اسفند۱۳۵۳بودکه شاه موجودیت«حزب رستاخیز»رااعلام کردو۲حزب دولتی «مردم و ایران نوین»رادرآن ادغام کرد وبقیه احزاب راباطل اعلام کرد وگفت:۲راه پیش روی شما(ایرانیان)است،یاعضویت دررستاخیز ویاگذرنامه بگیردازایران بروید...وتسهیلات فراهم کردتامخالفین رستاخیزبتوانندبراحتی ویزای امریکابگیرندبروند(این خائنین!)،در طول در طول بهارسال ۱۳۵۴ تا پائیز۱۳۵۷هزاران ایرانی به آمریکا، مهاجرت کریدند.
حدود۲ میلیون ایرانی در امریکازندگی می کنند در کالیفرنیا و لس آنجلس بعد از این دو شهر، واشنگتن، نیویورک، هیوستون، اوهایو و شیکاگو از لحاظ جمعیتی بیشترین ایرانی ها را به خود اختصاص داده اند....در ادامه اینهاراخواهیدخواند.
آمارایرانی های مقیم امریکا+تحصیلکرده های ایرانی درامریکا +مدیران ایرانی شاغل درامریکا.
براساس اداره آمار آمریکا، سال ۲۰۱۷ ،تعداد ایرانیان درامریکا ، ۴۰۰۰۰۰ نفر.
تعداد کل ایرانیان تحصیلکرده حدود ۲۰۰ هزار نفر .
تعداد شاغلین ایرانی در همۀ مشاغل مدیریتی و حرفهای ، حداکثر ۱۳۰ هزار نفر.
آمارپزشکان ومهندسین«ایرانی» مقیم امریکا«۲۵۰۰۰۰نفر»
به گزارش بنیاد ملی نخبگان؛ با توجه به حساسیت نگاه جامعه به موضوع مهاجرت مغزها و نخبگان و نقش مهم این موضوع در نظام انگیزشی کشور، همواره موضوع مهاجرت متخصصان و محققان یکی از پاشنههای آشیل برای حاشیهسازان و مغالطهگران بوده و براساس آن ادعاهای بیمنبع و نادرستی را مطرح کردهاند.
در یکی از این ادعاهای مطروحه، عنوان شده است: طبق آمار صندوق بینالمللی پول هماکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی در آمریکا هستند. طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، چهار دکترا و سالانه ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند.
این ادعا در حالی مطرح میشود که صندوق بینالمللی پول در هیچ گزارشی به این دادهها در خصوص ایران اشاره نکرده است. تنها در گزارشی که در سال ۱۹۹۸ توسط این صندوق منتشر شده است، تعداد ایرانیان با تحصیلات دانشگاهی در آمریکا ۱۰۵ هزار نفر ذکر شده است که از عدد ادعا شده برای پزشکان و مهندسان در این کشور کمتر است.
از سوی دیگر، بنا بر آمار مؤسسه سیاستگذاری مهاجرت آمریکا وMedicus Firm در سال ۲۰۱۵، ۲۵۴۰۰۰ پزشک و جراح مهاجر در آمریکا مشغول به کار بودهاند، در این میان حدود ۹۰۰۰ پزشک و جراح مهاجر ایرانی بودهاند. علاوه بر آن، آماری از تعداد ایرانیان شاغل در علوم و مهندسی در آمریکا در دست نیست.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۰، در آمریکا ۵۰.۹ درصد از مهاجران ایرانی در آمریکا حائز مدرک لیسانس و یا بالاتر بودهاند. همچنین در سال ۲۰۰۰، نرخ مشارکت مهاجران ایرانی در بازار کار آمریکا ۶۳ درصد بوده است و ۵۱.۸ درصد از شاغلین ایرانی در آمریکا در مشاغل مدیریت و مشاغل حرفهای، ۲۷.۵ درصد در مشاغل مرتبط با فروش و مشاغل دفتری و ۹ درصد در مشاغل خدماتی مشغول به فعالیت بودند.
علاوه بر آنچه از نظر رفت، اداره آمار آمریکا تعداد ایرانیان در این کشور را در سال ۲۰۱۷ ، ۳۹۵۵۹۳ تخمین زده است.
به این ترتیب میتوان تعداد کل ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا را در سال ۲۰۱۷ در حدود ۲۰۰ هزار نفر تخمین زد.
همچنین با استفاده از آمار سرشماری سال ۲۰۰۰ و تخمین جمعیت سال ۲۰۱۷ تعداد شاغلین ایرانی در همۀ مشاغل مدیریتی و حرفهای را میتوان حداکثر ۱۲۹ هزار نفر تخمین زد.
صندوق بینالمللی پول نیز در هیچ گزارشی به این دادهها در خصوص ایران اشاره نکرده است؛ تنها در گزارشی که در سال ۱۹۹۸ توسط این صندوق منتشر شده، تعداد ایرانیان با تحصیلات دانشگاهی در آمریکا ۱۰۵ هزار نفر ذکر شده است که از عدد ادعا شده برای پزشکان و مهندسان در این کشور کمتر است.
۶۵۶۰۰۰نفر کل آمارپزشکان امریکا/ آمارپزشکان مهاجر۲۵۴۰۰۰ نفر/ ۹۰۰۰ نفرپزشک شاغل ایرانی
بنا بر آمار و اطلاعات منتشرشده از سوی موسسه سیاستگذاری مهاجرت آمریکا در سال ۲۰۱۵، ۶۵۶۰۰۰ پزشک و جراح در ایالات متحده مشغول به کار بودهاند که از این تعداد ۲۵۴۰۰۰ نفر مهاجر هستند. مطابق با آمار Medicus Firm، بنگاهی که پزشکان را برای مشاغل تخصصی استخدام میکند از ۲۵۴,۰۰۰ پزشک و جراح مهاجر در ایالات متحده آمریکا حدود ۹۰۰۰ نفر از این پزشکان از ایران ، ۳۵۰۰ نفر از سوریه و بیش از ۱۵۰۰ نفر از عراق هستند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آمار۹۰۰۰ نفر،پزشکانی هستندکه درمشاغل دولتی استخدام شده اند،احتمالاً بیش ازاین عده«پزشک ایرانی»غیراستخدامی رابایدبه این آماراضافه کنیم،یعنی چیزی درحدود ۲۰۰۰۰نفر.
طبق آمار بنیاد ملی علوم آمریکا در سال ۲۰۱۸، تعداد ایرانیانی که در بازه زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ موفق به دریافت ویزای تحصیلی در زمینههای علوم و مهندسی در مقطع دکترا شدهاند، تنها ۳۰۶۳ نفر است.
کل آمار-مهاجران آسیایی-شاغل درامریکا
با توجه به تعداد ۹۰۰۰ نفری پزشکان و جراحان ایرانی در آمریکا، سهم ۱۳۰۱۰۰۰ نفری دیگر کشورهای آسیایی از تعداد مهندسان و دانشمندان بازارکار آمریکا که مشخص نیست چه تعداد آن مربوط به کشور ایران است و همچنین تعداد نهچندان قابلتوجه ایرانیانی که در بازه زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ موفق به دریافت ویزای موقت تحصیلی آمریکا در مقطع دکترا شدهاند؛ بعید به نظر میرسد که آمار ارائهشده ۲۵۰۰۰۰ هزار نفری از مهندسان و پزشکان ایرانی مقیم آمریکا مبنای علمی داشته باشد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دراینجاهم آمارشاغلین(استخدامی ها)درامریکا،که می تواندآمار«۲۵۰۰۰۰نفر»صحت داشته باشد.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۰، در آمریکا
۵۰.۹ درصد از مهاجران ایرانی در آمریکا حائز مدرک لیسانس و یا بالاتر بودهاند.
همچنین در سال ۲۰۰۰، نرخ مشارکت مهاجران ایرانی در بازار کار آمریکا ۶۳ درصد بوده است .
۵۱.۸ درصد از شاغلین ایرانی در آمریکا در مشاغل مدیریت و مشاغل حرفهایهستند.
۲۷.۵ درصد در مشاغل مرتبط با فروش و مشاغل دفتری هستند.
۹ درصد در مشاغل خدماتی مشغول به فعالیت بودند.
اداره آمار آمریکا تعداد ایرانیان در این کشور را در سال ۲۰۱۷ ، ۳۹۵,۴۲۹ نفر اعلام کرده است.
به این ترتیب میتوان تعداد کل ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا را در سال ۲۰۱۷ در حدود ۲۰۰ هزار نفر تخمین زد. همچنین با استفاده از آمار سرشماری سال ۲۰۰۰ و تخمین جمعیت سال ۲۰۱۷ تعداد شاغلین ایرانی در همۀ مشاغل مدیریتی و حرفهای را میتوان حداکثر ۱۲۹ هزار نفر تخمین زد./منبع:۲۹ مهر ۱۳۹۸خبرگزاری مهربااندکی اصلاحات.
***
آمارایرانیان در۵کشور آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادا
بابررسی آمارهای سازمان های مختلف درباره جمعیت ایرانی ها در کشورهای خارجی متوجه خواهیم شد که از شش میلیون ایرانی که در کشورهای خارجی زندگی می کنند، حدود سه میلیون و ۵۰۰ تا چهار میلیون ایرانی در این پنج کشور زندگی می کنند. چرا این پنج کشور به مقصد ایرانی ها تبدیل شده است؟ هرکدام این کشورها چه تعداد ایرانی را به خود اختصاص داده اند؟ اوضاع زندگی ایرانی ها در این پنج کشور چگونه است؟ هرکدام از این کشورها پذیرای کدام قشر از ایرانی ها هستند؟
۱ – آمریکا
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:موج مهاجرت ایرانیان به امریکا،اولین باردرزمان درزمان «شاه» کلیدخورد:
درسالهای۱۳۳۷-۱۳۳۶ شاه اجازه تأسیس ۲حزب راداد،یکی «حزب مردم» ودیگری «حزب ایران نوین»
وامااین ۲حزب، شاه را اقناع نکرد،شاه دوست داشت حزبی داشته باشد که همه مردم ایران درآن عضویت داشته باشند وخواست«رستاخیزی»برپاشود وهرچه سریعترایران را به «دروازه طلایی تمدن» برساندولذادر ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ « حزب رستاخیز»راتأسیس کرد و ۲حزب« مردم ونوین»درآن ادغام شد.
اسدالله علم از سوی «شاه» ماموریت یافت ،ضمن انحلال تمام احزاب قانونی و غیرقانونی ،درروز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ رااعلام کند و عضوگیری اجباری در حزب جدید رستاخیز ملت ایران را نیز اعلام کرد.
هرکس «رستاخیز»راقبول ندارد«خائن»است(لاوطن)»پاسورد"بگیردبرود.
«شاه» در کنفرانس مطبوعاتی اعلام موجودیت حزب رستاخیز مردم ایران گفت: «به هر حال کسی که وارد این تشکیلات سیاسی (حزب رستاخیز) نشود، دو راه در پیش دارد یا فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی به اصطلاح خودمان تودهای و یک فرد بیوطن است. یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامهاش را در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش خواست، میتواند برود؛ چون ایرانی نیست. وطن ندارد.»۱۲اسفند۱۳۵۳روزنامه کیهان و آیندگان
شاه «هویدا» را به عنوان دبیرکل حزب فراگیر رستاخیزمعرفی کرد. هویدا نیز بلافاصله پس از انتخاب به سمت دبیرکلی حزب رستاخیز، طی تلگرافی به استانداریها و فرمانداریها، دستور دایر کردن دفاتری جهت تسهیل در ثبت عضویت همه طبقات مردم در حزب رستاخیز را صادر کرد.
یارستاخیزویااخراج ازایران
«همه ایرانیان بایددراین « حزب »عضوباشندواگرکسی رستاخیزراقبول نداردازایران برود»
مخالفین رستاخیز برای اینکه در ردیف خائنان قرارنگیرندوکارشان به زندان کشیده نشود بااخذگذرنامه، کشور را ترک میکردند.مسئولین رژیم شاه تسهیلاتی دراخذگذرنامه فراهم کردند که هرکس-خائنی-براحتی بتواندازکشورخارج شود که بیشترین مهاجرت ایرانیان دراین سالها به امریکابود.
وانگاه اعلام کرد«همه ایرانیان بایددراین اسم عضوباشندواگرکسی رستاخیزراقبول نداردازایران برود»
نگارنده(پیراسته فر)یادم است،سال۱۳۵۶یا۱۳۵۵بوددبیرستانی بودم،امتحانات خرداد«فرم عضویت رستاخیز»راآوردند وازما امضاگرفتند،(البته بما نگفتند این فرم چیست،درگرماگرم پاسخ دادن به سئوالات ،فرمی رادرجلوی ماگذاشتند وگفتند اسمتان رابنویسیدوامضاء کنیدوکردیم!)
وبدینصورت هزاران ایرانی در طول سالهای ۱۳۵۴تا پائیز۱۳۵۷ به آمریکا، وتعدادی هم به انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادامهاجرت کریدند./پایان توضیحات مدیرسایت./
تخمینها در مورد ایرانیان مقیم سراسر آمریکا بین نیم میلیون تا یک میلیون تن است، و بزرگترین گروه آنها در منطقه شهر لس آنجلس ساکنند. نیمی از این جمعیت در لس آنجلس و دیگر نقاط کالیفرنیا زندگی می کنند و رتبه های بعدی به نیویورک و محدوده شهر« واشنگتن دی سی »تعلق دارند.
آمارها از میزان ایرانی های مقیم آمریکا متفاوت است و از سال ۲۰۰۰میلادی(۱۳۷۹شمسی) به بعد تعداد رسمی ایرانی های آمریکا اعلام نشده اما آمارهای متفرقه از حضور یک میلیون و ۸۰۰ تا دو میلیون ایرانی در این کشور خبر می دهد. گفته می شود بیشتر ایرانیان در جنوب کالیفرنیا و لس آنجلس (حدود ۷۰۰ هزار نفر) حضور دارند. بعد از این دو شهر، واشنگتن، نیویورک، هیوستون، اوهایو و شیکاگو از لحاظ جمعیتی بیشترین ایرانی ها را به خود اختصاص داده اند.
واشنگتن و حومه حدود ۳۰۰ هزار ایرانی و کمترین جمعیت ایرانی ها مربوط است به ایالت «مین» در شمال شرقی آمریکا که حدود ۱۰ خانوار در آن زندگی می کنند. حدود ۸۰ درصد ایرانیانی که در آمریکا زندگی می کنند دارای تحصیلت عالی هستند و همین نکته نشانگر آن است که ایرانی ها مقیم آمریکا جزو تاثیرگذارترین قشر این کشور هستند.
تفاوت مهاجران ایران بادیگرمهاجران
یکی از تفاوت های مهم در مهاجرت ایرانی ها به آمریکا نسبت به کشورهای دیگر، حضور پررنگ خانواده هاست. برخلاف چهار کشور دیگر پرجمعیت ایرانی که مهاجرت کنندگان آن را اکثرا دانشجویان و جوانان تشکیل می دهند، آمریکا اما شرایط آسانتری را برای دادن اقامت به خانواده ها دارد و همین نکته باعث شده تا سبک مهاجرت کنندگان به این کشور متفاوت باشد.
به همین دلیل میزان زاد و ولد ایرانی ها در آمریکا از کشورهای دیگر بیشتر است و طبق آخرین آمار ثبت احوال ایران، سالانه در آمریکا حدود دو هزار ایرانی متولد می شوند.
پزشکان و متخصصان، اساتید دانشگاهی، مهندسان کامپیوتر و... ازجمله مشاغلی هستند که ایرانی های زیادی را به خود جذب کرده اند و قشر اعظم ایرانی ها جذب این شغل ها می شوند. به جز این صنوف، ایرانی های شاغل در آمریکا گروه بزرگ دیگری را تشکیل می دهند که به علت داشتن مهارتی متوسط و مدرک تحصیلی نه چندان بالا، نتوانسته اند به مدارج بالایی برسند و در سطوح بسیار پایین مشغول شده اند و اگر ماندن در ایران را انتخاب می کردند، مطمئنا موقعیت های شغلی و مالی بهتری را نصیب خود می کردند.
۲– انگلستان
آخرین آمار رسمی هم مربوط به سال ۲۰۰۱میلادی(۱۳۸۰شمسی) است که خود دولت بریتانیا تعداد ایرانیان یان کشور را ۴۳ هزار نفر ذکر کرده بود و در سال ۲۰۰۹میلادی(۱۳۸۸شمی) تخمین زده اند این آمار به ۵۸ هزار نفر رسیده. هرچند به نظر می رسد آمار خیلی بیشتر از این رقم ها باشد. در سال ۲۰۰۴ میلادی(۱۳۸۳شمسی)سفارت ایران در انگلیس این تعداد را ۷۵ هزار نفر اعلم کرده بود، درحالی که چندی پیش سایت های خبری ایران این تعداد را ۵۰۰ هزار نفر نوشته بودند.
موج مهاجرت ایرانیان به انگلیس از سال ۱۹۷۹ میلادی(۱۳۵۸) یعنی بعد از انقلاب اسلامی آغاز شد که در آن مقطع حدود هشت هزار نفر از ایران به این کشور مهاجرت کردند. نقل می کنند که درصد بالایی از مهاجرین ایران به انگلستان بعد از مدت کوتاهی دچار افسردگی های روحی می شوند و بازگشت را ترجیح می دهند. دلیل این مسئله شاید تفاوت سبک زندگی و آب و هوای کاملا متضاد منطقه بریتانیا باشد. هزینه زندگی در انگلستان نسبت به سایر کشورهای اروپایی فوق العاده بالاست (حدودا سالی ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان) و به همین دلیل ما با سیل مهاجرین به این کشور مواجهیم که بعد از مدتی از نظر مالی کم می آورند و به کشور بازمی گردند.
۳ – آلمان
۳۵۰ هزار نفر، این قابل اطمینان ترین آماری است که در حال حاضر از تعداد ایرانیان مقیم آلمان به دست آمده. البته آمارهای تاییدشده سازمان های بین المللی از حضور ۱۲۰ هزار ایرانی در سال ۲۰۰۳میلادی(۱۳۸۲شمسی) خبر می داد که کمتر از حد واقعی به نظر می رسد. در کل، آلمان و کشور همسایه اش اتریش از مقاصد محبوب ایرانی ها برای زنگدی محسوب می شوند. در سال های دفاع مقدس و بعد از آن بعضی از جانبازان برای درمان به این کشور اعزام می شدند که تصویر آن را در فیلم «از کرخه تا راین» حاتمی کیا به خاطر داریم. بعدها هم با ترانسفر چند بازیکن ایرانی به بوندس لیگا مثل مهدوی کیا و دایی و... برخورد اجتماعی ژرمن ها با ایرانی ها بهتر شد و شرایط زندگی در این کشور سهل تر از قبل شد. پس از آمریکا بیشترین ثبت ولادت ایرانی ها مربوط به کشور آلمان است که سالانه حدود ۷۰۰ ایرانی در این کشور متولد می شوند.
۴ – فرانسه
تعداد ایرانیان مقیم فرانسه در سال ۲۰۰۰ میلادی(۱۳۷۹شمسی) ۱۹ هزار نفر ذکر شده که کاملا واضح است نمی تواند آمار دقیق و قابل اعتنایی باشد. این آمار تا سال ۲۰۱۰ بین ۳۰۰ تا ۳۲۰ هزهار نفر تخمین زده شده است. بخش عمده ای از سفر ایرانیان به فرانسه به دلیل تحصیل در دانشگاه های این کشور است. اگر گشتی در سایت های فارسی زبان بزنید با انبوه سایت هایی مواجه می شوید که جوانان ایران را تشویق به ادامه تحصیل در فرانسه می کنند. پس از این نظر ایرانیان مقیم فرانسه اغلب از قشر تحصیلکرده و ثروتمند محسوب می شوند. البته ایرانیانی که بها ین کشور مهاجرت می کنند بیشتر برای تحصیل آنجا هستند و ایرانی های کمتری این کشور را برای اقامت دائم انتخاب می کنند. یکی از مشکلات اصلی ایرانیان در این کشور برخورد نه چندان مناسب فرانسوی ها با مهاجرین خاورمیانه است.
۵ – کانادا
با این که در لیست پنج کشور دارای بیشترین ایرانی، کانادا آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است اما شواهد نشان می دهد تا چند سال آینده رشد ایرانی های این کشور بسیار بالاتر برود و جزو سه کشور اول قرار بگیرد. طبق آمار ثبت و احوال ایران، سالانه حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار ایرانی در کانادا تولد خود را ثبت می کنند و روند رو به رشدی دارند. به گزارش برترین ها براساس اطلاعات مربوط به سال ۲۰۰۸میلادی(۱۳۸۷شمسی) از اداره آمار کانادا، جمعیت ایرانیان مقیم کانادا ۴۱۲۹۰ نفر هستند که مسلما این آمار چندان دقیق نیست و تعداد ایرانی های کانادا بسیار بیشتر از این است. طبق آمارهای سازمان های مختلف در حال حاضر تعداد ایرانی های مقیم کانادا حدود ۳۰۰ هزار نفر است و فقط ۱۱۰ هزار نفر در ایالت اونتاریو زندگی می کنند که اکثر آنها به قشر برتر کانادا اختصاص دارند.
مهم ترین قشر مهاجر ایرانی به کانادا از دانشجویان هستند که اکثرا حداقل مدرک لیسانس دارند و برای مدارک بالاتر تحصیلی ترجیح داده اند به این کشور سفر کنند. باتوجه به اینکه در این کشور هزینه زندگی ایالت به ایالت با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند، دانشجویان ایرانی اکثرا ترجیح می دهند، زندگی خود را در شهرها و روستاهای دورافتاده شروع کنند و به همین جهت در شهرهای کوچک کانادا هم ایرانی های زیادی وجود دارند.
این شهرهای کوچک و روستاهای کانادایی پر است از ایرانی هایی که در ایران مدرک پزشکی عمومی خود را گرفته اند و حالا در این شهرهای دورافتاده، امتحان های سخت پزشکی را می گذارند تا شاید در پنج، شش سال بعد اجازه طبابت در کانادا را کسب کنند. در آن طرف ماجرا ایرانی های تورنتو از مرفه ترین مردم کانادا هستند که در بین خود کانادایی ها هم زبانزد هستند و بهترین خودروها و منازل متعلق به آنهاست./منبع روزنامه هفت صبح وبرترینها+اصلاحات مدیرسایت.
این سریال(مهاجرت نخبگان)همچنان ادامه دارد.
۶۲ درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی ایران به کشورهایی نظیر امریکا و کانادا مهاجرت کردهاند.
سایت مشرق در۱۴ تیر ۱۳۹۶ می نویسد:مهاجرت دانشآموزان تیزهوش به خارج از کشور که چندی پیش آغاز شده، نهتنها کاهش نیافته بلکه با توجه به بیآینده بودن میلیونها فارغالتحصیل دانشگاهها ابعاد تازهای نیز پیدا کرده است.
ترک کشور توسط دانشآموزان تیزهوش در دوران دانشآموزی معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در حالی به ترک کشور توسط دانشآموزان تیزهوش در دوران دانشآموزی اشاره کرده است که آمار سالهای گذشته نشان میدهد ۶۲ درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی ایران به کشورهایی نظیر امریکا و کانادا مهاجرت کردهاند.
از مجموع ۲۲۵ دانشآموز المپیادی که طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶ در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از۱۴۰ نفر معادل ۲/۶۲ درصد آنها هم اکنون در یکی دانشگاههای مطرح دنیا در امریکا و کانادا تحصیل میکنند.
انستیتو بینالمللی آموزش امریکا نهادی رسمی است که سالانه تعداد دانشجویان خارجی شاغل به تحصیل در این کشور را اعلام میکند؛ این انستیتو در آخرین بیانیهاش اعلام کرد در سال تحصیلی ۲۰۱۶ - ۲۰۱۵ تعداد دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در امریکا به ۱۲ هزار و ۲۵۶ دانشجو رسیده که پس از انقلاب اسلامی یک رکورد محسوب میشود.
در سال تحصیلی ۲۰۱۱ - ۲۰۱۰ تعداد دانشجویان ایرانی امریکا ۵هزار و ۶۲۶ نفر بود که این عدد در سال گذشته بیش از دو برابر شد. این افزایش باعث شد تا رتبه جمهوری اسلامی ایران در ارسال دانشجو به امریکا در سال ۲۰۱۶ به رتبه یازدهم کشورهای جهان برسد.
ایرانیان مقیم خارج ازکشور
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آمارجدید۰۴ اسفند ۱۳۹۹ پارسینه نوشت:دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور در گزارش سال ۱۳۹۹ خود اعلام کرد که در مجموع چهار میلیون و ۳۷ هزار و ۲۵۸ ایرانی در خارج از این کشور اقامت دارند که از این تعداد، یک میلیون و ۱۸۴ هزار و ۵۵۲ نفر (معادل ۲۹ درصد) مقیم کشورهای اروپایی هستند. پراکندگی قارهای ایرانیان مقیم خارج از کشور نشان میدهد که آمریکا اقامتگاه ۴۷ درصد آنهاست و اروپا دومین قارهای است که بیشترین تعداد ایرانیان مقیم خارج از کشور را در خود جای داده است.
دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور در گزارش سال ۱۳۹۹ خود اعلام کرد که در مجموع چهار میلیون و ۳۷ هزار و ۲۵۸ ایرانی در خارج از این کشور اقامت دارند که از این تعداد، یک میلیون و ۱۸۴ هزار و ۵۵۲ نفر (معادل ۲۹ درصد) مقیم کشورهای اروپایی هستند.
مطابق گزارش دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور که از نهادهای زیر مجموعه وزارت خارجه ایران است، بیشترین تعداد ایرانیهای مقیم اروپا با جمعیت ۴۰۰ هزار نفری ساکن بریتانیا هستند. پس از این کشور، آلمان به عنوان اقامتگاه ۳۱۹ هزار ایرانی قرار دارد.
سومین کشور اروپایی که بیشترین جمعیت ایرانیهای مقیم اروپا را در خود جای داده، سوئد است؛ ۱۱۶ هزار و ۷۷۰ ایرانی در این کشور اقامت دارند.
در میان کشورهای جهان، بیشترین تعداد ایرانیهای مقیم خارج از کشور با جمعیتی یک و نیم میلیون نفری، ساکن ایالات متحده آمریکا هستند. بریتانیا و کانادا نیز هر یک اقامتگاه ۴۰۰ هزار ایرانی است.
نام چهار کشور اروپایی بریتانیا، آلمان، سوئد، فرانسه در میان ۱۰ کشوری که بیشترین ایرانیان مقیم خارج از کشور در آنها اقامت دارند، به چشم میخورد که در مجموع ۹۲۵ هزار و ۷۷۰ ایرانی ساکن این کشورها هستند.
گزارش دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور همچنین نشان میدهد که افزون بر همسایههای غربی یعنی عراق و ترکیه که اقامتگاه ۲۳۷ هزار و ۵۶۰ ایرانی شده، سه هزار و ۹۵۰ ایرانی مقیم پاکستان و سه هزار و ۸۰۰ نفر نیز مقیم افغانستان شدهاند. آذربایجان و ارمنستان نیز هر یک اقامتگاه ۱۰ هزار ایرانی هستند. ۵۴ ایرانی نیز مقیم همسایه شمال شرقی، ترکمنستان شدهاند.
این گزارش حاکیست در قاره اروپا نیز مقدونیه با ۱۱ ایرانی، اقامتگاه کمترین تعداد ایرانیها در مقایسه با ۳۰ کشور این قاره است که ایرانیها به عنوان اقامتگاه خود انتخاب کردهاند. همچنین در میان ۲۹ کشور آسیایی که ایرانیها در آن اقامت دارند، کره شمالی با ۱ نفر، کمترین تعداد ایرانیهای مقیم خارج از کشور را در خود جای داده است. در بین ۳۲ کشور عربی و آفریقایی نیز که ایرانیها در آنها ساکن شدهاند، تنها یک نفر مقیم سیرآلئون است.منبع: دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور
تعقیبات نماز–گوش دادن به اخباررادیوهای خارجی(BBC)
وقت اخبار رادیو «بی بی سی »یک ربع به هشت شب بود که درتابستان، دقیقاً بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. امام درایوان منزلشان نمازمی خواندندخودم دیدم که حضرت امام همینکه نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن اخبار رادیو بی بی سی رفتند
و زمانی که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند.
با آن که ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقیّد بودند، اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند.
اینچنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.
امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه ریزی و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصی از شبانه روز را به عبادت و ذکر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه میپرداخت. قدم زدن و در همان حال ذکر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه اش بود. او در حالی که عمرش به نودسال نزدیک شده بود
یکی از پرکارترین رهبران سیاسی جهان به شمار میرفت که نشاط خدمت در راه تعالی جامعۀ اسلامی و حلّ مشکلات آن را هیچ گاه؛ حتی در سهمگین ترین حوادث از دست نمی داد.
امام خمینی،علاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی کشور و مطالعه دهها بولتن خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، او در چندین نوبت در شبانه روز تحلیلها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی زبان را گوش میداد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد .
منبع:گذری بر اعتقادات، آرمانها و هدفهای امام خمینی/سایت جماران
امام شبها که رادیوهای بیگانه را گوش می کردند، به محض آنکه
صدای موسیقی از رادیو بلند می شد آن را قطع می کردند. لذا همه افراد باید
مراقب باشند که خدای نکرده امام را به گونه ای تحلیل نکنند که بُعد عنایت
ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه
داده شود.
منبع:۲آبان۱۳۹۲فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جماران، حجتالاسلام سیدحسن خمینی صبح روز گذشته (اول آبان۱۳۹۲)در آغاز جلسه درس اصول خود در مدرسه دارالشفاء قم،
«حسین ایوبی صانع» می گوید : در دفترحضرت امام کار می کردم، ایشان در ایوان منزلشان نماز می خواندند، در ایام تابستان، وقت اخبار رادیو BBCیک ربع به هشت بود که دقیاَ بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. خودم دیدم که حضرت امام همین که نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن رادیو BBC رفتند و زمانی که اخبار مربوط به مسائل ایران و مسائل دنیا تمام شد رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند، با آنکه ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقید بودند ؛ اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند. آری اینچنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع تبلیغات دشمن را خنثی می کردند./ در پرتو خورشید صفحه ۲۸۸
نگارنده-پیراسته فر:«حسین ایوبی صانع»باشدکه کارهای «عکاس دفترامام خمینی» راانجام می داند وعکاس محافل ومجالس انقلابی بودند(تظاهرات ومجلس شورای اسلامی)
ایوبی: من از سال ۱۳۴۳ با شخصیت امامخمینی آشنا شدم و سخنرانی آن سال که هم منجر به تبعید امامخمینی-به ترکیه- شد من در آن حضور داشتم...بعد از انقلاب از سال ۱۳۵۸ دیگر خدمت امام بودم. من زن و بچه نداشتم و کلا در خدمت امام بودم! اینکه بگوییم عکاس امام ، زیاد مناسب نیست.
حسین ایوبی صانع:از طریق دفتر امام خمینی نیز آن زمان اعلام شد که دفتر هیچ عکاسی ندارد. در دفتر امام، بنده جارو میکردم، چای میریختم و ظرف میشستم، عکس هم میگرفتم. آقای« فتحی» عکسهای زیادی از امام میگرفتند ولی باز عکاس شخصی نبودم. البته اسم رمزی بود به اسم «طالب» که مسئول تمام عکاس های امام خمینی و سران سه قوه بود./۲۱ بهمن ۱۳۹۶تسنیم.
حضرت امام از ابتدا فردی انقلابی و آگاه به مسائل روز بودند. در دوره طلبگی که حجره ای در مدرسه فیضیه داشتند همه طلاب می دانستند که از ساعت یازده صبح به بعد کسی حق ندارد با ایشان ملاقات کند زیرا در این ساعت می بایست روزنامه های منتشره را مطالعه کنند.
خرید«روزنامه» از«نان شب» هم واجب تراست!
«آیت الله محمدآل اسحاق»می گوید:امام خمینی با آنکه روزی یک ریال شهریه می گرفتند(ماهی ۳ تومان)اما پول خرید «روزنامه ها »را مقدم بر خرید نان و پنیر و غدای روزانه می دانستند، و تا ظهر مشغول مطالعه مطالب سیاسی بودند، و بدین وسیله در جریان مسائل روز قرار می گرفتند، لذا زمانی که کاپیتولاسیون یا مسأله انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح شد،
ایشان (امام خمینی)،اطلاعات لازم راداشتند،واکنش مناسبی نشان دادند و لذا ضربه مهلک را در زمان مناسب به سر استکبار جهانی فرود آوردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر آیت الله محمدآل اسحاق در پرتو خورشید صفحه ۲۸۷( متولد۱۳۰۳،متوفی۲۱ دی ۱۳۹۴)منبع: مرکزتعلیمات واشنگتن بنقل ازمسطر شماره اول مخصوص حضرت امام+اصلاحات.خلاصه ای اززندگی مرحوم اسحاقی(پدرسردارشهیدابوالحسن آل اسحاق) رادرادامه خواهیدخواند
اطلاع از اخبار، زودتر از مسئولان ازطریق رادیوهای بیگانه
هاشمی رفسنجانی:بسیاری از مواقع خبرها از طرف دفتر امام خمینی به مسئولان داده می شد؛ مثلاً در جریان فرار بنی صدر، آقای فکوری (سرتیپ جوادفکوری،فرمانده نیروی هوایی ارتش ) خدمت امام آمد. امام پرسید: هواپیمایی که دیشب رفت، چه بود و کجا است؟
آقای فکوری گفت: طبق اطلاع دقیق الآن هواپیما روی آبهای مدیترانه حرکت می کند و معلوم نیست که کجا فرود می آید. امام فرمودند:
یک ساعت قبل هواپیما در پاریس نشسته است و بنی صدر و رجوی هم در آن بوده اند. از این نوع حوادث، خیلی زیاد بود که مسئولان خواسته اند خبری به حضرت امام بدهند اما ایشان با هشیاری، کاملتر از آن را به اطلاع آنان رسانیده اند.
/خاطرات هاشمی رفسنجانی
توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:درکتاب (خاطرات صادق) آیت الله صادق احسانبخش(نماینده ولی فقیه استان گیلان وامام جمعه رشت) مطلبی ازقول ایشان گفته شده که یک روزی عده ای -مأمورانی ازطرف امام- ازتهران آمدند گفتند برای پیگیری مسائل آستاراآمده ایم ،
معلوم شدکه امام خمینی ازBBCشنیده بودندکه درشهرستان آستارامردم تظاهرات کردند علیه حکومت …آقای احسانبخش می گوید با همراه گروه اعزامی رفتیم آستارا که متوجه شدیم فتنه منافقین بوده ومردم منطقه نبودند(مأنورتبلیغاتی بوده)
«امام همواره کوشش می کردند که علاوه بر گزارشات مسئولین ، اخبار صدا و سیما، مطالعه بولتنهای ویژه ، اخبار و تحلیل های روزنامه های غیر همسو ، از منابع مختلف دیگر نیز ، از اخبار و جریانات کشور مطلع شوند . »
به گزارش جماران، در خاطرات «دکتر عبدالحسین طباطبایی» آمده است:
سئوال امام بعدازبهوش آمدن،..«رادیوام کجاست؟»
عمل جراحی معده حدود ساعت ٨ صبح روز دوم خرداد ۶٨،اغاز شد وحدود ساعت ١٠:٣٠ صبح، با موفقیت به پایان رسید. با تمهیداتی که انجام شد هیچگونه اسیبی به قلب نرسید. اعضای خانواده و سران قوا با انتقال امام به بخش ویژه ، شادمان از نتیجه خوب عمل به دیدارشان رفتند. وقتی اثار داروهای بیهوشی تمام شد و چشمانشان را باز کردند ،قبل از هرچیز از زمان و وقت نماز ظهر پرسیدند. سوال بعدیشان این بود که« رادیو کجاست؟» تا اخبار را بشنوند !
امام همواره کوشش می کردند که علاوه بر گزارشات مسئولین ، اخبار صدا و سیما، مطالعه بولتنهای ویژه ، اخبار و تحلیل های روزنامه های غیر همسو ، از منابع مختلف دیگر نیز ، از اخبار و جریانات کشور مطلع شوند .
حتی «رادیواسرائیل »و رادیوبغداد راهم گوش می کرد.
یکی از اقدامات ایشان در این زمینه،شنیدن مداوم و منظم اخبار و تحلیلهای رادیوهای فارسی زبان بیگانه مانند رادیو بی بی سی ، رادیو بغداد و یا رادیو اسراییل بود، در میان این رادیو ها ،رادیو بغداد ،لحن بسیار بد و توهین امیزی داشت و معمولا اخبارش با دشنام به امام همراه بود. یک بار یکی از نوادگان که شاهد استماع امام به این رادیو بود به ایشان گفته بودشما چطور می توانید این حرفهای دروغ ودشنام و فحشها را تحمل کنید؟. امام با لبخند پاسخ داده بودند«گوش کردن به دشنامها و انتقادات بهتر از شنیدن تعریفهاست».
دکتر سید عبدالحسین طباطبایی، مسئول برنامه ریزی و هماهنگی اعضای تیم پزشکی معالج امام
امام خمینی و رادیو(BBC)
«محمدرضا اسدزاده»: امام خمینی رادیو (BBC) را همیشه سر ساعت و مرتب گوش میدادند.
امام کاملا به صداهای رادیوها آشنا بود. هنوز رادیو را باز نکرده، میتوانستند از روی صدا تشخیص بدهند که کدام -موج-رادیو تنظیم شده است.
«رییس شورای عالی ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان کشور»گفت:یک بار ایشان داشتند استراحت میکردند که مرا صدا کردند و رادیو را خواستند. یک رادیو بود که هفت تا موج داشت. گفتند این را روشن کن. من کار با این رادیو را بلد نبودم و خواستم بیرون بروم و از همکاران بپرسم. ایشان با لحنی مهربانانه گفتند: «کجا؟» نه به حالت دستوری. بلکه خیلی صمیمی گفتند: کجا میری؟ رادیو در دستم بود که اول اشاره به ولوم دستگاه کردند که روی کجا تنظیمش کنم. بعد اشاره به موج رادیو کردند و گفتند: «بیارین بیارین بیارین تا اینجا.» با همین لحن. بعد این دکمه سبز رنگ را فشار بدهید. وقتی دکمه را زدم گفتند لطفا بگذارید روی میز. جالب این بود که با وجود فاصلهشان، موج را دقیقا به من گفتند. چنان دقیق موج را نشان دادند که وقتی رادیو روشن شد صدا صاف و بیخش بود. این دقت امام برایم خیلی شگفتانگیز بود.
امام خمینی رادیوهای بیگانه را شش صبح گوش میدادند،. برخی مواقع میدیدم که زمان خواندن روزنامه یا شنیدن رادیو و دیدن تلویزیون، یادداشتهایی بر میداشتند.
تعقیباتی که امام خمینی بعدازهرنماز می خواندند/تعقیبات مشترک نماز
بعداز۳تکبیرآخرنماز،تسبیح فاطمه زهرا(س) وبعد..اعوذبالله من الشیطان الرجیم
* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ۱الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ۲الرَّحْمنِ الرَّحیمِ۳مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ۴إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ۵اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ۶صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ۷
* اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ۲۵۵بقره(ایت الکرسی)
* شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ۱۸آل عمران
* قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیر۲۶تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُق مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِساب ۲۶آل عمران
ودرپایان: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ ذوالجلال و الاکرام وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ
منبع:امام درسنگرنماز/ خاطره مسیح بروجردی.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمفاتیح الجنان شیخ عباس قمی ۳آیه سخره(۵۴و۵۵و۵۶سوره اعراف) نیزگفته شده وچنددعای دیگر:
* إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ۵۴ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ۵۵وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ۵۶اعراف
* بعد: ۳مرتبه این۲دعارامیگوییم(هرکدام۳بار بصورت جدا)
* سُبْحان رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ /۳مرتبه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لى مِنْ
اَمْرى فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ ارْزُقْنى مِنْ حَیْثُ اَحْتَسِبُ وَ مِنْ
حَیْثُ لا اَحْتَسِب/٣مرتبه
آنگاه بگو: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ ذوالجلال و الاکرام وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ.
آل اسحاق کیست؟
آیتالله شیخ محمد آل اسحاق،متولد ۱۳۰۳شمسی(فرزند مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم خوئینی و برادر مرحوم آیتالله حاج شیخ علی آل اسحاق) از شاگردان مبارز و انقلابی حضرت امام خمینی در نجف، تهران، قم بود ،حضوری فعالانه در مبارزه با رژیم ستمشاهی داشته،یکی ازشنکنجه گرانش درطول ۴سال زندان ساواک«کمالی»بودودردفاع ازانقلاب اسلامی نیزنقش بسزایی داشت.
«آیتالله محمد آل اسحاق»پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۶۱ به عنوان نماینده حضرت امام خمینی در استان مرکزی مشغول انجام مسئولیت انقلابی بود و بارها در جمع رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت.
«آیتالله محمد آل اسحاق» از سال ۱۳۶۵ به طور رسمی در حوزه علمیه قم به ترویج طب اسلامی پرداخت و پس از تربیت صدها شاگرد در این زمینه در موسسه «طب سنتی بوعلی» و معالجه و درمان هزاران بیمار پرداخت،سرانجام در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۴ در(سن۹۱سالگی)گذشت.(سن۹۱سالگی)
«شهید مهندس ابوالحسن آل اسحاق» فرزندِ آیتالله محمدآل اسحاق،است که همراهان وهمرزمان شهید مهدی باکری بود، این شهید فرماندهی سپاه تبریز ونیز معاونت عمرانی استانداری ایلام رادرپرونده اش دارد در عملیات بدر ، اسفند ۱۳۶۳ به شهادت رسید.
****
تعقیبات نماز-گوش دادن به اخباررادیوهای خارجی(BBC)
وقت اخبار رادیو «بی بی سی »یک ربع به هشت شب بود که درتابستان، دقیقاً بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. امام خمینی درایوان منزلشان نمازمی خواندند.
عکاس دفتر امام خمینی:خودم دیدم«حضرت امام خمینی همینکه نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن اخبار رادیو بی بی سی رفتندو زمانی که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند»
با آن که ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقیّد بودند، اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند.
حجت الاسلام علی اکبر آشتیانی (نفراول سمت چپ وسیدعلی خمینی-نوه امام خمینی) گفت:
حضرت امام در به دست آوردن اخبار حتی از رادیوهای بیگانه اهتمام داشتند تا جایی که اگر قبل از اذان صبح و بعد از مناجات و راز و نیازهای شبانه و نماز شب، وقتی باقی می ماند که می توانستند از بولتنهای خبری مختلف استفاده کنند، این کار را می کردند، حتی سه روز پس از عمل جراحی که حال حضرت امام رو به بهبودی گذاشته بود دستور دادند تلویزیون بیاورند تا از آن استفاده کنند
حسین ایوبی صانع:اینچنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.
امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه ریزی و نظم و انضباط بود.
امام خمینی ساعات مشخصی از شبانه روز را به عبادت و ذکر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه میپرداخت. قدم زدن و در همان حال ذکر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه اش بود.
او در حالی که عمرش به نودسال نزدیک شده بود یکی از پرکارترین رهبران سیاسی جهان به شمار میرفت که نشاط خدمت در راه تعالی جامعۀ اسلامی و حلّ مشکلات آن را هیچ گاه؛ حتی در سهمگین ترین حوادث از دست نمی داد.
«امام خمینی»علاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی کشور و مطالعه دهها بولتن خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، در چندین نوبت در شبانه روز تحلیلها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی زبان را گوش میداد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد .
منبع:گذری بر اعتقادات، آرمانها و هدفهای امام خمینی/سایت جماران.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب-متنوع- اظهارات مرتبطین باامام خمینی(خانواده،یاران واعضای دفترامام خمینی است،یکی ازآنهاکتاب(پرتوی ازخورشید)است واما همه این مطالب ازسایت جماران اخذکرده ام.
«حسین ایوبی صانع»:من در دفتر حضرت امام کار می کردم، ایشان در ایوان منزلشان نماز می خواندند، در ایام تابستان، وقت اخبار رادیو بی بی سی یک ربع به هشت شب بود که دقیقاً بین نماز مغرب و عشا واقع می شد،
عکاس دفتر امام خمینی گفت:خودم دیدم که حضرت امام همینکه نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن اخبار رادیو بی بی سی رفتند و زمانی که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند، با آنکه ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقید بودند؛ امّا از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند. آری، اینچنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند، و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.
«مرضیه حدیدچی»(خانم دباغ):توجه حضرت امام به مسائل ظریف از جمله شنیدن اخبار که برای اکثر افراد هنوز جا نیفتاده است و فکر می کنند اگر اتفاقی بیفتد بالاخره خبردار می شوند؛ اما حضرت امام علاوه بر شنیدن اخبار ایران که مرتب در جریان آن بودند، سر ساعت اخبار کشورهای دیگر را که به زبان فارسی پخش می شد، می شنیدند.
در «نوفل لوشاتو» برادرانی موظّف بودند تمام روزنامه هایی که در خارج از کشور در مورد ایران مطلبی می نوشتند ترجمه کنند، و همان شب به دست امام برسانند و ایشان وقت می گذاشتند و مطالب را می خواندند.
عضو دفترامام :امام خمینی همیشه یک رادیوکوچک داشت.
«محمدعلی انصاری»همیشه رادیو و تلویزیون در منزل امام بود و معمولاً یک رادیوی کوچک نیز برای استماع مذاکرات مجلس به همراه داشتند و در هنگام پخش مذاکرات مجلس یا نماز جمعه و مراسم دیگر مستقیماً از آن استفاده می کردند.
«حسین ایوبی صانع» عکاس امام خمینی وعکاس مبارزاتی در سالهای پیش از انقلاب میگوید: از دیدارهای امام با مردم و شخصیتها(مسئولین انقلاب) عکس میگرفتم و با مجلس شورای اسلامی هم همکاری نزدیکی داشتم. البته در زمانی من دوربین خود را گم کردم که امام دستور دادند برای من یک دوربین تهیه کنند.
«حجت الاسلام علی اکبر آشتیانی»علاوه برعضویت دردفترامام خمینی،رئیس عقیدتی ژاندارمری بود.
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر آشتیانی ـ دامت افاضاته
بدین وسیله جنابعالی به سمت ریاست ادارۀ عقیدتی ـ سیاسی ژاندارمری جمهوری اسلامی منصوب می شوید که ان شاءالله تعالی بر طبق موازین مقرره و هماهنگ با ادارۀ عقیدتی ـ سیاسی ارتش و شهربانی نیازمندیها را برطرف نموده و وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. بدیهی است تمام اعضای ژاندارمری با شما همکاری و هماهنگی لازم را خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را مسئلت دارم./ روح الله الموسوی الخمینی (۲۳ تیر ۱۳۶۳ )
«امام خمینی» برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می آیند و می فرمایند: «روزنامه ها چه شد؟..حتی بجای تعقیبات نماز،رادیوBBC گوش می دادند.
کتابهایی که رهبرانقلاب خوانده اند+مطالعه امام خمینی.
توصیه هایی که برای مطالعه«کتابخواتی»داشته اند.
مقام معظم رهبری: با خود کتاب همراه داشته باشید و از وقتهای اضافه خود برای کتابخوانی استفاده کنید.بهار۱۳۷۵
مقام معظم رهبری:کتابخوانی را جزء کارهای زندگی بدانید...به بهانه اشتغال و کارهای روزمره از مطالعه غفلت نکنید/دهه۶۰
رهبرانقلاب:جوانها وقتی دور هم مینشینند و دو ساعت سه ساعت جلسه دارند یه قرار بگذارند که از این جلسه ، نیم ساعت کتاب بخوانند./آبان۱۳۷۶
رهبرانقلاب:کودکان را به کتابخوانی عادت بدهید، این کار تا آخر عمر همراه با آنها خواهد بود...پدر و مادرها بچهها را از اول با کتاب مانوس کنند/دهه۷۰
دکترحداد عادل(پدرعروس رهبرانقلاب) درباره عادت کتابخوانی مقام معظم رهبری میگوید: ایشان در هر موضوعی که مخاطب بحث داشته باشد، کتابهایی را برای ارجاع به آنها معرفی میکنند، که بسیاری از این کتابها در کتابخانه شخصی معظمله نیز موجود است.
«سید مجتبی » دومین فرزند،داماد دکترغلامعلی حداد عادل است.
دکترحدادعادل می گوید: یکی از عادتهای کتابخوانی ایشان این است که با اتمام مطالعه کتاب، نظر خود را در حد یک صفحه درباره کتاب نوشته آن را بههمراه کتاب در قفسه کتابخانه قرار میدهند، بهگونهای که برای خواننده آگاهی از نظر ایشان درباره کتاب بهسرعت با خواندن آن کتاب امکان پذیر است.
رهبر انقلاب یک خواننده فعال کتاب هستند، مطالعه ایشان انفعالی نیست، ابتدا هر کتاب را ارزیابی میکنند، نیت و انگیزه نویسنده از نگارش کتاب، ترجمه، قلم و نثر کتاب و حتی ظاهر کتاب را نیز بررسی میکنند، میتوان گفت رهبر انقلاب با کتاب زندگی میکنند.
دکترحدادمی گوید: از خصوصیات ایشان در کتابخوانی، مداومت است. گذشته از مطالعات کاری در مورد موضوعات اساسی کشور،
ایشان نوعاً شبها پیش از خواب مطالعه میکنند؛ یک مطالعه سبک. این غیر از مطالعه سنگینی است که برای درس خارج فقه یا ایراد یک سخنرانی میکنند. مطالعه آخر شب برای ایشان در واقع برای رفع خستگی و بهعنوان تفریح ذهنی مطرح است. البته مطالعه سبک ایشان جزو مطالعات سنگین ماهاست!»./منبع:آذر ۱۳۹۲تسنیم
تسنیم دراردیبهشت ۱۳۹۸ازخاطرات مقام معظم رهبری اینگونه می نویسد:
آیت الله سیدعلی خامنه ای: از شش سال تحصیل در حوزه مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر میکنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعه کتابهای داستان و رمانهای مشهور جهانی و ایرانی. شاید من همه داستانهای «میشل زواگو» را که ده تا است، خواندهام. داستانهای «الکساندر دوما»ی پدر و پسر را هم خواندهام. همچنین تمامی یا بیشتر داستانهای ایرانی را نیز خواندهام. خواندن این داستانها و رمانها تأثیر محسوسی در ذهن و شیوه نگارش انسان دارد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«میشل زواکو »کیست؟
«میشل زواکو »متولد ۱۸۶۰ جزیره کُرس(جنوب شرقی فرانسه) یک منتقد ومبارز بود،تحصیلات دانشگاهی داشت واستاددانشگاه«وین»بود،امابعلت آثارمنتقدانه ای که داشته اورااز کالج اخراج می کنند،وی به پاریس می رودو«روزنامه» ای را منتشرمی کند،که درآن رسانه آثارش گُل می کند؛آثارش آنقدرتأثیرگذاربود که در سال ۱۸۹۰به زندان افکنده می شود،یکی ازویژگیهایش «اعتمادبنفس»بالایش بوده که درلابلای آثارش همین شجاعت ونترسی پیداست،میشل گاهی درمصاحبه هایش بامسئولین رده بالای مملکتی آنهارابه «ترسوبودن»متهم می کرد.
آثار «میشل زواکو »حدود۳۰عنوان است،کتابهایی که درایران چاپ شده غبارتنداز: نوستراداموس (جادوگر مرموز)،دو خواهر (۲ جلد)، شوالیه قهرمان، اشکهای دلقک (تریبوله)، صخره ی عشق، کاپیتان، بوریدان پهلوان برج نل، قصر سن پل، ژان دلاور،ملکه ایزابو، ملکه آن،حماسه عشق، رز ماری، شواله دسس، گلهای پاریس، پسر راسپوتین، لوئی سیزدهم (دختر شجاع)، لوکرس برژیا، فوستای مغلوب؛« پاردایانها ۱۰ جلداست». وسرانجام «میشل زواگو »در سن ۵۸ سالگی (۱۹۱۸ )درگذشت./پایان توضیحات مدیرسایت.
خاطرات رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای): سال ۱۳۳۶ چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتابهایی را هم که به آنها خیلی علاقه داشتم، بههمراه خود بردم. بعد به کتابخانه شوشتریّه نجف اشرف رفتم که اتّفاقاً بسیاری از کتابهای عمویم ــ سیّد محمّد ــ در این کتابخانه هست و موقوفه آنجاست. در آنجا کتابهایی را استنساخ کردم. سپس بههمراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم و از خرّمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتابها را بههمراه چند شناسنامه گم کردم. همه جا را زیر و رو کردم و هر جایی را گشتم، به انبارهای راهآهن رفتم و مدّتها در آنجا جستوجو کردم؛ امّا نتیجهای نداشت. پریشان و اندوهگین و افسوسمند به مشهد بازگشتم. دو سال بعد نامهای از یک راننده تاکسی به دستم رسید که نوشته بود: "من بستهای را که در اتومبیلم جا مانده بود، پیدا کردم، آن را باز کردم، امّا هیچ نشانی از صاحبش در آن نیافتم؛ فقط چند کتاب و شناسنامه در آن بود. دیدم صاحب شناسنامه، معمّم است؛ لذا از فردی معمّم در تهران پرسوجو کردم و او نشانی مسجد مشهد را به من داد". به این ترتیب کتابها به من بازگشت!
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: آیامقام معظم رهبری به عتبات مشرف شده اند؟
اولین سفرکربلا ۷ سالگی:در سال ۱۳۲۵شمسی در ۷ سالگی
رهبرانقلاب :«پدرم میخواست برود مکه. بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما] نتوانست گذرنامهاش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شبهای سختی گذراندیم... در بصره گمان میکردیم که دیگر تقریبا از خطر جسته[ایم]. منزل یکی از علمای آنجا وارد شدیم. یکی دو روز آنجا ماندیم. بعد بلیت گرفتند. رفتیم نجف..چند ماهی نجف بودیم،کربلا، کاظمین و سامرا رفتیم»
دومین زیارت کربلا ونجف درسن ۱۸سالگی
در سال ۱۳۳۶، به همراه مادر و برادر و تعدادی از بستگان برای دیدار با خویشاوندانی که ساکن نجف بودهاند عازم عراق میشوند. در شهر نجف در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور مییابند و«ازحوزه نجف خوشش می آیدکه قصداقامت درنجف را داشتند، ولی به دلیل مخالفت پدر پس از حدود دوماه به مشهد بازمیگردند.»
سومین دیدارناموفق کربلا
ساواک:«آشوبگراست،نبایدبرود!»
محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا میکند... اداره گذرنامه درخواست او را به ساواک فرستاد ونامه ساواک: «مشارالیه... از هر فرصتی برای تحریک مردم استفاده مینماید و پایبند به هیچ اصول و تعهدات خود-به حکومت شاه- نمیباشد،موافقت نمی شود.»/پایان توضیحات مدیریت سایت.
ادامه...کتابهایی که رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای) خوانده اند
«کتاب «دن آرام» شولوخوف
«کتاب «دن آرام» شولوخوف را خوانده ام که کتاب خوبی است اما کتاب «گذر از رنج ها» از آلکسی تولستوی در به تصویر کشیدن انقلاب، بهتر است.»
کتاب «دن آرام» نوشته میخائیل شولوخوف
کتاب «دن آرام» نوشته میخائیل شولوخوف از آثار جاودانه ادبیات جهان به شمار می رود که به شیوه رئالیزم اجتماعی به نگارش درآمده و رویدادهای یک دوره بسیار با اهمیت از تاریخ مردم روسیه را بازتاب می دهد،(درباره انقلاب اکتبر۱۹۱۷ روسیه =مهر۱۲۹۶)
«به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمان های طول تاریخ را نخوانده ام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خوانده ام که مربوط به حوادث قرن های گوناگون هم هست. بعضی رمان های خیلی قدیمی را هم خوانده ام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خوانده ام. امیرارسلان هم خوانده ام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خوانده ام. وقتی نگاه می کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچکس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم … من می گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان نویسی، در عالم کتاب نویسی. واقعاً یک معجزه است … زمانی که جوان ها زیاد دور و بر من می آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته ام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»
در دیدار با خانواده شهید مطهری «یک وقت به یکی از این آقایان اهل قلم و ادبیات که می گفت می خواهم شرح حالی از امام بنویسم گفتم، اگر می خواهی از امام شرح حالی بنویسی حتماً کتاب «مهاتما گاندی» را که «رومن رولان» نوشته بخوان. انصافاً «رومن رولان» در تصویرسازی آدم فوق العاده ای است.
هم در رمان هایش این طور است. هم در شرح حال هایش، «رومن رولان» یک، دو سه رمان بزرگ خوب دارد که از لحاظ داستانی، در حدّ رمان های درجه یک دنیا نیست اما از لحاظ تصویر و توصیف... به خصوص تبیین آن خصوصیات روانی و فکری چیز فوق العاده ای است...راجع به گاندی من خیلی کتاب خوانده ام اما هیچ کدام به خوبی این کتاب نبود. نویسنده مدت کوتاهی به هند رفته و شخصیت گاندی را ـ شخصیت معنوی او را ـ اندازه گیری کرده و با بهترین بیانی توصیف نموده است...»
در دیدار با برخی امامان جمعه در دی ماه ۱۳۸۰ در خصوص کتاب «لذات فلسفه» ویل دورانت گفته اند: «حتی در مطالب جدی هم می شود از کارهای هنری و ذوقی استفاده کرد. من یکی از مثال های خوبی که در این زمینه در نظر دارم، کتاب «لذات فلسفه»ی ویل دورانت است که مرحوم دکتر زریاب آن را بسیار عالی ترجمه کرده است.
در این کتاب «ویل دورانت» مطالب فلسفی غرب را با ذوقی ترین بیان ها مطرح کرده است. این کتاب مثل شعر می ماند و انسان وقتی آن را مطالعه می کند، اصلا نمی فهمد این کتاب فلسفه است. هم نویسنده و هم مترجم، خیلی عالی و با ذوقی زیبا و هنری، یک کتاب فلسفی را مثل یک لقمه چرب و نرم و شیرین، در دهان خواننده می گذارند....
رهبر انقلاب در دیدار دست اندر کاران «هفته کتاب» در سال ۱۳۷۵ تاکید کرد: «قیمت این کتاب «جان شیفته» رومن رولان به مراتب از این بیشتر است؛ هم تاریخ است، هم ادبیات است، هم اخلاق است، هم هنر است؛ این کتاب همه چیز است، این کتاب را من سالها پیش خوانده ام... »
این در حالی است که رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۵و در جریان بازدید از سالن ۷ نمایشگاه کتاب، هنگام بازدید از غرفه نشر ناهید ـــ ناشر غالب آثار م.الف به آذین ـــ خطاب به مسئول غرفه گفتند: سلام مرا به آقای به آذین برسانید. ایشان در گفتگویی کوتاه با مسئول غرفه «به آذین» را مترجمی قوی با آثاری ارزشمند چون «جان شیفته» دانستند و به مزاح پرسیدند: «حق الترجمه ایشان را تمام و کمال می دهید یا نه؟»
«این کتاب، کتاب بسیار خوبی است. در مراجعاتی که داشته ام، آن را از همه ی آنچه در این موضوع دیده ام بهتر یافتم. این فقط یک کتاب لغت نیست؛ یک موسوعه و دائرةالمعارف قرآنی است. بلکه در آن اقوال و آراء بسیار -آن هم به تفصیل- نقل شده و در آخر هر بحث هم، تحلیل هایی افزوده شده است. اسم معجم برای این کتاب، کوچک است. این کتاب، کتاب با ارزش و مفیدی است که همانند آن را نداریم. حتی اهل سنت -مخصوصاً مصریها که کارهای زیادی در این زمینه دارند- مانند این را ندارند. چند دوره از آن را برای کتابخانه های مهم مثل کتابخانه الازهر بفرستید.»
کتاب« آب هرگز نمی میرد» سردار میرزامحمد سُلگی
«سلام بر یاران حسین (علیه السّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه هایی چون سُلگی و خوش لفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم. ..
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی مقام علی چیت سازیان نیز دارای همین برجستگی ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.»
کتاب«همپای صاعقه»گل علی بابایی و حسین بهزاد
رهبر انقلاب پس از مطالعه کتاب «همپای صاعقه» ـ کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در زمان سردار حاج احمد متوسلیان ـ تقریظی بر این کتاب زدند و در این یادداشت نوشتند:
«بسم الله الرحمن الرحیم این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن می توان ده ها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافت های حیرت انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتح المبین و بیت المقدس پدید آمده و برترین های هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه ی نمایشگاه بی نظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان می دهد.
این مردان بزرگی که نام آن ها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما می گذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آن ها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد. در روز و شب هایی از آبان و آذر ۱۳۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد.»
کتاب«دختر شینا »خاطرات خانم قدم خیر محمّدی کنعان
رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشتند: «رحمت خدا بر این بانوی صبور و با ایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامه ی جهاد دشوارش باز دارد. جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.»
کتاب« فرهنگ جبهه » سید مهدی فهیمی
رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه در دی ماه سال 70 در خصوص مجموعه فرهنگ جبهه گفتند: «وقتی که جلد اول فرهنگ جبهه درآمد، طبعاً به طور عادی، مثل بقیه منشوراتی که پیش من می آوردند، نشستم آن را خواندم. این کتاب از بس مرا جذب کرد، تا آخرش خواندم؛ بعد دیدم این کافی نیست؛ به خانه بردم و گفتم همه بنشینید این کتاب را بخوانید؛ گفتم این کتاب اصلاً باید در فضای خانه ها باشد و همه باید آن را همیشه داشته باشند.»
کتاب«آن ۲۳نفر»احمد یوسف زاده
«در روزهای پایانی ۱۳۹۳ و آغازین ۱۳۹۴ با شیرینی این نوشته ی شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظه ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده ی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه ی این زیبائیها، پرداخته ی سرپنجه ی معجزه گر اوست درود میفرستم و جبهه ی سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»
«روز و شبی چند در لحظه های پیش از خواب، در فضایی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه هایی که افسانه وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است. له الحمدالحامدین ابدا لآبدین.
بیشتر فضیلت هایی که تاریخ انسان را زیور بخشیده و آرایش داده و مشعل و راهنمای افراد بشر شده است. محصول لحظه پرباری از زندگی یک یا چند انسان است. صبر، زهد، امتناع، گذشت، شجاعت، صدق، ایثار، و همه فضایل بشر که در سرگذشت او می بینیم از این قبیل است. هزاران لحظه پربار در هر روز و شب حماسه هشت ساله ملت ایران مکنون است و هر که با نگاهی هنرمندانه آن ها را ببیند و با قلمی هنرمندانه آن را ثبت و ماندگار کند و پیش از این ها، با توفیقی الهی به این همه دست یافته باشد، مشعل رهروان معراج انسانی را جان مایه و فروغ بخشیده است و این کتاب و نویسنده اش در آن زمره اند.»
کتاب «من زنده ام» خاطرات دوران چهار ساله ی اسارت خانم معصومه آباد در زندان های رژیم بعث صدام است. روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز و با بیان بخش های مهمی از نوجوانی وی ادامه پیدا می کند. رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشتند: «کتاب را با احساس دوگانه ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه ی یادها و خاطره های مجاهدان و آزادگان، ذخیره ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی ها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشته هائی است که ترجمه اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.»
رهبر انقلاب درباره این کتاب تاکید کردند: «بچّه های همدان؛ بچّه های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی ادّعا؛ یاران حسین (علیه السّلام)؛ یاوران دین خدا. . و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور. . و آنگاه فضای معنویّت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. . اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکش تر میسازد.
راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزرده ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه دیدگان است. بر او و بر همه ی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان شاء الله... درباره ی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه ی کتاب یک غزل به تمام معنی است.»
حضرت آیت الله خامنه ای در یادداشتی کوتاه بر کتاب داستانی «تن تن و سندباد» که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشته اند: «من هم همین قصّه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخه ی این کتاب را به همه ی بچه ها بدهم.»
رهبر انقلاب درباره این کتاب نوشته اند: «سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه های اسارت، یکی از شگفتی های دفاع مقدّس است؛ ماجراهای پسربچّه ی سیزده چهارده ساله ای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت در برابر مأموران درنده خوی بعثی را با رفتار و روحیه ای اعجاب انگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است.
دلْ بر مظلومیّت او میسوزد ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمیکشد؛ این نیز بخشی از معجزه ی بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانه های خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتابهای مشابهی است که خوانده ام. به هرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود. خوب است سست پیمان های مغلوب دنیاشده، نگاهی به امثال این نوشته ی صادقانه و معصومانه بیندازند، شاید رحمت خدا شامل آنان شود.»
مقام معظم رهبری درباره «خداحافظ کرخه» تقریضی نوشته اند و در آن آورده اند: «این کتاب شیرین و ساده، زندگی و احساس و جهت گیری های بسیجی را به خوبی تشریح می کند. نویسنده، که خود یک بسیجی با همه بار فرهنگی این کلمه است، با بیان بعضی از جزئیات به ظاهر کم اهمیت، آن امر مهم را تصویر و ترسیم کرده است. با اینکه جوانی کم سن و سال است، بسی پخته تر از عمر خود می نویسد و می اندیشد. گاه در نقل حوادث، تسلسل طبیعی و منطقی رعایت نشده است. باری این یکی از کتاب های خیلی خوب در مجموعه خاطره هاست.
«لشکر خوبان» کتاب خاطرات آقای مهدیقلی رضایی از واحد اطلاعات عملیات لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس است که توسط خانم معصومه سپهری به رشته ی تحریر در آمده است.
رهبر انقلاب اسلامی پیش از این در حاشیه یکی از دیدارهایشان فرموده بودند: «این کتاب لشکرخوبان پر است از اعجاب و عظمت ناگفته ی رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ. در ایامی که این کتاب را می خواندم، بارها و بارها متأثر شدم.»
مقام معظم رهبری در یادداشتی درباره این کتاب گفته است: «از این نوشته عطر اخلاص به مشام می رسد و چه زیباست که روایت صحنه هایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد. نویسنده، فروتنانه خود را غالباً در پشت یاران شهیدش پنهان کرده است. خوشا به حال این جوانان نورانی که در یکی از استثنایی ترین فرصتهای الهی در تاریخ، بیشترین بهره را بردند و به مدد اراده و ایمان و فداکاری، به مدارج عالی انسانی، رسیدند. این کتاب همچنین به خاطر شیرینی زبان روایتش و طنزی که در خیلی جاها نمک نوشته کرده است. از بعضی دیگر از خاطره های مکتوب، خواندنی تر است، باید ترجمه شود».
در یادداشت رهبری می خوانیم: «از این چهار نوشته، سومی را که به قلم شهید سید محمد شکری است قبلاً در جزوه ی مستقل خوانده بودم. از اولی هم که به قلم شیوا و سرشار از صفای شهید سمندری است، ذکر در «حنابندان» قدمی ـ که یکی از شیواترین نوشته های مربوط به جبهه است - رفته بود و با آن آشنائی دورادوری داشتم. آن را خواندم و حقیقتاً محظوظ شدم. خدا این هر دو شهید را در سرادق ملکوت، همنشین اولیاء فرماید. نوشته ی کمال سپاهی هم شیرین و خواندنی است هرچند آن جاذبه ی دو نوشته ی دیگر را ندارد. درباره ی نوشته ی آخر هم، دو سه جمله در ابتدای آن نوشته ام. خداوند به همه شان جزای خیر بدهد.»
در یادداشت رهبری برای این کتاب آمده است: «شرح خاطرات طلاب رزمنده ی جوان که ضمناً شرح گوشه هائی ـ هرچند کوتاه ـ از مجاهدات معصومانه ی آنان نیز هست، در این کتاب با قلم و تقریری شیوا به نگارش آمده است. این شیوه ی نوی است که روایت از کسی و تقریر از کس دیگری باشد. این قلم اگر پخته تر شود، بسی شیواتر خواهد شد.
خیلی از خواندن این کتاب محظوظ شدم، چون روحانی در این کتاب درس دین و معرفت را در خطرناکترین جاها می دهد و در آزمایش های دشوار زندگی با مردم شریک میگردد. این طلبه های جوان و خوش روحیه اند که اگر مدارج تحصیلی را طی کنند رهبران برجسته ی باب انقلاب و جمهوری اسلامی خواهند شد و روحانیون پرچمدار دین زندگیساز. . حوزه ی علمیه بیشک از پرورش چنین طلاب و روحانیونی به خود می بالد و احساس رضایت از انجام وظیفه ی تاریخی خود ـ که همواره بدان موفق بوده است ـ می کند.
تصادف جالبی بود که توفیق مطالعه ی این کتاب در ایام 15 شعبان و مابعد آن که به زیارت قم رفته بودم، دست داد.»
بنابر این گزارش، در این یادداشت که در حاشیه کتاب درج شده است، آمده است:
«بسم الله العزیز جمع آوری خاطرات پراکنده به این شکل می تواند زوایای متعددی از اوضاع جنگ در ماه های اول را روشن سازد، و این از عهده ی یک گزارش جامع که به قلم یکنفر باشد خارج است. البته در این نوشته ها خبرهای ضعیف و مبتنی بر گمان یا مبالغه و امثال آن هم متصور است لکن در مجموع، تصویر جامعی از قضایا را می توان از آن بدست آورد.
بخش آخر که به قلم اسرای عراقی است، بعکس، کاملاً بی فائده و خالی از ذکر جزئیات و وقایع جنگ است و در آن به تکرار کلیات مکرر، اکتفا شده است. البته من بیش از سه چهار گزارش آن را نخواندم. به هر حال این کتاب (بخش اولش) کتاب سودمند و ممتی است.
آن را در ساعاتی از شب ها و روزهای دهه ی اول و دوم ماه رمضان ۱۴۱۲ مطالعه کردم. اسفند ۱۳۷۰»
در یادداشت رهبر انقلاب برای این کتاب می خوانیم: «از این کتاب، آخرین نوشته، یعنی تپه های لاله سرخ از همه شیرینتر و دقیقتر است. نوشته ی شهید هم که طلوع دوباره نام گرفته، عطر شهادت و اخلاصش محسوس است. . و هر سه نوشته یادبودهای با ارزش از جنگ و ایثار هشت ساله است. در نوشته ی حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحمل طلب نیروهای دیده بان بخوبی تشریح شده است. خدایا بهترین پاداش خود به صالحان را به این جوانان پاک عطا کن. . و ما را نیز از آن عشق و اخلاص سهمی عنایت فرما آمین.
رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 1370.12.10 بعد از مطالعه این کتاب یاداشتی بر آن نوشته اند: «این کتاب مرا باز در شور و حال حسرت آلود زیارت خانه خدا و حرم رسول الله (ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم ـ از سالهای دور جوانی ـ هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافته ام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بی معرفتی، با رغبت و یا حتی از سر سیری، آسان می توانست در خط حج قرار بگیرد... و من نمی توانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حمله دار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمی توانست و جرأت نمی کرد نام مرا در فهرست حاجی های خود ـ چه رسد به عنوان روحانی کاروان ـ بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود... و این امید، اگرچه با حج ده روزه سال 58 که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزنده تر و مشتعل تر شد... در سالهای ریاست جمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم... اما امروز...؟ شور و اشتیاقی بی سکون و امیدی تقریباً فرو مرده...تنها تسلا به خواندن اینگونه سفرنامه ها یا شنیدن آنها است که خود بازافزاینده ی شوق نیز هست. این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده! زیارت قبول...»
رهبر انقلاب به مناسبت بعثت نبی اکرم (ص) ضمن نقل خاطره ای از رهبرانقلاب، سه منبع پیشنهادی ایشان برای مطالعه زندگی پیامبر (ص) را معرفی کرده است. رهبرانقلاب تاکید کردند: «صرف اینکه بنشینیم، بگوئیم آیه ای نازل شد و جبرئیلی آمد و پیغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشویم که کی ایمان آورد و کی ایمان نیاورد، مسئله ای را حل نمیکند.
مسئله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همه ی حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر است - درس بگیریم. همه ی این بیست وسه سال درس است. من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه ی این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است... جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.
یک کتابِ خوبِ فراموش شده برای مطالعه ی زندگی پیام اعظم(ص)؛ «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه ی سه جلدی است؛ کتاب هایی از جلال الدین فارسی که در دهه ی شصت منتشر شد و انتشارات «انجام کتاب» آن را چاپ کرده است.»
منبع:بنقل از رسانه حوزه
مدیریت سایت-پیراسته فر:وامااینکه جناب آقای قرائتی گفته اند:سال به سال رادیووتلویزیون نمی بینندالااخبارکوتاه.و یک امام جمعه ای-تهران-که درخبرگان هم حضوردارند،می گویند«من تلویزیون نگاه نمی کنم،وقت ندارم!».یادبگیرندکه داشتن افق های فکری وسیع وآگاهی های همه جانبه چگونه حاصل می شود.
«غُصه حوردن» رهبرانقلاب ازعدم توجه مردم به مطالعه وکتاب «کتابخوانی»
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهاى بشرى نمىدانند!-باید-مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایى که جزو کارهاى معمول انسان است-باشد-، اما-مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست!
سرانه مطالعه درکشور ۱۸۲ دقیقه
براساس اظهارات سیدعباس صالحی(وزیر فرهنگ و ارشاد) در آیین گشایش هفدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز۲۹مهر۱۳۹۸: سرانه مطالعه درکشور -ایران-روزانه: ۱۸۲ دقیقه است(۱۳ دقیقه کتاب + ۱۶۹ دقیقه اینترنت)،البته ادعیه وقرائت قرآن دراین آمارلحاظ نشده است.
تامجبورنشوند،نمی خوانند!
یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید استاد در مدرسه-ودانشگاه- از آدمبخواهد؛ یا باید بخواهد در جایى سخنرانى کند- تا موجب شود که مطالعه کند!
واقعاً خدا مىداند من وقتى به یاداین مسائل می افتم- و این چیزى است که تقریباً هیچوقت از یادم نمىرود- اینکه «مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند» به قلب من فشار مىآید!.
۲۹ بهمن۱۳۷۰در دیدار رهبری با اعضاى گروه اجتماعى صداى جمهورى اسلامى .
مدیریت سایت-پیراسته فر:وامااینکه جناب آقای قرائتی گفته اند:به مردم می گوید(مخاطب کتابداران)شمانیازی به هیچ کتاب-مطالعه-ای ندارید الاقرآن..من سال به سال رادیووتلویزیون نمی بینندالااخبارکوتاه.و یک امام جمعه ای-تهران-که درخبرگان هم حضوردارند،می گویند«من تلویزیون نگاه نمی کنم،وقت ندارم!».یادبگیرندکه داشتن افق های فکری وسیع وآگاهی واشراف همه جانبه به محیط پیرامونی چگونه حاصل می شود.
مطالعات امام خمینی:
مام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان می دیدم. گاهی اوقات می شد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می رفتیم، می دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمی شدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می رفتند. /فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60
امام خمینی کتابهای تاریخی وداستانی مطالعه می کرد
این روزها امام نمی رسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی که من گفته ام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه کتاب می خواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب می آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر داستانهای معروف را خوانده اند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتاب های تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! می خواهم بگویم امام از این سبک چیزها می خواندند./حجةالاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60، ص 24
امام خمینی کتابهای مؤلفان ضددینی رامطالعه می کرد
امام خیلی مطالعه می کردند. شاید بتوانم بگویم که همۀ کتابهای کسروی را مطالعه کرده بودند. همه کتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع که مطالعه مجلات و مقالات روزنامه ها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. /آیت الله صادق خلخالی.
امام خمینی خیلی ازکتابهای نویسندگان معروف رامی خواند
امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می کنند که چشمشان خسته می شود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا تهران می آمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه می کردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه می کردند درمی آمد. اکثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند و تاریخ مشروطه را خوب می دانند./حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – دلیل آفتاب، ص 163
مطالعه مستمر«روزنامه ها»راداشت.
امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می آیند و می فرمایند: «روزنامه ها چه شد؟»/حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50، ص 27.
مطالعه امام خمینی «فقط قرآن وتفسیرنبود»
مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه کار امام است و گاهی امام مطالبه این نوع کتابها را می نمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده می کنند.
امام خمینی همیشه درمطالعه بود
در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب، ایشان را می دیدیم./فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 164
مدیریت سایت-پیراسته فر:وامااینکه جناب آقای قرائتی گفته اند:سال به سال رادیووتلویزیون نمی بینندالااخبارکوتاه.
تعقیبات نماز–گوش دادن به اخباررادیوهای خارجی(BBC)
وقت اخبار رادیو «بی بی سی »یک ربع به هشت شب بود که درتابستان، دقیقاً بین نماز مغرب و عشا واقع می شد. امام درایوان منزلشان نمازمی خواندندخودم دیدم که حضرت امام همینکه نماز مغربشان تمام شد، برای گوش کردن اخبار رادیو بی بی سی رفتند
و زمانی که اخبار مربوط به ایران و مسائل آن تمام شد، رادیو را بستند و نماز عشا را شروع کردند.
با آن که ایشان به نماز اول وقت و تعقیبات و مستحبات آن بسیار مقیّد بودند، اما از شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه هم غافل نبودند.
اینچنین بود که حضرت امام به اوضاع سیاسی کشور مسلط بودند و از سخنان مسموم دشمن آگاه می شدند و به موقع پادزهر لازم را می ریختند و تبلیغات دشمن را خنثی می کردند.
امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه ریزی و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصی از شبانه روز را به عبادت و ذکر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه میپرداخت. قدم زدن و در همان حال ذکر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه اش بود. او در حالی که عمرش به نودسال نزدیک شده بود
یکی از پرکارترین رهبران سیاسی جهان به شمار میرفت که نشاط خدمت در راه تعالی جامعۀ اسلامی و حلّ مشکلات آن را هیچ گاه؛ حتی در سهمگین ترین حوادث از دست نمی داد.
امام خمینی ریالعلاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی کشور و مطالعه دهها بولتن خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، او در چندین نوبت در شبانه روز تحلیلها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی زبان را گوش میداد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد .
منبع:گذری بر اعتقادات، آرمانها و هدفهای امام خمینی/سایت جماران+اندکی ویرایش وپردازش.
آیت الله طالقانی(پرتویی ازقرآن)+سیدفطب(تفسیرفی ظلال القرآن)+علی محمدافغان(شوهرآهوخانم)+آیت الله قربانی(ترجمه الغدیر)+هاشمی رفسنجانی(تفسیرقرآن)+ابن سینا(کتاب درمان قولنج والهیات) ،آیت الله محمدسعیدحکیم ،فلسفه ومنطق رادرزندان نوشتند.+جواهر لعل نهرو،مارکوپلو،لودویگ ویتگنشتاین،ویلیام سیدنی پورتر،میگل سروانتس.
سیدقطب «تفسیر فی ظلال القرآن» رادرزندان نوشت.
سیدقطب پس از عضویت در جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا عضو مکتب ارشاد، سپس در جایگاه رئیس هیأت تحریریه نشریه اخوان المسلمین منصوب شد. مقالات تند و صریح او در این نشریه و روزنامه هاى دیگر، سبب شد تا وى در سال ۱۳۳۳شمسی، به همراه حسن الهضیبى دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شود.
«سیدقطب» تفسیر نفیس فى ظلال القرآن را در زندان نگارش کرد. پس از ۵سال محکومیت، سید در زندان بیمار شد و بعلت وخامت جسمانی؛ با توصیه کردند عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق ،وساطت جمال عبدالناصر(رئیس جمهورمصر)سیدقطب از زندان آزاد شد. عبدالسلام عارف پیغام را فرستاد و به واسطه این پیغام، سیدقطب در سال ۱۳۴۳شمسی از زندان آزاد شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بیوگرافی سیدقطب:
سیّد قطب بن ابراهیم متولد۱۲۸۵، مصر(صاحب تفسیر«فی ظلال القرآن»)،وی تحصیلکرده دانشگاه امریکابوده واما دردولت-آموزش وپرورش-مصرمعاون وزارت بود که بعلت انتقادات عذرش خواسته شد وبعدهابه «اخوان المسلین»پیوست وسرانجام بخاطرفعالیت-مقالات تند- درهمین تشکیلات ،۱۸مرداد۱۳۴۵اعدام شد(شهید).
کتابهایی که ابوعلی سینا درطول ۴ ماه زندان نوشته است:
اولین امام جمعه ایران،بعدازپیروزی انقلاب«آیت الله سیدمحمودطالقانی»(متولد ١۲٨٩ -وفات شهریور ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ )،« پرتوی از قرآن» را در «زندان» نوشته است.
آیت الله طالقانی، جلد اول «پرتوی از قرآن» را در مرداد سال ۱۳۴۲، پس از نوشتن مقدمه ای برای چاپ به بیرون از زندان فرستاد. خصیصه بارز این تفسیر اعتنا به مسایل علمی ،« انطباق اطلاعات عادی علمی با بعضی آیات قرآنی است».
خصیصه بارز این تفسیر اعتنا به مسایل علمی ،« انطباق اطلاعات عادی علمی با بعضی آیات قرآنی است».
البته مسایل اجتماعی مخصوصاً سیاسی، خلاف مسایل علمی و اخلاقی، برعکس آن چه همه گان تصور می کنند و انتظار دارند. در پرتوی از قرآن چندان زیاد نیست که یک مقدار از آن مربوط به سانسور، چه سانسور هنگام تحریر و چه سانسور هنگام طبع و انتشار اولیه این اثر است. البته از آن جا که غالب بخش های پرتوی از قرآن در زندان تالیف شده، کمبود منابع گوناگون اعم از تفسیری یا حتی علمی که ورد علاقه خاص نویسنده بوده، احساس می شود.
تألیف درزندان ابوغریب
درزندانهای رژیم صدام،داشتن کاغذممنوع بود.
«دکترصفاءالدین تبرائیان»یکی ازنویسندگان مبارزعراقی می گوید:
دکترسیدعبدالهادی حکیم (پسر آیتالله سیدمحمدتقی حکیم) برای من نقل میکرد و میگفت:
در زندان، «آیتالله سیدمحمدسعید حکیم» بر روی کاغذهای سیگار یک دوره علم اصول فقه تحریر کرد. میگفت ما برای اینکه بتوانیم قلم درست کنیم کلی معضل داشتیم. می گفت «من در زندان یک دوره منطق و یک دوره فلسفه نوشتم.»
آقای «آسید ریاض حکیم» گفت من طی مدت زندان یک مبحث کامل اصول دین تدریس کردم. می گفت مجموعهای از پرسشها بود که درون زندان جمعآوری کردیم و عنوانش را گذاشتیم ۵۰۰ مسئله فقهی. یک بحث اساسی در مورد نهضت حسینی، مبحثی پیرامون امامت و در مورد« عصر فتنه» تهیه کردیم. همین طور درمورد صلح امام حسن(ع)، سیره پیامبر، رویارویی اهل بیت با حاکمیت جور، درباره اسلام اصیل، درباره دعا و..... در این مدت هشت سال و چند ماه به زندانیان تدریس میکردیم. می گفتند برخی از زندانیان جرمشان این بود که در کلاس درس ما حاضر میشدند و حتی به این جرم آنها را اعدام کردند.
علی محمد افغانی، نویسنده رُمان «شوهر آهو خانم» این رمان را در زندان نوشته است. او که از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸. در زندان بوده، اولین رمانش را در همین دوران نوشته است. نوشتن این کتاب به گفته خود نویسنده ۳ سال طول کشیده است. خود او در ورد تجربه ا از نوشتن یک رمان در زنان می گوید: «زندان مکانی برای تمرکز حواس نبود. در بندی که ما بودیم حدود ۱۳۰ زندانی وجود داشت و در هر اتاق هم ۵،۶ زندانی، و لذا جایی برای تمرکز نبود.
مدتی می نوشتم و بعد باید کمی کار را تعطیل می کردم تا شاید شرایط برای نوشته دوباره فراهم شود. خودم هم می دانم که شوهر آهو خانم ارتباط بسیار نزدیکی با واقعیت های روحی، روانی و تضادهای جامعه دارد و بیان گر انقلابی است که در یک خانواده کوچک به وجود آمده و من آن را حس کرده بودم و شناختم، به همین دلیل کتاب مطرحی است، طوری که در اثار نویسنده گان خارجی هم شما چنین چیزی نمی بینید.» با این تعبیر، او برای نوشتن این کتاب، نظم و ترتیب خاصی نداشته؛ زیرا نوشتن او تابع مسایل زیادی بوده؛ مسایلی که خاص زنان است.
«افغانی» نمی توانست در زندان راحت بنویسد.باید کاری می کرد تا نگهبان ها متوجه نشوند که او در حال داستان نوشتن است.
به همین خاطر موقع نوشتن این رمان، یک کتاب انگلیسی باز می کرد و جلوی چشمش می گذاشته تا نگهبان ها فکر کنند که او دارد این کتاب را می خواند و ترجمه می کند. عادت های نویسنده گی او در زندان هم تابع همین شرایط بوده است. شب ها به اتفاقات رمان و شخصیت ها فکر می کرد و روزها می نوشت. گاهی برای این که یادش نرود به چه چیزهایی فکر کرده، حوادث و اتفاقات را به صورت خلاصه یا رمزی روی دیوار کنار تختش می نوشت.
توضیح مدیریت سایت -پیراسته فر:علی محمدافغانی کیست؟
«علی محمد افغانی» متولد ۱۱ دی ماه ۱۳۰۳ در شهر کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. افغانی عضو سازمان نظامی حزب توده ایران بوده که در سال ۱۳۳۳ دستگیر شده و در دورهٔ پهلوی ۵ سال را در زندان به سر برده است. وی هم اکنون در آمریکا زندگی میکند.
«آیت الله زین العابدین قربانی»، فرزند غلامحسن، در سال ۱۳۱۲ آستانه اشرفیه- ازاوائل انقلاب امام جمعه لاهیجان بوده وسال۱۳۸۰ بعدازرحلت آیت الله احسانبخش،امام جمعه رشت شد
وی در سال ۱۳۴۲ گرفتار ساواک شدند و زندانی شدند. حدود ۵ سال ممنوع المنبر و ممنوع الخروج از کشور شدند.
قربانی:مرحوم شهید بهشتی و شهید مطهری و خدا حفظ کند آقای هاشمی رفسنجانی را که در آن دوران سیاه که زندگی مادی ما مختل شده بود، بنده را مورد عنایت قرار می دادند.
بنا به پیشنهاد شهید بزرگوار مطهری به تهران رفتم و در مسجد ابوالفضل واقع در خیابان ستارخان فعلی که در نزدیکی منزل آقایان باهنر و موسوی اردبیلی قرار داشت به اقامه نماز پرداختم که به جای ایشان آقایان: ناطق نوری، مطهری و معزی به منبر می رفتند.
چون روزهای پنج شنبه هر هفته در این مسجد جلسه ای با آقایان: مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی پیرامون نهج البلاغه دایر کرده بودند، ساواک متوجه موضوع شد و هیأت امنا را وادار کرد تا عذرم را بخواهد که دوباره به لاهیجان برگشتم.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درزندگینامه ایشان اینگونه نوشته اند:
آیت الله قربانی در سال ۱۳۵۰ دوباره گرفتار زندان ساواک شدند و در زندان تصمیم به ترجمه برخی از مجلدات کتاب (الغدیر) گرفتند و جلدهای پنجم، نهم و دهم الغدیر را در زندان ترجمه کردند. چون در انجام این مهم از کمک های بعضی از افسران خودی سود جستند همیشه از آنان به نیکی یاد می کنند.
واما:آقای قربانی که امروز(۱۷ شهریور ۱۳۹۶) خطیب جمعه رشت بود گفتند(جلد۹و۱۰)کتاب الغدیر علامه امینی را رادرزندان ساواک رشت ترجمه کردم.
«امام جمعه سابق لاهیجان ورشت»به موازات امر نویسندگی به اتفاق آقایان: شبستری، حسین حقانی، علی حجتی کرمانی، عباسعلی عمید زنجانی و به سرپرستی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جلسات هفتگی خودشان پس از تعیین موضوعات مبتلا به جامعه اقدام به تحقیق می کردند و نتیجه تحقیقات را در قالب سلسله کتاب هایی تحت عنوان «از اسلام چه میدانیم» به چاپ می درساندند .
مسئولیتهای آقای قربانی: ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی گیلان، نمایندگی دوره دوم مجلس شورای اسلامی از لاهیجان، استادی حوزه و دانشگاه، نمایندگی مجلس خبرگان، امامجمعه لاهیجان را بر عهده داشتهاند و ، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه شهرستان رشت هستند،آخرین سمتش(امام جمعه رشت)بوده...
وسرانجام غزل خداحافظی ازمسندامامت جمعه: ۱۷ فروردین ۱۳۹۷(١٩رجب ١۴٣٩)اولین نمازجمعه به امامت آیت الله رسول فلاحتی -درمصلی رشت-اقامه شد.
نویسندگان دیگری که درزندان دست به نگارش زدند
روزنامه «جام جم» مواردی رانوشته که بااصلاحات می آورم:
کتاب نگاهی به تاریخ جهان
«جواهر لعل نهرو»، یکی از معروفترین رهبران جنبش استقلال هند و اولین نخستوزیر هند بعد از استقلالش از انگلیس (۱۹۴۷) بود. نهرو در زمان مبارزه علیه استعمار انگلیسیها بارها و بارها به زندان افتاد. طوری که مجموع این دفعات زندان، ۱۰ سال شد. نهرو در جریان یکی از این دفعات زندان، در تابستان ۱۹۲۸ تصمیم گرفت تا در نامههایی که برای دختر ۱۰ سالهاش مینویسد، از عقایدش هم بنویسد.
پس برای ایندیرا (که او هم بعدها سیاستمدار و نخستوزیر هند شد) یکسلسله نامه نوشت که در آنها با زبانی بسیار ساده ماجراهای تاریخی را توضیح میداد و میگفت چرا به اینجا رسیدهاند. این نامهها در دوره زندان بعدی از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ هم ادامه پیدا کرد. وقتی نهرو آزاد شد، مجموعه این نامهها را آماده چاپ کرد که دوباره دستگیر و زندانی شد. خواهرش هم آنها را با نام «نگاهی به تاریخ جهان» در دو جلد به چاپ رساند؛ کتابی که بسیار معروف شد.
«جواهر لعل نهرو »متولد۱۴ نوامبر ۱۸۸۹ فرزند «موتیلال نهرو» و «سواروپ رانی» ، پدرش یک وکیل و رهبر سیاسی بود که ثروت قابل ملاحظهای داشت و در بهترین مدارس هندوستان در رشته حقوق مشغول به تحصیل بود.
«میگل سروانتس»
مهمترین و معروفترین نمونه آثاری که در زندان نوشته شدهاند، بیهیچ شکی «دنکیشوت» از «میگل سروانتس» است که آن را آغازگر عصر رمان مدرن میدانند. شکسپیر و سروانتس معاصر همدیگر بودند و هردو سال ۱۶۱۶ میلادی درگذشتند. البته خالق «دنکیشوت» ۱۷سال از شکسپیر بزرگتر بود و رنج بیشتری از او کشید.
«سروانتس» سالهای زیادی از عمرش را در جنگ، اسارت و زندان گذراند. او در «نبرد لپانتو» با عثمانی جنگید، جراحت یک دستش تا آخر عمر آزارش میداد، پنج سال در الجزایر بردگی کرد، بیشتر عمر مقروض بود و رُمان «دنکیشوت» را سال ۱۶۰۰در زندان نوشت.
«سروانتس »جلد اول «دنکیشوت» (منتشر در ۱۶۰۵) را در همین دوران نوشت. موزهای در کاسا دِ مِدرونا (در تومهیوسو، استان سیوداد رئال، اسپانیا) هست.
ویلیام سیدنی پورتر
اُ. هنری، با تکنیک گرهگشایی در پایان، یکی از معروفترین نویسندگان داستان کوتاه است. این اسم البته اسم اصلی نویسنده آمریکایی نیست. اسم واقعی او «ویلیام سیدنی پورتر» است که زمانی «بانکدار»ی هم میکرد. سال ۱۸۹۶ در حسابرسی از بانکی که او در آن کار میکرد، چندین مورد اختلاف و ناهمخوانی پیدا شد. پورتر به جرم اختلاس دادگاهی شد. فرار کرد و مدتی در آمریکایلاتین گشت. اما بهخاطر مریضی همسر برگشت. دادگاه در فوریه ۱۸۹۸ پورتر را به اتهام اختلاس به زندان محکومکردکه در همین دوران زندان، ۱۴ داستان نوشت و با اسم مستعار به مجلات فرستاد.
«ویلیام سیدنی پورتر»موفقترین این اسامی مستعار «اُ. هنری» بود. پورتر در ۱۹۰۱ بعد از سه سال زندان، به دلیل حسنسابقه و زودتر از موعد آزاد شد و باقی عمر را نویسنده ماند.
جنایتکاری که درزندان کتاب نوشت!
«آدولف هیتلر » سال ۱۹۲۴ و در جریان حبس کتاب «نبرد من» نوشته شد.
ماجرا از این قرار بود که هیتلر و دوستانش دست به یک کودتای نافرجام زدند و به زندان افتادند. البته هیتلر بعد از شش ماه عفو مشروط گرفت و آزاد شد، اما در این فاصله کتابی به اسم «نبرد من» نوشت که بسیار پرفروش و پرهوادار شد و باعث قدرتگرفتن حزب نازی و باقی قضایا. این کتاب بعد از پایان جنگ جهانی دوم در آلمان ممنوع بود تا سال ۲۰۱۶ و بعد از ۷۰ سال دوباره چاپ شد.
مارکوپولو درزندان
داستان «سفرهای مارکوپولو »، تاجر «ونیز»ی که سفیر دربار «قوبلایخان» شد. اما این است که این سفرنامه در زندان نوشتهشد. مارکوپولو بعد از برگشت از شرق، در ۱۲۹۸ میلادی اسیر شد. آن زمان دو شهر «پیزا و جنوا» درگیر جنگ بودند و هر غریبهای میتوانست مشکوک باشد.
«پولو» ۳ سال در زندانی بود. او در این مدت خاطراتش را برای همسلولیاش، مردی به نام «روستچیلو دا پیزا» تعریف کرد. او بعد از آزادی «داستانهای پولو» را نوشت و چاپ کرد و ثروتمند شد.
لودویگ ویتگنشتاین
«رساله منطقی- فلسفی» تنها کتاب «لودویگ ویتگنشتاین» فیلسوف اتریشی است که در زمان حیات او به چاپ رسید. این کتاب را که شامل «۷گزاره و اثبات آنهاست» یکی از مهمترین کتابهای فلسفی قرن بیستم می باشد.
این فیلسوف جوان اتریشی، در این کتاب در مورد اینکه با چه زبانی باید درمورد فلسفه حرفزد، توضیح داده.
«وینگنشتاین» این کتاب را در دوران سربازی و زمان اسارتش به دست ایتالیاییها در جنگ جهانی اول نوشت. اولین چاپ کتاب در سال ۱۹۲۱ و بعد از آزادی او انجام شد و فقط در زبان فارسی، چهار ترجمه دارد.
نظریهای است در فقه که از وجود قلمروی فاقد حکم شرعی در دین خبر میدهد. این نظریه را سید محمدباقر صدر (متولد،اسفند ۱۳۱۳-شهادت،فروردین ۱۳۵۹)در کتاب« اقتصادنا» مطرح کرده است. بر طبق نظریهٔ منطقة الفراغ، دین به حاکم اسلامی اجازه داده است تا در برخی مسائل اجتماعی، با درنظرگرفتن ضوابطی و با توجه به نیازهای هر زمان، حکم و قانون وضع کند. البته قبل ازصدر،علمای دیگری مثل آیت الله محمدحسین نائینی(متولد۱۲۳۵شمسی-متوفی۱۳۱۵ش) چنین ایده ای داشتند واماآیت الله صدرروی این نظریه تأکیدداشته است.
سید قطب می گوید: اما صورتی که مشورت در قالب آن باید انجام شود، یک قالب مشخص و غیر قابل تغییری ندارد.پس صورت آن به شرایط زمان و مکان واگذار شده است تا این ویژگی و امتیاز درزندگی اجتماعی اسلامی عملی گردد.همچنین می گوید برای مشورت، مقررات خاصی مشخص نشده است و کیفیت اجرای آن بستگی به مقتضیات زمان دارد
سیّد قطب بن ابراهیم ،متولد۱۲۸۵ش(صاحب تفسیر«فی ظلال القرآن»)،وی تحصیلکرده دانشگاه امریکابوده واما دردولت-آموزش وپرورش-مصرمعاون وزارت بود که بعلت انتقادات عذرش خواسته شد وبعدهابه «اخوان المسلین»پیوست وسرانجام بخاطرفعالیت-مقالات تند- درهمین تشکیلات ،۱۸مرداد۱۳۴۵اعدام شد(شهید).
این رامنطقه فراغ می گویند
تعیین راه و روش آن را برای رعایت اختلاف شرایط و زمان ها و به دلیل توسعه بر انسان، به خود او واگذار کرد. چه بسا،مشورت در زمان های گوناگون و حتی دریک زمان ویک دولت،می تواندصورت های گوناگون واشکال مختلفی داشته باشد
نصوص قرآنی کیفیت مشورت رامشخص نکرده اند وبه هرشکلی از مشورت در حکومت، جایزشمرده می شود، مادام که در محدوده قوانین شرع باشدبارز خود را در آن جاری کرد، از آن استقبال می کند.»
منطقه فراغ»حوزه قانونگذاری بشری است.
نظریه «منطقه الفراغ»که در میان دانشمندان اهل سنت مرسوم است،که از آن تحت عنوان «منطقة العفو» یاد میکنند.
در هر جا که احکام شرعی مورد اختلاف نظر فقها باشد، همه نظرات اجتماعی معتبر است، اما اختیار انتخاب هر یک از آنها (به عنوان قانون) بر عهده قانونگذار است که براساس مصلحت عمومی انجام میدهد.
منطقه الفراغ چیست؟
در هر جا که شریعت حکم الزامآور و قاطعی مبنی بر حرمت یا وجوب نداشت، قوه مقننه که از سوی مردم انتخاب میشود، میتواند هر قانونی را که صلاح میداند وضع کند؛ به شرط آنکه مقایر با قانون اساسی نباشد. قلمرو اینگونه قوانین را «منطقة فراغ» مینامند.
شهید صدر در نامه اى که بعداز پیروزى انقلاب به شاگردان خود در ایران مىنویسد، که در آن تجارب و عبارتهاى بزرگى براى متصدیان امور وجود دارد مىگوید: «برهمه شما و کسانى که در سایه این تجربه زندگى مىکنند، واجب است که تمام توان خود را از خدمات و امکان در خدمت به این تجربه قرار مىدهند تا اهداف اسلامى به قوت اقامه گردد.» و درجاى دیگر آن نامه مىگوید: «در صورتى که آقاى خمینى به بنده دستور زندگى در یک روستایى در ایران دهد و در آنجا خدمت به اسلام نمایم در آن هیچ شک نمىکنم زیرا آنچه بنده در راه آن کوشش مى نمودم، بوسیله آقاى خمینى تحقق یافت».
امام خمینی بمناسبت شهادت :
مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه(بنت الهدی صدر) -که ازمفاخر علم و ادب بود - به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده اند.
رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای):او( آیت اللّه شهید سید محمد باقر صدر )بی شک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هرآنچه به این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.
استعداد خارقالعاده و پشتکار کمنظیر او از وی عامل ذوفنون و ژرفنگری پدید آورده بود که دید نافذ و ذهن جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزهها محصور نمانده و هرآنچه را که برای یک مرجع بزرگ دینی در دنیای متنوع امروز سزاوار است به حیطه تحقیق و مطالعه کشیده بود و سخنی نو و فکری بکر و اثری ماندگار در آن میآفرید./پایان.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:قسمتی ازبیانات رهبر انقلاب اسلامی (آیت الله خامنه ای)در دیدار اعضاى پژوهشگاه تخصصى شهید سید محمدباقر صدر را که در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ برگزار شده بود:
مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى بااستعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند. علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند. مرحوم آقاى صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمىآید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها -ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطور که شنیدم آنها میخواستند یک کار اینجورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب] را فراهم کرد و براى آنها فرستاد- ... ایشان واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.
ایشان در نجف ارتباط تامّ و تمامى با امام نداشتند؛ بهطور معمول، یک ارتباط خیلى ضعیفى با بیت امام و با تشکیلات امام [داشتند]، ارتباطشان خیلى زیاد نبود؛ ولیکن بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت ذوب بشوید در امام خمینى همچنان که او در اسلام ذوب شده؛ این حرف ایشان معروف است. این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهى انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد... این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است؛ یعنى شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیّت تبیین را، اثرگذارى را.
این نظریّهپردازى که آقاى اشکورى فرمودند، خیلى مسئلهى مهمّى است؛ ایشان راست میگویند، حکومت و نظام اجتماعى، بدون نظریّه امکان ندارد که باقى بماند؛ اوّلاً به وجود بیاید، یا باقى بماند، یا رشد بکند. این آدم، آدم نظریّهپرداز بود؛ این انسان، انسان برجستهاى بود. به نظر من شخصیّت آقاى صدر، حالا اگر نگوییم بىنظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود. خب، حالا ما کسانى با استعدادهاى خوب الحمدلله در حوزههاى علمیّه داریم؛ در قم که ما میدانیم و مىشناسیم افراد زیادى هستند؛ لکن آن نبوغ، یک چیز دیگرى بود که در ایشان وجود داشت.
ماحصل تحقیقات درفروردین ۱۳۹۶ بنقل ازسایت رهبری /دیگران
بیش از ۵۰ سال از نگارش کتاب اقتصادنا میگذرد. بسیاری از زوایای این گنجینه بزرگ از معارف اقتصاد اسلامی، نظامهای اقتصادی، روششناسی و فلسفه اقتصادی نه تنها تاکنون ناشناخته مانده بلکه از دیدگاه بنده برخی برداشتهای نادرست از آن نیز شده است که فرصت طرح آنها در اینجا نیست. سؤالی که میخواهم توجه شما را به آن جلب کنم این است که نظریات شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» به چه میزان و چگونه میتواند در «اقتصاد ما» بهکار گرفته شود و فرآیند مطالعات اقتصاد اسلامی در کشور ما را که بعد از انقلاب اسلامی سرعت گرفت شتاب دهد و نقطه عطفی در این مطالعات باشد.
بنده بر این باورم که شهید صدر نخستین متفکر اسلامی است که قبل از انقلاب اسلامی، مسائل اقتصادی را با رویکرد سیستمی بررسی کرده است. دیدگاه بنده در اقتصاد اسلامی که قبل از انقلاب اسلامی بسیار متأثر از شهید صدر بود بعد از انقلاب اسلامی و استقرار نظام حکومت اسلامی، به «تنظیم و تدبیر امور اقتصادی مسلمین» با حفظ رویکرد سیستمی تغییر جهت داد که یکی از نخستین ثمرات آن برگزاری چندین نشست تخصصی در سالهای نخستین انقلاب اسلامی در دانشگاه امام صادق علیهالسلام تحت عنوان «جایگاه احکام و تئوریهای اقتصادی در تنظیم امور اقتصادی مسلمین» بود.
برخی نکات مرتبط با این رویکرد را در سخنرانی «نظریهی تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی: «رویکرد نظامسازی» در سومین کنگرهی جهانی علوم انسانی اسلامی که آبان ماه ۱۳۹۴ در تهران برگزار شد مطرح نمودم. اکنون میخواهم رابطه دیدگاه شهید صدر با این رویکرد را به اجمال تبیین نمایم. اجازه میخواهم در ادامه عرایضم، برخی نکات را به اجمال عرض کنم:
۱- کتاب اقتصادنا حاصل دیدگاههای شهید صدر قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران است و لذا بسیار متأثر از روحیهی انقلابی این عالم فرهیخته در مبارزات علمی با دو نظام اقتصاد سرمایه داری و اقتصاد سوسیالیسم و اثبات وجود و برتری نظام اقتصاد اسلامی بوده است. اما «نظامسازی» که محور اصلی مطالعات اینجانب در اقتصاد اسلامی بوده و هست، متأثر از استقرار نظام سیاسی اسلامی در ایران است. نکته جالب توجه این است که قبل از آنکه شهید صدر یا هر متفکر دیگری، سازوکار و مدل تحقق انقلاب اسلامی را تبیین و ساختار حکومت اسلامی و نحوه استقرار و کیفیت نهادهای مقوم آن را به زبان علمی توضیح دهند، انقلاب اسلامی در ایران به تحقق رسید.
۲- شهید صدر در اقتصادنا با دقت و نبوغ فراوان و توانمندیهای علمی کمنظیر، سیستم یا مکتب اقتصادی اسلام را تبیین نمود اما راهکاری برای اجرایی کردن و طراحی ترتیبات نهادی مناسب برای تثبیت آن در عینیت مطرح نکرد. دلیل این امر کاملاً روشن است: با اندک تأمل میتوان دریافت که طراحی نظام تدبیر در امور اقتصادی مسلمین و پیاده کردن آن مستلزم استقرار نظام سیاسی اسلامی با همه ارکان و نهادها و روابط و مناسباتی است که بتواند اسباب تحقق اقتصاد اسلامی را فراهم کند و مقوم آن باشد، ضمن آنکه اقتصاد اسلامی در مقام تحقق عینی به سهم خود مقوم نظام سیاسی نیز هست.
بنابراین نظر به اینکه شهید صدر وقوع نظام سیاسی اسلامی را در زمان نگارش کتاب اقتصادنا درک نکرده بود ضرورتاً به مطالعات علمی در رد سرمایهداری و سوسیالیسم و اثبات حقانیت و کارایی نظام اقتصاد اسلامی بسنده نمود. با وجود این، چنانکه در ادامه عرض خواهم کرد، شهید صدر با نبوغ فراوان، زمینه مناسبی را برای پیوند نظام اقتصاد اسلامی با نظامهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بستر تحولات تاریخ و تمدن اسلامی فراهم کرد، زمینهای که امروز بنده آن را «تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی» نامیدهام.
۳- شهید صدر در صفحه ۱۲ کتاب اقتصادنا (جلد اول- چاپ اول، ترجمه محمد کاظم موسوی، ۱۳۵۰ شمسی) چنین مینویسد: «مقصود ما از اقتصاد اسلامی، سیستم (مکتب) اقتصادی است که در این سیستم روشی که اسلام در تنظیم حیات اقتصادی دارد، مجسم میگردد. سیستم اقتصادی اسلام، خود دارای یک پایگاه فکری است که خودِ سیستم، ما را بدان رهنمود میگردد.» و در صفحه ۱۳ ادامه میدهد که «این پایگاه فکری، طبق بیانات مستقیم اسلام یا در اثر پرتویی که خودِ سیستم بر مسائل اقتصاد و تاریخ میافکند مشخص میگردد.» ملاحظه میشود که شهید صدر معتقد است که اولاً، هر سیستمی دارای یک مبنای فکری است. ثانیاً درک و کشف این مبنا صرفاً با مشاهده آثار و تبعات و عملکرد همان سیستم در عینیت امکانپذیر است. ثالثاً این مبنا میتواند تحت تأثیر عملکرد همان سیستم باشد. رابعاً در نظام اسلامی، این مبنا تحت تأثیر «بیانات مستقیم اسلام» یا به عبارت دیگر، مجموعه ارزشها، اخلاق، احکام و در یک کلمه معارف اسلامی نیز هست؛ زیرا که نظام اسلامی برعکس نظامهای مادی (سرمایهداری و سوسیالیسم) نظام وحیانی است و کلام وحی نقش اصلی را در این نظام ایفا میکند.
برای تبیین تأثیر مبانی وحیانی بر عملکرد نظام اقتصادی، میتوان به مثالی که شهید صدر در صفحات ۳۱۱ و ۳۱۲ آورده است مراجعه کرد: «نظام سرمایهداری صورت علمی ندارد و وجود و دلائل خود را از قوانین علم اقتصاد نگرفته است ... قوانین علمی در اقتصاد سرمایهداری، قوانینی است علمی در چارچوب خاص سیستم سرمایهداری و مانند قوانین طبیعی فیزیک و شیمی قوانین مطلقی نیست که در هر جامعهای و در هر زمان و مکانی قابل تطبیق و پیاده شدن باشد ... درک بسیاری از آن قوانین، در شرایط اجتماعیای که اقتصاد سرمایهداری و افکار و مفاهیم آن بر آن حاکم است، به صورت حقایق عینی هستند... بنابراین آن قوانین در جامعهای که سرمایهداری بر آن تسلط ندارد و افکار آن، جوّ آن جامعه مفروض را نپوشانده باشد نمیتواند عینیت خود را حفظ کند و در آن جامعه پیاده گردد.»
۴- شهید صدر مفهوم مبنا در اقتصاد اسلامی را به مفهوم وسیعتر مبنا در نظام اسلامی تعمیم میدهد و لذا بر ضرورت هماهنگی بین نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تأکید دارد، و چنانکه قبلاً گفته شد این همان نکتهای است که امروزه ما از آن تحت عنوان «تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی» یاد میکنیم. برای تبیین این نکته به صفحه ۳۷۱ اقتصادنا مراجعه میکنیم: «شکل عمومی نظام- هر نظامی که باشد- به پایهای نیاز دارد که با طبیعت و روح آن هماهنگی داشته باشد و به سیستم، عقیده و مفاهیم و عواطفی که با آن سازگار باشد اعطا کند... اقتصاد اسلامی در روش و همه جزئیات گسترده خویش پیوستگی دارد و به نوبه خود، همچنین جزئی از شکل عمومی زندگی میباشد، و این شکل دارای پایهای است که خاص آن میباشد، و جامعه کامل اسلامی هنگامی پدید میآید که شکل و پایه با هم فراهم شوند.»
متأسفانه تحلیل شهید صدر در نگرش سیستمی از تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی، به ضرورت شناخت اقتصاد اسلامی در چارچوب شکل عام اسلامی موکول میشود، شکلی که بتواند جوانب مختلف امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه را به نحو مناسبی مدیریت کند. بدیهی است شهید صدر نمیتوانست وارد بحث راهکار تحقق اقتصاد اسلامی در چارچوب نظام جامع تدبیر امور اسلامی در معنای موسع کلمه شود؛ زیرا چنانکه قبلاً اشاره شد، تحقق عینی نظام اقتصاد اسلامی مستلزم استقرار نظام حکومت اسلامی است که در زمان نگارش کتاب اقتصادنا به وقوع نرسیده بود. از این رو، شهید صدر در ایجاد ارتباط بین نظام اقتصاد اسلامی و نظام سیاسی با موانع نظری جدی مواجه شد به شرحی که در ادامه عرض خواهم کرد.
۵- شهید صدر در ذیل عنوان «ارتباط میان اقتصاد اسلامی و نظام سیاسی اسلام» در صفحه ۳۷۶ چنین می نویسد: «در بررسی سیستم اقتصادی، جدایی آن دو از یکدیگر منجر به گمراهی تحقیق میگردد، زیرا هیئت حاکمه، اختیارات وسیع اقتصادی داشته، دارای مالکیتهای بزرگی میباشد که بر طبق اجتهاد خود، در آنها تصرف میکند و این اختیارات و مالکیتها لازم است همیشه در بررسی، با واقعیت حاکمیت در اسلام و تضمینهایی که اسلام برای ملوث نشدن ولی امر و اعتدال وی وضع کرده است، از قبیل عصمت، شور کردن و عدالت (بنا بر اختلاف مذاهب اسلامی) مقارنه گردد. بنابراین در پرتو این تضمینها میتوانیم موقعیت دولت را در سیستم اقتصادی بررسی کنیم و به صحت اختیارات و حقوقی که اسلام برای دولت مقرر داشته است، ایمان بیاوریم.»
ملاحظه میشود که حوزه مطالعات شهید صدر در ارتباط میان اقتصاد اسلامی و نظام سیاسی اسلام متأسفانه محدود به بررسی موقعیت دولت در سیستم اقتصادی به لحاظ اختیارات و حقوقی است که اسلام برای دولت مقرر کرده است. چنانچه قبلاً گفته شد، دلیل این امر را می بایستی در فقدان استقرار نظام سیاسی اسلامی در زمان نگارش کتاب اقتصادنا جستجو کرد. بدین ترتیب، شهید صدر با یک معضل جدی نظری به شرح ذیل در تعریف هماهنگی بین نظامهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه میشود:
در صفحه ۴۱۴ چنین میخوانیم: «وظیفه سیستمی در برابر اقتصاد اسلامی عبارت است از کشف صورت کامل حیات اقتصادی طبق قوانین اسلامی... اما نقش علم اقتصاد نسبت به اقتصاد اسلامی وقتی فرا میرسد که آن صورت پدید آمده باشد، تا از این رهگذر مسیر حیات واقعی و قوانین آن را، در چارچوب جامعهای که نظام اسلامی به طور کامل در آن پیاده و تطبیق میشود کشف کند.» طبعاً شهید صدر در این بیان، با دو مشکل جدی مواجه است: اولاً، کشف صورت کامل حیات اقتصادی طبق قوانین اسلامی با موانع نظری متعددی مواجه است و ثانیاً تحقق جامعهای که نظام اسلامی به طور کامل در آن پیاده شده باشد مفهومی بسیار مجرد و به دور از واقع میباشد. لذا درک اقتصاد اسلامی به شرط کشف صورت کامل حیات اقتصادی از یکسو و تحقق جامعهای که نظام اسلامی به طور کامل در آن پیاده شده باشد به عنوان شرط لازم برای کشف مسیر حیات واقعی اقتصادی و قوانین آن از سوی دیگر، تا حد زیادی با معضلات نظری مواجه است.
۶- با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که راهکار خروج از این معضلات نظری تکیه بر رویکرد نظام تدبیر اقتصادی در چارچوب «نظریه تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی» است. پایگاه نظری در امکانپذیری خروج از این معضل در این حقیقت نهفته است که نظام حکومت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران مستقر شده است. از این رو، برعکس دیدگاه شهید صدر که محدوده اختیارات دولت به معنای کشف حیات سیاسی دولت را متوقف بر کشف حیات اقتصادی مبتنی بر تعالیم اسلامی میداند، با رویکرد فوقالذکر میتوانیم حیات اقتصاد اسلامی را به معنای نظام تدبیر در تنظیم امور اقتصادی به منظور مدیریت بهینه زندگی اقتصادی مسلمین در پرتو نظام سیاسی اسلامی که به تحقق رسیده است، بررسی کنیم.
از این منظر، رویکرد نظامسازی در اقتصاد اسلامی مبتنی بر اصل هماهنگی نظام تدبیر در امور اقتصادی با نظام سیاسی ولایت در کشور است به نحوی که سیاستهای اتخاذ شده در نظام تدبیر امور اقتصادی سازگار و مقوم نظام سیاسی باشد، و این هر دو، مستلزم هماهنگی با نظام اجتماعی اسلامی و مقوم آن است و این هر سه بر مبنای نظام ارزشها و احکام و مجموعه معارف اسلامی استوار است. بدین ترتیب، اصل تعادل عمومی در اقتصاد اسلامی شکل میگیرد و به عنوان مبنا همه سیاستهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد و کمیت و کیفیت سیاستها و ترتیبات اقتصادی را تعیین میکند و سمت و سوی آنها را مشخص میسازد. حاصل آنکه در این رویکرد، اقتصاد اسلامی در فرآیندی پویا از جرح و تعدیلها و سعی و خطاها و انعطافپذیریها با توجه به شرایط زمانی و مکانی توسعه مییابد. لازمه تحقق این هدف به لحاظ نظری، کوشش در شاخصسازیهای مناسب در اندازهگیری و سنجش تأثیرات متقابل نظامهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بستر تحولات تاریخی کشور و تمدن اسلامی است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منطقه فراغ وحکومت اسلامی درنظریه آیت الله مصباح یزدی:«رأی مردم»ملاک نیست،ابزاراست.
یکی از پربحثترین اظهارات سیاسی آیتالله مصباح یزدی، اظهارات او در باب جایگاه رأی و نظر مردم در حکومت بود و اینگونه معروف شد که آیتالله، رأی مردم را تزئینی میداند و اعتقادی به دموکراسی ندارد. در تمام سالهای گذشته، برخی رسانهها و اشخاص، این جملات تقطیعشده را به مرحوم مصباح یزدی منتسب کردهاند: «پذیرفتن اسلام با پذیرش دموکراسی در قانونگذاری سازگار نیست»، «ملاک قرار دادن سلیقه مردم، اندیشه غربی است و از نظر اسلام باطل است»، «این حکومت باید از سوی مردم پذیرفته شود چون حکم خداست»، «اینها ارزشهای اسلامی نیست، مثل دموکراسی و آزادی»، «قرار دادن هدفی به نام جمهوری در کنار اسلام، نوعی شرک است»، «انتخاب واژه جمهوری برای نفی سلطنت بود، نه جمهوری تحت آرا و هوسهای مردم»، «باید حکومت اسلامی را بپذیرید ولو اینکه این حکومت به زور متوسل شده باشد»، «عدهای بیشرمانه میگویند امام برای حکومت جمهوری قیام کرد»، «انتخابات به اندازه مسائل روزمره هم برای مردم اهمیت ندارد»، «قبول جمهوریت توسط امام برآمده از یک مصلحت بود و نه اعتقاد» و ... .
نظریه آیتالله مصباح،در سال ۸۴ در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در این باب سخنانی دارد که در ادامه، گزیده این اظهارات را میخوانید:
«آنچه برای بحث اهمیت دارد این است که ملاک اعتبار قانون اساسی و مصوبات خبرگان چیست؟ اساساً چه لزومی دارد که از این مقررات پیروی کنیم و آن را معتبر بدانیم و بخصوص حقوق و وظایفی که خبرگان برای خودشان تعیین کردهاند چه مقامی به آن اعتبار میبخشد؟
تشکیل حکومت اسلامی یک واجب عمومی و از ضروریات دین است. همچنین حفظ نظام و جلوگیری از اختلال آن یکی از واجبات عقلائیه بهشمار میآید زیرا بدون وجود حکومت اسلامی احکام اسلام اجرا نمیشود و دین حفظ نمیشود؛ مخصوصاً در این زمان که جهان وضعیت نابسامانی دارد. حکومتی که وجودش ضروری و لازم است در رأس آن باید یک فقیه باشد. البته تنها فقاهت کافی نیست برای آنکه آن چیزی که منشاء لزوم حکومت است چیزهای دیگر هم هست. اگر اهل تدبیر نباشد، مصالح جامعه را درک نکند و با مشکلات آشنا نباشد نمیتواند دستور بدهد.
اینجا مسأله چگونگی انتخاب ولی فقیه مطرح میشود. برخی میگویند شارع کسی را معین نکرده و ما هیچ وظیفه شرعی نداریم. عقلا میگویند باید حکومت برقرار شود برای اینکه هرج و مرج نباشد، بالاخره یک نظمی باید در جامعه حاکم باشد بنابراین هر چه عقلا در همه جای دنیا رعایت میکنند همان اندازه معتبر است.
در اینباره، طرفداران نظریه «انتخاب» میگویند همین که آدمی اهل سیاست باشد و بتواند رتق و فتق اموری را بکند و مردم یعنی ۵۱ درصد آنان هم قبولش داشته باشند، کافی است. مشروعیت او نیز از مردم است. براساس این نظریه، ولیفقیهحق ندارد مطابق نظر خودش چیزی بگوید بلکه باید چیزی را بگوید که مردم راضی باشند. در هر کاری باید با نمایندگان مردم مشورت کند. هر گونه مقرراتی را باید پارلمان تصویب کند. چون اینها همه اعتبار خود را از مردم میگیرند.کسی که صریحاً میگوید من از اول میگفتم ولایت فقیه امر زمینی است، یعنی همین. اصرار بر اینکه آن آقا قائممقام رهبری باشد بیجهت نبود. تناسب فکری بود. اصلاً آنها معتقد نیستند که این یک امر شرعی و الهی است و حاکم را خدا باید تعیین کند.
اما اگر قبول کردیم که مسأله ولایت فقیه انتصابی است یعنی ولی فقیه منصوب به نصب عام است. یعنی ملاک اعتبار و مشروعیت به خدای متعال میرسد و فقیه واجد شرایط اختیار جان و مال مسلمانها را دارد. البته در مقام عمل، بدون مقبولیت مردمی احکام آن قابل اجرا نیست. فرض کنید ما کشف کردیم که از طرف امام زمان آقای x مصداق آن نصب عام است اما مردم نمیشناسند. عملاً چیزی تحقق پیدا نمیکند. طبق نظریه «انتصاب» اگر ولی فقیه دستور داد پارلمان تشکیل شود و مردم نمایندگان مجلس را تعیین کنند به حرف او این کار اعتبار پیدا میکند. آنها قانون تصویب میکنند، اعتبار این قانون به حرف ولی فقیه است که میگوید این مجلس رسمیت دارد و یا این دولت اطاعتش واجب است. این از همان ولایت الهی نشأت گرفته و متفرع بر حکومت اوست.
به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد.
گاه مورد خاصی را تعیین و گاهی هم نهادی را تصویب میکند. اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد، این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا میکند چون او امضا کرده است. اگر امضا نکرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رأی میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت؛ همانطور که خودش فرمود.
براساس «نظریه نصب»، اصلاً اعتبار قانون اساسی از امضای او سرچشمه میگیرد
اما طبق «نظریه انتخاب»، توجیه اعتبار قوانین و تصرفات مشکل است. می گویند اعتباردهنده، نظر اکثریت است اما اقلیتی که قبول نکردند نسبت به آنان چگونه توجیه میشود؟
همه مشکلاتی که در دموکراسی وجود دارد اینجا مطرح میشود. برخی از آنها قابل جواب است اما خیلی از آنها نیز قابل جواب نیست.
براساس «نظریه انتصاب»: مردم شخصیتی را که ولایت دارد، کشف میکنند. شرط تحقق عینی آن هم مقبولیت اوست. اگر مردم قبول نکنند، تأثیر عینی نمیتواند داشته باشد.
ملاک(میزان) رأی مردم است
این مسأله را درباره حضرت امام همه قبول کردند. تمام دنیا هم فهمیدند انقلاب ایران یعنی انقلاب خمینی، دیگر احتیاج به چیزی نداشت. فرض این است که امام ثبوتاً مصداق نصب عام امام زمان (ع) بود، اثباتاً هم همه مردم قبول کردند. بیش از این هم مقبولیت در هیچ نظامی میسر نیست.
امیرالمؤمنین صلواتالله علیه فرمود برای بیعت با من آنچنان هجوم آوردند که نزدیک بود حسن و حسین زیر دست و پا له شوند. مگر همان زمان کسانی مخالف علی (ع) نبودند؟ دیگر بیش از این اجماع ممکن نیست ولی مرگ، حق است و بعد از امام خمینی چه باید کرد؟
راهکار عقلایی در اینجا رجوع به خبرگان است. دو راه وجود دارد: مراجعه به آرای عمومی که مردم مستقیم بیایند رأی بدهند و کسی را تعیین کنند یا چندمرحلهای باشد یعنی مردم خبرگان را تعیین کنند، خبرگان، رهبری را معرفی کند. فعلاً این روش در قانون اساسی آمده و امام این را تأیید کرد. ما خیالمان راحت است اعتبار قانون اساسی به امضای اوست بنابراین مقرراتی که برای تعیین حاکم و چیزهای دیگر دارد چون امضای ولی فقیه بوده معتبر است؛ مادامی که ولی فقیه دیگری آن را تغییر ندهد. و الا او میتواند بگوید مصلحت این زمان اقتضای نوعی دیگر از انتخابات را دارد.
برای انتخاب خبرگان نمیتوان هر جا هر فقیهی هست او را دعوت کنیم و بیاید و نظر بدهد چرا که واقعاً عُسر و حرج است. اصلاً چنین چیزی امکان ندارد. پس چگونه انتخاب کنیم؟ بالاخره یک مقرراتی نوشتهاند بر اساس یک نسبتی بین جمعیت و بین خبره، آن گروه و این تعداد را (حدود هشتاد نفر) تعیین کردند که اینها انتخاب شوند، مردم اینها را انتخاب کنند تا امکان این باشد که بنشینند با هم مشورت و بحث کنند تا به تصمیمی برسند. این اولاً یک روش عقلایی است، ثانیاً اعتبارش برای ما به امضای ولی فقیه قبلی است. اینکه بخواهند این خبرگان تصمیم بگیرند و کاری را اجرا کنند، خود این آییننامه میخواهد. هیچ کار عقلایی بدون ضابطه نمیشود. بهترین راه این است که ضوابط داشته باشیم. پس خبرگان برای خودشان مقررات تنظیم کردند ولی به این اکتفا نمیشود چرا که باز پشتوانه اعتبار این مقررات، رضایت ولیفقیه است. اگر او با مادهای یا تبصرهای مخالف باشد و بگوید این را قبول ندارم، دیگر اعتبار ندارد و هیچکس دیگری هم نمیتواند سخن او را نقض کند.
«ولی فقیه» یعنی جانشین امام معصوم یعنی کسی که میخواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت میبیند بگوید شما رأی بدهید، هر چه شما رأی دادید من قبول میکنم. مثل این میماند که امیرالمؤمنین صلواتالله علیه، حاکمی میخواهد برای کوفه تعیین کند یا برای شهر دیگری. بگوید: مردم! شما چه کسی را دوست دارید؟ حرف چه کسی را قبول میکنید؟ آنها نظر خودشان را میدهند اما حضرت که تعیین میکند، موضوع اعتبار پیدا میکند. از آنها نظرخواهی میکند برای اینکه مصلحت کار این است. وقتی خود مردم نظر دادند، بهتر هم تمکین میکنند و حرفش را میپذیرند. بیشتر با او همکاری میکنند. او دستور میدهد که رأی بدهید چه کسی رئیس جمهور باشد. انتخابات ریاست جمهوری اعتبارش به رضایت اوست. مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند. اما حقیقت این است که آنها دارند پیشنهاد میکنند و میگویند ما این فرد را میخواهیم اما الامر الیکم، شما باید نصب کنید، نخواستی نصب نکن. اینکه حضرت امام (ره) میفرماید رئیس جمهور منتخب بدون نصب ولی فقیه، طاغوت است یعنی همین.» (نشریه پرتو سخن، ۸۴/۱۰/۷)
«رأی مردم»ملاک نیست،ابزاراست.
آیتالله مصباح همچنین در جلسه پرسش و پاسخ در مورد مشروعیت و مقبولیت میگوید: «دموکراسی که برای غربیها اصالت دارد، برای ما فقط جنبه ابزاری دارد. رأی مردم برای ما مشروعیت نمیآورد؛ مقبولیت میآورد. ممکن است در آینده، قانون اینگونه شود که مردم باید در تعیین استاندار نظر بدهند. این قانون و این فرآیند از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد اما این بدان معنا نیست که مردم به او مشروعیت میدهند بلکه مردم رأی تمایل میدهند. وگرنه حکم اصلی، حکم خدا، پیغمبر، ائمه اطهار و حکم ولیفقیه است.
اینکه امام خمینی فرمود میزان رأی مردم است، آیا حتی در مقابل حکم خدا نیز میزان رأی مردم است؟! این همه امام دم از اسلام زد برای چه بود؟ ایشان از همان ابتدا میفرمود همه چیز فدای اسلام. بیشک ایشان در مقابل اسلام نگفت رأی مردم معتبر است بلکه آنجا که ما مصالح را نمیدانیم و حکم خدا نیست، برای تشخیص مصداق از رأی مردم بهره میبریم. پیامبر نیز برای جنگ احد از مردم استمزاج کرد که بیرون مدینه برویم یا در مدینه بمانیم. جوانها با ماندن در شهر مخالفت کردند، پیامبر نیز به رأیشان احترام گذاشت و به ضرر هم تمام شد اما اگر خدا فرموده بود، دیگر نمیتوانست بگوید میزان رأی مردم است.
آنجا که دین دستوری(حکمی) ندارد،همانطورکه آقای سیدمحمدباقر صدرگفته اند«منطقةالفراغ »است، به عهده مردم گذاشته شده است(انتخاب مردم ملاک است). «وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ» (انعام،۱۶۶) این آیهای است که مقام معظم رهبری در ملاقات با خبرگان دو بار خواندند. به حسب ظاهر، این آیه با جلسه خبرگان مناسبتی نداشت اما ایشان آن را خواندند و تکرار هم کردند. آنجایی که امر خدا و پیغمبر روشن است، جای مراجعه به افکار دیگران نیست. اگر از اکثریت تبعیت کردید؛ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ. بنابراین، آنجا که خداوند فرمانی داده است، هیچ کس حق دخالت ندارد.» (کتاب پرسش و پاسخ)/منبع اخذشده:۱۳ دی ۱۳۹۹ایسنا/درگذشت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی۱۲ دی ۱۳۹۹(۸۶ سالگی)
۳قیرآیت الله محمدباقرصدر
۱-شهادت ۱۹فروردین ۱۳۵۹وتدفین
۲-انتقال جنازه -بصورت مخفیانه-بعداز۱۷سال ،بعلت خیابان کشی(جنازه سالم بوده)
۳-درسال ۱۳۷۶نیز کل قبر،یک ونبم مترجابجاشد.
۱-کتاب «قولنج»
۲-کتاب«حی بن یقظان» (زنده پسر بیدار)که کتابی است،تلفیقی ازعرفانی وفلسفی.
۳-بخشی از کتاب «دانشنامة علائی» ،قسمت( الهیات)رادرزندان نوشته است
حکیم «ابن سینا »علاوه برمهارت درعلوم پزشکی(درمان وداروسازی) بک «فیلسوف »هم بود.
«اکبرهاشمی رفسنجانی»،رئیس مجلس شورای اسلامی،رئیس جمهور ورئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام(متولد۱۳۱۳ در روستای نوق در توابع رفسنجان،متوفی ۱۹دی ۱۳۹۵تهران) با بیان این جمله که «در مقطعی محکوم به اعدام شده بودم»، گفت: زمانی که در زندان بودم، شروع به تفسیر قرآن کردم. در ملاقاتها، دفتر(فیش)ها را از زیر عبا به همسرم میدادم و او هم با شجاعت زیر چادر میگرفت و میبرد.
«آیت الله هاشمی رفسنجانی»با برشمردن ویژگیهای ۲ کتاب تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن، گفت: تمام آیات مربوط به یک موضوع مثل «آب» و «ابر» را یکجا آوردم.
در مراسم اختتامیه بیست و یکمین دوره مسابقات قرآن و عترت و نخستین جشنواره شیخ طبرسی/۹۵/۰۸/۱۱خبرگزاری فارس.
امام جمعه اسدآباد ( حجتالاسلام سید موسی حسینیمجد)گفت: آیت الله هاشمی در طول ۴ سال زندان موفق به نوشتن کتاب تفسیر راهنما در ۲۰ جلد شد که این کار نشان از درجه علمی بالای وی بوده است./خبرگزاری مهر۲۳ دی ۱۳۹۵
«حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد» نویسنده و قرآنپژوه : «تفسیر راهنما، عملا تفسیر ترتیبی قرآن با نگاهی فهرستنگارانه و خدماتپژوهی است. ایشان(آیت الله هاشمی رفسنجانی) وقتی در زندان ساواک بودند با توجه به حافظ قرآن بودن، هر آنچه را که از آیات به یاد داشتند بر روی هر چه که میتوانستند مینوشتند.
و در سالهای بعد که فضا آزادتر شد و ایشان در زندان عمومی و در جوار علمایی همچون آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری، ربانی و انوری بودند، با در اختیار داشتن دو تفسیر «مجمعالبیان» و «المیزان» در دفترهای ۲۰۰ برگی به صورت دستهبندیشده آیات را نوشتند که درنهایت بین ۲۰ تا ۴۰ دفتر آماده شد. بنده هم بعد از انقلاب در دفتر تبلیغات در مقاطعی بهعنوان مشاور و عضو هیأت علمی در تدوین و آمادهسازی این اثر همکاری داشتم.»
کتاب تفسیرراهنمادرچه سالی نوشته شد؟/چگونه نوشته شد
مرحوم هاشمی همواره تفکر قرآنی برای روشنن کردن جامعه داشتند.
وقتی آقایهاشمی در خفقان شدید سال ۱۳۵۳ به زندان افتاد با توجه به این که روند محاکمه نشان می داد دوران زندانش طولانی خواهد بود، به فکر نوشتن تفسیر قرآن افتاد
نقل قول آیت الله امامی کاشانی ازهاشمی رفسنجانی:

هاشمی می گفت: تمامی دلخوشی ام در زیر شکنجهها، اندیشیدن به نوشتن تفسیر قرآن بود.
در زندان، قرآن و کاغذ و قلم خواستم و هیچ کدام را به من ندادند، در ذهن خودم آیات و عناوین را منظم می کردم
تا این که دوران محاکمه تمام شد و مرا به زندان اوین بردند که مرحوم آیتالله طالقانی، آیتالله مهدوی کنی و مرحوم انواری هم آنجا بودند و قرآن گرفتم و شروع کردم به نوشتن، درحالی که دوستان میگفتند نوشتههای قرآنی را از تو خواهند گرفت و به خطرات آن هم واقف بودم؛ هروقت همسرم به دیدارم میآمد نوشتههایم را به او می دادم و او زیر چادرش آنها را خارج میکرد.
آیت الله امامی کاشانی : این کلیدواژهها و نوشتهها را بعد از انقلاب به برخی طلبههای جوان دادند که الان به صورت تفسیر راهنمای قرآن منتشر شده است.
آیتالله محمد امامی کاشانی در خطبههای نماز جمعه ۲۴دی۱۳۹۵تهران/۲۵دی۱۳۹۵-روزنامه اطلاعات
آیتالله هاشمی در مجموع هفت بار به زندان رفت و چهار سالوپنج ماه در حبس به سر برد
آیتالله هاشمی در مجموع هفت بار به زندان رفت و چهار سالواندی در حبس به سر برد