رابرت بونسن در زمینه شیمی آلی فعالیت میکرد، دو بار با آرسینیک مسموم شده بود و با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود. بعد از آن بر اثر انفجار سیانید یکی از چشمهایش را از دست داد،رابرت- بعلت جراحات ومصدومیت های کاری ناچاربه به شیمی معدنی تغییرشغل داد .
الیزابت اسکیم
الیزابت اسکیم- مدت کوتاهی بعد از مرگ مادر، با پزشک مادرش (دکتر «وولف») ازدواج کرد. از آن زمان، او شیفته اختراع تازه آن هنگام، یعنی اشعه ایکس شد. وی کار قبلی اش را که کتابداری بود رها کرد تا در آزمایش های شوهرش شرکت کند. آنها یک دستگاه اشعه ایکس خریدند و نخستین آزمایشگاه اشعه ایکس را در سانفرانسیسکو احداث کردند. متاسفانه آنها از عوارض اشعه ایکس آگاه نبودند و خودشان را در آزمایش ها در معرض اشعه قرار می دادند و موضوع آزمایش ها می شدند. سرانجام «الیزابت اسکیم» در نتیجه سرطان درگذشت.
لوییس اسلوتین
لوییس اسلوتین- در پروژه منهتن که هدفش درست کردن نخستین بمب هسته ای بود، شرکت داشت. در یکی از آزمایش ها او به صورت تصادفی ظرفی محتوی بریلیوم را در درون محفظه دیگری رها کرد که باعث یک واکنش خطرناک شد. بقیه دانشمندانی که در اتاق بودند، هاله آبی یونیزاسیون را مشاهده کردند و موجی از گرما را حس کردند. میزان اشعه ای که او دریافت کرد، تقریباً به اندازه اشعه ای است که در صورت فاصله 1500 متری از یک انفجار اتمی نصیب آدم می شود. اسلوتین را بلافاصله به بیمارستان بردند، اما او 9 روز بعد درگذشت.
کارل -یک شیمیدان در زمینه داروهای شیمیایی بود که عنصرهای زیادی از جمله اکسیژن، منگنز، کلر، تنگستن و مولیبدنیوم را کشف کرده بود. او همچنین فرآیندی مشابه پاستوریزه کردن را پیدا میکند. اما یکی از عادتهای این شیمیدان چشیدن مادههایی بود که در جریان آزمایشهایش کشف میکرد و با اینکه از سیانور و هیدروژن جان سالم به در بُرده بود، اما در نهایت با مزه کردن جیوه مسموم شد و درگذشت.
ژان فرانسوا -استاد فیزیک و شیمی بود. در سال ۱۷۸۳ اشتیاق زیادی برای سوار شدن به اولین بالن هوایی که خودش ساخته بود، داشت. البته "ژان"برای تست پرواز-سرنشینان بالن را از -گوسفند، مرغ و اردک انتخاب می کرد وآنگاه خودش با بالن به پروازدرآمد که اولین پروازش موفقیت آمیز بود. اما برای ارتقای پرواز،دست به پروژه های بزرگترزد آزمایشات دست برنداشت و تصمیم گرفت بابالنش از انگلیس به فرانسه سفر هوایی داشته باشد که بالن از ارتفاع ۱۵۰۰ پایی سقوط کرد و ژان فرانسوا جان خود را از دست داد.
سر دیوید مخترع، دانشمند و البته نویسنده اسکاتلندی بود که علاقه زیادی به نور و منابع نوری آنها داشت. او در سال ۱۸۳۱ به دلیل یک آزمایش شیمیایی نزدیک بود کاملا بینایی خودش را از دست بدهد، شاید نابینا نشد، اما مشکلاتی که برای چشمهایش به وجود آمد تا آخر عمر همراهش بود. بروستر کسی است که «زیبابین» را اختراع و نامگذاری کرده، همان وسیله دایره شکلی که از آینه و اشیای رنگی ساخته شده و داخل آن تیله و کاغذهای رنگی وجود دارد که از بازتاب نور الگوهای رنگارنگی پدید میآورد.
ماری کوری
ماری کوری و رادیواکتیو
«ماری کوری» همسر «پیر کوری» یکی از برجسته ترین دانشمندان زن جهان محسوب می شود که به دلیل دستاوردهای علمی برجسته اش موفق به دریافت دو جایزه نوبل فیزیک و شیمی در سال های 1903 و 1911 میلادی شد.
ماری کوری و شوهرش «پی یر» در سال 1898 رادیوم را کشف کردند و در پی این کشف، مشغول بررسی خواص این عنصر بودند. متاسفانه مشخص شد که تماس مداوم با اشعه می تواند به بیماری منجر شود. «ماری کوری» در سال 1934 در نتیجه ابتلابه لوسمی -سرطان خون-درگذشت.
جان گادفری پاری توماس
توماس یک مهندس و اتومبیلران ولزی بود. آرزوی زندگی او شکستن رکورد سرعت مالکوم کمپل بود. به همین منظور اتومبیلی به نام «بابز» ساخت. اما در جریان تلاش برای شکست رکورد، یکی از زنجیرهای اتومبیل او پاره شد و به گردنش برخورد کرد و به مرگ فوری او منجر شد.
الکساندر بوگدانف
بوگدانف در ادامه تلاش برای جوانی همیشگی، آزمایش هایی را برای انتقال خون انجام داد. او تزریق خون را روی خودش امتحان کرد و ادعا کرد که طاس شدنش متوقف شده و دید چشمش بهتر شده است. اما او اصلاً خون های اهداکننده ها را آزمایش نمی کرد و در یکی از آزمایش ها خون فردی مبتلابه مالاریا و سل را به خودش تزریق کرد و در نتیجه عوارض این تزریق درگذشت.
سر هامفری دیوی شیمیدان و مخترع برجسته بریتانیایی بود، پس از اینکه کارش را در زمینه شیمی شروع کرد، میخواست ازنتیجه ترکیبات گازهااطلاع داشته باشد ،وی بااین تحقیقات وآزمایشات موفق به کشف خواص بیهوشی اکسید نیتروژن شد، اما پس از20سال کاردرآزمایشگاه براثر انفجاریکی از"گاز"ها دچارسوختگی صورت شد و"بینایی"یک چشمش راازدست داد ،البته چندین بارهم دچارمسمومیت شدمسموم شد.
"دیوی "سرانجام جانش رادرراه تحقیقاتش ازدست داد
سرهامفری دیوی که بینایی اش رابه میزان زیادی ازدست داده بود ، برای ادامه کارهای تحقیقاتیش نیاز به دستیار داشت و ی مایکل فارادی رابرای این کارانتخاب کرد.
فعالیتهای " فارادی" در زمینه الکترومعناطیس بود، او هم مثل "دیوی"به دلیل انفجار کلرید نیتروژن "نابینا" شدد ،چندین بارنیزمسمومیت های مختلفی دست و پنجه نرم کرد.
جان فرانسیس دو روزیه
جان- معلم فیزیک و شیمی بود. وی یکی از کسانی بود که نخستین پرواز بالن را نظاره کرده بود و همین مطلب شوق پرواز را در او ایجاد کرده بود. او نخستین کسی بود که با بالن به ارتفاع 900 متری رسید. او کارش را در این مرحله متوقف نکرد و در تلاش بعدی در نظر داشت از فراز کانال لنگلیس از انگلیس به فرانسه برود. متاسفانه بعد از اینکه بالنش 450 متر اوج گرفت، منفجر شد که مرگ وی را در پی داشت.
کارل اسکیل
کارل یک داروساز بود و عناصر شیمیایی زیادی مثل اکسیژن، کلورین، تنگستن، منگنز و مولیبدن را کشف کرده بود. اما عادت عجیبی داشت: چشیدن کشف های جدید خود! او گرچه در یک نوبت، بعد از چشیدن سیانید هیدروژن نمرد! اما دفعه بعد پس از چشیدن جیوه درگذشت!
هنری وینستنلی
هنری فانوس دریایی معروفی را در ادیستون بریتانیا احداث کرده بود. وی که از استحکام سازه اش مطمئن بود، ترجیح داد حین یک توفان در درون آن بماند. متاسفانه فانوس دریایی او در هم شکست و وینستنلی و پنج نفر دیگر در این میان کشته شدند.
نیکولاس کوپرنیک
نیکولاس در نوزدهم فوریه سال ۱۴٧٣ در شهر تورن لهستان متولد شد. پدرش تاجر مس، ثروتمند و از سرشناسهای تورون بودوی ده سال داشت، که پدرش درگذشت و تربیت و پرورش او بهدست، لوکاس واتزنرود ، داییاش که یکی از کشیشان بزرگ کلیسا بودکوپرنیک انجام پذیرفت
نیکولاس در بیست و سه ســالگی برای تحصــیل در رشــته طب و حقوق به ایتالیا رفت و وارد دانشــگاه "پادو" شد. ســپس برای ادامه تحصیل در فقه و حقوق مدنی به "فرارا" رفت؛ اما پس از دیدار با ستارهشناس مشهور "دومنیکو نووارا دو فرارا" سر درس او حاضر و دســتیارش شــد و در دانشــگاه "بولونی" تحصیل نجوم میکرد.
در ۱۴۹۷ واتزنرود به مقام اسقفی در وارمیا برگزیده شد و کپرنیک به عنوان کشیش عالیرتبه در کلیسای جامع فرومبورک دعوت بکار شد. ولی او با اجازه کلیسا چند سال دیگر در ایتالیا ماند و در ۱۵۰۳ در رشته فقه درجه دکتری گرفت. وی همچنین در مدت اقامتش در پادوا فرصت یافت تا با مطالعه آثار سیسرو و افلاطون از آراء گذشتگان درباره حرکات کره زمین آگاهی یابد و طرح اولیه نظریه خود را شکل دهد. در ۱۵۰۵ کپرنیک برای زندگی و کار به فرومبورک رفت و بعدها در کلیسا و حکومت مسؤولیتهای متعددی را پذیرا شد.
در طول این سالها کپرنیک همچنان اوقات فراغتش را با ستارهشناسی میگذراند و از فراز رصدخانه سادهای که خود ساخته بود حرکات اجرام آسمانی را مطالعه و با جدولهای نجومی قدیمی مقایسه میکرد. مانند دیگر منجمان غربی مرجع و راهنمای کپرنیک نیز کتاب المجسطی نوشته بطلمیوس ستارهشناس معروف قرن اول اسکندریه بود. بطلمیوس در این کتاب با فرضِ قرار گرفتن زمین در مرکز عالم، موقعیت سیارات و حرکات افلاک آنها را در آسمان محاسبه کرده بود.رااشتباه دانست.
کوپرنیک در سن ٢۵ سالگی به شهر رم آمد، او در دانشگاه رم استاد اخترشناسی شد و به شاگرادنش علوم آسمانشناسی نقل شده از دورانهای پیشین را که اخترشناس یونانی بطلمیوس حدود ۱٣٧٠ سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود، تدریس میکرد. او در سال ۱۵٠۱ پس از چند سال تحقیق در ایتالیا به وطن خود بازگشت و در آنجا به عنوان متولی کلیسای جامع شهر فرائن بورگ در پروسیا و دبیر و مشاور عمویش در منطقه ارم لند بکار پرداخت. او به عنوان کشیش کلیسای شهر مراسم مذهبی را رهبری میکرد و به عنوان پزشک به معالجه بیماران میپرداخت. کوپرنیک در ٢۴ مه سال ۱۵۴۳ وفات یافت.
امابابطلان نظریه بطلمیوس موردغضب کلیساقرارگرفت ولی ازآنجایی که بستگانش ازمفامات کلیسابودند،اوازبازجویی معاف شد
بطلمیوس یونانی می گفت: زمین مرکز عالم است و سیارات هر یک در دایرهای که شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین میچرخند.امابعداز ۱٧٠٠ سال نیکولاس کوپرنیک ،خط قرمزروی این نظریه کشید
کوپرنیک تقریبا چهل سال برای تکمیل پژوهشهای اخترشناسی خود وقت صرف کرد، با پایان یافتن پژوهشها ثابت کرد که تصویر جهانی بطلمیوس اشتباه است
تلاش خستگی ناپذیرگوپرنیک وانجام تحقیقات پرمخاطره انگیزش موجب "نابینایی"وازدست دادن سلامتیش شدبطوریکه این نابغه ٧٠ سال بابدن مفلوج جان بجان افرین تسلیم کرد.
واتیکان را این نظریه خوش نیامد وآن را کفرآمیزخواند وبه تکفیر"کوپرنیک"پرداخت،کلیسادر سال ۱۶۱۶ اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کرده بود.
مارتین لوتر – پایهگذار مذهب پروتستان - به محض آگاه شدن از نظریه او، با آن به مخالفت برخاست و گفت: "فقط احمقها نجوم را وارونه میکنند. طبق نص کتاب مقدس، این خورشید بود نه زمین که یوشع فرمان داد بایستد.
گالیلئو گالیله
گالیله در سال ۱۵۶۴ در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی درزمینه ستاره شناسی ،ریاضیدان، اخترشناسی و فیزیک فعالیت داشت
البته گالیله تا ۱۷ سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز نموده بود تا اینکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا "پیزا"مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد. او هنگام مشاهده توجه کرد که هرچند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند،روحیه کنجکاوی گالیلئو بهانه ای شدبرای یک پزوهش بزرگ وکشف یک پدیده
تاآن زمان ساعت هم اختراع نشده بود، گالیلئوشروع به اجرای یک رشته آزمایش های عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان در آورد. بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست.
به این ترتیب " قانون آونگ" را کشف کرده بود.
قانون آونگ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد. گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک موفق به بالاترین مدرک دانشگاهی شدو در همانجا برای تدریس ریاضیات پرداخت.
قمرگالیله
گالیله چهار قمر به دور مشتری کشف کرد که عبارتاند از: گانیمد، کالیستو، اروپا ، یو.
او از این قمرها با عبارتی ایتالیایی به معنای "ستارههای شفابخش" نام برد. بعدها به "قمرهای گالیلهایِ مشتری "نامیده شد.
گالیله فرضیه ارسطورانقص کرد، اینکه اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله باانجام آزمایشی درحضوردانشمندان وبزرگان کلیسا از بالای برج "پیزا" این قاعده اشتباه دانست.
ودیگراینکه با اختراع دوربین نجومی در سال ۱۶۱۰ ثابت کردکه ماه برخلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند واینکه تعداد سیارات را هفت نیست.
گالیله فرضیه نیم قرن پیش کوپرنیک(زمین و سیاره ها به دورخورشیدمی گردند)راکه موردلعن کلیسابودرا عملاً اثبات کرد ،موردغضب کلیساقرارگرفت،بیش ازکوپرنیک!
اما گالیله علیرغم رفاقتی که بابزرگان کلیساداشت نتوانست ازاتهامات سربسلامت ببرد!
واتیکان در سال ۱۶۱۶ اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کرده بود.
احضاریه گالیله
گالیله در۲۰ ماه ژوئن ۱۶۳۳گالیله به رم احضار شد و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید محکوم شد. در ۲۲ ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه بنویسد.
توبه نامه گالیله درکلیسا
متهم را روپوش سفید ویژهی توبهکاران،برتن کردند به تالار بزرگ مینروا (Minerva) در روم هدایت شد،اینچنین گفت:
من گالیله در هفتاد ساله در مقابل شما به زانو می زنم و در حالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم "حرکت زمین به دورخورشید"راانکارمی کنم وازاین ادعا"توبه "می کنم و آن را منفور و مطرود می دانم!.
گالیله درحصر
گالیله بعد از محاکمه وتوبه، هم نجات نیافت ،بلکه۱۰سال آخرعمرش رادرحصرگذراند
گالیله در منزل دوستش "پیکولومینی"که اسقف شهر سین بودمحبوس شد ، بعد از مدتی دامنه حصرراتوسعه دادند،به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله اگرچه "توبه نامه"نوشته بود اماعملاًتا دم مرگ بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد ودرطول ۱۰سال زندگی درحصرتحقیقاتش رادر۲کتاب بنگارش درآورد وسرانجام در سال ۱۶۴۲ در آرستری در حومه فلورانس درگذشت
آثارگالیله حدود2قرن ازکتابهای ممنوعه بود
در سال ۱۸۳۵ از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه خارج شد و اجازه انتشار یافت.
پدر فیزیک مدرن علاقه زیادی به خورشید داشت و برخی اوقات مدت زمان زیادی را به آن خیره میشد، این کار باعث شد شبکیه چشمهایش آسیب ببیند و از همین رو چهار سال پایانی عمر نابینا شده بود.
کارل سوسک
کارل- او کپسولی اختراع کرده بود که طبق ادعای او می توانست شخصی را به سلامت از آبشار نیاگارا بگذراند! در سال 1895 یک شرکت سرمایه گذاری حاضر شد به او برای آزمایش کپسول ویژه اش کمک کند. به همین منظور در یکی از مناطق تگزاس آبشاری 55 متری ساخته شد. کپسول او باید بعد از فرود درون چاله پایین آبشار مصنوعی می افتاد. اما متاسفانه کپسول به لبه این چاله برخورد کرد و سوسک روز بعد درگذشت!
کارل ویلهلم شیله
«کارل ویلهلم شیله»، شیمیدانی است که موفق به کشف عناصر متعددی شد که کشف اکسیژن مهمترین دستاورد وی محسوب می شود؛ حتی برخی از اکتشافات این دانشمند به اشتباه به نام محققانی که پس از وی این تحقیقات را ادامه دادند، ثبت شده است.
این شیمیدان برجسته نخستین محققی محسوب می شود که اقدام به جداسازی ترکیبات و عناصر مختلف بدون اطلاع از خطرات بالقوه مواد شیمیایی آنها کرد؛ «شیله» در نتیجه قرار گرفتن در معرض تجمع جیوه، آرسنیک و دیگر مواد شیمیایی در آزمایشگاه، جان خود را از دست داد.
الیزابت فلایشمان
عکس معروف اشعه ایکس از یک دست با حلقه ای در انگشت که در اوایل قرن بیستم تهیه شد، به «الیزابت فلایشمان اشایم» تعلق دارد.
این دانشمند که هرگز موفق به اتمام تحصیلات دبیرستان نشد، استعداد علمی خود را در رادیوگرافی نشان داد. پس از کشف اشعه ایکس در سال 1895 میلادی و توجه گسترده رسانه ها به این حوزه علم، -فلایشمان- در مدت یک سال به متخصص این رشته مبدل شد و نخستین آزمایشگاه رادیولوژی کالیفرنیا را افتتاح کرد.
آزمایشات مختلف و قرار گرفتن طولانی مدت در معرض اشعه ایکس در طول چند سال، عوارض جبران ناپذیری برای این محقق به همراه داشت و در نهایت «فلایشمان» در سن 46 سالگی در سال 1905 میلادی درگذشت.
خدمه مأموریت آپولو 1
نخستین مأموریت سرنشین دار ناسا در برنامه آپولو در ژانویه 1967 میلادی با شروع غمباری همراه بود و سه فضانورد مأموریت Apollo Saturn-204 به نامهای «ویرژیل گاس گریسوم»، «ادوارد وایت» و «راجر چافی» کمتر از یک ماه قبل از برنامه پرتاب به فضا دچار سانحه شدند.
کابین فضاپیما در زمان تمرین بر روی سکوی پرتاب دچار آتش سوزی شد و سه فضانورد درون آن جان خود را از دست دادند.
علت اصلی این سانحه به طور دقیق مشخص نشد، اما برنامه سفر سرنشین دار آپولو 20 ماه به تأخیر افتاد و ناسا مجبور به اعمال تغییرات اساسی در فضاپیما شد.
خدمه شاتل فضایی چلنجر
آخرین مأموریت شاتل فضایی چلنجر در ژانویه 1986 میلادی نیز مانند نخستین مأموریت آپولو با مرگ خدمه این برنامه همراه شد.
برای اولین بار در تاریخ ناسا یک معلم مدرسه به نام «کریستا مک اولیف» بدون هیچ آموزش قبلی پرواز با شش فضانورد مأموریت STS-51-L شامل «فرانسیس اسکوب»، «مایکل اسمیت»، «الیسون اونیزوکا»، «جودیت رسنیک»، «رونالد مک نیر» و «گرگوری جارویس» همراه شد.
اما شاتل فضایی تنها یک دقیقه و 13 ثانیه پس از پرتاب به دلیل نقص در بوستر سمت راست موشک در آسمان منفجر شد و فضانوردان جان خود را از دست دادند.
خدمه شاتل فضایی کلمبیا
ناسا پس از سانحه شاتل فضایی چلنجر، 17 سال مأموریت فضایی ایمن و بدون خطر را پشت سر گذاشته بود، هفت فضانورد بار دیگر در مأموریت شاتل فضایی کلمبیا جان خود را از دست دادند.
خدمه مأموریت STS-107 شامل «ریک هازبند»، «نویلی مک کول»، «مایکل اندرسون»، «کالپانا چاولا»، «دیوید بروان»، «لاورل کلارک» و «ایان رومان» در فوریه 2003 میلادی و پس از اتمام موفقیت آمیز مأموریت دو هفته ای در ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) راهی زمین شدند.
تحقیقات نشان داد، هنگام پرواز شاتل به سمت فضا یک تکه از فوم خارجی مخزن سوخت کنده شده و با سپر حرارتی محافظ شاتل برخورد کرده بود؛ هنگام بازگشت و عبور از جو زمین این مساله باعث افزایش بیش از حد حرارت و در نتیجه انفجار شاتل فضایی شد.
دیوید جانستون
هنگام فوران کوه آتشفشان سنت هلن در سال 1980 میلادی، «دیوید جانستون» از متخصصان آتشفشان شناسی در سازمان زمین شناسی آمریکا (USGS) نخستین پیام هشدار را برای پیشگیری از بروز یک فاجعه ارسال کرد.
این محقق درون خودروی خود در زیر فوران های آتشفشانی گرفتار شد و جان خود را از دست داد.
اتو لیلینتال
لیلینتال- یکی از پیشگامان هوانوردی بود و نخستین انسانی بود که چندین پرواز موفق با گلایدر داشت. عکس های او در همه روزنامه ها و مجلات چاپ می شد و منجر به این عقیده عمومی می شد که هوانوردی امری ممکن خواهد شد، اما در جریان پروازی در سال 1896، ستون مهره او بعد از سقوط از ارتفاع 17 متری شکست. آخرین حرف او این بود:فداکاری های کوچک باید انجام شوند.وی به پادشاه گلایدر معروف است.
تیم ساماراس
«تیم ساماراس» به همراه پسرش «پل» و یکی از همکاران به نام «کارل یانگ» در مسیر رهگیری مجموعه ای از گردبادها به منظور ارتقاء سیستم های هشدار دهنده گردباد جان خود را از دست دادند.
استیو ایروین و دنیای حیوانات
شکارچی تمساح لقبی است که برای «استیو ایروین» انتخاب شده است؛ این مربی و متخصص حیوان شناسی در سال 2006 میلادی در کوئینزلند استرالیا در اثر حمله نوعی ماهی پهن برق دار جان خود را از دست داد.
دیان فوسی و گوریل ها
شغل خطرناک این محقق مطالعه زندگی گوریل ها در زیستگاه بومی آنها در جنگل های رواندا بود.
«فوسی» در سال 1985 میلادی در اقامتگاه خود در کوه های ویرونگا در رواندا به قتل رسید و بررسی ها نشان می دهد که احتمالا وی توسط شکارچیان گوریل کشته شده است.
شیمیدان ایرانی"رازی"که درآزمایشگاه"کور"شد۹۲۶- ۸۶۵
یکی از دانشمندان فداکار که یکی ازچشمانش رادر تحقیقات آزمایشگاهی ازدست داد
محمد بن زکریای رازی یکی از معروفترین شیمیدانان و طبیبان جهان اسلام است که در ۲۵۱ هجری قمری(۸۶۵میلادی) در ری به دنیا آمد و در ۳۱۳ هجری قمری(۹۲۶میلادی) درگذشت.
در اروپا وامریکا وی را با نامهای «رازس و الرازی» می شناسند.
زکریای رازی کشفیات بسیار مهمی در زمینه پزشکی و شیمی انجام داده که مهمترین اونها عبارتند از:
الکل، اسید سولفوریک،اسید کلریدریک،استات مس،اسید آرسنیک یا مرگ موش،اسید سیتریک
علاوه بر اینها رازی اولین پزشکی بود که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و برای معالجه بیماران ازش بهره گرفت.
ویلیام جی. هارینگتون- 1992-1923
این محقق آمریکایی بر روی اختلالات خود ایمنی بدن کار میکرد. شخصی به بیماری «پورپورای ناشناس کاهش پلاکت» مبتلا بود و ویلیام نیز خون آن شخص را به خود منتقل کرد تا نشان دهد «بیماری» عامل نابودشدن پلاکتهای خون است.
ماکس یوزف فون پِتِنکوفر-1901-1818
او یک شیمیدان و متخصص امور بهداشتیِ اهل آلمان در ایالت باواریا بود. پتنکوفر اسهال یک مرد وبا زده را نوشید تا نشان دهد که میکروبها تنها پس از تماس با زمین آلوده میشوند. اما پس از این آزمایش او متوجه شد که اشتباه میکرده است.
هارس ولز-1848-1815
ولز یک دندانپزشک آمریکایی در کانکتیکات آمریکا بود که برای اولین بار «نیتروز اکساید» یا «گاز خنده» را در دندانپزشکی استفاده کرد. او سپرده بود که هنگام خارج کردن یکی از دندانهایش هنگام بیهوشی از این ماده استفاده شود. امروزه از گاز خنده در پزشکی برای القاء و ادامه بیهوشی مصرف میشود.
نیکولا مینوویچی-1941-1868
نیکولا برای اینکه تجربه و تاثیرات دار زدن را بهتر بفهمد، چندین بار خودش را دار زد. البته چندین نفر در کنارش بودند تا او را در آخرین لحظات نجات دهند. البته شاید با خود فکر کنید که نیکولا احتمالا دیوانه بوده است، اما پاسخ منفی است. او یک پزشکی قانونی اهل رومانی بود و برای کار خود باید به درستی میدانست تا حکم اشتباه صادر نکند.
این فیزیولوژیست اسکاتلندی به کرات از خود به عنوان یک موش آزمایشگاهی استفاده میکرد تا تاثیرات تنفس ترکیبات گوناگون هوا و گازها را آزمایش کند. او حتی چندین بار از پسر خود «جک» نیز در آزمایشهایش استفاده میکرد.
پییر کوری-1906-1859
پییر کوری فیزیکدان فرانسوی و از پیشگامان بلورشناسی، مغناطیس و رادیواکتیویته بود. او برای اینکه تاثیر رادیوم بر روی پوست را بسنجد با کمک یک بند تکهای از آن را بر روی بازوی خود بست. سوزش ناشی از آن این ایده را مطرح کرد که میتوان از مواد رادیواکتیو برای درمان بافتهای معیوب مانند تومورها استفاده کرد.
بِری مارشال-1951
بری مارشال پزشک اهل استرالیا و برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۲۰۰۵ است. مارشال باکتری «هلیکوباکتر پیلوری» کشت شده در آزمایشگاه را نوشید تا ثابت کند دلیل زخم معده باکتری است و نه استرس یا غذای تند.
جان پل استَپ- 1999-1910
این محقق آمریکایی به ایمنی برخوردهای هوایی کمک شایانی کرد. او تاثیرات کاهش سرعت شدید را بر روی بدن انسان آزمایش کرد. جان پل استَپ خود را به یک راکت سورتمهای بست به سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت رسید. در این نقطه بود که ترمز کرد و تاثیرات کاهش سرعت شدید را بررسی کرد.
ورنر فورسمان- 1979-1904
«کاتتریزاسیون قلبی» روشی شامل عبور دادن یک لوله از میان رگهای خونی و تزریق ماده رنگی برای پیداکردن محل انسداد است. این روش اما توسط فورسمان آلمانی در سال 1929 ابداع شد. او یک لوله لاستیکی بسیار باریک را وارد سیاهرگی در دست چپ خود کرد و سپس آن را به سمت قلب فرستاد.
لاتزارو اسپالانتسانی- 1799-1729
زیستشناس، کاراندامشناس و کشیش کاتولیک ایتالیایی بود که در زمینه مطالعه تجربی عملکرد بدن تلاشهای فراوانی کرد. او چندین چیز عجیب را بلعید! برای نمونه چند لوله چوبی حفرهدار یا چند استخوان را در کیسههای پارچهای کوچک گذاشت و بلعید. اما چرا؟ او تلاش داشت تا آزمایش کند که چگونه ترشحات معده غذا را هضم میکنند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اینها همه شان «عُلما»بودند،علما فقط مختص «حوزه»نیست،یعنی اینطورنیست که هرکس حوزه رفت ولباس روحانیت،به تن کرد«عالم»باشد،بلکه همانطورکه خیلی ازعلمای روحانی داشتیم وداریم(شیخ کلینی،شیخ مفیدسیدضی ،صدرالمتألهین ،ابن سینا،سیدمرتضی،علامه طباطبایی،علامه امینی،بحرالعلوم،نورالله شوشتری،شیخ عباس قمی،علامه شعرانی،علامه حسن زاده آملی وآیت الله جوادی آملی،شیخ بهایی،آیت الله شیخ عبدالکریم حائری،آیت الله بروجردی،علامه حلی،علامه مجلسی،شیخ عباس قمی،میرزای شیرازی(بنیانگذارمکتب سامرا وصاحب فتوی تحریم تنباکو)شهیدمطهری،امام خمینی و آیت الله خامنه ای..که صاحب اثروسبک بوده وهستند،درکسب علم ودانش،رنجها کشیدند،سفرهاکردند..علمای غیرحوزوی وغیردینی هم که آثارشان درخدمت جامعه بودند را«عالم»می گویند.
برای اطلاع بیشتراز«سختی هایی که دانشمندان کشیدند» را دراین لینک مراجعه کنید:
http://www.pirastefar.ir/?p=2937