قبرحضرت خدیجه راببینید(عکس ونقشه).آیاحضرت خدیجه قبل ازدواج باحضرت محمد(ص)،ازدواج کرده بود؟..درادامه...
حضرت خدیجه (مادر ِفاطمه زهرا)
«خَدیجَه» دختر «خُوَیلِد »مشهور به خدیجه کبری ، اُّم المؤمنین، کُنیهاش «اُم هند» بود دختر خویلد بن أسد بن عبدالعزی بن قصی القرشیه الاسدیه و نام مادرش «فاطمه بنت زائده» است.
خدیجه کبری حدود ۱۵ سال قبل از عام الفیل، در مکه به دنیا آمد و در همان شهر، در خانه پدرش که از بزرگان مورد احترام قومش و همپیمان با بنی عبدالدار بن قصی بود، زندگی می کرد.
سن حضرت خدیجه درزمان ازدواج باپیامبر،۲۵ سال بود(۲۸ سال هم نوشته اند)وپیامبردرچهل سالگی بود.
ده سالی که حضرت خدیجه با پیامبر(ص) در مکه بودند، دوره سختی، گرسنگی، محاصره در شعب ابی طالب و انواع اذیت و آزارها بود
ر محاصره مشرکان در شعب ۳ سال طول کشید و فشار و سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید، در این بین حضرت خدیجه از کمکهای مالی هیچگاه دریغ نمیکرد و با وجود مأموران مراقب و جاسوسانی که اطراف حضور داشتند، بهواسطه اقوام خود آذوقههایی را به شعب ابیطالب میرساند.
حکیمبن حزام، برادرزادۀ حضرت خدیجه و ابوالعاصبن ربیع و هشامبن عمر نیمهشبها مقداری گندم و خرما بر شتری حمل میکردند، تا نزدیکی شعب میآوردند، سپس افسار شتر را دور گردنش میپیچیدند و رها میکردند.
دورزدن تحریم+مذاکرات بامشرکین
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:مساعدتهای حضرت خدیجه ورایزنی ها(مذاکرات) این بانوی بزرگوار وحضرت ابوطالب که افرادی نافذبودندباسران قریش ،زمینه اختلاف بین مشرکان رافراهم کرد ومضافاً معجزه خداوند درمأموریت موریانه ها(درخوردن مفادقرارداد) منجربه شکستن حصر شد.
حضرت ابوطالب به سران مشرک گفت: برادرزادهام (محمد) خبر داده که آن لوح را موریانه خورده است، بروید آن لوح را بیاورید، اگر همینطور بود دست از لجاجت بردارید و محاصره را پایان دهید و اگر اینطور نبود من او (محمد) را تحویل شما میدهم.
مشرکان صداقت وسلامت ابوطالب راقبول داشتند، رفتنددرکعبه که لوح (قرارداد)نگهداری می شدند،نگاه کردند ، دیدند،خبرصحت دارد ،موریانه هاغیراز «بسمک اللّهم» همه را خورده بودند.
علت محاصره،جلوگیری ازگسترش اسلام بودو مفاد آن لوح این بود که هرگونه معامله و دادوستد با بنیهاشم تحریم است و نباید حتی با آنها ازدواج کرد، از خودِ بنیهاشم هم ابولهب بر آن امضا زده بود،نویسنده عهدنامه«منصور بن عکرمه»بود.
این محاصره ،میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در مکه بودکه در سال هفتم بعثت اتفاق افتاد و در سال دهم بعثت پایان یافت.
البته درطول ۳ سال«محاصره »براساس رسومات جاری، در ماههای حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) بعلت حرمت این ایام ،مسلمانان درخصر،مجازبه خروج ازشعب بودند، نوشته اند پیغمبر در ماه رجب و ذیالحجه که موسم حج بودبه زیارت خانه کعبه می رفت وبه تهیه ارزاق ومایحتاج خود-بصورت مخفیانه- معاملاتی انجام میدادند ،لازم به ذکراست،ارسال کالاوارزاق به شعب ممنوع بود(همانطورکه هم اکنون درمحاصره«تحریم»مبادلات بانکی ایران باهمه کشورها(توسط مشرکین عصرجدید-مسدوداست،نه کالایی رامیتوان فروخت ونه کالایی خرید..
وقتی رسول خدا(ص) به غار حراء می رفت، این همسر فداکار، آن راه طولانی را هر روز طی می کرد و برای حضرت غذا می آورد.
حضرت خدیجه مدت ۲۵ سال سال در خانه پیامبر اسلام زندگی کرد و وی در سال دهم بعثت ،در دهم ماه رمضان ( مدت کوتاهی بعد از وفات حضرت ابوطالب) از دنیا رفت. آن سال را «عام الحُزن» سال اندوه(حُزن) نامیده اند.
فرزندان حضرت خدیجه+پیامبر
پیامبر از خدیجه «دو پسر» به نامهای قاسم و عبدالله و «چهار دختر »به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه (س) داشت.
فرزندان پیامبر اسلام(ص) به جز «ابراهیم» از خدیجه بودند.
خدیجه (س) در ۵۰ سالگی در مکه درگذشت. پیامبر او را در قبرستان معلاة به خاک سپرد.
کمک های مادی معنوی خدیجه به پیامبر
کمکهای مالی حضرت خدیجه (س) موجب غنای نسبی پیامبر (ص) شد؛ به گونهای که پیامبر (ص) را بینیاز ساخت. خداوند در مقام بیان نعمتهای خود به پیامبراکرم (ص) میفرماید: «خداوند تو را فقیر یافت و بینیاز نمود.» رسول خدا (ص) نیز همواره میفرمودند: «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت خدیجه به من سود بخشید». بنابر رویات اسلامی، پیامبر (ص) از اموال خدیجه (س) در راه کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان، و بینوایان استفاده میکرد.
نقش خدیجه درشعب ابی طالب
در ماجرای محاصره شعب ابی طالب، اموال حضرت خدیجه در حمایت از بنیهاشم مصرف شد، تا آنجا که در روایت آمده است: «ابوطالب و خدیجه همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصرهشدگان انفاق نمودند.» در جریان محاصره شعب ابی طالب، حکیم بن حزام برادرزاده حضرت خدیجه ، شترها را میآورد و با آن شترها، گندم و خرما را حمل میکرد و با زحمت و خطر زیاد، آنها را به بنی هاشم میرساند.
ازدواج اول خدیجه
پس از مرگ شوهر دومش(۴۰ سالگی) با ، حضرت محمد(ص) که در سن ۲۵ سالگی بود ازدواج کرد.
معروف است اولین کسی که به خواستگاری خدیحه آمد یکی از بزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومی» بود که حاصل این ازدواج ، یک دختر شد.
«مخزومی »در جوانی درگذشت و اموال بسیاری را برای خدیجه(س) به ارث گذاشت.
دومین ازدواج خدیجه
پس از«مخزومی» فردی به نام «ابی هالة بن المنذر الاسدی» که یکی از بزرگان قبیله خود بود، با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند،
وی از ابوهاله صاحب دو پسرشد،یکی ازفرزندان (هند) در کودکی درگذشت. ابی هاله نیز پس از چندی، وفات یافت وثروت بسیار از خویش بر جای گذاشت.
(بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۰تنقیح المقال، ج۳، ص۷۷ ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۰۲)
آیاحضرت خدیجه باکره بوده؟
مدیریت سایت-پیراسته فر:عده ای ازمورخین خدیجه کبری را هنگام ازدواج باکره«دوشیزه»دانسته اند که بسیارعجیب است!باتوجه به اینکه این خانم بزرگوارقبل ازازدواج باپیامبراکرم ۲بارازدواج کرده،اسم ۲شوهرش معلوم مشخص است وازشوهردومش«ابی هاله» صاحب فرزندانی بوده«هاله وهند»داشته،حال چگونه هنوزدوشیزه بوده ،اسامی دختران خانم خدیجه را بنام خواهرانش جازده اند،کنیه شوهرش را که نتوانستند حذف کنند،وادعای دیگرشان بعنوان دوشیزگی صرفاً بخاطراین بوده که تصوری که خودراویان ازیک زن بیوه داند،ناخوشایندبوده که خواستندبدینصورت رفع ابهام کنند.
بلاذری در شجره نامه(انساب) اشراف ذکر کرد که خدیجه (سلام الله علیها) نزد ابی هند بن النباش بن زراره اسدی از تمیم که هند بن ابی حلا به نزد آن رسول خدا (ص) بوده است. به نام پدرش متولد شد.
سیفی بن امیه بن عابد با او ازدواج کرد.
ابن حبیب ، نویسنده کتاب الممق ، می نویسد: النبش ابوحله ، شوهر خدیه (سلام الله علیها) بودو هلا و هند فرزندان اوهست..
ابن حبیب می نویسد:حضرت خدیجه، سه بار ازدواج کرد ، نوشت: خدیجه (سلام الله علیها) به گفته ابوهاله هند بن النباش پیش از او (ص) بود. سپس با عاطق بن عیز بن عبدالله بن عمر بن مخزوم.
همچنین بلاذری گفت: سپس پس از او - یعنی بعد از ابوحلا - ازدواج بعدی اوبود ، عاطق بن عابد بن عبدالله بن عمر بن مخزوم ، پس او را طلاق داد ، و پیامبر (ص) با او ازدواج کرد ، و خدیجه سلام الله علیها او ، یک عاطق ، یک کنیز دختر به دنیا آورد.
جمعی از مورخان :ابوالقاسم کوفی(فرات) و احمدبلاذری(انساب الاشراف)و علم الهدی-سید مرتضی(الشّافی فِی الاِمامة) و شیخ طوسی(تلخیص شافی) می نویسند که خدیجه (س) هنگام ازدواج با پیامبر،«عذرا»(دوشیزه،باکره) بوده است. این معنا را علامه مجلسی نیز تایید کرده است. او می نویسد: «صاحب کتاب انوار والبدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهران خدیجه(س) بودند (تنقیح المقال، ج۳، ص۷۷ ).
واین ادعارا مورخین وعلمای اهل سنت بشدت ردکرده اند ودلائلی هم برردآن نوشته اند.
«حضرت محمد»ازکارگزارانِ تیم(کاروان)تجارتی خدیجه بود.
قبر«حضرت خدیجه» قبرستان ابوطالب،نزدیک مسجدالحرام
خدیجه (س) وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی «محمد امین » را شنید، در پی مذاکراتی با ابوطالب عموی پیامیر (ص)، برادر زاده او محمد (ص) را برای امور مربوط به داد و ستدها در کاروان تجارتی خود برگزید و «محمد امین » از سوی او و برای تجارت، به شام رفت.
ازدواج خدیجه باحضرت محمد
درجریان سفرهای تجارتی بود که خدیجه شیفته لیاقت، نجابت، امانت داری و راستگویی، خوی نیکو، مکارم اخلاقی و معنوی، شخصیت ممتاز و محترم، و خصال پسندیده ّکارگزارش(محمد امین) شد و به ازدواج با او مایل گردید. سپس زنی به نام «نفیسه» (دخترِ علیه) را واسطه قرار داد تا آمادگی او را برای ازدواج، به اطلاع حضرت محمد (ص) برساند و با برپایی مجلس عقد باشکوهی در خانه خود، همسر آن حضرت (محمدبن عبدالله) شد.
بعضی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با حضرت محمد(ص) در میان گذاشت و به گفته ابن «هشام» مورخ مشهور، به وی گفت: «عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامی که در نزد قوم خود داری، و امانت و خوی نیکو و راستگویی که در تو هست، میخواهم صریحاً به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم»،
پیامبر (ص) موضوع را با عموی خود ابوطالب در میان گذاشت، و ابوطالب نظر موافق خود را اعلام کرد که «نفیسه» بانوی واسطه نیز آمادگی حضرت محمد(ص) را به خدیجه خبر داد.
این ازدواج مبارک، ۱۵ سال قبل از بعثت پیامبر (ص) و هنگامی صورت گرفت که ۲۵ سال از عمر شریف آن حضرت (ص) و ۴۰ سال از عمر حضرت خدیجه می گذشت.
حضرت خدیجه (س) با حضرت محمد (ص)۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت. در آن زمان، حضرت محمد(ص ۲۵ سال داشت.
(زندگانی فاطمه زهرا، حسین عمادزاده، ص۲۹) و خدیجه چهل ساله بود. (بحارالانوار، ج۱۶، ص۳). ابن عباس سن ایشان را ۲۸ سال نقل (بحارالانوار، ج۱۶، ص۳) می کند. (زندگانی فاطمه زهرا(س)، ص۲۹)
با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون «ابوجهل بن هشام» و -عقبه بن ابی معیط-از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی او شده بود، خود، پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد، هدیه کرد.
«محمدامین »نیز این پیشنهاد را پذیرفت و مراسم عقد آنها با حضور عموهای پیامبر و بستگان خدیجه ،پسرعموی او «ورقه بن نوفل»بود انجام و خطبه عقد توسط «حضرت ابوطالب» که بزرگ بنی هاشم و عمو و کفیل پیامبر بود، اجرا شد.
«مهریه حضرت خدیجه » ۲۰ شتر دربعضی ازروایات« ۱۲ اوقیه و نیم» پانصد درهم می شود، بود. بر سر این جریان زنان مکه رابطه شان را با خدیجه قطع و او را تنها گذاشتند.
بازتاب ازدواج خدیجه باپیامبر،واکنش زنان اشراف
ازامام جعفر صادق (ع) روایت است: «وقتی خدیجه،پیامبر اکرم (ص) را به همسری برگزید، زنان مکّه به دلیل دشمنی با آن حضرت، از او دور شدند، آنان نه تنها به خدیجه سلام نمیکردند، حتّی از رفت و آمد زنان دیگر با او هم جلوگیری مینمودند واین موضوع موجب تأثراین خانم شد.
پیامبر (ص) در طول حیات خدیجه، همسری دیگر برنگزید و پس از درگذشت وی همواره از او با نیکی بسیار یاد میکرد.
«خدیجه »زن دانشمندوعاقله واندیشمندی بود
از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را «طاهره» و «مُبارکه» و «سیده » می خواندند. (ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۰۷؛ سیرالاعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱)
«شاعربودن» شاخصِ «دانش »بود
یکی ازشاخصه های اهل وخردودانش درآن زمان «سرودن اشعار»بود که حضرت خدیجه ازاین استعدادبرخوردداربوده
خدیجه از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر جدید را می کشید و همیشه از ورقة بن نوفل و دیگر( علمای مفسرتورات) جویای نشانه های نبوت می شد. اشعار فصیحی که برای پیامبر اکرم(ص) می سرود، از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می کند. (بحارالانوار، ج۱۶، ص۵۲).
اگر تمام نعمت های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسری ها و پادشاهان را داشته باشم،
در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشمم به چشم تو نیافتد.
«اسلام رهین اخلاق پیامبر ، شمشیر علی ، و اموال خدیجه است»(الصحیح فی سیرة النبی الاعظم ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ج۳، ص۱۹۸.
دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شمّ اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این زمینه به شام هم رسیده بود. (زندگانی فاطمه زهرا(س)، ص۳۱). البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه(س) چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "افضل نساء أهل الجنة خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران وآسیه بنت مزاحم. " (ریاحین الشریعة، ج۲، ص۲۰۴).
چه می توان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا بود!
مورخین نوشته اند:حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت وآزار های ایشان محزون و آزرده می شدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی کرد مگر یاد خدیجه و هرگاه خدیجه را می دید، مسرور می شد.
ذهبی می گوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است. او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پای بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم (ص) کراراً او را مدح و ثنا می گفت و بر سایر امّهات مؤمنین ترجیح می داد و او را بسیار تجلیل می کرد. به حدی که عایشه می گفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص) بسیار او را یاد کرد. (سیر الاعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱)
«خدیجه »اززبان پیامبر
امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «هنگامی که خدیجه (س) وفات یافت، فاطمه خردسال بی تابی می کرد و گرد پدرش می گشت و سراغ مادر را از او می گرفت. پیامبر (ص) از این حالت دختر کوچکش بیشتر محزون می شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه (س) همچنان بی تابی می کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمود: به فاطمه (س) سلام برسان و بگو مادرت در بهشت، در خانه ای کنار آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران نشسته است. هنگامی که فاطمه (س) این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد.»
طبق حدیث مشهوری میان اهل شیعه و اهل سنت، پیامبر اسلام حضرت خاتم الانبیا (ص) فرمود: «از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان، فقط ۴ زن ( آسیه دختر مزاحم -همسر فرعون-، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد)به کمال رسیدند».
پیامبرگرامی اسلام فرمود: بهترین زنان بهشت، ۴ نفر هستند: «مریم »دختر عمران، «خدیجه »دختر خویلد، « آسیه» دختر مزاحم.و«فاطمه»
در تعداد فرزندان خدیجه، میان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا(ص) و خدیجه(س)، شش فرزند بود. ۱- هاشم. ۲- عبدالله. به این ۲ (طاهر و طیّب) می گفتند. بعضی مدعی هستندکه پیامبر ازخدیجه ۲ پسر به نام قاسم و عبدالله داشت که ملقّب به طیّب و طاهر بودند نه این که غیر از قاسم و عبدالله فرزندانی به نام طیّب و طاهر باشد. (ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۶۷).
۳- رقیّه. ۴- زینب. ۵- ام کلثوم. ۶- فاطمه. رقیّه بزرگترین دخترانش بود و زینب، ام کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیّه قرار داشتند.
پسران خدیجه(س) پیش از بعثت پیامبر(ص) بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند. (فروغ ابدیّت، ج۱، ص۱۶۷).
گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا(ص) پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از بعثت پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند. (تنقیح المقال، ج۳، ص۷۷).
قالالنبی(ص): «اربع نسوهًْ سیدات سادات عالمهن، مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد(ص)، وافضلهن عالما فاطمه(س)»
پیامبر اکرم(ص) فرمود: چهارتن از زنان، از بزرگترین و شریفترین زنان دو عالم - دنیا و آخرت- هستند. 1- حضرت مریم دختر عمران 2- حضرت آسیه دختر مزاحم 3- حضرت خدیجه دختر خویلد 4- حضرت فاطمه دختر حضرت محمد، و با فضیلتترین و والاترین آنها در دو عالم حضرت فاطمه(س) است.(فضائل الخمسه، ج 3، ص 142)
قال رسول الله:اِنَّ اَفْضَلَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم;(مستدرک الصحیحین»، جلد ۲، صفحه ۴۹۷)
ازرسول خدا،حضرت محمد(ص)نقل است که فرمود:برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم فرعون
در صحیح بخارى،معروف ترین منبع احادیث اهل سنّت، از قول عایشه آمده:
روزى فاطمه نزد پیامبر آمد، راه رفتنش درست مانند راه رفتن او بود، پیغمبر اکرم فرمود: خوش آمدى دخترم.
سپس او را طرف راست و یا چپ خود نشاند، بعد رازى در گوش او گفت، و به دنبال آن فاطمه گریان شد.
من (عایشه) گفتم: چرا گریه مى کنى؟
بار دیگر پیامبر راز دیگرى به او گفت، فاطمه خندان شد.
گفتم: من تا امروز شادى که این چنین با غم نزدیک باشد ندیده بودم، و از علت آن سؤال کردم.
فاطمه گفت: من سرّ رسول خدا را فاش نمى کنم.
و این مطلب ادامه داشت تا پیامبر از دنیا رفت، آن گاه سؤال کردم.
گفت: مرتبه اوّل پیامبر(پدر) به من فرمود جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه مى داشت، امسال دوبار عرضه داشت، و من فکر مى کنم فقط به این دلیل است که اجل من نزدیک شده، و تو اوّلین کسى خواهى بود که به من ملحق مى شوى من هنگامى که این سخن را شنیدم گریه کردم. سپس فرمود:
«اَما تَرْضینَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ».
آیا تو راضى نمى شوى که بانوى زنان اهل بهشت یا زنان با ایمان باشى؟
هنگامى که این سخن را شنیدم شاد و خندان شدم.(صحیح بخارى، کتاب بدء الخلق)
۵ـ در کتاب «ذخائر العقبى» از ابن عباس از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است:
«اَرْبَعُ نِسْوَة سَیِّداتُ ساداتِ عالَمِهِنَّ: مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ; وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم; وَ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد; وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ اَفْضَلُهُنَّ فاطِمَةُ; چهار زن بانوى بانوان جهان خود بودند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد(ص) و از همه آنها برتر فاطمه(س) بود».
تعبیر به «اَفْضَلُهُنَّ» مسایل زیادى را در بر دارد، و بیانگر مقام علمى و تقوا و ایثار و فداکارى و سایر ملکات فاضله است.
قرآن صریحاً مى گوید: «مریم با فرشتگان سخن مى گفت و آنها نیز با او سخن مى گفتند» (آل عمران، آیه ۴۲ و ۴۳ و آیات آغاز سوره مریم).
و نیز مى گوید: «براى مریم غذاى بهشتى در کنار محرابش حاضر مى شد» (آل عمران، آیه ۳۷).
و نیز مى گوید: «مریم صدیقه بود» (مائده، آیه ۷۵).
و مقامات دیگرى براى او، و زنان بزرگى مانند آسیه بیان مى کند، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز مقامات بزرگى براى خدیجه بیان فرموده است.
این قبرستان نامهای «مَعْلاه»، «مقبره المَعْلاه» و «جَنّه المَعْلاه»،«قبرستان حَجون» و مقبره قریش یا مقبره بنی هاشم (درنزدایرانیان به «قبرستان ابوطالب» شهرت دارد)، در دامنه کوهی به نام حَجون قراردارد و امروزه در شمال شرقی مکه و بر سر دو راهی منتهی به مسجدالحرام و کوه حجون واقع است.
بسیاری ازشخصیتهای مشهور در این مکان دفن شده اند که از جمله آنها میتوان به «خدیجه بنت خویلد»وقبر «قاسم و عبدالله» دو تن از فرزندان پیامبر، «عبدالمطلب» جد و «ابوطالب» عموی و شماری از صحابه حضرت محمد (ص) نظیر «عبدالرحمان بن ابی بکر» و «عبدالله بن زبیر» نیز در این مکان دفن شده اند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:آرامگاه حضرت خدیجه تا سال ۱۳۰۳شمسی (۱۰۰ سال پیش)دارای بقعه و بنای بزرگی بود اما در آن سال به دستور ملک عبدالعزیز پادشاه سعودی ویران شد.
درهمان سال قبرستان «بفیع» در مدینه توسط ابن سعود پادشاه سعودی تخریب شد.
بعد از مدتی «عبدالعزیز بن سعود»، پادشاه وقت عربستان اجازه مشخص کردن قبور ائمه بقیع را داد.
عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل آل سعود(متولدذی الحجه ۱۲۹۲متوفی ربیع الاول ۱۳۷۳)چهاردهمین حاکم آل سعود واولین پادشاه مدرن عربستان سعودی،در۱۵ سالگی به قطرتبعیدشد و سپس بحرین رفت ودرآنجا به دستور « محمد بن عبدالله الرشید»امپراتوری عثمانی به کویت نقل مکان کرد(زمان محمد الصباح )،ملک عبدالعزیز(ملقب به شاهین صحرا) در شب ۲۱رمضان ۱۳۱۹ از کویت ،به ریاض حمله با «شریف عبدالله بن الحسین» شریف مکه را آغاز کردند تا سال ۱۳۰۱ ق ، توانست کنترل زمینهایی را که تحت کنترل شریف حسین بن علی بود ، بدست آورد. عبدالعزیز با غلبه بر شریف حسین تاجگذاری کرد،سلطنت پادشاهی عربستان سعودی را بنیان نهد(تاقبل ازآن «شریف مکه»حاکم عربستان بود وبه امام مسلمین هم معروف بودند)،وی چهاردهمین حاکم عربستان ولی اولین پادشاه عربستان است.
توضیح مدیریت وبلاگ-پیراسته فر:خدمات خدیجه کبری درشعب ابی طالب
ایشان تا زنده بود، در تمام صحنهها یار و یاور رسول خدا(ص) و موجب تسلى قلب شریف آنحضرت بود و در روزگار سخت تبعید در شعب ابىطالب، هیچگاه آنحضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از ایشان پشتیبانى و نگهبانى مىکرد.
وفات حضرت خدیجه
سرانجام این بانوى فداکار، پس از یک عمر تلاش و کوشش و ۲۵ سال خدمت به رسول گرامى(ص) و دین مبین اسلام، پس از بازگشت از محاصره قریش در شعب ابىطالب به مکه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جانآفرین تسلیم و روح مطهرش به اعلى علیین عروج نمود.
«عام الحُزن»جیست؟
پیامبراکرم(ص) در مدت کوتاهى، دو یار و پشتیبان خویش، یعنى عمویش ابوطالب و پس از وى، خدیجه کبرى(س) را از دست داد و از این باب، بسیار اندوهگین و ماتمزده بود و روزگار سختى را پشت سر مىگذاشت، به همین جهت، آن سال را «عام الحزن» (سال اندوه) نامیدند.
«قبرحضرت خدیجه کجاست؟»
پس از غسل و کفن بدن مطهر خدیجه کبرى(س)، پیامبر(ص) ایشان را در «حجون مکه» به خاک سپرد.
حضرت خدیجه (س) پس از ۲۵ سال زندگی مشترک با حضرت محمد (ص) در سال دهم بعثت در دهم ماه رمضان از دنیا رفت. مرقد او در «حجون مکه» در (قبرستان ابوطالب) کنار قبر عبدالمطلب، ابوطالب و عبدمناف است.
«قبرستان ابوطالب» در نزدیکی مسجدالحرام، به دلیل اینکه محل دفن بسیاری از اقوام پیامبر (ص) بوده است، به« قبرستان بنیهاشم» نیز معروف است.
در گذشته محل تدفین حضرت خدیجه (س) بارگاهی داشت که پی از تخریب این مکان مقدس توسط وهابیت، اکنون به تلی خاک تبدیل شده است. با این وجود برخی از زائران پی از تشرف به خانه خدا به این مکان مقدس نیز مشرف میشوند و قبرستان ابوطالب را زیارت میکنند. البته قبرستان ابوطالب محصور است و زائران اجازه ورود به آن را ندارند و باید از پشت نردهها به زیارت بپردازند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این قبرستان در دامنه کوهی به نام حَجون قرار داشته و امروزه در شمال شرقی مکه و بر سر دو راهی منتهی به مسجدالحرام و کوه حَجون واقع است.
اسامی این قبرستان:این قبرستان به نام های « مَعْلاه»، «مقبرهالمَعْلاه »و «جَنّه المَعْلاه» ، «مقبره قریش» و «مقبره بنی هاشم» نیز شهرت دارد،
در دوران جاهلیت و نیز اوایل ظهور اسلام، این گورستان، محوطهای بود شامل دره ابی دُب (سمت راست کوه) و دره صُفی السبّاب (سمت چپ کوه) که به تدریج تا کوه و گردنه اذاخِر و محوطه خُرْمان، گسترش یافت. چون حَجون خارج از مکه بود،
قبرستان ابوطالب(مکه)
ابوالقاسم «کُنیه حضرت محمد» بعلت وجوداولین فرزندش(قاسم)بود
خدیجه(س) در خانه پیامبر(ص) داراى دو پسر به نامهاى قاسم و عبدالله [معروف به طیب و طاهر ] و چهار دختر به نامهاى زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گردید.
پیامبراکرم(ص) در شأن همسرش خدیجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار کسى را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد زیرا در حالى که مردم، کفر مىورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالى که مردم تکذیبم مىکردند، او مرا تصدیق کرد؛ در حالى که مردم محرومم کرده بودند، او با دارایىهاى خود با من مساوات کرد و خداوند از او به من فرزندانى عطا کرد که از سایر همسرانم چنین موهبتى نصیبم نشد.