پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

شهدای محراب"ائمه جمعه شهید"چگونگی ترور۷امام جمعه

شهید محراب/ائمه جمعه شهید.

ضمن احترام به همه ائمه جمعه شهید بایدعرض کنم که هیچکدام ازائمه جمعه معززشهید،شهادتشان درمحراب اتفاق نیفتاده است الاآیت الله مدنی.
شهدای ائمه جمعه بترتیب "ترور"

درادامه محل ضربت خوردن حضرت علی(ع)راخواهیددید.

۱-قاضی طباطبایی(امام جمعه تبریز)۱۰آبان۱۳۵۸

شامگاه پنج شنبه، ۱۰ آبان ۱۳۵۸(١٠ ذوالحجه ١٣٩٩)  بعدازاقامه نمازمغرب وعشاء  درمسجد««مسجد شعبان»»در راه مراجعت به منزل توسط فرقان مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

۲-دستغیب(امام جمعه شیراز)۲۰ آذر ۱۳۶۰

هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست یکی از عوامل گروه تروریستی منافقین به نام «گوهر ادب آواز» به شهادت رسید. این زن منافق که با بستن بمب به روی شکم خود در مسیر رفتن امام جمعه شیراز به نماز جمعه خود را به عنوان زنی حامله معرفی می‌کند که ضرورت دارد مطلب مهمی را به خطیب جمعه بگوید و با این دروغ از حلقه پاسدران عبور و به نزدیک وی می رود. بعد از این خودرابه آقای دستغیب می رساند، ضامن بمب را می‌کشد و آیت الله دستغیب رابهمراه ۱۲ تن از همراهان و مردم شهادت می رساند.

۳-مدنی(امام جمعه تبریز)۲۰شهریور۱۳۶۰

بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود  ،آیت الله مدنی در"محراب"ایستاده بود ودرحال آماده شدن برای اقامه نمازعصربودکه شخص ناشناس به منظور پرسش(دادن وجوهات)، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

۴-احسانبخش(امام جمعه رشت)۲۶فروردین۱۳۶۱۴

بعدازپایان نمازعصردرمسجدکاسه فروشان،وقتی که میخواست،مسجدراترک کند یکی -بظاهر-برای سئوال شرعی-نحوه نیت را ازایشان می پرسه وبعدانفجاردینامیت،البته بین ترور وشهادت آقای احسانبخش۱۹سال فاصله افتاد

۵-اشرقی اصفهانی(امام جمعه باختران)۲۳مهر۱۳۶۱

هنگامی‌که آیت‌الله اشرفی  بلند می‌شوند که خطبه‌ها را ایراد کنند، مردم هم بلند می‌شوند و شعار می‌دهند «صل علی محمد یار امام خوش آمد» در هنگام برخاستن و آن شلوغی یکی‌ از سه منافق خودش را با سرعت می‌رساند به حاج آقا و ایشان را در آغوش خودش فشار می‌دهدونارنجک منفجرمی شود وشهیدمی شود.

۶-صدوقی(امام جمعه یزد)۱۱تیر۱۳۶۱

نمازجمعه ونمازعصررامی خواند سپس صحن قدیم را ترک کرد و وارد صحن جدید شد. در این محل برای پوشیدن کفش های خود ایستاد.

در این لحظه جوانی از پشت سر محکم گردن آیت الله صدوقی را گرفت.در این حال محافظین آیت الله و برادران سپاه که ابتدا فکر کرده بودند که شخص مذکور قصد بوسیدن صورت آیت الله را دارد..اما نارنج منفجرمی شود..

۷-خرسند( امام جمعه کازرون ) ۸ خرداد۱۳۹۸

حجت الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون در سحرگاه چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸ (بیست و سوم ماه رمضان) ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه، پس از بازگشت از مراسم احیا در شب قدر درجلوی درب منزلش،توسط شخصی به نام «حمیدرضا درخشنده» به شهادت رسید،آمده بود«سلفی بگیرد»،ازنمازگزاران وازازآشنایان بود.

 شهادت ویا ترورهیچکدام این بزرگواران درمحراب ویادرحال نماز وحتی درحال ایرادخطبه هم نبوده،یا درحال رفتن به مصلی بوده ویا بعدازخطبه هابود ویادرحال برگشت ازنماز.

آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی -اولین امام جمعه شهیدبوده ولی شهید محراب  نبوده که به هرکدام خواهیم پرداخت.

آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب متولد ۱۲۹۲ شمسی، رئیس حوزه علمیه و نماینده امام در استان فارس، امام جمعه شیراز و نماینده استان فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. درس‌های ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر بزرگوارش - سید محمدتقی دستغیب- خواند. او پس از تحصیل در شیراز، در سال ۱۳۱۴ به نجف رفت و در طول هفت سال به درجه اجتهاد نایل آمد.

آیت‌الله دستغیب، درروزجمعه،۲۰ آذر ۱۳۶۰(١٤ صفر ١٤٠٢) هنگام رفتن بسوی مصلی جمعه، توسط زن  منافق به شهادت رسید .

نحوه ترورآیت الله دستغیب

آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست یک زنی از عوامل گروه تروریستی منافقین به نام «گوهر ادب آواز» به شهادت رسید.

این زن منافق که با بستن بمب به روی شکم خود در مسیر رفتن امام جمعه شیراز به نماز جمعه خود را به عنوان زنی حامله معرفی می‌کند که ضرورت دارد مطلب مهمی را به خطیب جمعه بگوید و با این دروغ از حلقه پاسدران عبور و به نزدیک وی می رود. بعد از این خودرابه آقای دستغیب می رساند، ضامن بمب را می‌کشد و آیت الله دستغیب رابهمراه ۱۲ تن از همراهان و مردم  شهادت می رساند.

 

توضیح نگارنده-پیراسته فر:امام جمعه ای که «ارْباً ارْباً» شد،همچون سردارسلیمانی

«اربااربا»یعنی اعضای بدن ازهم متلاشی شدن،پاشیده شدن(آش ولاش شدن) متلاشی شدن ،بدن مطهر ایت الله دستغیب  «اربااربا»شده بود.

پاره‌های بدن امام جمعه شیراز تامدتها لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده بودکه بعدازچندروز،شبی بخواب یکی ازبستگانش می آید ونشانی آن تکه هاراخودِآن شهیدمی دهدکه می روندجمعش می کنند.

آیت الله دستغیب ۲۰ آذر ۱۳۶۰(١٤ صفر ١٤٠٢)برای اقامه نماز(پیاده)عازم مصلی بود،در محل عبور دستغیب-درکوچه- زن حامله‌ای به ایشان نزدیک می شود،به بهانه ای که سئوال خصوصی دارم،امابعدمعلوم شدکه آن منافق حامله نبودبلکه  زیر لباسش مواد منفجره پنهان کرده است(در نقش حامله)بمحضی که به آقای دستغیب نزدیک می شود ضامن نارنجکی را که به خود بسته بود می‌کشد

دستغیب؛ معلم اخلاق و مهذب نفوس بود

قدرت این موادمنفجره آنقدرزیادبود که به همراه آیت الله دستغیب  ۱۲ تن از محافظان وهمراهان  شهید شدند، 

قطعاتی ازبدن مطهرآقای دستغیب تاچندین مترپرتاب شد،پاره‌های بدن امام جمعه شیراز تامدتها لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده بود.

/آن زن منافق هم به درک واصل شد(عملیات انتحاری).

آیت الله سید عبدالحسین دستغیب متولد ۱۲۸۸ شمسی  شیرازاست.

آیت‌الله میراسدالله مدنی -(امام جمعه تبریز) در  محراب ایستده بود که نمازعصرراشروع کند.
۲۰شهریور۱۳۶۰ بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی (۲۱ شهریور ۱۳۶۰): مقارن ساعت ۴۰: ۱ بعدازظهر(جمعه۲۰شهریور۱۳۶۰)، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده یکی از روحانیون تبریز مشغول سخنرانی بود، شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته،.ی رادر آغوش می گیرد

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود. در این حادثه، حدود بیست الی سی نفر مجروح شدند که به بیمارستان‌های تبریز منتقل شدند.

در تراز خط دومین شهید محراب انقلاب/ اسرار سر به مُهر شهید آیت‌الله مدنی

شاهدی می گوید:نمازجمعه تمام شده بود،دعاهاخوانده شده بود، حاج آقامدنی درحال آماده شدن برای اقامه نماز عصربودند،که یکی ازنمازگزاران به بهانه دادن وجوهات شرعیه ،خودرابه آیت الله مدنی می رساند و در یک لحظه با عملیات انتحاری(انفجار خود)آیت الله مدنی را به شهادت رسانید.

آیت الله سید اسدالله مدنی متولد ۱۲۹۳ هجری شمسی در یکی از روستاهای شهرستان آذرشهر(آذربایجان شرقی) است.

نحوه ترور

ساعت۴۰ :۱۳ بعدازظهر۲۱ شهریور ۱۳۶۰ هنگامی‌که آیت‌الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند.

در همین لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود-روزنامه جمهوری اسلامی.

***

سومین شهید (ائمه جمعه)آیت الله اشرفی اصفهانی" است

روز جمعه بیست و سوم مهرماه ۱۳۶۱، درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار گرفتند و به شهادت رسیدند

امام جمعه باختران را"درنمازجمعه" بالباس سپاه وشعارکربلا وشهادت رساندند

لحظه به لحظه شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی در گفت‌وگوی ایران با فرزند ایشان


منافقین با لباس سپاه دست به ترور زدند 

آیت‌الله میراسدالله مدنی متولد ۱۲۹۳ هجری شمسی در آذرشهر تبریز، نماینده دوره اول مجلس خبرگان از همدان و امام جمعه تبریز بود که حین اقامه نماز، مورد سوءقصد قرار گرفته و به شهادت رسید. آیت‌الله مدنی تحصیلات فقهی خود را در یزد، قم و نجف به انجام رسانید. آیت‌الله مدنی از نزدیکان نواب‌صفوی بود. در ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و بر اثر مخالفت با حکومت پهلوی دوم به کنگان تبعید شد. او پس از انقلاب و پس از شهید قاضی به امامت جمعه تبریز منصوب شد 

نحوه ترور

ساعت۴۰ :۱۳ بعدازظهر(جمعه۲۰شهریور۱۳۶۰) هنگامی‌که آیت‌الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود

شهید مدنی؛ بذل جان در راه اعتلای اسلام

یک شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌نماید، وی را ترور می‌کند. بنا به گفته‌ی شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می‌افتد و چندین نفر هم مجروح می‌شوند. ضارب نیز متلاشی می‌شود-روزنامه جمهوری اسلامی.

سومین شهید (ائمه جمعه)آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی است

روز جمعه جمعه، ۲۳ مهر ۱۳۶۱(٢٧ ذوالحجه ١٤٠٢)، درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار دادند و به شهادت رساندند

لحظه به لحظه شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی ازبان شاهدصحنه( فرزند ایشان )حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی 

سالروز شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی

منافقین با لباس سپاه دست به ترور زدند 
روزی که پدرم شهید شد من خودم بغل پدرم نشسته بودم؛ سمت راست ایشان استاندار کرمانشاه جناب آقای دکتر رحمانی هم بودند و سمت چپ من نشسته بودم

که خیلی راحت سه نفر از منافقین که معلوم بود نوزده بیست سال بیشتر ندارند چرا که تازه صورتشان مو در آورده بود با لباس سپاهی که پشت کمرش هم نوشته شده بود «پیش به سوی جبهه‌ها برای فتح کربلا» با یک شگرد خاصی آمدند میان جمعیت مردم که بعداً مشخص شد نارنجک رو به وسط پاهای خود بسته بودند و با کلت هم آمده بودند. حفاظت نماز جمعه کلت‌های این‌ها را می‌گیرند و می‌گویند اسلحه‌های خود را تحویل بدهید غافل از اینکه بازرسی بیشتری بکنند و دقت نکردند و فکر کردند 

حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی می گوید:این‌ها خلع سلاح شدند و چیزی همراهشان نیست در حالی که همراهشان نارنجک بود و آمده بودند در صف سوم و چهارم نشسته بودند در صف اول و دوم مسئولین بودند و تعدادی از اسرای عملیات مسلم بن عقیل که وقتی حاج آقا بغل من نشستند

«حجت‌الاسلام حسین اشرفی اصفهانی» می گوید: چون من خودم مسئول ستاد نماز جمعه کرمانشاه بودم ایشان گفتند این‌ها کی‌اند اینجا نشسته‌اند این‌ها قیافه‌هاشون به ایرانی نمی‌خوره. عرض کردم این‌ها اسرای عراقی‌اند که در عملیات مسلم بن عقیل که خود ایشان در عملیات شرکت کردند و دعای توسل خواندند اسیر شدند

در حالی که مهیای اقامه نماز بود توسط جوانی بنام «محمدحسین خداکرمی» با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.

دوربین‌ها همه چیز را ثبت کرد اجمالاً در همان اثنایی که این بچه‌های عراقی‌ اسیر شده در صف نشسته بودند منافقین هم با همان لباس نظامی تو جمعیت نشسته بودند و این سه نفر باهم تبانی کرده بودند.

چگونه ما فهمیدیم سه نفر هستند؟

صدا وسیما آمده بود در نماز جمعه فیلمبرداری می‌کرد و وقتی که ناخودآگاه این فیلمبردار فیلمبرداری می‌کرد و حاج آقا از آن در اختصاصی وارد می‌شوند یکدفعه این‌ها که دوربین‌ها حرکت‌های آنان را ثبت کرده

سه نفری بلند می‌شوند و هرسه با تلاش می‌آیند جلو. در واقع می‌خواستند سه نفری وقتی ایشان وارد می‌شود خیز بگیرند سمت ایشان که ظاهراً موقعیت مناسب پیدا نمی‌شود و می‌نشینند و آن موقع نمی‌توانند کاری انجام بدهند. 
عملیات انتحاری کردند 
وقتی که پدرم بلند می‌شوند که خطبه‌ها را ایراد کنند، مردم هم بلند می‌شوند و شعار می‌دهند «صل علی محمد یار امام خوش آمد» در هنگام برخاستن و آن شلوغی یکی‌ از آن سه نفر خودش را مانند کفتار با سرعت می‌رساند به حاج آقا و ایشان را در آغوش خودش فشار می‌دهد،

خب مردم فکر می‌کردند این یک رزمنده است و علاقه به ایشان دارد و عاشق نماینده امام است. اون هم با آن شعار پیش به سوی جبهه‌ها برای فتح کربلا ونگو که ضامن نارنجک رو که نخ بود از یقه‌اش آورده بود بالا. همین که ایشون رو بغل می‌گیره ضامن رو میکشه و انفجار رخ می‌ده خودش هم درجا مرد.

 سه بار توسط منافقین مورد حمله قرار گرفت

 نخستین حمله منافقان با بمب صوتی به منزل ایشان در سال  ۱۳۵۹ انجام گرفت. آیت‌الله اشرفی،

برای بار دوم در سال ۱۳۶۰ هنگامی که برای اقامه نماز ظهر عازم مسجد آیت الله بروجردی کرمانشاه بود، ناگهان مورد حمله سه نفر از مهاجمان قرار گرفت.

بالاخره در سومین اقدام برای ترور و در سومین سال متوالی، در روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۶۱، اعضای سازمان منافقین ایشان را درحالی که می‌خواستند خطبه‌های نماز جمعه را شروع کنند مورد سوء‌قصد قرار دادند و به شهادت رساندند.

روزنامه ایران۲۹مهرماه ۱۳۹۲/مصاحبه با فرزند اشرفی اصفهانی امام جمعه 

***
آیت‌الله محمد صدوقی -چهارمین شهید نیزدرمحراب نبوده،بعدازاتمام نماز،هنگام پوشیدن کفش

آیت‌الله محمد صدوقی، در سال ۱۳۲۷ در شهر یزد به دنیا آمد. جد او علامه ملا محمدمهدی کرمانشاهی بود که به خاطر درگیری با فتحعلی‌شاه قاجار به یزد تبعید شد. او تحصیلات علوم دینی را در یزد، اصفهان و قم به انجام رسانید. آیت‌الله صدوقی در حوادث نیمه خرداد سال ۱۳۴۲ یکی از حامیان امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب، نماینده مردم یزد در مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه این شهر شد.

«آیت‌الله محمد صدوقی» در روز جمعه، ۱۱ تیر ۱۳۶۱(١٠ رمضان ١٤٠٢) توسط یکی از اعضای سازمان منافقین خلق به شهادت رسید و پیکر پاکش در مسجد «حظیره» یزد دفن گردید.

چگونگی ترور صدوقی 

«در ساعت ۲۰ : ۱۳ روز جمعه ۱۱ تیر ۱۳۶۳، مصادف با دهم ماه مبارک رمضان، مردم همیشه در صحنه یزد مانند هفته های پیش در مسجد ملّا اسماعیل آن شهر گرد هم آمده بودند تا نماز عبادی-سیاسی جمعه را به امامت آیت الله صدوقی به جا آورند. ... صبح روز حادثه، آیت الله صدوقی مشغول کارهای قبل از نماز جمعه شد و حدود ساعت ۱۱ به اطاقی که همجوار اطاق برادران پاسدار بود آمده مشغول نماز گردید و حدود نیم ساعتی شاید نمازشان طول کشید. ... خطبه ها شروع شده بود و آقا مشغول صحبت بودند. به یکی از پاسداران اشاره کردند و گفتند به مردم بگویید همراه مؤذن، اذان را تکرار نکنند. مثل اینکه آقا آن روز خیلی عجله داشت، مانند کسی که انتظار می کشد. 

در بین دو خطبه، یکی از برادران پیشنهاد قرائت اطلاعیه ای را داد ولی ایشان قبول نکرد و گفت وقت نیست. برخاست برای خطبه دوم و بعد از اتمام خطبه ها نماز جمعه راخواند و بعد از اتمام نماز عصر از محراب به طرف محلی که اتومبیل قرار داشت حرکت کرد.

شهید صدوقی خیلی عجله داشت. در این لحظه بلندگوهای مسجد برای اینکه ایشان بتوانند تشریف ببرند به صدا در آمد و از نمازگزاران خواسته شد که سر جای خود باقی بمانند.

شهید صدوقی سپس صحن قدیم را ترک کرد و وارد صحن جدید شد. در این محل برای پوشیدن کفش های خود ایستاد.

در این لحظه جوانی از پشت سر محکم گردن آیت الله صدوقی را گرفت.

در این حال محافظین آیت الله و برادران سپاه که ابتدا فکر کرده بودند که شخص مذکور قصد بوسیدن صورت آیت الله را دارد.

واماوضعیت راطوری دیگری دیدند،بلافاصله وارد عمل شدند و می خواستند این مهاجم را از امام جمعه یزد جدا کنندکه متأسفانه تلاش آنها به ثمر نرسید و چند ثانیه بعد انفجار مهیبی به وقوع پیوست و در پی انفجار، قسمت های پشت بدن، ستون فقرات و شکم به پایین حضرت آیت الله صدوقی مصدوم شد و قبل از اینکه به بیمارستان برسد شهیدشد.

عامل ترور،«محمد رضا ابراهیم زاده» که از سران شاخه نظامی منافقین در کرمان و اهل یکی از روستاهای نائین بود، در همان لحظات اول به هلاکت رسید./روزنامه جمهوری اسلامی،  ۱۱ تیر ۱۳۶۳، صفحه۹

توضیح نگارنده-پیراسته فر:۲امام جمعه از۲استان که هر۲بدست منافقین ترورشدند درکنارهم درصف نمازجمعه

 ۲امام جمعه شهیددرکنارهم(امام جمعه یزد+امام جمعه رشت)آیت الله صدوقی وآیت الله احسانبخش.

گویادرنمازجمعه شهرستان صومعه سرا(گیلان) نشسته اند وشایدنمازجمعه رشت.

اما

یکی دیگرازائمه جمعه راهم  بشهادت رساندندامادرمسجدومحراب نبود،

 آیت الله قاضی طباطبایی  بعداز پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند

در ۱۰آبان۱۳۵۸ شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید رادرمسجدشعبان اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۱۰آبان۱۳۵۸مصادف با ١٠ ذوالحجه ١٣٩٩است

 آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبائیدر دهم آبان ۱۳۵۸ شمسی، مصادف با عید قربان، نماز مغرب وعشاء رادرمسجدشعبان اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

 آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج سید باقر در سال ۱۲۹۳شمسی در شهر تبریز متولد شد،د ر سال ۱۳۴۱شمسی . بعلت مبارزات او علیه رژیم پهلوی دستگیرشد. ابتدا در زندان قزل قلعه زندانی شد و سپس به شهرهای بافت، کرمان و زنجان تبعید گردید . همچنین مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، در یکی ازبیمارستانهای تهر ان بستری شد . بعد از خارج شدن از بیمارستان به عراق تبعید شد و یک سال در آنجا ماند . پس از یک سال به ایران بازگشت 

اولین شهادت در محراب برای اولین امام جمعه تبریز

آیت الله شهید قاضی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق کرمان تبعید شد . پس از آن به بهانه دیگری شش ماه، دیگر به زنجان تبعید شد . شهید قاضی در تبر یز تنها نماینده تام الاختیار حضرت امام خمینی بوده و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است . بنابراین محور مبارزه در آذربایجان شرقی و مرکز مبارزات، مسجد شعبان بو د که شهید قاضی طباطبائی امامت آنجا را عهده دار بودند.

آیت الله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد . 

در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاء کننده اعلامیه،روزشنبه، ۲۹ بهمن ۱۳۵۶(١٠ ربیع الاول ١٣٩٨) در چهلم شهدای قم بود. 

قاضی طباطبایی اولین امام جمعه شهیدمی باشدکه شامگاه پنج شنبه، ۱۰ آبان ۱۳۵۸(١٠ ذوالحجه ١٣٩٩)  بعدازاقامه نمازمغرب وعشاء  درمسجد««مسجد شعبان»»در راه مراجعت به منزل توسط فرقان مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نایل می‌شود.

هفتمین امام جمعه شهید

۷حجت الاسلام محمد خرسندامام جمعه کازرون ) ۸ خرداد ۱۳۹۸

حجت‌الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون ، پس از بازگشت  از مراسم احیاء(مصلی) ساعت ۳ و نیم بامداد ۲۳ رمضان۱۴۴۰ ( ۸ خرداد ۱۳۹۸)مورد سو قصد قرار گرفت.

قاتل امام جمعه کازرون از چند روز قبل با لباس عربی و سوار اسب در خیابان دیده شده است. در کلیپی که منتسب به اسب سواری این قاتل است وی با لباس عربی سفید و شال سبز و نقاب در خیابان های کازرون ظاهر شده است ونیز روبروی حوزه علمیه کازرون دیده شده است.

حمیددرخشنده-قاتل(حجت الاسلام محمد خرسند )سواربراسب درخیابانهای شهرکازرون

درخشنده را درظهرروزحادثه  در «مخفیگاهش در کازرون» دستگیر کردند.

قاتل (حمیددرخشنده)ازآشنایان وازنمازگزاران بودکه با لباس تعزیه در مقابل خانه خرسند، منتظر بازگشت او مانده و بعد از اصرار به گرفتن عکس، با چاقو به سینه حجت‌الاسلام خرسند ضربه زده است.

به بیمارستان منتقل شد، اما بدلیل عمق جراحت در ناحیه شکم، در بیمارستان کازرون جان باخت.

حجت الاسلام محمد خرسند،متولد ۱۳۴۶ در شهرستان کازرون می باشد

«حجت الاسلام محمد خرسند »در دوم شهریورماه ۱۳۸۶ به سمت امام جمعه شهر کازرون منصوب شده بود.

قاتل تا لحظه پای دارازکرده اش پشیمان نبود(تقاضای عفوهم نکردودرنوشته سرسنگ قبرش اوراقهرمان بی نظیرمعرفی کرده بودند که به دستورقضایی تخریب شد)

فرمان امام خمینی به فرمانده سپاه برای بررسی ترورائمه جمعه

‏‏موضوع: مأموریت رسیدگی به عوامل ترور شخصیتهای مذهبی و سیاسی

احتمال نفوذی هادرمحافظان امام جمعه یزد

‏‏مخاطب: رضایی، محسن (فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)‏

‏بسمه تعالی
‏‏انجام گرفتن ترورهای مشابهی نسبت به روحانیین معظم و مؤثر همچون «شهید‏‎ ‎‏مدنی» ‎‏ و «شهید دستغیب» و «شهید هاشمی نژاد » و حمله به آقای« احسان بخش ‎‏» و‏‎ ‎‏اخیراً شهادت شهید معظم مرحوم «صدوقی » ایجاد نگرانی و تردید و سؤال کرده است،

‏‎ ‎‏و نسبت به پاسداران محافظ آنان بویژه محافظان شهید صدوقی سوءظن ایجاد شده است‏‎ ‎‏و بسیار سؤال انگیز گردیده است، و مثل این سرمایه های بزرگ جمهوری اسلامی نباید با‏‎ ‎‏این وضع اسفبار از دست ملت بروند. و چون مسئول این امور سپاه است، شما مأمور‏‎ ‎‏هستید با دقت و بررسی اطراف قضیه، و بررسی از سوابق پاسداران محافظ گزارشی‏‎ ‎‏بفرستید، و لازم است برای این امر مهم از پاسداران آزموده و با سابقه و متعهد استفاده‏‎ ‎‏شود که مثل این خسارات واقع نشود.
 روح الله الموسوی الخمینی‏/ ۱۵ تیر ۱۳۶۱
 در ذیل نامه چنین مرقوم شده است: رونوشت: ۱ـ حضرت آقای رئیس جمهوری محترم(آیت الله خامنه ای). ۲ـ حضرت آقای رئیس مجلس شورای اسلامی(آیت الله هاشمی رفسنجانی). ۳ـ حضرت آقای نخست وزیر محترم(مهندس میرحسین موسوی).


چگونگی شهادت حجت الاسلام سیدعبدالکریم هاشمی نژاد(نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی)،معروف به سید حبیب/روایت محافظ

پاسدار«غلامرضا عظیمی برخورداری» محافظ شخصی شهید عبدالکریم هاشمی نژاد در بیان خاطره ای از روز شهادت ایشان(۷ مهر ۱۳۶۰) گفت: «قرار بود من و یکی دیگر از محافظان به نام «ترکانلو» با حاج آقا(هاشمی نژاد) برویم. ترکانلو جلو بود، حاج آقا وسط و من پشت سر ایشان به سمت طبقه پایین حرکت کردیم. ایام انتخابات ریاست جمهوری بود و در طبقه اول نمایشگاهی برپا بود. حاج آقا نگاهی به پوسترها و موارد دیگر نمایشگاه کردند، کمی قدم برداشتند و دوباره برگشتند. ضارب ایشان هم که نوجوانی ۱۶ساله(هادی علویان) بود، آخر سالن ایستاده بود و با دیدن حاج آقا سلام کرد و جواب شنید. او مدتی بود که به حزب رفت‌وآمد داشت. ترکانلو جلو در ورودی بود و من با حاج آقا از پله رفتیم پایین که یکی از افراد درون ساختمان با سرعت از کنار من گذشت. دیدم «هادی علویان» همان نوجوان ۱۶ ساله، است. سریع حاج آقا(هاشمی نژاد) را از پشت بغل کرد و به طرف من چرخید. غافلگیر شده بودم و نمی‌توانستم کاری انجام دهم.»

 هاشمی نژاد درکنار شهید آیت الله بهشتی وآیت الله طبسی درحرم رضوی

محافظ حجت الاسلام هاشمی نژاد ادامه داد: «روبه روی من حاج آقا قرار داشت و پشت سرش هم علویان(تروریست). نمی‌توانستم تیراندازی کنم. چند ثانیه بیشتر نگذشته بود که نارنجک منفجر شد و هم زمان با صدای انفجار نارنجک، صدای انفجار دیگری هم از بیرون ساختمان به گوش رسید. خون زیادی روی در و دیوار پاشیده شده و همه جا پر شده بود از دود و آتش. من هم به شدت زخمی شده بودم. به حاج آقا نگاه کردم که روی زمین افتاده بود و شکم ایشان به طرز دل خراشی شکافته شده بود. هادی علویان(نوجوان منافق) دستش قطع شده بود. حاج آقا را روی زمین گذاشت و قصد فرار داشت که از پشت او را گرفتم. بسیار ضعیف شده بودم و نمی ‎توانستم او را به خوبی مهار کنم. کمی مقاومت کردم، اما علویان(منافق) از دستم فرار کرد و من هم روی زمین افتادم و چیزی نفهمیدم. حاج آقا همان لحظه به شهادت رسیده بودند..»

محافظ شهید هاشمی نژاد تصریح کرد: «علویان قصد فرار داشت و چندنفر از اعضای تیم منافقین که چند زن و مرد بودند، با یک موتورسیکلت و یک خودرو پیکان بیرون از ساختمان حزب منتظر علویان(تروریست) بودند تا او را نجات دهند. وقتی انفجار داخل ساختمان حزب روی داده بود، اعضای تیم منافقین برای اینکه توجه عمومی را از انفجار معطوف به مسئله دیگری کنند، انفجار دیگری صورت دادند. طبق گفته دوستان حزب، هادی علویان در پیاده رو توسط افراد منافقین، قبل از فرار، کشته شد و بقیه هم فرار کردند. از مرکز دستور رسیده بود که ضارب را زنده دستگیر کنیم. بچه‌ها سریع آمبولانس خبر کرده بودند و جسم نیمه جان علویان را در آمبولانس قرار دادند، اما در نیمه راه بیمارستان به هلاکت رسیده بود.»

البته اولین شهیدمحراب امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد

 در سال چهلم هجری شب نوزدهم ماه رمضان هنگام اقامه نماز صبح در مسجد کوفه ترورشد(ضربت خورد) و3روزبعددر شب بیست و یکم ماه رمضان به مقام شهادت رسید

 مدت عمر شریفشان شصت و سه سال بود و در شهر نجف اشرف مدفون است.

عامل ترور،حضرت علی نیز یکی از خوارج ( ملجم مرادی)بود وعامل شهادت این عزیزان(شهدای محراب)ازنسل همان خوارج هستندکه حالا بنام منافقین هستند،اگرزندگی ودیدگاه خوارج مطالعه شود،دقیقاً خط فکری  آنهاشبیه منافقین زمان ماهستند

محل ضربت خوردن حضرت علی(ع)

خبرگزاری میزان بنقل ازفارس اینگونه می نویسد:

قبل از بررسی این موضوع، اشاره‌ای به چگونگی ماجرا مناسب است:

امیرمؤمنان(ع) در سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت، طبق معمول برای اقامه نماز جماعت صبح از خانه به مسجد کوفه روانه شد. آن شب باز کردن درِ خانه که از چوب خرما بود برای آن حضرت دشوار شد، آن بزرگوار در را از جای بیرون آورد و کنار گذاشت و این شعر را خواند:

اُشْدُدُ حَیازیَمکَ لِلْمَوْتِ/فَاِنَّ الْمَوْتَ لاقیکا

وَ لا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ/اِذا حَلَّ بوادیکا(۱)

کمربند و سینه خود را برای مرگ ببند، زیرا مرگ تو را دیدار خواهد کرد و از مرگ اندوهناک مباش و بیتابی مکن در وقتی که در خانه تو فرود می‏‌آید.

آن گاه به سوی مسجد حرکت کرد. اول دو رکعت نماز خواند و سپس بالای بام رفت تا اذان بگوید. با صدای بلند اذان گفت که صدایش به گوش تمام ساکنان کوفه می‌رسید، سپس از بام پایین آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد، وقتی که خواست سر از سجده اولِ رکعتِ اول بردارد، در آن تاریکی، ابن ملجم آن چنان شمشیر بر فرق مقدس آن حضرت زد، که فرق سر آن بزرگوار تا نزدیکی پیشانی شکافته شد.

امام علی(ع) در این هنگام گفت: «بِسْمِ الله وَ بِالله وَ عَلی مِلَّة رَسُول الله فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبة»، به نام خدا و برای خدا و بر دین رسول خدا، به خدای کعبه سوگند رستگار شدم. سپس مقداری از خاک محراب را برداشت و روی زخم سرش پاشید و این آیه را خواند:«مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری»(۲): ما شما را از خاک آفریدیم و در آن باز می‌گردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم.

در این لحظه جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «تَهَدَّمَتْ وَ الله اَرْکانُ الْهُدی، وَانْطَمَسَتْ اَعْلامُ التُّقی وَانْفَصَمَتْ الْعُرْوَة الْوُثْقی، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفی، قُتِلَ عَلِیُّ الْمُرْتَضی، قَتَلَهُ اَشْقَی الاْشْقیأِ» سوگند به خدا! استوانه‏‌های هدایت، ویران شد و نشانه‏‌های بزرگ تقوی تاریک شد و دستگیره محکم ایمان شکسته شد، پسر عموی مصطفی(ص) کشته شد، علی مرتضی کشته شد، او را شقی‏ترین اشقیا کشت.(۳)

در رابطه با مکان دقیق ضربت خوردن امام علی(ع) هر چند برخی از منابع بدون اشاره به مکان این جنایت، فقط به ضربت ابن ملجم بر فرق امام علی(ع) اشاره کرده و برخی هم به طور مطلق مسجد را محل وقوع این جنایت معرفی کرده‌اند، ولی برخی منابع هم محراب مسجد را محل ضربت خوردن امام علی(ع) معرفی کرده‌اند که به برخی از این منابع اشاره می‌کنیم:

 مدت عمر شریفشان ۶۳ سال بود و در شهر« نجف» مدفون است.

تزئین خیابان‌های نجف اشرف در آستانه ولادت امیرالمومنین(ع)

عامل ترور،حضرت علی نیز یکی از خوارج ( ملجم مرادی)بود وعامل شهادت این عزیزان(شهدای محراب)ازنسل همان خوارج هستندکه حالا بنام منافقین هستند،اگرزندگی ودیدگاه خوارج مطالعه شود،دقیقاً خط فکری  آنهاشبیه منافقین زمان ماهستند.

 اولین شهیدمحراب امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد

 در سال چهلم هجری شب نوزدهم ماه رمضان 

هنگام اقامه نماز صبح در «مسجد کوفه» ترورشد(ضربت خورد) و۲روزبعددر شب بیست و یکم ماه رمضان به مقام شهادت رسید.

مسجدکوفه-محل ضربت خوردن حضرتعلی-محراب مسجد

۱. مرحوم علامه مجلسی؛ با نقل حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) می‌‏نویسد: هنگامی که ابن ملجم - لعنْ الله علیه - بر سر مبارک علی(ع) ضربت شمشیر را می‌خواست وارد سازد با خود همدستی داشت که ضربت او به دیوار برخورد کرد، اما ابن‏ ملجم در حالی که علی(ع) در سجده بود، ضربتی بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت.(۴)

۲. در ضمن زیارت جامعه ائمه معصومین(ع) از قول امامین صادقین(ع) آمده است: «وَأَنْتُمْ بَیْنَ صَرِیعٍ فِی المِحْرابِ قَدْ فَلَقَ السَّیْفُ هامَتَهُ»(۵) و بعضی از شما اهل بیت(ع) در محراب عبادت به زمین افتاده در حالی که شمشیر زهرآلود فرق مبارکش را شکافته است.

این دلیل دیگری است که امیرمؤمنان علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسیده است.

۳. مقدسی در کتاب البدء و التاریخ ضمن بیان چگونگی ضربت خوردن امام علی(ع) از زبان امام حسن(ع) می‌نویسد: هنگامی که حضرت علی(ع) در محراب عبادت قرار گرفت چند نفر به او حمله‌‏ور شدند و ابن ملجم ضربتی بر آن حضرت فرود آورد.(۶)

۴. مفسر معروف ابوالفتوح رازی در تفسیر خود نقل می‌کند: علی(ع) در نخستین رکعت از نمازی که ابن ملجم او را ضربت زد، یازده آیه از سوره انبیاء را تلاوت کرد.(۷)

۵. دانشمند معروف اهل تسنّن سبط بن جوزی می‌نویسد: هنگامی که علی(ع) در محراب قرار گرفت، چند نفر به او حمله کردند و ابن ملجم ضربتی بر آن حضرت فرود آورد.(۸)

*پی‌نوشت­‌ها:

۱.مروج الذهب، المسعودی (م ۳۴۶)، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، ۱۴۰۹ق. ج۲، ص۴۱۷.

۲. فروغ ولایت،آیت‌الله جعفر سبحانی،انتشارات صیحه،ص۶۹۷؛ به نقل از کشف الغمة،ج۱،ص۵۸۴.

۳. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ،ج‏۴۲،ص:۲۸۲.

۴. بحارالانوار، ج ۴۲، ص۲۸۱.

۵. المزار الکبیر، محمد بن مشهدى‏(م۶۱۰ ق‏)/ بحارالانوار، ج‏۹۹،ص:۱۶۶.

۶. البدءوالتاریخ، مطهر بن طاهر المقدسى (م ۵۰۷)، بور سعید،  ج‏۵، ص۲۳۲.

۷. فروغ ولایت، ص۶۹۷، به نقل از تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۴، ص۴۲۵.

۸. همان به نقل از تذکرة الخواص، ص۱۷۷.

مدیریت سایت-پیراسته فر:روایات دیگرازمنابع دیگر:

* امام سجاد (ع) فرمودند: وقتی ابن ملجم می خواست به امام على (ع) ضربه بزند، شخص دیگری با او همدست بود که ضربه اش به دیوار برخورد کرد، امّا ضربه ابن ملجم به آن حضرت اصابت کرد. و در حالی که امام در سجده بود، بر سر آن حضرت (جایى که قبلاً نیز در جنگها زخم برداشته بود.) فرود آمد. در آن هنگام حسن و حسین آمدند و ابن ملجم را گرفتند و در بند کردند./الطوسی، امالی

*در کنزالعمال(ج۱۵) در باب فضائل علی (ع) آمده است: هنگامی که حضرت علی (ع) سر از رکوع برداشت، ابن ملجم (با شمشیر ) ضربه خود را وارد کرد. حضرت به کنار رفت و فرمود: نمازتان را تمام کنید و کسی را مقدم (امام جماعت) نکرد.

*ابن عساکر درتاریخ دمشق در شرح حال امام علی(ع)آورده است: عبدالرحمان بن ملجم در حالی که آشفته بود در نماز صبح علی (ع) را به وسیله شمشیری که سمّی بود ضربت زد.

*احمدحنبل درفضائل امیرالمؤمنین می نویسد: عبدالرحمان بن ملجم، در نماز صبح علی (ع) را به وسیله شمشیری که سمّی بود، از روی آشفتگی ضربت زد و علی (ع) همان روز از دنیا رفت و در کوفه دفن شد.

***

درحقیقت  چهارمین امام جمعه ای که "ترورشد"امام جمعه رشت(آیت الله احسانبخش)بود 

اما۱۹سال بین ترورتاشهادتش فاصله افتاد

بعداز۳۳سالامام جمعه ای که 19سال شهادتش تأخیرافتاد

سومین امام جمعه بودکه ترورشد ولی ششمین بودکه "شهیدشد"امام جمعه رشت(آیت الله احسانبخش"بود

 ناگفته های ترورآیت الله احسانبخش "26فروردین۶۱"درمسجدکاسه فروشان(رشت) اززبان شاهد ماجرا

بعداز۳۳سال

روزپنجشنبه ۲۶فروردین سال۱۳۶۱بودکه  درمسجدکاسه فروشان رشت اتفاق بسیاردردناکی رخ داد،

نمازظهروعصربه امامت حاج آقااحسانبخش اقامه شد،مردم زیادی آمده بودند، نمازتمام شده بود وجمعیت درحال رفتن به بیرون بودند،خیلی هارفته بودند، وعده ای ازارادتمندان آقای احسانبخش دراطرافش بودند،

حاج آقا قصدحرکت کرده بود که یکی ازمؤمنین(اسماعیل حدائقی)قرآنی راآورد به ایشان داد که برایش استخاره کند،حاج آقا،قرآن راگرفت واستخاره کرد وقرآن را بدست حدائقی داد ودرحالی که عده ای ازمؤمنین ایشان رااحاطه کرده بودندبه حرکتش  بطرف کفشداری ادامه داد، راننده ومحافظین مسلح درجلوی کفشداری منتظرش بودند،چندقدم که برداشت،شخصی که اورکت پوشیده بوددرحال حرکت به آقای احسانبخش نزدیک شد ،سئوالی ازچگونگی "نیت"کرد،حاج آقا هم دستهارا تابناگوش برد که عملاً توضیح بدهد،درهمین حال  ،درآن شلوغی شخصی  باسرعت به حاج آقانزدیک شد وحاج آقارا درآغوش گرفت،حاج آقا ازنظرجسمانی آدم قوی بود،تلاش کرد که اوراازخودجداکند،مردم حاضرهم نیزبه کمکش آمدند که دستان فشرده آن منافق راازبدن حاج آقااحسانبخش جداکنند،باتلاش فراوان آن منافق جداودرچندمتری پرت شد ولی نارنجکش را پرتاب کرد،شایدازدستش  دراین درگیری برزمین افتاد، صدای انفجارنارنجک وترکشهایش وحشتی بپاکرد،همه به بیرون دویدند،عده ای ازدرب مدرسه "حوزه علمیه"مهدویه- وعده ای ازکفشداری وحتی چندنفرازدرب حمام  فرارکردند

حاج آقااحسانبخش وآن منافق به فاصله کمی برزمین افتادند،حاج آقا روبه بالا وآن منافق دمرو،

تنهاکسی که درمسجدمانده بود،مرد۴۲ساله ای بنام "غلامعلی پریمن "بود که آن هم دلیل ماندنش ( نپوشیدن"شلوار"بود،چون عادت داشته هنگام نمازشلوارش رادرمی آورده وبا پیژامه نمازمی خوانده)

آقای پریمن  محل افتادن نارنجک را(درمسجدکاسه فروشان)نشان می دهد که اینجامحل حادثه بوده 

همین ستون زیربالکن زنانه حاج آقاپریمن می گوید،هیچکس درمسجدنبود،نارنجک که منفجرشد،چند(۱۰)نفرحاضردراطراف آقای احسانبخش مجروح شدند وبقیه هم وحشت زده فرارکردند،وی می گوید من آمدم که آقای احسانبخش را بلندکنم،سنگین بود،نتوانستم درهمین موقع محافظش "شهرام همتی"زودترازهمه رسید وجنازه آن منافق را به رگباربست! درصورتی که او به هلاکت رسیده بود وبعدبرنیروهای سپاهی افزوده شد وحاج آقااحسانبخش را به بیمارستان پورسینابردند تااقدامات اولیه انجام دهند وبعدهم باهواپیما به تهران ،بیمارستان  حاج سیدمصطفی خمینی بردند،

نماینده سابق بیمه شوری(علی پریمن)می گوید :حاج آقااحسانبخش هنگام ورودازدرب مدرسه مهدویه  به داخل مسجدمی آمد ولی هنگام خروج ازکفشداری می رفت

وی می گویدبعلت مسائل امنیتی هرکس که به این مسجددرآن زمان می آمدتفتیش می کردند  ولی درهنگام خروج بعلت ازدحام بعضاً بی احتیاطی می شد،یعنی کسی میتوانست ازکفشداری (لابلای جمعیت)به داخل بیایدودرآن روزبه احتمال زیاداین منافق یک همدست داشته،که آن همدست آمدسئوالی درباره "نیت کرد تاکمی حاج آقارا معطل کند ودرهمین لحظه این منافق کثیف باسرعت خودرا به حاج آقارساند واورا دربغل گرفت تا باعملیات انتحاری ازبین ببرد

در بازدید از بدن منافق معدوم- معلوم شد که کمرش پر از تله های انفجاری، ۱۲ لول دینامیت و چهار عدد نارنجک بوده 

آیت الله احسانبخش دراین ترور،لگن و۲پایش تازانوله ولورده شدوتامدتهادربیمارستان بستری شد وبعدازآن نیزدردورنج ناشی ازاین تروررامتحمل شد/جانباز۷۰%شد

«حجت الاسلام محمدرضاشفیعی»(رئیس دفترش) می گوید:ما حاج اقااحسانبخش را سریعاً به بیمارستان پورسینای رشت بردیم ،خیلی حال واوضاع حاج آقاوخیم بود تاحدی که یکی ازپزشکان معالج خبرازایست قلبی حاج آقاراداد وماهم میخواستیم به بیت امام گزارش ناگوار"تمام کردن"رابدهیم که باخوف ورجا برای آخرین بار"شوک"داده شد که الحمدلله قلب بکارافتاد

حجت الاسلام محمدرضا شفیعی می گوید:من با حاج سیداحمدآقا خمینی تماس گرفتم وموضوع ترورراگفتم ،احمدآقاگفت من چندباربه احسانبخش گفته بودم  که  آن مسجدناامن است ،به مسجدکاسه فروشان نرو وبعدگفت یک هواپیمای آموزشی درآسمان رشت  درپروازاست،من حالا میگم که  درفرودگاه فرودبیاید،نیروهای آموزشی را پیاده کند،آماده اعزام به تهران باشد وبعدگفت دراینجاهم من باچندبیمارستان هماهنگی میکنم اوراسریعاً برسانید

رئیس دفترنماینده ولی فقیه دراستان گیلان(زمان آیت الله احسانبخش) می گوید،چون حمل آقای احسانبخش با آن همه جراحت مشکل بود مایک فروندهلی کوپترخواستیم ،هلی کوپتر رسید ولی ما دیدیم وضعیت حاج آقااحسانبخش طوری است که امکان جابجایی باهلی کوپترمقدورنیست،مضافاً ازدحام جمعیت درداخل وبیرون بیمارستان آنقدرزیاداست که غیرقابل کنترل است،لذاما یک آمبولانس خواستیم وهلی کوپتررا طوری راهی کردیم که مردم خیال کنند حامل حاج آقااحسانبخش است،سیل جمعیت بعدازبلندشدن بالگردحرکت کردندبطرف فرودگاه وماتوانستیم حاج آقاراباآمبولانس به فرودگاه برسانیم

امام جمعه موقت رشت ونماینده سابق مردم فومن درمجلس شورای اسلامی مدت بستری شدن دربیمارستان پورسینارا۳تاچهارساعت می داند ومدت بستری شدن دربیمارستان تهران را۵ماه اعلام می کند ولی درکتاب «خاطرات صادق»۸ماه نوشته شده ومن(نگارنده)این موضوع راتلفنی باآقای شفیعی درمیان گذاشتم آقای شفیعی مصربودبرتاریخ های گفته شده اش،وبرای اثباتش مدت بستری شده ۵ماهه اش می گوید من مدیرکاروان حج بودم ودرشنبه، ۲۷ شهریور ۱۳۶۱(٢٩ ذوالقعده ١٤٠٢)قصدرفتن به حج راداشتم وبلیط پرواز«جده»راداشتم که حاج آقاباهواپیما به رشت اعزام شد ومن هم ازتهران به جده پرواز کردم.

من علت این اختلاف «زمان» وبعضی ازاختلافات گزارشات راپرسیدم ؟شفیعی گفت  به حاج آقااحسانبخش گزارشهای خلاف داده اند

آقای شفیعی می گوید:حاج آقارابرای مراقبتهای ویژه به بیمارستان شهیدرجایی بردیم  وبعداورا برای درمان به بیمارستان حاج سیدمصطفی خمینی منتقل کردیم.

 آیت الله احسانبخش درصفحه۶۱۷کتابش(خاطرات صادق)می نویسد:

درطول مدت ۸ماهه بستری شدن دربیمارستان سیدمصطفی خمینی مراجع تفلید،آیات عظام ،شخصیتهای کشوری ولشکری به عیادت حاج آقااحسانبخش آمدند ویاباصدوراطلاعیه ضمن محکوم کردن این عمل جنایتکارانه برای سلامتی حاج آقا دعا  کرده بودند

ازجمله ازعیادت کنندگانرئیس جمهوروقت(آیت الله خامنه ای)بود که آن زمان درمقام ریاست جمهوری بود

زندگینامه امام جمعه شهیدرشت-آیت الله احسانبخش

من صادق احسانبخش -فرزندحاج غلامرضا-درتیرماه"سال۱۳۰۹درروستای لیف شاگرد(بازارجمعه)شهرستان صومعه سرا-استان گیلان بدنیاآمدم

حکم امامت جمعه آیت الله احسانبخش

اگرچه اولین امام جمعه رشت مرحوم شیخ حسن لاهوتی بود ولی باشروع اولین دوره مجلس درخرداد ۱۳۵۹مدتی آیت الله امینیان نمازجمعه رشت رااقامه کرد وبعدمسائلی پیش آمده که نمازجمعه تعطیل شد وامادر۹ بهمن ۱۳۵۹،آیت الله حاج صادق احسانبخش  باحکم امام خمینی به امامت جمعه رشت منصوب شد

چهارده ماه بعدهم ترورشد

پای آسیب دیده درترو۲۶فروردین سال۱۳۶۱مسجدکاسه فروشان رشت.

از آیت‌الله احسان‌بخش‌ حدود پنجاه اثر علمی‌ در زمینه‌های‌ فقه‌، حدیث‌، تفسیر، اخلاق و تاریخ‌ برجای‌ مانده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ ۱ـ آثار الصادقین‌ در ۲۳ مجلد.

آیت الله احسانبخش سرانچام پس ازنوزده سال وپنجاه روز ازحادثه در ۱۴ خرداد ۱۳۸۰ دردوازدهمین سالگردمرادش(امام خمینی)رحلت کرد.با۷۰%جانبازی

آرامگاه آیت الله احسانبخش درمحوطه مصلی رشت قراردارد،مصلی ای که خودش بنیانگذارش بود

آرامگاه آیت الله احسانبخش-در۲طرفش۸شهیدگمنام مدفون هستند.