پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

کاتالونیا کجاست؟استقلال طلبی کاتالان‌ها

 استقلال طلبی "اروپا"کاتالان‌ها

باشگاه ورزشی«بارسلونا»درکاتالونیا قراردارد.
منطقه کاتالونیا در شمال شرق اسپانیا حدود ۶ درصد از کل مساحت اسپانیا و ۱۵ درصد از کل جمعیت این کشور را شامل مى‌شود. کاتالونیا به‌لحاظ مالى و بانکى و امور بندرى مهم‌ترین بخش اسپانیا به‌شمار مى‌آید و نزدیک به ۲۰ درصد از تولید ناخالص ملى اسپانیا در منطقه کاتالونیا قرار دارد. ۲۷ درصد از صادرات اسپانیا از بنادر کاتالونیا صورت مى‌گیرد و این منطقه میزبان ۲۵ درصد از گردشگران خارجى اسپانیاست. مردم منطقه کاتالونیا معتقدند که به‌رغم سهم بالاى این منطقه در تولید ناخالص داخلى اسپانیا از سهم حاکمیتى لازم براى توسعه زیرساخت‌هاى مناطق خود برخوردار نیستند. منطقه کاتالونیا در حال حاضر با بیش از ۴۰ میلیارد یورو بدهى، بدهکارترین ایالت اسپانیاست و کاتالان‌ها این وضعیت را ناشى از فشار مالیاتى و تبعیض حمایت‌هاى حاکمیتى از کاتالونیا مى‌دانند.
به‌همین‌دلیل اقتصاددانان کاتالونیا جدایى این منطقه از اسپانیا را به نفع آن و موجب رونق اقتصادى کاتالونیا مى‌دانند. این درحالى است که محافل اقتصادى در مادرید، جدایى کاتالونیا را به‌معناى حذف۲۰ تا ۲۵ درصد از اقتصاد این کشور و باعث تشدید بحران‌هاى اقتصادى در اسپانیا مى‌دانند.

مردم کاتالونیا بحران مالى و اقتصادى اخیر در اسپانیا را محصول ناکارآمدى دولت مرکزى دانسته و با توجه به ظرفیت‌هاى اقتصادى قوى کاتالونیا مطالبات استقلال‌طلبانه خود را تشدید کرده‌اند

90 درصد از رای‌دهندگان کاتالان‌ ایالت کاتالونیا به جدایی از اسپانیا رای داده‌اند.

 جمعه۲۹ سپتامبر ۲۰۱۷ (۰۷ مهر ۱۳۹۶ )

سخنگوی دولت محلی کاتالونیا اعلام کرد، دو میلیون و 260 هزار کاتالانی در همه پرسی روز یکشنبه به استقلال این منطقه رأی «آری» دادند، 8 درصد با آن مخالفت کردند و 2 درصد نیز رای ممتنع دادند.

Barcelona news, Spain news, Spanish news, Catalonia news, Catalonia, Catalan, European news, Europe news, EU news, European Union news

جزئیات همه پرسی

Image: Catalonia Referendum

از 5 میلیون و 300 هزار کاتالانی دارای شرایط رای دادن، 42 درصد در همه پرسی روز نهم مهر شرکت کردند و 770 هزار رأی نفر به دلیل ناآرامی موفق به رای دادن نشدند.

در همین چارچوب در سال 2014 یک همه پرسی غیر الزام آور برای استقلال کاتالونیا برگزار شد که با حمایت اکثریت مردم این منطقه مواجه شد و شرایط را برای برگزاری همه پرسی نهایی در سال 2017 فراهم کرد.

دولت مرکزی اسپانیا تلاش زیادی برای توقف همه پرسی انجام داد، 400 مدرسه اخذ رأی را بست و بخشی از آرا را به سرقت برد اما مردم کاتالونیا در بسیاری از مناطق در حوزه‌های رای گیری ماندند و مانع از ورود نیروهای امنیتی و توقف همه پرسی شدند.

به گزارش وزارت بهداشت کاتالونیا، ورود پلیس ضد شورش اسپانیا به حوزه‌های اخذ رای باعث بروز خشونت و درگیری شد و 893 نفر زخمی شدند.

SPAIN-REGION-CATALONIA-INDEPENDENCE-BUDGET-ECONOMY

کارلوس پوگدمون، رئیس دولت محلی کاتالونیا از نتایج همه پرسی استقبال کرد،

Catalonia´s Regional President Carles Puigdemont (C), next to Vice-president Oriol Junqueras (L) and conseller of Presidence Jordi Turul (R), talks to the audience after signing the approval of a referendum law on independece at Catalonia's regional Parliament in Barcelona, Spain, 06 September 2017. The Catalan Government expects to hold a referendum on independece from the central Government next 01 October 2017. The planned vote will be held with the opposition from the central government of the conservative Popular Party (PP), which has consistently appealed to the Constitutional Court to block the referendum.  EPA Photo

رئیس منطقه ای کاتالونیا، کارلس پوجدمون (وسط)، در کنار اوریول یونکراس (چپ) معاون رئیس جمهور و مشاور رئیس جمهور جوردی تورول (راست)، پس از امضای قانون همه پرسی استقلال در پارلمان منطقه ای کاتالونیا، با حضار گفتگو می کند. بارسلونا، اسپانیا، 06 سپتامبر 2017چهارشنبه ، ( ۱۵ شهریور ۱۳۹۶)

دولت کاتالونیا انتظار دارد در تاریخ 1 اکتبر 2017 در مورد استقلال از دولت مرکزی همه پرسی برگزار کند. رأی گیری برنامه ریزی شده با مخالفان دولت مرکزی حزب محافظه کار مردمی (PP) برگزار خواهد شد.

image

اما ماریانو راخوی، نخست‌وزیر اسپانیا گفت:امروز شاهد رفراندوم خودمختاری در کاتالونیا نبودیم، آنچه رخ داد، تلاش برای بر هم زدن نظم و آرامش کشور بود.

پارلمان کاتالان اعلام کرد که استقلال یک‌جانبه این منطقه را تصویب و اعلام خواهد کرد، اما وزیر دادگستری اسپانیا هشدار داد، با استفاده از اختیارات قانون اساسی، استقلال کاتالان و حکم پارلمان این منطقه را تعلیق خواهد کرد.Prime Minister Mariano Rajoy of Spain, bottom right, being applauded by his party’s lawmakers in Parliament on Friday. He later lost a no-confidence vote.

مطابق بند ۱۵۵ قانون اساسی اسپانیا، دولت مرکزی این کشور می‌تواند اختیارات خودمختاری منطقه کاتالونیا را به حالت تعلیق در آورد.

علت استقلال طلبی

یکی از قوی‌ترین انگیزه‌های استقلال طلبانه، حفظ و تقویت هویت قومی و مقابله با هویت ستیزی حکومت‌های مرکزی است. به عنوان نمونه مردم کاتالونیا که خود را صاحب یکی از سبک‌های برتر هنری و فرهنگی در اروپا می‌‍‌دانند و به زبان ویژه کاتالونی تکلم دارند، منافع و هویت تاریخی و فرهنگی خود را در استقلال از دولت مرکزی اسپانیا می‌دانند.

احزاب و جنبش‌های استقلال طلب کاتالونیا از قرن 17 میلادی، همزمان با وحدت اسپانیا در مرزهای تقریبی امروزی فعالیت خود را آغاز کرده‌اند.

عامل دیگر محرک در جنبش استقلال طلبی کاتالونیا، ملاحظات اقتصادی است.

منطقه کاتالونیا در شمال شرق اسپانیا حدود 6 درصد از کل مساحت اسپانیا و 15 درصد از کل جمعیت این کشور را شامل می‌شود. کاتالونیا به لحاظ مالی و بانکی و امور بندری مهمترین بخش اسپانیا به‌شمار می‌آید و نزدیک به 20 درصد از تولید ناخالص ملی اسپانیا در منطقه کاتالونیا قرار دارد. 27 درصد از صادرات اسپانیا از بنادر کاتالونیا صورت می گیرد و این منطقه میزبان 25 درصد از گردشگران خارجی اسپانیاست.

مردم منطقه کاتالونیا معتقدند که به رغم سهم بالای این منطقه در تولید ناخالص داخلی اسپانیا از سهم حاکمیتی لازم برای توسعه زیرساخت‌های مناطق خود برخوردار نیستند. منطقه کاتالونیا در حال حاضر با بیش از 40 میلیارد یورو بدهی بدهکارترین ایالت اسپانیاست، و کاتالان‌ها این وضعیت را ناشی از فشار مالیاتی و تبعیض حمایت های حاکمیتی از کاتالونیا می دانند.

به همین دلیل اقتصاددانان کاتالونیا جدایی این منطقه از اسپانیا را به نفع آن و موجب رونق اقتصادی کاتالونیا می دانند. این درحالی است که محافل اقتصادی در مادرید، جدایی کاتالونیا را به معنای حذف 20 تا 25 درصد از اقتصاد این کشور و باعث تشدید بحران های اقتصادی در اسپانیا می دانند.

مردم کاتالونیا بحران مالی و اقتصادی اخیر در اسپانیا را محصول ناکارآمدی دولت مرکزی دانسته و با توجه به ظرفیت‌های اقتصادی قوی کاتالونیا مطالبات استقلال طلبانه خود را تشدید کرده‌اند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:جشن پیروزی«کارلس پوجدمون»(Carles Puigdemont)وآنتونی کومین و مریتکسل سرت

Carles Puigdemont, centre, celebrated with his former ministers Antoni Comín and Meritxell Serret in Brussels

کارلس پوجدمون(نفروسط)با وزرای سابق خود آنتونی کومین و مریتکسل سرت در بروکسل جشن گرفت./۲۲ دسامبر ۲۰۱۷(۰۱ دی ۱۳۹۶ )


ایالت کاتالونیا رسما اعلام استقلال کرد

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«کاتالونیا» کجاست؟
کاتالونیا، در شمال شرقی اسپانیا، یکی از نیروگاه های این کشور است که حدود یک پنجم اقتصاد اسپانیا را تشکیل می دهد. این منطقه با ۸ میلیون جمعیت دارای زبان و فرهنگ متمایز است که در زمان 

«فرانسیسکو فرانکو» که در سال ۱۹۳۶میلادی(۱۳۱۵شمسی) با یک شورش نظامی که به جنگ داخلی اسپانیا پایان داد، به قدرت رسید، بیش از چهار دهه پیش درگذشت.

در رای گیری که در پارلمان کاتالونیا صورت گرفت، اکثریت رای دهندگان به استقلال و جدایی از اسپانیا رای دادند. در این رای گیری 70 نماینده به استقلال کاتالونیا رای مثبت دادند. در مقابل، 10 نماینده رای مخالف و 2 نماینده نیز رای ممتنع به استقلال ایالت کاتالونیا از اسپانیا دادند.

منابع خبری از احتمال دستگیری کارل پوژدمون، رهبر منطقه کاتالونیا خبر می دهند. با اعلام جدایی کاتالونیا از اسپانیا؛ این منطقه به دو دسته مخالفان جدایی و موافقان جدایی تقسیم شده است.

مجلس سنای اسپانیا در واکنش به تصویب قطعنامه جدایی کاتالونیا در پارلمان این منطقه، با اجرا کردن ماده 155 قانون اساسی، خودمختاری کاتالونیا را لغو کرد. مجلس اسپانیا همچنین خواستار اخراج رییس دولت منطقه ای کاتالونیا و وزرای آن شد.

تا این لحظه انگلیس، آلمان، آمریکا، اوکراین، قبرس، فرانسه و رییس کمیسیون اروپا از دولت مرکزی مادرید حمایت و اعلام کرده اند که استقلال کاتالونیا را به رسمیت نمی‌شناسند.

«آنتونیو تاجانی» رئیس پارلمان اروپا، اعلام کرد کشورهای عضو اتحادیه اروپا هرگز جدایی یک‌طرفه کاتالونیا از اسپانیا را به رسمیت نخواهند شناخت.

وزارت امور خارجه آمریکا نیز اعلام کرد ایالت کاتالونیا، بخشی جدایی ناپذیر از اسپانیاست و واشنگتن از اقدامات دولت اسپانیا برای حفظ یکپارچگی این کشور حمایت می‌کند.

همچنین، سخنگوی دادستانی اسپانیا اعلام کرد که علیه رئیس منطقه کاتالونیا به اتهام شورش اعلام جرم خواهد کرد. از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری روسی اسپوتنیک، دادگاه قانون اساسی اسپانیا به منطقه کاتالونیا 3 روز مهلت داد تا اعلام استقلال را لغو کند.

طبق برخی گزارش‌ها، نیروهای پلیس اسپانیا ساختمان وزارت کشور را در کاتالونیا به محاصره خود درآورده‌اند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که در پی اقدام مقامات کاتالونیا مبنی بر اعلام رسمی استقلال، نخست‌وزیر اسپانیا کابینه و پارلمان کاتالونیا را منحل کرد و خواستار برگزاری انتخابات فوری منطقه‌ای در تاریخ ۲۱ دسامبر شد. نخست‌وزیر اسپانیا رئیس پلیس منطقه کاتالونیا را نیز اخراج کرد./۰۵ آبان ۱۳۹۶باشگاه خبرنگاران بنقل ازبی بی سی

***Catalan government approves road map for secession from Spain | Fox News

 پارلمان محلی ایالت کاتالونیا بعد از ظهر جمعه پس از تصویب استقلال این ایالت از دولت محلی خواست ضمن اعلام استقلال از اسپانیا، برای تشکیل مجلس موسسان کاتالونیا اقدام کند.

Parliament of Catalonia - Wikipedia

نمایندگان سه حزب شهروندان، سوسیالیست و مردمی به نشانه اعتراض، پیش از رای گیری صحن علنی پارلمان را ترک کردند. رای گیری نیز بر خلاف همیشه محرمانه انجام شد تا از تعقیب قضایی نمایندگان به دست محاکم اسپانیا پیشگیری شود.
بر اساس نتیجه این رای گیری، 70 نماینده به این طرح رای مثبت، 10 نفر رای مخالفت (اعضای پودموس) و 2 نفر هم رای سفید دادند.
به این ترتیب پارلمان محلی ایالت کاتالونیا رسما استقلال این ایالت را اعلام کرد.

Spanish Senate discuss the measures to apply the Article 155 in Catalonia

مجلس سنای اسپانیا هم که روز جمعه جلسه داشت، دقایقی پس از تصویب استقلال کاتالونیا، با 214 رای مثبت در مقابل 47 رای منفی، اعمال ماده 155 قانون اساسی را به تصویب رساند.

Spanish Senate approves direct rule in Catalonia

مجلس سنا در حالی‌ تشکیل جلسه داد که لایحه روز شنبه گذشته دولت اسپانیا برای اعمال ماده 155 قانون اساسی این کشور علیه ایالت کاتالونیا در مجلس سنای اسپانیا تصویب شد.
بر اساس مصوبه کمیسیون تخصصی مجلس سنای اسپانیا، مقرر شد ماده 155 قانون اساسی به صورت تدریجی علیه کاتالونیا اعمال شود تا به یکی از خواسته های حزب سوسیالیست اسپانیا از دولت این کشور در ازای حمایت از این روند پاسخ داده شود.
«ماریانو راخوی» نخست وزیر اسپانیا با پشتیبانی مجلس سنا برای اجرای ماده 155 قانون اساسی‌ پس از برگزاری یک نشست فوق العاده هیأت وزیران و در حالی‌ که 5 ساعت از اعلام این استقلال گذشته بود، واکنش نشان داد .
وی به «کارلس پوجدمونت» رئیس دولت محلی کاتالونیا اعلام کرد که با توجه به اختیارات خود، پارلمان کاتالونیا را منحل و خواستار برگزاری انتخابات پارلمان محلی در 21 دسامبر(30 آذر ) می‌ شود .
وی گفت ضروری است که حق بیان به شهروندان کاتالونیا داده شود تا در مورد آینده خود تصمیم بگیرند.
راخوی اضافه کرد که دولت نمی‌ خواهد حتی یک دقیقه نیز همزیستی‌ مسالمت آمیز در کاتالونیا را به تعویق اندازد و به همین دلیل باید هر چه زودتر انتخاباتی آزاد و قانونی که بتواند دموکراسی را به ایالت کاتالونیا بازگرداند، برگزار شود.
نخست وزیر اسپانیا گفت، دولت تصمیم گرفته تمامی سفارتخانه هایی‌ که کاتالونیا خود سرانه در خارج باز کرده را تعطیل و نمایندگان کاتالونیا در بروکسل و مادرید را نیز برکنار کند.
راخوی گفت دولت از دادگاه قانون اساسی‌ درخواست کرده که اعلام استقلال از سوی پارلمان کاتالونیا را باطل کند.
دادستانی کل اسپانیا نیز سران منطقه کاتالونیا را به شورش متهم و اعلام کرد قرار قضایی علیه رئیس منطقه کاتالونیا صادر خواهد کرد.
اعلام یکجانبه استقلال کاتا لونیا در حالی اعلام شد که کشورهای مختلف از جمله آمریکا ، آلمان ، انگلیس و فرانسه و سازمان های مانند اتحادیه اروپا ، سازمان ملل و ناتو با آن مخالفت کردند.
«امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه از حمایت کامل خود از دولت مرکزی اسپانیا خبر داد.
آلمان اعلام کرد برلین جدایی منطقه کاتالونیای اسپانیا را به رسمیت نمی‌شناسد
دفتر نخست وزیری انگلیس اعلام کرد لندن جدایی منطقه کاتالونیا را به رسمیت نمی شناسد و در آینده نیز به رسمیت نخواهد شناخت.
رئیس کمیسیون اروپا «ژان کلود یانکر» نسبت به 'شکاف‌های بیشتر' در اتحادیه اروپا و بحران جدایی کاتالونیا هشدار داد.
وزارت امورخارجه آمریکا با صدور بیانیه ای از اقدامات قانونی دولت اسپانیا حمایت کرد و کاتالونیا را بخش جدایی ناپذیر این کشور دانست.
«دونالد توسک» رئیس شورای اروپا با رد این استقلال، تاکید کرد که دولت اسپانیا تنها مخاطب شورای اروپا است.
«آنجلینو آلفانو» وزیر امور خارجه ایتالیا در بیانیه ای اشاره کرد ایتالیا اعلام یکجانبه استقلال را به رسمیت نمی‌ شناسد و نخواهد شناخت زیرا اقدامی وخیم و خارج از چارچوب قانونی است .
بنا بر این گزارش ، کاتالونیا بخشی خودمختار با 7 میلیون و 523هزار نفر جمعیت در شمال شرق اسپانیا است که خواستار استقلال از دولت مرکزی است.
این بخش به لحاظ مالی، بانکی و امور بندری مهمترین بخش خودمختار اسپانیا است و حدود 20 درصد تولید ناخالص ملی اسپانیا از این منطقه حاصل می شود.
جدایی‌خواهان کاتالونیا معتقدند جدایی این ایالت از دولت مرکزی به سود آن خواهد بود چرا که 27 درصد صادرات اسپانیا از این منطقه است و 25 درصد توریست‌های اسپانیا نیز مقصدشان کاتالونیا می باشد.
همچنین معتقدند سهمی که کاتالونیا از دولت مرکزی می‌گیرد 15 میلیارد یورو کمتر از سهمی است که کاتالونیا به خزانه مرکزی می‌پردازد.
ایالت کاتالونیا در روز یکم اکتبر (9 مهر) یک همه پرسی‌ برگزار کرد که از برخلاف قانون اساسی اسپانیا و غیرقانونی اعلام شد و دادگاه قانون اساسی اسپانیا در 7 سپتامبر این همه پرسی را معلق کرد ولی حکومت کاتالونیا اعلام کرد حکم دادگاه برای کاتالونیا معتبر نیست.
در همه پرسی مذکور 90 درصد رای دهندگان به استقلال این ایالت رای مثبت دادند.
در جریان این همه پرسی‌ درگیری هایی‌ میان نیروهای امنیتی که مانع از رای گیری شدند و رای دهندگانی که اصرار بر انداختن رای خود به صندوق ها داشتند، صورت گرفت که نزدیک به 850 مجروح بر جا گذاشت .
بروز این چالش ، باعث شد که کشورهای مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران ، نسبت به آن موضع گیری کرده و مخالفت خود با این جدایی را اعلام کنند.
«بهرام قاسمی» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص برخی تحرکات و ناآرامی ها در ایالت کاتالونیای اسپانیا گفت: اسپانیا یکی از شرکای مهم سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در اروپاست؛ ما تحولات این کشور و ایالت کاتالونیا را با دقت پیگیری می کنیم و دقیقا تحت بررسی داریم.
وی تصریح کرد: ایران در چارچوب مواضع اصولی خود به یک اسپانیای متحد، یکپارچه و دمکراتیک معتقد است و خواستار حفظ ثبات، آرامش، همبستگی ملی و احترام به موازین قانون اساسی اسپانیا است.
قاسمی اضافه کرد: جمهوری اسلامی ایران لزوم تمکین به حاکمیت قانون و اجتناب از خشونت و تقابل و پیگیری مطالبات از طریق قانونی،مسالمت آمیز، و گفت وگو را مورد تاکید قرار می دهد و بر این باور است که منافع همه مردم اسپانیا، ثبات سیاسی و رشد اقتصادی آن کشور، از طریق یکپارچگی و هم افزایی ملی، بیشتر و بهتر تامین می شود.ایرنا۶ آبان ۱۳۹۶

***

لندن: همه‌پرسی کاتالونیا را به رسمیت نمی‌شناسیم

وزیر مشاور دولت انگلیس در امور اروپا و آمریکا طی دیداری با سفیر اسپانیا در لندن گفت که دولت انگلیس همه‌پرسی استقلال کاتالونیا را به رسمیت نمی‌شناسد.

 اَلِن دانکَن وزیر مشاور دولت انگلیس در امور اروپا و آمریکا طی دیداری با کارلوس باستارته سفیر اسپانیا در لندن گفت همه‌پرسی کاتالونیا غیرقانونی بود.

سایت دولت انگلیس در بیانیه‌ای بعد از دیدار دانکن و باستارته نوشت، همان‌طور که دادگاه‌های اسپانیا همه‌پرسی روز اول اکتبر کاتالونیا را قانونی و در چارچوب قانون اساسی نمی‌دانند، بنابراین لندن نیز آن را غیرقانونی می‌داند.

دانکن در این دیدار گفت، همه‌پرسی کاتالونیا تلاشی برای تضعیف حاکمیت قانون است و انگلیس آن را به رسمیت نمی‌شناسد.

کاتالونیادر همه‌پرسی روز اول اکتبر 2017  نوددرصد از شرکت‌کنندگان رای به جدایی این منطقه از اسپانیا داده بودند./۲۰ مهر ۱۳۹۶عصرایران

دو رهبر جدایی طلبان کاتالونیا به زندان محکوم شدند

دیوان عالی اسپانیا روز دوشنبه برای دو نفر از رهبران دو سازمان جدایی طلب کاتالونیا حکم زندان صادر کرد. پس از آنکه کاتالونیا اول اکتبر (یکشنبه نهم مهرماه) همه پرسی استقلال از اسپانیا برگزار کرد، این نخستین بار است که رهبران جدایی طلبان به زندان محکوم می شوند.

به گزارش رویترز، دادستان ها، «خوردی سانچز» رئیس مجمع ملی کاتالان و «خوردی کیشارت» رئیس جنبش «اومنیوم/Omnium» را به محوریت در هماهنگی راهپیمایی استقلال کاتالونیا متهم کردند. اعضای پلیس ملی اسپانیا در آن اعتراضات در داخل ساختمانی گیر افتادند و معترضان به خودروهایشان آسیب وارد کردند.
 
«کارلس پوجدمونت» رئیس منطقه کاتالونیا در توئیتر نوشت: اسپانیا رهبران جامعه مدنی کاتالان را به دلیل برگزاری تظاهرات صلح آمیز زندانی می کند. غم انگیز است که بار دیگر زندانی سیاسی داریم.
 
دیوان عالی اسپانیا همچنین خروج «ژوزپ لوئیس تراپرو» رئیس پلیس کاتالونیا را از اسپانیا ممنوع و گذرنامه وی را مصادره کرد. وی همچنین به اتهام فتنه تحت بازجویی است.
 Map of Catalonia
دولت اسپانیا از پوجدمونت خواسته بود تا روشن کند که آیا در سخنرانی اخیر خود اعلام استقلال کرده است یا نه. وی در نامه ای به ماریانو راخوی نخست وزیر اسپانیا پاسخ روشنی نداد اما اعلام کرد که طی دو ماه آینده آماده گفت و گو به راخوی است.
راخوی نیز در پاسخ به این موضع پوجدمونت گفت که مادرید به اجرای ماده 155 قانون اساسی اسپانیا نزدیک تر شده است. بر اساس این ماده، هر یک از مناطق خودمختار اسپانیا که قانون شکنی کنند، مادرید می تواند حاکمیت مستقیم خود را بر آن اعلام و اعمال کند./۲۵ مهر ۱۳۹۶تابناک
***

رئیس سابق دولت محلی کاتالان اسپانیا، در آلمان بازداشت شد.

به گزارش  آسوشیتدپرس، «کارلوس پیگدمون» رئیس سابق دولت محلی کاتالان، در آلمان بازداشت شد.

وکیل پیگدمون خبر بازداشت وی در آلمان را تائید کرده است.

روز گذشته  رهبر جدایی‌طلبان کاتالونیای اسپانیا، که به فنلاند رفته بود، برای اجتناب از دستگیری از آن کشور خارج شد.

میکو کارنا نخست وزیر فنلاند دیروز شنبه ۱۴ مارس (۴ فروردین) تایید کرد که پیگدمون، به بلژیک رفته است.

Ousted Catalan leader Carles Puigdemont speaks during a media conference in Brussels on Friday, Dec. 22, 2017. Ousted Catalan president Charles Puigdemont addressed the media on Friday, a day after regional elections in Spain. (AP Photo/Virginia Mayo)

روز جمعه، دستگاه قضایی اسپانیا حکم دستگیری پیگدمون را به فنلاند ارسال کرده بود. کارلوس پیگدمون، روز پنجشنبه وارد فنلاند شده بود.

کارلوس پیگدمون بعد از همه‌پرسی جنجال‌برانگیز استقلال در ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ میلادی تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و در تبعیدی خودخواسته به بلژیک رفت./یکشنبه۵ فروردین ۱۳۹۷(۲۵مارس۲۰۱۸)خبرگزاری مهر.

***

اعتراض به دستگیری وبازداشت رهبران«کاتالونیا»

در پنجمین روز متوالی اعتراضات به بازداشت رهبران استقلال‌طلب اسپانیا، تظاهرات‌کنندگان جمعه در مرکز شهر بارسلون با پلیس درگیر شدند.

اعتراضات کاتالونیا|تظاهرات و اعتصاب بارسلون را به حالت فلج درآورد

به نوشته یورونیوز، گروهی از معترضان اقدام به پرتاب سنگ و قوطی به سمت نیروهای پلیس ضدشورش کردند. عده‌ای از معترضان هم سطل‌های بزرگ آشغال را به مرکز بلوار اصلی شهر آورده و آنها را آتش زدند. خودروهای ون پلیس تلاش کرد مردم را به سمت پیاده‌روها منحرف کند اما موفق نشد.

در سایر نقاط شهر تظاهرات‌هایی عمدتاً مسالمت‌آمیز در اعتراض به صدور حکم‌های حبس طولانی‌مدت برای رهبران استقلال‌طلب منطقه «کاتالونیا» برگزار شده‌اند.

شبکه خبری بی‌بی‌سی گزارش داده در شهر اعتصاب عمومی اعلام شده و برگزاری پنج تظاهرات بزرگ که همگی مسالمت‌آمیز هستند شهر را به حالت فلج درآورده است.

پلیس برآورد کرده بیش از ۵۰۰ هزار نفر در تظاهرات‌های جمعه شرکت کرده‌اند.

تظاهرات‌کنندگان همچنین یک بزرگراه در مرز فرانسه-اسپانیا را مسدود کرده و باعث ایجاد ترافیک سنگین در آن منطقه شدند.

روزنامه اسپانیایی‌زبان «ال پائیس» گزارش داده مجموعاً روز جمعه ۱۷ نفر در تظاهرات‌های برگزار شده در سراسر منطقه دستگیر و ۶۲ نفر زخمی شده‌اند. از میان زخمی‌شده‌ها ۴۱ نفر در بارسلون بوده‌اند.

سران استقلال‌طلبان منطقه «کاتالونیا» اسپانیا در دادگاهی که روز دوشنبه برگزار شد، به حبس طولانی مدت محکوم شدند.در این دادگاه، ۱۲ نفر از سران استقلال‌طلبان کاتالونیا به جرم تلاش برای جدا کردن این منطقه از اسپانیا در سال ۲۰۱۷ میلادی، محکوم به حبس و تبعید شدند.

سنگین‌ترین حکم این دادگاه را «اوریل جانکراس» معاون سابق رئیس دولت محلی دریافت کرد و به ۱۳ سال حبس محکوم شد. «کارلس پوئیگدمون» رئیس دولت محلی وقت نیز همچنان در تبعید خود خواسته در کشور بلژیک به سر خواهد برد.

دادگاه اسپانیا جرم ۹ نفر از این مقامات دولت محلی کاتالونیا را خیانت، شورش و سوء استفاده از بودجه دولتی اعلام کرده و آن‌ها را مجموعاً به حدود ۱۰۰ سال زندان محکوم کرد.

با گذشت دو سال از همه‌پرسی جنجالی استقلال کاتالونیا، تنش‌ها بر سر وضعیت این منطقه هنوز هم ادامه دارد. روز شنبه مصادف با روز ملی اسپانیا حدود ۱۰ هزار نفر در «مادرید» پایتخت این کشور در اعتراض به استقلال‌طلبی کاتالان‌ها به خیابان‌ها آمدند. روز یکشنبه متقابلاً حامیان جدایی کاتالونیا در شهر «بارسلون» دست به تظاهرات زدند.

استقلال‌طلبان کاتالونیا در سال ۲۰۱۷، استقلال کاتالونیا از اسپانیا را طی یک نظرسنجی به رأی گذاشتند. با وجود یورش نیروهای امنیتی به مراکز رأی‌گیری و تلاش دولت مرکزی اسپانیا برای اخلال در روند برگزاری، اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌کنندگان در آن همه‌پرسی، به جدایی این منطقه رأی دادند. این اقدام مهم‌ترین بحران سیاسی اسپانیا از زمان خاتمه یافتن حکومت دیکتاتوری «فرانسیسکو فرانکو» در این کشور قلمداد شد.

یک ماه پس از انجام نظرسنجی که با پاسخ شدید پلیس اسپانیا همراه شد، پارلمان کاتالونیا به‌طور یک‌جانبه استقلال این منطقه را اعلام کرد. دولت اسپانیا در اقدامی متقابل کنترل کامل این ناحیه را در دست گرفت و دستور دستگیری پیگدمونت و سایر اعضای دولت را صادر کرد.

رسیدگی به اتهامات این استقلال‌طلبان در دادگاه عالی مادرید چهار ماه طول کشید و بیش از ۴۰۰ شاهد در آن حاضر شدند. از جمله این شهود می‌توان به «ماریانو راخوی» نخست وزیر اسپانیا در دوره برگزاری همه‌پرسی اشاره کرد.

این حکم می‌تواند واکنش بسیار شدیدی را در میان کاتالونیا ایجاد کند، جایی که استقلال‌طلبان دو سال پیش بزرگترین بحران سیاسی اسپانیا طی چندین دهه گذشته را به وجود آوردند./شنبه، ۲۷ مهر ۱۳۹۸فارس

برادران «۴امام »ادعای امامت کردند۴و۵و۷و۱۱

۴ امامی که« برادرنشان» ادعای امامت کردند 


برادران امام سجاد وامام باقر،امام کاظم و حسن عسکری،ادعای امامت داشتند.

محمدحنفیه، زیدالنار ،عبدالله افطح و جعفرکذّاب.

البته۲تاازفرزندان امام صادق(ع)ادعای امامت داشتند(اسماعیل وعبدالله)اسماعیل قبل ازشهادت پدرفوت کرد ولی عبدالله ۷۰روز درمسندامامت بود.

برادرِ«امام رضا »نیز  «ازظالمان»بود+:برادرزاده امام کاظم با «حُکّام جور»بود

و بررسی انحرافات فرقه های «زیدیه »و «کیسانیه»

ما شیعیان اثنی عشر معتقدیم که اسامی ائمه اطهارعلیهم السلام هر۱۲ نفرنامشان آمده است.

یکی ازشاخص ها، حدیث اثنی عشر است که به حدیث اثنی عشر خلیفه یا اثنی عشر امیر یا اثنی عشر سلطان یا اثنی عشر امام معروف است. این حدیث از پیامبر(ص) است در کتب اهل سنت از جمله کتب صحاح ایشان که معروف ترین آن صحیح بخاری است و در صحیح مسلم و در کتاب سنن و مسندشان این حدیث از پیامبر(ص) نقل شده است که پیامبر(ص)  فرمود: عزت اسلام و مسلمین، فخر اسلام، شرف اسلام به این است که در میان مسلمانان دوازده نفر بیایند، امامت و خلافت را به عهده بگیرند. امامان دوازده گانه، خلفای دوازده گانه. این به حدیث اثنی عشر معروف شد. در میان فرق اسلامی هیچ فرقه ای جز ما به این حدیث عمل نکرده است.

ما شیعه اثنی عشری از جمله کسانی هستیم که به حدیث پیامبر(ص) نسبت به دوازده امامی که ویژگیهای امامت را داشته باشند همانند عصمت، علم غیب و ویژگیهای دیگرهستند.

حدیث اثنی عشر به ما می گوید دوازده خلیفه خواهد آمد که از قریش هستند، ولی نام اینها بیان نشده است، اما در حدیث لوح نام تک تک امامان آمده است

در روایت «جابر بن عبدالله انصاری» موضوع امامان دوازده گانه در حدیث اثنی عشر : دوازده خلیفه خواهد آمد که از قریش هستند، اما نام اینها بیان نشده است، اما در حدیث لوح نام تک تک امامان آمده است. در حدیث جابر نام تک تک آمده است. قبل از اینکه به دنیا بیایند پیامبر(ص) نام آنها را نقل کرده اند و به جابر گفته است.

«ابوحمزه ثمالی» از اصحاب امام سجاد (ع)، امام محمد باقر و امام صادق(ع) است. ایشان نقل می کند از یکی از یاران امام سجاد(ع) بنام ابوخالد کابلی که ملقب به کنگر بود، می گوید: روزی خدمت امام زین العابدین(ع) رسیدم و از ایشان چند سؤال پرسیدم. یک سؤال این بود: ای پسر پیغمبر(ص)! به من خبر بده خدا اطاعت چه کسانی را واجب کرده است؟ مؤدت و محبت در قرآن نسبت به چه کسانی است؟

امام سجادجواب نام امامان را تک تک برد. ابوخالد پرسید ما روایت شنیدیم که علی فرموده در روی زمین همیشه حجت خدا هست. الان حجت چه کسی است؟ الان شما هستید؟ از امامان بعد می پرسد امام باقر(ع) را نام می برد، شکافنده علم است و امام سجاد(ع) نام تک تک امامان را می برد.

در موضوع «امامت امام چهارم» انحرافی در میان عده‌ای از کسانی که نام «شیعه» را بر پیشانی خود داشتند بوجود آمد.

این انحراف مربوط به  یک گروهی از شیعه در امامت امام سجاد(ع) به اشتباه رفتند. بعدها این گروه « فرقه کیسانیه»نام گرفتند.

به عبارتی دیگر پیدایش فرقه کیسانیه اولین انشعاب در گروه« اهل نصب» بود.

اهل نصب معتقد بودند امامت بعد از پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع)، بعد به امام حسن(ع)، بعد به امام حسین(ع) و بعد از امام حسین(ع) انحراف به وجود آمد.

«کیسانیه» در نیم قرن اول به وجود آمد،کیسانیه همان گروهی هستند که معروف شدند به انتقام گیرندگان از خون سیدالشهدا(ع).

به مجموع کسانی که گرایش پیدا کردند در موضوع سیاسی به مختار برای انتقام از قاتلان سیدالشهدا(ع)، گاهی کیسانیه و گاهی مختاریه می گویند.

«کیسانیه» همان طرفداران مختارند.

«کیسان» نام یکی از مشاوران اصلی «مختارثقفی» یا نام یکی از غلامان مختار یا نام یکی از کشاورزان در کوفه بوده است که به مختار اطلاعات خوبی در خصوص قاتلان سیدالشهدا(ع) می دهد.

«کیسانیه »ساخته و پرداخته دشمنان اهل بیت(ع) به ویژه بنی امیه هستند که می خواستند در میان شیعه اختلاف ایجاد کنند. مختار امامت شیعه را به عهده نداشت، یک جریان سیاسی بود برای انتقام گیری از قاتلان سیدالشهدا(ع).

اما کسانی بودند که گویا بوی رهبری سیاسی«امامت» به عنوان خلیفه به مشامشان می رسید.

«کیسانیه »یک فرقه بود که بعدها تشکیل شد و این فرقه دوام نیاورد. بعد از انزوای بنی امیه و باروی کار آمدن بنی عباس حدوداً در نیمه دوم قرن دوم پرونده کیسانیه بسته شد.

به خاطر این که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با آن انقلاب فرهنگی که در مدینه و کوفه ایجاد کردند همه متوجه شدند:

«کیسان» نه رهبری شیعه را برعهده دارد و نه کسانی که شیعه او را رهبر خودشان می نامیدند بنام »محمد حنیفه»

کیسانیه یک فرقه بود که بعدها تشکیل شد که این فرقه دوام نیاورد. بعد از انزوای بنی امیه و روی کار آمدن بنی عباس حدودا در نیمه دوم قرن دوم پرونده کیسانیه بسته شد

در کتاب فرقه شناسی می گویند: امامِ کیسانیه محمد حنفیه است؛ پسر امیرالمؤمنین(ع)، برادر نانتی امام حسین(ع)، مادرش از خوبان و خودش هم آدم بدی نبوده، آدم خوبی بوده.

«الگوگیری اشتباه» ازامام حسن وامام حسین.

۲شاخص داشتند:ذریه فاطمه و قیام باشمشیر.

آنها گفتند از نسل فاطمه هر کس باشد و قیام به سیف بکند، مسلحانه در مقابل ظالم بایستد او می شود امام مسلمین.و هر امامی که قیام نکند امام نیست.

یک عده دور«محمد حنیفه» را گرفتند که بگویند بعد از امام حسین(ع) امامت به حنفیه می رسد چون امام حسین(ع) بعد از امام حسن(ع) به امامت رسید پس شما محمد حنفیه بعد از امام حسین(ع) امام هستید و ما به شما ایمان می‌آوریم.

وقتی که عده ای دور محمد حنفیه را گرفتند باورش شد که نکند درست می‌گویند، شاید من امام باشم، چون قبلاً برادرم امام حسن(ع) امام بود، بعد برادرم امام حسین(ع) امام بود، پس حالا من هستم و تا برادر هست نوبت امامت به فرزند نمی رسد و یعنی به امام سجاد(ع) نمی‌رسد.

ادعای امامت «محمدحنفیه »درمکه

مرحوم شیخ مرتضی در کتاب عیون المعجزات از ادله امامت امام زین العابدین(ع) این جمله را نقل کرده است که در تاریخ منتخب هست به ... و یحیی بن ام طویل که اینها می گویند وقتی که در مکه بودیم و شنیدیم که محمد حنفیه ادعای امامت کرد و گفت: من فرزند علی(ع) هستم و امامت به من می‌رسد و عده‌ای از مردم دورش را گرفتند در آن‌جا عده ای از مردم سراغ زین العابدین(ع) رفتند، جریان را خبر دادند. امام(ع) رفتند محمد حنفیه را نصیحت کردند، موعظه کردند، به او یادآوری کردند آنچه از پیامبر(ص) به فرزندان امام حسین(ع) و نسل او در امامت مطرح است به او تذکر دادند.

امام سجاد(ع) متذکر شدند امامت طبق وصیت و سفارش امام حسین(ع) به من رسیده است، اگر به تو به عنوان برادر، امامت می‌رسید باید وصیت به دست تو می‌رسید. محمد حنیفه دید عده ای دورش را گرفته اند و گفته اند ما این حرف ها را قبول نداریم.

امام سجاد(ع) برای این که نشان دهد امامت «بارامانت»است، هر کس ادعا کند شرط و شروط دارد، یکی از ویژگی‌های امام ابراز معجزه است، همان گونه که نبوت با معجزه اثبات می‌شود. وقتی مردم حرف درست و حسابی را گوش نکنند روایت صحیح را بگذارند کنار،

شهادت «حجرالاسود»

وقتی امام دید موعظه اثر ندارد، دست محمد حنفیه را گرفت پیش حجرالاسود برد تا حجرالاسود که سنگی بهشتی است بین ما حکم کند، حکم باشد. به حجرالاسود خطاب می کند:

ای حجرالاسود! آیا تو شهادت به امامت من می دهی یا به امامت محمد حنفیه؟

خداوند به حجرالاسود زبان داد، نطق کرد و برای امامت امام سجاد(ع) شهادت و گواهی داد. جمله ای را که همه مردم از حجر الاسود شنیده اند به صورت گوناگون نقل شده است که حق با علی بن الحسین(ع) است.

 

«زیدیه »گفتند از نسل فاطمه هر کس باشد و قیام به سیف بکند، مسلحانه در مقابل ظالم بایستد او می شود امام مسلمین. زیدیه این را مبنا قرار داده است و هر امامی که قیام نکند امام نیست

«برادرامام باقر» هم ادعای امامت کرد

فرقه زیدیه و موضوع امامت زید بن علی بن الحسین

در زمان امام محمد باقر(ع) برادر ایشان ادعای امامت کرد که به نام «زید بن علی بن الحسین »بود. یک جریان سیاسی راه انداخت و مقصدش امامت نبوده و آن جریان این است که حدود ۵۰ سال از شهادت امام حسین(ع) گذشت و اهل بیت(ع) در انتظار بودند انتقام خون امام حسین(ع) را از بنی امیه بگیرند،

فرزند امام سجاد« زید» برادر امام باقر در سال ۱۲۳ هجری قمری دست به قیام زد و در کوفه قیام کرد.

عده ای به او پیوستند و جریان چریکی علیه بنی امیه تشکیل دادند و در آن جریان، زید بن علی و یارانش دستگیر می‌شوند و در کوفه به شهادت می‌رسند.

پیروان اهل بیت(ع)، زید را الگو کردند تا هر کجا که توانستند به بنی امیه ضربه بزنند. این جریان بعدها تبدیل شد به این که پس « زید» امام و رهبر است.

کشور«یمن»مرکززیدیه ها

امام صادق (ع) وقتی خبر شهادت زید را شنید جمله إنا لله و إنا الیه راجعون را خواند. جملاتی را گفت: عموی من زید آدم با ورعی بود، روزها روزه می گرفت و شب‌ها مناجات می‌کرد و او با ما بوده و ادعای امامت نکرده است و امام صادق(ع) برایش عزاداری کردند.

بنی‌عباس جریان گرایش به زید را تشویق و حمایت کردند تا در میان شیعه انفکاک ایجاد کنند برای همین فرقه زیدیه باقی مانده و کشور« یمن» تعداد زیادی زیدیه دارد.

بنی‌عباس جریان گرایش به زید را تشویق و حمایت کردند تا در میان شیعه انفکاک ایجاد کنند برای همین فرقه زیدیه باقی مانده و کشور یمن تعداد زیادی زیدیه دارد

زیدیه گفتند از نسل فاطمه هر کس باشد و قیام به سیف بکند، مسلحانه در مقابل ظالم بایستد او می شود امام مسلمین. زیدیه این را مبنا قرار داده است و هر امامی که قیام نکند امام نیست. پیامبر(ص) فرمودند: حسن(ع) و حسین(ع) دو فرزند من و از امامان هستند چه قیام کنند و چه قیام نکنند. ملاک امام معصوم در امامت قیام کردن نیست. در حدیث اثنی عشر، حدیث جابر، حدیث لوح و وصیت امام سجاد(ع) حرفی از زید نیست.

حجت الاسلام عزالدین رضانژاد - جامعة المصطفی

توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطلب ماحصل مصاحبه«با حجت الاسلام  عزالدین رضانژاد، عضو هیئت علمی  رئیس پژوهشکده علوم اسلامی جامعة المصطفی العالمیة

منبع :شهریور ۱۳۹۸شرق بنقل ازمهر بااصلاحات .پایان.

«محمد بن حنفیه» امام حسین(ع) را در  کربلا همراهی نکرد.

نه اینکه خودش نرفت،بلکه فرزندانش را نیز به همراه کاروان امام حسین نفرستاد.

امام صادق (ع) : امام حسین (ع) که می‌خواست مدینه را ترک کند نامه‌ای به کل بنی‌هاشم نوشت که هر کس من را همراهی کند به شهادت می‌رسد و هر کس باقی بماند روی فتح را نخواهنددید.

مادرمحمد«خوله»بود

«خوله»ازقبیله حنفیه بود، در زمان خلافت ابوبکر اسیر شد و به ازدواج علی‌(ع) درآمد،

البته می‌گویند«محمد بن حنفیه» توبه کرد و به امامت برادرزاده اش(امام سجاد) ایمان آورد.

لازم به ذکراست آنچه درروایات است،اینکه «محمد»خیلی موردتوجه پدربوده،دراکثرجنگهادررکاب پدربوده وشجاعتش راحضرت علی(ع)تحسین می کرده ودرخیلی جاهابه وجوداین فرزندافتخارمی کرده وحتی نامگذاریش به عشق پیامبربوده است.

بسیاری ازبزرگان  کیسانیه در زمان امام صادق(ع) برگشتند به مجموعه شیعه و امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را پذیرفتند.

آقای محمدحسین رجبی دوانی،مورخ می گوید:برادرزاده امام کاظم با «حُکّام جور»بود.

کسی که باعث شد امام کاظم (ع) توسط هارون دستگیر و شهید شود نیز برادرزاده امام (ع) یعنی «علی بن اسماعیل» بوده است.مرداد ۱۳۹۷تسنیم.

زید بن موسی بن جعفر، معروف به« زید النّار» فرزند امام کاظم و برادر امام رضا(ع) است. وی در قیام علویان به رهبری ابن‌طباطبا و ابوالسرایا در عراق  که منجر به تصرف بصره گردید، نقش بسزایی داشت. رفتار خشونت‌آمیز او با مسلمین بصره اسباب نارضایتی امام رضا(ع) را فراهم نمود.

مامون زید را دستگیر کرد وامابه احترام ولیعهدش( امام رضا)وی راتنبیه نکرد وبه امام رضا(ع)گفت« زید را به خاطر تو بخشیدم» .

«زید»راپیش برادرش آوردند، امام رضابه وی گفت: «تو فکر کردی، چون فرزند حضرت زهرا هستی ،هرکاری کرد، مجازاتی نداری!»،

علت نامگذاری «زیدالنار»؟

«زید» وقتی بر بصره راتصرف کرد، خانه های و نخلستان های بنی عباس  را آتش زد که به خاکسترمبدل شدند بدین سبب او را« زید النار»نامیدند.

زید و در اواخر خلافت متوکل عباسی در سامرا درگذشت.


سومین منحرف خاندان اهل بیت

«۲فرزندمنحرف» امام صادق(ع) دراندیشه کرسی امامت بودند.

اولی«اسماعیل»بود که بامرگش ،بخیرگذشت.

این باورکه بعد از رحلت یک امام، فرزند بزرگ تر او، جانشین پدرش خواهد شد.

»مفضل بن مرثد» می گوید: هنگامی که اسماعیل هنوز زنده بود، از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا خداوند، اطاعت از اسماعیل را همانند پدرانش بر ما واجب نموده است (یعنی او امام بعدی ماست)

امام پاسخ دادند که «کار به آنجا نمی رسد!» من گمان نمودم که امام ششم از من تقیه نموده که پاسخ دقیق را به من نداده، اما مدتی نگذشت که اسماعیل از دنیا رفت و متوجه منظور امام شدم.(مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۲۵۱ – ۲۵۰٫)

فتنه عبدالله

«عبدالله افطح»فرزند دوم امام صادق بود که از« اسماعیل» کوچک تر و از «کاظم» بزرگ تر.

«فطحیه»چیست؟

أفطحیه(فطحیه) فرقه ای از شیعه است که امامت را پس از امام صادق علیه السلام، حق فرزند بزرگتر او (عبدالله افطح) می دانند .افطح در لغت به کسی اطلاق می شود که دارای سر و یا پاهای پهن باشد و از آن جا که عبدالله دارای سر یا پایهای پهن بود، وی را افطح و پیروانش را افطحیه یا فطحیه می نامند.

ترفندعجیب عجیب امام موسی کاظم در دفن «اسماعیل»(برای درنطفه خفه کردن فتنه)

امام صادق(ع)در هنگام دفن اسماعیل تابوت او را پیش از دفن چندین بار به زمین نهادند و هر بار امام صادق (ع) می آمد و پارچه را از روی صورتش بر می داشت و در روی او نگاه می کردومردم رامتوجه می کردبه تابوت .

مقصود امام (ع) از این کار این بود که جنازه اوراببینند، مرگش راباورکنندتابعدنگویداودر«غیب بسرمی برد!».

فتنه دیگر(فرزنددوم امام صادق بود)

امام کاظم۳نفرراوصی قرارداده بود(منصورو۲فرزندش)

ابو حمزه ثمالی : وصیّ قرار دادن منصورعباسی(خلیفه)، آشکار است که براى تقیّه است تا او وصىّ امام را به قتل نرساند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«عبدالله» هم مشکل جسمی داشت وهم مشکل ذهنی(IQمرزی بود)

و فرزند کوچک که امام موسى(ع) است را با فرزند بزرگ‏‌تر که عبد اللّه است به عنوان وصی ذکر فرمود تا مردم بدانند که عبداللّه قابل امامت نیست! زیرا که اگر فرزند بزرگ، نقص و علتى در بدن و دین نداشته باشد ‏‌بایستی که او امام باشد، ولی عبدالله افطح در بدن فیل پا است (معلول جسمانی بود، نقص عضو داشت و پایش مانند فیل پهن بود و پنجه نداشت) و به همین علت به وی افطح می‌گفتند و در امامت شرط است که امام نباید هیچ نقصی در بدن داشته باشد. و او دینش ناقص است و به احکام شریعت، جاهل است.

اگر او این نواقص را نمی‌داشت امام در وصایت به او اکتفا مى‌‏نمود؛ پس از آنجا دانستم که حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) امام بر حق است و معرفی آن چند نفر به عنوان وصی، تنها برای حفظ جان امام بعدی از شرّ منصور و از روی مصلحت بوده است».

این وصیت نامه امام یک حرکت سیاسى بود زیرا حضرت قبلا امام بعدى و جانشین واقعى خود یعنى حضرت کاظم(ع) را به شیعیان خاص و خاندان علوى معرفى کرده بود، ولى از آنجا که از نقشه‏‌هاى شوم و خطرناک منصور آگاهى داشت، براى حفظ جان پیشواى هفتم چنین وصیتى نموده بود.

بنابراین، امام صادق(ع) با علم امامت و آگاهی از آینده و تدبیری مناسب، توانست جان امام کاظم(ع) را حفظ کند و به شیعیان خود بفهماند که امام بعدی اوست.

امام صادق (ع)، با پیش بینی این وقایع، خطاب به فرزندش؛ امام هفتم (ع) توصیه ای فرمودند مبنی بر این که برادرت بعد از من، خود را جانشین من معرفی خواهد نمود و ادعای امامت خود را مطرح خواهد ساخت! فرزندم! تو در این زمینه، با او کوچک ترین گفت و گو و درگیری نداشته باش؛ زیرا او اولین شخصی است که از خانواده ام رحلت نموده و به من خواهد پیوست.( رجال کشی)

عبدالله افطح ادعای امامت کرد وخیلی ها به اوایمان آوردند ، هفتاد روز،امامت کرد.

هم زنده «عبدالله» دردسربود وهم «مُرده اش» مشکل سازشد!

وفوتش مشکل دیگری ایجادکرد وآن حدیثی بوددرتحریم امامت۲برادر،که درپذیرش امامت کاظم(ع) امتناع می کردند....

مخالفین به حدیثی متمسک می شدند که می گفت: امامت پس از امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام، در دو برادر جمع نخواهد شد.


شیخ صدوق(درکمال الدین)می نویسد: فطحیه از مدعیانِ امامت اسماعیل بن جعفرعلیه السلام نیز بوده اند.

برادردیگری که ادعای امامت کرد؟

برادرامام زمان(عج)بود«جعفرکذاب»

برادردیگری که ادعای امامت کرد؟

برادرامام حسن عسکری(عموی امام زمان)بود«جعفرکذاب»

جعفر ایام کودکی و نوجوانی و جوانی خویش را در حیات پدرش امام هادی(ع) سپری نمود و درزمان شهادت پدر  ۲۸ ساله بود.

برخی روایات استفاده می شود که وی در زمان حیات امام هادی(ع) تلاش می کرد که خود را امام بعد از پدر معرفی کند.

احمد بن سعد کوفی می گوید: به همراه گروهی از شیعیان نزد امام هادی(ع) رسیدیم و از امامت بعد از ایشان سؤال کردیم و گفتیم که برخی می گویند امام بعد از شما، جعفر است و نه حسن. امام فرمود: از این سخن بپرهیزید، همانا جعفر دشمن من است؛ اگرچه فرزند من است. همچنین او دشمن برادرش «حسن» است و «حسن» امام بعد از من است.

امام هادی(ع) :از فرزندم جعفر دوری کنید، آگاه باشید همانا نسبت «جعفر»به من ، همچون «حام» به نوح است.

نوح ۴پسرداشت«کنعان،سام، حام و یافث»«حام»جوان گمراهی بود که موردغضب پدرقرارگرفت واورانفرین کرد.

جعفر در شب شهادت امام عسکری ( ۸ربیع الاول۲۶۰ هجری سن ۲۸ سالگی )، عوض اینکه در سوگ از دست دادن برادر باشدبرای تصاحب غیرمشروع اموال برادرش به خانه آن حضرت هجوم برد وزنها وخدمتگذاران دودمان امامت را به وحشت انداخت به سراغ خزینه های خانه رفت وبا خوشحالی آنها را مُهر کرد و به منزل خود رفت.

چون صبح شد به خانه آن حضرت آمد تا آنچه را که مُهر بر آن زده بود،با خود ببرد. پس چون مهرها را باز کرد ، در خزائن و در خانه جز اندکی به جا نمانده بود،باخشونت از خدمتکاران و کنیزان ،اموال رامطالبه می کرد و آنها سوگندمی خوردند،مافقط دیدیم این اموال برداشته می شد و بار شترانی می شد که در حیاط  ایستاده بودند و ما قدرت هیچ اقدامی نداشتیم، تا آنکه شتران به راه افتادند و رفتند و درها بنحوی که بود، بسته شد.

«جعفر»باشنیدن این خبر  حسرت می خورد،وازناراحتی سرش را می کوفت.

وى پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، پیش از آن که مردم جنازه را از خاته بیرون ببرند، دَمِ در ایستاده و تسلیت را نسبت به شهادت برادر وتبریک را نسبت به امامت خود، از مردم تحویل می گرفت .

(سوسن یاحدیثه)مادرامام حسن عسکری به همراه نوه اش(امام زمان )در سفر حج بودند،هنگامیکه درمدینه بودندخبر شهادت راشنیدند؛ پس با عجله به طرف سامرا حرکت کرد. هنگامى که به سامرا رسید، متوجه شد جعفر کذّاب ادعاى ارث و وصایت دارد و مدعی شده که برادرش، فرزندی نداشته و وی امام و وارث اموال او می‌باشد.
«خانم سوسن» نزد جعفر  رفته و می گوید: «وصىّ امام حسن من هستم». جعفر قبول نکردو براى اثبات مدعاى خود، نزد «ابوالشّوارب»، قاضى سامرا، رفت و وصایت خود را به اثبات رساند.
واما جعفرآماده شدکه   بر پیکر پدر( امام عسکری) نمازبخواندکه می خواست از این طریق  امامت خودراتثبیت کند.

زمانی که آن حضرت به شهادت رسیدند، اصحاب برای برگزاری نماز بر آن حضرت در خانه‌اش جمع آمدند. جعفر برای خواندن نماز ایستاد در این هنگام کودکی آمد و «ردای جعفر» را گرفت و او را از جنازه دور ساخت و خود بر او نماز گذارد.

مردم نیز با او به نماز ایستادند و جعفر مبهوت و متحیّر مانده بود و چیزی نمی‌گفت. و چون آن کودک از نماز فارغ شد از بین مردم خارج شده و غایب گشت و معلوم نشد که او از چه طریقی از بین مردم گذشت.

تحرکات وفتنه های «جعفرکذّاب»

هنگامی که امام زمان بر پیکر پدرش نماز خواند وثابت کرد که او جانشین پدرش است جعفر دید با این وضع به هدف شوم خود نمى رسد، نزد معتمد عباسى خلیفه وقت رفت و گزارش داد که برادرم امام عسکرى علیه السلام پسرى دارد و او بر جنازه پدرش نماز خواندفورا برای دستگیری وی اقدام کنید

شیخ صدوق در روایتی از ابوالحسین ـ حسن بن وجناء نقل می‌کند که جدّ پدرم زمان هجوم مأموران عباسی در خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) حضور داشت و او نقل می‌کند که همراه مهاجمان، جعفر نیز وارد خانه شد و همه جا را برای یافتن حضرت قائم(عجّ) جستجو کرده و خانه را به غارت بردند و من که سعی داشتم مولایم را ببینم با او رو در رو شدم و آن حضرت بدون آن‌که کسی متوجه شود از در خانه خارج شد. وغیبت صغری آغاز شد
در اثر فتنه انگیزی جعفر خلیفه دودمان امامت را محاصره کرده،اعضاء خانه امام حسن عسکری (ع) را به سیاه چالهای زندان منتقل کرد
یک بار دیگر هم خلیفه ، سربازان را به فرماندهى شخصى بنام رشیق به خانه امام عسکرى علیه السلام فرستاد و به او دستور اکید داد که برو به خانه امام عسکرى علیه السلام همه حجره ها را جستجو کن ، بى آنکه اجازه بگیرى وارد خانه شو.
رشیق با مامورین به خانه امام عسکرى علیه السلام آمدند و همه حجره ها را گشتند تا به آن حجره که در آن پرده سفید آویزان بود رسیدند، پرده را بلند کردند دریائى آنجا دیدند که در وسط آن ، کودکى سجاده انداخته و نماز مى خواند، رشیق به یکى از سربازانش دستور داد که برو، و آن کودک را بگیر. آن سرباز تا به سراغ کودک آمد در میان آب غرق شد.
رشیق به دیگرى دستور داد، دیگرى وقتى خواست به طرف کودک رود در آب غرق شده با فریاد بلند تقاضاى کمک کرد، او را نجات دادند، حضرت با کمال وقار نماز را تمام کرد و سپس در پیش روى ماموران از حجره بیرون آمد. ماموران گویا چوب خشکى شده بودند. اصلا نتوانستند کوچکترین آسیبى به کودک که حضرت حجت (عج ) بود برسانند.
تحریکات جعفر خلیفه را برآن داشت که همچون مراقب فرعون از تولد موسی ،دودمان امامت را همواره زیر نظر گرفته ،جاسوسهای فراوانی براهل منزل بگمارد حتی گروهی از کنیزان را به احتمال حامله بودن به زندان بردند.
*احمد بن عبیدالله بن خاقان مى گوید: جعفر کذاب نزد پدرم (عبید الله که داراى مقام عالى در دربار خلیفه بود) آمد و گفت : مقام برادرم را بر من بده ، در عوض ، من سالى 20 هزار دینار براى تو مى فرستم .
پدرم به او تندى کرد و با خشم و ناسزا گوئى به او گفت :
اى احمق نادان ! خلیفه ، به روى معتقدین به امامت برادرت (امام حسن عسکرى ) شمشیر کشید، تا آنها را از این اعتقاد برگرداند، نتوانست ، بنابراین اگر آنها و شیعیان ، امامت تو را قبول دارند، نیازى به خلیفه و غیر او ندارى ، و اگر آنها تو را به امامت ، قبول ندارند، به وسیله ما هرگز نمى توانى به این مقام برسى .
پدرم از آن پس ، اصلا به جعفر اعتنا نکرد، و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر نزدش بیاید.
کلینی و ابن شهرآشوب مازندرانی این ماجرا رانقل کرده می‌نویسند: عبدالله بن خاقان در مقابل سخن جعفر که در قبال اعطای موقعیت برادرش هر ساله ۲۰ هزار دینار به سلطان پیشنهاد می‌کند، به وی می‌گوید: ای احمق، سلطان شمشیرش را برای این از غلاف کشید که اگر برادر و پدرت بنا به گفته مردم امام باشند آنها را از امامت براندازد ولی موفق به این کار نشد. و حال اگر تو هم نزد شیعه پدر و برادرت، امام باشی حاجتی برای حمایت ما نداری. و اگر چنین نباشد و شیعیان تو را امام خود ندانند هرگز بدان دست نخواهی یافت.»  

شیخ صدوق در کمال الدین، جریان دیگری نقل می‌کند که در آن، جعفر کذاب برای کسب مقام برادرش به نزد خلیفه عباسی «المعتمد» می‌رود و در آن‌جا نیز توفیقی نمی‌یابد.

تلاش‌های جعفر برای به دست آوردن مقام و منزلت برادر خویش در هیچ مرحله‌ای به ثمر نرسید و وی در اقدام بعدی در صدد بر آمد با مکاتبه با شیعیان پدر و برادر خود اموالی که هر ساله به خدمت آن بزرگواران از طرف شیعیان می‌رسید به طرف خود جلب کند در این راستا نامه‌ای به احمد بن اسحاق قمی می‌نویسد و از او اموال اهالی قم را طلب می‌کند. احمد بن اسحاق پس از مشورت با مردم قم نامه‌ای که متضمن چندین سؤال بود به نزد جعفر می‌فرستد و از او جواب آن مسائل را می‌خواهد و اضافه می‌کند که این روشی است که گذشتگان ما نسبت به آباء و اجداد شما اعمال می‌نمودند و در صورت ارائه جواب مسائل، اموال را به آن بزرگواران تحویل می‌دادند و تو نیز اگر جواب مسائل را بگویی ما اموال را به سوی شما، ارسال خواهیم نمود. پیک قمی‌ها به سوی جعفر رهسپار می‌شود و مدتی نیز در آن‌جا اقامت می‌کند، ولی هیچ‌گونه جوابی از جعفر نمی‌گیرد
این در حالی بود که جعفر قبل از این نیز وقتی که کاروان قمی‌ها پس از شهادت امام حسن عسکری وارد سرمن رأی شده بودند از آنان مطالبه اموال را نموده بود که قمی‌ها از وی علامات و نشانه‌های اموال و صاحبان آنها را پرسیده بودند و جعفر در جواب گفته بود که از من می‌خواهید علم غیب بگویم در حالی که علم غیب را جز خدا کسی نمی‌داند و شما نسبت به برادرم در این‌گونه امور دروغ می‌گویید. پس از آن جعفر به نزد خلیفه می‌رود تا به این طریق اموال را تصاحب کند ولی موفق به آن نمی‌شود.

جعفر در نامة دیگری به یکی از بزرگان شیعه پس از معرفی خود آورده است که پس از برادرش قیّوم و متولی امور است و علوم حلال و حرام و آن‌چه بدان نیاز است از تمامی علم‌ها نزد اوست. وقتى نامه به دست شخص مورد نظر می رسد، ناراحت شده و در مطالب آن مشکوک می شود . لذا نامه را برداشته پیش احمد بن اسحاق اشعرى می رود که او از اصحاب خاص امام حسن عسکرى (ع ( راز مقربین پیش آن حضرت بوده وجریان را به او می گوید
احمد بن اسحاق قمی می‌گوید: پس از آن‌که این نامه را مشاهده نمودم نامه‌ای به خدمت صاحب‌الزمان(عج) نوشته و نامه جعفر را نیز بدان الحاق نمودم که پس از مدتی جواب آن نامه از طرف حضرتش بر من رسید.
نامه بسیار تند و با عالى ترین برهان و دلیل و لحن بسیار شدید، امامت جعفر را رد فرموده است(19) ما قسمتى از آن نامه را از احتجاج نقل می کنیم:

فساداخلاقی «جعفرکذاب»

قطب‌الدین راوندی و علامه مجلسی و شیخ مفید هم در ضمن بیان مناقب و معجزات امام حسن عسکری(ع) روایتی نقل می‌کند که در آن به شرب خمر و فسق و فجور جعفر اشاره شده است.

شیخ صدوق نیز به هنگام نقل جریان ورود کاروان قمی‌ها پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) به سامراء آورده است که وقتی اهل کاروان از وارث آن حضرت سؤال کردند، آنها را به جعفر بن علی ارجاع دادند و چون پرسیدند که جعفر کجاست؟ گفته شد که جعفر در کنار دجله همراه آوازخوانان مشغول شرب خمر می‌باشد که این امر در ابتدا باعث انصراف کاروان قمی‌ها از رفتن به پیش جعفر شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درطول چندماهی که درسامرابودم،باعلما وشیوخ سامرا دراین رابطه گفتگومی کردید،اعراب «جعفرکذاب»را «جعفرتواب» می گویند.

حرفهای غیرمنطقی یک عالم دینی"درسهایی ازقرآن"قرائتی

من ۳۳سال است که هیچ کتابی نمی خوانم:قرائتی من در یک سال یک ساعت هم روزنامه نمی‌خوانم»

شما به هیچ کتابی نیازندارید،قرآن برای شما کافی است.

حجت الاسلام محسن قرائتی درغروب پنجشنبه، ۲۵ مهر ۱۳۹۸دربرنامه درسهایی ازقرآن،مطالبی گفت که غیرعالمانه بود،یعنی منطقی نبود:

مدیریت سایت-پیراسته فر:درادامه مطالعات مستمرومتنوع امام خمینی ورهبرانقلاب را می آورم+نمونه ها،مطالعات صرفاً قرآن ودعا وتفسیرنبوده،بلکه تاریخی،رُمان،اجتماعی-سیاسی وداستانی هم بوده+مطالعات روزنامه هم بود،گوش دادن به رادیو وتلویزون بوده..نکته جالب آنکه امام خمینی-زمان پیروزی انقلاب-برای اینکه براخباروحوادث کشورمطلع باشد«درتعقیبات نمازش به اخبارBBCگوش می داده».و.درادمه آورده ام.

ایشان درابتداء گفتند«خیلی ازدروسی که درحوزه خوانده می شود،غیرضروری است»دردانشگاه هم  درسهایی غیرضروری دانشجویان می خوانند.

چرا قرآن مهجور است؟

حجت الاسلام محسن قرائتی

وبعدچندتامثال برای تلف کردن اوقات(دروس غیرضرور)گفت:

ازارتفاع کوه همالیاگفت که دانستنش چه سودی دارد (البته ایشان این مثال را درخیلی جاها وخیلی وقتها می زند) مثلاً  این بزرگوارمی گوید:دانستن تاریخ تولدومرگ وسلطنت پادشاهان وحاکمان چه منافعی برای دانش آموزان دارد که بایدوقتشان را برای یادگیری آنهاتلف کنند ویااینکه فلان شهرکجاست وکدام شهرپایتخت کدام کشوراست که ضرورتی دارد که بایدبچه های مان بدانند!؟..وشایدبشودگفت که حاج آقاقرائتی کلاً باتاریخ وجغرافی میانه خوبی ندارد.

وبعد۲تاخاطره ازعلوم غیرمفیدگفت:

اولی درباره اینکه «دانستن اینکه امام زمان(عج)مجرداست ویامتأهل چه سودی دارد!؟»

وی توضیح دادکه یک نفراین سئوال راازمن کرد ومن بهش گفتم:توبازنش چکارداری! مگرتو بازنش مشکل داری!..حالا زن داشته ویانداشته،چه سودوضرری بحال تو دارد!؟

وخاطره دوم:دانشجویی پیش من آمدکه درحال تحقیقم،موضوع تحقیقم«مذهب هارون الرشید»است.

اینکه شیعه است ویاسنی؟

این معلم محترم قرآن گفتند:من بهش گفتم که دانستن اینکه «هارون الرشید شیعه بوده یاسنی»چه مشکلی را حل می کند!..تو همیقدربدان که این هارون امام رضا(ع)راکشته!

نگارند(پیراسته فر)میخواستم این عالم ومحقق ومدرس عرض کنم،هم دانستن اینکه امام زمان(عج)مجرداست ویامتأهل ،بدردمیخورد-لازم است دانستنش وهم آن سئوال دانشجوی محقق(هارون الرشیذشیعه بوده یاسنی)

خودم یک تحقیقی درموردهارون الرشیدانجام دادم(نه نه درباب مذهبش)اینکه چراامام رضا وامام جواد(ع)بانوه های هارون الرشید(دختران مأمون) ازدواج کردند وچراامام رضا(ع)درمقبره هارون الرشیدمدفون است(بعداز۱۰سال)...علت مهاجرت حدود۱۰هزارنفرازخاندان اهل البیت به ایران درزمان خلافت هارون وفرزندانش چه بود....والبته نگارنده ازپاسخ دادن( نه اینکه غیرضروری ان لازم است)ازدلائلش صرف نظرمیکنم،فقط یک اطلاعاتی از»کوه همالیا»می گذارم-بعدازبیوگرافی-شایدحاج آقاقرائتی خواندند،نظرشان تغییربکند!

جناب آقای قرائتی قبلاً هم  حرفهای قابل تأملی زده:

قرائتی خطاب به کتابداران:شما به هیچ کتابی نیاز ندارید و قرآن برای شما کافی است.

من ۳۳ سال در صدا و سیما هر پنجشنبه برنامه داشتم و یک شب هم این برنامه تعطیل نشده است« هیچ کتابی هم مطالعه نمی‌کنم» اگر شما تفسیر قرآن را بخوانید بی‌نیاز می‌شوید، هر چه که بخواهید در قرآن هست.

مدیریت سایت-پیراسته فر:اینهاکتابدارند،،هر صاحب کالایی برای ارائه کالایش بایداطلاعات لازم رابه مشتریان ارائه بدهد،اینها کتابدارندوکتابدارموفق کسی است که اطلاعات لازم ازکتابهای دراختیارش راداشته باشد،اطلاعات بدون مطالعه میسرنیست،همانطورکه نمازبی طهارت ،مقبول نیست.

قرائتی:«من در یک سال یک ساعت هم روزنامه نمی‌خوانم»

***

کتابهایی که رهبرانقلاب خوانده اند+توصیه هایی که برای مطالعه«کتابخواتی»داشته اند.

مقام معظم رهبری: با خود کتاب همراه داشته باشید و از وقت‌های اضافه خود برای کتابخوانی استفاده کنید.بهار۱۳۷۵

مقام معظم رهبری:کتابخوانی را جزء کارهای زندگی بدانید...به بهانه اشتغال و کارهای روزمره از مطالعه غفلت نکنید/دهه۶۰

رهبرانقلاب:جوان‌ها وقتی دور هم می‌نشینند و دو ساعت سه ساعت جلسه دارند یه قرار بگذارند که از این جلسه ، نیم ساعت کتاب بخوانند./آبان۱۳۷۶

رهبرانقلاب:کودکان را به کتابخوانی عادت بدهید، این کار تا آخر عمر همراه با آنها خواهد بود...پدر و مادرها بچه‌ها را از اول با کتاب مانوس کنند/دهه۷۰

«سید مجتبی » دومین فرزند،داماد دکترغلامعلی حداد عادل است.

دکترحداد عادل(پدرعروس رهبرانقلاب) درباره  عادت کتاب‌خوانی مقام معظم رهبری می‌گوید:‌ ایشان در هر موضوعی که مخاطب بحث داشته باشد،‌ کتاب‌هایی را برای ارجاع به آن‌ها معرفی می‌کنند،‌ که بسیاری از این کتاب‌ها در کتابخانه شخصی معظم‌له نیز موجود است.

دکترحدادعادل می گوید:‌ یکی از عادت‌های کتاب‌خوانی ایشان این است که با اتمام مطالعه کتاب،‌ نظر خود را در حد یک صفحه درباره کتاب نوشته آن را به‌همراه کتاب در قفسه کتابخانه قرار می‌دهند‌، به‌گونه‌ای که برای خواننده آگاهی از نظر ایشان درباره کتاب‌ به‌سرعت با خواندن آن کتاب امکان پذیر است.

روایت حداد عادل از شیوه مطالعه رهبر معظم انقلاب

رهبر انقلاب یک خواننده فعال کتاب هستند،‌ مطالعه ایشان انفعالی نیست،‌ ابتدا هر کتاب را ارزیابی می‌کنند،‌ نیت و انگیزه نویسنده از نگارش کتاب،‌ ترجمه،‌ قلم و نثر کتاب و حتی ظاهر کتاب را نیز بررسی می‌کنند،‌ می‌توان گفت رهبر انقلاب با کتاب زندگی می‌کنند.

دکترحدادمی گوید: از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، مداومت است. گذشته از مطالعات کاری در مورد موضوعات اساسی کشور،

ایشان نوعاً شب‌ها پیش از خواب مطالعه می‌کنند؛ یک مطالعه سبک. این غیر از مطالعه سنگینی است که برای درس خارج فقه‌ یا ایراد یک سخنرانی می‌کنند. مطالعه آخر شب برای ایشان در واقع برای رفع خستگی و به‌عنوان تفریح ذهنی مطرح است. البته مطالعه سبک ایشان جزو مطالعات سنگین ماهاست!»./منبع:آذر ۱۳۹۲تسنیم

تسنیم دراردیبهشت ۱۳۹۸ازخاطرات مقام معظم رهبری اینگونه  می نویسد:

آیت الله سیدعلی خامنه ای:از شش سال تحصیل در حوزه‌ مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر می‌کنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعه‌ کتاب‌های داستان و رمان‌های مشهور جهانی و ایرانی. شاید من همه‌ داستان‌های «میشل زواگو» را که ده تا است، خوانده‌ام. داستان‌های «الکساندر دوما»ی پدر و پسر را هم خوانده‌ام. همچنین تمامی یا بیشتر داستان‌های ایرانی را نیز خوانده‌ام. خواندن این داستان‌ها و رمان‌ها تأثیر محسوسی در ذهن و شیوه‌ نگارش انسان دارد.

سال ۱۳۳۶ چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتاب‌هایی را هم که به آنها خیلی علاقه داشتم، به‌همراه خود بردم. بعد به کتابخانه‌ شوشتریّه‌ نجف اشرف رفتم که اتّفاقاً بسیاری از کتابهای عمویم ــ سیّد محمّد ــ در این کتابخانه هست و موقوفه‌ آنجاست. در آنجا کتابهایی را استنساخ کردم. سپس به‌همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم و از خرّمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتابها را به‌همراه چند شناسنامه گم کردم. همه جا را زیر و رو کردم و هر جایی را گشتم، به انبارهای راه‌آهن رفتم و مدّتها در آنجا جست‌وجو کردم؛ امّا نتیجه‌ای نداشت. پریشان و اندوهگین و افسوسمند به مشهد بازگشتم. دو سال بعد نامه‌ای از یک راننده‌ تاکسی به دستم رسید که نوشته بود: "من بسته‌ای را که در اتومبیلم جا مانده بود، پیدا کردم، آن را باز کردم، امّا هیچ نشانی از صاحبش در آن نیافتم؛ فقط چند کتاب و شناسنامه در آن بود. دیدم صاحب شناسنامه، معمّم است؛ لذا از فردی معمّم در تهران پرس‌وجو کردم و او نشانی مسجد مشهد را به من داد". به این ترتیب کتابها به من بازگشت!

یازده توصیه رهبر انقلاب برای ترویج فرهنگ کتابخوانی

 «کتاب «دن آرام» شولوخوف

 «کتاب «دن آرام» شولوخوف را خوانده ام که کتاب خوبی است اما کتاب «گذر از رنج ها» از آلکسی تولستوی در به تصویر کشیدن انقلاب، بهتر است.»

کتاب «دن آرام» نوشته میخائیل شولوخوف

کتاب «دن آرام» نوشته میخائیل شولوخوف از آثار جاودانه ادبیات جهان به شمار می رود که به شیوه رئالیزم اجتماعی به نگارش درآمده و رویدادهای یک دوره بسیار با اهمیت از تاریخ مردم روسیه را بازتاب می دهد،(درباره انقلاب اکتبر۱۹۱۷ روسیه =مهر۱۲۹۶)

کتاب «بینوایان»ویکتور هوگو

 «به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمان های طول تاریخ را نخوانده ام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خوانده ام که مربوط به حوادث قرن های گوناگون هم هست. بعضی رمان های خیلی قدیمی را هم خوانده ام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خوانده ام. امیرارسلان هم خوانده ام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خوانده ام. وقتی نگاه می کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچکس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم … من می گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان نویسی، در عالم کتاب نویسی. واقعاً یک معجزه است … زمانی که جوان ها زیاد دور و بر من می آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته ام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»

کتاب «رومن رولان»گاندی

در دیدار با خانواده شهید مطهری «یک وقت به یکی از این آقایان اهل قلم و ادبیات که می گفت می خواهم شرح حالی از امام بنویسم گفتم، اگر می خواهی از امام شرح حالی بنویسی حتماً کتاب «مهاتما گاندی» را که «رومن رولان» نوشته بخوان. انصافاً «رومن رولان» در تصویرسازی آدم فوق العاده ای است.

هم در رمان هایش این طور است. هم در شرح حال هایش، «رومن رولان» یک، دو سه رمان بزرگ خوب دارد که از لحاظ داستانی، در حدّ رمان های درجه یک دنیا نیست اما از لحاظ تصویر و توصیف... به خصوص تبیین آن خصوصیات روانی و فکری چیز فوق العاده ای است...راجع به گاندی من خیلی کتاب خوانده ام اما هیچ کدام به خوبی این کتاب نبود. نویسنده مدت کوتاهی به هند رفته و شخصیت گاندی را ـ شخصیت معنوی او را ـ اندازه گیری کرده و با بهترین بیانی توصیف نموده است...»

 کتاب«لذات فلسفه»ویل دورانت

در دیدار با برخی امامان جمعه در دی ماه ۱۳۸۰ در خصوص کتاب «لذات فلسفه» ویل دورانت گفته اند: «حتی در مطالب جدی هم می شود از کارهای هنری و ذوقی استفاده کرد. من یکی از مثال های خوبی که در این زمینه در نظر دارم، کتاب «لذات فلسفه»ی ویل دورانت است که مرحوم دکتر زریاب آن را بسیار عالی ترجمه کرده است.

در این کتاب «ویل دورانت» مطالب فلسفی غرب را با ذوقی ترین بیان ها مطرح کرده است. این کتاب مثل شعر می ماند و انسان وقتی آن را مطالعه می کند، اصلا نمی فهمد این کتاب فلسفه است. هم نویسنده و هم مترجم، خیلی عالی و با ذوقی زیبا و هنری، یک کتاب فلسفی را مثل یک لقمه چرب و نرم و شیرین، در دهان خواننده می گذارند....

کتاب« جان شیفته » رومن رولان با ترجمه م.ا. به آذین

رهبر انقلاب در دیدار دست اندر کاران «هفته کتاب» در سال ۱۳۷۵ تاکید کرد: «قیمت این کتاب «جان شیفته» رومن رولان به مراتب از این بیشتر است؛ هم تاریخ است، هم ادبیات است، هم اخلاق است، هم هنر است؛ این کتاب همه چیز است، این کتاب را من سالها پیش خوانده ام... »

این در حالی است که رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۵و در جریان بازدید از سالن ۷ نمایشگاه کتاب، هنگام بازدید از غرفه نشر ناهید ـــ ناشر غالب آثار م.الف به آذین ـــ خطاب به مسئول غرفه گفتند: سلام مرا به آقای به آذین برسانید. ایشان در گفتگویی کوتاه با مسئول غرفه «به آذین» را مترجمی قوی با آثاری ارزشمند چون «جان شیفته» دانستند و به مزاح پرسیدند: «حق الترجمه ایشان را تمام و کمال می دهید یا نه؟»

کتاب«المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته»آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی

 «این کتاب، کتاب بسیار خوبی است. در مراجعاتی که داشته ام، آن را از همه ی آنچه در این موضوع دیده ام بهتر یافتم. این فقط یک کتاب لغت نیست؛ یک موسوعه و دائرةالمعارف قرآنی است. بلکه در آن اقوال و آراء بسیار -آن هم به تفصیل- نقل شده و در آخر هر بحث هم، تحلیل هایی افزوده شده است. اسم معجم برای این کتاب، کوچک است. این کتاب، کتاب با ارزش و مفیدی است که همانند آن را نداریم. حتی اهل سنت -مخصوصاً مصریها که کارهای زیادی در این زمینه دارند- مانند این را ندارند. چند دوره از آن را برای کتابخانه های مهم مثل کتابخانه الازهر بفرستید.»

کتاب« آب هرگز نمی میرد» سردار میرزامحمد سُلگی

«سلام بر یاران حسین (علیه السّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه هایی چون سُلگی و خوش لفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:

درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم

هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم. ..

در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی مقام علی چیت سازیان نیز دارای همین برجستگی ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.»

 کتاب«همپای صاعقه»گل علی بابایی و حسین بهزاد

رهبر انقلاب پس از مطالعه کتاب «همپای صاعقه» ـ کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در زمان سردار حاج احمد متوسلیان ـ تقریظی بر این کتاب زدند و در این یادداشت نوشتند:

«بسم الله الرحمن الرحیم این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن می توان ده ها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافت های حیرت انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتح المبین و بیت المقدس پدید آمده و برترین های هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه ی نمایشگاه بی نظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان می دهد.

این مردان بزرگی که نام آن ها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما می گذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آن ها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد. در روز و شب هایی از آبان و آذر ۱۳۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد.»

کتاب«دختر شینا »خاطرات خانم قدم خیر محمّدی کنعان

رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشتند: «رحمت خدا بر این بانوی صبور و با ایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامه ی جهاد دشوارش باز دارد. جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.»

کتاب« فرهنگ جبهه » سید مهدی فهیمی

رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه در دی ماه سال 70 در خصوص مجموعه فرهنگ جبهه گفتند: «وقتی که جلد اول فرهنگ جبهه درآمد، طبعاً به طور عادی، مثل بقیه منشوراتی که پیش من می آوردند، نشستم آن را خواندم. این کتاب از بس مرا جذب کرد، تا آخرش خواندم؛ بعد دیدم این کافی نیست؛ به خانه بردم و گفتم همه بنشینید این کتاب را بخوانید؛ گفتم این کتاب اصلاً باید در فضای خانه ها باشد و همه باید آن را همیشه داشته باشند.»

کتاب«آن ۲۳نفر»احمد یوسف زاده

 «در روزهای پایانی ۱۳۹۳ و آغازین ۱۳۹۴ با شیرینی این نوشته ی شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظه ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده ی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه ی این زیبائیها، پرداخته ی سرپنجه ی معجزه گر اوست درود میفرستم و جبهه ی سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»

کتاب«جشن حنابندان»محمدحسین قدمی

«روز و شبی چند در لحظه های پیش از خواب، در فضایی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه هایی که افسانه وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است. له الحمدالحامدین ابدا لآبدین.

بیشتر فضیلت هایی که تاریخ انسان را زیور بخشیده و آرایش داده و مشعل و راهنمای افراد بشر شده است. محصول لحظه پرباری از زندگی یک یا چند انسان است. صبر، زهد، امتناع، گذشت، شجاعت، صدق، ایثار، و همه فضایل بشر که در سرگذشت او می بینیم از این قبیل است. هزاران لحظه پربار در هر روز و شب حماسه هشت ساله ملت ایران مکنون است و هر که با نگاهی هنرمندانه آن ها را ببیند و با قلمی هنرمندانه آن را ثبت و ماندگار کند و پیش از این ها، با توفیقی الهی به این همه دست یافته باشد، مشعل رهروان معراج انسانی را جان مایه و فروغ بخشیده است و این کتاب و نویسنده اش در آن زمره اند.»

کتاب«من زنده ام »معصومه آباد

کتاب «من زنده ام» خاطرات دوران چهار ساله ی اسارت خانم معصومه آباد در زندان های رژیم بعث صدام است. روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز و با بیان بخش های مهمی از نوجوانی وی ادامه پیدا می کند. رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشتند: «کتاب را با احساس دوگانه ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه ی یادها و خاطره های مجاهدان و آزادگان، ذخیره ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی ها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشته هائی است که ترجمه اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.»

 کتاب«وقتی مهتاب گم شد» خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوش لفظ به قلم حمید حسام

رهبر انقلاب درباره این کتاب تاکید کردند: «بچّه های همدان؛ بچّه های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی ادّعا؛ یاران حسین (علیه السّلام)؛ یاوران دین خدا. . و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور. . و آنگاه فضای معنویّت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. . اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکش تر میسازد.

راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزرده ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه دیدگان است. بر او و بر همه ی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان شاء الله... درباره ی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه ی کتاب یک غزل به تمام معنی است.»

کتاب«تَن تَن و سندباد » محمد میرکیانی

حضرت آیت الله خامنه ای در یادداشتی کوتاه بر کتاب داستانی «تن تن و سندباد» که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشته اند: «من هم همین قصّه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخه ی این کتاب را به همه ی بچه ها بدهم.»

کتاب«سرباز کوچک امام » مهدی طحانیان

رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشته اند: «سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه های اسارت، یکی از شگفتی های دفاع مقدّس است؛ ماجراهای پسربچّه ی سیزده چهارده ساله ای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت در برابر مأموران درنده خوی بعثی را با رفتار و روحیه ای اعجاب انگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است.

دلْ بر مظلومیّت او میسوزد ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمیکشد؛ این نیز بخشی از معجزه ی بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانه های خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتابهای مشابهی است که خوانده ام. به هرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود. خوب است سست پیمان های مغلوب دنیاشده، نگاهی به امثال این نوشته ی صادقانه و معصومانه بیندازند، شاید رحمت خدا شامل آنان شود.»

 کتاب«خداحافظ کرخه »داوود امیریان

مقام معظم رهبری درباره «خداحافظ کرخه» تقریضی نوشته اند و در آن آورده اند: «این کتاب شیرین و ساده، زندگی و احساس و جهت گیری های بسیجی را به خوبی تشریح می کند. نویسنده، که خود یک بسیجی با همه بار فرهنگی این کلمه است، با بیان بعضی از جزئیات به ظاهر کم اهمیت، آن امر مهم را تصویر و ترسیم کرده است. با اینکه جوانی کم سن و سال است، بسی پخته تر از عمر خود می نویسد و می اندیشد. گاه در نقل حوادث، تسلسل طبیعی و منطقی رعایت نشده است. باری این یکی از کتاب های خیلی خوب در مجموعه خاطره هاست.

رهبر انقلاب چه کتاب هایی را برای مطالعه پیشنهاد کردند؟

کتاب« لشکر خوبان» مهدیقلی رضایی

«لشکر خوبان» کتاب خاطرات آقای مهدیقلی رضایی از واحد اطلاعات عملیات لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس است که توسط خانم معصومه سپهری به رشته ی تحریر در آمده است.

رهبر انقلاب اسلامی پیش از این در حاشیه یکی از دیدارهایشان فرموده بودند: «این کتاب لشکرخوبان پر است از اعجاب و عظمت ناگفته ی رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ. در ایامی که این کتاب را می خواندم، بارها و بارها متأثر شدم.»

کتاب«زنده باد کمیل» محسن مطلق

مقام معظم رهبری در یادداشتی درباره این کتاب گفته است: «از این نوشته عطر اخلاص به مشام می رسد و چه زیباست که روایت صحنه هایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد. نویسنده، فروتنانه خود را غالباً در پشت یاران شهیدش پنهان کرده است. خوشا به حال این جوانان نورانی که در یکی از استثنایی ترین فرصتهای الهی در تاریخ، بیشترین بهره را بردند و به مدد اراده و ایمان و فداکاری، به مدارج عالی انسانی، رسیدند. این کتاب همچنین به خاطر شیرینی زبان روایتش و طنزی که در خیلی جاها نمک نوشته کرده است. از بعضی دیگر از خاطره های مکتوب، خواندنی تر است، باید ترجمه شود».

کتاب«یادداشت های ناتمام» کمال سپاهی، شهید علی سمندریان، هدایت الله بهبودی و شهیدسید محمد شکری

در یادداشت رهبری می خوانیم: «از این چهار نوشته، سومی را که به قلم شهید سید محمد شکری است قبلاً در جزوه ی مستقل خوانده بودم. از اولی هم که به قلم شیوا و سرشار از صفای شهید سمندری است، ذکر در «حنابندان» قدمی ـ که یکی از شیواترین نوشته های مربوط به جبهه است - رفته بود و با آن آشنائی دورادوری داشتم. آن را خواندم و حقیقتاً محظوظ شدم. خدا این هر دو شهید را در سرادق ملکوت، همنشین اولیاء فرماید. نوشته ی کمال سپاهی هم شیرین و خواندنی است هرچند آن جاذبه ی دو نوشته ی دیگر را ندارد. درباره ی نوشته ی آخر هم، دو سه جمله در ابتدای آن نوشته ام. خداوند به همه شان جزای خیر بدهد.»

کتاب«تیپ ۸۳ » سید محمدعلی دیباچی

در یادداشت رهبری برای این کتاب آمده است: «شرح خاطرات طلاب رزمنده ی جوان که ضمناً شرح گوشه هائی ـ هرچند کوتاه ـ از مجاهدات معصومانه ی آنان نیز هست، در این کتاب با قلم و تقریری شیوا به نگارش آمده است. این شیوه ی نوی است که روایت از کسی و تقریر از کس دیگری باشد. این قلم اگر پخته تر شود، بسی شیواتر خواهد شد.

خیلی از خواندن این کتاب محظوظ شدم، چون روحانی در این کتاب درس دین و معرفت را در خطرناکترین جاها می دهد و در آزمایش های دشوار زندگی با مردم شریک میگردد. این طلبه های جوان و خوش روحیه اند که اگر مدارج تحصیلی را طی کنند رهبران برجسته ی باب انقلاب و جمهوری اسلامی خواهند شد و روحانیون پرچمدار دین زندگیساز. . حوزه ی علمیه بیشک از پرورش چنین طلاب و روحانیونی به خود می بالد و احساس رضایت از انجام وظیفه ی تاریخی خود ـ که همواره بدان موفق بوده است ـ می کند.

تصادف جالبی بود که توفیق مطالعه ی این کتاب در ایام 15 شعبان و مابعد آن که به زیارت قم رفته بودم، دست داد.»

کتاب«تجاوز که آغاز شد. ..» سیدمحسن علامه

بنابر این گزارش، در این یادداشت که در حاشیه کتاب درج شده است، آمده است:

«بسم الله العزیز جمع آوری خاطرات پراکنده به این شکل می تواند زوایای متعددی از اوضاع جنگ در ماه های اول را روشن سازد، و این از عهده ی یک گزارش جامع که به قلم یکنفر باشد خارج است. البته در این نوشته ها خبرهای ضعیف و مبتنی بر گمان یا مبالغه و امثال آن هم متصور است لکن در مجموع، تصویر جامعی از قضایا را می توان از آن بدست آورد.

بخش آخر که به قلم اسرای عراقی است، بعکس، کاملاً بی فائده و خالی از ذکر جزئیات و وقایع جنگ است و در آن به تکرار کلیات مکرر، اکتفا شده است. البته من بیش از سه چهار گزارش آن را نخواندم. به هر حال این کتاب (بخش اولش) کتاب سودمند و ممتی است.

آن را در ساعاتی از شب ها و روزهای دهه ی اول و دوم ماه رمضان ۱۴۱۲ مطالعه کردم. اسفند ۱۳۷۰»

کتاب«تپه های لاله سرخ »حجت ایروانی، شهید سید محمدرضا فیض و غلامرضا نباتی

در یادداشت رهبر انقلاب برای این کتاب می خوانیم: «از این کتاب، آخرین نوشته، یعنی تپه های لاله سرخ از همه شیرینتر و دقیقتر است. نوشته ی شهید هم که طلوع دوباره نام گرفته، عطر شهادت و اخلاصش محسوس است. . و هر سه نوشته یادبودهای با ارزش از جنگ و ایثار هشت ساله است. در نوشته ی حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحمل طلب نیروهای دیده بان بخوبی تشریح شده است. خدایا بهترین پاداش خود به صالحان را به این جوانان پاک عطا کن. . و ما را نیز از آن عشق و اخلاص سهمی عنایت فرما آمین.

کتاب«سفر به قبله » هدایت الله بهبودی

رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 1370.12.10 بعد از مطالعه این کتاب یاداشتی بر آن نوشته اند: «این کتاب مرا باز در شور و حال حسرت آلود زیارت خانه خدا و حرم رسول الله (ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم ـ از سالهای دور جوانی ـ هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافته ام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بی معرفتی، با رغبت و یا حتی از سر سیری، آسان می توانست در خط حج قرار بگیرد... و من نمی توانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حمله دار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمی توانست و جرأت نمی کرد نام مرا در فهرست حاجی های خود ـ چه رسد به عنوان روحانی کاروان ـ بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود... و این امید، اگرچه با حج ده روزه سال 58 که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزنده تر و مشتعل تر شد... در سالهای ریاست جمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم... اما امروز...؟ شور و اشتیاقی بی سکون و امیدی تقریباً فرو مرده...تنها تسلا به خواندن اینگونه سفرنامه ها یا شنیدن آنها است که خود بازافزاینده ی شوق نیز هست. این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده! زیارت قبول...»

کتاب« پیامبری و انقلاب و حکومت» جلال الدین فارسی

رهبر انقلاب به مناسبت بعثت نبی اکرم (ص) ضمن نقل خاطره ای از رهبرانقلاب، سه منبع پیشنهادی ایشان برای مطالعه زندگی پیامبر (ص) را معرفی کرده است. رهبرانقلاب تاکید کردند: «صرف اینکه بنشینیم، بگوئیم آیه ای نازل شد و جبرئیلی آمد و پیغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشویم که کی ایمان آورد و کی ایمان نیاورد، مسئله ای را حل نمیکند.

مسئله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همه ی حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر است - درس بگیریم. همه ی این بیست وسه سال درس است. من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه ی این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است... جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.

یک کتابِ خوبِ فراموش شده برای مطالعه ی زندگی پیام اعظم(ص)؛ «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه ی سه جلدی است؛ کتاب هایی از جلال الدین فارسی که در دهه ی شصت منتشر شد و انتشارات «انجام کتاب» آن را چاپ کرده است.»

منبع:بنقل از رسانه حوزه

مدیریت سات-پیراسته فر:باتوجه به اینکه حجت لاسلام قرائتی مرددوست داشتنی است وبه خیلی ازماها(نسل اول انقلاب)حقی دارد،ماراباقرآن آشناکرد،خودمن برنامه ام راطوری تنظیم می کردم که سرساعت پخش «درسهایی ازقرآن»پای تلویزیون بنشینم،هنوزهم کماکان ازمشترین برنامه های آقای قرائتی هستم درتفسیروتبیین آیات قرآن خیلی کاربلداست،اینهاراجهت اطلاع این معلم عزیزمی نویسم که درابعاددیگرهم توانمندباشد،ویاحداقل توقفگاه علاقمندانش نباشد-درمطالعه،کتابخونی،روزنامه خوانی،وحتی مطالعه درفضای مجازی.

مطالعات امام خمینی:

مام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان می  دیدم. گاهی اوقات می  شد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می  رفتیم، می  دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمی شدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می  رفتند. /فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60

امام خمینی کتابهای تاریخی وداستانی مطالعه می کرد

این روزها امام نمی رسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی که من گفته ام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه کتاب می خواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب می آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر داستانهای معروف را خوانده اند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتاب های تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! می خواهم بگویم امام از این سبک چیزها می خواندند./حجة‏الاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60، ص 24

امام خمینی کتابهای مؤلفان ضددینی رامطالعه می کرد

امام خیلی مطالعه می  کردند. شاید بتوانم بگویم که همۀ کتابهای کسروی را مطالعه کرده بودند. همه کتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع که مطالعه مجلات و مقالات روزنامه ها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. /آیت ‏الله صادق خلخالی.

امام خمینی خیلی ازکتابهای نویسندگان معروف رامی خواند

امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می  کنند که چشمشان خسته می شود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا تهران می آمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه می کردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه می کردند درمی آمد. اکثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند و تاریخ مشروطه را خوب می دانند./حجة‏الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – دلیل آفتاب، ص 163

عکسی کمتر دیده شده از امام خمینی در حال مطالعه روزنامه

مطالعه مستمر«روزنامه ها»راداشت.

امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می  آیند و می فرمایند: «روزنامه  ها چه شد؟»/حجة‏الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50، ص 27. 

مطالعه امام خمینی «فقط قرآن وتفسیرنبود»

مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه کار امام است و گاهی امام مطالبه این نوع کتابها را می نمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده می کنند. 

امام خمینی همیشه درمطالعه بود

در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب، ایشان را می دیدیم./فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 164

مدیریت سایت-پیراسته فر:وامااینکه جناب آقای قرائتی گفته اند:سال به سال رادیووتلویزیون نمی بینندالااخبارکوتاه.

تعقیبات نمازگوش دادن به اخباررادیوهای خارجی(BBC)

وقت اخبار رادیو «بی بی سی »یک ربع به هشت شب بود که درتابستان، دقیقاً بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. امام درایوان منزلشان نمازمی خواندندخودم دیدم که حضرت امام همین­که نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن اخبار رادیو بی بی سی  رفتند

و زمانی که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام  شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند.

حجت الاسلام قرائتی

با آن که ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقیّد بودند، اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند.

این­چنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.

امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه‏ ریزی و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصی از شبانه روز را به عبادت و ذکر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه می‏پرداخت. قدم زدن و در همان حال ذکر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه‏ اش بود. او در حالی که عمرش به نود‌سال نزدیک شده بود

 یکی از پرکارترین رهبران سیاسی جهان به شمار می‏رفت که نشاط خدمت در راه تعالی جامعۀ اسلامی و حلّ مشکلات آن را هیچ گاه؛ حتی در سهمگین‏ ترین حوادث از دست نمی ‏داد.

امام خمینی ریالعلاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی کشور و مطالعه دهها بولتن خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، او در چندین نوبت در شبانه‏ روز تحلیلها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی ‏زبان را گوش می‏داد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد .

منبع:گذری بر اعتقادات، آرمانها و هدفهای امام خمینی/سایت جماران+اندکی ویرایش وپردازش.

***

بیوگرافی حجت الاسلام قرائتی

حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در هشتم دی ماه ۱۳۲۴ در شهر کاشان دیده به جهان گشود. پدرش، شیخ علینقی قرائتی، از بازاریان خوشنام و مذهبی شهر بود. شهرت قرائتی از این جهت به این خانواده داده شده بود که پدر شیخ علینقی قرائتی در دوره رضاشاه با برگزاری مراسم قرائت قرآن در خانه ها به احیای سنت ها و مفاهیم دینی همت می گماشت. حاج شیخ علینقی نیز با وجود اشتغال در بازار، سیره پدر را پی گرفت و علاوه بر آموزش قرآن، در احیای مساجد و تکایای مخروبه فعال بود. از همین رو وی علاقه مند بود محسن نیز به تحصیل علوم دینی بپردازد.

براین اساس محسن قرائتی در سن چهارده سالگی به اصرار پدر وارد حوزه علمیه کاشان به ریاست آیت الله حاج شیخ جعفر صبوری قمی شد. وی علاوه بر تحصیل مقدمات، در جلسات تفسیر قرآن توسط آیت الله حاج شیخ علی آقا نجفی شرکت می کرد. جلساتی که موجب پیوند وی با قرآن شد. یک سال بعد (۱۳۳۹) برای تکمیل تحصیلات خود به قم عزیمت کرد. در این شهر در مدارس دینی آیت الله گلپایگانی و خان مشغول تحصیل شد. در مدت تحصیل، چندی به نجف اشرف رفت و به تحصیل رسائل و مکاسب پرداخت. مدتی هم در حوزه علمیه مشهد به فراگیری علوم دینی مشغول شد. پس از طی دروس سطح عالی در درس خارج فقه حاضر شد.

حجت الاسلام محسن قرائتی از دوره تحصیل لمعه به مطالعه تفسیر مجمع البیان همت گماشت. از همان زمان، مطالعات و مباحثات تفسیری خود را یادداشت می کرد. افرادی چون آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی و شهید نورالله طباطبایی نژاد وی را در مباحثات تفسیری همراهی می کردند. توشه او در مطالعات تفسیر موجب شد چون از تصمیم آیت الله ناصر مکارم شیرازی برای نگارش تفسیر به زبان فارسی آگاهی یافت، داوطلب همکاری در گروه نویسندگان آن شود. این همکاری به مدت پانزده سال ادامه یافت و حاصل آن تفسیر نمونه است. بعدها حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی با تجربه ای که از نگارش تفسیر نمونه به دست آورده بود، به تدوین تفسیر نور همت گماشت. تفسیری که با هدف فهم عامه نوشته شده است.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی پس از پایان تحصیل علوم دینی، به وعظ و تبلیغ مشغول شد. او اما در روش تبلیغ ابداعاتی به عمل آورد. بدین گونه که وی به جای استفاده از منبر و روش سنتی تبلیغ، بسان معلمان از گچ و تخته سیاه بهره برد. این شیوه مورد توجه و تشویق عالمان برجسته ای چون آیت الله علی مشکینی و شهید مطهری قرار گرفت. از همین رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی به توصیه و پیشنهاد استاد مطهری به اجرای برنامه (درس هایی از قرآن) در تلویزیون پرداخت. برنامه ای که بیش از سی سال به صورت هفتگی تداوم مستمر داشته است. اجرای موفق این برنامه و اقبال عامه مردم به آن موجب شد امام خمینی در سال ۱۳۶۱ وی را به نمایندگی خود به سمت سرپرستی سازمان نهضت سوادآموزی منصوب کند. سازمانی که در طول حیات خود به موفقیت شایانی دست یافته و جایزه های بین المللی فراوانی کسب کرده است.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را داشته و معتقد به احیای سنت های فراموش شده در جامعه اسلامی است. از همین رو در سال ۱۳۶۹ با پشتیبانی مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، به تاسیس ستاد اقامه نماز و در سال ۱۳۸۳ به ایجاد ستاد احیای زکات همت گماشت.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی همچنان خود را یک معلم قرآن می داند و در مراکز دینی مختلف از جمله حوزه علمیه قم به انتقال تجربیات خود در امر وعظ و تبلیغ می پردازد.

همالیاکجاست؟مرتفع ترین قله همالیا؟

همه‌چیز درباره کوه مشهور هیمالیا/ ارتفاع جدید اورست چقدر است؟


رشته کوه «همالیا»کجاست؟

کشور نپال که جایگاه ۸ کوه بزرگ جهان است با کشورهای هند و چین همسایه بوده و راهی به دریا ندارد.

 رشته کوه بخشی از کشورهای پاکستان، شمال هندوستان و همچنین قسمتی از کشور چین را شامل می شود. امابزرگترین و مهم ترین بخش رشته کوه های هیمالیا در کشور «نپال» واقع شده است.

هیمالیا  همیشه پوشیده از برف است.

رشته کوه های نپال ۲۵۰ قله ی بیش از ۶ هزار متری داردبیش از ۱۰ قله ی بالای ۸ هزار متر هستند

وامامرتفع ترین این قلل«اورست»است که «بام دنیا »معروف است.که بلندای آن ۸۸۴۸ متر-ازسطح دریا-می رسد.

البته مردم نپال آن را با نام ساگارماتا می شناسند چرا که این کوه در ناحیه ای به اسم سولوخومبا و در قسمت ساگارماتای آن قرار دارد.

افسرسایبری"جاسوس"ستون پنجم دشمن بود"محمدحسین رستمی"مخبرآمدنیوز

منبع اخبار «آمدنیوز» لو رفت

اصولگرایی که «ستون پنجم دشمن »بود

محمد حسین رستمی  (متولد۱۴فروردین۱۳۶۴)جاسوسی که اولین اعترافات روح الله زم، مکالماتش با مدیر آمدنیوز پخش شد که به شکل مشمئز کننده ای در حال طلب کردن پول برای اخباری است که برای زم ارسال کرده است.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:درادامه مصاحبه جالب این جاسوس(رستمی)راباروزنامه شرق خواهیدخواند که مطالب عجیبی گفت:    محمدحسین رستمی باروابطی که با بچه های مذهبی داشته +چندسالی درس طلبگی(حوزه)نیزخوانده،دانشجوی انصرافی هم بوده واما درعین حال«استاددانشگاه شهیدبهشتی تهران»بوده!حتی توانسته بود بعنوان«مدافع حرم»تاسوریه برود،ولی ازهمانجا-مخفیانه-رفت اسرائیل!..رستمی باراه اندازی سایت عماریون وژست مدافع رهبری و درقالب یک حزب اللهی اصولگرای ۲آتشه دست به افشاگری علیه جریانات ضدولایت،حتی اصلاحطلبان می زده وآنگاه..گریزی به  عبدالله ابن اُبی(روح الله زم) می زنیم  وبه وضعیت خانوادگیش  ودیدگاه پدرش(حجت الاسلام محمدعلی زم،استادحوزه ودانشگاه)خواهیم پرداخت.

وبه رابطه اش بایک جاسوس دیگر(رضاگلپور)خواهیم پرداخت که بنظرمی رسدازاین منافق الگوگرفته باشد،درعملکردهای منافقانه اش)،

و

شباهت رستمی با«مسعودکشمیری»منافق نخست وزیری -موجب کشتن رجایی وباهنرشد-چیست؟

«محمدحسین رستمی» اما هویت جالبی دارد،شایدبتوان گفت کارهای این منافق ازروح الله هم خطرناکتربود که مرور آن می تواند بسیار درس آموز باشد.

رستمی اما هویت جالبی دارد که مرور آن می تواند بسیار درس آموز باشد.

روایت یک نفوذ/ اولین همکار داخلی آمدنیوز لو رفت

«محمد حسین رستمی» جوان ۳۴ ساله‌ای با هیبت کاملا حزب‌اللهی بود که چندی قبل خبر بازداشت شوک آورش به اتهام جاسوسی برای رژیم صهیونیستی رسانه ای شد.

رستمی بزرگ‌شده شهرری است و با تاسیس وب‌سایت «‌عماریون» در فضای رسانه ای شناخته شد. وی در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق پیرامون هدف تاسیس وبسایت عماریون گفته بود: «رسالت اصلی خود را در مبارزه با شیطان بزرگ آمریکای جهان‌خوار می‌دانیم».

خبرگزاری فارس(۱۳ آبان ۱۳۹۸) باانتشارعکس فوق می نویسد:شاید کمتر کسی به فردی با ظاهر حزب‌الهی شک کند؛ آن هم کسی که شعارهای انقلابی سر می‌دهد و سایت عماریون را با هدف مبارزه با شیطان بزرگ تاسیس می‌کند./پایان خبرفارس.

به گفته خودش کار رسانه‌ای را از ۱۴سالگی آغاز کرده است و البته تعریفش از کار رسانه ای به افشاگری خلاصه می شود! از «جریان انحرافی» تا «ظریف» سوژه های افشاگری وب سایت عماریون به مدیریت رستمی بود. افشاگری های تند و تیزی که بسیاری از آنها خلاف واقع بود.

ماجرای شایعه دروغین درباره جاسوس بودن «همسر دوم ظریف»!

رستمی چندی قبل با انتشار یک عکس جعلی مدعی شده بود که همسر دوم ظریف به جرم جاسوسی بازداشت شده است. خبری که به سرعت در فضای مجازی پیچید و البته مشخص شد که نه زن دومی در کار است و نه اتهام جاسوسی مطرح شده است.

افشاگری های متعدد درباره مشایی و جریان انحرافی

رستمی که ظاهرا بین احمدی نژاد و مشایی تفکیک قائل بود، اخبار و پرونده های متعددی در مورد مشایی منتشر کرده بود. می‌گوید چون اسناد دقیق داشتم هیچ وقت از من شکایت نکردند اما بعدا ارتباطاتش با برخی افراد منتسب به جریان انحرافی سوال برانگیز شد.

وی که در سال 96 چند مدتی به جبهه های سوریه رفته بود، ناگهان به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی بازداشت شد.

در آن زمان آمد نیوز درباره رستمی نوشت: «او با اتهامات واهی به هشت سال زندان محکوم شده است. و به خاطر پیگیری یکی از سرداران ارشد سپاه پاسداران به زندان افتاده است. رستمی در پی نزاع‌های متعدد درون قدرت در جمهوری اسلامی و قربانی کردن نیروهای بی‌حاشیه و خدوم در ساختار حاکمیت توسط سرداران و نیروهای ارشد امنیتی ایران بازداشت شده است».

حالا مشخص شده که وی از همدستان روح الله زم بوده است. ارتباطی که مانند جاسوسی برای موساد هیچ سنخیتی با ظاهر سازی های محمدحسن رستمی ندارد!

هنوز مشخص نیست که وی از ابتدا هویت واقعی خود را پنهان می‌کرده و یا در مرور زمان دچار تغییر شده است.موضوعی که واکاوی آن می تواند خطر نفوذ و ظاهرگرایی را به خوبی نشان دهد./منبع:۱۳۹۸خبرگزاری فارس.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«محمدحسین رستمی »حتی توانسته بودبعنوان«مدافع حرم»راهی سوریه بشود

رستمی از چهره‌هایی بود که از او به‌عنوان «نیروی ارزشی و حزب‌اللهی» نامبرده می‌شد و حتی به شکل داوطلبانه راهی سوریه شده بود اما ۱۴ مهر ۱۳۹۵ بازداشت و به اتهام ارتباط با اسرائیل ده سال زندان محکوم شد.

دراولین اعتراف زم ،گفت با فردی به نام محمدحسین رستمی که در سوریه بود ارتباط داشتم. در تماس‌هایی که داشتم از او درباره «سطح دسترسی» سوال کردم و او  متقابلا  تاکید کرد که از «سطح درستی» بالایی برخوردار است.

 بعد از این بود که «محمدحسین رستمی چهار یا پنج خبر برایم فرستاد»، دقیق یادم نیست چندتا و منهم برایش از طریق صرافی پول فرستادم.

در بخشی از این تصاویر پخش شده ازتلویزیون ، صدای محمدحسین رستمی پخش شد که به روح‌الله زم می‌گفت: «هنوز پول به دستم نرسیده است» .... «پول جور کن روح‌الله، پول، پول.»

روح‌الله زم بعد از پخش این صدا گفت که این آخرین مکالمه من با رستمی قبل از بازداشت اوست  که من خودم یاد هست «دو سه بار به او پول دادم

«روح الله زم» برای تفهیم بیشتربه رستمی می گوید:مشخصات محور عملیاتی را می‌خواستی،  زمان عملیات را می‌خواستی و نقطه عملیات را می‌خواستی که بگذاری در کانالت. ..


مصاحبه روزنامه شرق با یک «افسرسایبری حزب اللهی» که جاسوس اسرائیل بود.

این مصاحبه  درتیر۱۳۹۰ با مدیر سایت «عماریون»انجام گرفته است. 

مصاحبه روزنامه شرق با یک «منافق» که ظاهرش حزب اللهی بود.

   شرق: گفت‌وگو با مدیر یک سایت شاید به خودی خود خیلی مهم نباشد. اگر هم مهم باشد جایش احتمالا در صفحه تکنولوژی یا ‌آی.تی روزنامه است. گفت‌وگو با مدیر سایت «عماریون» را یک ماه پیش انجام دادم. محمدحسین رستمی خوب حرف می‌زند. حزب‌اللهی است و از تیپ ظاهرش هم می‌توان به این موضوع پی برد. نخست قرار بود ساعت پنج صبح در حسینیه صنف لباس‌فروشان تهران -یعنی همان جایی که پاتوق بچه حزب‌اللهی‌هاست -گفت‌وگو کنیم که نشد.

می‌گوید زمانی مشاور احمدی‌نژاد هم بوده. جنس خودش را«سایبورگ» می‌داند

محمدحسین رستمی می گوید: اولین کسی که درتهران« کامپیوتر خانگی» داشت، پدرمن بود»

اگرچه موضوع جریان انحرافی از اردیبهشت به مد روز اصولگرایان بدل شده و سران آنها به ‌صورت روزانه نسبت به وجود جریان عجیب و غریب و خوف‌انگیزی که می‌خواهد فلان و بهمان کند، خبر می‌دهند؛ اما شاید باورتان نشود گروهی وجود دارد که از اواسط سال گذشته نسبت به وجود این جریان به اصولگرایان هشدار می‌داده.

مدیر«سایت عماریون»افشاگر جریان انحرافی

به آرشیو سایت عماریون که نگاه می‌کنی، می‌بینی هم و غم‌شان را گذاشته‌اند تا خبر پشت خبر منتشر کنند و هشدار پشت هشدار بدهند.

سایت عماریون، سایتی است که روزانه از جن‌گیرها، جن‌گیری، رمالان و رمال‌گری خبر می‌دهد. نام‌شان هم تقریبا شبیه قرارگاهی است که همین چندوقت پیش نام‌هایی مانند حسین ‌الله‌کرم، پناهیان، طایب، آشنا و... موجودیت آن را اعلام کردند.

محمدحسین و چند نفر دیگر از دوستانش از خانه، سایت را به‌روز می‌کنند

«محمدحسین رستمی» گله می‌کند از حزب اللهی‌هایی که قرار بوده کمک کنند در افشاگری‌هایی که سایت‌شان علیه جریان به قول او انحرافی منتشر می‌کنند که گویا نکرده‌اند.

ناراحت است از این که قرار بوده دفتر و دستکی برایشان مهیا کنند و نکرده‌اند.

محمدحسین رستمی از جوانانی است که در ستاد احمدی‌نژاد حضور داشته‌ و فعالیت جدی سیاسی‌اش را آنجا آغاز کرده‌؛ حالا اما او منتقد دولت است. تند و تیز انتقاد می‌کند چنانکه انگار نه انگار در انتخابات سال‌های ۱۳۸۴ و۱۳۸۸ در ستاد احمدی‌نژاد فعالیت می‌کرده. گفت‌وگو با مدیر سایت عماریون پر بود از حرف‌هایی که بعد از اتمام آن حاضر به انتشارشان نبود.

شرق:سایت شما در سایت عماریون چیست؟

 محمدحسین رستمی: حقیر مدیر مسوول سایت هستم. سال ۱۳۸۴ ما گفتیم یک هوای تازه وزیدن گرفته...

شرق: ‌اینکه شعار ستاد علی لاریجانی بود؟

 رستمی: البته ما وی را قبول داریم اما ملاک ما رهبریست و با کسی عقد اخوت نبسته‌ایم.

ما اگر هم با مشایی یا فردی مخالف هستیم چون امام خامنه‌ای در نامه سال ۱۳۸۸ به دکتر احمدی‌نژاد فرمودند، البته در حدود دو سال پیش فرمودند مشایی مساله اصلی نیست و فرعی است. اما باید مساله فرعی را باز کرد و به مردم توضیح داد. مثالی برای شما بزنم؛ آیا کراک در جمهوری اسلامی مساله فرعی یا اصلی نظام و مردم است؛ خب نه! اما آیا نباید به آن پرداخت؟

شرق: ‌روند شکل‌گیری سایت عماریون از کجا شروع شد و چه شد به این نتیجه رسیدید که سایتی ایجاد کنید که در آن، اینچنین بی‌پروا به برخی می‌تازید؟

خبرنگار«رجانیوز« وصراط

  رستمی: من در یکسری از سایت‌های خبری مانند صراط و رجا و چند سایت دیگر خبرنگار بودم. با اینها مشکل پیدا کردم و زدم بیرون..

«رستمی»کارمندوزارت رفاه

مردادماه سال گذشته در وزارت رفاه کار می‌کردم که این سایت را راه انداختیم.

«سایت عماریون» مرداد و شهریور ۱۳۸۹ ثبت شد.

  شرق:هزینه‌های راه‌اندازی سایت چطور تامین شد؟

رستمی: مدیرکل بازرسی یکی از وزارتخانه‌ها هزینه‌های ابتدایی سایت را به ما پرداخت کرد.

 شرق:بر چه اساسی و از کدام منبع؟

  رستمی:من منبع این پرداخت‌ها را نمی‌دانم اما آقای مدیرکل به من گفت، تو چون تجربه کار خبری داشتی بیا و یک سایت برای ما راه بنداز. الان هم بر سر مالکیت این سایت اختلاف‌نظر هست بین ما و این بنده‌های خدا.

  شرق:کدام بنده‌های خدا؟

  رستمی:  بین ما و آقای «مت...» به عنوان مدیرکل بازرسی که از مسوولان ارشد ستاد انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد بودند و از نزدیکان آقای محصولی. وی قرار بود یکی از وزرا باشد که نشد. قرار بود رییس سازمان حج بشود که آن هم نشد.

شرق: ‌ایده تشکیل «سایت عماریون» متعلق به چه کسی بود؟

 رستمی: ایده من بود. چون آقا (رهبرانقلاب)آمدند و فرمودند: «اَینَ عمار؟» ما در رسانه‌ها عمار ندیدم پس این رسانه را راه انداختیم.

این سایت پاسخی به ندای این عمار آقا (رهبرانقلاب)بود.

شرق:چه شد که این ایده شکل گرفت؟

 رستمی: من آن موقع ۲۰ سالم بود اما از دوران نوجوانی کار سیاسی می‌کردم در گروه‌های مذهبی که به نام «حزب‌الله» معروف بودند.

همان‌طور که گفتم ما سال ۱۳۸۴ دیدیم یک هوای تازه‌ای در کشور وزیدن گرفته، چه در جبهه نخبگان چه آن طرف. البته این را هم بگویم که اگر آن‌وری‌ها روی یک نفر می‌بستند، انتخابات را می‌بردند.

شرق:خب این چه دلیلی برای رویش نخبگان است؟

رستمی: شما افرادی را می‌دیدید که فکر نمی‌کردید روزی رییس‌جمهور بشوند. رویش احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی و همچنین روآمدن افراد جدید؛ باعث شد بنده و دوستانم در فضای سیاسی فعال‌تر شویم.

شرق:کجا زندگی می‌کردید؟

رستمی: ما از ابتدای حیات‌مان بچه خاک پای سیدالکریم «شاه عبدالعظیم» بودیم و رعیت سیدالکریم (علیه السلام)؛ به قول آقای حجاریان بچه جایی هستیم که حاشیه بر متن غلبه دارد.

طیف فکری ما هم حزب‌الله بود.

حزب‌الله که عضو و غیرعضو نداشت اما در کارهایی که تشخیص می‌دادم به نفع اسلام و نظام است، شرکت می‌کردم.

 شرق:مثل چه کارهایی؟

مدیرسایت-پیراسته فر:مثل جاسوسی!فروختن اخبارنظام به معاندین(آمدنیوز)کاسبی کردن،البته درقبالش ازآقای«روح الله زم»پول می گرفت!

رستمی: کفن پوشیدن‌ها و... که فکر می‌کنم به این زودی‌ها تکرار هم بشود. در سایت هم خبر احتمال «کفن‌پوشی »حزب‌اللهی‌ها علیه وضع کنونی را زده‌ایم.

رستمی(جاسوس)یکی ازکفن پوشان بود!

من(رستمی) به این کفن‌پوشی افتخار می‌کنم.

داشتم می‌گفتم: در سال ۱۳۸۴ ما دیدم که آقای احمدی‌نژاد به ما نزدیک‌تر است؛ در نتیجه وارد ستاد وی شدیم که آقای بذرپاش هم رییس بود. عده‌ای جوان بسیجی بودیم که دور هم جمع شدیم؛ از انتخابات هیچ چیزی به معنای حرفه‌ای و غربی آن نمی‌دانستیم.

بنده در ستاد مرکزی که مسوولش آقای بذرپاش بود، کار کردم. حقیر به این اعتقاد دارم که قلوب مردم دست خداست، چه وقتی که احمدی‌نژاد رای می‌آورد، چه وقتی که آقای خاتمی، رییس‌جمهور می‌شود و چه زمانی که بنی صدر رای می‌آورد.

شرق: ‌در ستاد چه می‌کردید؟

رستمی:  کار رسانه‌ای می‌کردیم چون من از ۱۴، ۱۳ سالگی کار خبری و تبلیغاتی(جنگ روانی) می‌کردم به این امور آشنا بودم. پدر من اولین کسی است در تهران که کامپیوتر داشته؛ فکر کنم از سال ۱۳۶۸ وی کامپیوتر داشته‌اند و به خاطر همین من جنسم سایبورگه.

شرق:خب انتخابات برگزار شد و احمدی‌نژاد رییس‌جمهور؟

رستمی:  فیلم «آژانس شیشه‌ای» را دیده‌اید که بازیگر نقش جانباز بسیجی می‌گوید: «بعد از جنگ برگشتیم سر زمینمون بی‌تراکتور»؛ حقیر هم قبل از انتخابات تفحص بودم و بعد هم برگشتم سر «تفحص». بنده از دوران نوجوانی و دانشجویی منطقه می‌رفتم.

درکار«تفحص اجسادشهداء»همکاری می کردم

شرق:چند وقت تفحص بودید؟

رستمی:  ۱۳ ماه. تفحص تعطیل شد و رفتم ستاد احمدی‌نژاد. بعد از پیروزی دوستان رفتند پست گرفتند و ما برگشتیم منطقه جنگی«تفحص شهدا.»بعد هم یکسری نهادها به دلیل سابقه خبری که من داشتم، خواستند برایشان بولتن خبری درست کنم.

شرق:چه نهادهایی؟

 رستمی: نمی‌توانم بگویم. ب

برخی دوستان به من گفتند تو زن و بچه‌داری و بچه‌ات گناه دارد. به من گفتند برگرد تهران چون ممکن است شهید بشوی.

من هم برگشتم و در «حراست سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های وزارت کشور» مشغول به کارشدم.

جاسوسی که با«غازچران»اختلاف داشت!

یک مدت ماندم تا اختلاف پیدا کردم با جوان‌هایی که تا قبل از ۱۳۸۴ «غاز می‌چراندن» ولی بعد از پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات به الاف و الوف رسیدند.

 شرق:«غازچران»یعنی چه؟

 رستمی: یعنی طرف نمی‌دانست فرق کاغذ گلاسه و کاهی چیست بعد ناگهان شد مدیرکل روابط عمومی فلان اداره. آقایان به صرف حضور در ستاد پست گرفتند. مثلا همین آقای... که شد مدیر کل بهزیستی حتی کارت پایان خدمت وی هم مجعول بود، تخصص هم نداشت.

 شرق:اما گویا دکترا دارند؟

تقوا داشته باش،نه مدرک(البته کمی جاسوسی هم بلدباشی)

  رستمی:  اگر دکتر است مدرکش را بیاورد، حالا اصلا دکترا هم داشته باشد که ندارد؛ خوب که چه؟ مدرک دکترا چه قلابی و چه حقیقی، آیا مدارک دانشگاهی جای تقوا را می‌گیرد؟یا مایه رستگاری در آخرت می‌شود؟

این همه اشخاص دارای مدارک دکترای فراماسون در داخل و خارج چه می‌کنند؟ دکتر شدن در هیچ رشته‌ای موجب راه بردن به حق نمی‌شود؛ علم چندان که بیشتر خوانی - چون عمل در تو نیست؛ نادانی!

 شرق:خب اینکه چه کسی در چه پستی باشد به نظر رییس‌جمهور بستگی دارد؟

 رستمی: صرف تشخیص کفایت نمی‌کند. این انتصاب‌ها برای این بود و هست که... بلند‌تر از خودش را نمی‌توانست بپذیرد.

من دولت آقای خاتمی را در رابطه با تخصص محوری و اجرای سیاست‌های موفق اقتصادی بیشتر قبول دارم. بسیار موفق‌تر بود. چون خاتمی بلند‌تر از خودش را می‌توانست ببیند.

 شرق:بعد از سازمان شهرداری‌ها کجا رفتید؟

«علی فائز »کیست؟

رستمی: یک مدت کار آزاد می‌کردم. مثلا شما اگر «علی فائز »را در اینترنت سرچ کنی، مقالاتی را پیدا می‌کنی که حقیر با نام مستعار به سایت‌های مختلف مثل «سایت الف» می‌دادم.

کارگاه خبرنگاری می‌گذاشتم. درس می‌دادم. عکاسی می‌کردم و عکس می‌فروختم.

اما بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ دوستانی در دولت به ما گفتند بیا یکی از وزارتخانه‌ها. من هم رفتم وزارت رفاه.

 شرق:پس در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، هم در ستاد احمدی‌نژاد بودی؟

رستمی:بله. اگر همین الان هم با همین اطلاعات دوباره انتخابات برگزار شود با همان کاندیدا‌ها، من دوباره از احمدی‌نژاد حمایت می‌کنم.

 شرق: ‌خب چرا سایت علیه اطرافیان وی(احمدی نژاد) راه انداختید؟

 رستمی:   چون اینها منحرف شده‌اند.

 شرق:از چه؟

  رستمی: از خط حزب‌الله.

   شرق:بعد رفتید وزارت رفاه؟

مسئول بازرسی وزارت رفاه (محمدحسین رستمی)

  رستمی:  بله! به دلیل تجربه‌هایی که داشتم رفتم بازرسی وزارت رفاه؛ بعد آنها گفتند ما می‌خواهیم یک سایت بزنیم. من در بازرسی کار می‌کردم اما سایت را هم مدیریت می‌کردم.

عجب آدم باتقوایی بوده این آقای جاسوس!

محمدحسین رستمی:این را هم بگویم که ما حتی از اینترنت وزارت هم استفاده نمی‌کردیم. شرعا حرام بود. همه هزینه‌ها را هم آقای«مت...» پرداخت کردند. تا آذر ۱۳۸۹ همه چیز خوب پیش رفت.

محمدحسین رستمی+مسعودکشمیری

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:چقدر این منافق به «کشمیری» شباهت دارد:

کشمیری صدای آرامی داشت؛ یک ریش محرابی قشنگ و مراقبت شدید نسبت به مسائل شرعی. «در جیبش همیشه دوتا خودکار می‌گذاشت؛ 

یکی برای کارهای شخصی و یکی هم برای کارهای اداری؛ یعنی نمی‌خواست برای کار شخصی از خودکار« بیت‌المال »استفاده کند. »منبع:۱۶ شهریور ۱۳۹۰ سایت مشرق.

همکاری ۲جاسوس(رستمی وگُلپور)

رضاگلپور-شهرزادقلی خانی-رئیس دفتر-بازرس ویزه سرافراز-رئیس سازمان صداوسیما

رضاگلپور+شهرزاد میرقلی‌خان(رئیس دفتر-بازرس ویژه سرافراز)

ادامه سخنان منافق جاسوس(محمدحسین رستمی):در آذرماه «برادر عزیز و متعهد ما آقای رضا گلپور» آن نامه معروف را خطاب به مشایی نوشت. نامه را صبح منتشر کردیم و برای اینکه نتوانند فشار بیاورند، سر کار نرفتم. موبایلم را هم خاموش کردم اما اشتباه کردم و دسترسی به کارتابل‌های سایت را مسدود نکردم. ساعت ۱۰ شب گوشی را روشن کردم، آقای «مت...» که از مدیران آنجا بود و هزینه‌های ایجاد سایت را داده بود زنگ زد و گفت ما می‌خواستیم با مشایی بیعت کنیم بی‌خود کردی این نامه را منتشر کردی.

گفتم شما که تا دیروز می‌گفتید مشایی ال است و بل. گفتند با نامه آقای گلپور، نظام به هم ریخته است شما باید نامه را از سایت بردارید. گفتم من در خیابان هستم و به محض اینکه به خانه برسم مطلب را از سایت بر می‌دارم. تا من به خانه برسم آنها خودشان مطلب را پایین آورده بودند. فردا من را از وزارت رفاه اخراج کردند و حتی حقوق چندماهه من را پرداخت نکردند. من هم دسترسی اینها به کارتابل‌های مدیریتی سایت را بستم و با تعدادی از دوستان از خانه‌هایمان فعالیت سایت عماریون را ادامه دادیم. بعد از این ما شدیم «اخ» و «چیز» و «ویز» دولت و شدیم ضد ولایت. نامه را هم سرانجام با فشار غیرمتعارف، غیرمعقول و غیر رسمی حذف کردند.

 شرق: ‌و بعد شما دوباره نامه را منتشر کردید؟

رستمی:  نه

 شرق:چرا؟

 رستمی: چون دوستان گفتند شما کار خودت را کرده‌ای.

 شرق: ‌دوستان کی هستند؟

 رستمی: برادران‌مان در سایت‌های دیگر.

 شرق: ‌و فشار نامتعارف یعنی چه؟

رستمی:  مثلا از دفتر فلان مقام دولتی زنگ می‌زدند که باید نامه را بردارید.

ما یک بمب منفجر کردیم که دولت باید هزینه‌اش را می‌داد و البته باید همچنان هزینه این نامه را بدهد؛ یا بیاید رسما نفی کند یا از ما شکایت کند.

بالاخره در این نامه ما، اتهام‌هایی را متوجه چشم اسفندیار دولت کرده‌ایم؛ جالب است بدانید یکی از هزینه‌های این نامه برکناری متکی بود.

 شرق:رابطه این نامه و حذف متکی چیست؟

رستمی:  نامه رضا گلپور که در مورد مشایی بود به متکی چه ربطی دارد؟

گویا شما از اختلاف وزیر سابق امور خارجه و آقای احمدی‌نژاد اطلاعی ندارید؟

! دولت برای اینکه یک جریان جدید فکری درست کند، متکی را با آن شرایط حذف کرد. ملی‌گراهای خارج نشین نزدیک به دولت هم در سایت‌هایشان، این تحلیل‌ها را زدند. یکی از دلایل عزل متکی، انحراف افکار عمومی از جریان ضد مشایی بود.

 شرق:ملی‌گراها؟

 رستمی:  مثلا خانم پریوش سطوتی، همسر مرحوم دکتر فاطمی.

 شرق:خب بعد از اینکه از وزارت رفاه اخراج شدید خودتان سایت را بالا آوردید؟

 رستمی:  بله. با کمک دوستان و از سر تکلیف. چون پول نبود و فقط تکلیف بود.

جالب است بدانید ما در سایت‌مان مدرس دوره خبرنگاری هم به عنوان همکار داریم.

 شرق:رابطه شما با قرارگاه «عمار» چیست؛ همین قرارگاه که هم اسمش شبیه شماست و هم شما خبرهایش را جزبه‌جز پوشش می‌دهید؟

 رستمی: سمتی ندارم.

 شرق:یعنی رابطه‌ای میان شما با قرارگاه عمار نیست؟

رستمی:  این قرارگاه خیلی بعد از سایت ما تشکیل شد.

 شرق:یعنی نخست رسانه تشکیل شد بعد ارگان؟

  رستمی:  خب هم تاریخ ثبت سایت عماریون مشخص است هم قرارگاه عمار، ما در مرداد ماه ۱۳۸۹ سایت را ایجاد کردیم اما قرارگاه عمار ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ ایجاد شده است.

 شرق:خب بالاخره سایت عماریون رسانه قرارگاه عمار هست یا نه؟

رستمی: می‌تواند باشد. غیر از ما سایت‌های بی‌باک و صراط هم هستند. حتی اگر خبری باشد خبرگزاری فارس هم منتشر می‌کند.

 شرق:یعنی قرارگاه عمار نتیجه منطقی سایت عمار است؟

 رستمی: می‌تواند برداشت شما درست باشد اما به همه اعلام می‌کنیم که عماریون یک اتفاق تازه است.

 شرق:استقبال مخاطبان از سایت شما چطور بوده؟

رستمی:خوب بوده. ما بیشتر مرکز انتشار برخی اخبار و مطالبی هستیم که بقیه نمی‌توانند آنها را منتشر کنند. الان حدود ۷۵۰۰ ای‌پی، بازدید از صفحه اول داریم و رنکینگ مادر سایت‌های ایرانی الان بالاتر از ۵۰۰ است.

 شرق:رابط شما با قرارگاه عمار کیست؟

رستمی:ما از این نوع ساختارها نداریم و نامتقارن هستیم.

 شرق: ‌خیلی به این واژه‌های نظامی علاقه دارید؟

 رستمی: شاید سوابق نظامی هم داشته باشم.

 شرق:شما سنی ندارید که؛ کجا سابقه نظامی پیدا کرده‌اید؟

رستمی: تمام جهان اسلام عرصه حضور ماست.

 شرق:تمام مطالب سایت را با قرارگاه چک می‌کنید؟

رستمی: نه. کسی حق ندارد در کار ما دخالت کند. مسوولیت این سایت با من است. قرارگاه عمار با انتشار خیلی از مطالبی که ما منتشر کردیم، موافقت ندارد.

 شرق:واکنش‌ها به سایت شما چه بوده؟

 رستمی: من امروز که با شما صحبت می‌کنم از دادگاه برمی‌گردم چون شکایت‌هایی از سایت ما شده است.

شرق:همه خبرهایتان را یک شب می‌گذارید گویا؟

رستمی:  اخبار ویژه را یک شب می‌گذاریم که سایت‌ها بتوانند بردارند. حرفه‌ای‌گری است دیگر. این ساعت خبر را می‌زنیم تا نتوانند فشار بیاورند که خبر را حذف کنید.

  شرق:از خبر‌هایی که منتشر می‌کنید این‌گونه به نظر می‌رسد که شما رسالت‌تان را فقط در انتشار اخبار به هدف افشاگری در مورد جریان معروف به جریان انحرافی می‌دانید؟

«جاسوس اسرائیل» درمبارزه باشیطان بزرگ!

 رستمی:  نه این‌گونه نیست، ما رسالت اصلی خود را در مبارزه با شیطان بزرگ آمریکای جهان‌خوار می‌دانیم،

اما اولین سایتی هستیم که این جریان انحرافی را به صورت علمی و متقن افشا کردیم.

ما سال ۱۳۸۸ گفتیم، به همه هم گفتیم. خیلی‌ها توجه نکردند. ما خیلی بیش از اینها راجع به این جریان منحرف نفوذی ضدولایت اطلاعات داریم که منتشر خواهیم کرد.

 شرق:تقریبا تمام اخبار سایت شما در مورد همین جریان مورد اشاره است و رد بسیاری از خبرها در این مورد یک‌جورایی به سایت شما بر می‌گردد؟

رستمی:  بله. تازه بیش از اینها سند داریم که هنوز کسی اطلاع ندارد.

 شرق:واقعا؟

 رستمی: بله. ما سند داریم. فکر می‌کنید چرا تا به الان مشایی از ما به صورت شخصی و قانونی شکایت رسمی نکرده است، چون می‌داند ما چه اسنادی از او داریم.

   شرق:شما سند‌هایی از مشایی دارید که رو کردید؟

رستمی:بله. وزارت اطلاعات من را احضار کرد، گفت: این نامه آقای گلپور که منتشر کردید، شماره دو و سه هم دارد؛ گفتم شک نکنید. به ما تکلیف شود، می‌زنیم. ما آدم‌هایی هستیم که اگر بگوییم کاری را می‌کنیم حتما انجامش می‌دهیم.

 شرق:تا به حال با شما برخورد شده؟

 رستمی: بله. یک‌بار به وزارت اطلاعات احضار شدم و امروز هم که رفتیم دادگاه. یکی شکایت رحیمی از سایت به دلیل انتشار نامه گلپور و دیگری نسبت دادن مشایی به فراماسونری. یک آقایی به نام غفاری که عکس‌اش را به اشتباه جای عباس غفاری، شیطان‌پرست گذاشتیم هم از ما شکایت کرده است.

 شرق:و سایت را همچنان ادامه می‌دهید؟

 رستمی: بله. بدانند ما تا حذف جریان انحرافی ادامه می‌دهیم یا آنها ما را حذف می‌کنند یا ما آنها را حذف می‌کنیم. دیگر کسی اینها را شعیب نمی‌داند. آقا عزیز- فرمانده سپاه - و حاج علی فضلی و دکتر عبدالحسین الله‌کرم خیلی بیشتر به شعیب شبیه هستند.

روزنامه شرق:دقیقا در سایت‌تان با چه می‌جنگید؟

رستمی:هر کس جلوی رهبری و تفکر ولایی بایستد.

 شرق:‌سایت عماریون را باید تبلور سایبری حزب‌الله دانست؟

رستمی:ان‌شاءالله این تلقی محقق شود.

‌ شرق:تحصیلات شما چیست؟

رستمی:بنده چندبار دانشگاه رفتم اما درس را تمام نکردم چون در دانشگاه علم ندیدم. درصد بالایی از دانشجویان ما دنبال علم نیستند و به خاطر جو و مدرک‌گرایی وارد دانشگاه شده‌اند. حقیر در رشته علوم‌سیاسی، تاریخ سیاسی تشیع و حقوق دانشگاه رفته‌ام.

 شرق:‌چه دانشگاهی؟

رستمی:دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه شیراز و دانشگاه جامع علمی- کاربردی شهید محلاتی سپاه. چون از اساتیدم علم ندیدم، درس را رها کردم البته مطالعات دانشگاهی و دینی متعددی دارم و به اصطلاح پای منبر خیلی از اساتید مسلم حوزوی و دانشگاهی بوده‌ام.

دانشجوی بیسوادی که استاددانشگاه «شهیدبهشتی»بوده!

روزنامه شرق: شما تلفنی به من گفتید امروز در« دانشگاه شهیدبهشتی »تدریس دارید؟

رستمی:بله! اما حراست آنجا بنده را به دلیل نقدهای صریحی که به دولت ناکارآمد داشته‌ام، ممنوع‌الورود کرده است.

شرق:‌دولت نهم یا دهم از نظر شما ناکارآمد هستند؟

رستمی:نهم‌اش البته بهتر بود.

شرق:‌و کی به این نتیجه رسیدید که دولت ناکارآمد است؟

رستمی:با مشاهده روند جاری کارها و حاکم شدن جریان منحرف نفوذی؛ الان روند کلی حاکم بر جریان اجرایی کشور که توسط یک حلقه مشکوک اعمال می‌شود، خودش را بیشتر نشان می‌دهد. این روند حتی ممکن است از سال ۱۳۸۴ شروع شده باشد.

‌شرق:نگفتید بحث تدریس را؟

رستمی:من به دعوت انجمن اسلامی برای دانشجویان کلاس می‌گذاشتم.

ش‌رق:انجمن یا بسیج؟

رستمی:انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی؛ من خیلی از این رفیق‌ها دارم. خیلی‌ها به من می‌گویند، تو از نظر فکری لیبرالی. بنده چند ماهی آنجا در مورد مبانی حکومت اسلامی و ولایت فقیه تدریس می‌کردم.

شرق : بدون مدرک تدریس می‌کردید؟

جاسوسی که تحصیلات حوزوی دارد و"ولایت فقیه»تدریس می کرد!

رستمی:من مدرک رسمی پیش‌دانشگاهی در رشته ریاضی و علوم‌تجربی دارم. البته حوزه هم بودم. اما سطح مطالعات زیادی به لطف خدا و بی‌بی حضرت فاطمه‌الزهرا (سلام‌الله‌علیها) دارم، نه به این شکل که کنکور بدهم و... اما در کلاس‌های حوزه به صورت آزاد شرکت کرده‌ام.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اصلاحات اندک-انتخاب بعضی ازتیترهاازاینجانب است.

روح الله زم کیست و چگونه سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد؟

روح الله زم کیست؟

«روح الله»فرزند«حجت الاسلام محمدعلی زم»است

دی ماه ۱۳۹۶ نام آمدنیوز بر سر زبانها افتاد. هرچند پیش از آن و با بازداشت برخی خبرنگاران در داخل ایران به دلیل ارتباط با آمدنیوز، موضوع روح الله زم و کانال او بحث برانگیز شده بود، اما بعد از آشوب های 96 بود که آمدنیوز به عنوان یک کانال دردسرساز زیر ذره بین قرار گرفت. کانالی که با صراحت، مردم را دعوت به اغتشاش می کرد.
فعالیت های آمدنیوز چنان بود که حتی تلگرام هم آمدنیوز را با شکایت ایران و به دلیل تبلیغ فعالیت های تروریستی از دسترس خارج کرد. با این حال کمی بعد همان تیم به نام صدای مردم کانالی را به راه انداخت که اکنون در اختیار سپاه پاسداران است.
روح‌الله زم شهریور ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمده و سازنده سایت و کانال تلگرامی آمد نیوز می‌باشد. او پس از اعتراضات سال ۸۸ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد و سپس ایران را ترک کرد.

روح الله زم(معروف به نیما) متولد ۵ مرداد ۱۳۵۷در تهران و فرزند حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی زم از سیاست‌مداران کشور است؛ محمدعلی زم در کارنامه سوابق خود، ریاست حوزه هنری، ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، ریاست هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس و مسئولیت معاونت فرهنگی- اجتماعی مناطق آزاد را دارد. در کارنامه فعالیت‌های هنری وی علاوه بر انتشار چندین جلد کتاب، تهیه کنندگی فیلم سینمایی نیز مشاهده می‌شود.

روح الله تا دیپلم بیشتر درس نخوانده است، با سو استفاده از منسبت های پدر روحانی اش وارد عرصه فیلمبرداری خبری شد و مدتی هم در آتیله ای عکاسی(محسن افشانی) کار می کرد.

روح الله زم سال ۱۳۸۱ برای اولین بار ازدواج کرد که ثمره آن یک دختر متولد ۱۳۸۲ می باشد، این زندگی در نهایت سال ۱۳۸۴ به جدایی و طلاق ختم شد


زم بعد از فرار در پاریس برای بار دوم ازدواج کرده است

روح‌الله زم که در دفتر فیلمسازی پدرش، فعالیت‌های هنری خود را به عنوان فیلمبردار آغاز کرد، در جریان اتفاقات سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. او که در حال سپری‌کردن دوران محکومیت خود بود، پس از خروج از زندان در قالب مرخصی چند روزه، از کشور متواری شد؛ زم ابتدا به مالزی رفت و پس از اخذ اقامت کشور فرانسه، در پاریس ساکن شد.

دستگیری سرشبکه سایت معاند آمدنیوز/ روح‌الله زم کیست + بیوگرافی

نیما زم بعد از خروج از کشور، پس از برقراری ارتباط با منافقین، سازمان‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی برخی کشورهای اروپایی و منطقه، فعالیت‌های خود را در زمینه تبلیغ علیه نظام در شبکه‌های اجتماعی آغاز کرد. او در سال ۱۳۹۴ همزمان با فراگیرشدن استفاده از نرم‌افزارهای ارتباط جمعی در ایران و فراهم شدن امکان تاسیس صفحات دارای مخاطب در این نرم‌افزارها، با کمک و همراهی برخی از عناصر نامطلوب، با تاسیس کانالی به نام «آمد نیوز» در نرم‌افزار تلگرام، فعالیت تبلیغی علیه نظام را در دستور کار خود قرار داد.

روح الله زم کیست و چگونه سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد؟
سال ۱۳۹۶ دو نفر از اعضای خانواده روح‌الله زم به جرم جاسوسی دستگیرشده و تحت بازجویی قرار گرفتند. مدیر آمد نیوز مدعی شد که این کارها برای تحت فشار گذاشتن او و تیم خبری اش می‌باشد. در روز ۱۹ مهر ۱۳۹۶ سردبیر کانال تلگرامی آمد نیوز پستی را منتشر کرد که در آن نوشته شده بود: به دلیل بازداشت دو نفر از اعضای خانواده آقای روح‌الله زم اسناد دست اولی را منتشر خواهیم کرد. ساعاتی پس از این پست تلگرامی، پدر روح‌الله زم در نامه‌ای دو پهلو دستگیری دو فرزندش را تأیید کرد و فرزندش را به آرامش بیشتر فراخواند.
روح الله زم که پدرش از روحانیون شناخته شده است و در دهه ۷۰ مسئول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود، از عناصر فعال در فتنه سال ۸۸ بود که پس از محکومیت در دوره مرخصی از کشور گریخت و به فعالیت رسانه‌ای و تبلیغی علیه نظام پرداخت. او با راه اندازی کانال معاند آمدنیوز به درج اخبار کذب و جعلی درباره تحولات کشور و برخی مسئولان و دستگاه‌های کشور اقدام می‌کرد. او پس از فرار از کشور به مالزی و سپس به فرانسه رفت و اقامت این کشور را دریافت کرد. زم در جریان اغتشاشات دی ماه سال ۹۶ نیز نقش فعالی داشت و به طور رسمی آموزش ساخت و استفاده از بمب‌های آتش زا و دیگر ادوات ممنوع را در کانالش منتشر می‌کرد. در آن مقطع زمانی با اعتراض علنی وزیر ارتباطات کانال او برای چند ساعت بسته شد، اما با ساخت کانالی مشابه و انتقال اعضای کانال سابق به کانال جدید، به فعالیت‌های خرابکارانه خود به صورت آزاد در پیام رسان تلگرام ادامه داد.

روح الله دربهمن ۱۳۹۰  یک نامه جسارت آمیز به رهبرانقلاب نوشت:

اطمینان کافی دارم شما نیز به مانند شاه سابق ایران، صدای ملت را زمانی خواهید شنید که دیر شده‌است. اما یک فرق اساسی میان شاه فقید و شاه فعلی ایران وجود دارد. او برای آرام نمودن خشم مردم و جلوگیری از کشتار مردم از ایران خارج شد و آینده سیاسی خود را به دست سرنوشت و ملت ایران سپرد، اما شما قصد واگذاری حکومت و سپردن سرنوشت به دست ملت ایران را ندارید.
محمدعلی زم: در جریان جزئیات دستگیری پسرم نیستم
از سوی دیگر حجت الاسلام محمدعلی زم پدر مسئول آمدنیوز هم در پاسخ به سؤال انصاف نیوز مبنی بر این که آیا در جریان آمدن فرزندش به ایران بوده است یا نه، گفت: من اصلا در جریان جزئیات نیستم و کلیت موضوع را هم از زیرنویس تلویزیون خبردار شدم. ما تقریبا با ایشان در این مدت‌ها حالت قهر داشتیم و گاهی نصیحت و پیغامی برایش می‌فرستادیم.

دیدگاه پدرنسبت به فرزندضدانقلابش (روح الله)

دستگیری سرشبکه سایت معاند آمدنیوز/ روح‌الله زم کیست + بیوگرافی

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی زم  کیست؟

محمدعلی متولد۲ آبان ۱۳۳۴تهران می باشد،تحصیلات حوزوی رادرمدارس علمیه(حقانی ،دارالشا ورسالت وفیضیه تهران،عبایی خراسان)خوانده است.

وی استاددانشگاه  سوره وعلامه طباطبایی تهران بوده.

برخی ازمشاغل:

جانشین و قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی از طرف جنتی و فاکر (۱۳۶۸–۱۳۶۰)

عضو شورای سیاستگذاری صدا و سیما (۱۳۷۵–۱۳۶۹)

دو دوره نماینده قوه قضاییه در شورای نظارت صدا و سیما (۱۳۷۵–۱۳۶۹)

رئیس ستاد فرهنگی هنری دفاع مقدس (سازمان تبلیغات اسلامی) (۱۳۶۸–۱۳۶۰)

عضویت در شورای نهادهای انقلاب اسلامی (۱۳۶۵–۱۳۵۹) 

در پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران (اردیبهشت ۱۳۹۶) کاندیدابود.

در حیطه تهیه کنندگی سینما فعالیت کرده است و برای مدتی پسرش هم در آثار سینمایی ورود پیدا کرده است.

Image result for ‫حجت الاسلام محمدعلی زم‬‎

وی همچنین در پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی شهر تهران نامزد شد اما به دلیل بدست نیاوردن رأی در معاونت فرهنگی و اجتماعی دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد ایران به فعالیت پرداخت.

روح الله زم‌ در سال ۸۸ به دلیل انتقاد از رئیس جمهور وقت، دکتر محمود احمدی نژاد از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دستگیر شد و به زندان اوین رفت و برای مدتی در آنجا بود.

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی زم در یکی از مصاحبه های خود به موضوع فعالیت های پسرش، روح‌الله زم و وارد نشدن خود به بسیاری از مسائل به دلیل خودگویی و دفاع نکردن از خود اشاره کرد زیرا وی معتقد است که بدترین دفاع دفاع کردن از خود می باشد و عنوان کرد حتی مطرح کردن این موضوع باعث آزرده خاطر شدنش می شود.

روح الله زم کیست و چگونه سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد؟

وی در ادامه مصاحبه خود گفت:« بنده یعنی شخص محمد علی زم بعد از این همه عمل شفاف، نیازی به توضیح و اثبات خود ندارم. اینکه یک نفر منسوب به من کاری بکند و به دنبال آن در مورد من قضاوت نادرستی شود عملی به دور از انصاف، اخالق و غیر شرعی است. مگر هر پسری از پدرش تبعیت می‌کند؟

دستگیری سرشبکه سایت معاند آمدنیوز/ روح‌الله زم کیست + بیوگرافی

مگر هر پدری همه فعل و عمل فرزندش را تأیید می‌کند! هر انسانی در نظام الهی و هستی برای خودش کارنامه و شخصیت مستقلی دارد، بنده از ابتدا گرایش به اعتدال داشته ام. محکوم و حمله کردن از جانب هیچ کسی، خط فکری و مورد تأیید من نیست. با فکر و عمل همواره اطرافیانم را به میانه روی دعوت کردم، البته من فرصت کافی صرف فرزندان خودم نکرده‌ام و ممکن است این نقص از من هم باشد، اما این نقص معلول یک دیدگاه و مسئولیت پذیری ای بود که من داشتم و همواره منافع ملی را بر مسائل زندگی شخصی ترجیح دادم. وفاداری من بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب باید ثابت شده باشد اگر اینطور نباشد با توضیح و اعتراف من هم چیزی عوض نخواهد شد. اساساً با تندروی مخالفم نه پسرم و نه هیچ کس دیگر حق ندارد با تندروی انقلابی و غیر انقلابی، با حکومتی که در به سرانجام رسیدنش مرارتهای زیادی کشیده شده، مخالفت کند. بارها برای او پیغام فرستادم، که در رویه خود تجدیدنظر کن و دلخوری‌هایم را از برخی حرفها و موضع گیریهای او به گوشش رساندند. جواب داده که به پدرم بگویید؛ “او فرزندی چون روح الله گذشته ندارد و من بر اساس عقل و تکلیفی متفاوت از گذشته رفتار می‌کنم.

پس از بازداشت دو فرزند و داماد حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی زم عصر (یکشنبه ۵ شهریور۱۳۹۶) فرزند دیگر این روحانی اصلاح‌طلب نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت .

مستند«ایستگاه پایانی دروغ»چیست؟

اسفند ماه ۱۳۹۷ پخش مستند ایستگاه پایانی دروغ خیلی مسائل را برای مردم روشن کرد.

Image result for ‫روح الله زم‬‎

این مستند خوش ساخت به خوبی نشان داد زم و دوستانش در پاریس چه خوابی برای ضربه به منافع ملی کشور دیده اند. پخش این مستند عمق نفوذ سیستم اطلاعاتی کشورمان به شخصی ترین ارتباطات این خبرنگار کذاب موجب حیرت جامعه ضد ایرانی شد این نفوذ و کنترل روح الله زم به حدی بود که هزاران ساعت ویدیو با او و اغلب چهرهای به اصلاح اپوزیسیون با کنترل سیستم اطلاعاتی همراه بود ویدیو های منتشر شده نشان می دهد سرویس های اطلاعاتی فرانسه حمایت گسترده ای از این عامل ساده لوح انجام می دادند اما خبری از نفوذ اطلاعات ایران به زندگی شخصی او نداشتند.

دستپاچگی زم پس از پخش مستند ایستگاه پایانی دروغ

باشگاه خبرنگاران جوان می نویسد:شب ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ مستندی تلویزیونی با عنوان ایستگاه پایانی دروغ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. این مستند تلویزیونی که روایتی از  پشت پرده فعالیت‌های روح الله زم معروف به نیما مدیر کانال ضد انقلاب آمدنیوز بود با واکنش گسترده‌ای از طرف مخاطبان و کاربران فضای مجازی همراه بود.

فیلمی از عیاشی «روح ‎الله زم» پیش از آنکه در دام اطلاعاتی سپاه گرفتار شود

  اطلاعات منتشر شده در این مستند  شوکی عظیم به سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی، ضد انقلاب وارد کرد به نحوی که دیگر چهره واقعی گروه به اصطلاح اپوزیسیون آشکار شد. مستند ایستگاه پایانی دروغ توانست ناتوانی و هوش پایین مزدوران ضد انقلاب را به نمایش بگذارد. به طور کلی  این مستند روایت نفوذ ایران به مراکز اطلاعاتی دشمن بوده است که نشان داد چگونه دستگاه‌های اطلاعاتی کشورمان عناصر دشمن در خارج از کشور را رصد کردند.

پس از پخش این مستند که حالا پشت صحنه فعالیت‌های ضدانقلاب را بر مخاطبان آشکار کرده است روح الله زم که حالا رو دست خورده است و حاضر نیست شکست خود را باور کند. ساعتی پس از پخش این فیلم زم ویدئویی از خود را در کانال ضد انقلاب  آمدنیوز به اشتراک گذاشت.

دستپاچگی زم پس از پخش مستند ایستگاه پایانی دروغ

ادعای مطرح شده در این فیلم توسط زم برای مخاطبان نمی‌تواند قابل قبول باشد، چرا که او مدعی است پیش از این  از بازی اطلاعاتی دستگاه های امنیتی ایران مطلع بوده است و این ویدئو را در دی ماه سال جاری ضبط کرده است. حال سوال اینجاست که چرا پیش از این آن را به اشتراک نگذاشته  و حالا پس از برملا شدن ماهیت فعالیتش این فیلم را منتشر کرده است.

ایرنامی نویسد:طی روزهای شنبه ۱۱و یکشنبه۱۲(اسفند۱۳۹۷) مستندی در مورد یکی از عوامل معاند نظام جمهوری اسلامی و از عوامل گرداننده یک کانال تلگرامی از تلویزیون پخش شد. مستندی که با نمونه‌های مشابهی که طی سال‌های اخیر از تلویزیون پخش می‌شد، تفاوت های قابل‌توجهی داشت.

ریتم و ضرب‌آهنگ بالا، خوش‌ساخت بودن و از همه مهم‌تر درجه بالای باورپذیری آن، «ایستگاه پایانی دروغ» را از نمونه‌های مشابه مستندهای امنیتی که در گذشته از صفحه تلویزیون به نمایش درآمده، با فاصله زیاد متمایز می‌کند. یکی از دستاوردها و نکات مثبت انتشار این مستند، نشان دادن قدرت پوشالی نیروهای مخالف انقلاب و حامیان اطلاعاتی – امنیتی آنهاست. انتشار این مستند سبب کاهش جدی سطح اعتماد جامعه به اخباری می‌شود که این کانال‌های خبری در قالب «افشاگری» به جامعه القا می‌کنند.

با این وجود، نمایش این مستند در فضای عمومی جامعه، به‌معنای در معرض نقد قرار دادن محتوای این مستند از سوی مخاطبان هم هست؛ اتفاقی که بهانه نوشتن یادداشت حاضر است. در چنین شرایطی، فارغ از هر چه که بیرون از این مستند وجود دارد، برخی ابهامات و سؤالات در «ایستگاه پایانی دروغ» پاسخی نمی‌یابد.

 شاه‌مهره کیست؟

تمام مستند یک‌ساعته، نمایش ارتباط تصویری شخصی به نام «حاج علی» با «نیما زم» است، که سطح بالای اعتماد «نیما زم» به وی کاملاً مشهود است. این فرد از ابتدا عامل و مأمور نیروهای امنیتی داخل نبوده و طی یک عملیات اطلاعاتی، در تور امنیتی قرار گرفته و پس از آن، عامل شده است. نوع ارتباط «شاه‌مهره» با زم نشان می‌دهد که وی توانسته سطح بالایی از اعتماد وی را جلب کند، و حتی نوعی ارتباط عاطفی – رفاقتی با وی برقرار نماید. جلب اعتماد شخصی مثل «نیما زم»، قاعدتاً با ارائه برخی اطلاعات متقن صورت گرفته است. پرسش اول این است که این اطلاعات کدامند؟ آیا پرونده‌ها و اسناد جنجالی آمدنیوز که طی دو سه سال اخیر منتشر شد و به شکل گسترده‌ای جامعه را تحت‌ تاثیر قرار داد – مثل پرونده اتهام معلم صوت و لحن و برخی پرونده‌های اقتصادی–از معبر همین عامل بوده‌ است؟ پرسش دیگر این که چگونه این اطلاعات نشت یافته است؟

بدون تردید «نیما زم»، یکی از عوامل مؤثر در شعله‌ور کردن اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ است؛ اعتراضاتی که از سوی نخبگان سیاسی، مقامات کشور و بدنه جامعه، اصل آن به رسمیت شناخته شد،

اخراج امام خمینی ازعراق"سرگردانی درمرزعراق-کویت"پروازبه پاریس

امام خمینی:حرکت کردیم طرف کویت ، به مرز کویت که رسیدیم، مأمورگفت: شما نمی‌توانید بروید کویت،از همین جا که آمدید باید برگردید.

​ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از۲سه روزی که با آقایان ملاقات می‌کنیم برویم به« سوریه» و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم، لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد.

امام خمینیمن‌ برای‌ دفاع‌ از وطنم‌ تبعید شدم‌»

ماجرای اخراج امام خمینی ازعراق وسرگردانی درمرز«کویت-عراق»چراکشورفرانسه بعنوان مقصد انتخاب شد،

چه کسی هماهنگی هارا درپاریس کرد وامام خمینی-روزاول-منزل چه کسی اقامت کرد،..همراهان امام خمینی ازنجف تامرزکویت چه کسانی بودند،چه کسی درکویت هماهنگ کننده بود(دعوتنانه راچه کسی فرستاده بود)چراکویت ازتصمیم خود-مبنی برپذیرش امام خمینی-منصرف شد...چندنفردرسفربه پاریس همراه امام خمینی بودند..چراامام خمینی تغییراقامت داد..نقش پررنگ »دکترابراهیم یزدی» که به دعوت حجت الاسلام دعایی ازآلمان خودش را به نجف رساندوتاپاریس امامراهمراهی کرد..خاطرات همسرامام خمینی وهمراهان امام خمینی ونیزگزارش ساواک راخواهیدخواند.

 در مهرماه ۱۳۵۷ فشارهای دولت بعث بر امام خمینی بیشتر شد و بسیاری از فعالیت‌های ایشان از سوی دولت عراق ممنوع شد. این محدودیت ایشان را به فکر هجرت به دیگر کشورها انداخت.

 ایشان پس از مشورت با برخی از نزدیکان سوریه را به عنوان مقصد انتخاب کردند و تصمیم گرفتند که از طریق کویت به سوریه بروند.

همایش بانوی انقلاب

سیده زهرا، سیده فریده و سیده صدیقه مصطفوی خمینی.

شب دوازدهم مهر۱۳۵۷ همه خانواده آیت‌الله نزد او بودند. فریده نیز از ایران به دیدن پدر و مادرش آمده بود. به درخواست پدر آمده بود. آیت‌الله می‌خواست در نبود او، یکی از دخترها کنار همسرش باشد. تا ساعت ۱۲ شب بیدار بودند؛ ساکت و بی‌حرف.

خدیجه ثقفی (همسر امام خمینی) در کنار (دخترش)خانم زهرا مصطفوی

آقای خمینی به وقت همیشه سر بر بالین گذاشته، ساعت دو بامداد بیدار شد. برنامه‌های شبانه او در آن صبح هجرت، دست‌نخورده ماند. وضو گرفت. به نماز شب ایستاد. دعاهای وارده را زمزمه کرد. قرآن خواند. بقیه خانواده، جز بچه‌ها، با او بیدار شده بودند. خواب هر شب خود را در آن ساعت بریده بودند تا سفر پدر و پسر خانواده را تدارک کنند. احمد از خانه بیرون شد تا همراهان را خبر کند. همه آنان را در کوچه پس‌کوچه‌های نجف یافت. نخوابیده بودند و یا خود را ساعتی، با دلهره به خواب زده بودند.

امام خمینی دیشب پس از دوازده روز خانه‌نشینی در اعتراض به جلوگیری از فعالیت‌های سیاسی‌اش، به زیارت مرقد امام علی علیه‌السلام رفته بود.

 ولابد بسان همه زیارت‌های پانزده ساله‌اش، سه ساعت گذشته از اذان مغرب، پس از ایستادن بر سرقبر«شیخ مرتضی انصاری»(ورودی باب القبله حرم حضرت علی -نجف-متوفی ۱۲۸۱) و خواندن فاتحه، رو به قبله، پنجه در ضریح، زیارت امین‌الله را زمزمه کرده بود و سپس نشسته بر زمین زیارت جامعه کبیره را خوانده و پس از برپاداشتن دو رکعت نماز به خانه بازگشته بود. «مردم خیال می‌کردند که حصر برداشته شده و امام آزاد شده. عرب و عجم ریختند دست امام را می‌بوسیدند. عبای امام را می‌بوسیدند و خوشحال بودند.»

عکسی از حضور امام خمینی در کنار خانواده شان به مناسبت عید نوروز

بانو قدس ایران (خدیجه ثقفی)می گوید: در ساعات مانده به حرکت آقا «من سفره سفر تهیه می‌کردم. نان، پنیر، گردو و کوکو. امام با یکی‌یکی خداحافظی کرد. به من که رسید نگاه عمیقی کرد و گفت: به خدا سپردمت. چیزی نیست. نمی‌شود از خواست خدا سرپیچی کرد. این‌ها می‌خواهند مرا به تسلیم بکشند، ولی دعا کنید که راهمان را درست برویم. از زیر قرآن ردش کردم و به دنبال او هم احمد رفت.»

در همان تاریکی هوا، امام و همراهانش، با دو خودرو نجف را به سمت مرز کویت ترک کردند. خودروهای دیگری که آنها را همراهی می‌کردند و در هر شهر جابه‌جا می‌شدند از آن سازمان امنیت عراق بود.

روایت هجرت امام خمینی از عراق به پاریس/ اگر فرودگاه به فرودگاه بروم و روی کشتی ها هم باشم مبارزه ام را با رژیم شاه رها نمی کنم

سازمان امنیت عراق:«آیت‌الله با چه مجوز و مدرکی به کویت وارد می‌شد!؟»

۳ روز پیش، «سید مهدی مهری»(پسرِ حاج سید عباس مهری) نماینده آیت‌الله در کویت، از «اداره جوازات»(گذرنامه) آن کشور دعوت‌نامه‌ای به اسم «روح‌الله مصطفوی» گرفته بود که به منزله روادید بود.

معاون وزیر کشور کویت گفته است که «آیت الله حاج عباس مهری»، روحانی و مغازه‌دار، دعوت‌نامه‌ای به نام «حاج سید روح‌الله خزروقی» و همراهان تهیه کرده و به تایید وزارت امور خارجه کویت رسانیده و به عراق فرستاده است.

مقامات کویتی تا ظهر روز ۱۲ مهر از همه ماجرا دور بودند.

«سفیر ایران در کویت»(رضاقاسمی) آن ساعت، موضوع را به آگاهی کویتی‌ها رساند. خبر که به گوش امیر کویت رسید «دستور دادند که از ورود خمینی به کویت جلوگیری نمایند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«رضا قاسمی» ازسال ۱۳۵۴– تا ۱۳۵۷ سفیرایران درکویت بود+معاون  سابق بخش خلیج فارس وزارت خارجه ایران.

اولین سفیرایران ،بعدازانقلاب اسلامی «علی شمس اردکانی»بود خرداد ۱۳۵۸ تا

معاون وزیر کشور کویت گفته است که حاج عباس مهری، روحانی و مغازه‌دار، «دعوت‌نامه‌ای به نام« حاج سید روح‌الله خزروقی» و همراهان تهیه کرده و به تایید وزارت امور خارجه کویت رسانیده و به عراق فرستاده است.» مقامات کویتی تا ظهر روز دوازدهم مهر از همه ماجرا دور بودند. سفیر ایران در کویت، آن ساعت، موضوع را به آگاهی کویتی‌ها رساند. خبر که به گوش امیر کویت رسید «دستور دادند که از ورود خمینی به کویت جلوگیری نمایند.»

شهید زنده انقلاب

حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور

آن روز، سیزدهم مهر ۱۳۵۷، پس از نماز صبح، سید احمد از پدرش پرسید که چه کنیم؟ آیت‌الله گفت که قصد ما رفتن به سوریه است. «گفتم اگر راه ندادند؛ اگر آنها هم برخوردی مثل کویت کردند، بعد کجا؟» صلاح بر این دیده شد به کشوری بروند که ویزای ورود نخواهد؛ بدون شرط آنان را بپذیرد تا ازآنجا برای رفتن به سوریه مهیا شوند. «فرانسه را پیشنهاد دادم... امام پذیرفتند. خوابیدم.»

درباره حسن‌ ابراهیم حبیبی

جون یکی ازگزینه ها« فرانسه»بود ،به آقای «حسن حبیبی» آماده باش داده بودیم.

«دکترحسن حبیبی »گفت: چه کنم؟ گفتم: تا ورودمان به آنجا از تلفن فاصله نگیر.

ماموران عراقی، امام و همراهان او را به هتل دارالسلام بردند، آن شب، امام زیارت امامان مدفون در کاظمین(پسروپدرامام رضا) را از دست نداد. ساعت هفت صبح روز جمعه، چهاردهم مهر ۱۳۵۷، به فرودگاه بغداد آمدند. «موقعی که خمینی را به فرودگاه بغداد آورده بودند

«کویت» اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق «فرودگاه بغداد»به «فرانسه»عزیمت کردند.

تدبیرازما(بنده)تقدیرازخدا

امام خمینی ۶اسفند۱۳۵۷:عازم حرکت(مقصد کشورکویت) شدم و آمدم به ــ البته تحت مراقبت دولت عراق ــ آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشاری که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود. و آنها حتی اجازۀ اینکه ما عبور کنیم از این طرف شهر به آن طرف شهر هم ندادند. و من گله‌ای از هیچ کس ندارم؛ چون آنها ملتزم بودند به‌واسطۀ قراردادهایشان عمل کنند. و من نه از دولت عراق نه از دولت کویت گلایه‌ای ندارم. لکن خدای تبارک و تعالی تقدیری فرموده بود و «ما غافل بودیم».امام خمینی:

امام خمینی:ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو ــ سه روزی که با آقایان ملاقات می‌کنیم برویم به سوریه، و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم،

تقدیرچیزدیگری بود(رزق درپاریس)کتاب مبین.

امام خمینی درادامه گفتند:لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد. و ما نمی‌دانستیم که این تقدیر به کجا منتهی می‌‌شود.

امام خمینی:از آنجا برگشتیم به «بصره» و از آنجا هم به بغداد ما را بردند. و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دُوَل(کشورهای) اسلامی همین مطلب است، به همین جهت تصمیم گرفتیم ــ بدون هیچ فکر سابق ــ که ما می‌رویم به« فرانسه» در عین حالی که مایل نبودم از دوَل اسلامی خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسائل در آنجا به‌طور وسیع در همه جای دنیا پخش بشود./

سخنرانی امام خمینی در جمع هیئت کویتی ها
۲۷۰ نفر از علاقه‌مندان انقلاب اسلامی در کویت‌ بامدیریت امام جمعه کویت(حجت الاسلام سیدعباس مُهری)به دیدارامام خمینی آمده بودند.
تاریخ دیداریکشنبه  ۶ اسفند ۱۳۵۷( ۲۷ ربیع الاول ۱۳۹۹)

۱۰مهر۱۳۵٨امام خمینی:حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه‌ای... آن مأمور و گفت که نه، شما نمی‌توانید بروید کویت. من گفتم به او بگویید که خوب، ما می‌رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا می‌رویم،گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید.

امام خمینی: از همان‌جا برگشتیم ما به عراق و شب بصره بودیم، و فردایش به بغداد. من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی، برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها می‌دادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد، در همان‌جا هم ــ حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ــ که یک اعلامیه‌ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم.

کشورفرانسه دربرنامه سفرنبود.

امام خمینی:ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. امامسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هرچه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود.۱۰مهر۱۳۵٨اماخمینی-هیئت دولت.

 

دکترابراهیم یزدی-سمت راست(عینکی)کت وشلوارکرم رنگ.

دولت عراق به امام خمینی پیغام داده بودند،درصورتی می توانیددر«نجف»اقامت داشته باشید که فعالیت سیاسی نداشته باشد ودرغیراینصورت بایدخاک عراق راترک کنید.

نگاهی به زندگی مرحوم حجت السلام فردوسی پور

حجت‌الاسلام فردوسی‌پور از همراهان امام خمینی در مرز کویت در کتاب خاطراتش می‌گوید: در مسیری که به طرف مرز عراق می‌رفتیم مامورین« امن‌العام »ما را تا ‏‎ ‎‏نزدیکی‌های بصره بدرقه کردند. از آنجا به بعد ما را تحویل مامورین «امن‌العام بصره» دادند که آنها مراقبت می‌کردند. از قضایایی که در بین راه ‏‎ ‎‏اتفاق افتاد، صبحانه خوردن امام بود که خیلی جالب بود. امام فرمود: ‎‏برویم در این بیایان بنشینیم و صبحانه بخوریم. سفره‌ای و پنیری و مغز گردو و فلاکس چایی داشتیم، آنجا یک پتو انداختند و امام نشستند. صبحانه خیلی ساده و معمولی صرف شد و بعد امام وضو گرفتند. ما ‏‏هم ‏‎ ‎‏با ‏‏یک دوربین کوچک، عکس آن منظره را گرفته ایم که بسیار جالب بود.

وضوگرفتن امام خمینی-مرز کویت-عراق

امام خمینی وهمراهان ،درحالیکه «مأموران امنیتی عراق»ازدور مراقب اوضاع بودند، نزدیکی بصره، در سایه قهوه‌خانه‌ای متروکه،توقف کردند، صبحانه خورد. نزدیک ظهر به شهر زبیر رسیدند و از آن‌جا راهی مرز کویت شدند. امام خمینی در« زبیر» وضو گرفت(نیم ساعت مانده به اذان ظهر). می‌خواست نماز ظهر و عصر را به امام اهل سنت مسجد آن محل اقتدا کند، اما همراهان گفتند بهتراست برویم مرز (عراق- کویت)تا در آن فاصله‌ای که گذرنامه‌ها آماده و مُهر می‌شود، نماز را هم آن‌جا بخوانیم. امام هم موافقت کردند.

حجت الاسلام علی اکبرمحتشمی پور

نماز را در مرز صفوان خواندند و از آن‌جا خود را به مرز عبدلی رساندند. گذرنامه‌هایی که در «مرز صفوان» مهر خروج خورده بود، در «مرز عبدلی» مهر ورود خورد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:همراهان امام خمینی:ابراهیم یزدی،حج اسلام(سیداحمدآقا، فردوسی‌پور، املایی)،مهدی مهری ،ابراهیم یزدی ویک کویتی بودند که با۲ماشین می رفتند.

خاطرات خواندنی سید محمود دعایی از مرحوم حاج سید احمد خمینی

آقای دکترابراهیم یزدی می گوید:حجت الاسلام دعایی بمن زنگ زده بود که خودت را به نجف برسان،سه‌شنبه ۱۱ مهر ماه  ساعت ۸ صبح با اولین هواپیما از کلن به پاریس رفتم و از همان فرودگاه با اولین هواپیما عصر آن روز به بغداد رفتم،یکسره با یک سواری دربست کرایه  و با دادن ۱۱ دینار عراقی به طرف نجف حرکت کردم. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب وارد نجف شدم،یک ماشین پلیس سر کوچه و دو نفر شخصی توی کوچه ایستاده بودند،مراموردبازجویی قراردادند وگفتند«ورودبه منزل خمینی ممنوع»ومراتحویل یک مسافرخانچی دادند واما من با انعام رهایی یافتم-بعدازاستراحت کوتاه،نمازرابه حرم رفتم .

مراسم بزرگداشت آیت‌الله فاضل استرآبادی در قم برگزار شد

آیت الله محمدفاضل استرآبادی

«آیت الله محمدفاضل استرآبادی»(متوفی۶ آذر ۱۳۹۵،سن۸۱سالگی) را که از روحانیان جوان و فعال حوزه علمیه نجف بود، دیدم که به نماز مشغول است. همدیگر را می‌شناختیم در کنارش به نماز ایستادم. او وقتی سلام نمازش را داد در حالی که من هنوز مشغول نماز بودم در گوشم گفت که بعد از نماز منتظر او باشم، موضوع مهم است. بعد با عجله از حرم خارج شد.

آقای فاضل:من تازه سلام نمازم را داده بودم و می‌خواستم زیارت‌نامه را شروع کنم که فاضل مجددا آمد و خواست که فورا همراه او بروم، گفت «آقا منتظرند.»

در حالی که شگفت‌زده شده بودم با سرعت همراه وی از حرم خارج شدم و به طرف منزل آقا رفتیمدیدم ایشان نیز در آستانه آماده حرکت هستند و منتظر رسیدن ما بودند. بعد از سلام و علیک گرم و صمیمانه باامام خمینی، در حالی که با هم به طرف یکی از ماشین‌های سواری می‌رفتیم، توضیح دادند که آماده حرکت به سوی کویت و خروج از عراق هستند و من بسیار به موقع رسیده‌ام.

آقای دعایی(حجت الاسلام سیدمحمودعایی) نقل کرد که وقتی «آقای فاضل »خبر مرا به ایشان(امام خمینی) داده بود، گفته بودند این از الطاف غیبی است. از من خواستند در همان ماشین بنز سوار شوم. آقای خمینی و حاج احمد آقا در صندلی عقب ماشین نشستند، من هم در صندلی جلو کنار راننده نشستم.

«راننده ی آقای مهدی مهری» از ایرانیان مقیم کویت بود که این سفررا برادرش تدارک دیده و از کویت برای آقای خمینی دعوتنامه فرستاده بود.

«همراهان امام خمینی درمرز کویت»: عبارت بودند از حجج اسلام:سیدمحمود دعایی،محمدحسین املایی، سیدعلی اکبرمحتشمی، اسماعیل فردوسی‌پور، ناصری، فاضل، سراج، متقی  ودکترابراهیم یزدی.

تکذیب شایعه تعرض به دو زائر ایرانی در بصره

حدود ساعت ۱۰ صبح به محلی به نام «ناصریه» که بین نجف و بصره قرار دارد رسیدیم. در ناصریه برای صرف صبحانه توقف مختصری داشتیم. در بیابان، در پناه یک دیوار خرابه، سفره‌ای پهن کردند و صبحانه‌ای که شامل نان و پنیر و انگوربود.

 

نگارنده(پیراسته فر):درمرزصفوان بعضی ازهمران به نجف برگشتند، ازقبل ،فقط قصدهمراهی«مشایعت» تاسرمرزراداشتند.

«صفوان» تنها معبر مرزی میان کویت و عراق است.

در گزارش ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷ به سفارت شاهنشاهی ایران در بغداد آمده: «آیت‌الله [خمینی] در اواخر رمضان حس کرده بودند که دولت عراق مصمم است فعالیت‌های ایشان را محدود سازد تصمیم گرفتند خاک عراق را ترک کنند و وکیل ایشان در کویت، آقای سیدعباس مهری که اهل علم است، دعوتنامه‌ای برای ایشان تنظیم کرد و توسط پسر خود سیدمهدی مهری، تاجر مقیم کویت، برای آقای خمینی ارسال داشت.

والبته ادامه این ماجراموجب شدکه دولت کویت ایشان رابهمراه چندنفرازایرانیان مقیم کویت رااخراج کند
شش ماه بعد و در مهرماه ۱۳۵۸، امام خمینی طی حکمی، «حجت‌الاسلام سیدعباس مهری» را به «امامت جمعه شیعیان کویت» منصوب کردند. حکم امام اما با اخراج مهری از کویت و بازگشت او به ایران به نتیجه نرسید و منتفی شد. فعالیت‌های سیدعباس مهری در کویت هزینه زیادی داشت و شیخ کویت فرمان تبعید او را صادر کرده بود. به همین علت بود که «حجت‌الاسلام سیدعباس مهری» به ایران بازگشت. سرانجام آیت‌الله سیدعباس مهری پس از ۷۵ سال مبارزه و تبلیغ، در روز ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۶ در تهران از دنیا رفت و در قم بخاک سپرده شد

چراامام خمینی عراق راترک کرد؟

هدایت الله بهبودی درکتاب«الف لام خمینی»می نویسد:در «صفوان» ارادتمندانی که برای مشایعت آمده بودند، بی‌تابی خود گریه می کردند.

امام خمینی که این  اوضاع را دیدگفت:عراق گفت می توانی بمانی بشرطی که  فعالیت سیاسی نکنی.

«عزیزان من چرا ناراحت هستید؟ چرا بی‌تابی می‌کنید؟ وظیفه ما عمل به تکلیف است. در هر جا که باشیم باید به کارمان که مبارزه است ادامه بدهیم و عمل به وظیفه کنیم. شما هم باید انجام وظیفه کنید. من از طرف دولت عراق مجبور و مخیر شدم بین اینکه در نجف بمانم و به بحث و درس مشغول باشم و کار سیاسی نکنم و یا اگر می‌خواهم کار سیاسی انجام بدهم از عراق بروم.

من شقّ دوم را انتخاب کردم. من برای انجام وظیفه از نجف خارج می‌شوم و می‌روم،

من ازعراق می‌روم تا فریاد مظلومیت ملتی که همه چیزش را حتی فرزندانش را در راه اسلام داده است به دنیا برسانم .

و شما هم وظیفه خودتان را در هر کجا که هستید انجام بدهید. الآن که خانواده و زن و فرزندان شما در اینجا هستند، در نجف بمانید. من در هر کجا که مستقر شدم شما می‌توانید بعداً آنجا بیایید و به من ملحق شوید

برو به خمینی بگو که دیگر پایش را به عراق نگذارد!

آقای دکتریزدی درخاطراتش می نویسد:برادران مهری کویتی ایرانی‌تبار هستند که سالیان دراز است که ساکن کویت‌اند و تابعیت کویتی دارند و برای سفرشان از گذرنامه کویتی استفاده می‌کردند. بر طبق مقررات کویت، خارجیان غیرعربی که بخواهند به کویت سفر کنند برای گرفتن ویزا می‌باید از طرف موسسات یا اتباع کویتی دعوت رسمی بشوند. اگر دعوت‌نامه مورد قبول مقامات امنیتی کویت قرار گیرد ویزای ورود به کویت داده خواهد شد. آقای احمدمهری ، از آقای خمینی دعوت کرده بود و از آن طریق ویزای ورود برای ایشان گرفته بود. منتها نه به نام «خمینی» بلکه به نام «روح‌الله – مصطفی».  به هر حال آقای مهری چگونگی تهیه ویزای ورود به کویت را برای آقای خمینی چنین شرح داد که درخواست ایشان برای ویزای ورود به کویت به نام «روح‌الله – مصطفی» بود (نام مرحوم پدر آقای خمینی« مصطفی» بوده است)، و برای حاج احمد آقا درخواست به نام «احمد روح‌الله» بوده است.

امام در فرانسه

بعدازفهمیدن اسم«مصطفوی»که همان خمینی است، مشکلات شروع شد!

حتی ماموران کویتی ابتدا «مُهر ورود» را بر پاسپورت آن‌هایی که ویزای کویت را داشتند زدند، اما بعد از آن‌که مهر ورود به کویت بر روی پاسپورت‌های ما زده شد(وقتی فهمیدندمسافر«خمینی»است)  در پس دادن پاسپورت‌ها تعلل می‌کنندوساعتهادرآن هوای گرم معطل شدیم.

«حجت الاسلام محمدحسین املایی»

حدود ساعت ۵ بعدازظهر رئیس گمرک آمد. مردی حدود ۵۰ سال سن با قیافه سوخته عربی و با لباس‌های کویتی، کوتاه‌قد و چاق بود. بعد از مدتی صحب با صراحت گفت که شما نمی‌توانید وارد کویت بشوید. و این دستور از جانب شخص «امیرکویت» است. بحث ما با او بی‌فایده بود. تهدید و تطمیع هم اثری نداشت. اما چون امام اظهار کرده بودند که دیگر حاضر نیستند به نجف برگردند، می‌خواستیم که به یک ترتیبی از راه کویت خارج شویم، لذا به او پیشنهاد شد که با توجه به دستورات دولت کویت دیگر قصد ماندن در کویت را نداریم، اما اجازه بدهید که ما یکسره از مرز به فرودگاه کویت و از آن‌جا با اولین هواپیما که از کویت پرواز می‌کند، به هر کجا که باشد برویم. ولی آن‌ را قبول نکرد،حتی گفتیم ،ما را تحت نظر ماموران خودتان به فرودگاه ببرید. باز قبول نکرد.

به هر حال بعد از حدود ۵ ساعت توقف در مرز کویت بالاجبار به سوی مرز عراق برگشتیم. در مرز عراق مشاهده شد که ماموران امنیتی و گمرکی عراق آماده و منتظر ما بودند. این امر نشان می‌داد که میان ماموران امنیتی دو کشور در مرز تبادل اطلاعات می‌شود.

بعد از ورود مجدد به شهر مرزی صفوان، ابتدا ما را به اتاق رئیس گمرک شهر راهنمایی کردند. در آن‌جا مطلع شدیم که نه امکان ورود به کویت را داشتیم و نه امکان بازگشت به عراق را.

حدود سه – چهار ساعتی در دفتر رئیس گمرک صفوان ما همچنان منتظر نشستیم. بالاخره حوالی ساعت ۷ بعدازظهر ما را از اتاق رئیس دفتر گمرک به ساختمان دیگری(سازمان امنیت عراق) هدایت کردند.

حدود ساعت ۱۱ شب آمدند، مسئول کل ساواک عراق در منطقه، که مرکز آن در بصره بود، به صفوان آمد.  گفتند: بغداد دستور داده است که امام خمینی و همراهان‌شان که از نجف با ایشان بوده‌اند به بصره برده شوند، من وآقای مهری  باید همان شب به کویت برگردد.

امام خمینی اعتراض کردند که فلانی-یزدی- از همراهان من و مورد وثوق من و مهمان من است و وقتی من به او ابراز اعتماد کردم شما چه حقی دارید به بهانه امنیت من مانع همراهی او با من بشوید!.

اول مأموران استخبارات می خواستند امام وهمراهان راباماشین خودشان به بصره ببرند که بعدازتندی امام خمینی ، با ماشین آقای مهری به بصره رفتند. به این ترتیب آقای خمینی و همراهان حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب به طرف بصره حرکت کردند(مهری هم به کویت برگشت) و من ماندم .

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امام خمینی-باهمراهان-ازبصره به فرودگاه بغدادمنتقل شدند وازبغدادبه پاریس پروازکردند.

همسرامام خمینی( قدس ایران):در ساعات مانده به حرکت آقا «من سفره سفر تهیه می‌کردم. نان، پنیر، گردو و کوکو. امام با یکی‌یکی خداحافظی کرد. به من که رسید نگاه عمیقی کرد و گفت: به خدا سپردمت. چیزی نیست. نمی‌شود از خواست خدا سرپیچی کرد. این‌ها می‌خواهند مرا به تسلیم بکشند، ولی دعا کنید که راهمان را درست برویم. از زیر قرآن ردش کردم و به دنبال او هم احمد رفت.»

در همان تاریکی هوا، امام و همراهانش، با دو خودرو نجف را به سمت مرز کویت ترک کردند. خودروهای دیگری که آنها را همراهی می‌کردند و در هر شهر جابه‌جا می‌شدند از آن سازمان امنیت عراق بود.

سه روز قبل ازحرکت، سید احمد مهری، پسر حاج سید عباس مهری، نماینده آیت‌الله در کویت، از اداره جوازات آن کشور دعوت‌نامه‌ای به اسم روح‌الله مصطفوی گرفته بود که به منزله روادید بود. معاون وزیر کشور کویت گفته است که حاج عباس مهری، روحانی و مغازه‌دار، دعوت‌نامه‌ای به نام «حاج سید روح‌الله خزروقی» و همراهان تهیه کرده و به تأیید وزارت امور خارجه کویت رسانیده و به عراق فرستاده است.

بهشت رفتی مرا هم ببر!

همسرامام:«احمد» در بغداد پیامی به ایران فرستاد. از این پیام چنین برمی‌آید که گزینه رفتن به سوریه از بغداد، منتفی نبوده است. «ناشناسی ضمن تماس با شهاب‌الدین اشراقی از قول فرزند خمینی (احمد) اظهار می‌دارد آقا حالشان خوب است و چون قصد عزیمت به سوریه را داشته و بلیت هواپیما نبود و از طرفی حاضر نیستند در بغداد توقف نمایند، امکان دارد فردا عازم فرانسه گردند.» و پیغامی نیز به فرانسه داد. آن‌سوی تلفن حسن حبیبی بود.

یادنامه زنده‌یاد حسن حبیبی منتشر شد

دکتر حبیبی گفت: چه کنم؟ گفتم: تا ورودمان به آنجا از تلفن فاصله نگیر.»

مأموران عراقی، امام و همراهان او را به هتل دارالسلام بردند، آن شب، آیت‌الله زیارت امامان مدفون در کاظمین را از دست نداد. ساعت هفت صبح روز جمعه، چهاردهم مهر ۱۳۵۷، به فرودگاه بغداد آمدند.

هواپیما ساعت ۱۶:۵۰ به وقت تهران در فرودگاه اورلی پاریس به زمین نشست.

ابراهیم یزدی برای این‌که حضور ناگهانی چهار عمامه به‌سر، هنگام فرود از هواپیما و ورود به تالار تشریفات و انتظار جلب توجه نکندپیشنهاددادکه بافاصله حرکت کنند.

امام پیاده شد، با اندکی فاصله سید احمد و با فاصله‌ای فردوسی پور و املایی.

در طبقه دوم جمبوجت غیر از آیت‌الله، چهار همراهش و سه مأمور عراقی مراقب، کس دیگری نبود.

ابراهیم یزدی با ترفند سید احمد از هواپیما پیاده شده، به تالار فرودگاه ژنو رفته بود و با حسن حبیبی تماس گرفته بود.

محل اقامت امام خمینی درپاریس؟

صادق قطب‌زاده که بود و چرا دستگیر شد؟

«دکترصادق قطب‌زاده» پیش از نشستن هواپیما در پاریس با مراجعه به پلیس خواسته بود چند مأمور برای محافظت از آیت‌الله در اختیارش بگذارند، پنج پلیس را با او روانه کرده بودند.

«ابوالحسن بنی‌صدر»  خانه «احمد غضنفرپور »که ۳خوابه بودو در طبقه چهارم  آپارتمان(منطقه کاشن-پاریس) قرارداشت را مناسب اقامت دیده بود.

امام وارد پاریس می‌شوند، و در منزلى که با عجله در منطقهکشان "پاریس در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند.

حضورمردم وازدحام،اعتراض همسایگان موجب تغییراقامت شد

به مجرد اطلاع دانشجویان ایرانى از حضور امام، آنها مشتاقانه خود  را به آن منزل"محله کشان" رساندند و این امر باعث مزاحمت براى همسایگان شد و آنها به پلیس شکایت کردند و وقتى پلیس براى رفع مزاحمت آمد، تازه متوجه حضور امام در پاریس شد!

 

حضرت امام سریعا براى رفع مزاحمت، به منزلى که در روستایى در حومه پاریس، بنام نوفل لوشاتو و در تملک یکى از ایرانیان بود منتقل شدند.

«دکتراحمدغضنفر پور »و همسرش،» سودابه سدیفی»  پذیرفتند که به خانه بنی‌صدر، در آن نزدیکی، رفته، منزلشان را در اختیار امام خمینی و همراهانش بگذارند.

پانزدهم مهر ۱۳۵۷ را در همان منزل بودند.امارفت‌وآمدها ارادتمندان(دیدار امام ). همسایه‌ها به زحمت افتاده بودند، شکایت به پلیس شکایت کرده بود. فردای آن روز، شانزدهم مهر، امام می گویداینجا مناسب نیست. جای دیگری پیدا کنید.

تصاویر کم‌تر دیده شده از اقامت امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

«مهدی عسکری»از ایرانیان ساکن فرانسه  گفت که همسر فرانسوی‌اش خانه‌ای در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی پاریس در منطقه‌ای به نام «نوفل‌لوشاتو »دارد. بیایید، ببینید، اگر پسندیدید در اختیار شما باشد. امام به همراه حاج  احمدآقا وحجت الاسلام محمدحسین املایی با عسکری همراه شدند. رفتند و دیدند و پسندیدند.

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

این خانه دو طبقه دو در، با یک باغچه کوچک و درخت سیبی در میان، کهنه نشان می‌داد. دو اتاق در طبقه همکف با یک دستشویی و حمام و یک اتاق ۲۴ متری و دو انباری یا اتاقک و آشپزخانه در طبقه دوم بود.

نماز جماعت در نوفل لوشاتو

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:قسمتی ازاین مجموعه بااستفاده ازمنبع خبرگزاری فارس (خرداد۱۳۹۷)می باشد،ضمناً درمنابع مأخوذه،اصلاحاتی(حذف واضافات ویاتلفیقی از۲خاطره) هم انجام داده ام.

دراینجابدنیست یک گریزی به علت (اولین) تبعیدامام خمینی ازکشورایران، داشته باشیم:

امام خمینی:«من‌ برای‌ دفاع‌ از وطنم‌ تبعید شدم‌»

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وسیله مجلسین فرمایشی سنا و شورا (دولت قوام) واعتراض امام خمینی به این قانون که مستشاران امریکایی هرجنایتی درایران بکنند،ایران حق بازداشت و محاکمه آنهاراندارد.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: «دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد».

در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ امام خمینی توسط مأموران حکومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به ترکیه تبعید شدند. امام ۹ روز پیش از تبعید، در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) در منزل‌شان برگزار شد، با ایراد نطقی، جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کردند. امام در سپیده دم ۱۳آبان توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند

امام‌‌خمینی‌ را مستقیم‌ به‌ فرودگاه‌ بردند و سوار بر هواپیمای‌ نظامی‌ ۱۳۰ـ C کردند که‌ از قبل‌ «به‌ فرمان‌ مطاع‌ شاهانه‌» مقرر بود از تهران‌ به‌ ترکیه‌ پرواز کند. هواپیمای ‌نظامی‌ حامل‌ رهبر نهضت‌ مردم‌ مسلمان‌ ایران‌ ساعت‌ ۸ صبح‌ از فرودگاه‌ تهران‌ به‌ مقصد ترکیه‌ پرواز کرد. اولین‌ کلام‌ امام‌‌خمینی‌ خطاب‌ به‌ افسر مأمور، سرهنگ‌ افضلی‌ این‌ بود: «من‌ برای‌ دفاع‌ از وطنم‌ تبعید شدم‌». 

هواپیما پس‌ از سه‌ ساعت‌ و نیم‌ در فرودگاهی‌ در ۳۵ کیلومتری‌ آنکارا به‌ زمین‌ نشست‌. یک‌ مأمور ترک‌ امام‌‌خمینی‌ و افسر همراه‌ را به‌ «هتل‌ بلوار پالاس‌، طبقه‌ چهارم‌، اتاق ۵۱۴ که‌ قبلاً آماده‌ شده‌ بود» برد و فردا از آنجا به‌ یکی‌ از محلات‌ آنکارا در طبقه‌ هشتم‌ منتقل‌ شدند.

پس‌ از تبعید امام‌‌خمینی‌ کاردار سفارت‌ آمریکا طی‌ پیامی‌ به‌ آمریکا اظهار خوشحالی‌ کرد و نوشت‌: «سرانجام‌ ما توانستیم‌ از شر آن‌ پیرمرد... که‌ چوب‌ لای‌ چرخ‌ ما می‌گذاشت‌ راحت‌ شویم‌. کله‌ گنده‌ محلی‌ دستور اخراج‌ او را داده‌ بود. در حال‌ حاضر او در یکی‌ از هتل‌های‌ درجه‌ ۲ ترکیه‌ اقامت‌ دارد»./بنقل ازمورخ اسنادانقلاب اسلامی(روح‌الله حسینیان)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

تدبیرازما(بنده)تقدیرازخدا

امام خمینی ۶اسفند۱۳۵۷:عازم حرکت(مقصد کشورکویت) شدم و آمدم به ــ البته تحت مراقبت دولت عراق ــ آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشاری که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود. و آنها حتی اجازۀ اینکه ما عبور کنیم از این طرف شهر به آن طرف شهر هم ندادند. و من گله‌ای از هیچ کس ندارم؛ چون آنها ملتزم بودند به‌واسطۀ قراردادهایشان عمل کنند. و من نه از دولت عراق نه از دولت کویت گلایه‌ای ندارم. لکن خدای تبارک و تعالی تقدیری فرموده بود و «ما غافل بودیم».

ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو ــ سه روزی که با آقایان ملاقات می‌کنیم برویم به سوریه، و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم. لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد. و ما نمی‌دانستیم که این تقدیر به کجا منتهی می‌‌شود. از آنجا برگشتیم به بصره؛ و از آنجا هم به بغداد ما را بردند. و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دوَل اسلامی همین مطلب است، به همین جهت تصمیم گرفتیم ــ بدون هیچ فکر سابق ــ که ما می‌رویم به« فرانسه» در عین حالی که مایل نبودم از دوَل اسلامی خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسائل در آنجا به‌طور وسیع در همه جای دنیا پخش بشود./

 

۱۰مهر۱۳۵٨امام خمینی:حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه‌ای... آن مأمور و گفت که نه، شما نمی‌توانید بروید کویت. من گفتم به او بگویید که خوب، ما می‌رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا می‌رویم.

گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همان‌جا برگشتیم ما به عراق و شب بصره بودیم، و فردایش به بغداد. من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی، برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها می‌دادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد، در همان‌جا هم ــ حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ــ که یک اعلامیه‌ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم. ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. امامسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هرچه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود.۱۰مهر۱۳۵٨اماخمینی-هیئت دولت.

۱۴مهر۱۳۵۷وارد«پاریس»شد.

۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه -بختیار-حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

تبعیدحاج مصطفی خمینی ۲ماه بعد

پس از تبعید امام خمینی، حاج آقا مصطفی بعد از ۵۷ روز که در زندان قزل قلعه زندانی بود، سرهنگ مولوی با ایشان ملاقات می‌کند و پیشنهاد می‌دهد در صورتیکه بخواهد می‌تواند به ترکیه رفته و از امام خمینی دیدن نماید. مرحوم حاج آقا مصطفی با نگرانیهائی که از سر نوشت پدر داشت پیشنهاد را پذیرفت و سرهنگ مولوی هم دستور صدور گذرنامه را داد و به حاج آقا مصطفی تاکید کرد که طوری وارد قم شود که سر و صدا ایجاد نکند، ایشان پس از ورود به قم و ملاقات با اساتید و فضلای حوزه علمیه و مشاوره و تبادل نظر با آنان در مورد مسافرت خویش به ترکیه به این‏ نتیجه رسید که این مسافرت طبق خواست رژیم است و رژیم می‌خواهد ایشان را با پای خود و بی‌سر و صدا تبعید نماید لذا از مسافرت بکلی انصراف داد. سرهنگ مولوی تلفنی با حاج آقا مصطفی تماس گرفت و با لحن بی‌ادبانه‌ای به انصراف ایشان اعتراض می‌نماید. ساعتی از مکالمه تلفنی سرهنگ مولوی با حاج آقا مصطفی نگذشته بود که یکی از مامورین عالی رتبه ساواک وارد قم شده و به ملاقات حاج آقا مصطفی می‌رود و کوشش فراوان می‌نماید تا ایشان را به مسافرت به ترکیه ترغیب نماید، ولی هر چه کوشش می‌کند کمتر به نتیجه می‌رسد، لذا مایوس برمی گردد. ‏

‏‏سرانجام در روز ۲۹ شعبان ۱۳۸۴ (۱۳دی ۱۳۴۳)سرهنگ بدیعی رئیس ساواک قم همراه با عده‌ای از مامورین خود ساعت ۲ بعدازظهر که رفت و آمد در خیابانهای قم کمتر صورت می‌گرفت وارد خانه حاج آقا مصطفی می‌شود و ایشان را پس از انتقال به تهران، مستقیم به ترکیه تبعید می‌کنند.‏/بنقل ازسایت جماران.

اولین چیزی که امام در ترکیه تهیه کردند چه بود؟

انعکاس خبر تبعید حضرت امام رحمه الله به ترکیه و دستگیری حاج آقا مصطفی رحمه الله ، قم، مشهد و تهران را به حالت تعطیل درآورد و در بسیاری از شهرها تظاهرات به راه افتاد. تظاهرات و تعطیل و اعتصاب در برخی از شهرستانها تا سی روز ادامه یافت و سیل تلگراف ها و پیام ها و اعلامیه ها در حمایت از رهبر نهضت اسلامی ایران و اعتراض به تبعید ایشان، به سوی تهران و ترکیه سرازیر گردید. در اکثر شهرها نیز مراسم نمازجماعت به عنوان اعتراض به تبعید غیرقانونی امام رحمه الله تعطیل شد و ائمه جماعات و وعاظ از رفتن به مساجد خودداری نمودند.

امام خمینی درمرزکویت

امام خمینی:من وظیفه ام است، تکلیفم است  اگر فرودگاه به فرودگاه بروم و روی کشتی ها هم باشم مبارزه ام را با رژیم شاه رها نمی کنم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مطلبی دررابطه به ماجرای خروج امام خمینی ازعراق وسرگردانی ایشان درمرزکویت و نهایتاً عزیمت به فرانسه درسایت جماران بود که خیلی درهم وبرهم (محاوره ای)بودکه توانستم مقدارازآن راویرایش کنم که میخوانید:

 « آیت الله سیدرضا برقعی مدرس»(متولد۱۳۲۷ قم-متوفی ۱۵ اسفند ۱۳۹۴  ) در کتاب خاطرات خود هجرت امام از عراق را چنین روایت می کند:

روایت چندخاطره از همراهی با امام از زبان سید رضا برقعی

«احمد آقا  خمینی»یکی دو روز پس از ملاقات آقای دعایی با «سعدون شاکر»(وزیرکشورعراق) ما را جمع کردند و گفتند: رفقا می خواهم صحبتی با هم داشته باشیم.

در منزل «حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور» جمع شدیم. احمد آقا گفتند: «حقیقت این است که امام تصمیم گرفته اند از عراق بروند

وی ادامه داد: تا کویت می رویم و از آن جا ببینیم خدا چه می خواد و نظر آقا (امام خمینی)کجاست؟

آیا شرایط فراهم می شود که مثلا به سوریه برویم، یا جای دیگر برویم؟ خلاصه گفتند تا کویتش قطعی است. از همه ما خواستند فعلا با کسی صحبت نکنیم تا فضا مشوش نشود. فقط در جریان باشید که چنین برنامه ای هست. بعد هم از جانب امام از حاضران سوال کردند برای رفتن به کویت بهتر است با هواپیما برویم یا زمینی؟

با توجه به ذهنیتی که داشتیم و حساسیت ها و خطرات احتمالی گفتیم بهتر است زمینی بروید. در آن جلسه من بودم و آقایان سیف الله قاسم پور، سید محمد سجادی، فاضل فردوسی، روحانی،  محمد رضا ناصری، محمدحسین املایی و رحمت. البته آقای دعایی از جمع و گروه ما به دنبال تدارک کارها بود و در آن جلسه حضور نداشت. بنا شد کسانی که می خواهند در معیت حضرت امام تا مرز ایشان را همراهی کنند، آماده باشند تا در زمان تعیین شده به سمت کویت حرکت کنیم.

آقای دعایی هم که دنبال تهیه خروجی ویزا رفته بود به واسطه زبر و زرنگی و آشنایی و رفاقتی که با ماموران آن جا داشت، با شوخی و هدیه دادن پسته و آجیل، آن مامور را وادار می کند که به صورت اورژانسی ویزای چند نفر از جمله حضرت امام را آماده و مهر و امضا کند. آقای دعایی ضمن کمک به او در آوردن پرونده ها با شوخی با مامور مذکور برای سرگرم کردن و خنداندن او و پرت شدن حواسش و تعجیل و تسریع در آماده سازی ویزاها، موجبات صدور بی دردسر و سریع و کم هزینه (منظور دردسرهای اداری و امنیتی است) ویزای امام و همراهان را فراهم می کند.

ترفندحجت الاسلام دعایی

حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، یار دیرین امام و رهبری به ملکوت اعلی پیوست + زندگینامه

آقای دعایی گفت: «چند مُشت پسته داخل جیبشان(مأموران گذرنامه عراق) ریختم تا مشغول شوند و بعد پرونده ها را با کمک هم آوردیم و با شوخی هایی که می کردم حواسشان را پرت کردم و بعد صفحات را هم خودم می آوردم که مامور مهر کردن صفحات، نبیند مال چه کسی یا چه کسانی است و می گفتم تو فقط تند تند(گذرنامه ها را) مُهر بزن

 آقای دعایی با این ماموران خیلی صمیمی بودند و آن ها به او اعتماد داشتند به همین جهت آن مامور حتی به عکس صاحبان این گذرنامه ها هم نگاه نکرده بود.

ویژگی این ویزاها این بود که قابلیت بازگشت را برای صاحب گذرنامه به عراق داشت و اصطلاحا آن را «سمه العوده» می گفتند. یعنی با خصوصیت و امکان اجازه بازگشت به عراق.

آیت الله محمدرضا برقعی مدرس در کتاب خاطرات خود هجرت امام از عراقنوشت:در واقع هم به منزله خروج بود و هم اجازه بازگشت داشت. در کویت هم « آیت الله سید عباس مهری» ویزایی را با عنوان سید روح الله مصطفوی برای حضرت امام گرفته بودند. پس از آماده شدن و تحویل ویزاها، حاج احمد آقا به ما گفتند آماده باشید که فردا صبح بعد از اقامه نماز صبح حرکت می کنیم.

«حجت الاسلام دعایی» و «حجت الاسلام رحمت» هر کدام ماشینی داشتند و« آقایان مُهری»(پدروفرزندان) که از کویت آمده بودند، هم یک ماشین آورده بودند. در آن موقع برای کویتی ها تردد بین کویت و عراق ویزا نمی خواست. خلاصه از جلو درب حرم سوار ماشین ها شدیم و حرکت کردیم.

آیت الله محمد رضا رحمت: سلطه بر دانش

من با ماشین« آقای رحمت »(حجت الاسلام  محمدرضا رحمت)به همراه سه نفر دیگر از سر کوچه امام سوار شدیم. البته در بین راه آقایان مهری ماشین خود را عوض کردند و حضرت امام نیمی از راه را با یک ماشین و بقیه را با ماشینی دیگر طی کردند و این به لحاظ رعایت جهات ایمنی بود تا مساله ای پیش نیاید. کسانی که بنا بود همراه امام به کویت بروند، آقای فردوسی پور و آقای املایی و حاج احمد آقا بودند که ویزای کویت را داشتند. بقیه بنا بود تا لب مرز برویم و آن ها را بدرقه کنیم و برگردیم.

اطلاع به مسئولین عراق

 روایت هجرت امام خمینی از عراق به پاریس/ اگر فرودگاه به فرودگاه بروم و روی کشتی ها هم باشم مبارزه ام را با رژیم شاه رها نمی کنم

روز قبل از حرکت، حضرت امام از آقای دعایی می پرسند: این ها در جریان رفتن ما از عراق هستند؟

آقای دعایی در جواب می گوید: نه خیر، در جریان نیستند. من وقتی ویزا گرفتم این ها اصلا متوجه نشدند که ویزا را برای شما و همراهانتان می گیرم. حال به هر نحو شما دستور بفرمایید عمل می کنیم. امام دستور فرمودند که به عراقی ها اعلام کنید که فردا صبح عازم هستیم. وقتی به آن ها اعلام شد، خودشان را رساندند و آماده با یک ماشین سواری و دو ماشین وانت که رویش تیربار یا دوشکا نصب است، جهت مراقبت از امام و همراهانش آمده بودند. صبح ماشین ها حرکت کردند. ابتدا ماشین امام که به هرماه حاج احمد آقا در ماشین برادران مهری بود به رانندگی یکی از مهری ها به راه افتاد و سپس ماشین های نیروهای دولتی و پشت سر آن ها که سه ماشین بودیم، حرکت کردیم. جالب بود که در مسیر حرکت ما به سمت مرز کویت هیچ ماشینی از هر دو طرف دیده نمی شد گویا می خواستند به صورت صد در صد خاطرشان از بابت امنیت امام و همراهانش آسوده باشد. لذا جاده را قرق کرده بودند.

پس از طی مسافتی متوجه شدیم ماموران پلیس ماشین ها را نگه می دارند و به کنار جاده هدایت می کنند تا پس از عبور ما به آن ها اجازه تردد بدهند. و ماشین های پشت جاده هدایت می کنند تا پس از عبور ما به آن ها اجازه تردد بدهند. و ماشین های پشت سر را هم اجازه سرعت و سبقت نمی دادند تا ماشین امام به مرز برسد. در بین راه برای آن که امام و همراهان هم رفع خستگی کنند و هم صبحانه ای میل کنند، در نزدیکی های دیوانیه نگه داشتیم و آبی به سر و صورتمان زدیم.

«امام خمینی   در آن جا(مرزکویت) برای آن که دست و صورت خود را بشویند، عبای خودشان را به من دادند تا برایشان نگه دارم» که عکسش هم اینک موجود است که من با عبای امام در دست در کنار امام که در حال وضو گرفتن و شستن دست و صورت هستند، ایستاده ام.

آیت الله  سیدمحمدرضا برقعی مدرس گفت:خلاصه سفره ای انداختیم و جهت صرف صبحانه دور هم نشستیم. در این جا آقای «آیت الله سید جعفر کریمی» و مرحوم آقای سید عباس خاتم هم همراه ما بودند، گرچه در آن جلسه قبلی در نجف حضور نداشتند منتها بعدا آن ها هم در جریان قرار گرفتند و در این سفر همراه ما شدند. اما آقای رضوانی در دفتر مانده بودند.

به هر تقدیر، مشغول صرف صبحانه بودیم که دو نفر به ما ملحق شدند: آقایان فاضل فردوسی پور و دکتر ابراهیم یزدی. آقای «دکترابراهیم یزدی» شب آمده بود نجف تا با امام دیدار داشته باشد اما چون دیر هنگام بوده با خود می گوید: الآن دیر وقت است و دیدار موجب اذیت حضرت امام می شود. می گذاریم صبح به دیدار ایشان می رویم.

لذا به حرم مشرف می شود. در حرم آقای فاضل فردوسی را می بیند. به وی می گوید: من از اروپا آمده ام که خبر از اوضاع و احوال برای دوستان ببرم. من می خواهم با امام دیداری داشته باشم و ببینم امام در چه شرایطی است؟ می خواهند در ادامه روند انقلاب چه کار کنند؟ وظیفه ما چیست و ما باید آن جا چه کار کنیم/

آقای فاضل فردوسی هم می گوید: فعلا آن چه که قطعی است این است که حضرت امام فردا صبح بعد از نماز صبح قرار است از عراق خارج شود و با ایشان قرار می گذارد تا فردا صبح به حرم بیاید و در آن جا امام را ببینند. اما صبح تا این دو نفر همدیگر را پیدا کنند امام و همراهان حرکت کرده بودند و و آن ها هم بالاجبار خودشان به صورت انفرادی به دنبال ما روانه می شوند و اگر برای صرف صبحانه توقف نمی کردیم باز معلوم نبود ماموران اجازه بدهند این ها دنبال ما بیایند و ما را پیدا کنند.

به هر حال این دو نفر هم به جمع ملحق شدند. پس از صبحانه راهی شدیم. کاروان ما از داخل شهرها نمی رفت بلکه از کمربندی می رفت تا کمتر جلب توجه کند. ساعت یازده به بصره رسیدیم. کنار شهر بصره، مدفن زبیر قرار دارد. صحن و سرایی درد و اهل سنت برای آن مکان احترام قائلند و به آن جا جهت زیارت می آیند. در آن جا ماموران ما را به عنوان این که آقا می خواهند تجدید وضو کنند، در مسجدی خلوت نگه داشتند.

پس از تجدید وضو حضرت امام پرسیدند ساعت چقدر است؟ عرض شد یک ساعت به ظهر مانده است. فرمودند: پس نایستیم. چون که بمانیم باید با این ها نماز بخوانیم و شاید ماموران هم خوششان نیاید که الآن توقف کنیم، و لذا بهتر است حرکت کنیم وجای دیگری نماز می خوانیم. خلاصه حرکت کردیم و نماز ظهر و عصر را در مرز کویت و عراق خواندیم. خلاصه حرکت کردیم و نماز ظهر و عصر را در مرز کویت و عراق خواندیم. پس از نماز، آن هایی که بنا بود به همراه امام بروند یعنی آقایان فردوسی پور، املایی، دعایی و دو ماشینی که برادران مهری از کویت آورده بودند،

آن پس از خداحافظی و صحبت های همراه با طمانینه و ملاطفت حضرت امام، از مرز گذشتند و به طرف کویت راهی شدند. ایشان در صحبت های خودشان می فرمودند: همان طور که برای شما سخت است از هم جدا شویم، من هم برایم سخت است ولی بالاخره وظیفه است و چاره ای نیست.

ما باید به وظیفه مان عمل کنیم. در اولین فرصتی که من در جایی مستقر شوم ان شاء الله شما هم آن جا خواهید آمد و با هم خواهیم بود. هجرت امام به کویت موجب احساس آرامش ما بود، زیرا ایشان در عراق جانشان در خطر بود و با هجرت به کویت در واقع از این منطقه پر خطر خارج می شدند و این برای امام و ما مغتنم بود. پس از روانه شدند ماشین ها، ما مقداری صبر کردیم تا مطمئن شویم آن ها از مرز کویت وارد آن کشور شده اند و مشکلی برای آن ها به وجود نمی آید. پس از اطمینان از این که آن ها به سلامت از مرز کویت عبور کرده و وارد کویت شده اند، ما نیز بازگشتیم به نجف و نماز مغرب و عشا را در نجف و بیت امام خواندیم.

عدم اجازه ورود به کویت

پس از اقامه نماز در بیت امام به بیت«آیت الله سید عبدالهادی شیرازی» رفتم. من هر شب به بیت ایشان سر می زدم.

در آن جا مرحوم« سی

BBCگزارش خروج امام خمینی را داد

 در آن جا مرحوم« سیدمهدی اخوان مرعشی» از من پرسید: چه خبر از اوضاع و احوال؟ من اظهار بی اطلاعی کردم.
ایشان گفت: من الآن از بی بی سی(BBC) شنیدم:« امام خمینی از عراق رفته اند ولی کویتی ها راه نداده اند و ایشان دو مرتبه به عراق بازگشته اند».

گفتم خبر ندارم، واقعا هم خبر نداشتم. و لذا برگشتم منزل و با آقای رضوانی تماس گرفتم و گفتم: جریان چیست؟ آیا این خبر صحت دارد؟ ایشان گفتند بله حاج احمد آقا تماس گرفت و گفت: ما وقتی به مرز کویت رسیدیم گذرنامه ها را دادیم و ماموران آن جا یکی یکی از گذرنامه ها را نگاه کردند تا رسید به نام امام، مقداری نگاه کردند و بعد پرسید:

ایشان «سید الخمینی هستند؟»

گفتیم: بله. ایشان حضرت امام هستند. گفتند: پس تشریف داشته باشید.

نشستیم در سالن و آن ها شروع کردند به تماس گرفتن با این جا و آن جا و کسب تکلیف از مقامات. مدتی معطل شدیم، دیدیم خبری نیست.

آقای «سید عباس مهری »هم که به مرز آمده بود، به آن ها می گوید: آقا موضوع چیست؟

این ها از مسئولان مربوطه کویت برای ورود به کویت ویزا گرفته اند، دعوت نامه دارند. چرا معطلشان می کنید؟ گفتند: آقا دست ما نیست.

آقای مهری هم می گوید: تماس بگیرید تا تکلیف ما روشن شود. خلاصه پس از معطلی فروان و تماس های مکرر و پی در پی به ما گفتند متاسفانه مقامات امنیتی اجازه ورود به حضرت امام نمی دهند، حضرت امام فرمودند: به آن ها بگویید ما برای اقامت وارد کویت نمی شویم. ما را بفرستید فرودگاه برای هر جا پرواز بود، به آن جا می رویم. در پاسخ گفتند: ما اصلا نمی توانیم به ایشان اجازه ورود به کشور را حتی به صورت ترانزیت بدهیم.

همراهان امام به آن مامور می گویند: ما از عراق خروجی زده ایم و آمده ایم بیرون. حالا دو مرتبه چگونه بازگردیم؟

آن مامور هم گفت: هماهنگی شده و به آن ها اطلاع داده شده است که شما برمی گردید و آن ها در مرز منتظر شما هستند.

به هر تقدیر حضرت امام و همراهان ایشان به مرز عراق برمی گردند و مشاهده می کنند که همان ماموران امنیتی منتظر حضرت امام هستند. مهر ورود را می زنند و وارد خاک عراق می شوند. یکی از مقامات امنیتی می گوید: ما انتظار چنین برخوردی را داشتیم. بالاخره این ها کشورهای مرتجع عرب هستند و تحت سیطره و نفوذ شاه ایران می باشند. برگردید به عراق؛ بیت خودتان؛ این جا منزل شماست. ما که نمی خواهیم شما در عراق نباشید، فقط می خواهیم ضوابط و مقرراتی که مورد خواست مسئولان رده بالای کشور است، از جانب شما رعایت شود. حضرت امام در پاسخ فرموده بودند ما یک شب در جایی، هتلی، مسافرخانه ای می مانیم و شب را استراحت می کنیم بعد عراق را ترک می کنیم. حضرت امام با ماموران عراقی مستقیما و مشافها صحبت نمی کردند بلکه به آقای دعایی و حاج احمد آقا می گفتند و آن ها به عراقی ها منتقل می کردند.

خلاصه از مرز حرکت می کنند و به بصره می رسند. در آن جا هتل یا مسافرخانه ای به نام «فندق شط العرب »بود که جای مناسبی بود. شب را در آن جا می مانند. در آن هتل یا مسافرخانه، افراد حاضر مشورت کرده و با هم صحبت و مذاکره می کنند که حالا چه کار کنیم؟

برخی پیشنهاد دادند که با هواپیما به سوریه برویم ولی عده ای دیگر می گفتند از همین جا مستقیما برویم پاریس. سفر به این دو کشور (سوریه و فرانسه) ویزا نمی خواست. کسانی که پیشنهاد فرانسه و پاریس را داده بودند، معتقد بودند سوریه هم مانند کویت است. زیر سلطه و سیطره ایران و حکومت پهلوی است. به همین دلیل ممکن است آن ها هم با اشاره حکومت ایران برخورد نامناسبی با امام بکنند و صلاح نیست به آن جا برویم و باید مستقیما به فرانسه برویم. حال از آن جا تصمیم می گیریم. حضرت امام هم همین را تائید می کنند و می فرمایند: این جوری بهتر است.

شب را در آن هتل یا مسافرخانه بودند و مقرر می گردد که فردا صبح با هواپیما بیایند به فرودگاه بغداد و برای پاریس بلیط هواپیما بگیرند. صبح وقتی به فرودگاه بغداد می رسند، ابتدا در هتلی در نزدیکی های فرودگاه مستقر می شوند. ماموران می پرسند: شما برنامه تان چیست؟ و چه کار می خواهید بکنید؟ اگر با پرواز عراقی بخواهید به پاریس بروید امنیت شما تا پاریس با ماستت اما اگر با ایرفرانس بخواهید پرواز کنید، نهایتا تا پای هواپیما امنیت جان شما با ماست و در خدمتیم اما بقیه راه را ما ضامن نیستیم.

لازم به ذکر است که تمام این مذاکرات و گفت و گوها در کمال ادب و متانت برگزار می شود. وقتی این مطلب به اطلاع امام می رسد، امام می فرمایند: ما با پرواز عراقی می رویم، بلیط را با پرواز عراقی بگیرید. پس از تهیه بلیط و تائید شدن آن، ماموران عراقی به همراهان امام گفته بودند ما به دلیل آن که برخی مسافران را نمی شناختیم به دلیل رعایت جهات امنیتی، بلیط آن ها را کنسل کردیم و هواپیماهای دیگری را برایشان رزرو کردیم تا خطرات سفر برای حضرت امام به صفر برسد. البته ما بعدا شنیدیم که علی الظاهر برخی توطئه کرده بودند که با معطل کردن امام در مرز کویت و نیز هنگام بازگشت ایشان از مرز کویت به مرز عراق، طی یک برنامه آدم ربایی توسط هلی کوپتر ایشان را بربایند. اما مقامات عراقی نپذیرفته بودند و در این قضیه هم نگران همین مطلب بودند. لذا بلیط کسانی را که نمی شناختند کنسل کرده بودند تا امنتیت جان امام در این سفر به طور کامل تامین شود.

عراق خطاب به امام خمینی:شمارادوست داریم حضرت آیت الله! ولی درصورتی که فعالیت سیاسی نداشته باشی! « آیت الله سیدرضا برقعی مدرس»:

« آیت الله سیدرضا برقعی مدرس»نوشت: در پای پله های هواپیما در فرودگاه بغداد که امام می خواستند سوار هواپیما شوند و عراق را ترک کنند، ماموران عراقی به ایشان گفته بودند این جا خانه دوم شماست، کشور دوم شماست. حق میهمانی بر ما دارید. ما دوست داریم در این جا بمانید. مقامات همه دلشان می خواهد بمانید. ولی در مساله فعالیت های سیاسی، دولت عراق با دولت ایران پیمان عدم اجازه فعالیت مخالفان سیاسی در خاکشان را امضا کرده اند.

حضرت امام در پاسخ فرموده بودند: نه. من وظیفه ام است، تکلیفم است و آن جمله معروف که اگر فرودگاه به فرودگاه بروم و روی کشتی ها هم باشم مبارزه ام را با رژیم شاه رها نمی کنم.