پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

تعجب سفیرانگلیس ازموجودی وسایل بهداشتی درفروشگاهای ایران وخالی بودن درانگلیس

تعجب سفیر انگلیس ازفروشگاه های «پُروسایل بهداشتی در ایرانی»خالی بودن فروشگاه های انگلیس

در ادامه :آخرین آمار مبتلایان وجان باختگان به ویروس کرونا(درایران و۱۵۶کشور)راخواهیددید.

«راب مک ایر »سفیر انگلیس با انتشار تصویری از فروشگاه‌های تهران، از رفتار ایرانی‌ها برای هجوم نیاوردن به قفسه دستمال توالت تعجب کرد!

قفسه‌های پُر فروشگاه‌های تهران سفیر انگلیس را متحیرکرد!

قفسه‌های پُر فروشگاه‌های تهران سفیر انگلیس را متحیرکرد!

رابرت مک ایر،سفیر انگلیس در ایران

یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸/راب مک ایر سفیر انگلیس در تهران ضمن انتشار تصویری از قفسه‌های پّر فروشگاه‌های کشورمان در حساب توئیتری خود، از رفتار ایرانی‌ها در هجوم نیاوردن به قفسه دستمال توالت تعجب کرد،

 این در حالی است که هموطنان وی پس از رسمی شدن شیوع کرونا در انگلیس در عرض یک ساعت به فروشگاه‌ها و مراکز خرید حمله‌ور شدند و قفسه‌های فروشگاه را خالی کردند. همچنین در ویدئوهای متعددی که از فروشگاه‌های کشور انگلیس منتشر شده، دیده می‌شود که حتی بر سر دستمال‌ها و ملزومات بهداشتی دعوا می‌کنند.

کرونا فروشگاه‌های انگلیس را خالی کرد

قروشگاه های انگلیس(درپی اعلام شیوع ویروس کرونا)۱ اسفند ۱۳۹۸

قفسه

هجوم مردم انگلیس برای خرید وسایل بهداشتی

در واکنش به خالی شدن قفسه فروشگاه های عرضه مواد غذایی و محصولات بهداشتی و ضدعفونی، وزیر بهداشت انگلیس تلاش کرد نسبت به وجود مقادیر کافی ملزومات اساسی شهروندان به مردم اطمینان بدهد.

قفسه

درنیمه اسفند-در طی روزهای گذشته مردم انگلیس به دلیل ترس از شیوع گسترده کرونا اقدام به خرید بی رویه محصولات مصرفی و بهداشتی کرده اند. یک شرکت دارویی از محدودیت فروش ۲ بطری ژل ضدعفونی برای هر شهروند خبر داده و یک شرکت عرضه کننده آنلاین مواد غذایی به دلیل افزایش شدید تقاضا به مشتریان توصیه کرده تا پیش از خرید مایحتاج مورد نیازشان را سفارش دهند.

قفسه

خالی شدن فروشگاه های انگلیس

قفسه

خالی بودن فروشگاهای انگلیس

قفسه

موجودنیست،بعداً تشریف بیاورید.

ژاپن

حمله ور شدن ژاپنی ها برای خرید دستمال کاغذی + عکس

هجوم مردم ژاپن به فروشگاهها درپی اعلام شیوع کرونا

دعوای ژاپنی ها برسرخریددستمال کاغذی-وسائل بهداشتی

دعوای ۳زن در فروشگاهی در نزدیکی «سیدنی» استرالیا بر سر دستمال کاغذی۱۷اسفند۱۳۹۸

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:میزان مصرف «دستمال کاغذی»وسائل بهداشتی دراروپا وامریکا بیشتراز آسیا-ایران-است،چون آنها( کون )خودرابا دستمال پاک می کنند بعدازادرار-بجای آفتابه وشیلنگ-،هچنین «شاش».

البته آنهااین کار عجیب را برای بهبودی محیط زیست(صرفه جویی درمصرف آب)می کنند،مدتی پیش بایکی ازدوستان امریکایی(ایرانی مقیم درواشگنتن)درایران به رستورانی رفته بودیم ۳نفربودیم،وقتی غذاآوردند،آن دوستم برای مان غذاکشید(دربشقابمان ریخت)،گفت هرچقدرمیخواهیدبریزم که من میخواهم در«دیس»بخورم.

وبعدخودش ادامه داد:این را ازیک دوست فرانسوی یادگرفتم،آن گفت که بااین کار گارسون را ازشستن یک بشقاب بی نیازمیکنیم،بدینصورت آب کمتری مصرف می شود.


آمار مبتلایان و جان باختگان  کروناویروس  در۱۵۶کشور

ایران :روز یکشنبه، ۲۵ اسفند ۱۳۹۸

مبتلایان به ویروس کرنا : ۱۳ هزار و ۹۳۸ نفر

جان باختگان : ۷۲۴ نفر .

بهبودیافتگان : ۴ هزار و ۵۹۰ نفر

شیوع بیماری کووید-۱۹ ناشی از کروناویروس جدید اولین بار در ۲۱ دسامبر۲۰۱۹(شنبه، ۳۰ آذر ۱۳۹۸) در شهر ووهان چین گزارش شد و با گذشت سه ماه، در حال حاضر ۱۵۶ کشور و منطقه در جهان با این بیماری درگیر هستند.

( ۲۵ اسفند ۱۳۹۸)تاکنون ۱۵۹ هزار و ۶۴۵ نفر در سراسر جهان به کووید-۱۹ مبتلا شده‌اند که از این تعداد، ۷۵ هزار و ۹۵۷ نفر بهبود یافته و ۵۹۶۰ نفر فوت کرده اند.

پایگاه اطلاع‌رسانی "ورلداُمتر" در جدیدترین گزارش خود تعداد مبتلایان به بیماری کووید-۱۹و قربانیان آن را تا لحظه انتشار این خبر به ترتیب زیر اعلام کرده است:

چین : ۸۰ هزار و ۸۴۹ مبتلا، ۳۱۹۹ قربانی

ایتالیا :  ۲۱ هزار و ۱۵۷ مبتلا، ۱۴۴۱ قربانی

جوزپه کونته(نخست وزیرایتالیا) روز چهارشنبه( ۲۱ اسفند ۱۳۹۸) اعلام کرد، همه مدارس و دانشگاه‌ها،موزه ها وامکان گردشگری این کشور به دلیل شیوع ویروس کرونا از فردا(پنجشنبه) تاآخراسفندتعطیل می‌شوند.

نخست وزیر ایتالیا دستور لغو تمام رویداد‌های ورزشی این کشور را صادر کرد

تمام رویدادهای ورزشی این کشور از جمله مسابقات سری A تا فروکش نکردن بحران شیوع ویروس کرونا به حالت تعلیق در خواهد آمد.۲۰ اسفند

خبرگزاری فرانسه (۳ اسفند ۱۳۹۸)گزارش داده پنج پزشک و ۱۰ نفرازکادردرمانی، در شهر لومباردی به کروناویروس مبتلا شده‌اند.

ایران :  ۱۳هزار و ۹۳۸ مبتلا،  ۷۲۴۰ قربانی

کره‌جنوبی : ۸۱۶۲ مبتلا، ۷۵ قربانی

اسپانیا : ۶۳۹۱ مبتلا، ۱۹۶ قربانی

«ماریا بگونا گومز» همسر «پدرو سانچز» نخست‌وزیر اسپانیا، کرونایی شد،ازشنبه(۲۵ اسفند۱۳۹۸) به مدت ۱۵ روز در این کشور به دلیل شیوع کووید ۱۹، حالت فوق‌العاده اعلام شده است.

دولت اسپانیا دو هفته وضعیت اضطراری اعلام کرد+قرنطینه

بر اساس این طرح، کلیه مدارس، رستوران‌ها، هتل‌ها و سایر کسب‌وکارهای غیرضروری در این مدت تعطیل خواهد بود. به علاوه، مردم تنها در موارد ضروری نظیر ضرورت‌های پزشکی، کارهای بانکی و خرید آذوقه می‌توانند از خانه خارج شوند.

آلمان : ۵۱۴۲ مبتلا، ۹ قربانی

« خانم مرکل» صدراعظم آلمان:۴۰ تا۷۰ درصدآلمانی هامبتلاخواهندشد.

منتقد جدی مرکل وزیر کابینه وی می‌شود

«ینز اشپاهن» وزیر بهداشت آلمان هم این مسئله را تایید کرد که اگر واکسنی برای این بیماری تولید نشود انتظار ابتلای۶۰ تا ۷۰ درصد شهروندان آلمانی به این ویروس را باید داشت. وی در عین حال اظهار داشت که هشتاد درصد مبتلایان به این ویروس تقریبا بدون علامت از آن عبور می کنند..(سه شنبه۲۰ اسفند ۱۳۹۸)

فرانسه : ۴۴۹۹ مبتلا، ۹۱  قربانی

امانوئل ماکرون، رئیس جمهورفرانسه: فرانسه با خطرناک ترین بحران بهداشتی یک قرن اخیر روبرو است

رئیس‌جمهور فرانسه حملات اخیر در ادلب سوریه را محکوم کرد

(۲۲ اسفند ۱۳۹۸) شیوع ویروس کرونا را به عنوان شدید‌ترین بحران بهداشتی کشورش طی یک قرن گذشته معرفی و تاکید کرد که کلیه مهد کودک‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها از روز دوشنبه تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد شد.

 آمریکا : ۳۰۴۵مبتلا، ۶۰ قربانی

اعلام وضعیت اضطراری درامریکا(۲۳ اسفند ۱۳۹۸)کلیه پروازهای اروپابه مقصدامریکا بمدت یک ماه لغوشد.

دخترترامپ(ایوانکا ترامپ)بعلت ابتلا به کرونا درقرنطینه خانگی قرارگرفت،چندین سناتورامریکایی نیزتست کرونایشان مثبت شد../کنگره تعطیل شد،مبارزات انتخابات تعلیق شد.

شمار جان‌باختگان شیوع ویروس کرونای جدید در امریکا به ۶۵ تن رسیده است و شمار مبتلایان نیز از ۳۷۰۰ تن فراتر رفته‌است/۲۶ اسفند 

 رئیس مرکز مبارزه و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا«خانم دکترامی اکتون» Amy Acton در یک نشست خبری پنجشنبه(۲۲ اسفند ۱۳۹۸) درحضورفرمانداراوهایو-جان کیسیک-کراوات قرمز- اعلام کرد، شمار افراد مبتلا به ویروس کرونا در ایالت اوهایو از ۱۰۰ هزار نفر فراتر رفته است که این میزان ۱ در صد از کل ساکنان این ایالت را تشکیل می‌دهد.

« اکتون»گفت روز پنجشنبه(۲۲ اسفند ۱۳۹۸)، نظام درمان و سلامت این کشور در کنترل ویروس کرونا ناتوان است.

انجمن بیمارستان‌های آمریکا یکشنبه(۱۸ اسفند ۱۳۹۸) در گزارشی اعلام کرد،  ۹۶ میلیون آمریکایی به این ویروس مبتلا خواهند شد که از این تعداد ۴۸۰ هزار نفر جان خود را از دست خواهند داد.

سوئیس : ۱۳۷۶ مبتلا، ۱۴ قربانی

نروژ:  ۱۱۹۸ مبتلا، ۳ قربانی

انگلیس : ۱۱۴۰ مبتلا، ۲۱ قربانی

معاوزن وزیربهداشت انگلیس(خانم دکترنادین دوریس)مبتلابه ویروس کروناشد.۲۱ اسفند ۱۳۹۸

وزیربهداشت بریتانیا(دکتر مت هَنکاک-مت هانکوک)است

دانشمندان، کارشناسان و جامعه پزشکی انگلیس معتقدند که سیاست‌های جدید دولت بوریس جانسون برای مقابله با ویروس کرونا، با توجه به آمار فزاینده ابتلا، و مرگ و میر بر اثر این ویروس هماهنگ نیست.

واکنش لندن به حمله راکتی به پایگاه «التاجی» در عراق

بوریس جانسون(نخست وزیرانگلیس) دیروز پس از جلسه اضطراری دولت(۲۲ اسفند ۱۳۹۸) درباره نحوه مقابله با کرونا در انگلیس اذعان داشت که این ویروس فجیع‌ترین بحران بهداشت عمومی در یک نسل است،جانسون از افرادی که علائم ویروس کرونا را مشاهده می‌کنند خواست تا دست کم ۷ روز خود را در خانه قرنطینه کنند. وی اعلام کرد که تمام اردوهای مدارس لغو می‌شود اما بر خلاف برخی کشورهای اروپایی مدارس را تعطیل نکرد.

سوئد : ۹۸۱ مبتلا، ۲ قربانی

هلند : ۹۵۹ مبتلا، ۱۲ قربانی

بلژیک : ۸۸۶ مبتلا، ۴ قربانی

دانمارک : ۸۶۴ مبتلا، ۱ قربانی

ژاپن : ۸۰۵ مبتلا، ۲۲ قربانی

اتریش : ۸۰۰ مبتلا، ۱ قربانی

مالزی: ۴۲۸ مبتلا/قطر: ۳۳۷ مبتلا/استرالیا:  ۲۹۹ مبتلا، ۵ قربانی/کانادا: ۲۵۲ مبتلا، ۱ قربانیفنلاند: ۲۴۴  مبتلا/چک: ۲۳۱ مبتلا/یونان: ۲۲۸ مبتلا، ۴ قربانی/بحرین: ۲۱۲ مبتلا/سنگاپور:  ۲۱۲ مبتلا/سرزمین‌های اشغالی: ۲۰۰ مبتلا/اسلوونی:  ۱۸۱ مبتلا، ۱ قربانی/پرتغال: ۱۶۹ مبتلا/ایسلند: ۱۶۱ مبتلا/برزیل: ۱۵۱ مبتلا/هنگ کنگ: ۱۴۵ مبتلا، ۴ قربانی/فیلیپین: ۱۴۰ مبتلا، ۱۱ قربانی/استونی:  ۱۳۵ مبتلا/رومانی:  ۱۳۱ مبتلا/ایرلند: ۱۲۹ مبتلا، ۲ قربانی/اندونزی: ۱۱۷ مبتلا،  ۵ قربانی/تایلند: ۱۱۴ مبتلا، ۱ قربانی/کویت: ۱۱۲ مبتلا/لهستان: ۱۱۱ مبتلا، ۳ قربانی/عراق: ۱۱۰ مبتلا/مصر: ۱۱۰ مبتلا/هند: ۱۰۷ مبتلا، ۲ قربانی/عربستان سعودی: ۱۰۳ مبتلا/سان مارینو:  ۱۰۱ مبتلا،  ۵ قربانی/لبنان: ۹۹ مبتلا، ۳ قربانی/امارات متحده عربی: ۸۶ مبتلا/شیلی: ۶۱ مبتلا/لوکزامبورگ: ۵۹ مبتلا، ۱ قربانی/تایوان:  ۵۹ مبتلا،  ۱ قربانی/روسیه: ۵۹ مبتلا/اسلوواکی: ۵۴ مبتلا/ویتنام: ۵۳ مبتلا/آفریقای جنوبی: ۵۱ مبتلا/الجزایر: ۴۸ مبتلا، ۴ قربانی/کرواسی: ۴۶ مبتلا/صربستان: ۴۶ مبتلا/آرژانتین: ۴۵ مبتلا، ۲ قربانی/بلغارستان: ۴۳ مبتلا، ۲ قربانی/پاناما:  ۴۳ مبتلا،  ۱ قربانی/پرو: ۴۳ مبتلا/آلبانی: ۴۲ مبتلا، ۱ قربانی/مکزیک: ۴۱ مبتلا/برونئی: ۴۰ مبتلا

پاکستان: ۳۸ مبتلا/فلسطین:  ۳۸ مبتلا/مجارستان: ۳۲ مبتلا/گرجستان: ۳۰ مبتلا/لتونی: ۳۰ مبتلا

اکوادور: ۲۸ مبتلا، ۲ قربانی/بلاروس: ۲۷ مبتلا/کاستاریکا: ۲۷ مبتلا/قبرس: ۲۶ مبتلا/سنگال: ۲۴ مبتلا

کلمبیا: ۲۴ مبتلا/ارمنستان: ۲۳ مبتلا/بوسنی و هرزگوین: ۲۱ مبتلا/مالت: ۲۱  مبتلا/عمان: ۲۰ مبتلا

آذربایجان: ۱۹ مبتلا، ۱ قربانی/مقدونیه شمالی: ۱۹ مبتلا/مراکش: ۱۸ مبتلا، ۱ قربانی/تونس:  ۱۸ مبتلا

افغانستان: ۱۶ مبتلاو..

سال قحطی وخشکسالی"مجاعه"مردم گوشت مِرده می خوردند.۱۲۵۰


سال «مجاعه »چیست؟

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آنقدر خُشکسالی ادامه داشت،قحطی آمده بودکه مردم گوشت حیوانات مُرده ای را می خوردند که خوداز گرسنگی ویا بیماری تلف شده بودند وحتی مُرده-میته- انسانهارا می خوردند تا جایی که دولت مجبورمی شد درقبرستان مأموربگذارد برای ممانعت از «نبش قبر»جنازه هاو....بقول سعدی:چنان قحط شد سالی اندر دمشق...مشقت به حد نهایت رسیددرادامه خواهیدخواند.

محققان قحطی بزرگ سال ۱۲۵۰ شمسی(۱۲۸۷قمری=۱۸۷۱میلادی) را از هولناک‌ترین و مرگبارترین رویدادها در طول دو قرن اخیر و حتی در دوران بعد از حمله مغول دانسته‌اند.به گونه‌ای که سال شروع قحطی به عنوان سال «مجاعه»مبدأ محاسبات تاریخی قرار گرفته‌است.

مورخین جمعیت ایران رادر سال۱۸۵۰میلادی(۱۲۲۸شمسی) ۱۰میلیون نوشته اند.

مستشرقین نوشته اند،درپی این قحطی،بیماری« وبا»شیوع پیداکردکه خیلی تلفات گرفت که درطی ۳سال(۱۸۷۳میلادی=۱۲۵۲شمسی)، جمعیت به شش میلیون نفر کاهش یافت،

شروع قحطی  از سال ۱۲۴۹ شمسی  بودکه به دلیل خشک‌سالی وبیماری «وبا» وطاعون بیش از۳نفر از گرسنگی  وبیماری ومُردندودرو طی چهارسال حدود ۴ میلیون نفر از جمعیت ایران کاسته شد یافت.جمعیت ده میلیونی ایران به شش میلیون نفررسید که بیشترین تلفات درشهرهای اصفهان، یزد، و مشهدبود.

قحطی وخشکسالی و «وبا»

«سال ۱۲۸۸ق(۱۲۵۰شمسی)، سال قحطی عمومی ایران است. از یکی دو سال پیش، کم بارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمایی می کرد، ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ باران هیچ نبارید و مایه های سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در اوایل ۱۲۸۷قمری(۱۲۴۹شمسی) بیش از یک من شش هفت شاهی نبود، به مرور ترقی کرده در این وقت به یک من یک قران رسید... در زمستان سال ۱۲۸۸ق(۱۲۵۰شمسی) قیمت نان به یک من پنج قران که پانزده شانزده برابر قیمت عادی آن بود رسید، به طوری که مجبور شدند از روس ها استمداد کنند... در این سال برف و باران بی حسابی آمد و همین بارندگی زیاد در پاره ای از جاها راه بندان کرد که بیشتر مایه ی تلف نفوس گردید. در بهار هم مرض حصبه و مُحرقه(تیفوس) خیلی از مردم مردند»./عبدالله مستوفی،شرح زندگانی من ج۱ ص ۱۶۴-۱۶۳

قحطی درگیلان

کتاب ریاض الارواح نوشته شده و نسخه خطی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی نگهداری می شود.

 این متن به خط مولف کتاب، اسد الله بن عبدالغفار شهرخواستی گیلانی متخلص به «نادر» است. وی کتاب ریاض الارواح را اثری در نصیحت و اخلاق است و در سال ۱۲۵۳ نگاشته است. این عالم و شاعر قرن سیزدهم در شهرخواست مازندران متولد شده و پس از تحصیل در زادگاهش مدارج علمی خود را در اصفهان تکمیل کرده است. جز کتاب یادشده، کتابهای خصائل الملوک، رشگ بهشت، عبرة الناظرین و استبصار الباصرین، لب لباب، دیوان اشعار و.. از آثار قلمی او بشمار می آیند./ریاض العارفین:۵۲۶-۵۲۹، مجمع الفصحاءج ۶ص ۱۰۳۴-۱۰۳۵...الذریعه ج ۹ص ۱۱۴۸و ج ۱۵ص ۲۱۳، ج ۱۶ص

در دوازدهم محرم  هزار و سیصد، و دو آبان۱۲۶۳) گیلان قحطی سختی راتجربه کرد، صنعت نوغان در گیلان ازبین رفت ،مجبورشدند تخم کرم ژاپون  را از ولایت خارجه آوردند، گرانی آمد، برنج قحطی شد، وبه منی بیش از پنج قران رسید، قحطی وگرانی دزگیلان هفت هشت سال بطول انجامید بسیار مردم  مردند کار به جایی رسید گفتند: آدم گوشت آدم بخورد. در قبرستانها تفنگ چی گذاشته بودند که مردم مرده ها را درنیاورند، بخورند. در گیلان  سه دفعه  طاعون آمد ،شش هفت هزار نفری مردند.


محمد علی جمالزاده ایران در زمان جنگ جهانی اول، به خصوص در دو سال آخر را این طور توصیف می‌کند:

"جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که قحطی، آنفلوانزای اسپانیایی و « وبا »شیوع یافت، طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی‌رحم فرو می‌ریختند.

هیچ غذایی پیدا نمی‌شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می‌توانستند بجوند و بخورند،هیچ گربه و سگ و کلاغ را باقی نماند، حتی موش‌ها نسلشان بر افتاده بود.

برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می‌کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی‌کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند.

خشکسالی تبریز
احمد کسروی در کتاب "تاریخ هیجده ساله آذربایجان" از آن زمان به دست می‌دهد:

ما در تاریخ داستان خشکسالی زیاد می‌خوانیم، ولی گمان نمی‌دارم از این بدتر خشکسالی بوده. ما آن‌ها را ندیده‌ایم تا با این بسنجیم، ولی دلیل می‌داریم که این از سخت‌ترین خشکسالی‌ها بوده، زیرا نه ماه بیشتر آسمان از باریدن ایستاد و از تابستان که زمان برداشت خرمن‌ها بود کمیابی نمودار گردید. از آن سوی روسیان در بسیار جا‌ها انبار‌ها را مهر کرده و آنچه گندم و جو یافتند برای خود گرفتند.

بدتر از همه آنکه خشکی و نایابی در هر سوی ایران رو داده و آوردن گندم و جو اگر چه از جا‌های دوری باشد، نشدنی بود. در این میان زمستان هم فرا رسیده و سرما گرفتاری دیگری برای بینوایان بود.

کم‌کم رنگ‌ها زرد و تیره شدن گرفت و کسانی که از گرسنگی مرده بودند در کوچه‌ها دیده می‌شدند... یک زمستان سخت و دلگدازی می‌گذشت.

خوردن گوشت مُردگان
غیر ایرانیان حتی تصاویری دلخراش‌تر از آن روز‌ها را تصویر کرده‌اند بخصوص در مرز غربی ایران که بیش از هر جا آماج سپاهیان خارجی بود.

سرهنگ ام. اچ داناهو، افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا که به عنوان خبرنگار ویژه دیلی کرونیکل در ۵ آوریل ۱۹۱۸ وارد ایران شد در کتابش «ماموریت به پرشیا» می‌نویسد که درباره وخامت اوضاع اقتصادی و کمبود غذا در این کشور زیاد شنیده بودم، اما پس از عبور از مرز با عمق فاجعه روبرو شدم:

اجساد مردان و زنان در معابر عمومی افتاده بود؛ پشته‌های چروکیده و تلنبار شده بشریتی فلک‌زده، در میان انگشتان خشکیده آن‌ها هنوز دسته‌ای علف که از خاک بیرون کشیده بودند دیده می‌شد یا ریشه‌هایی که از مزارع کنده بودند تا سدجوعی شود،تابتوانندازمرگ رهایی یابند.
در مواقع دیگر پیکری زار و نحیف که اندک شباهتی به انسان داشت، چهار دست و پا به جلوی ماشین‌هایی که می‌گذشتند می‌خزید و بجای حرف با علامت برای تکه‌ای نان التماس می‌کرد. برای رد کردن چنین درخواستی واقعا دل سنگ لازم است.

بیداد وبا در ایالت فارس

قحطی درکرمانشاه

در اولین روز در سرزمین گرسنگان در «قصر شیرین» توقف کوتاهی داشتیم و به سرعت جماعت گرسنگان ما را احاطه کردند. زن بیچاره‌ای که کودکی به بغل داشت از ما خواست فرزندش را نجات دهیم. نصف قوطی گوشت کنسرو و مقداری بیسکویت به او دادیم و او از خدا برای ما در خواست آمرزش کرد. ما تحت تاثیر نگرانی مادرانه او قرار گرفتیم؛ با اینکه معلوم بود از گرسنگی مفرط عذاب می‌کشد، اما تا بچه راسیر نکرد،خودش لقمه‌ای نخورد.

قحطی درهمدان

«داناهو »می‌نویسد در همدان نان، تنها قوت مستمندان، بسیار گران بوده: روز ششم مارس۱۹۱۸ آقای مک‌دانل کنسول بریتانیا رسما محاسبه کرد که روزانه ۲۰۰ نفر از گرسنگی می‌میرند.

مُرده خواری

"اما وضع از این هم بدتر شد. مردم گرسنگی کشیده که از این رنج به جنون رسیده بودند به خوردن گوشت انسان روی آوردند، گرسنگان که عمدتا زنان هستند ، کودکانی که از مقابل در خانه‌هایشان ربوده شده‌اند یا در شلوغی معابر بازار. مادرانی که برای گدایی نان بیرون می‌رفتند نگران کودکانشان بودند تا مبادا در غیاب آن‌ها دزدیده و خورده شوند.

روزگاری که در ایران «بلوای نان» بود

هجوم مردم گرسنه به لاشه یک حیوان

"هیچگاه نشد به بازار بروم یا از کوچه‌های تنگ و ناهموار بگذرم و وحشت مهوع تیره‌بختی بشری را احساس نکنم. کودکان اندکی تفاوتی با اسکلت داشتند و دور آدم را می‌گرفتند و برای تکه‌ای نان یا چیزی که بشود با آن نان خرید گدایی می‌کردند.
داناهو می‌نویسد هشت زن دستگیر شدند و اعتراف کردند چند بچه را از فرط گرسنگی کشته و خورده اند از جمله یک و مادر دختر که در حین پختن یک دختر هشت ساله دستگیر شدند و بعد در مقابل اداره تلگراف همدان سنگسار شدند.

اصفهان؛ سال دمپختکی

رسول جعفریان و منیژه کوشکی در مقدمه رساله "تنبیه‌الغافلین و عبرت‌الناظرین در قحطی اصفهان" نوشته سید محمد نجم‌الواعظین موسوی خواجویی  نویسد:

قحطی سال ۱۳۳۶ قمری(۱۲۹۷شمسی) در زمان سلطنت احمد شاه قاجار و در سال‌های پایانی جنگ جهانی از جهت شدت و عمومیت دومین قحطی ایران در سده‌های سیزدهم و چهاردهم بود.

"قحطی سال ۱۳۳۶ ق(۱۲۹۷شمسی). که در میان عامه مردم به مجاعه (قحطی و گرسنگی) و نیز «سال دمپختکی» معروف شد و به دلیل مهابت این واقعه مردم تا مدت‌ها حوادث ماقبل و مابعد آن را با معیار سال قحطی می‌سنجیدند.

بافروکش شدن شعله قحطی،شیوع بیماری  حصبه شروع شد، برخی به نفخ شکم دچار می‌شدند، به خصوص آن‌ها که علف و خون و سائر متفرقات خورده بودند،درآن سال دیگر  اسب و قاطر و الاغ باقی نماند،مردم همه راکشتندوخوردند./فرادید

قحطی که معروف به قحطی سال ۱۲۸۸ هجری قمری(۱۲۵۰شمسی) است، قحطی بزرگی که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده و باعث مرگ و میر و هلاک شدن تعداد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف ایران شد.

عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» درباره قحطی سال ۱۲۸۸ نوشته است: «از یکی دو سال پیش، کم بارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمایی می کرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ هیچ باران نبارید و مایه های سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در اوایل سال ۱۲۸۷ بیش از یک من شش- هفت شاهی نبود، به مرور ترقی کرده و در این وقت به یک من یک قران رسید... در زمستان سال ۱۲۸۸ قیمت نان به یک من پنج قران که پانزده- شانزده برابر قیمت عادی آن بود رسید... در زمستان این سال برف و باران بی حسابی آمد و همین بارندگی زیاد در پاره ای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس شد. در بهار هم مرض حصبه و محرقه (وبا) خیلی از مردم را، اعم از بی چیز و منعم، به دیار فنا فرستاد. این اول دفعه ای بود که ناصرالدین شاه در سلطنت خود با چنین پیشامدی مواجه شده و سبب شده است که در آتیه از تکرار نظیر آن جلوگیری کند.»

خشکسالی و در پی آن قحطی، گرسنگی و بیماری های واگیردار مسائلی هستند که در پی خشم طبیعت به سراغ انسان آمده و او را به مرگ می رساند. اما آنچه در این میان نقش بسزایی دارد و می تواند سنگینی این اتفاق را از جان مردم بردارد حکومت است و کسانی که به هر شکلی مسئولیتی در جامعه دارند و حتی اگر منصفانه تر بنگریم رفتار صحیح خود مردم با این وقایع طبیعی است. اما متاسفانه همیشه تاریخ نشان داده است حکومت ها و مسئولان و حتی خود مردم در این شرایط با رفتارهایی نادرست به دلایل مختلف، تاثیری برعکس داشته و وضع را بدتر کرده اند. بی تدبیری، بداخلاقی، ترس و طمع، احتکار، دخالت و سوءاستفاده کشورهای خارجی و سایر موارد دیگر، عامل اصلی شدت گرفتن این سختی ها و ثبت روزهای تلخ در تاریخ ایران شده اند.

ناصرالدین شاه(متولد۱۲۱۰ – مرگ ۱۲۷۵) از آذر۱۲۲۷حکومت کردتا ترورش-اردیبهشت۱۲۷۵.

بنا به نظر«پرفسور شوکو اوکازاکی» شرق شناس ژاپنی،درباره قحطی بزرگ سال ۱۲۸۸ در ایران می نویسد:

ناصرالدین شاه دربیستم جمادی الثانی سال ۱۲۷۷(۱۳ دی ۱۲۳۹)برای  زیارت عتبات راهی عراق شده بود،هنگام مراجعت از عتبات وقتی به قم می رسد دستور داد که از غله دیوان تدارک نان کرده تا پنجاه روز هزار نفر فقرا را اطعام کنند.

ناصرالدین شاه

افزایش قیمت تا کمبود نان

در مقاله ای که در«فصلنامه گنجینه اسناد» با عنوان «قحطی و گرانی در سال ۱۲۸۸-۱۲۸۷ هجری قمری(۱۲۴۹و۱۲۵۰شمسی)منتشر شده، نویسنده با بررسی اسناد مربوط به دوره قاجار آورده است که در تابستان ۱۲۸۸ قیمت گندم در تهران به خرواری ۵/۵ تومان، در بوشهر به خرواری ۷/۵ تومان، در مشهد و کرمانشاه به خرواری ۷ تومان رسید. در اصفهان قیمت نان سه برابر شد، در حالی که قیمت متوسط گندم در سال پیش از آن خرواری ۳/۵ تومان بود. در زمستان ۱۲۸۸ قیمت ها چندین برابر شده و در بعضی نقاط به ۲۰ تا ۵۰ تومان رسید. در کاشان که در وضع عادی بیشتر گندم سالانه خود را از شهرهای دیگر وارد می کرد وضع بسیار دشوار بود. در این شهر قیمت گندم به خرواری ۱۰ تومان یعنی بیش از ۲۰ برابر قیمت عادی رسید.

با تداوم این امر بتدریج قدرت خرید از مردم سلب می شود. کمبود آرد در نانوایی ها نیز باعث شد که پخت نان از سه نوبت به یک نوبت برسد و سرانجام هم نانوایی ها تعطیل شود. تعطیل شدن نانوایی ها مردم را در تنگنای بیشتری قرار داده و سر به شورش برمی دارند و دامنه این تشنج ها به اغلب شهرهای ایران کشیده می شود. در این میان شهرهایی مانند یزد، کرمان، کاشان، اصفهان و خراسان وضعیت بدتری داشتند. در مشهد از هر صد خانوار هشتاد خانوار آن محروم و متفرق شده اند.

مهاجرت گرسنگان

..در نتیجه این قحطی، در یزد بیست هزار نفر از بین رفته و سی هزار نفر متفرق شدند،اجساد در گوشه و کنار خیابان مانند سنگ و کلوخ افتاده بودند. کثرت مردگان و انباشته شدن آنها در گذرگاه ها، عدم امکان دفن، نبود بهداشت، شیوع وبا را سبب شده تا جایی که بعضی از شهرها دست کم تا یک سوم جمعیت خود را در این فاجعه مضاعف از دست دادند. قحطی سبب تفرقه و مهاجرت عده زیادی از مردم هم شد. مهاجران بیشتر از نقاط جنوبی به نقاط شمالی که وضع بهتری داشتند رفتند و بعضی از آنها حتی به روسیه عزیمت کردند.

در دوازدهم شعبان ۱۲۸۸(۵ آبان۱۲۵۰):بواسطه ۳ خشکسالی مردم برای سیرکردن شکم خود-حتی ازضایعات-به پایتخت روی آوردند.

هجوم جمعیت ایران به گیلان

مهاجرت به گیلان و از آنجا به روسیه در سال ۱۲۸۸ رقم بزرگ تری از جابه جایی جمعیت را نشان می دهد. در اسناد وزارت خارجه انگلستان مورخه ۱۸دسامبر ۱۸۷۱ آمده است:«سیل انبوه مهاجران از ولایات جنوبی به سوی گیلان که وضع خواربار در آنجا نسبتا خوب بود، از حدود ماه مه ۱۸۷۱ به راه افتاد، تا ماه نوامبر حدود ۲۰ تا ۳۰هزار مهاجر به این ولایت که جمعیت اصلی اش صد هزار نفر بود، سرازیر شده است. شماری از مهاجران راهشان را به شمال ادامه دادند و با گذشتن از مرز به روسیه رفتند».

خوردن حیوانات مرده

کمبود شدید غله و بالا رفتن قیمت آن عواقب شومی را به دنبال داشت،مردم برای زنده ماندن به خوردن  گوشت حیوانات مرده و حرام گوشتی که ازمرض ویا گرسنگی تلف شده بودندروی آوردند.

قحطی میزان مصرف کالا را نیز کاهش داده و سبب رکود بازار شد. تعداد زیادی از کسبه و فروشندگان کالاهای مصرفی به علت کسادی بازار ورشکست شدند و وسایل زندگی خود را برای به دست آوردن غذایی ناچیز فروختند. نبود وسایل ارتباطی و حمل و نقل و از بین رفتن حیوانات بارکش که می توانستند کمک موثری برای جابه جایی غله و خواربار از شهر ی به شهر دیگر باشند، به این فاجعه کمک کرد. احتکار و قبضه کردن بازار به وسیله بعضی از مقام های دولتی، عوامل متنفذ و حاکمان بزرگ و سودجو که از هر فرصتی برای پر کردن جیب خود استفاده کرده و در ظاهر با احتکار مبارزه می کردند از عوامل مهم در این قحطی به شمار می رفت.

در میان این قحطی دردناک و گرسنگی و قربانی شدن مردم، صدور گندم در سال ۱۲۸۸ توسط یک تجارخانه انگلیسی در بوشهر حکایت از ناتوانی دولت برای مقابله جدی با این بحران را دارد. از بررسی اسناد مربوط به قحطی در مجموعه بیوتات چنین برمی آید که زمینه اصلی این فاجعه انسانی، غیر از وجود خشکسالی های متوالی، بی کفایتی و سودجویی سردمداران وقت، خروج بی رویه گندم از کشور و عدم تصمیم گیری های مناسب و به موقع مقامات مسئول بوده که تلفاتی بسیار سنگین بر جا گذاشته است.

تلفات

«هنری رنخستینسون» دیپلمات و شرق شناس انگلیسی در سال ۱۸۵۰میلادی جمعیت ایران را ده میلیون نفر تخمین زده است، اما به گفته «جورج کرزن» دیگر سیاستمدار انگلیسی، در ۱۸۷۳میلادی در اثر بلای وبا و قحطی، جمعیت ایران به شش میلیون نفر کاهش یافته است. شهرهای اصفهان، یزد و مشهد دست کم یک سوم جمعیت خود را از دست دادند. همچنین برآورد شده است که تعداد خانوار ایل قشقایی از ۶۰هزار خانوار به ۱۲ هزار خانوار کاهش پیدا کرده که گویای ابعاد فاجعه است.

افزایش بی رویه قیمت ها موجب اعتراض و حتی ایجاد شورش هایی در اصفهان، بوشهر، قزوین و سایر شهرها شد. شدت قحطی به حدی رسید که مردم به خوردن علف، گوشت حیوانات بارکش، سگ، گربه، موش و حتی مردار و فضولات حیوانی روی آوردند.

قحطی درقم-آدمخواری

در بعضی نقاط آدم خواری، بچه دزدی و قتل کودکان نیز شایع شد. به حدی که در شهر قم هیچ کس جرات نمی کرد تنها به خیابان ها برود و در بیرون شهر قم اراذل، زنان در جست و جوی غذا را به بهانه اینکه می خواهند به آنان غذا بدهند فریب می دادند، به قتل می رساندند و از گوشت آنها استفاده می کردند.

بازرگان اهل جنوب خراسان به نام «حاج عباسعلی خراشادی» که برای ثبت و ضبط حساب و کتاب تجارتی خود یادداشت برمی داشته می نویسد: « در سال ۱۲۸۷ باران در کل ایران و ترکستان و خراسان نبارید( غیراز۲مرحله بارندگی ،یکی تا۹روز ودیگری تاده روزادامه داشت) و کم کم قحطی وگرانی شد تا نوروز-سال جدید -که در همه بلاد قحطی شد. در ولایت خراسان چنان گرانی وقحطی شد که در «ولایت تربت»مردم به خوردن گوشت میته(مُرده) ، مانند سگ روی آوردندو در یی ازمحلات تربت جوانی را کشتند و گوشت آن را خوردند»

دکتر احمد کتابی درباره قحطی سال ۱۲۸۸می نویسد: «فاجعه عظیم قحطی عمومی سال ۱۲۸۸ ه.ق / ۱۲۴۹ ه.ش، به تحقیق، هولناک ترین و مرگ بارترین رویداد در طول دو قرن اخیر و حتی در دوران بعد از حمله مغول است. مهابت و مخافت (ترس) این واقعه و آثار همه جانبه و بسیار عمیق آن بر حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، وفرهنگی این سرزمین به اندازه ای بود که مردم ایران تا چندین نسل از یادآوری خاطرات یا شنیده های دهشتناک آن دوران بر خود می لرزیدند. در تایید این مدعا کافی است خاطرنشان شود مطابق برآورد «گاد گیلبر» جمعیت شناس و مورخ معروف، مجموع تلفات ناشی از این قحطیبه ۱/۵ میلیون نفر بالغ شد. عظمت این فاجعه هنگامی بیشتر آشکار می شود که توجه کنیم جمعیت کل ایران در آن زمان رقمی بین ۹ تا ۱۰ میلیون نفر بوده است. همچنین، به موجب تخمین «اولیور سنت جان» سیاح انگلیسی، شهرهای اصفهان، یزد و مشهد، در قحطی مزبور، دست کم یک سوم نفوس خود را بر اثر مرگ و میر ناشی از گرسنگی یا مهاجرت از دست دادند.»

ماجرای هولناک خشکسالی ها و قحطی ها در ایران که بارها مردم این سرزمین شاهد آن بودند در سال ۱۲۸۸ برای همیشه پایان نیافت. چرا که هنوز چند دهه از این روزهای سخت نگذشته و مردم وحشت آنهمه گرسنگی و مرگ و میر و بیماری را فراموش نکرده بودند که فرزندانشان در آخرین روزهای سلسله قاجار و زمان حکومت احمدشاه، آخرین پادشاه این خاندان، شاهد قحطی بزرگ دیگری شدند که در تاریخ، معروف به «قحطی بزرگ و نسل کشی در ایران» است. سال هایی که با آغاز جنگ جهانی اول و تعرض کشورهای بریتانیا و روسیه به ایران، این سرزمین لبریز از رنج و دردی شد که تا به امروز هم آتش آن روزها در برگ های تاریخ شعله ور و جان سوز است.

آدمخواری

شمار قربانیان قحطی ۱۲۸۸ ق- در مقایسه با قحطی های پیشین- به مراتب زیادتر بود. در ۱۸ صفر ۱۲۸۸ (۱۹ اردیبهشت۱۲۵۰)، عبدالحمید اصفهانی، از تاجران مقیم مشهد، خطاب به حاج محمدحسن امین الضرب در تهران، در توصیف اوضاع فلاک تبار خراسان، چنین نوشت:... چه خراسانی!... آدم را می کشند ، گوشت او را می خورند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ! هر روز آدم می گیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است.

در سایر شهرها هم تعداد تلفات تکان دهنده بود: در اصفهان هر روز چندصد نفر هلاک می شدند؛ در کاشان، در روستاهایی که ۱۰۰۰ نفر سکنه داشت، بیش از ۲۰۰ نفر زنده نمانده و آنها هم عموما آواره و پراکنده شده بودند. یک مامور تلگراف خانه به نام اسمیت، که در ماه مه (اردیبهشت) از بوشهر راهی اصفهان بود، ضمن یادداشت های خود نوشت: «همه راه ها از اجساد مردم پوشیده و انباشته است. (بنقل ازاوکازاکی)

در بهار ۱۲۵۰، بیماری حصبه هم، که عوارض آن تا حدودی شبیه وباست، و نیز تیفوس در بعضی مناطق شیوع یافت.

با توام شدن قحطی و وبا، میزان مرگ ومیر دوچندان و حتی بیشتر شد. در بعضی شهرها، جمعیت، به علت تلفات یا مهاجرت اهالی، به کمتر از نصف کاهش یافت. در کازرون، دوسوم نفوس شهر یا از بی غذایی جان سپردند و یا شهر را ترک کردند. جمعیت سبزوار از ۳۰ هزار نفر به ۱۰ هزار نفر کاهش یافت و جمعیت قم، که در سال ۱۲۸۴ ق بیش از ۲۵هزار نفر برآورد شده بود، در سال ۱۲۹۱ ق(۱۲۵۳شمسی) (سه سال بعد از قحطی) تا مرز ۱۴۰۰۰ نفر تنزل کرد (کرزن،. اوکازاکی)

«مأموردرقبرستانها »برای جلوگیری ازنبش قبر

از شهرهای دیگر ایران نیز گزارش های دهشتناک متعددی از رواج آدم خواری در ایام قحطی در دست است. مثلا، روزنامه تایمز، مورخ ۲۸ ژوئیه ۱۸۷۱، نامه ای را منتشر کرد که از تهران فرستاده شده بود. در این نامه ادعا شده بود که مردم «از فرط استیصال بچه های خود را می خورند؛ به طوری که حاکم شهر مجبور شده نگهبانانی در قبرستان ها بگمارد تا آنهایی را که درصدد بیرون آوردن اجساد تازه دفن شده از قبرها بودند ممانعت کنند.» نامه دیگری مورخ ۳۰ مه ۱۸۷۲، ادعا می کرد که «آدم خواری رو به افزایش بوده و ابعاد ترسناکی پیدا کرده بود. بچه های کوچک والدینی که در مضیقه نبودند، به دام افتاده، کشته و خورده می شدند».

میرزا علیاکبر فیض نیز، در رسالهای که در شرح رویدادهای دلخراش قحطی ۱۲۸۸ ق نگاشته، به تفصیل درباره شرایط زندگی رقتبار مردم در آن ایام، نایابی و گرانی فوق العاده ارزاق، مرگ ومیر وسیع بر اثر گرسنگی و ناگزیرشدن مردم به خوردن گوشت حیواناتی نظیر اسب، خر، گربه و سگ سخن میگوید و به استناد مشاهدات یا مسموعات خود، از موارد متعددی از مردهخواری و ربودن و کشتن اطفال، زنان و مردان در شهرها یاد میکند

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع اخذشده،برای روان بودن جملات ومفهومی بودن آن،اصلاحاتی انجام گرفته است.

 

«شیخ مصلح‌الدین مشرف بن عبدالله» مشهور به سعدی شیراز (متولد۶۰۶شیراز – متوفی۶۹۰ ه.ق)(۵۸۸ -۶۶۹شمسی) پس ازآموختن تحصیل درنطامیه بغداد-مهمترین مرکزعلمی جهان اسلام بود، به شام(سوریه) وحجازبرای تبلیغ می رفته که ظاهراً درطی این سالهاشاهدخشکسالی وقحطی مردم «دمشق»می شود:

نخستین فرستاده ژاپن به دربار قاجار

البته  اجل مهلت ندادتامرحوم «سعدی»خشکسالی وقحطی زمان ناصرالدین شاه راببیند..درشام-دمشق-باغ وبوستانی بود وملخ که ،مردم ملخ می خوردند،امادرایران  سال ۱۲۵۰مردم «علف »هم نداشتندبخورند،تمام حیوانات حلال گوشت وحرام گوشت را خورده بودند،حتی ازقبرستان جنازه هارا برمی داشتندمی خوردند!

که یاران فراموش کردند عشق چنان قحط شد سالی اندر دمشق
که لب تر نکردند زرع و نخیل     چنان آسمان بر زمین شد بخیل
نماند آب، جز آب چشم یتیم        بخوشید سرچشمه‌های قدیم
اگر برشدی دودی از روزنی               نبودی بجز آه بیوه زنی
قوی بازوان سست و درمانده سخت        چو درویش بی برگ دیدم درخ
ملخ بوستان خورده مردم ملخ       نه در کوه سبزی نه در باغ شخ
از او مانده بر استخوان پوستی         در آن حال پیش آمدم دوستی
خداوند جاه و زر و مال بود          وگرچه به مکنت قوی حال بود
چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی     بدو گفتم: ای یار پاکیزه خوی
چو دانی و پرسی سالت خطاست بغرید بر من که عقلت کجاست؟
مشقت به حد نهایت رسید؟ نبینی که سختی به غایت رسید
نه بر می‌رود دود فریاد خوان      نه باران همی آید از آسمان
کشد زهر جایی که تریاک نیست    بدو گفتم: آخر تو را باک نیست
تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟   گر از نیستی دیگری شد هلاک
نگه کردن عالم اندر سفیه       نگه کرد رنجیده در من فقیه
نیاساید و دوستانش غریق که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
غم بی مرادان دلم خسته کرد من از بی مرادی نیم روی زرد
نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش نخواهد که بیند خردمند، ریش
که ریشی ببینم بلرزد تنم یکی اول از تندرستان منم
که باشد به پهلوی رنجور سست منغص بود عیش آن تندرست
به کام اندرم لقمه زهرست و درد چو بینم که درویش مسکین نخورد
کجا ماندش عیش در بوستان؟ یکی را به زندان بری دوستان