شایعه ای که خیلی ازخوبان دراین موج وگرداب گرفتارشدند
باندفسادبرادرزاده «پروانه سلحشوری »نماینده مجلس .
طی روزهای گذشته برخی از کاربران شبکههای اجتماعی مدعی شدند برادرزاده پروانه سلحشوری، نماینده مجلس شورای اسلامی که عضو یک باند ماساژ غیرقانونی بودهاند دستگیر شده است.
درادامه مصاحبه برادرپروانه(تورج سلحشوری،جانبازجبهه های جنگ که دراکثرعملیاتهاشرکت داشته راخواهیدخواند.
و«دخترآبی»کیست؟..«پسرفوتبالی»کیست؟ واکنش ناسنجید-نابخردانه یک نماینده مجلس که رئیس کمسیون تحقیقات است ولی تحقیق نشده دهانشوبازکرده..ومصاحبه خواهر«دخترآبی»بعدازمرگش و..
پروانه سلحشوری متولد ۱۳۴۲ مسجد سلیمان،فارغ التحصیل دکترای رشته جامعه شناسی از دانشگاه هنداست
همسرش(برات قبادیان) دکترای مکانیک
شایعه کذب«باندفسادجنسی درپوشش ماساژور..ماساژورهای مختلط» که سروصدای زیادی در فضای مجازی به پا کرد.
اما پروانه سلحشوری با انتشار توییتی ضمن تکذیب ادعای دستگیری اعضایث خانوادهاش نوشت که دارای ۲ برادرزاده ۴ و ۲۰ ساله است که در اهواز در کنار خانواده شان زندگی می کنند./ الف۳۰ شهریور ۱۳۹۸بنقل ازفارس
چه کسانی بدون تفکردهانشان رابازکردند؟
محمد مهدی زاهدی نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی با انتشار پستی نوشت:
«اتاقهای فکرشان برای فرار از پاسخگویی، هر روز به دنبال حاشیه سازی و ایجاد دوقطبیهای نخ نما هستند. دختر آبی را مستمسک قرار دادند، تا جایی که پسر فوتبالی را فراموش کردند و امروز در منجلاب آقازاده ماساژور فرو رفتهاند.»
محمد مهدی زاهدی(متولد۱۳۳۲کرمان) نماینده مردم کرمان و رئیس کمیسیون آموزش تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی
وزیرآموزش عالی: درسالهای ۱۳۸۴ – ۱۳۸۸
سفرایران درمالزی: درسالهای ۱۳۸۸ – ۱۳۹۱
سال ۸۴ چطور به عنوان وزیر انتخاب شدید؟
ارتباط با آقای احمدینژاد داشتیم.
*از طرف آقای باهنر معرفی شدید؟
نه، اتفاقاً آقای باهنر هیچ نقشی نداشت. انتظار داشتیم آقای باهنر کاری کند و اگر این حرف من را بشنود ناراحت شود، ولی واقعاً اینطور نبود. ما آن زمان با کلانشهرها ارتباط داشتیم که شامل کرمان هم میشد. جلسات مستمر آن زمان داشتیم، چون من رئیس شورای شهر کرمان هم بودم. ارتباط داشتیم، خود من آقای احمدینژاد را چندین بار دعوت کردم و به کرمان تشریف آوردند و در جلسه شورای شهر بودند.
*آن زمان که شهردار تهران بودند.
بله. جایگاه علمیم خوب بود، برخی مقالات علمی ...
*چطور به شما پیشنهاد دادند؟ از طریق چه کسی به شما خبر دادند؟
حالا طول میکشد. یک روز در فرودگاه کرمان بودم که میخواستم به تهران بروم. بعدازظهر ساعت 5 پرواز برای پکن داشتم که کنفرانس ریاضی در پکن بود. آقای جهرمی به من زنگ زدند. من در فرودگاه کرمان بودم. گفتند کجایی؟ گفتم میخواهم به تهران بیایم. گفت اگر میشود بیایید ببینیمت. گفتم بعدازظهر ساعت 5 دارم به پکن میروم. گفت وقتی تهران رسیدید زنگ بزنید کار دارم.
ما را سینجیم کردند که اگر وزیر شوید چه کار میکنید؟ گفتم خوشانصافها قبل از پرواز از کرمان میگفتید که من یک ساعت فکر کنم. دیگر گفتند و برنامه نوشتیم و کم کم اسم ما هم آمد.
***
سردارتورج سلحشوری
مصاحبه با«برادر» پروانه سلحشوری
تورج سلحشوری، برادر پروانه سلحشوری گفت: اتهام دروغ درباره پسرش مانند سونامی در زندگیاش بود و همسرش بعد از انتشار این اخبار چند بار تشنج کرده است.
تورج سلحشوری که از ۱۵سالگی در جبهههای جنگ حضور داشته و سه بار نیز مجروح شده است، هنگام مصاحبه با همدلی آنجا که میخواست از چگونگی مطلع شدن از شایعات درباره فرزندش سخن بگوید، بغض کرد و با گریه گفت: خبر را در گروههای دوستانه و خانوادگی دیدم. من رزمنده بودم و در فضای مجازی با دوستانمان گروهی داشتیم که خبر را در آنجا هم دیدم. سلحشوری همچنین گفت که بعد از انتشار این خبر دوستان از جمله برخی فرماندهان سپاه با او تماس گرفتند و از این اتفاق ابراز ناراحتی و از او عذرخواهی کردند.
مشروح گفتوگوی همدلی با تورج سلحشوری، برادر پروانه سلحشوری را در ادامه بخوانید:
* ابتدا توضیحی درباره اتفاقی که برای خانواده شما افتاده است میدهید؟
- من به شخصه شوکه شدم. شرایطی بهوجود آمد که ما به هیچ وجه باور نمیکردیم. البته انتظار داشتیم خواهرمان مورد تهدید و حمله قرار گیرد، اما این حمله به این شکل ناشیانه و با این حجم گسترده واقعا عجیب بود. تمام کانالها و تمام گروهها به صورت سازماندهی شده به ما حمله کردند. این اتفاق مانند سونامی در زندگی ما بود که واقعا نمیشد از آن پیشگیری کرد.
* چطور از این موضوع و تهمتی که به خانواده شما وارد کردند، شدید؟
- خبر را در گروههای دوستانه و خانوادگی دیدیم. من رزمنده بودم و در فضای مجازی با دوستانمان گروهی داشتیم که خبر را در آنجا هم دیدم (با گریه). همه جا خبر را منتشر کردند و این خیلی عجیب بود.
چند سال سابقه حضور در جبهه دارید؟ از چه سالی و چه سنی به جبهه رفتید؟
از روزهای اول جنگ داوطلبانه رفتم. ۱۵سالم بود که جنگ شد. ما جز نیروهای مردمی بودیم که با دست خالی و با خنجر با دشمن میجنگیدیم. از سال۶۱ اما آموزش نظامی دیدم و عضو بسیج شدم. از عملیات محرم تا آخر در جبههها بودم و در تمام عملیاتها بهجز عملیات والفجر8 حضور داشتم. سه بار هم مجروح شدم.
* بعد از انتشار این خبر اوضاع خانواده شما چطور است؟
- خیلی ناراحت هستند. همسر من تشنج گرفته و حالش بسیار بد است. او همین یک پسر را دارد و خیلی به او وابسته است. البته پسرم با خنده با این مساله کنار آمد، اما مادرش نمیتواند تحمل کند و حال او بد است.
مشکلی برای شما و خانوادهتان در محلی که زندگی میکنید به وجود نیامد؟ برخورد مردم چطور بود؟
نه مشکلی به وجود نیامده است. دوستان و فرماندهان سپاه همه پیام دادند و ابراز ناراحتی و از ما عذرخواهی کردند.
* قصد شکایت و اعاده حیثیت ندارید؟
- قطعا شکایت میکنم. هم خودم و هم خواهرم این کار را خواهیم کرد.
* صحبتی در پایان دارید؟
- پایه و اساس انقلاب معنویت و مردمداری بود. اگر این عناصر جدا شوند چیزی از انقلاب نمیماند. ما برای پول و فناوری انقلاب نکردیم. الان هم اخلاق و معنویت را از انقلاب جدا کردهایم و در حال جدا کردن مردم از انقلاب و نظام هم هستیم. اینکه امروز فساد و اختلاس، فقر، فحشا و نابسامانی در کشور وجود دارد، به همین دلیل است. اگر به خودمان نیاییم و خود را بازبینی نکنیم، اوضاع بیشتر رو به وخامت میرود.
دشمنان نمیتوانند کاری کنند اما با این بیاخلاقیها به فروپاشی میرسیم. میخواهیم هرطور شده صداهای منتقد را خاموش کنیم؛ حالا با تهمت یا برچسب زدن. این صدای پروانه سلحشوری نیست. این صدای ملت ایران است که اینها فکر میکنند اگر صدای ایشان را خفه کنند، صدای مردم را خفه کردند. این روشها دیگر کاربردی ندارد و صحیح نیست./۳۰ شهریور ۱۳۹۸عصرایران
***
مدیریت سایت-پیراسته فر:پسرفوتبالی کیست؟
دکتر پیمان صابریان، رئیس اورژانس تهران : پس از دیدار امشب(۲۵ شهریور ۱۳۹۸ -) دو تیم پرسپولیس و صنعت نفت یک پسر بچه هشت ساله«عماد صفی یاری» قصد عبور از گیتهای بلیتفروشی الکترونیک داشته که دچار برق گرفتگی میشود. دچار برق گرفتگی شده که با وجود حضور تکنسینهای اورژانس انجام اقدامات درمانی در محل جان خود را از دست میدهد.
پدرعماددرهمان محل حادثه مغازه ساندویچی داشت.
«دخترآبی» کیست؟
سحر خدایاری ، دختری ۳۰ ساله( سه شنبه، ۲۱ اسفند ۱۳۹۷)برای دیدن بازی فوتبال استقلال و العین به استادیوم آزادی رفته بود که آنجا توسط ماموران بازداشت میشودکه درهنگام بازداشت بامأموران درگیرمی شود.که ۱۱ شهریور ۹۸ که برای گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه کردبود ،میشنودبایدتحمل ۶ ماه حبس به زندان برود،روبروی آن واحدهای قضائی خودسوزی می کند.
مصاحبه باخواهر دخترآبی
این فرد در اسفندماه سال ۹۷ و در حالیکه پوشش نامناسب داشته است، با مأمورین نیروی انتظامی درگیر میشود و به آنها توهین میکند. بر همین اساس برای متهم مورد اشاره با عنوان جریحهدار کردن عفت عمومی و توهین به مأمورین، پرونده قضائی تشکیل شد.
در نهایت روز دادگاه، درحالیکه جلسهای برگزار نشده و قاضی پروندهاش به مرخصی رفته بود، خودش را سوزاند و بعد از آن در بیمارستان بستری بود که روز گذشته رسانهها خبر فوت او را منتشر کردند.
این دختر با نام "سحر" در رسانهها شناخته میشود، اما ظاهراً این نام مستعار است. کاربرهای شبکههای اجتماعی نام "دختر آبی" را برای او در نظر گرفتند. این دختر هوادار تیم فوتبال استقلال تهران بوده است.
سحر به گفته خانوادهاش از بیماری اعصاب و روان رنج میبرده و قبلاً هم یکبار دست به خودکشی زده بود. بعد از مشخصشدن علت خودسوزی این دختر جوان، بعضی از بازیکنان تیم استقلال و کاپیتان تیمملی برای حمایت از سارا پیگیر پروندهاش شدند و تا الآن چند بازیکن استقلال دست بهکار شدهاند.
مصاحبه خواهر دخترآبی با «شهروند» جزئیات این حادثه و دلایل آن را بازگو کرده است. به گفته او خواهرش برای دیدن بازی فوتبال استقلال و العین به استادیوم آزادی رفته بود که آنجا توسط ماموران بازداشت میشود و همین موضوع سرآغاز ماجرایی شد که سارا را به این روز انداخت. قابل ذکر اینکه «سارا» اسم این دختر نیست و خواهرش به دلایلی ترجیح داد او را به این نام معرفی کند.
چه زمانی این اتفاق افتاد؟
حدود ساعت ۱۱ ظهر دوشنبه بود که با ما تماس گرفتند و خبر خودسوزی سارا را به ما اعلام کردند و ماهم بلافاصله به طرف تهران حرکت کردیم.
شما ساکن تهران نیستید؟
نه ساکن اطراف تهران هستیم و همانجا زندگی میکنیم. خواهرم هم برای پیگیری پروندهاش به تهران آمده بود، البته ما از آمدن او به تهران بیخبر بودیم.
در خبرها آمده بود که خواهر شما بهدلیل پوشش نامناسب، درگیری و توهین به مأموران انتظامی بازداشت شده بود.
بله. هفته آخر اسفندماه سال ۹۷ بود. بازی استقلال تهران و العین. خواهرم برای دیدن بازی به تهران آمد. لباس مبدل هم پوشیده بود. کلاهگیس آبی و یک پالتوی بلند. وقتی مأموران قصد بازرسی بدنی او را برای ورود به استادیوم داشتند، او به آنها میگوید که دختر است تا به او دست نزنند. ما خانواده مذهبی هستیم. همانجا هم مأموران او را بازداشت میکنند. چهارشنبه بود که ما به دادسرای ارشاد رفتیم. بازپرس وثیقه ۵۰میلیون تومانی تعیین کرد. اما این پول نقد را همراه نداشتیم. فردای آن روز یعنی پنجشنبه پول را به حساب واریز کردیم. اما کار از کار گذشته بود و خواهرم تا روز شنبه در زندان بود.
خب بعدش چه شد؟
روز شنبه او را با وثیقه آزاد کردیم. اما او رفتارش تغییر کرده بود. خیلی ناراحت و گوشهگیر شده بود. البته خواهرم سابقه بیماری و اختلال روانی (دوقطبی) داشت. ما اینها را هم به دادیار گفتیم. اما فایدهای نداشت. تا اینکه چند هفته بعد برای گرفتن گوشی موبایلش به دادسرای ارشاد مراجعه کرد. مثل اینکه آنجا از کسی شنیده بود که باید ۶ ماهی زندانی شود. همین هم حال او را بدتر کرد. تا اینکه به ما اطلاع دادند پرونده به دادگاه انقلاب رفته است.
همان دادگاهی که سارا آنجا خودش را آتش زد؟
بله. خیابان شریعتی ابتدای خیابان معلم. قرار دادگاه داشت. مثل اینکه قاضی پرونده بهدلیل فوت یکی از اقوامش مرخصی بوده و بعد هم این اتفاق افتاد.
خواهر شما سابقه خودکشی هم داشته؟
بله. چندسال پیش دوران دانشجویی یکبار اقدام به خودکشی کرد. مدتی هم در بیمارستان بستری شد. همه مدارک پزشکیاش موجود است. /خبرگزاری آنا
درماجرای نوشتهِ جوگیرانه «صاکمالی» به امام حسین(ع) هم »سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ»وزیرفرهنگ وارشاداسلامی احمدی نژادنیز همچین نابخردانه بود،نابخردانه ترازصباکمالی.