امام خمینی خطاب به فرزندش: مصطفی! خواهش میکنم «روح عوامانه» ما را از ما نگیری.(درشبی که درنجف طوفان آمده بود بود)آقامصطفی برای رعایت حالش گفته بود:ازهمینجاسلام بدهید،خودتان گفته ایدازراه دورهم می شودزیارت کرد.
آیت الله بروجردی هم منقول است،وقتی به ایشان می گویند:شمادررساله تان نوشته ایدپیرمردانی که ناتوانند روزه نگیرند،روزه بریتان مضراست.جواب داد:«این رگ عوامی نمی گذارد»که نگیرم.
«رگ عوامی »امام خمینی،آیت الله بروجردی
«رَگ عوامانه عُلما»چیست؟
آیت الله حسین مظاهری (بنقل ازحاج مصطفی خمینی)تعریف می کند:
شبی هوا در نجف طوفانی شده، و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی و آیت الله حسین مظاهری
بااینکه امام در فلسفه و عرفان مقام والایی داشتند ولی روح تعبد ایشان به ظواهر شرع، اعجاب انگیز بود که این دو صفت کمتر با هم در کسی جمع می شود.
امام فرمودند: «مصطفی! تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری.» و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند.
منبع: کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی / ج ۵ ،ص ۱۶۸.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نقل است امام خمینی -هنگام تبعید۱۳ساله(عراق-نجف)زیارت شبانه اش درحرم امیرالمؤمنین(ع)قطع نمی شد، مریض شده بودند، حاج احمدآقابه ایشان می گوید :
زیارت امام خمینی-حرم حضرت علی -نجف
خُب شما ناخوش احوالید«ازهمینجاسلام بدهید»خودتان گفته ایدازراه دورهم میشودزیارت کرد،
امام درجواب می گوید:«احمد! این رگ عوامی راازمن نگیر»!
چنین جمله ازآیت الله بروجردی هم منقول است،وقتی به ایشان می گویند«شمادررساله تان نوشته ایدپیرمردانی که ناتوانند روزه نگیرند»
جواب داد:«این رگ عوامی نمی گذارد».
آن رگ عوامیش که برایش چاره ساز شد«پای برهنه به استقبال دسته زنجیرزنی عزادران حسینی می رود که گِل روی سرورویشان مالیده بودند که کمی ازآن گل رابه چشمانش می مالد واین گِل چشمان دردناکش رادرمان می کند»
نه اینکه دردچشمانش بهبودمی یابد،بلکه تاآخرعمرهم بی نیازازعینک می شود.
بایداین «رگ عوامی»راحفظ کرد وبلکه مراقبش بوددسایس شیطانی ماراازاین نعمت محروم نکند.
آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی متولد۱۳۳۰(فرزند آیتالله سید حسین علوی،داماد آیت الله العظمی بروجردی) نقل می کند که مرجع تقلیدجهان تشیع درموردشفاباگل روی پای دسته عزای اباعبدالحسین(ع)اینگونه روایت می کند:
آیت الله سیدحسین بروجردی:درد چشم شدیدی گرفتم و این درد چشم به عفونت کشیده شد؛ به گونهای که پزشکان احتمال نابینا شدن چشمانم را دادند،خیلی در اذیت و ناراحتی بودم.
ایام عاشورا شد و روضه داشتیم. به علت ناراحتی چشم نتوانستم در مجلس روضه خودم شرکت کنم. روز عاشورا، به مجلس روضه آمدم و چون نمیتوانستم بایستم و از میهمانان پذیرایی کنم و خوش آمد بگویم، دم در نشستم.
نوه آقای بروجردی درادامه می گوید:در بروجرد روز عاشورا دستهای از طبقات مختلف بیرون میآید و هنوز هم هست. ایشان سراپای خود را گل میگیرند و فقط پارچهای دور کمر میبندند؛ آرام نوحه میخوانند و سینه میزنند؛ چند خیابان شهر را میگردند و به منزل چند عالم شهر میروند و در مجلس آنها هم شرکت می کنند.
این دسته به منزل آقای بروجردی هم آمدند. خود ایشان (پدربزرگ)فرمودند:
وقتی به منزل من آمدند، از جلوی من عبور میکردند.
من از روی شصت پای یکی از عزاداران سیدالشهدا(ع) گِل برداشتم و به عنوان تبرّک و برای استشفا به چشمهای خودم مالیدم.
آیت الله بروجردی می گوید:پس از چند روز، چشم من خوب شد.
آیت الله سید محمدجواد علوی می گوید:به گونهای که(آیت الله بروجردی) تا آخر عمر که نزدیک به نود سال عمر کردند، چشمان ایشان نه به آب مروارید مبتلا شد و نه به عینک نیاز پیدا کرد.
این شفا، نه به خاک قدم سیدالشهدا(ع) و نه به خاک قبر آن حضرت، بلکه به گِِلی که روی پای عزادار سیدالشهداست تبرک پیدا میکند.
سمت راست-آیت الله احمدشبیری زنجانی وآیت الله سیدمحمدجوادعلوی بروجردی.
آیت الله بروجردی ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ درسن سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری قلبی درگذشتند.
بایدضمن اینکه درعوامیت نمانیم،بدنبال علم وتحقیق وتتبع باشیم ،یعنی تلفیقی ازروشنفکری ورسوبات-مثبت-عوامی داشته باشیم./پایان توضیحات نگارنده(پیراسته فر).
آیت الله مجتهدی : طلبه باید رگ مقدسی(عوامانه) نیز داشته باشد
حجت الاسلام وحید مرادزاده که سال ها از درس آیت الله مجتهدی تهرانی تلمذکرده است، می گوید:
بیشتر نقل قول های آقا(مجتهدی) از شیخ محمدحسین زاهد بود
و تکه کلام خود ایشان(آیت الله مجتهدی) این بود طلبه باید رگ عوامی داشته باشد به این معنا که گاهی طلاب به دلیل اشتغال به تهذیب نفس و به مبارزه با حجاب های نفسانی دچار غرور می شوند.
«مرادزاد»می گوید: آقای مجتهدی همواره تذکر می دادند که مانند مردمی باشید که با شنیدن اذان برای خواندن نماز می دوند و یا مانند زایران امام رضا (ع) باشید که بی هیچ ریا در حیاط صحن حرم رضوی نشسته و حضرت را زیارت می کنند
آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی
آقای مجتهدی می گفت: یا اینکه مانند آقای کمپانی باشید که با وجود مقامات عالیه بسیار ساده و خالصانه در حرم امام امیرالمومنین (ع) می نشستند و حضرت را زیارت می کردند./منبع:دی۱۳۹۳خبرگزاری شیستان
آیت الله کمپانی(متوفی ۱۳۶۱ ق) درمجالس روضه اهل البیت(ع)خودش پای سماورمی نشت،چای می ریخت.
«علامه سیدمحمدحسین طباطبایی» که خود یکی از علمای بنام می باشد و افتخار شاگردی آیت الله کمپانی را نیز دارا بوده است درباره ایشان چنین می نویسد: «مرحوم شیخ، مردی بود جامع علم و عمل؛ رابط میان تقوا و ذوق؛ دارای طبعی سیال و لهجه ی شیرین. دیوان اشعار ایشان معروف است و در فنون مختلفه ی شعر، از قصیده و مدیحه و غزل و رباعی؛ اشعار بسیار زیادی سروده، و در فقه و اصول و حکمت و عرفان، تالیفات زیادی دارد که اکثر آن ها مثل ضروریات روزانه، میان اهل علم، دست به دست می گردد.
ایشان سیمابی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالباً غرق فکر و ایشان اغلب به خود مشغول بود و زندگانی ساده داشت...»
« آیت الله محمدتقی بهجت فومنی» که خود یکی از شاگردان ایشان بود، در مورد استادش علامه کمپانی فرموده است: «او خیلی متعبد و اهل عبادت بود. من پیش از آن که سر درس ایشان بروم، در روضه ی منزل ایشان شرکت می کردم... خود ایشان روزی فرمودند: من در ایوان نجف به سجده رفته بودم، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را دیدم که به من فرمودند: جای این کارها در خلوت است. در این بین کسی از آقازاده ها که در مجلس بود از ایشان پرسید: شما در بیداری دیدید؟ ایشان فرمود: از بیداری هم بالاتر!»
ایشان همیشه زیارت عاشورا می خواند وی فرمود،دوست دارم قبل از مرگ زیارت عاشورا بخوانم و بعد بمیرم/ایشان موقع مرگ، قبل از اذان صبح بلند می شوند و به عبادت می پردازند و زیارت عاشورا می خوانند و بعد در عالم خواب از دنیا می روند
سرانجام آن عالم ربانی و عارف فرزانه درپنجم ذیحجه ۱۳۶۱ . دار فانی را وداع گفت. این خبر چنان نابهنگام بود که فضلا و دانشوران حوزوی را دچار غمی فزاینده نمود.
تشیع جنازه ی این عالم وارسته با شکوه فراوانی همراه بود و این زاده «کاظمین» پس از سال های تعلیم و تربیت طالبان علوم دینی در جوار مولای کریمش، در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولا، جنب مناره شمالی در مقبره کوچکی در کنار مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مدفن علامه حلی محل اختلاف است.
فرزندان رهبرانقلاب- بترتیب،ازسمت راست:میثم،مصطفی،آیت الله مجتهدی،مجتبی،مسعود(حجج اسلام خامنه ای ازطلاب حوزه علمیه آیت الله مجتهدی وشاگردان وی بودند)
وفات:آیت الله احمدمجتهدی تهرانی ۲۳ دی ۱۳۸۶ برابر با چهارم محرّم الحرام ۱۴۲۹ قمری(سن ۸۵ سالگی)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شیخ محمدحسین زاهد کیست؟
آیتالله نصرالله شاهآبادی عضو مجلس خبرگان(متوفی۲۱ اسفند ۱۳۹۶)فرزند آیتالله شاهآبادی نقل میکند :
بین شیخ محمدحسین زاهد و والد مرحوم ما (آیتالله شاهآبادی) رابطه و علاقه خاصی وجود داشت و ایشان غالباً مشکلات خود را با پدرم مطرح میکرد.
روزی این عالم بزرگوار که سراسر زهد و تقوا بود و چهره او یادآور خداوند متعال بود به من گفت:
یک سؤالی دارم، میروی از پدرت بپرسی؟
گفتم شما بفرمایید حتماً خدمت ایشان(پدر) عرض میکنم،
آیت الله میرزامحمدعلی شاه آبادی
شیخ محمدحسین فرمود: به آقا بگو چشمانم خیلی ضعیف است و خوب نمیبینم لذا وقتی به بازار میآیم با مردم یا بعضی اوقات ناخواسته با زنان برخورد میکنم و متوجه نمیشوم، آیا صلاح میدانید از خانه بیرون نیایم تا این مشکل برایم پیش نیاید؟
«آیت اللَّه میرزا محمدعلی شاه آبادی»(۱۲۵۳ - ۱۳۲۸شمسی)،استادامام خمینی
وقتی من پیغام شیخ رابه پدر رساندم ، فرمودند: میروی پیش شیخ محمدحسین زاهد و از جانب من میگویی، «چهره شما در بین جامعه به خودی خود مردم را به خیر دعوت میکند و بیرون آمدن شما هم امر به معروف و نهی از منکر است» ولو اینکه اتفاقاً با کسی برخورد کنید و اصلاً وجود شما در بیرون تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام و معرفی روحانیت است.
ماجرای عجیب«قبر»شیخ محمدحسین زاهد:
یکی از تاجران تهران فوت کرده بود و فرزندانش تصمیم گرفتند جنازهاش را به کربلا انتقال دهند و آنجا دفن کنند،درخواست انتقال دادندواماجواب درخواست تأخیرافتادوآنها مجبور شدند پدرشان را در ایران به خاک بسپارند.
واماچندروزبعداز دفن ،مجوز حمل جناز به کربلا به دست فرزندانش میرسد و این «همزمان میشود با ارتحال شیخ مرتضی زاهد».
فرزندان آن تاجر اجازه نامه را به خانوادهی شیخ مرتضی میدهند و جنازهی ایشان(شیخ محمدحسین) به کربلا منقل می شودوآنگاه در صحن حضرت اباالفضل(ع) به خاک سپرده میَشود.