روشنگری بریک مصاحبه پرحاشیه شیطنت آمیز
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:متأسفانه دراین مصاحبه (عصرایران)سعی کرده که اولین حاکم شرع درانقلاب اسلامی که ازدستان امام خمینی حکم گرفته بود را فردی بیسواد و بی تفکر وجلادمعرفی کند! واطلاعات غلطی که ارائه شده را با اسناد اصلاح خواهم کرد،ازجمله، اعدام هویدا و لیست ۴۰ نفره خلخالی برای اعدام و چرا امام خمینی فرانسه رابرای اقامت انتخاب کرد(چراکویت نرفت)و... واینکه همین بزرگوار(توکلی بیناکه ازاعضای مؤتلفه است)چرابه پاریس رفت،به شهیدمهدی عراقی چی گفت؟.
چونگی شکل گیری دادگاه انقلاب/آیاامام خمینی مخالف اقدامات آقای خلخالی بود؟
مصاحبه معاون نخست وزیر ووزیرامورخارجه دولت موقت/خرداد۱۳۸۴باعنوان دبیرکل نهضت آزادی
خبرنگار:می گویند دادگاه انقلاب را شما درست کردید؟ این دادگاه کی، چگونه و چرا تشکیل شد؟
«دکترابراهیم یزدی»(معاون نخست وزیر ووزیرخارجه دولت موقت):تشکیل دادگاه انقلاب یک ضرورت در آن شرایط ویژه تاریخی بود.شما باید وضعیت ایران را در آن روزها در ذهن خود مجسم کنید. کلانتریها سقوط کرده بودند؛ نیروهای نظامی، بعد از چند درگیری با مردم و پس از مقابله گارد شاهنشاهی با همافران در افسریه، به پادگانها عقب نشسته بودند. هیچ نیروی مسلحی که نظم و امنیت را در شهرها حفظ کند وجود نداشت. سلاحهای موجود در برخی از پادگانها، که به دست مردم سقوط کرده بودند، به دست افراد عادی و گروههای مختلف افتاده بود. صدها کمیته انقلاب اسلامی در همه شهرها به طور خودجوش به وجود آمده بودند. اعضای سازمانهای انقلابی در این کمیتهها نقش فعال داشتند. این نیروهای مسلح مقامات حکومت شاه را که نتوانسته یا نخواسته بودند از کشور خارج شوند، شناسایی و دستگیر میکردند و علیرغم میلشان به مدرسه رفاه میآوردند. همین عناصر فشار میآوردند که اگر بازداشت شدگان به سرعت اعدام نشوند، خودشان آنها را در خیابانها اعدام انقلابی میکنند.
ابراهیم یزدی:آقای خمینی به این شرط آن را پذیرفت که حاکم شرع حکم نهایی را بدهد. عدهای از حقوقدانان به دفتر نخستوزیر فراخوانده شدند و آنان طرح اولیه دادگاه انقلاب را تهیه کردند. به موجب اساسنامه آن، دادستان را نخست وزیر مهندس بازرگان و رئیس دادگاه را رهبر انقلاب، آقای خمینی تعیین میکرد. دادستان ابتدا پروندهها راتنظیم و آماده میکرد و سپس آن را، برای محاکمه به دادگاه ارایه میداد. با معرفی گروه حقوقدانان، آقای مهندس بازرگان حکم دادستانی را به نام آقای احمدیان صادر کرد....ازهمان اول دولت موقت با حاکم شرع مخالفت کرد ویک حاکم شرع درمقابلش علم کرد!.اما امام خمینی تمام قد از آقای خلخالی حمایت کرد،حتی بعدازاستعفاء که برای نمایندگی مجلس ردصلاحیتش کرده بودندباحکم حکومتی صلاحیتش را تأییدکرد.
چهار"۴"حاکم شرع دادگاه های انقلاب چه کسانی بودند؟
۱-آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی ۲-آیت الله محی الدین انواری ۳-آیت الله احمدجنتی ۴-آیت الله صادق خلخالی
آقای خمینی هم دو نفر را معین کرد: صادق خلخالی و دیگری آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی.
ربانی شیرازی این ماموریت را نپذیرفت. با امتناع ربانی شیرازی ، دو نفر دیگر آقایان-آیت الله محی الدین) انواری و آیت الله احمدجنتی را منصوب شدند.
دقت شوداگرچه هر۴بزرگوارازمبارزان وزندان رفته ها زمان طاغوت بودند ولی این مسئولیت سنگین راهرکسی تاب وتوانش رانبود،اولی که همان اول امتناع کرد،دومین بزرگوارهم متقبل نشد،سومی مقداری با تأنی شروع کردوپس ازمدتی منصرف شد،فقط ماندآقای خلخالی،وامام خمینی خوب می شناخت که این دادگاه انقلابی یک فردانقلابی ووپرشورمی خواهد،وکسی هم باشدکه امام سوابقش رابداند،باامام بوده ،سوابق مبارزاتی داشته باشد،ملاهم باشد،امام همه روحانیون رابخوبی می شناخت ازمیان بهترین هاانگشت روی ۴نفرگذاشت که ویژگی های لازم راداشته باشد که درنهایت آقای خلخالی رابهترین گزینه می داندوتاآخرهم پشتیبانش بوده،ضمن اینکه با آن شم سیاسی وتدبیرش دیگران را هم درکنارش داشته،نیروهای خوب دیگررا باتفکرات مختلف تحمل می کرده وازوجودشان استفاده می کرده،یعنی ملاحظات لازم رالحاظ می کرده،همه مبارزان وانقلابیون را ازکندرو وتندرو،چپ وراست،حتی آنهایی که به انجمن حجتیه منتسب بودند ولی آدمهای مفیدی بودند.(بین مهدوی کنی وصافی،پُشت سر)
اعضای شورای نگهبان، اسفند ۱۳۶۰ تا دی ۱۳۶۱
از راست: آیتالله احمد جنّتی، آیتالله یوسف صانعی، آیتالله محمّدرضا مهدوی کنی، مهدی هادوی(بین مهدوی کنی وصافی،پُشت سر)، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی، آیتالله ابوالقاسم خزعلی، حسین مهرپور، آیتالله غلامرضا رضوانی، گودرز افتخار جهرمی و محسن هادوی
خاطره خلخالی از دریافت حکم امام در خصوص دادگاه انقلاب
صادق خلخالی در کتاب خاطراتش نوشت: حضرت امام ، دو یا سه روز پس از به ثمر رسیدن انقلاب(۱۳۵۷/۱۱/۲۴) ، اینجانب را فراخواند و نوشته ای را نشان داد و گفت : این حکم را به نام شما نوشته ام . وفتی که به نوشته نگاه کردم ، دیدم که ایشان حکم قضاوت شرع و دادگاه های انقلاب را باخط خویش به نام اینجانب نوشته است.
جناب حجت الاسلام آقای شیخ صادق خلخالی دامت افاضاته
به جناب عالی ماموریت داده می شود تا در دادگاهی که برای محاکمه ی متهمین و زندانیان تشکیل می شود، حضور به هم رسانده و پس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم شرعی صادر کنید.
روح الله الموسوی الخمینی
عرض کردم : متشکرم ، اما این کار خون دارد و بسیار سنگین است .
امام فرمود : برای شما سنگین نیست ، من حامی شما هستم.
عرض کردم : من زحمت کشیده ام و چیزهایی بلدم ، می ترسم که چهره ام در تاریخ انقلاب خونین جلوه گر شود و دشمنان اسلام علیه من تبلیغ کنند ، به ویژه این که باید سردمداران فساد و تباهی در ایران را محاکمه کنم .
امام فرمود : من از شما حمایت می کنم ، وانگهی به چه کسی بدهم که بتوانم به او اطمینان داشته باشم ؟ ضمنا امام فرمود : مصطفی گفته بود که شما حاشیه ی عروه را هم نوشته اید و مجتهد هستید./پارسینه ۳ فروردین ۱۳۹۴
عصرایران(۲۲ بهمن ۱۴۰۲)نوشت:به بهانۀ ۴۵مین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای صحبت و خاطرات یکی از قدیمیترین و مورداعتمادترین یاران و نزدیکان امام خمینی نشستهایم:
«حاج ابوالفضل توکلیبینا» که در ۹۰ سالگی همچنان حافظهای قوی دارد و جزییات را به خاطر میآورد و نقل میکند.
۱۰ سال اقامت امام بعدازمراجعت ازتبعید
برای این که بدانید تا چه مورد وثوق امام بوده خاطره اول گویاست که در یکی از ۱۰ روز فاصله بازگشت رهبر فقید انقلاب به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب، امام را در آستانۀ حکومت نظامی شبانه برای زیارت با اتومبیل خود به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری میبرد در حالی که میدانیم طی ۱۰ سال بعد که در رأس جمهوری اسلامی قرار داشتند و هر گاه اراده میکرد میتوانست برای زیارت به مشهد برود هیچگاه نرفت.
هر چند این گفتوگو به شکل پرسش و پاسخ بوده اما چون مبتنی بر خاطرات است به صورت جداگانه خاطرات مختلف را با حذف سوالات نقل میکنیم تا برای مخاطب جذابتر باشد. ضمن این که به ترتیب زمان وقوع نیامده و مثلا مورد بالا (زیارت حرم حضرت عبدالعظیم قبل از پیروزی انقلاب) را در آغاز آوردهایم و بعد ماجرای عجیب امضای حکم اعدام شیخ صادق خلخالی به دست خود او را!
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آن آقایی که رئیس دفتر آیت الله خلخالی بود(ازاعضای مؤتلفه اسلامی است) وبنظرمی رسد آن نامه حکم اعدام خلخالی را همین شخص(اسدالله صفا) ترتیبش راداده برای تخریب خلخالی،یعنی ازاعتمادی که خلخالی به ایشان داشته سوء استفاده کرد،حکم اعدام یک جنایتکار را که بایدحاکم شرع پاراف می زد،مرحوم خلخالی منتظربوده که نامه را ایشان بیاوردتا امضاء کند واما ایشان ناجوانمردانه اسم اعدامی راتغییرداده بود،بجای اعدامی،اسم خلخالی را می نویسد وخلخالی هم آن نامه راامضامی کند وبعداین نامه را به شهیدبهشتی و رفیقش (ابوالفضل توکلی بینا)می دهد! تا خلخالی را(مثل جوبایدن)بی هوش وحواس معرفی کندو ضایعش کند!
امام خمینی به زیارت شاه عبدالعظیم رفت
امام خمینی در ماشین ابوالفضل توکلی بینا - زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
ابوالفضل توکلی بینا:در مدرسه علوی بودیم. امام گفتند: میخواهم بروم زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام. عصر بود، ماشین خودم را آوردم .بنز سبز رنگی بود. گفتم با قدوم امام متبرک بشود. حرکت کردیم رفتیم از داخل بازار برویم داخل. بازار هم بسته بود. درها را باز کردیم .من به رفقا گفتم شما آقا را ببرید. من کنار ماشین میمانم.
دوستان همراه امام رفتند و درها را بستند، خیلی طول نکشید که دیدم درها باز شد و چنان جمعیتی دور امام حلقه زدند که ما را در آن شرایط واقعا ترساند که نکند اتفاقی برای ایشان بیفتد. مانده بودیم چه کار کنیم. دو سه نفر آدم با معرفت پیدا شدند و در حالی که با لحن داشمشدیوار به امام میگفتند چاکریم، نوکریم ... راه را باز کردند و امام را آوردند داخل ماشین. جمعیت اما خیلی زیاد بود. از بازار دور زدم آمدم میدان که باز جمعیت ریختند سر ماشین و عدهای رفتند روی صندوق عقب... امام فرمودند: آقای توکلی! اینها میافتند. بمانید و پیادهشان کنید. ایستادم تا پیاده شوند. سریع برگشتیم به مدرسه علوی .الحمدلله مشکلی پیش نیامد اما ماشین قراضه شد!
خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد!
(برای این که نشان دهیم خلخالی در صدور حکم اعدام دقت ندارد).
کینه ها اینگونه نمایان می شود!(إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْر)
عصرایران نوشت:ابوالفضل توکلی بینا نقل می کند: آیتالله بهشتی گفت: انقلاب ما اسلامی است و من تا زندهام ایشان را کنار میگذارم. لذا آقای خلخالی را پس از چندی بیرون انداخت.
حکم اعدام خود خلخالی را در برگهای نوشتیم و لای برگههای دیگر گذاشتیم و به وی دادیم. آن را هم امضا کرد! رفتیم و همین حکم امضا شده (حکم اعدام حودش) را به دکتر بهشتی نشان دادیم و گفتیم: ببینید که ایشان چگونه کیلویی عمل میکند تا جایی که حکم اعدام خودش را هم ندیده امضا کرده است!
آیتالله بهشتی گفت: انقلاب ما اسلامی است و من تا زندهام ایشان را کنار میگذارم. لذا آقای خلخالی را پس از چندی بیرون انداخت.
نامه امام خمینی درباره اعدام هویدا
مهندس بازرگان از امام نامه گرفته بود فعلاً هویدا را نکشند. قبل از اینکه بازرگان وارد شود به خلخالی خبر رسید و هویدا را تیرباران کرد. بازرگان با چند نفر دیگر که وارد شدند، خلخالی گفت: دیر آمدید! از امام امضا گرفته بودند هویدا را فعلاً نکشید تا اطلاعات بگیریم، چون جایی به درد ما میخورد.
آیت الله احمدجنتی(دادستان اهواز)
«حاج شیخ حسین کرمانی»(پدر خانم آقای محمدعلی انصاری) که دوست صمیمی آقای جنتی(رئیس شورای نگهبان) است، نقل می کرد:
«خدمت امام نشسته بودم که آقای جنتی که دادستان اهواز بود آمد و میخواست اجازه اعدام یک نفر را بگیرد. امام فرمود: اگر قتلی انجام داده میتوانید وی را بکشید. آقای جنتی خیلی اصرار کرد، امام فرمود: همین که گفتم.
آقای جنتی گفت: پس چطور هویدا را کشتید؟ امام برافروخت و عبا را به طرف وی پرت کرد و فرمود: من هویدا را کشتم؟! اصلاً من خبر داشتم که هویدا کشته شده؟ آقای جنتی پابرهنه جلسه را ترک کرد و کفشهای وی را بعداً بردند.» لذا امام نقشی در قتل هویدا نداشت. (داخل گیومه خاطرۀ حاج شیخ حسین کرمانی است که گوینده نقل کرده)
ماجرای «جلیقه ضد گلوله»امام خمینی
ابوالفضل توکلی بینا: وقتی که امام خمینی میخواست به ایران بیاید، مرحوم حاج احمد آقا نگران بود در فروگاه به امام حمله نکنند. به همین دلیل یک جلیقه ضد گلوله تهیه میکند و به مهدی عراقی میگوید: فقط تو میتوانی این را به تن امام کنی.
«مهدی عراقی» گفت: من نزد امام رفتم و پس از احوال پرسی، عرض کردم: ما یک عمر است مقلد شماییم. یک امروز را شما مقلد ما باشید. امام خندید و گفت: چه شده که باید مقلد شما شوم!؟.
حاج مهدی گفت: شما میخواهید به فرودگاه بروید، ما درباره امنیت شما نگران هستیم. جلیقه ای آورده ام. لباسهایتان را دربیاورید تا این را تنتان کنم و همان جا تن امام میکند.
امام خمینی «جلیقه ضدگلوله» پوشیدند ودرآوردند.
جلیقه اما سنگین بود و امام داخل هواپیما آن را درآورد و کنار گذاشت.
«خیال میکنید شاه را شما از تخت پایین کشیدید؟»
واکنش امام خمینی:وقتی گفتند زنها به اقامتگاه نیایند
ابوالفضل توکلی بینا: امام که به «مدرسه علوی» تشریف بردند، روزهای اول یا دوم نزدیک سیصد یا چهارصد زن بیهوش شدند. « آیت الله شیخ فضلالله محلاتی» نزد امام آمد و گفت:«حرام است زنها اینجا بیایند!.»
امام گفت: شما آخوندها خیال میکنید شاه را شما از تخت پایین کشیدید؟! این زن ها با بغل کردن فرزندانشان به صحنه آمدند. سهم اینها را زیادتر کنید.
امام با اعدام چه کسانی موافقت کرد؟لیست ۴۰ نفره خلخالی برای اعدام
ابوالفضل توکلیبینا:بعد از پیروزی انقلاب خلخالی یک لیست چهل نفره نوشته بود از مقامات سابق که باید کشته شوند. در این لیست امام فقط روی چند نفر انگشت گذاشت واز جمله آنها فرمانده نیروی هوایی، رئیس ساواک و فرماندار تهران بود. دیگری «چایچی» از اصفهان بود، میخواست زمین را گاز بزند که وی را تیرباران کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: لیست ۴۰ نفره نبود، ۲۴ نفره بود وآن اعدامی اصفهانی ،چایچی نبود،ناجی بود.
خاطرات دستگیری ومحاکمات سران طاغوت اززبان معاون نخست وزیر
دکترابراهیم یزدی: آقای خلخالی لیستی ۲۴ نفره را خدمت امام برد که آنها را تیرباران کنند. امام آن لیست را مطالعه کردند و ۴ نفر از آن لیست ۲۴ نفر را اجازه دادند که تیرباران شوند.
این چهار نفر عبارت بودند از نعمتالله نصیری رئیس سازمان اطلاعات و امنیت رژیم، سرلشگر رحیمی فرماندار نظامی تهران، خسرو داد فرمانده نیروی هوایی و ناجی فرماندار نظامی اصفهان
در روز پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ چهار مقام عالیرتبه نظامی دوره پهلوی اعدام شدند. اندکی بعد تر در روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ امیرعباس هویدا نخستوزیر دوران پهلوی نیز اعدام شد. نکته جالب تاریخی این است همه این افراد توسط مردم دستگیر شدند.
دراینجادقت کنید:همین آقایی که باعصرایران مصاحبه کرده و ازحافظه قویش در۹۰ سالگی نوشته ببینید در سال ۱۳۸۸ چی گفته است:
ابوالفضل بیناتوکلی(ازمؤسسین مدرسه رفاه)
حکم اعدام این افراد همان جا صادر میشد؟
ابوالفضل بیناتوکلی:یک شب ۲۴ نفر از سران رژیم را آقای خلخالی در یک لیستی خدمت امام برد که آنها را تیرباران کنند. امام آن لیست را مطالعه کردند و ۴ نفر از آن لیست ۲۴ نفر را اجازه دادند که تیر باران شوند. این چهارنفر عبارت بودند از نعمت الله نصیری رئیس سازمان اطلاعات و امنیت رژیم، سرلشگر رحیمی فرماندار نظامیتهران، خسرو داد فرمانده نیروی هوایی و ناجی فرماندار نظامی اصفهان.
در بین این چهار نفر، روحیه خسروداد از همه قویتر بود، بعد سرلشگر رحیمیبود. خسرو داد را وقتی از پلههای «مدرسه رفاه»(اقامتگاه امام خمینی) برای تیرباران بالا میبردند.
هنگام اعدام خسروداد به شاه فحش می داد ،اما فحش برای ..
خیلی قوی و محکم به شاه فحش داد و گفت: به او گفتم کوتاهی کنی همه ما را خواهند کشت.
دولت موقت تلاش زیادی کرد تا هویدا تیر باران نشود. وقتی از امام خمینی این دستور را میگیرند، خلخالی از جریان مطلع میشود، بلافاصله قبل از اینکه نامه امام بدستش برسد دستور تیربارانش را صادر میکند.
اینها در پشت بام مدرسه رفاه اعدام شدند؟
ابوالفضل بیناتوکلی:بله. در پشت بام مدرسه رفاه.
این اعدامها فضای انقلاب را خشن نمیکرد؟
ابوالفضل بیناتوکلی:نه، به مردم و برادران ما روحیه هم میداد.
در هنگام اعدام این افراد، شما حضور داشتید؟
ابوالفضل بیناتوکلی:نه، من به پشت بام نرفتم؛ ولی در مدرسه حضور داشتم.
از آن چهار نفری که اعدام شدند وصیتی هم به جای ماند؟
ابوالفضل بیناتوکلی:نه، آنها اعتقادی به وصیت نامه نداشتند.
اظهار پشیمانی هم نکردند؟
ابوالفضل بیناتوکلی:نه/پایان مصاحبه سال ۱۳۸۸
تلویزیون خصوصی با برد چند کیلومتر دراقامتگاه امام خمینی
ادامه مصاحبه سایت عصرایران باابوالفضل توکلی بینا۲۲ بهمن ۱۴۰۲: در مدرسه علوی که مستقر شدیم در بالا سر مدرسه، یک دستگاه گذاشتیم تا بتوانیم از هلی کوپتر استفاده کنیم. وقتی حضرت امام آمدند ما آن دستگاه را راه انداختیم که تا شعاع چند کیلومتر را جواب میداد و تلویزیون مختص و جدا هم برای خودمان درست کرده بودیم.
حفاظت از امام خمینی هنگام ورودبه وطن
ابوالفضل توکلیبینا: وقتی که حضرت امام به ایران آمدند(۱۲ بهمن ۱۳۵۷) ما تدارک دیده بودیم از همان روبرو ایشان را همراهی کنیم اما مگر جمعیت اجازه میداد؟ امکان نداشت.
امام خمینی درفرودگاه مهرآباد
به مهدی عراقی گفتم: امام را به پاویون دولت ببریم، آنجا را که کسی خبر ندارد. امام را به سطح فرودگاه برگرداندیم، یادم است حاج احمد ناراحت شد، گفتیم ایشان هم بیاید و آمد.
آنجا یک بنز آبی رنگ بود. نزدیک دویست یا سیصد نفر از نیرویهای هوایی با اسلحه ژ3 حضور داشتند. من وحشت کردم نکند اینها کاری کنند. امام بسیار موقعیتشناس بود. ایشان در حالی که میخواستند در را باز کنند و جلو بنشینند، به افسرها رو کردند و گفتند: «تا کی شما افسران شریف نشستهاید، بختیار شرف شما را ببرد؟» افسران تا این جمله را شنیدند صلوات فرستادند و خوشحال شدند.
امام را به پاویون دولت برگرداندیم و آقای رفیقدوست راننده ماشین بود. مجاهدین خلق آمدند و گفتند که حفاظت از حضرت امام را به ما بسپارید. اینها از ما پرسیدند که سلاح چه دارید؟ گفتیم: ما یک کلت داریم!
ما برای حفظ امنیت امام، یک صفحه ضد گلوله روی سقف ماشین گذاشتیم. تعدادی از مجاهدین انقلاب که مورد اطمینان ما بودند، اطراف ماشین حضور داشتند تا به بهشت زهرا رسیدیم.
استقرار ۳۶ هزار نیروی انقلابی دربهشت زهرا(هنگام ورودامام خمینی به وطن)
ابوالفضل توکلیبینا: ما تقریباً سی و شش هزار نیروی انتظامی تدارک دیده بودیم که هفت هزار نفر از این تعداد را جایی که امام قرار بود در بهشت زهرا سخنرانی کنند، مستقر کرده بودیم. حتی فنس هم کشیده بودیم. بچههای نیروی هوایی با ما آشنا بودند و به آنها گفته بودیم که یک هلی کوپتر در بهشت زهرا قرار دهند. اتفاقاً ماشین امام که رسید صفحه کلاچ سوزاند لذا ایشان را با هلی کوپتر به بهشت زهرا رساندند. همان جا امام فرمودند: «من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تشکیل میدهم.»
حل مشکل ممنوع الخروجی توکلی و مهدی عراقی
ابوالفضل توکلی بینا:چون ما «حسنعلی منصور»(نخست وزیرشاه) را کشته بودیم، اجازه نمیدادند از کشور خارج شویم. اواخر عمر رژیم پهلوی، همه از دور شاه رفته بودند. یکی از افسران اداره گذرنامه به من گفت که مدارکتان را بیاورید، من بیست و چهار ساعته گذرنامه شما را صادر میکنم. من و مهدی عراقی مدارکمان را دادیم، گذرنامه صادر شد و بلیط فرانسه را گرفتم. به «فرودگاه لوور پاریس» رسیدیم و من یک تاکسی گرفتم.
هتل ایفل پاریس
ابوالفضل توکلی بینا:مهدی عراقی گفت: من را کجا میبری؟ گفتم: حوصله داشته باش. به هتل ایفل رفتیم چون قبلاً یک بار آنجا رفته بودم. در خیابان کشان فرانسه، دفتری به امام داده بودند.
من آنجا زنگ زدم، با «محمد هاشمی»(برادرِآیت الله هاشمی رفسنجانی)دوست بودیم؛ وی گوشی را برداشت. به هاشمی گفتم: عوام! اینجا چه کار میکنی؟ خندید و گفت: من با ده دانشجو از آمریکا اینجا آمدهام. شما کجایید؟ گفتم: «هتل ایفل» هستم. آقای هاشمی گفت: من با یک ماشین استیشن، دانشجوها را به نوفل لوشاتو میبرم.
امام خمینی چرابه کویت نرفت؟
ابوالفضل توکلی بینا:میدانید که قرار بود امام به کویت بروند. یکی از شاگرد کویتی امام، ایشان دعوت را کرده بود. علما به شهرشان مشهورند نه به فامیلی که در شناسنامه وجود دارد. وقتی که امام به فرودگاه کویت میرسند، از اقامت ایشان در این کشور ممانعت به عمل میآورند. یکی از مسئولین عراق میگوید که اگر میخواهید به عراق برگردید مانعی ندارد. امام شب در بصره بیتوته میکنند و صبح میگویند: احمد! به فرانسه میرویم. از همانجا بلیط میگیرند و به فرانسه میروند.
ابوالفضل توکلیبینا: امام به مدت سه ماه در فرانسه بدون ویزا اقامت داشتند و سه روز در حومه پاریس بودند.
هماهنگی رئیس جمهورفرانسه با شاه ایران
ابوالفضل توکلیبینا: رئیس جمهور فرانسه به شاه زنگ میزند که با آیتالله خمینی چه کار کنم؟ شاه فکر کرده بود چون فرانسه یک کشور مسیحی است امام نمیتواند کاری کند، به همین دلیل جواب داده بود: درباره ماندن ایشان مخالفتی ندارم.
خانه امام خمینی درنوفل لوشاتو متعلق به چه کسی بود؟
ابوالفضل توکلیبینا:نوفل لوشاتو جایی که امام اقامت میکرد، با پاریس ۳۵ کیلومتر فاصله داشت. محلی که امام اقامت کرد متعلق به فردی ایرانی به نام «عسکری» بود. وی به امام میگوید: من حاضرم اینجا را در اختیار شما بگذارم. «حاج احمد آقاخمینی»، «حجت الاسلام سیدعلی اکبرمحتشمیپور» و اعضای دفتر مخالفت کردند. امام وقتی میبیند که آنجا موقعیت خوبی دارد و خنک و زیباست، همان جا میماند.
*توضیح عصر ایران: خاطراتی که آقای توکلیبینا در بالا نقل کردهاند حاصل مشاهدات و شنیدههای مستقیم خودشان است به جز دو مورد: یکی (خاطره پدر آقای انصاری درباره خلخالی) و لازم است یادآوری شود این خاطره بسیار مهم و تاریخی را مصاحبهکننده از خود فرد اصلی هم شنیده و به جز اشتهار آقای توکلیبینا به صداقت از این حیث هم موثق است. مورد دوم (خاطره دهم) نیز اگرچه طبعا شنیده مستقیم ایشان نیست ولی در خاطرات افراد مختلف دیگر همین مضمون آمده.
در جاهایی البته آقای توکلیبینا به نقلقول هایی از فرح استناد کرده که چون گاه به آنچه در کتاب نامعتبر و جعلی «دخترم فرح» آمده نزدیک بود بیم داشتیم مخاطب آشنا با دروغین بودن خاطرت مادر فرح (که انگلیسی نمیدانسته و خاطراتی ننوشته تا مترجم دروغینی به نام الهه رییس فیروز به پارسی برگردانده باشد!) در بقیه هم شک کند و از این رو حذف شدند.
اعتماد امام به آقای توکلی بینا به حدی بود که در دولت مهندس موسوی و آقای خاتمی هم ایشان به عنوان مشاور حضور داشت در حالی که برخی از همفکران ایشان با گرایش بازار از این دو دولت خصوصا دولت موسوی فاصله داشتند.
عصرایران موذیانه تیترزده:خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد!/ امام از کشتن هویدا بی خبر بود
متأسفانه برادرانقلابی ومبارزمان(آقای ابوالفضل توکلی بینا)دربروزکینه ورزیها بی تأثیرنبوده است.
ابوالفضل توکلی بیناچرا به پاریس رفته بود؟.ایشان به پاریس رفته بود تا امام خمینی رامدیریت بکند!دوربری ها اورا گمراه نکنند!
آقای توکلی بینا(مهر ۱۳۹۸)گفت:من به شهید عراقی زنگ زدم و گفتم افراد ضد انقلاب دارند به پاریس می آیند. اینها ذهن امام را خراب می کنندبیابرویم درآنجاچه خبراست!؟درپژوهشکده امام خمینی
امام خمینی چرا به فرانسه رفت؟چرابه کشورهای اسلامی نرفت؟
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن+۲ماه زندان+۸ماه حصر
۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی به ترکیه
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت
کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
خاطرات امام خمینی از مرزکویت(راه ندادن کویت به کشورش)
امام خمینی(۸ ماه بعدازپیروزی انقلاب): حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقهای... آن مأمور و گفت که نه، شما نمیتوانید بروید کویت. من گفتم به او بگویید که خوب، ما میرویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا میرویم. گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همانجا برگشتیم ما به عراق و شب بصره بودیم، و فردایش به بغداد. من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی، برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها میدادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد، در همانجا هم ــ حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ــ که یک اعلامیهای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم. ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هرچه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود .
امام خمینی(یک ماه بعدازپیروزی انقلاب): ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از
دو ــ سه روزی که با آقایان ملاقات میکنیم برویم به سوریه، و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم.
لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد. و ما نمیدانستیم که این تقدیر به کجا منتهی میشود. از آنجا برگشتیم به بصره؛ و از آنجا هم به بغداد ما را بردند. و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دوَل اسلامی همین مطلب است، به همین جهت تصمیم گرفتیم ــ بدون هیچ فکر سابق ــ که ما میرویم به فرانسه. در عین حالی که مایل نبودم از دوَل اسلامی خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسائل در آنجا بهطور وسیع در همه جای دنیا پخش بشود/ یکشنبه ، ۰۶ اسفند ۱۳۵۷
دهکده «نوفل لوشاتو»که در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد
امام خمینی درپاریس(نوفل لوشاتو)
«نوفل لوشاتو»(پاریس)«فرانسه»
دهکده «نوفل لوشاتو»که در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد