شهر« رشت » درسال۱۲۳۷جمعیت رشت۲۷هزارنفربودواماهم اکنون (سال۱۳۹۷)جمعیت رشت۹۶۰هزار نفر وجمعیت استان گیلان(۲ میلیون و ۶۰۰هزارنفر)نفر.
تاریخچه شهر«رشت» وشهرداران رشت.ازمیرزاخلیل رفیع تا..احمدی
مطالبی که درادامه خواهیدخواند:ابوجعفرکیست(قبری که درمحوطه شهرداری است)..«زیدیه»چه کسانی هستند؟حاکمان وپیروان«زیدیه»درایران.
اسامی همه شهرداران درطول۱۱۴ سال تأسیس شهرداری رشت،شهردارانی که مسئله دارومسئله سازشدند ...شورای شهرپُرماجرا( دوره سوم )وشهرداران ماجراجو...مناظروتصاویرقدیمی ازشهررشت راخواهیددید.
درسال(۸۷۵شمسی) یک آبادی بنام«رشت» شکل گرفت-محلاتش:استادسرا، سبزه میدان، بیستون ،صالح آباد،رودبارتان،کُردمحله،سرچشمه ،دانشسرا، خُمیران زاهدان،خمیران شریفیه(لاکانی) ، خُمیران چهل تن ،چله خانه،شالکوه،سوخته تکیه،دباغیان،باقرآباد،زیرکوچه ،کوزه گران ،جوجومارصحرا( چمارسرا )،ساغریسازان ،بادی الله،بازارباربندان(ساغریسازان)،یهودی تپه،ارمنی بولاغ،سام(سردارجنگل)،ساروق بندان( سرُخبنده)
پُل عراق،بوسار،صیقلان، زرجوب ،کرف آباد، ٢ براران (چهار برادران)،کیاب وآتشگاه و ..بودند.
دهخدا می نویسد: چون شهر رشت در سال ۹۰۰ هجری قمری(۸۷۵شمسی) ساخته شده، بنابراین برای نام این مکان از ماده تاریخ آن استفاده کرده اند و کلمه رشت به حساب «ابجد» ۹۰۰ هجری قمری است.
دربعضی ازمنابع،مورخان –قدمت رشت- را به دوره قبل ازاسلام دانسته اند،که دورازدهن نیست،چون زمانیکه« زیدی ها »بعدازحادثه کربلا به ایران آمدند درطبرستان ودیلم-گیلان- سکونت اختیارکردند(قبل ازوروداسلام به ایران)
«جغرافیای حدود العالم من المشرق الی المغرب» که در سال ٣٧٢قمری(٣۶۱شمسی) نگارش یافته است، آمده که «رشت از آبادی های کهن ایران است» و از آن با صفت «ناحیت بزرگ» یاد کرده است .
«بیه پیش » و«بیه پس »
«رشت»بین دو منطقه گیلان«بیه پس »(غرب گیلان)که مرکز آن «فومن »بود وبعدشد «رشت».
«بیه پیش»(شرق گیلان)که مرکز آن «لاهیجان» بود.
۴شهر«بیه پس»گیلان
فومن،تولم،گسکر،رشت
«بیه پس »گیلان ، شامل چهار شهر بزرگ بود که هر یک امیر مستقلی داشت که بر شهر و تمام نواحی اطراف آن حکومت می کرد.
«فومن» در مرکز این منطقه و مجاور کوهستان ها قرار داشت. در سمت مشرق به طرف دریا شهر تولم واقع بود.
«رشت»که بعدازفومن ،مرکزیت یافت،کم کم به مرکزمبادلات ومعادلات جهانی تبدیل شد.
«تولم»که درحدفاصله رشت وفومن وگسکرقرارداشت.
«گسکر» در مجاورت ولایت فومن و رشت واقع شده و کمی از ساحل دریا فاصله داشت. از نظر مذهبی تمام ساکنان این منطقه حنبلی مذهب بودند.
بخش گسکر در زمینی هموار، در سی کیلومتری غرب رشت قرار گرفته و از شمال به تالش دولاب و از مشرق به مرداب انزلی و از جنوب به فومن و از مغرب به ماسال و شاندرمن محدود است. در ازای آن از اسپند در جنوب تا گیل چالان در شمال یک فرسنگ و نیم و از مرداب تا آهک کوره در حد ماسال دو فرسنگ است. سابقا یکی از بخشهای وسیع گیلان بوده و شامل زمینهای گسکر امروزی و خاک ماسال و شاندرمن و تالش دولاب میشده است.
در زمان فتحعلی شاه، حاکم گسکر « زیکسار» را مرکز حکومت برمی گزیند.
آدام اولئاریوس (Adam Olearius) که نام اصلیش آدام اولشلگر ( Adam Ölschläger) متوفی ۲۲ فوریه ۱۶۷۱(۴اسفند۱۰۴۹) پژوهشگر و دبیر سفیر دوک هولشتاین - فریدریک سوم- به شاه ایران -شاه صفی- بودمی نویسد:گسکر شهری در حدود چهار فرسنگی کسما و دو فرسنگی دریا بوده است و آن را «گوراب گسکر »نیز مینامند.
شاه صفی(سام میرزا)پسر محمدباقر صفی میرزا،نوه شاه عباس کبیر ، ششمین پادشاه صفوی ایران بود که از سال۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱شمسی(۱۴سال)حکمرانی داشت.در آنجا ، در خانهی شخصی به نام «خواجه مسعود» متولد شد و این خانه بعدها به صورت پناهگاهی برای مردم در آمد،در اواخر سلطنت فتحعلیشاه از وسعت ناحیهی گسکر کاسته شد ، حاکم گسکرمقر خود را در «زیکسار» بنا نمود.
در شهر گسکر(هفت دغنان ضیابر) به تونل هایی بر خوردید که طرف دیگرش در مناره بازار است،
شهرهای«بیه پیش»گیلان
سرزمین«بیه پیش»،شامل شهرهای کنارهی دریا : لاهیجان و کوتم و کوچصفهان و همام(خُمام).
«بیه» به رودخانه یا ساحل رودخانه گفته می شد.
در زمان صفویه، گیلان به دو قسمت منقسم شده بود،
تا اینکه در سال ۹۳۴قمری(۹۰۶شمسی) شاه طهماسب حکومت هر دو قسمت گیلان را به«احمد خان لاهیجانی» سپرد وشهر«رشت »اهمیت اقتصادی و سیاسی یافت وتبدیل شدبه مرکزمبادلات ومعادلات سیاسی.
شهر رشت در این دوره با توجه به مرکزیت و تمرکز جمعیت، توسعه جفرافیایی یافت. رشد این شهر با اهمیت سیاسی، اداری و اقتصادی که از این دوره آغاز گردیدکه در زمان شاه عباس بعنوان یک شهررسمی ومهم رسمیت یافت.
گذرفَرُّخ-ازخیابان مطهری-چهاربرادران
شاه عباس برای از بین بردن ملوک الطوایفی به سرکوبی دو ناحیة حاکم نشین گیلان (لاهیجان و فومن)پرداخت و به رشت که وضعیت آن برای تجارت مناسب بود مرکزیت بخشید و با افزودن به وسعت آن باعث شد که شهر از شکل قصبه خارج شده و به مکان تجارت ابریشم تبدیل گردد. نقش تجاری شهر به همراه مرکزیت اداری سیاسی، از عمده ترین عوامل توسعة شهر در قرن ۱۱ هجری قمری میباشد. انتخاب رشت به عنوان مرکزیت گیلان، به علت موقعیت مکانی ویژة آن بود.
در دورة قاجاریه رشت دارای دو بازار بود، بازار باربندان (ساغریسازان) و بازار ساروق بندان(سُرخبنده) که در مرکز شهر واقع بود. در این دوره، رشت به طور چشمگیری توسعه یافت.
جهانگیر سرتیپ پور -شهردارسابق رشت در کتاب(نام ها و نامدارهای گیلان) می نویسد :«ساروق بندان» نام بازارچه ای بود، در جهت شمالی،شهر رشت بین میدان و بقعه استاد ابوجعفر و مسجد صیقلان که محل ِ مبادلات کسب و بازار های مردم رشت و پیله وران پیربازار و انزلی بوده که ساروق بندان نامیده می شد. تدریجا اطراف بازارچه خانه هایی به وجود آمد و تبدیل به محله شد. در سال های اخیر خیابانی این محله را به دو قسمت کرد. نام ساروق بندان در قباله ای که در اختیار شیخ آقا صیقلانی بود، رویت شد که شواهدی، انطباق آن را با سرخبنده، ارائه می کرد.
ایام محرم-رشت-دهه۴۰
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:بُقعه ابوجعفر
درزمانهای گذشته(حدودسالهای ١٣٠٠درداخل مسجدقبری بودکه روی مرتفع(بقعه)بود«بقعه استاد ابوجعفر»که «دارالحکومه گیلان» در در مجاورت همین بقعه بود،قبراین«عالم سُتی»درمحوطه مسجد قرار داشت امادرسال١٣٠۴به رضاخان خبرمی دهندکه «امیر طهماسبی» ازمحبویتی درگیلان برخورداراست که ممکن است این روابط تهدیدی برای حکومت شاه باشد،رضاخان حاکم مردمی گیلان( سرتیب عبدالله خان امیر طهماسبی) راصادرمی کندو سرلشکر سفّاک(محمدحسین آیرم) راحاکم گیلانمی کند،این ژنرال به بهانه توسعه شهرسازی ،مسجدراتخریب شد ساختمان شهرداری و کتابخانه ملی را روی خرابههای مسجد بناکرد،تاقبل ازآن ،این محوطه قبرستان بود ومسجدکه بُرجک نگهبانی نیردرکنارشان قرار داشت.
نکته :این عالم سُنی(ابوجعفر)که نام کاملش« ابوجعفر قاسم بن محمد تومی تمیمی»است،ازاهالی آمُل(مازندران)بودمذهب حنبلی داشت،مُبّلِغ اهل سُنّت بود،وی دررقابت باعالم شیعه همشهری اش(ناصرالحق علوی)که یک عالمِ مجتهد(شیعی زیدیه)بود،قیام کرد،ناصرالحق(ابومحمد حسن اطروش) درشرق گیلان-رودسر(هوسم)پایگاه تبلیغ داشت وابوجعفردرغرب گیلان،ناصرالحق مدتی هم حاکم طبرستان شد وقبرش زیارتگاه مردم آمل ودیگرشیعیان است،شیخ طوسی،ناصرالحق را در شمار اصحاب امام هادی(ع)دانسته است.
واما معلوم نیست که چرااین این عالم حنبلی به رشت آمد!ودیگراینکه مورخان،درهیچ منبعی ننوشته اند که ایشان«سید»است،حتی شیعه بودنش جای اشکال است،بعدازفوتش،زنانی که به زیارتش می آمدندبه او«استادجعفر»می گفتند،که بعدازفوت ابوجعفر،گیلانیان به این مرحوم ۲عنوان دادند(سیّد+شیعه)که هیچکدامش نبوده!بیشترین تبلیغش درتخطئه عالم شیعی بود،تغییرمذهبش بعدازفوتش رُخ داد! هیچ سندی وجودندارد-مورخی ننوشته- که ایشان بعدازآنهمه تبلیغ مذهب حنبلی،تغییرمذهب داده باشد.
درسال ۱۳۵۲عبدالله شیرخانی(شهرداروفت رشت) دستور داد سنگ قبری برای این مُبلِّغ دینی که در حیاط ساختمان شهرداری مدفون است، نصب کنند.
واین عناوین حک شده روی «سنگ قبر»تخیلات»مرحوم عبدالله شیرخانی است،همانطورکه ملاحظه می شودهیچ سالی(تولد،وفات،مبارزه وقیام وهجرت ذکرنشده که نشان ازعدم آشنایی شهرداروقت وآقایانی که کمک کردند برای این سنگ قبر،البته جای تقدیرداردکه به احترام یک عالم دینی دست به این اقدام خیرزدند.
واما باتوجه به اینکه عالم دیگرآملی(رقیب ایشان)ناصرالحق،وفاتش در ۳۰۴ قمری ( ۷۹ سالگی)بوده و۱۲ سال هم حاکم طبرستان بوده،آمدن «ابوجعفر»به رشت دربایدحدودسال ۲۹۰هجری(۲۸۳شمسی)باشد،یعنیسنگ قبرش هزارسال بعدازفوتش بوده است.
«زیدیه» کیست؟
بعدازحادثه عاشورای۶۱ هجری،هیچ قیامی ازسوی امام معصوم موردتأییدنگرفت(که این درائت درقیام حره معلوم شد)اماشیعیانی که درحادثه کربلاشرکت نکرده بودند-امام حسین رایاری نکرده بودند-اینبارخیلی آتشین بودند ودرصددانتقام خون شهدای کربلابودند،اینهاقائل به« قیام به سیف و خروج علیه حاکم ظالم»بودند،کسی راامام می دانستندکه قائل باقیام ومبارزه باشد،پس از شهادت امام سجاد(ع)اختلافاتی درامامت اهل بیت پدید آمد،معصومیت ازگزینه های امامت حذف شد،زید بن علی (برادر امام محمد باقر)اعلام قیام کردگروه کثیری ایشان را به امامت برگزیدند وبراین اساس به زیدیه مشهور شدند.
بیشترین پیروان«زیدیه»ازکوفه بودند، مورخین بیعت کنندگان با «زید بن علی»اولیه را۱۵ هزارنفرنوشته اند،عده زیادی از اهالی بصره، مدائن و خراسان نیز باوی بیعت کردند.
«اولین قیام زیدیان» قیام علیه هشام بن عبدالملک مروان بود.
«زید بن علی»در محرم ۱۲۲ق بقتل رسید.واما«زیدیان»به قیامشان ادامه دادند واینبارقائم دیگری ازاهل بیت«حسن مثنی»رابه امامت برگزیدند.
«زیدیه»درایران درمناطق خراسان(سبزوار)،دیلمان وطبرستان(گیلان ومازندران)حاکمیت داشتند،یکی ازاین رهبران «زیدیه»ناصرالحق(حاکم طبرستان) است.
تاقرن هشتم زیدیان درایران حکمرانی داشتندیکی دیگر از«زیدیان»سید علی بن سید امیر کیا بودکه در سال ۷۷۶ق سلسله آل کیا در گیلان بوجود آورد.
آخرین حاکمیت«زیدیان»درزمان صفویان بود، شاه طهماسب با خان احمد گیلانی آخرین فرد از خاندان کیا درگرفت که به شکست این سلسله منجر شد،خان احمد گیلانی که ازگماشتگان صفویان بوددر ۹۶۰ق ،تغییرمذهب دادند وبه شیعی اثنی عشرگرایش پیداکردند.
زرجوب-لب آب
«ساروق بندان»که امروزه به«سُرخبنده»شناخته می شود،محدوده محلات خیابان تختی تامیدان صیقلان ولب آب گفته می شد،که بازارهفتگی داشت،قایق های مسافربری درآنجالنگرمی انداختند،
که مسافران ازانزلی تارشت ترددمی کردند وبعضاًتا«پیربازار»می رفتندکه ازآنجاسوارقایق های دیگرمی شدند./.
این محل، محل پاتوق (عرض اندام)لاتها وداش های رشت بوده ازجمله «کبلاکیجا»(نفردوم-سمت چپ)ونوچه هایش در کنارپل رودخانه زردجوب.
در فاصله یازده کیلومتری این شهر در محل برخورد دو رودخانة گوهر رود و زرجوب (سیاهرود)، بندر ارتباطی پیربازار بوجود آمد، بدین ترتیب کالاهای تجاری از روسیه تا بندر پیربازار، و از آن به بعد به وسیلة خط آهن تا شهر رشت منتقل میشد. پیربازار، روستائی از بخش مرکزی رشت بود که به علت مجاورت با مرداب و دریا، پره بازار یا بازار ساحلی و بازار مرکزی نامیده میشد، و تدریجاً به پیربازار یا پیله بازار، شهرت یافت و لنگرگاه و بندر مهم رشت شد. در هنگام فزونی آب سیاهرود، از پیربازار تا رشت، با کرجی طی میشد. لیکن به مرور زمان، راه مالرو و سپس راه درشکه رو، رشت را به این بندر ارتباط میداد.
رشت از سال ۱۰۰۴ هجری قمری به فرمان شاه عباس مرکز استان گیلان و مرکز معاملات نوغان و ابریشم شد که در آن زمان محصول اول گیلان بود. این امر موجب شد که مالکان بزرگ و بازرگانان ایرانی، روسی، یونانی و ارمنی که تاجر نوغان ابریشم بودند به این شهر توجه کنند و شهر رشت رشد چشمگیری پیدا نماید.
جمعیت رشت درسال ۱۲۳۷(۲۷۳۱۴ نفر)
«گریگوری ملگونف» جهانگرد روس که در سال ۱۲۷۵قمری(۱۲۳۷شمی) به رشت سفر کرده بود، در خاطرات خود نوشته است که این شهر(رشت) در آن روزگار دارای ۵۴۶۳ خانه ۱۰۲۱ مغازه و ۲۷۳۱۴ نفر جمعیت بوده است. در نظر او رشت شهری بود بسیار خوش وضع با خانه های زیبای رو به دریا که بازرگانان از هند، بخارا، روم و عثمانی به سودای ابریشم به آن سفر می کردند. در دوران مشروطه و بعد از آن، گیلان به یکی از کانونهای تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تبدیل شد. نهضت استقلال طلبانه جنگل، گسترش شهرها، تاسیس آموزشگاه های متعدد و ارتقای سطح فرهنگ شهروندان رشت، این شهر را در زمره پیشروترین شهرهای کشور قرار داد.
قحطی درایران وگیلان+بیماری وبا و طاعون
قحطی که معروف به قحطی سال ۱۲۸۸ هجری قمری(۱۲۵۰شمسی) است، قحطی بزرگی که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده و باعث مرگ و میر و هلاک شدن تعداد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف ایران شد.
کتاب ریاض الارواح نوشته شده و نسخه خطی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی نگهداری می شود. این متن به خط مولف کتاب، اسد الله بن عبدالغفار شهرخواستی گیلانی متخلص به «نادر» است. وی کتاب ریاض الارواح را اثری در نصیحت و اخلاق است و در سال ۱۲۵۳ نگاشته است. این عالم و شاعر قرن سیزدهم در شهرخواست مازندران متولد شده و پس از تحصیل در زادگاهش مدارج علمی خود را در اصفهان تکمیل کرده است. جز کتاب یادشده، کتابهای خصائل الملوک، رشگ بهشت، عبرة الناظرین و استبصار الباصرین، لب لباب، دیوان اشعار و.. از آثار قلمی او بشمار می آیند./ریاض العارفین:۵۲۶-۵۲۹، مجمع الفصحاءج ۶ص ۱۰۳۴-۱۰۳۵...الذریعه ج ۹ص ۱۱۴۸و ج ۱۵ص ۲۱۳، ج ۱۶ص
موج دوم قحطی
در دوازدهم محرم هزار و سیصد، و (دوم آبان۱۲۶۳شمسی) گیلان قحطی سختی راتجربه کرد، صنعت نوغان در گیلان ازبین رفت ،مجبورشدند تخم کرم ژاپون را از ولایت خارجه آوردند، گرانی آمد، برنج قحطی شد، وبه منی بیش از پنج قران رسید، قحطی وگرانی دزگیلان هفت، هشت سال بطول انجامید بسیار مردم مُردند کار به جایی رسید گفتند:مَردُم گوشت میت رامی خوردند. در قبرستانها تفنگ چی گذاشته بودند که مردم مرده ها نبش قبرنکنند( بخورند). در گیلان سه دفعه طاعون آمد ،شش هفت هزار نفری مُردند.
محمد علی جمالزاده(نفروسط)می نویسد:جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که قحطی، آنفلوانزای اسپانیایی و « وبا »شیوع یافت، طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند.
هیچ غذایی پیدا نمیشد، مردم مجبور بودند هرچه را که میتوانستند بجوند و بخورند،هیچ گربه و سگ و کلاغ را باقی نماند، حتی موشها نسلشان بر افتاده بود.
برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله میکردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بیکس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند.
قحطی درایران
اصفهان ۱۲۹۷ شمسی
جنگ جهانی اول و جرقه قحطی درایران
سوم اوت ۱۹۱۴ (۱۱ مرداد ۱۲۹۳) جنگ جهانی اول آغاز شد، احمدشاه قاجار تازه به ۱۸ سالگی رسیده و تاجگذاری کرده بود و قدرت و اختیاری نداشت، بنابراین اوضاع داخلی کشور سامان نداشت اما ایران با روسیه تزاری، عثمانی (متحد آلمان) و هند (مستعمره انگلیس) همسایه بود و این همسایگان ایران را محل تاخت و تاز نیروهای خود قرار دادند، احمدشاه پس از گذشت سه ماه از آغاز جنگ فرمان خود را مبنی بر اعلان بیطرفی در جنگ خطاب به مستوفیالممالک رییس الوزرا صادر کرد.
قحطی که معروف به قحطی سال ۱۲۸۸ هجری قمری(۱۲۵۰شمسی) است، قحطی بزرگی که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده و باعث مرگ و میر و هلاک شدن تعداد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف ایران شد.
«عبدالله مستوفی »در کتاب «شرح زندگانی من» درباره قحطی سال ۱۲۸۸ نوشته است: «از یکی دو سال پیش، کم بارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمایی می کرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ هیچ باران نبارید و مایع های سنواتی(ذخائرآبی) هم تمام شده بود. قیمت نان که در اوایل سال ۱۲۸۷ بیش از یک من شش- هفت شاهی نبود، به یک من یک قران رسید... در زمستان سال ۱۲۸۸ قیمت نان به یک من پنج قران که پانزده- شانزده برابر قیمت عادی آن بود رسید... در زمستان این سال برف و باران بی حسابی آمد و همین بارندگی زیاد در پاره ای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس شد. در بهار هم مرض حصبه و محرقه (وبا) خیلی از مردم را، اعم از بی چیز و منعم، به دیار فنا فرستاد. این اول دفعه ای بود که ناصرالدین شاه در سلطنت خود با چنین پیشامدی مواجه شد./ناصرالدین شاه(متولد۱۲۱۰ – مرگ ۱۲۷۵) از آذر۱۲۲۷حکومت کردتا ترورش-اردیبهشت۱۲۷۵.
..در نتیجه این قحطی، در« یزد» بیست هزار نفر از بین رفته و سی هزار نفر متفرق شدند،اجساد در گوشه و کنار خیابان مانند سنگ و کلوخ افتاده بودند. کثرت مردگان و انباشته شدن آنها در گذرگاه ها، عدم امکان دفن، نبود بهداشت، شیوع وبا را سبب شده تا جایی که بعضی از شهرها دست کم تا یک سوم جمعیت خود را در این فاجعه مضاعف از دست دادند. قحطی سبب تفرقه و مهاجرت عده زیادی از مردم هم شد. مهاجران بیشتر از نقاط جنوبی به نقاط شمالی که وضع بهتری داشتند رفتند و بعضی از آنها حتی به روسیه عزیمت کردند.
در دوازدهم شعبان ۱۲۸۸(۵ آبان۱۲۵۰):بواسطه ۳ خشکسالی مردم برای سیرکردن شکم خود-حتی ازضایعات-به پایتخت روی آوردند.
هجوم جمعیت ایران به گیلان-موج اول خشکسالی
مهاجرت به گیلان و از آنجا به روسیه در سال ۱۲۸۸ رقم بزرگ تری از جابه جایی جمعیت را نشان می دهد. در اسناد وزارت خارجه انگلستان مورخه ۱۸دسامبر ۱۸۷۱(۲۷آذر۱۲۵۰) آمده است:«سیل انبوه مهاجران از ولایات جنوبی به سوی گیلان که وضع خواربار در آنجا نسبتا خوب بود(باغات کشاورزی کناررودخانه ها وسواحل دریا محصولاتی فراهم می شد) از حدود ماه مه ۱۸۷۱(اردیبهشت۱۲۵۰) به راه افتاد، تا ماه نوامبر(آبان۱۲۵۰) حدود ۲۰ تا ۳۰هزار مهاجر به این ولایت که جمعیت اصلی اش صد هزار نفر بود، سرازیر شده است. شماری از مهاجران راهشان را به شمال ادامه دادند و با گذشتن از مرز به روسیه رفتند».
جمعیت کنونی(سال۱۳۹۷) رشت براساس آخرین سرشماری: ۲ میلیون و ۶۰۰هزارنفری گیلان،۹۶۰هزار نفرجمعیت رشت است که ازاین تعداد ۷۵۰هزارنفردرمناطق شهری رشت ساکنند وبقیه درمناطق روستایی-حاشیه-رشت زندگی می کنند.
بعدها درزمان شاه عباس برای امنیت وآسایش تجاروبازرگانان «کاروانسرا»یی بنام کاروانسرای شاه عباسی در۳۵کیلومتری جاده رشت به تهران، قراردارد.
همه شهرداران رشت:ازبلدیه تاشهرداری وامپراطوری
۱- حجت الاسلام میرزا خلیل رفیع (زمستان۱۲۸۶ الی ۱۳۰۲)فرزندآیت الله مُلارفیع شریعتمداری گیلانی(انزلچی)مشروطه خواه(متوفی۱۲۵۳)
اولین شهرداررشت در وقایع سال ۱۲۹۰ که منجر به تصرف گیلان توسط قوای روس گردید، به دستور قنسول روس( نکراسف) بازداشت شد و به همراه عدهای دیگر از آزادیخواهان به بادکوبه تبعیدشد،میرزا خلیل پس از سپری کردن ۵سال تبعید و بازگشت به گیلان،مجدداً باحمایت «میرزاکوچک خان»به عنوان شهردار رشت برگزیده شد./وی۲بارتبعیدشد(مجموعاً۵سال)
۲- سرگرد محمود غفاری (۱۳۰۲ - ۱۳۰۳)
۳- سرگرد اسماعیل سهراب زاده (۱۳۰۳ – ۱۳۰۴)
۴- سرگرد موسی شاهقلی (۱۳۰۴- ۱۳۰۵)
۵- سرگرد محمد غفاری (۱۳۰۵-۱۳۰۵ )کفیل
۶- عیسی احتشامی (۱۳۰۵ -۱۳۰۶)
۷- نصرالله رضا (کفیل) (۱۳۰۶ -۱۳۰۷)
۸- رضا افشار (کفیل) (۱۳۰۷ -۱۳۰۸)
۹- محمد حاتم (۱۳۰۸ -۱۳۰۹)
۱۰- احمد خجسته (۱۳۱۰- ۱۳۱۰)
۱۱- عباس حاتمی (۱۳۱۰- ۱۳۱۳)
۱۲- اسدالله مجلسی (۱۳۱۳ - ۱۳۱۴)
۱۳- قاسم مقدم (کفیل) (۱۳۱۴ -۱۳۱۶)
۱۴- احمد آذر نوش (۱۳۱۶ –-۱۳۱۸)
۱۵- علی اصغر حجازی (۱۳۱۹ - ۱۳۲۱)
۱۶- محمود محمودی (۱۳۲۱ -۱۳۲۲)
۱۷- یوسف سیمرغ (۱۳۲۲-۱۳۲۵)ماجرای بُقعه دانای علی
۱۸- علی حسام (۱۳۲۵ - ۱۳۲۵)
۱۹- ابوالفضل عباس زاده (۱۳۲۶ -۱۳۲۸)
۲۰- علیرضا بهزادی (۱۳۲۸ - ۱۳۲۹)
۲۱- ابراهیم موسویان (۱۳۲۹ - ۱۳۳۰ )
۲۲- محمدعلی دادور (۱۳۳۰- ۱۳۳۱)
۲۳- جهانگیر سرتیپ پور (۱۳۳۱ - ۱۳۳۳)
جهانگیر سرتیب پورکیست؟
جهانگیر(متولد۶آذر۱۲۸۲)،فرزند عزیزا... خان ، مشهور به آقاخان ، که در قشون قزاق ایران سرتیپ دوم و آجودان سلطنتی بود و از نوادگان« امیر هدایت خان»حاکم گیلان « اترخان رشتی»که درسال۱۱۶۴درگیلان حکمرانی داشت وهمان سال هم بقتل رسید«جهانگیر»چون درکودکی پدرش فوت کرد،جهانگیربه «سرتیب پور»(فرزندسرتیب)شناخته می شد.
«جهانگیر سرتیپ پور»نویسند وهنرمند،شاعرونمایشنامه نویس بود، در۱۷سالگی به همراه مرحوم آقا شیخ رضا مقدادی ( خیاط ) به نهضت جنگل پیوست واما این زمان مصادف شدباتهاجم قزاقها،در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. خیلی ازطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند،ازجمله«جهانگیر سرتیپ پور»وحکم اعدامشان صادرشد وامابادخالت آزادیخواهان(مشروطه خواهان رشت)مجبوربه آزادیش شدند.
«جهانگیر سرتیپ پور»در سال ۱۳۴۲ به نمایندگی مردم رشت در مجلس شورای ملی(دورههای ۲۱ و ۲۲) برگزیده شد.
از جمله اقدامات سرتیپ پور در این دوران نمایندگی وشهرداری ،تلاش و پیگیری وی برای تأسیس دانشگاه گیلان است، دانشکده کشاورزی،راه اندازی پروژه- راه رشت ـ فومن،میانه، احداث فرودگاه رشت، تأسیس بانک خون برای بیمارستان پورسینا،
توسعه کتابخانه ملی رشت، تأسیس زایشگاه رشت،خرید زمین ناصریه ی رشت برای تأسیس بیمارستان(پورسینا)ازجمله ازاقدامات سرتیب پور(سال۱۳۰۸)می باشد.
«جهانگیر سرتیپ پور»هفتم آذرماه ۱۳۷۱ درسن ۸۹سالگی در تهران درگذشت و در سلیمانداراب درجوارفرمانده اش(میرزاکوچک)به خاک سپرده شد.
قبر «جهانگیر سرتیپ پور»در۱۰قدمی میرزاکوچک واقع است-جهت خلاف قبرابراهیم فخرایی.
۲۴- عبدالحسین فروغی (۱۳۳۳ -۱۳۳۴)
۲۵- یوسف رئیس سمیعی (۱۳۳۵ - ۱۳۳۶)
۲۶- شمس امیری (۱۳۳۶ - ۱۳۳۸)
۲۷- محمد حسین دهقان (۱۳۳۸-۱۳۳۸)
۲۸- غلامحسین سمیع (۱۳۳۸- ۱۳۳۹)
۲۹- علیرضا مهرداد (۱۳۳۹- ۱۳۳۹)
۳۰- محمدعلی دادور (۱۳۳۹-۱۳۴۰)
۳۱- سید مهدی یموت (۱۳۴۰ - ۱۳۴۱)
۳۲- محمدعلی دادور (۱۳۴۱ -۱۳۴۲)
۳۳- سرلشکر حسین عطاپور (۱۳۴۳-۱۳۴۳)
۳۴- رضا سجادی (۱۳۴۳ -۱۳۴۴)
۳۵- قاسم صوفی (۱۳۴۴ - ۱۳۵۰)
۳۶- هادی زاهدی (۱۳۵۰ - ۱۳۵۱)
۳۷- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۱ - ۱۳۵۲)
۳۸- ابوالحسن دادور (۱۳۵۲ - ۱۳۵۵)
۳۹-هرمز ملکشاهی (۱۳۵۵- ۱۳۵۶)
۴۰- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۶-۱۳۵۷)
۴۱- سید حسین موسوی (۱۳۵۷ -۱۳۵۸)
۴۲- محمد تقی بحرپیما (۱۳۵۸-۱۳۵۹)
۴۳- احمد خشوعی (۱۳۵۹-۱۳۶۳)
۴۴- احمد رمضانپور نرگسی(۱۳۶۳-۱۳۶۵)*
۴۵- اسماعیل فلاح (۱۳۶۵-۱۳۶۷)
۴۶- صادق خلیلی عباس آبادی(۱۳۶۷-۱۳۶۸)
۴۷- هادی الماسی (۱۳۶۸-۱۳۷۴)
۴۸- رحمت حمیدی (۱۳۷۴-۱۳۸۰)
۴۹-مرتضی شگفت (۱۳۸۰-۱۳۸۲)
۵۰- رحمان انصاری (۱۳۸۲-۱۳۸۳)
۵۱– اصغر شکرگزار (۱۳۸۳-۱۳۸۴)
۵۲- رضا ساغری (۱۳۸۵-۱۳۸۶)
۵۳- رضا خاکسار (۱۳۸۶-۱۳۸۶)
در جلسه ی عصر دوشنبه هفدهم اردیبهشت ماه (۱۳۸۶ اعضای شورای شهررشت ازبین ۴ نامزد تصدی سمت شهرداری رشت(مسعود نیک چهره، اسدا.. طهماسبی، رضا ساغری و رضا خاکسار) رضا خاکساربا۶سال حضوردرجبهه هادفاع مقدس(فرماندارسابق فومن) را با ۶ رای به عنوان شهردار رشت انتخاب کردند.
عصر روز دوشنبه ۲۲مرداد ۱۳۸۶ رییس شورای اسلامی شهر رشت (محمد رضا قاسمی)،با اعلام اینکه -تأخیرجواب-مهلت قانونی وزارت کشور گذشته است حکم شهرداری(محمد رضا خاکسار)را امضاء کرد تا وی کار خود را شروع کند.
درحالیکه«سیل تبریکات» درشهررشت ،مخصوصاً درسبزه میدان«پرده باران» شده بود امافعالیت خاکساربعنوان شهرداررشت با مخالفت وزارت کشور و استانداری مواجهه شد وماجراهایی شروع شد،به دعواهای حقوقی کشیده شدکه در نهایت، هیات حل اختلاف مرکز ،رای برکناری خاکسار را صادر کردوشهردارمعلق، طی نامه ای در هفتم آذر ۱۳۸۶ از سمت خود استعفاء داد و مرد«زاپاس شهرداری» محمد نعمتی که بعدازبرکناری ساغری سرپرست شده بود،مجدداً به سمت سرپرستی شهرداری رشت انتخاب شد.
ومتأسفانه دراین دوره(سوم) شورای شهر اتفاقات ناگواری رخ داد،آقای رئیس بازداشت شدوبهمراه آن اکثریت اعضای شورابه زندان افتادند.
۵۴- محمود فریدونی(۱۳۸۶-۱۳۹۰)شهرداربعدازخاکسار
سید مجتبی خدمت بین دانا» سرپرست شهرداری رشت روز شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱ با حضور محمد حسین واثق کارگرنیا(رئیس شورا)،هادی رمضانی،سیدشمس شفیعی،مسعود عباس نژاد،مهدی نوری هریس،علیرضا تاج شهرستانی،حسن کریمی کرنق از اعضای شورا اسلامی شهر، معاونین و مدیران شهرداری رشت در سالن جلسات شهرداری رشت در میدان گیل برگزار شد.
جلسه معارفه «
۵۵- سید مجتبی خدمت بین دانا (سرپرست) (۱۳۹۰)
۵۶-محمد علی ثابت قدم(۱۳۹۱-۱۳۹۲)
ازاسفند۱۳۹۱اعضای شورای شهررشت دستگیرشدند،جلسات به حدنصاب نرسید.
مدیر کل تعاون روستایی گیلان (مهرزاد عبداللهزاده)ازبازداشت شدگان بودکه دادستان انقلاب اسلامی عمومی رشت با بیان اینکه عبداللهزاده دستگیر و اکنون در زندان به سر میبرد، متذکر شد: اتهام این مدیر کل رشوه است که درمجموع، اکنون ۲۵ نفر به دلیل جرایم سنگین در زندان هستند/۱تیر۱۳۹۴خبرگزاری فارس.
شورای شهررشت منحل شد
۳اردیبهشت ۱۳۹۲ احمد آقاجانزاده(دبیر هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان)گفت:امروز در جلسه هیئت اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان از تصویب انحلال شورای شهر رشت در جلسه هیئت اختلاف مرکزی خبر داد.
بعد از انحلال شورای سوم شهر رشت «استاندار» کفیل شد و «میر نوید میر حق جو» معاون اسبق عمرانی شهرداری رشت و مدیروقت ناحیه دو شهرداری را بعنوان سرپرست انتخاب نمود.
باآغازبکار شورای چهارم رشت در۱۳شهریور ۱۳۹۲«زاپاس شهرداری رشت»علی بهارمست بعنوان سرپرست شهرداری رشت رونمایی شد.
۵۷-محمد ابراهیم خلیلی(مهر۱۳۹۲الی مهر۱۳۹۳)
شورای شهر-دوره چهارم-در۱۳۸۴ مهر ۱۳۹۲ محمد ابراهیم خلیلی را با ۱۱ رای موافق وسه رای ممتنع و یک رای مخالف بعنوان شهرداری رشت انتخاب کردند. ۲۳خرداد۱۳۹۶
۵۸- سید محمدعلی ثابتقدم ( ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳الی۲۳خرداد۱۳۹۶)
۵۹-مسعود نصرتی قزوینی نژاد(۱۳ شهریور ۱۳۹۶الی مرداد۱۳۹۷)
۶۰-ناصرحاج محمدی ( ۲۱خرداد ۱۳۹۸الی۱۲شهریور۱۳۹۹)
۶۱-سیدمحمداحمدی (از۹مهر۱۳۹۹ تا ۱۰شهریور ۱۴۰۰)
۶۲-سید امیرحسین علوی (از۵ آبان ۱۴۰۰ الی ۱۸ تیر ۱۴۰۱)
شهرداربرکنارشده باحکم دادگاه به پست ریاست برگشت
شورای شهررشت ،رأی به برکناری شهرداررشت(سیدامیرحسین علوی)دادند(۱۸ تیر ۱۴۰۱)
۲۱ شهریور ۱۴۰۱دیوان عدالت اداری با صدور دستور موقت، رای به بازگشت امیرحسین علوی به شهرداری رشت داد.
رحیم شوقی(شهرداررشت)
اعضای شورای اسلامی شهر رشت در هفتاد و هفتمین جلسه علنی شورا با ۱۰ رأی از مجموع ۱۰ عضو حاضر در جلسه شورا، «رحیم شوقی» را به عنوان شهردار رشت انتخاب کردند./۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
چهار شهر«بیه پس»گیلان:گسکر،رشت،فومن،تولم.
شهر«گسکر»قبل ازشهرصومعه سرا،شناخته شده بود،این شهرزادگاه«شاه صفی»بوده که از شمال به تالش دولاب و از مشرق به مرداب انزلی و از جنوب به فومن و از مغرب به ماسال و شاندرمن محدود می شد،در زمان فتحعلی شاه، حاکم گسکر « زیکسار» را مرکز حکومت خودبرمی گزیند.
صومعه سرا"گسکرات"شهرباستانی دوران صفویه
شهری تاریخی در هفت دغنان ضیابر کشف شده است که قدمت این شهر به هزار و ۴۰۰ سال می رسد.
امروزه از بقایای این شهر قدیمی که زمانی شهری آباد و پر رونق بوده می توان به آثاری همچون خانه، حمام، پل خشتی، بازار و از همه مهمتر گور سید خروسه اشاره کرد.
همچنین این شهر زمانی محل حکومت امرای گسکر بوده و قدمت آن به دوره صفوی و ایلخانی بر می گردد. در حدود نیمی از جنگل هفت دغنان را آثار ویرانه ای شهر پوشانده که به همراه آن قطعات سفال های ساده و لعابدار منقوش از دوره صفویه به چشم می خورد.
تونل های شهر گسکر
در شهر گسکر به تونل هایی بر می خوردید که طرف دیگرش در مناره بازار است، در جا به جای این شهر مدفون شده گودال هایی مشاهده می شود که از دست قاچاقچیان در امان نمانده است.
در این شهر تاریخی به قبری بر می خورید که متعلق به سید خروسه است، این سید یکی از پادشاهان و زن آقا سید شرف شاه بوده است.
یک باستان شناس در این باره گفت: شهر هفت دغنان پس از کاوش های باستان شناسی و آشکار شدن بقایای شهر می تواند به یکی از مهمترین قطب های گردشگری استان گیلان تبدیل شود.
وی همچنین محوطه تاریخی هفت دغنان را یکی از مهمترین محوطه های اسلامی عنوان کرد و افزود: تا کنون بخش هایی از بازار صفوی به همراه دکان های آهنگری و سکه های آن دوران در این محوطه کشف شده است.
وی در ادامه شهرستان صومعه سرا را نمادی از تمدن و تاریخ کهن کشور و گیلان دانست و گفت: شهر تاریخی و قدیمی هفت دغنان در منطقه « گسکر» صومعه سرا قرار دارد که در گذشته مرکز حکومت گسکرات بوده است.
بناها و محوطه های تاریخی گسکرات
این باستان شناس ادامه داد: اهمیت حفظ میراث فرهنگی اعم از ملی و جهانی بر هیچ کس پوشیده نیست زیرا بناها و محوطه های تاریخی زبان خاموش تاریخ کهن این سرزمین هستند که می توانند فضای روشنی از گذشته تاریخی مردمان را به آیندگان ارائه کنند.
به هر ترتیب در کتاب از «آستارا تا استرآباد» اثر دکتر «منوچهر ستوده » در خصوص منطقه گسکر آورده شده است، در زمان فتحعلی شاه است که حدود «گسکر» مشخص می شود و حاکم این بخش “زیکسار” را مرکز حکومت خود می کند، دهکده های که در زمین های هموار قرار داشتند، بنام “یل گسکر” و دهکده های کوهستانی همجوار را که تالش نشین بود، “تالش گسکر” خواندند. همچنین در این کتاب نوشته شده است مرکز اصلی گسکر طاهر گوراب یکی از بخش های فعلی صومعه سراست که در ۹ کیلومتری شمال غربی کسما و هفت کیلومتری مرداب انزلی کنار رودخانه خالکیا بنا شده است.
دکتر ستوده در این کتاب نوشته است، در زمان رابینو (۱۳۳۱ قمری) جمعیت این شهر ۹۱۸ خانوار بوده است که گیلک و شیعی مذهب بوده اند./۹ مهر ۱۳۹۲خبرگزاری مهربااصلاحات واضافات نگارنده.
نگارنده-پیراسته فر:سنت لوبی رابینو(Hyacinth Louis Rabino)نائب کنسول بریتانیا دررشت درسالهای(۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ هجری قمری – ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ میلادی) بمدت۶سال درگیلان حضورداشته است ودرسال ۱۹۱۲به مراکش منتقل شد.
چهار شهر«بیه پس»گیلان عبارت بودنداز:فومن،،رشت،گسکر،تولم وهرکدام امیرانی مستقل داشتند.
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:گسکرات شهری بودباتجهیزات وامکاناتی درحدشهررشت وفومن،حتی زمانی که «صومعه سرا»نام وآوازه ای نداشت،«گسکر»شهرت کشوری داشت،این شهرزادگاه شاه صفی(سام میرزا)پسر محمدباقر صفی میرزا،نوه شاه عباس کبیر ، ششمین پادشاه صفوی ایران بود که از سال۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱شمسی(۱۴سال)حکمرانی داشت.
آدام-اولشلگر- اولئاریوس(متوفی۱۰۴۹شمسی،کاتب -دبیر-سفیر دوک هولشتاین - فریدریک سوم دردربار«شاه صفی» درسفرنامه اش می نویسد:«گسکر» شهری در حدود چهار فرسنگی «کسماء» و دو فرسنگی دریا بوده است و آن را «گوراب گسکر» نیز مینامند،«شاه صفی» در آنجا ، در خانهی شخصی به نام «خواجه مسعود» متولد شد و این خانه بعدها به صورت پناهگاهی برای مردم در آمد... در اواخر سلطنت فتحعلیشاه از وسعت ناحیهی گسکر کاسته شد ، حاکم گسکرمقر خود را در «زیکسار »بنا نمود.
در کتاب «جغرافیای حدود العالم من المشرق الی المغرب» که در سال ٣٧٢قمری(٣۶۱شمسی) نگارش یافته ، آمده که «رشت از آبادی های کهن ایران است» و از آن با صفت «ناحیت بزرگ» یاد شده است .
«رشت » بین دو منطقة گیلان«بیه پیش وبیه پس »که دریک برهه ای شهرفومن مرکز «بیه پس » بود وبعداً مرکزیت به شهررشت انتقال یافت و مرکز«بیه پیش » لاهیجان بود.
«بیه پس»گیلان
«بیه پس»گیلان شامل چهار شهر بزرگ بود که هر یک امیر مستقلی داشت که بر شهر و تمام نواحی اطراف آن حکومت می کرد. فومن در مرکز این منطقه و مجاور کوهستان ها قرار داشت. در سمت مشرق به طرف دریا شهر تولم واقع بود. گسکر در مجاورت ولایت فومن و رشت واقع شده و کمی از ساحل دریا فاصله داشت. از نظر مذهبی تمام ساکنان این منطقه «حنبلی» مذهب بودند.
مؤلف«حدود العالم»می نویسد:بخش گسکر در زمینی هموار، در سی کیلومتری غرب رشت قرار گرفته و از شمال به تالش دولاب و از مشرق به مرداب انزلی و از جنوب به فومن و از مغرب به ماسال و شاندرمن محدود است. در ازای آن از «اسپند» در جنوب تا گیل چالان در شمال یک فرسنگ و نیم و از مرداب تا آهک کوره در حد ماسال دو فرسنگ است. سابقا یکی از بخشهای وسیع گیلان بوده و شامل زمینهای گسکر امروزی و خاک ماسال و شاندرمن و تالش دولاب میشده است.در زمان فتحعلی شاه، حاکم گسکر « زیکسار» را مرکز حکومت خودبرمی گزید.
شهرهای«بیه پیش»گیلان
سرزمین«بیه پیش»،شامل شهرهای کنارهی دریا همچون لاهیجان و کوتم و کوچصفهان و همام(خمام).
در روزگار صفویه، گیلان به دو قسمت منقسم شده بود، تا اینکه در سال ۹۳۴قمری(۹۰۶شمسی) شاه طهماسب حکومت هر دو قسمت گیلان را به«احمد خان لاهیجانی» سپرد وشهر«رشت »اهمیت اقتصادی و سیاسی یافت.
شهر رشت در این دوره با توجه به مرکزیت و جذب جمعیت بر وسعت خود افزود. رشد این شهر با اهمیت سیاسی، اداری و اقتصادی که از این دوره شروع مییابد آغاز گردید. به عبارت دیگر این شهر در زمان شاه عباس واجد جنبه های شهری شد. او برای از بین بردن ملوک الطوایفی و سرکوبی دو ناحیة حاکم نشین گیلان (لاهیجان و فومن) به رشت که وضعیت آن برای تجارت فوق العاده مناسب بود مرکزیت بخشید و آنجا را حاکم نشین گیلان کرد و با افزودن به وسعت آن باعث شد که شهر از شکل قصبه خارج شده و به مکان تجارت ابریشم تبدیل گردد/پایان توضیحات نگارنده.
*****
گسکر با قدمتی 400 ساله بزرگترین شهر تاریخی دوره اسلامی در شمال کشور است.
وحید جهانی در گفتوگو با خبرنگار فارس در صومعهسرا با اشاره به وضعیت شهر پیدا شده و تاریخی گسکرات اظهار داشت: گسکر یکی از شهرهای نادر مسکونی، تاریخی و گردشگری در دوره اسلامی بوده است.
وی ادامه داد: گسکر با 10 هکتار مساحت بزرگترین شهر تاریخی دوره اسلامی در شمال کشور است که در منطقه ضیابر صومعهسرا قرار دارد.
مدیر هیئت کاوش و حفاری شهر تاریخی گسکر درباره حفاریها و میزان کاوشهای انجام شده افزود: مطالعات پژوهشی و تاریخی گسکرات از سال 82 با یک گروه باستانشناس حرفهای آغاز شد.
جهانی اضافه کرد: گسکر شامل سه بخش مسکونی، تجاری و صنعتی است که بخش تجاری آن معروف به کهنه بازار بوده و ضلع جنوبی شهر تاریخی را در برگرفته است.
وی با بیان اینکه کارهای باستانشناسی در این شهر تاریخی انجام گرفته است، تصریح کرد: طبق این حفاریها بقایایی از کورهها و آثار باستانی و نیز آثار مربوط به دوره ضرب سکههای تاریخی از اوایل دوره اسلامی تا دوران صفوی را به خوبی نشان میدهد.
مدیر هیئت کاوش و حفاری شهر مدفون شده و تاریخی گسکر گفت: شهر تاریخی گسکر به دلایل مختلف متروک مانده است.
وی افزود: متروک ماندن شهر گسکر به دلیل وجود شهرهای مرکزی و بزرگ مانند انزلی، لاهیجان، فومن، رشت و کوچ قبایل و مردم گسکر به این بخشهای مرکزی برای بهتر زیستن و داشتن امکانات رفاهی مطلوبتر بوده است.
جهانی از کاوش بقایایی از پلهای خشتی در این شهر تاریخی خبر داد و خاطرنشان کرد: شهر تاریخی گسکرات دارای سه پل خشتی در داخل شهر است که زندگی دوران صفوی را نشان میدهد.
وی شناسایی دو حمام قدیمی با متراژ 400 مترمکعب از دوره صفویی را از دیگر بقایای گسکر نام برد و ادامه داد: تمام اصول فنی و مهندسی در ساخت این حمامها با حساسیت و زیبایی خاصی رعایت شده است.
مدیر هیئت کاوش و حفاری شهر تاریخی و مدفون شده گسکر، این شهر تاریخی را دارای دو رودخانه در اطراف شهر دانست و بیان داشت: وجود این دو رودخانه به نامهای اویلا و بهمبر نشان میدهد که این شهر در تمام دوران تاریخی خود بسیار سرسبز و آباد بوده است.
وی با اشاره به عقیده باستان شناسان مبنی بر اینکه در گیلان آثاری از دوره اسلامی وجود ندارد، اظهار داشت: با تلاشهای زیاد و کاوشهای متعدد در شهر تاریخی گسکر و در ضلع جنوبی منطقه شهرنشین بقایایی از آثار دوره اشکانیان پیدا شد که نشانه زندگی در دوره اسلامی بوده است.
به گفته جهانی در حال حاضر شهر از زیرخاک بیرون آورده شده گسکرات در صومعهسرا با قدمتی 400 ساله و پیدا شدن سکهها، کوزهها، مکانهای مسکونی، تجاری و اجساد باقیمانده یکی از قطبهای بزرگ گردشگری در گیلان محسوب میشود.
*****
کشف 70 درصد شهر تاریخی گسکر صومعهسرا
خبرگزاری فارس: مدیر هیئت کاوش و حفاری شهر مدفون شده و تاریخی گسکر صومعهسرا از کشف 70 درصد از آثار و بناهای این شهر تاریخی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس از صومعهسرا، ولی جهانی امروز در جریان نخستین همایش ملی ـ علمی گسکرشناسی در سالن فارابی این شهرستان با اشار به موقعیت شهر تاریخی گسکر اظهار داشت: گسکر شهری مدفون و تاریخی است که در 23 کیلو متری صومعهسرا و حد فاصل شهرستانهای ماسال، شاندرمن و تالش قرار دارد.
وی با بیان اینکه شهر تاریخی گسکر از دوره قاجاریه به بعد شهری فراموش شده و گمنام بود، تصریح کرد: شهر تاریخی و مدفون شده گسکر در جنگلهای هفتدغنان از سالهای 80 و 83 با آغاز طرح جدیدی از کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی در کوهپایهها، جلگهها و مناطق کوهستانی گیلان نمایان و شناسایی کامل شد.
مدیر هیئت کاوش شهر تاریخی گسکر صومعهسرا خاطرنشان کرد: آثار و بناهای زیادی از دوران تاریخی با آغاز بهکار اصلی کاوشها با حضور هیئتهای مختلف باستانشناسی در شهر گسکر مورد بررسی قرار گرفت.
وی از کشف 70 درصد آثار و بناهای شهر تاریخی و مدفون گسکر در منطقه جنگلی هفتدغنان ضیابر صومعهسرا خبر داد و بیان داشت: کاوشها تا کشف کامل این شهر ادامه دارد.
دبیر همایش علمی گسکرشناسی صومعهسرا با اشاره به برپایی این همایش و جشنواره میدانی و ملی گسکرات اذعان داشت: فراخوان ارسال مقالات این همایش از دو سال قبل و با محوریت گسکرات و سایت موزه طبیعی و تاریخی گسکر در کشور انجام شد.
به گفته مدیر هیئت کاوش شهر تاریخی گسکر صومعهسرا، بالغ بر 110 مقاله علمی به دبیر خانه همایش علمی مذکور از طرف دانشگاهها، موسسات تحقیقاتی و پنج کشور جهان ارسال شد که 102 مقاله به عنوان مقالات برگزیده و 22 مقاله برای ارائه سخنرانی به همایش راه یافتند.
وی از برپایی نمایشگاهی از کتب تاریخی با موضوع گیلانشناسی و مقالات باستانشناسی با محوریت شهر تاریخی گسکر در حاشیه برگزاری همایش مذکور در سالن فارابی صومعهسرا خبر داد و گفت: همایش علمی و برپایی نمایشگاه مقالات و کتب باستانشناسی تا صبح فردا ادامه دارد.
جهانی یکی از مهمترین دلایل برگزاری همایش و جشنواره گسکرات در صومعهسرا را عدم آشنایی و آگاهی مردم از شهر تاریخی و منطقه گسکر اعلام کرد و افزود: بسیاری از مردم شهر تاریخی و بزرگ گسکر صومعهسرا را با گسکر محله رودسر اشتباه میگرفتند.
وی از آثار و کتب بسیاری یاد کرد که نشان دهنده تمدن بزرگ شهر گسکر و اهمیت اقتصادی آن از اوایل دوره اسلامی تا دوره صفویه بوده است.
مدیر هئیت کاوش شهر تاریخی گسکر قدمت این شهر را بالغ بر 400 سال عنوان کرد و افزود: در حال حاضر در بررسی کشف بیشتری از بقایای تاریخی آن هستیم.
وی وجود دو حمام قدیمی با متراژ 400 مترمربع، بخش کوهنه بازار، کشف اجساد انسانی در گورستان شهر تاریخی، پلها و خانههای کشف شده را از جمله ویژگیهای شهر تاریخی مذکور ذکر کرد.
جهانی با بیان اینکه معماری حمامهای شهر تاریخی گسکر در گیلان بینظیر است، بیان داشت: کاشیکاری حمامهای شهر تاریخی با رنگآمیزی خاص و منقوش به شکل انسان به قدری جذابیت و زیبایی تاریخی دارد که برای آن مانندی در آثار تاریخی گیلان نیست.
وی متراژ شهر مدفون شده و منحصر بهفرد تاریخی گسکر را 120 هکتار عنوان کرد.
گسکر شهری بینظیر که در جنگلهای صومعهسرا نمایان شد
«گسکر» بزرگترین شهر مدفون شده و بینظیر تاریخی شمال کشور با قدمت یکهزار و 200 ساله سر از جنگلهای هفتدغنان صومعهسرا بیرون آورد.
این شهرستان در 25 کیلومتری غرب مرکز گیلان قرار دارد و از شمال با بندرانزلی و رضوانشهر و از جنوب با فومن همسایه است.
صومعهسرا از شهرهای مهم تاریخی و توریستی گیلان به شمار میرود که علاوه بر جاذبههای بکر طبیعی دارای آثار و بناهای تاریخی بهجا مانده از دورهها و سدههای گذشته است.
پل خشتی در روستای پردسر ،حمام کسما، مناره آجری در منطقه مناره بازار و شهری تاریخی و مدفون در دل جنگلهای هفتدغنان طاهر گوراب صومعهسرا از جمله آثار ارزشمند و تاریخی بهجا مانده در این شهرستان است.
«گسکر» در 23 کیلومتری صومعهسرا و حد فاصل شهرستانهای ماسال، شاندرمن و تالش قرار دارد که از دوره قاجاریه به بعد شهری مدفون، فراموش شده و گمنام بود.
در سالهای 80 و 83 و با آغاز طرح جدیدی از کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی در کوهپایهها، جلگهها و مناطق کوهستانی گیلان به تدریج شهر بزرگ گسکر در صومعهسرا نمایان و شناسایی شد.
آثار و بناهای زیادی از دوران گذشته با آغاز بهکار کاوشهای مذکور با حضور هیئتهای مختلف باستانشناسی در شهر گسکر مورد بررسی قرار گرفت تا اینکه بالغ بر 75 درصد از آثار و بناهای شهر تاریخی و مدفون شده گسکر در منطقه جنگلی هفتدغنان طاهر گوراب صومعهسرا کشف و شناسایی شد.
وجود حمامها، بازار، اماکن مسکونی و مذهبی، پلهای خشتی و آثار منقوش و غیر منقوش نمایان شده در این شهر تاریخی و مدفون شده نشان از وجود یک تمدن و حیات تاریخی در دوره اسلامی دارد.
شهر تاریخی گسکر نمایانگر یک منطقه امیرنشین در دوره باستان است.
منطقه گسکرات و بهویژه شهر تاریخی گسکر و وجود مناره آجری متعلق به دوران باستان در روستای «مناره بازار» صومعهسرا دارای جاذبههای گردشگری بکر و طبیعی بوده که قادر به جذب مهمانان و گردشگران داخلی و خارجی بسیاری به آنجاست.
بالغ بر ۶۰ هکتار از مجموع ۱۲۰ هکتار اراضی شهر تاریخی گسکر به عنوان یک اثر تاریخی دوره اسلامی به ثبت ملی رسیده و مسئولان میراث فرهنگی گیلان در تدارک ثبت بقیه اراضی این شهر دوره اسلامی هستند.
مناره گسکر
ارتفاع مناره ۲۹ متر و قطر آن در پایه هفتمتر و در بخش فوقانی ۲.۳۵ متر است.
اما بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه همچنین زلزله سال ۱۳۶۹ بخشی از آن فرو ریخت اما امروزه حدود ۲۰ متر از مناره بر جا مانده است.
این مناره شکل مخروطی دارد و یک ستون نگهدارنده در وسط به عنوان تکیهگاه به ابعاد ۵۵ در ۵۵ سانتیمتر به پلکان مارپیچ داخلی و جداره بیرونی منار ایستادگی داده است.
اما بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه همچنین زلزله سال ۱۳۶۹ بخشی از آن فرو ریخت اما امروزه حدود ۲۰ متر از مناره بر جا مانده است.
مناره آجری گسکر از آجر و ملات ساروج ساخته شده و تنها تزیین این مناره دو ردیف آجرکاری تزئینی با نقوش هندسی است.
تنها درب ورود به مناره در قسمت جنوب غربی آن قرار دارد و راهپلههای مارپیچی آن با یک ستون در وسط تنها راه رسیدن با بالای مناره است.
ارتفاع پلههای مارپیچ مناره ۲۵ سانتی متر است و عرض پله ها در قسمت دیواره مناره به ۴۰ سانتیمتر و در قسمت ستون نگه دارنده پلهها به ۱۵ سانتی متر میرسد.
دو نورگیر به ابعاد ارتفاعی یک متر، عمق ۳۰/۱ سانتیمتر و پهنای ۱۰ سانتی متر در مناره قابل مشاهده است. نور گیر اول در ارتفاع ۶ متری از سطح زمین قرار گرفته است.
نورگیر دوم همراه با فرو ریختن دیواره از بین رفت با مرمت مناره، این نورگیر به شکل و اندازه نورگیر اول ساخته شد.
شهرستان صومعه سرا با داشتن چنین منطقه بی نظیر تنها محل گذر مسافران شده است و نتوانسته تاکنون مسافران را جذب و متوقف کنند جادارد مسئولین برای توقف مسافران فکری کنند/همشهری
*****
هفت دغنان، شهرستان صومعهسرا کجاست؟
این شهر قدیمی و تاریخی که به گفته باستانشناسان حداقل ۱۲۰۰ سال قدمت دارد در منطقه گسکر صومعه سرا قرار دارد و در گذشته مرکز حکومت گسکرات بوده است.
ویرانهها و خرابههای به جا مانده شهر تاریخی هفت دغنان نشان از یک منطقه باستانی دارد. در سال 1382 باستانشناسان بقایایی از یک گورستان دوره اسلامی را در آن شناسایی کردند.
در این گورستان، اجساد به صورت نامنظم دفن شده بودند که بنا بر فرضیه باستانشناسان این امر به دلیل وقوع حادثهای همچون زلزله، بیماری یا جنگ اتفاق افتاده است.
در سال ۱۳۸۲ بخشی از این منطقه که در حدود 60 هکتار بود و بقایای یک شهر تاریخی را در برداشت، در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.
برخی معتقدند این شهر مرکز گسکر بوده که تا چند سال قبل به گسکرات شهرت داشته و در میان دهستان خوشابر و شاندرمن و شهر ماسال و مرداب انزلی قرار گرفته است. در حدود نیمی از جنگل هفت دغنان را آثار ویرانههای باروی شهر، حمامها، پلها، معابر، مساکن و تپههای باستانی پوشانده است.
این شهر تاریخی در سال ۱۳۸۵ توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی مورد کاوش قرار گرفت. آنها بقایایی از سه پل خشتی، دو حمام قدیمی، دیوارهای دفاعی یک قلعه تاریخی و بخش منتهی و مسکونی و همچنین جادههای سنگفرش این شهر تاریخی را شناسایی کردند.
این محوطه بقایایی از یک شهر وسیع دوره اسلامی است، که امروزه در میان پوشش گیاهی انبوه از چشم دور مانده است. در چشماندازهای این محوطه آثاری از برجستگیهای مربوط به ابنیه قدیمی که پوشیده از گیاهان و درختچههای جنگلی است دیده میشود که احتمالا بقایای آثار معماری این شهر تاریخی است.
در این میان سازههایی از بقایای سه پل خشتی که بر روی رودخانه های بهمبر، ساخته شده مشاهده میشود. همچنین بقایایی از سازهای که در نزد اهالی منطقه به حمام هفت دغنان شهرت دارد، از همه بهتر باقی مانده و جزئیات معماری آن قابل تشخیص است.
این منطقه تاریخی تا زمان فتحعلیشاه قاجار منطقه وسیع گسکر شامل زمینهای گسکر و خاک ماســال، شــانــدرمن و تالــش دولاب میشد و مرکز حکومت این سرزمین حاصلخیز شهر گسکر یا گوراب بود که همان هفت دغنان امروزی محسوب میشود و آثار تاریخی آن نیز در زیــر ریشههای درختان جنگلی منطقه هفت دغنان مدفون شده بودند.
از آثار تاریخی بدست آمده در این شهر تاریخی میتوان به انواع مهرها و انگشتر مردانه و سکههایی از جنس مس و روی و پیه سوزهای سفالی و چراغهای روغنی و کوزههای گلی بزرگ که برای تدفین از آن استفاده میکردند و همچنین کوزههای سفالگری و آجرپزی و کارگاههای شیشهگری و آهنگری و قبرستانهای قدیمی اشاره کرد.
هدف از آغاز کاوش در شهر هفت دغنان، تعیین حریم این محوطه باستانی و بیرون آوردن بقایای به جای مانده از دوران سکونت شهر بوده است. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که این شهر در دوره سکونت خود به صورت دایرهای شکل بوده و مناطق مسکونی، میان دو رودخانه که با دو پل خشتی به هم مربوط میشدند، قرار داشته است.
باستانشناسان در یکی از گمانههایی که در مرکز شهر هفت دغنان زده شد با بقایای زیاد دکان و مغازههای آهنگری و سنگ فروشی مواجه شدند و در این محدوده نیز سکههای از دوره صفوی به دست آمد. آنها تصور میکنند محل کشف شده به احتمال قوی بازار این شهر تاریخی بوده است.
باستان شناسان پس از کشف بازار شهر مدفون هفت دغنان متوجه شدند، کف این بازار و مغازهها سنگ فرش بوده است. در کنار این بازار یک حمام قدیمی کشف شده بود که مشخص شد به بازار تعلق دارد.
همچنین با توجه به آثار به دست آمده در این شهر که شامل آجر، سفال، شیشه، کاشی، استخوان و فلز است، باستان شناسان به این نتیجه رسیدهاند که شهر تخریب شده، در گذشته دارای ساختمانهای بسیار مجلل و زیبا بوده که در راه توسعه و پیشرفت گام برمیداشته است.
نتایج به دست آمده از گمانه زنی در سال ۸۲ کشف ۱۷ ظرف سفالی و چینی بود که در عمق سه متری و در یک پیت زباله قرار گرفته بودند.
به نظر میرسد که ساکنان این شهر پس از ورود ظروف چینی به ایران ظروف سفالی خود را دور انداختهاند. مقایسه میان اشیای به دست آمده از کاوشهای باستان شناسی در هفت دغنان با اشیای تاریخی کشف شده هم دوره در ارمنستان، چین، باکو و روسیه نشان از تجارت میان هفت دغنان با این کشورها دارد.
محوطه تاریخی هفت دغنان در سال ۱۳۸۲ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۹۹۴۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید./همشهری فروردین۱۳۹۱
چه کسی شهرداررشت می شود:احمدی یاعلوی؟..همه شهرداران شهررشت درطول تأسیس شهرداری رشت،ازمیرزا خلیل رفیع (سال۱۲۸۶)تاسیدمحمداحمدی.شهریور۱۳۹۹.وبه ماجرای انحلال شورای شهر(دوره سوم)نیزخواهیم پرداخت وشهردارشدن پرماجرای خاکسار...
۴نفرکوفی درشورای شهررشت! کودتای خزنده درشورای شهر
سرانجام «احمدی» شهردارشد..از ۱۱عضوشورا ۹نفربه شهردارجدیدرأی دادند...
« مردِخوشگل شورای شهر» وقتی صدای پای سُم اسبان « لشکر کوفیان»را شنید،راهش راکج کردازبیراهه هاصحنه راترک کرد.،
نقل است وقتی :«امیرحسین علوی» گزارشات پُشت پرده کودتای دوستانی که باهم شام وناهارخورده بودندرامی شنود،اندوهبار!موبایل رابرمی دارد وبا رفیقش(سیدمحمداحمدی)تماس می گیرد واوراازاین ماجراخبرمی کند ومی گوید:«محمدجان!خودیهامرابه مسلخ بردند.. بیاکه جاده وراه مُهیاست» ..هیچکس خودش راقطعه،قطعه نکرد،شورای هم منحل نشد!
*یکصد و شصت و ششمین جلسه فوق العاده شورای شهر رشت با حضور اعضای شورا عصر روز چهارشنبه( ۹ مهر ۱۳۹۹ برگزار شد.
در این جلسه که با دستور کار انتخاب شهردار رشت برگزار شده بود، از بین دو گزینه عیسی مهدوی و سیدمحمد احمدی، اعضای شورا با ۹ رای خود به سیدمحمد احمدی رای دادند.
مقایسه نامه های کوفیان به امام حسین و امضاهای شورای شهر رشت به «امیرحسین علوی».
«هم قسم شدن» شورای شهررشت برای رأی اعتمادبه علوی:
اگرهمکاری کنیدبرای برکناری «حاج محمدی»درهمان جلسه استیضاح (علوی)را شهردارمی کنیم!
کدام شهردار رشت می شود؟ امیرحسین علوی یا محمد احمدی
دیارمیرزا(۳مهر۱۳۹۹)نوشت: ۷ عضو شورای شهر رشت قبل از استیضاح «ناصر حاج محمدی» در پیشگاه خداوند، شهدا و مردم رشت با خود عهد و پیمان بستند:
پس از برکناری «شهردار» برای جلوگیری از اتلاف زمان و پیشبرد امور ،به همکارخود-عضوشورا- «سید امیر حسین علوی» رای بدهند.
و او را(علوی) به عنوان شهردار جدید رشت انتخاب کنند.
این نامه که به امضای احمد رمضانپور، بهراد ذاکری، حجت جذب، اسماعیل حاجی پور، فرهام زاهد، سیدامیرحسین علوی و محمدحسن علیپور رسیده ،امضاکنندگان متعهدشده اند،دراولین جلسه به «امیرحسین علوی»بعنوان شهرداررشت رأی اعتمادمی دهند.
نکته جالب این است که امضای رمضانپور نرگسی نیز پای این نامه دیده می شود درحالیکه روز گذشته پس از عدم تشکیل شورا به دلیل آبستراکسیون، رئیس شورای شهر رشت پس از اعتراض بهراد ذاکری گفته بود که به تعهد خود نسبت به وعده ای که به رضا رسولی دیگر عضو شورا داده پایبند است و زیر قولش نخواهد زد حتی اگر شورا منحل شود!
با انتشار این نامه به نظر می رسید دلیل عدم حضور علوی و موافقان او در جلسه شورا بهتر از گذشته مشخص شود. علوی که یکبار بر سر استعفا از شورا برای حضور در انتخابات مجلس زخم خوره اعضای شورای شهر رشت بود بار دیگر از برخی اعضای شورا رکب خورده است./پایان گزارش دیارمیرزا.
توضیح نگارنده-پیراسته فر: امام حسین۱۲ هزاردعوتنامه ازکوفیان داشت.
امام حسین(علیهالسلام) پس از خودداری از بیعت با یزید، از مدینه به مکه رفت. گروهی از اهالی کوفه به او نامه نوشتند و از او دعوت کردند که به کوفه بیاید. تعداد نامههای کوفیان به امام حسین(ع) را صدها و بلکه هزارها دانستهاند. گروهی تعداد نامهها را ۱۵۰ نامه دانسته اندواما پای هرنامه امضا(اثرانگشت)دو یا چهار نفر بود. طبری تعداد نامهها را ۵۳ و بَلاذُری ۵۰ نامه و شیخ عباس قمی(لهوف) تعداد نویسندگان نامهها ۱۲ هزار نفردانسته است.
نامه های تقریباًشبیه هم بودندمضمون یکی ازنامه ها:
بسم الله الرحمن الرحیم. از شیعیان کوفه به حسین بن علی:عجله کن؛ چرا که مردم منتظر شما هستند و جز شما به کسی توجه ندارند. عجله، عجله! باز هم عجله، عجله! و سلام بر تو باد.
همانا امامی بر ما نیست، پس به سوی ما بیا شاید که خداوند ما را بهوسیله تو بر حق گردآورد و نعمان بن بشیر در کاخ امارت است و ما نه در جمعهها با او نماز میخوانیم و نه در عید با او بیرون میرویم؛ و هرگاه به ما خبر رسد که تو به سوی ما آمدهای، ما او را از شهر بیرون میکنیم تا اینکه او را به شام روانه سازیم، ان شاء الله.
نخستین نامهها،در دهم رمضان۶۰،(پس از ۳۷ روز استقرار امام در مکه) دریافت شد. عبدالله بن سبیع همدانی و عبدالله بن وال تیمی نخستین گروه حاملان نامه بودند.
آخرین نامهها را هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی رساندند.تا چهارده رمضان۶۰ تعداد نامهها به دوازده هزار وبر اساس برخی مقاتل به هجده هزار رسید.
واما کوفیان شورای شهررشت:قلوبهم معک و سیوفهم علیک
انگشت اشاره «رئیس شورای شهررشت»وبعضی دیگر با علوی است و قلبشان بااحمدی!
قراربودامضاءکنندگان نامه درحمایت از«علوی» درهمان جلسه استیضاح (۲۴شهریور۱۳۹۹)که به عزل شهردارمنجرشد،آقای امیرحسین علوی بعنوان شهرداررشت،برگزیده شود که زمینه این امرفراهم نشد.
*کاروان حسینی در جایی به نام «الصفاح(ذات عرق) با «فرزدق شاعر» که از عراق به سوی مکه میرفت، برخورد کرد. امام حسین(ع) از وضع مردم کوفه از وی سوال کرد. فرزدق در جواب گفت: «قلوبهم معک و سیوفهم علیک». دلهای آنان با شماست؛ اما شمشیرهای آنان بر علیه شماست.
بلاذری به نقل از «فرزدق» مینویسد: من با امام حسین(ع) در ذات عرق دیدار کردم، در حالی که حسین(ع) به جانب کوفه میرفت. حضرت از من در مورد مردم کوفه سوال کرد. من عرض کردم به کوفه نروید آنها شما را خوار خواهند کرد. شما به سوی کسانی میروید که دلهای آنها با شماست.
*زمان به ضررعلوی درحال گردش است،دراین فاصله فرماندارسابق رشت،تمایل خودرابرای شهردارشدن اعلام کرد،دوستان بین این ۲مرددشدند،امضاکنندگان هم دلهایشان لرزیدوپشیمان ازتعهداتشان،تاآنجایی که ازبین۷امضاکننده،فقط ذاکری وزاهدبرسوگندشان پایدارمانده اند،«رمضانپور»که انگشت اشاره اش با علوی است واماقلبش بااحمدی! ..بایدمنتظرماندکه کوفیان رشت چه مصائبی رارقم می زنند.
*دعوت کنندگان که به نوعی باامضای نامه هایشان ازامام حسین(ع)دعوت کرده بودندکه سریعتربیامامنتظریم،نه اینکه اورایاری نکردند،بلکه براوشمشیرکشیدند!حالاباید«علوی»شاکرباشدآن ۶نفربااوبه مقابله ومقاتله برنخواستند!
شامگاه دوشنبه، ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ نیز جلسه انتخاب شهردار رشت به دلیل به حد نصاب نرسیدن اعضاء برگزار نشده بود./آبستراکسیون اعضای شورا
برای برگزاری جلسات شورا باید حداقل هشت نفر حضور داشته باشند.
برای انتخاب شهردار حداقل به ۶ رای اعضا نیاز است.
اسماعیل حاجی پور، محمدحسن عاقل منش، فاطمه شیرزاد، حامد عبدالهی، رضا رسولی، احمد رمضانپور نرگسی و بهراد ذاکری اعضای حاضر جلسه بودندومحمدحسن علیپور، حجت جذب، بهراد ذاکری، امیرحسین علوی و فرهام زاهدازغایبین بودند.
رئیس شورای شهر رشت:جلسه انتخاب شهردار امروز (دوشنبه۳۱ شهریور ۱۳۹۹) ساعت ۱۸ با حضور ۱۱ عضو شورای شهر رشت در صحن علنی شورا برگزار میشود.
احمد رمضانپورنرگسی: شش نفر برای تصدی مدیریت شهرداری رشت اعلام آمادگی کرده بودند که دو نفر از آنها به عنوان گزینههای نهایی هستند.
یکی از این گزینهها «سیدامیرحسین علوی» عضو فعلی شورای شهر است.
گزینه بعدی «سیدمحمد احمدی »فرماندار اسبق رودبار، لاهیجان، رشت و معاون سابق هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منابع استانداری گیلان است که سالها در این شهرها رئیس هیئت تطبیق مصوبات شوراهای شهر بوده و اشراف او نیز بر مسائل شهری قابل قبول است./ایمنا۳۱ شهریور ۱۳۹۹
علوی دردوره قبل نیز عضو شورای شهر رشت بود.
جلسه ۲مهر۱۳۹۹«بهراد ذاکری» خطاب به رمضانپور رئیس شورا : چرا جلسه قبلی را ۲ ساعت به تاخیر انداختید ، امروز هم جلسه با یک ساعت و ربع تاخیر وجهات قانونی ندارد!
رمضانپور جواب داد:در هیچ کجا قانون ننوشته که رییس شورا نمی تواند جلسه را به تاخیر بیندازد واما چطور است که شما در مورد یک موضوعی(شهردارشدن علوی) امضا میدهید و بعد می خواهید آن را نادیده بگیرید،بی اشکال است ولی یک ساعت تأخیرجلسه اشکال دارد!.
من به رسولی قول دادم که علوی راشهرداربکنم.
رمضانپور:در جلسه ای که با آقای رسولی داشتیم به یک گزینه(علوی) رسیدیم.
رمضانپوردرادامه گفت:من سرعهدم هستم،بنده را قطعه قطعه کنید زیر قول خودم نمی زنم-به علوی رأی می دهم، شش نفر از من درخواست کردند(علوی راشهرداربکنیم) و من قولی به رضا رسولی دادم و زیر قولم نمیزنم حتی اگر شورا منحل شود(این کارهایمان منجربه انحلال شورای شهرشود) در نشستی که با آقای رسولی داشتیم به یک گزینه رسیدیم
آقای ذاکری!شماقصدتصاحب کُرسی شهرداری رشت رادارید!
رئیس شورای شهر رشت گفت: چگونه است که شما روی تصمیمات خودتان نمی مانید و بعد می خواهید «شهردار رشت» هم بشوید؟!.و این داد و بیداد ها به خاطر پیامک هایی است که داده شده است(که سریعترترتیب شهردارشدن علوی رابدهید)
رمضانپور نرگسی در پایان گفت: ما هیچ چیز پنهانی از مردم نداریم و همه گزینه ها قابل احترام هستند.
ناصر حاج محمدی شهردار رشت درجلسه ۲۴شهریور۱۳۹۹استیضاح ودرنهایت با ۸ رای موافق از سمت خود عزل شد.
جلسه استیضاح شهرداررشت در۱۲شهریور۱۳۹۹برگزارشده بود وحاج محمدی به هشت سوال بهراد ذاکری جواب داده بود پس از رای گیری، ۶ عضو شورا از پاسخ های شهردار راقانع کننده ندانسته بودند.
در جلسه استیضاح حاج محمدی استقراض از عضو دیگر شورا برای رهن منزل مسکونی، نحوه انتخاب مشاوران، ابهامات پروژه گیل لند و مناقصه برگزارشده کارخانه کود آلی از جمله محورهای انتقادات استیضاح کنندگان بود. همچنین بحثهایی چون تاخیر در پرداخت حقوق کارمندان و کارگران رسمی و قراردادی شهرداری ، عدم نظارت بر عملکرد شرکت های پیمانکاری تامین کننده نیروهای حجمی، عدم پرداخت حق بیمه اجباری پرسنل، استفاده از عبارات و الفاظ نامناسب در جلسات با پرسنل و انتصابات شائبه دار از جمله مسائل دیگری بود که در جلسه استیضاح شهردار بیان شد.
حامد عبدالهی عضو شورای شهر رشت خطاب به شهردار: بنده دو نفر(آراسته و امیرلو)را به شهردار معرفی کردم اما شهردار گفت که با انها نمی توانم کار کنم...آقای حاج محمدی! تاریخ مصرفتان گذشته است یا باید بروید و یا باید با این دوستان کنار بیاید.
عبدالهی تصریح کرد: درباره ودیعه منزل ۹۵۰ میلیون تومانی نیز شهردار رشت قادر به پرداخت سهم خودش نبود که بنده ۴۵۰میلیون تومان چک به شهردار جهت ودیعه منزل به صورت قرض الحسنه پرداخت کردم و رسید دریافت کردم.اماآقای حجت جذب یک همایش درتالارمن گرفت،که هنوزپولش رانداده است!/جلسه استیضاح شهردار
حاج محمدی از ۲۱خرداد ۱۳۹۸ در مسند شهرداری نشسته بود.
از مرداد ماه سال ۱۳۹۷ و پس از عزل مسعود نصرتی قزوینی نژاد شهرداری رشت تا۲۱خرداد ۱۳۹۸شهرداری رشت با سرپرستی علی بهارمست اداره میشد./نصرتی ۱۱ ماه شهرداررشت بود.
قبل از نصرتی«محمدعلی ثابت قدم » ۲۷ ماه مدیریت شهرداری رشت را بر عهده داشته
سید محمدعلی ثابتقدم در ۱۲ بهمن ماه ۹۳ به عنوان شهردار رشت انتخاب شد.
با عزل ثابت قدم حدود ۵ ماه فرامرز جمشیدپور سرپرست شهرداری رشت بود.
بعد از برکناری نصرتی،۱۱ ماه علی بهارمست سرپرست شهرداری رشت شد.
شهرداران ناکام شهررشت(انتخاب شدندتوسط شورای شهرولی وزارت کشورتأییدشان نکرد) حامد عبدالهی، حجت جذب و حسین علی قلی زاده .
ناصر حاج محمدی از ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۸ کار خود را به عنوان «شهردار رشت» آغاز کرد.
ناصرحاج محمدی، اهل روستای ده ملا از توابع بخش مرکزی شهرستان شاهرود و دارای مدرک PhD برنامه ریزی محیط زیست است،
وی سابقه شهرداری رامسر و اسلامشهرو شاهرود را در کارنامه داشته و در دوره ای نیز معاون عمران و توسعه دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات بوده است.
۳شهرداررشت دریک قاب
احمد رمضانپور نرگسی(۱۳۶۳-۱۳۶۵)
سید محمدعلی ثابتقدم ( ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳الی۲۳خرداد۱۳۹۶)
مسعود نصرتی قزوینی نژاد(۱۳ شهریور ۱۳۹۶الی مرداد۱۳۹۷)
همه شهرداران رشت:ازبلدیه تاشهرداری وامپراطوری
۱- حجت الاسلام میرزا خلیل رفیع (زمستان۱۲۸۶ الی ۱۳۰۲)فرزندآیت الله مُلارفیع شریعتمداری گیلانی(انزلچی)مشروطه خواه.
اولین شهرداررشت در وقایع سال ۱۲۹۰ که منجر به تصرف گیلان توسط قوای روس گردید، به دستور قنسول روس( نکراسف) بازداشت شد و به همراه عدهای دیگر از آزادیخواهان به بادکوبه تبعیدشد،میرزا خلیل پس از سپری کردن ۵سال تبعید و بازگشت به گیلان،مجدداً باحمایت «میرزاکوچک خان»به عنوان شهردار رشت برگزیده شد./وی۲بارتبعیدشد(مجموعاً۵سال)
۲- سرگرد محمود غفاری (۱۳۰۲ - ۱۳۰۳)
۳- سرگرد اسماعیل سهراب زاده (۱۳۰۳ – ۱۳۰۴)
۴- سرگرد موسی شاهقلی (۱۳۰۴- ۱۳۰۵)
۵- سرگرد محمد غفاری (۱۳۰۵-۱۳۰۵ )کفیل
۶- عیسی احتشامی (۱۳۰۵ -۱۳۰۶)
۷- نصرالله رضا (کفیل) (۱۳۰۶ -۱۳۰۷)
۸- رضا افشار (کفیل) (۱۳۰۷ -۱۳۰۸)
۹- محمد حاتم (۱۳۰۸ -۱۳۰۹)
۱۰- احمد خجسته (۱۳۱۰- ۱۳۱۰)
۱۱- عباس حاتمی (۱۳۱۰- ۱۳۱۳)
۱۲- اسدالله مجلسی (۱۳۱۳ - ۱۳۱۴)
۱۳- قاسم مقدم (کفیل) (۱۳۱۴ -۱۳۱۶)
۱۴- احمد آذر نوش (۱۳۱۶ –-۱۳۱۸)
۱۵- علی اصغر حجازی (۱۳۱۹ - ۱۳۲۱)
۱۶- محمود محمودی (۱۳۲۱ -۱۳۲۲)
۱۷- یوسف سیمرغ (۱۳۲۲-۱۳۲۵)ماجرای بُقعه دانای علی
۱۸- علی حسام (۱۳۲۵ - ۱۳۲۵)
۱۹- ابوالفضل عباس زاده (۱۳۲۶ -۱۳۲۸)
۲۰- علیرضا بهزادی (۱۳۲۸ - ۱۳۲۹)
۲۱- ابراهیم موسویان (۱۳۲۹ - ۱۳۳۰ )
۲۲- محمدعلی دادور (۱۳۳۰- ۱۳۳۱)
۲۳- جهانگیر سرتیپ پور (۱۳۳۱ - ۱۳۳۳)
جهانگیر سرتیب پورکیست؟
جهانگیر(متولد۶آذر۱۲۸۲)،فرزند عزیزا... خان ، مشهور به آقاخان ، که در قشون قزاق ایران سرتیپ دوم و آجودان سلطنتی بود و از نوادگان« امیر هدایت خان»حاکم گیلان « اترخان رشتی»که درسال۱۱۶۴درگیلان حکمرانی داشت وهمان سال هم بقتل رسید«جهانگیر»چون درکودکی پدرش فوت کرد،جهانگیربه «سرتیب پور»(فرزندسرتیب)شناخته می شد.
«جهانگیر سرتیپ پور»نویسند وهنرمند،شاعرونمایشنامه نویس بود، در۱۷سالگی به همراه مرحوم آقا شیخ رضا مقدادی ( خیاط ) به نهضت جنگل پیوست واما این زمان مصادف شدباتهاجم قزاقها،در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. خیلی ازطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند،ازجمله«جهانگیر سرتیپ پور»وحکم اعدامشان صادرشد وامابادخالت آزادیخواهان(مشروطه خواهان رشت)مجبوربه آزادیش شدند.
«جهانگیر سرتیپ پور»در سال ۱۳۴۲ به نمایندگی مردم رشت در مجلس شورای ملی(دورههای ۲۱ و ۲۲) برگزیده شد.
از جمله اقدامات سرتیپ پور در این دوران نمایندگی وشهرداری ،تلاش و پیگیری وی برای تأسیس دانشگاه گیلان است، دانشکده کشاورزی،راه اندازی پروژه- راه رشت ـ فومن،میانه، احداث فرودگاه رشت، تأسیس بانک خون برای بیمارستان پورسینا، توسعه کتابخانه ملی رشت، تأسیس زایشگاه رشت،خرید زمین ناصریه ی رشت برای تأسیس بیمارستان(پورسینا)ازجمله ازاقدامات سرتیب پور(سال۱۳۰۸)می باشد.
«جهانگیر سرتیپ پور»هفتم آذرماه ۱۳۷۱ درسن ۸۹سالگی در تهران درگذشت و در سلیمانداراب درجوارفرمانده اش(میرزاکوچک)به خاک سپرده شد.
۲۴- عبدالحسین فروغی (۱۳۳۳ -۱۳۳۴)
۲۵- یوسف رئیس سمیعی (۱۳۳۵ - ۱۳۳۶)
۲۶- شمس امیری (۱۳۳۶ - ۱۳۳۸)
۲۷- محمد حسین دهقان (۱۳۳۸-۱۳۳۸)
۲۸- غلامحسین سمیع (۱۳۳۸- ۱۳۳۹)
۲۹- علیرضا مهرداد (۱۳۳۹- ۱۳۳۹)
۳۰- محمدعلی دادور (۱۳۳۹-۱۳۴۰)
۳۱- سید مهدی یموت (۱۳۴۰ - ۱۳۴۱)
۳۲- محمدعلی دادور (۱۳۴۱ -۱۳۴۲)
۳۳- سرلشکر حسین عطاپور (۱۳۴۳-۱۳۴۳)
۳۴- رضا سجادی (۱۳۴۳ -۱۳۴۴)
۳۵- قاسم صوفی (۱۳۴۴ - ۱۳۵۰)
۳۶- هادی زاهدی (۱۳۵۰ - ۱۳۵۱)
۳۷- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۱ - ۱۳۵۲)
۳۸- ابوالحسن دادور (۱۳۵۲ - ۱۳۵۵)
۳۹-هرمز ملکشاهی (۱۳۵۵- ۱۳۵۶)
۴۰- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۶-۱۳۵۷)
۴۱- سید حسین موسوی (۱۳۵۷ -۱۳۵۸)
۴۲- محمد تقی بحرپیما (۱۳۵۸-۱۳۵۹)
۴۳- احمد خشوعی (۱۳۵۹-۱۳۶۳)
۴۴- احمد رمضانپور نرگسی(۱۳۶۳-۱۳۶۵)*
۴۵- اسماعیل فلاح (۱۳۶۵-۱۳۶۷)
۴۶- صادق خلیلی عباس آبادی(۱۳۶۷-۱۳۶۸)
۴۷- هادی الماسی (۱۳۶۸-۱۳۷۴)
۴۸- رحمت حمیدی (۱۳۷۴-۱۳۸۰)
۴۹-مرتضی شگفت (۱۳۸۰-۱۳۸۲)
۵۰- رحمان انصاری (۱۳۸۲-۱۳۸۳)
۵۱– اصغر شکرگزار (۱۳۸۳-۱۳۸۴)
۵۲- رضا ساغری (۱۳۸۵-۱۳۸۶)
۵۳- رضا خاکسار (۱۳۸۶-۱۳۸۶)
در جلسه ی عصر دوشنبه هفدهم اردیبهشت ماه (۱۳۸۶ اعضای شورای شهررشت ازبین ۴ نامزد تصدی سمت شهرداری رشت(مسعود نیک چهره، اسدا.. طهماسبی، رضا ساغری و رضا خاکسار) رضا خاکساربا۶سال حضوردرجبهه هادفاع مقدس(فرماندارسابق فومن) را با ۶ رای به عنوان شهردار رشت انتخاب کردند.
عصر روز دوشنبه ۲۲مرداد ۱۳۸۶ رییس شورای اسلامی شهر رشت (محمد رضا قاسمی)،با اعلام اینکه -تأخیرجواب-مهلت قانونی وزارت کشور گذشته است حکم شهرداری(محمد رضا خاکسار)را امضاء کرد تا وی کار خود را شروع کند.
درحالیکه«سیل تبریکات» درشهررشت ،مخصوصاً درسبزه میدان«پرده باران» شده بود امافعالیت خاکساربعنوان شهرداررشت با مخالفت وزارت کشور و استانداری مواجهه شد وماجراهایی شروع شد،به دعواهای حقوقی کشیده شدکه در نهایت، هیات حل اختلاف مرکز ،رای برکناری خاکسار را صادر کردوشهردارمعلق، طی نامه ای در هفتم آذر ۱۳۸۶ از سمت خود استعفاء داد و مرد«زاپاس شهرداری» محمد نعمتی که بعدازبرکناری ساغری سرپرست شده بود،مجدداً به سمت سرپرستی شهرداری رشت انتخاب شد.
ومتأسفانه دراین دوره(سوم) شورای شهر اتفاقات ناگواری رخ داد،آقای رئیس بازداشت شدوبهمراه آن اکثریت اعضای شورابه زندان افتادند.
۵۴- محمود فریدونی(۱۳۸۶-۱۳۹۰)شهرداربعدازخاکسار
۵۵- سید مجتبی خدمت بین دانا (سرپرست) (۱۳۹۰)
۵۶-محمد علی ثابت قدم(۱۳۹۱-۱۳۹۲)
ازاسفند۱۳۹۱اعضای شورای شهررشت دستگیرشدند،جلسات به حدنصاب نرسید.
مدیر کل تعاون روستایی گیلان (مهرزاد عبداللهزاده)ازبازداشت شدگان بودکه دادستان انقلاب اسلامی عمومی رشت با بیان اینکه عبداللهزاده دستگیر و اکنون در زندان به سر میبرد، متذکر شد: اتهام این مدیر کل رشوه است که درمجموع، اکنون ۲۵ نفر به دلیل جرایم سنگین در زندان هستند/۱تیر۱۳۹۴خبرگزاری فارس.
شورای شهررشت منحل شد
۳اردیبهشت ۱۳۹۲ احمد آقاجانزاده(دبیر هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان)گفت:امروز در جلسه هیئت اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان از تصویب انحلال شورای شهر رشت در جلسه هیئت اختلاف مرکزی خبر داد.
بعد از انحلال شورای سوم شهر رشت «استاندار» کفیل شد و «میر نوید میر حق جو» معاون اسبق عمرانی شهرداری رشت و مدیروقت ناحیه دو شهرداری را بعنوان سرپرست انتخاب نمود.
باآغازبکار شورای چهارم رشت در۱۳شهریور ۱۳۹۲«زاپاس شهرداری رشت»علی بهارمست بعنوان سرپرست شهرداری رشت رونمایی شد.
۵۷-محمد ابراهیم خلیلی(مهر۱۳۹۲الی مهر۱۳۹۳)
شورای شهر-دوره چهارم-در۱۳۸۴ مهر ۱۳۹۲ محمد ابراهیم خلیلی را با ۱۱ رای موافق وسه رای ممتنع و یک رای مخالف بعنوان شهرداری رشت انتخاب کردند. ۲۳خرداد۱۳۹۶
۵۸- سید محمدعلی ثابتقدم ( ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳الی۲۳خرداد۱۳۹۶)
۵۹-مسعود نصرتی قزوینی نژاد(۱۳ شهریور ۱۳۹۶الی مرداد۱۳۹۷)
۶۰-ناصرحاج محمدی ( ۲۱خرداد ۱۳۹۸الی۱۲شهریور۱۳۹۹)
۶۱-سیدمحمداحمدی (از۹مهر۱۳۹۹ الی ؟)
اعضای هیئت مؤتلفه که درسال ۱۳۵۷عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمدند: مهدی عراقی، صادق اسلامی، علی درخشان، اسدالله لاجوردی، حبیبالله عسگراولادی، سعید امانی و اسدالله بادامچیان.
سیرتحول وتطور«مؤتلفه اسلامی»
«گروه وانجمن» بودند،شدند«هیئت اسلامی» وبعد«جبهه مسلمانان آزاده» ووبعد«هیئت مؤتلفه اسلامی» وبعدشدند«حزب مؤتلفه اسلامی»..
خانوادههای امانیهمدانی، بادامچیان، لاجوردی، عسگراولادی، اسلامی، خاموشی، قدیریان، محتشمیپور، میرمحمدصادقی، رفیقدوست، شفیق، رخصفت، عباسپور، صالحی، کچویی، رحمانی، جولایی، خداداد استادی، جاسبی، نیری، انواری، آلاسحاق از جمله عناصر اصلی تشکیلدهندهی مؤتلفهی اسلامی هستند که عضو شورای مرکزی آن پیش یا بعد از انقلاب بودهاند.
در سال ۱۳۴۲ باشروع نهضت امام خمینی ،رهبرنهضت،خواستار ائتلاف هیئتهای مذهبی تهران با یکدیگر شدکه بخشی از اعضای باقی مانده فداییان اسلام وارد هیئتهای موتلفه شدند و شاخه نظامی هیئتهای موتلفه را تشکیل دادند و در اول بهمن ۱۳۴۳ اقدام به ترور نخستوزیر حسنعلی منصور کردند. در ارتباط با ترور او صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی اعدام و تعدادی دیگر همچون، حاجمهدی عراقی، هاشم امانی، حبیبالله عسگراولادی، ابوالفضل حاجحیدری، محیالدین انواری به حبس ابد و احمد شهاب به ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
ابوالفضل حاج حیدری در۱ اسفند ۱۳۹۲فوت کرد.
تبارشناسی مؤتلفه ای ها
تابناک ۰۵ اسفند ۱۳۸۸ بنقل از«همشهری ماه»اعضای مؤتلفه رااینگونه می نویسد:
در این میان خانواده های: امانی همدانی، رفیق دوست، خاموشی، لاجوردی، خداداد استادی، عسگراولادی، عباسپور و محتشمی پور، ریشه های اصلی این حزب قدیمی هستند که عضو شورای مرکزی آن پیش یا بعد از انقلاب بوده اند.
ازخانواده امانی همدانی، صادق، و سعید عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب بوده اند و هاشم سابقه ۱۴ سال زندان قبل از انقلاب دارد. صدیقه به همراه محمود عضو دیگر این خانواده است که همسر باقر بادامچیان پدر اسدالله بادامچیان عضو فعلی شورای مرکزی است. از میان فرزندان محمود امانی، تقی عامل خرید اسلحه ترور انقلابی بوده و مهدی هم عضو با سابقه شورای مرکزی است.
فرزندان سعید امانی هم محمد علی، دبیر اجرایی حزب- احمد، داماد احمد قدیریان معاون سابق دادستان کل کشور -
جواد، داماد احمد قدیریان و دخترسعید امانی، همسر اسدالله بادامچیان هستند. بر این اساس اسدالله بادامچیان دختر دایی خود را به همسری گرفته است.
وی پس از انقلاب اسلامی، به دستور شهید «قدوسی» معاون اجرایی دادستانی کل انقلاب و دادسرای انقلاب تهران شد و در کنار شهید «اسدالله لاجوردی»به فعالیت پرداخت.
احمد قدیریان ازماجرای گرفتن حکمش می گوید:یک روز آقای نظران (سرهنگ مسئول دفتر قدوسی) به من تلفن کرد که آقای بهشتی فرموده که شما در دادستانی انقلاب بیایید و به عنوان معاون اجرایی آقای قدوسی، قرار بگیرید و مشغول شوید، لذا ایشان حکمی به من دادند و من خدمت آقای قدوسی معرفی شدم. آقای بهشتی به ما امر کردند که شما به کمک آقای قدوسی بروید. من بودم و آقای نظران، آقای آل احمد، آقای اسدالله جولایی، آقای اکبر صالحی (رئیس زندان قصر بود) به عنوان مسئول انتظامات، آقای لاجوردی به عنوان مسئول حفاظت دادستانی، آقای جواد آل احمد به عنوان مسئول تدارکات دادستانی کل و من هم به عنوان معاون اجرایی بودم./پایان خاطره قدیریان.قدیریان در طول جنگ ایران و عراق به آموزش نیروهای ایرانی پرداخت و در اثر حضور در مناطق آلوده جنگی، شیمیایی شدوسرانجام این جانبازشیمایی در۲۵ خرداد ۱۳۹۱به شهادت رسید.
خانواده رفیق دوست هم شامل محسن وزیر سپاه و رئیس سابق بنیاد مستضعفان، جواد عضو قبل و بعد شورای مرکزی و مرتضی داماد محمود محتشمی پور و باجناق مصطفی تاجزاده است.در میان خانواده خاموشی ها هم علینقی رئیس سابق اتاق بازرگانی، تقی پدر رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، ابوالحسن سرپرست اسبق وزارت نیرو و محسن منافق و معدوم، به چشم می خورند.
خانواده لاجوردی :اسدالله، مرتضی و زینب هم چهره های بارز خانواده لاجوردی هستند.
اسدالله دادستان انقلاب و رئیس سازمان زندان ها بوده، مرتضی بعد از سال ۶۸ عضو حزب شده و زینب هم همسر صادق امانی است.
خانواده استادی:خداداد استادی از جمله خانواده های دیگر حزب است که شامل آیت الله رضا استادی، مهدی عضو قبل از انقلاب و خواهر این دو که همسر حبیب الله شفیق است.
خانواده عسگراولادی ؛ حبیب الله چهره معروف حزب و دبیر کل سابق، اسدالله تاجر معروف پسته وزیره، محمود گرایش توده ای و خواهر اینها که همسر ابوالفضل حاجی حیدری است.
خانواده عباسپور: حسن عضو شهید شورای مرکزی(وزیرنیرو)، «علی »داماد شهید مطهری و نماینده مجلس و رئیس کمیسیون آموزش مجلس و خواهر این دو که همسر عبدالله جاسبی است.
وزیری نیرو برسرمزاروزیرنیرو
«رضا اردکانیان» وزیر دولت حسن روحانی در اولین برنامه کاری خود در به زیارت قبر امام خمینی و شهید رجایی، شهید باهنر و عباسپور رفت ۸ آبان ۱۳۹۶
خانواده محتشمی پور: سه برادر را شامل می شوند. حسین عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب، علی اکبرمحتشمی پور( وزیر سابق کشور) و عضو مجمع روحانیون مبارز- که بعد از انقلاب ارتباطی با این حزب ندارد- و محمود عضو شورای مرکزی است. دختران محمود محتشمی پور یکی همسر مصطفی تاجزاده است و دیگری همسر مرتضی رفیق دوست.
سیدمحمودمحتشمی پوردر۱۶ فروردین ۱۳۹۸درگذشت
حجتالاسلام سید علیاکبر محتشمیپور بامداد دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰در سن ۷۵ سالگی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
جداشدگان مؤتلفه: سید علینقی خاموشی، جلال الدین فارسی، عبدالله جاسبی و محسن رفیق دوست از جمله اعضای مرکزی جدا شده از حزب موتلفه هستند.
افرادی همچون قدیریان و رحمانی و مهرآیین و صالحی و کچویی و جولایی و امانی و حاجحیدری و ابراهیمی و جوهریفرد و صفی همراه با لاجوردی دادستانی اوین و زندانهای اوین، گوهردشت و قزلحصار راعهده دارشدند،از جمعیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی یودند.
سه چهره اصلی حزب مؤتلفه: محمدنبی حبیبی، سید مصطفی میرسلیم، اسدالله بادامچیان.
شکل گیری هیئت مؤتلفه اسلامی
هیئتهای مؤتلفه اسلامی در بهار ۱۳۴۲ از ائتلاف سه هیئت مذهبی مسجد امینالدوله، هیئت مسجد شیخعلی و هیئت اصفهانیها در منزل خمینی در قم شکل گرفت. آنها در راهاندازی و هدایت نهضت امام خمینی در ۱۵ خرداد نقش اصلی و تعیین کننده داشتند ،قیام مهره های سرشناس ولوطی های بازارازجمله طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی ازحامیان این تشکیلات بودندکه اعدام شدند.
هیئت مؤتلفه درماجرای ۲۸ مرداد با حمایت مراجع تقلید، روحانیت و ازجمله آیتالله کاشانی، آیت الله سیدمحمد بهبهانی ،حضوری فعال داشتند.
الگوی رفتاری و فکری جمعیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی، گروه فداییان اسلام به رهبری مجتبی نواب صفوی بود. چنانکه حتی برخی از اعضای موتلفه از جمله مهدی عراقی و هاشم امانی از جمله فعالین جمعیت فداییان اسلام به حساب میآمدند.
در سال ۱۳۴۲ باشروع نهضت امام خمینی ،رهبرنهضت،خواستار ائتلاف هیئتهای مذهبی تهران با یکدیگر شدکه بخشی از اعضای باقی مانده فداییان اسلام وارد هیئتهای موتلفه شدند و شاخه نظامی هیئتهای موتلفه را تشکیل دادند و در اول بهمن ۱۳۴۳ اقدام به ترور نخستوزیر حسنعلی منصور کردند.
تاریخچه ائتلاف مؤتلفه
هر یک از هیئات مذهبی به طور جداگانه به فعالیت مشغول بودند تا اینکه «حاج مهدی عراقی» تصمیم گرفت با هیئت مسجد شیخ علی ائتلاف کند، لذا از «حاج صادق امانی» و برخی دوستانش دعوت کرد در جلسهای درباره ائتلاف خود صحبت کنند. آنها از فعالیت هیئت اصفهانیها هم مطلع بودند لذا تصمیم گرفتند آنها را نیز به این ائتلاف دعوت کنند.
حاج مهدی عراقی درباره مقدمات ائتلاف هیئتها میگوید: از بدو حرکتی که روحانیت راجع به انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع میکنند، در تهران سه گروه بودند که با همدیگر کار میکردند؛ کارهای مذهبی داشتند... فرض کن که مطالعه کتابی داشتند، قرائت قرآنی داشتند، پیکنیکهای جمعی و برنامه اردویی داشتند. از بدو حرکت حاج آقا(امام خمینی) این سه گروه خرده خرده، هر کدام مجزا با همدیگر، با روحانیت یک تماسکی پیدا کرده بودند. یعنی اگر اعلامیهای آقایان میدادند به دست یک گروه داده نمیشد بلکه یک اعلامیه در چند نسخه تنظیم میشد و به دست هر یک از این سه گروه داده میشد.
یک دعوتی شد از مرحوم حاج صادق و بعضی از دوستانش. صحبتهایی ما با همدیگر کردیم. وقتی ضرر این جدایی را برای همدیگر بیان کردیم احساس کردیم که این جدایی باید از بین برود و به صورت ائتلاف دربیاید. ولی این فکر برای ما پیش آمد که غیر از ما یک گروه دیگری هم هستند که کارها را انجام میدهند. بهتر است نمایندگان آن گروه را هم دعوت کنیم و سه گروه با یکدیگر کار کنیم. از نمایندگان آن گروه هم دعوت کردیم. وقتی فواید این جریان را برایشان تشریح کردیم، آمادگی خودشان را اعلام کردند که در یک جبهه واحد کار کنیم و این شد که به نام «جمعیتهای موتلفه اسلامی» انجام شد. به حساب، این سازمان به وجود آمد.
این سه گروه وقتی که با یکدیگر توافق کردند، گفتند ما این کار را انجام دادیم. حالا باید تائید امام خمینی را هم بگیریم. حاج آقا(امام) باید موافقت خودش را اعلام کند. ایشان هم تائید فرمودند و هر کسی هم که میرفت از حاج آقا سوال میکرد. ایشان(امام خمینی) میفرمودند: مسلمان باید تشکیلاتی باشد. مسلمان بدون تشکیلات ارزشی ندارد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:سیرتحول وتطور«مؤتلفه اسلامی»
«گروه وانجمن» بودند،شدند«هیئت اسلامی» وبعد«جبهه مسلمانان آزاده» ووبعد«هیئت مؤتلفه اسلامی» وبعدشدند«حزب مؤتلفه اسلامی»
دی ماه سال ۱۳۸۲ به «حزب مؤتلفه اسلامی» تغییر نام داد،
روز ۱ خرداد ۱۳۴۱ با به هم پیوستن سه هیات مذهبی، «جمعیت هیاتهای موتلفه اسلامی» تشکیل شد.
پس از ماجرای تصویبنامهٔ لایحهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، دو هیات مذهبی از کسبه و تجار بازار تهران تصمیم گرفتند با یکدیگر ائتلاف کنند. سپس یکی دیگر از هیاتهای فعال بازار را نیز مطلع و در ائتلاف خود سهیم کردند. آنها پس از ائتلاف، در یکی از ملاقاتهای مردمی با امام خمینی، ماجرای ائتلاف خود را به اطلاع ایشان رساندند و ایشان نیز ائتلافشان را تأیید کرد. ائتلافکنندگان که بعدها به «هیاتهای مؤتلفهٔ اسلامی» معروف شدند، هیاتهای مسجد امینالدوله، مسجد شیخ علی و اصفهانیها در بازار تهران بودند.
این گروهها طی جلساتی با هم آشنا شده و با نظر و تصویب امام خمینی، آیتالله مرتضی مطهری و چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی، متکفّل هدایت و تغذیه معنوی هیاتهای مؤتلفه اسلامی گردیدند. حبیبالله عسگراولادی مسلمان، حاج صادق امانی، مرتضی نیکنژاد، رضا صفارهرندی، مرتضی مطهری، صادق اسلامی، سیداسدالله لاجوردی، مهدی عراقی و علی درخشان در مقام بنیانگذاران اصلی هیات مؤتلفه اسلامی می باشند.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی می نویسد:مدتی از ائتلاف و تأیید امام میگذشت که آنها با امام خمینی ملاقات کردند و سپس تصمیم گرفتند به طور آزمایشی با ۱۲ هیئت دیگر همکاری کنند. پس از شروع همکاری با هیئتهای جدید، نام «جبهه مسلمانان آزاده» را بر خود گذاشتند. اما مدتی بعد مطلع شدند اعلامیههایی از گروههای همنام منتشر و مشکلاتی ایجاد میشود. لذا تصمیم گرفتند ۴ گروه بر ائتلاف خود باقی بمانند. از این میان یک گروه از ائتلاف خارج و سه گروه دیگر به همکاری با یکدیگر ادامه دهند.
«حبیبالله عسگراولادی» در این باره میگوید: در یک جمعهای خدمت حضرت امام رفتیم. بنده و آقای شفیق به عنوان دو نماینده در جمع رسیدیم. وقتی فرمایشات ایشان تمام شد، اجازه گرفتیم بیرون بیاییم. امام فرمودند: در آن اتاق بمانید. در آن اتاق رفتیم. دیدیم چند نفر از برادرانی که آنها را میشناسیم آنجا هستند. با فاصله چند نفر دیگر آمدند و امام تشریف آوردند. فرمودند: آن جوری که من راجع به شما شناخت دارم، شما همه برای خدا کار میکنید. همه به قیامت معتقدید. همه به نبوت و امامت معتقدید. همه برای عظمت اسلام، همه برای عزت مسلمین کار میکنید. چرا پراکنده باشید؟ مجزا باشید؟ چرا با هم کار نکنید؟ و توصیههایی فرمودند. اما برای اغلب شنوندگان، مشکل بود که به هم اعتماد کنند. در ابتدا به صورت آزمایشی با هیئتهای دیگر جلسه گذاشتیم. حدوداً شاید دوازده هیئت و بعداً این مجموعه به بیست و هفت، بیست و هشت هیئت رسید. پس از اینکه کار را شروع کردیم، به فکر این افتادیم که با دوازده هیئت، یک شورای مرکزی تشکیل دهیم. و چهار نفر را در ارتباط با مرجع تقلیدمان نماینده کنیم. شهید عراقی، حاج ابوالفضل توکلی، حبیب الله شفیق و بنده. گفتیم ما الان نمیتوانیم حزب باشیم. باید ویژگیهای یک حزب را بیابیم. بهتر است که اسم «جبهه»روی خودمان بگذاریم: جبهه مسلمانان آزاده. اولین تجمعی که دور هم جمع شدیم با ۱۲ هیئت به نام «جبهه مسلمانان آزاده» بود. اولین اعلامیه را صادر کردیم. بعد از مدتی فعالیت قسمتی از یک اعلامیه امام را برداشته و به نام«جبهه مسلمانان آزاده» موضعگیری کردیم. پس از آن دیدیم اعلامیه جبهه مسلمانان آزاده شعبه تجریش منتشر شد. در صورتی که ما چنین چیزی نداشتیم. اعلامیه جبهه مسلمان آزاده شعبه سی متری و چند جبهه مسلمانان آزاده، بدون اینکه با ما ارتباط داشته باشند همین اعلامیه ما را برداشتند و تکثیر کردند.
تعدادی از مجموعه اینها را از یک هیئت و مسجد دستگیر کردند و بردند. اینها در مدتی که در بازداشت بودند تا بازجویی شوند، یکدیگر را شناختند که جبهه مسلمانان تجریش چه کسانی هستند، جبهه مسلمانان سی متری چه کسانی هستند. اینها به ۲۸ هیئت به نام «جبهه مسلمانان آزاده »رسیدند و مورد تأیید امام هم بودند.
تشکیلات مذهبی ومتفرقه(موازی)شدیم «هیئت مؤتلفه»
یک روز ما چهار نفر ( عسگری، توکلی، شفیق، عراقی) دیدن حضرت امام رفتیم. حضرت امام پس از اینکه صحبت عمومی تمام شد، فرمودند: آن اتاق بمانیم. در آن اتاق رفتیم. متوجه شدیم که از سه گروه دیگر برادران، آنجا هستند و امام تشریف آوردند و فرمودند: همین طور که جلوتر به شما گفتم، این بار هم میگویم شما با هم کار کنید.
حضرت امام فرمودند با هم کار کنید و ما آمدیم سه گروه دور هم نشستیم و توانستیم یک شورای دوازده نفری تشکیل بدهیم و به حضرت امام هم اعلام کردیم که چهار نفر از دوازده نفر رابط با شما هستند که بنده و شهید عراقی، توکلی و شفیق رابط این ائتلاف اسلامی در بین هیئتها با امام شدیم. در اینجا دیگر هیئتهای موتلفه اسلامی شدیم. ولی هیچ نامگذاری برای خودمان نکردیم. تا روز ۱۳ آبان که بین ما اختلاف افتاد. در این شرایط نمایندگان حضرت امام از روحانیت در درون موتلفه اسلامی مشخص شد. موتلفه در موضعی قرار گرفت که لازمه آن یک اساسنامه بود و همین بزرگان توسط «شهید باهنر»، این اساسنامه را فراهم کردند. برای اینکه نیاز داخلی حوزهها را از نظر معارف برآورده کنیم، استدعا کردیم بحث «انسان و سرنوشت»که شهید مطهری فرموده بودند، جزوه شود و توسط شهید باهنر تدریس شود.
پس از تأکید امام به همکاری هیئتهای ائتلافی، آنها در مدت یک ماه جلساتی تشکیل دادند و طرح اولیه تشکیلات خود را تهیه کردند. «ابوالفضل توکلی بینا» که در ملاقات با امام حضور داشته است در این باره میگوید: «قبل از تبعید امام در سال ۱۳۴۳، یک شب امام از ما دعوت کردند، از بنده و آقای عسگراولادی و آقای عراقی، رفتیم قم. وقتی که شب به قم رفتیم، دیدیم دوستان دیگر هم هستند. دو گروه دیگر هم که مبارزه میکردند آنها هم حضور داشتند. گروه مسجد شیخ علی و بچههای پل سیمان (اصفهانی ها). بعد امام رو کردند و فرمودند: این عجیب نیست که سه گروه مسلمان دارای یک هدف، جدا از هم کار کنند؟ شما مؤمن هستید، دارای یک هدف هستید، بروید یکی بشوید، با هم باشید. آمدیم نزدیک به یک ماهی جلسه تشکیل دادیم. نهایتا به این نتیجه رسیدیم که از هر گروهی ۴ نفر انتخاب شود که شورای مرکزی۱۲ نفره از سه گروه تشکیل شود و ائتلاف کنیم.
«مؤتلفه»در سال ۱۳۵۷ بدون اینکه منحل شود اعضایش جذب حزب جمهوری اسلامی شدند.واما در پی تعطیلی حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۵ این جمعیت، تجدید تشکیلات کردند و با هویت سیاسی نوینی پرچم حزب مؤتلفه اسلامی رابه اهتزازدرآوردند./پایان توضیحات نگارنده.
در ارتباط با ترور او صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی اعدام و تعدادی دیگر همچون، حاجمهدی عراقی، هاشم امانی، حبیبالله عسگراولادی، ابوالفضل حاجحیدری، محیالدین انواری به حبس ابد و احمد شهاب به ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
در دههی ۵۰ تعدادی دیگر از گردانندگان مؤتلفه مانند اسدالله بادامچیان و لاجوردی و ابوالفضل توکلیبینا و کچویی دستگیر ومتحمل شکنجه وحبس های طولانی شدند.
پس از اعدام و زندان سران مؤتلفه در سال ۱۳۴۳ این هیئتها به فعالیت سیاسی پایان داده و اعضای آن تنها به فعالیتهای تجاری و مذهبی ادامه دادند تا این که در سال ۵۶ پس از فراخوان آیت الله خمینی باچراغ خاموش به فعالیت سیاسی ادامه دادند.
اعضای مؤتلفه در دههی ۴۰ و ۵۰ با همراهی اعضای نهضت آزادی در تأسیس و کمک به مدارس اسلامی و صندوقهای قرضالحسنه که پس از کودتای ۲۸ مرداد و همراهی روحانیت و بازار راهاندازی شده بودند فعالیت داشتند. دیدگاههای اسلامی در این دوره موجب نزدیکی مهندس مهدی بازرگان به روحانیت و پررنگ شدن فعالیتهای مذهبی او شد.
۱۵آذر ۱۳۹۷، دوازدهمین مجمع عمومی حزب مؤتلفه، در ردیف اول: محمدنبی حبیبی، مصطفی پورمحمدی ، اسدالله بادامچیان./محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی .
اسامی «۳۵ عضو جدید شورای مرکزی مؤتلفه» به ترتیب حروف الفبا شرح زیر است:
۱.محمدمهدی اسلامی/۲. لاله افتخاری/۳. محمود الفت/۴. محمدعلی امانی/۵. محمدکاظم انبارلویی/۶./حسین انواری/۷.سیدمصطفی آقامیرسلیم/۸.اسدالله بادامچیان/۹.بهشته بادامچیان/۱۰.حسن پزشکیان/۱۱.حمید رضا ترقی/۱۲.ابوالفضل توکلی بینا/۱۳. محمدعلی چوبینی/۱۴. محمدنبی حبیبی/۱۵. محمد خرسند/۱۶. محمدحسن ذاکری رئوف/۱۷.سیدعلی اصغر رخ صفت/۱۸. علی آرش روناسی/۱۹. فاطمه رهبر/۲۰. میثم زرندی/۲۱. محمدحسین شفیعیها/۲۲.نصر عزیزی/۲۳.اسدالله عسگراولادی
۲۴.امیرعباس فارسی نژاد/۲۵.سیده فاطمه فخر/۲۶.فضل الله فرخ/۲۷.نرگس قدیری/۲۸. محسن قناعت/۲۹.محمد کرمی راد/۳۰. حسن لاسجردی/۳۱. احمد علی مقدم/۳۲. محمدعلی مینایی فر/۳۳. امیر احرار نظیفی/۳۴. محمدحسین نیکنام۳۵. مجتبی همدانی.
محمدنبی حبیبی در۱بهمن ۱۳۹۷ فوت کرد.
خانواده های شهدا و اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی ظهر امروز با آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام.
حبیبی: اگر همت آیتالله هاشمی رفسنجانی نبود، پروژه مترو آغاز نمیشد
در ادامه این دیدار محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، گفت: مهمترین خاطره ای که از آن مرحوم دارم به پروژه متروی تهران در دوران مسئولیتم بعنوان شهردار تهران برمیگردد.
وی افزود: من سال ۶۲ که مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفتم، یک دعوای مفصلی وجود داشت که آیا مترو در تهران باشد یا نباشد. شورای انقلاب هم مصوب کرده بود که فعلا طرح مترو متوقف بماند.
حبیبی گفت: آقای هاشمی در آن دوران رئیس مجلس بود. من در مذاکرات خصوصی که با آقای هاشمی داشتم فهمیدم که ایشان کاملا موافق ایجاد مترو در تهران هستند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی تصریح کرد: پس از جلسات متعددی که با آقای هاشمی داشتیم، ایشان در یکی از خطبه های نماز جمعه کاملا کارشناسانه از احداث مترو در تهران دفاع کرد.
وی افزود: اولین مانع ما برای ساخت مترو هیات دولت آن زمان بود که باید مصوبه شورای انقلاب را اجرا میکرد. از سوی دیگر مخالفین سرسختی هم در داخل هیات دولت وجود داشت که کار ما را با مشکل مواجه کرده بود.
حبیبی ادامه داد: ما این مساله را به آیت الله هاشمی گفتیم و ایشان هم در یکی از جلسات دولت حضور یافتند و با توضیحاتی که ارائه دادند، اعضای دولت را در این زمینه متقاعد کردند. در آن جلسه از دولت که ۱۹ نفر حضور داشتند، ۱۴ نفر رای موافق به پروژه مترو دادند و ۵ نفر هم مخالفت کردند.
وی در ادامه به مخالفت های آیت الله منتظری با مترو اشاره و تاکید کرد: بعد از موافقت دولت با پروژه متروی تهران، آقای منتظری یک نطق شدیداللحنی علیه مترو ایراد کرد. ما به آقای هاشمی گفتیم، ایشان هم یک وقت ملاقاتی از آقای منتظری گرفتند و ما هم رفتیم منزل ایشان و توضیحات خودمان را درخصوص مترو مطرح کردیم و در نهایت هم آقای منتظری قانع شد.
توکلی بینا: برای اعدام انقلابی حسنعلی منصور دو قبضه اسلحه از آقای هاشمی رفسنجانی گرفتیم.
رییس هیات نظارت حزب موتلفه اسلامی گفت:تاریخ در آینده قضاوت خواهد کرد که آقای هاشمی یک عنصر انقلابی، باهوش و مقاوم بودند.، آقای هاشمی در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و در هیئات مذهبی تهران سیره ائمه اطهار در مبارزه با رژیم های ظالم و فاسد را بیان میکردند.
ابوالفضل توکلی بینا : بعد از تبعید حضرت امام در ۱۳آبان ۱۳۴۳، ما شورای مرکزی موتلفه اسلامی را تشکیل دادیم و در نهایت به این جمع بندی رسیدیم که سه نفر از جمله محمدرضا شاه، نصیری و حسنعلی منصور مفسد فی الارض هستند.
وی گفت: من اسلحهای که شهید محمد بخارایی بوسیله آن حسنعلی منصور را به هلاکت رساند، از آقای هاشمی رفسنجانی تحویل گرفتم. در همان مقطع بنده رفتم محله صفائیه قم و دو قبضه اسلحه از ایشان گرفتم. اما بعد از اعدام منصور در این رابطه سکوت کردیم زیرا قرار بود روحانیت را درگیر اینگونه ماجراها نکنیم.
بادامچیان: آقای هاشمی همواره میگفت موتلفه اسلامی خوب عمل میکند و باید این راه را ادامه دهد
اسدالله بادامچیان نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با تسلیت رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی به خانواده آن مرحوم، گفت: آقای هاشمی رفسنجانی از ابتدا با حزب موتلفه اسلامی همراهی داشته است. بنده در مرداد ماه امسال که با ایشان ملاقات داشتم، ایشان گفت موتلفه اسلامی خوب عمل میکند و همین راه را ادامه بدهید.
وی افزود: خدمات آقای هاشمی رفسنجانی به انقلاب و کشور بسیار ارزشمند است و ما امیدواریم همه اینها موجب شود که برکات الهی آن خدمات شامل حال خانواده آن مرحوم گرد.
دیدارجمعی از اعضای شورای مرکزی و هیات اجرایی حزب موتلفه اسلامی با حضور در منزل مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی با خانواده آن مرحوم/۳ بهمن ۱۳۹۵ایرنا
فارس: امام حرکت انقلابی شما را قبول داشت؟
توکلیبینا: اولاً امام اعتقادی به مبارزه مسلحانه نداشت، مرحوم میلانی خیلی به امام ارادت داشت و هرگاه امام اعلامیه میداد من آن را به محضر ایشان میبردم و امضا میگرفتم، ما برای اینکه تاریخ نگوید چهار جوان حکم قتل صادر کردند، اجازه گرفتیم، اما امام موافق اقدام مسلحانه نبود، وقتی ما در زندان بودیم ایشان را به عراق تبعید کردند و امام آنجا حرف جالبی گفته بودند.
امام کلیت اقدامات ماراقبول داشت و حرکت ما را تایید کرد.
فارس: پس چطور میگویید امام اقدام مسلحانه را قبول نداشت اما حرکت شما را تایید کرد؟
توکلیبینا: توضیح میدهم؛ یک فردی به نام «حاج محمد علمدار» در غرب تهران بود، ما در زندان بودیم که ایشان به عراق خدمت امام میرود و پول زیادی به امام میدهد و میگوید من از رفقای آقای توکلیبینا هستم. من سالها رابط موتلفه با امام بودم و خدمت ایشان میرسیدیم و امام مرا میشناخت؛ لذا وقتی آقای علمدار اسم مرا میبرد، امام میگوید این جوانها زندان هستند و ممکن است خانوادههایشان با مشکلاتی مواجه شوند؛ این پول را به خانواده آنها بدهید. معنی این کار مشخص است چراکه ایشان مطلع بودند که ما را در قضیه ترور «حسنعلی منصور» گرفتهاند./دیماه۱۳۹۶فارس
اعضا و گردانندگان مؤتلفه ازبازاریهایی بودند که پس حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با توجه به رشد اقتصادی سریع کشور در دههی ۴۰ و رونق صادرات و واردات، تبدیل به مهره های سرشناس بازارشده و پس از انقلاب منشأاثردرحوزه های اقتصادی و امنیتی و قضایی درحفظ ارزشهای انقلاب اسلامی شدند.
مؤتلفه بعدازپیروزی انقلاب اسلامی
اعضای زندانی مؤتلفه که از سال ۱۳۵۶ همگی آزاد بودند در دوران انقلاب، با استفاده از خلاء سیاسی جامعه و زندانی بودن رهبران مجاهدین و گروههای چپ، و عدم تحرک و دوراندیشی لازم رهبران جبههملی و نهضتآزادی بدنهی مذهبی سنتی جامعه را علیه حکومت پهلوی بسیج کردند و با توجه به تشکلی که در بازار و مساجد داشتند، و به واسطهی ارتباطی که با امام خمینی و نزدیکان او داشتند هدایت تظاهراتها را به دست گرفتند. نیروهای سیاسی با وجود اطلاع از ماهیت گردانندگان تظاهراتها و نیروهای اطراف خمینی، متأسفانه خطر را جدی نگرفته و همچنان به همراهی و همگامی با خمینی و اطرافیانش ادامه دادند.
اعضای مؤتلفه(فدائیان اسلام):۱-حاج هادی امانی ۲- احمد دندانساز ۳- خلیل اکبری ۴- محمد روحانی ۵- شهید حاج محمد صادق امانی ۶- شهید محمد صادق اسلامی ۷- سعید قدیریان ۸- مرحوم حسن عالی مهر ۹- حسین رحمانی ۱۰- احمد قدیریان ۱۱ و ۱۲- برادران بادامچیان.
اعضای مؤتلفه بدون آن که این تشکل منحل شود در سال ۱۳۵۷ به حزب جمهوری اسلامی پیوستند،هفت نفر از اعضای آن مهدی عراقی، صادق اسلامی، علی درخشان، اسدالله لاجوردی، حبیبالله عسگراولادی، سعید امانی و اسدالله بادامچیان به عضویت شورای مرکزی آن درآمدند.
مؤتلفه با توجه به سالهای تحمل شلاق وزندان، پس از پیروزی انقلاب ادارهی دستگاه قضایی و زندانها را عهدهدار شدند.
از سوی دیگر ادارهی بازار و اتحادیههای صنفی را از طریق جامعه اسلامی اصناف، صندوقهای قرضالحسنه را از طریق «سازمان اقتصاد اسلامی» و تجارت خارجی را از طریق کنترل وزارت بازرگانی و اتاق بازرگانی و صنایع و معادن در اختیار گرفت. و با ادارهی اموال مصادرهای سهم بزرگی درحفظ بیت المال داشتند. بازاریهای وابسته به مؤتلفه با آگاهی از سیاستهای اقتصادی و سیاسی نظام ولایی در طول سالهای این هیئت بود.
در کنار آن اعضای مؤتلفه تلاش کردند اداره وزارت آموزش و پرورش و تبلیغات را نیز به عهده بگیرند. این مهم برای مدتی با انتصاب مصطفی میرسلیم به عنوان وزیر ارشاد و علیاکبر پرورش به عنوان وزیر آموزش و پرورش صورت گرفت. اعضای مؤتلفه از ابتدای انقلاب اداره «کمیته امداد امام خمینی» ، سازمان اوقاف و حج و زیارت را به عهده گرفتند(حبیبالله عسگراولادی و محمدرضا اعتمادیان).
خانوادههای امانیهمدانی، بادامچیان، لاجوردی، عسگراولادی، اسلامی، خاموشی، قدیریان، محتشمیپور، میرمحمدصادقی، رفیقدوست، شفیق، رخصفت، عباسپور، صالحی، کچویی، رحمانی، جولایی، خداداد استادی، جاسبی، نیری، انواری، آلاسحاق از جمله عناصر اصلی تشکیلدهندهی مؤتلفهی اسلامی هستند که عضو شورای مرکزی آن پیش یا بعد از انقلاب بودهاند.
خانواده عسگراولادی شامل حبیبالله دبیرکل سابق، وزیر بازرگانی، مسئول کمیته امداد و…، اسدالله تاجر معروف پسته و زیره بود. در این خانواده محمود گرایش تودهای داشت. خواهر آنها مادر ابوالفضل حاجیحیدری رئیس سابق زندان اوین-واحدزنان- بود.
نماز جماعت در حیاط حزب جمهوری اسلامی به امامت شهید مظلوم آیتالله بهشتی از راست به چپ صف اول: ...- شهید عباسپور- آقای مهندس میرسلیم – شهید محمد صادق اسلامی – حجتالاسلام والمسلمین مهاجری- شهید مالکی- دکتر جواد منصوری صف دوم: آیتالله هاشمی رفسنجانی- آقای زارع- مهندس فرزاد رهبری صف سوم: نفر سوم مهندس محمد هاشمی رفسنجانی
خانواده رفیقدوست، شامل محسن وزیر سپاه و رئیس سابق بنیاد مستضعفان، جواد عضو شورای مرکزی و مرتضی رئیس کمیته انقلاب اسلامی سعدآباد. رضا رفیقدوست رئیس دفتر و عضو شورای مرکزی مؤتلفه است.
خانواده خاموشی، شامل علینقی رئیس سابق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن به مدت ۲۷ سال، تقی، پدر سیدمهدی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، ابوالحسن سرپرست اسبق وزارت نیرو و محسن عضو بخش مارکسیست لنینست مجاهدین است که در بهمن ۱۳۵۴ اعدام شد. حاج طرخانیها (کاظم علی، تقی)دایی خاموشیها هستند.
خداداد استادی شامل آیتالله رضا استادی نماینده مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق قم و مهدی استادی؛ مهدی عضو قبل از انقلاب و خواهر این دو، همسر حبیبالله شفیق است.
خانواده عباسپور شامل مهندس حسن عباسپور عضو شورای مرکزی (وزیرنیرو که در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شد) علی، داماد آیتالله مرتضی مطهری و نماینده مجلس و رئیس کمیسیون آموزش مجلس و خواهر این دو همسر عبدالله جاسبی است.
خانواده محتشمیپور شامل دو برادر هستند. حسین عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب که در سال ۱۳۸۳ درگذشت. علیاکبر محتشمیپور فرزند وی است. سیدمحمودمحتشمی پور ،عضو شورای مرکزی مؤتلفه بودکه درفروردین۱۳۹۸درگذشت،وی از حامیان فدائیان اسلام و نواب صفوی بود و مدتها در نوفللوشاتو در کنار امام خمینی حضور داشت.
دختران محمود، فخرالسادات محتشمی پور (همسر مصطفی تاجزاده) و دیگری همسر مرتضی رفیقدوست است. این دو دخترخالهی محمدحسین صفارهرندی وزیر سابق ارشاد و سردبیر روزنامه کیهان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هستند.
آیت الله محمدباقرمحیالدین انواری، عضو شورای روحانیت مؤتلفه، فرزندش حسین عضو شورای مرکزی مؤتلفه، سرپرست سابق کمیته امداد امام خمینی و عضو هیئت امنای این نهاد است.
بهاءالدین میرمحمدصادقی از گردانندگان بازار است. برادر کوچکتر او علاءالدین میرمحمدصادقی معروف به حاجآقا علاء، میلیاردر، فعال در عرصههای ساختمانی، معدنی، داروسازی، کشاورزی و حمل و نقل دریایی، عضو هیئت مدیره مؤسسه علوی، نماینده امام خمینی در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، بنیانگذار سازمان اقتصاد اسلامی و صندوقهای قرضالحسنه است. فرزند وی میرحسین میرمحمدصادقی سخنگوی قوه قضاییه در دوران هاشمی شاهرودی بود.
محمد میرمحمدصادقی وزیر کار و امور اجتماعی در دولتهای محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و دولت موقت محمدرضا مهدویکنی.
شامل سه برادر هستند، خانواده کریمیاصفهانیاحمد کریمی اصفهانی دبیرکل جامعه اصناف و بازار و عضو هیئت نظارت مؤتلفه، به اتفاق برادرانش اکبر و محمد از گردانندگان و صادرکنندگان صنف فرش ایران محسوب میشوند.
برادران رخصفت : سیدعلیاصغر، اولین رئیس زندان قصر، عضو شورای مرکزی و هیئت نظارت مؤتلفه، از بنیانگذاران سازمان اقتصاد اسلامی، سیدمحمد معاون او در زندان قصر، و سیدمصطفی، محافظ خلخالی که بعدها به کیهان فرهنگی پیوست و مجله کیان را پایه گذاری کرد.
محمدنبی حبیبی دبیرکل مؤتلفه مدتی شهردار تهران بود. وی همچنین استاندار تهران، فارس و خراسان، مدیرعامل شرکت پست جمهوری، معاونت وزارت راه و ترابری، رییس سازمان هواپیمایی کشور، معاون سیاسی استاندار کرمان، بوده است. (همسرِ سیده فاطمه فخر ) عضو شورای مرکزی و مسئول واحد زنان مؤتلفه..
سیدرضا نیری، رئیس کمیته امداد امام خمینی، محسن لبانی مطلق، نماینده مجلس، نماینده امام در بازار، محمدرضا اعتمادیان مشاور رئیس جمهور در امور اصناف و بازرگانی ۱۳ سال، معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه، قائم مقام تولیت آستان قدس، عضو هیئت مدیره دانشگاه امام صادق، عضو هیئت امنای آستان قدس، از بینانگذاران سازمان اقتصاد اسلامی
و ابوالفضل توکلیبینا مسئول بنیاد مستضعفان و ریاست سازمان حج و زیارت، از مؤسسان مدرسهی رفاه و یکی از بنیانگذاران مسجد قبا
یحیی آلاسحاق فرزند آیتالله محمد آلاسحاق، وزیر بازرگانی دولت رفسنجانی، معاون عسگراولادی در وزرات بازرگانی و عضو هیئت امنای کمیته امداد.
مصطفی میرسلیم، وزیرکشور، و وزیر ارشاد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، حسن غفوریفرد، استاندار خراسان، وزیر نیرو، رئیس سازمان تربیتبدنی و نماینده مجلس شورای اسلامی، سیدرضا زوارهای (دادستان انقلاب اسلامی تهران قائم مقام شورای نگهبان و معاون قوه قضاییه و رئیس ثبت اسناد ).
عبدالرضا مصری (دادستان انقلاب اسلامی کرمانشاه در دههی ۶۰، وزیر رفاه و تأمین اجتماعی در دولت احمدینژاد، سفیر ایران در ونزوئلا، نماینده مجلس شورای اسلامی)و حسین همدانی عضو شورای مرکزی مؤتلفه از مسئولان دادستانی از دیگر اعضای مؤتلفه پس از انقلاب بودند.
زنان عضو مؤتلفه از جمله راضیه بادامچیان، طیبه حاجیمحمدیزدی، سیدهفاطمه فخر،
لاله افتخاری (نماینده مجلس دوره های۷و۸و۹) فاطمه رهبر(نماینده دوره های۷و۸و منتخب دوره یازدهم مجلس که براثرکرونافوت کرد)،ازاعضای فعال این تشکیلات ریشه داربودند.
راضیه بادامچیان از کارمندان دادستانی اوین در سالهای اولیه دههی ۶۰ بود. لاله افتخاری و فاطمه رهبر سالها در مجلس شورای اسلامی خدمات درخشانی داشتند.
برادران تجریشی، اسدالله آقامحمدحسینتجریشی، محمد و مرتضی ازمرتبطین وحامیان مالی مؤتلفه بودند.
علیاکبر پوراستاد دیگر عضو و حامی مؤتلفه آهنفروش ( رئیس اتحادیه فروشندگان آهن آلات) وی در انتخابات میاندورهای سال ۱۳۶۱ به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافت.
سیدعلینقی خاموشی، جلالالدین فارسی، عبدالله جاسبی و محسن رفیقدوست از جمله اعضای مرکزی حزب موتلفه هستند که به دلایل گوناگون از این حزب جدا شدهاند.
حاج مهدی عراقی − ازاعضای اصلی مؤتلفه بود (از مسئولان بنیاد مستضعفان، سرپرست زندان قصر )همراه با فرزندش( احسان )توسط گروه فرقان در آذر ۵۸ ترور شد.
عضودیگرمؤتلفه «علی درخشان»در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شد.
«محمدعلی نظران »مسئول حفاظت حزب جمهوری ورئیس دفترشهید قدوسی و مسئول اسرای عراقی نیز در سال ۱۳۷۳ در تصادف رانندگی درگذشت.
سیدمرتضی نبوی وزیر اسبق پست و تلگراف و تلفن و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام .
احمد توکلی وزیر اسبق کار و امور اجتماعی و سخنگوی دولت، نماینده مجلس، رئیس کمیته بهشهر و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از نزدیکان این حزب به شمار میرفتند
و در سال ۱۳۶۶ با بنیانگذاری روزنامه رسالت همراه با آیت الله احمد آذریقمی دیدگاههای سیاسی و اقتصادی مؤتلفه را انعکاس میدادند.
تحصن روحانیون دراعتراض به بسته شدن فرودگاه مهرآباد۸بهمن۱۳۵۷-ممانعت ازمراجعت امام خمینی به ایران-ازفرانسه-خریدخانه نوفل لوشاتو..ماجرایچکی به مبلغ ۴۳۵ میلیون تومانی حاج محمودخیامی..نقش دستمالچی و.... چگونه شرکت ایرفرانس و «ژان مویی »خلبانِ هواپیمای بوئینگ ۷۴۷» فرانسوی-پذیرفت که مأموریت پرواز(انتقال امام خمینی ویارانش) راانجام دهد.
درآن وضعیت آشوب وطوفان تظاهرات درایران،هنوز«رژیم شاه حاکم بود«شاپوربختیار»نخست وزیربودوخودرا«مُرغ طوفان»می دانست،می گفت«یک کشور،یک دولت بیشترندارد»تهران شبه حکومت نظامی بود..
اعلام شده بودکه امام خمینی ششم بهمن به ایران می آید،اماوقتی آمدن امام به کشور قوت گرفت، دولت بختیار، برای جلوگیری از ورود امام، به کلیه شرکتهای هواپیمایی بین المللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند. علاوه بر این به دستور بختیار، تعداد زیادی تانک و زرهپوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام به میهن اسلامی جلوگیری نمایند. همچنین کلیه فرودگاههای کشور برای سه روز بسته اعلام شد و در نتیجه، ازنوفل لوشاتو اعلام شد، به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران، دو روز به تعویق افتاد. عکس العمل مردم در برابر این عمل بختیار به حدی شدید بود که «مرغ طوفان»گرفتارامواج سهمگین اعتراضات مردمی شد ومجبوربه بازگشایی فرودگاه مهرآبادشد...هواپیما (۲ملیون دلار )بیمه شد.علاالدین میرمحمد صادقی عضو اتاق بازرگانی هزینه بیمه راپرداخت،قیمت بلیط پرواز ۴۰۰۰ تومان بود.(قیمت دلارده تومان وسکه۴۲۰ تومان بود).
.درادامه خواهیدخواند.
شخصی که هواپیمای امام خمینی را بیمه کرد.
علاءالدین میرمحمدصادقی در مراسم بزرگداشتی که برای تقدیر از وی با حضور معاون اول رئیس جمهور برگزار شد/۲۹ بهمن ۱۳۹۷
در بهمن ۵۷، زمانی که قرار بود هواپیمای امام به سمت ایران پرواز کندوقتی بختیار تهدید کرد فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد و ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد،چون هیچ شرکت بیمه ای(مرسوم)،حاضربه بیمه کردن این هواپیمای نشد،علاالدین میرمحمد صادقی(متولد۱۳۱۰اصفهان) عضو اتاق بازرگانی(حاجآقا علاء، میلیاردر ایرانی)، وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک ۲میلیون دلاری ، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود.
اسدالله عسگراولادی(نایب رئیس اتاق) می گوید:باید اصلاح بکنم. مبلغ بیمه هواپیمای امام ۵۰۰ هزار دلار بود و توسط یک نفر انجام نشد بلکه توسط گروهی از افراد بازارهای تهران، تبریز، مشهد و اصفهان انجام شد.
هزینههای خانه نوفلو شاتو توسط گروهی از بازاریان تهران انجام میشد و حتی خود من هم ۲ بار به آنجا رفتم، یکبار یک هفته ماندم و یک بار سه روز.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:اظهارات آقای میرمحمدصادقی,به صواب نزدیکتراست،ایشان خودش ،حضوری دردفترشرکت رفتند چک ۲میلیون دلاری رادادند،اما ۵۰۰ هزار دلارادعایی عسگراولادی معادل۵میلیاردتومان است.که احتمالاً دراموردیگرهزینه شده است.
در واقع یک گروه ۴ نفره شامل حاجآقا ترخانی، حاج حبیباله عسگراولادی، سعید امانی و محسن لبانی کسانی بودند که حمایت از خانواده بازداشتیها را ت وقوع انقلاب پیگیری کرده و مسائل مالی حوزهها را حل و فصل میکردند تا انکه اما در ۱۲ بهمنماه در فرودگاه مهرآباد تهران توسط هواپیمایی فرانسه به زمین نشستند.
عسگراولادی(متوفی۲۳ شهریور ۱۳۹۸): ما یک کمیته اعتصابات داشتیم که به ۳ گروه تقسیم میشد.
واحد فرهنگی که توسط آقای لولاچیان ، قسمت اصناف که توسط سعید امانی و حاجحبیبالله عسگر اولادی و قسمت بازرگانی که توسط ۸ نفر اداره میشد(حاجآقا ترخانی ، ابوالفضل کرد احمدی، مصطفی عالی نسب، علی اکبر پورشهامی، محمدعلی نوید، علاالدین میرمحمد صادقی، علینقی خاموشی و اسداله عسگر اولادی) در واقع ۸ نفری بودند که حضرت امام اتاف بازرگانی را به آنها سپردند که بعداز دو ماه آیتالله بهشتی محمود میرفندرسکی را به این جمع اضافه کردند.
من و کُرد احمدی مسئول تنظیم اعتصابات گمرک و بانک مرکزی بودیم و یادم میآید که وارد دفتر رئیس گمرک شدم و گفتم من نماینده امام هستم و از امروز هرچه من بگویم اتفاق میافتد.
این ۸ نفر اتاق بازرگانی را از «طاهر ضیائی» که رئیس اتاق ایران بود تحویل گرفتند.
در آن زمان علی محمد بنکدار پور دبیر اتاق ایران و حسن متین دبیرکل اتاق تهران بود. اتاق تهران و اتاق ایران در همین ساختمان فعلی اتاق ایران در خیابان طالقانی بودند که دو طبقه اول این ساختمان به اتاق تهران تعلق داشت.
یک رکن انقلاب بازاربود،اقداماتی که پیش از آمدن امام در ۱۲ بهمن ماه رخ میداد به صورت سریع و با تکثیر اعلامیههایی بود که توسط بازاریان و جوانان انجام شده و در سراسر کشور توزیع میشد.
روزنامه آستان قدس رضوی می پرسد :«بازار» از نظر مالی نهضت امام و انقلاب را ساپورت میکرد؟
عسگراولادی: اگرچه امام نیازی به ساپورت نداشت واما بازارها به طور کامل در خدمت روحانیت بودند و در واقع بازارهای سراسر کشور بودند که نهضت امام را و حرکت انقلاب را ساپورت میکردند. از طرفی دیگر بازاریها وظایف دیگری هم داشتند وقتی بازاریهای دیگری بازداشت میشدند و یا روحانیون بازداشت میشدند این بازاریها بودند که به خانواره افراد بازداشتی کمک کرده و آنها را تحت حمایت قرار میداد./قدس آنلاین۲۱بهمن۱۳۹۲/پایان
«سید محمد غرضی» در مصاحبه با ۵۵ آنلاین(۱۵ بهمن ۱۳۹۷) در مورد حواشی مربوط به بیمه هواپیمای امام خمینی در سفر به ایران و خرید خانه «نوفل لوشاتو» مطالب جدیدی را مطرح کرد که تاکنون بازگو نشده است
غرضی(ازبنیانگذاران وفرماندهان سپاه پاسداران،استاندار کردستان و خوزستان اوائل انقلاب،وزیر نفت سال ۱۳۶۰،وزیر پست و تلگراف و تلفن ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶ ) که در اغلب تبعیدهای امام خمینی از جمله در نجف و نوفل لوشاتو ایشان را همراهی می کرد درباره حواشی مربوط به بیمه هواپیمای حضرت امام خمینی گفت : به یاد دارم که در نوفل لوشاتو «محمود خیامی» به من رجوع کرد و درخواست دیدار با امام خمینی را داشت من موضوع رابه امام خمینی عرض کردم. ایشان فرمود بیایند.
«حاج محمودخیامی» آمد و بعد از احوالپرسی چکی به مبلغ ۴۳۵ میلیون تومان عرضه کرد امام خمینی با دست اشاره کرد و چک را نپذیرفت و جلسه را ترک کرد و آقای خیامی هم خجالت زده رفت.
حاج محمودخیامی در ۹۰ اسفند ۱۳۹۸(۹سالگی)درلندن درگذشت.
غرضی می گوید: کریم دستمالچی (عضو جبهه ملی) و رفیق شمشیری مرحوم بود و نقشی در بیمه هواپیما و غیره نداشت/در ۲۴ تیر ۱۳۶۰ ،۱۲ نفر بازاری ازجمله دستمالچی و احمد جواهریان بجرم اغتشاش واختلال دربازار اعدام شدند.
غرضی افزود: آقای شهید صدوقی که به نوفل لوشاتو آمد به من ماموریت دادند که خانه بخرم رفتم در پاریس یک خانه مناسب پیدا کردم یک میلیون و ششصد هزار فرانک بود ،نتیجه رابه آقای صدوقی گفتم ایشان گفت پولش آماده است اما امام قبول نکردند .
اگرهواپیمارادرایران اجازه فرود نمی دادند؟
امام خمینی به من گفتند برو سوریه و مقدمات حضورم را در آنجا فراهم کن که اگر هواپیما در تهران ننشست بیاییم سوریه که خدا را شکر هواپیما در تهران نشست./پایان.
خبر بازگشت امام خمینی به ایران در روز اربعین به صورت رسمی و از سوی بیت امام در فرانسه اعلام نشده بود،
اما امام در روز ۳۰ دی۱۳۵۷ در پیامی خطاب به ملت ایران عنوان کرد: «اینجانب انشاءالله تعالی بزودی به شما میپیوندم تا در خدمت شما باشم.»
اگرچه موضوع بازگشت امام خمینی به ایران در جلسه شورای امنیت ملی مطرح نشد، اما قرهباغی(جانشین شاه،رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) در دیدار با بختیار این موضوع را مطرح کرد و دو طرف تاکید کردند:
«از آمدن آقای خمینی به ایران جلوگیری خواهد شد.» در همین راستا در روز دوم بهمن ۱۳۵۷، یگانهای گارد شاهنشاهی برای قدرتنمایی در حضور خبرنگاران خارجی رژه رفتند و فردای آن روز دولت و ارتش فرودگاههای کشور را بستند و پرواز تمامی هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد.
ششم بهمن ۱۳۵۷ به ایران خواهد آمد. کارمندان هواپیمایی کشوری که اعتصاب کرده بودند، اعلام کردند که یکی از هواپیماها را برای انتقال امام از تهران به پاریس خواهند برد. با دستور بختیار شورای امنیت کشور تشکیل جلسه داد. در این جلسه طرحهای جلوگیری از بازگشت امام خمینی به ایران بررسی و در نهایت مقرر شد فرودگاه مهرآباد بسته بماند.
خبرگزاریها و روزنامهها اعلام کردند که امام خمینی در روز جمعهبا بسته شدن فرودگاه مهرآباد اعتراضات مردمی شدت گرفت و روحانیون در۸بهمن۱۳۵۷ مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. با افزایش فشارها و اعتراضات مردم، بختیار عقبنشینی و در روز نهم بهمن اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد آزاد است. امام خمینی نیز در روز یازدهم بهمن با انتشار پیام تشکر از دولت و ملت فرانسه، تایید کرد که روز پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازخواهد گشت.
شاه در۲۶دی١٣٥٧ازکشورفرارکرده بودبا همسرش وطلاوجواهرات.
تلاش ارتش و دولت بختیار این بود تا با بستن فرودگاه مهرآباد، مانع از ورود امام خمینی به ایران بشوند، اما دولت بختیار وقتی با فشارها و اعتراضات گسترده مردم مواجه شد، عقبنشینی و سعی کرد برای حفظ دولتش با انقلابیون مذاکره کند. اما ارتشیها همچنان طرحها و سناریوهای مختلفی برای جلوگیری از ورود امام به ایران و یا کنترل استقبال از امام را داشتند.
اولین سناریوها در روز سوم بهمن و در جلسه سران ارتش با ژنرال هایزر آمریکایی مطرح شد. هایزر در خاطرات خود در خصوص آن جلسه گفته است:
«ژنرال امیرحسن ربیعی(فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی) طرفدار اقداماتی به منظور جلوگیری از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد کرد: جلوگیری از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعی کنیم کشور دیگری راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود کند، راه سوم مسدود کردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود کردن باند فرودگاه راه عاقلانهتری بود، زیرا نشان میداد که دولت بر فرودگاه کنترل دارد و میتواند قدرت و حاکمیت خود را نشان دهد.»
هواپیمای امام خمینی در ساعت ۰۳:۳۰دقیقه پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷آسمان «فرودگاه شارل دوگل»پاریس به پرواز درآمد
هواپیمای امام ساعت ۸:۴۵ دقیقه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷در باند فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست. با گشوده شدن درِ خروجی هواپیما ابتدا همراهان امام و خبرنگاران خارج شدند. سپس ۹:۳۰ دقیقه گروهی از منتخبین کمیته استقبال وارد هواپیما شدند و رأس ساعت ۹:۳۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه امام از هواپیما خارج شدند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر: خلبان«ژان مویی خلبان » بعداز۳۶سال ازپروازتاریخی به ایران (۲۲ بهمن ۱۳۹۳) درمصاحبه ای با رادیوفرانسه می گوید:بلیط پروازایران فروخته شده بود،کارهاهمه ردیف بودواماهیچ خلبانی جرئت هدایت هواپیما بسوی ایران رانداشت،۳روزمانده بود به پرواز-رئیس شرکت ایرفرانس به دنبال یک خلبان دواطلب این پروازپرخطربود،بمن پیشنهادداد(قبول می کنیدبرویدایران؟)من گفتم به من فرصت بده،ودرادامه به رئیسم گفتم که دراین۳روزبرایم پروازنگذار تامن خودم راآماده کنم براین سفر..
«ژان مویی خلبان »می گوید:هواپیمای شرکت ایرفرانس به دلیل امنیتی، پس از تخلیه مسافرانش، در تهران نماند و فورا به فرودگاه ابوظبی رفت تا فردایش به پاریس بازگردد.
کاپیتان«ژان مویی خلبان »می گوید:این هواپیما در راه بازگشت، ایرانیانی را سوار کرده بوده که وطنشان را به خاطر وقوع انقلاب، ترک می گفتند بعضی ازاین مسافران با حالت عجیبی مرا نگاه می کردند. در میان آنها، یک مرد پنجاه ساله به من گفت: شما برای ما ... آوردید! . من به او پاسخ دادم: « من فقط مأموریتم را انجام دادم»
همه تبعیدها-اخراج- ها امام خمینی
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر
۱۳آبان۱۳۴۳–تبعیدامام خمینی به ترکیه
۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق(نجف)
۱۳سال اقامت درنجف
۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.
۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.منزل(آپارتمان) غضنفرپور.
مدت اقامت در«فرانسه» : ۴ماه (۱۱۸روز)
مدت اقامت دردهکده«نوفل لوشاتو» : ( ۱۱۶ روز )
ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.