پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

اخراج خانم مجری"آرایش هنگام پخش زنده"مصر

آرایش روی آنتن«مجری خانم»أمیمة تمام«رُژ لب»

«گوینده خبر مصری» پس از آن‌که مقابل دوربین‌های تلویزیون به استفاده از لوازم آرایش اقدام کرد، از تلویزیون این کشور کنار گذاشته شد.

این گوینده قبل از این‌که دوربین به طور کامل تصویر او را قطع کند، مقابل چشم مخاطبان از لوازم آرایش استفاده کرد.

اخراج خانم مجری

 سازمان رسانه ملی مصر تمام اعضای تیم خبری ساعت ۹ تلویزیون مصر را به جرم بی‌احترامی به مخاطبان برای پاسخگویی احضار کرده است.

اخراج خانم مجری

«حسین زین»رئیس صداوسیمای کشورمصر که در رأس تحقیقات مربوط به این تیم خبری قرار دارد، می‌گوید این قبیل اشتباه‌ها در برنامه‌های زنده خبری وجود دارد اما تا پایان بررسی‌های لازم، فعالیت این تیم خبری متوقف شده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این خانم مجری کیست؟

«أمیمة تمام»،عضو شورای ملی زنان و دخترِ« دکتر تمام حسن»  رئیس دانشکده دارالعلوم  مصراست.

اخراج خانم مجری

خانم مجری«أمیمة تمام» همسر دوم  «دکتر اسامه الباز »مدیر دفتر رئیس جمهور مصر« حسنی مبارک» بودکه در سال ۱۹۹۸میلادی(۱۳۷۷شمسی) ازدواج کردندویک  دختر«مریم» دارند(الباز)۱۳ ۲۰ میلادی( ۱۳۹۲ شمسی)فوت کرد.

اخراج خانم مجری

رئیس سازمان رسانه ملی مصر«حسین زین » گفت:تیم خبرنامه نهم که روز جمعه(۸ اسفند ۱۳۹۹) پخش شد ، تا زمان تکمیل تحقیقات از کار تعلیق شده است.

حواله ۲ امام "کتاب"علامه امینی،ماجرایی عجیب ازحاجت گرفتن

سختیهایی که علامه امینی درتهیه کتابهای موردنیاز،درتألیف«الغدیر»کشید...

به این مسائل پرداخته می شود-مستقیم باغیرمستقیم:

امامان چگونه حاجت زائرخودبرآورده می کنند؟..

امام چگونه ازهمه احوال واموال مردم خبردارد که چه کسی چه چیزی درخانه اش دارد!..حواله امام ،به منزل یک شخص برای گرفتن«حاجت مطالبه شده»...چگونه شخص میزبان(صاحبخانه)اقدام به ارائه حواله داده شده امام می کند-حتی اگرشیعه نباشد.

خانه امام «مُختلف الملائکه»است،محل تردُّدملائکه،هرکدام ازفرشتگان بایدبیایندگزارش کاربدهند،اعمال مابندگان هفته ای ۲بار(دوشنبه وپنجشنبه) به «امام زمان»ارائه می شود....همه عالم فرمانبرخدایندازجمادات تانباتات(طوعاً اوکرهاً)..عالم همه هشیارندوخموش...هیچ برگی بدون اذن خدانمی افتد،همه اتفاقات روی محاسبات دقیق(حکمت)خدای حکیم است،...

گاهی یک امام، برای دادن حاجت زائرش ،به امام دیگری حواله می دهد وامام ازطریق -امورجاری(افراد)حاجت رابرآورده می کند...دراین مقاله متوجه خواهیدشدکه اگرزائری مطلبی راازامام(حرم ائمه)بخواهد،محال است که -ازصدق دل باشد-برآورده نشود....امام(به اذن الله)شنوای حاجات-درخواستهای-زائرین خودهست.

مَن طَلَبَنی وَجَدَنی...برای  رسیدن به حاجت،بایدمتحمل سختی هاشد وامانهایتاً«مُرادحاصل می شود»..  حضرت مریم(ُامِّ موسی)وقتی دردزایمان گرفت،ازخداطلب خوردنی-غذا-کرد،نداآمد«یامریم»بایدیکم به خودت زحمت بدهید-درخت رابه اندازه وسعت-تکان بدهیدتاهمین درخت خشکیده،رُطب هایش بریزد،بخورید،درحالی که خداوندبدون زحمت هم میتوانست،خرمارابه دست حضرت مریم برساند-وقتی درخت خشکیده،میتواند«میوه دارشود»به مراتب برای خداآسانتراست از انداختن میوه اش به پایین.

فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢٢﴾ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَـٰذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿٢٣﴾ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢٤﴾ وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿٢٥﴾فَکُلِی وَاشْرَبِی..﴿٢٦مریم)

«تنه درخت را به سوی خود تکان بده که خرمای تازه بر تو بیفکند، بخور و بنوش »..مقدمه نگارنده(مدیریت سایت)

ماجرای عجیب «حواله امیرالمؤمنین وامام حسین»به یک عراقی برای «تهیه کتاب» موردنیازعلامه امینی .

آیت الله حاج سید عباس کاشانی، از عالمان مطلع و آشنای به تاریخ و تراجم، که در قم ساکنند، نقل میکند: روزی در معیت آیت الله سید مصطفی کشمیری، علامه امینی را در خانه اش در نجف زیارت کردیم.

آیت الله شیخ محمد علی سنقری نیز آنجا بود. امینی برایمان تعریف کرد: زمانی که در جریان نگارش الغدیر، به تالیف جلد ششم رسیدم، نیاز به برخی از احادیث و روایات مهم یافتم که در کتاب «ربیع الا برار» زمخشری (دانشمند مشهور اهل سنت) آمده بود.

این کتاب، پیش از آنکه طبع و نشر شود،خطی و کمیاب بود و جز سه نسخه مخطوط از آن یافت نمی شد، که یکی از آنها نزد امام یحیی (پیشوای زیدیان) در یمن بود، دیگری در کتابخانه ظاهریه دمشق و سومی نزد یکی از آیات عظام نجف که پس از مرگش، کتابخانه وی به فرزندش رسید.

امینی می گفت: شخصا نزد فرد مزبور رفته و از وی خواستم که ربیع الابرار را برای سه روز به من عاریه دهد و او از قبول خواهش من امتناع جست.

به او گفتم دو روز کتاب را نزد من به امانت بگذار، باز نپذیرفت و حتی از قبول پیشنهاد من مبنی بر اینکه:« ربیع الابرار» را یک روز یا حتی سه ساعت به من عاریت دهد خودداری کرد.

دست آخر گفتم: لااقل بگذار کتاب را در حضور خودت مطالعه کنم، که آن را نیز نپذیرفت و من متحیر شدم که چه باید بکنم و نزد چه کسی بروم؟! پس از آن، کوشیدم دو تن از مراجع بزرگ تقلید را واسطه گرفتن کتاب سازم، ولی آنان نیز با امتناعشان از این امر، شگفتی مرا بر انگیختند.

مسیرهای پیاده روی اربعین کدامند؟ + نقشه

پس از یاس و نومیدی از دستیابی به کتاب عازم حرم مطهر امیر مومنان علی علیه السلام شدم و شکایت خود را نزد آن حضرت بردم، سپس غمگین و افسرده به خانه باز گشتم.

شب را تا دیر هنگام بیدار بودم، آنگاه مرا چرتی فرا گرفت و در خواب، امام علیه السلام را دیده و ضمن گزارش ماجرا به محضر ایشان از آنچه پیش آمده بود اظهار ناراحتی و شکایت کردم.

امام فرمود:

-پاسخ در خواست تو نزد فرزندم حسین (ع) است!

از خواب بیدار شدم . هنوز سپیده ندمیده بود. از بستر برخاسته وضو گرفتم و لباس پوشیدم و به عزم حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام از خانه بیرون زدم.

راز ضریح شش گوشه امام حسین (ع)

ماشینی کرایه کرده (ازنجف)به کربلا رفتم و در آنجا مستقیماً وارد حرم مطهر شده، نماز صبح را خواندم  و آداب زیارت به جای آوردم و در خلال آن، شکایت حال خود را همان گونه که مولا (ع) فرموده بود به حضرت باز گفتم .

سپس از آنجا خارج شده به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفتم و پس از زیارت آن حضرت، شکایت خود را نزد ایشان نیز تکرار کردم، باشد که نشانی از گمشده خویش باز یابم. بعد از آن به صحن شریف رفتم و در جایی نشستم.

اینک آفتاب دمیده بود. در آن اثنا که نشسته وبا خود، حدیث نفس می کردم ناگهان «شیخ محسن ابوالحب» برجسته ترین خطیب آن روز کربلا، به سویم آمد و ضمن سلام و احوال پرسی، از من دعوت کرد که برای استراحت و صرف صبحانه، به منزلش روم که در نزدیکی حرم قرار داشت.

همراه شیخ محسن به خانه اش رفتیم و در مکانی که برای ما در باغچه خانه اش تهیه دیده بود نشستیم. پس از استراحتی کوتاه، به وی گفتم: کتاب خانه ات را به من نشان بده.

گفت: ان شاء الله بعد از اینکه صبحانه را با هم صرف کردیم نشانت خواهم داد.

علامه امینی(ره)

گفتم: من به کتاب و کتاب خانه، بیش از باغ و شکوفه های آن انس دارم!

شیخ پذیرفت و مرا به سمت کتابخانه اش هدایت کرد. به راستی، کتابخانه ای بود کماً وکیفاً آباد!

من بین کتاب ها جولان می دادم: این را پشت و رو می کردم، آن را ورق می زدم و سومی را مطالعه می کردم… تا آن که به گمشده ام رسیدم؛ به«ربیع الابرار» زمخشری.

امیرالمؤمنین گفت: بروحاجتت راازفرزندم(کربلا)بگیر

زمانی که کتاب را در دست گرفتم، «سرِ فرمان امام علیه السلام »را دریافتم.

«گریه »راه گلویم را گرفت و با صدای بلند شروع به گریستن کردم.

صاحب خانه شگفت زده به سراغم آمد و از راز گریه ام پرسید.

«امام حسین»مشکل علامه امینی راحواله دادبه «شیخ محسن»حواله کرد

ماجرا را مفصلاً برایش شرح دادم و گفتم که: امیر االمومنین علیه السلام به من فرمان داد و کارم را به فرزندش ابی عبد الله الحسین علیه السلام حواله کرد

و آن امام بزرگوار(سیدالشهداء) نیز حل مشکلم را نیز به دست تو حواله فرمود.

زمانی که شیخ محسن ابو الحب(صاحبخانه) ماجرا را شنید، از شدت شوق به گریه افتاد، سپس کتاب را گرفته و به من گفت:

مراسم سالگرد ارتحال آیت الله سیدعباس کاشانی برگزار می‌شود

-ای شیخ بزرگوار، این کتاب خطی، از کتب کمیاب شمرده می شود و قاسم محمد رجب ۱۰۰۰ دینار به من داد که کتاب را برای چاپ به او بدهم و من ندادم!

(قاسم محمد رجب، فرد ثروتمند و سنی مذهب عراق بود که بزرگترین کتابخانه بغداد: مکتبه المثنی، به وی تعلق داشت).

حواله ۲ امام به یک نفر

آنگاه قلم را از جیبش در آورده و در ابتدای کتاب نوشت: این کتاب به علامه امینی اهدا می شود و افزود : این جواب حواله دو آقا و امام من امیر المومنین علی و حسین علیهما السلام است. چندی بعد که امینی، کتابخانه عمومی امام امیر المومنین علیه السلام را در نجف بنیان نهاد، آن کتاب را به اسم صاحب نخستینش: شیخ محسن ابو الحب، وقف کتابخانه کرد.

ماجرای کتاب«نوادر الاثر فی علم عمر»که به علامه امینی رسید

 صاحب کتاب،ناصبی بسیار متعصبی است!

حسین شاکری، دوست و دست پروده علامه امینی، داستان شگفت زیر را از خود علامه شنیده است. وی می نویسد:

علامه امینی قدس سره مشغول تالیف کتاب گرانسنگ الغدیر بود و به فصلی مهم از فصول این کتاب به گمانم: فصل «نوادر الاثر فی علم عمر» یا غیر آن از فصل های مهم الغدیر رسیده بود.

او در پی گرد آوری احادیث در موضوع مورد نظر و پیوند آنها با یکدیگر بود ولی اکنون به بن بست رسیده بود. چون کتابی که مواد و مصالح لازم برای تکمیل بحث وی را در بر داشت، در دسترس نبود و بحث به علت فقدان حلقه ای که سلسله برخی از احادیث را به یکدیگر پیوند می داد، معطل مانده بود.

حرم‌های متبرکه سوریه و عراق در ایام فاطمیه +عکس و فیلم

امینی، زمانی که از حل مشکل عاجز ماند عزم حرم امیر المومنین علیه السلام کرد. روبروی ضریح مطهر ایستاد، رنج و آزاری را که جهت تحصیل آن کتاب بر وی وارد شده بود ببا حضرت در میان نهاد و به زبان حال گفت: مولای من، الغدیر، کتاب شما است و من از دستیابی به ماخذ و منبع مطلوب، آن فرو مانده ام.

چنانچه حاجتی به نگارش این کتاب می بینید، ماخذش را برای من فراهم کنید. گفتگوی امینی با مولا (ع) گفتگویی خاص بود و با گفتگوی افراد عادی با یگدیگر تفاوت داشت.

روز بعد علما و فضلا، طبق معمول، برای دیدار با امینی به خانه وی آمده بودند و امینی از آنها سراغ کتاب مفقود را می گرفت.

یکی از آنان گفت: کتابی که از آن بحث می کنید در اعظمیه نزد یکی از علمای اهل سنت یافت می شود.

امینی نام آن عالم سنی را نیز برای من (حسین شاکری) گفت اما من فراموش کرده ام.

گمان می کنم یکی از این سه تن بود: نجم الدین واعظ یا عبد الجبار اعظمی یا فردی از خاندان آلوسی.

به هر روی،شخص یاد شده افزود: آن که نسخه ای از این کتاب نزد او است فردی بسیار متعصب و ناصبی است. علاوه، نسبت به کتاب خویش، بسیار بخیل و ممسک است و حتی از عاریه دادن آن به نزدیکان خویش خودداری می کند. چگونه خواهید توانست بدان کتاب دست یابید؟!

امینی گفت:

-از خداوند، برای این کار مدد می خواهم!

حرم کاظمین در قاب دوربین شهروندخبرنگار

امینی تعریف کرد: عزم سفر به کاظمین (ع) کردم . ماه رمضان بود و فصل تابستان و هوا بسیار گرم از نجف، سپیده دمان، به قصد زیارت سالار شهیدان علیه السلام خارج شدم و به کربلا رفتم.

روزه بودم و تنها با آب افطار کردم. از کربلا عازم بارگاه ملکوتی دو امام همام امام کاظم و امام جواد علیهما السلام شدم و پس از انجام مراسم زیارت، به سمت اعظمیه راه افتادم تا نشانی از گمشده خود و آن کس که آن را در اختیار داشت بگیرم.

ظهر هنگام به اعظمیه رسیدم. سراغ خانه شیخ را گرفتم و یکی از افراد محل را به خانه او هدایت کرد. زمانی که کوبه در را کوبیدم، شیخ شخصا دم در آمد. با او سلام و احوالپرسی کردم، دست دادم و معانقه نمودم. بهت زده شد. فردی لاغر اندام و کوتاه قد بود (بر خلاف خود علامه که بلند قامت بود و قیافه ای پر هیبت و با جذبه داشت).

به او گفتم که: می دانم در کتابخانه تو فلان کتاب هست، از نجف برای مطالعه و خواندن آن آمده ام.

شیخ(صاحبخانه) مبهوت شده بود و نتوانست جوابی دهد(که من این موضوع راازکجابدست آورده ام). هیمنه من نیز او را گرفته بود و نمی توانست عذرم را بخواهد یا از در براندم.

پس گفت: بفرمایید تو، جناب شیخ! و تشریف ببرید طبقه بالا در کتابخانه، تا کتابی را که می خواهید ببینید.

داخل کتابخانه شدم. دیدم گرد و غبار چهره تمامی اجزای کتابخانه را پوشانده و کتابها اینجا و آنجا روی هم ریخته شده اند.

گویی از زمانی دور کسی به سراغ آنها نرفته و چند ماه، بلکه چندین سال است کسی به آنها دست نزده است!

صاحب خانه مرا تنها  گذاشت و خود پایین رفت. من فرصت را از دست نداده، لباس هایم را از عامه و قبا و … کندم و درون پارچه ای که به همراه داشتم نهادم تا از گرد و خاک مصون بماند، سپس شروع به ستردن غبار از سر و روی کتابها کردم.

از شدت گرما، عرق از بدنم سرازیر بود و فضا سخت دم داشت. نه پنکه یا باد زنی در کار بود و نه آب و نه حتی غذایی.

گرد و خاک محیط ، همراه عرق، بر سر و روی و اطراف بدنم نشسته بود و من مشغول مطالعه و رونویسی از کتب بودم تا اینکه عصر شد و خستگی شدید مرا فرا گرفت.

نماز ظهر و عصرم را نخوانده بودم و کسی نیز به من سر نزده بود و این در حالی بود که شدیدا نیاز به آب داشتم تا از آن بیاشامم و با آن وضو بگیرم.

لاجرم، درب اندرونی را کوبیدم و شیخ در حالی که چرت زده می نمود، نردم آمد و ازاینکه مرا به آن حال دید جا خورد!.

سپس گفت: تو پیوسته آنجا بودی؟!

این گرد و خاک چیست که از سر رویت بالا می رود؟!

به خدا قسم فراموش کردم که تو در این هوای گرم، آنجا هستی، اصلا پاک تو را از یاد بردم.

ما ناهار خورده ایم و جز اندکی از طعام، چیزی برای پذیرایی از تو باقی نمانده است.

علامه به وی گفت: اشکالی ندارد.

آبی بیاور تا بیاشامم و وضو سازم.

صاحب خانه شتابان رفت و آب آورد و پس از آنکه امینی نمازش را خواند، مقداری غذا برای او آورده و گفت: ببخشید اگر کم است، این ته مانده ناهار ما است!

به هر روی، علامه (پس از تحمل مشقات و سختی های بسیار) به مقصود خویش دست یافت و آنچه می خواست رونویسی کرد و این نمونه ای بود از سختی هایی که امینی برای اثبات حقیقت و حقانیت مذهب اهل بیت علیهم السلام بر خود هموار ساخت.

ماجرای عجیب «حواله امیرالمؤمنین وامام حسین»به یک عراقی برای «تهیه کتاب» موردنیازعلامه امینی .

آیت الله حاج سید عباس کاشانی، از عالمان مطلع و آشنای به تاریخ و تراجم، که در قم ساکنند، نقل میکند: روزی در معیت آیت الله سید مصطفی کشمیری، علامه امینی را در خانه اش در نجف زیارت کردیم.

 

آیت الله شیخ محمد علی سنقری نیز آنجا بود. امینی برایمان تعریف کرد: زمانی که در جریان نگارش الغدیر، به تالیف جلد ششم رسیدم، نیاز به برخی از احادیث و روایات مهم یافتم که در کتاب «ربیع الا برار» زمخشری (دانشمند مشهور اهل سنت) آمده بود.

این کتاب، پیش از آنکه طبع و نشر شود،خطی و کمیاب بود و جز سه نسخه مخطوط از آن یافت نمی شد، که یکی از آنها نزد امام یحیی (پیشوای زیدیان) در یمن بود، دیگری در کتابخانه ظاهریه دمشق و سومی نزد یکی از آیات عظام نجف که پس از مرگش، کتابخانه وی به فرزندش رسید.

امینی می گفت: شخصا نزد فرد مزبور رفته و از وی خواستم که ربیع الابرار را برای سه روز به من عاریه دهد و او از قبول خواهش من امتناع جست.

به او گفتم دو روز کتاب را نزد من به امانت بگذار، باز نپذیرفت و حتی از قبول پیشنهاد من مبنی بر اینکه: ربیع الابرار را یک روز یا حتی سه ساعت به من عاریت دهد خودداری کرد.

دست آخر گفتم: لااقل بگذار کتاب را در حضور خودت مطالعه کنم، که آن را نیز نپذیرفت و من متحیر شدم که چه باید بکنم و نزد چه کسی بروم؟! پس از آن، کوشیدم دو تن از مراجع بزرگ تقلید را واسطه گرفتن کتاب سازم، ولی آنان نیز با امتناعشان از این امر، شگفتی مرا بر انگیختند.

مسیرهای پیاده روی اربعین کدامند؟ + نقشه

پس از یاس و نومیدی از دستیابی به کتاب عازم حرم مطهر امیر مومنان علی علیه السلام شدم و شکایت خود را نزد آن حضرت بردم، سپس غمگین و افسرده به خانه باز گشتم.

شب را تا دیر هنگام بیدار بودم، آنگاه مرا چرتی فرا گرفت و در خواب، امام علیه السلام را دیده و ضمن گزارش ماجرا به محضر ایشان از آنچه پیش آمده بود اظهار ناراحتی و شکایت کردم.

امام فرمود:بایدبروی پیش فرزندم

-پاسخ در خواست تو نزد فرزندم حسین (ع) است!

از خواب بیدار شدم . هنوز سپیده ندمیده بود. از بستر برخاسته وضو گرفتم و لباس پوشیدم و به عزم حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام از خانه بیرون زدم.

راز ضریح شش گوشه امام حسین (ع)

ماشینی کرایه کرده (ازنجف)به کربلا رفتم و در آنجا مستقیماً وارد حرم مطهر شده، نماز صبح را خواندم  و آداب زیارت به جای آوردم و در خلال آن، شکایت حال خود را همان گونه که مولا (ع) فرموده بود به حضرت باز گفتم .

سپس از آنجا خارج شده به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفتم و پس از زیارت آن حضرت، شکایت خود را نزد ایشان نیز تکرار کردم، باشد که نشانی از گمشده خویش باز یابم. بعد از آن به صحن شریف رفتم و در جایی نشستم.

اینک آفتاب دمیده بود. در آن اثنا که نشسته وبا خود، حدیث نفس می کردم ناگهان «شیخ محسن ابوالحب» برجسته ترین خطیب آن روز کربلا، به سویم آمد و ضمن سلام و احوال پرسی، از من دعوت کرد که برای استراحت و صرف صبحانه، به منزلش روم که در نزدیکی حرم قرار داشت.

همراه شیخ محسن به خانه اش رفتیم و در مکانی که برای ما در باغچه خانه اش تهیه دیده بود نشستیم. پس از استراحتی کوتاه، به وی گفتم: کتاب خانه ات را به من نشان بده.

گفت: ان شاء الله بعد از اینکه صبحانه را با هم صرف کردیم نشانت خواهم داد.

علامه امینی(ره)

گفتم: من به کتاب و کتاب خانه، بیش از باغ و شکوفه های آن انس دارم!

شیخ پذیرفت و مرا به سمت کتابخانه اش هدایت کرد. به راستی، کتابخانه ای بود کماً وکیفاً آباد!

من بین کتاب ها جولان می دادم: این را پشت و رو می کردم، آن را ورق می زدم و سومی را مطالعه می کردم… تا آن که به گمشده ام رسیدم؛ به«ربیع الابرار» زمخشری.

امیرالمؤمنین گفت: بروحاجتت راازفرزندم(کربلا)بگیر

زمانی که کتاب را در دست گرفتم، «سرِ فرمان امام علیه السلام »را دریافتم.

«گریه »راه گلویم را گرفت و با صدای بلند شروع به گریستن کردم.

صاحب خانه شگفت زده به سراغم آمد و از راز گریه ام پرسید.

«امام حسین»مشکل علامه امینی راحواله دادبه «شیخ محسن»حواله کرد

ماجرا را مفصلاً برایش شرح دادم و گفتم که: امیر االمومنین علیه السلام به من فرمان داد و کارم را به فرزندش ابی عبد الله الحسین علیه السلام حواله کرد

و آن امام بزرگوار(سیدالشهداء) نیز حل مشکلم را نیز به دست تو حواله فرمود.

زمانی که شیخ محسن ابو الحب(صاحبخانه) ماجرا را شنید، از شدت شوق به گریه افتاد، سپس کتاب را گرفته و به من گفت:

مراسم سالگرد ارتحال آیت الله سیدعباس کاشانی برگزار می‌شود

-ای شیخ بزرگوار، این کتاب خطی، از کتب کمیاب شمرده می شود و قاسم محمد رجب ۱۰۰۰ دینار به من داد که کتاب را برای چاپ به او بدهم و من ندادم!

(قاسم محمد رجب، فرد ثروتمند و سنی مذهب عراق بود که بزرگترین کتابخانه بغداد: مکتبه المثنی، به وی تعلق داشت).

حواله ۲ امام به یک نفر

آنگاه قلم را از جیبش در آورده و در ابتدای کتاب نوشت: این کتاب به علامه امینی اهدا می شود و افزود : این جواب حواله دو آقا و امام من امیر المومنین علی و حسین علیهما السلام است. چندی بعد که امینی، کتابخانه عمومی امام امیر المومنین علیه السلام را در نجف بنیان نهاد، آن کتاب را به اسم صاحب نخستینش: شیخ محسن ابو الحب، وقف کتابخانه کرد.

ماجرای کتاب«نوادر الاثر فی علم عمر»که به علامه امینی رسید

 صاحب کتاب،ناصبی بسیار متعصبی است!

حسین شاکری، دوست و دست پروده علامه امینی، داستان شگفت زیر را از خود علامه شنیده است. وی می نویسد:

علامه امینی قدس سره مشغول تالیف کتاب گرانسنگ الغدیر بود و به فصلی مهم از فصول این کتاب به گمانم: فصل «نوادر الاثر فی علم عمر» یا غیر آن از فصل های مهم الغدیر رسیده بود.

او در پی گرد آوری احادیث در موضوع مورد نظر و پیوند آنها با یکدیگر بود ولی اکنون به بن بست رسیده بود. چون کتابی که مواد و مصالح لازم برای تکمیل بحث وی را در بر داشت، در دسترس نبود و بحث به علت فقدان حلقه ای که سلسله برخی از احادیث را به یکدیگر پیوند می داد، معطل مانده بود.

حرم‌های متبرکه سوریه و عراق در ایام فاطمیه +عکس و فیلم

امینی، زمانی که از حل مشکل عاجز ماند عزم حرم امیر المومنین علیه السلام کرد. روبروی ضریح مطهر ایستاد، رنج و آزاری را که جهت تحصیل آن کتاب بر وی وارد شده بود ببا حضرت در میان نهاد و به زبان حال گفت: مولای من، الغدیر، کتاب شما است و من از دستیابی به ماخذ و منبع مطلوب، آن فرو مانده ام.

چنانچه حاجتی به نگارش این کتاب می بینید، ماخذش را برای من فراهم کنید. گفتگوی امینی با مولا (ع) گفتگویی خاص بود و با گفتگوی افراد عادی با یگدیگر تفاوت داشت.

روز بعد علما و فضلا، طبق معمول، برای دیدار با امینی به خانه وی آمده بودند و امینی از آنها سراغ کتاب مفقود را می گرفت.

یکی از آنان گفت: کتابی که از آن بحث می کنید در اعظمیه نزد یکی از علمای اهل سنت یافت می شود.

امینی نام آن عالم سنی را نیز برای من (حسین شاکری) گفت اما من فراموش کرده ام.

گمان می کنم یکی از این سه تن بود: نجم الدین واعظ یا عبد الجبار اعظمی یا فردی از خاندان آلوسی.

به هر روی،شخص یاد شده افزود: آن که نسخه ای از این کتاب نزد او است فردی بسیار متعصب و ناصبی است. علاوه، نسبت به کتاب خویش، بسیار بخیل و ممسک است و حتی از عاریه دادن آن به نزدیکان خویش خودداری می کند. چگونه خواهید توانست بدان کتاب دست یابید؟!

امینی گفت:

-از خداوند، برای این کار مدد می خواهم!

حرم کاظمین در قاب دوربین شهروندخبرنگار

امینی تعریف کرد: عزم سفر به کاظمین (ع) کردم . ماه رمضان بود و فصل تابستان و هوا بسیار گرم از نجف، سپیده دمان، به قصد زیارت سالار شهیدان علیه السلام خارج شدم و به کربلا رفتم.

روزه بودم و تنها با آب افطار کردم. از کربلا عازم بارگاه ملکوتی دو امام همام امام کاظم و امام جواد علیهما السلام شدم و پس از انجام مراسم زیارت، به سمت اعظمیه راه افتادم تا نشانی از گمشده خود و آن کس که آن را در اختیار داشت بگیرم.

ظهر هنگام به اعظمیه رسیدم. سراغ خانه شیخ را گرفتم و یکی از افراد محل را به خانه او هدایت کرد. زمانی که کوبه در را کوبیدم، شیخ شخصا دم در آمد. با او سلام و احوالپرسی کردم، دست دادم و معانقه نمودم. بهت زده شد. فردی لاغر اندام و کوتاه قد بود (بر خلاف خود علامه که بلند قامت بود و قیافه ای پر هیبت و با جذبه داشت).

به او گفتم که: می دانم در کتابخانه تو فلان کتاب هست، از نجف برای مطالعه و خواندن آن آمده ام.

شیخ(صاحبخانه) مبهوت شده بود و نتوانست جوابی دهد(که من این موضوع راازکجابدست آورده ام). هیمنه من نیز او را گرفته بود و نمی توانست عذرم را بخواهد یا از در براندم.

پس گفت: بفرمایید تو، جناب شیخ! و تشریف ببرید طبقه بالا در کتابخانه، تا کتابی را که می خواهید ببینید.

داخل کتابخانه شدم. دیدم گرد و غبار چهره تمامی اجزای کتابخانه را پوشانده و کتابها اینجا و آنجا روی هم ریخته شده اند.

گویی از زمانی دور کسی به سراغ آنها نرفته و چند ماه، بلکه چندین سال است کسی به آنها دست نزده است!

صاحب خانه مرا تنها  گذاشت و خود پایین رفت. من فرصت را از دست نداده، لباس هایم را از عامه و قبا و … کندم و درون پارچه ای که به همراه داشتم نهادم تا از گرد و خاک مصون بماند، سپس شروع به ستردن غبار از سر و روی کتابها کردم.

از شدت گرما، عرق از بدنم سرازیر بود و فضا سخت دم داشت. نه پنکه یا باد زنی در کار بود و نه آب و نه حتی غذایی.

گرد و خاک محیط ، همراه عرق، بر سر و روی و اطراف بدنم نشسته بود و من مشغول مطالعه و رونویسی از کتب بودم تا اینکه عصر شد و خستگی شدید مرا فرا گرفت.

نماز ظهر و عصرم را نخوانده بودم و کسی نیز به من سر نزده بود و این در حالی بود که شدیدا نیاز به آب داشتم تا از آن بیاشامم و با آن وضو بگیرم.

لاجرم، درب اندرونی را کوبیدم و شیخ در حالی که چرت زده می نمود، نردم آمد و ازاینکه مرا به آن حال دید جا خورد!.

سپس گفت: تو پیوسته آنجا بودی؟!

این گرد و خاک چیست که از سر رویت بالا می رود؟!

به خدا قسم فراموش کردم که تو در این هوای گرم، آنجا هستی، اصلا پاک تو را از یاد بردم.

ما ناهار خورده ایم و جز اندکی از طعام، چیزی برای پذیرایی از تو باقی نمانده است.

علامه به وی گفت: اشکالی ندارد.

آبی بیاور تا بیاشامم و وضو سازم.

صاحب خانه شتابان رفت و آب آورد و پس از آنکه امینی نمازش را خواند، مقداری غذا برای او آورده و گفت: ببخشید اگر کم است، این ته مانده ناهار ما است!

به هر روی، علامه (پس از تحمل مشقات و سختی های بسیار) به مقصود خویش دست یافت و آنچه می خواست رونویسی کرد و این نمونه ای بود از سختی هایی که امینی برای اثبات حقیقت و حقانیت مذهب اهل بیت علیهم السلام بر خود هموار ساخت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای سهولت دردرک ماجرا،اصلاحاتی انجام داده ام+تیتروعکس.

برای اطلاع اززندگینامه علامه امینی به این لینک مراجعه کنید:

زندگینامه"علامه امینی"صاحب الغدیر                                     

ماجرای«شفای گاو عرب"کتاب علامه امینی"درر السمطین"توسل به امیرالمؤمنین

علامه امینی  برای تکمیل کتاب الغدیر نیازبه کتاب(دررالسمطین داشت)که کمیاب بود،متوسل می شودبه امام حسین(کربلا)وبعدمی رودنجف،متوسل می شودبه امیرالؤمنین،چندروزاین توسلات ادامه داشته دراثنای این زیارت های مکرر،یک عرب دهاتی هم برای شفای گاوش ،متوسل به حضرت علی می شود،عرب به حاجتش می رسدواما«امینی»به کتابش نمی رسد،به حضرت  شکوه می کند،که گاوآن دهاتی راشفادادی واماکتابی که برای خودتان می خواهم بنویسم ندادی!...

 اجابت دعای دهاتی برای گاو/ مستجاب نشدن دعای علامه برای کتاب

حجه الاسلام شیخ آصفی از حجه الاسلام شیخ محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف ملازم علامه امینی بود، نقل می‌کند:

علامه امینی می‌فرمود که: در یک شب جمعه زائر حرم حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ بودم مشغول زیارت و دعا بودم و از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر ــ علیه السلام ـ کتاب «درر السمطین» که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر نیاز داشتم برای من مهیا کند.

در این زمان یک عرب دهاتی برای زیارت حضرت مشرف شد، و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد.
یک هفته گذشت و من کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. از حُسن اتفاق در وقتی که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد دهاتی بهه حرم مشرف شد و از حضرت تشکر می‌نمود که حاجت او را برآورده کرده.

وقتی من کلام آن مرد را شنیدم محزون شدم چون دیدم امام حاجت او را برآورده کرده بود، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.

گاوراشفادادی ولی کتاب مراندادی

گله عاشق ازمعشوق-چیزی شبیه اعتراض

خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی! و من مدتی است متوسل می‌شوم به خدا و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده

آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم؟ یا به خاطر کتاب شما الغدیر؟

گریه کردم، از حرم بیرون آمدم آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم.

در عالم خواب دیدم مشرف به خدمت حضرت امیر شده‌ام، حضرت به من فرمود: آن مرد ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند، از خواب بیدار شدم و صبح سرسفره بودم که درمنزلم زده شد. در را باز کردم، دیدم همسایه ام است(همسایه‌ای که شغلش بنایی بود) داخل شد و سلام کرد، ‌سپس گفت:

من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگتر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آنجا نقل داده‌ام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم،

خانمم گفت: این کتاب به درد شما نمی‌خورد و شما آن را نمی‌خوانی آن را به همسایه‌مان شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن شاید او استفاده کند.
کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی «درر السمطین» است که دنبالش بودم.
در این هنگام بر این نعمت سجده شکر کردم.۲۱اسفند۱۳۹۱خبرگزاری فارس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: انتخاب بعضی ازتیترهاازاینجانب است واما«زنده کردن گاومُرده» توسط امام کاظم هم درروایات آمده است:

کلینی از عبدالله بن مغیره نقل می‌کند: امام موسی کاظم (ع) در «منا» با زنی برخورد کرد که برای گاوش که مُرده بود، گریه می‌کرد و کودکانش هم اطرافش می‌گریستند. امام (ع) از زن پرسید: چرا گریه می‌کنی؟

گفت: بچه‌های یتیمی دارم و گاوی داشتم که زندگی خود و بچه‌هایم از آن اداره می‌شد و اکنون مُرده و با این بچه‌ها، درمانده و بیچاره شدم.

امام موسی کاظم (ع) فرمود: می‌خواهی آن را زنده کنم؟ گفت: آری.

امام (ع) کناری رفت و دو رکعت نماز خواند و آنگاه دستانش رابه دعا بلند کرد و برخاست« گاو را صدا زد» و با سر چوب به آن اشاره کرد. گاومرده  تکانی خورد ،حرکت کردو یلندشد،همچون گاوزنده!.

کتاب« نظم درر السمطین فی فضائل المصطفی و المرتضی و البتول و السبطین، تألیف : زرندی، محمد بن یوسف  است.

مرحوم حضرت آیت ‌الله محمدمهدی آصفی، فرزند حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی محمد آصفی از علمای محقق ، عامل به علم و با تقوی و منشاء خبر وبرکات بسیاری بودند

آیت الله  حاج شیخ مهدی آصفی نماینده رهبر ی در نجف بود

حاج شیخ علی محمد بروجردی

پدر ایشان« آیت‌الله شیخ علی‌محمد بروجردی آصفی »از علماء و مجتهدین حوزه علمیه و از عارفان روزگار خود بود 

مادر ایشان دختر آیت‌الله شیخ محمدتقی بروجردی از فقهاء معروف عصر خود بود

آیت‌الله آصفی دروس دانشگاهی را نیز تا مرحله فوق‌لیسانس در دانشگاه بغداد گذراند

۱۴خرداد ۱۳۹۴ در قم فوت کردند. بنا به وصیت وی در نجف اشرف به خاک سپرده شدند.

پیام رهبری بمناسبت رحلت آیت الله  حاج شیخ مهدی آصفی

ایشان فقیهی نواندیش و متکلّمی ماهر و نویسنده‌ئی پر کار و اثرگذار بود و دهها کتاب مفید و ناظر به مسائل مورد ابتلا در حوزه‌ی عقاید و کلام و فقه، ثمره‌ی عمر با برکت ایشان است. آن مرحوم همچنین در عرصه‌ی مبارزات سیاسی و اجتماعی در عراق، از سابقه‌ئی درخشان برخوردار بود و فکر سنجیده و تحلیل عمیق از مسائل منطقه، در شمار ویژگیهای این شخصیت جامع الاطراف محسوب می‌گشت

زندگی نامه  آیت‌الله محمدمهدی آصفی اززبان خودش

 بنده از پدری هوش‌مند و مادری مؤمنه و صالحه در شهر نجف اشرف به دنیا آمدم. همه مراحل درسی حوزوی را از مقدمات تا بحث خارج در نجف گذراندم به طوری که بیست سال در درس فقه و اصول مرحوم آیت‌الله خویی و سه سال پای درس امام خمینی(ره) شرکت کردم. هم‌چنین در درس‌های فقه مرحوم آیت‌الله‌العظمی حکیم و فقه و اصول مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسین حلی و درس اصول مرحوم آیت‌الله سید محمد روحانی نیز حضور داشتم. لذا تمامی مراحل تخصصی فقه و اصول را در نجف بودم و در همان نجف در حدود 40 سال قبل کتابی فقهی به نام ملکیت زمین تالیف کردم که دو نفر از مراجع و بزرگان به نام مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مرتضی آل یاسین در نجف و دیگری آیت‌الله شیخ میرزا هاشم آملی در قم به واسطه‌ی این کتاب به بنده اجازه اجتهاد دادند که این اجازه‌ها در مقدمه کتاب نیز منتشر شده است.

 در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درس‌های دیگری را هم می‌خواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درس‌ها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملک‌الشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس می‌شد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقه‌مندی‌های من کتاب‌های ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیده‌ام.

یک سال بعد از آمدن عبدالکریم قاسم، با دعوت مرحوم آیت‌الله سیدمرتضی عسگری وارد حزب‌الدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلا مراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخن‌گوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیأت رهبری را آقایان نوری مالکی و دکتر حیدر باقی و آیت‌الله سیدکاظم حائری و عده‌ای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4 سال تعویض می‌شدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا این‌که اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت می‌کنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم.

 بنده در آن زمان فقط تابستان‌ها به ایران می‌آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما خداوند بنده را از گذرگاه‌های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به سوریه بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس آیت‌الله گلپایگانی و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می‌گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن‌جا مسجدی را اداره می‌کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه را هم‌چون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، اجتهاد و تقلید برای طلاب تدریس کردم.

خدمات ومبارزات

 یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثی‌ها و شرکت در مصاحبه‌ها و مناظره‌های رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث می‌پرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این‌که آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیت‌ها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیت‌ها این بود که درخصوص انتخابات و پیش‌آمدهایی که برای نظام عراق رخ می‌دهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آن‌ها بگویم که آمریکا هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمی‌شود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب می‌نوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولی دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آن‌ها مشغول شوم.

 بعد از بازگشت از کویت در قم مؤسسه خیریه امام باقر(ع) را تأسیس کردیم که وظیفه کمک رسانی به ایتام عراقی و زنان بیوه را بر عهده داشت. زیرا حدود 7 هزار و 500 خانواده عراقی در ایران بودند که در استان‌های مختلف ایران بودند و ما به آن‌ها شهریه می‌دادیم و کمک می‌کردیم. زمانی هم که به عراق بازگشتیم باز هم این مؤسسه را در نجف تاسیس کردیم و الان هم حدود 7 هزار خانواده را در استان‌های مختلف عراق تحت پوشش این مؤسسه هستند.

 تألیفات

یک دوره 14 جلدی تفسیر موضوعی قرآن دارم که تاکنون 4 بار چاپ شده و به زبان فارسی هم موجود است. هم‌چنین حدود 3 سال است که در کار چاپ کتب جیبی هستیم که تاکنون 130 شماره از این کتاب‌ها چاپ شده است. مؤلفات بنده درخصوص فقه و مسائل قرآنی و فرهنگ اسلامی است که به 170 الی 180 عنوان می‌رسد.

آیت الله آصفی دراواخرعمرشریفشان در اثر بیماری سرطان به شدت نحیف و تکیده شده بود.

برای اطلاع اززندگینامه علامه امینی به این لینک مراجعه کنید:

زندگینامه"علامه امینی"صاحب الغدیر                                     

محکومیت رئیس جمهورفرانسه"سارکوزی"اعمال نفوذ

«کرت ولکر» نماینده سابق آمریکا در ناتو: همه کشورها«شنود»می کنند.

درادامه خواهیدخواند:شنودرئیس جمهورفرانسه،انگلیس،امریکا،شنودمکالمات صدراعظم آلمان.

رئیس جمهور -سابق-فرانسه بجُرم اعمال نفوذ«رشوه»محکوم به زندان شد.

دادگاهی در شهر پاریس روز دوشنبه ۱مارس۲۰۲۱(۱۱اسفند ۱۳۹۹) نیکلا سرکوزی، رئیس‌جمهوری سابق فرانسه، را به اتهام فساد و اعمال نفوذ به یک سال زندان و دو سال حبس تعلیقی محکوم کرد.

سرکوزی ۶۶ ساله که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ ( ۱۳۸۵تا ۱۳۹۰شمسی)رئیس‌جمهوری فرانسه بود به اتهام تلاش برای دریافت غیرقانونی اطلاعات از یک قاضی در مورد پرونده قضایی مربوط به خود در سال ۲۰۱۴ محکوم شناخته شد.

نیکولا سارکوزی، رئیس‌جمهوری پیشین فرانسه

بادستبند-الکترونیکی-کنترل می شود/ زندان درخانه

دادگاه اعلام کرد که آقای سرکوزی حق دارد حبس در منزل را مشروط به استفاده از یک دستبند رهگیری الکترونیکی (Electronic interception bracelet)درخواست کند.

 نصب پابند الکترونیکی برای  نظارت بر زندانیان  در کرمان

این اولین بار در تاریخ معاصر فرانسه است که یک رئیس‌جمهوری سابق به اتهام فساد و اعمال نفوذ محکوم می‌شود.

درصدداعمال نفوذبود

سارکوزی به 3 سال زندان محکوم شد

متهمان دیگر این پرونده تییری هرزوگ، دوست قدیمی و وکیل آقای سرکوزی و یک قاضی بازنشسته به نام گیلبرت آزیبرت نیز مجرم شناخته شده و به مجازات مشابهی محکوم شده‌اند.

دادگاه در حکم خود گفت که «براساس شواهد کافی و قانع‌کننده به این نتیجه رسیده که آقای سرکوزی و دو متهم دیگر آگاهانه در مورد فساد و اقدامات غیرقانونی دیگر توافق کرده بودند».

استخدام یک قاضی برای اعمال نفوذ

دادگاه افزود این تخلفات «بسیار شدید» هستند چون یک رئیس‌جمهوری سابق با استفاده از موقعیت ویژه خود برای پیشبرد منافع شخصی‌اش از یک قاضی کمک گرفته است. علاوه بر این، آقای سرکوزی که در رشته حقوق تحصیل کرده به خوبی از ارتکاب جرم آگاه بوده است.

دسامبر ۲۰۰۷؛ قذافی و سارکوزی در کاخ الیزه

نیکلا سرکوزی در جریان دادرسی ده روزه که اواخر سال ۲۰۲۰ برگزار شد تمامی اتهامات را رد کرد.

موضوع اصلی تحقیقات مربوط به فساد و اعمال نفوذ از طریق یک مکالمه تلفنی در ماه فوریه ۲۰۱۴ است. دادستانی فرانسه که در پرونده جداگانه‌ای مشغول تحقیق در مورد منابع مالی کارزار انتخاباتی آقای سرکوزی در سال ۲۰۰۷ بود تصادفا کشف کرد که او و وکیلش بوسیله تلفن‌های همراه محرمانه‌ای که با مشخصات جعلی ثبت شده است در تماس هستند.

«مکالمات» رئیس جمهورفرانسه«شنود»شد

شنود این مکالمات پنهانی نشان داد آقای سرکوزی و وکیلش به قاضی آزیبرت وعده داده‌اند که در ازای برملا کردن جزئیات یک پرونده قضایی دیگر، مربوط به وارث شرکت اورئال و ثروتمندترین زن فرانسوی، برای او در موناکو شغلی پیدا خواهند کرد.

«تطمیع »رئیس جمهورفرانسه برای« اعمال نفوذ»

دادستانی استدلال کرد که هر چند این وعده عملی نشد ولی طبق قانون «تطمیع» محسوب می‌شود.

آقای سرکوزی در جریان دادرسی هرگونه سوءنیتی را تکذیب و ادعا کرد که در تمام دوران فعالیت سیاسی هدفش کمک به مردم بوده و «این مورد هم چیزی نبوده جز دادن یک کمک کوچک».

رئیس‌جمهوری سابق فرانسه به «شنود مکالمات» خود اعتراض کرد و گفت دادستانی بیش از سه هزار و ۷۰۰ مورد از مکالمات خصوصی او را «شنود» کرده است.

شنودقانونی

اما قضات دادگاه گفتند «اگر شنود مکالمات تلفنی به کشف جرم بینجامد کاملا قانونی است

نیکلا سارکوزی پس از شکست در انتخابات درونی حزب محافظه‌کار فرانسه برای تعیین نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۷، از سیاست کناره‌گیری کرد.

با این همه به نظر می‌رسد که او در پشت پرده سیاست هنوز نقش فعالی ایفا می‌کند و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، در مورد بعضی از موضوعات با او مشورت می‌کند.

آقای سرکوزی با یک اتهام دیگر روبروست که دادرسی آن از اواخر امسال آغاز خواهد شد. او و حزب محافظه‌کار متهم شده‌اند که در کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۲ حدود ۵۰ میلیون یورو که دو برابر میزان قانونی است هزینه کرده و با جعل اسناد این تخلف قانونی را پنهان کرده‌اند.

در تحقیقات قضایی دیگری که از سال ۲۰۱۳ آغاز شده است آقای سرکوزی متهم شده که برای کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۷ از معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی، میلیونها دلار کمک گرفته است.

رادیوفردا(۱۱ اسفند ۱۳۹۹)به نقل ازخبرگزاری آسوشیتدپرس.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی ازاتهامات سارکوزی «رشوه»به معمرقذافی بوده است.

چادر مشهور معمر قذافی رهبر پیشین لیبی که در آن با سران جهان در لیبی دیدار می‌کردو

اودرمسافرتهاهم «چادر»جادویی راباخودش می برد.

معمرقذافی،معمولاًدرسفرهای خارجی ازرفتن به کاخ هااجتناب می کرد،درسفر پنج روزه به فرانسه(۱۹ آذر ۱۳۵۲) به دیداررفیق صمیمی اش(سارکوزی)رفته بود

 که نخستین سفرش به فرانسه بود،چادری در نزدیکی ساختمانی دولتی در کاخ الیزه بر پا کرده و در آنجا اقامت دارد و بیش از چهل نفر از محافظان خود را که همگی دختران جوان بودندامورات خصوصی! وعمومی وی راعهده داربودند.

تونی بلر به خاطر تلاش برای نجات قذافی تحت بازجویی قرار می‌گیرد

تونی بلر(نخست وزیرانگلیس)ومعمرقذافی

در بسیاری از سفرها«قذافی»علاوه بر« چادر» شترهایش را با خود می‌برد یا هنگام استقبال از مقامات دیگر کشورها از آنها در چادری بیابانی و در کنار شترهایش استقبال می‌‌کرد.

شنودمکالمات رئیس جمهورامریکا:

تلفن رئیس جمهور امریکاهم(توسط مقامات امنیتی) شنودمی شود

Donald J. Trump @realDonaldTrump

Another Fake News story out there - It never ends! Virtually anytime I speak on the phone to a foreign leader, I understand that there may be many people listening from various U.S. agencies, not to mention those from the other country itself. No problem!

6:17 PM - Sep 19, 2019

دونالد ترامپ در توئیت خود نوشت: «هر وقت با یک رهبر خارجی به صورت تلفنی صحبت می کنم، متوجه هستم که خیلی‌ها ممکن است از سازمان های مختلف آمریکایی، و همین‌طور سازمان‌های کشور مقابل، به آن گوش دهند. مشکلی نیست.»

منبع:صدای امریکا ۲۹ شهریور ۱۳۹۸،VOA

ترامپ در واکنش به گزارش شنود مکالمات تلفنی او توسط چین و روسیه: دروغ است

نیویورک تایمز روز چهارشنبه۲۴اکتبر۲۰۱۸(۲ آبان۱۳۹۷) به نقل از مقامات آمریکایی نوشت: «جاسوسان چینی غالبا زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از گوشی تلفن همراه ناامن خود استفاده می کند، مکالمات وی را شنود می کنند

 چین با شنود مکالمات تلفنی ترامپ، از آن ها برای بی اثر کردن سیاست های آمریکا استفاده می کند.

روزنامه واشنگتن پست در ماه ژوئن۲۰۱۸(خرداد۱۳۹۷) نوشت:یک مطالعه و بررسی فدرال نشان می دهد که جاسوسی پیچیده ای از تلفن های همراه در نزدیکی کاخ سفید و سایر مکان های حساس شهر واشنگتن در سال ۲۰۱۷ وجودداشته است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ماجرای «شنود تلفن ترامپ»چیست؟

مکالمه تلفنی رئیس جمهورامریکا بارئیس جمهوراوکراین 

«کُنگره »:این تماس تلفنی برای تبانی  وجاسوسی بوده،تبانی برای برنامه ریزی انتخاباتی ریاست جمهوری سال۲۰۲۰ شکست رقیب انتخاباتی «جوبایدن».

سرهنگ الکساندر اس ویندمن«افسر امنیت ملی کاخ سفید»تلفن ترامپ راشنودکرده است.

کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه (۴ مهر۱۳۹۸) نسخه غیرمحرمانه‌ای از شکایت یک افشاگر را که به جزییات تماس تلفنی ترامپ و زلنسکی پرداخته، منتشر کرد.

ترامپ بار دیگر انسی پلوسی را مورد حمله لفظی قرار داد

با افزایش تلاش دموکرات‌ها برای پیشبرد روند استیضاح ترامپ و تمرکز آنها بر گفتگوی جنجالی ترامپ با «ولادیمیر زلنسکی» همتای اوکراینی اش در ۲۵جولای- ژوئیه۲۰۱۹(۳ مردادمرداد۱۳۹۸)، ۲۰۶ نفر از نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا- از مجموع ۴۳۵ عضو مجلس نمایندگان- حمایت خود را از روند استیضاح اعلام کرده اند

ترامپ می گوید: «رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان( آدام شیف)» بایداخراج وبازداشت شود.

آدام شف ترامپ

دونالد ترامپ روز هشتم مهر ۱۳۹۸ آدام شیف، رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان امریکا، که روند تحقیقات را رهبری می‌کند، را هدف قرار داد و گفت شاید او باید به اتهام «خیانت» بازداشت شود.

رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از اعلام جُرم علیه ترامپ حمایت کرد

روند تحقیقات مربوط به استیضاح در ۲ مهر۱۳۹۸(۲۴ سپتامبر۲۰۱۹) در پی دستور رسمی« نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، آغاز شد.

متن مکالمه ترامپ و رئیس‌جمهور اوکراین منتشر شد

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:چه کسی «ترامپ» را«لو»داد؟

یک افسر «امنیتی» ارتش آمریکا ،مستقردرکاخ سفید،تلفن دونالد ترامپ را«شنود»کرده بود.

سرهنگ الکساندر اس ویندمن«افسر امنیت ملی کاخ سفید» در زمان مکالمه تلفنی دونالد ترامپ با همتای اوکراینی‌اش، ولودیمیر زلنسکی درباره فعالیت‌های اقتصادی پسر جو بایدن در اوکراین، پای تلفن بوده و آن مکالمه را شنیده است.

«سرهنگ الکساندر اس ویندمن»مشاهدات وشنیده های خودرا نمایندگان کنگره ارائه داد./۲۹اکتبر۲۰۱۹یورونیوز۷ آبان۱۳۹۸

درهمین روزBBCگزارش مشابهی می دهد: سرهنگ الکساندر ویندمن، عضو ارشد کمیته امنیت ملی کاخ‌سفید که به هنگام تماس تلفنی دونالد ترامپ با رئیس‌جمهور اوکراین مستقیما به آن گوش کرده بود برای ادای توضیحات به کنگره آمریکا رفت.

آقای ویندمن نخستین مقامی است که با اطلاعات دسته اول از محتوای تماس تلفنی روز ۲۵ ژوئیه میان آقایان ترامپ و زلنسکی، روسای جمهوری آمریکا و اوکراین، راهی کنگره شده است

مجلس نمایندگان که نخستین بار از طریق گزارش رسمی یک افشاگر اطلاعاتی از این تماس تلفنی آگاه شد آقای ترامپ را متهم کرده که با سوء‌استفاده از قدرت صندلی رئیس‌جمهوری آمریکا در تلاش بوده تا دولت اوکراین را وادار کند به او برای یافتن اطلاعات مخرب علیه رقیب انتخاباتی خود (جو بایدن) وارد عمل شود.بنابر قوانین آمریکا نامزدهای انتخاباتی حق ندارند از کمک خارجی برای پیشبرد کارزار خود استفاده کنند./پایان گزارشBBCفارسی.

ماجرای تماس تلفنی در ۲۵جولای- ژوئیه۲۰۱۹(۳ مردادمرداد۱۳۹۸) دونالد ترامپ با همتای اوکراینی خود، ولودیمیر زلنسکی ابعاد گسترده‌تری یافته است.

ترامپ روز یکشنبه هفتم مهر۱۳۹۸ (۲۹ سپتامبر۲۰۱۹) با انتشار چند پست توییتری نسبت به اظهارات مامور سازمان اطلاعات پیرامون مضمون تماس تلفنی او با زلنسکی واکنش نشان داده است.

ترامپ در یکی از این پست‌های توییتری خواستار ملاقات با این مامور سازمان اطلاعات آمریکا شده است. روزنامه نیویورک تایمز با انتشار گزارشی در همین رابطه اعلام کرده است که این فرد یکی از ماموران سازمان سیا بوده است.

ترامپ خواستارملاقات با«مأمورشنود»شد

دونالد ترامپ در پست‌های توییتری خود تاکید کرده است که اظهارات این «مامور سازمان سیا »کاملا غلط و فریبکارانه است.

رئیس جمهوری آمریکا گفته است که او نیز همچون هر آمریکایی دیگر حق دارد با «شاکی» خود دیدار کند. اما وکلای این مامور (سرهنگ الکساندر اس ویندمن)نسبت به امنیت جانی او ابراز نگرانی کرده‌اند.

image.png

آن‌ها با ارسال نامه‌ای خطاب به «جوزف مگوایر» مدیر سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده‌اند که وضعیت برای موکل آن‌ها "وخیم‌تر و خطرناک‌تر می‌شود.

«جوزف مگوایر» مدیر سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا

آن‌ها از مسئولان نهادهای اطلاعاتی آمریکا خواسته‌اند تا اقدامات لازم برای تامین امنیت این مامور را انجام دهند.

دونالد ترامپ این مامور سیارا به عنوان یک «جاسوس» خواند و گفت که اقدام به جاسوسی علیه رئیس جمهوری آمریکا پیامدهای سنگینی به همراه دارد./هشتم مهر۱۳۹۸ (۳۰ سپتامبر۲۰۱۹).

همین خبرگزاری[جمعه ۲۹ شهریور۱۳۹۸ (۲۰سپتامبر۲۰۱۹)]اینگونه می نویسد: رسانه‌های آمریکا از گفت‌وگوی تلفنی ترامپ با رئیس جمهور اوکراین پرده برداشته‌اند.ترامپ وعده ۲۵۰ میلیون دلار به زلنسکی داده، به شرطی که او برای تسریع در رسیدگی به «فساد مالی-هانتر بایدن» تلاش کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:BBC در۷آبان۱۳۹۷گزارش جالبی می دهد:

«شنود درهمه کشورهست»

نماینده آمریکا در امور اوکراین استعفا کرد

«کرت ولکر» نماینده سابق آمریکا در ناتو در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ می گوید همه کشورها جاسوسی می کنند.

لرد وست یکی از معاونان امنیتی وزیر کشور بریتانیا در دوران گوردون براون، نخست وزیر سابق می گوید او همیشه با این پیش فرض کار کرده که مردم دارند به مکالماتش گوش می کنند.

او می گوید همیشه حضور مردم را حس می کند. می گوید تعجبی هم ندارد. اگر رهبر یک دولت باشید نه فقط بقیه دولت ها بلکه خیلی از مردم می خواهند مکالمات شما را بشنوند.

او می‌گوید "شرکت‌های زیادی هستند، همه جور آدم که می خواهند ببینند چه می گویید و شما باید بی اندازه مراقب باشید."

یک دیپلمات ارشد سابق در بریتانیا، که نخواست نامش فاش شود، به بی بی سی می گوید همیشه اینطور فرض می کرده که مکالماتش شنود می شود.

به گفته او این وضعیت حتی گاهی می توانست به نفع هیات های دیپلماتیک بریتانیایی تمام شود. آنها می توانستند پیامی را که می خواهند به کشورهای دیگر در طول مذاکرات برسانند، در یک گفتگوی ظاهرا محرمانه تلفنی، در حالیکه به خوبی می دانستند مکالماتشان توسط کشور مقابل شنود می شود، مطرح کنند.

دیوید بلانکت، وزیر کشور سابق بریتانیا، اخیرا فاش کرد که «نیکولا سارکوزی» زمانی که وزیر کشور فرانسه بود، سعی کرد در مذاکرات با بریتانیا بر سر بستن کمپ سنگیت اقامتگاه موقتی مهاجران در شمال فرانسه زمان بخرد.

آقای بلانکت می گوید: نیکولا سارکوزی درآن زمان از موضع بریتانیا باخبر بود. سرویس های مخفی فرانسه ایمیل های کد گذاری نشده وزارت خاجه بریتانیا را خوانده بودند.

ولی همه هم به این اندازه خوشبین نیستند.

ام آی سیکس به خانم شورت پیشنهاد جاسوسی در مورد رهبران کشورهای آفریقایی را کرده بود

خانم«کلر شورت» وزیر پیشین توسعه بین المللی در کابینه تونی بلر نخست وزیر سابق بریتانیا، در سال ۲۰۰۴ میلادی به سرخط خبرها تبدیل شد و باعث خشم دفتر نخست وزیری شد. او در آن زمان فاش کرد که چطور دفتر نخست وزیر، تلفن‌های خصوصی کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل متحد و دفتر او را شنود می کرد.

خانم شورت حالا می گوید از شنیدن خبر شنود مکالمات تلفنی خانم مرکل واقعا شوکه شده است.

وزیر پیشین توسعه بین المللی بریتانیا اینکه عصبانیت خانم مرکل به خاطر نفع عمومی مردم آلمان باشد را رد می کند. مردمی که هنوز خاطرات دوران استازی (پلیس امنیت و اطلاعات خارجی آلمان) را از یاد نبرده اند.

او می‌گوید "من مطمئنم او خیلی ناراحت وعصبانی است. آنها دوستانش بودند. حالا می فهمد که به او اعتماد ندارند."

خانم شورت می گوید در زمان وزارتش به طور منظم به او اطلاعات محرمانه ای از مکالمات آقای عنان که به گمان خود آقای عنان در خلوت دفترش انجام می شد دریافت می کرد. این وزیر بریتانیایی می گوید به تدریج دیگر با این قضیه خیلی راحت نبود مخصوصا با نزدیک شدن به آغاز جنگ در عراق.

او به خاطر می آورد از اینکه فهمید در هنگام صحبت هایش با کوفی عنان فردی همه آنها را گوش کرده و کلمه به کلمه به تحریر درآورده، چقدربر آشفته بود.

کلر شورت می گوید به خاطر نمی آورد بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ که در کابینه بریتانیا بود در مورد کشورهای دوست، اطلاعات محرمانه ای به او داده شده باشد.

ولی می گوید روسای ام آی سیکس (سازمان امنیت خارجی بریتانیا) سعی کرده بودند به او اطلاعات جاسوسی در مورد رهبران کشورهای آفریقایی و دوست بریتانیا بدهند.

او می‌گوید: "به آنها گفتم البته که نه. ما نمی خواهیم جاسوسی کسانی را کنیم که با آنها کار می کنیم."

خانم شورت داستان اینکه تونی بلر در دوران نخست وزیری اش تلفن موبایل نداشت را رد می کند.

خیلی ها می گفتند تونی بلر از تکنولوژی هراسان است ولی خانم شورت می گوید این بخشی از دروغ پردازی های دفتر نخست وزیری بود تا آقای بلر بیشتر مثل امپراطورها به نظر برسد.

همه رهبران دولت ها در کشورهای غربی حداقل به یک تلفن موبایل رمزگذاری شده و خطوط تلفن امن و حفاظت شده دسترسی دارند.

مهمترین مشکل ماموران امنیتی این است که رهبران جهان را قانع کنند تا خطرات امنیتی را جدی بگیرند.

باراک اوباما زمانی که در سال ۲۰۰۸ به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد توانست سرویس های مخفی را قانع کند تا اجازه دهند همچنان از تلفن بلکبری خودش استفاده کند. با وجود اینکه این خطر وجود داشت که تلفن هوشمند، محل حضورش را نشان بدهد و نگرانی از هک شدن تلفن اش بالا بود.

آقای اوباما می گوید از اینکه فقط در درون حباب کاخ سفید باقی بماند و نتواند با جهان بیرون و مردم عادی ارتباط برقرار کند کلافه می شود.

بلک بری(BlackBerry) رئیس جمهوری بیشتر اوقات در کمربندش دیده می شود و بعضی وقتها هم تصاویری از او منتشر می شود در حال مرور ایمیل هایش سوار بر لیموزین ریاست جمهوری.

در فرانسه، مقامات ارشد کشور به اینترنت و شبکه تلفن امن دسترسی دارند، ولی مقامات کشور بی میل اند که از این سیستم با سرعت پایین و محدود استفاده کنند. گاهی سی ثانیه طول می کشد تا یک تماس برقرار شود.

فرانسوا اولاند  (راست) و نیکلا سارکوزی

گفته می شود رئیس جمهوری فرانسوا اولاند مثل نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری قبلی همچنان تلفن موبایل هوشمندش را نگه داشته است.

در دفتر نخست وزیر بریتانیا استفاده از تلفن موبایل ممنوع است. از ترس اینکه مکالمات توسط قدرتهای خارجی شنود شود تلفن های همراه باید در ابتدای ورود به ماموران تحویل داده شوند.

همه تلفن های ورودی و خروجی توسط مقامات از طریق یک تلفن خانه کنترل می شود. و همین سیستم در زمان سفر نخست وزیر هم ادامه پیدا می کند.

دفتر نخست وزیری بریتانیا هنوز در مورد ماجرای شنود تلفن خانم مرکل واکنشی نشان نداده است.

وقتی از سخنگوی نخست وزیر بریتانیا پرسیدند آیا آقای کامرون همچنان از تلفن موبایل اش استفاده می کند گفت ندیدم که از موبایل دیگری استفاده کند.

خبرگزاری دویچه وله (۲ بهمن۱۳۹۱)ازشنودتلفن صدراعظم آلمان گزارش می کند:

دایان فاین‌اشتاین رئیس دموکرات کمیته اطلاعاتی در کنگره آمریکا رسما اعلام کرد که فکر می‌کند تلفن همراه خانم آنگلا مرکل صدراعظم آلمان از سال ۲۰۰۲ میلادی به این‌سو از سوی آژانس امنیت‌ملی آمریکا شنود می‌شده است.

خانم فاین‌‌اشتاین که از سناتورهای متنفذ آمریکا است، خواستار بررسی کامل همه برنامه‌های سرویس‌های مخفی ایالات متحده آمریکا شد. وی گفت:«کنگره باید دقیقا بداند که سرویس‌های مخفی ما چه می‌کنند.» سناتور آمریکائی افزود:«با توجه به جمع‌آوری اطلاعات درباره رهبران سیاسی کشورهای متحد آمریکا، از جمله فرانسه، اسپانیا، مکزیک و آلمان، من این فعالیت‌ها را کاملا رد می‌کنم.»

«دیان فاین‌اشتاین »رئیس کمیته سرویس‌های مخفی کنگره آمریکا: تلفن خانم آنگلا مرکل از سال ۲۰۰۲ شنود می‌شده، اما اوباما از آن خبر نداشته است.


رئیس کمیته اطلاعاتی کنگره آمریکا این نوع فعالیت‌های جاسوسی را درصورتی مجاز دانست که یک کشور به‌طور مشخص مناسبات خصمانه با آمریکا داشته باشد. وی درعین‌حال اطمینان داد که باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا از شنود مکالمات تلفنی آنگلا مرکل صدراعظم آلمان بی‌خبر بوده است.

فاین‌اشتاین افزود که کاخ سفید واشنگتن به او تضمین داده است که تحت‌نظر گرفتن دولت‌های متحد آمریکا ادامه نخواهد یافت. او خواستار آن شد که از این پس این گونه اقدامات، پیشاپیش به‌تایید رئیس‌جمهور برسد.

شنودتلفن مرکل تأییدشد
 نیویورک‌تایمز در گزارشی تازه نوشت که آژانس امنیت‌ ملی آمریکا نه تنها اطلاعات مربوط به ارتباط‌های تلفن همراه صدراعظم آلمان، بلکه جزئیات مکالمات وی را نیز شنود می‌کرده است.
شکرآب شدن ۲کشوربخاطر«شنود»تلفن
جاسوسی علیه رهبران سیاسی کشورهای متحد آمریکا در مناسبات اروپا و آمریکا شکاف عمیقی ایجاد کرده است. هیئت نمایندگی پارلمان اروپا روز دوشنبه (۲۸ اکتبر) برای یک سفر سه ‌روزه وارد واشنگتن شد. هدف این هیئت کسب توضیح درباره استراق سمع میلیون‌ها شهروند عادی و رهبران سیاسی اروپا است.

همین خبرگزاری( دویچه وله) درمورخه۱۰تیر۱۳۹۳ می نویسد:

جان برنان، رئیس سیا روز پنج‌شنبه (۳۱ ژوئیه۲۰۱۴/ ۹ مرداد۱۳۹۳) از کارکنان کنگره این کشور به دلیل جاسوسی سیا از کامپیوترهای کمیته اطلاعاتی سنا عذرخواهی کرد.

بر پایه گزارش روزنامه آلمانی (زوددویچه) او اذعان داشت که کارکنان سیا دسترسی «نادرستی» به کامپیوترهای این کمیته پیدا کردند. به گفته او، این نتیجه بعد از تحقیقات درون‌سازمانی به دست آمده است.

به گفته یکی از سخنگویان سیا، «برنان از دایان فاین‌اشتاین» سناتور دمکرات و رئیس کمیته اطلاعات سنا پوزش خواسته است.

دایان فاین‌اشتاین در بهار سال جاری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به نقض قانون اساسی این کشور متهم کرده بود.

روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در ماه مارس سال جاری (۲۰۱۴) گزارشی در مورد جاسوسی کارکنان سیا از کمیته اطلاعاتی سنا منتشر کرده بود. بر اساس این گزارش، محور این جاسوسی تحقیقات و گزارش سنا پیرامون بدرفتاری در بازجویی از مظنونان به شرکت در فعالیت‌های تروریستی بود.

بمب گذاری" انفجارنمازجمعه" تهران۲۴ اسفند۱۳۶۳

​بمب گذاری درنمازجمعه تهران،درهنگام ایرادخطبه،واکنش خطیب جمعه«آیت الله خامنه ای»خاطره وزیرشعار-مرتضایی فر...اسامی شهدای نمازجمعه و سرنوشت بمب گذاران + امام جمعه درآن روز ازچه چیزی صحبت می کرد؟را درادامه خواهیدخواند.

قراربودبمباران هوایی وانفجار بمب« لای فرش» مصلی(دانشگاه تهران) همزمان صورت بگیردکه هواپیماهای عراقی نیم ساعت دیررسیدند!.

 حمله موشکی صدام«انفجارنمازجمعه" تهران ۲۴ اسفند۱۳۶۳..انفجاردرساعت ۲۹ :۱۲  رُخ داد

«آخرین جمعه سال ۶۳ بود۲۴ اسفند ۱۳۶۳(۲۲ جمادی‌الثانی ۱۴۰۵)،در روز پنجشنبه(۲۳اسفند) صدام اعلام کرده بود فردا نماز جمعه تهران را منفجر می کنیم برخلاف معمول که جمعه آخر سال به علت گرفتاری‌های مردم خلوت‌تراست؛ جمعیت زیادی آمده بود. حضرت آیت الله خامنه ای در حال ایراد خطبه بودند که انفجار شد. موج و حرارت انفجار تا جایگاه هم رسید

 خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید و در عین حال اصرار داشتند به صحبت خود ادامه دهند.من(مرتضایی فر) هم می ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء قصد قرار گیرند. خواهش کردم که« آقا» اندکی به کنار جایگاه بیایند(ازتریبون فاصله بگیرند) تا من مردم را به آرامش دعوت کنم ؛ چون از قبل می دانستم که امام خمینی  تمامی نمازهای جمعه تهران را به طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کنند احساس کردم الان امام  گُمان می کنند که حتما برای حضرت آیت الله خامنه ای اتفاقی افتاده است

من سریع در پشت تریبون قرار گرفتم و ۳ بار این جمله را بیان کردم: «لطفا توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران ، هم اکنون به خطبه های عالمانه خود ادامه می دهند»

وزیرشعاردرادامه می گوید:در واقع به امام  هم این پیام را رساندم که« آقا سالم هستند» جمعیت نیز آرام شد. چیزی که آن روز برایم خیلی جالب است این بود که چنین حادثه ای ، حتی در صدای آقا هم تاثیری بر جای نگذاشت و با همان عظمت ادامه خطبه ها را ایراد کردند، به گونه ای که ظاهرا هیچ اتفاقی نیفتاده است. در این حادثه ۱۴ نفر به شهادت رسیدند.(۸۸نفر زخمی)»خاطره محمود مرتضایی فر-مُکبِّرنمازجمعه.

خطیب جمعه  بمناسبت ۲۹ اسفند «سالروز ملی شدن صنعت نفت» درحال تبیین ماجرای ملی شدن نفت(مبارزات مصدق وکاشانی) وتفاوتهای شخصیتی آنها،بودکه صدای وحشتناکی شنیده شد

امام جمعه(آیت الله خامنه ای)رویشان رابرگرداندند

مرتضایی فر ومحافظی از۲سمت تریبون خودرابه آقای خامنه ای نزدیک کردند.

ششمین سال جنگ بودوسومین سال قیام مسلحانه منافقین-منافقین درپایگاه «اشرف»عراق حضورداشتن،رئیس منافقین باصدام حسین(رئیس جمهورعراق)پیمان بسته بودندکه باکمک هم علیه جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنند،چهارسال بعد«عملیات فروغ جاویدان(مرصاد)راباکمک ارتش- بعث-عراق آغازکردند...

صدای انفجارآنچنان زیادبودکه این تریبون(باهمین تصویر)لحظاتی ،می لرزید-انگارزلزله آمده باشد-دراین زمان«آقا»تریبون راترک کرده بود.

بعضی ازتصویربرداران صحنه راترک کرده بودند-فرارکرده بودند)واما دروبین داشت فیلم می گرفت.

دقایقی در ایرادخطبه وقفه افتاد،مردم پاشدند،شعارهایی می دادند:اللهُ اکبر،اللهُ اکبر...هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة...«حسین حسین شعار ماست؛ شهادت افتخار ماست»..مرگ برامریکا..مرگ برصدام...مرگ برمنافقین...مردم بدون اینکه بترسند ویامصلی راترک کنند،انگارمهیای شهادت هستند،شعارمی دادند،بصورت ایستاده.

دقایقی بعدمرتضایی فر درپُشت تریبون قرارگرفت واعلام کرد..هم اکنون رئیس جمهورمحترم ،خطبه هاراادامه می دهند...حدود۱۰دقیقه وقفه افتاد(شعارهاادامه داشت)

گفتید امام به دقت نمازجمعه را گوش می‌دادند. هیچ‌گاه تذکری هم به شما یا دیگران دادند؟

مرتضایی فر:بله؛ یک‌بار یکی از مداحان آمده بود و شعرهایی می‌خواند که ترحم‌برانگیز بود و از مردم گریه می‌گرفت. آقای توسلی(رئیس دفترامام خمینی) تماس گرفتند که امام فرمودند ما مرد جنگیم و نگذارید این‌گونه اشعار خوانده شود. تذکر دادند که مداحان باید اشعار حماسی بخوانند. به جز این مورد به یاد ندارم تذکری داده باشند.

خاطره  حادثه طبس

مرتضایی فر:هر روز منتظر حمله بودیم، آمریکا به طبس حمله کرده بود و آقا نمازجمعه را اقامه کردند و برای نماز عصر آماده می‌شدند. به من اطلاع دادند که این حادثه رخ داده و هواپیماهای آمریکا در طوفان طبس گرفتار شده‌اند. به آقا عرض کردم و فرمودند خودتان اعلام کنید. پشت تریبون رفتم و اعلام کردم: توجه فرمایید! توجه فرمایید! هم‌اینک خبری از وادی طبس به دست‌مان رسیده است. هواپیماهای استکبارجهانی به طبس حمله کردند و طوفان الهی آن‌ها را گرفتار کرده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ماجرای «طبس» چیست؟

همه چیز برای یک پیروزی تمام عیار مهیا بود. ۹۵ نیروی کوماندو آموزش دیده با تجهیزات نظامی بسیار قوی در پنجم اردیبهشت ماه سال ۵۹ درست دو هفته بعد از قطع ارتباط یک جانبه امریکا با ایران و تحریم ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی، در شبی آرام و مهتابی، ۱۴ بالگرد و هواپیما در صحرای طبس در حال فرود و مهیای اجرای نقشه‌ای شوم بود که به ناگاه توفانی از شن به هوا خواست و دید خلبانان را به حدی ضعیف کرد که دو بالگرد با یکدیگر برخورد کردند و آتشی مهیب در صحرای طبس برپا شد.

سه هواپیما کار حمل سوخت، سه هواپیما برای حمل نظامیان و هشت بالگرد برای انجام علمیت در درون خاک ما تدارک دیده شده بود، اما به ناگاه بالگردها آتش گرفت وعده ازنظامیان امریکابه درک واصل شدند.

عملیات طبس با نام پنجه عقاب در ارتش آمریکا، عملیاتی نظامی در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود که توسط نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته شده توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران انجام شد. این عملیات نخستین تجربهٔ عملیاتی نیروی دلتا بود.
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی را صادر کرد.

آنها مدعی بودند، ما باید برای آزادی گروگان‌ها وارد عمل شویم و عملیات در نخستین فرصت ممکن باید آغاز شود. رییس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز تاریخ ۴ اردیبهشت۱۳۵۹ را مناسب‌ترین زمان شروع عملیات اعلام کرد. این عملیات نهایتا با شکست مواجه شد و ۸ تن از نظامیان امریکایی در این واقعه کشته شدند.

 هنگام اجرای عملیات با ورود به حریم هوایی ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود می‌آید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل می‌شوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیما‌بر بازمی‌گردد. ۶ هواپیما و ۶ بالگرد دیگر خود را به طبس رسانده و در تاریکی شب در منطقه‌ای دور افتاده بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود می‌آیند.

 گزارش: انفجار در نمازجمعه تهران؛ از استقامت آیت‌الله خامنه‌ای تا شعار مردم علیه منافقین

ناهماهنگی دشمن درحادثه بمب گذاری مصلی تهران

روزنامه کیهان درروزشنبه  ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ نوشت: بر اثر انفجار یک بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران که در ساعت ۲۹ : ۱۲ دقیقه روز گذشته(جمعه) صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشک‌های دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب توصیف کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران تهران در دانشگاه تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام داشته و ادعا کند که صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است.

اما با تاخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیماها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند.

ناطق نوری در جلسات تعیین کابینه روحانی شرکت نداشت

«حجت الاسلام ناطق نوری» وزیر کشور وقت، با شرکت در یک مصاحبه مطبوعاتی در مورد بمب گذاری در نماز جمعه تهران توضیحاتی ارائه می‌کند.

ناطق نوری می‌گوید: قبلاً صدام تهدید کرده بود نماز جمعه تهران، تبریز و اصفهان را مورد حمله هوایی قرار خواهد داد و این تهدید به گوش مردم رسیده بود از طرف دیگر با وجودی که تهدید فوق را می‌دانستیم و اطلاع داده بودیم آقای خامنه‌ای رئیس جمهور کشورمان خودشان در نماز جمعه حاضر شدند.

ناطق نوری افزود: شما می‌دانید که آقای خامنه‌ای کمتر دیده شده است که به طور متوالی در نماز جمعه شرکت کنند، ولی این بار با این که هفته پیش هم ایشان تشریف داشتند این هفته نیز در نماز جمعه حاضر شدند.

وزیر کشور ادامه داد: ضدانقلاب نیز در هماهنگی با رژیم عراق ماموریت خود را وقیحانه انجام داد و در بین نمازگزاران بمبی را منفجر کرد ۱۴ نفر را شهید و ۸۸ نفر را زخمی کرد؛ که ۴۵ تن از آن‌ها به طور سرپایی معالجه و مرخص شدند. جالب این که مردم نه تنها صحنه را ترک نکردند بلکه شور و هیجان فوق العاده نیز در مردم ایجاد شد؛ و در تاریخ سراغ نداریم که در میان انبوه جمعیت بمبی منفجر شود و مردم باقی بمانند و خطیب هم به صحبت خود ادامه دهد.

وزیر کشور در پایان این مصاحبه گفت: در محل انفجار مسئولین انتظامی افراد مشکوکی را دستگیر کرده‌اند که گویا بعضی از آن‌ها سابقه هواداری تشکیلاتی و سیاسی از منافقین را دارند و مسئله در دست تحقیق است.

تکه های جداشده شهدا به آسمان پرتاب شد و به اطراف پخش می‌شد

«حاج فضل الله فرخ» از اعضای ستاد اقامه نماز جمعه در این باره می‌گوید: «آن هفته‌ای که انفجار پیش آمد، از همان هفته‌هایی بود که صدام گفته بود نمازجمعه را می‌زنیم. که ما هم البته منتظر بمباران بودیم. احتمال ۸۰% و ۹۰% هم می‌دادیم که موشک بزند. چون او که ترسی از این چیزها نداشت. بارها هم شده بود که هواپیماهایش هم اطراف نمازجمعه می‌آمد و ضدهوایی روی پشت بام‌ها و در میدان فلسطین و اطراف میدان انقلاب از نماز جمعه مراقبت می‌کرد. روز حادثه، روزی بود که صدام خیلی جدی گفته بود که ما نمازجمعه را می‌زنیم.

«حاج فضل الله فرخ» می گوید:من پشت جایگاه نشسته بودم یک دفعه صدای یک انفجار مهیب آمد. بلند شدم بالا را نگاه کردم دیدم که چیزهایی از بالا پایین می‌ریزد.

اول خوشحال شدم. حدس زدم که قطعات هواپیمای دشمن است که پایین می‌ریزد.

ولی وقتی روی زمین آمد، دیدم قطعات بدن انسان است و بمب چنان به شدت این بدن‌ها را هوا برده بودکه به اطراف پخش می‌شد.

این عضوستادنمازجمعه  می گوید:« بمب» از طریق جاسازی در جانماز وارد نماز جمعه شده است.

«حاج فضل الله فرخ»می گوید:البته سعی بمب گذار بر این بود که بمب را نزدیک جایگاه، که عده‌ای از مسئولین یا خود امام جمعه بود بگذارد که همگی صدمه ببینید. اتفاقاً امام جمعه آن هفته خود آیت الله خامنه‌ای بودند. ایشان غالباً از جبهه یکسره به نمازجمعه می‌آمدند. چون بمب‌گذار از بازرسی دوم نتوانسته بود عبور کند و فاصله‌اش با جایگاه زیاد بود بمب را در قسمت انتهایی زمین چمن گذاشته بود. جالب است که آن روز کسی فرار نکرد.

مراسم ختم شهدای نمازجمعه«آیت الله فلسفی»بیاید.

آقای «فضل الله فرخ»درپایان می گوید:آیت الله خامنه­ ای فرمودند برای ختم شهدا «حجت الاسلام فلسفی» را دعوت کنید، که از طرف ایشان مجلس ختمی در «مسجد ارگ» برگزار شد.

اسامی شهدای نمازجمعه تهران

۱- محمد غفاری – معلم امور تربیتی تولد 1/7/40 

۲- عباسعلی رایگان – کارمند بانک ملت تولد 6/8/31 

۳- ذکریا قورچی بیگی – کارمند بانک ملت تولد1318 

۴- محمد برجسته –کارگر چاپخانه تولد 3/11/31 

۵- سید مهدی رضوی – بازنشسته آموزش و پرورش،تولد : 1302 

۶- مهدی ابراهیمی –معلم حق التدریس تولد21/3/34

۷- محسن حاجی هاشم – سرهمافر نیروی هوایی،تولد :11/4/1327 

۸- محسن ظهیری – کارمند بانک ملت تولد :19/4/1339 

۹- غلامعلی حاجی هاشم – خیاط،تولد 16/5/1310 

۱۰- رجبعلی تلیکانی – شغل آزاد تولد : 20/2/1319 

۱۱- علی احمد پور فیروز آبادی- کارمند بانک ملت،تولد : 1/7/34

۱۲- پرویز شعبانی – دانشجو، تولد:16/6/1340 

۱۳- حاج مجتبی توانگر دهقان – تولد :1324 

۱۴- مجهول الهویه

سرنوشت بمب گذاران نمازجمعه تهران

مدیریت سایت-پیراسته فر:احتمال اینکه این بمب گذاری باهمکاری وهماهنگی رده های بالای مسئولین وقت عراق انجام شده باشدزیادهست(باتوجه به تبلیغات بمبارن نمازجمعه)

وزیراطلاعات وقت(محمدی ری شهری)درجلدسوم کتاب خاطراتش  می نویسد:«بمب» در«قالیچه ای» جاسازی شده بود-بین صفوف نمازگزاران

آیت الله ری شهری: خادمان باید الگوی رفتار اسلامی باشند

وی می گویدقدرت انفجاربحدی بودکه نمازگزارانی که روی ان نشسته بودندتاده هامتربه بالا( آسمان) پرتاب شدند.

اولین وزیراطلاعات نظام جمهوری اسلامی ایران که درروزحادثه درنمازجمعه حضورداشته می نویسد:عوامل انفجاربنام های «مصطفی لطفی» و«خالدوزیری»،همراه «مسعودقادری» درتاریخ ۱اردیبهشت۱۳۶۴دستگیرشدند،این گروه ازعراق برگشته بودند ودرتدارک عملیات انفجای دیگری بودند که تجهیزات انفجاری باخودشان داشتند.

البته آقای ری شهری درصفحات بعدبجای «قالیچه»می نویسد:روزقبل ازانفجارازعراق آمده بودند وموادمنفجره در«موکتی» جاسازی شده بود،موکت را می آوردند زیرپای  نمازگزاران پهن می کنندوخودشان مصلی راترک می کنند ولی «این بمب ازطریق کنترل ازراه دوره هدایت می شده که مرکزهدایتشان درپشت بام منزل یکی ازدوستانشان که دراطراف دانشگاه تهران بوده کنترل می شده است

وزیراطلاعت وقت می گوید:بمب گزاران بابت این جنایت٨۰۰هزارتومان از اربابانش(عراق) می گیرند.

موضوع خطبه چه بود؟

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تحلیل راجع به نهضت ملی شدن صنعت نفت ارائه کردند

خطیب جمعه تهران، با برشمردن ابعاد روحی آیت‌الله کاشانی گفت: سالیان درازی این شخصیت روحانی مورد توطئه سکوت قرار گرفت و عمدا از او سخنی به میان نیاوردند. یکی از مسائل زندگی آیت‌الله کاشانی نقش وی در نهضت ملی و ملی شدن صنعت نفت و بالاخره حوادث۳۰ تیر ۱۳۳۱ بود که برای خاورمیانه یک حرکت عظیم محسوب می‌شد. آن روز انگلیسی‌ها تودهنی سختی از این حرکت خوردند که توانست ملت‌های عرب را یکی پس از دیگری بیدار نماید.

ریشه ی اختلافات دکتر مصدق و آیت الله کاشانی

آیت الله خامنه‌ای گفت: اصولا آن سال‌ها، سال‌های حادثه‌سازی بود و نقش آیت‌الله کاشانی نقش اول بود. کسانی که به خاطر دارند می‌دانند که حرکت مردم در آن روز تنها به عهده آیت‌الله کاشانی بود و بدین ترتیب ملی شدن صنعت نفت پشتوانه مردمی پیدا کرد. آن بعدی که می‌بایست به آن اشاره شود، جدایی وی از دکتر مصدق بود که یکی از مسائل مهم تاریخی محسوب می‌شود.

امام جمعه تهران: هیچ‌کدام از این دو شخصیت را به عنوان رهبر تلقی نمی‌کردند، امروز گروهی از انسان‌های تنگ‌نظر وجود دارند که هرگاه از نام آیت‌الله کاشانی به نیکی یاد شود، خشمگین می‌شوند و این‌طور تلقی می‌کنند که نیک‌گویی از شخصیت روحانی به معنی بدگویی از مصدق تلقی می‌شود. دو مساله در اینجا وجود داشت که این دو چهره معروف را از یکدیگر جدا می‌کند. یکی از آن دو مساله شخصیت‌های این دو بود که هیچ شباهتی با یکدیگر نداشتند. کاشانی یک روحانی بود که تمام عمر به مبارزه گذارنیده بود. وی مدت‌ها با انگلیسی‌ها جنگیده بود و با روحانیت عراق به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی همکاری داشت و زمانی که علی‌الظاهر دولت آن روز از ایشان روی‌ گرداند، این شخصیت روحانی هیچ چیزی در بساط نداشت و مدت‌ها با فقر و تنگدستی گذراند و از هیچ چیزی هراسی نداشت. در واقع او یک روحانی به تمام معنی بود.

آیت الله خامنه‌ای افزود: مصدق چنین کسی نبود. یک اشراف‌زاده سیاستمدار بود که البته در همان وضعیت بسیار آزاده بود و سعی داشت کشور را از یوغ انگلیسی‌ها نجات دهد. نکته دیگری که در این دو چهره قابل توجه می‌باشد هدف‌ها و آرمان‌ها بود. مصدق یک انسان ملی‌گرا بود. وی معتقد بود که نفت کشور از یوغ انگلیسی‌ها خارج شود و یک دولت ملی و مستقلی به وجود آورد. البته شاه هم اگر بود، باشد، منتها همان‌طور که مریدها و شاگردان او تا آخر می‌گفتند شاه سلطنت کند، نه حکومت؛ یعنی فقط یک مقام تشریفاتی باشد. این نظرش بود، در همین حد. حالا بعد از آنکه انگلیسی‌ها رفتند و ملت مستقل شد چه اخلاقی، چه رفتاری، چه نظام زندگی بر مردم حاکم باشد، نه دیگر این در محدوده فکر و بلندپروازی ذهنی دکتر مصدق نبود. یک انسان لیبرال و آزادی‌خواهی که معتقد بود جامعه با همین نظام زندگی کند، منتها انگلیسی‌ها یا مثلا قدرت‌های خارجی بر آنها حکومت نداشته باشد. مرحوم آیت‌الله کاشانی چطور؟ مرحوم آیت‌الله کاشانی یک فرد مکتبی بود.. در این هنگام صدای انفجاری شنیده شد.

برای اطلاع از همه امامان جمعه تهران به این لینک مراجعه کنید:

امامان جمعه تهران ازاول انقلاب تا کنون+اولین نمازجمعه درایران                                     

تکبیر به جای تشویق

 

محمود مرتضایی فر متولد ۱۳۱۳ از فعالان انقلابی بود که پیش از انقلاب نیز اجرای مراسم سخنرانی بزرگان انقلاب و علماء را به عهده داشت. در ۱۲ بهمن ماه و هنگام سخنرانی امام خمینی در سیل جمعیت مشتاقان حضور داشت که حضرت امام جمله‌ معروف «من دولت تعیین می‌کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم...» را می‌گوید که با واکنش مردم و دست زدن آنها همراه می‌شود. مرحوم مرتضایی فر که در این صحنه حاضر بود این دست زدن را به معنی می‌بیند و با صدای بلند تکبیر می‌گوید تا همین فریاد «الله‌اکبر» در آن دیدار باشکوه به یاد ماندنی و یکی اصلی‌ترین شعائر انقلاب اسلامی باشد. مرحوم مرتضایی‌فر بعد از انقلاب در تمام برنامه‌های نماز جمعه شرکت داشت و متناسب با ایام مختلف شعارهایی طرح می‌کرد که مردم همراه با او تکرار می‌کردند.

 مرتضایی فر «وزیرشعار»

نقل است امام خمینی ، یک روز از حاج احمد خمینی حال مرتضایی‌فر را می‌پرسد که احمدآقا به شوخی به امام می‌گوید:« منظورتان وزیر شعار است؟» که امام با این جمله خنده‌اش می‌گیرد و از همان‌جا مرتضایی فر به «وزیرشعار» معروف می‌شود. طوری که حتی عده‌ای اسمش را هم نمی‌دانستند و او را با همین نام صدا می‌زنند. البته مرتضایی فر به خاطر تکبیرهایش در اوایل انقلاب با نام «بلال انقلاب» نیز معروف شد و هنوز هرساله تلویزیون در شب ۲۲بهمن ماه ساعت ۲۱ بانگ «الله اکبر» را با صدای او پخش می کند. اما وزیرشعار عبارتی بود که تا پایان عمر در کنار اسمش باقی ماند.

فوت

در نهایت مرحوم مرتضایی‌فر در ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۹۲ بعد از تحمل یک دوره سخت بیماری و بعد از ۳۵ سال وزارت درگذشت و هر جمعه و عیدفطر جای خالی او میان نمازگزاران احساس می‌شود.

 گزارش مصوراززندگی اجتماعی وزیرشعار

مرحوم «مرتضایی‌فر» از نخستین نمازجمعه‌ی پس از انقلاب به امامت آیت‌الله طالقانی تا سال ۸۶، یگانه تکبیرگوی نمازجمعه‌های تهران بود. وی در آستانه‌ی ۷۳ سالگی با تریبون نماز جمعه وداع کرد، اما «لقب وزیر شعار» برای او تا همیشه به یادگار ماند. وی در سال ۸۶، در مورد چگونگی انتساب این لقب به او در گفتگویی با روزنامه‌ی جام‌جم چنین گفته بود: «آیت‌الله توسلی یک بار مرا دیدند و فرمودند آقای مرتضایی‌فر خبر داری وزیر شعار شده‌ای؟ با تعجب پرسیدم چطور؟ گفتند دیروز امام از حاج احمد آقا حال شما را پرسیدند که حاج احمد آقا فرمودند وزیر شعار را می‌فرمایید که امام خندیدند و از آنجا بود که این موضوع سراسری شد و به خاطر نفس گرم امام، بدون این که کسی تبلیغ کند، همه جا به من وزیر شعار می‌گویند.»

جالب آنکه او حتی از پیش از انقلاب مجری‌گری و اداره‌ی مراسم سخنرانی بزرگان انقلاب را بر عهده داشته است: «به قرآن علاقه‏مند بودم و در کلاس‌هایی شرکت می‌کردم. استاد قرآنم آقای شریفی بودند که مرا با تجوید و کلاسهای قرائت آشنا کردند. بعدها در مجالسی که در مسجد هدایت و لاله زار تشکیل می‌شد، پیش از سخنرانی آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مطهری و برخی دیگر از بزرگان، چند آیه قرآن می‌خواندم و گاه جلسه را اداره می‌کردم. این سابقه‌ای که آیت‌الله طالقانی از من در مجری‌گری سراغ داشتند، زمینه‌ساز حضورم به عنوان مجری نماز جمعه شد.»

«مرتضایی ‎فر» همان کسی است که نخستین بار در مراسم سخنرانی امام در بهشت زهرا تکبیر گفت و بعد از آن به «بلال انقلاب» نیز معروف شد؛ او خود خاطره‌ی این روز به یاد‌ماندنی را در گفتگویی با فارس این‌چنین بیان کرده بود: «حضرت امام با شور و هیجانی بی نظیر در حال صحبت بودند که فرمودند، من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می‌زنم… در همین حال، مردم هم که به اشتیاق آمده بودند، شروع کردند به دست زدن، من متوجه شدم که دست زدن معنایی ندارد، برای همین فریاد زدم الله اکبر که به یادماندنی شد…» او همچنین در بیست و یک‌بار اعزام به حج، اجرای مراسم برائت از مشرکین را به عهده داشت.

مرتضایی فر پس از پایان تظاهرات خیابان آزادی در سال 1357

مرتضایی فر پس از پایان تظاهرات خیابان آزادی در سال ۱۳۵۷

1358/ حاج محمود مرتضایی‌فر مکبر نمازجمعه آیت الله سید محمود طالقانی

۱۳۵۸ / حاج محمود مرتضایی‌فر مکبر نمازجمعه آیت الله سید محمود طالقانی

1365/ حاج محمود مرتضایی فر درمعیت رهبر معظم انقلاب

۱۳۶۵ / حاج محمود مرتضایی فر درنمازجمعه رهبر معظم انقلاب

1365/ گفت وگوی حاج محمود مرتضایی فربا رهبر معظم انقلاب درحاشیه یکی ازمراسم ها

۱۳۶۵ / گفت وگوی حاج محمود مرتضایی فربا رهبر معظم انقلاب درحاشیه یکی ازمراسم ها

1358/حاج محمود مرتضایی فر در کنار آیت الله مهدوی کنی

۱۳۵۸ / حاج محمود مرتضایی فر در کنار آیت الله مهدوی کنی

1361/حاج محمود مرتضایی فر در کنار شهید سپهبد صیاد شیرازی

۱۳۶۱ / حاج محمود مرتضایی فر در کنار شهید سپهبد صیاد شیرازی

حاج محمود مرتضایی فر در حال اجرای یکی از مراسم ها

 محمود مرتضایی فر در جوانی

حاج محمود مرتضایی فر در حال اجرای یکی از مراسم ها

مرتضایی فر بالباس بسیجی