پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

ممکن است فردی الگومؤمنین باشد واما یک جای کارهم بلنگد

ازپیامبر (یونس)الگوبگیرید ولی یک کارش نادرست بود!

از تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی ( یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد ) مباش که ( عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و ) به حال غم و اندوه ( خدا را بر نجات خود ) خواند.

الگوبودن حضرت ابراهیم 

قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ.. إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ آیه ۴ممتحنه  و٦

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ ۚ وَمَن یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿٦ممتحنه﴾

قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّـهِ مِن شَیْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿٤ممتحنه﴾

می فرماید: «در برائت از کفار و مشرکین از حضرت ابراهیم و یارانش الگو و سرمشق بگیرید و این آیه نیز اگر چه در مورد برائت از بستگان بدکردار و مشرک هست اما هیچ دلیلی ندارد، حضرت ابراهیم پیامبر اولی العزم الهی در همه زمینه ها الگو و سرمشق نیست. زیرا حضرت ابراهیم ویژگی های ممتازی دارد:

الف) حضرت ابراهیم (ع) در امتحان های سخت خداوند، کاملاً موفق شد آنجا که فرمودند: «وَ اِذ اِبتَلی ابراهیمَ رَبُّهُ بکلماتٍ فَاتَمَّهُنَّ»﴿١٢٤بقره﴾

و هنگامی که ابراهیم (ع) امتحان شد و از امتحان سربلند بیرون آمد، بعد از این موفقیت در امتحانات نهایی، خداوند فرمودند: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»، یعنی من شما را امام، پیشوا و راهنما برای همه مردم قرار می دهم.﴿١٢٤بقره﴾

 طور کامل تسلیم خداوند بود، موحد و مسلمان حقیقی بود، «کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا ﴿٦٧آل عمران﴾»

 حضرت ابراهیم الگوی صبر و بردباری بود و به محضر حق تعالی، انابه و و توجه خاص داشت، «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ -١١٤توبه﴾ »

خداوندبه پیامبراکرم (ص) خطاب می کند: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ-٤٨قلم» یعنی انتظار نداشته باش که ظالمان و یا کسانی که کفر می‌ ورزند یک مرتبه از بین بروند. مانند صاحب حوت (حضرت یونس) نباش. همان‌طور که یونس (ع) پس از اینکه سال‌ها قومش را دعوت کرد و تنها دو نفر ایمان آوردند، قومش را نفرین و رها کرد و نینوا را ترک کرد که  به آن آزمایش الهی دچارشد و نهنگی وی را بلعید و سپس توبه اش پذیرفته شد که می‌ فرماید:

«لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ -٤٩قلم» لطف خداوند شامل حال ایشان شد و چون توبه کرد و استغفار کرد «فاجتباه» خداوند او را برگزید و  دوباره از صالحین قرار داد:

«فجعله من الصالحین». بدین ترتیب، در پایان سوره، انسان را از شتاب و عجله نهی می ‌کند. در واقع یکی از صفات پسندیده و جزئی از اخلاق عظیم پیامبر، صبر است و خداوند نیز، مکرر ایشان را  به صبر دعوت می‌ کند؛ چراکه صبر و شکیبایی است که اخلاق عظیم را به حد تمام و کمال خود می ‌رساند.

نکته قابل توجه اینکه اگر پس از انحراف برگشتید، درِ خانه خدا به روی شما باز است و می ‎توانید حتی دوباره برگزیده شوید: «فاجتباهُ ربُّه» و  در زمره صالحان قرار گیرید ./تفسیرنوالثقلین

***

با توجه به غضبناک شدن حضرت یونس(ع) از مردم و تنبیه آن حضرت از طرف خداوند، چگونه ادعای عصمت برای تمامی انبیاء شده است؟

-حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی به پرسشی درباره عصمت حضرت یونس با توجه تنبیه آن حضرت از طرف خداوند پاسخ گفته است.

با توجه به غضبناک شدن حضرت یونس(ع) از مردم و تنبیه آن حضرت از طرف خداوند، چگونه ادعای عصمت برای تمامی انبیاء شده است؟

جواب:حضرت یونس (ع) به ستم‌گر بودن خویش اعتراف کرده است؛ چنان که قرآن می‌فرماید:

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٨٧انبیا﴾  یادآور حال یونس را هنگامی که از میان قوم خود خشمگین بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در تنگنا قرار نخواهیم داد؛ امّا وقتی به کام نهنگ فرو رفت، در آن تاریکی‌های دریا و شکم نهنگ فریاد برآورد:

خدایا! جز تو معبودی نیست. تو از شرک و شریک و هر عیب و آلودگی پاک و منزهی و من از ستم‌کارانم.

اگر خشمناک شدن او از دست مردم به حق بود، چرا به کام نهنگ فرو رفت و خود را ستم‌کار خواند؟. این امور با معصوم بودن یک پیامبر سازگار نیست.

به ویژه، کار او به قدری سنگین و مشکل بود که خداوند در این‌باره فرمود:

اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی زندانی بود:

﴿فلولا أنّه کان من المسبّحین * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ﴿١٤٤صافات﴾؛ ولی لطف خدا شامل حال او شد و دعایش به هدف اجابت رسید و از اندوه نجات یافت؛ زیرا او مؤمن واقعی بود و خداوند مؤمنان راستین را از اندوه می‌رهاند: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَکَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿٨٨انبیا﴾

برخی در پاسخ گفته‌اند: حضرت یونس، مرتکب ترک اولی شد. او می‌بایست تحمّل و صبر فراوان به خرج می‌داد و شتاب و عجله نمی‌کرد. لذا، قرآن به این نکته تذکر داده است که او زود صبر را از دست داد و شکیبایی و حوصله‌اش به سر رسید. از این‌رو، خدای سبحان، خطاب به پیامبر اسلام‌(ص) می‌فرماید: فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿٤٨قلم﴾ لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿٤٩قلم﴾ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿٥٠قلم﴾: در امتثال حکم پروردگارت شکیبا باش و مانند همدم ماهی (حضرت یونس ) مباش؛ آن‌گاه که اندوه زده ندا داد. اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک حال او نمی‌کرد، قطعاً نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می‌شد. پس، پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش گردانید

مأمون از امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) دربارهٴ‌ :و ذا النّون إذ ذهب... سؤال کرد آن حضرت فرمود: این شخص «یونس بن متی» است. او یقین داشت که خداوند بر او تنگ نمی‌گیرد، ولی وقتی به شکم ماهی فرو رفت و از مسبّحین بود، گفت: من از ستم‌کاران بودم که می‌توانستم همهٴ‌ اوقات خویش را صرف این عبادت (تسبیح و تقدیس خدا) کنم و این‌گونه که الآن (در شکم ماهی) به ذکر عبادت مشغولم، اشتغال نورزیدم: بترکى مثل هذه العبادهٴ التى قد فرغتنى لها فى بطن الحوت. آن‌گاه خداوند، دعای او را به هدف استجابت رساند و فرمود: فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ﴿١٤٣صافات﴾ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ﴿١٤٤صافات﴾

در حدیث آمده که حضرت یونس (ع) خاطر جمع بود که خداوند بر او تنگ نخواهد گرفت. لذا، خداوند او را تنها یک لحظه به خود واگذاشت و او شکیبایی خود را از دست داد و بر قومش خشمگین شد. از این‌رو، -امّ سلمه(همسر پیامبر )گوید: شبی که نوبت من بود تا پیامبر در اتاقم بیتوته کند، در دل شب دیدم که پیامبر در رختخوابش نیست. هنگام جست‌وجو او را دیدم که در گوشهٴ‌ خانه ایستاده و دست‌ها را به جانب آسمان بلند کرده است و گریان می‌گوید:اللّهم لاتنزع منّى صالح ما أعطیتنى أبداً، اللّهم لا تُشمت بى عدوّاً و لا حاسداً، اللّهم لاتردّنى فى سوء استنقذتنى منه أبداً، اللّهم و لاتکلنى إلی نفسى طرفهٴ عین أبداً.
امّ سلمه گوید: در حالی که می‌گریستم به اتاقم بازگشتم. پیامبر (ص) بازگشت و سبب گریه‌ام را پرسید. عرض کردم که برای گریهٴ‌ شما گریان شدم که با این همه مقام و منزلتی که در پیشگاه خداوند دارید، این‌سان می‌گریید؟

حضرت رسول (ص) فرمود: چگونه گریه نکنم و ایمن باشم، حال آن‌که خداوند، حضرت یونس بن متی را یک لحظه به خود واگذاشت و چیزی به سرش آمد که آمد: یا اُمّ سلمهٴ! و ما یؤمننى وإنّما وکلّ اللّه یونس بن متی إلی نفسه طرفهٴ عین، فکان منه ما کان(نورالثقبین ج ۳)

خلاصه:

۱. حضرت یونس (ع) گذشته از مقام شامخ نبوّت، رسالت و عصمت، مورد عنایت ولایی خداوند بود و از نعمت ولایت ویژه الهی طرفی بسته بود؛ زیرا قرآن کریم در این‌باره چنین فرموده است: لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾

زیرا مقصود از این نعمت، همان فیض ولایت خداست و کسی که تحت ولایت مستقیم خداست، از گزند هر کژراهه مصون است. پس، هیچ انحرافی در سیره و سنّت آن حضرت (ع) پدید نیامد و نیز مورد هیچ‌گونه نکوهش نبوده و نیست.

۲. صبر و استقامت، دارای درجات متعدّد و گونه‌گونه است و مقدار لازم آن که نصاب مسؤولیت‌پذیری است، در همهٴ‌ رهبران معصوم بوده است؛ ولی مرتبه برین و برتر آن در برخی از انسان‌های معصوم حاصل است و در بعضی نسبت به برخی از موارد، منتفی است.

۳. آنچه دربارهٴ‌ حضرت یونس (ع) رخ داد، همان فقدان مرتبهٴ‌ برین صبر در گوشه‌ای از مأموریت‌های راجح (نه واجب) بوده است و قرآن کریم در این‌باره فرمود:  فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿٤٨قلم﴾ یعنی پیامبر! در برابر حکم پروردگارت صابر و بردبار باش و مانند صاحب ماهی ـ یونس ـ مباش؛ هنگامی که پروردگار خود را خواند، در حالی که خشم خود را تحمّل، و دشواری هضم آن وی را اندوهناک کرد.

۴. پدید آمدن چنین دشواری دردناک از یک‌سو، و از دست دادن مرتبهٴ‌ برین بردباری از سوی دیگر، زمینهٴ‌ نقص را فراهم کرد که همین مطلب، مصحّح اسناد ظلم به معنای نقص است./شفقنا

وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿١٣٩صافات﴾إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿١٤٢صافات﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ﴿١٤٣صافات﴾ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ﴿١٤٤صافات﴾  فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ ﴿١٤٥صافات﴾ وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ ﴿١٤٦صافات﴾ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ﴿١٤٧صافات﴾ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِینٍ ﴿١٤٨صافات)