
هنرپیشگانی،بازیگران ،ورزشکارانی که سیاستمدار شدند( رئیس جمهوریانخست وزیر، نماینده مجلس،شهردار وفرماندار)
یک «دلقک» رئیس جمهورشد
رئیس جمهور اوکراین «زلینسکی» یک سلبریتی(celebrity) است که در یک سریال تلویزیونی نقش رئیس جمهوری را بازی کرده بود.غلاوه براین ، در پیشینه بازیگری این کُمدین، بازی درنقش «گیج و کودن» در یک سریال تلویزیونی اوکراین را نیز دیده می شود.
«ولودمیر زلنسکی» کمدین اوکراینی در مقابله «پترو پروشنکو» رئیس جمهور کنونی اوکراین پیروز شده است.
ماجرای تماس تلفنی در ۲۵جولای- ژوئیه۲۰۱۹(۳ مردادمرداد۱۳۹۸) دونالد ترامپ با همتای اوکراینی خود، ولودیمیر زلنسکی ،پرونده سازی برای پسرجوبایدن(هانتربایدن)که دراوکراین صاحب شرکتی است.
نتایج نظرسنجی داخل شعب اوکراین پیروزی قاطع زلنسکی را نشان میدهد و بر اساس این نتایج ۷۳.۲ درصد شرکتکنندگان در این رایگیری به زلنسکی رای داده و تنها ۲۵.۳ درصد از شرکت کنندگان به پوروشنکو رای دادهاند.
«ولودیمیر الکساندرویچ زلنسکی» شومن، بازیگر، مجری، تهیهکننده و نویسنده متولد ۱۹۷۸ در اوکراین است. زلنسکی سرپرست یگ گروه هنری به نام «کوارتال ۹۵» بوده که بسیاری از تولیدات هنری خود را از طریق آن انجام داده است.
وی به «ترامپ اوکراین»نیزمعروف است.
انتخابات ریاست جمهور اوکراین روز یکشنبه ۳۱ مارس۲۰۱۹ (۱ اردیبهشت ۱۳۹۸)در این کشور برگزار شد.
امریکا
«ریگان» درسن ۲۱سالگی به عنوان «گزارشگر ورزشی» واردهنرشد و پس ازآن به هالیوودپیوست.
باانقلاب ایران و درگیری با انقلاب،تهدید امام خمینی ،کارتر(سمت چپ)نتوانست دردوره دوم پیروزشود که «ریگان»رئیس جمهورشد.
سال ۱۹۳۷، برای ورود به هالیوود تست بازیگری داد و پس از پذیرفته شدن، با کمپانی برادران وارنر قراردادی ۷ ساله امضا کرد،اولین فیلمی که بازی کرد«عشق روی هواست»بود.
درطول ۲۷سال۶۰ فیلم بازی کرده که آخرین آنها «مرگ یک قاتل» به کارگردانی «دان سیگل»
در سال ۱۹۶۴ بود.
اگرچه مثل ترامپ درسن بالا واردسیاست شد ولی یک تفاوت داشت که ،سیاست رابا فرامانداری شروع کردانتخابات فرمانداری ایالت کالیفرنیا شرکت کرد وپیروزشد(۱۹۶۶تا۱۹۷۵ فرمانداربود)
»ˈرونالد ریگانˈ »رییس جمهوری اسبق آمریکا
«رونالدریگان» متولد۱۹۱۱میلادی(۱۲۹۰شمسی) در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۰(۱۳۵۹شمسی) به پیروزی رسید۲دوره رئیس جمهورامریکابود که بعداز ده سال مبتلاشدن به بیماری آلزایمر سرانجام در پنجم ژوئن سال ۲۰۰۴(۱۶ خرداد ۱۳۸۳) در گذشت.
هند
«آمیتا باچان»بازیگر، تهیهکننده، خواننده و مجری تلویزیونی فیلمهای بالیوود(سات،دیوار ،شعله وزنجیر) در کشور هند
باچان در سال ۱۹۸۴میلادی(۱۳۶۳شمسی) در انتخابات برای کنگره هندشرکت کردو«نماینده مجلس» شد ولی حودش حال وحوصله مجالس رسمی رانداشت،درسومین سال استعفادادوهمسرش «چابا بهادوری»جایگزنش شد.
رسانه های هندی،حتی تلویزیون هنددرفروردین ۱۳۹۵گزارش دادند«نارندرا مودی» نخست وزیر هند درصدد است «آمیتا باچان» را بعدازاتمام دوره ریاست جمهوری «پرناب مُکرجی»، برای ریاست جمهوری هند نامزد کند،اما خودش نپذیرفت وگفت درحدواندازه ریاست جمهوری نیستم.
پاکستان-«عمران خان»قهرمان ورزش کریکت بود، در۲۶ مرداد۱۳۹۷ ازسوی پارلمان به عنوان نخست وزیر پاکستان برگزیده شد.
عمران خان در غرب بیشتر به عنوان یک ورزشکار و ستاره "پلی بای" شناخته میشود. او هنوز هم به عنوان بهترین «کریکت باز» در تاریخ کشورش شناخته میشود و از همین خاطر میلیون ها نفر طرفدار دارد.
قهرمانی پاکستان
تیم ملی «کریکت» پاکستان بامربی گری «عمران خان» درسال ۱۹۹۲ قهرمان جهان شد.
پس از آنکه عمران خان از ورزش دست کشید، چند سال به عنوان "پلی بای" از جمله در پس از آنکه عمران خان از ورزش دست کشید
، چند سال به عنوان “پلی بای” از جمله در کاباره ها (کلوب های شبانه) در لندن کار میکرد،کار میکرد، تا آنکه در سال ۱۹۹۵ با جمیما گولدسمیت، دختر جیمی گولدسمیت سرمایه دار بزرگ فرانسوی ازدواج کرد. جمیما گولدسمیت دین اسلام را پذیرفت، دو فرزند به دنیا آورد، پس از آن در سال ۲۰۰۴ این زوج از هم جدا شدند.
«جیمی گلداسمیت» سرمایه دار فرانسوی-انگلیسی
در سال ۱۹۹۰ «جیمی گلداسمیت» به طور باورنکردنی مالک ۴۹ درصد از «نیومونت» بزرگترین شرکت استخراج طلا در جهان بود.
او یکی از ثروتمندترین و کاریزماتیک ترین سرمایه دارانی بود که تا به حال زندگی کرده است.
جیمی گلداسمیت در خانواده ای از افراد خارجی مرفه متولد شد.
اجداد او در اواخر قرن شانزدهم در محله یهودی نشین فرانکفورت آلمان از آزار و اذیت مذهبی پناه بردند.
اعضای خانواده گلداسمیت و خانواده معروف «روچیلد» که از ازدواج در خارج از محله یهودی نشین منع شده بودند، با هم ازدواج کردند و به ساختن سلسله های بانکداری اروپایی ادامه دادند.
در اوایل دهه ۱۹۰۰ خانواده گلداسمیت در ملکی مجلل در بریتانیا به نام «کاونهام »مستقر بودند.
عمران خان دو بار دیگر ازدواج کرد، آخرین بار در آغاز سال ۲۰۱۸ با یکی از مشاورانش ازدواج کرد..
فیلیپین: «جوزف استرادا» ستاره فیلمهای اکشن که در حدود ۱۰۰ فیلم بازی کرده بود در سال ۱۹۶۹ (باول شهرداردشد وبعدسناتور) در سال ۱۹۹۸ رئیس جمهور شد.
لیتوانی-«ویتائوتاس لندسبرگیس» موسیقیدان و پیانیست بود که در سال ۱۹۹۰ ریئس جمهور شد.
هائیتی-«میشل مارتلی» خواننده محبوب کارناوال که به «میکی بامزه» معروف بود در انتخابات سال ۲۰۱۱ هائیتی رئیس جمهور شد.
مجارستان-«پال اشمیت» قهرمان شنا، در سال ۲۰۱۰ پیروزانتخابات ریاست جمهوری مجارستان شد.
افریقا-«ژرژ وهآ» ستاره فوتبال لیبریایی ،در سال۲۰۱۷ به عنوان رئیس جمهور کشور غربی آفریقا انتخاب شد.
سالوادور- «دل سولار»بازیگرو ستاره سینما و تئاتر است بود که در۲۰۱۶ وزیر شد وبعددرسال ۲۰۱۹ نخست وزیر این کشور شد.
گواتمالا- «جیمی مورالس» چهره کمدی معروف تلویزیون بدون آنکه تجربهای در سیاست داشته باشد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۵ پیروزانتخابات شد.
برزیل -ادسون آرانتس دو ناسیمنتو ملقب به «پله» وزیرورزش برزیل شد.
برزیل-«زیکو »که در سال ۱۹۸۹ به عنوان بهترین بازیکن سال جهان انتخاب شد،همانند «پله»وزارت-ورزش-راتجربه کرد.
اوکراین-«بلوخین»رکوردار گلزنی برای دینامو کیف و تیم ملی شوروی سابق بیش از ۱۰۰ بازی ملی .سرانجام به سیاست روی آورد، نماینده پارلمان اوکراین شد.
ایتالیا-«جیانی ریورا »بازیکن افسانه ای میلان با ۶۵۸ بازی ملی درسال ۱۹۸۶ نماینده پارلمان ایتالیا شد وبعدازدودوره نمایندگی،معاون وزیر دفاع ایتالیا شد.
سوئد - « توماس بادشتروم» در سال ۲۰۰۰ به عنوان وزیر دادگستری سوئد انتخاب شد و شش سال این سمت را بر عهده داشت وبعداز آن هم نماینده پارلمان شد.
لهستان-«گرزگور لاتو »مهاجم گلزن سابق تیم ملی لهستان ۱۰۰ بازی ملی ۴۵ -برنده کفش طلای جام جهانی 1974 ،او سال ۲۰۰۱ سناتور شد
بلژیک -«مارک ویلموت»سرمربی تیم ملی فوتبال بلژیک و برترین گلزن این کشور در جام های جهانی،پیروز انتخابات مجلس سنای بلژیک درسال ۲۰۰۳ شد.
*«جورج مورفی» سناتور آمریکا:
«جورج مورفی»، فعالیت هنری خود را از سال ۱۹۲۷ با رقص و آواز در برادوی (تئاتر آمریکا) شروع کرد.
او اولین بار در سال ۱۹۳۴ با بازی در فیلم «حادثه مرزی» به کارگردانی «آنتونی مان» وارد هالیوود شد و خیلی زود به شهرت رسید.
او که تا سال ۱۹۵۲ در بیش از دهها فیلم بازی کرد، در دهه ۴۰ به عنوان رئیس اتحادیه بازیگران آمریکایی انتخاب شد
«مورفی» در سال ۱۹۶۴ به مجلس سنای آمریکا راه یافت و تا سال ۱۹۷۱ در این سمت باقی ماند
*«کلینت ایستوود»بازیگر، آهنگساز، تهیهکننده و کارگردان مشهور هالیوود( سال ۱۹۳۰ سانفرانسیسکو) درسال در سال ۱۹۸۶ شهردار «کارامل» کالیفرنیا - شهر محل اقامت خود (زمان ریچاردنیکسون)شد ولی شخصیت لودگیش موجب شد که بیش۲سال دوام نیاورد و به عالم سینما بازگشت.
*«فرد گراندی» کمدین امریکایی، اولین بار در سال ۱۹۸۶ و در سن ۳۸ سالگی وارد دنیای سیاست(نماینده مجلس سنا) شد.
*«بن جونز»۱۹۴۱ در آمریکا متولد بازیگرفیلم های سینمایی درسال ۱۹۹۳ به عنوان نماینده ناحیه ۴ ایالت جورجیا وارد مجلس سنای آمریکا شد.
*«آلن فرانکلن »یک کُمیدین بودکه در سال ۲۰۰۹ میلادی در انتخابات سنای آمریکا بعنوان نماینده واردمجلس شد.
*«آرنولد شوارزنگر»(متولد۱۹۴۷اتریش) دررشته بدنسازی فعالت داشته در۲۰سالگی قهرمان جهان بود در۱۹۶۸به امریکامهاجرت کرد ازبازیگران سینمایی هالوودبود ،
ورودبه سیاستش با فعالیت درستادانتخاباتی بوش شروع شد ودرسال ۲۰۰۳ فرماندار کالیفرنیا شد.
*«جس ونچرا»، شهردار و فرماندار ایالت مینهسوتا
سال 1991 با برگزیده شدن به عنوان شهردار «بروکلین پارک» مینهسوتا، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد
*«فرد تامپسون»، سناتور امریکایی نیز قبلاً بازیگرسینمابود.
درایزان
وگرایش کثیری ازمردم به اینچنین چهره ها«سلبریتی»است،چه بسادرایران اگررامید جوان،مهران مدیری،محمدرضاگلزار ،هدیه تهرانی،و یاورزشکاران بنام..کاندیداشوند،برنده انتخابات شوند،همانطورکه تاحالاشدند:
«ولی نعمتی» کمدین استان اردبیل - نفر اول شورای شهر اردبیل انتخاب شد.
«هدایت ممبینی» داور فوتبال ایران، در انتخابات شورای شهر اهواز به عنوان نفر دوم شورای شهر خوزستان شد.
در اصفهان«مهدی باقربیگی» بازیگر نوجوان -قصه های مجید - درچهارمین شورای اسلامی شهر اصفهان نفر دوم شورا شد.
ورزشکاران وهنرمندان درشورای شهرتهران
برادران خادم ( کشتی گیر) حمید سوریان(کشتی گیر)، عباس جدیدی(کشتی گیر)، آرش میراسماعیلی(جودوکار)، حسین رضازاده(وزنه بردار) ،علیرضادبیر(کشتی گیر)
سیدابوالحسن مختاباد (خواننده)-نماینده دوره چهارم شورای شهرتهران
«علیرضادهقانی»در بخش ورزشی سیما به گویندگی اخبار ورزشی مشغول بوده در انتخابات دوره هشم مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه ایذه و باغملک.
بهروز افخمی(مدیرمدیر فیلم و سریال تلویزیون وسازنده فیلم میرزاکوچک) در مجلس ششم «نماینده تهران»مجلس شورای اسلامی شد.
بهروز افخمی(مدیرمدیر فیلم و سریال تلویزیون وسازنده فیلم میرزاکوچک) در مجلس ششم «نماینده تهران»مجلس شورای اسلامی شد.
خبرآنلاین درمورخه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷می نویسد:
اقخمی:ترامپ بهترین رئیس جمهور آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی است،« سگِ ترامپ به هیلاری کلینتون شرف دارد».
وحتی آن بازیگری که برای رضایت هوادارنش می گوید «حاضرم شلوارم رابرای هوادارنم دربیارم»
خبرگزاری مهردرگزارش (نشست خبری دست اندرکاران «فیم طبقه حساس»۲۱ بهمن ۱۳۹۲ سالن سعدی کاخ جشنواره)می نویسد:
رضا عطاران برای حندادندن مردم گفت:
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که برای خنداندن مردم دست به هر کاری میزند و گاهی «قبح شکنی» می کند، گفت: همگی از من می خواهند که مردم را بخندانم،روز منتقدی نوشته بود که «عطاران برای خنداندن مردم حاضر است شلوارش را هم از پا در بیاورد»؟
جواب من این است که می گویم: «بله من برای این مردم هر کاری لازم باشد می کنم»
کارگردان این فیلم«کمال تبریزی» در مورد بازی عطاران در فیلم «طبقه حساس» گفت: به همه کارگرانان پیشنهاد می کنم که حتما باعطاران کار کنند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این فقط اوکراین نیست که یک دلقک» رئیس جمهورشده بلکه درامریکاهم یک «دلقک» رئیس جمهورشده است. نمایندگان بعضی ازکشورها ازکمدین هاهستند.
رسانه های امریکا هم ترامپ را یک «دلقک» می دانند
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این فقط اوکراین نیست که یک دلقک» رئیس جمهورشده بلکه درامریکاهم یک «دلقک» رئیس جمهورشده است.
جیمی کار می گوید، ترامپ یک فرد مسخره و دلقکی تمام عیار است و برای این منظور" ریاست جمهوری" مناسب نیست
به گزارش اسپوتنیک، سازمان غیر دولتی (Project Veritas ) ویدیو ای را در صفحه خود در یوتیوب گذاشته که در آن جیمی کار کارگردان شبکه تلویزیونی "سی ان ان " در مورد روابط کارمندان این شبکه با دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا صحبت می کند.
مجله هفتگی نیویورکر با تصویری از دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در چهره ای یک دلقک "خطرناک " که از جنگل بیرون می آید، مزین شده است.
سایت« مجله نیویارکر »سخنان نقاش تصویر را نقل قول نموده است. او گفته است:زندگی به سرم خراب شد. این یک کابوس در سطح ملی است،
شماره اخیرش- نیویورکر در 30 اکتبر 2017 در آستانه جشن هالووین منتشر می کند. برخی رسانه ها و کاربران میکروبلاگ توییتر گفته اند که تصویر ترامپ شبیه دلقک Pennyvize قهرمان فلم ترسناک —it می باشد.
رییس جمهور آمریکا بار ها در جلد مجله «نیویارکر»در تصاویر مختلف زنده ظاهر شده است
«جیمز اوکیف» رئیس این سازمان می گوید، جیمی کار در این ویدیو در مورد ترامپ صحبت می کند، اما از ذکر نامش خودداری می ورزد. به گفته « آقای کار» همه ما بر این باوریم که او(ترامپ) شخص مسخره و دلقکی تمام عیار است و برای این منظور« ریئس جمهوری مناسبی نیست». او واقعا ضعیف کار می کند و کارش به نفع امریکا نمی باشد.
وی افزود: ۹۰ درصد کارمندان CNN به این باور اند که ترامپ یک فرد دیوانه است.
وی در این ویدیو میگوید: این فرد که حتی جمهوریخواه هم نمی باشد، و تنها شرایط شان را پذیرفته، چرا که به عقیده او با پیوستن به این حزب می توانست، پیروز انتخابات گردد.
ترامپ دانشمندان را «دلقک»می داند
به گزارش هافینگتن پست، پس از آنکه کارشناسان آب و هوایی چهارشنبه شب اعلام کردند که در هفته جاری با آغاز جشن شکرگزاری برخی مناطق آمریکا با سرمای سختی مواجه خواهد شد، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا بار دیگر به مسئله «تغییرات آب و هوایی» واکنش نشان داد و آن را به سخره گرفت.
ترامپ در حساب توییتر خود با طعنه زدن به این مسئله نوشت: «سرمای سخت و بسیار شدید ممکن است رکورد بزند. پس گرمایش جهانی چه شد؟»
این در حالی است که دانشمندان به این اظهارات دونالد ترامپ که معتقد است آب و هوای سرد به معنای آن است که تغییرات آب و هوایی رخ نمی دهد، واکنش نشان دادند.
به دنبال این توییت ترامپ، تعدادی از دانشمندان اعلام کردند سرد شدن آب و هوا در ماه نوامبر به هیچ وجه مسئله ای «غیرمعمول» به نظر نمی رسد.
«مایکل من» استاد ومحقق دانشگاه پنسیلوانیا اعلام کرد: «این مسئله یکبار دیگر نشان می دهد که دونالد ترامپ شخصی است که هیچ موضوعی را جدی نمی گیرد. حتی مسائلی به مهمی تغییرات آب و هوایی را« او یک دلقک است، یک دلقک خطرناک»
مسجدآقاپیر/ /بقعه پیرشاه محمود
آقاپیر
مسجدخرفکام
پنج کیلومترکه ازطرف شمال شهرستان صومعه سرا حرکت کنید بعدازپشت سرگذاشتن محله عربان وروستاهای صیقلان وپیشخان به روستای "اَزگُم"می رسید
از۴راه مخابرات ازگم می پیچید،ازحدود۶۰۰مترکه به مسیرتان ادامه می دهید(ازمنزل پدری سردارشهیدعلی خلوص دهقانپور)می گذرید،بقعه /مسجدآقاپیرنمایان است
درمسجدآقاپیر مزار۴شهید نیزاست عبارتندازشهیدپورصالح/شهیدرحیمی/شهیدزوارحسینی/شهیدعظیمی
ساختمان کوچکی که درپشت مسجدمی بینید آرامگاه سیدابراهیم وسیده زهرامی باشد/پدرودخترند/سیده زهرا بعدازمرگ پدرش فبرپدر"سیدابراهیم"را درست کرد وهرپنجشنبه به سرقبرپدرمی آمد ومردم هم برایش نذری می آوردند وصیت کرد که قبرش هم درکنارپدرباشد
واما قبری که نرده سفیدرویش قراردارد به "قبرمادر"معروف است،قبرمادرپیرشاه محمود ودرهمین مکان صبح روز عاشورا نوحه سرایی سرمی دادند
(این صبح عزابودآه واویلا/صاحب عزاخدابودواویلاصدواویلا)خوانده می شد
که معمولاً«شاهپورتوکلی»(بیت الله توکلی)یکی ازاین افرادبود و«مشت حبیب»(مشهدی حبیب رهبر).
«امشب،شب عزابودآه و واویلا/صاحب عزاخُدابودواویلاصدواویلا»
«ای شیعیان وقت عزاست،آه و واویلا»
عزای شاه لافتاست،آه و واویلا
فرق مبارکش دوتا،آه و واویلا
با تیغ اشقی الاشقیاست،آه و واویلا
گریان او شد عالمین،آه و واویلا
بیتابه او باشد حسین،آه و واویلا
مینالد از این غم حسن،آه و واویلا
زار و پریشان زینبین،آه و واویلا
«این صبح،صبح عزابودآه و واویلا/صاحب عزاخُدابودواویلاصدواویلا»
بقعه معروفتراز«مسجدآقاپیر»است،چراکه مسجدهم اعتبارش راازاین امامزاده"آقاپیر"گرفته است.
نقشه خرفکام(صومعه سرا)ازگم
درکناراین مسجدبقعه معروفی است که ۲امام زاده مدفون هستند
یکی پیرشاه محمود ودیگربنام سیدمحمد که باهم نسبت دارند یکی پدربزرگ ودیگری نوه است.
یکی «پیرشاه محمود» ودیگربنام «سیدمحمد»که باهم نسبت دارند یکی «پدربزرگ» ودیگری «نوه» است
درزمانهای قبل پدربزرگ هم قبرش کمی مرتفع بود ولی چندین بار قبوراین۲بزرگوارموردتجاوز گنج کنان واقع شدند ووبعلت امنیت پایین هرساله موردتجاوزسارقان نیزقرارمی گیرند
این بقعه اگرچه هنوززوارزیادی دارد ولی درگذشته عده زیادی ازراههای دور ونزدیک برای گرفتن جاجت به پیرشاه محمودمتوسل می شدند وبعضی ازگرفتاران ودردمندان یک نصف روز وبعضی تا۲روز دخیل می بستند وبعدازشفا به خانه هایشان می رفتند
«صفرروشندل»(متولد۱۳۳۸)ازجمله ازکسانی هست که بمن گفت که من در۱۴سالگی به همین امام زاده«پیرشاه محمود»شفایافتم /
خانم«افسرعمویی» نیزازشفایافتگی اعضای خانواده اش گفت-هر۲درعکس مسجدحضوردارند.
"یکی از دردهای که مردم بران درمانش به این امامزاده مراجعه می کردند"چی گرفتگی یا رفتن روح/به تعبیردیگر"کج شدن صورت
آقای علی اکبرکاتب(متولد۱۳۱۲) که یکی ازفعالین "خادمان"قدیمی این مسجدبوده تنها فرددرقیدحیات ازنسل قدیمی هیئت امنای سابق می باشدمی گوید
درزمان گذشته که اعتقادات مردم بیشتربود،عده زیادی برای شفایافتن امراض خودبه این بقعه مراجعه می کردند وتاحاجت خودرا نمی گرفتند،بقعه راترک نمی کردند،آین بقعه درشهرستان صوعه سراشناخته ترین بقاع بوده وازهم تیپ آدم می آمدند
آقای کاتب می گوید"حاج محمدابراهیم -پدرطاهرآقاصومعه سرایی ازجمله این مراجعین بوده که یک بعدازظهربه این بقعه آمد ،وبعدازشفاگرفتن به شهربرگشت ودیگری «گُلمیراخباری» را اعلام می کند
آقای کاتب می گویدبعضی ازبیماران ودردمندانی که به این بقعه مراجعه می کردند ممکن بود تایک هفته دربقعه آقاپیربیتوته می کردند وحاجت خودرا می یافتند وبرمی گشتند
آآقای« کاتب» می گویددرزمان سابق درهمین محلی که حالا دستجات عزاداری می آیند (غیرازمحرم)اینجا میدان ومحل کشتی گیله مردی بود،پهلوانان درشهرهای دورونزدیک می آمدند،بمدت یکماه شبهای جمعه برای قدرتنمایی باحریفان به میدان می رفتند،اما آن موقع برق نبود،از"مشعل"برای روشنایی استفاده می کردند که دریکی ازاین مسابقات مسئول روشنایی که یک جوان بودآتش گرفت که ازدست هیچکس کاری برنیامد،درمقابل جمعیت حاضرسوخت وازآن سال مسابقات کشتی نیز ازاین محل برچیده شد/آقای کاتب می گویدحدودسال۱۳۴۵این حادثه اتفاق افتاده است
آقای علی اکبررضانژاد ازاعتقاداتش نسبت به«بقعه آقاپیر»می گوید
ایان می گویددرقدیم این اعتقادات بیشتربود ،بطوری که مردم ازدورونزدیک برای شفاگرفتن به این بقعه می آمدندوکسی دست خالی برنمی گشت.
آقای رضانژاددرموردحادثه مرگ یکی تماشاچی ورزش کشتی محلی می گوید،«آقا ازاعتبارخوددفاع کرد»چراکه کشتی گیران باید «لُخت»می شد ،بغیرازیک شلوارک که به آن«لاس پاره»می گفتند،چیزی برتن نداشتند،هنگام که درمیدان مبارزه بودند «زنان ودختران جوان»هم می آمدندبرای تماشا که این صحنه ها،منظره نامناسبی برای این بقعه بوده که این حادثه«آتش گرفتن آن جوان،موجب بسته شدن پرونده کُشتی گیری دراین مکان مقدس شد-برای همیشه»
نقشه خرفکام،ازگم،پیشخان،سنگجوب...صومعه سرا
آقای سهراب علیزاده می گوید:مراسم «کُشتی گیله مردی »درشبهای جمعه انجام می گرفت که زن ومرد می آمدندبرای تماشا،درآن روزحادثه بادمی وزید، مشعل فروزان که بالای درخت گذاشته شده بود واژگون شد،وافتادروی سریکی ازتماشاچیانی که ازروستای«گاوکده=اسلام آباد»آمده بود،خیلی زود لباسهایش آتش گرفت ، کسی رایارای خاموش کردنش نبود
واما مسجدآقاپیرحدود۷هکتاروسعت دارد قبرستان این مسجدعلاوه برپذیرای اموات خرفکام ،مردم روستای سنگجوب نیزاموات خودرا به این مسجدمی آورند/۲۵۰۰متررا مرحوم رمضانعلی رهبر به محوطه مسجدملحق کرده است.
هیئت امنای مسجدآقاپیرعبارتنداز
محمدعلی تجربه کار معروف به آدولله/باقررهبر/مظاهررضانژاد/حسین کاتب/نورالدین رضانژاد خادم"متولی"مسجدنیزآقای رضارهبرمی باشد
ذکرخیری ازخادمان وزحمتکشان قدیمی مسجدآقاپیر
ازفعالترین خادمان آقای مشهدی حبیب رهبر"مشت حبیب" بوده که اگربگوییم مسجدبه کاکل مشت حبیب می گشت سخن بگزاف نگفته ا،سروسامان دادن کارهای مسجد راه انداختن دسته وپذیرای ازدستجات ورتق وفتق امورمسجدازجمله ازکارها واقدامات مشت حبیب بود وبعضاً ازجیب خود خرج مسجدمی کرد
کاسعلی رهبر درسرقبرپدر مشهدی حبیب رهبر/عکس پرسنلی آقای مشت حبیب رهبراست،تنهاعکسی که خانواده اش ازایشان دارد
پسرش«کاسعلی»می گوید اوهنگام مرگ وصیت کرد که ۲۰۰۰مترمربع (۲قفیض)ازمزرعه شالیزارخودرا وقف مسجدکرد،بدینصورت که محصول این قطعه زمین خرج مسجدشود
«نقشه خرفکام(ازگم)صومعه سرا»
یکی ازاقدامات مرحوم مشت حبیب راه اندازی دستجات درروز سیم امام حسین علیه السلام بود،قبلاًفقط دستجات درروزالوداع بود
این منزل "مشت حبیب"است که حالا کاسعلی "فرزندش"آن رابازسازی کرده وهمچون پدرش هرساله در روزسیم امام عزاداران با غذای گرم پذیرای می کند
واما چی شد که سومین روزشهادت امام حسین(ع) بعنوان روزبرپایی عزاداری برقرارشد
آقای کاسعلی رهبر می گوید سیم امام همیشه مسجد درروستای سنگجوب برگزارمی شد که مرحوم منوچهرخلیلی"صاحب کارخانه برنجکوبی ازگم"به پدرم«مشت حبیب »پیشنهادداد که شما که الوداع مراسم دارید،سیم امام را هم برگزارکنید واو قول همکاری داد که ازآن سال علاوه بر روزالوداع«تاسوعا» سیم امام هم دستجات به این مسجدآمدندوخودسنگجوبی ها نیز دسته خودرا به این مسجدمی آورند
ازدیگرکسانی که برای مسجدآقاپیرزحمت می کشیدند ویا هیئت مناء بودند
میرکمال سلیمی ارشد/عزیز"مشت کاس"علیزازده/سیدابول حبیبی نژاد/موسی خوشرو/بیت الله"شاهپور"توکلی/رمضانعلی رهبر
بی بی خانم "متولی"آقاپیر«بی بی خانم »که قبرش درسمت راست۴قبر"شال سبز"مشاهده می شود بیش از۳دهه متولی بقعه بوده وقبر مرحوم رمضانعلی درقسمت سمت چپ قبری که شال سبزرویش است قراردارد
اولین متولی"زینب"بود که به او"خواخور"می گفتند که خیلی زن خیری بود،
به مردم کمک می کردمثلاً برای آنهادام وطیورمی خرید که نگهداری کنندبه شراکت ودرخریدتجهیزات کشاورزی"بیل وخیش .."وحتی کمک های مالی میکرد،می گویند«بعضیهااموالش رابالاکشیدند.»
بی بی خانم که قبرش درسمت راست۴قبر"شال سبز"مشاهده می شود بیش از3دهه متولی بقعه بوده وقبر مرحوم رمضانعلی درقسمت سمت چپ قبری که شال سبزرویش است قراردارد
رسول غلامزادنیزازمداحان این مسجدبوده که قبرش را مشاهده می کنید
دستجات عزاداری روزسیم امام دوشنبه۱۲محرم۱۴۳۷/مصادف با۴آبان۱۳۹۴/دسته های زنجیرزنی مربوط به روستاهای کُهنه سر-پیشخان-ازگُم-خَراط محله-سنگجوب-صیقلوَندان است
درخت گلابی وحشی (خوج)د سالهای متمادی به همین صورت(لار)سوراخ شده مانده وبه حیاتش ادامه می دهدوهرساله هم میوه دهی می کند
امشب شب سیم امام است-آخرین شب ازبرپایی مراسم عزاداری دهه اول محرم+3 درهمه شبها ازعزاداران باغذای گرم پذیرایی می شود ، ،هرشب یک نفربانی می شود که امشب بانی آقای رجبعلی کریمی بود که متأسافنه خلف وعده کرد
مراسم سینه زنی بامداحی محسن خلوص دهقانپور(برادرشهیدعلی خلوص)که رئیس بنیادشهیدشهرستان صومعه سرا می باشد
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:
هنگام سینه زنی چراغ هارا خاموش می کردند ودرتاریکی(بی ریا)سینه می زدند واما امشب من ازهیئت امناخواستم چنددقیقه ای برای گرفتن عکس چراغهاراروشن کند
***
این تصاویر"پایین"مراسم سیم همسرجمشیدتوکلی است"مرحومه حاجیه کریمی"درتاریخ جمعه 6اسفند1395
درادامه دستگاه استخوان یاب و جسد یاب« تاپن»۱۰۱M-TAPAN و۱۰۲M-TAPANآقای مهندس «محمدپازوکی طرودی»را خواهیددیدوخواندکه خودش هم بعداز۳سال همکاری با کمیته تفحص شهداء درارتفاعات «کانی مانگا» شهیدشد.
چگونه می فهمندکه استخوان پیداشده،رزمنده ایرانی است ویاعراقی !؟
تفحص مفقودین وچگونگی تشخیص ازروی استخوانها
دستگاه کاوش اجسادشهداچگونه است؟
خبرنگار: سردار در بین صحبتها به کلمه دستگاه برای کاوش اشاره فرمودید آیا این دستگاهها خاص هستند یا دستگاههای مهندسی معمولی هستند؟
سردار باقرزاده: تا الآن تکنیکی که بتواند اطلاعات صریحی را که محل شهدا را روشن بکند بهکار نگرفتهایم.
یعنی دستگاهی که مکان شهید را بتواند در زیر خاک نشان بدهد(گنجیاب و دستگاه الکترونیکی )
نداشته ایم، اینها برای تشخیص فلزات هستند « فلزیاب هستند نه جسدیاب».
فلز در منطقه عملیاتی فراوان است ترکش توپ و گلوله و آهن و سیمخاردار و پوکه و مین زیاد است و همهجا دارد بوق میزند این نمیتواند جای شهید را نشان بدهد.
دستگاه استخوان یاب
اخیراً یک نمونه طراحی شده ولی هنوز عملیاتی نشده است،تأییدنهایی نشده
اخیراً محققینی از کشور ما در یکی از استانها موفق شدند یک دستگاهی را طراحی کنند که مبنای آن با مبانی چیزی که رایج است یک مقداری فاصله دارد و منویی که تعریف شده برای این دستگاه میتواند استخوان را نشان بدهد و تست آزمایشی کردیم چند جایی که شهید از قبل دفن بوده یا در گلزار شهدا یا در مناطق یادمانی که ما شهید دفن کردیم و حتی بهطور آزمایشی یک مقدار استخوان گذاشتیم در اعماق زمین و« این دستگاه نشان داد، منتهی برای تأیید نهایی »باید در میدان عملیاتی و میدان تفحص هم توانایی خود را نشان بدهد که در حال هماهنگی و برنامهریزی هستیم که اینها بروند در نقطهای و ببینیم در آن نقطه هم میتواند نشان بدهد یا نه.
اگر این-تأییدنهایی- بشود پدیدهٔ ویژهای است و قابلاتکا می شود.
البته بعضی از دوستان متخصص تردید کردند ولی من امیدوارم و خودم دیدم که در مواردی دستگاه نشان داد و به نقطههایی رسیدیم.
پارسینه: شهدا را چگونه شناسایی میکنید؟ مراحلش را یک توضیح مختصری بدهید.
سردار باقرزاده: شناسایی عموماً متکی است به اطلاعات فردی آنها که همراهشان است که شامل: کارت پلاک و مدارک شخصی آنها که گاهی اوقات یکچیز کوچک میتواند باعث شناسایی فرد شود.
بهعنوانمثال یکبار شهیدی که دانشجوی فیزیک بود، یک فرمول فیزیک داخل جیبش داشت پدر این شهید آمد و گفت بله این دستخط فرزند من است و ایشان دانشجوی فیزیک بوده و این فرمول را نوشته بود و من آشنا هستم و شناسایی شد.
DNA
ولی در چند سال اخیر ما دنبال DNA هستیم که با استفاده از علم ژنتیک نمونهگیری میشود و تطبیق داده میشود
ولی یک چیزی را باید یادآوری کنم در کشور ما DNA بر سر زبان افتاده و مردم تصورشان این است که DNA میتواند بهطور قطعی جواب بدهد. ۶۰ درصد خانوادهها نمونهگیری شدند الآن بالغبر هزار مورد نمونهگیری کردیم و در لابراتوار است و رفته تا تطبیق داده شود با خون والدین که اینها هنوز توسط مرکز تحقیقات ژنتیک پاسخ داده نشده است.
ترکش های«تحریم» دامن گروه تفحص راهم گرفته است!
اولاً فرایند یک فرایند طولانی است به همین راحتی نیست.
دستگاه و امکاناتی میخواهد که همه آنها را ما نداریم (تحریم هستیم).
استخوانهای درمعرض نورخورشیدباDNA هم امکان شناسایی نیست.
اگر این مشکل تهیه قطعات-هم رفع شود ،بر اساس تجربیاتی که من دارم و همین یک ماه اخیر متوجه شدم استخوانهایی که در معرض تابش آفتاب قرار میگیرند دِفرمه میشوند و خاصیتهای ژنتیکیاش را از دست میدهند و بهراحتی نمیشود اینها را شناسایی کرد
نمونهاش هم اینکه ما بنا به دعوت کمیته بینالمللی صلیب سرخ رفتیم قبرس که در جریان روند جستجوی اجساد کشته شدگان جنگ ترکیه و یونان قرار بگیریم و متوجه شدیم اینها بعد از ۴۰ سال هنوز دارند تفحص میکنند نقاط مورد جستجو را رفتیم دیدیم عکس گرفتیم و پرونده تشکیل دادیم و سوابق آن هست و لابراتوارها و مراکز ژنتیکی اینها را دیدیم اعم از دانشگاهی و پزشکی قانونی که اینها را بررسی کردیم امکانات و دستگاههایی که آمریکاییها در اختیارشان گذاشته بودند آنها را هم دیدیم برای ما روشن شد که باوجوداینکه ۴۰ سال گذشته ۲ هزارتا مفقود دادند کهتا حالا توانستند ۹۰۰ نفر را پیدا کنند.
هزینه DNA هرجسد برای تشخیص با ۵۰۰ دلار
با توجه به اینکه آمریکاییها الآن دارند به یونان کمک میکنند و در مواردی که خودشان نمیتوانند شناسایی کنند به آمریکا میفرستند و هر نفری تقریباً ۵۰۰ دلار هزینه میکنند و آمریکاییها بعد از مدتی جواب میدهند بله یا نه.
باهمه تکنولوژی بازهم درصدی ازاجسادقابل شناسایی نیستند حتی باDNA
بخشی از آن را نمیتوانند تشخیص بدهد درحالیکه مبدأ این علم آمریکاییها هستند این نشان میدهد که روی علم ژنتیک هم نمیشود صددرصد اتکا کرد و یکدرصدی همیشه گمنام میمانند برفرض اینکه نمونهگیری کامل گرفته شود و والدین هم در قید حیات باشند.
اگروالدین زنده نباشد.نمونه گیری چگونه انجام می گیرید؟برای شناسایی استخوانهای شهید
البته یونان یک کار مازاد بر کار ما دارند انجام میدهند والدینی که از دنیا رفتهاند میروند قبر آنها را نبش قبر میکنند و از استخوان والدین نمونهبرداری میکنند ما تا حالا این کار را انجام ندادیم. ما هر کاری انجام دادهایم قبل از تدفین شهید بوده و یا قبل از فوت خانواده شهید بوده است./۱۳ مرداد ۱۳۹۴مصاحبه «پارسینه »
مدیریت سایت-پیراسته فر:سردارباقرزاده درفرازی ازهمین مصاحبه ، یکی از راههای اکتشاف اجسادمطهرشهدائ رابه خدمت گرفتم سگ هااعلام کرده است.
محمد پازوکی،از مجریان دستگاه استخوان یاب و جسد یاب« تاپن»101M-TAPAN و102M-TAPAN
در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری سینا درباره اهمیت وجزئیات این دستگاه گفت: بسیاری از جوانان این سرزمین هنگام هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی ارزشمندترین سرمایه خویش را تقدیم مردم کشورشان کردند. چه بسا مادران و خانوادههایی که سال ها در انتظارند تا یادگاری از پیکر جگر گوشه خویش داشته باشند تا بخشی از درد فراق شان تسکین یابد اما متاسفانه نبود سخت افزار و نرم افزار در امر تفحص، مانع از انجام سریع این مهم شد. تیم تحقیقاتی ما موفق شد برای نخستین بار در دنیا با طراحی سخت افزار و نرم افزار خاص و اتکا به دانش بومی در کمترین زمان پیکر پاک شهدای مفقودین را شناسایی و آنان را به زادگاه و خانواده شان تقدیم کند.
وی درباره مشخصات و توانایی دستگاه استخوان یاب افزود: این دستگاه مجهز به رادار برای تعیین محل دقیق استخوان و جسد است که تمام جهات شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین را جست و جو می کند تامحیط را سه بعدی کاوش می کند.
مهندس پازوکی طرودی گفت: دستگاه طراحی شده به خاطر وزن کم و طراحی« آرگونومیک» دارای قابلیت حمل آسان بوده و از خاصیت پرتابل بودن برخوردار است.
سیستم الکترونیکی دستگاه امواج مشخصی را تولید و ارسال می کند؛ امواج بازتابی توسط سیستم هوش مصنوعی دستگاه، آنالیز و پردازش شده و مقدار حجم استخوان را به وزن و عمق قرار گرفته شده استخوان مشخص می کند تا از هر گونه آسیب حین تفحص به استخوان جلوگیری شود.
میزان عمق و شعاع جست و جو بدون محدودیت بوده و حداقل وزن قابل تشخیص یک گرم و حداکثر آن نا محدوداست؛ وزن، شعاع و عمق نیز قابل تنظیم است.
«استخوان یاب و جسد یاب تاپن» درهرشرایط جوی وفیزیکی محیط ،قابل استفاده است.
این دستگاه ضمن کاربرد در محیط باد، باران و زمین های ناهموار، قابل استفاده در زمین های مختلف است. تنظیم دستگاه برای از بین بردن آلودگی های محیط از ذرات ریز استخوان و توانایی ذخیره موقعیت محل جست و جو و ثبت مختصات جغرافیایی از دیگر خصوصیات و توانایی این دستگاه است.
مجری این طرح «تاپن» گفت: طراحی و نصب سیستم سونار روی دستگاه برای جست و جو در اعماق آب توسط غواصان، قابل نصب بودن سیستم اسکنر روی دستگاه برای اسکن کردن محیط مورد جست و جو و ساخت تصویر سه بعدی از جسد یا استخوان روی مانیتور دستگاه و قابل نصب بودن روی انواع خودرو از دیگر مزایای استفاده از این دستگاه است.
پازوکی گفت: در صورت وجود دستگاه های الکترونیکی مانند دوربین و موبایل و رادیو و... و دکل های فشار قوی هیچگونه اختلال و نویزی در سیستم عملکرد این دستگاه ایجاد نمی شود.
«تاپن » درچه سازمانها وادرات ونهادهایی کاربرددارد؟
مهندس پازوکی گفت: این دستگاه در سازمانهای هلال احمر و صلیب سرخ، اداره آگاهی، سازمان میراث فرهنگی و سایر سازمانهای نظامی، انتظامی و امنیتی کاربرددارد
این دستگاه برای تفحص پیکر شهدا، استخوانهای شهدای شیمیایی شده در زمان جنگ، استخوانهای شهدای غواص در آبها و باتلاق، استخوان مفقود شده شهدا در خاک، استخوان دورههای مختلف تاریخی در بخش باستان شناسی، استخوانهای عادی دفن شده در خاک( قبرستان عمومی)، اجساد سوخته شده، اجساد متلاشی شده توسط مواد شیمیایی( اسیدها)، اجساد به جا مانده در زیر آوارها، گل و لای، سیلابها و بهمنها، اجساد غرق شده در باتلاقها و تالابها، اجساد غرق شده در دریاچه ها و سدها کاربرد دارد.
لازم به ذکراست که این دستگاه به تازگی ثبت اختراع شده و تاییده و گواهینامه اش را از پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان دریافت کرده است. / ۱۲ اسفند ۱۳۹۳سیناپرس
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مخترع جسدیاب«محمدپازوکی» ازسال ۱۳۹۳ با گروه تفحص همکاری داشته ، ام دریک عملیات جستجو،هنگام کاربادستگاهش ،براثر انفجار یک مین والمری به جای مانده در ارتفاعات «کانی مانگا»،مجروح شدو ۵ روز در کُما بود و سرانجام در ۱۸ فروردین ۱۳۹۵ در بیمارستان سنندج به شهادت رسید.
کانی مانگا در دهانه دشت شیلر«شهرپنجوین »عراق قراردارد که والفجر۴دراین منطقه انجام گرفته( مهر ۱۳۶۲)است است.
فرآیند شناسایی شهدای مفقودالاثرها توسط مرکز "ژنتیک" ایران
«رئیس مرکز تحقیقاتی ژنتیک نور» ضمن تشریح مراحل علمی تشخیص هویت شهدای گمنام و پاسخ به برخی ابهامات در این زمینه از ادامه فرآیند شناسایی مفقودالاثرها
تفحص، تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام در مقاطع زمانی مختلف علاوه بر برانگیختن احساس غرور ملی و همنوایی گروههای مختلف در تکریم فرهنگ ایثار وشهادت، همواره با ابهاماتی نیز همراه بوده است.
ابهاماتی که گاه به صورت کنایه از سوی بدخواهان مطرح و در مواردی صرفاً به منظور کسب اطلاع از سوی دلسوزان بیان میشده است. نمونه متأخر این ابهامات هم طرح این سوال در برخی رسانهها و فضای مجازی بود که با توجه به پیشرفتهای علمی روز، چگونه است که هنوز قادر به تشخیص هویت شهدای تفحص شده نیستیم و کماکان شاهد تشییع پیکر شهدا به صورت گمنام هستیم.
درباره این ابهام و سوالات دیگری از این دست باید سراغ متولی مستقیم فرآیند تشخیص هویت پیکرهای تفحص شده میرفتیم. مرکز ژنتیک نور از زیرمجموعههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حال حاضر این مسئولیت را برعهده دارد.
دشواری کار بر روی نمونههای استخوانی
محمود تولایی رئیس این مرکز در پاسخ به خبرنگار مهر درباره اینکه
چرا پس از چندین سال از پایان جنگ تحمیلی، هنوز برخی شهدا به صورت گمنام دفن می شوند؟
به تشریح فعالیت های مرکز ژنتیک نور در روند تعیین هویت شهدای گمنام پرداخت و گفت: استخراج ژن روی یک نمونه خونی کار سادهای نیست، اگر قرار باشد همین کار روی بافت انجام شود، حساسیت کار ۲۰ برابر بیشتر خواهد شد. همین اقدام روی بافت سخت مشکل تر می شود. سختی کار روی نمونه استخوانی بسیار بیشتر از کار کردن روی نمونههای خونی است.
بافت سخت ابتدا باید پودر شود. اجزای درون سلولی با پودر کردن از بین میرود، پس راندمان کار پائین میآید. برای جبران راندمان کار، روشهای حساسی را پیش میگیرند. پس سختی کار در نمونه های استخوانی چندین برابر نمونههای خونی است. خصوصا اگر این نمونه ها مدت طولانی در شرایط نامطلوب قرار داشته باشند.
روی برخی از نمونهها باید چندین بار روشهای مختلف را امتحان کرد تا به یک نمونه DNA دارای کیفیت لازم برای مطالعات بعدی برسیم. حال با در نظر گرفتن این مشکلات، فرض کنید نمونهای را در اختیارمان قرار میدهند که در شرایط سختی نیز قرار داشته است. مثلا باید روی یک نمونه استخوانی کار کنیم که ۳۰ سال در باتلاق و مرداب و یا در معرض مستقیم آفتاب شدید مناطق جنوبی کشور بوده است. این مسائل باعث میشود که غشای اصلی سلولی آسیب ببیند. بنابراین باید حساس تر و ظریف تر کار کرده و روش های مختلف را بکار گیریم و این موجب طولانی شدن مراحل کار آزمایشگاهی میشود.
گاهی ممکن است در یک روز، روی ۲۰۰ نمونه خونی کار کنیم اما گاهی نیز ممکن است که یک کارشناس چندین روز تنها برای یک نمونه استخوانی وقت بگذارد. تازه آن موقع بخش کنترل کیفیت اعلام می کند که این نمونه برای مطالعات ژنتیکی مناسب است یا نه. بنابراین، این کار بسیار زمانبر است.
دوستان معترض حتی یک بار از مرکز ژنتیک بازدید نکردهاند!
تولایی در ادامه درباره اینکه چندی پیش مشاور رئیس جمهور به صورت گلایهآمیز مطلبی را در فضای مجازی منتشر و بیان کرده بود «سه دستگاه متولی شهدا هستند اما هنوز شهدای جنگ تحمیلی گمنام دفن میشوند» افزود: به حق است که دوستان ما در دولت، و هر جایی، انتظارات و علائق خود را مطرح کنند اما آیا خودشان تا به حال یک بار از مجموعه و مرکز ما بازدید کرده اند؟
وی افزود: ما تاکنون یک ریال هم از حمایتهای دولتی برخوردار نبودهایم. اگر اکنون با یک تیم ۲۰ نفره کار میکنیم باید بدانند که کارمان هزینه بر است و اگر قرار باشد سرعت پاسخگویی خودمان را سه برابر کنیم باید قدرت مالی و بودجهای ما هم سه برابر شود تا بتوانیم تعداد دستگاهها و نیروهایمان را بیشتر کرده و ساختمان های مناسب تری بگیریم تا قدرت پاسخگویی بیشتری داشته باشیم.
رئیس مرکز نور افزود: از همه مسئولانی که انتظار درست و طبیعی آنها سرعت در پاسخگویی ماست، دعوت میکنم ارتباط بیشتری با ما داشته باشند. ما نیروی متخصص و شایسته این کار را داریم و حتی متخصص تربیت میکنیم اما ظرفیت پاسخگویی ما متناسب با میزان حمایتها و پشتیبانی هایی است که در اختیارمان گذاشته میشود.
پیشبینی وجود ۶ هزار شهید گمنام دیگر در مناطق مرزی
تولایی، تیم مستقیمی که با او بر روی تعیین هویت شهدا کار میکنند را ۲۰ نفر اعلام کرد و گفت: شهدای ما در جنگ تحمیلی حدود ۲۷۰ هزار نفر بودهاند که نزدیک به ۵۰ هزار نفر به عنوان مفقود مطرح شدند و توسط فعالیت کمیته جستجوی مفقودین تاکنون حدود ۴۴ هزار نفر از مفقودین پیدا شدند.
وی ادامه داد: همچنین
۱۴ تا ۱۶ هزار نفر از اینها گمنام هستند که از این تعداد ۸ تا ۹ هزار نفر از آنها در عملیات های تفحص به دست آمدهاند و در یادمان های شهدای گمنام دفن هستند. پیش بینی میشود حدود ۶ هزار شهید گمنام دیگر در مناطق مرزی و برون مرزی کشورمان وجود داشته باشد که پیدا شدن آنها نیازمند استمرار فرایندهای تفحص و جستجوی مفقودان است. با این حال اکنون حدود ۲ هزار نمونه از شهدا در اختیار داریم. آن هم نمونههایی که از سال ۸۱ به بعد در تفحص ها بدست آمده است.
رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور گفت: از زمانی که پروژه تعیین هویت شهدا آغاز شد، نمونهای از همه شهدایی که در تفحص بدست آمده و گمنام بودهاند در اختیارمان قرار میگیرد. اکنون پیکر این شهدا در یادمانهای شهدای گمنام سراسر کشور دفن هستند.
وی افزود: به مرور که کار تهیه پروفایل و طرح واره ژنتیکی شهدا را انجام می دهیم، اطلاعاتمان را با شماره پرونده آن شهیدان تطبیق میدهیم. یک بخش کار این است که از همه خانواده هایی که دارای فرزند مفقودالاثر هستند نمونه خون بگیریم.
بسیاری از والدین شهدای گمنام در سنین کهنسالی قرار دارند و یا فوت شدهاند. بنابراین اگر در جمع آوری این نمونههای خونی سرعت عمل نداشته باشیم بسیاری از آنها را از دست خواهیم داد.
تولایی تأکید کرد: ما در حد وسع و توان و حمایتی که میشود، کار را انجام دادهایم. انتظارمان این است همه افرادی که نسبت به خانواده شهدا احساس تکلیف میکنند و میگویند چرا ما هنوز شهید گمنام دفن می کنیم حداقل یک تماس گرفته و با چالشها و نیازهای کار ما آشنا شوند. چندی پیش یکی از نمایندگان مجلس با فعالیت های ما آشنا شده بود و پیگیر چالش هایمان شد. از طرف وزارت بهداشت تماس گرفته و گفتند نیازمندی های خود را در نامه ای بنویسید. این کار را انجام دادیم ولی تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده ایم. به ظاهر و حرف نمی شود از شهدا و خانواده آنها حمایت کرد.
سهم بنیاد شهید و وزارت بهداشت در تعیین هویت شهدا
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله اعظم(عج) در پاسخ به اینکه هزینه نمونه گیری از خانواده های شهدای گمنام آنقدر نیست که نتوان در جمع آوری نمونه خونی والدین شهدای گمنام سرعت عمل داشت، گفت: قطعا عدد و رقمی که مورد انتظارمان است بسیار کمتر از هزینه هایی است که امروزه در کشور انجام می شود.
تولایی افزود: این هزینه آنقدر نیست که فکر کنیم بار مالی سنگینی دارد. تا امروز مجموعه ژنتیک انسانی و فعالیت های ما توسط سپاه و برخی منابع حمایتی جزیی دیگرحمایت شده است. این کار نیازمند اقدامات حمایتی جدی از سوی بنیاد شهید و سایر دستگاههای دولتی است. آیا بخش دیگری از کار ما که مربوط به تکنولوژی نوین در سلامت و شناخت دغدغه های آسیب های مولکولی جانبازان شیمیایی است، به وزارت بهداشت مربوط نمیشود؟ آیا حمایت از پرداختن به یکی از پیشروترین دانش ها و تکنولوژی های روز، بخشی از وظایف معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیست؟
اگر پدر و مادر شهدای گمنام در قید حیات نباشند...
تولایی در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به اینکه غیر از نمونههای خونی پدر ومادر، مناسب ترین نمونه برای تعیین هویت شهدای گمنام چیست؟ گفت: ترجیحا یک تا دو سیسی نمونه خون از والدین میگیریم. این نمونه خونی بهترین نمونه برای آزمایش است ولی مواردی بوده که شهیدی در دست بررسی بوده است و پدر یا مادر یا هردو در قید حیات نبودند، اگر این والدین سابقه بستری داشته و از اینها نمونه ای حتی بلوکهای پاراقینه آسیب شناسی هم در اختیار باشد امکان استخراج DNA وجود خواهد داشت.
وی افزود: مواردی بوده است که ما از بافتهای پارافین بخش پاتولوژی بیمارستان نمونه گرفتهایم و روی آن کار کردیم و توانستیم طرح واره ژنتیکی پدر یا مادر را بدست آورده و شناسایی کنیم.
بهترین نمونه، نمونه خونی پدر و مادر است چون نیمی از اطلاعات ژنتیکی هر فردی شبیه به مادر و نیمی از اطلاعات ژنتیکی او شبیه به پدر است. پس در یک خانواده چند نفره، همه فرزندان به صورت تک تک دارای اطلاعات ژنتیکی پدر و مادر هستند اما در عین حال تنوع در ژنتیک فرزندان نیز وجود دارد، بنابراین عینا همه فرزندان با هم مشابه نیستند ولی در عین حال همگی نیمی از اطلاعات ژنتیکی شان مشابه مادر و نیمی دیگر مشابه پدرشان است.
رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور افزود:
اگر پدر و مادر را در اختیار نداشته باشیم و قرار باشد از خواهران و برادران نمونه گیری انجام شود باید حجم نمونه ها را بالا ببریم و از تمامی خواهران و برادران در دسترس نمونه ای بگیریم و از روی اطلاعات ژنتیکی آنها اطلاعات پدر و مادر را باز طراحی کنیم و نمونه محصول استخوانی را با پروفایل بازطراحی شده بر مبنای اطلاعات ژنتیکی فرزندان مورد بررسی قرار دهیم.
نقش فرزند شهید در تعیین هویت شهدای گمنام
وی در ادامه گفت: در مرحله بعد چنانچه آن شهید ازدواج کرده و دارای فرزند باشد، اطلاعات ژنتیکی فرزندش را به عنوان شاخص قرار می دهیم اطلاعات ژنتیکی مادر آن فرزند که همسر شهید نیز هست را جدا سازی کرده و با اطلاعات ژنتیکی فرزند تطابق داده و تفکیک میکنیم و بخش اطلاعات مربوط به ژنتیک پدری را در پایگاه داده نرم افزاری وارد می کنیم. این اطلاعات ژنتیکی در گنجینه پایگاه داده ژنتیکی مورد بررسی قرار میگیرد و به شناسایی شهید کمک میکند.
گام اول پدر و مادر، گام دوم همسر و فرزند و در درجات بعدی خواهران و برادران شهید مدنظر قرار می گیرند.
اگر مواردی باشد که امکان گرفتن خون وجود نداشته باشد می توان از نمونه مخاط دهانی والدین هم استفاده کرد.
تولایی درباره اینکه سن بسیاری از والدین شهدا بالاست و احتمال از دست رفتن آنها زیاد است بنابراین شاید لازم باشد که فراخوانی برای تکمیل دادهها و نمونههای خونی از والدین شهدای گمنام داده شود، گفت: اگر با تبلیغات در این موضوع از پدر و مادری که ۳۰ سال در آتش انتظار سوخته و اکنون کمی آرام گرفته، نمونه خون بگیریم اول سوال میکند که این کار برای چیست و وقتی توضیح می دهیم از فردای آن روز، هر روز تماس می گیرند و می پرسند فرزندم کی شناسایی می شود و این امر استرس زیادی را با خود به همراه خواهد داشت.
۷۰ درصد خانوادههای شهید نمونه گیری شدهاند
وی افزود: ما نمیتوانیم فقط یک بعد کار را ببینیم. نباید آسیب جسمی و روانی به خانواده شهدا اضافه کنیم آن هم در حالی که ادامه کار با روند کندی پیش می رود. با این حال نزدیک به ۷۰ درصد از خانواده شهدای گمنام را تحت عنوان پایش سلامت و چکاپ سلامت مورد بررسی قرار دادهایم. این طور نیست که راحت نشسته باشیم. شاید خیلی وقتها لازم نباشد اطلاع رسانی کنیم. برخی اوقات از فرزند جوان خانواده ها میخواهیم از پدر و مادرشان در مراجعات تحت عنوان چکاپ و پایش سلامت، نمونه خونی گرفته و آن را در اختیار ما قرار دهند. اگر قرار باشد خانواده شهدا سالها در انتظار بمانند این اطلاع رسانی فوری درست نیست.
رئیس مرکز ژنتیک نور درباره اینکه چطور روند تعیین هویت یک شهید گمنام مورد بررسی قرار می گیرد با بیان مثالی توضیح داد: در ۱۰ کیلومتری شلمچه تفحصی انجام شد که در آن تقریبا پیکر ۱۳ – ۱۴ شهید به دست آمد. در میان آنها یک کارت نیمه تجزیه شدهای پیدا شد که رویش نوشته بود: «گ ۱۷۴» این تنها سرنخ ما بود.
وی ادامه داد: حدس زدیم یعنی گردان ۱۷۴. در سایتها جستجو کردیم و از مصاحبه یک تکاور، با گردان ۱۷۴ آشنا شدیم. به سراغ نیروی زمینی ارتش رفته و در مورد آن سوال کردیم. رسیدیم به فردی که فرمانده گردان بود. از طریق یک حساب بانکی فهمیدیم در شهرک امید یک حساب در بانک سپه دارد. به آنجا رفته و آدرس منزلش را پیدا کردیم. فهمیدیم یکی از بازنشستههای ارتش است. اطلاعاتی درباره گردان ۱۷۴ گرفتیم و تازه آنجا بود که متوجه شدیم باید لیست افرادی که در آن گردان بودند را از کجا به دست آوریم. اطلاعات تک تک آنها را از خانواده هایشان گرفتیم. همزمان در آزمایشگاه، بافت های استخوانی و پروفایل ژنتیک نمونهها بررسی شد و بیشتر این شهدا شناسایی شدند.
تولایی ادامه داد: گاهی اعضای کمیته مفقودین تعدادی پیکر شهید پیدا کرده و میگویند این افراد عضو لشکر ۲۷ محمد رسول الله هستند و یا بچههای گردان مقداد و یا…. خودشان هماهنگ کرده و به سراغ خانواده ها می روند و از افرادی که در آن مجموعه احتمال دارد فرزندشان آنجا بوده باشد نمونه خونی گرفته میشود و کار بررسی انجام میگیرد. الان کار گسترده تر شده و ما بانک بزرگی از نمونه خانوادهها در دست داریم. به محض اینکه نمونهای پیدا شود جستجو کرده و به شناسایی میپردازیم. قطعا در آینده روند کار سرعت پیدا میکند اما افزایش این سرعت با توجه به تعداد زیاد شهدا نیازمند حمایت و برنامه ریزی مناسب تری است.
اعلام آمادگی برای تشکیل بانک اطلاعات ژنتیکی خبرنگاران
رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور در بخش دیگری از این گفتگو به ایجاد بانک اطلاعاتی ویژه مشاغل پر خطر هم اشاره کرد و گفت: آماده هستیم برای همه سازمانهایی که در مشاغل پرخطر هستند مانند خبرنگاران، خلبانان، معدن کاران، امدادگران آتش نشانی، صلیب سرخ و هلال احمر با کمترین هزینه و سرعت بالا طرح واره ژنتیکی و پروفایل ژنتیکی تهیه کنیم.
وی تأکید کرد: شرکت های بیمه نیز می توانند برای کسانی که خود را بیمه عمر میکنند و برای اینکه مطمئن شوند قربانی حادثه حتما همان فرد است از این اطلاعات استفاده کنند. همچنین در سوانحی که در ایران یا کشورهای دیگر رخ می دهد به وزارت خارجه و یا مراکز دیگر اعلام می کنیم که همکاری و همیاری لازم را انجام خواهیم داد مانند حادثه سقوط هواپیمای تایلندی که در سال ۲۰۰۷ در آن ۱۸ شهروند ایرانی حضور داشتند و وظیفه ما ایجاب می کرد بلافاصله به مسئولان ذی ربط برای تعیین هویت آنها اعلام آمادگی کنیم.
رئیس انجمن علمی ژنتیک ایران تصریح کرد: ما هم قلبمان برای خانواده شهدا میتپد. مادر شهید مهرایی که در قلهک قرار دارد و در یادمان شهدای قرچک دفن است مدام تماس میگرفت و میگفت از مادر شهید علی مددی خجالت می کشم تا فرزند او پیدا نشود نمی توانم نزد ایشان بروم. تعلق خاطر عجیبی بین مادران شهدا وجود دارد. دغدغه آنها اجازه نمیدهد ساده از کنار موضوع تعیین هویت شهدا بگذریم. بخش زیادی از شهدای گمنام بعد از جنگ با کار تفحص شناسایی شدند اما آنها که قابل شناسایی نبودند با عنوان گمنام دفن شدند.
وی افزود: از شهدایی که تا قبل از سال ۸۱ دفن شدهاند نمونهای در اختیار نداریم و صلاح نیست که فراخوان رسانهای و عام برای آنها بزنیم چون ممکن است فرزند خانواده شهدا قبل از سال ۸۱ دفن شده باشد و به این زودیها به سراغ نبش قبر و غیره نرویم پس بهترین حالت این است که با همکاری بنیاد شهید تحت عنوان پایش سلامت، ابتدا بانک نمونه خانوادهها را تکمیل کنیم و بعد به مرور هر تعداد از شهدا که شناسایی می شوند به خانواده هایشان اعلام کنیم.
شهدای غواص در دست بررسی هستند
تولایی در پایان این گفتگو درباره تعیین هویت ۱۷۵ شهید غواص تازه تفحص شده هم گفت: شهدای غواص فعلا در مرحله بررسیهای آناتومی و آنتروپولوژی قرار دارند و پس از آن نمونههای برداشت شده وارد مرحله استخراج ژنتیکی و شناسایی خواهند شد./خبرگزاری مهر-۸ تیر ۱۳۹۴
وی ضمن اشاره به ادامه جریان شناسایی و پیدا کردن شهدای جاویدالاثر در مناطق عملیاتی کشور، افزود: در حال حاضر هماهنگیهای لازم با کشور عراق صورت گرفته و اعضای کمیته مفقودین بدون توجه به شرایط آب و هوایی و در بدترین شرایط ممکن در حال جستجوی پیکر مطهر شهدای مفقود در مناطق عملیاتی هستند.
زمردیان اضافه کرد: در سال ۸۰ کار اخذ نمونه استخوانهای مطهر شهدا توسط مرکز ژنتیک ایران آغاز شده و از هر شهیدی که کاوش شده و پیکر مطهرش پیدا شده است نمونهای از استخوانشان برداشته شده و در این مرکز نگهداری میشود.
وی ادامه داد: همزمان با برداشت نمونه استخوانی از شهدای کاوش شده، کار اخذ نمونههای خونی از این خانوادههای ۶ هزار شهید مفقودالاثر در کشور صورت گرفته است و به محض اینکه پیکرهای مطهری وارد کشور میشوند نمونههای استخوانی آنها با بانک اطلاعاتی که از نمونههای خونی خانوادهها موجود است، تطبیق داده میشود.
نماینده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، تطبیق نمونههای استخوانی شهدای کاوش شده با نمونههای خونی خانوادههای شهدای مفقودالاثر موجود در بانک اطلاعات را زمانبر دانست و افزود: هر کدام که مطابقت داشته باشد، هویت شهیدی مشخص میشود و ما این را به مردم عزیر و بخصوص خانوادههای چشم انتظار شهدا، اعلام میکنیم.
زمردیان ضمن اشاره به اینکه ملت ایران ۲۳۰ هزار شهید را تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرده است، افزود: شرایط مقطع عملیات در زمان جنگ و نوع منطقه طوری بود که امکان جابهجایی و انتقال اجساد مطهر تعداد زیادی از شهدا فراهم نشد و ما نتوانستیم پیکر پاک بعضی از این شهدا را به عقب بیاوریم.
وی به فاصله کم بین آمار شهدای نظام و شهدای مفقودالاثر موجود در کشور اشاره و اضافه کرد: فاصله کم بین این دو آمار نشان میدهد که همه تلاشها بر این است که تمامی شهدا را همان موقع و در گرمای جنگ به عقب بیاورند اما نامساعد بودن وضعیت جغرافیایی مناطق عملیاتی، حجم آتش دشمن و قرار گرفتن شهدا در محدودهای بین نیروهای خودی و دشمن امکان این مهم را نداده است.
نماینده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در پایان کاوش شهدای مفقود الاثر را از اقدامات بسیار مهم دانست و گفت: امیدواریم در نهایت خانوادههای شهدا را با تحویل پیکر مطهر شهدا به آنها، از چشم انتظاری در آوریم.۲۴شهریور۹۴فارس
دختر«نعمت زاده»وزیرسابق صنایع «بازداشت شد»
خانم دکتر«شبنم نعمت زاده» روانه زندان شد
روز یکشنبه(۱۷ شهریور ۱۳۹۸) برای وی قرار وثیقه صادر شده بود، این قرار به قرار بازداشت موقت تبدیل و روانه زندان شد.
اسدالله مسعودی، قاضی پرونده شبنم نعمتزاده، نیز گفت که وی روز ۲۵ شهریور محاکمه خواهد شد.
وی گفت که احمدرضا لشگریپور دیگر متهم این پرونده است.
احمدرضا لشگریپور(ل)کیست؟
در تاریخ ۱۱ آذرماه سال گذشته در رابطه با تغییرات شرکت توسعه دارویی رسا منتشر شد، شبنم نعمتزاده دارای کدملی ۰۴۵۰۵۷۶۲۶۴ و شرکت گروه تجاری رسا فارمد به شناسه ملی ۱۰۱۰۳۷۵۳۹۵۰ و احمدرضا لشکری پول دارای کدملی ۰۰۶۳۹۴۵۳۷۱ به عنوان اعضای هیات مدیره تغیین شدند.
متهمان این پرونده به «اخلال در نظام توزیع دارو متهم شدهاند و میزان «تخلفات آنان بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان است».
پیش از این سازمان تعزیرات حکومتی از تشکیل پرونده برای شبنم نعمتزاده به اتهام «قاچاق پنج میلیارد تومان دارو»صادرشده بود
مرداد سال گذشته خبری مبنی بر کشف انباری در استان البرز از داروهای احتکار شده به ارزش پنج میلیارد تومان منتشر شد و برخی آن را متعلق به دختر نعمت زاده وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت دانستند.
در بررسیهای اولیه مشخص شد که تعداد زیادی از این داروها تاریخ مصرف گذشته و اغلب این داروها جزو داروهای جنرال و مکملها بوده است.
سید یاسر رایگانی سخنگوی سازمان تعزیرات حکومتی در این زمینه گفت: این فرد دو پرونده داشته است. یکی از این پروندهها به ارزش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و دیگری به ارزش پنج میلیارد تومان بوده است که برای پرونده اول، حکم صادر و اجرا شده و تمامی داروهای انبار این خانم با هزینه شخصی خود معدوم شده است.
وی درباره پرونده دیگر این فرد گفت: پرونده پنج میلیاردی این فرد که مربوط به قاچاق دارو است، مفتوح بوده و به دلیل اینکه در صلاحیت تعزیرات نبود به دادسرای استان کرج ارجاع شده است.
محمدرضا نعمتزاده که پس از مدتی بدهکاری کلان دخترش به سیستم دارویی کشور را تأیید کرد، در این زمینه گفت: دخترم در گذشته بر اساس مجوزهایی واردات دارو انجام میداد اما در چند سال گذشته با همکاری فردی یک شرکت پخش راهاندازی کرد که در طول یک سال اخیر فروش آنها متوقف شده و مشغول پرداخت بدهی این شرکت است.
وی افزود: فرد متخلف در شرکت پخش فرار کرده و دخترم درگیر بازپرداخت بدهیها است.
به گفته یکی از سهامداران شرکت شفادارو، شبنم نعمتزاده در مجموع به این شرکت و دو شرکت دیگر بیش از ۳۵۰ میلیارد تومان بدهکار است که این بدهی در زمستان ۹۶ موجب شکایت از او و گشوده شدن پرونده قضایی برای وصول این مطالبات از دختر وزیر اسبق شد.
امروز یکشنبه ١٧ شهریور ماه نیز قاضی مسعودی مقام در پایان جلسه دادگاه بانک سرمایه اعلام کرد که جلسه رسیدگی به پرونده خانم نعمت زاده دوشنبه هفته آینده بیست و پنجم شهریور ماه برگزار می شود./۱۷ شهریور ۱۳۹۸ایرنا
اسنادخانم دکتر«شبنم نعمت زاده واحمدرضالشکری پول»
با وجود این اعتراضات، به نظر میرسد که وزیر صنعت، معدن و تجارت در ماههای گذشته از عضویت این شرکتها خارج شده و فرزندان وی جایگزین او شدهاند.
براساس آگهی رسمی در ۲۶ بهمنماه ۱۳۹۲ از تغییرات شرکت توسعه تجارت نعمت شرکت سهامی خاص، شبنم نعمتزاده به شماره ملی ۰۴۵۰۵۷۶۲۶۴ و مریم بختیار به شماره ملی ۱۸۱۶۶۵۱۸۷۷ و زینب نعمتزاده به شماره ملی ۰۴۵۳۴۰۳۸۸۳ به سمت اعضای هیات مدیره برای مدت دو سال انتخاب شدند.
همچنین براساس آگهیهای رسمی در ۲۱ اسفندماه ۱۳۹۲ در رابطه با تغییرات شرکت برق انرژی پاینده جم سهامی خاص، سبد باقر مرتضوی به شماره ملی ۴۵۹۱۶۳۳۷۲۱ به سمت رییس هیات مدیره و شبنم نعمتزاده به شماره ملی ۰۴۵۰۵۷۶۲۶۴ به سمت نایب رییس هیات مدیره و مریم بختیار به شماره ملی ۱۸۱۶۶۵۱۸۷۷ به سمت عضو هیات مدیره و محمدمهدی مظفر به شماره ملی ۰۰۷۳۲۸۳۸۴۳ به سمت مدیرعامل خارج از هیات مدیره انتخاب شدند.
پس از آن، آگهی دیگری از تغییرات شرکت رسا فارمد منتشر شد که زینب نعمتزاده به کدملی ۰۴۵۳۴۰۳۸۸۳ به سمت رییس هیات مدیره و شبنم نعمتزاده به کدملی ۰۴۵۰۵۷۶۲۶۴ به سمت مدیرعامل و عضو هیات مدیره خارج از شرکا وم حمد محبعلی(داماد نعمتزاده) به کدملی ۰۰۵۳۳۰۳۹۴۶ به سمت عضو هیات مدیره خارج از شرکا و مریم بختیار به کدملی ۱۸۱۶۶۵۱۸۷۷ خارج از شرکا به سمت عضو هیات مدیره برای مدت نامحدود انتخاب شدند.
در آگهی دیگری هم که در تاریخ ۱۱ آذرماه سال گذشته در رابطه با تغییرات شرکت توسعه دارویی رسا منتشر شد، شبنم نعمتزاده دارای کدملی ۰۴۵۰۵۷۶۲۶۴ و شرکت گروه تجاری رسا فارمد به شناسه ملی ۱۰۱۰۳۷۵۳۹۵۰ و احمدرضا لشکری پول دارای کدملی ۰۰۶۳۹۴۵۳۷۱ به عنوان اعضای هیات مدیره تغیین شدند.
ویلای دختر وزیر -صمت-خانم دکتر«شبنم نعمت زاده» درلواسان تخریب شد
ویلای خانم دکتر«شبنم نعمت زاده»لواسان
این خبر تنها چند روز پس از آن منتشر میشود که حجت الاسلام سعید لواسانی، امام جمعه لواسان، اعلام کرد سه مسئول سازمان اوقاف در شمیرانات و تهران به اتهام زمینخواری و سوءاستفاده از موقعیت شغلی خود بازداشت شدند.
شبنم نعمتزاده، دختر محمدرضا نعمتزاده، وزیر سابق صنعت در دولت پیشین حسن روحانی، نیز متهم است که از راه تصرف زمین و غیرقانونی ویلایی بزرگ در لواسان ساخته است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دادگاه متهمان اختلاس درپتروشیمی /۱۸ اسفند ۱۳۹۷
رقم اصلی اخلال در نظام اقتصادی کشور ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو است
«مرجان شیخ الاسلامی آل آقا» مدیرعامل شرکت دنیز و هترا تجارت
ارز حاصل از فروش محصولات پتروشیمی را به دستور حمزهلو و به بهانه دور زدن تحریمها به حساب دو شرکت دنیز و هترا تجارت واریز کرده است.
نماینده دادستان گفت: در حال حاضر خانم آل آقا در خارج از کشور است و از بابت این انتقال مال ۷ میلیون و ۶۷ هزار یورو تحصیل کرده است.
در ادامه نماینده دادستان کیفرخواست صادره برای اسامی ذیل:
۱-رضا حمزهلو-مدیرعامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی (فرزند نقی، متولد ۱۳۳۷ در تهران)
۲-مصطفی تهرانی-عضو هیات مدیره شرکت بازرگانی پتروشیمی (فرزند حسین، متولد ۱۳۳۵ از بردزکن)
۳-علیرضا اعلایی رحمانی -عضو هیات مدیره شرکت بازرگانی پتروشیمی (متولد ۱۳۳۴ فرزند قاسم از تهران)
۴-حسین(محسن) احمدیان -بازنشسته شرکت پتروشیمی (فرزند محمد، متولد ۱۳۳۷ تهران)
۵-مرجان شیخ الاسلامی آل آقا
۶-سیدامین قرشی سروستانی -(فرزند امان الله متولد ۱۳۴۵)
۷-سام حامد ساعدیان -(متولد ۱۳۵۶ فرزند سعید از تهران)
۸-سیدعلیرضا حسینی -(فرزند ولی الله متولد ۱۳۴۸) مدیرعامل دفتر شانگهای شرکت بازرگانی پتروشیمی
۹-علی اشرف ریاحی-(فرزند عبدالامیر متولد ۱۳۵۷ تهران)
۱۰-معصومه دری -(متولد ۱۳۴۱ فرزند ابراهیم)،مدیر دفتر دبی شرکت بازرگانی پتروشیمی
۱۱-ابوالفضل ملکی شمس آباد -(فرزند قربان علی متولد ۱۳۴۸)
۱۲-سعید خیریزاده -( فرزند سید مراد متولد ۱۳۳۱)
را قرائت کرد و گفت: وجه ریالی حاصل از فروش محصولات پتروشیمی با تأخیر به حساب عاملان آن شرکت واریز شده در حالی که شرکت موظف بوده بلافاصله پس از فروش محصولات وجه آن را به حساب تولیدکنندگان محصولات واریز کند. حسینی عمده تخلفات مدیران شرکت بازرگانی پتروشیمی را تسویه دیرهنگام مطالبات شرکتهای غیر زیرگروه، عدم شفافیت و تداخلات مالی، عدم پرداخت بموقع و مطالبات ریالی شرکت هلدینگ خلیج فارس اعلام کرد.
وی افزود: تبدیل و جابهجایی منابع مالی شرکت هلدینگ خلیج فارس و تبدیل ۳ میلیارد و ۲۱۴ میلیون و ۵۲۳ هزار یورو از محصولات پتروشیمی به ریال از تخلفات متهم ردیف اول است. همچنین در سال ۹۱ مبلغ ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون یورو از منابع ارزی شبکه بانکی به فروش رسیده است.
وی افزود: رضا حمزهلو اولین مدیرعامل شرکت پتروشیمی بعد از قانون خصوصیسازی شرکتها بوده است که به همراه خانم مرجان شیخ الاسلامی ۶۵۹ میلیون و ۳۷۴ هزار و ۶۳ یورو به حساب شرکت دنیز ترکیه واریز کردهاند.
همچنین ۳۴۷ میلیون و ۲۳۸ هزار یورو با منشأ داخلی به کشور وارد نشده است.نماینده دادستان گفت: مرجان آل آقا در حال حاضر در خارج از کشور به سر میبرد و او همکار آقای حمزهلو بوده است.
متهم ردیف ۹ -ریاحی-داماد محمدرضا نعمتزاده، وزیر سابق صنعت
علی حیدریان، شهردار لواسان، گفته است که «روز گذشته نامه به دادگستری زدهایم که به ما پیمانکار و نیروی انتظامی بدهد و امیدوارم شنبه یا یکشنبه حکم [تخریب] را اجرا کنیم».
اواخر آبانماه سال جاری نیز ویلایی که در اوشان در دامنه کوه ساخته شده بود با حکم رسمی تخریب شد.
اواخر دیماه گذشته نیز پس از انتشار گزارشهایی از «تخلف» در ساخت دو ویلای منتسب به فاطمه حسینی، نماینده تهران در مجلس، و همسر و برادر همسرش، شهرداری لواسان، در شمال استان تهران، خبر داد در حال بررسی پرونده این ملکها است.
۳۰ تیربرق /قیمت هرتیر برق ویلای خانم دکتر، ۵۴ میلیون ریال است
خبرنگار ایرنا مستقر در شمیرانات صبح امروز (چهارشنبه۱۵ اسفند ۱۳۹۷) در محل ویلای خبرساز متعلق به «شبنم نعمت زاده» در لواسان حاضر شد و مشاهده کرد روند تخریب آن نسبت به روز یکشنبه هفته جاری که با حکم قضایی آغاز شده بود، تغییری نکرده و درواقع بخشهای غیرمجاز آن هنوز تخریب نشده است. به گزارش ایرنا روز یکشنبه هفته جاری با حضور مسئولان قضایی و شهری لواسان تخریب بخشهای غیرمجاز این بنا در دو بخش ابتدایی و انتهایی ساختمان اصلی آغاز شد، اما پس از گذشت چندروز همچنان بنای ویلا مانند روز یکشنبه(۱۲ اسفند ۱۳۹۷) دست نخورده باقی مانده است. گفته شده که ساختمان اصلی این ویلا پابرجا خواهد ماند و تنها بخشهایی که خارج از مجوز ساخته شده، قرار است تخریب شود.شهرداری لواسان اعلام کرده بود که در این بنا یکهزار و ۱۲ متر خارج از مجوز ساخته شده است.
ادامه عملیات تخریب بخش غیرمجاز ویلای خانم شبنم نعمتزاده
عزتاله چراغی سخنگو و معاون فنی و شهرسازی شهرداری لواسان در گفتوگو با خبرنگار فارس در شمیرانات درباره روند عملیات تخریب ویلای خانم شبنم نعمتزاده اظهار داشت: مالک پس از پایان مهلت قانونی از رأی صادره تمکین و عملیات تخریب را شروع کرده است.
وی ادامه داد: مالک، پروانه ساختمانی برای چهار طبقه ۱۵۰ متری و ۱۲متر خرپشته از شهرداری اخذ کرده و در هنگام ساخت حدود ۱۰۱۲ متر تخلف ساختمانی انجام داده است، این پرونده به کمیسیون ماده ۱۰۰ ارجاع شده و در حکم بدوی دستور تخریب صادر میشود.
چراغی به عدم حضور مالک به شهرداری برای اعتراض در مهلت قانونی اشاره و عنوان کرد: این عدم حضور طبق قانون از نظر شهرداری به معنی پذیرفتن رای است به همین جهت ابلاغهای لازم به مالک برای تخریب انجام شد.
معاون فنی و شهرسازی شهرداری لواسان درباره تخریب بخشی از ملک توسط شهرداری بیان داشت: به علت عدم تمکین مالک در اواخر سال گذشته شهرداری به صورت جدی وارد عمل شده پس از دریافت حکم قضایی در حضور رسانهها عملیات تخریب را انجام داد.
وی عملیات تخریب را بسیار فنی و پیچیده دانست و گفت: با توجه به قرارگیری ملک مجاز درون ساختوساز غیرمجاز و جداسازی آنها از هم، نیاز به طراحی و اجرای فنی و تثبیت ساختمان مجاز توسط سازمان نظام مهندسی میباشد که بتوان عملیات تخریب را بدون آسیب به ساختمان مجاز انجام داد. به همین جهت مالک همزمان توسط مهندسین ذیربط نسبت به طراحی و تخریب اقدام کرده و عملیات تخریب بدون وقفه انجام خواهد گرفت.
چراغی گفت: عملیات تخریب بخش غیر مجاز ویلای خانم شبنم نعمتزاده امروز با حضر مسؤولین مربوطه مجدد آغاز شد.
معاون فنی و شهرسازی شهرداری لواسان درباره روند عملیات تخریب بیان داشت: طی بازدیدی که امروز از محل مورد نظر انجام شده مالک ۲ اکیپ در ساختمان قرار داده و عملیات تخریب را به صورت جدی از دو طرف ساختمان شروع کرده و مقرر گردیده این عملیات توسط مالک صورت گیرد.
اصلا این رقم درست نیست و بدهی ما خیلی کمتر از این رقم است. برخی از دوستان که به ما لطف داشتند، نمیدانم به چه دلیل این رقم را اعلام کردند؛ اما اصلا چنین چیزی نیست. شرکت پخش ما مشکلاتی داشت که در حال رسیدگی به آن هستیم تا بتوانیم به تعهداتی که به تأمینکنندگان داریم، عمل کنیم./۲ اردیبهشت ۱۳۹۸فارس
***
دختر«نعمت زاده»وزیرسابق«بازداشت شد»+تکذیب شد!تأییدشد!
دختر«نعمت زاده»وزیرسابق صنایع «بازداشت شد»+تکذیب شد!تأییدشد!
دکتر «شبنم نعمت زاده»بازداشت شد
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:درادامه خواهیدخواند«شبنم نعمت زاده کیست؟شرکتهایی داروایش کدام است؟ وسهامداردیگر شرکتش«زینب نعمت زاده»+نقش پدردرواردات دارو…*
یک منبع آگاه در گفتوگو با فارس از بازداشت « ش.ن »دختر یکی از وزرای سابق خبر داد. این منبع آگاه افزود: برای این خانم قرار وثیقه ۴۰۰ میلیاردی صادر شده که به دلیل تهیه نشدن آن بازداشت شده است.
شرکت «پ.ر»، متعلق به دختر وزیر سابق است که بدهیاش به شبکه دارویی کشور بیش از ۳۵۰میلیاردی عنوان شده که مبلغ ۶۰ میلیارد از این بدهی به شرکت «س.ش.د» است.
به گفته یکی از سهامداران، این فرد در مجموع به این شرکت و دو شرکت دیگر بیش از ۳۵۰میلیاردی بدهکار است که این بدهی موجب شکایت از او و گشوده شدن پرونده قضایی برای وصول این مطالبات از دختر وزیر سابق شده است.
گفتنی است اواسط مرداد ماه بود که انبار داروهای احتکار شده به ارزش ۵ میلیارد تومان در استان البرز کشف شد./خبرگزاری فارس ۱۳۹۷/۰۶/۰۷ ساعت انتشار ۱۷:۳۶
***
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز خبر بازداشت دختر وزیر سابق را تکذیب وتأییدکرد.
بازداشت دختر وزیر سابق دوباره تایید شد
ایرنا خبر بازداشت دختر وزیر سابق را روی خروجی قرار داد
«ش. ن»، دختر وزیر سابق بازداشت شده است
برای این خانم قرار وثیقه ۴۰۰ میلیارد تومانی صادر شده که به دلیل تهیه نشدن آن بازداشت شده است.
شرکت (پ.ر)، متعلق به دختر وزیر سابق است که بدهیاش به شبکه دارویی کشور بیش از ۳۵۰میلیارد تومان عنوان شده که مبلغ ۶۰ میلیارد تومان از این بدهی به شرکت «س.ش.د» است.
به گفته یکی از سهامداران، این فرد در مجموع به این شرکت و دو شرکت دیگر بیش از ۳۵۰میلیارد تومان بدهکار است که این بدهی موجب شکایت از او و گشوده شدن پرونده قضایی برای وصول این مطالبات از دختر وزیر سابق شده است./منبع خبر ایرنا ساعتایرنااین خبرراامروز (۷ شهریور ۱۳۹۷)ساعت انتشارخبر۲۱:۲۶
***
خبردستگیری دختروزیر«شبنم»تکذیب شد!
حاجی رضا شاه کرمی عصر چهارشنبه(۷ شهریور ۱۳۹۷) درباره انتشار خبری مبنی بر بازداشت دختر وزیر سابق اظهار داشت: این فرد اصلا احضار نشده و بازداشت هم نیست و خبر بازداشت وی صحت ندارد. در برخی خبرها آمده است که دختر وزیر سابق که پیشتر خبر کشف انبار احتکار دارو از وی در رسانه ها منتشر شده بود، به خاطر عجز از تودیع قرار وثیقه ۴۰۰ میلیارد تومانی، بازداشت و روانه زندان شده است./منبع:دنیای اقتصاد (درساعت ۱۹:۱۴ این خبررابنقل از ایرانامنتشرکرد)
***
جعفری دولت آبادی (دادستان تهران): با اشاره به پرونده دختر یکی از وزرای سابق، گفت: این پرونده در دادسرای اقتصادی تکمیل و متهم آن بازداشت شده است/شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۷ایسنا
***
اخباری در چند روز اخیر منتشر شده که نشان می دهد، شرکتی با نام شرکت توسعه دارویی رسا حدود ۳۵۰ میلیارد تومان به صنعت داروی کشور بدهکار است که بخشی از این بدهی ها متعلق به زیرمجموعه های شرکت سرمایه گذاری شفا داروست. بررسی ها نشان می دهد، این شرکت متعلق به دختر وزیر دولت یازدهم است.
به گزارش «تابناک اقتصادی»، پس از آن که در اواخر دولت یازدهم اخباری مبنی بر قاچاق پوشاک توسط دختر وزیر آموزش و پرورش در رسانه ها منتشر شد، حالا اخباری در رسانه ها دست به دست می چرخد که نشان می دهد، شرکت دختر یک وزیر دیگر دولت یازدهم، مبلغ ۳۵۰ میلیارد تومان به صنعت دارویی کشور بدهکار است.
در هفتم اسفند ماه۱۳۹۶ جلسه معارفه سرمایه گذاری شفا دارو با حضور مدیران عامل زیرمجموعه های این هلدینگ، فعالان بازار سرمایه و خبرنگاران برگزار شد تا این شرکت آماده واگذاری سهام خود در بورس شود. در این نشست، منصور سمیعی مدیر عامل و عضو هیأت مدیره شرکت سرمایه گذاری شفادارو در پاسخ به سؤالی مبنی بر بررسی صورت های مالی سه شرکت اسوه، راموفارمین و جابر و مطالبات آن ها از شرکت پخش توسعه دارویی رسا گفت: شرکت های داروسازی موظف به ارائه داروها به شرکت های پخشی هستند که دارای پروانه از وزارت بهداشت باشند که شرکت پخش توسعه دارویی رسا هم در این زمره است، این مشکل فقط مربوط به شفا دارو نیست و خوشبختانه کمترین مقدار از کل مطالبات ۳۵۰ میلیارد تومانی از این شرکت، به شفادارو تعلق دارد.
شایان ذکر است که از مبلغ ۳۵۰ میلیارد تومان بدهی شرکت پخش توسعه دارویی رسا به صنعت دارو، مبلغ ۶٠ میلیارد تومان به سرمایه گذاری شفا دارو تعلق دارد. مطابق با صورت های مالی منتهی به ۳۱شهریور ۱۳۹۶ تنها در یک مورد شرکت پخش توسعه دارویی رسا به شرکت داروسازی«راموفارمین» ۸.۴ میلیارد تومان بدهکار می باشد.
بدهی میلیاردی شرکت دختر وزیر سابق به صنعت دارو
پرسشی که مطرح می شود این است که شرکت پخش توسعه داروئی رسا متعلق به دختر کدام یک از وزرای دولت یازدهم می باشد؟
مطابق با سند زیر این شرکت در هجدهم اسفند ۱۳۹۲ تاسیس شده است. شناسه ملی این
شرکت ۱۴۰۰۳۹۴۰۹۲۰ و شماره ثبت آن ۴۵۱۳۵۶ است.
بدهی میلیاردی شرکت دختر وزیر سابق به صنعت دارو
برای یافتن مدیرعامل این شرکت سری به سایت یکپارچه سازی پایگاه آگهی های قانونی به آدرس http://www.rooznamehrasmi.ir/news/newslist.aspx می زنیم و شماره ثبت این شرکت را وارد کرده و آگهی های مربوط به این شرکت را بررسی می کنیم. در آگهی تاسیس این شرکت که مربوط به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ می باشد، اسم زینب و شبنم نعمت زاده به چشم می خورد. مشخص است که این شرکت متعلق به فرزندان محمدرضا نعمت زاده وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت است.
بدهی میلیاردی شرکت دختر وزیر سابق به صنعت دارو
شایان ذکر است، محمدرضا نعمت زاده که در ششم مهر ۱۳۹۳ در برنامه پایش حضور پیدا کرده بود در خصوص شایعه حضور دخترش در واردات دارو و در پاسخ به این پرسش یکی از بیننده های این برنامه که پرسیده بود، افرادی همنام فامیلی شما در کار دارو و پتروشیمی مشغول فعالیت اند آیا از بستگان شما هستند، گفت: دختر بنده بیش از پانزده سال است که داروسازی خود را تمام کرده و داروساز است؛ بنابراین، به خاطر شغلش در کار دارو هست. روزنامه ای از قول یکی از نمایندگان مجلس نوشته بود که دختر من مافیای داروست. این حرف ها لطفی است که یک عده در حق ما دارند، ایشان تحصیلات داروسازی دارد و سال هاست که داروخانه بیمارستان میلاد را با دوستان خودش راه اندازی کرده است از طرف دیگری داروخانه بیمارهایی خاص را شکل داده و زحمت کشیده است./۱۷ اسفند ۱۳۹۶تابناک
***
من از سال ۱۳۸۸ فعالیت خودم را شروع کردم و در این ۱۰ سال چند شرکت تأسیس کردیم
شبنم نعمت زاده دختر محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت سابق دولت روحانی که مسائلی درباره انبارهای یک شرکت داروسازی متعلق به وی و بدهی هایش به سایر شرکتها جنجال آفرین شده بود، به همراه ۳ نفر از وکلایش با شرق به گفت و گو نشست.
وی در بخشی از این گفتگو برای اثبات اینکه بگوید شرکت های متعدد او هیچ ارتباطی به وزارت پدرش ندارد، درباره چندین شرکت خود گفته است: من از سال ۱۳۸۸ فعالیت خودم را شروع کردم و در این ۱۰ سال چند شرکت تأسیس کردیم. ما روند خودمان را داشتیم و این کارها ارتباطی با فعالیتهای پدرم نداشت. ایشان هم که کنار رفتند، باز ما شرکتهای دیگری را تأسیس کردیم.
شبنم نعمت زاده سال ۱۳۷۵ از دانشگاه شهید بهشتی فارغ التحصیل شد؛ ۵ سال بیکار بود اما در سال ۱۳۸۰ در داروخانه بیمارستان میلاد کار پیدا کرد و پس از آن در چند داروخانه دیگر کار می کرد. اما به فاصله چند سال پس از کار کردن در داروخانه ها، از سال ۱۳۸۸ به بعد، تاسیس شرکتهایش را آغاز کرد و اکنون می گوید که به مالکیت چندین شرکت رسیده است.
وی با اینکه رسیدن از داروسازی در داروخانه ها به مالکیت چندین شرکت را بدون دخالت پدرش دانست اما افزود: یک دوره کوتاهی وقتی پدرم بازنشسته شده بود، از ایشان خواهش کردم در یکی از شرکتها بهعنوان هیئتمدیره اسمشان را بگذارم. آن هم زمان خیلی کوتاهی بود و ایشان هیچ نفعی از این شرکت نداشت.شبنم نعمت زاده تاکید کرد که مطمئنا به شرایط بهتری دست خواهد یافت./۲۴مرداد۱۳۹۷فارس
***
دکترشبنم نعمت زاده(دختروزیرسابق ): من محتکر دارو نیستم
دختر نعمت زاده: من محتکر دارو نیستم
روز دوشنبه، ۲۲ مرداد، «شرق» درباره بررسی یک پرونده در صنعت دارویی کشور گزارشی با تیتر «نسبت محتکر با وزیر سابق» منتشر کرد که در آن به گمانهزنیها و خبرهایی درباره کشف یک انبار داروهای احتکارشده متعلق به دختر یکی از وزرای سابق اشاره شده بود.
این انبار متعلق به شبنم نعمتزاده، دختر محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت در دولت یازدهم، بود. در همین رابطه در این شماره، با خود شبنم نعمتزاده درباره این حاشیهها گفتوگو کردیم. او که با حضور سه نفر از وکلایش پاسخ میداد، ابتدا از وکلایش خواست مدارک مربوط به شرکتها و نامههایی را که برای سازمان غذا و دارو برای امحای داروهای کشفشده ارسال کرده است به ما نشان دهند. نعمتزاده در این گفتوگو درباره اتهام احتکار دارو، پرونده بدهیاش در صنعت دارویی کشور، رابطه فعالیتهایش با مسئولیتهای پدرش و همچنین سابقه کاری که در این حوزه دارد سخن گفت.
بر اساس خبرهای رسمی منتشرشده دو انبار متعلق به شما کشف شد که مقداری دارو در آن احتکار شده بود و گفته شد بیشتر این داروها نیز تاریخمصرفشان گذشته بود. این خبر صحت دارد؟ شما چه توضیحی درباره این موضوع دارید؟
یکی از شرکتهای ما شرکت پخش و توزیع دارو است. این شرکت انبارهای متعددی دارد و طبق قانون شرکتهای پخش میتوانند تا هنگام توزیع، دارو را در انبار نگهداری کنند. یکی از انبارهایی که شما درباره آن صحبت میکنید حاوی داروهای تاریخمصرفگذشتهای است که ما از سایر انبارها جمعآوری کرده و فهرست آنها در نامهای به اداره کل دارو برای امحا اطلاع داده شده بود. طبق قوانین اداره دارو، داروهای تاریخگذشته و ضایعات باید جدای از بقیه داروها قرار بگیرند و باید برای امحا ارسال شوند تا از بین بروند که مراحل خاص خودش را دارد. آدرس این انبار نیز پیش از این به اداره دارو اطلاع داده شده بود.
یعنی شما پیش از این آدرس این دو انبار را به اداره دارو اطلاع داده بودید؟
بله و همه نامههای ارسالی به اداره دارو برای اعلام موجود است و تاریخ این مکاتبات قبل از پیگیری توسط سازمان تعزیرات بوده و قابل توجه اینکه کار شرکت پخش، نگهداری دارو و توزیع آن است و دلیلی ندارد به دارویی که در انبار شرکت پخش وجود دارد گفته شود داروهای احتکارشده. نکته جالب اینجاست که هرچه دارو را بیشتر نگه دارید و به تاریخ انقضا نزدیک شود، متقاضی آن کاهش پیدا میکند و سختتر به فروش میرسد، به همین دلیل ارزش ندارد که دارو نگه داشته شود.
اگر اینطور است چرا اداره تعزیرات کشف این انبار را با عنوان کشف انبار داروهای احتکارشده منتشر کرد؟
اداره تعزیرات موظف است به وظایف خودش عمل کند و شرکت ما نیز موظف است مدارک لازم برای پاسخ به اداره تعزیرات را برای آنها ارسال کند.
اعلام شد که ارزش ریالی داروهای کشفشده در آن انبار پنج تا شش میلیارد تومان بوده است. ارزش آن داروها همینقدر بود؟
خیر.
چرا این داروها تاریخ مصرفشان گذشته بود؟
این کالاها ضایعات سه سال فعالیت شرکت بوده است. البته این مسئله به طور طبیعی برای تمامی شرکتها و انبارهای دارویی و غذایی که کالاهای دارای تاریخ مصرف مشخص عرضه میکنند اتفاق میافتد.
ما شنیدهایم بیشتر داروهایی که در انبار بوده داروهای فوریتی بودهاند. شرکت شما بیشتر چه داروهایی را وارد میکرد؟
نه درست نیست، توجه داشته باشید که در انبار همه شرکتهای پخش، انواع داروها؛ چه ارزانقیمت و چه گرانقیمت و داروهای عادی و فوریتی و مکملها وجود دارد.
شما داروهای مکمل هم وارد میکردید؟
بله و همه آنها تحت قوانین اداره غذا و دارو بوده و هیچ مشکلی در این زمینه نداریم؛ مثل بقیه شرکتها، حتی درخواستی که برای واردات برخی محصولات به اداره دارو ارسال کرده بودیم از طرف این سازمان رد شده، اینطور نیست که به راحتی همهچیز را در اختیار داشته باشیم. مثل همه شرکتها در نوبت کمیسیون بودیم، حتی اولین مورد از مکملها را که میخواستیم وارد کشور کنیم هفت ماه در نوبت کمیسیون بود تا تأیید شد.
گفته میشود پیش از اینکه فهرست داروهای فوریتی اعلام عمومی شود، شما به آن دسترسی داشتهاید؛ یعنی از قبل میدانستید چه دارویی را باید وارد کنید، این حرف چقدر صحت دارد؟
بههیچوجه اینطور نبوده. ما هم مثل همه شرکتها فهرستی را که اداره دارو ماهانه اعلام میکرد، دریافت میکردیم و پس از استعلام، قیمت خودمان را به اداره دارو اعلام میکردیم. در برخی مواقع هم قیمتهای ما تأیید نمیشد و شرکت دیگری دارو را وارد میکرد.
ما فهرستهای فراوانی در اداره دارو داریم که قیمتهای ما را تأیید نکردهاند. حتی ثبت یکی از برندهای ما دو سال طول کشیده و اصلا چنین مواردی که میگویند، وجود ندارد. در حقیقت اداره دارو طبق کمبود دارو در کشور یک فهرست را اعلام میکند و شرکتها قیمتی که میتوانند با آن، دارو را وارد کنند، برای آن اداره ارسال میکنند؛ مثل مناقصه هرکسی قیمت پایینتری پیشنهاد بدهد، مهلتی را برای او تعیین میکنند تا دارو را وارد کشور کند. موردی مطرح شده بود درباره اینکه ما داروهای فوریتی را به گمرک میآوردیم و از همانجا پخش میکردیم که اصلا چنین چیزی صحت ندارد. دارویی که به گمرک وارد میشود، مستقیم به انبار پخش ارسال میشود.
یعنی برای واردات داروهای فوریتی در مناقصه شرکت میکردید؟
بله؛ حتی قیمت تمام داروهایی که از سوی این سازمان رد شده است، در فایل اداره دارو وجود دارد و همه قیمتها آنجا ثبت میشود.
یکی دیگر از موضوعاتی که درباره شما گفته میشود، این است که پس از اینکه فارغالتحصیل شدید، به واسطه رابطه پدرتان در بیمارستان میلاد مشغول به کار شدید و پس از آن شرکت واردات داروی خود را تأسیس کردید. پاسخ شما دراینباره چیست؟
من سال ۷۵ از دانشگاه شهید بهشتی فارغالتحصیل شدم و سال ۸۰ در داروخانه بیمارستان میلاد مشغول شدم. رفتن من به بیمارستان میلاد نیز به واسطه یکی از مسئولان دانشکدهای که در آن تحصیل میکردم، بود. او مسئولیت آنجا را برعهده داشت و از من و چند نفر از دانشجویان خواست در آنجا مشغول به کار شویم و در راهاندازی داروخانه بیمارستان میلاد به او کمک کنیم. مثل همه داروسازهایی که آنجا مشغول به کار بودند، در آنجا یک شیفت کاری داشتم. که آن هم سال ۸۰ بود و من نزدیک به پنج سال یعنی از سال ۷۵ که فارغالتحصیل شده بودم تا آن زمان بیکار بودم. بعد از بیمارستان میلاد هم در چند داروخانه و شرکت دیگر مشغول به کار شدم تا اینکه سال ۸۸ شرکت خودم را تأسیس کردم. در واقع پلهپله به اینجا رسیدم.
خبر دیگری که درباره شما و شرکت داروییتان به نقل از سخنگوی سازمان تعزیرات منتشر شد، این بود که گفته شد شما اجازه فعالیت در این حوزه را نداشتید. این حرف صحت دارد؟
ما یک شرکت رسمی فروش دارو هستیم و شرکت پخش ما در اسفند ۹۳ به ثبت رسیده است.
موضوع دیگری که درباره فعالیت شما خبری شده، بدهی ۳۵۰ میلیاردتومانیتان به صنعت دارو است. این حجم از بدهکاری به چه دلیل ثبت شد؟
اصلا این رقم درست نیست و بدهی ما خیلی کمتر از این رقم است. برخی از دوستان که به ما لطف داشتند، نمیدانم به چه دلیل این رقم را اعلام کردند؛ اما اصلا چنین چیزی نیست. شرکت پخش ما مشکلاتی داشت که در حال رسیدگی به آن هستیم تا بتوانیم به تعهداتی که به تأمینکنندگان داریم، عمل کنیم.
براساس اسناد، شرکت شما در ۱۸ اسفند ۹۳ یعنی زمانی که پدرتان در دولت یازدهم وزیر بود، تأسیس شد. گفته میشود شما از این رابطه برای تأسیس شرکت استفاده کردید.
همانطور که به شما گفتم، من از سال ۸۸ فعالیت خودم را شروع کردم و در این ۱۰ سال چند شرکت تأسیس کردیم که یکی از آنها هم این بود. ما روند خودمان را داشتیم و این کارها ارتباطی با فعالیتهای پدرم نداشت. ایشان هم که کنار رفتند، باز ما شرکتهای دیگری را تأسیس کردیم.
این درست است که میگویند پدرتان در شرکتهای داروییتان سهامدار بود؟
یک دوره کوتاهی وقتی پدرم بازنشسته شده بود، از ایشان خواهش کردم در یکی از شرکتها بهعنوان هیئتمدیره اسمشان را بگذارم. آن هم زمان خیلی کوتاهی بود و ایشان هیچ نفعی از این شرکت نداشت.
الان با این شرایط، وضعیت شرکت شما در چه حالی است؟
مطمئنا با تلاش همکاران و همکاری تأمینکنندگان به شرایط بهتری دست خواهیم یافت و البته درحالحاضر شرایط برای همه فعالان حوزههای اقتصادی سخت شده است؛ ولی مطمئن هستیم با کمک خداوند و تلاش بیشتر از این دوران عبور خواهیم کرد./اقتصادآنلاین ۲۴مرداد۱۳۹۷بنقل ازشرق
***
آقای وزیر-سابق-محمدرضا نعمتزاده از سال ۹۱ به بعد عضو هیئت مدیره ۱۸ شرکت بوده است.
در این میان دختران او(شبنم وزینب) نیز عضو هیئت مدیره و سهامدار بسیاری از شرکتهای پدرشان هستند.
زینب نعمت زادهبه شماره ملی ۰۴۵۳۴۰۳۸۸۳ نیز از اعضای اصلی هیات مدیره شرکت «رسا فارمد» است. این شرکت در حوالی میدان تجریش، خیابان مقدس اردبیلی قرار دارد.
شبنم نعمتزاده مدیرعامل شرکت «رسا فارمد» است؛ شرکتی که در زمینه مواد غذایی، حیوانی، نباتی، آشامیدنی، محصولات وابسته، نباتات و حیوانات زنده، مواد شیمیایی، پلاستیک، دارویی و محصولات وابسته فعالیت میکند. پخش رسا که اکنون بدهی کلانی به شبکه دارویی کشور دارد نیز زیرمجموعه شرکت «رسا فارمد» به شمار میرود.
شبنم نعمتزاده همچنین از واردکنندگان اصلی دارو به ایران است و در حال حاضر عضو هیئت مدیره اتحادیه واردکنندگان مکملهای غذایی، رژیمی، ویتامینی و گیاهی ایران است.
بیوگرافی محمدرضا نعمتزاده
محمدرضا نعمتزاده در سال ۱۳۲۴ در تبریز به دنیا آمد. در تهران در مدرسه جامعه تعلیمات اسلامی به نام «سیدجعفری» و بعد در دبیرستان «فیاضی» تحصیل کرد.
وی ۲ سال آخر را در دبیرستان علوی گذراند و فارغالتحصیل شد. تحصیلات دانشگاهی را به دلیل رشتهای که علاقهمند بود (مهندسی محیط زیست) در آمریکا گذراند و از دانشگاه برکلی لیسانس گرفت.
از همان ماههای آغازین بازگشت به ایران، جذب بخش خصوصی شد و حتی در دورهای، معلم بود و مبحث موتور و مکانیک را در دبیرستان تدریس میکرد. سالهای جوانیاش در کارخانهای خانوادگی، مدیر فنی بود و تا اواخر سال ۱۳۵۶ همین کار را ادامه داد.
نزدیک انقلاب و با مختصر سابقهای که در اعتراضها و فعالیتهای انقلابی داشت از اواخر سال ۱۳۵۶ به طور کامل به جریان انقلاب پیوست.
قبل از انقلاب با انجمنهای اسلامی خارج کشور آشنا شد و فعالیتهای سیاسیاش را آغاز کرد. با شهید باهنر از طریق کارهای فرهنگی، کتب و جزوات و با هاشمی رفسنجانی و شهید رجایی در جریان اعتصابات صنعت نفت آشنا شد. در سالهای تحصیل در آمریکا و با کمک چند نفر از دوستانش انجمن اسلامی غرب آمریکا را تاسیس کرد و تا زمانی که در آنجا بود مسؤولیتش را عهدهدار شد.
نعمتزاده که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ریاست ستاد تبلیغاتی روحانی را بر عهده داشت
محمدرضا نعمتزاده متولد ۱۳۲۴ تبریز ۱۰ ماه در سال ۱۳۵۸ وزیر کار، بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ و سپس از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ به ترتیب در دولتهای محمدعلی رجایی و اکبر هاشمی رفسنجانی وزیر صنایع ایران بود.
وی معاونت وزارت نفت در امور پتروشیمی در کابینههای خاتمی و معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش فراوردههای نفتی را در کابینه احمدی نژاد بر عهده داشت. وی به دلیل انتقاداتی که از روش مدیریتی احمدینژاد مطرح کرد ابتدا از سمت معاونت وزارت نفت و سپس مشاور وزیر نفت برکنار شد.
از دیگر سمتهای نعمتزاده میتوان به عضویت در عضو هیئت مدیره و معاون مدیرعامل شرکت ایران ناسیونال (ایران خودرو فعلی) در سال ۱۳۵۸، معاون اجرایی نخست وزیر در سال ۱۳۶۰، مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه و مدیر کل برنامه ریزی تولید و زیربنایی در سال ۱۳۶۰، عضو هیئت مدیره و معاون سازمان صنایع دفاع از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت توانیر از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵، عضو هیئت مدیره و معاون سازمان صنایع دفاع از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ و مشاور ارشد وزیر نفت از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ اشاره کرد.
وی همچنین نماینده ایران در سازمانهای بینالمللی کار، سازمان یونیدو و رئیس ایرانی کمیسیونهای مشترک اقتصادی ایران- بلژیک، ایران- چکسلواکی، ایران- اتریش بوده است. نعمتزاده از سال ۱۳۷۸بازنشسته شده و بعد از تاسیس یک شرکت خصوصی به عنوان مدیرعامل آن فعالیت میکند.
نعمت زاده ۱۰ ماه در سال ۱۳۵۸ وزیر کار و بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰
و ی از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ به ترتیب در دولتهای شهید محمدعلی رجایی و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی وزیر صنایع بود.
نعمت زاده -در کابینههای خاتمی-معاونت وزارت نفت در امور پتروشیمی
در کابینه احمدی نژاد،نعمت زاده ، معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش را بعهده داشتهاست.
نعمت زاده مرداد سال ۱۳۹۲ به عنوان گزینه دولت یازدهم برای تصدی وزارتخانه صنعت و معدن به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و با کسب اکثریت آرا (اخذ شده: ۲۸۳/ موافق: ۱۹۹ رای؛؛ مخالف: ۶۰ رأی؛؛ ممتنع: ۲۴ رأی) از مجلس رای اعتماد گرفت و به عنوان وزیر صنعت مشغول به فعالیت شد.
نعمت زاده رفت –شریعتمداری آمد
۰۷ شهریور ۱۳۹۶
مدیرمسئول کیهان: وزارت اطلاعات بعضاً اطلاعات لازم رااز کیهان می گیرد.
حسین شریعتمداری گفت: بعضیها این تلقی را میکنند که روزنامه کیهان مانع از ایجاد وحدت در کشور میشود، اعلام کرد: ماهیت کار رسانهای بهگونهای است که نمیتوانیم سوابق و مواضع خود را کتمان کنیم، اما بررسی سوابق موضعگیریهای کیهان نشان میدهد با عواملی که در مسیر دشمن حرکت میکنند، حاضر به وحدت نیستیم. کیهان در چند سال گذشته در مقابل ثروتهای بادآورده، فتنهگران و مفسدان اقتصادی ایستاده است.
در بحث فساد ۳ هزار میلیاردی، روزنامه کیهان پیش از رسیدگی قضایی نسبت به پرونده نسبت به تخلفات انجام شده هشدار داده بود، اما خودمان هم فکر نمیکردیم به این میزان اختلاس صورت گرفته باشد. بعضی از اطلاعات را وزارت اطلاعات از کیهان مطلع میشود، چون افراد حزباللهی همهجا هستند و اطلاعات را به ما میدهند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان :وقتی میشنویم با کارت بازرگانی یک زن روستایی ۶۰۰ خودروی لوکس وارد میشود، سؤالاتی در ذهنمان ایجاد میشود. یکی از سؤالات این است که چرا نقدینگی موجود در بازار هدایت نمیشود؟!، حتی خود وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت معتقد بود که این حجم از نقدینگی بهسمت تولید هدایت نشده است!
در عرصه سیاسی نیز تمام مراحل فتنه را پیشبینی کردیم و اسناد آن را نیز ارائه کردیم. عدهای این تهمت را به کیهان میزدند که با مطالب منتشر کرده خود به فتنه دامن زده است، اما تمام مراحل فتنه ۸۸ برگرفته از تجربه کودتاهای مخملی در کشورهای دیگر بود و با اندکی مطالعه میتوانستیم اتفاقاتی که ممکن است در کشور رخ دهد، پیشبینی کنیم. به نظر من مخالفان ما از رو شدن پشت صحنههای خود میترسند.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در سی ومین نشست سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان/۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
روزنامه «قدس: درشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ خبری منتشرکرد باعنوان:
پرونده ای که «کیهان» برای خبرآنلاین گشود
پیراسته فر ۱۳۹۳/۱۰/۲۰ - ۱۵:۲۰
من فکرمیکنم"پرونده"هایی که کیهان درقسمت"نیمه پنهان"ذخیره کرده،چیزی فراتراز وزارت اطلاعات باشد! خدانکندیکنفریک لغزشی بکند ویا پاتوکفش حسین آقا وتیم همراهش بکند،آنوقت است که تمام لکه های "کبود"وسیاه ازدوران کودکی وشاید"شب اداری"زمان نوجوانی آن فلک زده وبخت برگشته "رو"شود.
کیهان:امروزه با گسترش فضای مجازی، به راحتی درباره دیگران و آبروی افرادبدون آنکه تحقیق و بررسی صورت گیرد.
کیهان درادامه می نویسد:عقل و شرع حکم میکند تا از خبری یقین حاصل نکردهایم، آن را بازنشر ندهیم و قضاوتی هم نکنیم و دربرابر موارد شبههناک و مشکوک با خود بگوئیم: «معاذالله».
منبع:۲۰ دی ۱۳۹۷خبرآنلاین
کامنت پای خبر:کیهان خودش با آن«نیمه پنهان»ش باآبروی هرمخالفی بازی میکرد،،برای همه پرونده ای در-نیمه پنهان-داشت،هرکسی که نفس کش بود،سریع پرونده هارا از صندوقخانه اش بیرون می آورد ونیمه پنهانش را رومی کرد! البته ما اقدامات مثبت حاج حسین آقاوکیهانیان را منکرنیستیم.
خالق «نیمه پنهان»کیهان درگذشت۲۹ آبان ۱۳۹۵
«حسن شایانفر» پس از یک دوره طولانی و سخت بیماری درگذشت.
مرحوم حسن شایانفر( مشاور فرهنگی و یار دیرینه حسین شریعتمداری) مدیر مسئول روزنامه کیهان محسوب میشد.
«شایانفر» از سال ۱۳۷۲ به جمع نویسندگان روزنامه کیهان پیوست و به عنوان مدیر دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان تاکنون مسئولیتهای مختلفی از جمله انتشار پاورقی و کتابهای نیمه پنهان را برعهده داشته است.
او ظهر روز ۱ آذر ۱۳۸۹ در پی بروز علائم یک بیماری سخت ابتدا به اورژانس بیمارستان بقیهالله (عج) انتقال یافت و در نهایت با تشخیص پزشکان در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد.
پس از ۸۳ روز با پایان روند معالجات پزشکی بیمارستانی و مصادف با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۸۹)، مشاور مدیرمسئول کیهان از بیمارستان ترخیص و به منزل آمد. با انتقال شایانفر به منزل، دور جدیدی از معالجات پزشکی برای بهبود وی آغاز شد.
وی اخیرا نیز در ادامه بیماری گوارشی که داشت، به منظور بررسی وضعیت خود به بیمارستان مراجعه کرد که پزشکان تشخیص دادند او برای مدتی بستری شود.
کتاب های «نیمه پنهان» در دفتر پژوهش های کیهان تحت نظر «حسن شایانفر» منتشر می شدند.
مجموعه کتابهای«نیمه پنهان» از تولیدات دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان است که از سال ۱۳۷۶ تاکنون بیش از ۳۵ جلد از آن منتشر شده است. این آثار، تا ۵ سال آینده و جلد شصت، ادامه پیدا خواهد کرد؛ کتابهایی مانند "شوالیههای ناتوی فرهنگی، حزب خلق مسلمان ، نیمه پنهان مصدق ، سایه روشن بهائیت و سایه شوم از جمله آنهاست.
***
هفتهنامه «متن» که به مدیرمسئولی مصطفی پورمحمدی، برادر معاون سابق وزارت اطلاعات و وزیر دادگستری فعلی، منتشر میشد، سال ٩١ گزارشی با عنوان «نیمه پنهان کیهان» درباره حسین شریعتمداری و حسن شایانفر منتشر کرد.
اواسط دهه ٦٠ گروهی از کارشناسان سپاه و معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات به زندان اوین رفتند تا با زندانیان سیاسی چپ بهویژه آنها که به دلیل کمتجربگی، گرفتار عضویت در گروههای مخالف شده بودند، مباحثه کنند. گروهی که برخی از آنها پیش از پیروزی انقلاب، در شمار زندانیان سیاسی جای میگرفتند. این بحثها چیزی شبیه به مناظرههای رایج در اوایل دهه ٦٠ نبود؛ بلکه هدف آنها ایجاد تغییر فکری در زندانیان و بازگرداندن آنها از صفوف مخالفان نظام بود. از میان این کارشناسان، گروهی توانستند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند. میان گروهی که برای بحث با زندانیان عازم بندهای سیاسی و امنیتی زندانها شده بودند، دو نام بعدها در فضای رسانهای انعکاس بیشتری یافت.
«برادر حسین» و «برادر حسن» کیستند؟
این دو که در نوشتههای مخالفانشان با عنوان «برادر حسین» و «برادر حسن» از آنها نام برده میشود، موفق شدند برخی از زندانیان دهه ٦٠ را به نوشتن خاطرات سیاسیشان از گروههای مخالف تشویق کنند. نوشتههایی که در آنها بخشهایی از روابط پشت پرده سازمانهای سیاسی ضد نظام، افشا میشد تا به این وسیله از عضویت و گرایش جوانان و نوجوانان به آنها کاسته شود. حسین شریعتمداری (فرزند محمد ، متولد ١٣٢٦ دماوند) و حسن شایانفر (متولد ١٣٣٥)، هرچند هفته یکبار، مسیر درکه تا بهارستان را میپیمودند تا مجموعه نوشتههای این زندانیان را برای چاپ در اختیار مسئولان وزارت ارشاد بگذارند.
آنها یکی، دو کتاب از این دست را با کمک چاپخانه وزارت ارشاد چاپ کرده و در میان زندانیان، دانشگاهها و مراکز روشنفکری کشور پخش کردند. این کتابها چنان با استقبال مواجه شد که گردانندگان آن برای چاپ سریعتر مجموعههای بعدی، تحت فشار قرار گرفتند.
توّابها» خیلی بیشتر از آن بود که برای چاپ آن به یک گاهنامه بسنده کرد.
نوشتههای ««فیضالله عربسرخی» مدیرکل حراست وزارت ارشاد در آن زمان، یک پیشنهاد هیجانانگیز داد؛ او به شریعتمداری و شایانفر پیشنهاد کرد این نوشتهها را برای چاپ به روزنامه کیهان بسپارند تا هم وقتشان برای کارهای اجرائی گرفته نشود و هم این دستنوشتههای سرنوشتساز، در اختیار مخاطبان گستردهتری قرار گیرد».
خاطرات عرب سرخی از «برادر حسین» و «برادر حسن»
من و حسن شایانفر، دوست دوران کودکی بودیم و این ارتباط حداکثر تا نیمهها یا اواخر دهه ٦٠ هم ادامه داشت و بعد به خاطر فاصلههای سیاسی، کمرنگ شد. آن زمان، بچههای زندانی داستان یا قصهای مینوشتند. من کمک کردم که منتشر شود. همان زمان دو جلد کتاب به اسم «روزها و سوزها» منتشر شد که اگر الان هم در اینترنت جستوجو کنید، به آن بر میخورید. هیچ چیز خاصی نبود؛ صرفا تعدادی قصه و داستان کوتاه بود و اصلا بحث اعترافات یا مباحث سیاسی در آن نبود. /عرب سرخی مصاحبه با«شرق»
تغییر مدیریت روزنامه کیهان بعد از رفتن «حجت الاسلام سید محمد خاتمی» و نزدیکان فکری او به آمدن« مهدی نصیری» منجر شد و سپس به شریعتمداری رسید و معاونت فرهنگی آن نیز به شایانفر رسید.
شایانفر از سال ٧٢ به جمع کیهانیها پیوست و انتشار پاورقیهای «نیمه پنهان»، درست همزمان با آمدن دولت اصلاحات، در کیهان آغاز شد. حسن شایانفر در یک دوره زمانی با حکم محمود احمدینژاد به عضویت هیأتمدیره مرکز اسناد ریاستجمهوری هم منصوب شد؛ مرکزی که هنوز بسیاری از اسناد آن منتشر نشده است و انتشار اسناد آن، میتواند در تدوین تاریخ اداری و مدیریت اقتصادی ایران، تحول ایجاد کند.
گفته شده، زمانیکه «محمدحسین صفارهرندی» هم از کیهان به دولت نهم راه یافت و وزیر ارشاد شد، رسایی به توصیه و سفارش حسن شایانفر، در این وزارتخانه به کارگرفته شد و مدیریت اداره ارشاد قم را عهدهدار شد.
نیمه پنهان
نیمه پنهانی که شایانفر نوشتن آن را در کیهان آغاز کرد، از سال٧٦ به صورت پاورقی منتشر میشد و بعدا از سوی دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، به صورت مجلد منتشر شد و تاکنون به ٦٠ جلد رسیده است. بسیاری از نویسندگان، روشنفکران، شاعران و چهرههای سیاسی و فرهنگی سالهای گذشته و اخیر، با نگاه خاص حسن شایانفر و خط کیهان، در این ستون تجزیه و تحلیل شدهاند.
کیهان «تن متخلفین »رامی لرزاند
مؤسسه پژوهشهای کیهان از سالها پیش مسئولیت صفحهای در روزنامه کیهان را (عمدتا صفحه ١٤) برعهده دارد که عنوان آن «نیمه پنهان» است. بسیاری از اعضای کانون نویسندگان و گروههای چپ، حدود ١٥ سال پیش با این کابوس به خواب میرفتند که روز آینده سند یا مطلبی علیه آنها در این صفحه کیهان چاپ شود!
ولی در سالهای اخیر، این بخش از کیهان توجه خود را به گروهی از اصلاحطلبان تندرو و مخالفان خارج کشور معطوف کرده و نیمه پنهان آنها را مینگارد.
در دوره موسوم به اصلاحات، گروهی از کسانی که نیمه پنهان آنها در کیهان نوشته میشد، اصرار داشتند که این مقالهها به استناد شنود تلفنی یا برگههای بازجویی زندانها نگاشته شده است. هرچند مسئولان کیهان میگفتند که آنها از اسناد قابل دسترس برای عموم مردم همچون آرشیو نشریات و اسناد مراکز تاریخپژوهشی مانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی استفاده میکنند.
«شایانفر»:گوگل ضدانقلاب است
«شایانفر» را همچنین میتوان گوگل یا دایرهالمعارف شفاهی عناصر ضد نظام نامگذاری کرد.
حافظه او بهقدری قوی است که هرگاه نام یکی از این افراد را میشنود، اطلاعات زیادی درمورد او بیان میکند؛ آنهم نه به استناد جستوجو در سایتها و وبلاگها، بلکه به استناد منابعی دقیقتر همچون آرشیو نشریات قدیمی. کتابخانهای که سراسر اتاق او را فراگرفته است، از آرشیوهای کمنظیر مطبوعات فارسی چاپ قدیم و جدید و داخل و خارج کشور به شمار میآید.
حاج حسین:من و حاجحسن در«سپاه »باهم بودیم
«حسین شریعتمداری» مدیرمسئول روزنامه کیهان، با اشاره به درگذشت حاجحسن شایانفر، مدیر پژوهشهای کیهان، گفته است:
«حاجحسن شایانفر »ما، نامآوری گمنام بود، او مصداق مردانی بود که خدای مهربان آنان را با صفت «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله» ستوده است.
قبل از آمدنم به کیهان در سپاه با هم بودیم و در همان حال همکاریهای مشترک دیگری داشتیم.
ایشان با درخواست اینجانب از نخستین روز حضورم در کیهان مسئولیت مشاور فرهنگی و مدیریت دفتر پژوهشهای مؤسسه را برعهده گرفت، ضمن آنکه عضو شورای سردبیری روزنامه هم بود.
حاجحسن «گنجینه اسرار »بود
مدیرمسئول روزنامه کیهان : سینه مرحوم حاجحسن ما گنجینه اسرار بود و گفتنیهای ناشنیدهای داشت که در هنگامه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم سره را از ناسره جدا میکرد.
با جرئت میگویم در اشراف و احاطه به عرصه فرهنگی کشور و شناخت عناصر فعال در این عرصه نهفقط کمنظیر که بینظیر بود و همتایی نداشت.
مرحوم شایانفر بهشدت مبادی آداب شرع مقدس و تقوایش مثالزدنی بود. ایشان زندگی بهغایت سادهای داشت و از مال و منال دنیا اندوختهای نداشت.
شایانفر از اواخر سال ٨٩ به بیماری سختی مبتلا شد و برای همین مدتی کیهان را ترک کرد؛ او بهشدت گرفتار بیماری شبکههای عصبی شد و مدتی در بیمارستان بقیهالله سپاه پاسداران بستری شد. او حتی در این بیماری، مدتی قدرت تکلم خود را نیز از دست داد؛ بااینحال پس از مدتی سلامتی خود را بازیافت و بار دیگر به کیهان بازگشت.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ سایت صراط در گزارشی خبر از بازگشت او به کیهان داد
«مرد دوستداشتنی بروبچههای کیهان به روزنامه بازگشت»
دیروز بچه های تحریریه کیهان ناگهان خبردار شدند که حسن شایانفر در اتاقش نشسته است اما وقتی برای دیدنش مشتاقانه بسوی اتاق همیشه شلوغ مشاور فرهنگی و یاور همراه دیرینه حسین شریعتمداری هجوم بردند، اشک و گریه مجال خوشحالی و شادمانی نداد./چهارشنبه۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
«شایانفر »بعد از ورود به مؤسسه کیهان گفت؛ خدا را شکر که بار دیگر به عبادتگاه خویش بازگشتم. همه در کیهان در آرزوی روزی نشستهاند که او دوباره مجلس درس پرنکتهاش را برپا کند. شایانفر ساعت ۱۱ صبح روز جمعه در کنار فرزندش و «پیام فضلینژاد» (نویسنده و پژوهشگر کیهان) و «ابراهیم حاجیمحمدزاده» (از مقالهنویسان کیهان) وارد ساختمان مرکزی مؤسسه کیهان شد.
شما جزء کمیته استقبال بودید؟
بله، ما جزء کمیته انتظامات بودیم.
روزهای قبل از پیروزی انقلاب و ورود امام به کشور، جایگاه، قطعه و سکوی سخنرانی امام در بهشت زهرا، مشخص شده بود. گروهی هم حفاظت از این قطعه را برعهده داشتند که من در این گروه بودم و از سه، چهار شب قبل از ورود امام، در بهشت زهرا از آن قطعه حفاظت میکردیم.
امام بعد از ورود به کشور در مدرسه علوی مستقر شدند و ما هم کار انتظامات را در آن مدرسه پی گرفتیم. با پیروزی انقلاب، من با دوستانی که از بچههای زندان بودند، در مدرسه علوی، در قالب کمیته مستقر شدیم.
چگونگی ورودبه سپاه؟
در سپاه حضور داشتم. من آخر خرداد از سازمان جدا شده بودم. ببینید در تشکیلات همه در جریان همه مسائل نبودند. کسی که در ارگان ایدئولوژی بود، در جریان کارهای خودش بود. اما میدانم که سازمان مجوز گرفت و یک تیم برای کردستان مشخص کرد؛ آقای سلامتی، بروجردی و قدیانی مأمور شدند. این چهرهها در کردستان موفق شدند تشکیلات پیشمرگهای مسلمان کرد را تشکیل دهند. ما مطلع میشدیم اما در جریان تصمیمگیریها و اجرا نبودیم.
چه کسی شما را برای اطلاعات سپاه معرفی کرد؟
از طرف شورای فرماندهی سپاه دو نفر به سازمان آمدند و تقاضا کردند تعدادی از اعضای سازمان برای کمک به سپاه ملحق شوند.
شورای فرماندهی سپاه چه کسانی بودند؟
«ابوشریف»(عباس آقازمانی) را مطمئن هستم. اما بین آقای «جوادمنصوری» و آقای «محسن رفیقدوست» شک دارم. در نهایت ما سه نفر معرفی شدیم.
شما بودید و...؟
من بودم و آقای بروجردی و آقای شاپورزاده. ما سه نفر ابتدا وارد پادگان ولیعصر شدیم. بیش از هزار نفر در پادگان ولیعصر حاضر بودند و آنجا از نوعی بیسازمانی رنج میبرد. قرار شد اولین کاری که انجام میدهیم سازماندهی این پادگان باشد. یادم هست که با شهید بروجردی و آقای شاپورزاده فرم اطلاعات پرسنلی را در قالب ٢٤ برگ تنظیم، تایپ و تکثیر کردیم. همه افرادی که در پادگان ولیعصر بودند، فرم را پر کردند. تقریبا هزار فرم را بررسی کردیم. از نوع تکمیل فرم متوجه شدیم بعضیها اصلا سواد درست خواندن و نوشتن هم ندارند. از این میان حدود صد نفر سوابقی داشتند که احساس کردیم برای سازماندهی کار، میتوانند به ما کمک کنند. آقای شاپورزاده به دنبال برنامههای اجرائی در پادگان بود و امور آنجا را سامان داد. من و شهید بروجردی از این صد نفر مصاحبه گرفتیم. ٢٠ نفر از آنها را که هم بهواسطه شرایط فیزیکی و فن بیان شرایط خوبی داشتند، مسئول بخشهای مختلف پادگان کردیم. میخواهم بگویم اولین کار گزینشی که ما انجام دادیم در پادگان ولیعصر بود. کسی را از بیرون نیاوردیم و از مجموعه افرادی که آنجا جمع شده بودند استفاده کردیم. آن زمان، آقای رضایی در سپاه مسئول واحد اطلاعات تأمینی بود، روزی با من تماس گرفت و گفت اگر تو اینجا بیایی و به ما کمک کنی، بهتر است. دوستان هم رضایت دادند و بهاینترتیب من وارد واحد اطلاعات سپاه شدم.
خاطرات عرب سرخی از شایان فروحسین شریعتمداری چگونگی ورود وخروج ازسپاه
من از نیمههای تابستان سال ۵۸ کار خود را شروع کردم و دو، سه ماه مانده بود به پایان سال ۶۰ که منطقه آماده میشد برای عملیات فتحالمبین – آزادی خرمشهر –به منطقه رفتم. حدود دو ماه در منطقه بودم و یکی از دوستان که جانشین من بود کارها را اداره میکرد.
منطقه بودم که مرحوم امام پیام ۱۴ اسفند سال ۶۰ را صادر کرده و گفتند« بین کار نظامی و کار حزبی باید یکی را انتخاب کنید».
جمعبندی من این بود که از کار نظامی خارج شده و وارد فعالیت سیاسی شوم. فکر کنم روزهای آخر سال بود که به تهران آمدم. ایامی بود که اختلافات در سازمان بهشدت داغ شده بود و هر روز جلسه داشتیم. بالاخره آن جناحبندی شکل گرفت و نیروهای سازمان عملا تفکیک شدند. به آقای رضایی – که آن موقع فرمانده سپاه شده بود – و آقای سیفاللهی که مسئول اطلاعات [سپاه] بود و دوستان دیگری که همفکر و همراه بودیم گفتم من بعد از این پیام امام در سپاه نمیمانم. دوستان خیلی اصرار داشتند که در سپاه باقی بمانم، اما من تحلیل دیگری داشتم. بهخصوص اینکه اختلافات درون سازمان، زمینههای نامطلوبی را پدید آورده بود. بنابراین در آن شرایط فکر میکردم که ماندن در سپاه میتواند منشأ مشکلات دیگری شود. بههمیندلیل استعفا دادم که نهایتا پذیرفته شد. من حتی انتقالی هم نگرفتم، استعفا دادم.
فعالیتهای سازمان در این فاصله داخلی و جناحی بود تا به تابستان نزدیک شدیم. فکر میکنم اواخر تابستان بود،
آقای موسویاردبیلی پیامی آوردند و گفتند مرحوم امام گفته بودند« یا با هم بسازید و اگر نمیتوانید سازش کنید، جدا شوید.»
بعد از این پیام، ما به صورت جمعی استعفا دادیم. از ارگانهایی هم که مشغول بودیم، استعفا دادیم و بیرون آمدیم. اتفاقا یک گروه ١٥، ٢٠ نفری از ما [استعفادهندگان] به جبهه رفتیم. اوایل پاییز به جبهه رفتیم و من تقریبا تا بهمن در جبهه بودم.
بهمن ۶۱؟
بله. ما در عملیات مقدماتی والفجر هم شرکت کردیم. من، آقای آرمین و آقای آقاجری باهم همرزم بودیم. آقای آقاجری در همان عملیات پای خود را از دست داد. وقتی از جبهه برگشتیم. من به نخستوزیری رفتم. از آنجا با آقای خاتمی صحبت شد،
آقای خاتمی هم یکی، دو ماهی بود که وزیر ارشاد شده بود و من هم بهعنوان مدیرکل حراست به ایشان معرفی شدم و ایشان هم پذیرفت. از آخر اسفند سال ۶۱ وارد وزارت ارشاد شدم.
چگونگی آشنایی حسن شایانفر
آشنایی من با حسن شایانفر از طریق برادرش علی بود. علی از حسن کوچکتر بود و من با او رفیق بودم. ما یکدیگر را در مسجد محل دیدیم و آشنا شدیم. این آشنایی به رفتوآمد خانوادگی انجامید و بهاینترتیب من با مرحوم حسن هم آشنا شدم. او برادر بزرگ علی بود. علی در دانشگاه فردوسی مشهد درس خواند و بعد به مجاهدین خلق پیوست و در نهایت هم اعدام شد.
برادرشایانفرمنافق بود
بعد از انقلاب دستگیر و اعدام شد. ما دو سال در یک دبیرستان مشترک درس میخواندیم. حسن هم در همان دبیرستان درس میخواند و یک سال از من و علی بالاتر بود، اما رفاقت ما یعنی من و حسن بعد از انقلاب خیلی جدی شد، سال ٥٨ حسن شایانفر را به شبکه توزیع جراید تهران معرفی کردم. از آنجا شایانفر وارد فعالیتهای مطبوعاتی شد.
آن زمان شایانفر در اطلاعات سپاه بود؟
شایانفر در اطلاعات سپاه نبود، لااقل من یادم نمیآید که بوده باشد، چون یک دورهای در کار توزیع جراید بود. بعدا هم که به سپاه آمد (تا جایی که من اطلاع دارم).
بعد به پیشنهاد آقای شریعتمداری به دفتر سیاسی میرود.
بله و بعدها یک دورهای مسئول امور فرهنگی اوین شد. زمانی که من در ارشاد بودم، او مسئول فرهنگی زندان اوین بود. به نظرم همانجا هم با آقای شریعتمداری آشنا شد و از آنجا با هم به دفتر سیاسی میروند و از دفتر سیاسی هم به کیهان کوچ میکنند. تنها نقطه اتصال ما سال ۵۸ بود و اینکه من او را به تعاونی توزیع جراید معرفی کردم.
شما در سال ۵۸ در سپاه بودید، ارتباطات با شایانفر از کجا بود که او را به توزیع جراید معرفی کردید؟
آنها مشکلاتی داشتند و از من نیروی کمکی خواستند و من شایانفر را به آنها معرفی کردم.
شما که رفاقت خاصی با شایانفر نداشتید، چرا او را معرفی کردید؟
چون علاقه داشت.
پس آن زمان با هم ارتباط داشتید؟
بله من که عرض کردم که مراوده من با خانواده آنها بود. حتی گاهی با هم فوتبال میرفتیم. فوتبال که میرفتیم حسن هم میآمد. فوتبال حسن خیلی خوب بود. بنابراین من هرجا بودم، از جمله حضورم در کمیته، سپاه و حتی معاونت مطبوعاتی، او به من سر میزد.
کمیته فرهنگی زندان چیست؟
باید مراحل مختلف زندان را از هم جدا کرد. زندانی وقتی دستگیر میشود، دوره بازجویی، دوره انفرادی و حتی فشار دارد. اگر کسی کتک خورده، آنموقع بوده است! یعنی هر اتفاقی که باید بیفتد تا زمان صدور رأی میافتد. تا جایی که من خبر دارم، شایانفر برای بعد از این دوران، [یعنی] دوره زندان مأمور شده بود؛ مثلا زمانی که ما {بعد از ٨ماه} زندان بودیم، آقای عماد بهاور، مسئول نشریه دیواری زندان بود. خب دوستان مطلب مینوشتند و هفتهای یا دوهفتهای یکبار کار میشد یا مثلا جشنی یا عزایی اگر بود، برنامه برگزار میکردند. ببینید محتوا در دورههای مختلف از سوی نیروهای مختلف متفاوت است، اما کارها کموبیش شبیه هم است. وقتی طرف پنج یا ۱۰ سال باید زندان بماند، با کتابخانه کار دارد، با بخش فرهنگی کار دارد و ... ، تا جایی که میدانم، شایانفر از این تیپ کارها میکرد.
چرا به شایانفر میگفتند «برادر معصومی»؟
در زندان افراد را با اسم اصلی صدا نمیکردند، بلکه با اسم مستعار صدا میکردند. الان به من میگویند عربسرخی، ولی وقتی در زندان بودم به من میگفتند عرب. هیچکس نمیدانست که من عربسرخی هستم، همه« برادر عرب» صدایم میکردند. در سیستم امنیتی هرکسی برای خود نام مستعار داشت. علت هم این بود که نمیخواستند برای متهمان شناختهشده باشند.
شایانفر پیشنهاد میدهد که قصههای زندانیان در قالب کتاب روزها و سوزها جمعآوری شود. بعد هم اشاره میکند شما پیشنهاد انتشار آن را در روزنامه کیهان دادید که او این پیشنهاد را هیجانانگیز توصیف میکند.
زمانی که من در وزارت ارشاد بودم، شایانفر برای انتشار این قصهها از من کمک خواست، من هم کمک میکردم. مجموعه قصههای کوتاهی بود که زندانیان مینوشتند و البته داستانهای زیبایی هم بود. تا آنموقع فکر میکنم دو یا سه شماره از سوزها و روزها منتشر شد. آنچه شایانفر را ذوقزده کرد، این بود که من به او پیشنهاد دادم بهجای انتشار این قصهها در قالب کتاب که دردسرهای خودش را داشت، آنها را در روزنامهها منتشر کند. قصهها، داستان کسانی بود که مسیری را طی کرده بودند. فارغ از درست یا غلطبودن (قصهها) و اینکه (نوشتن آن) به اکراه و اجبار بود یا نه؛ بین آن زندانیهایی که قصه نوشتند، افرادی دیده شدند که واقعا معتقد بودند اشتباه کردهاند. افرادی هم بودند که نقش بازی میکردند، حتی تعدادی هم بودند که آن زمان پشیمان شده و قصه نوشته بودند و در گذر زمان دوباره از این عمل خود یعنی قصهنوشتن و اعتقادات آن مقطع زمانی پشیمان شده بودند. اما در مجموع، قصهها حکایت افرادی بود که حضورشان در آن مسیر را روایت میکرد، اینکه کجای راه را اشتباه کردهاند و کجا را درست رفتهاند.
همه از اعضای مجاهدین بودند؟
خیر. بین آنها از چریکهای فدایی هم بودند و البته الان بهدرستی به خاطر ندارم که از چه گروههای دیگری بودند، اما الزاما همه از مجاهدین نبودند. توصیه من به شایانفر این بود که این قصهها را در مطبوعات هم منتشر کند. گفت کجا؟ گفتم کیهان و اطلاعات، بااینحال باید بگویم ما قطعا با برخورد با مجاهدین موافق بودیم. آنها اسلحه به دست گرفته بودند و مردم را از بالا تا پایین میکشتند. طبیعی بود که با چنین جریانی باید برخورد میشد و باید متوقف میشد. نمیشد جلوی اسلحه با پیچگوشتی بایستیم. کسی که آدم میکشد، حکمش اعدام است. آنچه درباره آن بحث و اختلافنظر بود، این بود که زندانی، زندانی است و حقوق او باید رعایت شود یا اگر فردی در تحرکات مؤثر نبوده است، نباید برخوردهای سختی با او صورت بگیرد یا احکام سختگیرانه برای او صادر شود.
در قبال داستانهایی که زندانیان مینوشتند، آیا مستحق تخفیف در تحمل مجازات میشدند؟
ببینید، یک زندانی که آدم کشته است، نه با انگیزه شخصی بلکه با انگیزه سازمانی و مبارزه مسلحانه با حکومتی که مردم سه سال قبل از آن بالای ٩٨ درصد به مشروعیت آن رأی دادهاند، با چنین فردی باید چه برخوردی شود؟ سال ٥٩ و ٦٠ حکومتی سر کار آمده است و رهبران آنها از جایگاه مردمی برخوردار هستند و رقیبان آنها بالعکس چنین جایگاهی ندارند. حالا عدهای اسلحه دست گرفته و با این حکومت مبارزه میکنند، طبیعتا باید برخورد میشد؛ اما انتقاداتی که مطرح بود این بود که جاهایی برخوردهای فراقانونی صورت میگیرد. بحث ما این بود که میشد با عدهای که آلوده ماجرا نشده بودند و پشیمان بودند، با رأفت برخورد شود، درحالیکه ممکن بود گاهی سختگیرانه برخورد شود.
شما با حسین شریعتمداری هم ارتباطی داشتید؟
بله. هر دو در سپاه بودیم و به غیر از آن هم در فضاهای سیاسی و اجتماعی با یکدیگر برخورد و رفاقت داشتیم.
رفاقت شما تا چه حدی بود؟
رفاقت به این مفهوم که ما هر دو در ساختار بودیم و از نظر سیاسی هم اختلافی نداشتیم. بعضی جاها نیز یکدیگر را میدیدیم و حالواحوالی میکردیم؛ اما بعدا اختلاف فاز سیاسی پیدا شد، طبعا ما نیز از هم جدا شدیم.
شما تا چه زمانی در ارشاد حضور داشتید؟
از اواخر سال ٦١ تا پایان دوره آقای خاتمی.
چه مسئولیتهایی دروزارت ارشاد داشتید؟
چند سال اول در حراست بودم. یک دوره در معاونت امور بینالملل و یک دوره هم رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بودم. بعد از آن مشاور اجرائی معاون مطبوعاتی بودم. درمجموع از سال ٦١ تا ٧١ در ارشاد بودم و بعد از استعفای آقای خاتمی من هم از مسئولیت استعفا دادم. پس از آن آقای خاتمی از من خواست به کتابخانه ملی بروم؛ از این پس مأمور شدم به کتابخانه ملی بروم و حدود پنج سال هم آنجا بودم.
منبع:۱۳۹۶/۰۷/۰۵جماران
علت زندانی شدن عرب سرخی
فیضالله عرب سرخی یکی از اعضای بلندپایه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری۱۳۸۸ بازداشت شده بود، با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده است.
دادگاه بدوی این فعال سیاسی اصلاح طلب را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" به شش سال زندان تعزیری محکوم کرده است. دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی آقای عرب سرخی را هنوز صادر نکرده است.
فیض الله عرب سرخی اززندان آزاد شد.۲۴ شهریور۱۳۹۰
فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، بار دیگر به یک سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت های سیاسی و اجتماعی محکوم شد.
فیض الله عرب سرخی که پیش از این نیز برای مدت بیش از ۴ سال در زندان به سر برده و شهریورماه ۹۲ آزاد شده بود،
در پرونده ای جدید به اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه بدوی محاکمه و به یک سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت های سیاسی و اجتماعی محکوم شده است. عرب سرخی که رزمنده دوران دفاع مقدس و معاون وزیر بازرگانی دولت سیدمحمد خاتمی بوده، تیرماه سال ۸۸ بازداشت شده و همان سال به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به گذراندن ۵ سال حبس محکوم شده بود. محسن میردامادی، محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، عبدالله رمضان زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی و بهزاد نبوی هفت فعال سیاسی اصلاحطلبی هستند/۱۹ تیر ۱۳۹۴
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع اخذشده اصلاحات هم انجام گرفته است
از میان گروهی که برای بحث با زندانیان عازم بندهای سیاسی و امنیتی زندانها شده بودند، دو نام بعدها در فضای رسانهای انعکاس بیشتری یافت. این دو که در نوشتههای مخالفانشان با عنوان برادر حسین و برادر حسن از آنها نام برده میشود، موفق شدند برخی از زندانیان دهه 60 را به نوشتن خاطرات سیاسیشان از گروههای مخالف تشویق کنند. نوشتههایی که در آنها بخشهایی از روابط پشت پرده سازمانهای سیاسی ضد نظام افشا میشد تا به این وسیله از عضویت و گرایش جوانان و نوجوانان به آنها کاسته شود. زندانیانی که به علت پشیمانی از گذشتهشان با عنوان «تواب» شناخته میشدند، بسیار بهتر از جوانان انقلابی به نقد این سازمانها میپرداختند. چون هم اطلاعات دقیقتری از مسایل درونسازمانی و حتی انگیزههای شخصی رهبران سازمانهای مخالف داشتند و هم بسیاری از آنها سابقه روزنامهنگاری یا نوشتن را داشتند. مسالهای که در آن زمان، به هر حال مهارت ویژهای به شمار میآمد.
تولد«نیمه پنهان"درکیهان
حسن شریعتمداری در ۵ دی ۱۳۷۸ در روزنامه کیهان بخشی از این فعالیتها را اینچنین تشریح کرد: «دعوت از اینجانب برای بحث و گفتوگو با زندانیان گروهکی، از جانب «حجتالاسلام مجید انصاری» صورت گرفته بود... آن هنگام را اینجانب جزو پربرکتترین ایام عمر خود میدانم که بر اثر آن، تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم، به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند... بنده هیچگاه بازجو نبودهام ولی بارها ابراز تاسف کرده و میکنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران، در نامه اعمال من ثبت نشده است.»
فیضالله عربسرخی، مدیرکل حراست وزارت ارشاد بود به شریعتمداری و شایانفر پیشنهاد کرد که این نوشتهها را برای چاپ به روزنامه کیهان بسپارند تا هم وقتشان برای کارهای اجرایی گرفته نشود و هم این دستنوشتههای سرنوشتساز، در اختیار مخاطبان گستردهتری قرار گیرد. این اصلاحطلب امروزی، آن روزها چنان شیفته توابسازی بود که اصرار داشت برادرش اعدام شود چون حاضر نشده بود به خیل توابان بپیوندد.
سرانجام شریعتمداری و شایانفر کار جدیشان را در روزنامه کیهان آغاز کردند. حضوری که در دو دهه پس از آن، تاثیر بسزایی بر سرنوشت این موسسه رسانهای بر جای گذاشت.
جریان مسلط بر کیهان دهه 60 کمکم از کار کنار گذاشته میشد تا گروه جدید زمام امور را در دست بگیرند. سیدمحمد خاتمی، محمود شمس(ماشاءالله شمسالواعظین)، ابراهیم اصغرزاده، مصطفی رخصفت (محافظ شیخ صادق خلخالی)، هادی خانیکی و رضا کفاشها (تهرانی)، از بلندآوازهترین افرادی بودند که کیهان را برای نسل بعدی مدیران آن خالی میکردند. این تغییر مدیریتی در آغاز با مدیرمسوولی به نام مهدی نصیری همراه شد اما سرانجام مسوولیت کیهان به شریعتمداری و معاونت فرهنگی آن نیز به شایانفر رسید.
موسسه پژوهشهای کیهان، دو اتاق کوچک در یال شرقی طبقه دوم این موسسه است. این بخش که از تاثیرگذارترین بخشهای این موسسه است، نقش موثری در تدوین تاریخ معاصر براساس گرایش مورد پسند مدیران کنونی موسسه کیهان است. ادبیاتی شفاف و غیرمحافظهکارانه و دسترسی دقیق و مستند به سوابق افراد، جذابیت ویژهای به کتابهای تولیدشده در این موسسه میدهد.
«احمد اللهیاری» از خبرنگاران قدیمی کیهان، یکی از فعالان این موسسه است. او که در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، تحت تاثیر القاهای گروههای چپ به طرفداری آنها پرداخته بود، بعدها پشیمان شد و با حمایت مرحوم حسن منتظرقائم، بار دیگر به کیهان بازگشت. او در سال 85، کتابهایی درخصوص جریان بهاییت و سانسور در دوره پهلوی تهیه کرد که از سوی نشر کیهان چاپ شد.
پیام فضلینژاد نیز از چهرههای جوان و خبرسازی است که با موسسه پژوهشهای کیهان همکاری کرده است. کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» مجموعهای از مقالههایی است که به قلم او و چاپ کیهان روانه بازار نشر شده است. نوشتههای او برخلاف نویسندگان قدیمی معاونت فرهنگی کیهان، مهارتهای رماننویسی و داستانسرایی نیز دارد.
«حجت الاسلام حمید رسایی » نماینده اصولگرای مجلس و مدیر مسوول هفته نامه ۱۹ دی، از دیگر پرورش یافتگان مکتب کیهان است
. زمانی که«« محمدحسین صفارهرندی» از کیهان به دولت راه یافت و وزیر ارشاد شد، رسایی به توصیه و سفارش حسن شایانفر، در این وزارتخانه به کارگرفته شد و «مدیرکل اداره ارشاد قم» را عهده دار شد.
هرچند او بعدها راه خود را از گردانندگان کیهان جدا کرد و جز نوشتن مقالهای و آرزوی سلامتی برای حسن شایان فر، رابطه دیگری با این گروه نداشت.
شایانفر در سال ۱۳۹۰ به شدت گرفتار بیماری شبکه های عصبی شد وکارش به بستری دربیمارستان رسید واما پروژه خودرا رهانکرد.
وی کمتر حاضر به ترک محیط کار خود میشد و گاهی ئرآن شرایط درد، در نمازخانه کیهان بر پتویی دراز میکشید و همچنان مطالب افشاگرانه و تحقیقی خود را مینوشت یا ویرایش میکرد.
هرچند برخی از افراد نقد شده در این ستون، تاکید داشتند که مقالات کیهان صرفنظر از قضاوتهای آن، بسیار دقیق و مطالعه شده است و هیچگونه تحریفی در آن وجود ندارد. ازجمله این افراد، فریبرز رییسدانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران است که پاورقیهای کیهان درباره کانون نویسندگان ایران را از بهترین منابع برای مطالعه تاریخ این کانون میداند.
«نیمه پنهان»آنچنان دقیق ومستندبود که بعضی از کسانی که نیمه پنهان آنها در کیهان نوشته میشد،براین باوربودند که این مقالهها به استناد شنود تلفنی یا برگههای بازجویی زندانها نگاشته شده است!.
شناسایی شهدای گمنام؟وجه تمایز پیکر مطهر شهدا با اجساد عراقی؟
با سلام و احترام. فرهیخته گرامی تفحص وشناسایی شهدای گمنام خود دارای قواعدخاص ودارای مراحلی است که فرض عراقی بودن آنها را منتفی می کند. از این قواعد ومراحل می توان به موارد ذیل اشاره کرد.
یکم.اینکه تفحص اجساد وپیکرهای شهدا،بیشتر درمناطق جنگی که نیروهای ما بیشتر درآنجا متمرکز بوده اند،وهمچنین با استفاده از تجربه ها وخاطرات فرماندهان وسرداران وسربازان حاضر درآن مناطق صورت می گیرد.واینگونه نیست که تفحص هرجائی صورت بگیرد.تا فرضیه عراقی بودن آنها را تقویت کند. توضیح بیشتر اینکه:
عملیات شناسایی پیکرهای مطهر شهدا توسط نیروهای اطلاعات عملیات و عناصر تخریب چی با توجه به اطلاعات و اسناد بدست آمده از رزمندگان و آزادگان، آثار موجود از شهیدان و تشخیص خطوط پدافندی در منطقه عملیاتی صورت می پذیرد.
سپس مسیر تردد و معبر برای ورود نیروهای تفحص هموار می گردد و در صورت نیاز، زمین برای استقرار بیل مکانیکی فراهم می شود.
فعالیت تفحص بسته به نوع ،شرایط و جنس زمین متفاوت است. بطور مثال در منطقه فکه زمین رمل و ماسه ای است، در چیلات، سومار و میمک تفحص در سنگلاخ و تپهها و شیارهای کوچک و بزرگ انجام می شود، در طلائیه زمین باتلاق است ، در شط علی نیزار و آب وجود دارد و در کردستان و حاج عمران در کوههای صعب العبور انجام می گیرد.
دوم.از شهدائی که شناسایی می شوند چه بسا همراه شان پلاک ویا کارت شناسایی دال بر ایرانی بودن آنها هم یافت می شود. ویا با ویژگی های دیگراز قبیل :
تشخیص وتفکیک جنازه های ایرانی وعراقی
یکی از مهمترین موضوعات در میدان کار تفحص چگونگی تشخیص پیکر شهدا از اجساد عراقی است.
در این رابطه تفاوتهای آشکاری بین پیکر شهید و جسد عراقی وجود دارد که به برخی از آنان اشاره می شود:

۱- کلاه: کلاه های عراقی ها کاملاً با کلاه ایرانی تفاوت دارد؛الف) کلاه آهنی عراقی طشت شکل و کلاه ایرانی جمع تر و گرد می باشد.
ب) کلاه پشمی عراقی ها دارای آویز در قسمت گوش (مخصوص شمال عراق – کردستان) و کلاه پشمی ایرانی ها دارای دید چشم و رنگ مشخص است.
ج) برروی کلاه های ایرانی ها معمولاً اشعار انقلابی – اسلامی و یا پیشانی بند درج شده است.
د) کلاه های کائوچویی هر دوکشور نیز تفاوتی همچون کلاه آهنی دارد.
۲- چفیه: برخی از شهدای ایرانی دارای شال گردن و عموماً دارای چفیه هستند در حالیکه در نظام عراق از این البسه ها استفاده نشده است چفیه های ایرانی سفید رنگ با خطوط سیاه رنگ و یا سیاه با خطوط سفید رنگ میباشند.
۳- پیراهن:
پیراهن ایرانی ها؛
الف) لباس فرم سپاه سبز رنگ و نازک میباشد و ممکن است که آرم سپاه نیز بر روی آن حک باشد.
ب) لباس بسیجی ها هم یا از نوع تکاوری که امروزه آنها را لجنی می گویند و یا خاکی است که بدون سردوشی، درجه و جنس آن مشخص میباشد.
ج) لباس های کره ای نیز حالت نخی نداشته و فاقد سردوشی و غیره هستند.
د) لباس برادران ارتش نیز از نوع کره ای با درجه های نظامی بر روی بازو و یا سردوش و نیز اتیکت بر روی سینه مشخص می باشد.
هـ) لباس گرم بسیج و سپاه از نوع لباس های ورزشی گرمکن می باشند که بلوز و شلوار معمولاً با هم هستند.
ی) در زمستان نیروهای ایرانی از اورکت های معروف به کره ای استفاده کرده که جنس و سایز آنها بطور واضح روشن است، زیر پیراهن و لباس زیر اکثراً از نوع مشخص و نوشته های ایرانی دارد برخی هم لباس زیر آنها ورزشی هستند.
پیراهن عراقی ها؛
الف) پیراهن عمومی آنان کاملاً ضخیم و سبز رنگ می باشند دارای سردوشی و نیز بغل بلوز دارای دکمه و جنس آنها معلوم است.
ب) رده های کماندویی عراقی دارای لباس لجنی با رنگ مشخص هستند.
ج) رانندگان تانک عراقی دارای لباسهای یک تیکه سبز رنگ به اصطلاح خلبانی می باشند.
د) عراقی ها دارای ژاکتی سبز رنگ و دارای سردوشی هستند که هنوز در ارتش فعلی آنها بکار می رود.
۴- شلوار: نیروهای ایرانی هم ضمن اینکه با همدیگر تفاوت دارند با شلوراهای عراقی تمایزاتی دارند ، شلوار نیروهای بسیج از جنس بلوزهای خاکی دارای جیبهایی از بغل پا است جای کمربند و یا فانسقه هم به اندازه خاص خود میباشد همچنین بلوزهای تکاوری که معمولاً افراد پاسدار وظیفه می پوشیدند و لباس فرم سپاه هم دارای ویژگی های خاص خود است جنس آنها نازک می باشد ، لباس نیروهای ارتش و ژاندارمری هم از نوع لباس های کره ای مانند بوده و برخی از آنها شلوراهای چینی قدیم به رنگ سبز بر تن دارند.
۵- فانسقه: فانسقه ایرانی چند نوع میباشد ، فانسقه پاسداری که سبز رنگ میباشد ، فانسقه خاکی رنگ که متعلق به نیروهای بسیجی و یا ارتش بوده قفل بندهای آنها ، همچنین تعداد سوراخ های تنظیم با فانسقه های عراقی تفاوت دارد اما فانسقه عراقی ها خاکی رنگ با جنس مرغوب و قفل بندهای خاص خود میباشند ، علاوه بر فانسقه نیروهای ایرانی از کمربندهای کوچک نیز استفاده میکردند که قفل بند آنها بصورت کمربندهای معمولی است.
۶-پوتین: پوتین ایرانی و عراقی از نظر شکل ظاهری تفاوت دارد ضمن اینکه در زیر پوتین های عراقی نوشته هایی مانند (صنع فی العراق) – (رقم) و علامتی بصورت مثلث که با حرف (ج) که به معنی جیش (نیروهای مردمی عراق را جیش الشعبی گویند) میباشد پوتین های عراقی بزرگ پا و نوک آنها قوسی شکل میباشد. اما پوتین های ایرانی چند نوع میباشدیک نوع زیر آنها با حروف لاتین کلمه (تاف) نوشته شده و یا کلماتی مانند (پیروزی – وین) درج شده است، اکثر نیروهای بسیجی و پاسدار برای سهولت از زیپ های بغل پوتین استفاده و یا از پوتین هایی باساق پارچه ای استفاده می کردند.
۷- بعضی از نیروهای ایرانی حتی پرسنل ارتش و ژاندارمری در دوران دفاع مقدس از کفش های کتانی استفاده کرده که در عرف نظامی عراق از این نوع کفش ها استفاده نشده است.
۸- جوراب: ایرانی ها از نوعی جوراب های ساق بلند و یا ساق کوتاه به رنگ دلخواه و یا جوراب سیاه رنگ ساق بلند نازک هستند، نیروهای عراقی از جوراب های بسیار ضخیم سیاه رنگ و یا سبز رنگ استفاده کرده اند.
۹- قمقمه ها: ایرانی ها از یک نوع قمقمه پلاستیکی با رنگ سبز که آرم جمهوری اسلامی حک شده است و قمقمه فلزی که از جنس آلومنیوم میباشد و در زیر آن ظرفی برای خوردن غذا جاسازی شده بود،که درب و کیسه نگهداری آن مشخص میباشد استفاده می کردند اما، قمقمه عراقی ها هم پلاستیکی و هم فلزی با قمقمه ایرانی تفاوت زیادی دارند کیسه نگهداری آنها هم به شکل خاص خود است.
تفاوت «ایرانی-عراقی»از روی سلاح وتجهیزات جنگی
۱۰- تفاوت در جای خشاب و سینه بندهای جای خشاب فشنگ ها
۱۱- تفاوت در کوله پشتی ها و کوله های آرپی چی هفت
۱۲- تفاوت در سرنیزه اسلحه ها
۱۳- وجود اسلحه ژ۳ و مهمات همراه، نشان از ایرانی بودن دارد.
۱۴- نارنجک ایرانی با عراقی فرق دارد. نارنجک های ایرانی چهل تیکه و حروف ایرانی روی آن درج است نارنجک های عراقی مصری و دارای شکل ظاهری ویژه ای هستند.
۱۵- گتر کردن شلوار نیروهای ایرانی با عراقی فرق دارد. از طرفی بعضی از نیروهای ایرانی دارای ساق بند هستند.
۱۶- کیسه جای کمک های امدادی ایرانی با عراقی متفاوت است.
۱۷- ماسک نیروهای ایرانی و عراقی تفاوت دارد.
۱۸- وجود آمپول های آتروپین همراه با نیروهای ایرانی جهت جلوگیری از آثار بمبهای شمیایی.
۱۹- چکمه های مخصوص شیمیایی ایرانی با عراقی فرق دارد.
۲۰ – روی لباس ایرانی ها اشعار اسلامی درج شده است (یاشهادت یا زیارت، نام ائمه و…)
۲۱- بیشتر شهدای ایرانی نام خود را بر روی لباس ها و برگ پوتین ها درج می کنند.
۲۲- وجود پول و سکه های ایرانی همراه با پیکرهای مطهر.
۲۳- در جیب بعضی از نیروهای ایرانی مدارک شخصی ،عطر ، جانمازی ، قران ، ادعیه ، تصویر امام ، خودکار بیک ، وصیت نامه ، دست نوشته ها، و حتی مسواک وجود دارد./منبع»سایت-تفحص شهدا- مفقودین و شهدای گمنام
انجام آزمایش DNA شهدا گمنام نمیمانند
در طول این سالها و طی عملیات تفحص، بیش از ۵۰ هزار جسد شهید از مناطق عملیاتی پیدا شده که حدود ۱۰ درصد آنان بدون نام و نشان هستند و اگرچه در حال حاضر «۸۰۰ حرم شهدای گمنام» در کشور ایجاد شده، اما همچنان پیکر ۷ هزار رزمنده تاکنون مفقودالاثر مانده است.
در چنین شرایطی، پژوهشگران کشورمان همگام با برخی از پیشرفتهترین کشورهای جهان به فناوری تعیین هویت مولکولی دست یافتهاند که به کمک آن میتوان تنها با یک قطره خون به انتظار پایان داد.
در طرحی گسترده، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کشور با همکاری استادان دانشگاه امام حسین(ع)، دانشگاه علوم پزشکی بقیه` الله(عج) و دیگر متخصصان متعهد کشور،
در «مرکز تحقیقات ژنتیک کوثر» در تلاشند با انجام آزمایشهایDNA بر بقایای شهدای گمنام، آنها را شناسایی کنند.
دکتر محمود تولایی ، رئیس پژوهشکده فناوریهای نوین زیستی و عضو هیات علمی دانشگاه بقیه` الله`، از جوانب مختلف این طرح میگوید.
آقای دکتر! چطور شد که طرح شناسایی شهدای گمنام شکل گرفت و مطرح شد؟
دانش زیست فناوری یا علم دست ورزی ژن وکار با سلولهای موجودات زنده، قابلیتهای زیادی را در اختیار دانشمندان قرار داده است. همانطور که در عرصههای بهداشت و سلامت، کشاورزی، انرژی، محیط زیست و… شاهد این پیشرفتها هستیم. یکی از این قابلیتها استفاده از این دانش برای خدمت به حقیقت، کشف جرم و کاهش آلام حادثه دیدگان است.
تشخیص هویت ژنتیکی بخصوص از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰(پائیز ۱۳۶۹) در کشورهای پیشرفته مورد توجه قرار گرفته و از سال ۲۰۰۰ ارتش آمریکا و معدودی از ارتشهای کشورهای پیشرفته برای کمک به تشخیص هویت نیروهایشان در مواقع اضطراری به تهیه بانک اطلاعات ژنتیکی نیروهای «های ریسک» خود اقدام کردهاند.
انجام آزمایشهایDNA درایران ازسال ۱۳۸۲
با توجه به اهمیت شناسایی شهدای گمنام با استفاده از استخوانها و بقایای پیکرهای مطهر به دست آمده توسط گروههای تفحص، تحقیقات در این حوزه از سال ۱۳۸۲ آغاز و نسبت به ثبت اطلاعات ژنتیکی آنها نیز اقدام شده است.
در این زمینه فاصله چندانی با دنیا نداریم؟.
با توجه به جدید بودن این بحث در جهان، فاصله زیادی با کشورهای پیشرو در این زمینه نداریم
و در واقع همگام با برخی از پیشرفتهترین کشورهای جهان به فناوری موسوم به تعیین هویت مولکولی دست یافتهایم؛
البته این کار در بررسی و مطالعه استخوانها خلاصه نمیشود
از طرف دیگر، بانک اطلاعات گستردهای از مشخصات ژنتیکی خانوادههای شهدای مفقودالاثر در حال تهیه است که امیدواریم بتوانیم با بررسی و تطبیق اطلاعات این بانک با مشخصات ژنتیکی در حال جمعآوری از شهدای گمنام، کمک موثری به شناسایی هویت آنها و پایان انتظار خانوادههای معظم این شهدا بکنیم.
برای چه افرادی این کار باید انجام شود؟
تاکنون برای گروهی از افراد که در مشاغل پرخطر نظامی مشغول کارند، کارت هویت ژنتیک تهیه شده است. ما این آمادگی را داریم که برای افراد درخواست کننده ظرف مدت یک هفته و حتی کمتر با در اختیار داشتن نمونه خون، کارت ژنتیک تهیه کنیم تا در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد.
افرادی چون خلبانان، نیروهای مسلح، ملوانان، خبرنگاران و افراد دیگری که در صحنههای پرخطر حضور مییابند، جزو گروههای هدف به شمار میروند و با اجرای کامل این طرح و ایجاد بانک اطلاعات ژنتیکی، امکان تشخیص هویت افرادی که در معرض سوانح و خطراتی چون سقوط هواپیما، آتشسوزی، انفجار، زلزله، سیل و… قرار دارند بسهولت فراهم میشود،
تشخیص هویت با«مو»درایران
با داشتن بارکد ژنتیکی افراد در بانک میتوان تا سالها بعد با استفاده از یک تار مو، یک قطره خون یا چند میلیمتر مربع از بافت بدن فرد که پس از حوادث ناگوار در محل باقی میماند، اطلاعات ژنتیکی وی را استخراج و هویت وی را شناسایی کرد.
کار اصلی شما در شناسایی شهدا در این طرح چیست؟
ما با بهرهگیری از قطعه کوچکی از نمونه پیکر شهدای گمنام، یک بانک اطلاعاتی و از نمونه خانوادههای مفقودان هم یک بانکDNA یا ژنتیکی تشکیل می دهیم و با استفاده از دانش زیست فناوری، ارتباط بین بانک معلوم که خانوادهها هستند و بانک مجهول که پیکرها هستند را بررسی و به شناسایی مفقودان کمک میکنیم.
چرا از شیوه شناساییDNA در این طرح کمک گرفتید؟
استفاده از شیوه مولکولی برای تعیین هویت، جدیدترین و کماشتباهترین شیوهای است که از دهه ۹۰ (میلادی)به بعد مورد توجه قرار گرفته است. بدن انسان از میلیونها سلول تشکیل شده است. همه این سلولها بجز گلبولهای قرمز هسته دارند که کل اطلاعات ژنتیکی فرد درون این هسته محفوظ است.
«ماهوارههای کوچک» چیست؟
در واقع تمامی اطلاعات ژنتیکی ما روی کروموزمها هستند که این کروموزمها از ۴ نوع باز آلی تشکیل شدهاند. توالی و ترادف بازهای آلی، قسمتهای کوتاه ژنی تکرار شوندهای را روی ژنوم انسانی پدید میآورند که به آنها «ماهوارههای کوچک» میگویند.
حدود ۶۵۰ هزار ماهواره کوچک روی ژنوم انسانی قابل شناسایی است،
اما تحقیقات بینالمللی مشخص کرده حدود ۲۰ تا ۳۰ نقطه در شناسایی افراد دارای اهمیت است وقتی ما در مطالعاتمان ژنها را از هسته سلول جدا میکنیم، جزئیات حدود ۱۰ نقطه را مورد مطالعه قرار میدهیم که در این صورت احتمال خطا در این روش که به انگشتنگاریDNA موسوم است، به کمتر از یک در ۵۰۰ میلیون (چیزی در حد صفر) میرسد.
با بهرهگیری از قطعه کوچکی از نمونه پیکر شهدای گمنام، یک بانک اطلاعاتی و از نمونه خانوادههای مفقودان هم یک بانک DNA تشکیل می دهیم و با استفاده از دانش زیست فناوری ، به شناسایی مفقودان کمک میکنیم.
از آنجا که خصوصیات ژنتیکی فرد در تک تک سلولهایش وجود دارد، استفاده از این شیوه به پژوهشگران امکان میدهد با در اختیار داشتن
یک قطعه مو، یک قطره خون، یک قطعه استخوان یا حتی آثار «بزاق دهان »یک فرد نسبت به شناسایی او اقدام کنند.
این مساله اهمیت بسزایی در شناسایی مجرمان، شناسایی اجساد غیرقابل شناسایی بر اثر حوادثی که منجر به سوختگی و از بین رفتن خصوصیات ظاهری میشوند و همچنین اثبات ابویت دارد.
بنابراین از این روش به عنوان مطمئنترین شیوه احراز هویت در جهان استفاده میشود.
روش جاری تنها طریق ممکن و مطمئن برای شناسایی نمونههای مفقود شده با پیشرفتهترین روشهای علمی موجود بوده و در حال حاضر برای شناسایی قربانیان حوادث مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
طبیعی است این بررسی تنها برای مفقودانی قابل استفاده است که پیش از دفن نمونهای از شهید برداشته شده و در آزمایشگاه در اختیار باشد. از طرفی چون در وهله اول، هر نمونه ناشناخته میتواند شانس وابستگی به هر یک از مجموعه خانوادههای شهدای مفقود را در سراسر کشور داشته باشد، بنابر این لازم است ۲ بانک ژنی یکی از خون والدین شهدای مفقود یا گمنام و دیگری بانک ژنی اجزای به جا مانده از پیکر شهید بزرگوار تهیه شود.
پس چون قبلا از شهیدان نمونه ژنتیکی نداشتهایم که با مقایسه بتوان مطمئن شد، بانک خون خانوادهها هم نیاز است؟
اطلاعات ژنتیکی یک فرد در عین آنکه یک تصویر منحصر بهفرد است ۵۰ درصد با خصوصیات ژنی پدر و ۵۰ درصد با خصوصیات ژنی مادرش شباهت دارد
و مطالعات مولکولی این امکان را فراهم میآورد که با در دست داشتن خصوصیات ژنی یک فرد، پدر یا مادرش را از مجموعهای از افراد در دست مطالعه مشخص کنیم.
مراحل اجرایی و روندی که منجر به شناسایی از میان این همه استخوان میشود، چیست؟
در آزمایشگاه از روشهای علمی استاندارد فناوری زیستی نوین برای دستیابی بهDNA نمونههای به دست آمده و تطبیق آن باDNA وابستگان پیکرها بهره گرفته میشود.
عزیزان جستجوگر وایثارگر ما در جبهههای نبرد حق علیه باطل امروز با جستجو میان خاکها، شیارها و سنگرهای باقیمانده از سالهای دفاع مقدس، پیکر شهیدان را جستجو میکنند و این
پیکرها همراه با یک کارت سبز یا شناسنامه به معراج شهدا تحویل داده میشوند و سپس در اختیار ما قرار میگیرند. ما در این آزمایشگاه ضمن انجام بررسیهای آنتروپومتری یا پیکرشناسی، از هر پیکر نمونههایی که در اختیار است را در فرمهای مخصوصی علامتگذاری میکنیم.
در این فرمها اطلاعات مربوط وحتی جزییترین اجزایی که همراه پیکر بوده مثل ساعت، انگشتر یا لباس خاص را ثبت میکنیم و در نهایت یک قطعه کوچک در حد ۵سانتیمتر از استخوان برمیداریم؛
البته گاهی ممکن است فقط یک دندان را برداریم و با همان قطعه کوچک، فرآیندهای بعدی که تهیه پودر و استخراجDNA است در دیگر بخشهای این آزمایشگاه صورت میگیرد.
این رشتهها چگونه استخراج میشوند؟
نمونههایی که از تفحص مفقودان به دست میآید پس از رفع آلودگی و شستشو با روشهای خاص تحت شرایط سرد به شکل پودرهای بسیار ظریفی درمیآیند تا برای مراحل مختلف آزمایشگاهی آماده شوند.
در بخش دیگر آزمایشگاه بااستفاده از بافرهای مختلف و شرایط مناسب مواد معدنی، کلسیم و فسفر از پودر به دست آمده جدا شده، غشای سلول تخریب میشود و در واقع به هسته سلول میرسیم. سپس با روشهای دیگر، غشای هسته سلول را باید باز کنیم.
در پایان این فرآیند، کلافDNA را از سلولهای استخوانی به دست میآوریم که پس از کنترل کیفیت برای پروفایلینگ ارسال میشود.
اگر تنها تارمو یا دندانی باقی مانده باشد چطور؟
حتی اگر هدف ما بررسیDNA از نمونههای دندان هم باشد همین مراحل را انجام میدهیم و یک دندان در شرایط مناسب و سرد پودر میشود.
پس چرا همچنان شهدای گمنام دفن میشوند؟
تکمیل این بانکها و به نتیجه رسیدن، زمانبر است؛ اما از آنجا که اولا هیچ طریق سریعالوصول دیگری وجود ندارد و ثانیا والدین بزرگوار شهدا اغلب در سنین کهنسالی هستند، لازم است هرچه سریعتر نسبت به اخذ نمونههای خون والدین اقدام شود تا با این تلاش علمی و استعانت از خداوند متعال، امکان وصول به پاسخ هرچند در طول زمان میسر گردد.
در نظر داشته باشید در بسیاری از موارد، اجساد مطهر شهدا طی مدتی طولانی در شرایط نامناسب محیطی قرارگرفتهاند و ممکن است بعضی از آنها جهت آزمایشهای مورد نظر مناسب نباشند و در برخی موارد کار شناسایی را ناممکن میسازد.
مجریان طرح در تلاشند با اتخاذ روشهای مناسب، امکان بررسی نمونههایی که هر دو یا یکی از والدین به رحمت ایزدی پیوستهاند را نیز فراهم کنند.اما تاکنون تعداد زیادی از شهدا به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شدهاند. آیا این شهیدان هم در این طرح مدنظر قرار گرفتهاند؟
تاکنون بیش از ۵۰۰ نمونه از بقایای استخوانهای این شهدا مورد مطالعه قرار گرفته و اطلاعات ژنتیک آنها در مراحل مختلف بررسی هستند،
این استخوانها پس از کدگذاری به خاک سپرده میشوند و همزمان با پیشرفت این طرح و غنی شدن بانک اطلاعاتی مفقودان و خانوادهها انشاءالله طی یکی دو سال آینده سرعت شناسایی مفقودان بیشتر خواهد شد و به مرور خانوادهها از نشان مزار عزیزانشان آگاه میشوند. از زمان اجرای این طرح و برابر هماهنگی با مسوولان ذیربط جستجوی مفقودان، مقرر شده است از تمام شهدای به دست آمده از عملیات تفحص، نمونه کوچکی به آزمایشگاه منتقل شود و با کدگذاری لازم در مناطق مختلف کشور دفن شوند تا پس از سپری شدن زمان تشکیل بانکهایDNA مورد اشاره، امکان راهنمایی خانوادههای معظم میسر شود./جام جم اردیبهشت۸۸
سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح با اشاره به تداوم عملیات تفحص شهدا در سال جدید، گفت:
وی افزود: ۹ تن از این شهدا در جزیره شلهه (بوارین)، یک شهید در منطقه عملیاتی رمضان در نهر کتیبان و دو شهید در چم هندی پیدا شدند.
در سومین روز از فعالیت گروههای تفحص در سال جدید پیکر مطهر ۱۲ شهید دفاع مقدس در استان بصره پیدا شد.
۹ تن از این شهدا در جزیره شلهه (بوارین)،
یک شهید در منطقه عملیاتی رمضان در نهر کتیبان و دو شهید در چم هندی پیدا شدند./۲ اردیبهشت ۱۳۹۸جام جم