قرنطینه در ۱۵۱ سال پیش
درادامه«آنفولانزای اسپانیایی درایران»راخواهیدخواندوکل آمارجانباختگان درجهان رادرصدسال پیش را+اصل شعربه زبان اسپانیایی ( اسپانیولی) باترجمه بندبندرا خواهیددید
این شعری است بیزمان که ۱۵۱سال قبل (۱۸۶۹) توسط کاتلین اومارا Kathleen O’Mara سروده شد و سپس در زمان آنفلونزای همهگیر(پاندمی) سال ۱۹۱۹میلادی(۱۲۹۸شمسی) اسپانیا با این عکس دوباره منتشر شد.
“و مردم در خانههای خود ماندند:
و کتاب خواندند
و شنیدند
و استراحت کردند
و ورزش کردند
و بازی کردند و به هنر پرداختند
و راههای تازهای از بودن را آموختند.
و متوقف شدند و عمیقتر گوش دادند
برخی مراقبه کردند، برخی دعا کردند
برخی با سایههایشان ملاقات کردند.
و مردم شروع کردند به تفکراتی متفاوت
و مردم شفا یافتند.
و در غیاب مردمانی که به روشهای جاهلانه، خطرناک، بیمعنی
و بیرحمانه زندگی میکردند
زمین شروع کرد به شفایافتن.
و زمانی که خطر برطرف شد،
مردم خودشان را یافتند.
آنان برای مردگان عزاداری کردند
و انتخابهای تازه داشتند
و دیدگاههای تازهای را خواب دیدند
و روشهای تازهای را برای زندگی کردن آفریدند.
و زمین را بطور کامل شفا دادند
درست همانگونه که خودشان شفا یافتند."
ترجمه محسن خاتمی/منبع:۲۶ فروردین ۱۳۹۹ عصرایران.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: اصل شعر را خواهیددیدباترجمه اش.
History repeats itself.....this poem written in 1869, by Kathleen O’Mara and reprinted during 1919 Pandemic.
تاریخ خود را تکرار می کند ..... این شعر که در سال ۱۸۶۹میلادی(۱۲۴۸شمسی) توسط کتلین اومارا سروده شده و در طول بیماری ((Pandemic) )همه گیر ۱۹۱۹ تجدید چاپ شده است.
And people stayed at home
و مردم در خانه ماندند(قرنطینه خانگی)
And read books
و کتاب بخوانید(توصیه به مطالعه شد،نه گوشی هوشمندی بود ونه نت ونه سایتهای تفریحی وخبری)
And listened
و گوش داد( ن به آهنگ ها وموسیقی)
And they rested
و استراحت کردند
And did exercises
و تمریناتی انجام داد(ورزش ونرمش)
And made art ،and played
و هنر ساخت ، و بازی کرد(نقاشی وطراحی وبازی)
And learned new ways of being
و روشهای جدیدی از وجود را آموخت(چیزهای جدیدی آموختند)
And stopped ،and listened
متوقف شد و گوش داد(ایستادند وعمیقاً گوش کردند)
More deeply
عمیق تر(متفکرانه)
Someone meditated, someone prayed
شخصی مدیتیشن کرد ، کسی دعا کرد(انواع روشهای آرامبخشی ورؤیارفتن)
Someone met their shadow
شخصی سایه خود را ملاقات کرد(مردم درقرنطینه فقط خودشان رامی دیدند)
And people began to think differently
و مردم شروع به تفکر متفاوت کردند(تفکرخلاق پیداکردند)
And people healed
و مردم شفا یافتند(به اینصورت بهبودی حاصل شد)
.And in the absence of people who
و در غیاب افرادی که( واما عده ای جاهل)
Lived in ignorant ways
به روش های نادان زندگی می کردند(به قرنطینه تن ندادند)
Dangerous, meaningless and heartless
خطرناک ، بی معنی و بی قلب(دراجتماعات شرکت کردند ،کارهای خطرناکی کردند)
,Theearth also began to heal
، تئاتر نیز شروع به بهبودی کرد
And when the danger ended and
و با دیدن این خطر پایان یافته و(قرنطینه تمام شد)
People found themselves
مردم خود را پیدا کردند(زندگی عادی -بعدازبهبودی وفروکش کردندویروس-شروع شد)
They grieved for the dead
آنها برای مردگان اندوهگین شدند(مردم برای جانباختگان سوگواری کردند)
And made new choices
و انتخاب های جدیدی انجام داد(درایام قرنطینه چیزهای جدیدی یادگرفتند وسبک جدیدزندگی بهداشتی یادگرفتند)
And dreamed of new visions
و رویاهای جدید را در سر می پرورانید(بازنگری کردند درزندگیشان)
And created new ways of living
و روشهای جدیدی برای زندگی ایجاد کرده است(شیوه زندگی سلامت را پیش گرفتند)
And completely healed the earth
و زمین را کاملاً شفا داد(محیط اطراف ازآلودگی پاک شد)
Just as they were healed
درست همانطور که بهبود یافتند(هم خودشان وهم شهروآبادی بهبودیافتند)
آنفلوآنزای اسپانیایی بعدازجنگ جهانی اول
آنفولانزای اسپانیایی
پایان جنگ جهانی اول (از ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تا ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸)یعنی از۵ مرداد۱۲۹۳تا ۱۹آبان۱۲۹۷
مصادف شدبابیماری آنفلوآنزای اسپانیایی که درایران به آن «زُکام فرنگی» می گفتند، این بیماری را سربازان نیروهای متجاوز ،وارد کشور کرده بودند.
لازم است یک مروراجمالی به «جنگ جهانی »اول داشته باشیم:
جنگ جهانی اولین بین قدرتهای متحد (همپیمانان) و قدرتهای مرکزی که بهترتیب به متفقین و متحدین هم شهرت دارند، صورت گرفت. اعضای اصلی قدرتهای متحد را فرانسه، روسیه و بریتانیا تشکیل میدادند. از سال ۱۹۱۷ ایالات متحدهی آمریکا نیز به متفقین پیوست. اعضای اصلی متحدین یا قدرتهای مرکزی را آلمان، اتریش-مجارستان، امپراطوری عثمانی و بلغارستان تشکیل میدادند.
متفقین (انگلیس، فرانسه، شوروی و امریکا)
متحدین امپراتوری آلمان (اتریش ، مجارستان، عثمانی و بلغارستان)
در این جنگ بیش از ۶۵ میلیون سرباز جنگیدند و برای نخستین بار از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول استفاده شد.
علت شروع جنگ جهانی اول:
دلایل مختلفی روایت شده است،یکی ازآنها «ترور آرشیدوکِ اتریشی» فرانتس فردیناند و همسرش، در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ میلادی بدست گاوریلو پرنسیپ یک ملیگرای صرب و یوگسلاو بود که در گروه جوانان بوسنی عضویت داشت.
این شاهزاده اتریشی که به سارایوو رفته بود و ترور شد.
فرانتس فردیناند و سوفی در بوسنی بودند تا در مراسم مانور ارتش شاهنشاهی در حومه شهر سارایوو شرکت کنند. بوسنی و هرزگوین از سال ۱۸۷۸ میلادی توسط امپراطوری اتریش مجارستان اشغال شده بود.
پس از ترور آرشیدوک، اتریش علیه صربستان اعلام جنگ کرد. روسیه برای دفاع از صربستان که متحد این کشور محسوب میشد، وارد نبرد شد.
اسلوبودان شویا، کارشناس تاریخ می گوید: «نزدیک به چهل سال از اشغال این کشور می گذشت و اکنون کسی پیدا شده بود که برخیزد و سمبل اشغال و ظلم و ستم را بکشد.»
جوانان ملی گرای صرب حمله ای ترتیب دادند و هنگامیکه آرشیدوک فردیناند و همسرش با خودرو در حال عبور از خیابانها بودند بمبی در نزدیکی خودروی آنها منفجر شد که ۹ مجروح بر جای گذاشت. ضارب دستگیر شد و به این ترتیب برنامه حمله ناکام ماند. اما آرشیدوک تصمیم گرفت که به ملاقات مجروحان حادثه در بیمارستان برود و راننده او که اهل چک بود و بدرستی دستورات او را به زبان آلمانی نمی فهمید به اشتباه اورابه سمت موزه می برد. فرانتس فردیناند اصرار دارد که او متوقف شود و در همین زمان ۶ خودرویی که در پشت سر آنها بودند ترافیکی ایجاد می کنند.
میرساد اودیک، کارشناس تاریخ می گوید: «در همان لحظه، گاوریلو پرینسیپ، از جوانان ملی گرا و مبتلا به بیماری دیابت و سل، در آنسوی پل در داخل فروشگاهی مشغول خرید ساندویچ بود. زیرا شکست برنامه حمله، او را بسیار عصبی کرده بود و باعث شده بود قند خونش پایین بیاید. هنگامیکه از فروشگاه خارج شد کاروان آرشیدوک را دید و از این فرصت استفاده کرد. او خود را به یک متری سوفی و فرانتس فردیناند رساند و با شلیک پنج گلوله هر دوی آنها را کشت.»
بحران زمانی فوران کرد که منازعهٔ بین دو کشور اتریش-مجارستان و صربستان به دیگر کشورها سرایت کرد.
آلمان در دفاع از اتریش، علیه روسیه اعلام جنگ کرد،فرانسه برای دفاع از متحد خود، روسیه، علیه آلمان وارد جنگ شد. و در نهایت بلژیک و بریتانیا نیز درگیر این بحران شدند، همهی این اتفاقات تنها در عرض چند روز رخ داد.
وقتی آتش جنگ جهانی اول شعلهور شد، در ایران احمد شاه قاجار تازه به ۱۸ سالگی رسیده و قبول مسئولیت رسمی پادشاهی خود را با مراسم تاجگذاری جشن گرفته بود.
اولین فرمان احمد شاه به عنوان پادشاه رسمی نیز که سه روز پس از آغاز جنگ صادر شد، اعلام بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول بود. اما حضورروسیه وانگلیس درایران وتحرکات آنها این بی طرفی رابی معنامی کرد و دولتهای درگیر در جنگ بیطرفی ایران را نادیده گرفتند.
در سال ۱۹۱۵ و هشتاد روز پس از اعلام بیطرفی ایران در جنگ، توافقنامه دیگری میان روسیه و بریتانیا امضا شد که براساس آن دو کشور میتوانستند نفود خود در ایران را بیش از آنچه در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، گسترش دهند. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری در ایران برای خود قائل شده و هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند.
یک سال پس از آغاز جنگ، ایران عملاً به اشغال قوای نظامی سه کشور درگیر در جنگ درآمد: روسها شرق آذربایجان، گیلان و مناطق وسیعی از مرکز ایران، از جمله قم و کاشان و نطنز و بخشی از استان اصفهان را اشغال کردند.
بخشهای مهمی از جنوب کشور، از جمله بوشهر، برازجان و جزیره خارک، توسط قوای بریتانیا اشغال شد. آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان و بروجرد نیز به تصرف نیروهای عثمانی درآمد.
نیروهای اشغالگر، به ویژه روسها و بریتانیاییها، واحدهای مخصوص خود را در ایران ایجاد کرده بودند. بریتانیاییها با مشارکت نظامیان هندی تحت فرمان خود در جنوب ایران نیروی نظامی موسوم به «پلیس جنوب» را تشکیل داده بودند. روسها نیز در شمال ایران نیروی ویژهای به نام «قزاق» سازماندهی کرده بودند.
مقاومت نیروهای تنگستانی، بریتانیاییها را ناگزیر ساخت که از عراق و هند نیروهای کمکی به بوشهر اعزام کنند. رئیسعلی دلواری در جریان این درگیریها کشته شد اما مقاومت و جنگ و گریز همراهان او با قوای اشغالگر بریتانیا تا مدتها ادامه یافت.
نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان در شمال ایران علیه حضور نیروهای بیگانه
از همان روزهای نخست آغاز جنگ جهانی اول (مرداد۱۲۹۳) شکل گرفت و در مدت کوتاهی نه تنها در گیلان، بلکه در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد.
درجبهه آذربایجان«ستارخان وباقرخان »به تجهیزقواپرداختند وباقوای بیگانه درگیرشدند.
توضیح نگارنده(پیراسته فر):درنیمه فروردین برنامه مستندی ازتلویزیون ایران پخش شد که درگفته شد یکی ازعوامل گسترش آنفولانزا دراسپانیا«جشن وپایکوبی اسپانیایی» بااعلان آتش بس(پایان جنگ جهانی)بوده است.
درهمان موقع شیوع داشت،اماچون تلفاتش عمده نبوده،مردم ازآن آگاهی نداشتند.
۱۷ میلیون کشته و ۲۰ میلیون زخمی از مهمترین دستآوردجنگ جهانی اول بود.
آنفولانزای اسپانیایی که از سال ۱۹۱۸ تا سال ۱۹۲۰ میلادی(ازسال۱۲۹۷تا۱۲۹۹شمسی) ادامه داشت، ۵۰۰ میلیون یعنی چیزی در حدود ۲۷ درصد جمعیت جهان را مبتلا کرد و به عنوان یکی از مرگبارترین همهگیریهای تاریخ بشر، ۱۰۰ میلیون قربانی برجای گذاشت.
همه گیری سال ۱۹۱۸ بسیاری از دولتها را غافلگیر کرد زیرا هیچ سیستمی برای نظارت بر بیماری نداشتند.
یکی از دلایلی که همهگیری سال ۱۹۱۸ به آنفولانزای اسپانیایی مشهور شد این بود که اسپانیا در جنگ بیطرف بود و مطبوعات و رسانههای خود را سانسور نکرد. در حالی که آمریکا، انگلیس و فرانسه که همگی قبل از اسپانیا موارد ابتلا به این آنفولانزا را داشتند، در ابتدا از درز این خبر به روزنامهها خودداری کردند تا از تضعیف روحیه مردمانشان جلوگیری شود. وقتی هم که سرانجام این خبر را تایید کردند، روزنامهها پیامهای بهداشتی متناقضی را منتشر و شایعات بیاساس را تکرار کردند.
شایعه «جنگ بیولوژیکی آلمان» درآنفولانزای اسپانیایی
یکی از این شایعات زمان شیوع آنفولانزای مرگباراسپانیایی درامریکااین بود که قایق های آلمانی تعمداً این ویروس را در آمریکا پخش کردهاند.
توسل به «مکانیسم های مذهبی» عامل گسترش آنفولانزادراروپاشد!
نظریه میکروبی بیماریها که براساس آن بیماریهای عفونی توسط ارگانیسمهای میکروسکوپی ایجاد میشوند، نیز آن زمان نسبتاً نوظهور و بود.
جشن عیدپاک «هفته مقدس» در اسپانیا-شهر«زامورا»
مردم برای رهایی ازاین ویروس مرگباربه امکان مقدس روی آوردند،رهبران مذهبی براین تنورجهالت می دمیدند.
رژه رهبران مسیحی درمراسم عیدپاکشهر«زامورا »
مثال اسقف شهر«زامورا »اسپانیا با فرمان انجام یک دعای ۹ روزه به درگاه سن روکو، مقامات بهداشت را به چالش کشید.
در روزهای اوج همهگیری، مذهبیون مسیحی برای بوسه زدن به یادگارهای مقدس «سن روکو »صف میکشیدند.
شهر« زامورا »در مقایسه با هر شهر دیگری در اسپانیا بیشترین میزان مرگ و میر ناشی از این آنفولانزا را برجای گذاشت و یکی از بالاترین رکوردهای تلفات را در اروپا ثبت کرد.
زامورا ، بین شهرسالاماناکا و لئون قراردارد
از طرف دیگر شهر نیویورک یکی از کمترین میزان مرگ و میر را تجربه کرد. ساکنان این شهر پس از یک کمپین ۲۰ ساله برای مبارزه با سل، تا سال ۱۹۱۸ دیگر به مداخلات بهداشت عمومی عادت کرده بودند. با این وجود، جامعه کسب و کار در برابر تلاشهای ماموران بهداشت برای محدود کردن حضور در مکانهای تفریحی مقاومت نشان میداد
. وقتی که فیلم «دوش فنگ» چارلی چاپلین در پاییز سال ۱۹۱۸ اکران شد، «هارولد ادل» مدیر تئاتر استرند در تایمز اسکوئر نیویورک از حضور پرشور مشتریان خود قدردانی کرد. وی چند هفته بعد در اثر آنفولانزا درگذشت.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درتهیه این مطلب ازخبرگزاری ایرانا۲۵ اسفند ۱۳۹۸که بنقل ازگاردین بود استفاده شده است(بااصلاحات)حذف واضافات.
آنفولانزای اسپانیایی درایران
ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی نیز جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشتهها بین ۱۰ تا ۲۵ درصد مردم ایران یعنی ۹۰۰ هزار تا دو و نیم میلیون نفر بهدلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرورفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همهگیر در جهان (دنیاگیر) بود، بهنسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.
۹۰۰هزار تا دوونیم میلیون نفر بهدلیل شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی به کام مرگ فرورفتند.
در شهر شیراز در مدت یک ماه، یکپنجم مردم شهر کشته شدند. محمدعلی جمالزاده نویسنده معروف ایرانی در مورد ابعاد این فاجعه در شهر شیراز نوشته است: «هیچ غذایی پیدا نمیشد، مردم مجبور بودند هرچه را که میتوانستند بجوند، بخورند، شیء یا حیوان. بهزودی گربه و سگ و کلاغ را نمیشد یافت. حتی موشها نسلشان برافتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله میکردند. در هر گوشه و کنار اجساد مردگان بیکسوکار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند. گاهگاه اجساد را جمع کرده و با گاریها رها کرده و به بیرون شهر میبردند تا در چالههایی ریخته و رویشان خاک بریزند. بازارها و دکانها خالی و تعطیل بودند و هیچ پزشک و پرستار و درمانی پیدا نمیشد.»
آنفلوآنزای اسپانیایی همچنین با وزش بادی بهیکباره وارد تهران شد و چهره شهر را تیرهوتار کرد.
عینالسلطنه نوشته است: «روز ۱۸ ذیحجه۱۳۳۶(اول مهر ۱۲۹۷) ۲۴سپتامبر ۱۹۱۸باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمیشود. در هر خانه رویهم رویهم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچ کس همچو واقعه را بهیاد نداشت و این مرض با سینهدرد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه...»./۲۶ اسفند ۱۳۹۸تسنیم