درخت شفادهنده-هند
درادامه ماجرای شفاگرفتن از«درخت مقدس توت»،درخت توت متبرک مهاباد «نذری شیخ حسامالدین»..
..میخ راخوب بکوبیدبه درخت ،بیمارشفاپیدامی کند ولی اگر«میخ»کج برود،درخت بیماررانطلبیده! ودراینوقت چگونه بایددل درخت را بجاآورد که تابیماررابپذیرد..درختی که اشک می ریزد-گریه می کند-همدان.
و
شفااز«درخت انار»روستای «آخورسر» شهرساری(مازندران) +شفاازدرختی درشهرستان«کوهدشت» را خواهیدخواند.
مردم هندمعتقدنداین درخت چند صد ساله« شفا »می دهد،به همین دلیل سالانه هزاران نفر برای دیدن این درخت و گرفتن شفا به پای آن میآیند.
توسل به درخت،جهت شفا
شفاازدرخت
تتوضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آنچه درفیلم دیده می شود،گروهی ازمردم باتضرع وزاری به این درخت متوسل می شوند وحاجات خودرامی طلبند،انگار به زیارتگاه ویاسرقبورائمه اطهار(علیهم السلام)آمده اند.
درخت گریه-همدان
جوشیدن آب از یک درخت در همدان حاشیه های جالبی داشت.
مردم با ازدحام در اطراف درخت از آب آن بطری ها پرکرده و برای شفای بیماران بردند. عده ای با شستن دست و صورت سعی می کردند از درخت آرامش بگیرند. واگرمأموران«آبفا»بیش ازاین تأخیرمی کردند«سامری»گوساله خودش رابه میدان می آورد!حضرت موسی۱۰روزتأخیرنداشت،فتنه بپاشد!
علت گریان بودن درخت:ترکیدگی لوله آب
مدیر روابط عمومی آبفای استان همدان به همشهری(اردیبهشت۱۳۹۳ گفت: در روزگاران دور در این منطقه قناتی وجود داشته که از کوچه معروف به «خانم دراز» به سمت باغ میرعقیل(امامزاده عبدالله(ع) کنونی) سرازیر بوده و از آنجا به قبرستان کهنه و چاله عینالقضات جاری میشده است. حالا شهروندان فکر میکنند با افزایش بارندگیها در زمستان سال گذشته این قنات دوباره زنده شده و از داخل تنه درخت به بیرون جهیده است.
«محمد صیفیکار» افزود: چون از گذشته قنات برای مردم همدان که بیشتر به کار کشاورزی مشغول بودهاند نشانه برکت بوده، برخی مردم گمانهزنی کردهاند که این آب شفادهنده است. در حالی که این اتفاق نشأتگرفته از ترکیدگی لوله آب در زیر این درخت بوده است. با پیگیری خبرنگار همشهری ، کارشناس قنوات شهرداری همدان به این منطقه رفت و بعد از بازدید از آن به همشهری گفت: در این منطقه چندین لوله آب وجود دارد که ترکیدگی یکی از این لولهها باعث جاریشدن آب از کنار درخت شده و دلیل جهیدن آب از داخل درخت نیز پوسیدگی تنه درخت بوده است.«احمد بختیاری» تأکید کرد: به همت کارکنان شهرداری تعمیرات لازم در خصوص ترکیدگی این لوله صورت گرفت و این مشکل حل شد./پایان
***
ماجرای درخت انار تلخاب
« تلخاب» روستایی در ٤٥ کیلومتری جاده مهاباد- میاندوآب، روستایی که در گویش کُردی به آن «تالاو» میگویند.
نام این روستا بیش از سه قرن است که به واسطه «درخت توت، درخت شفا» بر سر زبانها افتاده است. درختی که ریشه نهال آن در ٣٠٠سال قبل، در کشتزاری در ضلع شمالی آبادی کشت شد و داستان ها و افسانه های زیادی درباره آن نقل میکنند.
امروز اما بعد از گذشت ٣٠٠ سال، اثری از قامت پرشاخ و برگ درخت توت اصلی نمانده است جز تنهای پر از میخهای زنگ زده در اعصار تاریخ! تنهای که با احتساب وزن ١٠٠هزار میخ آهنین راست یا کج و معوج فرو رفته در تنه فرسوده درخت، به یک تن میرسد.
به گزارش شهروند، داستان درخت توت تلخاب را باید از زبان شیخ پیرآبادی، شیخ «محمودسعیدی» مراد طریقت نقشبندیه شنید و روایت کرد.
تاریخ صدور شناسنامه شیخ محمود در سال ١٢٩٤ هجری شمسی بیانگر عمر ١٠٠ ساله اوست. این پیرمرد خنزر پنزری شیرین سخن، با ابروان پرپشت و قامتی نیمخمیده در تقریر خاطرات این درخت که سینه به سینه به او رسیده است میگوید: « راز قداست این درخت شفابخش به سه قرن قبل برمیگردد.»
به گفته شیخ که منزلش مقصد و مقصود شمار زیادی از طرفداران طریقت و شریعت مشایخ دوستان شهرستانهای این منطقه است، روزی شیخ «حسامالدین نقشبندی» از مشایخ بزرگ منطقه از مسیر جادههای بین مزارع عبور میکند و چند ساعتی را در سایهسار درختان این مزرعه میآرامد.
به گزارش راوی که از خاندان و اجداد شیخ «محمود نه مر» است، شیخ حسامالدین از درخت توت تازه کاشته شده خوشش میآید و همانجا پشت خود را به تنه نهال درخت توت میساید و نذر میکند که این درخت در سالهای آینده، درختی برای شفای نوزادان وکودکان یک تا هفت ساله مبتلا به بیماریهای تب، دل پیچه و بیقرار شود.
به گفته شیخ محمود چندسال بعد از نذر شیخ حسامالدین، مردم آبادی که کودکان بیقرارشان در تب میسوختند یا دچار دل پیچه میشدند، به نزد درخت توت نذری شیخ حسامالدین میآوردند و بعد از دعا و نیایش درخت متبرک، تکهای از لباس پوشیده برتن نوزاد را میبریدند و به تنه و شاخسار درخت توت میبستند و یا آویزان میکردند.
شیخ محمود میگوید: «والدین کودکان مریض بعداز این کار، ادعا میکردند که فرزندشان به کلی شفا یافته و همین مسأله باعث نام آوازگی درخت توت با معجزه شفابخشی در بین اهالی منطقه میشود.»
به گفته او، شهرت درخت شفابخش توت، دیری نپایید که مرزها را در نوردید و از داخل وخارج کشور بهویژه اقلیم کردستان عراق با هدف شفای کودکان بیمارشان به زیارت این درخت میآمدند.
گرچه امروز از درخت توت اصلی اثری جز تنه پرمیخ باقی نمانده است و تکهای از این تنه سنگین پرمیخ نیز هم اکنون در موزه مردمشناسی میراث فرهنگی مهاباد نگهداری میشود؛ اما
مردم معتقد به کارکرد و معجزه شفای درخت، همچنان از اقصی نقاط ایران برای نذر و اجابت حاجت درمان کودکان به روستای تلخاب مهاباد میآیند
برای شفای نوزاد یا کودک خود، میخ برتن درختان توت همجوار درخت توت شفابخش قبلی میکوبند.
از«بستن پارچه» تامیخ
فرهنگ میخ کوبیدن در ابتدای زیارت درخت مرسوم نبوده، بلکه در ابتدا مردم، تنها به بستن پارچه لباس کودکان به تنه درخت رضایت میدادند؛ اما به مرور زمان کوبیدن میخ در یک قرن گذشته به آداب زیارت «درخت متبرک توت» اضافه شده است.
شاخ و برگ درختان توت روستای تلخاب با انواع لباس نوزادی در الوانی مختلف پوشیده است و از دور که نظارهگر مزارع ضلع شمالی این آبادی میشوی تنها لباسهای نوزادان وکودکان است که به جای شاخ وبرگ درختان در زمزمه باد میرقصند.
از دورترین نقاط ایران به زیارت این درخت توت در روستای تلخاب میآیند، شماره پلاک خودروهای پارک شده در گرداگرد این درخت را، اگر تحلیل کنید خواهید فهمید که زیارت کنندگان این درخت شفابخش متبرک از استانهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، اردبیل، کرمانشاه، کردستان و ایلام یعنی از مرکز، شرق، غرب وجنوب ایران آمده اند، تا که میخی بر تن درخت کوبند و تب وبیقراری نوزاد را به درخت متبرک توت هدیه دهند. عبور و مرور غریبهها برای ساکنان این آبادی، عادی است و از کوچک و بزرگ ساکنان این روستا نفش راهنمای مسافران به سمت درخت توت متبرک را ایفا میکنند، تا یک خودروی غریبه را با شماره پلاک متمایز از شهر مهاباد میبینند با ادب و احترام خوشامد میگویند و راننده را به مقصد زیارت درخت هدایت میکنند.
زهرا ازجمله این مسافران است که از اردبیل به همراه شوهر و کودک بیمارش تا تلخاب صعبالعبور عرض جادهها را پیموده است، او که نوزاد هفت ماههاش از درد دل پیچه ضجه میزند و به گفته مادر شبها خواب به چشمش نمیآید به گرد درخت توت سه بار میچرخد و طواف میکند و زیر لب ورد و دعا میخواند.
«زهرا »دست آخر «پیراهن فرزند نوزادش» را درمیآورد و بعد از خواندن دعا و مالیدن به تنه درخت توت با میخ به تنه درخت توت آویزان میکند
و بعد از این حرکت نمایشی به رسم آداب زیارت درخت که از زنان پیر آبادی آموخته است، پشت به درخت میکند و بدون نگاه به عقب از درخت دور میشود،
این رسمی است که معتقدان به متبرک بودن و اجابت کارکرد شفابخشی این درخت باید بجا بیاورند.
روایتها حاکی است که فرد زیارتکننده باید سه بار دور درخت توت طواف وبرای شفای فرزندش دعا کند ودر نهایت میخی را برای اجابت حاجت برتن درخت توت بکوبند و در حین کوبیدن باید سه بار این جمله را با این مضمون:
«که ای درخت توت درد وبلای فرزندم ازآن تو» یا با گویش کردی:
« ئه ی داره توو ده ردو به لای مناله که م دا به توو» تکرار کنند.
«شفا »بستگی به نحوه فرورفتن میخ دارد!
می گویند: اگر میخ راست قامت، در تنه درخت فرو رفت به معنای پذیرش و طلب شفا از جانب درخت است
واما
اگر در حین کوفتن و کوبیدن قامت آهنین میخ، کج شود درخت نیاز درونی والدین کودک بیمار را نطلبیده و به نوعی «پس زده» است!
اگردرخت بیمارانپذیرفت چه بایدکرد؟
در این شرایط مادر کودک بیمار، پیشانیاش را برتنه درخت میمالد و اشک از چشمانش سرازیر میشود وهق هق میزند زیر گریه.
زلیخا پیرزن ٨٦ ساله این آبادی که سفت وسخت به معجزه شفای درخت توت اعتقاد دارد، میگوید:
«در ٥٠سال گذشته مردم با اعتقاد و ایمان قلبی به درخت توت متبرک «نذری شیخ حسامالدین» میخ میزدند و به همین دلیل از جای زخم میخ، خون از تنه درخت بیرون میآمد.!»
به عقیده زلیخا پیرزن معتقد به شفای درخت توت، امروزه به دلیل پخش و نگاه کردن فیلمهای ترکیه از ماهواره، اعتقاد وایمان مردم به شدت ضعیف شده و به همین دلیل از جای گزیدن میخ، خون بیرون نمیجهد!
«آه درخت» دامن «درخت دزد»راگرفت!
آمنه ٩٠ساله، زن شیخ محمود سعیدی نیز میگوید:
«در ٦٠سال گذشته یکی از اهالی آبادی، شبانه درخت توت را از بیخ میبرد و تنه آن را در حیاط خانهاش میگذارد تا از این طریق از مسافران زیارتکننده پول بگیرد.»
گریه وزاری برای فقدان درخت
همه مردم روستا، این مرد طمعکار را نفرین کرده و تعدادی هم از اهالی روستا برای بریدن درخت توت گریه و زاری میکنند.
تا اینکه بعد از گذشت ۲ماه این مرد« کور و نابینا »میشود و مدتی بعد از آن میمیرد،
به عقیده آمنه آه درخت توت دامن زندگی این مرد را گرفته است.!
درخت «بریده شده»(بعدازچندماه)،سرجایش برگشت!زنده شد
به گفته وی بعد از مرگ این مرد، تنه درخت به جای اصلی برگردانده شد؛ اما بعد از این حادثه نیز دو بار تنه پر میخ درخت توت، توسط جوانان روستاهای همجوار برای کسب درآمد دزدیده میشود؛ اما با کمک مردم روستا تنه درخت پیدا و به روستا بازگردانده میشود.
۲ماه کوری+۲مرگ(حداقل)=۴ماه که آقادزده مُرد ودرخت آزادشد وبرگشت سرجایش.
اما جدای از افسانههایی که درباره درخت توت شفابخش نقل میشود موضوع جدید، آتش زدن درختهای پر از میخ در زمستان سال گذشته بود. مردم آبادی از این حادثه بسیار غمگین و دل آزرده شدند.
افسانههایی مشابه با مضمونی واحد
یک جامعهشناس و پژوهشگر تحلیل جامعه شناختی افسانهها و اسطورهها میگوید: افسانههای بسیاری در میان اقوام در رابطه با درختان مقدس وجود دارد که جملگی مضمون واحدی را بیان میکنند.
به گفته «امجد غلامی» کارشناس ارشد جامعهشناسی، در این مضامین درخت به مثابه انگاره هستی، جاودانگی، قدرت وبیش از همه تصور رستاخیزگرایانه برای درختان و نباتات، تعریف وتبیین میشود. او میگوید: درواقع حول این ابژههای جانگرایانه، مجموعهای از باورها وآیینهای مختلف شکل گرفتهاند که کهنترین آنها به تمدنهای سومری و بازگشت خدای شهید در هیأت نباتات برمیگردد.
او با اعلام اینکه عنصر بازگشت و تجربه پسین مرگ به درختان قدرتی الوهی بخشیده است؛ افزود: براساس روایتهای تاریخی عمده خدایان یونان در لحظه ظهور و نزول بر انسانها در هیأت درخت ظاهر میشوند.
به گفته او تجربه حیات و مرگ همزمان، در کنار کمال ظاهری درختان درگرد هم آوردن عناصر اربعه و ساختار فیزیکی آن به شکل ریشه، تنه و ساقه، به مثابه پل ارتباطی میان سه جهان زیرین، روین و والا زمینهساز روایتهای بسیار قدسی است که میتوان از طریق آنها به ساختار ذهن بدوی انسان پی برد.او عمده درختان را به سه دسته کلی «دارمزار» درختانی که در مقابر، مساجد و امام زادهها میرویند، «دارمدار» درختانی که عوام برای آنها قایل به جایگاهی فرازمینی و اعجاز گرایانه هستند و «پیردار» درختانی که تنها به علت کهولت و دیرسالی درمیان مردم ارج وقرب دارند تقسیم کرد.
به گفته او درخت توت تلخاب«تالاو» درواقع ترکیبی است از دامدار و پیردار که با زخمی شدن و تجربه روزانه شهادت، کودکان را شفا میبخشد.
غلامی افزود: «درخت مقدس تلخاب به لحاظ کارکردی جزو درختهای قدسی است» که مکانیسمهای اجتماعی وکارکردی آن در مواقع به خطر افتادن سامان اجتماعی به کار میآیند، یا به تعبیر « درکیمی» (ایمیل درکیم،جامعه شناس فرانسوی)انسانها زمانی پدیدههای مقدسی همچون درخت را ارج مینهند که در ناخودآگاه خود، قدرت جامعهشان را جشن میگیرند.
بادرخت به «تعالی» می رسند
به گفته او این قدرت چنان از وجود انسانها فراتر میرود که برای متصور ساختن آن باید معنای مقدس به آن بدهند. او گفت: درخت تلخاب با شمار کثیری میخ کوبیده، به مثابه امری کلی گواه بر فقدانها و خلاهای اجتماعی است، که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی تجربه میشوند. او میگوید: همین تجربه با تثبیت توازن میان جهانهای مختلف به گرفتاریهای انسان معنای خاصی میبخشد؛ زیرا «فرد را به قلمرو فرافردی ارزشهای متعالی وابسته میسازد»، همان ارزشهایی که درنهایت امر ریشه درجامعه دارند.
خرافهپرستی نباید جای ارزشها را بگیرد
به گفته یک کارشناس ارشد روانشناسی، هرآنچه بتواند موجب التیام رنجهای روانی یا کاهش نشانههای اختلال روانی در انسان شود آن راه و روش کمککننده و تا حدودی درست است.
«حسین مهدوی» میگوید: هنجارها و ارزشها در انسان و جوامع انسانی از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند. بهگونهای که ترسیمکننده مسیر درست زیستی اجتماعی آنها هستند! به عقیده وی، آن چیزی که موجب التیام روانی یا کاهش نشانههای اختلال روانی میشود؛ اگر در چارچوب ارزشها و هنجارها باقی بماند، میتواند یک عامل کمککننده به کسب آرامش در انسان باشد. به باور او، آن چیز حتی میتواند یک درخت مقدس باشد و یا هر چیز دیگری که نشان از پاکی که همانا نشانه الهی است، داشته باشد. مهدوی تأکید میکند، زمانی که رفتار آدمی برای کاهش تالماتش در رابطه با پدیدههای طبیعی از حدود ارزشها و هنجارها خارج شود، تبدیل به رفتار خرافی میشود و بدعت شکل میگیرد که این خود سرانجامی جز آسیب روانی ندارد! به گفته این روانشناس، نزدیک شدن به یک پدیده طبیعی برای کسب آرامش یا حتی شفا، نباید به مسیری برود، که جایگزین ارزشها و هنجارها شود. در این صورت خرافات شکل گرفته و موجب آسیب روانی میشود!
رئیس نمایندگی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مهاباد از بررسی ریشههای تاریخی درخت توت تلخاب بیاطلاع است و میگوید: تکهای بزرگ از کل تنه این درخت با بیش از ١٠٠هزار عددمیخ کوبیده شده، در موزه مردمشناسی نگهداری و در معرض دید عموم قرار دارد.
«آرش شهابی» جریان این درخت توت را به لحاظ بررسی نشانهشناسی و تحلیل اسطورهای مهم خواند و گفت: بهزودی از کارشناسان مردمشناسی دعوت میشود که پیرامون این درخت تحقیق کنند.
او از اظهار بیاطلاعی میراث فرهنگی ابراز ناخرسندی کرد و گفت: برای معرفی این درخت و روستا با قطب گردشگری از اختصاص موضوع پایاننامه دانشجویان با محوریت درخت توت تلخاب استقبال میکنیم.
شهابی از رسانههایی که او و همکارانش را در اهمیت این روستا و درخت مطلع کردند؛ تقدیر کرد و گفت: غفلت ما ناشی از کمبود امکانات و نیروی متخصص کارآزموده است، نه شانه خالی کردن از رسالتهای مهم اداری./گزارش ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ تابناک/
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خدمت آقای غلامی و مهدوی(روانشناس)عرض کنم،مردم «بُت پرست» هم که می آمدند پیش بِتهایشان،متوسل به «بُت»می شدند،احساس آرامش هم می کردند،اگرنمی کردند که دیگرنمی آمدند،به پای بتهامی افتادند،گریه وزاری می کردند،حاجات خودرامی طلبیدند،برای شادکردن دل «بُت»به رقص وپایکوبی می پرداختند،،بریشان قربانی می کردند«منات وهُبل،لات وعزی» ..۳۶۰ بُت درداخل خانه کعبه بود..
عجب تحلیلی کرده آقای غلامی(شاگرد ومِقتدی David Émile Durkheim)! دربالا بخوانید..ضمناً بعضی ازتیرهای گزارش تابناک ازاینجانب(پیراسته فر)است.
درخت شفای دیگر«کوهدشت»
روزنامه قدس(۲۰ تیر ۱۳۹۶)می نویسد:باور به شفابخشی برخی درختان و توسل به آنها هنوز در برخی از مناطق رواج دارد و مردمان آن دیار همه براین باورند که آن درخت ها همیشه شفابخش بوده اند از جمله آنکه در «کوهدشت »درخت هایی پیر وجود دارند که هنوز عده ی زیادی از مردم به قصد گرفتن مراد یا شفا به شاخه هایشان دخیل می بندند.
این درخت ها که از احترام زیادی بین مردم کوهدشت برخوردارند,شکل تقدس به خود گرفته و این باور دربین اهالی هنوز نمرده است که هرکس شاخه ای از این درخت ها را بشکند به نفرین سخت درخت دچارشده و بی شک به بلایی بی علاج گرفتار خواهد آمد.به این خاطر این درخت های مقدس از شکسته شدن و یا ضربه ی تیز تبر یا گاوآهن در امان مانده اند و برخی از آن ها براثرگذشت سال های عمر خشک و پوسیده شده اما هنوز جایگاه تقدس خود را از دست نداده اند.
در برخی از امامزادگان کهگیلویه و بویر احمد ،این باورجریان دارد.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه کهگیلویه و بویراحمد ، در خصوص پارچه بستن به درختان در کنار امامزادگان استان از سوی برخی ها جهت برآورده شدن حاجات و آرزوها گفت:
اینگونه مسائل باعث تضعیف و سستی اعتقادات مردم و وهن در دین می شود که تاکنون با چند مورد در این زمینه برخورد و اقدام به تخریب آنها کردهایم.
در روستای «آخورسر» شهرساری(مازندران) یک درخت «انار »با قدمت بیش از یکصد سال وجوددارد که مردم برای برآورده شدن حاجاتشان به شاخهها و تنه این درخت انار نخ و پارچه سبز میبندند و میوه آن را بطور تبرک استفاده می کنند.
یکی از ساکنین روستای آخورسر همچنین زیر نظر شرکت تعاونی انار صاحبی باغ انار در این محل احداث کرده در موردبستن پارچه به درخت انار می گوید:
از زمانهای دور این درخت برای اهالی این محل دارای قداست خاصی بود و هر کسی حاجتی داشته باشد برای برآورده شدن آن نخ سبزی را به شاخه درخت میبندد و پدرش که از هفتاد سال پیش ساکن این محل بود درخت انار با همین شکل شمایل دیده و از همان زمان قدیم هم مردم بر روی شاخه های درخت دخیل می بستند.
حاجت خواهی از درخت « شرک » است
بستن نخ به شاخه های درختان و قفل زدن به نرده های اطراف اماکن مقدس و متبرکه و یا بستن نخهای رنگی برای برآورده شدن حاجات و نیازهای فردی تنها مختص به پیروان یک دین یا مذهب خاص نیست بلکه این گونه اقدامات در میان پیروان مذاهب و ادیان بسیاری در سراسر دنیا متداول است و به رغم هشدارهای رهبران دینی بسیاری از افراد هنوز هم براساس باورهای شخصی بدون توجه به دیدگاه رهبران دینی این امر را تکرار میکنند.
در بعضی از نقاط کشور ما هم، درخت هایی از قبیل «درخت گز و انگور »مشاهده می شود، که عدّه ای از عوام نخ هایی به آنها گره می زنند و اعتقاد به تقدّس یا شفا گرفتن یا روا شدن حاجت و بعضاً شفاعت توسّط آن درختان دارند
آیت الله مکارم شیرازی در سؤالی راجع به این گونه حرکات و عقیده به تقدّس این گونه درخت ها و گره زدن نخ، یا بستن پارچه به این درخت ها و گرفتن حاجت از آنها می گویند:
این اعتقادات قطعاً از خرافات است و حاجت خواستن از آنها نوعی شرک می باشد و بر همه لازم است نهی از منکر کنند و پاداش خود را از خداوند بخواهند.
دفتر آیت الله وحید خراسانی در این باره دخیل بستن را بدعت دانسته و یادآور می شود: بهتر است به جای این کار نخ دل خود را به نخ دل حضرت دوست ببندند. انجام ندادن این کار بهتر است چرا که بدعت و خرافات محسوب می شود.