سردارسعیدمحمد:باتوجه به شائبه های سیاسی-انتخاباتی استعفادادم
برای اماده شدن درانتخابات ریاست جمهوری« استعفاداد»
سردارسعیدمحمد"قرارگاه خاتم الانبیاء» رفت، سردار سید حسین هوشی سادات آمد.
جدِ فرمانده جدیدخاتم سپاه «سیدآقامیر هوشیسادات»ازبنیانگذاران «هیأت بنیفاطمه» است.
سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حکمی سردار سرتیپ دوم پاسدار سید حسین هوشی سادات را به سمت فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) سپاه منصوب کرد.
فرمانده کل سپاه همچنین با قدردانی از زحمات و تلاشهای سردار سرتیپ دوم پاسدار سعید محمد طی دوره تصدی فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) وی را به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه منصوب کرد.//۱۷ اسفند ۱۳۹۹
گفتنی است سردار هوشی سادات پیش از این معاون مهندسی و پدافند غیر عامل سپاه را عهده دار بوده است.
متن استعفای سعید محمد
سردار سعید محمد ساعتی پس از انتصاب سردار هوشی سادات به عنوان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا، متن استعفای خود
را منتشر کرد. او نوشت: با توجه به برخی شایعات و بروز برخی شائبههای سیاسی- انتخاباتی و در راستای صیانت از قرارگاه انقلابی- جهادی خاتم الانبیاء، از سمت خود استعفاء میدهم. امید است این قرارگاه در جهت ادامه ماموریتهای خود بیش از پیش موفق بوده و برگهای زرین دیگری به دفتر خدمات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیفزاید.
وی افزود: بنده نیز بعنوان سرباز رهبر معظم انقلاب همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی و در خط نورانی امام ، رهبری و شهدای گرانقدر انقلاب، خدمتگزار مردم عزیز ایران سرافراز خواهم بود.
سعید محمد «فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا سپاه» پس از استعفا از این سمت در توییتی با تأیید حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری، نوشت:
از آنجا که احتمال دارد بدلیل حضور اینجانب در فضای انتخاباتی شائبه هایی متوجه نهاد مقدس سپاه شود در راستای صیانت از سپاه و قرارگاه انقلابی-جهادی خاتم الانبیاء، از سمت خود استعفاء می دهم.
سردار سرتیپ دوم پاسدار سعید محمد طی دوره تصدی فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) وی را به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه منصوب کرد.
سعید محمد ۱۵ مهرماه سال ۱۳۹۷ و با حکم سرلشگر جعفری فرمانده پیشین سپاه پاسداران جانشین سردار عبداللهی شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر::اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری
۲روزبعد:«سعید محمد» بارفیقش رفت برای مشهد،درحرم امام رضا-ظهر۱۹ اسفند ۱۳۹۹با انتشار فیلمی ،استارت فعالیتهای انتخاباتی رازد،،رفیق تبلیغاتیش با این جمله شروع کرد:درمعیت سردارسعیدمحمدهستیم،انشاءالله رئیس جمهورآینده.سردارمحمد،دستی برصورتش کشیدواینگونه شروع کرد:شب عزیزیه،درکنارمرقدمنورحضرت علی بن موسی الرضاهستیم،شب شهادت موسی بن جعفر«راه سختی پیش داریم و اما محکم انشاءالله ایستاده ایم ازهمه التماس دعاداریم.»
نگارنده-پیراسته فر:واما چرااین سردارعزیز۲روزپیش هنگام استعفاءنوشت:« با توجه به برخی شایعات و بروز برخی شائبههای سیاسی- انتخاباتی برای صیانت ازسپاه استعفامی دهم!»،اینکه نه شایعه بودونه شائبه،بلکه واقیتی بودوحقیقت.
برای اطلاع از «اولین مصاحبه انتخاباتی» سردارسعیدمحمد ..کابینه سردار ...به این لینک مراجعه کنید:
:خبرگزاری فارس درمعرفی سردارهوشی نوشت:
سردار هوشیسادات از یک خانواده مشهور و قدیمی تهران است که سابقه بسیاری نیز در هیأتداری و تاسیس هیأتهای مذهبی دارند. جد آنها «سیدآقامیر هوشیسادات» است که از موسسین اولیه «هیأت بنیفاطمه »محسوب میشود.
تصویری از اعضای هیأت بنیفاطمه که در دهه ۲۰ شمسی ثبت شده است
این سردار، فرزند« سیدمجتبی هوشیسادات» از مدیران و فعالان هیأت بنیفاطمه در تهران است. این هیأت در سال ۱۲۹۲ توسط ۷ یا ۸ نفر از سادات تهران در بازارچه نایبالسلطنه تاسیس میشود که یکی از بنیانگذاران آن سیدآقامیر هوشیسادات بوده است که به نام بنیفاطمه نام گرفته است.
آشنایی با «حاج مرزوق» درکربلا۱۳۰سال پیش«هیئت بزازهای بازار تهران»
اعضای هیأت بنی فاطمه، ۲۰ نفر از اعضای « هیأت بنیفاطمه»برای اولین بار در سفری که به کربلا داشتندبا «حاج مرزوق »که به سبک خاص، درآنجاسینهزنی و نوحهخوانی میکرد، آشنا میشوند. اعضای هیأت بنیفاطمه هنگام بازگشت ازعتبات، از حاج مرزوق دعوت میکنند تا به تهران بیاید و در هیأت بنیفاطمه (س) مداحی کند. وی پس از رویای صادقهای و بنا به دستور اباعبدالله علیهالسلام، دعوت آنان را قبول کرده و با خانواده خود به تهران میآید.
نگارنده-پیراسته فر:مشرق می نویسد:هیئت دعوت کننده از حاج مرزوف «هیئت بزازان طهران »بود
حاج محمد مرزوق« طلبه اهل کربلا» بود که از عراق به ایران آمد و شیوه سینه زنی سُنتی را در ایران بنیان کرد.
در حدود۱۳۰ سال پیش «هیئت بزازهای بازار تهران» از «حاج مرزوق» دعوت میکنند تا به ایران بیایند ولی او قبول نمیکند اما در پی دعوت دوم که از سوی هیئت بنی فاطمه صورت میگیرد، در سال ۱۲۷۰هجری شمسی، حاج محمد مرزوق عرب حائری از کربلا راهی ایران میشود.
حاج مرزوق به اعضای هیأت، نوحهخوانی و سینهزنی به سبک جدید را آموزش میدهد. نوحهخوانهای دیگر هیأت عبارت بودند از: سیداحمد آقا لبشکری، سیداسماعیل ناظری، استاد محمد نجاد، حاج محمد نقاش معروف به «آقا محمد کوچیکه».
در زمانهای گذشته، مداحان در هیأت «بنی فاطمه» به «چهارپایهخوانی» میپرداختند و در انتها نیز «واحد دوست» (واحد نوس) میخواندند و شور میگرفتند. یکی از این اشعار «ای برادر همه اهل حرم منتظرند» بود.
این هیأت در دوران مبارزات سیاسی از جمله مراکز فعال تهران بود؛ طوری که یکی از اشعاری که در سال ۵۷ در این هیأت میخواندند، این بود: «برگو به ظالم اسب کین بتازد/ بر قدرت یک ـ دو روز خود ننازد/ او بداند/ بد نماند/حق بر باطل پیروز است».
«سید هاشم هوشیسادات» نویسنده کتاب «بنیفاطمه، مبانی و اهداف عزاداری امام حسین و سیر تاریخی آن در ایران»می گوید:حاج مرزوق، حاج اکبر ناظم، حاج شاهحسین بهاری، حاج سیدعباس زریباف که ذاکر اصلی هیئت بنیفاطمه بود و حاج محمدعلی اسلامی میاندار بودند.
یکی از چهارپایهخوانها که ۰۲ تیر درگذشت هم «حاج حسین خلج »بود.
نویسنده کتاب «بنیفاطمه»می نویسد:هیئت بنیفاطمه در حدود سال ۱۲۹۲ هجری شمسی شکل گرفته است و بنیانگذاران هیئت که یکیشان هم جد پدری من «آقامیر هوشیالسادات »بوده است همه سید بودهاند.
سیدهاشم هوشی سادات می نویسد:تا آن زمان رسم بر این بوده است که هیئات مذهبی به نام اصناف شناخته شوند. دلیل هم این بوده که مرکز ثقل عزاداریهای تهران در زمان قاجاریه در بازار بوده و اصناف مختلف در آنجا هیئت داشتهاند. تصمیم موسسین بنیفاطمه این بود که یک هیئت مرکزی در تهران تاسیس کنند که محل مراجعه مشترک همه اصناف و اقشار و گروهها باشد. موسسین تمام لوازم شکلگیری هیئت را فراهم کرده بودند ولی این هیئت هنوز نامی نداشت.
چرااسم هیت را«بنیفاطمه»گذاشتند؟
انتخاب نام هیئت بر پایه نوعی عنایت الهی شکل گرفت. ماجرا هم این بود که نزدیک به محرم بنیانگذاران هیئت در خانه یکی از خودشان که در «بازارچه نایبالسلطنه» در خیابان ری واقع شده بوده است جمع شده بودهاند. نزدیک ظهر یکی از آنها برای آوردن آب به نهری که از وسط بازارچه رد میشده رفته و بر سر آن نهر سید معمم زیباروئی را میبیند. جذب آن سید میشود و از او درباره انتخاب نام هیئت راهنمایی میخواهد. آن آقا میپرسد موسسین هیئت سید هستند یا عام؟
وقتی پاسخ میشنود که موسسین همه سید هستند میگوید «شما فرزندان فاطمه هستید» اسم هیئت را «بنیفاطمه» بگذارید.
این هیأت ابتدا به صورت سیار برگزار میشد و بعد در زمان پهلوی دوم، حسینیه بنیفاطمه را تاسیس کردند و امروز نیز همچنان در این حسینیه به عزاداری میپردازند. هیأت بنیفاطمه البته پیش از ایام کرونا در ۶۰ روز محرم و صفر، ۳۰ شب ماه رمضان، ۱۵ شب اول محرم، ۷۵ روز ایام فاطمیه، ۱۰ روز دهه شهادت امامصادق (ع) و ۱۳ روز ماه رجب به نام امام موسی کاظم (ع) یعنی ۲۵۰ روز از سال مجالس عزاداری برپا میکرد. مجالس صبح این هیأت همچون ۹۰ و اندی سال گذشته از ۶:۳۰ صبح آغاز و بعد از سخنرانی و مداحی در ساعت ۹:۳۰ صبح به پایان میرسد. حسینیه این هیأت قدیمی تهران در خیابان امیرکبیر، نرسیده به چهارراه سرچشمه واقع است.
عتیق نوشت:اکثریت مداحان قدیمی شاگردان حاج مرزوق بودند:حاج اکبر ناظم،مرحوم شاه حسین،حاج محمد علامه و حاج محمد علی اسلامی نمونه هایی از دست پرورده های سبکهاو اشعار و سلوک حاج مرزوق عرب (حائری) هستند.
۱۳۰ سال پیش، پارچه فروشی های بازار تهران، بعد از چند سال مقدمه چینی، هیأت خودشان را به اسم هیأت جان نثاران حسینی صنف بزاز تهران راه انداختند. محل هیأت هم «مسجد میرزا موسی» نزدیک مسجد جامع بازار بود.برای این که مداحی و سینه زنی هیأت از همان ابتدا، اصیل باشد، طلبه ای از کربلا به نامحاج مرزوق وارد جمع هیأتی ها شد.
سینه زنی تهرانی های قدیم تا قبل از نقل مکان «حاج مرزوق حائری» از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی وقفه سینه می زدند. بدین ترتیب اساسا « دم سرپا » و « زمینه خوانی »، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بنیانگذار سینه زنی سنتی در تهران بوده است. اوج تکامل این سبک، در دوره مرحوم شاه حسین و مرحوم ناظم شکل گرفت. ایشان از بنیانگذاران سنت "چهارپایه" در شبهای مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی(ع)بودند.
«آقای سازگار»
آقای سازگار نقل می کردند: یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن ! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم ، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب. گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه ، مرضیه و فاطمه . دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه ! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان ! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله ... ، دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق ! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین را بخوان ...
یکی از اهل معنا در خصوص برزخ ایشان می فرمود: حاج مرزوق را در جوار آقا بزرگ تهرانی دفن کردند. یکی از مؤمنان در عالم رویا آقا بزرگ را مشاهده می کند و به وی می گوید: چقدر خوب است که حاجی مرزوق را نزد شما دفن کرده اند! آقا بزرگ در پاسخ می فرماید: این گونه هم که فکر می کنی، نیست. به محض آنکه حاج مرزوق را اینجا دفن کردند، آقا امام حسین علیه السلام او را برداشتند و با خود بردند.
شعری سروده حاج مرزوق است ؛
پیمان وفـــــــا با نگه مســت تو بستیـم بســـــتیم در میکده پیمانه شکستیم/یک دم نسپردیم ره عقـــل و خـــــــرد را دیـوانـــه تو مســــت تو از روز الستیم
نـاز تـو خـریـدیم بـه مـحـــراب عـبــــادت قامت چو به قد قامت زیبای تو بستیم/شب بود و من و دل به هوای سـر زلفت دیوانه صفت سلسله ها را بگسستیم
رفــتـیم به ســر مـنزل عشــاق بلا کش در حـلــقـه ســودا زدگان تو نشستیم/وقت است کنی جلوه به خلوتگه عشاق هرچند که خواریم گل روی تو خستیم