تورات:همه فرزندان حضرت یعقوب، به جز یوسف، در مصر مدفون هستند.
حضرت یوسف:۹سالگی درسفربه صحرا توسط برادرانش به چاه انداخته شد ۲روزدرچاه...۷سال زندان و بعدبه وزارت و پادشاهی رسید ۴۰سال مفقودالاثربود ...۱۱۰سال عمرکرد.،قبرش دررودنیل بود وامادرزمان حضرت موسی جنازه اش(استخوانهای باقیمانده) را به فلسطین(نابلس) منتقل کردند.
قبرحضرت یوسف(فرزندیعقوب)کجاست؟
«مقبره حضرت یوسف» در شهر «نابلس»(فلسطین) در کرانه باختری قرار دارد.
«آرامگاه حضرت یوسف»درکشورفلسطین ،حومه جنوب شرقی شهر نابلس، نزدیک و شمال اردوگاه پناهندگان بالاتا، در شرق «تل بالاتا» و در پای دروازه شرقی نابلس باستانی قرار دارد که در قرن بیستم کشف شد.«قبرحضرت یوسف»(نابلس)
«حضرت یوسف در مصر درگذشت» اما قبل از مرگش وصیت کرده بودکه جنازه( استخوانهایش)را به اسرائیل ببرند.
جسدحضرت یوسف را ازمصربه اسرائیل منتقل کردند
هنگامی که بنی اسرائیل از مصر خارج شدند،جنازه حضرت یوسف که فقط استخوانهایش بودند را با خودبه اسرائیل بردند.
بیت المقدس(اورشلیم) دیوارندبه(دیوارغربی)
حضرت موسی استخوانهای یوسف را با خود برد.
طبق کتاب مقدس، قبر یوسف در مزرعه ای قرار دارد که یعقوب از بنی حمور، پدر نابلس، زمانی که یعقوب از پادان آرام به سرزمین کنعان بازگشت، خریداری کرد.
آرامگاه حضرت یوسف
اورشلیم(بیت المقدس)اسرائیل-دیوارندبه(دیوارغربی)
اورشلیم
قبر حضرت یوسف نبی
طبق روایات، دو ستون تکه تکه در کنار سنگ قبر یوسف، سنگ قبر دو پسر او، افرایم و منسی است.
صحن مقبره حضرت یوسف(نابلس)درخت توت قبل از سال ۱۹۹۶
نابلس کجاست؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: طبق نوشته تورات، همه فرزندان حضرت یعقوب، به جز یوسف، در مصر دفن درگذشتندودرهمانجادفن شدند.
مقبره یهودا ( چهارمین پسر حضرت یعقوب)درشهراورشلیم(منطقه یهودا)روبروی بیت لحم.
همه یهودیان ازنسل این فرزندحضرن یعقوب(یهودا) هستند.
طبق کتاب مقدس، همه برادران، به جز یوسف، در مصر دفن شدند، اما طبق ادبیات حکیمان، بنی اسرائیل همه پسران یعقوب را به سرزمین آوردند تا در آنجا دفن شوند.
بیت المقدس
دیوارندبه بیت المقدس
زندگینامه حضرت یوسف /فاصله کنعان تامصر-عمر-قبریوسف
یوسف:۹سالگی سفربه صحرا ، ۲روزدرچاه...۷سال زندان..۵۳سال وزارت...وپادشاهی (۱۳سال قبل ازدیدارپدر+۱۷سال درکنارپدر+۲۰سال بعدازوفات پدرهم حکمرانی کرد) قبرش دررودنیل بود .. ،بودودرزمان حضرت موسی توسط یک پیرزن کشف شد..مدت عمر۱۱۰سال..قبر در(نابلس)فلسطین است در ۹سالگی برده عزیزمصر در۱۷سالگی وزارت و پادشاهی..۴۰سال غم هجران
«حضرت یوسف فرزندِ حضرت یعقوب و نوه ی اسحاق فرزند ابراهیم است»
حضرت یوسف از بزرگترین پیامبران الهی بوده است و به عنوان اولین پیامبر بنی اسرائیل از او نام برده شده است . در قران سوره ای به نام سوره ی یوسف موجود می باشد که تمامی مراحل و قصه های زندگی حضرت یوسف در این سوره بیان شده است . و نام یوسف ۲۵ بار در قران ذکر شده است . داستان زیر برگرفته از سوره ی یوسف می باشد ک به عنوان بهترین قصه ها و کامل ترین قصه ها در رابطه با زندگی حضرت یوسف از اغاز تا پایان از ان نام برده شده است.
حضرت یعقوب که از پیامبران الهی بود ۱۲ فرزند داشت . از یکی از همسرانش به اسم راحیل که حضرت یعقوب بسیار او را دوست می داشت و در جوانی در گذشت ۲ فرزند به اسم های بنیامین و یوسف داشت . به خاطر علاقه ی شدید حضرت یعقوب به «راحیل» ایشان دو فرزندی که از راحیل به یادگار باقی مانده بود رو بیش تر از فرزندان دگرش دوست می داشت و به ان ها بیش تر اهمیت می داد . یوسف بسیار زیبا رو بود و علاقه ی پدر نسبت به اون بیشتر از فرزندان دیگر بود . برادران حضرت یوسف وقتی می دیدند پدر به یوسف بیشتر اهمیت می دهد از او حسودی می کردند . در یکی از شب ها حضرت یوسف خوابی دید . او در خواب دید که خورشید و ماه و ۱۱ ستاره به او سجده می کنند . یوسف خوابش را برای پدرش تعریف کرد . یعقوب خواب یوسف را برایش تعبیر کرد . و به اون سفارش کرد که به هیچ وجه خوابش را برای برادرانش تعریف نکند . اما چند روز بعد برادران یوسف از خوابی که یوسف دیده بود اگاه شدند و به خاطر علاقه ی زیادی که پدرشان یعقوب ب یوسف داشت نقشه ای کشیدند . ان ها یک روز به بهانه ی چراندن گوسفند ها یوسف را همرا ه خود به صحرا بردند و او را در چاه عمیقی که در ان حوالی وجود داشت انداختند . و به حضرت یعقوب گفتند که یوسف رو گرگ ها دریده اند . همان روز یک سری از کاروانیان ک از ان صحرا عبور می کردند نزدیک چاه توقف کردند تا اب بنوشند . دیدند فردی درون چاه است او را از چاه بیرون اوردند و به همراه خود او را به عنوان غلام به مصر بردند . چندی بعد خانواده ی عزیز مصر یوسف را به فرزندی پذیرفتند . مدی بعد وقتی یوسف جوانی بالغ شد و به سن بلوغ رسید زیباییش چندین برابر شد . همسر عزیزمصر«زلیخا»عاشق و شیفته ی زیبایی یوسف شد و از یوسف کام خواست اما یوسف بر نفس خود غلبه کرد و از انجام این کار دوری کرد و پیشنهاد زلیخا را قبول نکرد .
چند روز بعد این خبر در مصر فاش شد و عزیز(پادشاه)مصر هم با خبر شد . اما بعد از کمی جست و جو فهمید که یوسف بی گناه است و زلیخا مقصر بوده و حیله گری زلیخا اشکار شد.
اما وقتی دید این خبر را تمامی مردم مصر فهمیدند یوسف را به زندان انداخت . یوسف در زندان با دو جوان اشنا شد . و خواب های ان دو جوان را تعبیر می کرد . چندین سال بعد از این قضیه ، هم چنان یوسف رد زندان سر می کرد . عزیز مصر خوابی دید.
تعبیرخواب درزندان
یوسف همراه آن دو جوان برای تعبیر خواب عزیز مصر روانه ی قصر شدند.
یوسف خواب عزیز مصر را برای او تعبیر کرد . و عزیز مصر تصمیم گرفت یوسف را به خزینه داری و مقام و منصب بالای حکومتی منصوب کند.
یوسف شد«وزیراموراقتصاددارایی مصر»خزانه دارکل مصر
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:معلوم میشودکه پادشاه مصرفردعاقل ودوراندیشی بود،درکابینه اش نیروهای کارآمدبودند،وقتی تشخیص داردکه یوسف یک نخبه است ازوجودش دردولتش استفاده کرد./پایان توضیح.
چندی بعددرکشورمصر خشک سالی رخ داد واین خشکسالی کشورهای دیگرراراهم فراگرفت ،مردم کنعان دچارکمبودغلات شدندو یعقوب و فرزندانش نمی توانستند هیچ اذوقه ای پیدا کنند.
اما شنیدندکه درمصرارزاق وجوددارد وصادرات هم می شود،لذا روانه ی مصر شدند.....
در آن هفت سال قحطی، که سراسر مصر و اطراف را قحطی فرا گرفته بود، مردم سرزمین کنعان ( فلسطین ) نیز قحطی زده شدند، و حتی یعقوب و فرزندان او نیز از این بلای عمومی برخوردار بودند، آوازه عدالت و احسان عزیز مصر به کنعان رسیده بود، مردم کنعان با قافلهها به مصر آمده و از آنجا غلّه و خوار بار، به کنعان میآوردند، حضرت یعقوب ـ علیهالسلام ـ به فرزندان خود فرمود: این طور که اخبار میرسد، فرمانفرمای مصر شخص نیک و با انصافی است، خوب است نزد او بروید و از او غلّه خریداری کنید و به کنعان بیاورید، فرزندان یعقوب آماده مسافرت شدند.
فرزند کوچک یعقوب ـ علیهالسلام ـ بنیامین (که از طرف مادر هم برادر یوسف بود) به تقاضای پدر که با او مأنوس بود، نزد پدر ماند (تا به انجام کارهای داخلی خانواده بزرگ یعقوب بپردازد) ده فرزند دیگر با به همراه داشتن ده شتر روانه مصر شدند، وقتی که چون مشتریان دیگر در مصر، به محل خریداری غلّه آمدند، یوسف ـ علیهالسلام ـ که شخصاً به معاملات نظارت داشت.
۴۰ سال بعدازمفقودالاثری حضرت یوسف:برادران اورادرلباس پادشاهی دیدند وامانشناختند.
پادشاه مصر(یوسف) در میان مشتریهای غلات، برادران خود را دید و آنان را شناخت، ولی آنان یوسف را نشناختند.
« ابن عباس» می گوید: از آن زمانی که یوسف را به چاه انداختند تا این وقت، چهل سال فاصله بود، یوسف ۹ ساله که اینک در ۵۰ سال دارد، طبعاً قیافهاش تغییر کرده. از طرفی برادران به هیچ وجه به فکرشان نمیآمد که یوسف سلطانی مقتدر شده باشد و روی تخت شاهی بنشیند.
خداوند می فرماید: «وَ جاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى دَلْوَهُ قالَ یا بُشْرى هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُون» و (در همین حال) کاروانی فرارسید و مأمور آب را (به سراغ آب) فرستادند او دلو را در چاه افکند (ناگهان) صدا زد: مژده باد این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی) و این امر را به عنوان یک سرمایه از دیگران مخفی داشتند و خداوند به آنچه آنها انجام می دادند آگاه بود.» (یوسف ۱۹)
«ابوحمزه ثمالی»(متوفی ۱۵۰ق) می گوید داستان فرزندان یعقوب را از امام سجاد (ع) سؤال کردم امام سجادپاسخ دادند: فرزندان یعقوب بعد از آنکه روز بعد از خواب برخواستند با خود گفتند چه خوب است برویم و سری به چاه بزنیم و ببینیم کار یوسف به کجا انجامیده، آیا مرده یا هنوز زنده است.
وقتی به چاه رسیدند در کنار چاه قافله ای را دیدند که دلو به چاه انداخته و چون دلو را بیرون کشیدند یوسف را بدان آویزان شده دیدند، از دور ناظر بودند که آبکش قافله مردم را صدا زد که مژده دهید برده ای از چاه بیرون آوردم.
یوسف ۲ روز درچاه بود
برادران یوسف نزدیک آمده و گفتند: این برده از ماست که دیروز در چاه افتاده بود، امروز آمده ایم او را بیرون آوریم، و به همین بهانه یوسف را از دست قافله گرفتند و به ناحیه ای از بیابان برده به او گفتند، یا باید اقرار کنی که تو برده مایی و ما تو را به آنها بفروشیم، و یا اینکه تو را همین جا به قتل می رسانیم، یوسف گفت مرا مکشید هرچه می خواهید بکنید(من تسلیمم).
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:باتوجه به این فرازاز زندگی حضرت یوسف(به کاروانی که یوسف راازچاه بیرون کشیده بودندگفتند: این برده از ماست که دیروز در چاه افتاده بود، امروز آمده ایم او را بیرون آوریم)معلوم میشودکه یوسف ۲ روزدرچاه بوده است./پایان توضیح.
فرزندان یعقوب بعدازتهدید، یوسف را نزد قافله آورده گفتند کیست از شما که این غلام را از ما خریداری کند؟
مردی از ایشان وی را به مبلغ ۲۰ درهم خریدار شد، برادران به همین مبلغ رضایت دادند.
خریدار یوسف او را با خود برد تا به شهر مصر رسید،
در مصر وی را به پادشاه مصر بفروخت
و در این باره است که خدای تعالی می فرماید: «وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا » آن کس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت نیکش بدار شاید به حال ما سود بخشد یا او را به فرزندى اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم تا به او تاویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم نمى دانند. (یوسف۲۱).
«ابوحمزه ثمالی» می گوید «من از حضرت سجاد (ع) سؤال کردم:
یوسف در آن روزی که به چاه انداخته شد چندساله بود؟
امام سجاد: «پسری نه ساله بود.»
ابوحمزه ثمالی:«فاصله کنعان(منزل یعقوب) تا مصر(مرکزحکومت) چقدر فاصله بود؟»
امام سجاد: «دوازده روز راه بود.»
اساس این مطلب که یوسف (ع) ساعات تلخ و وحشتناکی را در چاه گذرانده و به وسیله ایمان به خدا و سکینه و آرامش حاصل از ایمان این تنهایی وحشتناک را تحمل کرده و از آزمایش خطیری پیروز بیرون آمده مسلم است اما اینکه چند روز از این ماجرا گذشت خدا می داندالبته بعضی از مفسران سه روز را گفته اند و بعضی دو روز را. اینکه می فرماید:«وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَة»(۱۹ یوسف) یعنی این امر را به عنوان یک سرمایه از دیگران مخفی داشتند، به لحاظ روحی و روانی این مسئله مشخص است هنگامی که مأمور آب مشاهده کند به جای آب، بچه ماه روی از چاه خارج شد مایل باشد این امر بر دیگران پوشیده بماند تا از این کودک به عنوان یک سرمایه برای شخص خودش استفاده نماید.
البته در تفسیر این جمله احتمالات دیگری نیز داده شده از جمله اینکه یابندگان یوسف، یافتن او را در چاه مخفی داشتند و گفتند این متاعی است که صاحبان این چاه در اختیار ما گذاشته اند تا برای او در مصر بفروشیم.
دیگر اینکه بعضی از برادران یوسف که برای خبر گرفتن از او و یا رسانیدن غذا به او گاه و بیگاه به کنار چاه می آمدند هنگامی که از جریان باخبر شدند، برادری یوسف را کتمان کردند، تنها گفتند او غلام ما است که فرار کرده و در اینجا پنهان شده، و یوسف را تهدید به مرگ کردند که اگر پرده از روی کار بردارد کشته خواهد شد.
خداوند می فرماید: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ کانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِین» و (سرانجام) او را به بهای کمی، چند درهم فروختند و نسبت به (فروختن) او بی رغبت بودند (چرا که می ترسیدند رازشان فاش شود).» (یوسف ۲۰) اندک تأمل در آیه شریفه اقتضا می کند که به چند مطلب پاسخ داده شود: مطلب اول فروشنده چه کسی یا چه کسانی بودند؟در اینکه ضمیر«شَرَوْه» به برادران یوسف یا به کاروانیان و یا به رهگذران برمی گردد، اختلاف شده است:
۱- از ظاهر سیاق آیه برمی آید که ضمیر جمع در جمله «شَرَوْه» به رهگذران برمی گردد، یعنی رهگذران یوسف را فروختند، ولی بیشتر مفسرین گفته اند ضمیر «شَرَوْه» به برادران یوسف برمی گردد و معنایش این است که بعد از آنکه فریاد رهگذران بلند شد که بشارت بر پسربچه ای که پیدا شده، آنها خود را کنار چاه رساندند و گفتند مالک او هستند سپس او را فروختند.
۲- بعضی مفسرین گفته اند برادران یوسف بودند، بدین شکل که «یهودا» مراقب یوسف بود و به او سرکشی می کرد، وقتی که دید رهگذران او را از چاه بیرون آوردند برادران دیگر را خبر کرد و آنها خود را به کنار یوسف رساندند و خود را مالک او قلمداد کرده و او را به رهگذران فروختند، و بعضی گفته اند کسانی که او را از چاه بیرون آوردند او را به مصر بردند و فروختند.
۳- ظاهر نظم آیه این است که قافله رهگذر یوسف را فروختند. و در «سفر تکوین» تورات آمده است که عده ای از مردممدین او را از چاه درآوردند به اسماعیلی ها فروختند و برادرانش این معامله را تصویب کردند.
۴- فروشندگان افراد کاروان بودند گرچه بعضی گفته اند برادران یوسف بودند اما ظاهر آیات این است که کاروانیان اقدام به چنین کاری کردند زیرا در آیات سخنی از برادران نیست.
نکته دومی که باید پاسخ داده شود، این است که خریدار یوسف بعد از خروج از چاه چه کسی یا چه کسانی بوده اند؟
در پاسخ گفته اند: یکی از برادران (یهودا) در کمین بود تا ببیند به سر یوسف چه می آید، و وقتی مشاهده کرد که کاروانیان او را از چاه بیرون آوردند برادران را خبر کرد و آنان به نزد مالک (که او را از چاه بیرون آورده بود) آمده و یوسف را به وی فروختند و نیز گفته اند، همان هایی که یوسف را از چاه بیرون آورده بودند وی را در مصر فروختند [بنابراین اولین خریداران یوسف مصریان بودند] و اصمگفته: آنها که از چاه بیرونش آوردند وی را به کاروانیان فروختند. بنابراین خلاصه کلام چنین است:
۱- فروشنده: برادران، خریدار: مالک (که یوسف را از چاه خارج کرده بود). می باشد.
۲- فروشنده: کسانی که او را از چاه خارج کرده بودند، خریدار: مصریان.
۳- فروشنده: کسانی که او را از چاه خارج کرده بودند، خریدار: کاروانیان.
ولی بهتر همان قول اول است.
نکته سوم در مورد قیمت یوسف (ع) که قرآن می فرماید او را به «ثمن بخس» فروختند، مقصود از ثمن بخس چیست؟ در مورد معنای «ثمن بخس» اختلاف است:
۱- ثمن بخس یعنی، بهایی ناچیز و اندک.
۲- ثمن بخس یعنی، بهای حرام و نامشروع، زیرا شخص آزاد را که نمی توان فروخت و اینکه حرام را «بخس» نامیده اند برای آن است که برکتی در آن نیست.
[معنای اول را تأیید می نماد جمله] «دَراهِمَ مَعْدُودَة»(۲۰ یوسف) به چند درهم اندک، همین توصیف درهم ها به«مَعْدُود» برای فهماندن کمی و اندک بودن آنها است، [گفته اند یوسف را] بیست درهم فروختند (از این رو آن را بخس خوانده اند)، از امام سجاد (ع) روایت شده که فرمود برادران درهم ها را میان خود تقسیم کردند به هرکدام دو درهم رسید و از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود، هیجده درهم بود.
۳- ثمن بخس یعنی، کمتر از حق واقع، و بخس به معنای نقص آمده است. و نیز همین معنا را به عبارت دیگر گفته اند: «ثمن بخس» به معنای بهایی است که از قیمت اصلی و واقعی ناقص و کمتر باشد، و «دراهم معدودة» به معنای پول اندک است. در آن روزها پول زیاد وزنی بود، نه شمردنی، و تنها پول هایی را می شمردند که خیلی ناچیز بوده که مقصود «دراهم» پول خردی از جنس نقره بوده که در میان مردم رواج داشته است.
۴- ثمن بخس یعنی، قیمتی کمتر از قسمت متعارف.
۵- ثمن بخس یعنی، ثمن پستی که چند درهم شمرده شده بود.
نکته چهارم اینکه در پایان آیه شریفه می فرماید: «وَ کانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِین»(۲۰ یوسف) یعنی نسبت به او بی رغبت بودند، به چه معنای است؟ مراد از این جمله، آن است که فروشندگان اعتنایی به یوسف نداشتند که حتما باید او را به قیمت گزافی بفروشند و یا تحقیق کنند این کودک کیست که به چاه افتاده؟ چرا باید فروخته شود؟و نیز گفته اند: این جمله در حقیقت بیانگر علت جمله ماقبلش می باشد و اشاره دارد به اینکه اگر آنها یوسف را به بهای اندک فروختند به این خاطر بود که نسبت به این معامله بی میل و بی اعتنا بودند و این موضوع یا به خاطر این بود که کاروانیان یوسف را ارزان به دست آورده بودند و انسان غالبا وقتی چیزی را ارزان به دست آورد ارزان از دست می دهد و یا به خاطر این بود که می ترسیدند سرشان فاش شود و مدعی بر یوسف پیدا شود و یا به خاطر این بود که در یوسف هیچ نشانی از غلام بودن نمی دیدند بلکه آثار آزادگی و حریت در چهره او نمایان بود، به همین دلیل نه فروشنده و نه خریدار رغبتی به معامله نداشتند.
خداوند می فرماید: «ووَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»(یوسف۲۱) و آن کس که او را از سرزمین مصر خرید [= عزیز مصر] به همسرش گفت: مقام وی را گرامی دار، شاید برای ما سودمند باشد و یا او را به عنوان فرزند انتخاب کنیم. و این چنین یوسف را در آن سرزمین متمکن ساختیم. (ما این کار را کردیم تا او را بزرگ داریم و) از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم خداوند برکار خود پیروز است ولی بیشتر مردم نمی دانند. (یوسف۲۱)
این نکته قابل درک است که حضرت یوسف (ع) از آن هنگامی که از پدر جدا شد هول و هراس های مهمی را مثل: درگیری با برادران، وحشت به چاه افتادن و در چاه ماندن، خروج از چاه و گرفتار بردگی شدن و هراس از اینکه گرفتار چه افرادی شود و با او چگونه رفتار می کنند و نیز حقارت بردگی و مورد خرید و فروش واقع شدن، اما در تمامی این مراحل تنها امید او خدای است که همه چیز در ید قدرت اوست و در نهایت همان خدایی که او را از خصومت های کینه توزانه برادرانش نجات داد و از هول و هراس چاه نجاتش داد محبت یوسف را در دل خریدارانش قرار داد چنان که در این آیه شریفه می فرماید: «وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا». از سیاق آیات استفاده می شود که همان قافله ای که یوسف را از چاه به دست آورد او را با خود به مصر بردند و در آنجا به معرض فروش گذاشتند، که مردی از اهل مصر او را خریداری نموده و به خانه اش برد.
راستی آیات این سوره به چه نحو شگفت آوری این شخص را معرفی می کند:
اولا از کلمه «مِنْ مِصْر» فهمیده می شود خریدار یوسف مردی از اهل مصر بوده است.
ثانیا در آیه دیگر از این سوره در خصوص این مرد می فرماید «أَلْفَیا سَیِّدَها لَدَى الْباب» می فهماند که او مردی بزرگ و مرجع حوائج مردم بوده است.
ثالثا در آیه «وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِه»(یوسف۳۰)
ترجمه آیه:[دسته اى از) زنان در شهر گفتند «زنِ عزیز از غلام خود کام خواسته» و سخت خاطرخواه او شده است به راستى ما او را در گمراهى آشکارى مىبینیم.
آیه اشاره به عزیزداردکه در مصر دارد که مردم برای او عزت و مقامی منیع قائل بوده اند و نیز او را معرفی می کند که دارای زندان بوده پس معلوم می شود که ریاستی در بین مردم داشته زیرا داشتن زندان از شؤون ریاست است.
و خلاصه از همه این آیات به دست می آید که یوسف از همان اول به خانه عزت و کاخ سلطنتی درآمده بود. [کوتاه سخن اینکه در این آیه شریفه خریدار یوسف به طور کامل معرفی نمی شود بلکه در سایر آیات این سوره به مناسبت خریدار یوسف را معرفی می نماید] لذا در این آیه تنها فرموده: قافله یوسف را به مصر برد و در آنجا او را به یکی از اهالی مصر فروختند و او یوسف را به خانه اش برد و به همسرش سفارش کرد که «أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا » با اینکه عادت براین بود که موالی نسبت به بردگان خود اهمیت ندهند [اما محبت یوسف در دل خریدارش افتاد و] به همسرش سفارش کرد او را احترام کن باشد که از او انتفاع ببرند و یا فرزند خود قرارش دهند، در این مطلب حتما معنای عمیقی است.
چراپادشاه مصربه همسرش گفت:خودت،مستقیماً ناظرکارهای این غلام(یوسف)باش.
مخصوصا از این جهت که این سفارش را به شخص همسر و بانوی خانه اش می کند (نه به کارکنان خانه) بلکه به همسرش می گوید شخصا مباشر جزئیات امور او باش و این سابقه نداشته که ملکه در امور جزیی و کوچک مباشرت کند. پس معلوم می شود یوسف جمالی بدیع و بی نظیر داشته که عقل هربیننده ای را خیره و دل ها را شیفته می ساخته .
و علاوه بر زیبایی وخوشگلی، «خُلق زیبا داشته، صبور و باوقار و دارای حرکاتی سنگین بوده، لهجه ای ملیح و منطقی حکیمانه و نفسی کریم و اصلی نجیب داشته» .
و این صفات وقتی در فردی وجود داشته باشد. ریشه هایش از همان کودکی، حرکات و سکنات کودک را از دیگر کودکان متمایز می کند و آثارش از همان کودکی در سیمایش ظاهر می گردد.
«این ویژگیهای یوسف موجب شده بودکه دل عزیز را به سویش جلب کرده» تا آنجا که آرزویش این شد که یوسف در خانه او نشو و نما کند و از خواص اهل بیتش شمرده شود،بلکه نزدیک ترین مردم به وی باشد تا او در امور مهم و مقاصد(همبستری)از وی منتفع گردد ، از همین جا می توان احتمال داد که عزیز مردی عقیم بوده، به همین جهت آرزو می کرد که یوسف همدم وهمراز وهمخوابه اش باشد.(درقصه حضرت یوسف)
کینه و خصومت برادران، محبوس شدن در چاه، بی اطلاع بودن یعقوب یا نجات دهنده دیگری از محل یوسف، طمع کاروانیانی که یوسف را از چاه خارج کردند و به زر و سیم فروخته اند و دیگر عوامل انسانی و طبیعی همه دست به دست هم داده بودند که یوسفی را که عزیز یعقوب (پیامبر خدا) و به طبع عزیز خداست به ذلت و خاری و حتی به نابودی و هلاکت بکشند اما غافل از اینکه «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»(۱۰ فتح) دست تدبیر خداوند در عالم حتی کمتر از لحظه ای تعطیلی بردار نیست «فَإِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعًا»(۱۳۹ نساء) خداوند اولا عشق به یوسف را در دل عزیز مصر و همسرش (زلیخا) قرار داد.
«وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْض»(یوسف۲۱) این چنین یوسف را در زمین متمکن ساختیم.
شاید مراد این باشد که ما طوری او را در زمین جای دادیم که بتواند در زمین از مزایای حیات، با وسعت هرچه بیشتر تمتع ببرد، بر خلاف آنچه برادرانش می خواستند که او از ماندن روی زمین محروم باشد به همین جهت او را ته چاه انداختند و بعدا هم به مبلغ ناچیزی به فروش رساندند تا از قرارگاه پدرش دور شد، و از سرزمین (کنعان) به سرزمین دیگری (مصر) انتقال یافت. حال در این (تمکین) دو احتمال است، یکی اینکه یک پسربچه غریب [که به عنوان برده فروخته شده] از خانه عزیز مصر سر درآورده و به سفارش صاحب خانه دارای گواراترین عیش شود.
احتمال دوم این است که منظور از« تمکین» مطلق تمکین در زمین است .
بنابراین احتمال، معنای آیه این می شود که: تمکین ما به یوسف در زمین به همین منوالی که گفتیم ادامه می یابد، چه برادرانش به وی حسد برده از ماندنش در روی زمین و نزد پدر دریغ ورزیدند و به چاهش انداختند و نعمت تمتع در وطن و زندگی ابتدایی را از او سلب نمودند و او را به کاروانیان فروختند تا از خانه و اهلش دورش سازند.
تهدیدهایی که تبدیل به «فرصت»(ارتقا) شد!
اما خداوند«کید»برادران را وسیله قرار داد برای تمکین(جلال وجبروت) یوسف در زمین آن هم در خانه عزیز مصر و در بهترین احوال. از این به بعد هم به همین منوال ادامه می یابد و از کید دیگران نیز
حفظش می کند و کید آنها را وسیله تمکین او در زمین قرار می دهد.
منـابـع
محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد ۸ صفحه ۸۲
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ۱۲ صفحه ۱۸۲- ۱۸۳
علیرضا میرزا خسروانی- تفسیر خسروى- جلد ۴ صفحه ۳۷۰
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ۹ صفحه ۳۵۲-۳۵۵
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ۱۱ صفحه ۱۴۴- ۱۴۸، ۱۵۴
عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم
مدت غیبت: ۲۰سال (مدتی در چاه، مدتی در زندان و بیشتر آن را در عزیز مصر بود.)
پس از اینکه حضرت یوسف (ع) از چاه به وسیله ی کاروانی نجات داده شد، در بازار برده فروشان مصر، برده و به یکی از فرماندهان مصر فروخته شد. پس از این، آن حضرت در بلاهای بسیاری نظیر گرفتار شدن به دام زلیخا و چندین وچند سال زندان گرفتار شد. پس از آن، به خاطر تعبیر خواب فرعون مصر، مورد اطمینان او واقع شد و عزیز مصر گردید. (۱)
از امام باقر (علیه السلام)، روایت شده است که حضرت یوسف (ع)، باری گندم به یک بادیه فروش عرب، فروخت و پس از آن به او گفت در حال رد شدن از کنعان، سه مرتبه نام حضرت یعقوب را صدا بزند و به او پیغام برساند که: «ای یعقوب، امانت تو نزد خدای عز و جل ضایع نشده است». مرد بادیه نشین، حضرت یعقوب را در حالی دید که نابینا شده بود و وقتی این پیغام را به او رساند، حضرت یعقوب (ع) از شدت خوشحالی از هوش رفتند. (۲)
سالهای غیبت برای مردم حتی برای برادران
در واقع، کسی جز یعقوب نبی (ع) منتظر واقعی حضرت یوسف (ع) نبود. آن حضرت نیز در فراغ حضرت یوسف، زجر بسیار کشید با این که فاصله ی بین کنعان تا مصر، 9 روز بیشتر نبود غیر از حضرت یعقوب (ع)، کسی زنده بودن حضرت یوسف (ع) را باور نداشت و خبری از ایشان به آنها نمی رسید.
حضرت یعقوب (ع)، در مدت بیست سالی که منتظر حضرت یوسف (ع)، بود، اندوهکده (کلبه ی احزان) ای ساخت و در آن هر روز و شب از دوری دردانه اش می گریست و می فرمود: « اى عزیزم یوسف که بر همه فرزندانم او را برگزیدم و از من ربوده شد. عزیزم یوسف که از میان همه فرزندانم به او امیدوار بودم و از من ربوده شد. عزیزم یوسف که دست راستم را بالشش میکردم و دست چپم را رو اندازش مى نمودم و از من ربوده شد.
عزیزم یوسف که در تنهایى به او انس می گرفتم و از من ربوده شد. عزیزم یوسف کاش مى دانستم تو را در کدام یک از کوه ها انداختند یا در کدام دریا غرقهات کردند. عزیزم یوسف کاش با تو بودم و هر مصیبتى به تو رسیده بود، به من مى رسید.» (۳)
چگونه غیبت به فرج انجامید؟
با بررسی روایات رسیده از زندگی حضرت یعقوب (ع)، می توان در خلل نیافتن ایمان حضرت یعقوب (ع) به بازگشت حضرت یوسف (ع)، چندین علت را ذکر کرد:
نخست: حضرت یعقوب (ع)، هرگز باور نکرد که فرزندش را گرگ خورده است. همان زمانی که پیراهن خونی فرزندش را به دستش دادند، از پسرانش پرسید که چگونه ممکن است پیراهن پاره نشده باشد و گوشتی به آن نباشد در حالی که گرگ پسرش را خورده است؟ (۴) می توان از این سخنان دریافت که حضرت یعقوب (ع)، با احساسی نگاه کردن به کل ماجرای گم شدن فرزندش، و تفکر درست و عاقلانه، ایمان خودش را حفظ کرد.
دوم: حضرت یعقوب (ع)، در هیچ زمانی در مدت این بیست سال، هرگز از رحمت خداوند ناامید نگشتند. این سخن از اینجا معلوم میشود که حضرت پس از جا ماندن «بنیامین»، به فرزندانشان فرمودند: «اى فرزندانم! بروید و از یوسف و برادرش جستجوى کنید و از رحمت خدا نومید نباشید. از رحمت خدا نومید نباشند مگر مردم کافر.» (۵)
شباهت یوسف به امام عصر
امام صادق (ع) پس از بیان این نکته که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) به حضرت یوسف شباهت دارند، فرمودند: «این مردم ملعون خوک نما چرا این سخن را نمى پذیرند؟ برادران یوسف خردمندانى بودند فهیم و نوادهها و فرزندان پیامبران بودند، بر یوسف وارد شدند و با او سخن گفتند و با هم گفتگو کردند و با او تجارت نمودند، رفت و آمد داشتند، برادرانش بودند و او برادر اینان بود، با این همه تا او خود را نشناساند، نشناختند و وقتى گفت: من یوسفم شناختند.
پس این امّت حیران و سرگردان، چرا باور ندارند که خداى عزّ و جلّ، در وقتى از اوقات که بخواهد، [می تواند] حجّت خود را از آنان پوشیده بدارد.
یوسف، پادشاه مصر بود و فاصله میان او و پدرش هیجده روز* راه بود. اگر خدا می خواست جایگاه او را به پدرش معلوم کند، می توانست. به خدا قسم هنگامى که مژده ی یوسف رسید، یعقوب و فرزندانش از راه بیابان، نه روزه به مصر رسیدند.
پس این امّت چرا باور ندارند که خداوند، همان کارى که با یوسف کرد با حجّت خود بکند و صاحب مظلوم شما که حقّش را انکار می کنند، یعنى صاحب این امر، در میان آنان رفت و آمد داشته باشد و در بازارهاشان راه برود و پا روى فرشهایشان بگذارد و آنان او را نشناسند، تا آنگاه که خدا اجازه فرماید تا او خود را بشناساند؛ چنانچه به یوسف اجازه داد هنگامى که برادرانش گفتند آیا تو همان یوسفى؟ گفت: من یوسفم.» (۶)
پی نوشت:
۱. داستان حضرت یوسف را می توانید به طور کامل در سوره ی یوسف بخوانید.
۲. کمال الدین / ترجمه کمرهاى، ج۱، ص: ۲۴۴؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵
۳. همان، ص ۲۴۶؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵
۴و۵ همان؛ با استفاده از همان.
۶. الغیبة للنعمانی / ترجمه فهرى، متن، ص: ۱۸۸؛ با استفاده از همان.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مدخوده اصلاحاتی انجام داده ام.
گفتگوی حضرت یوسف با برادران
درحالی که برادران اورانشناختند(درلباس پادشاهی مصر)وامایوسف آنهاراشناخته بود(بعداز۴۰ سال)دوری-فراق.
حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ طبق مصالحی که خودش میدانست خود را معرفی نکرد و از راههایی با ترتیب خاصی که خاطر نشان میشود، با برادرانش گفتگو کرد، تا در فرصت مناسب خود را معرفی نموده و ترتیب آمدن خانواده یعقوب را به مصر با شیوه ماهرانهای ردیف کند.
«علی بن ابراهیم» روایت میکند: یوسف پذیرایی گرمی از برادران کرد و دستور داد بارهای آنها را از غلّه تکمیل کردند و قبل از مراجعت آنان، بین آنها چنین گفتگویی ردّ و بدل شد:
یوسف: شما کی هستید؟ خود را معرفی کنید.
برادران یوسف: ما قومی کشاورز هستیم که در حوالی شام سکونت داریم، قحطی و خشکسالی ما را فرا گرفت، به حضور شما آمدهایم تا غلّه خریداری کنیم.
یوسف: شاید شما کارآگاههایی(نفوذی) باشید که آمدهاید پی به اسرار کشور من ببرید!
برادران: نه به خدا سوگند، ما جاسوس نیستیم، ما برادرانی هستیم که پدر ما یعقوب ،فرزند اسحاق بن ابراهیم است. اگر پدر ما را بشناسی بیشتر به ما کرم میکنی، چون پدر ما پیامبر خدا، فرزند پیامبران خدا است و اندوهگین است.
یوسف: چرا پدر شما اندوهگین است؟ شاید به خاطر جهالت شما، او محزون است.
برادران: ای پادشاه! ما جاهل و سفیه نیستیم، حزن پدر از ناحیه ما نیست، بلکه پدرمان، پسری از ما کوچکتر داشت، روزی به عنوان صید با ما به بیابان آمد، گرگ او را در بیابان درید، از آن وقت تا حال پدرمان محزون و گریان است.
یوسف: آیا شما همگی از یک پدر هستید؟
برادران: همه ما از یک پدر هستیم، ولی مادرانمان یکی نیستند.
یوسف: چراپدرتان یکی از برادران شما را پیش خود نگهداشته(نفرستاد)؟
برادران: پدرمان با او مأنوس بود، و از طرفی برادر مادری او(بنیامین) که اسمش«یوسف»است سالهاست که فقودشده، خاطر پدر ما به واسطه او (بنیامین) تسلّی داده میشود و با او مأنوس است.
یوسف: من چگونه حرفهایتان را باور کنم؟شاهدومدرکتان چیست؟
برادران: ما در سرزمینی دور ساکن هستیم و در این جا کسی ما را نمیشناسد، چه کسی را به عنوان گواهی بیاوریم؟
یوسف: من بشرطی شماراآزادمیکنم که درسفربعدی برادر خودتان را که در نزد پدرتان است نزد من بیاورید.
برادران: پدر ما از فراق او محزون خواهد شد، پدر با بنیامین مأنوس است، چگونه او را بیاوریم؟
یوسف: یکی از شماها را به عنوان گرو نزد خود نگه میدارم تا پدر شما به خاطر حفظ فرزندش که در گرو ما است، برادرتان را با شما نزد ما بفرستد.
به دستور یوسف ، بین برادران قرعه زدند، قرعه به نام «شمعون» افتاد.
این هم از درسهای دستگاه خلقت است که به این وسیله شمعون که نسبت به برادران، برای یوسف بهتر بوده و سابقه خوبی داشته نزد یوسف بماند.
کشور کنعان(زادگاه حضرت یوسف)کجاست؟
«کنعان»سکونتگاه اموریها، عبریان و قبیلههای آرامی، هوریها، کنعانیان، و قبیلههای صحرانشین سامینژاد بود.در شمال، در کرانههای لبنان و سوریه، شهرهای فینیقی حضور داشتند. زبان کنعانی زیرشاخهای از زبانهای شمال غربی سامی است.در هزاره دوم پیش از میلاد،تاسال 12پیش ازمیلاد کنعان زیر فرمانروایی مصر بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«علی بن ابراهیم»کیست؟
«علی بن ابراهیم قمی» راوی و مفسر شیعی که در دوران امام هادی(ع)، امام حسن عسکری(ع) و غیبت صغری زندگی میکرد(متوفی سال ۳۰۷ قمری)
فاصله کنعان تامصرچقدربود؟
فاصله هر روز-مقدارمسافتی-که یکنفر(بامرکب)طی می کرد؟
در مسافرت های قدیم مسافرین به طور متعارف در یک روز هشت فرسخ را ه می رفتند یعنی مقدار مسافتی که افراد معمول در یک روز می رفتند هشت فرسخ بوده است ، و همین هشت فرسخ را شارع ملاک برای شکسته بودن نماز و افطار کردن روزه قرار داده است. و اگر کسی از اول قصد مسافرت به مقدار هشت فرسخ داشته باشد هرچند به صورت رفت و برگشت باشد نمازش شکسته است.
وسائل الشیعة ج : ۸ ص : ۴۵۱و۴۵۲
* توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:باتوجه به اینکه فاصله کنعان تا مصرحدود ۱۰روزفاصله بود وهرروز یک شخص میتوانسته ۸ فرسخ بپیماید کلاً۸۰ فرسخ راه بوده بین کنعان تامصر که میشود۴۳۰۰۰۰متر(چهارصدوسی کیلومتر)دربعضی ازمنابع فاصله کنعان تامصررا ۹ روزنوشته اند
نظر آیت الله مکارم شیرازی: هر فرسخ شرعی پنج کیلو متروسیصدوهفتادوپنج متر است
زندگینامه حضرت یوسف
حضرت یوسف(علیهالسلام) یکی از پیامبران الهی است، که نام مبارکش بیست و هفت بار در کلام الله مجید ذکر شده است. سوره دوازدهم قرآن که دارای صد و یازده آیه بوده، به نام اوست و از آغاز تا پایان آن، پیرامون سرگذشت یوسف(ع) میباشد.
نام مادرش راحیل«راحله» است،وی فرزند یعقوب (علیهالسلام) و نواده اسحاق و فرزند سوم ابراهیم(ع) است در سرزمین حران (حاران یا فران آرام)، مرز بین سوریه و عراق به دنیا آمد، او مجموعاً یازده برادر داشت و از میان آنها فقط بنیامین برادر پدر و مادری او بود. یوسف از همه برادران جز بنیامین کوچکتر بود.یوسف(ع) مدت صد و ده سال زندگانی کرد و چون فوت کرد، بدنش را مومیایی کردند و در تابوتی محفوظ داشتندو همچنان در مصر بود تا زمانی که حضرت موسی(ع) میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود، جنازه یوسف(ع) را همراه خود برده و در فلسطین دفن نمود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«مقبره حضرت یوسف» در شهر «نابلس»(فلسطین) در کرانه باختری قرار دارد.
«آرامگاه حضرت یوسف»درکشورفلسطین ،حومه جنوب شرقی شهر نابلس، نزدیک و شمال اردوگاه پناهندگان بالاتا، در شرق «تل بالاتا» و در پای دروازه شرقی نابلس باستانی قرار دارد که در قرن بیستم کشف شد.خواب یوسف
خواب دیدن یوسف و توطئه برادرانش یوسف نه سال بیشتر نداشت، که در یکی از شبها رویایی لذیذ در خواب دید. نفس صبح که دمید و خورشید بال و پر زرین بر جهان بگسترد، از خواب بیدار شد، نزد پدر آمد، آنچه دیده بود برای پدر بازگو کرد: «پدرم! من در عالم خواب دیدم، که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند»
حضرت یعقوب(ع) که تعبیر خواب را میدانست از او خواست تا راز خود را از برادرانش پوشیده دارد. به یوسف(ع) گفت: فرزندم خواب خود را برای برادرانت بازگو نکن، زیرا در حق تو حیله و نیرنگ خواهند کرد و نقشه خطرناکی برای تو میکشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان استسپس برایش روشن ساخت که وی در آینده شخصیتی برجسته خواهد شد که همه، فرمانش را گردن مینهند و خداوند او را به پیامبری برمیگزیند و تعبیر خواب را بدو میآموزد و به زودی نعمت خویش را با خبر و رحمت و برکاتش بر او و بر آل یعقوب (ع) تمام میکند، همان گونه که آن را قبلاً بر ابراهیم و اسحاق(ع) تمام کرده بود.
همین خواب دیدن یوسف و الهامات دیگر، موجب شد که یعقوب(ع) امتیاز و عظمت خاصی در چهره یوسف مشاهده کند،وی میدانست که فرزندش یوسف آینده درخشانی دارد و پیغمبر خدا میشود، از این رو بیشتر به او اظهار علاقه میکرد و نمیتوانست اشتیاق و علاقهاش نسبت به یوسف را پنهان سازد. این روش یعقوب(ع) نسبت به یوسف باعث حسادت برادران شد، به همین خاطر چون یعقوب(ع) میدانست که فرزندانش نسبت به یوسف حسادت دارند اصرار داشت که یوسف خواب دیدن خود را کتمان کند تا برادران ناتنی،برای او توطئه نکنند.
طبق برخی از روایات بعضی از زنهای یعقوب(ع) موضوع خواب دیدن یوسف را شنیدند و به برادرانش خبر دادند. از این رو حسادت برادران نسبت به ا و بیشتر شد، جلسهای محرمانه تشکیل دادند و نقشه خطرناکی در مورد او کشیدند. گفتند: یوسف و برادرش بنیامین نزد پدر از ما محبوبترند، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم و بیش از آن دو به پدر سود و منفعت میرسانیم، قطعاً پدرمان اشتباه میکند و از حق و حقیقت به دور است. یوسف را بکشید و یا او را به سرزمین دور دستی بیندازید، تا توجه پدر تنها به شما باشد و بعد از آن از گناه خود توبه میکنید و افراد صالحی خواهید بود.
یکی از برادران، اشاره کرد که: یوسف نکشند، بلکه او را در جایی دور از چشم مردم در چاهی بیندازند، شاید کاروانی از راه برسد و او را از چاه برگرفته و با خود ببرد و بدین ترتیب به هدف خود که دور کردن او از پدرش بود، رسیده باشند واز گناه کشتن یوسف رهایی یابند.
برادران همین پیشنهاد را پذیرفتند و تصمیم گرفتند در وقت مناسبی همین نقشه و نیرنگ را اجرا کنند. در یکی از روزها نزد پدرشان یعقوب(ع) آمدند و از پدر خواستند تا یوسف را همراه خود به صحرا ببرند و در آنجا در کنار آنها بازی کند، در این مورد بسیار اصرار کردند، ولی یعقوب(ع) پاسخ مثبت به آنها نمیداد.بعد از آنکه احساس کردند، پدر وی را از آنها دور نگاه میدارد بدو گفتند: پدر جان! چرا تو درباره برادرمان یوسف به ما اطمینان نمیکنی؟ در حالی که ما او را دوست میداریم و به او مهربان هستیم، فردا او را با ما به دشت و سبزه زارها بفرست، تا در آنجا بازی کند و به شادمانی پرداخته و گردش نماید و ما مواظب او هستیم.
پدرشان که علاقه زیادی به یوسف داشت به آنان پاسخ داد: من از بردن یوسف غمگین میشوم و از این میترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید.
برادران گفتند: «ما گروهی نیرومند هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود» هرگز چنین چیزی ممکن نیست، ما به تو اطمینان میدهیم .
یعقوب(ع) هر چه در این مورد فکر کرد که چگونه با حفظ آداب و پرهیز از بروز اختلاف بین برادران،آنان را قانع کند، راهی پیدا نکرد، جز اینکه صلاح دید تا این تلخی را تحمل کند و گرفتار خطر بزرگتری نگردد، ناگزیر اجازه داد که یوسف(ع) را با خود ببرند.
آنها لحظهشماری میکردند که فردا فرا رسد و تا پدر پشیمان نشده، یوسف را همراه خود ببرند. آن شب، صبح شد. صبح زود نزد پدر آمدند و یوسف را با خود بردند، وقتی که آنها از یعقوب(ع)فاصله بسیار گرفتند، کینههایشان آشکار شد و حسادتشان ظاهر گشت و به انتقام جویی از یوسف پرداختند.وی در برابر آزار آنها نمیتوانست کاری کند، آنها به گریه و خردسالی او رحم نکردند و آماده اجرای نقشه خود شدند. پیراهن یوسف را از تنش بیرون آوردند و او را بر سر چاه آوردند و در چاه انداختند.
یوسف در درون چاه قرار گرفت، در میان تاریکی اعماق چاه با آن سن کم تنها و درمانده شده، به خدا توکل کرد، خداوند نیز به او لطف نمود، فرشتگانی را به عنوان محافظ و تسلی خاطر او، نزد وی فرستاده و به او وحی نمود: «ناراحت نباش! روزی خواهد آمد، که برادران خود را، از ا ین کار بدشان آگاه خواهی ساخت، آنها نادانند و مقام تو را درک نمیکنند».
برادران یوسف پس از نداختن وی به چاه به طرف کنعان بر میگشتند، برای اینکه پیش پدر روسفید شوند و به دروغی که قصد داشتند، به پدر بگویندرونقی دهند، پیراهن یوسف را که از تنش بیرون آورده بودند به خون بزغاله آلوده کردند، تا آن را نزد پدر شاهد قول خود بیاورند، که گرگ یوسف را دریده است، این پیراهن خون آلود هم دلیل بر سخن ماست.
شب آنان با سرافکندگی نزد پدر آمدند. تا پدر آنان را دید و یوسف را ندید، فرمود: یوسف کجاست؟
گفتند: «ای پدر! ما او را نزد وسایل واسبابهای خود گذاشتیم و برای مسابقه به محل دور دستی رفتیماز بخت برگشته ما، گرگ او را طعمه خود ساخت، این پیراهن خون آلود اوست، که آوردهایم تا گواه گفتار ما باشد، گرچه شما گفته صد در صد صحیح ما را باور ندارید.»
وقتی یعقوب(ع) پیراهن را نگاه کرد،دید آن پیراهن هیچ پارگی و بریدگی ندارد. فرمود:این گرگ، عجب گرگ مهربانی بوده است! تاکنون چنین گرگی ندیدهام که شخصی را بدرد، ولی به پیراهن او کوچکترین آسیبی نرساند.سپس رو به آنها کرد و گفت: «نفسهای شما، این کار زشت را در نظرتان زیبا جلوه داد و من در این مصیبت صبری پایدار خواهم کرد و خداوند مرا بر آنچه شما توصیف میکنید یاری خواهد فرمود».
نجات یوسف از چاه
یوسف سه روز و سه شب در میان چاه به سر برد تا اینکه کاروانی از «مدین» به مصر میرفتند. برای رفع خستگی و استفاده از آب، کنار همان چاهی که یوسف در آن بود آمدند.
یکی از مردان کاروان را فرستادند تا برایشان از چاه آب بیاورد. وی بر سر چاه آمده، دلو را به چاه دراز کرد، هنگام بالا کشیدن دلو، یوسف ریسمان را محکم گرفته و بدان آویزان شد و از چاه بیرون آمد، آن مرد ناگاه چشمش به پسری ماه چهره افتاد، بسیار خوشحال شد و فریاد برآورد: مژده باد! مژده باد! چه بخت بلندی داشتم، به جای آب، این گوهر گرانمایه را از چاه بیرون آوردم.شادی کنان او را نزد رفقایش آورد، کاروانیان همه به دور یوسف جمع شدند و از این نظر که سرمایه خوبی به دستشان آمده، در میان کالاهای خود پنهانش کردند تا او را به مصر برده و بفروشند. کاروانیان وقتی به مصر رسیدند، از ترس اینکه مبادا بستگان این بچه، از راه برسند و او را از آنها بستانند، وی را در مصر به بهایی اندک فروختند، تا از وی خلاصی یابند، کسی که یوسف را خریداری کرد،وزیر پادشاه مصر بود.وی یوسف را به منزلش آورد و به همسرش زلیخا، سفارش کرد که به نیکی با او رفتار کند و وی را احترام نماید تا از زندگی با او خرسند باشند و برای آنها سودمند واقع شود و یا اورا به فرزندی انتخاب کنند.عزیز مصر و همسرش زلیخا از نعمت داشتن فرزند محروم بودند و به همین خاطر یوسف را به نیکی تربیت کردند.
ماجرای زلیخا و یوسف
هنگامی که او به سن بلوغ رسید، زلیخا به خاطر زیبایی یوسف به او علاقهمند شد و عاشق دلداده یوسف گشته و احساساتش در مورد وی شعلهور شد. نمیدانست چگونه احساسات و عواطف خویش را به یوسف ابراز کند، تا اینکه عشق و علاقه بر عواطف وی چیره گشته و ضعف طبیعی بر احساساتش حکمفرما شد.
در یکی از روزها یوسف را در خانه خود تنها یافت، فرصت را غنیمت شمرد و خود را چون عروس حجله با طرز خاصی آراست و درهای کاخ را بست و به سراغ یوسف آمد، با حرکات عاشقانه در خلوتگاه، کاخ، زیبایی و زینتهایخود را بر یوسف عرضه کرد، تا با عشوهگری او را بفریبد.به وی گفت: نزد من بیا، که خود را برایت آماده کردهام.
یوسف گفت: من به خدا پناه میبرم، تا مرا از این گناه حفظ کند، چگونه دست به چنین گناهی بیالایم، در حالی که شوهرت عزیز، بر من حق بزرگی داشته و مرا احترام کرده و در این خانه، به من احسان روا داشته است و کسی که احسان را با مکر و حیله و خیانت پاسخ دهد، رستگار نخواهد شد.ولی چشم زلیخا کور شده، و از آنچه یوسف میگفت، پروایی نداشته و بر این امر پافشاری میکرد، در چنین لحظهای یاد خدا و الهام پروردگار به یوسف توانایی داد او از تمام امور چشم پوشید و از انجام آن گناه خودداری نمود و بهسرعت به طرف در کاخ حرکت کرد تا راه فراری بیابد، زلیخا نیز پشت سر او به سرعت به حرکت درآمد تا از بیرون رفتن او جلوگیری کند.در پشت در، زلیخا پیراهن یوسف را از پشت گرفت تا او را به عقب بکشاند، وی هم کوشش میکرد که در را باز کند و فرار نماید. در این کشمکش، پیراهن یوسف از پشت پاره گشته و وی سرانجام موفق به فرار شد.
زندان افتادن یوسف
یوسف و زلیخا در آن کشمکش همسر زلیخا را مقابل در دیدند، زلیخا برای این که خود را تبرئه کند، پیش دستی کرده و به شوهرش گفت: یوسف قصد داشت با من عمل ناروا انجام دهد. در ادامه گفت:آیا کیفر کسی که قصد خیانت به همسر تو داشته، چیزی جز زندان وعقاب دردناک است؟زلیخا شوهر را تحریک نمود تا یوسف را زندانی سازد.ولی یوسف این ا تهام را از خود رد کرده و گفت: «این زلیخا بود که میخواست به شوهرش خیانت کند و مرا به سوی گناه و فساد بکشاند، من برای اینکه مرتکب گناهی نشوم و خیانت به سرپرستم نکنم فرار کردم، او به دنبال من آمد، از این رو، ما را بااین حال دیدید».
در همان حال که یکدیگر را متهم میساختند، یکی از نزدیکان زلیخا در محل بحث و جدل حاضر گردیده و در آن قضیه داوری کرد و گفت: اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده است، او قصد سوء داشته و مجرم است و اگر از عقب و پشت سر پاره شده،او این قصد را نداشته.وقتی شوهر ملاحظه کرد پیراهن یوسف از پشت سر پاره شده، به همسرش زلیخا گفت: این تهمت و افتراء از مکر زنانه شماست، شما زنان در خدعه و فریب زبردست هستید، مکر و نیرنگ شما بزرگ است، تو برای تبرئه خود این غلام بیگناه را متهم کردی.
شوهر زلیخا میخواست بر این کار زشت سرپوش بگذارد. لذا به یوسف گفت: آنچه برایت پیش آمده فراموش نما و آن را مخفی بدار، کسی از این جریان مطلع نشود. و به زلیخا نیز گفت: تو از گناه خود توبه و استغفار کن، زیرا مرتکب خطای بزرگیشدی.
میهمانی زلیخا
ماجرای عشق و دلباختگی زلیخا به غلام خود، کم کم از حواشی کاخ توسط بستگان به بیرون رسید و در بین شهر پخش شد و این موضوع نقل مجالس شد.
زنان مصر، به ویژه زنان متمکن دربار، که با زلیخا رقابتی هم داشتند این موضوع در جلسات خود با آب و تاب نقل میکردند و او را ملامت و سرزنش میکردند و میگفتند: همسر عزیز، دلباخته غلام زیر دستش شده و میخواسته از او کام بگیرد.به زلیخا خبر رسید که زنها در غیاب او سخنانی ناروا میگویند، وی نقشهای کشید که آنان را دعوت کند تا یوسف را ببینند و دیگر او را در مورد دلدادگی یوسف سرزنش نکنند، روزی آنان را به کاخ دعوت کرد و برای نشستن آنهاجایگاهی بسیار باشکوه تدارک دید، متکاهایی در دور مجلس گذاشت، تا به آنها تکیه کنند.
پس از ورود مهمانان به مجلس به کنیزکان خود دستور پذیرایی داد و همانگونه که رسم است، برای بریدن و پوست کندن میوهجات، در بشقابها، کارد قرار میدهند (به هر یک از مهمانها برای پاره کردن میوه، کاردی داد) و شروع به پوست کندن و خوردن نمودندو با شادمانی و خندهکنان به گفتگو پرداختند.
در این هنگام زلیخا به یوسف دستور داد که وارد مجلس شود، یوسف اکنون غلام است و باید از خانم اطاعت کند، سرانجام وارد مجلس زنانه شد، زنان مجلس تا چشمشان به یوسف افتاد، از چهره فوق العاده زیبای او، مات
و مبهوت شده و همه چیز را فراموش کردند، حتی با کاردهایی که در دست داشتند، عوض بریدن میوهها، دستهای خود را بریدند و گفتند: این شخص، با این زیبایی و صفات، بشر نبوده بلکه فرشته است.
وقتی زلیخا دید مهمانان نیز در محو جمال یوسف با وی شریک شدند، بسیار خوشحال شده و گفت: این همان غلامی است که شما مرا در گرفتاری عشق او نکوهش میکردید، هر چه کردم وی کمترین تمایلی به من نشان نداد، عفت ورزید و اگر از اینپس هم، خواسته مرا رد کند و به من اعتنا نکند، قطعاً باید زندانی شود و خوار و ذلیل گردد.یوسف که این سخن را شنید، عرضه داشت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه این زنان، مرا به سوی آن میخوانند. اگر مکر و نیرنگ آنان را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و در زمره جاهلان و شقاوتمندان درخواهم آمد.»
مکر و نیرنگ زنان
با وجودی که یوسف(ع) تبرئه شده و امانتداری و پاکدامنی وی روشن شده بود، ولی زلیخا و خاندانش برای اینکه این لکه ننگ را از پرونده خود محو کنند،این تهمت را به یوسف بستند و دستور زندانی کردن وی را صادر نمودند. وقتی یوسف وارد زندان شد، دو جوان دیگر هم به تهمت توطئه بر ضد پادشاه با وی زندانی شدند، پس از مدتی هر یک از آن دو نفر خوابی دیده بودند، که آن را برای یوسف نقل کردند.
فرد نخست گفت: من در خواب دیدم آب انگور میگیرم، تا آن را شراب سازم و دیگری اظهار داشت، که در خواب دیدم بالای سرم نان حمل میکنم و پرندگان از آن میخورند.
یوسف(ع) هم که بر اثر بندگی و پاک زیستی، مقامش به جایی رسیده بود، که خاوند علم تعبیر خواب را به او آموخه بود، خواب زندانیان را تعبیر کرد و فرمود: ای دو یار زندانی من، یکی از شما (که در خواب دیده بود، برای شراب، انگور میفشارد) بهزودی آزاد می شود و ساقی و شراب دهنده شاه میگردد، اما دیگری (آنکه در خواب دیده بود غذایی به سر گرفته، میبرد و پرندگان از او میخورند) به دار آویخته میشود و پرندگان از سر او میخورند. این تعبیری که کردم حتمی و غیرقابل تغییر است.
در این موقع یوسف(ع) از آن کسی که تعبیر خوابش این بود که اهل نجات است و ساقی پادشاه میشود، تقاضایی کرد که: چون آزاد شوی پیش پادشاه سفارش مرا بکن، شاید باعث نجات من از زندان شوی.
بعد از مدتی زمان آزادی یکی از زندانیان (ساقی پادشاه) فرا رسید، وی از زندان آزاد شد. اما آن سفارش یوسف(ع) را فراموش کرد و هفت سال از این قضیه گذشت تا در یکی از شبها پادشاه مصر، خوابی دید که او را آشفته ساخت و از آن سخت به وحشت افتاد، دانشمندان و معبران و کاهنان را به حضور طلبید و به آنان گفت: من در خواب دیدم هفت گاو لاغر به جان هفت گاو فربه افتاده و آنها را خوردند و نیز هفت خوشه سبز را دیدم که طعمه هفت خوشه خشک شدند، شما خواب مرا تعبیر کنید.
آنان از تعبیر خواب عاجز ماندند، جوان ساقی که مدتی در زندان همراه یوسف بود و اینک از نزدیکان شاه محسوب می گشت، داستان مهارت یوسف در تعبیر خواب را برای پادشاه بیان کرد.
پادشاه که از معبرین مأیوس شده بود، فوری ساقی را به زندان فرستاد تا اگر راست میگوید این معما را حل کند، وی به زندان آمده، یوسف را ملاقات کرد و پس از معرفی و احوالپرسی، خواب پادشاه را برای وی نقل کرد.
یوسف گفت: تعبیر این خواب چنین است که: هفت سال، سال فراوانی محصول خواهد شد، سپس هفت سال قحطی و خشکسالی میشود و سالهای قحطی، ذخیرههای سالهای فراوانی نعمت و محصولات را نابود میکند.
تدبیر این است که در این سالهای فراوانی، باید در فکر سالهای سخت بود، آنچه در این سالهای فراوانی به دست آوردید به قدر احتیاج از آن استفاده نمائید و بقیه را بدون آنکه از خوشهها خارج نمایید انبار کنید،تا در آن هفت سال قحطی، که پس از هفت سالفراوانی اتفاق میافتد، مردم از آنچه ذخیره شد، استفاده نمایند، بعد از این هفت سال قحطی، وضع مردم خوب خواهد شد و مردم به آسایش و فراوانی نعمت میرسند.
ساقی نزد پادشاه آمد و تعبیر خواب یوسف را به عرض شاه رسانید. پادشاه در فکر فرو رفت و به درایت و عقل و بینش یوسف پی برد، دستور داد که یوسف را نزد وی بیاورند. فرستاده شاه خود را به زندان رسانده و پیام شاه
را به وی ابلاغ کرد که پادشاه او را طلبیده.
یوسف گفت: من از زندان بیرون نمیآیم تا تهمتهایی که به من زدند از من بزدایند. ای فرستاده شاه! برو و به شاه بگو: برای کشف حقیقت، پیرامون ماجرایی که بر ضد من به عرض وی رسیده تحقیق کند و از آن زنانی که در مراسم مهمانی همسر عزیز
مصر (زلیخا همسر وزیر پادشاه) شکرت کرده و در آن مجلس دستهای خود را بریدند بازجویی نماید.
فرستاده شاه، مطالب یوسف را به عرض وی رسانید، پادشاه، زنان مورد نظر را حاضر کرد، که در میان آنان همسر عزیز (زلیخا) نیز بود، بازجویی به عمل آمد و گفت: درباره یوسف قصه خود را توضیح بدهید، آیا او مجرم است یا نه؟
همه گفتند: ما هیچ بدی و آلودگی از یوسف ندیدهایم. زلیخا نیز اذعان کرد که من درصدد آن بودم او را بلغزانم، ولی او در تمام مراحل، پاکی خود را حفظ کرد و آدمی راستگو و درستکار است.
آزادی یوسف از زندان
پادشاه که بر صحت تبرئه شدن یوسف و عفت و پاکدامنی او آگاه گردید، دستور داد به زندان بروند و یوسف را به حضورش بیاورند، تا او را محرم اسرار و امین خود قرار دهد.
یکی از آنان نزد یوسف آمد و بشارت آزادی را به وی داد و او را به نزد پادشاه آورد، وی مقدم یوسف را مبارک شمرد و او را نزد خود نشاند، از هر دری با او سخن گفت: وقتی که به درجات مقام علمی یوسف پی برد،
شایستگی او را برای اداره مقامهای حساس کشور درک کرد و به وی گفت: از امروز به بعد، تو در نزد ما مقام و منزلت ارجمندی داری و تو فردی ا مین و درستکار هستی.
یوسف گفت: بنابراین مرا بر خزانه حکومت بگمار، که در این خصوص انسانی مراقب و آگاهم، تا بتوانم بر جمع آوری غلات و انبار کردن آنها برای سالهای قحطی، اشراف داشته باشم، شاه وی را سرپرست خزائن و محصولات کشور مصر قرار داد.
وزیر اقتصاد مصر
یوسف پس از قبول ا ین مسئولیت، کمر خدمتگزاری به مردم را بست و در این مسیر فداکاریها کرد و با تدبیر و اندیشه خود به اداره امور پرداخت و غلات فراوانی را انبار نمود.
هفت سال قحطی و خشکسالی در مصر فرا رسید و گرسنگی و قحطی ایجاد شد، به ویژه در کشورهای مجاور،مانند کنعان (فلسطین) که مردم آن سامان آمادگی برای چنین سالی نداشتند. آوازه عدالت و احسان عزیز مصر به کنعان رسید، مردم کنعان با قافلهها به مصر آمده، و از آنجا غله و خواربار به کعنان بردند.
دیداربرادرها بایوسف بصورت ناشناس
یعقوب(ع) و فرزندانش نیز مانند دیگران در تنگنا و سختی زندگی قرار گرفته و شنیدند که در کشور مصر،ارزاق و غلات یافت میشود، لذا از فرزندان خود خواست تا به مصر رفته و مقداری غله (گندم و جو) خریداری کنند.
فرزندان یعقوب روانه کشور مصر شدند، وقتی به آن سرزمین رسیدند، به محل خریداری غله آمدند، یوسف چون در پس وزارت اقتصاد بود، در آنجا حضور داشت و شخصا بر معاملات نظارت میکرد. برادران خود را در بین مشتریان دید و آنان راشناخت. ولی آنها یوسف را نشناختند. آنچه را خواستند به آنها داد و بیش از حقشان به آنها گندم و جو عطا کرد.سپس از آنها پرسید شما کیستید؟
گفتند: ما فرزندان یعقوبیم، و او پسر اسحاق و اسحاق پسر ابراهیم خلیل (ع) خداست که نمرود ا و را به آتش انداخت و خدا آتش را بر او سرد و سلامت گردانید.
یوسف(علیهالسلام) فرمود: حال پدر شما چطور است و چرا نیامده است؟
گفتند: پیرمرد ضعیفی است.
فرمود: آیا شما برادر دیگری هم دارید؟
گفتند: بلی یک برادر داریم، که از پدر ماست و از مادر دیگر.
یوسف گفت: اگر بار دیگر پیش من آمدید، آن برادر پدری خود را نزد من بیاورید، اگر برادرتان را نیاورید بار دیگر که به مصر برگردید، به شما ارزاق نمیدهم.
آنها در پاسخ یوسف گفتند: سعی میکنیم پدرمان را راضی کنیم و او را همراه خود بیاوریم.
برادران زمانی که تصمیم رفتن گرفتند و آماده حرکت به سوی کنعان شدند، بوسف به خدمتکاران خود دستور داد، تا محرمانه پولی را که آنان برای خرید کالا آورده بودند، در میان بارشان قرار دهند، تا همین موضوع باعث حسن ظن پیدا کردن آنان بهلطف و کرم و احسان یوسف(علیهالسلام) گردد، ناچار مسافرت دیگری به مصر کنند.
آنها سرانجام بعد از چند روز به شهر خود، کنعان (فلسطین) رسیدند و نزد پدر آمده و ماجرایی را که میان آنها و وزیر مصر (یوسف) صورت گرفته بود و عزت و احترامی که از او دیده بودند به عرض پدر رساندند و برای او نقل کردند که اگر بار دوم به مصربرگردند، در صورت نبودن برادرشان بنیامین با خود، وزیر آنها را به عدم تحویل کالا تهدید کرده است. از این از پدر خویش درخواست کردند که اجازه دهد تا در سفر دوم، برای دستیابی به کالا و ارزاقی که به آنها نیاز دارند بنیامین را با خود ببرند و به پدر تأکیدکردند که از او حمایت و مراقبت خواهند کرد.
خاطرههای گذشته در درون یعقوب(ع) زنده شد و در حالی که حزن و اندوه قلبش را چنگ میزد به آنان پاسخ داد: آیا همان گونه که قبلاً در مورد برادرش یوسف به شما اطمینان کردم، در مورد بنیامین نیز به شما اطمینان داشته باشم؟ شما درماجرای یوسف به عهد خود وفا نکردید…!
برادران یوسف نمیدانستند که وزیر اقتصاد (یوسف) کالای آنها را در بارشان گذاشته است، وقتی بارها را گشودند، کالای خود را در بار یافتند و این بهانهای شد که آنان پدر خود را متمایل سازند، تا برای فرستادن بنیامین با آنها، جهت آوردن اموال وارزاق بیشتر از مصر، موافقت کند و گفتند: وزیر مقرر داشته که به هر فرد یک بار شتر بیشتر ندهد، اگر بنیامین همراه ما بیاید، به اندازه یک بار شتر، اموال ما افزایش مییابد.
سرانجام، اصرار فرزندان و اطمینان دادن صد در صد آنان و برگرداندن پول و کالای آنها و اطلاع از اینکه وزیر اقتصاد شخص عادل و با کرمی است، یعقوب(ع) را متقاعد ساختند که بنیامین را با پسرانش بفرستد. ولی با آنها شرط کرد که به خداسوگند یاد کنند که تا او را بدو برگردانند. آنها سوگند یاد کردند که از او مراقبت و نگهداری میکنند.
برادران یوسف آماده سفر شدند. یعقوب(ع) گفت: هنگام ورود به مصر از یک در وارد نشوید، بلکه از دروازههای متعدد وارد شوید تا هنگام ورود، نظر مردم را به سوی خود جلب نکنید… .
برادران به مصر رسیده و بر یوسف وارد شدند و با کمال احترام گفتند: این (اشاره به بنیامین) همان برادر ماست که فرمان دادی تا او را نزد تو بیاوریم، اینک او را آوردهایم. یوسف به برادارن احترام کرد و از آنها پذیرایی نمود و سپسدر گوشهای دور از چشم سایر برادران، با برادرش (بنیامین) خلوت کرد و آشکارا به او گفت: من یوسف برادر تو هستم. سپس از گذشتهها و ناراحتیهاییی که در اثر حسادت و کینه برادرانشان متحمل شده بودند یاد کردند.
یوسف به برادرش گفت: اندوهگین مباش و از کارهایی که آنها در مورد ما انجام دادند شکوه نکن، چه این که خداوند نعمت قدرت و جاه و مقام به من عنایت کرده و اینک تو در پناه و تحت توجهات من هستی.
پس از آن، یوسف خیلی علاقه داشت تا به عنوان مقدمهای برای آوردن پدر و مادرش به مصر، برادرش بنیامین را نزد خود نگاه دارد، ولی هیچ راهی از نظر قانون، برای نگه داشتن او نبود جز اینکه نقشهای به کار برد و آن این بود که وقتی فرزندان یعقوب(ع) بارها را بستند که به شهر خود برگردند،در حین بستن بار، یکی از مأمورین حکومتی با اشاره مخفیانه یوسف پیمانه رسمی حکومت را که وسیله کیل (پیمانه) آنها بود، در میان بار بنیامین گذاشت. وقتی کاروان آماده حرکت بهسوی کنعان شد، یکی از مأمورین صدا زد. ای کاروان شما دزدی کردهاید!
برادران یوسف برآشفتند و رو به آنها کردند و گفتند: چه متاعی از شما گم شده است که ما را دزد میخوانید؟
به آنها گفته شد: جام زرین پادشاه، و یکی از ظرفهای سلطنتی حکومت که وسیله کیل و وزن آنها بوده را گم کردهایم، هر کس آن را بیاورد، یک بار شتر جایزه میگیرد.
برادران یوسف گفتند: به خدا سوگند! ما نیامدهایم که در این سرزمین فساد کنیم، ما هرگز دزد نبودیم.
به آنها گفتند: اگر این ظرف در، بار یکی از شما پیدا شود سزایش چیست؟
برادران گفتند: طبق سنت و قانون ما باید سارق را به عنوان عبد نگه دارید، جزای سارق پیش ما چنین است.
یوسف و اطرافیان، اول بارهای (غیر بنیامین) را تفتیش کردند، سپس هنگام تفتیش بار بنیامین، پیمانه (ظرف مخصوص) را در بار وی یافتند.
برادران یوسف خیلی شرمنده شدند، لذا برای رهایی خود به عذری متوسل شدند که آنها را تبرئه کند، گفتند: اگر بنیامین دزدی میکند چندان بعید نیست، چون برادری (یوسف) هم داشت که قبلا دزدی کرده بود، ما از این (که از مادر با ما جدایند) خارج هستیم، ما را به خاطر آنان کیفر نکن.
یوسف این تهمت را نادیده گرفت و به رخ آنها نکشید و با خود گفت: شما انسانهای پست و بیمقداری هستید، خداوند بهتر میداند که گفتار شما راجع به دزدی برادرتان بنیامین دروغ است.
فرزندان یعقوب(ع) از در تقاضا و خواهش وارد شده و گفتند: ای عزیز مصر! این پسر (بنیامین) پدر پیری دارد، یکی از ما را به جای او نگه دار، و او را با ما بفرست، چه این که ما تو را فردی نیکوکار میبینیم، در حق ما نیکی کن.
حضرت یوسف فرمود: پناه میبرم به خدا که جز کسی را که پیمانه، در بار او پیدا شده نگه داریم، در این صورت ستمکار خواهیم بود.!
وقتی که برادران از عزیز مصر مأیوس شدند، با خویش خلوت کرده و به مشورت پرداختند. برادر بزرگشان (لاوی یا شمعون) به آنها رو کرد و گفت: آیا میدانید که پدرتان از شما پیمان و عهدی در پیشگاه خدا گرفت و قبلا هم درباره یوسف کوتاهیکردید، اینک با این پیشامد چگونه پدر را قانع کنیم؟ ما با آن سابقه خرابی که نزد پدر داریم، چطور سخن ما را قبول میکند. من که به طرف کنعان نمیآیم و با این وضع نمیتوانم پدر را ملاقات کنم، مگر اینکه پدر واقعیت ماجرا را بداند و خود پدر به من اجازه بدهد ویا خداوند در این باره حکمی کند.
شما نزد پدرتان باز گردید، ولی من نمی آیم و او را در جریان حادثهای که رخ داده قرار دهید و به او بگویید فرزندت بنیامین، پیمانه کیل و وزن پادشاه را دزدیده و حکم بردگی دربارهاش صادر شده است.
ما با چشم خود همه این امور را مشاهده کردهایم و اگر غیب میدانستیم که این حادثه اتفاق میافتد، او را با خود نمیبردیم و به او بگویید اگر در آنچه به تو میگوییم، شک و تردید دارید، فرستادهای را اعزام نما، تا از مردم مصر برایت شاهد و گواه بیاورد و خودشخصا از رفقایی که در کاروان همراه ما بازگشتهاند جویا شو، تا صدق گفتار ما برایتان روشن گردد.
برادر بزرگ این سخنان را به آنها تعلیم داد، آنها را روانه کنعان (فلسطین) کرد و خودش در مصر ماند. سایر پسران وقتی نزد پدر بازگشتند و آنچه را اتفاق افتاده بود به وی اطلاع دادند.
این خبر، حزن و اندوه او را برانگیخت، ولی به خاطر سابقه خراب و بد فرزندانش، سخن آنها را باور نکرد سپس رو به آنها کرد و فرمود: «نه چنین نیست، بلکه نفستان شما را فریب داد، بدون بیتابی صبر میکنم، امیدوارم خداوند همه آنها را – سه فرزندم – به من برگرداند، او آگاه و حکیم است».
یعقوب(ع) که سراسر وجودش را غم و اندوه فرا گرفته بود، از فرزندانش روی گرداند و در دنیایی از حزن و غم فرو رفت، آنقدر از فراق یوسف ناراحتی کشیده بود که دیدگانش سفید شده و نابینا گشت. فراق بنیامین بر ناراحتی او افزود، ولیسخنی که آنها را ناراحت کند بدانها نگفت.
روزها پی در پی گذشت و یعقوب(ع) پیوسته در غم و اندوه قرار داشت، وی لاغر و نحیف و ناتوان گشته بود. میگفت: شکایت خود را فقط به خدا میکنم، میدانم که روزی خداوند این رنجها را رفع خواهد کرد.
حضرت یعقوب(ع) به دلش الهام شده بود که فرزندانش زندهاند، لذا به پسرانش دستور داد: به مصر برگردند و به برادر بزرگشان (لاوی یا شمعون) بپیوندند و به جستجوی یوسف(علیهالسلام) و برادرش بپردازند و از رحمت الهی مأیوس نگردند، زیرا جزملحدان، کسی از رحمت الهی مأیوس نمیگردد.
برادران یوسف برای جستجو از یوسف و بنیامین درخواست پدر را پذیرفتند و برای پرس و جویی از آنها و دستیابی بر خوار و بار و ارزاقی که بدان نیاز داشتند به مصر بازگشتند و به کاخ یوسف به دربارش راه یافتند تا بر
آنها ترحم کند و بنیامین را آزاد کند. برای مقدمه درخواست خود، فشار فقر و تنگدستی خود را بر او عرضه کردند … تا اینکه دلش به حال آنان سوخت و متأثر شد.
یوسف تصمیم گرفت خود را به آنان معرفی کند، تا آنان و خانوادههایشان را نزد خود آورده و در رفاه و آسایش زندگی کنند، از این رو در پی برادرش بنیامین فرستاد.سپس رو به آنها کرد و گفت: آیا به یاد دارید چه گناه بزرگی در حق یوسف و برادرش انجام دادید و به زشتی کارتان که حاکی از جهل و نادانی بود واقف شدهاید؟
آیا به خاطر دارید که یوسف را از پدرش جدا کرده و آواره ساختید و او را در تاریکی چاه افکندید؟ و دل بنیامین را در فقدان برادرش اندوهگین ساختید؟…
برادران یوسف با شنیدن این سخنان در فکر فرو رفته و به دقت به آهنگ صدای وی گوش میدادند که آیا این شخص، خود یوسف نیست؟ لذا در حالی که پریشان خاطر بودند به او گفتند: آیا تو یوسفی؟
یوسف صادقانه به آنها گفت: آری من یوسفم و این برادر من بنیامین است.
خداوند با عنایت و کرم خویش ما را از خطرها حفظ کرد. این پاداشی بود از ناحیه خدا که به خاطر تقوی و صبر و شکیباییام به من مرحمت فرمود و خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع و تباه نمیسازد.
برادران گفتند: به خدا سوگند! خداوند تو را بر ما برتری و جاه و منزلت بخشید، در حالی که ما گناهکاریم و در گفتار و کردارمان در مورد تو خطا کردیم، اکنون عذر تقصیر به پیشگاه تو و خدا میآوریم، بر ما ترحم فرما و با ما مدار کن.
یوسف در پاسخ گفت: امروز شما مورد سرزنش و نکوهش نبوده و بر کارهایتان توبیخ نمیشوید، من از خداوند برای شما بخشش و رحمت مسألت دارم و او بخشندهترین بخشایندگان است.
پیراهن یوسف
پس از این گفتگوها، یوسف جویای حال پدر شد گفتند: وی از شدت اندوه و غم و فراق یوسف، بینایی خود را از دست داده، یوسف پیراهن خود را به آنان سپرد و دستور داد: این پیراهن مرا ببرید و به صورت پدرم بیفکنید، اوبینا خواهد شد و از آنها دعوت کرد که بعد از آن، همگی با خانوادههایشان به مصر نزد او آیند.
وقتی که برادران یوسف پیراهن را گرفتند با کمال شوق و شعف به سوی کنعان روانه شدند، زمانی که کاروان آنها از سرزمین مصر گذشت، به قلب یعقوب (ع) خطور کرد که به زودی یوسف را در کنار خودش خواهد دید، ازاین رو، خانواده و نوادگان خود را از جریان مطلع ساخت و گفت: من بوی یوسف را احساس میکنم، اگر مرا سبک عقل نخوانید.
آنها که فهم درک این مقام بلند را نداشتند، از روی انکار گفتند: ای پدر به خدا قسم! تو در همان گمراهی سابق خود هستی.
برادران یوسف وقتی که به کنعان رسیدند، مژده رسان! پیراهن یوسف را به روی یعقوب(ع) افکندند، وی بینا شد و گفت: آیا به شما نگفتم که من از خدا چیزها میدانم که شما نمیدانید.
گفتند: ای پدر برای بخشش گناهانمان، از خداوند طلب آمرزش کن، ما در حق یوسف خطا کردیم.
استقبال یوسف ازپدر
یعقوب(ع) و فرزندان آماده حرکت از کنعان به سوی مصر شدند، پس از چند روز راه رفتن، به نزدیکیهای مرز کشور مصر رسیدند، وقتی یوسف از آمدن آنان اطلاع حاصل کرد، خود و سران قوم برای استقبال از آنان، دم دروازه ورودیشهر آمدند، وقتی خاندان یعقوب(ع) به مصر رسیده،ملاحظه کردند که یوسف به استقبال آنان آمده است، یوسف(ع) با کمال عزت و احترام از پدر و دودمانش استقبال کرد، او پدر و مادر خود را، در آغوش گرفت و گفت: همگیداخل مصر شوید که ان شاء الله در امن و امان خواهید بود، و پدر و مادر خود را بر تخت نشانید و همگی (پدر و مادر و برادران) در برابر شکوه و عظمت یوسف(ع) به خاک افتادند. و برای وی به عنوان شکر پروردگار، سجده کردند، یوسف به یاد خوابی افتاد که در زمان طفولیت دیده بود، به پدر رو کرد و گفت: ای پدر! این منظره، تعبیر خواب سابق من است. پروردگارم آن را محقق گردانید.
«شفای چشمان نابینای حضرت یعقوب با بوی پیراهن یوسف»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر-فاصله ای که حضرت یعقوب بوی پیراهن یوسف رااستشمام کرد؟
فاصله کنعان تا مصر۴۳۰کیلومتربوده واین فاصله فاصله زمینی وراهی که قابل ترددبوده، وبالحاظ کردن پیچ وخم ها جاده ۸۰ فرسخ بوده،اگرفاصله هوایی رادرنظربگیریم شایدکمتراز۲۰۰ کیلومتربوده است واماازآنجایی که درتاریخ آمده که فرزندان ازمصرخارج شده بودند،شایدبشودگفت که درفاصله چندکیلومتری کنعان ،محدوده دروازه های شهرشان رسیده بودند«پیراهن یوسف راازکوله بارخودبیرون آوردند وآماده کردندبرای نشان دادن پدر» که حضرت یعقوب گفت که من بوی یوسف رااستشمام می کنم،شایدبشودگفت:کمتراز۱۰کیلومتر
چراکه اگرکل فاصله را (۴۳۰کیلومتر)را درنظربگیریم که بایدحضرت یعقوب درطی دوره فراغ (۴۰ساله )هرروزبوی یوسف رااستشمام می کرده*پایان توضیحات.
مدت زندگی یوسف باپدر(حضرت یعقوب)؟
یعقوب (ع) که از عمرش صد و سی سال گذشته بود وارد مصر شد، پس از هفده سال که در کنار یوسفش زندگی کرد، دار دنیا را وداع نمود.طبق وصیتش جنازه او را به فلسطین آورده و در کنار مدفن پدر و جدش (اسحاق و ابراهیم) در حبرون دفن کردند.
عمرحضرت یوسف
سپس یوسف(علیهالسلام) به مصر بازگشت و بعد از پدر، بیست و سه سال زندگی کرد. تا در سن صد و ده سالگی دار فانی را وداع نمود، او نیز وصیت کرد که جنازهاش را در کنار قبور پدران خود دفن کنند.
یوسف(ع) بقدری محبوبیت اجتماعی پیدا کرده بود و عزت فوق العادهای نزد مردم مصر داشت، که پس از فوتش بر سر محل به خاک سپاریش، نزاع شد و هر قبیلهای میخواستند جنازه یوسف(ع) را در محل خود دفن کنند، تا قبر او مایه برکت درزندگیشان باشد.
بالاخره رأی بر ا ین شد که جنازه یوسف(ع) را در رود نیل دفن کنند، زیرا آب رود که از روی قبر رد میشد، مورد استفاده همه قرار میگرفت و به این ترتیب همه مردم به فیض و برکت وجود پاک یوسف(ع) میرسیدند. او را در رود نیل دفنکردند، تا زمانی که موسی(ع) میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود، جنازه او را از قبر بیرون آورده و به فلسطین آورد و دفن کردند تا به وصیت یوسف(ع) عمل شده باشد.
یوسف را بردرانش در سن ۹ سالگی به چاه انداخته اند و در سن ۱۲ سالگی عزیز مصر او را به زندان انداخت و در ۱۸ سالگی از زندان ازاد شد و پس از ازادی از زندان ۸۰ سال زندگی کرد پس نتیجه می گیریم حضرت یوسف ۱۱۰ سال عمر کرد . گفته شده است که وقتی حضرت یوسف فوت کردند هر گروه از مردمان مصر خواستار دفن او در محله ی خود شان شدند . سپس او را در تابوتی که از مرمر ساخته شده بود قرار دادن و در کف رود نیل او را دفن کردند.
اما چندی بعد ، حضرت موسی پیکر حضرت یوسف را از مصر به فلسطین منتقل کردند . و ایشان را در ان جا به خاک سپردند . هم اکنون مرقد مطهر حضرت یوسف ، در شهر خلیل الرحمان فلسطین می باشد
مدیرعامل پتروشیمی شیراز ۳۰ مهرماه تجلیل شد و ۲۴ آبان بازداشت.
مدیرعامل پتروشیمی که لوح تقدیر(باحضوررئیس جمهور)گرفت، زندانی شد!
آیین تجلیل از صادرکنندگان نمونه کشوری امروز ۳۰ مهر۱۴۰۱ با حضور رئیس جمهور ، وزرا ، برخی از مقامات ارشد کشور و نمایندگان شرکتهای برتر در سالن اجلاس سران برگزار شد.
رئیس کل دادگستری استان فارس گفت: مدیرعامل پتروشیمی شیراز و ۲ تن از معاونین این مجموعه شامگاه چهارشنبه(۲۴ آبان ۱۴۰۱) به اتهام اختلاس وتبانی بازداشت شدند.
پتروشیمی شیراز« اولین و قدیمیترین واحد پتروشیمی کشور» بوده و عمدهترین محصولات تولیدی آن شامل اوره، آمونیاک، اسید نیتریک، نیترات آمونیوم و متانول است.
در این آیین شرکت پتروشیمی شیراز برای اولین بار پس از شش دهه فعالیت به عنوان صادر کننده ممتاز ملی سال ۱۴۰۱ از میان شرکت های اوره سازکشور انتخاب و مهندس بهمئی مدیرعامل این شرکت، لوح و تندیس ویژه این مراسم را دریافت کرد.
مدیرعامل پتروشیمی شیراز با تبریک این رویداد مهم ابراز امیدواری کرد با همت کلیه همکاران تا پایان سال برگ زرین دیگری بر افتخارات شرکت افزوده شود./ایلنا بنقل از روابط عمومی شرکت پتروشیمی شیراز.
«محمد بهمئی» مدیرعامل پتروشیمی شیراز شد ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
با صدور حکمی محمد بهمئی به عنوان مدیرعامل پتروشیمی شیراز منصوب شد.پتروشیمی شیراز از زیر مجموعههای شرکت گروه گسترش نفت و گاز پارسیان (سهامی عام) است./چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
ردای گشاد«پتروشیمی شیراز» برتن «محمد بهمئی»
«محمد بهمئی» در«پتروشیمی امیرکبیر» ۳ ماهه برکنارشد.
شفافیت(۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱) نوشت: «محمد بهمئی» در تلاش برای کسب مدیرعاملی پتروشیمی شیراز، برآمده است. چه تضمینی وجود دارد که پتروشیمی شیراز را به محل بذل و بخشش برای تثبیت و ارتقا شغلی خود در آینده نکند؟ ردای پتروشیمی شیراز برای افرادی چون بهمئی بسیار گشاد است و قطعاً سهامداران این پتروشیمی موافق این چنین انتصاباتی نخواهند بود و انتصاب وی در پتروشیمی شیراز تکمیل کننده پازل انتصاب حیدرزاده در پتروشیمی آریاساسول خواهد بود و کسانیکه حکم انتصاب آنها را امضا کنند روزی بایستی پاسخگوی امضای خود باشند.
شفافیت درادامه نوشت: انتصاب محمدبهمئی در پتروشیمی شیراز تکمیل کننده پازل انتصاب«محمدرضا حیدرزاده »در «پتروشیمی آریاساسول» خواهد بود و کسانیکه حکم انتصاب آنها را امضا کنند روزی بایستی پاسخگوی امضای خود باشند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:پیرو جلسه مجمع عمومی عادی سالانه شرکت پلیمر آریاساسول و با رای قاطع صاحبان سهام و نمایندگان قانونی و نیز مصوبه هیئت مدیره، محمدرضا حیدرزاده به سمت مدیرعامل این شرکت پتروشیمی منصوب شد.(چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱)
در انتخابات هیئت رئیسه کمیسیون پتروشیمی اتحادیه اوپکس که امروز یکشنبه مورخ ۱۲ تیرماه ۱۴۰۱ برگزار شد، محمدرضا حیدرزاده مدیرعامل و نایب رئیس هیأت مدیره شرکت پلیمر آریاساسول به عنوان رئیس کمیسیون پتروشیمی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی ایران انتخاب شد.
«محمد بهمئی» در«پتروشیمی امیرکبیر» ۳ ماهه برکنارشد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«محمد بهمئی»، توسط «اسماعیل لله گانی»(مدیرعامل بانک رفاه) در ٢١ شهریور ١۴٠٠ به عنوان مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر منصوب شد که پس از سه ماه توسط وزیررفاه برکنار شد.
رادیو پیام (١٠ آذر ١۴٠٠): مدیرعامل جنجالی پتروشیمی امیرکبیر برکنار شد. پس از اینکه معلوم شد محمد بهمئی مدیرعامل حاشیهساز پتروشیمی امیرکبیر برای حذف رقبا فیش های ساختگی از حقوق های نجومی را به اسم همکارانش منتشر کرده، این مدیر متخلف با دستور مستقیم وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی برکنار شد.
جلسه معارفه «محمد بهمئی» به عنوان «مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر»
آیین تکریم و معارفه مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر با حضور نماینده سهامدار و مدیران شرکت برگزار شد.
در این مراسم از زحمات آقای دکتر «عبدالکریم پهلوانی» تقدیر به عمل آمد و آقای محمد بهمئی به عنوان مدیرعامل جدید این مجموعه معرفی شد./ ۲۲ شهریور ۱۴۰۰
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: «عبدالکریم پهلوانی» مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر شد ۰۱ مرداد ۱۳۹۹
پهلوانی پیشتر مدیرعامل شرکت پالایش نفت آناهیتا، معاونت طرحهای شرکت سرمایهگذاری نفت و گاز و پتروشیمی تأمین (تاپیکو)، مدیرعامل گروه ملی فولاد ایران، مدیریت مرکز تحقیقات و توسعه مدیریت پروژه، مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی و ... را بر عهده داشته است .
آیین تکریم و معارفه «مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر» با حضور نماینده سهامدار و مدیران شرکت برگزار شد.
مهندس بهمئی،سابقه مدیریت شرکت بازرگانی رفاه صنعت پردیس و نیز شرکت های تابعه وزارت نفت را در کارنامه خود دارد.
در این مراسم با اشاره به تغییر و تحولات صورت گرفته در دوره آقای «عبدالکریم پهلوانی »در بخش تولید و سودآوری شرکت،از اقدامات قابل توجه ایشان قدردانی شد.
«مهندس محمد بهمئی»مدیرعامل جدید شرکت پتروشیمی امیرکبیر نیز در این مراسم با تشکر از اقدامات قابل ملاحظه انجام گرفته در دوره مدیریت آقای پهلوانی در شرکت امیرکبیر؛تغییر را لازمه پویایی سازمان و حرکت رو به جلو شرکت ارزیابی کرد.وی همچنین بر ادامه و ارتقای روند ایجاد شده در شرکت و نیز توجه به نیروی انسانی به مثابه سرمایه های سازمان تاکید کرد و خواستار بهره مندی از تجربیات آقای پهلوانی در دوره مدیریت جدید شرکت شد.
«شرکت پتروشیمی امیرکبیر»در شهرستان «بندرماهشهر»(استان خوزستان)واقع شده است.
پتروشیمی شیراز« اولین و قدیمیترین واحد پتروشیمی کشور» بوده و عمدهترین محصولات تولیدی آن شامل اوره، آمونیاک، اسید نیتریک، نیترات آمونیوم و متانول است.
محمد بهمئی« مدیر عامل شرکت پتروشیمی شیراز» گفت: در ۶ ماه منتهی به ۳۱ شهریور امسال عدد حاصله از فروش محصولات این شرکت به حدود ۱۱۷ میلیارد ریال رسیده است.
«محمدبهمئی» با بیان اینکه، میزان فروش محصولات این شرکت در نیمه اول سال گذشته حدود ۵۳ میلیارد ریال بوده است، گفت: مقایسه وضعیت فروش امسال نسبت به سال گذشته نشان دهنده افزایش ۲۱۱ درصدی یعنی حدود ۲۲ برابری فروش بوده است.
مدیرعامل پتروشیمی شیراز خاطرنشان کرد: نکته مهم و ارزشمند در رابطه با عملکرد فروش این شرکت، افزایش ۱۳۳ درصدی مبلغ فروش حاصل از صادرات محصولات طی ۶ ماه نخست امسال نسبت به دوره مشابه سال گذشته است.
او با بیان اینکه حجم فروش صادراتی ماهیانه شرکت پتروشیمی شیراز، در شهریورماه امسال به عدد ۲۳۷ هزار تن رسید، گفت: این عدد بالاترین میزان فروش ماهیانه محصولات تولیدی پتروشیمی است.
مدیرعامل شرکت پتروشیمی شیراز، گفت: امسال خوشبختانه این شرکت موفق به کسب عنوان صادرکننده ممتاز ملی و دریافت لوح و تندیس سپاس با امضای ریاست محترم جمهوری در مراسم تجلیل از صادرکنندگان نمونه کشور شد.
بهمئی گفت: پتروشیمی شیراز، اولین و قدیمیترین واحد پتروشیمی کشور بوده و عمدهترین محصولات تولیدی آن شامل اوره، آمونیاک، اسید نیتریک، نیترات آمونیوم و متانول است.
کاندیدای مجلس شورای اسلامی
استقبال بی نظیر مردم ولایتمدار رامهرمز و رامشیر عشایر و بیعت شیوخ و بزرگان عرب و طوایف وروحانیون و جانبازان و خانواده ای شهدا و نخبگان و سیل عظیم جوانان بود که فوج فوج به ایشان می پیوستند و ایشان را در این مسیر همراهی می کردند
به گزارش رهیافت جنوب(جمعه، ۱۵ آذر ۱۳۹۸) در ششمین روز از ثبت نام داوطلبین نمایندگی مجلس شورای اسلامی ، محمد بهمئی با شعار سفیر توسعه و اشتغال به همراه سیل عظیم هوادانش ابتدا برای ادای احترام به گلزار شهدای گمنام رامهرمز رفت و پس از این مراسم اقدام به ثبت نام در فرمانداری رامهرمز نمود.
انچه در این مراسم به چشم می خورد استقبال بی نظیر مردم ولایتمدار رامهرمز و رامشیر عشایر و بیعت شیوخ و بزرگان عرب و طوایف وروحانیون و جانبازان و خانواده ای شهدا و نخبگان و سیل عظیم جوانان بود که فوج فوج به ایشان می پیوستند و ایشان را در این مسیر همراهی می کردند .
« محمد بهمئی» اما یکی از چهره های جوان و خوش آتیه خوزستانی است که در عین جوانی ، تجارب ذیقیمت و ارزشمندی را در سال های اخیر در عرصه های مختلف مدیریتی و نظارتی بدست آورده است و جدی ترین گزینه حوزه رامهرمز می باشد که کارشناسان از ایشان به عنوان پدیده انتخابات یاد می کنند.
نگاهی گذرا به سوابق و کارنامه اجرایی و مدیریتی «حاج محمد بهمئی» میتواند همچون چراغی باشد تا هر انسان منصفی را به ضرورت استفاده بیشتر از نیروی جوانی ، تجارب ، تخصص و تعهد وی در عرصه های مختلف مدیریتی در نظام جمهوری اسلامی اقناع کند.
سوابق مدیریتی مدیرعامل مختلس(محمدبهمئی):
رییس حراست شرکت حفاری شمال ، مدیر بازرگانی شرکت حفاری شمال ، مدیر پژوهش شرکت حفاری شمال ،مدیر بازرسی و ارزیابی عملکرد حراست شرکت ملی نفت ایران، مدیر برنامه ریزی حراست شرکت ملی نفت ایران، مدیر حراست شرکت بهینه سازی سوخت ، نماینده ویژه مدیر منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران ،مشاور مدیر عامل و مدیر حراست شرکت مهندسی و توسعه نفت ،نماینده ویژه کمیسیون انرژی در کمیته برداشت از مخازن هیدروکربوری، مشاور مدیر عامل در امورهماهنگی های ویژه شرکت ملی حفاری ایران ،مشاور معاون امور تولید در شرکت ملی نفت ایران ،مدیر بازاریابی شرکت نفت مرکزی ایران گوشه ای از سوابق و رزومه کاری حاج محمد بهمنی است.
جنوب نوشت:مهندس بهمئی از جوانان مستعد و پرتلاش است که در مدیریت ، عملیات ، تولید و حوزه های فنی در شرکت های مهم و بزرگ نفتی دارای سمت های حساس بوده است.
آنان به خوبی می دانند که حاج محمد بهمئی اهل شعار و وعده های بی عمل و توخالی نیست. او نشان داده است که به قول و وعده های خود پایبند است و تا پای جان برای تحقق آنها تلاش خواهد کرد/پایان گزارش جنوب.
* این مدیرماجراجو(از چهره های جوان و خوش آتیه خوزستانی) دراین انتخابات ردصلاحیت شدو ازکُرسی بهارستان ناکام ماند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: خبرگزاری فارس، عصر روز پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ نوشت که «مدیرعامل پتروشیمی شیراز» شامگاه چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده است.
مدیرعامل پتروشیمی شیراز و ۲ تن از معاونین این مجموعه شامگاه چهارشنبه(۲۴ آبان ۱۴۰۱)بازداشت شدند.
رئیس کل دادگستری استان فارس گفت:«حجت الاسلام سید کاظم موسوی»(رئیسکل دادگستری استان فارس)درمصاحبه باخبرگزاری فارس، با بیان اینکه این اقدام در راستای اجرای نیابت قضایی دادسرای کارکان دولت انجام شد گفت: مدیرعامل پتروشیمی شیراز و ۲ تن از معاونین این مجموعه شب گذشته با هماهنگی قضایی در دادسرای انقلاب شیراز بازداشت و به تهران منتقل شدند.
«رئیسکل دادگستری استان فارس» : اتهام این افراد تبانی در معاملات دولتی و اختلاس میباشد.
کارشناس تلویزیون:تولید «گاز متان»در جنوب پایتخت(تهران) قابل انکار نیست،این یک واکنش شیمایی یه./شامگاه ۶ آذر ۱۴۰۱شبکه ۵
شهردار تهران: گزارش «ناسا» برای ما اعتبار ندارد،ادعای ناسا را تکذیب میکنم!.
مدیرعامل شرکت دانش بنیاد تیزنگرپایش:در بررسیهای ما غلظت گاز متان به همان اندازهای بودهاست که ناسا اعلام کردهاست و در بخش جنوبیتهران حداکثر غلظت را داشتهایم...
شهرداری تهران با«ماهواره خیام» به تحقیق پرداخته که خیام قابلیت تصویر برداری از متان را ندارد.
گزارش شهرداری تهران «صحت دارد» یا ناسا؟
مدیر تیزنگر: «ماهواره خیام» فقط قابلیت تفکیک مکانی در محدوده مرئی را دارد.
تحقیقی دربار «گزارش ناسا» از« آرادکوه » که شهردارتهران و رئیس شورای شهرتهران می گفتند «دروغ است»!
ابرهای متان با غلظت بالا در جنوب تهران پدیدهای است که این روزها شهرداری از وجود آن ابراز بیخبری میکند، آن هم در شرایطی که شرکتهای دانشبنیان ایرانی فعال در حوزه تحلیل تصاویر ماهوارهای بارها سعی در آگاهسازی مسئولان در این خصوص داشتهاند.
گزارش اخیر ناسا در خصوص ابرهای متان در سراسر جهان حداقل در ایران بسیار جنجال برانگیز شد به خصوص زمانی که «علیرضا زاکانی» شهردار تهران، آن را بیاعتبار عنوان کرد و گفت:" گزارش ناسا برای ما اعتبار ندارد. تیم دانشگاهی تشکیل شده تا موضوع را بررسی کند و تا به حال شرایطی که ادعای ناسا را تأیید کند، پیدا نکردیم."
شهردار تهران از تشکیل تیم دانشگاهی برای بررسی ادعای ناسا خبر میدهد اما آیا ما تا به امروز تیمی برای بررسی وضعیت آلودگیهوا نه در سطح کشور بلکه در تهران که یکی از بزرگترین پایتختها در جهان است، نداشتهایم و حال که گزارش ناسا از وضعیت خطرناک غلظت ابرهای متان در جنوب تهران منتشر شدهاست، به فکر تشکیل تیم دانشگاهی افتادیم و آیا طبیعی است که شهرداری تهران تاکنون شریطی را که ناسا ادعا آن را مطرح کردهاست در تهران مشاهده نکرده باشد؟
شهرداری تهران از شرکت دانش بنیاد تیزنگرپایش مشاوره نگرفت
«یاسر عشورزاده»(مدیرعامل شرکت دانش بنیان تیزنگر )یکی ازشرکت های«استارتاپ»(دانش بنیان) است که در حوزه آلاینده ها فعالیت میکند، به خبرآنلاین(۲۶ آبان ۱۴۰۱) گفت:" شرکتهایی مانند ما در ایران هستند که چنین خدماتی را ارائه می دهند و حداقل میتوان به صورت مشاور از این شرکتها استفاده شود و لازم نیست حتی هزینهای در قبال آن پرداخت کنند. ما چندین« پروپوزال» به شهرداری ارائه دادیم که گزارشهایی در بخشهایی مانند آلودگی هوا و سیلاب بودند، گزارشهایی براساس تصاویر ماهوارهای که جامعترین خدمات را ارائه می دهد که کل منطقه را پوشش میدهد اما این گزارشهای ارائه شده بینتیجه ماند و پیگیری صورت نگرفت."
نکته: «شرکت تیزنگر» یک شرکت دانشبنیان در حوزه فناوریهای فضایی است که در زمینه منابع طبیعی، سیلاب، کشاورزی دقیق و تغییر کاربری جنگلها و مراتع گزارش تهیه میکند و «پلتفرم»ی را در سال ۱۳۹۸ رونمایی کردهاست که از طریق «هوش مصنوعی» تصاویر ماهوارهای را مورد پردازش قرار میدهد و آن را به گزارش تبدیل میکند.
شرکت دانشبنیان ایرانی «گزارش ناسا»را تایید کرد
«شرکت تیزنگر» اخیرا گزارشی را منتشر کرد که دادههای ارائه شده از سوی« ناسا» را تایید میکند.
توضیح مدیریت سایت پیراسته فر:ناساچیست؟...فوکوس...رزولوشن چیست؟ دراین گزارش این اصطلاحات چندبارتکرارشده .
«ناسا»(NASA) بزرگترین سازمان فضایی جهان و یکی از برجستهترین سازمانی غیرنظامی در صنعت هوافضا و اکتشافات فضایی است. بخش بزرگی از پروژههای فضایی و بزرگترین اکتشافات علمی در صد سال اخیر، حاصل تلاش دانشمندان و تکنسینهای این سازمان است که دانشمندان چندین کشوردرآن فعالیت دارند،البته با مدیریت آمریکا،ایران عضوناسا نیست واماایرانی هادراین سازمان فضایی فعالیت وحتی دربخشهایی مدیریت دارند.
منظور از «رزولوشن» (RESOLUTION) و «فوکوس»(focus)درعکاسی ،یعنی تصویر ، شفافیت و وضوح بالادرعکس است.
شرکت دانشبنیان ایرانی «گزارش ناسا»را تایید کرد
این شرکت اخیرا گزارشی را منتشر کرد که دادههای ارائه شده از سوی ناسا را تایید میکند.
«یاسر عشورزاده» مدیرعامل شرکت تیزنگر، در گفت و گو با خبرنگار خبرآنلاین و در پاسخ به این پرسش که این شرکت دانش بنیان چگونه فعالیت میکند؛ گفت:" ما از آژانس فضایی اروپا تصاویر و دادههای خام را دریافت میکنیم؛ تصاویر ماهوارهای معمولا در باندهای مختلف امواج رادیویی تصویربرداری میشوند و طیف رنگی آن RGB (سیستم رنگ)است که ما معمولا در محدودههای غیر مرئی آن کار میکنیم."
عشورزاده در ادامه با اشاره به این موضوع که در باندهای مختلف تصویربرداری«رزولوشن» مکانی و طیفهای متفاوتی وجود دارد؛ گفت:" ما با استفاده از توسعه هوش مصنوعی تصاویر ماهوارهای را به گزارشهای فنی تبدیل میکنیم و آنها را آشکارسازی میکنیم و این آشکارسازی میتواند زمانی در خصوص سطح آبی «دریاچه ارومیه» باشد و یا در خصوص« آلایندههای هوا» مانند نیتروژن دیاکسید و یا گرد و غبار باشد."
ناسا چگونه به «راز متان» در تهران پی ببرد؟
مدیرعامل این شرکت دانشبنیان با اشاره به این موضوع که در تصاویری که از ماهوارهها دریافت میشود چیزی با عنوان «فوکوس» وجود ندارد و رزولوشن است که تفاوت تصاویر را ایجاد میکند؛ گفت:" تصاویری که در «گوگل مپ»(نقشه) و یا «گوگل ارث» گرفته میشود از تصاویر ماهوارهای world view و یا سایر ماهوارههایی است که دارای«رزولوشن» هستند و قدرت تفکیک مکانی آنها بر روی زمین در حد ۳۰ سانتی متر تا ۵ متر است و برخی از ماهوارهها که تصاویر آنها به صورت رایگان در دنیا عرضه میشود مانند« لندست »که برای«آژانس فضایی آمریکا است با رزولوشن ده متر تصاویر را ارائه میکنند.»
عشورزاده در ادامه گفت:" یکی از سنجندههای سیستم کوپرنیک و یا آژانس فضایی اروپا که آلایندههای هوا را بیشتر مورد پایش قرار میدهد سنتینل ۵ است که در ستونی از ارتفاع جو میتواند مقادیر آلایندههای هوا را مورد ارزیابی قرار دهد و بخشی از این تصاویر را به صورت رایگان ارائه میدهد."
او افزود:" تصاویری که ناسا به وسیله آنها گزارشی را در خصوص انتشار گاز متان در سطح جهان منتشر کرده بود از طریق ماهواره world view۳ سنجش شده بود، که یکی از ماهواره با قدرت تفکیک بالا است که در پهنه بسیار وسیعی تصویربرداری کردهبود و یکی از بهترین ماهوارههای دنیا است که رزولوشون آن بسیار عالی است."
عشورزاده افزود:" زمانی که بخواهیم متان و برخی دیگر از آلایندهها را تشخیص دهیم نیاز به تصویربرداری در محدوده نزدیک مادون قرمز است که تصویربرداری از این پهنه باندی در تمام ماهواره ها موجود نیست و اینکه برخی از رسانهها عنوان میکنند که چر از ماهواره خیام برای راستی آزمایی این گزارشات استفاده نشدهاست باید گفت اصلا همچین چیزی امکان پذیر نیست چراکه قدرت تفکیک مکانی ماهواره خیام در محدوده مرئی است و در پهنه هایی که بتوان گاز متان را تشخیص داد اصلا تصویربرداری نمیکند و قابلیتهای دیگری دارد."
«مدیرعامل شرکت دانش بنیان تیزنگر» گفت:« ناسا با استفاده از ماهواره توانست گزارش گازمتان را تهیه کند»
و ما درایران با استفاده از «تصاویر سنتینل ۵» این کار را انجام دادیم که «رزولوشن» آن ۷.۵ در ۲.۵ کیلومتر است اما از طریق «الگوریتمهای بومی» توانستیم دقت آن را بالا ببریم که بتوانیم صحت سنجی کنیم."
«مهندس عشورزاده» گفت:« تصاویر ماهوارهای که قابلیت سنجش جهانی دارند رایگان - از طریق تشکیل پروفایلی-در اختیار اشخاص قرار می گیرد».
اما زمانی که «رزولوشون»(شفافیت) تصاویرماهواره ای بالاباشد-بحث استراتژیک به میان میآید- دسترسی به این تصاویر اولویتبندی میشوند و علاوه بر اینکه باید هزینهای برای دریافت این تصاویر پرداخت شود باید از پروتکلهایی عبور کنید که بتوانید این تصاویر را دریافت کنید."
تحریم «موجب محرومیت دریافت تصاویرماهواره ای» شده است.
«بنیانگذار شرکت تیزنگر» در ادامه با اشاره به این موضوع که تحریمها نقش بسیار تاثیرگذاری در عدم دسترسی ایرانیان به این تصاویر داشتهاست؛ گفت:" در گذشته خیلی به راحتی میشد این تصاویر را خریداری کرد اما در حال حاضر با (IP) ایران این کار غیرممکن میشود و اعلام میدارند که به علت تحریمها از ارائه خدمات به شما معذوریم "
اما" اگر بتوانیم آیپی (IP) خارجی(فیلترشکن) تهیه کنید و هزینه را پرداخت کنید، در صورتی که آیپی شما شناسایی شود سریعا بلاک خواهید شد و تصویری دریافت نخواهید کرد."
تمام نیروگاهها«گاز متان» با غلظت بالا تولید میکنند
«مدیرعامل شرکت تیزنگرپایش» در ادامه با اشاره به این موضوع که انتشار گاز متان فقط مختص به جنوب تهران نیست و خیلی از مناطق ایران و جهان این پدیده قابل مشاهده هستند.
گزارش ناسا(غلظت گازمتان)تأییدشد
یاسر عشورزاده گفت:«در بررسیهای ما غلظت گاز متان به همان اندازهای بودهاست که ناسا اعلام کردهاست و در بخش جنوبیتهران حداکثر غلظت را داشتهایم».
وی گفت : «در حال حاضر ما در حال پایش کل کشور هستیم و خیلی از نقاط ایران هستند که غلظت گاز متان آنها بسیار بالا است و میتوان گفت که تمام نیروگاههایی که در کشور فعال هستند ابرهای متان با غلظت بالا را ایجاد کردهاند.»
مهندس ژئوماتیک،شرکت تیزنگرپایش درپایان گفت:«گازمتان» هم از بخش نیروگاهی و هم بخش پسماند زباله و یا حتی کشاورزی و دامداریهای متمرکز ساطع میشوند.
اما بیشتر متان ایجاد شده در کشور ما در اثر فعالیت بخش نیروگاهی است که از سوختهای خاصی استفاده میکند و یا نوع خروجی آنها به نحویاست که متان تولید می کند.
واکنش محیط زیست به گزارش ناسا درباره توده گاز متان در جنوب تهران
معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست ضمن توضیح درباره گزارش ناسا مبنی بر وجود توده گاز متان بر فراز سایت پسماند آرادکوه درباره لزوم جایگزینی مجدد این سایت گفت: مکانیابی جدید این سایت باید در اولویت قرار بگیرد.
درپی انتشار گزارشی از سوی ناسا مبنی بر وجود توده گاز متان بر فراز سایت پسماند آرادکوه
«پیام جوهرچی»(معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست) در گفت و گو با ایسنا(۹ آبان ۱۴۰۱ ) در واکنش به این گزارش اظهار کرد: مراکز دفن قدیمی بهطور قطع قابلیت دفع گاز متان را دارند و نمیتوان این موضوع را حاشا کرد. در کشورهای پیشرفته برای طراحی محل دفن پسماند استحصال گاز دارند تا بهعنوان یک منبع انرژی از آن در نیروگاهها استفاده کنند.
وی افزود: ما از دو سال گذشته دستورکار طراحی محل دفن زباله را به این شیوه ابلاغ کردیم که باید محل دفنهای زباله جدید و براساس ضوابط و دستورالعمل ابلاغی سازمان محیط زیست ساخته شوند. به عبارتی لولهگذاریهایی برای خروج گاز متان و استحصال انرژی از متان صورت بگیرد. اگر این کار انجام شود چنین مواردی رخ نمیدهد.
جوهرچی خاطرنشان کرد: محل دفن زبالههای ما قدیمی هستند، بهطوری که ۶۰ تا ۷۰ سال از زمان احداث آنها گذشته است و تاسیسات لازم برای استحصال گاز از آنها وجود ندارد.
معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست عکس ناسا درباره وجود گاز متان بر فراز سایت آرادکوه اظهار کرد: حجم مشاهده شده در آن مکان مشکوک است. شاید عکس در لحظهای که باد غالب بهصورت عمودی وزیده، گرفته شده باشد چراکه در بیشتر مواقع باد افقی میوزد.
وی همچنین درباره ضخامت توده - نزدیک به پنج کیلومتر - گفت درباره ضخامت توده فرصت دهید تا بررسی کنیم.
جوهرچی ضمن اشاره به نامههای متعدد اداره کل محیط زیست استان تهران به شهرداری شهرستانها برای مدیریت گازهای متان استخراجی گفت: متاسفانه تاکنون شهرداریها اقدام خاصی انجام ندادهاند این در حالیست که وظیفه اصلی برعهده شهرداریها است.
وی ادامه داد: چندین عامل میتواند باعث رخ دادن چنین پدیدهای در جنوب تهران و سمت آرادکوه شود. شاید تنها آرادکوه باعث این اتفاق نباشد بلکه گاوداریهای عمده در منطقه میتواند مزید بر علت شده باشند.
معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این پرسش ایسنا که آیا در ایران امکان استفاده از گاز متان را داریم، گفت: از متان مانند دیگر گازها میتوان به عنوان یک منبع انرژی استفاده کرد البته اگر واقعا مدیریت شود.
وی افزود: اقداماتی در آرادکوه و حلقهدره کرج انجام شد و قرار بود شرکتهایی پس از لاینگذاری و لولهگذاری گاز استحصال کنند اما به نتیجه نرسید. اصلیترین عامل ارزان بودن حاملهای انرژی در کشور است بهطوری که اصلا قابلیت خرید و فروش و جنبه اقتصادی ندارند.
جوهرچی در ادامه درباره ضرورت ساماندهی هرچه سریعتر زبالهها در تهران توضیح داد: این ضرورت احساس میشود اما یک موضوع بین بخشی است البته تاحدودی در حال رخ دادن است اما با شرایط مطلوب فاصله داریم. معضل پسماند تنها در مرحله دفن نیست بلکه باید از ابتدای چرخه شروع کنیم. اصلاح تفکیک از مبدأ و بازیافت باعث میشود که حداقل پسماند به مراکز دفن برسد و در نهایت پسماندها جزئی میشوند و مراکز دفن با پسماندهای حجیم در مدت زمان کم پر نمیشود.
وی تاکید کرد: اقداماتی انجام شده اما اصلاح زمانبر است. اتفاقاتی که در ۵۰ تا ۶۰ سال رخ داده را نمیتوان در دو روز حل کرد.
معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست دریاره تبعات بهداشتی و زیستمحیطی انتشار غیراستاندارد گاز متان در تهران گفت: اداره کل محیط زیست استان تهران همچنین بخش کیفیت و هوا در سازمان محیط زیست باید درباره این موضوع نظر دهند اما من بیشترین تاثیر گاز متان را بر گرمایش زمین میدانم. در ارتفاع بالا امکان اشتعال متان بسیار کم است بدین جهت شاید تبعات کمتری به لحاظ سلامتی داشته باشد اما از نظر زیست محیطی باید مدیریت شود و این کار نیز وظیفه شهرداریها است.
شهردارتهران(علیرضازاکانی)
وی در ادامه درباره لزوم انتقال سایت آرادکوه اظهارکرد: در دولت دوازدهم از سوی رییس جمهوری وقت دستور انتقال آرادکوه داده شد چراکه آرادکوه به لحاظ پدافند غیرعامل نیازمند جایگزینی و مکانیابی مجدد است اما درباره این موضوع که آرادکوه در مکان نامناسبی احداث شده به عنوان یک کارشناس معتقدم شهر به سمت آرادکوه رفته است و نه آرادکوه به سمت شهر.
معاون دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط زیست افزود: آرادکوه روی آبخوانها قرار ندارد تا شیرابه آن وارد آبخوانها شود. بدین جهت شاید کمتر نقطهای میتوانست پذیرای این مقدار فشار برای انتقال شیرابه باشد.
به عبارتی آرادکوه مکان یابی بدی نبوده اما برای ۴۰ تا ۵۰ سال گذشته و اکنون حتما باید مکانیابی مجدد صورت بگیرد.
جوهرچی در پایان به اصلیترین مشکل مکانیابی جدید و جایگزینی آرادکوه اشاره کرد و گفت: در شهر تهران تقریبا روزانه ۷۰۰۰ تن پسماند تولید میشود که تنها ۵۵۰۰ تن ورودی آرادکوه است. بدین جهت انتقال این سایت هزینههای حمل و نقل بسیاری دارد. شهرداریها نیز به همین دلیل تاکنون ملاحظاتی انجام دادهاند اما مکانیابی جدید این سایت باید در اولویت قرار بگیرد.
به گزارش ایسنا، شنبه (۷ آبانماه) ناسا گزارشی مبنی بر تشکیل ابر پنج کیلومتری گاز متان در جنوب تهران بر فراز آرادکوه منتشر کرد.
«محمدمهدی عزیزی »مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند تهران - در واکنش به خبر منتشر شده گفت : این موضوع صرفا در حد یک گزارش خبری منتشر شده و پرسش ما از دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران و محیط زیست تهران با این پاسخ مواجه شد که هنوز به صورت مکتوب از دستگاههای بالادستی در این خصوص چیزی منتشر نشده و این مسئله تنها در حد یک خبر است که نیاز به بررسی دارد. ما اقدامی که در کهریزک موجب تولید گاز متان شود انجام ندادهایم البته بحث پسماند تر در مجموعه آرادکوه وجود دارد که هوادهی برای آن انجام میشود اما اقدامی که گاز متان در این مجموعه تولید کند، ما نداشتهایم.
اوضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه ویرایش انجام داده ام.
مدیرعامل «شرکت تیزنگرپایش» کیست؟
«یاسر عشورزاده» هستم بنیانگذار استارتاپ تیزنگر. حوزه فعالیت من در زمینه استارت آپ به سال ۱۳۹۴ مربوط میشود که با «استارت آپ بورسیپا» آغاز شد
یاسرعشورزاده: من یک «مهندس ژئوماتیک» هستم و به همین دلیل علاقه زیادی به تحقیق در حوزههای این علم دارم. در زمستان ۱۳۹۷ به این فکر افتادم که چه طور میتوانم با کمک علوم ژئوماتیک از تعداد روزهای ناسالم کیفیت هوای تهران کم کنم. با بررسی تصاویر ماهواره ای تهران طی ۴ سال و آنالیزهای صورت گرفته توسط شاخصهای علم سنجش از دور به این نتیجه دست پیدا کردم که نوع پوشش گیاهی نقش بسیاری در کیفیت هوای تهران در زمستان دارد و بایستی به تناسب به کشت درختان همیشه سبز در تهران در مناطق معین شده بپردازیم.
در فروردین ۱۳۹۸ همانطور که مردم عزیز چند استان با پدیده سیلاب روبه رو بودند تیم «تیزنگر» با استفاده از فناوری فضایی و آنالیز تصاویر ماهوارههای اپتیک و راداری، اقدام به تهیه نقشههای پهنه بندی سیلاب نمود و گزارش و هشدارهای لازم را با توجه به پیش بینیهای صورت گرفته تهیه و با کمک و حمایت سازمان فضایی ایران به استانداری استانهای مربوطه ارسال مینمود.
همچنین گزارشهای جامعی را بعد از سیلاب جهت برآورد خسارت زمینهای کشاورزی تهیه نمود. بعد از سیلاب با حمایت سازمان فضایی ایران استارتاپ تیزنگر شکل رسمی به خود گرفت و هسته اصلی آن ایجاد شد.
«استارتاپ تیزنگر» در زمینههای پایش مخاطرات طبیعی از جمله سیل و آتش سوزی، آلودگی هوا، هواشناسی، تهیه مدل ارتفاعی زمین، کنترل فرونشست زمین، تهیه تصاویر و گزارشهای رسانه ای و خبرگزاری، پایش تغییرات پهنه آبی تالابها و دریاچهها، کنترل و پایش آلودگیهای نفتی، پایش و پیش بینی آتش سوزی مراتع و جنگلها، ارائه گزارشهای فنی به کشاورزان در قالب الگوی مصرف بهینه آب و کود، کنترل تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، کنترل و پایش توسعه شهری، پایش وضعیت پوشش گیاهی جنگلی مراتع و فضای سبز شهری و … فعالیت مینماید.
عشورزاده در پاسخ به این سوال، اظهارداشت: در حوزه کشاورزی هم تاکنون به ۸۰۰ فعال در حوزه کشاوری خدمات ارایه کردهایم و با اعلام توصیههای کودی و آبی به افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی تولید محصول توسط این کشاورزان رسیدهایم.
وی ادامه داد: همچنین در ارتباط با سازمانهای دولتی، تاکنون با سازمان محیط زیست کشور در زمینه پایش آلودگیهای نفتی کل خلیج فارس توسط سیستم هوشمند مانیتورینگ ماهوارهای همکاری داشتهایم.
عشورزاده اضافه کرد: با شرکت نفت فلات قاره ایران هم برای برطرف کردن چالشهای حوزه نفت و گاز تفاهم نامه همکاری امضا کردهایم.
وی افزود: با سازمان توسعه و نوسازی معادن (ایمیدرو) در حال مذاکره و همکاری برای اکتشاف معادن هستیم. این همکاری از برنده شدن استارتاپ ما یک رویداد استارتاپی حوزه معادن در دانشگاه علامه طباطبایی آغاز شده است.
نام استارتاپ فضاپایه ایرانی در پایگاه دادههای ماهوارهای آژانس فضایی اروپا ثبت شد
فارس: آیا خارج از مرزهای کشور هم فعالیتی دارید؟۱۳۹۸۹۷۹۹ و ۱۴۰۰ توانستیم
عشورزاده گفت: استارتاپ ما در شهریور ۱۳۹۹ برای اولین بار در جهان به عنوان یک استارتاپ فضاپایه، الگوریتم تشخیص نقاط آتش با دقت بسیار بالا را در پایگاه دادههای ماهوارهای آژانس فضایی اروپا ثبت کرد که افتخار بزرگی در حوزه بینالمللی است.
بنیانگذار این استارتاپ فضاپایه اضافه کرد: هم اکنون هم در زمینه ارایه گزارش بینالمللی با سیستم کوپرنیک آژانس بینالمللی اتحادیه اروپا همکاری داریم و برای مثال در آتش سوزی استرالیا و آفریقا، طوفانهای آمریکا و پایش آلودگی هوا در زمان شیوع ویروس کرونا در اروپا مشارکت کردهایم.
ثبت نام استارتاپ ایرانی در مخزن آنلاین دادههای مشاهدات زمینی آژانس فضایی اروپا
آن طور که عشورزاده میگوید معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و ستاد توسعه فناوریهای فضایی و حملونقل پیشرفته از این استارتاپ حمایت میکند اما آنان جذب سرمایه بیشتر را در صورت کار دارند.
کارشناس تلویزیون:تولید «گاز متان»در جنوب پایتخت(تهران) قابل انکار نیست،این یک واکنش شیمایی یه./شامگاه ۶ آذر ۱۴۰۱شبکه ۵
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شامگاه یکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ درشبکه ۵(تهران)کارشناس محیط زیست دعوت شده بود که خلاصه این برنامه را ملاحظه می کنید:
کارشناس تلویزیون:تولید «گاز متان»در جنوب پایتخت(تهران) قابل انکار نیست،این یک واکنش شیمایی یه./شامگاه ۶ آذر ۱۴۰۱شبکه ۵
خانم مجری :حالاما«گازمتان برفرازآسمان تهران داریم؟»
کارشناس:«بله قطعاً داریم،مگه میشه نداشته باشیم! این یک یک واکنش شیمایی یه.»
مجری:این گازمتان،خطرناک است(ازنظرحجمش)؟
کارشناس:بله،ازنظرآلایندگی هوا،کاملاً خطرناک هستش،به سلامتی مردم آسیب می رساند وازطرفی باعث گرمایش زمینه هم میشه...
کمبود(گرانی) دارو....آنتیبیوتیکها، شربت سرماخوردگی،شربت دیفنهیدرامین....سرم...
این شرایطی که هم اکنون به وجود آمده ناشی از حذف ارز ترجیحی هست. بعد از حذف ارز ترجیحی(۴۲۰۰تومانی)قیمت مواد اولیه گران شده ،شرکتهای دارویی متضررشدند.
شربت ۴۰۰۰ تومانی به ۱۱ هزار تومان افزایش یافته.
*سازمان غذا و دارو برآورد دقیقی از میزان مصرف آنتیبیوتیکها در کشور نداشته است،البته شرکتهای دارویی اقدام به احتکار دارو هم کرده بودند که این مسئله بر حاد شدن بحران دارویی در کشور افزوده است.
بعد از اجرای طرح دارویاری در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، دچار غافلگیری شدیم. زیرا، تا قبل از آن اگر کمبودی هم بود که هست، بیشتر متوجه داروهای خاص بود.
کمبودهای دارویی در کشور آن هم از نوع شربت سرماخوردگی و سرُم، این سئوال را به ذهن متبادر می سازد که چرا غافلگیر شدیم و کار به جایی برسد که مجبور به واردات محموله های آنتی بیوتیک شویم.
خبرگزاری مهر(۲۵ آبان ۱۴۰۱) وقتی صحبت از قدرت صنعت دارویی کشور میشود، عنوان میکنیم که بیش از ۹۷ درصد داروهای مورد نیاز کشور در داخل تولید و تأمین میشود و آن مقدار داروی وارداتی هم، مربوط به داروهای بیماران خاص و صعب العلاج است. البته ناگفته نماند که صنعت دارویی کشور در زمینه تولید داروهای با تکنولوژی بالا نیز موفق عمل کرده و داروهای ایرانی در سایر کشورها نیز مصرف میشود.
اما، سوالی که این روزها باید برای آن پاسخ محکمه پسند داشته باشیم، این است که چرا بازار دارویی کشور دچار غافلگیری شد!
کمبودهای داروهای معمولی و حمایتی مثل شربتهای سرماخوردگی و…، تا حدودی عجیب و غیر قابل باور است. مگر میشود صنعت داروسازی کشور نتواند این قبیل داروها را به اندازه کافی، تولید و عرضه کند. بنابراین، باید خودمان را با ادله مستند، قانع کنیم که دچار غافلگیری در بازار دارو شدهایم.
کمبود دارویی در حد چند قلم در هر کشوری، طبیعی و عادی است و نمیتوان انتظار داشت کمبودها در یک زمان صفر شود. اما، وقتی تعداد اقلام دارویی که دچار کمبود شدهاند، بیشتر از حد معمول شد، آن وقت است که دچار بحران شدهایم.
بنا به گفته مسئولان سازمان غذا و دارو« کمبود ۲۵ تا ۳۰ قلم دارو، طبیعی است» با این اوصاف، به نظر میرسد کمبودهای دارویی کشور خیلی بیشتر از ۶۰ قلم باشد که باعث شده بحران اخیر پیش بیاید. اگر غیر از این باشد، باید به غافلگیری دارو شک کرد!
گزارشهای میدانی نشان میدهد که بعد از اجرای «طرح دارویاری» در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، بازار دارویی کشور دچار غافلگیری شده است. علت آن هم، گلایه از نحوه قیمت گذاری برخی اقلام دارویی در پروسه اجرای طرح دارویاری بوده است. گفته میشود تولید کنندگان مواد اولیه دارویی، از اینکه کمیسیون قیمت گذاری نسبت به تعیین قیمت برخی اقلام، واقع بینانه عمل نکرده است، گلایه داشته و همین موضوع در روند تولید دارو تأثیرگذار بوده است.
واکنش نمایندگان مجلس به گزارش وزیر بهداشت
بحران کمبود دارو تا بدانجا پیش رفت که نمایندگان مجلس شورای اسلامی مجبور به احضار وزیر بهداشت به خانه ملت شدند.
از همین رو، «بهرام عین اللهی»(وزیربهداشت کابینه رئیسی) روز سه شنبه (۲۴ آبان ۱۴۰۱)، در صحن علنی مجلس حاضر شد و گزارشی را از وضعیت بازار دارویی کشور ارائه داد اما، برخی از نمایندگان به این گزارش معترض بودند.
«محمدرضا صباغیان» نماینده مردم بافق و مهریز در مجلس، با خطاب قرار دادن وزیر بهداشت، گفت: دارو کمیاب شده و مردم در تأمین آن با مشکلاتی مواجه هستند و نظارت هم به درستی وجود ندارد، وضعیت به گونهای است شربت با قیمت مندرج ۴۰۰۰ تومانی را ۱۱ هزار تومان میفروشند؛ این یعنی نظارت نیست و وضعیت نامطلوب است.
«رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی» ادامه داد: ما از وضعیت نامناسب دارو میگوئیم اما وزیر بهداشت درباره کرونا صحبت میکند. دارو کم و نایاب است که این نشان دهنده ضعف وزیر است.
«حسینعلی شهریاری» رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: متأسفانه برای اولین بار بعد از ۴۳ سال خیلی از داروهای معمولی و پیش پا افتاده با کمبود مواجه شده است.
وی با اشاره به اجرای طرح دارویاری در کشور، افزود: اجرای این طرح با چالشهایی همراه بود که از جمله آن میتوان به تأمین نشدن به موقع منابع مالی توسط سازمان برنامه و بودجه و مجموعههای بیمهگر، نبود اطلاعرسانی و آموزش صحیح، پیشبینی نکردن صندوقهای بیمهگر نظیر شهرداری، صدا و سیما، عدم تعیین تکلیف پزشکان و مراکز درمانی بدون قرارداد با بیمههای پایه و عدم تأمین نقدینگی صنعت دارو اشاره کرد.
«مجتبی یوسفی» نماینده مردم اهواز در مجلس، نیز خواستار عذرخواهی وزیر بهداشت از مردم شد و گفت: ای کاش آقای وزیر از مردم به دلیل به کمبود آنتیبیوتیک، سرُم و برخی اقلام سرماخوردگی عذرخواهی میکرد.
بجای اینکه«کمبودوگرانی دارو»به گردن «آنفلوانزا» بیندازید،بیاییدازناتوانی تان «عذرخواهی کنید»
عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی ،خطاب به وزیر بهداشت گفت: کادر پزشکی، پزشکان متخصص، کارخانههای تولید دارو و تجهیزات پزشکی، از پاندمی کرونا عبور کردند و ۳۰۰ شهید دادند، اما شرایط مدیریت شد؛ پس خیلی زشت است که برای تأمین آنتیبیوتیک در کشور درمانده شدید؛ پاسخ دهید و عذرخواهی کنید.
نماینده مردم اهواز گفت: در طول سه ماه گذشته نمایندگان نسبت به افزایش حدود ۱۵۰ درصدی قیمت داروهای تولید داخل، شیرخشک و تجهیزات پزشکی هشدار دادند اما به جای عذرخواهی از مردم، گرانی را به ارز ترجیحی ربط دادید.
یوسفی گفت:مگر نه اینکه ۶۰ درصد کارخانههای تولید دارو دولتی است پس چرا این وضعیت رخ داده است. باید از قبل تدبیر میکردید نه اینکه بگویید به خاطر آنفلوانزا غافلگیر شدید.
چرا غافلگیر شدیم؟
موضوعی که این روزها همچنان پاسخ روشنی برای نداریم و به رغم توضیحات وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو در مجلس، هنوز برای کارشناسان امر قابل هضم نیست، این است که چرا غافلگیر داروهای معمولی و حمایتی شدیم.
شربت سرماخوردگی، آموکسی سیلین، آزیترومایسین و… از جمله اقلام دارویی هستند که در ماههای اخیر با کمبود شدید در داروخانهها و مراکز درمانی مواجه شدند. در حالی که این دسته از داروها، به عنوان داروهای معمولی و حمایتی شناخته میشوند که تولید آنها سالیان سال است در کشور صورت میگیرد.
در واقع، این اولین بار است که میبینیم مردم برای تهیه شربت سرماخوردگی دچار مشکل شدهاند.
وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو، در توضیحات کمبودهای دارویی اخیر، به غافلگیری آنفلوانزا اشاره میکنند و البته به تحریمها هم گریز میزنند. اما، واقعیت فراتر از آنفلوانزا و تحریمها است. به نظر میرسد بعد از اجرای طرح دارویاری در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، دچار غافلگیری شدیم. زیرا، تا قبل از آن اگر کمبودی هم بود که هست، بیشتر متوجه داروهای خاص بوده است که همیشه این کمبودها وجود داشته است. اما، حالا گرفتار کمبودهای دارویی از نوع شربت سرماخوردگی و آنتی بیوتیک ها شدهایم.
در پاسخ به چرایی غافلگیری، کارشناسان حوزه سلامت و دارو، معتقدند این اتفاق ناشی از نحوه قیمت گذاری دارو بعد از اجرای طرح دارویاری بوده است. همچنین، برخی شرکتهای دارویی، بعد از اینکه ارز نیمایی جایگزین ارز ترجیحی شد، گرفتار بحران نقدینگی شدند.
در واقع، مشکل قیمت گذاری و نقدینگی شرکتهای دارویی، در بروز کمبودهای اخیر تأثیرگذار بوده است. به طوری که محمدعلی محسنی بندپی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، معتقد است؛ دارو با قیمتی از شرکتها خریداری میشود که تأمین همان هزینههای تولید کننده را نمیدهد. در این شرایط تولید کننده مجبور میشود برای جلوگیری از ضرر دهی، از تولید خود بکاهد.
وی افزود: این شرایطی که هم اکنون به وجود آمده ناشی از حذف ارز ترجیحی هم هست. بعد از حذف ارز ترجیحی، قیمت مواد اولیه گران شده و در این شرایط تولید کننده در حال ضرر دادن است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، ادامه داد: مشکل بعدی در بروز کمبود دارو این بوده که سازمان غذا و دارو برآورد دقیقی از میزان مصرف آنتیبیوتیکها در کشور نداشته است. زیرا اگر برآورد دقیقی وجود داشت، مشکل کارخانههای تولید کننده دارو در نظر گرفته میشد. البته شرکتهای دارویی اقدام به احتکار دارو هم کرده بودند که این مسئله بر حاد شدن بحران دارویی در کشور افزوده است.
به نظر میرسد بروز کمبود دارویی اخیر در کشور، متفاوت از علتهای گذشته باشد. زیرا، کمبود داروهایی از نوع شربت سرماخوردگی، آموکسی سیلین، سرُم و… که جزو داروهای معمولی و حمایتی محسوب میشوند، جای تعجب دارد. تولید کنندگان داخلی معتقدند که در تولید سرُم، هیچ نیازی به مواد اولیه وارداتی نداریم. در مورد داروهایی همچون شربت سرماخوردگی و…، نیز به نظر نمیرسد که مشکل مواد اولیه داشته باشیم. بنابراین، باید پیدا کنید «دارو» فروش را!!/پایان گزارش مهر.
شفقنا نوشت:«محمدعلی محسنی بندپی» در مورد افزایش قیمت دارو گفت: وزارت بهداشت ادعا میکند که دارو گران نشده و برخی از مسئولان هم گرانی دارو را در ارتباط با موضوع حذف ارز دولتی نمیدانند، در این میان مردم به ویژه بیماران تاوان این گرانی را با مال و جان خود میدهند.
نماینده مردم چالوس، نوشهر و کلاردشت در مجلس شورای اسلامی، افزود: از گرانی دارو تا عدم پذیرش این تورم توسط مسئولان و متولیان امر، طعم تلخ گرانی دارو را زیر زبان بیماران بیشتر کرده است. مردم گاهی خواسته خود را به دسترس ترین نهاد همان نمایندگان مجلس ارجاع میدهند، حقیقت ماجرا اینجاست که داروها گران شده و این گرانی و تورم را میتوان با پوست و گوشت خود لمس کرد.
رئیس کمیته توانبخشی مجلس یادآور شد: در چند روز گذشته سخنگوی دولت اعلام کرده است ارز ترجیحی دارو نه تنها حذف نشده بلکه اختصاص هم پیدا کرده است در این بین رییس سازمان غذا و دارو هم تاکید میکند دارو گران نشده است. اما آنچه در میان این گفت و شنودها و ادعاها مطرح است، چرا مردم از گرانی دارو معترض هستند، مگر نه اینکه بیماران جز دغدغه درمان بیماری نباید دردی دیگر داشته باشند.
در مورد دارو نمایندگان مصوب کردهاند اگر دولت تصمیم به حذف ارز ترجیحی را دارد قیمت دارو و کالاهای اساسی نباید از قیمت مصوب شهریور سال ۱۴۰۰ بیشتر باشدوی در ادامه تاکید کرد: مجلس مصوباتی را تعیین میکند و دولت باید آنها را اجرایی کند، در مورد کالاهای اساسی و دارو نمایندگان مصوب کردهاند اگر دولت تصمیم به حذف ارز ترجیحی را دارد نرخ آنها نباید از قیمت مصوب شهریور سال ۱۴۰۰ بیشتر باشد، یعنی اگر امروز نسبت به این مصوبه بی اعتنایی صورت پذیرفته و مثلا قیمت نسخه ۱۰۰ هزار تومانی به ۶۰۰ هزار تومان رسیده باید مبنای قیمت طبق مصوبه مجلس، همان ۱۰۰ هزار تومان باشد. بر همین اساس باید دولت سازوکار این مسیر را تعیین کند.
محسنی بندپی خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم به مردم در خصوص هزینه بهداشت و درمان فشار نیاید باید فرانشیز ۳۰ درصد متقاضیان و بیماران به ۵ درصد تبدیل شود، در حال حاضر باید سازمانهای بیمه گر و وزارت بهداشت و درمان مصوبه و یا آیین نامهای را ابلاغ کنند که فرانشیز بیماران به ۵ درصد برسد، اگر چنین شود دیگر کسی نگرانی از حذف ارز ترجیحی نخواهد داشت و مصوبه مجلس مبنی بر عدم افزایش قیمت دارو و کالاهای اساسی اتفاق خواهد افتاد.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: دولت تاکنون هیچ برنامهای برای کنترل بازار به ویژه قیمت دارو و حذف ارز دولتی ارائه نکرده است و شخص وزیر بهداشت باید پاسخگوی تورمی باشد که به قیمت جان بیماران تمام میشود./
کمبودآنتی بیوتیک
خبرگزاری فارس(۱۹ آبان ۱۴۰۱)نوشت:«دکتر سید حیدر محمدی» (رییس سازمان غذا و دارو )در یک برنامه تلویزیونی گفت:برخی از شرکتها که متاسفانه جزو شرکتهای بزرگ ما هم بودند از این جو کاملا حمایتی از صنعت سوءاستفاده کردند. آنها در برخی از ماههای تابستان باید تولید را حفظ میکردنند، ما نمیگوییم بالا میبردند، حداقل حفظ میکردند.
شرکتهای دارویی، تولید آنتی بیوتیک را کاهش دادند
«رییس سازمان غذا و دارو» ادامه داد:معمولا در شهریور و مهرماه تولید شربتهای آنتیبیوتیک خوراکی بالا میرود؛ چرا که طبیعتا به اقتضای فصل آنفلوآنزا و فصل سرما این تقاضا افزایش پیدا میکند ولی این شرکتها تولید خود را کاهش و این بی اخلاقی را انجام دادند.
سازمان غذاودارو به شرکتهای دارویی اعتماددارد،برخوردقضایی با محاکم قضایی است
رییس سازمان غذا و دارو گفت:طبیعتا سیستمهای نظارتی در این زمینه ورود کردند و ما همچنان در این مساله بررسیها را انجام میدهیم ولی مبنای ما بر اعتماد است که قطعا برخورد قاطع از سوی مجموعههای قضایی و امنیتی خواهد شد.
«احتکاردارو»را قبول ندارم
وی در پاسخ به اینکه با وجود دولتی بودن برخی شرکتهای دارویی، مدیران آنها چه نفعی از احتکار دارو میبرند، گفت: هر بنگاه اقتصادی هدفش کسب سود هم هست اما در حوزه سلامت ما این را به تنهایی نمیپذیریم و امنیت سلامت جامعه نیز برای ما ملاک است.
محمدی افزود:هر پزشک داروسازی که وارد این حوزه میشود باید بداند که قسم خورده در این حوزه کوتاهی نکند اما واقعا برای ما هم سوال است که چرا با وجود ذی نفع نبودن یک مدیر دولتی در احتکار دارو ، باز مدیون ۸۰ میلیون جمعیت میشود. در حوزه دارو بیماران به ما اعتماد میکنند و دستشان کوتاه است و ما نباید از این اعتماد سوءاستفاده کنیم.
مدیران شرکتهای داروی خلافکارنیستند
رییس سازمان غذا و دارو درباره اینکه آیا این به این معنی نیست که مدیران در پس پرده منافعی دارند و این کار را انجام میدهند؟گفت: ما نمیتوانیم صراحتا این موضوع را اعلام کنیم؛ چرا که ممکن است کوتاهی آنها باشد.
با مدیران متخلف برخورد میکنیم
وی متذکر شد: بعضا عدم پیشبینی و گاهی تغییرات زیادی که در ساختار این شرکتها بررسی شده نشان میدهد مثلا در یک بازه زمانی کوتاه چندین مدیرعامل تغییر کردند. اما اینکه واقعا منافع داشته باشند را باید سیستمهای نظارتی پیدا کنند. اگر به یقین برسند قطعا ما هم در دادن پروانه و هم در برخورد با آن مدیران کوتاهی نمیکنیم.
۹۸ درصد نیازمان در بازار دارو تولید داخل است
چه برخوردی با مقصران کمبوددارو شده است؟
دکترحیدرمحمدی: باید ساختار مجموعههایی که در حال تولید هستند حفظ شود. ما ضمن اینکه افتخار میکنیم بیش از ۹۸ درصد نیازمان در بازار دارو، تولید داخل است با این حال اگر شخصی این کار را انجام دهد ما از طریق منع به کارگیری شخص و لغو صلاحیت وی اقدام میکنیم.
رییس سازمان غذا و دارو گفت:بسیاری از افراد برای ادامه فعالیت باید در کمیسیون ماده 20 صلاحیتشان تایید شود وگرنه دیگر نمیتوانند در هیچ موسسهای فعالیت کند که این یکی از ابزارهای نظارتی ماست؛ فارغ از سایر ابزارهای نظارتی مقامات قضایی.
یکی از مضرات ارز ترجیحی(۴۲۰۰تومانی) محدودیت صادرات دارو بود.
«دکتر سید حیدر محمدی» درباره اینکه ۹۸درصد تولید ما داخلی است و آیا ما نگاه به صادرات دارو هم داریم؟، زیرا ارزش افزوده دارو بسیار بالاست و کشورهای اطراف نیز نیاز فراوانی دارند، افزود:یکی از مضرات ارز ترجیحی محدودیت صادرات بود.همانطور که می دانید ارز ترجیحی همان یارانه است و وقتی این ارز ۴۲۰۰ مختص همه ایرانیان است؛ در نتیجه دارویی که با ارزترجیحی(۴۲۰۰تومانی) تولید میشد را نمیتوانستیم صادر کنیم. ما به خیلی از شرکتها هم گفته بودیم که ماده اولیه را با ارز نیمایی بگیرید و معمولا برای آنها این کار سخت بود زیرا میبایست مجدد پروانه میگرفتند.
محمدی متذکر شد: یکی از محدودیتهایی که برای ما ایجاد شده بود وجود ارز ترجیحی بود که امیدواریم با برداشته شدن این ارز شرایط بهتر شود. البته که صنایع ما نیز باید با بالابردن کیفیت و تعاملات بین المللی صادرات خود را بالا ببرند.
بعدازحذف ارز ترجیحی آیا شرکتهای تولیددارو، صادرات دارو داشتیم؟
رییس سازمان غذا و دارو:با تفاهمنامه هایی که با برخی کشورهای اوراسیا داشتیم و در جایی که محدودیت داخل نداشته باشیم برای صادرات همه تلاشمان را خواهیم کرد.(یعنی هنوزنه)
سرنوشت طرح دارویار به کجا ختم میشود؟
دکتر حیدر محمدی: به اعتقاد من طرح دارویار اجرا و تمام شد؛ چراکه در حوزه دارو هدف اصلاح سیاست ارزی بود که انجام شد مگر اینکه خدای نکرده مدیری تشخیص اشتباه دهد.(انجام شد).
مشکل دارو،تقصیر سازمانهای بیمهگر است!
رییس سازمان غذا و دارو گفت:اما یکی از چیزهایی که میتواند به تداوم تامین دارو کمک کند، حمایت سازمانهای بیمهگر است؛ چرا که همیشه فرایند قیمتگذاری فرایند ثابتی بود که در کمیسیونها بسیار شفاف میشود. باید بتوانیم حمایت سیستمهای بیمهگر را داشته باشیم؛ چرا که باید بلافاصله بعد از قیمتگذاری سازمانهای بیمهگر مثل روال قبل که تا نیمه سال ۱۴۰۰ بود وهر دارویی که وارد کمیسیون قیمتگذاری میشد و مصوبه را میگرفت بلافاصله بیمه پوشش را اصلاح میکرد، عمل کنند.
علت گرانی دارو عدم پرداخت بموقع سازمانهای بیمه هستند
دکترمحمدی :اما این اتفاق از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ به مشکل برخورد و باعث شد پرداخت از جیب مردم بالا برود و همین باعث شد مردم احساس گرانی کنند.
وی درادامه گفت:میدانید دارو متناسب با شیب تورم قیمت میگیرد اما چیزی که مهم است این است که سازمان های بیمهگر به تعهدات خود عمل کنند و اینجا با کنترل پرداخت از جیب مردم میتوانید اجازه ندهید به مردم فشار بیاید.
رییس سازمان غذا و دارو گفت: عدم تعهد سازمان های بیمهگر میتواند مشکلآفرین باشد.
بعد از آزادسازی نرخ ارز اختلاف قیمت دارو بالا رفت؛ یعنی مثلا اگر داروخانهای طلبش از سازمانهای بیمه گر فرضا ۱۰ میلیون بود، الان سه برابر شده و تامین نقدینگی سخت تر شده است. اگر در گذشته ۶ ماه یکبار پرداخت میشد اکنون باید به موقع پرداخت شود.
رییس سازمان غذا و دارو بیان داشت: یکی از پیشنهادات ما به سازمان های بیمهگر این بود که اعتبارات مربوط به طرح دارویار و حتی اعتبارات بیمهای مستقیما به داروخانهها پرداخت شود؛ البته با تایید سازمانهای بیمهگر که امیداوریم در ماههای آینده این اتفاق بیفتد. اجرای مستقیم این موضوع هم به توان نقدینگی کمک میکند هم به سازمان برنامه و بودجه.
۱۰ درصدداروخانهها افزایش پیداکردند
محمدی درباره اینکه برای رفع انحصار داروخانهها چه اقداماتی کردید؟،متذکر شد: سال گذشته آیین نامه جدید داروخانهها ابلاغ شد و حدود ۱۰ درصد داروخانههای ما بیشتر شدند. برخی از مناطق ما دسترسی به داروخانه کم بود یا اصلا نبود با آیین نامه جدید مقداری رقابتی کردیم.
وی اضافه کرد: یعنی اگر کسی با یکسری شاخصها امتیاز لازم را بیارد یا خدمات داروخانه را بیشتر کند امتیاز بیشتر کسب میکند و میتواند در مناطق بهتر و با فاصله کمتر تاسیس کند و هر چه امتیازات را بیشتر کند میتواند داروخانهاش را به داروخانه اول نزدیک تر کند. حتی در مناطق محروم هر پزشک داروسازی میتواند با ۲۰۰۰ امتیاز هم داروخانه تاسیس کند و ماامتیازات ویژهای را به آن اختصاص میدهیم.
رییس سازمان غذا و دارو تصریح کرد: در واقع به محض فارغ التحصیلی این داروساز میتواند داروخانه تاسیس کند. ما اکنون اجازه میدهیم دوره طرح را در داروخانه خودش بگذراند. ما داروسازهایی داشتیم که ۱۵ سال در نوبت و درخواست تاسیس داشتند که با این آیین نامه کارشان تسهیل شد.
«داروخانه های آنلاین» موردتأییدسازمان غذا و دارو نیست!
محمدی درباره اینکه در کنار داروخانههای فیزیکی داروخانه های آنلاین هم امکان فعالیت دارند،
گفت: در هیچ کجای دنیا فروش دارو به صورت غیرفیزیکی مرسوم نیست و بستر قانونی آن مهیا نیست. البته فروش مکملهای دارویی را داریم؛ ما اصرار داریم تحت نظارت پزشک داروخانه این اتفاق بیفتد.
اولین بیمار کرونا(COVID-19)در ایران
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درهیچ کجایی دنیا تاقبل از بهمن ۱۳۹۹ ویروس کرونا وجودنداشت!.
رییس سازمان غذا و دارو: در حوزه دارو پیرو توصیهای که وزیر داشت برای کمک به بیماران صعب العلاج با همکاری بیمه سلامت، رساندن دارو به درب منازل را شروع کردیم تا بیماران صعب العلاج مجبور نباشند در صف بیاستند. ما در طرح دارورسان همین کار را انجام میدهیم.
تولید آنتی بیوتیک برعهده ۵ شرکت دارویی است
خبرنگار:تنها سه شرکت تولید کننده آنتیبیوتیک هستند و مشکلات این شرکتهای دارویی چیست؟
رییس سازمان غذا و دارو: آنتی بیوتیک سازان ما ۱۰ شرکت هستند و اماحجم بیشتر تولید«آنتیبیوتیک» را به طور دقیق ۵ شرکت تولید میکنند.
شرکتهای دارویی تولیدکننده آنتیبیوتیک قول دادند-کمبود-راجبران می کنیم.
از این ۵ شرکت تولیدکننده آنتیبیوتیک ۳ شرکت تخلف و کوتاهی کردند و چون سهم بزرگی در تولید داشند به ما آسیب زدند.
اگرشرکتهای تولیدکننده آنتیبیوتیک بدقولی کردند،اسامیشان راافشامی کنم!
رییس سازمان غذا و دارو:از آن جایی که قول دادند تولید جبران کنند ما اسم نمیبریم ولی اگر جبران نکردند ما از آنها اسم میبریم.
انحصار تولید دارو وجود ندارد
وی درباره اینکه پس انحصار در بحث دارو نداریم؟،تاکید کرد: به هیچ وجه. ما در هیچ دارویی اجازه انحصار نمیدهیم مگر در داروهایی که بسیار «های تک» باشند یا آنکه اولین تولیدکننده باشد و کسی سراغ تولید آن نرود. اما هر کس در حوزه دارو تولید کننده باشد ما به سمت آن میرویم؛ حتی از سرمایه گذارهای خارجی.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:هایتک( High-tech )تک نسخه ای
داروهای تک نسخه ای داروهایی هستند که جزو «فارماکوپه»(دستورات دارویی) ایران نمی باشند ولی بنا به تشخیص پزشک نیاز مصرف آن برای بیمار ضروری می باشد. به دستور وزارت بهداشت و درمان بیماران می توانند طبق ضوابطی درخواست داروی تک نسخه ای کنند. بیمار برای سفارش داروی تک نسخه ای باید به شرکت های وارد کننده داروهای تک نسخه ای مراجعه کرده و پس از تکمیل فرم سفارش دارو، ارسال نسخه پزشک وتکمیل فرم های تعهد نامه ورود داروهای تک نسخه ای و پس از مذاکره درباره نوع دارو و درخواست قیمت داروی مورد نظر را سفارش دهند./پایان توضیح.
خبرنگار:حالا که ارز ترجیحی برداشته شده زمینه واردات دارو هم باز میشود؟
رییس سازمان غذا و دارو:خیر، ما واقعا دنبال واردات دارو نیستیم. فقط در خصوص ۱.۵ و ۲ درصدی که تولید داخل ندارد واردات داریم و محدودیتی هم نداریم و مرتبا هم اسم این داروها را روی سایت غذا و دارو میگذاریم.
وی ابراز کرد: ما چندین سال در حوزه تولید داخل بر روی تولید ۹۷ درصد بودیم و در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ توانستیم تولیدات را به ۹۸ درصد برسانیم؛ یعنی ۹۸ درصد کل بازار دارویی سهمش برای تولید داخل است.
محموله ۵۰ تن آنتی بیوتیک وارداتی به کشورشد۷ آبان ۱۴۰۱
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:محموله ۵۰ تُنی از داروهای آنتی بیوتیک، ساعت ۲ بامداد شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، از هند وارد فرودگاه امام خمینی شد.
این محموله شامل سه و نیم میلیون عدد انواع سوسپانسیون آنتی بیوتیک اطفال، آموکسی سیلین، کوآموکسی کلاو، سفکسیم، سفالکسین و آزیترومایسین است.
رئیس سازمان دارو وغذاکیست؟
بهرام عیناللهی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حکمی «دکتر سید حیدر محمدی» را به عنوان معاون خود و رییس سازمان غذا و دارو منصوب کرد.
برکناری(رییس سازمان غذا و دارو)انتصاب رئیس جدید/ ۴ آبان ۱۴۰۰
رئیس معزول(دکتر بهرام دارایی) در آبان ۱۴۰۰ به این سمت منصوب شده بود(بانیان وضع موجودنبود)
وزیر بهداشت سوم آبان سال ۱۴۰۱ با پذیرش استعفای بهرام دارایی از سمت معاونت وزیر و رییس سازمان غذا و دارو، در حکمی «دکترمحمود بیگلر» عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران را به عنوان سرپرست سازمان غذا و دارو منصوب کرد.
دکترمحمود بیگلر،فقط بمدت ۱۲ روز سرپرست غذا و دارو بود.
«دکتربهرام عین الهی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شب ۱۶ آبان ۱۴۰۱«سید حیدر محمدی» را به عنوان معاون خود و رئیس جدید سازمان غذا و دارو معرفی و منصوب کرد.
«دکتربهرام دارایی» نیز هشتم آبان ۱۴۰۰ با حکم وزیر بهداشت به عنوان رئیس سازمان غذا و دارو منصوب شده بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه اصلاحاتی انجام گرفته است+افزودن عکسها.