خدایابه نان مابرکت بده
نان ما برکت بده و میان ما و نان جدایی میفکن خدایا به
بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ وَلا تَفَرَّقَ بَیْنَنا وَبَیْنَه
نان را عزت و احترام کنید زیرا خداوند برکات زمین و آسمان را در آن قرار داده است/حضرت علی(ع)
عرض کردم احترام کردن از نان به چه صورت است؟ فرمودند: با کارد بریده نشود و زیر پا و امثال آن قرار نگیرد.
«گندم» در میان تمامی جوامع بشری از قداست خاصی برخوردار است.
دین مبین اسلام، سفارش بسیاری درباره نان کرده و اهمیت فوق العاده ای برای آن قائل شده است. رسول خدا (ص) می فرماید: «بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ وَلا تَفَرَّقَ بَیْنَنا وَبَیْنَه؛[۱] خدایا! به نان ما برکت بده و میان ما و آن جدایی میفکن.»
همچنین می فرماید: «فَاِنَّ الْخُبْزَ مُبارَکٌ اَرْسَلَ اللَّهُ لَهُ السَّماءَ مِدْراراً وَلَهُ اَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَی وَبِهِ صَلَّیْتُمْ؛[۲] نان مبارک است. خدای بزرگ برای [به دست آمدن ] آن، آسمان را فرستاد که بسیار ببارد، و به خاطر نان زمین را رویاند. و به وسیله ناناست که می توانید، نماز بخوانید.»
امیر مؤمنان(ع) نیز می فرماید: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَ لَهُ بَرَکاتِ السَّماءِ وَاَخْرَجَ بَرَکاتِ الْاَرْضِ؛[۳] نان را اکرام کنید. همانا خداوند عزیز و جلیل، برای آن، برکات آسمان را نازل کرد و برکات زمین را خارج نمود.»
کشور ایران در باره گندم از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست. در تاریخ کهن این سرزمین، وفور و یا کمبود مواد غذایی گندم، نقش تعیین کننده ای در شرایط سیاسی این کشور داشته است. متأسفانه مصرف نان در ایران به دلیل ارزان بودن و از بین رفتن فرهنگ مصرف اسلامی و تزاید روحیه مصرف گرایی واسراف و تبذیر، روز به روز رو به تزاید است.
شایسته است که مسئولان در سیاست گزاریهای خود، کیفیت نان را مد نظر داشته باشند. همچنین لازم است که مسئولان تبلیغات کشور؛ اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات، مردم را به پرهیز از اسراف و مصرف صحیح نان تشویق کنند؛ اما وظیفه روحانیان و مبلغان، این است که علاوه بر ارشاد مردم درباره اسراف، به نقش و اهمیت این ماده غذایی از دیدگاه اسلام، اشاره کنند و بر سفارش ائمه: در این باره تأکید داشته باشند.
از آنجایی که دین مبین اسلام به معاش انسان توجه خاصی دارد، برای تأمین نیازمندیهای او برنامه ریزی کرده است؛ چنانچه مال را مایه «قوام» و تداوم زندگی، و نان را از اسباب برپا داشتن نماز، روزه، حج و دیگر واجبات دانسته است.
رسول خدا(ص) در بیانی می فرماید: «فَلَوْلا الْخُبْزُ ما صَلَّیْنا وَلا صُمْنا وَلا اَدَّیْنا فَرائِضَ رَبِّنا عَزَّ وَ جَلَّ؛[۴] اگر نان نبود، نه نماز می خواندیم و نه روزه می گرفتیم و نه واجبات پروردگار بزرگ خود را ادا می کردیم.»
و در جایی دیگر می فرماید: «وَبِهِ (الْخُبْزِ) حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُمْ؛[۵] با نان به حجّ خانه پروردگارتان می توانید رفت.»
آنچه از روایات ائمه اطهار: درباره نان به دست می آید، به شرح ذیل است:
ساختمان وجودی انسان به گونه ای است که بدون خوردن نان با مشکل مواجه می شود؛ چنانچه در روایتی از حضرت علی(ع) است که حضرت موسی(ع) گفت: «پروردگارا! هر چه به من از نیکی عطا کنی، نیازمندم.» به خدا سوگند! موسی! جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد، چیز دیگری نخواست؛ زیرا موسی(ع) از سبزیجات زمین می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده شکم او آشکار بود.»[۶]
امام ششم(ع) نیز در تبیین ساختمان وجودی بدن می فرماید: «اِنَّما بُنِیَ الْجَسَدُ عَلَی الْخُبْزِ؛[۷] تن آدمی بر نان بنا شده است.»
امام صادق(ع) به مفضل می فرماید: «وَاعْلَمْ یا مُفَضَّلُ اَنَّ رَأسَ مَعاشِ الْاِنْسانِ وَ حَیاتِهِ الْخُبْزُ وَ الْماءُ؛[۸] ای مفضل! بدان که سرچشمه زندگی و معاش انسان، نان است و آب.»
در سخنان گهربار امامان معصوم: نان، بهترین طعام معرفی شده است. رسول خدا(ص) فرمود: «خَیْرُ طَعامِکُمُ الْخُبْزُ وَخَیْرُ فاکِهَتِکُمْ الْعِنَب؛[۹] بهترین خوراکتان نان و بهترین میوه تان انگور است.»
اولیای بزرگوار اسلام: برای این نعمت الهی، احترام ویژه ای قائل بوده اند؛ چرا که نان برای لذّت بردن و پر خوردن نیست؛ بلکه عاملی برای توان یابی و عمل و نشاط و کوشش در میدانهای زندگی و تکلیف است. به تعبیر دیگر، نان، عاملی برای نموّ و رشد، شکوفایی ذخایر فطری و عاطفی بشری، تلاشهای انسان در مزرعه زندگی، نماز و روزه، حج و جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای عدالت و درگیری با ظلم، دستگیری از بیچارگان و زدودن اندوه از دلهای تیره بختان، دانش و پیشرفت، هنر و ادب، سلوک و اخلاق، معرفت خدای متعال و صعود به سوی او، اشاعه خیرات و پرداختن به کارهای نیک و شایسته، یاری کردن دین و رفتن به جنگ و جهاد، در راه خدا سلاح به دست گرفتن، شهادت، رستگار شدن و ملاقات خداوند متعال است. آری، همه این موارد برخاسته از نان و قوت بدن و قدرت بر انجام کار است.
رسول خدا(ص) می فرماید: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ وَ عَظِّمُوهُ فَاِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعالی اَنْزَلَ لَهُ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اَخْرَجَ بَرَکاتِ الْاَرْضِ مِنْ کَرَامَتِهِ اَنْ لا یُقْطَعَ وَلا یُوطَأ؛[۱۰]
نان را بزرگ دارید و آن را محترم شمارید که خدای متعال برای آن، برکاتی از آسمان فرو فرستاده و برکات زمین را بیرون آورده است؛ از جمله احترام گزاری به نان، آن است که آن را نبرند و زیر پا نیندازند.»
امام صادق(ع) این حکایت را از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت به عده ای از همراهانش فرمود: «پیامبری به نام دانیال بود که روزی با دادن قرص نانی به صاحب یک کشتی از او خواست تا او را سوار کشتی کند؛ امّا صاحب کشتی، آن را پرتاب کرد و گفت: «نان به چه کار من می آید؟ نان آن قدر فراوان است که زیر پا لگدمال می شود.» وقتی دانیال، این امر را مشاهده کرد، به آسمان دست بلند کرد و گفت: «خدایا! نان را گرامی بدار. دیدی که این بنده با نان چه کرد؟»
خداوند بر اثر این دعا به آسمان فرمان داد که باران نبارد و به زمین وحی کرد که مانند سفال خشکیده شود. در نتیجه، قحطی فرا رسید تا آنجا که مردم به جان یکدیگر افتادند تا همدیگر را بخورند؛ چنانچه دو زن که هر دو فرزند کوچک داشتند با هم قرار گذاشتند روز اوّل یکی از بچه ها و روز دوم، بچه دیگری را بخورند؛ چون کودک اوّل را خوردند ونوبت به دومی رسید، مادرش امتناع کرد، پس برای مرافعه نزد دانیال رفتند و مطلب را به او ابلاغ کردند. دانیال با شنیدن این ماجرا گفت: «یعنی امر گرسنگی شما به اینجا رسیده است که کودکان خود را می خورید؟» آن وقت به سوی آسمان، دست بلند کرد و گفت: «خداوندا! فضل و رحمت خود را به ما باز گردان و بی گناهان و کودکان را به گناه صاحب آن کشتی و بی حرمتی او به نعمت خود، عذاب مکن.»[۱۱]
درباره نان و احترام خاص اسلام به این ماده غذایی، بر چند چیز تأکید شده است.
امام صادق(ع) می فرماید: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلی عایِشَةَ فَرَأی کِسْرَةً کادَ اَنْ تَطَأها فَاَخَذَها وَاَکَلَها وَقالَ یا حُمَیْراءُ اَکْرِمِی جِوارَ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَیکِ فَاِنَّها لَمْ تَنْفِرْ عَنْ قَوْمٍ فَکادَتْ تَعُودُ اِلَیْهِمْ؛[۱۲] رسول خدا(ص) نزد عایشه رفت و تکه نانی دید که نزدیک بود آن تکه نان زیر پایش بماند. حضرت آن را برگرفت و خورد و فرمود: ای حمیرا! نعمت خدا را خوش همسایه باش که از مردمی نگریزد و به آسانی بدانها باز گردد.»
فضل بن یونس می گوید که ابو الحسن(ع) نزد من صبحانه خورد. در این هنگام کاسه ای آوردند که زیر آن نان بود، فرمود: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ اَنْ یَکُونَ تَحْتَها وَقالَ لِی مُرِ الْغُلامَ اَنْ یُخْرِجَ الرَّغِیفَ مِنْ تَحْتِ الْقَصْعَةِ؛[۱۳] نان را گرامی تر از آن دارید که زیر کاسه باشد و به من فرمود: به غلام بگو تکه نان را از زیر کاسه در آورد.»
در روایت دیگری می خوانیم که امام صادق(ع) نهی کرد از اینکه تکه نان را زیر کاسه نهند.[۱۴]
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می فرماید: «لا تَقْطَعُوا الْخُبْزَ بِالسِّکِّینِ وَلَکِنِ اکْسِرُوهُ بِالْیَدِ وَلْیُکْسَرْ لَکُمْ خالِفُوا الْعَجَمَ؛[۱۵] نان را با کارد نبرید و با دست بشکنید و برایتان شکسته شود، با عجم مخالفت کنید.»
علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در ذیل این روایت می فرماید: «فرمان مخالفت با عجم برای این بوده است که در آن روزگار، اینان کافر بوده اند.»
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَاِنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی اَنْزَلَ لَهُ بَرَکاتِ السَّماءِ قِیلَ وَما اِکْرامُهُ قال اِذا حَضَرَ لَمْ یُنْتَظَرْ بِهِ غَیْرُهُ؛[۱۶] نان را گرامی بدارید که خداوند عز و جل برکات آسمان را برای آن فرستاده است، پرسیده شد: گرامی داشتن نان چیست؟ فرمود: وقتی (نان) [بر سفره] حاضر شد به انتظار چیز دیگری نباشید (به آن، به چشم بی اعتنایی ننگرید).»
رسول خدا(ص) فرمود: «صَغِّرُوا رُغْفانَکُمْ فَاِنَّهُ مَعَ کُلِّ رَغِیفٍ بَرَکَةً؛[۱۷] تکه های نانتان را کوچک بگیرید که با هر تکه نانی، برکتی جداگانه است.»
در اسلام، ارزش این نعمت الهی به قدری است که حتی ریزه های آن نیز قابل احترام است، بزرگ ترها از دورانهای گذشته به فرزندان یاد می دادند که اگر ریزه نانی در مسیر راه دیدید، حتماً بردارید و اگر تمیز بود برای احترام، آن را بخورید و گرنه در کناری بگذارید تا پایمال نشود.
این سفارش در دستورهای اسلامی ریشه دارد؛ چنان که رسول مکرم اسلام(ص) می فرماید: «مَنْ وَجَدَ کِسْرَةً اَوْ تَمْرَةً فَاَکَلَها لَمْ یُفارِقْ جَوْفَهُ حَتّی یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ؛[۱۸] هر که تکه ای از نان یا خرما بیابد و آن را بخورد از درونش جدا نشود تا خدایش بیامرزد.»
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «کُلُوا ما یَسْقُطُ مِنَ الْخِوانِ فَاِنَّهُ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ بِاِذْنِ اللَّهِ لِمَنْ اَرادَ اَنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ؛[۱۹] بخورید آنچه را که از سفره و یا طبق غذا بیفتد و ریخته شود؛ زیرا آن، به اذن خداوند برای کسی که به قصد شفا یافتن بخورد، وسیله شفا از هر درد و بیماری است.»
همچنین از آن حضرت روایت شده است: «خوردن خرده های درون سفره، فقر را می برد و فرزند را زیاد کند و درد ذات الجنب را بزداید، هر که تکه نانی یابد و بخورد، یک حسنه دارد و اگر آلوده باشد و آن را بشوید و بخورد ۷۰ حسنه دارد.»[۲۰]
متأسفانه در جامعه امروز، بسیاری از مردم از این دستورها آگاهی ندارند و بدین علت، نان به راحتی، دور ریخته می شود. حضرت علی(ع) در بیان مواردی که به فقر، منجر می شود به بی اعتنایی به تکه های نان اشاره کرده، می فرماید: «عِشْرُونَ خَصْلَةً تُورِثُ الْفَقْرَ... اِهانَةُ الْکِسْرَةِ مِنَ الْخُبْزِ و...؛[۲۱] بیست خصلت فقر می آورند... [یکی از آنها] بی اعتنایی به تکه نان است.»
ابروبادومه وخورشیدوفلک....تا «نان»بدست آید
آنچه قابل تأمل است، دقت در عوامل طبیعی و غیر طبیعی برای به دست آوردن نان است. هزاران دست به صورت مستقیم و غیر مستقیم در تولید گندم دخالت دارند. از کارگران ذوب آهن، معادن آهن و زغال سنگ - که قطعات آهنی مورد نیاز تراکتور و کامیون را می سازند ونیز کارگران تراکتورسازی، کشتی سازی و بندر گرفته تا مهندسان شیمی، فیزیولوژی، ژنتیک گیاهی، کشاورزی، اعم از: خاک شناس و غیره و همچنین از خدمه کشتی، رانندگان کامیون گرفته تا کارگران سیلوها و نانواییها و سرانجام، از کشاورزان گرفته تا کارمندان وزارت کشاورزی و...، همه و همه در تولید گندم و پخت نان دخالت دارند.
رسول اکرم(ص) فرمود: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَاِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فِیهِ ما بَیْنَ الْعَرْشِ اِلی الْاَرْضِ وَما فِیها مِنْ کَثِیرٍ مِنْ خَلْقِهِ؛[۲۲] نان را [که فرآورده کشاورزی است ]، عزیز دارید؛ چه آنکه عوامل سماوی و ارضی و بسیاری از آفریده های الهی در ایجاد آن مؤثّر بوده اند.»
از سخنان گهربار ائمّه اطهار: به دست می آید که یکی از بهترین صدقات، دادن نان به نیازمندان است.
امام رضا(ع) نقل می فرماید که در بنی اسرائیل، قحطی شدیدی به مدت چند سال متوالی به وجود آمد. در همان زمان، زنی لقمه نانی داشت. همین که آن را در دهانش گذاشت، سائلی گفت: «ای کنیز خدا! گرسنه ام.» آن زن با خود گفت: «صدقه در چنین زمانی، خوب است.» و نان را از دهانش درآورد و به سائل داد. این زن، فرزند کوچکی داشت که برای جمع آوری هیزم به صحرا رفته بود. گرگ آمد و فرزند را ربود. فرزند فریاد کشید و مادر به دنبال گرگ دوید. خداوند جبرئیل را فرستاد. جبرئیل، فرزند را از دهان گرگ گرفت و به مادر داد. آن گاه جبرئیل به مادرش گفت: «ای کنیز خدا! این لقمه گرگ در مقابل آن لقمه ای که صدقه دادی. آیا راضی شدی؟»[۲۳]
ابو حمزه ثمالی می گوید: امام زین العابدین(ع) تعداد زیادی نان را برمی داشت و در دل شب بر پشت مبارکش می نهاد و به فقرای مدینه تصدق می داد و می فرمود: «صدقه پنهانی، غضب خداوند را فرو می نشاند.»[۲۴] وقتی آن حضرت، رحلت فرمود در وقت تغسیل، دیدند که آثار کشیدن بار بر پشت مبارک آن حضرت، ظاهر است. از کیفیت آن پرسیدند، گفتند: «انبانهای آرد را در شب برمی داشت و در حالی که بر دوش می گرفت بر گرد کوچه های مدینه می گردید و پنهانی بین فقرای مدینه تقسیم می کرد.»[۲۵]
رسول خدا(ص) می فرماید: «اِنَّ الْعَبْدَ لَیَتَصَدَّقُ بِالْکِسْرَةِ تَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ حَتّی تَکُونَ مِثْلَ اُحُدٍ؛[۲۶] به راستی، بنده، پاره نانی صدقه می دهد [آن پاره نان ] نزد خدا بزرگ می شود تا مانند کوه احد شود.»
دهد بنده ای صدقه ار قرص نان
بزرگش نماید خدا آن چنان
که گردد همانند کوه احد
نگر رحمت و لطف حقّ را توخود
خاتم انبیا9 می فرماید: «صَدَقَةُ رَغِیفٍ خَیْرٌ مِنْ نُسُکٍ مَهْزُولٍ؛[۲۷] صدقه دادن یک قرص نان، از قربانی لاغر بهتر است.»
همچنین از آن حضرت سؤال شد: «ای رسول خدا! اگر کسی به علّت ضعف یا بیماری و یا زنی که عذر شرعی دارد، نتواند ماه رجب را روزه بگیرد، چه عملی انجام دهد تا به پاداشهایی برسد که بشارت داده اید؟»
ایشان فرمودند: «یَتَصَدَّقُ فِی کُلِّ یَوْمٍ بِرَغِیفٍ عَلَی الْمَساکِینِ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ اِنَّهُ تَصَدَّقَ بِهذِهِ الصَّدَقَةِ کُلَّ یَوْمٍ یَنالُ ما وَصَفْتُ وَاَکْثَرَ اِنَّهُ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِیعُ الْخَلائِقِ کُلُّهُمْ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَالْاَرْضِ عَلَی اَنْ یُقَدِّرُوا قَدْرَ ثَوابِهِ ما بَلَغُوا عُشْرَ ما یُصِیبُ فِی الْجَنانِ مِنَ الْفَضائِلِ وَالدَّرَجات؛[۲۸] در هر روز (از ماه رجب) یک قرص نان به نیازمندان بدهد، سوگند به آن خدایی که جان من در دست اوست، اگر او این صدقه را بدهد به تمام آن ثوابهایی که برشمردم، بلکه به افزون تر از آن خواهد رسید، و اگر تمام ساکنان آسمانها و زمین گرد هم آیند تا میزان پاداش او را معیّن سازند، نخواهند توانست (حتی) به یک دهم از درجات و فضیلتهای او در بهشت برسند.»
خلاصه چنانچه گفته شد متأسفانه مصرف نان در ایران به دلیل ارزان بودن زیاد و از بین رفتن فرهنگ مصرف اسلامی و تزاید روحیه مصرف گرایی و اسراف و تبذیر، روز به روز رو به افزایش است. از سوی دیگر، عدم نظارت جدی بر کار نانواییها باعث از بین رفتن نانهای بسیاری شده و نتیجه، آن شده است که بسیاری از تهیه کنندگان و مصرف کنندگان از فروش نانهای غیر قابل مصرف به خریداران نان خشک، در آمد بسیاری به دست آورند و حتی برخی مناطق کشور از ارزان بودن نان، سوء استفاده کرده، برای حیوانات خود نان تازه تهیه می کنند. رویه کنونی، به عنوان مصداق بارز کفران نعمت و اسراف، ممکن است عواقب ناگواری را به دنبال داشته باشد؛ چنانچه امام صادق(ع) می فرماید که من پس از غذا انگشتان خود را خوب می لیسم؛ ولی می ترسم خدمتکار گمان کند از پرخوری من است؛ ولی چنین نیست. واقعیت این است که (در زمانهای قدیم) قومی معروف به اهل (ثرثار) زندگی می کردند که خداوند، نعمت را بر آنها تمام کرده بود. آنها از مغز گندم، نان سفید می پختند و آن قدر غرق در نعمت بودند که کودکان خود را با نان سفید استنجاء می کردند، تا آنجا که کوهی از آن نانهای نجس پدید آمد.
روزی مرد صالحی از آنجا عبور می کرد و دید زنی برای زدودن نجاست کودکش از نان به جای کهنه استفاده می کند. به او گفت: «وای بر شما! از خدایی بترسید که تغییر دادن نعمت شما برای او آسان است.» آن زن گفت: «گویا تو ما را از گرسنگی و قحطی می ترسانی؟! تا وقتی« نهر ثرثار» جریان دارد، از گرسنگی بیمی نداریم.»
توضبح مدیریت سایت-پیراسته فر:«ثرثار»چیست؟
«ثرثار»که به آن «وادی ثرثار» و «گودی ثرثار» هم گفته میشود بزرگترین دریاچه عراق است. این دریاچه با وسعت ۲٬۷۱۰ کیلومتر مربع و در ۱۲۰ کیلومتری شمال بغداد قرار دارد. محل آن در شمال استان انبار و شمال باختری استان تکریت و جنوب شهر سامرا قرار دارد. درازای دریاچه ثرثار ۱۰۰ کیلومتر است.
خداوند عزّ و جلّ از این کردار آنها به خشم آمد و «نهر ثرثار» را خشک کرد و بارانی بر آنها نبارید و زمین چیزی نرویاند. پس هر چه نان داشتند به مصرف رساندند. وقتی به گرسنگی دچار شدند، به آن نانهای نجس هم محتاج شدند و آنها را میان خود با ترازو تقسیم کردند.[۲۹]
[۱]. کافی، کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 5، ص 73.
[۲]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسة آل البیت:، 1409 ق، ج 24، ص 393.
[۳]. مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسة آل البیت:، 1408 ق، ج 16، ص 303.
[۴]. کافی، ج 6، ص 287.
[۵]. همان، ص 303.
[۶]. حَیْثُ یَقُولُ: رَبِّ اِنِّی لِما اَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ وَاللَّهُ مَا سَأَلَهُ اِلَّا خُبْزاً یَأکُلُهُ لِاَنَّهُ کانَ یَأکُلُ بَقْلَة الْاَرْضِ وَلَقَدْ کانَتْ خَضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَی مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ: نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص299.
[۷]. کافی، ج 6، ص 286.
[۸]. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 3، ص 86.
[۹]. مستدرک الوسائل، ج 16، ص 393.
[۱۰]. کافی، ج 6، ص 302.
[۱۱]. بحار الانوار، ج 63، ص 270.
[۱۲]. همان، ص 300.
[۱۳]. وسائل الشیعه، ج 24، ص 390.
[۱۴]. نَهَی الصادق(ع) عَنْ وَضعِ الرَّغِیفِ تَحْتَ الْقَصْعَةِ: بحار الانوار، ج 59، ص 279.
[۱۵]. همان، ج 63، ص 270.
[۱۶]. مستدرک الوسائل، ج 16، ص 303.
[۱۷]. همان، ص 273.
[۱۸]. امالی، شیخ صدوق، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 ش، ص 299.
[۱۹]. وسائل الشیعه، ج 24، ص 378.
[۲۰]. اَنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَیُکْثِرُ الْوَلَدَ وَیَذْهَبُ بِذاتِ الْجَنْبِ وَمَنْ وَجَدَ کِسْرَةً فَاَکَلَها فَلَهُ حَسَنَةٌ وَاِنْ غَسَلَها مِنْ قَدْرِ وَاَکَلَها فَلَهُ سَبْعُونَ حَسَنَة.
[۲۱]. جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، قم، انتشارات رضی، 1363 ش، ص 124.
[۲۲]. کافی، ج 6، ص 302.
[۲۳]. عوالی اللآلی، ابن ابی جمهور احسائی، قم، انتشارات سید الشهداء7، 1405 ق، ج 1، ص 354.
[۲۴]. اِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ تُطْفِی ءُ غَضَبَ الرَّبِّ؛ کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، تبریز، چاپ مکتبة بنی هاشمی، 1381 ق، ج 2، ص ۷۷.
[۲۵]. همان.
[۲۶]. نهج الفصاحه، ابو القاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382 ش، ص 285.
[۲۷]. تهذیب الاحکام، ج 5، ص 211.
[۲۸]. الاقبال، سید علی بن موسی بن طاووس، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1367، ص 682.
[۲۹]. کافی، ج 6، ص 301.
منبع:بااستفاده حوزه.نت(بااصلاحات)
***
احترام به نان ریشه در کجا دارد؟
علت احترام گذاشتن به نان چیست؟
روایاتی دال بر احترام به نان وجود دارد از آن جمله، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر که تکه نانى یابد و آن را بخورد ۷۰۰ حسنه دارد و هر که آن را در جاى پلیدى یابد و بشوید و بردارد ۷۰ حسنه دارد.
در دعائم از حضرت على علیه السّلام روایت شده است: درباره لقمه افتاده در راه رسیده که هر کهاش بردارد و خوب پاک کند و در شکاف دیوار نهد خدا برایش یک حسنه نویسد و یک حسنه ده برابر باشد و اگرش بخورد خدا برایش دو حسنه مضاعف نویسد. (آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوار) ج۱۰)
امام باقر علیه السلام، داخل دستشویی شدند دیدند که لقمه نان در آنجا افتاده بود آن لقمه را برداشتند و شستند و به غلامى دادند که با تو باشد که چون بیرون آیم استفاده کنم، پس چون حضرت بیرون آمدند فرمودند که« کو لقمه»؟ غلام گفت که یا ابن رسول اللَّه آن را خوردم حضرت فرمودند که هر که چنین لقمه را بخورد که از جاهاى کثیف یا نجس برداشته باشد بعد از شستن آن بهشت او را واجب شود برو که تو را آزاد کردم از براى خدا که مرا خوش نمىآید که شخصى که از اهل بهشت باشد او را به عنوان بندگى خدمت فرمایم.(الحیاة/ ترجمه احمد آرام / ج۶ / ۱۹۵) تمامی این احادیث دال بر این است که احترام به نان از سنت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام بوده است، از همین رو این سنت در میان ایرانیان مسلمان نیز جا باز کرده هر چند متأسفانه، امروز رو به فراموشی می رود.
***
چرا نان قابل احترام است؟
تمامی نعمت های خداوند ارزش احترام دارند چرا که همگی در راستای خدمت به انسان و رفع نیاز های او قدم به عالم هستی گذاشتهاند از این رو احترام بدان ها نیز به جهت نعمت خداوند بودن قابل تقدیر است، اما در میان این نعمت ها نان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و روایات و حکایات، تمامی دال بر این موضوع هستند.
پیغمبر (ص) فرمود: نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریده هاى بسیارش، سپس بدانها که در گردش بودند .
فرمود: براى شما حدیث نکنم؟
گفتند: چرا یا رسول اللَّه پدران و مادران ما به قربانت،
فرمود: پیش از شماها پیغمبرى بود بنام دانیال و گرده اى به یارش داد تا او را از آب گذر دهد و آنکه وسیله گذر داشت"قایق" گرده نان را بدور افکند و گفت: من با این نان چه کنم نان نزد ما لگد مال مى شود، چون دانیال این را دید دست به آسمان برداشت و گفت: بار خدایا نان را گرامى دار. پروردگارا دیدى این بنده چه کرد!
خدا عزّ و جلّ به آسمان وحى کرد تا باران را بند آورد و به زمین وحى کرد تا چون گل پخته شود،
باران بر آنها نبارید تا کارشان بدان جا رسید که همدیگر را خوردند، و چون بدینجا رسیدند که خدا عزّ و جلّ خواست: زنى به دیگرى گفت بیا امروز فرزند مرا با هم بخوریم و فردا فرزند تو را، گفت بسیار خوب و فرزند او را امروز با هم خوردند و چون گرسنه شدند به دیگرى گفت تا فرزند او را بخورند و او سرباز زد و به او گفت میان من و تو پیغمبر خدا دانیال حکم باشد و نزد او به محاکمه رفتند و آن حضرت به آنها فرمود: کار بدینجا رسیده؟
گفتند: اى پیغمبر خدا آرى و سختتر است و او دست به آسمان برداشت و فرمود: بار خدا یا بازگردان به ما فضلت را و فضل رحمت خود را و شکنجه مده کودکان و خیرمندان را به گناه کشتیبان و روگردانیش از نعمت تو، فرمود: خدا به آسمان فرمود: ببار بر زمین و زمین را فرمود: برویان براى آفریدههایم هر خیرت را که از آنها فوت شده که من آن را براى کودک خردسال رحمت آوردم. ( آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوار) / ج۱۰ / ۲۰۶ )
پیغمبر (ص) فرمود: نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن دست اندرکار بوده اند
از امیر مۆمنان (ع) روایت است که فرمودند: نان را گرامى شمارید، پرسیدند اکرام آن چیست؟ فرمود گرامى داشتن نان آنست که دور و زیر پا نریزید.
چگونه باید نان را گرامی داشت؟
از امیر مۆمنان(ع) روایت است که فرمودند: نان را گرامى شمارید، پرسیدند اکرام آن چیست؟ فرمود گرامى داشتن نان آنست که دور و زیر پا نریزید. و از آن حضرت(ع) که فرمودند: نان را گرامى بدارید که خداوند عز و جل آن را از برکات آسمان فرستاده است، پرسید گرامى داشتن نان چیست؟ فرمود: وقتى بر سفره گذارده شد به انتظار غذاى دیگرى نباشید(به آن به چشم بىاعتنایى منگرید). (مکارم الأخلاق/ ترجمه میرباقرى/ ج۱ /۲۹۲) تمامی روایات قطره ای از دریای عظیم معرفت هستند که فهم و درک آنها راهگشای بسیاری از مسائل زندگی انسان می شود. در روایات نقل شده احترام به نان به صورت های خاصی ذکر گردیده و این هنر توست که حدیث مفصل از این مجمل بخوانی. امروز احترام نان در میان ما از زمان پخت تا زمان مصرف بر سر سفره به وجوه مختلفی معنا پیدا می کند، به عنوان مثال هنگام پخت به گونه ای باشد که نان مرغوبی حاصل شده تا به هنگام استفاده بخش اعظم آن دور ریز نشود. از نان به عنوان وسیله آشپزخانه مانند زیر قابلمه ای یا ... استفاده نشود همان گونه که متأسفانه گاهی شاهد این ماجرا هستیم. خوب است نان همچون سابق در میان ما ارزش و احترامش را بازیابد و بدان به چشم نعمت بزرگ خداوند نگریست نه نعمتی خرد و ناچیز.باشگاه خبرنگاران
توضیحات مدیرسایت:درمطلب استفاده شده ازمنابع،اصلاحات انجام گرفته است.
اینجانب درزمان استانداری مهندس طاهایی بهمعاون عمرانی استاندارپیشنهادادم که به شهرداری ها ابلاغ کنندکه درسلطل زبال معابر یک کیسه ای تعبیه شود تاضایعات نانها درآنجا(جداازاشغالها)ریخته شودکه متأسفانه افاقه نکرد،این مسئله خیلی برایم دردناک است،وقتی می بینم،خانواده هابسته های-ضایعات-نان راهم درهمان سطل اشغال می ریزند-البته ناچارند،چون مشاهده کرده ام نان راجدااازاشغال می آورنداما چون جایی وجودندارند،بناچارمرتکب این فعل ناپسندمی شوند،انشاءالله یک مسئول عاقلی پیداشود واین نقیصه راجبران کند.
درروایاتی«نان» به رزق وروزی -معنی شده است.