عاقدازدواج«حُذیفة بن یَمان» بود
مترجم عقد امام حسین (ع) و شهربانو(دختریزدگرد)«سلمان فارسی»بود.
شهیدمطهری: ازدواج امام حسین (ع) با دختر یزدگرد،از نظرمورخین( تاریخ) مشکوک است اما در پارهای از احادیث این مطلب تایید شده است. از آن جمله روایت کافی است که میگوید: دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند و دختران مدینه به تماشا آمدند. عمر به توصیه امیرالمومنین (ع) او را آزاد گذاشت که هرکه را میخواهد انتخاب کند و او حسین بن علی (ع) را انتخاب کرد.
ماجرای ازدواج امام حسین (ع) بادخترِیزگرد (مادر امام سجاد)
«شهربانو »(دختر یزدگرد) در زمان خلیفه سوم(عثمان) اسیرشد،«یزدگرد» در سال ۳۰ هجری به «خراسان» فرار کرد.
ایرانی بودن مادر امام زین العابدین (ع) امری مشهور در تاریخ است، اما درباره اینکه «شهربانو»راچه زمانی ایشان را به سرزمین عربستان آوردند، اختلاف وجود دارد.
«حجتالاسلام جواد ابوالقاسمی»: روایاتی وجوددارد،حاکی ازاین است که «این رخداد» در زمان خلافت امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (دینوری، الأخبار الطوال، ص ۲۲۲؛ فتال نیشابوری، روضۀ الواعظین، ص۲۰۱؛ قاضی نعمان مغربی، شرح الأخبار، ج۳، ص۲۶۷؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۷).
*اماروایات دیگر«این واقعه» را در دوره خلیفه سوم(عثمان) دانسته اند. (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع، ج۲، ص۱۳۵- ۱۳۶).
بر اساس نقلهای تاریخی، گزارش «اسارت شهربانو» در زمان «عثمان بن عفان»خلیفه سوم (متوفی ۳۵ قمری)صحیح به نظر میرسد. زیرا یزدگرد در سال ۳۰ هجری به خراسان فرار (طبری، تاریخ الطبری ج۲، ص ۶۱۶-۶۱۷) و «عامر بن کریز» سال ۳۰هجری خراسان را فتح کرد و دختر یزدگرد در همین سال اسیر شد.(صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۱۳۵- ۱۳۶). بنابراین اصل وقوع این مسأله در دوران خلیفه دوم مورد تردید است!
«یزدگرد سوم»(تولد۲هجری،متوفی ۳۰هجری)،پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز ،آخرین شاهنشاه ایران از دودمان ساسانی، در۸سالگی برتخت سلطنت نشست و به مدت نوزده سال پادشاهی کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«عبدالله بن عامِر بن کُرَیز»کیست؟
چون عثمان به خلافت رسید، پس از عزل ابو موسی اشعری از ولایت بصره، پسر دایی خود«عبدالله بن عامِر بن کُرَیز» را که ۲۵ساله بود به جای او منصوب کرد.
«عبدالله بن عامر»(متولد۴-متوفی۵۹ق)ازسردارلشکراسلام بود،فتوحات زیادی توسط این قهرمان انجام گرفته ، بیشتر کشور ایران به کمک وی فتح شده است،ازجمله «خراسان»،وی مدتی هم حاکم خراسان بود.
عبدالله به شکرانه فتح خراسان راهی «حج» شد ودرحال برگشت ازعربستان به محل حکمرانیش(بصره،)بودکه شنید مردم مصر و کوفه و سایر شهرها خانه عثمان را محاصره کردهاند، لشکری آماده کرد و به فرماندهی «مجاشع بن مسعود» به مدینه فرستاد ولی آنها در نزدیک حجاز خبر کشته شدن عثمان را شنیدند و از آنجا به بصره برگشتند. عبدالله بن عامر با شنیدن این خبر، «ابن حضرمی» را در بصره به جای خود گذاشت و با تمام اموالی که در بیت المال بود به سوی مکه حرکت کرد. در این زمان امام علی(ع) به خلافت رسید و عبدالله بن عامر را از حکومت بصره برکنار کرد و «عثمان بن حنیف» را به حکومت آن جاگماشت وازاینجا کینه حضرت علی علیه السلام رابه دل گرفت.
وی درماجرای جنگ جمل ازسران فتنه بوددرتحریک عایشه برای مقابله باحضرت علی(ع) وبعدازاین ناکامی به معاویه پیوست وازفرماندهان ارشدحکومت معاویه بود ودرجنگ باامام حسن علیه السلام(صلح تحمیلی)ازسران لشکرمعاویه بود وسرانجام یک سال قبل ازمرگ معاویه -درمکه-به درک واصل شد.
سیاستمداری عجیب «عبدالله بن عامر»
درزمان خلیفه سوم ،شورشهای زیادی رخ داد،به بهانه های مختلف تظاهرات می کردند(مثل تظاهرات متنوع عراق کنونی)،« عثمان»اُمراومعتمدان حکومتش( معاویه، عبدالله بن ابیسرح، سعید بن عاص، عبدالله بن عامر و عمرو بن عاص )را طلبیدوازآنهاراه چاره خواست.
«خلیفه مسلمین» درجلسه مشورتی گفت:مردم ازهمه والیان(مسئولین کشور) شاکی وناراضی هستندوازمن خواسته اند که «کارگزاران »را برکنار کنم. شما نظرتان چیست؟.
هر یک ازمشاوران راه حلی ارائه کردندواما پیشنهاد«عبدالله بن عامر»قابل تأمل داد!
این فرمانده جبهه های جنگ گفت:نظر من این است که آنان را با جهاد(جنگ)، مشغول کنی ونیز به آنان مالی(هدایایی،جوائزی) ببخشی تا آرام شوند.
خلیفه مسلمین«عثمان» این راه حل راپسندید،به فرمانده کل جنگ، فرمان داد که لشکرهایی تجهیزکند هر یک ازلیدرهای معترضین را به فرماندهی لشکری بگمارد وآنهارا و به منطقه ای برای فتوحات بفرستد تا بدینوسیله مردم سرگرم شوند!.
این راه حل کارسازشد،مملکت آرام شد وخلیفه نفس راحتی کشید!
منبع:امامت پدیابه نقل ازانساب الاشراف، بلاذری، ج۶، ص۱۵۶؛ مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۳۷.+مقاله(فاطمه عادلی) «عبدالله بن عامر قرشی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۲۰-۱۲۳،بااندکی اصلاحات،پایان توضیحات مدیریت سایت.
ادامه مصاحبه خبرگزاری فارس:بر اساس گزارش منابع اسلامی این بانو با امام حسین (ع) و خواهر دیگرش با محمد بن ابیبکر ازدواج کرد. (زمخشری، ربیع الأبرار، ج۳، ص۳۵۰ – ۳۵۱؛ ابن حمدون، التذکرة الحمدونیة، ج۹، ص ۱۹۱؛ عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۷۸). با توجه به اینکه محمد بن ابوبکر در ذیالقعده سال ۱۰ هجری به دنیا آمده (ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص ۱۳۶۶) و فتح ایران در جنگ نهاوند سال «۱۹ یا ۲۰» (بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۰۲) یا «۲۱» هجری (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۱۵۶) صورت گرفته است، در آن زمان محمد بن ابی بکر ۹ یا ۱۰ یا ۱۱ ساله بود، بنابراین وقوع چنین ازدواجی در زمان خلیفه دوم بسیار بعید است!
درروایاتی«ازدواج امام حسین(ع)با شهربانو» را در دوران خلیفه دوم دانسته اند، «خلیفه دوم» قصد فروش آنها را داشت، اما امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «دختران پادشاهان فروخته نمیشوند» (زمخشری، ربیع الأبرار، ج۳، ص۳۵۰ – ۳۵۱؛ ابن حمدون، التذکرة الحمدونیة، ج۹، ص ۱۹۱؛ ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج۳، ص ۲۶۷؛ الأبشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، ج۲، ص ۱۶۸،حلبی، السیرة الحلبیة، ج۲، ص ۲۲۲)
و بر اساس دستور رسول خدا (ص)، باید با آنان کریمانه برخورد شود و با هر کسی که میخواهند ازدواج کنند، «شهربانو »نیز امام حسین (ع) را انتخاب کرد (ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۵۵/ یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم، ص۵۷۹).
مترجم عقد امام حسین (ع) و شهربانو، «سلمان فارسی» بود
بر اساس حکم شرع، در ازدواج، زن صیغه ازدواج را میخواند (ایجاب) و مرد آن را تکمیل میکند(قبول)، و آنچه اکنون به عنوان وکالت دادن به وکیل صورت میگیرد، رسمی است که ظاهراً در گذشته رایج نبوده است. در این ماجرا بعد از ابراز رضایت حضرت شهربانو، امیرمؤمنان (ع) او را برای امام حسین (ع) خواستگاری کرد. (مبرد، الفاضل، ص ۱۰۶) حضرت شهربانو (س) با اشاره امیرمؤمنان (ع) جملات ابتدایی را ابراز کرد و مترجم نیز جناب سلمان بود! (ابن فندمه، لباب الأنساب والألقاب والأعقاب، ج۱، ص۲۱).
عاقد«ازدواج شهربانوباامام حسین»
بر اساس روایات شیعی نیز خطبه عقد توسط جناب «حذیفه یمان» یکی از شیعیان امیرمؤمنان علی (ع) خوانده شد. (ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۵۵/ یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم، ص۵۷۹)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حُذیفة بن یَمان»کیست؟
ابوعبداللّه حُذَیفة بن یمان (متوفای ۳۶ق)، ملقب به «صاحب سِر» ، از صحابه پیامبر اسلام (ص) و از اصحاب و شیعیان خاص حضرت علی (ع) بود.
«حذیفه یمان»در جنگهای بدر، احد، خندق و دیگرمقاتل(غزوات) پیامبر شرکت داشت.
«حُذیفة بن یَمان» با «عمّار» پیمان برادری(اخوت) بسته بود و در زمان خلافت خلیفه دوم «حاکم مدائن» بود.
«عاقدازدواج امام حسین+شهربانو» در فتوحات شهرهای ایران در دوره خلفا شرکت داشته و از فرماندهان «جنگ نهاوند»(۵ ربیع الاول سال۲۱ هجری) بود. حذیفه از ناقلان روایت بوده و روایاتی از او درباره شان و منزلت امام علی (علیهالسلام) و امامان معصومین (علیهمالسلام) نقل شده است. او در خاکسپاری حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و ابوذر شرکت داشت و از شرکتکنندگان در جنگ صفین بود.
منبع مطالب فوق:مصاحبه خبرگزاری فارس باحجتالاسلام جواد ابوالقاسمی استاد حوزه و دانشگاه می باشد۲۳ آذر ۱۴۰۰
مدیریت سایت-پیراسته فر:دراین مصاحبه نیزاصلاحاتی انجام داده ام.
شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» : «ازدواج امام حسین بادختریزدگرد» رابادیده تردیدنگریسته.
«... یزدگرد پس از آنکه در پایتخت نتوانست مقاومت کند، با دربار و حرمسرای خود در حالی که هزار طباخ و هزار تن رامشگر و هزار تن یوزبان و هزار تن بازبان و جماعتی کثیر از سایر خدمه همراه او بودند و او هنوز این گروه را کم میدانست شهر به شهر و استان به استان فرار میکرد و پناه میجست. قطعا اگر مردم مرکز ایران میخواستند از او حمایت کنند و جلوی لشکر مهاجم را بگیرند قادر بودند اما او را پناه ندادند تا به خراسان رفت. در آنجا نیز حمایتی ندید و عاقبةالامر به آسیابی پناه برد و به دست آسیابان یا به دست یکی از مرزداران ایرانی کشته شد. چگونه است که ایرانی به خود یزدگرد پناه نمیدهد ولی بعد اهلبیت پیغمبر اسلام را به خاطر پیوند با یزدگرد، معزز و مکرم میشمارد و آنها را در حساسترین نقاط قلب خود جای میدهد و عالیترین احساسات خود را نثار آنها میکنند؟!»
ازدواج ۲ امام با ۲ دختر غیرعربآیتالله مرتضی مطهری نوشت: هر مسلمان ایرانی میداند که «شهربانو »مقام و موقعی بیشتر و بالاتر از مادران سایر ائمه اطهار که بعضی عرب و بعضی آفریقایی بودند، ندارد. کدام شیعه ایرانی یا غیرایرانی در دل خود نسبت به مادر حضرت سجاد (ع) احترامی بیشتر از مادران سایر ائمه اطهار (ع) احساس میکند؟
«نرجس خاتون» والده ماجده حضرت حجةبنالحسن (عج) یک کنیز رومی است؛ قطعا احترام این بانوی رومی در میان ایرانیان بیش از احترام «شهربانو » است.
استامطهری به «ازدواج شهربانو با امام حسین»بادیده «تردید»می نگرد.
شهیدمطهری نوشت: « اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسین (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزادهای ایرانی مشکوک است. داستان علاقه ایرانیان به ائمه اطهار به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی از طریق شهربانو، از نظر تاریخی عیناً همان داستان کسی است که گفت: «امامزاده یعقوب را در بالای مناره گرگ درید». دیگری گفت: «امامزاده نبود پیغمبرزاده بود، یعقوب نبود یوسف بود، بالای مناره نبود ته چاه بود، تازه اصل مطلب دروغ است و گرگ یوسف را ندرید.» در اینجا نیز اصل داستان که یزدگر دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به افتخار عقد زناشویی حسین بن علی (ع) و مادری امام سجاد (ع) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاریحی سخت مشکوک است.
مادر علیبن الحسین (ع) «حرار» دختر یزدجرد بود و امام حسین (ع) نام او را «غزاله» نهاد
شهیدمطهری:مورخین عصر حاضر عموما در این قضیه تشکیک میکنند و آن را بیاساس میدانند. میگویند در میان همه مورخین تنها «یعقوبی» جملهای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علیبن الحسین (ع) «حرار» دختر یزدجرد بود و حسین (ع) نام او را غزاله نهاد.
خود« ادوارد براون»انگلیسی(متوفی ۱۹۲۶میلادی)، از کسانی است که داستان را مجعول میداند.
«آندریاس کریستنسن»دانمارکی(متوفی۱۹۴۵میلادی)، نیز قضیه را مشکوک تلقی میکند.
«سعید نفیسی»(متوفی آبان ۱۳۴۵) در «تاریخ اجتماعی ایران» آن را افسانه میداند.
مرتضی مطهری درادامه می گوید: اگر فرض کنیم این داستان را ایرانیان به همین منظور جعل کرده و ساختهاند، حتما پس از حدود دویست سال از اصل واقعه بوده است؛ یعنی مقارن با استقلال سیاسی ایران بوده است و این پس از آن است که از پیدایش مذهب شیعه نیز در حدود دویست سال گذشته بوده است. اکنون چگونه ممکن است که گرایش ایرانیان به تشیع، مولود شایعه شاهزادگی ائمه اطهار بوده باشد؟
شهیدمطهری :اینکه گفتیم پیوند زناشویی امام حسین (ع) با دختر یزدگرد مشکوک است از نظر تاریخ است ولی در پارهای از احادیث این مطلب تایید شده است. از آن جمله روایت کافی است که میگوید: دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند و دختران مدینه به تماشا آمدند. عمر به توصیه امیرالمومنین (ع) او را آزاد گذاشت که هرکه را میخواهد انتخاب کند و او حسین بن علی (ع) را انتخاب کرد. ولی گذشته از عدم انطباق مضمون این روایت با تاریخ، در سند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را غیرقابل اعتماد میکند:
یکی «ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی» است که علمای رجال او را از نظر دینی متهم میدانند و روایات او را غیرقابل اعتماد میشمارند و دیگری «عمرو بن شمر» است که او نیز کذاب و جعال خوانده شده است.»
ازدواج خلیفه مسلمین(ولید بن عبدالملک)بادخترپادشاه ایران
استاد مرتضی مطهری:نوشت «... اگر مردم ایران احترامی که برای ائمه اطهار (ع) قائلند به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی است، میبایست به همین دلیل برای خاندان اموی نیز احترام قائل باشند زیرا حتی کسانی که وجود دختری به نام شهربانو را برای یزدگرد انکار میکنند، این مطلب را قبول کردهاند که در زمان ولید بن عبدالملک در یکی از جنگهای «قتیبه بن مسلم»، یکی از نوادگان یزدگرد به نام «شاه آفرید» به اسارت افتاد و «ولید بن عبدالملک» شخصا با او(شاه آفرید) ازدواج کرد و از او فرزندی به نام «یزید بن ولید بن عبدالملک» معروف به «یزید ناقص» متولد شد.
پس «یزید ناقص» که خلیفهای اموی است نسب به شاهان ایرانی میبُرد و قطعا از طرف مادر، شاهزاده ایرانی است. چرا ایرانیان برای «ولید بن عبدالملک» به عنوان «دامادِ یزدگرد» و برای «یزید بن ولید» به عنوان یک شاهزاده ایرانی ابراز احساسات نکردند اما فیالمثل برای امام رضا (ع) به عنوان کسی که در ششمین پشت به یزدگرد میرسد، این همه ابراز احساسات کرده و میکنند؟!
اگر ایرانیان چنین احساسات به اصطلاح ملی میداشتند، باید برای «عُبیدالله بن زیاد» احترام فوقالعادهای قائل باشند زیرا «عُبیدالله بن زیاد» قطعا «نیمهایرانی» است.
استادمرتضی مطهری نوشت:«زیاد»، «پدرِ عبیدالله» مرد مجهولالنسبی است اما «مرجانه»، «مادرّ عبیدالله» یک دخترِ ایرانی شیرازی است که در زمانی که زیاد «والی فارس» بود با او ازدواج کرد.
شهید مطهری درپایان برای مردوددانستن نظریه« علاقه ایرانیان به ائمه اطهارعلیهم اسلام ،بخاطرانتسابشان به ایران بوده»پاسخ می دهد: چرا ایرانیان که به قول این آقایان آن اندازه «احساسات ملی»(تعصُب ملی) داشتهاند که ائمه اطهار (ع) را به واسطه انتسابشان به خاندان سلطنتی ایران به آن مقام رفیع بالا بردند،«عبیدالله زیاد» نیمهایرانی و «مرجانه» تمامایرانی» را این اندازه پست و منفور میشمارند؟!»/بنقل ازایسنا بااندکی اصلاحات(انتخاب تیتر)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«علی اوسط» کیست؟
امام حسین(ع) ۳ فرزندپسرداشت که اسامی هرسه نفر «علی»بود:فرزنداول«علی اکبر»،فرزنددوم«علی اوسط»(وَسَطی) وفرزندسوم«علی اصغر».
«علی اوسط» همان امام سجاد(زین العابدین) علیه السلام(امام چهارم)است.
امام سجاد علیه السلام، با فاطمه ، امّ عبد اللّه دختر امام حسن علیه السلام ، ازدواج کرد و دارای سه فرزند به نام های حسین ، محمّد (امام باقر علیه السلام ) و عبد اللّه شد.
امام سجاد ، در ۵۷ یا ۵۸ سالگی ، در روز دوازدهم یا بیست و پنجم محرّم سال ۹۴ یا ۹۵ هجری به وسیله ولید بن عبدالملک ، مسموم شد و به شهادت رسید .
امام زین العابدین علیه السلام ، در قبرستان بقیع ، در کنار قبر عمویش امام حسن علیه السلام به خاک سپرده شد .
«مادرِ امام سجاد» ۴ سال قبل از واقعه کربلا (۵۷هجری)وفات یافت ودر «مدینه» به خاک سپرده شدند.
مصاحبه «تسنیم» با «دکتر محمدحسین رجبی دوانی»، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام
مادر امام سجاد علیه السلام کیست؟
درباره مادر امام سجاد علیه السلام اطلاعات کمی داریم. آیا این مطلب صحت دارد که مادر آن حضرت از خانواده سرشناس ایرانی بود؟
بله. مادر امام زینالعابدین علیه السلام یکی از خانمهایی از خانوادهای اصیل، سرشناس و باشرافت ایرانی بود. در منابع تاریخی نام آن بانوی بزرگوار «شهربانو» یا شاه زنان عنوان شده است. البته گفته شده که ایشان در همان زمان تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندیده است. بر اساس این نقل مشخص میشود که این بانو در سال ۶۱ هجری در دنیا نبوده که بخواهد در کربلا حضور داشته باشد.
ماجرای ازدواج امام حسین علیه السلام با شهربانو
اصولاً چه اتفاقی افتاد که امام حسین علیه السلام با این خانم که از خانواده ایرانی بود، ازدواج کردند؟
این مطلبی که گفته میشود شهربانو، یعنی همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام سجاد علیه السلام از خانواده ایرانی بوده صحت دارد. اما در مورد اینکه ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی باشد یا از خاندانهای مطرح و بزرگ ایرانی بوده، هنوز هم بین تاریخ شناسان و پژوهشگران این عرصه تفاوت نظرهایی وجود دارد.
بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد. با این وجود مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی علیه السلام برده شدند. در میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند.
وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی علیه السلام را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم. شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین علیه السلام مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد.
این مطلب تا چه اندازه اعتبار و سندیت دارد؟
به نظر میرسد که این نقل معتبرتر از سایر روایتها باشد و البته ارتباطی با فتوحات دوران خلفای سهگانه ندارد.
مزار مادر امام چهارم
موضوع دیگری که درباره مادر امام سجاد علیه السلام عنوان میشود، آن است که گفته میشود مزار ایشان در بالای کوه بی بی شهربانو در نزدیکی تهران قرار دارد. آیا این مطلب صحت دارد؟
درباره مزار مطهر مادر امام زینالعابدین علیه السلام اشتباهات فاحش و مشخصی وجود دارد. اول این که همان طور که اشاره شد، مادر آن حضرت در زمان وضع حمل و تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفته و آن حضرت مادر به خود ندیدهاند. به این صورت این مطلبی که گفته میشود این خانم همراه با امام حسین علیه السلام بوده و در روز عاشورا زمانی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، سوار بر اسبی شده و ایشان را تعقیب کردند تا به ایران رسیدند و در این منطقه وارد کوه شد و کوه به هم آمد، تنها افسانه و داستان خیالی است و سندیت ندارد.
گر قرار بوده باشد که کسی از واقعه جانسوز کربلا و اسارت و رویدادهای سخت آن دوران نجات پیدا کند، چه کسی لایقتر و شایستهتر از امام سجاد علیه السلام و بعد از ایشان بانوی بزرگ اسلام یعنی حضرت زینب سلامالله علیها است؟
به این ترتیب هیچ معنایی ندارد که اهل بیت رسول خدا علیهم السلام در میان غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات پیدا کند. پس این داستان ساختگی و غیر قابل قبول است.
حقیقت کوه بی بی شهربانو
پس این بنایی که امروز وجود دارد و به ایشان نسبت داده میشود، چیست؟ اگر متعلق به شهربانو، مادر امام سجاد علیه السلام، نیست پس چه اعتباری دارد که آثار تاریخی هم در آن وجود دارد؟
آن طور که اهل فن تحقیق کردهاند، این مکان آرامگاهی است که به ایرانیهای زرتشتی قبل ورود اسلام به ایران تعلق داشته که اموات و مردگان خود را در این مکان داخل دخمهای قرار میدادند. در این میان اولین اثر اسلامی که در این محل به دست آمده به قرن ششم مربوط میشود که گویا بعضی از مسلمانان هم اموات خود را در این محل دفن میکردند. پس در مجموع هیچ ارتباطی به مادر امام سجاد علیه السلام ندارد.
برادران امام زینالعابدین علیه السلام
پرسش دیگری که در رابطه با امام سجاد علیه السلام و برادران آن حضرت مطرح میشود، این است که آیا آن حضرت پسر بزرگ امام حسین علیه السلام بودند و یا حضرت علی اکبر علیه السلام؟
در مورد پسران امام حسین علیه السلام چند مطلب وجود دارد. یکی آن است که گفته شده دو پسر امام حسین علیه السلام علی نام داشتند که یکی علی اکبر نامیده میشده و دیگری علی اصغر. اگر این نقل را معیار قرار بدهیم، مشخص میشود که حضرت علی اکبر علیه السلام که در روز عاشورا در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد علیه السلام که طبق این روایت علی اصغر نامیده میشوند، بزرگتر بودهاند. بر اساس این نقل، آن کودک شیرخواری که در صحرای کربلا به شهادت رسید، عبدالله رضیع نام داشته است.
روایت دیگر آن است که به دلیل دشمنیهای مداوم و کینهورزیهای شدیدی که بنیامیه نسبت به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام داشتند و گذاشتن نام علی بر کودکان را ممنوع اعلام کرده بودند، امام حسین علیه السلام فرموده بودند که اگر خدای متعال تا روز قیامت من را زنده نگه دارد و به من فرزند پسر بدهد، نام همه آنها را علی خواهم گذاشت.
علی اوسط کیست؟
اگر این روایت را اصل قرار بدهیم، به این نتیجه میرسیم که هر سه پسر امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند، همگی علی نام داشتند. به این صورت امام زینالعابدین علیه السلام، علی اوسط هستند. البته باید دقت شود که در رابطه با اینکه کدامیک از این نقلها صحیحتر و قابلقبولتر است، محققان و پژوهشگران به نتایج قطعی نرسیدهاند.
کرامتی از امام سجاد علیه السلام
میدانیم که امامت بعد از امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام منتقل شد و به اراده الهی این امر پی از آن حضرت بر عهده امام سجاد علیه السلام قرار میگیرد. اما گویا محمد حنفیه در این مورد دچار اشتباه شده بود و گمان میکرد پس از امام حسین علیه السلام، او عهدهدار مقام امامت است. آیا در این رابطه میان امام سجاد علیه السلام با محمد حنفیه اختلافی به وجود آمد؟
به هر حال محمد حنفیه از لحاظ سنی از امام سجاد علیه السلام بزرگتر بود. قبل از آن هم همان طور که در سؤال اشاره کردید، مقام امامت پس از امام حسن علیه السلام به برادر ایشان یعنی امام حسین علیه السلام منتقل شده بود. بر این اساس بود که محمد حنفیه تصور کرده بود که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام باید او امام باشد.
واکنش و رویکرد امام سجاد علیه السلام در این شرایط و در برابر او چه بود؟
امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: «ای عمو جان! امر امامت در اختیار من است و در تو نیست. در این موضوع سعی کن که از جاهلان نباشی.».
اما محمد حنفیه سخن امام زینالعابدین علیه السلام را قبول نمیکرد و همچنان بر این گمان بود که او عهدهدار این مقام الهی است. آن طور که در کتاب کافی و دیگر منابع معتبر شیعه ثبت و نوشته شده است، امام زینالعابدین علیه السلام در مسجدالحرام و در برابر حجر الاسود کرامتی داشتند تا از این طریق به محمد حنفیه ثابت شد که او در حد امامت نیست و این مقام از سوی خدای متعال به شایستهترین و لایقترین افراد اعطا میشود.
وقتی محمد حنفیه این کرامت را از سوی آن حضرت با چشم خود مشاهده کرد، با تمام وجود به امامت امام زینالعابدین علیه السلام اذعان کرد. بعد از آن ماجرا دیگر با آن امام بزرگوار اختلافی نداشت و از ایشان تبعیت میکرد. به طوری که در بسیاری از موارد عنوان شده که وقتی امام علیه السلام در خطر قرار میگرفتند و ناچار به تقیه بودند، آن حضرت بعضی از امور را به وسیله محمد حنفیه انجام میدادند.
دلایل قیام نکردن امام
بعد از رویداد جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام میبینیم که امام سجاد علیه السلام قالب دعا و مناجات را برای هدایت مردم در پیش گرفتند. چرا آن حضرت در این شرایط به مبارزه سیاسی و قیام خونخواهانهای اقدام نکردند؟
در واقعه کربلا امام سجاد علیه السلام در طی این حرکت تاریخساز و حماسه بزرگ همراه امام حسین علیه السلام حضور داشت و به وضوح دید که جامعه در اثر بیبصیرتی و از سویی در اثر بیایمانی و ضعف شدید اعتقادات به جایی رسیده که با علم بر این که امام حسین علیه السلام حجت خداست به روی آن حضرت شمشیر کشیدند، پاره تن پیغمبر را به شهادت رساندند و حاضر شدند از زاده ابوسفیان و معاویه که به فسق و فساد و فجور معروف بود فرمانبرداری کنند.
این نشاندهنده انحطاط بزرگی است که جامعه اسلامی را در اثر کنار گذاشتن اهل بیت علیه السلام از رهبری امت فراگرفته است و لذا امام سجاد علیه السلام میدانست که باید با ایجاد تحول در مردم و بازگرداندن معنویت زمان پیغمبر صلیالله علیه و آله و در حقیقت محکم کردن ایمانهایی که بهشدت متزلزل شده است کاری اساسی انجام دهد.
امام زینالعابدین علیه السلام حضور در عرصه سیاسی و قیامهایی را که بر ضد یزید صورت میگرفت بیحاصل میدانست و معتقد بود، تا جامعه متحول نشود و پایههای ایمانی مردم محکم نشود و معرفت به ذات مقدس اهل بیت علیه السلام پیدا نکنند، حضور در صحنه سیاسی مساوی است با از بین بردن خود و تداوم حکومت جباران.
از طرف دیگر امام سجاد علیه السلام میخواهند به آن مردم بیبصیرتی که حاضر نشده بودند امام حسین علیه السلام را یاری کنند و حالا تحت تأثیر سخنان دیگران و یا احساسات، دست به سلاح بردهاند تفهیم کنند که شما باید بهموقع وارد عمل میشدید و حجت خدا را یاری میکردید. حرکت شما حرکت کوری است که نهایت آن به نابودی خودتان و استحکام حکومت جباران اموی منتهی خواهد شد.
به همین علت بود که حتی در قیام حره مدینه امام سجاد علیه السلام از مدینه بیرون رفتند، چون این مردم همانهایی بودند که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند و حالا تحت پرچم عبدالله بن حنظله میخواستند با یزید مقابله کنند.
قیامهای بینتیجه
با این تعبیر امام سجاد علیه السلام این نوع قیامها را بیحاصل میدانستند؟
بله.
چرا؟
چون این قیامها از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود. قیام عبدالله بن زبیر هم که اهل تسنن در کتابهای خود از آن به فتنه ابن زبیر یاد میکنند، قیام منحرفی بود. درست است که بر علیه یزید بود، ولی عبدالله بن زبیر فرد منحرفی بود که فقط عطش قدرتجویی او را به قیام واداشت، وگرنه اعتقادی به مبانی اسلام نداشت. به همین دلیل امام زینالعابدین علیه السلام قیام او و پیوستن به آن را صحیح نمیدانستند.
در مورد قیام مختار ثقفی چطور؟ رویکرد امام سجاد علیه السلام به قیام مختار چه بود؟
قیام مختار متفاوت است. چون هدف مختار خونخواهی امام حسین علیه السلام بود؛ بنابراین امام سجاد علیه السلام فرمودند که: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهل بیت علیه السلام قیام کند کارش مورد تائید ماست.» در صورتی که غلام زنگی هیچ اختیاری از خود ندارد و تحت امر اربابش هست. امام سجاد علیه السلام به دنبال معرفت دادن به جامعه و احیای بینش و مرامی بود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در بین مردم پدید آورده بود، اما در اثر استیلای غاصبان بر عالم اسلام، از بین رفته بود.
منبع اخذشده:۰باشگاه خبرنگاران جوان فروردین ۱۳۹۹