پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

افشاگری حجت الاسلام نبویان(پشت پرده تجمعات حجاب)تصویب لایحه حجاب قبل از سقوط سوریه

امام خمینی: «حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حجّ است»...مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی‌کند.

افشاگری روزنامه زاکانی از صحنه گردانان تجمعات حجاب وتوهین به رئیس جمهور...درادامه

افشاگری نبویان از عناصر پشت‌ پرده تجمعات حجاب؛ می‌خواهند در هر موقعیتی بحران‌سازی کنند

عضو ارشد جبهه پایداری بیان کرد: پشت پرده گردانندگان تجمعات از تندروهایی هستند که کل نظام را در قضایای واکسن و وعده صادق زیر سوال بردند. دیدید که رهبری چه پاسخی به این انتقادات دادند.

زمانی که ما لایحه حجاب را تصویب کردیم قبل از سقوط سوریه بود

«حجت الاسلام سید محمود نبویان»(عضو ارشد جبهه پایداری) در کانال شخصی خود در ایتا درباره حواشی ابلاغ قانون عفاف و حجاب بیان کرد: «زمانی که ما لایحه حجاب را تصویب کردیم قبل از سقوط سوریه بود»، قبل از شهادت سیدحسن بود و شرایط را می‌دانید. اما بر اساس اینکه«مبادا دشمن بخواهد ایران را سوریه‌سازی بکند»، «دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی» گفته است که فعلا جلوی هر چیزی که باعث «دوقطبی‌سازی» شود را باید گرفت.

انتقاد نبویان از تجمع‌ حجاب : تندروها به‌دنبال مقابله با رهبری هستند

نبویان افزود: هفتاد هشتاد درصد نقدهای دوستان خود ما به آقای قالیباف وارد نیست.

حامیان تجمعات حجاب از اوضاع کشور مطلع نیستند

عضو ارشد جبهه پایداری اظهار(حجت الاسلام نبویان) کرد: همین افراد در زمان تاخیر انجام عملیات «وعده‌صادق۲» چه حرف‌هایی زدند؟ گفتند که دولت آقای پزشکیان مانع است! بعد گفتند آقای قالیباف مانع است! جلوتر گفتند فرماندهان نظامی مثل آقای حاجی‌زاده و آقای سلامی عافیت‌طلب شدند! جلوتر گفتند اینها فقط بیانیه می‌دهند و کاری نمی کنند! می گفتند اگر زودتر انجام می‌شد سیدحسن شهید نمی‌شد! رهبر انقلاب چند روز پاسخ همه اینها را دادند که اینها کذب است. این کارها بحران‌سازی است. اینها همان افراد هستند که می‌خواهند در هر موقعیتی بحران‌سازی کنند.

حفظ نظام اوجب واجبات است

وی افزود: دو قطبی‌ها نظام را تضعیف می‌کند. برخی می‌گویند دوقطبی حق و باطل است، اینطور نیست، «حفظ نظام اوجب واجبات است

قانون حجاب و عفاف با توجه به شرایط فعلی کشور، نباید انجام شود

نبویان درمورد قانون حجاب و عفاف گفت: ابلاغ این قانون به مصلحت نیست و با توجه به شرایط فعلی نباید انجام شود اما برخی با انتقادات غیرمنطقی به رئیس مجلس میخواهند، مجلس را مقابل شورای عالی امنیت ملی قرار دهند.

اگر لایحه حجاب موجب تضعیف نظام است باید کنار گذاشته شود

نماینده تهران در مجلس بر مبنای استدلال‌هایی از امام خمینی و مقام معظم رهبری توضیح می‌دهد: «اسلام یعنی حکومت»؛ «حجاب، نماز و روزه "مطلوب اصلی نیست" مطلوب اصلی حفظ نظام است»؛ پس نگویند اگر حجاب نبود این چه نظام اسلامی است؟ خیر اگر لایحه حجاب موجب تضعیف نظام است باید کنار گذاشته شود؛ تا کی؟ تا هر وقتی که نظام ضربه نبیند./پایان.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:افشاگری روزنامه زاکانی

«روزنامه همشهری»(۲۶ اسفند ۱۴۰۳ ) ضمن دفاع از برگزاری تجمع برای اجرای قانون حجاب از برخی شعارهای منحرفانه در این تجمعات انتقاد کرد.

افشاگری روزنامه زاکانی: کسانی در تجمع حجاب حضور دارند که به مسئولان تهمت می زنند، رئیسی را به کم کاری متهم می کردند و در ریختن آبرو هیچ مرزی ندارند
محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت:این گروه ،علیه دولت شهیدرئیسی هم اعتراضاتی تندی داشتند

این چند روز با تجمعات مردمی در سطح شهر مواجه بوده‌ایم که همه حرف‌شان اجرای قانون عفاف و حجاب است؛ مطالبه‌ای بجا و مشفقانه و منطقی. اما چند نکته در این راستا حائز اهمیت است.

اما این همه ماجرا نیست. در دل این تجمعات شعارهای منحرفانه‌ای نیز مطرح شده است. تبلیغاتی نیز ذیل این مطالبه در رسانه‌های اجتماعی صورت گرفته که دارای خطای فاحش نسبت به اصل مطالبه است.
منطقی نیست که به اسم قانون و دین، مسئولان کشور را متهم به بی‌دینی و نفاق و تقابل با احکام شرعی کنیم و یا خدای نکرده برای دعوای‌های شب انتخاباتی کیسه بدوزیم.

روزنامه زاکانی نوشت:در این خصوص چند نکته رواست.
در کنار مردم دلسوز کسانی هستند که در جایگاه برنامه‌ریز یا هدایت‌کننده و برگزارکننده این تجمعات و یا به انحراف کشاندن آن نقش کلیدی دارند. تبارشناسی این جریان مهم است.
این افراد برخلاف قاطبه مومنین که اجرای قانون حجاب را پیگیری می کنند، «عملا مطالبه بحق مردمی را تبدیل به تهمت و افترا به سران قوا و دیگر نهادهای نظام کرده‌اند
اما این افراد چه کسانی هستند؟ این افراد «جریانی هستند که در بزنگاه‌های تاریخی کشور دچار خطاهای تودرتوی تحلیلی هستند و نظام را متهم به اهمال و سستی و عبور از ارزش‌ها و بی‌اعتنایی به دین و عدالت و غیره می‌کنند

با این توضیح بدون اینکه اسم ببریم قصد داریم اسم ببریم.

این افراد همان‌ها هستند که در ماجرای انتقام سخت و وعده صادق، نظام را متهم به اهمال و کم‌کاری و کرنش مقابل دشمن کردند و بر سپاه و فرماندهان نظامی تاختند.

این افراد همان کسانی هستند که در ماجرای سوریه، دل مردم را خالی کردند و گفتند و نوشتند که خون شهدای مدافع حرم هدر رفته، چون نظام کم گذاشته است.
این افراد همان کسانی هستند که در ماجرای رای اعتماد مجلس به وزرا و همراهی با دولت جدید آن را یک لکه ننگ بر دامن نمایندگان دانستند.

این افراد همان کسانی هستند که هیچ‌گاه حمایت رهبری انقلاب از این دولت را یا متوجه نشدند و یا نخواستند بشنوند و دنبال کنند.
این افراد همان کسانی هستند که دولت شهید رئیسی را هم تاب نیاوردند و هر روز به بهانه‌ای دولت را به کم‌کاری متهم کردند.

این افراد همان کسانی هستند که منشا اصلی دوقطبی‌سازی در ماجرای انتخابات دولت و مجلس گذشته هستند و بین نیروی‌های انقلابی اختلاف عمیق ایجاد کردند.
این افراد همان کسانی هستند که در رقابت‌های انتخاباتی برای حذف رقیب از هرگونه تلاش غیراخلاقی و تهمت و افترا کوتاهی نکردند.
این افراد همان کسانی هستند که در «ماجرای واکسن کرونا»، نظام را متهم به همراهی با دشمن شیعه و نسل‌کشی کردند و بعدتر هم واکسن ایرانی را دروغ بزرگ «بنیاد برکت» و غیره دانستند.

این افراد همان کسانی هستند که به اسم عدالتخواهی و افشاگری همه مسئولان کشور را نوبت به نوبت متهم به فساد کردند و «در ریختن آبرو هیچ مرزی نمی‌شناختند
این افراد همان کسانی هستند که به اسم آرمانگرایی همه دستاوردهای کشور را هیچ گرفتند و بذر ناامیدی و بن‌بست را در دل مردم کاشتند.
این جریان‌ها را نباید دست‌کم گرفت. این جریان‌ها نظام محاسباتی جامعه متدین و انقلابی را دچار اغتشاش و اعوجاج کرده‌اند و برخلاف ظاهر انقلابی‌شان به اصل انقلابی‌گری و عدالتخواهی و آرمانگرایی و حفظ ارزش‌های دینی و ملی ضربه می‌زنند.
حساب اینان را باید از مردم متدین و دلسوز و نگران و مطالبه‌گر جدا کنیم./پایان گزارش همشهری.

چرا امام گفتند«حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر(عج) باشد اهمیتش بیشتر است»؟!

پیامبر اکرم(ص) آن همه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آن همه زحمات را متکفّل شدند و جانبازی‌ ها را کردند؛ همه برای حفظ اسلام بوده است. اسلام یک ودیعه الهی است پیش ملت ها که این ودیعه الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد هست و حفظ آن بر همه کس واجب عینی است؛ یعنی، همه مکلف به حفظ آن هستیم تا آن وقتی که یک عده ‌ای برای حفظ آن قائم بشوند که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته می‌ شود.[۱]

امام خمینی(ره) فرمودند: «حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حجّ است»[۲] لذا امام راحل فرمودند: مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی‌کند»[۳]

حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است،که انبیای عظام از آدم تا خاتم النبیین(ص)در راه آن کوشش و فداکاری جان­فرسا نموده‌اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام(ع) با کوشش های توان­فرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده‌اند»[۴]
حفظ جان افراد و حتّی حفظ جان حاکم اسلامی ـ که رسول خدا (ص) و ائمه(ع) نیز از مصادیق حاکم اسلامی اند ـ جزء احکام فرعیّه اسلام می باشند. اینکه در روایت آمده، نماز عمود اسلام است؛ یعنی کار عمود (ستون) ، حفاظت از کلّ بناست، و حاکم اسلامی هم مجری اسلام است لذا نه ستون اسلام با خود اسلام برابری می کند نه حیات دنیوی مجری آن. بلکه اصل اسلام، که یک نظام منسجم باشد، ارجحیّت بر برخی اجزاء و حیات دنیوی مجریانش دارد و حکومت اسلامی، نمود بیرونی این نظام منسجم فکری است. لذا حفظ نظام اسلام، بر هر امر دیگری اولویّت دارد.
بر همین اساس است که حضرت علی (ع) در لیلة المبیت، جای پیامبر (ص) خوابید. چون در آن موقعیّت، حفظ جان رسول خدا(ص) عین حفظ اسلام بود؛ بخصوص که حضرتش برای تشکیل حکومت اسلامی راهی مدینه بود و حفظ اسلام بر حفظ جان علی (ع) ارجحیّت دارد.
باز بر همین اساس است که امام حسین (ع) ، با علم به این که خودش و خاندان و یارانش شهید خواهند شد و اهلش به اسارت خواهند رفت، دست به قیام بر ضدّ یزید زد. چون اصل اسلام را در حیطه عمل، در خطر می دید. شاهد این ادّعا آن است که وقتی مروان به حضرتش پیشنهاد نمود که با یزید بیعت کند ، فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ» ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می گردیم پس به اسلام باید والسّلام گفت (با اسلام باید وداع نمود)؛ چون امّت به حاکمی چون یزید مبتلا گشته است»[۵]
شکّ نیست که با وجود امام معصوم، امثال یزید نمی توانند نظام فکری اسلام را نابود سازند؛ چون این نظام در وجود معصوم، تبلور دارد. امّا امثال یزید می توانند مانع از نمود بیرونی این نظام شوند. لذا امام حسین (ع) جان خود را فدا می کند تا اجازه ی چنین کاری را ندهد. چون وقتی فرزند رسول خدا(ص) توسّط یزید کشته شد، دیگر یزید نمی تواند به نام اسلام، حکومت نماید ؛ و مردم نمی پذیرند که او حقیقتاً خلیفه رسول خداست امّا اگر این اتّفاق نمی افتاد، او با نام اسلام، حکومت می کرد و افکار رژیم اموی به عنوان اسلام ترویج می گشت؛ و اسلام حقیقی عملاً از بین می رفت. کما اینکه اگر حضرت علی (ع) برای مصون ماندن از آزارها با ابوبکر بیعت می نمود یا حضرت زهرا(س) در دفاع از حقّ کوتاه می آمد، ما امروز چیزی به نام اسلام راستین در اختیار نداشتیم. آن بزرگواران در برابر ابوبکر چنان رفتار نمودند که مشروعیّت او به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) برای همیشه تاریخ، زیر سوال رفت.
البته توجّه شود که امام حسین (ع)، جان خودش را فدای اسلام می کند نه امامت خودش را. امامت، اصل اسلام می باشد؛ و امام معصوم، عین خود اسلام است لذا همان گونه که همه چیز باید فدای اسلام شود، همه چیز باید فدای امامت نیز بشود. امّا امامت قائم به فرد نیست تا با فدا شدن آن فرد، امامت نیز فدا گردد. امام حسین(ع) شخص خود را فدای اسلام نمود، امّا امامتش به امام سجّاد (ع) منتقل گشت.
امروز نیز اگر امر دائر باشد بین حفظ نظام اسلامی و حفظ شخص ولیّ فقیه یا حفظ شخص امام زمان (عج)، حفظ نظام اسلامی، واجب تر است. چرا که با حفظ نظام اسلامی، ولایت نیز حفظ می گردد؛ امّا نه در وجود شخص خاصّی. لذا رسول خدا(ص) از دنیا رفت و جای او را امیرمومنان (ع) گرفت و با رفتن او، اسلام نرفت و به همین ترتیب ائمه(ع) یک به یک به دیار باقی شتافتند و هیچگاه جایشان خالی نماند.

با رفتن شخص امام زمان(عج) نیز خداوند متعال، زمین را خالی از حجّت نمی گذارد. لذا طبق روایات، آنگاه که حضرتش ظهور کرده، مدّتی حکومت نموده و رحلت فرمودند، امام حسین(ع) رجعت نموده و حکومت می کنند. لذا اسلام، قائم به شخص امام نیست؛ بلکه قائم به اصل امامت است.
حقیقت امر این است که امروز و در زمان غیبت معصوم، اسلام در قالب جمهوری اسلامی ایران و نظریّه ولایت فقیه نمودار گشته و در حال به اجرا در آمدن است؛ اگر چه هنوز بسیار فاصله داریم با آن روز که موانع برطرف شوند و اسلام، تمام و کمال به اجرا درآید. ولی به هر حال، امروز اسلام با این نظام شناخته می شود لذا شکست این نظام و آسیب دیدن ولایت فقیه ـ نه شخص ولیّ فقیه ـ مساوی است با شکست اسلام. اگر خدای ناکرده این نظام برافتد، صدها سال طول می کشد تا اسلام راستین بتواند دوباره سر بلند شود. بر همین مبنا بود که امام(ره) فرمودند: «حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمّه ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می گردد»[۶]

لذا حفظ نظام اسلامی در اسلام واجب است. البته حفظ نظام اسلامی در هر برهه از زمان به یک شکل بوده است.
امام علی (ع) پس از پیامبر شایسته ترین فرد عالی برای اداره امور جامعه اسلامی بود و در حوزه اسلام بجز پیامبر اسلام(ص) هیچ کس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهی، قضائی، جهاد و کوشش در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پای امام علی(ع) نمی رسید. به دلیل همین شایستگی ها، آن حضرت بارها به دستور خدا و توسط پیامبر اسلام(ص) به عنوان رهبر آینده مسلمانان معرفی شده بود که از همه آنها مهمتر جریان «غدیر» است. از این نظر انتظار می رفت که پس از درگذشت پیامبر، بلافاصله علی(ع) زمام امور را در دست گیرد و رهبری مسلمین را ادامه دهد. اما عملا چنین نشد و مسیر خلافت اسلامی پس از پیامبر منحرف گردید و امام علی(ع) از صحنه سیاسی و مرکز تصمیم گیری در ادامه امور جامعه بدور ماند.
امام علی (ع) این انحراف را تحمل نکرد و سکوت در برابر آن را ناروا شمرد و بارها با استدلال ها و احتجاج های متین خود، خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض قرار داد، ولی مرور ایام و سیر حوادث نشان داد که این گونه اعتراض ها چندان سودی ندارد و خلیفه و هوادارانش در حفظ و ادامه قدرت خود مصرند. در این هنگام علی بر سر دو راهی حساس و سرنوشت سازی قرار گرفت: یا می بایست به کمک رجال خاندان رسالت و علاقه مندان راستین خویش که حکومت جدید را مشروع و قانونی نمی دانستند، بپاخیزد و با توسل به قدرت، خلافت و حکومت را قبضه کند، و یا آنکه وضع موجود را تحمل کرده و در حدود امکان به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظائف خود بپردازد. از آنجا که در رهبری های الهی، قدرت و مقام، هدف نیست بلکه هدف چیزی بالاتر از حفظ مقام و موقعیت است و وجود رهبری برای این است که به هدف تحقق ببخشد، لذا اگر روزی رهبر بر سر دوراهی قرار گرفت و ناگزیر شد که از میان مقام و هدف، یکی را برگزیند، باید از مقام رهبری دست بردارد و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبری خویش بشمارد. علی(ع) که با چنین وضعی روبرو شده بود، راه دوم را برگزید. او با ارزیابی اوضاع و احوال جامعه اسلامی به این نتیجه رسید که اگر اصرار به قبضه کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خود نماید، وضعی پیش می آید که زحمات پیامبر اسلام و خون های پاکی که در راه این هدف و برای آبیاری نهال اسلام ریخته شده است، به هدر می رود.[۷]
امام در خطبه«شقشقیّه» از این دوراهی دشوار و حساس و رمز انتخاب راه دوم چنین یاد می کند:
من ردای خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن درپیچیدم (و کنار رفتم)، در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها(بدون یاور) بپاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آورده اند، صبر کنم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگی به رنج وامی دارد.
(عاقبت) دیدم بردباری و صبر، به عقل و خرد نزدیکتر است لذا شکیبایی ورزیدم، ولی به کسی می ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود می دیدم میراثم را به غارت می برند.[۸]
امام به صبر خود در برابر انحراف خلافت اسلامی از مسیر اصلی خود به منظور حفظ اساس اسلام در موارد دیگر نیز اشاره نموده است از آن جمله در آغاز خلافت عثمان که رای شورا به نفع عثمان تمام شد و قدرت به دست وی افتاد، امام رو به دیگر اعضای شورا کرده و فرمود:
خوب می دانید که من از همه کس به خلافت شایسته ترم. به خداسوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبه راه باشد و در هم نریزد، و به غیر از من به دیگری ستم نشود، همچنان مدارا خواهم کرد.[۹]

لذا امیر المومنین(ع) برای بقای اسلام و حفظ نظام اسلامی و عدم هرج و مرج در جامعه اسلامی، ۲۵ سال سکوت اختیار کرد و از حق خودش به خاطر عدم حضور و خواست مردم صرف نظر کرد. بلافاصله در دوران حکومت خودش حفظ نظام را در مقابله با معاویه و طاغوت دانست.

یکی از نخستین اقدامات امام علی(ع) پس از بیعت مردم برای آغاز اصلاحات، برکنار کردن کارگزاران عثمان بود ولی سیاستمداران علاقه مند به امام(ع)، بر کناری معاویه و ابو موسی اشعری را به مصلحت نمی دانستند.
روی این جهت سرانجام با توضیحات بسیار و وساطت های مالک اشتر، امام (ع) با ابقای ابو موسی موافقت کرد؛ امّا در مورد معاویه، هر چه برای قانع کردن علی(ع) تلاش کردند، نتیجه ای نداشت و ایشان، ابقای او بر حکومت شام را حتی برای یک لحظه روا ندانست.
حال سوال این است آیا از نظر سیاسی بهتر نبود امام علی (ع) معاویه را در آغاز حکومت خود، ابقاء می کرد تا حاکمیتش استقرار یابد و معاویه، همراه اهل شام با او بیعت کند و بعد، او را عزل می کرد تا جنگ صفّینْ پیش نمی آمد و حکومت اسلامی به رهبری او تداوم می یافت؟
در پاسخ به این سوال باید گفت:
اولا: امیر مومنان(ع)، شرایط آن روز را می دانست که معاویه به هیچ وجه با وی بیعت نمی کند، گرچه او را بر حکومت شام ابقا نماید؛ چرا که معاویه، کینه های کهنی داشت که شتر در آن، زانو می زَد؛[۱۰] چرا که امام علی(ع) در صدر اسلام، حنظله برادر معاویه و دایی اش ولید و جدّش عتبه را به خاطر کفرشان یک جا به هلاکت رساند بود.[۱۱]
با همه این کینه ها، از طرفی هم این احتمال می رفت که معاویه، حکم امام علی (ع) بر ابقای خویش را، برای شامیان بخوانَد و موقعیت خود را نزد آنان، محکم سازد و در ذهن آنان جای دهد که:«اگر او شایسته حکومت نبود، علی (ع) او را ابقا نمی کرد». آن گاه در بیعت با امام به مخالفت می پرداخت و از آن، سر باز می زد و آن گاه در مخالفت و سرکشی، قوی تر می شد.

در زمان امام حسن (ع) هم به خاطر عدم حضور و همراهی مردم و سرداران سپاه و به خاطر حفظ و بقای اسلام و نظام اسلامی با معاویه صلح کرد. بیعت یکپارچه مردم کوفه و نمایندگان قبیله های مختلف در مسجد کوفه در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت بعد از شهادت مولی الموحدین (ع) وحشت بزرگی در دل معاویه و حاکمان شام پدید آورد. آنان احساس کردند توطئه ترور آن بزرگمرد به طرفداران اهل بیت عصمت و طهارت عزمی راسخ تر بخشیده است و آنان را در استمرار راه خویش مصمم تر ساخته است.

معاویه، با شنیدن اخبار فوق، یاران و نزدیکان خویش همچون عمروعاص، قیس بن اشعث، ولید بن عقبه و عتبة بن ابی سفیان و ... را فرا خواند، نشستی تشکیل داد و درباره چگونگی برخورد با حکومت تازه پای امام حسن (ع) و براندازی آن با آنان به مشورت پرداخت او گفت: چنانچه اندیشه ای اساسی جهت براندازی حکومت علوی نکنید، برای همیشه با تهدید مواجه خواهیم بود. پس از سخنان معاویه شورا برگزار شد. رهاورد این نشست تصمیم های زیر بود که اقداماتی انجام بدهند لذا جاسوسانی را جهت اغتشاش و آشوب و ایجاد نا امنی فرستادند و نیروهای ارشد نظامی و لشکریان امام مجتبی (ع) مانند عبیدالله بن عباس و قیس بن سعد را تطمیع و تهدید کردند و جنگ روانی تمام عیار علیه کارگزاران صالح و متعهد و دلسوز آن حضرت در شهرهای مختلف به راه انداختند و اقدامات دیگری هم انجام دادند.

لذا به خاطر این توطئه ها و نبود یار و یاور حضرت به خاطر بقا اسلام و حفظ اسلام مجبور به صلح با معاویه شد.

امام مجتبی (ع) فرمود: سوگند به خدا، من حکومت و خلافت را تسلیم معاویه نکردم، مگر بدان سبب که یارانی برای نبرد با او نیافتم. چنانچه همراهانی می داشتم، شب و روز با وی(معاویه) جنگ می کردم و (آنقدر) به نبرد علیه او ادامه می دادم تا خداوند بین ما حکم کند.

امام حسن مجتبی (ع) می دانستند چنانچه جنگ شروع شود، معاویه همه دوستان اهل بیت (ع) را خواهد کشت. از این رو فرمود: انی خشیت ان یجتث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی. من ترسیدم ریشه مسلمانان از روی زمین کنده شود، خواستم، برای پاسداری و حفاظت از دین، نگاهبانی باقی بماند. و در جای دیگر فرمود: فصالحت بقیا علی شیعتنا خاصة من القتل، فرایت دفع هذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هو فی شان. حفاظت شیعه از نابودی و کشته شدن، مرا ناگزیر به مصالحه ساخت. پس مناسب دیدم جنگ را به روزی دیگر واگذارم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونه ای است و باید آن را انجام دهد.[۱۲]

امام حسین (ع) نیز در کربلا بعد از سرکار آمدن یزید برخلاف پدرش که ظاهر اسلام را حفظ کرده بود پایبند به ظاهر اسلام هم نبود برای احیای اسلام و برپایی حکومت و نظام اسلامی همه هستی خودش را فدا کرد.
امام حسین (ع) با هدف احیای دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد؛ در مرحله نخست ـ اگر ممکن است ـ با تشکیل حکومت اسلامی و در غیر این صورت، با شهادت خود و یارانش به مقصود بزرگ خود برسد.
به هر حال، می بایست دین از دست رفته و سنّت فراموش شده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را زنده کرد و چه کسی سزاوارتر از فرزند رسول خداست که پیش گام چنین حرکتی شود.
امام حسین (ع) نخست با این جمله: «وَ عَلَی الاِسْلامِ اَلسَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ»؛ زمانی که امّت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزیدشود، باید فاتحه اسلام را خواند.[۱۳] تصریح کرد که با وجود خلیفه ای همچون یزید، فاتحه اسلام خوانده است و دیگر امیدی به بقای دین خدا در حکومت یزید نمی رود.
همچنین در نامه ای به جمعی از بزرگان بصره به بدعتهای موجود در جامعه اشاره کرده، و هدفش را از قیام بر ضدّ حکومت یزید، احیای سنّت و مبارزه با بدعتها معرّفی می کند. می فرماید:
«وَ اَنَا اَدْعُوکُمْ اِلی کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ(صلی الله علیه وآله) فَاِنَّ السُّنَّهَ قَدْ اُمِیتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَهَ قَدْ اُحْیِیَتْ، وَ اِنِ اسْتَمِعُوا قَوْلی وَ تُطِیعُوا اَمْرِی، اَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ»؛ من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا می خوانم؛ چرا که (این گروه) سنّت پیامبر را از بین برده و بدعت در دین را احیا کردند. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می کنم.[۱۴]
آن گاه که در مسیر کربلا با «فرزدق» ملاقات می کند، به روشنی از بدعتها و خلاف کاری های حاکمان شام و قیام برای نصرت دین خدا سخن می گوید:
«یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَة الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَة الرَّحْمانِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ، وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ، وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینَ، وَ اَنَا اَوْلی مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دِینِ اللهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ، وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ، لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا»؛ ای فرزدق! اینان گروهی اند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهی را از بین بردند، باده ها نوشیدند و دارایی های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم. تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.[۱۵]

تعبیراتی با این مضمون، در کلمات و خطابه های امام حسین (ع) بسیار دیده می شود. این مطلب را با جمله دیگری از آن حضرت پایان می دهیم:
امام (ع) در خطبه ای که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، فرمود:
«اَلا تَرَوْنَ اِلَی الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَی الْباطِلِ لا یُتَناهی عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُوْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً»؛ آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد، در چنین شرایطی بر مومن لازم است مشتاق دیدار پروردگارش (شهادت) باشد.[۱۶]
امام حسین (ع) با این کلمات هم هدف خویش را از قیام و حرکتش بیان می کند و هم آمادگی خویش را برای شهادت در طریق مبارزه با باطل و احیای دین خدا اعلام می دارد.
بنابراین، روشن است که یکی از اهداف مهمّ قیام امام حسین (ع) احیای دین خدا، مبارزه با بدعت ها و مفاسد دستگاه بنی امیّه و رهایی اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در این راه موفّقیّت بزرگی نصیب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و یاران باوفایش به شهادت رسیدند، ولی تکانی به افکار خفته مسلمین دادند و لرزه بر اندام حکومت جبّاران افکندند، در نتیجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهای نهضت نبوی(صلی الله علیه وآله) جلوگیری کردند و مسلمانان را از حیرت و گمراهی نجات دادند.
در زیارت معروف اربعین می خوانیم: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَة وَحَیْرَةِ الضَّلالَة»؛ او (حسین) خون پاکش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد.(منبع: جماران)

[۱]. صحیفه امام؛ ج‌۱۵؛ ص: ۳۶۵
[۲] صحیفه امام ،ج۲۰، ص۴۵۲
[۳] صحیفه امام ج‌۱۹ ص ۱۵۳
[۴] صحیفه امام ج‌۲۱ص ۴۰۳
[۵] بحار الأنوار،ج‌۴۴،ص۳۲۶
[۶] صحیفه امام ،ج۲۰،ص۱۷۶
[۷]. برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
[۸]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۳
[۹]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۷۴
[۱۰]. کنایه از این که هیچ گاه با یکدیگر از درِ سازش وارد نمی شوند.
[۱۱] . برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
[۱۲]. مجله فرهنگ کوثر دی۱۳۷۷، شماره ۲۲ صلح امام حسن (ع) ضامن بقای اسلام
[۱۳].ملهوف (لهوف)، ص ۹۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶
[۱۴]. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۶۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۴۰.
[۱۵].تذکرة الخواص، ص ۲۱۷-۲۱۸.
[۱۶]. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۵ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱

اسماعیل میر غضنفری(فرماندار شهرستان رشت)جایگزین کیاعاشوری

اسماعیل قاسمی(فرماندارفومن)،سعید قسمت‌پور(فرماندارماسال)،محمدمهدی(فرمانداراملش)

با حکم «هادی حق شناس» استاندار گیلان «اسماعیل میر غضنفری»(فرمانداری شهرستان رشت) شد./۲۷ اسفند ۱۴۰۳

«امام پناهی» در ۲۷ آذر ۱۴۰۰  جایگزین «علی فتح اللهی» شده بود.

در بخشی از حکم«اسماعیل میر غضنفری» به عنوان سرپرست فرمانداری شهرستان رشت آمده است: امید است با اتکال به خداوند متعال و در چارچوب وظایف مصوب در راستای تحقق اهداف و آرمان‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سیاست‌های دولت وفاق ملی و پیروی از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای “مدظله العالی” موفق باشید.

باحکم استاندار گیلان(اسدالله عباسی) ، «کیا عاشوری»( فرمانداری شهرستان رشت شد،جایگزین «حمید رضا امام پناهی»۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

«حسین مصطفی‌پور»(معاون سیاسی استانداری)درمراسم تودی-معارفه فرمانداررشت

«کیاعاشوری» پیش از این فرمانداری شهرستان تالش، جانشینی فرمانده سپاه قدس گیلان در امر اقشار بسیج، فرماندهی سپاه ناحیه شهرستان صومعه سرا و مسئولیت بسیج اداری کارگری استان گیلان را در کارنامه مدیریتی خویش دارد.

فرمانداری شهرستان‌های رودبار، بندر انزلی و لاهیجان، معاون فرماندار رودبار و بخشداری بخش‌های عمارلو و بخش مرکزی رودبار از جمله سوابق مدیریتی اسماعیل میر غضنفری محسوب می‌شود.


توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«هادی حق‌شناس»(جایگزین اسدالله عباسی)استاندارگیلان شد۱۱ مهر ۱۴۰۳

«هادی حق‌شناس»، متولد۱۳۴۶ شهرستان صومعه سرا است اما از کودکی در انزلی ساکن شده و هنوز هم همان‌جا زندگی می‌کند.

فرماندارفومن:اسماعیل قاسمی

همچنین با حکم هادی حق‌شناس، «اسماعیل قاسمی» بعنوان «سرپرست فرمانداری شهرستان فومن» منصوب شد. معاون سیاسی فرمانداری شهرستان‌های ماسال، صومعه سرا، رضوانشهر، سرپرست معاونت سیاسی و امنیتی فرمانداری انزلی، بخشدار مرکزی رشت، بخشدار مرکزی انزلی، بخشدار چوکام شهرستان خمام، رئیس اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی شهرستان آستانه اشرفیه، دبیر شورای اداری استان ‌از جمله سوابق مدیریتی قاسمی است.

فرمانداراملش:محمدمهدی مظفری

نماینده عالی دولت در گیلان با صدور حکمی دیگر «محمدمهدی مظفری» را بعنوان «سرپرست فرمانداری شهرستان املش» منصوب کرد؛ مظفری پیش از این فرمانداری شهرستان‌های رضوانشهر، رودسر و سرپرستی فرمانداری شهرستان آستارا را برعهده داشته و معاونت سیاسی فرمانداری شهرستان‌های آستارا و صومعه‌سرا را نیز در کارنامه اجرایی خویش دارد.

فرماندارماسال:سعید قسمت‌پور

هادی حق‌شناس در حکم دیگر «سعید قسمت‌پور» را بعنوان «سرپرست فرمانداری شهرستان ماسال» منصوب کرد. قسمت‌پور پیش از این مسئولیت سرپرستی فرمانداری شهرستان تالش را بر عهده داشت و معاونت سیاسی و امنیتی فرمانداری شهرستان تالش، بخشداری لنگرود و مسئول حراست فرمانداری رضوانشهر از دیگر سوابق اجرایی و مدیریتی قسمت‌پور است.

در بخشی از احکام صادره استاندار گیلان خطاب به سرپرستان فرمانداری‌های شهرستان‌های رشت، فومن، املش و ماسال آمده است: «امید است با اتکال به خداوند متعال و در چارچوب وظایف مصوب در راستای تحقق اهداف و آرمان‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سیاست‌های دولت وفاق ملی و پیروی از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی) موفق باشید.»

شهیدمطهری:قطارتازمانی که متوقف است با عظمت نگاهش می کنند(سنگ پراکنی)بعدازحرکت

وقتی یک کسی به مقام وموقعیتی می رسد،منشأاثرشد«حسادتها گُل می کند!هجمه هاآغازمی شود»…قطاربه این بزرگی درزمانی که متوقف است،نه اینکه مهاجم ندارد،بلکه با عظمت نگاهش می کنند واما سنگ پرانی ها زمانی آغاز می شود که قطار به حرکت درمی آید!..

رابطه قطاردرحرکت و به مقام وموقعیت رسیدن انسانها
شهیدمطهری:وقتی بچه بودم منزلمان در شاه عبدالعظیم بود و آن زمان فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که «قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و احترام و عظمتی برای آن قائل هستند»

سنگ پراکنی به قطار(بعدازحرکت)

واما«همین‌که راه می‌افتاد بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند.»

من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک «ریگ»کوچک هم به آن نمی‌زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می‌کند،این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم.

آیت الله مطهری:«دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است» که «هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است

انسانها هم مثل قطار:تا ساکت(بی حرکت) است مورد تعظیم و تبجیل(احترام) است، اما همین‌که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‌کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‌شود.(درجستجوی نقطه ضعف آن برمی آیند،پرونده اورا شخم می زنند تا یک لکه تاروتاریکی بیابند وآن رادربوق وکرنا کند)

تهرانی‌ها 133 سال قبل چگونه با قطار به

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وقتی یک کسی به مقام وموقعیتی می رسد،حسادتها گُل می کند!هجمه هاآغازمی شود…قطاربه این بزرگی درزمانی که حرکتی ندارد،متوقف است،نه اینکه مهاجم ندارد،بلکه با عظمت نگاهش می کنند ومورداحترام است واما سنگ پرانی ها زمانی آغاز می شود که قطار به حرکت درمی آید!..

آیت الله بهجت:دروجودهمه ما«فرعون»نهفته است،گاهی خودمان میشویم فرعون،فرعونیت وجودمان فعال می شود.

فاصله زمانی(پیامبران)ازآدم تا حضرت محمد چندسال؟

«فاصله زمانی میان حضرت عیسی  و حضرت محمد ۶۲۰ سال»ازحضرت آدم تا حضرت محمد(ص) ۷۸۰۰ سال فاصله زمانی بوده است«فاصله  زمانی میان حضرت ابراهیم وحضرت موسی  ۹۰۰ سال» 

 پیامبران الهی بترتیب مأموریت وسن آنها

ابوذرغفاری:  از حضرت رسول اکرم(ص) پرسیدم انبیاء الهی چند نفر بوده اند؟
پیامبر در جواب فرمودند:۱۲۴۰۰۰ نفر.

ابوذرغفاری:چند نفر از آنها پیامبران مرسل بودند؟

پیامبراسلام:۳۱۳نفر از آنهاد مبعوث به رسات شده اند(مرسل بوده اند)که اولین پیامبر بنی اسرائیل موسی وآخرین آنها عیسی بود.
۶۰۰ نفر نبی در فاصله زمانی بین این دو نفر(موسی وعیسی)،ابلاغ رسالت می نموده اند.
ابوذر: یا رسول الله! خداوند چند کتاب  نازل فرمود؟
پیامبر : ۱۰۴ کتاب،«ادریس۳۰صحیفه »،«ابراهیم ۲۰صحیفه»، «تورات موسی»،«انجیل عیسی»، «زبورداود» و «فرقان»(قرآن) را بر من«محمد» نازل نموده  است.
نکته:بعضی عقیده دارند که «لقمان،ذوالقرنین و طالوت» نیز از پیامبران بوده،ولی اغلب مفسرین وارباب حدیث بر این نظر دارند که آنها از پیامبران نبودند بلکه از عباد الصالحین می باشند.


اسامی پیامبرانی که در قرآن نام آنها ذکر شده به شرح زیرمی باشد:
فاصله زمانی بعثت پیامبران اولوالعزم چندسال بوده است؟
«فاصله حضرت آدم  تا حضرت نوح  بیش از ۱۲۰۰ سال»
«فاصله حضرت نوح  تا حضرت ابراهیم حدود۲۲۴۰سال»
«فاصله حضرت ابراهیم تا حضرت موسی  حدود ۹۰۰ سال»
«فاصله حضرت موسی  تا حضرت عیسی  حدود ۱۹۰۰ سال»
«فاصله حضرت عیسی  تا حضرت محمد  حدود ۶۲۰ سال» بوده است.

در روایتی آمده است که: امام صادق (ع) فرمود: "بین حضرت نوح  و ابراهیم خلیل  هزار سال فاصله بود."[۱]
 عمر حضرت آدم  ۱۰۰ سال بوده است.
«فاصله میان مرگ آدم و طوفان نوح  ۱۲۴۲ سال بود»
«فاصله میان طوفان نوح و مرگ او ۳۵۰ سال»
«فاصله میان نوح و ابراهیم  ۲۲۰۰ سال»
«فاصله  میان حضرت ابراهیم وحضرت موسی  ۹۰۰ سال» 
«فاصله میان حضرت موسی  و حضرت داود ۵۰۰ سال» 
«فاصله میان حضرت داود  وحضرت عیسی  ۱۲۰۰ سال»
«فاصله بین حضرت موسی و حضرت عیسی  ۱۷۰۰ سال»
«فاصله میان حضرت عیسی  و حضرت محمد ۶۲۰ سال»

«فاصله زمانی حضرت آدم تا پیامبراسلام»چندسال؟
از روزگار آدم تا حضرت محمد(ص) هفت هزار و هشتصد سال فاصله زمانی بوده است.[۲]

«فاصله زمانی میان پیامبران» به روایت دیگر:
فاصله بین آدم و نوح ده قرن فاصله وجود داشته است.
فاصله میان نوح  و ابراهیم  هم ده قرن فاصله بوده است.
فاصله میان ابراهیم  و موسی  نیز ده قرن فاصله بوده است
فاصله میان موسی بن عمران و عیسی بن مریم ۱۹۰۰ سال بوده است
در فاصله میان آن دو(موسی وعیسی) هیچ «فترتی»(زمان بدون پیامبر)نبوده است و در آن مدت فقط از بنی اسرائیل هزار پیامبر مبعوث شده است. فاصله میان میلاد عیسی  و بعثت رسول خدا پانصد و شصت و نه سال بوده است.[۳]

علت اختلاف مورخین ازفاصله زمانی
شاید بتوان اختلاف این دو گزارش را به این نحو توجیه کرد که این اختلاف ناشی از آن است که معیار آغاز محاسبه در نزد مورخین متفاوت است.
بعضی آغاز و انجام را تولد قرار داده اند و برخی آغاز و انجام را نبوتشان، و برخی به صورت تلفیقی، یعنی برای آغاز تولد پیامبری را در نظر گرفته و برای پایان آغاز بعثت پیامبر دیگر را و یا برعکس.
برای نمونه به گزارش دوم توجه می کنیم. او فاصله میان عیسی  و حضرت محمد (ص) را این طور بیان می کند:
فاصله میان میلاد عیسی(ع) و بعثت رسول خدا (ص) ۵۶۹ سال بوده است که آغاز را میلاد عیسی (ع) و پایان را بعثت حضرت محمد (ص) قرار داده نه تولد آن حضرت.
البته با این توجیه، اختلاف میان مورخان ممکن است به حداقل برسد اما منتفی نیست و نمی توان به جواب قاطع و روشنی دست یافت؛ زیرا طبق بعضی از گزارشات فاصله بین نوح و ابراهیم ده قرن است اما در گزارش دیگر این فاصله بیش از ۲۲۰۰ سال ذکر شده است.

[۱] مجلسی محمد باقر ، بحار، ج ۷۶، ص ۹۱
[۲] المقدسی، مطهر بن طاهر، ، البدء و التاریخ، ترجمه شفیعی کدکنی، محمدرضا، ج ۱، ص ۲۳۸، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
[۳] بن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ترجمه، مهدوی دامغانی، محمود، ج ۱، ص ۴۱، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ ش.


زندگینامه پیامبران(مختصر)
۱-حضرت آدم
پدر و مادر: خداوندمتعال آدم را ازخاک آفرید و جان دراو دمید.
تاریخ ولادت:قبل از هبوت آدم
مدت عمر: ۹۳۰
محل هبوت: آن حضرت در کوه صفا و بنا به قول مشهور درکوه سراندیب فرود آمد.

۲-حضرت ادریس
پدر:یارد/مادر:بره
تاریخ ولادت:۸۳۰ سال بعد از هبوت آدم
مدت عمر: ۳۶۵ سال
بعثت:در کوفه مبعوث شد.
محل دفن:آن حضرت به آسمان ها عروج کرد.

۳-حضرت نوح
پدر:لمک/مادر:قینوش
تاریخ ولادت:۱۶۴۲سال بعد از هبوط ادم
مدت عمر:بیش از هزار سال نوشته اند
بعثت:پیامبری ایشان در بابل،عراق و شام بود
محل دفن:نجف اشرف درکشور عراق

۴-حضرت هود
پدر:شالخ/مادر: بکیه
تاریخ ولادت:۲۶۴۸سال بعد از هبوت آدم
مدت عمر:۴۶۰سال
بعثت: برای هدایت قوم عاد مبعوث شد.
محل دفن:نجف اشرف در عراق

۵-حضرت صالح
پدر: جابر
تاریخ ولادت:۲۹۷۳ سال بعد از هبوت آدم
مدت:۲۸۰سال
بعثت:برای هدایت قوم ثمود به پیامبری رسید.
محل دفن:نجف اشرف واقع در کشور عراق

۶-حضرت ابراهیم
پدر:تارخ/مادر:ورقه
تاریخ ولادت:۳۳۲۳ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۱۷۵سال
بعثت:آن حضرت دربابل مبعوث شد.
محل دفن:در شهر خلیل الرحمان واقع در کشور فلسطین

۷-حضرت اسماعیل
پدر:ابراهیم/مادر:هاجر
تاریخ ولادت:۳۴۱۸ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۱۳۴ سال
بعثت:در شبه جزیره عربستان به پیامبری برگزیده شد.
محل دفن:مدفن آن حضرت در حجر اسماعیل کنار قبر مادرش هاجر می باشد.

۸-حضرت لوط
پدر:هاران/مادر:ورقه
تاریخ ولادت:۳۴۲۲ سال بعد از هبوت آدم.
 بعثت:آن حضرت برای هدایت قوم سدوم مبعوث شد.
تاریخ ولادت:۳۴۲۲ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۸۰ سال
محل دفن:قریه کفر بر یک در یک فرسنگی مسجدالخلیل در فلسطین.

۹-حضرت اسحاق
پدر: ابراهیم/مادر:ساره
تاریخ ولادت:۳۴۲۳ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۱۸۰ سال
بعثت:آن حضرت در فلسطین مبعوث شد .
محل دفن:شهر خلیل الرحمان در کشور فلسطین.

۱۰-حضرت یعقوب
پدر:اسحاق/مادر:رفقه
تاریخ ولادت:۳۴۸۳ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۱۴۷سال
بعثت:آن حضرت در فلسطین مبعوث شد .
محل دفن:جامع الخلیل واقع درکشور فلسطین.

۱۱-حضرت یوسف
پدر:یعقوب/مادر:راحیل
تاریخ ولادت:۳۵۵۶ سال بعد از هبوط آدم.

مدت عمر: ۱۲۰سال
بعثت:ان حضرت در مصر مبعوث گردید و مقام وزارت هم داشت.

محل دفن:جامع الخلیل واقع در کشور فلسطین.

«حضرت موسى »در میان «رود نیل» جنازه «یوسف» علیه السلام را که در میان «تابوتى از مرمر» بود بیرون آورد و به سوى اورشلیم برد.

واما هم اکنون «جنازه حضرت یوسف» در«نابلس» شش فرسخى بیت المقدس(قدس)در «کرانه باختری» مدفون مى باشد.

۱۲-حضرت شعیب
پدر:صیفون/مادر:میکاء
تاریخ ولادت:۳۶۱۶ سال بعداز هبوت آدم.
مدت عمر:۲۴۲ سال
بعثت:برای هدایت مردم مدین و ایکه مبعوث شد.
محل دفن:بروایتی آن حضرت در بیت المقدس مدفون است.

۱۳-حضرت ایوب 
پدر:صیفون/مادر:میکاء
تاریخ ولادت:۳۶۱۶ سال بعداز هبوت آدم.
مدت عمر:۲۴۲ سال
بعثت:برای هدایت مردم مدین و ایکه مبعوث شد.
محل دفن:بروایتی آن حضرت در بیت المقدس مدفون است.

۱۴-حضرت موسی
پدر:عمران/مادر:یوکابد
تاریخ ولادت:۳۷۴۸ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر: ۱۲۰ سال
بعثت:آن حضرت با برادرش «هارون» برای بنی اسرائیل مبعوث شد.
محل دفن: شش فرسنگی بیت المقدس مدفون است.

۱۵-حضرت هارون
پدر:عمران/مادر:یوکابد
تاریخ ولادت:۳۷۴۵ سال بعد از هبوت آدم.(باتوجه به اینکه ولادت هارون قبل از موسی بوده،به دلیل تقدم در نبوت حضرت موسی،بعد از وی ذکر شده است).
مدت عمر:۱۲۳ سال
محل دفن:کوه هور در طور سینا

۱۶-حضرت داود
پدر:ایشی
تاریخ ولادت: ۴۳۳۳ سال بعد از هبوط ادم
مدت عمر:۱۰۰ سال
بعثت:خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد و به او سلطنت و حکومت داد
محل دفن: بیت المقدس واقع در قریه «داود» در کشور فلسطین

۱۷-حضرت سلیمان
پدر: داود/مادر:برسبا
تاریخ ولادت:۴۳۹۱ سال بعد از هبوط ادم
مدت عمر:۵۳ سال
بعثت:خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد و به او سلطنت و حکومت داد
محل دفن:بیت المقدس در قریه داود در کشور فلسطین

۱۸-حضرت الیاس
پدر:یاسین/مادر:امُّ حکیم
ظهور:۴۵۰۶ سال بعد از هبوط ادم
دعوت به حق:۲۲ سال مردم را دعوت بحق نمود
بعثت:خداوند او را برای مردم بعلبک مبعوث کرد
محل دفن:آن حضرت به اسمان عروج کرد

۱۹-حضرت یعسع(یعشع)
پدر:یاسین/مادر:امٌ حکیم
ظهور:۴۵۰۶ سال بعد از هبوط ادم
دعوت به حق:۲۲ سال مردم را دعوت بحق نمود
یعثت:خداوند او را برای مردم بعلبک مبعوث کرد
محل دفن:آن حضرت به اسمان عروج کرد.

۲۰-حضرت یونس
پدر: متی/مادر:تنجیس
ظهور : ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط ادم
دعوت بحق: ۴۰سال مردم را دعوت بحق کرد
بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت
محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق

۲۱-حضرت ذوالکفل
پدر: ادریم
ظهور: ۴۸۳۰ سال بعداز هبوط آدم
مدت عمر : ۷۵ سال
محل دفن:مدفن ان حضرت بین شهر کوفه و حله قرار دارد.

۲۲-حضرت زکریا
پدر:برخیاء
ظهور:۵۵۰۰ سال بعد از هبوط ادم
مدت عمر:۱۱۵ سال
بعثت:در فلسطین مبعوث شد
محل دفن:ان حضرت در بیت المقدس مدفون است

۲۳-حضرت یحیی
پدر: زکریا/مادر:عیشاع
تاریخ ولادت:۵۵۸۵ سال بعد از هبوط آدم.
مدت عمر:۳۰سال
بعثت:در فلسطین مبعوث شد.
محل دفن:قبر ان حضرت در مسجد جامع اموی دمشق است.

۲۴-حضرت عیسی
مادر:مریم(فاقدپدر)
تاریخ ولادت:۵۵۸۵ سال بعد از هبوط آدم.
مدت عمر:۳۳ سال
بعثت:در فلسطین مبعوث شد.
محل دفن: ان حضرت به اسمان عروج نمود.

۲۵-حضرت محمد

پدر:عبدالله/مادر:آمنه
تاریخ ولادت:عام الفیل،در سال ۵۷۰ میلادی بوده است.
مدت عمر:۶۳ سال
بعثت:در مکه.

محل دفن: مدینه.

«ولادت پیامبر سال ۵۷۰ میلادی بوده است» و وفات رسول الله را در ۶۳۲ میلادی ، سن حضرت در زمان وفات ۶۳ سال بوده است.

روزشمارهجرت پیامبراسلام
روز اول: پنج‌شنبه ۲۶ صفر ۱ قمری/‏۹ سپتامبر ۶۲۲: ترک مکه و اقامت سه‌روزه در غار ثور در نزدیکی مکه
روز پنجم: دوشنبه ۱ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۱۳ سپتامبر ۶۲۲: ترک ناحیهٔ مکه و سفر به ناحیهٔ یثرب
روز دوازدهم: دوشنبه ۸ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۰ سپتامبر ۶۲۲: ورود به قباء در نزدیکی مدینه
روز شانزدهم: جمعه ۱۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۴ سپتامبر ۶۲۲: ورود به مدینه برای نماز جمعه و بازگشت مجدد به قباء
روز بیست و ششم: دوشنبه ۲۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۴ اکتبر ۶۲۲: انتقال به مدینه
سن حضرت محمد(ص)در زمان هجرت بیش از ۵۲ ساله بوده است
یعنی هجرت بعد از حدود ۱۳ سال از بعثت انجام شده است.
تولد پیامبر گرامی اسلام(ص) در عام الفیل، سال ۵۷۰ میلادی بوده است؛ زیرا آن‌حضرت به‌طور قطع، در سال ۶۳۲ میلادی در گذشته است، و سن مبارک او ۶۲ تا ۶۳ بوده است. بنابراین، ولادت او در حدود ۵۷۰ میلادی خواهد بود. اکثر محدّثان و مورّخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه ‏ربیع الاول بوده،[۱] اما درباره روز تولد پیامبر اسلام(ص) میان علمای شیعه و اهل سنت است.

*

[۱]. برگرفته از نمایه «ولادت پیامبر و استحباب روزه در روز دوشنبه»، سؤال ۴۶۲۷.

[۲]. ابن هشام حمیرى معافرى، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۱۵۸، دار المعرفة، بیروت، بی‌تا؛ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۲، ص ۱۵۶، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۷۸ق.

[۳]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج۱، ص ۴۳۹، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.

[۴]. «و روی ان السید محمّدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ولد مع طلوع الفجر من یوم الاثنین مطهّرا- و روی یوم الجمعة- لاثنتی عشرة لیلة خلت من شهر ربیع‏ الأول‏ فی عام الفیل و هو عام الفتح- و هو أصح»؛‏ مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علیّ بن أبی طالب، ص۱۱۴، انتشارات انصاریان، قم، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.

[۵]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۲، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛  قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۷۶۰، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ علامه مجلسی، جلاء العیون‏، ص ۶۴، انتشارات سرور، قم، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش.

[۶]. ر.ک: نمایه‌های‌ «اعتماد به احادیث»، سؤال ۳۱۲۵؛ «علت اعتماد و پذیرش تاریخ»، سؤال ۴۸۲۳.

توضیح مدبریت سایت -پیراسته فر:وقتی مورخان در«روزتولدپیامبراسلام» اختلاف دارند(۱۲ ربیع الاول-۱۷ ربیع الاول)،پس بایدانتظارداشته باشیم که درموردموالیدویا مسائل دیگرتاریخی انبیاء دیگرچنین اختلافاتی باشد.

بازگشت هواپیما هند(مسدودبودن کاسه توالت)شیکاگو

۵ ساعت پس از پرواز ۱۰ ساعته(هواپیما برگشت)شیکاگو.

«مسافران هندی»(شایدآمریکایی ها)در«مستراح هواپیما»(درهنگام ادرار ومدفوع)«دستمال های کهنه»،«لباس زیر» و«پوشک» را در«داخل سوراخ کاسه توالت ریخته بودند» و«سوراخ مسدودشده بود»وآبهای آلوده به کثافت ، کاسه توالت رافراگرفته بود،علاوه بر غیرقابل استفاده بودن توالت،«بوی ناخوشایند»،فضای هواپیمارافراگرفته بود.

کل سفر هواپیما ۱۰ ساعت بود،۵ ساعت پرواز انجام گرفته بود که هواپیما بر فراز گرینلند(آسمان اقیانوس اطلس) دور زد وبرگشت فرودگاه شیکاگو.


به گفته این شرکت هواپیمایی، یک «پرواز ایر ایندیا از شیکاگو به دهلی نو» چهارشنبه ۱۲ مارس ۲۰۲۵(۲۲ اسفند ۱۴۰۳)  پس از مسدود شدن توالت های هواپیما با کهنه ها، لباس ها و کیسه های پلاستیکی مجبور شد چندین ساعت به سفر خود بازگردد.

به گفته وب‌سایت ردیابی پرواز FlightAware، این پرواز، Air India AI126، پنج ساعت از سفر خود می‌گذشت که مجبور به چرخش شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:چرا توالت هواپیمامسدودشده بود؟

«مسافران هندی»(شایدآمریکایی ها)در«مستراح هواپیما»(درهنگام ادرار ومدفوع)«دستمال های کهنه»،«لباس زیر» و«پوشک» را در«داخل سوراخ کاسه توالت ریخته بودند» و«سوراخ مسدودشده بود»وآبهای آلوده به کثافت ، کاسه توالت رافراگرفته بود،علاوه بر غیرقابل استفاده بودن توالت،«بوی ناخوشایند»،فضای هواپیمارافراگرفته بود.

این سخنگو خاطرنشان کرد که این اولین بار نیست که اشیاء خارجی در توالت‌های ایر ایندیا پیدا می‌شود سوراخ توالت مسدودبود«پتو، لباس‌های زیر و پوشک، از جمله زباله‌هایی که در سایر پروازها در توالت‌ها ریخته می‌شوند».

ابتدا به خدمه اطلاع داده شد که برخی از توالت ها یک ساعت و ۴۵ دقیقه پس از پرواز از کار افتاده اند. سخنگوی ایر ایندیا در بیانیه‌ای به CNN گفت، آنها بعداً تشخیص دادند که هشت توالت از ۱۲ سرویس بهداشتی «غیرقابل استفاده» بوده و «برای همه سرنشینان ناراحتی ایجاد کرده است».
در این بیانیه آمده است که تحقیقات بعدی در مورد این حادثه نشان داد که «کیسه‌های پلی‌اتیلن، پارچه‌ها و لباس‌ها» در کنار سایر اقلام در توالت‌ها ریخته شده و «در لوله‌کشی گیر کرده‌اند».

هواپیما برفراز اقیانوس اطلس

این وضعیت زمانی آشکار شد که هواپیما، یک بوئینگ 777-300ER، بر فراز اقیانوس اطلس بود، اما به دلیل محدودیت در عملیات شبانه در فرودگاه های اروپایی، تصمیم به بازگشت به شیکاگو گرفته شد.

این سخنگوی گفت: «تصمیم برای تغییر مسیر کاملاً به نفع آسایش و ایمنی مسافران گرفته شد.

«کل سفر هواپیما تقریباً ۱۰ ساعت بود» هواپیما بر فراز «گرینلند» دور زده است.

مسافران باپرواز جایگزین رفتند

به گفته این شرکت، هنگامی که در شیکاگو بودند، مسافران با اقامت در هتل و مسیرهای پرواز جایگزین ارائه شدند.

این سخنگو خاطرنشان کرد که این اولین بار نیست که اشیاء خارجی در توالت‌های ایر ایندیا پیدا می‌شود سوراخ توالت مسدودبود«پتو، لباس‌های زیر و پوشک، از جمله زباله‌هایی که در سایر پروازها در توالت‌ها ریخته می‌شوند».

کشورهند

جمعیت کشورهند:یک میلیارد و ۴۳۰ میلیون  نفر/مساحت کشورهند: ۳،۲۸۷،۲۶۳ کیلومتر مربع  ۲۹ ایالت هندعبارتند از:آندراپرادش، اسام ،بیهار ، راجستان ،چتیسگر ، گوا ، گجرات، هاریانا ، هیماچال پرادش ، جارکند ، کرناتکا(میسور) ،سیکیم،پنجاب ،ناگالند ،میروزام ،مَهاراشترا،مانی ‌پور ، تامیل نادو ، اودیسا ،تریپورا ،اوتارانچاند،بنگال غربی ،تلانگانا.«دهلی»(پایتخت هند)