پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

رقیب انتخابانی"رضاشاه" قاضی زاده هاشمی۱۴۰۰ریاست جمهوری

​پای« رضاشاه »به ریاست جمهوری دوره سیزدهم  بازشد

«سخنگوی پایداری»خودرااز«اصحاب پایداری» نمی داند!...من «انقلابیم» واما«تشکیلاتی»نیستم.

قاضی زاده:هیچ شرطی رابرای تشکیل کابینه ام نمی پذیرم چون خودمان اندیشکده داریم،تست «IQ»و «EQ»می گیریم.

«بامذاکرات مخالف نیستم »واما قبل ازاینکه وارد«مذاکره» بشویم بایدنتیجه اش مشخص شده باشد!

کاندیدای انقلاب اسلامی که رقیبش «رضاخان »است۱۴۰۰

قاضی زاده هاشمی: رقیبم درانتخابات ریاست جمهوری« رضاخان »است، چون نهاد اداره کشور برخاسته از «حکومت رضاخان» است و هنوزادامه دارد و من آمده ام نهاد ۱۰۰ساله رضاخانی را به هم بریزم.

قاضی زاده هاشمی

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، نائب‌رئیس مجلس یازدهم برای ثبت نام در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ همراه با دخترش وارد وزارت کشور شد۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰

شرط پست گرفتن دردولت«اعتماد»قاضی زاده هاشمی

۵۵۵ پست راهبردی دولت از استاندار به بالا را شناسایی و کدبندی کرده‌ایم و نظام شایستگی برای ‌آن ها درآوردیم ،برای گزینش مدیران،«گزینه ها»بایددر «سایت دولت  جوان » ثبت نام کنند،روزومه خودراارائه کنند. اینها استعلام می شوند و باید معلوم شود عقبه فکری‌شان نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. بعد آزمون تفکر انتقادی و مدیریت مشارکتی و قدرت رهبری و «IQ»و «EQ» گرفته می‌شود....

فرآیندانتخاب مدیران(استاندار)

«استاندار» که می‌خواهیم انتخاب کنیم «مردم باید نظر بدهند» و همچنین می‌خواهیم عزل بکنیم مردم باید نظر بدهند و برای این مسئله مکانیزم و مدل طراحی کرده‌ایم. یعنی تعریف کرده‌ایم که مجموعه نخبگان استان می‌آیند و می‌گویند که بین این افراد این استاندار را انتخاب می‌کنیم. سامانه احراز هویت الکترونیک به نام «... سلام‌الله علیها» تعریف کرده‌ایم که یک نفر در آن سامانه استاندار را استیضاح می‌کند و اگر جمع زیادی از مردم و برای مثال بیش از یک سوم مردم بگویند این فرد درست می‌گوید و این استاندار به درد نمی‌خورد، استاندار عزل می‌شود.

 مسجد جامع فریمان - سید حسین قاضی زاده هاشمی(نماینده مردم فریمان در مجلس) در کنار آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور،درحال خوشامدگویی به رئیس جمهور.

امیر حسین قاضی زاده هاشمی نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی که از«لیست پایداری» نماینده «مشهد» در مجلس شده است،واما خود را وابسته به «جبهه پایداری» و هیچ حزبی نمی داند و نسبتش را با لاریجانی، قالیباف و رئیسی تکذیب می‌کند ولی در عین حال خود را یک نیروی انقلابی می داند و حاضر است برنامه خود را در اختیار سایر کاندیداهای جبهه انقلاب هم قرار دهد.

قاضی زاده هاشمی: امیدوارم طرح شفافیت آرا در مجلس تصویب شود

دولت «اعتماد»قاضی زاده هاشمی

قاضی زاده هاشمی دولت ۴ساله خود را «دولت اعتماد» نامگذاری کرده و گم‌شده امروز کشور را سرمایه اجتماعی می‌داند. او راهبرد بلندمدت خود را در «دولت مردم» برنامه ریزی کرده و نظام فکری که طبق آن حرکت می کند را «فصل پروانگی» نامیده است.

«سخنگوی پایداری»خودرااز«اصحاب پایداری» نمی داند!

فارس: شما مدتی عضو یکی از احزاب و گروه‌های سیاسی به نام «جبهه پایداری »بودید؛ آیا هنوز در این حزب سیاسی هستید؟

قاضی زاده هاشمی: بنده یک فرد سیاسی با سابقه طولانی کار سیاسی و اجتماعی در کشور هستم که بخش عمده اش به خاطر وجود یک پدر و مادر انقلابی بوده و از قبل انقلاب شروع شده و بعد انقلاب هم چه در طول انقلاب و چه در مبارزه با منافقین با لیبرال های قبل انقلاب و چه با جریانات انحرافی فکری که تحت عنوان جریانات طرفدار آقای منتظری ادامه یافته است.

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی نایب رئیس مجلس

من سال ۱۳۹۲ سخنگوی جبهه پایداری و به مدت حدود یک سال عضو شورای مرکزی جبهه پایداری بودم ولی چندین سال است که توفیق حضور در بین دوستانمان از از دست داده‌ام. دلیلش هم این هست که هم مشغله‌ام زیاد است و هم علاقه‌مندم که مواضع مستقل‌تری بگیرم و چندین سال است توفیق حضور و همراهی با دوستان عزیزمان در جبهه پایداری را ندارم. در انتخابات اخیری که آقایان انجام دادند، شاکله شورای مرکزی‌شان کلا تغییر یافت و «عذر ما را کاملا پذیرفتند »که نمی‌توانیم در خدمتشان باشیم.

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی و امیرحسین قاضی زاده هاشمی

دنبال اصلاحات در حوزه های اجتماعی و اقتصادی با غلبه موضوعات اجتماعی هستم

فارس: با این توصیفات شما کاندیدای این حزب محسوب نمی‌شوید؟

قاضی زاده هاشمی: من کاندیدای هیچ حزبی نیستم. با اینکه یک آدم دارای شناسنامه کاملا سیاسی و مواضع کاملا روشن هستم و مواضع روشنی گرفتم که بر آن مواضع هستم، ولی چون معتقدم در ریاست جمهوری کارکرد جریانات سیاسی مناسب نیست و مشکلات ما در حوزه دیگری هست، خودم را به عنوان فردی که با موضع جناحی ـ سیاسی می‌خواهد وارد انتخابات شود نمی‌بینم و بیشتر دنبال اصلاحات در حوزه های اجتماعی و اقتصادی با غلبه موضوعات اجتماعی هستم. در سه سال اخیر مواضع من ناظر به مسائل اجتماعی هست و از بحث اتباع و مشکوک‌التابعین بگیرید تا قضیه سربازی و بورس و امثال اینها را دنبال کرده‌ام چون امروز کمک به انقلاب حل مسائلی هست که مردم درگیر آن هستند و این درگیری سیاسی نیست.

فارس: از حوزه های اجتماعی چقدر شناخت دارید؟

:اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی

 اعضای هیئت‌رئیسه یازدهمین دوره مجلس

قاضی زاده هاشمی: کسی که نماینده مجلس می‌شود بخصوص اگر درازمدت باشد و مثل بنده دبیر اول هیات رئیسه باشد که مرکز تهیه همه قوانین است و نظام کارشناسی ای که پشت این است و کسی که ۹ دوره عضو کمیسیون تلفیق بودجه است و بودجه را تنظیم می کند و جزو هیات نگارنده دو قانون برنامه پنجم و ششم و جزو نویسندگان نقشه جامع علمی کشور و جزو تهیه‌کنندگان سیاست‌های کلی بخشی از بخش‌ها در مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی اداری و شورای مقابله با تحریم ها و ستاد ملی کرونا و شورای ستاد مقابله با مفاسد اقتصادی هست، یک نگاه ۳۶۰ درجه پیدا می‌کند

جایگاهی که امثال بنده دارند به خاطر طولانی مدت بودن و در تماس بودن با مسائل متنوع و مختلف و مجبور بودن برای مداقه کردن و فهمیدن و شنیدن حرف کارشناسان و پیگیری برای اینکه چرا اینها به نتیجه نمی‌رسند، در جایگاهی تنظیم کننده هست و مجبور می شویم که عمیق شویم.

مشکلات کاریک نفردر ۲ قوه(مجریه ومقننه)

بنابراین برخلاف چیزی که گفته می‌شود، نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار می‌آورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش می‌کند و یک نگاه به آدم می‌دهد. چون من سابقه کار اجرایی قبل از آمدنم به مجلس دارم. این بینش نگاه بخشی را از آدم می گیرد و نگاه کلان به آدم می‌دهد.

مدیران قوه مجریه «تک تخصصی» هستند واما نمایندگان (من)درهمه امورتخصص دارد!

هرکدام از مدیران اجرایی در یک بخش متخصص هستند و کسی که در حوزه زیربنایی هست نمی‌تواند با حوزه فرهنگ و سیاست خارجه ارتباط برقرار کند ولی نمایندگان مجلس که مدیریت کلان را برعهده دارند و درگیر کمیسیون‌ها نیستند مجبورند به همه موضوعات متوازن و در کنار هم نگاه کنند و منابع کشور در بودجه محدود است.

من  ۱۰ بودجه بسته‌ام

قاضی زاده هاشمی با تبلیغاتش خود را سوژه کرد + فیلم

چون من حدود ۱۰ بودجه بسته‌ام. اولا باید بفهمی منابع چرا محدود است پس به سیاست خارجی و نظام مالیاتی و فروش دارایی‌ها و خیلی چیزهای دیگر مثل اوراق و فاینانس وصل می شوی. بعد می‌خواهید هزینه را تعریف کرده و منابع را بین همه دستگاه‌هایی که همه شان هم مهم هستند توزیع کنید. هم نیروی انتظامی و هم ارتش و هم سپاه و هم مرزبانی و هم حوزه علمیه و هم سینما و هم بهزیستی و معلولین و هم آموزش و پرورش مهم هستند و نمی توانیم بگوییم هیچ جا مهم نیست و متغیرهای زیادی روری زندگی انسان اثر می‌گذارند.

حال باید ببینیم اولویت کدام است؟ اولویت در توزیع منابع هست و باید درگیر جهت دهی و فشار نشوی. آن قدر بحث ها تکرار می شود که آنهایی که درگیر این بحث‌ها هستند بیش از کارشناسان دستگاه‌ها در آن حوزه عمیق می‌شوند. می توان گفت جایگاهی که نگاهی راهبردی‌ به افرادی که در آن هستند می‌دهد، مجلس است.

هیچ‌وقت باعث به خطر افتادن آرمان‌های بچه‌های انقلابی نخواهم شد 

فارس: به بحث قبلی برگردیم. شما در مورد نسبتتان با جریانهای سیاسی گفتید. الان دو سازوکار انتخاباتی در جریان انقلابی یا اصولگرایی وجود دارد. نسبت شما با این دو ساز و کار انتخاباتی چیست؟ 

قاضی زاده هاشمی: من خودم را جزو نیروهای انقلاب می‌دانم و هیچ‌وقت باعث به خطر افتادن آرمان‌های بچه‌های انقلابی نخواهم شد و خودم را در موضعی نمی‌دانم که محاجه کنم چون مسئله را در اینجا نمی‌دانم و این را آدرس غلط می‌دانم. به همین دلیل هم در حاشیه ایستاده ام و خودم را درگیر نمی کنم چون مسئله این نیست و این را درست کرده اند تا دوباره کار خودشان را درست کنند.

من «انقلابیم» واما«تشکیلاتی»نیستم.

قاضی زاده هاشمی: همین اختلاف و اینکه چه کسی باشد و چه کسی نباشد و وصل به کدام گروه باشد چه ارزشی دارد. اینها کلی مسئله و حاشیه و ضد حاشیه است. انتخابات در ایران تبدیل به برچسب زدن و قضاوت کردن شده و تحلیل حاشیه است نه متن. در حالی که در ریاست جمهوری، متن چیز دیگری هست.

اینها فرع هم نیستند و به اعتقاد من حاشیه بر فرع هستند. بنده خودم را جزو جریان انقلابی می دانم ولی هیچ ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی شده با هیچ گروه و جریان سیاسی موجود در انخابات ۱۴۰۰ندارم.الان برخی از اشخاص من را دعوت می کنند و وظیفه بنده است که با آنها گفت‌و‌گو کنم و این کار را می‌کنم. چه داخل و چه بیرون شورای ائتلاف و وحدت از من سوال می‌کنند. بالاخره وقتی می‌گویم من در انتخابات اصلح هستم باید دلیل داشته باشم و اینکه چگونه فکر میکنم و برنامه هایم چیست و تیمی که می خواهم بچینم چگونه است. این گفتگوها شکل می‌گیرد و تعداد زیادی دعوت از من صورت گرفته و یا من درخواست گفتگو با عده ای را کرده ام. این با اینکه بگویید من می‌خواهم بروم و خودم در یک سازمان جای دهم متفاوت است. ممکن است بعدا برخی از اشخاص و جریانات از آدم حمایت کنند و این موضوع دوم است. بنده دست کسی را که از نیروهای انقلابی و معتقد به نظام و رهبر انقلاب باشد و بخواهد کمک کند می بوسم چون می خواهد به تشخیص مردم کمک کند ولی خودم را در چنین چارچوبی تعریف نمی‌کنم.

فارس:  دیدارها ودعوتهایی که داشتید با چه کسانی بوده است؟

قاضی زاده هاشمی: بیشتر با اشخاص بوده و تاکنون با گروه نبوده است.

هیچ شرطی رابرای تشکیل کابینه ام نمی پذیرم چون خودمان اندیشکده داریم

فارس: اگر شروطی برای حمایت مثل بحث کابینه داشتند شما حاضرید؟

قاضی زاده هاشمی: من به مدلی برای کابینه رسیده ام و یک اندیشکده داریم که دو سال کار کرده‌ایم. ما یک نظریه داریم و براساس نظریه مدل داریم و براساس مدل راهبرد داریم و بر اساس آن برنامه اجرایی و براساس آن به نظام شایستگی مدیران رسیده ایم. مکانیزمی داریم که شرط‌بردار نیست و خود رئیس جمهور فقط می تواند رئیس دفترش را انتخاب کند و وزرا و استانداران در مکانیزم انتخاب می‌شوند.

فارس: این مکانیزم چگونه است؟

قاضی زاده هاشمی: ۵۵۵ پست راهبردی دولت از استاندار به بالا را شناسایی و کدبندی کرده‌ایم و نظام شایستگی برای ‌آن ها درآورده شده و سایتی به نام دولت جوان بالا می‌آید و کسانی که سابقه مدیریت میانی دارند بارگزاری و در این سایت معرفی  می شوند. اینها استعلام می شوند و باید معلوم شود عقبه فکری‌شان نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. بعد آزمون تفکر انتقادی و مدیریت مشارکتی و قدرت رهبری و «آی‌کیو و «ای کیو» گرفته می‌شود. شبیه به آزمون‌هایی که در انتخابات مجلس برای نمایندگان مجلس گرفته شد که البته به روزشده و توزیع شده است. بعد از این باید در آخر خرداد 1400 و بعد از انتخابات به دو تا سه برابر لیست مورد نیاز باید برسیم. دو ماه زمان برای آموزش این سه برابر داریم. ما یک طراحی راهبردی برای برنامه های دولت داریم که روی این تیم قرار می‌دهیم. این سه برابر به یک برابر در هماهنگی و هارمونی تیمی بعلاوه هماهنگی با برنامه دولت درمی آید و بعد به مراکز قانونی که باید تایید شوند می‌روند.

گاهی ممکن است به دو یا سه نفر برسیم. اجماع و میزان محبوبیت و یا طرفدارانی که در کارکنان یا ذی‌نفعان آن مجموعه دارد ملاک انتخاب می‌شود. این یک مدل است و رئیس جمهور به جز رئیس دفتر فرد دیگری را انتخاب نمی‌کند.

«کابینه قاضی زاده» درحال شکل گیری

نایب رییس مجلس: مسوولان به پرونده شهید امر به معروف رسیدگی کنند

فارس: الان این افراد (گزینه ها)انتخاب شده اند؟

قاضی زاده هاشمی: در حال کار هستند و تیمی کار می‌کنند و سایت را بالا آوردند. ما هم برنامه و هم این مجموعه را به همه کاندیداهای انقلاب عرضه می کنیم و می گوییم به آن بپیوندند. دو فایده دارد. اولین اینکه نیروهایی که آنها می شناسند وارد این جریان می‌شوند و دوم این است که این کار برای یک نفر نمی‌ماند و هرکس رئیس جمهور شد بستری هست که می تواند از آن استفاده کند. کار اندیشکده ما هلدینگی بوده و گفتمان مال ما هست و بعد دیدیدم مثلا در بخش مسکن چه کسی کار بهتری کرده و مدلمان را به او ارائه کردیم و روش سناریوی اجرایی اش را مبتنی بر مدل ما تغییر داده است.

اندیشکده ۱۰۰ نفره

این برنامه مال اندیشکده ای هست که ما با آن کار می کنیم. بیش از ۱۰۰ نفر به عنوان حلقه اول با ما کار می کنند و مثلا در حوزه نظام تولید تیمی که روی این ماجرا کار کرده اند خودشان ۱۵۰ نفر هستند ولی۵ یا ۶ نفر با ما کار می‌کنند و دو سال است که روی این موضوع کار می‌کنیم.

فارس: در مورد تیمی که این کار را می کند جزئیات بیشتری می دهید که اینها متخصصان چه حوزه های هستند.

قاضی زاده هاشمی: ما یک هیات علمی داریم و نشست‌های مکرری با خیلی از اندیشکده‌ها داشته ایم. ما براساس جدول «آیسیک»(ISIC) به یک مدل رسیدیم و طراحی ما برای رسیدن به اهداف گام دوم ۲۰ساله است و در این ۲۰سال باید ۱۰۰سیستم و زیرسیستم دچار انقلاب بنیادین شوند و در ۵ دولت گام‌بندی و اولویت‌بندی شوند. داستان ما انتخاب یک رئیس جمهور نیست بلکه انتخاب یک مکتب دولت است و مسیری برای رسیدن به نقطه تمدنی‌ای هست که در بیانیه گام دوم ذکر شده است. ما بر اساس مدل رتبه بندی جدول آیسیک به ۱۹ موضوع اصلی و مقداری نظام شایستگی رسیده‌ایم و این ۱۹ تا را هم اولویت‌بندی کرده‌ایم و این اولویت‌بندی هم بر اساس رتبه زمانی هست. 

اصل اساس کار قرار است به وسیله مردم و با مردم به نتیجه برسد و مردم هم به عنوان شرکای دولت به دنبال مسئله و نیاز خود هستند و باید بین برنامه تحلیل، کارشناسی و رضایت و فهم مردم تقاطع گیری کنیم و به نقاط مشترک برسیم که اینها رتبه‌بندی زمانی می‌شود. ممکن است شما بگویید در حوزه فرهنگ مثلا فرهنگِ کار مهم‌تر از اصلاح بنگاه های اجرایی است ولی به لحاظ مرتبه اجرایی اول باید از اینجا شروع کنیم. به این ۱۹ مورد می پردازیم و برای هرکدام از اینها سناریو و برنامه اجرایی تنظیم کرده ایم و معلوم است.

۸موضوع اولیه حدود ۵۰۰پروژه است که۲۰۰پروژه از آن دارای اهمیت بالا هستند که ۲۸۶مدیر پروژه دارند که باید سوار کار شوند و یک نظام کنترل پروژه داریم که اینها را کنترل و مدیریت کنیم.

فارس: در مورد جزئیات دولت مردم هم بفرمایید.

قاضی زاده هاشمی: اسم دولت ۴ ساله ما «دولت اعتماد» است. ما یک برنامه ۲۰ساله و یک برنامه ۴ساله داریم. «دولت مردم» برنامه راهبردی ماست و برنامه اجرایی ما دولت اعتماد است و نظام فکری ما «فصل پروانگی» است. وقتی بگویید دیباچه مواضع ما چه چیزی هست می گویم فصل پروانگی است و اگر بگویید اندیشه تغییرت در نظام مدیریت کشور چیست، می‌گویم دولت مردم است و اگر بگویید برنامه اجرایی برای مسکن و گوشت و مرغ و ... چیست، اینها برنامه دولت اعتماد است و اینها قرار است به صورت کتابچه چاپ شود.

فارس: در برنامه دولت اعتماد به چه اولویت هایی رسیده اید و اگر دولت دست شما برسد چه حوزه ای را مدنظر قرار می دهید؟

قاضی زاده هاشمی: اصلی‌ترین اولویت ما کاهش هزینه خانوار است. ۴۷ درصد میانگین هزینه خانوار ایرانی مسکن است و بعد از مسکن غذا و بعد پوشاک و بهداشت و حمل نقل است. پس وقتی می‌گوییم می‌خواهم هزینه خانوار را کاهش دهم، باید قدرت خرید را افزایش دهم. یا درآمد خانواده را زیاد کنم و یا هزینه ها را کم کنم و ما هردو را انجام می‌دهیم. بعد می‌گویید برای مسکن به عنوان جدی‌ترین مسئله چه می‌خواهید کنید؟

سه مسئله بی مسکن‌ها، بدمسکن‌ها و عدم پرداخت هزینه مسکن مناسب به عنوان مسکن اجاره داریم و باید برای همه اینها برنامه داشته باشیم ۴.۵ میلیون کمبود مسکن داریم و آیا می توانیم این تعداد را در ۴سال بسازیم و این مسکن را با چه مکانیزمی و از چه طریقی می خواهیم بسازیم. بدمسکنی یعنی کیفیت مسکن مناسب نیست. بعد اجاره و نسبت آن با هزینه خانواده هست که برای هر سه تای اینها برنامه داریم. البته این را روی بافت فرسوده گذاشته و گفته ایم همزمان با حل مشکل مسکن بافت فرسوده را اصلاح کنیم و احیای کالبدی انجام دهیم و اینها برنامه‌ای هستند که همزمان موضوعات دیگری را هم که به عنوان آسیب وجود دارند را اصلاح می‌کنند.

البته مدل انجامش راهبرد دولت ـ مردم است. ما دو نوع حاکمیت در قانون اساسی داریم که حاکمیت الله و مردم است که حاکمیت مردم در طول حاکمیت الله است و مسیر تحقق اهداف اسلامی و الهی مردم هستند. پس ساز و کار و مدل این نظام واسپاری کارها به نهادهای مردمی هست. پس یکی از اصلی‌ترین کارها اصلاح نظام اداری هست. من در دولت اعتماد از یک طرف به صورت افقی نظام اداری را اصلاح می‌کنم و بصورت عمودی موضوعات مردم را اصلاح می‌کنم و نظام اداری به سمت دولت  مشارکت‌جو حرکت می کند و دولت و مردم شرکای امر می‌شوند و با هم تصمیم و اجرا می کنند.

 ۴ وظیفه تصمیم گیری، اجرا، نظارت و پاسخگویی وظیفه دولت است و مردم در این ۴تا شریک می‌شوند ولی پاسخگو دولت است. در گام بعدی دولت مشارکت جو مقررات‌گذار می شود و اجرا را به مردم و نهادهای مردمی واگذار می‌کند. در دولت بعدی دولت ناظر می‌شود و مقررات‌گذاری را هم به نهادهای مردمی واگذار می‌کند و دولت بعدی نیز تسهیل‌گر می‌شود و نظارت را هم واگذار می‌کند. در دولت مردم پاسخگویی هم واگذار می شود و نهادهای مردمی پاسخگو هستند و دولت به عبارتی هماهنگ کننده می‌شود. پس در فاز افقی مدل اداره کشور را تغییر می دهد و در فاز عمودی به موضوعاتی چون مسکن و کشاورزی و بهداشت و درمان می‌پردازد.

فارس: مردم نگران و معتقد هستند که راه حلی برای فضای فعلی وجود ندارد و شما معتقدید راه حل وجود دارد.

قاضی زاده هاشمی: راه حل سریع وجود دارد؟.

اگر پارادایم تغییر کند رفتار دولت عوض می شود

فارس: شما مدیرانی دارید که این راه حل ها را اجرایی کنند؟

قاضی زاده هاشمی: بله داریم. حضرت آقا می‌فرمایند دولت جوان حزب الهی بیاید که تحول عظیمی در نظام مدیریت کشور ایجاد کند که غصه ها تمام شود. این را کسی می گوید که بیشترین احاطه را به موضوعات کشور دارد. ولی چینشش مهم است که بتوانید از افراد در جای خودش استفاده کنید. کار رئیس جمهور نوعی رهبری و مدیریت کلان است و باید بتواند اجزای اجرایی را با مجموعه پاردایم نظام و قانون اساسی و بین خودشان هماهنگ کند و در یک مسیر به نتیجه برسد. به همین دلیل رئیس جمهور شخص دوم کشور و رئیس شورای امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... است چون کارش هماهنگ‌سازی و حرکت به سمت هدف مشترک است.

می توانید از عامل انسانی موثر خوب یا بد استفاده کنید و خروجی خوب از آن بگیرید. اگر پارادایم تغییر کند و دو سه مهره کلیدی جابجا شوند رفتار دولت عوض می شود. البته من معتقد نه به تکرار هستم.

فارس: شعارتان ؟

قاضی زاده هاشمی: نه؛ شعار من «دولت اعتماد »است.

در«دولت اعتماد» مردم باید۳ یا ۴ سال صبوری بکنندتا معیشت به ثبات برسد

فارس: بعضا اینگونه عنوان می شود که بهترین رئیس جمهور با بهترین تیم هم روی کار بیاید ۳ یا ۴ سال طول می کشد که کشور به یک نقطه ثبات و نقطه صفر از لحاظ برخی شاخص های منفی برسد. با این نگاه شما چگونه می توان به یک ثبات در زمان کوتاه یکی دوساله رسید؟

قاضی زاده هاشمی: این سوال کلی است. وقتی می گویید نقطه صفر منظورتان چیست؟ باید بگویید نرخ تورم چقدر و «ضریب جینی» چقدر؟ و میزان بی سرپناهی چقدر؟

فارس: به طور کلی اینکه مردم احساس کنند تغییر مثبتی ایجاد شد . . .

قاضی زاده هاشمی: نه؛ اینکه احساس می کنند ولی رشد تمامی ندارد. انسان تدریج‌الکمال است و نیازهای انسان هم تغییر می‌یابد. قبلا موبایل نبوده و الان تبدیل به نیازش شده به یک هزینه واقعی در هزینه خانوار تبدیل شده است. بنابراین وقتی درمورد هزینه خانوار صحبت می کنی باید به هزینه ارتباطات هم فکر کنی. 

الان در وضعی که مردم در صف مر‌غ می‌ایستند اگر از کتاب خواندن و تفریح حرف بزنید مسخره نمی‌کنند!؟ می‌گویند ما هنوز مسئله‌مان گرسنگی هست. بنابراین سؤال شما از من چیست؟

 پاسخی که من به شما می‌دهم این است که ما سه مسئله در حوزه مسکن داریم که یکی بی‌مسکنی است که ما این مشکل را در چهار سال اول حل می‌کنیم و این ۴.۵ میلیون خانه را می‌سازیم. همچنین در سیاست‌های قیمت‌مان چون تورم یک سیر صعودی و سینوسی دارد که به تورم ثابت و متغیر معروف است ما این سینوس را از بین می‌بریم و به عبارتی بهتر یک نوع ثبات به بازار و گردش مالی برمی‌گردانیم. اما شما می‌گویید آیا می‌توانید میانگین تورم نقطه به نقطه را کاهش بدهید؟ من می‌گویم می‌توانم نقطه به نقطه را کاهش بدهم اما چیزی که به شما قول می‌دهم این است که میانگین نرخ تورم را یک رقمی خواهم کرد. ما دقیق حرف می‌زنیم و همه این‌ها با عدد و رقم در برنامه‌مان هست.

شما می‌گویید در حوزه کشاورزی و غذا چه می‌کنید؟ من می‌گویم برنامه ما این هست که تا سال 1403 ایران بدون گرسنه داشته باشیم. در دولت اعتماد هیچکس دیگر در سطح سلولی گرسنه نخواهد ماند. فرق سلولی با گرسنگی این است که شما می‌توانید با سیب‌زمینی و نان مردم را سیر کنید ولی وقتی می‌گویید من در سطح سلولی مشکل گرسنگی را برطرف می‌کنم این است که سوءتغذیه هم نخواهد داشت و نسبت کالری و پروتئین و ریزمغذی و ویتامین را در سبد غذایی دیده‌ایم. بعد، از من می‌پرسید که این کار را چگونه انجام می‌دهید و من برنامه‌ام را ارائه می‌دهم و می‌گویم برنامه من این است و اینگونه تأمین مالی می‌کنم. در دولت مشارکت‌جو همه کار را دولت نخواهد کرد و دولت نهادساز است. 

دولتی که می‌خواهد همه کار بکند هیچ کاری نمی‌تواند بکند

در مورد بعضی موضوعات ممکن است از من بپرسید و من بگویم فعلاً برنامه اجرایی برای اینها ندارم ولی راهبرد دارم و در دولت اول برای اصلاح آنها مقدمه‌سازی می‌کنم. برخی به من می‌گویند که دولت باید برای همه موضوعات برنامه داشته باشد ولی من این را غلط می‌دانم. دولتی که می‌خواهد همه کاربکند هیچ کاری نمی‌تواند بکند. باید رویکرد و جهـت‌گیری داشته باشد اما اگر بگوید من همه مسائل کشور را که شامل بیش از ۱۰۰ موضوع ساختاری و زیر سیستم هست اصلاح می‌کنم حتماً دروغ می‌گوید. معمولاً دولت‌ها یک یا دو برنامه تحولی دارند و همین یکی دوتا هم به زمین می‌خورد.

تمام حرف دولت آقای روحانی طرح تحول سلامت و ارتباط با غرب بود. در دولت احمدی‌نژاد هم دو برنامه یارانه و مسکن مهر وجود داشت و هرچند مبارزه با فساد هم گفته شد ولی برنامه اجرایی برای آن وجود نداشت. در دولت آقای خاتمی هم مطرح شد که توسعه سیاسی و آزادی‌های فرهنگی را هم افزایش می‌دهم؛ دولت قبل از آن هم سازندگی را مطرح کرد و گفت جاده و تونل می‌سازم و کشور درست می‌شود. هر کدام یک یا دو برنامه بیشتر نداشتند و این یکی دو برنامه هم به دو دلیل با شکست روبه‌رو شدند که یکی تک‌ساحتی بودن است.

شما وقتی می‌خواهید یک سیستم را ا صلاح کنید با یک متغیر اصلاح نمی‌شود و سایر عوامل این مکانیزم را خراب می‌کنند. سیاستی که تک ساحتی هست نه تنها اثربخش نیست بلکه به ضد خودش تبدیل می‌شود. مثلاً هدفمندی یارانه‌ها یکی از این مکانیزم‌ها بود که از اول هم به دولت وقت گفتیم که در کنار این کار باید حفظ ارزش پول ملی و حکمرانی ریال را هم باید در نظر بگیرید. چون الان قیمت را تعدیل می‌کنید و اگر دوباره قیمت ریال بیفتد دوباره باید تعدیل بکنید و سؤال این است که این چرخه گرانی کی تمام می‌شود؟ کسی وارد بحث آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی می‌شود که قبل از آن ثباتی در نرخ تورم ایجاد کرده باشد و نرخ تورم را به حدود ۲ یا ۳ درصد برساند و بعد وارد این داستان‌ها شود. نمی‌خواهم بگویم که ما الان نباید از هدررفت انرژی بگذریم و باید برای آن برنامه کنترلی داشته باشیم که داریم. 

گم شده امروز کشور سرمایه اجتماعی است 

فارس:‌ گفتمان اصلی دولت شما چه خواهد بود؟

قاضی‌زاده هاشمی: گم شده امروز را سرمایه اجتماعی می‌دانیم و به همین خاطر اسم دولت‌مان دولت اعتماد است. دو روش برای کسب اعتماد مردم وجود دارد. وقتی می‌خواهید زمینه رشد فرزند را فراهم کنید یک راهش این است که پدر و مادر هتل‌دار بچه‌هایشان باشند و هرچه خواست برایش فراهم کنند و یک وقت هم هست که شما زمینه همراهی مسئولیتی به او می‌دهید و با او مشورت می‌کنید. به فرزند پول می‌دهید و به جای اینکه خودتان خرید کنید خرید را به او می‌سپارید هرچند می‌دانید که ممکن است در بار اول جنس بنجل و گران به او بفروشند ولی این را پذیرفته‌اید که برای رشد یافتن فرزند و داشتن اعتماد به نفس باید این مسیر را طی بکند.

دولت اعتماد، اعتمادساز و اعتمادگر است و با  اعتماد به مردم جلب اعتماد می‌کند. یعنی هیچ تصمیمی را بدون مردم نمی‌گیرد و هیچ کاری را بدون مردم انجام نمی‌دهد. ما کلی بخشنامه و دستورالعمل صادر می‌کنیم و باید در کنار امضای وزیر امضای نهادهای اجتماعی و مدنی ذی‌ربط هم باشد تا آن بخشنامه صادر شود. در انتصابات باید نظر ذی‌نفعان لحاظ شود تا آن فرد منصوب شود.

استاندار که می‌خواهیم انتخاب کنیم مردم باید نظر بدهند و همچنین می‌خواهیم عزل بکنیم مردم باید نظر بدهند و برای این مسئله مکانیزم و مدل طراحی کرده‌ایم. یعنی تعریف کرده‌ایم که مجموعه نخبگان استان می‌آیند و می‌گویند که بین این افراد این استاندار را انتخاب می‌کنیم. سامانه احراز هویت الکترونیک به نام «... سلام‌الله علیها» تعریف کرده‌ایم که یک نفر در آن سامانه استاندار را استیضاح می‌کند و اگر جمع زیادی از مردم و برای مثال بیش از یک سوم مردم بگویند این فرد درست می‌گوید و این استاندار به درد نمی‌خورد، استاندار عزل می‌شود.

این را تبدیل به اقدام کرده‌‌ایم و شاید هنر ما این بوده که برای اولین‌بار از نظریه به مدل و از مدل به راهبرد و از راهبرد به برنامه و از برنامه اجرایی به ساختار و بعد به نیروی انسانی رسیده‌ایم. همه حرف‌هایی را هم که می‌زنیم از گفتمان انقلاب و امامین انقلاب استخراج کرده‌ایم ولی توانسته‌ایم اینها را کنار هم بچینیم و تبدیل به زنجیره کنیم. 

فارس: این که فرمودید گفتمان است یا راهبرد؟

قاضی‌زاده هاشمی: شما می‌گویید شعار اساسی‌تان چه است؟ و من می‌گویم جلب اعتماد و احیای اعتماد عمومی هست. اعتماد عمومی را هم برای این می‌خواهیم که سرمایه اجتماعی کارگزاران نظام و نظام ارتقا پیدا کند. چون حضرت آقا در بحث دولت اسلامی فرمودند؛ دولت اسلامی نیاز به استقامت مردم دارد و اگر مردم همراهی نکنند دولت اسلامی شکل نمی‌گیرد. دولتی که می‌خواهد اسلامی بشود نیاز به همراهی مردم دارد و برای همراه‌سازی و استقامت مردم باید اول جلب اعتماد کرد وگرنه این راهبرد منقطع است. ما می‌خواهیم در مسیر گام دوم حرکت کنیم و اهداف‌مان هم اهداف گام دوم هست و برای آن هم طراحی برنامه کرده‌ایم.

مردم به برنامه‌ها رأی نمی‌دهند بلکه به گفتمان‌ها رأی می‌دهند

نگران حضور«اصلاح‌طلبان»درانتخابات ریاست جمهوری

فارس: به بحث انتخابات برگردیم. ورای اینکه کاندیداها چه برنامه‌ای برای ورود به عرصه انتخابات دارند مسئله این است که «جریان اصلاح‌طلب» همانند آنچه در انتخابات ۱۳۹۶ اتفاق افتاد ممکن است با برخی دوگانه‌سازی‌ها تلاش کند تا فضای انتخابات را به نفع خود تغییر بدهد. کارکرد این ابزارهای روانی را در انتخابات ۱۴۰۰ به چه میزان متحمل می‌دانید

قاضی‌زاده هاشمی:‌ به نظر خودم و دوستان ما جامع‌ترین برنامه‌ای که ارائه شده همین برنامه است. من هم نماینده جمعیت هستم و به عنوان یک «کاریزما» یا شخصیت وارد انتخابات نشده‌ام بلکه به عنوان نماینده یک مکتب فکری برای اداره کشور وارد شده‌ام. یک وقتی هست که یک شخصیت برجسته و اجماع‌ساز یا اندیشه‌ساز و متفکر و فیلسوف می‌گوید و اداره کشور را به دست می‌گیرد، اما ما اینگونه نیستیم و اصلاً معتقدیم که دوره دولت‌های کاریزماتیک گذشته و اکنون دوره دولت‌های بسیط است و جریان و مکتب دولت باید جای اشخاص بنشیند. بنابراین بنده یک نفر به نمایندگی یک مکتب فکری هستم که عده‌ای را الان سازماندهی کرده و عده‌ای هم در اجرا سازماندهی خواهد کرد که این جمعیت باید بالغ بر ۳۵۰۰ نفر شود تا بتواند کشور را اداره کند.

اما بنده به عنوان کسی که کار کرده‌ام و برنامه دارم معتقدم که انتخابات محل تقابل برنامه‌ها نیست و مردم به برنامه‌ها رأی نمی‌دهند بلکه به گفتمان‌ها رأی می‌دهند. یکی از دلایلی که بچه‌های انقلاب تا الان رأی نمی‌آوردند، این بوده که گفتمان نداشتند. برنامه داشته‌اند ولی گفتمان نداشتند و این بحث مفصل است. گفتمان یعنی اینکه شما بتوانید غیریت‌سازی کنید و بتوانید بگویید من چه هستم و چه نیستم و می‌خواهم شما چه باشید.

«دست بچه‌های انقلاب تا الان خالی بوده» و در این دوره انتخابات باز-است- در بسیاری از شخصیت‌هایی که الان وارد عرصه انتخابات می‌شوند این مشکل است و هیچ منظومه فکری گفتمانی ندارند و حداکثر عده‌ای را مأمور می‌کنند تا یک برنامه برای‌شان بنویسند که این گفتمان نیست.

تکلیف ورزش زنان و  فیلترینگ

طرف مقابل چون تکلیفش روشن است از اول هم می‌گوید و هنوز هم تکرار می‌کند و چند مفهوم اعم از آزادی که شامل آزادی فیلترینگ و ورزش زنان می‌شود آزادی را تعریف کرده و این تعریف را جا انداخته است. همچنین مفهوم ارتباط با جهان را تعریف کرده است. حضرت آقا را نباید در جریانی قرار داد چون غلط است ولی کسی که واجد گفتمان است خود حضرت آقا هست و از ذیل ایشان به این طرف اصلاً گفتمان‌سازی نکرده‌ایم. 

تغییر نام «مذاکره »به «گفتمان» !

همیشه در میدان گفتمانی رقیب بازی کرده‌ایم

 حرف‌های پراکنده‌ای وجود دارد ولی تبدیل به گفتمانی نشده که دو قطبی گفتمانی ایجاد کند، نیست. بنابراین طرف میدان را تعریف می‌کند و دو قطبی درست می‌کند و با آن هم ما را می‌زند. ما همیشه در میدان گفتمانی رقیب بازی کرده‌ایم و وقتی میدانی از ما نیست در آن می‌بازیم. ما در موضع دفاع انداخته است من یک مصاحبه چند روز پیش کردم که به خاطر آن به ما توپیدند که در آن گفته بودم مذاکره باید خط قرمز ما باشد. چه کسی مخالف مذاکره در کشور ما است؟

با مذاکره مخالف نیستیم؛ با وادادگی مخالفیم(نتیجه مذاکره ازاول معلوم باشد)

مذاکرات هسته ای به نقطه حساسی رسیده است

مگر نظام مخالف مذاکره هست؟ نظام اگر مخالف مذاکره بود در زمان احمدی‌نژاد و خاتمی اجازه مذاکره نمی‌داد. مگر ما در قرارداد الجزایر با اروپایی‌ها مذاکره نکردیم و در ۵۹۸ مذاکره نداشتیم؟ مگر در عراق مذاکره نکردیم؟ مگر قبل از دولت روحانی ما مذاکره نکردیم؟ در مذاکره تِرَک ۲ آقای صالحی وزیر خارجه کدام دولت بود و با اجازه چه کسی مذاکرات را انجام داد؟ ما می‌گوییم با این دست از مذاکره که دستاوردش ذلت ملی هست و بی‌نتیجه و وادادگی و موجب سختی معیشت هست مخالفیم و با این روش مذاکره مخالف هستیم.

با خود مذاکره مخالف نیستیم و خیلی هم طرفدار مذاکره هستیم و بهتر از شما هم بلدیم مذاکره کنیم و جاهایی هم که ما مذاکره کرده‌ایم بیشتر از شما دستاورد داشته‌ایم.

مثل مذاکراتی که حاج ‌قاسم با  دوستان و دشمنان ما کرده و دستاوردهایش هم در صحنه عملیاتی مشخص است. حاج قاسم با پوتین مذاکره سیاسی کرد و روسیه را به وسط میدان آورد. رقیب یک دو قطبی مذاکره و ضد مذاکره درست می‌کنند و ما را کره شمالی جلوه می‌دهند و ما هم شروع به دفاع کرده و در آن میدان بازی می‌کنیم، در حالی‌که کل میدان مال آنها است و ابعاد و نقشه کل صحنه را کشیده‌اند و ما را وسط میدان می‌گذارند و ما هم شروع به دفاع می‌کنیم. وقتی می‌خواهیم یک گزینه انقلابی انتخاب کنیم باید ببینیم که میدان بازی طرف چه هست و کسی که پازل آنها را کامل می‌کند به میدان نفرستیم.

وقتی طراحی دشمن و رقیب را می‌بینیم و دو قطبی‌سازی آن را شاهد هستیم نباید کسی را به میدان بفرستیم که دو قطبی آن را کامل کند. یک شخصیتی بفرستیم که عین خصوصیتی که آنها می‌خواهند قابل سوار شدن باشد و بتوانند بزنند و بعد بگوییم چرا می‌بازیم. اصلاً رفقای ما به این داستان‌ها فکر می‌کنند؟

فارس:‌ اشاره‌ای به میزان مشارکت در انتخابات مجلس داشته باشیم که از نظر کاهش مشارکت یک انتخابات بی‌نظیر بود. یکی از عللی که برای این مشارکت کم ذکر می‌شود عملکرد دولت آقای روحانی هست و می‌گویند دولت حسن روحانی کاری کرده که مردم تمایلی به حضور در صحنه انتخابات ندارند. به نظر شما مقصر شرایط فعلی و اوضاع اقتصادی جامعه کیست؟

قاضی‌زاده هاشمی: اولاً مردم از ریخت همه ما بدشان می‌آید و همه را مقصر می‌دانند و یک عده ساختار را هم مقصر می‌دانند. کارگزاران را همه مقصر می‌دانند و نظام هم را هم عده‌ای مقصر می‌دانند. اولاً اینکه اعتماد عمومی از دست رفته و سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کرده در نظرسنجی‌ها هم معلوم است و قابل پنهان کردن هم نیست.

وقتی بالای ۹۰ درصد است یعنی حتی جریان انقلابی و متدین و مدافع انقلاب و نظام هم شاکی هستند. ما چون نماینده مردم هستیم و با مردم در تماس هستیم، خودمان هم نباشیم از تعداد پیامک‌های‌مان معلوم است. علت اینکه من سال ۱۳۹۵ تصمیم گرفتم وارد فضای اجتماعی شوم به خاطر این بود چون اصلاً نیاز جامعه را دیگر تقابل سیاسی نمی‌دیدم و به نظر من جریان انقلابی اگر زرنگ بود باید وارد این فاز می‌شد. به نظرم بچه‌هایی که به گروه‌های جهادی پیوستند این را فهمیدند که الان جایی که باید به مردم پاسخ دهند تا سرمایه اجتماعی نظام ارتقا یابد اینجا هست. جایی که مردم مشکل در زندگی‌شان دارند و این سیستم پاسخگو نیست و اینها باید جبران کنند تا مردم بدانند. مردم ناراضی هستند چون می‌بینند دولت بد عمل می‌کند و کسی هم نیست که جبران کند تا بگویند اگر هم دولت نیست توسط فلانی‌ها این مشکل جبران می‌شود. یک سطح آسیب کارگزاران هستند.

 این کارگزاران بروند و یکسری کارگزاران پاک‌دست و خوب متدین انقلابی و جهادی روی کار بیایند و یک سیستم نظارت بر کارگزاران باشد تا این ۱۳ هزار و ۷۰۰ مدیر را حسابی کنترل کنند مسئله حل می‌شود. در یک سطح بالاتر بگوییم برنامه‌ها هم مشکل دارند.

بعضی از برنامه‌ها و فرآیندهای کشور را اصلاح کنیم یک عده بالاتر بیایند و بگویند مسئله ما ساختاری هست و این روش کنونی اداره کشور مشکل دارد و این مدل حکمرانی است که دارای مشکل هست و باید این مدل حکمرانی را تغییر بدهیم.

در این سطح تقریباً هیچکس حرف نمی‌زند. در این سطح تقریباً یک نفر حرف‌های محدودی دارد. یک سطح بالاتر از آن بحث پارادایم‌ها و دکترین‌ها هست. من معتقدم مردم‌سالاری دینی اصلاً در بین کارگزاران کشور فهمیده نشده است. حضرت امام که مردم‌سالاری دینی را به ما دادند برای آن نهادسازی کردند چون می‌دانستند نظام دیوانی کشور نمی‌تواند بار انقلاب اسلامی را به دوش بکشد و به همین دلیل جهاد و کمیته و بسیج درست کردند. امام می‌دانستند این تفکر که امت‌ساز است نه ملت‌ساز نیازمند به نهادهایی برای پیشبرد اهداف انقلاب دارد و در این ساحت تقریباً هیچ‌کس هیچ حرفی نمی‌زند.

«بیانیه گام دوم» بیانیه پارادایم شیفت و تغییر فهم از موضوع است

من معتقدم مسئله ما نه در سطح کارگزاران و نه در حتی سطح برنامه و ساختار است بلکه باید یک پارادایم شیفت اتفاق بیفتد و بیانیه گام دوم بیانیه پارادایم شیفت و تغییر فهم از موضوع است. قبلا حضرت آقا پیچ تاریخی را مطرح کردند ولی فهمیده نشد و برای انقلاب فرمودند که آرمان ثابت است و تغییر پیدا نمی‌کند ولی در مسیر مانع به وجود می‌آید و باید تغییر جهت بدهیم و با این مسیر به آن آرمان نمی‌رسید. کسی که بالای قله ایستاده و دور دست را می‌بیند، شاهد است که در مسیری که شما در حال رفتن هستید به کوه می‌خورید و باید مسیر را عوض کنید. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم این مسئله را تبیین کرده‌اند. 

بسیاری از دولت های اصولگرا هم تغییر ایجاد نخواهند کرد

فارس: چقدر معتقد هستید که اگر این دولت ادامه پیدا کند و تفکری حاکم شود که ادامه تفکر دولت آقای روحانی باشد تغییرات و تحولاتی که شما به آن اشاره می‌کنید رخ نمی‌دهد؟

قاضی‌زاده هاشمی: من معتقدم بسیاری از دولت‌های اصولگرایی هم که خواهند آمد تغییر ایجاد نخواهد کرد. دولت و مجلس در نظام امامت و امت امام کارشان چیست و کارگزاران چه کسانی هستند. کارگزاران نمایندگان مردم برای انجام تکالیف مردم نسبت به امام هستند و کار آنها تسهیل‌کنندگی بین این رابطه است و باید کاری کنند که امام و امت به هم پیوند بخورند و ادغام شوند. حالا اگر مانع شوند و این مسیر را ببندند و اجازه ندهند که از این طرف حرف امام جاری شود و از آن طرف هم یاری مردم جاری شود حال این دولت می‌خواهد اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا تفاوتی ندارد. درست است که فساد کمتر می‌شود مگر اول انقلاب نبود و ما چه مسیری را رفتیم که این تغییر اتفاق افتاد. ما اگر آدم‌ها را آدم‌های سال 57 بکنیم و مسیرها را اصلاح نکنیم به مرور زمان دوباره استحاله اتفاق می‌افتد پس مسیر را باید درست کنیم.

فارس: مقداری از مباحث مبنایی فاصله بگیریم . . .

قاضی‌زاده هاشمی: مردم دچار بی‌اعتمادی شده‌اند چون دچار تعارض شد‌ه‌اند و در سه سطح احساس خیانت می‌کنند. اولاً اینکه می‌گویند مگر این انقلاب اسلامی شعارها و آرمان‌هایی نداشت و مگر عدالت و حکومت عدل علی شعار این انقلاب نبود؟ مگر پیاده‌سازی احکام اسلامی شعار انقلاب نبود و الان این شعارها کجا هستند؟ دوم اینکه می‌گویند از این مرحله هم بگذریم شما به عنوان یک دولت خوب و مسئول مسئولیت مردم را دارید یا نه؟ انجام وظایف یک دولت خوب کجا هست؟ از این هم بگذریم در سطح سوم این شعارهایی که در زمان انتخابات داده‌اید را لااقل عملی بکنید. نه پای آرمان‌های‌تان ایستاده‌اید، نه پای وظایف‌تان ایستاده‌اید و نه پای شعارهای‌تان هستید. به مردم احساس خیانت دست داده و احساس می‌کنند که کلاه‌شان برداشته شده است و بی‌اعتماد هستند و هرچه می‌گوییم می‌گویند تو هم یکی مثل بقیه هستی. احیای این اعتماد کار خیلی سختی است. آن‌قدر باید صداقت ما را ببینند و شاهد تلاش و زحمت ما باشند و همراهی و گوش‌ شنوا و سینه ستبر و بازوی قوی ما را در همراهی‌شان ببینند تا زخم‌‌هایشان التیام پیدا کند. آنقدر به خصوص این دولت به جان مردم زخم زده است.

دولت دچار یک «تفرعن» است

فارس: در مورد دولت گفتید و من سؤالم را تغییر می‌دهم. یکی از مباحثی که می‌خواهیم روی آن متمرکز بشویم همین است چون مردم دنبال مقصر می‌گردند و در عین حال به دنبال منجی هستند. در واقع در این شرایطی که مردم در آن گیر کرده‌اند معلول تصمیم‌گیری یک عده هست و مردم می‌گویند بورس و شرایط معیشتی را چه کسی اینگونه کرد. چقدر آقای روحانی و تیمش را مقصر این شرایط می‌دانید؟ 

قاضی‌زاده هاشمی: اینکه این دولت خیلی مقصر است در آن شکی نیست. هم در سیاست‌گذاری، و نظام تصمیم‌گیری، هم در اجرا و هم در پاسخگویی این دولت دچار یک تفرعن است و هم در منش زندگی شخصی این دولت نقطه آبادی نگذاشته است اما پاسخ را ساده و ناظر بر اشخاص نکنیم. آدم‌ها ماحصل این سیستم هستند و از این سیستم سربرآوردند و این سیستم این آدم‌ها را آفریده و رشد داده است. هر سیستم متناسب با خودش را جذب می‌کند و اگر هم جذب نکند تبدیل می‌کند. چرا رؤسای جمهور و کارگزاران خوب ما چپه می‌شوند و یا می‌برند و یا دفن می‌شوند و یا تغییر ماهیت می‌دهند؟ آیا همه اینها خراب هستند یا سازوکار این کار را با آنها می‌کند؟ یا باید خراب بشوند و یا خراب می‌شوند. وقتی پول شبهه‌ناک ذره ذره به زندگی‌شان می‌آید خراب می‌شوند.

باید ببینیم نظام مالیات‌ستانی ما چگونه است و نظام تسهیلات بانکی ما به چه شکل است و پولی که شهرداری‌ها از مردم می‌گیرند چگونه است. اینها  اثر وضعی ندارد؟ بعد این سیستم آدم‌هایی مثل خودش را نگه می‌دارد و آدم‌هایی که نتوانند با این سیستم کار کنند یا منتقد و منزوی می‌شوند، یا بریده می‌شوند و یا تغییر می‌کنند. اینها بسیار بسیار مقصر هستند اما اینها معلول این سیستم هستند. اولویت با تغییر مدیران است ولی مدیرانی که برنامه برای تحولات همه‌جانبه سیستمی داشته باشند نه به صرف اینکه مدیر خوبی هستند و توانایی انقلاب سیستمی ندارند.

فارس: به هر حال آن رئیس جمهور می‌آید که آن ساختار را عوض کند و وقتی تغییر نمی‌دهد تبدیل به مقصر می‌شود.

قاضی‌زاده هاشمی: بله، این دو سطح هست. شما می‌گویید که اینها بروند و آدم‌های خوب و حزب‌اللهی جای اینها را بگیرند. به نظر من در این شرایط مسئله حل نمی‌شود هرچند موقت و کوتاه‌مدت حل شود مثل کاری که برای مثال در هدفمندی یارانه‌ها انجام شد که موقتاً چهار تا پنج سال همه خوشحال بودند اما بعد از چهار یا پنج سال اینجایی که کار را خراب می‌کند این مسئله را می‌پوشاند؟ این مسئله بعداً تبدیل به ضد خودش می‌شود. در جابه‌جایی مدیران هم همین مسئله است. 

نظام بانکی ما استعضافگر است

فارس:‌ یعنی شما می‌خواهید بگویید که مدیر انقلاب و غیر انقلابی فرقی نمی‌کند.

سلیمی‌نمین: رأی میرسلیم رسوایی سیاسی بود/احمدی‌نژاد خطرناک است

قاضی‌زاده هاشمی: فرق می‌کند ولی در قشر و سطح فرق می‌کند. بله، بیشتر می‌دود و تلاش می‌کند و پاک‌‌دست‌تر هست و کمتر دزدی می‌کند اما اینها بنیادها را تغییر نمی‌دهد. مثلاً این نظام بانکی ما استعضافگر است و پول را از عموم مردم با نرخ ارزان جمع می‌کند. وقتی نرخ تسهیلات کمتر از نرخ تورم است ارزان است. این پول را جمع می‌کند و به صورت یکجا به یک نفر می‌دهد و آن فرد ثروتمند می‌شود. این سیستم بانکی ما است که طبقه نیاورانی را درست کرده و هیچکدام از اینها با پول خودشان اینها را نساخته‌اند. این سیستم بانکی استضعافگر است و اگر ما به دنبال رفع محرومیت هستیم یک راهش این است که برای محرومین خانه بسازیم و کار دیگر این هست که نظام توزیع فقر و فاصله طبقاتی را درست کنیم. حال شما یک بچه‌ مسلمان را بالای سر یک سیستم استضعافگر بگذارید.

نظام بودجه‌گری ما استضعافگر است چون منابع بودجه را برای توسعه برخی مناطق متمرکز می‌کند و برخی مناطق را هم محروم می‌کند و بین مناطق شکاف ایجاد می‌شود حال شما یک رئیس برنامه سازمان برنامه و بودجه‌ای بگذار که خیلی آدم حسابی باشد اما اگر این مدل را درست نکند به هیچ دردی نمی‌‌خورد.

فارس: موضوع خوبی مطرح شد و ما هعم معتقدیم اگر ساختارها را تغییر ندهیم...

قاضی زاده هاشمی: ساختار نگوییم بگوییم سازو کارها. چون سازوکارها هم فرآیندها و هم ساختارها هستن و به همین خاطر گفتیم که فصل پروانگی دوره انقلاب سازوکاری هست. ما نیاز به دگردیسی داریم و با پوست اندازی مسئله مان حل نمی‌شود. هرچند ظرفیت‌ها وسلول‌ها وبنیادها مربوط به موجود اول است ولی نیاز به خلق موجود جدید برخاسته از موجود قبل داریم.

فارس: حتما کسانی که صحبت های شما را بشنوند از شما خواهند پرسید شما چه کاری خواهید کرد که ضمانت وعده های شما باشد که راهی که بقیه رفته اند را نروید؟

قاضی زاده هاشمی:


از من پرسیدند رقیب شما در انتخابات کیست؟ گفتم رقیبم رضاخان است. چون نهاد اداره کشور برخاسته از رضاخان است و ادامه پیدا کرده است و آمده ام نهاد 100ساله رضاخانی را به هم بریزم. آموزش و پرورش و کنکور سربازی و بانک و سازمان برنامه و بودجه رضاخانی هست و بعد از اینکه انقلاب ترومنی و نظریات اروین تافلری هم به کشور آمد تشدید شد. اینکه شما می گویید ضمانتت چیست؟ هرکسی بر اساس اعتقاد و اندیشه اش عمل می کند و ضمانت من صداقتم است که به مردم دروغ نگویم و بگویم اگر به من رای بدهید فکر من این است.

فارس: در کارنامه تان هم مردمی که به شما رای داده اند به این اعتقاد دارند؟

قاضی زاده هاشمی: از اول هم همین بوده است. البته مجلس، سازمانی تک بعدی نیست چون باید با بقیه گفت و گو کنید. وقتی تو کار اجرایی دستت بوده و رئیس دانشگاه بودی چگونه اداره کردی؟ قبلش که معاون مدیرکل بودی چگونه عمل کردی؟ همینگونه عمل کردم و نهادی به هم ریختم. نظام نوین خدمان به جانبازان که الان به عنوان نظام حقوقی هست، طراحی و برنامه ریزی و اجرایش کار من در سال 80 است.

بعد آنهایی هم که سرکار آمده اند هرچه گفته اند عمل کرده اند. مثلا آقای روحانی به مسیر ارتباط با غرب رفت ولی دستاوردهایی که ناشی از آن مسیر بود چون به وعده شیطان دل داده بود محقق نشد.

دولت جوان حزب الهی هم معیشت و هم عزت را به مردم می‌دهد

 فارس: یکی دو ماه مانده به انتخابات در انتخابات های قبلی فضای پرشورتری را از نظر انتخاباتی در جامعه می‌دیدیم ولی این دوره حتی در سیاسیون نیز آن نشاط و شور سیاسی که باید باشد وجود ندارد. علت این کم رونقی را چه می دانید؟

قاضی زاده هاشمی: خیلی مفصل می‌توان در موردش بحث کرد و یک بخشش بی اعتمادی است. یک بخش هم القای احساس بن بست و شرطی سازی مردم و به گروگان گرفتن معیشت مردم است. از طرفی معیشت مردم را به گروگان گرفته اند. وقتی در اقتصاد گشایش اتفاق می‌افتد که شما اقتدار و عزت و سیاست بفروشی و دوگانه عزت و معیشت درست کرده اند. اگر می‌خواهی عزیز باشی باید گرسنگی بکشی و چنین انتخابی برای جامعه سخت است و دلمردگی ایجاد می کند چون مردم هم ارتباط موثر باجهان و هم حفظ عزتشان را می خواهند. ولی این کارگزاران گفته اند ما یکی از اینها را به شما می توانیم بدهیم. ما القا کرده ایم که به شما عزت می دهیم ولی باید سختی بکشید. درست است حرفهای دیگری می‌زنیم ولی چیزی که به جامعه القا شده مبارزه و جنگ است. آنها هم اینگونه القا کرده اند که ما معیشتتان را به شما می دهیم. این در حالی است که مردم هر دو را می خواهند پس احساس انسداد می کنند چون نمی توانند هردو را با هم به دست بیاورند. کسی هنرمند است که بگوید هر دو را به شما می دهم و دولت جوان حزب الهی هم معیشت و هم عزت را به مردم می‌دهد.

فارس: آقای روحانی و جریان حامی وی القا می کند که ریاست جمهوری اختیارات مبسوطی ندارد . . .

قاضی زاده هاشمی: حداقل در مورد ایشان دروغ است. ایشان کدامیک از خطوط قرمز نظام را در مورد برجام رعایت کرده و کدامیک از مصوبات برجام را رعایت کرده و کدامیک از مصوبات شورای عالی امنیت ملی را رعایت کرده است؟ آقای روحانی از همه خطوط قرمز عبور کرده پس کجا محدودیت اختیارات داشته است؟ حداقل در مورد شخص آقای روحانی غلط است. شعار راهبردی ایشان برجام بود و می‌گفت از این طریق تحریم ها را برمی دارم و در آن هم با بسط ید کامل هرکاری دلش کرده و می‌کند.

فارس: بعضا اینطور القا می شود که شما قرابت سیاسی با آقای لاریجانی دارید. در این مورد هم توضیحی بدهید که نسبت شما با مشی سیاسی آقای لاریجانی چیست؟

قاضی زاده هاشمی: بالاخره من پایداری ام؟ با لاریجانی ام؟ قالیبافی‌ام؟ رئیسی ام؟ با آقای رضایی تیم شده ام و با آقای ضرغامی و سعید محمد جلسه پنهانی می گذارم؟ بالاخره چه کسی هستم؟

نامه منتشر نشده محسن رضایی به رهبر انقلاب / از ایشان خواستم آقای هاشمی را نجات دهند

فارس: این را در فارس جواب بدهید.

قاضی‌زاده هاشمی: من خودم هستم. من قاضی زاده هاشمی هستم به عنوان کسی که واجد اندک فکری و اندک زبانی که مواضع و رفتار خودش را دارد. آقای لاریجانی در زمانی که رئیس مجلس بود موافق تصویب CFTبود و من مخالف بودم. همین الان آقای قالیباف موافق چیزی است و بنده مخالفم در حالی که نائب رئیس اول هستم. چرا دائم دنبال چسباندن آدم ها به دیگران هستیم؟ جمعی از دوستان با ما همکاری می کنند ولی ستاد رسمی نداریم چون کسی می تواند ستاد رسمی داشته باشد که کاندیدا شده باشد و کسی کاندیداست که شورای و نگهبان در مورد او اظهار نظر کرده باشد.

اصلا منطق ندارد کسی بیاید و ستاد تاسیس کند. جمعی از دوستان شبکه شده اند و در بخش های مختلف کار می کنند که از آن جمله «دکتر لنکرانی »است و از سالها پیش با ما همفکری داشتند. ایشان از دوران تشکیل جامعه اسلامی دانشجویان باهم رفیق شدیم و بعدا هم من رئیس دانشگاهش بودم و با هم همکاری داشتیم. دوره ای که ایشان کاندیدای ریاست جمهوری بود بنده سخنگوی جریانی بودم که از ایشان حمایت کرده است و به خواست دکتر لنکرانی هم سخنگو شدم و اینقدر رفاقت و نزدیکی بین ما بوده است. الان هم همفکری وجود دارد و به هم کمک می‌کنیم ولی مسئولیتی به آن معنا داده نشده بود.

شکاف در اصول‌گرایان؛ جبهه پایداری حتی جامعه روحانیت را پدر خوانده می‌داند؟ / این تشکل به دنبال سهم‌خواهی از شورای وحدت است

بعضی از این کانال های نامعلوم و اکانتهای اجاره ای خبری را بالا می آوردند تا بگویند: این، پس آن. چون بنده هیچ سابقه ای که توسط آن من را بزنند ندارند باید چیزی درست کنند بعد این را شبکه کنند و بلافاصله بگویند کاندیدای جبهه پایداری با فلانی و فلانی آمد و رفقای ما در این دام بیفتند تا سریع موضع بگیرند. مرتب خبرسازی و حاشیه سازی می کنند تا نسبت به افراد تردید ایجاد کنند تا اصل گم شود چون اصلا معیار تشخیص نامزد اصلح برای ریاست جمهوری این حرف ها نیست و اینها تکنیک های غربی پرونتال برندینگ برای برجسته سازی یا حذف افراد است که تا الان با بسیاری از شخصیت های انقلاب این کار را کرده اند. بعضی ها خودشان یک سوتی داده اند و در این دام افتاده اند و برای بعضی ها مثل من هم که تاکنون سوتی نداده ایم یک چیزی درست کنند و بزنند.

جریانی که ادعای انقلاب و اسلام می کند با رفتارهای غیراسلامی به جای نمی رسد و خدا به او برکت نمی دهد و نمی شود از مسیر غلط به هدف درست رسید و هم باید هدف و هم باید مسیر درست باشد. عزت و ذلت همه کس هم دست خداست.

دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است

فارس: تکثر کاندیداها را مفید می دانید؟

قاضی زاده هاشمی: مشارکت با رقابت پیش می‌آید و دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است. اینکه بگوییم یک نفر می فرستیم و چون فضا، فضای مشارکت است و مردم رای می دهند. اینگونه نیست و مشارکت از دل رقابت در می آید. البته این رقابت باید سالم و درست در چارچوب پاردایم انقلاب اسلامی باشد نه اینکه خود انقلاب را به رقابت بگذاریم چون برخی خود انقلاب را به رقابت می گذارند. افراد مختلف با سلایق باشند تا مردم ببینند یکی از اینها به نظرگاه‌هایشان نزدیکتر است تا به یکی از آنها رای دهند. به نظر من حذف رقابت حتما با خواست حضرت آقا به ابتدائا افزایش مشارکت است در تضاد است. مردم هم به لحاظ زندگی شخصی دچار مشکل هستند و هم کرونا هم هستند و دوران قبل دانشگاه ها در این ایام فعال بود ولی امال نه دانشگاه ها باز است و نه فضای اجتماعی گرمی هست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این گزارس،خبرگزاری فارس(سه شنبه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۰)است واما بااندکی ویرایش،ازجمله انتخاب تیتروافزودن تصاویرومقدمه.

«سید احسان قاضی‎ زاده هاشمی» نماینده ( دوره دهم ویازدهم) فریمان و سرخس و «امیرحسین قاضی‎ زاده هاشمی» نماینده (دوره دوم ،سوم،هشتم،نهم ودهم ویازدهم) مشهد  «برادر» هستند

رییس جمهور استعفای قاضی‌زاده هاشمی را پذیرفت/ نمکی سرپرست وزارت بهداشت شد

 و پسرعموی  «دکترسیدحسن قاضی‎ زاده هاشمی«(وزیربهداشت دوره یازدهم روحانی)

وزیردولت یازدهم با «شهیددکتر سید علی قاضی زاده هاشمی» برادر هستند.

«شهیددکتر سید علی(محسن) قاضی زاده هاشمی»( متولد۱۳۴۱فریمان)  سال ۱۳۶۴درعملیات والفجر ۸ در منطقه فاو بر اثر بمباران شیمیایی مجروح شد.  اواسط سال ۱۳۷۲ شهید قاضی زاده به علت جراحات شیمیایی چندین مرتبه در بیمارستان های تهران بستری شد و سرانجام  این پزشک جهادگردر ۲۴تیر۱۳۷۳ (  سن ۳۲ سالگی) به شهادت رسید.

سردارسعیدمحمد:اَنارجُلاً..من صاحب سبکم،بیش از ۸ سال جایگاه سرلشکری دارم

۲بار،در۲مرحله ازرئیسی پرسیدم:کاندیداری انتخابات هستید؟گفت:نمی آیم.

 اَنارجُلاً..من  صاحب سبکم...مذاکره درکنارغنی سازی باشد...کابینه ام راانتخاب کردم...سیاسیون آفت انقلابند...من سیاسیم....درادامه خواهیدخواند

سردارسعیدمحمد:«من ۸ سال جایگاه سرلشکری و بالاتر را دارم»درحالیکه شورای نگهبان ،نیروهای نظامی جایگاه ۶ سال سرلشکری را«رجل سیاسی»می داند.

«دوچرخه سواری زنان»جایگاهی در«نظام خانواده» ندارد

دوچرخه سواری برای بانوان منع قانونی ندارد

 امیر المومنین در نهج‌البلاغه عنوان می کنند که دولت ها زمانی به فروپاشی می رسند که چهار شرط داشته باشند که تقریبا در جمهوری اسلامی ایران دیده می شود. شایسته سالاری رعایت نمی‌شود و حزب بازی و سیاسی بازی جایگزین آن شده است. افراد شایسته کمتر در جایگاه درست هستند و افراد غیر شایسته مسئول شده اند.

ما از طرفی به جای پرداختن به اصول، به فروع پرداخته ایم‌؛ مثل «پرداختن به مسئله دوچرخه سواری زنان » به «جای مسائل خانواده»  یا بحث رها شدن اقتصاد مقاومتی. ما دنبال کار تحولی هستیم. از شیوه های قبلی باید فاصله بگیریم. این فقط با صداقت مسئولین قابل اجراست و ما دنبال ایجاد ظرفیت جدید برای انجام مطالبات هستیم.

 فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیا در سومین جلسه از سلسله جلسات میز انتخاباتی جمهور اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل که با عنوان « تحول در حکمرانی، عدالت و کارآمدی» برگزار شد،

 گفت: عملکرد دولت در این چند ساله مطلوب نبوده و آن شعار های اصلی انقلاب ( عدالت و ارزش های اصیل انقلاب) با این ها فاصله داشته است.

اصلاح  سیستم بانکداری و مالی +مدیریت نقدینگی سرگردان

 منابع داخلی و خارجی داریم که دولت لیبرال دلیل خود را برای مذاکره، بدست آوردن منابع مورد نیاز می داند. سرمایه گذاری به دلیل بالا بودن ریسک در ایران کمتر مورد استفاده کشورهای خارجی قرار می گیرد.

راهش این است که از منابع خود کشور استفاده کنیم و نقدینگی سرگردان در کشور را با حفظ اصالت سرمایه و سرمایه دار به سمت تولید جلو ببریم که نیاز به برنامه جامع و کامل دارد.

باید سیستم بانکداری و مالی اصلاح شود و فضای سرمایه‌گذاری جدیدی را ایجاد کنیم که ریسک بازارهای کاذب بالا رود. پس ما نیاز به اصلاح قوانین و مقررات مالی داریم.

دورزدن تحریم

 بحث دور زدن تحریم ها هم به عنوان مُسکن در چند سال اول باید انجام شود. مثلا باید در کشور تولید ارز کنیم که چند جنبه دارد؛ یکی، دور زدن تحریم ها در فروش نفت است.

 سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم تودیع و معارفه فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)

مراسم تودیع ۱۵ مهر ۱۳۹۷ 

این امکان وجود دارد که ما فروش نفت را به کشورهای نیازمند مثل چین و هند زیاد کنیم. صنایع معدنی یکی از مراکز بزرگی است که می‌تواند مواد مورد نیاز را به وسیله آن وارد کرد، که به عنوان مسکن در سال های اولیه به کشور کمک خواهد کرد.

 بعضی می گویند که تحریم ها باعث شده فروش نفت کاهش پیدا کرده و باعث ایجاد مشکلات شود. من به عنوان کسی که در کف کار بودم و می دانم، می گویم، ما نفت ونزوئلا را که نفت فوق سنگین هست و فروش آن خیلی سخت است به دلیل طلبی که داشتیم گرفتیم و آن را فروختیم و تبدیل به دلار کردیم. فروش نفت علی‌رغم همه سختی ها و ریسک هایی که دارد، شدنی است و جای نفتی که داریم می فروشیم، ما باید بتوانیم مایحتاج مورد نیاز کشور را وارد کنیم.

قوانین دست وپاگیر بانک ها

 بانک مرکزی آنقدر قوانین و مقررات پیچیده ای گذاشت که صادر کننده عملا بیچاره شد و صادرات را کنار گذاشت و به سمت خرید ارز و … رفت.

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه گفت: این ها راهکارهایی هست که در کشورما مغفول مانده، چون ما فرمانده ی جنگ اقتصادی در کشور نداریم؛ یعنی وزارت‌خانه ها همه سعی میکنند کارشان را درست انجام دهند ولی به عنوان یک جزیره!

تکلیف یارانه ها

 سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم تودیع و معارفه فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)

سردارسعیدمحمد: درمورد یارانه ها برنامه ریزی ای که کردیم این است که نباید قطع شود، چون خیلی از مردم زیر خط فقر هستند. اما یکی از برنامه ریزی هایی که می توانیم انجام دهیم ایجاد یک دیتا بیس و یک بیگ دیتایی هست.

آمار«مالی»همه مردم راداشته باشیم

اینکه بتوانیم هشتاد و پنج میلیون ایرانی را در آنجا به نمایش بگذاریم و تمام اطلاعات درآمدی، سرمایه ای، اموال منقول و غیر منقول آنها را در آنجا ثبت و ضبط کنیم. این خیلی به ما کمک می کند، چون ما الآن آمار دقیقی از وضعیت مردم نداریم و شفاف‌سازی هم به ضرر خیلی هاست و خیلی ها جلوگیری می کنند که این اتفاق نیفتد.

اموال همه مردم «رصد»شود!

 برنامه ما این است که ابتدا برویم به سمت تشکیل این مجموعه و بتوانیم وضعیت افراد را رصد بکنیم. علاوه بر آن شیوه  مالیات گیری را از بنگاه ها به سمت افراد ببریم و تمامی دارایی ها و اموال را در آنجا بتوانیم رصد کنیم. همچنین برای خیلی مواد مثل بنزین این امکان وجود دارد که آن را به صورت سهمیه فردی بدهیم و افراد بتوانند آن را در بعضی فضاها معامله کنند.

 سیستم بانکداری ما مشکل عمده دارد. اول اینکه بانکهای ما به ماشین خلق نقدینگی تبدیل شده اند و یک بخش عمده این نقدینگی به سبب چاپ کردن پول است.

دومین موضوعی که در مورد بانکها مدنظر است این است که تسهیلاتی که بانکها میدهند، آن ها را به یک بنگاه اقتصادی تبدیل کرده و عملا کار دلالی انجام می دهند. 

بانکداری به بیراهه رفته و از چارچوب مورد نظر خارج شده و برگرداندن آن بسیار سخت است. مثلا «بانک رسالت» بانکی بود که با یک چارچوب تفکری درستی شکل گرفت و بدون اینکه بخواهد وارد فضای ربوی شود و سودهای آنچنانی از مردم بگیرد وارد فضایی شد که توانست حداقل یک مشکل را حل کند. آن هم بحث اسلامی قرض الحسنه هست. پس این نشان می دهد که اگر ما می خواستیم می شد بانکها را به سمت درستی هدایت کرد.

اغتشاشگری بانک ها

 بانکها سمت هر بازاری بروند موجب اغتشاش در آن بازار می شوند. به خاطر نقدینگی بسیار زیادی که در آنها هست و یکی از معضلات مسکن و املاک در کشور ما همین بانکها هستند. آن تناسبی که بین سرمایه اولیه شان و میزان تسهیلات باید برقرار بشود اکثرا رعایت نمی‌شود و دچار جرائم هم می شوند. به اضافه‌ اینکه خیلی زود بانکداری خصوصی در کشور ما عملیاتی شد. و آنها هم صرفا دنبال سود خودشان هستند و اصلا دنبال توسعه ی کشور و توسعه ی زیرساختهای کشور نیستند و هیچ گونه جهت دهی هم نشدند. ما وقتی به نتیجه مطلوب می رسیم. که بتوانیم بانکها را در خدمت توسعه زیرساختها و اشتغال و تولید بیاوریم.

۳میلیون خانه خالی

بحث مسکن یکی از چالش های اصلی و بزرگ کشور است و نبودش می تواند بحرانهایی ایجاد بکند. با آماری که ما گرفتیم حدود سه میلیون واحد مسکونی خالی داریم. با وضع قوانین مالیاتی ما می توانیم بخشی از اینها را طبق قوانین مالیاتی به احصا دربیاوریم. برای اینکه به چرخه عرضه برگردند و نیازها را برطرف کند.

برای بقیه ساخت و ساز ها برنامه ریزی کردیم که طی چهار سال این ساخت و ساز ها صورت بگیرد. شیوه ای که استفاده می کنیم دو بخش است؛ یکی اینکه از تسهیلات بانکی کم بهره باید استفاده کنیم، که این پاسخگوی این حجم از ساخت و ساز نیست و بانک‌ها کشش آن را ندارند.

راه حل مشکل مسکن:دولت زمین بدهد+بانکهاتسهیلات.

 برنامه ای داریم که فضایی را درست کنیم که زمین از ما و ساخت یا تسهیلات بانکی را مردم بتوانند تامین کنند و به صورت اقساط از آنها گرفته شود و یا اینکه سرمایه‌گذاران بخش مسکن را درگیر کنیم.

 در رابطه با کاهش قیمت ها به حداقل آن ها هم کار شده و در زنجیره تولید و تامین کالای مورد نیاز مسکن خصوصا فولاد و سیمان برنامه ریزی شده است. چیزی که مردم در طرح مسکن مهر اعتراض داشتند، بحث کیفیت ساخت و زمان بندی و بحث زیر ساخت ها بود. هرچند طرح مسکن مهر یکی از بهترین طرح های اجرایی کشور بود اما این نواقص را باید سعی کنیم در طرح تکمیلی رفع کنیم.

غنی سازی درکنارمذاکره

مذاکرات هسته ای به نقطه حساسی رسیده است

کاندیداری ریاست جمهوری ۱۴۰۰: ما باید به شدت به سمت قوی شدن خودمان برویم و این قوی شدن هم در بعد هسته ای است که الحمدالله بحث غنی سازی ۶۰ درصد شروع شد و خود این می تواند در مذاکرات کمک کند.

 و در بعد توانمندی های داخلی باید قوی بشویم و این راهکار دارد. اگر این اتفاقات بیفتد ما به راحتی می توانیم مذاکره کنیم و امتیاز بگیریم. چهارچوب ها را حضرت آقا خیلی صریح عنوان نمودند و باید در همان چهارچوب ها مذاکره انجام شود.

سردارسعیدمحمد:اَنارجُلاً

«سردارمحمد »در پاسخ به این سوال که طبق قانون اساسی خود را« رجال سیاسی» می داند یا خیر این طور پاسخ داد: 

قانون اساسی مصداق خاصی را در این مورد مشخص نکرده اما شورای نگهبان اخیر چارچوبی را تعریف کرده و الان در رفت و برگشت است و من نمی‌دانم تصویب می‌شود یا خیر. در این چارچوب برای نیروهای نظامی جایگاه ۶ سال سرلشکری است. اگر ملاک این مورد باشد من ۸ سال جایگاه سرلشکری و بالاتر را دارم و به عنوان یک شاخصه می‌توان عنوان کرد.

 چقدر احتمال تایید شدن از سوی شورای نگهبان را می دهید؟

دکترمحمد: تا جایی که الان قانونمند و چارچوبمند است اینطور می بینم که «باید تایید بشوم »اما فضا سازی هایی که الان در جهت حذف وجود دارد را باید مدیریت کنیم و اینکه اقبال مردمی و عمومی هم در نظر شورای نگهبان تاثیرگذار خواهد بود. معتقدم شورای نگهبان می تواند من را تایید کند،

 البته همانطور که می‌دانید آرا در شورا مستقل است. هر کس باید خودش به اغنا فکری برسد و در این خصوص سعی کردیم جلساتی را با اعضای شورای نگهبان خصوصاً فقها داشته باشیم.‌

«قرارگاه خاتم »ازمجموع چندوزارتخانه بالاتراست«من فرمانده اش بود»

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم گفت: مجموعه ای که من در آن کار کرده ام چندین وزارتخانه را در خود جا داده است ،بعد از ۳۰ سال ساختار قرارگاه را  متحول کردیم(تغییر دادیم) و در بخش نفت و گاز و پتروشیمی، صنعت و معدن، کشاورزی، مخابرات نیرو، راه و شهرسازی و حتی دریایی با نهادهای دولتی معادل سازی کردیم. عمده کارهای دولتی را در این بخش انجام داده ایم و با اکثر وزارتخانه‌ها درگیر بودیم.

 من عضو ستاد اقتصاد مقاومتی دولت با حضور ۱۲ الی ۱۳ وزیر بودم و با تحلیل مسائل و مشکلات و تصمیم‌گیری‌ها و فضای کار آشنا هستم.

وی درباره بحث تحول در قرارگاه خاتم افزود: اولا من دیدم یکسری فرمایشات حضرت آقا دارند که در دولت اجرا نمی شود، خود قرارگاه هم از نقش اصلی خودش دور می شود که نقش اصلی قرارگاه را اقتصاد مقاومتی می‌دانستم و یک ساختار پیمانکاری قرارگاه داشت و ما آمدیم یک ساختار قدیمی ۳۰ ساله را که ریشه دوانده بود درهم ریختیم و ساختار را بنابر آنچه حضرت آقا گفته بود، بازنویسی کردیم.

۸۰۰ نفرنیروی قرارگاه رابه ۲۰۰ نفرتقلیل دادم

فرمانده سابق قرارگاه خاتم گفت: متناسب با هرکدام از وزرات خانه های دولت یک مجموعه ایجاد کردیم چون  می خواستیم قرارگاه را از حالت پیمانکاری خارج کنیم تا نقش آفرین باشد. و ببینیم هر وزارت خانه چه کارهایی را انجام می دهد و انجام نمی دهد تا ما به آن دستگاه اجرایی کمک کنیم. و همزمان هم قریب به ۸۰۰ نفر بازنشسته در قرارگاه خاتم داشتیم و من در بدو ورودم تقلیل به ۲۰۰ نفر تقلیل دادم. و جوان ترها را در جایگاه مدیریتی کشاندیم. و تجربه بسیار خوبی بود.

 قرارگاه خاتم دارای حجم کار بسیار است، ولی چون به عنوان یک مجموعه رسمی شناخته شده در بخش سیاسی نبوده، این ابهام ها ایجاد می شود.

محمد در پاسخ به سوال دیگری گفت: هیچ فردی در همه موضوعات تخصص ندارد. هرکس در یک موضوعی تخصص دارد، یکی حقوقدان است یکی … و فکر می کنم این مشمول همه افرادی که کاندید شده اند باشد. بعلاوه اینکه ما از نوع عملکردهایی که تا به امروز دیدیم، عملکرد های خوبی نبوده که وضعیت کشور را به این سمت برده است. نیاز به این است که افرادی به عنوان یک مجموعه خروجی محور و عملگرا و در چهارچوب گفتمان حضرت آقا حرکت کنند و مدیریت جامع را انجام بدهند.

وی ادامه داد: وقتی شما جوانگرایی می کنید، قطعا نباید انتظار داشته باشید که کما فی السابق کار کند. قطعا یک شوکی وارد می‌شود و بعد بچه ها خودشان را پیدا می کنند. بعلاوه آنکه قریب به ۵۰۰ نفر برای جذب نیروهای کسری مجوز گرفتیم و سعی کردیم از افرادی که نخبه بودند و می شناختیم و از دانشگاه های مختلف بودند، وارد کنیم.

تجمیع زمینهای زراعی قرارگاه

محمد تصریح کرد: مثلا در حوزه کشاورزی مشاهده کردیم که یک خلایی وجود دارد و اینکه نیاز است یک نفری بیاید ۵۰ هزار هکتار در اختیار با ۶۰۰۰ نفر نیروی کار و این خودش یک طرح تحولی بود که باید ادامه پیدا کند. و زمین هایشان خرد شده و طرح های این چنینی را اجرا کردیم. و زارعین خرد را جمع آوری کردیم و دو شرکت تعاونی زدیم و بحث آبشان را حل کردیم و طرح های مشابه این را در استان های مختلف انجام دادیم و چون ما پول برای صنایع تبدیلی نداشتیم، با دولت همکاری کردیم.

وی گفت: این یک کار، مردم نهاد بود که تولید ملی را افزایش داد. و همچنین در حوزه نفت و گاز وارد شدیم که حضرت آقا هم در این حوزه حرف داشتند، مهر خلیج فارس را که ستاره بود به عنوان پترو پالایشگاه تاسیس کردیم. پترو پالایشگاه را در آبادان تاسیس کردیم و تمام اینها را با مالکیت قرارگاه انجام دادیم و دولت علاقه ای به فعالیت در این حوزه ها نداشته است. مجموعه های بالادستی مان را تقویت کردیم و حدود ۳۰هزار دکل هایی که بی کار افتاده بودند را جمع آوری کردیم و تامین منابع مالی شان را خودمان بر عهده گرفتیم.

محمد تاکید کرد: این انتخابات کارزاری است که در آن ورود کردیم و به دنبال ایده‌ها و ایده‌آل‌های خود هستیم حتی اگر به مذاق کسی خوش نیاید.

من  صاحب سبکم

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم افزود: بحث امروز کشور ما بحث مدیریت است. از رئیس جمهور شما باید مدیریت بخواهید و چیز دیگری نخواهید. من در بحث مدیریت صاحب سبک، توانمند و دارای رتبه‌های بین المللی هستم. و هر چیزی را به عنوان یک پروژه میتوانیم تعریف کنیم. پروژه فقط، پروژه ساختمانی نیست. کار فرهنگی را می توانید به صورت یک پروژه فرهنگی تعریف و اجرا کنید.به شرط آنکه کسی این چهارچوب‌ها را بداند و به صورت عینی بتواند با آن برخورد و اجرا کند. فکر می کنم نقطه ضعفی که در افرادی که امروز هم آمده اند همین است.

محمد در پاسخ به سوال دیگری گفت : ۳۰ سال سابقه کار در سپاه دارم، ۳ سال در مجموعه «هُلدینگ یاس» و جاهای دیگر بوده ام .

این تجربه کاری باعث شده با همه ارکان کشور از جمله مجلس، دولتی‌ها و سایر اجزای حاکمیتی یک تعامل نزدیک داشته باشیم.

اگر شما از این موضوعات مطلع نشدید، بخاطر این است که لزومی نبوده که اینها رسانه‌ای شود. منتهی نیازی به موضع‌گیری سیاسیِ کسی که در این حیطه کار می‌کند، نبوده است. ولی این الزاما به این معنا نیست که موضع سیاسی ندارد بلکه نیازی به مطرح کردنش نبوده است.

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم در پاسخ به این سوال که اگر طرح نشود، از کجا بفهمیم و ارزیابی کنیم؟ گفت: مناظرات و تبلیغات انتخابات را برای همین گذاشته اند.

وی در پاسخ به این سوال که « حتما قرارگاه خاتم با ارکان دولتی تعامل داشته اما ما برای ارزیابی چه کنیم؟» افزود: من یک سوال از شما دارم؛ دوره قبل یک فردی آمد و در چهارچوبهایی که شما گفتید، بود ولی درست عمل نکرد، پس اینها ملاک نیست.

سیاسیون« آفت» انقلابند...خودم را«سیاسی» می دانم!

محمد در پاسخ به یکی دانشجویان که گفت « من در توانایی مدیریتی شما شکی ندارم، بحث سیاست ورزی و داشتن تحلیل را عرض می‌کنم» تاکید کرد: اتفاقا «گیر» کشور ما همین «سیاسیون» هستند. نقطه گرفتاری کشور آنجایی است که کار دست سیاسیون بیفتد.

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم در پاسخ به دانشجویی که پرسید « یعنی شما خودتان را سیاسی نمی‌دانید؟»

گفت: چرا «من خودم را سیاسی می‌دانم» اما روش کار سیاسیون برای اداره کشور جواب نمی‌دهد. کسی که بخواهد با عینک سیاسی به همه چیز نگاه کند، باعث می‌شود از اصل موضوع و حل مساله غفلت شود و وارد فضاهایی شود که انرژی کشور را بگیرد، ولی خروجی ندهد.

سیاسیون خوب و سیاسیون بد

وی در پاسخ به این سوال که « وجه تمایز (سیاست)شما  نسبت به(سیاست) آنها چیست؟ »

سعیدمحمد:اگر افراد دیگری در این چهارچوب هستند، خب در انتخابات شرکت کنند، اشکال ندارد.

من «اصلح»هستم

 شما خودتان را اصلح می دانید؟»

سردارمحمد: در بین کاندیداهایی که تا به امروز مطرح شده اند، خودم را «اصلح» می دانم.

یکی از دانشجویان در ادامه گفت: « این برنامه ای که شما گفتید، همه کاندیداها و «ضرغامی »و … دارند و من میخواهم از بین افراد یکی را انتخاب کنم، نقطه تمایز شما چیست؟»

محمد پاسخ داد: این را شما باید بفهمید. در سابقه طرف و برنامه هایش نگاه کنید، ببینید قابلیت انجام دارد یا ندارد. از سوابق ما، اینکه در شدیدترین دوره تحریم، سخت ترین زمان عملیات کاری قرارگاه خاتم بوده است و هیچ دوره ای مثل این دوره ای که بنده در قرارگاه بودم نبوده است. بخاطر تشدید تحریم ها، تروریست تلقی کردن سپاه پاسداران، بسته شدن حسابهای ارزی و تمامی شرکت های خارج از کشور قرارگاه خاتم، عدم همکاری دولت، و…

امکان تخلف و«اختلاس» درستاد نیست

وی تصریح کرد: خیلی ها دلی در ستاد ما کار می‌کنند و پول دادن ها اتهام است. به قدری تمرکز برای تخریب ما زیاد است که اگر یک ریال در جایی تخلفی شده بود یا پولی خرج کرده بودم، الان در صدر رسانه‌ها بود. خیلی از اطرافیان ما به خاطر مسیر کاملا یک طرفه، تبعیض آمیز و هدفمندی را داریم . شاید باور نکنید اما بسیاری از افرادی که مرا کمک می کنند بچه های حزب ‌اللهی هستند که با هزینه خود تلاش می کنند و زحمت می کشند. خیلی از کلیپ های تبلیغاتی را بدون آنکه بدانم و به صورت خودجوش می‌سازند.

ماجرای انعقادقراردادخاتم با «برادرِمعاون رئیس جمهور»

پرونده «مهدی جهانگیری» در مرحله تحقیقات است

فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم اظهار داشت: درباره قرارداد مهدی جهانگیری باید بگویم که در قرارگاه خاتم با انواع کارفرما ها از آقای زنگنه که سابقه کرسنت دارد تا آقای آخوندی کار می کنیم. تا زمانی که افراد به لحاظ حقوقی بر سر پست خود هستند ما نمی توانیم مخالفتی با همکاری با آنان داشته باشیم ضمن اینکه آقای جهانگیری برج ۶ سال ۹۸ تبرئه شدند و ما در سال ۹۹ با ایشان قرارداد بستیم‌.

ایشان(مهدی جهانگیری) دو پرونده جدید داشتند که به خاطر آن به دو سال حبس محکوم شدند. یکی اینکه مجموعه زیر دستشان مبلغ «۶۰۰ هزار یورو ارز مسافرتی »خریدند و با آن ماموریت رفتند که در نهایت به دو سال حبس محکوم شدند. چیزی که بیرون مطرح می شود با حکم قاضی متفاوت است.

وی افزود: با همین بانک گردشگری قریب به ۱۰ سال بود که قرارداد داشتیم و مجدد فاز بعدی به ما واگذار شد، چون آن موقع قضیه کاندیداتوری من مطرح نبود. بعد از طرح مسئله کاندیداتوری من ، در طرح فولاد بناب که آورده بسیاری برای مردم دارد و سپرده های مردم در بانک گردشگری را با ارزش افزوده تبدیل می‌کند. ما خودمان در این پروژه صاحب «لایسنس »بودیم. این پروژه کاری روتین و در جهت منافع کشور بود آن هم با بانک بناب که زیر مجموعه‌ بانک گردشگری بود.

اگر«آیت الله رئیسی»بیاید.

.

سردارمحمد پاسخ داد:ایشان بمن گفت«نمی آیم»

ابتدا خدمت آقای «رییسی »رفتم تا برنامه را با ایشان تنظیم کنم. ایشان گفتند که به انتخابات ورود نمی‌کنند.

چندمدت بعداز«رئیسی»مجدداً،پرسیدم:میایی؟پاسخ داد:نه

حتی قبل از آنکه از قرارگاه خارج شوم دوباره از ایشان پرسیدم و گفتند که قصد ورود به انتخابات را ندارند.

اگر«آیت الله رئیسی»خلف وعده کرد!

کاندیداری انتخابات ریاست جمهوری:حالا بهرحال-اگر آقای رئیسی درانتخابات ورود کنند به آقای ایشان کمک می کنم (اماکنارنمی روم)چون ایشان می توانند اجماع خوبی ایجاد کنند و اولویت عدم انشقاق است.

سردارمحمد گفت: شورای وحدت از ما دعوت کرده که برنامه خود را ارائه دهیم. دعوت شورای وحدت را قبول می کنم، اما نحوه اجماع را نه بر اساس تحمیل اشخاص، که براساس نظرسنجی ها ی نزدیک انتخابات انجام خواهیم داد.البته شورای ائتلاف هنوز از ما دعوت نکرده است؛  تغییر نسل مدیریتی که مورد تاکید حضرت آقا نیز بوده است، مبنای ورود ما به انتخابات بوده است. هرچند نظرات و تجربیات سردارمحسن رضایی مفید است، اما آزمودن دوباره افرادی که مردم به آن‌ها اقبال ندارند(امثال محسن رضایی) انرژی جامعه را می گیرد.

«کابینه ام »راانتخاب کردم

کاندیدای ریاست جمهوری گفت: بخش عمده ای از همکاران خود را انتخاب کردم اما اسامی آن‌ها را اعلام نکردیم و لیست های منتشر شده صحت ندارند. تیم هایی که ما را کمک می‌کنند مشخص هستند، اما به صلاح نیست که الان اسامی «کابینه» را معرفی کنم. به دنبال استمزاج از دفتر(رهبری) هستیم اما حضرت آقا سعی می کنند، ورود نکنند.

رقبای انتخاباتی

محمد گفت: در مورد رقبا نیز باید بگویم که الان آقای «لاریجانی» و آقای «پزشکیان» بیشتر مطرح است و آقای «ظریف» یار کمکی است. در انتخابات پیش‌رو مشارکت ان شاءالله حداقل به پنجاه درصد می رسد.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:منبع این گزارش ،خبرگزاری فارس(۲۹ فروردین ۱۴۰۰)است با اندکی اصلاحات،انتخاب تیتر وافزودن تصاویر.

سردارمحسن رفیق دوست:من  اینو«سعید محمد» نمیشناسم، اصلا از کجا پیداش شد!

یکی از شرایط ریاست جمهوری این است که رجل سیاسی و مذهبی باشد و او نیست. با تصویب قانون انتخابات اوت می‌شود. من با اکثر مسئولان سپاه که صحبت کردم از او حمایت نمی‌کردند.

نتیجه تصویری برای محسن رفیق دوست + تابناک

وزیرسابق سپاه گفت: من الان در سپاه نیستیم و اخبار را دنبال می‌کنم. تا اینجا مساله عزل او بیشتر تایید شده است.

هم «سردار یدالله جوانی «معاون سیاسی گفت و نماینده ولی فقیه(حاجی صادقی) هم تایید کرده است(عزل اورا).

رفیقدوست درپایان می گوید:البته نپرسیدم که «موضوع تخلفش» چه بوده؟ چون می‌دانستم که رجُل سیاسی و مذهبی نیست و جایگاهی پیدا نمی‌کند./۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ مصاحبه باسایت فردا


برای اطلاع از علت استعفای سردارسعیدمحمد ازفرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه به این لینک مراجعه کنید:

سردار"سعیدمحمد"تخلف کرده...نکرده...کرده                                     

خانواده"امام خمینی"فرزندان،دامادها+نوه ها

خانواده امام خمینی..نوه ها .شجره نامه امام را بنقل ازبرادربزرگترامام(آیت الله پسندیده)درپایان  خواهیدخواند. وهمه تبعیدها واتفاقات.

زندگینامه امام خمینی

«سید روح‌الله موسوی خمینی»متولد۱ مهر ۱۲۸۱(۲۰جمادی الثانی۱۳۲۰)، فرزندسید مصطفی موسوی،جدِامام خمینی( علامه سید احمد موسوی،هندی)است.

پدرِامام خمینی(سید مصطفی موسوی)در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱.  در شهرستان خمین به دنیا آمد و در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک مورد سوء قصداشرار(عوامل خان منطقه) قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در چهل سالگی به شهادت رسید(پنج ماهگی امام خمینی)
مادرامام خمینی:هاجر خانم ، فرزند آیت‌الله میرزا احمد خوانساری است.

سیدروح الله(امام خمینی) تحت سرپرستی عمه‌اش (صاحبه خانم) و مادرش (هاجر خانم) قرارگرفت.

سید روح‌الله موسوی خمینی (سید روح‌الله مصطفوی)

امام خمینی در سن ۲۷ سالگی ازدواج کردند. همسر ِامام خمینی(ایران قدس)، دختر حاج میرزا محمدثقفی از روحانیون تهران بود.

 فرزندان امام بترتیب تولد: مصطفی، صدیقه (همسر اشراقی)، فریده (همسر اعرابی)، زهرا (همسر بروجردی)، احمد.

بعد از وفات یادگار امام(حاج احمدآقا)، بیت امام خمینی،توسط فرزند ارشد سید احمد خمینی یعنی حجت الاسلام و المسلمین «سید حسن خمینی» اداره می شود. سید حسن خمینی بنا بر وصیت پدر خود عهده دار این وظیفه شده است. 

۳ برادردرخدمت رهبری

سیدحسن خمینی(تولیت حرم مطهر امام خمینی) به همراه سیدیاسرخمینی و سیدعلی خمینی به عیادت  آیت‌الله خامنه‌ای رفتند/شهریور۱۳۹۳

سید حسن خمینی فرزند بزرگ مرحوم سید احمد خمینی، متولد سال ۱۳۵۱ در شهر قم است. 

ایشان با دختر آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی ازدواج کرده است که حاصل این ازدواج ۳ فرزند با نام های احمد، نرگس و فرشته است.

ماجرای خواندنی ازدواج امام(س) با قدس ایران

بسیاری سید حسن را شبیه ترین فرد از خاندان خمینی ها به امام می دانند. کسی که هم از نظر چهره کاریزماتیک هم از نظر بیان و هم قدرت علمی شباهت فراوانی به پدربزرگ خود دارد. تولیت حرم امام خمینی (ره) که در اوج جوانی خود تبدیل به یکی از اساتید حوزه علمیه قم شده است، روزهای خود را به تدریس، تعلیم و تحقیق می گذراند و هر بار بیشتر به جایگاه مرجعیت دینی نزدیک می شود. او از سال ۱۳۹۰ تدریس خارج فقه را آغاز کرده است.

وی در طول دوره تحصیل خود از محضر اساتیدی چون مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، مرحوم آیت الله سلطانی طباطبایی و مرحوم آیت الله پایانی و حضرات آیات عظام وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، جوادی آملی، موسوی اردبیلی، محمد مؤمن، گرامی قمی، سید علی محقق داماد، میرزا یدالله دوزدوزانی،رضا استادی و یحیی انصاری شیرازی تلمذ کرده است.

با توجه به جایگاه علمی و خانوادگی حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی، بسیاری به دنبال وارد کردن او به فضای سیاسی کشور هستند

 و بارها و بارها در نزدیکی هر انتخابات به ویژه انتخابات ریاست جمهوری از او به عنوان یکی از گزینه های مورد نظر خود یاد می کنند. این دعوت ها در هر بار از سوی یادگار امام بی پاسخ مانده است

چند نکته درباره توصیه پدرانه رهبر انقلاب به سید حسن خمینی

 و سید حسن همچنان بنا بر وصیت پدربزرگ خود، از ورود به فضاهای سیاسی و انتخاباتی پرهیز می کند.

نوادگان سیاسی پیر جماران

سید حسن خمینی دو برادر دیگر نیز دارد. یاسر و علی دیگر فرزندان سید احمد خمینی هستند. سید یاسر خمینی، برعکس برادران دیگر خود کمتر رسانه ای است اما در عین سکوت رسانه ای، او سیاسی تر از برادران دیگر خود است.

 سید یاسر، با سیده حورا صدر، دختر سید محمد صدر -معاون کمال خرازی، وزیر امور خارجه در دولت سید محمد خاتمی- ازدواج کرده است. سید محمد صدر، پسرخاله فاطمه طباطبایی، مادر سید یاسر خمینی و زهره صادقی -همسر سید محمد خاتمی- و در واقع خواهرزاده امام موسی صدر و آیت الله سید محمدباقر صدر است.

«سید علی خمینی» آخرین فرزند سید احمد خمینی است. او هم راه پدر بزرگ، پدر، عمو وبرادران خود را رفته و همچون آنان معمم شده است. 

سید علی خمینی، برخلاف یاسر حضور پررنگی در فضای اجتماعی دارد. در غیاب سید حسن خمینی، او مسئول اداره بیت حضرت امام است. علی سعی می کند خود را در قامت یک تئورسین و نظریه پرداز معرفی کند، و این را می شود در سخنان او مشاهده کرد. 

او داماد حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی است که خود داماد آیت الله سیستانی، از مراجع تقلید شیعه است.

 سیدعلی بسیار مورد توجه امام بود تا جایی که حضرت امام در اهدای یک جلد صحیفه سجادیه درباره او می نویسد: «در صورت او نور علی می بینم.»

فرزند سید مصطفی

نام دیگری از خاندان خمینی که در سال های گذشته بسیار مورد توجه بود و این روزها در سکوت کامل زندگی می کند، سید «حسین خمینی» است. سیدحسین تنها فرزند پسر سیدمصطفی خمینی است. مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی بود که قبل از انقلاب به طرز مشکوکی از دنبا رفت 

و بسیاری اعتقاد دارند که او به دست عوامل شاه در نجف به شهادت رسیده است. مصطفی خمینی، جایگاه ویژه ای نزد امام داشت و حتی ایشان او را امید آینده خود و اسلام می دانستند.

سیدحسین خمینی که بنا بر توصیه امام خمینی معمم شده بود، علاقه فراوانی به سیاست داشت و بعد از پیروزی انقلاب به طور رسمی وارد فضای سیاسی کشور شد. حضور او در فضای سیاسی کشور با حاشیه هایی همراه بوده است.

در سال ۱۳۵۹ و در جریان یکی از سخنرانی های وی در دفاع از بنی صدر در مشهد، مردم در اعتراض به سخنان نوه امام به او حمله می کنند، و سید حسین برای مقابله با مردم دست به سلاح کمری خود می‎برد و کار به جایی می رسد که نیروهای کمیته وی را به اتاقی منتقل می کنند. این افراد با تماس با دفتر امام نظر ایشان را در مورد این حادثه سوال می کنند. 

نوفل لوشاتو و کانون خبری

پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده و هنگامی که مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده است، ما چه کار کنیم.

 امام به  آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.

حضرت امام در نامه ای خطاب به سید حسین خمینی که متن آن درجلد۱۴صحیفه نورآمده است با انتقاد شدید از وی، نوشته اند: «پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می کنم که در این بازی های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز.»

بعد از این ماجراها و حواشی همراه آن، او در سال ۱۳۸۳ به  آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت، اما سیدحسین از سال ۱۳۸۴ به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی می کند.

نوادگان دختری حضرت امام 

سیدحسین خمینی که بنا بر توصیه امام خمینی معمم شده بود، علاقه فراوانی به سیاست داشت و بعد از پیروزی انقلاب به طور رسمی وارد فضای سیاسی کشور شد. حضور او در فضای سیاسی کشور با حاشیه هایی همراه بوده است.

علی کوچوی امام خمینی

در سال ۱۳۵۹ و در جریان یکی از سخنرانی های وی در دفاع از بنی صدر در مشهد، مردم در اعتراض به سخنان نوه امام به او حمله می کنند، و سید حسین برای مقابله با مردم دست به سلاح کمری خود می‎برد و کار به جایی می رسد که نیروهای کمیته وی را به اتاقی منتقل می کنند. این افراد با تماس با دفتر امام نظر ایشان را در مورد این حادثه سوال می کنند. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده و هنگامی که مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده است، ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.

حضرت امام در نامه ای خطاب به سید حسین خمینی که متن آن درجلد۱۴صحیفه نورآمده است با انتقاد شدید از وی، نوشته اند: «پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می کنم که در این بازی های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز.»

بعد از این ماجراها و حواشی همراه آن، او (سیدحسین خمینی)در سال ۱۳۸۳ به  آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت، اما سیدحسین از سال ۱۳۸۴ به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی می کند.

کلینیک | سایت اختصاصی مشاور پیراسته فر

در کنار نوه های پسری امام خمینی که سعی در ادامه دادن راه وی به ویژه در حوزه های علمیه دارند، نوه های دختری بنیانگذار انقلاب نیز حضور دارند؛ زهرا، فریده و صدیقه سه دختر امام هستند.


 تصویر پیاده روی برادران خمینی (حسن- علی و یاسر) در جنگل های گیلان در ادامه آورده می شود.  ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵

سه برادر–سیدحسن-سیدیاسر-سیدعلی

اشراقی ها

زهرا مصطفوی، فعال ترین دختر خاندان رهبرکبیر انقلاب است. زهرا مصطفوی، دبیرکل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی است و همسر او ، مرحوم محمود بروجردی بود.

 او دبیرکلی تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد. این جمعیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ از سید محمد خاتمی حمایت کرد. پسر او مسیح بروجردی، ملبس به لباس روحانیت است. او در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بوده و به امور سیاسی ورود نکرده است.

خانم زهرا مصطفوی در آخرین اقدام پس از رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم با انتشار نامه ای سرگشاده از رد صلاحیت هاشمی انتقاد کرده بود. او و تشکل متبوعش در این انتخابات نیز از حسن روحانی حمایت کردند.

اشراقی ها

رسانه ای ترین بخش خانواده امام خمینی، اما متعلق به دختر ایشان صدیقه مصطفوی است. همسر او آیت الله شهاب الدین اشراقی است که در سال ۱۳۶۰ در اثر سکته دار فانی را وداع گفت. از او چهار دختر و سه پسر باقی مانده که دختران خانم اشراقی، زهرا، عاطفه، نفیسه و نعیمه نام دارند

ازدواج نعیمه اشراقی

 و پسران وی، محمد تقی، علی و مرتضی.

از میان فرزندان آیت الله اشراقی زهرا و نعیمه چهره های شناخته شده تری هستند و نام آنها بارها و بارها در رسانه های مختلف شنیده شده است.

 زهرا اشراقی همسر دکتر محمدرضا خاتمی نایب رییس مجلس ششم و برادر رییس جمهور دوران اصلاحات است. ازدواج با خانواده خاتمی به ویژه بعد از دوران اصلاحات زمینه تشدید فعالیت های سیاسی این نوه دختری امام خمینی را فراهم کرد

از راست: زهرا مصطفوی زهرا اشراقی(نوه امام و همسر محمدرضا خاتمی)، فاطمه طباطبایی(همسر مرحوم سید احمد خمینی).

سخنان زهرا اشراقی در مورد مسائل سیاسی کشور همواره بازتاب گسترده ای در رسانه های ایران و جهان داشته است. وی در انتخابات شورای شهر سوم و مجلس هشتم، ریاست ستاد جوانان ائتلاف اصلاح طلبان را برعهده داشت. نعیمه اشراقی در کنار زهرا دیگر نوه خبرساز امام خمینی است.

در کنار این دو دختر، علی اشراقی دیگر فرزند مشهور این خانواده است. 

علی علاقه فراوانی به فعالیت های سیاسی دارد و در اکثر مواقع در مراسم رسمی در کنار فرزندان دایی خود یعنی حسن، یاسر و علی حضور دارد. وی پس از سال ها فعالیت در شهرداری، در انتخابات مجلس هشتم قصد ورود به عالم سیاست را داشت، اما با رد صلاحیت شورای نگهبان روبه رو شد.

فرشته اعرابی دیگر نوه امام خمینی و تنها فرزند فریده مصطفوی است.فریده مصطفوی دومین دختر امام است. او در سال ۱۳۳۳ با حاج محمد حسن اعرابی ازدواج کرد. خانواده اعرابی کوچکترین و کم حاشیه ترین افراد را در بین نوادگان امام به خود اختصاص داده اند..(نامه نیوز)/پایان.(عکس) دختران امام خمینی(ره) در مراسم تنفیذ

سه دختر مکرمه حضرت امام، خانم‌ها صدیقه مصطفوی همسر مرحوم آیت‌الله اشرفی، خانم فریده مصطفوی همسر جناب آقای حسن اعرابی و خانم دکتر زهرا مصطفوی همسر آقای دکتر محمود بروجردی می‌باشند و دو فرزند پسر ایشان، آیت‌الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی و حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی بودند.

امین و مورد وثوق امام

آقا مصطفی، امین و مورد وثوق امام بود. محرمانه‏ ترین پیامها از طریق او به امام می‏ رسید و یا پیامهایی از طریق او به دیگران انتقال می‏یافت. زمانی که امام در سال 1342 در قیطریه تهران تحت نظر بودند، تنها رابط مشخص و مجاز ایشان مصطفی بود. پس از آزادی امام و بازگشت به قم در فروردین 1343 نیز همراه امام بود. در زمان تبعید امام به ترکیه نیز، پس از آزادیشان از زندان به وی پیوست و در آنجا مراقب سلامتی و تغذیه او بود. در عراق بیش از هرجا و زمان دیگر احساس مسئولیت می‏کرد و سعی می‏کرد که ایشان را تنها نگذارد. امام، از ایشان به عنوان «امید آینده اسلام» نام برده ‏اند.

سید مصطفی خمینی با دختر مرتضی حائری وصلت کرده اند.  خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی(ره) درباره اینکه چگونه این وصلت صورت گرفته است، می‌گوید:

 «یک وقت شایع شد که با آقا مرتضی حائری وصلت کرده‌ایم‌، به‌طوری که مصطفی می‌گوید: وقتی آقای حائری از صحن حرم بیرون می‌آید، رفقا می‌گویند که پدر زنت آمد. این شایعه به گوش آقا رسیده بود و یک شب آقا از من پرسید که دختر آقای حائری را دیده‌ای‌؟

 من هم کمی توضیح دادم‌. آقا گفت‌: چطور است این دروغ را راست کنیم‌؟ گفتم که هرطوری صلاح می‌دانید. فردا صبح هم آقا پیغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقا پیغام داده بود که همان شب بروند برای صحبت‌؛ بعد به ما خبر دادند که مردها رفته‌اند و ما زن‌ها هم بعداً رفتیم و قرار عقد گذاشته شد.»

 این عقد در 24 سالگی سید مصطفی خمینی و در تاریخ 17 فروردین 1333 صورت گرفت.  آقا مصطفی در تحصیل علوم نیز بسیار کوشا بود.

مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی از آغاز فعالیت‌های سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به تلاش گسترده او جهت زنده نگهداشتن نهضت امام خمینی در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد توبیخ قرار گرفت. به همین جهت زمانی که درگذشت ایشان منتشر شد برای هیچ یک از انقلابیون قابل قبول نبود که فوت وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، مضاف بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری‌ جدی در او دیده نمی‌شد.

 به نوشته سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی یکی از اولین کسانی که از شهادت مرحوم حاج مصطفی مطلع شد سید محمود دعایی بود. او اتفاقات شب و روز شهادت سید مصطفی خمینی را چنین شرح می‌دهد:

« آن روز صبح، من برای تهیه نان بیرون رفته بـودم. هـنـوز آفـتاب نزده بود، دیدم، ننه صغری که بسیار مورد احـتـرام ما بود؛ فریاد می کشد و پای برهنه می دود و به سرش می زنـد. من از دیدن این صحنه بسیار متأثر شدم. پیرزن می گفت: خاک بر سرم شد، آقا بدو. من فوق العاده وحشت زده شدم و به ذهنم چیز دیگری آمد. گفتم؛ چی شده؟ گفت: آقا مصطفی مریض است. سراسیمه رفتم دیدم که آن مرحوم پشت سجاده شان دراز کشیده‌اند.  ابتدا بسیار تلاش کردم با پزشکان بیمارستان نجف تماس بگیرم ولی ایـن توفیق را نداشتم، بلافاصله خود را به بیمارستان رساندم، آن هـا آن قـدر آمـادگی نداشتند که یک آمبولانس بفرستند، این لحظات بـرای مـن بـسـیـار سخت می گذشت. آن جا تصمیم گرفتم این خبر را بـدون ایـن کـه ایجاد وحشت و نگرانی کند به منزل امام برسانم ـ

 ایـن طـور خبرها را باید خیلی حساب شده و به اصطلاح با ظرافت به بـسـتگان رساند ـ طلبه ای آن جا بود، به او گفتم:  به منزل امام مـی روی و فـقـط احمدآقا را خبر می کنی و می گویی خیلی فوری به مـنزل اخوی سر بزند. آن طلبه هم رفت و احمد آقا را صدا زد و ما مـوفـق شـدیم با یک تاکسی که به زحمت می توانست به کوچه بیاید، ایـشـان را بـه بـیمارستانی منتقل کنیم. متاسفانه در بیمارستان پـزشـک کشیک پس از معاینات اولیه تشخیص داد ایشان از دنیا رفته اند.  بـا عـلائـمی که روی پوست بدن وجود داشت، مشخص بود که مرگ طبیعی نـبـوده است و ناشی از مسمومیت می باشد. در خارج از بیمارستانی که حاج آقا مصطفی(ره) را به آن جا انتقال دادیم، یک ماشین نمره تـهـران بـود کـه پس از شنیدن خبر مرگ ایشان به طرف بغداد حرکت کرد. در همان لـحـظـات اولیه که امام از مرگ فرزند آگاه شده بودند. 

مقام معظم رهبری مرحوم سید مصطفی خمینی را یکی از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام دانسته و تاکید کردند: «روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین 48 - 47  سالگی بودند و در آن سن جزء ممتازین کسانی بود که در حوزه های علمیه قم ، نجف ، مشهد و... وجود داشت، بنده ایشان را به عنوان یک چهره برجسته حوزه علمیه قم از سالهای قبل می شناختم»

« حسین خمینی» مدتی ازمریدان بنی صدربود،مشکلاتی هم پیش آوردکه باواکنش  امام خمینی مواجهه شد ،امام نامه ای برایش نوشت: «من میل دارم کسانى که به من مربوط هستند در این کوران‌هاى سیاسى وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامى، با تعهد به اخلاق اسلامى و مهار کردن نفس امارة بالسوء، براى آتیه مورد استفاده واقع شوى. من علاوه بر نصیحت پدرى پیر به شما امر شرعى مى‌ کنم که در این بازی‌هاى سیاسى وارد نشوى و واجب شرعى است که از این برخوردها احتراز کنى. من به شما امر مى‏کنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامى- انسانى بپرداز. از خداوند تعالى توفیق شما و همه محصلین را خواستارم».

حجت الاسلام حسین خمینی در کنار سید حسن خمینی

« سیدحسین» در سال ۱۳۸۳ به  آمریکارفت و بعدعراق سفر کرد و دیدارهایی هم بابعضی ازضدانقلاب در آن کشور داشت اما از سال ۱۳۸۴ به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی می‌کند وبیمارهم هست ازنظرجسمانی.

«دکترمریم خمینی» دومین دختر حاج مصطفی خمینی است. تحصیلات دکترا دارد و مدتی در دوبی و اکنون در سوئیس به شغل پزشکی مشغول است.

«شهیدحاج سیدمصطفی خمینی» فرزند دیگری هم داشت که یورش ناگهانی مأموران ساواک در روز ۱۳ دی ۱۳۴۳ به منزل امام برای دستگیری حاج آقا مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و از بین رفتن فرزند چهارم ایشان همراه بود.

«سلیمانی »محافظ امام خمینی در پاسخ به این سوال که «امام خمینی در مقطعی به نوه‌شان سید حسین خمینی تذکری جدی می‌دهند شما از این ماجرا اطلاع دارید؟»

سلیمانی: «سید حسین خمینی »مخالفت‌هایی را نسبت به مسیر انقلاب داشتند. امام به ایشان اعلام کرد که اگر شما بخواهید از مسیر اسلام خارج شوید اولین کسی که حکم ارتداد شما را امضا می‌کند من هستم.

حتی ایشان را در مشهد دستگیر کرده بودند و به اطلاع امام رسانده بودند و امام هیچگونه مخالفتی نکرده بودند.
اطراف سید حسین را بعضی افراد نامناسب گرفته بودند که متأسفانه منتج به زاویه‌گیری ایشان با انقلاب گردیده بود. سیدحسین در مدتی که امام در جماران بودند از قم به تهران و به دیدار امام می‌آمدند و ساعاتی هم در کنار امام حضور داشتند.

«سید حسین خمینی »در برخی از سفرهایی که مرحوم حاج احمدآقا به نمایندگی از امام به شهرهای مختلف داشتند آقا سید حسین هم در کنار ما حضور داشت،اما امام سید حسین را از دخالت در امور دفتر و کشور منع کرده بودند. سید حسین تقریبا ماهی یکبار می‌آمدند به پدربزرگ و مادر بزرگ سر می‌زدند./پایان توضیحات محافظ امام ورهبری.

حسین خمینی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ در مسجد گوهرشاد مشهد، سخنرانی کرد. او در سخنان خود اظهار کرد کشور به سوی فاشیسمی می‌رود که از گذشته خطرناک‌تر است. وی حکومت ایران را استبدادی دانست که رنگ دین به خود گرفته‌است. حسین خمینی از نیروهای مترقی و حتی روحانیون دعوت کرد تا جبههٔ واحدی در برابر فاشیسم و استبداد دینی تشکیل شود. او همچنین از شکنجه و زندانی شدن مخالفان حکومت انتقاد کرد.

این سخنرانی که در ابتدا توسط عده‌ای با شعار مرگ بر منافقین با تأخیر آغاز شد در نهایت با دخالت همین اشخاص، به‌طور نیمه‌تمام به پایان می‌رسد.

روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۷۸ در صفحه ۱۳ این روزنامه به نقل از سید حمید روحانی، دربارهٔ ماجرای تیراندازی حسین خمینی در سال ۱۳۵۹ و واکنش روح‌الله خمینی چنین می‌نویسد: «در سال ۱۳۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی می‌رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می‌کند. مردم به او حمله می‌آورند و می‌خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می‌برد، بچه‌های کمیته جلوی او را می‌گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همان‌جا مسئولین کمیته تماس می‌گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می‌شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت‌الله اشراقی گفت که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت‌الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.»

عکسی از حضور امام خمینی در کنار خانواده شان به مناسبت عید نوروز

تنها پسر مصطفی خمینی،«سید حسین خمینی»(نفرسمت راست) دارد. او از ابتدای انقلاب به فعالیت‌های سیاسی پرداخت، فعالیت‌هایی که با خط انقلابیون پیرو خط امام زاویه داشت. 

در سال 59 بعد از غائله ای در مشهد مسئولین کمیته با دفتر امام تماس می گیرند و پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده، مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم؟

 امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.

امام خمینی در نامه ای به این نوه خود او را از ورود به عرصه سیاسی منع می کند و می نویسد که «من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز».

حسین خمینی، پسر 46 ساله آیت‌الله مصطفی خمینی، بعد از فوت امام (ره) هم وارد سیاست شد ،در سال 1383 به ایالات متحده آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت.

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

سید احمد خمینی دومین فرزند پسر سید روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است. احمد خمینی در سال‌های پس از انقلاب در سازماندهی روابط روح‌الله خمینی با مسئولان نقش مهمی داشت. دفتر امام خمینی جایگاهی بود که در ادوار پرحادثه و پرخاطره انقلاب، کانون توجه دوست و دشمن بود. حاج احمد آقا با تأسی به پدر بزرگوار خویش و بهره گرفتن از شیوۀ مدیریت عالی امام، دفتری را مدیریت می‌کرد که با همه کوچکی فضا و کمی امکانات و نیروی انسانیش گسترده‌ترین و مطمئن‌ترین رابطه را بین امام و مردم و مسئولین برقرار ساخته و کاملترین خدمات اطلاعاتی و ارتباطی را به رهبری انقلاب ارائه می‌نمود.

برچسب خاطرات تشیع جنازه امام خمینی - پیراسته فر

صبحگاه روز یکشنبه ، ۲۱ اسفند ۱۳۷۳ خبر بستری شدن یادگار امام، نخست موجی از نگرانی در جماران و دقایقی بعد در شهر تهران و پس از آن در سرتاسر ایران پدید آورد و پس از پنج روز، تلاش خستگی‌ناپذیر تیم پزشکی نتیجه‌ای نبخشید و «احمد خمینی» همان کسی که نامش، و یادش و تصویرش و فداکاریهای بیمانندش تا ابد در کنار نام مبارک «امام خمینی» در قلب و روح و روان عاشقان انقلاب اسلامی پرجلوه و پراثر باقی خواهد ماند، ندای حق را در شامگاه پنجشنبه ، ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ (۱۴ شوال ۱۴۱۵)لبیک گفت.

دکترسیدصادق طباطبایی در کنار پدرش آیت الله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی.

«میرزا محمد ثقفی تهرانی»(متولد۱۲۷۳، متوفی ۱۸ مرداد ۱۳۶۴)پدر همسر امام خمینی

«میرزا محمد ثقفی» فرزند «حاج میرزا ابوالفضل کلانتر نوری تهرانی‌» صاحب کتاب مستطاب شفاء الصدور فی شرح زیارت‌ العاشور است.

سید احمد خمینی از حامیان ولایت فقیه و رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای بود. او در سال ۱۳۶۹  از رهبر معظم انقلاب به عنون شاگرد امام خمینی یاد می کند و با بیان اینکه هیچکس حق شکستن حریم رهبری را ندارد و از همه خواست تا به دستورات رهبری عمل کنند و گفت: ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت گوش کنیم، اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست..

. اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کرده‌ام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی برخلاف میل رهبری برندارم.

روزی که امام(ره) برای علی کوچولو شعار دادند

​علی خمینی وامام خمینی

حاج احمد آقا در دوران پربرکت زندگیشان خدمات گسترده ای را به اسلام و انقلاب انجام دادند. اما بویژه در دوران حیات امام خمینی (ره) همواره در معرض خبرسازی ها و سوء تبلیغات ضد انقلاب و دشمنان کشور قرار داشت. رویه ای که بعدها نیز برای فرزندان رهبر معظم انقلاب هم دنبال شد.

فرزندان حاج احمد

حاج احمد از خود سه فرزند به نام‌های سید حسن خمینی، سید یاسر خمینی و سید علی خمینی به جا گذاشت.

 پسر بزرگ وی سید حسن خمینی است که اکنون تولیت مرقد مطهر امام خمینی را بر عهده دارد.

 همسر او سید فاطمه طباطبایی دختر آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی از سادات طباطبایی بروجرد است که  آثار امام خمینی را جمع‌آوری نموده‌است.

پدردرمیان فرزندان

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

سید حسن خمینی تولیت آستان مقدس حرم حضرت امام خمینی ره را برعهده دارد. در انتخابات ریاست جمهوری نامی از او برای حضور در انتخابات به میان می آید و اما به گفته خودش « این شایعات همیشه مطرح بوده و ما هم نمی‌توانیم مداوماً تکذیبیه صادر کنیم.»

نام سید یاسر خمینی سید یاسر خمینی از سال ۸۸ و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بواسطه دیدار با زندانیان حوادث پس از انتخابات در رسانه ها پررنگ شد. او با سیده حورا صدر، دختر سید محمد صدر ازدواج کرده‌است.

پاسخ امام به کودکانه های سید علی چگونه بود؟

علی کوچولو

سید علی خمینی کوچکترین فرزند سید احمد خمینی و داماد سید جواد شهرستانی است که خود داماد آیت‌الله سیستانی، از مراجع تقلید شیعه‌است. عمده سرشناسی وی به دلیل وجود تصویری از وی با امام خمینی در اواخر عمر او است.کتاب همسر امام خمینی(ره) به روایت اسناد رونمایی می‌شود

رفیق شفیق امام خمینی(آیت الله لواسانی)واسطه ازدواج امام با خانم(قدس ایران)خدیجه ثقفی

 سید محمد صادق لواسانی وفرزندش( سید احمدرضا )درکنارامام خمینی

سید محمد صادق لواسانی و امام خمینی

دختران امام

از امام خمینی سه دختر به نام های زهرا، صدیقه و فریده به یادگار مانده است. زهرا مصطفوی به نسبت سیده فریده و سیده صدیقه در عرصه سیاسی و اجتماعی فعالیت چشمگیرتری دارد. او دبیر کلی تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد. 

همسر زهرا مصطفوی، محمود بروجردی است. محمود بروجردی داماد ارشد امام معاون اسبق وزارت آموزش عالی و سفیر سابق ایران در فنلاند هفتم  اسفند ۱۳۸۹ در بیمارستان لاله درگذشت.

نام زهرا اشراقی نوه حضرت امام  درعرصه های اجتماعی و سیاسی بیشتر از نام مادرش صدیقه مصطفوی به گوش خورده است. زهرا اشراقی همسر محمدرضا خاتمی است . ورود او به موضوعات سیاسی و اجتماعی و اظهارنظرهای وی در این حوزه ها، از این نوه دختری امام یک چهره سیاسی ساخته است.

 چندی پیش او در یادداشتی که هفته نامه آسمان منتشر کرد با بیان اینکه « انتخابات را می‌توان آزمونی برای محبوبیت و مشروعیت نظام دانست» نوشته بود  اصلاح‌طلبان و به‌طور کلی اصلاحات به توجه به پایگاهی که در جامعه دارند و با تجربه هشت ساله‌ای که پشت‌سر گذاشته‌اند در قیاس با دو دوره اخیر می‌توانند طیف عظیمی از افراد جامعه را به پای صندوق بکشانند و این برگ برنده‌ای است که حاکمیت و کشور می‌تواند از آن بهره جوید.

 نعیمه اشراقی اما این اواخر با اظهار نظرهای جنجالی خود حتی بیشتر از همسر محمد رضا خاتمی در محور رسانه قرار گرفته است. اوج این نظرهای جنجالی زمانی بود که او چندی پیش در گفت وگویی با سایت جماران تفسیری از حجاب برتر و چادر به دست داد.

 وی گفته بود: ««ما نمی‌توانیم بگوییم که حجاب شرعی نیست، حجاب قطعاً شرعی است. به اعتقاد من، صرفا اجباری بودن حجاب است که شاید شرعی نباشد. البته حجاب به این شدتی که بعضی علما بر آن پافشاری می‌کنند، نیست و ما یک کم غلظت آن را زیاد کرده‌ایم. مثلاً حجاب زنان پیغمبر با حجاب زنان دیگر فرق می‌کرده، و برای بقیه سختگیرانه نبوده است و ما خودمان، حجاب را سخت کردیم. برای مثال، استفاده از چادر برای کسی که فعالیت اجتماعی می‌کند، پوشش سخت و نامناسبی است، زیرا عملاً یک دست را از او گرفته است، زیرا یک دست او باید به چادرش باشد». از این دست اظهار نظرها در صفحات فیس بوک نعیمه اشراقی هم دیده می شود وی در جدیدترین پست خود در فیس بوک، یک نظرسنجی انجام داده و از مخاطبان و حلقه دوستانش پرسیده است که بین اسفندیار رحیم مشایی و سید محمد خاتمی به کدام یک رای خواهند داد؟

دختر دیگر آیت الله خمینی فریده نام دارد. همسر وی محمد حسن اعرابی است و تنها فرزند آنها فرشته نام دارد./منبع:خبرگزاری مهراسفند ۱۳۹۱

محصول ازدواج روح الله خمینی و خدیجه ثقفی 

که در سال 1308 در حرم عبدالعظیم منعقد شد، هشت فرزند بود؛ سه پسر و پنج دختر. سه فرزند این خانواده (لطیفه، سعیده و سیدعلی) در دوران کودکی از دنیا رفتند و پنج فرزند از نسل امام(ره) باقی ماندند. اولین فرزند این خانواده حاج آقا مصطفی خمینی و کوچکترینشان حاج احمدآقا بود. در میان این دو فرزند پسری، از حضرت امام سه دختر در قید حیات هستند. همسر حضرت امام اول فروردین ماه 1388 از دنیا رفت و در کنار همسرش در بهشت زهرا   دفن شد. دو فرزند پسر حضرت امام نیز که از آنها فرزندانی به جا مانده هر دو فوت کردند. زهرا، فریده و صدیقه نیز سه دختر امام بودند. هر دو فرزند پسر امام  اماملبس به لباس روحانیت شدند.

مصطفی خمینی

اولین فرزند امام حاج آقا مصطفی خمینی بود که مدت کمی مانده به انقلاب به شهادت رسید. آقامصطفی فروردین سال 1333 با دختر حاج آقا مرتضی حائری در قم ازدواج کرد.

دروغ ی که به راست ی تبدیل شد!

همسر امام درباره این ازدواج توضیح می دهد؛ «یک وقت شایع شد که با آقا مرتضی حائری وصلت کرده ایم ، به طوری که مصطفی می گوید: «وقتی آقای حائری از صحن حرم بیرون می آید، رفقا می گویند که پدر زنت آمد. این شایعه به گوش آقا رسیده بود و یک شب آقا از من پرسید که دختر آقای حائری را دیده ای ؟ من هم کمی توضیح دادم .» آقا گفت : «چطور است این دروغ را راست کنیم ؟ گفتم که?هرطوری صلاح می دانید. فردا صبح هم آقا پیغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقا پیغام داده بود که همان شب بروند برای صحبت ؛ بعد به ما خبر دادند که مردها رفته اند و ما زن ها هم بعدا رفتیم و قرار عقد گذاشته شد.»

فرزند امام در آن زمان ٢٤ سال داشت و همسرش معصومه حائری برخلاف دیگر عروس امام، هیچ گاه علاقه ای به حضور در عرصه سیاسی نداشته. او عروس بزرگ حضرت امام (ره) بود. این زوج چهار فرزند داشتند که از میان آنها تنها «حسین» و «مریم» باقی ماندند. اولین فرزند وصلت معصومه حائری و مصطفی خمینی دختری به نام محبوبه بود که به جهت ابتلا به مننژیت درگذشت. مریم خمینی  تحصیلات دکترا دارد و مدتی در دبی و اکنون در سوئیس به شغل پزشکی مشغول است.

تنها پسر مصطفی خمینی، حسین نام دارد. او از ابتدای انقلاب به فعالیت های سیاسی پرداخت؛ فعالیت هایی که با خط انقلابیون پیرو خط امام زاویه داشت و اینگونه شد که امام خمینی به او نامه نوشت و به او گوشزد کرد که جوانى براى همه خطرهایى دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه مى‏ شود. امام خمینی(ره) همچنین در این نامه نوشتند: «من میل دارم کسانى که به من مربوط هستند در این کوران سیاسى وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامى، با تعهد به اخلاق اسلامى و مهار کردن نفس اماره بالسوء، براى آتیه مورد استفاده واقع شوى. من علاوه بر نصیحت پدرى پیر به شما امر شرعى مى کنم که در این بازی هاى سیاسى وارد نشوى و واجب شرعى است که از این برخوردها احتراز کنى. من به شما امر مى‏کنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامى - انسانى بپرداز. از خداوند تعالى توفیق شما و همه محصلین را خواستارم.»

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

حسین خمینی، پسر 46 ساله آیت الله مصطفی خمینی، بعد از فوت امام(ره) هم وارد سیاست شد و حتی در سال 1383 به ایالات متحده آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت، اما از سال 1384 به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی می کند.

نوفل لوشاتو؛ قلب ایران در اینجا می‌تپید

حسین خمینی سه فرزند با نام های مهدی، محمد و علی دارد که حاصل ازدواجش با دکتر معصومه خائفی است.

مصطفی خمینی فرزند دیگری هم داشت که یورش ناگهانی ماموران ساواک در روز 13 دی 1343 به منزل امام برای دستگیری حاج آقا مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و از بین رفتن فرزند چهارم ایشان همراه بود.

حاج سیداحمدآقا

بعد از فوت آقامصطفی، حاج احمدآقا متولی اداره خاندان امام می شود. حاج احمداقا تا شش سال پس از فوت حضرت امام زندگی کرد و در روزهای پایانی سال 75 از دنیا رفت. حاج احمدآقا بعد از ارتحال امام لقب «یادگار امام» به خود گرفت. او در سال ۱۳۲۴ در قم متولد شد. حاج احمدآقا بعد از فوت آقامصطفی نقشی برجسته تر در همراهی امام داشت. یادگار امام در آستانه انقلاب و یک دهه پس از آن نزدیک ترین فرد به بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. احمد آقا که شاید مورداعتمادترین فرد نسبت به حضرت امام بود البته خودش علایق سیاسی خاصی داشت که او را ?یشتر به نیروهای جناح چپ یا خط امام نزدیک می کرد. در عین حال او با نیروهای جناح راست هم رابطه مناسبی داشت اما بیشتر دوستان او را نیروهای جناح چپ تشکیل می دادند. سید احمد آقااما پس از فوت امام چندان به میانه سیاست نیامد وسعی کرد ضمن حفظ ارتباط خود با نیروهای انقلاب روزهای پس از امام را بدون تنش های سیاسی بگذراند.

از مهمترین نقش های سیداحمدآقا ماجرای انتشار نامه ای از وی خطاب به آیت الله منتظری بود. رنجنامه ای که سیداحمد خمینی به آیت الله منتظری که آن روزها از سمت قائم مقامی رهبری خلع شده بود، بازتاب زیادی داشت و فصل مهمی از تاریخ معاصر ایران است که بعدها «گنجینه اسرار امام» نام گرفت. مرحوم حاج احمدآقا با فاطمه دختر آیت الله طباطبایی سلطانی ازدواج کرده بود. فاطمه طباطبایی با همسر محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، نسبت دختر خالگی دارد. حاصل این پیوند سه پسر به نام های حسن، یاسر و علی بوده است. جد مادری او آیت الله?صدرالدین صدر (از علمای ثلاث) بود. فاطمه طباطبایی پس از انقلاب کارشناسی فلسفه غرب از دانشگاه تهران و کار شناسی ارشد و دکترای عرفان اسلامی را از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرد.

صادق طباطبایی برادر وی از جمله کسانی بود که در پاریس نقش فعالی در کنار حضرت امام داشت، اما این روزها کنج عزلت به خود گرفته. عروس امام دو سال پیش کتاب «اقلیم خاطرات» را نوشت که مشتمل بر خاطراتش از امام و همسرش در سال های 1347 تا 1357 است. او نزد امام محبوبیت خاصی داشت. او بسیاری از آثار امام را جمع آوری کرده. بعضی از اشعار (به خصوص رباعی ?ای مشهور) حضرت امام به درخواست وی سروده شده است. از حضرت امام(ره) تعدادی نامه نیز خطاب به وی در صحیفه نور وجود دارد. فاطمه طباطبایی در معدود اظهار نظرهای سیاسی اش بعد از آنکه سیدحسن خمینی در مراسم سالگرد حضرت امام در مرقد وی نتوانست سخنرانی کند، نامه ای سرگشاده به وی نوشت. او خطاب به فرزندش نوشت: «در لحظه ای که در جایگاه قرار گرفتی، بی اختیار همه برخاستیم و ایستاده تو را نگریستیم. گروه اندکی نیز برخاستند و هیاهویی به پا کردند، می دانستم که این گونه بادها تو را نخواهد لرزاند؛ زیرا که من مادرم و دل مهربا?ت را به خوبی می شناسم.»

فاطمه طباطبایی در این نامه از همه بزرگانی که به این واقعه ناخوشایند اعتراض کرده بودند، قدردانی کرد و نوشت: «تو از تبار مردی هستی که ذهنی صاف، سینه ای پیراسته، قلبی مطمئن و روحی زکی داشت. تو نیز باید این چنین باشی که خداوند لیاقت آن را در تو نیز نهاده است.»

فرزندان حاج احمد آقا

از حاج احمد خمینی و فاطمه طباطبایی سه پسر متولد شدند که بزرگترینشان سیدحسن امروز متولی بیت، مرقد امام و موسسه مرتبط با آثار امام است. حضرت امام 70 ساله بودند که نوه شان به دنیا آمد و به توصیه امام نامش را حسن گذاشتند. سیدحسن خمینی اول مردادماه 1351 در قم متولد شد. در بیوگرافی وی که در سایت شخصی اش منتشر شده آمده: «دوره راهنمایی و پایه هایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری می شود اما در سال 1366 (در سال دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و درنهایت امر در سال 1369 در حالی که سال چها?م را به طور متفرقه گذرانده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند.»

او در سال 68 تحصیلات حوزوی خود را به توصیه پدر و پدربزرگش (حضرت امام ) آغاز می کند. از سال 72 تحت نظر پدربزرگش مرحوم سلطانی طباطبایی، سطوح عالی را آغاز می کند. سیدحسن خمینی از سال 1370 تدریس در حوزه را آغاز کرده. تدریس خارج اصول را نیز از سال تحصیلی 90ـ1389 شروع کرده و هم اکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد. سید حسن خمینی از سال 1373 و به دنبال در گذشت پدر بزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) شد. او به طور معمول روز های چهارشنبه تا عصر جمعه را در مرقد امام می گذراند و بعد از مرحوم سید احمد آقا معمولا پنجشنبه شب ها نماز مغرب و عشا را در حرم امام وی اقامه می کند.

سیدحسن در 24 سالگی با سیده فاطمه فرزند آیت الله سید محمد موسوی بجنوری وصلت کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های سید احمد، سیده نرگس، سیده فرشته و سید محمدهادی است. برخی افراد به ویژه پس از نقل خاطراتی از حضرت امام که اخیرا منتشر شده، انتقاداتی را به وی وارد می کنند. آنها معتقدند که نظارت او بر موسسه تنظیم و نشر آثار امام رویه مطلوبی را دنبال نمی کند.سیدحسن خمینی یکی از سخنرانان ثابت سالگرد حضرت امام است که هر ساله پیش از رهبری به سخنرانی در این مراسم می پردازد. همچنین درحالی که او هیچ سمت رسمی و مقام دولتی ندارد، اما در بسیاری از مراسم های مهم نظیر تحلیف روسای جمهوری به بیت رهبری دعوت می شود.

یاسر 

بعد از سیدحسین خمینی، یاسر فرزند دوم سیداحمد آقاست. او نیز مانند برادر خود لباس روحانیت به تن دارد. یاسر در میان فرزندان حاج احمدآقا بیش از سایر برادران به سیاست نزدیک است، تاجایی که سال ها قبل در یکی از کنگره های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شرکت کرد. او همچنین در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم از میرحسین موسوی حمایت می کرد. یاسر با سیده حورا صدر، دختر سید محمد صدر -معاون کمال خرازی، وزیر امور خارجه در دولت سید محمد خاتمی- ازدواج کرده است. سید محمد صدر، پسرخاله فاطمه طباطبایی، مادر سید یاسر خمینی و زهره صادقی -همسر سید محمد خاتمی- و در واقع خواهرزاده امام موسی صدر و آیت الله سید محمدباقر صدر است. پس از حوادث سال 88 یاسر با بسیاری از محکومان دادگاه های انقلاب دیدار کرد تا جایی که این عمل انتقادات زیادی را روانه او و خانواده امام کرد. یاسر خمینی فرزندی به نام روح الله دارد.

سیدعلی

      

سید علی خمینی کوچک ترین فرزند سید احمد خمینی و داماد سید جواد شهرستانی است که خود داماد آیت الله سیستانی، از مراجع تقلید شیعه است. عمده شهرت سیدعلی به تصویری از کودکی او بر می گردد که نزد امام بسیار محبوب بوده. سیدعلی متولد سال ۱۳۶۴  روحانی بوده و در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل و تدریس است. وی اگرچه برای مناسبت های گوناگون در نقاط مختلف کشور سخنرانی می کند اما کمتر از برادرانش به مسائل سیاسی داخل می شود. سیدعلی بسیار مورد توجه امام بود تا جایی که حضرت امام در اهدای یک جلد صحیفه سجادیه درباره او می نویسد: «در صورت او نور علی می بینم.»(صحیفه امام جلد 21)

مهمترین واقعه در مورد او بر می گردد به خبری درباره حضور وی در مراسم 9 دی سال 88. برخی خبرگزاری ها گزارش داده بودند که سیدعلی خمینی در تظاهرات ۹ دی ۱۳۸۸ حضور داشته. همچنین در مراسم بزرگداشت این روز در ۹ دی ۱۳۸۹ که با حضور مردم در مهدیه تهران انجام شده بود، از اعلام مواضع وی تقدیر شده و از وی به عنوان یادگار واقعی امام خمینی یاد شد. اما دفتر نشرآثار امام حضور او در مراسمی در تهران در روز ۹ دی ۱۳۸۹ را تکذیب و اعلام کرد:«جناب آقای سید علی خمینی روز پنج شنبه نهم دی ماه ۱۳۸۹ در شهر مقدس قم بوده اند و مصاحبه ای نیز با هیچ یک از رسانه های خبری نداشته .»

زهرا مصطفوی

از میان دختران امام او هنوز در عالم سیاست حضور دارد. زهرا مصطفوی، دبیرکل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی و همسر محمود بروجردی است. وی دکترای الهیات دارد و عضو هیات علمی دانشکده الهیات (گروه کلام و فلسفه اسلامی) دانشگاه تهران است. محمود بروجردی، داماد بزرگ امام از نوادگان میرزامهدی بروجردی است که مدتی نیز ریاست سازمان گفت وگوی تمدن ها را برعهده داشت. او در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی عضو کابینه وی بود و همچنین مدتی را به عنوان سفیر ایران در فنلاند فعالیت کرده. بروجردی ٧ اسفند 1389 در بیمارستان لاله تهران درگذشت. زهرا مصطفوی تنها دختر امام است که در سال های پس از رحلت امام در عرصه عمومی فعالیت داشت. او دبیرکلی تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد. این جمعیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ از سید محمد خاتمی حمایت کرد. بعدها نیز در دوره ریاست جمهوری دهم از کاندیداتوری میرحسین موسوی حمایت کرد. اگرچه در مواردی نیز از جمله نزدیکی اعضای نهضت آزادی به میرحسین موسوی به وی انتقاداتی داشت.

زهرا مصطفوی یک فرزند دختر به نام لیلی بروجردی و یک فرزند پسر به نام مسیح بروجردی دارد. مسیح بروجردی فرزند بزرگ خانم زهرا مصطفوی است. او در میان نوادگان امام از معدود روحانیون به شمار می رود. او در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بوده و به امور سیاسی ورود نکرده است. مسیح داماد محمد میرمحمدی، از نمایندگان مردم قم در مجلس شورای اسلامی است. او مدتی را در دوران جنگ به طور گمنام در جبهه ها حضور داشته که خاطرات آن بعدها از زبان دیگران از جمله غلامعلی رجایی منتشر شد. مسیح بروجردی دو فرزند به نام های روح الله و مریم دارد.

لیلی بروجردی نیز متولد بهمن ۱۳۴۲ از تهران است دارای دکترای حقوق است و تالیفات و مقالات داخلی و بین المللی دارد. مدرک رشته حقوق از دانشگاه تهران را در سال ۶۷ گرفت و همان سال به اتفاق همسرش سید عبدالحسین طباطبایی (برادر همسر حاج احمدآقا و برادر صادق طباطبایی) راهی انگلیس شد. در انگلیس دوره کارآموزی و دروس تکمیلی رشته حقوق را در زمینه حقوق بزرگسالان دنبال کرد و در سال ۷۴ به ایران بازگشت. لیلی بروجردی حالا رئیس کمیته بانوان و جوانان دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و وکیل دادگستری است. لیلی بروجردی دو دختر با نامهای هدی و ضحی دارد. هدی دختر بزرگ او همسر علی رضایی، پسر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است.این زوج یک فرزند به نام محمدبنیامین رضایی دارند. او همچنین در دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری مشاور انتخاباتی وی در امور بانوان بود. آقای رضایی هم اعلام کرده بود در صورت پیروزی انتخابات ریاست جمهوری، لیلی بروجردی را به عنوان وزیر امور خارجه اش به مجلس معرفی خواهد کرد.

خانم مصطفوی در آخرین اقدام پس از رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم با انتشار نامه ای سرگشاده از رد صلاحیت هاشمی انتقاد کرده بود. او و تشکل متبوعش در این انتخابات نیز از حسن روحانی حمایت کرد.

خانواده اشراقی

صدیقه مصطفوی(اشراقی) دیگر دختر آیت الله خمینی است که به لحاظ تعداد نقش بیشتری از فرزندان دیگر در گسترش خاندان خمینی داشته است و البته خبرسازترین آنها نیز بوده. همسر وی آیت الله شهاب الدین اشراقی در قید حیات نیست، اما چهار دختر و سه پسر از وی باقی مانده که با نام خانوادگی اشراقی در سال های اخیر حضوری ملموس در عرصه عمومی ایران داشته اند. دختران خانم اشراقی، زهرا، عاطفه، نفیسه و نعیمه نام دارند و پسران وی محمد تقی، علی و مرتضی. شهاب الدین اشراقی به محفل درس خارج استادان نامداری همچون سید محمد محقق داماد، سیدحسین طباطبایی بروجردی و امام خمینی حاضر شد و به مقام اجتهاد دست یافت. وی همچنین به زبان فرانسه نیز تسلط داشت.

او در سال هایی که امام در نجف و پاریس بود همراه امام بود. پس از انقلاب، در مدت اقامت در قم، به صورت غیررسمی مسئولیت دفتر امام و رسیدگی به امور مراجعین را برعهده داشت. آیت الله اشراقی در سال 1330 با خانم صدیقه مصطفوی ازدواج کردند. واسطه آشنایی، یکی از دوستان مشترک خانوادگی بود. در روز خواستگاری مادر، خواهر و عموی آیت الله اشراقی به منزل امام(ره) می روند که ایشان شرط خاصی را بیان نمی کنند، اما در انتخاب یا عدم انتخاب، اختیار تام را به دختر خود می دهند. امام ظاهرا از آقای اشراقی تعریف و تمجید زیادی نزد دختر خود می کنند که حاکی از رضایت کامل ایشان نسبت به این وصلت بوده است.

وقتی خانواده داماد، مجددا به منزل امام می روند تا جواب قطعی مشخص شود، امام ابتدا نماز می خوانند و سپس نزد صدیقه خانم می روند؛ به او می گویند که «نظر من مثبت است، اما تو هرچه می خواهی بگو!» پس از آن دختر امام پاسخ مثبت می دهد و یک ماه بعد هم مراسم عقد برگزار می شود که خطبه آن را امام خمینی و آیت الله خوانساری جاری کردند. سپس تا رسیدن عروس به سن قانونی و ثبت شناسنامه، یک سال طول کشید تا مراسم عروسی برگزار شود. 

حاصل این ازدواج هفت فرزند به نام های نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی است. یکی از سمتهای مهم او، نمایندگی از طرف بنی صدر برای رفع اختلافات بین مسئولان بود که با تاکید امام از سوی وی پذیرفته شد. بعدها مرحوم حاج احمد آقا خمینی در مصاحبه ای با روزنامه اطلاعات در این مورد می گویند که آقای اشراقی برای جلوگیری از به هم خوردن هیات ویژه سه نفره این سمت را پذیرفت و با این کار خود را فدای اسلام و انقلاب کرد. شهاب الدین اشراقی سرانجام اول مرداد ۱۳۶۰ دچار سکته شد و یک هفته بعد هشتم مرداد در سن ۵۸ سالگی درگذشت.

شاید بتوان گفت پس از حسن خمینی، زهرا اشراقی، دختر صدیقه مصطفوی(خمینی)، شناخته شده ترین نوه امام خمینی (ره) است. وی همسر محمدرضا خاتمی، برادر رئیس جمهور سابق کشورمان است.

خانم اشراقی در سال های اخیر به ویژه در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی حضوری قابل توجه در فضای عمومی داشت و برخی نظراتش - به ویژه در مورد زنان - توجه رسانه ها را جلب کرده است. آخرین مصاحبه او که در آن گفته بود قصد دارد تا «انقلاب رنگ» در حوزه حجاب به راه بیندازد با واکنش های زیادی روبه رو شد. زهرا اشراقی متولد 1343 است که در دوران اصلاحات مشاور معاونت اجتماعی در امور جوانان وزارت کشور بود. او در سازمان غیر دولتی «انجمن حامیان زنان ایران» فعالیت می کند و به گفته خودش، یکی از وبلاگ نویسان ایرانی است که بدون فا? هویت واقعی اش می نویسد. 

اشراقی از اصلاح طلبانی است که در انتخابات شورای شهر سوم و مجلس هشتم به دعوت آنان ریاست ستاد جوانان ائتلاف اصلاح طلبان را پذیرفت. وی در انتخابات مجلس هشتم به رغم پذیرفتن ریاست ستاد جوانان، دعوت آنان برای کاندیداتوری در انتخابات را نپذیرفت. وی یک پسر به نام علیرضا و یک دختر به نام فاطمه دارد. بنا به برخی گزارش ها فاطمه خاتمی(دختر زهرا اشراقی)، نتیجه امام(ره)، به همراه همسرش علیرضا خرازی- پسر صادق خرازی، سفیر سابق ایران در فرانسه - در حال حاضر ساکن لندن است.

نفیسه دختر دیگر آیت الله اشراقی، با پسر محمد صادق روحانی ازدواج کرد و عاطفه اشراقی نیز همسر سیف الدین احمدی است و چند وقت قبل بی بی سی گزارش داد که او به همراه همسرش در لندن زندگی می کنند. آتنا، یوسف و یاسین سه فرزند عاطفه اشراقی هستندهمسرش سیف الدین یک پاکستانی است. نفیسه اشراقی نیز یک دختر به نام زهراسادات دارد.

 بعد از زهرا اشراقی، نعیمه اشراقی مشهورترین عضو این خانواده است. او با مشکلاتی که به دنبال فعالیت های فیس بوکی اش ایجاد شده بیشتر شناخته شد. اولین ماجرا مربوط به تصویر دخترش(نعیما طاهری) بود، زمانی که در کانادا در حال دریافت جایزه بود. دستکاری مادرش روی عکس او حاشیه های زیادی را برای نعیمه اشراقی ایجاد کرد. هفته گذشته نیز یک اظهارنظر در فیس بوک او که حاوی توهین به خانواده های شهدا بود به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

تا جایی که او مجبور شد برای دلجویی از خانواده شهید همت به اصفهان سفر کرده و صفحه فیس بوکش را تعطیل کند. نعیمه اشراقی سومین فرزند شهاب الدین اشراقی و صدیقه خمینی و هفتمین نوه امام است. او مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیرکبیر، معاون مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش است. همسر او سید محمدحسن طاهری (فرزند آیت الله طاهری امام جمعه سابق اصفهان) است. او سه فرزند به نام های نعیما، محمود و حسین دارد. فرزند بزرگ، نعیما در کانادا مشغول به تحصیل است و با محمدمیلاد پنجه شاهی ازدواج کرده.

علی، مرتضی و محمدتقی اشراقی

در میان پسران صدیقه (اشراقی) بی تردید علی سرشناس تر از دیگران است. وی پس از سال ها فعالیت در شهرداری در انتخابات مجلس هشتم قصد ورود به عالم سیاست را داشت، اما با رد صلاحیت شورای نگهبان روبه رو شد. موضوع رد صلاحیت نوه امام تعجب بسیاری را برانگیخت و بحث و جدل هایی را در پی داشت. اما نهایتا او با تجدیدنظر شورای نگهبان مخالفت کرده و ترجیح داد دوباره از فضای عمومی فاصله بگیرد. علی اشراقی با بهاره علوی ازدواج کرده و دو فرزند به نام های یاسمن و ملیکا دارد.

برادران او مرتضی و محمد تقی نیز همچون اکثریت قریب به اتفاق نوادگان امام از سیاست جمهوری اسلامی دورند. در بین این دو مرتضی با نوه دختری آیت الله محقق داماد ازدواج کرده است. او دبستان و راهنمایی را در مدرسه نیکان تهران و دبیرستان را در مدرسه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری گذراند و سال ۷۴ وارد قم شد و دوره مقدمات حوزوی را در مدرسه علمیه عترت آل محمد، و دوره سطح را نزد استادی، بیگدلی و حسینی بوشهری گذراند و اکنون مشغول خواندن درس خارج فقه و اصول نزد آیات عظام مکارم شیرازی، سبحانی، صادق لاریجانی و آیت الله گنی است که علاوه بر آن، به تدریس در حوزه علمیه قم نیز مشغول است. در میان نوادگان، او نزدیکی بیشتری به سیدحسن خمینی دارد. همسر محمد تقی اشراقی الهام قنبری است.

فریده خمینی

فریده مصطفوی دومین دختر امام است. او در سال 1333 با حاج محمد حسن اعرابی ازدواج کرد. خانواده مادری آقای اعرابی با خانواده همسر امام(ره) حاجیه خانم ثقفی و دایی ها و پدر ایشان، آیت الله شیخ محمدجواد قمی نیز با امام راحل آشنایی داشتند. همچنین پدر همسر امام(آیت الله ثقفی) با عموهای آقای محمدحسن اعرابی(از علمای زاهد قم) دوستی داشته اند که مجموعه این روابط سبب این وصلت می شود.

گفته می شد که آیت الله اشراقی و حاج آقا مصطفی برای انجام تحقیقات، به محل کار وی که تجارتخانه ای بود می رفتند. حاج محمد حسن اعرابی در دور تبعید امام، باتوجه به ثبات شخصیت و اعتماد امام به ایشان یکی از وکلا و مسئول پاره ای از کارهای مالی امام بودند. ایشان پس از پیروزی انقلاب، فقط مدت کوتاهی نماینده مردم در شورای شهر قم بودند، اما پس از آن به رغم پیشنهادات مکرر مسئولیتی را نپذیرفتند و از تمام فعالیت های سیاسی کناره گرفتند و هرگز وارد مناقشات سیاسی و حتی ابراز نظر رایج در مورد مسائل کشور نشد.

داماد دوم امام خمینی در 31 خرداد ماه سال 1389 بر اثر ایست قلبی درگذشتحاصل ازدواج او با فریده مصطفوی دختری است با نام فرشته که او نیز مانند یکی از دختران آیت الله اشراقی با برادر همسر سیداحمد آقا ازدواج می کند. فرشته اعرابی دو فرزند به نام های سیدعمادالدین و سیدحسین دارد که عمادالدین با مرضیه طالب زاده ازدواج کرده است. خانواده اعرابی کوچکترین جمعیت را در بین نوادگان امام به خود اختصاص داده اند.10آبان92عصردانا

دختران امام خمینی با چه کسانی ازدواج کردند؟

 مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی
داماد ارشد امام خمینی(س) متولد 1304 هجری شمسی و فرزند مرحوم آیت‌الله میرزا محمد تقی اشراقی و نوه آیت‌الله العظمی میرزا محمد ارباب بودند که در سال 1330 با خانم صدیقه مصطفوی ازدواج کردند. واسطه آشنایی، یکی از دوستان مشترک خانوادگی بوده است. در روز خواستگاری مادر، خواهر و عموی آیت‌الله اشراقی به منزل امام(س) می‌روند که ایشان شرط خاصی را بیان نمی‌کنند، اما در انتخاب یا عدم انتخاب، اختیار تام را به دختر خود می‌دهند. امام ظاهرا از آقای اشراقی تعریف و تمجید زیادی نزد دختر خود می‌کنند که حاکی از رضایت کامل ایشان نسبت به این وصلت بوده است.
وقتی خانواده داماد، مجددا به منزل امام می‌روند تا جواب قطعی مشخص شود، امام ابتدا نماز می‌خوانند و سپس نزد صدیقه خانم می‌روند؛ به او می‌گویند که «نظر من مثبت است، اما تو هرچه می‌خواهی بگو!» پس از آن دختر امام پاسخ مثبت می‌دهد و یک‌ماه بعد هم مراسم عقد برگزار می‌شود که خطبه آن را امام خمینی و آیت‌الله خوانساری جاری کردند. سپس تا رسیدن عروس به سن قانونی و ثبت شناسنامه، یکسال طول کشید تا مراسم عروسی برگزار شود.
حاصل این ازدواج 7 فرزند به نام‌های نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی است.
مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی که در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخته و به درجه اجتهاد رسیده بود، دارای آثاری با عناوین سخن حق(تفسیر قرآن)، پاسداران وحی، نقدی بر کتاب شهید جاوید، چهره‌های درخشان، بحثی کلامی در رابطه با آیه تطهیر، حقیقت جهاد در مکتب اسلام، شرحی مبسوط بر کتاب عروة الوثقی و تعلیقه و حاشیه بر کتاب عروة الوثقی و کتابی با عنوان مباحث اصولی است.
آیت‌الله اشراقی پس از تبعید امام به ترکیه در دفتر قم ایشان فعالیت پرداخت شهریه طلاب را بر عهده داشتند، اما ساواک بعد از مدت کوتاهی (در سال 1344) ایشان را به مدت 5 سال از قم به همدان و سپس تهران تبعید کرد. ایشان همچنین اجازه رفتن به نجف را تا زمان شهادت حاج آقا مصطفی نیافت. بعد از هجرت امام خمینی از نجف به پاریس، مرحوم آیت‌الله اشراقی خود را به پاریس رسانده و به امام ملحق شدند.
آیت‌الله اشراقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی در چندین مسئولیت مهم حضور داشتند که از جمله می‌توان به نمایندگی ویژه ایشان در وزارت نفت، نماینده امام در رسیدگی به غائله کردستان و بندر ترکمن، نماینده امام در رسیدگی به بازماندگان کودتاگران نوژه، پاکسازی آرم‌های شاهنشاهی و رسیدگی به وضعیت معیشتی جنگ زدگان، عضویت در شورای‌عالی دفاع، رابط ویژه امام و ارتش و... اشاره کرد. یکی دیگر از سمت‌های مهم ایشان، نمایندگی از طرف بنی‌صدر برای رفع اختلافات بین مسئولین بود که با تاکید امام از سوی وی پذیرفته شد. بعدها مرحوم حاج احمد آقا خمینی در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در این مورد می‌گویند که آقای اشراقی برای جلوگیری از به هم خوردن هیات ویژه سه نفره این سمت را پذیرفت و با این کار خود را فدای اسلام و انقلاب کرد.
سرانجام داماد ارشد امام بیستم شهریور ماه سال 1360 بر اثر سکته مغزی و قلبی از دنیا رفت.
 حاج محمد حسن اعرابی

خلاصه زندگینامه امام خمینی

 آیت الله سیدمرتضی پسندیده می گوید:مرحوم «صاحب خانم »عمه ما و (دختر مرحوم سید احمد هندی)، اول به مرحوم‏‎« ‎‏شکرالله خان» از خوانین و رؤسای ایل بربرود و جاپلق قره کهریز ازدواج کرد.

خواب «عمه» تعبیرشد

برادر‏‎ ‎‏شوهرشان مرحوم «کریم خان» پای خود را از حد گلیم بیشتر دراز کرده به ادعای ریاست‏‎ ‎‏حتی سلطنت برخاست و مرحوم صاحب خانم خواب می بیند که «کریم خان از برج بسیار‏‎ ‎‏بلندی بالا رفت و از آنجا به پایین پرت شده و سرنگون شد »همانطور (که عمه خواب دیده بود) هم شد و بدینصورت این‏‎ ‎‏طایفه متلاشی شده و تعدادی از آنها باقی ماندند .

آیت الله پسندیده می نویسد:وقتی کریم خان ودیگرخوانین به خمین آمده بودند و‏‎ ‎‏من در سنین ۱۰تا۱۴ سالگی بودم.

حکومت خمین حسین خان را دستگیر و در‏‎ ‎‏عمارت اندرونی محل ولادت ما در زیر بالاخانۀ جنوبی زندانی و در «کنده» که آلت بستن‏‎ ‎‏پا بود پایش را بستند. در کُنده چهار نفر را با یک پای می بستند.

«کُنده» چوب مدور و‏‎ ‎‏درازی بود و رویش میلۀ آهنی بزرگی قرار داشت و از یک طرفش محکم با قفل بزرگی‏‎ ‎‏بسته می شد و زندانی موقع نماز و وضو تحت مراقبت از کنده رها و مجدداً پایش در‏‎ ‎‏کنده قرار می گرفت.

این خان(حسین خان) از بستگان شوهر اول عمۀ ما مرحوم صاحب خانم بود.‏‎

 ‎‏مرحوم صاحب خانم بعد از فوت شوهر اول با مرحوم« آخوند ملا محمد جواد» ازدواج‏‎ ‎‏کرد.

ایشان از همسر اولشان (مرحوم شکرالله خان) اولادی نداشتند و بعد از فوت شوهر‏‎ ‎‏اول و همچنین رحلت خواهرش مرحوم آغا بانو خانم عیال مرحوم آخوند ملا محمد‏‎ ‎‏جواد به عقد ایشان درآمد و از شوهر دوم هم صاحب فرزندی نشد.

مرتضی پسندیده می نویسد:در سال ۱۳۲۰ قمری‏‎(۱۲۸۱شمسی)‎‏که مرحوم «آقا مصطفی» پدر ما را شهید کردند.

برای تعقیب قاتل به سرپرستی صغار و مادر‏‎ ‎ما خانۀ شوهر را ترک و به منزل ما آمدند و در محافظت ما مخصوصاً «حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی» از خود گذشتگی نشان داد و از خانۀ شوهر آبرومند متمول سرمایه دار امام‏‎ ‎‏جماعت مسجد جامع صاحب نوکرها و کلفتها خارج شدند اجرها علی الله تعالی مرحوم‏‎ ‎‏«آخوند ملا محمد جواد» شوهر ایشان محتاط و محافظه کار بود‏‏ و شاید قتل مرحوم آقا‏‎ ‎‏مصطفی که از جهات زیادی با هم قوم و خویش و دوست و رفیق و همکار هم بودند‏‎ ‎‏موجب رعب ایشان شد و مشارالیه در مسافرت با ورثه مرحوم آقا مصطفی به عراق‏‎ ‎‏(اراک فعلی) و تهران همراهی نکردند ولی برادر کوچک وی مرحوم «حاج شیخ فضل الله ‏‎ »‏در مسافرت همراه ما بود.

مرحوم صاحب خانم برای دایه و مرضعۀ امام خمینی،« ننه‏‎ ‎‏خاور »زوجه مرحوم «کربلایی میرزا تفنگچی» مرحوم آقا مصطفی را برگزیدند که او هم‏‎« ‎‏شیر زنی حراف و با لیاقت بود» و چون امام خمینی باز کمتر از یک سال داشتند ایشان و‏‎ ‎‏دو خواهر ایشان را به خمین تحت نظر بعضی و ننه خاور گذاشتند و عمه ام صاحب خانم‏‎ ‎‏و والده مرحومه هاجر خانم و عیال دیگر پدرم به نام «گوهر ملک تاج خانم» و نگارنده(مرتضی پسندیده) و‏‎ ‎‏«مولود آغا خانم »دختر بزرگ آقا مصطفی و آقا نورالدین (مرحوم هندی) ۶ ساله و‏‎ ‎‏مرحوم حاج «شیخ فضل الله رجایی» عموی مادرمان با یک نوکر «عباسقلی ابرقویی» دنبال‏‎ ‎‏گرفتاری قاتلان به عراق ‏‏(اراک‏‏)‏‏ و بعداً به تهران رفتیم و عمه مرحومه سرپرستی همه را‏‎ ‎‏داشت.

شرح قتل پدر و قصاص قاتل را به شرح حال پدرم مرحوم آقا مصطفی موکول‏‎ ‎‏می نمایم.

با عمه به اراک نزد والی عراق(نام سابق اراک) عضد السلطان و بعد تهران رفتیم و در‏‎ ‎‏محله «عباس آباد» منزلی اجاره کردیم و دنبال قصاص بودیم و «قصاص که عملی(اجرا) شد با عمه‏‎ ‎‏و همراهان به خمین بازگشتیم».

عمه به مراقبت ما پرداخت و بدون طلاق در منزل ما‏‎ ‎‏ماندند و با کمال جدّیت به سرپرستی ما ادامه دادند و بعضی عمارتهای مسکونی را نیز‏‎ ‎‏اجاره دادند. تقریباً حدود ۱۱ سال داشتم و اخوی  تقریباً ۹ سال و همشیره بزرگ‏‎ ‎‏معقوده مرحوم حاج میرزا رضا نجفی ۱۹ سال و همشیره دیگر تقریباً ۱۳ سال و‏‎ ‎‏امام خمینی کمتر از ۳ سال داشتند و مادرمان تقریباً جوان بودند متأثر و غمگین دست‏‎ ‎‏رد به سینه خواستگاری از گلپایگان زدند و به مراقبت از ما شتافتند.

در این اوقات که‏‎» ‎‏مظفرالدین شاه» حیات داشت و مجلس شورای ملی در شرف تشکیل بود و مردم نشاطی‏‎ ‎‏داشتند و تا درجه ای امنیت برقرار بود و در خمین نیز تقریباً تجاوز اشرار و دزدان کمتر و‏‎ ‎ما در خمین گاهی در بالاخانه ها و گاهی در قسمتی از عمارت بیرونی و گاهی در برج‏‎ ‎‏اشتغال به درس داشتیم که به موقع می نگارم.

عمه ام مرحوم« صاحب خانم» و مادرم‏‎ ‎‏مرحومه «هاجر خانم» مواظب ما بودند و «مشهدی قنبر علی» متصدی امور ملکی زورقان‏‎ ‎‏وراث بود و هنوز حاجی نشده بود و در خمین نیز نسبت به ملک خمین و واسوران و غیر‏‎ ‎‏اینها دیگران رسیدگی می کردند و درآمد عمه ما در ماه تقریباً حدود«  ۱۰۰ الی ۱۲۰ تومان بود »و انگور و لوازم و مشتقات انگور (کشمش و حلالی و شیره) و‏‎ ‎‏شیر و ماست و پنیر و کره و روغن و نظایر آن را نیز از باغ و گاوها تهیه می کردند «کاملاً در‏‎ ‎‏رفاه بودیم» و چون دیگر به اندرون احتیاجی نداشتیم مادر و عمه اندرون را اجاره به‏‎ ‎‏حکومت وقت دادند و خود ما در بیرونی که فعلاً با تغییر ساختمان موجود است و در‏‎ ‎‏بالاخانه ها برای پذیرایی ساکن بودیم.

مرحوم عمه(صاحب آغا) به سرپرستی ما و ادارۀ امور و تنظیم‏‎ ‎‏عمارت و باغ انگور و مشجر نمودن منزل ادامه می دادند تا در سال  ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۶شمسی)وفات‏‎ ‎‏نمودند‎‎‏ در موقع وفات ایشان من ۲۳ ساله بودم در جلو برج مقابل باغ نشسته‏‎ ‎‏بودیم. یک نفر آمد که عمه (صاحب) می گوید: بیا من می میرم باید دست تو در وقت مرگ‏‎ ‎‏در دست من باشد .

من رفتم پیشش و دستم را گرفتند و بلافاصله به رحمت حق پیوستند رحمت‏‎ ‎‏الله علیها.

الآن هم با کمال تأثر می نویسم و باقی حالات ایشان را در حالات خودم ان شاء‏‎ ‎‏الله می نویسم. اینها مختصری از شرح حالات مرحوم سید احمد هندی و سید مرتضی‏‎ ‎‏(سید آقا) و سلطان خانم و آغا بانو خانم و صاحب خانم بود. و شرح حال پدر ما و‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی را در بخش دیگر می نگارم.‏

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آیت الله پسندیده(برادربزرگ امام خمینی می نویسد:‏‏یک تذکری می دهم یکی از نشریات و کتاب سرتاسر کذب می نویسد از قول‏‎ ‎‏پسندیده که من و پدرم و امام خمینی در کراچی ملبس به لباس سیادت و روحانی شده ایم‏‎ ‎‏و مادرمان در آنجا به لباس و حجاب اسلامی درآمده است!

برادرامام درادامه این این شبهه رااینگونه جواب می دهد:می خواهم سؤال کنم «جد‏‎ «‎‏ما در ۱۵۰ سال قبل در «خُمین» این عمارت موجود را خریده و با «خواهرِ‏‎ ‎‏یوسف خان» ازدواج کرده و املاک واسوران و نازی و شاهین و غیره را خریده و ۳‏‎ ‎‏عیال دیگر گرفته و پدر ما مرحوم «آقا مصطفی» حدود ۲۵ سال بعد از آن‏‎ ‎‏تاریخ متولد شده و من «سید مرتضی پسندیده» ۵۸ سال بعد در خمین متولد‏‎ ‎‏شده ام آیا قبل از تولد پدرم «کراچی»پاکستان  رفته ام ؟و آیا «عمو»ی ما که سالها قبل از مسئله تنباکو و‏‎ ‎تحریم آن در خمین فوت شده مجدداً به دنیا آمده و در قزوین بر علیه فتوای مرحوم‏‎ ‎‏میرزای شیرازی قیام کرده!؟

برادرامام خمینی درپایان مینویسد: این آیا و آیاها که زیاد است چه جوابی دارد؟ این دروغگویی ها،توطئه نشریات‏‎ ‎‏مغرض  است ،خداوند همۀ ما را به راه راست هدایت فرماید. ایضاحاً من‏‎ ‎‏(پسندیده) در عمرم نه پاریس رفته ام و نه کراچی. پناه بر خدا با این همه دروغ و افترا.‏‎ ‎‏والسلام علی من اتبع الهدی.‏

وفات آیت الله پسندیده :در ۲۲ آبان ۱۳۷۵،سن۱۰۰سالگی(۷سال بعدازرحلت امام خمینی) ، در مسجد حضرت معصومه (قم) مدفون است.

امام خمینی وآیت الله سیدمرتضی پسندیده(باخانواده)  درمزارنورالدین

خان نص

همه تبعیدها«دوری ازایران»امام خمینی

اولین دستگیری امام خمینی ۱۰ ماه در بازداشت و حصر

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:خلاصه ای از دستگیری وبازداشت -ده ماهه- امام خمینی

قیطریه:منزل حاج غلامحسین روغنی در خیابان دولت، چهارراه قنات، اول خیابان قیطریه، نبش کوچه هوشمند

 از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، امام خمینی به مدت ۱۰ ماه در بازداشت و حصر رژیم شاه بودند. امام این مدت را در ۶ نقطه گذراندند که عبارتند از:

۱- زندان باشگاه افسران  ،مدت بازداشت:چندساعت

۲- زندان قصر  ،مدت بازداشت: ۱۹ روز

۳- زندان عشرت‌آباد ،مدت بازداشت: ۴۰روز

۴-قنات آباد ،مدت بازداشت:کمترازیک روز

۵- منزلی متعلق به ساواک در داوودیه تهران مدت بازداشت ۳ روز 

۶- منزل دیگری در قیطریه ،مدت بازداشت:۸ماه

ادامه توضیحات مدیریت سایت:همانطورکه آیت الله امام جمارانی گفتند:قبل ازداوودیه ،امام خمینی رابه «قنات آباد»بردند  وبعدبه داوودیه آوردند،اسم صاحبخانه هم «روغنی»بود.مدت اقامت دراین خانه راکمترازهشت ماه(۷ماه)نیزگفته اند

امام خمینی در زندان باشگاه افسران تنها چند ساعت ماندند.

سپس به پادگان قصر (بی‌سیم) انتقال یافتند. ایشان در این مکان، به مدت ۱۹ روز در بازداشت بودند.

۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲ماه زندان+۸ماه حصر

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

وضوی امام خمینی در بیابان‌های بصره

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

۱۴مهر۱۳۵۷وارد فرانسه«پاریس»شد.

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

برای اطلاعات بیشتربه این لینک مراجعه کنبد:مصاحبه با خانم معصومعه حائری(همسرشهیدمصطفی خمینی):

مصاحبه"معصومه حائری" همسر سیدمصطفی خمینی

خاطرات"تدفین امام خمینی"تشیع جنازه

۱۳آبان۱۳۴۳تیعیدامام خمینی ازایران به ترکیه/۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق(نجف)۱۴مهر۱۳۵۷ازعراق به پاریس(نوفل لوشاتو)...+۲ماه زندان۸ماه حصر(قبل ازتبعید).

درادامه خاطرات خلبان هلی کوپتر حامل تابوت امام خمینی(سرتیب محمدانصاری) ونیزخاطرات ناطق نوری راخواهیدخواند وتصاویری جالب وناب ازاین حادثه و اینکه مردم تابوت راازمسئولین تدفین گرفتندوبردند....کفن امام را (برای تبرک)بردند..جنازه برهنه شد..تابوت رابه جماران برگرداندند،مجددکفن کردند ودرتابوت فلزی گذاشتند...

۱۲ بهمن ۱۳۵۷ورود امام خمینی به ایران/ ۱۴خرداد۱۳۶۸رحلت امام خمینی.

ماجرای تدفین امام خمینی وبرگشت تابوت روزسه شنبه ، ۱۶ خرداد ۱۳۶۸

در مقطع ارتحال امام کجا بودید مسئولیت شما درآن زمان؟

 سردارافشار:من آن زمان مسئول حفاظت این مجموعه بودم که کنترل کنیم که جمعیت مدیریت شود تا مراسم دفن انجام شود.

بچه های لشگرها را بعنوان محافظت پیرامونی دعوت کردیم .

«اطراف مقبره حضرت امام را کانکس چیدیم» و تمهیداتی داشتیم. موقعی که «تابوت حضرت امام» آمد.

همه چیز بهم ریخت و ملت از بالای کانکس ها ریختند و وضعیت سختی را ایجاد کردند.

سهم ناکارآمدی در نارسایی اقتصادی بیشتر از تحریم است/ ناگفته‌‌های انتخاب محل دفتر برای رهبر انقلاب

اصلا هدایت تابوت دست ما نبود و هدایت از دست رفته بود. آقای «ناطق نوری» در جایگاه بود و گفت به سمت ما بکشید و ما به بچه های سپاه گفتیم جمعیت را هُل دهید تا تابوت را سمت جایگاه بیاورند.

 همینطور شد و وقتی تابوت آمد آقای ناطق با ضربه زدن به اطرافیان، 

«ناطق نوری»تابوت را به جایگاه کشانید و پشت جایگاه هلی کوپتری نشست و «تابوت را داخل هلی کوپتر گذاشتند تا به جماران ببرند(برگردانند) تا مجدد تابوت فلزی بدهند»

ازدحام آنقدربودکه کنترل ازدستمان خارج شد،ناگزیر- اعلام کردیم «تدفین حضرت امام به روز بعد موکل شد»

هلیکوپتر تابوت (حامل پیکرامام خمینی )را بُرد(برگرداند) و مردم باور کردند(تدفین انجام نمی شود) وبدینصورت اطراف خلوت شد.

کانکس ها هم ۲ طبقه شد و «آرایش نیرو های مراسم تدفین را »دوباره چیدمان کردیم وآنگاه ،چند ساعت بعد جنازه حضرت امام (باتابوت فلزی)برگشت.

یعنی جنازه دوباره به جماران بازگشت؟

 سردارافشار:مردم آنقدرخاک اطرافِ قبررابرای«تبَرُّک و تیَمُُن»برمی داشتند که ماخوف این راداشتیم «جنازه»نمایان شود!

  سردارافشار:بله. «تابوت حامل پیکرامام خمینی»به «جماران» رفت و در تابوت دیگر(فلزی) برگشت. آنجا آمد و اینگونه «امام دفن شد» و مردم برای زیارت و فاتحه‌خوانی می آمدند «خاک های قبر امام خمینی» را بعنوان «تبرک »برمی‌داشتند.

رحلت امام

سردارعلیرضاافشار: دیدم دوباره به جنازه می رسیم و وضعیت خطرناکی شد و به بچه ها گفتم ۲کانتینر بیاورید و به «قبر» بچسبانید تا نتوانند«خاک روی قبر» را برندارد.

به زحمت این کار شد و پارچه مشکی روی آن(۲کانتینر) انداختیم.

یکی دو روزی گذشت و مردم برای زیارت قبر حضرت امام می آمدند وعاشقانه  دورتاور آن۲کانتینر می‌چرخیدند.

یکبار بازتاب خارجی پیدا کرد و عربستان گفت «کعبه را به ایران بردند» و ما را متهم کردند.

تشییع جنازه امام خمینی

برای رفع شبهات ازمرحوم «صنیع‌خانی»  خواستیم« گنبدی بالای این قبر درست کند که شبیه کعبه نباشد» و همینطور شد. نمادی که روی «آرم موسسه نشر آثار حضرت امام» هست این است که یک «کعبه» است و بالای آن «گُنبدی» است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:طراح قبرامام خمینی«سید محمد صنیع خانی»فرمانده ترابری سپاه بود( آخرین مسئولیت صنیع خانی قائم مقامی بنیاد تعاون سپاه بود) در عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفه بود ،در ۱۴ شهریور ماه سال ۱۳۷۴ در ۴۲ سالگی ،پس از تحمل سالهارنج ها و مشقات جانبازی، به شهادت رسید.

منبع:خاطرات علیرضا افشار نخستین فرمانده نیروی مقاومت بسیج و رئیس اندیشکده جنگ نرم دانشگاه عالی دفاع ملی، با حضور در برنامه تلویزیونی «دستخط» ۲۷ فروردین ۱۴۰۰جمعه.باویرایش وافزودن تصاویر.

۱۲ بهمن ۱۳۵۷ورود امام خمینی به ایران / ۱۴خرداد۱۳۶۸رحلت.

حضور در مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره)، مزار شهدای هفتم تیر و گلزار شهدا

مروری بر تبعیدامام خمینی ازایران  ۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن ...۱۰سال و۴ماه حکومت ...رحلت.

فرارشاه ازایران سه شنبه، ۲۶ دی ۱۳۵۷

استقبال ازامام خمینی:در طول ۳۴ کیلومتر فرودگاه تا بهشت‌زهرا،حدود ۶ میلیون نفر از امام استقبال کردند.جمعیت ایران۳۶میلیون بود.

وداع باامام خمینی: مراسم تشییع پیکر امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران با حضور بیش از ده میلیون نفر در سال ۱۳۶۸ و مشارکت ۲۰ درصدی کل جمعیت ایران به‌عنوان یکی از شلوغ‌ترین و بزرگ‌ترین مراسم‌های تشییع‌جنازه دنیا ثبت‌شده است. جمعیت ایران در آن سال حدود ۵۰ میلیون نفر به ثبت رسیده بود. 

خاطره راننده امام خمینی ازروزورودامام به وطن وحجت الاسلام ناطق نوری وخبرنگارتلویزیون و...ازورود وتشیع جنازه امام خمینی.

​خاطرات تشیع جنازه" امام خمینی"ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام علی اکبرناطق نوری

ناطق نوری در خاطرات خود به ماجرای دفن پیکر مطهر امام خمینی در بهشت رهرا اشاره می‌کند.ناطق نوری در خاطرات خود به ماجرای دفن پیکر مطهر امام خمینی در بهشت رهرا اشاره می‌کند.

خاطرات شخصیت‌های سیاسی و مذهبی می‌تواند برای علاقه‌مندان به تاریخ و سیاست ایران بسیار جالب توجه باشد. یکی از این سیاستمدارن ناطق نوری است. رئیس سابق مجلس شورای اسلامی که عهده دار ریاست دفتر بازرسی نهاد مقام معظم رهبری است در خاطرات خود به رحلت امام خمینی اشاره می‌کند و می‌گوید:


زمانی که حضرت امام در بیمارستان بستری شده بودند، چند دفعه‌ای به عیادتشان رفتم تا این که امام به رحمت خدا رفت. دو سه روز، جنازه‌ی ایشان در مصلی بود، روزی که قرار بود امام را تشییع کنند به مسؤولین، از جمله من، کروکی بهشت زهرا را داده بودند که بتوانند وارد شوند. عجیب است، دو حادثه‌ی مهم که هر دو برای من اتفاقی بود؛ یکی حضور در مراسم استقبال امام و دیگری مراسم خاکسپاری ایشان.

سه شنبه، ۱۶خرداد ۱۳۶۸ نمازمیت امام خمینی
بعد از این که نماز امام را  آیت‌الله سیدمحمدرضاگلپایگانی خواند و تکبیر آخر نماز تمام شد، جمعیت به سمت جنازه‌ی امام هجوم آوردند. به ذهنم آمد که به آن سمت نروم و خودم هم نمی‌دانم که چه کسی این را به من گفت. با سرعت به طرف بهشت زهرا رفتم، محافظین گفتند: «حاج آقا! کروکی منطقه‌ی بهشت زهرا دست همراهمان نیست»

، گفتم: «عیبی ندارد، ما داخل جمعیت می‌رویم.»

به بهشت زهرا که رسیدیم، نمی‌دانستیم کجا برویم، داخل جمعیت شدیم.
مردم اطراف ماشین ریختند و اظهار ارادت می‌کردند. گفتم بگذارید ما هم با شما منتظر باشیم تا جنازه‌ی امام را بیاورند. در همین منطقه که امام دفن شد، به وسیله‌ی کانتینر، محوطه را محاصره کرده بودند، پاسدارانی که بالای کانتینرها بودند، وقتی مرا داخل جمعیت دیدند، اشاره کردند که بیا بالا. دست مرا گرفتند و به بالا آمدم.
در داخل محوطه‌ای که برای دفن امام آماده شده بود،

 جایگاهی هم برای مهمانان درست کرده بودند که دیدم حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی و جمعی دیگر از آقایان قم آن جا نشسته‌اند. من هم به عنوان کسی که می‌خواهد در مراسم شرکت کند، پهلوی آقایان نشستم. جمعیت از بالای کانتینر و کانکس به داخل می‌پریدند، دیدم که اوضاع خیلی به هم ریخته است.

 برای این که نمی‌توانستم این بی نظمی‌ها و بی برنامگی‌ها را ببینم، به اداره کردن آن جا مشغول شدم و با داد و فریاد یک مقداری نظم دادم. ناگهان دیدیم که هلی کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی کوپتر دیگر آمدند.

 امام را داخل تابوت گذاشته بودند و یک پارچه سفیدی هم رویش کشیده بودند. پس از آن که دسته‌های تابوت از هلی کوپتر بیرون آمد، جمعیت هجوم آورد، کانتینرها را له کردند و کنار ریختند. مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آْقای انصاری و بقیه‌ی آقایانی که همراه این‌ها بودند گرفتند.

آقای «سراج» گریه کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق!جنازه را مردم گرفتند(بردند).»

ناطق نوی می گوید:من هم با عصبانیت گفتم: «این طوری جنازه را می‌آوردند!؟» .

آقای انصاری هم در شلوغی رفت بالای کانتینر و می‌خواست با بلندگو مردم را ساکت کند، اصلا هیچ بلندگویی آن جا اثر نمی‌کرد.

مردم(جمعیت) جنازه را به دست گرفتند، گاهی« جنازه امام خمینی در داخل مردم گم می‌شد» من خیلی عصبانی شدم پاسدارها را صدا زدم و گفتم: «شماها خیلی بی عرضه هستید، سعی کنید و جنازه را از دست مردم بگیرید


دیدم اصلا این بچه‌ها هم خودشان را باخته‌اند. خلاصه خودم دست به کار شدم، عبا را به سمتی پرت کردم. محافظین و اخویم و فرزندم مصطفی ممانعت می‌کردند که آخر با این همه جمعیت، از دست تو کاری ساخته نیست. خلاصه رفتم جلوی یک ماشین آمبولانس که در آنجا بود و به کمک بچه‌های سپاه با آمبولانس توی جمعیت رفتیم، چون نگران بودم بدن امام از این «تابوت زنبقی» که هیچ حفاظتی نداشت، زیر دست و پا بیفتد و هتک حرمت بشود.
 پس از این که آمبولانس نزدیک جنازه‌ی امام آمد،

جنازه را از دست مردم گرفتیم و روی سقف آن گذاشتیم نزدیک قبر آوردیم .

مردم مجددا ریختند و جنازه را گرفتند و باز اوضاع به هم ریخت.

پس از مدتی و در عین ناباوری دیدم تابوت نزدیک کانتینری می‌شد که من در آن بودم و من دستم را دراز کردم و به چوب تابوت رساندم.
 خداوند در همان لحظه یک نیرویی به من داد و توانستم جنازه را از مردم بگیرم و به طرف کانتینر ببرم.

مجددا مردم ریختند، جوانان بی هوش شده بودند و مثل ابر بهاری گریه می‌کردند.

جوانی محاسن(ریش) امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌کرد.

آن جوان می‌گفت: « همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم».

«مردم کفن امام خمینی را بردند

اما «از سینه تا زانو» کفن حفظ شده بود و من عبایم را روی بدن (جنازه)امام انداختم و خودم را روی تابوت انداختم که مردم زیاد شلوغ نکنند.

 حضرت امام پاسداری داشت به نام آقای «بابایی» که بشدت گریه می‌کرد. آمد که امام را ببوسد، محکم زدم تو صورتش که بعدا از او عذرخواهی کردم.

توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:«بابایی مذکور»حاج اسماعیل بابایی اهل الموت قزوین، مسئول دژبانی سه‌راه بیت بود.

 جمعیت هم چنان فشار می‌آورد به طوری که« کانتینر» دیگر داشت« له» می‌شد، یک لحظه همان جا فکر کردم که اگر تابوت روی من له شود و بمیرم بهترین افتخار است و هیج نگران نبودم. در همین لحظه به وسیله‌ی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمی‌تواند بنشیند.».

گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربه‌ی ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید.
 من هم چنان خود را روی تابوت انداخته بودم و جمعیت هم فشار می‌آورد. خداوند توان عجیبی به من داده بود، هلی کوپتر نزدیک کانتینر در میان جمعیت نشست و آمبولانس بین ما و هلی کوپتر قرار داشت. 

به آقای سراج گفتم تو به داخل هلی کوپتر برو و خودم نیز روی سقف آمبولانس پریدم و داخل هلی کوپتر رفتم. گفتم: تابوت را هل بدهید، دسته‌ی تابوت را خودم گرفتم، وسط دو تا دسته‌ی تابوت، سر چند نفر گیر کرده بود. هر چه می‌گفتم سرتان را پایین بکشید، فشار جمعیت نمی‌گذاشت، بالاخره با پایم روی سر آن‌ها فشار دادم. یکی رفت پایین، جا باز شد. بقیه هم سرشان را بیرون کشیدند.

تشییع جنازه امام خمینی
آقای فیروزیان، یکی از محافظ‌هایم، خواست به داخل هلی کوپتر بیاید، او را پایین انداختم. یکی دیگر از محافظین، زمانی که هلی کوپتر بلند شد به هلی کوپتر آویزان شده بود و پرت شد. البته هنوز خیلی از زمین فاصله نگرفته بود. خلاصه با هزار زحمت، هلی کوپتر بلند شد به در منظریه نزدیک جماران نشست.

پیغام دادیم آمبولانس آمد و جنازه‌ی امام را به سردخانه بیمارستان جنب بیت امام بردیم. در آن لحظه، عمامه و عبا نداشتم و با قبا وراد حیاط شدم. احمد آقا و بقیه‌ی آقایان نشسته بودند. تا احمد آقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت:‌ «آقای ناطق! همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی، اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است.» خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: «حالا باید چه کار کنیم.» احمد آقا گفت: « هر چه آقای ناطق می‌گوید عمل کنید.»

گفتم: «حاج احمد آقا، آخر آدم جنازه‌ی امام را در یک تابوت زنبقی می‌گذارد!؟ و سپس گفتم: «سه تا تابوت و سه تا هلی کوپتر هلی کوپتر می‌خواهیم داخل یکی امام را می‌گذاریم، دو تای دیگر هم خالی باشد که اگر جمعیت شلوغ کردند آن تابوت‌های خالی را دست مردم می‌دهیم تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.»

 پرواز انقلاب
آقای دکتر طباطبایی برادر خانم احمد آقا، که آن موقع شهردار تهران بود، دستور داد سه تا تابوت آوردند. یکی تابوت فلزی و مجهز بود و دو تا هم خالی. بعد از ظهر خبر دادند که آقای نوری که آن موقع وزیر کشور بود، دستور داده و نیروهای انتظامی آن جا را سامان داده و یک تقسیم کار شده است.

جنازه‌ی امام را به بهشت زهرا آوردیم و امکان استفاده از این طرح نشد. منتها خود بچه‌هایی که مسؤول انتظامات بودند، نظم آن جا را به هم زدند. خلاصه تابوت امام را کنار قبر آوردیم. آقای کفاش زاده آمده بود که امام را ببوسد، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج آقا رضا اربابی که غسال و دفن کننده‌ی علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دست‌هایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخواند.

تشییع جنازه امام خمینی
جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزهای همه‌ی ما را دفن می‌کردند عده زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام می‌داد، گفتم: «آشیخ من دارم می‌میرم بسه دیگه». آخرین کسی که امام را بوسید و بیرون آمد، ایشان بود. خیلی نگران حال ایشان بودم. با زحمت سنگ آوردند و لحد را با کمک آقای «رضا گنجی» که از محافظین است، گذاشتم و عشق همه‌ی ملت ایران و مظلومان تاریخ را دفن کردیم.

تشییع جنازه امام خمینی
 خیلی سخت گذشت، در اثر ازدحام نمی‌توانستم بیرون بیایم، مردم ریختند خاک قبر امام را به عنوان تبرک بردند، کفش‌هایم هم زیر خاک رفت و هیچ کس هم نبود به دادم برسد. داشتم خفه می‌شدم که با خود گفتم: «تقدیرم این است که با امام بمیرم» در یک لحظه زندگی‌ام را مرور کرده و دیدم که هیچ مشکلی ندارم؛ همین لحظه روزنه‌ای پیدا شد و من از زیر پای جمعیت خودم را نجات دادم، تلویزیون که مراسم را مستقیم پخش می‌کرد، عده‌ای از دوستان داخل قبر رفتنم را دیده بودند ؛ اما بیرون آمدنم را ندیده بودند و نگران شده بودند.

 بدون کفش و عبا و عمامه به گوشه‌ای رفتم. شهید صیادشیرازی آمد مرا یک کمی باد زد. با هلی کوپتر به دانشگاه افسری آمدیم و از آن جا هم با اتومبیل وبدون کفش به منزل آمدم. در منزل هیچ کس نبود، بعدا که خانواده آمدند، همسرم آن لباسی که خیلی خاکی بود را به عنوان تبرک برداشت و پنهان کرد. بعد از مقداری استراحت در همان شب، در جلسه‌ی جامعه‌ی وعاظ شرکت کردم./۱۴ خرداد ۱۳۹۲سایت انتخاب.

رحلت امام

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:

حضرت امام خمینی در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه روز ۱۳ خردادماه سال ۱۳۶۸ درگذشتند.

بیماری امام خمینی ، تشخیص اولیه «سرطان معده »بود. بعد هم معلوم شد «سرطان خون» بوده که اولین  تظاهراتش را به طریق زخم معده نشان داد./دکتر سید حسن عارفی سرتیم پزشکی حضرت امام ۸ خرداد ۱۳۹۳عصرایران

برای برگزاری مراسمی جهت وداع، پیکر حضرت امام خمینی در روز ۱۵ خرداد ۱۳۶۸ به مصلای تهران منتقل شد،۱۶ خرداد ۱۳۶۸تشیع جنازه وبخاک سپرده شد

 یخچال بزرگی با دیوارهای شیشه‌ای بر روی چند کانتینر به طوری قرار گرفت تا مردم بتوانند جسد پیچیده در کفن را که عمامه‌ای سیاه به نشانه انتساب به سادات بر روی سینه داشت را ببینند. نماز میت در ساعات اولیه روز ۱۶ خرداد توسط آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی خوانده شد.

روایت یک خبرنگار از سیگار برگ ظریف/ هزینه 1.5 میلیون دلاری سفر احمدی‌نژاد به نیویورک

مرتضی غرقی خبرنگار  صدا و سیما  در یکی از جدیدترین خاطرات منتشر شده خود به روایت لحظات تدفین امام راحل پرداخته است.

غرقی در این روایت آورده است:‌ صبح روزی که قرار بود پیکر امام به خاک سپرده شود. من به همراه چند تیم خبری به بهشت زهرا اعزام شدم تا مراسم تدفین را پوشش خبری بدهم. ساعت پنج صبح به بهشت زهرا رسیدم. آرامگاه ابدی امام حفر شده و اطراف آن با چندین کانتینر احاطه شده بود و افراد عادی نمی‌توانستند وارد آنجا شوند. بنده با کارت خبرنگاری وارد آن محوطه شدم. محل دفن امام  حفر شده بود و یک عکس از امام بر بالای قبر گذاشته بودند. با مسئولان مراسم تدفین تماس گرفتم. از چند و چون مراسم مطلع شدم. هنوز پیکر امام  از مصلای تهران به سمت بهشت زهرا حرکت داده نشده بود. همه شرایط برای دفن پیکر امام در بهشت زهرا آماده شده بود. همه چشم‌ها گریان بود. به اتفاق دیگرخبرنگاران و برادران سپاه بر بالای قبر امام حاضر شدیم و عکس گرفتیم. من و چند تن از دوستانم در همانجا با امام عهد و پیمان بستیم که هرگز از آرمان‌های او عدول نکنیم. هنوز پیکر امام در راه بهشت زهرا بود. ما در میان ده‌ها کانتینر محبوس شده بودیم. مردم هر لحظه به سمت محل دفن امام حرکت می‌کردند.

حدود ساعت یازده صبح بود دور و برمحل استقرار کانتینرها مملو ازجمعیت شده بود و سیل جمعیت هر لحظه رو به افزایش بود و این در حالی بود که مردم از مسیر تهران تا بهشت‌زهرا در حال تشییع پیکر امام بودند. هنوز به بهشت زهرا نرسیده بودند. خروج از این محل برای ما غیر ممکن شده بود. هوا بشدت گرم بود و ما درگیر کار بودیم و گرمای هوا را احساس نمی کردیم. حدود ساعت دو بعدازظهربا بیسیم به مسئولان مراسم اطلاع دادند که تا لحظاتی دیگر پیکر بزرگ مرد تاریخ ایران برای دفن به این مکان منتقل می‌شود. همه آماده بودیم اتومبیل مخصوص حمل پیکر امام توان عبور از جمعیت را نداشت و تصمیم گرفته بودند که با هلی‌کوپتر پیکر امام را به محل دفن منتقل کنند.

حوالی ساعت سه بعدازظهر بود که ناگهان یک هلی‌کوپتر 214 ارتش ج.ا.ا بر فراز محل دفن امام ظاهر گردید. نمی‌دانم چگونه عزاداران امام از کانتینرها عبور کرده و به درون محلی آمده بودند که قرار بود امام در آنجا دفن شوند. این محل آنقدر مملو ازجمعیت شده بود که هلی‌کوپتر به‌ سختی به زمین نشست. حدود بیست دقیقه هلیکوپتر در محل روشن بود اما ازدحام جمعیت مانع از آن شد که مسئولان مراسم بتوانند پیکر امام را از هلی‌کوپتر خارج کنند. پس از بیست دقیقه هلی کوپترمجددا به هوا برخواست و در آسمان دوری زد تا مسئولان مراسم بتوانند اطراف محل دفن را خلوت کنند بعد از یک ربع دیگر هلی‌کوپتر دوباره در آسمان مشاهده شد و اینبار به سرعت به زمین نشست تا مراسم تدفین بسرعت انجام شود.

تشییع جنازه امام خمینی

لحظاتی بعد تابوتی که پیکرامام در آن قرار داشت به بیرون منتقل گردید. چندی طول نکشید که تکه‌های تابوت بر پیشانی دوستاران امام چسبیده بود و اکنون پیکر امام روی دستان جوانان عزادار به این طرف و آن طرف می رفت گوئی‌ یک شی نورانی بر امواج آب شناور است. کنترل کار از دست مسئولان تدفین خارج شده بود. ناگهان آقای ناطق‌نوری را در آنجا دیدم. عبا و عمامه را کنار گذاشته بود و کار دفن پیکر امام را مدیریت می کرد.

 یادم است زمانی که امام  به تهران وارد شده بود و در بهشت زهرا سخنرانی می‌کرد نیزهمین گونه ازدحام جمعیت بود که در آنجا هم آقای ناطق نوری مدیریت میدانی را بر عهده داشت. در حالی که از بالای کانتینرها همراه با دیگر خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی چشمان‌مان برپیکر امام دوخته شده بود و پیکر امام روی دستهای عزاداران همچون نوری برامواج دریا در حال حرکت بود ناگهان از دیده‌ها محو شد و ناگهان همه سراسیمه شدیم که چه شده.

پس از پنج دقیقه دریافتیم که عاشقان امام، خود را بر روی پیکر امام انداخته و مانع از دفن امام شده بودند. لحظاتی بعد دوباره پیکر امام بر روی دستان مردم قرار گرفت. هیچ‌گاه چنین صحنه‌ای را درعمر خود ندیده بودم. به هرحال پس از یک ساعت مسئولان مراسم تدفین، پیکر امام را از میان دستان عاشقان گرفتند و او را در آرامگاه ابدی اش به خاک سپردند.

بدین ترتیب جهان بشریت از وجود این گوهر گرانبها محروم شد. پس از مراسم تدفین خاک قبر امام به آسمان پاشیده شد و توفانی از خاک پر پا شد. مسئولان تدفین بلافاصله یک کانتینر را برروی قبر گذاشتند تا جوانان احساساتی و پرشور که خود را بر روی خاک انداخته بودند را کنترل کنند.

حدود شش بعدازظهر مراسم تدفین به پایان رسید وما پس ازسیزده ساعت کار طاقت فرسا سوار بر یک پاترول شدیم و به تهران آمدیم که البته در مسیر راه تصادف شدیدی هم کردیم اما بخیر گذشت./۱۴ خرداد ۱۳۹۳تسنیم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خاطرات خلبان هلی کوپتر حامل تابوت امام خمینی(روزتشیع جنازه)

خلبان هلی کوپتر(حامل تابوت امام خمینی)روزتشیع جنازه امام.

هدایت آن هلیکوپتر ۲۱۴ معروف را دو خلبان بر عهده داشتند،« امیر سرتیپ محمد انصاری» فرمانده وقت نیروی هوانیروز و خلبان ملکی. در آستانه سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، خبرنگار ما پای صحبت‌های خلبان محمد انصاری نشست تا او از آن لحظه‌های تاریخ ساز بگوید.

شما در زمان رحلت حضرت امام« فرمانده هوانیروز کشور» بودید، خبر تلخ درگذشت امام را چه کسی به شما اطلاع داد؟

امیر سرتیپ محمد انصاری:  آن زمان هم به دلیل این که ما تازه قطعنامه را پذیرفته بودیم شرایط مرزها خاص تر بود، من مشغول بازدید از کرمانشاه و مرزهای غربی بودم که چند روزی از جدی شدن بیماری امام می‌گذشت و به دلیل این که در ماموریت بودم مانند بسیاری از مردم خبر را از رادیو شنیدم و سراسیمه به تهران بازگشتیم. وقتی من رسیدم پیکر را به مصلی آورده بودند. فکر خوبی هم بود همه علاقه مندان به امام این فرصت را داشتند که بیایند و وداع کنند.

ابتدا قرار بود پیکرامام با «تریلی »حمل شود

همان طور که اشاره کردید ابتدا قرار بود پیکر با تریلی حمل شود و با هماهنگی که با مرحوم سیداحمد آقا و دیگر بزرگان کشور داشتیم قرار شد ما در هوانیروز آماده باشیم و تریلی را همراهی کنیم و اگر مشکلی پیش آمد وارد صحنه شویم. از طرفی مسائل امنیتی را هم باید در نظر می‌گرفتیم که ملاحظات جدی وجود داشت بخصوص درباره منافقین که ممکن است بخواهند اقدامی انجام دهند، برای همین اگر اشتباه نکنم یک تریلی اصلی و یک تریلی شبیه سازی شده و فرعی تدارک دیده شد.

خلبان دیگر « هلی کوپتر » خلبان ملکی

تخصص اصلی من هلیکوپترهای کبرا و CH-47 Chinook بود ولی ما به دلایل مختلف از هلیکوپتر ۲۱۴ می خواستیم استفاده کنیم 

برای همین یکی از خلبانان برجسته و بامهارت این هلیکوپتر «خلبان ملکی» هم حضور داشت و جالب است که او وقتی پیکر امام وارد هلیکوپتر شد مثل ابر بهار گریه می‌کرد که من به مانده بودم چگونه به ایشان بگویم خدا حفظت کند، ولی واقعا الان وقت این اشک ها نیست اما از طرفی هم نمی شد بگویم ایشان واقعا تحت تاثیر بودند مثل تمام مردم اما شرایط هم خیلی حساس و سخت بود.

چه شد که شما وارد عمل شدید؟

دشوارترین پرواز فرمانده

شرایط داشت خوب پیش رفت، تریلی به راهش ادامه می داد، اما نزدیک‌های صالح آباد دیگر ازدحام جمعیت غیرقابل باور بود و با توجه به بی نظمی‌های موجود با همفکری که با بزرگان کشور و سیداحمد آقا انجام شد به این نتیجه رسیدیم که ما وارد عمل شویم، واقعا دشوار بود، خلبان ملکوتی ماند داخل هلیکوپتر و ما رفتیم پایین و کمک کردیم پیکر را بیاوریم...

چند هلیکوپتر درپروازبودند؟

نه فقط ما بودیم(یک فروند ۲خلبان)، وقتی به مقصد رسیدیم توصیف جمعیت و شدت عزاداری مردم در کلام نمی‌گنجید،‌ این که می‌گویند چند هلیکوپتر بوده به این دلیل است که

رحلت امام

 من چندبار برای این که شرایط را ارزیابی کنم به محل فرود نزدیک می‌شدم و دوباره اوج می‌گرفتم و در نهایت وقتی اقدام به فرود نهایی کردیم متاسفانه تیم کمیته که قرار بود جمعیت را دور نگه دارد اول از همه خودشان از خود بی‌خود شدند و به سمت هلیکوپتر آمدند و در چشم بر هم زدنی هلیکوپتر محاصره شد و آنچه نباید رخ می‌داد اتفاق افتاد و درهای هلیکوپتر کنده شد و پیکر امام روی دست رفت. من در جنگ بارها و بارها پرواز کردم عملیات های مختلف، اما این پرواز دشوارترین پرواز من از هر نظر بود./مصاحبه باشبکه خبر/خرداد ۱۳۹۶مشرق

:خاطرات تیم پروازی  تشیع جنازه  امام خمینی

صبح علی الطلوع اون روز حاج احمد آقا، فرمانده حراست بیت و بقیه مسئولین آمدند و رفتیم بهشت زهرا برای تعیین مکان دفن این فضا را و در حقیقت از همینجا عملیات ارتحال امام برای ما شروع شد.

روز چهاردهم مراسم وداع اتفاق افتاد و بعد پانزدهم که نقش جابه جایی حضرت امام با یک خودروی یخچال دار اتفاق افتاد و کانکس ها مجبور شدند که طی مسیر کنند به سمت حسن آباد و آنجا یک فروند هلی کوپتر نیروی هوایی پیکر را از ماشین گرفت و به محل دفن برد. آنجا هم برادران پاسدار سپاه و کمیته انقلاب اسلامی خودشان دو ردیف کانکس گذاشته بودند اطراف قبر تا جمعیت سرازیر نشود اما میزان علاقه آن ها به امام و اینکه دلشان میخواست برای بار آخر امام را ببینند باعث شد نظم مراسم به هم بخورد و مردم که پشت کانکس ها بودند با اهرم و به کمک فشار جمعیت کانکس ها را کنار زده و به سمت محل دفن امام هجوم آوردند.

آنجا هلی کوپتر نشسته بود تا پیکر امام را از داخل آن به محل دفن منتقل کند ولی مردم اجازه ندادند این اتفاق بیفتند و همانطور که در عکس و فیلم‌ها می بینید به گونه ای شد که نتوانستند پیکر را منتقل کند و حتی بخشی از کفن حضرت امام پاره شد.

بلافاصله تماس گرفته شد «آیت الله هاشمی رفسنجانی» هماهنگ کردند با حاج احمد آقا و پیکر منتقل شد به دانشگاه امام علی(ع)، آنجا حاج احمد آقا تماس گرفتند و گفتند شما جنازه را به جماران منتقل کنید که کفن عوض شود. ما امام را به جماران منتقفل کردیم و آقای ساعتچی نشستند بررسی کردند که باید چطور حضرت امام را به آنجا منتقل کنیم. بعد از آن را باید خود فرمانده تعریف کنند.
تا اینجای ماجرا همان چیزی است که همه مردم آن را می دانند، بعد از این چه شد؟

فرمانده ساعتچی: خب مسئله رحلت حضرت امام یک مسئله ساده نبود یعنی یک اتفاقی در شرف افتادن بود که بسیاری از مسائل را در سطح بین المللی تحت الشعاع قرار می داد، یعنی این جوری نبود که فقط یک سیاست مداری از دنیا برود. یک فردی از دنیا رفت که در ایام حیاتش، دنیا را تکان داده بود.

قسمتی که مربوط می شود به برگزاری یک مراسم و تشییع جنازه یک قسمتی بود که با مردم این مملکت یعنی میلیون ها عاشقی که صمیمانه و با تمام ذرات وجودشان امام را می پرستیدند نمی شد خیلی تشریفاتی و رسمی عمل کرد. ما می خواستیم مراد را ببریم بین میلیون ها مرید.
زمانی که دوستان مشغول آماده سازی وسیله پروازی بودند ما در جماران یک بحثی را شروع کردیم که چگونه باید تشییع جنازه برگزار شود؟ واحد هوایی ما هر چه نیاز حمل و نقلی و جابه جایی بود برای سران مملکت مسئولین و... همه را انجام می داد ولی اصل قضیه مانده بود تا اینکه بالاخره تصمیم گیری شد.
اول گفتند که آمبولانس های معینی به یک شکل درست کنیم مثلا ده تا بیست تا اینا همه در مسیر بهشت زهرا بروند و جنازه در یکی از آن ها باشد. من با توجه به آنکه طبق اخبار می دانستم مردم همه راه ها به سمت بهشت زهرا را بسته اند، موافقت نکردم گفتم این کار اشتباه است مردم اجازه نمی دهند شما به این راحتی بروید با این حال خب رای نیاورد و قرار شد همانطور بروند که نتوانستند. بعد جنازه با ماشین رفت و از محل دفن گذشت و یکی از هلی کوپترهایی که مال نیروی هوایی بود جنازه را به محل دفن برد و همانطور که ایشان فرمودند همه مردم هیجانی بودند حتی پاسداری که برای حفاظت بود از خود بی خود شده تفنگ را ول کرد می‌خواست برسد به جنازه؛ یعنی اصلا قابل گفتن نیست هیجانی که بود و اندوهی که در وجود مردم بود.

به هر حال نشد جنازه منتقل شود و امام در دانشکده افسری بود. تا اینجا مشخص شد که از دانشکده افسری قرار شد پیکر امام برگردد به جماران حالا برای تدبیر جلسه تشکیل شد. خب ما به دوستان گفتیم حالا که به این نتیجه رسیدید که آن راه اشتباه است حالا دیگر بگذارید ما عملیات را در دست بگیریم.
ما منطقه تدفین را یک مربع فرض کردیم با یک جمعیت فوق العاده، خب جمعیت ایستاده بود و جایی نبود که هلی کوپتر بنشیند دیدیم باید مردم را متفرق کرد این تدبیر را ریختیم و گفتیم چهار فروند می شویم شماره 1، 2،3 و 4 و یک چهار ضلعی درست می کنیم حول محل دفن. برنامه این شد که اولا همه با هم بلند شوند و همه با هم نزدیک بشوند به جمعیت که جمعیت از پایین چهار تا هلی کوپتر می بیند با فاصله های زمانی که خیلی دقیق این رعایت شده بود مثلا اختلاف شماره سه با شماره دو شاید پنج شش ثانیه بود وقتی که این شروع کرد به آمدن و نشستن اینجا جمعیتی که اینجا بود همه رفتند سراغش آن یکی هم که آن سمت نشست اطرافیانش رفتند سراغ آن و داخل هر کدام یک تابوت خالی بود. بعد هلی کوپتری که شماره یک بود و قرار بود سرهنگ امینی خلبانش باشد، حامل پیکر مطهر امام بود و درست در لحظه ای که جمعیت به سمت هلی کوپتر های دیگر متفرق شد، کنار قبر فرود آمد و بلافاصله پیکر مطهر را بیرون آورده و سریع بلند شدند، یعنی نگذاشتند کار دیگری بشود. اگر غیر از این بود شاید مثلا یک هفته دیگر هم نمی شد کاری کرد. من که اساسا می کنم تفضل خدا بود که راهکاری را در ذهن ما درست کرد و واقعا فوق العاده بود.
آقای محمدی خود شما و دوستان دیگرتان از این نترسیدید که هلی کوپتر واژگون و یا منفجر شود؟
سیاستی که در رابطه با سلامتی پرواز وجود دارد طبق دستورالعمل هایی مورد بازرسی قرار می گیرد و برد امنیتیش به عهده دستگاه های حراستی و امنیتی است تنها چیزی که برای من نقطه پیچیده و سخت و خطرناک بود نقطه نشستن ما به جهت حرکت مردم و مزروعی بودن زمین بود. مشکل ما مشکل تولید خاک بود یعنی وقتی هلی کوپتر به زمین می نشست آنقدر خاک بلند می شد که هیچ کس کسی را نمی دیدید.

مردم زمانی که هلی کوپتر را دیدند و می دانستند احتمال نشستن هست از محل دور شدند، خدا را شکر در محل نشستن ها آسیبی به کسی نرسید. خدا خودش کمک کرد، باور کنید وقتی من نشستم مثل این که در تاریکی شب در برف بنشینی، هیچ دیدی نداشتم. ولی با توکلی که داشتیم این موضوع انجام شد.
زمانی که نشستیم متخصصین فنی و مسافری که در عقب داشتیم تابوت را به سمتی حرکت دادند که از هلی کوپتر فاصله بگیرد ما هم از این فضای خالی استفاده کردیم وسریع بلند شدیم.
آن روز دلتان می خواست شما خلبان هلی کوپتری باشید که جنازه حضرت امام را حمل می کند؟
شرایط بسیار در اندوه و سختی بود و مهم این بود که ما بتوانیم وظیفه مان را انجام بدهیم. در حقیقت ما خیلی دوست داشتیم که به عنوان خلبان در خدمت حضرت امام و خانواده ایشان باشیم نه آنکه حامل پیکر ایشان برای تدفین باشیم. مسئله دیگر، موضوع امنیت و تخصص و مهارت بود. به دلیل حساسیت جمعیت از وجود جناب سرهنگ امینی استفاده کردیم. ما تنها چهار پنج سال خلبان بودیم ایشان بیست سال خلبان بودند استاد بودند. بنابراین به دلیل اهمیت پیکری که حمل می‌شد و شخصیت هایی که داخل وسیله بودند مسئولیت به ایشان واگذار شد.
ساعتچی:زمانی که جنازه را از مسجد جماران انتقال دادند به اردوگاه شهید باهنر که وارد هلی کوپتر کنیم در اون زمان خلبان ها کنار پیکر قرار گرفتند، فاتحه خواندند و ادای احترام کردند.
خلبان هلی کوپتردرروزتشیع جنازه امام خمینی،سید رضا محمدی،مسئولین تیم پروازی ..محمد ساعتچی، فرماندهی یگان پرواز کمیته انقلاب اسلامی(محمدی کت وشلواری)

ساعت۱:۳۰ نیمه‏ شب(۱۴خرداد۱۳۶۸) قسمت بیرونی منزل حضرت امام، مکان ملاقات های داخلی، خارجی و خصوصی امام در خلال سالیان متمادی  پس از پیروزی انقلاب و مبدا تمام تصمیم‏ گیری‏ها و هدایت گری‏های انقلاب، برای تغسیل امام مهیا گردید.

برای غسل دادن امام، دو تخت آوردند. یکی برای شست‏وشو و یکی برای کفن کردن. پیکر امام را از بیمارستان اختصاصی امام به روی تخت مخصوص تغسیل انتقال دادند. حدود بیست نفر آنجا جمع بودند. حاج احمد آقا بالای پله ورودی ایستاده و گفت: همه بیرون بروند تا بتوانیم کارمان را انجام دهیم. بعد به حسین سلیمانی (از محافظان بیت امام) گفت: شما پشت در بایست تا کسی داخل  نشود.

تنها آقایان توسلی، صانعی، انصاری کرمانی، امام جمارانی، سید حسن آقا (فرزند حاج احمد آقا)، مسیح بروجردی (نوه‏ حضرت امام)، آقای میریان، بهاءالدینی، سید محمد هاشمی، دکتر محمدعلی هادی نجف آبادی و فراهانی حضور داشتند.

مسؤولیت شست‏ وشوی امام با حاج عیسی، خدمتگزار امام بود. آقای توسلی مسئول نیت کردن غسل و مراسم تشریفات مربوط  به آن بود. غسل دادن شروع شد و تمام مراحل شرعی و دینی را یک به یک  انجام دادند.

در ابتدا قرار نبود از مراحل شست‏وشو فیلم برداری صورت گیرد ولی در ادامه کار آقای انصاری کرمانی صحبتی را با حاج سید احمد آقا انجام دادند و ایشان قبول کردند که فیلمبرداری صورت گیرد ولی دستگاه فیلمبرداری وقتی آماده شد که شست‏وشو انجام شده و زمان کفن کردن فرا رسیده و دوربین تنها چند دقیقه از مراسم تکفین را ثبت کرد.

پیکر امام را از روی تخت اول به تخت دوم انتقال داده و کفن‏ پوش کردند. در هنگام بستن کفن ها تمام آقایان بالای سر امام ایستاده بودند.

در لحظات آخر حاج احمد آقا گفت: صبر کنید که من می خواهم آخرین دیدارم را با آقا داشته باشم.

سرش را روی پیشانی امام گذاشت و زمزمه‏هایی کرد که شنیده نمی‏شد و چند ثانیه به همان حال باقی ماند.

بعد از اتمام مراسم تکفین، افراد کنار پیکر امام ایستادند و این صحنه هم فیلمبرداری شد. بعد از آن پیکر  به سردخانه‏ ای که در آن نزدیکی وجود داشت، منتقل و تا صبح روز بعد در آنجا باقی ماند. گاهی اوقات اعضای دفتر و برادران سپاه، پشت در بسته‏ سردخانه می‏رفتند و قرآن می‏خواندند. پیکر امام حدود چهار ساعت در سردخانه بود.

آقای سراج الدین موسوی  فرمانده کمیته کل کشور و حاج احمد آقا به اعضای کمیته مأموریت دادند تا صبح زود به بهشت زهرا بروند و برای دفن امام مکانی وسیع در کنار مزار شهدا پیدا کنند.

همچنین حاج احمد آقا فرمودند: اگر زمین انتخابی صاحب شخصی دارد آنجا را با رضایت کامل از صاحبش خریداری کنید.

صبح زود آقایان حاج مختار کلانتری، قضایی،انصاری و مرتضی طباطبایی- شهردار وقت تهران- برای تعیین مکان دفن، با هلی کوپتر از پایگاه بیهقی به بهشت زهرا اعزام شدند. بعد از بررسی منطقه متوجه شدند که در دل بهشت زهرا چهارقطعه خالی و به هم چسبیده وجود دارد. مکان های دیگری همچون زمینی واقع در بلوار درب جنوبی برای محل دفن امام وجود داشت که در انتهای آن یک میدان قرار داشت.

قبل از این که جایی را در بهشت زهرا انتخاب کنند حاج احمد آقا اول نزدیک دریاچه قم را در نظر گرفته و بچه ها با لودر هم حصاری کشیده بودند اما بعد مسئولین منصرف شده و به بهشت زهرا برگشتند زیرا مردم در رفت و آمد دچار مشکل می شدند. حاج احمد آقا هم می خواستند رفت و آمد برای مردم راحت باشند آنجا بالأخره قطعه ای از بهشت زهرا مورد تایید قرار گرفت و آن منطقه به عنوان بهترین منطقه برای دفن امام در نظر گرفته شد.

هنگام فرود هلی کوپتر در مکان مورد نظر اطلاع دادند که رئیس بهشت زهرا هم در آنجا حضور داشته باشد. بعد از پیاده شدن، خبر رحلت امام از بلندگوهای بهشت زهرا که به رادیو وصل بود، پخش شد. افراد حاضر با آنکه خبر را می دانستند با شنیدن خبر در جای خود میخکوب شده و هفت، هشت دقیقه ای گریه کردند. بعد از آن به دفتر رئیس بهشت زهرا رفته و در حین صحبت، صدای هلیکوپتری را شنیدند که آقای مجید انصاری از آن پیاده و به آنها ملحق شد.

رئیس بهشت زهرا گفت: این چهار قطعه را  برای شهدای گمنام در نظر داشتیم اما اگر شما آن را می خواهید، استفاده کنید. آقای انصاری گفتند: این چهار قطعه کافی نیست. بدین ترتیب دوباره سوار هلیکوپتر شده و با مشاهده پادگان اسرای عراقی، آن پادگان، اتوبان و زمین های اطراف را برای این کار مناسب دانستند. این محل وسیع و نزدیک اتوبان و قابل توسعه بود. خیلی سریع اسرای پادگان را جا به جا و پادگان را در اختیار گرفتند.

احتمال دارد بعد از آنها آقای میرحسین هم آن محل را دیده باشد. به هر حال به اعضای  کمیته شهر ری مأموریت دادند تا طبق توصیه حاج احمد آقا زمین های شخصی را از صاحبان زمین ها بخرند. یکی از صاحبان متاثر از فوت امام گفت: زندگی من فدای امام. این زمین هم هدیه به امام. آنها این خبر را به حاج احمد آقا منتقل کردند اما ایشان قبول نکرده و گفتند: اگر آنجا را به قیمت روز نفروشد مجبوریم تغییر مکان دهیم. برای همین اعضای کمیته به صاحب زمین گفتند: شما باید مبلغی را از ما دریافت کنید. در نهایت صاحب زمین با دریافت مبلغ ناچیزی که بیشتر به هدیه شباهت داشت، زمین را به آنها واگذار کرد.

لازم به ذکر است که آقای انصاری از تمام مالکین خواستند تا برای تسویه حساب به دفتر امام بروند. برخی هدیه کرده و برخی معادل پولش را گرفتند اما در نهایت از تمام مالکین رضایت گرفتند.

این لحظات به قدری سریع اتفاق افتاد که آقایان سراج، مختار کلانتری و انصاری به کمیته برنگشته و در ستاد 42 مشغول برنامه ریزی و آماده سازی مراسم وداع امام شدند. بدین ترتیب اقدامات لازم برای دفن امام در آن منطقه صورت گرفت که تقریبا تا ظهر 14 خرداد به طول انجامید.

پس از آن فرماندهان کمیته و اعضای ستاد تشییع جنازه به تهران برگشته و درباره تشییع جنازه امام به گفتگو نشستند. طبق نظر و پیشنهاد حاج احمد آقا تصمیم گرفته شد  که تشییع را از مصلی آغاز کنند. این طرح که بدن امام در محفظه‏ شیشه‏ای قرار گیرد تا مردم با آن وداع کنند، از حاج احمد آقا و اجرایش با آقای انصاری بود. حاج احمد آقا ابراز کرد که ما مایل نیستیم که پیکر امام، فورا دفن شود و خوب است طوری برنامه بریزیم که جسم ایشان حدود 24 ساعت در جایی قرار گیرد که مردم بتوانند بیایند و با ایشان وداع کنند.

مسئولیت کارهای اصلی بر عهده مسئولین کمیته قرار گرفت و قرار بر این شد که پیکر امام با یک آمبولانس ویژه از جماران به مصلی منتقل شود. از نظر امنیتی همه چیز مهیا و دغدغه امنیتی وجود نداشت. تنها مشکل و دغدغه اصلی هجوم جمعیت بود.

آقای انصاری جایگاه مخصوص قرار دادن پیکر را در مصلای تهران مهیا و طبق پیگیری ها برای نگهداری امام در مصلی یخچالی ویترینی تهیه کردند که زیر آن سردخانه داشت.

حمل پیکر امام به مصلای تهران، زیر نظر کمیته اداره و مسئولیت حفاظت مصلی با کمیته بود. در مصلی دیواری از کانتینرهای سیار ایجاد کردند. همچنین یک کانتینر سیار همراه با سردخانه شیشه ای تهیه کردند. آنها خیلی سریع این کار را انجام دادند. سه کانتینر یخچال دار برای حمل پیکر مطهر پیش بینی کردند تا اگر یکی خراب و یا هجوم جمعیت مانع حرکت یکی از آنها شد بتوانند از کانتینر بعدی استفاده کنند.

آقایان توسلی، صانعی، رسولی، انصاری، مسیح بروجردی و آقا سید حسن، پیکر امام را داخل ماشین "هایس استیشن" (آمبولانس) قرار دادند. حسین سلیمانی اسلحه به دست در کنار پیکر امام در ماشین به سمت مصلا حرکت کرد.

آقای انصاری  به عنوان هماهنگ‏کننده در ماشینی جلو حرکت می کرد و دیگر آقایان در پی ایشان می رفتند.

نکته  مهمی که به ذهن کسی خطور نکرد، خرید گل بود. آقای قضایی ناگهان تصمیم گرفت که به برخی از افراد بگوید که تاج گل خریداری کنند. نیم ساعت بعد از دستور، تاج گل های زیادی آوردند و بر روی سکوها چیدند که این کار صفا و معنویت خاصی به صحنه داد. در ضمن یکی از سخت ترین مسئولیت و مأموریت های آقای قضایی تنظیم جایگاه خاصی برای مهمانان خارجی بود که این کار را انجام دادند اما با هجوم مردم روبه رو گشتند. به طوری که آقای زعبی (نخست وزیر سوریه) که نتوانسته بود از زمین به مصلا برسد، با هلی کوپتر محل و مراسم را ملاحظه کرده بود.

دیپلمات ها این صحنه ها و مشکلات را پذیرفته و به عنوان عظمت و محبت مردم به امام تلقی  کردند. برای جابه جایی بیشتر مهمانان خارجی از منطقه بیهقی به مصلی از هلیکوپتر استفاده کردند.

مردم عزا دار و سیاه پوش دسته دسته به سمت مصلا در حرکت بودند. در نزدیکی مصلا راه را بسته و ماشین ها را راه نمی دادند. داخل محوطه مصلا پرده های آمبولانس را پایین کشیدند اما داخل ماشین پیدا نبود. ماشین شانه به شانه جمعیت حرکت می کرد. مردم شعار می دادند و به سر و سینه می زدند و عزاداری می کردند و خبر نداشتند که ماشینی که از کنار آنها می گذرد، حامل پیکر امام است.

آقایان توسلی و رسولی در جلوی ماشین نشسته و آقایان کلانتری و مسیح بروجردی و سید حسن در عقب ماشین و کنار پیکر امام بودند. راننده ماشین، آقای سید محمد هاشمی از برادران سپاهی بود.

داخل مصلا حجم جمعیت بسیار زیاد بود. ماشین حامل پیکر امام به جایگاه نزدیک شد. محوطه را به وسیله  کانتینر حصارکشی کرده و داخل محوطه خلوت بود. با یک وسیله بالابر پیکر امام را بالا برده و پس از آن داخل محفظه شیشه ای گذاشتند.

حاج سید احمد خمینی برای بازدید از مکان استقرار پیکر امام از جماران با هلی‏کوپتر به مصلا آمد.

با هماهنگی برگزار کنندگان مراسم، گروه موزیکی برای نواختن مارش عزا به مصلا آمدند اما این گروه در بین جمعیت گم شده و این کار منتفی شد.

آقای قضایی تنها بر روی سکوی اول کانتینر، با لباس یونیفرم کمیته به شکلی نمادین ایستاده و از پیکر امام محافظت می کرد.

آقای هاشمی رفسنجانی نیز نزدیک جنازه حضرت امام قدری گریست. مردم ابراز احساسات زیادی داشتند. ایشان مصاحبه ای کرده و قدری هم برای مردم صحبت کردند.

صدا و سیما با امکانات محدود آن زمان، بدون برنامه ریزی قبلی تمام سعی خود را داشت تا گوشه ای از این ابراز احساسات به یاد ماندنی و شور و حال ملت ایران را به تصویر بکشد. در این راستا از همه نیروها و حتی از افرادی آماتور که خودشان دوربین داشتند، استفاده کرد.

برای خواندن نماز بر پیکر امام، آیت الله گلپایگانی در نظر گرفته شدند. حاج احمد آقا با آقای جواد گلپایگانی فرزند آیت الله گلپایگانی هماهنگی های لازم را به عمل آورد. آقا جواد در تماس تلفنی گفت: به چه کیفیت و با چه وسیله ای می خواهید آقا (یعنی آیت‏الله گلپایگانی) را به تهران ببرید؟ یک وقت خدای نکرده مبادا مشکلی پیش بیاید! ظاهراً منظورشان مشکل مسائل امنیتی و نیز نقص فنی وسیله و مانند آن بود. حاج احمد آقا گفت: من ماشین خود امام و محافظ‏های ایشان را برای این منظور می‏فرستم. تمام امکانات مهیاست و از این بابت مشکلی نیست.

قرار شد بعد از ظهر روز قبل از اقامه‏ نماز، حسین سلیمانی به قم برود و به اتفاق دیگر برادران همراه با محافظ، آیت الله گلپایگانی را به تهران بیاورند. ماشین ضد گلوله‏ای برای این منظور در نظر گرفته شد. این ماشین را وزارت خارجه در اختیار امام قرار داده بود اما امام هیچ گاه سوار این ماشین نشدند و به طور معمول حاج احمد آقا از آن ماشین استفاده می کردند.

آیت الله  گلپایگانی به همراه آیت الله صافی و آقا جواد سوار ماشین شدند. در ماشین اسکورت نیز نزدیکان بیت و اعضای دفتر آقای گلپایگانی سوار شدند و به سمت تهران حرکت کردند. حسین سلیمانی از داخل آینه‏ جلوی ماشین دید که آیت الله گلپایگانی عمامه‏شان را از سر برداشتند و روی صندلی  کنار دستشان گذاشتند. در مسیر، آیت الله گلپایگانی با بیان خاطراتی از حضرت امام در حالت گریه و با صدایی لرزان فرمودند: ایشان اسلام را احیا کرد. اسلام را در ایران زنده کرد و زحمات زیادی کشید.

آیت الله گلپایگانی در ابتدای ورود به تهران، به جماران منزل آقای رسولی محلاتی در مجاورت دفتر و بیت امام رفتند.

دوشنبه شب جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای قرائت فاتحه و نثار گل به مصلی رفته و در مقابل پیکر امام قرار گرفتند. در آنجا با توجه به شایعات مبنی بر حالات روحی امام برخی مرگ ایشان را توفیق الهی در راستای حفظ هویت وی دانستند.

سه شنبه 16 خرداد، حاج احمد آقا، آیات عظام گلپایگانی و صافی سوار ماشین  شده و به طرف مصلا حرکت کردند. سایرین ـ حتی آقا جواد گلپایگانی - در ماشین‏های اسکورت بودند.

پیکر امام را از داخل محفظه‏ شیشه‏ای مخصوص خارج و در ماشین یخچال‏دار مخصوصی قرار داده و به محل اقامه نماز انتقال دادند.

حاج آقا گلپایگانی حالت تألم داشت و گریه نمی کرد اما آقای صانعی بسیار گریه کرد و حتی عمامه اش را پرت کرده و نزدیک پیکر امام بر زمین انداخت.

دقایقی بعد نماز به امامت آیت الله گلپایگانی برگزار شد. در هنگام اقامه نماز میت توسط آیت الله گلپایگانی در ساعت 7 صبح حاج مختار کلانتری روبروی وی آن سوی تابوت مراقبت از جنازه را عهده دار بود. شخصیت‏ها و سران برخی از ممالک در نماز حضور داشتند.

آیات عظام خامنه‏ای رییس جمهور وقت و هاشمی رفسنجانی رییس مجلس شورای اسلامی، شیخ حسین اشعری و خزعلی در صف اول حاضر بودند.

به علت ازدحام شدید جمعیت و تاثر حاکم در مراسم، آیت الله گلپایگانی بعد از تکبیر چهارم عبارت زیر را خواندند:  اللهمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ، وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْزول بهِ، اللهمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَ أنْتَ أعْلَمُ بهِ مِنّا، اللهمَّ إنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إحْسانِهِ وَ إنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ، اللهمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی أعْلی عِلِّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ

بعد از اقامه نماز، حاج مختار کلانتری مأمور حفاظت پیکر و انتقال آن با کانتینر از جایگاه وداع (مصلی) تا بهشت زهرا شد.

هنگام انتقال پیکر امام به کانتینر هجوم جمعیت مانع از جا به جایی و حتی موجب آسیب آیت الله گلپایگانی شد. اعضای کمیته و برگزار کنندگان مراسم، با مشاهده هجوم جمعیت به سمت تابوت و احتمال تخریب تابوت دریافتند که در انتخاب تابوت سهل انگاری کردند.

غم از دست دادن امام تصمیم گیری در آن لحظات را بسیار دشوار ساخته بود.

به هر ترتیب حاج مختار کلانتری و تنی چند از فرماندهان کمیته با ایجاد دیواری انسانی پیکر امام را به سختی به داخل کانتینر انتقال دادند تا از صحن مصلی خارج شود. بعد از انتقال پیکر امام به داخل کانتینر و هنگام بستن درب آن، هجوم جمعیت اطراف موجب کندن چفت درب کانتینر شد. آقای قضایی یکی از ماموران انتقال امام به داخل کانتینر به ناچار درب را با دست خود نگه داشت.

البته برای کاهش ازدحام جمعیت در سه کانتینر شبیه به هم تابوت گذاشتند مردم که نمی دانستند پیکر امام در کدام کانتینر قرار دارد هر سه کانتینر را بدرقه کردند. این تقسیم جمعیت کمک زیادی به اعضای کمیته کرد.

نگه داشتن درب کانتینر در مقابل فشار جمعیت، کار سختی بود. جمعیت به پای او آویزان و بدنش خشک شده بود، هر لحظه امکان داشت تا آقای قضایی تعادل خود را از دست داده و درب کانتینر باز شود. به همین دلیل هنگام عبور از خیابان حافظ به سمت خیابان وحدت اسلامی از یکی از اعضای کمیته کمک خواست تا درب را نگهدارد. پس از آن با توجه به سرعت پایین ماشین خود را به کنار پیاده رو انداخت. جمعیت بی توجه به دنبال کانتینر رفتند. بعد از  مدتی بدنش از آن حالت خشک شده بیرون آمد، بلند شد و آرام آرام خود را به منزلش واقع در حسن آباد رساند. از تلویزیون منزل متوجه شد که پیکر امام تا بهشت زهرا رفته اما در آنجا هجوم جمعیت مانع از حرکت کانتینر شده و تصمیم گرفتند پیکر را با هلیکوپتر انتقال دهند.

آقای قضایی نیز به وسیله بی سیم با آنها تماس گرفته و گفت: در این انبوه جمعیت، انتقال با کانتینر ممکن نیست.

در آن روز هم مهمانان خارجی بسیاری در بهشت زهرا حضور داشتند که آقای عبدالله نوری در جا به جایی آنها با هلی کوپتر بسیار کمک کردند.

شیخ علی اکبر ناطق نوری، نماینده وقت مردم تهران در سومین دوره نماینده مجلس شورای اسلامی، در روز تشییع جنازه امام  فوری خود را به بهشت زهرا رساند یکی از  محافظین گفت: حاج آقا کروکی منطقه بهشت زهرا همراهمان نیست. ایشان گفتند: مشکلی نسیت با جمعیت همراه می شویم. برخی اعضا و آقایان که از حضور ایشان مطلع شدند، ایشان را به محل مهمانان راهنمایی کردند. ازدحام جمعیت و همهمه بسیار بالا و آقای ناطق نوری مجبور شد نظم را در آن منطقه ایجاد کند. هلی کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی کوپتر دیگر آمدند. با بیرون آمدن دسته های تابوت از هلی کوپتر جمعیت هجوم آورد و تابوت امام را از دست آقایان  سراج، انصاری و ... گرفتند. آقای سراج گریه کنان خطاب به آقای ناطق نوری گفت: آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند. آقای ناطق نوری با عصبانیت گفت: این طوری جنازه را می آورند؟ خیلی بی عرضه هستید سعی کنید جنازه را از دست مردم بگیرید. آقای ناطق نوری عبایش را در آورد تا خودش هم دست به کار شود اما محافظین، برادر و فرزندش مانع شدند، با این حال به سمت تابوت رفت تا مبادا پیکر امام از این تابوت زنبقی که هیچ حفاظی نداشت؛ زیردست و پا بیفتد و هتک حرمت شود. پس از آن آمبولانس نزدیک پیکر امام آمد و آن را از دست مردم گرفته و روی سقف آمبولانس گذاشته و نزدیک قبر آوردند ولی دوباره مردم پیکر را گرفتند.

به هر ترتیب آقای ناطق نوری دستش را به چوب تابوت رساند و توانست جنازه را از مردم بگیرد. جوانی محاسن امام را از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه روی دستش زدند که محاسن را رها کند، فایده نداشت. گفت: همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی کنم. مردم کفن امام را بردند البته از سینه تا زانوی کفن حفظ شده بود. آقای ناطق نوری عبایش را روی بدن امام انداخت.

در همین لحظه به وسیله بی سیم به احمد آقا پیغام دادند که یک هلی کوپتر بفرستند. یکی از افراد حاضر گفت: در این شلوغی، هلی کوپتر نمی تواند بنشیند. آقای ناطق  گفت: به احمد آقا بگویید من تجربه 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.

مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. او هم چنان خود را روی تابوت انداخته، جمعیت هم فشار می آورد. هلی کوپتر در میان جمعیت نشست. به آقای سراج گفت: تو به داخل هلی کوپتر برو. خودش نیز روی سقف آمبولانس پرید و داخل هلی کو پتر رفت. دسته تابوت را گرفت اما با توجه به فشار جمعیت مجبور شد با پا بر سر مردم که از هلی کوپتر  بالا می آمدند فشار آورد. یکی از محافظین به نام آقای فیروزیان خواست به داخل هلی کوپتر بیاید اما او را پایین انداخت. یکی دیگر از محافظین از هلی کوپتر آویزان و هنگام پرواز پرت شد. هلی کوپتر در منظریه نزدیک جماران نشست. پیکر امام را به سردخانه بردند. در آن لحظه آقای ناطق نوری عمامه و عبا نداشت و با قبا وارد حیاط شد. احمد آقا با مشاهده آقای ناطق شروع به گریه کرد و گفت: آقای ناطق همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی اما با یک تفاوت که آن روز محاسنت مشکی بود اما امروز محاسنت سفید است.

آقای ناطق با ناراحتی بسیار گریه کرد. وقتی آرام شد، گفت: حالا باید چه کار کنیم؟ احمد آقا گفت: هر چه آقای ناطق می گوید عمل کنید. او گفت: حاج احمد آقا آخر آدم پیکر امام را در یک تابوت زنبقی می گذارد! سه تابوت و سه هلی کوپتر می خواهم که داخل یکی امام را بگذارند و دو تابوت دیگر هم خالی باشد. با ازدحام جمعیت تابوت های خالی را دست مردم می دهند تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.

حاج مختار کلانتری با بی سیم مرکزی از همه نیروها تقاضای ارسال تابوت محکم و مقاوم فلزی کرد. با آن فراخوان تابوت های متعددی به جماران برده شد.

آقای دکتر طباطبایی، برادر خانم احمد آقا و شهردار وقت تهران، دستور داد سه تابوت آوردند یکی فلزی و مجهز و دو تابوت دیگر هم خالی بودند.

بالأخره تابوت مورد نظر پیدا شد. تابوتی آهنی آلومینیومی که کاملاً قفل می شد. پیکر امام را در تابوت گذاشتند و در همان بعد از ظهر دوباره به بهشت زهرا بردند. دور قبر حلقه زدند تا از هجوم مجدد مردم جلوگیری کنند.

به دستور آقای نوری وزیر کشور وقت، نیروهای انتظامی محل دفن را سامان دادند.

آقای هاشمی با شنیدن خبر ازدحام مردم با هلی کوپتر بر فراز منطقه دفن رفته و دستور داد هلی کوپتر در کنار قبر فرود آید. صدا و باد و گرد و غبار ناشی از فرود هلی کوپتر، باعث عقب نشینی مردم گردید و جایی برای هلی کوپتر باز شد. مردم با دیدن آقای هاشمی رفسنجانی فریاد تسلیت سر دادند. فرصتی شد که آخرین وداع را با امام انجام دهد. با مشاهده و منظره دفن، صورتش پر از اشک شد. از مردم تشکر کرده و به ملت تسلیت گفت و با اندوه زیاد صحنه را ترک کرد. همراهان گفتند این اقدام شبیه یک عملیات بود.

هنگام قرار گرفتن تابوت امام در کنار قبر آقای کفاش زاده به پیکر امام نزدیک شد که ایشان را ببوسد، آقای ناطق به داخل قبر رفته و پاها را دو طرف سنگ لحد گذاشت. حاج آقا رشا اربابی، غسال و دفن کننده علما دست هایش را دو طرف قبر گذاشت تا تلقین را بخواند. پس از انجام مستحبات دفن امام را بوسید. آقای ناطق با زحمت و کمک یکی از محافظین سنگ لحد را گذاشت اما بر اثر ازدحام جمعیت به سختی توانست از قبر بیرون بیاید، مردم با هجوم به قبر خاک آن را به عنوان تبرک بردند. پس از دفن سنگ قبر  تراشیده و کار شده را آورده و روی قبر گذاشتند.

* پژوهشگر پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران

منابع:

1- مصاحبه نگارنده با آیت الله هاشمی رفسنجانی، حاج مختار کلانتری (قائم مقام کمیته های کلی کشور)، سید عبدالله موسوی لاری(نماینده وقت مردم تهران در سومین دوره مجلس شورای اسلامی)، دکتر محمد علی هادی، احد قضایی(فرمانده وقت کمیته استان تهران)، سعید رجایی خراسانی (نماینده وقت مردم تهران در سومین دوره مجلس شورای اسلامی)، حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین اشعری(نماینده وقت امام در بهداری)

2- بازسازی و سازندگی، کارنامه و خاطرات سال 1368حجت الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی به اهتمام علی لاهوتی ص147

3-  آیت الله احمد آذری قمی، مجموعه سخنرانی های آیت الله آذری قمی در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام: به انضمام چندین سخنرانی و پرسش و پاسخهای دیگر شهریورماه 1373.ْ

4- گفتگوی شیخ علی اکبر ناطق نوری نماینده وقت مردم تهران

5- مرتضی میردار، خاطرات حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران: 1384 و 1382 (ج دوم)/منبع: حضور، ش 80، ص 26.

خاطره راننده امام خمینی ازروزورودامام به وطن وحجت الاسلام ناطق نوری وخبرنگارتلویزیون و...ازورود وتشیع جنازه امام خمینی.

مخالفت "حشدالشعبی "بامصطفی الکاظمی، نخست وزیرعراق

فرآیندانتخاب مصطفی الکاظمی«نخست وزیر» نادرست بود.

«فالح الفیاض» رئیس سازمان الحشد الشعبی عراق   گفت:انتخاب «مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر عراق نادرست بود، آمریکا با نامزدی «قصی السهیل وعبدالامیرعیدانی» از «ائتلاف الفتح»مخالفت کردرئیس جمهورعراق(برهم صالح)هم تحت فشارامریکاتسلیم شد!.

درادامه(بمباران مواضع الحشد الشعبی در بعشیقه و باریما) آتش گرفتن بازار منطقه «الحبیبیه» واقع در شرق بغدادکه منجربه مرگ۵نفروجراحات ۱۷نفرشدرا خواهیدخواند.یک روزبعدازاین مصاحبه!.

«فالح الفیاض» در برنامه « بتوقیت العاصمة» که شب چهارشنبه۱۴ آوریل۲۰۲۱(۲۵ فروردین ۱۴۰۰)، از «شبکه العهد» پخش شد، درباره فرایند انتخاب «مصطفی الکاظمی» به عنوان نخست‌وزیر عراق ، گفت که نظام کشور عراق پارلمانی است و نامزد نخست‌وزیری را فراکسیون بزرگتر معرفی می‌کند 

حال اگر قرار باشد توافقی نیز در این زمینه صورت گیرد باید از کانال همین فراکسیون بزرگتر صورت گیرد. در دوره پیش، ائتلاف «البناء»، فراکسیون بزرگتر بود. یعنی یک فراکسیون بزرگتر جدید در مقایسه با دوره پیش از آن تشکیل شد.

بر اساس قانون اساسی عراق، فراکسیون اکثریت در پارلمان این کشور باید نامزد مورد نظر خود را برای تصدی نخست‌وزیری به پارلمان معرفی کند و نمایندگان نیز می‌بایست به او برای تشکیل کابینه رأی دهند(حق انتخاب داشته باشند).

«ائتلاف البناء» با متحدشدن با «نوری المالکی»(رهبر ائتلاف دولة قانون)، «هادی العامری»(رهبر ائتلاف الفتح)، «فالح الفیاض»(رهبر ائتلاف العقد الوطنی)، «محمد الحلبوسی»، رهبر ائتلاف القوی العراقیه بزرگترین فراکسیون را تشکیل داد.

الفیاض گفت: که فراکسیون«البناء » با حسن نیت و بر پایه استراتژ‌ی‌های سیاسی جدید تشکیل شد، روند انتخاب نخست‌وزیر نیز کاملا مشخص بود به همین دلیل معتقد است که انتخاب الکاظمی به عنوان نامزد نخست‌وزیری و مامور شدنش به تشکیل کابینه به شیوه درستی صورت نگرفته است.

حشدالشعبی چگونه تشکیل شد؟/ ماجرای تماس خصوصی ابومهدی با حاج قاسم

وی درباره انتخاب «محمد الحلبوسی» به عنوان رئیس پارلمان نیز گفت که وی نیز با آراء «ائتلاف البناء »به این پست رسید

 زیرا در مقایسه با «اسامه النجیفی»

 و «خالد العبیدی»(وزیردفاع سابق عراق) کسی تصور نمی‌کرد که الحلبوسی به این پُست برسد اما در آن زمان «ائتلاف البناء »به او رأی داد 

حیدرالعبادی ومقتدی صدر

و در آن زمان «کشورایران» نیز از حامیان این انتخاب بود

حیدر العبادی: ایران خالصانه وارد بحران عراق شد و ما این ایثار را فراموش نمی‌کنیم

این امر درباره انتخاب «معاون اول رئیس پارلمان عراق »نیز صدق می‌کند و «ائتلاف البناء »در این انتخاب نقش داشت و این آغاز تفاهم با «ائتلاف سائرون »بود

توضیح نگارنده-پیراسته فر:محمد الحلبوسی رئیس پارلمان عراق  است ونواب  ،حسن کریم الکعبی(ناویب رئیس اول) و بشیر حداد،نایب رئیس دوم

.«رئیس سازمان الحشد الشعبی «در پاسخ به سوالی درباره علت مخالفت «برهم صالح» رئیس‌جمهور عراق

  با اعلام نامزدی «اسعد العیدانی» که از سوی «ائتلاف البناء »پیشنهاد شده بود 

الفیاض گفت:گفت که در آن زمان و پس از آن بابرهم صالح صحبت کرده است و معتقد است که او نیز قانون اساسی را نقض کرده است.

رئیس جمهور عراق همچنین از معرفی «اسعد عبدالامیر العیدانی»، استاندار -وقت -بصره که نامزد «ائتلاف البناء »بود، امتناع کرد.

این دومین نامزد البناء بعد از «قصی السهیل» بود که رسما از سوی رئیس جمهور عراق برای معرفی به پارلمان رد می‌شد.

«قصی السهیل»، وزیر آموزش عالی عراق گزینه جریان حکمت

توضیح نگارنده(پیراسته فر):درشب۲۶ آذر ۱۳۹۸درمنزل عامری جلسه تشکیل دادندبرای «گزینه قصی السهیل»، وزیر آموزش عالی عراق -کابینه «عادل عبدالمهدی»،بجای عدنان الزرفی،این تصویری که گذاشته ام مربوط به همان شب است.

روسای دوقوه ووزیردارایی عراق

«رئیس حشدالشعبی» درباره نقش آمریکا در مانع‌تراشی در فرایند انتخاب نخست‌وزیر سابق عراق، گفت که دولت سابق آمریکا به ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» به سیاست افراطی، اعمال محدودیت و به انزوا کشاندن دشمنان تکیه داشت.

  این دولت(الکاظمی) شیوه نسنجیده‌ای را در تعامل با سیاستمداران عراقی انتخاب کردو نامزدی نخست‌وزیر از سوی ائتلاف الفتح یا طرف‌های دیگر را بر اساس حساب و کتاب‌های خود، رد کرد.

برهم صالح(رئیس جمهور) وعادل عبدالمهدی(نخست وزیرپیشین)

رئیس سازمان الحشد الشعبی درباره عملکرد «حیدر العبادی» رئیس ائتلاف النصر در پرونده ائتلاف‌ها در دوره پیش گفت: پس از شکست طرح اضافه شدن ائتلاف النصر به ائتلاف الفتح به دلایل مختلف، قضیه به یک سوی دیگر رفت.

 من از «العبادی» خواستم که در میانه باقی بماند و طرف‌های سیاسی را در کنار خود جمع کند..اما وی حساب و کتاب‌های او در این پرونده اشتباه بود.

وی توضیح داد که تقسیم شدن این ائتلاف به دو دسته به دلیل شیوه مدیریت و اختلاف آراء بود. مشخص بود که ائتلاف النصر به یک «لیست میانه» تبدیل خواهد شد اما نظر العبادی این نبود.

«فالح الفیاض» افزود که از همان ابتدا و حتی پیش از برگزاری انتخابات، پیشنهاد همپیمانی میان «دو ائتلاف» (النصر و الفتح) را طرح کرده بود و این ائتلاف روند انتخاب نخست‌وزیر را تسهیل می‌کرد.

وی تصریح کرد: من با حیدر العبادی در دوره نخست‌وزیری اش چه در بخش برنامه‌ریزی و پیشنهاد نامزدهای ائتلاف النصر همکاری کرده‌ام و نخست‌وزیری مجدد او را رد نمی‌کردم... اما این موضوع منتفی شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این خبر«خبرگزاری فارس»پنج شنبه، (۲۶ فروردین ۱۴۰۰)می باشدواما باویراش وافزودن بعضی مطالب+تصاویر

روسای قوای ۳گانه عراق

رؤسای۳قوه درعراق:برهم صالح(رئیس جمهور)،محمدحلبوسی(رئیس مجلس)،عادل عبدالمهدی(نخست وزیر)/رئیس ‌جمهوری(کُرد)،رئیس مجلس(سُنّی)،نخست وزیر(شیعه)

همام حمودی

دیدار « مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق با الفیاض وفرماندهان حشدالشعبی

الکاظمی با رئیس سازمان الحشد الشعبی عراق دیدار کرد

درپی اقدام وزارت خزانه داری دولت بحران زده آمریکا علیه «فالح الفیاض» رئیس سازمان الحشد الشعبی عراق و «عبدالعزیز المحمداوی»(معروف به ابوفدک) رئیس ستاد کل نیروهای  سازمان الحشد الشعبی...نخست وزیر عراق« مصطفی الکاظمی» بافرماندهان حشدالشعبی دیدارکرد./۲۵ دی ۱۳۹۹

دیدارنخست وزیر با رئیس سازمان حشدالشعبی

عبدالعزیز المحمداوی» (معروف به ابوفدک)، جانشین فالح الفیاض

(۲۶ فروردین ۱۴۰۰)حمله به حشدالشعبی«بمباران مواضع الحشد الشعبی در بعشیقه و باریما »

العالم وایسنا(۲۶ فروردین ۱۴۰۰)نوشتند:حمله به حشدالشعبیبمباران مواضع الحشد الشعبی در بعشیقه و باریما »

سید عمار حکیم، در دو پیام جداگانه حمله به مواضع حشد الشعبی و انفجار بغداد را محکوم کرد.

از گزینه موردتوافق تمام گروهها برای نخست وزیری عراق حمایت می کنیم

رهبر جریان حکمت ملی عراق حمله به مواضع حشد الشعبی را به شدت محکوم کرد و نوشت: به همان شدتی که حمله به تاسیسات حکومتی ایجاد وحشت برای شهروندان و ایجاد خطر برای ثبات و امنیت کشور را محکوم می‌کنیم،«بمباران مواضع الحشد الشعبی در بعشیقه و باریما » را که موجب زخمی شدن شماری از افراد شده محکوم و تقبیح می‌کنیم.

وی در ادامه این پیام تاکید کرده است: از دستگاه‌های امنیتی می‌خواهیم که در پایان دادن به این تعرض‌ها که موجب افزایش التهاب و آشفتگی در صحنه سیاسی کشور می‌شود نقشی اثرگذار بر عهده بگیرند. همچنین از همه عقلا می‌خواهیم که با خویشتنداری و پیش گرفتن گفتگو برای حل چالش‌ها و برطرف کردن بحران‌ها تلاش کنند.

رهبر جریان حکمت ملی عراق همچنین در پیام دیگری با محکوم کردن انفجار امروز بغداد و تسلیت به خانواده شهدا آورده است: شهادت و زخمی شدن شماری از شهروندان بی‌گناه در انفجاری درمنطقه الحبیبیه بغداد موجب تاثر فراوان شد. ضمن محکومیت شدید این حمله ددمنشانه از نیروهای امنیتی کشور می‌خواهیم که از هر گونه تسامح خودداری کنند و هرگونه فرصت برای هسته‌های خفته تروریسم را از آنها بگیرند. برای شهدای این حادثه رحمت و رضوان الهی و برای خانواده هایشان صبر و برای زخمی‌شدگان از خداوند شفای عاجل طلب می کنیم./پایان.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:گزیده اخباررسانه های عراق ازحمله(پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰) به مواضع حشدالشعبی:

انفجار در شهرک صدر ، شرق بغداد نقطه ای در روستای باریما ، در نزدیکی کوه باشیقه را هدف قرار داده است. در اوایل روز ، یک منبع امنیتی فاش کرد که یک پست امنیتی تیپ ۳۰ از سازمان بسیج مردمی توسط موشک هدایت شونده در معرض دید قرار گرفته است.
وانفجاردرمنطقه حبیبیا 

(آژانس خبری رسانه ای عراق INA) اظهار داشت: "نیرویی از لشکر ۱۰ فرماندهی عملیات انبار وظیفه جستجوی منطقه الکرما - منطقه الصباحیحات را آغاز کرده است.

مشخص شد که 8 وسیله منفجره به شکل جلکان با ظرفیت 10 لیتر ، 6 دستگاه مواد منفجره و دو پرتاب که توسط گروه درمان منفجر شد.

دراین انفجارات، بمب گذاری منجر به 12 زخمی شد.

یک ایست بازرسی نیروهای بسیج مردمی(حشدالشعبی) در استان نینوا مورد حملات موشکی قرار گرفت."

وی افزود: "ساعاتی پس از اولین بمب گذاری ، این نقطه در معرض بمب گذاری جدید قرار گرفت و هویت طرف حمل آن هنوز مشخص نشده است."

شب گذشته اردوگاه باشیقه ، جایی که نیروهای ترکیه در استان نینوا حضور دارند ، مورد حملات موشکی قرار گرفت و سپس فرودگاه اربیل نیز مورد حمله موشکی قرار گرفت.انفجار مواد منفجره و دو موشک در انبار

بمب گذاری در فرودگاه اربیل همزمان با حملات موشکی به "پایگاه زیلکان" ارتش ترکیه در نزدیکی شهر باشیقه ، حدود 70 کیلومتری شمال غربی شهر اربیل ، جایی که صدها نفر از سربازان و وسایل نقلیه ترک مستقر هستند و انجام وظایف آموزشی برای گروه های مسلح حشدالشعبی) موسوم به «بسیج ملی».

واکنش رئیس جمهورعراق به انفجار روز پنجشنبه(۲۶ فروردین ۱۴۰۰) در منطقه «الحبیبیه» واقع در شرق بغداد

«برهم صالح» در صفحه توئیتر خود نوشت: انفجار تروریستی علیه شهروندان بی پناه در بازار الحبیبیه بغداد در ماه مبارک رمضان بیانگر پستی گروه های تاریک اندیش و تلاش نافرجام آنها برای هدف قرار دادن امنیت و ثبات و بازگرداندن ما به گذشته است.

وی افزود: با قاطعیت مقابل این تلاش ها می ایستیم و لازم است از نهادهای امنیتی فداکار خود برای مبارزه با گروه های تروریستی حمایت و آنها را تقویت کنیم.

به دنبال وقوع یک انفجار در شرق «بغداد» پایتخت عراق ۵ نفر کشته و ۱۷ نفر زخمی شدند.

انفجاربازار«الحبیبیه» کار«داعش» بود

کانال «صابرین نیوز»(۲۷ فروردین ۱۴۰۰ ) به نقل از رسانه‌های وابسته به گروه تروریستی داعش از جمله خبرگزاری «اعماق» جمعه شب گزارش داد که انفجار تروریستی دیروز در بازار «الحبیبیه» بغداد کار عناصر این گروهک بوده است.

نگارنده-پیراسته فر:این لینک برای آشنایی ازاوضاع عراق اطلاعات خوبی می دهد:

اوضاع سیاسی عراق"یک کشورچندتانخست وزیر"۱۰تا                                     

شیوخ ومقامات بلندپایه عراق

ابومهدی المهندس،هادی العامری،سردارسلیمانی

ابومهدی المهندس،قیس الخزعلی وهادی العامری

رؤسای قوای عراق درکنارلیدرهای احزاب شیعی

رؤسای قوای عراق درکنارلیدرهای احزاب شیعی

نوری مالکی،حیدرالعبادی،عمارالحکیم

هادی العامری وابومهدی المهندس

همام حمودی،هادی العامری ، نوری مالکی وابومهدی المهندس


توضیح نگارنده-پیراسته فر:براطلاع ازمصادیق اختلاف به این لینک مراجعه کنید:

علملیات انتحاری "داعش"۱۵۰نفرکشته وزخمی۲بهمن ۱۳۹۹میدان" طیران" بغداد                                     

و

ماجرای بازداشت"اعضای کتائب حزب الله"بدست امریکایی ها+واکنش الکاظمی