پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

شراب فروشی"میخانه"تبدیل به مسجدشد/آیت الله بیدآبادی

​مسجدی که «شراب فروشی»بود.آیت الله بیدآبادی(پدرآیت الله شاه آبادی)استاداخلاق امام خمینی.

«آیت الله بیدآبادی »چندبار، صاحب مغازه را به عنوان نهی از منکر از تهیه مشروب و ادامه اعمال خلاف شرع، برحذر داشت. اما صاحب مغازه که به قدرت شاه دلخوش بود، به سخن آیت اللّه اعتنایی نکرد و به عمل خود ادامه داد.

پیشنمازمسجد،موضوع رابا نمازگزاران درمیان می گذارد،حاصل این مشورت ،تخریب این مرکزفسادمی شود،لذاهمان روز،پس از اتمام نماز،درحالی که دو فرزند آیت الله نیز دربین نمازگزاران بود،به طرف مغازه مذکور حرکت می کنند.

ماجرای «میخانه ای که تبدیل به مسجدشد»

«میرزا محمد جواد حسین آبادی»( متوفی صفر ۱۳۴۴سن۹۰سالگی)فرزند میرزا محمد حسن،ازشاگردان صاحب جواهر-نجف-بود، آیت الله بیدآبادی-«پدرِآیت الله محمدعلی شاه آبادی» استادِ عرفان امام خمینی بود. 

درفاصله  بین «منزل آیت اللّه بیدآبادی» و «مسجد»ی که آقای بیدآبادی پیشنمازبود ،  «مغازه مشروبات الکلی» بودکه صاحبش یک ارمنی به نام «موسیوکنت» بود که «دربار ناصر الدین شاه» را تأمین می کرد.

آیت الله بیدآبادی »چندبار، صاحب مغازه را به عنوان نهی از منکر از تهیه مشروب و ادامه اعمال خلاف شرع، برحذر داشت. اما صاحب مغازه که به قدرت شاه دلخوش بود، به سخن آیت اللّه اعتنایی نکرد و به عمل خود ادامه داد.

پیشنمازمسجد،موضوع رابا نمازگزاران درمیان می گذارد،حاصل این مشورت ،تخریب این مرکزفسادمی شود،لذاهمان روز،پس از اتمام نماز،درحالی که دو فرزند آیت الله نیز دربین نمازگزاران بود،به طرف مغازه مذکور حرکت می کنند.

میخانه‌ای که مسجد شد

درجلوی مغازه، ظرفهای شراب کوچک و بزرگ چیده شده بود،اهل مسجد به در مغازه شراب سازی رسیدند و همگی وارد مغازه شدند. و در کمتر از چند لحظه« خمره بزرگ شرابی را که مغازه موجودبود توسط خود آیت اللّه بیدآبادی سرازیر کردند» و پس از آن نمازگراران به تبعیت از آقا(پیشنمازمسجد)، «تمامی ظرفهای شرابی که درجلوی مغازه برای جلب مشتریان قرارداده شده بود را در چاه آب خالی کردند».

البته از شکستن ظروف وتخریب اموال خودداری کردند.

خبربه گوش  ناصرالدین شاه رسید ،شاه عصبانی شد وفوری برای آقای «بیدآبادی »پیام شدیدالحنی فرستاد، آیت اللّه بیدآبادی در جواب شاه گفت: این عمل را به عنوان یک وظیفه شرعی انجام داده است و خطاب به ناصر الدین شاه پیام داد:گمان می کردم که تو ناصر الدین (حامی دین) هستی ولی حالا فهمیدم که تو کاسر الدین (شکننده دین) هستی.

آیت الله بیدآبادی متوجه شد که  شاه سرلجاجت افتاده -هنوز متنبه نشده، تصمیم  به«هجرت اعتراضی»بسوی اصفهان گرفت.

ظلل السلطان پسر بزرگ شاه که سیاستمدارترازپدربود،به شاه می گوید: رفتن آیت اللّه ازپایتخت به صلاح تاج وتخت نیست. باهماهنگی شاه،مشاورسیاستمدارش( رضا قلیخان سراج الملک) که عنوان«پیشکار » راداشت را مامور می کند که با آیت‏ الله بیدآبادی مصالحه کند(ازبروزمشکل جلوگیری کند)،موضوع راجمع کند.

آیت الله بیدآبادی  «شرط کوتاه آمدنش» رااینگونه اعلام می کند: مغازه شراب فروشی «موسیو کنت ارمنی» تبدیل به مسجد شودفرمان آیت الله بیدآبادی»

سرانجام «فرمان آیت الله بیدآبادی» توسط «دربار»اجرایی می شود .

سراج الملک، «مغازه شراب فروشی» راازصاحب میخانه(موسیو)  می خردوپس ازتخریب ،مسجدی روی آن زمین بنا می کند، آیت الله شاه آبادی(بیدآبادی) هم امام جماعت این مسجد می شود. 

خیابان چراغ برق

 مسجد« سراج الملک» در سال ۱۳۰۱ قمری توسط «رضاقلی خان سراج الملک» بنا شددر خیابان امیرکبیر(چراغ برق سابق) قرار دارد.

میخانه‌ای که مسجد شد

هنوز هم این بیت بر سر در آن مسجد نقش بسته است:حُسنِ توفیق بین، که مسجد کرد سطح میخانه را ،سراج المُلک.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:گفته اند که «ملاعلی کنی»نقش مهمی در(پشتیبانی)این  حادثه داشته است،نوشته اند،وقتی شاه دستورتبعیدآقای بیدآبادی رامی دهد،ملای کنی به شاه می گوید«ماراهم تبعیدکنید»،شاه هم یک جورایی درجمع کردن این موضوع برمی آید،ازطریق فرزندش اوضاع راسروسامان می دهد.

«آیت الله محمدرضامهدوی کنی» که همولایتی  ملاعلی کنی است بنقل ازپدرمرحومش نقل می کند:حاج ملا علی کنی عالمی با نفوذ و صاحب مکنت و قدرت بود که شاه و صاحبان قدرت از او حساب می‌بردند و ترجیح می‌دادند که در مسائل مهم مملکتی با او مشورت کنند و در مواردی نیز با مخالفت شدید ایشان روبه رو می‌شدند.   

 

آنچه آیت الله مهدوی کنی نقل می کند این است:میخانه ای بود متعلق به «موسیو کنت ارمنی»  که شراب دربار ناصرالدین شاه را فراهم می‌کرد، آیت الله بیدآبادی-پدر آیت الله شاه آبادی استاد عرفان امام خمینی- یک روز پس از اقامه نماز جماعت با نمازگزاران مسجد، به طرف مغازه کنت شراب فروش می‏‌روند. شخصا خمره بزرگ شراب را در چاه سرازیر می‏کند و اطرافیان وی هم تمام ظرف‏های شراب را در چاه خالی می‏کنند، اما به دستور آیت الله از شکستن ظرف‏ها، که مالیات داشته است، خودداری می‏نمایند.  

میخانه‌ای که مسجد شد
شبستان «مسجد سراج الملک» در خیابان امیرکبیر تهران

«آیت الله محمدرضامهدوی کنی»  می گوید:پدرم(حاج اسدالله) نقل می‌کرد که سراج‌الملک از درباریان قاجار در خیابان امیرکبیر فعلی خانه‌ای داشت و گاه در آن بساط عیش و نوش برپا می‌شد، 

حاجی ملاعلی کنی از قضیه اطلاع پیدا کرد و دستور داد شبانه خانه را خراب و با خاک یکسان کردند و خاکش را به بیرون بردند. پس از این جریان سراج‌الملک برای آنکه رضایت خاطر مرحوم کنی را به دست آورد دستور داد در آنجا مسجدی بنا کردند و در تابلو بالای سردر ورودی آن نوشت::حُسنِ توفیق بین، که مسجد کرد سطح میخانه را ،سراج المُلک.

ناصرالدین شاه از«ملاعلی کنی» می ترسید!

ناصر‌الدین شاه باهمه دب‌دبه و کب‌کبه در برابر ملا علی کنی مودب می‌نشست و می‌دانست که مرحوم کنی چه می‌خواهد. در احوالات او نوشته‌اند که ناصرالدین شاه وقتی با اطرافیان خود به شکار رفته بود زمانی که از دروازه تهران بیرون رفته بودند ناصرالدین شاه گفت که برگردید. چرا که اگر ملا علی کنی در دروازه را به روی من ببندد و مرا به شهر راه ندهد چه کنیم!؟. این نفوذ آن مرحوم بود./پایان سخنان مرحوم مهدوی کنی.

فوتآیت الله محمدرضامهدوی کنی(رئیس مجلس خبرگان ورئیس دانشگاه امام صادق) :۲۹ مهر ۱۳۹۳ درسن ۸۳ سالگی.

ماجرای عهدنامه «رویتر»نقش ملاعلی کنی

قرارداد ننگین «رویتر» در زمان ناصرالدین شاه و با تلاش میرزا حسین خان سپهسالار (صدر اعظم وقت)«مشیرالدوله» میان دولت ایران با فردی انگلیسی به نام «بارون جولیوس رویتر»هیجدهم جمادی الثانی ۱۲۸۹ ق بسته شد. به موجب این توافق نامه، حق احداث راه آهن(تأسیس راه آهن از دریای خزر تا خلیج فارس)، بهره برداری از منابع و معاون، جنگل ها، احداث قنوات و کانال های آبیاری اراضی به مدت هفتاد سال و اداره گمرکات و حق صدور همه نوع محصولات به مدت بیست وپنج سال به رویتر واگذار شد.که این اقدامات  با مخالفت مراجع تقلید و فقهای بزرگ روبه رو شد که در رأس آنان مرحوم حاج شیخ ملّا علی کنی قرار داشت.وسرانجام این قراردادملغی شد.

فوتآیت الله محمدرضامهدوی کنی(رئیس مجلس خبرگان ورئیس دانشگاه امام صادق) :۲۹ مهر ۱۳۹۳ درسن ۸۳ سالگی.

آیت‌الله نور الله شاه آبادی(متولد ۱۳۱۰شمسی)پنحمین فرزند آیت الله محمد علی شاه آبادی (نوه آیت الله بیدآبادی)
 آیت اللّه نور اللّه شاه آبادی درباره ماجرای «مسجدسراج الملک» می گوید:


والد بزرگوار(آیت الله محمد علی شاه آبادی)، همراه پدر(آیت الله میرزامحمدجواداصفهانی بیدآبادی) و برادرشان(عمو) در همسایگی سراج الملک بودند و ایشان نزدیک مرکزی که متعلق به شخصی به نام (کنت) ارمنی بود، سکونت داشتند که هم مرکز لهو و لعب و هم مرکز شراب سازی بود و گفته می‏شد که شراب دربار شاهی را نیز از آنجا تهیه می‏کنند. مرحوم جدّ ما (آیت اللّه العظمی میرزا محمد جواد اصفهانی) پس از آگاهی از این موضوع، به عنوان نهی از منکر، صاحب محل را از ادامه آن اعمال خلاف شرع منع فرمود. چون مؤثر واقع نشد، یک روز به اتفاق مرحوم والد (آیت اللّه محمد علی شاه آبادی) و عموی ایشان (آیت اللّه میرزا علی محمد) و جمعی از متدینین به آنجا رفتند. ابتدا خُم ‏های شراب را شخصا در چاه خالی می‏کنند. سپس دیگران به دستور ایشان بقیه شراب‏ها را بدون آنکه ظروف را بشکنند یا به محل آن لطمه بزنند، خالی می‏کنند و خارج می‏شوند. خبر این واقعه به دربار گزارش می‏شود. ناصر الدین شاه نیز مطلع می‏گردد و دستور پی‏گیری می‏دهد.

 آیت اللّه نور اللّه شاه آبادی می گوید:مرحوم جد ما نیز مطلع می‏شود و علی‏رغم آنکه در تهران به حال تبعید به سر می‏بردند، به قصد مراجعت، عازم رفتن به اصفهان می‏شوند. عوامل حکومتی این امر را صلاح نمی‏دانستند و مرحوم جدّ ما نیز فقط به این شرط که این محل خریداری و به مسجد تبدیل شود، رضایت می‏دهند. اطاعت این امر نموده و آن مکان را مرحوم سراج الملک که از مأمورین ناصر الدین شاه بود، خریداری می‏کند و به نام (مسجد سراج) نام‏گذاری می‏گردد./پایان.

فوت  آیت الله بیدآبادی صفر ۱۳۴۴(شهریور۱۳۰۴)سن۹۰سالگی

فوت  ملاعلی کنی:بامداد روز پنج‌شنبه ۲۷ محرم ۱۳۰۶(۱۲مهر۱۲۶۷)/هفت سال بعدازمرگ ناصرالدین شاه.

فوت ناصرالدین شاه :هفدهم ذی‌قعده‌ی سال ۱۳۱۳(۱۱اردیبهشت۱۲۷۵)، در حرم شاه عبدالعظیم ترور شد.

 

 عارف جلیل القدرآیت‌الله میرزا محمدعلی شاه آبادی(متولد۱۲۸۹ق =۱۲۵۱ش /متوفی ۳آذر ۱۳۲۸=۲ صفر ۱۳۶۹ در سن ۷۷ سالگی ) که امام خمینی به  شاگردیش افتخارمی کند،فرزندآیت الله بیدآبادی بوداست.

فوت پدر(آیت الله بیدآبادی) صفر ۱۳۴۴(شهریور۱۳۰۴)سن۹۰سالگی

«آیت الله محمدعلی شاه آبادی»درحالیکه کودک ده،۱۱ساله بوده، همراه بابرادرش،«پدر»رادراین واقعه همراه می کردند.د.

 امام خمینی درباره  آشنایی خودش با آیت الله شاه آبادی می گوید:

من پس از آن که توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم. یک مسئله عرفانی از ایشان پرسیدم، شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار کردم که با ایشان یک درسی داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمی‌کردند تا به گذر «عابدین» رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر می‌کرد، من فلسفه می‌خواهم، قبول کردند.
امام خمینی درادامه می گوید:ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خوانده‌ام و عرفان می‌خواهم. ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح‌الغیب خواندم./پایان.

ماجرای خرید یک باب مغازه «مشروب فروشی» توسط حجت الاسلام کافی:

شیخ احمد کافی (نفر دوم از سمت راست) - حاج محمد کافی، پدر شیخ (نفر اول از سمت چپ)

«طیبه کافی» خواهر کوچک‌تر شیخ احمد کافی ،ماجرارااینگونه توضیح می دهد:

«نزدیک مهدیه یک دکان عرق‌فروشی بود. مرحوم برادرم خیلی از این موضوع ناراحت بود که کنار مهدیه چنین فضایی وجود دارد.

۳پیشنهادمرحوم کافی به صاحب مشروب فروشی

ایشان(مرحوم شیخ احمدکافی) برایم تعریف می‌کرد: یک روز صاحب عرق فروشی را که یک پیرمرد ارمنی بود صدا کردم. آمد خانه ما. گفتم مرا می‌شناسی؟ گفت: بله حاج آقا؛ شما ۳، ۴ سال ‌اینجا تشریف دارید. 

گفتم:من ۳پیشنهاد برایت دارم؛

۱-ده هزار تومان از پول آخوندی‌ام را که از کسی هم نمی‌گیرم، قربه الی‌الله به تو می‌دهم. در عوض، تغییر شغل بده. یعنی خودت باش. دکانت هم باشد فقط شغلت را عوض کن.
۲- دکانت را به من بفروش

۳-درصورت عدم توافق، ناچاریم در دُکانت را ببندیم.

صاحب میخانه گفت: تغییر شغل که نمی‌دهم. دُکان را هم نمی‌فروشم. -وباتکبروتمسخر گفت-حالا چطور می‌خواهی ببندیش!‌؟

مرحوم کافی جواب داد:تو با کسی‌داری حرف می‌زنی که یک خرده قانون هم می‌داند. گفت: چطور؟ گفتم: چند سال است که قانونی تصویب شده که پیاله‌فروشی ممنوع است؛ یعنی بطری بفروشی مشکلی ندارد ولی اگر مشروب در پیاله بریزی و بفروشی ممنوع است . من آخوندی هستم که در کارهای دینی عجیبم. به قیافه‌ام نگاه نکن که شُل و وِل هستم. در کارهای نهی ازمنکر قُرص هستم.

در ادامه برادرم با افسوس گفت: مرد ارمنی یک کلمه گفت که مرا آتش زد. گفت: من ۲۸سال در این محله هستم. مسلمانان به من نان می‌دهند.

حاجیه خانم کافی بنقل ازبرادر(مرحوم کافی )می گوید:صاحب مغازه مشروب فروشی نگفت از من عرق می‌خرندبلکه گفت مسلمانان نانم می‌دهند!.

مرحوم کافی گفت: از نظر دین ما خرید و فروش و خوردن عرق و درست کردن آن حرام است. کار در کارخانه عرق‌فروشی و جنس فروختن به آن همه حرام است.»

مرحوم کافی سرانجام،  مغازه مشروب فروشی را بملغ۵۰هزار تومان از مرد ارمنی خرید .

وبعد آن مغازه را تبدیل به کتابفروشی‌ کرد و در قفسه‌های آن مغازه به جای شیشه‌های عرق و شراب کتاب‌های دینی چید.

خیابان ولیعصر (عج) بالاتر از خیابان مولوی، سالیان سال است محل ندبه‌های منتظران ظهور امام زمان (عج) در مهدیه تهران شده است که در سال ۱۳۴۷ به همت مرحوم کافی و علاقه‌مندان حضرت ولی‌عصر (عج) ملکی ابتدا به مساحت ۱۰۰۰ متر مربع برای آن خریداری شد و شهید محراب آیت‌الله مدنی نیز کلنگ آن را بر زمین زد.

 مهدیه تهران در ابتدای امر به صورت سقف سوله‌ای بنا شد و به مکانی برای برگزاری و مراسم قرائت دعای ندبه، دعای کمیل، عزاداری ماه محرم و ... تبدیل شد و این برنامه تا زمان حیات مرحوم کافی ادامه داشت.

پیام امام:...دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای خود نشسته ، چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند ... »

مسئولان مهدیه تهران که از مدتها قبل در تدارک برپایی جشن نیمه شعبان بودند ، به تبعیت از این فرمان از برگزاری جشن خودداری نمودند . این اقدام انقلابی باعث خشم و عصبانیت رژیم شد ..ساواک پیام داد یابرپایی جشن مثل سالهای قبل یادراین ایام بایدازتهران دورباشید.

مرگ مشکوک مرحوم کافی

کافی  مسافرت اجباری راانتخاب کرد . وی به همراه خانواده و راننده خود عازم زادگاهش مشهد مقدس گردید . در صبح روز جمعه پانزده شعبان 1398 ق برابر با سی تیر 1357 پس از اقامه نماز صبح در مسجد شیروان هنوز سی کیلومتر از شهرستان قوچان فاصله نگرفته بودند که اتومبیل آنها دچار سانحه شد.

اولین مجلس ختم به دعوت آیت الله سید احمد خوانساری در مسجد حاج سید عزیزالله تهران تشکیل شد . در بسیاری از شهرها از جمله قم ، مشهد ، کرمانشاه ، رشت ، کاشان ، اصفهان و ... مجالس ختم و بزرگداشت برقرار شد .دربعضی ازشهرستانها بعدازمراسم تظاهرات خیابانی برپا  شد.

«مسجدسیدعزیزالله»-تهران:حدو وسط خیابانهای وحدت اسلامی،مصطفی خمینی،۱۵ خرداد ،مولوی..نزدیک ایستگاه اتوبوس چهارراه سیروس.

آیت الله حسن سعید تهرانی، آیت الله سید احمد موسوی خوانساری،آیت الله  مصطفی مسجد جامعی وآیت الله نصرالله شاه آبادی.

آیت الله احمد مجتهدی تهرانی،آیت الله سید احمد موسوی خوانساری

آیت الله مرعشی نجفی  می گفتند : خدمتی که مرحوم کافی به اسلام کرد کمتر مرجعی بعد از غیبت کبری کرده است . کافی دعای ندبه را به همه شناساند . الان مهدیه های رشت و سیرجان و گرگان و کرمان و تهران و...همه از آثار باقی مانده ایشان است .

رحلت سربازامام زمان(عج)درنیمه شعبان

مرحوم کافی، یادآور خاطرات عاشقان مکتب اهل بیت(ع)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مرحوم حجت الاسلام احمد کافی چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پس از توقف در شیروان و اقامه نماز صبح جمعه ١٥ شعبان ١٣٩٨ (۳۰ تیرماه ۱۳۵۷) برابر با نیمه شعبان ۱۳۹۸ق،پس از اقامه نماز صبح در مسجد شیروان، در۳۰  کیلومتری مشهد در تصادف-مشکوک رانندگی کشته شد . جنازه وی به صحن حرم امام رضا(ع) آورده شده و پس از آنکه آیت الله سید عبدالله شیرازی بر آن نماز گزارد، به تهران منتقل شد و پس از مراسم در مهدیه تهران مجددا جنازه به مشهد انتقال یافت و در خواجه ربیع آرام گرفت.