رهبر انقلاب روز گذشته(یکشنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۸) در سخنانی با بیان اینکه «وقتی یک چیزی مصوبه سران کشور است، آدم باید با چشم خوشبینی نگاه کند» اظهار کردند:
«اگر سران سه قوه با پشتوانه کارشناسی تصمیم بگیرند من حمایت میکنم».
جلسه شورای سران قوا بارهبری
از سوی دیگر، شورایی که این تصمیم در آن گرفته شده نیز با نظر و تأکید رهبر انقلاب ایجاد شده است. خردادماه ۱۳۹۷ بود که رؤسای قوا و کارشناسان اقتصادی جلسهای با رهبر معظم انقلاب داشتند که به نوعی اولین جلسهی «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سه قوه» محسوب میشد و به دنبال بحثهای مطرحشده در آن نشست، ایشان بر پیگیری «ترتیبات شکلی» مطرحشده تأکید کردند.
اولین جلسه بنزینی سران قوا
یک هفته بعد(ازجلسه بارهبرانقلاب) نخستین جلسهی رسمی این شورا(شوراب عالی هماهنگی اقتصادی۳قوه) تشکیل شد.
با این حال برخی که گویا عادت کردهاند همواره جلوتر از رهبری حرکت کنند، در دو روز گذشته در شبکههای اجتماعی و بعضاً تریبونهای رسمی تلاش کردند افکار عمومی را به این سمت هدایت کنند که اجرای این طرح صرفاً تصمیم دولت و ناشی از «بیتدبیری» دستگاه اجرایی بوده و حتی سران قوای دیگر با تصویب آن مخالف بودهاند.
در همین حال «سیدابراهیم رئیسی» رئیس قوهی قضائیه با اعلام اینکه اجرای طرح سهمیهبندی و اعلام نرخ جدید بنزین «با استناد به تکالیف قانونی» انجام شده است، تأکید کرد که این موضوع «به منظور ایجاد هماهنگی در شورای اقتصادی سران قوا مطرح و مصوب شد».
شایعات
این گفتهی رئیسی شایعات مطرحشده دربارهی این را که رؤسای دیگر قوا با اجرای این طرح مخالف بودهاند و رئیس جمهوری با استفاده از اختیارات قانونی خود دستور اجرای این طرح را صادر کرده است، به روشنی رد میکند.
همچنان که حسن روحانی نیز در جلسهی عصر دیروز(یکشنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۸) هیئت دولت اعلام و تأکید کرد که این طرح در آن شورا به دفعات مورد بحث و بررسی رؤسای قوای سهگانه قرار گرفته و در سه نوبت نیز منجر به مصوباتی شده که خدمت مقام معظم رهبری ارسال شده و در نهایت با اصلاحاتی اجرا و عملیاتی شده است. یعنی نهتنها این طرح به تأیید و تصویب رؤسای سه قوه رسیده، بلکه رهبر معظم انقلاب نیز در جریان جزئیات آن قرار داشتهاند.
با وجود همهی اینها اما عدهای همچنان بر طبل تفرقه میکوبند؛ بطوری که با وجود تأکید سران قوا و حمایت رهبری باز هم صداهایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه «تصمیم دولت» مسبب اصلی ناآرامیهای چند روز اخیر است و حالا هم دولت قصد دارد اجرای این قانون را به عنوان سیاست و «تصمیم نظام» جا بزند تا خود را از اعتراضات مصون کند!
در فضای توییتر، اظهارنظرهای پرشماری از سوی کاربران عادی و حسابهای ناشناس علیه دولت و اجرای این قانون منتشر شده است اما آنچه جلب توجه میکند، توییتهای عدهای است که در جایگاه رهبران افکار، صاحبنظران، فعالان اجتماعی یا اینفلوئنسرها اظهار نظرهایی میکنند که آشکارا هدفی جز تخریب دولت و ایجاد شکاف بین مردم و دولت ندارند.
۱-سیدامیرحسین قاضیزاده، نمایندهی اصولگرای ادوار هشتم تا دهم مجلس در توییتی نوشت «طی اخبار واصله تشریفات قانونی افزایش قیمت بنزین در چارچوب فرایندهای شورای هماهنگی سران قوا طی نشده و دولت بر اساس اختیارات قانونی خود اقدام به این کار کرده است. اصولاً برای افزایش قیمتها بر اساس قانون هدفمندی یارانهها دولت مجوز لازم را داشته و نیازی به طرح موضوع در جلسه سران قوا نبوده».
۲-علیاکبر رائفیپور، چهرهی اصولگرایی که به موضعگیری علیه دولت شهره است نیز در توییتی نوشت: «اقدام هماهنگ رسانههای حامی دولت در انتشار کلیپی از رهبر انقلاب و همزمان رونمایی از بنزین ۳۰۰۰ تومنی به دو منظور صورت گرفت ۱- بستن دهان منتقدین انقلابی ۲- انداختن هزینه سیاسی - اجتماعی این تصمیم بر گرده رهبری».
۳-سیدیاسر جبرائیلی نیز در توییتی با بیان اینکه «تمام استدلالهای بیپایهای که برای توجیه گران شدن بنزین ارائه شدند، پابرجایند» نوشت: «هدف اصلی و اعلامنشده محقق میشود: افزایش درآمد دولت».
۴-حساب کاربری فرید ابراهیمی که در توییتر دنبالکنندگان زیادی هم دارد اینطور جوسازی میکند که مسئولیت گرانی بنزین صرفاً با روسای قوای مجریه و مقننه است و مینویسد: «روحانی و لاریجانی در جلسات سران قوا تصویب کردن که قیمت سوخت رو گرون کنن. حالا تیم رسانهای دولت، یک سخنرانی قدیمی رهبر انقلاب در انتقاد از مصرف بیرویه بنزین رو دادن کانالها منتشر کنن که یعنی این اقدام با نظر رهبری انجام میشه. آقای روحانی! مرد باش و پای تصمیم و امضای خودت بایست!» او به این ترتیب اولاً این شایعه را منتشر میکند که رئیس قوهی قضائیه با تصویب طرح مخالف بوده و ثانیاً رهبری نیز در این موضوع نظارتی نداشته است؛ حال آنکه روحانی در گفتههای عصر دیروز خود تأکید کرد که مصوبات سران سه قوه بطور مرتب به اطلاع رهبر انقلاب رسیده است.
۵-احمد توکلی، سیاستمدار اصولگرا و مدیرمسئول سایت «الف» نیز با بیان اینکه «حساب اصلاح مصرف سوخت از طرح ناقص و غیرکارشناسی دولت جداست» گذشته از طرح یک انتقاد، مسئولیت را بالکل متوجه دولت میداند و معتقد است: «طرح فعلی، تنها انتقال بار ناکارآمدی دولت به دوش مردم است».
۶-حجت الاسلام مجتبی ذوالنور، نمایندهی عضو جبههی پایداری نیز که پس از اجرای این طرح، در مجلس به دنبال جمعآوری امضا برای استیضاح روحانی و لاریجانی بود، در قالب عباراتی کلی به این طرح انتقاد میکند و مینویسد: «افزایش قیمت بنزین باید در قالب یک طرح جامع باشد و تمام جوانب آن لحاظ شود؛ اگر بودجه افزایش پیدا کند، معلوم شود کجا میرود و چقدر است. مجلس است که باید بودجه را تصویب کند و دولت خودش حق ندارد چنین کاری کند. این کار دولت، خلاف است». گویی سران قوا یکشبه به این تصمیم رسیدهاند و هرگز «جوانب آن» را در نظر نگرفتهاند؛ حال آنکه به قول حسن روحانی، اگر هم انتقادی به حذف یارانهی بنزین وجود دارد، این است که چرا اجرای این قانون برای چند سال معطل مانده است.
شاید بهتر بود نمایندگان دلواپس مجلس و گروه «دلواپسان» زودتر به یاد استنطاق از رئیس جمهوری دربارهی این طرح و مطالبهی سنجش «جوانب آن» میافتادند؛ نه هنگامی که فضای جامعه از شوک ناشی از افزایش قیمت بنزین ملتهب است و عدهای خشم خود را در خیابانها تخلیه میکنند. اینگونه انتقادات بیشتر شبیه کانالیزه کردن آن خشم به سوی دولت است و کمتر شباهتی به خیرخواهی برای نظام دارد؛ چه اینکه در دیدگاه کلان، تضعیف دولت، تضعیف نظام است.
۷-علیرضازاکانی نماینده سابق مجلس نیز با کلیدواژهی «تدبیر و امید» جملاتی کنایهآمیز ساخته و در توییتر نوشته است: «دولت تدبیر و امید اسباب ناامیدی مردم را با سوء تدبیر خود فراهم کرد. سهمیهبندی و افزایش قیمتها نیازمند بررسی کارشناسی و اقناعسازی عمومی برای همکاری دولت و ملت داشت که دولت محرمانه در نهایت بیدرایتی در شب عید، کام مردم را تلخ کرد». زاکانی نیز مانند هممسلکان تندروی خود در ادعایی بیپایه صرفاً برای زیرسؤال بردن دولت روحانی تصویب این طرح را «محرمانه» و اجرای آن را «بیدرایتی» عنوان میکند تا او هم از خوانِ پر برکتِ هجمه به دولت سهمی برده باشد.
۸-حسینعلی حاجی دلیگانی، دیگر نمایندهی عضو جبههی پایداری نیز مثل اغلب مخالفان دولت مسئولیت این طرح را صرفاً متوجه دولت دانسته و مینویسد «اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، بدون اطلاع نمایندگان مجلس، بصورت ناپخته و اوج بیتدبیری دولت بود».
۹-مهدی چمران، رئیس سابق شورای شهر تهران نیز شخصیت اصولگرای دیگری بود که با طرح یک ادعا، این طرح را «برای تأمین منابع پرداخت یارانهی بیشتر و کار تبلیغاتی برای انتخابات» دانست. هرچند وی در ادامه نقدی قابل تأمل نیز به نحوهی مصرف منابع حاصل از افزایش قیمت بنزین مطرح کرده و مینویسد: «منطقی بود که از این منبع مشکل حمل و نقل عمومی حل شود تا از آلودگی هوا هم کاسته شود که نشد».
۱۰-حجتالله عبدالملکی، استادیار دانشگاه امام صادق که خود را «کارشناس اقتصاد مقاومتی» معرفی کرده است نیز یکی به نعل میزند و یکی به میخ؛ او با بیان اینکه «همه باید به قانون احترام بگذارند» و «تصمیم دولت ملاک عمل خواهد بود» مدعی میشود «این تصمیم دولت بر اساس اختیاری بوده که مجلس به او داده و به شورای سران ربطی ندارد»!
۱۱-محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در اظهارنظری عجیب مدعی میشود «هدف روحانی از گرانی بنزین دعوت مردم به شورش است! همانطور که در سال ۹۷ دنبال تابستان داغ بود!» و به همین سادگی با یک توییت دوجملهای اتهامات بزرگی را متوجه رئیس جمهوری میکند.
اما در تریبونهای رسمی نیز اظهارنظرهای تند و انتقاد از دولت در این زمینه، مطرح میشود.
۱۲- آیت الله سید محمدمهدی حسینی همدانی امام جمعه کرج در تریبون نماز جمعه دربارهی افزایش قیمت و سهیمهبندی بنزین میگوید: «میخواهید مردم را عصبانی کنید؟ مردم را ناراحت کنید؟ آخر الان وقت گرانکردن بود؟ باید با یک شیب ملایم، که خودتان قائلید، با آن شیب این کار را انجام بدهید؛ آن هم در وقت مناسبش. با یک مقدمهسازی، با یک تبیینی. چرا یکمرتبه؟ اهداف سیاسی دارید؟».
از سوی دیگر
۱۳- سردار محمد علیجعفری، فرمانده سابق سپاه و فرمانده فعلی قرارگاه فرهنگی اجتماعی بقیهالله (عج) در اظهارنظری ضمن متهمکردن دولت به «بیتدبیری» میگوید: «وقتی دولتمردان، مردم را بحساب نمیآورند و بعد از رها کردن کنترل قیمتها، مردم را با افزایش قیمت بنزین غافلگیر میکنند، در واقع این دولت است که با روش غلط و بیتدبیری خود، مردم را به اعتراض وا میدارد و به آشوبگران فرصت سوءاستفاده میدهد».
بعضی از این اظهارنظرها پیش از حمایت قاطع رهبر انقلاب از تصمیم سران قوا مطرح شدهاند اما گویندگان پس از مواجهه با موضع رهبر انقلاب، زبان در کام کشیدهاند و دیگر انتقادی به آن ندارند! گرچه این حُسن را دارد که احتمالاً میتوان آنها را «مطیع رهبری» قلمداد کرد اما این پرسش پیش میآید که اگر چنینند، چرا همواره جلوتر از رهبری حرکت میکنند و با وجود حمایتهای آشکار رهبری از دولت منتخب و مستقر، «آتشِ بهاختیار» به روی هر اقدام اجرایی و قانونی دولت میگشایند؟
حتی اگر برای این پرسش پاسخی باشد، باز باید پرسید که چرا عدهای در این روزهای ملتهب تلاش کردند در آتش ناآرامیها بدمند و با طرح ادعاها و شایعاتی که موجب خشمگینتر شدن معترضان میشد، آتش را به اردوگاه دولت بیندازند؟ آیا مدعیان حرکت در خط رهبری «بصیرت» لازم برای درک این مهم را ندارند که ایجاد شکاف بین ملت و دولت و بیاعتمادی مردم به دولت، نتیجهای جز بیاعتمادی به نظام نخواهد داشت؟/منبع:۲۷ آبان ۱۳۹۸ ایسنا
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ادامه اظهارات مسئولین درموردگرانی بنزین ازمنابع دیگر:
اجتهاددرمقابل نص
۱۴-حجت الاسلام علیرضا پناهیان:معلوم نیست تصمیم گران شدن بنزین را چه کسی گرفت؟ اینکه بنزین به یکباره گران شود کسی نمیدانست .
باید دانشجویان بسیجی طوری باشند که وقتی دولتمردان بشنوند گروهی از بسیج آمده تا برای کارهایشان تدبیر کند، رنگ از رخشان بپرد.
گردهمایی دانشجویان بسیجی سراسر کشور در تهران جمعه، ۱ آذر ۱۳۹۸
۱۵ -«حسینعلی شهریاری»نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی گفت: به نظر میرسد آقای روحانی و آقای لاریجانی نشستند و این مسئله گرانی بنزین را پخت و پز کردند و آقای رئیسی را هم به نوعی توجیه کردند و او را در معرض عمل انجامشده قرار دادند؛ البته آقای رئیسی هم عنوان کرده بود که مشروط بر اینکه مردم را در جریان بگذارید و اقناع کنید که متاسفانه این کار را هم انجام ندادند/الف
اینگونه تحلیل ها نادرست ازازروی عدم شناخت جایگاه ولایت فقیه وبلکه عدام درک ولی فقیه زمان است،اگرچه از سر دلسوزی است.
این دلسوزیهای خیرخواهانه ،وهن ولایت است چرا که این نگاه غلط، رهبری را فردی مسلوب الاختیار و مسلوب الاراده بنمایش می گذارد.
تعرض به رهبری ازسردلسوزی !
عزیزی از جریان اصولگرا مصاحبه کرده است که رهبرانقلاب با تصمیم سران قوا مخالف بوده و در نهایت به ناچار امضا کرده است. در یکی از گروه های مجازی نیز خواندم که طلبه ای در درس خارج از رهبری سوال می کند، چرا موافقت کردید و او می فرماید: «چاره چه بود» و آنگاه همگی می گریند. گوئی عده ای به رهبرانقلاب فشار آوردند تا کاری که می داند نادرست است را بپذیرد.
فارغ از صحت این اخبار که اغلب نادرست است، ایندست تحلیل ها و خبرها برآمده از یک فهم نادرست است.
نگاهی که در ایام «برجام» نیز به همین شکل رهبری را تحلیل می کرد و معتقد بود رهبرانقلاب تحت فشار دولت به نرمش قهرمانانه تن داده است.
«امام خمینی» را دراعلام پذیرش قطعنامه۵۹۸ «مسلوب الاختیار»خواندند.
اینگونه تحلیگران ، معتقدند، «جام زهر حضرت امام» به خاطر فشار آیت الله فلان و سردار بهمان بوده است.
ایندست تحلیل ها حتما از سر دلسوزی است. اما اگر دقیق شوید از سر خیرخواهی وهن ولایت است چرا که این نگاه غلط، رهبری را فردی مسلوب الاختیار و مسلوب الاراده تحلیل می کند که در بزنگاه ها بجهت فشار اطرافیان درایت و شجاعت لازم را ندارد.
تلقی نادرستی از تدبیر رهبری و نسبتش با عملکرد دیگران داریم.
بله رهبر انقلاب ممکن است تصمیمی رااز سر اکراه بپذیرد، اما این نه بخاطر فشار اطرافیان است بلکه بجهت جبر زمانه ایست که البته همین مسوولین در ساخت آن نقش داشتند.
به سخن دیگر او ممکن است با اطرافیان همراهی کند، اما این همراهی از سر علم و آگاهی است. او حقیقتا می پذیرد که همین راه درست است و امضا می کند. او زمانه را جز این تصمیم نمی داند. اما نکته مهم اینجاست؛ من و ما و این مسوول و آن مدیر و در نهایت جامعه در تشکیل زمانه و تصمیم نهایی "ولی" سهم داریم. /منبع :خبرگزاری فارس،محسن مهدیان۱ آذر ۱۳۹۸
***
نشریه خط حزبالله(نشریه نزدیک به دفتررهبری) اطلاعات جدیدی از اقدامات رهبر انقلاب در مواجهه با آشوبهای اخیر را منتشر میکند./نامه محرمانه
نقشه آشوبگران
آذرماه سال گذشته، رهبر انقلاب با اطلاع از نقشهی آشوبی که برای ایران طراحی شده، چنین فرموده بودند: «اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند - یعنی در واقع نقشهشان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند.» پیشبینی رهبر انقلاب درست از آب درآمد و اینبار به بهانهی اعتراض به سهمیهبندی بنزین، بار دیگر پروژهی آشوب در کشور کلید خورد.
پیام رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس
عصر روز شنبه، با گسترش آشوبها در شهرهای مختلف، جلسهی فوقالعادهی شورای عالی امنیت ملی مبتنی بر وظائفی که در اصل ۱۷۶ قانون اساسی برای آن در نظر گرفته شده است، جهت تصمیمگیری دربارهی این موضوع برگزار شد. در جلسهی شورا، همهی اعضا متفقالقول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود، وگرنه عقبنشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوبها و ناامنیها را به دنبال خواهد داشت. اما اقناع نمایندگان مجلس در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود، برای همین، نظر اعضای شورای عالی امنیت ملی این بود که باید برای حل این موضوع، باید از رهبر انقلاب کمک گرفته شود.
صبح روز یکشنبه، جلسهی غیرعلنی مجلس برای تصمیمگیری دربارهی طرح سهمیهبندی بنزین برگزار شد. آقای لاریجانی، رئیس مجلس، در حالی به سمتِ بهارستان رفت که پیغامی کوتاه، از رهبر انقلاب برای نمایندگان دارد: «پیرو اظهارنظر برخی از نمایندگان محترم در باب مصوبهی اخیر سران قوا، لازم است به حضرات محترم نمایندگان گفته شود مقتضی است که هرگونه اقدامی درخصوص این مصوبه در مجلس در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس کشور مورد توجه قرار گیرد. توفیقات آنان را از خداوند متعال خواستارم.» وقتی پیام رهبر انقلاب در مجلس خوانده شد، مجلس آرام شد.
نظر رهبر انقلاب دربارهی طرح سهمیهبندی بنزین
صبح همان روز اما رهبر انقلاب بنا به رسم همیشگی، درس خارج فقه خود را در ساعت ۶:۴۵ دقیقهی صبح برگزار کرده و دربارهی اتفاقات اخیر فرمودند: «بنده در این قضیّه سررشته ندارم، یعنی تخصّص این کار را ندارم، به آقایان هم گفتم -چون نظرات کارشناسها هم در این قضیّهی بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند، بعضیها مضر میدانند؛ بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم... لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم... سران قوایند، نشستهاند با پشتوانهی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتهاند، باید عمل بشود به آن تصمیم.»
پیش از این البته رهبر انقلاب به صورت مکتوب نیز نظر خود دربارهی این موضوع را به سران سه قوه گفته بودند. در بخشی از جلسهی چهلم شورای عالی هماهنگی سه قوه به تاریخ ۳۰/۶/۹۸، بدون مشخص شدن زمان اجرای این طرح، بحث بر سر اصلاح قیمت حاملهای انرژی شد و در بندهای «الف و ب» صورتجلسهی این تاریخ، مصوب شد که بنزین در کشور به دو صورت سهمیهبندی و آزاد عرضه شود. قیمت بنزین سهمیهای از قرار لیتری ۱۵۰۰ تومان، و قیمت بنزین آزاد از قرار لیتری ۳۰۰۰ تومان خواهد بود. در بخشی دیگر نیز دربارهی منابع حاصله از افزایش قیمت بنزین بحث شد و نهایتا در بند «ج» به تصویب رسید که این منابع، به مصرف پرداخت به خانوارهای کمدرآمد و دارای حقوق ثابت تعلق بگیرد.
نظر کلی رهبر انقلاب دربارهی مدیریت مصرف سوخت، از قبل مشخص بود. اصلاح الگوی مصرف حاملهای انرژی، از جمله بنزین، با توجه به مصرف زیاد و بیرویهی آن، یک ضرورت برای کشور است و رهبر انقلاب نیز بارها بر آن تأکید کرده بودند. اما گزارش مکتوب جلسهی فوق که تقدیم رهبر انقلاب شد، ایشان تصمیمگیری دربارهی قیمت آن، یا چگونگی اجرای آن را برعهدهی کار کارشناسی مسئولان و متخصصان، و اجماع سران قوا نهادند.
چرا رهبر انقلاب ورود کردند؟
با این حال، نظر نداشتن یا موکول کردن رهبر انقلاب به نظر سران قوا، موجب نشد که رهبر انقلاب، نسبت به ناامنیهایی که ایران را به بهانهی فوق مورد تهدید قرارداده بود واکنشی نشان ندهند. به همین علت، رهبر انقلاب با جدا کردن مردم از صف آشوبگران، عواقب خطرناک آشوب را به همه گوشزد کردند: «در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و این جور مفاسد را به بار میآوردند؛ این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوهی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعهای است... عرض من این است که هیچ کس به این اشرار کمک نکند... این کارها، کار مردم معمولی نیست.»
همهی حرف همین است. دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یک طرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیادهنظام دشمن در خیابانها، جان و مال مردم را مورد هجوم وحشیانهی خود قرار داده بودند.
جالب است در این بین، برخی از دلسوزان که متوجه دقیق ابعاد حوادث اخیر نشده بودند، به رهبر انقلاب پیشنهاد دادند برای تصمیمی که دولت بر اساس اختیارات قانونی گرفته، خود را هزینه نکنند. اما نظر رهبر انقلاب کاملا متفاوت بود. رهبر انقلاب معتقدند «اصلا رهبری وجودش برای همین مواقع است و اعتبار رهبری هم برای استفادهی در همین زمانها است»، یعنی زمانهایی که کشور در شرایط خاص قرار دارد و جز با ورود رهبری، مسأله حل نخواهد شد. بنابراین در این مواقع، اساسا رهبری «تکلیف شرعی» دارند فارغ از آنکه نتیجهی آن به نفع شخص رهبری باشد یا به ضرر او، وارد میدان شده و انقلاب را از خطر اصلی نجات دهند. یعنی درست به مانند سیرهی امام خمینی(ره). ایشان بارها فرموده بودند: «من تکلیفم را تشخیص دادهام و هر کجا باشم انجام وظیفه خواهم کرد، هرچه پیش آمد، برای من اهمیت ندارد.» یا در جایی دیگر میفرمایند: «من کاری به هیاهو و درود گفتنها ندارم، بلکه شخصاً به تکلیف شرعیام میپردازم.»
واضح است که در اینجا، دفاع از تصمیم درست یا نادرست دولت موضوعیت ندارد. اصل، نقشه و توطئهی خطرناکی است که دشمن و آشوبگران در حال پیاده کردن آن هستند. اصل، جلوگیری از «ناامنی» کشور و مردم است. ناامنی بدترین بلایی است که میتواند آیندهی یک ملت را به مخاطره بیاندازد. بدون امنیت، هیچ آرمانی، از جمله «عدالت» و «آزادی» هم قابل دستیابی نیست. امنیت اگر نباشد، زندگی روزمرهی تکتک مردم هم نامعلوم خواهد بود. برای همین وقتی رهبر انقلاب دیدند که دشمن برای ضربه زدن به امنیت کشور کمربندهایشان را محکم بستهاند، فارغ از آنکه تصمیم دولت در این مقطع زمانی، درست بوده یا نه، به عنوان رهبر جامعه، «حجت و تکلیف شرعی» دارند که وارد میدان شوند، و شدند./۱۴ آذر ۱۳۹۸الف