آخرین روزحضورامام خمینی درنوفل لوشاتو
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی به ترکیه
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
۱۴مهر۱۳۵۷وارد«پاریس»شد.
ترک نوفل لوشاتو ۱۱بهمن ۱۳۵۷
با قطعی شدن خبرهای مبنی به عزم امام خمینی برای بازگشت به کشور پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷(٣ ربیع الاول ١٣٩٩)١فوریه ١٩۷٩ ، موجی از شادی در سراسر ایران به راه افتاد.
مردم روزیازدهم بهمن ۱۳۵۷ مردم هیجانزده و بسیار خوشحال بودند و هر چه به ساعات پایانی روز نزدیک میشدند، این هیجان افزایش مییافت.
ردیف نشسته در کنار امام،«حجت الاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور» و«حجت الاسلام هادی غفاری».
ایستاده از چپ:«حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی»(رئیس جمهور)،«محمد کیارشی»، «سیدصادق طباطبایی» و«اسماعیل فردوسی پور».
امام خمینی دریازدهم بهمن ۱۳۵۷ در نامه ای که در اعلامیه خود منتشر کردند از دولت و ملت فرانسه تشکر کردند و میهماننوازی آنها را به فال نیک گرفتند. ایشان همان روز در محله نوفل لوشاتو حاضر شده با ساکنان آن دیدار و گفتگو و این دیدار خداحافظی بود.
از سویی دیگر با این که دولت شاپور بختیار نخستوزیر شاه مجبور به پذیرش ورود امام خمینی به وطن شده بود، اما عقبنشینی خود را با رژه نظامیان در سطح شهر جبران کرده است.
نظامیان و ارتشیها با ادوات و تجهیزات نظامی روز یازدهم بهمن به خیابانهای تهران آمدند و برای مردم قدرتنمایی کردند. از طرفی نیز تمام تهران و شهرهای دیگر شاهد درگیری نظامیان با مردم و کشتار انقلابیون است.
کارکنان اعتصابی و به انقلاب اسلامی پیوسته بودند، در رادیو و تلویزیون ملی ایران در تدارک پخش مراسم ورود رهبر انقلاب اسلامی بودند؛ اما پخش مراسم در نخستین دقایق آن قطع شد. هواداران سلطنت با قدرت نظامیان حاضر در تلویزیون، از پخش مستقیم مراسم جلوگیری کردند.
محل ستقرار امام خمینی در پاریس یک منزل کوچک و کاملا ساده بود و ایشان بدون تشریفات خاصی از آنجا نهضت را رهبری میکردند. این سادگی آنچنان بود که حیرت خبرنگاران خارجی را نیز به همراه داشت. به طوری که: «گاهی مصاحبهگران میگفتند اینگونه ندیدهاند در اتاقی ۲ در ۳ و بدون تشریفات و برو و بیا و بدون میز و صندلی، یک روحانی سخن میگوید و به دنبال آن ایرانی به حرکت در میآید.»
حجتالاسلام سید احمد خمینی محل استقرار امام در دهکده نوفللوشاتو را اینگونه توصیف میکند: «منزل ما سه اتاق دارد: یکی برای آقا و یک اتاق 1و نیم در 1و نیم برای من که درش توی اتاق آقا باز میشود و اگر احتیاجی شود، [چون] درها صدادار [است] من (برای رعایت حال آقا) از پنجره به حیاط میروم.... در اتاق دیگر 10 نفر میخوابند که در اتاق آقا توی آن اتاق باز میشود. یعنی من اگر بخواهم بیرون بروم باید از اتاقم بروم توی اتاق آقا و از آنجا باید بروم توی اتاق 10 نفری...»
«حجتالاسلام حسن روحانی» نیز ضمن نقل خاطرهای از توجه امام خمینی به رعایت حال ساکنین منطقه، درباره محل استقرار ایشان در دهکدهای در ۴۰ کیلومتری پاریس میگوید: «روز یکشنبه (۱۶ مهر۱۳۵۷)مصادف با(۶ ذیقعده ۱۳۹۸) با یکی از دوستان عازم پاریس شدیم.
از لندن با قطار به بندر دوور (Dover) رفتیم و از آن جا با کشتی به بندر کاله (Calais) فرانسه و از آن جا با قطار عازم پاریس شدیم. در پاریس هم با مترو به «محله کشان» رفتیم.
تقریبا حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که به آن جا رسیدیم. میدانستیم امام منزل«احمد غضنفرپور» است.
«آپارتمان آقای غضنفرپور طبقه چهارم یک ساختمان در محله کشان بود» به محل آپارتمان رفتیم. تعدادی از دانشجویان هم برای دیدن امام آمده بودند. به ما گفتند: امام ساعتی پیش از این محل به محل جدیدی به نام نوفللوشاتو که بیرون پاریس است رفتهاند. گفتند: به دلیل تردد زیاد افراد برای دیدن امام که تقریبا در این چند روز مسیر راه پلهها تا طبقه چهارم و حتی در کوچه برای زیارت امام صف بسته بودند همسایهها مستأصل شده بودند و ظاهرا یکی از آنها به پلیس شکایت کرده بود. گفتند: چون امام احساس کرده بود که همسایگان در زحمت هستند، فرموده بودند: باید از این محل برویم. لذا به چهل کیلومتری پاریس در محلی به نام نوفل لوشاتو و به ساختمانی که متعلق به یکی از ایرانیها بود، رفته بودند.»
روحانی ادامه میدهد: «در نوفل لوشاتو، امام در خانهای که متعلق به یک ایرانی به نام آقای عسگری بود مستقر شده بودند. خانه آقای عسگری در واقع، فضایی شبیه باغ داشت که در وسط آن ساختمان کوچکی قرار داشت. این ساختمان زیرزمینی داشت که یک طبقه ساختمان روی آن ساخته شده بود که با چند پله به آن دسترسی بود. بنای مزبور سه باب اتاق داشت که یکی از آنها محل رفت و آمد مراجعین بود و دیگری برای فعالیت دفتر اختصاص داشت و اتاق سوم نیز برای استراحت امام در نظر گرفته شده بود.»
پذیرایی از مهمانان با غذای ساده
«آیتالله طاهری خرمآبادی» درباره زندگی عاری از تشریفات امام خمینی در ایام حضور در پاریس میگوید: حضرت امام در زمان اقامت در نوفل لوشاتو زندگی بسیار معمولی و سادهای داشتند و با غذاهای بسیار ساده از مهمانان پذیرایی میکردند. کسانی که به خدمت امام میرفتند، دست کم یک شام و یک ناهار را در آنجا میماندند. از آنان با آب گوشت یا تخم مرغ یا غذاهای ساده دیگر پذیرایی میشد.»
آیتالله طاهری خرمآبادی درباره اثرات رفتار امام خمینی میگوید: «این رفتار امام، اثرات مثبت فراوانی داشت، هم در روحیه کسانی که در آنجا بودند و این رفتار امام را به افراد دیگر چه در داخل ایران و چه در جاهای دیگر منتقل میکردند و هم در روحیه خارجیهایی که نزد امام میرفتند؛ مقایسه زندگی ساده امام که رهبر مبارزات بود، با زندگی سران کشورهای دیگر برای آنان بسیار جالب بود. مردمی بودن و در بین مردم بودن و با غذاهای ساده از آنان پذیرایی کردن و همراه با آنان نماز خواندن، برای آن افراد بسیار جالب بود و تازگی داشت.»
«حجتالاسلام محمد افشاری کروندی» هم درباره غذای ساده منزل امام در دهکده نوفللوشاتو میگوید: «در نوفل لوشاتو ناهار هر روز آبگوشت بود که از طرف حاج عبدالله کفاشزاده تهیه میشد. ایشان مورد اعتماد حاج احمد آقا بود و ما هم اکنون با هم دوست هستیم. ایشان نان باگت سفید میخرید. روزهایی که شلوغ میشد، مانند روزهای یکشنبه که از سراسر اروپا نزد امام میآمدند از او میپرسیدند چه کار میکنی که غذا کم نیاید؟ میگفت: «برکت در شیلنگ آب است؛ هرچه جمعیت زیاد شود ما هم آب را اضافه میکنیم.» ولی چون ناهار ساعت دو بعد از ظهر بود و میان وعده غذایی در کار نبود ناهار همیشه خوشمزه به نظر میرسید.»
بنا بر خاطرات حجتالاسلام حسن روحانی: «گوشه باغ گاز و دیگ و وسایل آشپزخانه برپا شده بود. ناهار معمولا آبگوشت بود برای هز نفر یک قطعه نان فرانسوی و یک کاسه کوچک آبگوشت. شبها هم معمولا شام سیب زمینی و تخم مرغ است. برای هر نفر یک تخم مرغ و دو عدد سیب زمینی و یک قطعه نان. چقدر هم خوشمزه بود. بی تکلف و برای همه یکسان...»
واکنش امام به اعتراض برخی از همراهان به سادگی غذای منزل ایشان
آیتالله مسعودی خمینی» ضمن روایت خاطراتی از زندگی بدون تجمل امام خمینی در نوفللوشاتو، به اعتراض برخی همراهان به سادگی غذای منزل امام اشاره کرده و میگوید:
««یک روز آقای« آیت الله ابراهیم امینی» و آقای« آیت الله حسینعلی منتظری» به حضرت امام گفته بودند: «چرا اینجا [در منزل امام در نوفللوشاتو] وضعیت غذایی اینگونه است!؟ نان هم به میزان کافی وجود ندارد تا انسان سد جوع کند.» امام سرشان را بلند کرده و فرموده بودند: «به همین زندگی بسازید که خوب زندگیای است.» یک بار هم آقای اشراقی به امام گفته بود: «ما از بس در اینجا نان و سیب زمینی خوردیم، پوسیدیم!» امام در جواب گفته بودند: «اگر میخواهی غذای حسابی بخوری، برو ایران و چلوکباب بخور تا حالت جا بیاید.»
«آیتالله مسعودی خمینی» ادامه میدهد: «زهد و دنیاگریزی حضرت امام صرفا برای این نبود که توده مردم را متوجه خود کند. امام واقعا باور داشت که راه صحیح در این گونه زندگی خالی از تشریفات و تجملات است. تمام حرکات و سکنات امام توأم با زیبایی و ظرافت بود.
به یاد دارم که چگونه خودشان را به درخت سیب معروفی که زیر سایه آن مینشستند، میرساندند. فرشی آنجا پهن بود که رویش مینشستند و در وقت نماز در همانجا اقامه جماعت میکردند. برخی از اهالی منطقه به تماشای نماز امام میآمدند. این امر باعث شد که عده زیادی به ایشان گرویدند. حتی دولت فرانسه پی برد که امام تنها یک سیاستمدار ساده و با اندیشههای خشک سیاسی نیست؛ بلکه به یک مکتب الهی وابسته است و از آرمانهای آن دفاع میکند.
حتی وقتی خبرگزاریها برای تهیه نوار و گزارش به نزد امام میآمدند، ایشان غیر از اسلام و انقلاب و مردم چیزی نمیگفتند و برای یک بار هم از خودشان دم نزدند.»
جماران نوشت: دهکده نوفل لوشاتو هر چند، دهکده ای کوچک و بسیار آرام است؛ اما در تاریخ ایران یادآور انقلابی بزرگ به شمار می رود.
این دهکده که در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد، آخرین منزل گاه امام خمینی پیش از بازگشت پیروزمندانه به ایران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بود.
با فشار روزافزون رژیم شاه که از فعالیت های سیاسی امام در نجف بیمناک بود، حضرت امام سرانجام مجبور شد تا روز ۱۲ مهر ۱۳۵۷ شهر نجف را به سوی کویت ترک کند، اما دولت آن کشور نیز به خواست دولت ایران از ورود امام جلوگیری کرد تا وی سرانجام رهسپار پاریس شود.
حجت الاسلام سیدمحمود دعایی(سمت راست اولین نفر)،دکترابراهیم یزدی)روبروعینکی) ...همراهان امام خمینی درمرزکویت
حضورمردم وازدحام،اعتراض همسایگان موجب تغییراقامت شد
به مجرد اطلاع دانشجویان ایرانى از حضور امام، آنها مشتاقانه خود را به آن منزل"محله کشان" رساندند و این امر باعث مزاحمت براى همسایگان شد و آنها به پلیس شکایت کردند و وقتى پلیس براى رفع مزاحمت آمد، تازه متوجه حضور امام در پاریس شد!
حضرت امام سریعا براى رفع مزاحمت، به منزلى که در روستایى در حومه پاریس، بنام نوفل لوشاتو و در تملک یکى از ایرانیان بود منتقل شدند،
روز ۱۴ مهر رهبر انقلاب ایران وارد پاریس شد و در منزل یکی از ایرانیان در محله «کشان» اقامت گزید، اما موقعیت آپارتمانی محل، ازدحام زیاد ملاقات کنندگان و دیگر مسائل سبب شد تا حضرت امام خواستار تغییر این مکان شود. تنها دو روز بعد بود که آقای دکتر عسگری، از ایرانیان نوفل لوشاتو به گرمی پذیرفت تا امام در خانه وی مستقر شود. اقامت حضرت امام در آن دهکده حدود چهار ماه (۱۱۶ روز) به طول انجامید و بسیاری باور دارند و حق هم همین است که هجرت امام به پاریس، تحولی بسیار مثبت در روند انقلاب پدید آورد.
امام خمینی درهنگام ورودبه«پاریس» منزل آقای غضنفرپور مستقر شدند که در طبقه چهارم یک آپارتمان در محله کشان واقع شده بود.
وقتی که امام تصمیم گرفتند به فرانسه بیایند نکته ای را به دکتر یزدی گفته بودند که ایشان هم به افراد دیگر بگویند و آن اینکه آنها ایشان را درگیر اختلافات درون گروهی خودشان نکنند. ضمنا خواسته بودند که وقتی وارد پاریس شدند منزل مستقلی برایشان تهیه شود.
آقای دکتر یزدی این موضوع را قبل از ورود امام به پاریس با آقای دکتر حبیبی در میان گذاشته بود اما دکتر حبیبی موفق نشده بود که در مدت کوتاهی در طول آن شب منزلی مستقل تهیه کند لذا وقتی امام وارد پاریس شدند با صحبتی که آقای بنی صدر کرده بود، امام در منزل آقای غضنفرپور مستقر شدند که در طبقه چهارم یک آپارتمان در محله کشان واقع شده بود.
این منزل علاوه بر اینکه کوچک و نامناسب بود و رفت و آمدهای مهمانان امام موجب نارضایتی همسایگان می شد، به طور کلی مطابق میل و نظر اولیه امام نبود. بنابر این امام و همراهان به دنبال محل مناسبی بودند تا اینکه آقای دکتر عسگری پیشنهاد کرد امام در ویلای ایشان در نوفل لوشاتو در حومه پاریس اسکان یابند، احمد آقا هم رفت و آن محل را دید. روز بعد با اتومبیل آقای محمد کیارشی - از دوستان ما در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا- که یک فورد دو درب و ضمنا قراضه هم بود امام را به نوفل لوشاتو منتقل کردیم. یادم می آید آدم اگر می خواست برود عقب این ماشین بنشیند واقعا باید چند تا تاب می خورد. امام و سید احمد آقا عقب نشستند و من و آقای کیارشی جلو بودیم و صندلی جلو هم لق می خورد. به کیارشی گفتم تکلیف ما را روشن کن. آدم این جلو که می نشیند باید بخوابد یا بنشیند؟!
حال که اسم آقای کیارشی را آوردم این نکته را ذکر کنم که ایشان هفت - هشت روزی وظیفه پذیرایی از امام و تهیه صبحانه و ناهار و شام را بر عهده داشت و پس از آمدن مرحوم آقای اشراقی روابط گرم و صمیمانه ای با ایشان پیدا کرده بود. هنگامی که امام برای نماز شب بیدار می شدند ایشان هم بیدار می شد که چنانچه لازم بود خدمتی انجام دهد ولی امام از این کار ناراحت می شد به لحاظ اینکه نمی خواست مزاحم کسی باشد.
آقای کیارشی زودتر بیدار می شد و با آقای اشراقی در باغ مشغول قدم زدن می شدند که امام احساس نکند به خاطر او این کار را انجام می دهند.
کتاب خاطرات سیاسی - اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج ۳؛ ص ۳۳-۳۴
مصاحبه با« تنهازنی که باشوهرش درنوفل لوشاتوبودند»
«حجت الاسلام محمدحسین املایی» ازیاران امام خمینی دوران هجرت(نجف ونوفل لوشاتو)بودند
«همسرِحجت الاسلام املایی»: ایشان(شوهرم) خیلی به روز بود. زبان انگلیسی می دانست، «هیچ کدام از اطرافیان امام به اندازه آقای املایی و آقای دعایی نمی توانستند عربی را خوب حرف بزنند» به گونه ای که حتی خودِ امام هم مترجم داشتند.
«حجت الاسلام املایی»از دانشگاه لبنان لیسانس حقوق گرفته بود ،« آن زمان که خیلی از روحانیون رانندگی را بد می دانستند، آقای املایی گواهینامه رانندگی داشت».«مرحوم املایی»
«مرحوم املایی»با شهید چمران ارتباط نزدیکی داشت و در لبنان دوره چریکی دیده بود. عضو «جنبش امل» دردوران نظامی(چریکی)درلبنان کارهای درمانی ، تزریقاتی را هم یادگرفته بود
«همسرِحجت الاسلام محمدحسین املایی»گفت:«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی» روزانه ۲ ساعت برنامه رادیویی«عراق» داشتند که آقای املایی هم در تهیه مطالبش نقش داشت. یک دستگاه زیراکس هم در خانه بود.
حجت الاسلام سیدمحموددعایی دربالا سرامام خمینی
نمازجماعت درنوفل لوشاتو
در نوفل لوشاتو که بودیم هر شب پشت سر ایشان نماز می خواندیم و صف های نماز جماعت به گونه ای بود که «مرد و زن در یک صف کنار هم می ایستادند».
«همسرِمرحوم املایی»:بعد از سکونت امام در تهران هم مرتب در ملاقات های خصوصی می رفتم دیدنشان البته ایشان مرا به عنوان همسر آقای املایی نمی شناختند و من هم چیزی نمی گفتم. معمولا برای دوستانم که می خواستند صیغه عقدشان را امام بخوانند، وقت می گرفتم از جمله برای خانم آلیا که الان نماینده مجلس هستند.
حجت الاسلام سیدمحموددعایی درکنار حجت الاسلام حسن لاهوتی(درپلکان هواپیما درهنگام وروداما خمینی به وطن)
بعد از هجرت امام به فرانسه که آقای املایی هم همراهشان بود، شما چه کردید؟
من سه چهار روز رفتم خانه امام. همسرشان آنجا بودند و عروس هایشان. بعد از چند روز همراه همسر حاج احمدآقا رفتیم کاظمین منزل دختر آیت اله صدر (دختر خاله خانم طباطبایی) آنجا برایمان بلیط هواپیما تهیه کردند و آمدیم ایران. دی ماه بود که عازم فرانسه شدم.
به غیر از شما همسر روحانیون دیگر هم به منزل امام آمدند؟
خیر فقط بنده آنجا بودم.
از خاطراتتان در منزل امام در نجف بگویید.
«همسرِحجت الاسلام محمدحسین املایی»گفت:آن زمان من ۱۹ سال بیشتر نداشتم و سنم از آنها کمتر بود اما در میانشان احساس غریبی نمی کردم.
خانواده امام خمینی
«همسرِمرحوم املایی»گفت:«همسر امام خیلی مهربان و خوش برخورد بودند»،
«همسرِمرحوم املایی»:همسر حاج آقا مصطفی، «سید حسین» و «مریم»(فرزندان) را داشتند و همسر حاج احمد ،آقا سید حسن را توی همان چند روز یک سفر هم همراه فاطمه خانم طباطبایی به کربلا مشرف شدیم.
امام خمینی درنجف
«همسرِمرحوم املایی»:ما تهران بودیم و من تا تیرماه ۱۳۵۷ که رفتیم نجف اصلا ایشان را ندیده بودم(۴-۳ روزی که در نجف مهمان همسر امام بودم) اما آوازه مبارز بودن ایشان و همراهی شان با امام در میان اقوام پیچیده بود و شخصیتی تحسین برانگیز داشتند.
یک ماهی که در نوفل لوشاتو در جوار امام به سر بردیم
صیغه عقد ما را امام در منزل خودشان خواندند.
امام و خانواده شان هم در این جشن(عقد) شرکت کردند؟
«همسرِمرحوم املایی»:یادم نیست. حاج احمد آقا و خانمش بعد از مراسم آمدند و کادو برایمان یک روتختی آوردند. حاج آقا ناصری (امام جمعه فعلی یزد) هم برایمان یک چرخ خیاطی آورد.
از امام هدیه ای نگرفتید؟
ایشان پیش از عقد برایم هدیه فرستادند. یک گردنبند و یک پلاک و زنجیر طلا داده بودند به «مادرخانم آقای محتشمی پور» بیاورد تهران. محمدحسین آن زمان تلفنی به من گفت که شاید این هدیه ارزش مادی چندانی نداشته باشد اما این را کسی برای تو فرستاده که ۳۵ میلیون آدم در ایران چشم به راهش هستند.
مگر شما به این ازدواج راضی نبودید؟
خانواده ام به خاطر اینکه دخترشان باید در مملکت غریب سر می کرد، نگران بودند. خطراتی هم که به خاطر فعالیت سیاسی متوجه محمدحسین بود، مزید بر علت شده بود.
«همسرِحجت الاسلام محمدحسین املایی»گفت: اختلاف سنی مان هم ۱۲ سال بود.
ارتباطتان با خانواده امام تا کی ادامه داشت؟
«همسرِمرحوم املایی»:در طول یکی دو ماهی که نجف بودیم با حاج احمدآقا رفت و آمد خانوادگی داشتیم. در ایران هم ارتباطاتمان ادامه داشت حتی بعد از فوت محمدحسین.
روزی که بنی صدر فرار کرد من منزل فاطمه خانم بودم که حاج احمد آقا ناگهان وارد شدند و خبر را به ما دادند و بعد هم از تلویزیون اعلام شد.
برای برگشت به ایران با هواپیمای امام آمدید؟
آقای املایی با هواپیمای امام آمدند اما همه خانم ها از جمله خانم امامسه،۴ روز بعد با هواپیمای دیگری آمدیم ایران. خیلی از آقایان هم با ما بودند. خاطرم هست خانم مرضیه دباغ هم بود که بعدها در حزب جمهوری هم با هم بودیم.
«همسرِحجت الاسلام محمدحسین املایی»گفت:بعد از۲۱۲بهمن ۱۳۵۷ که باآقای املایی عازم خمینی شهر شدیم.
مسوولیت آقای املایی بعد از انقلاب چه بود؟
ایشان همراه آقایان وحید دستجردی، عسگر اولادی و کروبی در کمیته امداد مشغول شدند.
چگونگی فوت حجت الاسلام املایی
امام ساکن قم بودند و محمدحسین مرتب به قم رفت و آمد داشتند. برای انجام ماموریت کاری با پیکان راهی قم شدند که در جاده حسن آباد تصادف کردند که فردایش بمااطلاع دادندکه فوت کرده است
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع مأخوذه :منبع:فرصت می باشد،ضمناً،محمدحسین نام مستعار«علمی» داشتند.
آنجایی که امام در خیابان کشان وارد شدند منزل آقای غضنفرپور بود لذا امام چند روزی را در پاریس بودند. وقتی دولت فرانسه به امام اجازه سخنرانی و یا مصاحبه با خبرنگاران را نداد، این موجب شد که آقای عسگرپور ویلایی در نوفل لوشاتو را معرفی کنند که مورد موافقت امام قرار میگیرد.
صبح فردای آن روز یک ساعت و نیم با امام ملاقات داشتیم و من و شهید مهدیعراقی تمام گزارش داخل ایران را خدمت امام دادیم، امام رو کردند به من و شهید عراقی و فرمودند: بروید وسایلتان را(ازهتل درپاریس) بیاورید، اداره اینجا با شما دو نفر.
مهدی عراقی و ابوالفضل توکلی بینا
اینکه ظهر و شب هم غذا داده میشد، البته حاج مهدی عراقی یک مدیر قوی بود. ما هم سعی کردیم همان غذاهای سنتی و ساده خودمان را برای میهمانان آماده کنیم. لذا آبگوشت درست میکردیم، سیب زمینی میپختیم، تخم مرغ آب پز میکردیم. در مجموع دو وعده غذا میدادیم، یکی ظهر و یکی شب.
* در نوفل لوشاتو یک واحد نان صنعتی بود، یکی از برادران را گذاشته بودیم. هر چه او میپخت برای غذای ظهر و شب تحویل میگرفتیم. سعی میکردیم که غذاها ساده و در عین حال کم هزینه باشد. با همین نوع غذاها همه مراجعین را اطعام میکردیم و بدون غذا کسی را نمیگذاشتیم برود. خوب دانشجویان ایرانی و یا خارجی که برای دیدار حضرت امام میآمدند فقط کرایه رفت و آمد داشتند. لذا ما سعی میکردیم اینها را خوب پذیرائی کنیم. حتی شب هم امکانات استراحت و خوابشان را فراهم میکردیم. میدیدیم که اینها از آن سر دنیا به عشق دیدار امام آمدهاند، خوب دانشجویی که توانسته با هزینه دانشجویی یک بلیط تهیه کند و بیاید پاریس و از آنجا برگردد نیاز به مساعدت دارد لذا سعی داشتیم که وسایل راحتی و آرامش آنان را حتی الامکان فراهم کنیم.
هتل کوچکی در نوفل لوشاتو بود که من با کمک عراقی، هتل اجاره ماهانه کردیم
ملاقاتهای خصوصی امام در همان منزل مسکونی خودشان در نوفل لوشاتو انجام میشد، تعیین وقت با شخصیتها هم به عهده دکتر ابراهیم یزدی بود.
قویترین پلیس فرانسه ژاندارم است. چهار صد ژاندارم در 24 ساعت، حفاظت امام را به عهده داشتند.
دولت فرانسه دخالتی در امور نداشت و فقط بحث محافظت و امنیت امام بود. البته آن دو سه روز اول که امام پاریس بودند دولت فرانسه از مصاحبه و مراجعات جلوگیری کرد،
روزانه ۳۰۰ الی ۴۰۰ خبرنگار از سراسر جهان به نوفل لوشاتو میآمدند. اداره آنها به عهده ما بود .
/ابوالفضل توکلی بینا/۲۱ بهمن ۱۳۹۴ خبرآنلاین
ارفرانس اعلام کرده است بیش از 150 نفر را نمیتواند به هواپیما سوار کند، چون باید سوخت لازم برای بازگشت داشته باشد، ممکن است در تهران به هواپیما اجازه فرود داده نشود، از این 150 نفر، 120 نفر خبرنگار خارجی هستند و 30 نفر ایرانی،هیچ زن وبچه ای درآن نبودغیرازچندخبرنگارزن
رسول صدرعاملی فرستاده ویژه روزنامه اطلاعات بود تا از نوفللوشاتو تا تهران بزرگترین واقعه قرن را گزارش کند.
«(در نوفللوشاتو) بیشتر وقتشان به مصاحبه، سخنرانی و دیدار با گروههای مختلف درباره تبیین نوع حکومت مورد نظرشان میگذشت. مسئول تنظیم برنامهها و دیدارها، دکتر یزدی بود. امام او را دوست داشتند و محترم میشمردند. به خاطره انبوه مراجعان، برخی از افراد میبایست روزها به انتظار وقت دیدار میماندند. در این دیدارها بیشتر قطبزاده و بنی صدر مترجم زبان فرانسوی و دکتر یزدی و صادق مترجم زبانهای انگلیسی و آلمانی بودند.» (ص ۴۷۴)
وقتی که وارد شدند، ابتدا خبری نبود. چند نفری بیشتر نمیآمدند. مردم خبر نداشتند، ناهار و شام را هم از منزل آقای بنی صدر میآوردند. از فردا سیل جمعیت سرازیر شد، حالا در یک خانه مسکونی با فضا محدود که فرانسویها واقعاً شوکه شده بودند. بالاخره دلال آن منزل آمد و گفت که آقا، ما شما را بیرون میکنیم، به شما که هتل اجاره ندادیم بلکه خانه اجاره دادیم. ما به هر زبانی که بود آنها را آرام کردیم. حالا نمیتوانستیم جلوی مردم را بگیریم. سیل جمعیت سرازیر شد و بالاخره مردم محله اعتراضی کردند و قرار شد که خانه را عوض کنیم و یک محلی را خارج از پاریس تهیه کنیم. با آقای دکتر عسگری تماس گرفتیم که نوفل لوشاتو رو میشود در اختیار ایشان بگذارید. ایشان هم قبول کرد. آقای دکتر عسگری جامعه شناس از دوستان مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم دکتر سامی بود. ایشان و آقای دکتر هراتی و چند نفر دیگر یک جمعی را تشکیل داده بودند و بسیار هم آدمهای با صفا بودند. آقای دکتر عسگری نمیخواست زیاد خودش را مطرح کند/۸۵/۱۱/۲۲مصاحبه فارس با احمد غضنفرپور
ساکنان قدیمی این دهکده زیبا، همان هایی که حضور بنیانگذار جمهوری اسلامی را در نوفل لوشاتو به یاد می آورند، از محل اقامت امام به عنوان منزل آیت الله یاد می کنند. در آن ایام کانال دوم تلویزیون فرانسه گفت وگویی با اهالی نوفل لوشاتو کرده و نظرشان را درباره همسایگی با [آیت الله] پرسیده بود. همگی آن ها، از این بابت اظهار خوشحالی کرده بودند.
«ندا» دانشجوی فرانسوی گفته بود: «امیدوارم دیگر ملت های دربند، پیشوایی مثل آیت الله خمینی داشته باشند.» حضرت امام پیش از عزیمت به تهران در پیامی از مهمان نوازی دولت و ملت فرانسه تشکر کرد و نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم، در این موقع که پس از چهار ماه توقف پرحادثه در خاک فرانسه، برای خدمت به وطنم میخواهم اینجا را ترک کنم، لازم میدانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادی بیان را برای اینجانب مهیا نمود، و از اهالی محترم که با حس انسان دوستی علاقۀ خود را به آزادی و استقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم. امید است مهماننوازی دولت و ملت فرانسه و حس آزادیخواهی آنان را فراموش نکنم. و از زحماتی که به همسایگان و اهالی نوفللوشاتو دادم معذرت میخواهم. امید است احترامات اینجانب را بپذیرند.»
اکنون و بعد از ۴۱ سال از آن ایام که چشم دنیا به این دهکده کوچک اما خبرساز خیره شده بود، مردم نوفل لوشاتو آرام و بی هیاهو زندگی عادی خود را ادامه می دهند. در تابلویی که در ورودی این محل نصب شده است، نوشته: «نام نوفل لوشاتو برای همیشه در تاریخ روابط ایران و فرانسه ثبت شده است و ملت ایران همواره میهمان نوازی ملت فرانسه و استقبالی که از امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به عمل آمد را به یاد خواهد داشت...»
علاقه مردم پاریس به امام خمینی
به استناد خاطرات و روایتها، در روزهایی که امام خمینی در دهکده نوفللوشاتو مستقر بودند، بسیاری از ساکنین منطقه شیفته رفتار و منش ایشان شده بودند. حجتالاسلام محمد افشاری در این رابطه خاطرهای نقل کرده و میگوید: «یک روز یکی از ایرانیهای مقیم پاریس که از پزشکان بدون مرز بود به من گفت که آن خانمی که آنجا ایستاده همسر من است. دیدم یک خانم جوان با روسری داخل جمعیت و روبه روی ما ایستاده است. پرسیدم: «ایرانی است؟» گفت: «خیر، فرانسوی است». پرسیدم: «این جا چه کار می کند؟» گفت: «این کار هر روز این خانم است. به محض این که کار اداریاش تمام میشود به این مکان میآید و آن قدر میایستد تا امام از منزل بیرون بیاید و به نماز برود و ایشان حضرت امام را ببیند. وقتی امام از نماز برمیگردد ایشان هم به منزل میرود. این کار هر روز این خانم است». این خانم مسیحی بود.»
همسایههای روحالله خمینی خاطراتی از او دارند یا دست کم حرفهایی از مردم محلی شنیدهاند. ساکنان دهکده نوفل لوشاتو آن روزها متعجب بودند که این همه پلیس و هلیکوپتر اینجا چه میکند. آنها درکی از مبارزه آیتالله خمینی با شاه ایران نداشتند. روایتشان این است که روح الله خمینی در میان انواع خانههای شیک و مجلل منطقه نوفل لوشاتو سادهترین خانه را برای زندگی انتخاب کرده بود. نوفل لوشاتو در ۳۵ کیلومتری پاریس قرار دارد و سال ۵۷ به مدت چهار ماه اقامتگاه روحالله خمینی بود. رهبر انقلاب ایران ۱۲ بهمن ۵۷ با گروهی از همراهانش از نوفل لوشاتو عازم ایران شد و کمی بعد انقلاب ۵۷ ایران رقم خورد.
«ژان کلود»۶۱ ساله هنرمند است و در انتهای خیابانی زندگی میکند که خانه روحالله خمینی در آنجا بوده است. میگوید « برای ساکنان نوفلشاتو و برای ما عجیب بود. میگفتیم چرا اینقدر به این مرد اهمیت میدهند و چرا شهر را با این همه پلیس و هلیکوپتر بند آوردهاند. هدف آن مرد را آن زمان نمیفهمیدیم. حتی اگر میدانستیم که او با شاه ایران میجنگد.»
میشل لاورداک، هنرمندی که ۲۰ سال پیش به نوفل لوشاتو آمده روایتهایی که از مردم شنیده را بازگو میکند. برای او به ویژه انتخاب خانه از سوی خمینی عجیب بوده، خانهای که به گفته او «بسیار محقرانه و ساده است، آن هم در میان خانههای مجلل آن منطقه. البته خانه یک پنجره بزرگ به سمت شرق و یکی به سمت غرب داشت و او میتوانست به سمت دره نماز بخواند.»
«پاول تیلور» خبرنگار رویترز در پاریس که در ایام جوانی با آیتالله خمینی مصاحبه کرده نیز به رویترز گفته «او شبیه یک مرد عصبانی بود که سر طغیان داشت. در یک اتاق با نور اندک و چند مخده و قالی و بدون مبلمان زندگی میکرد. وقتی برای دیدن او رفتم آیتالله روی مخده نشسته بود. به من توضیح داده بودند «نباید با اودست بدهی و اینکه او با تو حرف نخواهد زد.»
این روزنامهنگار درباره آنچه برای خمینی در کشور فرانسه اتفاق افتاده نیز گفته «فرانسه به او یک امکان داده بود و او از این سکو برای پرش به بهترین نحو استفاده کرد. به عنوان یک سیاستمدار خیلی باهوش در میان جمعی از هواداران پرانرژی احاطه شده بود. اما بالاخره این مردم ایران بودند که تصمیم گرفتند در مقابل شاه به پا خیزند.»
او همچنین درباره ویژگیهای آیتالله خمینی نیز چنین توضیح داده «خمینی در تمام موارد فوقالعاده آرام بود، خیلی احساس کمی از خودش بروز میداد. او آرام بود و گویی در سیاره دیگری زندگی میکرد. وقتی آنها فرانسه را ترک کردند نمیدانستند آیا این هواپیما مورد اصابت قرار میگیرد؟ یا اینکه هواپیما اصلا اجازه خواهد یافت در ایران فرود بیاید.»
در پرتال آیتالله خمینی درباره آنچه روز ۱۲ بهمن گذشته چنین نوشته شده «حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه ، شب هنگام به خیابان نوفللوشاتو رفته و از اهالی آنجا خداحافظی کردند. امام با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از مهمان نوازی ملت فرانسه ،از زحماتی که به همسایگان و اهالی نوفل لوشاتو داده بودند،عذر خواهی کردند.»
در ادامه این گزارش آمده که گروهی به نام «سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار میدهد که اگر آیت الله خمینی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد.
در گزارش حوادث ۱۲ بهمن که در پرتال روحالله خمینی منتشر شده همچنین آمده « ایرفرانس بهواسطه تهدید امنیتی حاضربه انتقال حضرت امام وهمراهان ایشان به ایران نشده بود.( ظاهراً چند ایرانی خیر، کل هواپیما را ازشرکت ایرفرانس اجاره و بیمه کردند) ساعت ۵.۳۰ بامداد ، هواپیمای جمبوجت ۷۴۷ ایر فرانس، در حالیکه حدود پنج هزار پلیس ، ژاندارم و نیروهای ویژه، فرودگاه شارل دوگل و راه های منتهی به فرودگاه را زیر نظر داشتند به پرواز در آمد. هواپیمای امام با نیم ساعت تاخیر ،ساعت ۹.۲۷ به زمین نشست.»
به گفته آیتالله مسعودی خمینی: «اقامت امام در پاریس بیش از سه ماه به طول انجامید. در این مدت امام حتی در میان خارجیها جا باز کردند. وقتی امام از خیابانهای نوفل لوشاتو عبور میکردند، مردم آن ناحیه میایستادند و به حضرت امام و چهره نورانی ایشان خیره میشدند
امام خمینی در عصر روز یازدهم بهمن با پیامی به ملت و دولت فرانسه از مهماننوازی آنها تشکر کردند. امام خمینی در آخرین ساعات آخرین روز، رئیس پلیس نوفللوشاتو را نیز به حضور پذیرفتند. وی به همراه گارد حفاظت خدمت امام رسید. رئیس پلیس نطقی ایراد کرد و افزود: « از برکت وجود شما در نوفللوشاتو با شخصیتهایی آشنا شدیم و بزرگانی را ملاقات کردیم که هرگز در دوران عمرمان فکر نمیکنیم دیدار آنان برایمان امکان داشت.» امام خمینی نیز متنی را به عنوان تشکر از زحمات پلیس آماده کرده بودند که به زبان فرانسه ترجمه شد و پس از قرائت به آنان تسلیم شد.
از سوی ساکنان نوفللوشاتو نیز یک شیشه حاوی خاک فرانسه به امام خمینی هدیه شد. داستان از این قرار بود که در آخرین لحظات که امام در حال آماده شدن برایحرکت به سوی فرودگاه بودند دو دختر فرانسوی جلو اقامتگاه امام خمینی آمدند و با آقای فردوسیپور صحبت کردند و وقت ملاقات با امام خواستند. وی عذر آورد که امام در حال جمع کردن اثاثیه هستند. آنها یک شیشه محتوای خاک که لاک و مهر شده بودند به وی دادند تا به امام برساند و دو عکس با امضای امام برای آنها بیاورد. آنها توضیح دادند که رسم مردم فرانسه این است که کسی را که خیلی دوست دارند هنگام خداحافظی نفیسترین چیز یعنی خاک فرانسه را هدیه میکنند. امام خمینی نیز در پاسخ آنها دو عکس امضا کردند و برای آنها ارسال نمودند.
امام خمینی در آخرین نماز جماعت مغرب و عشا در جمع دوستان و هواداران خود حاضر شدند و پس از نماز گزاردن به یکی از وعاظ گفتند تا برای آنهایی که موفق بههمراهی با پرواز امام نشدهاند صحبت کند و بگوید: «این سفر، سفر خطرناکی است. معلوم نیست ما به سلامت به ایران برسیم. شاید این پرواز را در هوا یا زمین بزنند. شما نگران نباشید، اصرار نکنید با من باشید. بگذارید من بروم اگر خطری بود برای من باشد». پس از سخنرانی مفصل سخنران و نقل سخنان امام، گریه و زاری از هر سو بلند شد و هر کس با زبانی میگفت: اگر برای شما خطری هست ما پیشمرگ شماییم. امام برای همه دعا کردند و سرانجام برای باقی ماندگان نیز پرواز دیگری تهیه شد.
حضور امام در فرودگاه شارل دوگل
امام خمینی پس از ساعتی از شب گذشته به سوی فرودگاه دوگل در حومه پاریسحرکت کردند. پلیس فرانسه تشریفات را در حد امکان رعایت کرد. پنج هزار نیروی ژاندارم، پلیس و نیروهای مخصوص در دو طرف جاده نوفللوشاتو تا فرودگاه مستقر شده بودند.
صدها نفر ایرانی در فرودگاه دوگل حاضر شده بودند تا امام خمینی را بدرقه کنند. آنها یکسره شعار میدادند؛ فرودگاه با دهها عکس از امام خمینی تزیین شده بود و عدهای مشغول خواندن سرودهای انقلابی بودند. حدود ساعت 11 به وقت محلی امامخمینی سوار بر هواپیما شدند و به دنبال او پنجاه تن از همراهان و صد و پنجاه خبرنگار سوار شدند. ساعت حدود یک به وقت فرانسه (3:30 به وقت تهران) هواپیمای حامل امام از فرودگاه شارل دوگل به پرواز درآمد.
توضیحات نگارنده-پیراسته فر: «مأمورفرانسوی» که دست امام خمینی راگرفته کیست؟
«ژرژان فابین با تااوش»محافظ حضرت امام خمینی ، که دستان امام را گرفته و در حال پائین آمدن امام از هواپیماست.
من متولد سال ۱۹۴۳ میلادی هستم و در خانواده ای کاتولیک بزرگ شده ام که پس از استخدام در پلیس فرانسه با یک زن ایرانی مسلمان ازدواج نمودم و دارای دو فرزند می باشم.
وقتی امام خمینی به پاریس آمد پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و چون فارسی هم صحبت میکردم مزید بر علت شد و در مدت ۱۱۶ روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم.
«باتااوش»مامور فرانسوی می گوید: بعد از ورود امام به ایران به احمد آقا فرزند امام گفتم میخواهم در ایران بمانم احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمیکند گفتم خیر، خودم را بازنشسته میکنم.وموافقت کرد.
واما حالا این بنده «ژرژان فابین با تااوش»خدا راگیردادندکه جاسوسه!.
روایت مهماندار هواپیمای ایرفرانس از آرامش امام
هواپیمای امام خمینی غرشکنان از فرودگاه شارل دوگل به سوی آسمان پرواز کرد. امام خمینی که از تلاشهای آخرین روز پاریس خسته بودند پس از لحظاتی نماز شب را در طبقه دوم به جای آوردند و سپس در کف هواپیما خوابیدند. مهماندار هواپیما که از آرامش امام خمینی تعجب کرده بود نقل کرد که آیتالله اندکی بعد از سوار شدن به هواپیما، به طبقه بالای هواپیما رفت نمازش را خواند و بعد روی دو پتو خوابید. خبرنگاران با همراهان امام مصاحبه میکردند هر کس سخنی میگفت، یکی احساسات خود را بیان میکرد، دیگری احتمال برگرداندن یا سرنگونکردن هواپیما را میداد، همگی در یک چیز همانند بودند و آن نگرانی.
پس از طلوع فجر امام خمینی به نماز ایستادند و یاران نیز به او پیوستند و نماز صبح رابا جماعت در هواپیما اقامه کردند. ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امامخمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبان خویش نقش بستند.
منبع:حجتالاسلام روحالله حسینیان،یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منابع مأخوذه:متفرقه است.
۹سال۴ماه۱۲روز اقامت مجدددرتهران یعنی(۴ماه"۵روزکمتر")در"دربند"+۹سال ۱۷روز-جماران
دوازدهم۱۲بهمن۱۳۵۷ ورودبه میهن -ازدهم اسفندعزیمت به قم تادوم بهمن
ازدوم بهمنماه سال ۵۸ به محله "دربند"تهران رفتند(۴ماه"۵روزکمتر")
ازشب بیست و هشتم اردیبهشت۱۳۵۹به جماران رفت
البته ازاین مدت حضوردرتهران حدود۲ماه دربیمارستان بوده
دکترمعالج امام می گوید:
بعد از۲۸روزاقامت درتهران- حضرت امام به قم رفتند. اما به علت ناراحتی قلبی به پیشنهاد بنده به تهران منتقل شدند. ایشان حدود ۴۸ روز در بیمارستان شهید رجائی فعلی بودند. بعداً به منزلشان در خیابان دربند، که موقتی بود، منتقل شدند
در شرایطی که ترورها وجود داشت بتوانیم حضرت امام را سریع از جماران به بیمارستان نزدیکی منتقل کنیم، وجود نداشت. به حاج احمد آقا پیشنهاد کردم که در نزدیک ترین محل باید یک مرکز قلب، حتی به صورت مختصر، داشته باشیم. ایشان هم قبول کرد. بعد بیمارستان بقیه الله جماران با پیشنهاد بنده ساخته شد. در ساختنش نیز نظارت کامل داشتم.
در فاصله بیست متری محل سکونتشان بیمارستان ساختیم. ایشان در همان زمانی که بیمارستان آماده شده بود سکته وسیع قلبی کردند. قلبشان ایست کرد. درست پیشبینی کرده بودیم و بلافاصله ایشان احیا و به آن جا منتقل شدند.
بیماری امام تشخیص اولیه "سرطان معده "بود. بعد هم معلوم شد "سرطان خون" بودهکه اولین تظاهراتش را به طریق زخم معده نشان داده.
دکتر سید حسن عارفی سرتیم پزشکی حضرت امام ۸ خرداد ۱۳۹۳عصرایران
امام خمینی ازروزسوم خرداد۱۳۶۸تا۱۳خرداد۱۳۶۸دربیمارستان قلب بستری بود۱۰روز
۱۶:۰۱ با آمادگی کامل تیم پزشکی با الکتروشوکهای مکرر، گذاشتن لوله داخل مجرای تنفس و متصل کردن به دستگاه تنفس مصنوعی موقتاً ضربان قلب و تنفس ولو مصنوعی شروع به کار کرد.
۲۲:۲۲ با وجودی که پیس میکر کار میکند و الکتریسیته تحریکی به عضله قلب وارد میکند، ولی عضله قلب قادر به عکس العمل و منقبض شدن نیست.
ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١٤٠٩)روح خدا به خدا پیوست.
امام فقط یک شب در مدرسه رفاه خوابیدند و بعد به مدرسه علوی رفتند