چون بعضاً«زوّارامام حسین»باسفره های پرباربه زیارت می آمدند،زیارت به سیاحت شبیه تربوده تامصیبت زده ..،امام صادق ازاین مسئله ناراحت شدند وفرمودند،زیارت قبرامام حسین،حُزن آلودباشد وباهمان هیبت وسروضع غُبارآلود...
شَعثاً مُغبراً...«شُعثًا غُبْراً»یعنی « ژولیده، پریشان(غُبارآلود)»
هر گاه خواستی حسین (ع) را زیارت کنی، با حالتی غمگین، اندوهناک، ژولیده، پریشان، گرسنه و تشنه زیارت نما، زیرا آنحضرت در حالتی غمین، گرد و خاک برصورت نشسته و تشنه و گرسنه به شهادت رسید، آنگاه نیازهای خود را بخواه و برگرد./امام صادق(ع)
امام صادق(ع) :اذا زُرتَ الحُسَینَ فَزُرهُ وَ أَنتَ حَزینٌ مَکروبٌ شَعْثاً غَبْراً جائِعاً عَطشاناً، فَاِنَّ الحُسینَ علیهالسلام قُتِلَ حَزیناً مَکروباً شَعثاً مُغْبَرّاً جائعاً عَطشاناً.
امام صادق(ع) : اِذا اَرَدْتَ الْحُسَیْنَ فَزُرْهُ وَ اَنْتَ حَزینٌ مَکْرُوبٌ شُعـْثا غُبْرا جائِعا عَـطْشانا.
امام صـادق علیه السلام فرمود: هرگاه خواستى امام حسین را زیارت کنى، او را با حالتى اندوهگین و گرفته، پریشان و غبارآلود، گرسنه و تشنه زیارت کن.
امام صادق (ع) بیان داشته اند: اذا ارَدتَ زِیارَةَ الحُسَین فَزُرهُ وَ أَنتَ کَئِیتٌ حَزینٌ مَکرُوبٌ، شَعثاً مُغبراً جائِعاً عَطشاناً، فَانَّ الحُسَینَ علیه السلام قُتِلَ حَزیناً مَکرُوباً شَعثاً مُغبراً جائِعَاً عَطشاناً، و سَلْهُ الحَوائِجَ وَانصَرِف عَنهُ؛ هر گاه خواستی حسین (ع) را زیارت کنی، آن حضرت را با حالتی غمگین، اندوهناک، ژولیده، پریشان، گرسنه و تشنه زیارت نما، زیرا حسین بن علی (ع) در حالتی غمین، گرد و خاک برصورت نشسته و تشنه و گرسنه به شهادت رسید، آنگاه نیازهای خود را بخواه و برگرد.
زیارت سیدالشهدا (ع) همچنین باید شرایط عاشورا و کربلای حسینی و گرسنگی و تشنگی آن حضرت و اهل بیت علیهم السلام و یارانش را در خاطرهها زنده کند و الهام بخش برای کسانی باشد که میخواهند در مسیر قیام حسینی حرکت نموده، اهداف آن حضرت را محقق سازند.
امام صادق فرمودند:به من خبر داده اند جمعی به قصد زیارت حسین حرکت نموده، سفره هایی که در آن شیرینی و حلوا و امثال آن هست، با خود برمیدارند(توشه سفر). آیااین این فراد وقتی به زیارت قبورعزیزانشان می روند، چنین چیزهایی را با خود همراه می برند!؟.
همچنین «امام صادق» از مردی از اهالی رقّه(سوریه) پرسید: آیا به زیارت قبر امام حسین میروید؟
آن مرداهل شام پاسخ داد: آری.
امام صادق فرمود: آیا برای این سفر با خود سفرههایی برمیدارید؟
آن مردجواب داد: آری.
امام فرمود: شما به زیارت قبور پدران و مادران خود که میروید چنین می کنید؟.
آن زائرگفت : یابن رسولاللَّه !پس چه چیزی بخوریم؟
پاسخ فرمودند: نان و شیر.(غذاهای ساده که براحتی قابل دستیابی بود،درآن زمان)
مقصود امام از سفره غذا، غذاهای لذیذ و پیک نیکی است.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:امروز،شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰(٢٥ رمضان ١٤٤٢)حجت الاسلام فلاحتی درادامه تفسیرقرآن ایام ماه مبارک رمضان اشاره ای داشتندبه این ٢واژه(«شُعثًا غُبْراً»)وگفتنددرهمه زیارات ،توصیه شده که «زائر» نظیف باشد،غُسل بکند،لباسهایش پاک و تمیز ومرتب باشد(انگاربه ملاقات یک شخص مهمی می رود)امابرای زیارت قبرامام حسین علیه السلام،توصیه شده که زائر«شَعثاً مُغْبَرّاً» ژولیده وغبارآلودباشد.
امام جمعه رشت درتوضیح این مطلب گفتند:منظور این است که زائروقتی درمسیراست(پیاده،مثل راهپیمایی های اربعین)لباسش غبارآلودمی شود وچون چندروز درراه است،فرصت حمام پیدانمی کند،که خودش رامرتب کند،ژولیده است، وتوصیه شده که باهمین حال وروزبرسرقبرمطهرش برود.
علت توصیه به این اوضاع زیارت قبرامام حسین چیست؟:زیارت تفریحی نباشد
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): تَزُورُونَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ لَا تزورون (تَزُورُوا وَ لَا تَزُورُونَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تزورون)تَزُورُوا قَالَ قُلْتُ قَطَعْتَ ظَهْرِی قَالَ تَاللَّهِ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَذْهَبُ إِلَى قَبْرِ أَبِیهِ کَئِیباً حَزِیناً وَ تَأْتُونَهُ أَنْتُمْ بِالسُّفَرِ کَلَّا حَتَّى تأتونه (تَأْتُوهُ) شُعْثاً غُبْراً.
«مُفَضَّل بن عُمَر» می گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: زیارت بروید، بهتر است از این که به زیارت نروید واما زیارت نروید(تفریح وار) بهتر است از اینکه به زیارت بروید.
راوى مى گوید: محضر مبارک حضرت عرض کردم: کمر مرا با این کلام شکستید. حضرت فرمودند: به خدا قسم! یکى از شما وقتى به زیارت قبر پدرش مى رود غمگین و اندوهناک مى رود ولى به زیارت قبر مطهّر آن حضرت مى روید در حالى که با خود سُفره ها مى برید؛ نه، این طور نباید به زیارت آن جناب بروید، بلکه با حالى افسرده و حزین و گرفته زیارتش کنید./کامل الزیارات، ص: ۱۳۰
مدت چندماهی که نگارنده-پیراسته فر- درعراق اقامت داشتم(سامراوبلد)،عراقی هاعصرهای پنجشنبه ویامناسبتهایی چون شهادت .ولادت ائمه عسکریین(ع)به حرم سامرا ویا سیدمحمدمی آمدند،جمعیتشان هم زیادبود،بعضاً شب رادرآنجابیتوته می کردند،وسائل رفاهی(سفره های رنگین ودیگرملزومات اسکان واستقرار)،حضورشان عشیره ای بود،سرافطارویاشام ناهار،سفره می گستراندند وانواع مأکولات ومشروبات گورا درسفره هایشان مشاهده می شد،تقریباً آمدنشان به حرم، تفریحی وپیک نیکی بودتازیارتی،...
۴هزار فرشته« ژولیده و غُبارآلود»اطراف قبرامام حسین
ازرسول الله(ص)منقول است که فرمودند: اِنّ حَولَ قَبرِ وَلَدِی الحُسینِ اَربعةُ آلافِ مَلَکٍ شَعْثاً غُبْراً یَبکونَ عَلَیهِ اِلی یَومِ القیامة.
پیرامون قبرِ فرزندم حسین(ع) همواره چهار هزار فرشتهی ژولیده و غُبارآلود هستند که تا روز قیامت برای او گریه میکنند.
«اولین زائر امام حسین»:جابر بن عبداللّه انصاری یا عبیدالله بن حرجعفی ؟
اولی برای دیدارمحبوبش ودومی برای جبران مافات.
جابر بن عبداللّه انصاری، از صحابی پیامبر اسلام (ص) بود که دوران ۵ امام معصوم(علی،حسنین،امام سجادوامام باقر)را درک نمود. او پس از واقعه عاشورا، در اربعین امام حسین (ع) به کربلا آمد.
عبیدالله بن حرجعفی: ...پس از کشته شدن حسین (ع)، او در مجلسی از عبیدالله بن زیاد حضور داشت. ابن زیاد لحظهای از او غافل ماند و ابن حر خارج شد و بر اسب خود نشست. ابن زیاد جویای او شد و وقتی فهمید خارج شده، دستور داد او را بیاورند؛ اما ابن حر با اسب خود تاخت و گفت: «به او بگویید که هرگز به دلخواه پیش او نخواهم آمد.»
«عبیدالله حرجعفی»شتابان خوذش را خانۀ «احمر بن زیاد طایی»رساند و از آنجا به کربلا رفت وخودش رابه قتلگاه شهدا رساند.تقریباًآخرین نفری ب.ئکه ترکشان کرده بود وامااولین کسی بودکه توانست خودش رابه شهدای کربلابرساندوباابرازشرمندگی برایشان آمرزش خواست و اشعاری به این مضمون سرود: «امیر خیانتکار به من میگوید: چرا با شهید پسر فاطمه جنگ نکردی؟ دریغا که یاری وی نکردم ...»
جابربن عبدالله انصاری و عطیۀ عوفی:این ۲،به اتفاق، نخستین زائران امام حسین (ع) در اولین اربعین شهیدان کربلا هستند و نام این دو همواره همراه با زیارت اربعین برده میشود. جابر به همراه شاگردش عطیه، اولین مردمانی بودند که با قصد و نیت زیارت و معرفت امام، از راه دور و در شرایط خفقان سیاسی، سنت اربعین را با جلوهای از زیارت حقیقی و آداب آن از خود به جا گذاشتند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:حکم(توصیه)امام صادق بخاطرانحراف دردرک وفهم زیارت امام حسین علیه السلام بوده،میخواسته مردم عراق رااز زیارت پیک نیکی خارج کند وتوجه بدهدبه اهداف راه آن بزرگمردتاریخ. وگرنه اولین زائراربعین(جابر)که به دیدارمحبوب ومعشوقش رفت،عُسل کرد،لباسهای تمیزی برتن کرد....به این روایت دقت کنید:
«عطیه »نقل میکند: «من و «جابر» به قصد زیارت قبر حسین بن علی بیرون آمدیم. زمانی که به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فُرات شد. غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید؛ سپس کیسهای را باز کرد که در آن سعد بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد.
عطیه روایت می کند:«جابر»هر قدم که برمیداشت، ذکر خدای متعال را میگفت؛ تا اینکه به قبر مطهر حضرت نزدیک شد... پس خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. من به روی او آب ریختم تا بههوش آمد. سه مرتبه صدا زد «یا حسین»... آیا دوست جواب دوست را نمی دهد!...وبعدادامه داد:چگونه جواب بدهی در حالی که رگهای خونین تو در بالای شانهات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است!
جابردرادامه نجوای عاشقانه خطاب به محبوبش گفت:من شهادت میدهم تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند همقسم تقوا و سلالۀ هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی. چرا چنین نباشی؟ در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده، در دامن پرهیزکاران تربیت یافتهای، از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی.... پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد. شهادت میدهم که تو از دنیا درگذشتی، همانگونه که برادرت یحیی بن زکریا درگذشت و به فیض شهادت رسید.
« جابربن انصاری»سپس گفت: سلام بر شما ارواحی که در راه حسین (ع) فدا شدید. شهادت میدهم شما نماز را به پا داشتید، زکات را پرداختید، امر به معروف و نهی از منکر نمودید، با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحلۀ یقین رسیدید. قسم به کسی که حضرت محمد (ص) را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم.
«جابر» ۱۴سال قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) در قبیله خزرج متولد شد و یک سال پیش از هجرت پیامبر به یثرب، به همراه پدر خود و ۷۰ نفر از مردم «یثرب »به حج آمد و در «منا «با پیامبر اسلام (ص) دیدار و بیعت نمود، در حالی که او هنوز به۱۵ سالگی نرسیده بود.
حضور جابر در غزوات
جابر از افرادی است که در بیشتر غزوهها و جنگ های زمان پیامبر اسلام (ع) حضور داشته،( ۲۷ غزوه پیامبر(۱۹ غزوهتا۲۷ غزوه نوشته اند)اما در غزوه بدر و غزوه احد غایب بودکه برخی او را از «بَدریّون »دانستهاند ،البته ازجابرنقل شده که در این واقعه(امدادگرپشت جبهه)« سقّا» بوده است.
اولین جنگی که جابر در آن حضور داشت، «حمراء الأسد» است.. کفار قریش در اُحد به لشکر اسلام ضربه سهمگینی زدند و هفتاد نفر از رزمندگان اسلام و سردارانی چون «حمزه» و «مصعب» را به شهادت رساندند و به سوی مکه عقب نشینی کردند. اما در بین راه به فکر افتادند که بازگردند و کار مسلمین را یکسره کنند. چون این خبر به پیامبر (ص) رسید، حضرت دستور داد تا آنانی که در اُحد شرکت داشته اند، آماده تعقیب دشمن شوند. رزمندگان و مجروحان جنگ احد حرکت میکنند و کسانی که در اُحد پیامبر (ص) را یاری نکردند اجازه مشارکت نمی یابند. در این میان جابر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب می شود و با آن که روز قبل پدرش در اُحد به شهادت رسیده بود و فرمان جنگ شامل او نمی شد، با خواهش و التماس از آن حضرت تقاضا می کند تا به او اجازه جهاد بدهند و پیامبر نیز میپذیرند. جابر میگوید: «از غایبان در اُحد، به جز من کسی در حمراء الأسد حاضر نشد.»
مخالفت جابر با حکومت معاویه
جابر بن عبدلله انصاری، به خوبی با اهداف شوم معاویه آگاه بود. در کتاب «وقعة صفین» که از کتاب های کهن است، از جابر بن عبدالله نقل شده که پیامبر خدا فرمود:
«معاویه در حالی می میرد که از امت من نیست» او پس از آنکه از تصمیم معاویه مبنی بر انتقال منبر رسول خدا از مدینه به دمشق، آگاهی یافت، به شدت با این اتفاق مخالفت نمود و نزد معاویه رفت و سرانجام توانست جلوی این اتفاق را بگیرد.
«جابر» در رکاب امیرالمومنین علی
جابر عبدالله انصاری، پس از وفات پیامبر اسلام (ع)، به یاری علی (ع) پرداخت و در بسیاری از جنگ ها در سپاه امام علی (ع) حضور داشت و جنگید. او که درک عمیقی از اسلام داشت، در رابطه با علی بن ابی طالب (ع) اینگونه گفته: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله»؛ کسی که در حقانیت جنگ های امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگ های پیامبر تردید کرده است.
سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علی خیر البشر»، «علی بهترینِ انسانها است»، الهامبخش مؤلف شیعی «جعفر بن احمد قمی» شد تا در کتابش به نام «نوادر الاثر فی علی خیر البشر» یکسوم روایات خود را از جابر نقل کند. علاقه و اعتقاد جابر به علی (ع) به گونه ای بود که در بحارالانوار از او اینگونه آمده است: «در جنگ احزاب که علی(ع) دشمن را درهم کوبید و متلاشی کرد، ملائکه خوشحال شدند؛ پس هر کس از دیدن علی شادمان نشود، لعنت خدا بر او باد»
«جابر» اولین زائر امام حسین دراولین اربعین
جابر اولین زائر امام حسین (ع) است. شیخ طوسی مینویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا صلوات الله علیه از مدینه برای زیارت قبر امام (ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد. در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و زیارت اربعین همین است.»
ماجرای زیارت مرقد امام حسین توسط جابر بن عبداللّه انصاری
«جابر» به همراه «عطیه»(فرزند سعد کوفی) یکی از تابعان، بزرگان و راویان شیعه و از محدثان، عازم کربلا شدند وبه زیارت قبرامام حسین رفت.
عطیه ماجرای زیارت امام حسین (ع) را اینگونه روایت میکند: «همراه جابربن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین (ع) رهسپار شدیم. هنگامی که نزدیک کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد و لباس پوشید، آنگاه سر کیسهی عطری را باز کرد و مقداری از آن را بر بدن خود پاشید و خود را خوش بو ساخت. هر گامی که به سوی قبر امام حسین (ع) برمی داشت، زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بود.» هنگامی که نزدیک قبر رسید، گفت: «دست مرا به قبر برسان». دست او را روی قبر نهادم. جابر از بسیاری غم و اندوه از هوش رفت و روی قبر افتاد. من به سر و صورتش آب پاشیدم. آن گاه که به هوش آمد، سه بار فریاد زد: «یا حسین». سپس گفت: «چگونه دوستی است که پاسخ دوست خود را نمیدهد؟» آن گاه به خود پاسخ داد و گفت: «چگونه میتوانی پاسخ بدهی، در حالی که رگهای گردنت بریده شده، خونت ریخته شده و سرت از بدن جدا گشته است؟ گواهی میدهم که تو زاده بهترین پیامبران، فرزند سرور مؤمنان، همزاد تقوا، از نسل هدایت، پنجمین عضو اصحاب کسا، فرزند سرور برگزیدگان الهی و زاده زهرا اطهر (س)، سرور زنان جهان هستی.»
سپس جابر اینگونه ادامه داد: «چگونه چنین نباشد، در حالی که از دست سرور پیامبران غذا خورده ای، در دامن پرهیزکاران پرورش یافتهای، از پستان ایمان شیر نوشیدهای و با نور اسلام از شیر گرفته شدهای؟ تو چه در زندگی و چه پس از مرگ، پاک بودهای. دل های مؤمنان از فراق و دوری تو آزرده شده است، ولی تو همواره زنده ای. سلام و درود خداوند بر تو باد. گواهی میدهم که در راه برادرت یحیی بن زکریا گام نهادی و همانند وی شهید شدی.»
در ادامه کتاب اعیان الشیعه، آمده: سپس جابر به اطراف قبر روی گرداند و چنین گفت: «درود بر شما روان های پاک که در آستان حسین (ع) خفته و در بارگاه وی آرمیدهاید. گواهی میدهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات را پرداختید. امر به معروف و نهی از منکر کردید. با بی دینان جنگیدید، خدا را پرستش کردید، تا اینکه مرگ را در آغوش گرفتید. سوگند به خداوندی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، ما نیز در پاداش شما شریکیم.» سپس عطیه از او پرسید: «چگونه در پاداش این شهیدان با آنان شریکیم، در حالی که در راه شهادت گامی برنداشته، شمشیری نزدهایم؟ حال آنکه سرهای آنان در راه خدا از تن جدا گشت و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند؟» جابر پاسخ داد: «ای عطیه، از پیامبر خدا (ص) شنیدم که میفرمود: «هرکس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیز در صف آنان قرار میگیرد و با آنان در یک مکان گرد میآید و هرکس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است.»
عطیه، ادامه ماجرا را اینگونه بیان میکند: «در این هنگام، سیاهی کاروانی از سوی شام پدیدار شد. به جابر گفتم: «اینک سیاهی کاروانی از سوی شام نمودار شده است.»، جابر گفت: «برو از این کاروان برای ما خبری بیاور. اگر از افراد عمروبن سعد بودند، برگرد و خبر بده». من رفتم و طولی نکشید که بازگشتم و گفتم: «جابر، برخیز و به پیشواز حرم رسول خدا (ص) بیا. اینک زین العابدین است که همراه عمه ها و خواهرانش میآیند.» جابر با سروپای برهنه حرکت کرد. هنگامی که نزدیک امام سجاد (ع) رسید، امام به وی فرمود: «آیا تو جابری؟» عرض کرد: «آری». امام فرمود: «جابر، در این مکان بود که مردان ما کشته شدند، کودکانمان را سر بریدند، زنانمان اسیر گشتند و خیمه های ما را آتش زدند.»
رساندن پیام پیامبر اسلام به امام باقر
ماجرای ملاقات جابر بن عبداللّه با امام باقر (ع) در بسیاری از منابع گزارش شده است. جابر از پیامبر اکرم (ص) شنیده بود که تو چندان عمر میکنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات میکنی، او شکافنده علم «یبْقَرُالعلم بَقْراً» است، پس سلام مرا به او برسان. جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا میکرد: «یا باقَرالعلم»، سرانجام روزی محمد بن علی(ع)، که در آن زمان در سنین نوجوانی یا جوانی بود را یافت و سخن پیامبر (ص) را به امام باقر (ع) رساند.
وفات جابر بن عبداللّه انصاری
جابر در پایان عمر خود، یک سال در جوار خانه خدا در مکه زندگی کرد. در آن مدت، بزرگانی از تابعین، مانند عطاءبن ابی رَباح و عمروبن دینار، با او دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد و در مدینه درگذشت. مِزّی روایتهایی درباره سال وفات جابر آورده است که هریک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای ۶۸ تا ۷۹، ذکر کرده اند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال ۷۸ و در ۹۴ سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر او نماز خواند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: اولین زائر
حجتالاسلام عباس صراف می گوید:اولین فردی که قبر امام حسین(ع) را زیارت کرد عبیدالله بن حر جوفی بود.
صراف می گوید:امام حسین اورادعوت کردبرای حضوردرکربلا واما اوبه بهانه های مشکلات خانوادگی عذرخواست و امام را همراهی نکرده بود.عبیدالله زمانی که به خود آمد امام سجاد(ع) بدن امام حسین(ع) را دفن کرده بود. به کربلا آمد.
«حجتالاسلام عباس صراف» بنقل از« آیتالله احمد مجتهدی تهرانی» می گوید:ایشان معتقد بود اولین فردی که امام حسین(ع) را زیارت کرده است جابر نبوده ،بلکه «عبیدالله بن حر جوفی» بوده است.
او که باکمال شرمندگی برسرمزارامام حسین رفته بود ،خاک برسر ریخت و حتی نقل شده است،ازغصه «سر »خود را شکافت!/پایان.
اولین اقدام دررابطه باقبورشهدای کربلا
پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، طایفه ای از بنی اسد به همراه امام سجاد علیه السلام پیکر آن امام و یارانش را در همان جایی که محل شهادت آنان بود به خاک سپردند. برآمدگی هایی از خاک، که نشانِ آن قبرهای مطهر بود، نخستین بنایی است که بر فراز آن ستاره های درخشان بیابان طف نهاده شدگفته اند امام حسین(علیه السلام) هنگام ورود به طف، مکان قبر خود و یارانش را به شصت هزار درهم خرید و آن را وقف کرد، به شرطی که آنان قبر او را آباد کرده و از زائران او به مدت سه روز پذیرایی کنند.
بنای نخستین بقعه در کربلا۳سال بعدارواقعه عاشورای ۶۱
اما نخستین بقعه و آرامگاهی که بر فراز آن برآمدگی ها ساختند، به دست «مختار بن ابی عبیدة ثقفی» (منتقم خون شهیدان کربلا)بود. مختار پس از آن که با سپاهیان خود، به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر، سپاه عبید الله بن زیاد را شکست داد و تمامی جنایت کاران آن حادثه را مجازات کرد، در ۶۵ق بر مزار آن شهیدان حاضر شد و شالوده نخستین بقعه و آرامگاه را بر فراز آن قبرها بنا نهاد و روی آن ها یک دیوار و سقف آجری با روکش گچ گذارد.
دومین مرقد امام حسین
۱ ۲۸سال بعد:در آغاز عصر عباسی، به هنگام خلافت سفاح، کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) بنای سرپوشیده دیگری ساخته شد که در دوران هارون الرشید تخریب شد. اما مأمون فرزند هارون الرشید) ۱۳۲سال بعدازحادثه کربلا(سال ۱۹۳) بنایی بر قبر آن حضرت برپا کرد که تا عصر متوکل هم چنان باقی بود.
۴۳بعد(سال ۲۳۶):«متوکل عباسی » قبر امام، خانه ها و سراهای پیرامون آن را به کلی ویران کرد. حتی دستور داد تا زمین آن را شخم زنند و بذر بپاشند و بر قبر آب ببندند و مردم را از زیارت آن مقام باز دارند.
۱۱سال بعد(درسال ۲۴۷):اما «منتصر »پس از قتل پدر(متوکل) به خلافت رسید و به جبران اقدام های نادرست پدر،بنای حرم را بازسازی بارگاه با عظمتی، بر فراز قبر مطهر استوار کرد و مسجدو صحن و مناره ای را نیز برای راهنمایی زائران و نشان دادن آن مکان مقدس بنا نمود و مردم را به زیارت شهیدان کربلا تشویق کرد.
۱۰سال بعد(سال۲۸۳): حسن بن علی ناصر الکبیر» معروف به« اطروش» بنیانگذار حکومت علویان درمنطقه شمال ایران،دستوردادبه«محمد ورد القطان» این بقعه(بنانهاده منتصر)را مرمت کند ،او قبه با شکوهی بر فراز قبر سید الشهداء ساخت و در مجاورت آن، دو ساختمان با سقف چوبی بنا کرد .
ساخت نخستین رواق های حرم در دوران آل بویه
۸۸ سال بعد:در دوران آل بویه، به ویژه عصر حکومت عضدالدوله دیلمی، توجه و اهتمام زیادی به مرقد امامان و عتبات عالیات شد. عضد الدوله در ۳۷۱ ق بنا و حرم بزرگ و باشکوهی برای سالار شهیدان ساخت و قسمت های زیادی از بنا را تجدید کرد. برای نخستین بار، در هر چهار سمت حرم، رواق ها و شبستان هایی ساخت و قبه و رواق ها را به زیبایی با هزینه های فراوان تزیین کرد. او ضریحی را، که از چوب ساج ساخته شده و با عاج تزیین شده بود، روی قبر آن امام نصب کرد و با پارچه های گران قیمت دیباج قبر را پوشاند.
در زمان سلطان الدوله دیلمی، هنگامی که حرم مطهر دچار آتش سوزی شد، وزیر شیعی این پادشاه، ابو محمد حسن بن فضل معروف به ابن سهلان رامهرمزی، به تعمیر آن اقدام کرد. او در ۴۰۷ تا ۴۱۲ ق به بازسازی و نوسازی حرم مطهر، رواق ها و گنبد آن پرداخت. ابن بطوطه این بنا را در ۷۲۷ ق به چشم خود دیده و در سفرنامه اش توصیف کرده است. او هم چنین دیوار و قلعه محکمی برای شهر ساخت تا امنیت مردم را از هجوم دشمن تأمین کند. این دیوار دروازه های آهنی سنگینی داشت. اما جریان آتش سوزی حرم در آن سال، به سبب افتادن دوشمع از شمع های حرم برروی فرش ها بود که آتش به سرعت به پرده ها و رواق ها و گنبد سرایت کرد و تنها دیوارهای حرم و بخشی از حرم و مسجد عمران بن شاهین از تخریب در امان ماند.
عصر سلجوقبان و بازسازی «حائر حسین»
در عصر سلاجقه، به هنگام حکومت سلطان ملک شاه سلجوقی، به سال ۴۷۹ ق وزیر شیعی او، مجدالملک براوستانی، دیوار اطراف حرم یا حائر حسین را بازسازی کرد. او به همراه سلطان ملک شاه به زیارت آن حضرت رفت و آن خدمت را انجام داد. در این دوران یکی از شورشی ها به نام خفاجه به سال ۴۸۹ ق کربلا را دست خوش تاخت و تاز قرار داد، حرم حسینی را غارت کرد و زائران را به قتل رساند. سیف الدوله، فرمانروای حلب و مؤسس سلسله حمدانیان، که نقش مؤثری در جهاد با بیزانس و مسیحیان در آزاد سازی بیت المقدس ایفا کرد، شخصاً با سپاهیانش به کربلا آمد و پس از محاصره خفاجه، او را به قتل رساند و امنیت مردم را برقرار و خسارت و زیان های وارده به شهر و حائر حسین را جبران کرد.
در دوران خلیفه الناصرالدین الله عباسی، وزیر شیعی او مؤید الدین محمد قمی، بنایی را که ابن سهلان ساخته بود تزیین و بخشی از آن را در ۶۲۰ ق تعمیر کرد. او صندوق چوبی بر روی قبر قرار داد و آن را با پارچه های زیبا و حریر پوشاند و دیوارهای حرم و رواق ها را با چوب ساج تزیین کرد.
بنای گنبدی نیم دایره ای بر فراز ضریح در دوره جلایریان
با تهاجم هولاکو خان مغول به بغداد، خلافت عباسی در ۶۵۶ ق بر افتاد. مغول ها در آن تهاجم، حرمت مکان ها و شهرهای مقدس را حفظ کرده و هیچ تعرضی نسبت به آن ها انجام ندادند. بنایی که ابن سهلان در ابتدای قرن پنجم ساخته بود تا پایان قرن هشتم هم چنان استواری و استحکام خود را حفظ کرد.
حدود یک سده پس از هجوم مغول ها، در ۷۶۷ ق، سلطان اویس مؤسس سلسله جلایریان، که از دست نشانده های ایلخانان مغول بود، حرم را تعمیر و بازسازی کرد. دو فرزند او به نام های سلطان حسین و سلطان احمد نیز در این بازسازی نقش داشتند. تاریخ این بنا و تعمیر آن در بالای سر حرم مطهر، در قسمت جنوب غربی، محلی که به نام « نخله مریم » مشهور است، بر روی ستونی کنار محراب ثبت شده بود. این تاریخ تا سال ۱۲۱۶قمری(۱۱۸۰شمسی) محفوظ ماند و در آن سال پس از تهاجم و غارت وهابیان محراب و آثار آن محو شد. در این بازسازی بنای مسجد و حرم نوسازی شد، گنبدی نیم دایره ای بر فراز ضریح قرار گرفت که بر چهار طاق در چهار سمت استوار بود و سمت بیرونی هر یک از این طاق ها را رواقی تشکیل می داد. این گنبد، به لحاظ شکل هندسی، زیبا و بسیار ماهرانه ساخته شدو تجلی معماری اسلامی بود. نحوه قرار گرفتن گنبد و رواق ها به گونه ای بود که گردش زائران به دور ضریح و مزار شهیدان ممکن بود ولی امروزه چنین امکانی برای زیارت مزار آنان نیست.
تزیین دو گل دسته حرم با آجرهای زرد کاشانی
فرزندان اویس جلایری از آثار خود کتیبه های دیگری هم بر جای گذاشتند از جمله کتیبه ای به پهنای شصت سانتی متر بر روی دیوار حرم ثبت است و حکم « اویس بن... » در آن به چشم می خورد. این کتیبه بر لایه زیرین دیوار جدید قرار دارد که برای تقویت دیوار قدیمی روی آن ساخته شده است.
سلطان احمد جلایری، هم چنین، ایوان روبه روی صحن، معروف به ایوان طلا، و مسجد صحن، واقع در اطراف حرم را ساخت. در آن دوران، آینه و خاتم کاری ها و کاشی های کاشانی با منظره های طبیعی اوج معماری اسلامی را در رواق ها و حرم به نمایش گذاشت. کتیبه ای از کاشی با آیه و سوره های قرآن کریم، به خط ثلث، بر روی دیوار رواق ها جلوه زیبایی به حرم بخشید. به فرمان سلطان احمد، دو گل دسته حرم نیز با آجرهای زرد کاشانی تزیین و تاریخ بنا بر ساقه مناره ها به زبان فارسی و در قالب حروف ابجد(عدد ۷۹۳) ثبت شد.