«تقارب الآجال »درتلفات وبا- کرونا
امام خمینی بمناسبت شهادت آیت الله بهشی(۷۲تن):سخن اخوندخراسانی رادرماجرای مرگ دستجمعی دربیماری وبا را مثال زدند(تقارب آجال شده):
شبی که شهادت هفتاد و دو تن به دفتر رسید همه گیج بودند و نمیدانستند این خبر را چگونه به گوش امام برسانند امامی که بهشتی را از دل و جان دوست داشت. به رادیو اطلاع داده شد که شب خبر را پخش نکند چون امام آخر شب اخبار را گوش میکنند و قرار شد که حاج احمد آقا و آقای رفسنجانی فردای آن روز بیایند و خبر را بنحوی به اطلاع ایشان برسانند که برای امام مسئلهای پیش نیاید و در منزل هم سفارش شد ک رادیو را از بالای سر امام بردارند چون ممکن بود خبر ساعت ۷ یا ۸ صبح پخش شود. حالا جالب است که خانواده قبل از ساعت ۳ که میروند رادیو را بردارند، میفرمایند: رادیو را بگذارید سر جای خود، من جریان را از یکی از رادیوهای خارجی شنیدم.
اماوقتی مرحوم هاشمی رفسنجانی و حاج احمدآقا می رسندبربالین امام، امام به آنها دلداری میدهد و قضیهای نقل میکند: یکی از علمای اسلام بالای منبر بوده که به ایشان خبر میدهند: حادثهای اتفاق افتاده که در آن عده زیادی جان سپردهاند اما آن عالم با همان وضعیتی که روی منبر نشسته بود فرمودند: تقارب آجال شده است یعنی خداوند اجل ها را نزدیک کرده است و بنا بود بطور پراکنده بمیرند که خداوند اجلها را نزدیک کرد.
مرحوم آخوند خراسانی بوده است. گویند «وقتی در نجف و با آمد و در ظرف یکی دو روز ناگهان عده زیادی را کشت منجمله عیال آخوند و عروس او را و مردم سخت متوحش شده بودند، آخوند به منبر رفت و مردم را تسلی داد و به آنها نصیحت کرد و گفت مردم نترسید، مرگ حق است اجل هر کس برسد میمیرد و الان فقط تقارب آجال شده است طلبهای اصفهانی که پای منبر نشسته بود گفت حضرت استاد! ما از همین میترسیم. ر.ک: زندگی آخوند خراسانی ./بنقل ازتبیان.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:توجه به این آیات می فهمیم که دنیاصاحب دارد ودرنتیجه دلهاآرام می گیرند.
وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ﴿الأنعام: ٥٩﴾
هیچ برگی بدون اذن خدانمی افتد.
مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّـهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّـهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿التغابن: ١١﴾
هیچ بلاومصیبتی بی اذن خالق حکیم رخ نمی دهد
عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ... وَاللَّـهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢١٦بقره﴾.
دررابطه با واکنش مرحوم آخوندخراسانی اینگونه هم روایت شده است:
زمان آخوند خراسانی در نجف وبا آمده بود و عده کثیری فوت کرده بودند و طلاب هم دچارخوف وحشت شده بودند، حوزه نجف نیز عملاً تعطیل شده بود اما آخوند خراسانی همچنان درس وبحثش برقرار بود و که مایه امیدواری طلاب بود.
این عالم بزرگوار مشاهده کردند عدهای هراس بسیاری از وبا دارند. لذا روزی درطلیعه درسش،خطاب به طلاب حاضر گفت
: آقایان! شما که به آخرت عقیده دارید و این دنیا را ابدی نمیدانید، ما معتقدید که هرکسی اجل مشخصی دارد که نه دیر خواهد شد و نه زود؛ پس چرا از مرگ دیگران هراسناک شده و بترسیم! ، اراده خدا فعلا بر تقارب آجال( مرگ دسته جمعی افراد) تعلق گرفته است که در زمانی نزدیک به هم جمع زیادی بمیرند.
تقارب آجال درزلزله ژاپن۱۳۹۱
تقارب آجال درحادثه منا (مجموع فوت شدگان۷۷۰نفر )که ازاین ۴۶۵ نفرایرانی بودند.
تقارب اجال درحادثه منا۲مهر ۱۳۹۴(۱۰ ذیالحجه ۱۴۳۶)
تقارب آجال۱۸ دی ۱۳۹۸سقوط هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ خدمه و مسافر
تقارب آجال-زلزله بم ۵ دی۱۳۸۲(۴۰ هزار نفر کشته)حادثه زلزله در۱۲ثانیه رخ داد.
تقارب آجال-زلزله رودبار-سال۳۱ خرداد ۱۳۶۹ با۵۰هزارکشته
آیت الله بهجت فومنی می گوید،تحت شرایطی(نامطلوب)طلاب ایرانی مقیم نجف ازمرحوم آخوندخراسانی تأییدیه مشروطیت راگرفتند که تلگرام بکنندبرای ایران،واماکُشته شدن مرحوم شیخ فضل الله نوری،مثل توپ درنجف صداکرد وعلیه مرحوم آخوندتمام شد.
آیت الله بهجت درادامه می گوید:اگراین قضیه نبود،ریاست مطلقه ومرجعیت عامه(مانندمیرزای شیرازی بزرگ)به ایشان می رسید،لذاوقتی بعدازقتل مرحوم نوری،علما نزدمرحوم آخوندآمدند،فرمود»دنیای مراازبین بردید،آیاهم ازبین ببرید!؟./درمحضربهجت.ج۳(نکته۱۰۰۵)
اگر چه ما در هر آنْ در معرض تصرّف ارادهی الهی هستیم، امّا این حوادث تلخ و گزنده که روی ما اثر تلخ و ناخوشایندی میگذارد، باید متوجّهمان کند که ما الان در معرض ارادهی الهی قرار گرفتهایم و خدای متعال خواسته است با این حادثه، ما را در یک صحنه و عرصهی جدید قرار دهد که اسمش «امتحان الهی» است.
اگر انسان با این دید با حوادث برخورد کند، تلخی حوادث هم کم خواهد شد.
چون هر چه که اتفّاق میافتد، مانند مرگها، پیش آمدنی است. هیچ کس نیست که بتواند خودش را از مرگ نجات دهد.
حاج احمد آقا رحمةاللَّه علیه، نقل میکردند که در یکی از قضایا و حوادث مهمّ کشور در زمان امام رضواناللَّهعلیه، من وقتی ماجرا را به امام خبر دادم، منتظر بودم که ایشان مثلاً تکانی بخورند. امّا ایشان تأمّلی کردند و گفتند: «تقارب آجال شده.»
آیت الله خامنه ای درادامه می گوید:خوب؛ این حرف خیلی درست و حکیمانهای است. بالاخره «آجال» برای همه پیش میآید. مگر کسی هست که بتواند از این دروازه عبور نکند؟! همه - اعم از خوبها، بدها، جوان و پیر - عبور میکنند. عبور کسی از این دروازه، جای تعجّب ندارد.
بیانات رهبرانقلاب در دیدار اعضای بیت حضرت امام خمینی /دوشنبه، ۱۴ فروردین ۱۳۷۴
سیدعلی اکبر پرورش (وزیرآموزش وپرورش کابینه شهیدرجایی)اینگونه نقل می کند:
«وقتی که این حادثه دلخراش [هفت تیر] به وسیله منافقین واقع شد، چند نفر از آقایان [من جمله آیت الله موسوی اردبیلی و آقای هاشمی رفسنجانی] جلسه ای تشکیل دادند ... من هم خدمتشان بودم. در آن جلسه قرار شد که با هم خدمت امام رفته و موضوع را طوری که به امام صدمه ای نرسد گزارش بدهیم و همه نگران این بودیم که نکند امام از شنیدن این خبر بسیار ناگوار و کمر شکن صدمه ای بخورد.
در هر حال حرکت کردیم و قرار شد از طرف همه، آقای رفسنجانی این گزارش را بدهند. وقتی خدمت امام رسیدیم، پس از تعارفات متعارف، مجلس چند دقیقه ای در حالت سکوت گذشت. امام از این سکوت متوجه شده، داستانی را برای ما نقل فرمودند: که در زمان قدیم در یک منطقه ای بیماری وبا اتفاق افتاد که مردم گروه گروه می مُردند.
حتی مردم نمی رسیدند جنازه ها را دفن کنند و جنازه ها روی زمین مانده بود که منظره وحشت انگیزی داشت که اشخاص سالم نیز از دیدن آن منظره قهراً مریض می شدند.
عالِم آن منطقه وقتی چنین دید، آمد دستور داد همه جمع شدند برای آنها سخنرانی کرد و گفت: مَردُم! چیزی واقع نشده، این همان مرگی است که هر روز در دنیا، هزارها واقع می شود و برای همه باید پیش آید،
منتهی در اینجا «تقارب آجال شده». به جای اینکه یکی یکی بمیرند یکجا می میرند.
اینکه ترس و وحشت ندارد که شما دیگران را به وحشت می اندازید.
از راست: آیتالله مسعودی خمینی، آیتالله مصباح یزدی، پرورش و آیتالله ریشهری
امام ادامه دادند:چنان به مردم روحیه داد که مردم به طور کلی عوض شده و در اثر همان تقویت روحیه، بیماری هم کمتر و برطرف شد. اکنون آقایان هم باید از این حادثه زیاد نگران نباشند بلکه به مردم روحیه بدهند.
آقای موسوی اردبیلی را در جای آقای بهشتی منصوب کردم به کارشان برسند، قوه قضائیه به کار خود ادامه دهد.
آقای رفسنجانی هم که رئیس مجلس هستند دستور بدهند مجلس کارش را ادامه دهد و همه ... باید بدون هیچ تعطیلی و اختلالی به کارشان ادامه دهند.
آقای پرورش می گوید:خلاصه ما که از جهت امام نگران بودیم دیدیم امام آنچنان روحیه اش قوی است که با نقل این داستان روحیه ما را هم تقویت کردند و ما را مطمئن و امیدوار فرمودند و روحیه ما به طور کلی عوض شد و با قوت قلب، آن مجلس را ترک کرده، آمدیم کارها را رو به راه کردیم.»/منبع:جلوه های حسینی در سیمای خمینی، انشارات قم.
آقای پرورش نماینده دوره سوم وچهارم مجلس شورای اسلامی(اصفهان)بوده که درسن(۷۰سالگی)۶ دی ۱۳۹۲درگذشتند.
۱۴کشوری که بالاترین تلفات-ویروس کرونا رادارند
آمارمبتلایان به ویروس کرونا درجهان(تا۲۰ فروردین ۱۳۹۹)،۱۴۲۰هزار(یک میلیون وچهارصدوبیست هزار)نفر /فوت شدگان:۸۲هزارنفر(درطول ۵۰روز) همه جهان رافراگرفته این بلیه(کرونا)
مختصری اززندگی اخوندخراسانی:(تولد۱۲۵۵وفات۱۳۲۹ق)
ملا محمد کاظم خراسانی (۱۲۵۵ – ۱۳۲۹ ه.ق) مشهور به آخوند خراسانی، فقیه و مرجع تقلید عصر خود بود. او در کنار شیخ عبدالله لاهیجی و میرزا حسین نجل میرزا خلیل رازی تهرانی مشهور به میرزا حسین خلیلی تهرانی و … از رهبران مشروطیت بود.
آخوند خراسانی کیست؟
درسال ۱۲۵۵ در مشهد متولد شد. پدرش ملا حسین هروی بود. وی در مشهد علوم مقدماتی و سطوح را فرا گرفت. سپس بسال ۱۲۷۷ قمری در سبزوار از حاج ملا هادی سبزواری فلسفه آموخت. پس از آن در سن بیست و دو سالگی، در سال ۱۲۷۷ قمری به تهران رفت و نزد ملا حسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه به تحصیلات تکمیلیش در حکمت و فلسفه پرداخت. سپس عازم نجف شد و نزد شیخ انصاری و حاج سید علی شوشتری و میرزای شیرازی و شیخ راضی نجفی و میرزا مهدی قزوینی مشغول تحصیل شد. ملا محمد کاظم خراسانی پس از فراگیری علوم دینی در نجف و سامرا به تدریس مشغول شد و حدود نیم قرن به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.
عالم دینی آگاه به اوضاع سیاسی
آخوند خراسانی به همراه شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی سه مرجع امضا کننده مشروطه بودند که به آیات ثلاث نجف و مراجع ثلاثه مشروطه خواه مشهور شده اند.
اینان – چنانکه از تلگراف هایشان هویداست- تا پایان زندگانی به مشروطه وفادار ماندند. آخوند خراسانی در جریان مشروطیت تلگرافها و پیامهایی از نجف به ایران می فرستاد و در آنها مردم را به مبارزه ترغیب میکرد. خراسانی به همراه دو مرجع دیگر در زمان استبداد صغیر شاه ایران را تکفیر و از سلطنت خلع کردند.سرانجام در حالی که برای جهاد بر ضد روسها قصد هجرت به ایران را داشت در سحرگاه سه شنبه ۲۰ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری به طور مشکوکی درگذشت. مقبره او در آرامگاه درنجف قرار دارد.
آخوند خراسانی در کنار شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی سه مرجع تقلید حامی مشروطیت در ایران بودند که به آیات ثلاث معروف بودند.
آیات ثلاث/ ثانی
بعداز رحلت آیت الله حائری یزدی مؤسس حوزه قم، بر حضرات آیات؛ سید محمد تقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و سید محمد حجت کوه کمری اطلاق می شد. این سه مرجع بزرگوار طی هشت سال (خلال سالهای ۱۳۱۵ ش تا۱۳۲۳ ش) علاوه بر سرپرستی حوزه علمیه قم به طور مشترک، هر یک متصدی مقام فتوا نیز بودند.
شیوع "وبا »در جهان وایران
بیماری «وبا» در ایران وجهان
سیدعلیبن محمد تبریزی در کتاب «قانون العلاج» وبا را مرض موت نام داده است. تا قبل از قرن نوزدهم بیماری وبا محدود به هند بود و به واسطه تجارت خارجی انگلستان انتشار آن به سرزمینهای دیگر از جمله ایران و موجب تلفات عظیمی شد.
وبا ۷ بار در جهان عالمگیر و چندین بار در اروپا همهگیر شد. این بیماری، چنان وحشتی در میان اروپاییان ایجاد کرد که عنوان دهشتناکترین بیماری قرن را به آن دادند. این وحشتانگیزی و همهگیری زمینه ایجاد نخستین قراردادهای بینالمللی را ایجاد کرد.
با شیوع وبا در هند تجارت انگلیسیها که از کلکته، بمبئی و دهلی شروع میشد با خطر مواجه شد و این بیماری توسط کشتیهای انگلیسی از راه مسقط در تابستان ۱۲۳۶ هجری قمری به خلیج فارس رسید ، برای نخستین بار به ایران آمد و گسترش بیسابقهای داشت. وبا از راه بوشهر به دالکی و از آنجا به شیراز رسید.
از جمعیت ۴۰ هزار نفری شیرازی روز اول ۱۰ نفر، روز دوم ۲۰۰ نفر و دو هفته اول ۵ تا ۶ هزار نفر مبتلا شدند و در چهار هفته آخر دوسوم اهالی را نابود کرد.
در نهایت وبا از شیراز به دیگرشهرهاشیوع پیداکرد و ۱۰۰ هزار نفر از مردم ایران مُردند.
لسانالملک در کتاب «ناسخ التواریخ» مینویسد :
این مرض(وبا) از طریق ایران به روسیه و سایر کشورهای اروپایی سرایت کرد.
در انگلیس ۶ هزار ،در ایران ۲۰ هزار نفر جانشان راازدست دادند.
طاعون
۱۱ سال بعد(بهار ۱۲۴۷) طاعون درایران شیوع پیداکرد.
این بیماری در کردستان، مازندران و گیلان کشتار عظیمی داشت. در اردلان بیش از ۸ هزار نفر را کشت و در رشت ۶۰ هزار نفر را مُردند.
در« آمل»، دیگر کسی نمانده بود که مبتلانشده باشدوهرکس یافوت کرده بود ویابیمار.
طاعون در بلاد روم و ایران گسترش یافت و در استرآباد ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر، مازندران حدود ۲۰۰ هزار نفر تلف شدند و تلفات در گیلان بالابود.
در تهران ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تلف شدند. به گونهای مردم دچار رعب و وحشت شدند که همه مردم فرار کردند و در صحراها منزل گرفتند.
سه سال بعدمجدداً وبا شیوع پیداکرد.
دو سال بعد در سال ۱۲۵۲ وبای سختی در سراسر ایران شایع شد. در شدت این وبا در شهر ری، صدرالشعرای آن شهر منظومهای با این مطلع گفت:
آن ری که گفتی مردخیز آمد وبا چون در ستیز/از وی اجلها در گریز افتان و خیزان دیدهام
چهار سال بعد یعنی در سال ۱۲۵۴ طاعون آذربایجان، مراغه و اردبیل را فرا گرفت و اصفهان که تا آن سالها وبا به خود ندیده بود، شاهد وبا بود. در سالهای ۱۲۶۲، ۶۳، ۶۴ و ۶۵ طاعون در بخشهایی از ایران آمد و تلفاتی داشت. در سال ۱۲۶۷ وبای شدیدی در تهران شایع شد و تا اوایل ۱۲۶۸ ادامه داشت. در سال ۱۲۶۹ وبا در تهران عود کرد؛ لیکن نسبت به سالهای قبل چندان شدتی نداشت. در روزهای اول روزانه ۶۰ تا ۷۰ نفر تلف شدند و در شعبان ماه به روزی ۱۳۰ نفر رسید. مرم تهران به قم پناه بردند و به این ترتیب ناخوشی را به قم و کاشان بردند.
در سال ۱۲۷۳ وبای سخت دیگری به همه ولایات ایران افتاد؛ چنان که «کنت دوگوبینو» که در آن سال در تهران به سر میبرد، نوشت: «هر کس دو پا داشت و میتوانست فرار کند، برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان میمردند که گویی برگ از درخت میریزد و با اینکه در تهران آماری برای شمار مردگان وجود ندارد، من تصور میکنم بیش از یک سوم سکنه تهران در اثر وبا مردند».
فرخخان امینالدوله نوشت: «در شهر ما و شمیران به جز خبر ناخوشی و وحشت خبری نیست... از «صفحه کن» تا سوهانک ۲۰ تا ۳۰ هزار نعش آوردهاند.» وضع تبریز چنان بود که اگر جنگ هم شده بود، اینگونه ویرانی نداشت.
در سال ۱۲۸۲ وبا تحفه عربستان بود که حاجیان آوردند و خود مکه ۴۰ هزار نفر مردند و در دو سال بعد در سال ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری همه شهرهای ایران را فرا گرفت. در همان سال دکتر تولوزان پزشک ناصرالدین شاه نوشت: «چون در ایران کانونی برای نگاه داشتن شمار مردگان نیست، لذا نمیتوانیم عده آن را کماکان معین کنیم. مع هذا، میدانم که عده مردگان کمتر از یکصد هزار نفر نبود».
وبادرقم
در ۱۲۸۶ وبای خفیفی در قم و کاشان بروز کرد و یک سال بعد ۱۲۸۷ وبا همراه با قحطی به ایران آمد. حاج محمد حسن امینالضرب تاجر معروف تهران نوشت: «روزی ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفر میمردند و قحطی در سال بعد نیز ادامه داشت و وبا هم مزید بر علت شد». آنچنان وضع برای مردم تنگ شده بود که گزارش اسدالله طباطبایی از کنسولگری ایران در تفلیس رسیده است: «چه خراسانی، گوشت آدم میخوردند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ. هر روز در مشهد آدم میگیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است».
در سال ۱۲۹۴ از نو وبای سختی در گیلان شیوع پیدا کرد و ۱۰ تا ۱۲ هزار رشتی کشته شدند.
در ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. اعتمادالسلطنه به طعنه نوشت: «رنگ شاه پریده، دماغ کشیده و صدا گرفته، معلوم شد اسهال که در این چند روز شدت پیدا کرده بود، چون در کرمانشاهان وبا هست، شاه وحشت کردهاند که خدای نکرده وبایی شدهاند».
در ذیالحجه ۱۳۰۹ از بادکوبه آغاز شد و در روسیه شدت گرفت و شدت آن به اندازهای بود که به مبالغه نوشتند از شهرهای روسیه دیگر چیزی باقی نگذاشت. اندک زمانی از حاجی ترخان به رشت رسید و در ذیالحجه ۱۳۰۹ که نیمه تابستان بود وبا به سمنان و دامغان زده و در اوایل محرم ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت؛ به گونهای دکتر تولوزان نوشت: «در مدت سی سال که من ایران بودم این سختترین و گستردهترین وبایی بود که شاهدش بودم». امین الضرب میگفت: «اگر کسی میمرد، هیچ کس نبود او را بردارد، لنگه در بگذارد، ببرد جایی و به خاک بسپارد».
روش حکومت نیز با برخورد با وبا جالب بود و در ناخوشی ۱۲۳۶ سیاح انگلیسی که خود از وبا مرد، چند روز قبل از مرگش نوشته بود در شیراز به محض شنیدن خبر وبا، حاکم حسینعلی میرزا فرمانفرما و اطرافیانش فرار کردند و بدون اینکه دستورالعملی جهت حفاظت شهر و مردم بدهند، اهالی را به حال خود رها کردند، اما دولتی که سلوک و رفتارش در زمان وبا با مردم منصفانه بود، کسی نبود جز میرزاتقیخان امیرکبیر که در روزنامه دولتی حقیقت را به مردم گوشزد میکرد و راجع به وبا اعلام داشت: در باب ناخوشی مسری از جمله وبا، طاغون و... اطبا روی زمین معالجات مختلف کردند، اما یک علت را در این باب مسلم گرفتند که کثافت و عفونت این ناخوشیها را زیاد میکند» این بود که او دستور داد دولت با مایعهای ضدعفونیکننده آن روز به پاکیزه کردن شهر همت گشایند./بنقل از شرق.
کرونا درجهان
اجساد مبتلایان کرونا-ایتالیا
کامیونها و وسایل نقلیه ارتش ایتالیا برای انتقال تابوت قربانیان بیماری کرونا از شهر برگامو به دیگر شهرهای اطراف وارد این شهر شدند.
برگامو یکی از شهرهای ثروتمند ایتالیا است که در شمال شرقی میلان در منطقه لمباردی واقع شده است.
ارتش ایتالیا 93 تابوت اجساد را برای انتقال به دیگر شهرهای این کشور حمل کرد.
"جورجیو گوری"، شهردار برگامو ، گفت که تعداد واقعی مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در این شهر میتواند بسیار بیشتر باشد زیرا بسیاری از افراد با علائم قبل از آزمایش فوت کردند.
کاربران ایتالیایی از این تصاویر به عنوان یکی از غمانگیزترین تصاویر تاریخ این کشور یاد میکنند.
ایتالیا
تابوتهااموات کرونایی آماده انتقال
آمارکرونایی های جهان /پنج شنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۹
اولین فردمبتلابه ویروس کرونا درجهان-در شهر« ووهان» چین در۱۲دسامبر۲۰۱۹(پنج شنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۸)شناسایی شد.
درایران ،برای اولین بار بامرگ ۲نفردرقم(۳۰بهمن۱۳۹۸)اعلام شد.