خدمت به عالم فوت شده،ازفاتحه دادن تانطافت قبرش ویا شعرگفتن ومقاله نوشتن ..
هرقلمی وقدمی درمعرفیش انجام دهیم.ثوابش همین دنیا-درکوتاهترین زمان می رسد.
اگربرای عالم فوت شده ،خدمتی انجام بدهیم،آن عالم این خدمت راپاسخ می دهد.
آیت الله حائری یزدی درفراق(فقدان)آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی
خبررسیدکه آیت الله العظمی میرزا حسن موسوی بجنوردی فوت کرده است.
واکنش یکی ازارادتمندانش:
السلام علیکم و رحمة الله
پس از عرض سلام خبر فوت فقید عالم علم و صفا آیت الله معظم و عالم اعظم در یکی از شب های جمعه رجب بدون ترقب بحقیر رسید و جدا مصیبت زده شدم و مکرر گریه کردم و اینک نیز با حال تأثر این نامه مختصر، تقدیم می داریم.
شعری دررثایش
از همان شب رثایی* برای ایشان گفتم که عنوان آن، رثا یا تبریک است و بعد از چند روز خواب دیدم چند نهر از محل نسبتاً مرتفعی برای حقیر، جاری است و گاه در جریان آنها فتوری حاصل می شود یا در شرف حصول است که از طرف ایشان مدد می رسد و جریان آنها ثانیا قوی می گردد.
حسب الوظیفه روز چهارشنبه که همان شب از مشهد مقدس آمده بودم و پس از چند ساعت پس از تشرف به قم مراجعت نمودم با اشتیاق فراوان دربدرگشته و خانه جنابعالی را پیدا کردم که جداً بوی گل را از گلاب بجویم متأسفانه توفیق حاصل نشد.
ولی آقازاده که آثار لطف و صفا در ایشان نیز واضح بود اظهار لطف فرمودند و همان دم در مدتی با صمیمیت طرفینی با هم مذاکره نمودیم.
و اینک در طرف مقابل رثای ناقابل را نثار وجود محترم می نمایم امید است اجر تسلیت، نصاب نزد داشته باشد. بر طبق آنچه در دفتر نوشته شده است در همین صفحه مرقوم گردید./والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/مخلص قدیمی: مرتضی الحائری»
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:
* « رِثَاء »یعنی شعر و نوحه خوانى بر متوفی،خوبی های یک متوفی رادرقالب نظم-شعر-آوردن.
*«بدون ترقب »یعنی غیرمنتظره
*«فتوری»یعنی سُستی.
این نامه راآیت الله شیخ مرتضی حائری به فرزندش(آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی)نوشته است.
منبع: سایت جماران به نقل ازحریم امام، شماره ۱۱۳
آیت الله العظمی میرزا حسن موسوی بجنوردی(فرزندسیدآقابزرگ) در سال ۱۲۷۴شمسی در روستای خراشا از توابع شهرستان جاجرم زاده شد.
وی در شهر بجنورد به تحصیلات مقدماتی پرداخت و در سال ۱۲۸۹شمسی به شهر مشهد رفت و در آنجا به مدت ۱۲سال علوم معقول ومنقول را نزد علمای برجسته آن روزگار همچون حاج فاضل خراسانی و ادبیات را نزد ادیب نیشابوری فراگرفت و در سال ۱۳۵۱شمسی رهسپار نجف شد.
در نجف در محضر اساتید بزرگی چون "سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی" به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و در همان حال به تدریس اشتغال یافت.
وی با حافظه شگفت و احاطهاش بر فقه و اصول به زودی به عنوان یکی از بهترین مدرسان و مجتهدان حوزه نجف شهرت یافت.
پس از درگذشت آیتالله بروجردی در سال ۱۳۳۹ش بسیاری او را به عنوان مقلد خود برگزیدند.
بیشتر فضلا و علما در مجلس درس او حاضر میشدند چرا که آن بزرگوار علاوه بر فقاهت و تسلط بر مبانی اصول یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام به شمار میآمد. آیتالله موسوی بجنوردی پس از سالها تدریس و تحقیق آثار ارزشمندی در فقه و اصول و فلسفه از خود به یادگار نهاد که مورد استفاده فضلای حوزه علمیه است. القواعد الفقهیه، منتهیالاصول، حاشیه بر عروهالوثقی، حاشیه بر وسایل، ذخیره المعاد، رساله فیالرضا، رساله فیالاجتماعالامر و النهی، کتاب فیالحکمه قولنا فیالحکمه و رساله علمیه" عناوین این آثار گرانسنگ است.
ایشان از علمای بزرگ و از چهره های درخشان فقهای شیعه در حوزۀ علمیّه نجف و از شاگردان برجستۀ مرحوم آقا ضیاء عراقی و علامه نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی بوده است.
آیتالله میرزا حسن موسوی بجنوردی درسال ۱۳۵۴شمسی(سن۷۸سالگی)در شهر نجف درگذشت و در صحن مطهر امیرالمومنین علی(ع) در جوار مزار استادش(آسید ابوالحسن اصفهانی)به خاک سپرده شد.
از ایشان دارای شش فرزند به نامهای مهدی، جواد، کاظم، محمد، فاطمه و طاهره می باشد.
آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی:پدرم فرمود: «حاج آقا روح الله ۲۴ سالش بود که سفری به نجف آمد. به منزل آقای آشیخ نصرالله خلخالی رفت. وقتی نشستم دیدم او هم تیپ من است.» امام به من می گفتند: «خیلی وقت ها به رختخواب که می رفتم در می زدند و می گفتند آقای میرزا [پدر من] آمده است. زود سماور را روشن می کردیم و می نشستیم به بحث کردن.» پدرم خیلی به حضرت امام علاقه داشت. هم به تقوای امام و هم به علمش. بعد از فوت آقای بروجردی از پدرم پرسیدم: «الان چه کسی در قم است؟» گفت: «حاج آقا روح الله. او باتقوا و فقیه و اصولی و فیلسوف و جامع است.» پدرم خیلی ایشان را قبول داشت. آشنایی هم از آن جا شروع شد.
پدرم حدود پنجاه سال پیش زمان آقای بروجردی یک سفر آمد ایران. از ایشان خواسته بودند که قم بماند. آقای بروجردی هم فرمودند: «شما قم بمانید!» حتی می خواست خانه کرایه کند که ما برویم. پدرم به منزل امام رفت. می خواست درس شروع کند. یک روز فشار خونش رفت بالا. گفت: «حالا که بناست بمیرم می روم نجف بمیرم.» بدون خداحافظی با آقای بروجردی سوار ماشین شده و رفته بود تهران و بعد هم نجف.» وقتی امام تازه از زندان آزاد شده بود من آمدم ایران. با این که خیلی جوان بودم ایشان آمد دیدن من. بعد این ماجرا را برای من تعریف کرد و گفت: «ایشان بنا بود این جا بماند اما فشارش که رفت بالا منصرف شد.»
پدر من عامل خوبی برای معرفی امام بود. چون آن ها خیلی سعی داشتند امام را کوچک معرفی کنند و بگویند سواد ندارد. پدر من علنا می گفت: «امروز ملا حاج آقا روح الله است. حاج آقا روح الله اقلاً صد شاگرد مجتهد دارد.» او حرفی که می زد همه قبول می کردند. چون کسی نبود که علمیت او را قبول نداشته باشد. پدر من در حوزه نجف خیلی سبب معرفی امام شد. به همین جهت ساواک و شاه خیلی از او ناراحت بودند.
بیوگرافی آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی :
وی ازاعضای دفترامام خمینی بود ودر سال ۱۳۵۹ دادگاه عالی قضات را به دستور امام راهاندازی کرد. از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۸که منحل شد، و عضو شورای عالی قضایی(عالیترین نهاد قضایی کشور ) بودتا سال ۱۳۶۸که منحل شد،همچنین ،وی یکی از چهار نفر عضو هیئت عفو زندانیان بود.
«آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی»استاد دانشکدههای حقوق دانشگاههای شهید بهشتی و تربیت مدرس و نیز دانشکدهٔ الهیات دانشگاه تهران است.
دکترسیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی(رئیس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی)یکی دیگرازفرزندان مرحوم آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی می باشد.