ماجرای خباثت «شیخ علی تهرانی»مصاحبه جعلی «شیخ میرزاعلی خراسانی»
ماجرای مصاحبه"میرزاعلی آقا خراسانی"انجمن مفاخر خراسان+زندگینامه شیخ علی تهرانی
در پی سخنان حجتالاسلام حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در نشست خبری مورخ ۱۳ دی ۱۳۹۵ و اعلام این مطلب که اخیرا همایشی در قم برگزار شده و حسین فریدون دستیار ویژه رئیسجمهور و محمدعلی ایازی عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز بهعنوان دبیر علمی همایش حضورداشتهاند و مصاحبهای از «شیخ علی تهرانی» با عنوان جعلی «شیخ میرزاعلی خراسانی» ارائهشده است که در این مصاحبه اهانتهای بیسابقهای به امام ازجمله متهم کردن حضرت امام به سازش و تفاهم با ساواک مطرح شده است، وی خواستار موضعگیری موسسه تنظیم آثار امام خمینی در قبال این جریان و برخورد با عوامل مصاحبه با شیخ علی تهرانی شد.
انجمن مفاخر خراسان به عنوان مسئول برگزاری «همایش آیتالله العظمی میلانی»(۹ دی ۱۳۹۵) با پذیرش اشتباه خود از عموم مردم به دلیل نشر مصاحبه موهن علیه امام عذرخواهی کرد.
همایش بزرگداشت مرجع فقید شیعه، مرحوم آیتالله سید محمدهادی میلانی روز گذشته با حضور جمعی از مراجع عظام تقلید و علما؛ حضرات آیات شبیری زنجانی، مکارم شیرازی، سبحانی، علوی بروجردی، استادی، اعرافی، مقتدایی، حسینی بوشهری، میلانی، ری شهری، رضازاده، سیدان، قاضیزاده، رجایی شاهرودی، حسینی زنجانی، شیرازی، مسعودی خمینی، رجایی خراسانی، سعیدی و دیگر علما و نمایندگان بیوت مراجع از جمله حجتالاسلام مروی نماینده رهبر معظم انقلاب و نیز حسین فریدون دستیار رئیس جمهور، در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) قم برگزار شد.
در این همایش باشکوه که جمع کثیری از علما، فضلاء، طلاب و علاقهمندان به مرجعیت شیعه به مناسبت چهلمین سالگرد درگذشت مرجع فقید آیتالله میلانی حضور داشتند،
پس از تلاوت آیات قرآن کریم، حجتالاسلام سیدمحمدعلی ایازی دبیر علمی این همایش به ارائه گزارشی پرداخت سپس آیتالله سبحانی، آیتالله استادی، آیتالله سید فاضل میلانی به سخنرانی پرداختند و مقالهای در «آراء آیتالله میلانی در تفسیر و علوم قرآن» توسط حجتالاسلام والمسلمین مهدویراد ارائه گردید.
بخش پایانی مراسم نکوداشت به رونمایی از مجموعه آثار آیتالله میلانی و آثار مرتبط با ایشان بود اختصاص داشت که با حضور آیتالله سید موسی شبیری زنجانی و دیگر علما صورت گرفت.
در ویژه نامه این همایش با درج مصاحبهای موهن از شیخ علی تهرانی با عنوان مجعول «میرزاعلی آقا خراسانی» به امام خمینی نسبت سازش کاری با ساواک داده شده بود.
متن عذرخواهی مسئولان همایش مذکور در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
۱. نزدیک به یک دهه است که جمعی از فضلای خراسانی با دغدغه احیا و ترویج ارزشهای مکتب اهل بیت (ع) از طریق معرفی عالمان برجسته و تأثیرگذار خطه خراسان، اقدام به برگزاری همایشهایی در قم، تهران و مشهد کرده و به تکریم و نکوداشت شخصیتهایی از قبیل آخوند خراسانی، آیتالله میرزا جواد تهرانی و آیتالله میرزا علی فلسفی نمودهاند.
در سال ۱۳۹۵ نیز به مناسبت چهلمین سال در گذشت آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی با همراهی بیت معظم له و بنیاد مؤسسة آیتالله العظمی المیلانی لإحیاء الفکر الشیعی مراسمی در مشهد مقدس و شهر قم برگزار شد.
۲. برای نکوداشت آیتالله میلانی بیت معظم له و موسسه کار آماده سازی آثار آیتالله را بر عهده گرفت و دفتر فرهنگی مفاخر خراسان نیز تولید و آماده سازی شش کتاب با عنوان: شناختنامه، اسناد منتشرنشده ساواک، کلمات، مجموعه مقالات، مکاتبات و مصاحبهها را تقبل کرد. تا زمان برگزاری همایش سه عنوان نخست به چاپ رسید و در جلسه همایش توزیع شد، ولی سه اثر دیگر به زمان برگزاری همایش نرسید.
۳. مصاحبهها حاوی گفتگو با شاگردان، آشنایان و برخی از اعضای بیت آیتالله میلانی بود. یکی از مواردی که در جمع اعضای مفاخر خراسان برای انجام مصاحبه موردگفتگو قرار گرفت مصاحبه با شیخ علی تهرانی بود که دورانی را در درس آیتالله میلانی شرکت داشت. درنهایت مقرر شد گفتگو و مصاحبه ضبط گردد و سپس برای نشر و عدم نشر آن تصمیمگیری شود. بخش اصلی مصاحبه انجامشده مربوط به آیتالله میلانی و در حاشیه آن مباحثی مربوط به حضرت امام مطرح میشود. معالأسف کل این نوار پیاده و بدون حذف مباحث غیر مرتبط و با خطای برخی دستاندرکاران در مجموعهای که برای نشر آماده میشد، قرار میگیرد و ناخواسته به فضای مجازی هم راه مییابد.
۴. چنانکه پیشازاین گذشت این کتاب چاپنشده ولی از همان متن اولیه چند نسخه بهصورت دستی آماده و در جلسه همایش در کنار دیگر آثار از آن رونمایی میشود.
۵. تمامی اعضای دفتر فرهنگی مفاخر خراسان سابقهای طولانی در ارادت ورزی به امام و خدمت به نشر و ترویج افکار آن بزرگمرد با قلم و عمل دارند و از همین رو با صراحت و شفافیت پوزش و عذرخواهی خود را از این عمل ناخواسته و پیشآمده، نخست به محضر روح بلندِ پیشوای آزاده و سازشناپذیر قرن، حضرت روحالله تقدیم میدارد و سپس از پیشگاه بیت شریف امام و بهویژه یادگار فرزانه و دانشمند این خاندان حاج سید حسن آقای خمینی و امت انقلابی و شریف و قهرمان ایران پوزش میطلبد.
رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا
والحمدالله
به گزارش فارس، جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم که برای اولین بار به این اتفاق واکنش نشان دادند، درباره عذرخواهی عوامل این همایش نیز در مطلبی تأکید کردند: عذرخواهی دیرهنگام مسئولین همایشی که در ویژهنامهاش به بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت سازشکاری دادهشده است٬ اگرچه در جای خود قابلتقدیر است اما پیگیری فرایند درج مطالب موهن با عنوان مجعول را منتفی نمیکند و طبیعی است فرایند این اقدام سازماندهی شده و عاملین آن باید مشخص و معرفی گردد.
گفتنی است دبیر علمی همایش (حجتالاسلام ایازی عضو بلندپایه مجمع محققین) تاکنون در این مورد اظهارنظر نکرده است./خبرگزاری فارس۹۵/۱۰/۱۶
***
بی تقوایی خیلی خطرناک است ،عواقب بدی دارد
جوابیه «حمید انصاری »قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام رابخوانید
http://www.afkarnews.ir
نشست خبری «حجتالاسلام حمید روحانی» رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، روز گذشته در محل این بنیاد برگزار شد.
حجتالاسلام روحانی در این نشست گفت: در همایشی که اخیرا در قم برگزار شده و حسین فریدون دستیار ویژه رئیسجمهور و «حجت الاسلام سیدمحمدعلی ایازی »عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز بهعنوان دبیر علمی همایش حضورداشتهاند، مصاحبهای از« شیخ علی تهرانی» با عنوان جعلی «شیخ میرزاعلی خراسانی» ارائهشده است که در این مصاحبه اهانتهای بیسابقهای به امام ازجمله متهم کردن حضرت امام به سازش و تفاهم با ساواک مطرح شده و بر همین اساس خواستار موضعگیری موسسه تنظیم آثار امام خمینی در قبال این جریان شد.
حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام توضیحاتی را در پاسخ به اظهارات حمید روحانی ارائه داد که در ادامه میآید:
این اولین بار نیست که گروهی با دادن اطلاعات نادرست به سخنوران از هر مسأله ای ولو کاملا بی ارتباط علیه بیت امام و نهادهای منسوب به حضرت امام تیترهای تحریک کننده و خلاف واقع منتشر میکند چنانکه اولین بار نیست که بیت امام راحل و نهادها و یادگاران ایشان مشمول این قبیل الطاف گوینده اظهارات مذکور می شوند.
اما اصل ماجرا چیست ؟ روز پنجشنبه(۰۹ دی ۱۳۹۵) گذشته همایش بزرگداشت مرحوم آیت الله میلانی در مدرسه فقهی حضرت آیت الله مکارم شیرازی و با حضور ایشان و چندین تن از مراجع تقلید و جمع کثیری از آیات و علما و مدرسین و مسئولین حوزه علمیه قم برگزار و در پایان همایش از آثار آیت الله میلانی رونمایی می شود. ظاهرا در ویژه نامه ای که بین حاضران در این همایش توزیع شده و شامل گفتگوها و مطالبی در باره زندگی و مبارزات آن مرحوم بوده است مصاحبه ای با عنوان گفتگو با آیت الله میرزا علی خراسانی درج شده است که در فرازی از آن مطلبی صد در صد دروغ و خلاف واقع در مورد دوران حبس و حصر حضرت امام در سال 42 از سوی گوینده بیان شده است. یاد آور می شوم که در این مراسم هیچیک از اعضای بیت حضرت امام و یادگاران امام راحل – که بدلیل برنامه های پایان هفته و حضور در تهران – در این همایش حضور نداشته و برگزاری آن نیز هیچ ارتباطی با موسسه نداشته است. صبح روز شنبه – اولین روز کاری بعد از همایش مذکور – مسئولین واحد رصد موسسه نشر آثار حضرت امام با دریافت تصویر صفحه حاوی این افترا بسرعت پیگیر تحقیق چگونگی امر ، محل درج و نام نشریه و شناسایی گوینده این مطلب می شوند. اینجانب بلافاصله همان روز شنبه پس از اطلاع، طبق روال معمول در اینگونه موارد، بر تحقیق سریع موضوع و تماس با برگزارکنندگان همایش برای دریافت اطلاعات تکمیلی و ابلاغ مراتب اعتراض شدید موسسه نسبت به درج و نشر این مطلب کذب تأکید کردم . همزمان به بخش مربوطه برای گردآوری سریع مدارک و مستندات اثبات کذب بودن مطلب و تهیه پاسخی مستدل و مستحکم تأکید شد و به دلیل اهمیت موضوع شخصا نیز چندین ساعت ، مستندات در اختیار را استخراج کردم و در اختیار بخش پژوهشی برای تنظیم پاسخی مستند و تفصیلی قرار دادم. با جستجوی در منابع مختلف مشخص گردید که فردی با این عنوان و نام که با مرحوم آیت الله میلانی و حضرت امام رفت و آمد داشته باشد شناسایی نگردید. تکمیل اطلاعات مورد نیاز برای پیگیری قانونی و در صورت لزوم قضایی از سوی موسسه در دستور کار واحد مربوط قرار گرفت. امروز با انتشار اظهارات مذکور مطلع شدیم که احتمالا گوینده این افترا همان شیخ علی تهرانی معروف است که سرانجام شومش به پناه بردن به صدام و چندین سال فحاشی در رسانه های بعثی علیه ملت ایران و امام و انقلاب انجامید. و البته با توجه به اینکه آنچه در این ویژه نامه به حضرت امام نسبت داده شده توهین و افترایی آشکار است باید بطور جدی بررسی شود که انگیزه گفتگو با چنین فردی که سالهای سال حتی سخن عادیش نیز آکنده از دشنام و ناسزا به حضرت امام و ارزشهای انقلاب و ارکان نظام می باشد چه بوده و چرا اتهام بی پایه او را در نشریه همایشی که بمنظور بزرگداشت مقام شامخ مرجعیت و احیای میراث ارزشمند فقیهان وارسته برگزار شده است انتشار داده اند؟
ضمنا دیروز و امروز نیز پیگیر تهیه متن جوابیه مستدل موسسه شدم که خوشبختانه متنی کامل و مستند آماده گردیده است. سیاست کلی موسسه در اینگونه موارد که مطلبی خلاف واقعیت در باره حضرت امام در جایی، گفته و یا منتشر شده – که مخاطب عمومی نداشته - این است که به تناسب دامنه انتشار آن مطلب، پاسخ موسسه در محدوده همان دامنه، منتشر و برخورد قانونی مناسب بدون جنجال و هیاهو صورت می گیرد. هرگز موافق با روشی که منتهی به بزرگنمایی اشخاص و جریانات مطرود گردیده و عملا باعث توسعه دامنه انتشار مطالب سخیف و بی پایه و بهره برداری جریانهای معاند می شوند نیستیم. بله اگر مطلبی خلاف واقع از سوی چهره و یا رسانه ای معتبر منتشر شود و یا مطلب کذب و شایعه ای خلاف واقع در سطح عمومی و وسیع منتشر شود حسب مورد موسسه اقدام به انتشار بیانیه و موضع گیری عمومی می نماید. قبل از انتشار مطلب خبرگزاری فارس بر آن بودیم که پاسخ مستدل موسسه را از طریق الزام دست اندرکاران همایش مذکور به انتشار آن برای مخاطبان ویژه نامه همایش و همچنین نشر آن در شماره جدید نشریه حضور انتشار دهیم اما با توجه به فضایی که متأسفانه مطلب منتشره آکنده از انواع اتهامات بیمورد و بی ارتباط با موضوع نسبت به دولت محترم و بسیاری از جریانها و شخصیتهای معتبر انقلاب در خبرگزاری فارس پدید آورده و باعث جلب حساسیت و توجه افراد زیادی به این مطلب بی پایه گردیده و عملا نام فردی منفور و مطرود را بی دلیل بزرگ و مطرح ساخته است ناگزیر پاسخ مستند موسسه را از فردا در چند بخش در پرتال امام خمینی (س) منتشر می کنیم.
تکلیف آنها که اعتبارشان به درج همینگونه مطالب است روشن است اما با توجه به توضیحات فوق جای این سوال جدی از جناب آقای سید حمید روحانی وجود دارد که شما که در کسوت مقدس روحانیت هستید که باید بیش و پیش از هرکسی نسبت به موازین اخلاقی و تقوای کلام و ادب موضع گیری پایبند باشید با کدام میزان شرعی و قانونی و اخلاقی پیش از آنکه سوالی از موسسه در رابطه با مطلب منتشره و اقدامات موسسه بکنید چنین بی پروا بیت امام عزیز و موسسه حاصل حکم و تدبیر حضرت امام را متهم به بی تفاوتی و سکوت کرده و آنان را متهم می کنید که امام برایشان تمام شده و تنها نان امام را می خورند!!
بواسطه انس و روابط کاری که مدتی با ایشان داشته ام این حق را بعنوان خدمتگزاری کوچک در موسسه دارم که از ایشان سوال کنم جناب آقای سید حمید روحانی شما که شماره های تماس بنده و مسئولین دفتر حضرت امام و موسسه را داشتید آیا حق این نبود که قبل از آنیکه برادرانتان را متهم به بی تفاوتی و سکوت و... کنید یک تماس کوتاه می گرفتید و بعد داد سخن می دادید و متهم می کردید؟ آیا براستی شیوه شما در نگارش تاریخ انقلاب و نهضت امام هم بر همین پایه از تحقیق و مستندات است؟
جناب آقای روحانی همایشی در شهری با حضور چند صد نفر از علما و بزرگان حوزه و مراجع تقلید برگزار شده است ، موسسه حضرت امام و بیت امام در آن هیچ نقش و حضور و حتی از محتوای آن اطلاعی نداشته اند در صفحه ای از – شاید – چندین هزار از صفحات کتب و مطالبی که با حضور مراجع و علما رونمایی شده ، مطلبی دروغ از قول فردی با اسمی مستعار - که شما شناخته ایدش - منتشر شده؛ این چه ربطی به بیت امام و موسسه نشر آثار امام دارد؟ اگر واقعا دلتان از انتشار این دروغ بزرگ بدرد آمده و خواسته اید یقه کسی را بگیرید چرا حاضران و گیرندگان نشریه و مخاطبان همایش را خطاب قرار نداده اید؟ چرا بمحض اطلاع از درج چنین مطلب کذبی ، انتشار آنرا به موسسه اطلاع ندادید؟ چه کسی به جنابعالی گفته است که موسسه در برابر این مطلب بی تفاوت بوده؟ آیا این است رسم تاریخ نگاری امانتدارانه؟ آیا بقیه مطالبی را که می گویید و می نویسید بر همین پایه از اعتبار است؟ اگر بخود زحمت می دادید و پیش از آنکه برخلاف دستور صریح قرآن کریم که «ولا تقف ما لیس لک به علم انّ السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا» با تماسی کوتاه در جریان واقعیت امر قرار می گرفتید اینچنین بدون تحقیق، بیت امام و مجموعه خدوم اندیشه امام را متهم به بی تفاوتی نسبت به توطئه علیه امام و کنار گذاردن امام نمی کردید و دچار این همه بلا ربط سخن گفتن نمی شدید. اگر پای بیت امام را بمیان نمی کشیدید همچون موارد متعددی که در گذشته از لطف شما بارها مشابه آنچه امروز فرمودید بهره مند بوده ایم! و بواسطه حرمتی که از جنبه های مختلف قائل هستیم سکوت کرده اینبار نیز سکوت می کردیم. اگر اعتراضی به بنده و موسسه وارد است به سکوتی است که در برابر اینهمه جفاهای بی دلیل کرده ایم.
از خوانندگان محترم این عرایض می خواهم واقعا یکبار متن اظهاراتی را که ایشان فرموده اند مرور کنند و ربط بین مطالبی که به بهانه اعتراض به مطلب کذب منتشره در نشریه همایش مذکور بیان شده است را جستجو کنند امیدوارم این بازنگری منشأ تنبهی موثر گردد. از اینکه حقیقتا بر خلاف تمایل قلبی و شیوه معمولم ناگزیر از بیان حقیقت امر شدم عذرخواهم.
در پایان ، صحت و سلامت آقای روحانی را مسئلت دارم و تأکید می کنم که انشاء الله اصل دغدغه ایشان که جلوگیری از تحریف انقلاب و شخصیت والای امام است همان امر مهمی است که ما زندگی خویش را وقف آن کردهایم و انشاء الله تا پایان عمر نیز چنین باشد./۱۳۹۵/۱۰/۱۴افکارنیوز
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شیخ علی تهرانی کیست؟
«علی مراد خانی ارنگه» معروف به «شیخ علی تهرانی» متولد ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵روستای« ارنگه» (کرج).
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، ریاست دادگاه انقلاب مشهد و مدتی هم ریاست دادگاه انقلاب اهواز به شیخ علی تهرانی سپرده شد. در سال ۱۳۵۸ از مشهد داوطلب مجلس خبرگان قانون اساسی شد که به عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب شده و به خبرگان راه یافت و در مجلس خبرگان در کمیسیون مالی و اقتصادی حضور داشت. وی در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۵۸ طی نامهای به رهبر انقلاب در خصوص افغانی بودن جلال الدین فارسی یکی از کاندیداهای اولین دوره ریاست جمهوری تذکر داده و نسبت به انتصاب سیدعلی خامنهای به امامت جمعه تهران شدیداً اعتراض نمود.
وی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ در نامهای خطاب به رئیس جمهور وقت - بنی صدر- نسبت به روند دادگاه و محاکمه عباس امیرانتظام و متهم کردن وی به جاسوسی برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اعتراض کرده و خواستار دخالت بنی صدر درروند محاکمه شد/ویکی پدیا
در حالی که پیش از این، منابع خبری از اقامت شیخ علی تهرانی در خانهای در کرج، تحت نظارت نیروهای امنیتی خبر میدادند، کتاب «به سوی سرنوشت» که به تازگی منتشر شده، از آزادی و سکونت وی در تهران خبر داده است و همزمان منابع تأییدنشدهای از مرگ وی در سکوت خبری در یک سال قبل خبر میدهند.
به گزارش بازتاب، پس از بازگشت علی تهرانی به ایران در خرداد ماه 74، آخرین زمانی که وی در محافل رسانهای ایران مطرح شد، تیر ماه۱۳۷۹ بود که روزنامه بهار ـ نزدیک به اصلاحطلبان تندرو ـ مدعی خودکشی شیخ علی تهرانی در زندان شد. در پی انتشار این خبر، فریده تهرانی، دختر وی، با ارسال جوابیهای به این روزنامه اعلام کرد: «پس از شنیدن خبرهای ضد و نقیض، جویای احوال آقای تهرانی از دادسرای ویژه روحانیت قم شدیم. گفتند که مسمومیت جزیی برایشان به وجود آمده بود که به بیمارستان منتقل شدند و پس از بهبود دوباره به زندان بازگردانیده و در حال حاضر حالشان خوب است.
روز پنجشنبه دوم تیر ماه دوباره جویای احوال ایشان شدیم. در ابتدا پاسخ درستی به ما ندادند و فقط گفتند که ایشان در بیمارستان میباشند، پس از جستوجوی فراوان، متوجه شدیم که ایشان دچار سکته قلبی شده و در CCU بستری شده و در وضعیت جسمی نگرانکنندهای به سر میبرد... عصر روز دوشنبه، بالاخره ایشان را در همین وضعیت خطرناک به زندان اوین منتقل نمودند».
همزمان پسر وی نیز ضمن تکذیب خودکشی پدرش در نامهای به علی تهرانی، ضمن اهانتهای بیشرمانه نسبت به امام خمینی و آیتالله خامنهای، مدعی شکنجه پدرش شد.
برخی اخبار نیز از فحاشی پیاپی نامبرده نسبت به رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای در دوران زندان حکایت دارد و گفته میشد در چند سال اخیر، وی از زندان به بیرون منتقل شده و در منزلی در کرج تحت نظارت است.
شیخ علی تهرانی یکی از شاگردان امام خمینی است که در دوران پهلوی، به مبارزه با رژیم پرداخت و در این راه به زندان افتاد. وی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، موضعگیریهای ضد و نقیضی درباره وقایع مختلف اتخاذ کرد و به همین دلیل به مدت کوتاهی پس از انقلاب، منزوی شد. شیخ علی تهرانی به انتقاد علنی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی میپرداخت و در کلاسهای درس، از مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی بدگویی میکرد.
به گزارش بازتاب وی در سال ۱۳۶۳ در یک اقدام خائنانه، به عراق پناهنده شد و در رادیو فارسیزبان بغداد، به تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی مشغول گردید. دروغگویی و پشتهماندازی در سخنان او موجب شد بعد از مدتی کوتاه، رژیم عراق به عدم اثربخشی تبلیغات وی آگاه شود. شیخ علی تهرانی در خرداد ماه سال ۱۳۷۴ پس از یک دهه خیانت آشکار به جمهوری اسلامی، به علت سرخوردگی و شکست و با پی بردن به حقانیت جمهوری اسلامی، تقاضای بازگشت به کشور را مطرح کرد و بعد از تقاضاهای مکرر، خود را در یکی از پاسگاههای مرزی تسلیم نمود. در آن زمان اعلام شد که وی به علت سالخوردگی، وضع جسمانی مناسبی ندارد و از نظر روحی و روانی نیز از تعادل برخوردار نیست. شیخ علی تهرانی از کارهای گذشته خود اظهار ندامت کرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست.
در کتاب خاطرات سال ۱۳۶۳ هاشمی رفسنجانی آمده است: وی در تابستان سال ۱۳۶۳ پس از فرار از کشور، در مصاحبهای با روزنامه آلمانی «اشپیگل» به دروغگویی پرداخت، از جمله گفت: «آقای رفسنجانی به من گفته است که اگر ما عراق را به دست آوریم، دو کشور ما به صورت یک کشور و آن هم بزرگترین صادرکننده نفت، درخواهد آمد. ما جمعا شصت میلیون جمعیت خواهیم بود و قدرت عظیمی در اقتصاد جهانی خواهیم داشت». وی اکنون آزاد شده و در تهران سکونت دارد.
سوابق فکری و مبارزاتی شیخ علی تهرانی
«علی مراد خانی ارنگه» معروف به شیخ علی تهرانی، متولد ۱۳۰۵ از روحانیون مشهدی است که سالها شاگرد درس امام خمینی و آیتالله میلانی بود و همزمان در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی ضد رژیم پهلوی فعالیت چشمگیری داشت. وی در قم در مدرسه حجتیه سکونت داشت و با آیتالله علومی ـ مقیم یزد ـ همحجره بود. آقای مسعودی میگوید: در نخستین روزهای شروع مرجعیت امام، حضور شیخ علی تهرانی و شیخ یوسف صانعی را در بیت امام دیده است. تهرانی همان زمان، در کنار آقایان خلخالی، ابطحی کاشانی و توسلی در جمع دوستان نزدیک مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی بود؛ علاوه بر آنکه همبحث ایشان هم به شمار میرفت. وی بعدها به مشهد آمد و در آنجا اقامت گزید.
در دهه 40 و 50، چندین نفر که برجستهترین آنان، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، سیدعلی خامنهای، عباس واعظ طبسی و محمدرضا محامی بودند، مبارزات مردم مشهد را در جهت تحقق حکومت اسلامی، هدایت و رهبری میکردند. شیخ علی تهرانی هم در این جمع، افزون بر آنکه دست به قلم بود، در صحنه مبارزات حضور داشت. وی شوهرخواهر حضرت آیتالله خامنهای بوده و هست.
افراط و تفریط
تهرانی، خصلتا زندگی ساده و بیپیرایهای داشت و در غذا خوردن و دیگر موارد، اهل سادهزیستی بود. آقای یزدی تأیید میکند که «از ویژگیهای حایز اهمیت شیخ علی تهرانی، روح قناعت و سختگیری بر نفس بود. او با یک لقمه نان و پنیر، خودش را سیر میکرد و برخلاف برخی، در بند غذاهای الوان نبود».
تهرانی متهم بود که در نوع مواضع خود، بسیار تند و جدی و تا حدی نامتعادل بوده است. درباره او این امکان بود که به سرعت موضع خویش را نسبت به مسئلهای عوض کند و در موضع جدید، با همان شدت و حدّت رفتار کند. وی در طرفداری از امام و الفاظی که در عشق و علاقه خود به ایشان به کار میبرد، افراط میکرد، چنانکه بعدها نیز در دشمنی با ایشان به افراط گرایید.
آیتالله مسعودی درباره وی میگوید: «آشنایی ما از مدرسه حجتیه بود ... ایشان ابتدا با مثنوی و عرفان و مسائلی از این دست سر و کار داشت ... مدتی با این افکار و اوهام مشغول بود تا اینکه ناگهان خبر رسید که ایشان مثنوی و حافظ را کنار گذاشته و مدعی است که این کتابها نجس هستند و آنها را با انبر برمیدارد. ما از این چرخش تعجب کردیم ... این حالت عدم اعتدال در رفتار و گفتار این فرد به چشم میخورد ... تهرانی از نظر درسی پیشرفت خوبی داشت و همبحث مرحوم آقامصطفی بود».
آیتالله یزدی هم با اشاره به خاطرات روزهای مدرسه حجتیه میگوید: «این آقای تهرانی در مدرسه حجتیه هم که بود، قدری خشک بود». وی از رفتار مخصوص او صحبت کرده میگوید که وقتی در سیرجان به دیدنش رفته است، یک مرتبه «در خلال ناهار، او به ناگاه از جای برخاست و ایستاد به نماز». یزدی او را شخصی مستبد به رأی تصویر کرده و میگوید که وی همزمان خود را اهل فلسفه، عرفان و اخلاق و اقتصاد اسلامی میدانست.
مبارزات تهرانی در مشهد نیز ادامه یافت و آنچنان که از برخی از خاطرات برمیآید، در سال ۱۳۴۹ در ایرانشهر تبعید بوده است. شیخ علی ریحانی که سه ماه در آنجا بوده، از حضور تهرانی به عنوان تبعیدی در آنجا خبر داده و موردی را هم از سختگیری رژیم درباره تهرانی بیان کرده است.
اوجگیری مبارزات علیه رژیم شاه
در اطلاعیهای که شماری از روحانیون مبارز خارج از کشور در دی ماه 1356 انتشار دادند، اسامی «جمعی از علما و روحانیون متعهد را که در مبارزات و بسیج نیروها نقش سازنده داشتند» و دستگیر و به مناطق دوردست و بدآبوهوا تبعید و در تبعیدگاهها زندانی» شدهاند، چنین یاد کردهاند: آیتالله ربانی شیرازی، حجتالاسلام خلخالی، حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه و در مشهد، حجتالاسلام آقای علی تهرانی و حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای.
با اوجگیری تظاهرات، شیخ علی تهرانی یکی از فعالان سیاسی مشهد به شمار میآمد و در مجامع انقلابی حضوری فعال داشت. در همان زمان،گهگاه در مجالس انقلابی تهران نیز از شیخ علی تهرانی دعوت میشد، از جمله شهید مفتح برای سخنرانی در مسجد قبا از او دعوت کرد که وی را پس از دو شب سخنرانی دستگیر کردند. شهید مفتح در بیانیهای در مرداد ۱۳۵۷ اعلام کرد: «در آغاز محرم گفتند سخنران باید روحانی باشد، وقتی ما از آقای علی تهرانی، محقق و نویسنده معروف، دعوت کردیم، پس از دو شب سخنرانی ایشان را گرفته و تبعید کردند». تهرانی در فروردین۱۳۵۷ در سیرجان به همراه عبدالمجید معادیخواه تبعید بود. پس از آن، همراه سیدعلی محمد دستغیب شیرازی، مرتضی فهیم کرمانی و سیدمحمد احمدی، به سقز تبعید شد. این جمع در ۲۸ اردیبهشت، اعلامیه مشترکی «درباره اوضاع ایران» صادر کردند.
پس از بازگشت از تبعید، وی سخت درگیر مسائل انقلابی مشهد شد. در ۵ آبان ۱۳۵۷ که تظاهرات بسیار بزرگ و باشکوهی در مشهد برگزار شد و در جلوی راهآهن اجتماع عظیمی صورت گرفت، نماز جماعت به امامت شیخ علی تهرانی اقامه شد. بار دیگر در ۸ آبان، تظاهرات بزرگی شده و تظاهرکنندگان در محوطه باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع کردند. در این اجتماع، حجتالاسلام خامنهای و حجتالاسلام شیخ علی تهرانی سخنرانی کردند». همچنین در اجتماع بزرگی که در ۱۶ آبان ۱۳۵۷در استادیوم سعدآباد مشهد برگزار شد، حجتالاسلام علی تهرانی سخنرانی و مردم را به همبستگی و اتحاد بیشتر برای رسیدن به هدف آزادی و حکومت اسلامی دعوت کرد.
به هر حال، در طول سالها نام شیخ علی تهرانی نیز ضمن اسامی بسیاری دیگر از مبارزان روحانی، در ذیل اعلامیههای ضد رژیم دیده میشود. وی در مشهد، در روزگاری که آیتالله میلانی سخت تحت کنترل ساواک بود، با ایشان رفتوآمد داشت و بارها و بارها نام وی در میان افرادی که به دیدار آقای میلانی رفته و یا همراه وی در درس و مسجد بودهاند، در اسناد ساواک آمده است.
مبارزات وی همچنان ادامه یافت و در اطلاعیه مشترکی که توسط روحانیون مبارز مشهد به مناسبت هجرت امام به پاریس منتشر شد، نام شیخ علی تهرانی در کنار نام آقایان سیدعلی خامنهای، محمدرضا محامی، عباس واعظ طبسی و سیدعبدالکریم هاشمینژاد آمده است. همکاری وی با برخی از افراد یادشده، ضمن برگزاری جلسات و تظاهرات و غیره، در ضمن اسناد منتشرشده درباره مرحوم هاشمینژاد نیز آمده است.
رمضانعلی شاکری در گزارش وضعیت انقلابی مشهد در سال 57 تأیید میکند که «در شهر مشهد، خانه آیتالله شیرازی و آیتالله قمی، مرکز تصمیمگیری و پناهگاه مردم بیدفاع بود و اداره قیام و راهپیماییها و حرکت انقلابی و شورای مرکزی و اجرای فرامین امام بیشتر توسط روحانیون مبارزی مانند میرزاجواد آقاتهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، حاج سید کاظم مرعشی، حاج سیدعلی خامنهای، حاج شیخ عباس واعظ طبسی، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، استاد شیخ علی تهرانی و آقای طاهر احمدزاده و دکتر محمود روحانی و دکتر فرهودی انجام میشد.
در جریان تشییع جنازه حجتالاسلام شیخ احمد کافی در ۳۱ تیر ۱۳۵۷ تظاهراتی در مشهد به پا شد که به درگیری میان مردم و نیروی انتظامی منجر شد. شیخ علی تهرانی به همین مناسبت اطلاعیهای منتشر کرد. در این زمان وی از محل تبعید خود از سقز، برای محاکمه و حضور در دادگاه به مشهد آمده بود. در اجتماع گروهی از تظاهرکنندگان در منزل آیتالله شیرازی در تاریخ ۰۲ آذر ۱۳۵۷ نیز شیخ علی تهرانی درباره «تجاوز حاکم، پیروزی و برقراری حکومت اسلامی» سخنرانی کرد. آقای شاکری موارد دیگری از حضور تهرانی را در رویدادهای انقلابی سال ۱۳۵۷ در مشهد بیان کرده است.
تهرانی پس از انقلاب
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ریاست دادگاه انقلاب مشهد ـ و مدتی هم ریاست دادگاه انقلاب اهواز ـ به شیخ علی تهرانی سپرده شد و وی به محاکمه عوامل رژیم مشغول گشت. وی در سال۱۳۵۸ از سوی حزب جمهوری اسلامی مشهد و برخی از تشکلهای دیگر کاندیدای مجلس خبرگان شد که به عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب شده و به خبرگان راه یافت. به دلیل آنکه وی آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود، در مجلس خبرگان در کمیسیون مالی و اقتصادی حضور داشت.
تهرانی و دکتر شریعتی
شیخ علی تهرانی از ارادتمندان به دکتر شریعتی بود و به همین مناسبت، دکتر یادداشتی درباره کتاب شناخت وی نوشت که در پشت جلد آن به چاپ رسید. شگفت آنکه شریعتی با تمام بیعلاقگیاش به مباحث فلسفی، در آنجا از آن کتاب کاملا فلسفی ستایش کرد. در همین نامه، شریعتی پیشنهاد کرد نام کتاب، نه شناخت بلکه «فلسفه شناخت» باشد، زیرا این نام «هم با متن مناسبتر است و هم آن جزوه معروف را تداعی نمیکند» که اشاره به جزوه شناخت مجاهدین خلق بود که خود به بدنام بودن آن اثر در این زمان اشاره دارد.
در دی ماه ۱۳۵۶ هم سخن از متنی بوده که شیخ علی تهرانی در ستایش از دکتر شریعتی نوشته بوده است. وی متنی با عنوان خصایص روحی یک انسان برای یادنامه سالگرد هجرت و شهادت ابوذر زمان دکتر شریعتی (۳۱ـ۳۸) نوشت (با تاریخ ذیحجه ۱۳۹۷ق) و ارادت خود را به او نشان داد و از منتقدان او بد گفت.
«احسان شریعتی»(فرزنددکترشریعتی) هم در مقالهای که برای همین یادنامه نوشت، چنین گفت: گرچه دشمنان علی، به همان سنت سیاه همیشه تاریخ، خواستند در غیبتش دوباره تحریف و تهمت و ... را آغاز کنند، اما رویش رستمانه علمایی چون تهرانیها بود که نقش بر آبشان کرد.
شیخ علی تهرانی همراه با آقای خلخالی در سالگرد درگذشت شریعتی اعلامیه مشترکی دادند که نثرش نشانگر آن است که تهرانی آن را نوشته است. در این اطلاعیه، آنان علت موفقیت شریعتی را در آن دانستند که «نبوت و بعثت را رستاخیزی به هوش آورنده و حرکتآفرین در مسیر کمال و سعادت دانسته ... و دین به ویژه دین اسلام را معارف و احکام و دستوراتی یافته که بر طبق نقشه سرشت انسانی پیریزی شده ... » این زمانی بود که این دو در بانه و سقز تبعید بودند. تعبیر «سرشت انسانی» بارها در نوشتههای تهرانی آمده است.
آقای مطهری در نامهای که در انتقاد از شریعتی به امام نوشت؛ اشاره کرده بود که «شنیدم به یکی از دوستان مشهد که اخیرا به نجف مشرف شده بود، تذکر مفیدی دادهاید و دورادور اطلاع دارم که مؤثر بوده و در روش ایشان که اخیرا خیلی خطرناک شده بود، مؤثر واقع شده و الحمدلله». آقای سیدحمید روحانی در همانجا، در حاشیه زیر کلمه «یکی از دوستان مشهد» نام وی را شیخ علی تهرانی نوشته است. تأثیری که از آن یاد شده بعید مینماید، زیرا تهرانی در ۰۵ خرداد ۱۳۵۹ کتابچهای با عنوان «آری اینچنین شد برادر» نوشت و از سر ارادتی که به دکتر داشت، شرحی از ماوقع این چند سال به خصوص سال پس از انقلاب را در قالب پاسخ به نوشته دکتر شریعتی با نام «آری اینچنین بود برادر» نوشت.
از راست: شهید مطهری، ناصر میناچی و علی شریعتی
افکار اقتصادی شیخ علی تهرانی
شیخ علی تهرانی تحت تأثیر اندیشههای اقتصادی سوسیالیستی و چه بسا با تأثیرپذیری از کتاب اقتصاد مجاهدین خلق، آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود. زمانی که این نوشته به دست حاج آقا مصطفی خمینی، همبحث سابق تهرانی، افتاد، ضمن نامهای در اینباره به او تذکر داد. مرحوم حاج آقا مصطفی در این نامه نوشت: «کتاب روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام رسید. ولی معالاسف نسخ کم و متمایلین و مشتاقین بیش از حد متعارف مراجعه دارند، دست به دست میرود. باید سعی کنید که مارکسزده معرفی نشوید. البته چارهای هم جز این نیست که نوعا و قریب به اتفاق نویسندگان ما، مارکسیسمزده میشوند. نمیگویم اسلامزده باشید و به هر وسیلهای باطلی را تصحیح کنید. میگویم دقت بیشتر در مبانی حقوقی اسلام داشته باشید ... آقایان خامنهای را خصوصا سیدنا علی را سلام برسانید».
مرحوم سیدمنیرالدین حسینی شیرازی هم با ستایش از حاج آقا مصطفی میگوید: «به یاد دارم، وقتی کتاب اقتصاد اسلامی آقاشیخ علی تهرانی را نزد آقامصطفی آوردند، آن را شدیدا رد کرد و گفت: مؤلف عمامهای بر سر افکار کمونیستی گذاشته است».
آیتالله شیخ محمد یزدی هم در خاطراتش نوشته است که آن زمان وقتی نوشتهای از علی تهرانی را دید، شگفتزده شد. وی از تأثیرپذیری تهرانی از مکتبهای انحرافی سخن گفته است. آقای یزدی بار دیگر هم در خانه شیخ علی تهرانی بر سر موضوع مالکیت و دیدگاه وی به بحث پرداخته و در برابر عصبانیت شیخ علی تهرانی به او گفته است: «من از طریق نوشتههای شما که در ایام تبعید به دست من میرسید، در جریان انحرافات شما قرار گرفتم».
آثار شیخ علی تهرانی
شیخ علی تهرانی، علاوه بر کارهای مبارزاتی، گویا از سال 50 به بعد، به کارهای قلمی نیز اشتغال داشت. کتابهایی که از وی میشناسیم چنین است:
1. اخلاق اسلامی 2. اسلام ضد استثمار 3. اقتصاد اسلامی 4. مالیات اسلامی (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1395 ق) 5. قانون لاضرر یا حافظ نظام اسلامی 6. امر به معروف و نهی از منکر 7. ای انسان ستم و تفرقه را مپسند 8. توحید ذاتی یا اثبات وحدت وجود 9. توحید و خداشناسی در مکتب اسلام 10. طرح کلی نظام اسلامی 11. فلسفه شناخت 12. تقیه در اسلام (قم، طباطبایی، 1352). 13. مدینه فاضله در اسلام (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1350 ش) 14. روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1354). وی در بیشتر این کتابها بحث از نظام اسلامی را طرح کرده و نگاهش به اسلام و شریعت آن، نگاهی کاملا نظاممدارانه است.
فاصله گرفتن از امام و انقلاب
تهرانی از اواخر سال 58 به این سو به تدریج به سمت هواداری از جریانهای مخالف انقلاب کشیده شد و تقریبا مواضع مشترکی با لاهوتی داشت. با جدا شدن صفوف، وی متمایل به مجاهدین خلق و بنیصدر شد و وی در بهمن ماه 1358 ضمن نگارش متنی که در نشریه «مجاهد» به چاپ رسید، به انتقاد از عملکرد امام پرداخت.
تندترین مصاحبه وی که به تحریک برخی از عناصر مجاهدین خلق تحت عنوان «معلمان مسلمان» مشهد انتشار یافت، حاوی برخوردهای تند وی بر ضد رهبران حزب جمهوری اسلامی و شخص امام بود. این مصاحبه تحت عنوان «مصاحبه با استاد علی تهرانی» در تیراژ بسیار وسیعی چاپ و منتشر شد. اصل این مصاحبه، پس از آن بود که امام به طور رسمی بر ضد مجاهدین خلق موضع گرفت. وی در این مصاحبه به دفاع از مجاهدین پرداخت و منافق بودن آنان را سخت مورد انکار قرار داد.
بعدها که اوضاع بدتر شد، وی همچنان به ضدیت با امام و نیروهای مکتبی ادامه داد. بنیصدر در سیام اردیبهشت سال 60 خبر از تلگرافی داده است که شیخ علی تهرانی به وی کرده و از او خواسته است تا جدیتر در مقابل چماقداران، اصطلاحی که برای پیروان جناح مکتبی به کار میرفت، بایستد و او هم قول داد که چنین کند.
شیخ علی تهرانی به دنبال فرار بنیصدر از ایران و پس از استقرار مجاهدین خلق در عراق، در سال 63، مخفیانه به آن کشور منتقل شد و در آنجا برای سالهای طولانی به سخنرانی در رادیو عراق بر ضد امام و انقلاب مشغول بود. رژیم صدام از جمله از وی برای شکنجه روحی اسرای ایرانی در بند استفاده میکرد و طبیعی بود فحاشی یک شاگرد سابق امام به امام و نظام، چقدر برای اسرای ایرانی در غربت، گران بود. رژیم بعث عراق، سالها پس از پایان جنگ (1374) او را در مرز جمهوری اسلامی ایران رها کرد. نیروهای جمهوری اسلامی وی را به تهران منتقل کردند.
پیش از انقلاب، تهرانی کتابی تحت عنوان «اخلاق اسلامی» نوشت؛ این همان کتابی است که بعدها استادش امام خمینی به طعنه از او به عنوان کسی که کتاب اخلاق و توحید مینویسد، اما خودش از آن بیخبر است، یاد کردند./عصرایران۲۸ مرداد ۱۳۸۶
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«شیخ علی تهرانی»کیست؟
«همسرشیخ علی تهرانی»:آیت الله خامنه ای، تنهایک خواهر دارد بنام «بدر السادات»(متولد١٣٢١)که همسر شیخ علی تهرانی است.
«شیخ علی تهرانی»دامادرهبرانقلاب است.
«شیخ علی تهرانی» از روحانیون جنجالی وناراضی انقلاب در اولین حضور علنی«بعدازدیپورت ازعراق» در یک مراسم عمومی در آئین تشییع و تدفین برادر «محمد ملکی» (اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب) شرکت کرد.مهر ۱۳۹۴
شیخ علی تهرانی«علی مرادخانی ارنگه» متولد ۱۳۰۵ شمسی است؛ او که« شوهر خواهر رهبرانقلاب» است؛ نمایندهٔ مردم استان خراسان در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. او از مبارزان انقلابی بود که چندی پس از انقلاب از مخالفان نظام و حزب جمهوری اسلامی شد.
«شیخ علی تهرانی » فردی که نسبت به تبار افغانی «جلال الدین فارسی»(نامزد حزب جمهوری در انتخابات ریاست جمهوری) افشاگری کرد و باعث حذف وی از رقابت های انتخاباتی شد.
پس از درگذشت مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران در شهریور ۱۳۵۸، مرحوم آقای منتظری به عنوان جانشین ایشان انتخاب شد .اما پس از چند هفته وی به علت حضور در قم از، امام خمینی خواست تا کس دیگری راامامت جمعه تهران را بر عهده گیرد . امام نیز حضرت آیت الله سید علی خامنه ای را به امامت جمعه تهران برگزیدند . این انتخاب خوشایندمخالفان و منافقان نبود ،ازجمله شیخ علی تهرانی که آن موقع فردپرآوازه بود!ایشان،در دیماه ۵۸ – در نامه ای به حضرت امام خمینی ضمن وارد کردن اتهاماتی به بزرگان نظام شهید بهشتی ،آیت الله العظمی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی ، از امام می خواهد تا در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان امامت جمعه تهران تجدید نظر کند . در بخشی از نامه تهرانی به امام آمده است :
….امام امت ، فردی را امام جمعه تهران کرده اید ، برای دوستان …….. با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند . صلاح است تجدید نظر نمایید و با افراد بی نظر مشورت نمایید .نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار .خدا می داند با آنکه جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم ، و ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم ! در این مرحله وظیف شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند …مبارزه نمایم./ روزنامه جمهوری اسلامی ،۳۰ دی ۱۳۵۸
آیت الله خامنه ای آنزمان نماینده حضرت امام در دانشگاه تهران نیز بود ،در جمع دانشجویان در پاسخ به سوالی پیرامون اتهامات و توهین های شیخ علی تهرانی گفت :
…. بعضی از حرف هایی که ایشان زده اند ، اتهام نیست دشنام است .مثلا فلانی آدم جاه طلبی است . این دیگر تهمت نیست ، دشمنی است …بنده به نوبه خودم از اینکه یک شخصی به من اهانت کند ، نه فقط ناراحت نمی شوم و اهمیت نمی دهم ، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد ، حاضرم که هیچ در صد در صدد رفع تهمت برنیایم . به این علت که " آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است "/روزنامه جمهوری اسلامی -۲ بهمن ۵۸
فرارازایران ... پناهندگی درعراق
«شیخ علی تهرانی » در سال ۱۳۶۳(درگرماگرم جنگ ایران وعراق) از ایران گریخت و به عراق پناهنده شد و از تلویزیون عراق به تبلیغ ضد نظام جمهوری اسلامی پرداخت.
برای اینکه «شیخ علی تهرانی »بیش ازاین دیوانگی وجنجال آفرینی نکند،زمینه برگشته اورافراهم کردند که در سال ۱۳۷۴ به ایران برگشت،یعنی ۱۱سال لقمه حرام خورد(سرسفره دشمن بعثی ارتزاق می کرد)
کنفرانس همسرشیخ علی تهرانی«بدری خامنه ای» دربغداد
۲ اردیبهشت ۱۳۶۴، خانم «بدری خامنه ای» (همسر شیخ علی تهرانی) در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد حضور یافت. وی در این کنفرانس گفت که به همراه ۳ دختر و ۲ پسرش برای پیوستن به پدرشان از میان جبهه های جنگ ایران-عراق فرار کرده و به عراق آمدم و فاقد پاسپورت هستیم.
مسؤلیتهای آیت الله علی تهرانی
تهرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست دادگاه انقلاب مشهد و اهواز شد
در سال ۱۳۵۸ از سوی حزب جمهوری اسلامی مشهد داوطلب مجلس خبرگان قانون اساسی شد که به عنوان نفر هفتم «نماینده محلس خبرگان»از خراسان انتخاب و به خبرگان راه یافت. به دلیل آن که وی آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود، در مجلس خبرگان در کمیسیون مالی و اقتصادی حضور داشت.
«شیخ علی تهرانی» در سال ۱۳۵۸خواستار محاکمهی علنی «عباس امیر انتظام »شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود
اوانتقادازرهبرکبیرانقلاب"امام خمینی "هم فروگذارنشد
تهرانی کتابی تحت عنوان«اخلاق اسلامی» تألیف کرده است که امام خمینی دریکی ازسخنرانیهایش اشاره به آن می کند:«کسی که کتاب اخلاق و توحید مینویسد، اما خودش از آن بیخبر است»
شیخ علی بعدازورودبه ایران( سال ۱۳۷۴) محاکمه وزندانی شد،۲۰سال هم محکوم شدامابعلت بیماری قلبی وجهالتهای دیگرش در سال ۱۳۸۴ موردعفوقرارگرفتند.
دردی ماه ۱۳۹۵مصاحبهای از «شیخ علی تهرانی» با عنوان جعلی «شیخ میرزاعلی خراسانی» ارائهشده است که در این مصاحبه «اهانتهای کذبی به امام خمینی» ازجمله متهم کردن حضرت امام به سازش و تفاهم با ساواک مطرح شده است.
این مصاحبه که در انجمن مفاخر خراسان ودر« همایش آیتالله العظمی میلانی»منتشزشده بود،آن انجمن که به عنوان مسئول برگزاری همایش بود با پذیرش اشتباه خود از عموم مردم عذرخواهی کرد.
فرزندان شیخ علی تهرانی
سه دختر و دو پسر است. فرزند بزرگ او «دکتر محمود مرادخانی» هماکنون مقیم فرانسه است ویک دختردارد«فریده مرادخانی»که همچون پدرنادانش سازمخالفت می نوازد.
«فریده مرادخانی» محصول لقمه حرام صدام لعنتی می باشد(نطفه اش)درعراق بسته شده است.
«شیخ علی تهرانی»دامادِ آیت الله خامنه ای است.
روز پنجشنبه ۲۲ مهر برابر با ۱۴ اکتبر، «هشتاد و سومین سالروز تولد شهبانو فرح پهلوی» است و به همین مناسبت مراسمی به میزبانی شورای شهر «فرزنو» در ایالت کالیفرنیای آمریکا برگزار شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«خانم مرادخانی» درجشن هشتادوسومین تولد«فرح پهلوی»که بصورت آنلاین برگزارمیشد،شعرپراحساسی راتقدیم به فرح کرد واورا «مادر»خطاب می کرد.
این شاعرجوانی ،همچون پدرسبکسرش، خطاب به فرح گفت:علاقمندبودم هدیه ای برات بفرست واما امکانش نیست..
«فریده مرادخانی» درقطعه ای ازشعرپراحساسش به شهبانویش گفت:جای جای خانه ام بوی تورامی دهد..ماامیداریم که بیایی نورامیدبیاوری وظلمتهارابشکنی..پرنده راپروازبدهی،مرغان رادان بدهی.
خواهرزاده آیت الله خامنه ای درشعرش به فرح پهلوی گفت:اززمانی که تورفتی فرهنگ وهنرماهم رفته!.
درچندجای شعرش باحسرت وآه می گفت«آخ بانوجان»...
درپایان شعرش،فرح پهلوی برایش(فریده مرادخانی) دست تکان دادولبخندرضایت هدیه کرد.