شهرداران رشت.ازمیرزاخلیل رفیع تا.شهر« رشت » درسال۱۲۳۷جمعیت رشت۲۷هزارنفربودواماهم اکنون (سال۱۳۹۷)جمعیت رشت۹۶۰هزار نفر وجمعیت استان گیلان(۲ میلیون و ۶۰۰هزارنفر)نفر.
تاریخچه شهر«رشت»
مطالبی که درادامه خواهیدخواند:ابوجعفرکیست(قبری که درمحوطه شهرداری است)..«زیدیه»چه کسانی هستند؟حاکمان وپیروان«زیدیه»درایران.
اسامی همه شهرداران درطول۱۱۴ سال تأسیس شهرداری رشت،شهردارانی که مسئله دارومسئله سازشدند ...شورای شهرپُرماجرا( دوره سوم )وشهرداران ماجراجو...مناظروتصاویرقدیمی ازشهررشت راخواهیددید.
درسال(۸۷۵شمسی) یک آبادی بنام«رشت» شکل گرفت-محلاتش:استادسرا، سبزه میدان، بیستون ،صالح آباد،رودبارتان،کُردمحله،سرچشمه ،دانشسرا، خُمیران زاهدان،خمیران شریفیه(لاکانی) ، خُمیران چهل تن ،چله خانه،شالکوه،سوخته تکیه،دباغیان،باقرآباد،زیرکوچه ،کوزه گران ،جوجومارصحرا( چمارسرا )،ساغریسازان ،بادی الله،بازارباربندان(ساغریسازان)،یهودی تپه،ارمنی بولاغ،سام(سردارجنگل)،ساروق بندان( سرُخبنده)
پُل عراق،بوسار،صیقلان، زرجوب ،کرف آباد، ٢ براران (چهار برادران)،کیاب وآتشگاه و ..بودند.
دهخدا می نویسد: چون شهر رشت در سال ۹۰۰ هجری قمری(۸۷۵شمسی) ساخته شده، بنابراین برای نام این مکان از ماده تاریخ آن استفاده کرده اند و کلمه رشت به حساب «ابجد» ۹۰۰ هجری قمری است.
دربعضی ازمنابع،مورخان –قدمت رشت- را به دوره قبل ازاسلام دانسته اند،که دورازدهن نیست،چون زمانیکه« زیدی ها »بعدازحادثه کربلا به ایران آمدند درطبرستان ودیلم-گیلان- سکونت اختیارکردند(قبل ازوروداسلام به ایران)
«جغرافیای حدود العالم من المشرق الی المغرب» که در سال ٣٧٢قمری(٣۶۱شمسی) نگارش یافته است، آمده که «رشت از آبادی های کهن ایران است» و از آن با صفت «ناحیت بزرگ» یاد کرده است .
«بیه پیش » و«بیه پس »
«رشت»بین دو منطقه گیلان«بیه پس »(غرب گیلان)که مرکز آن «فومن »بود وبعدشد «رشت».
«بیه پیش»(شرق گیلان)که مرکز آن «لاهیجان» بود.
۴شهر«بیه پس»گیلان
فومن،تولم،گسکر،رشت
«بیه پس »گیلان ، شامل چهار شهر بزرگ بود که هر یک امیر مستقلی داشت که بر شهر و تمام نواحی اطراف آن حکومت می کرد.
«فومن» در مرکز این منطقه و مجاور کوهستان ها قرار داشت. در سمت مشرق به طرف دریا شهر تولم واقع بود.
«رشت»که بعدازفومن ،مرکزیت یافت،کم کم به مرکزمبادلات ومعادلات جهانی تبدیل شد.
«تولم»که درحدفاصله رشت وفومن وگسکرقرارداشت.
«گسکر» در مجاورت ولایت فومن و رشت واقع شده و کمی از ساحل دریا فاصله داشت. از نظر مذهبی تمام ساکنان این منطقه حنبلی مذهب بودند.
بخش گسکر در زمینی هموار، در سی کیلومتری غرب رشت قرار گرفته و از شمال به تالش دولاب و از مشرق به مرداب انزلی و از جنوب به فومن و از مغرب به ماسال و شاندرمن محدود است. در ازای آن از اسپند در جنوب تا گیل چالان در شمال یک فرسنگ و نیم و از مرداب تا آهک کوره در حد ماسال دو فرسنگ است. سابقا یکی از بخشهای وسیع گیلان بوده و شامل زمینهای گسکر امروزی و خاک ماسال و شاندرمن و تالش دولاب میشده است.
در زمان فتحعلی شاه، حاکم گسکر « زیکسار» را مرکز حکومت برمی گزیند.
آدام اولئاریوس (Adam Olearius) که نام اصلیش آدام اولشلگر ( Adam Ölschläger) متوفی ۲۲ فوریه ۱۶۷۱(۴اسفند۱۰۴۹) پژوهشگر و دبیر سفیر دوک هولشتاین - فریدریک سوم- به شاه ایران -شاه صفی- بودمی نویسد:گسکر شهری در حدود چهار فرسنگی کسما و دو فرسنگی دریا بوده است و آن را «گوراب گسکر »نیز مینامند.
شاه صفی(سام میرزا)پسر محمدباقر صفی میرزا،نوه شاه عباس کبیر ، ششمین پادشاه صفوی ایران بود که از سال۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱شمسی(۱۴سال)حکمرانی داشت.در آنجا ، در خانهی شخصی به نام «خواجه مسعود» متولد شد و این خانه بعدها به صورت پناهگاهی برای مردم در آمد
،در اواخر سلطنت فتحعلیشاه از وسعت ناحیهی گسکر کاسته شد ، حاکم گسکرمقر خود را در «زیکسار» بنا نمود.
در شهر گسکر(هفت دغنان ضیابر) به تونل هایی بر خوردید که طرف دیگرش در مناره بازار است،
شهرهای«بیه پیش»گیلان
سرزمین«بیه پیش»،شامل شهرهای کنارهی دریا : لاهیجان و کوتم و کوچصفهان و همام(خُمام).
«بیه» به رودخانه یا ساحل رودخانه گفته می شد.
در زمان صفویه، گیلان به دو قسمت منقسم شده بود،
تا اینکه در سال ۹۳۴قمری(۹۰۶شمسی) «شاه طهماسب» حکومت هر دو قسمت گیلان را به«احمد خان لاهیجانی» سپرد وشهر«رشت »اهمیت اقتصادی و سیاسی یافت وتبدیل شدبه مرکزمبادلات ومعادلات سیاسی.
شهر رشت در این دوره با توجه به مرکزیت و تمرکز جمعیت، توسعه جفرافیایی یافت. رشد این شهر با اهمیت سیاسی، اداری و اقتصادی که از این دوره آغاز گردیدکه در زمان شاه عباس بعنوان یک شهررسمی ومهم رسمیت یافت.
گذرفَرُّخ-ازخیابان مطهری-چهاربرادران
شاه عباس برای از بین بردن ملوک الطوایفی به سرکوبی دو ناحیة حاکم نشین گیلان (لاهیجان و فومن)پرداخت و به رشت که وضعیت آن برای تجارت مناسب بود مرکزیت بخشید و با افزودن به وسعت آن باعث شد که شهر از شکل قصبه خارج شده و به مکان تجارت ابریشم تبدیل گردد.
نقش تجاری شهر به همراه مرکزیت اداری سیاسی، از عمده ترین عوامل توسعة شهر در قرن ۱۱ هجری قمری میباشد. انتخاب رشت به عنوان مرکزیت گیلان، به علت موقعیت مکانی ویژة آن بود.
در دورة قاجاریه رشت دارای دو بازار بود، بازار باربندان (ساغریسازان) و بازار ساروق بندان(سُرخبنده) که در مرکز شهر واقع بود. در این دوره، رشت به طور چشمگیری توسعه یافت.
بندرپیربازار
جهانگیر سرتیپ پور -شهردارسابق رشت در کتاب(نام ها و نامدارهای گیلان) می نویسد :
«ساروق بندان» نام بازارچه ای بود، در جهت شمالی،شهر رشت «بین میدان و بقعه استاد ابوجعفر» و «مسجد صیقلان» که محل ِ مبادلات کسب و بازار های مردم رشت و پیله وران پیربازار و انزلی بوده که «ساروق بندان» نامیده می شد.
مسجد صیقلان(رشت)ساروقبندان
تدریجا اطراف بازارچه خانه هایی به وجود آمد و تبدیل به محله شد. در سال های اخیر خیابانی این محله را به دو قسمت کرد. نام ساروق بندان در قباله ای که در اختیار «شیخ آقا صیقلانی» بود، رویت شد که شواهدی، انطباق آن را با «سُرخبَنده» ارائه می کرد.
ایام محرم-رشت-دهه۴۰
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:بُقعه ابوجعفر
درزمانهای گذشته(حدودسالهای ١٣٠٠)درداخل مسجدقبری بودکه روی مرتفع(بُقعه)بود«بقعه اُستاابوجعفر»که «دارالحکومه گیلان» در در مجاورت همین بقعه بود،قبراین«عالِم سُنی»درمحوطه مسجد قرار داشت.(استادسرای رشت به واسط این عالم سنی مشهورشده است)
امادرسال١٣٠۴به «رضاخان» خبرمی دهندکه «امیر طهماسبی» ازمحبویتی درگیلان برخورداراست که ممکن است این روابط تهدیدی برای حکومت شاه باشد،رضاخان حاکم مردمی گیلان( سرتیب عبدالله خان امیر طهماسبی) راصادرمی کندو سرلشکر سفّاک(محمدحسین آیرم) راحاکم گیلان می کند.
» ژنرال محمدحسین آیرم» به بهانه توسعه شهرسازی ،مسجد،تخریب شد ساختمان شهرداری و «کتابخانه ملی» را روی خرابههای مسجد بناکرد،تاقبل ازآن ،این محوطه قبرستان بود ومسجدکه «بُرجک نگهبانی» نیردرکنارشان قرار داشت.
نکته :این عالم سُنی(ابوجعفر)که نام کاملش« ابوجعفر قاسم بن محمد تومی تمیمی»است،ازاهالی آمُل(مازندران)بودمذهب حنبلی داشت،مُبّلِغ اهل سُنّت بود،وی دررقابت باعالم شیعه همشهری اش(ناصرالحق علوی)که یک عالمِ مجتهد(شیعی زیدیه)بود،قیام کرد،
«ناصرالحق»(ابومحمد حسن اطروش) درشرق گیلان-رودسر(هوسم)پایگاه تبلیغ داشت و«ابوجعفر»درغرب گیلان،«ناصرالحق» مدتی هم حاکم طبرستان شد وقبرش زیارتگاه مردم آمل ودیگرشیعیان است،«شیخ طوسی»،«ناصرالحق» را در شمار اصحاب امام هادی(ع)دانسته است.
واما معلوم نیست که چرااین این عالم حنبلی به رشت آمد!ودیگراینکه مورخان،درهیچ منبعی ننوشته اند که ایشان«سید»است،حتی شیعه بودنش جای اشکال است،بعدازفوتش،زنانی که به زیارتش می آمدندبه او«اُستا جعفر»می گفتند،که بعدازفوت «ابوجعفر»،گیلانیان به این مرحوم ۲عنوان دادند(سیّد+شیعه)که هیچکدامش نبوده!بیشترین تبلیغش درتخطئه عالم شیعی(ناصرالحق) بود،تغییرمذهبش بعدازفوتش رُخ داد! هیچ سندی وجودندارد-مورخی ننوشته- که ایشان بعدازآنهمه تبلیغ مذهب حنبلی،تغییرمذهب داده باشد.
درسال ۱۳۵۲عبدالله شیرخانی(شهرداروفت رشت) دستور داد سنگ قبری برای این مُبلِّغ دینی که در حیاط ساختمان شهرداری مدفون است، نصب کنند.
واین عناوین حک شده روی «سنگ قبر»تخیلات»مرحوم عبدالله شیرخانی است،همانطورکه ملاحظه می شودهیچ سالی(تولد،وفات،مبارزه وقیام وهجرت) ذکرنشده که نشان ازعدم آشنایی شهرداروقت وآقایانی که کمک کردند برای این سنگ قبر،البته جای تقدیرداردکه به احترام یک عالم دینی دست به این اقدام خیرزدند.
واما باتوجه به اینکه عالم دیگرآملی(رقیب ایشان)ناصرالحق،وفاتش در ۳۰۴ قمری ( ۷۹ سالگی)بوده و۱۲ سال هم حاکم طبرستان بوده،آمدن «ابوجعفر»به رشت را بایدحدودسال ۲۹۰هجری(۲۸۳شمسی)باشد،یعنی سنگ قبرش هزارسال بعدازفوتش بوده است.
«زیدیه» کیست؟
بعدازحادثه عاشورای۶۱ هجری،هیچ قیامی ازسوی امامان موردتأییدنگرفت(که این درائت درقیام حره معلوم شد)اماشیعیانی که درحادثه کربلاشرکت نکرده بودند-امام حسین رایاری نکرده بودند-این بارخیلی آتشین بودند ودرصددانتقام خون شهدای کربلابودند،اینهاقائل به« قیام به سیف و خروج علیه حاکم ظالم»بودند،کسی راامام می دانستندکه قائل باقیام ومبارزه باشد،پس از شهادت امام سجاد(ع)اختلافاتی درامامت اهل بیت پدید آمد،«عصمت» ازشاخص های امامت حذف شدوبدین ترتیب،«زید بن علی» (برادر امام محمد باقر)اعلام قیام کردگروه کثیری ایشان را به امامت برگزیدند وبراین اساس به «زیدیه» مشهور شدند.
محله «استادسرای رشت»برگرفته ازنام این عالم سنی است.
بیشترین پیروان«زیدیه»ازکوفه بودند، مورخین بیعت کنندگان با «زید بن علی»اولیه را۱۵ هزارنفرنوشته اند،عده زیادی از اهالی بصره، مدائن و خراسان نیز باوی بیعت کردند.
«اولین قیام زیدیان» قیام علیه هشام بن عبدالملک مروان بود.
«زید بن علی»در محرم ۱۲۲ق بقتل رسید.واما«زیدیان»به قیامشان ادامه دادند واینبارقائم دیگری ازاهل بیت«حسن مثنی»رابه امامت برگزیدند.
«زیدیه»درایران درمناطق خراسان(سبزوار)،دیلمان وطبرستان(گیلان ومازندران)حاکمیت داشتند،یکی ازاین رهبران «زیدیه»ناصرالحق(حاکم طبرستان) است.
تاقرن هشتم زیدیان درایران حکمرانی داشتندیکی دیگر از«زیدیان»بنام «سید علی بن سید امیر کیا »بودکه در سال ۷۷۶ق سلسله «آل کیا»در گیلان بوجود آورد.
آخرین حاکمیت«زیدیان»درزمان صفویان بود، شاه طهماسب با «خان احمد گیلانی» آخرین فرد از خاندان کیا درگرفت که به شکست این سلسله منجر شد،«خان احمد گیلانی»که ازگماشتگان صفویان بوددر ۹۶۰ق(۹۳۱شمسی) ،تغییرمذهب دادند وبه «شیعی اثنی عشر»(۱۲امامی)گرایش پیداکردند.
زرجوب-لب آب
«ساروق بندان»که امروزه به«سُرخبنده»شناخته می شود،محدوده محلات خیابان تختی تامیدان صیقلان ولب آب گفته می شد،که بازارهفتگی داشت،قایق های مسافربری درآنجالنگرمی انداختند،
که مسافران ازانزلی تارشت ترددمی کردند وبعضاًتا«پیربازار»می رفتندکه ازآنجاسوارقایق های دیگرمی شدند./.
دانای علی
این محل، محل پاتوق (عرض اندام)لاتها وداش های رشت بوده ازجمله «کبلاکیجا»(نفردوم-سمت چپ)ونوچه هایش در کنارپل رودخانه« زردجوب».
در فاصله یازده کیلومتری این شهر در محل برخورد دو رودخانة «گوهر رود» و «زرجوب» (سیاهرود)، بندر ارتباطی پیربازار بوجود آمد، بدین ترتیب کالاهای تجاری از روسیه تا بندر پیربازار، و از آن به بعد به وسیلة خط آهن تا شهر رشت منتقل میشد. پیربازار، روستائی از بخش مرکزی رشت بود که به علت مجاورت با مرداب و دریا، پره بازار یا بازار ساحلی و بازار مرکزی نامیده میشد، و تدریجاً به «پیربازار» ( پیله بازار)، شهرت یافت و لنگرگاه و بندر مهم رشت شد. در هنگام فزونی آب «سیاهرود»، از پیربازار تا رشت، با «کرجی»(قایق) طی میشد. لیکن به مرور زمان، راه «مالرو»(راه ترددحیوانات) و سپس راه درشکه رو، رشت را به این بندر ارتباط میداد.
رشت از سال ۱۰۰۴ هجری قمری به فرمان شاه عباس مرکز استان گیلان و مرکز معاملات نوغان و ابریشم شد که در آن زمان محصول اول گیلان بود. این امر موجب شد که مالکان بزرگ و بازرگانان ایرانی، روسی، یونانی و ارمنی که تاجر نوغان ابریشم بودند به این شهر توجه کنند و شهر رشت رشد چشمگیری پیدا نماید.
جمعیت رشت درسال ۱۲۳۷(۲۷۳۱۴ نفر)
«گریگوری ملگونف» جهانگرد روس که در سال ۱۲۷۵قمری(۱۲۳۷شمی) به رشت سفر کرده بود، در خاطرات خود نوشته است که این شهر(رشت) در آن روزگار دارای ۵۴۶۳ خانه ۱۰۲۱ مغازه و ۲۷۳۱۴ نفر جمعیت بوده است. در نظر او رشت شهری بود بسیار خوش وضع با خانه های زیبای رو به دریا که بازرگانان از هند، بخارا، روم و عثمانی به سودای ابریشم به آن سفر می کردند. در دوران مشروطه و بعد از آن، گیلان به یکی از کانونهای تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تبدیل شد. نهضت استقلال طلبانه جنگل، گسترش شهرها، تاسیس آموزشگاه های متعدد و ارتقای سطح فرهنگ شهروندان رشت، این شهر را در زمره پیشروترین شهرهای کشور قرار داد.
قحطی درایران وگیلان+بیماری وبا و طاعون
قحطی که معروف به قحطی سال ۱۲۸۸ هجری قمری(۱۲۵۰شمسی) است، قحطی بزرگی که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده و باعث مرگ و میر و هلاک شدن تعداد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف ایران شد.
کتاب «ریاض الارواح»نوشته شده و نسخه خطی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی نگهداری می شود. این متن به خط مولف کتاب،« اسد الله بن عبدالغفار» شهرخواستی گیلانی متخلص به «نادر» است. وی کتاب ریاض الارواح را اثری در نصیحت و اخلاق است و در سال ۱۲۵۳ نگاشته است. این عالم و شاعر قرن سیزدهم در شهرخواست مازندران متولد شده و پس از تحصیل در زادگاهش مدارج علمی خود را در اصفهان تکمیل کرده است. جز کتاب یادشده، کتابهای خصائل الملوک، رشگ بهشت، عبرة الناظرین و استبصار الباصرین، لب لباب، دیوان اشعار و.. از آثار قلمی او بشمار می آیند./ریاض العارفین:۵۲۶-۵۲۹، مجمع الفصحاءج ۶ص ۱۰۳۴-۱۰۳۵...الذریعه ج ۹ص ۱۱۴۸و ج ۱۵ص ۲۱۳، ج ۱۶ص
موج دوم قحطی
در دوازدهم محرم هزار و سیصد، و (دوم آبان۱۲۶۳شمسی) گیلان قحطی سختی راتجربه کرد، صنعت نوغان در گیلان ازبین رفت ،مجبورشدند تخم کرم ژاپون را از ولایت خارجه آوردند، گرانی آمد، برنج قحطی شد، وبه منی بیش از پنج قران رسید، قحطی وگرانی دزگیلان هفت، هشت سال بطول انجامید بسیار مردم مُردند کار به جایی رسید گفتند:مَردُم گوشت میت رامی خوردند. در قبرستانها تفنگ چی گذاشته بودند که مردم مرده ها نبش قبرنکنند( بخورند). در گیلان سه دفعه طاعون آمد ،شش هفت هزار نفری مُردند.
محمد علی جمالزاده(نفروسط)می نویسد:جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که قحطی، آنفلوانزای اسپانیایی و « وبا »شیوع یافت، طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند.
هیچ غذایی پیدا نمیشد، مردم مجبور بودند هرچه را که میتوانستند بجوند و بخورند،هیچ گربه و سگ و کلاغ را باقی نماند، حتی موشها نسلشان بر افتاده بود.
برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله میکردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بیکس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند.
قحطی که معروف به قحطی سال ۱۲۸۸ هجری قمری(۱۲۵۰شمسی) است، قحطی بزرگی که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده و باعث مرگ و میر و هلاک شدن تعداد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف ایران شد.
«عبدالله مستوفی »در کتاب «شرح زندگانی من» درباره قحطی سال ۱۲۸۸ نوشته است: «از یکی دو سال پیش، کم بارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمایی می کرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ هیچ باران نبارید و مایع های سنواتی(ذخائرآبی) هم تمام شده بود. قیمت نان که در اوایل سال ۱۲۸۷ بیش از یک من شش- هفت شاهی نبود، به یک من یک قران رسید...
در زمستان سال ۱۲۸۸ قیمت نان به یک من پنج قران که پانزده- شانزده برابر قیمت عادی آن بود رسید... در زمستان این سال برف و باران بی حسابی آمد و همین بارندگی زیاد در پاره ای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس شد. در بهار هم مرض حصبه و محرقه (وبا) خیلی از مردم را، اعم از بی چیز و منعم، به دیار فنا فرستاد. این اول دفعه ای بود که ناصرالدین شاه در سلطنت خود با چنین پیشامدی مواجه شد./ناصرالدین شاه(متولد۱۲۱۰ – مرگ ۱۲۷۵) از آذر۱۲۲۷حکومت کردتا ترورش-اردیبهشت۱۲۷۵.
..در نتیجه این قحطی، در« یزد» بیست هزار نفر از بین رفته و سی هزار نفر متفرق شدند،اجساد در گوشه و کنار خیابان مانند سنگ و کلوخ افتاده بودند. کثرت مردگان و انباشته شدن آنها در گذرگاه ها، عدم امکان دفن، نبود بهداشت، شیوع وبا را سبب شده تا جایی که بعضی از شهرها دست کم تا یک سوم جمعیت خود را در این فاجعه مضاعف از دست دادند. قحطی سبب تفرقه و مهاجرت عده زیادی از مردم هم شد. مهاجران بیشتر از نقاط جنوبی به نقاط شمالی که وضع بهتری داشتند رفتند و بعضی از آنها حتی به روسیه عزیمت کردند.
در دوازدهم شعبان ۱۲۸۸(۵ آبان۱۲۵۰):بواسطه ۳ خشکسالی مردم برای سیرکردن شکم خود-حتی ازضایعات-به پایتخت روی آوردند.
هجوم جمعیت ایران به گیلان-موج اول خشکسالی
مهاجرت به گیلان و از آنجا به روسیه در سال ۱۲۸۸ رقم بزرگ تری از جابه جایی جمعیت را نشان می دهد. در اسناد وزارت خارجه انگلستان مورخه ۱۸دسامبر ۱۸۷۱(۲۷آذر۱۲۵۰) آمده است:«سیل انبوه مهاجران از ولایات جنوبی به سوی گیلان که وضع خواربار در آنجا نسبتا خوب بود(باغات کشاورزی کناررودخانه ها وسواحل دریا محصولاتی فراهم می شد) از حدود ماه مه ۱۸۷۱(اردیبهشت۱۲۵۰) به راه افتاد، تا ماه نوامبر(آبان۱۲۵۰) حدود ۲۰ تا ۳۰هزار مهاجر به این ولایت که جمعیت اصلی اش صد هزار نفر بود، سرازیر شده است. شماری از مهاجران راهشان را به شمال ادامه دادند و با گذشتن از مرز به روسیه رفتند».
جمعیت کنونی(سال۱۳۹۷) رشت براساس آخرین سرشماری: ۲ میلیون و ۶۰۰هزارنفری گیلان،۹۶۰هزار نفرجمعیت رشت است که ازاین تعداد ۷۵۰هزارنفردرمناطق شهری رشت ساکنند وبقیه درمناطق روستایی-حاشیه-رشت زندگی می کنند.
بعدها درزمان شاه عباس برای امنیت وآسایش تجاروبازرگانان «کاروانسرا»یی بنام کاروانسرای شاه عباسی در۳۵کیلومتری جاده رشت به تهران، قراردارد.
همه شهرداران رشت:ازبلدیه تاشهرداری وامپراطوری
۱- حجت الاسلام میرزا خلیل رفیع (زمستان۱۲۸۶ الی ۱۳۰۲)فرزندآیت الله مُلارفیع شریعتمداری گیلانی(انزلچی)مشروطه خواه(متوفی۱۲۵۳)
اولین شهرداررشت در وقایع سال ۱۲۹۰ که منجر به تصرف گیلان توسط قوای روس گردید، به دستور قنسول روس( نکراسف) بازداشت شد و به همراه عدهای دیگر از آزادیخواهان به بادکوبه تبعیدشد،میرزا خلیل پس از سپری کردن ۵سال تبعید و بازگشت به گیلان،مجدداً باحمایت «میرزاکوچک خان»به عنوان شهردار رشت برگزیده شد./وی۲بارتبعیدشد(مجموعاً۵سال)
۲- سرگرد محمود غفاری (۱۳۰۲ - ۱۳۰۳)
۳- سرگرد اسماعیل سهراب زاده (۱۳۰۳ – ۱۳۰۴)
۴- سرگرد موسی شاهقلی (۱۳۰۴- ۱۳۰۵)
۵- سرگرد محمد غفاری (۱۳۰۵-۱۳۰۵ )کفیل
۶- عیسی احتشامی (۱۳۰۵ -۱۳۰۶)
۷- نصرالله رضا (کفیل) (۱۳۰۶ -۱۳۰۷)
۸- رضا افشار (کفیل) (۱۳۰۷ -۱۳۰۸)
۹- محمد حاتم (۱۳۰۸ -۱۳۰۹)
۱۰- احمد خجسته (۱۳۱۰- ۱۳۱۰)
۱۱- عباس حاتمی (۱۳۱۰- ۱۳۱۳)
۱۲- اسدالله مجلسی (۱۳۱۳ - ۱۳۱۴)
۱۳- قاسم مقدم (کفیل) (۱۳۱۴ -۱۳۱۶)
۱۴- احمد آذر نوش (۱۳۱۶ –-۱۳۱۸)
۱۵- علی اصغر حجازی (۱۳۱۹ - ۱۳۲۱)
۱۶- محمود محمودی (۱۳۲۱ -۱۳۲۲)
۱۷- یوسف سیمرغ (۱۳۲۲-۱۳۲۵)ماجرای بُقعه دانای علی
۱۸- علی حسام (۱۳۲۵ - ۱۳۲۵)
۱۹- ابوالفضل عباس زاده (۱۳۲۶ -۱۳۲۸)
۲۰- علیرضا بهزادی (۱۳۲۸ - ۱۳۲۹)
۲۱- ابراهیم موسویان (۱۳۲۹ - ۱۳۳۰ )
۲۲- محمدعلی دادور (۱۳۳۰- ۱۳۳۱)
۲۳- جهانگیر سرتیپ پور (۱۳۳۱ - ۱۳۳۳)
جهانگیر سرتیب پورکیست؟
جهانگیر(متولد۶آذر۱۲۸۲)،فرزند عزیزا... خان ، مشهور به آقاخان ، که در قشون قزاق ایران سرتیپ دوم و آجودان سلطنتی بود و از نوادگان« امیر هدایت خان»حاکم گیلان « اترخان رشتی»که درسال۱۱۶۴درگیلان حکمرانی داشت وهمان سال هم بقتل رسید«جهانگیر»چون درکودکی پدرش فوت کرد،جهانگیربه «سرتیب پور»(فرزندسرتیب)شناخته می شد.
«جهانگیر سرتیپ پور»نویسند وهنرمند،شاعرونمایشنامه نویس بود، در۱۷سالگی به همراه مرحوم آقا شیخ رضا مقدادی ( خیاط ) به نهضت جنگل پیوست واما این زمان مصادف شدباتهاجم قزاقها،در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. خیلی ازطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند،ازجمله«جهانگیر سرتیپ پور»وحکم اعدامشان صادرشد وامابادخالت آزادیخواهان(مشروطه خواهان رشت)مجبوربه آزادیش شدند.
«جهانگیر سرتیپ پور»در سال ۱۳۴۲ به نمایندگی مردم رشت در مجلس شورای ملی(دورههای ۲۱ و ۲۲) برگزیده شد.
از جمله اقدامات سرتیپ پور در این دوران نمایندگی وشهرداری ،تلاش و پیگیری وی برای تأسیس دانشگاه گیلان است، دانشکده کشاورزی،راه اندازی پروژه- راه رشت ـ فومن،میانه، احداث فرودگاه رشت، تأسیس بانک خون برای بیمارستان پورسینا،
توسعه کتابخانه ملی رشت، تأسیس زایشگاه رشت،خرید زمین ناصریه ی رشت برای تأسیس بیمارستان(پورسینا)ازجمله ازاقدامات سرتیب پور(سال۱۳۰۸)می باشد.
«جهانگیر سرتیپ پور»هفتم آذرماه ۱۳۷۱ درسن ۸۹سالگی در تهران درگذشت و در سلیمانداراب درجوارفرمانده اش(میرزاکوچک)به خاک سپرده شد.
قبر «جهانگیر سرتیپ پور»در۱۰قدمی میرزاکوچک واقع است-جهت خلاف قبرابراهیم فخرایی.
۲۴- عبدالحسین فروغی (۱۳۳۳ -۱۳۳۴)
۲۵- یوسف رئیس سمیعی (۱۳۳۵ - ۱۳۳۶)
۲۶- شمس امیری (۱۳۳۶ - ۱۳۳۸)
۲۷- محمد حسین دهقان (۱۳۳۸-۱۳۳۸)
۲۸- غلامحسین سمیع (۱۳۳۸- ۱۳۳۹)
۲۹- علیرضا مهرداد (۱۳۳۹- ۱۳۳۹)
۳۰- محمدعلی دادور (۱۳۳۹-۱۳۴۰)
۳۱- سید مهدی یموت (۱۳۴۰ - ۱۳۴۱)
۳۲- محمدعلی دادور (۱۳۴۱ -۱۳۴۲)ده سال بعد،مجدداًشهردارشد
۳۳- سرلشکر حسین عطاپور (۱۳۴۳-۱۳۴۳)
۳۴- رضا سجادی (۱۳۴۳ -۱۳۴۴)
۳۵- قاسم صوفی (۱۳۴۴ - ۱۳۵۰)
۳۶- هادی زاهدی (۱۳۵۰ - ۱۳۵۱)
۳۷- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۱ - ۱۳۵۲)
۳۸- ابوالحسن دادور (۱۳۵۲ - ۱۳۵۵)
۳۹-هرمز ملکشاهی (۱۳۵۵- ۱۳۵۶)
۴۰- عبدالله شیرخانی (۱۳۵۶-۱۳۵۷)
۴۱- سید حسین موسوی (۱۳۵۷ -۱۳۵۸)
۴۲- محمد تقی بحرپیما (۱۳۵۸-۱۳۵۹)
۴۳- احمد خشوعی (۱۳۵۹-۱۳۶۳)
۴۴- احمد رمضانپور نرگسی(۱۳۶۳-۱۳۶۵)*
۴۵- اسماعیل فلاح (۱۳۶۵-۱۳۶۷)
۴۶- صادق خلیلی عباس آبادی(۱۳۶۷-۱۳۶۸)
۴۷- هادی الماسی (۱۳۶۸-۱۳۷۴)
۴۸- رحمت حمیدی (۱۳۷۴-۱۳۸۰)
۴۹-مرتضی شگفت (۱۳۸۰-۱۳۸۲)
۵۰- رحمان انصاری (۱۳۸۲-۱۳۸۳)
۵۱– اصغر شکرگزار (۱۳۸۳-۱۳۸۴)
۵۲- رضا ساغری (۱۳۸۵-۱۳۸۶)
۵۳- رضا خاکسار (۱۳۸۶-۱۳۸۶)
در جلسه ی عصر دوشنبه هفدهم اردیبهشت ماه (۱۳۸۶ اعضای شورای شهررشت ازبین ۴ نامزد تصدی سمت شهرداری رشت(مسعود نیک چهره، اسدا.. طهماسبی، رضا ساغری و رضا خاکسار) رضا خاکساربا۶سال حضوردرجبهه هادفاع مقدس(فرماندارسابق فومن) را با ۶ رای به عنوان شهردار رشت انتخاب کردند.
عصر روز دوشنبه ۲۲مرداد ۱۳۸۶ رییس شورای اسلامی شهر رشت (محمد رضا قاسمی)،با اعلام اینکه -تأخیرجواب-مهلت قانونی وزارت کشور گذشته است حکم شهرداری(محمد رضا خاکسار)را امضاء کرد تا وی کار خود را شروع کند.
درحالیکه«سیل تبریکات» درشهررشت ،مخصوصاً درسبزه میدان«پرده باران» شده بود امافعالیت خاکساربعنوان شهرداررشت با مخالفت وزارت کشور و استانداری مواجهه شد وماجراهایی شروع شد،به دعواهای حقوقی کشیده شدکه در نهایت، هیات حل اختلاف مرکز ،رای برکناری خاکسار را صادر کردوشهردارمعلق، طی نامه ای در هفتم آذر ۱۳۸۶ از سمت خود استعفاء داد و مرد«زاپاس شهرداری» محمد نعمتی که بعدازبرکناری ساغری سرپرست شده بود،مجدداً به سمت سرپرستی شهرداری رشت انتخاب شد.
ومتأسفانه دراین دوره(سوم) شورای شهر اتفاقات ناگواری رخ داد،آقای رئیس بازداشت شدوبهمراه آن اکثریت اعضای شورابه زندان افتادند.
۵۴- محمود فریدونی(۱۳۸۶-۱۳۹۰)شهرداربعدازخاکسار
۵۵- سید مجتبی خدمت بین دانا (سرپرست) (۱۳۹۰)
۵۶-محمد علی ثابت قدم(۱۳۹۱-۱۳۹۲)
ازاسفند۱۳۹۱اعضای شورای شهررشت دستگیرشدند،جلسات به حدنصاب نرسید.
مدیر کل تعاون روستایی گیلان (مهرزاد عبداللهزاده)ازبازداشت شدگان بودکه دادستان انقلاب اسلامی عمومی رشت با بیان اینکه عبداللهزاده دستگیر و اکنون در زندان به سر میبرد، متذکر شد: اتهام این مدیر کل رشوه است که درمجموع، اکنون ۲۵ نفر به دلیل جرایم سنگین در زندان هستند/۱تیر۱۳۹۴خبرگزاری فارس.
شورای شهررشت منحل شد
۳اردیبهشت ۱۳۹۲ احمد آقاجانزاده(دبیر هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان)گفت:امروز در جلسه هیئت اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی گیلان از تصویب انحلال شورای شهر رشت در جلسه هیئت اختلاف مرکزی خبر داد.
بعد از انحلال شورای سوم شهر رشت «استاندار» کفیل شد و «میر نوید میر حق جو» معاون اسبق عمرانی شهرداری رشت و مدیروقت ناحیه دو شهرداری را بعنوان سرپرست انتخاب نمود.
باآغازبکار شورای چهارم رشت در۱۳شهریور ۱۳۹۲«زاپاس شهرداری رشت»علی بهارمست بعنوان سرپرست شهرداری رشت رونمایی شد.
۵۷-محمد ابراهیم خلیلی(مهر۱۳۹۲الی مهر۱۳۹۳)
شورای شهر-دوره چهارم-در۱۳۸۴ مهر ۱۳۹۲ محمد ابراهیم خلیلی را با ۱۱ رای موافق وسه رای ممتنع و یک رای مخالف بعنوان شهرداری رشت انتخاب کردند. ۲۳خرداد۱۳۹۶
۵۸- سید محمدعلی ثابتقدم ( ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳الی۲۳خرداد۱۳۹۶)
۵۹-مسعود نصرتی قزوینی نژاد(۱۳ شهریور ۱۳۹۶الی مرداد۱۳۹۷)
۶۰-ناصرحاج محمدی ( ۲۱خرداد ۱۳۹۸الی۱۲شهریور۱۳۹۹)
۶۱-سیدمحمداحمدی(از۹مهر۱۳۹۹ الی ۱۰شهریور ۱۴۰۰)استعفاداد.
۶۲-«سید امیر حسین علوی »شهردار رشت شد/چهارشنبه(۵ آبان ۱۴۰۰ الی ۱۸ تیر ۱۴۰۱)
شهرداررشت برکنار شد/شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱
رییس شورای شهر رشت گفت: شهردار رشت امروز با هشت رای موافق برکنار شد/شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱
«محمدحسن واثق کارگرنیا»(رییس شورای شهر رشت) در جلسه بررسی استیضاح شهردار رشت اظهار کرد: امروز مقرر شده بود ساعت ۱۱ شهردار برای پاسخگویی در جلسه شورای شهر حضور یابد که حاضر نشد و پاسخ کتبی خود را به جلسه شورای شهر فرستاد که توسط منشی شورا قرائت شد.
با هشت رای موافق از مجموع یازده عضو شورای شهر رشت،« امیرحسین علوی» شهردار رشت استیضاح و برکنار شد.
کارگرنیا(رییس شورای شهر رشت)درحال معرفی شهردارجدید(خدمت بین دانا)۱۸ تیر ۱۴۰۱
با برکناری امیر حسین علوی، «مجتبی خدمتبین دانا» به عنوان سرپرست شهرداری رشت انتخاب شد.
شهرداربرکنارشده باحکم دادگاه به پست ریاست برگشت.
شورای شهررشت ،رأی به برکناری شهرداررشت(سیدامیرحسین علوی)دادند(۱۸ تیر ۱۴۰۱
۲۱ شهریور ۱۴۰۱دیوان عدالت اداری با صدور دستور موقت، رای به بازگشت امیرحسین علوی به شهرداری رشت داد.
شورای شهررشت ،رأی به برکناری شهرداررشت(سیدامیرحسین علوی)دادند(۱۸ تیر ۱۴۰۱)
دیوان عدالت اداری با صدور دستور موقت، رای به بازگشت امیرحسین علوی به شهرداری رشت داد.
۲۱ شهریور ۱۴۰۱رحیم شوقی(شهرداررشت)
اعضای شورای اسلامی شهر رشت در هفتاد و هفتمین جلسه علنی شورا با ۱۰ رأی از مجموع ۱۰ عضو حاضر در جلسه شورا، «رحیم شوقی» را به عنوان شهردار رشت انتخاب کردند./۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲