«جنگ ظفار»حضور۳۵۰۰نظامی ایران
درادامه زندگینامه پرماجرای پادشاه فعلی عمان«سلطان قابوس»راخواهیدخواند
«ظُفار »استان جنوبی عمان، با عربستان و یمن هم مرز است. که در ۱۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی پایتخت عمان «مسقط »واقع شدهاست.
مساحت فعلی استان ظُفار ۹۹٬۳۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت حدود۲۳۰٬۰۰۰ نفر است. پایتخت ظفار شهر صلاله است که در کنار دریا واقع شدهاست.
کشور پادشاهی عمان دومین کشور بزرگی است در شبه جزیره عربستان از ناحیه مساحت، ودر حدود ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت خاک عمان میباشدوجمعیت آن حدود۵ میلیون نفرمی باشد.
جمعیت پایتنخت عمان(مسقط)حدود ۶۵۰٬۰۰۰نفرمی باشد.
مناطق دیگرکشور عمان
۱- استان «بُرَیمی» ۷۸٬۰۰۰ نفرجمعیت دارد
۲- استان »ظاهره » ۲۰۰٬۰۰۰ نفرجمعیت دارد
۳- استان «داخلیه »۲۷۰٫۰۰۰ نفرجمعیت دارد
۴- استان «وُسطی »۱۶۳٫۰۰۰ نفرجمعیت دارد
۵- استان «مُسَندَم» بامساحت ۱۵ هزار کیلومتر مربع ،۲۵٫۰۰۰نفرجمعیت دارد
سعید بن تیمور سلطان(پدرهمین سلطان قابوس فعلی) درسال ۱۹۳۸میلادی(۱۳۱۷شمسی)به تخت سلطنت نشست ،عمان که شبه مستعمره یتانیا بود،یک قرارداد نفتی باآن کشور امضا می کند و این موضوع مورداعتراض مخالفین دولت بود،مطالبه سهم منطقه خودبرای محرومیت زدایی داشتند
گروههای مخالف حکومت مرکزی در منطقه ظفار در سال ۱۳۴۴ جبههای تشکیل دادند به نام«جنبش آزادیبخش ظفار» که توانست کنترل بخشهای عمدهای از منطقه را در دست بگیرد.
سلطان قابوس درسال ۱۳۴۹ پدرش (سعید بن تیمور) از قدرت ساقط کرد وخودش به تخت پادشاهی نشست.
جنگ وگریزهای داخلی کم وبیش ادامه داشت که تا۱۳۵۱که منجربه کشتاروخرابی شد،سلطان قابوس بعلت روابط حسنه ای که با شاه ایران داشت(هر۲فرمانبرانگلیس بودند) ازشاه درخواست کمک(نیرو)کرد،شاه با اشاره انگلیس ،به حاکم عمان لبیک گفت.
سلطان قابوس، مشاور عالی« ثوینی بن شهاب» خودرابه ایران فرستادو از رژیم وقت ایران، محمدرضاپهلوی، درخواست کرده بود تا در مبارزه با شورشیان ظفار دخالت نظامی کند ومعاهده ای به امضاء طرفین رسید.
نظامیان ایران درطی ۳سال درگیری ودادن تلفات زیادسرانجام توانستندباکمک ارتش-ضعیف- عمان در۲۵ مهر ۱۳۵۴مرکز نظامی شورشیان ظفار در عمان را به تصرف خود درآوردوحکومت را تحویل سلطان قابوس دهد!.
وبخاطر همین است که سلطان قابوس بقای تخت و تاج خود را تا حد زیادی مدیون ایران میداند
آمارنظامیان ایرانی درظفار:
شهر ظفار(کشورعمان)
تاریخ معاصرمی نویسد:نفرات دقیق اعزامی ایران به ظفار هرگز فاش نشد. امیرعباس هویدا ــ نخستوزیر ایران ــ در دیدار خود از لندن (چهارشنبه، ۲۲ فروردین ۱۳۵۲) اظهار کرد که دولت شاهنشاهی، سپاهیانی را به استعداد ششصد نفر به عمان فرستاده است. خبرگزاری فرانسه در بیروت به نقل از جبهه خلق ظفار در ۸ دی ۱۳۵۲ از اعزام سه هزار نیروی ایرانی به ظفار خبر داد. بخش فارسی رادیو لندن در ۹ دیماه ۱۳۵۲ برپایه اطلاعیه چریکها اعلام کرد که سه هزار سرباز ایرانی در عمان حضور دارند.
روزنامه کریسچن ساینس مانیتور در مقالهای از جان کرولو نوشت که شاه در مصاحبه با دیلی تلگراف در۲۰بهمن ۱۳۵۲ فاش ساخته که نیروهای ایران در ظفار، معادل سه گردان تفنگدار دریایی هستند که از حمایت ۲۵ فروند هلیکوپتر برخوردار است. رادیو لندن ۲۰شهریور ۱۳۵۲ نیروهای ایرانی شرکتکننده در جنگ ظفار را ۱۵۰۰ نفر عنوان کرد. روزنامه اطلاعات در اواخر مهرماه ۱۳۵۳ به نقل از مجله نیوزویک امریکا نوشت که ۱۵۰۰ سرباز ایرانی، سلطان عمان را در نبرد با شورشیان ظفار یاری میدهند.
دانشجویان ایرانی مخالف دولت شاهنشاهی مقیم در شهر ساربروکن آلمان غربی با انتشار اعلامیهای در۶آذر۱۳۵۴اعلام کردند که سیهزار افسر و سرباز ارتش شاه، وظیفه سرکوب و قتل عام مردم ظفار را برعهده دارند. شبکه اول تلویزیون آلمان غربی در ۲۵ دیماه ۱۳۵۵ با پخش فیلمی از اوضاع ظفار، فعالیتهای رزمی و عمرانی ارتش سههزار نفری ایران را به تصویر کشاند.
کشورعمان(شهرظفار)
نیویورک تایمزدر۵بهمن۱۳۵۴ تعداد نیروهای ایران را ۳۵۰۰ نفر نوشت.
BBC تلفات ارتش ایران را۷۲۰ کشته و ۱۴۰۴ زخمی اعلام می کند.
عمان:اسرائیلیها و فلسطینیها باید گذشته را کنار گذاشته و مشکلات خود را حل کنند
یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان در گفتگو دربرنامه «این آمریکا و جهان» درباره سفر اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عمان و موضعگیری دیگر کشورهای عربی نسبت به این سفر تاکید کرد: عمان برای یافتن راهحلهایی برای این اختلافات تلاش میکند. اولویت ما دستیابی به
راهکارهایی است که مردم با آنها اصول صلح و همزیستی را بپذیرند، همچنین اولویت ما این است که مسقط نقاط اختلاف دو طرف را بیابد.
وزیر خارجه عمان در پاسخ به سوالی درباره دیدار سلطان قابوس بن سعید، پادشاه عمان با نتانیاهو و اینکه آیا این دیدار و گفتوگو به صلح منجر میشود یا نه، اظهار کرد: این مساله به دلیل سابقه تاریخی به هر دو طرف بستگی دارد، مشکل در این است که بر اساس ابعاد تاریخی این سرزمین، حکم میشود، آنها باید این بعد کوچک را گسترش داده و از آن خارج شده و نگاهی به آینده داشته باشند و به گذشته بازنگردند.
بن علوی گفت: اسرائیلیها و فلسطینیها باید گذشته را کنار گذاشته و مشکلات خود را حل کنند، در حال حاضر اولویت اصلی تعیین راهکاری برای تحقق اصول صلح و همزیستی است.
نتانیاهو در ۲۶اکتبر۲۰۱۸ (۰۴ آبان ۱۳۹۷) به عمان سفر کرده و با سلطان قابوس بن سعید دیدار کرد./۱۵ دی ۱۳۹۷ایسنا
پذیرای ازسربازان ایرانی درظفار با انواع مشروبات ومأکولات ورقاصان وخوانندگان زن
مؤسسه مطالعات تاریخ می نویسد:حجم وسیع عملیات و تدارکات وسیع و پرداختهای مالی هنگفت به افسران و سربازان، حمل غذای گرم و سایر مایحتاج به صورت روزانه از ایران، ایجاد خوابگاههایی همچون هتلهای اروپایی، استخدام آشپزهایی مخصوص و نیز ایجاد اتاقهای استراحت مجلل.
دعوت از رقاصان و هنرپیشگان و خوانندگان مشهور جهت برپایی برنامه برای افسران و سربازان به سبک ارتش آمریکا، ایجاد فرستنده رادیویی مدار بسته، اعزام برخی افسران آسیب دیده به بیمارستانهای اروپایی، ایجاد کاباره و اقسام مشروبات الکلی و غیرالکلی به صورت رایگان که اکثراً با پروازهای مستقیم و مداوم هواپیماهای C۱۳۰ از ایران به عمان میرسیدند و نیز وسعت و حجم بالای مهمات و ادوات ارسالی نشان دهنده«هزینههای میلیاردی ایران در جنگ ظفار» است.
خاطرات بلوری از«جنگ ظفار»حضورگوگوش
«محمد بلوری»(متولد ۱۳۱۵)
روزنامه نگارقدیمی :در زمان جنگ ظفار که ارتش ایران را به سرزمین بیگانه بردند تا برای حمایت از دولت بجنگد، ما هم به عنوان خبرنگار به آنجا رفتیم. در راه رفت کمک خلبان گفت فقط همین را بگویم که روزهای اوج جنگ، با این هواپیما، پُر سرباز به جنگ میبردیم و پُر جنازه سربازان را برمیگرداندیم؛ این در حالی بود که رژیم وقت نمیگذاشت صدایش دربیاید یا حتی به خانوادههای سربازانی که برای خدمت میرفتند اطلاع داده نمیشد. اصلاً مردم نمیدانستند که کشور آنجا در حال جنگ است و کشته میدهد.
من وقتی آنجا(ظفار) بودم، از کسی شنیدم که گوگوش آمده تا برای انگلیسیها برنامه اجرا کند. تعجب کردم که مگر انگلیسیها اینجا هستند؟ گفتند بله، ما هر چه کشته میدهیم، آنها را تحویل انگلیسیها میدهیم. وقتی به دفتر روزنامه برگشتم، داشتم خبر آن اتفاقات را مینوشتم که سردبیر روزنامه (امیر طاهری) یک عکس نشانم داد که گوگوش در حال صحبت با ژنرالهای انگلیسی بود، من هم که دیگر مطمئن شده بودم، خبر حضور انگلیسیها در کشور را نوشتم؛ فردا از ساواک آمدند سراغم، ولی توانستم فرار کنم. از روزنامه زنگ زدند گفتند به جرم افشای اسناد نظامی آمدند دنبالت.
بالاخره دستگیر شدم، ولی امیر طاهری با بحثهای زیادی که با اردشیر زاهدی کرد، توانست من را در عرض یک هفته آزاد کند. منظورم از بیان این خاطره بیشتر حمایت مدیران آن زمان از روزنامهنگارانشان است.
سلطان قابوس در ماجرای برجام زمان دولت اوباما واسطه بین ۲کشوربوده است.
مصاحبه «جام جم» در۲۴ آبان ۱۳۹۳با(عزتالله شهابی) یکی ازنظامیان ایرانی شرکت کننده درجنگ ظفارمصاحبه ای کرد که میخوانید:
به منظور مقابله با گسترش کمونیسم و در پی دعوت سلطان قابوس ، انگلیس ، ایران و اردن با اعزام نیروهایی موفق به سرکوب شورشیان شدند. تاکنون در مورد جنگ ظفار مطالب متعددی در فضای مکتوب و رسانهای منتشر شده که حاوی اطلاعات زیادی در مورد این بخش ازتاریخ روابط خارجی ایران در دوره پهلوی دوم با عمان است، اما صرفنظر از مقاله و کتاب، به تاریخ شفاهی این مقطع از گذشته توجهی نشده است. نزدیک به ۴۰ سال از این رویداد گذشته است و بسیاری از نیروهایی که به صورت سرباز یا کادر رسمی در این حادثه حضور داشتند همچنان در قید حیات هستند و میتوان در قالب گفتوگو با این افراد اطلاعات بسیاری در مورد جنگ ظفار و حوادث پیرامونی آن به دست آورد.
«عزتالله شهابی» معلم بازنشسته آموزش و پرورش آمل سابقه حضور در این رویداد را دارد. از او خواستیم که خاطراتش را در مورد حضور چهارماهه در عمان و حوادثی که بر او گذشته با ما در میان بگذارد.
شما چه سالی به سربازی رفتید؟
من سال ۱۳۵۲ به سربازی رفتم. آن موقع دوره آموزشی را در لشکر ۷۷ خراسان، تیپ ۲ نادر، گردان ۱۵۳ امامقلی در قوچان گذراندم؛ گردان ما یکی از گردانهای پیاده بود.
کی متوجه شدید که باید به عمان اعزام شوید؟
تقریبا یکسال از سربازی من گذشته بود و در گردان شایع شده بود که گروهی یا واحدی پیاده باید به صورت مامور به کشور عمان برود. این شایعه در اردیبهشت و خرداد صورت حقیقت پیدا کرد و به طور رسمی به ما اعلام شد. بعد از قطعیت موضوع ما چهار ماه زیر نظر کلاهسبزها در همان گردان امامقلی آموزش دیدیم و در آبان ۱۳۵۳ از طریق مشهد با هواپیما C-۱۳۰ باری، گردان ما عازم عمان شد.
وقتی که مامور شدید به عمان بروید چه حس و حالی داشتید؟
در آن زمان اخبار رسمی که منتشر میشد حاکی از آن بود که سربازانی برای ماموریت به ظفار میروند داوطلب این کار هستند، در صورتی که این قضیه واقعیت نداشت و ما نیروی داوطلبی برای این کار نداشتیم، بلکه از همان ابتدا به ما اعلام کردند شما مامورید و مجبورید برای انجام وظایف محوله به ظفار بروید. سربازانی که میرفتند البته نگرانیها و دغذغههای خاص خود را داشتند. از یک طرف مجبور بودند در کشور دیگری مدتی از دوران سربازی خود را بگذرانند. از سوی دیگر تلاشهای گروه چریکی ظفار یک موضوع داخلی بود و بنابراین ورود به یک منطقه جنگی و درگیر شدن با موضوعی که اساسا به سربازان ایرانی ارتباطی نداشت، شرایط غمباری را برای سربازان اعزامی رقم میزد. باید به منطقهای میرفتیم که نیروی درگیر از شیوههای جنگ چریکی استفاده میکرد و احتمال بازگشت هم کم بود.
قبل یا در حین اعزام موضوع را به خانواده هم گفتید؟
زمان اعزام به ما گفتند که به یک ماموریت چهارماهه میروید و بر میگردید، بنابراین نیازی نیست که موضوع اعزام به ظفار را به خانواده اعلام کنید. ظاهرا قرار بود که اعزام نیرو به عمان به صورت آشکار، شکل رسانهای پیدا نکند؛ البته برای من این مساله قابل قبول نبود که بیاطلاع خانوادهام به این ماموریت بروم. به همین خاطر نامهای خطاب به مادرم نوشتم و در آن مطرح کردم که برخلاف میلم به عمان میروم و از این مساله خوشحال نیستم اما در عین حال نگران نباشد.
با چه تعداد نیرو به این ماموریت اعزام شدید؟
یک گردان کامل شامل سه گروهان رزمی و یک گروهان ارکان با بار و بنه به عمان رفتیم که به گمان من بین ۷۰۰ ـ ۶۰۰ نفر بودیم.
زمانی که رسیدید بلافاصله به خط مقدم اعزام شدید؟
قبل از رفتن، در ایران آموزش مقدماتی دیدیم. قبل از ما کلاهسبزهای تیپ نوهد و تیپ هوابرد ویژه به پایگاهی به نام مانستون رفتند تا آن محل را برای اقامت ما آماده کنند. هواپیمای ما در یک منطقه بیابانی فرود آمده بود و از قبل یک گروه بیست نفره از نیروهای پیاده شرایط را برای فرود هواپیما آماده کردند. ما در پایگاه مانستون تقریبا یک دوره پانزده روزه تحت آموزش بودیم.
چه آموزشهایی دیدید؟
دورههای آشنایی با خمپارههای منور در شب و چند مورد در رابطه با هلیبرد، آشنایی با منطقه، نحوه رویارویی با نیروهای چریکی طرف مقابل و تعلیم شیوههای جنگ نامنظم از جمله آموزشهایی بود که در این پانزده روزه دیدیم.
چه زمانی برای استقرار در محل ماموریت آماده شدید؟
بعد از اتمام دوره آموزشی، یک روز با ماشینهای اختصاصی نفربرهای ارتش حدود ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر با ماشین رفتیم و به ابتدای منطقه جنگلی ظفار رسیدیم و شب را همانجا اتراق کردیم. همان شب اتفاق بدی افتاد که در روحیه ما خیلی تاثیر داشت. حین کندن سنگرهای انفرادی، گروهبان وظیفهای اصفهانی به نام فنایی، پایش روی مین رفت و انفجار حاصله به او آسیب رساند و او را منتقل کردند. ظفار جنگلی انبوه داشت و ما به منطقهای رسیدیم که درختان حالت خوابیده داشتند، گویی که بولدوزری روی آنها حرکت داده بودند. بخشی از مسیر را با ماشین رفتیم و بخشی دیگر را پیاده طی کردیم. در نهایت به منطقهای به نام شیر شیتی رسیدیم. گروهان ۳ از گردان امامقلی که گروهان ما بود در همین منطقه ماندگار شد و دو گروه رزمی دیگر به سمت تپههای استراتژیک مشرف به بندر مهم راخیوت رفتند و در آنجا مستقر شدند. هر گروهی دو سنگر درست کرده بود. یکی برای استراحت و یکی هم برای نگهبانی.
آیا شما در درگیریها شرکت داشتید؟
وظیفه گروهان ما گشتزنی و پشتیبانی بود و عمده درگیریها مربوط به همان گروهانهایی بود که در نزدیکی بندر راخیوت استقرار داشتند. در یکی از درگیریهای صورت گرفته میان این گروهانها با چریکهای ظفار، ۲۶ نفر آنها کشته و زخمی شدند. سرهنگ حافظی فرمانده گردان ما و فرمانده گروهان دو هم جزو یکی از کشتهشدگان بود.
ما از بیستم آبان تا بیستم اسفند ۱۳۵۳ در این محل بودیم. در این مدت، چندبار یکی دو افسر عمانی به عنوان راهنما در گشتزنیها همراه ما بودند.
برای شرکت در این ماموریت پاداش هم گرفتید؟
تا آنجا که خاطرم هست برای افسران کادر و افسران وظیفه ۸۰۰۰ تومان در ماه در نظر گرفته شده بود و درجهداران وظیفه هم ماهی ۶۰۰۰ تومان میگرفتند. سربازان عادی هم ماهی۶۰۰ تومان میگرفتند که به عنوان پاداش محسوب میشد و غیر از حقوق بود.
حقوق دیپلمههای وظیفه ۲۲۰ تومان بود و درجهداران ۱۲۰۰ تومان میگرفتند.
با توجه به غیررسانهای بودن سفر، امکان نامهنگاری هم در طول این چهار ماه برای شما وجود داشت؟
به ما گفته شده بود که موقع نوشتن نامه، اصلا به جنگ و ظفار اشاره نکنید. هشدار داده بودند که بیتوجهی به این دستور ممکن است متخلف را با دادگاه صحرایی مواجه کند. نامههای سربازان از سوی گردان جمعآوری میشد و به صندق پستی شیراز با شمارهای معین انتقال داده میشد و بعد به آدرس خانوادههای ما پست میشد. البته به نظر میرسید که این هشدارها از حد تهدید فراتر نمیرفت. چون خودم نامهای خطاب به مادرم نوشتم و در آن از جنگ و ظفار و غم و اندوه گذران سربازی در غربت گفتم که البته تبعاتی برای من نداشت.
نحوه مراجعت شما به کشور چگونه بود؟
بعد از اتمام ماموریت چهارماهه، به پایگاه مانستون برگشتیم و با هواپیما در بیست و هشتم اسفند به شیراز آمدیم و تا بیستم فروردین بهدلیل همزمانی با تعطیلات نوروز و آماده نبودن فرودگاه در شیراز ماندیم و بعد از آن به مشهد رفته و به یگان خود منتقل شدیم./پایان مصاحبه
نگارنده-پیراسته فر:یکی ازهمکلاسی هایم رفته بود ظفار،یک پایش راازدست داده بود،یک خودرو-پیکان-بهش داده بودند.
دو سال قبل از روی کار آمدن دولت جدید(روحانی)،یعنی حدودسال (۱۳۹۰) باوساطت سلطان قابوس پیشنهاداتی برای مذاکره توسط آمریکاییها مطرح شد. با وجود مخالفتهای مختلفی که در داخل وجود داشت اما در نهایت تصمیم به مذاکره گرفتیم، شرط مذاکرات هم این بود که غنیسازی در داخل خاک ایران توسط آمریکاییها پذیرفته شود.
دیدارپاشاه عمان(سلطان قاموس)با رهبرانقلاب ایران(آیت الله سیدعلی خامنه ای)
دکترلاریجانی-رئیس مجلس:*سلطان قابوس به مقام معظم رهبری نامه نوشت و گفت اوباما رییسجمهور وقت آمریکا این خواسته را قبول دارد
اما به سلطان قابوس اعلام کردیم که مقامات رسمی آمریکا باید طی نامهای به مقام معظم رهبری این مساله را رسما بپذیرند
دیدارباراک اوباما(رئیس جمهورآمریکا) با فهد بن محمود آل سعید، معاون نخست وزیر در امور کابینه کشورعمان ۲۰۱۵
اوباما(رئیس جمهورامریکا) نیز اولین نامه رسمی خود را به مقام معظم رهبری نوشت و روی این مساله صحه گذاشت.
پس از آن دولت جدید(روحانی) کشورمان روی کار آمد و مسائل جدیتر دنبال شد و روی هم رفته این مسیر به یک جایی رسید. ایران مصمم به حفظ دانش هستهای و جلوگیری از فشار اقتصادی به مردم بود. روابط بین وزیر خارجه ایران و آمریکا به حدی زیاد و صمیمی شد که حتی بحث جان و جواد هم مطرح شد. روابط این دو وزیر خارجه از طریق ایمیل و تلفن و طرق دیگر انجام میگرفت و ایران صادقانه به تعهداتش عمل کرد اما آمریکاییها از همان ابتدا به تعهدات خود پایبند نبودند تا موجود جدیدی در آمریکا روی کار آمد و همه چیز را به هم زد./۳۱ تیر ۱۳۹۷ایسنا
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سلطان قابوس» هشتمین پادشاه عمان از خاندان بن سعید و کسی است که پس از تصدی قدرت به خاطر موفقیتش در یکپارچه سازی کشور آن هم سالها پس از جنگ داخلی از احترام قابل توجهی در میان مردم عمان برخوردار است. وی در ۱۸نوامبر۱۹۴۰(۲۷ آبان ۱۳۱۹) در شهر “صلاله”متولد شد.
«سلطان قابوس»در سال ۱۹۷۰ میلادی(۱۳۴۹شمسی) و پس از برکناری پدرش سلطان سعید بن تیمور آل بوسعید از پادشاهی، قابوس به جای پدرش بر مسند حکومت نشست.
«قابوس بن سعید بن تیمور البوسعیدیدر» ۱۸ نوامبر ۱۹۴۰ در صلاله به دنبا آمد، لقب رسمی او در عربی جلالة السلطان المعظم قابوس بن سعید آل سعید ( اعلیحضرت سلطان بزرگ قابوس فرزند سعید از خاندان سعید) بود.
خاندان سلطنتی آل بوسعید در سال ۱۷۴۱ میلادی توسط امام احمد بن سعید بنانهاده شد. امام احمد بن سعید در میان عمانیها از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چرا که وی پس از یک سلسله جنگهای طولانی، با غلبه بر شورشیان توانست در کل کشور عمان امنیت و نظم برقرار نماید.
سلطان قابوس مراحل اولیه تعلیم و دوران کودکی را در زادگاهش شهر صلاله پشت سرگذاشت و سپس در سن ۱۶ سالگی به دستور پدرش سلطان سعید بن تیمور به انگلستان فرستاده شد. او به مدت دو سال در مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست آموزش دید. سپس یکسال را هم با عضویت در ارتش بریتانیا در آلمان سپری کرد. تحصیلات قابوس مجدداً با گذراندن دوره آموزش خصوصی یکساله در انگلستان تکمیل گردید و وی در اواخر ۱۹۶۴ میلادی به عمان بازگشت.
قابوس بن سعید در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی) پدر خود سلطان سعید بن تیمور آل بوسعید را در کودتایی آرام و بدون خونریزی کنار گذاشت و پس از آنکه او را به تبعید فرستاد؛ به جای پدرش بر مسند حکومت نشست و لقب سلطان قابوس بن سعید؛ سلطان عمان گرفت.
وی به محض رسیدن به قدرت از صلاله به مسقط نقل مکان نمود. پدر سلطان قابوس نیز در سال ۱۹۷۲ میلادی درگذشت. سلطان قابوس بن سعید در دوران حیات خود هیچ همسر و فرزندی نداشت.
*وی پس از تکیه زدن بر مسند، لقب سلطان قابوس بن سعید سلطان عمان را گرفت و از شهر صلاله به مسقط نقل مکان کرد.
* لقب رسمیاش در عربی “جلاله السلطان المعظم قابوس بن سعید آل سعید”، به معنی: “اعلیحضرت سلطان بزرگ قابوس فرزند سعید از خاندان سعید” است.
سلطان قابوس در سن ۱۶ سالگی به دستور پدرش به انگلستان فرستاده و به مدت دو سال در فرهنگستان نظامی سلطنتی سندهرست آموزش دیدودر ارتش پیاده هنگ زرهی انگلیس خدمت کرد. بعدازانگلستان در تشکیلات ستاد ارتش آلمان غربی نیز به خدمت کرده است.
* پادشاه در۳۴سالگی ( ۱۳۵۵شمسی) با «کامیلا» دختر عموی خود ازدواج کرد، اما این پیوند زناشویی مدت کوتاهی بعد با طلاق به پایان رسید و از آن زمان به بعد “سلطان قابوس” دیگر ازدواج نکردومجردماند.
سه سال بعد از سرکوب قیام ظفار در عمان توسط ارتش ایران و تداوم سلطنت قابوس بن سعید (۱۹۴۰_ ۲۰۲۰) در این کشور، به دعوت رسمی دربار ایران سلطان قابوس راهی تهران شد. روزنامه اطلاعات ۱۲ اسفند ۱۳۵۲ گزارش سفر سلطان عمان به تهران را پوشش داده بود.
*سلطان قابوس۸۱ساله،نه فرزندی و یا برادری دارد که جانشین وی شوند.
*وی چهاردهمین فرد در زنجیره مستقیم سلاطین خاندان آل بوسعید است.
“پادشاه عمان” حکومت و قدرتش را مدیون ایرانیهایی میدانست که در روزهای سخت-جنگ ظفار- کمکش کردند(اولین کشوری که حکومتش رابه رسمیت شناخت ایران بود) و به همین دلیل این کشور همواره روابط خوبی با ایران داشته است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درنهیه این مقاله ازمنابع مختلف استفاده شده است.فوت سلطان قابوس در۲۱ دی ۱۳۹۸.
برای آشنایی بیشترازکشورعمان به این لینک مراجعه کنید: