بعد از سخنرانی ۴ آبان ۱۳۴۳امام خمینی در واکنش به تصویب کاپیتولاسیون:
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...
برسید،عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
آقا، من اعلام خطر میکنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر میکنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر میکنم... واللّه، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید،ای علمای نجف، به داد اسلام برسید،ای علمای قم، به داد اسلام برسید....
بعد از این سخنرانی امام خمینی ، اعتراضات گستردهای در میان مردم شکل گرفت. این وقایع منصور(نخست وزیر) را سخت به وحشت انداخت. بعدازهماهنگی باشاه،شب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به «سرهنگ علی اکبر مولوی» رئیس ساواک تهران مأموریت دادندکه امام خمینی رادستگیروبه ترکیه تبعید نمایند.
ساعت ۱۴عصر چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳(٢٩ جمادی الثانیه ١٣٨٤) رادیو ایران اعلام کرد: «طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد؛ لذا در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید».
هواپیمای نظامی حامل رهبر نهضت مردم مسلمان ایران ساعت ۸ صبح ۱۳ آبان ۱۳۴۳از فرودگاه تهران به مقصد ترکیه پرواز کرد. اولین کلام امامخمینی خطاب به افسر مأمور، سرهنگ افضلی این بود: «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم».
بعداز۱۱ ماه تبعید درترکیه ،در۱۳مهر۱۳۴۴ امام خمینی به عراق«نجف»تبعیدشدند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:«سرهنگ سیف الدین عصار»فرزندعماد،افسر گارد جاویدان،آخرین رییس زندان زندان قزلقلعه پیش از انقلاب بود،پدرش،سردبیر مجله آشفته بود.
«سرهنگ سیفالدین عصار»در اوائل پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ دستگیر میشود و بخاطراین خدمتش موردعفوقرارمی گیرد،بعداًبه فرانسه مهاجرت می کند و زندگی پرآشوبی رادردیاغربت تجربه می کند(اعتیاد) در سال ۱۳۸۵ درهمانجا درگذشت.
«سرهنگ عصار»فرماندهی مأموران ساوراک رادر دستگیری وتبعیدامام خمینی به ترکیه رابعهده داشت می گوید:
غروب پنج شنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۴۳(٢٣ محرم ١٣٨٤) بود. رئیس شهربانی(نصیری)، مرا خواست؛ به سرعت خودم را به ساختمان شهربانی رساندم که در اول بلوار کشاورز قرار داشت. وقتی وارد اتاق شدم، نصیری را دیدم که پشت میز منتظر من نشسته است. اسدالله علم، نخستوزیر و پاکروان، رئیس ساواک، هم در آنجا حضور داشتند. (معمولاًدریک اتفاق خیلی مهم رده بالای مملکتی یک جا جمع می شوند)، نصیری با لحنی آمرانه خطاب به من گفت: «مأموریتی به تو میدهم که باید به نحو احسن انجام دهی.»کاغذی را که در دست داشت، به من نشان داد و گفتک
«همین امشب به قم میروی. این آدرس دقیق منزل خمینی است. طوری باید حرکتت را تنظیم کنی که نیمه شب به آنجا برسی. او را دستگیر کن و بیاور. همه نیروها در اختیار تو هستند: ارتش، ساواک و شهربانی. به قم هم تلفن زدهایم و در جریاناند. هر چقدر میخواهی، میتوانی نیرو به همراه خودت ببری»
عصارمی گوید:سوار بر یک بنز لیمویی، خود را به قم رساندیم. شب از نیمه گذشته بود. طبق نقشه، منزل خمینی را یافتیم. اما کوچه به اندازهای باریک بود که اتومبیل وارد آن نمیشد. پای پیاده وارد کوچه شدم، در زدم، یک نفر در را باز کرد؛ همان جا حدس زدم که ایشان مصطفی باشد. گفتم: مأمور هستم آقا را با خودم ببرم. سر و صدا نکنید. چون مأموران مسلح دربیرون هستند، دستور دارند در صورت درگیری، شلیک کنند.
سید مصطفی بی هیچ حرفی وارد خانه شد. چند دقیقه بعد بازگشت و گفت«بفرمایید داخل»
فرمانده ساواک(سرهنگ عصار)می گوید:وارد حیاط شدم، خمینی(امام) را دیدم که لب حوض نشسته و وضو میگیرند،من پاهایم شروع به لرزیدن کرد. خمینی هنوز در کمال خونسردی لب حوض نشسته بود. نگاهی به من انداخت و گفت« بفرمایید»وامامن پاهایم همچنان می لرزید، خمینی به در باز یکی از اتاقها اشاره کرد و گفت: «برو آنجا و قدری آب بخور»تاآرام بگیری! به سمت اتاق رفتم. کاسهای آب در آنجا بود که آن را تا قطره آخر نوشیدم. تا خمینی وضو را به پایان برساند، من هم کمی آرامش پیدا کرده بودم. آن گاه خمینی گفتند: «همین جا بایست، میآیم»
فرمانده ساواک می گوید:اِنگارخمینی فرمانده بود ومن سربازش-بطوریکه با این دستور ایشان، من حتی یک قدم جلوتر نرفتم!.خمینی به داخل اتاق بازگشتند. دقایقی بعد در حالی که لباس پوشیده و بقچهای هم زیر بغل داشتند، برگشتند و گفتند: «برویم»
از در که خارج میشدیم، «مصطفی گریه میکرد». خمینی بر او نهیب زد: چرا گریه میکنی؟ گریه ندارد. سپس با فرزندانشان خداحافظی کرده و از منزل بیرون آمدند. ماشین«فولوکس» کوچکی که توانسته بود راه خود را به درون کوچه باریک امام بگشاید، دم در منتظر بود. سوار شدیم و بی درنگ به سمت تهران حرکت کردیم.
در طول راه، خمینی حتی کلمهای حرف نزد. مرتب مشغول ذکر بود و دعا میخواند.
با رسیدن به تهران، جلوی ساختمان شهربانی پیاده شدیم. من به همراه خمینی به داخل ساختمان رفتیم. درب اتاق نصیری را کوبیدم. او به همراه پاکروان و علم در اتاق نشسته و منتظر بودند. با ورود امام(خمینی)، هر ۳ آنها بی اختیار از جا برخاستند و سلام نظامی دادند! اما بعد که به خود آمدند، آرام و بی صدا، دستهایشان را پایین آوردند. به من گفتند: «شما بیرون منتظر باشید.»
سرهنگ عصارمی گوید:۲ ساعت بعد مرا صداکردند و امر کردند، ایشان را به باشگاه افسران ببرید. پس از انجام تشریفات اداری، امام را به باشگاه افسران منتقل کردم. اما مدام از خود میپرسیدم در آن «بقچه» چه چیزی است؟
اماپس از استقرار در باشگاه، زمانی که امام «بُقچه» خود را گشودند، نگاهی به درون آن انداختم. یک سجاده، کتاب دعا، قرآن، مفاتیح و یکی دو دست لباس زیر. گویا ایشان از مدت اقامت خود مطلع و مایحتاج خود را برای چند روز آماده کرده بودند.
پس از آن دستور دادند امام را از باشگاه افسران به «عشرت آباد» ببرید. وقتی امام را به عشرت آباد منتقل کردیم، روز اول از ایشان پرسیدم : ناهار چه چیزی میل دارید؟
عصارمی گوید:مقداری پول به من دادند وگفتند: با این پول یک «سنگک» بگیر و بقیهاش را «پنیر».
بقیه روزها فقط برایشان نان سنگک میگرفتم و با همان نان و پنیر روز را میگذراندند. اغلب اوقات هم «روزه »بودند. امام تمام وقت روی سجاده مینشستند و نماز و دعا میخواندند./پایان خاطره سرهنگ عصار.
آزادی امام شبانه.بعداز۱۰ماه
مأموران ساواک، امام را در ساعت ۱۰شب ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ در میدان نکویی قم، که بیش از صد متر با منزلشان فاصله نداشت، پیاده کرده و به سرعت دور شدند. برخی که امام را شناختند به سوی ایشان شتافتند و با فرستادن صلوات و شعار برای امام ایشان را به منزل رساندند. انبوه جمعیت در مدت کوتاهی روانه منزل امام شد و برخی از علما و روحانیون طراز اول همان شب به دیدار امام آمدند.
وامادیدندزندان ،نهضت راخاموش نمی کند،لذابرای خاموشی چراغ پرفروغ «روح الله»را ۱۳ مهر ۱۳۴۴ازایران اخراج کردند،که امکان دسترسی مردم وعلماباقافله سالاراین نهضت قطع شود/آغاز«تبعید».
گفتگوی یک ایرانی با مأمورساواکی که امام را بازداشت کرد
وامادیدندزندان ،نهضت راخاموش نمی کند،لذابرای خاموشی چراغ پرفروغ «روح الله»را ۱۳ مهر ۱۳۴۴ازایران اخراج کردند،که امکان دسترسی مردم وعلماباقافله سالاراین نهضت قطع شود/آغاز«تبعید».
گفتگوی یک ایرانی با مأمورساواکی که امام را بازداشت کرد
محمود کرمپور-دانشجوی ایرانی درفرانسه می نویسد:۱۶سال بعد...سال ۱۳۵۹ درمترو-پاریس- با پیرمردی برخورد کردم که فارسی صحبت می کرد، از ما پرسید دانشکده دندانپزشکیی کجاست؟ او را به دانشکده راهنمایی کردم و کم کم با هم آشنا شدیم و فهمیدم او «سرهنگ عصاری» است. وی ماجرای دستگری امام خمینی رااینگونه تعریف کرد:
«عصار»می گوید:وقتی وارد خانه «خمینی »شدیم یک کُلفتی(خدمتکارزن) جلوی ما ایستادوگفت باکی کاردارید!. من،«چارقدش» را کشیدم و داد زدم« روح الله خمینی کجاست؟»
همان موقع یک دفعه درب یکی از اتاقها باز شد و «خمینی» ظاهر شد و گفت
آقای نظامی! «روح الله خمینی» منم.
امام را سوار ماشین کردیم. آن موقع ساواک ماشین آریا داشت. سروانی همراه ما بود به نام جوراب باف. سه چهار ماشین هم دنبال ما. وسط راه قم به تهران که هوا نزدیک به روشن شدن بود.
هنگام اذان صبح بود-امام خطاب به راننده یکدفعه گفت «نگه دار»
راننده بدون اختیار یک مرتبه پایش را گذاشت روی ترمز. سروان «جوراب باف» هم پرید و درب سمت امام را باز کرد.
امام «تیمم »کرد و عبایش را انداخت زیرپایش و همانجا «نماز »خواند.
در این فاصله بود که راننده -ازمن-عذرخواهی کرد که بدون اجازه ترمز کرده و گفت «دست خودم نبود!»
من هم گفتم ایرادی ندارد «سروان جوراب باف» هم بی اختیار پیاده شدودرب ماشین رابرای را باز کرد!
سرگرد جانب، سروان آشتیانی نسب، سرگرد خلج هدایتی و سرهنگ سیف الدین عصار از جمله رؤسای زندان قزل قلعه بودند. سرگرد سیف الدین عصار مامور خدمت از ارتش شاه به ساواک طی چند سال در بسیاری از دستگیری ها مشارکت داشت.
۲هفته پس از دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه «سرهنگ عصار»تشویقی گرفت.
آن زمان«حسن پاکروان» رئیس ساواک بود،« پاکروان» در روز ۲۲ فروردینن ۱۳۵۸ (۲ ماه پس از اعدام نعمت الله نصیری) در زندان قصر تهران اعدام شد.
«سرهنگ مولوی»در سانحه سقوط هلیکوپتر حامل وی (۳اردیبهشت۱۳۵۱)به بیمارستان منتقل شده بودو۵اردیبهشت۱۳۵۱ درگذشت.
تاریخ:۲۵/۸/۴۳
شماره:۲۰۲۷ ر ق م
موضوع: سرکار سروان سیف الدین عصار
نامبرده بالا در مورد دستگیری خمینی (روز ۱۳/۸/۴۳) با سرعت و دقت کامل انجام وظیفه نموده و در مدت توقف در قم با روحیه ای قوی وظایف محوله را به نحو احسن انجام داده است.به طوری کە از بدو آغاز عملیات از شهربانی تا خاتمه دستگیری با اشخاص خود در مدت ۱۵ دقیقه متهم را دستگیر و به شهربانی تحویل نموده . علی هذا بدین وسیله از فعالیت های مشارالیه تقدیر می گردد. مستدعی است امر و مقرر فرمایند مراتب را در سوابق با پرونده کارگزینی وی منعکس فرمایند/پ/رییس سازمان اطلاعات و امنیت قم./پایان خاطره سرهنگ عصار.
گزارش ساواک
گزارش مأمور ساواک-سرهنگ افضلی - که به عنوان مامور همراه امام با ایشان به ترکیه و سپس بورسا رفت - از مراحل تخلف پرداز تبعید امام خمینی به آنکارا -سه شنبه، ۱۲ آبان ۱۳۴۳
از : آنکارا تاریخ : سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۴۳
به : تهران شماره : ۹۰۰
شماره هاى عطفى : ۱۳۸۵/۱۳۰ـ ۶۴/۱۱/۶تیمسار ریاست ساواک
در اجراى امر ساعت ۸ صبح،چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آبان به اتفاق شخص مورد نظر۱ وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که :
« من براى دفاع از وطنم تبعید شدم»
پس از سه ساعت و سى دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم در سالن فرودگاه یکى از مأمورین امنیتى ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفى خود به نام مأمور ابتدا به زبان ترکى سپس آلمانى صحبت نمود. در فاصله کوتاهى به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفى شده با اتومبیل پس از طى 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق ۵۱۴ که قبلاً آماده شده بود مستقر شدیم پس از ۲۴ ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر مىرسید طبق طرح قبلى وسیله مأمورین ابتدا محل دیگرى انتخاب شد سپس در ساعت ۲ بعد از ظهر پنجشنبه ۱۴ آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل وسیله دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقه ۸ واقع در خیابانى که اسم آنرا نمىدانم منتقل گردیده که وسایل استراحت کاملاً مهیا مىباشد و نسبت به مکان اول داراى حفاظت بیشترى است. روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانهاش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و اداى نماز و صرف غذا است و گاهگاهى هم کلمات ترکى را یادداشت مىنماید ولى نباید وى را تنها گذاشت به علت کنجکاوى مخبرین جراید ترکیه و خبر منتشره از رادیو ایران و انتشار خبر دیگرى در روزنامه مورخ ۵ نوامبر ۱۹۶۴به نام YENI GAZETEترکیه در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکى از شهرهاى ترکیه که در سیصد و بیست کیلومترى غرب آنکارا مىباشد منتقل گردد جریان کتبا تقدیم خواهد شد.۷ نوامبر ۱۹۶۴(۱۶آبان۱۳۴۳)
« حاج آقا مصطفی خمینی» نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و در ۱۳ دی ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سیدفضل الله کیست؟
«فضل الله خوانساری »داماد آیت الله سیداحمدخوانساری(صاحب کتاب ۶جلدی جامع المدارک در شرح کتاب مختصرالنافع ) است که ارتباط نزدیکی با دربار پهلوی داشت.وشاه هم ازایشان تکریم می کرده.
نفروسط آیت الله سیداحمدخوانساری
همسر آیت الله خمینی: «هنگامی که آقا(امام) را به ترکیه بردند، تا چند ماه از ایشان هیچ خبری نداشتیم، آیت الله پسندیده تصمیم گرفتند به ترکیه بروند و آقا را ببینند، اما با مخالفت ساواک روبهرو شدند، تا اینکه آقای« فضل الله خوانساری »داماد آیت الله سید احمد خوانساری، از علمای تهران، موفق به کسب اجازه از رژیم شد تا به دیدار امام برود»
علامه سیداحمدخوانساری بعلت احترام ونفوذی که در«دربار»داشت،علمای حوزه وقتی به مشکلی برمی خوردندبه این بزرگوارمراجعه می کردند:
درزمان حمله کماندوها به فیضیه(فروردین ۱۳۴۲) ،آیت الله گلپایگانی هم متوسل به ایشان می شود تا پیامش رادربار پهلوی منتقل کند.
آیت الله گلپایگانی خطاب به آیت الله خوانساری می نویسد: «مستدعی است به هر نحو مقتضی میدانید عاجلا برای رفع منع از مدرسه فیضیه و دارالشفاء و آزادی طلاب و زندانیان بیگناه اقدام فرمائید…»
آیتاللهسیداحمد خوانساری ،متولد ۱۲۷۰ شمسی (مطابق با ۱۸ محرم ۱۳۰۹ قمری)-متوفی(دی۱۳۶۳) ۲۷ربیع الثانی ۱۴۰۵ در سن ۹۶ ،وی وصاحب کرامت بودو(۳۳سال امام جماعت سیدعزیزالله بوده)
آیتاللهسیداحمد خوانساری ،متولد ۱۲۷۰ شمسی (مطابق با ۱۸ محرم ۱۳۰۹ قمری)-متوفی(دی۱۳۶۳) ۲۷ربیع الثانی ۱۴۰۵ در سن ۹۶ ،وی امام جماعت مسجدسیدعزیزالله تهران بوده وصاحب کرامت.
آیت الله خوانساری درکنارآیت محمدرضا توسلی-مدرسه علوی
بیش ازاین نتوانستم اطلاعاتی درموردنماینده علما(سیدفضل الله )پیداکنم./پایان توضیحات.
ملاقات نمایندگان آیت الله گلپایگانی( آقایان شیخ محمدعلی صفایی و سید مهدی گلپایگانی)باامام خمینی
در ملاقات بعدی، نمایندگان ایت الله گلپایگانی، یعنی آقایان شیخ محمدعلی صفایی و سید مهدی گلپایگانی در تاریخ 22 خردادماه 1344 به استانبول عزیمت کردند. در زمان ملاقات، امام لباس روحانیون ترکیه را بر تن داشت و وضع ایشان طوری بود که آقای صفایی به گریه افتاد.
قبل از تبعید امام به عراق نیز، آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی، یکی از روحانیون سرشناس کرمانشاه، برای ملاقات با امام به استانبول رفت.
آیت الله شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی در۷ آبان ۱۳۹۲(سن۹۰سالگی)فوت کرد.
همه تبعید"اخراج"های امام خمینی
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲ماه زندان+۸ماه حصر
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی به ترکیه
۱۳سال اقامت درنجف
۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"
خان نص
همه تبعیدها«دوری ازایران»امام خمینی
اولین دستگیری امام خمینی ۱۰ ماه در بازداشت و حصر
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:خلاصه ای از دستگیری وبازداشت -ده ماهه- امام خمینی
قیطریه:منزل حاج غلامحسین روغنی در خیابان دولت، چهارراه قنات، اول خیابان قیطریه، نبش کوچه هوشمند
از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، امام خمینی به مدت ۱۰ ماه در بازداشت و حصر رژیم شاه بودند. امام این مدت را در ۶ نقطه گذراندند که عبارتند از:
۱- زندان باشگاه افسران ،مدت بازداشت:چندساعت
۲- زندان قصر ،مدت بازداشت: ۱۹ روز
۳- زندان عشرتآباد ،مدت بازداشت: ۴۰روز
۴-قنات آباد ،مدت بازداشت:کمترازیک روز
۵- منزلی متعلق به ساواک در داوودیه تهران مدت بازداشت ۳ روز
۶- منزل دیگری در قیطریه ،مدت بازداشت:۸ماه
ادامه توضیحات مدیریت سایت:همانطورکه آیت الله امام جمارانی گفتند:قبل ازداوودیه ،امام خمینی رابه «قنات آباد»بردند وبعدبه داوودیه آوردند،اسم صاحبخانه هم «روغنی»بود.مدت اقامت دراین خانه راکمترازهشت ماه(۷ماه)نیزگفته اند
امام خمینی در زندان باشگاه افسران تنها چند ساعت ماندند.
سپس به پادگان قصر (بیسیم) انتقال یافتند. ایشان در این مکان، به مدت ۱۹ روز در بازداشت بودند.
۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
/پایان توضیحات نگارنده.
کاپیتولاسیون زمینه تبعید به بورسا
1.اعطای حق کاپیتولاسیون تأثیرات مخربی بر جامعه ایران داشت و آثار از خود به جای گذاشت از جمله : 1. اولین تأثیر آن از بین رفتن استقلال قضایی ایران
2. کشورهایی که دارای حق کاپیتولاسیون در ایران بودند – با توجه به امتیازات بدست آورده – سعی میکردند که میراث فرهنگی و اشیاء نفیس تاریخ ایران را که سرمایه فرهنگی و نمودار تمدن یک ملت است با مصونیت ناشی از حق کاپیتولاسیون به یغما برند و این از نتایج فرهنگی این امتیاز است .
3. این قرارداد موجب شد که از لحاظ روحی و اخلاقی تأثیرات منفی و نامطلوبی در روحیه بعضی از مردم بر جای گذارد و روحیه خیانت و وابستگی به بیگانگان را در این دسته به وجود آورده بود .
4. قرارداد کاپیتولاسیون سبب گردید که به تدریج ملت ایران در مقابل غرب احساس حقارت نمایند و تصور کنند که فرهنگیها تافته جدا بافته هستند .... کاپیتولاسیون بر خلاف خواست ایران و به نحوی تحمیلی بود، و این اساسا رهآورد کشورهای استعماری است که تحت پوشش آن میخواستند در تمام شئون مختلف کشور اعم از ؛ سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دخالت کنند ، و مهمترین دلیل کشورهای غربی بر تحمیل و ادامه کاپیتولاسیون این بود که در ایران تشکیلات منظم قضایی مطابق با غرب وجود ندارد . (2)
در دهه چهل تقریبا همان مواد مندرج در قرارداد ترکمنچای و دیگر قراردادها به آمریکا داده شد و آنان نیز از حقوق کاپیتولاسیون برخوردار شدند و آمریکاییها به جای انگلیسیها – به دلیل آن که در صحنه سیاسی ایران صاحب نفوذ بودند – از ایران تقاضای حقوق ویژه کاپیتولاسیون برای اتباع عادی و مستشاران نظامی خود در ایران میکنند و مجلس شورای ملی و سنا نیز آن را تصویب نمود و تقریبا همان امتیازات که دول اروپایی در قرن نوزدهم از ایران گرفتند ،
مجلسین در سال 1343 تحت عنوان الحاق مستشاران نظامی و کارمندان آمریکایی به مصونیتهای کنوانسیون وین به آمریکاییها میدهند و به موجب این قانون دادگاههای ایران حق نداشتند به جرایم و تخلفات مستشاران و نظامیان آمریکایی در ایران رسیدگی کنند بلکه لازم است در دادگاههای کشور آمریکا به جرایم آنان رسیدگی میشود.(3)
رژیم پهلوی سعی کرد با ایجاد سانسور شدید در رسانهها جلوی انتشار خبر در مورد تصویب لایحه کاپیتولاسیون را بگیرد و خبری به بیرون درز پیدا نکند ولی چند روز از تصویب لایحه نگذشته بود که متن کامل مذاکرات مجلس به دست امام خمینی رسید و امام تصمیم گرفتند که طی نطقی ، این عمل رژیم را به اطلاع عموم برسانند و امام ابتدا برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستانها ، پیکهایی به همراه نامه به اطراف و اکناف کشور روانه نمودند و در مرحله بعد خود ایشان با مقامات روحانی در قم به گفتگو نشستند و به تدریج تعداد کثیری از مردم ایران روانه قم شدند تا شاهد سخنرانی تاریخی امام باشند.
هشدار رژیم به امام خمینی ازاینکه امریکاناراحت است قبل ازسخنرانی4آبان-کاپیتولاسیون
رژیم زمانی که از برنامه سخنرانی امام اطلاع حاصل کرد برای جلوگیری از اجرای برنامه نمایندهای به قم فرستاد ، اما این فرد هر چه تلاش کرد ، نتوانست به دیدار امام نایل آید ولی توانست به وسیله حاج آقا مصطفی خمینی پیامی را به امام برساند ، وی در آن پیام به خطر قدرت آمریکا اشاره داشته و نیز اینکه از حمله به شخص اول مملکت خطرناکتر است . اما این تهدیدات کوچکترین اثری در عزم راسخ امام نداشت و امام خمینی در 4 آبان 1343 سخنرانی آتشین خود را ایراد نمود و بیانات خود را با آیه « انا لله و انا الیه راجعون» آغاز نمود و طی آن شدیدترین حملات را علیه آمریکا و شخص شاه وارد نمود .(4)
امام در بخشی از سخنان خود فرمودند : « قانونی را به مجلس بردند در آن قانون اول ما را ملحق به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشتاران نظامی با خانوادههایشان با کارمندهای فنیشان ... با هر کسی که بستگی دارند اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند . پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه بکنند . دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد ... اگر این مملکت اشغال آمریکاست چرا اینقدر عربده می کشید ، چرا اینقدر دم از ترقی میزنید ؟ ما این قانون واقع شده را ، قانون نمیدانیم ، این مجلس را مجلس نمیدانیم ، ما این دولت را دولت نمیدانیم . اینها خائنند به مملکت ایران ، خائنند . (5)
امام علاوه بر سخنرانی فوق اعلامیهای علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند و در آن بیان داشتند که مجلس با تصویب آن سند بردگی ملت یران را امضا نموده است و ملت ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد . (6) بعد از موضع گیری تند امام علیه کاپیتولاسیون ، دولت آمریکا دریافت برای حفظ نفوذ و سلطه خود باید رابطه میان امام و مردم را از بین ببرد
سرانجام در 13 آبان 1343 رژیم ایشان را دستگیر و به شهر بورسا در غرب ترکیه تبعید کردند ، شهر قم هم به تصرف نیروهای شاه درآمد تا جلوی هر گونه قیامی گرفته شود و حاج آقا مصطفی خمینی هم دستگیر و بازداشت شد .
عصر همان روز از طرف ساواک اطلاعیهای به شرح ذیل در روزنامههای تهران به چاپ رسید که در آن اشاره شده :
در طبق اطلاع موثق و دلایل و شواهد کافی ، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد . لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردیده . سازمان اطلاعات و امنیت کشور .» (7)
دولت آمریکا از تبعید امام خمینی - که ایشان را سدی در مقابل خود در ایران میدید – راضی و خشنود بود به طوری که کاردار سفارت آمریکا دو روز پس از تبعید امام در نامهای به یکی از دوستان خود چنین مینویسد : « وقایع اخیر ... موجب خشنودی من شده است و سرانجام توانستیم از شر آن پیرمرد .... که چوب لای چرخ ما میگذاشت راحت شویم . » (8)
چراترکیه؟
[نماینده ساواک در آنکارا] در تاریخ 16 آبان 1343 در خصوص چگونگی انتقال امام خمینی به شهر آنکارا و اظهارات ایشان راجع به تبعید خود و نیز مراقبتهای امنیتی جهت انتقال امام به شهر بورسا چنین گزارش میدهد : « در اجرای امر ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر [به] وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که من برای دفاع از وطنم تبعید شدم پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم و در سالن فرودگاه یکی از مأمورین امنیتی ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفی خود به نام مأمور ، ابتدا به زبان ترکی بعد به زبان آلمانی صحبت نمود در فاصله کوتاهی به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفی شده با اتومبیل پس از طی 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل ... که قبلا آمده شده بود مستقر شدیم پس از 24 ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر میرسید طبق طرح قبلی به وسیله مأمورین ابتدا محل دیگری انتخاب شد سپس ..... بعدازظهر پنج شنبه 14 آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل [به] وسیله دو مأمور ترک به محل جدید طبقه 8 واقع در خیابانی که اسم آنرا نمیدانم منتقل گردیده ، وسایل استراحت کاملا مهیاست و نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری است ، روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانهاش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است « گاهگاهی کلمات ترکی یادداشت مینماید ولی نباید وی را تنها گذاشت بعلت کنجکاوی جراید ترکیه و خبر منتشر شده از رادیوی ایران و انتشار خبری دیگری در روزنامه مورخه 5 نوامبر ... در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکی از شهرهای ترکیه که در سیصد و بیست کیلومتری غرب آنکارا میباشد منتقل گردد و جریان کتبا تقدیم خواهد شد .»(9)
افضلی نماینده ساواک در ترکیه در خصوص عزیمت امام به بورسا گزارش میدهد که : « برابر تصمیم ماخ ساعت 6 صبح روز پنج شنبه شخص نامبرده به شهر بورسا اعزام اینجانب هم در معیت نامبرده خواهم بود مستدعی است ادامه مأموریت اینجانب را در شهر بورسا اعلام فرمایید » (10) در گزارشی دیگر به تاریخ 21/8/1343 در مورد وضعیت امام در آن کشور بعد از تبعید چنین عنوان شده:
« بعدازظهر پنج شنبه 21 آبان به اتفاق شخص مزبور وارد شهر بورسا که در نزدیکی دریای مرمره میباشد گردیده و پس از استقرار در محلی که قبلا تهیه شده بود نامبرده در اختیار مأموران ماخ قرار گرفت مستدعی است در مورد حرکت اینجانب به تهران نظریه امروز ابلاغ فرمایند ضمنا مأمور ماخ فارسی نمیداند.» (11)
بنا بر اسناد موجود به نظر میرسد که تغییر مکان و محل اقامت امام از آنکارا به بورسا به دلیل امنیت این شهر است و ساواک تلاش میکرد که شخص بیگانهای با ایشان تماس ننماید ؟! (12) ساواک در خصوص وضعیت امام خمینی در ادامه گزارشات خود عنوان میکند
شرط "تردد"امام خمینی"شهر"
« به علت یک نواخت بودن لباس روحانیون در ترکیه به نامبرده توصیه گردید در صورتی میتواند در شهر گردش کند که مانند آنان لباس و کلاه مربوط استفاده نمایند مشارالیه ابتدا ناراضی بود ... ضمنا بنا به تقاضای وی از ساعت 13 بعدازظهر به وقت آنکارا به مدت 50 دقیقه با اتومبیل به اتفاق اینجانب و دو مأمور از آنکارا دیدن نمود ، روحیهاش خوب است روز از یک ساعت به نوشتن کلمات"یادگیری" ترکی مشغول است . (13)
نماینده ساواک در ترکیه در تاریخ 18/10/1343 در خصوص ملاقات فضلالله خوانساری با امام خمینی و تلاش دولت ترکیه برای جلب رضایت خاطره امام و معرفی ترکیه به عنوان کشور مترقی و احتمال تأثیر این تبلیغات در ایجاد کاهش روابط بین دو کشور ایران و ترکیه گزارش میدهد : « تا آنجا که اینجانب اطلاع دارد تا کنون به استثنای آقای خوانساری که از تهران بنا به دستور آمدهاند شخصی دیگر آقای خمینی را ملاقات نکرده است و علمای ترک چون مجاز به دخالت در امور سیاسی نیستند و هر نوع اقدام در این مورد بر خلاف قوانین موجود در ترکیه است تا کنون اقدامی ننمودهاند .... ولی در مورد آنکه آیا مصلحت در آن است که خمینی در ترکیه باقی بماند یا خیر .... از ابتدای امر عزیمت آقای خمینی به ترکیه به اطلاع اینجانب نرسیده و بعد از یک ماه و اندی غیر مستقیم وجود ایشان را در ترکیه اطلاع دادند ولی از همان روز ورود به علت تلفن شخصی که سمت محافظ ایشان را داشت به سفارت کبرا و تلفن ریاست شرکت ، اینجانب از هویت شخصی که از تهران به ترکیه اعزام شده آگاه گردیدم .... به هر حال در مدت 2 ماهی که آقای خمینی ترکیه هستند از صحبتهای ریاست شرکت و سایر اعضای آن و بخصوص مسافرت اخیر آقای وثوقی به استانبول و فراهم کردن وسیله ملاقات آقای خوانساری با امام چنین استنباط گردید که :
1- مقامات ترک نهایت تلاش کردهاند که رضایت خاطر آقای خمینی را فراهم کنند اگر چه قسمتی از این تلاشها را میتوان به میهمان نوازی تعبیر کرد ولی قسمت اعظم آن در تبلیغ به نفع خود که شاید در آینده مورد استفاده قرار گیرد منظور داشت .
2- مأموری که از طرف شرکت سرویس برای مراقبت از آقای خمینی تعیین شده به زبان فارسی آشنایی کامل داشته و بسیار ورزیده و این مأمور در نهایت زیرکی در تمام روز تلاش دارد که ضمن انجام خواستههای آقای خمینی ترکیه را یک کشور کاملا اسلامی و طرفدار کشورهای اسلامی معرفی نموده و در نتیجه بدون حمله مستقیم به کشور ، ایران را مخالف اسلام وانمود نماید .
3- با تهیه برنامههای گردش در نقاط مترقی و جلو افتاده چه در بورسا و چه در آنکارا و استانبول ، توضیحات بر خلاف حقیقت درباره میزان درآمد عمومی و بودجه کشور و غیره در روحیه آقای خمینی تأثیر کردهاند نامبرده معتقد است که این کشور بدون داشتن منابع طبیعی مانند نفت یکی از کشورهای مترقی جهان است .»
اگر چه روابط دو کشور ایران و ترکیه دوستانه بود و آرزوی هر فرد ایرانی است که در آینده نیز دوستانه تر و نزدیک تر گردد ولی شک نیست چنانکه بعللی در این روابط نقصانی حاصل گردد شخصی مانند آقای خمینی با [اطلاعی] که ؟ نسبت به ترکیه و ترک پیدا کرده است میتواند رل مهمی در راه تبلیغ و تحریک مردم بازی کند . (14)
کنترل نامه ها ورفت وآمدها
ساواک تمام نامههای که برای امام فرستاده میشد کنترل مینمود و پس از بررسی آنها به ایشان تحویل دهد و جواب نامهها را پس از ملاحظه به صاحبان آن تسلیم مینمود .(15) ساواک تمام تلاش خود را به کار میبست که تمام رفتار و اعمال کسانی که به دیدار امام میرفتند زیر نظر بگیرد و تمهیدات لازم را بعمل آورد .
ملاقانهای امام خمینی درشهردیگرباشد نه بورسا
به عنوان نمونه در مکاتبه ساواک استان مرکز ، اداره دوم ساواک و نمایندگی ساواک در ترکیه در خصوص سفر محمدعلی صفایی و مهدی فقیه موسوی گلپایگانی به ترکیه برای ملاقات با امام و پیش بینی اقدامات امینتی در این زمینه اینطور اعلام میکند : در مراتب با مقامات سرویس دوستان مذاکره گردید اظهار میدارند چون بورسا شهر کوچکی است و ورود آقایان جلب توجه خواهد کرد بهتر است که ملاقات در استانبول به عمل آید .
ضمنا چون پوشیدن لباس روحانیت در ترکیه معمول نیست طبعا صرف نظر از جلب انظار بر خلاف قوانین موجود درترکیه میباشد ... علیهذا دستور فرمایند : 1- آقایان لباس عادی بپوشند 2- مستقیما به استانبول بروند 3- تاریخ دقیق ورود شماره پرواز دو هفته قبل اعلام گردد که ترتیب ملاقات نامبردگان در فرودگاه و حرکت آیتالله خمینی از بورسا به استانبول داده شود . شائق مدیر کل اداره دوم . » (16)
مصطفی گلپایگانی که برای ملاقات با امام خمینی به ترکیه رفته بود ، برای طلاب جریان مسافرت خود را تشریح و اظهار داشته که وقتی ما به فرودگاه اسلامبول رسیدیم یک نفر مأمور سازمان ترکیه در فرودگاه از ما استقبال کرد و ما را به وسیله اتومبیلی که متعلق به سازمان امنیت ترکیه بود به هتلی برد و در آنجا به ما گفت که آقای خمینی پس از چند ساعت برای دیدن شما خواهد آمد و پس از چهار ساعت آقای خمینی به اتفاق دو نفر که یکی از آنها مأمور سازمان امنیت ایران و دیگری مأمور سازمان امنیت ترکیه بود به هتل محل اقامت ما آمدند و
آقای خمینی اظهار داشتند من در شهر بورسا اقامت دارم و این دو مأمور همیشه همراه من است و وسایل آسایش مرا فراهم میکنند وضع آب و هوای شهر بد نیست و رو به هم رفته از لحاظ زندگی به من بد نمیگذرد آقای مصطفی گلپایگانی در ادامه اظهار نموده که حامل نامههایی از بسیاری از روحانیون برای امام بودم که در مراجعت نیز جواب آن نامهها را از آیتالله خمینی دریافت نمودم در ایران به صاحبان آنان دادم . (17)
از مطالعه اسناد فوق نکات ذیل قابل توجه است :
1- بنابر اظهارات خود امام تبعید ایشان از طرف رژیم به دلیل دفاع از وطن بوده است .
برنامه های روزانه امام خمینی دربورسا
2- امام در هنگام تبعید به ترکیه (بورسا) ، برنامه روزانهاش را به چهار بخش تقسیم نموده است : الف :عبادت ( تلاوت قرآن و ادای نماز ) ب : مطالعه ج : استراحت د : تفریح سالم
3- کنترل شدید اعمال و رفتارهای امام و جلوگیری از تماس افراد ناشناس با ایشان
علت تبعیدامام خمینی به سهر"بورسا"ترکیه
4- انتقال امام خمینی به بورسا به آن دلیل بود که این شهر نسبت به شهرهای بزرگ مانند آنکار و استانبول امنیت بیشتری داشت و کنترل امام در این شهر راحتتر بود، در حالی که در شهرهای بزرگ مراقبتهای امنیتی به سادگی امکان پذیر نبود .
5- عدم ملاقات علمای ترک با امام : علمای ترک مجاز به دخالت در امور سیاسی نیستند و دخالت آنان بر خلاف قوانین ترکیه است .
6- تلاش مقامات ترکیه برای جلب رضایت امام
7- نظارت و کنترل اعمال ملاقات کنندگان با امام
8- ملاقاتهای امام در شهر بورسا صورت نمیگرفت به دلیل اینکه چون این شهر کوچک بود و ممکن بود این دیدارها جلب توجه نماید و آثار سویی برای رژیم داشته باشد و ملاقاتها در شهرهای بزرگ چون استانبول انجام میشد .
9- کنترل مکاتبات امام
10- اظهار رضایت امام از زندگی در بورسا و آب و هوای خوب این شهر
11- روشن بینی امام به عنوان یک رهبر دینی در دیدار با ملاقات کنندگان چرا که وقتی کسانی به دیدار امام میآمدند ایشان بیان مینمود که دو مأمور همیشه همراه من است که با این گفته مخاطب را متوجه میکرد که در گفتگوی با امام مراقب رفتار و اعمال خود باشند .
پی نوشت :
1- چلونگی ، محمدعلی ، کاپیتولاسیون در تاریخ ایران ، نشر مرکز ، تهران ،
2- همان ، صص 205 و 201 و 200 چ
3- همان ص 206
4- اسدالهی ، مسعود ، احیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن ، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی تهران ، 1373 ، صص 90-88
5- صحیفه نور ، جلد اول ، صص 410 و 416 ، اسدالهی ، مسعود ، پیشین ، صص 92-91
6- اسدالهی ، مسعود ، پیشین ، ص 93
7- همان ، صص 97-98
8- همان ، ص 98
9- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 671 ، ص 94 1
10- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 823 ، ص 72 ( تاریخ این گزارش 21/8/1343 میباشد)
11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 823 ، ص 71
12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی823 ، ص 74
13- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 823 ، ص 70
14- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 826 ، ص 76-75
15- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 830 ، ص7
16- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 830 ، ص 36
17- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 676 ، ص 56-55 (تاریخ این سند 16/4/1344 میباشد)
منبع:خبرگزاری فارس16مهر91 بااندکی اصلاحات وافزودن عکس
خلاصه رویدادهای واتفاقات امام وانقلاب اسلامی
چهارده۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر
خلاصه مهاجرت امام خمینی
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
سیزده ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی به ترکیه
سیزده۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"
دوازده۱۲مهر۱۳۵۷تبعیدازنجف به کویت
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادمنتقل شد.
چهارده۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.
دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.
دوازده۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.
ده۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه "بختیار"حکومت متزلزلی داشتند.
بیست ودو۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی به ترکیه
مساحت شهر بورسا(ترکیه) ۲۲۵٫۹۳۵ هکتار است. بورسا در شبه جزیره آناتولی در شمال غربی و جنوب شرقی دریای مرمره واقع شده است. جمعیت شهر بورسا ۲٫۸۴۲٫۰۰۰ نفر است، به همین دلیل از آن به عنوان چهارمین استان پر جمعیت ترکیه یاد میشود.
شهر«بورسا»در۳۲۵کیلومتری آنکارا-پایتخت-قراردارد.
۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"
۱۳سال اقامت درنجف
۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.
درطبقه چهارم یک آپارتمان(منزل دکترغضنفرپور)اسکان یافت.
۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.
مدت اقامت در«فرانسه» : ۴ماه (۱۱۸روز)
مدت اقامت دردهکده«نوفل لوشاتو» : ( ۱۱۶ روز )
دهکده «نوفل لوشاتو»که در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد.
۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.
استقبال ازامام خمینی
استقبال هوایی
۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه "بختیار"حکومت متزلزلی داشتند.
بیست ودو۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب
ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.
***
اهداف عمده رژیم پهلوی از تبعید ایشان به ترکیه و پس از آن عراق عبارت بود از: قطع رابطه با مردم، مقلدین و مبارزان مذهبی؛ همچنین اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن کشورها که از نظر زبان، فرهنگ و مذهب با ایشان تفاوت داشتند و احتمال گرایش مردم آن کشورها به سوی ایشان کم بود و نیز بی تفاوتی و عدم حساسیت مردم آن کشورها به مسائل سیاسی و فقدان فضای باز سیاسی و اجتماعی در آن کشورها و حاکمیت اهل سنت بر نهادهای سیاسی و مذهبی عراق و به انزوا کشانیدن و تحت الشعاع قرار دادن جایگاه مرجعیت. اما گذشت زمان اثبات کرد که بسیاری از این پیش بینی ها اشتباه بوده و امام خمینی به تدریج توانست هم موقعیت خود را در جایگاه مرجعیت تثبیت کند وهم ضمن ارتباط با گروه های مختلف مردم ایران نهضت اسلامی را هدایت کند و آن را فراتر از مرزها برده و جهانی کند؛ چنانچه در این باره عبدالرضا آقایی می نویسد: پیروزی انقلاب اسلامی ایران به علل و عوامل متعددی وابسته بود. اما سه علت اصلی که مورد تأکید محققان است، در این زمینه بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. نخست باورهای دینی و اعتقادات اسلامی مردم ایران، دوم وحدت مردم و مبارزات سیاسی آن ها و سوم رهبری قاطع و بی نظیر امام خمینی (ره). این سه عامل پس از آن که در کنار یکدیگر قرار گرفتند و یک مثلث را تشکیل دادند و به نیروی قدرتمندی تبدیل شدند که رژیم پهلوی را سرنگون ساخت.
از میان سه عامل فوق رهبری امام خمینی (ره) تأثیر فوق العاده ای در به ثمر رسیدن مبارزات مردم مسلمان ایران، علیه دستگاه پهلوی ایفا کرد. فاصله ی زمانی 13 آبان 1343 تا خروج امام از ترکیه، یکی از فصول مهم تاریخ نهضت اسلامی به حساب می آید، اما باید دانست که این تبعید در پی اعتراض امام به سیاست های حکومت پهلوی و از جمله تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وقوع پیوست.
کاپیتولاسیون چیست
کاپیتولاسیون به قراردادهایی اطلاق می شود که به موجب آن ها، شهروندان یک دولت در قلمرو دولت دیگر، از نظر امور حقوقی و کیفری تابع قانون های کشور خود هستند و آن قانون ها را کنسول آن دولت در محل اجرا می کند. از این رو، آن را در فارسی حق قضاوت کنسولی نیز گفته اند. وزارت دفاع آمریکا مدت ها بود که ایران را برای بستن چنین قراردادی تحت فشار گذاشته بود.
البته باید توجه داشت که تصویب کاپیتولاسیون محرمانه نبود و مشروح مذاکرات آن در روزنامه ی رسمی که متن کامل جلسات علنی مجلس را درج می کرد، چاپ شده بود. اما تیراژ این نشریه محدود و جوابگوی نیاز متقاضیان نبود.
محمد حسن رجبی در کتاب خود می نویسد: امام چند روز پس از تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون برای نظامیان امریکایی در مجلس شورای ملی (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع یافت؛ البته توسط یکی از کارکنان مجلس که دوست امام بود. امام با مطالعه ی متن صورت مذاکرات مجلس از جزئیات آن آگاه شد. ایشان بلافاصله مراجع و علمای قم را به تشکیل جلسه ی هفتگی فراخواند و با ارسال پیام، علمای سایر شهرها را در جریان امر قرار داد.
سپس امام اعلام کرد که در 4 آبان، مصادف با 20 جمادی الثانی، در منزل خود سخنرانی خواهد کرد. رژیم پیکی به قم فرستاد تا با امام خمینی دیدار کند و ایشان را از تصمیم خود منصرف کند، ولی امام حاضر به دیدار نشد و به ناچار با فرزند امام، حاج مصطفی ملاقات کرد و به او گفت که اگر می خواهد صحبت کند، مواظب باشد علیه امریکا سخن نگوید و هرچه بگوید چندان مهم نیست (حتی حمله به شخص شاه).
بنابراین، تصویب کاپیتولاسیون در 21 مهرماه 1343 بود و سخنرانی امام در چهارم آبان که مصادف با ولادت حضرت فاطمه (س) انجام گرفت.
امام سخنرانی خود را با نام خدا و آیه ی «استرجاع» شروع کرد که نشان دهنده ی وارد شدن مصیبت بزرگی بر اسلام و مسلمین بود. تأثر قلبی خود را از این مصیبت بیان و اعلام عزای عمومی کرد. سپس به شرح لایحه ی کاپیتولاسیون پرداخت و نتایج سیاسی- اجتماعی آن را بیان داشت. همچنین در مورد بدبختی مردم و قروض خارجی دولت و وابستگی به امریکا سخن گفت. پس از این سخنرانی، امام اعلامیه ای منتشر کرد و اقدام دولت و مجلس را در تصویب کاپیتولاسیون محکوم نمود و آن را سند بردگی ملت ایران، اقرار به مستعمره بودن ایران و ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه ی غلط دولت های بی حیثیت نامید.
اعلامیه و سخنرانی امام بازتاب های متفاوتی داشت؛ برخی از علما اقدام مجلس را شرح دادند و عواقب آن را اعلام کردند که ساواک آن ها را بلافاصله دستگیر کرد. هم چنین، جمعی از علمای قم، از جمله آقایان شریعتمداری، حائری، سید صادق، سید ابوالقاسم روحانی و زاهدی، در این خصوص با ایراد سخنرانی، واگذاری این امتیاز سیاسی به دولت بیگانه را محکوم کردند.
مهم این بود که با وجود هشدار امام در مورد کاپیتولاسیون، تا نه روز پس از سخنرانی ایشان، هیچ یک از مراجع و علمای بزرگ ایران و عراق اعلامیه ای در محکومیت کاپیتولاسیون و حمایت از ایشان صادر نکردند. این سکوت علما و مراجع نشان دهنده ی این بود که آن ها تمایلی به درگیری و رویارویی با رژیم شاه ندارند. زیرا دولت جدید شعار سازش و تفاهم با روحانیت را به کار برده بود. دیگر این که شاید عواقب کاپیتولاسیون و بُعد ضددینی و ملی آن (برخلاف انجمن های ایالتی و ولایتی)، برای علما و مردم روشن نبود. لذا چندان واکنشی نشان ندادند.
به هر روی، امام پس از سکوت و بی تفاوتی اکثر قریب به اتفاق مراجع و علما، دریافت که کوله بار مبارزه با رژیم را خود باید یک تنه بر دوش بکشد. هم چنین، باید گفته شود که دولت امریکا بلافاصله پس از تصویب کاپیتولاسیون، 200 میلیون دلار وام برای خرید اسلحه و تجهیزات از امریکا به ایران داد.
بعد از سخنرانی امام این بار رژیم تصمیم گرفت او را به ترکیه تبعید کند. هدف رژیم از تبعید امام عبارت بود از: 1. جدایی میان رهبری و مردم، 2. تضعیف روحیه ی رهبری، 3. فراموش شدن رهبر، 4. شکست نهضت اسلامی. علت های انتخاب کشور ترکیه به عنوان محل تبعید عبارت بود از: غیر مذهبی و لائیک بودن کشور ترکیه، منافع مشترک ایران و ترکیه دیگر اعمال نفوذ امریکا در هر دو کشور.
چگونگی دستگیری و تبعید امام به ترکیه
شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح، خانه ی امام را در قم محاصره کردند و از بام و دیوار وارد خانه ی امام شدند. برای پیدا کردن امام به جست و جو و ضرب و شتم خادم امام پرداختند. امام که در آن ساعت در یکی از اتاق های اندرونی به نماز و دعا مشغول بود، با سروصدای به وجود آمده فهمید که سربازهای رژیم به منزل یورش برده اند. امام که در آن لحظه نمی دانست کلید اندرونی را کجا گذاشته است، از در دیگر اندرونی که به کوچه باز می شد، خارج شد. وقت بیرون رفتن مهر و امضای خود را به رسم امانت به همسرش داد و فرمود: شما را به خدا می سپارم.
امام را از خانه سوار ماشین فولکس و سپس سرکوچه سوار ماشین شورلت کردند و به سمت تهران بردند. بین راه قم به تهران، حضرت امام اعلام می کند که می خواهد نماز بخواند. بنابراین نماز صبح را در صحرا خواندند. هنوز آفتاب روز 13 آبان 1343 از افق بیرون نیامده بود که امام سوار هواپیما شد. سرهنگ افضلی نیز همراه امام بود و هواپیما ساعت 30/ 11 دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست. امام خمینی هنگام تبعید به ترکیه به افسر مأمور در هواپیما گفت: من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.
در ادامه عبدالرضا آقایی می نویسد: در هواپیما یکی از خدمتکاران برای امام چای آورد که امام بعد از مطمئن شدن از مسلمان بودن او، چای را نوشید. سپس به پیشنهاد سرهنگ افضلی، برای دیدن قسمت های متفاوت هواپیما و کابین خلبان رفتند و تا فرودگاه آنکارا، امام در کابین خلبان نشست. امام از وسایل و لوازم هواپیما دیدن کرد و درباره ی دستگاه های مربوطه و نحوه ی عمل آن ها پرسید. این برخورد و رفتار امام مربوط به روحیه ی انقلابی و از خصایل ارزنده ی رهبری بود و رمز موفقیت ایشان در ادامه ی نهضت نیز در همین نکته نهفته است.
حاج آقا مصطفی خمینی، فرزند بزرگ امام، هنگام دستگیری امام برای مذاکره با مراجع روانه ی منزل آن ها شده بود. در منزل آیتالله مرعشی نجفی، مأمورین ساواک از دیوار بالا آمدند و ایشان را دستگیر کردند و از شهربانی و قم به زندان قزل قلعه تحویل دادند. وی 57 روز زندانی بود و پس از آن در 8 دی 1343 از زندان آزاد شد. برای بار دوم به او اعلام کردند به ترکیه برود و با پدرش ملاقات کند. هدف آن ها این بود که حاج آقا مصطفی در ایران نباشد و به بهانه ی ملاقات با پدر، او را هم تبعید کنند. بنابراین حاج مصطفی خمینی را دستگیر و به ترکیه فرستادند. یورش ناگهانی ساواکی ها به منزل امام برای دستگیری حاج مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و کسالت همراه بود.
امام در ترکیه
بعد از ورود امام به ترکیه، مأموران امنیتی دولت ترکیه امام را از فرودگاه به هتل بلوار پالاس، طبقه ی چهارم، اتاق شماره ی 514 که قبلاً آماده کرده بودند، بردند. چون هتل محل اقامت امام در مرکز شهر بود و خبرنگاران داخلی و خارجی کنجکاو شده بودند، مأموران امام را به یکی از ساختمان های فرعی خیابان آتاتورک منتقل کردند. امام بعد از ورود به ترکیه به آموختن زبان ترکی پرداخت. توجه و کوشش او برای یادگیری زبان ترکی به حدی بود که سرهنگ افضلی را به وحشت انداخت که مبادا با آموختن زبان بتواند با مردم ترک ارتباط برقرار کند و مبارزه را در تبعیدگاه ادامه دهد. از این رو در گزارشی به تهران نوشت: «نباید وی را تنها گذاشت».
رژیم های ترکیه و ایران، از امام وحشت داشتند، و مرتب محل اقامت او را تغییر می دادند. حتی مقامات ساواک به مأمورین ترکیه اعتماد نکردند و خود نیز برای او مأمور ویژه گماشتند. نگرانی مقامات ایران و ترکیه زمانی بیشتر شد که دیدند، امام خمینی حاضر نیست در محل تبعید به صورت زندانی باشد و مرتب پیشنهاد بیرون رفتن و بازدید از خیابان ها و مراکز دیدنی شهر را می دهد.
روز 16 آبان، امام حدود 40 دقیقه با اتومبیل از شهر آنکارا دیدن کرد. او می خواست دوران تبعید را بدون نتیجه از دست ندهد و در مورد افراد و کشور ترکیه تجربه کسب کند. حتی بر مزار 40 تن از عالمان شهید که به دست آتاتورک کشته شده بودند، حضور یافت. ساواک از بازدید امام از نقاط متفاوت شهر جلوگیری کرد و حتی به بهانه ی این که پوشیدن لباس روحانیون ایران در ترکیه ممنوع است، می خواستند امام را خلع لباس کنند. علیرغم مخالفت امام، مأموران امام را از پوشیدن لباس خود منع کردند و او را مجبور کردند که لباس روحانیون ترکیه را بر تن کند. البته زمانی که علمایی از ایران برای دیدن امام به ترکیه می رفتند، به امام اجازه می دادند که لباس خود را بر تن کند. این رفتار نه تنها نتوانست روح امام را در هم بشکند، بلکه باعث بردباری و ایستادگی و مقاومت امام خمینی شد.
سپس در 21 آبان امام به شهر «بورسا» در 460 کیلومتری غرب آنکارا و در کنار دریای مرمره منتقل کردند.
علت فرستادن ایشان به بورسا این بود که پخش خبر تبعید از رادیو و انعکاس آن بین مردم، باعث وحشت مقامات ترکیه شده بود و می خواستند تا به این وسیله از ارتباط مردم ترکیه با امام جلوگیری کنند. در این مدت اهداف مأمورین هر دو کشور این بود که: 1. موضوع تبعید امام به ترکیه و محل اقامت ایشان مخفی بماند؛ 2. از ارتباط امام با مردم ترکیه جلوگیری شود؛ 3. با ایجاد محدودیت برای امام، ایشان را تحت فشارهای روحی قرار دهند. اما روحیه ی امام در دوران تبعید بسیار عالی بوده است: «مأمورین ساواک در گزارش های خود اعلام کردند: روحیه ی شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است. در محل جدید برنامه ی روزانه اش بیشتر استراحت، تلاوت قرآن، اَدای نماز و صرف غذاست. گاه گاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می کند.»
امام بعد از رسیدن به ترکیه تلگرافی به حاج مصطفی خمینی زد و در این تلگراف، سلامتی خود را به خانواده خبر داد و او را سفارش به احترام به مادر، خواهر، برادران و بستگان کرد. هم چنین خواست که وسایل شخصی اش را بفرستند؛ از جمله کتاب هایی مثل مفاتیح، صحیفه ی سجادیه، مکاسب و حواشی. امام به خانواده اش توصیه می کند که به ترکیه نیایند، زیرا رژیم می خواست با آوردن خانواده ی امام به ترکیه، او را برای همیشه از ملت و کشورش دور کند. حتی امام سفارش می کند که شهریه ها را بپردازند.
بازتاب تبعید امام در داخل کشور
رژیم پهلوی پس از تبعید امام خمینی، از آن جا که از تکرار قیام 15 خرداد و واکنش خشونت بار ملت مسلمان ایران در برابر تبعید امام وحشت داشت، بیدرنگ به نیروهای نظامی و انتظامی به منظور سرکوبی هرگونه حرکت مخالف، فرمان آماده باش داد. رییس ساواک، تیمسار پاکروان، طی تلگرافی رمزی به کلیه ی شعبه های ساواک در سراسر کشور دستور داد، مراقبت کامل داشته باشند. از هر تحرک مخالفتی جلوگیری کنند و هرگونه رویدادی را فوراً به مرکز گزارش دهند.
برخی مبارزات داخل کشور عبارت بودند از:
1. فعالیت حاج آقا مصطفی خمینی علیه رژیم پهلوی (قبل از تبعید به ترکیه).
2. فعالیت علمای تراز اول؛ اولین فرد بین علما، آیت الله میلانی بود که سکوت حاکم بر فضای حوزه های علمیه را شکست.
3. واکنش بازار؛ بازاریان که پیوندهای دیرینه ای با روحانیت دارند: در حرکت اصلاحی و انقلاب در ایران از زمان مشروطیت نقش مؤثری بر عهده داشتند و در نهضت امام خمینی یکی از ارکان مبارزه بودند. زیرا تعطیلی بازار، هم از لحاظ اقتصادی و از لحاظ تبلیغی، برای رژیم گران تمام می شد.
4. بهره گیری از مراسم و شعائر مذهبی (مثل دعای ندبه، دعای توسل و...) که در این مراسم ها از امام خمینی یاد می شد.
5. نوشتن و چاپ و تکثیر اعلامیه علیه رژیم پهلوی.
6. تهیه ی طومارهایی که برای دولت و سفارت ترکیه ارسال می شدند تا آن ها تحت فشار قرار گیرند و به تبعید امام خمینی پایان دهند.
7. برگزاری میتینگ. یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین این تجمعات، میتینگ مسجد سید عزیزالله بود که در 21 آذر 1343 به کوشش جمعیت مؤتلفه برگزار شد. این اجتماع بزرگترین گردهمایی و اجتماع بعد از تبعید امام خمینی بود.
8. سرودن شعر، چاپ کتاب کشف الاسرار، چاپ و توزیع، توضیح المسائل امام خمینی و پخش کارت تبریک منقوش به عکس امام.
9. مراجعه ی علما و طلبه های حوزه ی علمیه قم به علمای تراز اول و تحت فشار قرار دادن آن ها تا برای آزادی امام اقداماتی انجام دهند.
10. حرکت های مسلحانه؛ مهم ترین اقدام هیئت های مؤتلفه، ترور حسنعلی منصور بود. منصور بانی تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام محسوب می شد که توسط محمد بخارایی ترور شد.
سید فضل الله خوانساری کیست؟علت ملاقات باامام خمینی
چراشاه بافرستادن برادرامام"پسندیده"مخالفت کرد؟
بعد از تبعید امام به ترکیه، علمای تراز اول قم و تهران به این نتیجه رسیدند که از محل تبعید امام اطلاعاتی کسب کنند و وسایل آسایش را تا آن جا که ممکن است، برای امام فراهم کنند.
بنابراین روز پنج شنبه 21 آبان 1343، آقایان حاج میرزا احمد آشتیانی، حاج سید احمد خوانساری، حاج شیخ حسین تنکابنی، در منزل آقای آشتیانی نشستی تشکیل دادند و وزیر دربار، آقای قدس نخعی بنا به دعوت آقایان در این نشست شرکت کرد.
علما اعلام کردند که آقای پسندیده (برادر امام) به ترکیه برود و از وضعیت امام اطلاعاتی کسب کند.
وزیر دربار گفت که پس از گفتگو با مقامات بالاتر نتیجه به حضور آقایان ابلاغ خواهد شد. این سیاست علمای تهران تا حدودی موافق نظر شاه نیز بود، زیرا این کار باعث می شد، موجبات آرامش خاطر و رفع نگرانی ملت ایران فراهم شود.
رژیم با پیشنهاد علما موافقت کرد، ولی آقای پسندیده را مناسب این کار نمی دانست؛ زیرا ممکن بود امام به وسیله ی او پیامی را به ایران بفرستد و پیام هایی از ایران دریافت کند.
بعد از آن، علمای تهران حاج سید فضل الله خوانساری را پیشنهاد کردند که مورد پذیرش قرار گرفت و قرار شد ساواک وسایل سفر او را فراهم کند.
رژیم پهلوی برای این که نماینده ی علما امام را در بورسا ملاقات نکند، محل اقامت و ملاقات با امام را استانبول قرار داد و قرار شد که ملاقات با امام تحت مراقبت شدید مأمورین انجام شود. سید فضل الله خوانساری روز 29 آذر 1343 وارد استانبول شد و در «پارک هتل» اسکان یافت. فردای آن روز 30 آذرماه به دیدار امام رفت که او را به استانبول آورده بودند.
ملاقات آیت الله خوانساری باامام خمینی-درحضورمأمورساواک بود
در چندین جلسه، بین آقای خوانساری و امام گفتوگو صورت گرفت و یکی از مأمورین ساواک که در جلسه ی ملاقات حضور داشت، گفتوگوها را ثبت می کرد.
آنچه در این گفتوگوها درخور توجه بود، زبان دیپلماسی و تاکتیک های سیاسی بود که امام به کار می برد. مثلاً، امام در گفتگو به مأموران ترکیه اشاره و طوری صحبت می کرد که گویا مأمورین ترکیه با او کنار آمده و به تفاهم رسیده اند. حتی گفتگوی امام در مورد رفتار خوب مأمورین ترکیه باعث نگرانی مقامات ایرانی شده بود.
بعد از مدتی که رژیم، حاج مصطفی خمینی را به ترکیه تبعید کرد و وی به ملاقات امام رفت، به وضع نامناسب امام پی برد. حاج مصطفی می گوید: آن گاه که به حضور امام رسیدم، از نظر غذایی، وضع او به حدی بود که اگر دیرتر می رسیدم، امام مریض می شد. هر خوراکی که برای او می آوردند، بدون آن که خم به ابرو بیاورد، می خورد و بر اساس ویژگی های اخلاقی اش، هرگز خوراک مورد علاقه ی خود را طلب نمی کرد. با توجه به شرایط سنی و تفاوت آب و هوا معلوم بوده که بر امام چه می گذشته است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سیدفضل الله کیست؟
«فضل الله خوانساری »داماد آیت الله سیداحمدخوانساری(صاحب کتاب ۶جلدی جامع المدارک در شرح کتاب مختصرالنافع ) است که ارتباط نزدیکی با دربار پهلوی داشت.وشاه هم ازایشان تکریم می کرده.
همسر آیت الله خمینی: «هنگامی که آقا را به ترکیه بردند، تا چند ماه از ایشان هیچ خبری نداشتیم، آیت الله پسندیده تصمیم گرفتند به ترکیه بروند و آقا را ببینند، اما با مخالفت ساواک روبهرو شدند، تا اینکه آقای فضل الله خوانساری داماد آیت الله سید احمد خوانساری، از علمای تهران، موفق به کسب اجازه از رژیم شد تا به دیدار امام برود»
علامه سیداحمدخوانساری بعلت احترام ونفوذی که دردربارداشت،علمای حوزه وقتی به مشکلی برمی خوردندبه این بزرگوارمراجعه می کردند:
درزمان حمله کماندوها به فیضیه(فروردین ۱۳۴۲) ،آیت الله گلپایگانی هم متوسل به ایشان می شود تا پیامش رادربار پهلوی منتقل کند.آیت الله گلپایگانی خطاب به آیت الله خوانساری می نویسد: «مستدعی است به هر نحو مقتضی میدانید عاجلا برای رفع منع از مدرسه فیضیه و دارالشفاء و آزادی طلاب و زندانیان بیگناه اقدام فرمائید…»
آیتاللهسیداحمد خوانساری ،متولد ۱۲۷۰ شمسی (مطابق با ۱۸ محرم ۱۳۰۹ قمری)-متوفی(دی۱۳۶۳) ۲۷ربیع الثانی ۱۴۰۵ در سن ۹۶ ،وی وصاحب کرامت بودو(۳۳سال امام جماعت سیدعزیزالله بوده)
آیتاللهسیداحمد خوانساری ،متولد ۱۲۷۰ شمسی (مطابق با ۱۸ محرم ۱۳۰۹ قمری)-متوفی(دی۱۳۶۳) ۲۷ربیع الثانی ۱۴۰۵ در سن ۹۶ ،وی امام جماعت مسجدسیدعزیزالله تهران بوده وصاحب کرامت.قبرآیت الله احمدخوانساری درکنارقبرعلامه طباطبایی قراردارد.
بیش ازاین نتوانستم اطلاعاتی درموردنماینده علما(سیدفضل الله )پیداکنم./پایان توضیحات.
ملاقات نمایندگان آیت الله گلپایگانی( آقایان شیخ محمدعلی صفایی و سید مهدی گلپایگانی)باامام خمینی
در ملاقات بعدی، نمایندگان ایت الله گلپایگانی، یعنی آقایان شیخ محمدعلی صفایی و سید مهدی گلپایگانی در تاریخ 22 خردادماه 1344 به استانبول عزیمت کردند. در زمان ملاقات، امام لباس روحانیون ترکیه را بر تن داشت و وضع ایشان طوری بود که آقای صفایی به گریه افتاد.
قبل از تبعید امام به عراق نیز، آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی، یکی از روحانیون سرشناس کرمانشاه، برای ملاقات با امام به استانبول رفت.
اتفاقات درکشورایران-زمان تبعید امام
در بعد داخلی، مخالفت های زیادی با تبعید امام شد؛ مانند ترور حسنعلی منصور و سوءقصد به جان شاه. در سال 1344، اعضای حزب ملل اسلامی دستگیر شدند. این ها نشان می دهند که تبعید امام باعث تشدید مبارزات شد. در بعد خارجی نیز مخالفت های زیادی انجام گرفت. حتی نمایندگان علوی (نیروهای اسلامی) در مجلس ترکیه نیز به تبعید امام اعتراض کردند.
تبعیدازترکیه به عراق
در نتیجه ی این اقدامات، ترکیه و ایران تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفتند و دولت ترکیه متوجه شد، امام شخصیتی با نفوذ و مورد احترام در میان مردم ایران و خارج از کشور است. از طرف دیگر، دولت ترکیه نسبت به عواقب این اقدام خود بیمناک بود و هر گونه اتفاقی برای امام، عواقب وخیمی برای آن کشور ایجاد کرد.
فعالیت و اقدامات نیروهای داخل و خارج کشور برای پایان دادن به این تبعید غیرقانونی، حتی به مجامع بین المللی کشیده شد و آن ها نسبت به این اوضاع حساس شدند؛
شخصیت های بین المللی و اتحادیه های دانشجویی خارج از کشور با ارسال نامه و تلگراف به سازمان های بین المللی، از جمله «سازمان حقوق بشر»، «سازمان عفو بین الملل» و شخص دبیر کل سازمان ملل، آقای اوتانت، به وضعیت نامطلوب حقوق زندانیان کشور به ویژه تبعید امام اعتراض کردند. حتی دبیر کل سازمان ملل نامه ای برای دولت ایران نوشت و از آن درباره ی این اقدامات پاسخ قانع کننده خواست.
نامه ی دبیر کل سازمان ملل به وزارت خارجه ی ایران هرچند پی گیری نشد، ولی در نقشه ی رژیم در مورد امام و محل تبعید او تأثیر بسیاری داشت.
در داخل کشور ترکیه نیز مقالاتی انتقادی نسبت به اقدام دولت ترکیه منتشر شد و دولت لائیک ترکیه تحت فشار نیروهای اسلامی (علوی) این کشور قرار گرفت. سرانجام هم با ارسال پیامی به دولت ایران، خواستند که امام را از آن کشور منتقل کنند.
چراعراق(نجف)برای تبعیدانتخاب شد؟
آیتالله پسندیده می گوید: در نتیجه ی این عوامل، محمدرضاشاه با دکتر پیراسته( سفیر ایران در عراق) مشورت می کند. شاه از او می پرسد اعزام ایشان (امام) به نجف صلاح است یا خیر. دکتر پیراسته که فردی با فهم و فراست بود، به شاه می گوید:
اگر امام به نجف برود، به دهن شیر خواهد افتاد. با وجود آقای حکیم، ایشان به اندازه ی یک طلبه بیشتر نمی تواند کاری بکند.
«تصور رژیم شاه از این که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه ی نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد، خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود».
بنابراین، دولت وانمود کرد که اوضاع داخلی آرام شده و زمینه برای اصلاحات آماده است و برای رهایی از فشار افکار عمومی و جلوگیری از شعله ور شدن مبارزات، امام را طی یک نقشه ی کاملاً حساب شده،/۱۳آبان۱۳۹۳قدس آنلاین.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:گزارش ساواک ازدستگیری امام خمینی وتبعیدش به امام خمینی:
من برای دفاع از وطنم تبعید شدم
امام(مدتی بعدازتصویب کاپیتولاسیون در ۲۱ مهر ۱۳۴۳- امام در ۴ آبان ۱۳۴۳ که مصادف با٢٠ جمادی الثانی١٣٨٤ بمناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا درمنزل خودسخنرانی می کند که درآن سخنرانی درمخالفت با کاپیتولاسیون افشاگریهایی می کند که ۹روزبعددستگیر وتبعیدمی شود)
گزارش ساواک
گزارش مأمور ساواک-سرهنگ افضلی - که به عنوان مامور همراه امام با ایشان به ترکیه و سپس بورسا رفت - از مراحل تخلف پرداز تبعید امام خمینی به آنکارا -سه شنبه، ۱۲ آبان ۱۳۴۳
از : آنکارا تاریخ : سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۴۳
به : تهران شماره : ۹۰۰
شماره هاى عطفى : ۱۳۸۵/۱۳۰ـ ۶۴/۱۱/۶
تیمسار ریاست ساواک
در اجراى امر ساعت ۸ صبح،چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آبان به اتفاق شخص مورد نظر۱ وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که :
« من براى دفاع از وطنم تبعید شدم»
پس از سه ساعت و سى دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم در سالن فرودگاه یکى از مأمورین امنیتى ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفى خود به نام مأمور ابتدا به زبان ترکى سپس آلمانى صحبت نمود. در فاصله کوتاهى به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفى شده با اتومبیل پس از طى 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق ۵۱۴ که قبلاً آماده شده بود مستقر شدیم پس از ۲۴ ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر مىرسید طبق طرح قبلى وسیله مأمورین ابتدا محل دیگرى انتخاب شد سپس در ساعت ۲ بعد از ظهر پنجشنبه ۱۴ آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل وسیله دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقه ۸ واقع در خیابانى که اسم آنرا نمىدانم منتقل گردیده که وسایل استراحت کاملاً مهیا مىباشد و نسبت به مکان اول داراى حفاظت بیشترى است. روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانهاش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و اداى نماز و صرف غذا است و گاهگاهى هم کلمات ترکى را یادداشت مىنماید ولى نباید وى را تنها گذاشت به علت کنجکاوى مخبرین جراید ترکیه و خبر منتشره از رادیو ایران و انتشار خبر دیگرى در روزنامه مورخ ۵ نوامبر ۱۹۶۴به نام YENI GAZETEترکیه در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکى از شهرهاى ترکیه که در سیصد و بیست کیلومترى غرب آنکارا مىباشد منتقل گردد جریان کتبا تقدیم خواهد شد.۷ نوامبر ۱۹۶۴(۱۶آبان۱۳۴۳)
امام را از خانه سوار ماشین فولکس و سپس سرکوچه سوار ماشین شورلت کردند و به سمت تهران بردند. بین راه قم به تهران، حضرت امام اعلام می کند که می خواهد نماز بخواند. بنابراین نماز صبح را در صحرا خواندند. هنوز آفتاب روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از افق بیرون نیامده بود که امام سوار هواپیما شد. سرهنگ افضلی نیز همراه امام بود و هواپیما ساعت ۳۰ : ۱۱ دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست. امام خمینی هنگام تبعید به ترکیه به افسر مأمور در هواپیما گفت: من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.
***
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرموده است:حُبّ الوطن مِن الإیمان - دوست داشتن وطن، جزء ایمان است.
ملی گرایی غیراز وطن دوستی است
« از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپاخاسته اند، قومیت و ملیت است که دولت عراق سالهاست بدان دامن میزند. و در ایران نیز دستجات محدودی دانسته یا ندانسته از آن ترویج و تأیید می کنند. و در سایر نقاط از ترک و کُرد و دیگر طوایف هم همان راه را پیش گرفته اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده اند و حتی به دشمنی کشیده اند؛ غافل از آنکه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسئله ای است که در آن حرفی نیست؛ و ملی گرایی در مقابل ملتهای مسلمان دیگر، مسئله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملی گرایی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر میشود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله های اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج میبرند.
از ملی گرایی خطرناکتر و غم انگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است، و القای تبلیغات فتنه انگیز و دشمنی ساز بین برادران اسلامی و ایمانی است.» صحیفه امام/۱۳/۲۰۹
امام در سپیده دم ۱۳ آبان ۱۳۴۳ توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شدند. اطلاعیه کوتاه ساواک که از رادیو و تلویزیون و روزنامهها انتشار یافت، چنین بود:«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید.»
کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع امریکایی در ایران) در دستور کار قرار گرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون بوسیله مجلسین فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت. در این ماجرا نیز امام خمینی بر انجام رسالت تاریخی خویش مصمم شد و به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود و با هزینه های گزافی همه ساله جشنهای فرمایشی برگزار میشد، بعنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن بوسیله نامه و ارسال پیک هایی از سوی آن حضرت به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نمایندهای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت. پیغام شاه به آیت اللّه حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.
امام خمینی بی اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمۀ دخالتهای غیرقانونی هیأت حاکمه امریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانتهای شاه بود. سخنرانی امام با صلابتی وصف ناپذیر با این جملات آغاز شد:
عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...
آقا، من اعلام خطر میکنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر میکنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر میکنم... واللّه، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.[گریۀ شدید حضار]
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای نجف، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای قم، به داد اسلام برسید.
در همین سخنرانی بود که امام خمینی جمله معروف خود را به این شرح بیان داشت:
امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما... تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست.
امام خمینی در همین روز (۴ آبان ۱۳۴۳) بیانیه ای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت:
دنیا بداند که هر گرفتاری ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امریکا خصوصاً متنفر است... امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند. امریکاست که به اسرائیل قدرت میدهد که اعراب مسْلم را آواره کند.
افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۱۳۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد؛ اما رژیم شاه با بهره گیری از تجربه سرکوبی قیام ۱۵ خرداد۱۳۴۲ سال قبل به سرعت دست به کار شد.
سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران،منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. زمان بازداشت، همانند سال قبل(نیمه ۱۳۴۲)سحرگاه بود . حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال تومارها و نامه ها به سازمانهای بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد.
آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و در ۱۳ دی ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید.