پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

اولین روزهای ورود"امام خمینی" به عراق-دوران تبعید

​اولین ایام تبعید امام خمینی درعراق کجاهارفتند؟امام خمینی درکاظمین وسامرا،کربلا ونجف (بترتیب ورود)

بعد از سخنرانی ۴ آبان ۱۳۴۳امام خمینی در واکنش به تصویب کاپیتولاسیون:
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‏هایشان، با کارمندهای فنی ‏شان، با کارمندان اداری‏شان، با خدمه‏ شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...
برسید،عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
آقا، من اعلام خطر می‏کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‏کنم... واللّه‏، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه‏، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید،ای علمای نجف، به داد اسلام برسید،ای علمای قم، به داد اسلام برسید....
بعد از این سخنرانی  امام خمینی ، اعتراضات‌ گسترده‌ای‌ در میان مردم شکل گرفت. این وقایع منصور(نخست وزیر) را سخت‌ به‌ وحشت‌ انداخت‌. بعدازهماهنگی باشاه،شب‌ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به‌ «سرهنگ‌ علی اکبر مولوی» رئیس‌ ساواک تهران‌ مأموریت‌ دادندکه امام خمینی رادستگیروبه‌ ترکیه ‌تبعید نمایند. 
ساعت‌ ۱۴عصر چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳(٢٩ جمادی الثانیه ١٣٨٤)  رادیو ایران‌ اعلام‌ کرد: «طبق‌ اطلاع‌ موثق‌ و شواهد و دلایل‌ کافی‌ چون‌ رویه‌ آقای‌ خمینی‌ و تحریکات‌ مشارالیه‌ بر علیه‌ منافع‌ ملت‌ و امنیت‌ و استقلال‌ و تمامیت‌ ارضی‌ کشور تشخیص‌ داده‌ شد؛ لذا در تاریخ‌ ۱۳ آبان‌ ۱۳۴۳ از ایران‌ تبعید گردید».

هواپیمای ‌نظامی‌ حامل‌ رهبر نهضت‌ مردم‌ مسلمان‌ ایران‌ ساعت‌ ۸ صبح‌ ۱۳ آبان‌ ۱۳۴۳از فرودگاه‌ تهران‌ به‌ مقصد ترکیه‌ پرواز کرد. اولین‌ کلام‌ امام‌‌خمینی خطاب‌ به‌ افسر مأمور، سرهنگ‌ افضلی این‌ بود: «من‌ برای دفاع‌ از وطنم‌ تبعید شدم‌».

بعداز۱۱ ماه تبعید درترکیه ،در۱۳مهر۱۳۴۴ امام خمینی به عراق«نجف»تبعیدشدند.

امام خمینی در روز سه‌شنبه سیزدهم مهر ۱۳۴۴( ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۸۵) به اتفاق فرزندش مصطفی خمینی وارد بغداد شد و خبر آن را آیت‌الله شریعتمداری طی تلگرافی در ۱۴ مهر به روحانیون شهرهای مختلف از جمله شیراز به عنوان شیخ بهاءالدین محلاتی و سید عبدالحسین دستغیب مخابره نمود.

در هنگام ورود آیت‌الله خمینی به کاظمین، ایشان از سوی «دکتر موسی آیت‌الله‌زاده اصفهانی» فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی و فرزندان آقای خویی مورد استقبال قرار گرفت.

پس از ورود امام خمینی به عراق، «شیخ نصرالله خلخالی»نخستین فردی بود که توسط «حاج آقا مصطفی خمینی» از ورود امام به عراق مطلع شده و علاوه بر این که خود به استقبال معظم له شتافت، زمینه استقبال گسترده علما و روحانیون نجف از امام خمینی را فراهم کرد.

بترتیب ازراست:«آیت الله دکترمحمد صادقی تهرانی»،شیخ مجتبی لنکرانی و «شیخ نصرالله خلخالی»  وامام خمینی-نجف،امام خمینی پس از ورود به نجف اشرف در «منزل شیخ نصرالله» ساکن شد.

در عصر روز پنجشنبه ۱۵ مهر۱۳۴۴ آیت‌الله خمینی به طرف سامرا حرکت کردند و در مدرسه شیرازی سامرا از او جهت صرف چای دعوت به‌عمل آمد که در آن عده‌ای از طلاب و مردم سامرا نیز شرکت داشتند.

 در عصر جمعه ۱۶ مهر۱۳۴۴ آیت‌الله خمینی راهی کربلا شد

و در ۳۵ کیلومتری شهر کربلا در قصبه‌ای به نام« مسیب» مورد استقبال «آیت الله سید محمد شیرازی» و اهل علم مدرسه هندیه و قریب پانصد نفر از طلاب علوم دینی نجف و کربلا قرار گرفت.

امام خمینی پس از ورود به کربلا در حرم حضرت سیدالشهداء و در محل خاص «آیت الله عبدالهادی شیرازی»(متولد۱۳۰۵-متوفی۱۳۸۲ق) نماز گذارد.

پس از اقامت یک هفته‌ای در کربلا 

امام خمینی در بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر۱۳۴۴ (۱۹ جمادی الثانی) با بدرقه قریب چهل ماشین که آقایان علما( سید محمد شیرازی و سید مرتضی قزوینی و سید حسین ناصرالدین) نیز جزء مشایعت‌کنندگان بودند راهی «نجف» شد .

درنجف از سوی چند اتومبیل حامل طلاب که به وسیله «سید عبدالله شیرازی» و «شیخ علی کاشف‌الغطاء »تدارک دیده شده بود مورد استقبال قرار گرفت.

دستور امام برای قطع شهریه 90 طلبه ساواکی/ نظر «تنها وصی زنده امام» درباره آیت‌الله خامنه‌ای + تصاویر و فیلم

«آیت‌الله سید جعفر کریمی» (متولد ۱۳۰۹  بابل -متوفی۹ فروردین ۱۳۹۹) در باره جزئیات این واقعه می‌گوید: «من روزها طرف عصر، یک بحث کفایه در مدرسه مرحوم آقای بروجردی داشتم، که یک روز رفتم مدرسه، هنوز بحث شروع نشده بود که،

دیدم «آقاشیخ نصرالله خلخالی» در آن وقت روز و در هوای گرم، سراسیمه به مدرسه آمد، گفتم: آقا شیخ(نصرالله) خیر است! چه شده است؟

گفت: هیچی، خوب شد شما را دیدم، یک تلفنی به من زدند که «آقای خمینی آمده کاظمین»، ولی نمی‌دانم مرا سر کار گذاشتند یا واقعیت دارد؟.

به او گفتم که از اداره مخابرات نجف سوال کن! تلفن آن وقت نجف از این تلفن‌های «هندلی» بود، گفتم بپرس این تلفنی را که ساعت فلان شده است، از کجا بود. گفت: خوب گفتی!

گفتند: این تلفن از کاظمین، از «مسافرخانه عبدالامیر جمالی »بود.

گفتم: بسیار خوب! حالا با آن مسافرخانه تماس بگیر. با مسافرخانه تماس گرفت؛

 «حاج آقا مصطفی خمینی» که هنوز در دفتر مسافرخانه نشسته بود، گوشی را برداشت

و«آقاشیخ نصرالله خلخالی» حال و احوال با ایشان کردند و گفتند: شما واقعاً به عراق آمدید؟

گفت: بله ما حدود« نیم ساعتی است که وارد کاظمین شدیم».

بعد از این خبر پرسیدیم: آقا(امام خمینی) کجاست؟

گفتند: آقا وضو گرفته و به حرم مشرف شده است.

«آقاشیخ نصرالله خلخالی» گفت ببین صاحب مسافرخانه هست یا نه؟

صاحب مسافرخانه رفیق و آشنای مرحوم حاج آقا شیخ نصرالله خلخالی بود.

گفت اتفاقاً او هم حضور داشت.

گفتند گوشی را به او بدهید.

وقتی گوشی را به صاحب مسافرخانه دادند به او گفت:

«می‌دانید چه شخصیتی به مسافر خانه شما آمده است؟! »

برای او(امام خمینی) مناسب نیست جایش در مسافرخانه باشد. یک منزلی تهیه کنید آنجا تشریف ببرند. مقدمات کار را فراهم کنید، تا فردا صبح که ما می‌آییم.

ما ( سیدجعفر کریمی)با آقا شیخ نصرالله در‌صدد این شدیم که حضور امام در کاظمین را به دیگران اطلاع دهیم.

استقبال ازامام خمینی(باگذاشتن سرویس ایاب وذهاب)توسط شیخ نصرالله

ماشین‌هایی را در نظر گرفتیم که طلبه‌ها اگر خواستند، برای دیدار امام به کاظمین بروند. شب تا ساعت ده یازده شب، مشغول تنظیم این گونه امور بودیم.

بعد از نماز صبح من و آقا شیخ نصرالله به طرف کاظمین حرکت کردیم.

امام خمینی در منزل« عبدالامیر» تشریف داشتند.(کاظمین)

سر سفره صبحانه نشسته بودند، که ما وارد شدیم

و سلام عرض کردیم و در کنارشان نشستیم. و آشنایی نزدیک من با امام از این جا شروع شد.

امام خمینی بعداز۲زوزاقامت درکاظمین به«سامرا»رفتند

امام ۲ روزی در کاظمین بودند و بعد یک سفر مختصری مشرّف سامرا شدند.

واز «سامرا» به کربلا رفتند،

دو روزی هم در کربلا بودند، و بعد عازم نجف شدند.

استقبال ازامام خمینی درمسیرکربلا-نجف

و در برگشت از کربلا به طرف نجف ما یک عده‌ای را دعوت کردیم برای استقبال امام،

مستقبلین تا «خان نُص»(شهرحیدریه) که نصف راه بین کربلا و نجف است، آمدند و امام از آن جا راهی نجف شد،

و شب را در منزلی که در نجف تهیه کرده بودند، خدمتشان رسیدیم،

​​​​​​​

و از آن به بعد هم ما در منزل امام، حضور داشتیم و تقریباً جزء خصیصین افرادی بودیم که با امام تماس داشتند.».

به هرحال باسعی‌ و تلاش‌ ایشان‌ استقبال‌ خوبی‌ از امام‌ در شهرهای‌ عراق به‌ عمل‌ آمد و در نجف‌منزلی‌ برای‌ امام‌ در نظر گرفت‌ و به‌ اصرار ایشان‌، امام‌،‌ درس‌ خود را شروع‌ وشهریه‌ پرداخت‌ کردند.

«شیخ نصرالله »وکیل امام خمینی ومسئول امورمالی

امام خمینی

پس از استقرار امام خمینی در نجف وی وکیل امام در امور مالی شد و از طرف‌ امام‌ پرداخت‌شهریه طلاب‌ را متقبل‌ شد و به‌ سبب‌ تمکن‌ مالی‌ که‌ داشت کاملاً از عهده آن بر می‌آمد. چنان که اموال شرعی رسیده از ایران با سرپرستی او به مصارف آموزشی و عمرانی و… می‌رسید. همچنین در این مقطع، به عنوان واسطه و رابط مراجع عظام تقلید در ایران با امام خمینی بود و مراجع تقلید در ایران نامه‌های خود را خطاب به امام خمینی به ایشان ارسال می‌کردند که این امر نشان از جایگاه ویژه او نزد امام دارد.

همه این عوامل باعث شد همواره تحت نظر رژیم بعث قرار گیرد و به خاطر تداوم این اقدامات، توسط رژیم بعث دستگیر و به لبنان تبعید شد. پس از بازگشت از تبعید به حمایت خود از امام خمینی ادامه داد و به این دلیل مدتی بازداشت شد. وی در عین حال تمام امور اقتصادی و پرداخت شهریه امام را در نجف، تقبل کرد. در آن زمان که امکان ارسال پول به امام از ایران وجود نداشت، او کمک شایانی به تامین هزینه‌های مورد نیاز حضرت امام می‌نمود. طرفداران علما تلاش‌های بسیاری کردند که« شیخ نصرالله» را جذب خودشان کنند، ولی در این راه توفیقی نیافتند.

بعدها از مناطق اطراف خلیج فارس و دیگر جاها، سهم امام برای حضرت امام می‌آمد و ایشان هم تمام آن را در اختیار آقای خلخالی قرار می‌داد و او هم آنها را برای شهریه طلاب و نیز استمرار مبارزه صرف می‌کرد.

ایشان« شیخ نصرالله» با استفاده از این سهم امام، به روحانیون مبارز و مشتاقان دیدار امام خمینی که به نجف اشرف می‌رفتند، مساعدت مالی می‌کرد.

او مروج مرجعیت امام خمینی نیز بود و در این راه بسیار کوشید که این امر باعث ناراحتی طرفداران برخی از مراجع شده بود.

علاوه بر آن، از معتمدین امام خمینی بود و در صدور اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه به روحانیون، امام به وی اعتماد داشت.

پس از اخراج جمعی از علما و روحانیون ایرانی مقیم عراق توسط رژیم بعث عراق، بیوت آنان را خریداری کرد تا مانع از توقیف آنها توسط رژیم بعث گردد.

« شیخ نصرالله» همزمان مدیریت مدارس آیت‌الله العظمی بروجردی در دو شهر نجف و کربلا را برعهده داشت و مدرسه بزرگ آیت‌الله بروجردی در نجف را به پاتوق اصلی طرفداران امام و محل سکونت آنان تبدیل کرد

و نماز جماعت امام در مغرب‌ها در این مدرسه برگزار شود و هم چنین در مناسبت‌های زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام که امام به کربلا مشرف می‌شد،

نماز جماعت امام در حسینیه آیت ه‌الله بروجردی در کربلا که تحت مدیریت ایشان بود، اقامه می‌شد.

شیخ نصرالله خلخالی از ابتدا به فعالیت‌های دینی همانند گسترش بناها، به‌خصوص مشاهد شیعی، اهتمام ویژه‌ای داشت و از طرف آیت‌الله العظمی بروجردی مامور مرمت بنای حرم مطهره حضرت رقیه دخت امام حسین و توسعه مقبره و حرم برآمد.

لذا خانه‌های اطراف را با کمک مردم خیر محل خریداری می‌کرد که در این میان عده‌ای راضی نشدند. وی طی سالهای طولانی پس از آن اهتمام می‌ورزید این مهم را به سامان برساند و بدین منظور تعداد زیادی از خانه‌های اطراف حرم حضرت رقیه را خریداری کرد و قصد داشت حرم مزبور را توسعه دهدکه اجل مهلت نداد.فوت شیخ نصرالله :۱۳ اسفند ۱۳۵۶

خاطرات و ناگفته هایی از زندگی مشترک امام راحل و همسرشان

این مردخیر(شیخ نصرالله خلخالی) در  ۱۳ اسفند ۱۳۵۶(٢٤ ربیع الاول ١٣٩٨) در منزل خود در شهر دمشق در سوریه درگذشت. پیکرش به نجف اشرف منتقل و در آن شهر به خاک سپرده شد. متعاقب آن مراسم و مجالس ختم به این مناسبت برگزار شد و نام و یاد امام در آن مجالس مطرح گردید.

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در کنار آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی هنگام سفر ایشان به ایران پس از شهریور1320

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید مقیم کربلا پدر آیت‌الله سید محمد شیرازی بود.

آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۰۷ در نجف متولد شد. او فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی و دایی محمدتقی مدرسی است. خانواده «شیرازی‌ها» از جمله خاندان‌های علمی شهر کربلا بودند.

م/شبهه در مرجعیت

مراسم ترحیم آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در بهمن 1339 در کربلا در تصویر آقایان: سید محمد شیرازی، سید حسن شیرازی، سید صادق شیرازی، سید کاظم قزوینی و سید محمد کاظم مدرسی دیده می شوند.

 امام خمینی پس از زیارت مرقد امام علی (ع) به منزلی که جهت اقامت وی در نظر گرفته شده بود

 و بعد از نماز مغرب آقایان خویی، شیخ علی کاشف الغطاء، سید عبدالله شیرازی، فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی، هادی و رضا امینی و سید موسی آیت‌الله زاده(حجت‌الاسلام سیدموسی موسوی) از وی دیدن کردند.

«حاج آقا مصطفی» گفت: «یک دفعه ما را سوار هواپیما کردند. نگفتند کجا می رویم. آمدیم در فرودگاه بغداد. گفتند: این جا بغداد است. خداحافظ شما.

شهر«بورسا»در۳۲۵کیلومتری آنکارا-پایتخت-قراردارد.

نه یک قران در جیب من بود نه یک قران در جیب امام.

«حاج آقا مصطفی»می گوید:تاکسی گرفتیم گفتیم ما را ببرید دم صحن حضرت امام موسی ابن جعفرعلیه السلام . ما را آورد آن جا. پول نداشتیم. ساعتم را دادم به راننده

گفتم: این پیشت باشد، الان برایت پول می آورم.

 امام رفت حرم. من در صحن گشتم آقایی را دیدم گفتم: یک دینار به من بده. بعد حرف می زنیم. فعلا یک دینار بده. گرفتم یک دینار را و به تاکسی دادم. ساعتم را گرفتم. کنار صحن کاظمین یک مسافرخانه ای بود.

خاطرات خواندنی از آقا سید مصطفی خمینی

امام به آن جا رفت. بعد تلفن کردیم نجف به« آشیخ نصرالله خلخالی» و بعد سیل جمعیت و طلبه ها آمدند.»

کربلا استقبال خیلی خوبی ازامام  شد. آسید محمد شیرازی و دیگران خیلی تلاش کردند. ایشان در صحن سید الشهدا نماز می خواند. به جای او امام به نماز ایستاد. آن دو سه شبی که امام کربلا بود تقریباً تمام صحن با ایشان نماز می خواند. 

ود آسید محمد شیرازی هم پشت سر ایشان بود. بنا شد این ها بیایند نجف. از نجف تا کربلا چهارده فرسخ است.

 آن جا در نیمه راه یک مکانی است که عرب ها به آن خان النص می گویند. یعنی نصفه راه. ما از طرف پدرمان با برادرم و دیگران، در سه چهار ماشین رفتیم «خان النص». بعد دیدیم امام آمد.

«آسید محمد شیرازی» جلو نشسته بود. امام و «حاج آقا مصطفی »هم پیش هم بودند.


 سیدمحمد، سیدصادق شیرازی(برادران)

یک توقفی کردند و سلام و احوالپرسی کردیم و رفت و ما هم دنبالشان رفتیم. امام یکسره رفت حرم مشرف شد.

«ساواک» رودست خورد. عرب ها ریخته بودند دوروبر امام و دست ایشان را بوس می کردند. امام شب دست هایش درد می کرد. با چه تشریفاتی امام رفت حرم.

تمام مردم استقبال عظیمی از ایشان کردند. خیلی دست پاچه شدند.

خیال کردند امام را می فرستند نجف و مستهلک می شود.

دیدند نه، آمد نجف و تمام عرب ها و مردم و عوام استقبال می کنند. طلبه ها هم همان طور.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:آیت الله سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:شب با پدرم (آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی)رفتیم دیدن امام، همان جا پدرم به امام گفت: «فردا درس شروع کن. همین فردا که می گویم درس را شروع بکنآیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی دلیل این تعجیل رااینگونه  می گوید:چون چو(شابعه) انداخته بودند که ایشان سواد ندارد. گفت درس شروع کند که(توانمندیهایش را) نمایش دهد کیست)

سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:امام البته پس فردا شروع کرد. چون دید و بازدید بود. درس که شروع کرد «من هم از همان اول تا آخر رفتم. »چهارده سال به درس ایشان رفتم. امام که درس شروع کرد خیلی درسش گرفت.

«درس امام »همین کتاب بیع و این ها بود که چاپ شده. همه اش حرف های تازه و حمله و اشکال به شیخ انصاری و میرزای نایینی و همین هایی بود که نجفی ها می پرستیدند.

درس امام خمینی  خیلی رونق گرفت. نقشه آن ها روی آب رفت. به خیال خودشان ایشان را می فرستند نجف و مستهلک می شود که عکس شد. یک مرتبه صد پله بالاتر آمد. درسش گرفت.

امام خمینی پس از زیارت مرقد امام علی (ع) به منزلی که جهت اقامت وی در نظر گرفته شده بود و بعد از نماز مغرب آقایان خویی، شیخ علی کاشف الغطاء، سید عبدالله شیرازی، فرزندان مرحوم عبدالهادی شیرازی، هادی و رضا امینی و سید موسی آیت‌الله زاده از وی دیدن کردند.

آیت الله سیدمحمدموسوی می گوید:امام هر شب به حرم می آمد. مراجع نجف مثلا هر ده روز می رفتند حرم. پدرم از آن دسته ای بود که هر روز عصر می رفت حرم. بعد از این که درس تمام می شد برای مغرب می رفت که نماز جماعت بخواند. امام همیشه سه ساعت بعد از غروب می رفت.

به قدری آمدنش منظم بود که می توانستید ساعتتان را با آمدن ایشان به حرم درست بکنید.

باور کنید می شد آدم ساعتش را درست بکند. حتی بعضی شب ها باران و طوفان بود اما امام سه ساعت بعد از مغرب در حرم بود. هر شب در تمام این مدت.

«ساواک»به قدری پشیمان شده بود که چرا این را فرستادند این جا. دیدند آقای خمینی صدبرابر بالاتر آمد. هم در عوام هم در طلبه ها و هم در دنیا. چون نجف بین المللی است و از همه جا به آن جا می روند.

آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی می گوید:اجازه اجتهادم پدرم راپیش امام خمینی هم بردم.

امام اینگونه نوشت:«آنچه حضرت آیت الله العظمی بجنوردی مرقوم فرموده اند راجع به فرزند گرامیشان مورد تایید اینجانب است

امام خمینی دهم اسفند ۱۳۵۷ به  شهر «قم» عزیمت و تا دوم بهمن ۱۳۵۸ در این شهر سکنی گزیدند.

امام خمینی  امام جماعت مسجداعظم نجف

دیدارآیت الله سیدمحمدشیرازی باامام خمینی درروزسوم اقامت درقم ۱۳اسفند۱۳۵۷

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در کنار آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی هنگام سفر ایشان به ایران پس از شهریور1320

آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید مقیم کربلا پدر آیت‌الله سید محمد شیرازی بود.

آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۰۷ در نجف متولد شد. او فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی و دایی محمدتقی مدرسی است. خانواده «شیرازی‌ها» از جمله خاندان‌های علمی شهر کربلا بودند.

م/شبهه در مرجعیت

مراسم ترحیم آیت‌الله حاج سید میرزا مهدی شیرازی در بهمن 1339 در کربلا در تصویر آقایان: سید محمد شیرازی، سید حسن شیرازی، سید صادق شیرازی، سید کاظم قزوینی و سید محمد کاظم مدرسی دیده می شوند.

 سیدمحمد، سیدصادق شیرازی(برادران)

آیت الله سید حسن طباطبایی قمی،متولد۲۶ آذر ۱۲۴۴ قم - متوفی۱۶ اسفند ۱۳۲۵نجف)،فرزند میرزا محمود قمی .

آیت الله العظمی قمی تحصیلات ابتدایی خود را در قم شروع کرد و تا سنین بلوغ در قم به تحصیل پرداخت. وی سپس در پی تکمیل تحصیلات راهی تهران شد و درس ‌های دوره سطح مانند معالم، قوانین، شرح لمعه و رسائل و مکاسب را نزد اساتید آن حوزه خواند.

آیت الله قمی در ۲۲ سالگی عازم مکه و مدینه شد. در بازگشت از سرزمین وحی، وارد نجف اشرف گردید و پس از زیارت راهی سامرا شد. وی در جلسه درس آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد و پس از دو سال اقامت در سال ۱۳۰۶ قمری بار دیگر به تهران بازگشت.

باید اقدامات میدانی موثر برای پشتیبانی از مردم فلسطین انجام شود

آیت الله محمدحسن اختری (دبیرکل-سابق- مجمع جهانی اهل بیت)می گوید:من به محض ورود به نجف در ساعت ۱۰ صبح به مدرسه آیت‏‏‌‏‏الله العظمی ‏‎ ‎‏بروجردی نزد یکی از دوستانم که در آنجا تحصیل می‏‏‌‏‏کردند رفتم و در حجره ایشان ‏‎ ‎‏مهمان شدم. همان طور که نشسته بودم دیدم که بیرون از حجره یک عده‏‏‌‏‏ای از آقایان و ‏‎ ‎‏طلبه‏‏‌‏‏ها نشسته‏‏‌‏‏اند و در مورد ورود امام به نجف صحبت می‏‏‌‏‏کنند. تعجب کردم که این ‏‎ ‎‏صحبت‏‏‌‏‏ها چیست؟ آمدم بیرون همان آقایی که داشت صحبت می‏‏‌‏‏کرد رو به من کرد و ‏‎ ‎‏گفت شما از قم آمدید؟ در قم چه خبر بود؟ من اخبار قم و شایعاتی که در آنجا بود به ‏‎ ‎‏ایشان گفتم.‏

«آیت الله محمدحسن اختری» می گوید:‏‏اما او گفت که الآن از بغداد به منزل آقای خویی تلفن شده مبنی بر این‌که من حاج ‏‎ ‎‏آقا مصطفی هستم و به اتفاق پدرم وارد بغداد شدیم. همان جا یکی از اساتید حدود ‏‎ ‎‏ساعت ۴ بعدازظهر منزل آقای خویی زنگ زد و آن‌ها هم گفتند بله آقای خویی ‏‎ ‎‏فرمودند من خودم تلفن را جواب دادم و ایشان اظهار داشت که من حاج آقا مصطفی ‏‎ ‎‏هستم و الآن با پدرم وارد بغداد شدیم.‏

‏‏متولی مدرسه بروجردی «حاج شیخ نصرالله خلخالی» که در آن روز در بغداد ‏‎ ‎‏بود به ایشان خبر دادند که چنین است و شما در کاظمین و بغداد به جستجوی امام ‏‎ ‎‏بگردید و ما را از سرنوشت ایشان مطلع سازید.‏

امام در منزل آقای «شیخ محمد حسین مؤید نجفی» بودند. گویا ابتدا به مسافرخانه ‏‎ ‎‏ایشان می‏‏‌‏‏روند یعنی آقای مؤید نجفی خودشان مسافرخانه داشتند.

«آیت الله محمدحسن اختری» می گوید: امام دو روز و نصفی در کاظمین بودند و از آنجا به سمت سامرا ‏‎ ‎‏جهت زیارت حرکت کردند و دو ـ سه شب در سامرا ساکن شدند. در آنجا هم منزلی ‏‎ ‎‏برای امام گرفتند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«استقبال علمای سُنّی از امام خمینی در سامرا»۵ روز بعدازورودبه عراق


شیخ محمد سمامی حائری ازیاران امام خمینی درزمان تبعیددرعراق بود ودرسامراهم یکی ازهمراهان امام بود 
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت؛ ۱۲ مهر ۱۳۴۴ امام خمینی از ترکیه به عراق منتقل شدند. ایشان پس از زیارت کاظمین، در ۱۷ مهر ۱۳۴۴ قصد زیارت سامرا کردند.

«حجت‌الاسلام محمد سمامی» می‌گوید: «پس از زیارت کاظمین، شیخ نصرالله خلخالی از امام سؤال کرد که برنامه‌تان چیست؟ قصد دارید کجا ساکن شوید تا ما آن را آماده کنیم؟

امام فرمودند: «برنامه‌ خاصى ندارم، لکن در اولین فرصت مى‌خواهم به زیارت سامرا بروم و از آن‌جا به کربلا و سپس در نجف ساکن شوم». امام پس از زیارت دو امام در کاظمین به سامرا رفت و در سامرا با استقبال گرم عده‌اى از دوست‌دارانش روبه‌رو گردید.»

«حجت الاسلام محمد سمامی حائری»(متوفی  ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸)گفت:در سامرا استقبال بی‌نظیری از امام خمینی صورت گرفت. به طوری که فرماندار سامرا، رئیس پلیس، علمای شیعه و سنی و برخی شیوخ قبایل و شخصیت‌های سرشناس شهر سامرا به استقبال آمده بودند. حتی اهل تسنن نیز در سامرا از امام استقبال کردند.

 امام خمینی با جمعی از طلاب و فضلای نجف وارد سامرا شده و ابتدا به زیارت امامین عسگرین مشرف شدند. آیت‌الله شیخ مجتبی لنکرانی، آقای شیخ نصرالله خلخالی و دکتر صادقی ازجمله همراهان امام بودند. امام بعد از زیارت به مدرسه آیت‌الله شیرازی وارد شدند و در مدتی که آنجا بودند، همراهان ایشان نیز در همان مدرسه حضور داشتند. امام خمینی پس از زیارت مزار مقدس امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به کربلا عزیمت کرد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:همه مستقبلین امام خمینی ازاهل سنت بودند،درزمستان ۱۳۹۴ بنده درقالب یک تیم (یک مهندس اهل بغداد ویک مترجم به شهرسامرارفتیم وبرای اقامه نمازجماعت اول وقت به «مسجداولادالحسن» رفتیم وبعدازآن با شیوخ سامرا وامام جماعت مسجد مارابه یکی ازانجمن هایشان دعوت کردند،درآنجاضمن مقدمات ومعرفی هم،من مصاحبه ای  به شیوخ(بزرگان)سامراداشتم،سئوالاتی زیادی پرسیدم،ازجمله ماجرای لبیک اهالی سامرا به داعش درجریان حمله به حرم عسکریین و..(که بماندبرای پُست دیگر) که دراینجا فقط به استقبال ازامام خمینی اشاره می کنم.

درآن جمع که حدود۱۰ نفرازشیوخ بودند،گفتند:ما برای پذرایی ازخمینی ۲۰ گوسفندکشتیم.

یکی ازآنهاگفت:مهمانی درمنزل مابود.

سامرا  اسفند ۱۳۸۴ عکس سمت چپ، بهمن ۱۳۸۴(قبل ازتخریب)

وبرای ارادتشان به حرم عسکریین(ع)اشاره داشتندبه بقایای تخریب حرم درسالهای ۱۳۸۴ و۱۳۸۶ که تکه هایی ازگنبدحرم درآنجابود.

ازترکیب اهل تسنن وشیعی پرسیدم،آنهاگفتند،تمامی اهالی سامرا اراهل سنت هستند(۱۰۰%).

پرسیدم:اگرفرزندان شما بایک شیعه ازدواج کند،چه اتفاقی می افتد؟زندگی وسکونتشان چه می شود؟

شیوخ سامرا:درصورت ازدواج فرزندانمان بایدسامراراترک کنند(چه دامادباشد ویاعروس)بایدبرونددریک منطقه شیعه نشین.

لازم به ذکراست،نزدیک ترین منطقه سیعه نشین به سامرا،شهربلد(امامزاده سیدمحمد)است که خیلی ازمردم بلد شیعی هستند،فاصله بلدتاسامرا حدود۴۵ کیلومترمی باشد.

قبورائمه مدفون درسامرا

بترتیب-ازچپ:امام هادی+امام حسن عسکری+مادرامام زمان(نرجس خاتون)+تک قبرجلویی:معلم نرجس خاتون(حکیمه خاتون)دخترامام جواد./پایان توضیحات مدیریت سایت.

خاطرات آیت الله عمیدزنجانی ازورودامام خمینی به عراق

آیت الله دکترعمیدزنجانی(متوفی۸ آبان ۱۳۹۰) می گوید:خبرورودامام به عراق راشنیدیم«باورنکردیم...

در روز ۱۵ مهر سال ۱۳۴۴ حضرت امام خمینی به همراه فرزندش آقا مصطفی با انبوهی از استقبال کنندگان از کاظمین به سمت سامرا حرکت کردند. علمای بزرگ شیعه و سنی در سامرا از ایشان استقبال کردند.

 آیت الله عباسعلی عمید زنجانی  می گوید:ساعت ۱۱ شب بود که خبر رسید. این خبر به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که اخبار اول به آنجا می‌رسید و تقریبا مثل فیضیه قم بود ، رسید. ما آنجا بودیم وقتی خبردار شدیم ، اول شگفت زده شدیم و باورمان نشد. چون شایعات زیاد در نجف پخش می‌شد و پس از یک هفته معلوم می‌شد که دروغ است. لذا آن خبر را هم از شایعات تلقی کردیم ولاکن مسئله آنقدر مهم بود که خودمان را راضی نکردیم به اینکه این شایعه است.

 در مدرسه تلفنی بود که بوسیله آن به منزل«مرحوم آقا شیخ نصرالله خلخالی» که از دوستان قدیمی دوران جوانی امام بود و علاقه زیادی به امام داشت، زنگ زدیم و ایشان هم مسئله را تأیید کرد. گفتند بله ایشان وارد کاظمین شدند.

 ما بی‌درنگ، سر از پا نشناخته مینی‌بوسی اجاره کردیم. حدود ۱۵ نفر بودیم که متاسفانه من اشخاص آن الان یادم نیست، فقط می‌دانم به نظرم آقای رضوانی، آقای دعایی، آقای روحانی و... بودند. شبانه راه افتادیم با مینی‌بوس آمدیم به کاظمین. پرس و جو کردیم معلوم شد که امام و حاج آقا مصطفی به هتلی بنام "فُندق الجوادین" وارد شدند. به آنجا رفتیم گفتند که بله آقایان به اینجا آمده بودند اما صاحب هتل آنها را شناخت و ایشان را به خانه‌اش برد وبه امام گفت که اینجا مناسب شما نیست. ساعت از 12 شب گذشته بود؛ رفتیم خانه صاحب هتل. در زدیم و رفتیم داخل. دیدم مرحوم حاج آقا مصطفی بیدار است. خیلی خوشحال شدیم  وبا حاج آقا مصطفی مصافحه کردیم. سراغ امام را گرفتیم گفتند که ایشان خسته بودند، خوابیدند. گفتند فردا صبح  بیائید امام را ببینید. 

وقتی حاج آقا مصطفی را سرحال و خوشحال دیدیم ما هم خیلی خوشحال شدیم. همه از سلامتی امام در تبعید نگران بودیم. آن شب حاج آقا مصطفی تعریف کردند که امام در ترکیه کارهای علمی انجام دادند. یکدوره وسیله النجاه مرحوم سید را تکمیل کردند به نام تحریرالوسیله؛ یک دوره فقه هم در عرض ۱۱ ماه نوشتند که زمان پربرکتی برای امام بود. حسینه‌ای بود که ما آن شب آنجا اقامت کردیم که متعلق به یکی از تجار یزد بود. بعد از نماز صبح، از شدت اشتیاق رفتیم به محل اقامت حضرت امام، نشستیم و حضرت امام وارد شدند. وقتی ایشان را دیدیم حالتی پیدا کردیم که توصیف ناپذیر بود.

 خب ما سالها در قم شاگرد ایشان (امام خمینی)بودیم اما این دیدار، دیدار خاصی بود. قابل توصیف با زبان و بیان نیست. اکثر دوستان اشک شوق می‌ریختند. 

امام با خوشرویی با دوستان احوالپرسی کردند. اکثر دوستان برای امام شناخته شده بودند. کم کم دیدارها شروع شد. ما هم چون فضا، فضای بزرگی نبود می‌ایستادیم و یا پذیرایی می‌کردیم که جا را اشغال نکنیم. از گروه مهمی که اولین بار به دیدار امام آمدند ما بودیم. سپس یک گروه دیگرکه از طرف ریاست جمهوری عراق بودند، آمد. این گروه به ریاست یکی از وزراء که شیعه و در واقع وزیر "وحده" عراق بود و کمی هم تحصیلات نجف داشت ، بود. در زمان حسن البکر این اتفاق افتاد. او صحبت‌های خوبی کرد وگفت که شما تصور نکنید که اینجا تبعید هستید ما شما را با این شرط پذیرفتیم که شما آزاد باشید و مثل شهروندی که میهمان ما هستید ، تمام امکانات برای فعالیت شما (البته منظور او سیاسی نبود بلکه علمی و مذهبی بود) فراهم است. شما تحت الحفظ نیستید. فقط ما دو نفر را گمارده‌ایم برای حفظ جان شما. آنها پشت سر شما نیستند بلکه دورادور مواظب شما هستند. سلام رئیس جمهور را رساند و بسیار اظهار خوشحالی کرد که امام میهمان آنها هستند و سخنان امیدوار کننده‌ای مطرح کردند. امام چیزی نمی‌گفتند فقط نگاه می‌کردند و تأیید می‌کردند. و گاه هم سرشان پایین بود و فقط گوش می‌دادند. در این دیدار من حضور داشتم. ای کاش صحبت‌ها ضبط می‌شد. اول کار بود. ما بی‌تجربه بودیم

 وقتی آقای حکیم به دیدار امام آمد اینجا همه دوستان منفعل شدند که این یک حادثه خیلی مهمی است اگر این موضوع در ایران منعکس شود برای نهضت بسیار مفید است. به احتمال زیاد این هم سیاست حاج آقا مصطفی بود. من سند و مدرکی ندارم ولی می‌دانم ماها هیچکدام عقلمان نمی‌رسید و این تجربه را نداشتیم که ضبط کنیم، عکس بگیریم. 

البته ضبط صوت و گرفتن عکس در عراق خیلی متعارف‌تر از ایران بود ولکن این فکر در ماها نبود. حاج آقا مصطفی یکی از دوستان را مأمور کرد که برود عکاس بیاورد و عکس‌های حرفه‌ای بگیرد و قابل تکثیر باشد. جوانی را آوردند و عکس‌های زیادی از حرکات مختلف حضرت امام و آقای حکیم گرفت. 

متأسفانه صبح که رفتند سراغ عکس‌ها گفتند همان دیشب از بیت آقای حکیم آمدند وهمه فیلم‌ها را بردند که دیگر هیچ وقت منتشر نشد. پس از آن دیگر ما از دیدار آقای خویی و آقای شاهرودی عکس‌هایی تهیه شد. البته من از بغداد به نجف برگشتم و عرض کنم که دیدار آقای حکیم در نجف اتفاق افتاد. در بغداد هیچ عکس و تصویری باقی نماند.(کتاب امید اسلام ، ص ۱۷۵)

«آیت الله دکتر عباسعلی  عمیدزنجانی»(رئیس سابق دانشگاه تهران) می نویسد:پس از آن در روز  در ۱۶مهر۱۳۴۴ حضرت امام و همراهان وارد کربلا شدند و مورد استقبال بی‌سابقه مردم، علما و طلاب آنجا قرار گرفتند. حضرت امام خمینی بعد از توقف یک هفته‌ای در کربلا که عمدتاً به زیارت و دید و بازدید گذشت، در بعد از ظهر روز جمعه ۲۳مهر۱۳۴۴ به همراهی بدرقه کنندگان از کربلا به سوی نجف حرکت کردند..پایان.

نامه امام خمینی به شیخ نصرالله

 امام خمینی پس از تبعید به ترکیه با ارسال نامه‌ای به ایشان، ورودشان را به آن کشور به اطلاع وی رسانید و در آن می‌نویسد: «حضرت حجت الاسلام آقاى خلخالى- دامت افاضاته‏؛ به عرض عالى مى‏رساند، ان شاء‌الله مزاج شریف خالى از نقاهت است. از قرار مسموع، مکه مشرّف شده بودید. ان شاء‌الله زیارات شما مقبول است. حالت این جانب بحمد‌الله سلامت است. و چند روزى است در اسلامبول هستم. امروز حرکت مى‏کنم به بورسا. جنابعالى و سایر دوستان نگران نباشید. آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است، و از آن متشکرم. خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسیدن مکتوب، عتبات هستند سلام مى‏رسانم. از جنابعالى تقاضاى دعاى خیر براى حُسن عاقبت دارم.».

پس از ورود امام خمینی به عراق، نخستین فردی بود که توسط حاج آقا مصطفی خمینی از ورود امام به عراق مطلع شده و علاوه بر این که خود به استقبال معظم له شتافت، زمینه استقبال گسترده علما و روحانیون نجف از امام خمینی را فراهم کرد.

امام خمینی پس از ورود به نجف(عراق) در «منزل شیخ نصرالله» ساکن شد.

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

 ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

امام خمینی بمدت ۲ روزدرمحله کشان(آپارتمان احمدغضنفرپور)اقامت داشتند.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

برچسب ازلاهوتی تافلاحتی - پیراسته فر

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه (بختیار)حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد