پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

زندگینامه شمر" شمر بن ذی‌الجوشن"قبیله شمر"موصل"عراق=رئیس جمهور(شمری)

«موصل «کجاست؟ «شمر»کیست؟قبیله شمر درموصل+رئیس جمهورعراق که از«قبیله شمر»بود

شهر موصل(استان نینوا) دومین شهر پرجمعیت کشورعراق پس از بغداد است و با جمعیتی در حدود دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد.این شهر با اعراب ، کردها ، آشوری ها و ترکمن ها ساکن است که  در فاصله  ۴۵۰ کیلومتری بغداد قراردارد.

موقعیت سوق الجیشی موصل(استان نینوی) این است که درمرز۲ کشور سوریه وترکیه قراردارد
 
اکثریت جمعیت موصل مسلمان مسلمان سنی است و از پنج قبیله اصلی: شمر ، جابور، البحمدان ، دولائم و آهسته سرچشمه می گیرد. 

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درعراق علاوه بر«قبیله شمر»،قبیله یزیدهم زندگی می کنند واقلیت هایی مثل یهودیان ونحله های عجیب دیگری.

درهمین موصل،بزرگترین قبیله «شمریان»هستند اینهاآنقدر بروبیادارند که خودرا یک سروگردن برتراز عشیره های دیگرمی دانند،اولین رئیس جمهوربعدازسقوط صدام حسین،ازهمین قبیله بوده است که گزارش های مستندرا می خوانید./

شهرموصل از۲۱خرداد ۱۳۹۳ به اشغال داعش درامد وتا ۸ تیر۱۳۹۶آزادشد،یعنی بیش از۳سال دراشغال داعش بود وبلکه پایتخت داعش درعراق بود.

اعدام جوانان موصل توسط داعش ۱۳۹۴

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:داعشی های جنایتکار،گردن جوانان  «قبیله شمر» به روش «شمریون» می زنند!.

اولین رئیس جمهورعراق«بعدازسقوط صدام»ازقبیله «شمر»بود

در پی سقوط حکومت صدام حسین،  غازی مشعل عجیل الیاور،متولد۱۱مارس۱۹۵۸(۲۰ اسفند۱۳۳۶)، رئیس جمهورعراق شد.

وی فرزندشیخ احمد عجیل الیاوراست،پدرش،  در زمان نظام سلطنتی در عراق مسئولیت هایی را در پارلمان برعهده داشته و شیخ الشیوخ(رئیس قبیله) عشایر شمر در عراق بود که اعضای این عشیره را افرادی از دو مذهب اسلامی شیعه و سنی تشکیل می دهند.

«الیاور» به مدت ۱۵ سال در عربستان سکونت داشت و درچهارم ماه آوریل۲۰۰۳(۱۵فروردین۱۳۸۲)  پس ازحمله نظامی آمریکا و سقوط رژیم صدام رئیس جمهور سابق عراق ، به کشور بازگشت.
وی همچنین پس از ترور عزالدین سلیم، رئیس شورای حکومت انتقالی عراق، به عنوان رئیس این شورا تعیین شد

۱۰ماه ریاست جمهوری «غازی مشعل عجیل الیاور»

ازتاریخ ۲۸ژوئن۲۰۰۴ الی ۶آوریل ۲۰۰۵ (۸تیر۱۳۸۳ الی ۱۷ فروردین۱۳۸۴)

غازی مشعل درکویت-درکسوت ریاست جمهوری،دیدار ازکویت-نخست وزیر کویت(جابرمبارک احمدالصباح)

بی بی سی عربی درتوصیفش اینگونه می نویسد:

او برادرزاده شیخ محسن عجل الیوار ، رئیس قبیله« شمر» است.

«غازی مشعل عجیل الیاور» یکی از برجسته ترین بزرگان قبایل شناخته شده عرب «شمر» است.

توضیح مدیریت سایت:نظرات مردم عراق دریکی ازرسانه های عراق(شمر.نت به مدیریت کریم ابو سلطان)-بعدازانتخاب«غازی مشعل عجیل الیاور»به ریاست جمهوری،ضمناً اگردرترجمه ازعربی به فارسی نقصی باشد،عذرخواهی میکنم،۵ کامنت را ضمیمه می کنم:

رئیس جمهور«شمری»درمیان شیوخ قبیله شمر

۱-این باعث افتخار است که« شمر »و بزرگانش دست به دست هم داده اند که اشغال آمریکایی ها را از عراق بیرون بکشند ، همانطور که قبلاً اشغالگر انگلیسی انجام داده بودند.

۲-به خاطر این مقام افتخاری به شیخ / وبه« آلیاور» تبریک می گویم

من همچنین قبیله «شمر» از همه فرقه های داخل عراق و خارج از عراق را به خاطر این موفقیت تبریک می گویم.

زیرا به دلایل زیادی سزاوار آن است و این برای مردم قبیله شمر عجیب نیست

موفق باشید ، به خواست خدا.

بترتیب ازراست:آیادعلاوی،مقتدی صد،طالبانی،بارزانی،عثمان نجیفی

۳-تبریک می گویم به قبیله شمر و مردم عراق
افتتاح این فرمانده برای رهبری آنها
فقط می توانم هزار هزار تبریک بگویم
باشد که خداوند هدایت آن را خوب و نعمت کند
این کشور و حفظ امنیت و رهایی از اشغال*

بترتیب-ازراست:عدنان پاچه چی(وزیرامورخارجه سابق)،موفق الربیعی(شورای عالی امنیت عراق)، احمد چلبی(دبیرکل کنگره ملی عراق)،عادل عبدالمهدی(معاون رئیس جمهور-طالبانی)

۴-آقای کریم ابو سلطان از شما متشکرم و از شما ممنونم

با سلام و تبریک به همه

ما آرزو می کنیم که عراق به سرپرستی شیخ غازی ، همه پیشرفت و سعادت داشته باشد و سالهای ظلم و محرومیت را تغییر دهد

به سالهای سعادت و امنیت و آرامش و خداوند متعال بخواهید که آنها را از درد روزهای سخت و جنگ های خود دور کند

 ما به این قبیله عزیز تبریک می گوییم که قبیله عزیزم را غافلگیر کرده است و بسیاری را که از شمر و تاریخ شریف آن جاهل هستند ، متحیر کرده است و جایگاه آن در بین اقوام دیگر ، خدا را شکر آنچه ما برکت داده ایم.

۵-من به همه برادران می پیوندم و «قبایل شمر» و الجربا را به ویژه سنت رئیس جمهور شیخ غازی تبریک می گویم.
فرزندان خانواده عقیل - یاوار دوباره به سلطنت عراق رسید.
من از اظهارات رئیس جمهور بسیار تحت تأثیر قرار می گیرم که وی اظهار داشت که به اندازه این صندلی به این صندلی افتخار نمی کند ، زیرا این صندلی به آن افتخار می کند
من از خدا می خواهم که رئیس جمهور خود را از شر همه شرارت حفظ کند و به او کمک کند تا حاکمیت عراق را برقرار کند و آن را به دوران درخشان گذشته بازگرداند

«ال یاور»متولدشهر «موصل» است. وی مدرک مهندسی را دریکی ازدانشگاههای امریکا گرفته است.

وی حدود ۱۵ سال در عربستان سعودی زندگی کرد و در آنجا تحصیل کرد و چندین سال در یک شرکت وابسته به خاندان پادشاه عربستان مدیریت می کرد.

وی ازنیروهای امریکایی می خواهدکه مقرتان راازکاخ ریاست جمهوری به جای دیگرمنتقل کنید ولی آنهامی گویند :کاخ ریاست جمهوری رامیخواهند تبدیل به سفارتخانه امریکابکنند.

وی وقتی دید درمقام فرماندهی هیچ کاره است! ازمقام ریاست جمهوری استعفا داد.

وی در مصاحبه ای گفت که ریاست جمهوری را فقط در صورت اقتدار واقعی قبول می کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:صدام در ساعت ۸:۳۰ به وقت محلی روز ۲۲ آذر۱۳۸۲ (۱۳ دسامبر۲۰۰۳) در عملیاتی به نام «سپیده‌دم سرخ» و در یک «چاله» در خانه‌ای در روستای «الدور» نزدیک تکریت دستگیر شد..

دیدار«احمد چلبی» باصدام حسین-درزندان

پل برمر(سفیرامریکادرعراق)همه کاره عراق-زمان اشغال-«احمد چلبی»به استقبالش می رود-درهنگام ورود به عراق(ایشان بجای «زلمی خلیل‌زاد» می آید)

:«پل برمر» نماینده تام الاختیار رئیس جمهورامریکا(جرج بوش )در عراق بود(می شود گفت رئیس جمهورعراق بود)چون مقامات عالیرتبه عراق بدون هماهنگی-اجازه-وی نمی توانستندکاری بکنند.واینکه فلان رسانه می نویسد«امریکایی ها هیچ نقشی دردستگیری صدام نداشتند،ازبیخ وبُن، بی اساس است»

پل برمر: تا زمان تامین منافع آمریکا، نیروهای ما باید در عراق بمانند.
«پل برمر»درمیان رئیس جمهور(بوش)و دونالدرامسفلد(وزیردفاع امریکا)

«غازی مشعل عجیل الیاور»  به مدت دو سال در دانشگاه معدنی و نفت کینگ فهد (عربستان سعودی) تحصیل کرد و سپس تحصیلات خود را در انگلستان ادامه داد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ ، وی لیسانس خود را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه جرج تاون (واشنگتن دی سی) دریافت کرد.

وی از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ در عربستان سعودی زندگی می کرد و معاون رئیس جمهور Hicap Tochnology ، یک شرکت ارتباطات سعودی بود.

فعالیت سیاسی پس از جنگ عراق در سال ۲۰۰۳
به محض بازگشت به عراق ، وی به عضویت شورای مدیریت عراق درآمد که وی از ۱۷ مه تا ۲۷ ژوئن ۲۰۰۴ریاست آن را به عهده داشت.

وی ازتاریخ ۲۸ژوئن۲۰۰۴ الی ۶آوریل ۲۰۰۵ (۸تیر۱۳۸۳ الی ۱۷ فروردین۱۳۸۴) رئیس جمهور موقت عراق بود. در انتخابات ژانویه ۲۰۰۵ وی در صدر فهرست "عراقی ها" قرار داشت ، که شامل بسیاری از روسای قبیله ها است. در آوریل ۲۰۰۵ وی به یکی از معاونان رئیس جمهور جمهوری تبدیل شد.

برای انتخابات دسامبر ۲۰۰۵ ، وی به لیست علوی پیوست ، که شامل عدنان باجی و حزب کمونیست نیز می شود.

 «شمر بن ذی‌الجوشن» کیست؟

شمر بن ذی الجوشن، یکی از جنایت‌کاران اصلی واقعه کربلا، از تابعین و رؤسای قبیله هوازن از تیره بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود، پدر او  شرحبیل بن اعور بن عمرو نام داشت و به «ذی الجوشن» معروف بود.

ذوالجوشن دعوت پیامبر اکرم(ص) را برای پذیرش اسلام نپذیرفت، ولی پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.

وی پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم در این شهر ساکن شد و شمر نیز به تبع او در این شهر سکونت گزید و به خاطر جایگاهی که در قبیله خود داشت، رفته‌رفته به یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در کوفه تبدیل شد که اوج آن را در اعمال جنایت‌کارانه او در قبال قیام امام حسین(ع) بوده است.

بخشی از دوران اقامت شمر بن ذی الجوشن در کوفه مصادف شد با خلافت امیرالمؤمنین(ع) و انتخاب این شهر به عنوان مرکز خلافت. شمر در این دوران به تبع اکثریت مردم حجاز و عراق با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کرد. البته بیعتی که مردم با امیرالمؤمنین(ع) انجام دادند؛ بیعت به عنوان «خلیفه» مسلمانان بود، نه بیعت به عنوان «امام». لذا بسیاری از مردمان این نواحی اعتقادی به امامت امیرالمؤمنین(ع) به عنوان جانشین بلافصل پیامبر(ص) نداشتند.

بیعت شمر و بسیاری از اشراف عرب نیز بر همین اساس بود و اگر می‌بینیم که این افراد از امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب(ع) اطاعت می‌کردند، به خاطر اعتقاد آنان به امامت امیرالمؤمنین(ع) نبود، بلکه اطاعت آنان از سنخ اطاعت از خلفای پیشین بود.

 شمر بن ذی‌الجوشن که از اشراف کوفه بود، پس از بیعت مردم کوفه با امیرالمؤمنین(ع) با حضرت بیعت کرد. وی از جمله افرادی بود که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) حاضر شد و به جنگ با معاویه بن ابی سفیان که بر خلیفه وقت شورش کرده بود رفت.

شمر در جنگ صفین به مقابله با «ادهم بن محرز» از سپاه معاویه پرداخت و ضربت شمشیر سختی به صورتش وارد شد و مجروح گردید. پس از تحمیل حکمیت بر امیرالمؤمنین(ع) گروهی از افراد خودسر از سپاه امیرالمؤمنین(ع) جدا شدند که خوارج نام دارند و شمر نیز از جمله افرادی بود که به آنان ملحق شد. جنایات این گروه امیرالمؤمنین(ع) را وادار به جنگ با آنان کرد که تنها عده اندکی از آنان جان سالم به در برد که شمر بن ذی‌الجوشن یکی از آنان بود.

پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) شمر با امام حسن(ع) بیعت کرد و مدتی هم در سپاه حضرت حاضر شد، ولی به سرعت جذب معاویه شد و به امام حسن(ع) خیانت کرد./قسمتی ازمقاله ۲۱ مهر ۱۳۹۵خبرگزاری مهر.

شمرذوالجوشن ازفرماندهان سپاه حضرت علی(ع)بود وازجانبازان/۱۶بارپیاده به حج رفت

شمر بن ذی‌الجوشن از سران و شجاعان مردم کوفه بود، وی در زمان علی(ع) جزو شیعیان و طرفداران حضرتش به شمار می‌آمد، او در جنگ صفین از افراد تحت فرمان امیرمؤمنان بود و در جنگ با معاویه شرکت داشت و شجاعتی از خود نشان داد، وی در یکی از روزهای جنگ صفین، که آتش جنگ سخت زبانه می‌کشید، وارد میدان شد و مبارز طلبید، از میان لشکریان معاویه مردی به نام «ادهم بن محرز» به مقابله با او شتافت و به هم حمله‌ور شدند، ادهم، شمشیری محکم بر شمر فرود آورد که به شدت او را مجروح کرد و شمر نیز شمشیری بر رقیب خود فرود آورد که چندان اثر نکرد، شمر به لشکر برگشت و به شدت تشنه بود، کمی آب خورد و مجدداً به میدان رفت و در حالی‌که رجز می‌خواند، رقیب را به مبارزه طلبید، وی به مقابل «ادهم» آمد و او را خوب می‌شناخت و در حالی‌که او نیز بدون ترس در مقابل او ایستاده بود، شمر با نیزه ضربتی بر او فرود آورد که او را از اسب بر زمین افکند و شمر با شادی فریاد زد: این ضربت، به جای آن ضربتی که بر من زدی و به لشکرگاه برگشت.

اما شمر در راه خود استوار نماند و بعدها به خاطر روح نفاقی که در او بود، به جرگه دشمنان درآمد و از حامیان سرسخت حکومت اموی شد.

هنگامی که عمر سعد از کربلا نامه‌ای مسالمت‌آمیز برای ابن‌ زیاد نوشت که کار به جنگ نکشد، شمر در جلسه ابن ‌زیاد بود، گفت: حسین هرگز تسلیم نمی‌شود و جز جنگ راهی باقی نمانده و ابن ‌زیاد را تشویق در جنگ با امام حسین کرد.

-شمر نامه‌ای از ابن‌ زیاد گرفت و در رأس گروهی مسلح، وارد کربلا شد و مأمور بود اگر عمر سعد با امام حسین(ع) نجنگد او را عزل و خود فرماندهی کل نیروها را به عهده بگیرد.

-شمر به محض ورود به کربلا، در روز تاسوعا عمر سعد را تهدید کرد که در کار امام حسین(ع) مسامحه نکند و بین او و عمر سعد مشاجره لفظی تندی پیش آمد.

-شمر در فاجعه کربلا، به دستور عمر سعد، فرماندهی سپاه چپ لشکر کفر و شام را به عهده داشت.

-روز عاشورا هنگامی که امام حسین(ع)‌، تمام یارانش به شهادت رسیده بودند و حضرت پس از جنگ نمایانی که با دشمن کرد، به شدت مجروح شد، به طوری که دیگر توان حمله نداشت، شمر از این فرصت استفاده کرد و با ۱۲ ‌نفر از اوباشان لشکر به طرف خیمه‌گاه امام حسین(ع) حمله‌ور شد

-بزرگترین جنایات و گناه شمر این بود که در آخرین لحظات عمر امام حسین، شمر سر امام را از بدن او جدا کرد.

-شمر، در جریان شهادت مسلم بن عقیل در کوفه، نقش مهمی داشت.

واما سرانجام شمرذوالجوشن/درماجرای قیام مختاردر سال ۶۷ هجری

شمرازکوفه فرارکرد ومأمورمختاربرای دستگیری شمریکی اززنان مبارزبنام "زربی"راکشت وجندنفردیگررانیززخمی کرد،اما سرانجام محل اختفایش لورفت ودستگیرشد

شیخ طوسی در کتاب «امالی» خود درباره اعدام شمر توسط مختار چنین نوشته است: «... ابوعمره با گروهی به تعقیب شمر رفتند و طی یک درگیری مسلحانه او را زخمی کردند و سپس به اسارت درآمد، او را به نزد مختار آوردند، مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار، سر شمر را با پای خود لگدکوب کرد.

 حجت‌الاسلام والمسلمین ابوفاضل رضوی اردکانی نویسنده کتاب «ماهیت قیام مختار بن ابی عبید ثقفی»خبرگزاری فارس۲۰آبان۱۳۹۴

                                                        ***

 شمرسابقه16بارسفرپیاده به حج رادارد!

 شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!

شمرشانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.

فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

تعدادی از این افراد با پیغمبر (ص) هم دیده شده اند. وقتی امام حسین به کربلا وارد شد بعضی از این افراد را صدا زد و فرمود: « مگر شما پیغمبر را ندیدید؟» الان این افرادی که پیغمبر را دیده بودند و رو به سوی قبله نماز می خواندند، رو در روی امام ایستاده اند.در کتاب تاریخ مسعودی آمده که در کربلا هر روز ۲۰۰۰۰ نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد. 


در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام به نماز ایستاد ،آن ها"لشکردشمن" هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله (ع) ایرادگرفتند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: « نماز شما قبول است؟! » درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند./محمدرضا سنگری۲۵آبان۱۳۹۲خبرآنلاین

شمر بن ذی‌الجوشن از اشراف کوفه بود که در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) حضور داشت. او نه تنها در سپاه امام بود، بلکه در این جنگ جراحت‌هایی نیز برداشت. با این حال نمی‌توان در مورد نیت شمر از حضور در سپاه امام علی(ع) با قطعیت صحبت کرد. اما هرچه بوده، قطعاً این سابقه موجب رستگاری شمر نگردید.

«شمر بن ذی‌الجوشن ضبابی کلابی»، کنیه اش «أبو السابغه» است.

«شمر»جانباز جنگ صفین
شمر از افرادی بود که در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) حضور داشت. او نه تنها در سپاه امام بود، بلکه حتی در این جنگ جراحت‌هایی نیز برداشت. مجروح شدن شمر در این جنگ را بسیاری از منابع ذکر کرده‌اند/تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)
مسلم بن عبدالله ضبابی‏ گوید: شمر نیز با ما در سپاه امام علی(ع) بود.

«ادهم بن محرز باهلی، ازمبارزان  قبیله باهل» با وی مبارزه کرد و با شمشیر صورت شمر را زد. شمر نیز ضربتى به او زد اما ضربه‌اش اثرگذار نبود. پس شمر پیش یاران خویش بازگشت و آبى نوشید، آن‌گاه نیزه‌ای گرفت و رجزخوان رفت و به ادهم حمله برد و با نیزه، ضربه‌ای محکم به او وارد کرد و گفت: این ضربه من در مقابل آن ضربه تو./تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری). ج ۵
واما «نقش شمردرحادثه کربلا»
اززمان  بیعت کوفیان بانماینده امام حسین(ع)درصف مخالفین بود وی درخطابه ای آتشین، بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل می‌گوید: «اى مردم کوفه! از خدا بترسید و بر فتنه‌انگیزى شتاب مکنید و اتحاد این امت را از میان مبرید. سواران شام را به این‌جا نکشانید که پیش از این مزه آن‌را چشیده‌‏اید و شوکت ایشان را آزموده‌‏اید»الأخبار الطوال(دینوری).
پس از حضور امام حسین(ع) در عراق و در خواست بازگشت از طرف حضرتشان و اندک ملایمتی از طرف عمر بن سعد، این شمر بود که ابن زیاد را تحریک کرد تا خواسته امام حسین(ع) را رد کرده و امام را میان بیعت و جنگ در تنگنا قرار دهد./ابن اثیر(الکامل فی التاریخ)
ابن زیاد، شمر را همراه نامه‌ای به سمت عمر بن سعد فرستاد و دستور داد که یا از امام بیعت بگیرد و یا او را بکشد و اگر عمر بن سعد از این کار خودداری کرد، شمر جایگزین او و فرمانده سپاه کوفه گردد./الأخبار الطوال(دینوری)
در نهایت شمر فرمانده سمت چپ سپاه کوفه شد،مورخین «شمر »جداکننده سر امام حسین(ع) را از تن دانسته اند.
«شمر» پس از قتل امام حسین(ع)، فرمان کشتن امام سجاد(ع)  که در بستر بیماری بود را نیز صادر کرد، 

عمر بن سعد گفت: متعرض  زنان و این بیمار نشوید./طبقات الکبری(واقدی) ج ۵
«شمر»پس از واقعه کربلا، تعدادی از سرها را به سمت کوفه برد،او از کسانی بود که اسراء را به شام، نزد یزید بردند./الأخبار الطوال(دینوری)
البته نوشته اندکه «شمر»ازجنایتش درکربلاپشیمان شده بود:
ابواسحاق سبیعی می‌گوید: «شمر همراه ما نماز می‌خواند و پس از نماز، دستانش را رو به آسمان گرفته و می‌گفت: خدایا! تو شریف هستی و شرافت را دوست داری، تو آگاهی که من شریف هستم! پس مرا ببخش! به او گفتم: چگونه خداوند تو را ببخشد در حالی‌که در قتل پسر پیامبر(ص) نقش داشته‌ای؟! گفت: وای بر تو! چه باید می‌کردیم؟! اینها(فرماندهان) دستوری به ما دادند و ما با آن مخالفت نورزیدیم. اگر با آنها مخالفت می‌کردیم، سرنوشتمان از شتران آبکش بدتر بود»./تاریخ‏ إسلام(ذهبی) ج ‏۵ 

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این قسمت اززندگی شمر »از(اسلام کوئست)استفاده کرده ام واما درهمه منابع مأخوزه اصلاحاتی درجهت سهولت وروان بودن بهترمطلب انجام داده ام.

«نمازشب خوان وقاری قرآن» برروی حضرت علی شمشیرکشید

«کُمیل »باحضرت علی سحرگاهان ازراهی می گذشتند صدای دلنشین قرآن، آن هم در دل شب و از لبان یک انسان شب زنده دار، وبحالش غطبه خورد،آرزوکرد که کاشکی مثل این مردمؤمن بود،امام متوجه حالات کُمیل شدگفت: «صدای دلنشین این شخص تو را نفریبد، این قاری قرآن، از اهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد».

کمیل در حیرت و تعجب فرو رفت،که «چگونه قاری قرآن واهل تهجد می تواند دوزخی باشد!»؟

مدتی از این جریان گذشت، تا این که ماجرای خوارج نهروان پیش آمد و آنها بر ضد علی (ع) اعلام جنگ کردند و در سرزمین نهروان، جنگ خونینی بین سپاه علی (ع) با سپاه خوارج درگرفت و همه  کشته شدند(فقط ۹ نفرموفق به فرارشدند) .

کمیل در جبهه همراه امیرالمومنین (ع) بود،امام در حالی که از شمشیرش خون می چکید، باکمیل ازکنار کشته ها و سرهای بریده که به زمین افتاده بود عبورکردند،و کشته ها ازنظرمی گذراندند، تا اینکه بالای سریک مقتولی توقف کرد ،نوک شمشیر ش را بر سر همان جنازه گذاشت وگفت:این رامی شناسی؟ کمیل اظهاربی اطلاعی کرد،امام توضیح داد: ای کمیل یادت می آید قاری «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ نَاء اللَّیْلِ ...» دردل شب؟

این «سر» همان شخصی است که نیمه شب این آیه قرآن را می خواند و تو را مجذوب ساخته بود.

کمیل امام را بوسید و از آرزوی جاهلانه خود استغفار کرد.( شیخ عباس قمی،سفینه البحار، ج۲)

نکته: یکى از اصحاب امام صادق (ع)، نامش شمر بن یزید بوده است. (الأردبیلی الغروی، محمد بن علی (متوفای ۱۱۰۱ هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج ۱ ص ۴۰۲

***

همه مان شمر بالقوه‌ایم

آیت‌الله بهجت می‌گفت: «همه ما شمر بالقوه‎ایم»آیت الله بهجت: انسان برتر از ملایکه و پست تر از بهایم!

آیت الله بهجت سخنی گفته‌اند : «ما همه مان شمر بالقوه‌ایم»/حجت‌الاسلام پناهیان ،سخنرانی/بششم  محرم۱۴۳۵( ۱۹ آبان ۱۳۹۲) در دانشگاه امام صادق(ع)۲۰ آبان ۱۳۹۲تسنیم/

واما 


چرابه امام حسین واسرای کربلا«خارجی»می گفتند؟

نکته :«مرو»خراسان آن زمان «سرحدات»بود وحضرت علی هم اورافرستادکه بادشمنان آشکاربجنگد،پس معلوم می شود،اینطورهم نبوده که فقط گوشه ای بنشیند وذکرخودش رابگوید،بلکه مبارزبود واهل جهادودرخراسان هم که آمد باکفار(مجوس)بجنگد،نه اینکه اینجا گوشه ای بنشیند وعبادت خودرابکند،واما درحماقت وجهالت (ربیع)همین بس که وقتی قرآن خواندن ونمازوتهجدخوارج رادیدکه از یاران علی(ع)جلوتربودند،شک کردکه امام دارداشتباه می کند!مگرمی شود»نمازشب خوان وقاری قرآنی که باآن غلظت وشدت وحدت باسوزدل قرآن می خواند،برحق نباشد!ازطرفی هم می دیدسوابق درخشان حضرت علی رامی دانست،علاقه واحترام رسول الله(ص)رابه علی دیده بود وازخلوت علی(ع)هم خبرداشت که مردی مثل اوگیتی بخودندیده واما نتوانست تشخیص بدهد که کدام درصراط مستقیم هستند (هر۲رابرحق می دید)خوارج هرکاری که می کردند وهرحرفی که می زدند،استنادمی کردندبه قرآن وحکم خدا(نمونه اش:جریان حکمیت وقرآن به نیزه کردن درصفین)،

عدم تشخیص(بصیرت)

مشکل افرادی مثل خواجه ربیع وشمرودرتشخیص «ولی خدا» بود،نه درولایت!چراکه سپاهیان عمرسعدبیشترازاهل البیت سنگ ولایت رابه سینه می زدند،واینکه امام حسین راخارجی می دانستند ویااسرای کربلا راخارجی می گفتند،منطوراین نبودکه اینهاازکشورخارجی هستند،بلکه منطور«خروج ازولایت بود،ولایت امیرالمؤمنین یزد»

«خارجی» رااگرباادبیات امروزی معنی کنیم ،معادل«ضدولایت فقیه»می شود!

عرب آنقدربه اطاعت پذیری ازحاکم(زمامدار)معتقداست که تمردباحاکم را«ذنب لایغفر»می داند،اینکه مصربودندحسین(ع) باخلیفه(حاکم)جدیداعلام وفاداری کند،یعنی بیعت کند وخون کسانیکه با حاکم(ولی فقیه زمان)بیعت نکنندراهدرمی دانستند،یزیدبن معاویه «امیرالمؤمنین»بود(معادل امروزی )ولی فقیه زمان وتمردبا امیرالمؤمنین،گناه نابخشیدنی بود وریختن خونش واجب! واینکه اسرای کربلارا ،مردم پرسیدنداینهاکیند وچه کردند؟

گفتنداینها»خارجی»هستند،یعنی ازدین خلیفه مسلمین خروج کرده اند(ضدولایت فقیه هستند) وبه اینصورت میخواستنداحساسات دینی شامیان راتحریک کنند وآنهارا بشورانند براسرا که موفق هم شدند.

وقتی درظهرعاشورا امام حسین  به حبیب بن مظاهرگفت که. از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم یکی ازسپاهیان عمرسعد«حصین بن تمیم»گفت: نمازتان قبول نیست.!

حبیب بن مظاهر گفت: ای نمک به حرام!گمان می‌کنی نماز فرزند پیامبر(ص) قبول نمی‌شود و از تو قبول می‌شود !؟

آیابرای این گفتند که حسین واصحابش موحدنبودند ویا نمازخواندن رابلدنبودند!،آیاغیرازاین است که چون اینهاازولایت «یزید»سرپیچی کرده بودند(ولایت پذیرنبودند)سپاه عمرسعدمی گفتند«نمازتان قبول نیست»همانطورکه درروایات ماهم هست واین هم می گوییم-«کسی که ولایت راگردن ننهد«نمازش»بلکه عباداتش پذیرقته نیست.

پس اینکه گفته می شود«لشکریان عمرسعدولایتمدارنبودند»حرف بی اساسی است،بلکه مشکل آنهادرتشخیص ولی فقیه زمان بوده است.