پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیش بینی۱۰ساله آیت الله خامنه ای"روز انتخاب رهبری"آذری قمی

​درروزتعیین انتخاب جانشینی امام خمینی درمجلس خبرگان،«آذری قمی» آنقدر تعریف کرد که آیت الله خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند:  آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید، ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم، اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟، ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت، هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید.». 

 پیش بینی۱۰ساله آیت الله خامنه ای «درروز انتخاب رهبری» محقق شد

حضرت امام خمینی در ساعت٢٢:٢٠بعداز ظهر روز شنبه، ۱۳ خرداد ۱۳۶۸(٢٨ شوال ١٤٠٩)رحلت کردند . و در صبح روز بعد یعنی ۱۴ خرداد ساعت ۷ صبح اولین خبری که از رادیوی سراسری ایران با صدای حیاتی گوینده رادیو به جهان مخابره شد به شرح زیر بود : «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ،روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان ، حضرت امام خمینی به ملکوت اعلا پیوست ...»

روز چهاردهم ۱۳۶۸ , مجلس خبرگان رهبر تشکیل گردید

یکی از محافظان رهبری در مورداولین جلسه خبرگان بعدازرحلت امام می گوید:

اولین نفری که (در مجلس خبرگان رهبری)شروع به صحبت کرد، آقای خلخالی بود. وی گفت میخواهم مطلبی را بگویم و این را یک تکلیف می دانم.

آقای مشکینی بلندگوی وی را روشن کرد و وی شروع به صحبت کرد.

ایشان(صادق خلخالی) گفتند من چند وقت پیش برای مراسم عقد دخترم نزد امام  رفته بودم. تا دختر و عروس و دامادم و بچه ها بازرسی شوند و بیایند داخل چند دقیقه طول کشید.

من از امام   سوال کردم حالا که شما آقای منتظری، قائم مقام رهبری را عوض کرده اید با این شرایط بیماریتان شخص خاصی را مد نظر ندارید؟

ایشان(امام خمینی) به من نگاه کردند و گفتند: مگر می شود من نظر خاصی نداشته باشم و مگر می شود که نظرم را به کسی نگفته باشم!؟

امام خمینی درادامه گفتند:من به حاج احمد آقا و آقای هاشمی بارها گفتم، از نظر من هیچ کس در روی کره زمین از سید علی آقا بهتر نیست.

محافظ رهبری درادامه گفت:بعد از این حرف، آقای خلخالی اعلام کردند که اساساً امام خمینی با شورای رهبری مخالف بودند. پس باید روی یک نفر صحبت کنیم و برای انفرادی هم چند نفر بیشتر در کشور نداریم، یکی آیت الله مشکینی هستند، یکی آیت الله موسوی اردبیلی و نفر سوم آقای خامنه ای هستند که امام خمینی روی ایشان نظر مثبت داشتند.

بعد از آقای خلخالی تنها کسی که صحبت کرد« آیت الله موسوی اردبیلی» بود.

« آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی» گفتند در یکی از جلسات سران سه قوه که خدمت امام خمینی رسیدیم آقای خامنه ای و آقای هاشمی نیامده بودند. من و مهندس موسوی رفته بودیم داخل.

آمدن مهندس موسوی(نخست وزیر) مقداری طول کشید، من با امام خمینی صحبت می کردم، به ایشان گفتم که نظر شما در مورد رهبری آینده چیست؟

امام  گفتند: «من نظرم را به حاج احمد آقا و آقای هاشمی گفته ام و احدی را در کره زمین بهتر از آسید علی آقا برای رهبری نمی دانم ». این دو مورد را آنها گفتند.

« آیت الله موسوی اردبیلی»گفتند: در حین صحبت ایشان آقای هاشمی از پله های دفتر هیات رئیسه آمدند پایین و به محض رسیدن به جایگاهشان ...گفتند احمد آقا الان به من گفتند: «اگر می خواهید روح امام  شاد شود و به وصیت نامه امام  عمل کرده باشید اعلام کنید که امام  بارها به ما گفتند که آقای خامنه ای را مطرح کنیم ولی به دلیل مسائل سیاسی نگذاشت که ما بگوییم ».

آقای هاشمی گفتند حاج احمد آقا به من گفتند: « امروز یک تکلیف است و حداقل حرف مرا در مجلس بزنید که من آن دنیا گرفتار نباشم ».

آیت الله ابراهیم امینی وآیت الله منتظری در۲طرف امام خمینی

سپس آقای هاشمی گفتند حالا یک مطلب را من بگویم.

من بارها خدمت امام  رسیدم و هر بار که رفتم امام  به من گفتند: « تا دیر نشده آ سید علی آقا را شما مطرح کنید بد است من مطرح کنم چون اگر من مطرح کنم قضیه استخلا پیش می آید. شما مطرح کنید من دفاع می کنم ».

 سپس آقای هاشمی طبق عادت ریاست مجلسی اش عمل کرد و در حالی که ایستاده بود گفت کسانیکه با رهبری آقای خامنه ای موافقند قیام کنند.

در همین هنگام آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « اکبر آقا! بنشینید شما، مگر اینجا مجلس است که شما می خواهید رای بگیرید! رهبری نظام به این است که من بتوانم. مگر من می توانم خمینی باشم! این بار سنگینی که شما دارید به دوش یک نفر می گذارید را مگر یک نفر می تواند تحملش کند! تحملش شرایط میخواهد. نه من، بلکه هیچ کس نمی تواند تحمل کند ». 
« آیت الله موسوی اردبیلی»گفتند:در همین هنگام مجلس یک مقدار شلوغ شد و موافقین و مخالفین حرفهایی زدند. آقای آذری قمی به آقای خامنه ای گفت »شما بپذیرید، مگر ما مُردیم! همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیاء است.

«آذری قمی» آنقدر تعریف کرد که آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید، ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم، اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟ ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت، هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید». 

در همین هنگام آقای«آذری قمی» عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت» خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من ۱۰ سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم

پیش بینی دقیق آیت الله خامنه ای
دقیقاً بعد از ۱۰ سال آقای آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد! دقیقاً همان طور که آقای خامنه ای گفتند ۱۰ سال بعد این حرف را زد! .

بعد از این صحبت ها خبرگان رای گیری کرد که در رای گیری همه خبرگان به غیر از ۶ نفر رای موافق دادند! که یکی از آنها خود آقای خامنه ای بودند که به خودشان رای ندادند./روزنامه کیهان  سال ۱۳۶۸

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اوایل جلسه به بحث "شورای رهبری " وفردیت مطرح بود« آیت‌الله احمد آذری قمی »از طرفداران نظریه رهبری فردی، «آیت الله سدمحمدرضا گلپایگانی» را به عنوان رهبر معرفی می‌نماید، بر این نکته تأکید می‌ورزد که آیت الله خامنه‌ای معاونت ایشان را بر عهده داشته باشد!بعدکه ازاشارات امام راحل مبنی برای صلاحیت آقای خامنه ای افشاشد،آقای آذری قمی مصربودبرپذیرش ولایت ازطرف ایشان شد.

1365، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار رهبر معظم انقلاب و آیت الله مهدوی کنی

آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار رهبر معظم انقلاب و آیت الله مهدوی کنی

مواضع متزلزل و متغیر آقای آذری قمی در بین حوزویان زبانزد است. ایشان در مورد امام هم مواضع بسیار تندی هم در حمایت و هم در مخالفت داشت. در مورد مقام معظم رهبری هم در دفاع از ایشان در تاریخ ۱۴ خرداد ۶۸در مجلس خبرگان رهبری از رهبری مقام رهبری به شدت دفاع می کند و بعد از آن در مقالاتی حتی مطرح کرده و عنوان می کند که آنچه مقام رهبری بگوید حکم نافذ برای جامعه اسلامی است. حتی اگر این حکم مخالف حکم امام باشد و روی این بسیار اصرار داشت که مقام رهبری از چنین صلاحیتی برخوردار است حالا اگر ایشان بعد از چند صباحی به دلایلی به حق یا ناحق مواضعش تغییر پیدا کرده حداقل این است که نه به آن مواضع می شود استناد کرد نه به این مواضع، /حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی ذوعلم رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با مهر.جهان نیوز۱۱ مرداد ۱۳۹۳             

 نوفل لوشاتو،آیت‌الله‌ شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی -۱۳۵۷

درروایت دیگری من دیدم که این ماجراازقول آیت الله امامی کاشانی نقل شده که می فرمایند:

«آذری قمی» از رهبری خامنه ای شدیدا حمایت می کرد، آذری قمی در جلسه خبرگان به آقای خامنه ای  گفت شما بپذیرید، مگر ما مردیم همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیا است. وی آنقدر تعریف کرد که خامنه ای از کوره در رفت و گفت: ” آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید. ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم. اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟ ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت. هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید“. در همین هنگام آقای آذری قمی عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من ۱۰ سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.

دقیقاً بعد از ۱۰ سال آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد! 

او در تاریخ ۵ آبان ۱۳۷۶  در مورد صلاحیت علی خامنه‌ای برای مرجعیت، نامه‌ای به محمد خاتمی (رییس‌جمهور وقت) نوشت. در بخشی از این نامه آمده بود:

 دقیقاً همان‌طور که خامنه ای گفته بود ۱۰ سال بعد این حرف را زد!

پس از آن درانزوا(حصر)بود تا زمان بیماری ومرگ/ در سن ۷۵ سالگی در قم درگذشت.

آیه‌الله احمد آذری‌ قمی‌ در سال ۱۳۰۲ در قم‌ بدنیا آمد/پنجشنبه شب ۲۲ بهمن ۱۳۷۷ بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان خاتم‌الانبیاء تهران دارفانی را وداع گفت

آیت الله خامنه ای درزمان بیماری دستورکمکهای مالی برای ایشان راداد.

                                
«آذری قمی» در رژیم‌ طاغوت‌، بارها به‌ زندان‌ افتاد که‌ حداکثر آن‌ شش‌ ماه‌ بود و به‌ مدت‌ سه‌ سال‌ هم‌ به‌ برازجان‌ تبعید شد. در واپسین‌ روزهای انقلاب‌ که‌ دولت‌ شاه‌ فرودگاهها را برای‌ فرود هواپیمای امام‌ بسته‌ بود،«آذری قمی» به‌ صف‌ متحصنین‌ در دانشگاه‌ تهران‌ پیوست‌ و همواره‌ به‌ مخالفت‌ با دولت‌ شاه‌ پرداخت‌.
 از مؤسسان‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بود و در فعالیتهای‌ علمی‌ و سیاسی آن‌ شرکت‌ می‌کرد و اعلامیه‌ها و بیانیه‌های آن‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ را امضا می‌نمود.
«آذری قمی»پس‌ از انقلاب‌ نیز در مسؤولیتهای فراوانی‌ ایفای‌ نقش‌ کرد که‌ برخی‌ از آنها به‌ شرح‌ زیر است‌:
۱ـ دادستان‌ دادگاههای‌ انقلاب‌ تهران‌ با حکم‌ امام‌
۲ـ نماینده‌ امام‌ برای‌ اجرای‌ حکم‌ عفو در استان‌ خوزستان‌
۳ـ نمایندگی‌ مردم‌ قم‌ در مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در دوره‌ دوم‌
۴ـ عضویت‌ در شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌؛
۵ ـ نمایندگی‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌ در دوره‌ اول‌ و دوم‌ از استان‌ تهران‌؛
۶ ـ سرپرستی‌ روزنامه‌ رسالت‌؛
۷ـ عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌.

در روز ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ آیت‌الله احمد آذری قمی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز از سمت خود استعفا داد.

 آیت‌الله آذری قمی نیز بعد از فراغت از مسئولیت دادستانی، به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد. وی در سال‌های بعد عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، نمایندگی مردم قم در دوره دوم مجلس شورای اسلامی و نمایندگی دوره‌های اول و دوم مجلس خبرگان رهبری را در کارنامه سیاسی خود ثبت کرد

اولین دادستان انقلاب آقای مهدی هادوی بود

در پی استعفای آیت‌الله آذری قمی (سومین دادستان «میرشمس شهشهانی» به سمت دادستان تهران منصوب شد. 

کتابهایش:
ـ خط‌ امام‌؛
ـ ولایت‌ فقیه‌ از دیدگاه‌ قرآن‌؛
ـ ولایت‌ فقیه‌ از دیدگاه‌ فقها؛
ـ شرحی‌ بر وصیت‌ نامه‌ سیاسی‌ ـ الهی‌ امام‌ خمینی‌...وچندکتاب دیگر

مؤسس‌ روزنامه‌ «رسالت‌»  آذری قمی بود

«دکتر فضل الله صلواتی» ازدوست وهمرزم  آیت الله آذری قمی می گوید:

 مخالفت با ولایت مطلقه فقیه یکی از وجوه بارز عقیدتی آیت الله آذری قمی بود. عقیده ای که او را مغضوب حکومت جمهوری اسلامی کرد و به حصر و تهدیدش منجر شد. آذری قمی عقیده داشت که ولایت فقیه نقش ارشادی دارد و نباید در مسائل اجرایی کشور دخالت کند. او همچنین معتقد به شرط مرجعیت برای ولی فقیه بود و از آنجا که آقای خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی را واجد این شرط نمی‌دانست به طور آشکار صلاحیت او برای تصدی این سمت را زیر سوال برد. اقدامی که باعث شد تندروهای طرفدار حکومت به منزل و محل درس او حمله کنند و شعارهایی همچون «آذری و منتظری، خوارج زمانند» سر دهند. جرس به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله آذری قمی با «دکتر فضل الله صلواتی»، از مبارزین سیاسی پیش از انقلاب، صاحبحب امتیاز نشریه «نوید اصفهان»و از یاران نزدیک آیت الله احمد آذری درباره آرای فقهی او گفتگو کرده است. 

آقای صلواتی! آشنایی شما با آیت الله آذری قمی چگونه بود؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:با آیت الله آذری قمی در جریان مبارزات انقلابی علیه رژیم شاه همسو و هم جهت بودیم. در سالهای دهه پنجا ایشان به همراه آقایان انصاری شیرازی و عبایی خراسانی در نائین در تبعید بودند. من هم همزمان در تبعید بودم. من در یزد به همراه آقایان فاضل لنکرانی و محسن عندلیب در تبعید بودم و بطور پنهانی با هم آیت الله آذری قمی رفت و آمد داشتیم و صحبت می‌کردیم.


محور صحبت‌هایتان چه بود؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:آیت الله آذری بیشتر توصیه و راهنمایی می‌کردند؛ مثلا می‌گفتند نباید به شهربانی برای امضاء کردن برویم و باید مقاومت کنیم. آشنایی بیشتر ما هم به‌‌ همان زمان بازمی گشت.


لطفا در مورد فعالیت‌های سیاسی ایشان بعد از پیروزی انقلاب برایمان بگویید؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:بعد از پیروزی انقلاب ایشان جزو نظام و تشکیلات حکومت بودند. البته بعد از انقلاب روابط ما کمتر شده بود و بیشتر زمانی که برای سخنرانی به اصفهان می‌آمدند در جلسات با هم بودیم و ایشان در مورد قانون اساسی و سخنان امام صحبت می‌کردند و بعد هم که از برخی مسئولین دلگیر شدند و به برخی سیاست‌ها انتقاد داشتند.


انتقادات ایشان در مورد چه مسائلی بود؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:البته من به دلیل فاصله زیاد زمانی زیاد، بسیاری از جزئیات را فراموش کرده‌ام اما بطور کلی انتقادشان در مورد ولایت فقیه و نظارت استصوابی بود. در واقع آیت الله آذری به شدت منتقد بودند که شورای نگهبان در کارهای اجرایی دخالت داشته باشند و اساسا نظارت استصوابی را نمی‌پذیرفتند. به عبارت دیگر ایشان می‌گفتند که شورای نگهبان باید نظارت محدودی داشته باشد، نه اینکه در امور اجرایی و انتخابات دخالت کند و نمایندگان را رد صلاحیت کند. تمام انتقادات تند خود را بصورت مقاله هم می‌نوشتند که البته مقالات ایشان را خیلی نشر نمی‌دادند و من در هفته نامه نوید اصفهان مقالات انتقادی ایشان را درج می‌کردم. زمانی که مقالات ایشان را در هفته نامه می‌زدیم تیراژ نشریه به سرعت بالا می‌رفت.


واکنش مردم به این انتقاد‌ها چگونه بود؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:مردم از نوشته‌های مرحوم آیت الله آذری قمی بسیار استقبال می‌کردند و هر زمان که نظرات ایشان و آیت الله منتظری را در نشریه منتشر می‌کردیم، تیراژ نشریه به سرعت بالا می‌رفت و افراد زیادی بانی می‌شدند تا در چاپ بیشتر نشریه کمک کنند.


مرحوم آیت الله آذری خودشان از موسسین روزنامه رسالت بودند و یادداشت‌هایی تحلیلی و انتقادی خود را با محوریت ولایت فقیه و نقد مواضع اقتصادی دولت در آن روزنامه منتشر می‌کردند، به نظر شما چرا با وجود انتقادات هیچوقت این روزنامه توقیف نشد؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:آیت الله آذری در ابتدا همسوی نظام بودند و بعد‌ها کاملا منتقد شدند و بعد از انتقاداتشان بود که روزنامه را از ایشان گرفتند و امتیاز آن را به دیگری دادند.


اختلافات ایشان با جامعه مدرسین بر سر چه موضوعاتی بود؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:در مجموع بخاطر همین مواضع انتقادی ایشان بود، چراکه آیت الله آذری معتقد بودند که ولایت فقیه نباید خیلی توسعه یابد و اختیارات زیاد داشته باشد و می‌گفتند اختیارات ولایت فقیه باید محدود باشد.


یکی از موضوعات اختلاف بر سر شرط مرجعیت برای رهبری بود درست است؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:مرجعیت را که مردم انتخاب می‌کنند و هر کس که لایق‌تر و شایسته‌تر است و از سواد بالایی برخوردار هست مردم خود به خود دنبال او می‌روند و اینطور نیست که کسی مرجعیت را انتخاب کند. آیت الله آذری قمی هم خودشان نزدیک مرجعیت و از صاحبنظران در مسائل اسلامی، مجتهد و در مسائل کلی صاحب فتوای بودند. تا آنجایی هم که با ایشان مراوده داشتم در تمام مسائل دخالت داشتند، اما بحث بر سر حاکمیت و قدرت بود. البته در قانون اساسی اولیه از شرایط رهبری این بود که باید از مراجع باشند که در تجدیدنظر تغییر یافت.


ایشان در ابتدا از مدافعین سرسخت ولایت مطلقه فقیه بودند چه تحولی در اندیشه ایشان رخ داد که به یکی از منتقدان ولایت فقیه تبدیل شدند؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:البته آیت الله آذری اصل ولایت فقیه را قبول داشتند و موافق این مسئله بودند، اما بعد نظر دادند که اصل ولایت فقیه برای نظارت قوانین و مقررات کشور است تا بر سه قوه نظارت داشته باشد و نقش ارشادی برای آن قائل بودند.


اشاره‌ای هم به فعالیت‌های ایشان در مجلس و موضعگیری‌هایشان داشته باشید؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:البته من نماینده دوراول مجلس بودم و ایشان نماینده دور دوم مجلس بودند. در دور دوم گفته بودند که صلواتی مواضع مخالف دارد و از همین رو تبلیغاتی هم نکردم اگرچه در دوره‌های بعد از خمینی شهر مردم خواستند که کاندیدا شوم اما از طرف شورای نگهبان از طریق تلفن به من گفتند که باید از کاندیداتوری کناره گیری کنم من هم قبول نکردم و رد صلاحیتم کردند. اما در مورد فعالیت‌های آیت الله آذری در دور دوم مجلس زیاد چیزی به یاد ندارم فقط می‌دانم که ایشان بسیار با مواضع آیت الله منتظری نزدیک شده بودند و سعی می‌کردند با مواضع ایشان تطبیق داشته باشند. 
در واقع بخاطر همین مواضع مشترک و مخالفت و نقد سیاست‌های حاکم بود که بطور همزمان محصور شدند. 
البته هر زمان که قم می‌رفتم سعی می‌کردم حتما به دیدن آیت الله آذری و آیت الله منتظری بروم اما تنها در حد احوالپرسی بود و در مورد سیاست روز صحبتی نمی‌شد.


آیا آیت الله آذری در زمان حصر هم انتقادات خود را مطرح می‌کردند؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:بله، روحیه‌شان خوب بود و انتقاداتشان را می‌گفتند اما به علت اینکه اجازه انتشار این انتقادات را نداشتند مردم زیاد در جریان محور انتقادات قرار نمی‌گرفتند. در هر حال حصر باعث نشد که تغییری در مواضع و صحبت‌هایشان ایجاد شود.

فضل الله صلواتی کیست؟

«دکتر فضل الله صلواتی»:دکتر فضل الله صلواتی(متولد۱۳۱۷) از مبارزین و شخصیت های سیاسی برجسته پیش از انقلاب اسلامی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدر علی صلواتی، (از روحانیون مشهورواستادحوزه های علمیه بود، شاعر هم بود) فضل الله ازرزمندگان جنگ  ضمن اینکه استادتوانای دانشگاه صنعتی اصفهان بوده وهست ومقالات وآثارمکتوب زیادی داردهمچنین  سال ۱۳۶۶ هفته نامه  نوید اصفهان رامنتشر کرد

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سمت فرماندار اصفهان  شد و سرپرستی نهضت سوادآموزی کل کشور به او داده شد،

ایشان آنقدردراصفهان محبوبیت داشت که سال ۱۳۵۸ بنمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید، 

آقای صلواتی دامادِعلامه محمدتقی جعفری است،بادخترش ازدواج کرده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: کتاب روشن‌بینی امام خمینی  نامه‌ای آمده است که آیت‌الله آذری در سال ۱۳۷۵ بخاطر مواضع جنجالی خود علیه رهبر انقلاب از ایشان عذرخواهی کرده است

متن نامه‌ی آقای آذری قمی خدمت رهبر انقلاب به شرح زیر است:

بسمه تعالی

شنبه، ۱۲ خرداد ۱۳۷۵(١٤ محرم ١٤١٧)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری انقلاب مقدس اسلامی ایران - دامت برکاته-

پس از سلام و تحیت 

براساس یک سوء‌ظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، گرفتار یک تلاطم درونی که مرا بین دو محذور -یعنی دو ترک وظیفه مخیر می‌کرد- ناخواسته مبتلا به ضربه‌ای علیه نظام شدم و از این رنج درونی، سرانجام سحر شب یازدهم عاشورا با توسل به قمر بنی‌هاشم رها شدم و خداوند مرا نجات داد. اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ایتمار به اوامر مبارک را نمی‌خواهم. در عین حال، نه جناب عالی و نه آقایان حجازی و محمدی را در مظان استجابت دعا فراموش  نکردم. خواسته‌ای هم جز خواسته‌هایی را که جناب‌عالی بپسندید، ندارم. تفصیل مطالب را اگر میل مبارک باشد از آقای مسعودی سوال داشته باشید. احمد آذری قمی.

نتیجه سکوت امروز آینده‌ای سیاه‌تر برای افغانستان و جهان اسلام است

«آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی»که همدرس مرحوم آذری قمی بود- نیز در کتاب جرعه‌ای از دریا بر وجود چنین نامه‌ای صحّه گذاشته و درباره موضع‌گیری آقای آذری گفته است:

«آقای آذری در جهات سیاسی تند بود. بعد از رحلت آقای خمینی، وقتی مجلس خبرگان آقای خامنه‌ای را برای رهبری انتخاب کرد، ظاهراً وقتی آقای خامنه‌ای از پذیرش این بار سنگین استنکاف کرده و پرسیده بود که چه کسی رهبری من را می‌پذیرد، آقای آذری گفته بود: اولین نفر خود من هستم. ولی چندسال بعد ، وقتی با آقای خامنه‌ای اختلاف نظر پیدا کرد، با ایشان مخالف شد. اواخر عمر هم از این کار خود پشیمان شد و نامه‌ای به ایشان نوشت به این مضمون که: من بر اثر سوء ظن به انقلاب به ناراحتی‌ای درونی مبتلا و سحرگاه یازدهم محرم به حضرت قمر بنی هاشم متوسل شدم و خداوند مرا از آن مشکل نجات بخشید.»

خاطره هاشمی رفسنجانی ازجلسه خبرگان برای تعیین رهبر

لحظه رای گیری فرا می‌رسد، هاشمی اعلام می‌کند: آقایانی که با فردی بودن رهبر در این مقطع تا رفراندوم موافقند قیام کنند.

  ۴۴ نفر که اکثریت جلسه را شامل می‌شدند بر فردی ماندن رهبری در آن مقطع ایستادند و این یعنی باید وارد مصادیق و افرادی شد که صلاحیت تصدی این جایگاه را دارند. نکته جالبی که در اینجا دیده شد، رای منفی آقایان خامنه‌ای و هاشمی به فردی شدن بود.

پس از تصمیم بر  رهبری فردی نوبت به رای گیری برای اشخاص صاحب صلاحیت رسید. در این هنگام از جای جای جلسه صداهایی به گوش رسید که خامنه‌ای را فریاد می‌زدند.

هاشمی هم در اینجا می‌گوید بله پیشنهاد من هم آقای خامنه ای است.

 

اولین خاطره مربوط است به زمانی که سران قوا و نخست وزیر در ماجرای عزل منتظری خدمت امام می‌رسند. می‌گوید به امام گفتیم اگر منتظری کنار گذاشته شود کسی را نداریم برای رهبری. امام در جواب ما گفتند چرا می‌گویید نداریم، همین آقای خامنه‌ای.

خاطره دومی که هاشمی از امام نقل می‌کند مربوط به دیدار خصوصی او با امام است. هاشمی می‌گوید در دیدارهای خصوصی راحت تر مسایل را مطرح می‌کردم و با ایشان مباحثه می‌کردم، در این خصوص مجدد صحبت کردم و امام فرمودند: وقتی مثل آقای خامنه ای را دارید چرا نگرانید؟

سومین خاطره هاشمی نقل قولی از حجت‌الاسلام احمد خمینی فرزند امام بود که ایشان نیز در جای دیگری چنین سخنی از امام شنیده بودند. ماجرا برمی‌گشت به سفر آقای خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور کشور بودند به کشور کره و استقبال سران این کشور از رئیس جمهور ایران. احمد خمینی در آن زمان به امام می‌گویند آقای خامنه‌ای آبرویی شدند برای نظام. امام هم در جوابشان می‌گویند واقعا ایشان شایسته رهبری هستند.

هاشمی از نمایندگان ملت در مجلس خبرگان اجازه می‌گیرد تا خاطره ای از امام نقل کند. او سه خاطره به نقل از امام می‌گوید:در میان تعریف خاطره آیت‌الله هاشمی از امام برخی از اعضای خبرگان نیز اعلام می‌کنند یا در آن جلسه بودند یا خودشان نیز از امام در این خصوص سخنانی شنیده بودند که موید حرف هاشمی بود.

هاشمی میگوید آقایانی که با رهبری آقای خامنه‌ای در این زمان موافق هستند قیام بفرمایند. لحظه حساسی است. حال خامنه ای دگرگون شده است.

اندکی نمی‌گذارد که حاضرین و آرا شمرده می‌شود. بیش از دو سوم جمعیت حاضر که طبق قانون حداقل تعداد برای تشخیص رهبری هستند قیام کردند و این یعنی او قرار است پس از این و تا زمان اعلام نتایج رفراندوم علمدار انقلاب باشد.

صدای الله اکبر نمایندگان مردم در خبرگان به گوش می‌رسد و دشمنان نیز حساب کار دستشان می‌آید.

کار اما اینجا تمام نمی‌شود

۶ مرداد ۶۸ نتایج رفراندوم تغییر قانون اساسی که شرط مرجعیت را برای تصدی مقام رهبری برداشته بود مشخص میشود که در این انتخابات بیش از ۹۷ درصد مردم با آن موافقت کردند.

این بار دوباره برای انتخاب رهبری انقلاب جلسه‌ای برگزار می شود و انتخاباتی دوباره. بازهم به اتفاق آرا آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبری انقلاب برگزیده می‌شوند.

اینجای جلسه اما برای آیت‌الله خامنه‌ای وضعیت متفاوت بود. او می‌دانست قرار است بار چه مسئولیت سنگینی بر دوشش گذاشته شود. طبیعی بود که نتواند ساکت بنشیند. بلند می‌شود، اعتراض می‌کند. پشت تریبون می‌رود و شروع به صحبت می‌کند. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم...

آیت الله  خامنه‌ای در سخنرانی خود می‌گوید «اولا واقعا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود». او در ادامه می‌گوید «مسئله اشکال فنی و اساسی دارد».

در بخشی از این سخنرانی، آقای خامنه‌ای در مخالفت با انتخاب خود می‌گوید «چه از نظر قانون اساسی و چه از نظر شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد… این چه رهبری خواهد بود».

آقای خامنه‌ای در ادامه می‌گوید «در همین جلسه چند نفر از آقایان صبحت کردند و تصریح کردند بنده (از نظر مسائل شرعی) صاحب‌نظر نیستم».

آقای هاشمی رفسنجانی می‌گوید او قصد داشته در حمایت از رهبری شورایی سخن بگوید، اما چون اکثریت به رهبری فردی رای داده‌اند، از این کار صرف نظر می‌کند.

در کتاب خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز درباره پیشنهاد مرحوم آیت‌الله گلپایگانی برای رهبری آمده است: «بعضی‌ها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیت‌الله خامنه‌ای و بعضی‌ها آیت‌الله [سید محمدرضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسم‌هایی برده شد. قبلاً در مشورت‌های سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی، رهبری را به عهده بگیرند، ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیت‌الله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟»

چندنفربه آقای خامنه ای رأی دادند؟همه خبرگان چندنفربودند؟

رأی‌گیری به‌صورت نشست‌وبرخاست بود؛ یعنی کسانی که موافق بودند، می‌بایست قیام می‌کردند. وقتی اعلام رأی‌گیری می‌شود، تعداد زیادی از نمایندگان از جای برمی‌خیزند که در همان نگاه اجمالی اول، کاملاً معلوم است که آیت‌الله خامنه‌ای رأی آورده‌اند. لذا بعضی‌ها به خیال اینکه موضوع کاملاً معلوم و مشخص است، می‌خواهند بلافاصله بنشینند که آقای هاشمی اعلام می‌کند لطفاً کسانی که رأی داده‌اند بایستند، برای اینکه ما باید بشمریم و تعداد دقیق مشخص شود. بعد از شمارش، آقای هاشمی نتیجه‌ی رأی‌گیری را به این صورت اعلام می‌کند: «۵۶ نفر هم ایستاده‌اند. با خودمان۵۸نفر،۱۱نفرنشسته بودند. رأی آوردند. یک مقداری هم بیشتر از دوسوم است.»

«آیت‌الله محمدعلی فیض گیلانی» بعد از تصمیم‌گیری خبرگان رهبری درباره انتخاب رهبری فردی به‌جای شورایی، «اسم آیت‌الله گلپایگانی به میان آمد. موافقان صحبت کردند اما مخالفی نداشت، چون کسی حاضر نشد برود پشت میز و بگوید آقای گلپایگانی اشکال دارد و صلاح هم نبود. بعد به‌کفایت مذاکرات رأی گرفتیم و آقای گلپایگانی رأی نیاورد...».

«آیت‌الله  محسن مجتهد شبستری» نیز در خاطرات خود از آن جلسه به موضوع گفت‌وگو بر سر انتخاب آیت‌الله گلپایگانی برای رهبری اشاره‌ کرده و گفته است «پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا، افراد را مطرح کردند. عده‌ای آیت‌الله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما داده‌ام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی ازموضوعات مهمی که درجلسه خبرگان(روزتعیین رهبری)مطرح شد،موضوع مرحوم آیت الله منتظری بودکه قبل ازمبحث انتخاب رهبر،عزل ایشان بود،سایت جهان نیوز(دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ )مطلب جالبی ازشخصیت مدیریتی ایشان منتشرکرده است که بااندکی ویرایش دراینجامی آورم این مطلب سخن‌رانی آیت الله محمّدی گیلانی درروز  یکشنبه، ۶ آذر ۱۳۷۹ در منزل آقای رازینی ازکتاب خاطرات آقای ری شهری است.

«آیت الله محمد محمدی گیلانی»( رییس سابق دیوان عالی کشور) می گوید:یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (سه شنبه، ۲۵ تیر ۱۳۶۴)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمت‌الله‌علیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمت‌شان رسیدم.
گفتم:« فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمت‌شان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده‌ی این کار بر نمی‌آید...»
«امام خمینی» گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود:«... «احمد »هم از او(منتظری) دفاع می‌کند! از منزل سید مهدی هاشمی دست‌نویس‌‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت: سخن امام که به این‌جا رسید، من گفتم:آقای منتظری عین نامه‌ی شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: «امام خیال کرده که آن‌چه من برایش می‌نویسم، الهام از سید‌مهدی می‌گیرم!»
امام فرمود:« نامه‌ی مرا آورد در جلسه خواند!؟»


  گفتم:« بله! آقای «سید عباس خاتم» و «سید جعفر کریمی» و چند نفر دیگر هم بودند
امام فرمود:« او این طور است.»
عرض کردم:«بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود.»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:امام قدری فکر کرد و بمن گفت:«احمد نیست؛ می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»
عرض کردم:« بله! اما به آقای هاشمی نگویید که من آمدم( و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من می‌ترسم مرا هم «شمس‌آبادی» کنند یا مثل «شیخ قنبر» در چاه بیندازند
این را که گفتم، امام  ۳ بار خندید و فرمود:«خاطرت جمع باشد
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم: صبح، خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم...
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء خانم «حاج احمد آقا» زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آن‌چه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند.(برای کسی نقل نکن)
گفتم:« همین طور است.»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند:«موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.»
گفتم:« چرا؟ ما در اجلاسیه‌ی قبل به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم‌مقام مطرح کنیم.»
فرمود:« نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته...»
گفتم:« ما اعلام کرده‌ایم. نمی شود.../پایان خاطره آیت الله محمدی گیلانی
حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب بعد از انتشار فیلمی ۱۹ دقیقه‌ای از اجلاسیه ۱۴ خرداد سال ۶۸ خبرگان رهبری در فضای مجازی، مطلبی را با عنوان «ماجرای آن روز» منتشر کرد. بخش‌هایی از این متن به انتخاب «رهبری فردی» پرداخته و علت انتخاب مقام معظم رهبری را عدم کسب رأی کافی دیگر گزینه‌های پیشنهادی عنوان کرده است. در ادامه آن نیز اشاره ‌کرده «برای مثال انتخاب سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، از مراجع تقلید وقت، با ۱۴ رأی مثبت و ۶۱ رأی منفی تأیید نشد.»

۷ صبح روز ۱۴ خرداد سال ۶۸، رادیو با اعلام خبر رحلت امام خمینی، مردم را در بهت از دست دادن رهبرشان فرو برد، بهتی که در میان تمامی اعضای خبرگان که از سراسر کشور خود را برای شرکت در جلسه اضطراری به تهران رسانده بودند، موج می‌زد.

آیت‌الله حائری شیرازی، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان که در اجلاسیه فوق‌العاده ۱۴ خرداد به‌عنوان اولین مخالف شورای رهبری صحبت کرد، درباره نطق مخالفت خود این‌گونه توضیح می‌دهد: «من به‌عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری صحبت کردم. گفتم شورای عالی قضایی را برداشتید و مسئولیت به رئیس قوه قضائیه واگذارشده است، شورا قدرت ندارد. نخست‌وزیر را حذف و قدرت را به رئیس‌جمهور واگذار کردید، پس شرایط به تمرکز نزدیک است. وقتی رهبری شورایی کنید به‌صورت مسلم ناکارآمدی خود را در جامعه نشان می‌دهد، چون خودتان تجربه کردید که باید یک نفر مسئول باشد. صحبت من تمام شد. یک نفر آمد و گفت ما می‌توانیم با شورا اختلافاتی را که در جامعه است، هرکدام از این افراد را عضو شورا کنیم و به‌وسیله این چند تا وحدت را ایجاد کنیم. بیاییم این کار را بکنیم تا وحدت حفظ شود. فرد مخالف بعدی آقای جنتی بودند. آقای جنتی [گفت] اگر می‌گویید این شورا یکی شجاع‌تر، یکی سیاستمدارتر است و… اگر می‌توانست آنچه بهتر است به دیگران تزریق کنند، خوب بود. منظورشان این بود یک مجموعه وقتی بخواهند با یکدیگر حرکت کنند، ضعیف نمی‌تواند همراه با قوی گام بردارد. به‌ناچار قوی آهسته حرکت می‌کند تا ضعیف با او همگام شود. باز [موافقین شورای رهبری] آمدند قسم و آیه که این کار را بکنید.»

پس از شور و مشورت‌هایی که درباره شورایی یا فردی شدن رهبری مطرح می‌شود، در زمان رأی‌گیری روالی در پیش‌گرفته می‌شود که به هر نحو که شده، بحث شورایی رأی بیاورد. این روال این‌گونه بوده که مدیر جلسه، آقای هاشمی، اعلام می‌کنند که مخالفین قیام کنند تا وزن آرای ممتنع به نفع موافقین شورایی سنگینی کند، درصورتی‌که روال این‌گونه بوده که برای موافقت رأی‌گیری می‌شده است، نکته دیگری که در خاطرات آیت‌الله حائری نیز وجود دارد این است که سه بار رأی خبرگان به نفع رهبری فردی شمرده می‌شود و هیئت‌رئیسه و موافقین شورایی اصلاً باور نداشته‌اند که اکثریت خبرگان به رهبری فردی رأی دهند.

این روایت در خاطرات آیت‌الله حائری این‌گونه بیان‌شده است: «قانوناً این‌طور است که موضوع شورایی را که به رأی گذاشتند موافقین شورا قیام کنند. یکی از بزرگان که مرحوم شده، آمد مقابل هیئت‌رئیسه و گفت: بگویید مخالفین شورا قیام کنند. می‌گویند چرا؟ دلیل این بود که ممتنع‌ها اضافه بشوند به موافقین و از مخالفین شورا کم بشوند. ۳۰ نفر موافق، ۳۰ نفر مخالف، ۱۵ نفر ممتنع: اگر بگویند مخالفین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند رأی نیاورد و اگر بگویند موافقین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند موافقت نشد. خیلی تأثیر دارد بگویند موافقین شورا یا مخالفین شورا. خود آقا هم‌نظرش بر شورایی بود ولی نظر من بر رهبری فردی بود. آمدند گفتند مخالفین شورا قیام کنند، یقین هم داشتند ۳۰ نفر بلند می‌شوند و بیشتر می‌نشینند. نگاه کردند دیدند به خواست خدا خیلی جمعیت ایستادند. شمردند دیدند اکثریت است، دوباره شمردند، بازگفتند یک‌بار دیگر بشمریم، دیدند اکثریت است و دیگر کاری نمی‌توانستند بکنند و اعلام کردند نظر خبرگان رهبری فردی است.»

همچنین آیت الله امامی کاشانی نیز در برنامه تلویزیونی شناسنامه به بیان روایتی از این مخالفت پرداخت و از اصرار آیت الله خامنه‌ای بر قبول نکردن مسئولیت رهبری و همچنین مطرح کردن مرحوم آذری قمی از بنیان‌گذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان گزینه رهبری روایت می کند. «شخص مقام معظم رهبری می‌گفتند نه و روی این صحبت خود اصرار داشتند و از آن طرف روی انتخاب مرحوم آذری قمی اصرار داشتند. حتی بین آقا و آقای آذری صحبت‌هایی هم رد و بدل شد اما در نهایت مجلس به مقام معظم رهبری رای داد.»

سرانجام پس از بحث بسیار و جلسه‌ای طولانی اعضای خبرگان در ۱۴ خرداد سال ۶۸، نوبت به رأی گیری بر سر رهبری آیت الله خامنه‌ای رسید. آیت الله محمد مومن در رابطه با رأی گیری برای رهبری آیت الله خامنه‌ای اینگونه روایت می‌کند: «رای‌گیری به صورت قیام و قعود نبود، بلکه رای مخفی بود و باید در گلدان‌ها ریخته می‌شد. رای را که شمردند به نظرم چهار پنجم حاضران و شاید بیشتر از آن به ایشان رای دادند، تعداد بسیار معدود رای منفی بود که آن هم احتمالا به دلیل سوالات مطرح شده درباره مرجعیت رهبری بود. وگرنه بیشتر از دوسوم کل اعضای مجلس خبرگان رای به رهبریت آقای خامنه‌ای دادند. به این ترتیب طبق قانون، رهبریت ایشان محرز شد. این انتخاب در کوتاه‌ترین زمان و در شرایطی که هنوز ۲۴ ساعت از فوت حضرت امام نگذشته بود، صورت گرفت و در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ این کار انجام شد.»

***

آیت الله خامنه ای:این جا بحث شخص نیست، بحث حکومت و ولایت است. اگر بنا شود که من این مسئولیت را بپذیرم، آن وقت باید به وظیفه عمل کنم. آیا شما تحمل خواهید کرد؟»

آقای آذری هم در پاسخ گفتند: «بلی، من هم چنان که اطاعت از رسول خدا و امیرالمؤمنین و ولی معصوم را واجب می‌دانم، لذا نسبت به ولی امری که انتخاب می‌کنیم، مطیع هستم و این اطاعت را لازم می‌دانم.

در این مباحث هیچکس در شایستگی ایشان برای رهبری تردید هم نکرد، زیرا همه اعضای خبرگان مجتهد هستند و خصوصیاتی مثل اجتهاد، مدیریت و قاطعیت، تعبد و جامعیت را در ایشان سراغ داشتند.

***

روایت آیت‌الله مومن از اعتراض امام خامنه‌ای مبنی بر عدم پذیرش رهبری

مرحوم« آیت‌الله محمد دانش‌زاده »مشهور به «مؤمن قمی» از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دوره اول درباره فرآیند انتخاب رهبر برای نظام در جلسه خبرگان می‌گوید:

به رغم وثوقی که همه اعضا به علم و عدالت حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای داشتند، مطالبی که باعث شدند تصمیمات درباره ایشان قطعی شود یکی مطلبی بود که از قول حاج احمدآقا نقل شد. ایشان گفته بودند یک وقتی که آیت‌الله خامنه‌ای در مقام رئیس‌جمهور به کره‌ شمالی رفته بودند، شب امام تلویزیون تماشا می‌کردند و حاج احمدآقا گفته بودند آقای خامنه‌ای به راستی شایستگی ریاست جمهوری را دارند. امام فرموده بودند ایشان برای رهبری هم صلاحیت دارند.

مرحوم آقای آذری قمی از جا برخواستند و گفتند شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید.

آقای خامنه‌ای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما می‌پذیرید؟»

آقای آذری قمی گفتند: «قطعا، حکم ولی امر است و من شرعا موظف هستم که بپذیرم»

مطلب دیگر را آقای «هاشمی رفسنجانی» نقل کردند که پس از عزل آیت‌الله منتظری، ایشان با اصرار به امام گفته بودند که ما نگران هستیم، چون کسی را نداریم و امام فرموده بودند:«چطور ندارید؟ همین آقای خامنه‌ای».

وقتی این ۲ مطلب عنوان و نام حضرت آقا برده شد، ایشان به شدت اعتراض کردند و فرمودند: «من قبول نمی‌کنم». حتی پشت تریبون هم آمدند و گفتند حاضر نیستند این منصب را بپذیرند. بعد هم مطالبی برای تبیین دیدگاه خودشان گفتند، ولی البته کسی به اعتراض ایشان گوش نداد و مجلس خبرگان با اکثریت قاطع به رهبری ایشان رأی داد.

«آیت‌الله مؤمن »ادامه می‌دهد: مرحوم آقای آذری قمی از جا برخواستند و گفتند شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید.

آقای خامنه‌ای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما می‌پذیرید؟».

آقای آذری قمی گفتند: «قطعا، حکم ولی امر است و من شرعا موظف هستم که بپذیرم».

در رأی دادن به تعیین رهبری باید سه چهارم اعضای خبرگان حضور داشته باشند و رأی بدهند. آن روزها اعضای خبرگان ۸۳ یا ۸۴ نفر بودند و طبق این قانون باید ۶۳ نفر رأی می‌دادند. بنده منشی هیئت رئیسه بودم و رأی‌ها را شمردم و دیدم بیش از چهارپنجم یعنی خیلی بیشتر از حدقانونی به این مسئله رأی داده‌اند.

«آیت‌الله سیدعلی اکبر قریشی »از اعضای مجلس خبرگان:وقتی بحث نقل وقولهای شایستگی های آیت الله خامنه  پیش آمد،یادداشتی برای مرحوم آقای مشکینی نوشتم که «اگر امام درباره صلاحیت رهبری آقای خامنه‌ای حرفی زده‌اند و شما اطلاع دارید، لطفا برای نمایندگان بازگو کنید».

مرحوم آقای مشکینی به من جوابی نداد. نمی‌دانم یادداشت را خواند و صلاح ندانست جواب بدهد یا اصلا نخواند.

با «آیت‌الله محسن مجتهد شبستری»، امام جمعه تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که کنار من نشسته بود، گفتم: «شنیده‌ام امام فرموده‌اند: پس از من شایسته‌ترین فرد برای رهبری آقای خامنه‌ای است. شما چیزی نشنیده‌اید؟»

ایشان گفت: «من هم چنین چیزی را شنیده‌ام».

بی‌درنگ گفتم: «پس بیاید این را به نمایندگان بگوییم».

«آیت‌الله سیدعلی اکبر قریشی» درادامه گفت:بعد من و ایشان چنان فریادی کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس متوجه ما شدند. ما گفتیم: «آقایان اگر از نظر مساعد امام به آقای خامنه‌ای حرف و سخنی شنیده‌اند بگویند تا همه بدانند، چون حرف امام برای ما حجت است». البته آقای طاهری خرم‌آبادی در این باب سخن گفت و نظر امام را درباره صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای نقل کرد، سپس آقای هاشمی رفسنجانی دنباله حرف را گرفت.

«آیت‌الله سیدعلی اکبر قریشی» گفت:بعداربیان خاطرات آقای هاشمی.. بعد بحث درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای شروع و به ایشان پیشنهاد شد این مسئولیت را بپذیرند.

ایشان( آیت‌الله خامنه‌ای) پشت تریبون آمدند و به این رأی اعتراض کردند و گفتند: «این مسئولیت سنگین را به روی دوش من نگذارید، من کجا و جانشین امام کجا؟ این چه حرف و پیشنهادی است؟».

ایشان( آیت‌الله خامنه‌ای)کمی هم عصبانی شده بودند و این حرف را که زدند، رفتند و نشستند و سرشان را پایین انداختند. نمایندگان آمدند و حرف‌هایی در تأیید سخن امام و صلاحیت ایشان برای رهبری زدند.

مرحوم آیت‌الله آذری قمی از همه بیشتر تأکید کرد و گفت: «من از همین حالا با شما بیعت می‌کنم و وظیفه شرعی خود می‌دانم از شما تبعیت کنم. شما فرمان بدهید، من اجرا می‌کنم».

«آیت‌الله سیدعلی اکبر قریشی» درپایان گفت:به هرحال نهایتاً فضای جلسه به سمت تأیید رهبری حضرت آقا رفت و قرار شد رأی گرفته شود. غیر از خود ایشان و چند نفر دیگر، همه کسانی که در مجلس بودند و تعدادشان بیش از ۷٠ نفر بود، به نشانه موافقت قیام کردند و به این ترتیب آیت‌الله خامنه‌ای با رأی اکثریت قاطع مجلس خبرگان به رهبری برگزیده شدند.

«آیت‌الله محسن مجتهد شبستری »از اعضای خبرگان حاضر در جلسه یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸(٢٩ شوال ١٤٠٩) درباره این جلسه تاریخی می‌گوید: پس از ارتحال حضرت امام، آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی که از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان بودند، به من خبر دادند ساعت ۸ صبح فردا مجلس خبرگان تشکیل خواهد شد و حضور شما الزامی است.

بنده آن شب به دلیل تألمات ناشی از فقدان شخصیت بی‌بدیلی چون حضرت امام، بسیار اندوهگین بودم و از شدت ناراحتی تا صبح خوابم نبرد. بنده سالیان سال از محضر آن بزرگوار کسب فیض کرده بودم، اما غیر از علاقه استاد و شاگردی، به شدت از سرنوشت انقلاب اسلامی در غیبت آن بزرگوار نگران بودم و می‌دانستم دشمنان انقلاب منتظر چنین روزی بوده‌اند. تصور بلایی که از این پس برسر نظام می‌آمد، آرام و قرار را از من ربوده بود.

«آیت‌الله محسن مجتهد شبستری»: فردا صبح به هر کیفیتی خود را به جلسه خبرگان رساندم. سایه سنگین غم و اندوه بر فضای جلسه حکم‌فرما بود. قرائت وصیتنامه امام بیش از دو ساعت به طول انجامید و توسط حضرت آقا هم قرائت شد. پس از آن بنده یادداشتی به هیئت رئیسه دادم و گفتم: آیت الله خامنه‌ای را پیشنهاد بدهند. به من جواب دادند: «باید تأمل کنیم و الان طرح این موضوع مصلحت نیست. ابتدا باید درباره شورایی یا فردی بودن رهبری بحث و رأی گیری شود». عده‌ای موافق و مخالف صحبت کردند، آن موقع هنوز قانون اساسی بازنگری نشده بود، بنابراین بحث شورای رهبری هنوز در قانون اساسی وجود داشت. پس از صحبت‌های موافقان و مخالفان، مقوله شورای رهبری رأی نیاورد.

عده کمی از نمایندگان در آن جلسه بعضی از مراجع تقلید را مطرح کردند ولی بنده براساس همان یادداشتی که به هیئت رئیسه داده بودم، از جا بلند شدم و پیشنهادم را علنی مطرح کردم و خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی که جلسه را اداره می‌کرد، «​​​​​​​«آیت‌الله محسن مجتهد شبستری»:گفتم: «بنده شنیده‌ام حضرت امام درباره آیت‌الله خامنه‌ای مطالبی را فرموده‌اند که حضرتعالی در جریان هستید. لطفاً آن مطالب را بازگو کنید».

ایشان خطاب به حاضران در جلسه گفت: «آقای شبستری این را می‌گوید. بازگو کنم؟».

آقای هاشمی گفت: «حاج احمدآقا می‌گفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنه‌ای را در سفر به کره شمالی نشان می‌داد. به امام عرض کردم ایشان رئیس‌جمهور شایسته‌ای است. امام فرمود: «ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد».

ائتلافی با حضور آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی + سند

«آیت‌الله محسن مجتهد شبستری»:اکثر افرادی که در جلسه حضور داشتند گفتند بهتر است بازگو شود. آقای هاشمی گفت: «حاج احمدآقا می‌گفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنه‌ای را در سفر به کره شمالی نشان می‌داد. به امام عرض کردم ایشان رئیس‌جمهور شایسته‌ای است.

امام فرمود: «ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد». یک بار هم خود من خدمت امام عرض کردم با عزل آقای منتظری ما در رهبری دچار مشکل خواهیم شد و امام فرمودند: آقای خامنه‌ای هست، مشکلی پیدا نخواهید کرد». آیت‌الله موسوی اردبیلی هم شهادت داد این حرف را از حاج احمدآقا شنیده است. 

وی درباره رأی‌گیری برای رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: درهر حال در ادامه این سخن، بحث‌های بیشتری هم صورت گرفت و سرانجام نوبت به رأی گیری رسید و جز چند نفر معدود، ایشان با اکثریت قاطع به رهبری برگزیده شدند. خاطرم هست آقا پیش از رأی‌گیری، پشت تریبون رفتند و فرمودند: «من آمادگی ندارم و قبول نمی‌کنم» و کمی هم از اینکه برخلاف میل ایشان چنین مسئولیت سنگینی را به دوششان قرار می‌دهیم، ناراحت بودند.

"حاضران مخصوصا مرحوم «آیت‌الله آذری قمی» گفتند مسئله تمام شده است و باید قبول کنید. آقا(آیت الله خامنه ای) به آیت‌الله آذری قمی فرمودند: «اگر من حکمی بکنم، شما قبول می‌کنید؟» ایشان گفتند: «من شرعاً مکلف هستم که قبول کنم». و به این ترتیب قبل از اینکه پیکر پاک حضرت امام را به خاک بسپاریم، جانشین ایشان توسط مجلس خبرگان انتخاب شد که اقدام بسیار تاریخی، موثر و انقلابی بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده:۱۴ خرداد ۱۳۹۸تسنیم است بااندکی اصلاحات،افزودن تصاویر

در جلسه روز ۱۴ خرداد، قریب به ۸۰ نفر از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با تاکید موکد اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را مورد تایید قرار دادند. نمایندگان حتی آن گمانی که در ذهن ایشان بود که ممکن است کسانی اجتهادش را قبول نداشته باشند، به شدت رد می‌کنند.

جزئیات جالبی از جلسه رأی‌گیری درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای/ هاشمی چه زمانی سخن امام را نقل کرد؟ /گفت‌وگوی تسنیم با مسعود رضایی

 آیت‌الله خامنه‌ای : اولاً واقعاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود....  این سخن را از روی تواضع بیان کردند. ایشان فروتنی بسیار زیادی از خود نشان دادند و شکسته نفسی کردند؛

* در پاسخ به این سوال که این پیشنهاد: آیت‌الله گلپایگانی مرجع وقت تقلید، رهبر باشند و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان قائم مقام امور اجرایی را برعهده بگیرند، در بحث رهبری شورایی مطرح شد؟

 این پیشنهاد در ابتدای جلسه مطرح شد. رد شدن آن اینگونه نبود که با رای‌گیری از نمایندگان رد شود. ماجرا اینگونه است که آقای آذری قمی که سخنران اول یا دوم جلسه بود، در سخنانش عنوان کرد که او به همراه چند نفر دیگر پس از باخبر شدن از رحلت امام خمینی (ره)، خدمت آیت‌الله گلپایگانی می‌روند. آنان از ایشان می‌خواهند که پس از امام خمینی (ره) رهبر بشود. آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ به این درخواست فرمودند که من مانند آقای خمینی نیستم و نمی‌توانم این کار را انجام بدهم. به نظر می‌رسد آنان به ایشان اصرار می‌کنند که شما از باب فقهی و شرعی رهبر باشید، آقای خامنه‌ای امور اجرایی را به عنوان قائم مقام انجام خواهند داد. به ظاهر آیت‌الله گلپایگانی با این شرط، رهبری را می‌پذیرند.

*نفراتی که پس از آقای آذری‌قمی پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند، این نظر را نقد کردند. آنان ضمن احترام گذاشتن به جایگاه علمی، فقهی و حوزوی آیت‌الله گلپایگانی، ایشان را فردی مناسب برای به دست گرفتن رهبری نظام نمی‌دانند.

در نتیجه این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان قرار نگرفت و بحث‌ها از حول آیت‌الله گلپایگانی کنار رفت. آقای آذری قمی هم دیگر این بحث را ادامه نداد. 

تسنیم نوشت:به هر حال، در بحث شورایی اسامی افرادی مطرح شد. در تمامی پیشنهاداتی که ارائه شد، نام آیت‌الله خامنه‌ای ثابت بود.

پس از آیت‌الله خامنه‌ای، نام آقای هاشمی‌رفسنجانی بیشترین فراوانی را داشت .

البته در میانه بحث، آقای هاشمی مطرح کرد که بنده در مسیر مسئولیت دیگری قرار دارم. از این رو آقایانی که اسم بنده را به عنوان شورای رهبری مطرح می‌کنند، بدانند که من نمی‌توانم عضو این شورا باشم.

در واقع آقای هاشمی به نوعی از نمایندگان می‌خواهند که اسم ایشان را ذکر نکنند.

*پیش از رای‌گیری در مورد رهبری فردی یا به عبارت دیگر رهبری فردی و شورایی، آیت‌الله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان می‌کند.

ایشان(آیت‌الله مشکینی) گفتند«آقایانی که  قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند

رای‌گیری که صورت گرفت، «رهبری فردی» رأی آورد؛(توافق شد) این بدان‌ معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.

*بلافاصله پس از اینکه رهبری فردی رای آورد، تعدادی از نمایندگان از گوشه و کنار مجلس گفتند که کاندیدای ما آقای خامنه‌ای است.

در فیلم‌هایی که از آن جلسه باقی مانده است، این صداها شنیده می‌شود.

هاشمی رفسنجانی که در جایگاه هیات رئیسه نشسته بود، پس از شنیدن این صداها گفت: کاندیدای ما هم آقای خامنه‌ای است.

در فیلمی که منتشر شده، مشخص نیست که چه کسانی این جمله را بیان می‌کنند، اما اسم فرد دیگری به عنوان کاندیدا به گوش نمی‌خورد.

*در این هنگام که همهمه‌ای در مجلس به وجود آمده است، آقای مجتهد شبستری خطاب به هاشمی رفسنجانی می‌گوید که ما شنیده‌ایم امام خمینی  در خصوص آقای خامنه‌ای نکته‌ای گفته‌اند و شما آن را می‌دانید.

برای ما بیان کنید. آقای هاشمی در آن همهمه، توجهش به این صدا جلب می‌شود و از آقای مجتهد شبستری می‌خواهد که خواسته خود را مجدد بیان کند. ایشان آن خواسته را دوباره بیان می‌کند. سپس آقای هاشمی خطاب به نمایندگان گفت: آقای مجتهدشبستری از طریق آقای طاهری خرم‌آبادی، شنیده‌اند که حضرت امام چیزی درباره آقای خامنه‌ای گفتند و من هم مطلع هستم. (نقل به مضمون)

تسنیم نوشت:در اینجا آقای هاشمی رفسنجانی، هوشمندی خاصی به خرج می‌دهد و خطاب به نمایندگان می‌گوید: اگر شما اجازه می‌دهید، من این خاطره را بیان می‌کنم.

او«آیت الله هاشمی رفسنجانی» در واقع رای‌گیری می‌کند و به نوعی بیان می‌دارد آن چیزی که من می‌خواهم بگویم، آن چیزی نیست که امام در وصیتنامه خود قید فرمودند که یا باید در صدا و سیما باشد، یا مکتوب باشد و یا اینکه سندی از آنجا موجود باشد.

«هاشمی» در حقیقت اینگونه می‌گوید که سند آن قول بنده هستم و اگر نمایندگان اجازه بدهند، من آن را بیان خواهم کرد که نمایندگان موافقت کردند.

سپس آقای هاشمی گفت من برای گفته خود شاهد هم دارم. شاهد او آیت‌الله خامنه‌ای و« آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی» رئیس دیوان عالی قضایی کشور بود.

آقای هاشمی خطاب به آقای موسوی اردبیلی می‌گوید که شما شاهدید و ایشان هم تایید می‌کند.

در نتیجه آقای هاشمی آن خاطره و نقل قول معروف را بیان کردند.

*بنابراین خاطره و یا آن نقل قول زمانی بیان شد که بیشتر نمایندگان با در نظر داشتن یک نفر در ذهن‌شان به رهبری فردی رای داده بودند و تعدادی از نمایندگان هم گفته بودند که آقای خامنه‌ای کاندیدای ماست. ضمن اینکه هیچ کس دیگری به عنوان کاندیدای نمایندگی از سوی نمایندگان مجلس مطرح نشد.آن نقل قول و خاطره در تحکیم اطمینان‌خاطر نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نقش موثری داشت، اما مبنا نبود. مبنا انتخابی بود که خود نمایندگان مجلس انجام داده بودند.

آیا نقل قول امام مبنای رای نمایندگان به آیت‌الله خامنه‌ای بود؟

تسنیم: آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، نقل قولی از امام خمینی بیان کردند که برخی این نقل قول را مبنای رای نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانند. نخست اینکه این نقل قول چه زمانی در جلسه خبرگان رهبری مطرح شد و دوم اینکه آیا این نقل قول مبنای رای نمایندگان بود؟

مسعودرضایی : جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ اینگونه پیش رفت که پس از مطرح شدن بحث‌ها در مورد رهبری فردی و شورایی، قرار شد رای‌گیری شود. ابتدا هم مقرر شد در مورد رهبری فردی رای‌گیری شود. اگر رهبری فردی رای نمی‌آورد، شورایی می‌شد.

در هنگام بحث در مورد رهبری فردی و شورایی، هیچ کدام از نمایندگان فرد مورد نظر برای رهبری فردی را مطرح نکردند، اما در بحث رهبری شورایی اعم از شورای سه نفره و پنج نفره، نام افراد پیشنهادی بیان می‌شد.

تسنیم: این پیشنهاد که آیت‌الله گلپایگانی مرجع وقت تقلید، رهبر باشند و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان قائم مقام امور اجرایی را برعهده بگیرند، در بحث رهبری شورایی مطرح شد؟

مسعودرضایی : این پیشنهاد در ابتدای جلسه مطرح شد.

تسنیم:این پیشنهاد رد شد؟

رهبر انقلاب الگوی برتر امامت جمعه هستند

مسعودرضایی : رد شدن آن اینگونه نبود که با رای‌گیری از نمایندگان رد شود. ماجرا اینگونه است که آقای آذری قمی که سخنران اول یا دوم جلسه بود، در سخنانش عنوان کرد که او به همراه چند نفر دیگر پس از باخبر شدن از رحلت امام خمینی ، خدمت آیت‌الله گلپایگانی می‌روند. آنان از ایشان می‌خواهند که پس از امام خمینی  رهبر بشود.

«آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی» در پاسخ به این درخواست فرمودند که من مانند آقای خمینی نیستم و نمی‌توانم این کار را انجام بدهم. به نظر می‌رسد آنان به ایشان اصرار می‌کنند که شما از باب فقهی و شرعی رهبر باشید، آقای خامنه‌ای امور اجرایی را به عنوان قائم مقام انجام خواهند داد. به ظاهر آیت‌الله گلپایگانی با این شرط، رهبری را می‌پذیرند.

نفراتی که پس از آقای آذری‌قمی پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند، این نظر را نقد کردند. آنان ضمن احترام گذاشتن به جایگاه علمی، فقهی و حوزوی آیت‌الله گلپایگانی، ایشان را فردی مناسب برای به دست گرفتن رهبری نظام نمی‌دانند. در نتیجه این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان قرار نگرفت و بحث‌ها از حول آیت‌الله گلپایگانی کنار رفت. آقای آذری قمی هم دیگر این بحث را ادامه نداد.

به هر حال، در بحث شورایی اسامی افرادی مطرح شد. در تمامی پیشنهاداتی که ارائه شد، نام آیت‌الله خامنه‌ای ثابت بود. پس از آیت‌الله خامنه‌ای، نام آقای هاشمی‌رفسنجانی بیشترین فراوانی را داشت که البته در میانه بحث، آقای هاشمی مطرح کرد که بنده در مسیر مسئولیت دیگری قرار دارم. از این رو آقایانی که اسم بنده را به عنوان شورای رهبری مطرح می‌کنند، بدانند که من نمی‌توانم عضو این شورا باشم. در واقع آقای هاشمی به نوعی از نمایندگان می‌خواهند که اسم ایشان را ذکر نکنند.

پیش از رای‌گیری در مورد رهبری فردی آیت‌الله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان کرد. ایشان فرمود« آقایانی که  قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند» رای‌گیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان‌ معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.

پیش از رای‌گیری در مورد رهبری فردی یا به عبارت دیگر رهبری فردی و شورایی، آیت‌الله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان می‌کند. ایشان می‌فرماید، آقایانی که "قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند." رای‌گیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان‌ معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.

بلافاصله پس از اینکه رهبری فردی رای آورد، تعدادی از نمایندگان از گوشه و کنار مجلس گفتند که کاندیدای ما آقای خامنه‌ای است. در فیلم‌هایی که از آن جلسه باقی مانده است، این صداها شنیده می‌شود. هاشمی رفسنجانی که در جایگاه هیات رئیسه نشسته بود، پس از شنیدن این صداها گفت: کاندیدای ما هم آقای خامنه‌ای است. در فیلمی که منتشر شده، مشخص نیست که چه کسانی این جمله را بیان می‌کنند، اما اسم فرد دیگری به عنوان کاندیدا به گوش نمی‌خورد.

در این هنگام که همهمه‌ای در مجلس به وجود آمده است، آقای مجتهد شبستری خطاب به هاشمی رفسنجانی می‌گوید که ما شنیده‌ایم امام خمینی   در خصوص آقای خامنه‌ای نکته‌ای گفته‌اند و شما آن را می‌دانید. برای ما بیان کنید.

آقای هاشمی در آن همهمه، توجهش به این صدا جلب می‌شود و از آقای مجتهد شبستری می‌خواهد که خواسته خود را مجدد بیان کند. ایشان آن خواسته را دوباره بیان می‌کند. سپس آقای هاشمی خطاب به نمایندگان گفت: آقای مجتهدشبستری از طریق آقای طاهری خرم‌آبادی، شنیده‌اند که حضرت امام چیزی درباره آقای خامنه‌ای گفتند و من هم مطلع هستم. (نقل به مضمون)

در اینجا آقای هاشمی، هوشمندی خاصی به خرج می‌دهد و خطاب به نمایندگان می‌گوید، اگر شما اجازه می‌دهید، من این خاطره را بیان می‌کنم. او در واقع رای‌گیری می‌کند و به نوعی بیان می‌دارد آن چیزی که من می‌خواهم بگویم، آن چیزی نیست که امام در وصیتنامه خود قید فرمودند که یا باید در صدا و سیما باشد، یا مکتوب باشد و یا اینکه سندی از آنجا موجود باشد. هاشمی در حقیقت اینگونه می‌گوید که سند آن قول بنده هستم و اگر نمایندگان اجازه بدهند، من آن را بیان خواهم کرد که نمایندگان موافقت کردند.

سپس آقای هاشمی گفت من برای گفته خود شاهد هم دارم. شاهد او آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی قضایی کشور بود. آقای هاشمی خطاب به آقای موسوی اردبیلی می‌گوید که شما شاهدید و ایشان هم تایید می‌کند. در نتیجه آقای هاشمی آن خاطره و نقل قول معروف را بیان کردند.

بنابراین خاطره و یا آن نقل قول زمانی بیان شد که بیشتر نمایندگان با در نظر داشتن یک نفر در ذهن‌شان به رهبری فردی رای داده بودند و تعدادی از نمایندگان هم گفته بودند که آقای خامنه‌ای کاندیدای ماست. ضمن اینکه هیچ کس دیگری به عنوان کاندیدای نمایندگی از سوی نمایندگان مجلس مطرح نشد.

آن نقل قول و خاطره در تحکیم اطمینان‌خاطر نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نقش موثری داشت، اما مبنا نبود. مبنا انتخابی بود که خود نمایندگان مجلس انجام داده بودند.

تسنیم:  چرا جلسه آن روز علیرغم اینکه آیت‌الله مشکینی رئیس مجلس بود و در آن جلسه حضور داشت، توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی اداره شد؟

مسعودرضایی : توانایی مدیریت جلسات، استعداد ذاتی افراد است. این موضوع مربوط به این مجلس هم نیست.

در مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس آیت‌الله منتظری بود، اما جلسات توسط آیت‌الله بهشتی اداره می‌شد. آیت‌الله منتظری از آیت‌الله بهشتی که نایب رئیس مجلس بود خواستند تا مدیریت جلسات را برعهده بگیرد.

در مجلس خبرگان رهبری نیز چنین اتفاقی روی داد.

نمایندگان «آیت‌الله علی مشکینی» را به عنوان رئیس انتخاب کرده بودند، اما چون « آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی» تجربه و توانایی اداره اینگونه جلسات را داشت، اداره آن روز جلسه به ایشان سپرده شد. این موضوع تنها در آن روز هم صورت نگرفت، بلکه قبل و بعد از آن هم بارها آقای هاشمی رفسنجانی اداره جلسات را برعهده گرفت.

«آقای هاشمی» در اداره جلسات توانمند بود، چون تجربه ریاست سه دوره از مجلس شورای اسلامی را داشت. او نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی بود که تا زمان حیات امام خمینی ، این مسئولیت را عهده‌دار بود.

بحث‌ها در مجلس خبرگان رهبری، کاملاً آزاد بود . اگر فیلم مذاکرات مجلس مشاهده شود، شما می‌بینید که هر کس، هرعقیده‌ای را که دارد بیان می‌کند.

به طور مثال در بحث پیشنهادی که آقای آذری قمی مطرح کرد و در این گفتگو بدان اشاره شد، برخی آن را نقد کردند و عده‌ای هم او را معترض کردند که شما چرا چنین درخواستی از آیت‌الله گلپایگانی داشتید؟

بحث‌ها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیت‌الله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیت‌الله مشکینی ساکن شود. البته بنده مطمئنم که این نماینده بدون مشورت با آیت‌الله منتظری این پیشنهاد را مطرح کرد؛ چرا که آیت‌الله منتظری اصلاً چنین پیشنهادی را نمی‌پذیرفت.

(این فردی هم که پیشنهاد رهبری آیت‌الله منتظری را مطرح کرد، بعدها و در جریان رای‌گیری برای رهبری فردی و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر، بر پیشنهاد خود اصرار نورزید. البته او به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد و بعدها گفت که دلیل رای ندادنش عدم تصویب قانون اساسی جدید بود.)

همانگونه که گفته شد، قبل از اینکه آقای هاشمی در مورد گزینه رهبری فردی صحبت کند، دیگران نام آیت‌الله خامنه‌ای را مطرح کردند. بنابراین هاشمی رفسنجانی نقشی در جا انداختن آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبری نداشت.

هاشمی رفسنجانی زمانی از آیت‌الله خامنه‌ای نام برد که دیگران نام ایشان را مطرح کردند و تقریباً مسلم است که اگر آقای هاشمی رفسنجانی آن خاطره را بیان نمی‌کردند نمایندگان آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر انتخاب می‌کردند. آن خاطره موجب تحکیم اطمینان خاطر از انتخاب نمایندگان شد.

بحث‌ها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیت‌الله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیت‌الله مشکینی ساکن شود.

تسنیم: در جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر موقت انتخاب شد. آیا پس از آن در اخبار و رسانه‌ها گفته نشد که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر موقت است؟

امام خامنه‌ای , آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی , مجلس خبرگان رهبری , جلسه مجلس خبرگان سال 1368 , امام خمینی(ره) ,

مسعودرضایی : بله؛ در آن جلسه آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر موقت نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، به این دلیل که شورای بازنگری قانون اساسی نیمه کار بود و هنوز قانون اساسی جدید تصویب نشده بود. در قانون اساسی جدید قرار بود شرط مرجعیت حذف و به اجتهاد اکتفا شود.

بنابراین آیت‌الله خامنه‌ای بر مبنای نظر امام خمینی و آنچه در کمیسیون اول شورای بازنگری قانون اساسی به تصویب رسیده بود، به صورت موقت به رهبری انتخاب شد تا اینکه کار شورای بازنگری قانون اساسی به پایان برسد و قانون اساسی جدید یا به تعبیر دیگر تغییرات قانون اساسی به تصویب مردم از طریق مراجعه به آرای عمومی به تصویب برسد.

در آن جلسه مقرر شد پس از تصویب قانون اساسی جدید، در مورد غیرموقت بودن رهبری جدید مجدد رای‌گیری خواهد شد. فاصله بین انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبری موقت تا دائمی شدن رهبری ایشان دو ماه است.

در روزیکشنبه، ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری مجدد تشکیل جلسه داد. در آن جلسه مطرح شد که با توجه به اینکه قانون اساسی جدید پس از به رای به مردم گذاشتن، تصویب شد و رسمیت پیدا کرد، بر مبنای قانون اساسی جدید در مورد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای تصمیم‌گیری می‌شود.

در روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ مجدد رای‌گیری شد و تمامی مسائل حقوقی و قانونی پیگیری شد. جالب اینجاست که در جلسه آن روز برخی عنوان کردند که نیاز به رای‌گیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید می‌کند برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رای‌گیری شود.

رای‌گیری انجام شد و آیت‌الله خامنه‌ای با درصد بیشتری نسبت به رای‌گیری روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.

در جلسه روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ برخی عنوان کردند که نیاز به رای‌گیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید کرد برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رای‌گیری شود. رای‌گیری انجام شد و آیت‌الله خامنه‌ای با درصد بیشتری نسبت به رای‌گیری روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.

 ماجرای مدت‌دار بودن دوره رهبری چه بود؟

تسنیم: گفته شده است که در شورای بازنگری قانون اساسی، موضوع مدت‌دار بودن رهبری مطرح شد و یا حتی به تصویب رسید. آیا چنین ادعایی درست است؟

«مسعودرضایی»: متن مذاکرات جلسات شورای بازنگری قانون اساسی موجود است. در این جلسات بحث‌ها و پیشنهادات مختلفی در خصوص اصول قانون اساسی انجام می‌گیرد.

یکی از آن پیشنهادات، مدت‌دار بودن دوره رهبری به مدت ۱۰ سال بود. پیشنهاد این بود که رهبری مدت‌دار باشد و پس از ده سال، در مورد آن دوره تصمیم‌گیری شود. اگر مورد رضایت بود، برای دوره بعد نیز انتخاب شود. اتفاقاً در این مورد بحث‌های زیادی صورت می‌گیرد، اما در نهایت اعضا به این نتیجه می‌رسند که رهبری مدت‌دار مناسب نیست.

در اینجا این نکته را هم باید متذکر شد که رهبری انقلاب دائم‌العمر نیست. مجلس خبرگان رهبری قادر است فرد موردنظر را در هر زمان که تشخیص بدهد از این مسئولیت برکنار کند. اصلاً اینگونه نیست که اگر فردی به عنوان رهبر انتخاب شد، دیگر مجلس خبرگان حق اظهارنظر در مورد او را از دست داده باشد. بنابراین رهبری به هیچ وجه مادام‌العمر نیست.

دلیل اینکه آیت‌الله مومن به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، این بود که می‌گفت هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است.

چرا آیت‌الله مؤمن به آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد؟

تسنیم: یکی از کسانی که به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، مرحوم آیت‌الله مؤمن عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری بود. نخست اینکه دلیل عدم موافقت ایشان چه بود و دوم اینکه آیا در سال‌های بعد نظر ایشان تغییر کرد؟

«مسعودرضایی»: دلیل اینکه آیت‌الله مومن به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد این بود که می‌گفت: هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است. پس همچنان باید به قید مرجعیت پای‌بند بود.

آیت‌الله خامنه‌ای نیز در آن زمان مجتهد بودند، اما مرجع نبودند.

پژوهشگرتاریخ معاصرمی گوید:چند نفر دیگر هم به همین دلیل رای موافق ندادند. (آن کسانی که در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای ندادند، تاکنون نگفته‌اند که در آن زمان ما فرد دیگری به غیر از آیت‌الله خامنه‌ای در نظر داشتیم.)

آیت‌الله مومن در سال‌های پس از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، بارها و بارها در تایید رهبری آیت‌الله خامنه‌ای سخن گفتند که مستندات آن هم موجود است. او کسی نبود که دین خود را به دنیا بفروشد. اگر اعتقادی داشت، خیلی راسخ اعلام می‌کرد؛ بنابراین آنچه از ایشان به یادگار مانده است، در تحکیم و تایید آیت‌الله خامنه‌ای است.

امام خامنه‌ای , آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی , مجلس خبرگان رهبری , جلسه مجلس خبرگان سال 1368 , امام خمینی(ره) ,
آیت‌الله مومن هر چند در جلسه روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، اما بعدها در تایید و تحکیم رهبری بارها سخن گفت.

تسنیم: سوال پایانی بنده این است که «آیت‌الله امامی‌کاشانی» فرمودند: انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری، انتخاب «عدول المومنین» است. این سخن بدان معنا نیست که انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای بر مبنای ولایت فقیه نبوده است؟

«مسعودرضایی»: این بحث‌هایی که در جلسه خبرگان مطرح شد، فقهی است و از آنجایی آغاز شد که آیت‌الله خامنه‌ای به شدت و با روش‌های مختلف از جمله استدلال، شکسته نفسی، تواضع و... با انتخاب خود به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفت کردند.

نمایندگان مجلس به هر نحوی برای آیت‌الله خامنه‌ای استدلال کردند تا او را مجاب سازند که شرایط شرعی برای رهبر شدن دارد و بهترین فرد برای پذیرش این مسئولیت است.

موضوع «عدول المومنین» را هم آقای آذری قمی مطرح کرد.

پژوهشگرتاریخ معاصرمی گفت:در یک جا از بحث که نمایندگان به آیت‌الله خامنه‌ای فشار آوردند که شما باید رهبری را بپذیرید، ایشان می‌گوید همین آقای آذری قمی که اولین بار اسم من را آورد، اگر حکم کنم، ایشان حکم بنده را می‌پذیرد؟ (نقل به مضمون)

«آقای آذری قمی» بلند می‌شود و می‌گوید: بله، از نظر من هرکسی که به عنوان ولی فقیه در این مجلس انتخاب بشود، حال چه از باب مرجعیت، چه از باب اجتهاد، چه از باب «عدول المومنین» و چه از هر باب دیگر باشد، من حکم شما را بر خودم واجب می‌دانم.

«آیت الله احمد آذری قمی» در واقع تمام درها را به روی آیت‌الله خامنه‌ای بست و او را در استدلال علیه خودش خلع سلاح کرد.

در نهایت هم آقای امامی کاشانی نکته‌ای را بیان می‌کنند که مجتهدان باید درباره آن سخن بگویند. آیت‌الله خامنه‌ای وقتی که دید هرچه استدلال می‌کند، در برابرش دلیل می‌آورند، با گفتن "به هر حال من مخالفم" نشست. پس از آن مجلس وارد رای‌گیری شد و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انتخاب شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع مأخوذه:۱۳ خرداد ۱۳۹۹تسنیم بااندکی ویرایش +افزودن تصاویر

«شیخ بهلول» خطیب معروف و رهبر قیام گوهرشاد می‌گفت: «من در طول مدت عمرم، اُمرا و صاحب منصبان زیادى را دیده‌ام؛ اما کسى را به لحاظ بى‌رغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى آیت الله خامنه‌ای ندیده‌ام»

انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیک مى‌بیند، حس مى‌کند که ذره‌اى میل به دنیا در او وجود ندارد... واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمى شناسم.

آخرین بارى که در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد «طرقبه» منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب مى‌بیند؛ تا جایى که هنوز زیر نور ماه، خاطره مى‌نویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایى‏تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمى توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر مى زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانى‏ها را گرفته‌ام».

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بهلول کیست؟

علامه شیخ محمدتقی بهلول،متولد ۲۰ شهریور ۱۲۸۱،فرزندشیخ نظام الدین،نوه زین الدین بن ملاصادق بن محمد طاهر خزائی،اوائل درعربستان زندگی می کرد،دراوائل سلطنت آقامحمدخان به ایران کوچیدودرگنابادمقیم شد.

علامه شیخ محمدتقی بهلول از علمای معاصر و از مجاهدان راه خدا بود که هر جا خلاف حکم خدا می دید ساکت نمی نشست، در قضیه کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد نقش ارزنده ای از خود نشان دادقیام اودستگاه رژیم شاه راآشفته کرد،آنهابه حرم حمله کردند،شیخ بهلول با کمک مردم از مهلکه مسجد گوهرشاد نجات داده شد. او پیاده مشهد را به قصد افعانستان ترک کرد و پس از مدتها سفر، مخفیانه وارد این کشور شد. نیروهای امنیتی او را دستگیر کردند و دولت ایران خواستار استردادش شد، اما مقامات افغان از انجام این کار سرباز زدند و شیخ به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد، اما مدت ۳۵ سال اقامت وی در افغانستان به اسارت و تبعید گذشت اسارت و تبعید در زندان‌های مختلف و مناطق گوناگون افغانستان.

شیخ بهلول پس از ۳۱ سال اسارت و تبعید آزاد شد و به دمشق رفت و از آنجا راهی مصر شد و در دانشگاه الازهر به تدریس علوم دینی پرداخت. در بخش فارسی رادیو قاهره هم فعالیت کرد. پس از آن برای دیدن خواهر و مادرش به نجف مسافرت کرد. پس از چند سال اقامت و فعالیت  به ایران بازگشت.

سرانجام در هفتم مردادماه سال ۸۴ در سن ۱۰۵ سالگی رحلت کرد.