پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

چه کسی هواپیمای"پروازانقلاب"را بیمه کرد؟+اسامی اعضای مؤتلفه

بیمه هواپیمای امام خمینی"پروازانقلاب"را چه کسی تأمین کرد؟

درآن وضعیت آشوب وطوفان تظاهرات درایران،هنوز«رژیم شاه حاکم بود«شاپوربختیار»نخست وزیربودوخودرا«مُرغ طوفان»می دانست،می گفت«یک کشور،یک دولت بیشترندارد»تهران شبه حکومت نظامی بود..

اعلام شده بودکه امام خمینی ششم بهمن به ایران می آید،اماوقتی آمدن امام به کشور قوت گرفت، دولت بختیار، برای جلوگیری از ورود امام، به کلیه شرکت‏های هواپیمایی بین المللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند. علاوه بر این به دستور بختیار، تعداد زیادی تانک و زره‏پوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام به میهن اسلامی جلوگیری نمایند. همچنین کلیه فرودگاه‏های کشور برای سه روز بسته اعلام شد و در نتیجه، ازنوفل لوشاتو اعلام شد، به مناسبت بسته بودن فرودگاه‏ها، سفر امام به تهران، دو روز به تعویق افتاد. عکس‏ العمل مردم در برابر این عمل بختیار به حدی شدید بود که «مرغ طوفان»گرفتارامواج سهمگین اعتراضات مردمی شد ومجبوربه بازگشایی فرودگاه مهرآبادشد...هواپیما (۲​​​​​​​ملیون دلار )بیمه شد.علاالدین میرمحمد صادقی عضو اتاق بازرگانی هزینه بیمه راپرداخت،قیمت بلیط پرواز ۴۰۰۰ تومان بود.(قیمت دلارده تومان وسکه۴۲۰ تومان بود)..درادامه خواهیدخواند+اعضای هیئت مؤتلفه"اسامی همه اعضا"تبارشناسی وبنیانگذاران مؤتلفه.

شخصی  که هواپیمای امام خمینی  را بیمه کرد.

علاءالدین میرمحمدصادقی در مراسم بزرگداشتی که برای تقدیر از وی با حضور معاون اول رئیس جمهور برگزار شد/۲۹ بهمن ۱۳۹۷

از تکبر به خدا پناه می برم/ نیکوکاری باید بزرگ داشته شود

در بهمن ۵۷، زمانی که قرار بود هواپیمای امام به سمت ایران پرواز کندوقتی بختیار تهدید کرد فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد و ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد،چون هیچ شرکت بیمه ای(مرسوم)‌،حاضربه بیمه کردن این هواپیمای نشد،علاالدین میرمحمد صادقی(متولد۱۳۱۰اصفهان) عضو اتاق بازرگانی(حاج‌آقا علاء، میلیاردر ایرانی)، وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک ۲میلیون دلاری ، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود.

اسدالله عسگراولادی(نایب رئیس اتاق) می گوید:باید اصلاح بکنم. مبلغ بیمه هواپیمای امام ۵۰۰ هزار دلار بود و توسط یک نفر انجام نشد بلکه توسط گروهی از افراد بازارهای تهران، تبریز، مشهد و اصفهان انجام شد.

 هزینه‌های خانه نوفلو شاتو توسط گروهی از بازاریان تهران انجام می‌شد و حتی خود من هم ۲ بار به آنجا رفتم، یکبار یک هفته ماندم و یک بار سه روز.

در واقع یک گروه ۴ نفره شامل حاج‌آقا ترخانی، حاج حبیب‌اله عسگراولادی، سعید امانی و محسن لبانی کسانی بودند که حمایت از خانواده بازداشتی‌ها را ت وقوع انقلاب پیگیری کرده و مسائل مالی حوزه‌ها را حل و فصل می‌کردند تا انکه اما در ۱۲ بهمن‌ماه در فرودگاه مهرآباد تهران توسط هواپیمایی فرانسه به زمین نشستند.

عسگراولادی(متوفی۲۳ شهریور ۱۳۹۸): ما یک کمیته اعتصابات داشتیم که به ۳ گروه تقسیم می‌شد.

واحد فرهنگی که توسط آقای لولاچیان ، قسمت اصناف که توسط سعید امانی و حاج‌حبیب‌الله عسگر اولادی و قسمت بازرگانی که توسط ۸ نفر اداره می‌شد(حاج‌آقا ترخانی ، ابوالفضل کرد احمدی، مصطفی عالی نسب، علی اکبر پورشهامی، محمدعلی نوید، علاالدین میرمحمد صادقی، علی‌نقی خاموشی و اسداله عسگر اولادی) در واقع ۸ نفری بودند که حضرت امام اتاف بازرگانی را به آنها سپردند که بعداز دو ماه آیت‌الله بهشتی محمود میرفندرسکی را به این جمع اضافه کردند.

من و کُرد احمدی مسئول تنظیم اعتصابات گمرک و بانک مرکزی بودیم و یادم می‌آید که وارد دفتر رئیس گمرک شدم و گفتم من نماینده امام هستم و از امروز هرچه من بگویم اتفاق می‌افتد.

این ۸ نفر اتاق بازرگانی را از «طاهر ضیائی» که رئیس اتاق ایران بود تحویل گرفتند.

در آن زمان علی محمد بنکدار پور دبیر اتاق ایران و حسن متین دبیرکل اتاق تهران بود. اتاق تهران و اتاق ایران در همین ساختمان فعلی اتاق ایران در خیابان طالقانی بودند که دو طبقه اول این ساختمان به اتاق تهران تعلق داشت.

یک رکن انقلاب بازاربود،اقداماتی که پیش از آمدن امام در ۱۲ بهمن ماه رخ می‌داد به صورت سریع و با تکثیر اعلامیه‌هایی بود که توسط بازاریان و جوانان انجام شده و در سراسر کشور توزیع می‌شد.

روزنامه آستان قدس رضوی می پرسد :«بازار» از نظر مالی نهضت امام و انقلاب را ساپورت می‌کرد؟

عسگراولادی: اگرچه امام نیازی به ساپورت نداشت واما بازارها به طور کامل در خدمت روحانیت بودند و در واقع بازارهای سراسر کشور بودند که نهضت امام را و حرکت انقلاب را ساپورت می‌کردند. از طرفی دیگر بازاریها وظایف دیگری هم داشتند وقتی بازاریهای دیگری بازداشت می‌شدند و یا روحانیون بازداشت می‌شدند این بازاریها بودند که به خانواره افراد بازداشتی کمک کرده و آنها را تحت حمایت قرار می‌داد./قدس آنلاین۲۱بهمن۱۳۹۲/پایان

«سید محمد غرضی» در مصاحبه با ۵۵ آنلاین(۱۵ بهمن ۱۳۹۷) در مورد حواشی مربوط به بیمه هواپیمای امام خمینی در سفر به ایران و خرید خانه «نوفل لوشاتو» مطالب جدیدی را مطرح کرد که تاکنون بازگو نشده است

مهندس غرضی

غرضی(ازبنیانگذاران وفرماندهان سپاه پاسداران،استاندار کردستان و خوزستان اوائل انقلاب،وزیر نفت  سال ۱۳۶۰،وزیر پست و تلگراف و تلفن ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶ ) که در اغلب تبعیدهای امام خمینی از جمله در نجف و نوفل لوشاتو ایشان را همراهی می کرد درباره حواشی مربوط به بیمه هواپیمای حضرت امام خمینی گفت : به یاد دارم که در نوفل لوشاتو «محمود خیامی» به من رجوع کرد و درخواست دیدار با امام خمینی را داشت من موضوع رابه امام خمینی عرض کردم. ایشان فرمود بیایند.

«حاج محمودخیامی» آمد و بعد از احوالپرسی چکی به مبلغ ۴۳۵ میلیون تومان عرضه کرد امام خمینی با دست اشاره کرد و چک را نپذیرفت و جلسه را ترک کرد و آقای خیامی هم خجالت زده رفت.

حاج محمودخیامی در ۹۰ اسفند ۱۳۹۸(۹سالگی)درلندن درگذشت.

غرضی می گوید: کریم دستمالچی (عضو جبهه ملی) و رفیق شمشیری مرحوم بود و نقشی در بیمه هواپیما و غیره نداشت/در ۲۴ تیر ۱۳۶۰ ،۱۲ نفر بازاری ازجمله دستمالچی و احمد جواهریان بجرم اغتشاش واختلال دربازار اعدام شدند.

غرضی افزود: آقای شهید صدوقی که به نوفل لوشاتو آمد به من ماموریت دادند که خانه بخرم رفتم در پاریس  یک خانه مناسب پیدا کردم یک میلیون و ششصد هزار فرانک بود .

اگرهواپیمارادرایران اجازه فرود نمی دادند؟

به آقای صدوقی گفتم ایشان گفت پولش آماده است اما امام قبول نکردند . امام خمینی به من گفتند برو سوریه و مقدمات حضورم را در آنجا فراهم کن که اگر هواپیما در تهران ننشست بیاییم سوریه  که خدا را شکر هواپیما در تهران نشست./پایان.

خبر بازگشت امام خمینی به ایران در روز اربعین به صورت رسمی و از سوی بیت امام در فرانسه اعلام نشده بود،

نوفل لوشاتو و کانون خبری

اما امام در روز ۳۰ دی۱۳۵۷ در پیامی خطاب به ملت ایران عنوان کرد: «اینجانب انشاء‌الله تعالی بزودی به شما می‌پیوندم تا در خدمت شما باشم

اگرچه موضوع بازگشت امام خمینی به ایران در جلسه شورای امنیت ملی مطرح نشد، اما قره‌باغی(جانشین شاه،رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) در دیدار با بختیار این موضوع را مطرح کرد و دو طرف تاکید کردند:

«از آمدن آقای خمینی به ایران جلوگیری خواهد شد.» در همین راستا در روز دوم بهمن ۱۳۵۷، یگان‌های گارد شاهنشاهی برای قدرت‌نمایی در حضور خبرنگاران خارجی رژه رفتند و فردای آن روز دولت و ارتش فرودگاه‌های کشور را بستند و پرواز تمامی هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد.

خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها اعلام کردند که امام خمینی در روز جمعه ششم بهمن ۱۳۵۷ به ایران خواهد آمد. کارمندان هواپیمایی کشوری که اعتصاب کرده بودند، اعلام کردند که یکی از هواپیماها را برای انتقال امام از تهران به پاریس خواهند برد. با دستور بختیار شورای امنیت کشور تشکیل جلسه داد. در این جلسه طرح‌های جلوگیری از بازگشت امام خمینی به ایران بررسی و در نهایت مقرر شد فرودگاه مهرآباد بسته بماند.

با بسته شدن فرودگاه مهرآباد اعتراضات مردمی شدت گرفت و روحانیون در۸بهمن​۱۳۵۷ مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. با افزایش فشارها و اعتراضات مردم، بختیار عقب‌نشینی و در روز نهم بهمن اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد آزاد است. امام خمینی نیز در روز یازدهم بهمن با انتشار پیام تشکر از دولت و ملت فرانسه، تایید کرد که روز  پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازخواهد گشت.


شاه در۲۶دی١٣٥٧ازکشورفرارکرده بودبا همسرش وطلاوجواهرات.

فرودگاه مهرآباد

تلاش ارتش و دولت بختیار این بود تا با بستن فرودگاه مهرآباد، مانع از ورود امام خمینی به ایران بشوند، اما دولت بختیار وقتی با فشارها و اعتراضات گسترده مردم مواجه شد، عقب‌نشینی و سعی کرد برای حفظ دولتش با انقلابیون مذاکره کند. اما ارتشی‌ها همچنان طرح‌ها و سناریوهای مختلفی برای جلوگیری از ورود امام به ایران و یا کنترل استقبال از امام را داشتند.

اولین سناریوها در روز سوم بهمن و در جلسه سران ارتش با ژنرال هایزر آمریکایی مطرح شد. هایزر در خاطرات خود در خصوص آن جلسه گفته است: 

«ژنرال  امیرحسن ربیعی(فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی) طرفدار اقداماتی به منظور جلوگیری از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد کرد: جلوگیری از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعی کنیم کشور دیگری راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود کند، راه سوم مسدود کردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود کردن باند فرودگاه راه عاقلانه‌تری بود، زیرا نشان می‌داد که دولت بر فرودگاه کنترل دارد و می‌تواند قدرت و حاکمیت خود را نشان دهد.»

هواپیمای امام خمینی در ساعت ۰۳:۳۰دقیقه پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷آسمان «فرودگاه شارل دوگل»پاریس به پرواز درآمد

هواپیمای امام ساعت ۸:۴۵ دقیقه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷در باند فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست. با گشوده شدن درِ خروجی هواپیما ابتدا همراهان امام و خبرنگاران خارج شدند. سپس ۹:۳۰ دقیقه گروهی از منتخبین کمیته‌ استقبال وارد هواپیما شدند و رأس ساعت ۹:۳۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه امام از هواپیما خارج شدند.

توضیح نگارنده-پیراسته فر: خلبان«ژان مویی خلبان » بعداز۳۶سال ازپروازتاریخی به ایران (۲۲ بهمن ۱۳۹۳) درمصاحبه ای با رادیوفرانسه می گوید:بلیط پروازایران فروخته شده بود،کارهاهمه ردیف بودواماهیچ خلبانی جرئت هدایت هواپیما بسوی ایران رانداشت،۳روزمانده بود به پرواز-رئیس شرکت ایرفرانس به دنبال یک خلبان دواطلب این پروازپرخطربود،بمن پیشنهادداد(قبول می کنیدبرویدایران؟)من گفتم به من فرصت بده،ودرادامه به رئیسم گفتم که دراین۳روزبرایم پروازنگذار تامن خودم راآماده کنم براین سفر..

«ژان مویی خلبان »می گوید:هواپیمای شرکت ایرفرانس به دلیل امنیتی، پس از تخلیه مسافرانش، در تهران نماند و فورا به فرودگاه ابوظبی رفت تا فردایش به پاریس بازگردد.

کاپیتان«ژان مویی خلبان »می گوید:این هواپیما در راه بازگشت، ایرانیانی را سوار کرده بوده که وطنشان را به خاطر وقوع انقلاب، ترک می گفتند بعضی ازاین مسافران با حالت عجیبی مرا نگاه می کردند. در میان آنها، یک مرد پنجاه ساله به من گفت: شما برای ما ... آوردید! . من به او پاسخ دادم: « من فقط مأموریتم را انجام دادم»/پایان توضیح نگارنده.

 میرمحمدصادقی ها به سبک تمامی بازاریان فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را درهم آمیخته بودند. گروه اصفهانی ها شکل می گرفت. میرفندرسکی و بهادوران نیز به جمع انان افزوده شدند. حضور علاءالدین میرمحمدصادفی در تهران با جنبش ملی شدن صنعت نفت همراه بود 

آشنایی با چهره های انقلابی و مبارزکسب و کار در تهران آغاز راهی تازه بود. میرمحمدصادقی ها کسب و کار خود را در حوزه « قماش» آغاز کردند. آنان در سرای «حاج حسن» حجره ای برای خود داشتند و تجارت پیشه کردند. فعالیت های برادران میرمحمدصادقی هر روزگسترش بیشتری می یافت. قماش تنها ابتدای راه بود. اندکی بعد وارد بازارهای تازه شدند:« آن زمان شیوه فعالیت اینگونه بود که از روستاها به بازار تهران می آمدند و هرچه نیاز داشتند. می خریدند. آنها عادت داشتند همه نیازهای خود را در یک روز تامین کنند. به همین دلیل ما هم تصمیم گرفتیم، همزمان چند کالای مختلف را به آنها ارائه دهیم. » زندگی اقتصادی میرمحمدصادقی ها از همین روزها شکلی تازه به خود گرفت. آنان وارد میدانی جدید در اقتصاد ایران شدند. مراجعان به حجره خانواده اصفهانی گاهی « چایی» می خواستند و روزی دیگر برای تامین گچ می آمدند و برخی مواقع سیمان طلب می کردند. علاءالدین روایت می کند:« همین خواسته ها موجب شد ما برای تامین نیاز آنها وارد حوزه های مختلف کاری شویم.» میرمحمدصادقی به کسب وکار خود رونقی داده بود. حجره ای انان در سرای حاج حسن همراهی دیگر پیدا کرده بود. انباری هم کمی آنسوتر 

اجاره شد تا تمامی کالاها در اختیار میرمحمدصادقی ها باشد. 
زندگی سیاسی خانواده نیز سال ها قبل در اصفهان کلید خورده بود. میرمحمدصادقی ها به سبک تمامی بازاریان فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را درهم آمیخته بودند. گروه اصفهانی ها شکل می گرفت. میرفندرسکی و بهادوران نیز به جمع انان افزوده شدند. حضور علاءالدین میرمحمدصادفی در تهران با جنبش ملی شدن صنعت نفت همراه بود. آنان همراه دیگر بازاریان در جنبش شرکت داشتند ولی اصل قصه از روزهای دهه ۴۰ آغاز شد، ایامی که آیت الله بروجردی رخت عافیت پوشید و آیت الله خمینی  ردای مرجعیت به تن کرد:« امام خمینی(ره) را پیش از این ندیده بودم. پس از فوت آیت الله بروجردی به قم رفتم. آنجا در مورد مرجع آینده حرف و حدیث های بسیاری بود ولی گروهی می گفتند آیت الله خمینی  از هرنظر برای کسب این مقام شایسته است. در یکی از همین جلسات آدرس محل تدریس آیت الله خمینی را گرفتم.» دیدار اول اینگونه شکل گرفت. آیت الله خمینی  به صورت رسمی مرجع تقلید شد. علاءالدین میرمحمدصادقی اما تنها بازاریی نبود که مبهوت آیت الله شده بود. 
سنگ بنای تشکیل موتلفه اسلامیکمی آن سوتر از حجره میرمحمدصادقی ها، برادران عسگراولادی(حبیب الله واسدالله)، ابوالفضل توکلی بینا، حاج تقی سید خاموشی،سیداسدالله  لاجوردی، حاج محمودلولاچیان و بسیاری دیگر از کسانی که سال ها بعد موسس موتلفه اسلامی لقب گرفتند، به جرگه همراهان آیت الله پیوسته بودند. 
اما علاء الدین تنها به گذران زندگی اقتصادی نمی اندیشید. او به جرگه یاران آیت الله بهشتی پیوسته بود. آیت الله با گروه بازاریانی که میرمحمدصادقی هم یکی از آنها بود به صورت هفتگی جلساتی برگزار می کرد. همزمان دیگر بازاریان که دردسته همراهان میرمحمدصادقی نبودند نیز چنین می کردند. قم هم پایگاه دیگر دیدارها شده بود. میرمحمدصادقی از دسته اصفهانی ها به همراه بهادران به دیدار 

 علاء الدین میرمحمدصادقی به سرعت وارد بازی قرض الحسنه ها می شود. صندوق ذخیره جاوید اندکی بعد تاسیس می شود و مدام برتعداد قرض الحسنه ها افزوده می شود. دستگاه اطلاعاتی حکومت پهلوی قرض الحسنه ها را به عنوان نهادهای مالی جنبش اسلامی شناسایی می کند 

آیت الله خمینی می رفتند. 
همزمان با اوج گیری انقلاب نیارهای مالی بیش از گذشته در خانواده زندانیان سیاسی احساس می شود. از سوی دیگر فعالیت های اجتماعی نباید متوقف می شد. نهضت قرض الحسنه ها کلید می خورد:« روزی مرحوم تقی سید خاموشی به حجره ما آمدند و گفتند، قصد دارند صندوق قرض الحسنه ای را راه اندازی کنند. ایشان گفتند نگران روزی هستند که صندوق با کسری بوجه مواجه شود. به من پیشنهاد دادند به اتقاق یکی دیگر از دوستان به عنوان ضمنانت اندوخته ای در اختیار صندوق قرار دهیم.» 
ایجاد اولین صندوق قرض الحسنه در ایراناولین صندوق قرض الحسنه اسلامی با نام ذخیره جاوید چنین شکل می گیرد. علاء الدین میرمحمدصادقی به سرعت وارد بازی قرض الحسنه ها می شود. صندوق ذخیره جاوید اندکی بعد تاسیس می شود و مدام برتعداد قرض الحسنه ها افزوده می شود. 
دستگاه اطلاعاتی حکومت پهلوی قرض الحسنه ها را به عنوان نهادهای مالی جنبش اسلامی شناسایی می کند. بخش نامه ای به شهربانی از سوی ساواک صادر می شود تا مجوز قرض الحسنه را به نام گروهی صادر نکنند. در میان نام های مورد نظر ساواک یکی هم علاءالدین میرمحمدصادقی بود. اما قطار انقلاب سرعت گرفته بود و دیگر جنبش قرض الحسنه ها به اعتصابات رسیده بود. 
نگرانی بازار و مردم در مورد اعتصابات هر روز افزایش می یافت. نهال نورسته انقلاب در پاییز شکوفه داده بود ولی اضطراب ها باقی بود. گروه بازاریان مسلمان به همراه مبارزانی مانند رجایی، باهنر و یدالله سحابی در اندیشه ساماندهی اعتصابات بودند. بازهم جلسه ای در منزل علاءالدین میرمحمدصادقی تشکیل می شود. این بار جلسه مهمان ویژه ای هم داشت. چهرهایی از نهضت ملی-مذهبی ها میهمان میرمحمدصادقی بودند.

سحابی و بازرگان دو نام شناخته شده در کنار رجایی و باهنر همگی در یک نشست حاضر می شوند. 
میر محمد صادقی و همرزمانش فعالیت ها و حمایت های مالی و معنوی خود را از انقلاب و اندیشه های امام ادامه دادند تا روز موعود فرارسید. روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ روزی بود که امام از فرانسه با پرواز ایر فرانس به تهران سفر کرد. اما این پرواز شرایط عادی نداشت، از یک سو بختیار تهدید کرده بود که هر هواپیمایی را بر فراز ایران خواهد زد و اجازه نشستن به پرواز امام(ره) را نخواهد داد. از سوی دیگر به دلیل خطرات و تهدیداتی که عنوان می شد، ایرفرانس حاضر نبود بدون بیمه شدن هواپیما اجازه پرواز صادر کند. 
روزی که پرواز انقلاب بیمه شدمیر محمد صادقی با مراجعه به دفتر هواپیمایی ایرفرانس و ارائه یک چک دو میلیون دلاری هواپیمای امام(ره) و همه سرنشینان آن را بیمه کرد تا انقلاب به پایان نهایی و پیروزی نزدیک شود. در تمام این سال ها او کمتر در مقابل دوربین رسانه ها قرار گرفته و کمتر تن به مصاحبه و بیان خاطراتش داده است. علاءالدین میرمحمد صادقی در دهه هفتم عمر خود همان روال سابق را ادامه می دهد. او همچنان مدرسه می سازد و زندانی آزاد می کند و برای قرض الحسنه ها منابع مالی تامین می کند. روایت میرمحمدصادقی، قصه نسلی از بازار به شمارمی آید که سال های جوانی را به دو بخش مبارزه و کار تقسیم کردند. میرمحمدصادقی به طور حتم یکی ازاثرگذارترین چهرهای اقتصادی بخش خصوصی ایران است. او از سوی گروههای سیاسی گوناگون با احترام یاد می شود. شرح زندگی او به بخش های تقسیم می شود که هرکدام گوشه ای از روایت انقلاب است.

 چندی پیش بعد از گذشت سی و پنج سال از به زمین نشستن پرواز امام در تاریخ ۱۲ بهمن که از فرانسه امام را به ایران آورد، نامی مطرح شد که برای مردم چندان مطرح نبود. همه می دانستند که آن پرواز تاریخی با چه مشکلات و تهدید هایی مواجه شده و هواپیمایی ایرفرانس حاضر نبوده است که پروازی در اختیار امام و همراهانشان بگذارد و در آن لحظه حساس که شاید رقم زننده پیروزی نهایی مردم بود یک تاجر انقلابی از دیار اصفهان با یک چک دو میلیون دلاری هواپیمای امام را بیمه کرد تا از این طریق اجازه پرواز صادر شود و امام صبح روز ۱۲ بهمن به ایران بازگشت. علاء الدین میر محمد صادقی همان فردی است که با ضمانت پرواز امام، راه پیروزی را هموار کرد. محمود نباتی از دیگر بازاریان پیشکسوت و پیشگام عرصه مبارزه با رژیم شاهنشاهی است که از خاطرات آن زمان می گوید.

 از چهره های برجسته مبارزاتی آن زمان علاء الدین میر محمد صادقی بود که با بیمه کردن هواپیمای امام خمینی  مسیر انقلاب را به جلو حرکت داد. از این دست کمک ها به چه موارد دیگری می توانید اشاره کنید که توسط بازاریان اصفهان صورت گرفته باشد. 

علاء الدین میر محمد صادقی زمانی که اعتصاب در بازار اصفهان شکل گرفت و در منزل آقای خادمی تحصن شد حضور فعال داشت. بعد از آن بازار شروع به کار کرد ولی بعد از مدتی بازار ۳ ماه تعطیلی کامل داشت. در آن زمان میر محمد صادقی در منزل آقای خادمی کمیته حمایت از بازاریان ضعیف را که از تعطیلی بازار ضرر می کردند را تشکیل داد تا به آنها کمک کنند.

ازار اصفهان در آن زمان فعالیت های مختلفی داشت ولی مهمترین اتفاق آن زمان پی ریزی اعتصابات سراسری و هماهنگ در سراسر کشور بود. یک تیم حدود ۱۰ نفری مامور برنامه ریزی و تهیه اعلامیه برای اعتصابات بازار تهران شدند زیرا در آن موقع تنها بازار اصفهان بود که دست به اعتصاب می زد و در تهران اینگونه نبود.

پس اصفهان پیشگام اعتصابات سراسری در ایران بوده است و بدنه بازار نقش کلیدی در شکلگیری مبارزات مدنی با رژیم شاهنشاهی داشتند. 
بله. علاوه بر اعتصابات، اصفهان در سایر فعالیت های مبارزاتی در صف مقدم می ایستاد. مثل اولین حکومت نظامی که باعث آن بازار اصفهان بود زیرا با تعطیلی بازار تهاجم و درگیری ایجاد شد و حکومت تصمیم به حکومت نظامی گرفت و بعد از اصفهان حکومت نظامی به کل ایران سرایت کرد و انقلاب در مسیر تازه ایی قرار گرفت. 

من به همراهی دوستان دیگر به تهران رفتیم و از طریق پست شهری نامه ها را ارسال کردیم. چند روز بعد اعلامیه ها به دست بازاریان رسید و در متن اعلامیه از آنها خواسته شده بود که به عنوان اعتراض در یک روز مشخص بازار را تعطیل کنند. کسبه ایی که اعلامیه ها را دریافت کرده بودند شبانه آنها را به داخل مغازه های بازار تهران می انداختند تا سایرین را مطلع کنند. بر همین اساس بازار تهران در روز موعود تعطیل شد. به طوریکه همان شب رادیو bbc اعلام کرد که « بزرگترین بازار خاورمیانه امروز به نشانه اعتراض تعطیل شد». آنقدر بازاریان اصفهان از شنیدن این خبر خوشحال شدند که به یکدیگر تبریک می گفتند. 

اگر بخواهید به یک چهره برجسته که در آن زمان فعالیت گسترده داشت یاد کنید از چه کسی نام خواهید برد؟ دوستان زیادی بودند که برای انقلاب زحمت کشیدند و از همه چیزشان گذشتند ولی همه کسانی که آن زمان درگیر مبارزه با شاه بودند از استاد پرورش یاد می کنند. بازاریان اصفهان زیر مجموعه شبکه هایی بودند که مرحوم پرورش برای مبارزه با شاه تشکیل داده بود و در واقع از وی دستور می گرفتند. استاد پرورش نه تنها در همبستگی بازاریان اصفهان نقش داشت بلکه در تعلیم نسل جوان آن دوران و آشنایی آنها با تعالیم اسلام و حضرت امام نقش کلیدی ایفا کرد. 

علاالدین میرمحمدصادقی"بیمه هواپیمای امام خمینی"پروازانقلاب"چه کسی پرداخت/شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ایمنا

توضیح نگارنده-پیراسته فر:تبارشناسی مؤتلفه ای ها

تابناک ۰۵ اسفند ۱۳۸۸ بنقل از«همشهری ماه»اعضای مؤتلفه رااینگونه می نویسد:
در این میان خانواده های: امانی همدانی، رفیق دوست، خاموشی، لاجوردی، خداداد استادی، عسگراولادی، عباسپور و محتشمی پور، ریشه های اصلی این حزب قدیمی هستند که عضو شورای مرکزی آن پیش یا بعد از انقلاب بوده اند.
ازخانواده امانی همدانی، صادق، و سعید عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب بوده اند و هاشم سابقه ۱۴ سال زندان قبل از انقلاب دارد. صدیقه به همراه محمود عضو دیگر این خانواده است که همسر باقر بادامچیان پدر اسدالله بادامچیان عضو فعلی شورای مرکزی است. از میان فرزندان محمود امانی، تقی عامل خرید اسلحه ترور انقلابی بوده و مهدی هم عضو با سابقه شورای مرکزی است.
فرزندان سعید امانی هم محمد علی، دبیر اجرایی حزب- احمد، داماد احمد قدیریان معاون سابق دادستان کل کشور - جواد، داماد احمد قدیریان و دخترسعید امانی، همسر اسدالله بادامچیان هستند. بر این اساس اسدالله بادامچیان دختر دایی خود را به همسری گرفته است.
فرزندان صدیقه امانی هم که عمدتا دختر بوده اند، یکی همسر احمد قدیریان و یکی همسر صادق اسلامی، یکی همسر عزت شاهی و از میان پسرانش هم اکبر عضو چندین دوره شورای مرکزی و اسدالله بادامچیان قائم مقام فعلی دبیر کل هستند.
خانواده رفیق دوست هم شامل محسن وزیر سپاه و رئیس سابق بنیاد مستضعفان، جواد عضو قبل و بعد شورای مرکزی و مرتضی داماد محمود محتشمی پور و باجناق مصطفی تاجزاده است.
در میان خانواده خاموشی ها هم علینقی رئیس سابق اتاق بازرگانی، تقی پدر رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، ابوالحسن سرپرست اسبق وزارت نیرو و محسن منافق و معدوم، به چشم می خورند.
خانواده لاجوردی :اسدالله، مرتضی و زینب هم چهره های بارز خانواده لاجوردی هستند. اسدالله دادستان انقلاب و رئیس سازمان زندان ها بوده، مرتضی بعد از سال ۶۸ عضو حزب شده و زینب هم همسر صادق امانی است.
خانواده استادی:خداداد استادی از جمله خانواده های دیگر حزب است که شامل آیت الله رضا استادی، مهدی عضو قبل از انقلاب و خواهر این دو که همسر حبیب الله شفیق است.
خانواده عسگراولادی ؛ حبیب الله چهره معروف حزب و دبیر کل سابق، اسدالله تاجر معروف پسته وزیره، محمود گرایش توده ای و خواهر اینها که همسر ابوالفضل حاجی حیدری است.
خانواده عباسپور: حسن عضو شهید شورای مرکزی، علی داماد شهید مطهری و نماینده مجلس و رئیس کمیسیون آموزش مجلس و خواهر این دو که همسر عبدالله جاسبی است.
 خانواده محتشمی پور: سه برادر را شامل می شوند. حسین عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب، علی اکبرمحتشمی پور( وزیر سابق کشور) و عضو مجمع روحانیون مبارز- که بعد از انقلاب ارتباطی با این حزب ندارد- و محمود عضو شورای مرکزی است. دختران محمود محتشمی پور یکی همسر مصطفی تاجزاده است و دیگری همسر مرتضی رفیق دوست.
جداشدگان مؤتلفه: سید علینقی خاموشی، جلال الدین فارسی، عبدالله جاسبی و محسن رفیق دوست از جمله اعضای مرکزی جدا شده از حزب موتلفه هستند.