اسیران عراقی در عملیات بیت المقدس(آزادی خرمشهر)
ما می بایست باب مذاکره را باز می کردیم (درمذاکرات شرکت می کردیم).... اما فرماندهان نظامی می گفتند نه ،مذاکره فقط درمیدان جنگ است... باید تا انتهای بصره برویم،درحالیکه ۲۰ درصد خسارات وارده به ایران مربوط به قبل از فتح خرمشهر و ۸۰ درصد مربوط به بعد از فتح خرمشهر
«سردارمحمداسماعیل کوثری»(جانشین قرارگاه ثارالله ):می خواهیم از عراق غرامت بگیریم اما سازمان ملل متأسفانه این مسئله را مثل کویت اجرایی نکرد. این نشانه دوگانه برخورد کردن اعضای شورای امنیت سازمان ملل است که نسبت به ایران به صورت دیگری برخورد می کنند والا در آنجا آمد که باید خسارت هم به ایران پرداخت شود. در واقع اخذ غرامت پیگیری شده ولی به نتیجه ای نرسیده است.
البته عراق در زمان صدام تعداد قابل توجهی هواپیمای جنگی داخل ایران آورد و این هواپیماها در ایران باقی ماند که در اصل خودش غرامت خیلی قابل توجهی بود./چهارشنبه، ۲۷ تیر ۱۳۹۷مصاحبه باخبرآنلاین.
ماجرای«خسارات وغرامت جنگ ازعراق»
«من رفتم و با ایرانیها حرف زدم. آنها قطعنامه ۵۹۸ را قبول کردهاند و صلح میخواهند. هیچ مشکلی با برقراری آتشبس یا عقبنشینی ندارند.»
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:تیم مذاکرهکننده (قطعنامه ۵۹۸)که درموردپایان جنگ ۸ساله ایران وعراق(آتش بس تیر ۱۳۶۷) ذرسازمان ملل به سرپرستی دکتر ولایتی مذاکره می کرد
ردیف جلو از سمت چپ،بترتیب: عباس ملکی (دبیر هیأت)، حسن روحانی (رئیس وقت کمیسیون دفاع مجلس و عضو شورایعالی دفاع)، سیروس ناصری (نماینده وقت ایران در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو)، علیاکبر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه و رئیس هیأت)، محمدجواد ظریف (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه)، مرحوم حسن حبیبی (وزیر وقت دادگستری)، سید محمدحسین لواسانی (معاون وقت بینالملل وزارت امور خارجه)، علی شمس اردکانی (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد).
البته پس از مدتی آقای دکتر جواد لاریجانی مسئولیت مذاکرات را بر عهده گرفتند.
کمیته تحقیق میگوید به چند مساله برخورده که ما فکر نمیکنیم اهمیتی داشته باشد. در هر حال، مهم این است که آنها (ایرانیها) عراق را متهم میکنند که طرف متجاوز است و میخواهند گزارشی به دبیرکل سازمان ملل بفرستند و از عراق بابت خساراتی که در جنگ بهشان وارد شده طلب غرامت کنند. دبیرکل بهشان جواب داده که عراق هم خساراتی متحمل شده، چه کسی غرامت خسارات عراق را خواهد داد؟ عراق هم باید غرامت بگیرد. بعد ایرانیها اظهارنظری نکردهاند و او (مشخص نشده است چه کسی) شروع کرده به حرف زدن درباره خلیج (فارس).»
طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق تنها دو، سه ماه قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران که به جنگ هشت ساله با عراق پایان داد، در جلسهای که متن مذاکراتش ۲۳ سال بعد (۲۰۱۱) از سوی اندیشکده وودرو ویلسون منتشر شد (۱)، از دو موضوعی نگران بود که ایرانیها پس از آتشبس به دنبالش بودند. اینکه ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را بعد از یک سال پذیرفت، به همین دو خواسته برمیگشت؛
به تعبیر اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ، قطعنامه صادر شده اشکالاتی داشت و «فاز سیاسی را هم شروع کردیم و آن این بود که مذاکره کنیم تا مفاد قطعنامه مطلوب ما شود، یعنی قطعنامهای باشد که با قبول آن به اهداف خود برسیم. این سیاست با چند عملیاتی که انجام شد و با مذاکراتی که شروع کردیم جواب داد. طول کشید تا قطعنامه را به نفع اصلاح کردند. در جاهای دیگر مفصل گفتم که چه چیزهای ظریفی را اصلاح کردیم تا قطعنامه به گونهای باشد که بتوانیم هم غرامت بگیریم و هم عراق به خاطر تجاوز محکوم شده باشد ... بالاخره کسی تجاوز کرده و باید کیفرش را ببیند و ما هم خسارت دیدیم و باید خسارت بدهند. میدانستیم که اگر چنین اتفاقی بیفتد، دولت صدام سقوط میکند. چون هم باید خسارت بدهد، هم محکوم شود و به عنوان متجاوز تنبیه شود. ما هم محاکمه او را میخواستیم. وقتی محاکمه میشد، معلوم بود که این دولت با آن تلفات و با آن مشکلات نمیماند. بنابراین خواستههای ما چیزی بود که نتیجهاش همان میشد که بعدها در پذیرش قطعنامه شد. پیگیریهای دبیرکل سازمان ملل به گونهای بود که دیگران متهمش میکردند ولی ما طلبکاری میکردیم و میگفتیم: این بخش ناچیزی از حقوق ماست که میدهید
مثلاهاشمی رفسنجانی-فرمانده جنگ:با آمار نشان دادیم که ما هزار میلیارد دلار از جنگ خسارت دیدهایم ولی آنها فقط یکدهم آن یعنی ۱۰۰ میلیارد دلار را پذیرفتند.» (۲)
قطعنامه ۱۰ مادهای ۵۹۸ که ایران آن را روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ پذیرفت، هم آتشبس فوری طرفین را میخواست و هم آزادی اسرای جنگی را؛ از ایران و عراق دعوت کرد با دبیرکل سازمان ملل همکاری کنند برای اجرای قطعنامه و کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم و از دولتهای دیگر دعوت کرد از هر اقدامی برای گسترش بیشتر مخاصمه اجتناب کنند.
اما آنچه ایرانیها را راضی کرد رضایت دهند به این قطعنامه شورای امنیت، دو بند ۶ و ۷ آن بود که در پیاش بودند؛
بند ۶ میگفت: «از دبیرکل درخواست میشود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مساله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیاتی بیطرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.»
بند ۷ تاکید داشت: «عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی با امدادهای بینالمللی درخور، زمانی که مخاصمه پایان پذیرد، تصدیق میشود و در همین خصوص از دبیرکل درخواست میشود که هیاتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مساله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد.»
تجاوزگرمعلوم واما غرامت مبهم
گزارشی که «خاویر پرز دکوئیار»( دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ به شورای امنیت داد و اعلام کرد عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرده و متجاوز است، برای ایران یک پیروزی بود؛ سرنوشت بند ۶ به نفع تهران رقم خورد.
اما چنانکه کمال خرازی، وزیر خارجه دوره اصلاحات گفت: «آنچه که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ انجام گرفته در درجه اول اجرای بند ۶ بوده که توفیقی برای جمهوری اسلامی ایران بود که دبیرکل بعد از بررسیهایی که کرد رسماً به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد که آغازگر جنگ، رژیم عراق بود که خب، این یک توفیقی بود. شورای امنیت هیچ عکسالعملی نسبت به گزارش دبیرکل نشان نداد و طبیعی بود که در فضای سیاسی آن موقع نمیخواستند کاری را علیه عراق و به نفع جمهوری اسلامی ایران انجام بدهند و هیچ اقدامی را شورای امنیت روی این مسأله نکرد.» (۳)
این «مهمترین بند مورد نظر ایران در قطعنامه ۵۹۸» به تعبیر علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه دوران جنگ «برگ برنده و نشانه مهمی از مظلومیت ملت ایران بود که از سوی رژیم بعثی عراق و با کمک قدرتهای بینالمللی مورد تجاوز قرار گرفت اما سرانجام پیروزی در جنگ و پیروزی در مذاکرات صلح با ایران بود.» (۴)
رایزنی هاضعیف بود،ماتنهابودیم
اما چنانکه علی خرم، مشاور وزیر امور خارجه وقت و رئیس ستاد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ میگوید «این گزارش در شورای امنیت ثبت شد و شورای امنیت نه، آره گفت و نه، نه گفت. میتوانست اکشنی انجام بدهد و قطعنامهای صادر بکند ولی این نیازمند رابطه خوب ایران با همان اعضاء دائم شورای امنیت بود. ایران باید اقلا با سه چهار تا از این اعضاء شورای امنیت رابطه خوبی میداشت، ما با هیچ کدام رابطه عالی نداشتیم. کسی نبود برای ما در شورای امنیت در مقابل عراق یقه پاره کند. در حالی که در مقابل کویت اکشن داشتند.» (۵)
«پرز دکوئیار»(دبیرکل سازمان ملل) دلیل اجرای دیرهنگام بند ششم قطعنامه را موانعی عنوان کرده که به دلیل حمایت آشکار قدرتهای بزرگ و غربی از رژیم صدام ایجاد شده بود «اما با تجاوز عراق به کویت و مغایرت آن با منافع این کشورها و تغییر شرایط، امکان تحقق این بند هم فراهم شد و من به سرعت اقدام به انتشار آن گزارش کردم. گزارش نیازی به تفسیر ندارد و به اندازه کافی گویاست.
هیچ ابهامی در اینکه عراق آغازگر جنگ بود وجود نداشت و من عدهای از کارشناسان حقوق بینالملل بلژیکی را مأمور آن کردم.» (۶) به این ترتیب طبق گزارش دبیرکل سازمان ملل، عراق آغازگر تجاوز بود، اما مهر تایید و تصویب شورای امنیت را بر پیشانی ندید.
عراق هم مطالبه غرامت داشت!
پس از تعیین آغازگر جنگ، نوبت به بند هفتم قطعنامه ۵۹۸ رسید که تاکنون اجرایی نشده است. هدف ایران پس از اعلام صدام حسین به عنوان متجاوز، دریافت غرامت جنگی بوده
صارق عزیر وصدام حسین
اما دبیرکل سازمان ملل چنانکه طارق عزیز از او نقل کرده، در یکی از مذاکراتش (پیش از اجرای آتشبس) به خسارات عراق اشاره کرده.
طارق عزیزگفته بود «چه کسی غرامت خسارات عراق را خواهد داد؟ عراق هم باید غرامت بگیرد.» علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت حتی پیش از گزارش دبیرکل سازمان ملل تاکید کرده بود «ما به دنبال اجرای کامل و دقیق قطعنامه شورای امنیت هستیم و تامین خسارات وارده در طول جنگ تحمیلی به ایران و پرداخت غرامت از سوی عراق چیزی است که هرگز از آن نمیگذریم.» (۷) مطالبهای که هم مهدی کروبی، رئیس مجلس سوم در دیدار با معاون دبیرکل سازمان ملل تکرار کرد (۸) و هم اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت درباره گرفتن غرامت از عراق ابراز امیدواری کرد تا «پیروزیهای انقلاب اسلامی یا فتح سیاسی در صحنه بینالمللی پس از فتح در عرصه نبرد تکمیل شود.» (۹)
فرستاده دبیرکل سازمان ملل به ایران برای تعیین خسارت جنگی
دبیرکل سازمان ملل برای اجرای بند هفتم قطعنامه که به بررسی خسارتها اشاره داشت، عبدالرحیم آبی فرح، معاون -پیشین -خود را همراه با هیاتی در سال ۱۳۷۰ راهی ایران کرد. در این سفر، اطلاعاتی درباره استانهایی که صحنه عملیاتهای جنگی یا هدف حملات هوایی و موشکی بودهاند، مراکز شهری و روستایی که با خاک یکسان شده یا خسارت کلی دیده، خانههای مسکونی که کاملا منهدم شده و یا آسیب جدی دیدهاند، غیرنظامیانی که کشته، مجروح یا برای همیشه از کار افتادهاند و میلیاردها ریال خسارتهای سنگینی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به بخشهای اقتصادی از جمله در بخش کشاورزی و بویژه نابودی باغهای نخل بر ایران وارد شده بود در اختیار این هیات قرار گرفت. این هیات پس از بازگشت از اولین سفر خود در گزارشی به دبیرکل سازمان ملل نوشت «میزان خسارات وارده به زیرساختهای ایران چنان گسترده است که بازسازی آن سالها طول میکشد.» پس از سفر دوم این هیات، دبیرکل گزارشی ۱۹۱ صفحهای به اعضای شورای امنیت ارائه کرد (۱۰) که در آن خسارات مستقیم وارده به ایران ۹۷ میلیارد دلار برآورد شده بود.
شهرها وروستاهایی -ایران-که خسارت دیدند
طبق این گزارش «در ۲۴ استان کشور، پنج استان صحنه نبرد بود و ۱۱ استان دیگر هدف حملههای هوایی و موشکی مکرر قرار گرفت. این ۱۶ استان، دو سوم جمعیت ۵۰ میلیونی کشور را در خود جای میداد ... طبق اظهارات مقامات ایرانی،
۵۰ شهر + ۴ هزار روستا«خسارت»دیدند
بیش از ۵۰ شهر و شهرستان و نزدیک به ۴ هزار روستا در این جنگ به میزان مختلف متحمل خسارت شدند و تعداد بسیاری نیز با خاک یکسان شدهاند که باید آنها را به این تعداد اضافه کرد. در مجموع، کل واحدهای مسکونی که بنا به گزارشها در جنگ تخریب شد،
آمارواحدهای خسارت دیده درجنگ
بیش از ۱۳ هزار بود و ۱۹۰ هزار واحد نیز به شدت خسارت دید. هیات سازمان ملل تعداد قابل ملاحظهای از این محلها را مورد بازدید قرار داد و خسارات وارده را تایید کرد. این جنگ در تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی تاثیر مستقیم و اسفباری داشت که
آمارکشته های غیرنظامی ایران
طبق برآوردهای دولت، ۱۴ هزار غیرنظامی کشته و هزار نفر مجروح شدند که از این تعداد، حدود ۳۷ هزار نفر معلول هستند.
به علاوه، در حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر نیز مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.» (۱۱)
اما رقم خسارتی که ولایتی با اشاره به «بررسیهای انجام شده توسط کارشناسان و نمایندگان سازمان ملل و شورای امنیت» اعلام کرد، ده برابر آن، ۹۵۰ میلیارد دلار بود که به گفته او «عراق موظف به پرداخت آن شده است.» (۱۲)
رقم ۱۰۰۰ میلیارد دلار، مطالبه ایران از عراق بود
و چنانکه بعدها هاشمی رفسنجانی گفت «۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت جنگ است. با کارهایی که انجام دادیم شورای امنیت را قانع کردیم که عراق آغازکننده جنگ بوده ولی در مورد غرامت با ۱۰۰ میلیارد دلار آن موافقت شد که البته هنوز پرداخت نشده است.» (۱۳)
پرداخت غرامت جنگ ازطریق «اعانه»کمک کشورهای دیگر!
حال آنکه طبق توضیحات سید کمال خرازی وزیر خارجه دوره اصلاحات، در قطعنامه ۵۹۸ هیچ اشارهای به پرداخت غرامت به ایران نشده بلکه طبق این قطعنامه باید «یک صندوق بینالمللی بوجود بیاید و کشورهای مختلف در آن صندوق پول بریزند و بر اساس ارزیابی خسارت که از طرف سازمان ملل انجام میگیرد به دو طرف برای بازسازی خرابیهایشان کمک بشود.
برآوردخسارت جنگ ازنظردبیرکل سازمان ۱۰۰ میلیارد دلار
در اجرای بند ۷ دبیرکل نماینده خودش را به ایران فرستاد و ارزیابی کرد که میزان خسارات وارده به ایران چقدر بوده که نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار ارزیابی کرد و از طرف عراق این کار انجام نگرفت و همچنان ماند و چنین صندوقی هم به وجود نیامد که کشورهای مختلف در آن صندوق پول بریزند و از آن برای بازسازی به نفع دو کشور هزینه شود ... ساختار ۵۹۸ صحبت از غرامت نمیکند بلکه همینطور که عرض کردم، صحبت از صندوقی میکند که دیگران در آن صندوق پول بریزند و به دو کشور برای بازسازیشان کمک بکنند ...
این ساختار ۵۹۸ است که در آن زمان نوشته شده بود و طبیعتاً تحت نفوذ قدرتها در شورای امنیت به این ترتیب تنظیم شده بود که ما نتوانیم از طریق ۵۹۸ ادعای خاصی را انجام بدهیم به جز اینکه برای بازسازی به ما کمک بشود ولی این به این معنی نیست که ما از غرامت صرفنظر کرده بودیم بلکه یکی از محورهای اصلی مذاکرات دوجانبه ما با عراقیها مسأله غرامت بود. آنها اصرار بر این داشتند که مسأله غرامت به فراموشی سپرده شود و ما نمیتوانستیم چنین کاری را بکنیم چون به هر صورت از اینکه عراق جنگ را آغاز کرد کسی تردید ندارد و بنابراین نفس این قضیه میتواند حقوقی را برای ما مترتب بکند.» (۱۴)
خرازی این توضیحات را برای نمایندگان مجلس هفتم هم تکرار کرد؛ زمانی که رژیم صدام حسین ساقط شده و پرداخت غرامت عراق به کویت با عدم پیگیری غرامت ایران از عراق مقایسه میشد. وزیر خارجه وقت گفت که عراق طبق قطعنامه شورای امنیت موظف به پرداخت غرامت به کویت شده است در حالیکه قطعنامه ۵۹۸ چنین سازوکاری تعیین نکرده است. بنابراین ایران از مسیرهای دیگری درصدد جبران خسارات جنگ برآمد. پس از اجلاس سران کنفرانس اسلامی در تهران که معاون رئیسجمهور عراق در آن شرکت کرد، قرار شد پنج کمیته برای بررسی مسائل ایران و عراق تشکیل شود که یکی از آنها کمیته مطالبات بود که بحث غرامت در آن میگنجید.
پس ازسقوط صدام مطالبه غرامت جنگ «فیتله اش پایین کشیده شد»با وجود اینکه قطعنامه ۵۹۸ اشارهای به پرداخت غرامت از سوی عراق نکرده، ایران مطالبات خود را در کانال روابط دوجانبه پیگیری کرد، سفرهای وزرای خارجه ایران و عراق پیش از سقوط صدام، برای پیگیری این امور بود.
نهایتا در ۲۱ بهمن ۱۳۸۱، عراقیها پیغامی برای سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت فرستادند که در آن بر عهدنامه ۱۹۷۵ که یکی از خواستههای ایران بود تاکید کردند. در زمینه مطالبات هم مکانیزمهایی در دست طراحی بود که به شیوهای این خسارات جبران شود.
اما عمر رژیم صدام کفاف نداد. ایران پس از سقوط رژیم صدام، نامهای در روز ۱۶ اردیبهشت ۸۲ به دبیرکل سازمان ملل فرستاد و با اشاره به شناسایی رژیم عراق به عنوان متجاوز از سوی دبیرکل سابق، خواست با سر کار آمدن دولت جدید در عراق، برای تامین و جبران خسارات و پرداخت غرامت به ایران اقدام شود.
دبیرکل سازمان ملل در پاسخ به درخواست ایران گفت: «با توجه به وضعیت فعلی عراق که در آن یک حکومت شناساییشدهای وجود ندارد باید جبران خسارات را به تشکیل دولت ملی در عراق و از طریق مذاکرات دوجانبه موکول کرد.» وزیر خارجه وقت ایران این را «اقدامی به عنوان ثبت در سازمان ملل که ما خواهان پرداخت غرامت هستیم» ارزیابی کرد. در سال ۸۳ که همه کشورها میزان مطالباتشان از عراق را ثبت میکردند، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با وزارت امور خارجه، مطالبات مستقیم و غیرمستقیم ایران را در صندوق بینالمللی پول به ثبت رساند و با اشاره به ارزیابی سازمان ملل مبنی بر اینکه میزان خسارات ایران در این جنگ ۹۷.۲ میلیارد دلار به عنوان خسارات مستقیم غیرنظامی بوده، این را به عنوان مطالبات ایران از عراق ثبت کرد. (۱۵)
تفاوت پرداخت غرامت جنگی ایران وکویت
ایران امیدوار است طبق بند ۷ قطعنامه ۵۹۸، کشورهای داوطلب برای بازسازی آسیبهای ناشی از جنگ عمل کنند. (۱۶) این در شرایطی است که قطعنامههای شورای امنیت، پرداخت غرامت به کویت در پی حمله سال ۱۹۹۱ عراق را مورد تاکید قرار دادهاند. به گفته سردار حسین علائی، رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران، «هنگامی که عراق به کویت حمله کرد کشورهایی که عضو دائمی شورای امنیت در سازمان ملل متحد بودند به مخالفت با عراق پرداختند و در همان قطعنامه اول عراق را مجبور کردند که خسارت و غرامتهای ناشی از اشغال کویت را بپردازد.
بر این اساس پس از سقوط صدام، دولت عراق تاکنون عراق ۳۶ میلیارد دلار به کشور کویت پرداخته است.» (۱۷) به همین دلیل عراق غرامت کویت را پرداخت میکند. با استدلال سید محسن حکیم، مشاور سیاسی رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، در گزارش خاویر پرز دکوئیار آمده بود که
جنگ درروز دوشنبه ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) آغاز شد و نه ۴ سپتامبر(۱۳ شهریور) که رژیم بعث ادعا میکرد و دولت عراق متجاوز جنگ شناخته شد، «این گزارش به شورای امنیت رفت، اما آنجا به تصویب نرسید که این تفاوت بین پرداخت غرامت ایران و کویت است.» (۱۸)
اما طبق نظر «سیدصادق خرازی»(سفیر سابق ایران در سازمان ملل) «ایران محق است که به عنوان قربانی تجاوز موضوع غرامت را پیگیری کند. گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل در پاییز ١٣٧٠ مبنی بر اینکه عراق مسئولیت جنگ را بر عهده دارد زمینه لازم برای دریافت خسارتهای وارده بر کشورمان در طول ٨ سال جنگ را فراهم کرده است، اگرچه دبیرکل در همان گزارش به نحوی خواستار عدم پیگیری موضوع شده است. نکته دوم این است که «موضوع غرامت در قطعنامه مورد اشاره قرار نگرفته است و صرفا موضوع مسئولیت جنگ در بند ۶ قطعنامه آمده است». لذا بر اساس گزارش دبیرکل و شواهد مستند دیگر میتوانیم موضوع غرامت را با دولت عراق پیگیری کنیم.» (۱۹)
نقشه ایران-عراق-کویت
اما با تفسیر «علی خرم»(رئیس ستاد پذیرش قطعنامه ۵۹۸) «درباره جنگ عراق و کویت از ابتدا قطعنامه درباره غرامت داشتیم، اما در جنگ ایران و عراق تنها در قطعنامه ۵۹۸ که در چارچوب فصل هفتم منشور صادر شد، درباره «تعیین آغازگر جنگ»(در بند ششم) آن صحبت میشود.
در بند هفتم این قطعنامه نیز آورده شده خسارات وارده (و نه غرامت) به ایران و عراق تعیین شود.
یعنی« بند ششم میگوید آغازگر جنگ و نه متجاوز و بند هفتم نیز عراق و ایران را با یک زبان مورد خطاب قرار میدهد.»
«بعدازفتح خرمشهر»ایران مُقَصِّرجنگ شد! ومسئول پرداخت خسارات
علت آن چیست؟ دلیل آن است که شورای امنیت ضمن اعتراف به آغازگر جنگ بودن عراق، پس از فتح خرمشهر، ایران را مسئول ادامه جنگ میداند.» به همین دلیل وی معتقد است درخواست پرداخت غرامت با همه پیچیدگیهایش که به دیپلماسی ایران قبل از تدوین متن قطعنامه ۵۹۸ برمیگردد، باید در دوران صدام مطرح میشد،
اما با حکومت جدید که ایران دست دوستی با آنها داده و مصالح عالیه بر روابط سایه افکنده، نمیتوان این مسائل را به طور جدی مطرح کرد. (۲۰) با این حال برخی تفاسیر حقوقی مبتنی بر اینست که هر عمل غیرمشروع و هر نوع تخلف از تعهدات و تکالیف قانونی موجب تعهد و الزام جدیدی میشود که به آن «مسئولیت» میگویند. در روابط بین دولتها نیز اگر دولتی بر خلاف اصول و قواعد حقوق بینالملل رفتار کرده و از انجام تکالیف و تعهدات قانونی خود قصور کند، باید پاسخگوی اعمال خود باشد. در این رابطه هرگونه فعل یا ترک فعل که خسارت مادی یا معنوی از آن ناشی گردد
متقابلاً یک حق برای دولت زیاندیده جهت دریافت خسارت و یک تکلیف برای دولت متخلف جهت جبران غرامت ایجاد میکند. در این حالت رابطه حقوقی بین دول ایجاد میشود و صرفاً دولتها میتوانند از اعمال خلاف یکدیگر در مراجع ذیصلاح ادعای دعوا کنند و خواستار جبران خسارت گردند. (۲۱) با این استدلال برخی معتقدند راه دریافت غرامت از عراق بسته نیست، حتی اگر در قطعنامه شورای امنیت به آن اشاره نشده باشد. در رد نظری که کارشناسانی چون علی خرم به آن باورمند هستند، گفته شده است:
تفاوت صدورقطعنامه درجنگ عراق باکویت درمقایسه با جنگ عراق باایران
«اولا: در جنگ عراق و کویت شورای امنیت از همان ابتدا به موجب فصل هفتم منشور، عراق را متجاوز شناخت و مسئول دانست و حال اینکه در قطعنامه ۵۹۸ فرض بر این بود که مسئول مخاصمه باید بعد از تحقیق دبیرکل مشخص شود.
پس قبل از این تحقیق و تشخیص متجاوز نمیتوان حکم به پرداخت غرامت داد. لذا مقایسه این دو مورد، قیاس معالفارق است. این عده مسئولیت بینالمللی متجاوز که یک التزام ناشی از حقوق بینالملل عرفی و قراردادی است، را با کمکهای بینالمللی برای بازسازی خرابیهای جنگ که ماهیت داوطلبانه دارد و باصطلاح «فی سبیل الله» است با هم خلط میکنند. نیازی نیست در قطعنامه مشخصاً به کلمه «غرامت»، «تاوان» و یا «خسارت» اشاره شده باشد، «مسئولیت مخاصمه» و «جبران خسارت» دو روی یک سکهاند و هر دو ملازمه با یکدیگر دارند. به عبارت دیگر «جبران و ترمیم» و یا «غرامت» فرع بر مسئولیت بینالمللی است و این به معنی انتقامجویی و حتی مجازات متجاوز هم نیست.» (۲۲)
برادر از برادر شکایت نمیکند!
شاید در انبوه تفاسیر حقوقی از چگونگی اخذ غرامت، تاوان یا خسارت از عراق، پاسخ سفیر بغداد در تهران بیشتر به معمای طلب ۲۶ ساله ایران از همسایهاش کمک کند که گفت: «برادر از برادر شکایت نمیکند. ملت عراق مشکلات مالی فراوانی دارد و ایران باید به این موضوع توجه کند.» (۲۳)
* منابع:
۱- سایت تاریخ ایرانی، ۱۴ مرداد ۱۳۹۲
۲- گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی، ۳ مرداد ۱۳۹۱
۳- مشروح مذاکرات مجلس هفتم، ۲۹ مهر ۱۳۸۳
۴- خبرگزاری ایسنا، ۲۵ تیر ۱۳۹۲
۵- گفتوگو با پایگاه خبری جماران، ۲۸ تیر ۱۳۹۰
۶- گفتوگو با روزنامه ایران، ۱۶ آبان ۱۳۸۵
۷- روزنامه کیهان، ۱۲ اسفند ۱۳۶۹
۸- روزنامه رسالت، ۵ تیر ۱۳۷۰
۹- روزنامه همشهری، ۶ بهمن ۱۳۷۱
۱۰- روزنامه جام جم، اول شهریور ۱۳۹۰
۱۱- روزنامه سرمایه، ۵ مهر ۱۳۸۵
۱۲- روزنامه رسالت، ۱۵ تیر ۱۳۷۱
۱۳- خبرگزاری مهر، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱۴- مشروح مذاکرات مجلس ششم، ۱۲ شهریور ۱۳۸۲
۱۵- مشروح مذاکرات مجلس هفتم، ۲۹ مهر ۱۳۸۳
۱۶- علیاکبر ولایتی، گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، ۲۵ تیر ۱۳۹۲
۱۷- گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، ۲۷ تیر ۱۳۹۱
۱۸- گفتوگو با خبرگزاری فارس، ۵ آذر ۱۳۹۲
۱۹- گفتوگو با هفتهنامه پنجره، تیر ۱۳۹۰
۲۰- سایت دیپلماسی ایرانی، ۹ مرداد ۱۳۹۰
۲۱- نشریه دادرسی، شماره ۵۸، ۱۳۸۵
۲۲- محمدرضا دبیری، سایت دیپلماسی ایرانی، ۳۰ خرداد ۱۳۸۹
۲۳- محمد مجید الشیخ، گفتوگو با روزنامه اعتماد، ۳ مهر ۱۳۹۰
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این مقاله ۲۹ تیر ۱۳۹۳ایسنا بنقل از تاریخ ایرانی بااندکی اصلاحات ویرایشی وانتخاب تیترها وتصاویر
چرا دریافت غرامت از عراق به فراموشی سپرده شد؟
- دریافت خسارت از عراق بابت جنگ تحمیلی مساله ای است که هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف به یاد مردم و مسئولان می افتد.
سال گذشته هم که کمیته غرامت وابسته به سازمان ملل در بیانیه ای از پرداخت مرحله ای دیگر از غرامت های جنگی ناشی از تجاوز عراق به کویت به ارزش یک میلیارد و ۶۰ میلیون دلار خبر داد این موضوع پررنگ شد و همه سوال های بی جواب در خصوص پرداخت غرامت جنگی عراق به ایران باز هم پرسیده شد.
عراق مکلف شد تا سالانه ۵ در صد از درآمد نفت خود را به عنوان غرامت جنگی به کویت بپردازد و طی آخرین گزارش بان کی مون به شورای امنیت در این خصوص، ۳۶.۵ میلیارد دلار غرامت به کویت پرداخت کرده است و ۱۶ میلیارد دیگر نیز باقی مانده است.
پرداخت غرامت برای تجاوزی که تنها ۶ ماه به طول انجامید.
حتی جلال طالبانی از درخواست لغو بدهی های عراق در مجمع عمومی سازمان ملل خبرداده و گفته: این بدهی ها به صورت ناعادلانه به عراق تحمیل شده است.
آیا پرداخت غرامت جنگ، خونریزی، ویرانی شهرها و تاسیسات و هزاران کشته و جانبازان و اسرایی که حاصل ۸ سال جنگ افروزی عراق در ایران بوده بدهی غیرناعادلانه ای است که به این کشور تحمیل شده است؟
اما دولت دوست و برادر عراق باید به یاد داشته باشد که رابطه طولانی برادری با حفظ و رعایت حقوق متقابل برقرار باقی میماند و روابط حسنه هرگز به معنای صرفنظر کردن از حق یک ملت نیست.
از طرفی مسئولین هم باید بدانند که عدم دریافت خسارت از عراق بخصوص پس از مشخص شدن تقصیر بی چون و چرای صدام حسین در شروع جنگ علیه ایران به معنای پایمال کردن حقوق شهدا و تیز کردن دندان دشمن برای جنگ افروزی مجدد خواهد بود./افکارنیوز۲۷ تیر۱۳۹۱
پرداخت ۴۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلارغرامت به کویت
«حسین سبحانینیا» در گفتوگو باخانه ملت، درباره دریافت غرامت ایران از دولت عراق، گفت: به دلیل مشکلات اقتصادی که دولت نوریالمالکی با آن دست وپنجه نرم میکند و نوع روابطی که ایران با دولت بغداد دارد، تاکنون کشورمان اصراری برای بلفعل درآوردن غرامت جنگ هشتساله را از عراق نداشته است.
نماینده مردم نیشابور و فیروزه در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه دریافت غرامت جنگی از دولت عراق حق مسلم کشورمان است، تصریح کرد: سازمان ملل به عنوان نهاد بین المللی دولت صدام حسین دیکتاتور سابق عراق را به عنوان آغازگر جنگ معرفی کرده و این بر حقانیت ایران برای دریافت غرامت مهر تائید زده است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به دریافت غرامت ۴۴میلیاردی۵۰۰میلیون دلاری کویت از دولت عراق، ادامه داد: دولت کویت مصرانه خواهان دریافت غرامت حمله نظامی عراق به این کشور بوده و ملاحظاتی درباره وضعیت اقتصادی دولت نوری مالی نداشته است.
عضو هیات رئیسه مجلس گفت: خسارتی که دولت عراق باید درباره تحمیل جنگ به ایران بپردازد بالغ بر هزار میلیارد دلار برآورد شده است.
کمیسیون خسارت های سازمان ملل اعلام کرد که از محل صندوق خسارات این سازمان به مدعیان مربوط به پرونده خسارات ناشی از حمله عراق به کشور کویت یک میلیارد و سه میلیون دلار دیگر به عنوان غرامت در اختیار دولت کویت گذاشته است.با پرداخت مبلغ اخیر مجموع رقم های پرداختی به دولت کویت تا کنون به ۴۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسیده است و هنوز ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار از محل بودجه تعیین شده برای پرداخت به سایر دعاوی مربوط به این پرونده باقی مانده است. /۰۶ بهمن ۱۳۹۲تابناک
مردم عراق هم ازصدام ناراضی وشاکیند!
محمود عثمان، نماینده مجلس ملی عراق به رادیو فردامی گوید مردم عراق اصلا اعتقادی به پرداخت غرامت ندارند زیرا جنگ ۸ ساله را ناشی از عملکرد حزب بعث می دانند که با آن مخالف بوده اند.
خسارت وغرامت جنگ رابایدحامیان صدام بدهند
آنهایی که امروز می خواهند دموکراسی را در عراق پیاده کنند و ظلم را ریشه کن سازند، باید جمع شوند و تمام خسارت های هر دو ملت ایران و عراق را بپردازند
سلیمان جعفرزاده نماینده مجلس هفتم شورای اسلامی می گوید: «طرف عراقی از ایران، خواستار بخشش غرامت ها است.
صدام حسین برای تامین مخارج جنگ، از کشورهای بسیاری پول گرفت، اما بسیاری از آن کشورها، این بدهی را بخشیده اند. ما می خواهیم که ایرانی ها نیز مساله غرامت را لغو کنند، نه اینکه بگویند فعلا این موضوع را غیرفعال می گذاریم.»
از سوی دیگر سلیمان جعفرزاده، نماینده مجلس هفتم شورای اسلامی به رادیو فردا می گوید تاوان و غرامت جنگ ۸ ساله را «باید کشورهایی به ایران بپردازند که صدام حسین را مسلح کردند» و به گفته او «دو ملت برادر» را درگیر ساختند.
آقای جعفرزاده می گوید: «من معتقدم آنهایی که امروز می خواهند دموکراسی را در عراق پیاده کنند و ظلم را ریشه کن سازند، باید جمع شوند و تمام خسارت های هر دو ملت ایران و عراق را بپردازند. به ویژه خسارت های ملت ایران که ۸ سال زجر کشیدند و تحت فشار بودند و جوانانشان را از دست دادند.»
خسارت جنگ۳۵۰ میلیارد دلار
براساس یک آمار غیررسمی، جنگ ۸ ساله، حدود ۳۵۰ میلیارد دلار به ایران ضرر وارد کرد. اما میزان غرامت درخواستی جمهوری اسلامی مشخص نیست.
سلیمان جعفرزاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، می گوید: «آمار میزان غرامت های ایران هم در سازمان ملل متحد و هم در اسناد دو کشور موجود است.»
محمود عثمان، نماینده مجلس ملی عراق معتقد است که دو طرف ایرانی و عراقی تاکنون به طور مشخص درباره میزان غرامت حرفی نزده اند.
این سیاستمدارکهنه کاراقلیم کردستان عراق می گوید: «آنها دقیقا ننشسته اند و بررسی کنند که این غرامت ها چقدر است. چون ایرانی ها تاکنون رسما از طرف عراقی تقاضا نکرده اند. آمارها حاکی از ۱۰۰ میلیارد دلار است. اما عراقی ها هم می توانند بنا به اسناد و جداولی، مبالغی را از ایران به عنوان خسارت طلب کنند.
چون عراقی ها می گویند ایرانی ها نیز در جنگ ۸ ساله، مسوولیت داشته اند. بنابراین اگر ایران بخواهد از عراق غرامت بگیرد، عراقی ها هم می توانند طلب پول کنند.»
شرایط فعلی عراق باعث شده است که اکنون حرفی از گرفتن خسارت نشود زیرا امنیت عراق برای جمهوری اسلامی مهم است
سردارعلیرضا افشار معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی
سردار افشار، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و رییس سابق ستاد مرکزی سپاه پاسداران در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته است: تنها مشکلی که در حال حاضر وجود دارد دولت فعلی عراق است که باعث شده موضوع تامین خسارت ها غیر فعال بماند به گونه ای که از سوی مسوولان عراقی از ایران خواسته شده تا ما خسارت ها را ببخشیم که جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص جوابی نداده است.
به گفته آقای افشار، شرایط فعلی عراق باعث شده است که اکنون حرفی از گرفتن خسارت نشود زیرا امنیت عراق برای جمهوری اسلامی مهم است.
معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی گفته که ایران از دریافت غرامت، منصرف نشده و مصالح نظام است که باعث شده تا این موضوع تعقیب نشود.
دولت عراق توانایی پرداخت غرامت ندارد
محمود عثمان در بغداد در واکنش به اظهارات این مقام نظامی جمهوری اسلامی می گوید: «دولت عراق اکنون توانایی پرداخت غرامت به ایران را ندارد. ما انتظار داریم کشورهایی مانند که خود را دوست ملت و دولت عراق می دانند، باید از تلاش برای دریافت غرامت صرفنظر کنند.»
با این حال سلیمان جعفرزاده در تهران، سخنان معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را تایید می کند و معتقد است که اکنون تامین امنیت عراق، امنیت ایران خواهد بود.
دولت عراق اکنون توانایی پرداخت غرامت به ایران را ندارد. ما انتظار داریم کشورهایی مانند که خود را دوست ملت و دولت عراق می دانند، باید از تلاش برای دریافت غرامت صرفنظر کنند
محمود عثمان نماینده پارلمان عراق
او می گوید: «اگر در عراق امنیت نباشد نه تنها ایران بلکه امنیت دیگر کشورهای منطقه نیز تهدید می شود. ما امروز اولویت برقراری امنیت در عراق را داریم. تثبیت دولت عراق و حاکمیت دولتی که بتواند امنیت را در سراسر آن کشور تامین کند برای ما مهم است. امروز چون دولت عراق بر مرزهایش تسلط ندارد، تروریست ها از آنجا وارد شهرهای مرزی ایران می شوند و بمب گذاری می کنند. پس ناامنی عراق به همسایگانش هم سرایت می کند و بنا براین امروز اگر دولت عراق تقویت شود به نفع ماست. اما فراموش نکنیم که مردم و دولت ایران از حق خود نخواهند گذشت.»
علیرضا افشار، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به خبرگزاری مهر گفته است: «مصلحت کشور در آن روزها ایجاب کرد که امام قطعنامه را بپذیرد، این شهامت امام یک پایه دینی دارد که به قول فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی، حرف مرد دو تا است، وقتی می فهمد کاری اشتباهی است قبول کند و آن حرف را تصحیح کند.»/منبع:۲۹/تیر/۱۳۸۶ رادیوفردا
***
جدول میزان خسارات جنگ عراق -ایران
هشت سال جنگ تحمیلی در ایران با تحمل هزینه های فراوانی همراه بود، جنگی که علاوه بر هزینه های انسانی خسارتهای فراوانی را به دنبال داشت ، براساس منابع جمع آوری شده در کتاب اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی به قلم فرهاد دژپسند، میزان خسارتهای مستقیم وارد شده به ایران از محل تخریب ساختمان ها و تاسیسات، ماشین آلات و تجهیزات و مواد کالاها سر جمع رقمی بالغ بر ۳۰۸۱ میلیارد تومان به نرخ جاری سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ خواهد بود این رقم در صورتی که بر مبنای دلار رسمی و تغییر آن به ریال و دلار تبدیل شود می توان گفت سرجمع خسارات جنگ تحمیلی برای ایران رقمی معادل ۴۴۰ میلیارد دلار بوده است، این رقم در صورتی که بر مبنای تغییر نرخ ارز رسمی از ۷ تومان به ۲۴۸۰ تومان امروز مورد محاسبه قرار گیرد به نرخ روز رقمی معادل ۱.۱ تریلیون تومان را شامل می شود.
این ارقام نشان دهنده عمق بالای خسارات جنگ تحمیلی به نظام نوپای ایران است. کل درآمد نفتی ایران طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۳ یعنی قبل از دوران طلایی رونق بازار نفت معادل ۴۳۲ میلیارد دلار بوده است یعنی کمی کمتر از خسارت های جنگ تحمیلی و با احتساب درآمدهای طلایی هشت سال اخیر کل درآمد حاصل از صادرات نفت خام ایران طی ۳۲ سال اخیر به رقمی حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار می رسد.
که می توان گفت معادل ۴۴ درصد این درآمدها در دوران جنگ از زیر ساختهای اقتصادی کشور حذف شده است، زیر ساختهایی که بعضا در برخی از مناطق جنگ زده کشور هنوز هم به مانند آنچه پیش از آغاز جنگ بود بازسازی نشده است./۳۰ شهریور ۱۳۹۲خبرآنلاین
***
سازمان ملل ،عراق را آغازگر جنگ،ولی ایران را ادامه دهنده جنگ معرفی کرد!
گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با سیدعلی خرم دیپلمات ایرانی دوران جنگ است که به چگونگی پذیرش قطعنامه و دیدگاه مسوولان وقت نظام دراین باره می پردازد.
«سیدعلی خرم »سفیر اسبق ایران در مقر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو
در دوران جنگ دو طیف فعالیت می کردند طیفی که مردان گفت و گو بودند و طیفی دیگر مردان جنگ. بعد از پایان جنگ بحث های زیادی شد گاهی این دو، همدیگر را متهم به کم کاری و ....کرده اند. برای نخستین سئوال، دیدگاه خود را درباره عملکرد طیف نخست«مردان جنگ» بگویید.
در سال 1390 راجع به سالهای 1365 و 66 صحبت کردن سخت است. هم اینکه شرایط اینقدر متفاوت است که امروز نمی شود راجع به موضوعات دهه شصت به این راحتی صبحت کرد.
دید شما این است که دو طیف بودند یک طیفی نظامی و یک طیف سیاسی که هردو در حوزه خود مستقل و فعال بودند؛ اما از دید من این جور نیست. در آن موقع فضای جنگ اجازه نمی داد که طیف سیاسی هم حضور داشته باشد و دلیل واضح آن این است که آقای دکتر ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه حرف هایی می زدند که نظامیان می زدند و این مشکل بزرگی بود. یعنی اگر امروز بدون شرایط جنگی برخی چیزها از سوی نظامیان ابراز می شود ، در شرایط جنگ این مساله چند برابر بود.
سیاست خارجی درباره "جنگ جنگ تا پیروزی" صحبت می کرد و نظامی ها هم همین جور حرف می زدند. پس دو طیف مستقل وجود نداشت.
نظامی ها تصور می کردند چون می جنگیدند دیپلماسی و وزارت امور خارجه هم باید در خدمت عملیات در جبهه ها باشد. در حالی که عراق عکس این عمل می کرد نظامی هایشان در جبهه خوب می جنگیدند و سیاسی هایشان هم در دیپلماسی و در سنگر سیاسی بنام صلح تلاش فراوانی می کردند و به همین خاطر شاید دیپلماسی عراق موفق تر بود.
پس آقای خرم کار شما خیلی سخت بوده است؟
بله زمان جنگ این جور بود یعنی در جو احساسی نمی توانستند مسائل را تفکیک کنند یعنی فضا اجازه تفکیک را نمی داد. فضا این را نمی پذیرفت که نظامی ها بجنگند و سیاسی ها هم کار سیاسی کنند و چهره کشور را صلحدوست نشان دهند. امکان داشت سیاسی ها متهم به وطن فروشی شوند و کسی دلش نمی خواست بر چسب وطن فروشی بخورد بنابراین سیاسی ها هم حرفهایی را می زدند که نظامی ها می زدند.
پس در این قطعنامه هایی که درباره جنگ در سازمان ملل نوشته می شد ایران چندان نقشی نداشت؟
ابدا! حتی در قطعنامه ۵۹۸
ولی ایران نماینده داشت؟
«سیدعلی خرم »:نماینده داشتن فرق می کند حتی در دوره آقای محمد جواد لاریجانی در معاونت اقتصادی و امور بین المللی وازرت امور خارجه در دوره تدوین قطعنامه ۵۹۸، ایشان می خواست برود به نیویورک و در مذاکرات شرکت کند که اختلاف های زیادی با آقای دکتر ولایتی در آن زمان پیش آمد، البته آقای دکتر ولایتی نظر وزارت امورخارجه را داشت و نظر شخصی نبود ولی فضا به هر صورت اینگونه بود.
پس در زمان قطعنامه ۵۹۸ عملا مذاکره ای در کار نبوده؟
نه، ۵۹۸ یک سال قبل از این که ما بپذیریم تصویب شده بود که بندهای آنرا مطلوب نمیدانستیم از جمله چون فاقد پرداخت غرامت بود ولی عراق یک سال قبل قطعنامه را پذیرفته بود.
ما بر اثر از دست دادن برخی مواضع استراتژیک در جبهه ها و مشکلات اقتصادی این قطعنامه را پذیرفتیم و نه اینکه با انتخاب و از موضع قدرت این قطعنامه را پذیرفته باشیم. در حقیقت از لحاظ نظامی در موقعیت خوبی نبودیم.
چرا قطعنامه یک سال دیر پذیرفته شد ؟ و اساسا چرا این قطعنامه پذیرفته شد؟
داستان این مسئله مفصل هست، قطعنامه ۵۹۸ از اواخر پاییز ۱۳۶۵ تا۲۷ تیر ۱۳۶۶ در حال تدوین بود خیلی هم به ما گفتند که بیایید و در جلسات شرکت کنید. متنها از یک طرف غرور به ما اجازه نمی داد و از طرف دیگر ما اساسا جامعه جهانی را قبول نداشتیم. همین تصویری که الان نیز داریم. در نتیجه باعث شد که حجت را بر ما تمام کردند و ما را صدا زدند(دعوت کردند) و ما نرفتیم و در نهایت ۲۷ تیر ۱۳۶۶ قطعنامه صادر شد.
اما همین قطعنامه به خواسته های ما به شکل ظاهری توجه کرد: ۱- تعیین آغاز گر جنگ عراق ۲ تعیین خسارت ۳- به جای موضوع غرامت، صندوقی در نظر گرفته شد تا هر کسی که خواست در آن پول بریزد و بین ایران و عراق تقسیم شود که این هم باز تضاد دارد چرا که در این صندوق که تشکیل شده و همه در آن پول می ریزند تا به طرفین داده شود یعنی اینکه عراق و ایران به یک اندازه متهم هستند و به یک اندازه خطا کرده اند.
عراق بلافاصله بعد از ۲۴ ساعت قطعنامه را پذیرفت و لی پذیرش ما یک سال طول کشید
چرا طول کشید؟
ما ابتدا قطعنامه 598 را جدی نگرفتیم اما سران دو ابرقدرت آمریکا و شوروی (بعد از قضیه مک فارلین) در ایسلند جمع شدند و در آنجا اعلام کردند که ما تصمیم گرفتیم جنگ ایران و عراق بدون غالب و مغلوب پایان پذیرد. ما به تمسخر به آنها نگاه کردیم ولی همان کاری را که گفتند کردند زمانی که این تصمیم را گرفتند زمستان ۱۳۶۶ بود.
پس از این زمانی است که ما مرتبا مناطق را از دست می دهیم تا برسیم به ۲۷ تیر ۱۳۶۷ و بالاخره قطعنامه را از سر اجبار می پذیریم. یک ماه طول می کشد که آتش بس برقرار شود و این بار عراق دمی تکان می دهد و فکر می کند که حالا وقتش است که در جبهه ها جبران کند. آنها به مرزهای ایران حمله کردند. ایران ضمن اینکه از خودش دفاع کرد ولی آمریکا و شوروی عکس دفعه قبل عمل کردند و به عراق هشدار دادند که اگر از مرزهای بین المللی فراتر بروی ما ورق را برمی گردانیم. عراقی ها در نیویورک جلسه گذاشتند و بعد برگشتند و پذیرفتند که مرز بین طرفین همان طور بماند یعنی همان مرزهای «عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری ۱۹۷۵ ایران و عراق»(قراردادالجزیره)
ما باید زبان دنیا را در سال ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ می فهمیدیم و باور می کردیم که ابزار دنیا ابزار مادی هست. ما باید در نظر می گرفتیم که این دو قدرت بزرگ قادر هستند که اسلحه به یکی بدهند و او را تقویت کنند و یا برعکس. در زمانی که در موضع قدرت نظامی بودیم می بایست مذاکره می کردیم و داستان جنگ را با آبرومندی بپایان میبردیم تا حضرت امام مجبور نشود که جام زهر را بنوشد. جام زهر را امام نوشید برای اینکه تمام مسئولیت ها را بر عهده بگیرد و اختلافی نباشد که اگر اینجور نبود این کشور زیر و زبر شده بود اما نبایستی ما با باورهای غلط امام را به جایی می بردیم که جام زهر را بنوشد. اگر در سال 1366 وارد مذاکره سیاسی با عراق ، سازمان ملل متحد و قدرتهای بزرگ می شدیم دستاوردهای نظامی ما هم می توانست حفظ شود ولی خب تصور این بود که هر کس مذاکره برای صلح بکند وطن فروش، ضد ولایت فقیه و ضد اسلام است.
چرا ما یک دفعه قطعنامه را پذیرفتیم ؟
نه یک دفعه نپذیرفتیم.
حداقل یک دفعه اعلام شد؟
سفیر اسبق ایران در مقر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو:بله ولی شاید نزدیک دو ماه موضوع در کشور چرخید تا رسید به آن روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷
عده ای می گویند این قطعنامه به امام تحمیل شد؟
«علی خرم»بعد از جنگ، بعضی ها برای اینکه بتوانند رقبای خود را از میدان سیاسی به در بکنند این برچسب را می زدند در حالیکه همه بیک اندازه در چگونگی پایان یافتن جنگ موثر و مسئول بودند. در سئوال قبلی توضیح دادم چگونه پایان جنگ پذیرفته شد اگر قوانین طبیعی و ابزار مادی در کنار الطاف خداوندی در نظر گرفته میشد قبلا هم گفتم زمستان ۱۳۶۶ قطعنامه را می پذیرفتیم نه اوایل تابستان ۱۳۶۷.
از اواخر زمستان ۱۳۶۶ به بعد، فاو، شلمچه ،جزایر مجنون و... از دست ما رفت. در اسفند 66 واقعه شیمیایی حلبچه وبمباران شهرهای ایران پیش آمد. تا اینکه کسانی که مسئول نظامی جنگ بودند گفتند با این امکاناتی که آنها دارند نمی شود بیش از این جنگید. آقای هاشمی گفت بنویسید و آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه نوشت که در آن درخواست امکانات سلاحهای متعارف و غیر متعارف شده بود. هر کسی این را می خواند جریان را می فهمد که در کوتاه مدت، پیروزی نشدنی است ممکن است بیست یا چهل سال بعد بشود. آقای هاشمی این نامه را داد به امام و امام خواستند مساله به بحث گذاشته شود. در آن زمان وضع اقتصادی ما بسیار بد بود.
رمانی که نفت بشکه ای 7 دلار بود ما نفت را زیر 5 دلار می فروختیم. یعنی مملکت در حال جنگ با بشکه ای 4 یا 5 دلار اداره می شد امروز که با 100 تا 120 دلار می فروشیم پیش خودمان شرمنده می شویم.
امام خیلی شهامت به خرج داد که از شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" و "اگر بیست سال طول بکشد ما ادامه می دهیم" دست برداشت و جام زهر را نوشید و با شهامت، همه مسئولیت را خودش قبول کرد. امام می توانست بگوید این سپاه و دولت و ... اینها می گویند ما نمی توانیم جنگ را ادامه دهیم پس مجلس یک قانونی تصویب کند و قطعنامه را بپذیریم. امام این کار را نکرد فداکاری کرد و همه مسئولیت را پذیرفت با این حال در آن موقع همه داشتند به هم اتهام می زدند.
آقای خرم شما گفتید ما می توانستیم سال۱۳۶۶ بپذیریم من سئوال دیگری دارم آیا می شد بعد از فتح خرمشهر هم جنگ را تمام کنیم ؟
بله، من قبلا گفتم دلیلش هم این بود که فتح خرمشهر که صورت گرفت ما تقریبا رسیدیم به مرز، ما بیشترین قسمتی که در دست عراق داشتیم خوزستان بود عراق تمام تلاشش برای گرفتن خوزستان بود جای دیگری نبود و ما خوزستان را پس گرفته بودیم حالا بعضی ها بهانه تراشی می کنند که ما در قصر شیرین و ... مقداری زمین دست عراقی ها داشتیم ولی اینها ارزش سوق الجیشی نداشتند. بعد هم آنقدر واهمه در دل صدام و دل عربستان، کویت و امارات و بحرین ایجاد شده بود که ما در وزارت امور خارجه پیغام های زیادی از طریق سفرایمان و دوستان مشترک برای آتش بس داشتیم آنها می خواستند در این مورد مذاکره کنند. ما می بایست در مذاکره را باز می کردیم و می گفتیم باشد ما اینجا مثلا سه ماه صبر می کنیم اگر در طی سه ماه، ۱- متجاوز را معرفی کنید،۲تنبیه کنید، ۳غرامت پرداخت کنید ، ما عملیات جنگی را ادامه نمی دهیم. در این مدت، خودمان هم خودمان رامی ساختیم، از نظر نظامی و اقتصادی. اما فرماندهان نظامی شاید عجله داشتند گفتند نه الان که این ضربه را زدیم باید بریم تا انتهای بصره. آن موقع بحث این بود که قاتلوهم حتی لا تکون فتنه. من آن موقع سفیر در چین بودم در حالی که قضیه ما با عراق و شرایط جنگ متفاوت بود، فتح خرمشهر یک موج سیاسی بین المللی به وجود آورد بود که در پرتوش می شد خیلی کارها کرد خیلی از شرایط را می شد دیکته کرد. نظامیان می گفتند اگر دیر بجنبید ورق برمی گردد و به ما حمله می کنند ما می گفتیم اگر شما اینکاره هستید و بلد هستید از کشور دفاع کنید چه ترسی دارید چه حالا چه سه ماه دیگر. یعنی استدلال آنها درست نبود به علاوه ما یک خطای بزرگ انجام دادیم و آن هم عبور از مرز و ورود به خاک عراق بود یعنی از نظر حقوقی ما را به نوعی تجاوز متهم کردند البته ما در استدلال خود بآن جنبه دفاعی دادیم. با عنایت به این پیشروی ما، بجای "متجاوز" لغت "آغاز گر جنگ" انتخاب شد انها عراق را متجاوز نشناختند بلکه آغازگر جنگ معرفی کردند.
وقتی که من(علی خرم) میزبان تیم معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در سال ۱۳۶۹ در وزارت امور خارجه بودم از سازمان ملل و از بیست و دو ارگان داخلی آمدند و صحبت های فراوانی درباره متجاوز، آغاز گر جنگ تعیین خسارت انجام دادیم.
نتیجه ارزیابی آنها این شد
۱- حدود ۲۰ درصد خسارات وارده به ایران مربوط به قبل از فتح خرمشهر و ۸۰ درصد مربوط به بعد از فتح خرمشهر
۲- دبیرکل سازمان ملل گفت آغازگر جنگ، عراق بود ولی در متن محرمانه نوشت ادامه دهنده جنگ، ایران است!
چرا؟ چون قطعنامه ای که بعد از خرمشهر صادر شد از ایران خواست در مرز توقف کند بقیه اش را ما حل می کنیم کافی بود ما شش ما ه به این ها اجازه مذاکره می دادیم بعد اگر ما قانع نمی شدیم عملیات را از سر می گرفتیم.
ما در تاریخ اشتباهی کردیم اما حواسمون نبود، ما هیچ وقت ملتی متجاوز نبودیم الان هم مسئولین ما شعار می دهند که ما هیچ گاه متجاوز نبودیم. ولی این اشتباه به پای ما گذاشته شد. در تاریخ ملل این خیلی قیمت داره که ما متجاوز نباشیم .
اگر بحث غرامت مطرح شود طبق قانون باید اینجوری که شما می گویید اقدام شود؟ و دلیل این که این بحث مطرح نمی شود، همین مساله هست ؟
بله در مصاحبه ها دلایلش را گفتم و خیلی دیپلماتیک هم گفتم آقاجان مرتبا در مورد غرامت نگویید
فرق ۲۷ تیر ۱۳۶۷ با ۳ خرداد ۱۳۶۱ برای کشور ما خیلی زیاد است از نظر حیثیتی و از نظر مالی معامله ای بود که سودی برای ما نداشت. ای کاش ما سوم خرداد سال ۱۳۶۱ شبیه قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته بودیم و از لحاظ حیثیتی لکه دار نشده بودیم و خسارت بیش از اینهم نمی دیدیم.
برخی ها مطرح می کنند که اگر ما می پذیرفتیم انها احساس می کردند که ما ترسیدیم و نیز هنوز مناطقی را در دست عراق داشتیم.
نه ابدا منطق بین الملل این نیست که توقف در جنگ پس از دفع متجاوز از سرزمین مان بمعنای ترس باشد. این ها توجیه های غیرکارشناسانه است. اگر همان موقع می گفتیم ما جنگ را تمام می کنیم و بخاطر غرامت قابل شنیدن و قابل مذاکره بود. آنها در آن شرائط حاضر بودند خسارت بدهند.
آن موقع با مسئولین و کارشناسان وزارت خارجه مشورت می شد و آیا شما پیغام های خارجی ها و دیدگاه های خود را به مسئولان مملکتی می رساندید؟ جواب ها چه بودند؟
بله. در درون کشور علاقه ای به شنیدن این حرفها نبود. طرفهای خارجی با سفرای ما تماس می گرفتند و می گفتند که به پایتخت بگویید ما حاضریم مذاکره کنیم. حتی مقامات چینی برای مذاکره بمنظور پایان جنگ به من می گفتند. سازمان ملل هم اصرار داشت مذاکره کند. منتهی فضای داخل بگونه ای بود که این سنخ سخنان را نمی پذیرفت.
پس به وزارت امور خارجه ابلاغ می شد؟
بله، اما به سفرا گفته شد که کسی در باره مذاکره و صلح حرف نزند.
شما ماجرای مک فارلین را مطرح کردید و اظهار کردید که آنها تا آن روز با ما موافق بودند و بعد از آن چرخیدند رفتند پشت سر عراق وایستادند. یعنی واقعا غرب به دنبال حمایت از ما بود؟ یعنی در ماجرای مک فارلین ما اشتباه کردیم؟
آمریکایی ها بعد از قضیه گروگان گیری می خواستند به ما گوش مالی بدهند و صدام با درک این موقعیت و با تصور اینکه شش لشگر دارد و ارتش ایران نیز از هم پاشیده و ...، بهترین موقعیت حمله را دارد. آمریکایی ها هم بعد از حمله عراق گفتند بگذار ایران گوش مالی بشود. امریکایی ها اگر یک جایی برایشان استراتژیک باشد سرمایه گذاری بلند مدت می کنند حالا اگر چهار تا چنگ هم بزند صبر می کنند تا موقعیت جور بشود این ها با تمام کمکی که کرده بودند و علاقه مندی که داشتند می خواستند ابتدا عراق، ایران را گوش مالی بدهد ولی دنبال فرصت هم بودند که یک جایی ایران راه بدهد و با ایرانِ جمهوری اسلامی ایران نه ایرانِ شاه وارد گفتگو بشوند. حالا بعضی از دوستان علاقه دارند بگویند آمرکایی ها می خواستند شاه برگردد در سال ۱۳۶۵ اینطور نبود اینها الفبای سیاسی هستند. شما نگاه کنید به حسنی مبارک این حسنی مبارکی که این همه خدمت کرد به آمریکا شب ساعت ۸ سخنرانی کرد که من تا سپتامبر آینده در قدرت می مانم، ساعت ۱۲ شب آمریکایی ها بیرونش کردند. ملاحظه می کنید که شاه برای آمریکا یکی مثل حسنی مبارک بود اگر کسی الفبای سیاسی را بلد باشد و روابط بین الملل را بداند می داند که مهره ها مهم نیستند بلکه منافع مهم هست آنها حاضر بودند که جمهوری اسلامی باشد و با همین جمهوری اسلامی ایران ، خلیج فارس را بگردانند آنها می خواستند با جمهوری اسلامی کنار بیایند و فورد و جنرال موتورز هم در ایران کارشان را ادامه بدهند. همین حالا هم همین ایران را با مشکلاتش حاضرند باهاش کار کنند.
آنها دنبال موقعیت بودند تا هر زمان که ایران جلو آمد اقدامی بکنند. اما ایران جلو نیامد، آخر گفتند ایران نیامد جلو ، بگذار ما برویم. و شد داستان مک فارلین من به عنوان یک دیپماتیک کهنه کار می گویم ما رفتارمان با مک فارلین غلط بود.
مک فارلین ودونالدریگان
اگر ما نمی خواستیم می گفتیم خیلی ممنون آقای مک فارلین به آقای ریگان سلام برسانید و بگویید فعلا ما نمی خواهیم ارتباطی داشته باشیم. حداقل وضع حمایت آمریکا از عراق بدتر نشود نه اینکه بزنیم توی گوش آمریکا تا او هم برگردد و روی نحوه پایان جنگ با ما تلافی کند. لذا وقتی می گوییم خطا شد این بود ما نباید با بدترین دشمن خود نیز برخورد انسانی را فراموش می کردیم.
این به این دلیل نبود که آمریکا حمایت تمام قد نظامی و مالی از عراق می کرد؟
تحلیل ها و مدارک و اسناد ما نشان می دهد که امریکایی ها زمانی اولین تلاش را برای نزدیک شدن به عراق کردند که ایران خرمشهر را فتح کرده بود. تا قبل از فتح خرمشهر آمریکا رسمی یا غیر رسمی پای کار با عراق نیامد بعد از فتح خرمشهر بود که جرج بوش پدر به عنوان معاون رئیس جمهور آمریکا به عراق رفت و رسما قرار همکاری با عراق گذاشت. بعلاوه در غیاب ایران ، این عراق بود که خودش را در نزد آمریکا محبوب میکرد و از حمایت این کشور برخوردار میشد. امروز همین وضع را عربستان دارد.
حتی با وجود ماجرای گروگانگیری آمریکا از عراق برعلیه ایران حمایت نکرد؟
نه. ما اسناد را که زیرو رو کردیم هیچگاه همچنین چیزی تا قبل از فتح خرمشهر نبود البته آمریکائیها جلوی حمایت عربستان و کویت و امارات از عراق را هم بخاطر گوشمالی دادن به ایران نگرفتند. اما این که رسما آمریکایی ها خودشان بیایند به میدان، اسناد این چنین چیزی را قبل از فتح خرمشهر نشان نمی دهد.
سئوال بعدی در مورد قبول از قطعنامه است؟ به نظر می رسد مواردی از قطعنامه اجرایی نشده است چرا؟
همه بندها جز بند ۸ اجرا شده است. بند ۱ آتش بس است که اجرا شد. بند ۲ هر کس در هر سرزمینی است پشت مرز باشد که هر دو کشور به مرز برگشتند. بند۳ درباره تبادل اسرا است که انجام شده. بند ۴ تاکید بر عدم گسترش جنگ در خلیج فارس است که بعد از آن غیر از جنگ عراق و کویت، جنگی صورت نگرفته است. بند ۵ تاکید بر حل و فصل و مراجعت حقوقی در مورد مرزها و عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری ۱۹۷۵ ایران و عراق است که اجرا شده. بند ۶تعیین آغازگر جنگ است که عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی شد. دبیرکل سازمان ملل متحد در دسامبر ۱۹۹۰(۱۹ آذر ۱۳۶۹) رسما گزارش گروه حقیقت یاب و بیطرف را به شورای امنیت عرضه کرد که هفت هشت ماه قبل از آن به ایران و عراق نامه نوشت و گفت ادله تان را بدهید. ما ادله خودمان را به صورت کتاب و سند و مدرک دادیم ولی آقای طارق عزیز در عراق اشتباه کرد. با تمسخر گفت کدام سند؟ سند از ما می خواهید؟ ما خودمان سندیم و ... . البته اگر می داد اینقدر متقن نبود که برای ما بود آقای دبیر کل اسناد ما را به گروه بیطرف و حقیقت یاب فرانسوی داد نتیجه مطالعات این کمیته این شد که آقای خاویر پرز دکوئیار در شورای امنیت در حضور کشورهای عضو گفت که بله طبق بند 6، گروه بیطرف و حقیقت یاب تشکیل دادم و ادله طرفین را هم به این شکل دریافت کردیم و بر اساس آن اعلام می کنم که آغاز گر جنگ عراق است اما حاوی مطالبی است که در این گزارش درج شده و همه کشورهای حاضر این گزارش را خوانده اند . در این گزارش ادامه دهنده جنگ بعد از فتح خرمهشر ایران شناخته شد این گزارش در شورای امنیت ثبت شد و شورای امنیت نه آره گفت و نه نه گفت. می توانست اکشنی انجام بدهد و قطعنامه ای صادر بکند ولی این نیازمند رابطه خوب ایران با همان اعضاء دائم شورای امنیت بود. ایران باید اقلا با سه چهار تا از این اعضاء شورای امنیت رابطه خوبی می داشت ما با هیچ کدام رابطه عالی نداشتیم. کسی نبود برای ما در شورای امنیت در مقابل عراق یقه پاره کند. در حالی که در مقابل کویت اکشن داشتند. بند ۷ تعیین خسارت دو طرف از سوی دبیر کل را مطرح می کند که شخصی به اسم ابی فرح از سومالی به عنوان معاون دبیرکل سازمان ملل در راس یک هیت عالی رتبه چندبار به ایران آمد. یک سال با او جلسه داشتیم و بارها با هلیکوپتر از مناطق خسارت دیده جنگ بازدید کرد
همه خسارات جنگ (مستقیم وغیرمستقیم)۲۴۹ میلیارد دلار
بعد از چند ماه دبیر کل سازمان ملل به شورای امنیت رسما گزارش داد: من امروز اعلام می کنم خسارت مستقیم ایران ۹۹ میلیارد دلار و خسارت غیر مستقیم ایران شامل عدم النفع به صورت غیر مستقیم ۱۵۰ میلیارد دلار که جمعا ۲۴۹ میلیارد است. این گزارش در شورای امنیت ثبت شد. بند ۸ قطعنامه در مورد امنیت منطقه ای با حضور ۸ کشور خلیج فارس است که شرائط آن هنوز فراهم نشده است.
و این پول ها بخاطر ادامه دهنده بودن ایران پرداخت نشد!
ایران میتواند به دادگاه های بین المللی شکایت بکند و درخواست غرامت بکند اما چون احتمالا حکم دادگاه بنفع ایران نخواهد بود، خود ایران دنبال قضیه را نمی گیرد./منبع:جماران۱۳۹۰/۰۴/۲۸
توضیح نگارنده -پیراسته فر:رابرت مک فارلین در سپتامبر 1986 ( شهریور ۱۳۶۵)با هواپیمای حامل تجهیزات نظامی به طور مخفیانه از تهران بازدید کرد و چهار آمریکایی با گذرنامه ایرلندی او را همراهی کردند. آنها پنج روز در یک هتل اقامت داشتند و یک کیک و کتاب مقدس با امضای رئیس جمهور ریگان آوردند.
مدیریت سایت-پیراسته فر:تفسیرسخنان سردارکوثری هواپیماهای عراقی که به ایران آورده شدند
بنابرمنابع غیررسمی:هواپیماهای عراقی که (درزمان حمله امریکابه عراق) به ایران هدایت شدند۱۷۶فروند
در سحرگاه ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰شمسی)نیروهای متحد به رهبری ایالات متحده آمریکا عملیات طوفان صحرا را برای آزادی کشور کوچک کویت وبیرون راندن نیروهای عراقی از خاک این کشور آغاز نمودند . با آغاز حملات شدید هوائی وبمباران مراکز اقتصادی و نظامی عراق , تعدادی از فرماندهان نظامی عراق جهت جلوگیری از انهدام کامل نیروی هوائی که هر روز ضربات سنگینی را متحمل میگردید تصمیم به اعزام بخشی از تجهیزات نیروی هوائی به کشور همسایه خود ایران گرفتند .ایران که در آن سالها به تازگی جنگ خونین ۸ ساله با حریف خود را به پایان برده بود با اتخاذ سیاست بی طرفی وعدم صدور اجازه پرواز به هواپیماهای نیروهای متحد و بستن آسمان خویش کمک بزرگی به دشمن سنتی خود نمود . هر چند این تصمیم و کمک غیر عمدی در جهت منافع ایران اتخاذ گشت اما همین امر کافی بود تا سران عراقی این کشور را بعنوان پایگاهی امن انتخاب کنند . چنین بود که خلبانان عراقی در طی چند روز ده ها فروند هواپیماهای نظامی و غیر نظامی رابه پایگاههای هدف در قلب خاک ایران منتقل کردند . دولت بعثی که گمان میبرد با پایان جنگ و عقب نشینی از خاک کویت قادر به بازپس گیری وسایل پرنده خویش از همسایه شرقی خود خواهد بود بزودی متوجه شد که این امر به سادگی امکان پذیر نیست ودر نهایت با اشغال خاک عراق بدست نیروهای آمریکائی در سال ۲۰۰۳ میلادی ( ۱۳۸۲شمسی)و سرنگونی رژیم بعثی این واردفازدیگرشد . در مورد اینکه واقعأ در آنروزها چه گذشت و عوامل اصلی آمدن این هواپیماها به ایران چه بود حکایات فراوانی موجود است . منجمله عده ای از صاحب نظران غربی معتقدند که این پرواز دسته جمعی حاصل توافق دو دولت ایران و عراق بوده وعراق در ازای کمک غیر عمدی ایران ( یا شاید هم عمدی ) در بستن مرزهای ۸۰۰ کیلومتری مشترک وفضای ایران هدایائی به همسایه خود قطعات یدکی وسلاحهای مدرن ومهمات هواپیماهای مدرن میراز بوده است میباشد . به هر حال با عنایت به این موضوع که دولت ایران در برابر تقاضای استرداد آنها از طرف عراقی تنها وجود چند فروند هواپیمای غیر نظامی را مورد تأئید قرار داده ( که استرداد آنها را هم موکول به اجازه سازمان ملل متحد و پرداخت کلیه هزینه های نگهداری آنها از طرف عراقی کرد) بحث در این مورد بسیار دشوار میباشد .
۲۴ فروند فنسر وارد ایران شدند. فنسر ها تنها دو سال بود تحویل عراق شده بود از این رو بسیار جوان بود و همچنین پیشرفته ترین جنگنده تهاجمی روسها بود
مدل بعدی سوخوـ ۲۴ میباشد . تعداد ۲۴ فروند از این نوع هواپیما به ایران پرواز کرد . در نیروی هوائی ایران از نوع این هواپیما جمعأ ۳۶ فروند موجود میباشد.
هواپیمای میراژ اف ـ ۱ جزو مدرنترین هواپیماهای ارسالی به ایران بود و سالها کسی اطلاع دقیقی از وضعیت آنها نداشت تا اینکه در سال ۲۰۰۱ میلادی با سقوط یک فروند مدل ۲ نفره این هواپیما در اطراف مشهد و اعلام آن از سوی خبرگزاری ایسنا بطور رسمی عملیاتی بودن این هواپیما در نیروی هوائی ارتش تأئید شد. ۲۴ فروند از این نوع هواپیما به ایران وارد شد که امروزه تعداد ۱۸ فروند آن عملیاتی تخمین زده میشوند.این هواپیماها در پایگاه ۱۴ شکاری مشهد مستقرند وتصاویر ماهواره ای گوگل حاکی از رنگ آمیزی جدید این هواپیما ( استتار آبی رنگ که قبلأ در هواپیماهای تامکت و فولکروم دیده میشد ) می باشد .
تعداد ۷ فروند سوخوـ ۲۵ درسال ۱۹۹۱میلادی(۱۳۷۰شمسی) به ایران پرواز کرد . صاحب نظران غربی تا سالها معتقد بودند که از این نوع هواپیما در نیروی هوایی ایران استفاده نخواهد شد زیرا با وجود پیشرفته بودن این مدل , تعداد کم آن ارزش هزینه بالای سرویس و نگهداری آن را نخواهد داشتد. در سال ۱۹۹۷ میلادی (۱۳۷۶شمسی)در جریان مانور عاشورا ـ ۳ سپاه پاسداران در نزدیکی مرز افغانستان که در پاسخ به تهدیدات گروهک طالبان انجام گرفت , نیروی هوائی سپاه یک فروند از این هواپیما را به پرواز در آورد. بعد ها با خرید تعداد بیشتری از این مدل سپاه اقدام به تشکیل اسکادران عملیاتی نمود. این هواپیما در پایگاه دوم شکاری امام خمینی سپاه در شیراز مستقر میباشد .
۴۴فروندسوخو۲۲
هواپیمای سوخو ـ ۲۲ که مدل صادراتی و با تجهیزات کمتر هواپیمای سوخو ـ۱۷ که خود در حقیقت مدل پیشرفته تر و تکمیل شده سوخو ـ۷ میباشد جزو پرندگان پناهنده بود. تعداد ۴۰ فروند سوخو ۲۲ در کنار ۴ فروند سوخوـ ۲۰ که آنهم جزو مشتقات این مدل است در پایگاههای ایران به زمین نشستند. در عملیاتی بودن این هواپیما هم حرف و حدیث فراوان است . شاید تصاویر گویاتر از هر سخنی باشد.
میگ۱۲فروند
تعداد ۱۲ فروند میگ ـ ۲۳ شامل ۷ فروند ام ال و ۴ فروند BN و یک فروند UBکه مدل ۲ نفره آن است هم در بین هواپیماهای عراقی بود . خوشبختانه در باره این مدل همه صاحب نظران متفق القولند که از ابتدا بدلیل کیفیت پائین و تعداد اندک آن این هواپیماها روانه زمینهای حاشیه باند پرواز گشت و هیچ تلاشی از سوی ایران در جهت عملیاتی آن صورت نگرفتد.
در میان هواپیماها همچنین ۱۵ فروند هواپیمای ایلیوشین ـ ۷۶ بود که شامل یک هواپیمای رادار پرنده بنام عدنان و یک هواپیمای مراقبتهای هوائی بنام بغداد میشد. تصویر این هواپیما چند سال قبل در یکی از مجلات خارجی منتشر شد . در تصویر که از کیفیت پائین و از مسافت دور برداشته شده بود مشخص بود که این هواپیما فاقد آنتن چرخان در بالا است و تنها اختلاف ظاهری آن با مدل عادی ایل ـ ۷۶ در پوزه و قسمت انتهائی هواپیما بود . هواپیمای عدنان در حقیقت وظایف مشابه E-3 آمریکائی و A – 50 روسی رو دارد. کلیه وسایل و ادوات الکترونیکی این هواپیما ساخت شرکت فرانسوی تامسون سی اس اف میباشد .
تعداد16 هواپیمای مسافربری شامل یک فروند بوئینگ ۷۰۷ یک فروند بوئینگ ۷۲۷ دو فروند بوئینگ ۷۳۷ دو فروند بوئینگ ۷۴۷ سه فروند فالکون ۵۰ یک فروند جت استار عراقی و یک فروند ایرباس ۳۰۰ و ۵ فروند ایرباس ۳۱۰ کویتی هم در ایران بود که هواپیماهای کویتی بعد از خاتمه جنگ با اخذ هزینه های مربوطه از دولت کویت به آن کشور مسترد شد./منبع:سایت جنگاوران
مجموعه ناوگان هوایی کشورمجموعه ناوگان هوایی کشور.
نام هواپیما | نوع کارایی | تعداد موجود | تعداد عملیاتی | درصد امادگی | توضیحات |
H-6D | بمب افکن سنگین | ۶ | ۶ | ۸۵ نیروی هوایی | |
Tu-22M | بمب افکن سنگین | ۴ | ۴ | ۹۰ نیروی هوایی | |
MIG-21M | ضربتی | ۶۵ | ۳۰ | ۸۰ سپاه | بهسازی ایران |
Mirage-F1EQ | چند منظوره | ۲۴ | ۲۴ | ۷۵ نیروی هوایی | پناهنده عراقی |
F-14A | شکاری و رهگیر | ۳۰ | ۳۰ | ۷۵ نیروی هوایی | بهسازی ایران و روسیه |
F-4D/E | چند منظوره | ۷۶ | ۷۶ | ۷۰ نیروی هوایی | بهسازی ایران |
MIG-23BN | جنگنده | ۲۴ | ۲۴ | ۸۰ نیروی هوایی | پناهنده عراقی |
MIG-27 | ضربتی | ۲۴ | ۲۴ | ۹۰ نیروی هوایی | |
MIG-29A/UB | جنگنده | ۴۸ | ۴۸ | ۹۰ نیروی هوایی | بهسازی ایران وروسیه |
Su-27 | جنگنده | ۲۶ | ۲۶ | ۹۰ نیروی هوایی | |
F-5E/F | جنگنده | ۷۳ | ۶۰ | ۷۰ نیروی هوایی | |
F-5A/B | جنگنده اموزشی | ۳۳ | --- | ۶۰ نیروی هوایی | |
MIG-21M | بمب افکن و جنگنده | ۳۳ | --- | ۵۰ سپاه | بهسازی ایران |
FT-7 | --- | --- | --- | ۷۰ | ؟ |
MIG-19 | جنگنده-بمب افکن | ۲۰ | ۱۶ | ۶۰ سپاه | بهسازی ایرن |
Su-20 | جنگنده و بمب افکن | ۲ | --- | --- | ؟ |
Su-22M | جنگنده بمب افکن | ۳۵ | ۳۰ | ۷۵ | بهسازی روسیه |
Su-24MK | بمب افکن ضربتی | ۳۳ | ۳۰ | ۸۵ نیروی هوایی | پناهنده عراقی |
Su-25 | ضربتی | ۳۰ | ۳۰ | ۸۵سپاه | پناهنده عراقی |
آذرخش | بمب افکن | ۵ | ۵ | ۹۰ نیروی هوایی | درحال خرید ۳۰ فروند |
MIG-31 | شکاری ره گیر | ۲۴ | ۲۴ | ۹۰ نیروی هوایی |
کویت چگونه خسارت جنگ راازعراق گرفت؟
خسارات جنگ کویت
عراق:تاکنون ۵۰ میلیارددلاربه کویت دادیم ، فقط ۲.۵ میلیارد دلار بدهی باقیمانده
مشاور اقتصادی نخستوزیر عراق(مظهرمحمدصالح) میگوید این کشور از سال ۱۹۹۱ تاکنون، ۴۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار غرامت به خاطر تجاوز جنگی در دوران ریاستجمهوری صدام حسین به کویت پرداخت کرده است.
«مظهر صالح
» روز سهشنبه ۱۲اسفند۱۳۹۹ به روزنامه صباح عراق گفت بر اساس قطعنامه
سازمان ملل که در سال ۱۹۹۱ تصویب شد، عراق به دلیل آسیبهایی که به
شرکتها، افراد، نهادهای دولتی و داراییهای کویت در جریان حمله سال ۱۹۹۰
زده است، باید ۵۲.۴ میلیارد دلار غرامت به این کشور بپردازد.
او گفت از
سال ۱۹۹۱ تاکنون همواره سه درصد از درآمدهای نفتی کشور برای پرداخت غرامت
به کویت صرف شده است و هم اکنون فقط ۲.۵ میلیارد دلار بدهی به این کشور
داریم، احتمالا تا پایان سال بدهی عراق به کویت تسویه خواهد شد.
اردیبهشت پارسال، «حنین القدو»
یکی از مشاوران دولت عراق به خبرگزاری آناتولی ترکیه گفته بود دولت بغداد
از کویت خواهش کرده که پرداخت ۳.۷ میلیارد بدهی مانده از مبلغ غرامت به
تاخیر انداخته شود.
اظهارات آقای صالح نشان میدهد به رغم خواهش دولت
عراق، پرداخت غرامت به این کشور از اردیبهشت پارسال ادامه داشته و هم اکنون
۲.۵ میلیارد دلار آن باقی مانده است.
خسارات جنگ ایران؟
نگارنده-پیراسته فر:چرا«کویت »توانست بگیرد واما «ایران »نتوانست؟
بر
اساس قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد باید طرف مقصر مشخص میشد و
سه سال بعد از جنگ کویت، عراق مسئول آغاز جنگ با ایران شناخته شد؛ اما
ایران بعد از سقوط صدام و روی کار آمدن دولتی شیعه در عراق، از پیگیری
پرونده جنگ و تعیین رقم غرامت خودداری کرده است.
اگرچه گفته می شود که
۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارات مستقیم جنگ تحمیلی به ایران است
وامابراساس یک آمار غیررسمی که در دهههای گذشته برآورد شده، جنگ هشت ساله
بین دو کشور حدود ۳۵۰ میلیارد دلار به ایران خسارت زده است.
به گفته آقای افشار، شرایط فعلی عراق باعث شده است که اکنون حرفی از گرفتن خسارت نشود، زیرا امنیت عراق برای جمهوری اسلامی مهم است،البته ایران از دریافت غرامت منصرف نشده و «مصالح نظام» است که باعث شده تا این موضوع تعقیب نشود.منابع: روزنامه صباح، آناتولی، رادیو فردا۱۲اسفند۱۳۹۹
ادعای عراق
افشای یک راز جدید از قتل فجیع ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت در جریان اشغال ۱۹۹۰ به دست تعدادی از افسران کویتی، بهانهای تازهای شده است تا عراقیها مسئله غرامتهای جنگی را علیه همسایه جنوبی خود مطرح کنند.
صباح الاحمد الصباح(امیرکویت) وبرهم صالح،رئیس جمهورعراق(۲۰ آبان ۱۳۹۷)
شیخ صباح الاحمد الصباح امیر کویت از سال۱۳۸۵برتخت سلطنت نشست،در ۸ مهر ۱۳۹۹ در سن ۹۱ سالگی فوت کرد.
عبداللطیف جمال رشید(۲۱ مهر ۱۴۰۱)جانشین برهم صالح شد.
در حالی که وزارت خارجه عراق در جریان سفر «برهم صالح» به کویت در ۲۰ آبان۱۳۹۷، بخشی از اموال و اشیاء قیمتی کویت ناشی از اشغال ۲ اگوست ۱۹۹۰( ۱۱ مرداد ۱۳۶۹) را به نشانه حسن نیت، تحویل کویتیها داد، اما کمتر از یکماه از این سفر، کویت خواهان ۲.۴ میلیارد دلار جدید بابت غرامتهای جنگی شده است.
برهم صالح (رئیسجمهور عراق ) بر تعمیق روابط بغداد و کویت تاکید کرد و خواستار عبور از تنشهای گذشته و نگاه رو به آینده بر اساس منافع دو کشور شد.
«صباح الأحمد الصباح» امیر کویت گفت: کشورش در کمک به بازسازی عراق در مرحله پسا داعش دریغ نمیکند.
مدیر
گروه پاکسازی و بازسازی خاک در شرکت نفت کویت در اظهاراتی در ۱۵ آذرماه
گذشته گفته است که کویت با همکاری سازمان ملل آماده اجرای پروژههایی به
ارزش ۲.۴ میلیارد دلار به منظور پاکسازی خاک این کشور از آثار و آلودگیهای
جنگ ۱۹۹۱ شده است.
«منصور
الخارجی» اضافه کرد که سازمان ملل هزینههای این پروژهها را از محل
غرامتهای جنگی ناشی از اشغال کویت توسط عراق در ۱۹۹۰ تامین میکند.
این
اظهارات با اعتراضات گستردهای در داخل عراق مواجه شد و شبکههای اجتماعی
را به میدانی برای جدال لفظی بین کاربران دو کشور تبدیل کرد.
عراقیها
میگویند که برغم اینکه بسیاری از کشورهای جهان بدهیهای خود را به عراق
بخشیده و یا کاسته اند، اما کویت با وجود همه حسن نیتهایی که بغداد نشان
میدهد، همچنان بر غرامتهای جنگی تا دینار آخر اصرار میورزد و حاضر نیست،
بخشی از آنها را ببخشد.
اما افشای یک راز جدید از قتل فجیع ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت در جریان اشغال ۱۹۹۰ به دست تعدادی از افسران کویتی، بهانهای تازهای شده است تا عراقیها مسئله غرامتهای جنگی را علیه همسایه جنوبی خود مطرح کنند.
داستان
قتل این ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال قبل را، به تازگی یک افسر وزارت کشور
کویت آشکار کرده و در سطح رسانهها و شبکههای اجتماعی عراق بازتاب گسترده
داشته و دو تن از نمایندگان پارلمان به آن واکنش نشان داده اند.
اصل
افشاگریهای این افسر کویتی به دسامبر ۲۰۱۴ برمی گردد که در یکی از شبکه
تلویزیونی «اسکوب» کویت منتشر شد، اما بازنشر آن در یکی از رسانههای بومی
عراق (الاتجاه) در روز گذشته (جمعه)، همزمان با طرح موضوع مطالبه ۲.۴
میلیارد دلاری کویت از محل غرامتهای جنگی، به این مطالبات متقابل عراقیها
علیه کویت دامن زده است.
این افسر کویتی موسوم به «ولید المسعودی» گفته است که
در جریان اشغال کویت در ۱۹۹۰، یکی از افسران ارشد مرزبانی کویت به دستور
یکی از مسوولان عالی رتبه این کشور، ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت را بازداشت و
سپس همه آنها را به تیرباران کرد.
وی بدون ذکر نام
مسوول عالی رتبه کویتی و همچنین افسر ارشد مرزبانی کویت که اولی آمر و دومی
مجری قتل بوده اند، افزوده است که چند سال قبل در جریان حفاری برای خانه
سازی به طور تصادفی یکی از شهروندان کویت به این گور جمعی برخورد کرد، اما
قضیه در وزارت کشور، مسکوت گذاشته شد.
وی ادامه داد که در جریان کشف این
گور جمعی، ادعا شد که گور کشف شده، متعلق به کشتههای نیروهای عراقی در
جنگ ۹۱ بوده است، اما چنین ادعایی صحت ندارد و همه افراد کشته شده،
شهروندان عراقی مقیم کویت بودند که به نشانه انتقام از اشغال این کشور توسط
رژیم وقت حاکم بر عراق، به قتل رسیدند.
خبرگزاری رسمی کویت در ۱۷
اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در خبری اعلام کره بود که یک گور جمعی حاوی ۵۵ جسد
متعلق به نیروهای ارتش عراق در جنگ ۹۱ در شمال کویت کشف شده است.
به
گفته ولید المسعودی، او در جریان بازداشت این ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال
حضور داشت و حتی نام و شماره تلفنهای بستگان آنها را از بازداشت شدگان،
دریافت کرد و حتی با بستگان متوفیان در همان موقع تماس گرفت و وضعیت
فرزندان آنها را برای خانوادهها توضیح داد.
اظهارات این افسر کویتی که
نوار ویدئو او در سطح شبکههای اجتماعی به طور گسترده منتشر شده، با واکنش
افکار عمومی عراق مواجه شده و از دولت و وزارت خارجه عراق خواهان پیگرد
این موضوع شده اند.
در همین راستا یک نماینده پارلمان از جریان «عصائب اهل الحق» در بیانیهای امروز شنبه از وزارت خارجه عراق خواسته است که ادعاهای این افسر کویتی را در خصوص قتل ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال قبل، پیگیری قضائی کند.
«عدی
العوادی» گفته است که باید وزارت خارجه عراق، ادعای مطرح شده توسط این
افسر کویتی و همچنین آنچه در شبکههای اجتماعی پیرامون قتل فجیع این ۵۰
شهروند عراقی مطرح میشود را با دولت کویت دنبال کند.
وی همچنین خواهان
همکاری کویت در این خصوص شده و افزوده است که دولت کویت و نهادهای ذیربط
در این کشور، حقیقت ادعاهای این افسر منتسب به وزارت کشور کویت را آشکار
کنند.
از طرفی «زهرا البجاری» از نمایندگان پارلمان
از استان بصره نیز در بیانیه ای، بر تحقیق و تفحص دولت عراق در خصوص
ادعاهای مطرح شده در مورد قتل ۵۰ شهروند عراقی به دستور مسوولانی بلندپایه
در دولت کویت تاکید کرده است.
وی اضافه کرده است: در حالی که کویت
غرامتهای جنگی ناشی از اشغال این کشور توسط رژیم وقت حاکم بر عراق را
امروز از بغداد مطالبه میکند، بایستی کویت نیز غرامت ناشی از قتل این
شهروندان بیگناه عراقی را که در خاک کویت مقیم بودند و بدون هیچ دلیلی به
قتل رسیده اند، پرداخت کند.
وی با اشاره به معیارهای حسن همجواری بین دو کشور گفت که کویت باید درباره رفتار تعدادی از مسوولان خود در قتل و پنهان سازی جسد ۵۰ شهروند عراقی که تنها به خاطر اینکه عراقی بوده اند و حضور آنها در خاک کویت همزمان با ورود نیروهای ارتش عراق به این کشور شده، پاسخ دهد.