پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

مسیرحرکت امام حسین "کاروان حسینی" ازمکه تاکربلا+ اسیران ازکربلا تامدینه

۱۶۶ روزباکاروان حسینی..

مسیرحرکت امام حسین وهمراهان ازمکه تاکربلا-حرکت کاروان اسیران ازکربلا تامدینه

 درادامه منازلی که« کاروان حسینی»  توقف داشتند راخواهیدخواند ومدت توقف چقدربوده وچه اتفاقاتی درهر«منزل»افتاده ، را خواهیدخواند،همچنین خطبه امام سجاد وحضرت زینب رادرکاخ یزیدواینکه  ونیزاولینچراامام حسین بجای کوفه به کربلا رفت؟مواجهه «حُر»با«امام حسین» راخواهیدخواند.

فاصله  از شام تا مدینه۴۱۰۰ کیلومتر

فاصله میان دمشق تا مدینه ، ۱۲۳۰ کیلومتر است ، شامل ۳۲ منزل بوده است .

کاروان اسیران ، در بازگشت از شام ،احتمالاً این مسیر را پیموده اند و چنانچه در ضمن حرکت ، به کربلا هم رفته باشند ، مسیرِ بسیار طولانی تری را سپری کرده اند .

*مدیریت سایت-پیراسته فر:بنابه گفته آقای قرائتی(فارس۹۵/۰۷/۲۱) امام حسین(ع) بدلیل امتناع ازبیعت ۴ماه بودکه ازمدینه هجرت کرده بوده ودرمکه اقامت گزیده بود،پس حرکت ازمکه بوده نه مدینه*

مسیرحرکت امام حسین وهمراهان ازمکه تاکربلا-حرکت کاروان اسیران ازکربلا تامدینه/کربلا تاشام

 حرکت  امام حسین (ع) و همراهان، از مدینه آغاز شد و به مدینه نیز ختم گردید و حدّ اقل مسیری که این کاروان طی کرده اند (با فرض رفتن از کوفه به دمشق از کوتاه ترین مسیر ، یعنی راه بادیه ، و عدم احتساب رفتنِ مجدّد به کربلا) ، حدود ۴۱۰۰ کیلومتر است

، با این محاسبه :

 ۴۳۰ کیلومتر (از مدینه به مکّه+ ۱۴۵۰ کیلومتر (از مکّه به کربلا) + ۷۰ کیلومتر -از کربلا به کوفه

۹۲۰ کیلومتر (از کوفه به دمشق از راه بادیه) + ۱۲۳۰ کیلومتر (از دمشق-شام- به مدینه

مجموع= ۴۱۰۰ کیلومتر 

راه سلطانی چیست؟

راه دیگرراهم گفته اند"راه سلطانی"که ازکناردجله است که طول آن(دمشق-شام- به مدینه)۱۵۴۵ کیلومتر است-طولانی ترین راه است اماآب دردسترس است.

منبع:فارس بنقل ازحجت‌الاسلام سیدمحمود طباطبایی‌نژاد، دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین بااندکی اصلاحات

مسیراسیران کاروان

 مرحوم شیخ عباس قمی در «نفس المهموم» ودرمنابع دیگرکه به مقتل پرداخته اند نقل آمده است که کاروان اسرا روز اول صفر به شام رسیده‌اند.
بین شام و کوفه حداقل سه مسیر اصلی وجود داشته است و احتمالاً کاروان اسرا از یکی از این سه مسیر خود را به شام رسانیده‌اند.

بادیه الشام کجاست؟

کوتاه‌ترین مسیر موجود، مسیر «بادیه الشام» است که  ۸۰۰ کیلومتر است.
مسیر دوم مسیر کناره فرات است که به آب نیز دسترسی داشته و  1۲۰۰کیلومتر مسافت آن بوده است.

سومین وطولانی‌ترین مسیر،  ۱۶۰۰ کیلومتر درازا دارد و از شهرهایی مثل تکریت، موصل، نصیبین و حلب عبور می‌کند. البته با نقشه امروزی-مسیرعبور- شامل چندین کشور می شود.

مدیریت سایت-پیراسته فر:آیت الله جوادی آملی فاصله مکه تامدینه را۱۰۰فرسخ  می داند(۵۳۷کیلومتر)گفته اند.

 هر فرسخ شرعی پنج کیلو متروسیصدوهفتادوپنج متر

حالا شایدتفاوت۱۰۰کیلومتربخاطرراهای پرپیچ وخم(صعب العبور)بودن مسیر درسال۶۱هجری بوده وجاده ها،مسیرهای اضافی"راه" بمرور-برداشته شده،میانبرشده باشد.

تقویم حرکت کاروان حسینی از مدینه تا شام 

۱۵ رجب ۶۰ هجری: مرگ معاویه در شام و نشستن یزید به جای پدر.

۲۸ رجب ۶۰: رسیدن نامۀ یزید به والی مدینه مبنی بر بیعت گرفتن از حسین(ع) و دیگران.

۲۹ رجب ۶۰: فرستادن ولید، کسی را سراغ سیدالشهدا و دعوت به آمدن برای بیعت، دیدار امام حسین(ع) از قبر پیامبر(ص) و خداحافظی، سپس هجرت از مدینه، همراه با اهل بیت و جمعی از بنی هاشم.

۳ شعبان ۶۰: ورود امام حسین(ع) به مکه و ملاقات‌های وی با مردم.

۱۰ رمضان ۶۰: رسیدن نامه‌ای از کوفیان به دست امام(ع)، توسط دو نفر از شیعیان کوفه.

۱۵ رمضان ۶۰: رسیدن هزاران نامۀ دعوت به دست امام(ع)، سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه برای بررسی اوضاع.

۵ شوال ۶۰: ورود مسلم بن عقیل به کوفه، استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت.

۱۱ ذی‌قعده ۶۰: نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین(ع) و فراخوانی به آمدن به کوفه.

۸ ذی‌حجه ۶۰: خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهارهزار نفر، سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانۀ طوعه. تبدیل کردن امام حسین(ع) حج را به عمره در مکه، ایراد خطبه برای مردم و خروج از مکه همراه ۸۲ نفر از افراد خانواده و یاران به طرف کوفه. دستگیری‌ هانی و سپس شهادت او.

۹ ذی‌حجه ۶۰: درگیری مسلم با کوفیان، سپس دستگیری او و شهادتش بر بام دارالامارۀ کوفه، دیدار امام حسین(ع) با فرزدق در بیرون مکه.

ذی‌حجه ۶۰: برخورد امام حسین(ع) با حر و سپاه او در منزل «شراف».

ذی‌حجه ۶۰: دریافت مجدد خبر شهادت مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر در منزل «عذیب الهجانات».

۲ محرم ۶۱: ورود امام حسین(ع) به سرزمین کربلا و فرود آمدن در آنجا.

۳ محرم ۶۱: ورود عمر سعد به کربلا، همراه چهارهزار نفر از سپاه کوفه و آغاز گفت‌وگوی وی با امام(ع) برای وادار کردن آن حضرت به بیعت و تسلیم شدن.

۵ محرم ۶۱: ورود شبث بن ربعی با چهارهزار نفر به سرزمین کربلا.

۷ محرم ۶۱: رسیدن دستور از کوفه بر ممانعت از دستیابی سپاه امام(ع) به آب، مأموریت پانصد سوار دشمن بر شریعۀ فرات به فرماندهی عمرو بن حجاج.

۹ محرم ۶۱: ورود شمر با چهارهزار نفر به کربلا، همراه نامۀ ابن زیاد به عمر سعد، مبنی بر جنگیدن با حسین(ع) و کشتن او، و آوردن امان‌نامه برای حضرت عباس(ع) و حملۀ مقدماتی سپاه عمر سعد به اردوگاه امام(ع) و مهلت‌خواهی امام برای نماز و نیایش در شب عاشورا.

۱۰ محرم ۶۱: درگیری یاران امام با سپاه کوفه، شهادت امام و اصحاب، غارت خیمه‌ها، فرستادن سر مطهر امام به کوفه، توسط خولی.

۱۱ محرم ۶۱: حرکت سپاه عمر سعد و نیز اسرای اهل بیت از کربلا به کوفه، پس ازآنکه عمر سعد بر کشته‌های سپاه خود نماز خواند و آنان را دفن کرد و اهل بیت را بر شترها سوار کرد و به کوفه برد.

۱ صفر ۶۱: ورود اسرای اهل بیت(ع) از کربلا به دمشق.

۲۰ صفرسال۶۱هجری قمری: آغاز بازگشت اهل بیت(ع) از سفر شام به مدینه

***

نامه های کوفیان وشخصیت ها به امام حسین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ للحسین بن علی علیه السلام من سلیمان بن صرد و المسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد البجلی و حبیب بن مظاهر و شیعته المؤمنین و المسلمین من أهل الکوفه سلام علیک فإنا نحمد إلیک الله الذی لا إله إلا هو أما بعد فالحمد الله الذی قصم عدوک الجبار العنید الذی انتزى على هذه الأمه فابتزها أمرها و غصبها فیئها و تأمر علیها بغیر رضى منها ثم قتل خیارها و استبقى شرارها و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و أغنیائها فبعدا له کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ إنه لیس علینا إمام فأقبل لعل الله أن یجمعنا بک على الحق و النعمان بن بشیر فی قصر الإماره لسنا نجتمع معه فی جمعه و لا نخرج معه إلى عید و لو قد بلغنا أنک قد أقبلت إلینا أخرجناه حتى نلحقه بالشام إن شاء الله.

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

به حسین بن علی علیهماالسلام از سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد، حبیب بن مظاهر و شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان کوفه.
درود بر تو و ما با تو سپاس می‌گوییم خدایی را که جز او خدایی نیست.
امّا بعد، سپاس خدایی را که دشمن ستمکار و سرکش تو را در هم شکست، آنکه بر این امّت حمله کرد و خلافت را به یغما برد و اموال امّت را غصب کرد و بدون رضایت آن‌ها فرمانروایی آن‌ها را به دست گرفت، آنگاه نیکان آن‌ها را کشت و اشرار را ابقا کرد و مال خدا را میان ستمکاران و ثروتمندان قرار داد. پس دور باد از رحمت خداوند همچنان که قوم ثمود از رحمت خداوند دور ماندند.

همانا امامی بر ما نیست، پس به سوی ما بیا شاید که خداوند ما را به‌وسیله تو بر حق گردآورد و نعمان بن بشیر در کاخ امارت است و ما نه در جمعه‌ها با او نماز می‌خوانیم و نه در عید با او بیرون می‌رویم؛ و هرگاه به ما خبر رسد که تو به سوی ما آمده‌ای، ما او را از شهر بیرون می‌کنیم تا اینکه او را به شام روانه سازیم، ان شاء الله.»

این نامه در دهم ماه مبارک رمضان، پس از ۳۷ روز استقرار امام در مکه دریافت شد. عبدالله بن سبیع همدانی و عبدالله بن وال تیمی نخستین گروه حاملان نامه بودند.
نامه دوم
دو روز پس از فرستادن نامه اول، مردم کوفه قیس بن مسهر صیداوی و عبدالرحمن بن عبداللّه ارحبی و عماره بن عبد سلولی را به همراه صد و پنجاه نامه نزد امام حسین (ع) فرستادند. برخی از این نامه‌ها تنها از سوی یک نفر نوشته شده بود و برخی دیگر از سوی دو نفر یا چهار نفر بود.

قیس بن مسّهر صیداوی، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی و عماره بن عبد السّلولی همراه با ۵۰ نامه از بزرگان کوفه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان به مکه رسیدند.

نامه سوم
دو روز پس از آن نیز هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبداللّه حنفی را به سوی آن حضرت روانه کردند و با آنان نامه‌ای برای امام حسین (ع) فرستادند که در آن آمده:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَحَیَّهَلَا فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُکَ فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ وَ السَّلَامُ.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
«نامه‌ای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! والسلام.»
هانی بن هانی السّبیعی و سعید بن عبدالله الخثعمی (الحنفی) با ۵۰ نامه در سیزدهم رمضان وارد مکه شدند
نامه چهارم
شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث بن رویم، عروه بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی و محمد بن عمرو تیمی برای آن حضرت نامه نوشتند :
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدِ اخْضَرَّ الْجَنَّاتُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ أَعْشَبَتِ الْأَرْضُ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ فَإِذَا شِئْتَ فَأَقْبِلْ عَلَى جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدَهٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ عَلَى أَبِیکَ مِنْ قَبْلِک
باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند، والسلام.»

درتاریخ نامه های شبث بن ربعی، حجّاربن ابجر، یزید بن الحارث بن رُویم، عمرو بن الحجّاج، سلیمان بن صُرد خزاعی، رفاعه بن شدّاد، عبدالله بن وال، حبیب بن مظاهر و مسّیب بن نَجَبه ماندگارشده است.

آمارنامه‌ها از دوازده هزار  تا چهل هزار نیزگفته اند
درعرب رسم براین است وقتی رئیس قبیله-عشیره-تصمیمی راگرفتند،همه آن قبیله اطاعت می کنند،درمورد دعوتنامه ها برای امام حسین علیه السلام ،علاوه براینکه شخحصیتها-شیوخ-مستقلاً نامه می دادند واما اکثریت  در پایان نامه « مُهر» و اسم خود را می‌نوشتند بنابراین اینکه گفته می شود۳۰هزارنفرنامه نوشتند،بعضاً اینگونه بوده است

در عمده‌ی نامه‌ها هم مضمون واحدی وجود داشت مبنی بر اینکه همه‌ی مردم منتظر ورود شما هستند. در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کنند.

جواب امام حسین به نامه های ارسالی

متن نامه امام حسین (ع) چنین بود:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلَى الْمَلَإِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ هَانِئاً وَ سَعِیداً قَدَّمَا عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذِی اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقَالَهُ جُلِّکُمْ أَنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلٍ فَإِنْ کَتَبَ إِلَیَّ بِأَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ وَ ذَوِی الْحِجَى وَ الْفَضْلِ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدَّمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ وَ قَرَأْتُ فِی کُتُبِکُمْ فَإِنِّی أَقْدَمُ إِلَیْکُمْ وَشِیکاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ‏ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَلِکَ لِلَّهِ وَ السَّلَامُ

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از طرف حسین بن على   به سوى گروه مؤمنین و مسلمین. اما بعد؛ هانى و سعید نامه‏ هاى شما را نزد من آوردند و آخرین نفر فرستادگان شما بودند که نزد من آمدند. کلیه آنچه را که شما شرح داده بودید فهمیدم. مقاله اکثر شما این بود که ما امام نداریم. تو بسوى ما بیا شاید خدا ما را بوسیله تو به حق هدایت و نزدیک نماید.

من برادر و پسر عم و شخصى که از اهل بیت و مورد وثوق من است یعنى مسلم بن عقیل را بسوى شما می فرستم.

اگر مسلم براى من بنویسد که آراء عموم و عقلاء و فضلاء شما متحد شده باشد، همان طور که فرستادگان شما آمدند و نامه‏ هاى شما را قرائت نمودم من با خواست خدا به زودى به سوى شما می آیم. به جان خودم که امام طبق دستور قرآن و عدالت قضاوت خواهد نمود.

مدینه -شروع یک قیام بزرگ وخونین 

 نیمه دوم ماه رجب سال ۶۰ هجری حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد.

حضرت امام حسین به فرستاده ولید جواب داد:

یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می‌ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی‌گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی‌کند.

امام حسین(ع) در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(ص) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.

۳ شعبان تا ۸ ذی الحجه ۶۰ هجری
امام حسین(ع) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می‌شدند.

«دعوتنامه »کوفیان

امام حسین(ع) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بن عقیل را در روز ۱۵ رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.

علت حرکت امام حسین بطرف کوفه

حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا- که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند- حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.

مروان بن حکم، آشکارا امام حسین(ع) را به کشتن تهدید کرده بود و از ولید حاکم مدینه خواست، اگر بیعت نکرد، او را گردن بزند.

موقعیت مناطق حجاز ومناطق همجوار

منطقه شام از زمان فتح آن، تحت سلطه بنى امیه بود و مردم آن مطیع حاکم شام بودند.

منطقه مصر نیز از زمان حکومت على(ع)، با زهر دادن به مالک اشتر و کشتن محمد بن ابى بکر در اختیار و تحت سلطه معاویه قرار داشت.

کوفه

کوفه شهرى که زمانى مرکز خلافت على(ع) و امام مجتبى(ع) بود.

بصره 

بیشترین یاران وفدائیان حضرت علی دربصرساکن بودند

وقایع روز اول محرم/ ورود کاروان امام حسین (ع) به سرزمین نینوا

مناطق ایران  تازه مسلمان شده بودند آگاهی چندانی ازاوضاع نداشتند،حساسیت لازم رانداشتند.

امام حسین(ع)  چهار ماه  درمکه توقف داشت

موقعیت مدینه

مدینه  حدود بیست و پنج سال مرکز خلافت خلفای بنی امیه  بود.

حضرت على  مرکز خلافت  ازمدینه به کوفه منتقل کردکه  پس از شهادت وى مرکز خلافت به شام منتقل شد. که هنوز مدینه اهمیت گذشته خود را باز بدست نیاورده بود؛ اما از جهت این که بزرگانى از فرزندان خلفا و صحابه در آن حضور داشتند، جهان اسلام به آن، به دیده احترام مى‏ نگریست.

چهارنفری که بیعت آنها،بیعت جهان اسلام بود

معاویه هنگام گرفتن بیعت براى یزید، متوجه مخالفت‏ هاى جدى از سوى برخى فرزندان خلفا و صحابه با این بیعت شد؛ عبد الرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن عمر، حسین بن على و عبدالله بن زبیر.

البته عبدالله بن زبیر فرزند خلیفه نبود؛ اما پدرش یکى از شش عضو شوراى خلیفه دوم بود.

نگرانى معاویه و یزید از این ناحیه بود که افرادى با این سابقه خانوادگى، خلافت یزید را به رسمیت نشناسند.

لذایزید پس از مرگ معاویه، نامه‏ اى به حاکم خود در مدینه(ولید بن عتبه) نوشت و از او خواست، از مردم مدینه بیعت بگیرد. وى تأکید کرده بود که گرفتن بیعت از عبدالله بن زبیر و حسین بن على(ع) الزامى است و در صورت مخالفت، سر آنها را قطع کرده، براى وى بفرستد.

منطقه شام از زمان فتح آن، تحت سلطه بنى امیه بود و مردم آن مطیع حاکم شام. منطقه مصر نیز از زمان حکومت على(ع)، با زهر دادن به مالک اشتر و کشتن محمد بن ابى بکر در اختیار و تحت سلطه معاویه قرار داشت. مناطق ایران و فارس هنوز تازه مسلمان شده بودند آگاهی چندانی ازاوضاع نداشتند،حساسیت لازم رانداشتند.

منازل - توقفگاه ها-کاروان امام حسین(ع)

منزل  صَفّاح

زمان: چهارشنبه ۹ ذی الحجه ۶۰ هجری
امام حسین(ع) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.» در این منطقه، فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل‌های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی‌امیه است.

منزل   ذات عِرق

زمان: دوشنبه ۱۴ ذی الحجه ۶۰ هجری
در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (س) امان‌نامه‌ای را از استاندار مدینه “عمرو بن سعید” که آن ایام در مکه به سر می‌برد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو می‌ترسم. لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی.

حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند، عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی‌شود… اگر در نوشتن نامه‌ات خیر مرا آرزو کرده‌ای، خدا پاداش تو را بدهد. عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت.

منزل  حاجِر

زمان: سه‌شنبه ۱۵ ذی الحجه ۶۰ هجری
حضرت نامه‌ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط «قَیس بن مُسهِر» فرستاد و چنین نوشت: نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند،هنگامی که فرستاده من «قیس» بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما می‌رسم.

قَیس بن مُسهِر در میان راه دستگیر و کشته شد.

منزل   خُزَیمِیه

زمان: جمعه ۱۸ ذی الحجه ۶۰ هجری
امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عده‌ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (ع) را در این منزلگاه گفته‌اند.

منزل   زَرُود

زمان: دوشنبه ۲۱ ذی الحجه ۶۰ هجری
«زهیر بن قین» پس از دیدار با امام به لشکر او پیوست.

منزل   ثَعلَبیه

زمان: سه‌شنبه ۲۲ ذی الحجه ۶۰ هجری
امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت «مسلم بن عقیل و هانی بن عروه» را به وی دادند.
پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
نوشته‌اند: امام حسین(ع) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.

منزل   زُباله

زمان: چهارشنبه ۲۳ ذی الحجه ۶۰ هجری
حضرت حسین(ع) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی‌یار و یاور گذاشته‌اند. هرکس از شما بخواهد، می‌تواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست.

منزل   بَطنُ العَقَبه

زمان: جمعه ۲۵ ذی الحجه ۶۰ هجری
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه: بنی‌امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آن‌ها را ذلیل و خوار خواهد ساخت.

منزل   شَراف (ذُو حُسَم)

زمان: شنبه ۲۶ ذی الحجه ۶۰ هجری
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(ع) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(ع) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند.
لشکر امام(ع) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع شد. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی؟» حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. حال اگر نمی‌پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه.

منزل   بَیضه

زمان: یکشنبه ۲۷ ذی الحجه ۶۰ هجری
لشکر امام حسین(ع) و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت می‌کردند در این محل فرود آمدند.

منزل  عُذَیبُ الهِجانات

زمان: دوشنبه ۲۸ ذی الحجه ۶۰ هجری
چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوه‌های گزاف داده‌اند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی می‌ورزند و سایر مردم دلشان با توست. اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می‌شود.»

منزل  قصر بنی مُقاتِل

زمان: چهارشنبه اول محرم ۶۱ الحرام هجری
کاروان‌ امام‌ حسین (ع) همچنان به راه خویش می‌رود تا منزلگاه «قصر بنی مقاتل» (بیست و سومین منزل تا کربلا) و تا سرزمین طف هنوز یک منزل پیش روی اوست.
این‌جا یک بار دیگر شب را فرود آمده‌اند تا کاروان‌ امام‌ حسین (ع) در ساعات آخر شب باز مشک‌ها را پر آب کنند و رحل بردارند.

منزل  -نینوا

زمان: پنج‌شنبه دوم محرم الحرام ۶۱ هجری
نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف، فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب‌تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین‌جا قبور ما زیارت خواهد شد، جدم رسول خدا چنین وعده داد.

کاروان‌ امام‌ حسین (ع) شب‌ یکشنبه‌ بیست‌ و هشتم‌ رجب‌ سال‌ شصت‌ هجری‌ مدینه‌ را به‌ سوی‌ مکه‌ ترک‌ کرد. این حرکت پس از آن آغاز شد که امام از بیعت‌ با یزید خودداری‌ کرده‌ و حاکم وقت مدینه تصمیم به قتل ایشان گرفت. کاروان امام(ع) سرانجام روز سوم‌ شعبان‌ سال‌ شصت‌ هجری‌ به‌ مکه‌ رسیده و در محله شعب‌ علی‌ در خانه‌ عباس‌ بن‌ عبدالمطلب‌ اقامت‌ گزیدند. از سوم‌ شعبان‌ تا هشتم‌ ذی‌ الحجه‌ که‌ امام‌ حسین(ع) از مکه‌ به‌ قصد کوفه ‌عزیمت‌ نمود و بیش‌ از چهار ماه‌ در مکه‌ اقامت‌ داشتند.

منزلگاه های کاروان کربلا

نخستین منزل

 باغ ابن معمّر (ابن عامر) به بطن نخله نیز مشهور است.
وجه تسمیه: این محل متعلق به عمربن عبدالله بن معمر بوده است.
زمان ورود: هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری معادل ۱۸ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
مدت توقف: امام درنگ کوتاهی در این محل داشته است.
ویژگی ها و امکانات: این منطقه میان دو دره بوده است که به نخل یمنی و نخل شاهی
مشهور بوده اند.
رویدادها: در این منزل فرزدق شاعر، همراه با مادرش امام را ملاقات کرد. امام و یارانش شمشیر و نیزه در دست داشتند. ابا عبدالله از فرزدق پرسید: پشت سر (کوفه) چه خبر؟
جواب داد: دل ها با توست و شمشیر ها با بنی امیه و تقدیر به دست خداست.
فرزدق پرسش هایی درباره ی مناسک حج از امام پرسید و پس از دریافت پاسخ با شتاب دور شد تا خود را به حج برساند.

 منزل دوم  ابطح

وجه تسمیه: به سیلگاه وسیعی که در آن سنگ ریزه و ریگ است و نیز به دره پهن، مجرای فراخ، هموار و صاف و مسطح می گویند.
زمان ورود: به نظر می رسد ورود به این محل همان روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) باشد. (۱۸ شهریور ۵۹ شمسی)
مدت توقف: امام به مقدار ساعتی در این منزل درنگ داشته است.
ویژگی و امکانات: ۱. زمین صاف و هموار که برای اتراق مناسب بود. ۲. چند درخت و چاه آب در این منطقه بوده است.
رویدادها: ۱. به امام اطلاع دادند که یزیدبن ثبیط بصری به دیدنش آمده است امام برخاست تا زودتر به دیدار یزید و فرزندانش عبدالله و عبیدالله برود، یزید نیز با اشتیاق به دیدار امام رفته بود. وقتی یزید برگشت، امام را در محل خویش نشسته دید و گفت: بفضل الله و برحمة فلیفرحوا. (یونس، آیه ۵۸) یزید شادمان شد و با 2 فرزندش هم سفر امام شد. امام در حق او دعا کرد. یزید ده فرزند داشت که فقط همین دو فرزند همراه او در کربلا شرکت کردند. ۲. پیوستن شخص دیگر را که همراه یزیدبن ثبیط بوده نیز در این محل ذکر کرده اند. نام او را عامر گفته اند.
 منزل سوم تنعیم
وجه تسمیه: این نام برگرفته از کوهی است به نام «ناعم» که در سمت چپ این منطقه است.
زمان ورود: همان روز هشتم ذی الحجه، ۱۸ شهریور ماه، ۵۹ شمسی
مدت توقف: چند ساعت
ویژگی و امکانات: ۱.داشتن درختان و نخل زاران ۲. داشتن آب کافی
رویدادها: ۱. برخورد با کاروان بحیربن ریسان که کالاهایی را برای تبریک آغاز حکومت یزید به شام می فرستاد. امام دستور مصادره ی کالاها را صادر کرد. بار این شتران زعفران و حلّه و لباس بود. امام به شترداران فرمود هر کس با ما بیاید کرایه و لباس او را می پردازیم و هر کس بخواهد به یمن بازگردد به اندازه ی مسیر طی شده کرایه اش را خواهیم پرداخت. ۲. گفته اند در این منزل عبدالله بن عمر (فرزند خلیفه ی دوم) با امام ملاقات کرد و امام را از رفتن به کوفه بر حذر داشت و به امام گفت: به خدا می سپارمت، تو در این راه کشته می شوی و سه بار ناف امام را بوسید؛ احتمال است که دیدار کننده عبدالله مطیع باشد نه عبدالله عمر، در این دیدار اشاره به طومارها و نامه های همراه امام شده است.

منزل چهارم  صفاح 
وجه تسمیه: به کناره و حاشیه کوه می گویند. معلوم می شود این ناحیه در دامنه کوه است.
زمان ورود: احتمالا روز بعد یعنی نهم ذی الحجه امام به این محل وارد شده اند. (معادل ۱۹ شهریور ماه ۵۹ شمسی)
مدت توقف: توقف امام در این محل کوتاه بوده است.
ویژگی و امکانات: کنار جاده و مسیر اصلی بود. سمت چپ راه کسانی که از مُشاش وارد مکه می شدند. ویژگی مناطق کوهستانی را داشت.
رویدادها: ۱. امام را در این منزلگاه با سپر بر دوش دیده بودند و قبایی بر شانه. از زبان فرزدق است که:
لقیتُ الحسین بارض الصفاح            علیه الیلامق و الدّرق
۲. عبدالله بن عمروبن عاص در این محل سراپرده ای داشت. گویا فرزدق در این محله با عبدالله دیدار داشته است. ۳. برخی ملاقات فرزدق را با اباعبدالله در این منطقه دانسته اند که دقیق به نظر نمی رسد. ۴. امام در سخنانی کوتاه تسلیم خود را در برابر قضا و اراده ی الهی بیان کرد.
 منزل پنجم وادی عتیق
وجه تسمیه: وادی به معنی مسیل و سرزمین گود میان دو کوه یا تپه است و عقیق به مسیل وسیع و گسترده گفته می شود.
زمان ورود: دهم ذی الحجه، ۲۰ شهریور ماه ۵۹ شمسی
مدت توقف: بسیار کوتاه و گذرا، به همین دلیل عمده ی کتب تاریخی از ذکر این محل به عنوان منزلگاه صرف نظر کرده اند.
ویژگی و امکانات: ۱. چندین چشمه و درخت در این منطقه بوده است. درختان منطقه عمدتاً نخل بوده اند. ۲. تخته سنگ های پراکنده و بزرگ و کوچک در اطراف.
رویدادها: سماوی در ابصارالعین دریافت نامه ی یحیی بن سعید بن عاص و عبدالله جعفر را به این منزل نسبت داده است. در این نامه یحیی خود را مشفق معرفی کرده و از امام خواسته است برگردد. امام فرمود: (در پاسخ عبدالله جعفر و یحیی) من پیامبر را در رویا دیدم که به من امر کرد این راه را بروم. وقتی پرسیدند: آن رویا چیست؟ امام فرمود: به کسی نگفته ام و تا به خدای خود ملحق شوم نخواهم گفت. ۲. اگر ملاقات عبدالله جعفر در این منزل باشد، پیوستن عون و محمد به اباعبدالله نیز باید در همین منزلگاه باشد.
 منزل ششم  ذات عرق
وجه تسمیه: عرق نام کوهی است در راه مکه. اهل تسنن ذات عرق را میقات عراقیان و اهل شرق می دانند اما شیعیان معتقدند باید از مسلخ که از مکه دورتر است محرم شد.
زمان ورود: دوشنبه چهاردهم ذی الحجه یا یکشنبه سیزدهم ذی الحجه معادل ۲۴ شهریور ماه 59 شمسی.
مدت توقف: چون این منزلگاه مهم و جمعیت فراوان داشت، امام حدود دو روز در آنجا توقف کرده است.
ویژگی و امکانات: ۱. در نزدیکی کوه واقع شده بود. ۲. نسبتاً خوش آب و هوا با درختان و چند چاه آب بوده است. ۳. جمعیت قابل توجهی در آنجا بود. ۴. منزلگاه مهمی بود.
رویدادها: ۱. دیدار امام با بشربن غالب اسدی، او نیز از کوفه آمده بود و همان گزارشی را داد که فرزدق داده بود. ۲. دیدار با ریّاش، ریّاش می گوید خیمه های افراشته دیدم. نزدیک شدم صدای قرآن خواندن حسین بن علی را شنیدم. وارد شدم، از امام سبب حرکت را پرسیدم، فرمود: بنی امیه به قتل تهدیدم کردند. این هم نامه های اهل کوفه است. ایشان کشنده ی من خواهند بود اما پس از آن دچار ذلت خواهند شد. ۳. ملاقات با عبدالله بن جعفر و پیوستن دو فرزندش عون و محمد را به این منزلگاه نیز نسبت داده اند.
منزل هفتم

 عیون (فرودگاه زوّار بصره)
وجه تسمیه: عیون جمع عین و به معنی چشمه هاست. فراوانی چشمه و آبگاه در این ناحیه باعث شده بود که این سرزمین را عیون بنامند.
زمان ورود: احتمالاً سه شنبه پانزدهم ذی الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
مدت توقف: احتمالاً امام تنها از کنار آن گذشته و درنگ بسیار کوتاهی داشته است.
ویژگی و امکانات: ۱. نسبتاً مسطح بوده است. ۲. حوض ها و گودال های آب فراوان داشته است. این حوض ها از چشمه های فراوان سرشار می شدند. ۳. درختان، به ویژه نخل های فراوان داشته است.
رویدادها: ۱.ملاقات امام با عبدالله بن مطیع عدوی را به این منزل نسبت داده اند. او مشغول حفر چاه بود و از امام خواست که برای تیمن و تبرک و جوشش آب از چاه کمکش کند و امام با کرامت فراوان باعث جوشش چاه او شد. عبدالله مطیع نگرانی خود را از حرکت امام و پیمان شکنی مردم کوفه بیان داشت. ملاقات با عبدالله مطیع را در منزل حاجز و بستان ابن معمر نیز ذکر کرده اند. ۲. امام با مسافران و رهگذران در این منزل، سخنانی کوتاه داشته است.

منزل هشتم غَمَره
وجه تسمیه: چندین معنا برای غَمَره گفته اند: ۱. انبوه مردم چون کاروان های فراوانی در اینجا توقف می کردند. ۲. آب بسیار و گرداب زاست. آب فراوان را غَمَره گویند. ۳. ازدحام و فراوانی اشیا و کالاست. ۴. غمره به معنی شدت و سختی است. مشکلات راه رسیدن به این منزل فراوان بوده است.
زمان ورود: سه شنبه پانزدهم ذی الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه 59 شمسی.
مدت توقف: درنگ کوتاه و پس از آبگیری از این منطقه حرکت کرده اند.
ویژگی و امکانات: ۱. آب فراوان همراه با گرداب ۲. حوضچه های چندگانه ۳. درختان و فراوانی نعمت
رویدادها: ۱. امام به روشنگری پرداخت. ۲. همچون منزلگاه های دیگر با طرح فرجام راه به نوعی پالایش و آزمون پرداخت تا هراس زدگان و دل باختگان دنیا رها کنند و بروند. ۳. کسب اطلاعات از راه و پرسش از مسافران درباره کوفه.

 منزل نهم 
 رُهَیمه (رحیمه)
وجه تسمیه: رهیمه مصفر رهمه به معنی باران اندک و نرم و مداوم است.
زمان ورود: احتمالاً حدود پانزدهم ذی الحجه امام و کاروان وی در این محل بوده اند.
مدت توقف: کوتاه و اندک
ویژگی و امکانات: ۱. منطقه آباد بوده است. ۲. به کوفه نزدیک بوده است. ۳. با کوه فاصله اندکی داشته است.
رویدادها: ۱. دیدار با ابوهریره اسدی یا اباهرم. اباهرم علت خروج امام را پرسید و امام تهدید به قتل بنی امیه و دعوت مردم و سر نوشت تنگ بار پیمان شکنان را گوشزد کرد. ۲. امام به هتّاکی و حرمت شکنی بنی امیه اشاره کرد. ۳. از این محل آب گیری مجدد شد.

منزل دهم
حاجر (حاجز)
وجه تسمیه: حاجر به معنای نگاهدارنده ی آب است و جایی که آب در آن جمع شود. شبیه دره بوده است.
زمان ورود: ۱۵ ذی الحجه یک هفته پس از حرکت از مکه.
مدت توقف: درنگ چند ساعتی
ویژگی و امکانات: ۱. فرودگاه حجاج و جزئی از بطن الرّمه بود. ۲. آب چند مسیل در این نقطه به هم می رسید. ۳. مقداری درخت در منطقه بوده است. ۴. مانند دره بوده است.
رویدادها: ۱. امام، نامه ی مسلم بن عقیل را در این منطقه دریافت کرد. نامه را قیس بن مسهر صیداوی رسانده بود. مسلم بن عقیل آمادگی و پذیرش مردم کوفه را نوشته بود. امام پاسخ نامه را نوشت و به قیس بن مسهر صیداوی سپرد تا به کوفه برساند. مخاطبان نامه بزرگانی چون سلیمان بن صرد، مسیّب بن نجبه، رفاعة بن شدّاد و عبدالله بن وال بودند. ۲. برخی نوشته اند پیک و نامه رسان ابا عبدالله به کوفه عبدالله به کوفه عبدالله بن یقطر بوده است. ۳. برخی دریافت خبر شهادت مسلم و هانی را در این منزل دانسته اند که اندکی بعید به نظر می رسد. ۴. دیدار دوم عبدالله مطیع با امام نیز به این منزل نسبت داده شده است.

منزل یازدهم خُزیمیّه (حُزیمیّه)
وجه تسمیه: تصغیر خزیمه منسوب به خزیمه بن حازم.
زمان ورود: ۱۸ ذی الحجه (روز جمعه)
مدت توقف: یک شبانه روز، به دلیل فراوانی مسافران و مناسب بودن محل.
ویژگی و امکانات: ۱. یکی از منزلگاه های حج بوده است. ۲. میان آن تا ثعلبیه ۳۳ میل فاصله بوده است. ۳. منطقه نسبتاً سر سبز و خرم و دارای چند خانه و درختان سبز بوده است.

منزل دوازدهم  شقوق
وجه تسمیه: به معنی ناحیه هاست. این منطقه شامل بخش های کوچک چندگانه بوده است.
زمان ورود: شنبه نوزدهم ذی الحجه یا یکشنبه بیستم ذی الحجه معادل ۲۹ شهریور 
مدت توقف: کوتاه و اندک
ویژگی و امکانات: ۱. قبر عبادی رئیس قبیله بنی اسد در این منطقه بوده است. ۲. برکه ها و چاه های متعدد در این منطقه بوده است. ۳. محل نزول کاروان های قبایل بنی اسد و بنی نهشل بوده است.
رویدادها: ۱. مهم ترین رویداد در این منزل، دریافت خبر شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را نوشته اند. امام در سوگ این دو شهید اشعاری را زمزمه کرد که این اشعار گواه بی اعتباری و غدّاری دنیا و اهل آن است. ۲. برخی دیدار فرزدق با امام را در این آبگاه نگاشته اند که بعید به نظر می رسد.

منزل سیزدهم

 زَرود (زُرود)

وجه تسمیه: زرود یعنی بلعنده، این منطقه ریگذار و شنزار بود و آب را می بلعید.

زمان ورود: احتمالاً ۲۱ ذی الحجه (دوشنبه) معادل ۳۱ شهریور ۵۹ شمسی

مدت توقف: احتمالاً امام شبی را در این منطقه گذرانده است.

ویژگی و امکانات: ۱. دارای حوض و برکه بوده است. ۲. میان منطقه بنی عبس و بنی یربوع و متصل به جَدود بوده است. (منطقه مهم اقتصادی) ۳. چادر مجلل و با شکوه زهیر در این منطقه افراشته بود. قصری نیز در این منطقه بوده است.

رویدادها: ۱. ملاقات عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل با ابا عبدالله و گزارش شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه که باعث گسستن گروهی از امام شد. ۲. اعلام وفاداری و همراهی همراهان آبگاه جهینه مجمع بن زیاد، عیّادبن مهاجر و عقبة بن صلت. ۳. مهم ترین حادثه پیوستن زهیربن القین بحلی به امام است. او در این نقطه در چادر بود که امام یکی از یاران را به سراغش فرستاد تا امام را همراهی کند و زهیر به تحریک همسرش دلهم یا دیلم به امام پیوست. برخی نوشته اند زهیر عثمانی بود و قصد همراهی نداشت و امام با شیوه ی شیرین و خاص خود او را جذب و همراه کرد.

منزل چهاردهم ثعلبیّه

وجه تسمیه: ثعلبه، مردی از بنی اسد، در آنجا قناتی ساخته بود به همین سبب به آن ثعلبیه می گفتند.

زمان ورود: قبل از ظهر روز سه شنبه ۲۲ ذی الحجه معادل اول مهر ماه ۵۹ شمسی

مدت توقف: توقف بسیار کوتاهی داشته است.

ویژگی و امکانات: ۱. آب کافی و مقداری درخت ۲. قنات و چشمه ۳. جمعیت قابل توجه، محل اُتراق کاروان ها

رویدادها: ۱. دیدار فرزدق را با امام در این محل ذکر کرده اند که قطعاً نادرست است. دیدار بشربن غالب اسدی نیز مطرح شده است. ۲. ملاقات اباهره ازدی که علت خروج امام را پرسید و بنی امیه را ستایش کرد. امام فرمود: اگر در مدینه بودی جای پای جبرئیل را در خانه مان نشانت می دادم. ۳. دیدار وهب بن عبدالله (عبدالله عمیر کلبی) و همسرش و مادرش با امام و همراهی تا کربلا برخی گفته اند ابتدا مسیحی بودند. ۴. دیگر بار خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید. امام به خانواده ی عقیل فرمود: بروید. آنان گفتند تا انتقام نگیریم از پای نمی نشینیم.(این گفته قابل تردید است.) ۵. امام ماجرای حضرت یحیی و شباهت فرجام خود را به این پیامبر (شهادت و قرار گرفتن سر در تشت) بیان کرد. ۶. ملاقات بجیر، پیرمردی از اهالی ثعلبیه با امام، وی می گوید امام با لباسی زردرنگ با جیبی در قسمت بالای آن دیده شد. ۷. امام در این محل خواب دید که منادی می گوید: شما شتابانید و مرگ نیز با شتاب در پی شماست. تا به بهشتتان برساند و علی اکبر در باب این خواب با پدر گفت و گو کرد (این خواب را به منزلگاه های دیگر نیز نسبت داده اند.)

منزل پانزدهم زباله

وجه تسمیه: زباله به معنی محلی است که آب را در خود نگه می دارد.

زمان ورود: چهارشنبه 23 ذی الحجه برابر با 2 مهرماه 59 شمسی.

مدت توقف: معلوم می شود امام و کاروان وی در این محل درنگ داشته و چادرها برپا کرده اند.

ویژگی ها و امکانات: 1. بین واقصه و ثعلبیه، گسترده و سرشار از آب بوده است. 2. دارای حصار و مسجد بوده است. 3. بازارهایی داشته است.

رویدادها: 1. امام خبر شهادت عبدالله بن یقطر برادر رضاعی خود را در این منطقه دریافت کرد. 2. خبر شهادت فجیع مسلم بن عقیل و هانی بن عروة دیگر بار دقیق و با جزئیات به امام رسید و گروه گروه ار همراهان پیوسته، گسسته و رفتند. دختر مسلم بن عقیل، حمیده همین که دریافت گریه کرد. امام او و برادرانش را نواخت و گفت من جای پدر شما هستم.
3. فرستاده محمد بن اشعث که به خواهش مسلم، پیمان شکنی مردم کوفه را به اطلاع امام می رساند در همین آبگاه با امام دیدار کرد. گویا همین پیک خبر کشته شدن قیس بن مسهر صیداوی را نیز داد.
منزل زباله یکی از پالایشگاه های مهم راه است. دریافت خبرهای تلخ باعث گسستن سست عنصران دنیازده شد. آنان که تا این لحظه هنوز ژرفای حادثه را درک نکرده بودند.

 منزل شانزدهم قاع

وجه تسمیه: قاع یعنی دشت صاف و هموار.

زمان ورود: چهارشنبه 23 ذی الحجه معادل دوم مهرماه 59 شمسی

مدت توقف: گذرا، بی درنگ از آن گذشته است.

ویژگی ها و امکانات: 1. دشت صاف و هموار، 2. بدون آب و درخت، با خارها و گیاهان پراکنده بیابانی

رویدادها: 1. هیچ رویداد شخصی در این منزل گزارش نشده است. 2. امام از رهگذران بیشتر کسب اطلاعات کرده است. 3. کاروان امام پس از گسستن تعداد قابل توجهی از همراهان در منزل زباله، از این محل گذشته است. 4. دیگر بار امام از شهادت خویش و همراهان سخن گفته است.

 منزل هفدهم بطن عقبه (بطان)

وجه تسمیه: عقبه به کوه دراز می گویند.

زمان ورود: جمعه 25 ذی الحجه معادل چهارم مهرماه 59 شمسی

مدت توقف: توقف کوتاهی داشته است.

ویژگی ها و امکانات: 1. این منزلگاه از شخصی به نام عکرمة بن بکروائل بوده است. 2. قصری مرتفع و مسجدی زیبا در این محل به چشم می خورد.به قصر این محل قصر حمران می گفتند. 3. طایفه ای از بنی اسد در این محل زندگی می کردند.

رویدادها: 1. دیدار با عمروبن لوذان، وی به امام توصیه کرد برگرد و به کوفه نرو. امام در پاسخ این پیرمرد فرمود: مسائل بر من پنهان نیست، امر و اراده خدا گریز ناپذیر و حتمی است. عمروبن لوذان به امام گفت: ابن زیاد در کمین است و از قادسیه تا عذیب الهجانات لشکریان و جاسوسان هستند. 2. خواب دیدن امام که سگانی به وی حمله ور می شوند به این منزلگاه نسبت داده شده است. 3. امام از این منزلگاه آب گیری کرده است.

 منزل هجدهم واقصه

وجه تسمیه: به معنی شکستگی گردن و نیز پوشال و ریزه های چوب است. شاید این منزلگاه دارای گردنه یا چوب های بوده که از آبرفت ها فراهم می آمده است.

زمان ورود: 26 دی الحجه معادل شنبه پنجم مهرماه 59 شمسی

مدت توقف: درنگی نداشته و از این منزلگاه سریع گذشته است.

ویژگی ها و امکانات: 1. مناره ای از شاخ شکاری های صحرایی و سم های آنان در این محل بوده  پادشاه ایرانی آن را ساخته بوده است. 2. این منزل بعد از قرعاء (زمین کم گیاه) بوده است در نتیجه واقصه از نظر پوشش گیاهی نیز کم گیاه بوده است.

رویدادها: 1. احتیاط های لازم در این منطقه بیشتر شده است چون اخبار قبلی دال بر استقرار نیروهای عبیدالله و حضور جاسوسان و گشتی ها در این منطقه بوده است. 2. امام توصیه کرده است که آب ها را نگه داری کنند که تشنگانی در راه اند. 3. امام به سمت ارتفاعات شراف دستور حرکت داده است. از این منزلگاه به بعد کاروان حسینی وارد مرحله جدیدی از حرکت خویش می شود که برخورد با سپاه حر است.

 منزل نوزدهم  شراف یا اشراف

وجه تسمیه: مردی به نام شراف چشمه ای کند و آب های خوش گوار را در برکه ای جمع کرد و اینجا را شراف نامید.

زمان ورود: شنبه 26 ذی الحجه، پنجم مهرماه 59 شمسی.

مدت توقف: نیمروزی درنگ در این منطقه بوده است.

ویژگی ها و امکانات: 1. وجود برکه و آب فراوان 2. سه چاه بزرگ 3. ارتفاعات متوسط در نزدیکی این منزلگاه

رویدادها: 1. بزرگ ترین و مهم ترین حادثه که مسیر کاروان اباعبدالله را تغییر داد، برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با سپاه و همراهان امام است. حر با خود هزار نفر همراه تشنه و خسته به شراف رسیدند. امام فرمان داد آنها را سیراب کنید. وقت نماز ظهر، امام فرمان اذان داد. حجاج بن مسروق جعفی اذان گفت. امام با عبا و نعلینی بیرون آمد تا نماز بگذارد و به حر گفت من بنا به دعوت مردم کوفه و این نامه ها آمده ام. امام فرمود: تو با یارانت نماز می گذاری؟
حر گفت: با شما نماز می خوانم. پس از نماز هر یک به خیمه خویش رفتند. پس از نماز عصر امام خطبه خواند و به نامه ها اشاره کرد. حر گفت: من از نامه ها بی خبرم اما ماموریم از شما جدا نشویم تا شما را به نزد عبیدالله ببریم. امام فرمود: مرگ از این کار به من نزدیک تر است. امام دستور حرکت داد، حر مانع شد و امام فرمود: مادرت سوگورات شود! حر سر جنگ نداشت. زهیر بن القین پیشنهاد جنگ به امام داد و امام فرمود ما آغازگر جنگ نخواهیم بود.
موافقت شد امام به کوفه نرود تا از عبیدالله کسب تکلیف شود و در نتیجه مسیر حرکت کاروان به سمت کربلا تغییر کرد.

 منزل بیستم ذوحَسم

وجه تسمیه: حسم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده به نام گفته شده است. ذو حسم به معنی خارزار نیز هست.

زمان ورود: ورود به این منطقه احتمالا روز یکشنبه 27 ذی الحجه معادل 6 مهر ماه بوده است.

مدت توقف: حدود نیمروزی توقف بوده است.

ویژگی ها و امکانات: 1. ذو حسم منطقه شکارگاه نعمان بن منذر بوده است. 2. اگر حسم از واژه حسام باشد این منطقه خارزار بوده است. 3. منطقه نظامی و محل اسقرار نیروهای عبیدالله زیاد بوده است.

رویدادها: 1. امام دستور داد تا زنان و کودکان را که با دیدن سپاه حر دچار ترس شده بودند در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. 2. عقبه بن ابی الغیرار می گوید: امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر و منکر معروف شده است) اشاره کرد و فرمود در این روزگار شهادت را جز سعادت نمی بینم. 3. پس از خطبه زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند. این منزلگاه پایگاه عشق بازی و پای فشری بر پیمان است. 4. گفته اند امام در خطبه به بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرده است.

 منزل بیست و یکم  بیضه

وجه تسمیه: بیضه به معنی سفید و روشن است. این منزلگاه هموار و بی گیاه و وسیع و فراخ بود که به همین سبب به آن بیضه می گفتند.

زمان ورود: احتمالا بیست و هشتم ذی الحجه معادل هشتم مهرماه 59 شمسی

مدت توقف: تقریبا نیمروزی درنگ داشته است.

ویژگی ها و امکانات: 1. چشمه آبی به نام بیضه در این محل بوده است. 2. برخی از مسافران در این منزل، توقف و استراحت داشتند.

رویدادها: 1. مهم ترین رویداد در بیضه، خطبه عمیق و مشهور و پرمحتوای امام است. ابا عبدالله الحسین (ع) از زبان رسول خدا نقل کرد که هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و پیمان خدا را شکسته و با قانون و سنت پیامبر می ستیزد و با چنین کسی به رفتار و گفتار درنیاویزد بر خداوند است که این خاموش ستم پذیر را با ستمگر در جهنم قرار دهد.
در بخش بعدی خطبه به بیدادگری بنی امیه و فرستادن نامه های اهل کوفه اشاره دارد. امام در این خطبه خود را اسوه معرفی می کند و به سرزنش پیمان شکنان کوفه می پردازد و سرانجام این پیمان شکنی را ترسیم می کند.
این خطبه را نه تنها یاران امام که هزار تن همراهان حر بن یزید ریاحی گوش دادند.

 منزل بیست و دوم  عذیب الهجانات

وجه تسمیه: عذیب از عذب به معنی آب گواراست و هجانات جمع هجان یعنی شتر نجیب و گزیده است. این منزل متعلق به بنی تمیم و از منازل حج به سمت کوفه مخسوب می شده است.

زمان ورود: بعد از ظهر دوشنبه بیست و هشت ذی الحجه معادل با هشتم مهر ماه شمسی.

مدت توقف: احتمالا شب را در این محل توقف کرده است.

ویژگی ها و امکانات: 1. زمین سرسبز و خوش آب و هوا 2. برکه و چاه و چندین خانه در این محل بوده است. 3. دارای قصر، مسجد و پاسگاهی که محل نگهبانی برای ایرانیان بوده است. 4. نعمان بن منذر در این محل چراگاه اسبان و محل پرورش اسب داشته است.

رویدادها: 1. امام در این محل از یاران پرسیدند: در میان شما کسی هست که سمت جاده را بداند؟ هر کس راهی را نشان داد که ناگهان 7 سوار پیدا شدند که راهنمایی آنان را شترسواری به نام طرماح به عهده داشت، نام این 7 نفر عبارت بود از: عمروبن خالد صیداوی، مجمع بن عبدالله العائذی، پسر مجمع بن عبدالله، جنادة بن حارث سلمان، سعد غلام عمرو بن خالد، واضح غلام ترک، غلام حارث. این عده برای یاری ابا عبدالله از کوفه آمده بودند.
طرماح آذوقه و خواربار به مکه می برد تا به خویشاوندانش برساند. او پیشاپیش قافله، شعر می خواند که گواه شوق دیدار امام بود. طرماح اجازه گرفت آذوقه را برساند و بازگردد اما زمانی بازگشت که در همین منزل خبر شهادت امام را شنید. او اهل کوفه را رشوت زدگان دل باخته دنیا معرفی کرد.
پیشنهاد طرماح این بود که امام به کوهستان سلمی و اجاء برود تا به او نیرو برساند اما امام نپذیرفت. حر می خواست مانع پیوستن این عده به لشکر امام شود که امام فرمود اگر مانع شوی عهد ما شکسته خواهد شد (جنگ شروع می شود) و حر آرام شد.

 منزل بیست و سوم قُطقطانیه

وجه تسمیه: نام یکی از چشمه های آنجاست.

زمان ورود: سه شنبه بیست و نهم ذی الحجه معادل نهم مهرماه 59 شمسی

مدت توقف: درنگ کوتاهی داشته است.

ویژگی ها و امکانات: 1. چشمه ها و قنات هایی داشته است که در زمان شاپور ساسانی حفر شده بودند. 2. نعمان بن منذر در این محل زندانی داشته است. 3. اردوگاه نیروهای حصین بن نمر رئیس شرطه های کوفه بوده است.

رویدادها: 1. برخی ملاقات با عبیدالله بن حر جعفی را در این منزلگاه نوشته اند. 2. پس از حادثه کربلا گزارشی از دختر اباعبدالله -فاطمه صغری- درباره این محل و گم شدن خواهرش سکینه آمده است. 3. این قسمت دو راهی یا چند راهی بوده است که کاروان ها پس از رسیدن راه خود را انتخاب می کردند.

 منزل بیست و چهارم قصر بنی مقاتل

وجه تسمیه: در این محل قصری متعلق به مقاتل بن حسان بوده است.

زمان ورود: چهارشنبه اول محرم سال 61 هجری قمری معادل یازدهم مهرماه 59 شمسی.

مدت توقف: حدود نیمروزی در این منزل درنگ بوده است.

ویژگی ها و امکانات: 1. قصری که هنوز بقایای آن دیده می شده است. 2. مسجد نسبتا بزرگ. 3. چند بنا و خانه ساده گلی و سنگی. 4. چند حلقه چاه.

رویدادها: 1. دیدار با عبیدالله بن حر جعفی. عبیدالله شجاع و شاعر و سخنور بود که از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام، حجاج بن مسروق، هم قبیله ای او را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه شکوهمند و اشرافی او درآمد و او را دعوت کرد.
عبیدالله گفت: من از کوفه بیرون آمدم تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان. حجاج موضوع را با امام باز گفت. امام خود به دیدن و دعوت آمد و گناهان گذشته اش را به یاد آورد و فرمود با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله بن حر پیشنهاد اسب خود (ملجمه) و شمشیر و غلام کرد که امام نپذیرفت و فرود: خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست. عبیدالله بعد ها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوکواری کرد. او در جنگ صفین همراه امیرمومنان بود ولی جدا شد و به معاویه پیوست.
2. نوشته اند در این منزلگاه انس بن حارث به امام رسید و با او همراه شد.
3. خواب دیدن امام و گفت و گو با علی اکبر را در این منزل نیز نوشته اند.
4. حر همچنان همراه امام بود. امام از این منزل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید.

 منزل بیست و پنجم

کربلا (نینوا)

وجه تسمیه: برخی آن را عبری، آرامی، سریانی، عربی و فارسی دانسته اند. کربلا به معنی نرم و سستی (خاک نرم)، وسیله پوشاندن سر، مزرعه خدا (کرت + لا)، و قرب الااله و کربل (نوعی خار) دانسته اند. تا شانزده نام برای این سرزمین برشمرده اند. امام حسین(ع) قبلا در جنگ صفین همراه پدرش از کربلا گذشته بود.

زمان ورود: پنجشنبه دوم محرم معادل 12 مهر ماه 59 شمسی و 9 اکتبر سال 680 میلادی.

مدت توقف: از دوم محرم تا عاشورا (روز شهادت)

ویژگی ها و امکانات: 1. زمین خارزار، خاک آن نرم و تا فرات فاصله بسیار کمی داشته است. 2. خالی از سکنه و در فاصله چند کیلومتری آن بنی اسد مستقر بودند. 3. زمین دارای پستی و بلندی ها و گودال هایی بوده است.

رویدادها: 1. امام در لحظه ورود خاک را بویید و فرمود همان است قتلگاه و خوابگاه ماست.
2. هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد شد. امام با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شد.
3. هنگام ورود امام، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیدالله زیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه ام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بی آب و خشک و بی پناهگاه فرود آور. این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملا انجام دهی. حر نامه را به امام نشان داد و گفت چاره ای جز این ندارم. در همین جا فرود آی. امام فرمود بگذار در دهکده غاضریه فرود آیم یا در شفیه که حر نگذاشت و گفت این مامور مراقب من است.
4. امام با ورود به کربلا نامش را پرسید چندین نام گفتند و با شنیدن نام کربلا فرمود اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء.
5. امام شهادت خود و حمل بر سر نیزه را برای زهیر بن قین بازگو کرد. حوادث فراوان دیگر که ناشی از عکس العمل یاران و خانواده امام است نیز ذکر شده است

فاصله  هر منزل ۴ تا ۵ فرسنگ بوده و میزان توقف در هر منزل از چند ساعت تا دو روز ذکر شده است.

باتوجه به اینکه (هر فرسخ شرعی پنج کیلو متروسیصدوهفتادوپنج متر)می باشد.

تقریباًفاصله هرمنزل ۲۰تا۲۵کیلومتر بوده است

مجموع منازل: ۲۵ تا ۲۸ منزل ذکر شده است./متبع: دکتر محمدرضا سنگری، پژوهشگر تاریخ در مطالعات و پژوهش های عاشورایی-منبع:مهر ۱۳۹۴خبرآنلاین

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:درذکر تاریخ های شمسی احتمالاًاشتباهاتی  صورت گرفته است :

منزل بیستم -زمان  ورود به این منطقه احتمالا روز یکشنبه ۲۷ ذی الحجه مصادف با ۶ مهر ماه بوده است.

منزل بیست وچهارم زمان ورود: چهارشنبه اول محرم سال ۶۱ هجری قمری مصادف یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی.

فاصله کربلا تاکوفه

فاصله کربلا تا کوفه حدود ۸۰ کیلومتر میباشد.البته با عمران وآبادانی جدید

فاصله شام تاکربلا

امام حسین (ع)، فاصله ۴۷۰ کیلومتری مدینه و مکه را پنج روزه پیمودند ( تقریبا روزانه ۹۰ کیلومتر) در نتیجه مسافت شام تا کربلا را که حدود ۵۷۰ کیلومتر است، طی هفت روز به راحتی می توان پیمود. و مسافت شام تا کوفه را به طور عادی هشت روزه می توان طی کرد.

 امکانات مالی چگونه تأمین می شد؟

در هنگام حرکت کاروان حسینى در منطقه تنعیم مکه، کاروانى از یمن، اموالى را براى یزید به شام مى‏برد. امام حسین(ع) اموال این کاروان را مصادره کرد و کرایه صاحبان شتر را که خواهان بازگشت بودند، داد و از بقیه خواست، در صورت تمایل حضرت را همراهى کنند. نوشته اند سه نفر از آنها به کربلا آمدند.( «جُمل من انساب الاشراف»احمد بن یحیی بلاذری، ج ۳، ص ۳۷۶؛ کتاب مَقتَلُ الحُسَین،معروف به مقتل مُقَرَّم نوشته عبدالرزاق موسوی مقرم، ص ۱۷۳)مُقَرَّم متولد ۱۳۱۶نجف است.

بعضی ها قول الحاق به کاروان راداشتند واما توفیق نداشتند

طرماح بن عدى طائى(پسرحاتم طایی)، همراه گروهى از مردم کوفه، در عذیب الهجانات به سپاه امام حسین(ع) برخورد. وى قول داد که پس از رساندن اموال به یارى امام بیاید. طرماح وقتى به عراق بازگشت که امام را شهید کرده بودند.

رویش وریزش یاران امام حسین

پس از خروج امام حسین(ع) از مکه به مقصد کوفه، در مسیر راه، عده ‏اى از اعراب که انتظار پیروزى و موفقیت حضرت را در کوفه داشتند، به کاروان آن حضرت پیوستند. درهر منزل ، بر جمعیت آنها افزوده مى‏ شد.

درکتابهای مقتل آمده:جمعیت همراهان آن قدر زیاد بوده که  درمنازل -توقفگاه ها-که امام سخنرانی می کردند ، امکان رسیدن صداى حضرت به همه آنها نبوده است!

واما وقتی خطررااحساس کردند درفکرجدایی افتادند

در مسیر گزارش‏هاى جدیدى از کوفه مى‏رسید. در منزل ثعلبه، خبر شهادت مسلم و هانى بن عروه را به امام دادند. و یاران وى نیز مطلع شدند. در منزل بعد، یعنى زُباله، خبر شهادت فرستاده امام حسین(ع)، عبدالله بن یقطر آمد که در کوفه به شهادت رسیده است.

در اینجا بود که امام حسین(ع) احساس کردکه این وضعیت برای عده ای ازهمراهان ناخوشاینداست لذادرسخنانی خطاب به یارانش گفت: اى مردم، راه خطرناکی رادرپیش داریم، مسلم و هانى و قیس بن مسهر و ابن یقطر، کشته شدند. پس هر کس از شما که تصمیم به بازگشت دارد، برگردد.

حضرت نخواستند، عده ‏اى که تمایلی برماندن نداشتند پس  شنیدن اخبارناگوار باقى بمانند و به خاطر خجالت از حضرت ، تصمیم خود را بر انصراف به تأخیر بیندازند، زیرا در منزل قبلى که خبر شهادت مسلم و هانى را مخبران کوفه در جمع گفته بودند، چهره نگران آنها را دیده بود.

بلاذرى مى‏نویسد: پس از قرائت نامه، مردم مانند فرزندان سباء متفرق شدند و به راست و شمال رفتند، تا این که آنان باقى ماندند که از حجاز آمده بودند.(جمل من انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۸۰)

مردم کوفه پس از آگاهى از مخالفت امام حسین(ع) با یزید، حضرت را به شهر خود دعوت کردند و با نماینده ایشان، مسلم بن عقیل دست بیعت دادند. مسلم نیز مراتب وفادارى مردم کوفه را به اطلاع امام رساند و براساس این استقبال، امام به جانب کوفه حرکت کرد. عده‏ اى از کوفیان در این مقطع، در مکه و مسیر راه تا کربلا، به امام پیوستند.

مرحله دوم: این مرحله پس از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه آغاز مى‏ شود. وى با چهره اى در نقاب، وارد شهر شد و با همکارى اشراف شهر، جوّ شدید خفقان را بر شهر حاکم ساخت. با نفوذ غلام وى معقل به تشکیلات مسلم، جاى مخفى او شناسائى شد. عبیدالله، هانى را که میزبان مسلم بود، دستگیر کرد.

مسلم قیام خود را آغاز کرد؛ اما عبیدالله با همکارى اشراف کوفه، با به راه انداختن جنگ روانى که به زودى سپاه شام به کوفه مى‏رسد، مردم را از اطراف مسلم پراکنده کرد.

مسلم دستگیر و همراه هانى به شهادت رسید و سرهایشان براى یزید فرستاده شد. یزید دستور سخت گیرى بیشتر را صادر کرد و از حرکت امام حسین(ع) به سوى کوفه خبر داد.

از این پس ورود و خروج به کوفه، به شدت کنترل مى‏شد. براى جلوگیرى از ورود امام به کوفه حرّ بن یزید با هزار جنگجو اعزام شد.

ابن زیاد ،«عمر سعد» را براى این که اوضاع کوفه را به یزید گزارش داده بود، به حکومت رى منصوب کرد

تعداد سپاهیان کوفى تقریباً  تا سى هزار نفربودند

در چنین جو خفقانى که همه راه‏هاى منتهى به کوفه، کنترل مى ‏شد.

یاران امام از کوفه

 بیش از سه چهارم آنان از کوفه بودند؛ گروهى از کوفیان در مکه و برخى در مسیر راه مکه تا کربلا و عده اى در کربلا به امام پیوستند.

همراهانجای کوفه به کربلا رفت؟

هشت نفر از کوفیان در مکه به امام پیوستند که عبارت است از:

۱.عبد الرحمان بن عبد الله همدانى ارحبى. ۲.سعید بن عبدالله حنفى. ۳.عابس بن ابى شبیب شاکرى. ۴.شوذب بن عبدالله شاکرى. ۵.حجاج بن مسروق. ۶.یزید بن مغفّل . ۷.زاهر بن عمرو کندى مولى عمرو بن حَمِق. ۸.بریر بن خضیر هَمْدانى مشرقى.۲۴

ملحق شدگان درمسیر-کوفه- کربلا

پیوستگان به امام حسین(ع) از مردم کوفه در مسیر راه مکه تا کربلا 16 نفر بودند؛ مانند: زهیر بن قین ، سلیمان بن مضارب ، جندب بن حجیر کندى و ابو ثمامه عمرو بن عبدالله صائدى و عده‏اى دیگر.

 شب عاشورا

۲۷ تن از یاران کوفى امام حسین(ع)، در سرزمین کربلا به حضرت پیوستند؛ مانند حبیب بن مظاهر اسدى، مسلم بن عوسجه اسدى و...

۱۵ نفر در شب و روز عاشورا به امام پیوستند؛ مانند جوین بن مالک بن قیس، حرّ بن یزید ریاحى، ابو الحتوف همراه برادرش که در راه امام حسین(ع) شهید شدند.

برابر آنچه ذکر شد، ۶۶ تن از مردم کوفه به امام پیوستند. افزون بر افرادى که در کوفه در قیام مسلم شهید شدند، مانند؛ هانى بن عروه، قیس بن مسّهر صیداوى ، عمارة بن صلخب ازدى و عبد الاعلى بن یزید کلبى علیمى. البته عبدالله بن یقطر در کوفه شهید شد؛ امّا ممکن است او را ساکن مدینه بدانیم.

چراامام حسین جای کوفه به کربلا رفت؟ 

چون کاراون حسینی منزل «رهیمیه» رسید در آن مکان خیمه برپا کردد جاسوسان ابن زیاد به وی خبر دادند که حضرت اباعبدالله الحسین نزدیک کوفه در منزل رهیمیه فرود آمده است

ابن زیاد حرکت امام علیه السلام از مکه را می دانست اما فرود آمدن حضرت در آن منزل را اطلاع نداشت لذا حصین بن نمیر سکونی را با سپاهی انبوه بر سر راه مدینه فرستاده بود تا جاده را به کنترل خوددرآورد، از قادسیه تا خفان و از قطقطانیه تا قادسیه عساکر ومأموران ولشکریان  زیادی را گماشته بود تاکسی بسوی کوفه حرکت نکند،حتی اجازه هیچ حرکتی رابه کاروان امام حسین ندهند.

حُر ازاول نجیب زاده بود،برخوردش باامام حسین محترمانه ومؤدبانه بود
ابن زیاد«حر بن یزید ریاحی» با هزار سوار جنگی بر سر راه امام حسین(ع) فرستاد و به او فرمان داد که از حضرت جدانشود نشود واجازه هیچ حرکتی ندهد وخودش بطرف کوفه حرکت کرد .

حر با هزار سوار که در اختیار داشت روانه بیابان شد ، امام علیه السلام از میان قبیله بنی سکون بیرون آمد و با سرعت هر چه تمام تر روی به کوفه نهاد در اثنای راه مردی از بنی عکرمه به حضرت برخوردوحضرت از وی احوال کوفه و اهالی آن را پرسید؟

وی عرض کرد: یابن رسول الله ابن زیاد لشگرها به طلب شما در بیابان ها و بوادی پراکنده نموده و همگی در جستجوی شما سرگردانند از قادسیه تا عذیب الهجانات و از عذیب الهجانات تا خفان و از قادسیه تا قطقطانیه و سر راه واقصه و راه شام و در سر راه بصره تمام صحرا را سپاه سیاه کرده و همه انتظار شما را می کشند و شما با پای خود به سوی تیر و شمشیر می روی، بر جان خود و این جوانان رحم کن بهتر آن است که به حرم خدا و حرم رسولش باز گردی قطعا و جزما بدانید که به قول کوفیان اعتمادی نیست، این جماعت باز با پسر عمت مسلم بیعت کردند ولی اکنون با لشگر شام اتفاق نموده به حرب تو بیرون آمده اند.

حضرت فرمودند: جزاک الله خیرا تو شرط نصیحت بجای آوردی، حق تعالی تو را جزای نیک عطا فرماید باز آن مرد اصرار به برگشتن کرد.

شیخ صدوق می گوید:»حُر»چون از منزل -قصر-خارج شد،باخودش نجوامی کرد:

فنودیت من خلفی یا حر ابشر بالخیر -یعنی ندائی از پشت سر شنیدم که گوینده می گفت:
ای حر بشارت باد تو را به خیر.
سه مرتبه این ندا به گوشم آمد به یمن و یسار نگریستم کسی را ندیدم با خود گفتم:

مادر بعزایت! من به قتال پسر رسول خدا می روم بشارت به بهشت یعنی چه!
حربه امام رسید وراه رابراوبست گفت:

یابن رسول الله این ترید و این تذهب، ای فرزند رسول خدا کجا را قصد داری و به کجا می روی؟
امام حسین(ع): به کوفه می روم.

حُر، بااحترام گفت که  صلاح در این است از همین جا برگردید به آن مکانی که از آنجا آمده اید، زیرا اینک عمر بن سعد  با چهار هزار سپاه  آمده اند تا شما را بگیرند و همان کاری که با پسر عمت مسلم کرده اند با شما نیز بکنند.
حضرت جواب داد: با این جمعیت و با این بار و بنه و با این اطفال و عیال چگونه می توان برگشت.
حر : اینجا وسط راه است همین قدر که باید رو به کوفه بیاورید صلاح در آن است که بهمین مقدار مراجعت نمائید و الا من مأمورم شما را بگیرم و به عمر بن سعد بسپارم و او شما را به نزد ابن زیاد ببرد ولی دست من بریده و چشمم کور باد، قربانت جان خود را با کسانی که همراه تواند از کشته شدن نجات بده و اگر هم می روی باید از بیراهه برگردی و به بیابان بزنی مبادا لشگر از عقب تو بیایند و تو را بیابند و کار را بر شما مشکل کنند.

امام  چون دیدند راهی نیست که به مدینه برگردد و از طرفی به کوفه هم نیز نمی گذارند وارد شود لاعلاج راه شام را پیش گرفت که برود اما در بین راه بالشکریان  عمر بن سعد  مواجه شد.

امام حسین ‏‏(ع) در توقفگاه ( واقعه) که آن را واقعه الحزون نیز گویند توقف نکردند و در شراف منزل گزیدند،چون در اینجا به رودخانه نزدیک بودندودسترسی به  آب بیشتر بود.
 
ابومخنف از عبدالله بن مسلم و مردی دیگر از قبیل بنی اسد نقل کرده است که امام ‏حسین (ع) در منزل شراف فرود آمدند و سحرگاهان به جوانان دستور دادند که آب زیاد ‏بردارند و از این منزل حرکت کردند و صبح تا هنگام غروب آفتاب در راه بودند، گویا ‏امام تصمیم داشتند در (قرعاء) که منزل دیگری است از منازل حجاز توقف کنند و بعد از آنجا ‏تا مغیثه که آخرین منزل حجاز است و از مغیشه تا قادسیه که ابتدای عراق است کوچ ‏کنند.‏
 
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین (ع) بسوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم را ‏که رئیس نیروهای امنیتی و مرزبانی او بود به قادسیه فرستاد و او لشکرش را در فاصله قادسیه تا خفان و ‏قطقطانیه تا لعلع و نیز از واقعه تا راه شام و راه بصره مستقر کرد تا راهها را دقیقاً زیرنظر ‏بگیرند به طوری که اگر کسی از آن محدوده خارج و یا پا در آن محدوده بگذارد، اطلاع یابند.‏
 
امام (ع) بسوی عراق می‌آمد تا اینکه گروهی از اعراب را در راه ملاقات کرد و از آنها سوال ‏فرمود، گفتند: ما چیزی جز این نمی‌دانیم که ما نمی‌توانیم وارد و خارج شویم امام (ع) در ‏همان مسیر ادامه راه دادند. گفته‌اند که حصین بن تمیم با چهار هزار نفر مرد نظامی به ‏منطقه اعزام شده بود که از جمله آنها حربن یزید ریاحی بود که نزدیک به هزار نفر ‏همراهش بودند و در روایت دیگری آمده است که حربن یزید ریاحی به همراه هزار سواره ‏از کوفه جداگانه به منطقه اعزام شده بود.‏
 
ابومخنف از آن دو نفر مرد اسدی نقل کرده است در میانه راه هنگام ظهر ناگهان مردی ‏فریاد زد الله اکبر! امام حسین (ع) نیز تکبیر گفت و فرمود: برای چه تکبیر گفتی؟ آن مرد ‏گفت: درخت خرما در این مکان مشاهده می‌کنم! آن دو مرد اسدی گفتند: در این مکان ‏درخت خرمایی وجود ندارد. امام (ع) به آنها فرمود: شما چه می‌پندارد؟ گفتند: اینها ‏طلایه‌داران لشکر دشمن و گردن های اسبان آنهاست. امام (ع) فرمود: من نیز آنها را ‏می‌بینم.‏
 
پس امام (ع) فرمود: آیا در این منطقه پناهگاهی وجود دارد که ما به آنجا رویم و این ‏پناهگاه در پشت سر ما قرار گیرد و دشمن در روبروی ما تا آنجا فقط از یک جانب روبرو ‏شویم؟ گفتند: آری در ناحیه چپ منزلی است به ام ذوحسم، پس امام (ع) به قسمت ‏چپ جاده به طرف ذوحسم روی آورد.
 
سپاه دشمن نیز به طرف این منزل وی می‌تاخت. ‏ولی امام (ع) و همراهان زودتر به این منزل رسیدند، امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد؛ آنگاه امام  فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند.
 
لشکر امام(ع) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
 
بعدازنماز حضرت خواست برگردد، حُر مانع شد، حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم، حال اگر نمی‌پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه.
***

نامه های کوفیان وشخصیت ها به امام حسین(ع)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ للحسین بن علی علیه السلام من سلیمان بن صرد و المسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد البجلی و حبیب بن مظاهر و شیعته المؤمنین و المسلمین من أهل الکوفه سلام علیک فإنا نحمد إلیک الله الذی لا إله إلا هو أما بعد فالحمد الله الذی قصم عدوک الجبار العنید الذی انتزى على هذه الأمه فابتزها أمرها و غصبها فیئها و تأمر علیها بغیر رضى منها ثم قتل خیارها و استبقى شرارها و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و أغنیائها فبعدا له کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ إنه لیس علینا إمام فأقبل لعل الله أن یجمعنا بک على الحق و النعمان بن بشیر فی قصر الإماره لسنا نجتمع معه فی جمعه و لا نخرج معه إلى عید و لو قد بلغنا أنک قد أقبلت إلینا أخرجناه حتى نلحقه بالشام إن شاء الله.

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

به حسین بن علی علیه السلام

از سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد، حبیب بن مظاهر و شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان کوفه.
درود بر تو و ما با تو سپاس می‌گوییم خدایی را که جز او خدایی نیست.
امّا بعد، سپاس خدایی را که دشمن ستمکار و سرکش تو را در هم شکست، آنکه بر این امّت حمله کرد و خلافت را به یغما برد و اموال امّت را غصب کرد و بدون رضایت آن‌ها فرمانروایی آن‌ها را به دست گرفت، آنگاه نیکان آن‌ها را کشت و اشرار را ابقا کرد و مال خدا را میان ستمکاران و ثروتمندان قرار داد. پس دور باد از رحمت خداوند همچنان که قوم ثمود از رحمت خداوند دور ماندند.

همانا امامی بر ما نیست، پس به سوی ما بیا شاید که خداوند ما را به‌وسیله تو بر حق گردآورد و نعمان بن بشیر در کاخ امارت است و ما نه در جمعه‌ها با او نماز می‌خوانیم و نه در عید با او بیرون می‌رویم؛ و هرگاه به ما خبر رسد که تو به سوی ما آمده‌ای، ما او را از شهر بیرون می‌کنیم تا اینکه او را به شام روانه سازیم، ان شاء الله.»

این نامه در دهم ماه مبارک رمضان، پس از ۳۷ روز استقرار امام در مکه دریافت شد. عبدالله بن سبیع همدانی و عبدالله بن وال تیمی نخستین گروه حاملان نامه بودند.
نامه دوم
دو روز پس از فرستادن نامه اول، مردم کوفه قیس بن مسهر صیداوی و عبدالرحمن بن عبداللّه ارحبی و عماره بن عبد سلولی را به همراه صد و پنجاه نامه نزد امام حسین (ع) فرستادند. برخی از این نامه‌ها تنها از سوی یک نفر نوشته شده بود و برخی دیگر از سوی دو نفر یا چهار نفر بود.

قیس بن مسّهر صیداوی، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی و عماره بن عبد السّلولی همراه با ۵۰ نامه از بزرگان کوفه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان به مکه رسیدند.

نامه سوم
دو روز پس از آن نیز هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبداللّه حنفی را به سوی آن حضرت روانه کردند و با آنان نامه‌ای برای امام حسین (ع) فرستادند که در آن آمده:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَحَیَّهَلَا فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُکَ فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ وَ السَّلَامُ.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
«نامه‌ای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! والسلام.»
هانی بن هانی السّبیعی و سعید بن عبدالله الخثعمی (الحنفی) با ۵۰ نامه در سیزدهم رمضان وارد مکه شدند
نامه چهارم
شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث بن رویم، عروه بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی و محمد بن عمرو تیمی برای آن حضرت نامه نوشتند :
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدِ اخْضَرَّ الْجَنَّاتُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ أَعْشَبَتِ الْأَرْضُ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ فَإِذَا شِئْتَ فَأَقْبِلْ عَلَى جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدَهٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ عَلَى أَبِیکَ مِنْ قَبْلِک
باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند، والسلام.»

درتاریخ نامه های شبث بن ربعی، حجّاربن ابجر، یزید بن الحارث بن رُویم، عمرو بن الحجّاج، سلیمان بن صُرد خزاعی، رفاعه بن شدّاد، عبدالله بن وال، حبیب بن مظاهر و مسّیب بن نَجَبه ماندگارشده است.

آمارنامه‌ها از ۱۲ هزار  تا ۴۰ هزار نیزگفته اند
درعرب رسم براین است وقتی رئیس قبیله-عشیره-تصمیمی راگرفتند،همه آن قبیله اطاعت می کنند،درمورد دعوتنامه ها برای امام حسین علیه السلام ،علاوه براینکه شخحصیتها-شیوخ-مستقلاً نامه می دادند واما اکثریت  در پایان نامه « مُهر» و اسم خود را می‌نوشتند بنابراین اینکه گفته می شود۳۰هزارنفرنامه نوشتند،بعضاً اینگونه بوده است

در عمده‌ی نامه‌ها هم مضمون واحدی وجود داشت مبنی بر اینکه همه‌ی مردم منتظر ورود شما هستند. در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کنند.

جواب امام حسین به نامه های ارسالی

متن نامه امام حسین (ع) :

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلَى الْمَلَإِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ هَانِئاً وَ سَعِیداً قَدَّمَا عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذِی اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقَالَهُ جُلِّکُمْ أَنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلٍ فَإِنْ کَتَبَ إِلَیَّ بِأَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ وَ ذَوِی الْحِجَى وَ الْفَضْلِ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدَّمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ وَ قَرَأْتُ فِی کُتُبِکُمْ فَإِنِّی أَقْدَمُ إِلَیْکُمْ وَشِیکاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ‏ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَلِکَ لِلَّهِ وَ السَّلَامُ[۱]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از طرف حسین بن على   به سوى گروه مؤمنین و مسلمین. اما بعد؛ هانى و سعید نامه‏ هاى شما را نزد من آوردند و آخرین نفر فرستادگان شما بودند که نزد من آمدند. کلیه آنچه را که شما شرح داده بودید فهمیدم. مقاله اکثر شما این بود که ما امام نداریم. تو بسوى ما بیا شاید خدا ما را بوسیله تو به حق هدایت و نزدیک نماید.

من برادر و پسر عم و شخصى که از اهل بیت و مورد وثوق من است یعنى مسلم بن عقیل را بسوى شما می فرستم.

اگر مسلم براى من بنویسد که آراء عموم و عقلاء و فضلاء شما متحد شده باشد، همان طور که فرستادگان شما آمدند و نامه‏ هاى شما را قرائت نمودم من با خواست خدا به زودى به سوى شما می آیم. به جان خودم که امام طبق دستور قرآن و عدالت قضاوت خواهد نمود./تاریخ طبری: ج ۵، صص ۳۵۱-۳۵۳، ارشادمفید: ج ۲، صص ۳۴

****

علت خمیه زدن کاروان حسنی درکربلا+ادب حُر

چگونه عبیدالله  درنقش امام حسین  به کوفه رفت

عبیدالله هـنگام ورود به کوفه دستاری را به صورت بست و به‌گونه‌ای وارد شد که مردم گمان کـردند او امـام حسین  است،

لذاکوفیان استقبال گـرمی ازوی کردند،مردم با این تصور که او امام حسین (ع) است، دست و پای او را می‌بوسیدند  واما یکی از همراهانش اعلام کـرد کـه او« عبیدالله» حاکم جدید است. وقتی مردم متوجه ماجراشدند، مات ومبهوت شدند،امکان هرگونه ابتکارعمل ازآنهاسلب شد!

عبیدالله که طرفداران امام رابراحتی  شناسایی کرده بود با تنبیه وتهدید وایجادرعب ووحشت،اعدام مسلم و هانی در بـرابر دیـدگان مـردم، وحشتی دردلهاایجادکردوبراحتی شهررا به کنترل خوددرآورد،اوضاع را بنفع خودش تغییرداد.

حاکم کوفه « نعمان‌بن‌بشیر» رابخاطر عدم خشونت عزل کردند وحتی بعضی فرماندهان یزیدرا که احتمال نرمش به شیعیان امام حسین رامی دادندرا تحت نظرداشتند.

 با از فرستادن «عمرسعد» به طرف «کربلا» به «شمربن‌ذی‌الجوشن» دستور داد که به سوی عمر سعد برود، اگر او از دستور سرپیچی کرد و حاضر به جنگ با امام (ع) نـشد، گردن رابزند و فـرماندهی را بـه عهده بگیرد

وقتی «حر»اصرارداشت برمأموریتش،امام حسین گفت:شمامرادعوت کردید،اشاره به نامه هاکرد

حر بن یزیدریاحی گفت: من از این نامه­ ها اطلاعی ندارم!
امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان گفت: آن ۲ خورجین نامه ­های اهل کوفه که در آن است رابیاور.
عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامه­ ها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: ما جزء  نویسندگان این نامه­ ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم.[۱]
امام حسین(ع) فرمود: مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است. سپس به یارانش فرمود: برخیزید و سوار شوید. و آن­ها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: باز گردید!
چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
امام حسین(ع) به حرگفت:مادرت به عزایت بنشیند! چه می­خواهی ازجانمان؟
حر گفت: اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می­گفت پاسخش را می­ دادماما به خدا قسم که نمی­توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم.
امام مجدداً گفت: "چه می­خواهی؟
حر گفت: شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!
امام حسین گفت: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد.
حر گفت: به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد.
تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید.
سپس حر گفت: من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می­ کنید راهی را در پیش گیر که تو را نه به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه­ ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ­ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آن که به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."[۲]
 
حرکت مجددامام حسین علیه السلام
امام حسین(ع) از ناحیه ­ی چپ راه «عذیب» و «قادسیّه» حرکت کردند؛ در حالی که فاصله­ آن­ها تا «عذیب» سی و هشت میل(۱۲کیلومتر) بود، و حر هم با آن حضرت(ع) حرکت می­کرد.[۳]
حر بن یزید ریاحی پیوسته همراه امام حسین(ع) رکاب م ی­زد و هر گاه فرصتی دست می داد،از روی دلسوزی  به امام می گفت: به خاطر خدا حرمت جان خویش را نگه دار که من یقین دارم که اگر جنگی صورت گیرد، کشته خواهی شد.
امام جواب داد : مرا از مرگ می­ترسانی؟ آیا اگر مرا بکشید، دیگر مرگ گریبان شما را نمی­گیرد؟ من همان را می­گویم که آن مرد اوسی هنگامی که  می­خواست رسول خدا(ص) را یاری کند به پسر عموی خود گفت. سپس اشعاری را بیان فرمودند.
چون حر این اشعار را از امام(ع) شنید، از ایشان کناره گرفت و با همراهان خود با فاصله­ی کمی از حضرت(ع)، مسیر دیگری را انتخاب کرد.»[۴]
 
 رسیدن «پیک»عبیدالله
 صبحگاهان، امام(ع) در منزلگاه «البِیضة»[۵] توقف فرمودند و نماز صبح به جای آوردند و سپس با شتاب سوار بر مرکب شد و با یاران خود حرکت کردند؛ تا این که نزدیک ظهر به سرزمین «نینوی» رسیدند.[۶] در این وقت سواری مسلح پدیدار شد که کمانی بر شانه داشت و از کوفه می آمد.
 همه ایستادند و آن مرد را تماشا می­کردند، آن مرد همین که رسید بی ­آنکه به امام حسین(ع) و اصحابش سلام کند، به حر و همراهانش سلام کرد و بعد نامه عبیدالله بن زیاد را به دست حر داد.
در این نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که: «چون نامه­ من به تو رسید و فرستاده­ من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور؛ مگر در بیابان بی­ حصار و بدون آب! به فرستاده ­ام دستور داده ­ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.»[۷]
یکی از یاران امام( ابوالشعثاء یزید بن زیاد کندی ) فرستاده عبیدالله بن زیادراشناخت-هم قبیله بودند-گفت: تو مالک بن نُسَیر بدّی نیستی؟
پیک گفت: آری.
ابوالشعثاء گفت: مادرت به عزایت بنشیند برای چه آمده ­ای؟
گفت: در آن چه آمده ­ام امامم را اطاعت کرده ­ام! و به بیعت خود عمل کرده ­ام!
 ابوالشعثاء گفت: نافرمانی پروردگارت را نمودی و امام خود را به چیزی که موجب هلاک توست اطاعت کردی و ننگ و آتش را برای خود خریدی؛ که خدای عزوجل می­فرماید:و جعلناهم ائمّةً یدعون الی النّار و یوم القیامة لا ینصرون؛ و آنان[فرعونیان] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می­کنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد.[۸] البته امام تو چنین است.[۹]
حر نزد امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) گفت: اجازه بده در«نینوی» و یا «غاضریه»[۱۰] فرود آییم.[۱۱]
حر گفت: ممکن نیست، زیرا عبیدالله این آورنده­ نامه را بر من جاسوس گمارده است!
یکی ازیاران امام حسین درخواست آغازجنگ کرد
زهیر گفت: به خدا سوگند چنان می ­بینم که پس از این، کار بر ما سخت­تر گردد، یابن رسول الله! اکنون جنگ با این گروه-حر و یارانش- برای ما آسان­تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می­ آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می ­آیند که ما را طاقت مبارزه با آن­ها نیست.
امام جواب داد:درست می­گویی ای زهیر؛ ولی من آغاز کننده جنگ نخواهم بود.[۱۲]
زهیر گفت:در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی­ای است که دارای استحکامات طبیعی است به گونه­ای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد مگر از یک طرف.
امام حسین(ع) فرمود: نام این آبادی چیست؟
عرض کرد: «عقر».[۱۳]
امام(ع) فرمود: پناه می­برم به خدا از عقر![۱۴]
آن گاه، حضرت(ع) متوجه حر شدند و فرمودند: «با ما اندکی بیا. سپس، فرود می­آییم.» پس با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی [کاروان] امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند. حُر گفت: همین جا فرود بیا که فرات، نزدیک است. امام(ع) فرمود: «نام این جا چیست؟» گفتند:کربلا... .[۱۵]

پاورقی

[۱]. الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،ج 5، ص 402 و الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمدالسماوی، قم، مکتبة المفید، بی­تا، ج 1، ص 232 و الکوفی، پیشین، ص 78 و شیخ مفید، پیشین، ص79 - 80 و مسکویه، پیشین، ص62 - 63 و ابن­اثیر، پیشین، ص 47.
[۲]. الطبری، پیشین، ص 402 - 403 و شیخ مفید؛ پیشین، ج 2، ص 81 و مسکویه، پیشین، ص 64 و ابن­اثیر، پیشین، ص 48.
[۳ ]. الدینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال­الدین شیال، قم، منشورات رضی، 1368ش، ص 251 و البلاذری، پیشین، ج 3، ص 171 و الطبری، پیشین، ص 404.
[۴]. البلاذری، پیشین، ج 3، ص 171 و الطبری، پیشین، ص 404 و شیخ مفید، پیشین، ص 81 و ابن­اثیر، پیشین، ص 48 - 49.
[۵]. البَیضة ، آبی است در مکانی بین واقصه و عذیب. الحموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1995، ج 1، ص 532 و البغدادی، صفی­الدین عبدالمؤمن؛ مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنة و البقاع، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، 1954، ج 1، ص 243.
[۶]. الطبری، پیشین، ص 403.
[۷]. الطبری، پیشین، ص 408 و مسکویه، پیشین، ص 67 و ابن­اثیر، پیشین، ص 51 .
[۸]. سوره قصص، آیه/41.
[۹]. الطبری، پیشین، ج 5، ص 408 و الکوفی، پیشین، ج 5، ص 77 - 76 و شیخ مفید؛ پیشین، ص 83 - 84.
[۱۰]. الحموی، یاقوت؛ پیشین، ج 4، ص 183.
[۱۱]. شیخ مفید؛ پیشین، ص 84 و مسکویه، پیشین، ص 68 و ابن­اثیر، پیشین، ص 52 .
[۱۲]. الطبری، پیشین، ص 409 و مسکویه، پیشین، ص 68 و ابن­اثیر، پیشین، ص 52.
[۱۳]. عَقْر، به معناى زخمى کردن و نیز پِى کردن اسب آمده است و به مواضعی اطلاق می­شود که از جمله آنها عقر بابل است که نزدیک کربلا است.
[۱۴]. الطبری، پیشین، ص 409 و مسکویه، پیشین، ص 68 و ابن­اثیر، پیشین، ص 52.
[۱۵] . الموسوی المقرم، عبدالرزاق؛ مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، 197، ص 192.
منبع:پژوهشکده باقرالعلوم بااندکی اصلاحات.
توضیحات مدیرسایت-پیراسته فر:حادثه عاشورا در سال ۶۱ هجری اتفاق افتاده،  ابی‌مخنف  کتاب «مقتل الحسین»رادرسال ۱۳۰ نوشته است،یعنی ۷۰سال بعدازواقعه حادثه کربلا،البته این اولین کتاب مکتوب ازماجرای کربلاست،شکل نگارش مثل گزارشگری خبرنگاران است، وکمترمؤلفی است که درنوشتن حادثه کربلا،ازاین اثرماندگاراستفاده نکرده باشد.

محل دفن امام جواد(ع) کجاست؟

کاظمین
شیخ مفید(شیخ مفید نامش محمد بن محمد بن نعمان) متولد۳۳۸ قمری-وفات۴۱۳بغداد، عمر ۷۵ سال،کتاب«ارشاد» را۲سال قبل وفاتش نوشته است یعنی درسال ۴۱۱هجری قمری

گوشه ای از زندگینامه امام موسی کاظم (ع)+سخنان برگزیده آن حضرت

مؤلف تاریخ طبری کیست؟

«ابوجعفر محمد بن ‌جریر بن ‌کثیر بن غالب طبری آملی»(۳۱۰-۲۲۴ قمری)، تاریخ‌نگار، حدیث‌شناس، فقیه ومفسر قرآن، متولد۳۱۰قمری طبرستان -آمُل(مازندران)، کتاب تاریخ طبری، شرح زندگی بشر از خلقت آدم تا زمان خودش است،طبری تؤلیفات دیگری هم دارد،  جامع‌البیان عن تاویل القرآن، نخستین تفسیر قرآن است که به تفسیر کبیر هم معروف است.

وی در ۷ سالگی قرآن را حفظ کرد، در ۸ سالگی امام جماعت مسجدمحل بود.وفات طبری درسال ۲۲۴ می باشد

​«طبری» از ۱۲ سالگی به تشویق پدر به ری رفت، ری ازفعالترین حوزه های درسی ایران بود،در ری از محمد بن حمید رازی حدیث فرا گرفت و مغازی(تاریخ جنگ‌های پیامبر) را از محمد بن اسحاق واقدی آموخت. سپس به بغداد وبعدبه  بصره و کوفه، رفت و علم حدیث را تا جایی که توانست فرا گرفت،وی سپس  عازم مصر شد،سه سال درآنجاتحصیل وتحقیق کرد وی در سال ۲۹۰ قمری  به آمل برگشت.​

نگارش تاریخ طبری۲دهه بطول انجامید وسرانجام سن ۸۸ سالگی درسال ۳۱۰ قمری در بغداد درگذشت

کاروان اسیران را سه روز در پشت «دروازه ساعات» نگه داشتند تا کار جشن کامل شود. آن دروازه، یکی از دروازه‌های شرقی شام بود که راه «حلب» و «کوفه» به آن ختم می‌شد. شهر را با زیورها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهر آراستند. سپس مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان، وزیران، امیران، یهود، مَجوس، نصارا و همه اقوام، با طبل، دف، شیپور، سرنا و دیگر ابزار لهو و لعب برای شادی و تفریح بیرون آمدند. چشمها را سُرمه کشیده، دستها را حَنا بسته و بهترین لباس‌ها را پوشیده و خود را آراسته بودند.
در چنین وضعی سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را ـ که بالای نیزه بود ـ وارد شهر کردند و به دنبال آن، اسیران اهل بیت را به شهر آوردند. مردم به شادمانی و پایکوبی و طبل زنی مشغول بودند. این برنامه، حاصل تلاشهای معاویه بود. او بیش از سی سال در شام حکومت کرد.
مردم شام، با تلاشهای معاویه با حضرت علی علیه السلام و خاندانش دشمنی می‌ورزیدند و رفتار مردم شام با اسیران کربلا نشان دهنده آن بود. سالها بود که در قنوت نمازشان بر حضرت علی  لعنت می‌فرستادند! علاوه بر اینها، یزید، برای موجه جلوه دادن کار خود، امام حسین  «شورشی» معرفی کرد و خود را سرکوب کننده شورش ضد حکومت اسلامی می‌دانست.
اسیران را از قسمت های مختلف شهر عبور دادند، از جمله «بازار شام». جمعیت زیادی از مردم برای دیدن اسیران خاندان محمد(ص) در دو طرف بازار صف کشیده بودند. در انتهای بازار «مسجد اُمَوی» قرار داشت و اسیران را از همین مسیر وارد مسجد کردند.

قصر یزید، در انتظار اسیران
قصر یزید که آن را «دار الخلافه» می‌نامیدند، نزدیک مسجد جامع اُمَوی بود. یزید برای اینکه پیروزیش را به رُخ مردم بکشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند و از این رو قصر پر از جمعیت شد.
امام سجاد(ع) در مجلس یزید
یزید مجلسی ترتیب داده و اشراف شام را دعوت کرده بود، سپس دستور داد اُسرای اهل بیت را ـ که با طناب و زنجیر آنان را به هم بسته بودند ـ با وضعی توهین‌آمیز وارد مجلس جشن یزید کردند. حضار به آنها می‌نگریستند، امام سجاد(ع) روبروی یزید قرار گرفتند و چند شعر خواندند که بیزاری و نفرت ایشان را از یزید نشان می‌دهد:
"انتظار نداشته باشید که شما به ما اهانت کنید و ما احترامتان کنیم، یا شما دائماً ما را آزار دهید و ما دست از آزار شما برداریم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم پس شما را از این که ما را دوست ندارید، سرزنش نمی‌کنیم."
آنگاه حضرت به منبر رفتند، نخست سپاس و ستایش خدای به جا آوردند، آنگاه خطبه‌ای خواندند که قلبها را لرزاند و چشمها را گریاند. بخشی از بیانات آن حضرت این است:
"ای مـردم بـه مـا شش چیز داده شده و با هفت چیز دیگر بر سایر مردم برتری یافته‌ایم، به ما علم و بـردباری و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را داده‌اند و سرآمد دگرانیم، زیرا محمد پیامبر(ص) برگزیده از ماست، صدیق این امت، علی(ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه شیر خدا و رسول از ماست، فاطمه بتول، بانوی زنان عالم از ماست و دو سبط این امت آقای جوانان بهشتی از ما هستند. هرکسی مرا می‌شناسد، می‌شناسد و هر کسی نمی شناسد حسب و نسبم را برایش می‌گویم؛

من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که زکات را با ردای خویش حمل می‌کرد، من پسر بهترین کسی هستم که در جهان لباس پوشید.

من پسر بهترین کسی هستم که با کفش یا پای برهنه راه رفت، من پسر بهترین کسی هستم که طواف کرد و سعی به جا آورد، من پسر بهترین کسی هستم که حج گزارد و لبیک گفت، من پسر کسی هستم که با براق به هوا برده شد.

من پسر کسی هستم که از مسجدالحرام به مسجداقصی برده شد ـ سبحان الله ـ، من پسر کسی هستم که جبرئیل او را تا سدرة المنتهی برد، من پسر کسی هستم که نزدیک و نزدیک‌تر شد تا به اندازه دو کمان یا کمتر فاصله داشت، من پسر کسی هستم که امام جماعت فرشتگان آسمان شد.

من پسر کسی هستم کـه خدای بزرگ به او وحی فرستاد، من پسر محمد مصطفایم، من پسر علی مرتضایم، من پسر کسی هستم که در راه احیای لا اله الا اللّه مبارزه کرد.

من پسر کسی هستم که در رکاب رسول خدا با دو شمشیر جنگید، با دو نیزه نبرد کرد، دو بار هجرت کرد، دو بار بیعت کرد، به دو قبله نماز آورد، در بدر و حنین جنگید و یک لحظه کفر نورزید، من پسر بهترین مؤمنین و وارث پیامبران کوبنده کافران، سید و سالار مسلمانان و مجاهدین، زینت عابدین، تاج سر گریه‌گنندگان (از خوف خدا) صبورترین مردم، برترین پیشوا از آل یاسین و از خاندان رسول پروردگار عالمیانم."

یزید ملعون گفت: "ای علی! پدرت با من قطع رحم کرد، حق مرا ندیده گرفت و بر سر منصبم با من جنگید، خدا هم با او چنان کرد که دیدی."
در جواب، حضرت این آیه را خواند: "اما هر مصیبتی که در زمین یا از ناحیه جانشان به شما برسد، قبل از آن که به صحنه وجود آید، در کتابی ثبت شده است". ای پـسر معاویه و هند و صخر! قبل از آن‌که تو متولد شوی همیشه نبوت و امارت در دست پدران من بوده است. در جنگ بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست جد من علی بن ابیطالب بود، درحالی که جد و پدر تو پرچم‌های کفار را به دوش می‌کشیدند. وای بر تو ای یزید! اگر بدانی چه کرده‌ای و نسبت به پدر و اهل بیت و برادران و عموزادگان من چه گناهی مرتکب شده‌ای، به کوه ها می‌گریزی و سر بر خاکهای بیابان می‌گذاری و به حال خود شیون و زاری می‌کنی، این سزاوار است که سر حسین پسر علی و فاطمه بر دروازه شهرتان نصب شود، در حالی که او ودیعه رسول خداست؟ ای یزید منتظر باش که در روز قیامت قرین ندامت و خواری شوی."
سر مطهر امام حسین را داخل «طَشت طلا» گذاشتند و نزد یزید آوردند.

یزید در حالی که می‌خندید با چوب خَیزَران بر لبهای امام زد و با غرور و سرمستی خواند: «بنی هاشم با حکومت بازی می‌کردند، نه خَبری (از آسمان و غیب) آمده و نه وحی نازل شده است...».
یزید آرزو کرد کاش نیاکانش ـ که در جنگ بَدْر کشته شدند ـ زنده بودند و خونخواهی و انتقام او را می‌دیدند. این جملات، نشان دهنده کفر قلبی و کینه یزید به پیامبر خدا  بود.
خطبه زینب کبری(س) در مجلس یزید
پس از سخنان کفرآمیز یزید، هنگامی که یزید حقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین امام حسین(ع) و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است، حضرت زینب کبری زینب علیها السلام به پا خاست و سخنرانی تاریخی‌اش را با این آیه شروع کرد:

«سرانجام بدکاران، آن شد که آیات الهی را تکذیب و مسخره کردند.»
درادامه سخنرانی‌اش باز هم از قرآن کمک گرفت: «کافران مپندارند که اگر به آنان مهلت می‌دهیم، برایشان خوب است، بلکه گناهانشان افزوده می‌شود و برای آنان عذاب خوارکننده‌ای است.»
سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: "عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند." ای یزید! گمان می‌کنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بسته‌ای و چنان راه چاره بر ما مسدود نموده‌ای که ما را برده‌وار به هر سو می‌کشند، ما نزد خدا بی‌مقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطرارزشی است که نزد خدا داری که تکبر می‌ورزی و باد به بینی انداخته‌ای، از اینکه روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بی‌مزاحم در اختیار گرفته‌ای، شادمان و خوشحالی؟ اندکی آهسته‌تر! آیا فراموش کرده‌ای که خدای تعالی می‌فرماید:"کافران نپندارند مهلتی که به ایشان می‌دهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن می‌دهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است."
آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا را اسیر کرده در حالی که پرده از ایشان برداشته و چهره‌هایشان را آشکار کرده به دست دشمنان دهی تا از شهری به شهری برند و قومی بیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالی که نه سرپرستی برای آنها مانده نه پشتیبانی.

چگونه می‌توان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش از خـون شـهیدان رویید؟

چگونه در دشمنی ما خانواده کوتاهی کند کسی که ما را با چشم بغض و کنیه می‌نگرد؟
با این همه باز بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار می‌کنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه سالار جوانان اهل بهشت می‌زنی و می‌گویی: "فریاد شادی سر دهید، دست مریزاد ای یزید!" چرا نمی‌گویی که با ریختن خون ذریه محمد(ص) و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاج ناپذیر کردی و ریشه‌مان را سوزاندی؟ اکنون نیاکان خود را صدا می‌زنی و گمان می‌کنی که با آنها سخن گفته‌ای؟ به زودی نزد آنان می‌روی و آرزو می‌کنی که دستت خشک شده بود و این کار را نمی‌کردی و زبانت لال می‌شد و این سخن را نمی‌گفتی! خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت، نازل کن. به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی! تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا(ص) و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد می‌شوی، "و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند."
همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد(ص) خصم تو و آن کسی که کار را برای تو ساخته و پرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش نیست و آگاه می‌شود که کدام یک از شما پست‌تر و لشکر کدام یک ضعیف‌تر است. اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم باز هم تو را بی‌ارزش می‌دانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش می‌شمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان. اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفته‌ای، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابی، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمی‌کند.
به خدا شکایت می‌کنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه می‌توانی تـلاش کن و هر چه می‌خواهی کوشش کن! به خدا نمی‌توانی ما را از خاطره‌ها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمی‌رسی و ننگ این ستم را نمی‌توانی از خویش پاک کنی. رأی تو بسیار سست و ایام دولت اندک و آن روز که منادی فریاد می‌زند: "لعنت خدا بر ستمکاران باد"، جمعیت‌ات به پریشانی می‌گراید.
سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت و از خدا می‌خواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است.
و بدین گونه سخنرانی حضرت زینب علیها السلام بیانگر خروج یزید از اسلام و بی‌اعتقادی او به دین و اثبات کفر و انجام کارهای زشت و ناپسند اوست. در حقیقت، واقعه با عظمت کربلا، کفرِ پنهان بنی‌امیه را ظاهر و چهره اصلی آنها را برای مردم روشن کرد. تبلیغات بنی‌امیه وانمود کرده بود که بر دشمنان اسلام و بر شورشیان پیروز شده‌اند و خاندان آنها را به اسارت درآورده‌اند، اما حضرت زینب علیها السلام و امام زین‌العابدین علیه السلام با سخنرانی‌هایشان «جشن» را به «عزا» تبدیل کردند و پیروزی را بر کام یزید تلخ نمودند.
خرابه شام
بعد از سخنرانی حضرت زینب  در مجلس جشن یزید، که وضع را بر ضد او تغییر داد، یزید خاندان امام حسین علیه السلام را در خرابه‌ای بی‌سقف جای داد. اهل بیت، چند روز در آن خرابه بودند و برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا عزاداری می‌کردند.

حرم حضرت زینب (س) همزمان با اول ذی‌الحجه +فیلم

در مدتی که خاندان امام حسین علیه السلام در شام اسیر بودند، چند نوبت آنها را به قصر یزید بردند. یزید به هیچ وجه حیله‌اش عملی نشد و هر بار نتیجه معکوس گرفت. او ناچار شد خاندان پیامبر(ص) را به مدینه بفرستد./منبع:خبرگزاری صداوسیما-مهر ۱۳۹۶-قسمت پایانی.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«شام »کجاست؟
منطقه شام دربرگیرنده سرزمین‌هایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، اسرائیل ،فلسطین، قبرس درآن قراردارند.