهرانی، برخی از دیدگاه‌های وی را به نقد کشید. 

دیدارحکیم باآیت الله سیستانی/اسفند ۱۳۹۴

این مکاتبات تا آن ‌جا ادامه یافت که مرحوم سید بهبهانی در نامه‌ای در هفتم رجب ۱۳۷۰ قمری به استادش که در آن زمان جوانی ۲۱ ساله بود، نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر عمدة العلماء المحققین و نخبة الفقهاء المدققین ستود و ادامه بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرف به زیارت امام رضا (ع) موکول کرد.

آیت الله سیستانی در اوایل ۱۳۷۱ قمری « قم» را به قصد  نجف اشرف ترک کردّ،اربعین امام حسین(ع) را در کربلا ماند و آن‌گاه راهی نجف شد و در مدرسه علمیه بخارایی اقامت گزید. در نجف اشرف، حوزه درس فقه و اصول ۲  تن از بزرگان یعنی آیت ‌الله سید ابو القاسم موسوی خوئی و شیخ حسین حلّی را درک کرد و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیت الله حکیم و مرحوم آیت الله شاهرودی نیز بهره برد.

آثار علمی آیت الله سیستانی و شاگردان

آیت الله سیستانی در جزئیات روند سیاسی عراق دخالت نمی کند

آیت الله سیستانی از اوایل ۱۳۸۱ قمری( مرداد ۱۳۴۰) درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروه الوثقی پرداخت و شرح کتاب طهارت، بخش زیادی از کتاب صلاة، بخشی از کتاب خمس، تمام کتاب صوم و اعتکاف را به پایان رساند و شرح کتاب زکات را شروع کرد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وصلت نوه امام خمینی بانوه آیت الله سیستانی.

علی کوچولوی امام

حجت‌الاسلام سیدعلی خمینی-فرزندکوچک سیداحمدآقا خمینی- با دختر حجت‌الاسلام شهرستانی(داماد و مسوول دفتر آیت‌الله سیستانی در ایران) وصلت کرده است./خرداد ۱۳۸۷/پایان توضیح نگارنده.

منزل حجت الاسلام سیدعلی خمینی-نجف

آیت الله سیتانی ،بعدازمکاسب، به درس‌های فقهی دیگری پیرامون مباحث کتاب قضا و بحث‌های ربا و قاعده الزام و قاعده تقیه و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل حجیّت مراسیل ابن ابی‌عمیر و شرح مشیخه تهذیبین(تهذیب و استبصار) و غیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد. درس خارج علم اصول را از شعبان ۱۳۸۴ قمری آغاز کرد و دوره سوم آن را در شعبان ۱۴۱۱ قمری به پایان برد.(ازآذر ۱۳۴۳الی اسفند ۱۳۶۹)

 آیت‌الله سیستانی

دیدار آیت‌الله محمدتقی شریعتمداری با آیت‌الله سیستانی/اردیبهشت ۱۳۹۶

آیت الله سیستانی دردروس  حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری، مرحوم سید حبیب حسینیان، سید احمد مددی، شیخ مصطفی هرندی، سید هاشم هاشمی و تنی چند از دیگر اساتیدی که در حوزه‌های علمیه به تدریس اشتغال داشته اند.

مراجع کنونی نجف؛ بغیرازآیت الله سیستانی، آیات عظام شیخ اسحق فیاض، سید محمد سعید حکیم  حدود۹۰ساله هستند، شیخ بشیر نجفی ۸۰ساله هستند.

درمورد«دیدارایت الله سیستانی باامام خمینی»درادامه توضیحات لازم راخواهیدخواند.

مرجعیت عراق خواستار تشکیل هر چه سریعتر دولت شد

امام جمعه کربلا«شیخ مهدی کربلائی »معتمد آیت سیستانی -امام جمعه کربلا.

آثاروتألیفات آیت الله سیستانی: برخی از این موارد که بیشتر فتاوا و تقریرات درس اوست، عبارتند از: منهاج الصالحین، حاوی فتاوای سید علی سیستانی در سه جلد را در ۱۳۱۵ قمری در قم چاپ شد. منهاج الصالحین، کتاب سید محسن حکیم است که آیت الله خویی، فتاوای خود را برپایه آن و با افزودن ابواب و فصولی به آن منتشر کرد و پس از او، شاگردش سید علی سیستانی هم همین رویه را ادامه داد. تاریخ نگارش مقدمه این کتاب به وسیله آیت الله سیستانی ۲۰ ذوالحجه ۱۴۱۳ قمری است.

قاعدة لا ضرر و لا ضرار، تقریر درس فقه آیت الله سیستانی که به وسیله سید محمدرضا سیستانی نوشته و در ۱۴۱۴ قمری چاپ شده است.

اختلاف الحدیث، تقریرات درس حدیثی آیت الله سیستانی در ۱۳۹۶ قمری که به قلم سید هاشم هاشمی از شاگردان او نوشته شده و به صورت غیر رسمی در ۱۹۵ صفحه منتشر شده است. این جزوه نشان می‌دهد که رویکرد سید علی سیستانی در رفع اختلاف احادیث، بیش و پیش از آنکه مبتنی بر تعادل و تراجیح باشد، بازشناسی منشأ پیدایش اختلاف در احادیث است.

العروة الوثقی، حاوی تعلیقات سید علی سیستانی بر کتاب سید کاظم یزدی که چاپ دوم آن در ۱۴۳۱ قمری در بیروت منتشر شده است. این کتاب ۲ جلد است.

الرافد فی علم الاصول، تالیف سید منیر سید عدنان القطیفی، تقریر درس اصول آیت الله سیستانی است که در یک جلد به زبان عربی منتشر شده و حاوی ارزش و جایگاه علم اصول در مکتب امامیه، ادوار فکر اصولی و مواردی از این دست است.

فعالیت های سیاسی و مبارزاتی آیت الله سیستانی

رژیم بعثی از نخستین سال‌های حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانه‌ ای می‌کوشید تا حوزه علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند در همین راستا به عملیات اخراج گسترده علما، فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت آیت الله سیستانی رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت و در چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزه درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، با وجود شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، ایشان اصرار داشتند که در نجف بمانند و با ایمان به ضرورت ادامه حیات استقلالی حوزه از دولت و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزه علمیه مقدسه را پی گرفتند.

 آیت الله سیستانی اززبان رئیس دفترش

مصاحبه «شفقنا»بیروت با «استاد حاج حامد الخفاف، رییس دفتر  آیت الله العظمی سید علی سیستانی» از این قرار است:شهریور ۱۳۹۸

سئوال:مرجعیت در صحنه سیاسی چه نقشی را ایفا می‌کند؛ مرزهای این دخالت و زمان‌بندی آن چگونه است؟

حاج حامد الخفاف:از زمان فروپاشی نظام پیشین عراق در آوریل ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲)بدین سو، مرجعیت اعلا مراحل گوناگونی را پشت سر گذاشته است؛ از به دست گرفتن ابتکار عمل در صدور فتوای مشهور در زمینه قانون اساسی که به شکل‌گیری نظام جدید عراق بر پایه سیستم چندحزبی و گردش مسالمت‌آمیز قدرت از طریق مراجعه به صندوق‌های رأی‌گیری انجامید، تا تشویق عراقی‌ها به مشارکت در انتخابات برای تعیین سرنوشت خودشان و احترام به قانون و حفظ اموال عمومی و پرهیز از کینه‌توزی و انتقام.

رییس دفتر  آیت الله  سیستانی می گوید:مرجعیت اعلا بارها کوشیده است تا با بهره‌گیری از قدرت روحانی خود، گاه با ارائه راه‌حل‌های سیاسی و گاه همانند آنچه در بحران آگوست ۲۰۰۴(مرداد ۱۳۸۳) نجف اشرف رخ داد، با دخالت مستقیم، بحران‌های امنیتی را در مناطق مختلف فرو بنشاند.

خفاف می گوید:همچنین -آیت الله سیستانی توانسته-بسیاری از پروژه‌های پنهان بیگانه را که در پوشش مطالبات حقه مردم عراق برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ارائه شده، به ناکامی بکشاند و با حکمت‌ورزی و شکیبایی، آتش فتنه طایفه‌گری را خاموش کند، و در برابر همه چهره‌ها و گونه‌های تروریسم، و از همه مهم‌تر با صدور فتوای دفاع کفائی که به تغییر ریشه‌ای کفه قدرت انجامید، رودررویِ یورش وحشیانه گروه‌های داعش به عراق ایستاده و رشته‌های توطئه بزرگی را که برای عراق و عراقی‌ها بافته شده بود، از هم گسسته است.

آیت الله سیستانی در جزئیات روند سیاسی عراق دخالت نمی کند

الخفاف می گوید:«مرجعیت اعلا» از رهگذر خطبه‌ها و مطالبات و موضع‌گیری‌های خویش، با خواست همگانی ملت برای اجرای اصلاحات و مبارزه با فساد مالی و اداری، همسو شده و بر این باور است که دخالت وی، در ریشه‌کن کردن بحران‌های سخت یا کاستن از شدت آن‌ها تأثیر نمایانی دارد.

 آیت‌الله سیستانی

دیدار آیت‌الله محمدتقی شریعتمداری با آیت‌الله سیستانی/اردیبهشت ۱۳۹۶

رییس دفتر  آیت الله  سیستانی می گوید:دخالت مرجعیت ـ که البته همواره بر پاسداشت چهارچوب‌های قانونی تأکید دارد ـ بسته به شرایط و موقعیت‌های گوناگون، شکل‌های پیدا و پنهان مختلفی به خود می‌گیرد، اما در هر حال، برای افراد ذیربط اعم از مقامات مسئول و جز آن‌ها، بسیار شفاف و روشن است.

الخفاف می گوید:البته، شیوه مرجعیت این نیست که «مواضع علنی وی-آیت الله سیستانی» با واقعیت‌ها در تضاد باشد.

دیدارحکیم باآیت الله سیستانی/اسفند ۱۳۹۴

سئوال شفقنا:سازوکار مرجعیت برای پیگیری امور سیاسی چیست و موضع‌گیری‌ها چگونه اتفاق می‌افتد؟

جواب الخفاف:حضرت آیت‌الله سیستانی دام ظله امور جاری را از چند طریق پیگیری می‌فرمایند:

نخست پیگیری مستقیم از رسانه‌های دیداری و شنیداری است ودیگر این‌که مهم‌ترین مطالب مورد نیاز از لابه‌لای روزنامه‌ها و سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی گردآوری شده، در کنار کتاب‌ها و گزارش‌های علمی، در قالب بولتن‌هایی مهم و حساس خدمت ایشان تقدیم می‌گردد.

معظم‌له از همه سخنان و اظهارات مسئولان رده‌های مختلف دولتی که دیدگاه‌های خود را در باره مسائل مختلف کشور بیان کرده‌اند، و به دفتر ایشان رسیده است، نیز آگاه می‌شوند.

سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:گذشته از همه این‌ها، ایشان در بخشی مهم از پیگیری‌های خود، بر حرف‌های مهمانان عراقی و غیرعراقی که از عموم طبقات جامعه به دیدار معظم‌له می‌آیند، تکیه می‌کنند.

موضع‌گیری‌ها اما همه مبتنی بر بررسی‌های دقیق و موشکافانه اوضاع است. برخی از آن‌ها مستلزم رایزنی با کارشناسان است که این امر چندین بار و از جمله در ارائه دیدگاه مرجعیت اعلا پیرامون «امکان برگزاری انتخابات بر اساس کوپن خواروبار» اتفاق افتاده است؛ امری که تاکنون نیز اجرا می‌شود؛ زیرا هیچ یک از دولت‌هایی که در پی هم آمده‌اند هنوز نتوانسته‌اند «طرح آمارگیری نفوس و مسکن »را پیاده کنند.

درآمدمراجع(بودجه بیت) ازکجاتأمین می شود؟

سئوال شفقنا:درآمد مالی مرجعیت از چه محلی تأمین می‌شود و تأثیر واقعی آن چقدر است و مورد مصرف آن چیست؟ آیا درآمدهای عتبات عالیات در عراق در اختیار مرجعیت است و ایشان در آن تصرف می‌کنند؟

رییس دفتر  آیت الله  سیستانی می گوید:از نظر تاریخی روشن است که «وجوه شرعی» اعم از خمس و زکات، و دیگر خیرات و مبرّاتی که مؤمنان پرداخت می‌کنند، درآمد مالی مرجعیت را تأمین می‌کند. این مسأله قطعاً تأثیر نمایانی در امر مرجعیت دارد و بیش از هر چیز در حفظ استقلال نهاد دینی تشیع از قدرت‌های حاکم در طول تاریخ جلوه می‌یابد؛ برای همین است که تلاش‌های گسترده‌ای صورت گرفته تا از میزان وجوه شرعی که به دست مرجعیت می‌رسد کاسته شود، تا به پندار خود جلو رشد فعالیت‌های مرجعیت را گرفته و از تأثیر آن بکاهند.

مصارف «بودجه بیت» کجامصرف می شود؟

اما پاسخ به این پرسش که این اموال به چه مصرفی می‌رسد، کاملاً روشن است؛ این پول‌ها در موارد شناخته‌شده‌ای همچون «تأمین حقوق و مزایای اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه و راه‌اندازی پروژه‌های دینی و خیریه و سرمایه درگردش آن‌ها و برای رفع نیازهای فقرا و بینوایان و امثال آن هزینه می‌شود» و بر خلاف آنچه شایع کرده‌اند، مرجعیت پس‌اندازهای هنگفتی ندارد، بلکه همه درآمدش، در زمان نسبتاً کوتاهی، در موارد یادشده به مصرف می‌رسد.

الخفاف درادامه می گوید:گفتنی آن‌که حضرت آیت‌الله سیستانی دام ظله از آغاز ورود به عرصه مرجعیت، به همه مقلدان عراقی‌اش اجازه داده است که وجوه شرعی خود را مستقیماً و بدون مراجعه به ایشان، به فقرا بپردازند. این فتوا پیامدهای مهم و خجسته‌ای در میان ملت عراق داشته است. وانگهی، معظم‌له خود را ملزم می‌دانند که همه اموالی که از عراقی‌ها به ایشان می‌رسد در خود عراق هزینه شود، علاوه بر آن بسیاری از اموالی که از مقلدان ایشان در دیگر کشورها به دست می‌آید نیز در عراق مصرف می‌گردد.

سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:«سابقه ندارد(تاحالااتفاق نیفتاده) که مرجعیت در اموال عتبات عالیات عراق تصرف کند» به‌علاوه، همواره از دریافت کمک‌های مالی مستقیم از سوی دولت یا نهادهایی مانند دیوان وقف شیعی که ردیف بودجه دولتی دارند، نیز پرهیز کرده است.

شایعات دشمان مرجعیت:« مرجعیت می‌تواند مشکل فقر را در این‌جا و آن‌جا برطرف کند»

رئیس دفترآیت الله سیستانی می گوید:صحبت‌هایی که در باره امکانات گسترده مالی مرجعیت دینی می‌شود و گاه از سرمایه‌ای رؤیایی سخن به میان می‌آید که تاریخ مرجعیت از آن بیگانه است، هیچ پایه و اساسی ندارد؛ جای شگفتی دارد که «برخی ادعا می‌کنند مرجعیت می‌تواند مشکل فقر را در این‌جا و آن‌جا برطرف کند»؛ این حرف غیرعلمی و کاملاً به دور از واقعیت است؛ زیرا برطرف کردن این مشکل از وظایف دولت و در شمار برنامه‌ها و تابع امکاناتی است که در اختیار آن قرار دارد. امکانات مرجعیت در حدّ همیاری برای برطرف کردن پاره‌ای از نیازهای فقرا و بینوایان از طریق کمک مستقیم یا راه‌اندازی پروژه‌های خدماتی است. مؤسسه همیاری اجتماعی «العین» یکی از مهم‌ترین پروژه‌های خیریه وابسته به مرجعیت است که رسیدگی به هزاران یتیم و زن بی‌سرپرست را بر عهده دارد و به مجروحان و بیماران برای درمان حتی در خارج از عراق، کمک می‌کند.

DSC_0070

ازچپ:حامد الخفاف،رییس دفتر  آیت الله  سیستانی،ایت الله سیدجوادشهرستانی

سئوال شفقنا:ویژگی‌های رفتاریِ آیت‌الله سیستانی چیست؟

رئیس دفتربیت آیت الله سیستانی:برای تبیین برخی از ویژگی‌های مرجعیت اعلا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) مرجعیت اعلا در جزئیات امور سیاسی دخالت نمی‌کند، بلکه زمینه را برای کنش نیروهای سیاسی باز می‌گذارد و تنها در امور سرنوشت‌سازی که نیروهای سیاسی در تعامل با آن‌ها یا حل‌وفصل بنیادیِ آن‌ها ناتوان مانده‌اند، وارد عرصه می‌شود.

ب) مرجعیت به همزیستی مسالمت‌آمیز میان پیروان مذاهب اسلامی اعم از سنی و شیعه میان خود و با پیروان ادیان دیگر باور دارد و با رفتار عملی خویش و به دور از ظاهرسازی‌های بی‌فایده، این امر را استواری بخشیده است تا فرهنگ همزیستی و احترام متقابل را نهادینه کند.

ج) مرجعیت بر احترام به نهادهای برآمده از خواست مردم تأکید دارد و برای شکل‌گیری کشوری با حاکمیت آزاد و مستقل، هیچ چیزی را جایگزین آن‌ها نمی‌داند. این امر بر همه بخش‌های نظامی، امنیتی، سیاسی، اداری، اجتماعی و دیگر نهادها صدق می‌کند.

د) مرجعیت به ضرورت درآمیختن شیعیان با کشوری که در آن زیست می‌کنند ایمان دارد و اداره امور هر کشور را به اهل حل و عقد همان کشور واگذار می‌کند و جز در مواردی که از وی خواسته شود و بداند که موضع‌گیری او پیامد سودمندی دارد، آن هم تنها مطابق با شرایط و اطلاعات موجود، در امور آنان دخالتی ندارد.

هـ) مرجعیت رویدادهای منطقه‌ای و اقلیمی و بین‌المللی را به‌دقت زیر نظر دارد؛ و گاه بی آن‌که از حوادث به دور باشد، «سکوت اختیار می‌کند» و برای همین است که وقتی سخن می‌گوید باقدرت و در زمان و مکان مقتضی حرف می‌زند تا موازنه‌ای را دیگرگون کند یا نقشه‌ای را بر هم زند یا واقعیتی را که مصلحت کشور و ملت را در آن می‌داند به کرسی بنشاند، نمونه‌های این امر بسیار است.

۲ امام جمعه کربلا..خطبه راآیت الله سیستانی می نویسدبه آنهامی دهدکه بخوانند؟

سئوال:آیا خطبه دوم نمازجمعه که توسط «شیخ مهدی کربلائی» و «سید احمد صافی »در صحن حرم امام حسین خوانده می‌شود، در نجف به نگارش در می‌آید و به دست آن‌ها می‌رسد، یا نگاشته خود آن‌ها است؟

حاج حامدالخفاف : بخشی از آن در دفتر حضرت آیت‌الله در نجف اشرف و با راهنمایی و ملاحظه شخص ایشان آماده می‌گردد و متن آن در خطبه خوانده می‌شود، بخشی دیگر نگارش خود آقایان شیخ کربلائی و سید صافی است و پیش از ایراد خطبه، تنها برخی از دستکاری‌های ضروری در آن صورت می‌گیرد، و بخش دیگر آن چیزی است که از سوی آن دو بزرگوار فی‌البداهه و در ضمن عناوین کلی که در دفتر حضرت آیت‌الله (دام ظله) هماهنگ شده است، بیان می‌گردد.

ازنیمه اول بهمن ۱۳۹۴آیت الله سیستانی دستوردادند-درخطبه های نمازجمعه-دیدگاه مرجعیت بصورت همسان-دیکته شده-بیان نشود.

هنگامی که در ربیع الاول سال ۱۴۳۷ هجری برابر با فوریه ۲۰۱۶(نیمه اول بهمن ۱۳۹۴) مقرر شد که از آن پس دیدگاه‌های مرجعیت اعلای دینی، در امور سیاسی عراق به صورت هفتگی منعکس نشود، بلکه تنها مناسب با تحولات بازتاب یابد، در خطبه‌ها تنها به امور کلی اخلاقی و دینی و اجتماعی پرداخته شده و هنوز هم چنین است. این خطبه‌ها توسط خود آقایان شیخ کربلائی و سید صافی نوشته می‌شود.

رئیس دفتربیت آیت الله سیستانی درادامه می گوید:البته در این سال‌ها، مواردی استثنایی هم وجود دارد که متن خطبه در نجف اشرف نوشته شده و بدون هیچ کاستن و افزودن یا تغییر چشمگیری ایراد گردیده است؛ از این دست خطبه‌ها باید به خطبه آزادسازی موصل در ۱۹/۱۰/۱۴۳۸ برابر با ۱۴/۷/۲۰۱۷ و خطبه همه‌پرسی در اقلیم کردستان در ۱۸/۱/۱۴۳۹ برابر با ۲۹/۹/۲۰۱۷ و خطبه پیروزی بر داعش در ۲۶/۳/۱۴۳۹ برابر با ۱۵/۱۲/۲۰۱۷ و خطبه انتخابات در ۱۷/۸/۱۴۳۹ برابر با ۴/۵/۲۰۱۸ اشاره کرد.

سئوال:آیا تحول و پیشرفت تازه‌ای در روند فعالیت‌های دینی مرجعیت اعلا به چشم می‌خورد؟

حاج حامدالفاف: در روزگار کنونی، گفتمان دینی با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو شده است؛ این امر نتیجه تصدّی درازمدت شماری از افراد متدین در پست‌های مهم سیاسی و سمَت‌های بالای اجرایی در کشور و ناکامی آنان در پاسخ به مطالبات مردم و برآوردن آمال و آرزوهای آنان برای زندگی آزاد و کریمانه است؛ امری که تأثیر منفی گسترده‌ای در جایگاه دین و ارزش‌های عقیدتی و حتی اخلاقی در میان لایه‌های مختلف مردم به جا گذاشته و در پی چالش میان دو طیف افراطی و تفریطی از کسانی که تریبون‌های گفت‌وگو با توده‌های شیعیان را در دست ‌دارند، اشکالات دیگری را نیز پدید آورده است؛ بنابراین باید این کارها را انجام داد:

اولاً: کوشش برای آگاه‌سازی مردم و تفکیک میان مبانی و نمونه‌های به‌حق دینی، که باشکوه‌ترین جلوه‌های آن در رفتار ائمه اهل بیت علیهم‌السلام نمایان است، و ناسازگاری‌هایی که در رفتار و منش بسیاری از مدعیان دین دیده می‌شود.

ثانیاً: ترویج بیش از پیش گفتمان اعتدالی مرجعیت میانه‌رو که در عین دست برنداشتن از بنیادهای فکری و عقیدتی بر حق خود، معتقد به عدم تعرض به لوازم زیست مشترک با دیگران است.

مرجعیت دینی در هر دو این زمینه‌ها تلاش می‌کند و برای فعالیت‌های خود، خط‌ مشی‌های دیگری هم دارد؛

از جمله: فراهم کردن شرایط مناسب برای ارتقای سطح علمی طلاب حوزه‌های علمیه، از طریق تشویق اساتید و طلاب به ژرف‌اندیشی در علوم اسلامی و دیگر دانش‌هایی که زمینه‌ساز آن است، دوری از سطحی‌نگری و پرهیز از شتابزدگی در پیمودن بی‌دقت مراحل تحصیل؛ به همین منظور، شماری از مدارس به طلاب بااستعدادی اختصاص یافته است تا آنان بتوانند مطابق با روش‌های آموزشی مناسب و با نظارت و اشراف اساتید شایسته و تأمین همه لوازم زندگی، مسیر تحصیلی خود را طی کنند.

از جمله: راهنمایی سخنرانان و مبلغان به تلاش برای افزایش آگاهی دینی شنوندگان از طریق تبیین حقایق دین و ویژگی‌های مذهب اهل بیت علیهم‌السلام با منطق متین علمی مبتنی بر ادله محکم و استوار، و دوری از افسانه‌پردازی و چیزهای مشابه آن، و گسترش روح مهربانی و محبت میان مردم و پرهیز از هر چیزی که مایه برانگیختن جدایی و کینه است و سازش اجتماعی را دستخوش آسیب می‌کند.

از جمله: ارتباط با نسل جوان، به‌ویژه در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی با دعوت از گروه‌های آنان به نهادهای حوزوی برای گوش سپردن به پرسش‌های فکری و اعتقادی ایشان و گفت‌وگو با آنان در خصوص شبهه‌های این ایام و کوشش برای برطرف کردن آن‌ها با زبانی قابل فهم و هماهنگ با فرهنگ زمانه.

نظارت بربازسازی عتبات

سئوال:آیا مرجعیت دینی بر پروژه‌های عتبات عالیات عراق و فعالیت‌های سرمایه‌گذاری آن نظارتی دارد؟

الخفاف:عتبات مقدسه در عراق بر اساس قانون شماره ۱۹ اداره عتبات مقدسه و مزارات شریفه شیعه مورخ سال ۲۰۰۵ که به تاریخ ۲۶/۱۲/۲۰۰۵ در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده است، اداره می‌شود.

درآمدعتبات مقدسه کجاصرف می شود؟

سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:در متن بند دوم ماده سوم این قانون بر «مصرف درآمدهای عتبات و مزارات در موارد خاص خود و طبق ضوابط شرعی و قانونی» تأکید شده است. در بند سوم از همان ماده امکان «سرمایه‌گذاری اموال وارده به عتبات و مزارات در زمینه‌های مجاز و موافق با احکام شرع حنیف و قوانین اجرایی» نیز پیش‌بینی گردیده است. حقیقت آن است که عتبات مقدسه به‌ویژه در کربلا طرح‌های بهداشتی و پرورشی و اجتماعی و آموزشی و خدماتی بسیار مهمی را به اجرا گذاشته‌اند که در کاستن از دردها و آلام هم‌میهنان تأثیر شگرفی داشته است.

بسیاری ازپروژه های عتبات«دولتی»هستند،مستقل ازنظارت مرجعیت عمل می کنند.

«عتبات» همچنین پروژه‌های سرمایه‌گذاری متعددی در زمینه حمایت از فعالیت‌های خیرخواهانه و گسترش آن‌ها دارند. هیچ یک از این‌ها در شمار مؤسسات و فعالیت‌های تابع مرجعیت دینی نیستند که مرجعیت بر آن‌ها نظارتی داشته باشد، بلکه همه با استقلال کامل از مرجعیت به فعالیت می‌پردازند.

حکم رئیس وقف شیعه راآیت الله سیستانی صادرمی کندواماکارهابانظارت دولت عراق است.

رئیس دفترآیت الله سیستانی می گوید:حداکثر این است که تولیت‌های این عتبات(کربلا،نجف،کاظمین،سامرا،بلد) که از سوی« رئیس دیوان وقف شیعی» حکم می‌گیرند، برابر با نص قانون، جز با موافقت مرجع اعلا تعیین نمی‌شوند و اگر قانون تصریحی به این امر نداشت، حضرت آیت‌الله هرگز در این مسأله ورود نمی‌کردند.

اما حضور شیخ کربلائی و سید صافی نمایندگان حضرت آیت‌الله سیستانی در کربلای مقدسه، با عنوان تولیت شرعی دو عتبه حسینی و عباسی، به معنای تعیین این دو تن برای اداره این دو عتبه نیست، بلکه تنها با هدف رعایت جوانب شرعی امور جاری عتبات صورت گرفته و اداره آن‌ها تنها بر عهده هیأت مدیره است و حضور این آقایان برخوردی با وظایف قانونی دو هیأت مدیره ندارد و با زیرمجموعه بودن این دو هیأت مدیره نسبت به دیوان وقف شیعی که از سوی نخست‌وزیر انتخاب می‌شود، ناسازگار نیست.

الخفاف درادامه می گوید:بدین ترتیب، باید همه پروژه‌های و طرح‌های خدماتی و سرمایه‌گذاری در عتبات مقدسه زیر پوشش قانون مصوَّب صورت گیرد و همه ضوابط مندرج در قوانین نظارت مالی بر مؤسسات و ادارات دولتی بر آن‌ها جاری شود و فعالیت آن‌ها در محدوده قوانین لازم‌الاجرا باشد. روش کلی حضرت آیت‌الله سیستانی دام ظله در خصوص همه ادارات و مؤسسات رسمی همین است.

سئوال:آیا آقای عادل عبدالمهدی نامزد مورد نظر مرجعیت برای پست نخست‌وزیری بود؟

جواب رئیس دفترآیت الله سیستانی:وی(عبدالمهدی) نامزد مورد نظر مرجعیت اعلا برای نخست‌وزیری نبود، بلکه نامزد دو فراکسیون بزرگ بود که چون با استقبال ملی و منطقه‌ای و بین‌المللی روبه‌رو شد، مرجعیت اعتراضی نداشت، اما به طرف‌های ذیصلاح اطلاع داد که علی رغم آگاهی از انبوه مشکلات به ارث مانده از دولت‌های پیشین، دولت جدید را تنها در صورتی تأیید خواهد کرد که نشانه‌های موفقیت در کار وی را مشاهده کند.

عبدالمهدی در-درپی اعتراضات مردمی عراق ،هفته اول  آذر ۱۳۹۸ استعفادادودرنیمه اردیبهشت ۱۳۹۹«مصطفی الکاظمی»کابینه اش رأی اعتمادگرفت.

الخفاف می گوید: روش مرجعیت اعلا از آغاز ورود به عرصه سیاسی عراق، بر پایه عدم دخالت در انتصاب یا پیشنهاد گزینش مسئولان اجرایی ـ تا چه رسد به پست‌های بالا ـ بوده است و تنها در دو مورد آن هم بر حسب قانون نظر مرجع اعلا خواسته می‌شود:

رئیس دیوان وقف شیعی و تولیت‌های عتبات مقدسه. با این حال، مرجعیت هرگز در کار دیوان و عتبات و دیگر مؤسسات رسمی دخالتی ندارد، مگر آن‌که بر اساس قانونی که دیوان و ادارات تابع آن را پیرو فقه شیعه می‌داند، نظر شرعی ایشان در پاره‌ای از مسائل خواسته شود.

سئوال:حضرت آیت‌الله سیستانی چه زمانی در خانه خود را به روی سیاستمداران عراقی خواهد گشود؟

موانع دیدارهای رهبران گروهای سیاسی باآیت الله سیستانی چیست؟چراشخصیتهارانمی پذیرد؟

سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:حضرت ایت‌الله سیستانی از حدود سال ۲۰۱۱میلادی(۱۳۸۹شمسی) بدین سو به دلایلی که نزد نیروهای سیاسی روشن است، در خانه خود را به روی سیاستمداران بسته، و اگر آن موانع برطرف شود، این در باز خواهد شد.

مرجعیت اعلا چشم‌انتظار تغییر آشکار در رفتار کسانی که قدرت را در دست دارند، پیشرفت چشمگیر در پرونده‌های مبارزه با فساد، بهبود خدمات عمومی، کاهش گرفتاری‌های مردم، و دیگر اموری است که بارها بدان اشاره فرموده است. مرجعیت منتظر مشاهده نشانه‌های موفقیت در این پرونده‌ها است تا هر چیزی در جای خود قرار گیرد.

نظر آیت الله سیستانی درمورد«حشدالشعبی»چیست؟

در باره نیروهای حشد الشعبی که از گردان‌های مسلح و شمار بسیاری از داوطلبان اعزام به جبهه‌های جنگ بر ضد داعش پس از فتوای مرجعیت اعلای دینی مبنی بر وجوب دفاع کفائی تشکیل گردیده، صحبت‌های زیادی گفته شده است، نظر مرجعیت در خصوص آینده این نیروها چیست؟

حمل سلاح فقط دردست دولت باشد/هیچ حزب وگروه وسازمانی حق استفاده ازیلاح راندارد.

حاج حامدالخفاف می گوید:قانونی وجود دارد که در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده و جایگاه این نیروها را مشخص کرده است. بند پنجم از بخش دوم از ماده اول این قانون بر ضرورت «جدایی وابستگان به گروه حشد الشعبی که به این گروه پیوسته‌اند از تمامی مشاغل سیاسی و حزبی و اجتماعی تصریح دارد و فعالیت سیاسی در این گروه را ممنوع کرده است». یک فرمان دولتی نیز از سوی نخست‌وزیر به منظور سازماندهی این نیروها صادر شده و مرجعیت در انتظار پیاده کردن آن قانون و اجرای این فرمان دولتی است و بر همان موضع قبلی خود مبنی بر انحصار اجازه حمل سلاح به نیروهای دولتی و غیرمجاز بودن مالکیت هر گونه سلاح متوسط یا سنگین از سوی هر حزب یا گروه یا عشیره یا دیگران به هر بهانه یا عنوانی بیرون از نیروهای رسمی نظامی در سراسر خاک عراق تأکید دارد و بر این باوریم که اجرای این قانون و تحکیم قدرت دولت و مبارزه گسترده با فساد و حفاظت از آزادی‌های عمومی و خصوصی و اموری از این قبیل که قانون بر آن‌ها تصریح دارد، با حمل سلاح و گسترش غیرقانونی آن ممکن نیست.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:گروه های مسلح عراق:حشدالشعبی،بدر،،گردانهای حزب الله-عصائب،کتائب،لواءسرایا،،نجبا،سرایاخراسانی،الصفره،قواه الشهیدالصدر ..بیش از۲۰گروه،،حزب وسازمان وتشکیلات مسلح درعراق فعالیت می کنند./پایان.

ساختار حشد شعبی عراق؛ مهمترین گروه‌های تشکیل دهنده آن

سئوال:برخی از عراقی‌ها و دیگرانی که با آیت‌الله سیستانی دیدار می‌کنند در رسانه‌ها یا شبکه‌های اجتماعی مطالبی را با ادعای این‌که سخن حضرت آیت‌الله است منتشر می‌کنند، از چه راهی می‌توان به سخنانی از این قبیل اعتماد کرد؟

رئیس دفترآیت الله سیستانی:جز به آنچه درستی آن از طرف دفتر حضرت آیت‌الله تأیید شده و در سایت رسمی اینترنتی انتشار یافته است، هیچ اعتمادی نیست. مواردی که برخی افراد نکاتی را از سر اشتباه در برداشت یا خطای در دریافت یا به دلیل اهداف مشخص و غرض‌ورزی به معظم‌له نسبت داده‌اند که ایشان اصلاً آن را به زبان نیاورده‌اند، کم نیست.

مرجعیت بعدازآیت الله سیستانی؟درفکرجانشینی هستید؟

با عمر طولانی حضرت آیت‌الله سیستانی، آینده مرجعیت دینی را چگونه می‌بینید؟ آیا دفتر ایشان در این زمینه نقشی دارد؟ آیا انتظار دارید که روش سیاسی ایشان با مرجعیت آینده در عراق استمرار داشته باشد؟

مرجعیت‌های بزرگ در تاریخ شیعه جز با پشتیبانی و حمایت فراگیر طیف گسترده‌ای از علما و فضلا حوزه‌های علمیه و شهرهای شیعه‌نشین در نقاط مختلف جهان شکل نگرفته است و اعتقاد دارم که در این مورد، آینده هیچ تفاوتی با گذشته نخواهد داشت. پیش‌بینی اوضاع آینده از توان من بیرون است، ولی قطعاً روش حضرت آیت‌الله (دام ظله) که دفتر ایشان در نجف آن را پی می‌گیرد، به‌کلی با نگاه خانوادگی به نهاد مرجعیت پس از غیبت شخص اول (اطال الله عمره) فاصله دارد و بر این باور است که تداوم اقتدار و تأٌثیرگذاری مرجعیت شیعی، وامدار دور نگه داشتن آن از شبهه موروثی بودن است. این سخن جدای از شایستگی‌های علمی و مدیریتی افراد منتسب به این خاندان مطرح می‌شود.

اما تعامل مرجعیت آینده با مسائل عراق بر پایه روش حضرت آیت‌الله، امری است که تا اندازه زیادی انتظار آن می‌رود؛ چرا که ایشان پایه‌های روشی از برخورد با امور سیاسی و اجتماعی را بنیان نهاده است که با استقبال گسترده‌ای که در میان لایه‌های مختلف ملت عراق و به‌ویژه نخبگان فکری و فرهنگی و سیاسی کشور از آن به عمل آمده، به‌سختی می‌توان از آن عبور کرد./پایان مصاحبه رئیس دفترایت الله سیستانی.بااندکی ویرایش وافزودن تیتروتصویر توسط نگارنده.

امامان جمعه نجف وکاظمین وبغدادازنمایندگان ایت الله سیستانی نیستند.

امام جمعه نجف(سیدصدرالدین قبانچی)دامادومعتمدشهیدآیت الله محمدباقرحکیم است،امام جمعه بغداد،معتمدشهیدصدراست،کاظمین(شیخ جلال الدین صغیر)؟

درسامراکه «نمازجمعه»برگزارنمی شود،شیعیان نمازجمعه ندارند.

چندنکته:وضعیت سامرابادیگرعتبات متفاوت است،حرم عسکریین،محصوراست،چندین سیطره(ایست وبازرسی)رفت وآمدهای مردم شهرسامرا(علاوه برزورا)راکنترل می کنند،ارتباط زواردرشهرممنوع است،صددرصدمردم سامرا(سُنی)هستند،اینجانب(نگارنده)درطول چندین ماه اقامت درسامرا،چندبارتوفیق داشتم به شهرسامرابروم،یکبارکه با خودروی ایرانی یکی ازجانبازان که ازقم آمده بودند رفتیم تاوسطهای شهرکه رفتیم،پلیس امنیت شهرسامراوقتی متوجه یک خودروی ایرانی درسامراشد،آژیرکشان ماراتعقیب کرد ومتوقف،ومارابرگرداندند(گفتندآنجاامنیت نیست(نیروهای حشدالشعبی بودندیابدر)،درمرحله بعدکه بایک مهندس عراقی(عتبه عسکریین)رفته بودیم،مصاحبه طولانی باشیوخ سامراداشتم،خلی ازمسائل را-خودمانی-مطرح کردند(ازهمکاری اهالی سامراباداعش درخرداد۱۳۹ ۳تانگاهشان به حرم وکشورایران)..یکی ازسئوالاتم این بود؟اینکه سامرا۱۰۰درصدسُنی هستند،اگردخترانتان بایک مردشیعی ازدواج کردویاپسرانتان بادخترشیعی ازدواج کرد،سکونت وزندگیشان چه می شود؟پاسخ این بود:«بایدازاینجابروند!برونددریک شهرشیعی سکنی داشته باشند»....

نکته دیگر:بعدازحمله تکفیری ها(که ازاجدادهمین داغش بودند)در(۳ اسفند ۱۳۸۴)و۲۲ خرداد  ۱۳۸۶ که حرم راکاملاً تخریب کردند،بازاراطراف حرم برچیده شد(هتل های اقامتی مرتفع یاتخریب شدند ویابرچیده)،درسالهای اخیرداشت،وضعیت(تردد)بهبودحاصل می شدکه باحمله داعش به عراق وتعرض به حرم عسکریین(خرداد۱۳۹ ۳)مجدداًحرم سامراحالت پادگانی بخودگرفت،ارتباط باشهرقطع شد.

​نمازجمعه مورخه ۸ تیر ۱۳۹۷مصلی بلد-مسجدجامع شهراست که پایگاه حشدالشعبی هم هست.

درشهربلد(استان صلاح الدین)امام  جمعه شهر(شیخ المجاهدمحمدفرج البلداوی)نماینده آیت الله سیستانی است.،ضمناًاهل سنت هم نمازجمعه دراین شهردارند.

لازم به ذکراست که قدمت مسجدجامع به بیش ازنیم قرن(1963میلادی)یعنی ۱۳۴۲شمسی می رسد که قبلاً «کلیسا»بوده،که 55سال است که به مسجدتبدیل شده است 

بعدازمرگ صدام -ازسال  ۲۰۰۶ میلادی(۱۳۸۵شمسی) دراین مکان(بلدجامع الکبیر)نمازجمعه برگزارمی شود

جمعیت مردم  شهر«بلد» حدود80هزارنفرمی باشد که با احتساب روستاهای مربوطه به 130هزارنفرمی رستد،یعنی جمعیت کل شهرستان130هزارنفر/اینهاراامام جمعه شهربه نگارنده گفت.

ماجرای دیدارآیت الله سیستانی باامام خمینی

موضوع از این قرار بود که من در گذشته، در رابطه با سفر مرحوم شهید مطهری به عراق خاطره ای را نقل کرده بودم که ما برای مرحوم شهید مطهری در بیرونی منزل امام جلوسی گذاشته بودیم. نشستی برای ایشان بود که دوستانشان بیایند و با ایشان دیدار داشته باشند. زمان آن نشست را شبی تعیین کرده بودیم که امام به بیرونی تشریف نمی آوردند. معمولا عصر جمعه امام به بیرونی تشریف نمی آوردند و معروف بود که آن شب را مطالعه درسی داشتند. ما از این فرصت استفاده کردیم و سعی کردیم جلسه ای ترتیب دهیم که آقای مطهری جلوسی داشته باشند و دوستانشان برای دیدار و ملاقات ایشان بیایند. تصادفا، امام وقتی مطلع شدند که آقای مطهری آنجا نشست دارند، به احترام آقای مطهری و علاقه ای که به ایشان داشتند به بیرونی آمدند و از اول تا آخر در آن جلسه نشستند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:حجت الاسلام محمود دعایی (۲۸فروردین ۱۳۹۸)سفری به عراق داشته ودرنجف به خدمت دوست دیرینه اش(آیت الله سیستانی)رسیده وبعلت پاره ای اطشائبه ها توضیحاتی داده است،ازجمله درباره دیدارآیت الله سیستانی باامام خمینی»دردوران تبعیدامام درنجف.

«حجت الاسلام  دعایی» درزمان اقامت امام درعراق  یک برنامه ای در رادیوعراق رااداره  می کرد و اوائل انقلاب «سفیرایران» درعراق بود.

  آقای سیستانی هم برای ملاقات با آقای مطهری آمده بودند،باامام هم دیدارداشتند.

آقای دعایی نقل می کنند:حضرت آیت الله سیستانی گفتند : من نسبت به آیت الله آقای خمینی قدس سره شریف علاقه دیرینه ای داشتم و متوالی و متعدد  خدمت ایشان رسیده بودم و با ایشان ملاقات ها و مذاکراتی داشتم. حتی مواردی پیش می آمد که ضرورتی اقتضا می کرد پیامی را بین ایشان و آقای خویی منتقل کنیم من این خدمت را انجام می دادم و این نقش را ایفا می کردم و از علاقمندان دیرینه ایشان بودم.

در این سفر(۲۸فروردین ۱۳۹۸) هم مشتاقانه به محضر ایشان رفتم و همان سادگی و بی آلایشی سابق و همان محیط بسیار صمیمی و به دور از هر گونه تزیین و تشریفات را دیدم. آدم تصور می کند شخصیتی در موقعیت مرجعیت جهان تشیع باید دستگاه و دیوان و حاجب و دربان و سلسله مراتب و.... داشته باشد. اما این انسان بزرگ فارغ از همه این مسائل، در خانه محقر و بغایت ساده ای زندگی می کند و همانجا پذیرای مراجعان است ؛ جهانی است بنشسته در گوشه ای...

حجت الاسلام محمود دعایی:آیت الله سیستانی در ملاقات هایشان در همان منزل روی یک موکت دوزانو می نشستند و اینک برای رعایت حال مهمانان اجازه داده اند که چهار پایه هایی در آن اتاق تعبیه شود. مشابه چهارپایه های چوبی که معمولا در قهوه خانه های معمولی آنها را مشاهده می کنیم. نه ظاهری دارد که بوی تشریفات دهد و نه ارزش مادی که شائبه اسراف و تبذیر بگیرد . ساده و تمیز و مهربانانه.

من در ملاقات سعی کردم دستشان را ببوسم و ایشان از بوسیدن دست امتناع داشتند و با تواضع اجازه ندادند. عرض ادب کردم به محضرشان و در دل مراتب ادب، حق شناسی و شکرگزاری خودم را به پیشگاه الهی بجا آوردم که این کوه عظیم علم و تقوی را لنگرگاه ثقل و ثبات عراق قرار داده است..

از ایران من به اتفاق آقایان امید شریفی و میثم ایوبی، دعوت شدیم و ما نیز وفق این دعوت روز ۲۸ فروردین به نجف اشرف مشرف شدیم و فرصتی بود هم برای زیارت و هم شرکت در آن مراسم و برخی برنامه‌های حاشیه‌ای از جمله بازدید از چند موزه مطبوعاتی. پنهان نمی‌شود کرد که انگیزه اصلی من از پذیرش دعوت آن‌ها توفیق تشرف به نجف اشرف و عتبات عالیات بود. مدت‌ها مترصد بودم فرصتی پیش آید و این توفیق نصیبم شود که برای عرض ادب و زیارت عتبات مقدسه بروم؛ در عین حال، میل داشتم که در حاشیه این زیارت‌ها بر سر مزار مادرم هم بروم و این فرصت را بالاخره دست تقدیر و مشیت الهی مهیا کرده بود».

قدر‌شناسی از آیت‌الله سیستانی

او ادامه داد: «من هر موقع که به نجف مشرف می‌شدم سعی می‌کردم محضر آیت‌الله‌العظمی سیستانی را درک کنم. من به ایشان ارادت و علاقه خاصی دارم. منش و روش ایشان، نقشی که ایشان در جهان تشیع و بلکه جهان اسلام دارند، نقش تعیین‌کننده‌ای که در پایداری نظام حاکم بر عراق دارند، نقش ایشان در پیشگیری از فروپاشی حکومت عراق و پیشگیری از نفوذ داعش و به هر حال، پیشگیری از هرنوع توطئه و فتنه‌ای که علیه کیان شیعه در می‌گرفت و می‌گیرد، نقشی بسیار هوشمندانه و حیاتی است. اقل حق‌شناسی ما، به‌عنوان مسلمان شیعه ایرانی، سپاس‌مندی و نشان‌دادن درک این نقش‌آفرینی ممتاز یک مرجع بزرگ شیعه ایرانی است که مدت‌هاست پرتو نقش‌آفرینی و اثرگذاری‌اش در روند‌ها و فرایند‌های سیاسی و ایدئولوژیک، ابعاد منطقه‌ای و جهانی یافته است.

حجت‌الاسلام  دعایی می گوید:ایشان بدون تردید یکی از نقش‌آفرینان کلان در محفوظ ‌نگه‌داشتن عراق از شر آمریکا، داعش، وهابیون و بعثی‌هاست. در این سفر هم مشتاقانه به محضر ایشان رفتم و همان سادگی و بی‌آلایشی سابق و همان محیط بسیار صمیمی و به دور از هرگونه تزیین و تشریفات را دیدم. آدم تصور می‌کند شخصیتی در موقعیت مرجعیت جهان تشیع باید دستگاه و دیوان و حاجب و دربان و سلسله مراتب و… داشته باشد، اما این انسان بزرگ فارغ از همه این مسائل، در خانه محقر و به‌غایت ساده‌ای زندگی می‌کند و همان‌جا پذیرای مراجعان است؛ جهانی است بنشسته در گوشه‌ای».

در این سفر-زمان حضوردرعراق- حضرت آیت الله العظمی سیستانی با لطف و عنایت خاصی که نسبت به همه مستقبلین و علاقمندانشان داشتند، تفقدی به من داشتند و فرمودند که «من تا به حال سعی کرده ام مصاحبه های تو را بخوانم و خوانده ام.

حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی، از اعضای دفتر حضرت امام خمینی، در طول تبعید ایشان در نجف اشرف است که سال‌ها در خدمت امام و نهضت اصیل امام بود و پس از انقلاب به ترتیب در سمت سفیر ایران در عراق و نماینده امام و سرپرست مؤسسه اطلاعات قرار گرفت.

۳برادر–سیدحسن-سیدیاسر-سیدعلی

حجت الاسلام محمود دعایی سفیر اسبق ایران در عراق  درموردمدت سفارتش می گوید: من ١٥ خرداد ٥٨ وارد عراق شدم و در اسفند‌ماه ٥٨ از عراق فراخوانده شدم و پایان مأموریت من در عراق بود.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:اطلاعات مختصری ازماجرای صدام.

از«دستگیری تااعدام صدام »۲سال طول کشید

چهارشنبه،۲۸ اسفند۱۳۸۱-۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
پنجشنبه،۲۹اسفند۱۳۸۱-۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.
چهارشنبه،۲۰ فروردین۱۳۸۲(۹ آوریل۲۰۰۳): بیست روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد و حکومت دیکتاتوری صـدام که فاقد پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی بود؛ علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.

در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد.

صدام شاهدسقوطش بود

بغداد(پایتخت) در ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ (۹ آوریل ۲۰۰۳) اشغال شد که سقوط بغداد مساوی با پایان حاکمیت ۲۴ ساله حکومت صدام حسین بود

سرنوشت صدام و یارانش

عراق باکمترین مقاومت  سقوط کرد و «مجسمۀ صـدام »در میدان مرکزی شهر باکمک نیروهای مسلح امریکایی به وسیله مردم عراق به زیر کشیده شد.

 سرلشکر  شنشل(مشاور سیاسی صدام) می گوید:صدام درلحظه سقوط دراطراف همین میدان بود وشاهدسقوط بود-بالباس مبدل

مصر العربیه: حضور صدام در زمان سرنگونی مجسمه اش

 سرلشکر  شنشل گفت: صدام شخصاً هنگام سرنگون کردن مجسمه اش در شهر بغداد، نزدیک این مجسمه حضور داشته است. او گفت که صدام، در آن لحظه، در میدان فردوس بغداد بود.

سمت راست-«ژنرال عبد الجبار خلیل شنشل»فرمانده ستاد ارتش بعث عراق/سمت چپ:ژنرال عدنان خیرالله (وزیر دفاع عراق)

شنشل مدعی است صدام، به همراه گروهی از معاونانش با چهرۀ ناشناس در میان جمعیت و در مقابل مجسمۀ خود حاضر بود.

ژنرال شنشل آخرشهریور۱۳۹۳مُرد.

صدام حسین فرزند «حین المجید»متولد ۲٨آوریل ۱۹۳۷(۸ اردیبهشت ۱۳۱۶) روستای العوجه - تکریت -۱۷۵ کیلومتری شمال.

در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.

 ۲۴ سال ریاست جمهوری صدام

پیراسته فر

۱۱سال   حکومت احمد حسن البکر

اگرچه صدام حسین  درطول ۱۱سال  ریاست حکومت احمد حسن البکر ،درسمت معاون ریاست جمهوری بود، امادرواقع بعلت جاه طلبی صدام ،رئیس جمهور کسی نبودغیرار صدام حسین وسرانجام باکمک بعثی ها علیه عبدالرحمن عارف رئیس جمهور وقت عراق (برادر عبدالسلام عارف) کودتا کرد و قدرت را به دست گرفتند.

در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.

 ۲۴ سال ریاست جمهوری

البته باید ۱۱سال  ریاست صدام رادرزمان حکومت احمد حسن البکر اضافه کنیم که می شود۳۵سال

ودردر شهریور ۱۳۵۹ حمله به ایران را آغاز کردجنگ ۸ساله راعلیه ایران آغازکردکه حاصلش بیش ازیک میلیون کشته از۲طرف بود

در ۲۷ تیرماه سال ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ طی پیامی از طرف امام خمینی اعلام شد.

زمان حمله واشغال عراق توسط امریکا

۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.

در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به فرماندهی ژنرال آمریکایی تامی فرنکس با اسم رمز «عملیات آزادی عراق» (Operation Iraqi Freedom) برای نیروهای آمریکایی، اسم رمز «عملیات هدفمند» (Operation Telic) برای نیروهای انگلیسی و اسم رمز «عملیات قوش‌باز» (Operation Falconer) برای نیروهای استرالیایی انجام شد.

چهارشنبه، ۲۰ فروردین ۱۳۸۲-۹ آوریل۲۰۰۳:( یعنی ۲۰روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق)، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد،علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.

یکی ازدلائل-بهانه ها-حمله امریکا به عراق -حمله صدام به کویت واشغال کویت بوده(دوم اگوست ۱۹۹۰)۱۱ مرداد ۱۳۶۹-یعنی حدودیک سال بعدازجنک ناموفق ۸ساله باایران

بعدازیک سال ونیم اشغال کویت

۱۶ ژانویه ۱۹۹۱( ۲۶ دی ۱۳۶۹)  امریکا ومتحدین-بارأی سازمان ملل بغدادرابمباران کردند وصدام متواری شد

متحدین -کشورهایی که درزمان اشغال کویت درحمله به عراق شرکت داشتند؟

نبروهای ائتلافی که متشکل از آمریکا، عربستان‌سعودی، انگلیس، فرانسه، هلند، مصر، سوریه، عمان، قطر، بحرین، امارات‌متحده‌ی‌عربی، افغانستان، بنگلادش، کانادا، بلژیک، چکسلواکی، هندوراس، ایتالیا، نیجر، رومانی،‌ کره‌ی‌جنوبی و خود کویت بود

این جنگ که به جنگ خلیج فارس»هم معروف بود۴۳روزبطول انجامیدتا صدام تسلیم شد وکویت آزادشد،تلفات زیادی هم برجای گذاشت وخرابیهای بسیاری درعراق اتفاق افتاد

حمله امریکا ومتحدین (سال۲۰۰۳ )به عراق به بهانه داشتن سلاح‌های کشتار جمعی بود

دولت جورج بوش( رئیس جمهور وقت آمریکا) به بهانه داشتن سلاح‌های کشتار جمعی به عراق حمله کردند

وقتی بازرسان سازمان ملل در نوامبر سال ۲۰۰۲(۱۳۸۱شمسی) بارها از اماکن مورد ظن آمریکا دیدن کردند و تسلیحات شیمایی نیافته بودند،اما کاخ سفید ادعا کرد که عراق بازرسان سازمان ملل را بازی داده است.یعنی  امریکاباورنمی کرد،چون خودش کمک کرده بود درتجهیز تسلیحاتشامریکا هم خجالت می کشید که بگوید:من خودم بهش داده بودم!

اولین بازرسی‌ها از عراق در ارتباط با ادعاهای تسلیحات شیمیایی این کشور در سال ۱۹۹۱ بعد از قطعنامه‌های ۶۸۷ و ۷۱۵ صورت گرفته بود. صدام در آن زمان برنامه هسته‌ای کشورش را آغاز کرده بود ،برای مفابله باانقلاب اسلامی ایران.
وقتی بازرسان سازمان ملل در سال ۱۹۹۱(۱۳۷۰شمسی) اولین بازرسی‌ها را از عراق به عمل آوردند صدام تلاش کرد برنامه‌اش را از دید آنها مخفی نگاه دارد. اما بازرسان سازمان ملل این برنامه‌های تسلیحاتی را ردیابی کرده و آنها را از بین بردند.

-ترکیه)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:صدام در ساعت ۸:۳۰ به وقت محلی روز ۲۲ آذر۱۳۸۲ (۱۳ دسامبر۲۰۰۳) در عملیاتی به نام «سپیده‌دم سرخ» 

خانه مشاور | مخفیگاه صدام حسین

و در یک «چاله» در خانه‌ای در روستای «الدور» نزدیک تکریت دستگیر شد،

برچسب مرگ صدام حسین - پیراسته فر

یعنی حدود۱۸ساعت بعدازدستگیری،خبرمنتشرشد ولی اولین خبرگزاری «ایرنا»بوده است.


 فرمانده تفنگداران : وقتی ما وارد ساختمان شدیم، کسی آنجا نبود و صدام که متوجه ورود ما شده بود فریاد می زد 

صدام در کجا پنهان شده بود؟/ انتشار جزئیات جدیدی از دستگیری دیکتاتور سابق  عراق

زندگی هشت ماهه صدام حسین  درچاله

فرارو | روایتی تازه از دستگیری صدام حسین

«من اینجا هستم، من صدام هستم، رئیس جمهور عراق، مرا بیرون بیاورید» ما می خواستیم درون آن چاله نارنجک بیاندازیم.

این چریک های کُرد می دانستند که صدام به تکریت خواهد رفت و به همین دلیل در اطراف شهر کمین کرده بودند.

 ۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶)صدام حسین اعدام می شود